کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • تحلیل لایحه الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت با توجه به اقتضائات اسلامی پیشرفت در حوزه علم و فناوری- قسمت ۸
  • بررسی مقایسه ای مولفه های فرهنگی واجتماعی اخبار شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران و شبکه ماهواره ای من و تو (۱)- قسمت ۲
  • معرفت شناسی از دیدگاه مولوی- قسمت ۵
  • بررسی تأثیر آموزش به شیوه نمایش خلاق بر تفکر انتقادی و پیشرفت درسی دانش آموزان در درس علوم اجتماعی سوم ابتدایی- قسمت ۶
  • پایان نامه.doc130.doc150- قسمت ۲
  • تاثیر شفاف سازی اطلاعات مالی بر مسئولیت پذیری اجتماعی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۳
  • تحليل فقهي بيمه عمر در فقه اماميه- قسمت 18
  • دانلود منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله اعتبار شرط داوری در معاملات دولتی با تأکید بر رویه ...
  • اثرهای منابع کودی آهن و روی بر ویژگی¬های فیزیو مورفولوژیکی شمعدانی Pelargonium hortorum Hort- قسمت ۳- قسمت 2
  • رابطه بین انعطاف پذیری مالی و سیاست های نقدی با تاکید بر چرخه عمرشرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران۹۲- قسمت ۷
  • نگارش پایان نامه در رابطه با مطالعه ی باکتری های بی هوازی هالوفیل احیا کننده نیترات مولد ...
  • بررسی تاثیر محلول¬پاشی نانو¬کلات پتاسیم بر خصوصیات فیزیولوژیکی- قسمت ۱۱
  • مطالب درباره بررسی ارتباط بین خطای پیش بینی سود هر سهم و بازده غیر عادی- ...
  • معرفی وشناخت شخصیت های موجود در تاریخ بیهقی، بررسی خصوصیات روحی و روانی آنها به دانشجویان رشته ی ادبیات فارسی و علاقه مندان به آن- قسمت ۴
  • طرح های پژوهشی انجام شده درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • بررسی پراکنش مکانی برخی خصوصیات فیزیکی- شیمیایی خاک در منطقه ...
  • منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله نقش دولت در امنیت سرمایه‌گذاری و تاثیر آن برسرمایه‌گذاری بخش ...
  • اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر افکار غیرمنطقی و تاب¬آوری در معتادان به مواد مخدر- قسمت ۵- قسمت 3
  • مطالعه سقط جنین های ارادی و تجربه زیسته زنان- قسمت ۲
  • راهنمای نگارش مقاله با موضوع ارزیابی تمایل به پرداخت خانوارهای شهری گیلانی برای برنج ارگانیک- فایل ...
  • نگارش پایان نامه درباره بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر رضایت شغلی۹۲- فایل ۵
  • سنجش تراکم کلمات کلیدی در وب ‏سایت کتابخانه ‏های دانشگاه ‏های تابعه وزارت علوم شهر تهران- قسمت ۳
  • دستور العمل های ناظر بر شرکت های چند ملیتی و آثار احتمالی آن بر حقوق ایران، با تاکید بر دستور العمل۹۳ OECD 2011- قسمت ۴
  • بررسی مقایسه ای روشهای حل تعارض زناشویی و شیوه¬های فرزندپروری در پرستاران شیفت در گردش و شیفت ثابت بیمارستان های دولتی بندرعباس۹۳- قسمت ۷
  • تحلیل فرهنگ سازمانی ورابطه آن با اخلاق حرفه ای معلمان- قسمت ۲
  • شرایط و آثار توقیف و تأخیر اجرای احکام مدنی- قسمت ۸- قسمت 2
  • طراحی، شبیه سازی وساخت یک آنتن میکرواستریپی جدید با قابلیت کنترل چند باند فرکانسی- قسمت ۳
  • بررسی تطبیقی نظریه تکثرگرایی سروش و وحدت متعالی ادیان نصر- قسمت ۱۰
  • برّرسی ابزارهای نشانه ای و زبانیِ ایجاد هیجان در گزیده ای از نمایشنامه های کودک۹۴- قسمت ۳
  • اثر سطوح مختلف آبشویی با پساب بر بیلان املاح خاک- قسمت ۵- قسمت 2
  • فراز و فرودهای جایگاه عاشق و معشوق در هر دوره تغییر- قسمت ۱۶
  • بررسی رابطه بین اعتیاد به کار و فرسودگی شغلی در اداره کل شیلات استان گلستان- قسمت ۶
  • عوامل موثر بر عدم پذیرش مدیریت تلفیقی مگس زیتون در بین باغداران زیتون شهرستان رودبار- قسمت ۲




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    Purchase guide distance from tehran to armenia
     
      سنجش تراکم کلمات کلیدی در وب ‏سایت کتابخانه ‏های دانشگاه ‏های تابعه وزارت علوم شهر تهران- قسمت ۶ ...

    PHP Portal Builder (PPB)
    ActMon Password Recovery XP
    Internet Macros Web Test Recorder
    نرم افزارهای نمایه سازی لینک‌ها
    PHP Lightning Portal (PLP)
    PHP Portal Builder (PPB)
    Registry First Aid
    IEManager
    Advanced Java Tree Menu

     

    نقش موتورهای جستجو در نمایه سازی وب

    حجم انبوه اطلاعات وب و عدم نمایه سازی جامع، متخصصان این حوزه را برآن داشته تا با مدد از فن آوری افکار، موتورهای جستجو را بکار گیرند و راهکاری مناسب جهت نمایه سازی را فراهم آورند. از سوی دیگر برخی از وب‌سایت‌ها برای اطمینان از بازیابی بیشترین رتبه بندی‌های مرتبط، از اصطلاحات کلیدی استفاده می‌کنند، این در حالی است که تعدادی دیگر از نمایه سازی کور بهره می‌گیرند.
    مشکل اصلی این نوع نمایه سازی اضافه بازیابی است که حجم زیاد اطلاعات نامرتبط را شامل می‌شود، لذا جهت افزایش جامعیت و مانعیت بازیابی، موتورهای جستجو به عنوان یک راهکار مطرح شدند. (دیگان، ۱۳۸۲، ص ۱۶۱)
    موتورهای جستجو، ابر موتورها و ابر داده‌ها در واقع ابزارهای کمکی برای نمایه سازی و ارائه اطلاعات مرتبط با موضوع مورد جستجو در اینترنت هستند. نمایه‌ها اساس کار موتورهای جستجو در رتبه بندی نتایج جستجو و ترکیب منطقی واژه‌ها (جستجوی بولی) برای بازیابی اطلاعات در اینترنت را تشکیل می‌دهد. اما بزرگ‌ترین موتورهای جستجو هم قادر به نمایه سازی وب نیستند. برخی از این موتورها نظام نمایه سازی تمام متن دارند و هر واژه موجود درمتن به جز واژه‌های فاقد بار اطلاعاتی مانند حروف اضافه، ربط و تعریف را نمایه می‌کند. برخی بخشی از منبع را نمایه می‌کنند.برخی دیگر، سرعنوانها، عناوین فرعی و فراپیوندها را همراه ۲۰ خط ابتدای متن و ۱۰۰ کلمه‌ای که از بسامد بالایی برخوردار است، نمایه می‌کنند. (داورپناه،۱۳۸۱،ص ۸۴)

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    انواع نمایه سازی موتورهای جستجو

    نمایه سازی وب می‌تواند از طریق روش‌ها و ابزارهای اتوماتیک یا به وسیله نیروی انسانی انجام بگیرد. در نمایه سازی از نوع دوم اشخاص حقیقی منابع را شناسایی و جمع اوری می‌نمایند، سپس آن‌ ها را بازبینی، سازماندهی و طبقه بندی می‌کنند. موتورهای جستجویی مانند گوگل توسط یک روبات خزنده وب[۶۱] شاخص گذاری شده‌اند. نرم افزار خزنده وب ابزاری است که در لابه لای شبکه جهانی وب می‌خزد و سایت‌های جدید را مورد جستجو قرار می‌دهد؛ چنانچه وب‌سایت ‌جدیدی یافت شد آدرس آن به پایگاه داده اضافه می‌گردد.
    فهرست موتور جستجوی گوگل شامل بیش از یک بیلیون یوآرال[۶۲] می‌باشد. قلب این موتور نرم افزار رتبه صفحه[۶۳] است، رتبه صفحه با بهره گرفتن از ساختار لینک معتبر بر روی خاصیت دموکراتیک منحصر به فرد تکیه می‌کند. گوگل لینک‌ها را از صفحه الف تا ب چک می‌کند و از آراهای مختلف دریافت شده برای این رتبه بندی استفاده می‌کند. صفحات با کیفیت بالا رتبه صفحه بالاتری دریافت می‌کنند که گوگل بعد از هر جستجو به خاطر می‌سپارد. گوگل از ترکیب رتبه صفحه و روش‌های پیشرفته جور کردن متن برای یافتن صفحات با اهمیت و در عین حال مربوط به متن جستجو شده استفاده می‌کند. همچنین از تعداد تکرار کلمات متن جستجو شده پا فراتر نهاده و برای تشخیص اینکه این صفحه با کلمات مورد جستجو هماهنگی دارد، تمام وجوه محتوای صفحه و صفحات متصل شده به آن را بررسی می‌کند.
    موتورهای جستجوی هات بات[۶۴]، آلتاویستا[۶۵] و اکسایت[۶۶] برای تفسیر پایگاه داده خود از ترکیب ماشین و انسان استفاده می‌کنند، در صورتی که موتور جستجوی یاهو توسط انسان ترجمه می‌شود. کاربران آدرس یوآرال وب‌سایت‌های خود را برای موتور جستجو ارسال می‌کنند، سپس سایت مربوطه مورد بازبینی قرار می‌گیرد و یک انسان سایت را طبقه بندی می‌کند و در مورد عبارات جستجوی مربوطه تصمیم گیری می‌کند. در موتور جستجوی یاهو ابزارهای نمایه سازی چشمشها و بازوهای انسان جهت تصمیم گیری اینکه کدام کلید واژه‌ها و اقلام مناسب هستند و سپس نمایه سازی صحیح مطرح است.
    این در حالی است که بسیاری از سایت‌های وب، از روش «نمایه انتهای کتاب در وب» برنامه‌ای برای جستجوی سایت خود طراحی کرده‌اند. این برنامه‌ها همچون جستجو در فایل‌های تمام متن می‌تواند در نتایج جستجوی خود دارای مدارک نامرتبط و در اصطلاح همراه با ریزش کاذب باشد.اگر در چنین سایت‌هایی نمایه‌ای شبیه آنچه در انتهای کتاب‌ها دیده می‌شود به وجود آید، مراجعه‌کننده می‌تواند به سرعت و با بهره گرفتن از لیست به مدخل مورد نظر خود وارد شود و با سرعت بالا و از دست دادن زمان کمتری به مدارک مورد نیاز خود وحتی به مدارک مرتبط با آن نیز دسترسی یابد (کمیجانی).

     

    سئو[۶۷] چیست؟

    معنای لغوی سئو بهینه سازی موتور جستجو می‌باشد، یعنی تولید کردن صفحات وبی که برای موتورهای جستجو جالب هستند. بهینه سازی صفحات وب این است که شما در نتایج یک موتور جستجوی بزرگ همچون گوگل بیشترین امتیاز را داشته باشید. اهمیت این موضوع از انجا ناشی می‌شود که اکثر مردم از موتورهای جستجو برای رسیدن به مطلب یا محصول مورد نظر خود استفاده می‌کنند( در ایران اکثریت مردم با گوگل سر و کار دارند). به عنوان مثال در گوگل، اکثر مردم فقط به صفحه‌ی اول نتایج جستجو نگاه می‌کنند. بنابراین برای داشتن ترافیک بالا از طرف موتورهای جستجو مخصوصا گوگل، این مسئله الزامی است که سایت شما درصفحه ی اول نتایج جستجوقرار گیرد.
    علم بهینه سازی موتور جستجودر مورد روش‌های فنی مانند عنوان صفحه‌ی مناسب، تگ ها و متا تگ ها، کلمات کلیدی و عبارات کلیدی و توضیحات مناسب سایت و کلاً محتوایی که موتورهای جستجو دوست دارند، مطالعه می‌کند.
    موتورهای جستجو ازجمله گوگل صفحات وب را به وسیله نرم افزار خزندگی (عنکبوت) پیدا و فهرست بندی می‌کنند.
    متاسفانه تمام نرم افزارهای خزندگی یک جور کار نمی‌کنند. برای مثال اگر صفحه وب شما در یکی از موتورهای جستجو ازجمله گوگل امتیاز بالایی داشته باشد، ممکن است در دیگر موتورها این چنین نباشد. یکی از کارهایی که متخصصان بیهنه سازی موتورهای جستجو انجام می‌دهند، پیگیری تمام تغییرات عملکرد داخل موتورهای جستجو است. بنابراین آن‌ ها می‌توانند صفحات وب را بر طبق این تغییرات بهینه سازی کنند. به علاوه آن‌ ها همراه با تغییرات موتورهای جستجوی مختلف خود را تابع این موتورها قرار می‌دهند.
    هنگامی که شما یک طراح برای طراحی سایت تجاریتان انتخاب می‌کنید، شما باید از این طراح درباره یبهینه سازی موتورهای جستجوسوال کنید و باید از او بخواهید بر طبقاصول بهینه سازی برای موتورهای جستجوساخت صفحات وب سایت شما را شروع کند. در صورتیکه این کار طولانی‌تر از طراحی‌هایی که شما بیش از این داشته‌اید، نیست. این کار خیلی آسان‌تر و معقول‌تر است که شما در همان بار اول که سایتتان بر روی وب قرار می‌گیرد، شامل بهینه سازی برای موتورهای جستجو
    شود (شبکه‌ی فناوری اطلاعات سیگنال دیزاین، ۱۳۹۰).
    نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

     

    اهمیت سئو در چیست ؟

     

     

    برتر بودن در نتایج جستجو ، بازدیدکنندگان ( مشتری ) زیادی را به دیدار از وب سایت شما دعوت می‌کند .

    قریب به اتفاق کاربران اینترنت از موتورهای جستجو استفاده می‌کنند .

    بیشترین در صد معاملات آنلاین به وسیله موتورهای جستجو آغاز می‌شود .

    میلیون‌ها وب سایت بر سر درآمد بیشتر با یکدیگر رقابت می‌کنند ؛ پس : هر وب سایتی که به سوی تجـارت حرکت می‌کند ، باید لینک‌های نخست موتورهای جستجو را به خود اختصاص دهد (شبکه‌ی فناوری اطلاعات سیگنال دیزاین، ۱۳۹۰) .

    بهینه سازی سایت

    پیاده سازی یک استراتژی موثر و بلند مدت ارتقا سایت در موتورهای جستجوگر بدون توجه به خود سایت اصولا غیر ممکن است. لذا پی ریزی یک بنای مستحکم در خود سایت ضروری می کند.
    سئو پروسه طراحی، نوشتن متون، کد کردن و برنامه نویسی کل وب سایت با هدف بالا بردن شانس دستیابی به رتبه‌های بالا در نتایج جستجو است. در واقع بهینه سازی وسیله‌ای برای کمک به مخاطبان بالقوه سایتتان است که وب سایت شما را بیابند.
    پیاده سازی یک استراتژی بلندمدت ارتقا سایت نیاز به این دارد که سه مولفه اصلی زیر در هر صفحه سایتتان وجود داشته باشد:
    • مولفه متن
    • مولفه لینک
    • مولفه محبوبیت
    تمام موتورهای جستجوگر مهم از این سه مولفه در الگوریتم رتبه بندی خود بهره می‌گیرند. حالت ایده آل اینگونه خواهد بود که هر سه مولفه را تا بالاترین جایگاه ممکن بهینه سازی نماییم. این حالت در شکل زیر نمایش داده شده است.
    اما در عمل تعداد کمی از صفحات می‌توانند به این حالت دست یابند. به طور کلی سایت‌ها می‌توانند در یکی از حالات زیر دارای رتبه‌های مناسبی باشند:

     

     

    سایت‌های دارای بالاترین حد بهینه سازی در هر سه مولفه اشاره شده.

    سایت‌های دارای مولفه های محبوبیت و متن بالا اما مولفه لینک متوسط.

    سایت‌های دارای مولفه متن و لینک متوسط اما محبوبیت بالا.

    واضح است که سایت شما هر چقدر هم محبوب باشد اگر عبارت جستجو شده در آن موجود نباشد حتی در رتبه‌های آخر نتایج جستجو هم قرار نمی‌گیرد.

     

     

    مولفه متن

    موتورهای جستجوگر، کلمات و عبارت‌های هر صفحه را بایگانی می‌کنند. لذا برای عملکرد بهتر، شما باید کلمات دلخواه را در مکان‌های مهم کدهای سایت خود قرار دهید.
    مهم‌ترین بخش در مولفه متن، انتخاب عبارت‌های کلیدی سایت است. شما باید عبارت‌هایی را بر گزینید که واقعا مخاطبان سایتتان آن‌ ها را جستجو می‌کنند. کلمات کلیدی که انتخاب می‌کنید باید دارای شرایط زیر باشند:

     

     

    مربوط به موضوع اصلی سایتتان باشند.

    مطمئن باشید که کاربران دیگر آن‌ ها را جستجو می‌کنند.

    خیلی رقابتی نباشند. به عبارت دیگر آن کلمات، کلمات کلیدی سایت‌های بسیار دیگری نباشند.

    موتورهای جستجوگر به هنگام ارزیابی و رتبه بندی صفحات، به محتوای آن توجه زیادی دارند. متنی که برای یک موتور جستجوگر مهم است برای مخاطب اصلی شما هم مهم است در واقع منظور همان متنی است که مخاطب سایت شما به هنگام مراجعه به سایتتان می‌تواند بخواند.
    منظور از متن مهم، متنی است که دو شرط زیر را دارا می‌باشد:

     

     

    متن باید بدون انجام هر گونه عمل خاصی در مرورگرهای استاندارد قابل رویت باشد.

    شما باید بتوانید متن را مستقیما از مرورگر خود کپی کرده و به یک ویرایشگر متن انتقال دهید.

    عنوان صفحه به همراه متن نمایان آن مکان‌های مهمی هستند که باید توجه ویژه‌ای را به آن‌ ها معطوف بدارید. موتورهای جستجوگر آن‌ ها را به عنوان محتوای اصلی سایتتان در نظر می‌گیرند و بهینه سازی مناسب آن‌ ها در رتبه بندی سایت تاثیر قابل توجهی دارد.
    متا تگها و متون جایگزین تصاویر در اولویت بعدی قرار دارند زیرا برخی از موتورهای جستجوگر آن‌ ها را نمی‌خوانند. به عنوان مثال برای دیدن کلمات متا شما باید کدهای صفحه را ببینید و همینطور برای دیدن متن جایگزین یک تصویر باید موس خود را روی آن تصویر مدتی ثابت نگه دارید.
    این‌ها کارها همان کارهای خاصی است که بیننده برای دیدن متن انجام می‌دهد در حالیکه متن اصلی و مهم صفحه را بدون انجام هیچگونه عملی می‌تواند ببیند.

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:33:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و شهروندی فعال جوانان- قسمت ۸ ...

    در مدل نمایندگی یا لیبرال دموکراسی ،انتخاب چند نماینده منتخب برای گروه و یا مردم است که برای مردم تصمیم گیری می کنند.دراین زمینه حالت متعارف مشارکت سیاسی بر می گردد به فعالیت هایی که در مدل دموکراسی نمایندگی برای “مردم” در دسترس است. مشارکت در سیاست محدود به رای گیری، فعالیت های سیاسی مربوط به شخص، تماس با نمایندگان منتخب و مقامات دولتی است.
    شاخص مشارکت در سیستم های نمایندگی به خوبی در بررسی های اخیر قابل ملاحظه است. سه جنبه است که می تواند میزان رای دادن رای دهندگان، مشارکت در احزاب سیاسی ومیزان نمایندگی زنان در مجلس را اندازه گیری کند.همچنین ما با داده های مربوط به احزاب سیاسی از جمله میزان مشارکت در سازمان های سیاسی، داوطلب شدن، اهدا کردن پول و عضویت ،میزان مشارکت سیاسی را می توانیم برآورد کنیم.میزان نمایندگی زنان در مجلس نیز مهم است زیرا ارزش های برابری در مشارکت را معین می کند(هوسکینز و ماسچرسنی، ۲۰۰۸: ۴۶۷).
    ۴٫ ارزشهای دموکراتیک
    تعریف شهروندی فعال نه تنها انواع مشارکت را مورد بررسی قرار می دهد، بلکه بر ارزش ها تاکید می کند. دلیل این امر این است که، مشارکت، فی نفسه، نه لزوما برای یک جامعه دموکراتیک که برای حقوق بشر ارزش قائل است. به عنوان مثال، مشارکت دسته جمعی شهروندان در آلمان نازی حقوق بشر و یا ادامه دموکراسی را تضمین نمی کند به منظور اندازه گیری شهروندی فعال، ارزش های درگیر در تعامل لازم است ارزشهایی دموکراتیک باشد.
    منظور مان را از ارزش چنین معنی می کنیم که «باور پایدار , یک حالت خاص از رفتار است ،که از نظر شخصی و اجتماعی نسبت به حالت های جایگزین رفتار و دیگرحالات ارجح تر است و یا اعتقادات جهانی (در مورد رفتار مطلوب) مختلف است که مبنای فرایندهای نگرشی می شود.ارزش ها به طور خاص، چون مبنایی برای انتخابهای ما هستند» ( کانر و بکر ۱۹۹۴، ص (۶۸،(هوسکینز و ماسچرسنی، ۲۰۰۸: ۴۶۷).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ارزش های دموکراتیک با دموکراسی مشارکتی، جمهوری خواهی مدنی و یا مفهوم اجتماعی “شهروند خوب” در ارتباط است. تاکید بر ارزش نهادن به مشارکت و فضائل مدنی مانند «همبستگی» و «فعال اجتماعی بودن» برای نیل به “جامعه خوب” مهم است (دنترز[۷۴]، ۲۰۰۷: ۹۱). این ارزش های شهروندی فعال رعایت همان اصولی است که امروزه در ساختار سیاسی اروپا وجود دارد.این ارزشها همانا حقوق بشر و عدم تبعیض است که هر دو در محدوده کنوانسیون اروپایی[۷۵] حقوق بشر هستند (هوسکینز و ماسچرسنی، ۲۰۰۸: ۴۶۷).
    بنابراین در مورد سنجش ارزش های دموکراتیک بهره گرفتن ترکیبی از شاخصهای ارزشی مشارکت در دموکراسی، حقوق بشر و عدم تبعیض مهم است. دراین زمینه مناسب ترین سوالات دراین موردچنین است:چقدر برای یک شهروند، رای دادن، رعایت قوانین، داشتن نظر مستقل، مهم است واینکه در یک سازمان داوطلبانه و در سیاست فعال باشد؟سوالات مربوط به حقوق بشرعبارت است از یکی از جنبه های حقوق بشر است و این حقوق و قوانین مربوط به تبعیض نژادی است. مثلامردمی که آمده اند دریک بعنوان مهاجر کارو زندگی کنندچقدر باید درحقوقی که به هر کس دیگری داده می شود، برابر باشند (هوسکینز و ماسچرسنی، ۲۰۰۸: ۴۶۷).
    به منظور یافتن سوالات و مقیاس هایی برای سنجش تبعیض و درک بین فرهنگی،به تجربه دیگران از گروه های مختلف اجتماعی، تجربه از گروه هایی که ما به آن متعلق هستیم وتجربه از گروه های خارجی که با آنها تضاد داریم، در روابط بین گروه ها و تجربه از این روابط و تجزیه و تحلیل تجارب بین فرهنگی و تامل در باره آنها می توان روی آورد (آلرد[۷۶]، ۲۰۰۶: ۱).
    زمینه و محرک های شهروندی فعال
    کر(۱۹۹۹)برای اولین بار طرح مطالعه موضوعی شهروندی فعال را مطرح می کند که با تحولات آموزش شهروندی مرتبط بوده و ارتباط نزدیک داشته است وبا یک نگرانی در بسیاری از کشورها در مورد این که چگونه به یک دوره از تغییر جهانی بی سابقه پاسخ دهند همراه بوده است (کر، ۱۹۹۹: ۱۱) و همزمان یک لیست از چالش های اصلی ارائه می دهدکه شامل موارد زیراست:
    • حرکت سریع مردم در داخل و در سراسر مرزهای ملی وجهانی
    • شناخت در حال رشد از حقوق مردم و اقلیت های بومی
    • فروپاشی ساختارهای سیاسی و تولد های ساختارهای جدید
    • تغییر نقش زنان در جامعه
    • تاثیر اقتصاد جهانی و تغییر الگوی کار
    عکس مرتبط با اقتصاد
    • اثر انقلابات فن آوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)
    • افزایش جمعیت جهان
    • ایجاد اشکال جدیدی از جوامع (کر، ۱۹۹۹: ۱۲ و کر و نلسون[۷۷]، ۲۰۰۶: ۸)
    جالب توجه است، این لیست از چالش های اصلی ، می تواندبا تغییرات زیست محیطی یا آب و هوایی، اعمال تروریستی در سراسر جهان و نگرانی در مورد ادامه رکود اقتصادی در جامعه مدنی، به ویژه مشارکت در میان نسل جوان تکمیل شود.در حالی که پذیرش بسیار مثبت برای افراد و آن جوامع وجود دارد در این تغییرات نیز یک نگرانی رو به رشد در مورد جنبه های منفی وجود دارد. این جنبه های منفی به عنوان تهدیدی برای جوامع در نظر گرفته می شود. آنها عبارتند از: چالشهای هویت و تعلق اجتماعی که در حال افزایش است، بیگانه ستیزی، ملی گرایی، نژادپرستی و تبعیض، تغییر اقتصادی، که در حال ایجاد یک شکاف رو به رشد بین غنی و فقیر بوده و منجر به فروپاشی اجتماعی و تجزیه بافت اجتماعی جامعه می شود، و فردگرایی و مصرف گرایی شایع ،که به عدم تعامل و مشارکت جمعی در جامعه مدنی دامن می زند (کر و نلسون، ۲۰۰۶: ۸)
    در این زمینه،پاسخ کشورها به این چالش ها، موجب افزایش تاکید بر افراد به عنوان منابع اجتماعی وشهروندانی فعال،و به رسمیت شناختن این منابع است که می تواند به طور فعال با جنبه های منفی این چالش ها مقابله استفاده شود.در اینجا تاکید خاص بر آماده سازی مردم برای آمادگی بهتر جهت ایفای نقش خود و مسئولیت در جامعه مدرن، به عنوان شهروندانی فعال، مصرف کنندگان، کارگران و پدر و مادران در طیف وسیعی بوده است (کر و نلسون، ۲۰۰۶: ۸).
    در این زمینه، به نقش آموزش شهروندی درآماده سازی مردم، به ویژه کودکان و افراد جوان اهمیت داده می شود. این امررا می توان در زمان های گوناگون و از طریق تاکید بر تقویت و توسعه هویت و تعلق، تقویت انسجام اجتماعی و مسئولیت مدنی و تشویق و حمایت از مشارکت فعال مردم در اجتماعاتی که به آن تعلق دارند، محقق ساخت. این تاکیدات اغلب در ارتقاء شهروندی به عنوان یک عمل فعال شهروندی در طیف وسیعی از زمینه ها تمرکز دارد.
    تاکید بر شهروندی فعال به عنوان یک وزنه تعادل در برابر جنبه های منفی تغییرات جهانی است که در جوامع مدرن با نقش کلیدی آموزش در این رابطه تقویت می شود. سیاست آموزشی این است که تغییر اجتماعی به طور فزاینده ای به عنوان یک عامل حیاتی دیده شود، به طور فعال آماده سازی کودکان و نوجوانان فقط برای کنار آمدن با سرعت تغییر در جامعه مدرن نیست، بلکه به توسعه دانش لازم، فهم، مهارتها، نگرشها و رفتارهایی است که آنها را به استفاده بهتر از فرصت ها و چالش هایی که در طول زندگی خود مواجه هستند، قادر خواهد کرد. آموزش و پرورش در حال حاضر بسیار جامع تر و انعطاف پذیر نسبت به گذشته دیده می شود، که شامل طیف وسیع تری از یادگیری و روش تدریس در داخل و خارج از مدرسه است و منجر به افزایش استقلال برای یادگیرنده از طریق پیشرفت های مدرسه می شود. در حال حاضر کمیسیون اروپا در همکاری با شورای اروپا،شاخص های توسعه برای شهروندی فعال را تعریف می کندو دامنه شهروندی هم مادام العمر و هم در عرصه زندگی است. این در کنار جنبش آموزش از دور با تمرکز خاص در مورد موضوعات درسی، با تمرکز فراگیر در زمینه های عمومی تر، و برای حالت فعال و مشارکتی، یادگیری و تدریس صورت گرفته است(کر و نلسون، ۲۰۰۶: ۹).
    اقدامات و رفتارهای لازم شهروندی فعال
    در مورداقدامات ورفتارهای شهروندی فعال،می توان به مواردی چون افزایش تعامل و مشارکت در جامعه،تاکید بر مشارکت در هر دو جامعه مدنی و تمدن بشری ،تاکید بر آموزش گسترده ی مادام العمر و زندگی اجتماعی اشاره کرد.در این زمینه توسعه ابعاد شهروندی فعال فقط شامل دانش و درک نیست، بلکه توسعه مهارت ها و رفتارها از طریق تجربه مشارکت در طیف وسیعی از زمینه ها نیز هست (کر و نلسون، ۲۰۰۶: ۱۱).کندی(۲۰۰۶) در مقاله ای درزمینه محتوای مفهومی شهروندی، بین اجزای شهروندی «فعال» و «غیرفعال» تمایزی را ترسیم می کند. او نشان می دهد اجزای شهروندی فعال بیشتر درپی تحقق امورمختلف مرتبط با شهروندی بوده و عملی فعال است، در حالی که شهروندی غیرفعال،منفعل بوده و با وضعیت موجوددر ارتباط است. شهروندی فعال وابسته به زمینه های فرهنگی و تاریخی کشورها است،که نشان دهنده درک متفاوت و متنوع شهروندی فعال است.از این نظر با توجه به دیدگاه کندی(۲۰۰۶)، اجزای بسیار فعال در شهروندی فعال عبارتند از: (کر و نلسون، ۲۰۰۶: ۱۳)
    اجزای شهروندی فعال از دیدگاه کندی

     

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    هویت ملی
    تمام دولت های ملی برای ترویج هویت ملی از این نوع تلاش می کنند آگاهی از ارزشهای تاریخ ملی ۱
    تاکید بر انتقال دانش از طریق آموزش مدنی در مدارس وجود دارد حمایت از نمادهای ملی (مانند پرچم، سرود) ۲
    میهن دوستی
    میهن دوستی به هویت ملی مربوط می شود اما شکل گسترده تری است که به دنبال حمایت از دولت ملی در مقابل تهدید خارجی است تمایل به خدمت در ارتش ۱
    حمایت از ادعاهای دولت در مقابل دیگر دولتهای ملی ۲
    وفاداری
    این ویژگی ها اغلب ارزش هایی درونی هستند که دولتهای ملی به دنبال ترویج آن از طریق اموزش و پرورش هستند شهروندان مطیع هستند ۱
    مناسک روزانه در جامعه ای وجود دارد که اهمیت وفاداری جمعی و اطاعت را تقویت می نماید شهروندان به سختی کار می کنند ۲

    شهروندی فعال با مشارکت آگاهانه مردم در زندگی مدنی، اجتماعی و سیاسی جامعه ای صورت می گیرد،که به آن تعلق دارند، و سیستم گسترده ای از حقوق و وظایف شهروندان را تشکیل می دهند (اتزیونی[۷۸]، ۱۹۹۳) .در نتیجه، شهروندی فعال ارتباط نزدیک با توانایی مشارکت در امور عمومی ،و همچنین با ارتقاء تغییرات در گروه و جامعه دارد.در این زمینه گرایش به تحقق منافع عمومی در جهت منافع مشترک افزایش می یابد. انجمن ها و سازمان های داوطلبانه جامعه مدنی نشان دهنده فضاهایی هستند که در آن حقوق شهروندی تامین می شوند؛که شامل فضای اجتماعی می شوند که در آن روابط و شبکه های تعاونی در میان افراد، خانواده ها و گروه های اجتماعی ساخته می شود، ومولد سرمایه اجتماعی هستند(لیزی و دریو[۷۹]، ۲۰۱۳: ۲).

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:33:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه هوش معنوی با سلامت روانی و سبک های دلبستگی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد واحد دلفان- قسمت ۴ ...

    آسیب مغزی نیز یکی از عوامل جسمانی است که در صورت بروز آن کل زندگی بدنی و مهمتر از آن سلامت روانی- اجتماعی شخص را تحت الشعاع قرار میدهد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ب- عوامل روانی- اجتماعی
    ۱ – محرومیت ذهنی
    یکی از مهمترین عوامل رشد و تحول روانشناختی سالم برای انسان لزوم برخورداری انسان از محیطی آرام، طبیعی و نشاط انگیز است تا با مواجهه با محرکهای سالم و متنوع بتواند عواطف و احساسات مثبت خودش را بپروراند.
    ۲ – موسسه ای کردن
    امروزه ایجاد مؤسسه های نگهداری که در آن اشخاص با محیط ارتباط سالم و مؤثری ندارند باعث شده تا سلامت روانی افراد تا حدودی به مخاطره بیفتد.
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
    ۳ – محرومیت در خانه
    مکان های مسکونی بسته و نبودن امکانات رفاهی و سرگرمی سالم در محیط خانه نیز از عوامل روانی- اجتماعی مخل سلامت روان به شمار می آید.
    ج- الگوهای بد خانوادگی
    ۱ – فقدان رابطه والد- کودک
    در صورتیکه والدین در محیط خانه رابطه صمیمانه و تؤام با تعامل مثبت با فرزندان خود نداشته باشند، تحول عاطفی و شناختی کودک دچار اختلال شده و سبب میشود که فرزند آنها در بزرگسالی از سلامت روانی رضایت بخش برخوردار نباشد.
    ۲ – طرد کردن
    کانون خانواده به عنوان هسته اصلی برطرف کننده نیازهای روانی و جسمانی فرزندان به حساب می آید و چنانچه والدین نتوانند به نیازهای فرزندانشان پاسخ مثبتی بدهند و به دلایل مختلف آنها را طرد کنند، این شرایط زمینه ساز بروز اختلال روانی و جسمانی شده و آنها را از داشتن شخصیت سالم محروم می سازد.
    ۳ – فزون حمایت گری و محرومیت های عاطفی
    توجه بیش از حد به نیازهای فرزندان سبب ایجاد روحیه توأم با وابستگی بیش از حد فرزندان به و الدین میشود که این خود آنها را از مقابله مؤثر با مشکلات و داشتن
    اختلال شخصیتی و بالعکس محرومیت های عاطفی و صحبت نکردن با فرزندان آنها را با مشکل ناپختگی عاطفی و نداشتن سلامت روانی مواجه می سازد.
    ۴ – خود مختاری بیش از حد کودک:
    چنانچه کودک بیش از اندازه خودمختار باشد و توجهی به امر و نهی و راهنمای های والدین نشان ندهد، سبب الگوبرداری نامناسب با محیط اجتماعی شده و سلامت روانی وی را مختل می سازد
    ۵ – خواسته های غیرواقعی والدین : والدین به عنوان رکن اصلی تربیت فرزندان اثر مستقیم و اجتناب ناپذیری بر شکل گیری شخصیت فرزندانشان دارند، به نوعی که توقع بیش از حد ازتوانایی کودک و به زحمت انداختن کودک سلامت روانی و جسمانی وی را به مخاطره می اندازد.
    ۶ – فقدان انضباط
    فقدان اصول و قوانین فردی و گروهی در منزل سبب خودمختاری فرزندان می شود که همراه با بزرگتر شدن آنها و ضرورت پیروی از قوانین اجباری که در محیط وسیع تر خارج از خانه شخص نمی تواند با شرایط محیطی خودش را سازگار نماید و بروز چنین مشکلاتی در آینده سبب بر هم خوردن تعادل روانی شخص می شود .
    ۷ – کمبود ارتباط
    در صورتیکه افراد در محیط خانه و با اعضای خانواده ارتباط مؤثر رضایتبخش نداشته باشند، در درازمدت این افراد از ارائه بازخوردهای مثبت و تشویق شدن برای برقراری رابطه مؤثر با دیگران باز می مانند، و با احساسات منفی، تنهایی و افسردگی روبرو می شوند که آنها را در شرایط روانی آسیب زا گرفتار می سازد.
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    د- ساختار خانوادگی ناسازگار
    ۱ -خانواده بی کفایت
    در برخی از خانواده ها سست بودن پایه های اقتصادی، عاطفی، فرهنگی والدین و اعضای خانواه باعث رشد نامطلوب شخصیت افراد خانواده و فرزندان می شود.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۲ – خانواده از هم پاشیده
    از هم پاشیدگی خانواده و جدایی والدین خصوصاً اگر در سنین پایین اتفاق بیفتد سبب رشد ناسالم انسان از بعد عاطفی و ناتوانی برای رسیدن به کمال شخصیتی می شود .
    ۳ – خانواده ضداجتماعی
    اگر والدین در محیط خانه به هنجارشکنی و ناسازگاری با محیط اجتماعی بپردازند بر فرزندانشان و چگونگی تعاملات افراد با آنها اثر می گذارد ، در نتیجه باعث می شود که فرزندان و خود آنها امنیت روانی مطلوب را جهت برقراری ارتباط مؤثر با محیط اجتماعی کسب ننمایند.
    ۴ – آسیب روانی اولیه
    عدم توجه به محبت کافی و توجه به فرزند در ماه ها و سالهای اولیه تولد باعث وابستگی ناایمن در فرزند شده و اثرات جبران ناپذیری بر سلامت روان وی می گذارد.
    هـ- فشارهای ناشی از زندگی جدید صنعتی
    ۱ – رقابت ناسالم
    رقابت های ناسالم و نامشروع و غیرقانونی اقتصادی در افراد می تواند زمینه ساز فشارهای روانی و اختلافات بین فردی در افراد شود، در نتیجه سلامت روانی آنها را به خطر بیندازند.
    ۲ – خواسته های شغلی
    توجه بیش از حد به رقابت­های تسلیحاتی و فن آوری پیشرفته صنعتی، باعث ایجاد توقعات نامعقول و بالاتر از توانایی در افراد و در نتیجه فشار روانی شدید بر آنها می شود.
    ۳ – پیچیدگی زندگی جدید
    مشکلات زندگی شهرنشینی باعث غفلت از توجه به نیازهای روانی- اجتماعی افراد می شود که اثرات جبران ناپذیری بر سلامت روانی آنها می گذارد.
    و- عوامل اجتماعی- فرهنگی
    -۱ جنگ و جنایت:
    بروز جدال های بین اقوام صدمات جبران ناپذیری بر زندگی اجتماعی و اقتصادی افراد می گذارد که در نتیجه باعث برآورده نشدن نیازهای مادی و معنوی افراد می شودواین امر که سلامت روان آنها را به مخاطره می اندازد.
    ۲ – تبعیض نژادی و پیش داوری
    گروهی باعث ایجاد مشکلات روحی و اختلافات برای گروه اقلیت و در نتیجه عدم آرامش و امنیت می شود.
    ۳ – مشکلات اقتصادی و استخدامی
    که به دلیل عدم برآورده شدن نیازهای افراد باعث بروز فشارها و تنش های روانی شدید در افراد می شود که این امر سلامت روانی آنها را به مخاطره می اندازد ( رجبی ، ۱۳۸۹ ) .
    سلامت روان و نظام ارزشی
    یکی از شروط لازم برای دستیابی به سلامت روان ، برخورداری از یک نظام ارزشی است و همانگونه که چاهن می گوید : بهره مندی از یک سلسله ارزشهای شخصی و فلسفه ای مبتنی بر باورها ، آرزوها و آرمانهایی که با سعادت و تحقق خود و اطرافیان فرد پیوندی نزدیک دارد ، شرط لازم برای کسب سلامت روان است .
    مازلو ، اصول و ارزشهای افراد مأیوس و درمانده و افرادی را که واجد سلامت روانی هستند ؛ دست کم در برخی موارد ، متفاوت می داند ؛ زیرا آنان دارای ادراکات و طرز تلقی های متفاوتی از جهان مادی ، اجتماعی و جهان روان شناختی خصوصی هستند که همین ادراکات و طرز تلقی های متفاوت ، نظام ارزشی فرد را رقم می زنند ( مازلو ، ترجمه رضوانی ، ۱۳۷۲ ) .
    به اعقتاد مازلو ، نظام ارزشهای فرد واجد سلامت روان بر پایه پذیرش فیلسوفانه طبیعت خود ، طبیعت بشری ، حیات اجتماعی و طبیعت و واقعیت جسمانی حیات استوار است . در واقع ، بخش عمده ای از قضاوت ها و ارزش گذاریهای هر روزه این گونه افراد ، از پذیرش واقعیتسرچشمه می گیرد . آنچه را فرد واجد سلامت روان ، که خواستار تحقق خود است ، تأیید یا تکذیب می کند ، بدان وفادار می ماند یا خوشایند یا ناخوشایندش می یابد ، اغلب می تواند همچون اشتقاقاتی که ریشه در خصیصه پذیرش دارد . ادراک شود ( مازلو ، ترجمه رویگریان ، ۱۳۶۷ ) .
    ویژگی افرادی که از موهبت سلامت روان برخوردارند :
    ۱-قناعت
    ۲-علاقه زیاد به استفاده از توانایی ها و لذت بردن از زندگی
    ۳-توانایی کنترل و مدیریت اضطراب و دلشوره
    ۴-انعطاف پذیری و آموختن سریع مسائل
    ۵-ایجاد تعادل میان کار –بازی-فعالیت – استراحت
    ۶-اعتماد به نفس بالا
    ویژگی های مثبت و سلامت روح و روان به افراد کمک می کند تا در فعالیت های گوناگون حضور فعال داشته باشند ارتباط قوی برقرار می کنند و بر مشکلات زندگی و اضطراب پیروز شوند.
    هر انسانی که بتواند با مسائل عمیق خود کنار بیاید با خود و دیگران سازش یابد و در برابر تعارض های اجتناب ناپذیر درونی خود ناتوان نشود و خود را به وسیله جامعه مطرح نسازد دارای سلامت روانی است (صادقی موحد و همکاران ۱۳۸۷) . بهداشت روانی شاخه ای از طب است که روش های خاص حفظ تندرستی روانی را مورد توجه قرار می دهد و فعالیت های آن عبارتند از :
    ۱-شناخت علل اختلالات روانی-ارثی-اجتماعی-فرهنگی و خصوصی
    ۲-دادن اطلاعات به گروه هایی از مردم از طریق تشکیل کنفرانس ها و مباحث دسته جمعی و انتشار بروشورها و جزوه ها دربارۀ موضوعات مختلف
    ۳-انجام اقدامات پیشگیرانه در مورد ضایعات شخصیتی و سایر نابهنجاری ها دو ناسازگاری ها توسط جلسات مشاوره طبی – روانی(کاوه ، ۱۳۹۱).
    در واقع فردی که دارای سلامت روانی است از عملکرد و کیفیت زندگی بهتری در مقایسه با دیگران برخوردار است . به همین دلیل سلامت روان شاخصی است که با متغیرهایی مانند بازده تحصیلی بالا ،روابط زناشویی موفق و…. مرتبط است . موضوع سلامت روانی دانشجویان مسئله ای است حیاتی که امروزه چالش های اساسی را بر انگیخته است ( کادیسون ، ۲۰۰۴ ) .
    بررسی رابطه بین هوش معنوی و سلامت روانی دانشجویان
    دانشجویان هر جامعه دسترنج معنوی و انسانی آن جامعه بوده و از سرنوشت سازان فردای کشور خویشند. با پیشرفت صنعت و فنآوری جدید و مشکلات مربوط به آن، اختلالات و بیماریهای روانی همانند مشکلات جسمانی، افزایش چشمگیری یافته و از آن­جا که سلامت روان قشر دانشجو اهمیت فراوانی دارد، لازم است که مسایل عاطفی و روانی این قشر عظیم جدی تلقی شده و مورد رسیدگی قرار گیرد. تحقیقات انجام شده در سالهای اخیر بیانگر وجود اختلالات روانی در سطوح مختلف دانشجویان می باشد . افزایش مراجعه ی دانشجویان به بخشهای مشاوره ی دانشجویی موید وجود مشکلات روانی، اجتماعی و تحصیلی روزافزون در آنها می باشد.
    از سویی دیگر همه روزه به شمار افرادی که باور دارند معنویت راه درمان روان نژندی ها و درماندگی روانی آن ها می باشد و متخصصینی که برای درمان بیماری های روانی و ارتقای بهداشت روان بر باورها و رفتارهای معنوی توجه دارند، افزوده می شود . همین امر باعث شده که سازمان بهداشت جهانی اخیرا انسان را موجودی زیستی روانی اجتماعی و معنوی تعریف کند. در راستای این جهت گیری معنوی و به موازات بررسی رابطه ی دین و معنویت و دیگر مولفه های روان شناختی مثل سلامت روان گروهی در صدد تعریف مفاهیمی جدید در ارتباط با دین و معنویت بوده اند . برای مثال مفاهیم سلامت معنوی ، بهزیستی معنوی و … در آستانه ی هزاره ی سوم به ادبیات آکادمیک روانشناسی اضافه شده اند . با پیشرفت صنعت و فن آوری جدید و مشکلات مربوط به آن ، اختلالات و بیماریهای روانی همانند مشکلات جسمانی افزایش چشمگیری یافته اند ( ناسل ، ۲۰۰۴ ) .

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:33:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی خطرات مربوط به تعادل کشتیها در حین عملیات تخلیه و بارگیری کانتینر در بنادرو ارایه راهکارها- قسمت ۱۰ ...

    گروه اول به دو زیر گروه کانتینرهای “عمومی” (GENERAL PURPOSE) و “کاربری خاص” (SPECIFIC PURPOSE) تقسیم می شود.
    کانتینرهای عمومی (GENERAL PURPOSE)
    کانتینرهایی هستند کاملا بسته و ضد آب. حداقل در یک انتها دارای در هستند. کانتینرها می توانند دارای در در پهلوها باشند. در پهلویی برای قرار دادن کالاهای حجیم مناسب تر از در انتهایی است. نوع دیگر دارای در، در یک یا هر دو انتهاست و یا ترکیبی از تمام حالت های قید شده. آخرین نوع از این گروه، کانتینر با سقف قابل بازشدن است. این نوع کانتینر اغلب نیم ارتفاع است (۴ فوت و ۳ اینچ) و نباید آن را با کانتینرهای بدون سقف (OPEN TOP) اشتباه کرد. کانتینر بدون سقف (OPEN TOP) همان طور که از نام آن بر می آید، فاقد سقف به عنوان جزئی از بدنه است در حالی که کانتینرهای عمومی، از بدنه کامل و محکم برخوردارند. در نوع شماره ۳ سقف به عنوان در عمل می کند.
    کانتینرهای عمومی در صنعت حمل با نام های DV یا DC معروفند. بیشترین کانتینرهایی که در چرخه حمل و نقل دیده می شوند، از این نوع هستند و برآورده می شود که حدود ۹۰ درصد ناوگان کانتینری جهان را تشکیل دهند. بیش از ۹۵ درصد کانتینرهای این گروه از فولاد ساخته شده اند.

    کانتینرهای دارای کاربری خاص (SPECIFIC PURPOSE)
    این کانتینرها دارای نوعی طراحی بدنه هستند که بارچینی برخی از کالاهای عمومی را در آن تسهیل می کند؛ به عنوان مثال: کالاهایی بزرگتر از در انتهایی یا کالاهایی بلندتر از ارتفاع کانتینر. نوع دیگر از این کانتینرها طوری طراحی شده اند که شرایط محیطی ویژه ای را برای کالا ایجاد می کنند، مانند تهویه هوای داخل کانتینر. این نوع کانتینرها به چهار زیر گروه کانتینرهای تهویه دار، روباز، کف تخت و تخت تقسیم می شود.
    کانتینرهای دارای هواکش / تهویه (VENTED/VENTILATED)
    اساس همان کانتینرهای عمومی هستند با انواع درهایی که می توانند داشته باشند، به علاوه ی امکاناتی برای تبادل هوای داخل و خارج کانتینر، وسیله تبادل هوا می تواند سوراخ های ساده ای باشند در قسمت بالای دیوار پهلویی کانتینر. جهت افزایش تهویه، گاهی چندین سوراخ هواکش در بالا و پایین کانتینر تعبیه میشود تا جریان هوا را در سراسر فضای مربوط به کالا ایجاد کند. در مواردی سیستم تهویه تشکیل شده است از دریچه و بادزن برقی (FAN).

    قریب به ۹۹ درصد این کانتینرها ۲۰ فوت هستند. اغلب این کانتینرها از فولاد و تعداد کمی هم از تخته چندلا/ پلاستیک فشرده ساخته شده اند. برای حمل میوه و سبزیجات که به تهویه احتیاج دارند، به کار می روند. در بنادر جنوبی ایران که بیش از اندازه گرم هستند، تهویه چندان کارایی ندارد.
    کانتینرهای روباز (OPEN TOP)
    نوع دوم از گروه کانتینرهای با کاربری خاص است که به آن می پردازیم. ویژگی اصلی این کانتینر، نداشتن سقف به عنوان جزئی محکم از کانتینر است. نبود سقف، این امکان را ایجاد می کند که بتوان کالای حجیم یا سنگینی را که امکان ورود آن از طریق در کانتینر نمی باشد، از بالا و با جرثقیل درون کانتینر قرار داد. با این روش، پر و خالی کردن کانتینر تسهیل می شود. باید در نظر داشت که در بسیاری از موارد تخلیه بار حجیم و سنگین از بارگیری آن درون کانتینر مشکل تر است و اگر کانتینر روباز نباشد، چه بسا خروج کالا از آن بدون صدمه دیدن امکان نداشته باشد. نبود سقف، امکان بارگیری کالای بلندتر از ارتفاع کانتینر (OVER HEIGHT) را نیز ایجاد می کند. برای محافظت از کالا در برابر باران، به جای سقف از روکش برزنتی یا جنس مشابه استفاده می شود.

    از تیرک های عرضی برای تیکه گاه روکش استفاده می شود. در بعضی موارد، تیرچه انتهایی بالای در، قابل برداشتن است تا امکان ورود کالا را راحت تر کند (شماره ۳). اطراف روکش سوراخ هایی است که با گذراندن طناب از آن ها و متصل کردن به بدنه کانتینر، از حرکت آن توسط باد جلوگیری می شود. این کانتینر گرچه سقف ندارد ولی می تواند مانند سایر کانتینرها روی یکدیگر قرار داده شود و به غیر از سقف از باقی اجزای یک کانتینر معمولی برخوردار است. فولاید است ولی نوع آلومینیمی آن نیز یافت می شود.
    کانتینرهای کف تخت (PLATFORM BASED)
    انواع متنوعی دارد. نوعی از آن در صنعت حمل با نام فلت رک (FLATRACK) معروف است. این کانتینرها دیوار پهلو ندارند و به غیر از کف، قسمتی از بدنه آن ها حذف شده است؛ انواع اصلی آن عبارتند از:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

     

    شماره ۱ در تصویر دارای کف و اسکلت است، دیوارها و سقف حذف شده است.

    شماره ۲ دارای کف و چهار ستون می باشد دیوارهای انتهایی یا ثابت است و یا قابل برداشته شدن (شماره ۴)

    شماره ۵ دارای دیوارهای انتهایی قابل تا شدن است. این قابلیت وجود دارد که چند کانتینر تا شده، روی هم قرار گرفته و به اندازه ی یک کانتینر معمولی فضا اشغال کنند. به این ترتیب هنگامی که خالی هستند، در فضای حمل آن ها صرفه جویی می شود. این نوع از متداول ترین کانتینرهای کف تخت است و در صنعت با نام FLATRACK مشهور است.

    در تصویر ردیف سمت چپ، کانتینرهای کف تخت با دیوارهای انتهایی تا شده را نشان می دهد که روی هم قرار گرفته اند. با مقایسه ردیف کناری، مشاهده می شود که هر چهار یا پنج عدد آن به اندازه یک کانتینر معمولی فضا اشغال میکند.

     

     

    کانتینرهای کف تخت می توانند دارای نرده های متحرک باشند.

    همه ی انواع کانتینرهای کف تخت قادرند کالاهایی بزرگتر از ابعاد کانتینر (OUT OF GAUGE) را روی خود جا دهند. نبود دیوارها و سقف باعث می شود محدودیتی برای ابعاد کالا در اطراف آن وجود نداشته باشد. این کانتینرها از فولاد ساخته می شوند.
    کانتینرهای تخت (PLATFORM)
    این کانتینرها به غیر از کف فاقد باقی ساختار بدنه هستند، گرچه اتصالات کنج (CORNER FITTINGS) را در بالا و پایین خود دارند.

    کف و کناره های آن، دستگیره هایی برای بستن طناب و تسمه جهت مهار کالا وجود دارد. هنگام خالی بودن می توان چند عدد از آن را روی هم چید و در فضا صرفه جویی کرد. مناسب حمل کالای حجیم و سنگین است و از فولاد ساخته می شود. ممکن است دارای نرده های متحرک باشد.
    تاکنون تمام کانتینرهای گروه اول (کالای عمومی) را که شامل دو زیر مجموعه ی «عمومی» و «کاربری خاص» می شدند را ذکر کردم. این گروه بیشترین تعداد کانتینرهای جهان را داراست و از این نظر مهم ترین گروه کانتینرهای ISO می باشد.
    کانتینرهای کالای خاص (SPECIFIC CARGO)
    اهمیت این گروه، در توانایی آن ها برای حمل کالاهایی با ویژگی خاص است که حمل عادی را مشکل می سازد. به چهار زیر گروه عمده ی کانتینرهای «حرارتی» (THERMAL) «مخزنی» (TANK) «فله خشک» (DRY BULK) و «کالای مشخص» (NAMED CARGO) تقسیم می شود.

    کانتینرحرارتی (THERMAL)
    کانتینرهایی هستند با دیوارها، سقف و کف عایق بندی شده، به این منظور که بتوانند دمای داخل کانتینر را متفاوت از دمای بیرون حفظ کنند. نمونها هایی از آن دارای سیستم گرمایی و یا سرمایی است و برخی فاقد این سیستم ها می باشند؛ چهار نوع اصلی آن عبارتند از: «عایق حرارتی» (INSULATED)، «یخچالی» (REFRIGERATED)، «گرمایی» (HEATED) و ترکیبی از دو نوع آخر.

    کانتینر عایق حرارتی (INSULATED)
    گرچه دارای موتور خنک کننده و گرم کننده نیستند ولی به دلیل عایق بودن این قابلیت را دارند که محتوای خود را تا ۱۵ ساعت گرم یا خنک نگه دارند. این زمان معمولا برای حمل در یک مسیر کوتاه مناسب در نظر گرفته می شود. این کانتینر را در کشتی هایی که انبار آن ها دارای سیستم خنک کننده است بارگیری می کنند. در این انبارها، کالا در طول سفر دریایی در دمای مورد نظر باقی می ماند. برخی از این کانتینرها دریچه هایی در دیوار انتهایی برای ورود و خروج هوای خنک دارند که به سیستم های خنک کننده بیرون وصل می شوند .

    تصویر، دو نوع کانتینر عایق حرارتی را نشان می دهد که یکی از آن ها در انبار کشتی که دارای سامانه ی سرمایی است، قرار گرفته و اطراف کانتینرها هوای خنک جریان دارد و نوع دیگر دارای دریچه هایی برای اتصال به کانالهای خرطومی است. از یکی از کانال ها هوای خنک وارد کانتینر می شود و از دیگری خارجی می گردد. بنابراین کانتینر برای سرد کردن کالای محتوای خود وابسته به سامانه ی سرما ساز کشتی است.
    بعضی بنادر دارای واحدهای سرماساز هستند و کانتینرهای عایق حرارتی را که دارای دریچه باشند، به آن وصل می کنند.

    بیشترین مورد استفاده آلومینیم و تخته چندلا/پلاستیک فشرده، در ساخت کانتینرها، مربوط به کانتینرهای عایق حرارتی است.
    کانتینر یخچالی (REFRIGERATED)
    کانتینرهای عایق حرارتی هستند که دارای موتور یخچال می باشند. این سیستم غالبا با برق کار می کند بنابراین باید در محل نگهداری کانتینر، روی کشتی یا بندر اتصال برق وجود داشته باشد.

    کانتینر گرمایی (HEATED)
    دارای سامانه ی گرماساز هستند و برای کالاهایی به کار می روند که در دمایی بالاتر از محیط نگهداری شوند. بعضی از مواد مایع شیمیایی در دمای محیط جامد شده خواص اولیه خود را از دست می دهند.

    کانتینر یخچالی/گرمایی (REFRIGERATED/HEATED)
    دارای هر دو سامانه ی گرماساز و سرماسازا است. قادرند دمای ثابتی را تأمین کنند. در مواردی به کار می رود که کالای حساسی باید در دمای خاصی نگهداری شود در حالی که دمای محیط دارای نوسان است.
    کانتینر مخزنی (TANK)
    این زیر گروه از کانتینرهای «کالای خاص» برای حمل گاز یا مایع (خطرناک یا غیرخطرناک) طراحی شده اند. ساختمان آن ها شامل یک مخزن استوانه ای است که درون اسکلت یک کانتینر ISO قرار گرفته است.
    این کانتنرها علاوه بر آزمون های معمول کانتینرهای ISO در معرض آزمون فشار هم قرار می گیرند. مقدار فشار، بسته به نوع کالایی که برای آن طراحی شده است (مایع یا گاز) متفاوت است. کالای مایع از دریچه ای بالای مخزن بارگیری می شود و توسط شیر فلکه (شماره ۲)، پایین مخزن تخلیه می گردد. برای جلوگیری از تلاطم بیش از حد، کالای مایع نباید کمتر از ۸۵ درصد ظرفیت مخزن باشد. همچنین برای پرهیز از آسیب دیدن مخزن در اثر انبساط کالا، نباید بیش از ۹۵ درصد ظرفیت مخزن پر شود. کانتینر مخزنی از فولاد ساخته می شود.

    کانتینر فله خشک (DRY BULK)
    برای حمل انواع فله خشک طراحی شده اند. معمولا از فولاد ساخته شده و ۲۰ فوتی هستند. بار فله از دریچه هایی روی سقف کانتینر به داخل آن ریخته می شود. (تصویر شماره ۱) و از درهای کوچکی، پایین در اصلی تخلیه می گردد (شماره ۲). برای تخلیه ی کامل کانتینر از بار فله باید درهای اصلی را باز کرد. نوع دیگر آن دارای یک در کوتاه در انتهای کانتینر است (شماره ۳) با خم کردن کانتینر تمام بار آن خالی می شود. جدار داخلی بدنه کانتینر دارای پوشش مخصوص است تا از زنگ زدن آن توسط مواد خورنده (مانند سولفور) جلوگیری شود.

    کالای مشخص (NAMED CARGO)
    کانتینرهای این زیر گروه متنوع است و هر یک برای نوع خاصی کالا طراحی شده اند. کالاهایی نظیر خودرو (تصویر شماره ۱) یا حیوانات زنده (شماره ۲). در بعضی موارد، ظاهر کانتینر کاملا شبیه کانتینرهای معمولی است ولی داخل آن برای کالایی مثل البسه طراحی شده و دارای میله و آویز لباس می باشد (شماره ۳). کانتینرهای حمل چرم و پوست نیز به این زیر گروه تعلق دارد، ظاهر بیرونی این کانتینر کاملا عادی ولی از درون دارای سیستم تهویه بسته است و پوشش داخلی آن مناسب شستن و بو زدایی است. گرچه ساختار این نوع کانتینرها بسیار متنوع اند، ولی ابعاد و استانداردهای آن ها مطابق ISO است. (STRAUCH, WINFRIED 2008:18)

    علائم و شماره گذاری کانتینر
    همانطور که اشاره شد، یکی از ویژگی های کانتینرها، هم شکل بودن آن ها در سراسر جهان است و این تشخیص و شناسایی کانتینرها را مشکل می کند. کانتینرها جعبه های یک شکل و یک اندازه هستند و تنها تفاوت آن ها رنگ آمیزی و علامت مالک است. در یک بندر با موجودی TEU 30000 چطور می توان کانتینر خاصی را پیدا کرد؟ شماره گذاری و علائم، علاوه بر تسهیل شناسایی کانتینرها، اطلاعات کاربردی، از قبیل نوع و ظرفیت آن را برای کاربران فراهم می کند.

    ISO 6346 یک استاندارد بین المللی برای شناسایی و علامت گذاری کانتینر می باشد که توسط دفتر بین المللی کانتینر (BIC) اقتباس شده است. این روش علامت گذاری، اطلاعات کانتینر را به صورت کد ارائه می دهد. با الگوریتم زیر به توضیح علائم و شماره گذاری کانتینر می پردازیم:
    علائم و شماره گذاری کانتینر:

     

     

    شماره شناسایی ۱- ارتباط ریاضی شماره تطبیق

    کد نوع و اندازه ۱- کد پهنا و ارتفاع کانتینر ۲- کد نوع کانتینر

    کد کشور، اندازه و نوع

    خصوصیات عملیاتی کانتینر ۱- TARE 2-MAX. GROSS 3- MAX. NET 4- CUBIC CAPACITY

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:33:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      عدالت ترمیمی و نقش آن در امنیت قضایی- قسمت ۴ ...

    حمایت بین المللی از حقوق بشر در برابر سوءاستفاده حکومتها از قدرت ضرورت یافته است. امکان چنین سوءاستفاده هایی در شرایط بحرانی هر جامعه ای فزونی می یابد، بنابراین تأکید بر رعایت حقوق بویژه حقوق مربوط «رعایت آیین قانونی» و اصل حاکمیت قانون در وضعیتهای اضطراری بیش از شرایط عادی لازم می آید. لیکن از طرف دیگر واقعیات انکار ناپذیر مربوط به وضعیتهای فوق العاده و اضطراری قابل اغماض نیست. به عبارتی می توان گفت همانگونه که امکان سوء استفاده از قدرت وجود دارد، احتمال سوء استفاده از حقوق نیز نباید مورد انکار واقع شود و اتفاقاً احتمال این نوع سوءاستفاده هم در شرایط اضطراری فزونی گیرد.
    بنابراین ایجاد نوعی تعادل بین حق حکومت ها در پرداختن به فوریتهای ملی از یکسو و حقوق افراد بویژه حق دادرسی عادلانه از سوی دیگر، ضروری است از همین رو است که بیشتر اسناد بین المللی حقوق بشر حاوی شرط عدول یا تعلیق هستند. به این معنا که به دولتها اجازه می دهند تا در وضعیتهای اضطراری تحت شرایطی، اجرای پاره ای مقررات مربوط به حمایت از حقوق بشر را به حالت تعلیق درآورند.
    برای مثال ماده ۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و ماده ۱۵ کنوانسیون اروپایی و ماده ۲۷ کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر قابل ذکر است. بر این اساس دولتها عضو این اسناد در شرایط اضطراری مجاز به اتخاذ تصمیماتی هستند که در غیر اینصورت نقض برخی تعهدات معاهداتی آنها محسوب می گردد.
    مسأله ای که در اینجا باید به آن پرداخته شود این است که آیا حق محاکمه عادلانه هم در فهرست حقوق قابل تعلیق و عدول هست یا نه؟ اگر پاسخ این پرسش مثبت است آنگاه باید دید آیا در دادرسی های بین المللی نیز امکان عدول از محاکمه عادلانه وجود دارد؟ حق بر دادرسی عادلانه در فهرست حقوقی که طراحان معاهدات حقوق بشر به عنوان حقوق تعلیق ناپذیر قرار داده اند درج نشده است. لیکن آیا این فهرست فهرستی جامع و حصری است، یا امکان توسعه آن از طریق رویه ارگان های بین المللی، تفسیر یا وضع معیارهای تازه وجود دارد؟ هرچند شمول فهرست حقوق قابل تعلیق نسبت به حق محاکمه عادلانه طی سالها از سوی بسیاری تردید آمیز بوده، ولی اهمیت تضمین نوعی حمایت از اشخاص متهم حتی در زمان بحرانها و فوریتهای ملی مورد تأکید قرار گرفته است.
    برخی از اصول یا حقوق مربوط به دادرسی عادلانه به طور مسلم تعلیق ناپذیرند، مانند اصل عطف نشدن قوانین کیفری به گذشته، منع شکنجه، منع رفتارها و مجازات های غیرانسانی و موهن و اصل برائت.

    پایان نامه

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    گفتار دوم: تعلیق پذیری محاکمه عادلانه در اسناد و نهادهای حقوق بشر

    طراحان میثاق حقوق مدنی و سیاسی در موضوع تجویز تعلیق، هریکی از بندها یا مقررات مندرج در هر ماده را جداگانه مورد ملاحظه قرار ندادند، بلکه موارد آن را به طور کلی به دو دسته تقسیم کردند: به اینگونه که اگر در یک ماده، بندی حاوی حقی بود که به طور معقول در شرایط اضطراری تعلیق آن لازم می نمود کل آن ماده را از فهرست موارد غیرقابل تعلیق خارج می کردند. بنابراین اگر ماده ۱۴ از این فهرست خارج مانده است لزوماً به این معنا نیست که تمامی مقررات مندرج در این ماده قابل تعلیق هستند.
    هرگاه دیدگاه ها و اظهارات ارگانهای ناظر معاهدات بین المللی حقوق بشر بویژه میثاق بین المللی مدنی و سیاسی و کنوانسیون های اروپایی و آمریکایی حقوق بشر بررسی شود نشان داده خواهد شد که مرتبه حداقلی از اصل «رُوپراس» از قبل در حقوق بین المللی بشر وجود داشته که دولتهای عضو در هر وضعیتی باید آن را مراعات کنند ضمن اینکه جواز تعلیق روند عادی حقوق را آنجا که شرایط فوق العاده و اضطراری، ضرورت آن را اقتضا کند تصدیق می کنند، و تشخیص مقتضیات چنین وضعیتهایی را به شرط رعایت حسن نیت، با دولتهای ملی می دانند.
    با وجود این، کمیسیون اروپایی حقوق بشر در قضیه ایرلند علیه پادشاهی متحده (انگلیس) عدول از تضمین های عادی را بدون جایگزینی تضمینهای دیگر، افراطی دانسته است. دادگاه اروپایی حقوق بشر نیز در قضیه لکس علیه آلمان اظهار عقیده کرده است که دول عضو نمی توانند هرگونه اقدامی را که، از جمله در مبارزه با تروریسم، مناسب می بینند در پیس می گیرند.
    دادگاه بین آمریکایی حقوق بشر در سال ۱۹۸۷ دو نظر مشورتی اتخاذ کرد که همراه با آراء کمیسیون و دادگاه اروپایی حقوق بشر مهمترین نظرات را در رویه بین المللی مربوط به تعلیق تشکیل می دهد. این دادگاه اظهار داشته که «تعلیق موقت تضمینهای ماده ۲۷ (از کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر که مربوط به دادرسی عادلانه است)، متضمن تعلیق موقت اصل حاکمیت قانون نیست»، و کمیسیون بین آمریکایی حقوق بشر هم مکرراً ویژگی غیرقابل تعلیق بودن حق رعایت آیین قانونی را مورد تأکید قرار داده است.
    این موضوع که دادرسی عادلانه را نمی توان به طور مطلق قابل تعلیق دانست، مورد تأکید کمیته حقوق بشر بوده است. همان گونه که می دانیم مطابق با ماده ۴ میثاق حقوق مدنی و سیاسی، در شرایطی که حیات ملت در معرض تهدید باشد دولت می تواند با صدور اعلامیه ای رسمی بیشتر حقوق پذیرفته شده را معلق کند، مادام که اولاً مقتضیات صدور اعلامیه ای رسمی بیشتر حقوق پذیرفته شده را معلق کند، مادام که اولاً مقتضیات آن وضعیت به طور قطع مستلزم چنین تعلیقی باشد، ثانیاً این تعلیق با دیگر تعهدات بین المللی ملت معارض نباشد، و بالاخره دولت فورا دبیر کل ملل متحد را آگاه سازد. فقط آن حقوقی که در این ماده استثنا شده اند مصون از تعلیق هستند.[۱۴]
    دادرسی عادلانه و مصونیت از دستگیری و بازداشت خودسرانه در زمره حقوق غیرقابل تعلیق نیست، لیکن به طور مسلم می تواند تضمین مؤثری برای حقوق تعلیق ناپذیر باشد.
    حتی می توان گفت بدون مصونیت از دستگیری و بازداشت خودسرانه و اجرای دادرسی عادلانه هرگز نمی توان نسبت به رعایت آن حقوق تعلیق ناپذیر، اطمینان حاصل کرد.
    از همین رو است که کمیته حقوق بشر می گوید: «اگر دول عضو تصمیم بگیرند در شرایط اضطرار ملی به نحو مقرر در ماده ۴ از آیین عادی مقرر در ماده ۱۴ عدول کنند، باید اطمینان دهند که چنین اقدامی از آنچه دقیقاً مقتضای ضرورتهای آن وضعیت عینی است تجاوز نمی کند و سایر شرایط بند ۱ ماده ۱۴ رعایت می شود.»

     

    گفتار سوم: تعلیق پذیری دادرسی عادلانه در حقوق بشر دوستانه

    شاید حق بر دادرسی عادلانه و جبران خسارت هیچ گاه مهمتر از زمان منازعات داخلی و بین المللی نباشد. اما درست در همین وقت است که این حق طبق ماده ۴ میثاق آسیب پذیر می شود.
    شایان توجه است که کنوانسیونهای ژنو (۱۹۴۹) و پروتکلهای الحاقی آنها (۱۹۷۷)، حق محاکمه عادلانه را حتی در دوره های مخاصمه مسلحانه تضمین می کند، برای مثال ماده ۱۲۹ کنوانسیون سوم در مورد رفتار با زندانیان جنگی می گوید: «در همه شرایط افراد متهم باید از تضمینهای محاکمه درست و دفاع، که نباید کمتر از مفاد ماده ۱۰۵ باشد، بهره مند شوند.» ماده ۱۰۵ شامل این موارد است: حق وکیل و مشاوره، مترجم، دعوت و استماع شهود، آگاهی از این حقوق در زمان مناسب پیش از محاکمه، زمان لازم برای آمادگی دفاع، حق آگاهی از اتهامات و حق داشتن ناظری از سوی دولت حامی مگر در شرایط استثنایی.
    ماده ۱۳۰ کنوانسیون سوم محروم کردن زندانی جنگ را از حقوق محاکمه عادلانه و قانونی، نقض شدید تلقی می کند. بر این اساس حق بر دادرسی عادلانه دست کم در زمان مخاصمات مسلحانه بین المللی غیرقابل تعلیق به نظرمی رسد.
    ماده ۳ مشترک در چهار کنوانسیون ژنو (۱۹۴۹)، که مربوط به مخاصمات مسلحانه غیربین المللی است، هر طرف مخاصم را منع می کند از «مجازات بدون حکم قبلی صادر شده از سوی دادگاهی قانونی، و با رعایت همه تضمینهای قضائی که از سوی ملل متمدن انکار ناپذیر شناخته شده است.»
    البته این تضمینهای قضائی تعیین نشده است. اما شاید حاکی از تضمینهای معرفی شده در ماده ۱۰۵ کنوانسیون سوم، ماده ۶ پروتکل دوم و شامل استانداردهای مربوط به حق بر دادرسی عادلانه و جبران خسارت باشد. ماده ۶ پروتکل دوم الحاقی شماری از حقوق مربوط به دادرسی عادلانه را که در مخاصمات مسلحانه غیربین المللی قابل اعمال است مقرر می کند. با توجه به اینکه پروتکل یاد شده مربوط به مخاصمات داخلی است گسترش تضمینهای محاکمه عادلانه به این وضعیتها می تواند کمک عمده ای باشد به جهانی شدن حقیقی این استانداردها، یعنی در دستیابی به شناسایی آنها به عنوان «معیارهای اساسی جهانی وارگا-امنس»
    شاید به همین دلیل است که منشور آفریقایی حقوق بشر هم حاوی مقرره ای که اجازه تعلیق حق دادرسی را بدهد نیست. ماده ۷ این منشور که متضمن حقوق دادرسی عادلانه است حاوی هیچ استثنا یا محدودیتی نیست. ماده ۷ این منشور که متضمن حقوق دادرسی عادلانه است حاوی هیچ استثنا یا محدودیتی را در زمان های اضطرار نمی دهد.
    کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر هم که اجازه تعلیق تضمینهای محاکمه عادلانه را در زمان های جنگ، مخاطرات ملی و یا دیگر اضطرارهای تهدید کننده استقلال یا امنیت دولت عضو، می دهد برخی حقوق مهم را قابل تعلیق نمی داند، از جمله حق حیات، حق برخورداری از رفتار انسانی، آزادی از قوانین معطوف به سابق، یا تضمینهای قضایی اساسی برای حمایت از چنین حقوقی. البته ماده ۲۷ این کنوانسیون معین نکرده که تضمینهای قضایی مورد نظر و غیرقابل تعلیق کدام است. «لیکن احتمالاً شامل تضمینهای مندرج در ماده ۸ این کنوانسیون می شود که بیشتر آن مربوط به محاکمات کیفری است».
    بنابراین اگرچه حق محاکمه عادلانه در ماده ۴ میثاق حقوق مدنی و سیاسی حقی غیرقابل تعلیق شمرده نشده، لیکن در منشور آفریقایی، کنوانسیون آمریکایی و کنوانسیونها و پروتکلهای ژنو، دست کم برخی از جنبه های این حق تعلیق ناپذیر شناخته شده اند. ضمن اینکه برخی حقوق مرتبط با دادرسی عادلانه به طور مسلم باید تعلیق ناشدنی باشند. بدون امکان اعتراض به غیرقانونی بودن بازداشت، بویژه در شرایط اضطرار ملی حق بر دادرسی عادلانه هرگز تضمین نخواهد شد. به همین دلیل شایسته است طرح سومین پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی پذیرفته شود. به موجب این طرح آن دسته از مقررات میثاق که تضمین کننده دادرسی عادلانه و جبران موارد نقض حقوق است، در همه وضعیتها غیرقابل تعلیق شناخته خواهد شد. به این ترتیب، این اندیشه که حقوق تعلیق ناپذیر باید توسعه یابد تا حق بر دادرسی عادلانه را هم در بر گیرد، به تدریج در جامعه بین المللی در حال پذیرفته شدن است. اما از مجموع آنچه در این زمینه گفته شد می توان نتیجه گرفت که تضمینهای دادرسی عادلانه هم اکنون نه همه غیرقابل تعلیق هستند و نه همه تعلیق پذیرند، بلکه باید گفت تعلیق برخی از آنها تحت شرایطی به طور محدود می تواند پذیرفته شود.

     

    مبحث چهارم: قضاوت عادلانه و تضمینات رعایت بی طرفی توسط قاضی

    در این مبحث به قضاوت عادلانه و رعایت بی طرفی توسط پرداخته شده است که در برگیرنده تعریف قضاوت عادلانه، بی طرفی قاضی، و تضمینات رعایت بی طرفی در قاضی می باشد.

     

    گفتار اول: تعریف قضاوت عادلانه:

    «انصاف و عدالت دو مفهوم اخلاقی است که به هم نزدیک و شبیه است و گاه نیز به جای هم به کار می رود ولی باید دانست که عدالت با حقوق ارتباط بیشتر دارد اما پیوند انصاف بااخلاق نزدیک است. عدالت حکم می کند که مدیون به عهد خود وفا کند ولی گاهی داوری انصاف این است که او را مهلت شایسته دهند یا از میزان طلب او بکاهند. پس در بیان مفهوم انصاف می توان گفت احساس مبهمی است از عدالت و در مقام اجرای قواعد حقوق در اشخاص بوجود می آید و وسیله تعدیل و متناسب کردن آنها با موارد خاص می شود. انصاف چوبدستی عدالت است تا از لغزش آن بکاهد و بر سرعت و استواری گام هایش بیافزاید. شیفتگی حقوقدان در برابر قانون و نگرانی او از برهم خوردن نظم سالیان دراز سبب پنهان ماندن گرایش طبیعی انسان به انصاف بود.»
    از انصاف تعریف شده که: «مجموع قواعدی است که در کنار قواعد اصلی حقوقی وجود دارد و به استناد متکی بودن بر اصول عالی و برتر اخلاقی می تواند قواعد حقوقی را لغو یا تخصیص دهد.»
    همچنین گفته شده: « ارسطو انصاف را تعدیلی بر کلیت حقوق یا عدالت را برتر از عدالت قانونی می داند، به عقیده وی عدالت قانونی، به علت کلیتش نمی تواند همیشه و به طور کامل به تمام موارد ممکن جواب دهد قاعده حقوقی باید در اجرای موارد جزئی با مشکلاتی که پیش می آید منطبق شود و از خود انعطاف نشان دهد. لذا انصاف نظر به نقض قاعده حقوقی ندارد ولی می خواهد در مقابل وقایع ممکن الحدوث مختلف، چنان منعطف شود که با وظیفه و هدفش منطبق شود. از طرف دیگر هرجا که قاعده ای وجود نداشته باشد می توان به نام انصاف از قاضی خواست تا قاعده جدیدی وضع کند.»
    حال آنکه در تعریف عدالت گفته شده: «عدالت یعنی رعایت حقوق افراد و دادن حق به حق داران و عادل کسی است که حق هرکسی را به همان اندازه بدهد و این معنی هیچ ملازمه ای با مساوات ندارد.» یا اینکه «عدالت یعنی قرار دادن هر چیز در جای خود و ظلم عبارت است از قرار دادن اشیاء در غیر محل خود.»
    با توجه به اختلاف مفهومی بین انصاف و عدالت و اینکه التزام دادرسی کیفری به قانون است تا اخلاق، لذا بعضاً دادرسی کیفری شایسته وصف عادلانه دانسته شده است تا منصفانه.»
    «بهترین و عادلانه ترین راه حل در یک دعوی، از مسیر یک دادرسی مناسب و منصفانه با لحاظ تضمینات لازم برای طرفین دعوی، در دادگاهی مستقل و بی طرف حاصل می گردد. با شناسایی و احصاء مجموعه ای از قواعد مشخص در ذیل عنوان دادرسی منصفانه، وصف انتزاعی منصفانه بودن دادرسی که مستتر در برخی قواعد شکلی و آیین پراکنده بوده است، دارای چارچوب، ماهیت و محتوای مستقل و عینی می گردد.»
    رسیدگی توسط دادگاه قانونی، مستقل و بی طرف، طی مهلتی معقول و به طور علنی با برخورداری متهم از حق وکیل و مترجم با رعایت اصل برائت، از جمله مقتضیات منصفانه بودن دادرسی است. به طوری که در تعریف دادرسی عادلانه یا منصفانه گفته شده: «رسیدگی و حق بر دادرسی منصفانه اقتضا می کند دولت اقدامات مثبتی را انجام دهد، نهادهایی را برای تعقیب ایجاد کند، دادگاه های مستقل با قضاوت بی طرف را برقرار سازد، اشخاص را به گونه ای تجهیز کند که به تمامیت انسانی آنها تجاوز نشود.»
    «دادرسی منصفانه در کنار سایر حقوق بشری به عنوان یک حق بشری متولد شده است. در گذشته حاکمان مطلق از عدالت کیفری به عنوان ابزاری برای فشار بر اشخاص مخالف استفاده می کردند. نهایتاً تابع رحم و شفقت حاکمان مطلق بودند، هیچ چیز از شهروندان در برابر خودرأیی حاکمان دفاع نمی کرد.»
    «تعریف دادرسی منصفانه ترکیبی و قابل تجزیه اجزاء مختلف است. این تجزیه در دو قلمرو زمان و موضوع صورت پذیرفته است. دادگاه اروپایی حقوق بشر، دادرسی منصفانه را از نظر زمانی شامل کلیه اصول دادرسی از کشف تا اجرای حکم تلقی می کند و از نظر موضوعی نیز مجموع حقوق شخص در کلیه مراحل دادرسی را مقوم دادرسی منصفانه می داند! اصل تساوی سلاح ها، اصل دسترسی به دادگاه، اصل تجدید نظر و غیره از اجزاء تشکیل دهنده دادرسی منصفانه است و تضمینات آن باید عینی و در دسترس شخص باشد و تضمیناتی که شخص در عمل او آنان بی بهره است اصولاً سازنده تعریف دادرسی منصفانه نیست.»
    شاید تصور شود که دادرسی منصفانه منصرف از اجرای قوانین ماهوی است و نتیجتاً احقاق حق را تضمین نمی کند، هرچند زمینه آن را فراهم می سازد. ولی به نظر می رسد همان طور که عدم اجرای قوانین شکلی مثل عدم دسترسی متهم به وکیل، منصفانه بودن دادرسی را نقض می کند، اشتباهات ماهوی و حکم ماهوی ناعادلانه نیز منصفانه بودن دادرسی را مخدوش می سازد. لذا منصفانه بودن دادرسی، هم ناظر به روند و هم ناظر به نتیجه رسیدگی است.
    «اصل بنیادین محاکمه منصفانه از لوازم اساسی اعمال حقوق شهروندی است که به گونه ای خاص در ششمین بازنگری قانون اساسی ایالات متحده آمریکا تضمین شده است. جالب این است که حقوق بشر هم از سوی دولت های بسیار قدرتمند تهدید می شود و هم از سوی دولت های بسیار ضعیف. بعضی از کشورها دارای حکومت پلیسی هستند یعنی یک نظام سیاسی توتالیتر که در آن قدرت حاکم تمام جنبه ها و زوایای زندگی شهروندان را بازرسی می کند و پلیس به هیچ وجه ابزاری برای اجرای قانون تلقی نمی شود. در چنین حکومتی افراد مخالف، در معرض بازداشت و شکنجه هستند و دادگاه ها نه تنها مستقل نیستند بلکه مهر تصدیق تصمیمات نظام حاکم به شمار می روند … اگر گفته شود که در جوامع قانونمند، آدمی از هر نوع نقض حقوق بشر و آزادی های مدنی در امان است، ادعایی نادرست خواهد بود. نقض حقوق و آزادی های مدنی مزبور در دموکراتیک ترین دولت ها نیز رخ می دهد. آنچه می توان گفت این است که هر نوع نقض حقوق بشر باید از سوی مردم و مطبوعات آشکار شود و با تدابیر حقوقی و یا اقدامات سیاسی اصلاح گردد.
    «دادرسی منصفانه با دادرسی قانونی لزوماً دارای قلمرو یکسان نیست. دادرسی قانونی می تواند منصفانه یا غیرمنصفانه باشد. قانون معیار تشخیص انصاف نیست، انصاف یکی از پایه های اساسی ارزیابی قانونی است.»
    «با پیچیده تر شدن روابط اجتماعی و پیدایش مفاهیم حقوق و آزادی های اساسی انسان و با تشکیل دادگستری با سازمان امروزی، دیگر نمی توان به این بسنده کرد که قاضی شخصاً عادل باشد زیرا عدالت و درستکاری شخص قاضی، شرط لازم و قطعی است ولی کافی نیست. رسیدگی به اختلافات و اتهامات کیفری نیازمند یک دادرسی عادلانه است که مستلزم آیین دادرسی از پیش تعیین شده و یک سلسله شروط اساسی است. این شروط در حقوق کشورهای پیشرفته به روشنی تعریف شده و یک سلسله شروط اساسی است. این شروط در حقوق کشورهای پیشرفته به روشنی تعریف شده و به گونه دقیق در انواع دادرسی مدنی، کیفری، اداری و انتظامی رعایت می شود. کمبود یا عدم رعایت هریک از این شروط نیز موجب ابطال روند دادرسی در مراجع قضایی بالاتر می شود. از جمله این شروط که جزء مؤلفه های دادرسی منصفانه می باشد، وجود سیستم بی طرفانه در نظام کیفری کشورهاست که شرط لازم برای التجاء مظلومین و ستمدیدگان به آن است.»
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    «بی طرفی قاضی، استقلال قاضی، دادرسی آشکار (علنی)، حق دسترسی برابر (حق تساوی سلاح ها)، رسیدگی در یک مدت معقول، از شروط و معیارهای یک دادرسی عادلانه به حساب آمده است.»
    «دادگاه اروپایی حقوق بشر در تعریف دادرسی منصفانه دو جنبه را ذکر می کند یکی اصل برابر سلاح ها و دیگری حق بر دادرسی ترافعی.
    این دو اصل همیشه به روشنی قابل تفکیک نیست به ویژه احکام متعددی وجود دارد که مبتنی بر تساوی سلاح هاست حتی اگرچه وصف ترافعی بودن دادرسی مورد نظر بوده است. مفهوم ترافعی بودن دادرسی مستلزم این است که متهم از دعوای علیه خود آگاه باشد بدین معنی که از همه دلایل و استدلال هایی که دادگاه می تواند در زمان صدور حکم راجع به اتهام، در نظر گیرد، مطلع بوده و اینکه فرصت به چالش کشیدن این دلایل و اثبات خلاف آن را داشته باشد.» در رأی مورخ ۳ فوریه ۲۰۰۴ مربوط به دعوای لاکانن و مانی ین علیه فنلاند دادگاه اروپایی اعلام داشت: «حق به دادرسی ترافعی بدین معناست که هم به دادستان و هم به متهم باید فرصت داده شود تا از محتویات پرونده و دلایل ارائه شده از سوی طرف دیگر مطلع شده و درباره آن اظهار نظر کنند.»
    در رأی مورخ ۴ مارس ۲۰۰۳ مربوط به دعوای ای. بی. علیه اسلواکی دادگاه اروپایی اعلام داشت: «حق بر دادرسی منصفانه در یک جامعه دموکراتیک یک اهمیت ویژه ای دارد و هیچ توجیهی برای تفسیر مضیق تصمیمات مذکور در ماده ۶ کنوانسیون اروپایی وجود ندارد.» این عبارت بارها در مواردی که دادگاه اروپایی نتیجه گیری کرده که حق بر دادرسی منصفانه نقض شده به کار رفته است.
    در همه اسناد بین المللیف حق بر دادرسی منصفانه دو جزء دارد. یک جزء عام که در همه دادرسی های مهم (کیفری، مدنی و طبق رویه قضایی، دادرسی های اداری) وجود دارد و یک جزء خاص که متضمن حقوق متهم در همه دادرسی کیفری است. به عبارت دیگر، می توان بین حق بر دادرسی منصفانه در مفهوم وسیع و مفهوم مضیق تفکیک قائل شد.
    «تصمیم گیری قضایی درباره موضوعات مدنی و کیفری میان طرفین دعوی چه در امور حکمی و چه در امور موضوعی، در دادگاهی صلاحیتدار، مستقل، بی طرف و غیرذینفع، با تضمین و رعایت حقوق قانونی طرفین دعوی، در طی مراحل مختلف دادرسی.»
    علیرغم اینکه تقریباً در تمام اسناد بین المللی مرتبط با دادرسی، بر عادلانه یا منصفانه بودن دادرسی تأکید شده از آن به مفهوم تعریف نشده و فقط به ذکر مقتضیات و مؤلفه های آن اکتفا گردیده است مثلاً در بند دوم قسمت A اصول و رهنمودهایی در مورد حق بر دادرسی منصفانه و معاضدت قضایی در آفریقا مصوب سال ۲۰۰۳ کمیسیون آفریقایی حقوق بشر و مردم (اصول و رهنمودهای کمیسیون آفریقایی) آمده است: عناصر ضروری دادرسی منصفانه شامل موارد زیر است:

     

     

    برابری سلاح ها بین طرفین

    برابری اشخاص نزد نهاد قضایی

    برابری دسترسی به نهاد قضایی

    احترام به کرامت ذاتی انسانها

    فرصت کافی برای طرح دعوی

    حق برخورداری از وکیل

    حق برخورداری از مترجم

    حق صدور حکم بر اساس دلایل ارائه شده به دادگاه

    حق رسیدگی ظرف مهلت معقول

    حق تجدید نظرخواهی در مرجع بالاتر

    همچنین در بند اول اعلامیه داکار مصوب سال ۱۹۹۹ آمده است: «حق دادرسی منصفانه در یک کشور صرفاً در صورتی کاملاً مورد احترام است که در آن کشور برای (حکومت قانون) و آزادی های اساسی ارزش قائل شوند. حکومت قانون شامل وجود نهادهای سیاسی کاملاً پاسخگو می شود.»
    «همسو با حقوق و آزادی های فردی در دو صده اخیر مبانی قوانین در همه زمینه ها دگرگونی یافته و معیارهای تازه ای در زمینه های حقوق مدنی، کیفری و سازمان دادگستری و آیین دادرسی مدنی و کیفری پدیدار گشته است. در یک دستگاه دادگستری سازمان یافته که از قوانین ماهوی و آیین دادرسی پیشرفته و به روز برخوردار باشد، حضور دادستان درستکار، مستقل و بی طرف در دادگاه ها و دادسراها، لازمه برگزاری دادرسی عادلانه و شرط اصلی و گریز ناپذیر پیشرفت اجتماعی، اقتصادی و سرکوب فساد در ارکان مدیریت دولت می باشد … اگرچه قوانین شکلی به ظاهر جنبه تشریفایت دارند ولی اهمیت رعایت تشریفات تا آنجاست که امروزه تحقق دموکراسی و نظام مردم سالاری بدون رعایت این قوانین شکلی غیرممکن دانسته است.» در اهمیت قوانین شکلی همین بس که یکی از عوامل افزایش بزهکاری را می توان ناشی از نقص این قوانین یا عدم اجرای صحیح آن دانست، چه با نقص قوانین شکلی یا عدم اجرای صحیح آنها امید به فرار از محاکمه یا مجازات در دل مجریان یا بزهکاران واقعی همیشه زنده است.
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    گفتار دوم: بی طرفی در قاضی

    بی طرفی قاضی مستلزم این است که در فرایند دادرسی تحت تأثیر عوامل خارجی مثل احساسات و واکنش های عمومی یا تبلیغات رسانه ای یا عوامل درونی مثل اعتقادات و گرایش های شخصی قرار نگیرد و بدون جانبداری و پیشداوری، بر اساس دلایل و استدلالهای عینی که در طول دادرسی در پرونده منعکس گردیده اظهار نظر کند. برای تضمین رعایت بی طرفی از سوی اوف به عنوان اقدام بازدارنده عوامل تهدید کننده بی طرفی در جریان دادرسی دفع شده و به عنوان اقدامی واکنشی، نقص بی طرفی حسب مورد به موجب کیفر یا مجازات انتظامی پاسخ داده می شود.
    قانون یازدهم قوانین طبیعی توماس هابز در مورد رعایت انصاف و بی طرفی می گوید: «اگر وظیفه داوری بین آدمیان به عهده کسی گذاشته شود بر طبق یکی از اصول قانون طبیعی آن کس باید رفتار یکسانی با ایشان داشته باشد زیرا در غیراینصورت منازعات آدمیان جز از طریق جنگ فیصله نتواند یافت، بنابراین آن کس که داوری مغرض و جانبدار باشد، آنچه در توان دارد به کار می برد تا آدمیان را از به کار گرفتن قاضیان و داوران باز دارد و در نتیجه موج جنگ می گردد.»
    رعایت بی طرفی اقتضا دارد که قاضی، سخنگو یا نماینده یکی از طرفین دعوا نباشد. ولی در عین حال بی طرفی قاضی به معنای خنثی و ساده لوح بودن او و به طور کلی بی نظری در دادرسی نیست. بی طرفی اقتضاء می کند قاضی از طرفین به یکسان فاصله داشته و به هیچ یک از طرفین، با اظهارات یا عمل خود التفاتی خاص نداشته باشد.

     

    گفتار سوم: مقتضیات بی طرفی قاضی

    با توجه به اینکه مفاهیم استقلال و بی طرفی به یکدیگر نزدیک بوده و چه بسا نقض استقلال منجر به نقض بی طرفی می گردد. لذا لوازم و مقتضیات این دو مفهوم نیز با یکدیگر مشترک می باشد. اما با صرف تأمین استقلال قاضی، رعایت بی طرفی از سوی او تضمین نمی گردد و ممکن است یک قاضی علیرغم وجود استقلال، بنا به دلایلی از مسیر بی طرفی خارج گردد. برای تضمین حفظ بی طرفی در او، مکانیسم هایی در دادرسی پیش بینی شده است. برای حفظ بی طرفی قاضی، از یک سو قانون باید بی طرفانه تنظیم شده و ساختار طرفدارانه ای پیش بینی نکرده باشد. زیرا در صورتی که ساختار دادرسی طرفدارانه باشد، چون قاضی مقید به اصل قانونی بودن دادرسی است، علیرغم خواست خود به پیروی از قانون تبعیض گذار، از جاده بی طرفی خارج می گردد. از سوی دیگر ممکن است مقنن ساختار بی طرف پیش بینی کند ولی قاضی بر اساس عوامل شخصی و ارادی که مربوط به خود او می شود نقض بی طرفی کند. به همین ترتیب ما ذیلاً از لوازم و مقتضیات قانونی و لوازم و مقتضیات شخصی برای حفظ بی طرفی سخن می گوییم.
    قاضی هرچند در حفظ بی حرمتی خود کوشا باشد چون باید قانون دادرسی را اجرا کند، اگر قانون تبعیض گذار باشد و از طرفین دعوی یکسان حمایت نکند و اصل تساوی سلاح ها را رعایت نکرده باشد، با ناچار قاضی مجری قانون هم تبعیض گذار خواهد بود و چه بسا این تبعیض را اصطلاحاً از چشم او ببینند. البته باید توجه داشت تبعیض قانون در اعطای حقوق دادرسی به طرفین، اگر ناشی از تفاوت جایگاه حقوقی و قضائی آنها باشد، بلااشکال است. مثلاً حقوق تفهیم اتهام یا اخذ آخرین دفاع از حقوق دفاعی متهم است، همان طوری که حق جبران خسارت یا دادخواهی متعلق به شاکی خصوصی است. مقنن باید در اعطای حقوقی که طرفین در آنها مشترک هستند برخورد یکسان کند و تسهیلات دادرسی یکسان برای طرفین پیش بینی کند. این تسهیلات از جمله شامل دسترسی به پرونده برخورداری از وکیل است.
    برابری سلاح ها مقتضی آن است که بین طرفین پرونده نوعی موازنه اطلاعات برقرار شود. یعنی هرآنچه در اختیار دادستان (یا شاکی خصوصی) قرار می گیرد، به اطلاع متهم نیز رسانده شود، در غیراینصورت در وضعیتی نابرابر و در موقعیتی ضعیف تر از دادستان یا شاکی قرار خواهد گرفت. شاید بتوان گفت این حق از مهمترین حقوق طرفین دعوی بوده و علیرغم اهمیت آن معمولاً محدودیت در این حق، بیشتر متوجه متهم بوده است.
    اهمیت دسترسی به مفاد پرونده تا حدی است که نه فقط خود متهم این حق را دارد بلکه دادستان که طرف مقابل متهم است، تکلیف دارد در اجرای اصل تساوی سلاح ها،هرگونه اطلاعاتی را که در تصرف داشته و ممکن است در اجرای عدالت در دادرسی مؤثر باشد، برای متهم افشا کند مگر اینکه در قانون به نحو دیگری مقرر شده باشد.
    دسترسی به وکیل نیز از لوازم حق دفاع (برای متهم) و حق دادخواهی (برای شاکی خصوصی) است. تحدید این حق نیز همانند بسیاری از حقوق دادرسی بیشتر متوجه متهم است و از این جهت دغدغه خاطر وجود داشته و دارد والا همانند حق دسترسی به پرونده این حق نیز جزء حقوق مشترک دادرسی طرفین است و اختصاص به متهم ندارد.
    «شیوه زندگی اجتماعی و تاریخی و موقعیت جغرافیایی و عوامل اقتصادی در هر قوم، اخلاق و ارزش هایی به وجود می آورد که همراه با وضع ویژه روانی دادرس، «وجدان اخلاقی» او را شکل می بخشد. از این وجدان نداها برمی خیزد و فرمان هایی صادر می شود که گریز از آن برای هیچ انسانی ممکن نیست. معلمان حقوق پیوسته به شاگردان این علم توصیه می کنند که جز به اجرای قانون نیاندیشند، این توصیه و تعلیم ها بی اثر نیست و سنت های قضایی و قواعد آیین دادرسی نیز آن را تقویت می کند ولی نباید اثر آنها را قاطع شناخت و قاضی را ماشین معقول یا کامپیوتری پنداشت که برای اجرای قانون، برنامه ریزی شده است. او بیش از آنکه قاضی باشد انسان است و در برابر نداهای اخلاقی حساس، وانگهی گاه قانون نیز توصیه می کند که حق گذاری بر طبق انصاف صورت پذیرد و دادرس وجدان خویش را آیینه اشراق عدالت سازد.» تأثیر وجدان اخلاقی قاضی در نحوه رسیدگی و صدور حکم، هرچند تا حدودی عدالت او را در این وظیفه حساس تضمین می کند، ولی بیم خروج از بی طرفی را با این توجه مطرح می سازد.
    مهمترین عامل در چگونگی کار دادگستری و ماهیت عدالتی که اجرا می شود، قاضی دادگستری است. اگر قاضی دادگستری عادل، مستقل و در برابر زور و فشار طبقات ذی نفوذ مقاوم باشد،در اجرای عدالت واقعی موفق خواهد بود. چنانچه فاقد این صفات باشد دخالت او تنها پوششی برای توجیه بی عدالتی هایی خواهد بود که در کل حیات اجتماعی جریان می یابد. به این جهت مطالعه روانی و شناخت شخصیت قاضی از جهت انگیزه هایی که او را به طرف حرفه قضاوت سوق داده، تمایلات عاطفی و اداری او همین طور توانایی و صلاحیت فکری و شم قضایی او از نظر شناخت ماهیت کل دادگستری و شکل اجرای قوانین واجد اهمیت بسیار است. برای آنکه قضات دادگستری بتوانند با بی طرفی کامل و بدون توجه به ملاحظات سیاسی و اقتصادی دعوی، به اجرای عدالت بپردازند، باید صفات و شرایط خاصی را دارا باشند. نحوه انتخاب قضات در هر کشور و مقرراتی که موقعیت حرفه ای، عاطفی و مالی قاضی را در دوران اشتغال مشخص می سازد، مسلماً در چگونگی فعالیت او و نتایج حاصل از طرح دعوی در دادگستری تأثیری بسزا دارد طبیعی است که قاضی که خود را قربانی تبعیض ببیند برای خنثی سازی یا جبران صدمات یا خسارات ناشی از آن، بیکار ننشسته و نمی توان با آزمون یا کنترل او از طریق شاخص های ظاهری که چندان ارتباطی هم به صداقت و سلامت او در کار قضایی ندارد، برای مدت طولانی عدالت یا بی طرفی او را تضمین کرد.

     

    گفتار چهارم: تضمینات رعایت بی طرفی توسط قاضی

    در مقررات دادرسی، ابزارهایی برای کنترل یا تضمین رعایت بی طرفی توسط قاضی، وجود دارد که به تأمین دادرسی بی طرفانه و جلب اعتماد عمومی کمک می کند. علاوه بر بی طرفی، چه بسا سایر مؤلفه های دادرسی منصفانه، از طریق این ابزار کنترل یا تضمین گردد.

     

     

    رد دادرس

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:33:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تحلیل محتوای کتب علوم تجربی دوره ابتدایی به روش ویلیام رومی درسال تحصیلی (۸۸-۱۳۸۷)- قسمت ۴ ...

    قرآن کریم می فرماید:
    (( و ا لله اخرجکم من بطون ا مها تکم لا تعلمون شیئا وجعل لکم السمع والا بصاروالافعده لعلکم تشکرون )) ( قرآن کریم،سوره نحل،آیه ۷۸ )
    ” وخداشما راازبطن مادران برون آورد درحالیکه هیچ نمیدانستیدوبه شماچشم ،گوش وقلب (بتدریج) عطا کرد،تا مگرشکر(این نعمتها)رابه جای آرید .
    تعلیم وتربیت فرایندی کمکی در رشد و تکامل انسان است ،وتعلیم وتربیتی از نظر دین مبین اسلام ،مورد قبول است که پویا ،مبتنی برتحقیق،تفکر ،تعقل و استدلال باشد ،که انسان بر خواسته از آن،چشم و گوش بسته وپذیرای هر چیز نخواهد بود . بلکه انسانی است صا حب خرد که دارای استقلال عقل وفکر است وقدرت تجزیه وتحلیل مسائل را دارا می باشد، (مطهری،۱۳۷۰ ،ص ۲۷۱).
    انسان برای رشد و اعتلای خود وساختن آینده ای بهتر،ناگزیربه استفاده ازتجربه های دیگران بخصوص درقالب کتاب وکتابت است وکشورهای مختلف برای بیان برنامه درسی ازکتاب درسی استفاده میکنند ودرموردخط مشی کلی رهنمودهایی می دهند،( مرکزتحقیقات آموزشی،۱۳۷۲،ص ۳ ).
    ازجمله دغدغه های اصلی نظام آموزشی در هر جامعه ای تدوین برنامه های درسی وکتابهای درسی مطلوب برای تحقق اهداف آموزشی است،که برنامه درسی د رپی آنست که شرایط ،موقعیّت ووسایل مورد احتیاج رادر حیطه تعلیم وتربیت برای فراگیران با شرایط فعلی ونیازهای مشخص آنان فراهم سازد وزمینه تربیت و رشد همه جانبۀ آنان مهیا گردد. به عبارتی طرح برنامه درسی دریک نگاه متفاوت،هستۀ مرکزی تربیت راشکل می دهد ومؤثرترین وسیله جهت هدایت رشد همه جانبه افراد وتغییردرنگرشها ورفتارهاست،(سلیما نپور،۱۳۸۴ ،ص ۴۷).
    درکشورمانیزبرنامه های تحصیلی درقالب کتاب درسی دراختیارمعلمان قرارمی گیرد ودراغلب اوقات معلمان برنامه درسی را همان کتاب درسی می دانند، (شعاری نژاد،۱۳۶۷،ص ۶۰۴).
    نقشی که کتابهای درسی در برنامه درسی ایفا می کنندبسیار حائزاهمیّت می باشد،چراکه کتابهای درسی به عنوان وسیله ای درجهت رسیدن به اهداف آموزشی به کاربرده می شود،بنابراین کتابها باید به گونه ای طرح ریزی شده باشد که بتواند تمام نیازهای آموزشی روبه شکوفایی وتفکرخلاق یادگیرنده سوق دهند،پس محتوای آنها باید برای فراگیرنده قابل فهم ودرک وحس پژوهشی اورا فعال کندوبه هدف مورد نظردر برنامه درسی برسد. کتابهای درسی دارای محتوایی به شکل مکتوب می با شند پس محتوا نقش اساسی در کتابهای درسی دارد .
    محتوا،”مجموعه مفاهیم،مهارتهاوگرایشهایی که ازسوی برنامه ریزان انتخاب وسازماندهی میشود.درعین حال محتوا آثارحاصل ازفعالیت های یاد دهی یادگیری رانیزدربرمی گیرد”(ملکی،۱۳۸۳،ص ۵۰).
    برای رسیدن به اهداف کلی آموزش نیازبه تحلیل محتوا درکتاب درسی داریم،ازعینیت بخشیدن ،کمی کردن،وسنجش پذیری پیام هاازطریق نمادهای مشخص است.تحلیل محتوا،غالبأ به منظور شناسایی ،تحلیل،ضبط محتوای منابع چاپی وغیرچاپی مورداستفاده قرارمیگیرد.
    دراین روش،میتوان مجموعه ای ازاسنادیامتون رااستخراج ،شمارش وطبقه بندی کرد،
    (معروفی،یوسف زاده،۱۳۸۸،ص۱۵).
    محتوای برنامه ی درسی همان موضوعات درسی است که ازآن به عنوان وسیله ای برای رسیدن به اهداف استفاده میشود،(اوبری،۱۹۹۱،ص ۳۰۳( .
    یکی ازاصول کلی آموزش شرکت فعال یادگیرنده درامریادگیری است،به نحوی که بتواندبا محتوای کتابهای درسی خود درگیرشودوواکنشی فعال در فرایند یادگیری باشد.محتوای فعال،هرگاه محتوای برنامه درسی به گونه ای ارائه گردد که یاد گیرنده رابا محتوای داده شده درگیرسازد،یعنی اولاًسعی کند یادگیرنده راواداربه استفاده ازتجربیات قبلی خود نماید وثانیاً اورابه تجزیه وتحلیل مطالب ارائه وادارکند .زمانی که نتیجه برعکس داشته باشد یادگیرنده نتواندهیچ گونه ارتباط معنایی ویا فکری وتحلیل محتوای بامتن ،تصاویر،وپرسشها درخود ایجاد کنددر اینجا نوع فعالیت به نوع محتوای غیرفعال بوده است،(موسی پور،۱۳۸۲،ص۱۲۷).
    ویلیام رومی برای سازماندهی برنامه درسی فراینده زیر را مطرح مینماید :
    «مشاهدات وحقایق —-مفاهیم،تعمیم هاواصول—-طرحهای مفهومی » Romey;1968;p12
    اوطرح مفهومی را این گونه تعریف می کند:«یک طرح مفهومی در«تئوری وعمل» ،به عنوان یک «ایده بزرگ»یا سیستمی از حقایق ،اصول ومفاهیمی که می تواند دریک توالی عمیق یادگیری از ساده به پیچیده سازماندهی شوند.نحوه سازماندهی محتوا،با روش های آموزشی مرتبط است .سازماندهی وارائه محتوایی که رومی پیشنهاد میکند ،شیوه هاوراهبردهای فعال آموزش را می طلبد.او آموزش بخصوص آموزش علوم را جریانی اکتشافی در نظر می گیرد ،وپیوسته تأکید مینماید که نحوه آموزش باید فعال باشد.به نظر او اولین کار معلم ،جلب توجه و انگیزش دانش آموزان است.
    بالدوین ویلیامز درکتاب «یادگیری فعال » ،یادگیری فعال را این گونه تعریف می کنند :«یادگیری فعال عبارتست از یادگیری اثربخشی که یادگیرنده به صورت فعالی درجریان درگیر است وامریادگیری تحت کنترل خود اوست ».

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    بیان مسأله:

    تعلیم و تربیت محور همه ی فعالیت ها ی کشور است در صورت ناوطلوب بودن آثار نظام تربیتی ، همه ی بخشهای نظام آسیب می بینند برای جلوگیری از این آسیب باید برنامه داشت . گفتنی است که برنامه ریزی با شناسایی نقاط آسیب زا امکان فرصت مقابله با آنها را به وجود می آورد.
    در آموزش و پرورش برنامه ریزی های گوناگون وجود دارد که هرکدام برای هدفهای خاصی انجام می گیرد هر یک از این انواع که زمینه ی مخصوص و مشخص دارد از یکدیگر تمیز داده شوند تصمیمات دقیق تری اتخاذ می شوند. از این برنامه ریزی ها برنامه ریزی درسی می باشد که این نوع برنامه ریزی با یادگیری ارتباط نزدیک تری دارد و به طراحی عناصر و عوامل مختلف آن مربوط می شود فرایند یادگیری تابع عوامل گوناگون است که هر یک در جریان و چگونگی یادگیری تاثیر دارند : استعدادها و توانایی های و وسایل آموزشی این عوامل باید به صورت مجموعه ی به هم پیوسته عمل کنند وهر عامل جزئی از کل محسوب شود. (ملکی ، ۱۳۸۶ ص ۲۱،۲۰)
    برنامه درسی به عنوان مجموعه ای از تجارب یادگیری به گونه ای که دانش آموزان مهارتهای عمومی و دانش لازم در زمینه های مختلف را کسب کنند، و برای دستیابی برنامه درسی احتیاج به کتابهای درسی داریم وسیله ای برای تحقیق هدفهای برنامه درسی است و به دانش سازمان یافته و اندوخته شده اصطلاحات واقعیات ، حقایق ، قوانین اصول روش ها ومفاهیم ، تعمیمها ، پدیده ها و مسائل مربوط به یک موضوع علمی ، محتوا گفته می شود (همان منبع ص ۸۶)
    محتوای برنامه درسی عبارت از موضوع درسی است که از آن به عنوان وسیله ای و جهت رسیدن به اهداف برنامه درسی استفاده می شود(obevg.1991T,p303).
    به عبارت دیگر اصطلاح محتوای برنامه درسی به حقایق ، عقاید، اصول و مسائل ویژه بر می گردد که در یک منبع از اطلاعات ( یعنی کتاب درسی ) ملحوظ می باشد. به عبارت ساده تر محتوای برنامه درسی چیزی است که دانش آموز در صدد آموختن و یادگرفتن آن بر می آید.(connellyan clan dinin 1991 p 330)
    استاد برل برلسن تحلیل محتوا را چنین تعریف کرده است : ((یک روش پژوهش برای توصیف عینی ، منظم وکمی محتوای ظاهری ارتباطات است)).(یار محمدیان۱۳۸۶ ،ص۱۴۹).
    تدوین وتأ لیف کتابهای درسی باید به شیوه ای تنظیم وسازماندهی شودکه فراترازانتقال دانش ومعلومات به ذهن شاگرد،آنهارادرجریان یادگیری فعال کند.
    تحلیل محتوای کتاب علوم تجربی دوره ی ابتدایی از نظر میزان توجه به تحقیق گرایی و پرورش مهارت های لازم برای پژوهش است ، یکی از نیازهای مبرم هر نظام آموزشی بازنگری و به روز آمد محتوای کتابهای درسی است . بازنگری ، اصلاح و تجدید نظر اصولی و علمی در برنامه و محتوای کتابهای درسی ، مستلزم توجه به نقش های جدید یادگیرنده در فرایند یادگیری است . ( فصل نامه مطالعا ت برنامه ، سال ۱۳۸۷ ، ص ۱۳۳ ، پژوهشگری صداقت تحقیقی به عنوان ارزشیابی شیوه ارائه محتوای کتاب های علوم تجربی پایه اول و دوم ابتدایی با بهره گرفتن از روش ویلیام رومی در سال تحصیلی ۱۳۷۵-۱۳۷۴ انجام داده است که نتایج پژوهش بدین شرح است که پرسشهای علوم تجربی پایه اول و دوم ابتدایی و تصاویر کتاب سال اول ابتدایی به صورت غیر فعالی ارائه شده اند و تصاویر علوم تجربی سال دوم و متن کتاب تجربی سال دوم نیز به صورت فعال ارائه شده است. پژوهش گردیگری فتحی واجارگاه با عنوان ارزشیابی شیوه ارائه محتوای کتب علوم تجربی دوره ابتدایی پایه های دوم تا پنجم سال تحصیلی ۱۳۷۲-۱۳۷۱ با بهره گرفتن از روش ویلیام رومی انجام داده است و نتایج حاصله نشان می دهد متن کتب علوم تجربی و تصاویر و نمودار این کتب دارای ضرایب مطلوبی نبوده و به صورت غیر فعال ارائه شده اند. پرسش ها و تکالیف آخر فصل از لحاظ ارائه فعال در وضع بهتری بوده،پژوهش دیگر که در مورد تحلیل محتوای کتاب هدیه های آسمان و کتاب کار پایه دوم دبستان چاپ سال ۱۳۸۱ در مقایسه با تعلیمات دینی چاپ سال ۱۳۸۰ می باشد که تحلیل محتوای آنها با روش تجزیه وتحلیل ویلیام رومی پرداخته اند . در این تجزیه و تحلیل محتوای متن پرسشها و تصاویر کتابها از طریق میزان ضریب درگیری دانش آموزان به کتابها پرداخته شده است آنچه از تحلیل محتوای کتاب دینی ( چاپ ۱۳۸۰) و کتاب هدیه های آسمانی و کتاب کار (چاپ۱۳۸۱) پایه دوم ابتدایی بدست آمده ، حاکی از این است که ضریب درگیری دانش آموزان با متن و تصاویر در کتاب تعلیمات دینی و کتاب هدیه آسمانی و کتاب کار پایین است و منجر به درگیری دانش آموزان و تصاویر نمی شود اما ضریب درگیری را در پرسشها بیانگر این امر است که کتاب قبلی در این زمینه ضعیف است . به طور کلی ضریب درگیری دانش آموزان با محتوای کتاب تعلیمات دینی ۴۱/۰ وبا کتاب هدیه آسمان و کتاب کار ۲/۱ است. نتیجه اینکه کتاب جدید موجب درگیری بیشتر دانش آموزان با محتوا شده و کتاب قبلی ضریب درگیری پایینی داشته است.(ایمانی،مظفر،۱۳۸۳).
    تحقیق حاضر نیز که با بهره گرفتن از روش تجزیه و تحلیل محتوا صورت پذیرفته است تاثیر محتوا را بر میزان فعالیت یادگیرینده در فرایند یادگیرنده اندازه گیری نماید . به عبارت دیگر پژوهشگر به بررسی میزان به کارگیری روش فعال در ارائه تحلیل محتوا ی کتاب های درسی علوم تجربی اول تا پنجم مقطع ابتدایی با روش ویلیام رومی می پردازد. ودر پایا ن این مسئله مورد سوال است که آیاافراد متخصص و برنامه ریز توانسته اندموارد تغییر از لحاظ محتوایی و متن و تصاویر و سئوالات به طور کلی روش فعال را توانسته اند پیاده کنند یا نه ؟ آیا فراگیران در امر پژوهشی و کاوش و تحقیق به صورت فعال بوده و یا به صورت تحمیلی یا غیر فعال هنوز می باشد ومورد تحلیل قرار می دهد.

     

    اهمیت و ضرورت مساله:

    محتوای برنامه درسی به لحاظ نقشی که در تحقق اهداف برنامه بازی می کند از اهمیت خاصی برخوردار است کتاب درسی در کشور ما در واقع سمبل محتوای کتبی برنامه درسی می باشد و نقش محوری و مهمی را در جریان آموزشی کودکان دبستانی ایفا می نمایند و در کشور ایران به دلیل کمبود منابع اطلاع رسانی دیگر برای کودکان و وجود مقدار زیاد دانش آموزان در مقطع ابتدایی این اهمیت بیشتر می شود.
    کتاب درسی عمده ترین منبع یادگیری دانش آموزان است و در صورتیکه محتوای کتاب های درسی معمولی ارتباط مستقیم با اهداف برنامه درسی نداشته باشد تحقیق آنها نیز غیر ممکن خواهد بود برای رسیدن به اهداف آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی که شامل قدرت تجزیه وتحلیل آشنایی با روش علمی حل مسائل ،رشد قوه تفکر، و… میباشد نیازمند محتوای غنی تر وارائه آن به شکل فعالی هستیم،(صفوی،۱۳۶۵،ص۲۴).
    استفاده از شیوه های ارائه فعال در آموزش علوم دارای اهمیت زیادی میباشد و هرگاه محتوا فقط منتقل کننده حقایق و واقعیات علمی باشد جز حفظ طوطی وار مفاهیم علمی نتیجه ای نخواهد داشت و لازم است دانش آموزان را به گونه ای با رآوریم که به نوعی روش خود آموزی و یادگیری خودکار برسند.(یونسکو،۱۳۶۹،ص۱۰۸).
    کتابهای علوم عمدتا درصد انتقال مفاهیم حقایق علمی به دانش آموزان بود ه اند با توجه به اینکه کتابهای علوم مسائل جدیدی را به دانش آموزان مطرح می نماید و مقداری حقایقی که یک کتاب می تواند به دانش آموز انتقال دهد کاملا محدود میباشد در حالیکه اطلاعات و معلومات در هر دهه دو برابر می شود لذا لازم است کتابهای درسی به شیوه فعال طراحی گردند تا دانش آموزان بتواند با درگیر شدن در کتابها خود شیوه پژوهش و یادگیری را یاد بگیرند و به اصطلاح سواد علمی کسب نمایند.(همان منبع،ص۱۰۸).
    بنابراین یافته های این پژوهش می تواند مورد مولفان کتابهای درسی علوم ابتدایی به منظور اصلاح و بهبود کیفیت آنها قرار گیرد علاوه بر این روش پژوهش می تواند الگویی جهت پژوهشگران در بررسی و تحلیل سایر کتابهای درسی و غیره باشد.

     

    اهداف تحقیق :

     

    الف- اهداف کلی تحقیق :

    دراین پژوهش محقق با پذیرش این پیش فرض اساس که روش یادگیری فعال نسبت به روش غیر فعال کارایی و اثر بخشی بیشتری دارد و منجر به یادگیری توام با درک پایداری می شود و با توجه به روش پیشنهادی «ویلیام رومی » می توان محتوا کتاب را به نحو فعال ارائه داد با توجه به این پیش فرض اهداف کلی پژوهش عبارتند از:
    ۱)بررسی میزان بکارگیری شیوه ارائه فعال در محتوای کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی پایه های اول تا پنجم در ایران.
    ۱)ارائه پیشنهادات و راهنمایی های لازم به برنامه ریزان و دست اند کاران به منظور اصلاح و بهبود کتب علوم تجربی دوره ابتدایی پایه های اول تا پنجم.

     

    ب-اهداف ویژه (جزئی) تحقیق :

    این پژوهش دارای اهداف ویژه (جزئی ) زیر می باشد:
    ۱-برسی میزان بکارگیری شیوه فعال در متن کتب علوم تجربی دوره ابتدایی
    ۲- بررسی میزان برکارگیری فعال در سووالات کتب علوم تجربی دوره ابتدایی
    ۳-بررسی میزان بکارگیری شیوه فعال در اشکال ، تصاویر جداول و نقشه های کتب علوم تجربی دوره ابتدایی

     

    .فرضیه ها و سوال ها:

    سوال اصلی:
    آیا محتوای کتب علوم تجربی ابتدایی به شیوه فعال تنظیم شده است؟
    به صورت سوال های ویژه:
    آیا متن کتب علوم تجربی دوره ابتدایی به شیوه فعال تنظیم شده است؟
    آیا تصاویرو جداول کتب علوم تجربی دوره ابتدایی به شیوه فعال تنظیم شده است؟
    آیا پرسشهای کتب علوم تجربی دوره ابتدایی به شیوه فعال تنظیم شده است؟
    به صورت فرضیه های ویژه:
    بین فعالیت دانش آموز و متن کتب علوم تجربی رابطه معناداری وجود دارد.
    بین فعالیت دانش آموز و پرسش کتب علوم تجربی رابطه معناداری وجود دارد.
    بین فعالیت دانش آموز وتصویر وکتب علوم تجربی رابطه معناداری وجود دارد.
    .

     

    چهارچوب نظری تحقیق:

     

    تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها:

     

    تعاریف نظری:

    برنامه درسی :طرحی جهت آماده نمودن مجموعه ای از فرصتهای یادگیری برای افراد تحت تعلیم می باشد ( گالن سیلور ،خوی نژاد ۱۳۷۶ ، ص ۴۰ ) .
    محتوا: کلیه اطلاعات ، دانش و مفاهیم و نگرش هایی که در کتاب به یاد گیرنده ارائه می گردد . به عبارت دیگر مجموعه ی دانش سازمان یافته و اندوخته شده ، اصطلاحات ، اطلاعات ، واقعیات ، قوانین ، اصول ، روش ها ، مفاهیم ، تعمیم ها ،پدیده هاومسائل مربوط به همان ماده درسی است ( فتحی و اجاره گاه ۱۳۷۷،ص ۱۱۷).
    تحلیل محتوا:
    یک روش پژوهشی منظم برای توصیف عینی و کمی محتوا ی کتابها و متون برنامه درسی و یا مقایسه پیام ها و ساختار محتوا با اهداف برنامه درسی می باشد . ( یارمحمدیان ، ۱۳۷۷ ، ص۱۵۰)

     

    تعاریف عملیاتی :

    در این تحقیق از روش تحلیل محتوا با روش ویلیام رومی استفاده می شود . در این روش تحلیل محتوای یک کتاب در متن ، پرسش ها وتصاویر و جداول و نظریه های آن انجام میگیرد. هر کدام از اجزا ی محتوا به صورت مقوله های جمله ای ،پرسشی و تصویری در می آید ،و پس با بهره گرفتن از مقوله های آنها را تحلیل می کند . هدف در این روش آن است که بررسی کنیم تا چه حد مقولات اشاره شده دا نش آموزان رانسبت به فراگیری متن، پرسشها و تصاویر جذب نموده و ضریب درگیری دانش آموزان با متن ، پرسش ها و تصاویر تا چه اندازه است . پس این روش برسر مقوله متن ، پرسشها و تصاویر استوار که هرکدام از این بخش ها مقوله هایی دارد به دوبخش فعال و غیر فعال تقسیم می شود و آنگاه میزان توجه آنها به فعالیت دانش آموز فعال کرده او بررسی و تحلیل می شودو ضریب درگیری شاخصی است که میزان فعالیت دانش آموزان در فرایند یادگیری از محتوای کتاب درسی را محاسبه می کند . این ضریب که از تقسیم مقوله های فعال بر مقوله های غیر فعال بدست می آید ، عددی است بین صفر و بی نهایت اما میزان و مقدار مطلوب آن از نظر ویلیام رومی بین ۰٫۴ تا۵/۱ متغیر است.

     

    واژه ها واصطلاحات :

    در این قسمت واژه ها و اصطلاحات مورد استفاده و پژوهش را از نظر علمی و کاربردی تعریف می نمائیم .

     

    برنامه ریزی درسی :

    عبارت است از فعالیت های یاد دهی ، یادگیری به منظور ایجاد تغیرات مطلوب در رفتار یاد گیرنده و ارزیابی میزان تحقیق این تغیرات (لوی ترجمه فریده مشا یخ، ۱۳۸۰ ص۹).
    برنامه درسی :

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:32:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه انواع دینداری و نگرش به جامعه مدنی ( در میان دانشجویان دانشگاه تهران و شاهد )- قسمت ۱۰ ...

    فرضیه دیگر اینکه : چالش های پیش روی جامعه مدنی در سطح میانی می تواند ناشی از ناکارآمدی احزاب سیاسی ، نخبگان سیاسی و توسعه نیافتگی سازمان های غیر دولتی در نتیجه کاهش و سقوط سرمایه اجتماعی می باشد. فرضیه سوم : چالش های پیش روی جامعه مدنی در سطح خرد می تواند ناشی از ضعف فرهنگ سیاسی و بحران هویت در نتیجه ناقص بودن روند جامعه پذیری سیاسی باشد…..
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    د) موسی مدرسی در پایان نامه خود تحت عنوان « جامعه دینی و جامعه مدنی » به مقایسه جامعه مدنی و دینی پرداخته . این پژوهش در سال ۱۳۷۹ در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم انجام شده است و یک کار کیفی می باشد. پژوهشگر در مقام مقایسه ونقد ، مقایسه ای شکلی و محتوایی از جامعه مدنی و دینی انجام داده است . در مقام مقایسه شکلی ، وجود نهادهای مستقل از حوزه دولت هیچ منافاتی با جامعه دینی ندارد؛ یعنی در یک جامعه دینی با وجود نهادهای مدنی ، هم اهداف دین قابل تحقق اند و هم احکام دین . اما در مقایسه محتوایی یک ارزیابی اجمالی از مولفه های این دو مفهوم صورت می گیرد و پس از مقایسه مولفه های این دو به نتیجه میرسد که اگر جامعه مدنی را از نگاه صوری مورد توجه قرار دهیم مغایرتی با جامعه دینی نخواهد داشت ولی اگر جامعه مدنی را با توجه به مولفه ها و بسترهایش مورد نظر قرار دهیم ، به کلی با جامعه دینی و اهداف آن مغایر خواهد بود. ( مدرسی ،۱۳۷۹)
    ذ) پژوهش « بررسی نگرش دانشجویان دانشگاه های شهر تهران در مقطع کارشناسی ارشد پیرامون تحقق جامعه مدنی در ایران » توسط مهوش جانمردی ، در سال ۱۳۷۸ در دانشگاه آزاد اسلامی انجام شده است . این پژوهش به روش پیمایش انجام شده و در نتیجه آن آمده است : که متغیرهایی چون گفتمان ، کثرت گرایی ، همبستگی میان افراد ، اصالت فردی ، مشارکت جمعی ، اراده جمعی ، قانونمندی ، انجمن ها ، تفکیک حوزه عمومی و خصوصی ، گروه های فشار و امنیت فردی به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده است که بر روی متغیر وابسته ، یعنی نگرش مثبت به تحقق جامعه مدنی تأثیرگذار است . براساس تحلیل داده ها ، متغیرهای کثرت گرایی ، انجمن ها ، قانونمندی ، اصالت فرد ، مشارکت جمعی و گفتمان رابطه معناداری با نگرش مثبت به جامعه مدنی داشته است و متغیرهای دیگر امنیت فردی ، همبستگی میان افراد ، اراده جمعی و گروه های فشار رابطه معناداری با متغیر وابسته نداشته است . (جانمردی ، ۱۳۷۸)
    ط) مسعودنیا در سال ۱۳۸۴ ، در پایان نامه خود با عنوان « جامعه مدنی و نهادهای غیر دولتی در ایران ، چالش ها و راهکارها » به بررسی مفهوم جامعه مدنی در ایران در قالب حاکمیت ، مردم و نظام بین الملل می پردازد و چالش های پیش روی جامعه مدنی را در این موارد جستجو می کند . نویسنده این پژوهش به بحث خوبی پرداخته و به راهکارهای زیادی اشاره کرده اما نتوانسته به همه موانع و چالش ها در این مقاله بپردازد.( مسعودنیا،۱۳۸۴)
    ظ) فرامرزیان در سال ۱۳۷۶ در پایان نامه ای با عنوان « بررسی موانع توسعه جامعه مدنی در ایران » ، علل توسعه نیافتگی در جامعه ایران را در متمرکز شدن قدرت در دولت و ناکارآمدی فرهنگ سیاسی جستجو می کند . بنابراین معتقد است با تغییر بنیادی در فرهنگ سیاسی می توان افراد را به سمت مشارکت پذیری در مسائل اجتماعی و مشارکت در تصمیم گیری ها هدایت کرد. و تمرکز زدایی از قدرت ، با مکانیزم های قانون و احترام گذاشتن به حق تعیین سرنوشت ، سایر آزادی های فردی می تواند نقش سازنده ای در رفع موانع رشد جامعه مدنی داشته باشد . ( فرامرزیان ،۱۳۷۶)
    ع) فریبا شایگان در پایان نامه ی دکتری خود با عنوان « بررسی رابطه انواع دینداری و اعتماد سیاسی » که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در سال ۱۳۸۶ انجام شده ، به بررسی رابطه مردم و دولت می پردازد. در بررسی این موضوع با مراجعه به تئوری های جامعه شناسان ، دینداری به عنوان یکی از عوامل موثر ، خصوصا در شرایط فعلی کشور ایران که نظام اسلامی حاکم است ، شناخته شد که به عنوان دو فرضیه اصلی تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت. برای آزمون فرضیات با بهره گرفتن از روش پیمایش ، داده ها از یک نمونه سهمیه ای ۶۳۰ نفره ۲۰ سال به بالای شهر تهران جمع آوری شد. نتایج تحقیق نشان داد که اعتماد سیاسی پاسخگویان در حد متوسط و اعتماد به نظام سیاسی بیشتر از اعتماد به نهادها و کنشگران سیاسی است . میزان دینداری افراد بر اعتماد سیاسی آنان تأثیر دارد و اعتماد سیاسی دینداران رادیکال بیشتر و دینداران سکولار کمتر کمتر از سایر انواع دینداران است.( شایگان ، ۱۳۸۶)
    ۲-۲-۱-۲-تحقیقات خارجی :
    الف) اثر دینداری بر مشارکت سیاسی و عضویت در انجمن های اختیاری در بین سفیدپوستان و سیاه پوستان آمریکا این تحقیق توسط سکرت و همکارانش (۱۹۹۰) در دانشگاه نبراسکای آمریکا انجام شده است . داده های استفاده شده در آن برگرفته از پیمایش های اجتماعی عمومی مرکز تحقیقات نظرات ملی آمریکا در سال های ۱۹۷۲-۷۵ ، ۱۹۷۷-۷۸ ، ۱۹۸۲-۸۴ می باشد . هدف این پژوهش سنجش رابطه دینداری ( متغیر مستقل اصلی ) سیاهان و سفیدپوستان با ، الف) مشارکت سیاسی سنتی ( رأی دادن ) و غیر سنتی ( تظاهرات اعتراض آمیز ) و ب) عضویت آنها در انجکن های داوطلبانه به عنوان متغیر وابسته می باشد.نتیجه این تحقیق اثبات یک فرضیه از دو فرضیه آن بود . اول اینکه میزان دینداری سیاهان از سفیدپوستان بیشتر است و ثانیاَ میزان دینداری و رأی دهی و عضویت در انجمن های اختیاری هردو نژاد سفید و سیاه همبستگی قوی و مثبت مشاهده شد. از آن جهت که میزان همبستگی دینداری با عضویت در انجمن های داوطلبانه در بین سفیدان و سیاهان یکسان بود ، این نتیجه منطبق با فرضیه نبود. نتیجه ضمنی این پژوهش اثبات این ادعا بود که کلیساهای حال حاضر سیاه پوستان پایه و اساس تلاش های شهروندی و فعالیت های اجتماعی و جمعی سیاهان است .
    ب) مارک تسلر پیمایشی با عنوان « آیا گرایش اسلامی بر نگرش به دموکراسی در جهان عرب تأثیر می گذارد؟ » در چهار کشور مصر ، اردن ، مراکش و الجزایر انجام داده و نتیجه گیری می کند که حداقل در سطح تحلیل فردی شواهد کمی وجود دارد که ادعای ناسازگاری بین اسلام و دموکراسی را تأیید می کند. دلایل اینکه دموکراسی در جهان عرب راه نیفتاده است را شاید بتوان در ساختارهای اقتصاد داخلی ، نظم اقتصادی و سیاسی بین المللی و یا مقاومت رهبران این کشورها در برابر هرگونه تغییر سیاسی پیدا کرد و نه در اسلام و دینداری مسلمانان. (۲۰۰۲ ، Tessler. M.b ، به نقل از قندهاری و صالح آبادی)
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ج ) ﻓﺎرز ال ﺑﺮﻳﺰات در ﺗﺤﻘﻴﻘﻲ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان «ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن و دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ» ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از دادهﻫﺎی ﭘﻴﻤﺎﻳﺶ ارزشﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧﻲWVS و ﭘﻴﻤﺎﻳﺶ ارزشﻫﺎی اروﭘﺎﻳﻲEVS ﻛﻪ ۸۰ درﺻﺪ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺟﻬﺎن را در ﺑﺮ ﻣﻲﮔﺮﻓﺖ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻲرﺳﺪ ﻛﻪ دﻳﻨﺪاری ﺑﻪ ﻃﻮر ﻋﺎم و ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺑﻮدن ﺑﻪ ﻃﻮر ﺧﺎص ﻳﻚ ﻣﺘﻐﻴﺮ ﺗﺒﻴﻴﻨﻲ ﺑﺮای دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ ﻳﺎ اﻗﺘﺪارﮔﺮاﻳﻲ ﻧﻴﺴﺖ و او ﺑﺮ اﻫﻤﻴﺖ ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﺮﺻﺖ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ.(Al-Braizt,2005 ، به نقل از قندهاری و صالح آبادی)
    د) ﻣﺎرک ﺗﺴﻠﺮ در ﺗﺤﻘﻴﻖ دﻳﮕﺮی در ﺗﺮﻛﻴﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﻜﺎری اﺑﺮو آﻟﺘﻴﻦ اوﻏﻠﻮ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان «ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﻴﺎﺳﻲ در ﺗﺮﻛﻴﻪ: ارﺗﺒﺎط ﺑﻴﻦ ﻧﮕﺮش ﺑﻪ دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ، ارﺗﺶ و اﺳﻼم» ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از دادهﻫﺎی ﭘﻴﻤﺎﻳﺶ ارزشﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧﻲ در ﺗﺮﻛﻴﻪ در ﺳﺎل ۱۹۹۷ اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻲﮔﻴﺮد ﻛﻪ «ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﻲرﺳﺪ ﮔﺮاﻳﺶ ﻫﺎی ﻗﻮی اﺳﻼﻣﻲ ﻣﺎﻧﻊ از ﺑﺮوز ﻧﮕﺮشﻫﺎی ﻣﻮاﻓﻖ دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ ﺷﻮد.» ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ادﻋﺎ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ «در ﺻﻮرت ﻛﻨﺘﺮل ﻋﻮاﻣﻞ دﻳﮕﺮ، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ ﻛﻪ دﻳﻨﺪاری راﺑﻄﻪی ﻣﻌﻜﻮس دارد ﺑﺎ اﻫﻤﻴﺘﻲ ﻛﻪ ﻓﺮد ﺑﺮای آزادی ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻗﺎﻳﻞ ﻣﻲﺷﻮد. دﻳﻨﺪاری ﺑﺎ ﺣﻤﺎﻳﺖ از دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ راﺑﻄﻪای ﻧﺪارد و اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ اﻓﺮاد دﻳﻨﺪار ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻓﺮاد ﻏﻴﺮدﻳﻨﺪار دﻣﻮﻛﺮاتﻫﺎی واﻗﻌی ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ.» (Altinoglu & Tessler, 2004 به نقل از قندهاری و صالح آبادی)
    ه ) در ﺗﺤﻘﻴﻖ دﻳﮕﺮی در ﺳﺎل ۲۰۰۵ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان «اﺳﻼم و دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ: ﻳﻚ ﭼﺸﻢ اﻧﺪاز ﺟﻬﺎﻧﻲ»، ﻣﻴﻦ ﻫﻮا ﻫﻮﻧﮓ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از دادهﻫﺎی ﭘﻴﻤﺎﻳﺶ ارزشﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻲﮔﻴﺮد ﻛﻪ اﺳﻼم ﻋﺎﻣﻞ اﺻﻠﻲ در ﻓﻘﺪان ﮔﺮاﻳﺶ دﻣﻮﻛﺮاﺗﻴﻚ ﻧﻴﺴﺖ اﻣﺎ ﻋﻮاﻣﻞ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﺮ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺗﻔﻜﺮ اﻓﺮاد در ﻣﻮرد ﺳﻴﺎﺳﺖ و ﻣﺬﻫﺐ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﻲﮔﺬارﻧﺪ. او ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮدم ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ ﻏﺮﺑﻲ اﻋﺘﻘﺎد زﻳﺎدی ﺑﻪ دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ دارﻧﺪ اﻣﺎ آﻧﻬﺎ دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ را ﻳﻚ ﻣﺬﻫﺐ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻣﻲداﻧﻨﺪ. ( Huang, 2005، به نقل از قندهاری و صالح آبادی)

    ۲-۲-۲-نقد و بررسی تحقیقات پیشین :
    در تمامی تحقیقات انجام گرفته پیرامون موضوع این پژوهش نواقص و کمبودهایی مشاهده می گردد که ضرورت انجام این تحقیق را روشن تر میسازد. اگرچه تحقق حکومت دینی در ایران برای مدت مدید ، متغیر دینداری در پژوهش های صورت گرفته را فعال تر می کند اما آنچه تا به این زمان در تحقیقات داخلی مشاهده می گردد با موضوع مدنظر فاصله زیادی دارند. بررسی رابطه دینداری و دموکراسی در موارد بسیاری انجام گرفته و حتی دینداری در ارتباط با متغیرهای دیگری همچون اعتماد سیاسی ، رفتار انتخاباتی و … نیز بررسی شده است . اما اهمیت دینداری از یک سو و اهمیت شکل گیری جامعه مدنی در ایران از سوی دیگر ، بررسی رابطه این دو متغیر را بیش از گذشته الزام آور می گرداند و تا به امروز در سطح داخل پژوهشی در این حیطه به عمل نیامده است. همچنین بررسی رابطه دینداری با نگرش به جامعه مدنی در سطح خرد به عنوان زیرساخت لازم برای تحقق جامعه مدنی در ایران ، این پژوهش را خاص تر از موارد مشابه آن می گرداند.
    در پژوهش های خارج از ایران نیز بخش اعظم این پژوهش ها با بهره گرفتن از پیمایش ارزش های جهانی انجام شده اند.در مورد اعتبار و قابلیت تعمیم داده های این پیمایش ها تردیدهایی وجود دارد. حتی برخی از خود این محققان اذعان دارند که « اگرچه پیمایش ارزش های جهانی چندین سال است که در بین محققین علوم اجتماعی و سیاسی شهرت زیادی یافته اند اما هنوز هم در مورد کیفیت سنجش های آن تردیدهایی وجود دارد که این از رویکرد آن نسبت به موضوعاتی همچون مفهوم سازی ، طرح پرسشنامه ، شیوه نمونه گیری ، آموزش مصاحبه کنندگان و شیوه اجرا ناشی می شود.» (Huang,2005 )
    همچنین نتایج انجام شده در سایر کشورها با توجه به فرهنگ های متفاوت این کشورها نسبت به ایران و همچنین با توجه به اینکه این کشورها عمدتاَ اهل تسنن می باشند شاید نتوان به مردم عمدتاَ شیعی ایران تعمیم داد.
    ۲-۳-فرضیات تحقیق
    ۲-۳-۱-فرضیه اصلی :
    میان انواع دینداری و نگرش به جامعه مدنی رابطه وجود دارد به نحوی که هرچه دینداری متجددتر شود نگرش به جامعه مدنی مثبت تر می شود.
    ۲-۳-۲-فرضیه فرعی:

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

     

    میان انواع دینداری و ابعاد نگرش به جامعه مدنی (ارزیابی،رفتاری،شناختی) رابطه وجود دارد.

    میان متغیرهای زمینه ای ( سن،جنس ، دانشگاه محل تحصیل و رشته تحصیلی ) و نگرش به جامعه مدنی رابطه وجود دارد.

    ۲-۴-مدل مفهومی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سکولاریسم
    تجددگرایی
    رادیکالیسم اسلامی
    سنت گرایی
    سنت گرایی جدید

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    بعدشناختی نگرش به جامعه مدنی
    بعد ارزیابی نگرش به جامعه مدنی
    بعد رفتاری نگرش به جامعه مدنی

    نمودار ۲-۳ : مدل مفهومی
    فصل سوم
    در این فصل به تعاریف عملیاتی متغیرهای زمینه ای ، متغیر مستقل و وابسته می پردازیم و در ادامه جامعه آماری ، جمعیت نمونه و تکنیک جمع آوری داده ها را توضیح خواهیم داد.
    ۳-۱- تعاریف متغیرها
    ۳-۱-۱ متغیرهای زمینه ای :
    این متغیرها یکسری ویژگی های زمینه ای هستند که به مشخصات فردی، فرد بازمی گردد.
    ۳-۱- جدول متغیرهای زمینه ای

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق مح

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:32:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر چرخه عمر شرکت ها بر روی محافظه کاری شرکت ها- قسمت ۴ ...

    محافظه کاری ریشه در قرون وسطی دارد. در آن زمان صاحبان املاک اداره اموال خود را به مباشران می سپردند. مباشر هم می دانست اگر محافظه کاری پیشه کند. و افزایش ارزش دارایی ها را پیش بینی نکند، خود را در برابر مسئولیتی که به او واگدار شده، بیمه کرده است، زیرا اگر افزایش ها به واقعیت نمی پیوست، مالک ممکن بود مباشر را مقصر پندارد. در اواخر قرن نوزدهم در انگلستان، در دعاوی که پس از ورشکستگی شرکت ها از سوی سرمایه گذاران مطرح می شد غالباً حسابرسان به عنوان خوانده به دادگاه ها کشانده می شدند. از آن پس حسابرسان دریافتند که بر مبنای صورت های مالی محافظه کارانه، هرگز دعوایی علیه آن ها اقامه نمی شود و فقط بیش از واقع نشان دادن سود و دارایی ها است که موجب چنین امری می شود. در آمریکا نیز بانکداران، منتقدترین استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری و خواستار استفاده از رویکرد محافظه کارانه بودند. همچنین سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹ تمایل به محافظه کاری حسابداران را استحکام بخشید. این موضوع که آیا حسابداری به سمت محافظه کاری بیشتر حرکت می کند ،برای سرمایه گذاران ، دانشگاهیان ، مراجع قانون گذاری، با اهمیت است. و ما در این پژوهش به دنبال این مطلب هستیم که آیا محافظه کاری در هر شرکت با عبور از مراحل گوناگون چرخه عمر دستخوش تغییرات می شود ؟
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    ۲-۲ مفهوم محافظه ­کاری
    محافظه ­کاری به طور سنتی با ضرب المثل «هیچ سودی شناسایی نکنید، اما همه ­ی زیان ­ها را شناسایی کنید » بیان شده است (رضازاده و آزاد به نقل از بلیاس۱۹۲۴). علی­رغم فقدان تعریف جامعی از محافظه ­کاری، در ادبیات حسابداری، دو ویژگی مهم محافظه ­کاری مورد بررسی قرار گرفته است. نخست، وجود جانبداری در ارائه­ کمتر از واقع ارزش دفتری نسبت به ارزش بازارِ آن که توسط اهلسون (۱۹۹۵) عنوان شده است. دوم، تمایل به تسریع در شناسایی زیان­ها و به تعویق انداختن شناسایی سود­ها که توسط باسو (۱۹۹۷) بیان شده است. واتس (۲۰۰۳) بیان کرد که محافظه کاری تاییدپذیری متفاوت مورد نیاز برای شناسایی سودها در مقابل زیان­ها می­باشد. در بیانیه مفاهیم حسابداری شماره ی دو نیز برای تشریح محافظه ­کاری چنین آمده است:“… اگر دو برآورد از یک مبلغ دریافتنی یا پرداختنی آتی وجود داشته باشد و احتمال وقوع هر دو یکسان نباشد؛ محافظه ­کاری استفاده از براوردی را دیکته می­ کند که کمتر خوشبینانه است”(هیات استاندارد های حسابداری مالی، ۱۹۸۰ ).
    حسابداری
    باسو (۱۹۹۷) محافظه کاری را گرایش حسابداری به الزام درجه­ بالاتری از تائید­پذیری برای شناسایی اخبار خوب در مقایسه با میزان تائیدپذیری لازم برای شناسایی اخبار بد تعریف کرده است. که این موضوع منجر به کم­نمایی سود و در نتیجه دارایی­ ها می­ شود. کمیته فنی سازمان حسابرسی ایران(۱۳۸۶) بیان می­ کند که تهیه کنندگان صورت­های مالی با ابهاماتی که به گونه­ ای اجتناب­ناپذیر بر بسیاری از رویداها و شرایط سایه افکنده است، برخورد می­ کنند. نمونه این ابهامات شامل قابلیت وصول مطالبات، عمرمفید احتمالی دارایی­ های ثابت و تعداد و میزان ادعاهای مربوط به ضمانت کالای فروش رفته می­باشد. چنین مواردی با رعایت احتیاط در صورت­های مالی و همراه با افشای ماهیت و میزان آنها بررسی می­ شود. «احتیاط عبارتست از کاربرد درجه­ای از مراقبت که در اِعمال قضاوت برای برآوردهای حسابداری در شرایط ابهام مورد نیاز است، به گونه­ ای که درآمدها یا داراییها بیشتر از واقع و هزینه­ها یا بدهی­ها کمتر از واقع نشان داده نشوند.» در واقع محافظه کاری را می­توان محصول ابهام دانست. هرگاه حسابداران با ابهام روبرو شوند، محافظه کاری را به کار می برند. از نظر این کمیته، اعمال احتیاط نباید منجر به ایجاد اندوخته­های پنهانی یا ذخایر غیر ضروری گردد یا داراییها و درآمدها را عمداً کمتر از واقع و بدهی­ها و هزینه­ها را عمداً بیشتر از واقع نشان دهد، زیرا این امر موجب نقض بی­طرفی می­ شود. از دیدگاه تهیه کنندگان صورت های مالی، محافظه ­کاری کوششی است برای انتخاب روشی از روش های پذیرفته شده­ی حسابداری که به یکی از موارد زیر منتج شود (شباهنگ، ۱۳۸۷ : ۵۴):

     

     

     

     

    شناخت کندتر درآمدها،

     

     

    شناخت سریعتر هزینه ها،

     

     

    ارزشیابی کمتر دارایی ها و

     

     

    ارزشیابی بیشتر بدهی ها.

     

     

     

    در تعریف­های بالا، یک نقطه مشترک وجود دارد که همان اشاره به تأثیر­گذاری محافظه ­کاری بر فرایند تصمیم ­گیری استفاده­کنندگان صورت­های مالی است. به طور کلی، هدف محافظه ­کاری جلوگیری از تصمیم­ گیری­ های نادرست از سوی سرمایه ­گذاران و سایر استفاده­کنندگان از صورت­های مالی است. از دیدگاه تئوری نمایندگی که حقوق و مزایای مدیران را به سود گزارش شده مرتبط می داند، مدیران انگیزه­های قوی برای پنهان کردن اخبار بدی که موجب کم شدن سود می شود دارند. بنابراین، می توان محافظه ­کاری را سازوکاری برای کنترل انگیزه­های مدیران به منظور گزینش بیش از واقع سود تلقی کرد(شوروزی و خاندوزی، ۱۳۸۷).
    با وجود انتقاد­هایی که بر محافظه ­کاری شده است، محافظه ­کاری در حسابداری برای قرن­ها دوام پیدا کرده است و به نظر می­رسد در ۳۰ سال گذشته نیز افزایش پیدا کرده است. محافظه کاری در گزارش­گری مالی مزایایی دارد که که شاید از دیدگاه منتقدان پنهان مانده است این مزایا را می­توان در قسمت بعدی (دیدگاه های محافظه کاری) خلاصه کرد. واتس(۲۰۰۳).
    ۲-۳ انواع محافظه کاری
    تقاضا برای محافظه کاری از منابع مختلف صورت می­گیرد بر اساس یافته­ های باسو(۱۹۹۷) بدهکاران و سایر اعتبار دهندگان خواستار ارائه اطلاعات به موقع­تر در رابطه با اخبار بد در مقایسه با اخبار خوب هستند. بال و همکاران (۲۰۰۰) بیان می­نمایند که محافظه کاری سود و زیانی، متفاوت از محافظه کاری ترازنامه­ای است. جانبداری در ارائه­ کمتر از واقع ارزش دفتری سهام نسبت به ارزش بازار سهام معرف محافظه ­کاری از دیدگاه ترازنامه­ای است و معیار نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام نیز برگرفته از همین تعریف است که بر پایه مبانی منطقی و ساده­ای بنا نهاده شده است و در ادبیات حسابداری از سطح پذیرش عمومی بر خوردار شده است. اما تمایل به تسریع بخشیدن در شناسایی زیان­ها و به تعویق انداختن شناسایی سود­ها معرف محافظه ­کاری از دیدگاه سود و زیانی است و بر همین اساس باسو در سال ۱۹۹۷ میلادی معیار عدم تقارن زمانی سود را مطرح کرد.
    ۲-۳-۱ محافظه کاری نامشروط
    در تحقیقات اخیر، محافظه کاری را به دو نوع تقسیم کرده اند: نوع اول محافظه کاری پیش­رویدادی است که محافظه کاری مستقل از اخبار است و محافظه کاری نامشروط نیز نامیده می شود. این نوع محافظه کاری بیشتر بر روی ترازنامه اثر گذار بوده و از بکار­گیری آن دسته از استانداردهای حسابداری ناشی می شود که سود را مستقل از اخبار اقتصادی جاری، کاهش می­دهند. برای مثال، شناسایی بدون درنگ مخارج تحقیق و توسعه به عنوان هزینه، حتی در صورتی که جریان­های نقدی مورد انتظار آنها مثبت باشد، از این نوع است. نمونه دیگر مربوط به نحوه مستهلک کردن دارایی­ ها می­باشد. ایسه (۲۰۰۲) بیان می­ کند که شتاب استهلاک دفتری دارایی­ ها بیشتر از شتاب استهلاک اقتصادی آنها است.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۲-۳-۲ محافظه کاری مشروط
    نوع دیگری از محافظه کاری، محافظه کاری پس رویدادی است که محافظه کاری وابسته به اخبار، محافظه کاری مشروط و عدم­تقارن زمانی سود نیز خوانده می شود. این نوع محافظه کاری بیشتر بر روی صورت سود و زیان اثر گذار است. بر اساس این نوع محافظه کاری در اثر اخبار ناخوشایند ارزش دفتری دارایی­ ها کاهش پیدا می­ کند در حالی برای افزایش ارزش دارایی­ ها به اخبار خوشایندی با قابلیت تایید بسیار بیشتر نیاز است. تعریف ارائه شده توسط باسو(۱۹۹۷) که محافظه کاری را به عنوان تأئید پذیریِ متفاوت برای شناسایی درآمدها و هزینه­ها در نظر می گیرد، بیانگر محافظه کاری مشروط است. این نوع محافظه کاری به مفهوم شناسایی بموقع­تر اخبار بد نسبت به اخبار خوب در رابطه با سود است. برای مثال شناسایی زیان های برآوردی در پیمان­کاری و عدم شناسایی سود حتی در صورت محتمل بودن ورود منافع اقتصادی به درون واحد تجاری، قاعده­ی اقل بهای تمام شده یا خالص ارزش فروش، حذف سرقفلی در نتیجه­ انجام آزمون کاهش ارزش، و شناسایی نامتقارن زیان­های احتمالی در مقابل سودهای احتمالی از این نوع محافظه کاری هستند. رایان (۲۰۰۶) مفهوم محافظه کاری مشروط را به این صورت بیان می­ کند که اخبار خوب (اطلاعاتی که گویای افزایش سودهای آتی باشند) دیرتر از اخبار بد (اطلاعاتی که گویای کاهش سودهای آتی باشند) در صورت­های مالی شناسایی می­شوند. به طور کلی، اصول حسابداری شناسایی کاهش (یا اخبار بد)­ موجودی کالا، سرقفلی و زیان های احتمالی و درآمد پیمانکاری را ایجاب می­ کند؛ اما شناسایی افزایش ناشی از اخبار خوب را منع می­ کند (پای، درنتون و والکر، ۲۰۰۵). این نوع محافظه کاری بیشتر برای جلوگیری از بزرگ نمایی سود توسط مدیران اتخاذ می­ شود و مانع بیشتر گزارش شدن سودها در شرایط نامسائد خواهد شد. مهمترین دلیل برای محافظه کاری مشروط رویه کاملا متفاوت در اصلاح ارزش برآوردی دارایی­ ها است.
    انگیزه­ اصلی برای محافظه کاری نامشروط، سختی ارزیابی دارایی­ ها و بدهی­هاست. در حالی که انگیزه­ اصلی برای محافظه کاری مشروط، خنثی کردن انگیزه­های مدیران برای گزارشگری اطلاعات حسابداریِ جانبدارانه می باشد. انگیزه­های مشابهی نیز برای این دو نوع محافظه کاری وجود دارد. برای مثال، تابع نامتقارن زیان سرمایه ­گذاری باعث می شود اثر منافعی که آنها از سود کسب می کنند کمتر از آسیب­هایی باشد که از زیانی با اهمیتِ مشابه می بینند (بیور و رایان، ۲۰۰۴).
    باسو(۲۰۰۵) و کوینگ(۲۰۰۷) بیان می­ کنند که تقاضا برای برای محافظه کاری مشروط به علت وجود قراردادها بین مدیریت و سهامداران و یا سایر افرا د برون سازمانی (دیدگاه قراردادی) و ریسک افزایش دعاوی حقوقی (دیدگاه دعاوی حقوقی ) ایجاد می­ شود. همچنین آنها معتقدند که تقاضا برای محافظه کاری نامشروط نیز از دعاوی حقوقی، کاهش مالیات و تقاضای منظم برای محافظه کاری ناشی می­ شود. گفته می­ شود که محافظه کاری عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و شرکای بازاری شرکت را کاهش می­دهد که خود باعث کاهش ریسک کلی شرکت می­باشد. بین محافظه کاری مشروط و نامشروط ارتباط منفی وجود دارد. بدین معنی که در صورت وجود محافظه کاری نامشروط دیگر محافظه کاری مشروط در کار نخواهد بود. برای مثال، در صورتی که هزینه تحقیق و توسعه به عنوان هزینه و نه دارایی شناسایی شود دیگر در دوره های آتی نیازی به شناسایی زیان کاهش ارزش دارایی ایجاد نمی­ شود. (ایتردیز ۲۰۱۱)
    ۲-۴ دیدگاه های محافظه کاری
    اندیشمندان حسابداری در باره فوائد حسابداری دیدگاه های متفاوتی دارند که در ادامه به بیان این دیدگاها پرداخته می­ شود.

     

     

     

     

    قراردادهای بین شرکت و اشخاصی مانند مدیران و همچنین قراردادهایی که بین شرکت و طرف­های خارج از شرکت وجود دارد(دیدگاه قراردادی محافظه کاری)

     

     

    ارتباط بین سود گزارش شده و مالیات(دیدگاه مالیاتی محافظه کاری)

     

     

    ارتباط بین سود گزارش شده و هزینه­ های سیاسی(دیدگاه هزینه­ های سیاسی و محافظه کاری)

     

     

    دیدگاه دعاوی حقوقی(دیدگاه حداقل سازی تعهدات سهامداران)

     

     

    دیدگاه تقاضای منظم محافظه کاری

     

     

    ارتباط بین رقابت در بازار و میزان اطلاعات گزارش شده (دیدگاه رقابت در بازار)

     

     

     

    واتس(۲۰۰۳)، ریشه حسابداری محافظه ­کارانه در گزارشگری مالی را دلایل اقتصادی می­داند و چهار دیدگاه اول را عامل اتخاذ رویکرد محافظه کارانه می­داند. از نظر واتس(۲۰۰۳) دیدگاه قراردادی سابقه طولانی در حسابداری دارد و قدمت آن از دیگر دیدگاه ­ها بیشتر است. در حالی که دیدگاه دعاوی حقوقی از سال ۱۹۶۰ میلادی و به دنبال افزایش دعاوی حقوقی سهامداران در آمریکا به وجود آمده است، دیدگاه مالیاتی از سال ۱۹۰۹ به دنبال تلا­ش­هایی که واحد­های اقتصادی برای کمتر نشان دادن مالیات در آمریکا انجام می­دادند ارائه شد و دیدگاه تقاضای منظم محافظه کاری به دنبال الزامات کمسیون بورس اوراق بهادار آمریکا در سال­های ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴ برای گزارشگری مالی به وجود آمد.
    ۲-۴-۱ دیدگاه قراردادی
    انعقاد قرارداد موجب ایجاد هزینه­ های نمایندگی است. مشکل زمانی به وجود می ­آید که مدیریت دوست دارند در پروژهای سرمایه گذاری کنند که ریسک آنها بیشتر است، زیرا انتظار بازدهی نیز بیشتر است. در قراردادهای بدهی بازده مازاد برای شرکت است و بستانکاران سهمی در این سود مازاد نخواهند داشت و وقتی پروژها زیان ده باشند عواقب اصلی این زیان متوجه اعتباردهنگان خواهد بود. جستجو برای دستیابی به نوعی ساز و کار جهت کاستن این هزینه­ها منجر به تقاضا برای خدمات حسابداری به عنوان ابزاری مؤثر در فرایند قراردادهای واحد تجاری شده است. بیشتر قراردادهای واحد اقتصادی با اشخاص حقیقی و حقوقی بر مبنای ارقام حسابداری تنظیم می­گردد، تا هزینه­ های نمایندگی کاهش پیدا کند. به موقع بودن، تأئید­پذیری و عدم­تقارن در تأئید پذیریِ ارقام حسابداری( اخبار خوب و بد) از اهمیت برخوردار است و اعمال محافظه کاری را می­طلبد. برای مثال، محافظه کاری می ­تواند رفتار فرصت­طلبانه مدیران را در گزارشگری شاخص ­های حسابداری مورد استفاده در قرار­دادها محدود نماید. تا زمانی که برای گزارشگری عملکرد مدیریت از معیار­ها و شاخص ­های حسابداری استفاده می شود، مشکلات اخلاقی همواره در گزارشگری مالی وجود خواهد داشت(واتس، ۲۰۰۳).
    مدیران برای افزایش منافع شخصی خود در استفاده از معیار­های حسابداری که مبنای اطلاع­رسانی برای سرمایه ­گذاران است، جانبدارانه عمل می کنند و در ارسال اطلاعات اختلال ایجاد می­نمایند. اگر محدودیت­هایی که این رفتار فرصت­طلبانه مدیر را محدود کند، وجود نداشته باشد در آن صورت، ارقام حسابداری موجود در گزارشگری مالی، جانبدارانه تهیه و ارائه خواهد شد. اما محافظه کاری به وسیله ملزم کردن به قابلیت تأئید بیشتر، رفتار فرصت­طلبانه و جانبدارانه را محدود می کند. در عمل، محافظه کاری در حسابداری، رفتار جانبدارانه مدیر را خنثی کرده و شناسایی سود را به تأخیر می اندازد. در قراردادها، اثرات مزبور ارزش شرکت را افزایش می دهد، زیرا محافظه کاری پرداخت­های نادرست مدیر به خود و سایر گروه­ها نظیر سهامداران را محدود می کند. ارزش افزایش یافته شرکت میان همه گروه­های طرف قرار­داد تقسیم شده و رفاه همه گروه­ها افزایش می یابد(واتس، ۲۰۰۳). به نظر واتس دیدگاه قراردادی با اهمیت ترین دیدگاه ارائه شده برای محافظه کاری است، زیرا اصلی­ترین منبع محافظه کاری به شمار می رود.
    ۲-۴-۲ دیدگاه مالیاتی
    دلیل دیگری برای محافظه کاری کم­نمایی سود حسابداری است. برای اینکه سود حسابداری در تعیین میزان نرخ مالیات اثر اجتناب ناپذیر دارد. سود حسابداری کمتر، هزینه مالیاتی کمتر را نیز به دنبال خواهد داشت. واتس(۱۹۷۷) و واتس و زیمرمن(۱۹۸۶) دریافتند که به لحاظ الزام خزانه داری آمریکا، استهلاک داراییها در شرکت­های آمریکایی محاسبه و به عنوان هزینه­ جاری ثبت شده و در صورت­های مالی گزارش می شود. پذیرش گسترده­ این الزام منجر به اصلاح قانون مالیات­ها سال ۱۹۰۷ گردید که سرآغازی برای اصلاحیه قانون مالیاتی سال ۱۹۱۳ میلادی بود (واتس، ۲۰۰۳).
    شکلفورد و شولین (۲۰۰۱) اظهار دارند که مالیات این انگیزه را ایجاد می کند که سود حسابداری گزارش شده کمتر از واقع باشد. مادامی که شرکت سودآور و نرخ سود مالیاتی مثبت باشد، می­توان با به تعویق انداختن شناسایی سود، ارزش فعلی مالیات را کاهش داده و ارزش خالص دارایی­ ها را کمتر گزارش کرد. به این ترتیب مالیات بر درآمد به عنوان توجیهی برای محافظه کاری تلقی گردیده است.
    ۲-۴-۳ دیدگاه هزینه­ های سیاسی
    واتس و زیمرمن( ۱۹۸۶ ) بیان کرده اند که صاحبان قدرت انگیزه دارندکه برای انتقال ثروت از شرکت­ها به خودشان یا سایر ذینفعان موضع بگیرند. این مواضع به شکل الزام بعضی ازشرکت­ها به پرداخت مبالغی برای موارد اجتماعی نظیر (آلودگی محیط زیست، زلزله و جنگ )؛تحمیل نرخ های مالیاتی بالاتر یا محروم کردن آنها از بعضی از مزایا و حقوق صورت می­باشد. هزینه های تحمیل شده به شرکتها تابعی از قدرت سود آوری و اندازه آن­ها است،زیرا شرکتهای کوچکترکمتر مورد توجه هستند و در نتیجه کمتر در معرض انتقال سیاسی ثروت واقع می­شوند. به عبارت دیگر شرکتهای بزرگ و موفق ­تر که تحت فشارهای سیاسی هستند، انگیزه بیشتری برای استفاده از رویه های کاهنده سود خالص و در نتیجه حسابداری محافظه ­کارانه دارند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    یکی از مصادیق اصلی انتقال ثروت به خارج ازشرکت هزینه ­های سیاسی است که شرکتها به دلیل وجود هزینه ­ها ی اطلاعات، مبادلات، و رایزنی از سوی گروه های تصمیم گیرنده و قانونگذار که اصلی ­ترین آنها نهادهای دولتی میباشند، تحمل میکنند. برخی از شرکتها با مشخصات اقتصادی خاص، بیشتر موضوع قوانین سختی که دولت یا سایرگروه های قانونگذار وضع می­ کنند و هزینه در پی دارند قرار میگیرند و بنابراین، برای فرار از این گونه هزینه­ها (عواقب اقتصادی)، انگیزه بیشتری برای استفاده از گزارشگری در جهت کاهش خروج منافع از شرکت خواهند داشت.
    ایتردیز (۲۰۱۱) در اظهار نظری در مقابل دیدگاه هزینه سیاسی واتز و زیمرمن(۱۹۸۶) بیان می­ کند که در شرکتهای کوچک و تازه تاسیس عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و ذی­نفعان بیشتر سایر شرکتها است. از آنجا که محافظه کاری ابزای برای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و افزایش کیفیت اطلاعات مالی محسوب می­ شود، لذا سطح محافظه کاری در شرکتهای کوچک و تازه تاسیس بیشتر از سایر شرکتها خواهد بود.
    ۲-۴-۴ دیدگاه دعاوی حقوقی
    در صورتی که خالص ارزش دارایی­ ها بیشتر از واقع گزارش شوند احتمال شکل گیری دعاوی حقوقی علیه شرکت و حسابرسان، بیشتر از مواقعی خواهد بود که خالص ارزش دارایی­ ها کمتر از واقع گزارش شوند. بیشتر گزارش کردن دارایی­ ها خطرات خاص خود را دارد که ساده ترین آن اتهام تقلب در دفتر داری خواهد بود. برخی از صاحبنظران، بکار­گیری رویه­ های حسابداری محافظه ­کارانه در فعالیت­های مربوط به اوراق­بهادار به دلیل اجتناب از مطرح شدن دعاوی حقوقی علیه شرکت­ها را مفید می دانند. دعاوی حقوقی معمولاً زمانی مطرح می شود که سود خالص و خالص دارایی­ های واحد تجاری، بیش از حد گزارش شده باشد. لذا اتخاذ رویکرد محافظه ­کارانه با کاستن از سود خالص و در نتیجه خالص دارایی­ های گزارش شده، دعاوی حقوقی علیه شرکت و حسابرسان شرکت را به حداقل می­رساند. (واتس، ۲۰۰۳)
    ۲-۴-۵ دیدگاه تقاضای منظم محافظه کاری
    عامل دیگر برای اتخاذ سیاست­های محافظه ­کارانه تقاضای منظم آن است. ضرر ناشی از ارزیابی بیش از واقع نشان دادن داراییها و سود، بیشتر مشاهده می شود. این پدیده انگیزه­هایی را برای قانون­گذاران و استاندارد­گذاران فراهم می آورد تا آنها همچنان محافظه­کار باقی بمانند. ازجمله مهمترین این مشکلات بیش نمایی ارزش اوراق بهادار در بازار بورس خواهد بود. زیرا با بیش نمایی مدیران، انتظارات بازار سرمایه از عملکرد آتی واحدهای تجاری به صورت کاذب بالا می­رود و در صورت ادامه این روند و باب شدن آن در کل اقتصاد کشوها، به یک باره بحرانهای مالی اتفاق می­افتد. لذا، برای جلوگیری از وقوع چنین بحرانهایی دولت­ها مسئولیت دارند و آنها نیز به نوبه خود این مسئولت­ها را به نهادهای تدوین کننده­ استاندارهای حسابداری سپرده­اند. برای این منظور تهیه کنندگان استاندارهای حسابداری در تدون استاندارها محافظه ­کارانه عمل می­ کنند. با این حال به نظر می­رسد هیات استاندارهای حسابداری بین ­المللی سطح محافظه کاری را کاهش داده و بر گزارش­گری بر حسب ارزش منصفانه تاکید دارد( نوپس ۲۰۱۰).
    ۲-۵ رقابت در بازار
    رقابت در بازار از دیگر عوامل تقاضای محافظه کاری است. بدین گونه که با افزایش رقابت در بازار رقبای موجود در یک صنعت خاص برای جلوگیری از ورود رقبای جدید یا انتشار اطلاعات محرمانه به رقبا موجود محافظه کاری در گزارش­گری مالی را در پیش خواهند گرفت. بدین معنی ­که آنان اخبار و علائم بد و نامساعد در رابطه با عواملی چون حجم تقاضا، بهای تمام شده و قیمتهای فروش را برجسته کرده و اخبار و علائم خوب و مساعد را پوشش می­دهند. با توجه به اینکه رقبای بالقوه در صدد سرمایه ­گذاری در صنایع با کمترین میزان ریسک و کسب بیشترین بازده هستند، در صورتی که صنایعی چنین ویژگی­هایی را داشته باشد سریع وارد خواهند شد. برای جلوگیری از تهدیدات ورود رقبا، فعالین صنعت محافظه کاری در گزارشگری مالی را در پیش می­گیرند. هر چند با این اقدام انتظارات بازار سرمایه از عملکرد آتی خود را پایین نگه می­دارند (داروغ و استاغتون ۱۹۹۰و ایوانس و اسریدهار ۲۰۰۲).
    ۲-۶ اندازه ­گیری محافظه کاری
    محافظه کاری از ویژگی­های عمده اطلاعات مالی برای مفید ارائه مفیدتر اطلاعات مالی می­باشد.اما برای اینگونه ویژگی­های کیفی معیار دقیقی جهت اندازه ­گیری ارائه نشده است . چهار معیار شناخته شده برای اندازه ­گیری محافظه ­کاری عبارتند از:

     

     

     

     

    معیارعدمتقارن زمانی در شناسایی سود و زیان؛

     

     

    معیارمحافظه ­کاری مبتنی بر اقلام تعهدی؛

     

     

    معیار چولگی منفی توزیع سود و جریانهای نقدی؛ و

     

     

    معیارهای محافظه ­کاری مبتنی بر ارزش­های بازار

     

     

     

    ۲-۶-۱ معیار عدم تقارن زمانی در شناسایی سود و زیان
    باسو(۱۹۹۷)محافظه کاری تاییدپذیری متفاوت لازم برای شناسایی درآمدها و هزینه­ها بیان کرد که منجر به کم نمایی سود و دارایی­ ها می­ شود. مدلی که او به کار برد دارای دو متغیر اصلی است. این متغیرها شامل بازده حسابداری (نسبت سود قبل از اقلام غیر مترقبه به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در ابتدای دوره) و بازده سهام می باشد.
    باسو(۱۹۹۷)بیان می­ کند که بازده حسابداری (نسبت سود قبل از اقلام غیر مترقبه به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در ابتدار دوره) و بازدهی بازار، هر دو معیاری برای اندازه گیری تغییرات ایجاد شده در ثروت سهامداران هستند. به دلیل وجود محافظه کاری مشروط اخبار بد زودتر از اخبار خوب در بازده حسابداری منعکس می­شوند، اما به دلیل متنوع بودن منابع اطلاعاتی بازار، تا حدودی هر دو نوع اخبار خوب و بد در بازدهی بازار منعکس می­شوند. او در ادامه اظهار می­ کند که با اندازه گیری تفاوت پاسخ سود نسبت به اخبار خوب و بد می­توان محافظه کاری مشروط را اندازه ­گیری کرد. باسودر سال۱۹۹۷ مدل رگرسیونی خود را به صورت ارائه کرد.
    .
    در این مدل i و t بیانگر شرکت i ام در دوره زمانیt و EARN، بیانگر بازدهی حسابداری می­باشد. RET، حاصل بازدهی سرمایه و بازدهی سود ناشی از خرید و نگهداری اوراق سهام، و DUM،متغیر مصنوعی می­باشد که در صورتی که بازدهی مثبت باشد برابر صفر و برای بازده­های منفی برابر یک خواهد بود. در رابطه­ رگرسیونی ذکر شده۱β پاسخ سود را نسبت به بازده­های مثبت اندازه ­گیری می کند.۱β +۲β پاسخ سود را نسبت به بازده­های منفی اندازه ­گیری می کنند. در صورتی که۱β +۲β بزرگتر از۱β باشد یعنی ۰<2β ، در این صورت محافظه کاری وجود دارد. زیرا در این صورت پاسخ سود نسبت به اخبار بد (بازدهی منفی)بهتر پاسخ سود به اخبار خوب( بازدهی مثبت) می­باشد. باسو ضریب ۲β را معیار عدم تقارن زمانی سود نامید. باسو (۲۰۰۵) بیان می­ کند که تعریف و مدل ارائه شده وی در سال ۱۹۹۷ محافظه کاری مشروط را اندازه ­گیری می­ کند.
    ۲-۶-۲ معیار محافظه ­کاری مبتنی بر ارزش­های بازار
    بیور و رایان (۲۰۰۰) مدلی را برای اندازه گیری محافظه کاری با بهره گرفتن از تفاوت بین ارزش بازار و ارزش دفتری خالص دارایی­ ها ارائه کردند. از منظر آنان، اختلاف ارزش بازار و ارزش دفتری را می توان به دو بخش دائمی و موقت تقسیم کرد. هر دو بخش به نوعی از اِعمال محافظه ­کاری سرچشمه می­گیرند. بخش دائمی، ناشی از اعمال رویه­ های محافظه ­کارانه برای اندازه ­گیری و شناخت اولیه­ اقلام در صورت­های مالی است. به سبب وجود این رویه­ های محافظه ­کارانه، ارزش­های دفتری همواره کمتر از ارزش های بازار هستند. از جمله این رویه­ ها می­توان به شناسایی مخارج تحقیق و توسعه به عنوان هزینه و نه دارایی اشاره کرد (محافظه کاری نامشروط). در حالی که بازار به منافع آینده­ این گونه مخارج ارزش­هایی را اختصاص می دهد، ترازنامه­ واحد تجاری به انعکاس آنها نمی ­پردازد. بخش موقت نیز ناشی از برخوردهای محافظه ­کارانه در دوره­ های پس از شناخت اولیه­ اقلام دارایی و بدهی است. در دوره های مزبور، با در دسترس قرار گرفتن اطلاعات جدید، زیان­ها و کاهش ارزش­ها به سرعت شناسایی می شود، ولی افزایش ارزش­ها منعکس نمی­ شود. در واقع، شناسایی افزایش ارزش خالص دارایی­ ها به آینده موکول می شود. بدین ترتیب و تا زمانی که شواهد قابل اتکایی از افزایش ارزش خالص دارایی­ ها فراهم شود، ارزش دفتری خالص دارایی­ ها از ارزش بازارآنها کمتر خواهد بود (محافظه کاری مشروط). با در دسترس قرار گرفتن شواهد مزبور و انعکاس افزایش ارزش در مبالغ دفتری، اختلاف بین ارزش­های بازار و ارزش­های دفتری به کمترین مقدار ممکن خواهد رسید. بنابراین، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری خالص دارایی­ ها هر دو نوع محافظه کاری (مشروط و نامشروط) را در بر می­گیرد.(بیور و رایان ۲۰۰۰)
    ۲-۶-۳ معیارهای محافظه ­کاری مبتنی بر اقلام تعهدی
    گیولی و هاین (۲۰۰۰) به بررسی سیر تاریخی مخافظه­کاری پرداختند تا به این سؤال پاسخ دهند که آیا گزارشگری مالی محافظه ­کارانه­تر شده است یا نه؟ آنها یک دوره ۵۰ ساله یعنی فاصله زمانی ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰ میلادی را بررسی کردند و با بکارگیری چند معیار برای محافظه ­کاری دریافتند که در طول نیم قرن گذشته گزارش­های حسابداری به شدت متأثر از رویه­ های محافظه ­کارانه بوده است. آنها با تکیه بر یک تعریف خاص، اقلام تعهدی غیر­عملیاتی را برای اندازه ­گیری محافظه ­کاری به کار بردند. بنا به تعریف مذکور، محافظه ­کاری زمانی در شناسایی و گزارش رویداد­های مالی اعمال می شود که اولا، مدیریت با ابهام و نبود اطمینان مواجه گردد و ناگزیر از انتخاب یک گزینه از بین دو یا چند گزینه باشد و ثانیا، روشی انتخاب و اجرا شود که به کمترین مقدار ممکن برای سود انباشته بیانجامد. آنها به این دلیل از اقلام تعهدی و غیر­عملیاتی استفاده کردند که از یک سو حسابداری تعهدی مجرایی برای اعمال محافظه ­کاری است و از سوی دیگر، اعمال اختیار از جانب مدیران در شرایط نبود اطمینان، زمینه پیدایش محافظه ­کاری را فراهم می­آورد.آنها برای محاسبه جمع اقلام تعهدی و اقلام غیر­عملیاتی از مدل زیر استفاده کردند.
    ACCit = (NIit+DEPit)-CFOit
    OACCit = Δ(ARit+Iit+PEit)-Δ(APit+TPit)
    NOACCit = ACCit-OACCit
    در معادلات بالا ACC، جمع اقلام تعهدی؛ NI، سود قبل از اقلام غیر مترقبه؛ DEP، هزینه های استهلاک؛ OACC، اقلام تعهدی عملیاتی؛ AR، حساب های دریافتنی؛ I، موجودی مواد و کالا؛ PE، پیش پرداخت هزینه­ها؛ AP، حساب­های پرداختنی؛ TP ، مالیات­های پرداختنی؛ NOACC، اقلام تعهدی غیر عملیاتی و CFO، جریان های نقدی عملیاتی می­باشند.
    اقلام تعهدی غیر­عملیاتی شامل مقادیری است که از برآوردها و قضاوت­های مدیریت ناشی می­ شود. برای مثال، می­توان به ذخیره مطالبات مشکوک الوصول، افزایش هزینه­ها که ناشی از تغییر در برآوردهاست، سود و زیان فروش داراییها، زیان کاهش ارزش موجودی­ها و داراییهای ثابت و اقلام انتقالی به دوره های آتی اشاره کرد. یافته­ های گیولی و هاین(۲۰۰۰) هاکی از آن بود که با گذشت هر سال، اقلام تعهدی غیر­عملیاتی نسبت به سال قبل به صورت معنا داری ترکوچک­تر شده ­اند. بر این اساس، آنها نتیجه گرفتند که با گذشت زمان، محافظه ­کاری بیشتر شده است. این به این معناست که در طول زمان، مدیران روش­هایی را انتخاب می کنند که به حداقل شدن سود انباشته منجر شده است.
    ۲-۶-۴ معیار چولگی منفی توزیع سود و جریانهای نقدی
    یکی دیگر از شاخص ­های معرفی شده توسط گیولی و هاین(۲۰۰۰) چولگی منفی توزیع سود و جریانهای نقدی است. آنها اظهار داشتند که باید جمع کل جریانات نقدی در تمام عمر شرکت با کل سودها در تمام عمر شرکت برابر باشد. اختلاف بین خالص جریانات نقدی و سود خالص اقلام تعهدی می­باشند. لذا، انتظار می­رود در صورتی که در دوره­ای خالص اقلام تعهدی منفی باشند، دوره پس از چنین دوره­هایی دوره خالص اقلام تعهدی بایستی مثبت باشد. و بنابراین نتیجه می­گیرند در صورت وجود دوره های متوالی طولانی با خالص اقلام تعهدی منفی رویکرد محافظه کاری در گزارش­های مالی در پیش گرفته شده است. آنان با توجه به اینکه حسابداری تعهدی مجرایی برای اعمال محافظه ­کاری فراهم می­سازد، استدلال می­ کنند که توزیع سود به عنوان یک متغیر تصادفی، باید نسبت به توزیع جریانهای نقدی چولگی بیشتری داشته باشد. آنها سود و جریان های نقدی هر سال را بر جمع دارایی­ ها تقسیم کرده و توزیع این دو متغیر تصادفی را برای شرکت­های مشخص در یک مقطع زمانی و نیز برای یک شرکت در چند دوره زمانی بررسی کردند. بررسی آنها نشان داد که توزیع سود، چولگی منفی­تری نسبت به توزیع جریانهای نقدی دارد. دلیل این امر ، آن است که سود حسابداری به انعکاس اخبار خوشایند و افزایش ارزش دارایی­ ها نمی ­پردازد، ولی زیان­ها را از طریق اقلام تعهدی به سرعت شناسایی می­ کند. شناسایی این زیان­ها، همچون زیان کاهش ارزش موجودیها، تأثیری بر وجه نقد حاصل از عملیات ندارد و همین امر سبب می­ شود تا توزیع سود نسبت به توزیع جریان­های نقدی عملیاتی، چولگی منفی­تری داشته باشد. (گیولی و هاین ۲۰۰۰)
    ۲-۷ جایگاه محافظه کاری در مفاهیم نظری
    هیئت استاندارد های حسابداری مالی آمریکا fasb سلسله مراتب ویژگی های کیفی اطلاعات از محافظه کاری حسابداری ذکری به عمل نیاورده،اما در فهرست مفاهیم حسابداری بیانیه شماره دو محافظه کاری را به عنوان یک میثاق مطرح نموده و محافظه کاری را واکنشی احتیاط آمیز در مقابل ابهامات موجود تلقی کرده است.
    هیئت استاندارد های حسابداری انگلستان ASB محافظه کاری را در سلسله مراتب خصوصیات کیفی اطلاعات وارد ساخته است.
    بیانیه مشترک IASB و FASB در سال ۲۰۰۶ میلادی هیئت استاندارد های حسابداری مالی آمریکا مقاله مشترک مباحثی را در زمینه چارچوب نظری گزارشگری مالی منتشر کرد.هدف ا زاین مقاله مباحثی ،نزدیک کردن چارچوب نظری FASB و IASB می باشد.

     

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:32:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی دنیا در غزلیات صائب تبریزی با تکیه بر قرآن و نهج البلاغه(جلد ۱، ۲۵۷۷غزل)- قسمت ۱۰ ...

    ۳-۴- ابزار اندازه گیری
    ندارد
    ۳-۵- روش آماری
    با توجه به نظری بودن تحقیق روش آماری ندارد.
    ۳-۶-شرح حال صائب
    ۳-۶-۱-صفویه (۹۰۷-۱۱۳۵ﻫ / ۱۱۴۸ ﻫ)
    مؤسس این سلسله شاه اسماعیل صفوی است. نسب او به شیخ صفی الدین اردبیلی می رسد که در سال ۶۵۰ ﻫ به دنیا آمده است. شیخ صفی الدین از مشایخ قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است که میان مردم نفوذ فراوان داشت. شاه اسماعیل پس از قتل پدرش زمانی که بیش از سیزده سال نداشت به ریاست صوفیان صفوی رسید و به همراهی گروهی معدود به خونخواهی پدر برخاست. مردم از اسماعیل پیروی می کردند و او را مرشد خود می دانستند.
    شاه اسماعیل تدریجاً بر تعداد مریدان خود افزود، حتی اهل تشیع از آسیای صغیر به یاری او شتافتند؛ اسماعیل در ۹۰۶ ﻫ به قدرت رسید و ۹۰۷ ﻫ در تبریز تاجگذاری کرد و آن شهر را به پایتختی برگزید و شاه اسماعیل خوانده شد.
    ۳-۶-۲-ویژگیهای بارز سلسله صفویه
    ۳-۶-۲-۱-ملیت
    از چه جهت می توان گفت جنبش صفویه «ملی» بوده است ـ ایران پس از هشت قرن و نیم سقوط در همه زمینه ها با روی کار آمدن شاهان صفویه و دولت مقرر آن بود که از ایران «ملتی دوباره ساختند». این درست است، اما ملیتی که به این ترتیب ایجاد شد، با انواع ملیت هایی که در زمان حاضر با آن آشنا هستیم فرق دارد. زبان و نژاد که پایه و اساس ملیت را تشکیل می دهند، در این مورد نقش کم اهمیت تری را بازی کردند در هیچ زمانی تنفر متقابل میان عثمانیان و ایرانیان به اندازه هشت سالی (۱۵۱۲-۱۵۲۰م) (۹۱۸-۹۲۶ﻫ.ق) که سلطان سلیم «مخوف» و شاه اسماعیل، بنیانگذار سلطنت صفویان با هم در مبارزه بودند، شدت نیافت. مکاتبات دولتی این دوره که فریدون بک آنها را کتابت کرده است، از قلمرو سیاست تجاوز کرده، به ناسزاگویی تبدیل شده، چنانکه عبارت «اوباش قزلباش» مؤدبانه ترکیبی است که پادشاه عثمانی برای دشمنان ایرانی خود به کار می برد(براون ، ۱۳۶۹، ۲۵).
    ۳-۶-۲-۲-مذهب
    ماهیت اصلی آیین شیعه ـ بنابر گفته ادوارد براون در کتاب خود: اگرچه مسلمانان بنابر اظهارات خود به هفتاد و دو ملت یا هفتاد و سه ملت و فرقه تقسیم شده اند، در این اواخر، چون مناقشاتی درباره جبر و اختیار و کیفیت نزول قرآن در درجه دوم اهمیت قرار گرفته، می توان گفت که فرقه اساسی و اصلی بین آنها همان تشیع و تسنن بوده است. برخی از اهل تشیع در آسیای صغیر، سوریه (در آنجا به متولی که جمع آن متاوله است نامیده می شوند)، هندوستان و سایر کشورهای اسلامی پراکنده شده اند، ولی فقط در ایران اکثریت مردم نه تنها آیین شیعه را پذیرفته اند بلکه تشیع مذهب رسمی این کشور است(براون، ۱۳۶۹، ۹-۲۸).
    علت تنفر ترکان عثمانی از قزلباش به علت معتقدات مذهبی آنها بود(بروان، ۱۳۶۹، ۲۶).
    ۳-۶-۲-۳-هنر و ادبیات
    نیمه اول عصر صفوی یکی از بارورترین اعصار هنر ایرانی در دوره اسلامی است. زیرا شاخه های گوناگون هنر، نقاشی، معماری، خوشنویسی و … همه در این دوره از کمال و لطافت برخوردار است.
    ساختمانهایی برای استفاده عموم که شاه عباس سرتاسر کشور خود به ویژه پایتخت خود اصفهان را به آن مزین ساخت، از آن زمان تاکنون مورد تحسین همه بینندگان قرار گرفته است، بهزاد و هنرمندان دیگر که در دربار تیموریان هرات مشهور شده بودند، جانشینان شایسته ای چون رضای عباسی و سایر همقطارانش یافتند.
    اما یکی از پدیده های عجیب و در ابتدای امر غیر قابل توجیه در دوره صفویه، فقدان کلی شعرای بنام در طول دو قرن حکومت آنها بر ایران است(همان، ۳۸).
    اگر (جامی، هاتفی، هلالی، و دیگر شعرای خراسان را، که در واقع از بقایای مکتب هرات بودند، حذف کنیم) دیگر شاعر بلند مرتبه ای یافت نمی شود که بتوان از او یاد کرد، در حالیکه در دویست و بیست سال حکومت صفویه، به دشواری می توان در ایران شاعری با ذوق و قریحه اصیل پیدا کرد. چرا که گروهی از شاعران برجسته ایرانی که عرفی شیرازی (متوفی به سال ۱۵۹۰ میلادی ـ ۹۹۶ ﻫ ق) و صائب اصفهانی (متوفی به سال ۱۶۷۰ م/ ۱۱۸۱ ﻫ.ق) شاید از مهمترین آنها باشند، زینت بخش بارگاه سلاطین مغولی هندوستان بودند. و اینان در بسیاری از موارد مقیم یا فرزندان مهاجران نبودند. بلکه کسانی بودند که از ایران به هندوستان رفتند تا ثروتی بهم رسانند و آنگاه به زادگاه خود باز گردند، از اینجا معلوم می شود که نبودن مشوق باعث شد شاعران دوره صفوی اندک باشد، نه عدم ذوق و استعداد(براون، ۱۳۶۹، ۹-۳۸).
    علل کمبود شاعران در عهد صفویه ـ از اینکه در چنین دوران درخشانی چون دوران صفویه هیچ شاعر بزرگی در ایران ظهور اکرده است از نظر میرزا خان قزوینی در این باره ـ «شکی نیست که در دوران صفویه ادبیات و شعر در ایران تنزل کرد وقتی یک شاعر درجه یک هم وجود ندارد که معرف این دوره باشد. مهمترین علت این قضیه، چنانکه شاید این باشد که شاهان این دوره مقاصد سیاسی خود و ضدیتی که با امپراتوری عثمانی داشتند، بیشتر قوای خود را صرف اشاعه آیین تشیع و تشویق روحانیانی که از اصول و قوانین آن مطلع بودند می گردند».
    در ایران امروز رابطه نزدیک میان شعر و ادبیات از یک سو و عرفان از سوی دیگر چنان مشهود است که نابودی یکی باعث انقراض آن دیگری می شود. به همین دلیل در دوران صفویه دانش و فرهنگ، شعر و عرفان کاملاً در ایران محو شد و رواق ها، خانقاها، عزلتگاها و خانه های درویشان چنان منهدم شد که امروزه در سراسر ایران نامی از این بناهای خیریه به گوش نمی خورد. یکی دیگر از علل کمبود شاعران در عهد صفویه ـ شاهان صفویه برای شاعران مدیحه سرا ارزش کمی قائل بودند(براون، ۱۳۶۹، ۲-۴۱).
    ۳-۶-۳-سبک هندی
    با دگرگونی اجتماعی و سیاسی که در جامعه ایرانی روی داد و سلسله صوفیان صفوی روی کار آمد و با این انقلاب، انقلاب دیگری نیز در حوزه فرهنگ و ادب ایران رخ داد. حکومت صفوی که با ایدئولوژی مذهبی روی کار آمده بود باعث تغییر تفکر و بیان یعنی تغییر سبک گردید که بعدها به سبک هندی مشهور شد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    سبک هندی از اوایل سدۀ یازدهم متداول شده و تا دوره ای که به بازگشت ادبی شهرت یافته، رواج داشته است. خاستگاه این شیوه که به غلط «سبک هندی» خوانده شده، ایران بوده است. دلیل این نامگذاری جعلی را شاید بتوان چنین توجیه کرد که پیشگامان سبک مزبور، یعنی نوعی خبوشانی، نظیری نیشابوری، ظهوری ترشیزی، ملک قمی، سنجر کاشانی، طالب آملی و تعدادی دیگر به هند کوچیده و در همان سرزمین دیده از جهان پوشیده اند. گذشته از اینان کسانی بوده اند که میان دو کشور رفت و آمد می کرده اند، مانند حکیم رکنا و شاپور طهرانی، یا شعرایی چون صائب که چند سال در آن دیار گذرانده و به وطن بازگشته اند.
    نوآوری سخنسرایان ایرانی چون جایی برای خود باز کرد و مورد توجه سلاطین و امرای هند قرار گرفت. شعرای هندی تبار نیز به پیروی از آنان به همان طرز سخن گفتند.
    در سال ۱۰۳۴ که صائب به کابل و سپس به هندوستان رفته و ظاهراً تا چند سال بعد این شیوه هنوز قبول عام نیافته بود:
    چون به هندوستان گوارا نیست صائب! طرز تو بـه کــه بفـــرستی به ایران، نسخه اشعار را
    می بری صائب! ز هندوستان به اصفاهان سخن گــوهر خـود را ز بیقدری به معدن می کشی
    استاد احمد گلچین معانی در آخرین تألیف خود به نام تحفه گلچین درباره منشاء اصطلاح سبک هندی چنین نوشته اند: «اصطلاح ناخوش سبک هندی را نخستین بار استاد حیدرعلی کمالی _م. ۱۳۲۵ شمسی) در منتخبات اشعار صائب، چاپ تهران، ۱۳۰۵ صفحه ۱۰عنوان کرده است(قهرمان، ۱۳۸۷، ۱).
    پس از کمالی مرحوم ملک الشعرای بهار در سال ۱۳۱۰ ضمن خطابۀ مفصلی که ماحصل آن در مجلۀ ارمغان چاپ شد، اصطلاح سبک هندی را به زبان آورد و سپس در کتاب سبک شناسی (ج۳، ص۳۱۸) اشاراتی بدان کرد و یادآور شد که «مؤلفان تاریخ ادبی، خلاصه آن خطابه را بدون ذکر نام او در کتب خود شکسته و بسته درج نمودند».
    بر اساس آنچه گذشت اصطلاح سبک هندی جز آنکه ناخوشایند است، با واقعیت هم سازگار نیست(قهرمان، ۱۳۸۷، ۲).
    ۳-۶-۴-عوامل پیدایش سبک هندی یا طرز نو
    نخست باید گفت که این شیوه سخنسرایی نامی خاص نداشته است و گویندگان آن از آن به عنوان طرز یا طرز نو نام برده اند:
    میــان اهـــل سخن، امتیازِ من صائب! همیــن بس است که با طرز آشنا شده ام
    به طرز تازه قسم یاد می کنــم صائب! کـه جای طالب آمل در اصفهان پیدایست
    (قهرمان، ۱۳۸۷، ۲)
    ۳-۶-۴-۱- مذهب
    گفتیم که سلسله صفوی با رواج مذهب شیعه در ایران دیگر به شعر مدحی توجهی نداشتند لذا شاعران به دنبال قصیده و شعر مدحی نرفتند. از این رو توجه شاعران به امور جزئی و پند و اندرز و توصیف و بیان امور طبیعی و تبدیل موضوعات کهن به مضامین تازه معطوف شد و شعر از دربار بیرون آمد.
    ۳-۶-۴-۲- سفر به هند
    گرایش شاعران به هندوستان ـ هندوستان به خاطر حمایت و تشویق سخاوتمندانه، اکبر، همایون و جانشینانش تا عهد اورنگ زیب و نجبا و بزرگانی که در قسمت اعظم قرون شانزدهم و هفدهم میلادی عده ای از باذوق ترین شاعران ایرانی را به خود جلب کرد که در آنجا تحسین می شدند. و در کشور خود از آن محروم بودند تا جایی که شبلی پنجاه و یک نفر را نام می برد که در زمان اکبرشاه از ایران به هندوستان آمدند و در دربار راه یافتند. شبلی اشعار بی شماری را نقل می کند که طی آن نشان داده می شود چقدر آرزوی هندوستان رفتن و در آنجا به خوشبختی رسیدن در میان شعرای ایران رواج داشته است.که آن را در شعر خود نیز عنوان کرده اند.
    صائب:
    همچو عزم سفر هند که در هــــر دل هست رقص سودای تو در هیچ سری نیست که نیست
    ابوطالب کلیم:
    اسیــــــر هنــــدم و زیـــن بیجـــا پشیمانم کجـــا خواهد رساند برفشانی مرغ بسمل را
    بایران می رود نالان کلیم از شوق همــــراهان بپای دیگران همچون جرس طی کرد منزل را
    ز شوق هند زان سان چشم حسرت بر قفا دارم کـــه روهم گــر براه آرم نمی بینم مقابل را
    و همچنین علی قلی سلیم می گوید:
    نیست در ایـــــــران تحصیـــــــل کمـــال تــا نیامد سوی هندوستان حنا رنگین نشد
    (براون، ۱۳۶۹، ۶-۱۷۴)
    از این رو دربار دهلی جایی شد که زبان فارسی رایجتر از دربار اصفهان بود. تا جایی که حتی شاه دهلی و درباریان نیز به فارسی صحبت می کردند و شاعران پس از کسب شهرت و ثروت و آشنایی با تفکرات هندوان به ایران باز می گشتند.
    ۳-۶-۴-۳-توسعه اصفهان
    با روی کار آمدن شاه عباس صفوی و انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان و ساخت بناهای متعدد فرهنگی در اوایل قرن یازدهم هجری اصفهان را به صورت یکی از پایتخت های زیبای دنیای آن روز درآورده بود.
    شاه عباس گروهی از ارامنه را به مرکز ایران کوچانید و آنها را در جلفای اصفهان مسکن داد. ارامنه در امر تجارت و آبادانی کوشیدند و به رونق اصفهان کمک شایان توجهی کردند.
    ۳-۶-۴-۴-رفاه اقتصادی
    عکس مرتبط با اقتصاد
    شاه عباس به راه ها اهمیت فراوانی می داد به تجارت و آبادانی می رسید، و چون خود به سیاحت می پرداخت خود او بهترین نگهبان راه ها بود، ایجاد کاروانسراهای شاه عباسی، مخصوصاً در راه های کوهستانی و کم آب، تأثیر فراوانی در بهبود تجارت داشت.
    ۳-۶-۴-۵-علاقه شاهان صفوی به فرهنگ
    نیمه اول عصر صفوی یکی از بارورترین اعصار هنر ایرانی است، شاخه های گوناگون هنر، از قبیل نقاشی، معماری، منبت کاری، خوشنویسی و … همه در این دوره از کمال لطافت برخوردار است. نقاشی عصر صفوی اوج نقاشی در تاریخ اسلامی است و نقاشان بنامی چون بهزاد قاسم علی چهره گشا و … در این دوره می زیسته اند.
    ۳-۶-۵-زندگی صائب
    میرزا محمد علی صائب تبریزی، سرشناس ترین غزلسرای قرن یازدهم هجری و یکی از بزرگترین شاعران ایران، در حدود سال ۱۰۰۰ هجری در تبریز زاده شد. پدر او، میرزا عبدالرحیم، از بازرگانان معتبر بود. خانواده صائب جزو هزار خانواری بود که به فرمان شاه عباس اول پس از فتح تبریز به سال ۱۰۱۲ به اصفهان کوچیده اند و در محله عباس آباد سکنی گزدیدند. محمد علی در این شهر پرورش یافت و بزرگ شد و در پایتخت به تحصیل علوم متداول عصر خود پرداخت. (قهرمان، ۱۳۸۷، ۱۲) در آغاز جوانی احرام سفر حج در میان بست و پس از زیارت خانه خدا به آستان بوسی حضرت رضا (ع) که سالهای قبل یک بار آن را بوسیده بود مشرف گشت:
    شکر لله کـــه بعـــد از سفر حج صائب عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم
    (فیروزکوهی، ۱۳۷۹، ۸)
    در اینکه صائب زاده تبریز است شکی نیست خود او نیز می فرماید:
    صائـــب از خـــاک پــاک تبـــریز است هست سعـــدی گـــراز گــــل شیـــراز
    (فیروزکوهی، ۱۳۷۹، ۷)
    در بهار سرخرویی همچـو جنت غوطه داد
    فکـر رنگیــن تـــو صائب! خطه تبریز را

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:32:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی فقهی حقوقی ملاک عمد در قتل عمد با تاکید قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲- قسمت ۳ ...

    ۳-پیشینه تحقیق

    در زمینه قتل عمد تحقیقات گسترده ای صورت گرفته است اما با توجه به جدید التصویب بودن قانون مجازات اسلامی و بازتعریف مجدد از برخی جرایم از جمله قتل تا کنون تحقیق و پژوهش خاصی در این زمینه صورت نگرفته است. حسام قپانچی در مقاله بررسی تطبیقی عنصر فعل در قتل عمد که در سال ۱۳۸۲ در نشریه دانشکده الهیات مشهد شماره ۱۰ به چاپ رسیده است، در مورد فعل قتل عمد در میان حقوقدانان عرفی و کشورهای اسلامی پرداخته است و اشاره به عنصر معنوی قتل عمد نکرده است.
    احسان الله پیرداده بیرانوند در مقاله بررسی مبانی فقهی قتل عمد که در سال ۸۹ در ماهنامه کانون شماره ۱۰۴ چاپ شده است ضمن بررسی قتل عمد ومجازات آن در قانون مجازات اسلامی به بررسی مجازات قتل عمد از دیدگاه قرآن و روایات پرداخته است.
    ابوالحسن شاکری و اسفندیار مرادی در مقاله بررسی ارتکاب قتل عمد از طریق ترک فعل در فقه و حقوق کیفری ایران که در سال ۱۳۸۸ در نشریه فقه و مبانی حقوق اسلامی، شماره ۱چاپ شده است، ضمن بررسی قتل عمد از طریق ترک فعل، به بررسی قتل با شیوه ترک فعل پرداخت است. با توجه به اختلافی بودن این قضیه در قانون و فقه به بررسی این موضوع پرداخته است. و مبحثی در مورد عنصر معنوی قتل عمد در این مقاله دیده نمی شود.

    پایان نامه رشته حقوق

    ابوالحسن شاکری و اسفندیار مرادی در مقاله بررسی رکن روانی قتل عمد با کار نوعاً کشنده که در سال ۱۳۸۶ در پژوهشنامه حقوق و علوم سیاسی، شماره ۵ به چاپ رسیده است به بررسی این جرم از نگاه انجام افعال کشنده پرداخته­اند. و اینکه کار نوعاً کشنده چیست؟ و منظور از قصد در این افعال چه می ­تواند باشد؟
    برای بررسی مفاد قانون مجازات اسلامی مصوب در سال ۱۳۷۰ به کتاب­های مختلفی از جمله حقوق جزای عمومی تالیف محمد علی اردبیلی چاپ ۱۳۷۹ و شرح قانون مجازات اسلامی نوشته ی عباس زراعت چاپ ۱۳۷۹ و حقوق جزای عمومی نوشته ی هوشنگ شامبیاتی چاپ ۱۳۸۲ و دیدگاه هاینو در حقوق کیفری اسلام نوشته ی محمد حسن مرعشی چاپ ۱۳۷۶ مراجعه شده است.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    ۴-سوالات تحقیق

    ۱- کدامیک از دو ملاک مطرح شده در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ و ۱۳۹۲ تطابق کاملتری با روایات و مبانی فقهی درخصوص قتل عمد دارد؟
    ۲- نگاه فقه امامیه به ملاک عمد در قتل به چه صورت می ­باشد؟
    ۳- رویکرد قانونگذار در تعیین ملاک عمد در قانون ۱۳۹۲نسبت به قانون سابق چگونه است؟

     

    ۵-فرضیه ‏های تحقیق

    ۱- ملاک بیان شده در قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ دقیقتر بوده و با مدلول روایات و فتاوا در فقه امامیه تطابق بیشتری دارد.
    ۲- در فقه امامیه قصد و اختیار در فعل ملاک اصلی عمدی بودن عمل به حساب می آید و قید کشنده بودن عمل نزد عرف نیز بر اساس روایات معتبر دانسته شده است.
    ۳- رویکرد قانونگذار در تعیین ملاک عمد دقیق تر و با سخت گیری بیشتری همراه بوده است و قانونگذار ملاک آگاه و متوجه بودن مرتکب را در قتل عمد موثرمی داند
    ۶-اهداف وکاربردهای تحقیق
    مهمترین هدف این کار پژوهشی بررسی نگرش قانون جدید به عنصر معنوی یا همان ملاک عمد برای جرم مهم و حساس قتل عمد می باشد. با توجه به اینکه قانون جدید ملاک های نوینی را برای قتل عمد ارائه نموده است نیاز به بررسی این ملاک ها از منظر حقوقی و فقهی می باشد.قطعا این ملاک ها در داخل محاکم و نیز میان حقوقدانان جای خود را باز نکرده است و نیاز به بررسی این ملاک ها و ارائه تحلیل حقوقی مبتنی بر حمایت از حق متهم می باشد. بارها اشاره شده است که بیشتر قتل های صورت گرفته در ایران از نوع قتل های هیجانی و آنی می باشد و دور از انصاف است که چنین قتل هایی را با قتل های از پیش برنامه ریزی در یک ردیف قرار داد. در قانون جدید این امکان برای حقوقدانان و قضات و وکلا فراهم آورده است که تفسیر مضیق از قانون ارائه بکنند.

     

    ۷-روش انجام پژوهش و شیوه جمع‌ آوری داده‌ها

     

    روش پژوهش موجود روش توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع‏آوری داده‏ها کتابخانه ای است. عملکرد پژوهش در حوزه ی نظری خواهد بود.

     

    ۸-مشکلات تحقیق

    با توجه به اینکه این نوشتار با تکیه بر قانون مصوب ۱۳۹۲ درباره ی قتل عمد است و این قانون به تازگی تصویب شده است، منابعی که به صورت علمی به تحلیل این مواد قانونی بپردازد اندک می باشد.

     

    ۹-سازماندهی پژوهش

    این پژوهش با هدف بررسی فقهی و حقوقی ملاک عمد در قتل عمد با تاکید بر قانون مجازات سال ۱۳۹۲،درسه فصل به بررسی موضوع مورد مطالعه خواهد پرداخت:
    درمقدمه، به معرفی موضوع و توضیحات پیرامون آن پرداخته خواهد شد که مهمترین مباحث آن شامل مقدمه، طرح مسئله، اهمیت موضوع، پیشینه ی تحقیق، سوالات اصلی و فرعی و فرضیات تحقیق است.
    در فصل اول با عنوان “مفهوم قتل و انواع آن” طی سه مبحث به بررسی “مفهوم قتل” و “انواع قتل” و “ملاک تمایز میان انواع قتل می­پردازیم.
    در فصل دوم با عنوان ” تبیین جایگاه جرم قتل عمدی در فقه” طی سه مبحث به بررسی “قتل در آیات، روایات و احادیث” و “تعریف قتل عمد از دیدگاه فقها” و “عناصر قتل عمد” می­پردازیم.
    در فصل سوم با عنوان ” جایگاه قتل عمد در قانون موضوعه ایران” طی سه مبحث به بررسی ارکان تشکیل دهنده قتل در حقوق کیفری ایران” و ” عنصر روانی قتل عمدی در قانون مجازات مصوب ۱۳۷۰ و قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲” و ” ظرفیت‌های ایجادشده پیرامون پرونده‌های قتل عمد در قانون جدید مجازات اسلامی” می­پردازیم. نهایتا در آخر با عنوان “نتیجه و پیشنهادات” به ارائه نتایج حاصل از این پژوهش می­پردازیم.

     

     

     

    فصل اول

     

    مفهوم قتل و انواع آن

    درفصل اول، مفهوم قتل،انواع قتل وملاک تمایز میان انواع قتل را مورد بررسی قرار می­دهیم.

     

    بخش اول – مفهوم قتل

    واژه ی عربی قتل، معادل مفهوم فرانسوی و انگلیسی Homocide است. این مفهوم در مفاهیم حقوق جزایی و جنایی بررسی می شود. دکتر لنگرودی در کتاب ترمینولوژی حقوق قتل را این چنین تعریف می کند: «لطمه به حیات دیگری وارد ساختن. خواه به واسطه ی عمل مادی و فیزیکی باشد خواه به واسطه ی ترک فعل. مثل این که مادری به طفل شیرخواره ی خود که تحت حضانت او است شیر ندهد تا او بمیرد و به هر حال باید قصد داشته باشد. در صورت عدم وجود قصد «قتل غیرعمد» مصداق پیدا می کند».
    البته نیاز به توضیح است که این تعریف در خصوص «سقط جنین» صادق نیست.
    مفهوم قتل از مناظر مختلف طبقه بندی های متفاوتی می شود. چندی از این زیرشاخه ها را می توان این چنین تعریف کرد.
    قتل باسبق تصمیم یا Assassinat . به قتلی گفته می شود که قبلا برای تحقق بخشیدن آن تصیم گرفته شده باشد و یا قاتل برای انجام دادن قتل، کمین کرده باشد. منظور داشتن قصد و انگیزه ی صریح انجام فعل است.(پرادلٰ،۱۳۸۶، ۱۸۶)
    گاهی قتل در پی یک بی مبالاتی یا بی احتیاطی رخ می دهد. مانند سوانح رانندگی که مصداق «قتل غیرعمد» است. البته گاهی قتل با عمد انجام می شود. اما برای این عمل تصمیم قبلی گرفته نشده است. یعنی علی رغم وجود عمد، انگیزه ای وجود نداشته است. «قتل باسبق تصمیم» وقتی رخ می دهد که هم انگیزه­ قبلی وجود داشته باشد و هم عمد در لحظه ی انجام عمل مادی.
    قتل عمد که در حقوق فرانسه Meurtre و در زبان انگلیسی Murder خوانده می شود، قتل از روی قصد و اراده را گویند.
    قتل غیر عمد در فرانسه Homicide par imprudence و در انگلیسی Manslaughter تعریف این مفهوم چنین است: «کشتن انسان بدون قصد و اراده و ناشی از عدم مهارت، بی احتیاطی، عدم دقت، غفلت و عدم رعایت مقررات».(پرادال،۱۳۸۶، ۱۸۶)
    قتل ناشی از عدم مهارت یا تصادف در آلمانی Aberratio ictus گفته می شود. قتلی است که از عدم مهارت فاعل و یا وقوع تصادف حاصل شده و مقتول مورد هدف نبوده است.

     

    گفتار اول – مفاهیم لغوی، اصطلاحی و قانونی

    در گفتار نخست، مفاهیم لغوی، اصطلاحی و قانونی قتل را مورد بررسی قرار می­دهیم.

     

    ۱ – مفهوم لغوی

    واژه­ی “قتل” در لغت به معنی ازاله­ی روح از بدن و از بین رفتن زندگی است(مصطفوی،۱۳۶۰، ۱۹۳) این واژه در اصطلاح فقه به عملی گفته می­ شود که ادامه­ زندگی و حیات را از انسان گرفته واین عمل به دست قاتل انجام می گیرد.(راغب اصفهانی،۱۴۱۲ق،۶۵۵)
    قتل در لغت به معنی کشتن و کشتار می‌باشد.(پاد،۱۳۸۵ ،۲۷)
    قتل از نظر لغت شناسان ایران، مأخوذ از ریشه عربی و بمعنای کشتن(دهخدا،۱۳۷۷ ،۱۶۲) آمیختن شراب با آب،شکستن و کاستن از شدت سرما و گرسنگی نیز هست.اصل قتل،ازاله ی روح از بدن میباشد.(خدارحمی،۱۳۸۷، ۴۲) نتیجتا قتل، با مدنظر قراردادن معنی لغوی اسم مصدر قتل(کشتن)، همان خارج کردن روح از بدن انسان دیگر به صورت عمدی است. در مقابل، قتل غیرعمد، قتلی است که قصد و اراده ی مرتکب در آن نقشی ندارد، به­عبارتی قتلی که خارج از اراده مرتکب است.
    بعد از ذکر معنای لغوی به معنای اصطلاحی خواهیم پرداخت.

     

    ۲- مفهوم اصطلاحی

    قتل در اصطلاح یعنی لطمه به حیات دیگری وارد ساختن خواه به واسطۀ عمل مادی و فیزیکی باشد و خواه به واسطۀ ترک فعل مانند اینکه مادری به طفل شیرخوار خود که تحت حضانت اوست شیر ندهد، تا او بمیرد و به هر حال باید قصد داشته باشد. در غیر اینصورت قتل غیر عمدی صدق می‌کند.(گرجی،۱۳۸۵، ۱۲۰)
    در ترمینولوژی حقوق،در تعریف قتل آمده است: لطمه به حیات دیگری وارد ساختن، خواه بواسطه ی عمل مادی و فیزیکی باشد، خواه بواسطه ی ترک فعل.که باتوجه به مراتب فوق می­توان قتل را به سلب حیات از انسان زنده ی دیگری یا ایجاد وضعیتی در شخص که منجر به مرگ مغزی می­ شود، تعریف نمود.(صادقی،۱۳۷۸، ۲۰) . در ادامه به بررسی مفهوم قانونی قتل خواهیم پرداخت.

     

    ۳-مفهوم قانونی

    در قوانین کیفری ایران،قبل و بعد از انقلاب، تعریفی از واژه قتل به میان نیامده و قانون مجازات اسلامی ایران، تعریفی از قتل ارائه نداده است بلکه ماده ۲۸۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ قتل را بر سه نوع تقسیم کرده و مواد ۲۹۶ به بهد این قانون، مجازات قتل عمدی را بیان نموده است.
    اما از آنجایی­که مهمترین منبع حقوق ایران، قانون است، هیچ یک از تعاریف حقوقی در مقابل ماده ۲۹۰ ق.م.ا مصوب ۱۳۹۲ که موارد قتل عمدی را احصاء نموده است، قابلیت اجرایی ندارد.(گلدوزیان،۱۳۸۳، ۱۵۳) به موجب این ماده،قتل در موارد زیر قتل عمدی است:
    الف- هرگاه مرتکب با انجام کاری قصد ایراد جنایت بر فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیرمعین از یک جمع را داشته باشد و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن واقع شود، خواه کار ارتکابی نوعاً موجب وقوع آن جنایت یا نظیر آن بشود، خواه نشود.
    ب- هرگاه مرتکب، عمداً کاری انجام دهد که نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، می‌گردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنایت و نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن می‌شود.
    پ- هرگاه مرتکب قصد ارتکاب جنایت واقع شده یا نظیر آن را نداشته و کاری را هم که انجام داده است، نسبت به افراد متعارف نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، نمی‌شود لکن درخصوص مجنیٌ‌علیه، به علت بیماری، ضعف، پیری یا هر وضعیت دیگر و یا به علت وضعیت خاص مکانی یا زمانی نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن می‌شود مشروط بر آنکه مرتکب به وضعیت نامتعارف مجنیٌ‌علیه یا وضعیت خاص مکانی یا زمانی آگاه و متوجه باشد.
    ت- هرگاه مرتکب قصد ایراد جنایت واقع شده یا نظیر آن را داشته باشد، بدون آنکه فرد یا جمع معینی مقصود وی باشد، و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن، واقع شود، مانند اینکه در اماکن عمومی بمب‌گذاری کند.
    اما قانونگذار ایران، قتل غیرعمد را تعریف نکرده و با توجه به مواد قانونی، در تعریف آن می­توان گفت: هر نوع صدمه ی منتهی به فوت در اثر رانندگی با وسایل نقلیه موتوری که معلول خطای مرتکب آن باشد، قتل غیرعمد نامیده می­ شود. چه بسا ممکن است قتل غیرعمدی اتفاق بیافتد که در نتیجه ی حوادث رانندگی نباشد که ماده ۶۱۶ ق.م.ا در این خصوص مقرر می­دارد: در صورتی­که قتل غیرعمد بواسطه بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا اقدام به امری که مرتکب در آن مهارت نداشته است یا به سبب عدم رعایت نظامات واقع شود، مسبب به حبس از یک تا سه سال و نیز به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه اولیای دم محکوم خواهد شد.
    در مقابل،قانونگذار فرانسه، در ماده ی ۱-۲۲۱ مقرر میدارد: عملی که بطور ارادی منجر به مرگ دیگری شود، جرم قتل به­شمار آمده است که تعریف قتل در حقوق فرانسه، همان تعریف قتل عمد است.
    همچنین، پروفسور گارو فالو در کتاب شرح حقوق جزای فرانسه در تعریف قتل عمدی میگوید:قتل عمدی،سلب عمدی حیات از شخص زنده است بوسیله ی شخص دیگر،بدون مجوز قانونی.که حقوقدانان نیز به تعریفی که گارو از قتل عمد ارائه داده است،توجه خاص کرده اند. قانونگذار فرانسه در ماده ی ۶-۲۲۱،در مورد قتل غیرعمد مقرر میدارد:اگر عدم مهارت،بی احتیاطی،بی توجهی،سهل انگاری یا تخلف از یک ایمنی یا احتیاط که قانون یا آیین نامه مطابق شرایط مقرر کرده باشد،سبب مرگ دیگری شود،قتل غیر عمد خواهد بود.
    بخش دوم – انواع قتل

     

    در مبحث دوم این فصل، انواع قتل شامل قتل عمد، قتل شبه عمد و قتل خطای محض و ارکان تشکیل دهنده آنها را مورد بررسی قرار می­دهیم.

     

    گفتار اول : قتل عمد

    قتل عمدی وقتی محقق است که فردی با انجام هر کاری خواه کشنده یا غیرکشنده قصد سلب حیات دیگری را داشته باشد یا این که اگر قصد سلب حیات ندارد، با کار نوعا کشنده وی را از پای درآورد و به قتل برساند یا این که هر چند کار نوعا کشنده نباشد، اما با در نظر گرفتن وضعیت مجنی علیه از قبیل پیری یا بیماری یا کودکی نسبت به او کشنده تلقی شود. از مفاد بیان مذکور می‌توان در تعریف قتل عمدی چنین گفت: قتل عمدی آن است که عملی که در مورد مقتول انجام می‌یابد، آگاهانه بوده و مقصود از آن نیز کشتن وی باشد.
    ارکان تشکیل دهنده قتل عمد عبارتند از رکن مادی معنوی و قانونی:
    رکن مادی شامل: ۱- وجود شخص زنده ۲- فعل قاتل که باید عمل مادی و مثبت باشد بجز افراد مسئول که قانونا وظیفه حفظ جان افراد را دارند و ماده ۶۸۹(حریق و تخریب )
    رکن معنوی قتل عمد شامل عمدی بودن رکن مادی است.
    از لحاظ رکن معنوی تقسیمات دیگری از قتل عمدی شامل قتل عمدی با سوء نیت مطلق و قتل عمدی با سوء نیت مقید وجود دارد.
    در قتل عمدی با سوء نیت مطلق، قاتل به قصد قتل انسان یا انسان هایی بدون اینکه آن انسان از نظر او در زمان اقدامات مادی معلوم باشد اقدامات مادی و عمدی انجام می دهد.
    در قتل عمدی با سوء نیت مقید، قاتل به قصد قتل انسان یا انسان هایی معیین و مشخص و قصد او به همه آنها تعلق دارد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:31:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تحلیل فرهنگ سازمانی ورابطه آن با اخلاق حرفه ای معلمان- قسمت ۷ ...

    ۲-۹-۸)وفاداری
    به وظایف خود متعهد است، راز دار دیگران است، معتمد دیگران است.
    ۲-۱۰ ) نظام های اخلاقی عمده
    اخلاق حرفه ای در تفکر سنتی، کم و بیش بر نظام ارسطویی استوار بوده است؛ اما امروزه نظام های دیگری نیز کانون توجه است. در حال حاضر، بیشتر از پنج نظام عمدۀ اخلاقی در بیان اخلاق حرفه ای استفاده می شود. ملاک مقبولیت این پنج نظام در میان ده ها نظریه و نظام اخلاقی، توانایی آنها در بیان سیستماتیک فضایل و رذائل اخلاقی، ارائه نظام سازگار، فراگیر و کاراست. این پنج نظام اخلاقی (نظریه های عمده) عبارتند از: فایده گرایی، وظیفه گرایی، عدالت فراگیر، آزادی فردی و زیبا و خیر مطلق. چهار نظریۀ نخست در واقع اصول راهبردی اخلاق را ملاک نهایی می انگارند، اما در نظریۀ چهارم، خداوند متعال، برترین زیبایی و مشخص کننده ملاک نهایی اخلاق است. در این نظام اخلاقی که روشنی بخش دیگر نظام های اخلاقی است، تقرب به خدا و کسب رضایت او آرمان اخلاق است و دستیابی به عدالت فراگیر اجتماعی، آزادی، حرمت انسان و بیشترین سود برای بیشترین کسان نیز از اهداف زندگی اجتماعی در چهار ساحت فردی، شغلی، سازمان و جامعه است. (فراملکی، ۱۳۸۴). گفتنی است، همۀ تحقیقات در چارچوب نظام اخلاقی اسلام، براساس نظریۀ زیبا و خیر مطلق انجام می شود.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۲-۱۱ ) مبانی نظری اخلاق حرفه ای در اسلام
    الگوهای رفتاری در سطح نهادها و سازمان های اجتماعی، وحدت بخش جامعۀ دینی است. تعریف کلی الگوهای اخلاقی و رفتار ارتباطی، مسئولیت پذیری در برابر حقوق افراد است. جامعۀ دینی از حیث تعامل نهادهای اجتماعی با یکدیگر، در دو سطح ملی و جهانی، بر مبنای اخلاق قوام می یابد. برای تعیین مؤلفه های کاربردی اخلاق حرفه ای (اسلامی)، می توان از اصول راهبردی اخلاق حرفه ای در اسلام استفاده کرد؛ اصول راهبردی اصلی (در اسلام) عبارت اند از :احترام اصیل و نامشروط به انسان ها، رعایت آزادی انسان ها، برقراری عدالت در مورد انسان ها، امانت ورزی در رفتار و بینش شخصی (عاملی، ۱۳۸۱).
    اخلاق حرفه ای در نظام اداری جمهوری اسلامی باید هویت اسلامی داشته باشد و مبتنی بر اخلاق اسلامی شکل بگیرد. برای داشتن هویت اسلامی اخلاق حرفه ای در کشورمان، به چهار دلیل می توان اشاره کرد: الف) از لحاظ فرهنگی به دلیل وابستگی تودۀ مردم کشورمان به نظام عقیدتی اسلام؛ (قراملکی، ۱۳۸۲).
    از لحاظ دینی به دلیل جداناپذیری اخلاق از دین در متن دین اسلام ؛ (جزنی، ۱۳۸۲) نیاز به پویایی درون فرهنگ اسلامی با توجه به مواجهۀ آن با چالش جهانی شدن؛ (رشیدی، ۱۳۸۵) از لحاظ نظام حکومتی،الزام به حکومت دین مدار در نظام حکومتی دینی و از لحاظ قانونی، به تأکید قانون اسلامی-در اصل هشتم- بر تصویب قوانین اسلامی در کشور. (حمیدی، ۱۳۸۵) نظام اخلاق اسلامی به گونه ای است که با اخلاق حرفه ای در هم آمیخته و تفکیک ناپذیر است؛ زیرا در این نظام ملاک نهایی و نهایت سعادت بشری، الله است و انسان در مقام خلیفه و جانشین الهی در زمین، محور توجهات اخلاقی است؛ بدین معنا که خشنودی انسان و خدمت به او موجب رضایت و تقرب به خداوند می شود؛ از این رو، نظام اخلاق اسلامی با توجه به ملاک نهایی، درصدد است با ارائه دستورالعملها و آیین نامه های اخلاقی درسطح حرفه و زندگی اجتماعی و همچنین با در نظر گرفتن پیشرفت های مادی در جهت بهبود زندگی انسان ها، زمینۀ سعادت و کمال حقیقی بشر را فراهم آورد ( به نقل از عاملی، ۱۳۸۱).
    دربارۀ مورد اخیر باید گفت در اخلاق حرفه ای اسلامی، ملاک نهایی اخلاق همانا خواست خداوند –خیر مطلق است. مهم ترین اصول راهبردی که می توانند منشأ شکل گیری مؤلفه های کاربردی اخلاق حرفه ای (اسلامی ) شوند، عبارت اند از: د)امانت ورزی در دو سطح امانت داری و بینش امانت نگری (همان، منبع) در این بین، اصل چهارم مهم ترین اصل (اصل الاصول) است. ( قراملکی، ۱۳۸۳).
    مفهوم امانت داری در کسب و کار، قابل تجزیه به سه پرسش است: ۱٫ چه چیزی در کسب و کار مورد امانت قرار میگیرد؟ ۲٫ مراد از امانت داری در قبال آن امور چیست؟ ۳٫صاحبان امانت کیستند؟ البته امانت داری در حرفه نمی تواند به معنای عدم تصرف باشد؛ زیرا تصرف و به کارگیری مقوم کسب و کار است؛ بلکه تصرف در حرفه دو گونه است: امانت دارانه و غیرامانتدارانه . دراین زمینه تصرف امانت دارانه استفاده بهینه و شایسته است. (قراملکی، ۱۳۸۲).
    ضامن امانت داری در نگرش اسلامی این بینش است که عالم همه محضر خداست. با این نگاه، فرد با بصیرت ایمانی به امانت نگری در جهان هستی می رسد و همه چیز از جمله خود را امانت خداوند می داند. پس در مواجهه با همه چیز و در استفاده از همۀ امور، راه امانت داری را می پیماید و چنین حزم و احتیاطی تقوا است. اصول منشور اخلاقی دراسلام، در همۀ حرفه ها مشترک است؛ ولی تفاوت حرفه ها در فروع است.
    بدین ترتیب، اصولی را که از منابع اسلامی به دست می آید، می توان در تمامی حرفه ها جاری ساخت. پس باید اخلاق اداری و سازمانی جزو برنامه های آموزش در سازمان قرار گیرد. (میرسپاسی، ۱۳۸۱).
    ۲-۱۲ ) ضرورت ترویج اخلاق حرفه ای در سازمان
    توسعۀ سازمانی تلاشی پی گیر، منسجم و کاملاً برنامه ریزی شده است که به منظور بهبود و نوسازی نظام صورت می گیرد. هدف از توسعۀ سازمانی، هم بهبود زندگی (شغلی) فرد و هم بهبود کارکرد سازمان است (آونز[۶۰]، ۱۳۸۲). با توجه به اهمیت اخلاق حرفه ای در توسعۀ سازمان، لازم است در تعیین اثر بخشی (میزان تحقق اهداف سازمانی) و هدایت منابع( از جمله منابع انسانی) به میزان آموزش اخلاق در سازمان توجه شود. البته در زمینه مذکور از جمله موانع تغییر رفتار اخلاقی در هر سازمان، جهل و نا آشنایی کارکنان از اخلاقیات شغل و سازمان بیان شده است.(قراملکی، ۱۳۸۲) با توجه به اینکه امروزه هیچ سازمانی قادر نیست بدون آموزش توسعه یابد. لازم است در سازمان های افزون بر آموزش تخصص ها و مهارت های موردنیاز هر شغل به کارکنان، ایجاد روحیۀ تعاون، کار مشترک و دسته جمعی و به ویژه اخلاق اداری و سازمانی جزو برنامه های آموزش در سازمان قرار گیرد. (مختاری پور، ۱۳۸۳). از آنجا که منشور اخلاقی در هر سازمان طی فرایند گفت وگو و مشارکت تمامی کارکنان و رئیسان به وجود آمده است، به منزلۀ یک میثاق عمومی سازمان پذیرفته شده است. به تدریج سازمان گسترش این اصول را جزو اهداف خود می پذیرد. بدین منظور، شیوه های مختلفی برای آموزش اخلاق حرفه ای در سازمانها به وجود آمده است که یادگیری مستقیم، رایج ترین آنهاست؛ اما این شیوه نشان داده است که کارایی لازم را ندارد. پس با توجه به اینکه ترویج اخلاق در سازمان، به معنای یادیگیری سبک خاصی از زندگی سازمانی است، باید به شیوه های غیر مستقیم مانند آموزش های حین عمل و آموزش اجتماعی و فرهنگی، توجه بیشتری شود(قرا ملکی، ۱۳۸۲). منشور اخلاقی هر سازمانی، از اشتراک عمومی همۀ اعضای سازمان در مورد اصول و قواعد اخلاقی خاصی که در جهت بهبود و توسعۀ فعالیت های سازمانی است، به دست می آید. در صورتی که اگر بخواهیم ارزش های خاصی را به صورت پذیرش همگانی در آوریم، باید در ابتدا از توسعۀ آگاهی ها و دانش های مرتبط شروع کنیم. سپس به تدریج نگرش ها را تغییر، و در نهایت به عنوان خروجی، رفتارها را تحت تأثیر قرار داد (پنینو، [۶۱]۲۰۰۴).
    ۲-۱۳ ) وظایف مدیران در اخلاقی کردن سازمان
    پنینو (۲۰۰۴) اعتقاد دارد که اخلاق حرفه ای رشته ای از دانش اخلاق است که ضمن مطالعۀ ارتباط شغل ها، به بیان مسئولیت های اخلاقی سازمان، تشخیص و حل مسائل اخلاقی در حرفه های گوناگون می پردازد. او وظایف مدیران را در اخلاقی کردن سازمان این گونه بر می شمارد:
    الف)ارزشیابی عملکردهای اخلاقی کارکنان؛
    ب) اخلاقی کردن هدف های سازمان؛
    ج) اشاعه ارزش ها و مسائل اخلاقی در سازمان؛
    د)اخلاق ورزی در زندگی شخصی؛
    د)اهمیت دادن به اخلاق حرفه ای در شغل؛
    و)برخورد عقلانی و روشمند در مواجهه با مشکلات اخلاقی پیش آمده در سازمان و اقدام برای برطرف کردن آنها؛
    هـ) عنایت خاص به آموزش اخلاق حرفه ای
    ی)تهیه و تدوین منشور اخلاقی مربوط به سازمان با مشارکت همه اعضای سازمان؛
    هم چنین او عوامل تأثیر گذار بر اخلاق حرفه ای را به سه جنبه تقسیم میکند؛
    ۱٫جنبۀ فردی: یعنی ویژگی ها و خصوصیات فردی، ارزش های مذهبی، ملاک های شخصی، عوامل خانوادگی، باورها و اعتقادات و شخصیت از جمله عوامل تأثیر گذار بر اخلاق حرفه ای از جنبۀ فردی هستند. مسلماً فردی که فاقد صلاحیت های اخلاقی شایسته از لحاظ فردی باشد، از معیارهای اخلاق حرفه ای متناسبی نیز برخوردار نخواهد بود.
    ۲٫جنبه سازمانی: عواملی مثل رهبری، مدیریت، ارتباط با همکاران، ارتباط با زیردستان و فرادستان، نظام تشویق و تنبیه، انتظارات همکاران، قوانین و مقررات و رویه ها، جو و فرهنگ سازمانی در این حیطه قرار می گیرند. بدیهی است که نامطلوب بودن عوامل مزبور، عامل تهدید کنندۀ اخلاق حرفه ای خواهد بود و بالعکس.
    ۳٫جنبه محیطی : عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و همچنین دیگر سازمان ها و عوامل رقابتی بین آنها ، از جمله عوامل تأثیر گذار بر اخلاق حرفه ای است.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    افزون بر این، کمبود امکانات و ابزار کار‌، نامناسب بودن ابزار‌، فضای نامناسب کاری‌، حجم کاری مازاد بر توان کارمند‌، محیط شلوغ اداره و رخنه‌های قانونی بر معضلات اخلاقی دامن می‌زنند‌؛ بی‌ثباتی اقتصادی‌‌، بی‌ثباتی سیاسی‌، دردهای مزمن فرهنگی ـ تاریخی‌ مانند استبدادزدگی که به شدت با فرهنگ مشارکتی و کار تیمی ناسازگار است، آموزش‌های نادرست اجتماعی‌ مانند مسئولیت‌گریزی و تنبلی در کار را نوعی زرنگی تلقی کردن‌، وضعیت نابرابر رقابت جهانی که تهدیدکننده اخلاق کسب‌وکار است. و دیگر عوامل این چنینی، بی‌گمان در وضعیت اخلاقی سازمان تأثیر‌گذار است‌
    ۲- ۱۴اخلاق در تدریس
    اما در مجامع علمی دامنه بحث بسترهای اخلاقی تدریس در سال های دهه ۹۰ به طور جدی مطرح و صاحب نظران زیادی در این حوزه ورود پیدا کرده اند. به عنوان مثال کلارک[۶۲] (۱۹۹۰) بیان داشته است که تدریس بیش از آنکه تلاشی شیوه مند و فنی باشد یک مهارت و تکنیک اخلاقی است. او اضافه می کند که موضوعات اخلاقی در تدریس همیشه مطرح بوده و از ارزش ذاتی برخوردارند.
    از نظر کلارک تدریسی که متضمن مسئولیت اخلاقی است، کاری مشکل، پیچیده و گاهی اوقات نیز پرزحمت است که کسی هم قدر آن را نمی داند. در واقع تدریس اساساً یک بنگاه اخلاقی است که در آن بزرگسالان از بچه ها می خواهند در جهتی تغییر نمایند که توسط آنها انتخاب شده است (کلارک، ۱۹۹۰).
    از نظر کامپبل (۲۰۰۸) قلمرو اخلاق در تدریس به عنوان یک حرفه اخلاقی، در زمره ابعاد مثبت و غیرقابل انکار آن حرفه می باشد. این بعد به دلیل اهمیت بالایش و به دلیل آنکه با دنیای تعلیم و تربیت پیوند ناگسستنی دارد، علاقه و ذهن اندیشمندان، محققان و کارشناسان این حوزه را به خود معطوف نموده است.لذا اغلب در تبیین علل سوگیری های هنجاری استادان دانشگاه، مفروضاتی وجود دارد. بر پایه چنین برآوردهایی در فرایندهای دانشگاهی صفات و ویژگی هایی چون آزادگی،خود جهت یابی، خود تنظیمی، عزت نفس، نوع دوستی و … را به دانشگاهیان و اهل علم نسبت می دهند (قاضی طباطبایی و ودادهیر، ۱۳۸۰).
    وان منن[۶۳] (۱۹۹۱) از زاویه دیگری به این قضیه نگریسته است. او بیان کرده است که طرف حساس زندگی در تدریس اغلب به طور نامعقولی مورد غفلت واقع می گردد. از دیدگاه وی اسانس و خمیرمایه آموزش و پرورش بیشتر یک فعالیت هنجاری است که به طور پیوسته از مربی انتظار دارد به شیوه ای صحیح، خوب و یا مناسب عمل کند تا یک بنگاه تکنیکی و یا تولیدی اواز واژه هنجاری برای نشان دادن این مطلب استفاده می کند که تدریس همانند نقش والدین همیشه با سؤالاتی درباره ارزش، ترجیح و اخلاقیات سروکار دارد و بر این باور است که معلمان باید از مجموعه ای از استانداردهایی برخوردار باشند که راهنمای آنان در نیل به خوبی است. او بیان می کند که صفات و ویژگی هایی وجود دارد که اساساً برای یک معلم مهم و برای یک شیوه تربیتی خوب، ضروری اند. این صفات شامل درک درست از حرفه معلمی، عشق و محبت به بچه ها، و درک عمیق از مسئولیت، حساسیت اخلاقی، روشنفکری خودانتقادانه، بلوغ اندیشمندانه، حساسیت مدبرانه نسبت به ذهنیت بچه ها، هوش تفسیری، درک پداگوژیک از نیازهای کودکان، پایداری آشکار در برخورد با جوانان، اشتیاق زیاد به یادگیری رموز جهان، شیوه اخلاقی برای طلب چیزی، فهم مشخصی از جهان، امیدواری در هنگام مواجهه با بحران های موجود و نهایتاً شوخ طبعی و نشاط می باشد. در همین راستا، بانر و کانن [۶۴](۱۹۹۷) اعتقاد دارند که تدریس یک هنر است. آنها ویژگی های معلمان موفق و این نکته را که چنین ویژگی هایی سبب ارتقای سطح یادگیری و فهم می شود را تحلیل کرده اند.از نظر آنان از ویژگی های یک تدریس بسیار موفق یادگیری، اقتدار، اخلاق، نظم، خلاقیت، محبت، صبر، روحیه و نشاط می باشد که بخش زیادی از آن دارای ماهیتی اخلاقی است. در بحث راجع به اینکه چگونه می توان تدریس را از نظر شیوه عمل قابل تجسم ساخت. فالونا[۶۵] (۲۰۰۰) نیز بر پایه ویژگی های اخلاقی ارسطویی تدریس، چارچوبی را تدوین نمود که هر کدام از این ویژگی ها را در حوزه اعمال و اقدامات معلمان زمینه یابی کرد. او نتیجه گرفت که شجاعت، صمیمیت، صداقت، شوخ طبعی، محبت، پذیرش و انبساط روحی، بزرگی، سخاوت، کنترل و عدالت از صفات اخلاقی هستند که می توان در تدریس به کار گرفته شوند. کیلبورن[۶۶] (۱۹۹۸) به نقل از دیویی بیان می کند که اصول اخلاق حرفه ای راهنماهایی برای قضاوت درباره دوره هایی از علم و اقدام هستند تا قواعدی که از سر اجبار باید تبعیت شوند. مطالعه گرووز و همکارانش[۶۷] (۲۰۰۰) نیز نشان داد که وجود استانداردهای اخلاقی مختصر، روشن و زمینه یابی شده که بر جزئیات تدریس تمرکز می کند برای گروهی از معلمان مجرب درس علوم بسیار مفید بوده است. به علاوه استانداردهایی از ثبات، تعلق خاطر و جدیت در کمک به معلمان برای توصیف و تحلیل تدریس اثربخش علوم و به کارگیری آموخته هایشان در موقعیت های تدریس، ارزشمند گزارش شده است.
    به هر حال در جامعه ای که به طور پیوسته در حال تغییر و توسعه است و بر تولید دانش و نشر و تسهیم اطلاعات به طور روزافزونی تأکید می شود، استادان و معلمان خوب دارای نقش بسیار مهمی هستند. آنها به عنوان افرادی که در حوزه خدمات عمومی به کار اشتغال دارند، نقش ویژه ای در اعتماد و شکل گیری آن دارند و در ایفای نقش های مربوط خود نیروهایی تجربه می کنند که تأثیر قابل توجهی بر زندگی کودکان، نوجوانان و جوانان دارند. بر همین اساس جامعه انتظار دارند که در نظام آموزشی چنین نیروهایی به طور مناسب و معقولی مورد استفاده قرار گیرد (ناحیه پایتخت استرالیا[۶۸]، ۲۰۰۶). از این رو آنچه اساتید و معلمان می دانند و انجام می دهند اثر عمیقی بر ماهیت و کیفیت یادگیری فراگیران دارد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:31:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین اعتیاد به کار و فرسودگی شغلی در اداره کل شیلات استان گلستان- قسمت ۴ ...

    شاخصهای رفتاری
    شاخصهای سازمانی

     

    ۱-۹- قلمرو موضوع تحقیق

    قلمرو موضوعی تحقیق ارتباط اعتیاد به کار و فرسودگی شغلی می باشد .

     

    ۱-۱۰- قلمرو مکانی تحقیق

    قلمرو مکانی تحقیق اداره کل شیلات استان گلستان در نظر گرفته شده است .

     

    ۱-۱۱- قلمرو زمانی تحقیق

    داده های جمع آوری شده در این پژوهش مربوط به ۶ ماه دوم سال ۹۲ می باشد .

     

    ۱-۱۲- طرح تحقیق و شیوه تجزیه و تحلیل داده ها

    این پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی و اکتشافی است. تحقیق پیمایشی وضعیت موجود را مورد مطالعه قرار داده و برای توضیح ویژگی‌های آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. داده های بدست آمده از پرسشنامه طبقه بندی شده و با روش های آماری مناسب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرار گرفته و با بهره گرفتن از اطلاعات بدست آمده و روش های آماری نتایج حاصل از فرضیه ها بیان شده است .

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    فصل دوم

     

    ادبیات و پیشینه پژوهش

     

    ۲-۱-فرسودگی شغلی

    فرسودگی شغلی یا کارزَدگی را از لحاظ لغوی می‌توانیم تحلیل قوای روانی که گاهی با افسردگی همراه هست و از تلاش برای کمک به بیماران روانی یا افراد تحت فشار روانی ناشی می‌شود تعریف کرد. فرسودگی شغلی نشانگان خستگی مفرط عاطفی به دنبال سال‌ها درگیری و تعهد نسبت به کار و مردم هست. به عبارت دیگر فرسودگی شغلی خستگی فیزیکی، هیجانی و روانی به دنبال قرار گرفتن طولانی مدت در موقعیت کار سخت هست. این نشانگان حالتی است که در آن قدرت و توانایی افراد کم و رغبت و تمایل آنها برای انجام کار و فعالیت کاهش پیدا می‌کند.
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    فرسودگی شغلی پیامدی از فشار شغلی دایم و مکرر است. بدین ترتیب که شخص در محیط کارش به علت عوامل درونی و بیرونی احساس فشار می‌کند و این فشار، پیوسته و چندین‌باره بوده و سرانجام به احساس فرسودگی تبدیل می‌گردد. فرسودگی شغلی به عنوان فقدان انرژی و نشاط تعریف می‌شود و شخص دچار فرسودگی شغلی احساس کسالت‌انگیزی را نسبت به انجام رفتار شغلی نشان می‌دهد.
    شخصی که مسئولیت‌های هم‌ستیزنده و هم‌زمانی دارد، این احساس را خواهد داشت که به چند جهت کشیده می‌شود. این امر به خستگی از کار و سرانجام فرسودگی شغلی خواهد انجامید.
    اولین آسیب فرسودگی شغلی، رنج بردن از فرسودگی بدنی هم‌چون سردرد، تهوع، کم‌خوابی، و تغییراتی در عادات غذایی است. فرسودگی عاطفی هم‌چون افسردگی، احساس درماندگی، احساس عدم کارآیی در شغل خود و همچنین ایجاد نگرش‌های منفی نسبت به خود، شغل، سازمان و به طور کلی نسبت به زندگی پیامدهای بعدی کارزدگی هستند.
    فرسودگی شغلی عامل بازدارنده‌ای برای ایجاد و گسترش خشنودی شغلی است.
    پژوهش‌ها نشان می‌دهند که پزشکان عمومی بیش از بقیه شاغلان دچار کارزدگی می‌شوند.
    فاریر(۱۹۸۳) در تعریف فرسودگی شغلی می نویسد فرسودگی شغلی حالتی از خستگی جسمی ، عاطفی و روحی است که در نتیجه مواجهه مستقیم و دراز مدت فرد با مردم و در شرایطی که از لحاظ هیجانی طاقت فرساست، در وی ایجاد می شود.
    به نظرمَزلچ و جکسون ، فرسودگی شغلی عبارت است از کاهش قدرت سازگاری فرد بر اثر عوامل فشارزا و نشانگان خستگی جسمی و هیجانی.
    فرودنبرگر اولین شخصی است که در سال ۱۹۷۵ از واژه فرسودگی شغلی با مضمون امروزی آن استفاده کرده و فرسودگی شغلی را حالتی از خستگی هیجانی و جسمانی دانسته است که از شرایط موجود در محیط کار نشأت می گیرد.
    – استفاده فنی و تخصصی از واژه فرسودگی کاری “Burn out ” در اصل به فریدنبرگر، یعنی کسی که اولین مطالب را در سال ۱۹۷۴ در باب این مفهوم به رشته تحریر درآورد، برمی‌گردد. فرسودگی کاری اساساً ناشی از استرس شغلی است .
    به طورکلی استرس عبارتست از “وقتی فرد در شرایط و اوضاع احوالی قرارگیرد که تحت فشار واقع شود، یا احساس ناراحت‌کننده‌ای به او دست دهد، عصبی باشد، احساس ناکامی و تنش کند یا در تعارض و بلاتکلیفی باشد، می‌گوییم تحت فشار روانی است.
    موارد استرس که در زندگی روزانه و زندگی اداری و شغلی افراد پدید می‌آیند عمدتا شامل ناکامی Frustration “”،اضطراب Anxiety”و کشمکشهای درونی Conflict””است که هر کدام از آنها به موانع و مشکلات گوناگونی بر می‌گردند “.
    رایج ترین تعریف فرسودگی شغلی مربوط به مازلاک و جکسون (۱۹۹۳ ) است که ْآن را سندرمی روانشناختی متشکل از سه بعد خستگی احساسی یا هیجانی ، مسخ شخصیت و کاهش احساس کفایت شخصی دانستند.
    در تعریف گیبسون ( ۱۹۹۴ ) فرسودگی کاری عبارت است از یک فرایند روان شناختی که تحت شرایط استرس شغلی شدید حادث می‌شود و خود را بصورت فرسودگی عاطفی،‌ مسخ شخصیت Depersonalization ، کاهش انگیزه برای پیشرفت و ترقی نشان می‌دهد.
    در تعریف دیگری فرسودگی شغلی یا کارزدگی عبارتست از ‌از پا افتادگی و رخوت متصدی شغل به خاطر فشار روانی کار است که شخص قادر به مقابله مناسب با آن نیست.
    به این ترتیب ،‌ماسلاچ مفهومی سه بعدی از فرسودگی ارائه می‌دهد
    ۱ – خستگی هیجانی یا احساسی کاملاً همانند متغیر فشار روانی عمل می‌کند،‌ و به مثابه احساس زیر فشار قرار گرفتن و از میان رفتن منابع هیجانی در فرد قلمداد می‌شود . در این حالت ممکن است فرد بی رغبت و بی تفاوت شود و دیگر کار ، هیچ شور و احساس مثبتی را در او برنمی‌انگیزد.
    ۲ – مسخ شخصیت پاسخ منفی و سنگدلانه به اشخاصی است که معمولاً دریافت کنندگان خدمت از سوی فرد هستند. در این وضعیت ،‌نگرش فرد فرسوده نسبت به ارباب رجوع منفی است . او تصور می‌کند در واقع ارباب رجوع یعنی «طلبکار» و آغاز فشارها. به این ترتیب به پرخاشگری‌های فعال ( کلامی و غیر کلامی ) و نافعال ( کارشکنی و تاخیر‌های عمدی) رو می‌آورد.
    ۳ – کاهش احساس کفایت شخصی کم‌شدن احساس شایستگی درانجام وظیفه شخصی است و یک ارزیابی منفی از خود درخصوص انجام کار به شمار می‌رود. در واقع احساس عدم کفایت نتیجه طبیعی سیکل یا چرخه معیوبی است که قبلاً ایجاد شده است که اصطلاح « فسیل شده » که در بین کارمندان به کار برده می‌شود، قابل فهم‌تر شود.

    ۲-۲-اعتیاد به کار

     

    ۲-۲-۱-مفهوم اعتیاد به کار

    واژه اعتیاد به کار توسط «اوتس»۹ در ۱۹۷۱ ابداع شده، اما هیچ گونه اجماع واقعی در مورد آن وجود ندارد. اوتس، اعتیاد به کار را به عنوان اعتیاد به کار کردن، وسواس یا نیاز غیرقابل کنترل به کار مداوم، تعریف کرد.
    تعریفی رایج که در اغلب پژوهش های جاری مورد استفاده قرار می گیرد، توسط اسپنس و رابینز۱۰ (۱۹۹۲) ارائه شده است. آنها، فرد معتاد به کار را فردی تعریف می کنند که تعهدی بالا به کار دارد و زمان زیادی را به انجام آن اختصاص می دهد. با این وجود، اعتیاد به کار نوعی اعتیاد است که در آن، فرد خود را ملزم به کار کردن می داند. این وسواس گرچه ممکن است در جهت موفقیت شغلی و از سوی کارفرمایان و محیط های کاری تقویت شود، اما نتیجه تقاضاهای بیرونی و یا لذت ناشی از کار نبوده و بیشتر ناشی از فشارهایی درونی است که باعث می شوند فرد از کار نکردن دچار آشفتگی و احساس گناه شود. اسپنس و رابینز (۱۹۹۲)، به طور اختصاصی تر این گونه نتیجه گیری کرده اند که فرد معتاد به کار، در مقایسه با افراد عادی، ۳ خصیصه متمایز دارد که عبارتند از
    – شدیداً درگیر کار می شوند
    – به دلیل فشارهای درونی، نسبت به کار برانگیخته می شوند
    – لذت کمی از کار می برند
    با وجود این، ۳ خصیصه یاد شده از هم متمایز هستند. به بیانی دیگر فرد معتاد به کار ممکن است لزوماً هر ۳ خصوصیت را با هم نداشته باشد.
    اسکات، مور و میسلی (۱۹۹۷)، بر این باورند که اعتیاد به کار، شامل افرادی می شود که در صورت داشتن حق انتخاب، ترجیح می دهند وقت زیادی را صرف کار کنند. این امر منجر به صرف نظر کردن آنها از بسیاری از فعالیت های اجتماعی، خانوادگی و تفریحی می شود. آنها هنگامی که سر کار حضور ندارند، به صورت مکرر و مداوم (وسواس گونه) در مورد کار فکر می کنند. افراد معتاد به کار، کسانی هستند که فراتر از الزامات مورد نیاز شغل یا براورده سازی نیازهای مالی خود، اصرار به کار کردن دارند. هلندی ها واژه ای دیگر برای اعتیاد به کار دارند که عبارت است از «بیماری اوقات فراغت۱۱».
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    دونبار معتقد بود که در اعتیاد به کار
    فرد کار خود را به عنوان جایی امن و فارغ از امور پیش بینی نشده زندگی می داند که ممکن است به کمک آن از احساسات و تعهدات خانواده دور شود.
    معتادان به کار، اجازه می دهند که کارشان بیشترین درجه اهمیت را در فهرست امور زندگی پیدا کند. آنها حتی به خاطر ضرورت های شغلی، قول و قرارهای خانوادگی را براحتی زیر پا می گذارند.
    در اعتیاد به کار، ترشح پاتولوژیک آدرنالین و کورتیزول در مواجهه با ضرورت های شغلی، تجربه ای دائمی و روزمره است.
    معتادان به کار، حتی در موقعیت های آزاد نمی توانند کار نکنند .

     

    ۲-۲-۲-مفهوم چند بعدی اعتیاد به کار

    “به طور کل ساختار اعتیاد به کار چند بعدی و پیچیده به نظر می رسد. و چندین نوع شناسی مختلفی در این مورد وجود دارد
    اسکات و همکارانش (۱۹۹۷) می گویند افرادی که ساعات زیاد کار می کنند لزوماً معتاد به کار نیستند. این یک رفتار است که توسط عوامل بخصوصی تشویق می شود وممکن است دلایل زیادی داشته باشد که برخی از آنها به اعتیاد به کار مربوط می شود.
    آنها منتقد نوع شناسی اسپنس و رابینز بوده و معتقدند که اعتیاد به کار یک پدیده رفتاری است نه نگرشی، آنها در اولین مورد بیان می کنند که فردی که به عنوان معتاد به کار معرفی می شود باید
    – زمان زیادی را به طور اختیاری صرف کار نماید.
    – حتی وقتی سر کار نیست در مورد کار فکر کند.
    – فراتر از احتیاجات اقتصادی و سازمانی کار کند.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    آنها سه الگوی اعتیاد به کار را شناسایی کرده اند که عبارتند از
    ۱- وابستگی اجباری
    ۲- کمال گرایی
    ۳- موفقیت طلب
    از نظر آنها معتادان به وابستگی اجباری، به طور شدید کار می کنندو کارشان باعث مشکلات فردی و اجتماعی می شود. عملکردی کاری ضعیفی دارند از زندگی و شغل نیز لذت کمی می برند. معتادان به کمال گرایی کار زیادی انجام می دهند مشکلات فردی و اجتماعی زیادی دارند. رضایت شغلی و عملکرد شغلی پائینی دارند.

    پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد

    معتادان موفقیت طلب رضایت زیادی از زندگی و شغل دارند و از کارهای چالش انگیز لذت می برند. عملکرد شغلی بالا و استرس و ترک خدمت پائینی دارند.
    شوفلی و دیگران (۲۰۰۶) بین معتادان به کار خوب و معتادان به کار بد تمایز قائل هستند. معتادان به کار خوب به صورت فعال درگیر کار هستند و افراد مشتقاق، فداکار و جذابند. و معتادان به کار بد به صورت افراطی به کار می پردازند”. (. Burke, R., Burgess, Z,. & Fullon, B,2006,P.200-213).

     

    ۲-۳-رویکردهای مختلف نسبت به فرسودگی شغلی

    ۱- مدل کَپنر در مدل کَپنر ، بین دو متغیر فشارها و آشفتگی روانی ، رابطه مثبت وجود دارد.
    ۲- رویکرد تعاملی چرنیس در مدل چرنیس ، حرکت به سمت فرسودگی شغلی به ترتیب ، شامل مراحل زیر است
     فشار روانی
     آشفتگی روانی
     مقابله دفاعی
    ۳- رویکرد روانشناختی – اجتماعی فرسودگی شغلی یک ساختار چند بعدی می باشد که از سه مولفه مربوط به هم تشکیل شده است این مولفه ها عبارتند از
     مولفه اول تحلیل یا خستگی هیجانی
     مولفه دوم مسخ شخصیت

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:31:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مطالعه فقهی – حقوقی وضعیت و آثار بیع عین مرهونه با نگاهی به رویه قضایی- قسمت ۳ ...

    فصل چهارم: فروش مال رهنی و کلیات تصرف
    فصل پنجم: آثار نهی در معاملات، وتصرفات منافی حق مرتهن

     

    فصل دوم: کلیات بیع و احکام آن

    عقد بیع، از جمله مهمترین عقود معین و مشهورترین آنهاست و نسبت به سایر عقود و تصرفات قانونی، کاربرد بیشتری در روابط میان افراد دارد و نه تنها امروز بلکه در گذشته نیز اساس معاملات و روابط تجاری بر آن مبتنی‌ بوده است. این بدان جهت است که انسان طبعا مدنی و اجتماعی است و نمی‌تواند به تنهایی و بی‌آنکه با دیگران‌ ارتباط داشته باشد، زندگی کند و نیازهای خود را برطرف سازد. از اینرو در کتب فقهی و حقوقی،بحث از بیع، مقدم بر همه عقود دیگر، مطرح می‌شود چندان که قواعد و شروط مربوط به آن، مبنای سایر تصرفات نیز واقع‌ شده است و در اغلب موارد، قواعد عمومی مربوط به بیع به آنها تسری پیدا می‌کنند. بیع در لغت به معنای خرید و فروش و داد و ستد است (لوییس معلوف، ۱۳۸۰، ص۱۲۰) و در اصطلاح فقهی، ایجاب و قبولی است که بر نقل ملک در مقابل عوض معلوم و متعین دلالت کند(شهید اول، ۱۴۱۴ه، ص۱۹۱)، تعریف دوّم بیع، ایجاب و قبول از دو طرف کامل [بالغ، عاقل، مختار، دارای قصد و اراده] است. که با رضایت طرفین عین در قَبال عوض متعین و معلوم به طرف دیگر منتقل می‌شود( پیشین، ۱۸۹).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    مبحث نخست: ارتباط معنی لغوی با اصطلاحی

    بیع در لغت به معنی داد و ستد است. (معین، ۱۳۸۰، زیر لغت بیع) و در اصطلاح هم دادن عین و گرفتن عوض است و تقریباً ارتباط نزدیکی با هم دارند. یکی از ضروریات بشر در جامعه امروزی بیع می‌باشد. در این زمان هر کس به نوعی خرید و فروش دارد، شخصی که اول صبح تا شب کارش خرید وسایل و ملزومات زندگی می‌باشد. یا بازاری‌ها که جنسی می‌خرند و می‌فروشند. اگر خرید و فروش نباشد جامعه مختل می‌شود. چون انسانی نیست که به انسان دیگر محتاج نباشد و این رفع احتیاج از طریق ارتباط با همدیگر و داد و ستد حاصل می‌شود.

     

    گفتار نخست: مشروعیت بیع

    ادله متعددی بر مشروعیت بیع دلالت دارند. که چند نمونه از ادله ذکر می‌شوند.
    آیات:«احلّ الله البیع و حرّمَ الرّبا» خداوند بیع را حلال و رباء را حرام کرده است.(بقره، آیه ۲۷۵)
    لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل الاّ ان تکون تجاره عن تراضٍ» اموالتان را در میان خود از راه حرام و نامشروع نخورید. مگر اینکه تجارتی از روی رضایت طرفین انجام گرفته باشد. خرید و فروش خود معصومین (ع) و بیع‌هائی که در حضور آنان انجام می‌شده، یا خود معصومین افرادی را وکیل می‌کردند که برای آنها چیزی بخرند یا بفروشند. اگر بیع نامشروع بود. معصومین (ع) آن را تأئید نمی‌کردند.( انصاری، ۱۴۲۷ه، ص۱۵۲).

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    گفتار دوم: اقسام بیع

    بیع به اعتبار زمان به چهار قسم تشکیل می‌شود.
    ۱٫عوضین هر دو حالّ باشند. گندم را می‌دهد و همان جا هم پولش را می‌گیرد (بیع نقد)
    ۲٫عوضین هر دو در آینده تحویل هم دیگر داده شوند. (بیع کالی به کالی)
    ۳٫ثمن را می‌دهد و مثمن را در آینده تحویل بگیرد (بیع سلف)
    ۴٫مثمن حالّ باشد؛ و ثمنش بعداً داده شود.(بیع نسیه)(پیشین ج ۷، ص ۱۵۲٫)

     

    مبحث دوم: تقسیمات دیگر بیع:

     

    به اعتبار تساوی بین عوضین و عدم تساوی بین عوضین: به دو قسم تقسیم می‌شود.

     

    ۱٫یا تساوی بین عوضین واجب است. گندم را به گندم می‌فروشد واجب است که ۱۰ کیلو می‌دهد ده کیل بگیرد.(بیع ربوی)

     

    ۲٫تساوی بین عوضین، واجب نیست گندم ۱۰۰ کیلوئی را به ۵۰ کیلو برنج ب‌فروشد. (سایر افراد بیع)(انصاری، پیشین ج ۷، ص ۱۶۲٫)

     

    گفتار نخست: اقسام بیع به اعتبار نوع مبیع

    اگر جنس فروخته شده حیوان باشد. (بیع حیوان)
    جنس فروخته شده ثمره باشد مثل فروش میوه. (بیع ثمار)
    جنس فروخته شده طلا و نقره باشد. (بیع صرف)
    جنس فروخته شده غیر این ۳ مورد باشد (سایر افراد بیع) (انصاری پیشین)

     

    گفتار دوم: ارکان بیع

    از سه رکن تشکیل می‌شود ۱٫ عقد بیع ۲٫ عوضین ۳٫ متعاقدان.
    عقد بیع مثل سایر عقود از دو طرف تشکیل می‌شود ایجاب از طرف بایع و قبول از طرف مشتری.در بیع شرط است که صیغه خوانده شود. بایع بگوید فروختم. مشتری نیز بگوید خریدم، یا قبول کردم. و صیغه خواندن به هر زبانی که باشد کفایت می‌کند و عربیّت در آن شرط نیست(انصاری، پیشین ج ۷، ص ۱۶۲٫)

     

    گفتار سوم: شرایط متعاقدان

    ۱٫ متعاقدان باید عاقل باشند خرید و فروش آدم مجنون صحیح نیست
    ۲٫ بالغ باشند مشهور فقهاء می‌گویند معامله بچّه باطل است (انصاری، پیشین، ج ۷، ص ۱۸۶)
    ۳٫دارای قصد و ارده باشند اگر آدم غافل یا در حال خواب یا با شوخی بیع را واقع کند صحیح نیست
    ۴٫هر دو دارای اختیار باشند. از روی رضایت و طیب نفس معامله کنند نه در اثر اکراه و اجبار( پیشین، ج ۷، ص ۱۸۸ – ۱۸۹٫)
    ۵٫متعاقدان باید مالک باشند یا از طرف مالک یا از طرف شارع اذن داشته باشند. مثل ولی طفل، یا سرپرست یتیمان که از طرف شارع اذن دارند.(پیشین، ج ۷، ص ۱۸۹٫)

     

    گفتار چهارم: شرایط عوضین

    ۱٫ بیع باید ملکیت و مالیت داشته باشد و هم چنین شارع ملک بودن آن را مجاز بداند. بیع انسان، بیع تراب و بیع چیزهائیکه نفع غالب ندارند مثل حشرات صحیح نیست
    ۲٫طرفین(بایع ومشتری) قادر بر تسلیم ثمن ومثمن باشند.
    ۳٫مبیع طلق [آزاد باشد] بنا بر این فروش وقف صحیح نیست.( انصاری، ۱۴۲۷، ج ۷، ص ۱۹۸ و ۱۴۱۵، ج ۴، ص ۹ و ص۱۷۵).

     

    فصل سوم: کلیات رهن و ماهیت آن

    در این فصل سعی شده رهن را به عنوان مسئله ای مهم مورد تحلیل و برسی قرار داده و ارکان آن را جدا گانه توضیح داده و حکم تکلیفی رهن و همچنین چگونگی فک رهن را بیان نماییم.

     

    مبحث نخست: معنای رهن در لغت

    رهن در لغت به معنای ثبات و دوام و نیز حبس آمده است( دهخدا، پیشین، زیر لغت رهن)، لیکن کلمات فقها در تعریف آن مختلف است. برخی، از رهن معنای مصدری اراده کرده و در تعریف آن گفته‌اند: گروگذاشتن مال به جهت وثیقه (و تضمین) نزد طلبکار تا چنانچه وی نتواند در زمان مقرر، حق خود را از بدهکار استیفا کند، آن را از مال گرو گذاشته شده یا قیمت آن استیفا نماید(شیخ طوسی۱۴۱۱، ۱۹۶)یا دادن وثیقه بر دین (ابوالحسن اصفهانی۱۴۱۸ ،۴۷۵)و یا عقدی که جهت وثیقه نهادن بر دین تشریع شده است.
    برخی، از رهن اسم مفعول (مرهون) اراده نموده و آن را به مالی که به عنوان وثیقه بر دین گرو گذاشته می‌شود تا در صورت عدم امکان استیفای بدهی از مدیون، از قیمت آن استیفای دین شود، و یا وثیقه برای طلب مرتهن تعریف کرده‌اند.( محقق حلی۱۴۱۱ ،۳۲۹و نیزابن فحد حلی ۱۴۱۲،۴۹۱)
    البته بنابر تصریح برخی، واژه رهن در شرع، مفهوم ویژه‌ای پیدا نکرده؛ بلکه در همان معنای لغوی خود به کار رفته است؛ از این رو، رهن نزد شارع مقدس ونیز متشرعه دارای اصطلاح و مفهومی خاص نیست. برخی در تعریف رهن، تعبیر عین ضمانت شده را در کنار دین آورده و گفته‌اند: رهن عبارت است از قرار دادن وثیقه بر دین یا عین مضمون. (سیستانی بی‌تا ،۲۸۸)
    بنابراین تعریف، رهن به مورد وثیقه بر دین اختصاص نمی‌یابد؛ بلکه شامل وثیقه بر عین ضمانت شده همچون عاریه مضمون نیز می‌شود. البته در صحّت رهن بر عین مضمون اختلاف است که خواهد آمد. به گروگذار «راهن» به گرو گیرنده «مرتهن» و به مالی که گرو گذاشته می‌شود «مرهون» یا «رهن» گویند. (ابوالحسن اصفهانی: پیشین، ۴۷۵).
    در اصطلاح حقوقی رهن عقدیست که به موجب آن مالی وثیقه دین قرار گیرد و به همین علت گفته اند که رهن وثیقه ای است برای طلب مرتهن. ماده ٧٧١ ‏قانون مدنی در مقام تعریف عقد رهن اعلام نموده است:«رهن عقدی است که بموجب آن مدیون، مالی را برای وثیقه به داین می دهد .رهن دهنده را راهن و طرف دیگر را مرتهن می گویند.» همانطوریکه ملاحظه می شود وام گیرنده را «راهن» وام دهنده را «مرتهن» و مالی که به وثیقه داده می شود را «عین مرهونه» می گویند( کاتوزیان، ۱۳۸۴، ۵۶).

     

    مبحث دوم: ارکان رهن

    صیغه (ایجاب و قبول)، مال رهنی (مرهون)، حق ثابت بر راهن (دین)، راهن و مرتهن ارکان رهن‌اند.

     

    گفتار نخست: صیغه

    رهن با ایجاب از طرف راهن و قبول از طرف مرتهن منعقد می‌شود. در شخص ناتوان از نطق، همچون لال، اشاره بیانگر مضمون رهن، بلکه نوشتن آن به قصد رهن کفایت می‌کند. برخی، اشاره و نوشتن را برای توانمند از نطق نیز جایز و صحیح دانسته‌اند. ایجاب با هر لفظ دلالت کننده بر مفاد رهن تحقق می‌یابد، مانند «رَهَنْتُک؛ به تو رهن دادم» یا «هذِهِ وَثِیقَه‌ی عِنْدَک؛ این مال نزد تو گرو است». چنان که قبول نیز با هر لفظ بیانگر رضایت به ایجاب، حاصل می‌شود. آنچه در صیغه دیگر عقود شرط است- مانند ماضی بودنِ فعل به قول برخی و موالات بین ایجاب و قبول- در عقد رهن نیز شرط است( جعفرپور، ۱۳۸۶، ۲۵).

     

    گفتار دوم: مرهون

    در مال رهنی شرایطی معتبر است که عبارتند از: عین بودن بنابر قول مشهور، صحّت تملک و فروختن آن، امکان تحویل و نیز معلوم بودن آن. بنابر این، رهنِ دین؛ منفعت، مانند سکونت در خانه؛ غیر مملوک، از قبیل حشرات، شراب و خوک؛ غیر قابل فروش، مانند مال وقفی؛غیر قابل تحویل به مرتهن- بنا بر قول به شرط بودن قبض در صحت رهن- همچون پرنده آسمان و ماهی دریا و مجهول، صحیح نیست. البته در مورد آخر، برخی گفته‌اند: اگر مرهون از همه جهات مجهول باشد یا مجهول بودن آن به گونه‌ای باشد که امکان توجّه قصد به آن نباشد، مانند یک گوسفند از گله، رهن آن صحیح نیست؛ اما اگر جهالت، این گونه نباشد، مانند گرو گذاشتن خرمن معین- که جنس و نوع آن معلوم؛ لیکن مقدارش مجهول باشد- ضرری به عقد نمی‌رساند( امامی، ۱۳۸۹، ۵۴۷).

     

    گفتار سوم: حق

    مراد از حق چیزی است که مرهون در ازای آن گرفته می‌شود. بدون شک، رهن بر دین ثابت در ذمه صحیح است؛ خواه دین نقد (حال) باشد یا مدت دار (موجل) و خواه قبل از رهن بر ذمه ثابت باشد یا مقارن آن، مانند اینکه فروشنده بگوید: این جنس را به صورت نسیه به ده هزار تومان به تو فروختم به شرط آنکه این مال را به من رهن بدهی. اما رهن بر دینی که هنوز بر ذمّه نیامده صحیح نیست؛ چنان که رهن بر عین غیر مضمون، مانند امانت و عاریه غیر مضمون صحیح نمی‌باشد؛ لیکن در اینکه رهن بر عین مضمون، مانند عین غصب شده و نیز عاریه ضمانت شده صحیح است یا نه، اختلاف است. اکثر فقها قائل به عدم صحت آن اند. بنابر قول مشهور، گروگذاشتن مالی که سبب وجوب آن بر انسان حاصل شده، لیکن هنوز بر ذمه ثابت نگردیده، صحیح نیست( نجفی، پیشین، ۱۵۰).

     

    گفتار چهارم: راهن و مرتهن

    عقل، بلوغ، جواز تصرف در مال و اختیار، در راهن و مرتهن شرط است. اوّل و دوم، شرط صحّت و سوم و چهارم، شرط لزوم عقدند. بنابر این، گرو گذاشتن و گرو گرفتن از کودک و دیوانه صحیح نیست؛ چنان که عقد از سفیه، برده و نظیر آن دو، جز با اذن ولی و نیز از مُکرَه جز با رضایت بعدی به آن، بنابر قول مشهور لزوم نمی‌یابد. ولی کودک می‌تواند با رعایت مصلحت، مال او را رهن بگذارد؛ چنان که می‌تواند برای مال کودک گرو بگیرد، مانند اینکه مال او را به شخصی غیر توانگر، لیکن مطمئن نسیه بفروشد یا از بیم غرق شدن، سوختن و یا به سرقت رفتن، آن را به کسی قرض دهد که در هر دو صورت می‌تواند در ازای آن گرو بگیرد(کاتوزیان: پیشیت، ۵۷۶).

     

    مبحث سوم: ماهیت عقد رهن

    عقدرهن، از طرف راهن، لازم و از طرف مرتهن، جایز است. جمیع فقها، براین مساله اتفاق نظر دارند که عقد رهن، از طرف مرتهن جایز و از طرف راهن، لازم است. قانون مدنى نیز، به پیروى از نظر فقها، در ماده‏۷۸۷، مقرر مى‏دارد: « عقد رهن، نسبت به مرتهن جایز و نسبت به راهن، لازم مى‏باشد. بنابراین، مرتهن مى‏تواند هر وقت بخواهد آن را بر هم زند، ولى راهن نمى‏تواند قبل از این که دین خود را ادا نماید، یا به نحوى از انحاء، قانونى از آن برى شود، رهن را مستردّ دارد.» در اینجا، با بیان دلایلى، لزوم عقد رهن را به طور مطلق، چه از طرف راهن و چه از طرف مرتهن، ثابت مى‏کنیم. عقد، امرى بسیط است و قابلیت لزوم از یک طرف و جواز از طرف دیگر را ندارد. در رابطه با جواز و لزوم عقد، راجع به این که آیا لزوم و جواز، از عوارض ذاتى عقد، یا از عوارض پیوسته عقد هستند، احتمالهایى قابل تصور است. اگر قائل شویم که لزوم از عوارض ذاتى عقد است، در این صورت، وقتى عقد موجود مى‏شود، به طور همزمان ، لزوم نیز، موجود مى‏شود که به معناى استوارى و ناتوانى فسخ عقد است، همان گونه که حجت بودن قطع، ذاتى و غیر مجعول است و اگر قطع موجود شود، حجت بودن و کاشف بودن و طریق بودن هم، همراه او موجود مى‏شود، لزوم عقد نیز، چنین است و در این جا مى‏گوییم: عقد، عبارت است از عهد موثق مؤکد که پیمان و قرارداد است و اطلاق عقد بر عهد موثق، از باب حقیقت است، نه مجاز(مدنی تهرانی، ۱۳۸۵، ج۵، ۱۹۶).
    بنابراین، اگر پیمانى موجود شود، طبیعت نخستین آن پیمان و عقد این است که باید مستحکم باشد. استوارى و محکم بودن عقد، لزوم عقد است و لزوم، به این معنى، نه حکمى است و نه حقى; از این روى، مانند حجت بودن نسبت به قطع، از لوازم ذاتى خود عقد است.
    شیخ انصارى مى‏نویسد:«جواز و لزوم، از عوارض پیوسته عقد هستند و بدین جهت،از احکام شرعیه‏اى هستند که به عقد پیوند مى‏خورند و گرنه عقد، به خودى خود، نه لزوم دارد و نه جواز » بنابراین، ایشان لزوم را از لوازم ذاتى خود عقد نمى‏دانند(انصاری، ۱۴۲۷ه، ج۷، ۲۹۸).
    اگر این نظریه مورد تردید باشد از جهاتى، نظر دوم را عرضه مى‏کنیم: لزوم در باب عقود، همیشه حکمى است، خواه از سوى شارع مقدس جعل شده باشد، یا عقلا و کسى که در دست او اعتبار است، لزوم را در عقود اعتبار کرده و شارع مقدس، این اعتبار عقلایى را امضا کرده باشد. توضیح آن که، عقلا بر آنند که اگر عقود در خارج، مستحکم نباشد،نظم عمومى بر هم مى‏ریزد و ثبات اقتصادى در داد و ستدها به وجود نمى‏آید. اسلام نیز، این روش عقلایى را در «اوْفوا بالعقود» امضا کرده است. پس لزوم، هرگز حقى نیست و همواره قانونى و حکمى است (انصاری: پیشین، ۲۴۵).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    اینک مساله جواز را مورد بررسى قرار مى‏دهیم: با دلایلى که مطرح شد، به این نتیجه مى‏رسیم که جواز حکمى نداریم، چرا که اگر پذیرفتیم قانونگذار حکم لزوم را روى طبیعت عقد برده است، عقلایى نیست که مصداق عقد در خارج باشد و لازم نباشد. عقلا نیز، حکم لزوم را روى طبیعت عقد برده‏اند و شارع مقدس، این حکم را امضا کرده است. پس اگر عقدى در خارج، تحقق پیدا کند، امکان ندارد که شارع مقدس، اعتبار جواز کند، زیرا خلف لازم مى‏آید، چرا که ثابت کردیم: هر آنچه عنوان عقد، بر آن صدق کند، لازم است. البته دراین جا که لزوم قانونى است، دو طرف عقد مى‏توانندبا رضایت‏خود، عقد را جایز کنند، خواه از یک طرف، یا از دو طرف، مانند خیار شرط در بیع و… بنا بر این، جواز در باب عقود، همیشه حقى بوده معلولِ اراده دو طرف عقد و از طرف قانونگذار نبوده است.( پیشین).
    این که بعضى از عقود را «جایز بالذات‏» دانسته‏اند، درست نیست، زیرا اینها عقد نیستند، بلکه به گفته مرحوم میرزاى نائینى، قدس سرّه، عقود اذنیّه‏اند، یعنى شکل عقد را دارند، مانند وکالت که اجازه‏اى از طرف موکل، به وکیل است، براى انجام کارى، از این روى، پیمانى تحت عنوان عقد، در آنها وجود ندارد. وقتى عقدى موجود شد، لزوم حکمى است و همیشه جوازحقى در مورد لزوم حکمى مى‏آید، زیرا ما منکر جواز حکمى شدیم. پس، لزوم عقد، بر اساس احتمالهایى که مورد بررسى قرارگرفت، ممکن است از دو جهت باشد:
    ۱٫لزوم ناشى از ذات عقد.
    ۲٫لزوم حکمى و قانونى که از طرف شارع مقدس باشد.
    با بیان مقدمه بالا، این مساله که آیا عقد رهن، لازم به لزوم حکمى، یا جایز به جواز حقى، یا لازم از طرف راهن و جایز از طرف مرتهن است را بررسى مى‏کنیم:
    در اساس، عقد عبارت است از قصد موجب به مؤدّاى عقد که در افق نفس آن، قصد پدید مى‏آید و هویت عقد را عینیت مى‏بخشد. مقام لفظ، مقام ابراز و اظهار آن عقد است. به عبارت دیگر: قصد موجب محقق مقام ثبوت عقد است، ولى الفاظ، محقق مقام اثبات عقد هستند. عقد رهن را راهن، که همان مالک عین مرهونه است، ایجاد مى‏کند. پس از ایجاد عقد رهن توسط راهن در عالم اعتبار تشریعى، هویت عقد رهن پدید مى‏آید و همزمان با پدید آمدن عقد، جعل عمومى و کلى که از طرف قانونگذار براى طبیعت عقود شده بود، بر این فرد از آن طبیعت (که عقد رهن باشد) منطبق مى‏شود. وقتى که عقد رهن، مصداق آن طبیعت باشد و در آن طبیعت، جعل لزوم شده باشد، ناگزیر، در مقام انطباق هر عقد رهنى لازم مى‏شود( انصاری، پیشین، ج۷، ۱۴۲).
    این که گفته شود عقد رهن، نسبت به راهن لازم و نسبت به مرتهن جایز است، کلامى به دور از تحقیق است. ما منکر نیستیم که دو طرف عقد، با هماهنگى و اراده خویش، این توان را دارند که نسبت به یکى از آنها عقد را لازم و نسبت به دیگرى، جایز قرار دهند، امّا حقوقدانان عقیده دارند که هر عقد
    رهنى که موجود شود، بدون اراده دو طرف عقد، نسبت به راهن، لازم و نسبت به مرتهن، جایز است که این معنى، مورد قبول، نیست. بنابراین، با توجه به قاعده «اصاله‌ی اللزوم‏» در عقود، ما ملتزم به این معنى هستیم که عقد رهن، از عقود لازمه بوده، هم نسبت به مرتهن و هم نسبت به راهن، لازم است.

     

    گفتار نخست: تشریفاتى نبودن عقد رهن

    اگر عقد رهن از طرف راهن لازم و از طرف مرتهن جایز باشد، در رابطه با چگونگى صیغه ایجاب و قبول در آن، دیدگاه هاى گوناگونى وجود دارد. بعضى از فقها بر این باورند که صیغه رهن، منحصر در لفظ خاصى نیست. با وجود این، عقد رهن، عقدى لازم است و مانند عقود لازمه دیگر، باید اولاً، داراى لفظ خاصى باشد و ثانیاً، آن را به لفظ ماضى انشا کنند و حال آن که این دو امر، در آن رعایت نشده است; زیرا عقد، از طرف مرتهن جایز است و چون وى، هدف اصلى در این عقد به حساب مى‏آید، به ناچار طرف وى را بر جانب راهن داده و احکام عقد جایز مطلق(از طرفین جایز) را بر کل این عقد مترتب ساخته‏اند (انصاری: پیشین، ص۱۴۲).
    در مقابل، گروهى بر این باورند که صیغه ایجاب و قبول بایدبه لفظ عربى و ماضى باشد و نیز ایجاب، مقدم بر قبول باشد، زیرا عقد رهن، از عقول لازمه است، از این روى، هر آنچه در رابطه با صیغه ایجاب و قبول در عقد لازم شرط است، در این جا نیز، باید در نظر گرفته شود.
    لازم به یادآورى است که، تمام ماهیت عقد، به واسطه ایجاب موجب تحقّق پیدا مى‏کند و قبول، در ماهیت عقد، دخالتى ندارد. از این روى، نظر بیشتر فقها مبنى بر اعتبار قبول، قولى قابل پذیرش نیست، زیرا قبول، به واسطه فعل و اشاره و هر آنچه که نشان دهنده رضاى قابل باشد، تحقق پیدا مى‏کند و ضرورتى ندارد که به واسطه لفظ تحقق پیدا کند. با توجه به این که عقد، از مقوله معناست، ناگزیر تمام هویتآن، با قصد تحقق مى‏پذیرد و ذکر الفاظ، هیچ گونه دخالتى در ماهیت و هویت عقد ندارد. به تعبیر دیگر، عقد در مقام ثبوت، هویّتش به قصد موجب است و در مقام اثبات و اظهار، الفاظ بیانگر آن معناى درونى و آن قصد قلبى‏اند که در مقام ثبوت تحقق پیدا کرده است. بنابراین، ذکر الفاظ، چه الفاظ مخصوص و چه الفاظى مؤدّاى این مخصوص باشند، اعتبارى در انشاء و در تحقق عقد ندارند، از این روى، هر لفظى اگر گویاى عقد رهن باشد، صلاحیت بیان عقد رهن را در مقام اثبات دارد(انصاری: پیشین).

     

    گفتار نخست: وکالت فروش مال مرهونه

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:31:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اثربخشی دوره آموزش ضمن خدمت فاوا برای معلمان دوره متوسطه شهرستان ملایر بر اساس مدل کرک پاتریک- قسمت ۷ ...

    گوها[۲۹] (۲۰۰۰) درباره معلمان مدارس ابتدایی ایالات متحده مطالعه ای انجام داد. پژوهش او نشان داد معلمان بر این باور بودند که رایانه می تواند یادگیری دانش آموزان را افزایش دهد و دیدگاه مطلوبی در باره کسب مهارت های فناوری اطلاعات و ارتباطات داشتند. برخی معلمان سختی کار و زمان ناکافی را به عنوان موانع به کارگیری رایانه در طول فرایند تدریس بر شمردند.
    نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
    کاکس[۳۰] و دیگران (۱۹۹۹) عوامل موثر بر استفاده معلمان از فناوری اطلاعات و ارتباطات در کلاس درس را مورد بررسی قرار داده اند؛ یافته های این پژوهش نشان می دهد که برخی از مهمترین عوامل عبارتند از:

     

     

    جذاب تر و آسان تر کردن درس ها

    تفریحی و متنوع ساختن آموزش

    بالا بردن انگیزه دانش آموزان و ایجاد محیط لذت بخش برای معلمان و دانش آموزان
    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    به علاوه تعدادی عامل نیز شناسایی شدند که تنها به معلمان مربرط می شود. از جمله این عوامل می توان به موارد زیر اشاره کرد:

     

     

    عرضه بهتر مواد آموزشی

    دست رسی هرچه بیشتر به رایانه، به منظور استفاده شخصی

    بالا بردن قدرت معلم در مدرسه

    بالا بردن قدرت ومنزلت معلم در مدرسه

    افزایش کارایی معلمان

    سیمپسون[۳۱] و دیگران (۱۹۹۹) پژوهشی انجام داده اند که در آن مهارت های معلمان و نگرش دانش آموزان نسبت به فناوری اطلاعات و ارتباطات بررسی شده است؛ بر اساس یافته های این پژوهش، میزان ارزش و اعتباری که معلمان برای فناوری اطلاعات و ارتباطات قائل می شوند و میزان تمرین مهارت های بالا به وسیله معلمان از جمله عواملی هستند که بر کسترش مهارت های آنان تاثیر می گدارند.
    مورفی و گرین وود[۳۲] (۱۹۹۸) موانع بهره گیری از فناوری اطلاعات وارتباطات در برنامه های درسی مراکز تربیت معلم انگلستان را بررسی کردند؛ براساس یافته های این پژوهش، دست رسی ناکافی دانشجویان به رایانه، سیاست فناوری اطلاعات وارتباطات که از سوی طراحان اولیه برنامه های تربیت معلم اتخاذ شده است و نبود تشویق دانشجویان تربیت معلم در مورد استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در فعالیت های تمرینی، از جمله موانعی بودند که شناسایی شدند.
    نتایج پژوهشی که به وسیله راسل و برادلی[۳۳] (۱۹۹۷) بر روی ۳۵۰ معلم مدارس ابتدایی و متوسطه استرالیا انجام شد، نشان داد اگرچه معلمان به طور کلی نگرش مثبتی نسبت به استفاده از رایانه داشتند، اما آنان دارای توانایی های اندکی در این زمینه هستند. یک سوم از این معلمان رایانه را منع اضطراب دانستند و اضطراب خود را به عواملی از قبیل ترس از آسیب رسیدن به رایانه و بروز شرم ساری در صورت استفاده نامناسب از رایانه نسبت دادند.
    فابری و هیگز[۳۴] (۱۹۹۷) با طرح این سوال که «چرا بین میزان استفاده واقعی و استفاده مورد انتظار از فناوری تفاوت وجود دارد؟»، موانع استفاده از فناوری اطلاعات وارتباطات در آموزش و پرورش را مورد مطالعه قرار دادند. آنان دریافتند عواملی چون مقاوت در برابر تغییر، نگرش منفی نسبت به رایانه، هزینه ی بالای فناوری رایانه و دست رسی ناکافی به فناوری اطلاعات و ارتباطات تفاوت یاد شده را توجیه می کند.
    لارنر و تیمبرلیک[۳۵] (۱۹۹۵) پیمایشی انجام دادند که در آن ۷۸ معلم دوره ی ابتدایی انگلستان شرکت داشتند. در این پژوهش معلمانی مورد نظر بودند که از دانش رایانه ای محدودی برخوردار بودند. این پیمایش به منظور مطالعه در مورد مهمترین متغییرهای موثر بر میزان استفاده از رایانه از سوی معلمان انجام شد. دانش، نگرش و اضطراب معلمان و همچنین منابع و امکانات موجود در مدرسه متغییرهای مهمی بودند که میزان استفاده از رایانه به وسیله معلمان یاد شده در آموزش را تحت تاثیر می دادند. لارنر و تیمبرلیک دریافتند که بین دو متغییر اضطراب و استفاده از رایانه هم بستگی بسیار بالا و منفی وجود دارد. بدین معنی که هر چه این معلمان اضطراب بیشتری داشته باشند کمتر از رایانه استفاده می کنند.
    در پژوهش وین[۳۶] (۱۹۹۲) نقش باور در استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد پژوهش قرار گرفته است. وین معتقد است چنانچه معلمان بتوانند از فناوری جدیدی که وارد برنامه ی آموزشی می شود، مطایق با فعالیت های جاری و باورهایشان استفاده کنند، به احتمال زیاد آن را می پذیرند. وی عوامل موثر بر استفاده از فناوری اطلاعات وارتباطات را در دو دسته ی عوامل مدرسه ای و عوامل مربوط به معلم مورد بررسی قرار می دهد و نتیجه می گیریم که عوامل مربوط به معلم از اهمیت بیشتری برخوردارند.
    فصل سوم:
    روش تحقیق
    ۳-۱٫ مقدمه:
    روش های تحقیق در واقع ابزارهای دستیابی به واقعیت به شمار می روند و این روش ها متعدد می باشند. و هر روشی تا اندازه ای به کشف قوانین علمی کمک می کند. در هر پژوهشی محقق سعی می کند تا بهترین روش را انتخاب کند و آن روشی است که دقیق تر از روش های دیگر قوانین واقعیت را کشف کند. بنابراین شناخت واقعیت های موجود و پی بردن به روابط آنها مستلزم انتخاب روش تحقیق مناسب است، که به عواملی مانند ماهیت موضوع تحقیق، اهداف، سوالات تحقیق، دامنه موضوع تحقیق و امکانات اجرایی دارد. هدف از انتخاب روش تحقیق این است که محقق مشخص نماید چه شیوه و روشی را اتخاذ نماید تا او را هرچه دقیق تر، آسان تر، سریع تر، ارزان تر در دستیابی به پاسخ یا پاسخ های برای پرسش یا پرسش های تحقیق مورد نظر کمک کند (حسن زاده، ۱۳۸۳).
    در این فصل به توضیح روش پژوهش، جامعه پژوهش، نمونه پژوهش، روش و ابزار جمع آوری داده ها، روش تجزیه و تحلیل داده ها می پردازیم تا مراحل کار روشن گردد.
    ۳-۲٫ روش تحقیق
    در این پژوهش از روش ترکیبی از نوع طرح همسوسازی «طرح مثلث سازی همزمان» استفاده شده است.
    متداول ترین و شناخته شده ترین رویکرد در روش های ترکیبی، طرح همسوسازی است. هدف از این طرح «به دست آوردن داده های متفاوت، اما مکمل، در مورد یک مسئله» است، تا بتوان مسئله پژوهشی را کاملا درک کرد. هدف از بکارگیری این طرح، کنار هم گذاشتن نقاط قوت و ضعف روش های کمی (حجم بزرگ نمونه، روندها، تعمیم)، با روش های کیفی (حجم نمونه کوچک، جزئیات، عمیق) است. این طرح و هدف بنیادی آن در همگرایی روش های متفاوت، به شکل گسترده ای در منابع مورد بحث قرار گرفته است. از این طرح هنگامی استفاده می شود که پژوهشگر می خواهد به صورت مسقیم نتایج آماری کمی را با یافته های کیفی مقایسه یا مقابله نماید و یا با داده های کیفی نتایج کمی را بسط داده و یا رواسازی نماید (کرسول و پلانوکلارک، ۱۳۹۰).
    روش ارزشیابی کرک پاتریک
    تحلیل داده ها
    نتایج
    مشخص کردن نتایج برای پی گیری
    جمع آوری داده ها
    مطالعه موردی تجمعی
    نتایج
    تفسیر
    در مرحله کمی تحقیق می توان روش های تحقیق در علوم رفتاری را با توجه به دو ملاک، هدف و نحوه گرد آوری اطلاعات تقسیم بندی کرد. تحقیقات علم با توجه به هدف تحقیق به سه تحقیق بنیادی، کاربردی، و توسعه ای تقسیم می شود (سرمد و دیگران، ۱۳۸۱). لذا با توجه به اینکه پژوهش حاضر به منظور ارزشیابی اثربخشی دوره های ضمن خدمت فاوا براساس مدل کرک پاتریک می باشد و نتایج آن می تواند بلافاصله در جامعه به کار گیرد، با توجه به تقسیم بندی فوق از نوع تحقیقات کاربردی می باشد.
    همچنین در مطالعات کمی می توان تحقیقات علمی را بر اساس چگونگی گردآوری داده ها به دسته های زیر تقسیم کرد:
    ۱- تحقیقات توصیفی
    ۲- تحقیقات آزمایشی
    پژوهش حاضر با توجه به ملاک دوم (نحوه ی گرد آوری داده ها) از نوع تحقیقات توصیفی (پیمایشی) می باشد. در تحقیقات توصیفی توجه بیشتر معطوف به توصیف کردن و گزارش نویسی از موقعیتها و وقایع بر اساس اطلاعاتی است که صرفا جنبه وصفی دارند (نادری، سیف نراقی،۸۱). پیمایش یکی از روش های جمع آوری داده هاست که در آن اطلاعات از طرق افرادی که پاسخگو نامیده می شود به سوالات جواب می دهند گرد آوری می شوند و از آن می توان در انواع مطالعات اکتشافی، توصیفی، تبیینی وارزشیابی استفاده کرد وچند جنبه مثبت دارد:۱)تعمیم پذیری ۲) در تمام پیمایش ها پاسخگویان باید به تعداد سوال پاسخ دهند(نادری، سیف نراقی، ۱۳۷۳: ۷۲).اجرای تحقیقات توصیفی صرفا برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری به فرایند تصمیم گیری می باشد (سرمد و دیگران، ۸۰).
    در مرحله کیفی تحقیق از روش مطالعه موردی استفاده می شود: منظور از مطالعه موردی یک روش شناسی، نوعی طرح پژوهش کیفی و همچنین نوعی خروجی پویش است. پژوهش مطالعه موردی رویکردی کیفی است که در آن پژوهشگر طی زمان به بررسی یک سیستم محدود(یک مورد) یا چندین سیستم محدود(موردها) می پردازد و این کار را با گردآوری داده تفصیلی و عمیق از مآخذ اطلاعاتی چندگانه(مشاهدات، مصاحبه ها، مطالب دیداری شنیدار و اسناد گزارش ها)، و ارائه توصیفی از مورد و مضمون های مبتنی بر مورد انجام می دهد. برای مثال می توان چندین برنامه (یک مطالعه چندمحلی) یا یک برنامه واحد (یک مطالعه درون محلی) را برای مطالعه انتخاب کرد(کرسول،۱۳۹۱).
    با توجه به این پژوهش که از روش ترکیبی استفاده شده است هدف این است که با جمع آوری اطلاعات به صورت عینی و منظم از دوره های آموزش ضمن خدمت در شهرستان ملایر، بررسی شود که آیا برگزاری این دوره ی آموزشی توانسته است در نگرش، رفتار و دانش فراگیران تاثیری ایجاد کند؟ و اینکه آیا معلمان از فاوا در آموزش استفاده به عمل می آورند؟ و در صورت استفاده یا عدم استفاده از فاوا در آموزش، چه موانع و مشکلاتی بر سر راه آنها می باشد؟
    ۳-۳٫ جامعه آماری
    جامعه آماری عبارت است از مجموعه ای از افراد یا واحدها که دارای حداقل یک صفت مشترک باشند. معمولا در هر پژوهش، جامعه مورد بررسی یک جامعه آماری است که پژوهشگر مایل است درباره صفت(صفت ها) متغییر واحدهای آن به مطالعه بپردازد. جامعه آماری با توجه به هدف بررسی و نوع واحد مورد مشاهده می تواند به گونه های مختلف تعریف شود(سرمد و همکاران، ۱۳۸۵: ۱۷۷).
    جامعه آماری پژوهش حاضر شامل معلمان دوره متوسطه شهرستان ملایر می باشد.
    ۳-۴٫ روش نمونه گیری:
    روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت خوشه ای تک مرحله ای می باشد.
    در نمونه گیری خوشه ای گروهی از واحدهای نمونه ای جامعه که به دلایلی گرد هم می آیند و زیرمجموعه ای از جامعه را به وجود می آورند، خوشه ای را تشکیل می دهند که به نوبه خود یک واحد نمونه ای قلمداد می شوداگر در نمونه گیری ابتدا از بین این خوشه ها چند خوشه را به طور تصادفی انتخاب و کلیه واحدهای واقع در خوشه را مورد بررسی قرار دهیم گوییم تحقیق نمونه ای با روش نمونه گیری خوشه ای انجام شده است. روش نمونه گیری خوشه ای به دو صورت تک مرحله ای و چند مرحله ای اجرا می شود. در تک مرحله ای عمل نمونه گیری با بهره گرفتن از خوشه فقط یک بار انجام می شود، در صورتی که در چند مرحله ای بیش از یک بار انجام می شود(عسگری،۱۳۸۰).
    ۳-۴٫ ابزار پژوهش:
    با توجه به اینکه در این پژوهش از مدل چهار سطحی کرک پاتریک (واکنش، دانش، رفتار،نتایج) استفاده می شود، لذا از ابزار پژوهش متنوعی استفاده به عمل می آید. در این پژوهش هم از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده و هم اینکه برای بیان نتایج از مطالعات موردی،( مصاحبه) استفاده شده است.
    هنگامی که تعداد کاربرانی که باید مورد سوال قرار گیرند زیاد باشد و منابع مالی و زمان اجرای پژوهش محدودیت دارد، استفاده از پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات توصیه می شود. پرسشنامه را می توان متداول ترین روش های پژوهش دانست. این روش انعطاف فوق العاده ای دارد و برای گردآوری اطلاعات درباره موضوع از جامعه مورد پژوهش به کار می رود. غالب تحقیقات در آموزش و پرورش به صورت پرسشنامه ای انجام می شود به منظور جمع آوری اطلاعات از یک تخصص خاص برنامه ریزی می کنند (دلاور، ۳۶۸۱: ۲۱۶).
    مصاحبه را می توان دارای رتبه و ارزش بالای از سایر روش ها دانست. زیرا یک روش کامل و از نظر اجرا امکان پذیر، قابل اعتماد و غنی است. مصاحبه چندکاربردی است و می توان از آن برای جمع آوری داده های کمی و کیفی بهره برداری کرد. از طریق مصاحبه می توان نیازهای اطلاعاتی فرد را به طور کلی، یا نیازهای اطلاعاتی آگاهی رسانی جاری وی را در موقعیت کاری اش تعیین کرد. زیرا مصاحبه با فرد در محیط کار او برای درک و شناخت نیازهای اطلاعاتی او اهمیت بسیار دارد(عباسیان و جنت، ۱۳۸۸).
    ۳-۴-۱٫ پایایی:
    پایایی[۳۷]، بر اساس مفروضات نظریه کلاسیک آزمون، به عنوان رابطه نمره مشاهده شده با نمره واقعی یا عدم رابطه نمره مشاهده شده با خطای اندازه گیری تعریف می شود. به زبان دیگر می توان گفت که پایایی آزمون نشانگر آن است که تا چه اندازه نمره مشاهده شده آزمون، نمره واقعی را منعکس می کند. همچنین با توجه به اینکه نمره واقعی به لحاظ مفهومی متوسط بی نهایت اندازه گیری موازی است، بنابراین می توان نتیجه گرفت که نمرات یک آزمون پایا دارای ثبات اندازه گیری است. بدین معنی که یک آزمون پایا اگر در شرایط یکسان چند بار اجرا شود، نمرات تقریباً یکسانی بدست می دهد(گرامی پور،۱۳۹۳).
    ۳-۴-۲٫ روایی:
    در پژوهشهای علمی تا جایی یک گزاره تأیید می شود که شواهد تجربی از کفایت و تناسب آن حمایت کنند. در یک تعریف سنتی، ابزار اندازه گیری تا اندازه ای اعتبار دارد که خصیصه ای که برای آن طراحی شده، اندازه گیری کند. در یک تعریف اخیر، اعتبار نوعی قضاوت وحدت یافته از میزان حمایت شواهد تجربی و مبانی نظری از کفایت و تناسب تصمیم هایی است که بر اساس نمرات آزمون گرفته می شوند. نکته قابل توجه این است که اعتبار آزمون قانون همه یا هیچ ندارد. این بدین معنی است که آزمون ها در علوم رفتاری معمولاً دارای درجه ای از اعتبار هستند(گرامی پور،۱۳۹۳).
    ابزار اندازه گیری در این پژوهش، پرسشنامه و مصاحبه می باشد. ابزار پرسشنامه ای انعطاف فوق العاده ای دارد و برای گردآوری اطلاعات درباره موضوع از جامعه مورد نظر به کار می رود و همچنین ابزار مصاحبه، یک روش کامل و از نظر اجرا امکان پذیر، قابل اعتماد و غنی می باشد.
    ۳-۵٫ حجم نمونه :
    حجم نمونه عبارت است تعداد محدودی از افراد جامعه که با روش مخصوصی از آن جامعه انتخاب شده باشند یا مجموعه عناصر تشکیل دهندۀ بخشی از جامعه است. به معنای کلی هر جزء یا زیر مجموعه ای از جامعه را می توان نمونۀ آن جامعه خواند(هومن، ۱۳۸۲،ص ۲۰۹).
    در این پژوهش، حجم نمونه بعد از پیش آزمون پرسشنامه محقق ساخته و برآورد واریانس متغیر های مورد مطالعه با بهره گرفتن از فرمول زیر بررسی می شود.

    ۱۲ مدرسه که شامل ۱۱۶ معلم می شود.
    ۳-۷٫ روش تجزیه و تحلیل داده ها:
    روش تجزیه و تحلیل این پژوهش شامل آمار توصیفی، استنباطی، شامل آزمون T مستقل و آزمون T تک نمونه ای و آزمون فریدمن خواهد بود.
    تجزیه وتحلیل[۳۸] به منظور تنظیم و خلاصه کردن داده ها به صورت اطلاعات روشن، خوانا، مستدل و تفسیر پذیر به کار می رود به گونه ای که بتوان روابط موجود در مسائل پژوهشی را کشف، بررسی وآزمون کرد(اشرفی ریزی،کاظم پور،۱۳۸۷: ۱۴۵).
    آمار توصیفی به آن دسته از روش های آماری گفته می شود که به پژوهش گر در طبقه بندی، خلاصه کردن، توصیف و تفسیر و برقراری ارتباط از طریق اطلاعات جمع آوری شده، کمک می کند. روش هایی که در آمار توصیفی به کار برده شده به سه گروه عمده به شرح زیر تقسیم می شوند:
    ۱)تهیه وتنظیم جدول توزیع فراوانی و ترسیم نمودار.
    ۲)شاخص های مرکزی.
    ۳)شاخص های پراکندگی(دلاور، ۱۳۸۹).

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:30:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تعیین کیفیت خدمت رسانی از طریق به کارگیری مدل servqual در مرکز آموزشی درمانی کوثر 50ص- قسمت 4 ...

    5
    مسئولیت اجتماعی
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    مسئولیت اجتماعی سازمان را یاری میکند تا درآن خدمت عامل اخلاقی را در نظر بگیرد .این عامل ظریف اما پر قدرت موحب میشود که تصویر سازمان در نظر مشتری بهبود یابد و در نتیجه بر ارزیابی کلی وی ازخدمت و اعتمادش به سازمان تاثیر میگذارد.الگوی توسعه یافته شکاف کیفیت خدمت :
    با انتشار نتایج اولین تحقیقات توسط پاراسورمون و همکاران در سال 1985 در مورد کیفیت خدمات ، این تحقیقات در زمینه های مختلف توسعه پیدا کرد و تحقیقات گسترده ای در خصوص خدمات هتلها، خدمات درمانی، هواپیمایی ، تفریحی و دانشگاهی صورت گرفت .
    امروزه کیفیت خدمات به دلیل ارتباط بسیار روشن و واضح آن با هزینه سود آوری، رضایت مشتری و حفظ مشتری به عنوان یکی از موضوعات اصلی پژوهش در دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی تبدین شده است. (آراواتی & بارکر .2007 .ص124-111)
    ابعاد کیفیت در فرمول اولیه پاراسورمون و همکاران عبارت بودند از: قابلیت اطمینان ، قابلیت پاسخگویی ، صلاحیت و دسترسی ، ادب و نزاکت، ارتبا طات ، اعتبار امنیت ، درک و شناخت مشتری و ظاهر فیزیکی .دومین مطالعه پاراسورمون و همکاران در سال 1988 به تدوین روشنی برای تعیین درک مشتریان از کیفیت خدمت اختصاص داشت. در این مطالعه به ازمایش و تدوین ابزار برای کمی نمودن کیفیت پرداخته شد .ده بعد اولیه به پنج بعد اصلاح شد . این دانشمندان در این مطالعه نتیجه می گیرند که درک مشتری از کیفیت خدمات ارائه شده با کمبودهای اراده کننده خدمت مرتبط است .
    الگوی گسترده کیفیت خدمت :
    در سال 1988 پاراسورمون ، نرتیامل و همکاران مجموعه ای جامع و منطقی از ساختارهایی که میتوانند انداره و جهت شکافهای servqual را تحت تاثیر قرار دهند را معرفی نمودند . این ساختارها در برگیرنده ارتباط میان کارکنان ، مراحل کنترل کارکنان و پیامدهای آن و نیز میان شناخت از وضعیت بازار و مشتری است . محققان در نهایت در این مطالعه نتیجه میگیرند که بین انداره شکاف بین انتظار و درک مشتری (G5) با اندازه شکاف های ارائه کننده خدمات (G1-G4 ) همبستگی مثبت وجود دارد پاراسورمون و همکاران ادعا کردند که servqual از طریق فرمت انتظارات / ادراک یک چهار چوب پایه ارائه مینماید که این چهارچوب تمامی 5 بعد اشاره شده کیفیت خدمت را در بر میگیرد . (معین ،محمد. 1375)
    مدل مفهومی کیفیت خدمات servqual (ا لگوی گسترده کیفیت خدمات )
    تجارب گذشته نیاز های شخصی ارتباطات شفاهی
    خدمت مورد انتظار
    G5
    خدمات دریافت شده ( مشتری) مشتری
    G1
    G4
    ارتباط با مشتریان ارائه خدمت G3 تأمین کننده خدمت
    مشخصات کیفیت خدمات
    G2
    ادراک مدیریت از انتظارات مشتریان
    GAP=G
    فاصله یا نقصان
    مروری بر پژوهش های انجام شده در ایران وخارج از کشور:
    1- در بررسی که توسط رسول الف و همکاران در سال 1379 در بانک کشاورزی برای شناسایی سطوح نیازها و عوامل موثر بر رضایت مشتری انحام شد ؛ یک نونه برداری گسترده (2743 نمونه ) در تهران و 11 استان کشور انجام شد و در آن سطوح نیازها و عوامل موثر بر رضایت مشتریان از طریق پرسشنامه اندازه گیری شد . ابزار اندازه گیری پرسشنامه ای با 50 پرسش بود و مشتریان سطح رضایت خود را در هر مورد ،روی یک مقیاس 4 امتیازی که از (خیلی راضی ام تا خیلی نا راضی ام ) مرتب شده بود ، مشخص کردند .در این مطالعه برای تحلیل داده ها از تکنیکهای ضریب همبستگی و تحلیل عاملی استفاده شد . در احرای تحلیل عاملی 7 عامل از بین 50 متغیر استخراح شدند . نتایج نشان داد که 58.2% کل واریانس متغیرها توسط 7 عامل قابل توجیه است و محققان نتیجه گیری کردند که چون واریانس تعیین شده بالاتر از 50% است ، نشان دهنده آن است که ابزار انتخاب شده ، ابزار مناسبی جهت اندازه گیری میزان رضایت مشتریان بوده است .(حکیمی ، رضا. صمدزاده ، غلامرضا. بهار 1384)
    2- نیومن در بررسی ارزیابی سالانه کیفیت خدمات از طریق مقیاس servqual در یکی از 10 بانک برجسته های استریت انگلیس به نتایج زیر دست یافت :
    در این تحقیق نیومن به بررسی و مقایسه نتایج پژوهشهای صورت گرفته در این بانکها در زمینه کیفیت خدمات در طی سالهای 1993-1997 می پردازد ، این پژوهشها بر مبنای مدل تجزیه و تحلیل شکاف کیفیت بوده و در آن از مولفه های 5 گانه مقیاس servqual بهره گرفته شده است . نتایج این تحقیقات نشان دادند که در کلیه ابعاد 5 گانه کیفیت خدمات ، با گذشت زمان از شکاف بین ادراک و انتظارات بیماران کاسته شده است و این کاهش در بعد ” ملموسات ” بیشتر از سایر ابعاد است ، به طوری که در سال 1997 در این بعد ادراک بیماران از انتظار آنان از خدمت بیشتر بوده و این شکاف مثبت می باشد . (نیومن .1998. ص171-148)
    3- کاوانا و کور بت پژوهشی تحت عنوان تعیین ناحیه اختلاف مجاز برای کیفیت خدمات مسافرت ریلی انجام دادند . نتیجه آزمون رگرسیون نشان داد از دیدگاه مشتریان در همان ابعاد 5 گانه کیفیت ، قابلیت تضمین ، پاسخگویی و همدلی تاثیر مستقیم معنی دار بر کیفیت خدمات دارند .(کاراناوا .کوربت .2006 .ص7-31)
    4– در پژوهشی که توسط مصطفی تحت عنوان بررسی تجربه انتظارات بیماران از کیفیت خدمت و رضایت آنان در بیمارستانی در مصر انجام گرفت ، پژوهشگر به این نتیجه رسید که انتظار بیماران از کیفیت خدمات بیمارستان بر رضایت آنان از خدمات و انتخاب نوع بیمارستان ( دولتی یا خصوصی ) تاثیر دا

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
    رد .(مصطفی & محمد 2005.ص532-516)
    مقدمه :
    این فصل روش هایی را که پژوهشگران برای انجام پژوهش و تحلیل سوالات ان استفاده کرده اند را شامل میشود . حامعه پزوهش ، نمونه پژوهش ، نوع پژوهش ، ابزاز پزوهش ، تعیین اعتبار و روایی ابزار ، روش گردآوری داده ها ، مکان و زمان انجام مطالعه ، روش تحلیل داده هاو ملاحظات اخلاقی موضوعات مطرح شده در این فصل می باشد .
    3-1-نوع پژوهش :
    پژوهش حاضر به روش توصیفی انجام شده است . اطلاعات مورد نظر از طریق تکمیل پرسشنامه استاندارد servqual گردآوری شده است .
    3-2-جامعه پژوهش :
    بیمارستان آموزشی کوثر دارای 230تخت مصوب و 142 تخت فعال میباشد ، تعداد تختهای بخشهای مورد پژوهش در این بیمارستان به صورت زیر میباشد :
    بخش جراحی الکتیو 25 تخت ، جراحی اورژانس 37 تخت و بخش زنان و زایمان دارای 22 تخت.میانگین مدت اقامت بیماران بستری در بیمارستان بر اساس تخت فعال 2.53 است .
    3-3-محیط و زمان پژوهش :
    مکان پژوهش مرکز آموزشی درمانی کوثر انتخاب شد .
    پژوهش از تاریخ 1/4/78 لغایت 30/5/78 به مدت دو ماه انجام شد .
    3-4-نمونه پژوهش و روش انتخاب آن:
    به منظور تعیین تعداد نمونه های مورد پژوهش ، اطلاعاتی در مورد بیمارستان جمع اوری گردید (اعم از تعداد تخت فعال ، تعداد تخت مصوب ، تعداد تختهای هر بخش و… ) اطلاعات مذکور به صورت مفصل در فصل سوم ، قسمت جامعه پژوهش بیان شده است .
    و نیز 20 پرسشنامه به صورت پایلوت در جامعه مورد پژوهش توزیع گردید ، و نتایح زیر حاصل شد :

    میانگین تفاضل بین کیفیت مورد انتظار و کیفیت مشاهده شده : 32.8

    انحراف معیار داده های جمع آوری شده در زمینه ادراکات و انتظارات : 21.6
    D: میزان خطای استاندارد ، با توجه مطالعه پایلوت: 5
    بنابراین با توجه به فرمول زیر

     

    Z2 α/ 2 2 N =
    d2
    72 نمونه حاصل شد و تصمیم بر ان شد که تعداد 80 پرسشنامه بین بیماران توزیع شود.
    پژوهشگران برای تکمیل پرسشنامه ها به بیمارستان مورد نظر مراجعه کرده و پس از طی نمودن مراحل اداری و کسب اجازه از مسئولین بینارستان بسبت به تکمیل پرسشنامه اقدام کردند .
    پس از ورود به بخش و کسب اجازه از سرپرستارز مربوطه ، بیمارانی که حداقل 24 ساعت از زمان بستری آنها میگذشت ،مشخص شدند . محققین بر سر بالین بیماران رفته و پس از معرفی خود ، توضیحات لازم در مورد اهداف پزوهش ، پرسشنامه و محرمانه ماندن پاسخ ها را به بیماران ارائه کردند .
    به منظور همگون سازی اطلاعات جمع آوری شده ، پرسشنامه ها توسط محققین برای بیماران قرائت و پاسخ آنها در پرسشنامه ثبت گردید .
    گردآوری اطلاعات در مدت زمان دو هفته ، در روزهای تصادفی ( یکشنبه ، دوشنبه ، چهارشنبه و پنج شنبه ) در سه بخش جراحی اورژانس ، جراحی الکتیو و بعد از زایمان صورت گرفت .

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:30:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی آرمان‌شهر مولانا در مثنوی معنوی- قسمت ۲۰ ...

    مولوی حتی جامعه‌النبی یا مدینه‌النبی را جامعه آرمانی نمی‌داند زیرا که هدف از خلقت را فقط و فقط رسیدن به حضرت دوست می‌داند.
    «هر یک از انسان‌های وارسته و با عظمت، معمولاً خود را وامدار شخص یا اشخاص با عظمت دیگر دانسته‌اند. مولوی نیز به عنوان یکی از شخصیت‌های بزرگ اسلامی، در کتاب مثنوی، علاقه شدید خود را نسبت به چند نفر نشان داده است. از میان این شخصیت‌ها، او به دو نفر نه تنها علاقه، بلکه عشق نشان داده است که عبارتند از: حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام.
    از دیدگاه مولوی، تنها کسی که صلاحیت مولویت برای تمام مسلمانان و بلکه تمام انسان‌ها را دارد امام علی علیه السلام است؛ زیرا ایشان به مقام شامخ آزادی و آزادسازی رسیده است. به همین سبب، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فقط او را جانشین خود ساخت.
    عفو حضرت علی علیه السلام از دشمن خود، بلکه از قاتل خود نیز از آزادی او نشأت می‌گیرد. ارزش انسان به اندازه آزادی او از قید و بند دنیا و رسیدن به مقام بندگی خالصانه است که اوج این مقام را پس از نبی اکرم صلی الله علیه و آله باید در حضرت علی علیه السلام جست وجو کرد» (فاضلی، ۱۳۸۶: )
    در فصل بعد توضیح کافی درباره مدینه فاضله یا آرمان‌شهر مولوی خواهیم آورد و می‌گوییم که آرمان‌شهر مولوی از نوع فیزیکی نیست و عینیت اجتماعی ندارد تا بخواهیم مثالی برای آن بیاوریم و از نوع نگرشی است و باید در آن به سیر و سیاحت پرداخت و جایگاه دل است و صیقل وجود، که آدمی را مهیا و آماده وصال دوست می‌کند و این یادآور همان داستانی است که عاشق خام به در خانه معشوق می‌رود و تا زمانی که پخته نشده و در معشوق فنا نگردد اذن ورود نمی‌یابد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    شاید هیچ داستانی را در مثنوی نبینیم که به گونه‌ای اتحاد و اتصال به حق را هدف اصلی خلقت و جهان بیان نکرده باشد.
    مدینه‌النبی شهری است که با اقطاب تداوم یافته است و در آن خور و خواب و خشم و شهوت نیز وجود دارد.
    شهری است که با عناصر مادی که در آن پیامبر به سبب رسالت باید مسائل دنیا و آخرت را آموزش دهد، اما با تاکید بیشتر بر آخرت که «الدنیا مزرعه الاخره».
    بنابراین آن‌چه مورد هدف مولوی است، جامعه نیست، شهر نیست، آب نیست، هوا نیست، فقط و فقط غرق شدن در معشوق را طالب است و بس.
    لذا تنها عاملی را که مولوی در جامعه انسانی مدنظر قرار می‌دهد و آن را مفید می‌داند عامل انسانی است؛ یعنی می‌گوید برای رسیدن به حق و درجات بالاتر باید از کسی پیروی کرد که خود، این مرحله را طی کرده است و به قول حافظ «طی این مرحله بی‌همرهی خضر نکن» باید راهرو و راهنمایی باشد تا بتواند انسان را از ظلمات مخفی و نهفته مسیر آگاه کند که این نقش در جامعه به بهترین وجه در دستور کار پیامبر ارائه شده است تنها می‌توان در این راستا اهداف و آرمان‌های مولوی را با مدینه‌النبی هماهنگ دانست.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ۳-۲-۴- سطح سخن و پیام مثنوی

    درباره مولوی و مثنوی معنوی‌اش کتاب‌ها و مقالات بسیاری به رشته تحریر در آمده است. در این میان کتابی که درباره مولوی و بخصوص مثنوی معنوی و جایگاه اندیشه و عرفان مولوی حاوی مطالب ارزشمند و درخور توجه است و در این پایان نامه مورد استفاده قرار گرفته است با عنوان «مثنوی قرآن شعر فارسی» اثری است از علمدار شاهچراغی که مطالبی بسیار وسیع و درخور توجه ارائه داده است؛ که در ادامه بخشی از نظریات ایشان درباره مثنوی آورده شده است:
    «مطالب مثنوی را از جهت فهم خواننده به سه بخش عام، خاص و اخص تقسیم می‌کنند. بخش عام یا محکمات، بخشی از مثنوی است که در آن روی سخن با عامه ‌است و هرکس نیز به قدر فهم خود از آن استفاده می‌کند. اکثر حکایات و نصایح و پندهای مثنوی در این بخش قرار دارند.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    چونکه بد کردی بترس ایمن نباش زآن که تخم است و برویاند خداش

    بخش دوم مطالب مثنوی، بخش خاص یا بخش حدفاصل نامیده می‌شود. مطالب این بخش گویی چنان است که مولوی با یاران دمساز خود در خلوت بیان نموده‌است و خوانندگان از روزنی جسته و گریخته از آن می‌شنوند.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    با لب دمساز خود گر جفتمی همچو نی من گفتنی‌ها گفتمی

    بخش سوم از مطالب مثنوی، بخش اخص یا متشابهات است که آن دسته از سخنان بسیار مشکل و مبهم مثنوی است که متشابهات قرآنی را به یاد می‌آورد. برخی از سخنان این بخش از مثنوی قابل تاویل هستند؛ مانند:

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    حیرت اندر حیرت آمد این قصص بیهشی خاصگان اندر اخص

    که اشاره‌است به داستان بیهوش‌شدن پیامبر اسلام از هیبت دیدن جبرئیل؛ لیکن بخشی از اشعار این بخش یا تاویلات گوناگون دارند و یا تاکنون تفسیر نشده‌اند. چرا که با سکوت مولوی نیمه کاره رها شده‌اند.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    گفتگو بسیار شد خامش شدم مسئله تسلیم کردم تن زدم

    (شاهچراغی، ۱۳۹۰: ۸۶)

     

    ۳-۲-۵- نمود عشق به شمس تبریزی در مثنوی

    دیوان کبیر مولوی، دیوان شمس تبریزی نام گرفته است و این نشان از عشق و ارادت مولوی به شمس است؛ اما آیا ممکن است یک اثر مولوی کلا با نام شمس باشد و در اثر دوم هیچ نام و نشانی از شمس به میان نیامده باشد؟ می‌دانیم که مولوی در حدود سن ۴۰ سالگی با شمس‌الدین‌محمد‌بن‌علی‌بن‌ملک‌داد تبریزی معروف به شمس تبریزی به مدت چهار سال (با یک دوره فترت) محشور شد و این ملاقات چنان اثری عمیق در وی گذاشت که هرجا در مثنوی کلمات آفتاب، خورشید و یا شمس آمده‌است، روی سخن بلافاصله به شمس تبریزی بازگشته‌است.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    واجب آمد چون که بردم نام او شرح کردن رمزی از انعام او

    (مولوی، ۱۳۸۴: ۸۱)
    این موضوع محدود به این کلمات نیز نمی‌شود. هرجا در مثنوی داستانی از عشقی سوزان یا حکایت از محبتی جوشان می‌رود، سخن به شمس باز می‌گردد. حکایت عشق سلطان محمود و ایاز و حکایت عشق پادشاه و کنیز (اولین حکایت دفتر اول) از این جمله‌اند.

     

     

     

     

     

    حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق مح

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:30:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تأثیر میکوریزا و اسید هیومیک بر روی برخی خصوصیات گیاه دارویی مرزه در سطوح مختلف کود اوره- قسمت ۱۰ ...


    ۱۳۵


    .
    فصل اول
    مقدمه و کلیات
    ۱-۱- مقدمه:
    با آن که امروزه درمان بیماریها بیشتر از طریق مصرف داروهایی صورت می گیرد که منشأ صنعتی دارند و اختصاصاً در آزمایشگاه ها تهیه می شوند ولی مصرف بعضی از آنها زیان هایی به بدن می رساند و عوارض جانبی بسیاری از آنها ثابت شده است. در اوایل قرن حاضر پیشرفت علم شیمی و کشف سیستم های پیچیده ی سنتز ارگانیک منجر به توسعه ی صنعت داروسازی و جایگزینی شیمی درمانی شد. بدین طریق پزشکی مدرن توانست بسیاری از بیماری ها غیرقابل علاج و غالباً مرگ آور را درمان کند. با وجود این گیاهان دارویی و داروهایی که از آنها تهیه می شدند هرگز به طور کامل کنار گذاشته نشدند. تقریبا یک چهارم داروهای تهیه شده ی دنیا داروی منشأ گیاهی هستند که یا مستقیماً از گیاهان عصاره گیری شده اند و یا براساس ترکیب گیاهی، سنتز شده اند. واژه گیاهان دارویی تنها به تسکین دهنده آلام مردم اطلاق نمی شود بلکه این گیاهان در زیر گروه غذا به عنوان طعم دهندهها، نوشیدنی ها، شیرین کننده ها، رنگ طبیعی و حشره کش ها و همچنین به عنوان ماده اولیه محصولات آرایشی و بهداشتی نیز مورد استفاده قرار می گیرند(امیدبیگی،۱۳۷۶).
    با نظری اجمالی به فرهنگ مصرف داروهای گیاهی در ایران متوجه میراث با ارزش این گیاهان در طب غنی سنتی ایران می شویم. از طرفی فلات وسیع ایران از اقلیمها و محیط های گوناگون برخوردار است به همین دلیل بش از ۷۵۰۰ گونه گیاهی مختص به ایران است. از این رو به حق فلور ایران یکی از منابع داروخیز جهان محسوب می شود. از آنجایی که گیاهان وحشی در محدوده های جغرافیایی گسترده ای یافت می شود، جمع آوری و دسترسی به آنها از نظر اقتصادی مقرون به صرف نیست و استفاده از گیاهان وحشی جوابگوی صنایع داروسازی نخواهد بود و چنین استفاده ی انبوه از گیاهان طبیعت مسلماً موجب نابودی آنها خواهد شد. از این رو نسبت به کشت این گیاهان در سطوح زراعی اقدامات مفیدی در سطح کشور انجام شده است. گزارش شده است که انسان دیر و یا زود چاره ای به جز بازگشت به طبیعت خود نخواهد داشت. از این رو، در کشورهای توسعه یافته اقدامات وسیعی را در توسعه و پیشرفت کشت و استفاده از گیاهان دارویی انجام شده است (امید بیگی، ۱۳۷۶).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    قدمت شناخت خواص دارویی گیاهان، شاید بیرون از حافظه تاریخ باشد. یکی از دلایل مهم این قدمت، حضور باورهای ریشه دار مردم سرزمینهای مختلف در خصوص استفاده از گیاهان دارویی است. اطلاعات مربوط به اثرها و خواص دارویی گیاهان، از زمان های بسیار دور بتدریج سینه به سینه منتقل گشته، با آداب و سنن قومی در آمیخته و سرانجام در اختیار نسلهای معاصر قرار گرفته است. طبق برخی سنگ نبشه ها و شواهد دیگر به نظر می رسد مصریان و چینیان در زمره نخستین اقوام بشری بوده باشند که بیش از ۲۷ قرن قبل از میلاد مسیح، از گیاهان به عنوان دارو استفاده کرده و حتی برخی از گیاهان را برای مصرف بیشتر در درمان دردها کشت داده اند (توکلی دینایی، ۱۳۸۸).
    آشنایی انسان با گیاهان و خواص معجزه آسای آن­ها پیشینه­ای طولانی و کهن دارد. انسان­های اولیه گیاهان را برای مصارف غذایی و پزشکی از مراتع و جنگل­ها جمع­آوری می­کردند و به ضرورت نیازمندیشان به تدریج با خواص گیاهان و تاثیر آن­ها بر سلامت خویش آشنا شدند. اولین تجربیات بشر در زمینه گیاهان دارویی مربوط به بررسی رفتار حیوانات نسبت به گیاهان­دارویی و استفاده از آن­ها بوده است (شاهرودی، ۱۳۸۴).
    در تمدن­های گذشته گیاهان از تقدس بسیار بالایی برخوردار بودند، آن گونه که ار آن به عنوان عامل سلامت روح و جسم آدمی یاد کرده ­اند. در حدود۷۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در دوران آریایی­ها، نخستین پزشک و جراح آریایی با نام تریتا که مردی دانا و توانا بود با گیاهان و خواص آن­ها آشنایی فراوان داشت و برای درمان بیماری­ها از عصاره­هایی که خود از گیاهان استخراج می­کرد استفاده می­نمود (قاسمی، ۱۳۸۸).
    مصریان ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح از گیاهان دارویی استفاده می­کردند، برای مثال از زیره سبز،مرزنجوش و بادیان (انیسون) در مومیایی اجساد استفاده می­کردند. در تمدن های مهم دنیا نظیر ایران باستان، یونان، مصر، خاورمیانه، هند و چین نشانه­ های بسیاری از شناخت و کاربرد گیاهان دارویی در ۳۰۰۰ سال پیش یافت می­ شود. سایر تمدن­ها مانند بابلیان، آشوریان، مادها و تمدن اسلامی مهد پیشرفت در زمینه شناخت گیاهان دارویی بودند (توکلی دینانی، ۱۳۸۸).
    از قرن هشتم تا دهم میلادی در ایران دانشمندان بزرگی چون ابوریحان بیرونی (اولین دارونامه با فهرست داروهای طبیعی را در جهان تدوین کرد)، زکریای رازی (استاد و طبیب برجسته در بغداد که طب المنصوری و ۲۴ کتاب دیگر را در شرح تجویز دارو از منابع گیاهی به رشته تحریر در آورد) و حکیم ابو علی سینا (صاحب کتاب قانون، که از مشهورترین آثار پزشکی دنیا محسوب می شود و به بیان خواص ۸۱۱ داروی گیاهی و خواص آن پرداخت)، علی الهروی، زهراوی، جرجانی، محمد مومن حسینی، خاندان بختیشوع و دیگران در این عرصه فعال بوده ­اند. این آثار در همان زمان با ترجمه به زبان لاتین در اختیار اروپائیان قرون وسطی قرار گرفت و با تدریس آن در دانشگاه­های مهم اروپایی مقدمات انجام یکی رنسانس در آن کشورها فراهم آمد (قاسمی، ۱۳۸۸).
    فاروقی دانشمند مسلمان و هندی اثر ارزشمندی به نام گیاهان در قرآن نگاشته که به بیان ارزش و خواص گیاهانی که در کتاب آسمانی آمده است، می ­پردازد. برای نمونه در قرآن مجید به گیاهان دارویی و محصولات فرعی متعددی نظیر گزانگبین و خارشتر در سوره­های بقره (آیه ۵۷)، اعراف (آیه ۱۶۰) و طه (آیه ۸۱)، نخل زیتون، انگور،گز،کافور، زنجبیل، پیاز، سیر،انار، کدو، سدر، انجیر، خردل، موز،ریحان اشاره شده است ( توکلی دینایی، ۱۳۸۸).
    به تدریج با شناخت و ساخت ترکیبات شیمیایی و اندک زمانی پس از رویکرد همگان به داروهای شیمیایی، مصرف این قبیل داروها به دلیل عوارض جانبی آن­ها که ناشی از ترکیبات ناخالص و بینابینی است که هنگام سنتز آن ایجاد می شود با تردید روبرو شد. امروزه مشخص شده که مواد مکمل گیاهی در کنار خواص دارویی آن­ها از بروز اثرات جانبی نیز جلوگیری می کند و بدن نسبت به مواد طبیعی در داروهای گیاهی حساسیت نشان نمی دهد. لذا به تدریج از اواسط قرن بیستم داروهای گیاهی در بسیاری از موارد جایگزین داروهای شیمیایی شد به طوری که قرن حاضر را رنسانس گیاهان دارویی نام نهاده­اند (امید بیگی، ۱۳۸۶). اکنون زمینه برای انجام تحقیقا گسترده بر روی گیاهان دارویی فراهم شده و داروهایی با ماده موثر طبیعی افق جدیدی را برای جامعه پزشکان، داروسازان و پژوهشگران کشور گشوده است.
    هدف اصلی کشاورزی پایدار که به وجود آمدن آن برای حیات انسانی یک ضرورت است، کاهش نهاده­های مصرفی، افزایش چرخه داخلی عناصر غذایی خاک از طریق کاهش خاکورزی و استفاده از کودهای زیستی بجای کودهای شیمیایی در جهت افزایش عملکرد محصولات کشاورزی و تولید غذایی بیشتر(لیگریدو همکاران،۱۹۹۹؛ کوچکی و همکاران، ۲۰۰۸ ).
    مواد شیمیایی نقش مهمی در افزایش محصولات کشاورزی دارد اما سبب به خطر افتادن سلامت ومحیط زیست می شود. به همین دلیل به کارگیری اصول اکولوژیک در تولید غذا جایگزین مواد شیمیایی در کشاورزی پایدار شده است. در نظام های پایدار بر نقش میکرو ارگانیسم ها در چرخش عناصر غذایی تأکید شده است، میکرو- ارگانیسم ها خاک را پویا نگه داشته و رابط بین خاک و گیاه برای انتقال مواد غذایی از خاک به گیاه به شمار می آیند و باعث افزایش محصول، بالا رفتن کیفیت تولیدات کشاورزی و کنترل بیماری های گیاهی می شوند ( کوچکی وهمکاران ۱۳۸۸).
    عکس مرتبط با محیط زیست
    یکی از ارکان اصلی درکشاورزی پایدار استفاده از کودهای زیستی در اکوسیستم های زراعی با هدف حذف یا کاهش قابل ملاحظه در مصرف نهادهای شیمیایی است (شارما، ۲۰۰۲) کودهای زیستی شامل مواد نگهدارنده با جمعیت متراکم یک یا چندنوع ارگانیسم مفید خاکزی ویابه صورت فرآورده متابولیکی این موجودات می باشند که به منظور تامین عناصر غذایی مورد نیازگیاه در یک اکوسیستم زراعی بکار می روند. از آنجایی که تاکید عمده کشاورزی پایدار بر روی افزایش کیفیت و پایداری عملکرد و محصولات کشاورزی می باشد و نیز مطالعات انجام شده بر روی گیاهان دارویی در اکوسیستم طبیعی و زراعی گویای آن است که استفاده از نظام کشاورزی پایدار بهترین شرایط را برای تولید این گیاهان فراهم می آورد وحداکثر عملکرد کمی و کیفی در چنین شرایطی حاصل می گردد. (شریفی عاشور آبادی، ۱۳۸۱). بنابراین رویکرد جهانی در تولید گیاهان دارویی به سمت استقرار این سیستم و بکار گیری روش های مدیریتی انها می باشد.
    گر چه استفاده از کودهای بیولوژیک در کشاورزی قدمت زیادی دارد ولی بهره برداری علمی از این گونه منابع سابقه چندانی ندارد. هر چند کاربرد این کودها در چند دهه اخیر کاهش یافته ولی امروزه با توجه به مشکلاتی که مصرف بی رویه کودهای شیمیایی به وجود آورده است استفاده از آنها در کشاورزی مجددا مطرح شده است (آستارایی و کوچکی،۱۳۷۵) و سعی بر آن است تا از پتانسیل ارگانیسم های خاک و مواد آلی به منظور حداکثر تولید در ضمن توجه به کیفیت خاک و رعایت بهداشت و ایمنی محیط زیست استفاده گردد (معلم و عشقی زاده، ۱۳۸۶).
    امروزه کودهای بیولوژیک به عنوان یک جایگزین برای کودهای شیمیایی با هدف افزایش باروری خاک و تولید محصولات در کشاورزی پایدار محسوب میشوند ( ویو و همکاران، ۲۰۰۵).
    کودهای بیولوژیک در مقایسه با مواد شیمیایی مزیت های قابل توجهی دارند از آن جمله این که در چرخه غذایی، مواد سمی تولید نمی کنند، قابلیت تکثیر خودبخودی دارند، باعث اصلاح خصوصیات فیزیکی وشیمیایی خاک می شوند (معلم و عشقی زاده، ۱۳۸۶) و از نظر اقتصادی مقرون به صرفه و از دیدگاه زیست محیطی قابل پذیرش هستند.
    رویکرد روز افزون به استفاده از گیاهان دارویی در سطح جهانی اهمیت کشت وتولید این گیاهان را روشن تر می سازد. در حال حاضر تقاضا برای گیاهان دارویی به عنوان تولیدات قابل مصرف در صنایع بهداشتی و دارویی در حال افزایش است ( هسل و همکاران، ۲۰۰۶).
    کیفیت خاک نه تنها به خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن وابسته است بلکه ارتباط بسیار نزدیکی با خصوصیات بیولوژیکی آن نیز دارد ( ابین مستو و همکاران، ۲۰۰۶). یک سیستم ریشه ای فعال، ترکیبات آلی را بطور منظم به محیط ریشه گیاه آزاد می کند. این ترکیبات سبب رشد و افزایش جامعه میکروبی خاک شده که بدنبال آن تنوع کارکردی را تحت تاثیر قرار می دهد( مندال و همکاران، ۲۰۰۷). اهمیت جوامع میکروبی برای کارکرد یک اکوسیستم(پترا و همکاران، ۲۰۰۷) بدلیل نقش مهمی است که در فرایندهای خاک که تعیین کننده تولید گیاه می باشند، ایفا می کنند ( تیلکا و همکاران، ۲۰۰۵). تعداد قابل توجهی از گونه های باکتریایی و قارچی خاک دارای روابط کارکردی با گیاهان بوده و اثرات مفیدی بر رشد آنها دارند ( وزی، ۲۰۰۳). امروزه عقیده بر این است که روابط متقابل بین ریشه گیاه و ریزموجودات خاک از طریق فعالیتهای کشاورزی و صنعتی تحت تاثیر قرار گرفته است( لینچ، ۲۰۰۲). از آنجا که در یک سیستم خاک-گیاه، رایزوسفر حکم مرکز ثقل انرژی در خاک است، لذا هر تغییری در مدیریت حاصلخیزی خاک اعم از توازن یا عدم توازن کود دهی و یا استفاده از مواد آلی و غیره، بازخوردپس خور زیادی در رابطه خاک -گیاه داشته و در نتیجه تولیدات کشاورزی و پایداری بوم نظام را تحت تاثیر قرار می دهد ( مندال و همکاران، ۲۰۰۷).
    کودهای بیولوژیک در حقیقت موادی شامل انواع ریز موجودات آزادزی بوده (چن،۲۰۰۶ ووزی، ۲۰۰۳). که طی فرایندهای بیولوژیکی توانایی تبدیل عناصر غذایی اصلی را از فرم غیر قابل دسترس به فرم قابل دسترس داشته (ریجرنر و همکاران،۲۰۰۴؛ وزی، ۲۰۰۳) و منجر به توسعه سیستم ریشه ای و جوانه زنی بهتر بذور می گردند (چن، ۲۰۰۶).
    اهمیت قارچ­های میکوریزا در کشاورزی پایدار، اساسآ به نقش این قارچ­ها بعنوان عامل رابط بین گیاه و خاک مربوط می­ شود. این قارچ­ها عامل انتقال مواد غذایی بین گیاه و خاک بوده و در حفاظت و تغذیه خاک همانند تغذیه گیاه تأثیر دارند. تأکید زیاد به اهمیت خاک در کشاورزی پایدار، سبب شده است که در مطالعات و روش­های کاربرد قارچ­های میکوریزا، دیدگاه جدیدی فراهم شود. هرچند که هنوز هم انتخاب قارچ­های میکوریزای VA مناسب برای استفاده در کشاورزی، بیشتر با حدس و گمان صورت می­گیرد (غلامی و کوچکی، ۱۳۸۰).
    با توجه به اهمیت و نقش گیاهان دارویی در صنایع مختلف، نکته حائز اهمیت در تولید و پرورش این گونه های ارزشمند، افزایش تولید زیست توده آنها بدون کاربرد نهاده های مضر شیمیایی اعم از کود یا سموم دفع آفات و علف های هرز می باشد. مدیریت صحیح استفاده از گونه های میکروبی همیار با گیاهان دارویی در بهبود عملکرد و کیفیت آنها تأثیر گذار خواهد بود ( عبدالجلیل و همکاران، ۲۰۰۷).
    کود­های آلی نیز در بکارگیری اصول اکولوژیک در کشاورزی پایدار نقش به سزایی دارند. یک خاک حاصلخیز بایستی حداقل دارای بیش از دو درصد کربن آلی باشد. مواد آلی با تأمین انرژی مورد نیاز میکروارگانیسم­ها نقش مهمی در چرخه عناصر غذایی خاک دارند، از طرف دیگر مواد الی به لحاظ ساختمان خاص خود دارای قدرت کمپلکس کنندگی عناصر غذایی می­باشند، بطوری که قابلیت جذب عناصر غذایی را برای گیاه افزایش می­ دهند (کوچکی و همکاران، ۱۳۷۶). اضافه نمودن مواد آلی به خاک از جمله اسید هیومیک سبب افزایش قابلیت نگهداری و نفوذ پذیری آب و ایجاد تهویه مناسب می­ شود و سله بستن خاک و وزن مخصوص ظاهری آن را کاهش می­دهد به علاوه اینکه میزان مواد غذایی، قابلیت کشت را بهبود می­بخشد (لمپکین، ۱۹۹۰). ترکیبات هوموسی مواد آلی، دو نوع اسید آلی مهم به نام­های اسید هیومیک و اسید فولویک که هر دو جزء هومین هستند می­باشند که از منابع مختلف نظیر خاک، هوموس، پیت، لیگنیت اکسید شده، زغال سنگ و … استخراج می­شوند و در اندازه مولوکولی و ساختار شیمیایی متفاوت هستند (سباهاتین و نکدت، ۲۰۰۵). ترکیبات هوموسی موجود در ماده آلی با دارا بودن مواد محرک رشد، سبب رشد بهتر گیاه و افزایش عملکرد آن می­گردند. مقادیر بسیار کم اسیدهای آلی اثرات قابل ملاحظه­ای در بهبود خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک داشته و به دلیل وجود ترکیبات هورمونی اثرات مفیدی در افزایش تولید و بهبود کیفیت محصولات کشاورزی دارند (سماوات و ملکوتی، ۱۳۸۴).
    ۱-۲- مبداءو تاریخچه کشت مرزه:
    مرزه گیاهی است که تاریخ دقیق پیدایش و کشت و کار آن دقیقا مشخص نیست و اظهار نظرهای متعددی در مورد منشأ آن ابراز شده و به نظر می رسد که نخستین بار در ایتالیا اقدام به پرورش این گیاه شده باشد.پزشکان قرون وسطی برای آن اثرمعالج نقرس قائل بودند ودر قرون ۱۵و۱۶ میلادی نیز مردم آن را دارویی مقوی،سقط کننده جنین و رفع فلج می دانستند. در سال ۱۵۸۲ میلادی دانشمندان موفق به استخراج اسانس از مرزه گردیدند و در سال ۱۹۳۳ نیز دانشمندیی به نام اسکالتزیک آن را دارویی رفع اسهال با اثر قاطع اعلام داشت (امید بیگی، ۱۳۸۸).
    ۱-۳- گیاه شناسی مرزه:
    گیاه دارویی مرزه Satureja hortensis L)) از خانواده نعناعیان (Lamiaceae) میباشد که در ایران ۱۲ گونه علفی یکساله و چند ساله دارد که ۸ گونه آن انحصاری ایران بوده و چهار گونه دیگر علاوه بر ایران در دیگر نقاط دنیا نیز می رویند (مظفریان، ۱۳۸۲ ).
    ریشه مرزه مستقیم بوده و از انشعابهای فراوانی برخوردار است. در این گیاه ساقه چهارگوش و منشعب است و ارتفاع آن به شرایط اقلیمی محل رویش بستگی دارد و بین ۳۰ تا ۶۰ سانتی­متر است، که به سهولت بر اثر دارا بودن ظاهری به رنگ سبز خاک آلود یا مایل به خاکستری، از گونه­ های مجاور تشخیص داده می شود. قسمت تحتانی دارای انشعابهای بیشتری است. پای ساقه (قسمت تحتانی) چوبی و بندرت کرکدار بوده و رنگ آن سبز تیره است. رنگ ساقه آن تیره­تر از برگ است و در مرحله گلدهی، رنگ آن به بنفش یا قهوه­ای روشن تبدیل می­ شود، بعلاوه در محل گره­ها، انشعاباتی حاصل می­ کند که آن­ها نیز به نوبه خود منشعب می گردند بطوری که گیاه به صورت بوته پرپشتی جلوه می نماید. مرزه به حالت وحشی در اماکن خشک و نواحی سنگلاخی و مزارع شنی غالب نواحی جنوب­غربی آسیا مانند ایران و همچنین در سیبری می­روید. برگهای آن باریک،دراز، نوک­تیز،نرم ودارای دمبرگ کوتاه می­باشند و پوشیده از تارهای کوتاه است بطوری که به همین مناسبت، به رنگ سبزمات یا مایل به خاکستری جلوه می کند.طول برگ ۱ تا ۳ سانتی­متر وپهنای آن ۲ تا ۴ میلی­متر، منحصرا یک رگبرگ دارد و در سطح آن­ها نیز نقاط ریز فراوانی که عبارت غده­های اسانس­دار است دیده می شود.
    گلها نامنظم، کوچک و دو جنسی­اند که به رنگ بنفش یا صورتی و گاهی به رنگ سفید و در نواحی فوقانی ساقه­ها به صورت خوشه روی چرخه­های متعددی مشاهده می­شوند.در هر چرخه، ۱تا ۵ گل وجود دارد که در تابستان پدید می­آید، وضع مجتمع در طول انشعابات ساقه دارد. میوه کوچک، کروی شکل و از نوع کپسول است. رنگ دانه قهوه­ای تیره و وزن هزار دانه ۵/۰ تا ۶/۰ گرم است.گلها و برگها معطر وحاوی اسانس می­باشند.مقدار اسانس در اندامهای هوایی مرزه مختلف است و به شرایط اقلیمی محل رویش گیاه بستگی دارد. مقدار اسانس، بین ۱ تا۲ درصد است.اسانس دارای ترکیبات متفاوتی است.از مهمترین ترکیبات تشکیل دهنده اسانس می­توان از”کارواکرول”(۳۰ تا۴۰٪)، “سیمول”(۲۰ تا ۳۰٪) و ترکیبات فنلی دیگر نام برد. از مواد دیگر پیکر رویشی این گیاه می­توان از ترکیبات آهن­دار و ترکیبات قندی و تعدادی از اسیدهای آلی یاد کرد. گلهای فراوان مرزه که هر یک به مقدار کافی نوش فراهم می­آورند،مورد هجوم و استفاده زنبور عسل قرار می گیرد. در بعضی نواحی نیز مرزه را به همین منظور در زمین­های اطراف کندوی عسل می­کارند و یا آن­را به عنوان سبزی پرورش می­دهند.

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:30:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ظرفیت سنجی بانک ملت برای ارائه خدمات (ضمانتنامه، LC ،…)با تاکید بر سود اوری و ارائه الگوی مناسب مدیریت ظرفیت در استان سمنان- قسمت ۳ ...

    ۴-۲-۱-تشریح عوامل و متغییرهای تحقیق(SWOT) 67
    ۴-۲-۱-۱-تعیین مقدار ارزیابی عوامل درونی(IFE) وعوامل بیرونی(EFE) 72
    ۵-۱-مقدمه ۷۶
    ۵-۲-نتجه گیری تحقیق (مدل برنامه ریزیSWOT) 78
    ۵-۳- راهکار ها و راهبرد های پیشنهادی ۷۸
    ۵-۴- تشریح عوامل وگزینه های استراتژی تدافعی با کمک مدل تصمصم گیری فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) 84
    ۵-۴-۱- تشریح عوامل استراتژی تدافعی ۸۴
    ۵-۴-۲- تشریح شاخص های مدل (بخشAHP) 87
    ۵-۵- اجرای مدلAHP 88
    ۵-۶- استراتژیهای ترکیبی ۹۸
    ۵-۷-نکته ۱ ۱۰۱
    ۵-۸-نکته ۲ ۱۰۲
    ۵-۹- پیشنهاد برای تحقیقات آتی ۱۰۳
    منابع و ماخذ ۱۰۴
    منابع فارسی ۱۰۴
    منابع لاتین ۱۰۷
    پیوست ها ۱۰۹
    فهرست اشکال
    عنوان صفحه
    شکل۱-۱- استخراج مدل مفهومی تحقیق از ادبیات تحقیق ۱۳
    شکل۱-۲- مراحل اجرایی تحقیق ۱۴
    شکل۳-۱- نمایش یک سلسله مراتب یک مسئله تصمیم ۶۱
    شکل۵-۱-تشکیل درخت سلسله مراتبی ۸۸
    فهرست جداول
    عنوان صفحه
    جدول۲-۱- جدول تعیین اهداف عملیاتی ۲۵
    جدول۲-۲-تقسیم بندی موضوعی ادبیات تحقیق ۴۳
    جدول۳-۱ جدول تجزیه و تحلیل SWOT 51
    جدول۳-۲- تجزیه و تحلیل قوت و ضعف، فرصت و تهدید(SWOT )بهبود یافته ۵۴
    جدول۳-۳- جدول EFE سازمان ۵۶
    جدول۳-۴- جدول IFEسازمان ۵۸
    جدول ۳-۵-ارزش گذاری شاخص‌ها ۶۲
    جدول۴-۱- تعیین ارزیابی عوامل درونی و بیرونی(تعیین ظرفیت) ۷۵
    جدول۵-۱- جدول استراتژی تهاجمی(SO) 79
    جدول۵-۲- جدول استراتژی تنوع(ST) 80
    جدول۵-۳- جدول استراتژی گرایش به تغییر(WO) 68
    جدول۵-۴- جدول استراتژی تدافعی(WT) ۸۳
    جدول۵-۵- ماتریس مقایسات زوجی شاخص ها ۹۱
    جدول۵-۶- ماتریس نرمال شده و تعیین وزن نسبی شاخص ها ۹۱
    جدول۵-۷-ماتریس مقایسات زوجی بر اساس شاخص قابلیت اجرا ۹۲
    جدول۵-۸- ماتریس نرمالایز شده ماتریس قبل ۹۳
    جدو۵-۹- ماتریس مقایسات زوجی بر اساس شاخص هزینه ۹۴
    جدول۵-۱۰- ماتریس نرمالایز شده بر اساس شاخص هزینه ۹۴
    جدول۵-۱۱- ماتریس تعیین اوزان نهایی ۹۷
    چکیده
    تغییرات و تحولات عمده صورت گرفته در سیستم بانکداری ایران، بانک ملت را با چالش های جدیدی مواجه کرده است :تغییر ساختار دولتی به خصوصی ،ازدیاد رقباو رقابت شدید انان برای بدست اوردن سهم بازار بیشتر، گران و هزینه زا شدن چهار سپرده بانکی و …،این بانک را به سمت افزایش درامد های غیر مشاع (کسب درامد از محل کارمزد ها) سوق داده است بطوری که تامین کلیه هزینه های جاری بانک از محل درامد های غیر مشاع یا کارمزد ها جزء اهداف اصلی بانک ملت گشته است. در این پژوهش محقق اطلاعات مورد نیاز خود رابه دو روش مصاحبه با خبرگان و مطالعات علمی و کتابخانه ای جمع اوری کرده است. در بخش اول تحقیق، برای تعیین ظرفیت درامد های غیر مشاع بانک ملت از مدل برنامه ریزی SWOT استفاده شده است. به این دلیل که در مدل ارزیابی عوامل درونیIFE)) و بیرونیEFE)) ،بانک ملت به ترتیب نمره۲٫۲۵ و۱٫۷۵را کسب نموده است بنابر این این بانک در بکارگیری از ظرفیت مناسب خود در زمینه ارائه خدمات و درامد های غیر مشاع موفق نبوده است.در فصل پنجم پایان نامه برای ارتقاء ظرفیت خدمات غیر مشاع بانک ملت چند استراتژی SO،ST،WOو WT به همراه دو استراتژی ترکیبی پیشهناد می گردد.برطبق نتایج ارزیابی عوامل درونی و بیرونی کسب شده توسط بانک ملت،استراتژی تدافعی(WT)بعنوان استراتژی اصلی بانک انتخاب می شود که حدود۱۲عامل اصلی برای استراتژی تدافعی توسط محقق پیشنهاد می گردد در ادامه محقق باکمک مدل تصمیم گیری AHPسعی میکند تا اولویت وضریب اهمیت هر یک از این عوامل استراتژی تدافعی را تعیین کند.
    کلید واژگان: ظرفیت سنجی ،درامد های غیر مشاع،ضمانتنامه،کارمزد ،تکنیک برنامه ریزیSWOT،مدل تصمیم گیریAHP
    فصل های پایان نامه
    ۱-فصل یکم: مقدمه و کلیات
    ۲- فصل دوم :مروری بر ادبیات وسوال تحقیق
    ۳-فصل سوم : روشها و ابزار ها
    ۴- فصل چهارم :تجزیه و تحلیل

    ۵- فصل پنجم :نتیجه گیری و ارائه راهبرد

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    فصل یکم

     

    مقدمه و کلیات

    ۱-۱- مقدمه
    تغییرات اساسی دنیای امروز باعث برهم زدن پارادایم های گذشته در تمامی عرصه ها شده است .تغییرات دربرخورد رقبا بایکدیگر؛ تغییر در چرخه عمر محصولات؛ بالا رفتن سطح اگاهی انسبببانها به واسطه تغییرات در نظام های اموزش و پرورش، رشد ابداعات و نو اوریها همگی بران شده اند تا پارادایم های گذشته نتوانند پاسخگوی نیاز های دنیا امروز باشند(کیقبادی،ص۲). دنیای امروز جهان خواسته های نامحدود و منابع محدود بشر است .در این شرایط تمام سازمانها سعی دارند تا بگونه ای عمل کنندکه حد اکثر توان و پتانسیل خود را به فعلیت برسانند.در چنین شرایطی ظرفیت سنجی و برنامه ریزی برای ظرفیت تولید وخدمات به منظور بکار گیری توان موثر خود ،برای تمام سازمانها امری کاملا ملموس و حیاتی بنظر می رسد.بخصوص که سازمانها در این عصر نیازمند داشتن یک مزیت رقابتی جهت پیشه گرفتن از رقبا و کسب سود بیشتر هستند.
    بانک ملت نیز از این قائده مستثنا نمی باشد و دیر زمانی است که در این راه قدم گذاشته است.براین اساس نیاز است تا در مورد ارائه خدمات بانکی، ظرفیت سنجی صورت گیردتا مشخص گردد ؛ هر شعبه باتوجه به منابع موجود، تعداد و نوع مشتریان ،بکار گیری از توان نیروی انسانی وباتوجه به وضعیت جامعه و رقباو…به چه میزان می تواند ضمانتنامه بانکی بفروشد، گشایش اسناد اعتباری (LC)داشته باشد، انواع کارمزد ها را دریافت کند؟وغیره. این بانک با اتکا به سابقه و تجربیات ارزشمند چندین ساله خود، خلق مزیتهای رقابتی در بازار خدمات غیر مشاع نظام بانکی کشور را دستور کار خود قرار داده و همگام با تحولات مهم دنیای بانکداری، نسبت به طراحی و پیاده سازی سامانه های مربوطه باهدف تامین هزینه های جاری خود از محل کارمزد ها اقدام نموده است.
    محقق در این پژوهش سعی نموده است تا : در مرحله اول؛
    با بهره گرفتن از تکنیک برنامه ریزی SWOT[1] بیان نماید که ایا بانک ملت ،توانسته است از تمام ظرفیت خود در جهت کسب بیشتر درامدهای غیر مشاع(انواع کارمزد) استفاده کند؟ ویااینکه ظرفیت بلااستفاده وجود دارد؟ و چنانچه موفق به بکار گیری از ظرفیت مناسب خدمتی خود نشده است چه راهبرد ها و راهکارهایی باید دنبال شود؟
    ودر مرحله دوم ؛ بعد از بیان انواع استراتژی های پیشنهادی توسط محقق و انتخاب استراتژی تدافعی برای بانک ملت، با کمک مدل تصمیم گیری فرایند تحلیل سلسله مراتبی([۲]AHP) ،اولویت و اهمیت عوامل این استراتژی تعیین می گرددودر نهایت محقق به یک الگوی مناسب مدیریت ظرفیت در بانک ملت دست می یابد.
    در مقدمه این پژوهش لازم است برای درک بهتر مفاهیم درامدی بانک ملت ،به تقسیم بندی انواع درامد ها در بانک اشاره کنیم:
    الف- در امدهای مشاع یا عملیاتی بانک
    منظور کلیه در امد هایی است که نتیجه فعالیت اصلی بانک می باشد . ماننددرامد حاصل از دادن تسهیلات به مشتریان.
    ب- در امد های غیر مشاع یا غیر عملیاتی

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نقش دادرس در اعتبار دادن به شهادت شهود- قسمت ۲ ...

    دانشگاهی
    نام و نام خانوادگی:………………………………………………..آخرین مدرک تحصیلی ـــــــــــــــ :……………………………….
    حوزوی
    تخصص اصلی:……………………… رتبه دانشگاهی (مرتبه علمی): …………………… تلفن همراه: …………………………………
    تلفن منزل یا محل کار:……………………………….. نام و نام خانوادگی به زبان انگلیسی: …………………………………………….
    نحوه همکاری با واحد گرمی:
    تمام وقت نیمه وقت مدعو
    ۴- اطلاعات مربوط به پایان‏ نامه:
    الف- عنوان تحقیق
    ۱- عنوان به زبان فارسی:
    نقش دادرس در اعتبار دادن به شهادت شهود
    ۲- عنوان به زبان انگلیسی/(آلمانی، فرانسه، عربی):
    تذکر: صرفاً دانشجویان رشته‏های زبان آلمانی،‌فرانسه و عربی مجازند عنوان پایان‏ نامه خود را به زبان مربوطه در این بخش درج نمایند و برای بقیه دانشجویان، عنوان بایستی به زبان انگلیسی ذکر شود.
    Role of Judge in the Credibility of testification witnesses
    ب – تعداد واحد پایان‏ نامه: ۶ واحد
    ج- بیان مسأله اساسی تحقیق به طور کلی (شامل تشریح مسأله و معرفی آن، بیان جنبه‏ه ای مجهول و مبهم، بیان متغیرهای مربوطه و منظور از تحقیق) :
    با توجه به پیوند عمیقی که در نظام حقوقی اسلام میان مبانی فقهی و حقوقی وجود دارد، می توان مبنای بسیاری از قوانین و مقررات را در میان روایات و فتاوای فقها یافت. این همگامی میان فقه و حقوق در مورد ادله اثبات دعوی که ابزارهای وصول به حق هستند، به وضوح نمایان است و در میان ادله اثبات دعوی شهادت به دلیل ریشه های مذهبی آن از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
    در راستای تحقق سیاست قانونگذار مبنی بر همگامی با فقه اسلامی با اصلاحیه مورخ ۸/۱۰/۱۳۶۱ ق.م مصوب مجلس شورای اسلام و پس از اظهار نظر مورخ ۸/۸/۱۳۸۷ فقهای شورای نگهبان و قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۴/۸/۱۳۷۰ مجلس شورای اسلامی راجع به حذف موادی از قانون مدنی در مورد شهادت[۱]، محدودیت های موجود در خصوص ارزش اثباتی شهادت حذف شد؛ بطوری که در غالب پرونده هایی که در مراجع دادگستری طرح می شد، شهادت به عنوان دلیلی در دسترس مورد استناد قرار می گرفت. اما برای جلوگیری از ورود اشخاصی که صلاحیت لازم برای ادای شهادت را نداشتند و در راستای سیاست قانونگذار در تبعیت از فقه، در مواد ۱۳۱۳ ق.م. و ۱۵۵ ق.آ.د.ک. شرایط متعددی برای شاهد و موادی شهادت وضع شد که با اجتماع این شرایط عنوان «بینه شرعی» محقق شده و بدین ترتیب ارزش اثباتی می یابد. اما ماده ۲۴۱ ق.آ.د.م. «تشخیص ارزش و تاثیر گواهی» را به دادگاه محول نموده است. اینکه این تشخیص در مورد بینه شرعی چگونه صورت می یگرد، موضوعی است که باید به تفصیل مورد بحث قرار گیرد.
    قانونگذار در ماده ۱۷۱ ق.آ.د.ک. شهادت را در موارد فقدان شرایط مردود اعلام کرده است؛ اما در مواد ۱۳۱۳ ق.م. و ۱۵۵ ق.آ.د.ک. از تاثیر شهادت در افزایش معلومات قاضی نسبت به ماوقع سخن می گوید. در ماده ۲۲۹ ق.آ.د.م. نیز شهادت را در مواردی «موثر در اثبات» معرفی می کند. در ماده ۲۴۱ قانون یاد شده نیز تشخیص همین تاثیر به قاضی واگذار شده است. بدون تردید وضع این مواد نشان دهنده اراده قانونگذار بر اثرگذاری اعلام شهود در موارد عدم تحقق بینه شرعی است. اما اینکه این اعلام چه تأثیری در جریان دادرسی به نفع مدعی داشته و اینکه او هنوز هم می تواند امید به پیروزی خویش در دعوی داشته باشد، موضوعی است که باید بررسی شده و ابعاد حقوقی آن مورد بحث قرار گیرد.
    د – اهمیت و ضرورت انجام تحقیق (شامل اختلاف نظرها و خلاءهای تحقیقاتی موجود، میزان نیاز به موضوع، فواید احتمالی نظری و عملی آن و همچنین مواد، روش و یا فرایند تحقیقی احتمالاً جدیدی که در این تحقیق مورد استفاده قرار می‏گیرد:
    به دلیل کثرت اختلاف میان مردم و دشوار بودن اقامه دلیلی که مورد پذیرش دادگاه قرار گیرد و به عبارتی محکمه پسند باشد، شهادت به دلیل دسترسی آسان همواره مورد توجه اصحاب دعوی بوده است. کثرت استناد به شهادت در دعاوی متعدد حقوقی و کیفری لزوم وجود مقررات کامل و منسجم در خصوص فروض مختلف شهادت را بیش از پیش روشن می کند. این در حالی است که هیچ ماده ای در مورد ارزش اثباتی شهادت در موارد تحقق بینه شرعی و غیر بینه شرعی، اختیار قاضی در ارزیابی شهادت و نحوه اعمال آن و طرق احراز و ارزیابی شرایط شهود و مؤدای شهادت در قانون وجود دارد، تکلیف شهادتی که فاقد این شرایط است، با ابهام روبرو بوده و مشخص نیست که آیا صرف فقدان شرطی از شرایط شهادت، آن را از اعداد دلایل خارج می کند یا قابلیت اثبات دعوی را تحت عنوان دیگری پیدا می کند.

    پایان نامه

    این مطالب به علاوه مطالب دیگری که به تفصیل در متن مورد بررسی قرار گرفته، مباحثی است که هیچ رویکردی از ناحیه قانونگذار در مورد آن اتخاذ نشده و نیازمند بحث و بررسی می باشند.
    ه- مرور ادبیات و سوابق مربوطه (بیان مختصر پیشینه تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور پیرامون موضوع تحقیق و نتایج آنها و مرور ادبیات و چارچوب نظری تحقیق):
    در مورد نظام های حاکم بر ادله اثبات دعوی و به تبع آن نقش قانونگذار در تعیین اعتبار ادله، مباحث متعددی در کتب و مقالات وجود دارد. اما موضوع نقش قاضی در احراز و ارزیابی ادله و به ویژه شهادت، موضوع جدیدی است که سابقه کار در این موضوع در کتب و مقالات وجود ندارد. غالب بحث ها پیرامون شرایط شاهد و شهادت و ارزش اثباتی شهادت در موارد مغایرت آن با مندرجات سند رسمی است.
    در متون فقهی و حقوقی در مورد حجیت بینه شرعی اتفاق نظر وجود دارد؛ اما اینکه بینه شرعی چگونه احراز می شود، شهادت در مواردی که به حد بینه شرعی نمی رسد، چه ارزشی دارد و تکلیف قاضی در مواجهه با این موارد چیست، از جمله موضوعاتی است که در متون فقهی و قانونی بحث و بررسی جدی دیده نمی شود. در خصوص اختیار قاضی در ارزیابی شهادت مطالعاتی در فقه و حقوق صورت گرفته، اما در عمده این مباحث به موضوع تحمیل بینه شرعی بر قاضی اکتفا شده است و همین خلاء تحقیقاقی مستلزم تحقیق و پژوهش فقهی و حقوقی است.
    و – جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق:
    عنوان پایان نامه حاضر اگرچه رد لابه لای کتابها و نظرات حقوقدانان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است ولی اکثر تألیف های مذکور در ارتباط با شهادت شهود به عنوان یک دلیل اثباتی مورد بحث قرار گرفته است که جنبه قانونی آن مد نظر محققین بوده است در حالی که در تحقیق حاضر جنبه قضایی اعتبار دادن به شهادت شهود مورد بحث و بررسی می باشد و نقش دادرس در این مورد مورد تجزیه و تحلیل می گردد که از این حیث تا جایی که نگارنده اطلاع دارد تحقیقی صورت نگرفته است و پدیده ای نو می باشد.
    ز- اهداف مشخص تحقیق (شامل اهداف آرمانی، کلی، اهداف ویژه و کاربردی):
    نتایج حاصله از این تحقیق به دلیل تصویری روشن از مباحث، علاوه بر جنبه تئوری آن، از نظر کاربردی نیز از اهمیت برخوردار است.
    این تحقیق که نتایج آن می تواند مورد استفاده جامعه عملی حقوق (قضات، وکلا و مشاوران حقوقی) و جامعه علمی حقوق (اساتید، دانشجویان و پژوهشگران) قرار گیرد، برای نیل به اهداف ذیل ترسیم شده است.
    رفع ابهامات و نواقص قانونی در خصوص ارزش اثباتی شهادت در موارد تحقق بینه شرعی و غیر بینه شرعی، تعیین محدوده نقش و اختیار قاضی در ارزیابی شهادت، شناسایی طرق احراز و ارزیابی شرایط شاهد و شهادت توسط قاضی و نحوه عملکرد دادگاه ها در ارزیابی بینه شرعی و غیربینه شرعی.
    ح – در صورت داشتن هدف کاربردی، نام بهره‏وران (سازمان‏ها، صنایع و یا گروه ذینفعان) ذکر شود (به عبارت دیگر محل اجرای مطالعه موردی):
    قضات- وکلا- دانشجویان
    ط- سؤالات تحقیق:
    ۱- نقش قاضی در ارزیابی شهادت در موارد تحقق بینه شرعی چیست؟ آیا بینه شرعی بر وجدان قاضی تحمیل می شود، یا قناعت وجدانی او ملاک ارزیابی قرار گرفته و اختیار رد یا قبول آن منوط به حصول اطمینان در قاضی است؟
    ۲- نقش قاضی در اثربخشی به شهادت در موارد عدم تحقق بینه شرعی چیست؟ آیا به صرف فقدان شرایط، شهادت از درجه اعتبار ساقط می شود یا به موجب حکم قانونی مبنی بر استماع شهادت شهود در موارد فقدان قاضی می تواند به عناوین دیگری از قبیل علم یا اماره قضایی آن را معتبر بداند.
    ۳- رویه قضایی در مواجهه با شهادتی که واجد شرایط قانونی نیست، چه موضعی اتخاذ کرده است؟
    ی- فرضیه ‏های تحقیق:
    ۱- اختیاری که به موجب ماده ۲۴۱ آ.د.م. به قاضی در ارزیابی شهادت اعطاء شده، ناظر به ارزیابی شرایط شهادت است. با احراز و ارزیابی این شرایط توسط قاضی، شهادت به عنوان دلیلی شرعی بر وجدان قاضی تحمیل شده و او موظف به رعایت آن در حکمی است که صادر می کند، بدون اینکه اقناع وجدانی او در نظر گرفته شود.
    ۲- در مواردی که به دلیل فقدان شرایط قانونی، شهادت ارزش خود را به عنوان بینه شرعی از دست دهد، می توان ۳ فرض را مطرح نمود:
    ۲-۱- در صورتی که قاضی از اجتماع شهودی که فاقد شرایط لازم برای ادای شهادت هستند، به این درجه از علم برسد که شهادت شهود مطابق با واقع است، می تواند این شهادت رابه عنوان مستند علم خود، مبنای صدور حکم قرار دهد.
    ۲-۲- در صورتی که قاضی از شهادت شهودی که واجد شرایط قانونی نیستند، به این اطمینان برسد که مؤدای شهادت می توانند او را به سمت حقیقت رهنمون سازند، عنوان اماره قضایی محقق شده و در صدور حکم مقتضی موثر خواهد بود.
    ۲-۳- با توجه به اینکه اعتبار شهادت منوط به احراز شرایط شهادت است، بنابراین با عدم احراز این شرایط، شهادت معتبر نبوده و اثر قانونی بر آن مترتب نمی شود.

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

     

    رویه قضایی هنوز در مورد اعتبار یا عدم اعتبار شهادت در موارد عدم تحقق بینه شرعی تصمیم گیری ننموده است.

    ک- تعریف واژه ‏ها و اصطلاحات فنی و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی):
    تحلیلی و توصیفی
    ۵-روش شناسی تحقیق:
    الف- شرح کامل روش تحقیق بر حسب هدف، نوع داده ها و نحوه اجراء (شامل مواد، تجهیزات و استانداردهای مورد استفاده در قالب مراحل اجرایی تحقیق به تفکیک):
    تذکر: درخصوص تفکیک مراحل اجرایی تحقیق و توضیح آن، از به کار بردن عناوین کلی نظیر، «گردآوری اطلاعات اولیه»، «تهیه نمونه‏های آزمون»، «انجام آزمایش‏ها» و غیره خودداری شده و لازم است در هر مورد توضیحات کامل در رابطه با منابع و مراکز تهیه داده‏ها و ملزومات، نوع فعالیت، مواد، روش‏ها، استانداردها، تجهیزات و مشخصات هر یک ارائه گردد.
    روشی که در این تحقیق استعمال شده، همانند روشی که در رشته های علوم انسانی اعمال می شود، تحلیلی –توصیفی است که از نتیجه مطالعات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل مواد قانونی به دست آمده است.
    با توجه به جنبه کاربردی تحقیق به منظور اطلاع از رویه موجود در دادگاه ها در خصوص مسائل و ابهامات قانونی موضوع مورد بحث ناگزیر از مراجعه به دادگاه ها و مصاحبه با قضات و اطلاع از نحوه عملکرد آنها به ویژه در مورد طرق مورد استفاده در احراز و ارزیابی شرایط شهود و مفاد شهادت بودیم که با صرف نظر از مشکلات فراوانی که در دسترسی به پرونده ها و حضور در شعب دادگاه های حقوقی و کیفری و جلسات دادرسی وجود داشت، به دلیل عدم رعایت ترتیبات قانونی در مورد طرق احراز و ارزیابی شرایط، نتایج حاصله از این فعالیتها در تحقیق منعکس نشده است. بنابراین منابع مورد استفاده در این تحقیق از طریق فیش برداری از کتب، مقالات موجود در نشریات، فصلنامه های تخصصی فقه و حقوق و سایت های مرتبط تأمین شده است.
    ب- متغیرهای مورد بررسی در قالب یک مدل مفهومی و شرح چگونگی بررسی و اندازه گیری متغیرها:
    شهادت شهود- دادرس- محکمه- بینه
    ج – شرح کامل روش (میدانی، کتابخانه‏ای) و ابزار (مشاهده و آزمون، پرسشنامه، مصاحبه، فیش‏برداری و غیره) گردآوری داده‏ها :
    کتابخانه ای به صورت فیش برداری و مطالعه فیش های تهیه شده از تألیفات فقهی و حقوقی – بررسی نصوص قانونی

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پویایی تمرکز صنعتی در صنایع کارخانه ای ایران- قسمت ۵ ...

    – انحصارهای طبیعی؛ برخی از بنگاه ها، بخصوص در بخش خدمات شهری، به علت هزینه‌های سنگین ثابت و صرف شده اولیه و هزینه های نهایی نزولی، از نظر اقتصادی تنها در یک ساختار انحصاری کامل قادر به ادامه فعالیت هستند. مانند شرکتهای آب، برق، گاز و …
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ابونوری و سامانیپور (۱۳۸۱)، در مقالهای تحت عنوان ” برآورد پارامتریکی نسبت تمرکز صنایع در ایران “، نسبت تمرکز اشتغال پنج بنگاهی در صنایع مختلف ایران را بر حسب کد ISIC دو رقمی ۲۴ صنعت و استفاده از سه الگوی پارامتریکی پارتو، لگنرمال و نمایی برای سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۶ برآورد کردند. بر اساس برخی از نتایج، الگوی لگنرمال در مقایسه با توزیع نمایی و پارتو، از خوبی برازش برتر برای برآورد نسبت تمرکز ایران برخوردار بوده است. نتایج حاصل از برآورد این الگو حاکی از آن است که نسبت تمرکز در صنایعی مانند صنایع تولید پوشاک، عمل آوردن، رنگ کردن و ساخت کالا از پوست خزدار؛ دباغی و عمل آوردن چرم، ساخت کیف، چمدان، زین، یراق و تولید کفش؛ تولید چوب و محصولات چوبی و چوب پنبه و ساخت کالا از نی و مواد حصیری؛ انتشار و چاپ و تکثیر رسانه های ضبط شده؛ صنایع تولید زغال کک، پالایشگاه های نفت و سوختهای هستهای؛ تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی؛ تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی؛ تولید محصولات فلزی فابریکی؛ تولید مبلمان و مصنوعات طبقهبندی نشده در جای دیگر از سال ١٣٧٣ به ١٣٧۶ افزایش یافته است. بنابراین نتایج حاصل از افزایش نسبت تمرکز در اکثر صنایع از سال ۱۳۷۳ به ۱۳۷۶ میباشد. به طور کلی نتایج زیر گرفته شد:
    ١. ضریب پارتو برای سالهای ١٣٧٣ و ١٣٧۶ در بعضی از صنایع کوچکتر از یک بدست آمده است و این نقض شرط تابع پارتو بوده، مبین عدم برازش کافی الگوی پارتو به آن داده ها میباشد.
    ٢. برآورد نسبت تمرکز حاصل از توزیع نمایی از برآورد نسبت تمرکز حاصل از سایر روشها کوچکتر است و همانگونه که ساتن ادعا کرده است این نسبت حد پایین آماری نسبت تمرکز را نشان میدهد. برآوردهای انجام شده در این پژوهش، ادعای ساتن را با توجه به اطلاعات صنایع ایران بر حسب ISIC دو رقمی تأیید مینماید.
    ٣. نسبت تمرکز حاصل از توزیع نمایی در تمام صنایع در سال ١٣٧۶ در مقایسه با سال ١٣٧٣ افزایش یافته است. این نتیجه میتواند حاکی از آن باشد که حداقل نسبت تمرکز در صنایع ایران در سال ١٣٧۶ افزایش یافته است.
    ۴. در میان الگوهای پارامتریکی مورد استفاده، لگنرمال مناسبترین الگو برای برآورد نسبت تمرکز در صنایع ایران معرفی شده است.
    بخشی (۱۳۸۲)، در پژوهش خود با بهره گرفتن از دو شاخص، نسبت تمرکز ۴ و ۸ بنگاه و هرفیندال- هیرشمن، وضعیت تمرکز در صنعت سیمان ایران را برای دو سال ۱۳۷۴ و ۱۳۸۱ اندازه گیری و مقایسه کرده است. نتایج تحقیق مذکور بیانگر آن بوده است که با وجود افزایش تعداد کارخانجات تولیدکننده سیمان و افزایش ظرفیت تولید سیمان کشور در طی این مدت، تمرکز بالایی در صنعت سیمان ایران وجود دارد و این تمرکز همچنان به نفع شرکتهای بزرگ تداوم داشته است. چون سهامداران اصلی صنعت سیمان ایران مؤسسات دولتی و عمومی هستند، این مؤسسات انگیزه زیادی برای استفاده از نیروی بازار برای افزایش قیمتها و کارتلی شدن ندارند. بنابراین به نظر میرسد که ساختار متمرکز در صنعت سیمان، در سالهای آینده همچنان تداوم خواهد داشت. مهمترین دلایل این تمرکز به شرح زیر است:
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    – احتمال ورود بنگاه های جدید به صنعت سیمان به دلیل حجم سرمایهگذاری سنگین اولیه (به عنوان مانع اصلی ورود بنگاه های جدید) ضعیف است، مگر آنکه دولت تمهیدات و تسهیلات کافی برای ورود بنگاه های جدید فراهم آورد.
    – روند رو به افزایش مقیاس تولید اقتصادی در این صنعت در جهان و در ایران، حجم سرمایهگذاری اولیه را سنگینتر کرده که این امر تشدیدکننده مانع ورود برای بنگاه های جدید است.
    – بدلیل کنترل قیمت توسط دولت، بخش خصوصی تمایل چندانی به سرمایهگذاری در این صنعت ندارد.
    – وجود بنگاه های بزرگ دولتی و وابسته به دولت با سرمایهگذاری سنگین انجام شده توسط آنان، در طرحهای در دست اجرای افزایش ظرفیت و توسعه، موجب حفظ موقعیت مسلط این بنگاه ها در بازار سیمان ایران در سالهای آینده خواهد شد.
    – در صورت عدم تغییر سیاستهای کنونی از طرف دولت، این روند همچنان تداوم خواهد داشت. لیکن در صورت تغییر سیاستهای دولت و ایجاد انگیزه کافی در بخش خصوصی برای سرمایهگذاری، نظیر وامهای بلندمدت و آزادسازی کامل قیمتها، امکان ورود بنگاه های جدید به صنعت افزایش یافته و احتمالاً از درجه تمرکز بازار در صنعت سیمان ایران در سالهای آینده کاسته خواهد شد.
    راسخی (۱۳۸۳)، در پژوهش خود با عنوان ” نقش ساختار بازار در تجارت خارجی (مطالعه موردی: صنایع کارخانهای ایران) ” اینگونه میآورد که از اواخر دهه ١٩٧٠ تلاش زیادی به عمل آمد تا با حذف فرضهای محدود کننده تئوریهای مرسوم به ویژه فرض بازار رقابت کامل، فرضیه های جدیدی بنا گردد. در چارچوب مدلهای جدید، پیشبینیهای قبلی در حوزه تجارت بینالملل دستخوش تغییرات قابل ملاحظهای گردید. مشخصأ علت تجارت بینالملل از مزیت نسبی صرف فراتر رفت و با توجه به سازگاری ساختار بازار رقابت ناقص با مدلهای جدید، ساختار بازار نیز از اهمیت خاصی برخوردار شد. هر چند بحثهای نظری قابل ملاحظه‌ای درباره نقش ساختار بازار در تجارت بینالملل صورت گرفته، ولی هنوز مطالعات تجربی در این زمینه به ویژه برای کشورهای در حال توسعه محدود بوده است. وی به اهمیت و نقش ساختار بازار در ساختار تجارت خارجی (صنایع کارخانهای ایران) پرداخته و برای این منظور صنایع کارخانهای ایران در سطح تجمیع سه رقم طبقهبندی بین المللی صنایع را مورد توجه قرار داده و محاسبات مربوط به تجارت خارجی و متغیرهای ساختاری صنعت برای این صنایع را بررسی کرده است. سپس بر اساس مدلهای جدید تجارت بینالملل و با به کارگیری مدل لجیت برای سال ١٣٧٧ اهمیت و نقش ساختار بازار در تجارت خارجی مورد بررسی قرار داده است. نتایج مطالعه ایشان با مدلهای رقابت انحصاری تجارت بینالملل سازگار میباشد. به عبارت دقیقتر، وجود درجه پایین صرفهجوییهای ناشی از مقیاس، نسبت تمرکز بازار پایین و درجه بالای تمایز محصول که مهمترین متغیرهای ساختار بازار رقابت انحصاری میباشند، تأثیر معناداری بر ساختار تجارت درون صنایع کارخانهای ایران داشتهاند و نتایج مطالعهاش با سایر مطالعات تجربی مورد تأیید قرار گرفته است.
    عبادی و شهیکیتاش (۱۳۸۳)، در تحقیق ” بررسی ساختار بازار کالاهای منتخب صادراتی “، با استناد به مبانی نظری مطرح در مباحث سازمان صنعتی (I.O)، به دنبال ارزیابی ساختار بازارهای صنعتی و سنجش تمرکز تجاری تولیدات صنعتی منتخب (پروپان مایع، سنگ مرمر، سنگ تراورتن و رخام، سنگ گچ، سیمان پرتلند به استثنای سیمان سفید، محصولات نیمه تمام از آهن و فولاد و روغنهای حاصل از مواد قیری) در جهان بودند. برای این منظور از شاخصهای تمرکز هرفیندال- هیرشمن (HHI) و نسبت تمرکزn کشور(CRN) استفاده شد و به وسیله آن به ارزیابی تمرکز جانب عرضه و تقاضا و ارائه یک طبقهبندی از بازارهای صادراتی منتخب و بررسی سهم و جایگاه ایران در بازارهای مورد مطالعه پرداختند.
    نتایج تمرکز جانب عرضه مطالعه ایشان حاکی از آن است که در اکثر بازارهای مطالعه شده (بجز بازار سیمان) شرایط انحصار چند جانبه (الیگوپولی) حاکم است و تمرکز جانب تقاضا نیز بیانگر انحصار چند جانبه بسته در بازارهای هدف ایران میباشد. همچنین سهم ایران در اکثر بازارهای مورد بررسی رضایت بخش نبوده بهطوریکه در سال ٢٠٠٠ سهم صادراتی ایران در بازار روغنهای حاصل از مواد قیری، سنگ گچ، سیمان پرتلند به استثنای سیمان سفید و سنگ مرمر به ترتیب ۵ درصد، ۵ درصد، ١ درصد و ٩/١ درصد بوده است.
    نتایج حاکی از آن است که بازارهای هدف سنگ گچ ایران بسیار متمرکز است و بعد از آن پروپان و محصولات نیمه تمام از آهن و فولاد قرار دارد. حاکم بودن شرایط انحصار مؤثر خرید در این بازارها از نتایج ارزیابی تمرکز تقاضا در این بخش است.
    همچنین این نتایج نشان داد که جایگاه ایران در بخش محصولات صنعتی در بازار محصولات نیمه تمام از آهن و فولاد و پروپان مایع قابل توجه است و در بازارهای دیگر صنعتی با این که حضور فعال دارد ولی جایگاه قابل قبولی ندارد. براین مبنا توصیه نمودند که برای کسب قدرت بازاری در این دو بازار صنعتی، سرمایهگذاری و بازاریابی بیشتر صورت پذیرد.
    در اکثر بازارهای صادراتی ایران نتایج حاکی از انحصار خرید میباشد. این مسئله به عنوان عامل مهم در شکنندگی صادرات غیرنفتی ایران مطرح است. از این رو توصیه می شود به بازاریابی محصولات صادراتی توجه بیشتر شده و بر تمرکز جغرافیایی به شیوه فعلی تأکید کمتری شود و جهتگیری سیاستهای متنوع سازی جغرافیایی مورد بررسی قرار گیرد.
    تسوجیزاده (۱۳۸۳)، در رساله کارشناسی ارشد خود تحت عنوان ” اندازه‌گیری تمرکز صنعتی در استان آذربایجان شرقی و بررسی عوامل مؤثر بر آن “، با بهره گرفتن از مفهوم تمرکز که تا حد زیادی قادر به اندازه گیری سطح رقابت یا انحصار در بازارها میباشد، بیان میکند که یکی از مسایل مهم بخش صنعت وجود تمرکز شدید در بازارهای صنعتی کشور است و وجود این مشکل را تا حد زیادی به دولتی بودن بیش از حد صنایع کشور مربوط میداند. هدف اصلی مطالعه وی اندازه گیری تمرکز در صنایع استان آذربایجان شرقی به تفکیک کدهای دورقمی ISIC است که با بهره گرفتن از شاخصهای معکوس تعداد بنگاه ها، نسبت ۴ بنگاه و شاخص هرفیندال- هیرشمن به وسیله متغیرهای ارزش افزوده و اشتغال انجام شد. سپس به بررسی عوامل مؤثر بر تمرکز و تغییرات آن در دو سال ۱۳۷۳ و ۱۳۷۹ با بهره گرفتن از تکنیک پانل پرداخت. نتیجه نهایی نشانگر این بود که به طور متوسط تمرکز در صنایع دو رقمی استان کاهش یافته است. و صنایعی چون تولید فلزات اساسی تولید ابزار پزشکی و اپتیکی تولید سایر وسایل نقلیه موتوری در این استان صنایعی با تمرکز بالا تلقی میشوند و صنایعی مانند تولیدات مواد غذایی و آشامیدنی دباغی و عمل آوردن چرم و تولید سایر محصولات کانی غیر فلزی در استان آذربایجان شرقی، صنایع با تمرکز پایین و نسبتأ پایین محسوب میشوند. همچنین در مورد تغییرات تمرکز در طول زمان بیان داشت که رشد صنعت و رشد بنگاه ها و تا حد کمی صرفهجویی ناشی از مقیاس به صورت نسبی از متغیرهای تأثیرگذار در تغییر تمرکز در طول زمان هستند.
    خداداد کاشی و شهیکیتاش (۱۳۸۴)، در مطالعهای سنجش درجه رقابت در بازارجهانی کالاهای منتخب سنتی و کشاورزی (کالاهای عمده صادراتی کشاورزی ایران شامل پسته، خرما، انگور، سیب، زعفران، خاویار و کشمش) را برای فاصله زمانی ٢٠٠٠-١٩٩٧ میلادی بررسی کردند. ایشان اشاره میدارند همانگونه که در بازارهای محلی یا منطقهای یا ملی انواع رفتارهای انحصاری و یا غیررقابتی مشاهده میشود در بازارهای بین المللی نیز انتظار مشاهده چنین رفتارهایی را باید داشت؛ برای مثال بسیاری از کشورها (یا شرکتها) با به کارگیری رفتارهای راهبردی و هماهنگ درصدد انحراف بازار از رقابت به انحصارند. تمرکز بازار و شاخصهای اندازه گیری تمرکز این امکان را فراهم میسازند که اطلاعات مربوط به تعداد کشورها و نحوه توزیع بازار بین آنها در عددی معین خلاصه شود تا براساس آن بتوان درجه رقابت و انحصار را ارزیابی کرد.
    شاخص تمرکز محاسبه شده نشان دهنده انحصار چندجانبه سخت در بازارهای مذکور می‌باشد. یافته های تحقیقشان نشان داد که شاخص نسبت تمرکز n کشور (CRn) و شاخص هرفیندال (HHI) برای بازار جهانی برخی از محصولات مانند فرش، خرما، زعفران، خاویار و کشمش افزایش یافته است که این مبین افزون شدن شدت انحصار و افزایش نابرابری صادراتی در بازار جهانی اقلام فوق است. از طرف دیگرHHI و CRnدر بازار جهانی برخی از محصولات مانند سیب درختی و انگور تغییر چشمگیری نیافته است.
    پورپرتوی، دانشجعفری و جلالآبادی (۱۳۸۶)، در مقاله مشترک خود ” مقایسه تطبیقی انحصار و تمرکز در برخی از صنایع کشور “، بیان میدارند که کارایی و تخصیص بهینه منابع به عملکرد رقابتی بازارها بستگی دارد. برای ایجاد بازارهای رقابتی، حفظ آنها و افزایش کارایی، وجود زمینه های مناسب از قبیل تعریف جامع حقوق مالکیت و اعمال آن، کاهش هزینه های قراردادی و مبادلاتی، تسهیل جریان اطلاعات دربازارها میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان و وجود قوانین تسهیلکننده رقابت و ضد انحصار ضروری است.
    ایشان با بهره گرفتن از آمار سرشماری کارگاه های بزرگ صنعتی کشور در سال ۱۳۸۶ به بررسی و محاسبه شاخصهای تمرکز و انحصار برای ۱۳۰ صنعت با بهره گرفتن از شاخصهای سهم بنگاه های برتر و هرفیندال-هیرشمن پرداختهاند. همچنین نقش بنگاه های دولتی و عمومی در افزایش یا کاهش انحصارات مورد ارزیابی قرار داده و عوامل موثر در ایجاد و تداوم انحصارات موجود را شناسایی کردهاند. نتایج حاصله، بیانگر تمرکز قابل توجه در صنایع ایران در بخشهای عمومی و خصوصی است. همچنین مهمترین دلیل شکل گیری انحصارات در کشور، چه در بخش عمومی و چه در بخش خصوصی را، ایجاد موانع ورود از طریق قوانین، آییننامهها و مقررات میدانند. یافته های ایشان نشان میدهد که بخش قابل توجهی از صنایع بررسی شده، درگیر انحصار هستند؛ بهطوریکه:
    ۱٫ از ۱۳۰ فعالیت بررسی شده، ۴۱ فعالیت دارای شاخص هرفیندال بیش از ۲۰۰۰ است و با توجه به اینکه در ادبیات اقتصادی شاخص بیش از ۲۰۰۰ نشانه حد بحرانی قدرت انحصاری است، میتوان گفت در میزان قابل توجهی از فعالیتهای صنعتی بررسی شده کشور، درجه انحصار در حد بحران قراردارد.
    ۲٫ تمرکز بالای صنعتی و قدرتهای انحصاری، هم در بخش خصوصی و هم در بخش عمومی و دولتی قابل مشاهده است.
    ۳٫ در فعالیتهایی که بخش خصوصی از قدرت انحصاری برخوردار است، حجم فعالیت و مقدار فروش بطور قابل توجهی محدود میباشد؛ در صورتی که حضور انحصارهای دولتی و عمومی در بخشهایی مشاهده میشود که حجم فعالیتها قابل ملاحظه هستند.
    ۴٫ همانطور که انتظار میرود درصد قابل توجهی از شاخص تمرکز، در جهت وجود شرکت‌های بزرگ بخش دولتی و عمومی است.
    جلالآبادی و میرجلیلی (۱۳۸۶)، جهت بررسی انحصار، تحلیل تمرکز صنایع مختلف را مناسب میدانند؛ لذا انحصار و تمرکز در پنج صنعت مهم ایران (پتروشیمی، خودرو، فولاد، شیشه و قند و شکر) طی سالهای ۱۳۷۹-۱۳۸۴ را با بهره گرفتن از شاخص هرفیندال-هیرشمن بررسی کردند. نتایج نشان داد بخش زیادی از تولید این صنایع در تمرکز و سلطه تعداد اندکی بنگاه قرار دارد که با گذشت زمان و افزایش تعداد بنگاه ها در هر صنعت، این شاخص کاهش مییابد و از اینرو تمرکز در صنعت مربوطه کمتر میشود؛ اما کاهش تمرکز در این سالها موجب تغییر اساسی در تمرکز و انحصار نشده است.
    رفیعی (۱۳۸۶)، در رساله کارشناسی ارشد خود با عنوان ” بررسی اثر آزادسازی تجاری روی تمرکز صنعتی (صنایع کارخانهای ایران ۱۳۸۳-۱۳۷۳) “؛ به بررسی و آزمون اثر آزادسازی تجاری روی تمرکز صنعتی در سطوح مختلف صنایع کارخانهای ایران بر حسب کدهای ۴ رقمی طبقهبندی بین المللی استاندارد صنایع پرداخت. وی داده های خام طرح جامع آمارگیری کارگاه های صنعتی ایران طی سالهای ۱۳۸۳-۱۳۷۳ را به کار گرفت و پس از انجام آزمونهای لازم، از مدل پانل با اثرات ثابت مقطعی جهت تخمین الگو استفاده کرد. نتایج برآورد نشان داد که آزادسازی تجاری اثر منفی روی تمرکز صنعتی دارد و باعث رقابتیتر شدن بازار میشود. وی همچنین صنایع را به دو دسته رقابتی(تمرکز پایین) و انحصاری(تمرکز بالا) دستهبندی کرد و اثر آزادسازی را بررسی نمود. نتایج دستهبندی نشان داد که آزادسازی تجاری باعث کاهش تمرکز در گروه رقابتی میشود. وی برای بررسی اثر آزادسازی تجاری روی تمرکز بازار داخلی از شاخص تمرکز تعدیل یافته استفاده کرد. شاخصهای تمرکز مورد استفاده پژوهشش، شاخص هرفیندال- هیرشمن و نسبت چند بنگاه برتر بود.
    ابونوری و غلامی (۱۳۸۷)، در پژوهش ” برآورد و مقایسه نسبت تمرکز در صنایع ایران با بهره گرفتن از الگوی لگنرمال “، علاوه بر محاسبه نسبت تمرکز ۵ بنگاه برتر بر حسب اشتغال در صنایع مختلف کشور با به کارگیری ISIC دو رقمی و استفاده از الگوی لگنرمال، بر اساس داده های سال ۱۳۸۱، این نسبت را با سال ۱۳۷۳ مقایسه کرد. بر این اساس، نتایج نسبت تمرکز در سال۱۳۸۱ در مقایسه با سال ۱۳۷۳ در تمامی صنایع به جز تولید رادیو و تلویزیون و دستگاه های وسایل ارتباطی کاهش یافته است که این کاهش تمرکز میتواند ناشی از بزرگ شدن بازارها در سال ۱۳۸۱ در مقایسه با سال ۱۳۷۳ باشد. در این راستا، در سال ۱۳۷۳ و ۱۳۸۱ صنایع تولید محصولات فلزی فابریکی به جز ماشین آلات و تجهیزات؛ تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی؛ تولید پوشاک؛ تولید مبلمان و مصنوعات طبقهبندی نشده در جای دیگر، به ترتیب از رقابتیترین صنایع بوده است؛ به طوریکه با نسبت تمرکز زیر . /۱ جز صنایع رقابت کامل بودهاند. در سال ۱۳۷۳ صنعت تولید محصولات از توتون و تنباکو-سیگار؛ کشت و صنعت؛ صنایع تولید زغال کک، پالایشگاه های نفت و سوختهای هستهای؛ و در سال ۱۳۸۱ صنعت تولید محصولات از توتون و تنباکو- سیگار از انحصاریترین صنایع بودهاند. در ۱۳۸۱ صنعت تولید رادیو و تلویزیون؛ تولید زغال کک؛ تولید سایر وسایل حمل و نقل؛ تولید ماشین آلات اداری، حسابگر و محاسباتی جز انحصار چند جانبه بودهاند.
    عکس مرتبط با سیگار
    تعداد صنایع فعال در بازار رقابت کامل در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۸۱ برابر با چهار صنعت بوده است. در مقابل تعداد صنایع فعال در بازار انحصار مطلق از سه صنعت در سال ۱۳۷۳ به یک صنعت در سال ۱۳۸۱ کاهش یافته است.
    با توجه به اینکه طرفداران سیاستهای اصلاح ساختاری و بسیاری از اقتصاددانان بر این عقیدهاند که بهترین عملکرد اقتصادی در تخصیص منابع، کارایی، رفاه اجتماعی و عدالت در توزیع، عملکرد رقابتی است، ایشان در خاتمه لزوم ایجاد زمینه برای تحقق شرایط رقابتی و در کنار آن شرایط لازم برای حصول و استمرار رقابت و حذف رفتارهای غیر رقابتی در صنایعی با نسبت تمرکز بالا را، مورد توجه قرار دادند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    حسینی، عباسیفر و شهبازی (۱۳۸۷)، در مطالعه خود به بررسی قدرت بازاری در زنجیره بازاریابی گوشت قرمز ایران پرداختند. ایشان شناسایی رفتار تعیین قیمت در بازار محصولات کشاورزی را، از مباحث اساسی در بازاریابی میدانند؛ چرا که نوع ساختار بازار (رقابتی و غیررقابتی) بر مقدار تولید و قیمت محصولات کشاورزی و در نتیجه، بر منافع گروه های مختلف جامعه اثرگذار است. در این پژوهش از داده های ماهانه سالهای ۱۳۷۷-۱۳۸۳، جهت برآورد الگوی حاشیه بازاریابی گوشت قرمز (گوشت گاو و گوسفند) و سنجش قدرت بازاری در سطوح مزرعه و خردهفروشی این محصولات با به کارگیری چارچوب نظری اودونل[۳۰] (۱۹۹۹)، استفاده شده است. برآورد الگوی ایشان با بهره گرفتن از روش اقتصادسنجی NL[31] و به وسیله نرمافزار شازم[۳۲] صورت گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که رفتار تعیین قیمت در بازار سطوح مزرعه و خرده‌فروشی گوشت گاو و گوسفند ایران رقابتی است و شواهدی از قدرت بازاری در این سطوح بازاریابی برای این محصولات در دست نیست. بر اساس نتایج این مطالعه و واقعیتهای موجود در بازار گوشت گاو و گوسفند، ناکارایی در فرایند بازاریابی این محصولات به وجود قدرت بازاری در دو سطح مزرعه و خردهفروشی ارتباطی ندارد، بلکه ناشی از سطوح دیگر بازاریابی است که سطح تمرکز بالای کشتارگاه های دولتی یکی از آنهاست. چنانچه دولت اقدام به واگذاری کشتارگاه به بخش خصوصی کند، رقابت در فرایند بازاریابی این محصولات افزایش و در نتیجه کارایی بازار و فرایند بازاریابی افزایش مییابد. بدین وسیله با شکست انحصار در کشتارگاه ها، فرایند بازاریابی گوشت گاو در سطوح مختلف بازاریابی، به شرایط رقابتیتر نزدیک شود. با رقابتیتر شدن فرایند بازاریابی، کارایی فرایند بازاریابی نیز افزایش مییابد.
    صدرایی جواهری (۱۳۸۸)، تمرکز صنعتی در صنایع آشامیدنی و غذایی ایران بین سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ میلادی، برای کدهای ۴ رقمی صنعتی و با شاخصهای تمرکز CR4، CR8، هرفیندال- هیرشمن (HHI) و هانا- کی (HK) را بررسی کرد. نتایج حاکی از افزایش اندک میانگین سطح تمرکز در دوره بررسی شده بود که این افزایش سوددهی صنایع مربوطه را در برداشته است. نتایج همچنین اثر مثبت و معنادار نیاز سرمایه اولیه بر تغییرات سطح تمرکز در صنایع منتخب را نشان داد. عاملهای اندازه، شدت تبلیغات و شدت تحقیق و توسعه اثر معناداری بر تغییرات در تمرکز نداشت.
    درونپرور، صادقین و احمدیحدید (۱۳۸۸)، در مقالهای تحت عنوان ” بررسی تحلیلی ساختار صنعتی و رقابتپذیری صنایع ایران به تفکیک کدهای ISIC در دوره ۱۳۷۴-۱۳۸۴ “، بیان میکنند که تغییرات ارزش افزوده فعالیتهای صنعتی در اثر سیاستهای صنعتی- اقتصادی شاخصی مهم برای شناخت وضعیت ساختار صنایع میباشد. از اینرو ایشان با بهره گرفتن از داده‌های ارزش افزوده صنایع بیست و سه گانه در بخش صنعت ایران، به تجزیه و تحلیل ساختار صنعتی و تعیین قدرت رقابتپذیری هر یک از فعالیتهای صنعتی پرداختند که به وسیله شاخصهای متداول از جمله متوسط شاخص تغییرات ساختاری و شاخص قدرت رقابتپذیری برای سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۴ تبیین شده است.
    نتایج به دست آمده از شاخصهای تحلیل ساختاری نشان داد که از صنایع مورد بررسی با کدهای دو رقمی ISIC صنایع تولید سایر وسایل حمل و نقل، تولید وسایل نقلیه موتوری و تریلر، تولید کاغذ و محصولات کاغذی، تولید فلزات اساسی، صنایع تولید مواد و محصولات شیمیایی و تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی نسبت به سال پایه از رشد ارزش افزوده بالایی برخوردار بودهاند، یعنی تغییرات ساختاری مثبتی از خود نشان دادهاند. همچنین در این سالها، در بین گروه های مختلف صنایع، صنایع زغال کک- پالایش و سوختهای هستهای، صنایع تولید مواد و محصولات شیمیائی و تولید فلزات اساسی به ترتیب، با نرخ رشدی معادل ۱۰/۸۱، ۷/۴۹ و ۵/۴۹ درصد، حائز بالاترین میزان نسبت شاخص رقابتپذیری برای نیروی کار بودهاند.
    جمع بندی مطالعات موجود و تفاوت تحقیق حاضر با تحقیقات پیشین:
    در یک جمعبندی کلی نتایج بررسی ادبیات را میتوان به صورت ذیل دستهبندی نمود:

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

     

    در بیشتر این مقالات مدلهای بکار رفته جهت بررسی ارتباط بین تمرکز با سوددهی و یا تمرکز با شرایط رقابت و انحصار بازار، از متغیرهای مشترک و مشابهی استفاده شده و اثر هر یک از متغیرها بر متغییر اصلی بررسی میشود. شاخصهای تمرکز استفاده شده نیز غالبأ شاخص CRn و HHI بوده است، که تعیین این شاخصها نشان دهنده شرایط رقابت یا انحصار در بازار مورد بررسی میباشد. همچنین ارتباط بین تمرکز و سوددهی معمولأ معنادار و مثبت گزارش شده است.

    در مطالعات تجربی انجام شده، بیشترین عاملهای اثرگذار بر تمرکز، صرفهجویی ناشی از مقیاس، موانع ورود، اندازه بازار و شدت تبلیغات و سرمایه بوده است. به طور کلی یافتهها حاکی از کاهش تمرکز و افزایش رقابت و تسهیل آن و کاهش ضریب تعدیل جزیی در سالهای اخیر بوده، هر چند این کاهش ضریب تعدیل جزیی حرکتی کند و تدریجی را به خصوص برای کشورهای در حال توسعه نشان داده است.

    مطالعات انجام شده در کشورهای خارجی، در زمینه تمرکز صنعتی و ارتباطش با سایر متغیرها و عاملها هم در سطح بنگاه‌ها و هم در کل بازار و صنعت انجام شده و این مطالعات فرضیات مربوط به نظریه ساختار- رفتار- عملکرد را آزمون کرده و نتایج مشاهده شده را ارائه نموده ‌اند. در صورتی که مطالعات انجام شده در ایران اغلب با بهره گرفتن از اندازه گیری شاخصها، نوع بازار را مشخص کردهاند.

    با توجه به مطالعاتی که تا کنون صورت گرفته، در این تحقیق پویایی تمرکز صنعتی در صنایع ایران و با بهره گرفتن از داده‌های “بنگاه‌های صنعتی” برای کدهای چهار رقمی ISIC بررسی می‌شود و همچنین تعیین نوع ساختار بازار در صنایع مورد مطالعه و اثرات متغیرهای مدل مورد بررسی بر تمرکز و سرعت ضریب تعدیل جزیی را نیز آزمون می‌نماییم. لذا تحقیق حاضر، از جامعیت کلی آماری نسبت به مطالعات پیشین و در نظر گرفتن روش های متفاوت اقتصادسنجی در قیاس با مطالعات داخلی، برخوردار میباشد.

    فصل سوم
    مبانی نظری و ساختار الگو
    ۳- مبانی نظری و ساختار الگو
    ۳-۱٫ مقدمه
    این فصل عمدتاً به بیان شاخهای از اقتصاد صنعتی تحت عنوان ساختار صنعتی و به طور خاص تمرکز صنعتی که معمولاً به عنوان مهمترین عامل تعیینکننده ساختار صنعتی معرفی می‌شود، می‌پردازد. ساختار بازار(صنعت) آن دسته از خصوصیات سازمانی بازار را شامل میشود که با شناسایی آنها میتوان ماهیت قیمتگذاری و رقابت یا انحصار در بازار را مشخص کرد. از اینرو بررسی تمرکز که از جنبههای مهم ساختار بازار میباشد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. با بهره گرفتن از مفهوم تمرکز میتوان در خصوص شدت رقابت و انحصار در بازارهای انفرادی و یا در کل اقتصاد اظهار نظر کرد. تمرکز چگونگی و نحوه تقسیم بازار بین بنگاه های مختلف را نشان میدهد. برای محاسبه تمرکز، شاخصهای مختلفی وجود دارد که هر یک دارای مزایا و معایبی هستند. در این مطالعه از شاخص تمرکز هرفیندال- هیرشمن HHI (به عنوان پراکسی ساختار بازار) برای تمرکز جانب عرضه استفاده شده است. به جرات میتوان گفت شاخص هرفیندال- هیرشمن از مهمترین و کاربردیترین شاخصهای تمرکز میباشد که در اکثر مطالعات مورد استفاده قرار میگیرد؛ لذا این شاخص برای این پژوهش انتخاب شده است.
    اصولاً مبحث پویایی در تمامی علوم از جمله علم اقتصاد به مطالعه تغییرات متغیر مورد نظر در طول زمان میپردازد؛ لذا پویایی تمرکز صنعتی، تغییر تمرکز صنعتی را در دو برهه از زمان در بردارد. حالت پویا، بررسی رفتار متغیرها در گذر زمان را دنبال میکند و معین میسازد که آیا این متغیرها به حرکت به سوی تعادل متمایل هستند یا نه؟ پویایی یک متغیر نشان دهنده اختلاف و تفاوت تغییر همان متغیر در طی سالها و دوره های مختلف است؛ که معمولاً این اختلاف با حالت مطلوب و بلندمدت یا حالت یکنواخت در نظر گرفته میشود. در این مطالعه مقصود از پویایی تمرکز صنعتی، چگونگی حرکت تمرکز به سمت مقدار مطلوب و بلندمدت خودش در طول زمان است.
    تمرکز صنعتی میتواند نشان دهنده میزان رقابت و انحصار در صنعت باشد. پویایی تمرکز صنعتی از آن جهت اهمیت دارد که تغییرات تمرکز را در طول زمان مورد بررسی قرار داده؛ و میزان انحراف آن را با وضعیت بلندمدت و نحوه حرکت به سمت آن را نشان میدهد.
    با محاسبه تمرکز در طول زمان میتوان علاوه بر تعیین درجه تمرکز که میزان رقابت و انحصار در صنایع را مشخص مینماید، تغییرات آن را نیز معین کرد که آیا صنایع با افزایش تمرکز مواجه شدهاند یا کاهش و یا بدون تغییر بودهاند؟ روشن شدن این موضوع راهنمای مناسبی برای دولت، سیاستگذاران و اقتصاددانان در تدوین و ارائه سیاستها میباشد.
    با توجه به اندازه گیری شاخص تمرکز بلندمدت، میتوان میزان انحراف و اختلاف تمرکز در هر مقطع از زمان را با آن و همچنین ضریب تعدیل را محاسبه نمود. سرعت ضریب تعدیل بیانگر آن است که تمرکز تحققیافته با چه سرعتی به سمت تمرکز بلندمدت حرکت میکند.
    در این فصل ابتدا مبانی نظری که شامل تعریف و تفسیر بازار و اجزای مربوط به آن، انحصار، ساختار صنعت و مباحث مرتبط با آن است را شرح داده، سپس با تعاریف متغیرهای مورد بررسی و داده های مطالعه آشنا شده و نظریه ها و الگوهای مختلف را ارزیابی میکنیم. در پایان به بیان ساختار الگوی مورد استفاده در این تحقیق پرداخته میشود.
    ۳-۲٫ بازار
    قبل از پرداختن به مبحث اصلی مطالعه که پویایی تمرکز صنعتی و انحرافش از سطح یکنواخت در صنایع ایران میباشد، لازم است ابتدا اشارهای به تعریف و اجزای بازار (صنعت) شود. مبحث تعریف بازار و تعیین مرزهای آن در اقتصاد صنعتی از اهمیت زیادی برخودار است؛ زیرا اندازه‌گیری بسیاری از شاخصها تحت تاثیر ابعاد بازار قرار دارد. مثلاً برای اندازه گیری سهم بازار بنگاه ها و میزان تمرکز صنعتی در یک بازار، ابعاد بازار بسیار اثر گذار میباشد.
    تعریف بازار اولین قدم در تشخیص و تعیین قدرت بازار است. برای تعیین محدودیت رقابت که یک بنگاه با آن مواجه است، تعریف دقیق بازار ضروری و لازم است تا بتوان یک چارچوب کلی برای سیاست رقابت تهیه کرد. بازار را میتوان بر حسب ابعاد مختلفی تعریف کرد که از آن جمله بعد جغرافیایی و کالایی بازار بیشتر مورد توجه است (بلفلام و پیتز[۳۳]، ۲۰۱۰: ۳).
    با توجه به اهمیت تعریف صنعت و بازار و استفاده از معنی و مفهوم آن در این پژوهش، ابتدا تعاریف صنعت و بازار از نقطهنظرهای مختلف ارائه میشود.
    بنگاه ها و شرکتهایی که در یک بخش معین اقتصادی فعالیت میکنند و دارای خصایص مشترکی هستند، «صنعت» را تشکیل میدهند. لذا بنگاه های فعال در یک بخش اقتصادی را میتوان بر حسب وجوه تمایز و تفاوتهایشان به زیرگروه های مختلف تقسیم نمود، بهطوریکه محصول بنگاه هایی که در یک زیرگروه ردهبندی شدهاند، جانشین نزدیک میباشند و در عین حال برای محصولات بنگاه های سایر گروه ها جانشین دور میباشند و یا اصلاً جانشین نمی‌باشند. هر یک از این زیرگروه ها یک صنعت نام دارد. اما بازار به گروهی از خریداران و فروشندگان اطلاق میشود که جهت خرید و فروش با یکدیگر در ارتباط قرار میگیرند. از این رو برای تعریف بازار باید محدوده و مرزهای آن به دقت تعیین شود و صرفاً کالاهایی که به آن تعلق دارند را در نظر بگیریم. تعریف بازار همواره با بحث و جدلهایی همراه بوده است، زیرا اندازه و بزرگی بازار، قدرت انحصاری موثر در آن بازار را تحت تاثیر قرار میدهد. لذا به طور کل برای بازار دو بعد کالایی و جغرافیایی مطرح است. قابلیت جانشینی عنصر کلیدی در تعریف بازار میباشد. محصولاتی که جانشین بسیار نزدیک هستند در یک بازار و در کنار هم قرار می‌گیرند و بقیه کالاها خارج از آن بازار خواهند بود. برای تعریف دقیق و فنی قابلیت جانشینی از کشش متقاطع تقاضا استفاده میشود (خداداد کاشی، ۱۳۷۷: ۱۰-۹).
    بازارها میتوانند بر حسب دو بعد کالایی و جغرافیایی تعریف شوند که بنگاه ها آن را پوشش میدهند. در این بازارها، بنگاه ها کالاها و خدمات مشابه را از منظر خریداران تولید میکنند. در این مورد جانشینهای نزدیکی در طرف تقاضای صنعت وجود دارد. اما صنعت بر حسب گروهی از تولیدکنندگان تعریف شده است که جانشینهای نزدیکی از نقطهنظر بنگاه هستند. به عنوان یک قانون کلی انتظار میرود صنایع یک گروه وسیعی از بازار باشند (لیپکزنسکی و ویلسن[۳۴]، ۲۰۰۴: ۱۵۵).
    محیطی که بنگاه ها در آن فعالیت میکنند بازار نام دارد و تجزیه و تحلیل بازار نیازمند شناخت ساختار آن است. قدرت بازار نشان دهنده میزان انحصار هر بنگاه و متأثر از کارکرد اجزای متشکله ساختار بازار و حدود کنترل بنگاه در زمینه قیمت، محصول و نوع کالاهای تولیدی است. بهطور کلی ساختار بازار مبتنی بر تعداد و نحوه توزیع سهام بنگاه ها در یک اقتصاد میباشد. ساختار همچنین به اهمیت و مشخصات هر بازار در یک اقتصاد مرتبط است (فرگوسن، پاول و فرگوسن ج، گلنیس : ۱۹۹۸).[۳۵]
    ۳-۲-۱٫ عناصر و متغیرهای بازار
    مفاهیم ساختار، رفتار و عملکرد بازار تحت عنوان عناصر سه گانه بازار، در ادبیات اقتصاد صنعتی مطرح هستند که نحوه ارتباط این عناصر و چگونگی اثرگذاری متقابل آنها، مورد اختلاف نظر اقتصاددانان و دانشمندان مکاتب مختلف اقتصادی است. لذا جهت علیت بین این عناصر سهگانه، اختلاف اساسی مکاتب مختلف به حساب میآید.
    متغیرهای مربوط به هر بازار به سه دسته متغیرهای ساختاری، متغیرهای رفتاری و متغیرهای عملکردی تفکیک میشوند. متغیرهای ساختاری به نحوه در ارتباط قرار گرفتن اجزای بازار اشاره دارند. خصوصیات ساختاری گرایش به تغییر کردن نسبتاً آرام و کند دارد و اغلب میتوانند در کوتاهمدت ثابت باشند. از برجستهترین و مهمترین جنبهها و متغیرهای ساختاری میتوان توزیع اندازه و تعداد خریداران و فروشندگان که تمرکز را شامل میشود؛ شرایط ورود و خروج؛ ادغام عمودی و تنوع و تفاوت کالا را نام برد.
    متغیرهای رفتاری به الگوی رفتاری بنگاه ها جهت تطبیق خود با شرایط بازار مربوط می‌شوند. به طور کل میتوان متغیرهای رفتاری را هدفهای تجارت و کسب و کار؛ سیاستهای قیمتی؛ طرح محصول؛ برند یا مارک تجاری؛ تبلیغات؛ بازاریابی؛ تحقیق و توسعه؛ تبانی و سازش بنگاه ها و ادغام را نام برد (لیپکزنسکی، ویلسن و گادارد[۳۶]، ۲۰۰۵: ۱۰-۶).
    عملکرد اقتصادی از مجموعه آثار و نتایج فعالیتهای اقتصادی ناشی میشود و دارای ابعاد متنوعی است که به سه جنبه کارایی، پیشرفت فنی و عدالت در توزیع توجه بیشتری نشان میدهد (خداداد کاشی، ۱۳۷۷: ۱۸). متغیرهای عملکردی، نتیجه کار و کوشش بنگاه و کل بازار را اندازه گیری میکند و بیشتر جنبههایی مانند پیشرفت فنی و سودآوری را در بر میگیرد.
    از مهمترین متغیرهای عملکردی میتوان به سودآوری؛ رشد؛ کیفیت محصولات و خدمات؛ پیشرفتهای فنی و تکنولوژیکی و کارایی تخصیصی و تولیدی اشاره کرد (لیپکزنسکی، ویلسن و گادارد، ۲۰۰۵: ۱۰).
    در این مطالعه، از میان عناصر سهگانه بازار عمدتاً عنصر ساختار مورد توجه میباشد. ساختار بازار خود به وسیله انواع متغیرها قابل ارزیابی است که از آنجمله میتوان به تمرکز بازار، موانع ورود و تفاوت کالا اشاره نمود. بسیاری از دانشمندان و متخصصان اقتصاد صنعتی معتقدند جهت علیت از ساختار به سوی عملکرد میباشد. به این مفهوم که بسته به نوع ساختار، درجه رقابت و انحصار در بازارها مشخص میگردد؛ یعنی، انحصار در بازارهایی ظاهر میشود که ساختار آنها به نحوی است که امکان تسلط یک یا چند بنگاه را بر بازار فراهم مینماید (گرجی و ساداتیان، ۱۳۷۹).
    عامل تعیینکننده در تعریف بازار، تعداد، نحوه توزیع و قدرت بازار فروشندگان و خریداران است که تمرکز بازار خوانده میشود. در عمل، هیچ بازاری منطبق با شرایط آرمانی رقابت کامل نیست و آنچه واقعیت دارد رقابت ناقص است که در نهاییترین شکل آن به انحصار کامل می‌رسد. این تفاوتها، عمدتاً از سطح تمرکز بازار، مقیاس تولید، درجه تفاوت کالا و سهولت ورود (یا خروج) بنگاه های جدید به بازار ناشی میشود. شاید بتوان گفت تمرکز بیشتر، موجب رفتار انحصاری بیشتر و تمرکز کمتر، موجب رفتار رقابتیتر میشود (بخشی، ۱۳۸۲). هر چند به طور قطع نمیتوان ادعا نمود که با اندازه گیری تمرکز بازار، میتوان به میزان فعالیت انحصاری و قدرت انحصاری اعمال شده در بازارها پی برد؛ زیرا در بسیاری از بازارها، تمرکز و اندازه آن به طور قطعی معرف سطح رقابت یا انحصار نمیباشند.
    در بسیاری از موارد ممکن است اندازه گیری موانع ورود و صرفههای مقیاس مشکل باشد، از اینرو معمولاً برای شناسایی ساختار بازار از تمرکز و شاخصهایش استفاده می‌شود. سادهترین و عملیترین راه برای قضاوت در مورد رقابت و انحصار در بازارها، توجه به اندازه تمرکز است (ابونوری و غلامی، ۱۳۸۷).
    ۳-۳٫ انحصار
    بطور کلی انحصار، به وضعیتی از بازار اطلاق میشود که سهم یک یا چند بنگاه و یا شرکت از عرضه یا تقاضای بازار به میزانی باشد که قدرت تعیین قیمت و یا مقدار را در بازار دارا باشند و یا ورود اشخاص جدید به بازار با محدودیت مواجه باشد. بنگاه ها به دلایل مختلف میتوانند در موقعیت انحصاری قرار گیرند، در مواردی کارایی نسبی بالای بنگاه نسبت به سایر رقیبها سبب رشد بنگاه، تمرکز بازار و در نهایت موقعیت انحصاری آن میشود. در موارد دیگر بنگاه ها با همکاری، تبانی و سازش با سایر رقیبان یا حرکت استراتژیک خود، یا تبانی با مراکز تصمیم‌گیری و سیاستگذاران اقتصادی و سیاسی موفق به کسب قدرت انحصاری می‌شوند (پورپرتوی، دانشجعفری و جلالآبادی، ۱۳۸۶). روشن است که روش برخورد قانونگذاران و سیاستگذاران اقتصادی با این دو گروه انحصارگر در مقایسه با هم بسیار متفاوت خواهد بود.
    در بررسی مطالعات گذشته چنین بر میآید که در بسیاری از بازارهای صنعتی کشور تمرکز زیادی حکمفرماست و برخی بنگاه ها به فعالیتهای انحصاری مبادرت میورزند. مشکلی که قدرت انحصاری در بازارهای صنعتی کشور به وجود میآورد تنها در بازار فروش محصولات خلاصه نمیشود؛ بلکه به دلیل این که بسیاری از بنگاه های صنعتی در بازار خرید عوامل نیز دارای قدرت انحصاری هستند، لذا این بنگاه های انحصاری قادر به کنترل بنگاه های متوسط هستند و مانع از رشد بنگاه های کوچک میشوند. بنگاه های انحصاری همچنین از قدرت بیشتری برای جذب و به کارگیری نهاده های تولید برخوردارند و سرمایه و نیروی متخصص را به سمت خود جذب کرده و باعث تشدید قدرت انحصاری خود میشوند (بهشتی، صنوبر و فرزانه کجاباد، ۱۳۸۸).
    از نظر اقتصادی، انحصار یکی از ساختارهای متعارف بازار است. بازار به مفهوم یک نهاد و سازوکار اقتصادی دارای طیفی از ساختارهاست که از رقابت کامل آغاز و به انحصار کامل ختم میشود. در رقابت کامل، هیچیک از واحدها نمیتوانند محدودیت یا شرطی را بر دیگر واحدها اعمال کنند. همه فروشندگان و خریداران مجبورند در قیمت بازار خرید و فروش کنند. اما در انحصار، انحصارگر دارای قدرت اعمال محدودیت بر دیگران است و قیمت و مقدار را به نفع خود تعیین میکند. جنبه نامطلوب انحصار، همین قدرت اعمال محدودیت انحصارگر است (جلال‌آبادی و میرجلیلی، ۱۳۸۶).
    در مورد رقابت و انحصار، ذکر چند نکته لازم است. پیشگامان علم اقتصاد رقابت کامل را موثرترین تضمین دستیابی مصرفکنندگان به ارزانترین و با کیفیتترین کالاها و خدمات به شمار آوردهاند؛ هر چند که روند غالب در بسیاری از صنایع، به خصوص صنایع بزرگ، تمرکز بیشتر است و رقابت کامل عملاً در بسیاری زمینه ها وجود ندارد. اغلب صنایع بزرگ زیر نفوذ چند بنگاه قدرتمند قرار دارند (تمرکز بازار) و رقابت معمولاً در قالب تولید کالاهای جانشین است. رشد سریع سهم بازار بنگاه های بزرگ در کشورهای پیشرفته صنعتی موجب شد که دولت‌های آنها قوانین و مقررات مختلفی برای حفظ و تشویق رقابت نسبی وضع کنند که از جمله این قوانین، مقررات ضد انحصار است. در ایران این قوانین سابقه طولانی ندارد و از تصویب قانون رقابت زمان زیادی نمیگذرد؛ با این حال اختصاص این قانون در برنامه چهارم توسعه ایران حاکی از اهمیت این موضوع در اقتصاد ایران است.
    یکی از معروفترین معیارهای تشخیص انحصار که دولتها به کمک آن قادر به شناسایی و جلوگیری از ایجاد آنها میشوند، محاسبه شاخص تمرکز در یک صنعت یا یک بازار است. اشکال مختلف رقابت و انحصار میتوانند در متغیرهای کلی اقتصاد جامعه نیز اثر بگذارند. به همین دلیل لازم است با در اختیار داشتن شاخصهای کمی، نسبت به محدوده رقابت و انحصار در صنایع مختلف قضاوت درستی ارائه داد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      رابطه فرهنگ سازمانی با خلاقیت دبیران تربیت بدنی شهرستان¬های کهگیلویه و لنده۹۴- قسمت ۶ ...

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    متغیرهای انسانی
    – تعهد بالا به آموزش و توسعه
    – امنیت شغلی بالا
    – وجود افراد خلاق

    نمودار ۲-۲ متغیرهای خلاقیت و محرک ابتکار در سازمان( حقیقی، ۱۳۸۲)
    اصول حاکم بر خلاقیت
    ۱٫ خلاقیت متضمن پاسخی نو می باشد.
    ۲٫ پرورش خلاقیت نیازمند زمینه و روش های خاص است.
    ۳٫ خلاقیت با تغییر و نوآوری همراه است.
    ۴٫ اعمال روش ها و سیاستهای خشک و انعطاف پذیر باعث نابودی خلاقیت می شود.
    ۵٫ لازمه خلاقیت داشتن تفکر واگرا است.
    – ورت هایمر: توانایی نگاه جدید و متفاوت به یک موضوع.
    – واین من: توانائی خارج شدن از جهان مرسوم و رد شدن از تله تکرار و دوباره مرتب کردن طبقه ها (احمدی، ۱۳۸۸).
    روش های ایجاد تفکر خلاق
    برای ایجاد تفکر خلاق شیوه های متعددی وجود دارد که اما این شیوه ها را تحت عنوان شیوه تفکر در قالب ۷ مورد بررسی قرار می دهیم:
    ۱) شیوه استقرایی ( روش از جز به کل رسیدن):
    این روش عبارت است از روش از جز به کل رسیدن این روش که بوسیله پوزیتیویستها و طرفداران اصالت تجربه بوجود شده است. به دنبال دستیابی به یک شیوه جدید به یک نتیجه یا اصل کلی از طریق بررسی موارد جزیی است که به عنوان روش عملی مطرح است. استقرا مبتنی بر فرایندی ترکیبی است؛ زیرا در جریان آن اجزا سرهم می شوند تا تصویری از کل به دست آید.
    ۲) روش قیاسی:
    این روش بر روش برخلاف روش قبلی از کل به جز رسیدن است. یعنی از این قوانین کل به سری قوانین جزئی می رسیم.
    ۳) روش تمثیل یا مدلسازی:
    این روش تلاش می کند تا با تقلید از طبیعت به خلاقیت نائل شویم.
    ۴) شیوه اشراقی:
    اندیشیدن منبعث از جهش های درونی و نه براهین ( برهانها) ثابت و به اثبات رسیده را اصلاحا شیوه اشراقی گویند.
    ۵)روش تفکر خلاق:
    تفکر خلاق نوعی از تفکر است که در ان ذهن به طور عمیق با یک مسأله درگیر می شود و به تجسم و واضح سازی آن می پردازد و به منظور تنظیم کردن نتیجه تفکر یا دریافت مفاهیم جدید مبادرت به جرح و تعدیل آن می کند. فرایند خلاقیت مبتنی بر به کار گیری واقعیات است. افراد در هنگام تفکر خلاق بر این موضع واقف هستند که واقعیت ها آنچنان که باید شناخته نشده اند. بنابراین به شناسایی و کشف واقعیت ها می پردازند. بینش حاصل از این فرایند به قوه تصور در امر یافتن فکر های جدید کمک می کند زیرا منشأ فکر های جدید قوه تصور و تخیل است نه قدرت تعقل منطقی.
    ۶) تفکر سببی یا علی:
    این نوع تفکر را اندیشیدن به طور معکوس می گوید. یعنی اینکه به ارزیابی و بررسی یک رویداد و نتایج آن پرداختن. در این نوع تفکر با تحلیل و ارزیابی ریشه های حوادث و نتایج آنها وقایع آتی پیش بینی می شود و علت­های وقوع آنها ارزیابی می گردند.
    ۷) تفکر تحلیلی و قضاوتی:
    در این شیوه اطلاعات واقعی برای تعریف مسئله به تحلیل و ارزیابی منطقی واقعیات کسب می شود تا بتواند به عنوان مبنای تصمیم گیری مورد توجه واقع شود. موفقیت در اتخاذ این روش به میزان زیادی تحت تأثیر توان قضاوت و میزان تجارب گذشته است ( سلامی، ۱۳۹۰).
    اهمیت خلاقیت
    خلاقیت یکی از ابعاد مهم رفتار در داخل سازمان است. سازمان­ها بدون خلاقیت هرگز تغییر نمی کنند و کارکنانشان دچار رکود می شوند. در اداره امور سازمان خلاقیت و نوآوری نقش مهمی ایفا می کنند. توانایی مدیر در منظبق کردن و سازگار نمودن سازمان با شرایط جدید در محیط به ترتیبی که این شرایط و عوامل به نفع سازمان عمل می کنند به توانایی مدیر در نو اندیشی و یافتن راه های جدید ابتکار بستگی دارد. خلاقیت و نوآوری نتیجه کنجکاوی و معطوف کردن فکر و ذهن به موضوع به مسأله خاصی است که در اثر آن چیز جدیدی آفریده و یا کشف می شود. چیز تازه یا کشف شده ممکن است یک نظریه جدید یک محصول تکنیکی جدید در صنعت یا هرچیز تازه ی دیگری باشد. اکثر مدیران خلاقیت را پدیده ای اسرار آمیز می پندارند و بر این باورند که قدرت خلاق ناگهان و بدون دلیلی خاصی ظاهر می شود و چیزی نیست که بتوان آن را توضیح داد و یا تشریح کرد. اخیرا بر داشتی متفاوت از خلاقیت پدیدار گشته است و یا اینکه قدرت خلاقه علاوه بر اینکه می تواند ذاتی باشد اکتسابی نیز هست و می توان آن را در افراد پرورش داد. امروزه تشخیص داده شده است که قدرت آموزش در هر زمینه ای به این توانایی بستگی دارد که فرد بتواند به پدیده ها با دید تازه بنگرد و درآنها چیزهایی را ببینند که دیگران ندیدند و یا به گونه ای دیگر دیده اند (موسوی، ۱۳۸۲).
    عوامل مؤثر در خلاقیت
    اعتقاد بر این است که برای پرورش خلاقیت سه عامل باید تحقق یابد:
    ۱٫ مهارت های مربوط به خلاقیت.
    ۲٫ مهارت های مربوط به موضوع.
    ۳٫ انگیزه درونی (حسینی، ۱۳۷۸).
    مهارت های مربوط به خلاقیت:
    مهارت ­ها، نوعی از ویژگیهای شخصی هستند که موجب خلاقیت فردی می شوند و در بحث خلاقیت فردی توضیح داده خواهند شد. مهارت­ های مربوط به موضوع: این مهارت برای حل مسایل معین و اجرای کار خاص مورد نیاز است. برای نمونه فرد تنها در صورتی ممکن است در فیزیک هسته ای خلاق باشد که اطلاعاتی درباره آن داشته باشد. بنابراین انسانی قادر است در یک زمینه خلاق باشد که مهارت­ هایی درباره آن داشته باشد. علی رغم اهمیت مهارت نسبت به موضوع اگر فردی بالاترین مهارت را درباره موضوعی داشته باشد اما فاقد عنصر خلاقیت باشد هرگز قادر نخواهد بود کار خلاقی ارائه دهد. انگیزه درونی: اگر کسی دو مهارت مربوط به خلاقیت و موضوع را داشته باشد ولی انگیزه خلاقیت نداشته باشد نمی تواند به کار خود ادامه دهد. انگیزه در واقع انرژی لازم برای تحقق کار خلاق است. انگیزه درونی نقش سازنده تری در تحقق خلاقیت دارد و موجب می شود فعالیت به خاطر خود انجام شود زیرا خود کار جالب و لذت بخش است. در انگیزه بیرونی کار برای تحقق هدف بیرونی یعنی بر اساس عوامل خارجی یعنی بردن جایزه اجرای دستورات و مانند آنان انجام می شود که اغلب با رضایت مندی درونی همراه نیست. در هر حال انگیزه امری کاملا فردی است. یعنی یک کار معین برای فردی خاص در یک موقعیت زمانی ویژه ممکن است جالب باشد. چگونه می توان فهمید برای کاری انگیزه درونی وجود دارد؟ فرد با وجود انگیزه درونی چه می کند؟ چه می گوید؟ و چه احساسی دارد؟ قسمت اعظم انگیزه درونی علاقه است که منجر به تعهد به کار می شود چنانچه فردی با نهایت پشتکار به دقت به کاری بپردازد کار برای اون نشاط آور می شود انگیزه درونی موجب می شود فرد به همه مسایل جنبی را رها کند و برفعالیت اصلی متمرکز شود. برای پرورش خلاقیت تنها آموزش مطالب مناسب یا برنامه ریزی برای توسعه استعداد­های خلاق کافی نیست. بلکه باید کمک کرد که افراد نقاطی که انگیزه و مهارت ­ها بر یکدیگر تطابق دارند یا محل تقاطع خلاقیت و مهارت ها را تشخص دهند. محل تقاطع ترکیب پر قدرتی است زیرا در این منظقه امکان خلاقیت فعال شود ( فیضی، ۱۳۸۸).

    شکل ۲-۴ تقاطع مهارت­ های موضوع و انگیزه درونی ( فیضی، ۱۳۸۸).
    نحوه ترغیب به خلاقیت
    بعضی از افراد ظرفیت بیشتری برای خلاقیت دارند. محیط نقش مهمی در تشویق یا تجدید استعداد­های خلاق دارد؛ راه­های عمده ای که برای تقویت خلاقیت بکار می روند؛ عبارتند از:
    ۱٫ایجاد فضای خلاق؛
    ۲٫ اختصاص دادن بخشی از وقت افراد برای خلاقیت؛
    ۳٫ استفاده از سیستم دریافت پیشنهاد­ها؛
    ۴٫ ایجاد واحد ویژه خلاقیت و نوآوری ( عابدیان و همکاران، ۱۳۸۸).
    نقش مدیران در ایجاد سازمان­های خلاق
    در سازمان­های همیشه در حال بهبود مدیران نقش بسیار چشمگیر و حیاتی دارند. به گونه ای که مدیر قادر است زمینه لازم برای افزایش خلاقیت و نوآوری کارکنان را فراهم کند با رهبری خویش خلاقیت آنها بارور سازند ویا اینکه عملکرد او به صورتی باشد که مانع بروز خلاقیت و ابتکار گردد. یکی از شرایط لازم و ضروری برای خلاق سازی سازمان وجود مدیران خلاق در رأس سازمان است تا بتواند فرایند خلاقیت را در سازمان عملی کند. یعنی مدیر هم باید از نظر فردی و انسانی خلاق باشد و هم توانایی رشد پرورش خلاقیت و تسری خلاقیت به سازمان را داشته باشد ( احمدی، ۱۳۸۸).
    مدیران برای دست یافتن به خلاقیت باید:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

     

    توانایی ترکیب ایده های نوبا روشی مناسب و با حفظ پیوستگی بین ایده­ها برای آفرینش و تحقق اهداف و خواسته­ های سازمان داشته باشند.

    کارکنان خود را در تماس با پدیده­های جدید و مسائل تازه مشتریان قرار دهند.

    بین کارکنان و افرادی که متفاوت با آنان می اندیشند ارتباط دائم ایجاد کنند.

    ارتباطات را به گونه ای سامان دهنده که ارتباط بین افراد با اندیشه های گوناگون تشویق شود.

    باید فضای مناسب ایجاد کنند.

    ایده­ها وقتی پرورش می یابند که افراد مواجه شوند با:
    مسایل جدید
    افرادی که متفاوت با آن­ها فکر می کنند
    پدیده ای نو
    نمودار۲- ۳ پرورش ایده­ها( خطیری، ۱۳۹۰).
    موانع خلاقیت
    زمانی که قدرت نیروهای پیش برنده نسبت به نیرو­های بازدارنده کاهش یابد موانع خلاقیت بوجود می آید که این عوامل می تواند ناشی از:

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزیابی رابطه بین هزینه¬های نمایندگی و کارایی سرمایه¬گذاری در شرکت¬های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۸ ...

    در نهایت، با توجه به محدودیت‌های بالا و نحوه محاسبه متغیرها، ۶۷ شرکت طی سال‌های ۱۳۸۷ الی ۱۳۹۱ برای برآورد مدل‌های تحقیق انتخاب شده است.
    ۳-۵- روش تحقیق و گردآوری داده‌ها
    این تحقیق کاربردی است و طرح آن از نوع نیمه تجربی و پس رویدادی است. بنابراین، با بهره گرفتن از اطلاعات گذشته انجام می‌شود. این روش زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که داده‌ها از محیطی که به گونه‌ طبیعی وجود داشته یا از واقعه‌ای که بدون دخالت مستقیم محقق رخ داده، فراهم شود. به بیان دیگر، این روش برای انجام تحقیقاتی بکار می‌رود که محقق در جست و جوی علت یا علل روابط معینی است که در گذشته رخ داده و تمام شده است. بنابراین، این نوع طرح تحقیق از روایی بیرونی بالایی برخوردار است (نمازی، ۱۳۷۹: ۳۹).
    برای گردآوری اطلاعات نظری تحقیق نیز، از نشریات و کتب و همچنین پایگاه‌های اطلاعاتی در دسترس استفاده می‌شود. همچنین، داده‌های مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل، از اطلاعات صورت‌های مالی حسابرسی شده و گزارش هیأت‌مدیره به مجمع عمومی عادی شرکت‌ها استخراج می‌شود. به این منظور، بخش عمده‌ای از اطلاعات از طریق پایگاه‌های اطلاعاتی سازمان بورس اوراق بهادار تهران و پایگاه اطلاعاتی متعلق به مرکز مدیریت پژوهش و مطالعات اسلامی سازمان بورس اوراق بهادار تهران و سایر اطلاعات نیز از نرم افزارهای ره­آورد نوین و تدبیرپرداز استخراج می‌شود. در همین راستا، ابتدا داده ­های خام مربوط به متغیرهای تحقیق، برای شرکت‌های نمونه و سال‌های مورد بررسی جمع­آوری شده و با بهره گرفتن از نرم افزار Excel نسخه ۲۰۱۰، متغیرهای اصلی محاسبه می‌شوند. سپس با بهره گرفتن از نرم‌افزار EViews نسخه ۷، داده ­های گردآوری شده تجزیه و تحلیل شده و آمار توصیفی متغیرها و آزمون معناداری فرضیه ­ها مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
    ۳-۶- مدل تحقیق
    در این تحقیق، با توجه به نوع داده‌ها و روش‌های تجزیه و تحلیل موجود، برای آزمون فرضیه‌ها از مدل کلی رگرسیون داده‌های ترکیبی به شرح زیر استفاده می‌شود:

    که در آن، : متغیرهای وابسته مدل شامل عدم کارایی سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاری بیشتر از حد و سرمایه‌گذاری کمتر از حد، : مقدار ثابت، : ضرایب متغیرهای مستقل، : معیارهای هزینه‌های نمایندگی شامل نسبت هزینه‌های عملیاتی به فروش، نسبت گردش دارایی‌ها و تعامل بین فرصت‌های رشد و جریان‌های نقدی آزاد به عنوان متغیرهای مستقل، : ضرایب متغیرهای کنترلی مدل، : متغیرهای کنترلی مدل شامل اهرم مالی و اندازه شرکت و : جمله اخلال مدل است.
    با توجه مدل کلی بالا، مدل‌های مورد استفاده برای هر یک از فرضیه‌های اصلی تحقیق به شرح زیر ارائه شده است:
    مدل مورد استفاده برای آزمون فرضیه‌های فرعی مربوط به فرضیه اصلی اول:

    که در آن، متغیر وابسته عبارت از : عدم کارایی سرمایه‌گذاری شرکت در دوره ؛ : مقدار ثابت مدل و : ضرایب متغیرهای مدل؛ متغیرهای مستقل مدل شامل: : نسبت هزینه‌های عملیاتی به فروش شرکت در دوره ، : نسبت گردش دارایی‌های شرکت در دوره و : تعامل بین فرصت‌های رشد و جریان‌های نقدی آزاد شرکت در دوره ؛ متغیرهای کنترلی مدل شامل: : اهرم مالی شرکت در دوره و : اندازه شرکت در دوره ، و : جمله اخلال مدل است.
    مدل مورد استفاده برای آزمون فرضیه‌های فرعی مربوط به فرضیه اصلی دوم:

    که در آن، متغیر وابسته عبارت از : سرمایه‌گذاری بیشتر از حد شرکت در دوره ؛ : مقدار ثابت مدل و : ضرایب متغیرهای مدل؛ متغیرهای مستقل مدل شامل: : نسبت هزینه‌های عملیاتی به فروش شرکت در دوره ، : نسبت گردش دارایی‌های شرکت در دوره و : تعامل بین فرصت‌های رشد و جریان‌های نقدی آزاد شرکت در دوره ؛ متغیرهای کنترلی مدل شامل: : اهرم مالی شرکت در دوره و : اندازه شرکت در دوره ، و : جمله اخلال مدل است.
    مدل مورد استفاده برای آزمون فرضیه‌های فرعی مربوط به فرضیه اصلی سوم:

    که در آن، متغیر وابسته عبارت از : سرمایه‌گذاری کمتر از حد شرکت در دوره ؛ : مقدار ثابت مدل و : ضرایب متغیرهای مدل؛ متغیرهای مستقل مدل شامل: : نسبت هزینه‌های عملیاتی به فروش شرکت در دوره ، : نسبت گردش دارایی‌های شرکت در دوره و : تعامل بین فرصت‌های رشد و جریان‌های نقدی آزاد شرکت در دوره ؛ متغیرهای کنترلی مدل شامل: : اهرم مالی شرکت در دوره و : اندازه شرکت در دوره ، و : جمله اخلال مدل است.
    ۳-۷- متغیرهای تحقیق
    به منظور آزمون فرضیه‌ها، متغیرهای این تحقیق به سه گروه متغیرهای مستقل، وابسته و کنترلی تقسیم می‌شوند. متغیر مستقل و وابسته دو نوع از متغیرهایی هستند که در تحقیقات رفتاری، معمولاً برای آزمون فرضیه ­ها مورد استفاده قرار می­گیرند. متغیر مستقل که گاه متغیر درونداد یا محرک نامیده می‌شود، علت احتمالی متغیر وابسته است. متغیر وابسته نیز، معلول احتمالی است که گاه متغیر پاسخ یا برونداد نامیده می‌شود. متغیرهایی که لازم است تأثیر آن‌ ها از بین برود نیز، متغیرهای کنترل نامیده می‌شود (آذر و مؤمنی، ۱۳۸۴: ۱۲-۱۱).
    ۳-۷-۱- متغیر وابسته
    در این تحقیق، همانند یانگ و جیانگ (۲۰۰۸) از عدم کارایی سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاری بیشتر از حد و سرمایه‌گذاری کمتر از حد به عنوان متغیرهای وابسته استفاده می‌شود. یانگ و جیانگ (۲۰۰۸) در تحقیق خود سرمایه‌گذاری را به عنوان وجه نقد پرداختی شرکت برای تحصیل یا ساخت دارایی‌های ثابت، دارایی‌های نامشهود یا سایر دارایی‌های غیرجاری تقسیم بر کل دارایی‌های آغاز دوره، در نظر گرفته‌اند.
    برای محاسبه سرمایه‌گذاری بیشتر (کمتر) از حد نیز از مدل بیدل و همکاران (۲۰۰۹) به صورت زیر استفاده می‌شود:

    در مدل بالا، : نشان‌دهنده رشد فروش است که از تقسیم تغییرات فروش به فروش اول دوره، حاصل می‌شود و : معیار سرمایه‌گذاری آتی است که روش محاسبه آن در قسمت قبل توضیح داده شد. اگر سرمایه‌گذاری سال آینده (آتی) متفاوت از رشد فروش باشد، شرکت با عدم کارایی سرمایه‌گذاری مواجه است. در این صورت، اگر سرمایه‌گذاری سال آینده (آتی) بیشتر از رشد فروش باشد، باقیمانده مدل بالا مثبت و به این معناست که سرمایه‌گذاری بیشتر از حد انجام شده و اگر سرمایه‌گذاری سال آینده کمتر از رشد فروش باشد، باقیمانده مدل بالا منفی و به این معناست که سرمایه‌گذاری کمتر از حد انجام شده است.
    ۳-۷-۲- متغیرهای مستقل
    متغیرهای مستقل تحقیق حاضر، معیارهای هزینه‌های نمایندگی است که به شرح زیر اندازه گیری می‌شود:
    نسبت هزینه‌های عملیاتی به فروش: نسبت هزینه‌های عملیاتی به فروش، معیاری از افراط‌گرایی مدیریت در انجام مخارج اختیاری است. نسبت مزبور، چگونگی کنترل هزینه‌های علمیاتی شرکت توسط مدیران را اندازه گیری کرده و به عنوان معیار مستقیم هزینه‌های نمایندگی به کار می‌رود. به عبارت دیگر هر چه این نسبت بالاتر باشد هزینه‌های نمایندگی بیشتر خواهد بود (آنگ و همکاران، ۲۰۰۰: ۸۹).

    که در آن، : هزینه‌های عملیاتی، و : فروش شرکت i در دوره t است.
    نسبت گردش دارایی‌ها: این نسبت، معیاری از کیفیت مدیریت دارایی‌های شرکت‌هاست. نسبت گردش دارایی‌ها، چگونگی استفاده و بهره‌وری از دارایی‌های شرکت توسط مدیران، برای ایجاد فروش بیشتر در قبال استفاده از منابع در اختیار مدیر را اندازه‌گیری کرده و به عنوان معکوس برای هزینه‌های نمایندگی به کار می‌رود، به این معنی که هر چه ابن نسبت بالاتر باشد، هزینه‌های نمایندگی کمتر خواهد بود (آنگ و همکاران، ۲۰۰۰، ۸۹).
    AssTit =
    که در آن، Assett: میانگین مجموع دارایی‌های شرکت i در دوره t است.
    تعامل بین فرصت‌های رشد و جریان‌های نقدی آزاد: به اعتقاد جنسن (۱۹۸۶)، ترکیب جریان‌های نقدی آزاد با فرصت‌های رشد پایین، باعث ایجاد هزینه‌های نمایندگی می‌شود. نگهداری جریان‌های نقدی آزاد موجب کاهش توانایی بازار سرمایه برای نظارت بر تصمیم‌های مدیران می‌شود. از این رو، افزایش جریان‌های نقدی آزاد، موجب افزایش منابع تحت کنترل و قدرت مدیران می‌شود که در نتیجه افزایش هزینه‌های نمایندگی را به دنبال خواهد داشت. در تحقیق حاضر از نسبت Q- ‌توبین که عموماً به عنوان معیاری از عملکرد مدیریت به کار می‌رود، به عنوان شاخص و معیار فرصت‌های رشد استفاده می‌شود. اعتقاد بر این است که عملکرد ضعیف مدیریت، احتمالاً باعث اخذ تصمیم‌هایی می‌شود که هزینه‌های نمایندگی را افزایش خواهد داد. از این رو، نسبت Q‌- توبین پایین‌تر که بیانگر عملکرد ضعیف مدیران است، نشان دهنده وجود مشکلات نمایندگی است. در تحقیق حاضر، مطابق با تحقیقات مهدوی و منفرد مهارلوئی (۱۳۹۰) و دوکاس و همکاران (۲۰۰۰) نسبت Q- توبین از طریق فرمول زیر محاسبه می‌شود:

    که در آن؛ MVOCE: ارزش بازار سهام عادی در پایان سال، PSLV: ارزش نقد شوندگی سهام ممتاز در پایان سال، BVOLTD: ارزش دفتری بدهی‌های بلند مدت در پایان سال، BVOSHTA: ارزش دفتری دارایی­ های جاری در پایان سال، BVOSHTL: ارزش دفتری بدهی های جاری در پایان سال، و BVOTA: ارزش دفتری کل دارایی­ ها در پایان سال است.
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    در تحقیق حاضر، مطابق با تحقیقات مهدوی و منفرد مهارلوئی (۱۳۹۰)، دوکاس و همکاران (۲۰۰۰) و جرکوس و همکاران[۶۷] (۲۰۱۰)، شرکت­های مورد بررسی با بهره گرفتن از میانه نسبت Q- توبین به دو گروه شرکت‌های با رشد بالا و شرکت­های با رشد پایین تقسیم می‌شود. به شرکت­هایی که در آن­ها نسبت Q- توبین بالاتر از میانه باشد عدد صفر، و به شرکت­هایی که در آن­ها نسبت Q- توبین پایین‌تر از میانه باشد عدد یک اختصاص می­یابد. ضمناً، برای محاسبه جریان­های نقدی آزاد نیز، از مدل لی‌هن و پولسن[۶۸] (۱۹۸۹) به شرح زیر استفاده می‌شود:

    که در آن؛ FCF: جریان­های نقدی آزاد، OIBD: سود عملیاتی قبل از کسر هزینه استهلاک، CITAXP: مالیات بر درآمد پرداختی شرکت، INTEXP: هزینه­ های بهره، DIVP: سودهای پرداختی به سهامداران، و TA: جمع ارزش دفتری دارایی­ های شرکت است. با ضرب دو عامل بالا در یکدیگر (نسبت Q- توبین و جریان­های نقدی آزاد)، هزینه‌های نمایندگی بدست می­آید. در نتیجه، بالاتر بودن حاصل ضرب مذکور بیانگر هزینه‌های نمایندگی بالاتری برای شرکت است ( به نقل از مهدوی و منفرد مهارلوئی، ۱۳۹۰).
    ۳-۷-۳- متغیرهای کنترلی
    دلیل استفاده از متغیر‌های کنترلی، کنترل تأثیر عوامل شناخته شده و ناشناخته در رابطه بین متغیر‌های وابسته و مستقل اصلی است. در پزوهش حاضر، مطابق با تحقیقات وردی (۲۰۰۶)، بیدل و همکاران (۲۰۰۹) و گارسیا لارا و همکاران (۲۰۱۰) از متغیر‌های کنترلی به شرح زیر استفاده می‌شود.
    اهرم مالی: اهرم مالی به حد و اندازه­ای که یک شرکت از طریق وام یا استقراض، تأمین­مالی نموده است، دلالت دارد. به‌عبارت دیگر، اهرم مالی بیانگر میزان هزینه­ های ثابت مالی از قبیل بهره یا سود ثابت وام­ها در شرکت است. یکی از مهم­ترین مقیاس­های اهرم، نسبت بدهی است که از تقسیم بدهی­ها به دارایی­ ها بدست می ­آید (بزرگ­اصل، ۱۳۸۵). علی­رغم سودمندی شاخص ­های مبتنی بر بازار برای سنجش اهرم مالی و سودآوری، به­نظر می‌رسد به­ دلیل وجود وقفه­های معاملاتی طولانی مدت یا اندک بودن حجم مبادلات سهام بسیاری از شرکت­های مورد بررسی، کاربرد شاخص ­های مذکور از قابلیت اتکای کافی برخوردار نمی ­باشد. افزون بر این، یافته­ های تحقیقات تجربی انجام شده در بورس اوراق بهادار تهران حاکی از نبود کارایی، حتی در سطح ضعیف است (نمازی و شوشتریان، ۱۳۷۴ و نمازی، ۱۳۸۲). بنابراین، به‌نظر می‌رسد متغیرهای مبتنی بر ارزش دفتری از قابلیت اتکای بیشتری برخوردار باشند. بنابراین، در تحقیق حاضر از نسبت کل بدهی به کل دارایی‌ها به عنوان معیار اهرم مالی استفاده می‌شود.
    اندازه شرکت: برای سنجش اندازه شرکت از معیارهای متفاوتی از قبیل ارزش بازار، فروش و مجموع دارایی‌های شرکت استفاده می­ شود. استفاده از ارزش بازار در شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، به­ دلیل وجود شرایط تورمی اقتصاد ایران و نامربوط بودن اقلام دارایی­ ها بر اساس ارزش­های تاریخی، دارای مزیت است. با این وجود، به­ دلیل وجود وقفه­های معاملاتی طولانی مدت یا اندک بودن حجم مبادلات انجام شده بر روی سهام بسیاری از شرکت­های مورد بررسی، کاربرد معیار مذکور از قابلیت اتکای کافی برخوردار نمی ­باشد و در صورت انتخاب این معیار به عنوان شاخص اندازه شرکت، لازم است محدودیت دیگری برای انتخاب نمونه اضافه شود که این موضوع کاهش تعداد اعضای نمونه و در نتیجه کاهش تعمیم‌پذیری تحقیق را در پی خواهد داشت. استفاده از معیار فروش نیز نسبت به معیار مجموع دارایی­ ها مزیت دارد. زیرا رقم فروش نسبت به مجموع دارایی­ ها مربوط­تر است و معمولا با افزایش تورم، فروش نیز افزایش می­یابد ولی مبلغ دارایی‌های قبلا تحصیل شده، تغییر نمی­ کند. بنابراین، در تحقیق حاضر، از لگاریتم طبیعی فروش شرکت i در دوره t برای سنجش اندازه شرکت استفاده می‌شود (ستایش و کاظم‌نژاد، ۱۳۸۸).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۳-۸- روش تجزیه و تحلیل داده ­ها و آزمون فرضیه ­ها
    برای تحلیل­های تجربی عموماً سه نوع داده قابل دسترس است:
    ۱٫ داده ­های سری زمانی: در داده ­های سری زمانی، مقدار یک یا چند متغیر در طول یک دوره زمانی مشاهده می‌شود.
    ۲٫ داد­ه­های مقطعی[۶۹]: در داده ­های مقطعی، مقادیر یک یا چند متغیر برای چندین واحد اقتصادی (مشاهدات نمونه ­ای) برای یک زمان مشخص جمع­آوری می‌شود.
    ۳٫ داده ­های ترکیبی[۷۰]: در داده ­های ترکیبی، عناصر هر دو دسته از داده ­های سری زمانی و مقطعی وجود دارد. یعنی اطلاعات مربوط به داده ­های مقطعی در طول زمان مشاهده می‌شود. به بیان دیگر، چنین داده ­هایی دارای دو بعد می­باشند که یک بعد آن مربوط به واحدهای مختلف در هر مقطع زمانی خاص است و بعد دیگر آن مربوط به زمان می­باشد (گجراتی، ۲۰۰۴: ۲۶).
    در این تحقیق با توجه به نوع داده ­ها و روش­های تجزیه و تحلیل موجود، برای بررسی رابطه بین هزینه‌های نمایندگی و کارایی سرمایه‌گذاری در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از مدل ‌رگرسیون حداقل مربعات معمولی به روش داده ­های ترکیبی استفاده می‌شود.
    ۳-۸-۱- آزمون ریشه واحد در داده‌های ترکیبی
    به علت غیرایستا[۷۱] بودن بیشتر متغیرهای اقتصادی، برآورد الگوهای اقتصادسنجی در سری‌های زمانی به کمک این متغیرها باعث بروز رگرسیون کاذب[۷۲] می‌شود. بنابراین، به کارگیری متغیرهای اقتصادی در الگوهای اقتصادسنجی به انجام آزمون‌های پایایی منوط شد. اما بحث پایایی و هم‌جمعی متغیرها و آزمون‌های مربوط، در حالتی که از داده‌های ترکیبی مقطعی- سری زمانی استفاده می‌شود، با حالتی که داده‌ها به صورت سری‌های زمانی است، تفاوت عمده‌ای دارد. پارامترهای (گشتاورهای) مربوط به متغیرهای هر مدل اعم از مستقل و وابسته باید در طول زمان در یک مدل رگرسیونی از نوع سری زمانی ثابت باشد، که برای تعیین ایستایی (پایایی) متغیرهای مدل از آزمون ریشه واحد[۷۳] استفاده می­ شود. ایستایی به دو صورت ضعیف و قوی وجود دارد که در ادبیات اقتصادسنجی بیشتر مفهوم ایستایی ضعیف مد نظر است. یک متغیر زمانی دارای ایستایی ضعیف می‌باشد که میانگین متغیر در طول زمان ثابت باشد و با تغییر زمان آغاز و پایان سری تغییر نکند، واریانس متغیر در طول زمان ثابت باشد و با تغییر زمان آغاز و پایان سری تغییر نکند و کوواریانس میان مقادیر متغیر در زمان‌های مختلف تنها تابعی از میزان فاصله زمانی بین مقادیر آن باشد و به زمان بستگی نداشته باشد (عباسی‌نژاد، ۱۳۸۰: ۱۸۹-۱۸۵).
    آزمون‌های ریشه واحد داده‌های ترکیبی که عموماً مورد استفاده قرار می‌گیرد عبارتند از آزمون­های لوین[۷۴]، لین[۷۵] و چو[۷۶] (۲۰۰۲)، ایم[۷۷]، پسران[۷۸] و شین[۷۹] (۱۹۹۷)، دیکی فولر تعمیم یافته[۸۰] (۱۹۸۱)؛ فلیپس- پرون[۸۱] (۱۹۹۸) و هاردی[۸۲] (۲۰۰۳). چنانچه آزمون‌های ریشه واحد، ناایستا بودن متغیرها را نشان دهد، باید از آزمون‌های هم‌جمعی داده‌های ترکیبی پدرونی[۸۳] و کائو[۸۴] استفاده کرد (بالتاجی، ۲۰۰۵: ۲۵۳).
    ۳-۸-۲- چارچوب کلی مدل رگرسیون به روش داده ­های ترکیبی
    داده ­های ترکیبی، شامل عناصر هر دو دسته از داده ­های سری زمانی و مقطعی است. نحوه چیدمان این نوع داده ­ها، به دو صورت انجام می‌شود:
    در نوع اول، داده ­های یک واحد مقطعی برای T سال در کنار هم قرار می­گیرد و سپس این عمل برای واحد مقطعی دوم و واحدهای بعدی تکرار می‌شود. این نحوه چیدمان داده ­ها را اصطلاحاً «داده ­های تلفیقی» می­گویند.
    نوع دوم چیدمان داده ­های ترکیبی نیز، قرار دادن داده ­های واحدهای مقطعی در هر سال در کنار هم است. به گونه­ ای که این روند برای سال­های بعد تکرار می‌شود. نحوه چیدمان داده ­ها به این صورت را اصطلاحاً «داده ­های تابلویی» می­گویند.
    چارچوب کلی آماری داده‌های ترکیبی به صورت زیر می‌باشد:

    به طوری که در این رابطه، متغیر وابسته و در برگیرنده متغیرهای توضیحی می‌باشد. تعداد شرکت‌ها (مشاهدات نمونه‌ای) و بیانگر زمان است. اسکالر و دارای بعد که در آن تعداد متغیرهای توضیحی می‌باشد. جزء خاص مقطع‌های زمانی[۸۵] و اثرات باقی مانده[۸۶] است (بالتاجی[۸۷]، ۲۰۰۵: ۱۱).
    مدل‌های رگرسیون داده ­های ترکیبی، با بهره گرفتن از روش اثرات تلفیقی[۸۸] و داده‌های تابلوئی به روش اثرات ثابت[۸۹] یا اثرات تصادفی[۹۰] برآورد می‌شود. در روش اثرات اثرات تلفیقی فرض بر این است که ها برای برش‌های مقطعی ثابت است ( ). مدل اثرات ثابت مدلی است که در آن عرض از مبدأ بین واحدها تغییر می­ کند، به طوری که در این مدل عرض از مبدأ هر واحد از واحد دیگر متفاوت است، اما عرض از مبدأ هر واحد طی زمان ثابت است. در روش اثرات تصادفی نیز، فرض می‌شود تفاوت بین شرکت‌ها تصادفی بوده که در این صورت یک جزء تصادفی مانندU1 به معادله اضافه می‌گردد (همان، ۲۰۰۵: ۱۱). برای تشخیص روش تخمین مناسب باید آزمون‌های مختلفی انجام داد.
    ۳-۸-۳- آزمون قابلیت ادغام (F لیمر)
    به منظور گزینش یکی از روش‌های داده‌های تابلوئی یا داده‌های تلفیقی، از آزمون F لیمر استفاده شده است. آماره آزمون F لیمر تعیین می‌کند که آیا عرض از مبدأ جداگانه برای هر یک از مقاطع یا دوره‌ها وجود دارد یا خیر؟ در صورتی که بین مشاهدات، ناهمگنی یا تفاوت‌های فردی وجود داشته باشد، از روش داده‌های تابلوئی و در غیر این‌صورت، از روش داده‌های تلفیقی استفاده می‌شود. زیرا داده‌ها فقط روی هم انباشت شده‌اند و تفاوت بین آن‌ ها لحاظ نشده است. در آزمون F لیمر، فرضیه صفر بیانگر یکسان بودن عرض از مبدأها (داده‌های تلفیقی) و فرضیه مقابل، نشان‌دهنده ناهمسانی عرض از مبدأها (داده‌های تابلوئی) است.
    بالتاجی (۲۰۰۵) با فرض نرمال بودن توزیع جملات اختلال آماره مورد نیاز برای انجام این آزمون را این‌گونه بیان می کند (همان، ۲۰۰۵: ۵۹):

    مجموع مربعات پسماندهای مقید حاصل از روش حداقل مربعات معمولی

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزیابی رابطه¬ی نظریه¬ی وابستگی منبع مبتنی بر ایزو۹۰۰۰، با عملکرد عملیاتی شرکت¬های دارای گواهینامه¬ی ایزو۹۰۰۰؛ مطالعه¬ی موردی (شرکت¬های استان گیلان)- قسمت ۷ ...

    کارکنان برای نقش و سهم خود امیدوار و دلگرم گردیده و آن را تشخیص دهند.
    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    مزایا:
    افراد نسبت به اهداف سازمان آگاه شده و در جهت رسیدن به آنها تشویق می­شوند.
    ارتباطات غیرضروری بین سطوح سازمانی کاهش می­یابد.
    اصل سوم: مشارکت کارکنان[۴۲]
    کارکنان، جوهره­ی سازمان بوده و مشارکت آنها باعث خواهد گردید تا توانایی­هایشان مزیت سازمان محسوب گردد. انگیزه، تعهد و مشارکت کارکنان نسبت به سازمان، نوآوری و خلاقیت در پیشبرد اهداف سازمان را به ارمغان خواهد آورد. ایجاد مسئولیت پاسخگویی کارکنان در رابطه با عملکردشان و همچنین ایجاد اشتیاق در مشارکت و همکاری ایشان، زمینه­ بهبود مستمر در سازمان خواهد بود.
    بکارگیری اصل مشارکت کارکنان در سازمان عموماً باعث می­گردد که:

     

     

    کارکنان، اهمیت همکاری و نقش خود را در سازمان درک کنند.

    کارکنان، محدودیت­های عملکردشان را شناسایی کنند.

    کارکنان، مالکیت مسائل را پذیرفته و مسئولیت حل آنها را عهده دار شوند

    کارکنان، عملکرد خود را در راستای مقاصد و اهداف شخصی ارزیابی نمایند.

    کارکنان، فعالانه فرصت­های افزایش صلاحیت، دانش و تجربه­ی خود را جستجو نمایند.

    کارکنان، آزادانه دانش و تجربیات خود را به اشتراک گذارند.

    کارکنان، آشکارا در خصوص مسائل و عواقب آن بحث کنند.

    مزایا:
    خلاقیت­ و نوآوری در تحقق بخشیدن به اهداف سازمان.
    کارکنان به مشارکت در جهت بهبود مداوم برانگیخته می­شوند.
    کارکنان باید در مقابل عملکرد خود پاسخگو باشند.
    کارکنان در سازمان دارای انگیزه بوده و متعهد خواهند شد.
    اصل چهارم: رویکرد فرایندی[۴۳]
    نتایج مورد نظر در سازمان هنگامی­که فعالیت­ها و منابع مرتبط به صورت فرایندی مدیریت می­شوند، با اثر بخشی بیشتر حاصل می­گردد. رویکرد فرایندی باعث هزینه­ کمتر و چرخه­ی زمانی کوتاه­تر در استفاده از منابع بوده و نتایج بهبود یافته، سازگار و قابل پیش ­بینی را برای سازمان به ارمغان خواهد آورد. همچنین رویکرد فرایندی بر فرصت­های بهبود متمرکز خواهد گردید و آنها را اولویت­ بندی می­نماید.
    بکارگیری اصل رویکرد فرایندی در سازمان عموماً باعث می­گردد که:

     

     

    فعالیت­های ضروری به منظور دستیابی به نتایج مورد نظر به صورت سیستمی تعریف شوند.

    مسئولیت و پاسخگویی برای مدیریت فعالیت­های کلیدی به صورت شفاف ایجاد گردد.

    قابلیت فعالیت­های کلیدی اندازه ­گیری و تجزیه و تحلیل گردد.

    فصول مشترک فعالیت­های کلیدی در تعامل بابخش­های سازمان شناسایی گردد.

    بر عواملی نظیر منابع، روش­ها و مواد فعالیت­های کلیدی سازمان را بهبود خواهند بخشید، تمرکز گردد.

    مزایا:
    کاهش هزینه­ها و کاهش زمان سیکل محصول از طریق استفاده­ی بهینه از منابع.
    نتایج بهبود یافته، سازگار و قابل پیش­بینی.
    تمرکز بر فرصت­های بهبود.
    اصل پنجم: رویکرد سیستمی به مدیریت[۴۴]
    شناسایی، درک و مدیریت فرایندهای مرتبط بهم به عنوان یک سیستم، کارآیی و اثربخشی سازمان را در دستیابی به اهداف سازمان را ایجاد نموده و توسعه می­بخشد.
    بکارگیری اصل رویکرد سیستمی به مدیریت در سازمان عموماً باعث می­گردد که:

     

     

    یک سیستم برای دستیابی به اهداف سازمانی در بهترین حالت کارآمدی و اثربخشی آن پایه­ریزی گردد.

    وابستگی دوطرفه بین فرایندهای سیستم درک گردد.

    نقش­ها و مسئولیت­های موردنیاز برای دستیابی به اهداف مشترک بهتر درک گردیده و از این بابت موانع بین بخشی کاهش یابد.

    قابلیت­های سازمانی درک شده و قیود منابع قبل از عمل ایجاد گردد.

    تعریف و هدف­گذاری برای اینکه فعالیت­های ویژه در یک سیستم چگونه باید عمل نمایند.

    سیستم بر پایه­ اندازه ­گیری­ها و ارزیابی­هایش به صورت مستمر بهبود یابد.

    مزایا:
    انسجام بهتر فرایندها که باعث دستیابی به نتایج مطلوب­تری خواهد شد.
    قابلیت تمرکز کوشش­ها بر فرایندهای کلیدی.
    ایجاد اعتماد بین بخشی سازگار، کارا و مؤثر در سازمان.
    اصل ششم: بهبود مستمر[۴۵]
    در بهبود مستمر عملکرد سراسری سازمان باید یک هدف پایدار برای آن سازمان باشد. در این حالت قابلیت سازمانی بهبود یافته، مزیت عملکردی هر سازمان خواهد گردید و همترازی فعالیت­های بهبود در تمامی سطوح سازمان به منظور تصمیم ­گیری راهبردی ایجاد خواهد گردید و در نهایت با اصل استقرار بهبود مستمر در سازمان، انعطاف برای واکنش در برابر فرصت­ها پدید خواهد آمد.
    بکارگیری اصل بهبود مستمر در سازمان عموماًباعث می­گردد که:

     

     

    یک رویکرد جامع و سازگار در تمام سازمان برای بهبود مستمر عملکرد بکار گرفته شود.

    منابع انسانی آشنا به روش­ها و ابزار بهبود مستمر ایجاد گردد.

    بهبود مستمر در محصولات، فرایندها و سیستم­ها یک هدف مشترک برای یکایک کارکنان سازمان تعریف گردد.

    مقاصدی برای هدایت و اقداماتی برای ردگیری بهبود مستمر ایجاد گردد.

    بهبودهای صورت گرفته، تشخیص داده شده و تصدیق گردند.

    مزایا:
    انعطاف پذیری در جهت دستیابی سریع به فرصت­های موجود.
    تنظیم فعالیت­های بهبود در کل سازمان در قالب یک برنامه­ی استراتژیک.
    عملکرد مفید از طریق بهبود قابلیت­های سازمانی.
    اصل هفتم: تصمیم ­گیری بر مبنای واقعیت­ها[۴۶]

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      احساس عدالت و رابطه آن با گرايش های سياسی مطالعه شهر تهران- قسمت 57 ...

    در واقع خلاف نظر مارکس که طبقات (اقتصاد) را عاملی مهم در ایجاد نابرابریهای اجتماعی (بیعدالتی) دانسته و انقلاب (گرایش سیاسی رادیکال) را تنها راه حل برای مقابله با آن میداند؛ نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که رابطه معناداری میان طبقات و گرایشهای سیاسی مختلف وجود ندارد بلکه این رابطه میان نیازهای مختلف افراد در طبقات اجتماعی آنها و نوع گرایشهای سیاسی است. به عبارتی طبقات بهخودیخود در جامعه ایران منجر به شکلگیری نابرابریها و به عبارتی احساس بیعدالتی نشده است بلکه همانطور که امیراحمدی نیز در رویکرد تضاد اشاره داشته است، طبقات مختلف اجتماعی با نیازهای متفاوتی مواجه بوده و عدم توجه به نیازهای طبقات مختلف اجتماعی منجر به بروز نارضایتیها و گرایشهای سیاسی متفاوت شده است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    در واقع منافع طبقاتی است که تعیینکنندهی نوع گرایشهای سیاسی است نه خود طبقات. بطور کلی میتوان گفت نابرابریها در ذات طبقات وجود ندارند بلکه وجود نابرابری میان طبقات- در جامعه مورد مطالعه- امری طبیعی پنداشته شده است. میتوان گفت طبقات اجتماعی در ایران به معنایی که در کشورهای غربی وجود دارد، شکل نگرفته است. از اینرو صرفاً قرارگیری در طبقات اجتماعی منجر به رضایت/نارضایتی سیاسی و گرایشهای سیاسی رادیکال، اصلاحطلب و یا محافظه‌کار نخواهد شد بلکه نابرابریها از عدم برآورده شدن نیازهای خاص طبقات جلوهگر میشود.
    بطور خلاصه آنچه از پژوهش حاضر حاصل شده است نشان دهندهی آن است که گرایش سیاسی در طبقه متوسط علاوه بر احساس عدالت اجتماعی تحت تأثیر احساس عدالت اقتصادی قرار می‌گیرد. علاوه بر این نوع گرایش سیاسی طبقه اجتماعی پایین بیشتر تحت تأثیر احساس عدالت اجتماعی است.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    علاوه بر این برخلاف برخی نظریات (نظیر دوورژه در رویکرد تضاد، نظریات کنش متقابل نمادین) و یافتههای حاصل از پیشینه پژوهش؛ متغیرهایی نظیر سن، تاهل، میزان تحصیلات و استفاده از رسانه رابطه معناداری با هیچیک از گرایشهای سیاسی نداشتند. جنس نیز در آزمونهای معناداری رابطه معناداری با گرایشهای سیاسی نداشت.
    در نهایت بر اساس یافتههای حاصل از پژوهش شاید بتوان گرایشهای سیاسی را به صورت یک طیف در نظر گرفت که در یک سوی آن گرایش سیاسی محافظهکار و در مقابلش گرایش سیاسی رادیکال قرار دارد. در میان دو سر طیف نیز گرایش سیاسی اصلاحطلبی وجود دارد. در حالیکه گرایش سیاسی محافظهکار با مولفه های دینداری و رضایتمندی سیاسی بالا مشخصهسازی میشود. گرایش سیاسی رادیکال با عدم مناسکگرایی، کاهش احساس عدالت سیاسی و رضایتمندی سیاسی شناخته میشود. در واقع عدم رضایتمندی سیاسی مرزی تفکیکی میان اصلاحطلبی و گرایش سیاسی رادیکال است. تا زمانیکه با احساس بیعدالتی مواجه باشیم در قلمرو اصلاحطلبی قرار داریم. هرچه میزان نارضایتی سیاسی افزایش یابد در جهت گرایش سیاسی رادیکال گام خواهیم برداشت.
    6-5 پیشنهادها

    توجه سیاستگذاران اجتماعی- سیاسی به نیازهای مختلف شهروندان در طبقات مختلف اجتماعی-اقتصادی.
    کاهش دامنه فعالیتهای دولت در جامعه به منظور کاهش سیاسی شدن نارضایتیها
    ایجاد زمینهای برای بهرهمندی از پژوهشها و یافتههای دانشجویان، تا ضمن پیشگیری از انجام تحقیقات موازی در سازمانهای مختلف، انرژی و زمان صرف شده در کتابخانهها معطل نماند.
    7-5 محدودیتهای پژوهش

    محدودیت زمانی از مهمترین مشکلات در پژوهش حاضر بوده است. از آنجا که بر اساس قوانین جدید دانشگاه، دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد به تکمیل دوره تحصیلی خود در 4 ترم ملزم شدهاند. زمان مقرر برای تکمیل پژوهشهایی در این سطح کافی نیست، پژوهشگران در مراحل نهایی با کمبود زمانی روبرو میشوند و ناگفته پیداست که این عامل علاوه بر ایجاد استرس و فشارهای روانی برای محقق، منجر به کاهش کیفیت کار خواهد شد.
    کم سابقه بودن موضوع تحقیق یکی از عواملی بود که دسترسی به منابع را محدود میکرد اما عامل ثانویهای که در روند پژوهش عاملی بازدارنده بود، عدم پرداخت هزینه سایتهای لاتین از سوی دانشگاه بود که سطح دسترسی محقق به منابع را بیش از پیش محدود ساخت.
    8-5 مشکلات پژوهش

    عدم دسترسی به افراد با گرایشهای سیاسی متفاوت خصوصا گرایش سیاسی رادیکال به منظور انجام مصاحبه
    عدم پاسخگویی مردم و بیاعتمادی سیاسی؛ یکی از عامترین مشکلاتی است که گمان می‌رود اغلب افرادی که به پژوهش میدانی نیازمندند با آن روبرو شده باشند. ترس، بیاعتمادی، ضعف روحیه همکاری در جامعه و گاه کمسوادی از عمده دلایل عدم پاسخگویی از سوی شهروندان بود.
    فهرست منابع
    – آرونسون، الیوت (1382) روانشناسی اجتماعی، ترجمه حسین شُکرکُن، انتشارات رشد، تهران.
    – آشوری، داریوش (1354) فرهنگ سیاسی، چاپ هفتم، انتشارات مروارید، تهران.
    – آشوری، داریوش (1366) دانشنامه سیاسی، انتشارات سهروردی، تهران.
    – آلافیلیپ، دانیل؛ کامییری، کارمل و دیگران (1379) درآمدی بر روانشناسی اجتماعی (مجموعه ضرورتهای جامعهشناسی روانی)، ترجمه مرتضی کتبی، نشر نی، تهران.
    – ابوالحسنی، سید رحیم (1384) نگرش و گرایش سیاسی مردم (اصلاحطلبی یا محافظهکاری)، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 9، صفحات: 41-1.
    – اخوان کاظمی، بهرام (1384) بررسی و نقد نظریه عدالت جان راولز، کتاب نقد، شماره
    37، صفحات 180-151.
    – ازکیا، مصطفی؛ دربان آستانه، علیرضا (1389) روش های کاربردی تحقیق، چاپ دوم، انتشارات کیهان، تهران.
    – اسلامی، شهلا (1387) تحول نظریهی عدالت رالز از عدالت اخلاقی به عدالت سیاسی، پژوهشهای فلسفی، شماره سیزدهم، صفحات 34-5.
    – امام جمعهزاده، سید جواد؛ اخجسته، جمیل (1390) شاخصهای عدالت سیاسی و راهکارهای تحقق آن، مجله علمی تخصصی پژوهشهای سیاسی، سال اول، شماره دوم.
    – امیراحمدی، هوشنگ (1381) جامعه سیاسی، جامعه مدنی و توسعه ملی، انتشارات نقش و نگار، تهران.
    – انصاریرنانی، قاسم (1381) نقدی بر نظریه سلسله مراتبی بودن نیازها در ایجاد انگیزش، فصلنامه مطالعات مدیریت بهبود و تحول، شماره 34 و33.
    – بشیریه، حسین (1385) جامعهشناسی سیاسی؛ نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، چاپ سیزدهم، نشر نی، تهران.
    – بشیریه، حسین (1387) دیباچهای بر جامعهشناسی سیاسی ایران، چاپ پنجم، نشر نگاه معاصر، تهران.
    – پناهی، امیرحسین (1389) نظریه های انقلاب: وقوع، فرایند و پیامدها، انتشارات سمت، تهران.
    – تاج مزینانی، علیاکبر (1379) رفتار سیاسی جوانان در ایران (انتخابات ریاست جمهوری، شوراها، مجلس خبرگان) پایان‌نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، راهنما: مهدی محسنیان راد، دانشگاه امام صادق.
    – تقیان ورزنه، رضا (1386) سنتگرایی، تجددگرایی، پساتجددگرایی در اندیشهی شهید مطهری، پژوهه، شماره 26و25.
    – توسلی، حسین (1388) مبنای عدالت در نظریه جان رالز، فصلنامه نقد و نظر، شماره 10.
    – جلائیپور، حمیدرضا (1388) گونهشناسی رویکردهای تغییر: رجحان رویکرد اصلاحی در ایران، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 42و43، ویژهنامه انقلاب اسلامی.
    – جمالزاده، ناصر (1387) عدالت سیاسی و اجتماعی در سه رهیافت فقهی، فلسفی و جامعهشناختی، دانش سیاسی، سال چهارم، صفحات 35-5.
    – جوادی یگانه، محمدرضا؛ کلانتری، عبدالحسین؛ عزیزی، جلیل (1385) رسانه دینی، مخاطب دیندار و رضایت نسبی؛ بررسی رابطه دینداری مخاطبین و برآورده شدن انتظارات دینی رسانهای آنان، مجله جهانی رسانه، دانشگاه تهران.
    – جوادی یگانه، محمدرضا (1387) رویکرد جامعه شناسانه نظریه انتخاب عقلانی، مجله راهبرد فرهنگ، شماره 3.
    – جهانشاهی، عالیه (1389) نقش عدالت در توسعه جامعه، انتشارات سمیع، تهران.
    – جهانیان، ناصر (1383) جهانی سازی، عدالت اقتصادی و مهدویت، فصلنامه انتظار موعود، شماره 14.
    – حاجیحیدر، حمید (1388) تحول تاریخی مفهوم عدالت، فصلنامه علوم سیاسی، شماره 45.
    – حسینی، سید حسن (1386) رابطه برخورداری از انواع سرمایه (اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی) و نوع نگرش به عدالت اجتماعی، پایان نامه کارشناسی ارشد، برنامه ریزی رفاه اجتماعی، راهنما: نادر سالارزاده امیری، دانشگاه علامه طباطبایی.
    – حسینی بهشتی، سید علیرضا (1378) مبانی معرفتشناختی نظریه عدالت اجتماعی، انتشارات بقعه، تهران.
    – خلفخانی، مهدی (1387) نهادهای مدنی به عنوان سرمایه اجتماعی و عدالت اجتماعی، پژوهشنامه عدالت اجتماعی، شماره 26.
    – دوورژه، موریس (1377) جامعهشناسی سیاسی، ترجمه ابوالفضل قاضی شریعت پناهی، چاپ اول، نشر دادگستر، تهران.
    – رابرتسون، دیوید (1375) فرهنگ سیاسی معاصر، ترجمهی عزیز کیاوند، نشر البرز، تهران.
    – راولز، جان (1387) نظریه عدالت، ترجمه سید محمدکمال سروریان و مرتضی بحرانی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران.
    – راولز، جان (1383) عدالت به مثابه انصاف، ترجمه عرفان ثابتی، نشر ققنوس، تهران.
    – رضاپور، اکبر (بیتا) درک عدالت در میان جوانان، پایان نامه کارشناسی ارشد پژوهشگری، راهنما: محمدصادق مهدوی، دانشگاه شهید بهشتی.
    – زاهدی، محمدجواد (1382) توسعه و نابرابری، انتشارات مازیار، تهران.
    – ساروخانی، باقر (1384) جامعهشناسی ارتباطات، چاپ پانزدهم، انتشارات اطلاعات، تهران.
    – سریع‌القلم، محمود (1386) فرهنگ سیاسی ایران، نشر: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول، تهران.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      عوامل اقتصادی، اجتماعی مرتبط با کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی- قسمت ۹ ...

    از نتایج دیگر تحقیق تایید مشکلات مالی، اشتغال، ازدواج، دسترسی به محیط وا طلاعات مورد نیاز و عدم رعایت حقوق انسانی افراد دارای کم توانی از سوی جامعه مورد تایید قرار گرفت.
    ۴ –شاهنده ۱۳۸۲ در مطالعه‌ای با عنوان ” بررسی کیفیت زندگی افراد دارای ضایعه نخاعی انجمن ضایعات نخاعی در سال ۱۳۸۲ ” نمونه‌ای بالغ بر ۸۰ نفر که برای ایشان پرسشنامه ارسال گردیده بود.مورد بررسی قرار داد در این مطالعه کیفیت زندگی دارای ۱۱ محور یا حیطه: حیطه اشتغال، اوقات فراغت، وضعیت اقتصادی، مسکن، روابط فامیلی، روابط اجتماعی، سلامت جسمانی، سلامت روانی، خود پنداری، استقلال و عدم وابستگی می‌باشد. نتایجی که از این پژوهش حاصل گردید به این شرح است:
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
    – افراد ضایعه نخاعی شاغل دارای کیفیت زندگی خوب و افراد غیر شاغل دارای سطح کیفیت زندگی ضعیف می‌باشند. در خصوص اوقات فراغت همگی دارای سطح کیفیت زندگی متوسط هستند.
    – در زمینه اقتصادی نارضایتی بسیار واضح وجود داشت.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    – بین کیفیت زندگی و طول مدت ضایعه ارتباطی وجود ندارد. – بین کیفیت زندگی و سن ارتباطی وجود ندارد.
    – با افزایش در آمد سطح کیفیت زندگی بالاتر می‌رود.
    ۵ – مصطفی علامی در سال ۱۳۸۲ در مطالعه‌ای تحت عنوان ” نقش تجهیزات حرکتی در کیفیت زندگی خانواده افراد دارای کم توانی جسمی – حرکتی” به این نتیجه رسید که بروز کم توانی در یک خانواده موجب پیامدهای روانی و اجتماعی – اقتصادی می‌گردد. که در صورت عدم حمایت کافی، موجب کاهش کیفیت زندگی خانواده‌های دارای افرادکم توان می‌گردد. حتی می‌تواند باعث از هم پاشیدن بنیان خانواده گردد. بر اساس یافته‌های این پزوهش حمایت از خانواده های افراد دارای کم توانی از طریق وضع قوانین و حمایت‌های تأمین اجتماعی از یک سو و تامین وسایل کمک توانبخشی که موجب افزایش استقلال فرد دارای کم توانی شده و موجب کاهش نقش خانواده بخصوص در انجام فعالیت‌هایی که عوارض جسمانی بدنبال دارد. ونیز امکان مشارکت بیشتر افراد دارای کم توانی در فعالیت‌های اوقات فراغت تأثیر بسزایی در افزایش کیفیت زندگی افراد دارای کم توانی و خانواده‌های آنها دارد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۶ – طیبه زارعی در سال ۱۳۸۷ در دانشکده توابخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران در تحقیقی به منظور مقایسه کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی مقیم مراکز و مقیم خانواده در شهر تهران که با بهره گرفتن از پرسشنامه SF- 39 انجام گرفت، به یافته‌های زیر رسید:
    – میانگین کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی مقیم مراکز، بالاتر از میانگین نمرات کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی مقیم خانواده بود. بین کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی مورد مطالعه و مناسب سازی محل اقامت آنها نیز تفاوت آماری معناداری وجود داشت.
    – بین کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی مورد مطالعه و متغیرهایی مانند سن، جنس، وضعیت تأهل، وضعیت تحصیلات، وضعیت اشتغال، میزان درآمد و سابقه استفاده از خدمات توانبخشی، طول مدت ضایعه و برخورداری از امکانات تفریحی و فوق برنامه ارتباط آماری معناداری وجود نداشت بر اساس این مطالعه می‌توان گفت که مناسب سازی محیط تردد افراد دارای کم توانی و فراهم آوردن زمینه‌های لازم جهت شرکت مؤثر افراد دارای کم توانی در خانواده و اجتماع یکی از دلایلی که در پژوهش مورد نظر کیفیت زندگی افراد دارای کم توانی ساکن در مراکز بالاتر گزارش شده به دلیل دسترسی این افراد به تمامی قسمت‌های موجود در مرکز اعم از کلاس‌های آموزشی- سرویس‌های بهداشتی، مکان‌های تفریحی، سالن‌های ورزشی، کتابخانه و حتی محوطه اطراف مراکز می‌باشد. در واقع امکان دسترسی افراد دارای کم توانی به تسهیلات عمومی جامعه باعث ارتقاء کیفیت زندگی می‌باشد.
    ۷ –رفعتی و همکاران در سال ۱۳۸۳ در دانشکده پزشکی، بخش بهداشت و پزشکی اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی، کیفیت زندگی و عوامل مؤثر بر آن در میان سالمندان آسایشگاه کهریزک تهران را مورد بررسی قرار دادندو نتایج حاصله حاکی از این بود که میانگین امتیازات کیفیت زندگی در زنان پایین‌تر از مردان بوده است. از سوی دیگر بین سن و کیفیت زندگی رابطه‌ای مشاهده نشده، در حالیکه بین سطح تحصیلات، کار در کارگاه‌های موجود درآسایشگاه ودریافت حقوق بازنشستگی با کیفیت زندگی ارتباط معناداری مشاهده گردید.
    ۸- هادی کریمی اصل و همکارانش در سال ۱۳۸۶ در پژوهشی تحت عنوان تأثیر نگرش و باورهای افراد دارای کم توانی ضایعه نخاعی بهزیستی استان قم بر کیفیت زندگی و سلامت آنها بر روی ۱۵۰ دارای ضایعه نخاعی دریافتند که رابطه واضح و معنی دار و همبستگی بین داشتن نگرش منفی به پدیده کم توانی و کیفیت زندگی آنها وجود دارد. نوع نگرش خود افراد و نیز خانواده‌های آنان و میزان رضایت و سازگاری آنان با کم توانی پیش آمده عامل مهم و تعیین کننده در مورد کیفیت زندگی آنان بنظر می‌رسد. لذا تلاش جهت اصلاح نگرش‌ها و عقاید و باورهای مربوط به کم توانی می‌تواند موجب ارتقاء کیفیت زندگی و میزان رضایت مندی آنان از کارهای خود و خانواده شان گردد. از سوی دیگر برای هرگونه اصلاح در وضعیت کارکردی افراد دارای کم توانی باید متوجه مشارکت در تصمصم گیری‌ها و مسئولیت پذیری فرد باشیم.
    ۹– بتول موسوی و همکاران در سال ۱۳۸۶ با مطالعه بر روی کیفیت زندگی ۲۱ نفر جانباز زن ضایعه نخاعی با بهره گرفتن از پرسشنامه SF-36 به این نتیجه رسیدند که کیفیت زندگی در حیطه‌های فعالیت جسمی، مشکلات جسمی، درد جسمی، سلامت عمومی، عملکرد اجتماعی، مشکلات روحی و سلامت روان به طور معنا داری از نرمال جامعه کمتر بود و بطور کلی این زنان از کیفیت زندگی مطلوبی برخوردار نبوده و سطح رضایت مندی آنان پایین است.
    ۱۰- کربلایی اسماعیل و همکاران در سال ۱۳۸۶ در تحقیقی بر روی ۳۵ زن جانباز ضایعه نخاعی دریافتند که در زمان مطالعه تنها ۵ نفر مشغول به کار بوده، در حالیکه ۴۳ درصد از زنان تأثیر ضایعه را روی ارتباطات اجتماعی خوب ناچیز تلقی کرده بودند در مقابل ۳/۳۳ درصد از آنان معتقد بودند که ضایعه نخاعی تأثیر عمیقی روی تعاملات اجتماعی آنان داشته است.
    ۱۱- نسترن درود در سال ۱۳۸۶ در یک بررسی مقایسه‌ای میان کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی و افراد عادی شهر تهران بر روی ۵۲ فرد ضایعه نخاعی و مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد در مقایسه با گروه کنترل که ۴۷ فرد عادی و سالم بودند. با بهره گرفتن از پرسشنامه WHOQDF- BREF دریافت که نمره کل کیفیت زندگی و نمره حیطه جسمانی و نمره رضایت از سلامت عمومی در افراد ضایعه نخاعی به طور معنا داری از افراد عادی کمتر می‌باشد در حالیکه در سایر حیطه‌ها و موارد، اختلاف معنا داری مشاهده نمی‌شود و در کل کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی به نسبت افراد عادی در سطح پایین‌تری قرار دارد. وی همچنین به این نتیجه رسید که وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، میزان درآمد و سطح ضایعه بر کیفیت زندگی و حیطه‌های آن تأثیر داشته در حالیکه سن، جنسیت، میزان تحصیلات، میزان حمایت خانوادگی، وضعیت بیمه، مدت زمان گذشته از ضایعه و میزان دسترسی به خدمات بهزیستی ارتباط معناداری با کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی و هیچیک از حیطه‌های آن ندارد. مهمترین نتیجه این پژوهش این بود که مشکلات افراد ضایعه نخاعی به ترتیب مشکلات تردد، عدم مناسب سازی شهری، ایاب و ذهاب، مشکلات اشتغال، مشکلات بهداشتی – درمانی، مشکلات مادی، وضعیت مسکن و … بوده است.
    ۱۲ – رویا، قاسم زاده در سال ۱۳۸۷، در تحقیق خود به بررسی دیدگاه‌ها و تجربیات افراد دارای کم توانی جسمی حرکتی شهر تهران پرداخت. نتیجه ی این تحقیق که به روش کیفی انجام گرفته است، بیانگر این است که افراد دارای کم توانی باید از حق پذیرفته شدن به عنوان انسانی دارای حقوق فردی و اجتماعی و نیزحق دسترسی برتمام منابع وتسهیلات عمومی در جامعه و برخی حقوق خاص برخوردار باشند که در تامین این حقوق خاص جامعه، دولت و نهادهای غیر دولتی افراد دارای کم توانی نقش اساسی ایفا می‌نمایند.
    ۱۳- در تحقیق تاتینا بلداجی( ۱۳۸۷ )در خصوص زنان سرپرست خانوار، نتایج نشان داد که شغل عامل موثری در بهبود کیفیت زندگی این زنان بوده است.
    ۱۴- ملوک بابازاده (۱۳۷۹) تحقیقی انجام داد که موضوع آن آگاهی و نگرش مسئولین نسبت به مناسب سازی بود.در همان سال آرزو درودیان پایان نامه خود را با عنوان، بررسی تناسب فیزیکی مدارس ابتدایی برای دانش آموزان دارای کم توانی جسمی – حرکتی ارائه داد.
    ۱۵- نتایج تحقیق باجلان (۱۳۸۷) با عنوان: بررسی وضعیت دسترسی افراد دارای کم توانی بر امکانات و فضا‌های عمومی دانشگاه‌های شهر تهران، چنین گزارش شد: بالابرهایی که کار نمی‌کنند، آسانسورهای بسته، رمپ‌های با شیب تند و… نشانه ظاهری بودن این دسترسی‌ها به دلیل الزامات شهرداری‌ها در این زمینه می‌باشد. در ساختمان‌های قدیمی و جدید مناسب سازی در افزودن یک سطح شیبدار غیر استاندارد در ورودی‌ها خلاصه می‌شود. تا زمانی که طراحان و دست اندرکاران به لزوم این دسترسی‌ها پی نبرند. مناسب سازی‌های انجام یافته به مرور زمان یا از بین می‌رود یا کاربرد آن بسته به نیازهای مقطعی تغییر داده می‌شود و یا به دلیل موانع جانبی استفاده از این دسترسی‌ها ناممکن می‌گردد.
    ۱۶- کیرچنر و همکاران در تحقیقی در سال ۲۰۰۸ به این نتیجه رسیدند که علیرغم الزامات قانونی برای مناسب سازی، افراد دارای کم توانی هم در محیط‌های اجتماعی وهم در اماکن و معابر با موانع دسترسی روبرو هستند
    ۱۷- ایروانی (۱۳۸۵) تحقیق خود را با عنوان مناسب سازی شهری برای افراد دارای کم توانی با تاکید بر مطالعات میدانی ارائه نمود. نتایج این تحقیق ارائه اصطلاح شهر معلول است. شهری که در جلوی هر ساختمان آن سدی بزرگ و غیر قابل نفوذ بنام بلکان وجود دارد. آسانسور و بالابر مناسب وجود ندارد. ساختمان‌ها دارای ورودی‌های مناسب نمی‌باشند و سرویس‌های عمومی شهری برای همه افراد قابل دسترس نیستند. وسائط نقلیه عمومی فقط برای افرادسالم طراحی شده در نتیجه همه افراد جامعه نمی‌توانند از آن‌ ها استفاده کنند.
    ۱۸ – حسینی و دیگران در سال ۱۳۸۷ در مقاله تحت عنوان ” ناتوانی، فقر و طرد اجتماعی ” به یافته‌های زیر رسیدند. ناتوانی در شرایط فقدان فرصت‌های زندگی به طرد اجتماعی منجر می‌شود. ناتوانی در صورت بی توجهی به نیازهای افراد دارای کم توانی به فقر درآمدی و فقر قابلیتی یعنی محرومیت از سواد، آموزش، بهداشت، تغذیه مناسب و سلامتی و غیره منجر می‌شود و حاشیه نشینی اجتماعی را نیز برای فرد دارای کم توانی به همراه می‌آود. فقدان شاخص‌هایی چون تامین مالی، نیازهای اساسی، عدم اشتغال، نداشتن مسکن مناسب و فقدان ارتباط اجتماعی، طرد اجتماعی فرد دارای کم توانی را بدنبال دارد و اگر متغیر ناتوان کننده دیگری از لحاظ مسائل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی وارد شود فرد دارای کم توانی را در برخورد و تقاطع مصیبت بار‌تری مانند برخورد و تقاطع ناتوانی، فقر، جنسیت و طرد قرار می‌دهد. در نتیجه این تحقیق افراد دارای کم توانی به دلایلی چون محرومیت درآمدی، مشخص نبودن میزان و نوع اشتغال و فقر قابلیتی در شمار فقیرترین و مطرود‌ترین افراد جامعه قرار دارند.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    فصل سوم: روش‌شناسی

    مقدمه
    روش پژوهش
    جمعیت آماری روش نمونه گیری
    حجم نمونه
    واحد پژوهش
    ابزار پژوهش
    اعتبار و روایی
    روش جهع آوری اطلات
    روش تجزیه وتحلیل داده ها
    تعریف مفاهیم

     

    مقدمه

    این فصل بر اساس روش اجرای پژوهش و ملاحظات اخلاقی تدوین شده است و شامل نوع مطالعه، جامعه پژوهش، نمونه پژوهش، روش نمونه گیری، توصیف متغیرها، محیط پژوهش، ابزار و روش‌های گرد آوری داده‌ها، تعیین اعتبار و روایی علمی ابزار و روش انجام کار می‌باشد.

     

    روش پژوهش

    روش این مطالعه پیمایش است. تحقیق پیمایش یکی از روش‌های گردآوری، تنظیم و تحلیل داده‌هاست، کاربرد تحقیق توصیفی- پیمایشی به این دلیل در این تحقیق بکار می‌رود که پس از جمع آوری داده‌ها تنها به توصیف آنها اکتفا نشده بلکه برای آزمون فرضیه‌های تحقیق به تبیین نیز پرداخته می‌شود. با توجه به اینکه در این پژوهش به جمع آوری داده‌ها و سپس به تحلیل آنها پرداخته می‌شود از روش پیمایشی استفاده شد.

     

    نوع مطالعه

    پژوهش حاضر نوعی مطالعه همبستگی است که رابطه برخی عوامل اقتصادی- اجتماعی با کیفیت زندگی زنان دارای کم توانی را در انجمن‌های غیر دولتی بررسی می‌کند..

     

    جامعه آماری

    مجموعه عنصرهای مورد مطالعه که از لحاظ نظری مشخص باشند یا به عبارت دیگر، ‌مجموعه افراد، اشیاء یا نمودهایی را که یک یا چند صفت مشترک داشته باشند و یکجا در نظر گرفته شوند «جمعیت» می‌نامند. جمعیت برای هر تحقیق به آن گروهی اطلاق می‌شود که می‌خواهیم درباره شان نتایجی بگیریم. در این مطالعه جامعه پژوهش عبارت است از زنان ۴۹-۱۵ ساله دارای کم توانی (جسمی- حرکتی، نابینا و ناشنوا) که از میان اعضای موثر ومستمر سه انجمن غیر دولتی مربوط به افراد دارای کم توانی: جامعه معلولین، انجمن خانواده ناشنوایان وانجمن عصای سفید انتخاب شده اند. علت انتخاب این انجمنها دلایل ذیل بوده است :
    قدمت
    کثرت اعضاء
    فعال بودن
    میزان ارتباط آنها با سازمان بهزیستی

     

    انجمن غیر دولتی عصای سفید : مخصوص نابینایان

    سال تاسیس: ۱۳۵۱
    نوع فعالیت: آموزشی (کلاسهای طراحی و جهت یابی، خط بریل، انگلیسی، کامپیوتر، موسیقی، صنایع دستی و..) و حمایتی (پرداخت کمک هزینه ناچیز برای دانش آموزان نابینا)

     

    انجمن غیر دولتی کانون خانواده ناشنوایان

    سال تاسیس: ۱۳۶۸
    نوع فعالیت: آموزشی (کلاس‌های سواد آموزی ، کامپیوتر ) و حمایت‌های اجتماعی (مشاوره خانوادگی، رفع مشکلات اداری …)

     

    جامعه معلولین ( انجمن افراد دارای کم توانی جسمی- حرکتی )

    سال تاسیس: ۱۳۵۷
    نوع فعالیت: انجام کارهای اداری

     

    حجم نمونه

    با بهره گرفتن از میانگین و انحراف معیار مطالعات گذشته حجم نمونه مورد نیاز این مطالعه از فرمول زیر محاسبه شد.
    n=
    n= 2×۲×۱۳/۸×۱۳/۸ ÷ ۳×۳=۹۰
    در این فرمول :
    d = درصد خطاست که در این تحقیق۳درصد در نظر گرفته شد.
    = انحراف معیار جامعه آماری است که در مطالعه حاضر۸/۱۳ می‌باشد.
    Z = با بهره گرفتن از جدول z ، بر اساس در صد اطمینان بدست می‌آیدکه ۹۵% برابر ۹۶/۱می باشد.
    n= حجم نمونه است که در مطالعه حاضر ۸۵ نمونه بدست آمد.
    به جهت سهولت انجام کار، ابتداً تعداد ۹۰ نمونه برای انجام کار درنظر گرفته شد. اما با نظر اساتید این تعداد به ۱۲۰ نمونه افزایش یافت. بطوریکه تعداد نمونه مضربی از ۳۰ باشد و در عین حال تعداد افراد دارای کم توانی جسمی- حرکتی نیز دو برابر افراد نابینا و ناشنوا باشد. نحوه نمونه گیری به تفضیل در بخش بعدی توضیح داده شده است.

     

    روش نمونه گیری

    نمونه‌های این مطالعه با بهره گرفتن از روش نمونه گیری سهمیه ای (متناسب با حجم) از میان اعضای موثر ومستمر زنان عضو در سه سازمان غیر دولتی (انجمن غیر دولتی عصای سفید، خانواده ناشنوایان و جامعه معلولین) انتخاب شدند. از آنجا که این شیوه نمونه گیری از نوع متناسب است، تعداد نمونه در هر طبقه به اندازه نسبت آن طبقه در کل جامعه آماری است. یعنی ابتدا نسبت افراد دارای کم توانی در هر مرکز به جامعه آماری محاسبه، سپس نسبت بدست آمده در عدد ۱۲۰ که حجم نمونه است ضرب شده و تعداد نفرات پاسخگو در هر مرکز بدست آمد. از آنجایی که در این مطالعه افراد دارای کم توانی جسمی- حرکتی تقربیاً دو برابر دو انجمن دیگر است، بنابراین نیمی از نمونه‌ها معادل ۶۰ نفر(با کم توانی جسمی-حرکتی) از بین افراد این انجمن انتخاب شده و به همین ترتیب از هریک از دو انجمن دیگر ۳۰ نفر نابینا و ۳۰ نفر ناشنوا انتخاب و وارد مطالعه شدند.

     

    تکنیک جمع آوری اطلاعات

    ابزار گردآوری داده در این پژوهش پرسشنامه است، در این مطالعه از دو پرسشنامه استفاده شد، پرسشنامه اول مربوط به مشخصات دموگرافیک و وضعیت اجتماعی- اقتصادی زنان دارای کم توانی سه سازمان غیر دولتی مذکور است. دومین ابزار سنجش این پژوهش پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHO ) با عنوان WHO- QOL- BREF می‌باشد.

     

    اعتبار وروایی

    پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (who)با عنوانWHO,QOL-BREF میباشد. این ابزار در بیش از ۱۵ کشور جهان بصورت همزمان طراحی وبه زبانهای متفاوت یکسان میباشد(Bonomia,2000). در حال حاضر این پرسشنامه به بیش از ۴۰ زبان ترجمه واستاندارد شده است که این امر همچنان در حال پیشرفت است (WHO.QOL.Group1996). پرسشنامه WHO,QOL-BREF چهار حیطه سلامت جسمانی ، سلامت روانی، روابط اجتماعی وسلامت محیط را با۲۶سوال می‌سنجد (هریک از حیطه‌ها به ترتیب دارای ۷و۶و۳و۸سوال می‌باشند). دو سوال اول به هیچ یک از حیطه‌ها تعلق ندارند و وضعیت سلامت وکیفیت زندگی را به شکل کلی مورد ارزیابی قرار می‌دهند.در ایران، این پرسشنامه توسط گروه اپیدمیولوژی وآمارزیستی دانشکده بهداشت وانستیتو تحقیقات بهداشتی تهران ترجمه واعتبار سنجی شده است. برای اعتبار سنجی این ابزار ۱۱۶۷نفر از مردم تهران بطور تصادفی انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. این پرسشنامه از ابتدا به گونه‌ای طراحی شده است که ابعاد آن برای پاسخ دهنده مشخص نشده باشد.پژوهشگر با توجه به چارچوب اولیه‌ای که توسط سازندگان طراحی شده است به ارزیابی پرسشنامه پرداخته است که به شرح زیر می‌باشد:

     

     

    سوال مربوط به ارزیابی کلی کیفیت زندگی شامل شماره ۱٫

    سوال مربوط به ارزیابی کلی سلامت شامل شماره۲٫

    سوالات مربوط به بعد جسمی شامل شماره ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹ می‌باشد.( جمعاً ۷ سوال)

    سوالات مربوط به بعد روانی شامل شماره ۱۵، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴ می‌باشد.( جمعاً ۶ سوال)

    سوالات مربوط بهبعد اجتماعی شامل شماره ۱۶، ۱۷، ۱۸ می‌باشد. ( جمعاً ۳ سوال)

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی سبک شناسانه وتبیین زیباشناختی و بلاغی ترجمه ی کهن نهج البلاغه- قسمت ۴ ...

    – ترجمه نهج البلاغه آقامحمدباقر لاهیجی
    وی آن را در عصر فتحعلی شاه قاجار تالیف کرد. دیوان منسوب به امام علی علیه السلام در حاشیه آن آمده است.
    – ترجمه و شرح نهج البلاغه قزوینی
    محمدصالح قزوینی این کتاب را در دو جلد با یک مجلد تنظیم کرده و در توضیح مطالب و عبارات مولای متقیان علیه السلام از اشعار شاعران معروف فارسی زبان بهره فراوان برده است.
    – دائره المعارف علوی
    حاج میرزا خلیل کمره ای در این کتاب، نهج البلاغه را به ۲۴ موضوع تقسیم بندی کرده و به شرح آن ها پرداخته است. جلد اول آن در مورد خلقت و جلد دوم آن در مورد جنگ می‌باشد. این اثر حاوی مطالب بسیار سودمند و باارزش می‌باشد.
    – ترجمه نهج البلاغه عمادزاده
    اثر عمادالدین حسین اصفهانی (متوفی ۱۴۱۰ هـ.ق) از نویسندگان مشهور و دارای تالیفات بسیار در زمینه ‌های تاریخ اسلام، تاریخ انبیا، زندگانی ائمه علیهم السلام و سایر موضوعات دینی می‌باشد. چاپ اول این اثر در سال ۱۴۰۰ هـ.ق انجام گرفت و پس از آن توسط انتشارات شرق در تهران چندبار چاپ گردید.
    – ترجمه نهج البلاغه شهیدی
    این کتاب در سال ۱۳۶۸ توسط دکتر سید جعفر شهیدی نوشته شد و توسط سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی چاپ شد. ناشر این کتاب در مورد ویژگی‌‌هایش می‌نویسد: «تفاوت و مزیت این ترجمه بر دیگر ترجمه‌‌ها، در این است که این اثر علاوه بر امانت و اتقان و تطبیق یکایک واژه ‌های عربی با فارسی در مراعات ویژگی ادبی این اثر جاودانی – یعنی به کاربردن صنایع لفظی و آرایش ‌های ادبی از استعاره و تشبیه و جناس و موازنه و مراعات نظیر به ویژه سجع می باشد و در برگردان فارسی تا آنجا که ممکن بوده این نکات مورد توجه قرار گرفته؛ اما با این همه معنی فدای آرایش لفظ نشده است و در آخر کتاب تعلیقه ‌های مناسب آورده شده است».
    مترجم در مقدمه کتاب می‌نویسد: «در میان هزاران نام که مصنفان، مؤلفان و یا مترجمان حوزه مسلمانی بر کتاب‌‌های خود نهاده اند، هیچ نامی چون «نهج البلاغه» راه سخن رساگفتن با محتوای کتاب منطبق نیست و می توان گفت: این نام از عالم غیب بر دل روشن شریف رضی رحمه الله افاضه گردیده است که «الاسماء تنزل من السماء» راه سخن رسا گفتن را در این مجموعه باید یافت».
    – ترجمه و شرح زمانی
    دانشمند معظم، مصطفی زمانی نهج البلاغه را در ۴ جلد ترجمه کرد که بار‌ها در قم چاپ شد. مترجم در مورد روش ترجمه اش می‌نویسد: «اینجانب در این کتاب مطالب امام علی علیه السلام را در کنار آیات قرآن مجید بررسی نموده ام. در نتیجه در یک مورد نهج البلاغه تفسیر قرآن قرار گرفته و مورد دیگر امام علی علیه السلام مطلب را به اجمال بیان کرده که توضیح آن در قرآن موجود است. به تعبیر دیگر، نهج البلاغه و قرآن همانند دو برادر دلسوز هستند که به هنگام لزوم به کمک یکدیگر می‌شتابند و در مواقع عادی هر کدام در مسیر خود هستند».
    این ترجمه در بیشتر وقایع تاریخی از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید بهره مند گردیده است.
    دیگر مترجمان نهج البلاغه به زبان فارسی
    ۱٫ آیت الله شیخ جعفر سبحانى
    ۲٫ آیت الله ناصر مکارم شیرازى
    ۳٫ حجت الاسلام والمسلمین محمد دشتى
    ۴٫ علامه محمدتقى جعفرى
    ۵٫ علامه عبدالحسین امینى
    ۶٫ محمدمهدى فولادوند

    فصل سوم

    تبیین پژوهش

    ۳-۱- روش تحقیق
    در این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی عمل شده است. به این صورت که بعد از گردآوری داده ها و مطالب مرتبط با موضوع فیش برداری شده و سپس با اضافه کردن مباحث تکمیلی و آوردن مصادیق مربوط به هر بحث، دسته بندی و مرتب کردن آن ها انجام شده است.
    ۳-۲- سیر مراحل تحقیق
    برای انجام این پایان نامه ابتدا تمامی مطالب مربوط به نثر قرن پنجم و ششم و کتاب شریف نهج البلاغه وترجمه های آن، سبک و زیبایی های بلاغی آن ، گرد آورنده آن (سید رضی) هم چنین مترجمین آن کتاب شریف مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. سپس با توجه به نکته برداری های انجام شده، مهمترین مؤلفه ها و ویژگی های سبکی و بلاغی کتاب شریف نهج البلاغه مشخص گردید.
    در مرحله بعد، کتاب ها و مقالاتی که درباره نثر قرن پنجم و ششم، ترجمه های نهج البلاغه، ویژگی های سبکی و بلاغی و مترجمین نهج البلاغه نوشته شده است، جمع آوری و مطالعه شد، هم چنین مطالب مربوط به مؤلفه های این پایان نامه در این کتاب ها و مقالات جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت.
    در مرحله سوم بار دیگر خصوصیات سبکی قرن پنجم و ششم و نثر فنی مطالعه شد و تأثیر آن در متن ترجمه آقای دکتر عزیز الله جوینی و دکتر فیض الاسلام،شهیدی، لاهیجی و سایر مترجمین مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت ،هم چنین سبک نگارش ترجمه نهج البلاغه و ویژگی های دستوری و فنون بلاغی و آرایه های کلامی آن مشخص گردیدو تمامی مباحث مرتبط با این مؤلفه ها جمع آوری گردید.
    در مرحله آخر، مطالبی که مربوط به ویژگی های سبک قرن پنجم و ششم، سبک نگارش و ویژگی های دستوری ، فنون بلاغی و آرایه های کلامی ترجمه های نهج البلاغه مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت و در نهایت تمامی یادداشت ها مرور و بعد از تحلیل نهایی مطالب جمع آوری و نگارش شد.
    ۳-۳- چگونه به دست آوردن منابع و استفاده از آن ها
    منابع از طریق کتاب خانه های در دسترس و سایت های مرتبط به دست آورده شده و بعد از مطالعه آن ها، مواردی را که به حوزه تحقیق مرتبط بوده به صورت فیش در آورده به مباحث دیگر اضافه شده است.
    فصل چهارم

    تجزیه و تحلیل پژوهش
    ۴-نهج البلاغه و جایگاه آن در ادب عربی و فارسی
    ۴-۱- معرفی اجمالی نهج البلاغه
    نهج البلاغه در طول قرن ها همچون آفتابی درخشیده و نظر دانشمندان و محققان را به خود جلب کرده، مورد تمجید و تحسین قرار گرفته است و شایسته تقدیر و تجلیل است، زیرا این کتاب از منبع بی پایان علم و فضیلت ریشه گرفته و جلوه ای از دریای عظمت مولای متقیان، امام علی علیه السلام است.
    نهج البلاغه گزیده ای از خطبه ها، نامه ها و سخنان کوتاه امیرالمؤمنین علی(ع) است که مرحوم سید رضی (وفات:۴۰۶ه.ق) براساس ذوق ادبی خویش فراهم آورده است. در کنار این درخشش ادبی، این کتاب در برگیرنده‌ی مباحث گسترده‌ی توحیدی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی است، به طوری که می توان آن را «کتاب زندگی » نام نهاد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    نکته‌ی قابل توجه در مورد این کتاب این است که در این کتاب فقط سخنان و کلمات امیر المؤمنین(ع) در دوران خلافت ظاهری خویش جمع‌ آوری شده است و مطالب و بیانات آن حضرت در زمان رسول‌الله(ص) در جنگ ها، در نمایندگی حضرت از طرف رسول‌الله(ص) در شهرها و بلاد مختلف و … ثبت و ضبط نشده است.
    این کتاب تا کنون مورد توجه ی ویژه و خاص علما چه علمای امامیه چه علمای اهل تسنن بوده است و علمای زیادی به ترجمه، شرح، تعلیقه، معرفی مصادر و اسانید و … نهج البلاغه پرداخته‌اند. برای نمونه علامه امینی در جلد ۴ کتاب شریف «الغدیر» بالغ بر ۸۰ شرح نهج البلاغه که از زمان تألیف نهج البلاغه تا زمان خودش موجود بوده است را معرفی کرده است.
    نهج البلاغه دائره المعارفی از فرهنگ اسلامی است:
    • خداشناسی
    • جهان فرشتگان
    • پیدایش عالم
    • طبیعت انسان
    • امت‌ها
    • حکومت‌های نیکوکار و یا ستمباره…
    ۴-۲- تردید در انتساب نهج البلاغه به امیر المؤمنین علی (ع)
    نهج البلاغه، پس از قرآن کریم، مقدس ترین متن دینی شیعه و برجسته ترین متن ادبی عرب است. از قرآن کریم که بگذریم، هیچ متن مقدسی در فرهنگ اسلامی به اندازه نهج البلاغه نسخه خطی، شرح و تفصیل و ترجمه ندارد و متون ادب فارسی و عرب پس از قرآن کریم، آن مایه که از نهج البلاغه اثر پذیرفته، از هیچ متن مقدسی اثر نپذیرفته است.
    با این حال، برخی کوشیده اند این کتاب مقدس را مخدوش و متحول جلوه دهند؛ از این رو گاه اصالتِ علوی آن را انکار کرده و گاه در گردآورنده اش تردید رواداشته اند.
    مقاله ی حاضر، که در حمایت از علویتِ نهج البلاغه و درستی اسناد گردآوری آن به سید رضی(ره) نگارش یافته است، با اشاره ای کوتاه به پیشینه بحث آغاز می شود؛ آن گاه با تکیه بر متون بازمانده از سید رضی(ره) و نیز متن نهج البلاغه، و هم چنین اجازات علمی و نسخه های خطی و شروح پرشمار نهج البلاغه، اثبات می شود که گردآورنده ی امین این کتاب قطعاً سید رضی(ره) است. سپس با طرح و شرح شماری از دلایل کسانی که دست کم همه ی نهج البلاغه را از امام علی(ع) ندانسته اند، شماری از آن ها پاسخ داده می شود تا تأیید گردد که سراسر نهج البلاغه از علی(ع) است.
    فرض بر این است که یا همه ی نهج البلاغه را به علی(ع) بسته اند یا تنها پاره ای از آن را از او دانسته اند. فرض نخست نادرست است؛ چه، خبر درستیِ اِسناد بهره هایی از نهج البلاغه به علی(ع)، به تواتر به ما رسیده است و همه یا بیشتر محدثان و تاریخ پژوهان اهل سنت، بسیاری از این کتاب را برای ما باز گفته اند؛ این ها شیعه نیستند تا پنداشته شود از سرِ مهر علی(ع) سخن گفته اند.
    فرض دوم نیز نادرست است؛ زیرا اگر در نهج البلاغه نیک بنگریم، آن را چونان آبی زلال، یک دست و یک نواخت می یابیم و به سان پدیده ای می بینیم که اجزایش ماهیت یگانه دارد و همال قرآن کریم است که آغازش به میانش ماند و میانش چونان فرجامش است و هر سوره و آیه آن، همانند دیگر سوره ها و آیه هاست؛ بنابراین چنان چه پاره ای از نهج البلاغه از آنِ علی(ع) باشد و بهره هاییش از دیگران، بنابر ضرورتی زبان شناخت، سازواری میان بخش های گوناگون این کتاب، چنان که می شناسیم، نبود.
    تردید در کارهای شکوهمند و دشمنی با مردان بزرگ، به تیغ دو دم می ماند؛ چرا که این تردید و دشمنی، از یک سو تیشه ای است ویرانگر بر ریشه کاخ میراث فرهنگی و از سوی دیگر، فراخوانی است برای پرداختن به کاوش هایی روشنگرانه درباره ی اعتبار کارها، تا از این رهگذر، باوری استوار فراهم آید و از حق پشتیبانی شود و حقیقت بر کرسی نشیند.
    پاره ای از مستشرقان در تردیدهای خود چندان زیاده رفتند که بفرجام، شک و شبهه آن ها به ساحت قدسی قرآن، که اعجاز و گویای حق است نیز راه یافت؛ چرا که اینان در خدایی بودن قرآن تردید رواداشتند و پنداشتند قرآن، کار رسول اللّه(ص) است. این موضوع، گروهی از دانشمندان و ادیبان را به دفاع و پاسداری از کیان قرآن مجید فراخواند؛ قرآنی که گویای اعجاز آشکاری است که در گذر روزگار، سخنوران را سرگشته کرده است و دربردارنده دلیل های دندان شکنی است که ثابت می کند این کتاب معجزه ای جاودان است که دست هوس بازان از آن کوتاه است و نارواگویی غرض ورزان بدان نمی رسد.
    سرانجام، این کتاب هم از چنبر گمان و تردید بیرون نماند و گروهی با آن به ستیزه برخاستند؛ چنان که برخی از آن ها گفته اند: این کتاب سراسر، سخنان گردآورنده ی آن است و چیزی از سخنان علی(ع) در آن نیست؛ و پاره ای دیگر درباره ی گردآورنده ی این کتاب بی راهه رفته اند و آن را به شریف مرتضی (درگذشته به ۴۳۶ ق) که برادر شریف رضی است، نسبت داده اند و گمان کرده اند نهج البلاغه را او نوشته و از سخنان امام(ع) نیست. برخی دیگر از این کسان، اندکی کوتاه آمده و گفته اند: نهج البلاغه یکسره منحول نیست و بخش هایی از آن، از آن علی(ع) است؛ از سویی برخی دیگر، آن مایه زیاده رفته اند که پنداشته اند نهج البلاغه سخنی سست و بی ارزش است و از قریشیان نیست.
    ۴-۳- آغازین نشانه های تردید
    نخستین کسی که گردونه تردید در نهج البلاغه را جنباند، قاضی القضاه شمس الدین احمد بن خلکان (درگذشته به ۶۸۲ ق) است. او در شرح حال سید مرتضی می گوید: کسان همداستان نیستند که گردآورنده ی کتاب نهج البلاغه که دربردارنده ی سخنانی از امام علی ابن ابی طالب(ع) است آیا اوست و یا برادرش سید رضی. نیز گفته اند: این کتاب از سخنان علی(ع) نیست؛ بلکه کسی که آن را فراهم آورده و به امام نسبت داده، خود آن را نوشته است. واللّه اعلم.
    پیروی از ابن خلکان
    پس از ابن خلکان، گروهی بنای تردیدهای او را افراشتند و کارهای وی را پی گرفتند و راه او را پیمودند و چونان او شبهه ها و ترهاتی بافتند سست تر از خانه عنکبوت؛ چرا که نه دلیلی آوردند و نه برای سخنانشان پشتوانه ای داشتند. یکی از این کسان، یافعی (درگذشته به ۷۶۸ ق) است. او آن چه را ابن خلکان گفته، بی کم و کاست و به دور از بررسی و واشکافی، بازگفته است. دیگری، صلاح الدین صفدی (درگذشته به ۷۶۴ ق) است. او در شرح حال شریف مرتضی می گوید: اختلاف است که کتاب نهج البلاغه را وی نوشته است یا برادرش سید رضی.
    از این ها شگفت آورتر، کار ذهبی (درگذشته به ۷۴۸ ق) است. او با آن مایه اطمینانی که به سید مرتضی دارد و با آن پایه بزرگواری و دانشی که از او می شناسد، وی را در دادگاه تاریخ متهم می کند. او در میزان الاعتدال در شرح حال سید مرتضی آورده است: وی دانش بسیار دارد و متهم است که کتاب نهج البلاغه را خود نوشته است. هرکه نهج البلاغه وی را بخواند، یقین می یابد که آن را به دروغ به امیرالمؤمنین، علی(ع) بسته اند. در این کتاب نکوهش آشکار… است و تناقض گویی و نکته های سست مایه ره در آن یافته است. در این کتاب عبارت هایی آمده است که هرکس اصحاب قریشی رسول اللّه(ص) و کسانی را که پس از آن ها آمدند بشناسد، اطمینان می یابد که بیشتر این کتاب، نادرست افتاده است. حافظ بن حجر (درگذشته به ۸۵۲ ق)، در لسان المیزان درست همان سخن ذهبی در میزان الاعتدال را بازگو کرده است.
    گفتنی است، گردونه این پندارها بر دو پایه می گردد:
    اول دودلی در این که گردآورنده نهج البلاغه، شریف رضی است یا برادرش سید مرتضی؛

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      آثار حقوقی الحاق ایران به موافقت نامه تریپس- قسمت ۱۷ ...

    گفتار دوم : مدت حمایت در حقوق معنوی
    در تمام قوانین ایران برای دارنده اثر مدت حمایت از حقوق معنوی را نامحدود دانسته اند .
    مبحث دوم : در موافقت نامه تریپس
    گفتار نخست : در حقوق مادی
    الف ) در آثار عمومی
    ماده ۱۲ موافقت نامه تریپس در این باره مقرر می دارد : « مدت حمایت از اثر ، غیر از اثر عکاسی ( سینمایی ) یا اثری از هنر عملی (کاربردی ) بر اساس عمر شخص حقیقی محاسبه شود ، چنین مدتی حداقل پنجاه سال پس از پایان سال انتشار مجاز آن ، یا در صورت عدم چنین انتشار مجازی ظرف پنجاه سال پس از خلق اثر ، پنجاه سال پس از پایان سال خلق آن خواهد بود ». بنابر این اولاً برای مدت حمایت از حقوق نسخه برداری در این موافقت نامه دو معیار در نظر گرفته شده است : طول مدت عمر صاحب اثر ، و پنجاه سال ؛ لکن مدت پنجاه سال حمایت تاثیر مثبت دارد ؛ یعنی اگر صاحب اثر از زمان انتشار یا اتمام اثر کمتر از پنجاه سال زنده بود ، در مدت باقیمانده تا پنجاه سال ، ورثه او از این حق برخوردار خواهند بود و اگر بیش از پنجاه سال از مبدأ مذکور عمر کرد نیز تا پایان عمر از این حق برخوردار خواهد بود . ثانیاً آثار سینمایی و عکاسی و آثار هنری کاربردی از این قاعده مستثنی شده اند .
    کنوانسیون برن در ماده ۷ به این مهم پرداخته است . در بند ۱ این ماده آمده است : « مدت حمایت مقرر در این معاهده شامل عمر پدیدآورنده و پنجاه سال پس از مرگ وی می باشد ». این مدت در کنوانسیون برن به عنوان یک قاعده کلی مورد توجه واقع شده است . هم چنین در بند ۶ همین ماده ، کشورهای عضو از این اختیار برخوردارند تا مدت حمایتی بیش از این را پیش بینی نمایند و مدت اعلام شده جنبه حداقلی خواهد داشت . « علت این حداقلی را می توان موازنه ای میان حقوق پدیدآورنده و نیازهای جامعه نسبت به دسترسی و استفاده از تجلیّات و مظاهر یک فرهنگ که در ورای کامیابی های زودگذر ادامه می یابد ، برقرار کرده است . « هدف از برقراری این مبنا در موافقت نامه تریپس این بوده که در مورد اشخاص حقوقی نیز بتوان مدت حمایت را محاسبه نمود . این در حالی است که کنوانسیون برن ، مولف را تنها شخص حقیقی می داند و موافقت نامه اشخاص حقوقی را نیز به عنوان مولف پذیرفته است ».[۱۸۴] بنابراین مدت حمایت از آثار اشخاص حقوقی را حداقل پنجاه سال از تاریخ پایان اولین سال انتشار مجاز اثر و در صورت عدم انتشار مجازاز تاریخ ایجاد اثر مقرر شده است .
    با این همه ، این اصل با استثنائاتی مواجه شده که برخی قابل اعمال بر تمامی انواع آثار هستند و برخی دیگر فقط در گروهی از آثار فکری علمی ، ادبی و هنری قابل اجرا می شوند ».[۱۸۵]
    ب ) در اثرهای مشترک
    ماده ۷ مکرر کنوانسیون برن ، مدت حمایت از آثار مشترک را به خود اختصاص داده و چنین آمده است « مفاد ماده قبل ( ماده ۷ ) همچنین در مواردی که حقوق پدیدآورنده به طور مشترک به طور مشترک به پدیدآورندگان همکار یک اثر تعلق دارد ، قابل اعمال است ، مشروط بر این که مهلت های پس از مرگ پدیدآورنده از تاریخ مرگ آخرین پدیدآورنده همکار بازمانده محاسبه شود .
    از آنجا که مدت حمایت از آثار مشترک در کنوانسیون برن مطرح گردیده ، موافقت نامه بطور مشخص به آن اشاره ننموده است .
    ج ) در اثرهای بی نام[۱۸۶] یا با نام مستعار[۱۸۷]
    در موافقت نامه تریپس در باره مدت حمایت از آثار بی نام یا با نام مستعار بحثی به میان نیامده است ؛ اما در کنوانسیون برن که مورد توجه موافقت نامه می باشد ، بند ۳ ماده ۷ را به خود اختصاص و چنین بیان شده است : « در مورد آثار بی نام یا با نام مستعار ، طول مدت حمایت مطابق این معاهده پنجاه سال پس از آن که اثر به صورت قانونی در اختیار و دسترس عموم قرار گرفت ، می باشد . با وجود این ، مدت حمایت از آثار با نام مستعار که در مورد مشخصات پدیدآورنده آن هیچ تردیدی وجود ندارد همان مدت مقرر در بند ۱ خواهد بود ». اگر پدیدآورنده آثار بی نام یا با نام مستعار در طول مدت فوق هویت خود را آشکار نماید ، مدت حمایت همان مدت مقرر در بند ۱ ( قاعده عام ) حاکم خواهد بود . « کشورهای عضو ملزم به حمایت از آثار بی نام یا با نام نیستند که ظن قوی راجع به مرگ پدیدآورنده آنها از پنجاه سال قبل وجود دارد ».
    د ) در آثار عکاسی[۱۸۸] و هنرهای کاربردی
    بند ۴ ماده ۷ کنوانسیون برن در این خصوص مقرر می دارد : « کشورهای عضو اتحادیه مجاز هستند که مدت حمایت از آثار عکاسی و هنرهای کابردی را که به عنوان آثار هنری مورد حمایت قرار می گیرند ، تعیین کنند . با وجود این ، این مدت ، کمتر از بیست و پنج سال از تاریخ ایجاد اثر نخواهد بود . « کنوانسیون با مقرر کردن مدت حداقلی که نمی تواند از بیست و پنج سال از تاریخ پدید آمدن اثر کمتر باشد برای قوانین داخلی صلاحیت وسیعی قائل شده است ؛ زیرا در اینجا نیز باید میان کشورهایی با قوانین گوناگون سازش ایجاد می گردید ، چرا که برخی از کشورها با آثار هنری کاربردی نظیر طرح ها و مدل ها و آثار عکاسی ، همانند دیگر آثار فکری برخورد نمی کنند ».[۱۸۹]
    حداقل مدت حمایت در موافقت نامه تریپس به موجب بند ۶ ماده ۷ کنوانسیون برن « کشورهای عضو می توانند مدت حمایت بیشتر نسبت به مدت های مقرر در بندهای قبلی به پدیدآورندگان اعطا کنند » . بر این اساس مذتهای فوق کمترین زمان پیش بینی شده می باشد.
    ه ) در اثرهای سینمایی
    « موافقت نامه تریپس مدت حمایت از آثار سینمایی را پنجاه سال و مبدا شروع آن را از زمان انتشار مجاز آن و یا از زمان خلق آن مورد محاسبه قرار داده است . در بند ۲ کنوانسیون برن ، کشورهای عضو می توانند در قوانین خود مقرر نمایند که مدت حمایت ، پنجاه سال پس از اینکه اثر سینمایی با موافقت پدیدآورنده در دسترس عموم قرار گرفت یا در صورت فقدان چنین کاری ، پنجاه سال از تاریخ تهیه اثر پایان پذیرد . پر واضح است که عبارت ” در دسترس عموم قرار گرفتن ” [۱۹۰] که در بند ۲ ماده ۷ کنوانسیون برن مذکور گردیده از عبارت ” انتشار مجاز” که در موافقت نامه تریپس مذکور گردیده دارای مفهومی وسیع تر می باشد . زیرا در دسترس عموم قرار گرفتن شامل هرگونه روش دیگری غیر از انتشار آن نیز می گردد ».[۱۹۱]

    و ) در نرم افزارهای رایانه ای
    .« در مورد مدت زمان حمایت از حمایت از برنامه های رایانه ای دو نظریه وجود دارد : طبق یک نظر بر اساس بند ۱ ماده ۷ کنوانسیون برن ملاک پنجاه سال مقرر برای آثار ادبی در باید رعایت شود ؛ اما به نظر تعدادی دیگر از حقوقدانان برنامه های رایانه ای جزء آثار هنری کابردی شده و در مورد این گونه آثار بند ۴ ماده ۷ کنوانسیون یعنی دوره حمایت ۲۵ ساله اعمال می گردد ».[۱۹۲]
    گفتار دوم : در حقوق معنوی
    کنوانسیون برن با قبول حقوق معنوی مدت حمایت از آن را بر اساس بند ۲ ماده ۶ مکرر ، دست کم پس از مرگ پدیدآورنده تا انقضای حقوق مالی حفظ می شود .
    موافقت نامه تریپس بر اساس بند ۱ ماده ۹ ، « اعضا موافقت نامه را متعهد به حقوق اعطایی به موجب ماده ۶ مکرر کنوانسیون برن نمی داند ».
    مبحث سوم : آثار الحاق در مدت حمایت
    ۱ – حمایت از حقوق مادی مولف که تاکنون سی سال بوده است اخیراً برای اینکه قدم های موثری را در الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی که یکی از شرایط پیوستن به آن الحاق به موافقت نامه تریپس می باشد ، برداشته شده و این مدت از سی سال به پنجاه سال پس از مرگ پدیدآورنده برای وراث افزایش یافته است . همچنین این مدت زمان ، در صورت وصایت پدیدآورنده نیز اعمال خواهد شد .
    مدت زمان حمایت از آثار عکاسی و هنرهای کاربردی که در موافقت نامه تریپس حداقل بیست و پنج سال پس از خلق اثر می باشد در قوانین ایران به مدت سی سال از تاریخ نشر یا عرضه اثر قابل حمایت می باشد . برای هنرهای کاربردی در ایران مدت حمایت مشخص نگردیده است . بنابر این پس از الحاق این هنرها از مدت زمان حمایت حداقل بیست و پنج سال برخوردار خواهد شد . اگر چه دیدگاه های مختلفی مبنی بر اینکه نرم افزارهای رایانه ای جزء هنرهای کاربردی محسوب می شود یا خیر اما در صورتی که به عنوان هنرهای کاربردی محسوب گردد ، مدت حمایت از این گونه آثار بیست و پنج سال مقرر خواهد شد اما اگر این برنامه ها جزء هنرهای کاربردی نباشند ، مدت سی سال به پنجاه سال افزایش خواهد یافت . چنانکه ملاحظه می شود مدت حمایت برای آثار عکاسی و اثرهای دیداری و شنیداری در پیش نویس لایحه قانون جامع پنجاه سال از تاریخ پدید امدن اثر ، تاریخ انتشار یا عرضه هرکدام که اخرین باشد مقرر شده است .
    مدت حمایت در آثار سینمایی که اینک در قوانین ایران سی سال و هنگام شروع حمایت از تاریخ انتشار یا عرضه می باشد در موافقت نامه این مدت پنجاه سال و مبدا شروع آن از زمان انتشار مجاز و یا از زمان خلق آن مورد محاسبه قرارداده شده است که قوانین ایران نیز از آن متاثر خواهند شد . « هرگاه مدت حمایت بر مبنایی غیر از عمر شخص حقیقی محاسبه شود ، مدت حمایت حداقل پنجاه سال پس از پایان سال تقویمی انتشار مجاز ( یعنی در دسترس قرار گرفتن نسخه های اثر ) یا در صورت عدم انتشار مجاز آن تا پنجاه سال پس از خلق اثر ، پنجاه سال پس از پایان سال تقویمی آن خواهد بود ».[۱۹۳]
    در آثار بی نام و فاقد نام : قوانین ایران تاکنون برای چنین اثرهایی مقرراتی وضع ننموده است و مدت زمان حمایتی نیز مقرر نشده است اما در صورت تصویب لایحه جامع ، این مدت پنجاه سال و از هنگامی که اثر در دسترس عموم قرار گرفته ، مطابق با مقررات موافقت نامه پیش بینی شده است .
    مدت حمایت در اثرهای مشترک از سی سالی که تاکنون می باشد به پنجاه سال افزایش یافته و زمان شروع حمایت کماکان پس از مرگ آخرین پدیدآورنده خواهد بود .
    فصل پنجم : محدودیت ها و استثنائات
    مبحث نخست : در قوانین ایران
    در قوانین ایران بحث محدودیت ها و استثنائات موادی را به خود اختصاص داده است ، و قانون گذار تحت شرایطی استفاده و بهره برداری از اثر ادبی و هنری را بدون اجازه از دارنده یا پدیدآورنده اثر مجاز دانسته است .
    ماده ۷ قانون حمایت از حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان به این محدودیتها و استثنائات پرداخته و چنین مقرر می دارد : « نقل از اثرهایی که انتشار یافته و استناد به آنها به مقاصد ادبی و علمی و فنی و آموزشی و تربیتی و به صورت انتقاد و تقریظ با ذکر مآخذ در حدود متعارف مجاز است ».
    همچنین در تبصره ذیل همین ماده آمده است : « ذکر مآخذ در مورد جزوه هایی که برای تدریس در موسسات آموزشی توسط معلمان آنها تهیه و تکثیر می شود الزامی نیست مشروط بر اینکه جنبه انتفاعی نداشته باشد ». با توجه به ماده و تبصره فوق الذکر چنین برداشت می شود که یکی از موارد استفاده که منشا استثنا واقع می شود ، استفاده در بعُد آموزشی و علمی است ؛ همچنین در ماده ۸ همین قانون به ضلع دیگر استثنائات اشاره شده است : «کتابخانه های عمومی و موسسات جمع آوری نشریات و موسسات علمی و آموزشی که به صورت غیر انتفاعی اداره می شوند طبق آیین نامه ای که به تصویب هیات وزیران خواهد رسید از اثرهای مورد حمایت این قانون از راه عکسبرداری یا طرق مشابه آن به میزان مورد نیاز و متناسب با فعالیت خود نسخه برداری کنند ». مواد ۹ و ۱۰ ، وزارت خانه های اطلاعات و آموزش و پرورش را از استفاده از اثرهای ادبی و هنری مستثنی دانسته اند . « وزارت اطلاعات می تواند آثاری را که قبل از تصویب این قانون پخش کرده و یا انتشار داده است پس از این قانون نیز کماکان مورد استفاده قرار دهد ». ماده ۱۰ « وزارت آموزش و پرورش می تواند کتاب های درسی را که قبل از تصویب این قانون به موجب قانون کتاب های درسی که چاپ و منتشر کرده است کماکان مورد استفاده قرار دهد ».
    لایحه قانون جامع حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط در فصل سوم تحت عنوان استثنائات ۱۱ ماده شامل مواد ۳۲ الی ۴۳ را به خود اختصاص داده و آن را بطور مشروح و مفصل بیان نموده است . ماده ۳۲ این قانون مقرر کرده است : « بهره برداری از اثر بدون اجازه دارنده حقوق در موارد مذکور در این فصل مجاز است مشروط بر اینکه با بهره برداری عادی اثر منافاتی نداشته باشد و به منافع مشروع دارنده حقوق به طور غیر متعارف لطمه نزند ».
    در مبحث اول ذیل همین فصل که تحت عنوان موارد تکثیر مجاز به آن پرداخته شده است ، استثنائات را به شرح ذیل برشمرده است :
    ۱ ) تکثیر محدود برای مقاصد شخصی : بر اساس ماده ۳۳ با رعایت مواد بعد ، تکثیر محدود از اثر منتشر شده بدون اجازه دارنده حقوق در صورتی مجاز خواهد بود که تکثیر توسط شخص حقیقی و فقط برای مقاصد خصوصی و شخصی و به صورت غیر انتفاعی انجام شده باشد ». چنانکه از این ماده استنباط می شود شرایط ذیل را بیان نموده است :
    الف) تکثیر توسط شخص حقیقی صورت پذیرفته باشد و در صورت استفاده شخص حقوقی ، عملی غیر قانونی صورت پذیرفته است .
    ب ) برای مقاصد خصوصی و شخصی صورت پذیرفته باشد و نه برای افراد متعدد .
    ج ) از این استفاده منافعی مالی و غیر مالی بدست نیاورده و حقوق مالی و معنوی پدیدآورنده را رعایت نماید .
    ماده ۳۴ مواردی را از استثنا خارج نموده است که عبارتند از :
    الف ) تکثیر اثر معماری به شکل ساختمان یا به شکل دیگر ؛
    ب ) تکثیر مجموع یا بخش عمده از پایگاه داده الکترونیکی ؛
    ج ) تکثیر برنامه رایانه ای به استثنا مواردی که در مواد بعد ( بخش پنجم ) مقرر شده اند .
    ۲ ) تکثیر به منظور آموزش یا پژوهش علمی : ماده ۳۵ این لایحه مقرر می دارد : « استفاده از اثرهای منتشر شده مورد حمایت این قانون با رعایت ماده ۳۲ برای مقاصد غیر انتفاعی ، آموزشی و پژوهشی به میزان مورد نیاز در حدود متعارف و در صورت امکان با ذکر مآخذ و نام پدیدآورنده بر روی نسخه ها به شرط عدم امکان اخذ مجوز از سازمان مدیریت جمعی مربوط مجاز است ».
    ۳ ) تصویر برداری توسط کتابخانه ها و موسسات نگهداری منابع : ماده ۳۶ اشعار می دارد : « هر کتابخانه یا موسسه نگهداری آثار که به صورت غیر انتفاعی اداره می شود مجاز است با رعایت ماده ۳۲ در موارد زیر بدون اجازه دارنده یک نسخه از آثار مورد حمایت این قانون را تکثیر کند :
    الف ) اثر کوتاه منتشر شده ، از قبیل مقاله یا چکیده کوتاه یک اثر و بخش کوتاهی از یک کتابب به درخواست شخص حقیقی به شرط این که :
    اولاً – کتابخانه یا موسسه متقاعد شود که نسخه تکثیر شده فقط برای مطالعه و یا پژوهش است .
    ثانیاً – عمل تکثیر یک بار و یا در صورت تکرار در نوبت های جداگانه و بی ارتباط با هم صورت گیرد .
    ثالثاً – اخذ مجوز جمعی از سازمان مدیریت جمعی[۱۹۴] مربوط امکان نداشته باشد .
    ب) تکثیر به منظور حفظ و در صورت لزوم جایگزینی آن به جای نسخه دیگر یا جایگزینی آن به جای نسخه هایی که در مجموعه دائمی کتابخانه یا موسسه مفقود ، تلف یا غیر قابل استفاده شده ، به شرط این که تهیه نسخه دیگر اثر به طور متعارف غیر ممکن یا مشکل باشد .
    ۴ ) تکثیر ، پخش رادیو – تلویزیونی و سایر صور ارسال عمومی اثر به منظور اطلاع رسانی : بر اساس ماده ۳۷ ، هر گونه مقاله منتشر شده در روزنامه یا نشریه اطلاع رسانی ادواری و نیز هر گونه اثر پخش شده در رادیو تلویزیون و یا در وسایل ارسال عمومی در باره مباحث جاری اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی یا مذهبی را می توان بدون نیاز به کسب اجازه در روزنامه یا نشریه ادواری دیگر و یا در رادیو – تلویزیون و یا در سایر وسایل ارسال عمومی تکثیر ، منتشر و یا پخش کرد به شرط این که دارنده حق صریحاً این حق را برای خود محفوظ اعلام نکرده باشد و مآخذ و نام پدیدآورنده در صورت امکان ذکر شود . همچنین در ماده ۳۸ پخش یا نمایش اثر دیگران را که به طور ضمنی و اتفاقی در جریان پخش گزارش صوتی یا تصویری ، بدون نیاز به موافقت دارنده مجاز دانسته است . در ماده ۳۹ نیز تکثیر ، عرضه یا ارسال عمومی سخنرانی های عمومی در باره مباحث جاری یا در جریان رسیدگی قضایی در روزنامه ها ، نشریات اطلاع رسانی ادواری ، رادیو تلویزیون یا دیگر وسایل ارسال عمومی اثر به شرط ذکر مآخذ و نام پدیدآورنده در صورت امکان بدون نیاز به موافقت دارنده را مجاز دانسته است . در مبحثی دیگر به سایر موارد استثنا پرداخته و نقل قول ، نمایش عمومی اثر وترجمه اثر را مقرر داشته است :
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ماده ۴۱ نقل از اثرهایی که به صورت مجاز انتشار یافته اند و استناد به آنها برای مقاصد ادبی ، هنری ، آموزشی ، پژوهشی ، تربیتی و اطلاع رسانی به منظور شرح ، نقد و تقریظ در حدود متعارف و به میزانی که هدف مورد نظر را تامین کند با ذکر مآخذ و نام پدیدآورنده در صورت امکان مجاز است .
    در ماده ۴۲ ، نمایش عمومی آثار را چه بصورت اصل یا نسخه اثر را بدون اخذ مجوز از دارنده ، مجاز دانسته مشروط به اینکه نمایش اثر با بهره گرفتن از فیلم ، اسلاید ، تصاویر تلویزیونی یا به طرق دیگر روی پرده و یا با بهره گرفتن از هرگونه دستگاه یا فرایند دیگری صورت نپذیرفته باشد ثانیاً انتشار یا واگذاری اصل یا نسخه نمایش داده شده توسط پدیدآورنده یا قائم مقام اوصورت گرفته باشد . و در ماده ۴۳ در صورتی که اثری به زبان غیر رایج کشور منتشر شده باشد ، ترجمه و انتشار آن به زبان رایج بدون کسب اجازه از دارنده حق را مشروط به رعایت شروط ذیل می داند :
    ۱ ) متقاضی ترجمه اجازه ترجمه اثر را از دارنده حق طی شش ماه خواسته باشد ولی نتوانسته باشد نظر دارنده اثر را جلب نماید یا ضمن همین مدت و با تلاش نتوانسته به او دسترسی یابد . هم زمان با اقدامات فوق مراتب را به مقامات ذیصلاح مذکور در بند دو نیز در صورت نیافتن دارنده ، به اطلاع ناشر اثر رسانده شود .
    ۲ ) مجوز این کار از سوی کمیته منتخب دولت صادر شود .
    ۳ ) هدف از آن تنها برای مقاصد آموزشی ، پژوهشی باشد .
    ۴ ) ظرف مدت سه سال پس از انتشار نخستین اثر ، ترجمه یاد شده توسط دارند حق یا اشخاص مجاز از سوی او انجام نشده باشد و یا تمامی نسخه های ترجمه مزبور دست کم ظزف مدت یاد شده تمام شده باشد .
    ۵ ) مترجم مبلغ عادلانه ای را بابت حق ترجمه دارنده به وی یا سازمان مدیریت جمعی مربوط بپردازد .
    ۶ ) نام پدیدآورنده و عنوان اصلی اثر در تمامی نسخه های اثر بطور آشکار درج شود
    ۷ ) کمیته منتخب به توانایی متقاضی در انجام ترجمه صحیح مطمئن باشد .
    ماده ۷ قانون حمایت از پدیدآورندگان نرم افزارهای رایانه ای تهیه نسخه‌های پشتیبان[۱۹۵] و همچنین تکثیر نرم‌افزاری که به طریق مجاز برای استفاده شخصی تهیه شده است ، چنانچه به طور همزمان مورد استفاده قرار نگیرد ، بلامانع دانسته است . علت استثنا شدن تهیه نسخه پشتیبان آن است که چون برنامه رایانه ای برای مدت طولانی به دیگران منتقل می شود و طی این مدت ممکن است برای استفاده کننده عیوب سخت افزاری نیز بوجود بیاید ، قانون گذار برای اینکه هزینه های اضافی را از سبد هزینه های اشخاص کاسته و ملزم به خرید مجدد با هزینه گزاف نگردد ، تهیه نسخه پشتیبان را برای استفاده شخص خریدار بلامانع دانسته است .
    مبحث دوم : در موافقت نامه تریپس
    موافقت نامه تریپس همانند کنوانسیون های برن و رم در مورد حقوق پدیدآورندگان آثار ادبی ، هنری ونرم افزارهای رایانه ای محدودیت ها و استثنائاتی را بدون ذکری از مواردی خاص برای حقوق انحصاری پدیدآورندگان پیش بینی نموده است . بر اساس قاعده کلی که در ماده ۱۳ موافقت نامه تریپس مقرر شده آن است که « محدودیت ها یا استثنائات راجع به حقوق انحصاری را تنها می توان در موارد خاصی برقرار نمود که با بهره برداری معمولی از اثر تعارض نداشته باشد و لطمه غیر متعارفی را به منافع مشروع و قانونی دارنده حق وارد نیاورد ». برای تعیین موارد و نمونه ها باید به دو کنوانسیون برن و رم تمسک جست .
    بند ۲ ماده ۹ کنوانسیون برن مقرر داشته است : « اعطای اجازه تکثیر آثار ( ادبی و هنری ) در موارد خاص ، موضوعی است که باید از سوی قوانین کشورهای اتحادیه تعیین شود مشروط به آن که چنین تکثیری با بهره برداری معمول از اثر تعارض نداشته و لطمه نامتعارفی به منافع مشروع مولف وارد نسازد ». با نگاهی اجمالی به این دو ماده ، « تفاوتی که مشاهده می شود ، این است که در موافقت نامه استثنا به طور کلی و در همه زمینه ها مجاز شمرده شده است ولی در کنوانسیون برن ، تنها به محدود کردن امکان تکثیر اثر اشاره شده و به محدود کردن بقیه حقوق انحصاری دارنده ، اشاره ای نشده است ».[۱۹۶] این تفاوت ظاهری مهم بنظر نمی رسد البته موارد استثنا و محدودیت در کنوانسیون برن تنها به ماده ۹ پایان نمی پذیرد و در مواد دیگری نیز اشاره شده است و لذا یکی از عوامل گستردگی تریپس نسبت به کنوانسیون برن را همین پراکنده بودن کنوانسیون برن می دانند ، که ذیلاً به تعدادی از آنها اشاره خواهد شد . کنوانسیون برن در ماده ۱۰ به استفاده آزاد آثار پرداخته و مقرر می دارد :

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

    « نقل از آثاری که قبلا به طور مجاز در اختیار عموم قرار گرفته ، مجاز است مشروط به این که استفاده از نقل قول جنبه معقول داشته و با توجه به هدف مورد نظر قابل توجیه باشد . هم چنین نقل قول از مقالات روزنامه ها و نشریات ادواری که به شکل بررسی های مطبوعاتی هستند ، مجاز است ؛

    تعیین استفاده مجاز آموزشی تکثیر ، پخش رادیویی ، ضبط صوتی یا تصویری از آثار ادبی یا هنری در اختیار قانون گذاران کشورهای عضو می باشد ، به شرط اینکه چنین استفاده ای معقول بوده و با توجه به هدف قابل توجیه باشد ؛

    نقل قول ها و استفاده های مذکور در بند پیشین باید با ذکر منبع و ذکر نام پدیدآورنده باشد ، در صورتی که در منبع آمده باشد .

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:27:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر فوت در فرآیند اجرای احکام و اسناد- قسمت ۵ ...

    در خصوص احکامی که توسط دیوان عالی کشور نقض و به شعبه هم عرض محول و شعبه مرجوع الیه حکمی صادر کند ،تکلیف صدور اجرائیه با چه دادگاهی است،به نظر می رسد دادگاه مرجوع الیه می بایست اجرائیه صادر نماید(همان،ص۳۹)ضمن اینکه با توجه به بکارگیری سیستم سمپ در محاکم ،امکان صدور اجرائیه توسط دادگاه صادرکننده حکم اولیه میسر نیست.
    با توجه به مواد ۱۹ و ۲۳ قانون اجرای احکام مدنی اجراییه به وسیله قسمت اجرای دادگاهی که آن را صادر کرده به موقع اجرا گذاشته می شود. مدیر اجرا موظف است برای اجرای حکم پرونده ای تشکیل ، برگ اجراییه و کلیه اوراق درخواست ها به ترتیب در آن نگهداری شود مدیر اجرا پس از ابلاغ اجراییه نام مأمور اجرا را در ذیل اجراییه نوشته و عملیات اجرایی را به عهده او می گذارد(بهرامی،چاپ چهارم،ص۲۳)
    همین که اجراییه به محکوم علیه ابلاغ شد وی مکلف است ظرف مدت ده روز مفاد آن را به موقع اجرا بگذارد یا ترتیبی برای پرداخت محکوم به ، بدهد یا مالی معرفی کند که اجرای احکام و استیفا محکوم به از آن میسر باشد. در صورتی که خود را قادر به اجرای مفاد اجراییه نداند باید ظرف مهلت مزبور صورت جامع دارایی خود را به قسمت اجرا تسلیم کند. و اگر مالی ندارد به صراحت اعلام نماید.
    وفق ماده ۳۴ قانون اجرای احکام مدنی ،هر گاه ظرف سه سال بعد از انقضاء مهلت مزبور معلوم شود که محکوم علیه قادر به اجرای حکم و پرداخت محکوم به بوده، لیکن برای فرار از آن اموال خود را معرفی نکرده یا صورت خلاف واقع از دارایی خود داده به نحوی که اجرای تمام یا قسمتی از مفاد اجراییه متعسر گردیده باشد به حبس جنحه ای از شصت و یک روز تا شش ماه محکوم خواهد شد .
    به موجب ماده ۳۷ قانون اجرای احکام مدنی ،محکوم له می تواند طرق و راه کار اجرای حکم را به مأمور اجرا ارائه دهد و در هنگام عملیات اجرایی حاضر باشد ولی نمی تواند در اموری که از وظایف مأمور اجراست دخالت نماید. به موجب ماده۴۰قانون اجرای احکام مدنی،محکوم له و محکوم علیه می توانند برای اجرای حکم قراری گذارده و مراتب را به قسمت اجرا اعلام دارند وبه موجب ماده۴۲قانون مذکوراگر محکوم به ، عین معین منقول و یا غیر منقول باشد و تسلیم آن به محکوم له ممکن باشد مأمور اجرا عین آن را گرفته و به محکوم له می دهد.به موجب ماده۴۶ قانون اجرای احکام مدنی، اگر محکوم به، انجام عمل معین باشد و محکوم علیه از انجام آن امتناع کند و انجام آن عمل از شخص دیگری ممکن باشد محکوم له می تواند تحت نظر مأمور اجرا توسط شخص دیگری انجام داده و هزینه آن را مطالبه کند و یا بدون انجام عمل هزینه را به وسیله قسمت اجرا از محکوم علیه مطالبه کند.
    ماده۴۴ قانون اجرای احکام مدنی ترتیب اجرای حکم را در صورتی که عین محکوم به در تصرف شخص دیگری باشد بیان کرده است و در مواد ۴۵ و ۴۳ و ۴۸ قانون اجرای احکام مدنی راجع به اجرای حکم خلع ید و چگونگی آن نیز بحث شده است

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    فصل سوم: تشکیلات

    کارمند دولت را که عهده دار عملی کردن مفاد و مندرجات اجراییه دادگاه و یا اداره ثبت اسناد و املاک کشور است در اصطلاح مأمور اجرا گویند و امور مربوط به اجرا زیر نظر ریاست و با مسئولیت دادگاه خواهد بود و به استناد ماده ۱۲ و ۱۳ قانون اجرای احکام مدنی مدیر اجرا زیر نظر ریاست دادگاه انجام وظیفه می کند و به مقدار لازم مأمور اجرا در اختیار دارد و اگر مامور اجرا نداشته باشد و یا کافی نباشد می تواند به وسیله کارکنان دیگر و یا ضابطین دادگستری نسبت به اجرای احکام اقدام نماید.

     

    مبحث اول:تشکیلات اجرا

    مستنداٌ به مواد ۸۱ تا ۸۹ قانون اصول تشکیلات عدلیه؛ هر یک از دادگاه ها یک نفر مدیر دفتر برای تنظیم (پرونده ها) و تهیه مقدمات زیر نظر ریاست و مسئولیت رئیس دادگاه دارد. اگر دادگاه دارای چند شعبه باشد ممکن است هر شعبه مدیر بخصوصی داشته باشد. مدیر دفتر هر شعبه زیر نظر ریاست و مسئولیت همان شعبه است.
    هر مدیر دفتر به قدر نیاز تقریرنویس، ثبات، مأمور احضار و ابلاغ خواهد داشت. هر دادگاه یک نفر مدیر اجرا زیر نظر ریاست و مسئولیت دادگاه خواهد داشت. مدیر اجرا به تعداد لازم مأمور اجرا دارد.
    در صورت لزوم دادگاه می تواند اجرای احکام را به مامورین نیروی انتظامی یا سایر ضابطین ارجاع نماید.
    در ماده ۱۵ آئین نامه قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب آمده است: « هر حوزه قضایی دارای بخش های قضایی و اداری خواهد بود. بخش قضایی شامل: واحدهای ارجاع پرونده اجرای احکام، امور حسبیه، نظارت و پیگیری و ارشاد و معاضدت قضایی و نظایر آن می باشد. بخش اداری شامل: دفتر کل، دفاتر شعب، دفاتر واحدها، تدارکات ، خدمات ، امور مالی ، امور اداری و کارگزینی و نظایر آن می باشد»
    در ماده ۲۶ آئین نامه مزبور آمده است: « رئیس واحد اجرای احکام و ابلاغ، معاون رئیس حوزه قضایی می باشد و می تواند به تعداد لازم معاون، کارمند و مأمور در اختیار داشته باشد که در امر اجرای احکام و ابلاغ، اوراق قضایی با وی همکاری نمایند و در صورت لزوم واحد مستقل خواهد بود»
    تبصره ۱: رئیس واحد اجرای احکام و ابلاغ دادگاه انقلاب، معاون رئیس حوزه قضایی در امور مربوط به اجرای احکام و ابلاغ دادگاه انقلاب خواهد بود و متناسب با میزان کار می تواند کارمند و مأمور در اختیار داشته باشد.
    تبصره ۲: رئیس واحد اجرای احکام باید دارای پایه قضایی باشد.
    به استناد ماده ۲۷ آئین نامه قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب « واحد اجرای احکام توسط مأمورین تحت امر خود نسبت به اجرای احکام اقدام می نماید»
    به تشخیص قاضی صادر کننده حکم یا اجراییه در صورت لزوم اجرا ، توسط ، ضابطین دادگستری انجام می شود و می تواند از طریق مسئولین ادارات و سازمان های دولتی و عمومی در محدوده وظایف شان انجام شود. واحد اجرای احکام دادگاه های انقلاب مستقل از واحد اجرای احکام دادگاه های عمومی می باشد.
    به استناد ماده ۲۸ آئین نامه مذکور: حضور « قاضی صادر کننده حکم در خصوص اجرای حکم رجم الزامی است» ولی در سایر احکام اختیاری است و به استناد ماده ۲۹ آئین نامه مذکور : « صدور اجراییه با رعایت مقررات ماده ۵ قانون اجرای احکام مدنی حسب مورد با شعبه صادر کننده رای خواهد بود هر چند حکم مورد اجرا از مرجع تجدید نظر صادر شده باشد » در امور اجرای احکام قطعی صادره از شورای حل اختلاف با درخواست ذی نفع و با دستور قاضی شورا برگ اجراییه تنظیم و ابلاغ می شود و اجرای آن توسط واحد اجرای احکام دادگستری به عمل می اید.درخصوص اجرای اسناد رسمی نیزماده۱۷۳ آیین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی مقرر می دارد«مدیر کل ثبت استان می تواند وظایف رئیس ثبت را در امور مربوط به اجرای مفاد اسناد رسمی به معاون اویا کارمند دیگری به موجب ابلاغ مخصوص واگذار کند و این واگذاری از رئیس ثبت سلب صلاحیت نمی کند.» پس موجب مقرره مذکور مامور اجرا در اداره ثبت می بایست حکم مخصوصی از مدیر کل ثبت داشته باشد .

     

    گفتار اول: وظایف مأمورین

    مهمترین واصلی ترین وظیفه مامورین دایره اجرای احکام و اسناد ،اجرای مفاد حکم و سند است.عملیات و اقدامات اجرایی به استناد ماده ۴ قانون اجرای احکام مدنی و ماده۲۱آیین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی ده روز پس از تاریخ ابلاغ اجراییه به محکوم علیه و متعهد،به اجرا گذاشته می شود. این اقدامات بسته به موضوع محکوم به متفاوت است و حسب مورد، از توقیف اموال تا انجام فعل یا ترک فعل و همچنین مزایده و فروش خواهد بود.اما ذکر این نکته حائز اهمیت است که،چون ابتکار عمل در اجرای احکام مدنی در دست محکوم له است،تا زمان مراجعه وی جهت اجرای حکم،دایره اجرای احکام اقدامی جهت اجرای حکم نمی نماید،به عبارتی شروع عملیات اجرایی با مراجعه محکوم له و درخواست وی قابل تحقق است.

     

    گفتار دوم: مصونیت مأمورین اجرا

    وفق ماده۱۴قانون اجرای احکام مدنی اگر حین اجرای حکم نسبت به دادورزها(مامورین اجرا)مقاومت یا سوءرفتاری شود آنها می توانند از مامورین ژاندرمری،یا مامورین شهربانی یادژبانی کمک بخواهند.ماده مذکور مقرر می دارد
    «در صورتیکه در حین اجرای حکم نسبت به دادورزها(مأمورین اجرا) مقاومت یا سوء رفتاری شود می توانند حسب مورد ، از مأمورین شهربانی،ژاندارمری و یادژبانی برای اجرای حکم کمک بخواهند. مأمورین مزبور مکلف به انجام آن می باشند »
    حال چنانچه دادورز کمک بخواهدو آنها اقدامی در خصوص کمک به دادورز انجام ندهند داورز می تواند وفق ماده۱۵ قانون اجرای احکام مدنی، صورت مجلسی در این خصوص تنظیم که، توسط مدیر اجرا برای تعقیب به مرجع صلاحیت دار ارسال می گردد.ماده۱۵قانون اجرای احکام مدنی مقرر می دارد«هرگاه مامورین مذکور در ماده قبل درخواست دادورز(مامور اجرا)را انجام ندهند دادورز(مامور اجرا)صورت مجلسی در این خصوص تنظیم می کند تا توسط مدیر اجرا برای تعقیب به مرجع صلاحیتدار فرستاده شود»وفق ماده۱۶قانون اجرای احکام مدنی، اگر نسبت به مأمور اجرا هنگام انجام وظیفه توهین یا مقاومت شود دادورز صورت مجلس و در صورتی که شهود و مأمورین انتظامی حضور داشته باشند به امضای آنها رسانیده و توسط مدیر اجرا به دادسرا ارسال می گردد .و فق ماده۱۷قانون اجرای احکام مدنی کسانی که مانع انجام وظیفه دادورز شوند علاوه بر مجازات مقررمسئول خسارات ناشی از عمل خود نیز می باشند

     

    گفتار سوم: مسئولیت مأمورین اجرایی

    به استناد ماده ۹۳ قانون اصل تشکیلات عدلیه مصوب ۱۳۰۷ : « هر گاه به واسطه اقدامات غیر قانونی مأمورین اجرا خساراتی بر اشخاص وارد شود مأمورین موافق قانون مجازات به تادیه خسارت محکوم می شوند» همچنین طبق ماده ۹۲ این قانون: « هر گاه بر مدعی العموم معلوم شود که مدیر یا مأمور اجرا وجوهی را که در نزد او امانت بوده تفریط کرده است فوراً از محکمه که مأمور در نزد آن مأموریت دارد قرار توقیف (بازداشت) او را تا وقتی که وجوه تفریط شده پرداخت شود تقاضا خواهد کرد به علاوه به محکمه صالحه جلب و موافق قانون مجازت خواهد شد»

     

    گفتار چهارم: موارد رد مأمورین اجرا

    به موجب ماده۱۸ قانون اجرای احکام مدنی مدیر و دادورز در بعضی از پرونده ها نمی توانند نسبت به اجرای حکم اقدام نمایندو رئیس دادگاه می بایست اجرای آن حکم را به مدیر یا دادورز دیگری محول نماید.ماده مذکور مقرر می دارد«مدیران و دادورزها(مامورین اجرا)درموارد زیر نمی توانندقبول ماموریت نمایند:

     

     

    امر اجرا راجع به همسر آنها باشد.

    امر اجرا راجع به اشخاصی باشد که مدیر یا مأمور اجرای با آنان قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم دارد.

    مدیر یا دادورز(مأموراجرا) قیم یا وصی یکی از طرفین یا کفیل امور او باشد.

    وقتی که امر اجرا راجع به کسانی باشد که بین آنان و مدیر یادادورز( مأمور اجرا) یا همسر آنان دعوی مدنی یا کیفری مطرح است»
    پایان نامه حقوق

     

    در خصوص اجرای اسناد موارد ردمامورین اجرا محدودتر از قانون اجرای احکام مدنی است. ماه ۱۸قانون اجرای احکام مدنی کا ملتراز آیین نامه است. تبصره ۱ماده۱۵آیین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی فقط به قرابت سببی و نسبی تا درجه سوم از طبقه دوم و تعارض منفعت و یا به وجود پرونده اجرائی،جزائی و مدنی اشاره نموده است.تبصره مذکور مقرر می دارد«مامور اجرا نباید با کسی که اوراق اجرائیه یا سایر اخطاریه ها و اوراق به او ابلاغ می شود و یا عملیات اجرائی له و علیه او انجام می شود،قرابت سببی یا نسبی تا درجه سوم از طبقه دوم داشته باشد و مابین او و شخص مورد نظر تعارض منفعت و یا پرونده اجرائی و یادعوی جزائی و مدنی مطرح باشد»

     

    گفتار پنجم: اعتراض (شکایت) نسبت به اقدامات مأمور اجرا

    مقصود از شکایت در اینجا به دو معنا است: ۱-اعتراض به اقدامات اجرایی توسط مأمور است
    ۲-اعتراض و شکایت نسبت به اعمال مجرمانه مأمور که ارتباط مستقیم با اقدامات اجرایی داشته باشد.
    در مواد۹۱ و ۹۲ قانون اصول تشکیلات عدلیه، مصوب ۱۳۰۷ : « رسیدگی به اعتراض و یا شکایت در خصوص تخلفات اداری مأمور و همچنین رسیدگی به جرائم مرتبط با امور اجرایی مثل اینکه مأمور اجرا وجوهی را در نزد او امانت بوده تفریط کرده و مانند آن به عهده همان محکمه ای است که مأمور در نزد آن مأموریت داشته است. لیکن امروز می توان موضوع را به سه بخش تقسیم کرد:

     

     

    در خصوص جرائم ، دادسرا رسیدگی مقدماتی می نماید و پس از صدور کیفر خواست دادگاه عمومی رسیدگی و رای مقتضی صادر خواهد نمود.

    در خصوص تخلفات ، به دایره تخلفات اداری معرفی خواهد شد.

    ۳-در مورد اموری از قبیل اعتراض به نحوه ابلاغ اجراییه و اعتراض نسبت به صحت آن و همچنین اعتراض راجع به توقیف و صورت برداری و تشریفات مزایده و غیره و این امور به عهده همان دادگاهی است که مأمور تحت امر او اقدام به ایفاء وظایف می نماید. از این رو بهتر است از استخدام لفظ شکایت در مورد اقدامات مأمورین اجتناب شود و می بایستی عبارت اعتراض نسبت به اقدامات مأمور اجرا را به کار برد.اما در خصوص اعتراض به عملیات اجرایی در اداره ثبت ،وفق ماده۱۶۹ آیین نامه مفاد اجرای اسناد رسمی چنانچه هر شخصی نسبت به عملیات اجرایی شکایت داشته باشد می بایست شکایت خویش را به همراه ادله و مدارک به رئیس اداره ثبت محل تنظیم نمایدورئیس اداره ثبت به شکایت رسیدگی نموده و با ذکر دلیل رای صادر می نماید.ماده مذکور مقرر می دارد« عملیات اجرائی بعد از صدور دستور اجرا (مهر اجرا شود) شروع و هر کس (اعم
    از متعهد سند و هر شخص ذینفع) که از عملیات اجرائی شکایت داشته باشد می‌تواند
    شکایت خود را با ذکر دلیل و ارائه مدارک به رئیس ثبت محل تسلیم کند و رئیس ثبت
    مکلف است فوراً رسیدگی نموده و با ذکر دلیل رأی صادر کند. نظر رئیس ثبت به هر حال
    برابر مقررات به اشخاص ذینفع ابلاغ می‌شود و اشخاص ذینفع اگر شکایتی از تصمیم رئیس
    ثبت داشته باشند می‌توانند ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ شکایت خود را به ثبت محل و
    یا هیأت نظارت صلاحیت‌دار تسلیم نمایند تا قضیه برابر بند ۸ ماده ۲۵ اصلاحی قانون
    ثبت در هیأت نظارت طرح و رسیدگی شود.”اما نکته قابل توجه این است که در ماده مذکور از رای صحبت شده است که بنظر می رسد همان تصمیم باشد.»

     

    گفتار ششم: اشکالات و اختلافات ناشی از اجراء

    هر گاه در جریان اجرای حکم اشکالی پیش آید دادگاهی که حکم تحت نظر آن اجرا می شود رفع اشکال می نماید. همچنین اختلافات ناشی از اجرای حکم توسط همان دادگاهی که اجرا تحت نظر او انجام می پذیرد بررسی و مرتفع می گردد. و چنانچه راجع به مفاد حکم و یا چگونگی آن اختلاف یا اجمال و ابهام وجود داشته باشد دادگاه صادر کننده حکم نسبت به موضوع رسیدگی و رفع اختلاف و ابهام و اجمال خواهد نمود. دادگاه با تقاضای هریک از طرفین و یا با تقاضای اجرای احکام در وقت فوق العاده به موضوع رسیدگی و رفع اختلاف می نماید. در صورتی که نیاز به رسیدگی بیشتر باشد باید با تعین وقت رسیدگی خارج از نوبت و ابلاغ به طرف مقابل به موضوع رسیدگی و اتخاذ تصمیم نماید . درخواست رفع اختلاف موجب تاخیر اجرای حکم نخواهد شد مگر اینکه دادگاه قرار تاخیر اجرای حکم را صادر نماید. ظاهر ماده ۳۰ قانون اجرای احکام مدنی حاکی از این است که دادگاه راساً نیز مجاز به صدور قرار تاخیر اجرای حکم می باشد . حال آنکه این برداشت با توجه به استثنایی بودن قرار تاخیر اجرای حکم و توجهاً به اصل بی طرفی قاضی و ترافعی بودن و نظر به اصل تناظر و اصل عدم توقیف و تاخیر اجرای حکم به نظر می رسد دخالت دادرس پس از تقاضای تاخیر اجرای حکم ممکن است.درخصوص اسناد رسمی چنانچه دفترخانه هنگام تنظیم اجرائیه با اشکالی روبرو شود باید از تنظیم اجرائیه خوداری نموده و از اداره ثبت استعلام نماید.تبصره اول ماده۶آیین نامه مفاد اسناد رسمی مقرر می دارد« هرگاه سر دفتر در صدور اجرائیه با اشکالی روبرو شود باید از صدور آن
    خودداری کرده و با طرح صریح اشکال از ثبت محل استعلام و کسب تکلیف نماید و اداره
    مذکور مکلف است او را راهنمایی کند و هرگاه ثبت محل هم با اشکال مواجه شود از ثبت
    استان مربوطه کسب تکلیف خواهد نمود.» و چنانچه اداره ثبت محل با مشکل روبرو شود می بایست از اداره ثبت استان کسب تکلیف نماید.

     

    مبحث دوم: تفاوت اجرای احکام مدنی با کیفری

     

    گفتار اول: از حیث اقدام

    اجرای احکام مدنی موکول به درخواست ذی نفع است ولی احکام کیفری اصولاً از تکالیف و وظایف اجرا محسوب و راساً به محض قطعیت به اجرا گذشته می شود.

     

    گفتار دوم: از حیث ترتیب اجرا

    اجرای احکام مدنی در مواردی که اعلامی است نیازی به اجراییه ندارد ولی در مواردی که اجرایی است نیازمند صدور اجرائیه و ابلاغ آن است لیکن در احکام کیفری بدون صدور اجراییه به موقع اجرا گذاشته می شود.

     

    گفتار سوم: از حیث موضوع

    احکام مدنی متضمن ایفاء تعهد پرداخت دین ، الزام به تنظیم سند، انجام فعل و یا ترک فعل و مانند آن است ولی احکام کیفری متضمن اعمال مجازات و یا اقدام تامینی و تربیتی مانند حبس، شلاق، پرداخت جزای نقدی و تبعید و .. می باشد

     

    گفتار چهارم: از حیث هزینه اجرا

    اجرای احکام مدنی متضمن هزینه های اجرایی است که محکوم علیه باید بپردازد و در صورت امتناع وی توسط محکوم له پرداخت و در نهایت از محکوم علیه وصول می گردد.
    این هزینه ها عبارتند از: دستمزد کارشناس، اجرت نگهداری و حفاظت اموال توقیف شده از محکوم علیه ، هزینه حمل و نقل اموال،هزینه بازگشائی درب محل نگهداری مال و سایر هزینه های ضروری برای توقیف و فروش اموال محکوم علیه ولی در خصوص اجرای احکام کیفری چنین وصفی وجود ندارد مگر در خصوص دعاوی کیفری که منتهی به ضرر و زیان و خسارات ناشی از جرم شده است که در قسمت اخیر نیز به استناد رای وحدت رویه شماره ۵۲۸ مورخ ۲/۱۲/۱۳۷۱ موضوع حقوقی محسوب شده و مستلزم تقدیم دادخواست با رعایت شرایط آن است.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:27:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پیش بینی رفتار شهروندی سازمانی دبیران تربیت بدنی از طریق ویژگی های فردی و هوش هیجانی در شهرکرمانشاه۹۳- قسمت ۶- قسمت 2 ...

    این اعتقاد وجود دارد که برخی از افراد ویژگی های فردی خاص خودشان، از خود رفتار شهروندی سازمانی را نشان دهند.ارگان (۱۹۹۰) طی مطالعه ای عنوان کرد که مفاهیم اصلی رفتار شهروندی سازمانی از توصیف برنارد (۱۹۳۸) در مورد تمایل به همکاری رشد پیدا کرده است. برنارد یاد آور شد که تفاوت های فردی ممکن است تمایل به همکاری را تحریک کند. زمانی که وی این مطلب را نوشت واقعیت برجسته این بود که دامنه وسیعی از تنوع در شدت آن بین افراد مختلف وجود دارد. چنین تنوعی نشان می دهد که تفاوت های فردی نقش مهمی در پیش بینی اینکه فرد از خود تمایل به همکاری را نشان دهد، بازی می کند. اما تلاش هایی که در زمینه اندازه گیری رابطه میان تفاوت های فردی و رفتار شهروندی سازمانی انجام شده است، بسیار محدود می باشد(مورمن و همکاران[۴۹]، ۱۹۹۵).

     

     

    رضایت شغلی[۵۰]
    رابطه بین اخلاق، رضایت شغلی و تعهدسازمانی با ترک خدمت حسابرسان

     

    به طور کلی رضایت شغلی و رفتار شهروندی سازمانی همدیگر را تقویت می کنند. برای مثال در یک تحقیق روی کارکنان دانشگاه، باتمن وارگان (۱۹۸۳) دریافتند که بین معیارهای عمومی و رضایت شغلی و رفتار شهروندی سازمانی رابطه معنا داری وجود دارد(وچ[۵۱]، ۲۰۰۲).
    با بهره گرفتن از نظریه برنارد (۱۹۸۳) مبنی بر این که رضایت، به تمایل فرد به همکاری و کمک کردن به سیستم های تعاونی منجر می شود، ارگان از تئوری مبادله اجتماعی[۵۲] استفاده کرد تا این موضوع را بیان کند که وقتی کارکنان از شغل شان راضی هستند به مقابله به مثل می پردازند و این مقابله به مثل، پای بند بودن به سازمان و رفتار شهروندی سازمانی را در بر می گیرد. رضایت در اینجا، ابعاد زیادی را در بر می گیرد مثل رضایت از همکاران و سرپرستان، رضایت از پادش های فوری وبلند مدت(هوانگ وهمکاران[۵۳]، ۲۰۰۵).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

     

    عدالت رویه ای

    نظریه عدالت اجتمای عنوان می کند که افراد نه تنها پیامد های دریافتی شان در سازمان را مد نظر قرار می دهند، بلکه رویه های بکار رفته جهت تعیین آن پیامدها را نیز مد نظر قرار می دهند. عدالت رویه ای شامل ارزیابی هایی در افق بلند مدت است. در حالیکه عدالت توزیعی شامل ارزیابی هایی ناپیوسته مربوط به تصمیمات خاص در مورد تخصیص ویژه می باشد. و با توجه به افق زمانی بلند مدت، عدالت رویه ای پیش بینی کننده بهتری برای رفتار شهروندی سازمانی نسبت به عدالت توزیعی می باشد(لیند و تیلور[۵۴]، ۱۹۸۸).
    عدالت رویه ای را به عنوان حالتی تعریف می کنند که در آن فرایند تصمیم گیری به صورت منصفانه ای داوری شود. اگرچه معیارهای متعددی شناسایی شده اند از مولفه های لازم در بوجود آمدن این شرایط محسوب می شوند، با این حال پس از تحقیقات فراوان سه معیار شناسایی شده توسط کیم و مابورن[۵۵] (۱۹۹۷) ، بیشترین تاثیر را بر عدالت رویه های دارند که عبارتند از:

     

     

    درگیر شدن[۵۶]

    تبیین[۵۷]

    وضوح انتظارات[۵۸].

    مولفه اول یعنی درگیر شدن عبارتست از مشارکت فعال در فرایند تصمیم گیری. تبیین به این معنی است که فرد درگیر و متاثر، بایستی نسبت به علت اتخاذ تصمیم نهایی متقاعد و توجیه شود که چرا ایده و نقش آنها در تصمیم نهایی، لحاظ یا رد شده است.
    وضوح انتظارات مستلزم این است که قبل، بعد و حین اتخاذ تصمیم بایستی، شناخت و درک کاملی از آنچه که از افراد انتظار می رود و آن چه قوانین جدید حکم می کند حاصل شود. این سه مولفه معیارهایی هستند که در نهایت منجر به قضاوت در مورد منصفانه بودن فرایند تصمیم گیری از دیدگاه افراد می شود.

     

     

    تعهد سازمانی

    تعهد سازمانی به عنوان قدرت مبتنی بر هویت فردی و مشارکت در یک سازمان در نظر گرفته می شود(اسکاپ، ۱۹۹۸). مدل شال[۵۹] (۱۹۹۱) و وینر[۶۰] (۱۹۸۲) تایید تئوریکی را برای رابطه میان رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی فراهم کرده است. شال پیشنهاد کرده است که از آنجا که تعهد جهت رفتاری را مشخص می کند، وقتی که انتظار از پاداش های رسمی سازمان برای عملکرد وجود دارد، تعهد احتمالا تعیین کننده رفتار شهروندی سازمانی است. پیشنهاد وینر این است که تعهد مسئول رفتارهایی است که مقدمتاً به تشویق و تنبیه ارتباط ندارد و بعضا منعکس کننده رفتارهایی اجتماعی قبل از اشتغال فردی است (اسکاپ، ۱۹۸۸). به هر حال علیرغم تایید قوی از رابطه بین تعهد و رفتار شهروندی سازمانی، تانسکی[۶۱] (۱۹۹۳) تاییدی برای این رابطه پیدا نکرد و نهایتاً تحقیقاتی که توسط ریان[۶۲] و ارگان (۱۹۹۵) انجام شد، نشان داد که بین تعهد سازمانی ( تعهد عاطفی که یک فرد به یک سازمان احساس می کند) به شکل معنی داری با هر دو بعد از با وجدان بودن و اطاعت از ابعاد رفتار شهروندی سازمانی ارتباط پیدا کرده است.

     

     

    سیاست های سازمانی[۶۳]

    طی ۲۰ سال اخیر مفهوم سیاست سازمانی توجه فزاینده ای در ادبیات مدیریت به خود جلب کرده است. این توجه به خاطر پاسخ دادن به برخی سوالات جدید و همچنین یافتن پاسخ برای برخی از سوالات قدیمی است، نظر به اینکه چه چیزی افراد را در سر کار بر می انگیزاند واینکه چگونه می توان متغیرهای رفتار کارکنان و بهره وری را تشریح کرد در تحقیقی که توسط ماری و همکارانش انجام گرفت حدود نیمی از پاسخ دهنده گان فکر می کردند، که سیاست ها در سازمان به معنی رفتاری ناعادلانه، بد، غیر منطقی و غیر سالم است با وجود این بسیاری اعتقاد داشتند که به منظور یک کارمند یا مدیر موفق بودن رفتار سیاسی لازم است و سیاست های سازمانی یک رفتار قانونی است که به افراد برای نشان دادن عملکرد اثر بخش کمک می کند.(به نقل از سعیدی نژاد، ۱۳۸۷).

     

    مفهوم هوش هیجانی
    تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

    واژه Emotion از فعل لاتین moere به معنی حرکت و جنبش ریشه گرفته است. در فرهنگ لغت Emotion به معنای هیجان، بر انگیختگی وعاطفه است. هیجان در این جا، نوعی واکنش شدید و کوتاه ارگانیسم به موقعیت غیر منتظره می باشد که همواره با نوعی حالت عاطفی خوشایند و یا ناخوشایند است. در فارسی معادل واژه Emotion را هیجان و عاطفه آورده اند(خائف الهی، دوستار، ۱۳۸۲). تمام جوامع بشری برای رفتارها و مهارت های خاص ارزش واحترام قائلند. در هر جامعه ای بسته به این که آن جامعه برای حفظ و تداوم خود چه خواسته و نیازهایی دارد از استعداد های خاصی تجلیل می کند. از نظر اکثر اغلب مردم داشتن هوش، توانایی سازش موفقیت آمیز با نیازها و خواسته های فرهنگی و محیطی است. هوش یکی از قدیمی ترین مفاهیم در روانشناسی است که در متون علمی بحث های زیادی در مورد آن شده است اما هنوز هم نظریه پردازان بر سر تعریف آن توافق نظر ندارند.
    هیجان را به طور ساده می توان تحرک در مرکز احساسات معنا کرد به علاوه توان سامان دادن به احساسات و مهار کردن تنش ها جنبه ای از هوش هیجانی و لازمه موفقیت در کار و زندگی است(چرنیس[۶۴]، ۲۰۰۰).
    مایر و سالوی، (۱۹۹۳) معتقدند؛ هوش هیجانی امکان تفکر با خلاقیت بیشتر و استفاده از احساسات و هیجانات برای حل مشکلات را فراهم می سازد. آنها بر این باورند که هوش هیجانی نوعی از هوش اجتماعی است که مستلزم توانایی نظارت بر هیجانات خود و دیگران، تمایز گذاری میان آن ها و استفاده از اطلاعات برای راهنمایی تعقل و اقدامات شخصی است(سبحانی نژاد،۱۳۸۷).

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:27:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اصول و مبانی جنگ نرم در اسلام- قسمت ۸ ...

    اخلاق محوری. محققان مختلف (برای مثال بلیس و دیگران، ۲۰۰۷) اذعان داشته اند که بین میزان تاکید یک فرهنگ بر ارزش های اخلاقی و پای بندی متولیان و حاملان آن فرهنگ به آن ارزش ها، با میزان قدرت نرم آن فرهنگ رابطه معناداری وجود دارد؛ چه، چنین ارزش هایی بر مطلوبیت آن فرهنگ نزد جهانیان می افزاید و جاذبه آن را برای همگان افزایش می دهد.
    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

    برخورداری از ارزش های جهانی. به زعم نای (نای، ۱۳۸۷، ص ۵۲) »وقتی فرهنگ یک کشور ارزش های جهانی را شامل شود و بنیاد سیاست های آن را علایق و ارزش های مشترک جهانی تشکیل دهد، احتمال این که نتایج مطلوب تحصیل شود، افزایش می یابد.

    اهمیت قدرت نرم فرهنگ به ویژه از آن روست که موجب نوعی “همانند سازی عمیق” دیگران با ارزش ها و باورهای آن می شود.
    ۸ـ۲٫ بعد دیپلماسی عمومی
    دومین منبع قدرت نرم، که منبع تهدید نرم نیز تلقی می شود، دیپلماسی عمومی است. دیپلماسی عمومی یکی از اشکال چندگانه دیپلماسی است. انواع دیپلماسی را می توان به شرح ذیل برشمرد:
    پارلمانی؛ اقتصادی؛ رسانه ای؛ سایبر؛ هسته ای؛ دفاعی؛ و عمومی.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    منظور از دیپلماسی عمومی دستیابی به اهداف سیاسی از طریق کار با عموم مردم در کشورهای خارجی و با نفوذ در دیدگاه های افراد و سازمان های خارجی است. به تعبیر دیگر، دیپلماسی عمومی عبارت است از مدیریت روابط کشورها با یکدیگر، کشورهای دیگر و با بازیگران در روابط بین المللی. از این نوع دیپلماسی برای اعلام مواضع، جمع آوری اطلاعات و راضی کردن سایر بازیگران استفاده می شود.
    از نظر جوزف نای (۱۳۸۷) دیپلماسی عمومی دارای سه بعد اساسی است:

     

     

    ارتباطات روزانه. منظور از ارتباطات روزانه توضیح علت تصمیم گیری ها برای مجاب ساختن مخاطبان (اعم از داخلی و خارجی) است.

    ارتباطات استراتژیک. در ارتباطات استراتژیک «مجموعه ای از موضوعات ساده تشریح و بسط داده می شوند. (نای، ۱۳۸۷، ۱۹۶)

    گسترش روابط دامنه دار و طولانی مدت افراد کلیدی. در این بعد از طریق بورس های تحصیلی، آموزش، معاملات، سمینارها و کنفرانس های علمی و رسانه های جمعی، با گروهی از افراد کشورهای دیگر ارتباط برقرار می شود و از آن افراد برای اشاعه ی فرهنگ و سیاست های کشورهای مبدا استفاده می شود.

    شواهد زیادی وجود دارد (برای نمونه ایچ و دیگران، ۲۰۰۸) که نشان می دهد غرب به ویژه آمریکا از دیپلماسی عمومی برای ارائه تصویری جذاب از خود، استفاده می کند. علاوه بر آن، از دیپلماسی عمومی برای ایجاد تغییر در سیاست ها و ترجیحات اجتماعی و سیاسی شهروندان کشورهای آماج بهره می گیرد. جوزف نای در نتیجه گیری پیرامون دیپلماسی عمومی اذعان می کند:
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    یک دیپلماسی عمومی اثربخش مانند یک خیابان دوطرفه است که علاوه بر سخن گفتن، گوش دادن را هم در برمی گیرد… قدرت نرم (به عنوان پیامد دیپلماسی عمومی) عبارت است از وادار کردن دیگران به خواستن آنچه مطلوب ما است. این امر مستلزم آن است که بدانیم چگونه پیام خود را به گوش آنان برسانیم. برای این که این کار را بتوانیم انجام دهیم، باید مخاطبان خود را بشناسیم. (نای، همان، ۱۹۹)
    به باور بسیاری از صاحب نظران دیپلماسی عمومی نقش و کارکرد زیادی در شکل دهی افکار عمومی داخل و خارج کشور دارد؛ چه، “سنخ های” (تیپ های) افکار عمومی کشورها متاثر از دیپلماسی عمومی خود آن ها و سایر کشورها است. یکی از روش های پر اثر اعمال دیپلماسی عمومی، به ویژه در کشورهای خارجی، استفاده از برنامه ریزی شده از تبلیغات است.
    ۸ـ۳٫ بعد سیاست خارجی قدرت نرم
    سومین بعد قدرت نرم سیاست خارجی است. سیاست خارجی شامل اهداف مشخص، عوامل وابسته به آن اهداف، توانایی کشور در رسیدن به یک استراتژی سودمند، اجرای استراتژی و ارزیابی و کنترل آن است. از نظر محققانی همچون راجرز (۲۰۰۶) چگونگی اعمال سیاست های یک کشور در سایر کشورها، بر قدرت نرم آن تاثیر می گذارد. برای مثال به زعم جوزف نای سیاست های یکجانبه، خودخواهانه و سلطه طلبانه آمریکا در کشورهای دیگر در دوران حکومت جمهوری خواهان آن کشور در سال های اخیر، موجب کاهش قدرت نرم آن کشور شده است. از نظر نای «سیاست های داخلی چنان که سلطه جویانه یا مزورانه باشد، می تواند در کاهش قدرت نرم موثر باشد» (نای، همان، ۵۵)
    ۹٫ تأثیرات جنگ نرم
    همانگونه که گفته شد، جنگ نرم به اقداماتی اطلاق می گردد که دشمن در آن سعی دارد تا با اعمال یکسری روندهای برنامه ریزی شده، زمینه را برای کمرنگ جلوه دادن ارزش های جامعه هدف فراهم آورد. در این نوع از تهدیدات تلاش خواهد شد تا رویه های مقاومت گرایانه به تدریج مورد تردید و بازنگری قرار گیرند و جوامع نسبت به استمرار این رویکردها اظهار نگرانی نمایند که مبادا مورد تهاجم دشمن واقع شوند. این جریان خود یک نوع عملیات روانی است که در آن به رغم عدم استفاده از تسلیحات نظامی، کشوری می تواند کشور دیگر را با چالش ها و بحران های متعدد مواجه سازد.
    جنگ نرم را می توان تحولی دانست که موجب دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول یک نظام سیاسی می شود. تهدید نرم نوعی سلطه کامل در ابعاد سه گانه حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحاله الگوهای رفتاری ملی در این حوزه ها و جایگزینی الگوهای نظام سلطه ای، محقق می شود. با این نگرش، تمامی اقداماتی که موجب شود تا اهداف و ارزش های حیاتی یک نظام سیاسی (زیر ساخت های فکری، باورها و الگوهای رفتاری در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست) به خطر افتد، یا موجب ایجاد تغییر و دگرگونی اساسی در عوامل تعیین کننده هویت ملی یک کشور شود، تهدید نرم به شمار می آید. در تهدید نرم، بدون منازعه و لشکرکشی فیزیکی، کشور مهاجم، اراده خود را بر یک ملت تحمیل و آن را در ابعاد گوناگون با روش های نرم افزارانه اشغال می کند. (سراجی، ۱۳۸۸، ۱۵-۱۳)
    تردید در مبانی فکری یک نظام سیاسی، ایجاد تشکیک در باورهای اصلی جامعه و به کارگیری الگوهای رفتاری بحرانی در جامعه را می توان از شاخص های این تهدید قلمداد کرد. نتایج به دست آمده از تهدید نرم، بنیادی، بی سر و صدا، اندیشه ای و تدریجی است. این تهدید همراه با آرامش و خالی از روش های فیزیکی و با بهره گرفتن از ابزارهایی چون رسانه های جمعی، احزاب سیاسی، تشکل های صنفی و قشری و شیوه القا و اقناع انجام می پذیرد. در حال حاضر جهانی سازی فرهنگ، مترادف با مفهوم تهدید نرم تلقی می شود.
    ۹ـ۱٫ تأثیر جنگ نرم بر امنیت اجتماعی
    جنگ نرم از ابعاد مختلف بر امنیت اجتماعی کشورها تاثیر می گذارد. در جنگ نرم به اعتقادات، باورها و ارزش های اساسی یک جامعه، حمله می شود؛ زیرا در صورت تغییر باورهای بنیادین جامعه، قالب های تفکر و اندیشه آن دگرگون می شود و الگوهای رفتاری جدید شکل می گیرد و رفتارهای چالشی و ساختارشکنانه، جایگزین رفتارهای متعادل جامعه می گردد. تردید، دودلی، بدبینی و احساس ناکارآمدی نسبت به ساختار سیاسی نظام در جنگ نرم شکل می گیرد. جنگ نرم، عرصه عرضه ی نمادها و مناسک فرهنگی گوناگون و متعارض، رویارویی آموزه ها و باورها و تفسیرهای دینی متفاوت و متضاد و تقابل ارزش ها و رفتارها و گرایش های معنوی رنگارنگ است. جنگ نرم از طریق گوناگون و در زمینه های مختلف بر امنیت اجتماعی جوامع تاثیر می گذارد که موارد عمده آن در ادامه این نوشتار، مرور می شود.
    دو رویکرد عمده در خصوص رابطه امنیت و جامعه وجود دارد:
    رویکرد اول، بیشتر متعلق به مطالعات سنتی امنیت است و بر استقلال ماهوی امنیت از جامعه اصرار دارد. این رویکرد به دو دیدگاه مارکسیستی و غیر مارکسیستی تقسیم می شود که مسائل جامعه در نظریه مارکسیستی، ناشی از اختلاف طبقاتی و در دیدگاه غیرمارکسیستی، ناشی از تضاد گروه های جامعه برای کسب و حفظ قدرت است. در این رویکرد، امنیت خصوصیات زیر را دارد:

     

     

    امنیت جامعه مبتنی بر ساخت عینی – مادی است؛

    جبر اقتصادی و سیاسی، تعیین کننده ویژگی امنیت اجتماعی است؛

    انسان، تمایلات سلطه گری دارد و سمت ها و موقعیت های اجتماعی افراد، مولد قدرت، توانایی و اقتدار هستند و امنیت جامعه مبتی بر ضوابط ساختاری اقتدار می باشد؛

    امنیت جامعه با ویژگی تصاحب و بهره گیری از منابع[۲۳] بیشتر همراه است؛

    کشمکش ها هم تامین کننده همبستگی و امنیت و هم موجب گسستگی و ناامنی جامعه است؛

    نابرابری در توزیع منابع و منافع اقتصادی- معیشتی و سیاسی، باعث تضاد و جنگ بین گروهی می شود؛ لذا امنیت و ناامنی جامعه معلول نابرابری در توزیع منابع و منافع است؛

    ناامنی اجتماعی، چارچوب های هویتی را مشخص می کند؛ زیرا هویت ها براساس جایگاه فرد در نظام تولید و تصاحب ثروت و قدرت تعریف می شود. (امنت، ۱۳۸۶: ۲۶۰)

    رویکرد دوم، بر رابطه دوسویه امنیت و جامعه و تاثیر متقابل آن ها تاکید دارد و به این نکته توجه می کند که امنیت در بطن جامعه، قابل فهم است. بنابراین، بر وجود یا فقدان امنیت در بطن ارزش های جامعه متمرکز است (عبدالله خانی، ۱۳۸۳: ۲۵۹) این رویکرد تا حدی تحت تاثیر جامعه شناسانی مثل هربرت اسپنسر[۲۴]، امیل دورکیم[۲۵]، ماکس وبر[۲۶]، تالکوت پارسونز[۲۷] و دیدگاه کارکردگرایی – ساختی می باشد. در این دیدگاه، اجزای جامعه برای حفظ تعادل آن در ارتباط می باشند و مولفه هایی مانند امنیت و ارزش های جمعی در حفظ تعادل جامعه نقش دارند. امنیت در این رویکرد، دارای خصوصیات زیر است:

     

     

    امنیت دارای ساخت ذهنی است؛

    نظام فرهنگی، عمده ترین توانایی را برای تامین امنیت در اختیار دارد؛

    بیشترین تهدیدات امنیتی در حوزه های الف: ارزش ها، نمادها، دانش و نظم هنجاری، ب: فرایند اجتماعی کردن و نظارت بر شئون اجتماع، و ج: الگوهای رفتاری و انگیزش ها می باشد؛

    امنیت، پدیده ای اجتماعی و جمعی است؛

    هویت سازی و جهت گیری ارزشی، پایه امنیت اجتماعی است (امانت، ۱۳۸۶: ۲۵۸)

    در این رویکرد چون امنیت اجتماع، پدیده ای ارزشی است، ارزش های جمعی، زیربنای امنیت است و امنیت در پیوند ناگسستنی با ارزش های جمعی قرار دارد. زیربنای امنیت اجتماعی، ارزش های مورد پذیرش جامعه است. از این رو، تزلزل در ارزش ها و هنجارها بر وقوع ناهنجاری ها، آسیب ها، انحرافات، جرم و جنایت، اعتیاد و خودکشی به مثابه مظاهر ناامنی اجتماعی، تاثیر مستقیم دارد.

    براساس رویکرد ملهم از کارکردگرایی اگر امنیت اجتماعی متاثر از ارزش های مورد پذیرش جامعه است پس می توان گفت: استحاله ارزش های جامعه، هدف جنگ نرم است و حفظ ارزش های جامعه، هدف و لازمه امنیت اجتماعی است. جنگ نرم به دنبال این است که ارزش های جامعه را مورد هجوم قرار دهد و آن ها را تضعیف نماید؛ زیرا استحاله ارزش های جمعی باعث افزایش جرم و جنایت و کاهش امنیت اجتماعی در جوامع هدف می شود. اما جامعه ای که ارزش های مورد پذیرش اعضای آن حفظ شود، شاهد کاهش انحرافات و افزایش امنیت اجتماعی خویش است. امنیت و به طبع آن، امنیت اجتماعی بر مبنای ارزش های مقبول جامعه بنا شده است و جنگ نرم موجب استحاله ارزش های جامعه می شود. البته این ارزش ها در جوامع مختلف متفاوت است. در برخی جوامع، اعتقادات دینی ارزش محسوب می شود و در برخی دیگر، سایر موضوعات دارای ارزش هستند. بنابراین، ارزش ها در ارتباط بین جنگ نرم و امنیت اجتماعی به عنوان عامل اصلی محسوب می گردد.
    امنیت اجتماعی، توانایی جامعه برای حفظ ویژگی های اساسی خود در شرایط تهدیدات و تغییرات واقعی و احتمالی است. (نودنیا، ۱۳۸۲: ۶۲) تهدیداتی که متوجه امنیت اجتماعی است با عناصر ارزشی جامعه ارتباط تنگاتنگ دارد. در نتیجه، هر تهدید فردی یا گروهی نسبت به ارزش ها، مخل امنیت محسوب می شود و اجتماع را به واکنش وا می دارد. اگر در جامعه ای، ارزش های مقبول جامعه از سوی عوامل خارجی یا داخلی تهدید و مخدوش شود، امنیت اجتماعی دچار خدشه شده و جامعه با انحرافات و مشکلات بسیار مواجه خواهد شد. (محبوبی منش، ۱۳۸۱: ۱۴۲)
    از آن جا که یکی از کار ویژه های بنیادین نظام، امنیت اجتماعی، مراقبت از ارزش های جامعه است، امنیت اجتماعی و ارزش های جمعی، ارتباط متقابل عمیق و پایدار دارند و تاثیر متقابل امنیت و ارزش، زمینه ساز تعادل تعاملی در سطح جامعه می شود. در این وضعیت تعاملی، هر عامل منفی و سلبی از جمله جنگ نرم که باعث خدشه در ارزش های جامعه شود، باعث تضعیف امنیت اجتماعی می شود.
    یکی از مهم ترین عواملی که ارزش های جامعه را تضعیف می نماید، جنگ نرم است که از طریق تضعیف ارزش های جامعه ضمن اختلال در همبستگی جامعه، باعث تضعیف امنیت اجتماعی می شود. جنگ ارزش ها بخشی از جنگ نرم است. ارزش ها غالباً معیار سنجش خویی یا بدی پدیده ها، رفتارها، کردارها و … را برای انسان مشخص می نمایند (دیویس، ۱۳۷۳:۱۷) انسان ها به این باور گرایش دارند که ارزش های آن ها حقیقی و درست است. آن ها از ارزش های خود دفاع می کنند و اغلب می کوشند دیگران را متقاعد سازند که خوب بودن آن ها را در نظر بگیرند. ارزش ها، الهام بخش قضاوت ها، رفتارها و عواطف هستند. (تاجیک، ۱۳۸۱: ۱۴۷)
    ۹ـ۱ـ۱٫ سستی اعتقادات
    امروزه در جهان در کنار ادیان گذشته، مکاتب و باورهای جدید و حرکت ها و جنبش های معنویت گرای نوظهور پدید آمده و روز به روز بر تعداد آن ها افزوده می شود. تاکنون کوشش هایی برای تعریف و تهدید جنبش های دینی صورت گرفته است ولی آشفتگی حاکم بر فضای ادیان و معنویت های جدید و سیالیت مصادیق عینی، نه تنها تعریف آن ها را دشوار ساخته، بلکه نام گذاری آن ها پیچیده نموده است. این که آن ها این فرقه، جنبش یا جریان اجتماعی بدانیم، دینی و معنوی یا غیردینی و نامعنوی بودن آن ها نیز مورد بحث است. مبحث نوپدیدی آن ها و تبیین مفهوم نوین نیز هنوز به فرجام نرسیده است. (Arweck, 2006:2)
    در جنگ نرم، سعی طرف مهاجم برآن است تا ارزش های دینی را نزد مخاطبان به ضد ارزش تبدیل نموده و نسبت به قداست آن ها ایجاد تردید نماید. همچنین با شبیه سازی، تحریف واقعیات و تعویض جایگاه اصول و فروع، اعتقادات مخاطبان را مغشوش کند. بحران در هویت دینی موجب می شود که فرد نتواند اصول دین خود را تشخیص دهد و بر آن ها پایدار بماند. در این شرایط که ارزش ها در مخاطبان با بهره گرفتن از ابزارهای تبلیغی، استحاله می شود، اعتقادات افراد تحت تاثیر تبلیغات مهاجمان، سست می گردد.
    ۹ـ۱ـ۲٫ استحاله فرهنگی
    فرهنگ، مجموعه نظام مند هنجارها، ارزش ها و قواعد است. ادوارد تایلر [۲۸] فرهنگ را مجموعه دانش ها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، رسوم و هرگونه توانایی و عادت می داند که به وسیله آن به عنوان عضو جامعه، کسب می شود. به نظر علی اکبر ولایتی فرهنگ مجموعه ای از سنتها، باورها، آداب و اخلاق فردی یا خانوادگی است که پایبندی ایشان بدین مفاهیم، اسباب تمایز آنها را از دیگر اقوام و قبایل مشخص خواهد کرد (ولایتی، ۱۳۸۲، ص.۳۳). مقصود جامعه شناسان از فرهنگ، جنبه هایی از جوامع بشری است که آموخته می شوند، نه آن هایی که به صورت ژنتیک به ارث می رسند. فرهنگ جامعه شامل جنبه های نامحسوس- شامل عقاید، اندیشه ها و ارزش هایی که محتوای فرهنگ می باشد- و جنبه های ملموس و محسوس- شامل اشیاء، نمادها یا فناوری که بازنمود محتوای فرهنگ می باشد- است. امکان ارتباط متقابل و همکاری بین اعضای جامعه به این دلیل به وجود می آید که آن اعضا در این عناصر فرهنگی سهیم هستند(گیدنز، ۱۳۸۸:۳۵)
    فرهنگ و قدرت ارتباط نزدیکی دارند؛ زیرا منبعی که قدرت را در محدوده خاصی ایجاد می کند، بستگی زیاد به اهداف اعلامی یک فرهنگ دارد (نای، ۱۳۷۸: ۱۸۷). فرهنگ از ایدئولوژی فراتر می رود و به اساس هویت جمعی افراد جامعه مربوط می شود. خودآگاهی جمعی، زبان، قومیت، تاریخ، مذهب و دیدگاه مشترک، بنیان های فرهنگ را تشکیل می دهند. مظاهر هویت برای رسمیت یافتن، باید از اجماع و استمرار در اجتماع برخوردار باشد (بیلیس و اسمیت، ۱۳۸۸:۱۰۰۶)
    با عنایت به رابطه قدرت و فرهنگ، با ایجاد جنگ نرم، امنیت ضربه می بیند؛ زیرا جنبه های محسوس و نامحسوس فرهنگی و هنجارهای ثبات بخش آن برای شهروندان فاقد ارزش می شود و شهروندان به دنبال ارزش هایی مغایر با ارزش های نظام خویش می باشند. به عبارت دیگر، وقتی لایه های بالای نظام حاکم نتواند حاکمیت ایدئولوژیک خود را بر جامعه استمرار دهد و خود را تجسم بخش منافع جامعه برای شهروندان بسازد و لایه های پایین هم آن ها را نپذیرند، در این شرایط، نظام سیاسی در ورطه سقوط قرار می گیرد. (دهقانی، ۱۳۸۴: ۴۹۲-۴۹۱)
    قدرت نرم، رفتار توام با جذابیت قابل رویت، اما غیرمحسوس است؛ چون قدرت نرم فرهنگی، روی ذهنیت ها سرمایه گذاری می کند، از جذابیت برای ایجاد اشتراک در ارزش ها و خواسته ها سود می جوید. قدرت نرم زمانی اعمال می شود که یک کشور، سایر کشورها را وادار کند که چیزی را بخواهند که خود می خواهد. توانایی تاثیر بر آنچه دیگر کشورها می خواهند، با عوامل نامحسوس مانند فرهنگ، ایدئولوژی و نهادها ارتباط دارد (شیلر، ۱۳۷۷:۱۰) در جنگ نرم، دشمن تلاش می کند ارزش های مورد نظر خود را جایگزین نظام ارزشی جامعه هدف نماید.
    در این جنگ با بهره گرفتن از رسانه، شیوه زندگی مهاجم به عنوان الگو از سوی مخاطبان پذیرفته شده و در بلندمدت بدون این که مخاطبان متوجه باشند، نمادهای فرهنگی مهاجمان، جایگزین ارزش های فرهنگی جامعه هدف می شود.
    فرهنگ بومی در صورت پیروزی مهاجم در جنگ نرم، نقش نمادین و فلسفه وجودی خود را از دست می دهد و در نتیجه، جامعه دچار پراکندگی و گسستگی می شود؛ زیرا همبستگی و انسجام اجتماعی در گرو یگانگی فرهنگی افراد جامعه است. جنگ نرم با القائات خود، ارزش های متفاوت را فراروی اقشار مختلف جامعه قرار می دهد که این امر، گسلی ژرف را میان آن ها موجب می شود. این روند می تواند تا حدی پیش برود که تعداد قابل توجهی از اعضای جامعه را مجذوب نظام فرهنگی مجری جنگ نرم نماید. این افراد در نهایت به سوی انکار نفی هویت خود پیش می روند و چون هویت ملی، بنیان امنیت ملی را شکل می دهد، امنیت کشور هدف، مخدوش می گردد (رفیع پور، ۱۳۷۸: ۱۳۴-۱۳۳).
    ۹ـ۱ـ۳٫ تردید در مبانی نظام
    مهاجم در جنگ نرم با تردید افکنی در مبانی یک نظام سیاسی، الگوی آن نظام را در عرصه های مختلف اجتماعی ناکارآمد می سازد (میلسن و دیگران، ۱۳۸۸:۳۷۱). در جنگ نرم فرایند دولت سازی توسط دشمن در جهت تغییر الگوی نظام سیاسی مستقر عمل کرده و الگوهای رفتاری حوزه سیاسی را متحول نموده و مبانی مشروعیت نظام مستقر را با مشکل مواجه می سازد و به تدریج از طریق فرایند مشارکت زدایی، نامشروع سازی، ناکارآمدی و ثبات زدایی نظام سیاسی، مقبولیت آن از بین رفته و شرایط برای جایگزین نظام سیاسی فراهم می گردد. جنگ نرم درصدد القای وجود بحران های هویت، مشروعیت، نفوذ و توزیع و مشارکت به مخاطبین در جامعه هدف است تا ناکارآمدی دولت هدف را در بحران زدایی نشان دهد و پس از آن، رژیم سیاسی موردنظر خود را به عنوان نظام سیاسی مطلوب به مخاطبین در جامعه هدف، القا کند.
    ۹ـ۱ـ۴٫ نابسامانی
    بی سازمانی [۲۹] یا نابسامانی اجتماعی عبارت از نارسایی و شکست در یک نظام اجتماعی با پایگاه ها و نقش های مرتبط است. وقتی یک گروه، سازمان، اجتماع و یا جامعه خاص، نابسامان است، ساخت پایگاه ها و نقش های آن، چنان که بایسته است، سازمان یافته نیست. در چنین حالتی، اهداف جمعی و فردی اعضای آن، کمتر از یک نظام اجتماعی کارآمد، امکان تحقق دارد. (میلسن و دیگران، ۱۳۸۸: ۱۳۸)
    نابسامانی، حالتی است که گسیختگی اجتماعی به صورت حاد در یک نظام اجتماعی وجود دارد. در نتیجه، مشکل اجتماعی که بر اثر نابسامانی اجتماعی غالب می شود، به دلیل نقص های تکنیکی و ابزاری موجود در نظام اجتماعی است. در چنین وضعیتی، نظام به حالتی در می آید که به واسطه نقص در رفع نیازهای کارکردی، کمتر از حد واقعی خود، کارآیی دارد. ترکیبی از اشتباه ها در ساخت هنجاری یک نظام اجتماعی که بی سازمانی اجتماعی نامیده می شود، نمایان گرد نارسایی در ارضای نیازهای کارکردی نظام است. در این صورت، یا الگوهای اجتماعی رفتار – در اثر اجتماعی شدن ناقص اعضا- از بین می رود یا تنش های شخصی که به دلیل زندگی در نظام اجتماعی به وجود می آید، به اندازه کافی توسط فرایندهای اجتماعی، مهار یا رفع نمی شود.
    یکی از منابع بی سازمانی ، وجود نارسایی ها و وقفه هایی است که در کانال های ارتباطی مردم در یک نظام اجتماعی- کشور، محله یا انجمن- پدید می آید؛ مردمی که تابع رابطه متقابل الزامات اجتماعی و خواسته های فردی هستند. قطع خطوط و جریان ارتباطات، ناشی از وضعیت ساخت پایگاه، گروه ها و قشرهای اجتماعی است که نه تنها منافع و ارزش های آن ها متفاوت بلکه ناسازگار است. بی سازمانی اجتماعی در این وضعیت، تقویت می گردد؛ زیرا اگرچه مدام طبق نیازمندی ها و هنجارهای موقعیت خاص خود در جامعه زندگی می کنند، اما ممکن است دارای اهداف متقاطع باشند (میلسن و دیگران، ۱۳۸۸: ۱۴) یک کارکرد جنگ نرم این است که در کانال های ارتباطی افراد وقفه ایجاد کند. مردم که عامل اصلی وفاق و همبستگی خود را دچار اختلال می بینند، در ارتباط با هم به مشکل بر می خورند و امنیت اجتماعی آن ها دچار اخلال می شود.
    ۹ـ۱ـ۵٫ از خود بیگانگی

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:27:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دادرسی در دعاوی حقوقی مربوط به چک- قسمت ۲۲ ...

    اداره حقوقی قوه قضائیه در نظریه مشورتی ۱۹۵/۷- ۲/۴/۱۳۷۲ ابزار کرده است:«امضای شخص ثالث در ظهر سفته و برات یا چک عرفاً یعنی در عرف تجار و کسبه- ضمانت پرداخت وجه آن توسط امضاءکننده محسوب و طبق ماده ۲۴۹ و ماده ۲۱۴ ق.ت. موجب مسئولیت تضامنی امضاءکننده ظهر چک خواهد بود لیکن ضامن تنها با کسی مسئولیت تضامنی دارد که از او ضمانت کرده است (مضمون عنه) و در این مورد فرقی بین چک در وجه حامل یا در وجه مشخص معین وجود ندارد.».
    ظهرنویسی توسط شخص حقوقی نیز توسط نمایندگان و دارندگان حق امضای مجاز در شخص حقوقی امکان پذیر است.
    «..اساساً نظر به اینکه به موجب پاسخ استعلام واصله از اداره کل ثبت شرکت ها وارده به شماره ۴۹۰ مورخ ۲۳/۲/۱۳۷۰ دارندگان حق امضاء در اسناد تعهدآور در شرکت…با مسئولیت محدود،دو نفر می باشند و مندرجات ظهر چک مستند دعوی حاکی است که ظهرنویسی توسط احد از آنان به عمل آمده و با این وصف به نظر دادگاه انتقال وجه چک به نحو قانونی صورت نگرفته است.علیهذا دادگاه خواهان را ذیحق در مطالبه وجه چک تشخیص نداده و حکم به بی حقی وی را صادر و اعلام و…» (رأی شماره ۱۰۲۶ و ۱۰۲۷-۱۴/۱۲/۱۳۷۰ شعبه ۴۴ دادگاه حقوقی ۲ تهران)
    ۳- ضامن
    به منظور جلب اعتماد بیشتر نسبت به پرداخت وجه چک، ممکن است که شخصی از صادرکننده یا ظهرنویس چک ضمانت کند. مثلاً «الف» چکی را در وجه «ب» صادر نموده و وی نیز قصد ظهرنویسی آن را در وجه «ج» دارد. اگر «ج» چنین چکی را بپذیرد، قانوناً حق مراجعه به «الف» و «ب» را در صورت عدم تأدیه از سوی «الف» خواهد داشت اما ناآگاهی وی از اعتبار «الف» و «ب» ممکن است وی را ناگزیر از آن سازد که پذیرش چک را مشروط به تضمین پرداخت از ناحیه شخصی مورد اعتماد و معتبر نماید. این عمل که از طریق امضای سند توسط ضامن محقق می‌گردد، ضمانت نام دارد. بنابراین در ظهرنویسی به عنوان انتقال، ظهرنویس صرفاً قصد انتقال طلب را دارد اما قانون وی را ضامن پرداخت نیز تلقی می‌کند اما در امضای سند به عنوان ضمانت، امضاءکننده قصد ضمانت دارد.
    ضمانت جزئی از وجه یک چک صحیح است. ضمانت جزئی به این معنا است که ضامن، پرداخت قسمتی از وجه سند را ضمانت نماید. این امر منطقاً با توجه به اصل آزادی اراده در حقوق قراردادها با مانعی روبرو نیست.[۱۳۸]
    به عقیده حقوقدانان تعیین نام مضمون‌عنه از شرایط صحت ضمانت در اسناد تجاری نیست و از اینرو مواردی را که ضامن تعیین نکرده باشد از چه کسی ضمانت کرده است را موجب بطلان ضمانت نمی‌دانند. در مورد اینکه ضامن با چه کسی ضمانت خواهد داشت با وجود سکوت قانون ایران، ولی به پیروی از راه حل ارائه شده در ماده ۲۱ قانون یکنواخت ژنو و با توجه به عرف تجاری، حقوقدانان معتقدند که در این صورت ضامن با صادرکننده سند، مسئولیت تضامنی خواهد داشت.[۱۳۹]
    ضمانت ممکن است به همراه تاریخ باشد، فرض این است که تاریخ ضمانت با تاریخ صدور چک یکی است.
    مسئولیت ضامن تبعی بوده و به تبع مضمون عنه‌است. از این رو حق مراجعه دارنده به ضامن در حدود حق مراجعه او به مضمون عنه است. ضامن حق دارد به تمام ایراداتی که مضمون‌عنه حق استناد به آنها را دارد، استناد کند.اگر دین مضمون‌عنه به هر دلیلی ساقط شود، ذمه‌ی ضامن نیز بری خواهد شد.(ماده ۴۰۸ ق.ت.)
    بنابراین ضامن می‌تواند در قبال دارنده سند به ایراداتی از قبیل نقص شکلی چک استناد کند و از زیر بار مسئولیت رهایی پیدا کند. لیکن در زمینه‌ی جعل و نداشتن اهلیت دست او بسته است. یعنی اگر ثابت شود که امضای مضمون‌عنه جعل شده است، دارنده سند حق مراجعه به او را از دست می‌دهد، اما اگر این مضمون‌عنه ضامن داشته باشد، می‌تواند به ضامن رجوع کند. همین‌طور در صورتی که ثابت شود مضمون‌عنه محجور بوده است، دارنده چک حق مراجعه به مضمون‌عنه را دارا نیست، ولی می‌تواند به ضامن او رجوع کند و وجه سند را از او مطالبه نماید.[۱۴۰]
    در رابطه با ماهیت و شرایط مسئولیت ضامن چک بین حقوقدانان اختلاف‌نظر دیده می‌شود. در این رابطه مطالب ذیل قابل توجه است:
    به موجب ماده ۳۱۴ ق.ت: «صدور چک ولو اینکه از محلی به محل دیگر باشد، ذاتاً عمل تجاری محسوب نیست لیکن مقررات این قانون از ضمانت صادرکننده و ظهرنویس‌ها و اعتراض و اقامه‌ی دعوی ضمان و مفقود شدن راجع به بروات شامل چک نیز خواهد بود.»
    وجود این ماده از قانون تجارت قاعدتاً باید ما را از این بی‌نیاز کند که در خصوص مسئولیت ضامن چک در مقایسه با ضامن برات، بحثی مستقل داشته باشیم. زیرا از ظاهر ماده می‌توان استنباط کرد که مقررات راجع به تعهد ضامن در چک همان است که در ق.ت. در بحث راجع به برات ذکر شده است. ولی در این مورد توسط برخی از حقوقدانان تردیدهایی شده که بیان خواهد شد.
    در مورد اینکه آیا ضامن در چک نیز دارای «مسئولیت» تضامنی می‌باشد یا خیر باید بیان داشت: در حقوق فرانسه که قانون تجارت ایران از آن اقتباس شده است، مسئولیت ضامن چک از مقررات حاکم بر ضمانت در برات تبعیت می‌کند و بر این اساس مسئولیت تضامنی است.[۱۴۱] عده‌ای از اساتید حقوق تجارت معتقدند مطالعه مجموعه قانون‌های انتشار یافته و در دسترس نشان می‌دهد که قسمت دوم ماده ۳۱۴ ق.ت. (ضمانت ضامن در چک) با عبارات مختلف چاپ شده است. در واقع در ماده ۳۱۴، بعد از کلمه‌ی اقامه‌ی دعوا، حرف عطف «و» را اضافه کرده‌اند. در حالیکه در متن مصوّب مجلس این حرف وجود ندارد.[۱۴۲] امّا آیا وجود یا نبود «و» در ماده ۳۱۴ قانون تجارت ایران تأثیری در ماهیت تضامنی یا غیرتضامنی مسئولیت ضامن چک دارد یا خیر؟
    عده‌ای از حقوقدانان معقدند عدم وجود حرف «و» به معنی این است که تعهد ضامن در چک دیده نشده و عبارت «اقامه‌ی دعوی ضمان» در متن ماده به معنی ضمانت صادرکننده و ظهرنویس است و نه ضامن.[۱۴۳] در حالیکه چه نزد اکثر مؤلفین و چه در رویه قضایی بر تعهد تضامنی ضامن در چک تاکید شده است.
    اغلب نزدیک به اتفاق اساتید حقوق این گونه نظر داده‌اند که ضامن چک مسئولیت تضامنی دارد. در ذیل به ذکر دو مورد از آنها اشاره می‌شود.
    «بدیهی است آن دسته از قواعد تعارض قوانین درباره‌ی برات که ناظر بر قانون قابل اعمالی بر قبولی برات است در خصوص چک مثل سفته مورد ندارد.» ولی دیگر قواعد حل تعارض قوانین ناظر بر شرایط شکلی و ماهوی چک مثل اهلیت امضاء‌کننده و ظهرنویسان … ، آثار تعهدات ناشی از چک، ضمانت، محل چک … ، و عنداللزوم طرح دعوی، حسب مورد می‌تواند در مورد این سند تجاری نیز قابلیت اعمال داشته باشد. [۱۴۴]
    «امضاء برات و سفته و چک (از جانب ضامن) به تنهایی در حکم ضمانت است. این ضمانت همیشه جنبه تضامنی دارد، ولی ضامن فقط با کسی مسئولیت تضامنی دارد که از او ضمانت کرده است.»[۱۴۵]
    اداره حقوقی قوه قضائیه در نظریه‌ی مشورتی شماره ۱۹۵/۷- ۲/۴/۱۳۷۲ بیان داشته: «امضاء شخص ثالث در ظهر سفته و برات یا چک عرفاً یعنی در عرف تجار و کسبه- ضمانت پرداخت وجه آن، توسط امضاءکننده محسوب و طبق ذیل ماده ۲۴۹ و ماده ۳۱۴ ق.ت. موجب مسئولیت تضامنی امضاءکننده ظهر چک خواهد بود. لیکن ضامن تنها با کسی مسئولیت تضامنی دارد که از او ضمانت کرده است (مضمون‌عنه) و در این مورد فرقی بین چک در وجه حامل یا در وجه شخص معین وجود ندارد.».
    «…هرچند خواندگان ردیف های دوم و سوم دعوی نخستین به عنوان ضامن عملاً ظهر چک را امضاء نکرده اند ولی ضمانت آنان از صادرکننده چک محرز است زیرا ضامنین به موجب قرارداد عادی در تاریخ ۱۱/۷/۸۴ که نه تنها مصون از انکار و تکذیب مانده بلکه تجدیدنظرخواه به صحت آن اقرار کرده از صادرکننده چک و نسبت به همان چک از حیث وصول وجه آن ضمانت کرده اند و چون امضای ظهر چک به عنوان ضامن خصوصیتی ندارد بنابراین به استناد مواد ۴۰۳ و ۴۰۴ ق.ت. این ضمان تحقق یافته و تجدیدنظرخواه به عنوان یکی از ضامنین مکلف به پرداخت وجه آن می باشد…»(دادنامه ش ۵۹۱-۱۰/۹/۸۶ شعبه ۴۹ دادگاه تجدیدنظر استان تهران)
    در انتها باید بیان داشت از آنجا که، به حکم ماده ۲۴۹ ق.ت. تعهد ضامن از تعهد مضمون‌عنه تبعیت کامل می‌کند، لذا، برای آنکه دارنده بتواند به ضامن رجوع کند، رعایت مهلتهای مقرر در ماده ۳۱۵ ق.ت. ضروری است. بعد از گذشت مهلتهای مقرر در این ماده، اگر ضامن از صادرکننده ضمانت کرده باشد و صادرکننده وجه چک را به محال‌علیه رسانده باشد ولی وجه به سببی که مربوط به محال‌علیه است از بین برود دارنده که حق رجوع به مضمون‌عنه را ندارد، حق مراجعه به ضامن را نیز از دست می‌دهد. در غیراینصورت صادرکننده مسئول است و همچنین است ضامن او.
    اگر ضامن از ظهرنویس چک ضمانت کرده باشد، پس از گذشت مهلت‌های موضوع ماده ۳۱۵ ق.ت.، دارنده دیگر حق رجوع به او را نخواهد داشت.
    ۴- حدود مسئولیت امضاءکنندگان (مسئولیت تضامنی امضاءکنندگان چک)
    ضمان در لغت به معنی مسئولیت، پاسخگویی، در برداشتن، پذیرفتن التزام، متعهد شدن، پاسخگویی در قبال اعمال و رفتار و گفتار است.
    ماده ۲۴۱ ق.ت.، از طریق ماده ۳۱۴ همان قانون، مسئولیت تضامنی طولی را میان دسته‌ های پی‌درپی امضاءکنندگان پشت چک در نظر می‌گیرد.
    پی بردن به مفهوم مسئولیت تضامنی مستلزم بررسی نهاد انتقال طلب در حقوق مدنی است.به عنوان مثال x به y بدهکار است و y به z.y طلب خود از x را به z حواله می دهد.در این انتقال هم x و هم y و هم z باید اعلام رضایت کنند.همچنین است اگر تبدیل تعهد صورت گیرد.ولی در انتقال طلب x نقشی ندارد و y طلب خود از x را به z منتقل می کند و z هم این انتقال را می پذیرد.در انتقال طلب فقط به x اطلاع می دهیم و نیازی به قبول او وجود ندارد.وقتی انتقال طلب انجام شد y از دور مسئولیت خارج می شود وz تنها می تواند به x مراجعه کند.اگر بخواهیم نهاد انتقال طلب را در اسناد تجاری جاری کنیم به x صادرکننده و به y ظهرنویس و به z دارنده می گوییم.
    در مبحث اسناد تجاری قانونگذار از نهاد انتقال طلب در ظهرنویسی استفاده کرده است ولی تمام آثار انتقال طلب در ظهرنویسی صادق نیست.بنابراین اگر دارنده (z) نتواند حق خود را از صادرکننده (x) بگیرد می تواند به دیگر مسئولان قبلی یعنی ظهرنویسها (y) رجوع کند برخلاف انتقال طلب.البته قابل ذکر است که مسئول و بدهکار اصلی صادرکننده است.
    بنابراین در مقایسه بین ظهرنویسی و انتقال طلب باید گفت : در مسئول قراردادن از نهاد انتقال طلب فاصله گرفته ایم ولی نه بطور کلی،زیرا اگر قرار بود بطور کلی از آن متمایز شود از همان ابتدا همه ی مسئولین را در یک سطح قرار داده و آنها را ضامن پرداخت وجه می دانستیم.در حالیکه اینطور نیست یعنی دارنده در ابتدا باید به مدیون اصلی (صادرکننده) رجوع کند (مطابق با مقررات انتقال طلب) و بعد اگر او به تعهد خود عمل نکرد و دارنده به حق خود نرسید می تواند به دیگر مسئولان مراجعه کند. [۱۴۶]
    فی‌الواقع، از صادرکننده تا آخرین ظهرنویس، هر یک به میزان کل مبلغ منعکس در برگه، تعهد به تأدیه دارند. البته در این میان، صادرکننده، متعهد اصلی، و ظهرنویسان متعهدان فرعی ورقه مزبور قلمداد می‌شوند. در حالت وجود ضامن و ضامنان، آنها به حکم ذیل ماده ۲۴۹ ق.ت. به همان نحو مسئولیت دارند که مضمون‌‌عنه چک متعهد است. بنابراین دارنده وظیفه‌شناس می‌تواند از مسئولیت تضامنی صادرکننده، ظهرنویس و ضامن آنها بهره‌برداری کند. بدیهی است که دارنده کاهل حق مراجعه خود را به ظهرنویس و ضامن وی برابر مواد ۲۴۹، ۲۸۶ تا ۲۹۰ ق.ت. از دست می‌دهد و فقط حق رجوع به صادرکننده و ضامن وی به قوّت خود باقی می‌ماند. اشخاص اخیر در مقابل دارنده سهل‌انگار همواره مسئولیت تضامنی دارد.
    حال اگر ضامن متعدد باشد به جای اجرای قاعده مدنی تساوی و تقسیم مسئولیت در ماده ۷۲۱ ق.م. دادگاه‌ها اصل تجاری ضم‌ذمه به ذمه را صحیحاً به اجرا در می‌آورند. همین‌طور امکان دارد صادرکننده چک را متعدد فرض کنیم. در عین حال می‌توان تصور نمود که دو یا چند نفر از راه ظهرنویسی جزئی یا وراثت، مالک مشاع در برگه بوده و با پشت‌نویسی خود ورقه را به شخص واحد انتقال دهند. دارنده سند نیز که بستانکار است می‌تواند از یک نفر بیشتر باشد. آیا میان این بدهکاران و یا بستانکاران از طریق قیاس به تعهد ضامنان متعدد، تضامن منفی و یا مثبت حکمفرماست یا خیر؟
    باید متذکر شد که فعلاً در هر دو مورد بر اساس قاعده مدنی، تعهد و حق تجزیه شده و در آن قاعده تساوی به شرط عدم تصریح به تضامن قراردادی رعایت می‌گردد.
    «حکم فزونی سهم هر کدام از بدهکاران یا طلبکاران بر دیگری با اصل عدم روبروست و نتیجه تعارض و تساقط این اصول برابری سهام است.» اما در حقوق بازرگانی اصل بر مسئولیت تضامنی امضاءکنندگان قرار دارد و شایسته است که بر این اساس، رویه‌های کنونی به تدریج تغییر یابد.[۱۴۷]
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    دارنده چک در صورت پرداخت نشدن چک از طرف بانک و اعتراض، می‌تواند به هر کدام از مسئولین که بخواهد، منفرداً یا به تمام آنها مجتمعاً، رجوع نماید. همین حق را هر ظهرنویس نسبت به صادرکننده چک و ظهرنویس‌های ماقبل خود دارد. اقامه‌ی دعوا بر علیه یک یا چند نفر از مسئولین چک، موجب اسقاط حق رجوع به سایر مسئولین چک نیست. اقامه‌ کننده‌ی دعوی، ملزم نیست ترتیب ظهرنویسی را، از حیث تاریخ، رعایت کند.[۱۴۸]
    سئوالی که ممکن است مطرح شود این است که آیا صادرکننده چک می‌تواند در ضمن صدور سند، عدم مسئولیت خویش را شرط نماید؟
    حقوق اسناد تجاری، چنین شرطی را علی‌رغم عقلایی بودن، مخل به فلسفه‌ وجودی اسناد تجاری دانسته است. اسناد تجاری باید قابلیت جایگزینی پول را داشته باشند. اما شرط عدم مسئولیت صادرکننده چک به منزله‌ی تردید صادرکننده در امکان وصول طلب بوده و چنین سندی در خور قرار گرفتن در شمول اسناد تجاری جایگزین پول نخواهد بود.[۱۴۹]
    بند ششم: تعیین خواسته و بهای آن
    آنچه را که مدعی از دادگاه تقاضا می‌کند خواسته نامیده‌اند.[۱۵۰]
    خواسته خواهان باید در دادخواست در قسمت مربوط آن، دقیقاً مشخص شده باشد،در غیر اینصورت دادخواست با قرار رفع نقص که از طرف دادگاه صادر می‌شود توقیف خواهد شد.
    افزون بر خواسته بهای آن نیز عندالاقتضا باید در دادخواست تصریح شود. «… مگر آنکه تعیین بها ممکن نبوده و یا خواسته، مالی نباشد.» (بند ۳ ماده ۵۱ ق.آ.د.م.).
    تعیین بهای خواسته در واقع، به مفهوم مشخّص نمودن ارزش ریالی یا تقویم آن به ریال، وجه رایج کشور، می‌باشد. بنابراین در تمام مواردی که خواسته وجه رایج ایران است تقویم آن موضوعاً منتفی بوده و نوشتن مبلغ مورد تقاضا کفایت می کند. همین مبلغ را قانونگذار، با مسامحه، بهای (قیمت) خواسته شمرده که در واقع میزان آن است.نکته ای که قابل ذکر است اینکه اگر وجه مندرج در چک وجه رایج نبوده باشد (چکهای ارزی) بحث بهای خواسته مطرح می شود و خواهان مکلف است بر اساس نرخ رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ تقدیم دادخواست آنرا مورد ارزیابی قرار داده و بهای آن را در دادخواست قید نماید.ضمناً در موردی که وجه مندرج در چک وجه رایج نباشد خواهان باید همان نوع ارزی را که موضوع دعوا یا سند تجاری بوده مورد مطالبه قرار دهد و طبیعتاً چنانچه دادگاه دعوای خواهان را محمول بر صحت دانست،خوانده را به پرداخت همان واحد پولی محکوم نماید.
    به موجب مادّه ۶۱ ق.آ.د.م. «بهای خواسته از نظر هزینه دادرسی و امکان تجدید نظرخواهی همان مبلغی است که در دادخواست قید شده است، مگر اینکه قانون ترتیب دیگری معیّن کرده باشد».
    در دعوای حقوقی مربوط به چک خواسته عبارت است از مطالبه وجه (مبلغ) مندرج در چک به انضمام کلیه‌ی خسارات قانونی اعم از هزینه‌ی دادرسی، حق الوکاله‌ی وکیل و خسارات تأخیر تأدیه و همچنین بدواً صدور قرار تأمین خواسته.
    با توجه به مالی بودن دعوای مزبور خواسته نیاز به تقویم ندارد و اعتراض نسبت به آن مطرح نمی‌شود.
    در ذیل هر یک از خواسته‌های مزبور به طور جداگانه بررسی می‌شود.
    ۱- هزینه دادرسی و اعسار از پرداخت آن
    دادخواهی و احقاق حق علی‌الاصول، مستلزم پرداخت هزینه است، این هزینه در ابتدا خواهان(دارنده چک) باید پرداخت نماید امّا چنانچه در دعوا پیروز گردید با حکم دادگاه، به درخواست وی از خوانده قابل استرداد می‌باشد.[۱۵۱]
    با بهره گرفتن از ماده ۵۰۲ ق.آ.د.م. هزینه دادرسی عبارت است از هزینه‌ی برگهایی که به دادگاه داده می‌شود به اضافه هزینه‌ی قرار و احکام.[۱۵۲]
    بر اساس مقررات شرعی و احکام فقهی،قضاوت یک وجوب شرعی است که نمی توان برای آن حق الزحمه گرفت و از نظر عرفی نیز با توجه به اینکه دولت از مردم مالیات می گیرد تا به آنها خدمت ارائه دهد،اساساً نباید در قبال فصل خصومت،هزینه ای را بر طرفین دعوا تحمیل کند.بنابراین با اینکه اصل بر مجانی بودن دادرسی است اما قوانین موضوعه اصل را بر مجانی نبودن دادرسی قرار داده‌اند.[۱۵۳] زیرا مخالفین مجانی بودن دادرسی معتقدند مجانی بودن مطلق دادرسی سبب می‌شود که مردم دعاوی بی‌اساس را در دادگاه مطرح کرده و وقت دادرسان گرفته، نگذارند که آنان به دعاوی اشخاص مستحق و مظلوم رسیدگی کنند.[۱۵۴]
    در بند یک ماده ۵۳ ق.آ.د.م. عدم تأدیه هزینه دادرسی یا ناقص بودن آن یکی از موجبات نقص دادخواست دانسته شده است. در این که میزان تمبر دادخواست و پیوست‌های آن باید به چه میزان باشد در حال حاضر و به موجب بخشنامه جدید مصوب ۱۶/۱/۸۹ تعرفه‌ی خدمات قضایی عبارتند از:
    ۱- تقدیم دادخواست پنجاه‌ هزار ریال (۰۰۰/۵۰ ریال).
    ۲- بهای اوراق دادخواست برای هر برگ پنج هزار ریال (۰۰۰/۵ ریال)
    ۳- طرح دعوای مالی: تا ده میلیون ریال ۵/۱ درصد خواسته و بیش از ده میلیون ریال ۲ درصد نسبت به مازاد. (البته دعاوی در صلاحیت شورای حل اختلاف یعنی دعاوی مالی تا خواسته ۵۰ میلیون ریال در شهرهای بزرگ و ۳۰ میلیون ریال در روستاها هزینه دادرسی ۳۰ هزار ریال است.)
    ۴- تجدید نظرخواهی از حکم مالی در دادگاه تجدیدنظر ۳% درصد محکوم به
    ۵- واخواهی از حکم غیابی: ۳% درصد محکوم‌به:
    ۶- فرجام‌خواهی از حکم مالی: نسبت به ده میلیون ریال ۳% و نسبت به مازاد ۴% درصد محکوم‌به.
    ۷- اعتراض ثالث نسب به حکم مالی: نسبت به ده میلیون ریال ۳% و نسبت به مازاد ۴% محکوم به.
    ۸- درخواست تأمین دلیل و تأمین خواسته پنجاه هزار ریال (۰۰۰/۵۰ ریال)
    ۹- هزینه درخواست تجدیدنظر از قرارهای قابل تجدیدنظر در دادگاه و دیوان عالی کشور پنجاه‌ هزار ریال (۰۰۰/۵۰ ریال)
    ۱۰- هزینه تطبیق اوراق با اصل آنها دوهزار ریال (۰۰۰/۲ ریال)
    ۱۱- هزینه ابلاغ اظهارنامه و واخواست نامه در هر مورد ده هزار ریال (۰۰۰/۱۰ ریال)[۱۵۵]
    نکته ۱- مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم مستلزم تقدیم دادخواست با رعایت شرایط آن و پرداخت هزینه دادرسی است.
    نکته ۲- به موجب ماده ۵۰۴ ق.آ.د.م. ، هرگاه دعوی اعسار خواهان نسبت به هزینه دادرسی پذیرفته شود از پرداخت هزینه دادرسی معاف می‌شود.[۱۵۶]
    هزینه دادرسی به صورت الصاق و ابطال تمبر و یا واریز وجه به حساب خزانه (دادگستری) پرداخت می‌گردد. (ماده ۵۰۳ ق.آ.د.م.)
    معسر از هزینه دادرسی کسی است که به واسطه کافی نبودن دارایی یا دسترسی نداشتن به مال خود به طور موّقت، قادر به تأدیه آن نیست. [۱۵۷] (ماده ۵۰۴ ق.آ.د.م.) دعوای اعسار به موجب دادخواست جداگانه و نیز ضمن دادخواست نخستین یا تجدیدنظر یا فرجام قابل طرح است، امّا اظهارنظر در مورد اعسار از هزینه تجدیدنظرخواهی و یا فرجام‌خواهی با دادگاهی است که رأی تجدیدنظر خواسته و یا فرجام خواسته را صادر نموده است (ماده ۵۰۵ ق.آ.د.م.). این دعوا به موجب ماده ۵۰۶ ق.آ.د.م. با شهادت شهود نیز قابل اثبات می‌باشد. در این صورت شهادت باید کتبی بوده و در شهادت‌نامه مشخصّات، شغل، وسیله امرار معاش مدّعی اعسار و نداشتن تمکّن مالی او برای تأدیه هزینه دادرسی با تعیین مبلغ آن باید تصریح شود. البته دادگاه می‌تواند در صورتی که حضور شهود را در جلسه‌ی دادرسی لازم بداند به مدّعی اخطار نماید تا شهود خود را در جلسه حاضر نماید (ماده ۵۰۷ ق.آ.د.م.)
    هیج یک از شرکتهای تجارتی نمی‌توانند در دعاوی خود با دیگران ادعای اعسار از هزینه دادرسی نمایند. شایان ذکر است، اشخاص حقوقی نمی‌توانند از پرداخت هزینه دادرسی ادعای اعسار نمایند و باید دادخواست ورشکستگی بدهند. [۱۵۸]
    اعسار دو حالت دارد: اعسار از هزینه دادرسی و اعسار از محکوم‌به که هر دوی اینها نیاز به تقدیم دادخواست دارد. دادخواست اعسار از هزینه دادرسی باید به طرفیت دادستان و طرف دعوا تقدیم گردد. دادخواست اعسار از محکوم‌به را باید به طرفیت محکوم‌له پرونده تنظیم کرد. رسیدگی در اعسار فوری است. مدیر دفتر دادگاه مکلّف است در ظرف دو روز از تاریخ رسید دادخواست اعسار پرونده را به نظر دادرس دادگاه برساند.مدیر دفتر در عین حال نسخه‌های دادخواست و پیوست‌های آن را برای دادستان و طرف دعوای اصلی ارسال و ضمناً روز جلسه دادرسی را تعیین و به آنها و به خود خواهان ابلاغ می کند.[۱۵۹]
    به استناد ماده ۵۰۷ ق.آ.د.م. حکم صادره در مورد اعسار در همه حال حضوری است. از رأی وحدت رویه شماره ۶۶۲ مورخ ۲۹/۷/۱۳۸۲ می‌توان نتیجه گرفت که حکم اعسار از هزینه دادرسی نیز غیرمالی و قابل تجدیدنظر خواهد بود.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:26:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی حقوقی شرط تضمین سلامت کالا- قسمت ۴ ...
    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:26:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین اجزای تعهدی سود با میزان هموارسازی سود و فرصت¬های رشد در شرکت¬های پذیرفته¬شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۱۰- قسمت 2 ...

    آزمون t یا t-test آزمونی است که برای معنادار بودن ضریب همبستگی انجام می گیرد. r ضریب همبستگی خطی است که شدت همبستگی بین دو متغیر X و Y را در نمونه اندازه گیری می کند، پسr یک آماره نمونه است. اما ρ ضریب همبستگی خطی است که شدت همبستگی بین X و Y در جامعه را اندازه گیری می کند. پس ρ یک پارامتر جامعه است. در نتیجه ضریب همبستگی محاسبه شده از نمونه(r ) برآوردی از ضریب همبستگی جامعه خواهد بود. گاهی ممکن است که دو متغیر X و Y هیچ گونه وابستگی خطی نداشته باشند و ضریب همبستگی این دو متغیردر جامعه برابر با صفر باشد ولی ضریب همبستگی محاسبه شده در نمونه کمیت غیرصفر را نشان دهد. برای روشن شدن موضوع باید آزمون t را انجام داد. در تحقیق حاضر نیز به منظور معنادار بودن ضریب همبستگی محاسبه شده از نمونه و امکان تعمیم آن به کل جامعه از آزمون t استفاده شده است.

     

    ۳-۹-۱۳ آماره دوربین-واتسن

    در آمار، آماره دوربین-واتسن (Durbin–Watson statistic ) یک آماره آزمون میباشد که برای بررسی وجود خود همبستگی ( autocorrelation=رابطه بین مقادیر که با تاخیر(lag) زمانی مشخص از یکدیگر جدا شده اند) بین بافیمانده ها در تحلیل رگرسیون استفاده می گردد. مقدار این آماره همواره بین ۰ تا ۴ قرار میگیرد که آستانه های مورد پذیرش آن به صورت زیر است:
    مقدار ۲ برای این آماره نشانگر عدم وجود خود همبستگی میباشد که حالت مطلوب در فرضیات اصلی مربوط به باقیمانده ها در تحلیل رگرسیون می باشد. اصلا مقدار کمتر از ۲ همبستگی پیاپی مثبت (نوعی همبستگی پیاپی می باشد که در آن مقدار باقیمانده مثبت برای یک مشاهده شانس مثبت بودن باقیمانده مشاهده دیگر را افزایش میدهد و بالعکس )و مقدار بیشتر از ۲ این آماره همبستگی پیاپی منفی را در بین باقیمانده نشان میدهد. لازم به ذکر است مقدار آماره آزمون اگر کمتر از ۱.۵ یا بیشتر از ۲٫۵ باشد زنگ هشدار برای وجود خود همبستگی مثبت یا منفی بین باقیمانده می باشد.
    فصل چهارم
    تخمین و یافته­ های پژوهش
    ۴-۱- مقدمه
    در فصل چهارم به بررسی الگوهای ارائه شده و تفسیر نتایج پرداخته می­ شود. در این مطالعه مدل­های برآورد شده براساس داده ­های ترکیبی است، از این رو ابتدا بایستی از مانا بودن متغیرها از طریق آزمون­های مانایی مختص داده ­های تلفیقی اطمینان حاصل کرد. پس از حصول اطمینان از مانا بودن داده ­ها، مدل­ها برآورد و تفسیر می­شوند. در برآورد مدل­ها براساس رویکرد داده ­های تلفیقی ابتدا به منظور تعیین Pool یا Panel بودن مدل از آزمون F لیمر استفاده می­ شود و در مرحله بعد آزمون هاسمن به منظور تعیین روش اثرات ثابت و یا روش اثرات تصادفی انجام می­ شود و در نهایت به منظور بررسی رابطه بلندمدت بین متغیرهای مدل، از آزمون هم­جمعی کاو استفاده می­ شود.
    ۴-۲-آمار توصیفی
    در تجزیه و تحلیل توصیفی[۵۷]، با بهره گرفتن از جداول و شاخص ­های آمار توصیفی نظیر شاخص ­های مرکزی[۵۸] و پراکندگی[۵۹] به توصیف داده ­های جمع­آوری شده پژوهش ­پرداخته می­ شود. این امر به شفافیت و توضیح داده ­های پژوهش کمک بسیاری می­ کند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل توصیفی داده ­ها در جداول (۴-۱) و (۴-۲) ارائه شده است.
    تعداد مشاهدات پژوهش حاضر ۵۶۰ سال- شرکت است. این مشاهدات حاصل از ترکیب داده‌های ۱۱۲ شرکت پذیرفته شده در بورس به­عنوان داده ­های مقطعی در طول ۶ سال(۱۳۸۷ تا ۱۳۹۲)، بعنوان دوره مورد مطالعه می­باشد.
    اصلی­ترین شاخص مرکزی، میانگین است که نشان­دهنده نقطه تعادل و مرکز ثقل توزیع است. میانه نشان می­دهد که نیمی از داده ­ها کمتر از این مقدار و نیمی دیگر بیشتر از این مقدار هستند. به طور کلی پارامترهای پراکندگی، معیاری برای تعیین میزان پراکندگی داده ­ها از یکدیگر یا میزان پراکندگی آن­ها نسبت به میانگین است. از مهم­ترین پارامترهای پراکندگی، انحراف معیار است. میزان عدم تقارن منحنی فراوانی را چولگی می­نامند. اگر ضریب چولگی صفر باشد، جامعه کاملا متقارن است و چنانچه این ضریب مثبت باشد چولگی به راست و اگر ضریب منفی باشد چولگی به چپ دارد. ضریب کشیدگی میزان کشیدگی منحنی فراوانی را نسبت به منحنی نرمال استاندارد نشان می­دهد.اگر کشیدگی حدود سه باشد، یعنی منحنی فراوانی از لحاظ کشیدگی وضع متعادل و نرمالی دارد، اگر این مقدار بزرگتر از عدد ۳ باشد منحنی برجسته و اگر کمتر از عدد ۳ باشد منحنی پهن می­باشد. آماره جارک­برا و سطح احتمال مربوط به آن، نرمال یا غیرنرمال بودن توزیع داده ­ها را نشان ­می­دهد. چنانچه سطح احتمال مربوط به آماره جارک-­برا برای مشاهدات مربوط به یک متغیر، بیشتر از ۰۵/۰ یا به عبارتی (p-value>0.05) باشد، این نتیجه نشان دهنده نرمال بودن توزیع متغیر موردنظر می­باشد.
    برای مثال با توجه به جدول (۴-۱)، متوسط تغییرات حسابهای دریافتنی شرکت­های نمونه برابر با ۰۹۴۷۹۳/۰ است. میانه برای این متغیر برابر با ۰۷۶۱۵۵/۰ شده است. کمترین و بیشترین میزان این متغیر نیز در کل بازه زمانی مورد مطالعه به ترتیب برابر با ۵۶۲۴/۰ و ۰۰۰۰/۰ می باشد. انحراف معیار که معیاری برای تعیین میزان پراکندگی داده ­هاست، معادل ۰۷۴۳/۰ شده است. با توجه به ضریب کشیدگی (۹۴۴۳۴/۱۰)، منحنی برجسته­تر از توزیع نرمال و با توجه به ضریب چولگی (۳۱۸۸۱۹/۲)، منحنی چوله به راست می­باشد. آماره جارک­برا و سطح احتمال مربوط به آن نشان دهنده نرمال یا غیرنرمال بودن توزیع داده ­هاست، که با توجه به نتایج حاصل از این آماره و سطح احتمال (prob<0.05) در جداول ذیل، تمامی متغیرهای مدل دارای توزیع غیرنرمال می­باشند، اما با توجه به قضیه حد مرکزی اگر یک نمونه تصادفی n تایی از یک جامعه غیرنرمال با میانگین و انحراف معیار انتخاب شود توزیع نمونه، تقریبا به صورت نرمال توزیع میل خواهد کرد. وقتی n بزرگ شود غیرنرمال به نرمال تبدیل می­ شود .به عبارتی در قضیه حد مرکزی هر گاه اندازه نمونه به قدر کافی بزرگ شود انتظار می­رود که تخمین­زننده دارای یک توزیع نرمال (البته به طور تقریبی) در نمونه گیری ­های مکرر باشد. اهمیت قضیه حد مرکزی در این است که این احساس عمومی را که بسیاری از متغیرهای تصادفی در حالت طبیعی خود دارای توزیعی همانند توزیع نرمال است را قوت می­بخشد(درخشان، ۱۳۸۶). با توجه به اینکه در این تحقیق حجم نمونه ۱۱۲ شرکت و بیشتر از حداقل حجم نمونه موردنیاز برای برقراری قضیه حد مرکزی یعنی حداقل ۳۰ نمونه می­­باشد و از طرفی تعداد مشاهدات در این مطالعه تقریبا زیاد و ۵۶۰ مشاهده(سال- شرکت) برای هر متغیر می­باشد، بنابراین می­توان گفت که توزیع تمامی متغیرها به سمت توزیع نرمال میل می­ کنند.
    جدول(۴-۱) تحلیل توصیفی متغیرهای مدل

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    متغیرهای مدل متغیر
    آمار توصیفی
    تغییرات در موجودی کالا
    DGS) )
    (میلیون ریال) تغییرات حسابهای پرداختنی
    (DAP)
    (میلیون ریال) تغییرات حسابهای دریافتنی (DAR)
    (میلیون ریال)
    ۳۰۵۳/۰ ۰۸۱۱/۰
    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:26:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین قیمت سهام، نرخ ارز و در آمدهای نفتی در ایران۹۳- قسمت ۵ ...

    اگر π برابر صفر باشد، بدین معنی است که هم­جمعی وجود ندارد. این همان مدلی است که در روش باکس-جنکینز[۵۵] بطور ضمنی وجود دارد. در صورتی­که متغیرها I(1) باشند؛ به آسانی با تفاضل گرفتن از متغیرها مشکل حل می­ شود.
    اگر π مرتبه کامل داشته باشد، آنگاه تمام ytها باید پایا باشند چون متغیرهای سمت چپ و راست معادله بالا پایا هستند.
    مورد جالب توجه زمانی است که π کمتر از مرتبه کامل است اما برابر صفر نیست. این حالتی است که هم­جمعی وجود دارد. در این حالت π می­توان نوشت π= αβ’ ( که β متناظر با ماتریس هم­جمعی است). α و β ماتریس­های n×r هستند. توجه کنید که α و β تبدیل­های نامنفرد هستند، چون برای هر ماتریس F نامنفرد داریم π= αβ’= αF-1(βF’)’. فقدان شناسایی گاهی اوقات می ­تواند نتایج را برای تحلیل هم­جمعی چند متغیره، جهت تفسیر و یافتن راه مناسب نرمال­سازی β (و بنابراین α) ناممکن سازد که اغلب دشوارترین بخش کار است. از α بعنوان «سرعت تعدیل به­سمت تعادل» یاد می­ شود (مون و سورنسن[۵۶]، ۱۹۹۶).
    ۳-۳-۴- آزمون­های هم­جمعی
    ۳-۳-۴-۱- آزمون انگل-گرنجر
    یکی از معروف­ترین آزمون­های هم­جمعی توسط انگل و گرنجر[۵۷] (۱۹۸۷) معرفی شده است که بر اساس رگرسیون زیر است (هردوی xt و yt جمعی از مرتبه یک I(1) هستند).
    yt = θ’xt + et (۱۰-۳)
    با توجه به اینکه توزیع مجانبی θ استاندارد نیست، انگل و گرنجر آزمونی جهت برآورد با بهره گرفتن از روش حداقل مربعات معمولی (OLS) پیشنهاد کردند و آزمون پایایی (دیکی-فولر) را برای جمله اخلال زیر انجام دادند.
    توجه نمایید که با توجه به فرضیه صفر آزمون ریشه واحد، فرضیه صفر آزمون هم­جمعی مبنی بر عدم هم­جمعی خواهد بود. چون مقدار واقعی θ مشخص نیست و ما از برآورد آن استفاده می­کنیم، مقادیر بحرانی دیکی-فولر برای آزمون پایایی جمله اخلال مناسب نیست. لذا انگل و گرنجر مقادیر بحرانی دیکی-فولر را برای آزمون هم­جمعی محاسبه نمودند.
    ۳-۳-۴-۲- آزمون دوربین-واتسون رگرسیون هم­جمعی[۵۸]
    آزمون دوربین-واتسون رگرسیون هم­جمعی، روشی دیگر برای پی بردن به هم­جمع بودن دو متغیر است. در این آزمون، فرضیه صفر آن است که فرایند جملات اخلال رگرسیون (et) گام تصادفی و ناپایاست، یعنی:
    et = et-1 + vt vt ~ IN(0,σ۲) (۱۲-۳)
    و فرضیه مقابل عنوان می­ کند که جملات اخلال دارای فرایند خودتوضیح مرتبه اول و پایا است.
    et = ρet-1 + vt vt ~ IN(0,σ۲) , |ρ|˂۱ (۱۳-۳)
    روش انجام این آزمون به این صورت است که از کمیت آماره آزمون دروبین-واتسون مربوط به رگرسیون هم­جمعی برای این آزمون که دوربین-واتسون (d) برابر صفر است، استفاده می­ شود. فرضیه صفر، d=0 و فرضیه مقابل d˃۰ است.
    کمیت­های بحرانی مربوط به این آزمون توسط سارگان و بارگاوا[۵۹] محاسبه شده است. اگر کمیت آماره آزمون دوربین-واتسون مربوط به رگرسیون هم­جمعی کمتر از مقادیر بحرانی بود، فرضیه صفر پذیرفته می­ شود، یعنی جملات اخلال ناپایا و گام تصادفی است. در نتیجه متغیرهای الگوی مورد نطر هم­جمع نیستند و یک رابطه تعادلی با مفهومی بین آنها در بلندمدت برقرار نیست (نوفرستی، ۱۳۸۷).
    ۳-۳-۴-۳- متدولوژی یوهانسون
    بهترین روش برای آزمون ریشه واحد با بهره گرفتن از سیستم برآوردگر حداکثر درستنمایی (ML) یوهانسون[۶۰] (۱۹۹، ۱۹۹۱) است که آزمونی برای قیود هم­جمعی در یک مدل VAR است. برآوردگر یوهانسون بطور مجانبی برآوردهای کارایی از بردارهای هم­جمعی (βها) و پارامترهای تعدیل (αها) می­دهد.
    روش یوهانسون، یک برآوردگر حداکثر درستنمایی است که مدل رتبه کاهیده نیز نامیده می­ شود. با یک مدل خودتوضیح AR(K) شروع می­کنیم.

    که با فرض هم­جمعی مرتبه k بصورت زیر نوشته می­ شود.
    که α و β هردو p×k هستند. تعداد پارامترها در این مدل نامقید برابر p + kp2 + p(p+1)/2 است. در نظر بگیرید و .
    ماتریس گشتاور بصورت زیر تعریف می­ شود.
    ابتدا Zit راروی Z1t رگرس کرده، جملات خطا را Rit قرار می­دهیم. این، خالص شده Δyt و yt-k پارامترهای کوتاه­مدت است که متناظر با اخلال[۶۱] در رابطه هم­جمعی است. مجموع مجذور خطای رگرس کردن Z0 و Zk بر Z1 با Sij نشان داده می­ شود، بعبارتی
    برآوردگر حداکثر درستنمایی α و β تابعی از این جملات اخلال است. یوهانسون (۱۹۸۸، ۱۹۹۱) نشان داد که با انتنخاب بردار ویژه که بردارهای ویژه معادلات نرمال­شده زیر هستند.
    بطوری­که و مقادیر ویژه متناظر . هم­جمعی از مرتبه r دلالت دارد که در حالی­که (چون مقادیر ویژه برآورد شده، متغیرهای تصادفی پیوسته هستند که با احتمال یک مخالف صفر هستند). کاملا روشن است که ما به دنبال بردارهای ویژه متناظر با مقادیر ویژه غیرصفر در برآوردگرهای بردارهای هم­جمعی هستیم.
    به منظور پیدا کردن این مقادیر ویژه، معادله (۳-۱۸) را در (با بهره گرفتن از فاکتورگیری چولسکی) ضرب کرده و داریم
    توجه نماید که این مسئله استاندارد مقدارویژه­ای است که برنامه ­هایی شبیه گاوس قادر به حل آنها می­باشد. بردارهای ویژه (ui) که گاوس می­دهد، نرمال شده هستند بطوری­که ui‘ui =۱ .
    به منظور تفسیر ای معادلات، به یاد داشته باشید که حداقل مربعات از رگرس کردن R0t بر Rkt بدست آمده است. بنابراین برآورد حداقل مربعات π برابر است با
    توجه نمایید که
    تابع حداکثر درستنمایی برابر است با
    توجه نماید این یک تابع مقادیرویژه برآوردشده است که تمام مقادیرویژه بجز بزرگترین r بردارویژه برابر صفر هستند. برای مثال آزمون وجود یک بردار هم­جمعی در برابر هیچ بردار هم­جمعی شامل آزمون این مسئله خواهد بود که بزرگترین مقدارویژه بطور معنی­داری مخالف صفر است. همچنین یوهانسون دریافت که
    آماره آزمون نسبت درستنمایی H برای این فرضیه که از رتبه r است در برابر مدل نامقید که π از رتبه کامل p است، برابر است با
    توجه کنید فرضیه صفر در اینجا این است که (p-r) ریشه واحد وجود دارد. این آماره آزمون اغلب به­عنوان آماره «اثر[۶۲]» شناخته می­ شود. انتظار می­رود این آماره نزدیک به صفر باشد اگر حداکثر r بردار هم­جمعی وجود داشته باشد.
    آزمون دیگری که اغلب مورد استفاده قرار می­گیرد، آزمون حداکثر مقدارویژه یا λ-max است که شامل این ایده است که اگر r+1 امین مقدارویژه صفر باشد، آنگاه تمام مقادیرویژه کوچکتر نیز صفر هستند. در این آزمون، r+1 بردار هم­جمعی در برابر r بردار هم­جمعی آزمون می­ شود(مون و سورنسن[۶۳]، ۱۹۹۶).
    ۳-۴- توابع واکنش آنی[۶۴]
    همواره تقابل اثر تغییر یک متغیر بر متغیرهای دیگر، از جمله موضوعات مورد توجه مطالعات بوده است. در مدل­های VAR تغییرات در متغیرها توسط جملات اخلال غیرصفر اعوا می­ شود، یعنی توسط شوک­هایی که می ­تواند تفسیر ساختاری داشته باشد، اگر محدودیت­های ساختاری شناسایی به درستی اعمال شده باشد. از این رو جهت مطالعه روابط بین متغیرها، اثرات جملات اخلال غیرصفر یا شوک­های وارده بر سیستم بررسی می­ شود. این نوع تحلیل به عنوان تحلیل واکنش تکانه­ای شناخته می­ شود که در آن اثرات شوک وارده بر یک متغیر را بر سایر متغیرها بررسی می­نماید.
    شکل خلاصه شده مدل VAR زیر را درنظر بگیرید.
    تکانه­ها یا شوک­ها، بواسطه بردار جملات خطا وارد می­شوند. یک جز غیرصفر ut متناظر با تغییر معادل در متغیر وابسته سمت چپ است که در آن تغییرات آتی در سایر متغیرهای سیستم در دوره­ های آتی نشان داده خواهد شد. اثر نهایی یک عنصر غیرصفر در ut را براحتی می­توان با تبدیل نمایش VAR و بررسی میانگین متحرک متناظر بدست آورد. با نادیده گرفتن روند قطعی که اهمیتی چندانی برای تحلیل واکنش تکانه­ای ندارد، داریم:
    که در آن و ماتریس ضرایب (K×K) هستند. اثر نهایی yn,t+j بواسطه تکانه umt، برابر (n,m) درایه ماتریس ضرایب می­باشد. از اینرو عناصر ماتریس ضرایب () نشان دهنده واکنش به اخلال ut خواهند بود.
    اگر فرایند VAR باثبات باشد و yt شامل متغیرهای پایا باشد، وجود معادله (۳-۹) حتمی است. در صورتی که در حالی­که j→∞ ، اثر یک تکانه، گذراست. اگر yt دارای اجزا ناپایا (I(1)) باشد، جمله میانگین متحرک (MA) در عبارت (۳-۹) وجود نخواهد داشت. بهرحال برای هر j متناهی، ماتریس ضرایب () را می­توان محاسبه نمود. بنابراین واکنش تکانه­ای برای فرایندهای ناپایا (I(1)) نیز قابل محاسبه است. برای چنان فرایندهایی اثرات نهایی یک شوک، منجر به تغییرات دائمی در برخی یا همه متغیرهای سیستم می­ شود.
    ۳-۵- تجزیه واریانس[۶۵]
    تجزیه واریانس ابزاری برای تفسیر مدل­های خودتوضیح برداری است. تجزیه واریانس نشان می­دهد که تغییرات مقادیر هر متغیر تا چه اندازه تحت تاثیر سایر متغیرهاست. یا بعبارتی هریک از متغیرها، تا چه اندازه قادر به توضیح نوسانات یک متغیر خاص هستند. این ابزار تعیین می­ کند واریانس خطای پیش ­بینی هر متغیر تا چه اندازه می ­تواند توسط شوک­های برون­زای سایر متغیرها، توضیح داده می­ شود.
    برای محاسبه واریانس خطای پیش­بینی، مدل خودتوضیح برداری مرتبه p زیر را در نظر بگیرید

    این مدل می ­تواند به صورت یک مدل خودتوضیح برداری مرتبه ۱ بصورت زیر نوشته شود:

    که در آن

    میانگین مجذور خطای پیش ­بینی مرحله hام متغیر j برابر است با
    که
    ej ستون jام از IK و اندیس jj نشان­دهنده عناصر ماتریس است.
    θi = P که P ماتریس پایین مثلثی بدست آمده از تجزیه چولسکی است بطوریکه که ماتریس کوواریانس خطای ut است.
    که J = ، بطوریکه J ماتریس قطری k در kp است.
    مقدار واریانس خطای پیش ­بینی متغیر j بواسطه شوک­های برون­زای متغیر k با wjk,k مشخص شده است (لوتکپل[۶۶]، ۲۰۰۷).
    ۳-۶- مفاهیم پایایی – ناپایایی در سری های زمانی
    هر سری زمانی می ­تواند حاصل یک فرایند تصادفی باشد و در فرایند تصادفی هر کدام از متغیرها دارای یک توزیع نرمال است. فرایندهای تصادفی به دو دسته تقسیم می شوند :
    فرایندهای پایا یا ایستا
    فرایندهای ناپایا یا ناایستا
    به طورکلی یک فرایند تصادفی را وقتی پایا می­نامیم که میانگین و واریانس آن طی زمان ثابت باشد و ارزش کوواریانس بین مؤلفه­ های دوره­ های مختلف تنها به تعداد وقفه­های موجود بین دو دوره مذکور بستگی داشته باشد و نه به زمان واقعی که کوواریانس در آن محاسبه شده است.
    در اغلب تجزیه و تحلیل­های کوتاه­مدت قبل از آنکه متغیرهای مدل را در تخمین وارد کنند، ابتدا با بهره گرفتن از روش­های تفاضل­گیری متغیرهای ناپایا را به متغیرهای پایا تبدیل کرده و یا به مفهوم دیگر روند را از متغیر جدا می­سازند؛ با این وصف با توجه به اینکه اکثر متغیرهای اقتصادی از نوع متغیرهای ناپایا هستند این عمل باعث نادیده گرفتن اطلاعات با ارزش بلندمدت می­ شود.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    بر اساس نتایج تحقیقاتی نیوبلند – گرنجر (۱۹۹۷)[۶۷] زمانی که در یک مدل رگرسیون­، یک متغیر ناپایا با فرض اینکه از نظر تئوریکی بین دو سری زمانی مذکور رابطه­ای وجود نداشته باشد کنار هم قرار گیرند؛ بر اساس روش­های معمول تخمین معادلات رگرسیونی احتمال برقراری یک رابطه قوی بین دو سری، بسیار قوی می باشد، این رابطه آماری در ادبیات اقتصادسنجی به یک ارتباط کاذب[۶۸] معروف است.
    ۳-۷- آزمون­های ایستایی
    به­ کارگیری روش­های سنتی و معمول اقتصادسنجی در برآورد ضرایب الگو با بهره گرفتن از داده ­های سری زمانی بر این فرض استوار است که متغیرهای الگو پایا[۶۹] هستند. یک متغیر سری زمانی وقتی پایا است که میانگین، واریانس، کوواریانس و ضرایب خود همبستگی آن در طول زمان ثابت باقی بماند. اگر متغیرهای سری زمانی مورد استفاده در الگو ناپایا[۷۰] باشند، در عین حالی که ممکن است هیچ رابطه با مفهومی بین متغیرهای الگو وجود نداشته باشد، می تواند ضریب تعیین R2 به دست آمده آن بسیار بالا باشد و موجب شود محقق به استنباط­های غلطی در مورد میزان ارتباط بین متغیرها کشانیده شود، و در نتیجه منجر به رگرسیون کاذب شود. از این رو، قبل از استفاده از این متغیرها لازم است که پایایی یا عدم پایایی آنها را آزمون کرد. برای بررسی پایایی و ناپایایی متغیرها از آزمون­های مختلفی استفاده می شود که به برخی از آنها اشاره می شود.
    ۳-۷-۱- آزمون ایستایی بر اساس نمودار همبستگی نگار[۷۱]
    آزمونی ساده برای ساکن بودن بر اساس تابع خود همبستگی[۷۲] (ACF) است. ACF در وقفه k با نشان داده می­ شود و به صورت زیر تعریف می­گردد.
    دقت کنید که اگر ۰= k باشد ، آنگاه ۱ = است.
    از آنجا که کوواریانس و واریانس، هر دو با واحدهای یکسانی اندازه گیری می­شوند ، یک عدد بدون واحد یا خالص است . به عبارتی ضرایب همبستگی بین ۱- و ۱+ قرار دارد .
    از آن جا که عملاً تنها یک تحقق واقعی (یعنی یک نمونه) از یک فرایند تصادفی را داریم، بنابراین تنها می­توانیم تابع خود همبستگی نمونه، را به دست آوریم. برای محاسبه این تابع باید ابتدا کوواریانس نمونه در وقفه k ، یعنی و سپس واریانس نمونه را محاسبه نماییم که به صورت زیر تعریف می شوند .
    که در آن n حجم نمونه و میانگین نمونه است .
    بنابراین تابع خود همبستگی نمونه در وقفه k عبارت است از :
    که همان نسبت کوواریانس نمونه به واریانس نمونه است. نمودار در مقابل k نمودار خود همبستگی نمونه نامیده می­ شود.
    معنی­دار بودن آماری هر را می­توان با انحراف معیار قضاوت کرد. بارتلت[۷۳] نشان داده است که اگر یک سری زمانی به صورت خالص تصادفی باشد، یعنی اختلال خالص را نشان دهد، ضرایب خود همبستگی نمونه، به طور جانبی دارای توزیع نرمال با میانگین صفر و واریانس خواهد بود که n حجم نمونه است. (گجراتی، ۱۳۸۷)
    برای یک سری پایا باید تمامی ضرایب خودهمبستگی با وقفه بیشتر از صفر برابر با صفر باشد. برای آزمون این فرضیه که کلیه­ ضرایب خود همبستگی یعنی ها برابر با صفر هستند، می­توان از آماره Q[74] که توسط باکس- پیرس[۷۵] معرفی شده است، استفاده کرد.
    (۳-۱۴)

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:26:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اثربخشی مشاوره شغلی براساس رویکرد شناختی- اجتماعی بندورا برافزایش باورهای خودکارآمدی جانبازان باشگاه ورزشی شهید مهرانی تهران- قسمت 22 ...

    مطالب این جلسه به این صورت بیان شد که اضطراب ، فشار روانی ، برانگیختگی ، خستگی و تنش اغلب به عنوان شاخص های آمادگی برای شکست تفسیر می شوند . احساسات و هیجانات منفی هم به شکل رسوباتی در اعماق ذهن و جان جای می گیرند و موجب عدم تمرکز می شوند .
    پاسخ آرام سازی از 3 مؤلفه تشکیل شده است : محیط ، بدن ، ذهن
    محیط : فراگیری پاسخ آرام سازی در یک محیط آرام، آسانتر است . در جایی که عوامل مزاحم وجود ندارد ، خود را در وضعیت راحتی قرار دهید .
    بدن : وقتی شما عمل آرام سازی را انجام می دهید بدنتان آرام می شود ، تنفس و فشار خونتان کاهش می یابد ضربان قلبتان کندتر می شود و ماهیچه ها و عضلات بدنتان کمتر تنیده است . یک نقطه شروع خوب ، آرام کردن تنفس است . آهسته و عمیق نفس بکشید ، نگه دارید و بیرون بدهید .
    ذهن : آرام سازی زمانی به خوبی جواب می دهد که شما افکار روزمره را کنار بگذارید و در یک موضع فکری آرام قرار بگیرید . بعداز بیان این مطالب شیوه آرام بخشی به آنان آموزش داده شد و به عنوان تمرین در منزل بصوت نوشته ای در اختیار آنان قرار گرفت .
    شوخ طبعی از چند طریق به ما کمک می کند تا با تنش مقابله کنیم . شوخ طبعی احساس خودکارآمدی ما را بالا می برد و کمک می کند تا کمتر دچارتنش شویم. افرادی که از حس شوخ طبعی مناسبی برخوردارتد ، کمتر از افراد فاقد شوخ طبعی تمایل دارند تا در هنگام روبرو شدن با تجارب تنش زا با خلق و خوی منفی عکس العمل نشان دهند . شوخی شیوه مؤثری برای رویارویی با هیجانات منفی از قبیل خشم ، غمگینی ، و افسردگی می باشد . افرادی که شوخ طبعی مناسبی دارند تمایل بیشتری دارند که موضع فعالی در برابر هیجانات منفی اتخاذ کرده است و سعی در غلبه بر آنها داشته باشند . افراد با شوخ طبعی مناسب ، فرصت بهتری را برای تجربه کردن سلامت جسمی خود دارند
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    مطالعات نشان می دهد شوخی با کارکرد ایمنی مثبت و شاخص های فیزیولوژیکی پایین فشار روانی ، رابطه دارد.
    شوخی به ما کمک می کند تا به چندین طریق با فشار روانی رویارویی کنیم . اولاً ، احساسات خود اثربخشی را در ما افزایش می دهد . به جای اینکه با ترس یا هراس عکس العمل نشان دهیم ، می توانیم یک واقعه تنش زا را ساده فرض کنیم و به آن به عنوان یک رویداد نزدیک شویم . دوماً ، شوخی به ما کمک می کند خود را از مشکل دور کنیم و فرصتی را ارائه می دهد که به راه حل های جانشین هم فکر کنیم . سومین منفعت شوخی این است که دیگران بیشتر تمایل دارند اطراف ما باشند و هنگامی که با نشاط هستیم از ما حمایت می کنند. بعد از بیان این مطالب از افراد نظر خواهی شد و آنها بیان نمودند که این تجربه را در خود دیده اند اما اکنون که به آن فکر می کنیم ، می فهمیم که چقدر مؤثر بوده است.
    بعد از به بیان اهمیت ورزش پرداختیم و چون آنها خود ورزشکار بودند با اشتیاق گوش می دادند.
    ورزش فرصتی فراهم می کند تادرد و رنج ها را از ذهن خود بیرون کرده ، توجهتان را از مسائل و مشکلات منحرف ساخته و فرصتی برای کنترل خشم ، افسردگی ، اضطراب ایجاد می کند . تحقیقات بسیار فراوانی درباره مزایای ورزش کردن انجام گرفته وبعضی فواید آن اینگونه ذکر شده کاهش فشار روانی ، افزایش بازده اکسیژن ، افزایش رضایت از ظاهر فیزیکی خود ، بهبود وضع فیزیولوژیکی از فشار روانی ؛ افزایش کارکرد قلبی – عروقی، کاهش فشار روانی و اضطراب ؛ اصلاح خود اثر بخشی ؛ افزایش اعتماد به نفس ؛ کاهش افسردگی ؛ افزایش خلق مثبت و …
    .تکلیف :
    – تکنیک آرام بخشی را در منزل تکرار کنید تا زمانیکه بتوانید آن را به خوبی انجام دهید.
    – آیا افراد شوخ طبعی را می شناسید که بتوانند استرس را از شما دور کنند .
    در پایان جزوه ای در اختیار آنان قرار گرفت تا تکنیک relaxation یا تن آرامی را در منزل تمرین کرده و جلسه بعدی بتوانند آن را اجرا کنند.
    نمونه ای از تصدیقهای قدرتمند برای غلبه بر خستگی و استرس و ناامیدی در اختیار آنان قرار داده شد تا در منزل تمرین کنند از جمله گفتن جملاتی از این قبیل : تن من قوی و سالم است .
    ذهن من به راحتی جسم مرا در حالت آرامش قرار خواهد داد.
    احساس می کنم که نیرویی حیات بخش بر ذهن و جسم من حاکم است.
    می توانم به راحتی با ناامیدی ها کنار بیایم .
    من برای غلبه با ناامیدی ها از روشی عاقلانه و صحیح استفاده می کنم .
    جلسه ششم : خود باوری و اعتماد به نفس واقعی (1)
    راهبردها:
    – بررسی تکلیف هفته گذشته
    – اعتماد به نفس واقعی چگونه است؟
    – چگونه خود باوری و اعتماد به نفس را از هم اکنون در خود تقویت کنیم ؟
    چرا اعتماد به نفس ضعیف عادتی است که ترک آن مشکل است ؟ –
    – خلاصه، نتیجه گیری، ارائه تکلیف
    پس از خوش آمدگویی به افراد و بررسی تکالیف جلسه قبل یکی از افرادی که به خوبی به تکنیک تن آرامی مسلط شده بود ، به کمک یکی از شرکت کنندگان آن را اجرا نمود، افراد از این تکنیک راضی بودند و آن را بسیار مؤثر دانستند .
    سپس بحث این جلسه با این سؤال شروع شد که اعتماد به نفس واقعی چیست ؟ چگونه از تخریب خویشتن دست بشوییم و به رؤیاهای خود اعتماد کنییم ؟ با این پرسش افراد درگیر موضوع شدند و نظرات خود را گفتند . سپس رهبرگروه گفت ، مهارتهای معدودی وجود دارد که شما می توانید به خوبی آنها را بیاموزید و در انجام دادنشان توانایی فوق العاده به دست آورید . بنابراین چنانچه اعتماد به نفس درونی خود را بر اساس کارهایی که در آن مهارت دارید بنا کنید ، فقط مواقعی که مشغول انجام دادن ابن قبیل کارها هستید

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
    احساس اعتماد به نفس و خود باوری می کنید نه در همه اوقات .
    اعتماد به نفس واقعی آن است که روی آگاهی ها وتوانایی های ما نیز اثربگذارد . اعتماد به نفس واقعی هیچ گونه ارتباطی با آن چه در زندگی بیرونی شما اتفاق می افتد ندارد، اعتماد به نفس واقعی زاییده ی شغل شما نیست . اعتماد به نفس راستین ، نتیجه باور قلبی و درونی شما به توانایی ها و قابلیت های تان است . این باور که هرکاری را بخواهید ، می توانید انجام دهید . هنگامی که اعتماد به نفس وخودباوری خود را بر اساس آن که و آن چه به راستی هستید ونه براساس موفقیت ها و دست یابی ها یا شکست ها و ناکامی های خود بنا کنید؛ چیزی را در خود خلق می نمایید که هیچ کس و هیچ چیز یارای گرفتنش را ازشما نخواهد داشت . به خود بگویید اعتماد به نفس من برخواسته از این حقیقت است که می دانم چنان چه تصمیم بگیرم کاری را انجام دهم حتماً آن را انجام خواهم داد.
    یک دقیقه به پاسخ این پرسش فکر کنید : چنان چه ، کسی همین حالا شغلی به شما پیشنهاد کند ، آیا چنین عکس العملی از خودتان نشان نمی دهید ؟” مطمئن نیستم که بتوانم به خوبی از عهده اش بربیایم یا زیاد تو این کار به خود اعتماد ندارم ” نقطه ای که در آن از تعقیب رؤیاهایتان چشم پوشی می کنید همان نقطه ای است که اعتماد به نفس شما در آن آسیب دیده و مختل شده است ، این نقطه همان نقطه ای است که در آن به خودتان اعتماد کافی ندارید . داشتن اعتماد به نفس وخودباوری نیز اساساً به این معناست : به خودتان اعتماد داشته باشید که می توانید ترس های خود را کنار بگذارید و تسلیم نشوید .
    چنان چه می خواهید موفق باشید باید کاری صورت دهید و اشتباه های زیادی مرتکب شوید. چنان چه بخواهید صبر کنید تا اعتماد به نفس کافی برای تعقیب رؤیاهایتان به دست آورید ممکن است مجبور باشید تا ابد صبر کنید . هر چه بیشتر منتظر تعقیب رؤیاهایتان بمانید اعتماد به نفس خود را بیشتر از دست خواهید داد و در عوض بر ترس ها و نگرانی های شما افزوده خواهد شد . این ترس که شاید هرگز به خواسته ها و رؤیاهایتان نرسید . به این گونه ممکن است فرصتهای خود را از دست بدهید بی آن که حتی متوجه باشید هر چه انجام دادن کاری را به تعویق بندازید ؛ بیش تر از حرکت محروم می شوید . و هر چه بی تحرک و منفعل تر باشید ، بیش تر ترس به شما چیره می شود و از اعتماد به نفس تان کاسته می شود.
    برای آنکه باورهای خودکارآمدی بالایی داشته باشیم لازم است ه سه نوع اعتماد به نفسی که به ذکر آن خواهیم پرداخت را داشته باشیم در ادامه به ذکر انواع اعتماد به نفس پرداختیم و گفته شد که به این مهم بپردازیم که چگونه می توان سطوح عمیق تری از اعتماد به نفس و خودباوری را در خود تجربه کنیم . سه نوع اصلی واساسی اعتماد به نفس هست که ما باید در خود به وجود آوریم . اعتماد به نفس رفتاری ، اعتماد به نفس احساسی ، عاطفی و در نهایت روحی و معنوی . به منظور آن که اقتدار شخصی لازم را به دست آورده و رضایت و غنایی را که استحقاقش داریم تجربه کنیم ، به هر سه نوع اعتماد به نفس نیازداریم . ادامه مطالب به جلسه آینده موکول شد.
    تکلیف: اعتماد به نفس خود را چگونه ارزیابی می کنید ؟ مواردی را که در آن خود را باور دارید و مواردی که در انجام آن احساس ضعف می نمایید، نوشته و همراه خود بیاورید .
    آیا اعتماد به نفسی که بتواند همیشه و در هر موقعیتی به شما کمک کند که کارآمد باشید رادر خود می یابید؟

    جلسه هفتم : اعتماد به نفس و خود باوری واقعی (2)
    راهبردها:
    – چگونه اعتماد به نفس و خودباوری را در خود شکوفا کنیم ؟
    – سه نوع اصلی و اساسی از اعتماد به نفس که ما در خود باید ایجاد کنیم کدام است ؟
    اعتماد به نفس رفتاری به معنای قابلیت و توانایی در عمل کردن و انجام دادن کارهاست از کارهای ساده تا مشکل .
    چگونه اعتماد به نفس رفتاری را در خود بالا ببریم ؟
    1- اعتماد و ایمان به قابلیت و توانایی در عمل کردن .
    2- اعتماد و ایمان با اینکه پشتکار خواهید داشت و پیوسته و مداوم به اقدام های خود ادامه خواهید داد تا به نتیجه مطلوب و نهایی برسید.
    3- اعتماد و ایمان به قابلیت و توانایی خود در ، از سر راه برداشتن مانع ها و مشکل ها
    4- اعتماد و ایمان داشتن به اینکه قابلیت و توانایی آن را دارید تا در صورت لزوم از دیگران کمک بخواهید
    در مورد هریک از موارد مذکور توضیحاتی همراه با مثال ارائه شد . اعتماد به نفس رفتاری واقعی دارای این چهار ویژگی است . چنان چه یک یا چندین نشانه از علائم چهارگانه زیر را از خود بروز می دهید بی گمان باید بیشتر روی اعتماد به نفس رفتاری خود بیشتر کار کنید :
    – شروع کردن را به تأخیر می اندازید
    – بیش از حد خود را معطل تجزیه و تحلیل و بررسی جوانب کار می کنید بدون آنکه تصمیم مشخص و واضحی بگیرید و خود را متعهد کنید . یا آنقدر در تصمیم گرفتن مردد و متزلزل هستید که به محض موفق شدن درتصمیم گیری ، دیگر شور و حال و هدفمندی خود را از دست داده اید – از رویارویی با سختی ها و مشکل های اصلی طفره می روید و دقت خود را روی مسائل و موضوع هایی که توجه و رسیدگی زیادی نمی خواهند تلف می کنید .
    – درهنگام بروزسختی ها، نیازخود به کمک خارجی را انکارمی کنید ( حال چه درخانه وچه در شغل و کارتان ) و به همه می گویید که هیچ مشکلی ندارید اگردارای یکی یا بیشترازعلائم بالا هستید یا به طورغریزی حس می کنید که به اعتماد به نفس رفتاری بیشتری نیازمندید می توانید توصیه های زیر را به کار بندید .
    قدم های کوچک ، خاص و مشخصی را برای رسیدن
    به هر یک ازرؤیاهایتان تعریف کنید و برای انجام آنها مدت زمان خاصی را تعیین کنید . وراهکارهای دیگری در ادامه ارائه شد .
    چگونه اعتماد به نفس احساسی – عاطفی خود را افزایش دهیم ؟
    اعتماد به نفس احساس – عاطفی به این معناست که می دانید قابلیت و توانایی لازم برای این که دنیای احساسات و عواطف تان را زیر سلطه و در اختیار خود در آورید، را دارید .
    راهکارهای لازم در این زمینه نیز ارائه شد .
    چگونه اعتماد به نفس روحی – معنوی را در خود تقویت کنیم ؟
    این نوع از اعتماد به نفس را ممکن است نشنیده باشید ، اما مهمترین نوع اعتماد به نفس محسوب می شود چرا که تعریف کننده رابطه شما و جهان هستی – جایی که در آن زندگی می کنید – می باشد . سپس ویژگیهای بارز آن و راهکارهای افزایش آن ارائه شد .
    ارائه تکلیف : برای بهبود اعتماد به نفسم چه کارهایی از من ساخته است؟
    بازخورد: از یکی از شرکت کنندگان خواسته شد تا خلاصه آنچه در این جلسه مطرح شد را بیان نماید .

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:25:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      زیست- قسمت ۲ ...

    قاعدگی زودرس

    نژاد سیاه

    سابقه خانودگی مثبت

    چاقی

    ۱-۴-۱مطالعات سیتوژنتیکی
    لیومیوم شایع ترین توده ی نئوپلاسمی در دستگاه تولید مثلی خانم هاست. از اولین گزارش اختلال کروموزومی در لیومیوم رحمی در ۲۰ سال گذشته، نزدیک به تعداد ۴۵۰ تومور با کاریوتایپ غیر نرمال کشف شد(۵۰).فیبروم ها منوکلونال هستندو در حدود ۴۰%، آن ها اختلالات کروموزومی دارند که شامل ترانسلوکاسیون بین کروموزم ۱۲و۱۴، حذف درکروموزوم ۷ و تریوزومی ۱۲ (۴۸و۵۰و۶۴و۷۸) و تغییراتی در کروموزوم x(50و۷۸) و نوترتیبی هایی درکروموزوم ۱و۳ و ۱۳ است (۷۸). بیش از ۱۰۰ ژن یافت شده اند که در سلول های فیبروئید تنظیم افزایشی یا کاهشی داشته اند.بسیاری از این ژن ها به نظر می رسد رشد سلولی، تمایز، تکثیر و میتوژنز را تنظیم می کنند (۶۱).
    . این تنوع بازآرایی های کروموزمی محدود به جابجایی، حذف و تریزومی نمی شوند، بلکه مکانیسم های مولکولار ژنتیکی متفاوتی برای تشکیل و رشد میوم پیشگویی می شود.مطالعات اندکی وجود دارد که نشان می دهد بین انحرافات سیتوژنتیکی و موقعیت میوم ارتباط مثبتی وجود دارد به عنوان مثال، میوم های اینترامورال (۳۵ ٪)و ساب سروزول (۲۹٪)دارای کاریوتیپ غیر نرمال هستنددرحالیکه درنوع ساب موکوز(۱۲٪)می باشد(۱۳).همچنین یک وابستگی بین ناهنجاری های کروموزومی و اندازه متوسط تومور وجود داردکه القاء کننده نظریه ای است مبنی بر اینکه ناهنجاری کروموزومی همراه با هر فیبروئید موجب افزایش رشد فیبروئید می شوند و بر عکس(۱۰۱)مطالعات دیگر بین کاریوتایپ و اندازه میوم ارتباط نشان داده اند به این ترتیب که تومورهای بزرگتر جابجایی t(12 : 14) را دارا می باشند.در مقایسه، تومورهای با حذف در کروموزوم ۷ کوچکتر دیده شدند و آنها با کاریوتایپ های موزائیک[۲] از نظر اندازه متوسط بودند( ترکیبی از سلول ها با یا بدون ناهنجاری)(۴۳و۵۰و۱۰۱).

    شکل۱ـ۳ : (۲۴-۲۳ q: 15-14q)(14:12) t که شایع ترین نوترکیبی کروموزومی در میوم رحمی است(۵۰)

    ۷ del(7)(q21q31)
    شکل۱ـ۴ : حذف بازوی بلند کروموزوم شماره ۷ به طور خاص (۷) (q21 و q2..312) که در لیومیوم رحمی شایع است(۵۰)
    فیبروئید های متعدد درون یک رحم تغییرات کروموزومی متفاوتی را در خود دارند(۶۴).که بر دخالت داشتن ژن های متعدد دلالت داشته و طبیعت کلونال پیدایش فیبروئیدها را تائیدمی کنند.این حقایق ممکن است توضیحی باشند بر تفاوت های فاحش دراندازه، رشدوپاسخ به درمان هورمونی که در فیبروئید های یک بیمار مشاهده می شوند.بسیاری از ژن های مطرح در الگوی ژنتیکی فیبروئید در گروه های کاریوتیپی که قبلا عنوان شد قرار دارند.اختلال ناشی از بازآرایی کروموزومی در ژن های HMGA2 و HMGA1 در ایجاد میوم رحمی دخیل هستند.این ژن ها بطور طبیعی پروتئین هایی را که بوسیله نسخه برداری DNA در کنترل رشد سلولی دخالت حیاتی دارندکد می کنند. HMGA2 ( با نام قبلی HMGI-C) روی کروموزوم ۱۲ قرار دارد، با وجود آنکه بیشتر موتاسیون ها داخل ژنی نیستند اما به جای آن در ناحیه ۵ این ژن الگو برداری می شود(۱۱). HMGA1( با نام قبلی HMGI-Y ) یک پروتئین وابسته به HMG راکد می کنند که ژن آن روی کروموزوم ۶p قرار دارد(۵۶و۱۲۳).
    یک ژن دیگر RAD51L1 ( که با نام hREC2 نیز خوانده می شود ) است که روی کروموزوم ۱۴q23-24 قرار دارد و یک آنزیم را که شکست های زنجیره DNA را ترمیم می کند کد کرده و همچنین در ایجاد میوم رحمی دخالت دارد(۹۸و۱۱۱و۱۱۹).
    ۱-۴-۲ قاعدگی
    خطر تشکیل فیبروم های رحمی کمی با قاعدگی زودرس افزایش می یابد اگر چه خطر آن از لحاظ آماری زیاد مهم نیست(۲۵و۷۲و۶۱و۸۷و۱۰۸).
    اخیراً گزارشی از ارتباط بین خطر تشکیل فیبروم و سن قاعدگی منتشر شد که مقایسه ای بود بین زمانی که سن قاعدگی آن ها ۱۲ سال بود و زنانی که سن قاعدگی آن ها ۱۰ سال و یا کمتر بود که خطر تشکیل میوم ۲۴/۱ برابر افزایش داشت در صورتی که زنانی که در زمان قاعدگی ۱۶ سال و یا بالاتر از ۱۶ سال بودند خطر کمتری حدود ۶۸% داشتند(۲۴و۲۵و۷۱و۷۲). قاعدگی زودرس باعث افزایش تعداد تقسیم های سلولی در لایه ی میومتریوم در طی سال های باروری می شود و این سبب افزایش جهش در ژن های کنترل کننده ی تکثیر میومتر می شود(۲۴و۲۵و۷۱و۷۲و۱۲۴).
    ۱-۴-۳ سن
    بروز فیبروم با سن افزایش می یابد . احتمالا تشخیص میوم در چهلمین سال زندگی زنان صورت می گیرد ، اگرچه علت این افزایش شکل گیری یا افزایش رشد میوم ناشی از تغییرات هورمونی مربوط به این دوره می باشد یا نه هنوز مشخص نیست .از طرفی زنان آمریکایی آفریقایی تبار در سن پایین تری نسبت به سفید پوستان به فیبروم مبتلا می شوند(۹۱).
    ۱ـ۴ـ۴فاکتورهای هورمونی آندروژن
    تماس بیشتر با هورمون های آندروژن ، مثل منارک زودرس(جوان تر از ۱۰ سالگی ) سبب افزایش و منارک دیررس سبب کاهش احتمال داشتن فیبروم می شود.فیبروم های کوچکتر ، با تعداد کمتر و سلول های کوچکتر در نمونه های هیسترکتومی زنان پس از یائسگی دیده می شود که سطح استروژن آندوژن پایینی دارند(۹۱).
    ۱-۴-۵سابقه خانوادگی
    بستگان درجه اول زنان مبتلا به فیبروم رحمی ۵/۲ برابر خطر بیشتری برای ابتلا به میوم دارند . دوقلوهای مونوزیگوت برای درمان فیبروم بیشتر از دوقلوهای هتروزیگوت بستری می شوند، اما این علائم ممکن است ناشی از تورش گزارش باشد(۹۱).
    ۱-۴-۶ نژاد
    آمریکایی های آفریقایی تبار ۹/۲ برابر بیشتر از سفیدپوستان در معرض خطر ابتلا به فیبروم هستند، که غیر وابسته به دیگر عوامل خطر شناخته شده است(۷۱). زنان آمریکایی آفریقایی تبار فیبروم هایی دارند که در سن پایین تر و با تعداد بیشتر ، بزرگتر و علامت دارتر هستند(۵۸). مشخص نیست که آیا این اختلاف منشاء ژنتیک دارند یا ناشی از اختلالات شناخته شده در سطح استروژن در گردش خون ، متابولیسم استروژن ،تغدیه یا عوامل محیطی هستند(۹۱).
    ۱-۴-۷ وزن
    یک مطالعه آینده نگر نشان داد که خطر فیبروم با هر ۱۰kg افزایش وزن و افزایش در BMI 21٪ افزایش
    می یابد(۱۰۵).یافته های مشابه در زنانی گزارش شد که میزان چربی بدن آنها بیشتر از ۳۰٪ بود . چاقی تبدیل آندروژن های آدرنال را به استروژن افزایش می دهد و گلوبولین متصل به هورمون جنسی را کاهش می دهد. نتیجه ی آن افزایش در استروژن بیولوژیک در دسترس است که ممکن است افزایش در شروع فیبروئید و یا رشد آن را توضیح دهد(۱۰و۹۱).
    ۱-۴-۸ تغذیه
    مطالعات اندکی همراهی بین تغذیه و رشد فیبروم را بررسی کرده اند(۱۹). رژیم غذایی غنی از گوشت گاو ، دیگر گوشت های قرمز و همبرگر میزان بروز فیبروم را زیاد می کند .در حالیکه غذای غنی از سبزیجات این خطر را کاهش می دهد . این یافته ها تفسیر مشکلی دارند چون مصرف کالری و چربی اندازه گیری نشده است(۱۰و۹۱) .
    ۱-۴-۹ ورزش
    زنانی که بیشترین فعالیت فیزیکی را دارند (تقریبا ۷ ساعت در هفته ) مشخصا به احتمال کمتری به فیبروم
    مبتلا هستندنسبت به زنانی که کمترین فعالیت را دارند (کمتر از ۲ ساعت در هفته )(۸و۹۱).
    ۱-۴-۱۰ قرص های خوراکی پیشگیری از بارداری
    هیچ ارتباط قطعی بین مصرف قرص های خوراکی پیشگیری از بارداری و حضور فیبروم وجود ندارد(۶۱و۸۸). افزایش درخطر فیبروم ها همراه با قرص های پیشگیری از بارداری گزارش شده است، اما درمطالعات بعدی هیچ افزایشی در این خطر را همراه با استفاده یا مدت استفاده گزارش نشد. مطالعات در زنان با فیبروم شناخته شده که قرص های ضد بارداری به آنها تجویز شده بود هیچ افزایشی در رشد فیبروم را نشان نداد(۹۱). تشکیل فیبروم جدید به نظر نمی رسد با مصرف قرص های خوراکی پیشگیری از بارداری متاثر شود(۸۵).
    ۱-۴-۱۱ هورمون درمانی یائسگی
    در اکثریت زنان پس از یائسگی مبتلا به فیبروم، هورمون درمانی رشد فیبروم را تحریک نخواهد کرد.اگر فیبروم رشد کند، احتمالا پروژسترون عامل آن است.یک مطالعه دریافت که زنان پس ازیائسگی مبتلا به فیبروم که mg2 استرادیول خوراکی روزانه می گرفتند به دو گروه دریافت ۵/۲ یا mg5 مدروکسی پروژسترون استات (MPA) روزانه تقسیم شدند.یک سال بعد از شروع درمان ، ۷۷٪ زنان مصرف کننده ی mg5/2، MPA هیچ تغییری در قطرفیبروئید نداشتندو ۲۳٪ اندکی افزایش در قطر داشتند.در حالیکه ۵۰٪ زنان در گروه mg5 MPA در اندازه فیبروم افزایش داشتند( متوسط قطر cm 2/3 ).زنان پس از یائسگی مبتلا به فیبروم با mg625/0 استروژن کونژگه اسبی (CEE) و mg5 MPA بالغ بر ۳ سال با گروه مشابهی از زنان مقایسه شدند که هورمون درمانی استفاده نمی کردند.تا انتهای سومین سال تنها ۳ تا از ۳۴ (۸٪) نفرگروه درمان شده و ۱ از ۳۴ نفر (۳٪) گروه زنان درمان نشده افزایشی در حجم فیبروم نسبت به حالت پایه داشتند.زنان پس از یائسگی با فیبروم شناخته شده، با سونوگرافی پیگیری شدند، و متوسط cm 5/0 افزایش در قطرفیبروم بعد از استفاده از برچسب پوستی استروژن به علاوه پروژسترون خوراکی برای مدت ۱۲ ماه داشتند.زنانی که استروژن و پروژسترون خوراکی می گیرند هیچ افزایشی در اندازه فیبروم نداشتند(۹۱).
    ۱-۴-۱۲ بارداری
    با افزایش بارداری میزان بروز و تعداد فیبروم های آشکار از نظر بالینی کاهش می یابد.روند تغییر شکل میومتر پس از زایمان، که نتیجه آپوپتوز و عدم تمایز است، مسئول کوچک شدن فیبروم است.تئوری دیگر معتقداست که عروق تغذیه کننده فیبروم در طی دوره ی کوچک شدن رحم کوچک می شود، و میوم از منابع تغذیه خود محروم می شود(۹۱).
    ۱-۴-۱۳ سیگار
    عکس مرتبط با سیگار
    سیگار بروز فیبروم را کاهش می دهد.کاهش تبدیل آندروژن ها به استرون که توسط مهارآروماتاز به وسیله نیکوتین ایجاد می شود، ۲ – هیدروکسیداسیون استرادیول را افزایش می دهد و تحریک سطوح بالاتر گلوبولین باند هورمون جنسی (SHBG) دسترسی بیولوژیک به استروژن را کاهش می دهد(۹۱).
    ۱-۴-۱۴ آسیب بافتی
    آسیب سلولی یا التهاب ناشی از عوامل محیطی ، عفونت یا هیپوکسی به عنوان مکانیسمی برای شروع تشکیل فیبروم مطرح شده است.آسیب بافتی مکرر به آندمتر و اندوتلیوم ممکن است پرولیفراسیون عضله صاف منوکلونال را در دیواره عضلانی گسترش دهد.آسیب مخاطی با ترمیم استروما( قاعدگی) ممکن است فاکتورهای رشد را آزاد کند.هیچ افزایشی در میزان بروز فیروم در زنانی که عفونت های منتقله از طرق جنسی قبلی داشتند، یا استفاده کنندگان IUD گزارش نشده است. ویروس هرپس سیمپلکس (HSV) سیتومگالوویروس ( CMV )، ویروس ابشتین بار ( EBV) وکلامیدیا درفیبروم یافت نشدند(۹۱).
    ۱-۴-۱۵ فاکتور های رشد
    فاکتور های رشدپروتئین هایی هستند که به طور سطحی به وسیله ی سلول های عضله ی صاف تولید
    می شوند و فیبرو بلاست ها کنترل تکثیر سلول ها را بر عهده دارند و در ابتدا به وسیله ی افزیش ماتریکس خارج سلولی باعث تحریک رشد میوم می شوند.فاکتورهای رشد به چندین روش روی سلول ها تآثیر دارندو پاسخ به ترکیبی از فاکتور های رشد متفاوت از پاسخ به یک فاکتور رشد خاص است.تعداد زیادی از فاکتور های رشددر میوم بیان بالا پیدا می کنندو باعث افزایش تکثیر عضله ی صاف(bfGF,TGF-β)، افزایش سنتز DNA (EGF,PDGF)، افزایش سنتز ماتریکس خارج سلولی (TGF-β)، تحریک تقسیم میتوز (پرولاکتین EGF IGF , TGF-β) و یا تحریک رگ زایی ( ( bfGF , VEGF می شوند(۲۰و۴۳).
    ۱-۴-۱۵-۱ نقش هورمون ها
    ۱-۴-۱۵-۲ :میوم رحمی و هورمون ها
    فاکتور های شناسایی شده برای فیبروئید تمایل دارندکه با دیگر تومورهای شناسایی شده ،از قبیل سرطان اندومتریال همراه باشند، اگرچه متناقض نمایی هم شده است.اما ریسک فاکتور های ( از قبیل BMI ، استفاده از قرص های ضد بارداری خوراکی) با حضور فیبروئیدی و تاثیر هورمون ها در روند تکامل تومور همراه است.در مشاهدات بالینی دیده شده برای مثال: فیبروئید ها فقط بعد از قاعدگی مشخص می شوند(۴۲).بعد از یائسگی آنها رفته رفته تحلیل می روندو ناپدید می شوند(۳۰و۵۱).
    در مطالعاتی یافت شده از شواهد مولکولی که فیبروئید ها به پروژسترون مربوط اند.به علاوه مشخص شده که پروژسترون درسلول های لئومیومایی که کشت داده شده اند باعث افزایش بیان پروتئین مهارکننده آپوپتوزی(BCL-2) می شود.در واقع پروتئین مزبور با کنترل کشت سلولی ارتباط دارد(۷۵)در مطالعه ی انجام شده به وسیله ی برندان و همکارانشان نشان دادندکه بیان گیرنده mRNA پروژسترون و پروتئین آن در۲۹ مورد لیومیوما در مقایسه با میومتریوم مجاور افزایش داشته است(۱۲) شواهد دیگری نشان میدهد که فیبروئید ها و استروژن با هم ارتباط دارند، در مطالعات اندرسون به همراهی همکارانشان یافتند که فیبروئید ها نسبت به استروژن نیزحساس اند در مقایسه با میومتریوم های نرمال، و سطح رسپتور استروژن در نسج لئومیومابه طور قابل توجهی در مرحله فولیکولار ارتقا یافته است(۶).
    ۱-۴-۱۵-۳ :نقش هورمون های استروئیدی در پاتوفیزیولوژی میوم
    استروژن و پروژسترون به نظر می رسد هر دو توسعه میوم ها را ترویج می دهند . میوم ها به ندرت قبل از بلوغ مشاهده می شوند ، و بیشترین شیوع آن در طول سال های باروری است ، و بعد از یائسگی پس روی
    می کنند. فاکتور هایی که مواجه با استروژن را در سراسر زندگی افزایش می دهند، از قبیل چاقی و قاعدگی زودرس، میزان بروز میوم را افزایش می دهند . دیده شده که مواجه با استروژن با ورزش کاهش می یابد واثر حفاظتی دارد.اگرچه سطوح استروژن و پروژسترون خون در میوم های قابل تشخیص یا بدون تشخیص مشابه هستند، سطوح استرادیول درون میوم ها نسبت به میومتریوم نرمال بیشتر است.تولید استروژن درون بافت میوم بنظر می رسد ناشی از افزایش آروماتاز است، آنزیمی که آندروژن را به استروژن تبدیل می کند. مقدار کمی آنزیم هایی که استرادیول را به استروژن تبدیل می کنند در سلول های میوم یافت شده بودند و ممکن است تجمع استرادیول درون سلول ها را ترویج دهند، و این منجر به تنظیم گیرنده های استروژن و پروژسترون، پاسخ بالا به استروژن، و رشد میوم می شود.مطابق با این ایده، میوم ها شاخص تکثیری بالاتری نسبت به میومتریوم نرمال در کل چرخه قائدگی نشان می دهند.
    شواهد بیوشیمیایی، بالینی و فارماکولوژیک تایید می کنند که پروژسترون در پاتوژنز میوم ها اهمیت دارند.غلظت گیرنده های A و B پروژسترون در میوم ها نسبت به میومتریوم نرمال افزایش دارند.از طرفی هر دو ایزوفرم گیرنده پروژسترون PR-A و PR-B از دو پرموتور دریک ژن واحد بیان می شوند.
    از سوی دیگرPR-A به نظر می رسد به عنوان یک مهار کننده رونویسی عمل می کندو RP-B در قالب یک فعال کنند ه رونویسی عمل می نماید(۷۶و۸۸).
    استروژن یک هورمون استروئیدی است که خصوصا توسط تخمدان ها تا قبل از یائسگی تولید می شود.بعدازیائسگی استروژن معمولااولین هورمونی است که توسط بافت محیطی به وسیله ی تبدیل آندرواستنودیون به استروژن توسط آنزیم آروماتاز ساخته می شود، آنزیمی که آندروژن را به استروژن تبدیل می کند.تولید استروژن درون بافت میوم به نظر می رسد ناشی از افزایش آروماتوز است.سطوح کم آنزیم هایی که استرادیول را به استرون تبدیل می کنند در سلول های میوم یافت شده بودندو ممکن تجمع استرادیول درون سلول ها را ترویج دهند، منجر به تنظیم گیرنده های استروژن و پروژسترون، پاسخ بالا به استروژن، و رشد میوم می شود.مطابق با این ایده، میوم ها شاخص تکثیری بالاتری نسبت به میومتریوم نرمال در کل چرخه قائدگی نشان می دهند.
    در زنان بالغ پیش از یائسگی در حدود ۷۰ تا ۵۰۰ ugاسترادیول در هر روز ساخته می شود که به سیکل قاعدگی وابسته می باشد.تنظیم بیوسنتز و ترشح آن به وسیله ی گنادوتروپین کنترل می شود (۵۲).اثرات استروژن اغلب روی تمامی قسمت های بدن است، شامل اثر روی ساختار و تمامیت استخوان تا حتی روی خلق و خو می باشد(۴۴).در رحم استروژن باعث افزایش رسپتور های پروژسترون می شود.آنها اغلب تولید موکوس واژن را تحریک می کنند.و روی رشد غدد PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)ی تاثیر می گذارند(۳۶).
    استروژن درونی در سه فرم دیده میشود: استرادیول، استرون و استریول، که اغلب در خانم ها قبل از یائسگی این سه شکل متداول جریان دارند.و حتی استروژن تا بعد از یائسگی در خانم ها جریان دارد.استرادیول
    می تواند به استرون تبدیل شود، و به علاوه استرادیول و یا استروژن می توانند به استریول تبدیل شوند(۵۲).هنگامی که سیکل استروژن در بدن جریان دارد، آنها معمولا به گلوبین متصل شونده به هورمون های جنسی و آلبومین متصل می شوند.باور کلی بر این است که استروژن غیر باند شده می تواند در داخل بافت هدف عملکرد بیولوژیکی داشته باشد(۴۴).
    استروژن به وسیله انتشار تسهیل شده وارد سلول می شود و سپس به وسیله باند شدن به هسته به رسپتور استروژن متصل می شود.آنجا دو شکل از رسپتور استروژن موجود می باشد(۳۵). ERα وERβ این دو شکل درنسبت بافتی و همچنین درتمایل اتصال و عملکرد بیولوژیکی تفاوت هایی با یکدیگر دارند(۶۰).نسبت بیان این دو گونه رسپتور باعث شناسایی پاسخ بیولوژیکی به استروژن میشود. ER همواره به عنوان اولین پروتئین متصل شونده ی بین سلولی می باشد(۵۷).اما آن میتواند بین شاتل [۳]هسته و سیتوپلاسم ایفای نقش کند(۷۳).زمانیکه استروژن به ER متصل میشود، سبب ایجاد یک سری تغییرات در ساختمان آن شود.آنها این اجازه رامی دهند که بیان ژن استروژن فعال شود(۴۴).روی هم رفته سطح گیرنده استروژن معمولا در نسج لئومیوما نسبت به میومتریوم همولوگ بالاتر است(۳۴و۵۳).اندازه گیری های رادیوایمنواسی و ایمنیوسیتوکمیکال نشان می دهند که سطح ER در ناحیه ساب اندومتریوم از ناحیه ی میانی اندومتریوم بیشتراست(۱۰۴).
    اثر بیولوژیکی استروژن وابسته، به چگونگی متابولیسم استروژن است.متابولیسم ابتدایی استروژن در کبد در دو فاز رخ میدهد، اما ممکن است به شکل موضعی در بافت های دیگر هم رخ دهد.متابولیسم فاز یک جایگاه فعال تولید می کند،که اساسا با هیدروکسیلاسیون انجام می گیرد، در فاز دو مرحله مزدوج شدن انجام می پذیرد
    ( مرحله ی متیلاسیون و یا گلیکولیزاسیون و …) باعث تولید متابولیت های استروژن می شود، که می تواند از طریق ادرار و مدفوع دفع شود، و یا دوباره وارد سیکل استروژن شود.در شکل ۱-۲ متابولیسم استروژن بوسیله آنزیم های سم زدای فاز І و ІІ نشان داده است.این فرایند همیشه به صورت خطی نمی باشد،متابولیت های فاز دو می توانند از حالت کونژوگه در آمده و دوباره به شکل واسطه فعال در آیند.فاز І هیدروکسیلاسیون استرادیول ( E2 ) و استرون ( E1 ) بطور عمده در موقعیت کربن ۲ ( C-2 ) و یا کربن α۱۶ ( C-16α ) طول می کشد، و بوسیله آنزیم های سیتوکروم P450 ( CYP ) کاتالیز می شوند.بطور اختصاصی هیدروکسیلاسیون در کربن ۲ ابتدا بوسیله آنزیم های CYP1A1 و CYP1A2 کاتالیز می شوند، و هیدروکسیلاسیون در موقعیت C-16α بوسیله CYP3A4 کاتالیز می گردد.محصولات هیدروکسیلاسیون در موقعیت کربن ۲، استروژن های کاتکول[۴] و همچنین ۲- هیدروکسی استرون[۵] و ۲- هیدروکسی استرادیول[۶] ( ۲-OH )می باشند.
    هیدروکسیلاسیون در موقیت C-16α ، α۱۶- هیدروکسی استرون[۷]و ۱۶- هیدروکسی استرادیول[۸] ( ۱۶α-OH )راثمر می دهد(۳۴و۱۱۲).
    ۱ـ۵ جهش و سرطان زایی
    در نیمه سال ۱۹۷۰ روشن شد که ریشه های سرطان می تواند به ژن های آسیب دیده در ژنوم سلول سرطانی مربوط باشد.پس سلول های سرطانی بایستی حاصل ژن های جهش یافته باشند.این ژن ها ظاهرا شکل تغییر یافته ژن های سلول طبیعی هستند که از خسارت وارد شده سلول های یک عضو هدف در خلال مسیر تولید تومور رنج می برند(۱۵).

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:25:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اثربخشی آموزش مهارت¬های زندگی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی در خانم¬های خانه دار و شاغل- قسمت ۲ ...

    فصل اول: طرح تحقیق
    ۱-۱-موضوع پژوهش…………………………………………………………………………………………………….. ۲
    ۱-۲-مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………… ۲
    ۱-۳- بیان مسأله……………………………………………………………………………………………………………. ۵
    ۱-۴-اهمیت و ضرورت پژوهش……………………………………………………………………………………… ۷
    ۱-۵-اهداف پژوهش………………………………………………………………………………………………………. ۹
    ۱-۵-۱-هدف کلی…………………………………………………………………………………………………………. ۹
    ۱-۵-۲-هدف جزئی……………………………………………………………………………………………………….. ۹
    ۱-۶- فرضیه های تحقیق…………………………………………………………………………………………………… ۱۰
    ۱-۷-متغیرهای پژوهش……………………………………………………………………………………………………. ۱۰
    ۱-۸-تعریف متغیرهای پژوهش…………………………………………………………………………………………. ۱۱
    ۱-۸-۱- آموزش مهارت های زندگی…………………………………………………………………………………. ۱۱
    ۱-۸-۲-سرسختی روان شناختی…………………………………………………………………………………………. ۱۱
    ۱-۸-۳-بهزیستی اجتماعی…………………………………………………………………………………………………. ۱۱
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    فصل دوم: ادبیات پژوهش
    ۲-۱- مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………….. ۱۳
    ۲-۲- آموزش مهارت های زندگی……………………………………………………………………………………… ۱۵
    ۲-۲-۱- تعریف………………………………………………………………………………………………………………. ۱۵
    ۲-۲-۲- موارد کاربرد مهارت های زندگی………………………………………………………………………….. ۱۵
    ۲-۲-۳- تاریخچه……………………………………………………………………………………………………………. ۱۶
    ۲-۲-۴- نظریه………………………………………………………………………………………………………………… ۱۷
    ۲-۳- سرسختی روانشناختی……………………………………………………………………………………………… ۲۴
    ۲-۳-۱- تعریف………………………………………………………………………………………………………………. ۲۴
    ۲-۳-۲- نظریه………………………………………………………………………………………………………………… ۲۵
    ۲-۳-۳- مولفه‌های سرسختی…………………………………………………………………………………………….. ۳۰
    ۲-۴- بهزیستی اجتماعی…………………………………………………………………………………………………… ۳۳
    ۲-۴-۱- تعریف………………………………………………………………………………………………………………. ۳۳
    ۲-۴-۲- نظریه………………………………………………………………………………………………………………… ۳۵
    ۲-۴-۳- شاخص های سلامت اجتماعی…………………………………………………………………………….. ۳۷
    ۲-۴-۴- سازمان جهانی سلامت………………………………………………………………………………………… ۳۸
    ۲-۴-۵- حمایت اجتماعی………………………………………………………………………………………………… ۳۹
    ۲-۵- پیشینه پژوهش……………………………………………………………………………………………………….. ۴۱
    فصل سوم: روش تحقیق
    ۳-۱- مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………… ۴۶
    ۳-۲- روش پژوهش………………………………………………………………………………………………………….. ۴۶
    ۳-۳- روش گردآوری داده ها……………………………………………………………………………………………… ۴۶
    ۳-۴- جامعه و نمونه آماری………………………………………………………………………………………………… ۴۷
    ۳-۵- روش نمونه گیری…………………………………………………………………………………………………….. ۴۷
    ۳-۶- ابزار پژوهش……………………………………………………………………………………………………………. ۴۷
    ۳-۶-۱- مهارتهای زندگی………………………………………………………………………………………………….. ۴۷
    ۳-۶-۲- پرسشنامه سرسختی روان شناختی………………………………………………………………………….. ۴۸
    ۳-۶-۳- پرسشنامه بهزیستی اجتماعی………………………………………………………………………………….. ۴۸
    ۳-۷- روش های تجزیه و تحلیل آماری………………………………………………………………………………. ۴۸
    فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
    ۴-۱- آمار توصیفی……………………………………………………………………………………………………………. ۵۰
    ۴-۲- آمار استنباطی…………………………………………………………………………………………………………… ۵۱
    فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
    ۵-۱- بحث و نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………….. ۵۸
    ۵-۲- نتیجه گیری کلی………………………………………………………………………………………………………. ۶۱
    ۵-۳- پیشنهاد پژوهش……………………………………………………………………………………………………….. ۶۲
    ۵-۳-۱- پیشنهاد کاربردی………………………………………………………………………………………………….. ۶۲
    ۵-۳-۲- پیشنهاد پژوهشی………………………………………………………………………………………………….. ۶۲
    ۵-۴- محدودیت پژوهش…………………………………………………………………………………………………… ۶۳
    منابع………………………………………………………………………………………………………………………………… ۶۴
    پیوست…………………………………………………………………………………………………………………………….. ۶۹
    فهرست نمودار و جداول: صفحه
    نموار۱-۱- مدل……………………………………………………………………………………………………………………………………… ۴
    جدول ۴-۱-………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۰
    جدول ۴-۲-………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۱
    جدول ۴-۳-………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۱
    جدول ۴-۴-………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۲
    جدول ۴-۵-………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۲
    جدول ۴-۶-………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۲
    جدول ۴-۷-………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۳
    جدول ۴-۸-………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۴
    جدول ۴-۹-………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۵
    جدول ۴-۱۰-………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۶

    چکیده:
    این پژوهش به هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر آشفتگی روانشناختی و تاب آوری در خانم­های خانه دار و شاغل و از نوع آزمایشی است. در این پژوهش روش جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده که در این پژوهش از دو پرسشنامه «سرسختی روان شناختی» و «بهزیستی اجتماعی» در دو نوبت «پیش از ارائه برنامه آموزش مهارت زندگی» و «پس از ارائه برنامه آموزش مهارت زندگی» بر روی نمونه ها اجرا گردید. جامعه آماری این پژوهش خانم­های شاغل و خانه دار شهر رشت می باشند. در این تحقیق نمونه ها بر اساس نمونه گیری تصادفی از بین خانم­های شاغل و خانه دار شهر رشت در سال ۱۳۹۳ به دست آمد حجم نمونه عبارت است از ۶۰ مادر (۳۰ شاغل و ۳۰ خانه دار) است که از دو دبستان شهید فهمیده و دبستان شهید فتحی پور انتخاب گردیدند. در این پژوهش از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی و با نرم افزار spss ورژن ۲۰ بهره برده شد. در این پژوهش هر دو متغیر پارامتریک هستند. از این رو از آزمون های پارامتریک تحلیل کواریانس و T مستقل بهره برده شد. یافته ها نشان داد با اطمینان ۹۹% می توان گفت آموزش مهارت های زندگی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی در زنان اثربخش می­باشد. هیچگونه تفاوت معناداری بین زنان شاغل و خانه دار در پیش آزمون و پس آزمون در زمینه بهزیستی اجتماعی وجود ندارد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:25:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مطالعه آزمایشگاهی اثرات دما و کسرحجمی نانوذرات بر لزجت دینامیکی و ضریب هدایت گرمایی نانوسیال آب- اکسید آهن۹۳- قسمت ۳ ...

    ۲-۸-۲ پارامترهای تأثیر گذار بر لزجت …………………………………………………………………………………. ۵۷
    ۲-۸-۲-۱ اثر دما ………………………………………………………………………………………………………………. ۵۷
    ۲-۸-۲-۲ اثر کسر حجمی …………………………………………………………………………………………………. ۵۸
    ۲-۸-۲-۳ اثر اندازه ذره ……………………………………………………………………………………………………… ۶۱
    ۲-۸-۳ بررسی های تحلیلی لزجت ……………………………………………………………………………………….. ۶۲
    ۲-۸-۴ بررسی های تجربی لزجت ……………………………………………………………………………………….. ۶۳
    فهرست مطالب
    عنوان صفحه
    فصل سوم: روش های اندازه گیری خواص ترموفیزیکی (لزجت و ضریب هدایت گرمایی)
    ۳-۱ مقدمه ………………………………………………………………………………………………………………………. ۶۶
    ۳-۲ لزجت ……………………………………………………………………………………………………………………… ۶۶
    ۳-۲-۱ لزجت دینامیکی …………………………………………………………………………………………………….. ۶۶
    ۳-۲-۲ لزجت سینماتیک …………………………………………………………………………………………………… ۶۷
    ۳-۳ اهمیت اندازه گیری لزجت …………………………………………………………………………………………… ۶۷
    ۳-۴ معرفی انواع لزجت سنج و کاربرد هر نوع از آن ………………………………………………………………. ۶۷
    ۳-۴-۱ لزجت سنج های آزمایشگاهی …………………………………………………………………………………… ۶۷
    ۳-۴-۱-۱ لزجت سنج های U شکل ……………………………………………………………………………………… ۶۷
    ۳-۴-۱-۲ لزجت سنج های سقوطی ……………………………………………………………………………………… ۶۸
    ۳-۴-۱-۳ لزجت سنج های لرزشی ………………………………………………………………………………………. ۶۸
    ۳-۴-۱-۴ لزجت سنج های دورانی ………………………………………………………………………………………. ۶۹
    ۳-۴-۱-۵ لزجت سنج های استابینگر …………………………………………………………………………………….. ۶۹
    ۳-۵ شرح آزمایش، اندازه گیری لزجت در این پایان نامه …………………………………………………………. ۶۹
    ۳-۵-۱ مشخصات دستگاه بروکفیلد ……………………………………………………………………………………… ۷۲
    ۳-۶ ضریب هدایت گرمایی ……………………………………………………………………………………………….. ۷۳
    ۳-۶-۱ روش سیم داغ گذرا ………………………………………………………………………………………………… ۷۴
    ۳-۶-۲ روش صفحات موازی پایا ………………………………………………………………………………………… ۷۵
    ۳-۶-۳ روش تحلیلگر حرارت ثابت …………………………………………………………………………………….. ۷۵
    ۳-۶-۴ روش استوانه های هم مرکز ……………………………………………………………………………………… ۷۶
    ۳-۶-۵ روش نوسانی دما ……………………………………………………………………………………………………..۷۷
    فهرست مطالب
    عنوان صفحه
    ۳-۶-۶ روش مقایسه حرارتی ………………………………………………………………………………………………. ۷۷
    ۳-۶-۷ روش امگا ۳ ………………………………………………………………………………………………………….. ۷۸
    ۳-۷ روش اندازه گیری ضریب هدایت گرمایی در این تحقیق …………………………………………………… ۷۸
    ۳-۷-۱ مشخصات دستگاه KD2-Pro …………………………………………………………………………………… 79
    ۳-۷-۱-۱ قابلیت های دستگاه …………………………………………………………………………………………….. ۷۹
    ۳-۷-۱-۲ محدوده اندازه گیری …………………………………………………………………………………………… ۷۹
    ۳-۷-۱-۳ دقت اندازه گیری ……………………………………………………………………………………………….. ۷۹
    ۳-۸ دیگر دستگاه های استفاده شده در این آزمایش ……………………………………………………………….. ۸۰
    ۳-۸-۱ دستگاه PH متر …………………………………………………………………………………………………….. ۸۰
    ۳-۸-۱-۱ مشخصات دستگاه ………………………………………………………………………………………………. ۸۰
    ۳-۸-۲ دستگاه همزن (استیرر) …………………………………………………………………………………………….. ۸۱
    ۳-۸-۳ دستگاه ترازوی دیجیتال آزمایشگاهی ………………………………………………………………………… ۸۱
    فصل چهارم: تحلیل و بررسی دستاوردهای آزمایش
    مقدمه …………………………………………………………………………………………………………………………….. ۸۲
    ۴-۱ اندازه گیری ضریب هدایت گرمایی ………………………………………………………………………………. ۸۲
    ۴-۱-۱ اثر دما بر ضریب هدایت گرمایی نانو سیال …………………………………………………………………… ۸۲
    ۴-۱-۲ اثر کسر حجمی بر ضریب هدایت گرمایی …………………………………………………………………… ۸۸
    ۴-۱-۳ مقایسه ضریب هدایت گرمایی نسبی بر حسب کسر حجمی با فرمولاسیون مختلف …………….. ۱۰۳
    ۴-۱-۴ ارائه روابط ریاضی برای ضریب هدایت حرارت نسبی ………………………………………………….. ۱۰۷
    ۴-۲ لزجت دینامیکی ………………………………………………………………………………………………………. ۱۱۰
    ۴-۲-۱ اثر دما بر لزجت دینامیکی ………………………………………………………………………………………. ۱۱۰
    ۴-۲-۲ اثر کسر حجمی بر لزجت دینامیکی ………………………………………………………………………….. ۱۱۴
    فهرست مطالب
    عنوان صفحه
    ۴-۳ لزجت نسبی نانو سیال ………………………………………………………………………………………………… ۱۱۸
    ۴-۳-۱ اثر کسر حجمی بر افزایش لزجت نسبی ……………………………………………………………………… ۱۲۳
    ۴-۳-۲ مقایسه نتایج تجربی اثر کسر حجمی بر لزجت نسبی با فرمولاسیون مختلف ………………………. ۱۲۷
    ۴-۳-۳ ارائه روابط ریاضی برای لزجت نسبی ……………………………………………………………………….. ۱۳۵
    ۴-۴ ارائه نتایج حاصل از آزمایش در قالب جدول……………………………………………………………………۱۳۷
    فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
    ۵-۱ جمع بندی ………………………………………………………………………………………………………………..۱۴۰
    ۵-۲ پیشنهادات ………………………………………………………………………………………………………………..۱۴۱
    منابع………………………………………………………………………………………………………………………………۱۴۲
    فهرست جداول
    عنوان صفحه
    جدول ۱-۱ انقلاب های صنعتی تاریخ بشر ………………………………………………………………………………. ۳
    جدول ۱-۲ وقایع برجسته در تاریخ فناوری نانو ………………………………………………………………………… ۴
    جدول ۱-۳ ضرایب هدایت حرارتی مواد گوناگون ………………………………………………………………….. ۱۰
    جدول ۲-۱ مقایسه اجمالی میکرو ذرات و نانو ذرات ……………………………………………………………….. ۱۲
    جدول ۲-۲ روند روبه رشد تحقیقات در زمینه نانو سیال با بررسی تعداد مقالات مرتبط در بانک اطلاعاتی Scopus ………………………………………………………… …………………………………………………………….. 14

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:25:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مطالعه رابطه گرایش به اعتیاد با زندگی نامه و نوع ارتباط با والدین در چرخه رشد جوانان ۲۰ تا ۴۰ سال در شهرستان کرج- قسمت ۳ ...

    تعریف عملیاتی : زندگی نامه مولفه های زندگی تحصیلی، روابط با دوستان، فقدانها، علائق، بیماری ها و تجارب آسیب و غفلت دوران کودکی را شامل می گردد که از طریق مجموعه پاسخ های استخراج شده آزمودنی ها به سوالات پرسشنامه باز پاسخ و مصاحبه نیمه ساختار یافته بدست می آید.

     

     

    چرخه رشد

    تعریف نظری :تقسیم تجربه افراد در فراخنای عمر به دوره ها و مراحل مخلتف،با توصیف تغییرات رخ داده و چالش ها،مشکلات،تکالیف و رضایتمندی فرا روی فرد(فروغان،۱۳۸۷).
    تعریف عملیاتی :در این پژوهش تجربیات گزارش شده آزمودنی ها در سنین ۲ تا ۱۴سال دوران (کودکی) و۱۴ تا۱۸( نوجوانی) ۱۸ تا ۴۰ ( جوانی ) محسوب می گردد.

     

     

    ارتباط با والدین

    تعریف نظری :مجموعه کنش و واکنشی که میان اعضای خانواده وجود دارد.
    تعریف عملیاتی : در این پژوهش مجموعه پاسخهای استخراج شده که آزمودنیها درباره ارتباط خود با والدین در پرسشنامه باز پاسخ و مصاحبه نیم ساختار یافته جهت دار مطرح نموده ­اند.
    فصل دوم
    ادبیات و پیشینه تحقیق
    مقدمه
    اعتیاد در طول تاریخ از جهات بسیار مختلفی از نظر دلایل و عواقب مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است، که این خود نشان از اهمیت این موضوع دارد. در این فصل پژوهش ابتدا تعریف اعتیادو اختلال ناشی از مصرف مواد، عوامل خطر ساز و محافظت کننده در برابر اعتیاد، زندگی نامه و ابعاد آن، عوامل خانوادگی در بروز اعتیاد،عوامل زمینه ساز در گرایش به اعتیاد،دوران کودکی و چرخه رشد،اعتیاد و ساختار خانواده در دوران نوجوانی ،نظریه­ها، پیشینه و ادبیات تحقیق ارائه خواهد شد.
    تعریف اعتیاد
    اعتیاد یک اصطلاح عامیانه و غیر علمی به معنی وابستگی بیمار گونه به­مصرف یک یا چند نوع ماده مخدر است که سبب بروز رفتارهای مواد جویانه شده و در صورت عدم مصرف مواد مورد نظر ، علائم محرومیت در فرد معتاد بروز می­ کند . منظور از مواد ، یک ماده شیمیایی – نه خوراکی است که پس از مصرف، وابستگی و نیاز شدید در فرد به مصرف دوباره آن ایجاد می­ شود.بطور متعارف، اعتیاد برای شناسایی رفتارهای خود مخربی بکار می­رود که شامل مولفه­های دارویی است. این واژه مختص کسانی است که گرفتار وابستگی جسمی به یک وبیش از یک داروی غیر قانونی هستند. دراین تعریف شامل هوس کردن شدید مواد، و نیاز به مواد بیشتر برای کسب همان اثر قبلی است.(بهاری ۱۳۸۸).
    اختلال­های ناشی از مصرف مواد
    راهنمای تشخیص و آمار اختلالات روانی­(DSM-IV-IR) اعتیاد را به عنوان اختلال مربوط به مصرف مواد به حساب نمی­آورد. اما سه دسته مجزا مربوط به مصرف مواد به شرح زیر:
    ۱-بدون اختلال مصرف مواد ۲-سوء مصرف مواد ۳-وابستگی به مواد ارائه می­دهد (لیویِن تال[۴]، ۲۰۰۸).
    وابستگی :
    منظور از وابستگی مجموعه ­ای از علائم و مشکلات رفتاری، شناختی، و فیزیولوژیک است که به دنبال مصرف طولانی مدت مواد ایجاد می­شوند. در این حالت فرد علی­رغم وجود مشکلات قابل توجه در رابطه با مصرف به صورت اجباری به مصرف مواد پرداخته و ناتوان از قطع مصرف مواد است، یا وابستگی اشاره به اختلال یا ناراحتی ناشی از الگوی مصرف مواد است .
    (DSM – IV – TR، ۲۰۰۰). به عبارتی دیگر تعریف اعتیاد عبارت است از: نداشتن کنترل بر تکانه­های رفتاری ، به ویژه تکانه برای مصرف مواد و داروها می­باشد.
    راهنمای تشخیص و آمار اختلالات روانی­(DSM-IV-IR) انجمن روان­پزشکی آمریکا[APA] (2000، ص۱۹۷) یک فرد را وابسته به مواد روانگردان معرفی می­ کند، در صورتی که فرد سه تا از معیار­های زیر را به مدت دوازه ماه مستمر نشان دهد:
    ۱- تحمل ۲- علائم محرومیت ۳- مقدار ماده مصرفی یا مدت زمان مصرف، بیشتر از حدی شود که فرد در ابتدا در نظر داشت. ۴- کوشش­های فرد برای تنظیم یا قطع مصرف مواد، با عدم موافقیت روبه رو شود. ۵- وقت و زمان زیادی صرف تهیه مواد، مصرف، و از بین رفتن اثرات مواد می­ شود. ۶- فرد از فعالیت­های خانوادگی و سرگرمی­های خودکناره می­گیرد تا در تنهایی یا همراه دوستان به مصرف مواد بپردازد. ۷- فرد علی­رغم آنکه می­داند مواد باعث مشکلات جسمانی یا روانی می­ شود (مانند علائم افسردگی یا آسیب­های بدنی شدید) همچنان به مصرف مواد ادامه می­دهد ] APA، ۲۰۰۰، ص۱۹۸[. تشخیص وابستگی می ­تواند بدون تحمل و علائم محرومیت صورت گیرد ولی این علائم می ­تواند ما را در توصیف بهتر فرد وابسته بر طبق APAیاری دهد.
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    نشانه­ های وابستگی در انواع طبقات مشابه یکدیگر است ولی برای طبقات خاص بعضی از نشانه­ها برجستگی کمتری دارند. و در موارد معدود هیچکدام از نشانه ها وجود ندارد (به عنوان مثال، در وابستگی به مواد توهم زا نشانه­ های ترک اعتیاد دیده نشده است). بیشتر کسانی که به مواد وابستگی دارند احتمالاً “اشتیاق مصرف” یا سائق روانی شدید برای مصرف مواد را تجربه می­ کنند، اگر چه این دخالت به گونه اخص به عنوان یک ملاک تشخیص فهرست نشده است (جعفری، ۱۳۸۹).
    سوء مصرف
    در سوء مصرف مواد، پدیده­های تحمل، محرومیت و مصرف اجباری مواد وجود ندارد. بلکه فرد به دنبال مصرف مواد با مشکلاتی روبه رو می­ شود. به این ترتیب سوء مصرف مواد، نوعی از مصرف مواد است که باعث ایجاد عواقب و پیامدهای نامطلوب می­گردد. زمانی که شخص همواره کار یا فعالیت خود را به دلیل مستی یا خواب بعد از مستی از دست می­دهد رفتار وی ممکن است با تعریف سوء مصرف مطابق باشد. یک حادثه منفرد یا زیاده­روی در مصرف یک مصرف یک ماده در یک موقعیت خاص در این تعریف نمی­گنجد. مصرف منظم مقادیر کم تا متوسط مواد به عنوان سوء مصرف منظور نمی­گردد، مگر آنکه به آسیب در عملکرد فرد منجر شود. نه مقدار و نه نوع داروی مصرف شده، نه مجاز بودن و نه غیر مجاز بودن آن طبق DSM کلید تعریف سوء مصرف مواد محسوب نمی­ شود. بلکه این موضوع مطرح می­ شود که اگر فرد به رغم اینکه می­داند مصرف مکرر ماده مانع از عملکرد او در سایر زمینه ­های زندگی می­ شود به مصرف آن ادامه می­دهد، سوء مصرف محسوب می شود (آزاد، ۱۳۹۰).
    بر طبق راهنمای تشخیص و آمار اختلالات روانیDSM-IV-IR) ، ۲۰۰۰) برای آن که مشخص شود فردی به مرحله سوء مصرف مواد رسیده یا نه، لازم است که حداقل یکی از موارد زیر را به مدت دوازده ماه مستمر داشته باشد:
    ۱- مصرف مکرر مواد به نوعی که مانع انجام نقش­ها و تعهدات شغلی، تحصیلی و خانوادگی فرد شود. مثلاً دانش ­آموزی که به علت مصرف مواد از کلاس غیبت می­ کند. ۲- مصرف مکرر مواد در مواردی که امکان خطر جانی وجود دارد. مثلاً رانندگی تحت مصرف مواد. ۳- ایجاد مشکلات مکرر قانونی به دنبال مصرف مواد مانند: دستگیری و زندان. ۴- با ادامه یافتن مصرف مرتب مشکلات اجتماعی و ارتباطی تشدید می­ شود. مانند فردی که به دنبال مصرف مواد دائماً با دیگران درگیر می­ شود.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    عوامل خطر ساز و محافظت کننده در برابر مواد:
    عواملی وجود دارند که احتمال یا امکان سوء مصرف مواد و اعتیاد را افزایش می­ دهند که به آنهاعوامل خطرسازمی گویند.این عوامل ضامن اعتیاد در آینده نیستند، بلکه بیشتر پیش بینی کننده یا شاخص اعتیاد بالقوه هستند.(ای جی گیندا[۵]،۲۰۰۷).
    همچنین عواملی وجود دارندکه احتمال مصرف و وابستگی راکاهش می­دهد،که به آنها عوامل محافظت کننده گفته می­ شود.در این بخش برخی از گزارشات مرتبط با عوامل خطرساز و محافظت کننده که تاحدی نیز هم هوشی دارند ، آورده می­شوند.
    عوامل خطرساز:
    الف- عوامل خطرساز از نظر روانپزشکی مثل: اضطراب ، اختلالات شخصیتی سطح تحمل پایین ، تصویر منفی از خود، فقدان شایستگی ، انزوا و افسردگی ب- عوامل خطرساز از نظر رفتاری مثل: اجتماع ستیزی اولیه و رفتار بزه­کارانه (اختلال کرداری)، عملکرد تحصیلی ضعیف ، فقدان تعهد آموزشی ، گرفتاری اجتماعی با سایر همسالان و رفتار غیر قابل قبول اجتماعی برای دستیابی به قوه ارزش و رضایت خاطر .ج- عوامل خطرساز جمعیت شناختی مثل: گرایش مردان به مواد در مقایسه با زنان ، گروهای نژادی و فرهنگی خاص ، زندگی شهری و موانع شغلی ، آموزشی و اقتصادی همراه آن.د- عوامل خطرساز خانوادگی مثل: انضباط متناقض والدین ، فقدان صمیمیت خانوادگی ، فقدان مهارت های کافی نزد والدین و سوء مصرف مواد بوسیله والدین.و- عوامل خطرساز اجتماعی مثل: مصرف مواد بوسیله همسالان و دسترس پذیری مواد.س- عوامل خطرساز و وراثتی مثل: پسران و دختران افراد الکلیک ۳یا۴ برابر بیشتر احتمال دارد که نسبت به افرادی که تاریخچه خانوادگی الکلیسم ندارند ، بعنوان یک الکلی رشد کنند و یا ارتباط برخی انتقال دهننده گان عصبی مثل دوپامین و سروتونین با مصرف مواد .(ای جی گیندا،۲۰۰۷).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    گزارش موسسه ملی سوء مصرف مواد ایالات متحده از عوامل خطرساز و محافظت کننده در کودکان و نوجوانان (۲۰۰۳).

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    عوامل

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:24:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی ساختار و هزینه اجتماعی انحصار در صنعت بانکداری ایران- قسمت ۱۰ ...

    با بهره گرفتن از نرخ­های بازدهی هر صنعت طی دوره زمانی ۱۹۴۱-۱۹۴۴م هاربرگر زیان رفاهی انحصار در اقتصاد آمریکا را میزانی معادل یک دهم تا یک درصد درآمد ملی برآورد کرد (Hurbirger, 1994). نتیجه مطالعه وی نشان داد که «بعید به نظر می­رسد که انحصار، کل رفاه را از طریق تأثیر آن بر تخصیص منابع به شدت تحت تأثیر قرار دهد».
    عکس مرتبط با اقتصاد
    اهمیت مطالعه فوق از آنجاست که این مطالعه یکی از اولین مطالعات جامعی است که به بررسی انحصار و تخصیص منابع پرداخته است و پس از آن، بسیاری از اقتصاددانان از هر دو بعد نظری و محاسباتی ایراداتی بر آن وارد کردند. در واقع، نقطه ضعف این مطالعه در مفروضات آن است که استیگلر (۱۹۵۶) انتقادات بسیاری بر آن داشت. از آن جمله، وی معتقد است که کشش واحد تقاضا ایراداتی به همراه دارد. یک انحصارگر در جایی که درآمد نهایی وی صفر است، فعالیت نخواهد کرد. بنابراین، بیان می­ کند که در مدل هاربرگر، به موازات افزایش کشش تقاضا بر میزان زیان­های رفاهی نیز افزوده می­ شود (Stigler, 1956).
    دومین انتقاد استیگلر این است که «اگر سودهای انحصاری تبدیل به سرمایه شود[۲۶]، سرمایه انحصارگر به گونه ای رشد می­یابد که تنها نرخ­های بازدهی رقابتی به دست آید». در اینجا استیگلر انتقاد خود را با این موضوع بیان می­ کند که در مطالعه هاربرگر برخی صنایع انحصاری بوده و برخی از آنها نیستند. «برآورد زیان رفاهی در این شرایط تمایل به کاهش دارد» (Stigler, 1956). بدین طریق، وی نشان داد که محاسبه زیان رفاهی ناشی از انحصار هاربرگر بسیار کم است.
    مطالعه استیگلر مشوق مطالعات جدید به لحاظ نظری و محاسباتی بود. بکی از مهمترین این مطالعات مربوط به کامرشن (۱۹۶۶) است.
    مطالعه دیگر مربوط به تولاک (۱۹۶۷) می­باشد. وی با بررسی پویایی­های انحصاری کردن، به بسط تحلیل زیان رفاهی ناشی از انحصار پرداخته است و طی آن نشان می­دهد از آنجا که وجود فرصت برای کسب سودهای انحصاری، منابع را به سمت ایجاد انحصار سوق می دهد، هزینه­ های فرصت این منابع همان هزینه­ های اجتماعی انحصار می­باشد. همچنین، از آنجا که فرایند انحصاری کردن، انتقال منابع میان اعضای جامعه است، هر گسترش منبع در این زمینه، به لحاظ اجتماعی غیرضروری (بی نتیجه) است. «هزینه شرط بندی فوتبال تنها با هزینه بلیط برنده محاسبه نمی­ شود، بلکه هزینه تمامی بلیط­ها در نظر گرفته می­ شود». کل هزینه­ های انحصار باید بر حسب تلاش در به دست آوردن انحصار توسط انحصارگران موفق و ناموفق و همچنین مقاومت برای حفظ قدرت انحصاری اندازه ­گیری شود. از نظر تولاک، اهمیت این مطلب از آنجاست که به محض شکل­ گیری انحصار، تلاش­ های مداوم برای شکست یا وارد کردن فشار بر آن قابل پیش ­بینی خواهد بود. در اینجا بار دیگر منابع قابل ملاحظه ای سرمایه ­گذاری خواهد شد. لذا، وی چنین نتیجه می­گیرد که منابعی که به انحصاری کردن اختصاص می­یابد نیز جزو هزینه­ های عملکرد انحصاری است، حال آنکه، روش اندازه ­گیری مثلث رفاه این مساله را نادیده می­گیرد و بنابراین هزینه رفاهی انحصار را کمتر از حد برآورده می­ کند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    این مساله بعدها در مطالعه پوزنر (۱۹۷۵)، که یکی از مهمترین مطالعات موجود در ادبیات سنجش هزینه­ های رفاهی عملکرد انحصاری به شمار می­رود، مورد توجه قرار گرفت. وی در مطالعه خود چنین عنوان داشته است «زمانی که قیمت بازار بالای سطح رقابتی باشد، مصرف­ کنندگانی که به خرید تولیدات فروشندگان در سطح قیمت جدید ادامه می­دهند، به دلیل قیمت­های بالا متحمل زیان می­شوند. این زیان کاملا با درآمد اضافی که فروشندگان در سطح قیمت بالاتر به دست می­آورند، جبران می­شوند. وی در مطالعه خود چنین نوشت: «کسانی که خرید محصور را متوقف کرده اند، متحمل زیان می­شوند که توسط هیچ فروشنده ای جبران نمی­ شود. این سطح همان زیان ثابت حاصل از قیمت گذاری بالاتر از قیمت رقابتی است و در تحلیل سنتی تنها زیان اجتماعی است» (Posner, 1975).
    در نهایت، وی نشان داد در شرایطی که کشش قیمتی تقاضا ثابت فرض شود، هرقدر افزایش قیمت انحصاری نسبت به رقابتی و مقدار مطلق کشش قیمتی تقاضا کوچکتر باشد، نسبت زیان رفاهی ناشی از عملکرد انحصارگر کمتر خواهد بود.
    در انجام مقایسه میان نتایج هر دو حالت، پوزنر نشان داد مادامی که تغییر در قیمت کمتر از ۲۵ درصد باشد و حتی در شرایطی که تغییرات قیمتی بیشتر از این میزان است اما تقاضا کم کشش می باشد، نتایج به دست آمده از هر دو روش تفاوت چندانی ندارد (Posner, 1975). در پایان مطالعه، وی انحصارات را به دو دسته انحصار تحت تنظیم و انحصار خصوصی تقسیم کرد و نشان داد که انتظار می­رود هزینه­ های اجتماعی انحصارات تحت تنظیم بیش از هزینه­ های انحصار خصوصی باشد.
    در همان هنگام که مطالعه پوزنر به چاپ رسید، مطالعات دیگری نیز در رابطه با سنجش هزینه­ های رفاهی عملکرد انحصارگران و نقد مطالعه هاربرگر به انجام رسید. یکی از مهمترین این مطالعات مربوط به برگسون (۱۹۷۳) بود. ایراد اصلی وی در این رابطه، به چارچوب تعادل جزیی مورد استفاده توسط هاربرگر مربوط می­ شود. در این خصوص، وی معتقد به ضرورت بهره­ گیری از چارچوب تعادل عمومی بوده است. ایراد دیگر برگسون مربوط به فرض کشش واحد تقاضا است. وی در مقاله خود چنین عنوان می­ کند: «در یک مدل ساده دو بخشی که یک بخش به صورت انحصاری عمل می­ کند، وقتی هیچ تغییری در درآمد خانوارها مشاهده نمی­ شود، باز هم عملکرد زیر سطح امکانات تولید کل خواهد بود. همچنین وی در انجام محاسبات به حصول اطلاع نسبت به کشش متقاطع قیمتی هم تأکید دارد. زیرا وقتی قیمت تمامی کالاها در سطح هزینه نهایی (MC) تعیین شود، می ­تواند ساختار قیمت را تغییر دهد که آن نیز به نوبه خود می ­تواند باعث انتقال در منحنی تقاضا شود. این در حالی است که در الگوی هاربرگر کشش قیمتی واحد است و سایر کشش های قیمتی و درآمدی صفر در نظر گرفته شده است.
    مطالعه مهم دیگر مربوط به کالین و مولر (۱۹۷۸) است. آنها در مطالعه خود به معرفی روشی نوین برای اندازه ­گیری هزینه­ های اجتماعی عملکرد انحصاری پرداختند و در عین حال انتقادات متعددی نسبت به رویکرد هاربرگر مطرح کردند.[۲۷] آنها با بهره گرفتن از تحلیل تعادل جزیی و به منظور تایید انتقادات خود زیان رفاهی انحصار را برآورد کرده ­اند[۲۸] و چنین بیان می دارند که تمامی برآوردهای گذشته زیان­های رفاهی، به انحاء مختلف از برآوردهای اصلی هاربرگر اریب (تورش) داشته اند.
    نتایج به دست آمده از محاسبات آنها، نشان داد هزینه­ های اجتماعی انحصار در حقیقت به میزان قابل توجهی بزرگتر می­باشد.
    مطالعه دیگر توسط بیزینگر و تولیسون (۱۹۸۰) صورت گرفت. در این مطالعه، مشابه با روش تولاک و پوزنر، به تحلیل هزینه­ های اجتماعی انحصار و مقررات تنظیمی پرداخته شد. از نظر این افراد، «زمانی که در یک محیط سازمانی، انحصارگران و مصرف­ کنندگانی که در صدد کسب گزینه­ های مازاد مصرف کننده هستند، در نظر گرفته شوند، نتایج حاصله با نتایج مطالعه هاربرگر متفاوت خواهد بود» (Baysinger & Tollison, 1980). آنها به مطالعه رفتار گذشته و حال قیمت­های تحت تنظیم در هر دو حالت ۱-از پیش تعیین شده و ۲- مقتضی شرایط، پرداختند. نتایج مطالعه نشان داد که هزینه اجتماعی رانت­های انحصاری متغیری است که به رفتار گذشته و حال مجموعه قیمت­های تحت تنظیم مربوط است. رفتار گذشته مهم است، بدین دلیل که اطلاعاتی در خصوص انتظارات کسانی به طور کامل تحت تأثیر فرایندها تنظیم هستند، فراهم می­ کند. این انتظارات به گونه­ ای شکل می­گیرد که قادر به تعیین سطح بهینه منابعی که در فرایند انحصاری کردن تخصیص خواهد یافت، باشد. رفتارهای حال تنظیم کننده از این جهت مهم است که به تعیین زیان­های تخصیصی ایستا که باید به هزینه­ های مقررات تنظیمی افزوده شود، می ­پردازد. نتایج این مطالعه تا حد زیادی مؤید نتایج پوزنر بود؛ بدین معنا که گاها هزینه­ های اجتماعی اعمال مقررات تنظیمی به مراتب بیشتر از عملکرد انحصارگر تنظیم نشده در بازار است.
    در همین زمینه مطالعه مهم دیگری توسط وندرز (۱۹۸۷) به انجام رسیده است. وی با بررسی الگوی تولاک در مورد رویه­ های رانت­خواری، به بررسی عملکرد مصرف­ کنندگان در حفظ مازاد خود پرداخته است. در واقع، زمانی که این موارد به صورت همزمان مورد بررسی قرار می­گیرند، در یک سوی تحلیل، انحصارگران بالقوه­ای وجود دارند که به منظور کسب مازاد مصرف کنندگان (با عنوان رانت انحصاری) به انجام فعالیت­هایی مبادرت می­ کنند و در سوی دیگر مصرف­ کنندگان نیز به منظور اجتناب از انتقال مازاد مصرف ­کننده به انحصارگر به فعالیت­های موازی دست می­زنند. در واقع، زمانی که انحصارگران رانت­خوار باشند، آنها به مقابله با انحصارگر می­پردازند. اجبار انحصارگران به تنظیم قیمت در سطح نزدیک به سطوح رقابتی، نیازمند صرف هزینه­هایی توسط مصرف کنندگان – نظیر اقدامات لابی­گری یا اعمال فشار بر نهادهای تنظیم کننده – می­باشد. وندرز دلیل این امر را به صورت زیر توضیح می دهد: «خریداران و فروشندگان از انجام حداکثر هزینه­هایی که آنها را در معرض مخاطره قرار می­دهد، اجتناب می­ کنند. بدیهی است، اگر هریک از آنها به صورت داوطلبانه مقدار کمتری هزینه کنند، سود به دست می­آورند. علاوه بر این، انگیزه­ای برای دو سمت رقابت میان خودشان برای به دست آوردن یا اجتناب از تنظیم پیشنهادی وجود دارد. بنابراین، هریک از دو طرف ممکن است تنها تا حدی مخارج انجام دهند که در معرض مخاطره قرار نگیرند» (Wenders, 1987). مطالعه مهم دیگر در سنجش هزینه های انحصارگر مربوط به دیکسون، گونتر و محمود (۲۰۰۱) است. آنها در مطالعه خود به محاسبه زیان رفاهی (WL) پرداختند.
    رابطه به دست آمده در این مطالعه مطابق با نتایج کالین مولر است. در مرحله بعد آنها به شرایطی پرداختند که در آن به جای اطلاعات قیمتی تنها اطلاعات مربوط به اختلاف میان حاشیه قیمت – هزینه واقعی در صنعت (mari) و حاشیه رقابتی (marc) وجود داشته باشد.
    نتایج این مطالعه نشان داد اگرچه رابطه مورد استفاده هاربرگر در سنجش هزینه­ های اجتماعی عملکرد انحصارات توأم با کوچکنمایی بوده است، روابط مورد استفاده کالین – مولر نیز نوعی بزرگنمایی در سنجش هزینه های اجتماعی عملکرد انحصارات ایجاد می­کرده است.

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

     


    بررسی وضعیت ، آسیب شناسی و سابقه تنظیم دربانکداری ایران

    صنعت بانکداری در اقتصاد ایران، از نقص کلیدی در تجهیز سپرده­ها و هدایت آنها به سمت مصارف سرمایه ­گذاری، برخوردارست. در واقع، می­توان بخش بانکی در اقتصاد ایران را مهمترین مجرای ارتباطی میان عرضه و تقاضای منابع پولی دانست؛ به حدی که، هرگونه نقصان در ساختار این بخش و ناکارآمدی عملکرد آن زمینه ­های بروز اختلال در سایر بخش­ها را نیز فراهم می­آورد.
    این صنعت در طول زمان ، مراحل متفاوتی را به لحاظ ساختار بازار گذرانده است و در حال حاضر با ابلاغ بند « ج» سیاست­های کلی اصلی ۴۴ قانون اصلی و الزام انجام واگذاری در این صنعت، در آستانه ورود به شرایط رقابتی­تر است. با این حال، صرف ایجاد زمینه ­های واگذاری متضمن امکان برخورداری از منافع عملکرد کاراتر نبوده و به موازات انجام واگذاری ها لازم است تنگناهای ساختاری و قانونی حاکم بر این صنعت شناسایی شده و نسبت به رفع آن اقدام شود.

     

     


    روند تغییرات ساختار

    بررسی تاریخچه شکل گیری نظام بانکی در ایران نشان می­دهد که بانکداری در ایران چهار مرحله را پشت سر گذاشته است که در هر مرحله بنابر موقعیت سیاسی کشور، دارای ویژگی­ها و تفاوت­های خاصی بوده است که آنها را از هم متمایز می­سازد .

     

     



    مرحله اول : ۱۳۲۸ – ۱۲۶۷

    عملیات بانکی در ایران از سال ۱۸۸۸ م ( ۱۲۶۷ ش ) با تاسیس شعبه­هایی در تهران و چند شهر بزرگ از طرف دو بانک جدید شرق که مرکز آن در هندوستان بود، شروع شد. سپس در سال ۱۸۸۹ م (۱۲۶۸ش) با امتیاز «بارون ژولیوی رویتر»، بانک شاهنشاهی (شاهی) ایران تاسیس شد. ولی کلیه این بانک­ها از طرف اتباع خارجی و زیر نفوذ سیاست خارجی و استعماری کشورهای انگلستان و روسیه تزاری اداره می­شد. تا اینکه در سال ۱۳۰۶، بانک ملی تاسیس شد و از آن تاریخ فعالیت بانکی به معنای واقعی در ایران به وجود آمد و عملیاتی بانکی رسما از طرف خود ایرانیان تعقیب شد[۲۹]. پس از آن تا اواخر ۱۳۲۰، با وجود آنکه تاسیس بانک خصوصی در ایران منع قانونی نداشت، بانک خصوصی با سرمایه ایرانی در کشوره تشکیل نشد (معاونت برنامه ریزی و امور اقتصادی، ۱۳۸۴). در این شرایط و همزمان با تصویب و اجرای نخستین برنامه هفت ساله عمرانی کشور، لزوم توسعه کمی و کیفی شبکه بانکی آشکار شد و نخستین بانک خصوصی با سرمایه ایرانی در سال ۱۳۲۸ تاسیس شد.

     

     



    مرحله دوم : ۱۳۵۷-۱۳۲۸

    متعاقب تاسیس اولین بانک خصوصی، تشکیل بانک­های خصوصی و مختلط در ایران روند صعودی یافت. در این دوران، قوانین بانکداری تصویب و پس از کودتای بیست وهشتم مرداد سال ۱۳۳۲ این قوانین تصحیح و تکمیل شد و شرایط مناسبی برای سرمایه ­گذاری بخشی خصوصی در بانکداری ایران، پدید آمد. پس به تدریج بانک­های خصوصی در کنار بانک های دولتی شکل گرفتند و سرمایه ­های جهانی در بانکداری ایران به کار افتاد. بانک­ها از انحصار دولت بیرون آمدند و به تدریج گردش کار بانک­های ایران را سرمایه داران خارجی در دست گرفتند. طبق آمارهای موجود، تا سال ۱۳۴۱ تعداد بانک­های کشور به ۲۷ بانک (۱۰ بانک دولتی و ۱۷ بانک خصوصی) رسید (والی نژاد، ۱۳۷۹). روند افزایشی فوق به جز در دوره ۵۲-۱۳۴۱ (که در آن به دلیل اعمال کنترل های بانکی و پولی در کشور توسط بانک مرکزی، تاسیس بانک خصوصی به طور کامل قطع شده بود) همچنان تداوم یافت (خسروی، ۱۳۸۶) ؛ به نحوی که، تا سال ۱۳۵۷، تعداد بانک­های کشور به ۳۶ بانک رسید. از این تعداد، ۲۶ بانک خصوصی، ۸ بانک دولتی، یک بانک مختلط و یک بانک خارجی بودند. همچنین، تعداد واحدهای بانکی از ۶۹۸۰ واحد به ۸۲۷۰ افزایش یافت و حجم عملیات مالی نظام بانکی طی این دوره تقریبا شش برابر شد (کرمی قهی، ۱۳۷۱).

     

     



    مرحله سوم : ۱۳۷۷-۱۳۵۸

    با پیروزی انقلاب اسلامی و در نتیجه بروز عوامل متعدد از قبیل سلب اعتماد عمومی نسبت به بانک­ها، انتقال سپرده­ها به خارج از کشور و معوق شدن مطالبات بانک­ها، عملیات بیشتر بانک­های خصوصی به رغم کمک­های بانک مرکزی متوقف شد. در چنین شرایطی، لایحه ملی شدن بانک­ها و موسسات بیمه و اعتباری در سال ۱۳۵۸ از تصویب شورای انقلاب اسلامی ایران گذشت و مالکیت تمامی بانک­ها از بخش خصوصی سلب و به دولت واگذار شد. متعاقب آن لایحه قانونی اداره بانک­ها برای تعیین ارکان و سازمان نوین بانک­ها در مهرماه ۱۳۵۸ به تصویب رسید که به استناد ماده ۱۷ همین لایحه، مجمع عمومی بانک­ها طرح ادغام و تخصصی کردن بانک­ها را از تصویب گذراند. این طرح با وجود نارسایی­های فراوان، از تاریخ دوم دی ماه ۱۳۵۸ به مرحله اجرا درآمد و براساس آن چهار بانک تجاری شامل بانک ملی ایران، بانک سپه، بانک صادرات و بانک رفاه کارگران به همان صورت سابق به فعالیت ادامه دادند که البته بانک صادرات در هر استان به نام همان استان نامیده شد. بانک تجارت از ادغام ۱۲ بانک سابق و بانک ملت از ادغام ۱۰ بانک سابق بوجود آمد که این ۶ بانک، بانک های تجاری را در شبکه بانکی کشور تشکیل دادند. بانک صنعت و معدن نیز از ادغام بانک های توسعه صنعتی و معدنی، بانک اعتبارات صنعتی و یک شرکت سرمایه گذاری و صندوق ضمانت صنعتی به وجود آمد. بانک کشاورزی نیز از ادغام دو بانک توسعه کشاورزی و تعاون کشاورزی پدید آمد و بالاخره بانک مسکن از ادغام کلیه شرکت­های سرمایه گذاری ساختمانی و پس انداز مسکن، بانک رهنی ایران و بانک ساختمان به وجود آمد. لذا، سه بانک صنعت و معدن، کشاورزی و مسکن مجموعه بانک­های تخصصی را تشکیل دادند که به ترتیب در سه بخش صنعت و معدن، کشاورزی و ساختمان به اعطای وام و اعتبار می پردازند. هدف اصلی از تجدید سازماندهی سیستم بانکی، کنترل بهتر بانک مرکزی بر سیاست­های پولی، انطباق فعالیت­های بانکی با نظام بانکداری اسلامی و هماهنگی در پرداخت وام و اعتبار به بخش های مختلف اقتصادی بوده است. سپس، کلیه شعب و نمایندگی­های بانک­های خارجی در ایران که از مجاری مهم فرار سرمایه ­های از ایران بودند، برچیده شدند. بدین ترتیب، تعداد بانک­های کشور از ۳۶ واحد به ۹ واحد تقلیل یافت و برای هر استان یک بانک خاص استان تشکیل شد (قندی نژاد، ۱۳۸۵). در مرحله بعد، قانون عملیات بانکداری بدون ربا به تصویب رسید (۱۳۶۲). با تصویب این قانون بانک­ها سپرده­های مردم را به صورت سپرده­های قرض الحسنه، پس انداز و سرمایه ­گذاری مدت دار دریافت و تسهیلات اعتباری را در قالب ۱۴ عقد اسلامی مجاز نموده اند. همچنین، نرخ بهره کاهش یافت و نام آن به صورت کارمزد و سود تضمین شده تغییر کرد.
    طی این دوران، ساختار دولتی بانک­ها و حضور گسترده دولت در فعالیت بانکداری کشور باعث شد تا سیاستگذاران بر اساس ترجیحات کلان یا بخشی، میزان قابل توجهی از منابع بانک­ها را تخصیص دهند و از بانک­های دولتی کشور به عنوان صندوق و خزانه خود در جهت تزریق سرمایه به بخش­های دلخواه استفاده کنند. همچنین، به منظور ممانعت از ورشکستگی، بانک مرکزی ملزم شد تا نسبت به ارائه انواع حمایت­های مالی از این بانک­ها اقدام نماید[۳۰].

     

     



    مرحله چهارم : امروز-۱۳۷۷

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:24:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی مزیت نسبی ارزش افزوده¬ای بخش¬های اقتصادی در استان لرستان وجهتگیری آن با برنامه¬های آمایش سرزمین ‎- قسمت ۹ ...

    کشف نفت در شهرستان پلدختر و انجام مطالعه های لرزهنگاری در شهرستان کوهدشت و احتمال وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در منطقه، تحول چشمگیری برای استان در پی خواهد داشت. در حال حاضر روزانه از ۴ حلقه چاه اکتشافی استان، ۱۲ هزار بشکه نفت استخراج میشود.
    تالک از دیگر منابع غنی و فراوان در استان است. ۹۸ درصد تالک ایران با درجه خلوص بالا در لرستان قرار دارد.
    براساس گزارش اداره معادن و فلزات استان لرستان، در استان حدود ۶۲ معدن فعال و غیرفعال سنگ چینی وجود دارد که غالباً نیز حوالی الیگودرز هستند. تعداد معادن مرمریت استان ۳۵ فقره است که ۲۳ مورد آن فعال و ۱۲ مورد غیرفعال است. معادن سنگ مرمریت در پهنه زاگرس چینخورده و غالباً غرب و شمال غرب خرمآباد واقع میباشند.
    راه ارتباطی شمال به جنوب و راه‌آهن سراسری کشور که از استان لرستان میگذرد. نزدیکی و مجاورت معادن با شهرها، وجود چشمهها، سرابها و رودخانه های متعدد در جوار معادن، در دسترس بودن برق شبکه از جمله ویژگیهای منحصر به فرد معادن در استان لرستان است که سرمایهگذاری در این بخش را در اولویت قرار داده است.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    ۲-۶-۳-۴ بازرگانی خارجی

    توانمندیهای استان در زمینه تولیدهای کشاورزی، دام‌پروری، کانیهای غیرفلزی (انواع سنگ‌های تزئینی)، واقع شدن در مسیر ترانزیت شمال- جنوب، دسترسی به نواحی صنعتی و جمعیتی کشور و دسترسی آسان به سواحل جنوبی کشور، زیرساختها و شرایط مناسبی برای تجارت فراهم کرده است.
    مهم‌ترین صادرات استان به بازارهای داخلی و خارجی شامل حبوبات، انار، انجیر، سیب، گردو، گوسفند زنده، سالامبور گوسفندی، گوشت قرمز، تولیدهای دارویی (دامی و انسانی)، سیمان، فروسیلیسیم و میکروسیلیکا، پودر میکرونیزه، گچ ساختمانی، سنگ‌های تزئینی و ساختمانی و آب معدنی میباشد.
    واردات استان در مجموع بیشتر شامل ماشینآلات صنعتی و دستگاه های لازم برای واحدهای صنعتی موجود در استان است. مانند ماشینآلات و دستگاه های پردازش سنگ، اکسید آهن، ماشینآلات بازیافت پلاستیک و ماشینآلات خط تولید.
    صادرات گمرکهای لرستان طی برنامه سوم از لحاظ وزن و ارزش به ترتیب بالغ‌بر ۹۱/۱۳۶۶۰ تن و ۱۸۳۴۳۸۰۸۳ هزار ریال بوده است. این ارقام به ترتیب در برنامه چهارم برابر ۱۵۹/۲۴۱۳۸ تن و ۵۶۳۷۱۲۳۵۸ هزار ریال است. واردات گمرکهای استان نیز طی این برنامه سوم حدود ۱۳۶۱۸۲۱۰ هزار ریال و به وزن ۷۹/۶۴۷ تن بوده است و در برنامه چهارم این ارقام به ترتیب برابر ۹۶۱/۷۹۱۶ تن و ۲۴۳۸۳۸۶۸۹ هزار ریال بوده است.
    از مهم‌ترین شاخصهای عملکرد بازرگانی خارجی، نسبت صادرات به واردات است. شاخص مذکور برای مجموع سالهای برنامه سوم از لحاظ وزن و ارزش به ترتیب برابر در کشور و در استان ۲۱ و ۱۳ می‎باشند. و در استان به ترتیب برابر ۳ و ۲ بوده‌ است (گزارش اقتصادی و اجتماعی لرستان، ۱۳۸۹).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    ۲-۶-۳-۵ گردشگری
    تصویر درباره گردشگری

    استان لرستان به دلیل دارا بودن چشماندازهای زیبای طبیعی، جاذبههای تاریخی، فرهنگی و نقش ارتباطی، زمینه مناسبی برای توسعه این صنعت، دارد. جاذبههای سیمای طبیعی لرستان، از کوه‌های سر به فلک کشیده اشتران کوه و گرین و سفیدکوه گرفته تا دشت‌ها و دره‌های سرسبز و پر آب، آبشارها و رودهای زیبا، همه و همه دارای چشم اندازهای زیبایی هستند که هر بینندهای را به شگفتی و تحسین وامی‌دارد. در مجموع توانایی های طبیعی گردشگری استان لرستان در بخش‌های زیر مورد بررسی است:

     

     

    گردشگری درمانی در این نوع گردشگری گیاهان دارویی و چشمههای آب معدنی اهمیت فراوانی دارند. استان لرستان با داشتن گیاهان دارویی متنوع و چشمه‌های آب معدنی، زمینه مناسبی برای توسعه توریسم درمانی دارد.

    گردشگری ورزشی: استان لرستان با دارا بودن پهنههای وسیع کوهستانی، رودخانهها و دریاچهها توانایی فراوانی در جذب افراد علاقهمند به ورزش، کوهنوردی، ماهیگیری، شنا، قایقرانی و… دارد.

    توریسم زمینشناسی (ژئوتوریسم): این نوع گردشگری باهدف مطالعه پدیده های زمینشناسی و جغرافیایی انجام می‌شود. استان لرستان با وجود پدیده‌های متنوع و زیبای زمین‌شناسی مانند غارها، آبشارها و اشکال فرسایشی محیط مناسبی را برای این گروه از گردشگران پدید آورده است.

    ظرفیت بالای اکو توریسم استان با توجه به چشم اندازهای زیبای استان مانند کوههای سر به فلک کشیده، پوشش گیاهی متنوع، سرابها، دشت‌های وسیع، آبشارهای باشکوه و هرساله هزاران نفر برای گذران وقتها فراغت از مناطق مختلف کشور به استان لرستان مسافرت میکنند. و سابقه تاریخی و آثار بر جای مانده در این سرزمین، می‎تواند انگیزه خوبی برای توسعه صنعت گردشگری در این استان باشد. برخی از این جاذبهها عبارت‌ است از قلعه فلک الافلاک، پلهای تاریخی مانند پل کشکان و پلدختر مسجد جامع بروجرد و مسجد امام و غیره.
    استان لرستان با اینکه دارای نقاط دیدنی طبیعی، تاریخی و فرهنگی بسیاری است. اما تعداد گردشگرانی که در طول سال از این نقاط دیدن میکنند، اندک است. علت آن، موانع و تنگناهایی است که در بخش گردشگری استان به چشم میخورد. و از مهم‌ترین ابن موانع می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

     

     

    نبود سرمایهگذاری بخش خصوصی برای ایجاد زیرساخت‌های لازم به منظور جذب گردشگران

    عدم تبلیغات و اطلاعرسانی مناسب در بخش گردشگری مانند کمبود سایت‌های گردشگری برای معرفی جاذبه‌های گردشگری لرستان

    کمبود نیروی انسانی کارآزموده و متخصص امور جهانگردی در دفاتر آژانسهای گردشگری

    فرایندها و فعالیتهای مهم مخرب محیط زیست که منشأ انسانی دارند مانند: فعالیتهای صنعتی و حمل و نقل (مصرف انرژی انتشار آلایندهها)، فعالیتهای کشاورزی و دامداری، بهره برداری از جنگل و مرتع، سکونتگاه های انسانی، ساخت زیربناها (سد، جاده، بندر، فرودگاه و غیره) ( بازگیر، ۱۳۹۰)..
    عکس مرتبط با محیط زیست

     

    از شاخصهای گردشگری می‌توان به شاخص تعداد گردشگر داخلی به استان که آمارها حکایت از ورود ۲۶۳۶۹۳ نفر در کل برنامه سوم به استان دارد و این در حالی است که این تعداد در برنامه چهارم در مجموع به ۱۴۵۲۳۴۲ نفر رسید که تقریباً نسبت به برنامه سوم ۶ برابر شده است یعنی ما شاهد حدوداً ۶۰۰ درصد رشد کرده است. در شاخص ورود گردشگر خارجی می‌توان به تعداد گردشگران خارجی ورودی به لرستان اشاره کرد که در این تعداد در لرستان ناچیز است یعنی ما در کل برنامه سوم شاهد ورود ۱۷۶۳ تعداد گردشگری خارجی به لرستان هستیم و این تعداد در برنامه چهارم به ۳۲۲۹ نفر رسید. و نسبت به برنامه سوم با وجود ناچیز بودن این تعداد، در حدود دو برابر شدن این تعدادشده است.
    در شاخص ظرفیت تأسیسات اقامتی تعداد تخت در کل برنامه سوم ۵۳۴۸ تخت و در کل برنامه چهارم ۶۰۰۶ تخت رسیده است و این نشان دهنده سرمایهگذاری ضعیف در استان لرستان در زمینه ظرفیت تأسیسات اقامتی هستیم و ضرورت توجه مسئولین امر به این زمینه را میطلبد.
    با توجه به محرومیت لرستان و درصد بالای بیکاری جوانان این ناحیه لازم است با بهره گرفتن از تمامی امکانات و در جهت رفع محرومیت، ایجاد اشتغال و کسب درآمد از راه‌های مختلف اقدام شود. گسترش صنعت جهانگردی به عنوان صنعتی که با حوزه های مختلفی نظیر اقتصاد، کشاورزی، فرهنگ، محیط زیست و خدمات در تمایل است، دارای اهمیت فراوانی است و تجربه های سایر مناطق نشان داده که توسعه آن در هر منطقه باعث رشد و پیشرفت اقتصادی-اجتماعی آن ناحیه گردیده است، بنابراین میتواند به عنوان یکی از ابزارهای اصلی توسعه در استان لرستان مورد توجه قرار گیرد.
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    جدول ۲-۳- عملکرد شاخصهای بخش گردشگری در دوره های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸
    عنوان شاخص واحد شاخص برنامه سوم برنامه چهارم
    تعداد گردشگران خارجی نفر ۱۷۶۳ ۳۲۲۹
    تعداد گردشگران داخلی نفر ۲۶۳۶۹۳ ۱۴۵۲۳۴۲
    ظرفیت تأسیسات اقامتی تخت ۵۳۴۸ ۶۰۰۶
    مأخذ:مرکز آمار ایران

     

     

    ۲-۷ جمع‌بندی

    در این فصل تلاش شده است تا با ارائه مفاهیمی در خصوص مبانی نظری پژوهش، برنامه ریزی منطقهای و آمایش سرزمین، ضرورت ایجاد رشد و توسعه پایدار در مناطق مختلف کشور به همراه دلایل شناسایی قابلیت‌ها و توانمندیهای بخش‌های مختلف اقتصادی را در سطح منطقهای برای تخصصی عمل نمودن مناطق در بلندمدت بیان شود.
    با در نظر گرفتن ملاحظات فوق، استفاده بهینه از مزیت‌های نسبی کشور و اتخاذ تدابیر و راهبردهای مناسب رقابتی کردن این مزیت‌ها، با اولویت مزیت‌های منابع انسانی، موقعیت جغرافیایی ذخایر و امکانهای طبیعی محقق میشود. این امر مستلزم شناخت مزیت‌های نسبی منطقهای و جهت‌دهی فعالیتهای اقتصادی، سرمایه های فیزیکی و تأمین نیروی انسانی متناسب یا مناسب با آن هست. علاوه بر این، از آنجا که هدف این پایان‌نامه، شناسایی فعالیتهای مزیت دار در استان لرستان و مقایسه آن با جهت‌گیری‌های سند توسعه لرستان است. در قسمت دوم این فصل به بررسی وضعیت اقتصادی بخش‌های اقتصادی استان لرستان پرداخته شده است. نتایج حاصل نشان دهنده وضعیت کنونی است که در سالهای ۱۳۸۹- ۱۳۷۹، بیشترین نرخ رشد ارزش افزوده بخش‌های اقتصادی مربوط به زیر بخش ماهیگیری است که نرخ رشد ارزش افزوده آن بیشتر از کشور بوده است. نرخ رشد ارزش افزوده به ترتیب برای بخش‌های کشاورزی، صنعت و معدن و ساختمان، آب و برق و گاز به ترتیب ۵/۱، ۳/۱ و ۱٫۳۷ درصد هست.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:24:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین ابعاد ساختار سازمانی با وضعیت مدیریت دانش در سازمانهای دولتی شهر بندر عباس- قسمت ۱۲- قسمت 2 ...

    هرقدر امورمتمرکزترشوداحتمال آن بیشتر است که:
    ۱ ۱- تصمیمات استراتژیک به وسیله تعداد انگشت شماری گرفته شود.این تصمیمات بیشتر جنبه پیشگیرانه دارد و افراد درصدد بهره جستن از ق موقعیتها و وفرصتها بر می آیند..
    ۲ ۲- مسیر تصمیمات در جهت تامین هدفهای(مثبت)است(سلطه آینده را تعیین میکند)و با وجود تغییرات عمده ای که در وسائل تامین هدف به وجود آم آمده، بازهم هدفهای بالا مورد تاکید قرار می گیرد.
    ۳ ۳- اقدامات استراتژیک در مسیر راه های آگاهانه وعقلانی(بخردانه) صورت میگیرد که معمولا از استراتژی کنونی فاصله دارد
    ۴ ۴- نوع شناخت مدیریت عالی سازمان بزرگترین عامل تهدید کننده فرایند استراتژیک فراگیر اسرت. تصمیمات نسبتا منسجم و یکپارچه است.

     

     

    (اعرابی، ۱۳۸۵)
    ۲-۱-۷-۳ ارتباط محیط با متغییرهای ساختاری
    شواهد نشان می دهد که محیط پویا (در مقایسه بام حیط ایستا) بیشتر بر ساختار سازمانی اثر می گذارد وسازمان را به مسیر ارگانیک سوق می دهد. وقتی سازمان از تکونولوژی تکراری و یکنواخت استفاده کند،
    ساختار به صورت مکانیکی در خواهد آمد یک محیط ایستا نمی تواند بر اندازه وتکنولوژی سازمان اثر زیادی داشته باشد.به منظور تبیین بیشتر، به بررسی ارتباط محیط با هر یک از متغییرهای ساختاری پرداخته می شود:
    ارتباط محیط با پیچیدگی:
    نامطمئن بودن محیط وپیچیدگی سازمانها با یکدیگر رابطه مستقیم دارد، یعنی هر قدر عوامل محیطی نامطمئن تر شوند پیچیدگی سازمان بیشتر می شود،از این رو سازمانها برای نشان دادن واکنش در مقابل محیط پویا وپیچیده، سعی می کنند واحدهای خود را (از نظر ساختاری) بسیار متفاوت نمایند. چنانچه سازمان بامحیط در حال تغییر روبه رو شود باید به عوامل محیطی بیشتر توجه کند، یعنی ساختارواحدهای سازمانی را تغییر دهد تابتواند در برابر هرگونه عوامل محیطی واکنش مناسب نشان دهد، به همین ترتیب سازمانی که دریک محیط پیچیده قرارگیرد باید خود را با تعداد بیشتری از نیروها وواحدهای متخصص مجهز نماید.
    ارتباط محیط با رسمیت:
    محیط پایدار موجب می شود که امور سازمان به صورت بسیار رسمی درآید زیرا چنین محیطی نیاز به واکنش های مکرر ندارد و سازمان می تواند با استاندارد کردن فعالیتهایش در وقت وهزینه صرفه جویی کند. درباره پذیرفتن این واقعیت که محیط پویا باعث می شود کارها کمتر رسمی شوند، باید با احتیاط بیشتری صحبت کرد، زیرا اولویتهای سازمان در این است که هر چه بیشتر خود را در برابر عوامل نا مطمئن محیط مصون سازد. اگر محیط بسیار پویا باشد سازمان مجبور می شود فعالیتهای مربوط به عوامل بیرونی را کمتر و عوامل درونی را بیشتر رسمی کند.
    ارتباط محیط با تمرکز:
    هرچه محیط پیچیده تر باشد ساختار غیرمتمرکزتر می شود. اگر عواملی که در محیط وجود دارندمتفاوت باشند،سازمان باید از طریق غیر متمرکز کردن فعالیتها در صدد رویارویی با پدیده های عدم اطمینان برآید.مدیریت نمی تواندمحیط بسیار پیچیده را تحمل کندزیرا توان مدیریت در پردازش اطلاعات کم می شود،بنابراین اتخاذ تصمیمات به گروه های پایین تر وزیر مجموعه های سازمانی سپرده می شودو در این باره اختیارات به دیگران تفویض می گردد.
    سازمان از طریق غیر متمرکز کردن امور می کوشد نسبت به عوامل ناپایدار محیط واکنش مناسب نشان دهد.هنگامی که سازمان ناگزیر باشد در برابر عوامل متفاوت محیطی، واکنش های متفاوت نشان دهد، درصدد بر می آید تاواحدهایی غیر متمرکز به وجود آوردکه هر یک بتوانند به بخشی از این عوامل پاسخ دهند.
    ۲-۱-۷-۴ ارتباط تکنولوژی با متغیرهای ساختاری
    ارتباط تکنولوژی با پیچیدگی:
    ساختار سازمان هایی که کار یکنواخت انجام می دهند،دارای پیچیدگی بسیار زیادی است. کارهای تکراری باعث می شود که سازمان در دوجهت افقی و عمودی دارای سطوح و واحدهای زیادی شود که همین امر موجب می گردد تا ارتفاع هرم ساختار بلندتر و ساختار مزبور دارای پیچیدگی بیشتری شود.
    ارتباط تکنولوژی با رسمیت:
    رسمی بودن امور و فعالیتهای سازمان با تکنولوژی رابطه بسیار مستحکمی دارد. نتیجه تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده نشان می دهد که یکنواخت بودن کارها موجب می شود تا بخشنامه،دستورالعمل ها، شرح وظایف و سایر اسناد رسمی صادر گردد. تکنولوژی های تکراری این امکان را به وجود می آورد که مدیریت بتواند قوانین و مقررات رسمی را تدوین و اعمال کند و تکنولوژی های غیرتکراری ایجاب می کند که یک سیستم کنترل با انعطاف پذیری لازم به وجود آید.
    ارتباط تکنولوژی با تمرکز:
    رابطه تکنولوژی و تمرکزچندان روشن نیست. به صورت ظاهر، چنین به نظر می رسد که اگر کارها یا فعالیتهای سازمانی یکنواخت باشد، از نظر ساختاری، سیستم تصمیم گیری آن متمرکز است، در حالی که سازمان هایی که از تکنولوژی غیریکنواخت استفاده می کنند، کارهایشان به شدت در گروتخصص و دانش افراد متخصص است، معمولا تفویض اختیارمی کنند وسیستم تصمیم گیری آنها غیر متمرکز است. این دیدگاهی است که مورد تایید قرار گرفته است، ولی نتیجه کلی تری که میتوان گرفت این است که رابطه بین تکنولوژی وتمرکزبه وسیله میزان یا درجه رسمی بودن امور تعدیل می شودمقررات رسمی وتصمیم گیریهای متمرکز،از ابزارهای کنترل هستندومدیریت سازمان می تواندآنها را جایگزین یکدیگرکند. اگر در سازمانی قوانین و مقررات در سطح پایین باشد، تکنولوژی یکنواخت وکنترل مرکزی به یکدیگر نزدیک می شوند،ولی اگر کارها وفعالیتها بسیار رسمی واستاندارد باشد، در آن صورت تکنولوژی یکنواخت و سیستم غیر متمرکز تصمیم گیری با هم قرین می شوند. بنابراین می توان پیش بینی کرد که تکنولوژی یکنواخت موجب تمرکز خواهد شد، ولی تنها در صورتی که کارها و فعالیتها چندان رسمی و استاندارد نباشد.(الوانی، دانایی فرد، ۱۳۹۰)
    ۲-۱-۷-۵ ارتباط اندازه و چرخه حیات سازمان با متغیرهای ساختاری:
    ارتباط اندازه سازمان با پیچیدگی: بلو[۱] در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که هرقدر اندازه یا بزرگی سازمان بیشتر شود پیچیدگی کمتر خواهد شد. به همان گونه که آرگریس[۲] یاد آور می شود، این نتیجه را می توان تنها در مورد سازمانها و نهادهای دولتی به کاربرد. مایر[۳] به مدارکی دست یافت مبنی بر این که اندازه یا بزرگی سازمان بر میزان پیچیدگی کارها اثر می گذارد و چنین نتیجه گیری می کند که اندازه یا بزرگی سازمان در سازمان های دولتی ، بر پیچیدگی موثر است (ولی روند مسیر نزولی طی می کند).
    آیا این نتیجه در مورد شرکتها هم کاربرد داردیا خیر؟ این سوالی است که باید به آن پاسخ داد. در سازمان هایی که مدیران ازاختیارات و آزادی عمل بیشتری بر خوردارند، ساختار تعیین‌کننده اندازه یا بزرگی واحد سازمان است. اگر مدیران از آزادی عمل و اختیار برخوردار باشند، ترجیح می دهند که ساختار را پیچیده تر کنند(چیزی که با تئوری مدیریت سازگار است)، زیرا همواره فعالیتها وکارها افزایش می‌یابد.
    هیچ یک از این دو دیدگاه را نمی‌توان رد کرد زیرا رابطه بین اندازه یا بزرگی سازمان و ساختار بر روی یک دایره قرار گرفته‌است. مدارک و شواهد موجود، موید این است که اندازه یا بزرگی سازمان موجب به وجود‌أمدن واحدهای متعدد با ساختارهای مختلف می‌شود، همچنین افزایش واحدها با ساختارهای گوناگون نیز موجب گسترده شدن و بزرگتر شدن سازمان می شود. و از نظر ساختار بسیار متفاوت هستند، نمی توان مدرکی مشخص ارائه کرد. در واقع نتیجه یک تحقیق نشان دادکه اندازه یا بزرگی سازمان تنها عاملی است که می تواند موجب پیدایش واحدها در روی محور عمودی سازمان شود، هرچند که در بیشتر موارد این واحدها از نظر ساختار بین ۵۰تا ۵۹درصدبا هم اختلاف داشتند. نتیجه تحقیق دیگری نشان داد که بین بزرگی یا اندازه سازمان و ساختارهای متفاوت و واحدهایی که در سطح افقی به وجود می‌آیند رابطه‌ای مستحکم وجود‌دارد، یعنی هر قدر سازمان بزرگتر باشد، بخش‌های کارگران در درون سازمان بزرگتر خواهد‌شد. در مورد واحدهای وظیفه ای نیز این وضع صدق می‌کند.

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:24:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه ی جهت گیری مذهبی با تعارضات زناشویی و الگوهای ارتباطی در بین زوجین ۹۲- قسمت ۳- قسمت 2 ...

    تهمت: در غیاب یا حضور کسی چیز بدی به او نسبت دهند که در او نباشد (نقیب السادات، ۱۳۸۴).

    ۴ ـ بعد رفتاری: منظور تمایل به عمل و آمادگی برای پاسخ‌گویی به شیوه‏های خاص و رفتار می‏باشد که مواردی از این بعد در ذیل آورده شده است:

     

     

    مراقبت از زبان: منظور نگهداشتن زبان از بازگویی آن‌چه که به ضرر دنیا و آخرت باشد.

    پیگیری عیوب و لغزش‏های دیگران: منظور جستجو کردن عیب‏های دیگران و آزار دادن دیگران با این کار می‏باشد.

    خیرخواهی برای مؤمنان: منظور از خیرخواهی این است که آن‌چه را که بر خود می‏پسندید بر دیگران نیز بخواهید.

    ریا: منظور از ریا؛ نشان دادن عمل است به مردم به منظور جاه‏طلبی و خودنمایی و برای این که نزد آن‌ ها پرهیزکار و متّقی جلوه دهد.

    تولی: منظور دوستداری دوستان خدا است.

    تبری: منظور دشمنی با دشمنان خدا است (نقیب السادات، ۱۳۸۴).

    ۵ ـ بعد پیامدی: این بعد بر اجرای اصول و فرامین دینی در زندگی روزمره تأکید دارد که به عنوان مثال شامل عفو به جای قصاص، صداقت و درستکاری در داد و ستد و. . . می‏باشد که مواردی از این بعد در ذیل آورده شده است:

     

     

    حسادت: منظور از حسادت این است که آن‌چه را که خدا به دیگری داده، برای او نخواهی و از آن رنج بری و آرزوی زوال آن‌را داشته باشی، چه آن که به خودت برسد یا نرسد.

    صبر: منظور داشتن تحمل در برابر گرفتاری‏ها و سختی‏ها است. (که این شکیبایی خیر در پیش دارد).

    تقلید از مجتهد: منظور پیروی از دستورات مجتهد واجد شرایط در زمینه‏ی احکام و مسائل دینی است (نقیب السادات، ۱۳۸۴).

    اعمالی که ادیان مختلف توصیه می‏کنند، از انجام مناسک و فرایض مذهبی (مانند نماز، روزه، حج و. . .) تا التزام به یک زندگی اخلاقی (بعد پیامدی دین) متغیر است. در میان عرف مسلمانان نیز تقید دینی و ایمانی معمولاً با بعد پیامدی شناخته می‏شود؛ به عنوان مثال مردم فروشنده‏ای را مؤمن و متدیّن می‏دانند که جدا از تقید به انجام واجبات دین، فردی با انصاف، امانت‌دار، راستگو، با حیا و. . . باشد. بنابراین تدیّن و دین‌داری، آن‏طور که مردم می‏فهمند و تعبیر می‏شود، لاجرم دارای بعد پیامدی است و با این بعد مراتب آن فهمیده می‏شود (پترسون[۳۳] ، ۱۳۷۷).
    می‏توان گفت که بعد پیامدی دین‌داری به تعبیر قرآن کریم، همان عمل صالح است که در جای‏جای این کتاب مقدس، بعد از ایمان و به عنوان مکمل آن یاد شده است. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و رهبری آن توسط امام رحمهم‏الله جلوه‏ای جدید از مناسبات نسلی در تاریخ و تمدن این مرز و بوم کهن بود که اندیشمندان و محققان به لحاظ ماهیت و محتوا، آن را به عنوان یک نمونه‏ی عینی و واقعی ارزیابی می‏کنند. جوان‏گرایی و جوان محوری در عرصه‏ی تحولات انقلاب و نیز استراتژی تداوم انقلاب، این ایده را بارور کرد که نسل جوان، توانا، پیشرو و قابل اعتماد است (موسوی خمینی، ۱۳۷۸).
    برای جمع بندی مبحث ابعاد دین به بحث سنجش دین‌داری می‏پردازیم؛ زیرا سنجش یک مفهوم در آغاز نیازمند تعیین ابعاد تشکیل دهنده‏ی آن است.
    سنجش دین‌داری و مذهبی بودن
    موضوع دین‌داری یا اصولاً پرداختن به بحث دیندار بودن یا نبودن افراد جامعه، بحثی است که از جهت سابقه به دهه‏ی ۱۹۶۰ مغرب زمین باز می‏گردد و درست با همان دغدغه‏هایی که امروز ما با این سؤال روبرو هستیم در آن‌جا هم متخصصان رشته‏ی جامعه‏شناسی، پژوهش‌گران اجتماعی و گاهی هم مدیران به این موضوع می‏پرداختند. در آنجا سؤال پیش آمده این بود که: مدرنیته با ایمان چه خواهد کرد؟ آن را تقویت می‏کند یا تضعیف؛ مردم دیندارتر شده‏اند یا برعکس؟ و عمدتاً جامعه‏شناسان دینی نیز که سابقه‏ی کار در کلیسا و دغدغه‏های مذهبی داشتند، به این موضوع پرداختند (سراج‏زاده، ۱۳۸۳).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    این امر مقدمه‏ی بحث‏هایی شد که حدود دو دهه در میان صاحبنظران علوم اجتماعی و جامعه‏شناسان و تاحدی روان‏شناسان وجود داشت. البته این مطلب که سنجه‏های دین‌داری چیست؟ آیا می‏توان سنجه‏ای برای دین‌داری ساخت؟ چه سنجه‏ای باید ارائه شود که بر اساس آن بتوانیم در مورد دین‌داری افراد جامعه قضاوت کنیم؟ و. . . در دوره‏ای افول کرد، اما بار دیگر از دهه‏ی ۱۹۸۰ میلادی، به ویژه اواخر این دهه به بعد، موضوع دین‌داری و سنجش گرایش‏های دینی، هم در مغرب‏زمین و هم در جوامع دیگر، به‏طور جدی مطرح شد. یکی از جامعه‏شناسان امریکایی به نام برگر[۳۴] در دهه‏های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در شمار نظریه‏پردازان برجسته‏ی سکولاریسم بود و استدلال می‏کرد که مدرنیته به سکولار شدن هرچه بیشتر جامعه منجر خواهد شد. اما از دهه‏ی ۱۹۸۰ به بعد آرام آرام این موضوع زیر سؤال رفت. در سال ۱۹۷۷ برگر مقاله‏ای در یک سمینار ارائه کرد که چندی بعد موضوع کتاب وی قرار گرفت. او در آنجا صریحاً به این حقیقت اذعان کرد که تصور پیشین ما درست نبوده و امروزه دنیا و جامعه ـ به‏جز برخی استثناهاـ همان قدر دینی است که در گذشته بوده‏است (سراج‏زاده، ۱۳۸۳).
    در بسیاری از پژوهش‏های تجربی، مسئله‏ی «دین و دین‌داری» با درنظر گرفتن یک بعد، مثل فراوانی رفتن به کلیسا یا عضویت در آن، مورد سنجش قرار گرفته است. این نوع سنجش دین‌داری مورد انتقاد شدید دانشمندان علوم اجتماعی واقع گردیده و اظهار داشته‏اند که میزان رفتن به کلیسا و درجه‏ی نفوذ کلیسا در جامعه لزوماً به معنای بیان اعتقادات مذهبی نیست. بسیاری از افراد که دارای اعتقادات مذهبی هستند، به‏طور منظم در مراسم مذهبی شرکت نمی‏کنند. از سوی دیگر منظم بودن این‏گونه مشارکت و حضور دائمی به معنای داشتن عقاید نیرومند مذهبی نیست. افراد ممکن است بنابه عادت یا به علت آنکه در اجتماع چنین انتظاری از آن‌ ها می‏رود در این گونه مراسم حاضر شوند (گیدنز، ۱۹۹۳).
    محقق دیگری نیز معرّف حضور در کلیسا را فقط یک شاخص تقریبی از اعتقادات مذهبی دانسته و معتقد است که مذهبی بودن را نباید معادل انجام رفتارها و مناسک مذهبی دانست، چون براساس آن تصویری نسبتاً گمراه‌کننده و خام از دین‌داری مردم به دست خواهیم آورد. اگر چه این آمارها به منزله‏ی شاخص تقریبی روندها در تغییر ایمان مذهبی بهتر از هیچ است، اما مسلماً جانشین سنجش‏های مستقیم این اعتقادات نیستند. به نظر وی اعتقاد به خدا و تعهد مذهبی، به معنای میزان اهمیت خداوند نزد افراد، شاخص بسیار حساس بعد دین‌داری در زندگی فرد است (اینگلهارت[۳۵]، ۱۳۷۳).
    در میان مسلمانان نیز کلود سودکلیف در اندازه‏گیری تدیّن یک مسلمان، تنها «نماز» را اصل قرار داده است. البته وی اشاره دارد که هر شاخص رفتاری به تنهایی برای اندازه‏گیری تدیّن کافی نیست، چون رفتار دینی فقط یکی از ابعاد دین‌داری است (کمال المنوفی، ۱۳۷۵).
    کارکردهای دین و مذهب
    همچنین انسان‏شناسان به چهار کارکرد عمده‏ی نهاد اجتماعی دین اشاره کرده‏اند: ۱ـ انسجام عاطفی؛ ۲ـ با
    زآفرینی فرهنگی؛ ۳ـ معناسازی (معنا بخشی)؛ ۴ـ انسجام اجتماعی. دین برای جامعه معنایی از اجتماع و اجماع را به‏وجود می‏آورد و آن را تحکیم می‏بخشد؛ رفتارهای ضد اجتماعی را منع کرده و راه‏هایی را برای انسجام دوباره‏ی متخلفین پیشنهاد می‏کند (تنهایی، ۱۳۷۵).
    استارک[۳۶]، استاد جامعه‏شناسی در دانشگاه واشنگتن، نیز در کتاب خود تحت عنوان «دین، کجروی و کنترل اجتماعی» در باب قدرت بازدارندگی و کارکرد دین در برابر پدیده‏هایی چون جرم، بزهکاری جوانان، خودکشی، مصرف مواد مخدر، عضویت در فرقه‏ها و همچنین بیماری‏های روانی، اشاره کرده‏ است (سلیمی، ۱۳۷۹).
    آن‌چه مسلم‏است، دین تأثیرات عمیق و گسترده‏ای در تبلور شخصیت افراد و اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی دارد و این نوع کارکرد دین یا تأثیر دین‌داری، فقط مخصوص دین اسلام نیست؛ زیرا به گزارش دانشمندان علوم اجتماعی «دین به هرگونه که باشد هیچ جامعه‏ای را نمی‏توان پیدا کرد که دین در آن نقش مهمی نداشته باشد. دین نه تنها به جهان معنا می‏بخشد، بلکه الگویی برای جهان به گونه‏ای رمزی فراهم می‏سازد؛ یعنی طرحی از آن‌چه که جهان باید باشد به دست می‏دهد. برای همین است که دین می‏تواند راهنمایی برای رفتار بشر ـ از روابط خانوادگی گرفته تا ایدئولوژی‏های گروه‏های اجتماعی و حاکم ـ فراهم سازد و این کار را نیز غالباً انجام می‏دهد» (بیتس[۳۷] و پلاگ[۳۸]، ۱۹۹۵).
    ۲-۲-۲- تعارضات زناشویی

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:24:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر فناوری اطلاعات بر ارائه خدمات در شهرداری کاشان- قسمت ۵ ...

    ۴- فراهم ساختن امنیت اطلاعات و ارتباطات
    وقتی صحبت از زیرساخت ارتباطی و اطلاعاتی سازمان به میان می‌آید، بی‌درنگ مهمترین موضوعی که به ذهن خطور می‌کند مساله چگونگی امنیت اطلاعات و ارتباطات سازمان است. یک ساختار ارتباطی هرچقدر هم که پیشرفته باشد، اگر امن نباشد، فلسفه اصلی به‌کارگیری فناوری اطلاعات در سازمان را زیر سوال می‌برد و همه کارکردهای مثبت آن را به خطر می‌اندازد. مدیر فناوری اطلاعات در سازمان باید متوجه باشد که اگر به موازات تسهیل روند گردش اطلاعات در سازمان فکری به حال افزایش امنیت بستر اطلاعاتی نکند، افزایش میزان تبادل اطلاعات عملا به معنی به خطرانداختنِ هرچه بیشتر دانش، تجربه، سرمایه معنوی و از همه مهمتر اسرار محرمانه سازمان است که گاه ارزش اقتصادی یا راهبردی فراوان دارد. (الوانی، ۱۳۸۲: ۴۵)
    نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
    ۵- مدیریت دانش
    از آنجا که امروزه اطلاعات، یکی از اَشکال اصلی و مهم سرمایه در سازمان‌های مترقی محسوب می‌شود، می‌توان پیش‌بینی کرد که آن‌دسته از سازمان‌ها که خود را نیازمند بهره‌گیری از توان یک مدیر ارشد اطلاعات در مجموعه کادر مدیریت سازمان می‌بینند، لابد به سطحی از پیشرفت در استفاده از فناوری اطلاعات رسیده‌اند که دانش و اطلاعات ذخیره‌شده در سازمان، به کالایی گرانبها در میان انواع سرمایه ها و داشته‌های سازمان تبدیل شده است. مدیریت دانش یا Knowledge Management در واقع یک مدیریت استراتژیک است. همان‌طور که کنترل سرمایه‌های مالی سازمان یکی از حساسترین و راهبردی‌ترین پایه‌های مدیریت آن است، برای سازمانی که از روش‌های دانش‌بر در کسب‌وکار خود استفاده می‌کند نیز کنترل سرمایه‌های اطلاعاتی سازمان بسیار مهم و کلیدی است. بدون شک این مورد یک از مهمترین مسئولیت‌های یک CIO است. (الوانی، ۱۳۸۲: ۴۶)
    ۶- مدیریت محتوا
    یکی دیگر از وظایف مهم CIO که ارتباط تنگاتنگی با امور اطلاعاتی روزمره سازمان دارد، نحوه مدیریت محتوا یا Content Management است. در اینجا منظور از محتوا چیزی جز همان داده‌ها و اطلاعات با ارزشی که بر بستر ارتباطی سازمان جاری است نمی‌باشد. بهترین تعبیری که از مفهوم مدیریت محتوا در یک سازمان می‌توان ارائه کرد همان است که اصطلاحا Digital Workflow یا چرخه دیجیتالی امور اطلاعاتی سازمان نامیده می‌شود. این چرخه ممکن است فقط محدود به آن‌دسته از اطلاعات که در کالبد سیستم‌های کامپیوتری تولید و پردازش می‌شوند باشد، یا به تدریج تمام چرخه‌های غیر دیجیتالی بروکراسی سازمان را نیز دربرگیرد و آنها را هم شامل شود. (الوانی، ۱۳۸۲: ۴۶)
    ۷- بودجه ‌بندی
    مدیریت اطلاعات و فناوری اطلاعات در یک سازمان کار بسیار حساس و ظریفی است.CIO باید همواره به خاطر داشته باشد که فناوری اطلاعات آمده است که تا چرخه امور در کسب‌وکار سازمان را تسهیل کند. اگر قرار باشد به‌کارگیری فناوری اطلاعات هزینه‌های سازمان را افزایش دهد و بهره‌وری اندکی ایجاد کند، با توجه به پیچیدگی‌های فنیIT و نیاز مبرم آن به نیروی متخصص ماهر، در مجموع کسب‌وکار سازمان به جای حرکت به سمت چابکی و کارآمدی، به سمت کاهش بازده و پیچیدگی بیشتر حرکت خواهد کرد. در چنین شرایطی ممکن است مدیریت سازمان از پیاده‌سازی فناوری اطلاعات در مقیاس عمده صرف‌نظر کند.
    هنرCIO این‌است که یک برنامه زمانی قابل دفاع از نحوه هزینه شدن بودجه اختصاص یافته به توسعه کاربری فناوری اطلاعات در سازمان ارائه نماید. به گونه‌ای که دیگر مدیران سازمان به تدریج آثار مثبت به‌کارگیری فناوری اطلاعات را احساس کنند. (الوانی، ۱۳۸۲: ۴۷)
    ۸- مدیریت پروژه
    گاهی اوقات انجام ماموریت‌های محوله به واحد IT سازمان مستلزم به انجام‌رساندن پروژه‌های ویژه کوچک و بزرگی است که فراتر از امور روزمره و عادی این واحد هستند. در چنین مواقعی کنترل روند آغاز و پایان پروژه بسیار حیاتی است. پروژه‌های مرتبط با فناوری اطلاعات، حتی پروژه‌های کوچک، نوعاً دارای سطحی از پیچیدگی و ظرافت هستند که اگر پیش‌بینی نشوند، انجام این پروژه‌ها نهایتا حاصلی جز صرف هزینه‌های زیاد و بازده اندک نخواهند داشت. زمان‌بندی انجام پروژه‌های مشابه نیز از یک سازمان به سازمان دیگر تفاوت دارد. (الوانی، ۱۳۸۲: ۴۷)
    زیرا سیستم کسب‌وکار، زیرساخت اطلاعاتی و میزان تخصص و دانش نیروی انسانی در سازمان‌ها متفاوتند. مدیران باتجربه‌تر می‌توانند با توجه به وضعیت کنونی سازمان و نوع ماموریت و کسب‌وکار سازمان، پیش‌بینی کنند که یک پروژه مشخص چقدر زمان‌ می‌برد و به چه پیش‌نیازهایی وابسته است. در واقع هنگامی که پای اجرای یکی از این پروژه‌ها به میان می‌آید، هیچ‌کس بهتر از CIO ‌قادر به تصمیم‌گیری صحیح در این زمینه نیست و از همین رو مدیریت و کنترل پروژه هایIT بر عهده اوست. (الوانی، ۱۳۸۲: ۴۷)
    ۹- ارتباط با سایر مدیران
    واحدIT سازمان یک واحد مجزا نیست. فعالیت روزانه آن با اوضاع و احوال و نیازها و مشکلات سایر بخش‌های سازمان گره خورده است. در چنین شرایطی کاملا بدیهی به نظر می‌رسد که تعامل با مدیران سایر بخش‌های سازمان را جزو وظایف روزمره CIO بدانیم. حتی گاهی اوقات این تعامل نقش استراتژیک و حساسی پیدا می‌کند. (الوانی، ۱۳۸۲: ۴۸)
    مثلا در برخی سازمان‌های بسیار بزرگ (مانند شرکت‌های خودروسازی) مدیران دیگری نیز وجود دارند که بر حسن به‌کارگیری و مدیریت دیگر فناوری‌های مورد نیاز سازمان نظارت کنند. گاهی اوقات از اصطلاح CTO یا مدیر ارشد فناوری برای این منظور استفاده می‌شود. (الوانی، ۱۳۸۲: ۴۷)
    در این گونه موارد، استفاده از فناوری پیشرفته فقط محدود به فناوری اطلاعات نیست بلکه فناوری‌های دیگری را نیز دربرمی‌گیرد. حتی در بعضی سازمان‌های ممکن است CIO تحت مدیریت CTO که به نوبه خود بر عملکرد تمام جنبه‌های فناورانه در سازمان نظارت می‌کند، عمل نماید. (الوانی، ۱۳۸۲: ۴۸)
    به هرحال ساختار مدیریتی سازمان هرچه که باشد، مدیر ارشد اطلاعات معمولا یکی از آن‌دسته مدیرانی است که بنا به ماهیت کار و مسئولیتش نیاز فراوانی به تعامل با دیگر مسوولین سازمان دارد. این تعامل آنقدر مهم است که فراتر از یک نیاز بلکه جزو مسئولیت‌های اصلی او به شمار می‌رود. (الوانی، ۱۳۸۲: ۴۸)
    ۱۰- مدیریت استراتژیک
    نهایتاً باید بر این نکته مهم تاکید کرد که مدیریت فناوری اطلاعات یا به تعبیر دیگر، مدیریت اطلاعات سازمان یک مدیریت استراتژیک است. معنای این حرف آن است که ممکن است موقعیت‌های حساس و سرنوشت‌سازی برای راهبری فناوری اطلاعات در سازمان پدید آید که نیازمند تصمیم‌‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های به موقع و موثر باشد. (warkentin,2011;20)
    این ویژگی ناشی از ماهیت پویا و سیال فناوری اطلاعات و صنعت کامپیوتر است. این صنعت خیلی سریع تغییر می‌کند و مدیریت مسائل مرتبط با آن، حتی در گستره کوچکی مثل یک سازمان (در مقایسه با گستره کلان جامعه) کندی و رخوت را برنمی‌تابد. تصمیمات باید سریع و موثر اتخاذ شوند. تصمیم‌های دیرهنگام و یا اشتباه ممکن است عواقب جبران‌ناپذیری درپی‌داشته باشد. متاسفانه هیچ‌کس نمی‌تواند در چنین مواقعی به مدیر ارشد اطلاعات بگوید که کدام تصمیم درست خواهد بود. این وظیفه اوست که با شناختی که از واقعیت‌های صنعت فناوری اطلاعات و مختصات کسب‌ وکار سازمان مطبوعش دارد، تصمیم درست و به هنگام را اتخاذ کند و برانجام آن پافشاری نماید. (warkentin,2011;20)

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    ۲-۵- ویژگی مدیران فناوری اطلاعات

    اکنون پس ازآشنایی بامسئولیتهای مدیران فناوری اطلاعات،لازمست قبل ازانتخاب مدیران ارشدفناوری، باویژگیهایی که یک مدیردر این زمینه بایست از آن برخوردارباشد بخوبی آشنا شویم:

     

     

    ویژگی اول: توانایی استخدام، پرورش و نگهداری بهترین متخصصان IT.

    ویژگی دوم: دانش و تجربه تخصصی ازحداقل یک صنعت خاص.

    برای یکcio، افزون بر بینش کلی مدیریتی، داشتن تخصص در یک زمینه خاص کاری ، بسیار ضروری است. این گونه تخصص های عمومی و خصوصی باعث می شود که CIO بتواند در زمینه های جدید کاری با توجه به ایده های قبلی خود، به ایده های جدید دست یابد و بتواند وظایف جدید خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهد. (سعیدی، ۱۳۸۲: ۱۲)

     

     

    ویژگی سوم: واقع بینی ومسئولیت پذیری

    از دیدگاه مدیریت ارشد سازمان و دیگر همتایانش، بزرگترین نقص مدیران فناوری اطلاعات نداشتن درک صحیح از ماهیت اهداف استراتژیک سازمان خود ومسئولیت پذیری مربوطه است، CIOهایی که اهل روبرویی باچالشها و تلاش درجهت رفع آن نیستندویا توانایی گسترش دانش خود را در صنعتی که با آن درگیر هستند، ندارند و یا نمی توانند خط مشی های کسب وکار شرکت، مدل عملیاتی، اهداف کسب ارزش، چگونگی ارائه خدمات را به درستی درک کنند، از آنجا که در خلق” ارزش” برای سازمان خود ناتوان هستند. محکوم به شسکت می شوند. (سعیدی، ۱۳۸۲: ۱۲)
    همچنین،آشنایی پایه ای با هنجارهاواصول مدیریت فرهنگی ، مدیریت مالی، مدیریت زنجیره ای عرضه (Supply Chain Management, SCM) بازاریابی، فروش و کانال های توزیع سنتی وآن لاین خدمات، از ملزومات موفقیت مدیران ارشد به شمار می رود.

     

     

    ویژگی چهارم: مهارت های مدیریتی.

    توانایی مدیریت کارکنان، پروژه ها، منابع، بودجه ها، فروشندگان وتفاهم بادیگر شرکای کاری یک ضرورت است. توانایی تعیین اولویت ها، در زمان تعیین شده و منطبق با منابع، از ویژگی های حیاتی یک CIO توانمند است. (سعیدی، ۱۳۸۲: ۱۳)

     

     

    ویژگی پنجم: مهارت های ارتباطی درون سازمانی

    دانش تعامل وروحیه تحمل باسایرمدیران درون سازمان،ازنکات غیرقابل اجتناب درموفقیت یک مدیرارشدفناوری اطلاعات درارائه سیستم مطلوب به سازمان مربوطه است. (سعیدی، ۱۳۸۲: ۱۴)

     

     

    ویژگی ششم: توانایی ها و مهارت های عالی روابط عمومی.

    توانایی تشریح جزء به جزء و توضیح دقیق یک خط مشی، ارائه یک تفکر یا حتی یک حس، آن هم به شفافترین حالت ممکن، “باید” از مجموعه ویژگی های CIO است.

     

     

    ویژگی هفتم: توانایی تحول و مدیریت تغییرات.

    در دنیای جدید کسب وکار، از آن هنگام که تغییرپذیر کردن مدیران به جای جابجایی آنها بهترین را ایجاد تغییرات شناخته شد، این راه حل نه تنها درباره CIO ها، که برای تک تک کارکنان، اصلی ثابت شده. توانایی ایجاد تغییرات در فرایند عملیاتی و کسب و کار سازمانها از یک سو و ایجاد تغییرات در کارایی و رقابت پذیری سازمان از سوی دیگر، از دیگر صفاتی است که CIO ها نیز باید از آن برخوردار باشند. (سعیدی، ۱۳۸۲: ۱۵)

     

     

    ویژگی هشتم: تخصص در اولویت بندی فناوری هایی که برای سازمان مزیت ایجاد می کنند.

    این قابلیت از توانمندی های تخصصی برای گزینش یک CIO به شمار می رود.
    جنبه های بسیار تخصصی فناوری که یک CIO باید به طور نسبی بر آنها تسلط داشته باشد عبارت است از: ERP (Enterprise Resource Planing):، زیر ساختهای وب (Web Infrastructure)، تجارت الکترونیک (E.commerce)، CRM(Customer Relationship Mnagement) پایگاه داده ها (Data warehouse) و غیره. (سعیدی، ۱۳۸۲: ۱۵)

     

     

    ویژگی نهم: تجربه های بین المللی و جهانی.

    این ویژگی ، تا حدودبیست سال پیش چندان به حساب نمیامد. به موازات رشد تمایل شرکتها در گوشه و کنار جهان به حضور در عرصه های بین المللی و فرامرزی و ارتباطات فرا ملیتی و همکاری های گسترده شرکت ها در سطح جهانی، از CIOهای رده بالا، انتظار می رود با فرهنگهای مختلف آشنایی داشته باشند و با احترام به رسم و سنت های فرامرزی، درانجام کسب و کار و ارتباطات کاری بین المللی توانا باشند. در بیشتر مواقع، دانش و تجربه درباره یک بازار خاص، یک زبان خارجی و آشنایی تخصصی با یک کشور، یک محدوده جغرافیایی و فرهنگ، از ویژگی های مهم یک CIO به شمار می رود. (سعیدی، ۱۳۸۲: ۱۷)

     

     

    ویژگی دهم: CIO رهبری

    (Leadership)
    تمام صفات یک رهبری شایسته باید در مدیر انفورماتیک متجلی باشد. وسعت دید در زمینه کاری، انعطاف پذیری، شور و انرژی، الهام پذیری، هوش و ذکاوت، اعتماد به نفس، مثبت اندیشی، خلاقیت، هدفمندی، حامی بودن، یاری گری، آرمان گرایی، قابلیت رشد و ترقی، خطر پذیری، اعتماد پذیری و اطمینان بخشی و مشوق بودن و سایرمحسنات، همه از صفاتی است که یک رهبر باید داشته باشد. (سعیدی، ۱۳۸۲: ۱۸)
    نتیجه تصویری برای موضوع هوش

     

    ۲-۶-راهبری فناوری اطلاعات در سازمان

    راهبری فناوری اطلاعات (ITG) مسئولیت هیئت مدیره اجرایی است. راهبری فناوری اطلاعات یک بخش جدایی‌ناپذیر مدیریت سازمان، شامل راهبری و سازماندهی ساختارها و فرایندها است؛ تا اطمینان حاصل شود که فناوری اطلاعات سازمان، هدفها و استراتژی سازمان را پشتیبانی می‌کند و توسعه می‌دهد یا نه؟ (titah,2013:14)
    تجربه‌های منفی مدیران از به کارگیری این فناوری، شامل از بین رفتن اعتبار، تأخیر در ارائه خدمات، عدم کارایی فرایندهای اصلی فناوری اطلاعات سازمان و شکست اولیه آن، سازمان را برآن داشت که راهبری فناوری اطلاعات را به کار گیرند و بنا به این دلایل بود که راهبری فناوری اطلاعات اهمیت پیدا کرد و در سازمانها به کار گرفته شد.
    راهبری فناوری اطلاعات برای اطمینان یافتن از دستیابی عملکرد فناوری اطلاعات به هدفهای زیر به کار گرفته می‌شود:

     

     

    هماهنگی فناوری اطلاعات با سازمان و تحقق مزایای وعده داده شده.

    به کارگیری فناوری اطلاعات برای توانمند کردن سازمان برای استفاده از فرصتها و حداکثر کردن مزایا. (سعیدی، ۱۳۸۲: ۲۰)

    به کارگیری منابع مربوط به فناوری اطلاعات به گونه‌ای مؤثر.

    مدیریت مناسب ریسکهای مرتبط با فناوری اطلاعات.

    راهبری فناوری اطلاعات معمولا در لایه‌های مختلف، باگزارش‌دهی سرپرستان به مدیران و مدیران به مدیران اجرایی و آنها نیز به هیئت مدیره، انحراف از هدفها را مشخص می‌کنند و در جهت رفع آنها اقدامات و دستورکارهای لازم با تأیید مدیریت انجام می‌شود. (titah,2013:14)

    ۲-۷-اهمیت راهبری فناوری اطلاعات

    علت اینکه راهبری فناوری اطلاعات بسیار اهمیت دارد این است که اغلب، انتظارات با آنچه که در واقعیت رخ می‌دهد، منطبق نیستند، در نتیجه مدیریت روی موارد زیر باید انجام شود:

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی موضوع دعا در شعر شاعران مشهور عصر عباسی اوّل- قسمت ۱۲ ...

    از نظر هجا و فخر نیز نخستین بابی که شعر را بر روی بشار گشود هجا بود او شخصیت‌های بسیاری چون حماد عجرد و منصور و مهدی خلفای عباسی را هجو گفته است گرچه هجاهای بشار بر سه گونه است. گونه‌ای از جانب خود که صرفا برای ارضاء روح ماجراجویی اوست، گونه‌ای برای تکسب تا مردم را به وحشت‌اندازد تا آنان برای دفع شر او وجهی در دامنش بریزند و گاه نیز هجای او برای دفاع از خویش است تا فرد مورد خشم خود را هدف تیر تهمت‌ها سازد و از این طریق از خود رفع تهمت نماید. (الفاخوری؛ ۱۳۷۸: ۲۸۸-۲۸۶)

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ۳-۶-۰۲ ابو‌نواس

    دوره عباسی دوره آزادی‌ها و لذت جوئیها و رواج بازار میکده و عشرتکده‌ها بود. در این دوره باده گساری یکی از آشکارترین مظاهر زندگی آمیخته به نوشخواری و ملاهی تمدن جدید عباسی بود و در این زمان در همه بلاد اسلامی شرابخواری رواج داشت. در بغداد و حومه آن و بر سر راه قوافل و مسافران و دور از چشم شرطه و عبادو متدینان هر جا میکده‌ای دایر بود مردان و زنانی خصوصاً از مجسوی و نصاری و یهودیان در آن به خوشگذرانی سرگرم نای و نوش بودند. دیرهای مسیحیان که در بلاد پراکنده بودند فروش شراب یکی از راه های معیشت راهبان آنها بود و افرادی که به قصد شکار و تفرج گاهی از شهر خارج‌ می‌شدند گاها برای استراحت به این دیرها وارد شده و مورد پذیرایی راهبان این دیرها از شرابهای تازه و کهن قرار‌ می‌گرفتند و این سنتی بود که از دوران اموی به جای مانده بود.
    در چنین حال و هوایی ابونواس یکی از شاعران دوره عباسی با دار و دسته باده خوار و لذت جویی خود گاهی به آن میکده‌ها و گاه به آن دیرها سر‌ می‌زد، می‌نوشید و زبان به وصف شراب و مستی‌ می‌گشود و زیباترین نغمه‌های خویش را سر‌ می‌داد.
    به هر حال دوره عباسی مردم غرق در باده‌گساری بودند گرچه گفتگو و جدال درباره حلیت یا حرمت آن بالا گرفته بود اما بعضی از شعرا از جمله ابونواس بی‌آنکه در این گفتگو‌ها وارد شوند برای خود فتوی به حلیت آن داده بودند و آشکارا از ولع خویش به شراب حکایت‌ می‌کردند و همراه با شراب و کنیزکان خود در هر کاخ و سرایی بانگ نوشانوش- باده خواران با آواز مغینان در هم آمیخته بود. البته عامل کشیده شدن ابونواس در دوران جوانی در بصره شاعر دیگری بنام والبه بن الحباب که در زمره عشرت‌جویان زمانه بود‌ می‌دانند زمانی که بصره هم مرکز علم بود و هم اصحاب لهو و لعب در آنجا حضور داشتند و محفل گرم آنان بود این شاعر که از هوشمندی و ذوق شاعرانه ابونواس در شگفت شده بود. او را به کوفه برد و به ‌تربیت و تعلیم او در شعر همت گذاشت و در کنار آن او را همدم و دمساز خود در بی بند و باری و هرزگی و لا‌ابالیگری در دار و دسته خراباتیان ساخت. گرچه نه غلطیدن به عوالم اوباش ابونواس را از علم آموزی مانع شد و نه علم آموزی مانع آن شد که خود را از جماعت اهل لهو و لعب کنار بکشد.
    در این ایام که شاعر به سن سی سالگی رسیده بود و از دانش و ادب خود اطمینان یافته بود چشم به بغداد دوخته بود زیرا در بغداد بود که‌ می‌توانست مالی به چنگ آورد و از مصاحبت زیبا رخان تمتعی برگیرد و به اصطلاح به آنچه که آن را خوشبختی‌ می‌دانست دست یابد و لذا در این زمان که دوران خلافت‌هارون الرشید بود به بغداد آمد و به برمکیان پیوست ولی در آغاز جرئت آن را نداشت که به دربار خلیفه وارد شود زیرا نه شیوه‌ی زندگیش اجازه این کار را‌ می‌داد و نه سبک خاص شعرش. لکن در سال ۱۸۷ هـ پس از سرکوبی برمکیان که فضل بن ربیع بر کرسی وزارت استقرار یافت به پایمردی او به دربار خلافت نزدیک شد و‌هارون الرشید را پس از پیروزی وی بر نقفور(قیصر روم) در همان سال مدح گفت.
    و از آن پس قصایدی در مدح خلیفه سرود و گویا تا‌اندازه‌ای توانسته بود نظر رشید را به خود جلب کند و خود را به او نزدیک سازد، اما پس از مدتی رفتار شاعر به مذاق خلیفه خوش نیامد و به جرم زندیق و بیان قصیده‌ای در بدی قبیله عدنان و قریش خلیفه او را به زندان‌انداخت و پس از مدتی با عذرخواهی او وی را آزاد ساخت سپس همین شاعر به دربار امین راه یافت و ندیم و مداح او گردید اما این وضعیت بیش از دو سال طول نکشید و پس از بالا گرفتن اختلاف میان امین و مامون به گوش خلیفه رسید که حسن بن سهل در خراسان گفته است چگونه کشتن امین جایز نیست در حالی که ابونواس شاعر و ندیمش‌ می‌گوید:

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    ۱- لِاَ فاسقَنْی خَمْراً وَ قُلْ لی هِیَ الْخَمر
    و َ لَا تَسْقِنی سِراً اِذَا امْکَنَ الْجَهر

    ترجمه
    ۱- مرا شراب ده و بگو این شراب است و اکنون که به آشکار‌ می‌توان، در نهان شراب‌اند.
    و خلیفه از این سخن بیمناک شد و برای کوتاه آمدن زبان طاعنان ابونواس را به زندقه متهم نمود و مدتی او را زندانی و سپس آزاد کرد و از باده نوشی منعش نمود.
    با اینکه ابونواس قصاید طردیه و زهدیات داشته و غزل‌هایی متصنع و ساختگی دارد اما خمریات او مشهور است و در این باب از شعر همتایی نداشته و شراب از نظر ادبی واقعا عروس شعر اوست.
    گرچه تفاوتهایی بین سبک شعری ابونواس و بشار بن برد که هر دو شاعر از پیشوایان نوآوری عصر عباسی هستند وجود دارد اما از ناحیه تقلید میان هر دو شاعر تشابهی هست. زیرا هر دو مجبور بودند برای ارضاء خاطر قدرتمندانی که مداحیشان را‌ می‌سرودند و جهت دست یابی به صلات و انعامات آنها که برای گذراندن زندگی به آن نیازمند بودند در مدایح خود سبک و شیوه قدما را مراعات کنند.(الفاخوری؛ ۱۳۷۸: ۳۰۴-۲۹۶)

     

    ۳-۶- ۰۳ ابو‌العتاهیه

    یکی دیگر از شاعران این دوره ابو اسحاق اسماعیل بن القاسم بن کیسان معروف به ابو العتاهیه است، وی در زمان خلافت مهدی عباسی (۱۵۹-۱۶۹ هـ) به بغداد آمد و در زمره مقربان خلیفه درآمد، او در تمام طول حیات خود ملازم خلفاء و دیگر اعاظم زمان خود بود. و برای ارضاء آنها و گرفتن دیناری چند انواع حیل را به کار‌ می‌برد. وی قصاید زیادی در مدایح خلفاء عباسی سرود. ولی همه این مدایح بیش از آنکه جنبه صادقانه عاطفی داشته باشد جنبه تجاری داشتند و بهترین آنها همانهایی بودند که برای مهدی عباسی و‌هارون الرشید گفته است.
    ابوالعتاهیه با آنکه مذهب شیعه داشت بنی عباس را مدح‌ می‌گفت. ولی بعدها کوشید که شعر خود را از کشمکش‌های سیاسی که میان عباسیان و علویان بود دور نگه دارد. اما این بی طرفی هرگز به خیانت نکشید و برای تمتع از عطایای بنی عباس به مذمت آل علی (ع) و اهل البیت آن حضرت زبان نگشود.
    به عبارتی دیگر گرچه ابوالعتاهیه مرد طماعی بود ولی از روی سیاست و دانایی هم ممدوحان خود را خشنود می‌ساخت و هم خود را راضی نگه‌ می‌داشت و به کرامت انسانیتش خدشه وارد نمی‌ساخت. و به ساحت اهل البیت (ع) جفا نمی‌نمود.
    او در مدایح خود شیوه قدیم را به کار‌ می‌برد بدین طریق که قصیده یا تغزلی و گاه چند بیتی در وصف موضوعی همچون شراب آغاز‌ می‌کرد ولی در این مقدمات اطاله کلام نمی‌داد و در معانی و مضامین مدایح خود نیز همان سبک کهن را رعایت مشی کرد و مقام خلافت را سخت تمجید‌ می‌نمود و از مقام و منزلت او در نزد خدا حکایت‌ می‌کرد و حتی آن را در حد اعجاز معرفی‌ می‌نمود.
    در مجموع شعرهای ابوالعتاهیه شامل قصیده- غزل- مدح و رثا- هجا و عتاب و امثال آن است. هجاء او گاهگاهی برای دفاع از خود یا برای پاسخ به رقیب یا بیان نومیدی از عطایای ممدوح بود. و غزلیات او بیشتر وقف زنی بنام عتبه بود که شاعر در اولین روزهایی که به بغداد آمده بود دلباخته او گردیده بود و دیگر نمی‌بینیم که بنام زن دیگری غزل گفته باشد مگر غزلی که در کوفه برای کنیزکی موسوم به سعدی سروده بود زیرا سعدی شکایت او را به مولای خویش برده بود و او نیز دستور داده بود تا شاعر را صد تازیانه بزنند.
    اما عشق شاعر به عتبه عشقی صادقانه بود همراه با رنج و نیاز عاشق و نفرت و ناز معشوق، غزل‌های شاعر برای معشوق غالبا بصورت تشبیب و تغزل در آغاز قصاید مدحیه او با سوز وگذار آمده و بر خلاف غزل‌های مرسوم زمان از هرزگی و بی عفتی و فجور و پرده دری عاری است، پس غزل او شرح یک عشق درد ناک حقیقی است.
    اما شیوه سبک شعر ابو العتاهیه در نوآوری و نو جویی به همان مسیری افتاد که شعر و ادب زمانش افتاده بود که گفته شد پیشوایان این حرکت بشار بن برد و ابونواس بودند و مراد از آن این است که شعر تصویری از زمان بود به طوری که مردم آن را همان گونه که هست بفهمند. ابو العتاهیه در این راه با آن دو همقدم بود یعنی هم در معانی به نوع آوری پرداخت هم در لفظ. و در نوآوری مانند بشار و ابونواس گرایش فردی خود را میزان قرار داده ولی چون به مسائل جدی زندگی گرایش داشت به جنبه‌های جدی زندگی عصر خود پرداخت، حال آنکه بشار و ابونواس که خود زندگی را عیاشی و لا ابالیگری‌ می‌شناختند خواه نا خواه به بیان این جنبه‌ها از زندگی مردم زمان‌ می‌پرداختند.(ا لفاخوری؛ ۱۳۷۸: ۳۲۴ – ۳۱۶)

     

    ۳-۶-۰۴ ابو‌تمام

    یکی دیگر از شاعران این دوره ابو تمام است که مدیحه‌سرایی قسمت اعظم زندگی و شعر او را پرکرده است تا آنجا که هیچ کس از روسای قوم و بزرگان و نخبگان ادب و… نبوده مگر آنکه به طمع مال و شهرت قصیده‌ای در مدح او سروده است. چنانکه شمار ممدوحان او به شصت تن رسیده است.
    ابو تمام از نظر شخصیتی دارای جنبه‌های متناقض بود. در حالی که مردی ساده – با اخلاق و سجایای انسانی بود و در معاشرت خوش خوی و خوش روی بود، از طرفی دیگر به طرب، باده‌گساری و تمتع از عیش سخت دلبسته بود. گاه تا حد اهمال در دین و تنزل اخلاق هیوط‌ می‌کرد و به خاطر‌اندک سودی از عقاید خویش عدول‌ می‌نمود و برای یک لذت ناپایدار قدر نفس خویش را‌ می‌شکست و در کامجویی تا حد بی‌بند و باری پیش‌ می‌رفت.
    در قصاید مدیحات او اسلوب واحدی به چشم‌ می‌خورد که بدان ممتاز بود، او گاه مدح را به حکم وصف آغاز‌ می‌کرد و گاه بی‌هیچ مقدمه‌ای آن را بیان‌ می‌کرد ولی عموما از سبک کهن پیروی‌ می‌کند.
    ابو‌تمام ممدوح خود را به صفاتی که واقعا در او یافت نمی‌شد بلکه در مدایح خود غلو کرده و افراد را در حد افراط‌ می‌ستایید.
    مثلا در مدح معتصم عباسی‌ می‌گوید:

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    ۱- هُوَ الْبَحرُ مِنْ‌ اَیُّ النَواح اتَیـَـتُه
    ۲- تَعُودُ بَسْطُ الْکَف حتـــــیَ لواَنَّهُ
    ۳- وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ فی کَفِهِ غَیْرِ رُوحَهُ
    فَلجَنْهُ الْمَعرْوُفُ وَ الجُودُ ساحِلَهُ
    ثَناها لَقَبـِــضَ لَمْ تَطَْعُهُ اَنا مـِـلَهُ
    لِحادَ بَها، قَلیْتَقَ اللهُ ســــــــائِــلَهُ

    ترجمه
    ۱- او دریاست از هر سو که به نزد او آیی، نیکوکاری لب آن و بخشندگی ساحل آن است.
    ۲- به گشاده دستی عادت کرده، چنانکه اگر بخواهد برای گرفتن دستش را هم آرد انگشتانش از او فرمان نمی‌برند.
    ۳- اگر در کف دستش جز جانش نباشد، آن را ببخشاید و سوال کننده‌اش‌ باید از خدا بترسد.
    و یا در حق ممدوح خود‌ می‌گوید:

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    ۱- سُوَرَ الْقرآنَ الغَرَّ فیکُم اَنْزَلَتْ
    وَ لَکُمْ تُصاغُ مُحاسِنُ الْاشُعارِ

    ترجمه
    ۱- سوره‌های قرآن کریم در حق شما نازل شده است و برای شما نیکو‌ترین اشعار ساخته‌ می‌آید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اثرتیمارهای هورمونی در باززایی گیاه زینتی سنبل از طریق کشت بافت- قسمت ۳ ...

    جدول ۱-۱- عنوان جدول اسامی گل سنبل به زبانهای مختلف دنیا ۹
    جدول ۳-۱- محلول عناصر پر مصرف MS با غلظت ۱۰X 36
    جدول ۳-۲- محلول عناصر کم مصرف MS با غلظت ۱۰۰X 37
    جدول ۳-۳- محلول ذخیره آهن، ویتامین ها واسید های آمینه ۱۰۰X 38
    جدول ۳-۴- سطوح مختلف هورمون BA و NAA بر حسب میلی‌گرم در لیتردر محیط کشت MS جهت باززایی ۴۲
    جدول ۴-۱- تجزیه واریانس فلسها ۴۶
    جدول ۴-۲- مقایسه میانگین صفات مورد مطالعه ۴۷
    جدول ۴-۳- تجزیه واریانس برگها ۵۹
    جدول۴-۴- جدول مقایسه میانگین صفات مورد مطالعه برگ ۶۰
    فهرست نمودار
    نمودار۴-۱- تاثیرتیمار هورمونی برروی تعداد پیازچه حاصل از کشت فلس ۴۸
    نمودار۴-۲- تاثیرتیمار هورمونی برروی قطر پیازچه حاصل از کشت فلس ۴۹
    نمودار۴-۳- تاثیرتیمار هورمونی برروی طول پیازچه حاصل از کشت فلس ۵۰
    نمودار۴-۴- تاثیرتیمار هورمونی برروی درصد کالوس زایی حاصل از کشت بافت فلس ۵۱
    نمودار۴-۵- تاثیرتیمار هورمونی برروی درصد ریشه زایی حاصل از کشت بافت فلس ۵۳
    نمودار۴-۶- تاثیرتیمار هورمونی برروی طول ریشه حاصل از کشت بافت فلس ۵۴
    نمودار۴-۷- تاثیرتیمار هورمونی برروی درصد تولید جوانه حاصل از کشت بافت فلس ۵۶
    نمودار۴-۸- تاثیرتیمار هورمونی برروی طول جوانه حاصل از کشت بافت فلس ۵۷
    نمودار۴-۹- تاثیرتیمار هورمونی برروی تعداد پیازچه حاصل از کشت برگ ۶۲
    نمودار۴-۱۰- تاثیرتیمار هورمونی برروی طول پیازچه حاصل از کشت برگ ۶۳
    نمودار۴-۱۱- تاثیرتیمار هورمونی برروی قطر پیازچه حاصل از کشت برگ ۶۴
    نمودار۴-۱۲- تاثیرتیمار هورمونی برروی درصد کالوس زایی حاصل از کشت برگ ۶۵
    نمودار۴-۱۳- تاثیرتیمار هورمونی برروی درصد ریشه زایی حاصل از کشت برگ ۶۷
    نمودار۴-۱۴- تاثیرتیمار هورمونی برروی طول ریشه حاصل از کشت برگ ۶۸
    نمودار۴-۱۵- تاثیرتیمار هورمونی برروی درصد تولید جوانه حاصل از کشت برگ ۶۹
    نمودار۴-۱۶: تاثیرتیمار هورمونی برروی طول جوانه حاصل از کشت برگ ۴۰
    فهرست اشکال
    شکل ۱-۱: ساختمان پیاز ۸
    شکل۱-۲: ساقه توخالی گلدهنده سنبل ۱۰
    شکل۱-۳: ساختمان گل سنبل ۱۰
    شکل۱-۴: ساختمان پیاز سنبل ۱۱
    شکل ۱-۵: ساختمان گل سنبل از نظر گل آدین ۱۴
    شکل ۳-۱: زمان استفاده از پیازچه سنبل برای کشت بافت ۳۵
    شکل۳-۲: دستگاه مورد استفاده در تهیه محیط کشت ۴۰
    شکل۳-۳: ریزنمونه های فلس ، برگ و طبق ۴۰
    شکل۳-۴: مراحل استریل و کشت قطعات ریزنمونه ۴۲
    شکل۳-۵: اندازه گیری طول ساقه ۴۳
    شکل۳-۶: اندازه گیری طول و قطر پیازچه ۴۳
    شکل۳-۷: اندازه گیری طول ریشه. ۴۴
    شکل۴-۱: تعداد پیازچه حاصل از کشت بافت فلس در محیط های BA و NAA 48
    شکل۴-۲: طول و قطر پیازچه حاصل از کشت بافت فلس در محیط های BA و NAA 50
    شکل۴-۳: کالوس زایی حاصل از کشت بافت فلس در محیط های BA و NAA 52
    شکل۴-۴: ریشه زایی حاصل از کشت فلس در محیط های BA و NAA 53
    شکل۴-۵: طول ریشه حاصل از کشت فلس در محیط های BA و NAA 55
    شکل۴-۶: تولید جوانه حاصل از کشت فلس در محیط های BA و NAA 56
    شکل۴-۷: طول ریشه حاصل از کشت فلس در محیط های BA و NAA 58
    شکل۴-۸: تعداد پیازچه حاصل از کشت بافت برگ در محیط های BA و NAA 62
    شکل۴-۹: a, b طول و قطر پیازچه حاصل از کشت برگ در محیط های BA و NAA 64
    شکل۴-۱۰: کالوس زایی حاصل از کشت برگ در محیط های BA و NAA 66
    شکل۴-۱۱: ریشه زایی حاصل از کشت برگ در محیط های BA و NAA 67
    شکل۴-۱۲: ریشه زایی حاصل از کشت برگ در محیط های BA و NAA 68
    شکل۴-۱۳- تولید جوانه حاصل از کشت برگ در محیط های BA و NAA 69
    شکل۴-۱۴: طول جوانه حاصل از کشت برگ در محیط های BA و NAA 70
    شکل۴-۱۵: ریشه زایی پیازچه ها در محیط کشت حاوی mgl-15/0NAA 71
    شکل۴-۱۶: مراحل مقدماتی سازگار نمودن گیاه به شرایط in vivo. مراحل انتقال گیاهچه از محیط کشت به محیط بیرون f: یک هفته بعد از کشت g: دو هفته بعد از کشت h: یکماه بعد از کشت ۷۲
    اثرتیمارهای هورمونی در باززایی گیاه زینتی سنبل از طریق کشت بافت
    چکیده
    این تحقیق به منظور بررسی اثر تیمارهای هورمونی در شرایط کشت درون شیشه ای روی باززایی و تولید پیازچه های سنبل (Hyacinthus orientalis L.) با بهره گرفتن از ریزنمونه های برگ، فلس و طبق در قالب طرح فاکتوریل کاملاً تصادفی با ۱۲ تکرار انجام شد. تیمارهای هورمونی شامل هورمون بنزیل آدنین(BA) در ۵ سطح (۰، ۲/۰، ۵/۰، ۱ و ۲ میلی گرم بر لیتر) و هورمون نفتالین استیک اسید(NAA) در ۵ سطح (۰، ۱/۰، ۵/۰، ۱ و ۲ میلی گرم بر لیتر) و اثرات متقابل آنها بودند. شاخص های اندازه گیری شامل تعداد پیازچه، قطر وطول پیازچه، درصد کالوس زایی، درصد ریشه زایی، طول ریشه، درصد ساقه زایی وطول ساقه بودند. نتایج اولیه نشان داد در شرایط باززایی آزمایشگاهی، ریزنمونه های حاصل از طبق در محیطهای هورمونی مختلف عکس العملی نشان ندادند. بیشترین تعداد سوخچه در ریزنمونه های برگی روی محیطی با mgL-1 ۱BA و mgL-11/0 NAA (میانگین۴۳/۷ سوخچه در ریزنمونه) و در ریزنمونه های فلس در محیطی با mgL-1 ۱BA و mgL-15/0 NAA (میانگین۵۳/۶ سوخچه در ریزنمونه) حاصل شد. بزرگترین سوخچه ها از نمونه های برگی (با قطر ۲۵/۸ وطول ۵۰/۱۳میلی متر) در محیط mgL-11BA و mgL-15/0 NAAو از نمونه های فلس (با قطر ۳۳/۹ وطول ۳۳/۱۱میلی متر) در محیطی حاوی mgL-1 ۲BA و mgL-15/0 NAA تولید شدند. میزان کالوس زایی در بافتهای برگی در مقایسه با فلسها، بیشتر بود و با افزایش مقدار NAA نسبت مستقیم داشت. بیشترین ریشه زایی مستقیم از بافت فلس در محیطی با mgL-1 ۲BA و mgL-11 NAA ایجاد شد (% ۷۳/۸۴) اما طویلترین ریشه ها با میانگین ۷۹/۱ سانتی متر در محیطی با mgL-11BA و mgL-15/0 NAA ایجاد شدند. در مقایسه، ریشه زایی در بافتهای برگی بیشتر بوده و در کلیه محیطهای حاوی mgL-15/0 NAAو بالاتر مشاهده شد. بیشترین ساقه ها از بافت فلس در محیط حاوی mgL-11/0 NAA ایجاد شدند اما طویلترین آنها با میانگین ۴۷/۱ سانتی متر در محیطی با mgL-11BA و mgL-11/0 NAA ایجاد شدند. همچنین بیشترین درصد ساقه زایی به میزان % ۷۳/۷۱ از نمونه های برگی در محیط حاوی mgL-12BA و mgL-12 NAA ایجاد شدند اما طویلترین آنها با میانگین ۹۹/۱ سانتی متر در محیطی با mgL-12BA و mgL-11/0 NAA مشاهده شدند. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد، که محیط هایی با غلظت بالای BA وغلطت کم NAA باززایی بیشتری را در ریزنمونه ها موجب شدند، به طوریکه با بهره گرفتن از این روش از هر پیازچه با قطر متوسط ۴ سانتی متر حدود ۲۵۰ پیازچه سنبل بدست آمد. در نهایت گیاهچه تشکیل شده با محیط بیرون خودهی و به گلخانه منتقل شدند.
    واژه های کلیدی: تیمارهای هورمونی، باززایی، سنبل، سوخچه، کشت بافت.
    فصل اول:
    کلیات پژوهش
    ۱-۱: مقدمه
    یکی از مجموعه های علوم و فنون کشاورزی، صنعت تولید گل و گیاهان زینتی می باشد. تولید تجاری گیاهان زینتی در سرتاسر جهان در حال رشد بوده و ارزش اقتصادی حاصل از صنعت پرورش گل در دو دهه گذشته افزایش چشم گیری داشته است. این صنعت پتانسیل خوبی برای رشد بیشتر و ادامه دار در بازارهای داخلی و بین المللی دارد.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    با توجه به روند افزایشی واهمیتی که گل وگیاهان زینتی در قرن اخیر در اقتصاد کشورهای مختلف دنیا داشته و با توجه به اینکه تولید پیاز گل به عنوان یک فعالیت سود آور بین المللی محسوب می شود، توجیه اقتصادی تولید آن در سطوح متفاوت می تواند مورد ارزیابی قرا گیرد. ایران با داشتن شرایط اقلیمی متنوع، توانایی آن را دارد که بتواند در چهار فصل سال با یک برنامه ریزی دقیق و اصولی واستفاده بهینه از امکانات و بهره مندی از روش های جدید ازدیاد مانند، تکنیکهای کشت بافت و ریزازدیادی در زمینه تولید وعرضه محصول به بازارهای جهانی گل و گیاهان زینتی قدم موثری بردارد و یکی از مدعیان حضور و رقابت در بازارهای جهان گل باشد. بر اساس یافته های تاریخی، جغرافیایی و علوم گیاهی، ایران خاستگاه بسیاری از گل های بهاری و گیاهان شناخته شده است. در طول هزاران سال ایرانیان به تکثیر و پرورش این گلها و گیاهان که از دامنه های زاگرس و البرز و دیگر دره ها و کو هها بدست می آمده، مشغول بوده و این فرهنگ بسیار پر ارزش و غنی از سرزمین ما بسوی سرزمین های دیگرمنتقل شده است، که نمونه بارز آن نفوذ گلهای ایرانی به کشور هلند می باشد که بخش وسیعی از اقتصاد این کشور بوسیله تولید گل و گیاهانی است که از سرزمین ایران به آنجا رفته، بطور مثال لاله، سنبل، نرگس ، گل سرخ یا روز و غیره.
    تکنولوژی کشت بافت دارای دامنه وسیعی از تکنیکهای با پتانسیل بالا می باشد که در همه این تکنیکها، سلول یا بافت گیاهی در یک محیط غذایی مصنوعی کشت داده می شوند تا بدین طریق از قطعات بافت یا سلولهای جدا شده گیاه کاملی حاصل شود؛ حدودا ۱۵۶ جنس گیاه زینتی از طریق سیستم کشت بافت در آزمایشگاه‌‌های مختلف در سراسر جهان تکثیر می شوند، که تولید کنندگان عمده گیاهان زینتی عبارتند از: هلند (۳۳درصد)، ژاپن (۲۴درصد)، ایتالیا (۱۱درصد)، ایالات متحده آمریکا (۱۲درصد)، تایلند (۱۰درصد)، وسایر کشورها (۱۴درصد). کشورهای عمده صادر کننده گیاهان زینتی عبارتند از هلند (۵۹درصد)، کلمبیا (۱۰ درصد)، ایتالیا (۱۶درصد)، فلسطین اشغالی (۴درصد)، اسپانیا (۲درصد)، کنیا (۱درصد) ‌و دیگر کشور‌ها (۱۸درصد) Rout,mohapatra, 2006)).
    درمقایسه‌ای که از نظر تولید، بین کشورهای تولید کننده تجاری با کشورهای مبداء انجام شد، مشاهده می شود که اکثر کشورهایی که خاستگاه این گیاهان هستند، مقدار تولیدشان کمتر می باشد؛ بنابراین سازگاری و اصلاح این گونه ها باید مورد توجه قرار گیرد، که این امر در کشورهای تولیدکننده جهانی دنبال می شود. جنسهایی که در سطح بیش از ۹۰۰ هکتار در جهان تولید می شوند عبارتند از: سنبل، گلایول، زنبق، سوسن، نرگس و لاله (ناصری و ابراهیمی، ۱۳۷۷).

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اثر قیمتی معاملات بلوک در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۲ ...

    ۴-۲-۱-۲- همسانی واریانس ( Heteroskedasticity ) ……………………………………………………….. 50
    ۴-۲-۱-۳ آزمون نرمال بودن جملات پسماند ………………………………………………………………………………. ۵۲
    ۴-۲-۱-۴- خطای تصریح مدل …………………………………………………………………………………………………. ۵۴
    ۴-۲-۱-۵ آزمون هم خطی میان متغیرها ……………………………………………………………………………………… ۵۵
    ۴-۳- نتایج تخمین …………………………………………………………………………………………………………………… ۵۶
    ۴-۳-۱- نتایج حاصل از برآورد مدل اول …………………………………………………………………………………….. ۵۶
    ۴-۳-۲- نتایج حاصل از برآورد مدل دوم ……………………………………………………………………………………. ۶۰
    ۴-۳-۳- نتایج حاصل از برآورد مدل سوم …………………………………………………………………………………… ۶۳
    ۴-۴- آمار توصیفی متغیرهای تحقیق …………………………………………………………………………………………… ۶۷
    ۴-۵- خلاصه فصل ………………………………………………………………………………………………………………….. ۶۸
    فصل پنجم – بحث و نتیجه گیری
    ۵-۱- مقدمه …………………………………………………………………………………………………………………………….. ۷۰
    ۵-۲- نتیجه گیری …………………………………………………………………………………………………………………….. ۷۱
    ۵-۳- موانع و محدودیت های تحقیق …………………………………………………………………………………………. ۷۳
    ۵-۴- پیشنهادات کاربردی …………………………………………………………………………………………………………. ۷۴
    ۵-۵- پیشنهادات جهت تحقیقات آتی …………………………………………………………………………………………. ۷۴
    ۵-۶- خلاصه فصل ………………………………………………………………………………………………………………….. ۷۵
    منابع و مأخذ
    الف- منابع فارسی …………………………………………………………………………………………………………………….. ۷۶
    ب- منابع انگلیسی ……………………………………………………………………………………………………………………. ۷۷
    پیوست ها ……………………………………………………………………………………………………………………………….. ۷۹
    چکیده انگلیسی …………………………………………………………………………………………………………………….۱۰۱
    فهرست جدول ها
    عنوان صفحه
    ۳-۱- جدول: گزینش نمونه آماری تحقیق…………………………………………………………………………………….. ۲۸
    ۳-۲- جدول: آمار توصیفی Total impact …………………………………………………………………………………… 33
    ۳-۳- جدول: آمار توصیفی Temporary impact …………………………………………………………………………34
    ۳-۴- جدول: آمار توصیفی Permanent impact …………………………………………………………………………. 36
    ۳-۵- جدول: آمار توصیفی اندازه ( size ) ……………………………………………………………………………………..37
    ۳-۶- جدول: آمار توصیفی Volatility ……………………………………………………………………………………….. 38
    ۳-۷- جدول: آمار توصیفی Turnover ………………………………………………………………………………………… 39
    ۳-۸- جدول: آمار توصیفی متغیر BAS ………………………………………………………………………………………. 40
    ۳-۹- جدول: آمار توصیفی متغیر Market return…………………………………………………………………………. 41
    ۳-۱۰- جدول: آمار توصیفی متغیر Momentum ……………………………………………………………………………42
    ۴-۱- جدول: خروجی آزمون Correlation LM ………………………………………………………………………….. 48
    ۴-۲- جدول: خروجی آزمون Correlation LM با وجود جزء AR(1) …………………………………………….49
    ۴-۳- جدول: خروجی آزمون Correlation LM …………………………………………………………………………. 49
    ۴-۴- جدول: خروجی آزمون Correlation LM با وجود جزء AR(1) …………………………………………….49
    ۴-۵- جدول : خروجی آزمون Correlation LM ………………………………………………………………………… 50
    ۴-۶- جدول: خروجی آزمون Correlation LM با وجود جزء AR(1) …………………………………………….50
    ۴-۷- جدول: خروجی آزمون Heteroskedasticity ……………………………………………………………………… 51
    ۴-۸- جدول: خروجی آزمون Heteroskedasticity ……………………………………………………………………… 51
    ۴-۹- جدول: خروجی آزمون Heteroskedasticity ……………………………………………………………………… 51
    ۴-۱۰- جدول: آزمون تصریح خطا …………………………………………………………………………………………….. ۵۴
    ۴-۱۱- جدول: آزمون تصریح خطا …………………………………………………………………………………………….. ۵۵
    ۴-۱۲- جدول: آزمون تصریح خطا …………………………………………………………………………………………….. ۵۵
    ۴-۱۳- جدول: آزمون هم خطی میان متغیرها ……………………………………………………………………………….. ۵۶
    ۴-۱۴- جدول: خروجی تخمین مدل اول ……………………………………………………………………………………. ۵۶
    ۴-۱۵- جدول : خروجی تخمین با ورود جزء AR(1) ……………………………………………………………………57
    ۴-۱۶- جدول: خروجی مدل نهایی …………………………………………………………………………………………….. ۵۹
    ۴-۱۷- جدول: خروجی تخمین مدل دوم ……………………………………………………………………………………. ۶۰
    ۴-۱۸- جدول : خروجی تخمین با ورود جزء AR(1) ………………………………………………………………….. 61
    ۴-۱۹- جدول: خروجی تخمین مدل نهایی ………………………………………………………………………………….. ۶۳
    ۴-۲۰- جدول: خروجی تخمین مدل سوم …………………………………………………………………………………… ۶۴
    ۴-۲۱- جدول : خروجی تخمین با ورود جزء AR(1) ……………………………………………………………………64
    ۴-۲۲- جدول: خروجی تخمین مدل نهایی ………………………………………………………………………………….. ۶۶
    ۴-۲۳- جدول: آمار توصیفی متغیرهای تحقیق ……………………………………………………………………………… ۶۷
    ۵-۱- جدول: خلاصه نتایج آزمون فرضیات …………………………………………………………………………………. ۷۱
    فهرست نمودارها
    عنوان صفحه
    ۳-۱- نمودار: اثر قیمتی شرکتها در سال ۱۳۹۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ ۳۲
    ۳-۲- نمودار: اثر قیمتی موقت شرکتها در سال ۱۳۹۱ ………………………………………………………………… ۳۴
    ۳-۳- نمودار : اثر قیمتی دائمی شرکتها در سال ۱۳۹۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ ۳۵
    ۳-۴- نمودار: اندازه (size) ………………………………………………………………………………………………………… 36
    ۳-۵- نمودار: نوسانات (volatility)…………………………………………………………………………………………….. 37
    ۳-۶- نمودار: حجم معاملات …………………………………………………………………………………………………….. ۳۸
    ۳-۷- نمودار: متغیر BAS ………………………………………………………………………………………………………….. 39
    ۳-۸- نمودار: متغیر Market return ……………………………………………………………………………………………. 40
    ۳-۹- نمودار : متغیر momentum ………………………………………………………………………………………………. 41
    ۴-۱- نمودار : آزمون نرمال بودن مدل اول ………………………………………………………………………………….. ۵۲
    ۴-۲- نمودار : آزمون نرمال بودن مدل دوم ………………………………………………………………………………….. ۵۳
    ۴-۳- نمودار : آزمون نرمال بودن مدل سوم …………………………………………………………………………………. ۵۳
    چکیده
    نظارت و کنترل اثر قیمتی یکی از پویاترین حوزه های پژوهشی در شرکت های تجاری بوده و به سرعت در حال گسترش است. بررسی اثرات معاملات بلوک می تواند در درک چگونگی پاسخ بازار مفید واقع شود. هدف علمی پژوهش، بررسی تاثیر معاملات بلوک بر نوسانات قیمت سهام با بهره گرفتن از داده های روزانه مرتبط با پنج معامله پیشین و آتی معامله بلوک بوده و از اهداف کاربردی نیز کمک به پیش بینی قیمت سهام برای کلیه استفاده کنندگان شامل تحلیلگران مالی، کارگزاران، شرکتهای سرمایه گذاری و متقاضیان سهام در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. تحقیق حاضراز بعد زمانی پس رویدادی و از لحاظ هدف، تحقیقی کاربردی است. در این پژوهش اثر قیمتی معاملات بلوک در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی یکساله از تاریخ ۱/۱/۱۳۹۱ تا ۳۰/۱۲/۱۳۹۱ سنجیده می شود و با بهره گرفتن از آزمون همبستگی رابطه بین اندازه معامله بلوک، نوسانات قیمت، حجم معاملات، بازده بازار، بازده روزانه تجمعی ماقبل و تفاوت بین بالاترین و پائین ترین قیمت با اثر قیمتی معاملات بلوک سنجیده می شود. داده های اولیه این تحقیق بعد از استخراج از منابع ذکر شده وارد نرم افزار اکسل شده تا با انجام برخی محاسبات متغیرهای مورد نیاز در فرضیه پژوهش بدست آیند، سپس نتایج حاصل از اندازه گیری متغیرها به منظور آزمون فرضیه پژوهش وارد نرم افزار ای – ویوز شده است. بطور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که اثر قیمتی دائمی، با افزایش بازده روزانه تجمعی ماقبل معامله بلوک افزایش می یابد. اثر قیمتی کل نیز با افزایش حجم معاملات و بازده بازار افزایش یافته در حالیکه با افزایش اندازه معامله و نوسانات قیمت و بازده روزانه تجمعی ماقبل معامله بلوک کاهش می یابد. اثر قیمتی موقت نیز با افزایش اندازه معامله و نوسانات قیمت و بازده روزانه تجمعی ماقبل معامله بلوک افزایش یافته و با افزایش حجم معاملات و بازده بازار کاهش می یابد.
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    کلمات کلیدی: اثر قیمتی، معاملات بلوک، بورس اوراق بهادار تهران
    فصل اول

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تحلیل محتوای برنامه¬های رادیویی شبکه فرهنگ صدای جمهوری اسلامی ایران در سال 1391 پیرامون موضوع کتاب و کتاب¬خوانی- قسمت 47 ...

    همانطور که در جدول 4-10 آمده است نام کل برنامههای رادیویی شبکه فرهنگ در سال 1391 آورده شده و تعداد واژه های مرتبط با موضوع کتاب و کتابخوانی آورده شده در مجموع 716313 واژه بوده است .
    پرسش سوم. میزان تولید برنامههای رادیویی شبکه فرهنگ در موضوع کتاب و کتابخوانی به تفکیک ساختار برنامه چقدر است؟

    در پاسخ به سئوال سوم پژوهش همانطور که در جدول 4-13 آمده است به ترتیب بیشترین میزان استفاده از واژه های مرتبط با كتاب و كتابخوانی مربوط به برنامههایی با ساختار كلامی پیامی(22229 مرتبه)، مسابقه(17770 مرتبه)، روایی آوایی(15360 مرتبه) و پیامی(11547 مرتبه) است.
    پرسش چهارم. میزان تولید برنامههای شبکه فرهنگ در سال 1391 با موضوع کتاب و کتابخوانی به تفکیک مدت اجرای برنامه چقدر است؟
    در پاسخ به سئوال چهارم پژوهش: میزان تولید برنامههای رادیویی شبکه فرهنگ در موضوع کتاب و کتابخوانی به تفکیک مدت برنامهی اجرا شده مورد بررسی قرار گرفته همانطور که در جدول 4-15 آمده است بیش از 61 دقیقه (19451مرتبه)، بین 31 تا 60 دقیقه (15516 مرتبه)، بین 16 تا 30 دقیقه (8481 مرتبه) و كمتر از 15 دقیقه (2039 مرتبه).
    پرسش پنجم. میزان تولید برنامههای شبکه فرهنگ در سال 1391 با موضوع کتاب و کتابخوانی به تفکیک گروه های برنامه. چقدر است؟
    در پاسخ به سئوال پنجم پژوهش: میزان تولید برنامههای رادیویی شبکه فرهنگ در موضوع کتاب و کتابخوانی به تفکیک گروه ها ی برنامه مورد بررسی قرار گرفته همانطور که در جدول 4-8 آمده است 7/29 درصد از برنامههای مورد مطالعه از جهت گروه برنامه ای، در گروه فرهنگ و دانش، 7/25 درصد در گروه مطالعات فرهنگی، 23 درصد در گروه فرهنگ و ادب، 5/9 درصد در گروه فرهنگ و هنر، 5.4 درصد در گروه فرهنگ و جامعه، 1/4درصد گروه فرهنگ و اندیشه، 4/1 درصد در گروه اداره كل نمایش، 4/1 درصد در گروه پخش قرار می گیرند.
    پرسش ششم. میزان تولید برنامههای معرفی کتاب در برنامههای رادیویی شبکه فرهنگ در سال 1391 چقدر است؟
    در پاسخ به سئوال ششم پژوهش: میزان تولید برنامههای رادیویی شبکه فرهنگ در موضوع معرفی کتاب مورد بررسی قرار گرفته همانطور که در جدول 4-18 آمده است حداقل واژه های مرتبط برای یک سال 27 مرتبه و حداكثر 2498 مرتبه بوده است كه میانگین هم 9286/818 بوده است و یافته دیگر اینكه، در مجموع 11465 مرتبه در برنامههای رادیویی شبكه فرهنگ از واژه های مرتبط با معرفی كتاب استفاده شد.
    پرشس هفتم. میزان تولید برنامههای رادیویی شبکه فرهنگ در سال 1391 با موضوع نقد و بررسی کتاب چقدر است؟
    در پاسخ به سئوال هفتم پژوهش: میزان تولید برنامههای رادیویی شبکه فرهنگ در موضوع نقد و بررسی کتاب مورد بررسی قرار گرفته همانطور که در جدول 4-17 آمده است تنها 2 برنامه دارای واژه های مرتبط با نقد كتاب بوده است و 72 برنامه هیچ واژه مرتبط با نقد كتاب نداشته است. حداقل واژه های مرتبط برای یک سال 1285 مرتبه و حداكثر 1421 مرتبه بوده است كه میانگین هم 1353 بوده است و یافته دیگر اینكه، در مجموع 2706 مرتبه در برنامههای رادیویی شبكه فرهنگ از واژه های مرتبط با نقد كتاب استفاده شد.
    پرسش هشتم. میزان تولید برنامههای رادیویی شبکه فرهنگ در سال 1391 با موضوع قصهگویی و قصهخوانی چقدر است؟
    در پاسخ به سئوال هشتم پژوهش: میزان تولید برنامههای رادیویی شبکه فرهنگ در موضوع قصهگویی و قصهخوانی مورد بررسی قرار گرفته همانطور که در جدول 4-19 آمده است 23 برنامه دارای واژه های مرتبط با قصهگویی بوده است و 51 برنامه هیچ واژه مرتبط با قصهگویی نداشته است. حداقل واژه های مرتبط برای یک سال 95 مرتبه و حداكثر 8905 مرتبه بوده است كه میانگین هم 6522/1748 بوده است و یافته دیگر اینكه، در مجموع 40219 مرتبه در برنامههای رادیویی شبكه فرهنگ از واژه های مرتبط با قصهگویی استفاده شد.
    پرسش نهم. تولید برنامههای رادیویی شبکه فرهنگ در سال 1391 در زمینه کتاب و کتابخوانی بر حسب جنسیت و همکاران برنامه ساز چگونه است؟
    در پاسخ به سئوال نهم پژوهش: همکاران برنامه ساز در تولید برنامههای رادیویی شبکه فرهنگ در موضوع کتاب و کتابخوانی بر حسب جنسیت مورد بررسی قرار گرفته همانطور که در جدول 4-20 آمده است به ترتیب بیشترین میزان استفاده از واژه های مرتبط با كتاب و كتابخوانی مربوط به برنامههایی است كه تهیهکنندگان آنها به شرح زیر است: زن (17984 مرتبه)، مرد (7131 مرتبه)، هم مرد و هم زن (5105 مرتبه).
    4-25 آزمون فرضیه ها
    4-25-1 فرضیه اول: « بیش از 40% برنامههای رادیویی به مفاهیم کتاب، کتابخوانی و ترویج کتابخوانی اشاره نشده است».
    جدول 4-21. نتایج آزمون دوجمله ای برای فرضیه اول پژوهش

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    وضعیت اشاره به کتاب و كتابخوانی تعداد نسبت مشاهده شده نسبت مورد انتظار معناداری
    اشاره شده 67 91/0 50/0 000/0
    اشاره نشده 7 09/0
    جمع 74 00/1
    از آزمون دو جمله ای استفاده شد و همانطور كه از نتایج جدول 4-21 مشاهده می‌شو
    د باید گفت ضمن وجود معناداری بین نسبت های برنامههای اشاره شده به موضوع كتاب و كتابخوانی و برنامههای اشاره نشده به این موضوع با توجه به مقدار آلفای 01/0 در ادامه با مشاهده نسبت این دو دسته برنامهها باید اشاره داشت كه 91 درصد برنامههای رادیویی شبكه فرهنگ كه در طی سال 1391 در طول ساعات مختلف شبانه روز پخش میشد به موضوع كتاب و كتابخوانی اشاره داشتهاند و تنها در 09/0 درصد برنامهها به این موضوع اشاره ای نداشتهاند. این یافتهها نشان دهنده اهمیت موضوع كتاب و كتابخوانی در بین برنامههای رادیویی شبكه فرهنگ در سال 1391 بوده است و بدین ترتیب فرضیه اول پژوهش مورد تایید قرار نگرفت.
    4-25-2 فرضیه دوم: «بین جنسیت سازندگان برنامهها از جهت میزان پرداختن به موضوع کتاب و کتابخوانی تفاوت معنیداری وجود دارد».
    جدول 4-22. نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه برای فرضیه دوم پژوهش

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق محفو

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نقش بکارگیری مهارت¬های مدیریت تنوع فرهنگی توسط مدیران دبیرستان های شهر شاهین¬شهر در ارتقاء سطح مشارکت اجتماعی دانش آموزان در سال تحصیلی ۸۹-۱۳۸۸- قسمت ۷ ...

    در هر موقعیتی که به موجب ملاک های فوق عمل می شود، می توان گفت که مدیریت وجود دارد. پس، مدیریت؛ فعالیتی است منظم، در جهت تحقق هدف های معین که از طریق ایجاد روابط میان منابع موجود، انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر، و شرکت فعال در تصمیم گیری، صورت می گیرد(سید جوادین، ۱۳۸۲).
    فراگرد مدیریت را غالباً به کارکردها یا وظایف مدیریت تفکیک و تجزیه می کنند. منظور از کارکرد، فعالیت مهمی است که در نیل به هدف ضرورت تام دارد. در اینکه کدام کارکرد مدیریت مهم است، اختلاف نظر وجود دارد.
    فایول[۹۸]، فراگرد مدیریت را به وظایف یا کارکردهایی تقسیم کرده است. او پنج وظیفه اساسی در مدیریت تشخیص داد:
    برنامه ریزی[۹۹] ، یعنی، پیش نگری و تدارک وسایل برای عملیات آینده.
    سازماندهی[۱۰۰] ، یعنی ترکیب و تخصیص افراد و منابع دیگر برای انجام دادن کار.
    فرماندهی[۱۰۱] ، یعنی، هدایت و جهت دهی افراد در انجام دادن کار.
    هماهنگی[۱۰۲] ، یعنی، به هم پیوستن و وحدت بخشیدن همه کوشش ها و فعالیت ها.
    کنترل[۱۰۳] ، یعنی، رسیدگی به اینکه آیا کلیه امور طبق مقررات و دستورات صورت می گیرد یا نه.
    در اغلب کتاب های مدیریت، کارکردها به عنوان موضوع های اصلی سازمان مدیریت قلمداد می شوند. در طیقه بندی رایجی که امروزه مورد توجه است، کارکردهای مدیریت عبارتند از: برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل. صاحب نظران اخیر، هماهنگی را لازمه همه مراحل مدیریت دانسته از تفکیک آن به صورت یک کارکرد جداگانه خودداری می کنند. به علاوه، در بعضی از طبقه بندی ها، ارتباط و تصمیم گیری نیز به عنوان کارکردهای مدیریت توصیف می شوند(علاقه بند،۱۳۸۵).
    ۲-۷-۱- نقش های مدیریت
    در اواخر دهه ۱۹۶۰، مینتزبرگ[۱۰۴] بر اساس مطالعه دقیقی از کار و فعالیت های مدیران ارشد سازمان ها نتیجه گیری کرد که رویکرد کارکردی برای توصیف کار مدیریت کافی نیست؛ مثلاً، او پی برد که مدیران فقط مقدار اندکی از وقت خود را صرف فعالیت های برنامه ریزی بلند مدت می کنند، کمتر به تحلیل بیطرفانه اطلاعات می پردازند و … . او بر اساس اطلاعاتی که جمع آوری کرده بود، به تعریف مجددی از کار مدیر به عنوان اجرا کننده ده نقش متفاوت ولی بسیار مرتبط به هم، پرداخت. نقش عبارت است از مجموعه ای از رفتارهای وابسته به یک کار خاص در سازمان(علاقه بند،۱۳۸۵).
    اصطلاح نقش های مدیریت به مقولات خاصی از رفتارهای مدیریتی یا “مجموعه های سازمان یافته ای از رفتارها” که حول سه محور روابط میان شخصی، انتقال اطلاعات و تصمیم گیری گروه بندی می شود، اشاره می کند.
    ۲-۷-۱-۱- نقش های میان شخصی مدیران
    نخستین هدف این نقش ها، شکل دادن به روابط بین مدیر و اشخاص دیگر یا به طور کلی، سلوک و رفتار میان شخصی است. این نقش ها مستقیماً از اختیارات رسمی مدیران ناشی می شوند.
    مقام تشریفاتی: شامل ایفای وظایف تشریفاتی و نمادین مدیر برای واحد سازمانی مربوط است. اگر چه ممکن است چنین وظایفی چندان اهمیت نداشته باشد، ولی انتظار می رود که مدیر آن ها را انجام دهد. انجام دادن این وظایف، نشانه توجه مدیر به امور، چیزها و افرادی است که شایسته اعتنا هستند. نظیر شرکت در مراسم و جشن ها، حضور در مراسم ازدواج کارکنان، استقبال از بازدیدکنندگان سازمان و خوش آمدگویی به آنان (سید جوادین،۱۳۸۲).
    رهبر: شامل هدایت و هماهنگی وظایف زیردستان به منظور تحقق هدف های سازمانی است. برخی از جوانب نقش رهبری، با گزینش، استخدام، ارزیابی وپاداشدهی کارکنان مربوط است. هدف اصلی نقش رهبری، یگانه سازی نیازها و هدف های کارکنان با هدف ها و مقاصد سازمانی است. زیردستان نسبت به رفتار رهبری مدیر حساس هستند. هر رفتار و حرکت او مورد توجه است و از سوی آنان تعبیر و تفسیر می شود. گرچه اختیار رسمی مدیر از لحاظ رهبری کارکنان، قدرت بالقوه قابل ملاحظه ای به وی می بخشد، ولی چگونگی رفتار او در این نقش، به شخصیت و عوامل موقعیتی او بستگی دارد.
    رابط: منظور از آن، برقراری ارتباط و تماس مستمر با افراد یا گروه های داخل و خارج سازمان است. هدف اصلی مدیر در این نقش، ایجاد، حفظ و توسعه شبکه ارتباطی برای تأمین منابع اطلاعاتی است. این نقش به مدیر کمک می کند که با پدید آوردن یک نظام اطلاعاتی برای سازمان، ایفای نقش های اطلاعاتی خود را تسهیل کند(علاقه بند،۱۳۸۵).
    ۲-۷-۱-۲- نقش های اطلاعاتی مدیران
    مینتزبرگ (۱۹۷۳) معتقد است مدیران از طریق نقش های اطلاعاتی، شبکه ای از ارتباطات ایجاد می کنند که آنان را به مبادله اطلاعات مورد نیاز قادر می سازد.
    خبرگیر: در این نقش، وظایف مدیران عبارت است از جستجو و دریافت اطلاعات. آن ها به منزله شبکه رادار، به پیمایش محیط، برای کسب اطلاعاتی که کار و سازمان آنان را تحت تأثیر قرار می دهند، می پردازند. مدیران به اطلاعات روزآمد نیاز دارند، زیرا که باید به سرعت به رویدادهایی که پیرامون سازمان آن ها رخ می دهند، واکنش نشان دهند.
    پخشگر: مدیران در نقش پخشگر اطلاعات، اخبار و اطلاعات دریافتی خود را با دیگران سهیم می شوند و آن را در سازمان توزیع می کنند. گاهی، اطلاعات محرمانه تلقی می شوند، یعنی تا وقتی که مدیر آن ها را در اختیار دیگران نگذاشته، آن ها بدان دسترسی ندارند. توزیع اطلاعات، امری مستمر است، ولی اطلاع رسانی کافی به زیردستان ممکن است دشوار و زمان گیر باشد. از این رو، مدیران باید اطلاعات دریافتی را مرتب کنند و مشخص نمایند، چه اطلاعاتی به چه کسانی انتقال یابد.
    سخنگو: نقش مدیران در نظام اطلاعاتی سازمان با پخش اطلاعات خاتمه نمی یابد، بلکه آن ها باید پاره ای از اطلاعات را به افراد یا گروه هایی در خارج از سازمان نیز منتقل کنند. در نقش سخنگو، مدیران، با بیانات رسمی به صورت ایراد سخنرانی، ارائه گزارش یا آگهی از طریق رسانه ها به دیگران اطلاع رسانی می کنند. در این نقش، وقتی که مدیری مطلبی بیان می کند به منزله آن است که سازمان آن را می گوید (علاقه بند،۱۳۸۵).
    ۲-۷-۱-۳- نقش های تصمیمی مدیران
    سازمان هنگامی که چیزی تولید می کند -خدمت یا محصول- کار اصلی خود را انجام می دهد. لازمه مهم کار اصلی سازمان، تصمیم گیری است. مدیران در نقش های تصمیمی، سازمان خود را به نحوی از انحا به کار و عمل متعهد می سازند.
    کارآفرین: مدیران در این نقش به اجرای طرح ها و ابتکارات می پردازند، یا تغییرات مورد نیاز را تشخیص می دهند. در ارتباط با بهسازی امور و عملیات سازمانی اندیشه های تازه ارائه می دهند، تصمیماتی می گیرند، و به زیردستان فرصت می دهند که درباره تغییرات اظهار نظر کنند.
    مهارگر آشفتگی: در این نقش، مدیران به حل مسایل، مشکلات، تضادها و تعارض های میان واحدها و کارکنان سازمان پرداخته، اقدامات اصلاحی لازم را به عمل می آورند. در واقع، آنان به عنوان مهارگر آشفتگی ها و بحران های داخلی و خارجی سازمان، و متصدی برقراری آرامش و اصلاح امور عمل می کنند.
    تخصیص گر منابع: مدیران مسئول تصمیم گیری برای تقسیم و توزیع منابع واحدهای سازمانی هستند. آنان به طور مستمر باید درباره چگونگی توزیع منابع مالی، انسانی، مادی و زمان تصمیم گیری کنند.
    مذاکره گر: در این نقش که با نقش قبلی تنگاتنگ مرتبط است، مدیران به عنوان نماینده سازمان خود، با مشتریان یا ارباب رجوع، عرضه کنندگان مواد و خدمات مورد نیاز سازمان، اتحادیه های مرتبط با کارکنان سازمان، یا دولت و مقامات دولتی طرف مذاکره و گفت و گو قرار می گیرند(علاقه بند،۱۳۸۵).
    توضیح مدیریت بر حسب نقش های مدیران، به ویژه از این لحاظ اهمیت دارد که توجه را به محیط کار مدیریت جلب می کند. کار مدیر در محیطی متلاطم و نامطمئن انجام می گیرد. به نظر مینتزبرگ، رویدادها و موقعیت های واقعی سازمان ها فقط تا حدی قابل پیش بینی و کنترل است و مدیر غالباً هنگام وقوع، با آن ها سر و کار پیدا می کند. مدیران نه وقت دارند و نه تمایل دارند که به تفکر و باریک اندیشی بپردازند. آن ها، بیش از هر چیز باید به عنوان افرادی اهل عمل، بتوانند از عهده یک سلسله رویدادها و چالش های شگفت و غافل گیرانه برآیند.
    به این ترتیب، مفهوم مینتزبرگ از کار مدیر، یادآور این نکته مهم است که تعریف مدیریت به عنوان مجموعه ای از کارکردهای برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل، تا اندازه ای شکل آرمانی شده ای از آنچه مدیران سعی می کنند انجام دهند، به شمار می رود. در واقع، محیط فعالیت مدیران به طور مستمر در حال دگرگونی است. گر چه آن ها می کوشند از رویه های عقلانی و منظم در کار خود پیروی کنند، ولی غالباً در انجام کار خود با رویدادهای غیر مترقبه و موانع ناطلبیده، رو به رو می گردند(سید جوادین،۱۳۸۲).
    ۲-۷-۲- سیر تطور مدیریت فراملیتی و جهانی
    گرچه تجارب میان ملل مختلف از قدمت طولانی برخوردار است، تجارت و مدیریت فراملیتی و جهانی به شکل جدید آن پس از جنگ جهانی دوم شروع به رشد کرده و در دهه های اخیر، لزوم اتخاذ سیاست های راهبردی جهانی در این زمینه بیشتر احساس شد. سازمان های فراملیتی و جهانی در روند تکاملی خود مراحلی گوناگون را پشت سر گذاشته اند. برای آشنایی با سیر تکاملی این سازمان ها، لازم است به دیدگاه هایی که در این زمینه وجود دارد اشاره شود.
    در مورد سیر تطور سازمان های فراملیتی و جهانی، دیدگاه های گوناگونی وجود دارد. در بین شرکت هایی که قلمرو فعالیت آن ها گسترش یافته و از درون مرزی به برون مرزی و فرامرزی رسیده است، چهار نوع طرز تفکر و جهان بینی قابل تشخیص است که عبارتند از خود محوری، چند محوری، منطقه محوری و جهان محوری.
    خود محوری[۱۰۵]: در جهان بینی مبتنی بر خود محوری جهت گیری ها از جانب کشور مبدأ صورت می گیرد. در این نوع طرز تفکر که با نگرش برتری نژادی شباهت زیادی دارد، نوعی اعتقاد به برتری ذاتی افراد، سیستم ها و روش های کاری کشور مبدأ وجود دارد. با احراز مشاغل کلیدی از شهروندان کشور مبدأ استفاده می شود، حقوق و مزایای آنان از حقوق و دریافتی افراد بومی بالاتر است و بر اذهان افراد بومی چنین باوری حاکم است که کارکنان کشور مبدأ باهوشتر، تواناتر و قابل اتکاءترند(لیپ وکلارک[۱۰۶]،۲۰۰۳؛ زاهدی،۱۳۷۹).
    چند محوری[۱۰۷]: در این نوع جهان بینی، تفاوت های فرهنگی مطرح می شود و چون چنین باوری وجود دارد که درک و فهم خارجی ها کار بسیاری مشکل است، سعی می شود که اصولاً درگیری هر چه کمتری با خارجی ها پیش آید. در این مورد، تقریباً مشاغل کلیدی بوسیله مدیران بومی و در کشورهای میزبان، احراز می شود و آنان نیز همکاران خود را از افراد محلی انتخاب می کنند. گرایش اصلی مدیران مرکزی (در کشور مبدأ) این است که “بگذارید رومی ها کار را به طریق خودشان انجام دهد وتا جایی که مدیران خارجی ما به کسب منفعت مشغولند بهتر است که ما در سایه و در کنار باقی بمانیم.” به این ترتیب، سازمان مرکزی به صورت هولدیدنگ کمپانی[۱۰۸] (شرکتی که مالک سهام شرکت دیگر است و در اداره امور شرکت دوم نقش ندارد.)عمل می کند و دخالتی در اداره امور داخلی شعب خود در خارج اعمال نمی نماید(زاهدی،۱۳۷۹).
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    منطقه محوری[۱۰۹]: در این مرحله، جهت گیری منطقه ای آغاز می شود. شرکت ها، سیاست های پرسنلی خود را بر مبنای امکانات و واقعیت های منطقه ای تنظیم می کنند و مدیران خود را بر این اساس استخدام کرده، آموزش می دهند و ارزیابی می کنند. با اتخاذ سیاست های منطقه ای، امکان شناخت و پیش بینی اوضاع منطقه بیشتر می شود.
    جهان محوری[۱۱۰]: این جهان بینی بر نگرشی سیستمی استوار است. واحدهای مرکزی و شعب شرکت، همدیگر را به منزله اجزاء متشکله یک سیستم زنده جهانی قلمداد می کنند که هیچ یک از دیگری برتر نیست. هر نظر خوب و مناسبی که از هر جا مطرح شود در کل مجموعه مطرح می گردد و هدف نهایی این است که تخصیص منابع و اجرای امور به بهترین شکل صورت پذیرد(لیپ و کلارک،۲۰۰۳).
    ۲-۷-۳- فرایند مدیریت تنوع فرهنگی
    گروه هایی که از تنوع فرهنگی برخوردارند در برخی از موارد بهره وری بالایی دارند و در مواردی نیز از گروه های متجانس عقب می مانند. مدیران آگاه، با علم به این موقعیت ها باید بکوشند از منبع تنوع در جای خویش، به طور مناسبی بهره گیرند. برای به حداقل رساندن ضررهای ناشی از فرایند کار گروه های چند فرهنگی اصول زیر برقرار است:.
    – انتخاب بر مبنای وظیفه. در انتخاب اعضای گروه ها، به جای توجه به نژاد و ملیت و قومیت افراد، باید به لیاقت و شایستگی آنان توجه شود. برای به حداکثر رساندن اثربخشی گروهی، اعضا را باید به گونه ای انتخاب کرد که از نظر سطح توانمندی، هماهنگ و متجانس باشند تا برقراری ارتباط بین آن ها تسهیل شود و از نظر طرز تلقی و نحوه نگرش، غیر متجانس باشند تا از این طریق، امکان ارائه راه حل های متنوع تری فراهم آید.
    – شناسایی تفاوت ها. گروه ها نباید تفاوت های فرهنگی را نادیده گرفته و یا سعی در به حداقل رساندن آن ها نمایند. بسیاری از موانعی که در ارتباطات میان – فرهنگی پیش می آید ناشی از نادیده گرفتن تفاوت های فرهنگی است. باید روحیه ای در سازمان به وجود آورد که کارکردن با تنوع فرهنگی یک وظیفه بلند مدت قلمداد شود نه صرفاً یک پاسخ موقت و حساب نشده و نیز چنین نگرشی در سازمان تقویت شود که چنانچه با تنوع موجود به درستی برخورد شود، سازمان بهتر می تواند در وضعیت رقابتی قرار گیرد و در اغلب موارد بهتر می تواند به نیازهای مشتریانش پاسخ گوید. ارتباطات میان – فرهنگی از طریق فهم تفاوت های فرهنگی آسان تر می شود و مدیرانی که در این زمینه ها آموزش دیده باشند در مواجه با تفاوت های فرهنگی از دیگران موفق تر خواهند بود(شنایدر و بارسو[۱۱۱]، ۱۳۸۲).
    – آرمان یا هدف غایی. اعضای تیم های چندفرهنگی در مورد توافق نسبت به هدف ها معمولاً بیشتر از اعضای گروه های متجانس با مشکل مواجه می شوند. رهبران چنین گروه هایی باید ابتدا یک هدف غایی و آرمان مشخص برای مراحل آغازین تشکیل گروه در نظر گیرند، هدفی که فراتر از تفاوت های فردی باشد و به اندازه کافی کلی و جامع باشد و جهات اصلی کار را برای گروه مشخص سازند. با اتخاذ چنین تمهیدی میزان تعصبات کاهش یافته و همکاری و همبستگی گروه افزایش می یابد(زاهدی، ۱۳۷۹).
    – قدرت مساوی. هرگاه کلیه اعضای گروه در کارها مشارکت داشته باشند، امکان این که نظریات بیشتر و بهتری عاید شود افزایش می یابد. سلطه فرهنگی، یعنی اعمال قدرت نامتناسب یک دسته از افراد بر سایرین، سبب افت بهره وری شده و از مشارکت گروه تحت سلطه می کاهد و اشتیاق مشارکت را سرکوب می سازد. نکته ای که در مدیریت گروه های چند فرهنگی بسیار مهم است نحوه توزیع قدرت بین اعضای چنین گروه هایی است. در گروه های متنوع و بین المللی، رهبران باید مراقب باشند که قدرت اضافی به اعضای کشور میزبان، اعضای کشور مبدأ، اعضای یک ملیت خاص یا یک فرهنگ مشخص و یا افرادی که با خود رهبران هم فکر و هم عقیده اند اعطا نشود و قدرت بر مبنای توان هر عضو در اجرای وظیفه و نقشی که در تحقق هدف های تعیین شده می نماید توزیع گردد. به عبارت دیگر ملاک تقسیم قدرت قدرت، توانایی و شایستگی فردی است نه منزلت خاص افراد به اعتبار وابستگی های ملی، قومی، جناحی و غیره (زاهدی،۱۳۷۹).
    – احترام متقابل. در گروه های چند فرهنگی باید بین اعضا احترام متقابل برقرار باشد و هیچ یک خود را برتر از دیگری نپندارد. تعصبات بی مبنا که بر اساس آن انسان خود را از دیگران برتر تصور کند و خود محوری قومی و فرهنگی که بر اساس آن، افراد یک فرهنگ یا ملیت خاصی چنین تصور کنند که خود در مرکز قرار داشته و دیگران با فواصلی از مرکز و در اطراف آنان قرار گرفته اند، تصوراتی واهی بیش نیستند و فاصله موجود بین اعضای گروه های چند فرهنگی را افزایش می دهند. با انتخاب افراد شایسته و ذی صلاح به وسیله مدیران هر گروه، می توان زمینه احترام متقابل را فراهم کرد. توانمندی ها و شایستگی های افراد در خنثی شدن تعصبات بی مورد و قضاوت های ذهنی تأثیر می گذارد و آن ها را به حداقل می رساند.
    – ضرورت ارائه بازخور. در گروه های چند فرهنگی، نیل به توافق تصمیم خوب یا بد دشوارتر از گروه های متجانس است. در گروه های متجانس به دلیل زمینه های فرهنگی همانند و ارزش های مشابه، معیارهای قضاوت با دشواری کمتری نسبت به گروه های چند فرهنگی مشخص می شود. در چنین مواردی مدیران لازم است که جهت افزایش اثربخشی کار گروهی، از همان ابتدای کار، نسبت به فرایند عمل و نوع ستاده ها، بازخور مثبت ارائه دهند تا چنانچه اشکالی وجود داشته باشد به موقع نسبت به رفع آن اقدام شود. اعضای تیم با توجه به بازخورهای دریافتی، به نقش و سهم هر یک از اعضا در رفع انحرافات و اصلاح مسیر آگاهی یافته و با تلاش جمعی در جهت تحقق هدف ها گام بر می دارند(زاهدی،۱۳۷۹).
    – آموزش تنوع. اداره مؤثر گروه های چند فرهنگی باعث می شود که مشکلات و موضوعات مطروحه از زوایای مختلفی مورد بحث قرار گیرند و نتایج مناسبتری را عاید کل گروه سازند. برای اداره مؤثر این گروه ها اخیراً دوره های آموزشی خاصی با عنوان آموزش تنوع در سازمان های فراملیتی و جهانی متداول شده است. طی این دوره ها به افراد آموزش داده می شود که برای افراد از فرهنگ های دیگر احترام قائل شوند، تفاوت های فرهنگی را مورد شناسایی قرار دهند و این تفاوت ها را بپذیرند. بعلاوه ارزش و اهمیت این تفاوت ها را تشخیص دهند. در این دوره ها به شرکت کنندگان آموزش داده می شود تا خود را بشناسند و از تعصبات و پیشداوری های افرادی که از نژاد، قومیت، گروه سنی، جنسیت، شرایط ظاهری و وضعیت فیزیکی خاصی برخوردارند آگاه شوند و نحوه غلبه بر پیشداوری های خود را بیاموزند (فیزی،۱۳۸۴).
    با توجه به آن چه گفته شد، با مدیریت مؤثر تیم های چند فرهنگی می توان از ظرفیت ها و امکانات موجود در آن ها به عنوان یک فرصت و نه تهدید، استفاده کرد. نحوه اداره گروه های چند فرهنگی در تبدیل تهدیدها به فرصت ها نقش مؤثری دارد. مدیران در چنین گروه هایی باید بتوانند با تأکیدات بجا و بموقع بر اهمیت خلاقیت، همبستگی، توافق و اجماع، بدیل های متنوع و نظریات و دیدگاه های گوناگون، با توجه به شرایط و مقتضیات کارها و فعالیت های مورد نظر از فرصت های در دسترس بالاترین استفاده را بنمایند. مدیران نباید اجازه دهند که تنوع و تفاوت های موجود مانعی برای ابراز نظرها و دیدگاه های گوناگون شود و افراد به جای کار گروهی مؤثر به طور انفرادی به فعالیت بپردازند و واحد خود را به واحدی غیرکارا و غیر اثر بخش بدل سازند. در چنین حالتی مدیران شاهد افت بهره وری و تضعیف روحیه کار دسته جمعی در سازمان خواهند شد.
    مدیریت تنوع فرهنگی، در حوزه خرد یا کلان، متشکل از فعالیت هایی منظم است که آن را در قالب مراحل این فرایند می توان تعریف کرد. این مراحل عبارتند از:
    ۱- شناخت وضعیت موجود
    ۲- شناخت وضعیت مطلوب
    ۳- شناسایی راه حل های اصلی و جایگزین
    ۴- گزینش بهترین راه حل ها
    ۶- اجرا
    ۷- نظارت
    ۸- ارزیابی
    نکته مهم این است که این فرایند، یک فرایند چرخشی است، یعنی نتایج ارزشیابی، زمینه ای برای اجرای دور جدید فعالیت ها است که خود این چرخه را مجدداً طی می کند. البته گاه از این مراحل، در قالب سه مرحله عمده برنامه ریزی (شامل فعالیت های ۱ الی ۵)، اجرا(فعالیت۶) و ارزیابی (فعالیت۷ و ۸) یاد می شود(حاجی ده آبادی،۱۳۸۳).
    شکل (۲-۱) فرایند مدیریت تنوع فرهنگی(حاجی ده آبادی،۱۳۸۳، ص ۸۱).
    ۲-۷-۳-۱- شناخت وضعیت موجود
    هرگونه فعالیت و برنامه ریزی باید مبتنی بر شناخت تحلیلی، عمیق، دقیق و همه جانبه از وضعیت موجود باشد. به هر میزان وضعیت موجود بیشتر و بهتر شناخته شود، امکان طراحی و اجرای مطلوب برنامه ها و فعالیت های مناسب بیشتر خواهد بود(نیلی پور،۱۳۸۷).
    در شناخت وضعیت موجود، مؤلفه های مهمی باید مد نظر قرار گیرد که اهم آن ها بدین شرح است:
    – مخاطب شناسی
    مخاطبین مدیریت ، “انسان” هستند. شناخت انسان ها، در واقع، شناخت روحیات، نیازها، قابلیت ها، توانایی ها و ویژگی های آنان است. در واقع شناخت مخاطبان، تطبیق مباحث انسان شناسی و روان شناسی بر آنان و یافتن دقیق ویژگی های، نیازها، توانایی ها، روحیات و استعدادهای ایشان است تا از این منظر:
    اولاً، برنامه ها متناسب با این ویژگی ها طراحی شود،
    ثانیاً، از آنجا که مدیریت، اجرای کار توسط دیگران است و با عنایت به اصل مهم مشارکت، استفاده از مخاطبین در اجرای برنامه ها امکان پذیر گردد.
    در واقع، مخاطب شناسی یافتن پاسخی برای پرسش مهم ’برای چه کسانی به اجرا در می آید؟‘ در برنامه ریزی ها است (حاجی ده آبادی،۱۳۸۳).
    یک برنامه ، هنگامی می تواند مؤثر و موفق عمل نماید که بر اساس توانایی ها و نیازهای مخاطبین در حال و آینده تدوین شده باشد و این کار ممکن نیست، مگر آن که طراحان برنامه ها اطلاعات مناسب و کاملی از توانایی ها جسمی، روحی، سنی و روانی مخاطبین خود داشته باشند و از این اطلاعات در هر قسمت از برنامه طراحی شده، به وضوح استفاده نمایند.
    – موقعیت شناسی
    دومین گام در فرایند طراحی برنامه ها آگاهی در باره مکان و موقعیتی است که برنامه در آن اجرا خواهد شد. به بیان دیگر، موقعیت شناسی، یافتن پاسخی برای دومین پرسش مهم است: ’برنامه در چه موقعیتی به اجرا در می آید؟‘ (نیلی پور، ۱۳۸۷).
    موقعیت شناسی علاوه بر شناخت جغرافیایی، جامعه شناسی و فرهنگ شناسی آن موقعیت را نیز شامل میشود. از این رو شناخت شخصیت ها، اماکن، آداب ورسوم و فرهنگ نیز از جمله مؤلفه های موقعیت شناسی است.
    – امکانات
    از آنجا که اجرای برنامه ها و فعالیت های فرهنگی بدون ابزارها و امکانات غیر ممکن است، بر یک مدیر است که در وهله نخست، امکانات و منابع مادی موجود را نیز به خوبی برآورد نماید تا از کاستی ها مطلع گشته و از این امکانات نیز به نحو مطلوبی استفاده نماید.
    – شناخت مشکلات و موانع
    در مسیر شناخت وضعیت موجود، شناخت مشکلات و موانع نیز ضروری است. منظور از مشکلات، دشواری ها و عوامل مخل یا مزاحم فراروی فعالیت ها است که به نوعی بازگشت به موارد قبلی دارد. یعنی لازمه شناخت مخاطبان، جریانات و شناسایی مشکلات و تنگناهای فراروی کار نیز می باشد. اما به لحاظ اهمیت آن، نگاه ویژه ای را می طلبد(حاجی ده آبادی،۱۳۸۳).
    ۲-۷-۳-۲- شناخت وضعیت مطلوب
    دومین مرحله در فرایند مدیریت تنوع فرهنگی، شناخت کامل وضعیت مطلوب است. مراد از وضعیت مطلوب، در واقع همان هدف ها و مقاصد فرهنگی است. یعنی می خواهیم به کجا و به چه چیزی برسیم؟
    برای این کار، مدیریت تنوع فرهنگی باید اهداف خویش را بشناسد. این اهداف معمولاً در دو دسته اهداف کلی و جزئی قرار می گیرند.
    در ترسیم هدف ها باید توجه داشته داشت که:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی احکام و مصادیق نفقه در فقه اسلامی- قسمت ۵ ...

    منابع فقهی
    همچنان که در قبل راجع به نفقه زن و مبنای فقهی آن، به آیات قرآن کریم و روایاتی از معصومین (ع) اشاره کردیم که برخی از آنها در مورد نفقه نزدیکان نیز صادق است. با این، حال چون فقهای امامیه برای وجوب نفقه به قرآن و روایات و حتی اجماع استدلال می‌کنند، در اینجا تلاش می‌شود، برخی از این آیات و روایات را یادآوری نماییم. آیات و احادیثی که بعضی از آنها صراحت بیشتری در مورد نفقه اقارب دارند و برخی به طور ضمنی و حتی بعضی معنای صدقه و ثواب برای پرداخت نفقه خویشان، از آنها به ذهن می‌رسد.
    در مورد آیات قرآن مجید، برای نمونه می‌توان به قسمتی از آیه ۲۳۳ سوره بقره اشاره نمود. خداوند در این آیه می‌فرماید: … لاتضار والده بولدها و لا مولودله بولده و علی‌الوارث مثل ذلک … (یعنی نباید مادر در نگهداری فرزند به زیان افتد و نه پدر بیش از متعارف برای کودک متضرر شود و اگر کودک را پدر نبود، وارث باید در نگاهداری او به متعارف قیام کنند). بدین ترتیب، از ظاهر این قسمت از آیه، با توجه به بخش قبلی آن که در مورد شیر دادن مادر به فرزند است و تکلیف پدر فرزند برای تأمین خوراک و پوشاک مادر به جهت شیر دادن فرزند تا دوسال تمام، می‌بینیم که در حد وسع و توان حضانت و نگهداری کودک که مستلزم هزینه و وقت و غیره است، با پدر و مادر است و حتی اگر طفل فاقد پدر باشد، ورثه او باید در نگهداری کودک در حد عرف اقدام نمایند.
    آیه دیگری که ظاهراً به انفاق در راه خدا و ثواب اخروی آن اشاره دارد و از آن به طور ضمنی نفقه و اولویت نفقه پدر ومادر و خویشان نیز استنباط می‌شود، آیه ۲۱۵ سوره بقره است. در این آیه می‌خوانیم: یسئلونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللوالدین والا قربین و الیتامی والمساکین وابن‌السبیل و ما تفعلو من خیر فان‌الله به علیم (یعنی، ای پیامبر از تو می‌پرسند که در راه خدا چه انفاق کنیم، بگو از مال خود انفاق کنید، در باره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و رهگذران رواست و هر نیکی که به جا آورید، خدا بر آن آگاه است.)
    روایات فراوانی نیز در کتاب‌های فقهی و روایی در مورد خرجی و نفقه اقارب آمده است که دو مورد آنها را انتخاب کرده‌ایم و در اینجا یاد‌آوری می‌کنیم: حدیث نخست که در فصل گذشته نیز از آن اسم برده شد و دلالت بر وجوب نفقه خانواده و زن می‌کند، حدیثی است از امام صادق (ع)، که از پیغمبر اسلام (ص) نقل می‌کنند. حضرت در این روایت می‌فرمایند: ملعون ملعون من ضیع من یعول (ملعون و مورد نفرین است کسی که هزینه زندگی وحقوق خانواده‌ و عائله خود را ضایع کند.) و یا از کلمات قصار حضرت رسول‌ (ص) است که فرموده‌اند: اول مایوضع فی میزان‌العبد نفقه علی اهله . (نخستین چیزی که در ترازوی بنده می‌گذارند، خرجی است که برای کسان خود کرده است.)
    علاوه بر این، در کتب فقهی گفته شده، پرداخت نفقه پدر و مادر اجماعی است و علاوه بر اجماع اخبار بسیاری نیز بر آن دلالت می‌کند. البته در واجب بودن پرداخت نفقه پدران پدر و مادر و مادران ایشان، برخی تردید نموده ولی در عین حال، اظهر را وجوب دانسته‌اند .
    منابع حقوقی
    منابع حقوقی نفقه اقارب، عمدتاً در جلد دوم کتاب قانون مدنی و کتاب نهم آن در خانواده، یعنی از ماده ۱۱۹۶ق.م. به بعد درج شده است. در این ماده می‌خوانیم: در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمودی اعم از صعودی یا نزولی ملزم به انفاق یکدیگرند. – در اینجا مناسب است به چند نکته توجه داشته باشیم، نخست اینکه، فقط اقارب نسبی (آنهم در خط عمودی) ملزم به انفاق یکدیگر می‌باشند. بنابراین، همان‌گونه که در نظریه مشورتی اداره حقوقی دادگستری مشهود است ، همسر پدر جزء اقارب نسبی نبوده و مستحق مطالبه نفقه نیست. دوم – تنها اقارب نسبی در خط عمودی، یعنی کسانی که شخص از آنها متولد شده (عمودی صعودی) و یا افرادی که آنان از شخص متولد شده‌اند (عمودی نزولی)، موظف می‌باشند، نفقه همدیگر را بپردازند.
    به نفقه زن در قبل پرداخته شد. یعنی، به قول قانون مدنی: فصل هشتم از باب اول از کتاب هفتم، (ماده ۱۱۹۵ق.م.) و در آن بخش موادی از قانون مدنی را که در این کتاب (خانواده) آمده و مربوط به نفقه زن بود، بررسی کردیم. بنابراین، در این گفتار به آن مواد اشاره‌ای نخواهیم کرد، مگر آنکه به نحوی ارتباط با نفقه اقارب داشته باشد.
    در مواد ۱۱۹۷ و ۱۱۹۸ق.م. به ترتیب به شرایط نفقه گیرنده و نفقه دهنده پرداخته شده است بدین ترتیب، در اینجا با گذر از این دو ماده به ماده ۱۱۹۹ق.م می‌رسیم که بخش عمده و مبتلابه نفقه اقارب را، این ماده به خود اختصاص داده. در این ماده آمده است: نفقه اولاد بر عهده پدر است، پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدری است با رعایت الاقرب فالاقرب، در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم قدرت آنها، نفقه بر عهده مادر است. هرگاه مادر هم زنده و یا قادر به انفاق نباشند با رعایت الاقرب فالاقرب، به عهده اجداد و جدّات مادری و جدّات پدری واجب‌النفقه است، و اگر چند نفر از اجداد و جدّات مزبور از حیث درجه اقربیت مساوی باشند، نفقه را باید به حصه مساوی تأدیه کنند. در اینجا می‌بینیم که قانونگذار فرقی بین فرزند پسر یا دختر قائل نشده و تلاش نموده حتی‌‌الامکان نفقه فرزندان به وسیله خویشاوندان (البته با اولویت بعضی نسبت به دیگری)، تأمین شود.
    هرچند معمولاً فرزندان، آنهم در دوران کودکی و نوجوانی نیازمند نفقه پدر (و مادر) هستند. اما، گاهی چرخ روزگار، آنانی را که زمانی جامعه با دست توانا، ذهن پویا و دارائی آنان اداره می‌شد، را مستحق نفقه می‌کند و آن وقت گاهی نوبت فرزندان می‌شود که نفقه پدر و مادر خود را تأمین نمایند. ماده ۱۲۰۰ق.م. در این خصوص مقرر نموده است: نفقه ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب، به عهده اولاد و اولاد اولاد است. دراینجا نیز اولاد، چه پسر باشند و چه دختر (بدون اولویت)، مکلف می‌باشند نفقه هریک از پدر و مادر (ابوین) مستحق خود را، تأمین و پرداخت کنند. به علاوه، در صورت فوت یا فقیر بودن اولاد، اولاد اولاد، یعنی نوه، بایستی نفقه را بپردازد (با رعایت نزدیکی واولویت).
    ماده ۱۲۰۱ این قانون، راجع به عدم اولویت نفقه دهندگانی است که از حیث الزام به انفاق در درجه مساوی هستند (و حصه مساوی آنها در دو خط صعودی و نزولی است)، این ماده مقرر نموده، اقارب باید نفقه منفق‌علیه را به طور مساوی بپردازند. یعنی، اگر مستحق نفقه پدر و مادر از یک طرف و اولاد بلافصل، از سوی دیگر داشته باشد، پدر و مادر به طور مساوی بایستی خرجی مستحق نفقه را بپردازند و مادر سهمی نمی‌پردازد، چون در آن طبقه نیست. لذا، از پرداخت نفقه معاف است.
    ماده ۱۲۰۲ق.م. تقدم اقارب در خط عمودی نزولی را نسبت به اقارب در خط عمودی صعودی بیان کرده و مقرر نموده است: اگر اقارب واجب‌النفقه متعدد باشند و منفق نتواند نفقه همه آنها را بدهد، اقارب در خط عمودی نزولی، مقدم بر اقارب در خط عمودی صعودی خواهند بود. – مثل اینکه، کسی دارای پدر و فرزند است، که هر دو مستحق نفقه‌اند. اما، او قادر به پرداخت نفقه هر دو نیست. در این صورت پرداخت خرجی فرزند بر نفقه پدر، اولویت دارد.
    راجع به مادّه ۱۲۰۳ق.م. ، و ویژگی نفقه زوجه و اولویت نفقه وی بر سایر افراد واجب‌النفقه در بخش گذشته، مفصلاً بحث کردیم، همچنین به احکام مندرج در ماده ۱۲۰۵ق.م. که هم زوجه و هم اقارب را در برمی‌گیرد، صرف‌نظر از بررسی‌هایی که در بخش قبلی نمودیم، در این بخش هم مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد و در جای خود، ماده ۱۲۰۶ این قانون را در مورد نفقه آینده اقارب، تحلیل می‌نماییم.
    در ماده ۱۲ قانون حمایت خانواده (ق.ح.خ.) مصوب سال ۱۳۵۳ نیز آمده است؛ در کلیه مواردی که گواهی عدم امکان سازش صادر می‌شود، دادگاه ترتیب نگاهداری اطفال و میزان نفقه ایام و عدّه … را معیّن می‌کند و اگر قرار شود فرزندان نزد مادر یا شخص دیگری بمانند، ترتیب نگاهداری و میزان هزینه آنان را مشخص می کند. به علاوه، دادگاه مبلغی را که باید از عواید یا دارائی مرد یا زن یا هر دو برای هر فرزند استیفاء گردد تعیین و طریقه اطمینان‌بخشی برای پرداخت آن مقرر می‌کند.
    طبق تبصره ۲ ماده ۱۲ق.ح.خ.، پرداخت نفقه قانونی زوجه و اولاد بر سایر دیون مقدم است. و – این اولویت در قانون مدنی دیده نمی‌شود. زیرا، در آن (ماده ۱۲۰۶ق.م.)، تنها طلب زن بابت نفقه طلب ممتاز تلقی می‌شود و در صورت اعسار یا ورشکستگی شوهر، زن مقدم بر غرما است. بنابراین، تبصره مزبور نوعی تقدم و ویژگی برای نفقه اولاد به حساب می‌آید که حتی نسبت به نفقه سایر نزدیکان نیز امتیاز محسوب می‌شود.
    راجع به حضانت و هزینه فرزندان صغیر که پدرانشان به مقام والای شهادت رسیده و یا فوت شده باشند، قانون واگذاری حق حضانت فرزندان صغیر یا محجور به مادران آنها (مصوب ۶/۵/۱۳۶۴)، مواردی را پیش‌بینی نموده که با بحث ما ارتباط پیدا خواهد نمود. در این ماده واحده که دارای ۴ تبصره می‌باشد، آمده است: حضانت فرزندان صغیر یا محجوری که پدرانشان به مقام والای شهادت رسیده یا فوت شده باشند با مادران آنها خواهد بود و هزینه متعارف زندگی این فرزندان چنانچه از اموال خودشان باشد در اختیار ولی شرعی است و اگر از طریق بودجه دولت یا از بنیاد شهید پرداخت می‌شود در اختیار مادرانشان قرار می‌گیرد مگر آنکه دادگاه صالح در موارد ادعای عدم صلاحیت مادر حکم به عدم صلاحیت بکند. تبصره ۳ این ماده واحده مقرر نموده: حدود هزینه متعارف توسط دادگاه معیّن و به مادر یا نماینده قانونی او پرداخت خواهد شد. بدین ترتیب، دادگاه برای تعیین و صدور حکم هزینه متعارف زندگی فرزندان مزبور، ابتدا موضوع را قاعدتاً به کارشناس نفقه ارجاع و کارشناس هزینه متعارف را تعیین و اعلام خواهد نمود و سپس براساس آن، دادگاه حکم مقتضی صادر می‌کند.
    الزام خویشاوندان به انفاق
    تنها خویشاوندان عمودی ملزم به انفاق یکدیگرند، اعم از صعودی و نزولی، یعنی اولاد و ابوین و اجداد، به شرحی که ذیلاً بیان خواهد شد. اما خویشاوندان اطراف، مانند برادر، خواهر، عمو، عمه، دایی، خاله و اولاد آنها، از چنین حقی برخوردار نیستند، و این قول اتفاقی امامیه است؛ زیرا در این زمینه روایات بسیاری از طرق اهل بیت(ع) وارد شده است.[۷۶]
    البته انفاق به خویشاوندان اطراف، به ویژه برادر و خواهر از باب صله رحم، امری است پسندیده و مورد سفارش بزرگان دین ولی همانند انفاق خویشان در خط عمودی امری الزامی نیست بلکه امری است مستحب.[۷۷]
    نفقه اولاد
    نفقه اولاد بر عهده پدر است، پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به عهده اجداد پدری است با رعایت الاقرب فالاقرب. در صورت نبودن پدر یا اجداد پدری و یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است. هر گاه مادر هم زنده و یا قادر به انفاق نباشد، با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب النفقه است. و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور از حیث درجه اقربیت، مساوی باشند، نفقه را باید به حصه متساوی تأدیه کنند. (ماده ۱۱۹۹ق.م).
    با توجه به ماده فوق، مطالب ذیل از آن استفاده می‌شود:
    الف: نفقه اولاد بر عهده پدر است: مقصود از اولاد در ماده فوق کسانی هستند که از شخص بلاواسطه متولد شده‌اند خواه ذکور باشند یا اناث. البته همان گونه که در فصل بعد متذکر می‌شویم، شرط لزوم انفاق فقر منفق علیه است، لذا اگر اولاد هر چند صغیر باشد از خود مالی داشته باشد بر منفق لازم نیست که نفقه‌اش را بپردازد، لذا بر ولی یا وصی یا قیم است که از مال صغیر، خرجش را تأمین نمایند.
    ب: در نبودن پدر یا عدم قدرت او، نفقه بر عهده اجداد پدری است. مقصود از اینکه اجداد موظف به پرداخت نفقه‌اند این نیست که همه به نحو مساوی می‌باشند، بلکه الاقرب فالاقرب هر کدام که نزدیکتر به فرزند است بر او لازم است بپردازد.
    ج: در نبودن پدر و اجداد پدری یا عدم قدرت آنان، نفقه به عهده مادر است.
    د: در نبودن مادر یا عدم قدرت او، به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری می‌باشد. البته در اینجا نیز الاقرب فالاقرب مراعات می‌شود و در صورت تساوی رتبه بالسویه می‌پردازند.
    نفقه ابوین و اجداد
    نفقه ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اولاد و اولادِ اولاد است (ماده ۱۲۰۰ق.م). مقصود از ابوین در ماده فوق پدر و مادر است. و اولاد هم اعم از پسر و دختر است و مقصود از الاقرب فالاقرب این است که تا فرزندان بلاواسطه هستند و توان انفاق نسبت به پدر و مادر را دارند، نوبت به اولادِ اولاد نمی‌رسد، ولی اگر اولاد فوت نماید و یا قادر بر انفاق پدر و مادرش نباشد بر اولادِ اولاد است که نفقه جد و جده‌اش را بپردازد.
    با مراجعه به کتب فقهی[۷۸] نظر فقها این است که پدر و مادر و اولاد نسبت به منفق از نسبت مساوی برخوردارند، لذا حکم واحد دارند. بنابراین اگر منفق مقدار غذا و طعام که دارد برای پدر و مادر و اولاد کافی نیست، باید قرعه بزند، به نام هر که افتاد به او بپردازد، پدر و مادر یا اولاد.
    و یا اگر ممکن است بینشان به طور تساوی تقسیم نماید هر چند که آنها را کفاف ندهد. بنابراین ماده ۱۲۰۲ مطابق با نظر فقهای امامیه نیست، زیرا طبق نظر فقها اولاد و ابوین متساوی‌اند و تقدم اولاد بر ابوین وجهی ندارد.
    ترتیب در انفاق
    در صورت بودن زوجه و یک یا چند نفر واجب النفقه دیگر، زوجه مقدم بر سایرین خواهد بود (ماده ۱۲۰۳ ق.م).
    قبل از هر کس انسان ملزم به انفاق به نفس خود می‌باشد و سپس الزام به انفاق زوجه و سپس اقارب دارد. بنابراین اگر کسی تنها به مقدار نفقه یک نفر را داراست، خود بر همه مقدم است و اگر بیش از مخارج نفس خود دارد، زوجه بر دیگران مقدم است و اگر بیش از مقدار مخارج خود و زوجه دارد، اولاد و ابوین در یک طبقه قرار دارند و سپس اولادِ اولاد و اجداد در طبقه‌ بعدی قرار می‌گیرند (جواهر الکلام، ج۳۱، ص ۳۶۵).
    مراجعه به محکمه برای دریافت نفقه
    همان گونه که در اول مبحث متذکر شدیم، مسئله انفاق یک مسئله اخلاقی نیست که هیچ پشتوانه قانونی نداشته باشد بلکه از قوانین آمره و الزامی است، به طوری که اگر منفق در پرداخت نفقه کوتاهی نماید، منفق علیه حق مراجعه به محکمه را داشته و حاکم، منفق را الزام به انفاق خواهد کرد.[۷۹] چنانچه در ماده ۱۲۰۵ ق.م. می‌گوید: «واجب النفقه اعم از زوجه و اقارب، می‌تواند برای مطالبه نفقه خود به محکمه رجوع کند».
    نفقه زوجه بر عهده زوج دین است نه نفقه اقارب
    زوجه در هر حال می‌تواند برای نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوی نماید و طلب او از بابت نفقه مزبور طلب ممتاز بوده و در صورت افلاس یا ورشکستگی شوهر، زن مقدم بر غرما خواهد بود ولی اقارب فقط نسبت به آتیه می‌توانند مطالبه نفقه نمایند.(ماده ۱۲۰۶ ق.م).
    از ماده فوق چند مطلب استفاده می‌شود:
    الف: هر گاه زوج مدتی نفقه زوجه را نپردازد، زوجه می‌تواند به دادگاه مراجعه کرده، هم نفقه گذشته را طلب کند و هم الزام زوج را نسبت به ادای نفقه آینده بخواهد یعنی زوجه مالک نفقه خود می‌باشد و در صورت نپرداختن زوج، در ذمه او دین خواهد بود.[۸۰]
    ب: اگر زوج مفلس یا ورشکسته شود دینی که زوجه بر ذمه زوج دارد، غیر از دین غرماست، یعنی زوجه همسطح با طلبکاران دیگر نیست که به نسبت مال مدیون و طلبی که دارد، سهمی از آن را بردارد، بلکه قبل از تقسیم اموال زوج مفلس و ورشکسته بین غرما، باید طلبکاری زوجه را به نحو تمام و کمال بپردازند.
    ج: اقارب در این مسئله مثل زوجه نیستند لذا اگر فرزندی مدتی خرج پدر و مادر را نداد، ابوین نمی‌توانند در محکمه مطالبه نفقات گذشته را نماینده کلیه می‌توانند الزام فرزند را به انفاق در زمان آینده از حاکم مطالبه کنند.[۸۱]
    اجزاء نفقه نزدیکان
    مسکن
    در بحث راجع به مفهوم نفقه نزدیکان گفتیم که قانون مدنی در ماده ۱۲۰۴ مقرر نموده: نفقه اقارب عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث‌البیت به قدر رفع حاجت با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق. بنابراین، اولین مصداق نفقه اقارب که مهم‌ترین و پرهزینه‌ترین نیاز و اجزاء نفقه هم محسوب می‌شود، مسکن است. قبل از پرداختن به این جزء از نفقه خویشان، مناسبت دارد، مقایسه‌ای اجمالی بین نفقه زن و نزدیکان داشته باشیم. با قیاس تعریف نفقه اقارب با تعریف مربوط به نفقه زن، تا حدود زیادی، به تفاوت‌های فی‌مابین این دو نوع نفقه، آشنا می‌شویم. اینک ماده ۱۲۰۴ق.م. درخصوص نفقه اقارب را با ماده۱۱۰۷ق.م. در برابر یکدیگر قرار می‌دهیم. به نص ماده ۱۲۰۴ق.م. آگاه شدیم و برای یاد‌آوری می‌گوییم، ماده ۱۱۰۷ق.م. مقرر کرده است: نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینه‌های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض – بدین ترتیب، به وسعت دامنه نفقه زن نسبت به نفقه خویشاوندان پی می‌بریم و به چند اختلاف عمده در ارکان این دو نوع نفقه آشنا می‌شویم. نخست اینکه، در نفقه زن، همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن وجود دارد. ولی نفقه اقارب، محدود و به قدر رفع حاجت است. دوم اینکه، در نفقه زوجه هزینه‌های درمانی و بهداشتی صراحتاً ذکر شده، حال آنکه، در مورد خویشان، حداکثر با تفسیر موسع به نفع نزدیکان، شاید بتوانیم این هزینه‌ها را جزء نفقه اقارب بیاوریم. سوم آنکه، در نفقه زن، خادم (در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض)، پیش‌بینی شده، در صورتی که در نفقه خویشان، چنین جزئی از نفقه دیده نمی‌شود. چهارم اینکه، نفقه اقارب با درنظر گرفتن استطاعت انفاق‌کننده است. اما، در نفقه زن، وضعیت گیرنده نفقه یعنی زن ملاک عمل قرار دارد. البته اختلاف این دو نوع نفقه، محدود به موارد یادشده نیست. و با مراجعه به مواد دیگر قانون مدنی، اختلافات دیگری نیز می‌توان یافت. در هرحال، موارد احصاء شده و نمونه در هر دو قسم، یکی است که مورد نخست آن، اینک مورد بحث ما است.
    به مسائلی که راجع به مسکن زن به عنوان نخستین جزء از موارد نفقه، در بحث مربوطه، پرداختیم، عمدتاً برای مسکن و سرپناه اقارب نیز مطرح است. مثل اینکه مسکن و اموالی که با بهره گرفتن از آنها، مال همچنان مدت‌های زیادی باقی می‌ماند، نفقه دادن، به معنای تملیک نیست و نفقه گیرنده، فقط حق استفاده از آن را دارد یا هیچ ضرورتی ندارد که مسکن ملک منفق باشد. بلکه، نفقه‌دهنده می‌تواند آن را اجاره کند و یا به نحو دیگری، تنها در حد رفع نیاز اقارب و ملائت و توانایی خود منزل را تهیه و در اختیار آنان قرار دهد. بنابراین، اقارب، نمی‌توانند نفقه‌دهنده را به پرداخت مبلغی پول بابت مسکن مجبور نمایند. یعنی شیوه انتخاب تأمین نفقه از جمله مسکن را منفق تعیین می‌کند، نه خویشان. زیرا، معمولاً نفقه دهنده تأمین هزینه خود، همسر و فرزند را هم به عهده دارد و قانوناً این افراد، بر اقارب دیگر تقدم دارند. بدین ترتیب، وقتی منفق، تکلیف به تأمین مسکن سایر نزدیکان هم دارد و اگر بعد از پرداخت هزینه افراد مزبور، قادر باشد نفقه خویشان دیگر خود را هم به مقدار احتیاج آنان رفع نماید باید شیوه انتخاب را خود تعیین کند، وانگهی، هرگاه این توان را به طور کامل ندارد، یعنی نمی‌تواند همه نیازهای آنان را برآورده کند، به هر مقداری که پس از وضع نفقه خود، زن و فرزندانش، باقی می‌ماند، باید به اقارب و دیگر خویشان مستحق بدهد. (مستنبط از مواد ۱۲۰۲ و ۱۲۰۳ق.م.) به علاوه، نباید شیوه انتخاب تأمین نفقه و در اینجا مسکن را هم به نفقه گیرنده واگذار نمود. مع‌ذلک، گفته شده، در نفقه اقارب نیز باید رعایت وضعیت اجتماعی اقارب بشود و ماده ۱۲۰۴ق.م. هم خلاف آن را نمی‌رساند. زیرا، منافات ندارد که نفقه اقارب به مقدار رفع حاجت باشد، ولی در همان مقدار وضعیت اجتماعی اقارب در نظر گرفته شود، مثلاً هرگاه پدری از مردمان آبرومند محل خود می‌باشد و سالها حیثیات خود را در جامعه آن گونه که معمول می‌باشد حفظ کرده است، با در نظر گرفتن زندگانی گذشته او، پسر باید احتیاجات او را بدهد . در هر حال چون فرزندان معمولاً با پدر و مادر زندگی می‌کنند (مگر در صورت حدوث طلاق و غیره که فرزند با منفق در یک جا ممکن است زندگی نکند)، تأمین مسکن فرزندان چندان معظلی را برای پدر پیش نخواهد آورد. زیرا مسکنی که مرد برای خود و همسرش تهیه کرده، فرزندان نیز در همان منزل ساکن می‌شوند. اما مشکل در آنجا پیش می‌آید که منفق ناگزیر است برای اقارب منزل جداگانه‌‌ای تهیه نماید. مثل اینکه، زوجه حاضر نباشد با پدر و مادرشوهر، در یک مسکن زندگی کند یا بر اثر مفارقت و طلاق پدر و مادر، فرزندان قبول نکنند با نامادری به راحتی زندگی نمایند. که در اینجا، به ناچار تهیه مسکن نزدیکان به قدر رفع حاجت آنها، با در نظر گرفتن استطاعت منفق و وضع زندگانی شخصی او خواهد بود. [۸۲]
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    البسه
    دومین جزئی از نفقه که در تعریف نفقه اقارب احصاء گردیده، لباس است. امروزه پوشاک فرزندان تحت تکفل پدر، هزینه قابل توجهی را به او که تکلیف قانونی برای تهیه لباس اقارب دارد، تحمیل می‌کند. زیرا، هرچند قانوناً پدر به اندازه نیاز فرزندان و میزان توانایی مالی خود، ملزم به انفاق است. اما، عرف حاکم بر جامعه کنونی (مثلاً در شهر تهران) موجب گردیده، حتی در این قسم از نفقه، منفق، فرزندان را بر خود ترجیح دهد و اگر برای خویش در حد ضرورت لباس تهیه می‌کند، معمولاً برای فرزندان، به دلخواه آنان که چه بسا بیشتر از رفع نیاز اولاد و حتی بالاتر از استطاعت پدر است، البسه خریداری می‌شود.
    در مورد نحوه مالکیت اقارب بر پوشاک، به یاد می‌آوریم که ملاک کلی در نفقه زن این بود که در اموال مصرف‌شدنی چون حق انتفاع را نمی‌توانستیم از مالکیت جدا کنیم، پس در این موارد قائل به مالکیت گیرنده بودیم. اما، در خصوص اموالی که با انتفاع از آنها، مال از بین نمی‌رفت مانند مسکن و لباس و اثاث منزل، تمایل به حق انتفاع نفقه گیرنده بیشتر بود. در اینجا نیز با اندک تفاوت، تقریباً وضع چنین است.
    با این حال باید دید اراده منفق چه بوده؟ … اگر وی پول خرید لباس را به زوجه‌اش داده است که برای فرزندان، لباس تهیه کند، لباس تهیه یا خریداری شده، متعلق به زن نیست و حتی اگر از آن پولی که برای مصرف خاص دریافت کرده، صرفه‌جویی نموده باشد، مقدار باقی مانده از آن منفق است. زیرا، زوجه به عنوان امین، اذن استفاده از پول را آنهم در جهت مصرف در مورد معیّن داشته است. اما، آیا لباس خریداری شده برای فرزندان، متعلق به آنان است یا ملکیت آنها با پدر و حق استفاده از آن فرزندان می‌باشد؟ به نظر می‌رسد اگر وی مالک البسه بوده و آنها را به فرزندان تملیک نکرده باشد، مالکیت برای او باقی است و فرزند حق استفاده و پوشیدن لباس را دارد. چون علّت تأمین نفقه اقارب همان‌گونه که ماده ۱۲۰۴ق.م. به آن اشاره نموده رفع حاجت است. بدین ترتیب، همان‌طور که برخی از حقوقدانان گفته‌اند: در صورتی که موضوع نفقه بعد از تسلیم به مستحق آن تلف شود، خواه در اثر تقصیر گیرنده باشد یا حوادث خارجی، انفاق‌کننده ملزم است دوباره آن را تهیه کند. زیرا، چنانکه گفته شد، آنچه در تمیز استحقاق گیرنده نفقه اهمیت دارد نیاز او است نه علّت آن. به همین جهت نیز، اگر مستحق نفقه در نتیجه ارتکاب جرم یا تقصیر به نیستی کشانده شود، این دلیل از جهت استحقاق او نمی‌کاهد.
    در مورد پوشاکی که پدر و مادر منفق، به عنوان نفقه دریافت می‌کنند، هرچند معمولاً نفقه‌دهنده با توجه به شخصیت، موقعیت و سن آنها، لباس را به منفق‌علیه تملیک می‌کند یا هبه می کند (ماده ۸۰۳ق.م.)، اما، چنانچه در مالکیت یا حق انتفاع لباسی که به عنوان نفقه به اقارب، خصوصاً پدر و مادر داده شده تردید به وجود آید، عرف جامعه کنونی ما حق مالکیت را نسبت به حق انتفاع ترجیح می‌دهد. هرچند از جنبه حقوقی، ملاک کلی پیش گفته در اینجا نیز صادق است و اگر منفق پوشاک را به اقارب تملیک نکرده باشد، کماکان باید معتقد باشیم، خویشان حق انتفاع از لباس را خواهند داشت و حق مالکیت نسبت به آن ندارند.
    در هر حال نفقه دهنده که در چهارچوب قوانین، باید البسه خویش خود را تأمین نماید، باید به طور متعارف محل و در حد رفع نیاز و فصول سال، لباس او را به نحو مقتضی تهیه و در اختیارش قرار دهد و در این راستا آنچه شخص می‌پوشد، عنوان البسه و پوشاک پیدا می‌کند و عرفاً شامل لباس زیر، رو، کفش، جوراب و امثال آنها خواهد بود.
    غذا
    سومین مورد اسم برده شده در ماده ۱۲۰۴ق.م. غذا یا خوردنی و حتی نوشیدنی است. وقتی اولاد و پدر که منفق است با همدیگر زندگی می‌کنند و بر حسب عرف و عادت محل، صبحانه و نهار و شام را به نحو مقتضی، نفقه دهنده تهیه می‌کند و با یکدیگر و یا جداگانه آن را صرف می‌کنند (طبق معمول جامعه ما)، بحث خاصی مطرح نمی‌شود و نفقه دهنده بایستی قبل از وقت نیاز، نفقه آینده خویشان مستحق خود را آماده نماید تا نفقه گیرنده گرسنه نماند و با مصرف خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها، تکلیف از عهده منفق ساقط می‌شود.
    در اینجا هم بحث مالکیت، یا حق انتفاع منفق‌علیه، نسبت به نفقه، قابل طرح است و برخلاف نفقه زوجه، گفته شده آنچه از بابت نفقه به اقارب داده می‌شود آنها مالک نمی‌گردند و تنها حق انتفاع از آن را دارند، اگرچه خوراکی باشد ، و علّت آن معلوم است.چون نفقه اقارب مشروط به نیازمندی نزدیکان است. بنابراین، اگر، منفق‌علیه مدتی به دلائلی (مانند رفتن به میهمانی و سربازی) از نفقه‌ای که قبلاً در اختیار او بوده است (به صورت جنس یا وجه نقد)، استفاده نکرده باشد، مالک آن مقدار از خوراکی و آشامیدنی‌ که صرفه‌جویی شده، نیست و نمی‌تواند ادعای اموالی را بنماید که به دلیل رفتن به میهمانی و غیره، نیاز به مصرف آنها را پیدا نکرده و ذخیره شده است، اما، اگر نفقه آینده که پیش او بوده، به نحوی تلف شود یا مورد سرقت قرار گیرد، منفق باید آن را جبران نماید. زیرا، منفق‌علیه به خوراکی‌ها نیاز دارد و حیات او وابسته به صرف غذا و آشامیدنی است.
    اثاث‌‌البیت
    قانون مدنی آخرین جزء نفقه اقارب که احصاء شده را، اثاث‌‌البیت یا وسائل خانه می‌داند. در مورد اثاث‌‌البیت نیز مانند سایر موارد نفقه اقارب، از جهت نوع و مقدار، عرف و زمان و مکان دخالت دارد. یعنی اگر زمانی، کرسی و لحاف و سماور زغالی و بخاری نفتی، دیگ و ظروف مسی و غیره جزء وسائل مورد نیاز، خانه محسوب می‌شد. امروزه خیلی از این وسائل مورد نیاز اکثر مردم شهرها نیست و وسائل دیگری مانند بخاری گازی، پتو، سماور گازی یا برقی، اجاق گاز، ظروف مدرن و یخچال و امثال آن جایگزین آنها شده است. در مورد نحوه مالکیت نفقه گیرنده، بر این اشیاء، تردیدی نیست که اثاث خانه‌ای که توسط منفق خریداری شده و درا ختیار منفق‌علیه برای استفاده (به عنوان نفقه) قرار داده شده، متعلق به منفق است و نفقه گیرنده، تنها حق استفاده از آنها را دارد. مگر اینکه، مالکیت این وسائل، به نحوی به اقارب انتقال یافته و یا اصولاً متعلق به آنان باشد.
    در مورد وسایل خانه که امروزه در خانواده و زندگی مشترک زوجین مورد استفاده سایر اقارب مانند فرزندان قرار دارد، غالباً توسط مادر فرزندان (زن خانه)، در شرو ع زندگی به منزل مرد آورده شده، پس زوجه مالک آنها محسوب می‌شود. اما، اثاثیه‌ای که ‌آنها را مرد خریداری نموده و یا پس از استهلاک وسایل متعلق به زن یا تغییر عادات و اختراع و استفاده از وسایل جدید، مرد (نفقه‌دهنده)، آنها را خریداری کرده است. حسب مورد متعلق به خریدار و پرداخت کننده وجه آنها است. بدین ترتیب، اولاد، اگر منفق‌علیه‌ تلقی شوند از وسائل خانه که متعلق به مادر یا پدرشان است حق انتفاع پیدا می‌کنند. اما، اگر نفقه گیرنده، دیگری مثلاً پدر و مادر منفق باشند و خود مالک تمام اثاث‌البیت یا برخی از آنها نباشند و منفق وسایل مزبور را در اختیار آنان برای استفاده قرار داده باشد، فرض بر این است که آنان مالک اثاث‌ منزل نیستند، مگر اینکه نفقه دهنده آن وسائل را به گیرنده نفقه تملیک کرده باشد. البته ضرورتی ندارد که منفق، مالک اثاث‌البیت باشد. بلکه وی می‌تواند آنها را اجاره یا عاریه نماید و حق انتفاع آنها را به نفقه گیرنده بدهد و یا هرگاه تشخیص دهد آنها را تبدیل به نوع دیگر کند. [۸۳]
    سایر موارد
    از ظاهر ماده ۱۲۰۴ قانون مدنی، به ذهن متبادر می‌شود که نفقه اقارب، احصاء گردیده و بر خلاف نفقه زوجه، خرجی اقارب محدود به ۴ مورد شده است. این تبادر ذهنی هرچند تا حدودی درست است. اما، کاملاً چنین نیست. زیرا، اگرچه به دلایل مختلف دامنه نفقه زن وسیع‌تر از محدوده نفقه اقارب است، اما، عرف و مصالح نفقه دهنده و خصوصاً نفقه گیرنده ایجاب نمی کند که نفقه اقارب منحصراً، خانه، لباس، خوراک و وسایل خانه باشد. برای مثال، آیا می‌توان پذیرفت که منفق، مکلف باشد هزینه گزاف مسکن و اثاث خانه و خوراک گیرنده نفقه را که نیازمند است تأمین نماید.اما، در صورت بیماری وی، نباید هزینه دارو و درمان او را پرداخت کند؟
    راجع به مقدار نفقه اقارب، برخی گفته‌اند: قانون مقدار نفقه اقارب را تعیین نموده است، زیرا سبب لزوم انفاق به اقارب احتیاج آنان برای جلوگیری از گرسنگی و حفظ و بقاء حیات است. لذا، اقارب به مقداری که رفع حاجت آنها می‌شود، مستحق نفقه می‌باشند . با این تفسیر بسیاری از موارد شامل نفقه می‌شود، از ایجاد گرمایش و سوخت برای زمستان و کولر و پنکه برای فصل گرما گرفته، تا هزینه عمل جراحی، نظافت، آرایش و تحصیل (تا حدودی)، البته در این راستا، برخی از علما و فقهای ما، تا زن گرفتن برای فرزند و یا دادن مهر برای او پیش رفته‌اند . این موارد با عرف امروز جامعه ما نیز، همخوانی دارد، به طوری که، به دلایلی چون پیش‌گیری از جمعیت، بالارفتن سطح فرهنگ عمومی و سواد جامعه، بالارفتن انتظار فرزندان از پدر و مادر، توجه به آینده فرزندان و سرمایه‌گذاری والدین، خصوصاً برای ایجاد زمینه تحصیلات عالیه، موجب گردیده است پدران و مادران، نه تنها، با میل و رغبت و تلاش مستمر نیازهای اولیه فرزندان خود را تأمین کنند. بلکه، با ایثار و از خودگذشتگی، بیماری‌های خود را تحمل می‌نمایند. ولی، حاضر نیستند، شاهد بیماری و سختی و مشکلات فرزندان خود باشند. اما، با تأسف در مورد سایر اقارب این گونه نیست وفرهنگ صنعتی و بیگانه، چنان بر برخی از مردم جامعه ما سایه افکنده، که در پاره‌ای موارد فرزندان – پدران و مادران بیمار، بی‌پناه، ناتوان و نیازمند را به حال خود رها نموده و عمده امکانات و دارائی خویش را در راه رفاه و آسایش زندگی خود، همسر و فرزندانشان صرف می‌کنند. به بیان دیگر، این افراط و تفریط نامناسب، موجب شده است، اگر انفاق کننده تمکن مالی دارد، برای برخی اقارب بیش از اندازه کفایت آنها صرف می‌کند. ولی، برای بعضی، حداقل زندگی متعارف آنان را هم تأمین نمی کند و شئون اجتماعی دسته دوم در نظر گرفته نمی‌شود و داوری عرف نیز ثمری ندارد و در رفع این تبعیض ناروا، مؤثرنیست.
    پرسشی که امروزه متداول می‌باشد این است که آیا هزینه‌های گزاف دانشگاه‌ها، مدارس ودبیرستآنهای غیرانتفاعی خصوصاً شهریه آنها از اجزاء نفقه محسوب است و بایستی توسط نفقه‌دهنده که در اینجا معمولاً پدر است، تأمین شود، یا اینکه قانوناً پدر (در مورد اولاد) چنین تکلیفی حتی در صورت داشتن تمکن مالی ندارد. البته این سؤال در مورد همسر نیز قابل طرح است. زیرا، در مورد زوج‌های جوان ممکن است، زوجه در حین تحصیل در دانشگاه، ازدواج نماید یا پس از ازدواج بخواهد ادامه تحصیل بدهد، در اینجا هم باید دید آیا زوج وظیفه‌ای در این خصوص دارد؟ این پرسش را از آن جهت مطرح می‌کنیم که در بسیاری موارد، نفقه دهنده خصوصاً پدر، با رغبت، هزینه‌های تحصیل در مدارس و دانشگاه‌های غیرانتفاعی که بخش عمده‌ای از آنها را شهریه تشکیل می‌دهد، می‌پردازد. اما، در پاره‌ای موارد که بر اثر طلاق و غیره، خانواده اساس محکمی ندارد و فرزندان در زندگی مشترک پدر و مادر نیستند و جدای از آنها (خصوصاً با مادر) زندگی می‌کنند، اگر فرزند تمایل به تحصیل دارد، مادر به دلایلی تمایل یا توان تأمین هزینه‌های تحصیل او را ندارد و پدر، این گونه هزینه‌ها را نمی‌پردازد. لذا، مادر از طرف فرزند، یا تحت شرایطی، خود فرزند برای دریافت هزینه‌های تحصیل، به طرفیت مرد اقامه دعوی نموده و هزینه‌های تحصیل مدرسه یا دانشگاه و خصوصاً شهریه را مطالبه می‌نمایند. حال چه باید کرد ،آیا منفق باید این‌گونه هزینه‌ها را نیز بپردازد؟
    قبل از دادن پاسخ، به این پرسش، به مقررات موجود یا تصویب شده در این زمینه اشاره‌ای خواهیم کرد و در این راستا ابتدا، اصل سی‌ام قانون اساسی را می‌خوانیم که طبق آن: دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور بطور رایگان گسترش دهد.
    و سپس ماده ۳ قانون تأمین وسائل و امکانات تحصیل اطفال و جوانان ایرانی (مصوب سال ۱۳۵۳) را مرور می‌کنیم که می‌گوید: پدر یا مادر سرپرست قانونی نوجوانان کمتر از هیجده‌سال، مکلف است به ثبت نام نوجوانانی که دوره راهنمائی را طی نموده و طبق ضوابط آموزش و پرورش برای تحصیلات بالاتر مستعد شناخته می‌شود اقدام نماید و وسائل ادامه تحصیل او را فراهم کند و در صورت عدم تمکن مالی، دولت مکلف است امکانات لازم را برای ادامه تحصیل این قبیل نوجوانان با رعایت ماده ۶ این قانون را فراهم نماید. مرجع و ضوابط تشخیص عدم تمکن مالی پدر یا مادر یا سرپرست در آئین‌نامه‌ای که توسط وزارت آموزش و پرورش تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید، تعیین می‌شود و در ماده ۴ این قانون، ضمانت اجرای آن تعیین و مقرر می‌شود: هریک از پدر یا مادر یا سرپرست قانونی کودک و نوجوان کمتر از هیجده‌سال که قانوناً مسئول پرداخت مخارج زندگی او می‌باشد و با داشتن امکانات مالی از تهیه وسائل و موجبات تحصیل کودک یا نوجوان واجد شرایط تحصیل مشمول این قانون در محلی که موجبات تحصیل دوره‌های مربوط از طرف وزارت آموزش و پرورش فراهم شده باشد، امتناع کند یا به نحوی از انحاء از تحصیل او جلوگیری نماید به حکم مراجع قضائی که خارج از نوبت رسیدگی می‌کنند به جزای نقدی از ده‌هزارریال تا دویست هزارریال و به انجام تکالیف فوق نسبت به کودک یا نوجوان محکوم خواهد شد. هرگاه پس از ابلاغ حکم، پدر یا مادر یا سرپرست به تکلیف مقرر در حکم دادگاه اقدام ننماید یا پس از اجرای حکم مجدداً کودک یا نوجوان را از تحصیل باز دارد به حبس جنحه‌ای از یک تا سه سال و تأمین هزینه معاش و تحصیل کودک یا نوجوان خود محکوم خواهد شد .
    ماده ۵ این قانون به مجانی بودن تحصیلات حرفه‌ای تا پایان دوره متوسطه پرداخته و ماده ۷ آن به تعهد خدمت دانشجویان و هنرجویانی که بخواهند از تحصیلات مجانی استفاده کنند اشاره نموده است.
    در اینجا هدف بررسی بی‌اعتباری یا اعتبار قانون اخیرالذکر و ضمانت اجرای آن نیست. زیرا، با صراحت اصل ۳۳ قانون اساسی و رایگان بودن تحصیلات خصوصاً تا پایان متوسطه، خوشبختانه، امروزه به نحوی وسائل این تحصیلات در سراسر کشور مهیا است ودانشگاه‌های دولتی هر ساله دانشجویان فراوانی را به طور رایگان می‌پذیرند. (وانگهی، قانون مذکور بیشتر ناظر به ادامه تحصیل در مدارس و دبیرستآنهای دولتی است تا شهریه‌ای.) بلکه، پرسش این است که آیا اگر دانش‌آموزی نخواهد در مدارس و دبیرستآنهای دولتی ادامه تحصیل بدهد و مایل باشد در مدارس، دبیرستان و یا دانشگاه غیر رایگان تحصیل نماید، وظیفه نفقه دهنده چیست؟ آیا او مکلف ست شهریه دانشگاه یا دبیرستان یا مدرسه غیرانتفاعی را بپردازد؟ به بیان دیگر، آیا شهریه این قبیل مؤسسات بخشی از نفقه، خویشان و بالاخص فرزندان است؟ به نظر می‌رسد پاسخ مثبت نیست. زیرا، اولاً، از نظر نص قانونی، ماده ۱۲۰۴ق.م. چنین هزینه‌ای را جزء نفقه نمی‌داند. ثانیاً، با تفسیر این ماده به نفع منفق‌علیه، تنها مهم‌ترین نیازهای زندگی مانند هزینه بهداشت و درمان را می‌توان به موارد چهارگانه مندرج در ماده مزبور افزود. ثالثاً، مدارس، دبیرستآنها و دانشگاه‌های دولتی فراوان و رایگانی در کشور وجود دارد، که قانون اساسی (وسائل تحصیلات عالی را در آنها) تا سرحد خودکفائی، گسترش آنها را به طور رایگان پیش‌بینی کرده است. بنابراین، چنانچه منفق‌علیه از پشتکار، استعداد و علاقه به ادامه تحصیل برخوردار است، می‌تواند در مدارس و دانشگاه دولتی که معمولاً در سطح کشور موجود و قابل دسترسی است، استفاده نماید و چه بسا برخی از این افراد علاقه داشته باشند که در خارج از کشور تحصیل نمایند. بنابراین، منفق تکلیفی برای اجابت خواسته آنان ندارد و به نظر نمی‌رسد که دادگاه‌های کیفری و حقوقی به شکایات و دادخواست‌هایی با مطالبه شهریه دانشگاه به عنوان بخشی از نفقه، رسیدگی نمایند و نفقه‌دهنده را با این عنوان یعنی ترک فعل، مجرم بشناسند یا به پرداخت مبلغ خواسته محکوم کنند.

    پایان نامه رشته حقوق

    بدین ترتیب، به نظر می‌رسد به طریق اولی، زن نیز نمی‌تواند از شوهر خود به عنوان نپرداختن شهریه دانشگاه وی شکایت کیفری نماید و یا به خواسته پرداخت شهریه دانشگاه، علیه او اقامه دعوی نماید. زیرا، شهریه دانشگاه و نیز شهریه مدارس و دبیرستآنهای غیرانتفاعی در نظام حقوقی ما جزئی از نفقه محسوب نخواهد شد که نپرداختن آن، مسئولیت‌ساز باشد.
    شرایط لزوم انفاق به نزدیکان
    الف : نزدیکان بالفعل فقیر باشند به این معنا که در حال حاضر روزی خود را نداشته باشند .
    بنابراین نفقه دادن به کسی که در حال حاضر توانایی تامین مخارج خود را دارد واجب نیست اگر چه فقیری باشند که روزی سالش را نداشته باشد و گرفتن زکات و مانند آن برایش جایز باشد[۸۴] .
    ب:انسان پس از تامین مخارج خود و همسر دائمی اش توانایی پرداخت آن راداشته باشد .
    برخی احکام مربوط به نفقه نزدیکان
    ۱)مخارج نزدیکان مقدار معینی ندارد بلکه واجب است مخارج آنها را به مقدار کافی از خوراک پوشاک و مسکن با ملاحظه حال ، شان زمان ومکان بپردازد .
    ۲)نفقه فرزند برپدرش واجب است در صورت نبودن یافقر پدر نفقه برجسد پدری واجب است و با نبود و فقر او برجد مادری واجب می شود و همچنین به طور الاقرب فالا قرب بالاتر می رود و با نبود و یا عدم توانایی آنها برمادر فرزند واجب می گردد .
    ۳)نفقه اولاد تا وقتی که نتواند خود را اداره کنند برپدر واجب است
    ۴)نفقه پدر و مادر فقیر برفرزند واجب است در صورت نبود یا فقر فرزند نفقه برنوه آنان واجب است .
    ۵)اگر کسی توانایی مالی پرداخت نفقه برپدر و مادر خود را نداشته باشد تکلیفی در این باره ندارد .

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تأمین ‌های پشتیبان دعوا و دفاع در حقوق ایران و فرانسه- قسمت 9 ...

    بند دوّم: تعریف لغوی و اصطلاحی مالی و غیر مالی
    مال در لغت به معنی «آنچه در ملک کسی باشد، آنچه که ارزش مبادله داشته باشد، دارایی، خواسته و…»[4]
    و در اصطلاح از دیدگاه برخی از صاحبنظران و اساتید به معنی: «از نظر حقوقی، به چیزی مال گویند که دارای دو شرط اساسی باشد:
    1) مفید باشد و نیازی را برآورد، خواه آن نیاز مادی باشد یا معنوی؛
    2) قابل اختصاص یافتن به شخص یا ملت معین باشد».[5]
    تعریف ساده و روشنی که از مال ارائه شده چنین است: «مال عبارت از چیزی که دارای ارزش اقتصادی باشد».[6]
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ماده 11 قانون مدنی که بیان می‌دارد: «اموال بر دو قسم است منقول و غیر منقول». این ماده شامل تمام اموال، خواه مادی یا در زمره حقوق، می‌شود و اختصاص به اموال مادی ندارد».[7]
    «در اصطلاح چیزی است که ارزش اقتصادی داشته و قابل تقویم به پول باشد حقوق مالی مانند حق تحجیر و حق شفعه و…»[8]
    «حق مالی امتیازی است که حقوق هر کشور، به منظور تأمین نیازهای مادی اشخاص، به آنها می‌دهد. هدف از ایجاد حق مالی تنظیم روابطی است که به لحاظ استفاده از اشیاء بین اشخاص وجود دارد. این دسته از حقوق، بر خلاف حقوق غیر مالی قابل مبادله و تقویم به پول است: مانند حق مالکیت و حق انتفاع و حق مطالبه مبلغی پول یا انجام دادن کار معین».[9]
    «حق غیر مالی آن است که اجرای آن، منفعتی که مستقیماً قابل تقویم به پول باشد ایجاد ننماید، مانند حق بنوت، حق زوجیت و امثال آن. بعضی از حقوق غیر مالی هستند که غیر مستقیم ممکن است ایجاد حقی نمایند که قابل تقویم به پول باشد، ولی این امر آن را حق مالی نمی‌گرداند، مانند زوجیت که ایجاد حق نفقه برای زوجه، توارث برای زوجین می کند که آن قابل تقویم به پول است».[10]
    «حق غیر مالی امتیازی است که هدف آن رفع نیازمندی‌های عاطفی و اخلاقی انسان است. موضوع این روابط غیر مالی اشخاص است و ارزش داد و ستد را ندارد و به طور مستقیم قابل ارزیابی به پول و مبادله با آن نیست مانند حق زوجیت و ولایت و حضانت».[11]
    «حقوق غیر مالی حقوقی می‌باشند که قابل تقویم به پول نباشند؛ مانند حق ابوت، حق زوجیت و حق تولیت و وصایت و نظارت بر وقف و همه حقوق خانوادگی».[12]
    «گاهی دو دعوا که با هم مطرح شده‌اند و منشاء واحدی دارند یکی مالی و دیگری غیر مالی است به این نوع دعاوی، دعاوی مختلط می‌گویند که در این صورت دعوای مالی مشمول احکام دعوای مالی و دعوای غیر مالی مشمول احکام دعوای غیر مالی می‌شود. به عنوان مثال، شخصی با تقدیم دادخواست فسخ نکاح خواهان استرداد هدایا نیز می‌باشد، فسخ نکاح دعوایی غیرمالی است اما استرداد هدایا مالی است».[13]
    گفتار دوم: جهات وضع تأمین مالی و غیر مالی
    «تأسیس تأمین ‌خواسته برای دعاوی مالی وضع گردیده است. تأمین‌ خواسته تأسیسی است که برای سهولت و تضمین دسترسی خواهان به خواسته دعوا وضع شده است. در مقام اجرای تأمین ‌خواسته ماده 121 ق.آ.د.م که مقرر می‌دارد: «تأمین در این قانون عبارتست از توقیف اموال اعم از منقول و غیر منقول». تأمین را عبارت از توقیف اموال اعم از منقول و غیر منقول دانسته است. توقیف مال نیز زمانی معنا و مفهوم می‌یابد که وسیله سهولت دسترسی خواهان به خواسته دعوی بوده و به تعبیر دیگر دسترسی او به محکوم‌به مالی را تسهیل کند. دعوای مالی محکوم‌ به مالی و دعوای غیر مالی محکوم‌ به غیر مالی را در بر‌دارد. چرا که دادگاه مأخوذ و مقید به اتخاذ تصمیم در خصوص خواسته است. اختصاص تأمین ‌خواسته به دعاوی مالی از تعریف قانونی تأمین نیز بدست می‌آید. البته اختصاص تأمین‌ خواسته به دعاوی مالی، بدین معنا نیست که در دعاوی غیرمالی ایجاد تأسیس مناسب در جهت تسهیل دسترسی به خواسته مغفول مانده است. زیرا هر چند تأمین‌ خواسته ایفای نقش خود را به دعاوی مالی منحصر کرده است اما این نقش در دعاوی غیرمالی توسط تأسیسی به نام دستور ‌موقت ایفا می‌شود. به عنوان مثال در دعوای حضانت که دعوایی غیرمالی است، خواهان می‌تواند تعیین تکلیف حضانت تا نتیجه رسیدگی به دعوا را در قالب دادرسی فوری و قرار دستور موقت درخواست کند».[14]
    «در دعاوی مطالبه وجه استحقاق خواهان برای دریافت میزان معینی وجه رایج از خوانده مبنای تصمیم دادگاه است در این گونه دعاوی تأمین‌ خواسته ناظر به موردی است که خواسته خواهان را در دسترس او قرار دهد و دادگاه بدون اینکه در قالب تأمین‌ خواسته توقیف مال معینی از مدیون را دستور دهد توقیف معادل خواسته از اموال خوانده را اراده می‌کند از دیگر دعاوی مالی، دعاوی راجع به عین معین است. دعاویی همچون استرداد مبیع، مطالبه عین مال مورد ودیعه، استرداد عاریه، استرداد مال مرهونه، مطالبه مهریه عین معین، رد مال مسروقه و… در این دسته قرا می‌گیرند، در این دعاوی چنانچه خواهان درخواست تأمین‌ خواسته کند، دادگاه در قالب صدور قرار تأمین‌ خواسته، توقیف عین مال مورد مطالبه را مقرر خواهد کرد. در این صورت خوانده وظیفه خواهد داشت مال موضوع تأمین‌ خواسته را جهت توقیف به داورز معرفی کند و قواعد مستثنیات دین در اجرای این نوع تأمین خواسته لحاظ نخواهد شد. به عبارت دیگر، در این نوع تأمین با لحاظ حق خواهان بر عین معین، دادگاه و داورز به این موضوع وارد نخواهند شد که عین معین مذکور مشمول مستثنیات دین می‌باشد یا خیر. این مطلب به نحوی از ماده 122 ق.آ.د.م در ارتباط با توقیف، و از ماده 523 قانون مذکور در رابطه با صدور حکم در این خصوص بدست می‌آید. در مقام اجرای این تأمین دادورز نه تنها مجاز به بررسی شمول یا عدم شمول مستثنیات دین بر مال معین موضوع توقیف نیست، بلکه حتی الزام قانونی او نظر به توقیف همان مال معین است مگر اینکه توقیف آن مال ممکن نباشد، و از طرف دیگر خوانده نیز نمی‌تواند به عوض مال معینی که در معرض توقیف است یا توقیف شده است، مال دیگری حتی وجه ‌نقد برای توقیف معرفی کند مگر اینکه خواهان، به تبدیل، رضایت دهد. این حکم در ذیل ماده 124 قانون مذکور به تصریح بیان شده است. با این وجود، در تأمین دعوای‌ واهی و تأمین اتباع بیگانه بین دعوای مالی و غیر مالی تفاوتی نیست. زیرا تأمین‌های مذکور به منظور جبران خسارات ناشی از دادرسی و حق‌الوکاله وکیل است که در دعاوی غیر مالی نیز ممکن است».[15]
    مبحث دوم: مصادیق تأمین مدنی
    از جمله مصادیق تأمین مدنی منطبق با قانون آیین دادرسی مدنی که می‌توان بدان اشاره نمود عبارتند از: ماده 108 ق.آد.م تأمین خواسته (تأمین به نفع خواهان)، ماده 109 ق.آد.م تأمین دعوی واهی (تأمین به ضرر خواهان)، ماده 144 ق.آ.د.م تأمین اتباع بیگانه (تأمین به ضرر خواهان)، ماده 310 ق.آ.د.م دستور موقت (تأمین به نفع خواهان)، علاوه بر موارد مذکور می‌توان از تأمین‌های به نفع و ضرر محکوم له نام برد: تأمین موضوع ماده 307 ق.آ.د.م تأمین اجرای حکم غیابی، بند «الف» و «ب» ماده 386 ق.آ.د.م تأمین اجرای حکم در مرحله فرجام خواهی، بند «الف» و «ب» ماده 347 ق.آ.د.م اجرای حکم مرحله اعاده دادرسی، تأمین موضوع ماده 424 ق.آ.د.م اخذ تأمین در مرحله اعتراض ثالث، و همچنین تأمین موضوع ماده 493 ق.آ.د.م اخذ تأمین در مرحله اعتراض به رأی داوری که تشریح هر یک بطور مجزا بشرح آتی مورد بررسی و مطالعه قرار می‌گیرد. حال در این مبحث ابتدا به بررسی تأمین به نفع و ضرر خواهان و سپس به تأمین به نفع و ضرر محکوم له خواهیم پرداخت.
    گفتار اول: تأمین به نفع و ضرر خواهان
    در این گفتار ابتدا موضوع تأمین به نفع خواهان، سپس تأمین به ضرر خواهان و در نهایت تفاوت این دو مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
    بند اول: تأمین به نفع خواهان
    هرگاه كسی از دیگری طلبی داشته و یا مالی به او امانت داده باشد ولی پس از مدتی نامبرده (شخص امانتدار یا بدهکار) از موقعیت خود سوء ‌استفاده كرده، بخواهد با حیف و میل اموال یا پنهان كردن آن از استرداد دین یا مال خودداری كند و در نتیجه وصول آن مال از او ممكن نباشد. در این‌گونه موارد قانونگذار به بستانكار یا صاحب مال اجازه می‌دهد كه فوراً بدون اطلاع طرف (بدهکار یا امانت گیرنده)، طلب یا مال را به وسیله دادگاه توقیف كرده و در صورت اقتضاء علیه او اقامه دعوا كند. تأمین موضوع ماده 108 ق.آ.د.م تأمین ‌خواسته است تأمین‌ خواسته یعنی توقیف مالی که دسترسی خواهان به مورد ادعا (خواسته) را تعیین کند موضوع تأمین‌ خواسته می‌تواند وجه یا مال معین باشد تأمین‌ خواسته از اموری است که باید سریعاً باستناد ماده 115 ق.آ.د.م در مورد آن تصمیم گرفته شود علاوه بر این از جمله درخواست‌های دیگری که خواهان قبل از اقامه دعوی اصلی و ضمن دادخواست راجع به آن می‌تواند مطرح نماید دستور موقت است که از آن به دادرسی فوری تعبیر می‌شود دستور‌ موقت، اقدام تأمینی که به منظور جلوگیری از تعذّر و تعسر در اجرای حکم آتی الصدور که خواهان میتواند از دادگاه تقاضا نماید.
    بند دوم: تأمین به ضرر خواهان
    تأمین موضوع ماده 109 ق.آ.د.م تأمین دعوی واهی است. در این خصوص باید گفت: همیشه این گونه نیست كه قرار تأمین به نفع خواهان صادر شود، بلكه ممكن است قرار تأمین به ضرر او نیز صادر گردد. بعنوان مثال در ماده 109 ق.آ.د.م مقرر شده است به درخواست خوانده قرار تأمین علیه خواهان صادر شود. در حالی كه در ماده 108 ق.آ.د.م به درخواست خواهان قرار تأمین ‌خواسته علیه خوانده صادر می‌شود. اگر خوانده نیز چنین درخواستی از دادگاه بكند، دادگاه باید به این درخواست رسیدگی و اتخاذ تصمیم كند. در این ارتباط با این درخواست باید گفت: پرداخت هزینه دادرسی لازم نمی‌باشد و مضافاً رسیدگی مستلزم ارجاع نخواهد بود و از خوانده خسارات احتمالی نیز اخذ نمی‌شود، بلكه پس از درخواست اگر دادگاه تقاضای او را بپذیرد قرار تأمین صادر خواهد كرد، اما با توجه به ماده 116 ق.آ.د.م باید گفت اطلاق این ماده قرار تأمین علیه خواهان را نیز شامل می‌شود بنابراین خواهان نیز به قرار تأمین صادره علیه خود می‌تواند اعتراض نماید.[16] دیگر موارد تأمین به ضرر خواهان می‌توان از موضوع ماده 144 ق.آ.د.م نام برد که بیان می‌دارد: «اتباع دولت‌های خارجه چه خواهان اصلی باشند و یا به عنوان شخص ثالث وارد دعوی گردند بنا به درخواست طرف دعوی برای تأدیه خسارتی که ممکن است بابت هزینه دادرسی و حق ‌الوکاله به آن محکوم گردند باید تأمین مناسب بسپارند…» ماده مذکور اخذ تأمین از تبعه دولت خارجی را تجویز و در مورد علت تجویز درخواست تأمین از تبعه خارجی می‌توان به این موضوع اشاره نمود که تعقیب یک ایرانی توسط یک تبعه خارجه برای مدعی علیه ایران منافی اصل تساوی طرفین در مقابل دستگاه قضائی است چرا که هرگاه دعوای مزبور به نفع تبعه بیگانه تمام شود تبعه بیگانه می‌تواند از تمام امتیازاتی که قانون ایران برای محکوم ‌له قرار داده است استفاده نماید ولی برعکس، چنانچه تبعه بیگانه محکوم شود معمولاً احکام صادره از دادگاه کشوری در قلمرو کشور دیگر قابلیت اجرا را ندارد مگر اینکه فیمابین آنها قرارداد خاصی منعقد شده باشد لذا در صورت تودیع تأمین توسط تبعه بیگانه با محکوم‌ له واقع شدن طرف ایرانی، وی می‌تواند خسارات دادرسی را از تبعه خارجی (محکوم علیه) دریافت دارد.[17] در این خصوص تبعه خارجی در مواردی از تودیع تأمین نسبت به خوانده ایرانی معاف می‌گردد. (موضوع ماده 145 ق.آ.د.م) با این وصف، از آنجا که در فصول بعدی به بررسی تفصیلی تأمین‌های مزبور پرداخته خواهد شد به بیان اجمالی آنها بسنده می‌گردد. در اینجا به بررسی پاره‌ای از تفاوت‌های تأمین به نفع و ضرر خواهان می‌پردازیم.
    بند سوم: تفاوت‌های تأمین به نفع و ضرر خواهان
    از جمله تفاوت‌های قرار تأمین به نفع خواهان و قرار تأمین به ضرر خواهان عبارتند از:
    الف: در قرار تأمین به نفع خواهان، پس از صدور قرار تأمین مأمور اجرا با بهره گرفتن از قوه قاهره حكومتی اموال خوانده را توقیف می‌كند، اما در قرار تأمین به ضرر خواهان هرگز با بهره گرفتن از قوه قاهره مالی از خواهان توقیف نخواهد شد.
    ب: در قرار تأمین به نفع خواهان، اگر خواهان میزان خواسته تأمین و یا نوع مال را معین نكند، دادگاه قرار رد درخواست او را خواهد داد، اما در قرار تأمین به ضرر وی، خوانده مکلف به تعیین و مشخص نمودن میزان تأمین درخواستی و یا نوع نیست، بلكه این دادگاه است كه تشخیص می دهد به چه میزان قرار تأمین علیه خواهان صادر نماید.[18]
    ج: قرار تأمین به نفع خواهان به بازداشت و توقیف اموال خوانده منجر می‌شود، اما قرار تأمین به ضرر خواهان تحت شرایطی به توقف رسیدگی به دعوا منجر می‌گردد.
    د: قرار تأمین به نفع خواهان در هر دعوای مالی ممكن و دادگاه مکلف به پذیرش آن است، اما تقاضای خوانده برای صدور قرار علیه خواهان دادگاه مکلف به اجابت نیست و در بعضی موارد همچون دعاوی كه مستند دعوا، چك، سفته، برات یا سند رسمی یا دعوای علیه متوقف باشد نه تنها مجاز نیست بلکه مکلف به عدم پذیرش است.[19]
    ه: در قرار تأمین به نفع خواهان، چنانچه مستند دعوای نامبرده یكی از بندهای «الف»، «ب» یا «ج» ماده 108 قانون آیین دادرسی مدنی باستثنای بند «د» ماده مارالذکر و ماده 319 قانون مزبور نباشد، خواهان باید حسب دستور دادگاه خسارات احتمالی تأدیه نماید. اما در قرار تأمین به نفع خوانده هرگز از خوانده، تأدیه خسارات احتمالی خواسته نمی‌شود.
    و: قرار تأمین به نفع خواهان، در مقام توقیف مال قابل تبدیل است اما تأمین ماده 109 به درخواست خواهان قابل تبدیل نیست.[20]
    ز: قرار تأمین موضوع ماده 108 مستلزم پرداخت هزینه دادرسی مطابق بند 13 ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین اصلاحی مورخ 18/1/89 مبلغ 50000 ریال هزینه دادرسی می باشد اما قرار تأمین موضوع ماده 109 نیاز به پرداخت هزینه دادرسی و اخذ خسارت احتمالی ندارد.
    گفتار دوم: تأمین به نفع و ضرر محکوم‌ له
    در گفتار حاضر به موارد تأمین به نفع و ضرر محکوم‌ له است از این موارد می‌توان به اخذ تأمین در احکام غیابی، مرحله فرجام خواهی، اعاده دادرسی، اعتراض ثالث و داوری نام برد در این گفتار هریک از موارد مزبور را به طور جداگانه مورد مطالعه و بررسی قرار خواهیم داد.
    بند اول: نحوه اخذ تأمین در احكام غیابی
    یکی دیگر از موارد تأمین به ضرر محکوم له تأمین در احکام غیابی است به طور كلی هر فردی طرح دادخواست نموده و طرف مقابل آن نیز دفاعی انجام خواهد داد و در این مكان یكی از آن دو پیروز می‌شوند و دادرس دادگاه حكم شایسته‌ای را در این زمینه صادر خواهد نمود به این دسته از احكام، احكام حضوری گفته می‌شود و در این خصوص دعاوی وجود دارد كه خواهان طرح دعوی نموده ولی خوانده در جلسه دادگاه حضور نداشته، وكیل و نماینده‌ای نیز معرفی ننموده و لایحه‌ای نیز ارسال نكرده و حتی اخطاریه‌ای به او ابلاغ واقعی نشده، بنابراین فرصتی را برای دفاع نداشته در واقع، حكم غیابی علیه وی صادر شده است. بر این اساس، قانونگذار برای اجرای آن حكم، سپردن تأمین از سوی محکوم ‌له را برای جبران خسارت احتمالی ضروری دانسته که در صورت شكست محكوم‌ له یا نقض رأی در مرحله تجدیدنظر، واخواه بلا تكلیف و یا با خواهان معسر مواجه نخواهد شد. در بند مزبور به تعریف لغوی و اصطلاحی احکام غیابی، به تاریخچه تأمین مذکور، به فلسفه و آیین دریافت تأمین مأخوذه و در آخر به نوع، میزان و مهلت تودیع تأمین پرداخته شده است.
    1- تعریف لغوی و اصطلاحی
    واژه‌ی غیب در فرهنگ لغت به معنی: «غایب شدن، ناپدید گردیدن، ناپیدا و كلمه غایب به معنای آنكه حاضر نباشد» آمده است.[21] كلمه واخواه به معنای: «به شخص معترض گفته می‌شود به عمل او واخواهی یا اعتراض اطلاق می‌گردد».[22]
    واخواه، به محكوم ‌علیه غایب اطلاق می‌گردد كه خودش یا وكیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی‌اش در هیچیک از جلسات دادگاه شركت نكرده و لایحه دفاعیه نیز ارائه ننموده و اخطاریه دادگاه به او ابلاغ واقعی نشده باشد.[23]
    اصطلاح واخواهی[24] در آیین دادرسی مدنی، منحصراً به شکایتی اطلاق می‌گردد که محکوم‌ علیه غایب نسبت به حکم غیابی در دادگاه صادر ‌‌کننده حکم مطرح می‌کند. در حقوق ایران از همان ابتدا قانون اصول محاکمات حقوقی، حق اعتراض به حکم غیابی نیز تصریح شد. در حقوق فرانسه نیز، در موارد نسبتاً نادری که حکم غیابی محسوب می‌شود. مطابق ماده 571 قانون آیین دادرسی مدنی[25] برای محکوم‌ علیه غایب حق اعتراض پیش‌بینی شده است و قابل توجه اینکه در آنجا نیز تصریح می‌شود که واخواهی مرحله جدیدی را به وجود نمی‌آورد بلکه همان مرحله است که دوباره آغاز می‌شود.[26]
    ماده 476 قانون مزبور[27] نیز بیان می‌دارد که رأی غیابی قابل واخواهی است مگر در مواردی که به موجب مقررات خاص این طریق شکایت کنار گذاشته شده باشد، اما مقرّرات راجع به انواع آراء در حقوق فرانسه به گونه‌ای است که موارد صدور رأی غیابی را محدود نموده است. بدین‌ صورت که رأی در صورت داشتن دو شرط زیر غیابی محسوب می‌شود:
    الف) رأی صادره غیر‌‌قابل پژوهش باشد، بنابراین چنانچه رأی صادره قابل پژوهش باشد، غیابی محسوب نشده و بدین ترتیب قابل واخواهی نخواهد بود.
    ب) احضاریه به شخص خوانده ابلاغ نشده باشد.
    2- تاریخچه اخذ تأمین در احكام غیابی
    در خصوص تاریخچه حكم واخواهی نظر استاد بلامنازع آیین دادرسی مدنی ایران را مورد استناد قرار داده و ایشان چنین اشعار می‌دارند: «اعتراض، به موجب ماده 465 ق.آ.د.م جدید مصوب 1329، به شكایتی اطلاق می‌گردید كه محكوم علیه غایب می‌توانست نسبت به رأی غیابی مطرح نماید. اما واژه «واخواهی» در برابر اعتراض توسط فرهنگستان برگزیده شده و در شهریور 1319 به موجب بخشنامه‌ای، همراه با چهل اصطلاح دیگر عربی و معادل فارسی آن‌ ها كه بیشتر در دادگستری كاربرد داشت، به دوایر دادگاه‌ها ابلاغ گردید. در این بخشنامه واژه‌های واخواه، واخوانده و واخواسته به ترتیب به جای اصطلاحات معترض، معترض ‌علیه و معترض ‌عنه، برگزیده شد. در عین حال، واژه واخواهی در هیچ یک از اصطلاحاتی كه پس از آن در قانون آیین دادرسی مدنی در این خصوص استعمال نگردید اما در قانون جدید آیین دادرسی مدنی علاوه بر اعتراض به حكم واژه «واخواهی» كه در عمل مصطلح گردیده بود به كار رفته است».[28] بهر حال، با نگرشی دیگر می‌توان گفت این تأسیس با پیروی از فقه اسلامی بوجود آمده است. و مبنای فقهی نیز داشته و بر این اساس، اگر خواهان پس از صدور حكم غیابی بخواهد محكوم‌ به را اخذ نماید باید در جهت آن تأمین بدهد، در غیر این صورت اخذ آن تأمین امكان نخواهد داشت.[29] با این حال، این تاریخچه‌ای مختصر از واخواهی می‌باشد و به همین مقدار بسنده نموده و موضوع‌های آتی به فلسفه و شرایط صدور اخذ خسارت احتمالی در احكام غیابی اختصاص خواهد یافت كه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
    3- فلسفه دریافت تأمین
    مقنّن در ماده 307 ق.آ.د.م فلسفه اخذ تأمین در اجرای حكم غیابی را جبران خسارت ناشی از اجرای قرار تأمین ذكر نموده و مقرّرات واخواهی نیز به گونه‌ای تدوین شده است كه اگر به طرفیت محكوم‌ علیه دعوایی مطرح گردد و وی از نوع دعوی آگاه شده فرصت و امكان دفاع در اختیار او قرار گرفته و بتواند دلایل خویش را ارائه دهد. بنابراین، حقی است كه قانون آیین دادرسی مدنی برای واخواه (محكوم ‌علیه) قرار داده تا با جمع شرایطی از آن استفاده نماید و در این راستا، ماده 307 ق.آ.د.م مقرّر می‌دارد: «چنانچه محكوم ‌علیه غایب، پس از اجرای حكم، واخواهی نماید و در رسیدگی بعدی حكم به نفع او صادر شود، خواهان ملزم به جبران خسارت ناشی از اجرای حكم اوّلی به واخواه می‌باشد». ولی در این خصوص، سؤالاتی مطرح خواهد شد و آن این است كه فلسفه دریافت تأمین از محكوم ‌له چیست؟ آیا حكم به نفع وی صادر نشده است؟ در پاسخ به این سؤالات می‌توان گفت در واقع هدف، جبران خسارت ناشی از اجرای حكم غیابی و امكان اعاده وضعیت اجرایی است، تا در صورتی كه محكوم‌ علیه به حكم اعتراض و اگر آن را نقض نمود با خواهان معسری مواجه نشود و در این خصوص می‌توان قاعده حقوقی لاضرر را مورد توجه قرار داد كه هیچ ضرری نباید بدون جبران باقی بماند. با این حال، می‌توان گفت اگر خوانده (محكوم‌ علیه) شرایط واخواهی را داشته و تمامی مراحل آن را (تودیع هزینه دادرسی و ارائه دلایل مثبته دعوی) نیز اجرا نماید می‌تواند در صورت محكومیت قطعی خواهان (محكوم‌ له) مبادرت به اخذ خسارت احتمالی نماید.
    4- آیین دریافت تأمین
    همانطوری كه در قسمت الف بیان گردید، برای دریافت خسارت احتمالی از خواهان (محكوم‌ له) شرایطی لازم می‌باشد و به موجب ماده 307 ق.آ.د.م در صورتی كه حكم صادره در دادگاه نخستین اجرا و پس از آن واخواهی واخواه مطرح و حكم به نفع وی صادر گردد خواهان مرحله‌ی دادگاه بدوی، ملزم به جبران خسارت ناشی از اجرای حكم غیابی به واخواه می‌باشد. در عین حال، اثبات تقصیر بر عهده واخواه (محكوم‌ علیه) می‌باشد، یعنی وی باید ورود خسارت و ارتكاب فعل زیانبار و رابطه سببیّت بین آن دو را اثبات نماید تا مستحق دریافت خسارت گردد. بنابراین، برای اخذ تأمین باید شرایطی مهیّا باشد و بدون آن شرایط، امكان اخذ تأمین وجود نخواهد داشت. در این قسمت این شرایط را به طور مختصر بیان خواهیم نمود.
    4-1- عدم ابلاغ اخطاریه واقعی به خوانده
    با توجه به اینكه امر ابلاغ نقش مهمی در اجرای حكم و سایر امور مربوط به پرونده داشته بنابراین، یكی از شروط اجرای حكم نحوه‌ی ابلاغ به خوانده محسوب می‌شود و علت تأكید قانون به عدم ابلاغ واقعی بدان سبب می‌باشد كه محكوم ‌علیه مدعی عدم اطلاع از مفاد رأی می‌باشد و می‌تواند دادخواست واخواهی را به دادگاه صادر كننده حكم غیابی تقدیم دارد و دادگاه در وقت فوق ‌العاده (خارج از نوبت) به این موضوع رسیدگی و تصمیم مقتضی را خواهد گرفت و اینكه اگر اخطاریه به خوانده ابلاغ واقعی محسوب گردد دیگر حكم غیابی و اخذ تأمین معنایی نخواهد داشت.
    4-2- عدم حضور خوانده یا وکیل یا قائم مقام وی در جلسات دادرسی
    خوانده یا وكیل یا قائم مقام او در هیچ‌ یک از جلسات دادگاه حضور نداشته‌اند و نیز هیچ پاسخ كتبی به موضوع مطروحه در طی دادرسی ارائه ننموده‌اند بنابراین، چنانچه خوانده حتی یک بار دفاع كتبی كرده باشد حكم در هر حال حضوری فرض می‌شود.[30] البته، این مورد دارای استثنائاتی می‌باشد كه می‌توان آن را حضوری تلقی نمود:
    الف) «بعد ابلاغ قانونی اخطاریه به خوانده، خوانده طی لایحه‌ای نشانی جدید خود را اعلام می‌كند».
    ب) «بدون ابلاغ واقعی و بدون حضور در جلسه و بدون تقدیم لایحه، خوانده دعوای متقابل اقامه می‌كند».[31]
    ج) «خوانده قبل از جلسه‌ی اوّل دادرسی شخص ثالثی را به دادرسی جلب می کند».[32]
    4-3- قطعیت دادنامه
    مطابق ماده 305 ق.آ.د.م احكام غیابی قابل واخواهی هستند و به موجب بند الف ماده 331 قانون مزبور در دعاوی مالی حسب مورد با توجه به خواسته دعوی تا مبلغ سه میلیون ریال و نیز دعاوی كه قابل تجدیدنظر بوده ولی واخواه در مهلت مقرّر یعنی چهل روز از تاریخ ابلاغ دادنامه به وی (بیست روز مهلت واخواهی و بیست روز مهلت تجدیدنظر خواهی) اعتراض را به عمل نیاورد و یا دادنامه به مرحله قطعیّت رسیده، حكم قطعی محسوب خواهد شد.
    4-4- عدم ابلاغ دادنامه یا اوراق اجرائیه
    با انقضای مهلت شكایت (اعتراض) از حكم غیابی، به درخواست محكوم ‌له برگ اجرائیه صادر و پس از ابلاغ جهت اجرا به دایره اجرای حكام مدنی، به لحاظ اقدامات اجرایی ارسال می‌گردد. در این راستا، تبصره 2 ماده 306 ق.آ.د.م: «اجرای حكم غیابی منوط به معرفی ضامن معتبر یا اخذ تأمین متناسب از محكوم ‌له خواهد بود مگر اینكه دادنامه یا اجرائیه به محكوم‌ علیه غایب ابلاغ واقعی شده…» با دقت در تبصره مزبور در می‌یابیم كه معرفی ضامن و گرفتن تأمین در صورتی است كه اوراق دادنامه یا اجرائیه به واخواه ابلاغ واقعی نشده باشد و در غیر‌اینصورت حكم را باید حضوری تلقی نمود و نه غیابی و بنابراین فلسفه اخذ تأمین از محكوم ‌له موردی نخواهد داشت.
    5- نوع، میزان و مهلت تودیع تأمین
    با توجه به اینكه اجرای حكم غیابی منوط به تودیع تأمین (ضامن معتبر یا اخذ تأمین متناسب) از سوی محكوم ‌له خواهد بود و بدون تودیع تأمین امكان اجرای حكم میسّر نخواهد شد، لذا در این قسمت سعی شده است كه ابتدا به نوع تأمین، میزان و سپس به مهلت تودیع تأمینی كه از محكوم ‌له اخذ خواهد شد، بررسی نماییم.
    5-1- نوع تأمین
    تبصره 2 ماده 306 ق.آ.د.م اجرای حكم غیابی را مستلزم معرفی ضامن معتبر یا اخذ تأمین متناسب از محكوم ‌له مدنظر قرار داده و با دقت در تبصره این ماده می‌توان گفت، در صورت صدور اجرائیه و پذیرش تأمین، محاكم می‌توانند علاوه بر ضامن معتبر سایر تأمین‌های دیگر را از محكوم ‌له اخذ نماید مشروط به اینكه دادنامه یا اوراق اجرائیه ابلاغ واقعی نشده باشد. بر این اساس، قاضی رسیدگی ‌كننده به پرونده با توجه به محتویات پرونده و دلایل استنادی خواهان نوع تأمین را انتخاب كرده و دستورات مقتضی را نیز صادر می کند. در حال حاضر، رویه فعلی محاكم این است كه بعد از صدور حكم و قطعیت آن، واحد اجرای احكام مدنی مبادرت به اخذ تأمین از نوع ضمانت می کند، بدین منوال كه ضامن تقاضای ضمانت خویش را از محكوم‌ له تقدیم شعبه مربوطه می کند و پس از قبولی، قرار كفالت صادر و عملیات اجرایی شروع خواهد شد ولی در این نوع ضمانت مشخص نشده است تا چه زمانی باید ضامن، در حالت ضمانت خویش باقی بماند؟ در این خصوص قانون كاملاً سكوت دارد و در واقع می‌توان گفت نوعی ابهام در بقاء تأمین وجود دارد. برای مثال ممكن است دادنامه یا اجرائیه برای مدت طولانی به محكوم ‌علیه غایب ابلاغ واقعی نشود و محكوم‌ له از تصرف در مال خویش محروم بماند باید گفت در این رابطه راهكار عملی و قانونی چیست؟ در این زمینه برخی از شارحین آیین دادرسی مدنی از جمله دكتر عباس زراعت برای رفع این مشكل این طور ابراز عقیده نموده‌اند: «بهتر است اختیار دادن ضامن یا سپردن تأمین بر عهده محكوم ‌له باشد تا بی‌جهت اموال وی برای مدت نامحدود تأمین نگردد و هرگاه محكوم‌ علیه از مفاد رأی غیابی آگاه شود و ظرف مدت بیست روز واخواهی نكند باید تأمین سپرده شده آزاد گردد».[33] بنابراین، می‌توان گفت مسئولیت اصلی محكوم ‌له در حكم غیابی معرفی ضامن است و اگر نتوانست ضامن معرفی كند تأمین مناسب دیگری كه دادگاه صالح تشخیص داد باید بسپارد، تا اجرای حكم غیابی ممكن گردد.
    5-2- میزان دریافت تأمین

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین اخلاق کاری با استرس شغلی و تعهد سازمانی در میان کارکنان اداره آموزش و پرورش ناحیه یک شهر بندرعباس- قسمت ۶ ...

    شدت تعهد مستمر بستگی به عواملی زیر دارد:

     

     

    مهارت‏ها: منظور تجاربی است که فرد در سازمان فعلی کسب کرده و قابل انتقال به دیگر سازمان‏ها نیست.

    آموزش: دوره‎های مخصوص سازمان فعلی که مدرک آن‏ها فقط در درون سازمان فعلی معتبر است

    تغییر محل زندگی: بسیاری از افراد که سازمان خود را تغییر می‎دهند، دچار مشکل تغییر محل زندگی می‏شوند و این تغییر به سادگی پذیرفته نمی‏شود.

    میزان سرمایه‏گذاری صورت گرفته از طرف فرد: زمان، هزینه، سنوات کاری گذرانده شده برای یادگیری مهارت‏ها باعث حفظ عضویت فرد می‎شود، لذا هرچه سن افزایش پیدا می‏کند احتمال تغییر سازمان نیز کاهش پیدا می‎کند.
    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    عدم دستیابی به جایگزینی‎های شغلی: در شرایطی که امکان دستیابی به شغل و سازمان دیگر مشکل باشد افراد سعی می‎کنند در همان سازمان فعلی خود عضویت مستمر خود را داشته باشند. لذا چون به آن نیاز دازند در سازمان باقی می‏مانند (غیاثی،۱۳۹۰).

    ۲-۳-۳-۳٫ تعهد هنجاری ـ تکلیفی

    بعد سوم تعهد سازمانی که کمتر رایج بوده ولی جای بحث دارد، تعهد هنجاری می باشد که نشان دهنده یک نوع احساس تکلیف برای ادامه همکاری با سازمان م یباشد، افرادی که دارای سطح بالایی از تعهد هنجاری هستند احساس م یکنند که مجبورند در سازمان فعلی باقی بمانند .آلن و می‏یر[۲۸] (۱۹۹۰)، در مورد این بعد از ابعاد سازمانی نسبت به ابعاد دیگر پژوهشهای کمتری صورت گرفته است، رندال و کوتی[۲۹] (۱۹۹۰)، آلن و می یر و اوریلی، چاتمن و کالدون از جمله پژوهشگران اندکی بوده اند که تلاش کرده اند تا این بعد از تعهد سازمانی را از ابعاد دیگر مجزا سازند. رندال و کوتی (۱۹۹۰)، به تعهد هنجاری از منظر نوعی تکلیف اخلاقی نگریست هاند که فرد در قبال سرمای هگذاری هایی که سازمان روی او انجام داده‏است، در خود احساس می کند. آنها معتقدند که زمانی این احساس در فرد به وجود می آید که سازمان هزینه یا زمان زیادی را صرف آماده کردن او برای بهتر انجام دادن کار کرده است، یک نوع احساس تکلیف در وی برای ماندن در سازمان به وجود خواهد آمد. برای مثال کارمندی که سازمانش برای آموزش او سرمایه‏گذاری می‏کند، ممکن است به این باور برسد که می‏تواند هزینه های سازمانش را از طریق ادامه فعالیت در آن جبران کند. در حالت کلی تعهد هنجاری زمانی بیشتر به وقوع می‏پیوندد که فرد احساس کند که پاسخ به سرمایه گذاری های سازمان، سخت م یباشد. اما اوریلی و همکارانش (۱۹۹۱ ) تعهد هنجاری را بر حسب ارز ش‏ها تعریف کرده‏اند و مورد سنجش قرار داده‎اند. آنها معتقدند که رابطه متقابل بین ارزش‏های یک فرد و سازمان منجر به تعهد سازمانی می‏شود. در حمایت از این دیدگاه می‏یر و اسکورمن ( ۱۹۹۲ ) تعهد هنجاری را به عنوان پذیرش اهداف و ارزش های یک سازمان توسط کارمند، دانسته اند (اسماعیلی، ۱۳۸۸).

     

    ۲-۳-۴٫ اهمیت تعهد سازمانی

    اهمیت تعهد از سوی نویسندگانی به شرح زیر مورد تأکید واقع گردیده است :
    مک گریگور (۱۹۶۰): عقیده داشت بزرگترین چالش برای مدیران پرسنلی، یکپارچه نمودن نیازهای سازمان با نیازهای فردی اعضایش می‏باشد .
    پاسکال و آتوس (۱۹۸۱): مطالعه آنان پیرامون دلایل موفقیت ژاپن، آشکار ساخت که ژاپنی‏ها فرهنگ‏های قوی سازمانی را درسازمان‎های خود به وجود آوردهاند. که این امر برخاسته از وجود ارزشهای مشترک بین مدیریت و کارگزاران به گونه‏ای دو جانبه می‏باشد.
    پیترز و آستین ( ۱۹۸۵ ): به سازمان ها چنین توصیه می کنند: به انسان ها اعتماد کنید و با آنان به مانند بزرگسالان رفتار کنید، آنان را با سبک رهبری عینی و اسطور های برانگیزید.حاکمیت، یک حالت دایم و وسواس گونه برای نیل به کیفیت را بسط و توسعه بخشید. در آنها (کارکنان) این احساس را بوجود آورید که حس کنند مالک کسب و کار هستند و در چنین شرایطی است که نیروهای کار شما با یک تعهد جامع واکنش نشان خواهند داد.
    والتون[۳۰]( ۱۹۸۵ ) : چنین نوشت که پایه و اساس استراتژی تعهد بایستی وجود هر یک فلسفه مدیریتی باشد، که ادعاهای قانونی ذینفعان متعدد سازمان همچون، مالکان، کارمندان، مشتریان و عوام را تأیید و تصدیق کند. درکانون چنین فلسفه ای این باور اعتقاد قرار دارد که ایجاد تعهد در کارکنان، منجر به بر(انگیختن و ارتقا عملکرد می گردد ( خسروی،۱۳۸۷)
    تعهد و پایبندی مانند رضایت، دو طرز تلقی نزدیک به هم هستند که به رفتارهای مهمی مانند جابجایی و غیبت اثرمی‏گذارند. همچنین تعهد وپایبندی می توانند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشند، کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند، نظم بیشتری در کار خود دارند، مدت بیشتری درسازمان می‏مانند و بیشتر کار می‏کنند. مدیران باید تعهد و پایبندی کارکنان را به سازمان حفظ کنند و برای این امر باید بتوانند با بهره گرفتن از مشارکت کارکنان در تصمیم گیری فراهم کردن سطح قابل قبولی ازامنیت شغلی برای آنان، تعهد و پایبندی را بیشتر کنند (الله دادی،۱۳۸۱).
    شهید مطهری اظهار می دارد اگر شخص لیاقت، شایستگی و تعهد حداکثر بهره برداری از امکانات و سرمایه را داشته باشد، لیاقت مدیر شدن را دارد که اگر چنین تعهد و شایستگی را ندارد، نباید چنین مسئولیتی به او محول شود ( اسماعیلی،۱۳۸۸).

     

    ۲-۳-۵٫ عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی

    در مدل نظری مودی و همکاران[۳۱] در دهه ۱۹۸۲ نیز چهاردسته از پیش شرط های تعهد سازمانی بیان شده که بیانگر عوامل موثری است که موجب تعهد سازمانی می شود، نظیر ویژگی‌های شخصیتی (سن، جنس، تحصیل، سابقه خدمت)، ویژگی های شغلی( ابهام نقش و فشار شغلی : بعضی از نقش ها پیچیده تر از بعضی دیگرند. بعضی از اعضای گروه فقط یک نقش دارند و بعضی ، نقش های متعدد.کسانی که نقش های پیچیده را بازی می کنند معمولاً پایگاه بالاتری دارند .اما همین نقش های پیچیده می توانندفشار روانی زیادی بر فرد مورد نظر وارد آورند خصوصاً وقتی رفتارهایی که در آن نقش باید انجام بدهند به خوبی مشخص نباشند یا با هم تعارض داشته باشند . فشارهای ناشی از ابهام نقش و تعارض نقش برتعهد سازمانی فرد و گروه مؤثراست. براساس مطالعات مودی و همکارانش وضعیت نقش یکی از مقدمات ایجاد تعهد می‌باشد، تحقیقات مایتو وزاجاک نیز این مسئله را تأ یید می‌کند. یکی از مفروضات مودی این است که وضعیت نقش ناشی از ادراک حاصل از محیط کاری و ویژگی های سازمانی ( حیطه نظارت و کنترل) است ( اسماعیلی، ۱۳۸۸). مونچ عقیده دارد که با افزایش ارتباط اعضای گروه با سایر افراد و گروه‌ها ، حجم تعهدات اعضا افزایش یافته و بدین ترتیب تعهدات اعضا دچار تورم شده و با افزایش تورم تعهدات اعضا به افراد گروه‌های دیگر پایین می آید و تعهد به گروه خودی افزایش می یابد.شافر نیز معتقد است میزان تعهد فرد با میزان ارضاء نیازمندی‌های وی مرتبط است بنابراین شغلی که می تواند نیازمندی‌های فرد را برآورده سازد مورد رضایت او خواهد بود . هرسازمانی بر اساس ظرفیت روحی و فکری کارکنان و شناخت استعدادهای وی باعث ایجاد علاقه به کار براساس طبیعت آن ، احساس مسئولیت و تعهدی که در جریان کار سازمان مورد نظر است می شود (خسروی، ۱۳۸۷). اصل ترتیب و نظم دادن اشیاء وانسان‌ها در سازمان از دیدگاه فایول بسیار مهم است.یکی از اصولی که در سازمان از اهمیت خاصی برخوردار است اصل ثبات وپایداری شغلی در سازمان است . فایول اعتقاد دارد که برای مدیریت بهتر در سازمان بهتر است از افراد باتجربه و دارای تخصص وکارآمد استفاده شود . برای اینکه بتوان ادامه کار کارکنان با تجربه را در سازمان تثبیت کرد باید طوری آنان را مدیریت کردکه سازمان را رها نکنند .مسلماً توجه به مسائل رفاهی و انگیزشی و فراهم کردن امکانات رشدکارکنان و غیره از جمله موارد مهمی است که سبب تعهد کارکنان به سازمان می شود واگر ازاین روش‌ها پرهیز شودکارکنان تعهدی به مدیریت وسازمان نخواهند داشت و بسیار سریع آن را ترک می کنند (غیاثی، ۱۳۹۰،).
    درباره فواید تعهد سازمانی سخن زیادی گفته شده است. در اینجا فقط به این نکته‌ اشاره می کنم که طبق پژوهشی جدید، افراد دارای تعهد سازمانی بالا تمایل بیشتری به اشتراک گذاردن دانش خود دارند. آنها هیچگونه تنگ نظری در انتقال تجربیات خود ندارند و از اینکه سازمان راه خطای آنها را دوباره تجربه کند ناخشنودند. ناگفته نماند کسی که دارای میزان بالایی از تعهد است در مراقبت از اطلاعات مهم سازمان خود اهتمام خاصی خواهد داشت. همچنین باید اشاره نمود که صرفاً پول و امکانات مالی و مادی فراوان، موجب برانگیختن افراد نمی شوند و این احساس تعهد است که همچون موتوری محرک عمل می کند و خواهد کرد (زارعی متین، ۱۳۹۲).

     

    ۲-۳-۵-۱٫ عوامل فردی

    هر فردی از آن حیث که عضوی از جامعه است ، تحت تاثیر فرهنگ، باورها، اهداف و نیازهای آن جامعه قرار می گیرد و در وهله دوم به عنوان فردی که دارای ویژگی های خاص خود مانند: علایق، نگرشها، انگیزه ها و نیازهای فردی است ، رفتارهای وی قابل تأمل و بررسی می باشد. تحقیقات مختلفی در مورد تاثیر عوامل جمعیت شناختی بر روی تعهد سازمانی انجام شده است که هر کدام نتایج مختلفی داشته‏اند ().در زیر به اصلی ترین عوامل فردی مؤثر بر تعهد سازمانی اشاه می‏شود:

     

     

    سن: تعهد سازمانی با سن فرد دارای رابطه مثبت و مستقیم است، یعنی هرچه سن افراد بالاتر می‏رود به همان نسبت میزان تعهد سازمانی آن‏ها نیز افزایش می‏یابد؛ و این به دلیل فرصت کمتر در به‎دست آوردن موقعیت شغلی بهتر نسبت به شغل فعلی با توجه به افزایش سن می‎باشد.

    جنسیت: زن‏ها نسبت به مردان تعهد بیشتری نسبت به سازمان دارند. بسیاری ازکارشناسان دلیل تعهد بیشتر زنان را در گذراندن موانع زیاد برای دستیابی به شغل سازمانی می‏دانند.

    تحصیلات: رابطه تعهد سازمانی و میزان تحصیلات ضعیف و نفی می‏باشد زیرا اغلب افراد دارای تحصیلات بالا دارای انتظارات شغلی سطح بالای می‏باشند.

    سابقه: هرچه سابقه بالاتر می‎رود انتظار دستیابی به سمت‏های رده بالای سازمانی بیشتر می‏شود بنابراین میزان تعهد سازمانی بالاتر می‏رود.

    استنباط از شایستگی و توانایی‎ها: افرادی که خود را دارای شایستگی لازم می‏دانند دارای تعهد بالاتری می‎باشند و البته این رابطه دو سویه می‎باشد یعنی تعهد بالاتر احساس شایسته بودن را در فرد بالا می‏برد. از سوی دیگر میزان توانایی فرد با احساس شایستگی و میزان تعهد رابطه قوی و مثبت دارد. سازمان‏ها برای افراد دارای توانایی‏های بالاتر توجه بیشتر و پاداش را در نظر می‏گیرند و این خود باعث افزایش تعهد در افراد می‏شود.

    حقوق و مزایا: میزان حقوق رابطه مثبت و قوی با میزان تعهد افراد در سازمان دارد (غیاثی، ۱۳۹۰)

    ۲-۳-۵-۲٫ عوامل سازمانی

    کلیه عواملی است که در یک سازمان و محل کار افراد وجود دارد و از حیطه کارکنان خارج است را عوامل سازمانی می گویند. از نظر مولائی عوامل سازمانی مانند: توانایی مشارکت در تصمیم گیری های مربوط به شغل، سازگاری بین اهداف گروه و اهداف سازمانی، باز خور، استقلال و خود مختاری در کار، چالش های شغلی، اهمیت شغلی، توجه به منافع کارکنان و مالکیت آنان بطور مثبت موجب افزایش تعهد سازمانی کارکنان می شوند (مولائی، ۱۳۷۸).
    – محیط سازمان
    بسیاری از افراد از این که در سازمان هر چیزی را به آنها تلقین می کنند و یا قدرت و مسئولیت را به رخ آنان می کشند آزرده خاطر هستند. در یک سازمان هر چه مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های مربوط به خود بیشتر باشد و سازمان به امور رفاهی آنان بیشتر اهمیت دهد، احتمالاً میزان تعهد سازمانی آنان هم بالاتر خواهد بود.
    – سبک مدیریت
    شناخت فرد از شغل باید در خدمت سازمان و اهداف آن باشد. مدیریت دیگر نمی تواند صرفاً بوسیله حقوق و مزایا، طرح های انگیزشی و خدمات رفاهی و غیره، رضایت شغلی و تعهد سازمانی آنان را افزایش دهد بلکه می تواند با توانمند سازی کارکنان خود تعهد سازمانی آنان را نیز افزایش دهد (زارعی متین،۱۳۹۲).

    رابطه بین اخلاق، رضایت شغلی و تعهدسازمانی با ترک خدمت حسابرسان

     

    ۲-۳-۵-۳٫ عوامل شغلی

    نوع کاری که در سازمان به فرد واگذار می شود ، در تقویت تعهد سازمانی فرد تأثیر بسیار زیادی خواهد داشت. مانند:چالش های شغلی، ابهام در نقش، تضاد در نقش، پایگاه اجتماعی. در الگوی طراحی شغلی که بوسیله ” هاکمن” و ” اولد هام” عنوان شده است نشان می دهند که چگونه ویژگی های شغلی بر رضایت شغلی، انگیزش و عملکرد افراد اثر می گذارد. آنها عنوان کردند که هر نوع کاری را می توان بر حسب پنج بعد اصلی کار به شرح زیر تقسیم بندی نمود:
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    – گوناگونی در مهارت : یعنی میزان و درجه ای که یک کار به مهارت های گوناگون نیاز دارد.
    – هویت کار : یعنی درجه ای که یک کار به صورت کامل دارای هویت است.
    – اهمیت کار : یعنی درجه ای که یک کار می تواند بر زندگی دیگران اثر بگذارد.
    – آزادی عمل : یعنی درجه ای که یک کارمند دارای استقلال و آزادی عمل در انجام کار دارد.
    – بازخور نتیجه : یعنی درجه ای که یک شخص نتایج حاصل از کار خود را دریافت می کند (رابینز استیفن‏پی،۱۹۹۹)

     

    ۲-۳-۵-۴٫ عوامل فرا سازمانی

    عوامل فرا سازمانی یا محیطی می توان به فرصتهای شغلی جایگزین، سازمان، علایق خانوادگی، منطقه جغرافیایی محل خدمت، روابط اجتماعی و نظایر آن اشاره نمود. سازمان‏ها هر چه بیشتر فرصت های پیشرفت را برای آن دسته از کارکنانشان که انگیزه کسب موفقیت آنها بالا است، فراهم نمایند موجبات رضایتمندی آنان را از شغل فراهم نموده اند و این هم به نفع سازمان و هم فرد تمام می شود. مدیریت ممکن است تنها کنترل محدودی بر محیط بیرونی سازمان داشته باشد اما آنچه که مسلم است این است که محیط بیرونی اثر بسیار قوی و قدرتمندی بر سازمان ، سیاستها و رویه های منابع انسانی دارد. بنابراین شناخت محیط بیرونی و همسو شدن و کنار آمدن با آن بخش مهمی از تلاش مدیران منابع انسانی را به خود معطوف می دارد (مولائی، ۱۳۷۸).

     

    ۲-۳-۶٫ الگوی‎های چند بعدی تعهد سازمانی

     

    ۲-۳-۶-۱٫ مدل پورتر

    پورتر تعهد را براساس نیروی کلی همانندسازی تعیین هویت و مشارکت یک فرد در سازمان تعریف می کند. در این دیدگاه تعهد ناشی از سه عامل می شود:
    ۱- قبول اهداف و ارزش های سازمان
    ۲-تمایل به همکاری با سازمان برای کسب اهدافش
    ۳-میل به باقی ماندن در سازمان (رنجبریان،۱۳۷۵)
    در این دیدگاه به تعهد به عنوان یک مفهوم تک بعدی نگریسته شده است، که تنها متمرکز بر تعهد عاطفی است. سال ها، اندیشمندان درک ما را از تعهد سازمانی با نگریستن به آن به شکل چند بعدی تغییر داده اند. این پژوهشگران علاقه مند به یک مجموعه وسیع‎تر از پیوندها بین کارکنان و سازمان ها نسبت به آنچه که پورتر مطرح کرد، بوده‏اند. در حالی که پورتر متمرکز بر یک پیوند توصیف شده با قبول اهداف سازمان بوده پژوهشگران بعدی بر انواع تعهد متمرکز شده است که می‏تواند (مودی، ۱۹۹۸).
    ۲-۳-۶-۲٫ مدل اوریلی و چاتمن
    اوریلی و چاتمن (۱۹۸۶) الگوی چند بعدی خود را مبتنی بر این فرض بنا نهادند که تعهد، نگرشی را نسبت به سازمان ارائه کرده و مکانیسم هایی دارد که از طریق آنها می تواند نگرش شکل بگیرد. بنابراین، مبتنی بر کار کلمن در نگرش و تغییر رفتار ( ۱۹۸۵ ) اریلی و چتمن معتقدند که پیوند بین فرد و سازمان می تواند، سه شکل متابعت، همانندسازی و درونی کردن را به خود بگیرد. متابعت، زمانی اتفاق م یافتد که نگر شها و رفتارهای همسو با آنها به منظور کسب پادا شهای خاص اتخاذ می‏شوند. همانندسازی، زمانی اتفاق می‏افتد که فرد نفوذ را به خاطر ایجاد یا حفظ رابطه ارضاکننده سرانجام درونی کردن، رفتاری که از روش ها و یا اهداف نشأت ، می پذیرد (می‏یر و هرسکویچ، ۲۰۰۱ ). بررسی ، گرفته را منعکس می‏کند که با ارزشها یا اهداف سازمان منطبق است (مودی، ۱۹۹۸) جدیدتر از یک نمونه بزرگتر دو نوع تعهد را به جای سه نوع تعهد مشخص کرد که تعهد ابزاری (متابعت) در پژوهش‏های، و تعهد هنجاری (همانندسازی و درونی کردن) نامیده شدند (کرمر، ۱۹۹۶). بعدی این دو پژوهشگر و همکارانش نتوانستند تمایزی را بین همانندسازی و درونی کردن قایل شوند. از این رو، آنها در پژوهشهای جدیدتر موارد همانندسازی و درونی کردن را ادغام کردند و آن را تعهد هنجاری نامیدند. متابعت، نیز در کار اخیرشان تعهد ابزاری نامیده شده است که متمایز از همانندسازی و درونی کردن است. برای مثال اریلی و چتمن متوجه شدند که متابعت عموماً به عنوان متغیری در نظرگرفته می شود که احتمال ترک شغل را کاهش دهد، این یافته بعضی سئوال ها را درباره اینکه آیا متابعت می‏تواند، به عنوان یک شکل از تعهد سازمانی در نظر گرفته شود را به وجود آورده است (می‏یر وهرسکویچ، ۲۰۰۱)

     

    ۲-۳-۶-۳٫ مدل آنجل و پری

    آنجل و پری[۳۲] برپایه نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل پرسشنامه تعهد سازمانی پورتر و همکارانش، بین تعهد ارزشی و تعهد به ماندن، تمایز قائل شدند. اگرچه این پرسشنامه یک بعدی درنظر گرفته شده است، تحلیل آنجل و پری دو عامل اساسی پرسشنامه را آشکار کرد. یک عامل به وسیله پرسشهایی مشخص می شود که تعهد به ماندن را ارزیابی می کنند و دیگری به وسیله پرسشهایی که تعهد ارزشــــی (حمایت از اهداف سازمان) را اندازه گیری می کنند، مشخص می گـــردد (می یر و هرسکویچ، ۲۰۰۱، ص ۳۰۶). تعهد ارزشی آنجل و پری گرایش مثبتی را به سازمان نشان می دهد. این نوع تعهد اشاره به تعهد روانی و عاطفی دارد. تعهد به ماندن آنجل و پری اشاره به اهمیت تعاملات پاداشها – مشارکتهای تفکیک ناپذیر در یک مبادله اقتصادی دارد. این نوع تعهد اشاره به تعهد حسابگرانه مبتنی بر مبادله و تعهد مستمر دارد (مایر و شورمن، ۱۹۹۸).
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    ۲-۳-۶-۴٫ مدل مایر و شورمن

    به نظر مایر و شورمن (۱۹۹۸) تعهد سازمانی دو بعد دارد. آنها این دو بعد را تعهد مستمر (میل به ماندن در سازمان) و تعهد ارزشی (تمایل به تلاش مضاعف) نامیدند. اگرچه شباهت‏هایی بین ابعاد تعهد سازمانی شناسایی شده توسط آنجل و پری و مایر و شورمن و آنچه که توسط می یر و آلن شناسایی شده وجود دارد، اما یک تفاوت اساسی بین مدل‏های آنها نیز وجود دارد. سه جزء تعهد می‏یر و آلن (عاطفی، مستمر و هنجاری) اصولاً براساس قالب ذهنی که فرد را به سازمان مرتبط می کنند، متفاوت هستند. نتیجه رفتاری هر سه جزء تعهد با این حال مشابه است و آن ادامه کار در سازمان است. اما در مدلهای آنجل و پری و مایر و شورمن، فرض شده است که تعهد مستمر مرتبط با تصمیم به ماندن یا ترک سازمان است. و تعهد ارزشی مرتبط به تلاش مضاعف درجهت حصول به اهداف سازمانی است (می‏یر و هرسکویچ، ۲۰۰۱، ).

     

    ۲-۳-۶-۵٫ مدل پنلی و گولد

    پنلی و گولد (۱۹۸۶)[۳۳] یک چارچوب چندبعدی را ارائه کردند. آنها بین سه شکل از تعهد با عناوین اخلاقی، حسابگرانه و بیگانگی تمایز قائل شدند. تعریف تعهد اخلاقی به طور نزدیکی با تعریف تعهد عاطفی می یر و آلن و تعهد ارزشی آنجل و پری و مایر و شورمن یکسان است. استفاده از واژه تعهد حسابگرانه منطبق با متابعت مطرح شده در مدل اریلی و چتمن است و ممکن است به عنوان یک شکل از انگیزش به جای تعهد درنظر گرفته شود. سرانجام منظور آنها از تعهد بیگانگی تاحدی با تعهد مستمر می یر و آلن یکسان است (می یر و هرسکویچ، ۲۰۰۱).

     

    ۲-۳-۶-۶٫ مدل سه بخشی تعهد سازمانی

    این مدل که توسط می‏یر و آلن ( ۱۹۹۱ ) ارائه گردیده است، از تمایز بین تعهد نگرشی و رفتاری فراتر رفته و محققین مذکور استدلال کرده اند که تعهد به عنوان یک حالت روانی حداقل دارای سه جزء قابل تفکیک است که نوعی تمایل، نیاز و الزام جهت ادامه اشتغال در یک سازمان می باشد. به نظر می رسد که همه تعاریف ارائه شده در زمینه تعهد در برگیرنده این سه موضوع کلی می‏باشند.

     

     

    وابستگی عاطفی به سازمان

    هزینه های متصوره ناشی از ترک سازمان

    الزام و تکلیف به باق یماندن در سازمان.

    نقطه مشترک هر سه دیدگاه مذکور این است که تعهد یک حالت روانی است که اولاً روابط کارمند را با سازمان مشخص نموده، ثانیاً به طور ضمنی اشاراتی مبنی بر تداوم یا قطع عضویت فرد در سازمان دارد. به علاوه، روشن است که ماهیت این حالت های روانی با هم متفاوت است. تعهد عاطفی بیانگر پیوستگی عاطفی کارمند و تعیین هویت وی با ارزش ها و اهداف سازمان و میزان درگیری وی با سازمان است. کارکنانی که دارای تعهد عاطفی قوی هستند، عضویت خویش را درسازمان حفظ نموده و به فعالیت در آن ادامه می دهند. چرا که بطور قبلی تمایل به انجام چنین کاری دارند. تعهد مستمر بیانگر هزینه های ناشی از ترک سازمان می باشد. کارکنانی که ارتباط اولیه آنان با سازمان بر مبنای تعهد مستمر می باشد، در سازمان باقی می‏مانند؛ زیرا باقی ماندن آنها در سازمان یک ضرورت می‏باشد و نیاز به این موضوع دارند. نهایتاً تعهد هنجاری بیانگر احساس دین و الزام به باقی ماندن درسازمان بوده و افرادی که این نوع تعهد در آنان وجود دارد فکر می کنند که ادامه فعالیت در سازمان وظیفه آنان است و دینی است که بر گردن دارند، و احساس آنان این است که باید در سازمان باقی بمانند. ارائه کنندگان این مدل معتقدند که بهتر است تعهد هنجاری، مستمر و عاطفی را به عنوان اجزای تشکیل دهنده تعهد در نظر گرفت تا انواع خاص آن. برای مثال، کارمند می تواند احساس کند که هم به باقی ماندن در سازمان تمایل قوی دارد و هم به باقی ماندن در سازمان نیاز دارد و الزام واحساس وظیفه کمی نسبت به باقی ماندن در سازمان احساس کند. در مقابل، فرد دیگری ممکن است تمایل کم ، نیاز متوسط و الزام شدیدی به باقی ماندن در سازمان در خود احساس کند. یکی از اشارات ضمنی چنین نگرشی نسبت به تعهد در تأثیر گذاری بر رفتار با یکدیگر در تعامل می باشد. با روشن شدن تفاوت های مفهومی موجود بین اجزای سه گانه تعهد به نظر می رسد که حال تهای روانی خاص که بیانگر هر یک از اجزاء می باشند. تابعی از پیش شرطها و عوامل تعیین کننده متعارف بوده و اثرات متفاوت نیز بر رفتارهای مرتبط با کار به جز ترک خدمت خواهند داشت ( می یر و آلن، ۱۹۹۰).

     

    شکل ۱-۲٫ مدل سه بخشی تعهد سازمانی. منبع (رضائیان، ۱۳۸۵؛ ۱۱۲)

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تطبیقی نظریه تکثرگرایی سروش و وحدت متعالی ادیان نصر- قسمت ۱۶ ...

    فلسفه سنت‌گرایان یا همان حکمت خالده یکی از مهم‌ترین مبانی فلسفی و عرفانی نصر در تاسیس منظومه فکری خود است. این فلسفه هم دارای ابعاد عقلانی و هم واجد ابعاد معنوی و عرفانی است. بدین‌لحاظ هم در مبانی فلسفی نصر به کار ما خواهد آمد و هم در قسمت مبانی عرفانی وی. عجالتاً در بخش مبانی عرفانی او به تشریح این دیدگاه می‌پردازیم، با این توجه که در بخش مبانی نصر نیز به کار ما خواهد آمد و عدم ذکر آن در بخش فلسفی از جهت اجتناب از تکرار مباحث می‌باشد.
    حکمت خالده تشریح‌کننده‌ی منظومه فکری سنت‌گرایان است و از این‌رو آنچه تاکنون درباره مسأله وحدت ادیان و اصول آن بیان شد، از حکمت خالده برگرفته شده است.
    در غرب اصطلاح «فلسفه جاویدان»[۳۳۷] با اثر آلدوس هاکسلی[۳۳۸] به همین نام تداعی می‌شود، اما فارغ از برداشت طبیعت‌گرایانه هاکسلی از این مفهوم، آن‌چنان‌که نصر معتقد است «اصطلاح حکمت خالده توسط آگوستین استویخوس[۳۳۹] در کتاب «De PereniniPhilosophia» در دوره رنسانس در ۱۵۴۰م به کار برده شده و لایب نیتس در نامه‌ای که در ۱۷۱۵م نوشت آن را بر سر زبان‌ها انداخت».[۳۴۰]
    آگوستین استویخوس آن را معادل حکمت ازلی می‌دانست که هم فلسفه و هم الهیات را در بر می‌گیرد.
    «باور او بر این بود که حکمت در ابتدا ریشه‌ای الهی داشته است و معرفتی قدسی بوده که خداوند آن را به حضرت آدم (ع) اعطا کرده، اما غالب فرزندان او رفته رفته آن را فراموش کردند. از این رو تصویر کم‌رنگی از آن در الهیات باستانی باقی‌مانده است».[۳۴۱]
    حکمت ازلی[۳۴۲] که از مؤلفه‌های اصلی مفهوم سنت است در واقع همان چیزی است که هندوها آن را سنتاذرمه می‌نامند و در میان مسلمانان حکمت خالده نام دارد. «یکسانی سنتاذرمه با سنت ازلی به معنای کاستن از حجت و اعتبار پیام‌های بعدی فرو فرستاده شده از عالم بالا نیست؛ پیام‌هایی که هر کدام با یک مبدأ آغاز می‌شوند که در واقع مبدأ کل است و سرآغاز یک سنت را نشان می‌دهند که هم ازلی و هم انطباق آن با دوره بشری معین است، انطباقی که در حقیقت، امکان الهی است که در سطح بشر تجلی یافته است».[۳۴۳]
    در آثار دکتر نصر حکمت خالده یا حکمت جاوید معرفتی است که همیشه بوده و خواهد بود و خصیصه جهان شمول دارد و همواره در میان اقوام و ملل از سرزمین‌های مختلف وجود داشته و آن معرفتی است که قابل حصول برای عقل شهودی است و در قلب ادیان یا سنن وجود دارد.
    دکتر نصر حکمت خالده را دال بر حقیقتی سرمدی می‌داند که در بطن همه سنت‌ها وجود دارد. حکمت، نزد نصر «آن سنت فلسفی است که با تعالیم ادریس نبی آغاز شد که نزد مولفان قدیمی مسلمان با هرمس یکی شناخته می‌شود».[۳۴۴]
    او بر این باور است که در تفسیر سنتی، حکمت خالده تصویرگر علمی است که ساحت ظاهر در حوزه دین و کیهان و دروازه ورود به ساحت باطن است. در واقع مابعدالطبیعه‌ای که فلسفه جاودان خیال آن را در سر می‌پروراند، بر سلسله مراتب وجود کلی و چنان‌که گفتیم بر تمایز میان ظاهر و باطن، صورت ظاهری و ذات، قشر و لب یا پدیدار و ذات فی نفسه مبتنی است. درک و لحاظ این تمایزات برای فهم فلسفه جاودان بسیار ضروری است و جاودانگی و جهان شمولی فلسفه خالده از همین خاستگاه است.[۳۴۵]
    شوان آن را دیدگاه مابعدالطبیعه جهانی می‌داند که از طریق سنت‌های مختلفی که منشأ آسمانی دارند، بر آدمیان مکشوف شده است و برای آن معادل‌هایی نظیر «دین خالد» یا «دین دل» و Sophia perenna را در مقابل philosophia perenne قرار می‌‌‌‌دهد.[۳۴۶] حکمت جاوید شاخه‌ها و انشعاباتی مربوط به کیهان‌شناسی، انسان‌شناسی، هنر و دیگر رشته‌ها دارد، اما «در بطن آن مابعدالطبیعه محض نهفته است، به شرطی که اصطلاح مابعدالطبیعه را علم به حقیقۀ‌الحقایق و علم قدسی بنامیم».[۳۴۷]
    این معنا از مابعدالطبیعه به معنای رایج متافیزیک در غرب نمی‌باشد، بلکه از نظر سنت‌گرایان در حقیقت علم الهی است. باید گفت که تعریف مابعدالطبیعه در نزد ایشان به تعاریفی کلی محدود می‌شود.
    مابعدالطبیعه علمی است به دقت ریاضیات و با همان وضوح و اتقان، ولی تنها از راه شهود عقلی قابل حصول است و نه ابداً از طریق استدلال‌پردازی، از این رو، با فلسفه آن‌گونه که معمولا فهمیده می‌شود تفاوت دارد، به سخن دیگر«نوعی نظاره و واقعیت است که تحقق یافتنش، معادل است با تقدس و کمال معنوی و بنابراین وصول به آن تنها در چهارچوب یک سنت وحیانی میسر است».[۳۴۸]
    برای فهم بهتر معنای حکمت خالده و ارتباط آن با فلسفه و مفهوم مابعدالطبیعه که در بطن آن نهفته است باید به معنای عقل و سنجیدن حکمت خالده و ارتباط آن با فلسفه به معنای مدرنش دست یافت. در پس این تمایزات، تمایز میان عقل جزئی و استدلال گر و عقل کلی و شهودی نهفته است.
    فلسفه به ویژه به معنای بعد از رنسانس آن بر عقل جزئی تکیه دارد و استدلال‌ورزی خصیصه اصلی آن است، فلسفه معمولاً خود را معتبر می‌داند و به هیچ توجیهی بیرون از خود نیاز ندارد زیرا همه ی ابعاد را از لحاظ قوانین منطقی‌اش بررسی کرده ‌است.
    به بیان شوان «فلسفه به ندرت در چهارچوب‌های ذهنی‌ای که آن‌ ها را مطلق تصور می کنند تأمل می‌ورزد و در چهارچوب های ذهنی که اگر از منظر واقعیت روحانی نگریسته شوند، صرفا موضوعاتی بسیار مجازی، بی‌بهره و بالقوه‌اند».[۳۴۹]
    در مقابل، مابعدالطبیعه با واقعیات فوق مادی، متعالی و نامشروط سروکار دارد. هدف عالم مابعدالطبیعه نه حل پاره‌ای از مسایل، بلکه نشان‌دادن و توضیح چیزی است که از حیث تعقل شهودی بدیهی است، تحول و پیشرفت ندارد و با سلوک معنوی پیوند تنگاتنگی دارد و برای تحقق خود به وجود مؤلفه‌هایی وابسته است که تنها از یک سنت تام و تمام می‌توان اخذکرد. نوعی جست‌وجوی عملی است که غایتش تعرّف، تحول و تقدس‌یافتن است.[۳۵۰]
    عقل استدلال‌گر فلسفی و جزئی برخلاف عقل شهودی مابعدالطبیعی، کارش استدلال است؛ یعنی استنتاج جدید از گزاره‌های مفروض یا مورد ‌اعتماد یا معلوم، عقل استدلال‌گر متوجه صورت استدلال است نه ماده محتوای آن‌ و دغدغه اعتبار یا عدم اعتبار استدلال را دارد و نه دغدغه‌صحت و سقم آن را.
    بر خلاف فلسفه که پیشرفت در آن فقط استعدادهای ذهنی خاصی را می‌طلبد، «مابعدالطبیعه افزون براستعدادهای ذهنی محتاج صلاحیت‌های اخلاقی و معنوی است».[۳۵۱]
    «مابعدالطبیعه، برخلاف فلسفه، سرشت غیر متکثر و وحدانی دارد، پویندگان مسیر تفکر فلسفی هرچه بیشتر می‌روند، از یکدیگردورتر می‌شوند اما راهیان شهود عقلی با هرگام که بر می‌دارند، خود را به یکدیگر نزدیک‌تر می‌بینند».[۳۵۲]
    در واقع عقل جزئی استدلال‌گر و فلسفه درگیرساحات نسبی عالم است و به وحدت ورای آن‌ ها توجهی ندارد و از نظر سنت‌گرایان این امر عبارت است از نفی هرگونه شناخت واقعی، حتی در مرتبه‌ی نسبی؛ زیرا نسبی بدون مطلق، حادث بدون ضروری، تغییر بدون لایتغیر و کثرت بدون وحدت، غیرقابل فهم و غیر ممکن است.[۳۵۳]
    اما مابعدالطبیعه حکمت خالده اگرچه نیازمند وحی است، مساوق با وحی و الهیات نیست. وحی و الهیات خاص یک دین‌اند و با کمک آموزه‌ی مطلق نسبی، وحی والهیات برای یک دین خاص مطلق‌اند و در قیاس با مابعدالطبیعه نسبی‌اند. «نسبت الهیات با مابعدالطبیعه نسبت مشرب ظاهری با مشرب باطنی است. مشرب ظاهری به خودی خود نمی‌تواند از نسبت‌ها آگاهی حاصل کند که به موجب همین امر، در آن واحد، در ادعاهایش موجد و به لحاظ گستره‌ی قلمرو محدود است».[۳۵۴] اما این عقل شهودی است که هسته اصلی مابعدالطبیعه و به تبع حکمت خالده است. شوان بر این باور است که «در اوضاع و شرایط متعارف، آگاهی ما از امور الهی بدواً از طریق وحی است و دسترسی ما به حقیقت این امور بعد از راه تعقل شهودی حاصل می‌گردد که ذات آن امر را، که ورای صورت‌بندی‌های پذیرفته شده ‌است بر ما آشکار می‌کند. وحی نوعی تعقل شهودی در جهان کبیر است. حال آن‌که تعقل شهودی در جهان صغیر است. اوتاره عقل شهودی بیرونی است و عقل شهودی، اوتاره‌ی درونی است».[۳۵۵]
    عقل شهودی در درون انسان و در جهان صغیر است و برخلاف عقل استدلالی، که در ساحت ذهن یا ساحت نفس است، عقل شهودی به بالاترین مرتبه‌ی وجود انسانی یعنی روح تعلق دارد و «روح یعنی ساحت یا مرتبه‌ای که در آن، انسان از محدوده و حصار هویت شخصی خود درمی‌گذرد و با خدا وحدت می‌یابد… بر خلاف ساحت دیگر، که جنبه‌ی تفرد آدمی به آن‌ ها است… روح وجه عدم تفرد آدمی، بلکه عدم آدمیت آدمی، یعنی وجه الوهی آدمی است».[۳۵۶]
    شأن عقل شهودی استدلال نیست، بلکه دریافت مستقیم حقیقت است. با این حال، فهم جایگاه عقل شهودی دشوارتر از این است.
    «عقل شهودی همان امر مطلقی است که در درون جان انسانی است و خود، خود را باز می‌شناسد».[۳۵۷]
    نصر معتقد است عقل شهودی خودش الهی است و فقط به اندازه‌ای که انسان از آن بهره دارد بشری است. بنابراین همین عقل شهودی با این مرتبه وصف ناپذیر، زمانی واصل به حقیقت است که در دل یک سنت وحیانی، حیات معنوی را تجربه کرده باشد. عقل شهودی قوه‌ای است که باید امر قدسی در چهارچوب یک سنت دینی، آن را اعطا و عنایت نماید.[۳۵۸]

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ۳-۳-۱-۱-۱- حکمت خالده و نظریه وحدت متعالی ادیان

    اما رابطه‌ی دین و حکمت خالده به عنوان یکی از مبانی این نظریه اهمیت ویژه‌ای دارد؛ زیرا به نظر سنت‌گرایان دین فقط از طریق حکمت خالده قابل درک و فهم است.
    آنان که از درون این دیدگاه سخن می‌گویند، معتقدند که تنها این مکتب قادر است کلید فهم کامل و تمام عیاری هم برای دین و هم ادیان و نیز پیچیدگی‌ها و رمز و رازهای یک دین واحد، اهمیت و ارزش کثرت ادیان و روابط متقابلشان به دست دهد.
    از نظر سنت‌گرایان حکمت خالده بالقوه می‌تواند مبنای شایسته‌ای برای مطالعه‌ی همه‌ی ادیان باشد؛ زیرا قادر است بحث و بررسی و درک و فهمی کامل از ویژگی‌های قدسی دین ارئه کند؛ چرا که از دیدگاه حکمت، دین امر قدسی است.
    به علاوه حکمت خالده می‌تواند در درون انسان‌ها تحول ایجاد کرده و با تأثیرگذاری بر زندگی و شخصیت آن‌ ها و ایجاد حالت قدسی در ایشان، به آنان آگاهی متعالی ارزانی کند و لذا انسان‌ها، متناسب با سطح ارتباط خویش با آگاهی متعالی به عنوان مبدأ واقعیت در جهت وحدتی همه‌گیر، که نه تنها وحدتی است با کل بشریت، بلکه وحدت با همه آفریده‌هاست که در نهایت به وحدت غایی می‌رسد، پیش می‌روند.[۳۵۹]
    نکته‌ی دیگر این‌که از نظر حکمت خالده عالم هستی دارای سلسله مراتبی است که باعث رتبه بندی و معناداری موجودات می‌گردد و از نظر حکمت جاوید دین تنها کلید فهم این عالم است.
    آموزه‌‌ها و تعالیم یک دین دارای معناها و مفاهیم بسیاری هستند که لامکانی و لازمانی است. «دین واقعیتی است ناشی از مبدأ الهی، عین ثابت دین در عقل الهی، و نظیر خود جهان مراتب معنا و واقعیت است… خود دین به مثابه «مثالی» به معنای افلاطونی در علم الهی باقی است».[۳۶۰]
    این مکتب معتقد است سنت نخستینی[۳۶۱] وجود دارد که میراث اولیه معنوی و عقلانی انسان است که مستقیماً از وحی رسیده ‌است و در تمام سنن بعدی انعکاس دارد.
    به طوری که تصور این مکتب از این سنن دینی چنان گسترده است که تمام ادیان از ادیان بدوی، سامی، هندی، اسطوره‌ای و… را در بر می‌گیرد. افزون براین، وجود نگاه سلسله مراتبی به عالم وجود در این مکتب خود دین را هم مشمول ساختاری سلسله مراتبی می‌کند.
    به طوری که از نظر ایشان واقعیت بیرونی و صوری دین، حق مطلب را درباره‌ی آن ادا نمی‌کند… جنبه صوری دین، و فراصوری ایجاب می‌کند.[۳۶۲]
    این واقعیت صوری که از جنبه فراصوری نشئت می‌گیرد به انسان این امکان را می‌دهد تا به حیات کاملاً انسانی رهنمون شود و به رستگاری برسد.
    این مکتب بر این نکته تأکید دارد که تمام مراتب دین ارزشمند است و ازجانب خدا است و مدعی است که تمام انسان‌ها با توجه به تمایزهای آشکارشان و وجود استعدادها و توانمندی‌های متفاوتشان به یمن انسان‌بودن در رسیدن به قرب الهی برابرند.
    حکمت جاوید وحدتی را می‌بیند که شالوده‌ی تنوع صور و گفتار و رفتار دینی است، وحدتی که در آن حقیقت جوهری در قلب ادیان نهفته‌است که همانا چیزی به غیر از خود حکمت جاوید نیست. اما نمی‌توان این وحدت را در مرتبه صور بیرونی یافت. «همه ادیان به رقم اتفاق نظر چشمگیری که در اصول و آموزه‌ها و شباهت عمیقی که در کاربست این اصول دارند، صرفاً دم از یک چیز نمی ‌زنند».[۳۶۳]
    همچنین «مکتب سنتی باتوجه به حکمت خالده بین درجات تجلی الهی، درجات و مراتب مختلف نبوت و مقررات اصلی و فرعی در درون دینی واحد داوری می‌کند».[۳۶۴]
    و براساس بعد راست دینی در پرتو حقیقتی که برای آن دین حقیقت است به مطالعه ادیان می‌پردازند.
    در نظر سنت‌گرایان برتری ادیان بر یکدیگر مطرح نیست؛ زیرا که ایشان با توجه به حکمت خالده تمام ادیان را دارای مبدأ واحدی می‌دانند.
    پیروان حکمت جاوید مسیری را ترسیم می‌کنند که جنبش تقریب ادیان اصیل را ممکن می‌سازد که در واقع تنها می‌تواند جنبشی باطنی باشد؛ زیرا «وفاق دینی را تنها به تعبیر شوان در «لامکان الهی»[۳۶۵] می‌توان به چنگ آورد نه در «مکان انسانی»[۳۶۶] که در آن عده بسیاری امروزه حاضرند آن را به قیمت ارجاع و تحویل لامکان الهی به مکان انسانی طلب کنند».[۳۶۷]

     

    ۳-۳-۱-۲- مبانی عرفانی نظریه وحدت متعالی ادیان

    واژه عرفان، در کاربرد زبانی متعارف، دست کم دو معنای مختلف دارد:
    الف:«تجربه بی‌واسطه تماس و ارتباط مستقیم با خدا»[۳۶۸]
    ب: آموزه الهیاتی مابعدالطبیعی در باب اتحاد یا وحدت ممکن نفس با واقعیت مطلق یعنی خدا اما عرفان که آموزه‌ای است در باب اتحاد یا وحدت با واقعیت مطلق که این خود به دو بخش عرفان نظری و عملی تقسیم می‌شود[۳۶۹].
    ۱- عرفان نظری: که متضمن استنباط مابعدالطبیعی خاص است از خدا و از نفس آدمی، به عبارت دیگر«عرفان نظری علم یا آموزه‌ای است برای تبیین مابعدالطبیعی تجربه عرفانی، کشف و بیان پیش‌فرض‌ها و نیز لوازم این تجربه».[۳۷۰]
    عرفان نظری صورت و شکل واحدی ندارد و تجربه عرفانی را به اشکال و صور دیگری؛ یعنی با استمداد از مابعدالطبیعه‌های دیگری، نیز می‌توان تبیین کرد و از این رهگذر است که نظام‌های عرفان نظری دیگری نیز مانند عرفان‌های نظری هندویی، بودایی و چینی پدیدار شده‌اند.
    ۲- عرفان عملی: که حاوی بیان و شرح طریقت عرفانی نیل نفس آدمی به اتحاد یا وحدت با واقعیت مطلق است. آموزه‌ای که ناظر به ارزش[۳۷۱] و تکلیف[۳۷۲] است که طرز سلوک و شیوه‌ای از زندگی را توجیه می‌کند که همه کسانی که در طلب آن وصال فرخنده و جاودانه‌اند باید بدان التزام عملی داشته باشند.[۳۷۳]
    سنت‌‌گرایان این علم یا آموزه را علم برتر می‌دانند. «این علم برتر که خود ورای تاریخ و تحولات زمان قرار دارد، در قلب حکمت خالده، بنا به فهم مراجع سنتی از آن، نهفته است و در حد ذات به رنگ‌ها و صبغه‌های اقلیمی زمان و مکان‌های مختلف محدود نیست».[۳۷۴]
    در سنت‌ اسلامی این معرفت به شیوه‌ای اصیل از پیامبر اسلام(ص) به شماری از صحابه و از همه مهم‌تر به امام علی(ع) به ارث رسیده است. عرفان درباره مبدأ هستی و همه ی مراتب تجلی آن از منظر وحدتی که حاکم بر همه ی موجودات است و به ویژه برای جهان بینی اسلامی محوریت دارد، بحث می‌کند و تنها چنین بینشی نسبت به مرکز و مبدأ عالم است که کنگره ثمربخش بین ادیان را فراهم می‌سازد، گفتگویی که نشانگر وحدت باطنی ادیان، در عین تنوع رسمی آن‌ ها است.[۳۷۵] از نظر نصر از آن‌جا که عرفان از طریق تأمل و تعمق از ظواهر اسماء[۳۷۶] فراتر رفته و به معنا[۳۷۷] و باطن توجه می‌کند، صلاحیت این را دارد که به وحدت حقیقی که پایه و اساس اختلاف ظواهر ادیان است بپردازد.
    «یگانه راه گذر از چنین صعودی به چنان معنایی و از «نمود» به «بود» آن‌ ها عرفان است. وحدت واقعی ادیان فقط در سطح عرفانی و باطنی ادیان میسر است و راه مواجهه با نیاز مذکور استفاده از همه‌ی کلیدهای موجود در گنجینه حکمت صوفیانه برای گشودن درهایی است که در غیر این صورت ناگشوده باقی خواهد ماند».[۳۷۸]
    نصر صراحتاً مقصود خود از عرفان را تصوف مصطلح می‌داند و آن را کامل‌ترین تایید بر وحدت متعالی ادیان معرفی می‌کند و صوفیان را طرفداران «وحدت متعالی ادیان» می‌داند. او همچنین فرقه‌های موجود صوفیه اعم از نعمت اللهی ذهبیه، گنابادیه، شاذلیه و… را مورد نظر قرار می‌دهد و بر تعالیم و مراسم آن‌ ها از جمله وجود مرشد و حالات او، سلسله معنوی صوفیانه، تشرف، خرقه و بر توصیفات متعدد دیگری تأکید می‌ورزد و خانقاه را یکی از کانون‌های اصلی حیات دینی معرفی می‌کند.
    از نظر او تصوف از پیش ابزار لازم را برای فتح یک مواجهه حقیقی با ادیان دیگر فراهم ساخته است و این بر عهده ما است که از این وسیله استفاده کرده و در برخورد با شرایطی که به تازگی فراروی جهان قرار گرفته، اصول ثابتی را به کار گیریم.

     

    ۳-۳-۱-۲-۱- ابن‌عربی و مبانی نظریه‌ی وحدت متعالی ادیان

    محی‌الدین عربی، مشهور به شیخ اکبر، یکی از پرنفوذترین اندیشمندان تاریخ اسلام است. او که در اوایل عمر، موهبت‌های عظیم عقلی و معنوی خود را بروز داد. در سرزمین‌های مرکزی اسلامی از شهری به شهری سفر کرد تا عاقبت در دمشق اقامت گزید و در همان‌جا در سال ۶۳۸ ق وفات یافت.
    از یک سو محی‌الدین عربی به عنوان پدر عرفان نظری در جهان اسلام شناخته می‌شود، به نحوی که بسیاری از عرفای بزرگ در نظرپردازی‌های خویش، سخت تحت تأثیر او بودند. او عارفی نظریه پرداز است که مورد توجه مستشرقان بسیاری قرار گرفت خصوصاً نظریه ی «وحدت وجود» او به خارج از جهان اسلام نفوذ یافت و درمیان عرفان‌های دیگر نیز مورد توجه قرار گرفت. در سال‌های اخیر با مطرح شدن مباحثی چون کثرت گرایی دینی در حوزه فلسفه دین، عرفا به طور عام و ابن‌عربی به طور خاص مورد توجه قرار گرفته‌اند، با این ادعا که عرفا و به ویژه ابن‌عربی بیشترین سخن را در باب کثرت‌گرایی دینی و مخالفت با حصرگرایی دارد.

     

    ۳-۳-۱-۲-۱-۱- ابن‌عربی و نظریه ی وحدت وجود

    ابن‌عربی مانند هر اندیشمند دیگری در پایه‌گذاری جهان خود به دنبال معرفت هستی و وجود است. اما پرداختن او به مسئله هستی و وجود از سر فلسفه ورزیدن خشک و بی‌روح نیست، بلکه به این دلیل است که در هستی، امر قدسی و الهی یافته است.
    «اصولاً در مکتب وحدت وجود: وحدت و الوهیت از هم جدا نیستند».[۳۷۹]
    بنابراین وجود برای کسانی چون ابن‌عربی معنایی فراتر از وجود برای فلسفه دارد. ابن‌عربی در این نظریه به دنبال معرفت وجود است. معرفت وجودی که الوهیت و تقدس دارد؛ به عبارتی عارف می‌خواهد از کثرت عبور کرده و در پس آن‌ ها وحدتی را بیابد و مدعی شود که در دار هستی تنها یک موجود و بلکه یک وجود دارای واقعیت است که از آن چنان وحدتی برخوردار است که همه‌ی کثرات عالم را زیر پوشش خود قرار می دهد.
    «در نظریه ی «وحدت وجود» آن واحد که همه کثرات به او بر می‌گردند امری قدسی، مقدس، متعلق به تجربه‌ی دینی و سزاوار ستایش و پرستش است»[۳۸۰] و همان است که به تعبیر ابن‌عربی هر قومی او را به اسمی می‌خواند. «عرب او را الله می‌نامد، فارس خدا، رومی ایشاء، ارمنی اصفاج، ترکی تنگری، فرنگی کریتور و حبش واق».[۳۸۱]
    یعنی عالمی را که وحدت وجودی می‌بیند دارای حیات است و وجودی در آن مشهود است. این نظریه مرکب از چهار جزء و یا در واقع محصول چهار مرحله است که هر یک بر دیگری مترتب است.
    خدا یگانه هستی و یا هستی مطلق است؛ یعنی هستی منحصر در امر اوست. غیر از خدا، یعنی عالم و آدم معدوم و نیست‌اند، وجود همه‌ی موجودات و هستی تمام آن‌ ها همان هستی خدا است. (همه اوست)، عالم دارای هستی نیست، بلکه هستی نماد و تجلّی خداست.[۳۸۲]
    خدا موصوف به وجود است و چیزی از ممکنات با او همطراز و موصوف به وجود نیست. از نظر او خدا عین وجود است. «این همان قول رسول الله است که فرمود: خدا هست و چیزی جز او نیست»؛[۳۸۳] یعنی خدا موجود است و چیزی از عالم موجود نیست و هر آنچه غیر خدا باشد، معدوم است.
    «حق همان وجود است و خلق همان عدم است. مخلوقات وجود ندارد، زیرا وجودشان به حضور خدا بسته است. اگر خدا یک لحظه از مخلوقات روی بر می‌تافت آن‌ ها به عدم محض تبدیل می‌شدند… مخلوق از جانب خود هیچ ندارد و از جانب علتش همه چیز دارد»[۳۸۴]، در نتیجه خدا عین وجود و وجودی بی‌نهایت است وجود دیگری در کار نیست. پس در سرای هستی تنها یک وجود تحقق دارد. مخلوقات از خود وجودی نداشته و عدم صرف‌اند، ولی در عین حال هر کسی وجود عالم را به کلی انکار نمی‌کند، پس به نحوی می‌توان وجود را به عالم نیز منسوب کرد. ابن‌عربی مانند هر انسان عاقل دیگری وجود را به عالم نیز نسبت می‌دهد و از «وجودالعالم» سخن می‌گوید و کثرت موجودات و نیز همه موجودات را با «الموجودات کلها» یاد می‌کند. از نظر او «به عالم ماسوی الله علم داریم، پس متصف به وجود است و چون وجود منحصر در خداست پس باید گفت که این خداست که به صورت عالم تجلی کرده است».[۳۸۵]
    به تعبیر ابن‌عربی«عین وجود خلق، عین وجود حق است… خدا هر چیزی را در برمی‌گیرد؛ زیرا عین هر چیزی است. عارف او را عین هر شیء می‌بیند… کسی که خدا در را برایش گشوده باشد، او را در هر شیء یا عین هر شی می‌بیند».[۳۸۶]
    پس در مجموع باید گفت که مخلوقات در عین این‌که معدوم‌اند، لکن وجود در آن‌ ها تجلی کرده است. این سرّی عظیم است که اساس عرفان را تشکیل می‌دهد و عارف را که معرفت به این سِرّ دارد، از غیر جدا می‌کند.
    ابن‌عربی می‌فرماید: «عالم خیال است و در حقیقت حق است، کسی که این را بفهمد اسرار طریقت را واجد شده است[۳۸۷]… سرّی که فوق این مسئله قرار دارد این است که ممکنات در اصل معدوم بودن خویش باقی‌اند و وجودی جز وجود حق که به صورت احوال ممکنات ظاهر شده است، درکار نیست»؛[۳۸۸] یعنی عالم به یک معنی، موجود است و به یک معنی موجود نیست و این یکی از اسرار مهم عرفان است.
    از نظر ابن‌عربی یکی از علوم خاص مقامات عارفان، علم ظهور معدوم در صورت موجود و تمایز وجود آن از وجود حقیقی است[۳۸۹] و این همان علم تجلّی است که ابن عربی در موارد متعدد آن را علمی کمیاب و عزیز دانسته است.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه استفاده از رسانه های فردی با ارتباطات چهره به چهره از نظر دانشجویان .مورد مطالعه دانشجویان دانشکده علوم انسانی واحد تهران شرق (قیام دشت).۹۰- قسمت ۳ ...

    ۴-۳۵ یافته های تحقیق و جداول ۷۲
    ۴-۳۵-۱مقدمه ۷۲
    ۴-۳۵-۱-۱بخش اول : توصیف یافته ها ۷۲
    ۴-۳۵-۱-۲بخش دوم:تحلیل یافته های تحقیق ۹۲
    فصل پنجم :
    ۵-۳۶نتیجه گیری و پیشنهاد ۹۵
    ۵-۳۶-۱مقدمه ۹۵
    ۵-۳۶-۱-۱نتیجه گیری ۹۵
    ۵-۳۶-۱-۲تحلیل داده ها ۱۰۰
    ۵-۳۷پیشنهاد ها ۱۰۴
    منابع وماخذ ۱۰۶
    پیوست :
    ضمیمه ۱ پرسشنامه ۱۰۷
    چکیده لاتین ۱۱۰
    عنوان :
    بررسی رابطه استفاده از رسانه های فردی با ارتباطات چهره به چهره از نظر دانشجویان . مورد مطالعه : دانشجویان دانشکده علوم انسانی واحد تهران شرق (قیام دشت).
    فصل اول : کلیات تحقیق
    کلیات تحقیق:
    چکیده:
    افزایش استفاده از رسانه های فردی (اینترنت و تلفن همراه ) دگرگونی های گسترده ای را به دنبال خود آورده و بسته به ویژگی های فردی پیا مدهای متفاوتی بر جای گذاشته است . در این پژوهش بررسی رابطه استفاده از رسانه های فردی با ارتباطات چهره به چهره از نظر دانشجویان مورد بررسی قرار گرفته است . جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشجویان دانشکده علوم انسانی به تعداد ۴۳۸۳ ، حجم نمونه ۳۸۴،روش تحقیق از نوع پیمایشی و به صورت تصادفی ساده ، ابزار جمع آوری داده ها از پرسشنامه ، وداده های خام پژوهش با بهره گرفتن از نرم افزار spssتجزیه و تحلیل و به دست آمده است . بدین منظور ۵ فرضیه مطرح شد که بین کاهش یا افزایش اعتماد بنفس در ارتباطات چهره به چهره و استفاده از رسانه های فردی ، میان استفاده از رسانه های فردی و رشد مهارت های کلامی در ارتباطات چهره به چهره ، بین استفاده از رسانه های فردی و رشد مهارت های غیر کلامی در فرایند ارتباط چهره به چهره ، میان استفاده از رسانه های فردی و کاهش یا افزایش مهارت گوش دادن در فرد و میان استفاده از رسانه های فردی و کاهش یا افزایش ارتباط فرد با جمع به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت . نتایج تحقیق در خصوص کاهش یا افزایش اعتماد بنفس با توجه به آزمون دوجمله ای ، با ۹۵ درصد اطمینان و ۵ درصد خطا فرضیه تحقیق رد می شود . به عبارت دیگر میان کاهش یا افزایش اعتمادبنفس در ارتباطات چهره به چهره و استفاده از رسانه های فردی رابطه ای وجود ندارد . در مورد استفاده از رسانه های فردی و رشد مهارت های کلامی در ارتباطات چهره به چهره نتایج بدست آمده نشان می دهند که طبق آزمون دوجمله ای با ۹۹ درصد اطمینان و ۱ درصد خطا فرضیه تحقیق تأیید می شود . به عبارت دیگر استفاده از رسانه های فردی موجب کاهش مهارت های کلامی در ارتباط چهره به چهره می شود . در مورد استفاده از رسانه های فردی و رشد مهارت های غیر کلامی در فرایند ارتباط چهره به چهره طبق نتایج بدست آمده طبق آزمون دوجمله ای ، با ۹۹ درصد اطمینان و ۱ درصد خطا فرضیه تحقیق تأیید می شود . به عبارت دیگر استفاده از رسانه های فردی موجب تضعیف مهارت های غیرکلامی در فرایند ارتباط چهره به چهره می شود . در مورد استفاده از رسانه های فردی و کاهش مهارت گوش دادن در فرد نتایج بدست آمده طبق آزمون دوجمله ای ، با ۹۹ درصد اطمینان و ۱ درصد خطا فرضیه تحقیق تأیید می شود . به عبارت دیگر می توان گفت ، استفاده از رسانه های فردی موجب کاهش مهارت گوش دادن در فرد می شود . در مورد استفاده از رسانه های فردی و کاهش ارتباط فرد با جمع نتایج بدست آمده طبق آزمون دوجمله ای ، با ۹۵ درصد اطمینان و ۵ درصد خطا فرضیه تحقیق رد می شود . به عبارت دیگر بین استفاده از رسانه های فردی و کاهش یا افزایش ارتباط فرد با جمع رابطه ای وجود ندارد .
    مقدمه :
    با توسعه تکنولوژی های ارتباطی مثل استفاده از اینترنت هر فرد می تواند با داشتن یک نام کاربری به صورت خصوصی از اینترنت استفاده نماید و همچنین میتواند از طریق تلفن همراه تماس صوتی ، تصویری و پیام متنی داشته باشد . رسانه های فردی رسانه هایی هستند که یک فرد به تنهایی از آن استفاده میکند . همواره به نظر می رسد همه صنایع ارتباطی قبلی ضمن فردی بودن ، به حوزه فردی فرد استقلال نمی بخشیده و بستر توسعه فردی را فراهم نمی کرده است . اینترنت و تلفن همراه مهمترین تکنولوژی فردی است که ضمن «خلوت مستقل فردی» رابطه اجتماعی فرد را در یک بستر شبکه ای معنا دار کرده است . اگر عناصر مادی نیاز های فردی را در یک تعامل اجتماعی عناصری مثل لباس ، وسیله حمل و نقل و وسایل شخصی زندگی فرد بدانیم اینترنت و تلفن همراه نیز به نیاز های فردی و اجتماعی فرد اظافه شده است .
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ارتباط انواعی دارد که در طول تاریخ از ارتباط چهره به چهره یا رو در رو ۱ به عنوان ساده ترین و بی واسطه ترین ارتباط میان انسان ها آغاز شده تا به پیچیده ترین گونه های ارتباط با واسطه و بی واسطه تصنعی امروزین رسیده است . (دوران ، ۱۳۸۱ ، ۲۷) بنابراین اقتضای وضعیت و شرایط حاکم بر جامعه به لحاظ دانش و ابزار کار ، در هر عصری از زندگی انسان ایجاب میکند . تا مردم با توجه به موقعیتی که در آن به سر می برند ارتباط های خود را مطابق با امکانها و شرایط موجود تنظیم کنند . ) محسنیان راد ،۱۳۷۸،۴۸۷) ارتباط کلامی را می توان با اهمیت ترین نوع ارتباط های انسانی بشمار آورد . از جمله ویژگی های ارتباط کلامی نسبت به سایر ارتباط ها توام بودن ارائه ی کلمه ها با احساس های گوینده است شاید در یک تماس با تلفن همراه و یا فرستادن یک متن از طریق ایمیل و شبکه های اجتماعی بتوان به مدد ذهن و با بهره گرفتن از توانایی هایی در به کار گیری کلمه ها به توصیف اعجاب انگیز صحنه هایی از واقعیت ها و هستی پرداخت اما بدیهی است خواندن یا شنیدن از طریق تلفن همراه و اینترنت هر چند که با توصیف استادانه ای همراه باشد لیکن فاقد آن جنبه های احساسی است که در ارتباط کلامی وجود دارد . محیط پیرامونی ، همواره به عنوان یک محرک در انسان تاثیر می گذارد و احساس را تحت تاثیر قرار می دهند . احساس انسان از طریق تحریک عامل های خارجی صورت می گیرد و اندام های درونی مثل گوش با شنیدن ، زبان با چشیدن ، چشم با دیدن و بینی با بوییدن و سایر اندام های دیگر با وظایفی که بر عهده دارند با انتقال محرکهای بیرونی به درون بدن احساس را در انسان ایجاد می کند . (ساروخانی ،۱۳۷۱،۱۹) از همین منظر مطالعات مربوط به رسانه های فردی و ارتباطات چهره به چهره ساز و کارهای متفاوتی را نیاز دارد .[۱]
    عکس مرتبط با شبکه های اجتماعی
    بیان مسأله:
    پژوهش حاضر کوششی است در پاسخ به این سوال که : « رابطه استفاده از رسانه های فردی با ارتباطات چهره به چهره ار نظر دانشجویان چگونه است؟ »
    امروزه فناوری های نوین که بخش عظیمی از آنها در قالب رسانه های جمعی یا فردی نمود پیدا می کند ، دل مشغولی عمده نسل های جوان است . به عبارتی جوانان بیشترین مصرف کنندگان رسانه های فردی مانند : اینترنت و تلفن همراه هستند .
    جوانان نیاز به کسب آگاهی و اطلاعات و کسب تجارب عاطفی و لذت بخش دارند . آنها خواستار تقویت پایگاه اجتماعی خود و نیزکسب اعتماد بیشتر اطرافیان و دوستان خود هستند از سوی دیگر با توجه به گسترش قارچ وار تکنولوژی ارتباطی و تسهیل شدن راه های ارتباط با دیگران هنوز هم ارتباطات چهره به چهره بیشترین اثر را دارد و فرد به دنبال آن است که چنین ارتباطی را گسترش دهد اگر چه گاهی فرد به روش های جایگذین برای خلاء این ارتباط چنگ میزند اما در نهایت ارتباطات چهره به چهره جایگاه خودش را حفظ کرده است .
    امروزه افراد به انواع وسایل ارتباطی دسترسی دارند آنها با تلفن همراه شخصی با دوستانشان صحبت میکنند ، پیام کوتاه متنی یا تصویری می فرستند ، ارتباط تصویری با هم دارند ، عکس و فیلم میگیرند و به موسیقی گوش میدهند آنها از طریق اینترنت و شبکه های اجتماعی با افراد بیشتری ارتباط برقرار میکنند . افرادی که آنها را نمی شناسند و خود نیز میتوا نند هویتشان را به راحتی پنهان کنند . اینگونه ارتباط میتواند لذت بخش باشد . استفاده از رسانه های فردی که افراد در اختیار دارند . در روابط شان با دوستان و آشنایان تاثیر میگذارد آنها به این ارتباط فردی عادت کرده و خشنود می شوند . به همین دلیل آنها استفاده فردی از رسانه ها را به کنار دوستان بودن را ترجیح خواهند داد . بدیهی است یک فرد در مقابل اوضاع ، مسأله و رویداد های محیط خود احساسات ، نگرش ها و واکنش های خاصی نشان میدهد .
    امروزه یکی از ویژگی های تمدن بشری ، بستگی به نوع ارتباط بین انسانها و میزان گسترش آن دارد ، چرا که مبادله اطلاعات و اندیشه ها میان افراد ، یکی از برترین نیازهای زندگی اجتماعی است . مجرای ارتباطی ، به عنوان حلقه واسط ، فرد را به جامعه متصل می کند و زمینه انتقال اطلاعات و تجربیات به او را فراهم می سازد از آنجا که انسانها با احساسات سرو کار دارند و در ارتباطات چهره به چهره این احساس به راحتی رد و بدل می شود . و نیازی به تلاش برای توضیح احساسات نیست ، این نوع ارتباط از ویژگی خاص بر خوردار شده است . علاوه بر آن در ارتباطات چهره به چهره معنی و مفهوم را از ارتباطات غیر کلامی که شامل حرکات اندامی می شود دریافت می کند در ارتباطات چهره به چهره معنای بیشتری از فرد فرستنده پیام به گیرنده پیام ارسال می شود . و بازخورد این ارتباط هم بیشتر است .
    استفاده کنندگان از رسانه های فردی از طریق صفحه مانیتور یا تلفن همراه با دیگران ارتباط نگارشی یا صوتی بر قرار میکنند افراد در محیط های اجتماعی به دلایل متعدد از جمله ، وجود چشم های ناظر والدین ، انواع کنترل های اجتماعی ، قانون ، خجالت ، بر خورد چهره به چهره و شناخته شدن ، واکنش و رفتار دیگران در برقراری ارتباط با افراد محتاط هستند .
    ارتباطات بین فردی در فضای مجازی به طرزی متفاوت از فضای واقعی رخ می دهد . چرا که نشانه های مورد استفاده افراد در شکل دادن به برداشت هایشان از هم و ابزار هایی که از آنها در آفرینش این ادراکات بهره می گیرند با برداشت های موجود در فضای واقعی نا همسان می باشد و در واقع این فضا امکان شکل تازه ای از تعاملات دو سویه را بین افراد فراهم آورده است اما در هر حالی ورود افراد به این فضا و برقراری ارتباط با دیگران و حتی محیطی که فرد بعد از ورود به اینترنت به آن سر می زد به شدت متاثر از اهداف آنها از برقراری ارتباط می باشد که متعاقباًبر رفتار ارتباط گران نیز اثر شگرفی دارد .
    اما در همین حال ، برخی از مشاهده گران ، به بر خط بودن تعاملات به عنوان مثال های آرمانشهری وجود روابط قوی ، بدون توجه به نژاد، جنسیت یا جغرافیا ، اشاره می کند . برای مثال گفته جان بری بارلو درباره تحول اجتماعی مثبت و ریشه ای که شبکه به همراه می آورد ، چنین است : « با توسعه اینترنت ، و با انحراف فزاینده از ارتباط بین کامپیوترهای شبکه ای ، ما در میانه عمده ترین تحول تکنولوژیکی از زمان کشف آتش هستیم… می خواهم بتوانم بطور کامل با آن آگاهی تعامل کنم که برای ارتباط با آگاهی من در تلاش است .. ما اینک به سرعت در حال ایجاد فضایی هستیم که در آن مردم این سیاره چنان نوعی از رابطه ارتباط را بتوانند داشته باشند . »
    در عین حال بدبین ها از پیامد های روابط بر خط بر اجتماعات سنتی زندگی واقعی سخن می گویند . در نتیجه مفسر مجله تگزاس آقای جیم هایتاور هشدار می دهد : « چگونه این همه تحیر و گیجی ، ما را به طور الکترونیک بهم می پیوندد در حالیکه ما را با مشغول کردن هر چه بیشتربه کامپیوتر ها و صفحات نمایش ( به جای نگاه کردن صورت همنوع انسانی خود) از یکدیگر باز میدارد . » (دوران ،۱۳۸۱،۹۹)
    در دسترس بودن و گسترش تلفن همراه و اینترنت و نفوذ بر ذهنیت افراد باعث گسترش زمان حال و نادیده گرفتن گذشته و آینده شده است . به عبارت دیگر کاربر هر لحظه خود را در زمان حال می بیند و بر این مبنا برنامه زندگی و تعاملات و ارتباطات چهره به چهره خود را تنظیم می کند . رسانه های فردی در غلبه انسان بر تنهایی و اثبات خود و بیان اعتماد بنفس پرداخته اند از این منظر هنگامی که در یک موقعیت اجتماعی فردی با تلفن همراه خود صحبت میکند و یا از اینترنت استفاده میکند در حقیقت به اطرافیان می فهماند که اواگر چه در این جمع تنها و گمنام است اما بیرون از این ، دارای روابط و شبکه اجتماعی است. و با بهره گرفتن از این رسانه های فردی از دیگر اعضای حاضر در اجتماع یا دوستان تاثیر نمی پذیرد .
    اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
    جهان دیروز ، امروز و فردا همواره جهان ارتباط بوده ، هست و خواهد بود در هر عصری از زندگی انسان ارتباط بویژه در ابعاد انسانی و کلامی آن به عنوان یکی از محور های اصلی زندگی انسانها کاربرد داشته است . بنابراین اقتضای وضعیت و شرایط حاکم بر جامعه به لحاظ دانش و ابزار کار ، در هر عصری از زندگی انسان ایجاب میکند . تا مردم با توجه به موقعیتی که در آن به سر می برند . ارتباط های خود را مطابق با امکانها و شرایط موجود تنظیم کنند . )محسنیان راد ، ۱۳۷۸،۴۸۷)
    امروزه یکی از ویژگی های تمدن بشری ، بستگی به نوع ارتباط بین انسانها و میزان گسترش آن دارد ، چرا که مبادله اطلاعات و اندیشه ها میان افراد ، یکی از برترین نیازهای زندگی اجتماعی است . مجرای ارتباطی ، به عنوان حلقه واسط ، فرد را به جامعه متصل می کند و زمینه انتقال اطلاعات و تجربیات به او را فراهم می سازد در دسترس بودن و گسترش تلفن همراه و اینترنت زندگی جدیدی را بنیان نهاده است در استرس بودن دائمی ، مزاحمت ها و یا دردسرها و یا برنامه های ناخواسته زیادی را به فرد تحمیل میکند . استفاده از این وسایل فقط به منظور دسترسی به اهداف فردی انجام نمی پذیرد بلکه خود فناوری هم باعث تغییر قواعد رفتاری افراد نیز می شود احساس استقلال به هنگام استفاده از رسانه های فردی عدم وابستگی در فرد به وجود می آورد.
    در این خصوص برخی استفاده از رسا نه های فردی را شکل نامناسبی از ارتباط میدانند در واقع چیزی است که می تواند به مردم صدمه بزند آنها خود را از یک روابط واقعی محروم می سازند به عبارت دیگر به دلیل غیر اجتماعی بودن (یعنی سرد و غیر دوستانه است) و هم ضد اجتماعی بودن (یعنی کاهش تعادل چهره به چهره) نقد ارتباط از طریق رسانه های فردی به دلیل کیفیت پایین ارتباط که آنرا یک ارتباط نامناسب میدانند امروزه بحث داغ به ویژه در میان مردم غیر متخصص و روزنامه نگاران است و همواره ادامه دارد .
    در مقایسه با ارتباطات چهره به چهره ارتباطی ضعیف ، غیر تاثیر گذار و از نظر احساسی سرد است . در ارتباطات چهره به چهره افراد با حضور اجتماعی به سطوح میان فردی و احساس صمیمیت که در ارتباط تجربه میشود دست پیدا میکنند و از طریق بیانات چهره ای ، ژست ها و تماس چشمی این احساس را منتقل میکنند هر چه ارتباط های دیداری کمتر باشد حضور فرد در اجتماع کمتر خواهد بود ارتباطی ک از طریق متن برقرار میشود در سطح پایین ارتباط قرار دارد زیرا فاقد ارتباط دیداری در ارتباط چهره به چهره است .
    کاهش ارتباطات چهره به چهره میتواند پیامد های نامطلوبی برای افراد به وجود آورد از جمله کاهش اعتماد بنفس ، کاهش مهارت های کلامی ، کاهش مهارت های غیر کلامی ، کاهش مهارت گوش دادن وکاهش ارتباط فرد با جمع .
    استفاده از اینترنت در رفتار ، کردار و گفتار ما تاثیر می گذارد و همچنین می تواند مانع از شکوفایی استعداد ولیاقت و توانایی ما در ارتباط بر قرار کردن با دیگران شود و همچنین نوعی بدبینی و عدم شناخت از خود پیدا کنیم . استفاده از این نوع رسانه های فردی باعث به وجود آمدن نوعی نگرش مطلوب یا نامطلوب در فرد نسبت به مخاطب میشود .با توجه به رشد و گسترش رسانه های فردی به ویژه اینترنت و تلفن همراه و امکانات وابسته به آن ضرورت توجه و مراقبت بیشتر برای استفاده صحیح از این رسانه ها و پیشگیری از وابستگی به این فن آوری بیش از پیش احساس می شود و اینکه چه آثار و پیامد هایی بر ارتباطات چهره به چهره به وجود می آورد لذا شناختن و پرداختن به این مسائل به نوعی سر مایه گذاری برای پیشرفت جامعه خواهد بود .
    بنا بر احساس ضرورت تحقیق در مورد آثار و پیامد های بررسی رابطه استفاده از رسانه های فردی با ارتباطات چهره به چهره این مسئله به عنوان موضوع پایان نامه انتخاب گردید .
    اهداف تحقیق:
    هدف کلی:
    هدف را باید به مثابه ی محور و ابزار حائز اهمیت در تحقیق به شمار آورد هدفها بر اساس حس کنجکاوی انسان شکل میگیرند . انسان سعی دارد تا با شناخت بهتر و کشف پیچیدگی های موضوع به ارضای کنجکاوی خود بپردازد. بنابراین هدف کلی در تحقیق مستلزم فکری است که محقق با شناخت و برنامه ریزی می تواند به آن نایل شود لیکن هدف کلی این تحقیق عبارت است از :
    بررسی رابطه استفاده از رسانه های فردی با ارتباطات چهره به چهره از نظر دانشجویان. مورد مطالعه : دانشجویان دانشکده علوم انسانی تهران شرق ( قیام دشت)
    اهداف جزئی:
    – مقایسه بین کاهش یا افزایش سطح اعتماد بنفس در ارتباطات چهره به چهره و استفاده از رسانه های فردی
    – مقایسه میان استفاده از رسانه های فردی و رشد مهارتهای کلامی در ارتباط چهره به چهره
    – مقایسه بین استفاده از رسانه های فردی و رشد مهارتهای غیر کلامی در فرایند ارتباط چهره به چهره
    – مقایسه میان استفاده از رسانه های فردی و کاهش یا افزایش مهارت گوش دادن در فرد
    – مقایسه میان استفاده از رسانه های فردی و کاهش یا افزایش ارتباط فرد با جمع
    اهداف آرمانی:
    شناخت آثار مثبت ومنفی رسانه های فردی
    شناخت تاثیر رسانه های فردی بر ارتباطات چهره به چهره دانشجویان
    اهداف کاربردی:
    ارادئه راهکار های جدید برای چالش های موجود رسانه های فردی
    محل اجرای مطالعه موردی:
    – مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ای
    – اداره کل تبلیغات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی
    سؤالات تحقیق:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

     

    آیارسانه های فردی در کاهش یا افزایش سطح اعتماد بنفس در ارتباطات چهره به چهره موثر است ؟

    رسانه های فردی تا چه اندازه در رشد مهارتهای کلامی در ارتباط چهره به چهره نقش دارند ؟

    رسانه های فردی تا چه اندازه در رشد مهارتهای غیر کلامی در ارتباط چهره به چهره نقش دارند ؟

    رسانه های فردی چه نقشی در کاهش یا افزایش مهارت گوش دادن در ارتباط چهره به چهره دارند ؟

    آیا رسانه های فردی در فرایند ارتباط فرد با جمع نقشی منفی یا مثبت دارند ؟

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مخابرات استان خراسان- قسمت ۱۲ ...

    (لاودن، ۱۳۷۸، ۲۸۶).

     

    ۲-۱-۲۵- استقرار سیستم‌های اطلاعاتی

    استقرار سیستم های اطلاعات عبارت است از جریان نصب سیستم طراحی شده جدید و خرید هر تجهیزات سخت افزاری و یا نرم افزاری که شامل فعالیتهای وسیع و گسترده ای همچون موارد زیر است :

     

     

    آموزش کارکنان

    برنامه ریزی

    آماده سازی و نصب سیستم‌ها

    نصب تجهیزات و آزمایش آنها

    نصب نرم افزار های خریداری شده و آزمایش آن

    تبدیل پرونده ها

    استفاده از سیستم های جدید

    آزمایش نهایی و پذیرش سیستم

    مستند سازی

    (قاضی زاده فرد، ۱۳۷۵)

     

    ۲-۱-۲۶- عوامل موفقیت در استقرار سیستم‌های اطلاعاتی

    این عوامل توسط دکتر چوبه به پنج دسته تقسیم شده اند که عدم وجود هر کدام از عوامل زیر باعث عدم موفقیت اجرایی MIS می‌گردد. لذا نبود هریک از عوامل به عنوان مانعی در مقابل استقرار I S تلقی می‌گردد.

     

     

    مشارکت کاربران در ایجاد سیستم

    پشتیبانی مدیران ارشد

    آموزش و تحصیلات کاربران

    خصوصیات گروه سیستمهای اطلاعاتی

    خصوصیات سازمانی مانند : اندازه ویژگی وظایف

    (قاضی زاده فرد، ۱۳۷۵)

     

    ۲-۱-۲۷- موانع استقرار سیستم‌های اطلاعاتی

    موانع استقرار سیستم های اطلاعاتی به سه دسته تقسیم می‌شوند که هریک زیر مجموعه خاص خود را به شرح ذیل دارد :
    موانع مرتبط با ویژگی های فردی:
    ۱- کمبود مهارتها، توان تخصص و دانش
    ۲- ادارک مناسب
    موانع مرتبط با ویژگهای سازمان:
    ۱- عدم وجود افراد واجد صلاحیت در سازمان
    ۲- عدم وجود فرهنگ بکار گیری کامپیوتر و سیستم های اطلاعاتی
    موانع مرتبط با ویژگی های محیطی
    ۱- عدم برگزاری دوره های آموزشی مناسب
    ۲- عدم کفایت طراحان موجود
    (قاضی زاده فرد، ۱۳۷۵)

     

    ۲-۱-۲۸- معیارهای پیروزی سیستم اطلاعاتی

    بکار گیری پیروزمندانه یک سیستم اطلاعاتی کار ساده ای نیست و به بسیاری از شرایط و موقعیتها بستگی پیدا می‌کند، ولی معیارهای پذیرفته شده‌ای نیز وجود دارند که به قرار زیر می‌باشد :
    ۱٫ بکار گیری گسترده : به میزان بکار گیری سیستم در انجام امور جاری بر می‌گردد
    ۲٫ خشنودی کاربران : کاربران از شتاب، دقت و کارایی سیستم خشنود می‌گردند و مدیران نیازهای اطلاعاتی خود را به هنگام دریافت می‌کنند
    ۳٫ رفتار دوستانه : کاربران از سیستم اطلاعاتی و کارکنان آن خشنود بوده و با آنها رفتاری صمیمانه دارند
    ۴٫ دسترسی به اهداف : سیستم اهداف کمی‌و کیفی خود از طراحی سیستم دست می‌یابد
    ۵٫ بازده اقتصادی : سیستم‌ها با کاستن از هزینه ها و افرایش درآمده برای سازمان بازده اقتصادی دلخواهی به همراه می‌آورد .
    عکس مرتبط با اقتصاد
    (لاودن، ۱۳۷۸، ۳۴۱).

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    ۲-۱-۲۹- مشکلات بکار گیری سیستم های اطلاعاتی در سازمان های دولتی

    ورود سیستم های اطلاعاتی به سازمان های کشور ایران به ویژه سازمان های دولتی، همواره موفقیت آمیز و بدون دردسر نبوده است . در بسیاری از موارد سیستم های ایجاد شده نتوانسته انتظار به جا و نابه جای متضاضیان (به خصوص مدیران) را برآورده سازد و همین عدم رضایت به هر حال باعث شده نه تنها مشکلات قبلی حل نشود، بلکه سیستم و سازمان دچار اختلال گردیده و علاوه بر صرف هزینه و وقت زیاد از کیفیت و بازدهی آنها نیز کاسته شود . اگرچه این مشکل در کشورهای پیشرفته نیز وجود دارد ولیکن در کشورهای جهان سوم از جمله کشور ایران که دانش و تکنولوژی اطلاعات سابقه طولانی نداشته و سیاستها و استاندارهای رسمی نیز نیست یا وجود ندارد و یا هنوز مراحل اولیه و در حال شکل گیری می‌باشد، حاد تر به نظر می‌رسد . بدون اینکه در این بخش قصد تحلیل جامعی از علل شکست سیستم های اطلاعاتی داشته باشیم لازم است بر این نکته تاکید شود که تجارب قبلی نشان می‌دهد مشلات در این زمینه بیشتر جنبه مدیریتی و ساختاری دارد تا فنی علت اصلی ناکامی‌اکثریت قریب به اتفاق سیستم های اطلاعاتی عدم اجرای صحیح و کامل مراحل طراحی ایجاد و بکار گیری این سیستم ها بخصوص مرحله تجزیه و تحلیل و بررسی اولیه بوده است.
    در بیشتر سیستم های ناموفق، یا بررسی اولیه انجام نشده و یا بطور بسیار ناقص انجام شده است . به ویژه آنکه عدم شناخت کافی استفاده کنندگان و همچنین تبلیغات نادرست فروشندگان تجهیزات سخت افزاری و خدمات نرم افزاری نیز مزید بر علت گریده است.
    عدم انجام کامل بررسی اولیه موجب می‌شود که بستر سیستم های اطلاعاتی، مشخص و آماده نگردد و سیستم طراحی شده با سایر سیستم های موجود (به ویژه سیستم های سنتی و دستی) سازمان، هماهنگی و همخوانی نداشته و تنواند به صورت مناسب با آنها ارتباط و داد ستد داشته و مجموعه منظم و مفیدی را به وجود آورد .
    مشکلی که اغلب در اجرای موفقیت آمیز مرحله تجزیه و تحلیل و بررسی نیز وجود دارد، مساله ارتباط تحلیل گران و استفاده کنندگان (کاربران) سیستم است معمولاً کاربران شناخت کمی از کامپیوتر و سیستم های اطلاعاتی دارند و تحلیل گران نیز از امور سازمان آگاهی و شناخت اندکی دارند. این مساله موجب آن می‌گردد که سیستم های طراحی و اجرا شده به طور کامل پاسخگوی نیازهای واقعی کاربران نباشد .
    افزون بر مسائل فوق، شتاب مدیران نه تنها برای ایجاد و راه اندازی سیستم های اطلاعاتی منفرد، بلکه نسبت به ایجاد سیستم های اطلاعات مدیریت، همچنین کمبود منابع مالی، کمبود نیروی انسانی کارشناسان با تجربه و کارآمد و با انگیزه نیز از عوامل دیگری هستند که موجب ‌گردیده اند تا سازمان های دولتی نتواند آنگونه که باید و شاید از این سیستمها در سازمان های خود بهره‌گیری نمایند (شرکت ایز ایران، دی، ۱۳۷۱).
    دربرخی تحقیقات دیگر که صورت پذیرفته، عمده‌ترین نارسایی ها و دلایل عدم موفقیت و بکار گیری سیستم‌های اطلاعاتی به ویژه سیستم‌های اطلاعات مدیریت در سازمان های دولتی به شرح زیر شناسایی شده‌اند .

     

     

    عدم درک صحیح خواسته های نیازهای کاربران (عدم تعریف صحیح نیازها و تحلیل آنها)

    عدم مشارکت مدیران و کاربران در طراحی سیستم

    مدیران و کاربران نمی‌دانند چگونه بایدهمکاری کنند

    مدیران و کاربران نمی‌دانند دقیقاً چه می‌خواهند

    به مدیران و کاربران امکان مشارکت و همکاری داده نشده است

    عدم صحت و نامناسب بودن سیستم های دستی موجود

    عدم انجام تجزیه و تحلیل سیستم ها و روشها موجود قبل از طراحی سیستم

    عدم ارزیابی توان موجود

    درک نامناسب مدیران از سیستم های نرم افزاری و اطلاعاتی

    وضعیت نامطلوب آموزش و تربیت نیروهای متخصص

    عدم وجود نیروی انسانی با دو زمینه تخصصی مدیریت و کامپیوتر

    عدم وجود معیار سنجش کیفیت سیستم های اطلاعاتی موجود

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه مهارت مذاکره مدیران با میزان تعارض میان کارکنان مراکز آموزش فنی و حرفه ای کرج- قسمت ۶ ...

    اولا : پدیده تضاد ضرورتا اقتصادی محض نیست و ناشی از نابرابری در قدرت میباشد . یعنی افراد و طبقات با یکدیگر در تضادند . نه به خاطر مالکیت در ابزار تولید بلکه در رابطه با قدرتی که در جامعه کسب کرده اند .
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ثانیا : تضاد در درون جامعه ضرورتا تضاد میان طبقات در درون آن جامعه نیست جامعه های معاصر با تضادی های خارجی هم روبرو بوده اند که در طول تاریخ به علت شرایط امپریالیستی به آنان تحمیل شده است
    ثالثا : علی رغم مارکس که معتقد بود تضاد در جامعه اجتناب ناپذیر ولی حل شدنی است داندورف معتقد است که بسیاری از تضادها تنها با روش سازشکاری و اصلاح قابل کنترل می باشند (همان منبع )
    دارندورف در نظریه خود عامل اصلی تضادهای اجتماعی را توزیع غیر عادلانه و نابرابر وسایل تولید نمی داند ، بلکه علت اساسی آن را در توزیع نابرابر اقتدار یا توانایی بین افراد و گروه ها جستجو می نماید وی برای اثبات نظریه خود به سهامی شدن موسسات و شرکت ها ی تجاری در جامعه معاصر اشاره می کند و اضافه می نمید که تا چه اندازه تغییرات در موسسات اقتصادی مفهوم طبقه را از چهارچوب اقتصادی آن خارج نموده و به مفهوم قداست و اقتدار مربوط ساخته است ، امروزه دو سوم از شرکت ها و موسسات اقتصادی به صورت شرکت های سهامی در آمده است ، موسسات سرمایه داری شخصی یا خانوادگی از بین رفته است و به
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    صورت موسسات سهامی تغییر شکل داده اند از طرفی سهامی این شرکت ها متعلق به طبقات اجتماعی مختلف است .
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    به عقیده دارندورف اقتدار در همه جامعه های انسانی وجود دارد و یک سازمان اجتماعی بدون توزیعی از پدیده اقتدار نمیتواند قابل تصور باشد ودر واقع همیشه در جامعه های انسانی اشخاص و گروه هایی وجود دارند که از اقتدار بالایی برخوردارند . در مقابل ، اشخاص و گروه هایی نیز هستند که تحت انقیاد و تسلط این اقتدار واقع می شوند بنابراین دارندورف نتیجه می گیرد که روابط بین اشخاص و گروه های در جامعه همیشه مبتنی بر دو حالت متفاوت تسلط و انقیاد است .
    توزیع دوگانه اقتدار و نیز تضاد منافع را دامن می زند . بدین شکل که بین اشخاصی که در جامعه از اقتدار برخوردار اند و از آن استفاده می نمایند و افرادی که از آنها فرمان بردند ضرورتا تضاد منافعی بوجود می آید. به عقیده دارندورف ، صاحبان اقتدار که در جامعه دارای منافعی هستند که نمی توانند آن را با افراد تحت فرمان خود تقسیم نمایند و بر عکس افرادی هم که تحت انقیاد هستند ، به دلیل وضعیت مشابهی که دارند دارای منافع مشترکی می باشند . بنابران ، دوگانگی اقتدار منطقا به دوگانگی دو دسته متضاد منجر می گردد ( صنعت جو ، ۱۳۷۳ ، ۱۷ )
    ۶- نظریه تضاد لوئز کوزر : کوزر یکی از نمایندگان مکتب تضاد محسوب می شود ، کوزر تضاد اجتماعی را به شرح زیر تعریف می کند تضاد اجتماعی عبارت از کشمکش و جدال
    میان افراد است که برای بدست آوردن منافع و حیثیت درصدد شکست یا از میان بردن یکدیگر ند کوزر به کارکرد تضاد اجتماعی توجه خاص دارد او می نویسد در تضاد اجتماعی ما به کارکرد آن توجه داریم نه به عناصر غیر کارکردی، به بیان دیگر کوزر نتایج تضاد که امر انتباق و سازگاری را سریعتر می سازد توجه دارد تا به آن نوع نتایج که روابط اجتماعی را از هم می پاشد .
    مفهوم الگوی تضاد کوزر در موارد زیر با مفهوم تضاد مارکسیستی مغایرت دارد :

     

    دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

     

    کوزر به جنبه مثبت تضاد توجه دارد . در نتیجه اثرات منفی آن را از قبیل اجحاف ، بهره کشی سیستم طبقاتی و خفقان را مورد نظر قرار نمی دهد .

    تجزیه و تحلیل کوزر از تضاد اجتماعی تحلیل محدود و منحصر به گروه های کوچک است .

    کوزر درباره ماهیت تضاد نظر خاصی دارد . معتقد است که دو نوع تضاد وجود دارد تضاد واقعی و تضاد غیر واقعی تضاد عبارت است از رقابت میان افراد میباشد که با کمک قرار دادهایی صورت می گیرد تضاد غیر واقعی بالقوه منفی و مخل نظم است ( انصاری و ادیبی ، ۱۳۵۸ ، ۱۳۰ )

    ۳-۱-۲ دیدگاه های مختلف به تعارض
    در طول سالهای اخیر سه نظریه متفاوت در مورد تعارض در سازمانها وجود دارد .

     

     

    نظریه سنتی تعارض [۲۰]: اولین دیدگاه نسبت به تعارض ، این نظریه از سال ۱۹۰۰ تا نیمه دوم دهه ۱۹۴۰ بوده است . نظریه سنتی است که عقیده دارد تعارض بد است و همیشه اثر منفی روی سازمان میگذارد . تعارض را با واژه هایی چون ویران سازی ، تمرد ،

    تخریب و بی منطقی مترادف می داند و چون زیان آور هستند باید از آنها دوری جست . مدیر سازمان مسئولیت دارد سازمان را از شر تعارض برهاند .
    تعارض عموما به عنوان امری مخرب ، غیر عقلایی و زمان بر که تا حد ممکن باید حذف و یا فرو نشانده شود دیده می شد . از این دیدگاه ، تعارض ناشی از سوء کارکرد افراد یا سازمان است ، بنابراین ، در جهت حل تعارض ، مشکلات باید تعریف شود ، دلایل باید تجزیه و تحلیل گردد و موقعیتها و یا افرادی که باعث ایجاد تعارض می شوند ، باید اصلاح گردند. این دیدگاه مکانیکی ، حل تعارض را به عنوان یک فرایند خطی و منطقی می نگرد . رابینز بیان می کند که : اگر چه اکنون مطالعات و تحقیقات ، شواهد زیادی نشان می دهد که این رویکرد به تعارض ، نتایج
    را در گروه های عملکرد بالا کاهش میدهد ولی بسیاری از موقعیتهای تعارض با مدل خطی و منطقی به طور بهینه قابل حل هستند . ( رابینز ، ۲۰۰۳ )

     

     

    نظریه روابط انسانی[۲۱] : در سال ۱۹۵۰ پیدایش دیدگاه روابط انسانی به تعارض جایگزین دیدگاه سنتی ابتدایی گردید . نظریه روابط انسانی از آخرین سالهای دهه ۱۹۴۰ تا نیمه دوم دهه ۱۹۷۰ رواج داشت .

    این نظریه تعارض را یک پدیده طبیعی و غیر قابل اجتناب در همه سازمانها می داند و با موجودیت آن در سازمان موافق است و همچینین طرفداران مکتب مزبور عقیده دارند که تعارض را نمی توان حذف یا از بین برد حتی در موارد زیادی تعارض به نفع سازمان است و عملکرد را بهبود می بخشد . بنابراین باید پذیریفته شود و مدیریت گردد طی این دوره بود که در ادبیات مدیریت واژه مدیریت تعارض معرفی شد و در سال ۱۹۷۰ رشته توسعه سازمانی با ابزار فعالیتهای تیم سازی به
    عنوان ابزار اصلی ، کار خود را شروع کرد ، بنابراین سازمانها به منابع جدیدی برای رفتار با تعارض مواجه شدند .

     

     

    نظریه تعامل [۲۲]: در حال حاضر تئوری تعارض حول محور دیدگاهی می چرخد که آن را مکتب تعامل می نامند . اگر چه از دیدگاه روابط انسانی باید تعارض را پذیرفت ولی در مکتب تعامل پدیده تعارض به این سبب مورد تایید قرار میگیرد که یک گروه هماهنگ و آرام و بدون دغدغه مستعد این است که به فطرت انسانی خویش برگردد . یعنی احساس خود را از دست بدهد ، تنبلی و سستی پیشه کند و در برابر پدیده تغییر تحول و نو آوری هیچ واکنشی از خود نشان ندهد . بر خلاف این دیدگاه ، بیشتر افراد در بسیاری از سازمانها هنوز تعارض را دوست ندارند و غالبا سعی میکنند تا از آن بپرهیزند . آنها سعی دارند تا تعارض را از دیدگاه پارادایم علمی ۳۰۰ سال قبل که توسط قوانین مکانیکی نیوتن از فیزیک کلاسیک به وجود آمد ، بنگرند . بر اساس این پارادایم ، تعارض باید اجتناب شود زیرا تعارض باعث ایجاد بی نظمی می شود و بی نظمی آنتروپی را نشانه میگیرد ( قانون دوم ترمودینامیک ) بنابران ، تعارض دشمن سازمان هایی است که به صورت علمی و عقلی مدیریت می شوند ( شلتون و دارلینگ ، ۲۰۰۴ )

    مشکل چنین پارادیمی این است که در تطبیق و سازگاری با واقعیتهای محیط جاری ناتوان است ، زیرا امروزه اجتناب از تعارض غیر ممکن است ، علاوه بر آن ، زمانی که تعارض به صورت بسیار دقیق مدیریت نشود فرصت ها برای تحول از بین میرود در واقع ، نظریات علمی معاصر مانند تئوری آشوب و مکانیک کوانتمی ، ذکر میکنند که سطح بالایی از بی نظمی برای تکامل سیستم ضروری است . در سیستم های باز یا پویا مانند سازمان های انسانی ،بی نظمی ، سیستم را به سطح بالاتری از عملکرد ارتقاء میدهد .
    نقاط انشعاب در سیستم که از بی نظمی در سیستم نشات میگیرد ، لحظاتی حیاتی برای سیستم هستند که ممکن است سیستم را در یک جهت جدید قرار دهند . در سازمانها ، نقاط انشعاب عموما به وسیله تعارض خلق میشوند به طور سنتی این نقاط ، تنشها را افزایش می دهند و باید به طور دقیق مدیریت و سپس با یک فرایند طبیعی بازخورد و تکرار حل گردد.
    نقش اصلی این شیوه تفکر درباره تعارض این است که در حفظ سطح معینی از تعارض بکوشد و مقدار تعارض را تا حدی نگه دارند که سازمان را زنده ، با تحرک ، خلاق و منتقد به خود نگه دارد .

    جدول ۱-۲ : دیدگاه های مختلف نسبت به تعارض

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    نوع دیدگاه زمان سطح عملکرد باورها واکنش ها
    سنتی ۱۹۰۰- ۱۹۴۰ کم تضاد ضرورتی ندارد
    تضاد باعث ترس و هراس می شود .
    تضاد مضر است .
    تضاد یک عیب محسوب می شود . تضاد بایستی فورا متوقف شود
    باید تمامی زمینه های بروز تعارض از بین رود
    رفتار انسانی ۱۹۴۰ -۱۹۷۰ متوسط تعارض به طور مکرر در سازمان رخ می دهد .
    تضاد پدیده ای مورد انتظار است
    تعارض می تواند مثبت باشد ولی عمدتا مضر است . بایستی فورا برا ی حل تضاد یا از بین بردن آن وارد عمل شد
    تعامل گرایی ۱۹۷۰ – کنون زیاد تعارض در سازمان غیر قابل اجتناب است .

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه چندگانه ویژگی های شخصیتی و سبک های یادگیری دانش آموزان متوسطه نظری شهرستان بیجار- قسمت ۸ ...

    برون گرای متفکر(اندیشه ای) : منطقی، عینی و متعصب است.
    برون گرای احساسی : عاطفی، حساس، و معاشرتی است، بیشتر خاص زنان است تا مردان.
    برون گرای حسی : اجتماعی، لذت جو و انعطاف پذیر است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    برون گرای بینشی (شهودی) : خلاق و قادر به بر انگیختن دیگران است و فرصتها را غنیمت می شمارد.
    درون گرایان[۱۰۴] : افرادی دیر آشنا، مردم گریز، محافظه کار و خیال پردازند. به دیگران به نظر احتیاط و بدگمانی می نگرند، بیشتر اهل نظر دادن هستند تا عمل کردن، بیشتر می اندیشند و برای آینده نقشه می‌کشند، به اشخاص و اشیا دیر دل می بندند و در دلبستگی و وفای به عهد پایدار هستند و به اصول و قوانین احترام می‌گذارند.
    یونگ، درون گرایان را نیز بر اساس تعامل دو نگرش و چهار کارکرد به چهار ویژگی تقسیم می کند:
    درون گرای متفکر(اندیشه ای) : بیشتر به اندیشه ها علاقه مند است تا به مردم.
    درون گرای احساسی : تودار و خوددار است و بعضی مواقع می تواند عواطف عمیق داشته باشد.
    درون گرای حسی : در ظاهر، بی اعتنا و خشک است و ممکن است دارای توانایی های هنری نیز باشد.
    درون گرای بینشی (شهودی) : بیشتر در ارتباط با ناهشیار است تا واقعیات روزمره.
    ریخت های شخصیتی مایرز بریگز[۱۰۵]
    این نظریه توسط مایرز و مایرز[۱۰۶] (۱۹۴۰) از کارهای کارل گوستاو یونگ استخراج شده است (استرنبرگ،۲۰۰۱؛ نقل از عبادی،۱۳۸۴). نظریه مایرز بریگز، برای مشخص ساختن ویژگی های شخصیتی ارائه شده است، کاربرد هایی هم جهت مشخص نمودن نوع یادگیری افراد دارد به همین خاطر بعضی مواقع به این ویژگی ها، سبک های یادگیری هم گفته می شود(اسکوگورینسکی[۱۰۷] ، ۲۰۰۳).
    ویژگی های شخصیتی مایرز بوسیله نشانگر ویژگی های شخصیتی مایرزـ بریگز[۱۰۸] (MBTI) سـنجیده می‌شود. مایرز (۱۹۴۰) ویژگی های شخصیتی را مطابق شکل ۲ـ۲ به چهار محور دوبعدی تقسیم نموده است (نقل از کلارک[۱۰۹]،۲۰۰۰):
    قضاوتی
    شهودی تفکری
    درونگرایی برونگرایی

    احساسی حسی
    ادراکی
    شکل ۲ـ۲ مدل ویژگی های شخصیتی مایرز – بریگز(کلارک،۲۰۰۰، ص۴۰۵).
    برونگرایی / درونگرایی(E-I): این محور، عواملی را که جهت یادگیری به فرد انرژی و انگیزه می دهد بررسی می کند. برونگرایان بر اساس انرژی گرفتن از افراد و اشیای دیگر عمل می کنند، ولی درونگرایان از انرژی درونی و از ایده ها و مفاهیم خود انرژی می گیرند(اسکوگورینسکی،۲۰۰۳). به نظر راندال[۱۱۰] (۱۹۹۵) برونگرایان ترجیح می دهند بیشتر از طریق صحبت کردن با دیگران رابطه برقرار کنند، ولی درونگرایان بیشتر نوشتن یا شنیدن را ترجیح می دهند. بنابراین برونگرایان بیشتر از طریق عمل کردن، و درونگرایان بیشتر از طریق تجارب خود و تأمل کردن یاد می گیرند. همچنین برونگرایان به کارهای گروهی علاقه نشان می دهند.
    حسی / شهودی(S-N)[111] : این محور به راه های ترجیحی ادراک اطلاعات مربوط می شود. افرادی که حسی هستند بیشتر روی جزئیات تمرکز می کنند، آنها بیشتر به حواس پنجگانه چشایی، لامسه، بینایی، شنوایی و بویایی تکیه دارند. ولی افراد شهودی بیشتر بر کلیات و معنی و مفهوم توجه دارند، طرح ها را به صورت یک واقعـیت جمع آوری کـرده و آنها را به هم ربـط مـی دهند و هماننـد یک تصـویر بزرگ به آن می نـگرند (اسکوگورینسکی،۲۰۰۳). به نظر کلارک(۲۰۰۰) افراد حسی دوست دارند جهان را به صورت مشاهده مستقیم درک کنند، دوست دارند واقعیت پیرامونشان را احاطه کنند، آنها سخنرانی سازمان یافته و منظم و روش آموزش گام به گام را می‌پسندند. ولی افراد شهودی جهت یادگیری به مقایسه و بررسی نقشه‌ها و جداول می پردازند.
    تفکری / احساسی(T-F)[112] : این محور به چگونگی اتخاذ یک تصمیم مربوط می شود، افراد متفکر دوست دارند به صورت تحلیلی- منطقی و بر اساس اصول و رویکردهای غیر شخصی تصمیم گیری نمایند. اما افراد احساسی تمایل دارند بر روی ارزش ها و نیازهای شخصی یا اجتماعی تمرکز نمایند(اسکوگورینسکی، ۲۰۰۳). به نظر کلارک(۲۰۰۰) افراد احساسی به همنوایی با ارزش ها اهمیت می دهند و از تمرین در گروه‌های کوچک، مخصوصا گروه های هماهنگ لذت می برند.
    قضاوتی / ادراکی(J-P)[113] : استرنبرگ(۲۰۰۱) بیان می کند این محور به تفسیر اطلاعات مربوط می‌شود. افراد ادراکی مایلند بیشتر به اطلاعات مربوط به محیط تکیه کنند، در حالی که افراد قضاوتی مایلند تفسیرهای خود را فراتر از اطلاعات موجود ارائه دهند و به نظر کلارک(۲۰۰۰) افراد قضاوتی خودانگیخنه هستند، برای انجام تکالیف به دانش خود زیاد تکیه می کنند، آنها برای کارشان طرح می دهند و به سرعت بر اساس آن عمل می کنند. یادگیرندگان ادراکی امور زیادی را همزمان انجام می دهند و می خواهند درباره آنها همه چیز را بدانند و اغلب به سختی و به ندرت آن تکالیف را به پایان می رسانند. اغلب انجام امور را به تعویق می اندازند، البته تنبل نیسـتند فقط تلاش زیاد برای یافتن اطلاعات وقت آنها را می گیرد(نقل از عبادی،۱۳۸۴).
    طبقه بندی شخصیت بر اساس نظریه های صفات
    رویکرد صفات در شخصیت گاهی به عنوان رویکرد توصیفی در نظر گرفته می شود زیرا بیشتر به بررسی وضعیت وجودی او می پردازد تا بررسی و کشف مکانیزم های اساسی روانشناختی او که در رویکرد روانکاوی و انسان گرایی معمول است(فانتانا[۱۱۴]،۲۰۰۰؛ نقل از محمدی،۱۳۸۵).
    در فرهنگ لغت، صفت به عنوان کیفیت یا ویژگی متمایز کننده یک شخص از دیگران ترجمه شده است. الگوهای همسان افراد در رفتار، احساسات و افکار نیز به عنوان صفات شخصیت تعریف شده است و همچنین آمادگی های کلی در پاسخ به محرک ها به طرق خاص نیز به عنوان صفت پذیرفته شده است(جوادی و کدیور، ۱۳۸۲). آلپورت(۱۹۶۱) صفت را چنین تعریف می کند: «یک سیستم عصبی- روانی تعمیم و تمرکز یافته است که می تواند چندین تحریک را از نظر کنشی یکسان سازد و وجوه پایدار رفتار انطباقی و معنی‌دار را بوجود آورد و هدایت کند»( نقل از محمدی،۱۳۸۵).
    بر اساس تعاریف فوق می توان چنین نتیجه گرفت که صفات می تواند پاسخ های نسبتا یکسانی را بوجود آورده و سه کارکرد عمده داشته باشد:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    خلاصه کردن رفتار فرد

    پیش بینی رفتار فرد

    تبیین رفتار فرد

    یکی از دلایل محبوبیت مفاهیم صفات این است که راه های صرفه جویانه ای برای خلاصه کردن تفاوت‌های افراد از یکدیگر فراهم می کند (جوادی و کدیور،۱۳۸۲).
    نظریه شخصیتی آلپورت[۱۱۵]
    گوردون آلپورت (۱۹۵۵) اولین کسی است که در دهه ۱۹۳۰شخصیت را به صورت رسمی و نظام یافته در دانشگاه هاروارد مطالعه کرد. او در کتاب الگو و رشد شخصیت ، در حدود ۵۰ تعریف از شخصیت را قبل از ارائه تعریف خود بررسی کرد و سپس تعریف خود را به این شکل ارائه نمود «شخصیت ساختاری پویا، درون فردی و متشکل از سیستم های روانی ـ جسمانی است که رفتار و افکار مشخصه فرد را تعیین می کند» (نقل از شولتز و شولتز،۱۳۸۴).
    آلپورت در نظریه خود به نقش صفات بیشتر تاکید می کند زیرا صفات را مهم ترین عامل انگیزش شخصیت می داند که رفتار را جهت می دهد. آلپورت صفات را جزئی از واحد های اصلی شخصیت برمی‌شمارد. او صفات را در دوران کودکی بیشتر به جنبه های زیستی ربط می دهد ولی در بزرگسالی جنبه‌های روانی را غالب می داند (شاملو، ۱۳۸۲).
    آلپورت شخصیت را مجزا یا ناپیوسته می دانست. به عقیده او نه تنها هر کسی از دیگران مجزا و متمایز است، بلکه هر فرد بزرگسالی از گذشته خود جداست. او معتقد به پیوستار شخصیت بین کودکی و بزرگسالی نیست. رفتار کودک را امیال و بازتاب های زیستی ابتدایی سوق می هند در حالی که عملکرد فرد بزرگسال از نظر ماهیت، بیشتر روان شناختی است. به عبارت دیگر دو نوع شخصیت وجود دارد : یکی برای کودکی و دیگری برای بزرگسالی. تجربیات کودکی، شخصیت بزرگسالی را محدود نمی کنند. بنابراین آلپورت نظر منحصر به فردی درباره ماهیت شخصیت دارد. او به جای ناهشیار بر هشیار و به جای گذشته بر حال و آینده تاکید دارد. او به جای اینکه عمومیت یا شباهت هایی را در گروه های بزرگی از افراد مطرح کند، بر بی‌همتایی شخصیت تاکید کرد و ترجیح داد به جای شخصیت نابهنجار، شخصیت بهنجار را بررسی کند (شولتز وشولتز، ۱۳۸۴).
    طبق نظر آلپورت صفات دارای چهار مشخصه می باشند:

     

     

    واقعی بودن صفات: صفات صرفا برچسب ها و یا سازه های فرضی نیستند که انسان ها آن را به زبان می آورند بلکه واقعیت هایی هستند که در درون هر شخص وجود دارند.

    تعیین کننده یا علت رفتار هستند: همان طور که در بالا ذکر گردید آلپورت عقیده داشت که صفات رفتار انسانها را راه انداخته و آن را هدایت می کنند.

    صفات مستقل از یکدیگر نیستند: صفات کاملا از یکدیگر جدا نیستند بلکه یک همبستگی و همپوشانی میان آنها وجود دارد و به طور نسبی از یکدیگر متمایز می شوند.

    به طور تجربی ثابت می شوند: وقتی که از واقعی بودن صفات یاد می کنیم باید امکان اثبات وجود و ماهیت آنها را نیز داشته باشیم. آلپورت سه معیار برای اثبات وجود صفات معرفی می کند:

    الف) فراوانی: یعنی افراد به طور مکرر صفات را تجربه می کنند.
    ب) شدت: به شدت واکنش یا رفتاری اشاره می کند که افراد در پاسخ به محرک های مختلف از خود بروز می دهند.
    ج) عرصه موقعیت ها: افراد در موقعیت های خاص نوع خاصی از واکنش را نشان می دهند(هرگنهان و السون،۱۹۹۹؛ نقل از محمدی،۱۳۸۵).
    آلپورت(۱۹۷۱) بیش از ۱۸۰۰۰ لغت مربوط به صفات را در ادبیات و بیش از ۴۵۰۰ لغت مربوط به صفات را که در میان عامه مردم استعمال می شد، مشخص کرد (فانتانا،۲۰۰۰؛ نقل از محمدی،۱۳۸۵).
    صفات شخصیتی آلپورت
    آلپورت، صفات شخصیت را آمادگی هایی برای پاسخ دادن به شیوه یکسان یا مشابه به محرک‌های مختلف، تعریف می کند. به عبارت دیگر، صفات، شیوه های باثبات و با دوام واکنش نشان دادن به محیط هستند. او ابتدا دو نوع صفت را مطرح کرد: صفات فردی[۱۱۶] و صفات مشترک[۱۱۷]. صفات فردی منحصر به فرد هستند و منش فرد را توصیف می کنند. صفات مشترک صفاتی هستند که تعدادی از افراد مانند اعضای یک فرهنگ، در آن سهیم اند (شولتز و شولتز،۱۳۸۴).
    آلپورت به این نتیجه رسید که صفات نامیدنِ این پدیده ها ممکن است موجب سردرگمی شود بنابراین بعدها واژگان خود را اصلاح کرد. او صفات مشترک را صفات و صفات فردی را آمادگیهای شخصی[۱۱۸] نامید. تمام آمادگیهای شخصی ما شدت و اهمیت برابری ندارند. امکان دارد آنها آمادگی بنیادی[۱۱۹] ، آمادگی اصلی [۱۲۰] یا آمادگی ثانوی[۱۲۱] باشند.
    آمادگی بنیادی : به قدری فراگیر و با نفوذ است که تقریبا با تمام جنبه های زندگی فرد در ارتباط است. آلپورت آن را «تمایل حاکم» نامید، نیروی قدرتمندی که بر رفتار حاکم است. او در این مورد به نمونه های سادیسم و میهن پرستی کورکورانه (شوینیسم) اشاره کرد. هر کسی از تمایل حاکم برخوردار نیست و آنهایی که از آن برخوردارند ممکن است در هر موقعیتی آن را نشان ندهند.
    آمادگی اصلی : هر کسی از تعدادی آمادگی اصلی برخوردار است. اینها ۵ تا ۱۰ موضوعی هستند که رفتار ما را خیلی خوب توصیف می کنند. مثال های آلپورت پرخاش جویی، ترحم به حال خود، و بدبینی هستند. اینها خصوصیاتی هستند که وقتی درباره شخصیت یک دوست صحبت می کنیم یا توصیه نامه ای را برای کسی می‌نویسیم به آنها اشاره می کنیم.
    آمادگی ثانوی : آمادگی های فردی که کمترین نفوذ را دارند، آمادگی های ثانوی هستند که کمتر از آمادگی های بنیادی و اصلی نمایان می شوند. امکان دارد آمادگی های ثانوی به قدری ضعیف و ناپیدا باشند که فقط یک دوست صمیمی متوجه آنها شود. برای مثال آنها می توانند ترجیح دادن نوع خاصی از موسیقی یا نوع خاصی از غذا را شامل شوند(شولتز و شولتز،۱۳۸۴).
    نظریه شخصیت کتل[۱۲۲]
    کتل نیز یکی از نظریه پردازان مشهور در زمینه شخصیت است. هدف کتل از مطالعه شخصیت پیش بینی رفتار بود، وی برای مطالعه شخصیت کار خود را ابتدا از لغات و اصطلاحات مربوط به صفات شروع کرده و از واژه ها و اصطلاحات شخصیتی که قبلا توسط آلپورت گردآوری شده بود استفاده کرد و ۳۵ مورد از آن لغات را در مطالعه تحلیل موردی بکار گرفت و سرانجام ۲۳ عامل اصلی مربوط به شخصیت را بدست آورد و سپس ۱۶ عامل بسیار قوی را به صورت پرسشنامه ۱۶ عاملی خود (۱۶pf) تدوین نمود. کتل در تحقیقات خود از روش تحلیل عامل استفاده می کرد و مدل ۱۶ عاملی او تحقیقات گسترده ای را بوجود آورد. در بسیاری از آن تحقیقات، آن عواملی که کتل توصیف کرده بود مورد تأیید قرار گرفتند، ولی برخی از مطالعات نیز با آن موافق نبودند و به مدل ۱۶ عاملی کتل اعتراض کرده و بر این عقیده بودند که برای شخصیت کمتر از ۱۶ عامل وجود دارد(محمدی،۱۳۸۵).
    کتل صفات را به صورت گرایش های نسبتا دائمی واکنش نشان دادن که واحدهای بنیادی شخصیت هستند تعریف کرد. او صفات شخصیت را چنین طبقه بندی نموده است(شولتز و شولتز،۱۳۸۴):
    صفات مشترک[۱۲۳] و صفات منحصر به فرد[۱۲۴]
    کتل صفات مشترک را از صفات منحصر به فرد متمایز کرد. صفت مشترک، صفتی است که هرکس تا اندازه ای از آن برخوردار است. هوش، برونگرایی و معاشرتی بودن نمونه هایی از صفات مشترک هستند. هر کسی از این صفات برخوردار است ولی برخی افراد بیشتر از دیگران از آنها برخوردارند. دلیل این که کتل گفت صفات مشترک همگانی هستند، این است که حداقل در یک فرهنگ، تمام افراد استعداد ارثی مشابهی داشته و در معرض فشارهای اجتماعی مشابهی قرار دارند. افراد از این نظر که از مقدار متفاوتی صفات مشترک برخوردارند با یکدیگر تفاوت دارند. آنها همچنین از لحاظ صفات منحصر به فرد نیز تفاوت دارند، یعنی آن جنبه های شخصیت که تعداد معدودی از افراد در آن سهیم هستند.
    صفات توانشی[۱۲۵]، خلقی[۱۲۶]، و پویشی[۱۲۷]
    روش دوم برای طبقه بندی صفات، تقسیم کردن آنها به به صفات توانشی، صفات خلقی و صفات پویشی است. صفات توانشی تعیین می کنند که ما تا چه اندازه برای رسیدن به یک هدف خاص توانمند خواهیم بود. هوش نوعی صفت توانشی است؛ سطح هوش ما بر نحوه ای که ما برای رسیدن به اهداف خود تلاش می‌کنیم تأثیر می گذارد. صفات خلقی، سبک کلی و حال وهوای هیجانی رفتار ما را توصیف می کند، برای مثال تا چه اندازه ای جسور، آسان گیر و یا تحریک پذیر هستیم. این صفات بر نحوه ای که عمل می کنیم و به موقعیت ها واکنش نشان می دهیم تأثیر می گذارند. صفات پویشی نیروهای برانگیزنده رفتار هستند. آنها انگیزه ها، تمایلات و آرزوهای ما را توصیف می کنند.
    صفات سطحی[۱۲۸] و صفات عمقی[۱۲۹]
    سومین طبقه صفات، صفات سطحی در برابر صفات عمقی، براساس پایداری و دائمی بودن آنها است. صفات سطحی، ویژگی های شخصیتی هستند که با همدیگر همبستگی دارند ولی یک عامل را تشکیل نمی‌دهند زیرا منبع واحدی آنها را تامین نمی کند. برای مثال چند عنصر رفتاری مانند اضطراب، تردید و ترس غیر منطقی با هم ترکیب می شوند تا صفت سطحی به نام روان رنجور خویی را تشکیل دهند. بنابراین، روان رنجورخویی از منبع واحدی حاصل نمی شود. چون صفات سطحی از چندین عنصر تشکیل می شوند، چندان پایدار و دائمی نیستند و بنابراین برای توصیف شخصت اهمیت چندانی ندارند.
    صفات عمقی که عوامل یکپارچه شخصیت بوده و پایدرتر و دائمی تر هستند، اهمیت بیشتری دارند. هر صفت عمقی موجب جنبه هایی از رفتار می شود. صفات عمقی آن دسته از عوامل منفرد هستند که از تحلیل عامل بدست می آیند و برای توجیه کردن صفات سطحی با هم ترکیب می شوند.
    صفات سرشتی[۱۳۰] و صفات محیط ساخته[۱۳۱]
    صفات عمقی بر اساس منبع آنها به صورت صفات سرشتی یا صفات محیط ساخته طبقه بندی می شوند. صفات سرشتی از شرایط زیستی ناشی می شوند ولی لزوما فطری نیستند. برای مثال، مصرف الکل می تواند به رفتارهایی مانند بی دقتی، پر حرفی، و گفتار های درهم بر هم منجر شود. تحلیل عاملی نشان خواهد داد که این ویژگی ها صفات عمقی هستند. صفات محیط ساخته از تأثیرات موجود در محیط اجتماعی و مادی حاصل می‌شوند. این صفات ویژگی ها و رفتارهای آموخته شده ای هستند که به شخصیت حالت می دهند. رفتار کسی که در محله فقیر نشین شهر بزرگ شده و رفتار فردی که در طبقه بالا و مرفه پرورش یافته است به صورت متفاوتی شکل می گیرد. الگوی رفتاری یک افسر ارتش با الگوی رفتاری یک نوازنده تفاوت دارد(شولتز و شولتز،۱۳۸۴).
    نظریه شخصیت آیزنک[۱۳۲]
    نظریه شخصیتی آیزنک نیز یکی از نظریه های مبتنی بر صفات شخصیت است. نتیجه تلاش های آیزنک، یک نظریه شخصیتی مبتنی بر سه بعد است که به صورت ترکیبات صفات یا عوامل توصیف می شوند و می‌توان آنها را به صورت فرا عامل ها در نظر گرفت. این سه بعد شخصیت به قرار زیر هستند:
    ۱٫ برون گرایی در برابر درون گرایی
    برون گرایان به سمت دنیای بیرون گرایش دارند، همنشینی با دیگران را ترجیح می دهند و معاشرتی، تکانشی، مخاطره جو، جسور و سلطه جو هستند. افراد برون گرا هیجانات خوشایند بیشتری را تجربه می‌کنند. درون گرایان اغلب عکس این ویژگی ها را دارند. برون گرایان به برانگیختگی نیاز دارند و فعالانه آن را جستجو می کنند(شولتز و شولتز،۱۳۸۴).

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین معنویت در کار با درگیری کارکنان در کار- قسمت ۴ ...

    جدول ۴-۴۲ : نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن……………………………………………………………………. ۱۲۱
    جدول ۵-۱ : نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل توصیفی متغیرهای جمعیت شناختی……………………….. ۱۲۴
    جدول ۵-۲ : نتایج آزمون فرعی اول………………………………………………………………………………… ۱۲۵
    جدول ۵-۳ : نتایج آزمون فرعی دوم……………………………………………………………………………….. ۱۲۵
    جدول ۵-۴ : نتایج آزمون فرعی سوم…………………………………………………………………………………۱۲۶
    جدول ۵-۵ : نتیجه فرضیه اصلی………………………………………………………………………………………. ۱۲۶
    جدول ۵-۶ : خلاصه نتایج آزمون های تی دو جامعه مستقل و من- ویتنی برای جنسیت…………….. ۱۲۸
    جدول ۵-۷ : خلاصه نتایج آزمون_های تی دو جامعه مستقل و من- ویتنی برای نوع استخدام………۱۲۸
    جدول ۵-۸ : خلاصه نتایج آزمون های ANOVA و کروسکال – والیس……………………………….. ۱۲۹
    جدول ۵-۹ : خلاصه نتایج آزمون فریدمن………………………………………………………………………….۱۲۹
    فهرست شکل ها
    عنوان صفحه
    شکل ۲-۱: عوامل سازمانی تقویت کننده معنویت در محیط کار…………………………………………………….. ۴۰
    شکل ۲- ۲ : مفهوم سازی معنویت در محیط کار در سطح فردی ، گروهی ، سازمانی……………………………۴۴
    شکل ۲- ۳ :مدل ” می” از درگیری در کار………………………………………………………………………………… ۶۲
    شکل ۲- ۴: عوامل شغلی موثر بر درگیر ی- تحلیل رفتگی از دید مسلچ و لیتر …………………………………. ۶۴
    شکل۲- ۵ : مدل بیکر و دموروتی از درگیری در کار…………………………………………………………………… ۶۶
    شکل۲- ۶ : مدل مفهومی تحقیق………………………………………………………………………………………………. ۷۸
    شکل ۵-۱ : مدل نهایی تحقیق ……………………………………………………………………………………………….. ۱۲۷
    فهرست نمودار ها
    عنوان صفحه
    نمودار۴-۱ : نمودار فراوانی اعضای نمونه آماری بر حسب جنسیت ……………………………………………… ۹۴
    نمودار۴-۲ : نمودار فراوانی اعضای نمونه آماری بر حسب تحصیلات …………………………………………….۹۵
    نمودار۴-۳ : نمودار فراوانی اعضای نمونه آماری بر حسب سابقه کار ……………………………………………. ۹۶
    نمودار۴-۴: نمودار فراوانی اعضای نمونه آماری بر حسب تأهل و تجرد …………………………………………. ۹۷
    نمودار۴-۵ : نمودار فراوانی اعضای نمونه آماری بر حسب نوع استخدام ………………………………………… ۹۸
    مقدمه
    انسان همواره در پی آن بوده که بداند چرا پا به عرصه وجود نهاده است، به کجا می رود و هدفش از زندگی چیست، راه درست زندگی کدام است، آرامش و خوشبختی در کجاست و سؤالاتی از این دست. بدون شک عقیده ای قادر به پاسخگویی این سؤالات خواهد بود که ایمان به خدا از اصول اولیه فکری و فلسفی آن باشد .( محمدنژاد،بحیرایی،حیدری،۱۳۸۸)
    از جمله موضوعاتی که امروزه به طور وسیعی، در پاسخ به محیط های متلاطم و پیچیده در سازمان ها به آن توجه می شود معنویت و اخلاق است. سازمان‌ها برای دستیابی به موفقیت و رقابت با دیگر سازمان‌ها نیازمند منابع انسانی متعهد و دارای انگیزه‌ هستند. نیروهایی که افزون بر انجام وظایف محوله، خود را وقف سازمان نموده و برای تحقق اهداف آن از هیچ تلاشی دریغ نورزند.در واقع این چنین افرادی بایستی از لحاظ معنویت و امور متعالی در سطح بالایی باشند . از اواخر قرن بیستم موضوع معنویت در سازمان و مدیریت مورد توجه محققان و اندیشمندان قرار می گیرد به نحوی که حدود سال ۱۹۹۲ افزایش ناگهانی کنفرانسها و کارگاه های مربوط به معنویت در محیط کار و مقالات و کتابهای فراوانی در این زمینه مشاهده می شود(زاهدی،۱۳۸۷، ۲).
    واژه (engagement) در فرهنگ لغت به معانی مختلفی همچون ، نامزدی تعهد، التزام، ،اشتغال،استخدام و درگیری ترجمه شده است . در ادبیات علوم اجتماعی ریشه این مفهوم به تئوری نقش و به طور خاص کارهای اروین گافمن (۱۹۶۰)در این زمینه باز میگردد. گافمن معتقد است که افراد در جامعه نقشهای مختلفی را می پذیرند که درگیری در یک نقش را “دلبستگی خود انگیخته[۱] به نقش و صرف توجه و تلاش فراوان برای انجام آن ” تعریف می کند. (ملو و ویلدرورث و پاکن[۲] ،۲۰۰۸،۲۱۰)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     


    بیان مسأله

    موضوع معنویت، دل مشغولى همیشگى انسان بوده است. با ظهور بحران های اخلاقی و هویتی در سراسر جهان تاکید بر معنویت بیش از پیش آشکار گردیده است. به نظر می رسد نیاز بشر امروزی به معنویت بیش از زمان گذشته است. انسان نه تنها با قدم گذاشتن در مسیر معنویت می تواند آرامش، لذت و شادی را در زندگی شخصی خویش به ارمغان بیاورد بلکه در زندگی حرفه ای و کاری خود نیز می تواند از آرامش و شادی که از ثمرات و آثار معنویت به حساب می آید، بهره مند شود.
    در این راستا قلمرو مدیریت و سازمان نیز، چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ عملی، تحت تاثیر نیروی قدرتمندی قرارگرفته که اگر به درستی اداره و هدایت شود، به نظر می رسد ظرفیت لازم برای منجر شدن به ژرف ترین تشریک مساعی، نه تنها در زمینه های حرفه ای ، بلکه برای بروز انسانیت تمام عیار را دارا باشد. اگر چه چند دهه قبل، باور غالب بر این بود که این نیروی عظیم برای جهان مدیریت و بازرگانی مناسب نیست، اما اکنون به عنوان موضوع تحقیقات دانشگاهی و عملی بسیار جدی ای مطرح است(رستگار،۱۳۸۵، ۲).
    در قرن بیست که اوج پیشرفت علم سازمان و مدیریت است، بسیاری فراموش می کنند با کارکنان خود به عنوان انسانهایی که روح الهی دارند برخورد کنند و استعداد های الهی آنها را که منشاء همه بهره وریها و خلاقیت هاست در محیط کار شکوفا کنند. اما از اواخر قرن بیستم موضوع معنویت در سازمان و مدیریت مورد توجه محققان و اندیشمندان قرار می گیرد به نحوی که حدود سال ۱۹۹۲ افزایش ناگهانی کنفرانسها و کارگاه های مربوط به معنویت در محیط کار و مقالات و کتابهای فراوانی در این زمینه مشاهده می شود(زاهدی،۱۳۸۷، ۲).
    درگیری کارکنان در کار مفهومی است که اخیرا وارد مباحث سازمانی شده وبیش از دو دهه از ظهور آن نمی گذرد. کارکنان درگیر درکار کارکنانی شاداب، پر انرژی و بهره ورند که تمایل زیادی برای صرف تلاش و کوشش فراوان در راستای اهداف کاری و سازمانی از خود نشان می دهند. این مفهوم را اولین بار “کان” در سال ۱۹۹۰ وارد مباحث سازمانی نمود. وی درگیری را” وضعیتی روانشناختی که در آن فرد خود را مطیع و تحت امر نقش کاری اش در سازمان در می آورد” . تعریف می کند (کان[۳] ، ۱۹۹۰، ۶۰۴) کارکنان درگیر درکار ، معمولا پر انرژی و فعال اند ، به طور مثبتی با کار خود ارتباط برقرار کرده وسعی شان بر این است که کارشان را به طور اثربخشی به انجام برسانند. (کورنکو[۴] و دیگران ،۲۰۰۶،۳۰۰) بر خلاف کارکنان درگیر در کار ؛ کارکنان غیردرگیر خود را از انجام نقش کاریشان کنار کشیده ، به طور عاطفی و شناختی عقب می نشینند. آنها وظایف کاری خود را به طور ناقص انجام می دهند ،رفتار آنها فاقد تلاش و کوشش لازم بوده و تبدیل به آدمواره های بی روح با حرکاتی ساعت وار و غیر ارادی می گردند. (لوتانس و پترسون[۵] ، ۲۰۰۲ ، ۲۷۸) . بر این اساس درگیری کارکنان در کار اهمیت والایی می یابد.
    نتایج تحقیقات نشان می دهد که کارکنان در گیر در کار تمایل بیشتری نسبت به رفتار های فرانقش به خصوص نسبت به مشتریان سازمان از خود نشان داده، ( ملینر[۶] و دیگران، ۲۰۰۸ ،۳۲۹) عملکرد بالاتری داشته، در نتیجه مشتریانی که با چنین کارکنانی در تعامل اند، راضی تر و وفادارترند.(سالانوا، اگوت و پیرو[۷] ، ۲۰۰۵، ۱۲۴). در این که چه عواملی تعیین کننده میزان درگیری کارکنان در کار می گردد، هنوز اتفاق نظرکاملی وجود ندارد . پژوهشگران مجموعه ای از عوامل مختلف فردی ، شغلی و محیط کار را موثر در درگیری می دانند.(ملو و ویلدرورث و پاکن[۸] ،۲۰۰۸،۲۱۰)از جمله عوامل مهمی می تواند درگیری کارکنان در کار را تحت تاثیر قرار دهد؛ بحث معنویت در محیط کار است.
    حال در این تحقیق رابطه معنویت در محیط کار با درگیری کارکنان در کار در بین کارمندان سازمان جهاد کشاورزی استان قم مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در این تحقیق محقق به دنبال پاسخ به این سوال است که ” چه رابطه ای بین معنویت در کار[۹] با درگیری درکار[۱۰] وجود دارد ؟

     

     


    اهمیت و ضرورت تحقیق

    الف ) اهمیت و ضرورت نظری تحقیق :
    زندگی بدون کار بی معنی می شود، اما کار بی روح، زندگی را تباه کرده و می میراند.لذا مردم علاقه زیادی دارند که معنویت را نه تنها در امو شخصی بلکه در کار و سایر سطوح زندگی تجربه کنند(مقیمی،۱۳۸۶: ۱).
    انسان ها وارد دوران جدید و بی سابقه ای در زندگی خود شده اند ؛ دورانی که در آن، دنیا بهشدت در حال تغییر و تحول است . سازمان ها در چنین عصری همواره در دو لبه نظم و بینظمی قرار دارند و دائم بین دو حالت تناقض نما، در رفت و آمدند.طی چهار صد سال گذشته، غرب بین دنیای بیرونی و دنیای درونی تفاوت قائل شده است و فعالیت های دنیوی را از اموری مثل مذهب، معنویت و عرفان به کلی جدا کرده است(نیل و بایبرمن[۱۱]،۲۰۰۳ :۳۶۳ ).
    پارادایم مدرن، صرفا به چارچوب حقوقی، سیاسی و اقتصادی انسان می پردازد و جنبه های درونی حیات را امورخصوصی تلقی می کند که هر کس باید مطابق سلیقه خود به آن ها بپردازد . به دیگر سخن :پارادایم مدرن، که به کل عالم گسترش یافته و تأمین رفاه انسان را به عهده گرفته است، مناطق وسیعی از قلمرو حساسیت بشری را متروک گذاشته و زمینه ای را فراهم کرده است تا انسان ها و بهخصوص انسان های غربی نوعی احساس نارضایتی و بی قراری داشته باشند . به همین دلیل است که آن ها برای پر کردن خلأ معنوی خود گرایش زیادی به سمت معنویت، مذهب وآیین های معنوی، به ویژه آیین های شرق آسیا نشان می دهند(شایگان، ۱۳۸۱،۳۱)
    عکس مرتبط با اقتصاد
    از اواخر قرن گذشته، در دهه نود قرن بیستم نوعی یکپارچگی مجدد بین زندگی بیرونی ودرونی در حال شکل گیری بوده است . یکی از حوزه های مهمی که این یکپارچگی در آن مطرح شده است، محیط کسب و کار سازمان ها می باشد(نیل و بایبرمن، ۲۰۰۳ ؛ نک و میلیمن[۱۲]، ۱۹۹۴وانگرمارش و کونلی[۱۳]،۱۹۹۹) .ورود مفاهیمی همچون اخلاق، حقیقت، باور به خدا یا نیرویی برتر، درستکاری، وجدان، رادمردی وگذشت، اعتماد، بخشش، مهربانی، احساسات، ملاحظه، معناجویی در کار، همبستگی با همکاران، تشویق همکاران، احساس صلح و هماهنگی، نوع دوستی، و… به پژوهش ها و اقدامات مدیریتی و کسب و کار، همه حکایت از ظهور پارادایم جدیدی دارند . به عقیده بسیاری از محققان، این پارادایم جدید محیط کار که برگرفته از فیزیک کوانتوم، علوم سایبرنتیک، نظریه آشوب، علوم شناختی، مذاهب و آیین های شرقی و غربی می باشد و در واقع عکس العملی به پارادایم خشک و مکانیستی مدرن است؛ پارادایم معنویت می باشد (بایبرمن و ویتی[۱۴]، ۱۹۹۷ ؛بولمن و دیل[۱۵]، ۱۹۹۵). بنابراین معنویت در سازمان ها پدیده نوظهوری است که توجه بسیاری از صاحبنظران مدیریت و سازمان و همچنین مدیران را در سطوح مختلف به خود جلب کرده است .بر این اساس، بسیاری از آنان معنویت را به عنوان منبعی پایدار برای سازمان ها دانسته اند که میتواند به آنها در زمان های پرتلاطم و آشوب زده یاری رساند و تناقضنمایی نظم و بی نظمی در سازمان را حل و فصل کند و بدون طرد هر یک، آنان را به صورت مقتضی به کار ببندد، چرا که سازمانها برای فعالیت مستمر در عرصه های مختلف، نیازمند رفت وآمد همیشگی بین دو حالت تغییر و ثبات هستند(کاواناق[۱۶]،۱۹۹۹)
    همچنین از متغیر های مهمی که دراین تحقیق به سنجش و تبیین آن می پردازیم ، حالتی به نام درگیری در کار در کارکنان است. این مفهوم که اخیرا وارد مباحث سازمانی و منابع انسانی شده است ، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چراکه پژوهشها نشان می دهد که با بهره وری (هارتر ، اسمیت و هایز[۱۷]،۲۰۰۲) ، رابطه داشته و مستقیما و بیشتر تحت تاثیر عوامل شغلی و محیط کاری می باشد. کارکنان در گیر درکار معمولا کار خود را دوست داشته ، برای آن اهمیت قائل بوده و در جهت تحقق اهداف کاری خود حداکثر ظرفیتهای ذهنی و جسمی خود را به کار می گیرند.
    ب ) اهمیت و ضرورت کاربردی تحقیق :
    همانطور که گفته شد ، یکی از متغیر های مهمی که در این تحقیق بدان پرداخته می شود مفهوم درگیری کارکنان در کار می باشد . موسسه گالوپ کارکنان را از لحاظ درگیری در کار به سه گروه تقسیم بندی می کند: کارکنان درگیر در کار[۱۸] ؛ کارکنان درگیرنشده درکار[۱۹] و کارکنان فعالانه غیر درگیر درکار[۲۰] . کارکنان درگیر مشتاق و علاقمند به کار بوده و رابطه عمیقی با سازمان برقرار می کنند. آنها نوآورند و سازمان را به پیش می رانند.دسته دوم گروه کارکنان درگیر نشده در کارمی باشند .آنها خواب آلود و بی تفاوت اند؛ وقت خود را به بطالت در سازمان می گذرانند و فاقد انرژی و اشتیاق لازم برای انجام کار می باشند و دسته سوم کارکنانی هستند که فعالانه غیر درگیرند .این دسته از افراد نه تنها درکار ناشاداند بلکه این حالت خود را به دیگران نیز انتقال می دهند .
    نتایج تحقیقات موسسه گالوپ نشان می دهد که تنها ۲۶% نیروی کار در آمریکا کاملا درگیر در کار می باشند ۵۶% در کار درگیرنبوده و ۱۸% فعالانه غیر درگیر اند. که بهره وری پایین کارکنان فعالانه غیر درگیر ؛ سالیانه هزینه ای بالغ بر ۳۰۰ بیلیون دلار بر اقتصاد آمریکا تحمیل می کند. که نتایج آن بر مبنای یک مطالعه در سطح ملی و نمونه ای ۱۰۰۰ نفر ازمیان نیروی کار هجده سال به بالای آمریکا در طی سالهای ۲۰۰۰-۲۰۰۲ گرفته شده است.(گالوپ،۲۰۰۷)
    کشور ما نیز سالهاست که از بهره وری پایین رنج می برد که بخش قابل ملاحظه ای از آن بهره وری نیروی انسانی است. بدون شک از نیروی انسانی بی انگیزه و بی روح درسازمان نمی توان انتظار انجام کار در حد حداکثر استانداردهای مورد قبول را داشت . دراین میان مساله معنویت در محیط های سازمانی و در وجود کارکنان از جمله مهمترین عوامل موثر بر افزایش انگیزش، روحیه و نگرشهای کارکنان نسبت به سازمان و رهبران آن بوده و در نهایت باعث ارتقای عملکرد و درگیری بیشتر آنان در کار می گردد .

     

     


    اهداف تحقیق

    هدف اصلی:

    شناسایی رابطه بین معنویت در کار با درگیری کارکنان در کار در بین کارمندان سازمان جهاد کشاورزی استان قم

     

     

    اهداف فرعی:

    شناسایی رابطه بین کار معنا دار با درگیری کارکنان در کار
    شناسایی رابطه بین حس اجتماعی بودن با درگیری کارکنان در کار
    شناسایی رابطه بین تطابق با ارزش های سازمانی با درگیری کارکنان در کار
    ۱-۴- فرضیه های تحقیق

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نقش انشا و اراده در تحقق عقد و آثار آن در تطبیق با حقوق کامن لا ...

    چکیده
    پایان نامه حاضرنتیجه تلاشی است درخصوص ایجاب و آثار حقوقی آن در حقوق ایران و تطبیق با حقوق کامن لا وهمچنین حرکتی است به سوی پاسخ به مسائل و شبهات مختلف موضوع فوق الاشعار که در دو بخش جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است.
    ایجاب وقبول دو رکن اساسی هر قرارداد می باشد. ایجاب اعلام اراده کسی است که طرف قرارداد را بر مبنای معینی برای انجام معامله دعوت می کند.یک ایجاب ممکن است به صورت ساده ابراز گردد یا اینکه موجب خود را بدان ملزم نماید و به اصطلاح حق رجوع را از خود سلب نموده یا تعهد به عدم رجوع نماید. ایجاب را بایستی از مذاکرات مقدماتی و سایر توافقات که برای انعقاد قرارداد انجام می گیرد متمایز دانست لیکن انصراف،رجوع یا رد ایجاب به همراه فوت یا حجرموجب سبب زوال ایجاب خواهد شد.
    در هر حال ایجاب در حقوق ما تفاوت چندانی با آنچه که در سایر سیستم های حقوقی و کنوانسیون بیع است، ندارد. لکن پیوستن کشورمان به کنوانسیون مزبور و اصلاح پاره ای از مواد قانون مدنی و وضع قوانین جدید امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
    کلید واژه ها:ایجاب(پیشنهاد)-ایجاب عام(ساده)- ایجاب ملزم- دعوت به ایجاب – وعده یکطرفه بیع- مزایده- حراج- زوال ایجاب- رد ایجاب- ایجاب متقابل- انقضای مدت ایجاب.
    مقدمه
    بیان مسآله:
    امروزه یکی از مهم ترین شیوه های ایجاد تعهد،انعقاد قراردادهایی است که با اراده متعاملین انجام می گیرد. در پاره ای اوقات این رابطه در نتیجه یک خرید و فروش و معاملات معمولی و یا پس از انجام تشریفات مختلف و بررسی های گوناگون ایجاد می شود.در توافق اراده ها «ایجاب و قبول» از ویژگی خاصی برخوردارند. از اینرو آگاهی از مفهوم، شرایط و دیگر جنبه های مرتبط با آن دو از ضروریات حقوقی تلقی می شود. وجود تنوع در نحوه انعقاد معاملات، صرفنظر از شکل سنتی ایجاب، مانند ایجاب ملزم،ایجاب عام، عقود مکاتبه ای، تلفنی، تلکسی و مناقصه ای و نیز تشریفات خاصی که هر یک از عقود مشارکت در نحوه انعقاد خود دارند، ما را بر آن می دارد که با دید جدیدی به نحوه شکل گیری توافق بنگریم.مطالعه تطبیقی حقوق ایران، اسلام، حقوق کامن لا و کنوانسیون بیع بین المللی ما را در پیمودن راه پیشرفت و حرکت به سوی وضع قوانین مناسب و پاسخگو به نیازهای زمان، یاری می دهد.
    سوالات تحقیق:
    در این پایان نامه در حد امکان با توجه به منابع فقهی و حقوق داخلی و حقوق بین المللی به پرسش های اساسی که در رابطه با ایجاب مطرح است،پاسخ گفتیم:مانند مفهوم ایجاب چیست؟خصوصیات و احکام ایجاب؟ انواع ایجاب و آثار حقوقی ؟ تفاوت ایجاب ساده و ملزم؟ و نهایتاً موجبات زوال ایجاب را در چه مواردی باید جست؟
    فرضیه تحقیق:
    فرضیه هایی که این تحقیق به آنها پرداخته است عبارتنداز : ایجاب و قبول از امور انشایی و رادی بوده و هر یک از آنان مرکب از قصد و رضای گوینده آنهاست . نهاد حقوقی ایجاب عام و ایجاب ملزم بر اساس حقوق ایران و کامن لا پذیرفته شده است و عدول از ایجاب قبل از قبول مانع تحقق عقد است و امری جایز و ممکن است.
    اهداف نظری وکاربردی:
    هدف نظری تبیین مبانی نظری ایجاب و بررسی نقش انشا و اراده در تحقق عقد و آثار آن در تطبیق با حقوق کامن لا می باشد و هدف کاربردی آن می تواند مورد استفاده دانشجویان ، موسسات آموزشی و مراجع قضایی قرار گیرد.
    پیشینه تحقیق:
    درخصوص پیشینه تحقیق باید گفت درحدمطالعات انجام شده تا کنون تحقیق جامعی در مورد ایجاب و تطبیق آن با حقوق کامن لا در حقوق ایران ارائه نشده است واین پایان نامه در پی آن است که با بررسی تفصیلی و استدلالی جنبه های گوناگون ایجاب به شیوه خاصی به مطالعه تطبیقی آن پرداخته و با بهره گرفتن از متون خارجی این مهم را به انجام رساند.
    شیوه تحقیق:
    لازم به ذکر است که نگارنده برای جمع آوری مطالب این پایان نامه از روش های کتابخانه ای و میدانی به صورت توامان استفاده نموده است
    تقسیم بندی مطالب:
    از ابتدا قبل از ورود به بحث اصلی و تشریح ایجاب و آثار حقوقی آن،که دردوبخش موردمطالعه قرارگرفت، نخست توافق و تراضی و احکام آنرا مختصراً مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس به ایجاب و تعاریف و خصوصیات ایجاب را مورد مطالعه قرار می دهیم.
    در مبحث دوم بیشتر تکیه بحث بر روی تبیین تمایز ایجاب با سایر مفاهیم مشابه اعم از مذاکرات مقدماتی، دعوت به ایجاب و وعده یک طرفی می باشدکه نگارنده با توجه به مفاهیم و تعاریف هر یک از نهادهای حقوقی هر یک از آن ها را با ایجاب مطابقت داده و از زوایای مختلف به شبهات مطروحه پرداخته و تا حد امکان آنچه متبادر به ذهن می شده است را به رشته تحریر درآورده است. لازم به ذکر است که در فصل دوم مربوط به خصوصیات ایجاب به بررسی آن دسته از فاکتورهای اساسی ایجاب پرداختیم که در صورت فقدان هرکدام از آن ها ایجاب به طور صحیح واقع نگردیده و فاقد جنبه های اثرگذار لازم برای انعقاد عقد بوده و بعبارت دیگر در عالم حقوقی فاقد ارزش و اعتبار است. از جمله خصوصیاتی مانند انشایی بودن، جدی بودن، مخاطب داشتن ایجاب و… همچنین بحث هایی مربوط به مندرجات ایجاب صحیح درحقوق ایران وکامن لاو سپس مطالعه تطابق ایجاب و قبول از جهات مختلف از جمله جهت مورد معامله، طرفین عقد،اجزاء مورد معامله و سایر مطالب مربوط به توالی بین ایجاب و قبول وباگفتارمربوط به تقدیم ایجاب برقبول به مبحث احکام ایجاب خاتمه داده است.
    در فصل سوم که مربوط به انواع ایجاب می باشد، ابتدا پس از ذکر انواع ایجاب و تقسیم بندی آن به ایجاب عام وخاص،ساده و ملزم و شقوق مختلف هر کدام در حقوق ایران و کامن لا پرداختیم. در بخش دوم مربوط به اثر حقوقی ایجاب بیشتر توجه خود را به ناگفته های مربوط به آن معطوف داشته و در نتیجه به آثار ایجاب قبل و پس از قبول در حقوق ایران وکامن لا پرداخته ایم و نهایتا موارد زوال ایجاب را به تفصیل مورد بررسی قرار داده شده است.
    نگارنده با توجه به اینکه کنوانسیون بیع بین المللی کالا برگرفته از حقوق کامن لا می باشد ، از آن تبعیت کرده و مواد این کنوانسیون را نیز به تفصیل آورده است و علاوه بر حقوق کامن لا از سایر سیستم های حقوقی هر جایی که نیاز بوده مطالبی آورده ونهایتاً آنگونه که باید،مساله موردشناسایی تطبیقی قرار گرفته است و اقتضای مساعدت و راهنمایی استادان و دانشجویان گرانقدر حقوق را دارد.

    بخش اول:کلیات
    فصل اول: مفهوم ایجاب
    لازم است قبل از ورود به بحث احکام و تعاریف ایجاب، از توافق و تراضی طرفین و احکام آن سخن بگوییم و سپس به اصل موضوع یعنی ایجاب و آثار حقوقی آن بپردازیم چرا که ایجاب یکی از ارکان توافق طرفین بوده و مرسوم است که هر چیزی را بخواهند توضیح و تشریح نمایند ابتدا باید به بستر فعالیت و تاثیر آن توجه نمایند و همان طور که می دانیم حوزه فعالیت ایجاب در اعمال حقوقی بیشتر در توافق طرفین است.
    مبحث اول: تعاریف مقدماتی
    گفتار اول:تعریف توافق وتراضی ومراضات
    معنای لغوی توافق یعنی با هم متفق شدن، با یکدیگر متحد شدن و با هم موافقت و سازگاری کردن[۱]وتوافق در اصطلاح حقوق را بدین صورت معنا کرده اند که«دو اداره که بر اثر هم آهنگی و موافقت موجب ایجاد حق یا اسقاط حق باشند و این وفاق را توافق دو اراده در امور مدنی نامند و مقصود از دواراده، دو اراده متقابل است که تقابل آن ها از جهت دو نفعی است که در دو جهت متقابل قرار دارند»[۲]
    تراضی درفرهنگ لغت عربی:مصالحه ،توافق ومصالحه کردن۳ودر فرهنگ فارسی از هم راضی شدن و خشنودی و رضایت از یکدیگر۴و در اصطلاح حقوقدانان توافق متقابل را گویند و در نظر عده ای از فقها اعم از عقد است زیرا در عقد باید ایجاب و قبول لفظی باشد و حال اینکه تراضی ممکن است بدون لفظ و به صرف دادوستد و یا اشاره یا نوشته واقع شود. گاهی به جای تراضی عنوان مراضات استعمال می شود. چنانکه در ماده ۵۰۱ق.مدنی نیز این اصطلاح به کار رفته است و مراضات در نظر مقنن عنوان عقد را ندارد.در حالیکه در خصوص قوانین اسلامی شارع در موارد عدیده به صرف تراضی تکیه کرده و آنرا منشاء اثر شمرده است و توجهی به الفاظ و صیغه نکرده است و عده ای به تکلف کوشیده اند صیغه و لفظ را رکن قرار دهند.[۳]
    اما مراضات درلغت یعنی قبول،پذیرش، رضایت[۴]وحقوقدانان نیزدرخصوص آن چنین گفته اند«تراضی و توافق متقابل دو نفر یا دو طرف به منظور ایجاد اثر حقوقی معین که به صورت یکی از عقود معین نباشد ( ماده ۵۰۱ق.م) مراضات ممکن است به صورت عقود لازم و یا جایز باشد و به همین جهت فرق آن با صلح دشوار می شود و نیز ممکن است به صورت عقد معینه و غیر معینه باشد و چون فقها و قانون مدنی عقد صلح را به طور کلی عقد لازم دانسته اند برای توافقهایی که جایز(نه لازم) هستند محتاج به استعمال کلمه مراضات شده اند و اگر کلیت لزوم عقد صلح محل خدشه باشد دیگر با داشتن عنوان صلح حاجت به استعمال مراضات نیست و در فقه هم حدود صلح و مراضات مورد بحث دقیق واقع نشده است.[۵]
    گفتار دوم:شرایط صحت تراضی طرفین
    برای ایجاد اثر حقوقی مطلوب، دو طرف عقد باید دارای اراده جدی و سالم باشند و مقصود خود را به هم اعلام کنند و انشاء آنان موافق یکدیگر باشد، به گونه ای که بتوان گفت درباره موضوعی «تراضی» شده است و هر دو طرف یک چیز را می خواهند پس برای انعقاد عقد سه مقدمه لازم است. وجود اراده ،بیان و اعلام اراده ،توافق دو اراده.[۶] اما از آنجا که بحث در خصوص مراحل مختلف انعقاد عقود از موضوع این پایان نامه خارج است لذا تنها به ذکر آن ها اکتفا گردیده و به موضوع اصلی تری خواهیم پرداخت که ارتباط مستقیم و موثری با ایجاب و آثار حقوقی آن دارد.
    بندالف: شرایط مربوط به طرفین توافق
    برای اینکه تراضی طرفین نفوذ حقوقی پیدا کند، باید اراده طرفین سالم و مبتنی بر رضای کامل باشد از سوی دیگر، اراده در انعقاد و آثار قراردادها منوط به آزادی دو طرف در تصمیم گیری است و همین خصوصیات است که اعمال حقوقی را متمایز از سایر پدیده های اجتماعی می سازد که بعنوان اصل مقدم بر سایر مباحث قرار گرفت.[۷] قانون توان ایجاد تعهد را به اراده اشخاص اعطا کرده است و آنان به تراضی خود را پایبند می سازند و از اعتبار اراده بعنوان منبع مستقیم تعهدهای قراردادی چنین نتیجه می شود که تراضی آنگاه سبب ایجاد عقد می گردد که در این شرایط باشد:
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۱- گوینده ایجاب یا قبول به واقع قصد داشته باشد که خود را متعهد سازد. اگر شخصی بعنوان شوخی یاد دادن نویدهای اخلاقی خود را ملزم سازد بیان او اثر ندارد و عهدی ایجاد نمی کند. برای مثال:سندی را که برای جمع آوری اعانه یا دادن عیدی به امضای جمعی می رسد،نمی توان سند دین آنان به شمار آورد چرا که امضاء کنندگان قصد ایجاد تعهد برای خود نداشته اند و در مثالی دیگر:فروشگاهی به منظور تبلیغ و معرفی کالایی، نمونه ای مرغوب تر را می آراید و با برچسب بهای معین آنرا در ویترین خود می نهد این کار در عرف تجارتی نشانه آن است که از همان نوع کالا در فروشگاه به بهای اعلام شده به خریداران عرضه می شود پس خریدار نمی تواند همان نمونه استثنایی را در برابر قیمت بر چسب مطالبه کند زیرا اوضاع و احوال نشان می دهد که ایجاب مخصوص کالاهای درون فروشگاه است،در حالیکه اگر هدف عرضه همان عین برای فروش باشد عقد بیع باقبول خریدار واقع می شود.[۸]
    ۲- طرفین قابلیت تصمیم گرفتن را داشته باشند. اگر کسی در حال مستی یا بیهوشی یا در خواب معامله نماید آن معامله به واسطه فقدان قصد باطل است(ماده ۱۸۵ ق.م)همچنین ایجاب و قبول کودک و دیوانه اثر حقوقی ندارد. قانون نیز برای حفظ منافع عمومی و حمایت از کسانی که تجربه یا شعور کامل ندارند، شرایطی بر این قابلیت مادی افزوده است که مجموع آنرا «اهلیت» می نامند.
    ۳- قصدورضا باید در محیطی آزاد به وجود آید و ناشی از اشتباه نباشد. در دورانی که بستن قرارداد جنبه تشریفاتی داشت،همین که اراده به شکل معین بیان می شد، عقدالزام آور بود. چنانچه در حقوق رومیان قدیم اجرای تشریفات بیش از سلامت و نیت واقعی اهمیت داشت و هیچ عاملی نمی توانست عقدی را که در قالب سنتی بسته شده است را بی اعتبار سازد. اکراه و تدلیس در زمره جرایم ضمان آور بوده و به قربانی آن حق داده می شد که جبران خسارت خود را از مجرم بخواهد ولی پیمانی که در سایه این جرم ها بسته می شد استوار و نافذ باقی می ماند.[۹]
    در حقوق کنونی عیوب اراده در اعتبار و نفوذ اراده تاثیر دارد. منتهی در قوانینی که عقد نتیجه برخورد اعلام اراده هاست قلمرو تایید این عیوب محدودتر و معیارهای تمییز آن نوعی و عرفی است، لیکن در نظامی که اراده باطنی و واقعی بر عقد حکومت دارد تحلیل های روانی و معیارهای شخصی رواج بیشتر دارد و دامنه عیوب را گسترده تر می سازد.[۱۰]
    درباره درجه تاثیر عیوب اراده و شمار آن دو عامل مهم اجتماعی در تعارض است از یک سو حفظ نظم در قراردادها و لزوم استواری معاملات ایجاب می کند که حقوق تنها به اعلام اراده ها بپردازد و عوامل روانی را مؤثر در نفوذ پیمان ها قرار ندهد. از سوی دیگر حمایت از طرفی که از نظر جسمی یا اقتصادی ناتوان تر از دیگری است اقتضا دارد که دادرسان اختیار کاوش درباره آزادی اراده را در قراردادها داشته باشند.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    برای جمع این دو مصلحت بیشتر قوانین کنونی تمایل به محدود ساختن عیوب مؤثر در رضا دارند تا از موجبات بطلان قراردادها بکاهند. ولی از تامین سلامت اراده و اختیار دو طرف غافل نمانده اند تابدین گونه تعادل میان نظم و عدالت فراهم آید. اختلاف در شیوه برقراری این تعادل است وگرنه راه حل ها سرانجام به هم نزدیک می شود. در حقوق ، عیوب اراده منحصر به اکراه و اشتباه است. ماده ۱۹۹ق. مدنی می گوید«رضای حاصل در نتیجه اشتباه یا اکراه موجب نفوذ معامله نیست» در این ماده از تدلیس و غبن که در حقوق پاره ای از کشورها در زمره عیوب رضا آمده، نامی برده نشده است ولی ازروح مجموع مواد این قانون چنین بر می آیدکه قانونگذار ازصدمه ایی که این دو عامل و به ویژه تدلیس به سلامت اراده می رساند، آگاه است. منتهی برای اینکه قرارداد باطل نشود و اختیار انحلال آن به دست کسی باشد که از تدلیس یا غبن زیان می برد بر مبنای قاعده لاضرر به زیان دیده حق فسخ معامله را داده است تا بتواند از عهده ناخواسته رهایی یابد. وانگهی ارتباط میان تدلیس و اشتباه چندان است که نمی توان تمام مصداق های آن را در شمار موجبات خیارفسخ آورد و در رضا مؤثر ندانست. به بیان دیگر خیار تدلیس باید برای تکمیل نظریه اشتباه به کار رود نه ایجاد استثنای برآن. در هر حال محدود بودن دامنه عیوب اراده مانع از این است که بتوان آنچه اشتباه و اکراه گفته می شود به وسیله قیاس گسترش داد و برای مثال ادعا کرد که معامله در حالت خشم شدید یا معامله معتادان و لاابالیان به دلیل فقدان رضا غیرنافذ است.[۱۱]
    بند ب: شرایط مربوط به مورد توافق
    برای صحیح بودن هر معامله لازم است مورد معامله دارای شرایطی باشد که فقدان هر یک از این شرایط بطلان عقد را به همراه دارد. ماده ۲۱۵ ق.مدنی اعلام می کند«مورد معامله باید مالیت داشته باشد و متضمن منفعت عقلایی مشروع باشد» همچنین ماده ۲۱۶ق. مدنی اضافه می کند«مورد معامله باید مبهم نباشد مگر در موارد خاصه که علم اجمالی به آن کافی است» اما قانونگذار همه شرایط معامله را بیان نکرده است و فقط به بیان پاره ای از شرایط بسنده کرده است که برخی دیگر از این شرایط در مواد دیگر، در عقود معین نظیر عقد بیع مواد (۳۴۸به بعد) مقرر گردیده است که این شرایط را می توان شرایط عمومی مربوط به انواع مورد معاملات معرفی کرد. در حالیکه برخی از این شرایط، اختصاص به بعضی از معاملات دارد و در بیشتر قرارداده ها جایی ندارد. مثلاً شرط امکان انتقاع از عین با بقای اصل آن از شرایطی است که اختصاص به مورد عقد اجاره و عقد عاریه و سایر عقودی که موضوع آن منافع عین باشد دارد .(ماده ۴۷۱و ۶۳۷ق.مدنی ) و در سایر عقود وجود دارد. همچنین عین معین بودن مال مرهون (ماده ۷۷۴ق . مدنی ) از شرایط اختصاصی عقد رهن است.[۱۲]
    گفتار سوم: جایگاه ایجاب در تراضی
    برای اینکه بتوان جایگاه واقعی ایجاب را در مراحل مختلف تراضی دریافت ابتدا باید به تحلیل روانی اراده پرداخت و سپس با توجه به مفهوم وخصوصیات ایجاب جایگاه آنرا به دقت تبیین نمود. هر شخصی برای انجام یا ترک عمل ارادی،از جمله اعمال حقوقی مانند انعقاد قرارداد ناگزیر است که مراحل زیر را طی کند:[۱۳]
    ۱- مرحله ادراک یا تصور:بدیهی است که انجام هیچ عمل ارادی بدون تصور موضوع آن ممکن نیست. درواقع ادراک معنای کار وپیش بینی اجرای آن وجه امتیاز اعمال ارادی از غیر ارادی است. انجام عمل حقوقی نیز از این قاعده بیرون نیست.[۱۴] در آغاز همه عناصر قرارداد مورد نظر و نتایج آن در ذهن تصویر می شود و به ویژه موضوع تعهدهایی که ازآن به وجود می آید مورد توجه قرار می گیرد. برای مثال در عقدبیع آنچه بایست فروخته شود و بهایی که در برابر می تواند بدست آید به ذهن می رسد و همین دورنمای مبادله محرک اراده می شود. بنابراین مرحله « ادراک » و یا « تصور » نخستین گام تصمیم و سنگ زیرین بنای کار ارادی است.
    ۲-مرحله سنجش یا اندیشیدن: در این مرحله شخص تصورات گوناگونی را که به ذهن خطور نموده ارزیابی می کند تا با مقایسه انگیزه ها و دواعی گوناگون یکی را که بهتر و مفیدتر می بیند، برگزیند و این دلایل را نباید با اراده اشتباه گرفت زیرا این امری است خارج از اراده که پیش از آن به ذهن می رسد. و تنها اثری که دارد تصویر اختیار شخص و نمایش آثار حقوقی کاری است که می تواند در آینده انجام شود این جهات گوناگون را در اصطلاح داعی یا محرک می نامیم که در شخص متفاوت است.
    چنانکه کسی وام می گیرد برای خرید خانه، دیگری برای تجارت و سومی برای انجام تعهّد پیشین خود. در مرحله تدبر، شخص به ارزیابی کار خود می پردازد و دواعی گوناگون را با هم مقایسه می کند تا سرانجام یکی را مهمتر و قاطع تر می یابد و برای رسیدن به آن هدف راضی به معامله می شود. سنجش سود و زیان کارها و اندیشیدن درباره نتایج اقتصادی و اخلاقی آنها،مقدمه گزینش نهایی داعی برتر یا هدفی است که سرانجام او را منصرف یا راضی به انجام معامله می کند و ما آنرا جهت می نامیم.[۱۵]
    ۳- مرحله رضا و تصمیم: مرحله تدبر سرانجام به تصمیم می رسد و ذهن پس از ارزیابی دواعی گوناگون مفید بودن یکی را تصدیق می کند. تردیدها پایان می یابد و جزم جانشین آن می شود. حکمیان این حالت نفس را اراده [۱۶]و برخی حقوقدانان اسلامی آن را «شوق مؤکد» می نامند[۱۷] و آنچه را که باعث کشش ذهن به سوی این انتخاب نهایی شده است حقوقدانان «جهت» می نامند.
    ۴-مرحله اجرای تصمیم: شوقی که در نتیجه انتخاب ذهن در انسان پیدا می شود او را به سوی «طلب» می خواند. تا آنچه فراهم آورده است به مرحله اجرا در آید. خواستن یا طلب محرک عضلات و به تعبیر دیگر فرمان نفس در ایجاد معنی و اعلام آن است. در این باره که آیا اراده و طلب یک مفهوم است که با دو لفظ بیان شده است و بین آنان یگانگی است یا اراده خود به خود به طلب نمی انجامد و عامل نفسانی دیگر نیز در آن اثر دارد و در نتیجه این دو مفهوم جدای از یکدیگر است، اختلاف وجود دارد.[۱۸] مؤلف کتاب مبدأ الرضا فی العقود در همین زمینه می گوید: مراحل نفس که فقها، از باب مناسبت اندک آن با حقوق و فقه در کتاب خود ذکر می کنند در قلمرو فقه و قضا قابل توجه نیست. حقوق و فقه آثار حقوقی و شرعی را در پرتو این مراحل نفس تجزیه نمی کنند زیرا کیفیات نفس اعمال باطنی هستند و ما نمی توانیم در عقود و معاملات که به ظاهر اعتماد می شود بر این مراحل تکیه کنیم.[۱۹]
    البته نظریات جدید فلسفی و روانشناسی نیز قائل به تمییز بین این مراحل نفس نیستند زیرا هیچ وسیله ای جز رجوع به وجدان در دسترس حقوقدان نیست. ولی غرض ما از تفکیک مراحل اراده، آثار و نتایجی است که در مباحث اکراه ،اشتباه و اضطرار بر آن مترتب می شود و نمی توان به طور کلی طرح آنرا بی فایده دانست.[۲۰]
    جایگاه ایجاب در مراحل مختلف تراضی اعم از ادراک یا تصور و مرحله تدبر و جزم و طلب تنها در مرحله اخیر یعنی طلب می باشد چرا که همه مراحلی که فوقاً بیان شد جز مرحله نهایی که به تناسب موجب و قابل ، ایجاب و قبول گفته می شود همگی مقدمه یک ایجاب صحیح و نافذ می باشند.
    توضیح اینکه در مرحله طلب اگر طرفی که اقدام به عمل مورد نظر می کند و بعبارتی فعل خواستن را صرف می کند موجب تلقی شود عمل وی را ایجاب و اگر قابل قلمداد شود عمل وی را قبول گویند. پس برای انعقاد هر قراردادی لازم است طرفین آن قرارداد، قصد و اراده ایجاد قرارداد را داشته باشند. علاوه بر این لازم است این قصد و ارده بیان شود تا معلوم گردد شخص قصد انعقاد قرارداد را دارد و چیزی که نشانگر قصد طرفین قرارداد است ایجاب وقبول نامیده می شود.[۲۱]
    مبحث دوم: مفهوم ایجاب
    گفتار اول: تعریف ایجاب در حقوق ایران و کامن لا
    ایجاب در لغت مصدر باب «إفعال» از ریشه «وَجَبَ» به معنای واجب کردن، لازم گردانیدن التزام، اثبات و پذیرفتن[۲۲] .
    در قانون مدنی تعریفی از ایجاب وجود ندارد ولی در معنای اصطلاحی ایجاب،تعریف های مختلفی از سوی فقیهان و حقوقدانان ابراز شده است. برخی ازحقوقدانان ایجاب را پیشنهاد و اعلام اراده کسی دانسته اند که دیگری را بر مبنای معینی به عقد بستن می خواند به گونه ای که اگر پیشنهاد او قبول شود به مفاد آن پایبند باشد.[۲۳]
    برخی دیگر ایجاب را به معنای اعلام اراده یک شخص به شخص دیگر برای انعقاد قرارداد می دانند[۲۴]ودر هر عقدی ،نخستین قصدی که ابراز می شود ایجاب است و به ماده ۲۸۳ قانون مدنی استناد می کند واین حقوقدان این تعریف را بر اساس مبنای خود در ماهیت ایجاب انتخاب کرده است[۲۵] و در بیع قصد انشایی بیع را ایجاب می دانند و عقیده دارد که باید ایجاب مقدم بر قبول باشد.[۲۶]
    همان طور که می دانیم هر عقدی با همکاری اراده دو طرف محقق می شود و از آنجا که فعالیت اراده در انشای عقد، یک حرکت روانی و درونی است لذا تا وقتی که ابزار نگردد آگاهی بر آن برای طرف دیگر به منظور انجام همکاری و نیز اثبات آن عادتاً ممکن نخواهد بود.
    از این رو اراده انشایی و اظهار آن در خارج شرط تأثیر اراده و خلاقیت آن قرار داده شده است. به این جهت ماده ۱۹۱ قانون مدنی مقررمی دارد« عقد محقق می شود به قصد انشا به شرط مقرون بودن به چیزی کم دلالت بر قصد کند».[۲۷] با مطالعه نحوه تنظیم عبارت ماده مذکور روشن می شود که سازنده عقد اراده انشایی است نه اعلام اراده. منتهی اراده به طور مطلق سازنده عقد نیست و برای تشکیل عقد صرف انشاء آن در درون و ظرف ذهن مؤثر نمی باشد بلکه برای خلاقیت اراده تقارن آن با وسیله ای که آنرا نشان دهد لازم است هر یک از دو اراده همراه با وسیله ابزار آن که متضمن معنی ابتکار باشد و به طور متعارف باید ابتدائاً صادر شود ایجاب و آن دیگری قبول نامیده می شود.[۲۸]
    باید دانست در فقه امامیه، منظور از ایجاب و قبول در بیشتر موارد ایجاب و قبول لفظی است و می توان گفت هر گاه در فقه امامیه سخن از ایجاب و قبول بعنوان شرط تحقق و انعقاد عقد یارکن آن به میان آمده است منظور ایجاب و قبول لفظی بوده است.با این همه چون عقد از امور انشایی و ارادی است اگر ایجاب و قبول لفظی ناشی از قصد جدی موجب و مخاطب ایجاب نباشد و هیچگونه اثری در ماهیت حقوق ندارد و از جمله ارکان قطعی عقود، قصد انشا و ابزار آن به شکل ایجاب و قبول است که به رکن قصد و اراده و ابزار آن تجزیه آن تجزیه و تحلیل می گردد.[۲۹]
    در حقوق کامن لا نیز تعاریفی از ایجاب ارائه شده است. حقوقدانان انگلیسی گفته اند: ایجاب اعلامی است که با ضمیمه شدن قبول به آن، قرارداد منعقد می شود. این ایجاب در صورت قبول باید تعهد مشخصی بر ملزم شدن داشته باشد.[۳۰] بدین ترتیب اگر مخاطب ایجاب شرایط ایجاب کننده را رد کند، یا از گفته های وی این مساله مفهوم شود که او شرایط ایجاب کننده را با قید و شرط قبول می کند یا اینکه شرایط را بر مبنای ایجاب بعمل آمده قبول نمی کند،هیچگونه توافقی حاصل نمی گردد.[۳۱] ایجاب ممکن است صریح باشد یا از رفتار استنباط شود و اینکه ایجاب میتواند به یک شخص خاص یا به گروهی از اشخاص یا به همه دنیا خطاب شود مثل پیشنهاد پاداش به همه مردم.[۳۲]
    در بند ۱ ماده۱۴ کنوانسیون بیع بین المللی، ایجاب چنین تعریف شده است:«پیشنهادی که به منظور انعقاد قرارداد به یک یا چند شخص معین خطاب می شود، مشروط به اینکه به اندازه کافی مشخص و روشن بوده و دلالت بر قصد موجب به الزام، در صورت قبول طرف دیگر دارد.[۳۳] بعبارت دیگر نقش ایجاب و میزان تاثیر آن در تشکیل عقد، به رغم بداهت و شهرتی که پیدا کرده است محل بحث است. نظر رایج بر آن است که هر قرارداد متشکل از چند عنصر اساسی است که ایجاب فقط یکی از آن هاست. براساس این نظریه که مشهور در فقه و بین نویسندگان حقوق مدنی است مانند آن چیزی است که در حقوق آمریکا و انگلیس و کنوانسیون بیع بین المللی کالا پذیرفته شده است، می توان گفت« ایجاب یک موجود ناقص اعتباری است که از سوی گوینده آن به وجود می آید و بعبارت دیگر ایجاب یک وجود اقتضایی دارد که در صورت عدم پیدایش موانع، قبول مخاطب آنرا کامل کرده و دارای اثر حقوقی می کند.[۳۴]
    گفتار دوم : تعریف ایجاب در معاملات الکترونیکی

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی جرم تکدی گری در شهرستان مشهد و ارزیابی اقدامات سیستم قضایی در پیشگیری از آن- قسمت ۷ ...

    گفتارپنجم: جلوگیری از نقض غرض قانون گذار

    قانون گذار برای مرتکبان این رفتارها مجازات یک تا سه ماه حبس را در نظر گرفته است. بر اساس تبصره ی ۳ ماده ی ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی انقلاب مصوب ۱۳۸۱، رسیدگی به جرایمی که مجازات آن ها تا سه ماه حبس می باشد، بدون انجام تحقیقات مقدماتی در دادسرا، مستقیما در دادگاه انجام می پذیرد، اما در حال حاضر، با وضع بند الف ماده ی ۹ قانون شوراهای حل اختلاف مصوب ۱۳۸۷، رسیدگی به جرایمی که چنین مجازاتی برای آن ها در نظر گرفته شده، در صلاحیت این شوراست و طبق تبصره ی همین ماده نیز شورای حل اختلاف برای صدور حکم به مجازات حبس، مجاز شناخته نشده است. علاوه بر این که به طور کلی –صرف نظر از عدم شایستگی شورا برای صدور حکم به کیفر حبس- طبق مفاد بند ۱ ماده ی ۳ «قانون نحوه ی وصول برخی از درآمدهای دولت مصوب ۱۳۷۴»، حتی محاکم نیز مجاز به صدور حکم حبس های کوتاه مدت (تا سه ماه) نیستند و موظف به تبدیل مجازات به جایگزین های حبس از جمله هفتاد و یک هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی می باشند. آشکار است که صدور حکم به پرداخت جزای نقدی برای کسانی که علی القاعده در شرایط فقرمطلق به سر می برند، به هیچ عنوان منطقی و معقول نبوده و هیچ یک از اهداف مجازات ها (حتی هدف ارعابی مجازات) را برآورده نمی سازد و به نوعی، به نقض غرض قانون گذار منتهی می گردد. این آشفتگی در تعیین کیفر، وقتی تشدید می شود که محکوم علیه قادر به پرداخت جزای نقدی تعیین شده نباشد و مجددا بر اساس ماده ی ۱ قانون نحوه ی اجرای محکومیت های مالی مصوب ۱۳۷۷، به ازای هر سیصد هزار ریال، یک روز در حبس بماند.
    حتی اگر ماده ی ۷۲۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، به صراحت قانون اقدامات تامینی و تربیتی مصوب ۱۳۳۹ را نسخ نمی کرد، نیز امکان استناد به این قانون و امکان اعمال ماده ی ۶ آن قانون علیه متکدیان و ولگرد یا متکدی یا قواد سخن می گوید که مجازات قانونی آن حبس بوده و ارتکاب جرم هم ناشی از شیوه ی زندگی فاعل باشد. بی تردید، نفس ولگردی یا تکدی –بدون ارتکاب جرمی دیگر که ولگردی یا تکدی، زمینه ساز ارتکاب آن باشند- مجوز اعمال ماده ی مذکور نبود. البته به نظر می رسد با تصویب قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ و به کارگیری تدابیری همچون تعویق صدور حکم یا اعمال مجازات های جایگزین حبس از سوی قاضی (به ویژه دوره ی مراقبت)، مشکل یاد شده تا حدودی رفع گردد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    مبحث سوم: معایب جرم زدایی از ولگردی و تکدی گری

    هرچند جرم زدایی از این جرایم می تواند منافع پیش گفته را به دنبال داشته باشد، بروز دو ایراد اساسی ناشی از مبادرت به جرم زدایی از این اعمال را نیز نمی توان نادیده گرفت:

     

    گفتار اول: از دست دادن مزایای جرم انگاری جرایم مانع

    چنانچه قانون گذار به جرم انگاری انحرافات و به طور کلی رفتارهایی بپردازد که حاکی از حالت خطرناک بوده و ممکن است زمینه ساز ارتکاب جرایم باشند و خسارت هایی را هر چند غیر فوری و در آینده برای جامعه ایجاد کنند[۳۱]، در حقیقت، به دنبال شناسایی و ایجاد «جرایم مانع» است. به ترتیب، جرایم مانع را می توان انحرافاتی دانست که به رغم آنکه ذاتا برای جامعه خطری ندارند اما از آنجا که استقرار آن ها می تواند زمینه ساز جرم باشد، به طور قراردادی جرم انگاری می شوند[۳۲]. بنابراین، اندیشه ی جرم انگاری این انحرافات و مجازات مرتکبان رفتارهای انحرافی زمینه ساز جرایم اهم، با هدف پیشگیری کیفری از وقوع جرایم مهم تر مطرح شده است؛ برای مثال، جرم انگاری حمل و نگهداری سلاح (هرچند هیچ استفاده ای از آن نشده باشد) برای جلوگیری از ارتکاب جرایمی چون قتل، ایراد جرح، تهدید، زورگیری، قدرت نمایی با سلاح تسهیل می شود. برخی از جرم شناسان، به درستی ولگردی و تکدی گری را نیز از جمله ی جرایم مشابهی بوده که به وسیله ی سلاح ارتکاب می یابند یا ارتکاب آن ها با وجود سلاح تسهیل می شود. برخی از جرم شناسان، به درستی ولگردی و تکدی گری را نیز از جمله ی جرایم مانع دانسته اند[۳۳] و میتوان استنباط کرد که غرض قانون گذار از این جرم انگاری، مقابله با روش و سبک زندگی کسانی است که با پیروی از این سبک زندگی، خود را در معرض انواع بزهکاری ها و البته بزه دیدگی های خیابانی قرار می دهند. بی تردید، این روش زندگی، فرد را در معرض ارتکاب یا بزه دیدگی جرایمی چون انواع سرقت، اعتیاد، برخی جرایم جنسی، ایجاد مزاحمت، جرایم علیه تمامیت جسمانی و … قرار می دهد. آداب معاشرت و سبک زندگی افراد، نظیر مکان هایی که شخص به آن رفت و آمد می کند، کسانی که با آنان معاشرت دارد و شیوه ی خاص سبک کار وی و به طور کلی، پذیرش آگاهانه ی سبک زندگی حاشیه ای یا مغایر با قانون، ارتباط بسیار نزدیکی با ارتکاب جرم دارد[۳۴]. بنابراین، در صورت جرم زدایی از این جرایم، این هدف قانون گذار که جلوگیری از ارتکاب جرایم مهم تر

    پایان نامه حقوق

    می باشد محقق نشده و این مزیت ناشی از جرم دانستن ولگردی و تکدی گری از دست می رود. علاوه بر این، بر اساس نظریه ی «سبک زندگی»، شیوه ی زندگی افراد –به عنوان یکی از عوامل تبیین علت بزه دیدگی ایشان- افراد را کمتر یا بیشتر در موقعیت ها یا فضاهایی قرار می دهد که ممکن است رو در روی مجرمان بالقوه قرار گیرند و بزه دیدگی آن ها تسهیل شود[۳۵]. با توجه به بیان پیشین، شیوه ی زندگی باز و بی قید ولگران و متکدیان، آن ها در معرض خطر بزه دیدگی نیز قرار می دهد.

     

    گفتاردوم: محقق نشدن اهداف تربیتی قانون گذار

    اگر قانون گذار به جای اعمال مجازات، در صدد بازپروری متکدیان و ولگردان باشد (مانند آنچه در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، تحت عنوان «دوره ی مراقبت» ذیل فصل «مجازات های جایگزین حبس» قید شده و شامل فعالیت هایی همچون حرفه آموزی یا اشتغال به حرفه ای خاص، درمان بیماری یا ترک اعتیاد می شود)، در صورت جرم زدایی از این رفتارها، امکان الزام مرتکبان به پایبندی به اقدامات تربیتی و گذراندن دوره های آموزشی و بازپذیرنده از بین می رود و این هدف قانون گذار تحقق نمی یابد. شاید به همین دلیل است که در ماده ی ۵ قانون مصوبه ی شورای عالی اداری در خصوص ساماندهی متکدیان، ولگردان، افراد بی سرپرست، گمشده، متواری، در راه مانده و موارد مشابه مقرر شده است:
    چنان چه صدور قرار یا رای قضایی برای هر یک از افراد موضوع این مصوبه، ضرورت داشته باشد، مسئولیت امر به عهده ی دادگستری استان (دادگاه) است. دادگستری استان می تواند نسبت به تعیین قاضی مستقر در مجتمع اردوگاهی به منظور تسریع در رسیدگی اقدام نماید.
    اگر متکدی یا ولگرد، از اقدامات دستگاه های مسئول و عهده دار اجرای این قانون (اعم از دادگستری، نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی، کمیته ی امداد امام خمینی، اداره ی کر و امور اجتماعی و شهرداری) تمکین نکند، چاره ای جز استمداد از دستگاه قضایی و بهره گیری از الزام موجود در حکم یا قرار قضایی وجود ندارد که البته در شرایط کنونی با عنایت به تصویب و اجرایی شدن قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ می توان با استناد به مواد ۶۴، ۶۵ و ۸۳ این قانون، نسبت به الزام او به انجام یکی از دستورهای مندرج در ماده ی ۴۳ که جنبه ی تامینی و تربیتی دارند (درمان بیماری یا اعتیاد، حرفه آموزی اشتغال به حرفه ای خاص، گذراندن دوره یا دوره های خاص آموطش و یادگیری مهارت های اساسی زندگی یا شرکت در دوره های تربیتی، اخلاقی، مذهبی، تحصیلی یا ورزشی و …) اقدام کرد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    البته چنانچه رویکرد قانون گذار در قبایل جرایم، یک رویکرد «مدیریتی خطر مدار» مبتنی بر سیاست های کنترل جرم مشهور به «عدالت سنجشی یا آماری» باشد، دیگر نمی توان به دنبال باز پروری و ایجاد تحول در شخصیت و نحوه ی رفتار بزهکاران بود، بلکه در چنین رویکردی، بر کاهش آسیب های ناشی از جرم و فرصت های ارتکاب آن تاکید می شود و باور بر این است که برای حفاظت از جامعه باید توان مجرمانه ی مجرمان را از آن ها تاکید می شود و باور بر این است که برای حفاظت از جامعه باید توان مجرکانه ی مجرمان را از آن ها سلب کرد و بدین ترتیب، جامعه را از خطر آسیب رسانی آن ها مصون ساخت. در این رویکرد، درمان بالینی فرد بزهکار به منظور اصلاح و درمان، جای خود را به فنون شناسایی، طبقه بندی و اداره ی گروه های مجرمان بر اساس معیار خطرناکی و احتمال خطر تکرار جرم می دهد و ساز و کارهای حقوق کیفری از کارکردهای اخلاقی، بازدارندگی، بالینی و پیشگیری خود دور می شوند[۳۶]. اما باید توجه داشت که از این رویکررد معمولا در جرایم مهم و مجرمان خطرناک استفاده می شود و پیگیری اهداف عدالت سنجشی درباره ی جرایم تکدی گری و ولگردی چندان معمول نیست، به ویژه آن که سیاست جنایی ایران، بر خلاف کشورهای اروپایی -که در دو دهه ی اخیر، سیاست جنایی کرامت مدار، دادرسی عادلانه، نگاه انسانی به مجرم و سیاست اصلاح محور را حداقل در برخی جرایم کنار گذاشته اند و به سمت راهبردهای سخت گیرانه و امنیت محور رفته اند- با وضع قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و نیز قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ نشان داده است که مسیر عکس را می پیماید. به نظر می رسد از ابتدای دهه ی هشتاد شمسی و با به رسمیت شناخته شدن دستاوردهای علمی، موازین حقوق بنیادین افراد، حقوق بشر (در لوایح متعدد تنظیمی و بخشنامه های کیفری ماهوی و شکلی صادره از سوی رئیس وقت قوه قضاییه)، سیاست جنایی تقنینی ایران به سمت کرامت مداری بیشتر و رعایت حقوق و آزادی های فردی شهروندان و نیز حقوق متهمان متمایل شده است[۳۷]. به این ترتیب، در بسیاری از جرایم (به ویژه جرایم عمومی از جمله جرایم مورد بحث)، می توان رویکرد قانون گذار ایران را رویکردی اصلاحی، درمانی و تربیتی دانست و با این وصف می توان گفت که جرم زدایی از این رفتارها، اهداف تربیتی نظام کیفری در قبال مرتکبان تکدی گری و ولگردی را ناکام خواهد گذاشت.

     

    فصل دوم: منشا و مکان های تکدی گری و ابزارهای رفع تکدی گری

     

    مبحث اول: ابزارها و راه‌های رفع تکدی گری

    به منظور ریشه کن نمودن پدیده گدایی، امروزه سازمان‌های مسؤول «ابزارها» و راه‌های متعددی را در اختیار دارند که به مقتضای سیاست‌های انتخابی و هدف‌های کارشناسانه، الگوها و پیامدها و با توجه به مقدورات و محدودیتهای خود، آنها را به کار می‌برند. این راهکارها را می‌توان به سه گروه عمده تقسیم کرد:
    ۱- ادغام و همکاری هماهنگ همه سازمانها و خیریه ها در یک تشکیلات منسجم جهت جمع آوری امکانات برای مقابله با پدیده تکدی.
    ۲- قانونی کردن مقابله و مبارزه با تکدی و معرفی قضایی و حقوقی رفتار تکدی گری به عنوان عملی که نقض قانون می‌شود.
    ۳- برخورد قاطع با متکدیان حرفه ای و شیادانی که به یک نوع زندگی انگلی خو گرفته اند.

     

    مبحث دوم: تکدی‌گری محصول نارسایی‌های اجتماعی

    تکدی‌گری، عوارض و مخاطرات زیادی دارد، بخشی از مطالعات مقطعی و روبنایی روی این پدیده، درباره مسائلی نظیر درآمد، مسکن، فقر مادی، فقر فرهنگی، ناکامی اقتصادی، نابسامانی اجتماعی و سرانجام، دستگیری و بازپروری سخن می‏‌گوید.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    منطقه خراسان جنوبی، گدا که بدون ارائه هیچ کار و خدمتی برای دیگران از آنها چشمداشت کمک و توقع پرداخت پول را دارد آثار و عوارض مختلفی در جامعه به جا می‌گذارد، طبیعت وجود گدا علاوه بر زشت کردن چهره شهر و به جا گذاشتن تاثیرات روحی و روانی بر افراد می‌تواند عامل مهمی در تن پروری، کاهلی و گرایش به بی علاقگی به کار و تلاش باشد.
    وقتی که یک متکدی بتواند بدون زحمت و درد سر از یک صبح تا به شام صدها تومان به جیب بزند و وقتی در پس پرده باندهایی باشد که افراد را به گدایی وادارند و خود پول حاصله را به جیب بزنند، مشخص است که این حرکت چه ضربه‌ای به اقتصاد جامعه وارد خواهد ساخت.
    هستند گدایانی که ثروت آنها سر به میلیون و شاید میلیون‌ها بزند و از این راه دارای خانه‌ها و احیانا آپارتمان‌ها شده و خلاصه آن که اکثر افراد متکدی نه به خاطر برطرف کردن نیازهای زندگی فردی بلکه، به خاطر حاکمیت روح حرص و طمع دست به این عمل زشت می‌زنند و در واقع انسان‌های مسخ شده و علاقه‌مند جمع‌ آوری پول و انبار کردن آن هستند.
    گدایی سبب کسالت و تنبلی و عامل از بین رفتن روحیه اعتماد به نفس می‌شود.
    یکی از عوارض تکدی‌گری، کاهش بهره‌وری نیروی کار است. ادامه این روند، بخش عمده‌ای از کارآمدترین نیروی فعال در جوامع روستایی و شهری را با خطر انتقال مواجه کرده است.
    متکدی زندگی را از زاویه میزان پولی دریافت می‌کند، می‌سنجد غلامعلی مرادی کارشناس ارشد جامعه شناسی در گفت و گو با ایسنا گفت: از نظر فردی کسی که به تکدی‌گری تن می‌دهد، در واقع هیچ قدمی در راستای کمال و رشد خود برنداشته است، چراکه اساسا زندگی را از زاویه میزان پولی که در اثر درازکردن دست دریافت می‌کند، می‌سنجد.
    وی افزود: بنابراین زن و مردی که مناعت طبع و عزت نفس نداشته باشند، بچه‌هایی را که پرورش می‌دهند، مانند خودشان ذلیل از عزت نفس بی‌بهره هستند.
    مرادی با بیان اینکه از نظر اقتصادی، متکدیان هیچ گونه منافع مادی و معنوی برای جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، ندارند، گفت: حضور اینگونه افراد چهره جامعه را کریه و زشت می‌کند.
    این استاد دانشگاه اظهار کرد: حضور متکدی‌گران در اجتماع آسیب‌های فراوانی متوجه جامعه می‌سازد چرا که حضور آنان به صورت یک آموزش غیرمستقیم که اغلب شخصیت خام و ناپخته دارند، می‌تواند عده‌ای دیگر را به گدایی سوق دهد.
    وی تصریح کرد: به منظور ریشه کن کردن پدیده گدایی، امروزه سازمان‌های مسوول ابزارها و راه‌های متعددی را در اختیار دارند که به مقتضای سیاست‌های انتخابی خود، باید آنها را به کار ببرند.
    کارشناس ارشد جامعه شناسی با اشاره به اینکه متاسفانه در بعضی از فرهنگ‌هایی که در جامعه ما وجود دارد نوعی کشش برای زندگی کم بها دیده می‌شود، گفت: اساسا افرادی که تن به گدایی می‌دهند مربوط به آن دسته فرهنگ‌ها هستند.
    جلوگیری از مهاجرت‌های بی‌رویه یکی از راه‌های مقابله با تکدی‌گری مرادی اظهار کرد: یکی از راه‌های مقابله با پدیده تکدی این است که سعی شود جلوی مهاجرت‌های بی‌رویه و بدون برنامه‌ریزی که منجر به تکدی‌گری می‌شود، گرفته شود.
    وی با بیان اینکه آگاه کردن یکی از ابزارهای مهم مبارزه با تکدی است، افزود: باید مردم را متوجه کرد که به این گونه افراد کمک نکنند.
    این استاد دانشگاه فرهنگیان خراسان جنوبی گفت: برای پیشگیری از تکدیگری می‌توان اقداماتی همچون تامین حداقل معیشت، ایجاد اشتغال و حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی، جلوگیری از مهاجرت بی‌رویه به شهرهای بزرگ و ایجاد جاذبه در شهرستان‌ها، ریشه کن کردن بیسوادی و برخورد مستمر با پدیده تکدی‌گری، فراهم کردن امکانات لازم برای بازپروری در سطح جامعه را انجام داد.
    مرادی گفت: جمع‌ آوری گدایان و اسکان آنها در نوانخانه و اقداماتی از این قبیل نمی‌تواند گدایی را از جامعه ریشه کن کند بلکه حل مسائل تکدی در گروحل مسائلی از قبیل بالابردن سطح زندگی در روستاها‌ست که بطور طبیعی مهاجرت را نیز کاهش می‌دهد.
    وی افزود: تکدی‌گری، خاص یک جامعه مشخص نیست، بلکه در جوامع به اصطلاح صنعتی پیشرفته چهره معمولی‌تری دارد و در جوامع در حال رشد نیز اگر چه تلاش در پنهان کاری است ولی عینی است‌.
    کارشناس ارشد جامعه شناسی گفت: تکدیگری پدیده ای است اجتماعی است که محصول نارسایی‌های اجتماعی است.
    مرادی یاد آور شد: تکدیگری از نظر قانونگذار جرم محسوب می‌شود و متکدی مجرم است و جرم تکدی‌گری غیر قابل گذشت بوده و از جرایم عمومی محسوب می‌شود.

     

    مبحث سوم: تدابیر قانونی برای مقابله با تکدی گری

    مواد ۷۱۲ و ۷۱۳ قانون مجازات اسلامی موضوع تکدی‌گری را جرم انگاری و مجازات‌هایی را برای افرادی که به آن اقدام می‌کنند، پیش بینی کرده است. اما این مشکل تقریبا در تمام چهارراه‌های شهر بیتوته کرده و فقط متناسب با روزهای مختلف سال رنگ و لعاب متفاوتی به خود می‌گیرد و گل فروش‌ها و فال فروش‌ها جای خود را به افرادی با لباس قرمز و صورت واکس زده می‌دهند که مدتهاست طعم نوروز چهارراه‌های شهر را گس کرده‌اند.
    علاوه بر قانون مجازات اسلامی، سازمان‌های زیادی متولی ممانعت از افزایش متکدیان و مبارزه با این پدیده هستند اما تا قانون به کمک مدیران برای کاهش این معضل اجتماعی نیاید، نمی‌توان انتظار داشت معضلی که از آبشخور مافیای قدرتمند «تکدی‎گری» آب می‎خورد، از چهره‌ شهرها زدوده شود. مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران، درباره مشکلات چرخه جمع‌ آوری متکدیان به «حمایت» می‌گوید: با اینکه در مواد ۷۱۲ و ۷۱۳ قانون مجازات اسلامی به وضوح به موضوع «تکدی‌گری» و مجازات‌های آن اشاره کرده است اما پدیده تکدی‌گری و توسعه آن نشان از ضعف قانونی دارد. «حسین زارع‎صفت» ادامه می‌دهد: ماده ۷۱۲ قانون مجازات اسلامی درباره تکدی‌گری‌ به وضوح اعلام می‌کند که «هر شخصی که تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش کند به حبس از یک تا ۳ ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالی مرتکب عمل فوق شود علاوه بر مجازات مذکور همه اموالی که از طریق تکدی‌گری به‌دست آورده است مصادره خواهد شد.» زارع‌صفت ادامه می‌دهد: باید این موضوع را نیز مد نظر قرار داد که برخی از متکدیان به صورت حرفه‌ای در حال فعالیت هستند و درآمد خوبی هم از این راه دارند، به عبارتی اینها در گروه نیازمندان واقعی قرار نمی‌گیرند اما با تحریک احساسات، عواطف و حس انسان دوستانه شهروندان، تکدی‌گری را پیشه خود کرده‌اند.وی با بیان اینکه در موضوع «مبارزه با تکدی‌گری» نیازمند همکاری مردم در پیشگیری و جلوگیری از مشکلات این پدیده هستیم، یادآوری می‌کند: چندی پیش برای آموزش به شهروندان و فرهنگسازی برای مبارزه با متکدیان، در سطح کلانشهر تهران بیلبوردهایی نصب کردیم با مضمون‌های «انسان‎دوستی را با گداپروری اشتباه نگیریم» و «کمک به متکدیان خیابانی ریختن پول به جیب افراد سودجو است» که خوشبختانه بازخورد مثبتی داشت.

     

    مبحث چهارم: شهرهای توریستی، مغناطیس متکدیان

    دادستان عمومی و انقلاب مشهد شهرهای گردشگری پذیر و زیارتی را به دلیل حجم زیاد مسافر مانند مغناطیسی می‌داند که متکدیان را جذب خود می‌کند و در این باره به «حمایت» می‌گوید: شهر مشهد به میزان قابل توجهی مسافر دارد و در این زمینه سرآمد سایر استان‌هاست، به همین دلیل در طی سال بخصوص در تعطیلات نوروزی مسافرانی که از گوشه و کنار به این شهر می‌آیند با متکدیانی مواجه می‌شوند که برای آنان ایجاد مزاحمت می‌کنند. «غلامعلی صادقی» ادامه می‌دهد: مسئولان قضایی و انتظامی مشهد نیز تدابیر لازم برای برخورد با متکدیان را در نظر گرفته‌اند و در طی سال با توجه به حجم حضور متکدیان‌، به جمع‌ آوری و تحویل آنان به شهرداری و سازمان‌های دیگر مانند بهزیستی می‌پردازند. به گفته صادقی، برابر قانون برای افرادی که تکدی‌گری را به عنوان شغل برای خود پیشه کرده‌اند، جزای نقدی در نظر گرفته می‌شود. همچنین متکدیان در مرحله نخست دستگیری به بهزیستی و شهرداری تحویل داده می‌شوند و اگر دستگیری آنان تکراری باشد و به اصطلاح متکدی ریشه‌ای و فعال باشند، به مراجع قضایی و دادسرا ارجاع می‌شوند. اما اغلب این افراد در مراکز مخصوص بهزیستی نگهداری می‌شوند. وی یادآور می‌کند: ‌اکنون که تعطیلات نوروزی در پیش است، مسئولان قضایی با سایر متولیان این موضوع، جلسه‌هایی برگزار کردند و قرار است از بروز هرنوع اختلال و مزاحمتی برای سایر مردم جلوگیری کنند. اجرای این هدف نیز بستگی به عواملی مانند نوع جرم و تخلف و سوابق و کیفیت کار متکدی است. دادستان عمومی و انقلاب مشهد اظهار می‌کند: در برخی موارد پیش آمده است که بودجه‌ای برای برخی از افراد در نظر بگیریم تا آنها اسکان یابند اما هنوز مقدمات این کار به شکل گسترده فراهم نشده است. به گفته وی شهرداری، بهزیستی، کمیته امداد و سایر نهادهای مشابه امدادی، پشتیبانی از این افراد را بر عهده دارند اما اکنون اولویت این است که افراد تکدی‌گر با روش‌های مختلف، توجیه و ارشاد شوند تا به فضای قبل بازنگردند.
    تصویر درباره گردشگری

     

    مبحث پنجم: نگاه قانون‌گذار در چارچوب مجازات متکدیان

    دادستان عمومی و انقلاب کرمانشاه نیز تکدی‌گری را دارای عناوین مجرمانه می‌داند و در گفت‌وگو با «حمایت» می‌افزاید: جرایم ولگردی، تکدی‌گری و کلاشی از جمله جرایمی هستند که کمابیش در تمام جوامع به چشم می خورند اما با وجود قدمت دیرینه خود، سابقه‌ای طولانی در قوانین مجازات ایران ندارند.«مجتبی ملکی» در ادامه به ماده ۷۱۲ قانون جدید مجازات اسلامی استناد و اظهار می‌کند: این ماده تکدی را مساوی کلاشی قرار داده و برای مرتکب، مجازات تعیین کرده است. ماده ۱۷۳ قانون مجازات نیز برای نخستین‌بار، ولگردی را در زمره جرایم قرار داده است و به‌دنبال آن، آیین‌نامه امور اخلاقی، با اشاره به تکدی و کلاشی، برای افرادی که مرتکب این اعمال می‌شوند، مجازات جرم ولگردی را در نظر گرفته است. ملکی خاطرنشان می‌کند: چنانچه ضابطان برخورد با تکدی‌گری مانند شهرداری و بهزیستی به مکملی مانند نیروی انتظامی نیاز داشته باشند، این موضوع را به دستگاه قضایی استان مربوطه انتقال می‌دهند و مسئولان قضایی هم به سرعت دستور لازم را صادر می‌کنند و بر این اساس مساعدت نیروی انتظامی هم شامل حال نهادهای بهزیستی و شهرداری خواهد شد. دادستان کرمانشاه همچنین با تاکید بر نزدیک شدن به نوروز می‌افزاید: مسئولان قضایی از جمله دادستان با متولیان مربوط به جمع‌ آوری متکدیان جلسه‌هایی را در روزهای باقی‌مانده به تعطیلات نوروزی برگزار می‌کنند. به این ترتیب برای کسانی که تکدی‌گری را شغل خود قرار داده اند مجازات حبس به مدت یک تا سه ماه و ضبط اموال به دست آمده، در نظر گرفته می‌شود.

     

    مبحث ششم: خیریه‌ها عامل اصلی کاهش تکدی‌گری

    دادستان عمومی و انقلاب اصفهان نیز با تاکید بر موقعیت گردشگری و جاذبه‌های این شهر، از بازدید حجم بالای مسافران داخلی و خارجی خبر می‌دهد و به «حمایت» می‌گوید: با آغاز ورود مسافران، میزان جمعیت شهر بالا می‌رود و پیرو این اتفاق، حاشیه‌هایی مانند افزایش تکدی‌گری در سطح شهر رخ می‌دهد اما دستگاه قضایی اصفهان به علت تدابیری که در سه سال اخیر اندیشیده است، این موضوع را تا حد قابل توجهی کاهش داد به گونه‌ای که دیگر در کمتر مواردی شاهد حضور متکدیان در مناطق مختلف شهری هستیم. «محمدرضا حبیبی» می‌افزاید:‌ در استان اصفهان تمام دستگاه‌های مربوطه مانند شهرداری و بهزیستی با اجرای تدابیر قضایی و حقوقی، تکدی‌گری را نه تنها در روزهای نوروزی، بلکه در سایر روزهای سال از بین بردند. علاوه بر اینکه هماهنگی و نظارت بین دستگاه‌ها به کاهش تکدی‌گری کمک کرد، وجود خیریه‌های متعدد هم عاملی بود که باعث کاهش آمار افراد متکدی در شهر شد. حبیبی تصریح می‌کند: خیریه‌ها با پوشش جامع و مناسب نه تنها متکدیان بلکه زندانیان را تحت حمایت خود قرار دادند و با ارائه سبدهایی به خانواده‌های آنان تا حد قابل توجهی از وزن مشکل‌های ایشان کاستند. به گفته دادستان اصفهان، در چند ماه اخیر حدود ۱۳۰۰ سبد به خانواده‌های زندانیان ارائه شده است و حتی به کمک خیران، مهد کودکی با هدف نگهداری از کودک افرادی که در زندان هستند، تاسیس شد و از این طریق میزان تخلفات و جرایم کاهش یافت.

     

    مبحث هفتم: چارچوب های قانونی برخورد با تکدی گری

    مدت زیادی است به دلیل مشکلاتی که تکدی‌گری برای جامعه ایجاد کرده است و برای پرهیز از گرفتار شدن مردم در باندهای مافیای گدایی که بخش زیادی از اعضای آنان را مهاجران و اتباع کشورهای دیگر تشکیل می‌دهند، قانون دست به کار شده و با جرم‌انگاری این فعل، سعی در کاهش آن داشته است.

     

    مبحث هشتم: نگاه قوه مقننه به متکدی و تکدی‌گری

    «موسی غضنفرآبادی»، عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در گفت‌وگو با «حمایت» اظهار کرد:‌ قانون‌گذار برای اموری مانند تکدی‌گری مانند سایر مسایل روز در جامعه تدابیری در قانون مجازات اسلامی قبلی و قانون مصوب سال ۱۳۹۲ در نظر گرفته است. وی ادامه داد: بر اساس ماده ۷۱۲ قانون سابق مجازات اسلامی: «هر کس تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش یا ولگردی کند، به حبس از یک تا سه ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالی مرتکب عمل فوق شود علاوه‌ بر مجازات مذکور کلیه اموالی که از طریق تکدی و کلاشی به‌دست آورده است، مصادره خواهد شد.» غضنفرآبادی با استناد به ماده ۷۱۳ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ اظهار کرد:‌ بر اساس این ماده از قانون «هرکس طفل صغیر یا غیررشیدی را وسیله تکدی قرار دهد یا افرادی را به این امر بگمارد به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد کلیه اموالی که از طریق مذکور به دست آورده است محکوم خواهد شد».

     

    مبحث نهم: موانع اصلی کاهش تکدی‌گری

    عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس با بیان اینکه در کاهش تکدی‌گری خلأ قانونی نداریم، مشکل اصلی را در دو عامل نظارت و فرهنگ رایج در جامعه دانست و گفت: قانون درباره برخورد با متکدیان اقدام‌های لازم را در نظر گرفته است که نمونه آن را در قانون مجازات اسلامی مشاهده می‌کنیم اما این مواد قانونی به‌دلایل متعددی اجرا نمی‌شود. وی خاطرنشان کرد:‌ ملت ایران به علت برخورداری از فرهنگ رأفت و مهربانی، اغلب در برخورد با فردی که در حال تکدی‌گری است، محبت را پاسخ اصلی خود قرار می‌دهد و به وی کمک می‌کند. این موضوع نیازمند ریشه‌یابی دقیق و متمرکز است و نمی‌توان برای رفع آن فقط به یک نهاد مراجعه کرد.
    نماینده مردم بم در مجلس شورای اسلامی افزود:‌ شاید بیشترین نقش در برخورد با تکدی‌گری را نیروی انتظامی ایفا می‌کند اما متأسفانه در جامعه ما این معضل کمتر جدی گرفته می شود. وی بر ساماندهی سامانه رسیدگی و برخورد با متکدیان در تمام شهرها از سوی تمام نهادهای مسئول به ویژه نیروی انتظامی تاکید کرد و در پاسخ به این پرسش که آیا تشکیل کارگروهی برای رفع خلأ قانونی و اجتماعی در زمینه تکدی‌گری می‌تواند نتیجه مثبتی داشته باشد؟ گفت: اگر بخواهیم بگوییم که مجلس به تنهایی کارگروهی برای رسیدگی به چرایی برخورد نکردن با تکدی‌گران تشکیل دهد، نمی‌تواند نتیجه بخش باشد اما باید نیروی انتظامی به همراه نهادهای دخیل مانند شهرداری و سایر سازمان‌ها و با حضور نمایندگانی از مجلس و دولت، کارگروهی برای ریشه‌یابی مشکل‌های اجتماعی ناشی از تکدی‌گری تشکیل دهد و در زمینه‌هایی که نیاز به اصلاح دارد، درخواست اصلاح دهد.

     

    مبحث دهم: نگاه جرم‌شناسانه به تکدی‌گری

    در این میان دکتر «حسین آل‌کج‌باف» حقوقدان و مدرس دانشگاه در این خصوص با بیان تعریفی از تکدی‌گری گفت: در فرهنگ دهخدا در مورد تعریف تکدی گری آمده است که «آن کسان که از کسان به اصرار و ابرام چیزی ستانند» یا «آن که از کسان به سماجت پول در آورد» و در ترمینولوژی حقوق در تعریف متکدی آمده است که «گدایی کردن شرعا حرام است و شهادت گدا نیز پذیرفته نیست».
    وی در ادامه با استناد به ماده ۲۷۳ قانون مجازات عمومی یادآور شد: در این ماده از قانون برای نخستین‌بار ولگردی در زمره جرایم به حساب آمد و دنبال آن در آیین‌نامه امور اخلاقی درباره تکدی و کلاشی برای افرادی که مرتکب این اعمال می‌شوند، مجازات جرم ولگردی مقرر شده است. آل‌کج‌باف درباره آنچه در نظام قانونی و حقوقی برای مقابله با تکدی‌گری آورده شده است نیز گفت: در نظام حقوقی در قوانین مختلفی تکدی‌گری عنوان شده است، به طور مثال مجازات ولگردی طبق قوانین جاری حبس از یک تا سه ماه است؛ طبق بند ۶ ماده ۲۱ قانون آیین دادرسی کیفری، ولگردی از زمره جرایم مشهود بوده و دولت مکلف است این اشخاص را به کار مناسب وادار کند. در صورتی که این افراد از قبول کار امتناع یا برای امتناع از کار فرار کنند به حبس جنحه‌ای از یازده روز تا سه ماه محکوم می‌شوند.
    وی ادامه داد: در ماده ۱۳۱۳ قانون مدنی آمده است که شهادت اشخاص ولگرد و کسانی که تکدی را شغل خود قرار دهند، پذیرفته نمی‌شود.
    وی با بیان ماده ۱۶ قانون گذرنامه مصوب اسفند ماه سال ۵۱ که اعلام می‌کند « به اشخاصی که در خارج از ایران به سبب تکدی یا ولگردی یا ارتکاب سرقت و کلاهبرداری و یا هر عنوان دیگر دارای سوءشهرت باشند هیچ نوع گذرنامه برای خروج از کشور داده نمی‌شود»، درباره وجود ضمانت اجرا برای برخورد با تکدی‌گری اظهار کرد: با توجه به اینکه موضوع تکدی‌گری در قانون مجازات اسلامی جرم محسوب می‌شود و این قانون نیز لازم‌الاجراست نیاز به زمان خاصی ندارد و هر زمانی پس از لازم‌الاجرا شدن، قوه قضاییه موظف به اجرا و اعمال قانون است. این حقوقدان در پاسخ به این که چه نهادهایی برای برخورد و جمع‌ آوری افراد متکدی در جامعه وجود دارند؟ خاطرنشان کرد: به نظر می‌رسد که شهرداری، سازمان بهزیستی و نیروی انتظامی در این زمینه مسئول هستند. در این میان نیروی انتظامی به کمک شهرداری باید این افراد را جمع آوری و پس از تشکیل و تکمیل پرونده این افراد را به مراجع قضایی ارجاع کنند.
    وی در پایان با تأکید بر اینکه زندان‌ها ظرفیت پذیرش این افراد را ندارند، گفت: بهترین راهکار غیر از برخورد قانونی، یافتن راهکارهایی از قبیل معرفی به کمیته امداد، سازمان بهزیستی و نهادهای دیگر برای کمک کردن به مستمندان و مستحقان است؛ اما به نظر می رسد برای مقابله متکدیان حرفه‌ای راهی جز برخورد قانونی وجود ندارد.

     

    مبحث یازدهم: راه های مقابله با تکدی گری

    به نقل از روابط عمومی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات اجتماعی این مرکز با بیان این مطلب که گزارش حاضر به دنبال وضعیت تکدیگری در ایران است و می‌کوشد با ارائه تصویری از وضعیت تکدیگری و متکدیان در ایران با بهره گرفتن از دو روش فراتحلیلی و بحث گروهی متمرکز، چگونگی و چرایی این پدیده را توضیح دهد، اعلام کرد: نتایج تحقیقات نشان می‌دهند که با وجود جرم قلمدادشدن تکدیگری، با شمار زیادی از متکدیان روبه‌رو هستیم (البته آمار دقیقی در مورد آن‌ ها وجود ندارد
    از نظر فرایندی نیز نتایج حاکی از آن است که در سال‌های اخیر بر تعداد متکدیان زن، کودک، جوان و متکدیانی که از نظر جسمی سالم‌اند افزوده شده است و حتی برخی افراد با نگاهی حرفه‌ای به این پدیده می‌نگرند که درآمد زیادی را نصیب آن‌ ها خواهد کرد.
    به عبارت دیگر با پدیده «حرفه‌ای» شدن تکدیگری روبه‌رو هستیم و البته در بسیاری از موارد، باندهای مافیایی به سازماندهی این افراد می‌پردازند و در واقع بسیاری از متکدیان، مزدبگیران این باندهای مافیایی‌اند.
    از نظر علت‌شناسی این پدیده باید متغیرهای اجتماعی همانند بیکاری، فقر و… را مهم‌ترین متغیرهایی دانست که به این پدیده دامن می‌زنند.
    از نظر نتایج نیز تکدیگری یک تعامل اجتماعی میان کمک کننده و متکدی است که مقابله با آن از یک سو نیازمند برطرف کردن زمینه ساختاری است که این پدیده را به وجود آورده و از سوی دیگر تغییر نگرش جامعه نسبت به متکدیان و چگونگی کمک به افراد نیازمند است
    مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی مقوله تکدیگری در کشورمان را مورد کنکاش قرار داد.
    به نقل از روابط عمومی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات اجتماعی این مرکز با بیان این مطلب که گزارش حاضر به دنبال وضعیت تکدیگری در ایران است و می‌کوشد با ارائه تصویری از وضعیت تکدیگری و متکدیان در ایران با بهره گرفتن از دو روش فراتحلیلی و بحث گروهی متمرکز، چگونگی و چرایی این پدیده را توضیح دهد، اعلام کرد: نتایج تحقیقات نشان می‌دهند که با وجود جرم قلمدادشدن تکدیگری، با شمار زیادی از متکدیان روبه‌رو هستیم (البته آمار دقیقی در مورد آن‌ ها وجود ندارد.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:19:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین قیمت سهام، نرخ ارز و در آمدهای نفتی در ایران۹۳- قسمت ۳ ...
    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:19:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      رابطه¬ی مولفههای هوشهیجانی و مولفههای یادگیری خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی۶ و۱۱با اهمالکاری تحصیلی۹۳- قسمت ۷ ...

    توصیف

     

     

     

    خودارزیابی

     

     

    ارزیابی دانش‌آموز از کیفیت یا پیشرفت در کارش

     

     

     

    سازماندهی وانتقال

     

     

    بازآرایی آشکار یا پنهان مواد آموزشی جهت بهبود یادگیری

     

     

     

    هدف‌گذاری وبرنامه‌ریزی

     

     

    تهیه اهداف اصلی یا فرعی آموزشی و برنامه‌ریزی جهت زنجیره سازی، زمان بندی و انجام تکالیف

     

     

     

    جستجوی اطلاعات

     

     

    اقدامات دانش آموز جهت کسب اطلاعات بیشتر مربوط به تکالیف از منابع غیراجتماعی
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

     

     

    ثبت یادداشتهاونظارت

     

     

    اقدامات دانش‌آموز جهت ثبت رویدادها یا نتایج

     

     

     

    ساخت دهی محیط

     

     

    اقدامات دانش‌آموز برای انتخاب یا آرایش موقعیت جهت تسهیل یادگیری

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    انتظارات ازخود

     

     

    بازآرایی دانش‌آموز یا تحلیل وی از پاداشها یا تنبیه طرف جهت کسب موفقیت یا شکست

     

     

     

    مرور ذهنی و به خاطرسپاری

     

     

    اقدامات دانش‌آموز در به خاطر سپاری مطالب از طریق تمرین آشکار یا پنهان

     

     

     

    جستجوی کمک اجتماعی

     

     

    اقدامات دانش‌آموز در گرفتن کمک از همسالان، بزرگسالان و معلمان

     

     

     

    مرور یاد داشتها

     

     

    اقدامات دانش‌آموز در بازخوانی آزمونها و یادداشتها جهت آمادگی برای کلاس یا آزمون

     

     

    نظریه ویگوتسکی:
    پژوهشگران اجتماعی- فرهنگی، انتقال از تنظیم توسط دیگری به خود خودتنظیمی را از طریق چهار مرحله اصلی تبیین می‌کنند(ویگوتسکی، ۱۹۸۱).
    اولین مرحله، می‌تواند به وسیله محدودیت‌های درک یادگیرنده از تکلیف و تنظیم‌های بزرگسال دیگر یا فرد با تجربه‌تر فهمیده شود. یادگیرنده و فرد مجرب‌تر دیگر، از طریق گفتار، نمادها و بازنمایی‌هایی که با تعریف یادگیرنده از موقعیت پیوند می‌خورد، درک مشترکی را گسترش می‌دهند.
    در طی دومین مرحله، یادگیرندگان به‌صورت موفقیت‌آمیز و از طریق ابزارهای میانجی، شروع به مشارکت در ارتباط می‌کنند، و پیـوندهایی را بیـن سخن بزرگـسال و موقـعیت تکلیـف برقرار می‌سازند. در این مرحله، به‌عنوان نمونه، یادگیرنده با هدایت یک بزرگسال، برای درک و تکمیل تکالیف، شروع به تمرین نمادها و بازیها می‌کـنند. حال، درک آنان به موقــعیت تکلیف، محدود می‌شود و مسئولیت تنظیم رفتار هنوز برعهده بزرگسال است.
    در سومین مرحله تنظیم، از نقش و کارکرد ابزارهای میانجی که آنها را قادر می‌سازد تا تکالیف را به‌طور مستقلانه و با مسئولیت بیشتر انجام دهند، آگاه می‌شوند. با این وجود تنظیمشان هنوز وابسته به راهنمای بزرگسال است. برای مثال، یادگیرندگان می‌توانند سؤالات یا مثالهایی به منظور کمک به درک خود و تکمیل تکالیف با راهنمایی بزرگسال، تولید کنند.
    در مرحله آخر، از طریق تعامل اجتماعی، استفاده از ابزارهای فرهنگی به بخشی از سازمان درونی یادگیرنده تبدیل می‌شود.در این مسیر، آنها شروع به کسب مسئولیتهای ارتباطی و تنظیمی از افراد با تجربه تر دیگر می‌کنند و سعی در رشد صلاحیت خودتنظیمی خود هستند.
    در حالی که هدف نهایی، خودتنظیمی است، پژوهشگران اجتماعی- فرهنگی از اصطلاحاتی مانند یادگیری انطباقی، یا تنظیم اشتراکی به منظور تاکید بر نقش تعاملات جاری میان افراد و بافت، در رشد خودتنظیمی استفاده می‌کنند. برای مثال، مدل تنظیم اشتراکی به مسئولیت مشترک میان معلمان و دانش‌آموزان در استقرار و نگهداری روابطی که خودتنظیمی را ارتقا می‌دهند، تاکید می کند. در این مدل، مسئولیت دانش آموزان در این است که جهان اجتماعی چندگانه و اهداف را سازمان می‌دهند؛ در حالی‌که، معلمان مسئول تدارک حمایت سکوسازی و فرصت‌هایی هستند که میانجی تنظیم دانش‌آموز است(ترنر[۷۰]، ۲۰۰۲، به نقل از مردعلی، ۱۳۸۷).
    نظریه بندورا:
    در نظریه شناختی- اجتماعی بندورا فرض می‌شود که کنش انسان به‌وسیله عوامل متعامل بسیاری تعیین می‌شود و از اینرو افراد، تنها یکی از مشارکت‌کنندگان هستند تا تنها تعیین‌کننده اعمالشان. عامل انسان در درون یک ساختار مهم پیوسته پیچیده عمل می‌کند که مستلزم جبر متقابل میان عوامل شخصی، رفتاری و محیطی است.با توجه به یادگیری خودنظم داده شده، عوامل شخصی شامل کنشها و باورهای شناختی نهفته مانند خودکارآمدی، فرایندهای فراشناختی، دانش راهبردی، ادراکات، عواطف و ارزشها است. عوامل رفتاری شامل کنشهای فردی، بیان کلامی و انتخابها می‌شود. عوامل محیطی، ساختار بافت یادگیری، اجتماعی و تجارب غیرمستقیم شکل داده شده به وسیله سرمشق گیری، ترغیب کلامی و شکلهای نمادی گوناگون، اطلاعات را در برمی‌گیرد.(بندورا،۱۹۸۶ به نقل ازسیف، ۱۳۸۹).
    صرفنظر از اینکه آموزش معلم محور باشد یا دانش‌آموز محور، یادگیرنده خود را موظف می‌سازد که در تکلیف درگیر شود. خودتنظیمی به فرایندهایی اشاره دارد که دانش‌آموزان به کمک آن رفتار، شناختها و عواطفشان را که بطور نظامدار به سمت دستیابی به اهداف یادگیری معطوف است، فعال می‌سازند. نظریه شناختی- اجتماعی بندورا، خودتنظیمی را شامل سه زیر فرایند:
    خویشتن‌نگری، خودداوری و خودتأملی می‌داند(بندورا،۱۹۸۶). این زیرفرایندها، رویدادهای انحصاری نیستند، آنها با یکدیگر در تعامل هستند و یکدیگر را تحت تاثیر قرار می‌دهند.
    دانش‌آموزان درحالی‌که درگیر تکالیف یادگیری هستند، رفتارهایشان را مشاهده می‌کنند. هدفشان از مشاهده رفتار این است که رفتار خود را در مقابل اهداف یا معیارهایی که به وسیله دانش‌آموز، آموزش‌دهنده یا دانش‌آموز دیگری از طریق الگوگیری اجتماعی کسب شده‌اند، مورد قضاوت قراردهند. اطلاعات به‌دست آمده از این داوری موجب واکنش مثبت یا منفی می‌شود. اگر دانش آموز پیشرفت خود را مثبت تلقی کند، سرانجام راهــبردها و بافتـهایی را که این موفقیت را ارتـقاء می‌دهند، درونی می‌سازد؛ در غیر اینصورت، اصلاحات انجام خواهد شد. واکنشهای منفی یا مثبت در تطابق با معیارها در طی خویشتن نگری ارائه می‌شوند.
    الگوی پینتریچ:
    ینتریچ,(۱۹۹۹)، مدلی از یادگیری خودتنظیمی که در برگیرنده اغلب راهبردهای مشخص شده توسط زیمرمن و پونز بود را ارئه نمود. مدل پینتریچ از یادگیری خودتنظیمی شامل سه دسته کلی از راهبردها است که عبارتند از:
    الف- راهبردهای شناختی یادگیری.
    ب-‌راهبردهای یادگیری خودنظم‌دهی و فراشناخت.
    ج- راهبردهای مدیریت منابع.
    الف) راهبردهای شناختی: راهبردهای شناختی، رفتارها و افکاری هستند که فرایند یادگیری را تحت تاثیر قرار می‌دهند. به‌گونه‌ای که اطلاعات بتوانند به‌طور موثرتری در حافظه به‌خاطر آورده شوند. راهبردهای شناختی را به سه مقوله راهبردهای تکرار و مرور، بسط و گسترش و سازماندهی تقسیم می‌کند.
    ب) راهبردهای یادگیری خودنظم دهی و فراشناخت: اصطلاح فراشناخت به دانش ما درباره فرایندهای شناختی خودمان و چگونگی استفاده بهینه از آنها برای رسیدن به اهداف یادگـیری گفته می‌شود. همچنین، راهبردهای فراشناختی عملکردهای اجرایی هستند که به منظور برنامه‌ریزی و تفکر در مورد فرایند یادگیری صورت می‌گیرد و هدف از آن هدایت، کنترل و ارزیابی یادگیری به وسیله شخص یادگیرنده است. پینتریچ(۱۹۹۹) معتقد است دانش فراشناخت به دانش‌آموزان در مورد خودشان، تکالیف و راهبردهای مختلف محدود می‌شود، اما خودتنظیمی به هدایت، کنترل و تنظیم رفتارهای بالفعل و فعالیتهای شناختی اشاره دارد.
    ج) راهبردهای مدیریت منابع: این راهبردها مربوط به روش هایی است که دانش‌آموزان به‌منظور مدیریت و کنترل محیطشان مورد استفاده قرار می‌دهند. این راهبردها در اداره‌کردن محیط و منابع موجود به دانش‌آموزان کمک می‌کند. راهبردهای مدیریت منابع را شامل برنامه‌ریزی زمان موجود برای مطالعه و سازماندهی زمان برای سایر فعالیتهای زندگی فرد، فراهم آوردن یک محیط فارغ از عوامل منحرف کننده، مدیریت شغلی از نظر تلاش، گفتگو با خود، خود تقویتی و جستجوی کمک از دیگران می‌باشد.
    الگوی بوکارتز:
    یادگیری خودتنظیمی، یک مفهوم غنی است که به محققان اجازه می‌دهد که اولا، مؤلفه‌های مختلفی را که بخشی از یادگیری موفقـیت‌آمیز هستند، توصیف کنند. ثانیاً، تعـاملات متـقابل را که بین مؤلفه‌های مختلف اتفاق می‌افتد، تبیین کند و ثالثاً، یادگیری و پیشرفت مستقیم خود، یعنی ساختار هدف، انگیزش، اراده و هیجان خود را شرح دهند.بنابراین، نظریه یادگیری خودتنظیمی، به‌معنی قادر بودن به توسعه دانش، مهارتها و رفتارهایی است که می‌توانند از یک بافت یادگیری به بافت دیگر و نیز از موقعیتهای یادگیری که این اطلاعات در آنها به دست آمده است، که به بافت کار و اوقات فراغت منتقل شوند.
    بوکارتز(۱۹۹۷، به‌نقل از مردعلی،۱۳۸۷) یادگیری خودتنظیمی را به‌معنای توانا شدن در ایجاد نگرشها، مهارتها و دانش‌هایی عنوان می‌کند که می‌توانند از یک بافت یادگیری به بافتهای دیگر و از موقعیت یادگیری که اطلاعات در آن کسب شده است به موقعیتهای کاری واقعی منتقل شود.ضمن تاکید بر آموزش مهارتهای خودتنظیمی به‌عنوان هدف آموزش و پرورش، به تعامل بین آموزش یادگیری خودتنظیمی و تعامل بین مؤلفه‌های شناختی و انگیزشی، تاکید دارد. وی یادگیری خودتنـظیمی را به‌عنوان یک مرحله پیچـیده تکاملی و تعاملی می‌داند که شامل خودتنظیمی شناختی و خودتنظیمی انگیزشی است. وی خودتنظیمی را در سه سطح اهداف، راهبردها و دانش قلمرو خاص در نظر می‌گیرد. براساس، در این مدل سه سیستم تنظیمی در یادگیری خودتنظیمی وجود دارد:
    ۱٫‌تنظیم خود (انتخاب هدف و منبع).
    ۲٫‌تنظیم فرایند یادگیری(استفاده از دانش ومهارتهای فراشناختی برای جهت دادن به یادگیری).
    ۳٫‌تنظیم روش های پردازش اطلاعات(انتخاب راهکارهای پردازش اطلاعات).

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:19:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مبانی مصلحت نظام اسلامی ازدیدگاه حضرت امام خمینی- قسمت ۳ ...

    ب-مصالح غیر معتبر: مصالحی هستند که شارع به الغای آن‌ ها تصریح کرده است؛ مثل مصلحت متصور برای ربا خواری که از سوی شارع بر لغو آن تصریح گردیده است.
    ج-مصالح مرسله: دراصطلاح، مصالحی را گویند که شارع مقدس به اِلغا یا اعتبار آن‌ ها تصریح ننموده است.مصلحت مرسله، مصلحتی است که دلیل خاصی بر وجوب رعایت آن یا بر حرمت آن از سوی شارع نرسیده باشد. (مرعشی،۱۳۷۱،ش۶)
    «مصالح مرسله» خود از نظر درجه اهمیت بر سه نوع است:
    ۱- مصالح ضروریه: مصالحی که عدم توجه به آنها، موجب اختلال نظام و هرج و مرج می‌گردد.
    ۲- مصالح حاجیه: مصالحی که اگر چه عدم مراعات آنها موجب اختلال نظام نمی گردد، اما چشم پوشی ازآنها، موجب تحمل نوعی مشقت می‌شود.
    ۳- مصالح تحسینیه: مصالحی که مراعات نکردن آنها، نه موجب اختلال نظام اسلامی است و نه موجب مشقت و حرج؛ بلکه صرفاً به منظورحفظ مکارم اخلاق و آداب پسندیده مقررگردیده اند؛ مانند قناعت درامورزندگی. (زنجانی عمید،۱۳۸۴: ۹۶)به نظر برخی ازفقهای اهل سنت،مصالح به ویژه درباب معاملات،موجب تخصیص نصوص قرآن وسنت نبوی است. (علم الهدی،۱۳۷۳: ۱۷)برخی دیگراز فقهای اهل سنت، درخصوص قلمرو مصلحت مرسله تا به آنجا پیش رفته اندکه می‌گویند: حاکم اسلامی، براساس عمل به مصالح مرسله می‌تواند حتی یک سوم امت را برای اصلاح دو سوم دیگر به قتل برساند. (این ابی الحدیدمعتزلی،۱۴۰۴ق،ج۱۰: ۲۱۳) بنابراین، ازدیدگاه اهل سنت، مصالح مرسله ازمنابع استنباط احکام شریعت به شمارمی رود؛ اگرچه دراحکام حکومتی نیزکاربرد داشته باشد. درنتیجه حکم مبتنی بر مصالح مرسله، نوعی تشریع و قانونگذاری است که توسط همه فقها و در همه احکام (اولیه وثانویه)اعمال می‌شود و جزء احکام ثابت تلقی می‌گردد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    ۱-۷-۵-۳- معنای مصلحت ازدیدگاه دانشمندان غربی

    الف- مصلحت دراندیشه ارسطو[۱]
    با توجه به متون مربوط به اندیشه‌های سیاسی ارسطو مفهوم مصلحت را در موارد زیرمی توان استخراج و دسته بندی نمود:
    ۱) مصلحت و حکومت: در ارتباط و نقش مصلحت در حکومت، می توان نقش این مفهوم را در انواع حکومت و اقسام اقتدار و هدف حکومت و… دید.
    در انواع حکومت که در یک تقسیم بندی کلی به « درست و منحرف» منقسم می شوند، مدار تقسیم، مصلحت عمومی است،چنان چه از ارسطو می خوانیم:
    « تا حدودی که مملکت به همان معنای دولت باشد و دولت نیز برترین قدرت را در کشوراعمال کند، خواه به دست یک تن و خواه به دست گروهی از مردم یا اکثر مردم، هرگاه آن یک تن یا گروه یا اکثریت در پی صلاح همه مردم باشند، حکومت از انواع « درست» است.
    ولی اگر نفع خویش را برتر از صلاح مردم نهند، حکومت ایشان در شمار انواع « منحرف»در می آید… حکومتی که صلاح عموم را در نظر داشته است، اگر به دست یک تن اعمال شود، حکومت پادشاهی نام دارد و اگر به دست گروهی از مردم اعمال شود،اریستوکراسی خوانده می شود… اما حکومتی که پروای خیر و صلاح همگان را دارد و به دست اکثریت اداره می شود، دارای همان عنوان مشترک همه انواع حکومت است،
    یعنی پولیتی « جمهوری»… این هر سه نوع حکومت گاه از راه راست بیرون می افتند و انحراف می پذیرند. سپس حکومت پادشاهی به حکومت ستمگر « تیرانی»،اریستوکراسی به الیگارشی و جمهوری به دموکراسی بدل می شود. حکومت ستمگر آن است که فقط به راه تامین منافع فرمانروا کشیده شود. الیگارشی آن است که فقط به راه تأمین فرمانروا کشیده شود، الیگارشی آن است که فقط به راه تأمین صلاح توانگران کشیده شود، و دموکراسی حکومتی است که فقط به صلاح تهیدستان نظر دارد. در هیچ یک از این انواع، حکومت در تأمین صلاح عموم نمی کوشد. (ارسطو،۳۲۲ق م ،سیاست،ص۲۶۸)
    ارسطو با طرح سه نوع اقتدار: یک نوع اقتدار سروری خدایگان بر بنده، « که اقتداربیشتر به سود خدایگان اعمال می شود» اقتدار ولایت بر زن و فرزندان « که اصولاً غرض ازآن تأمین صلاح و صرفه فرمانبرداران است« و نوع سوم اقتدار یعنی حکومت سیاسی وکارگزاران، ادامه می دهد که « پس روشن است که آن حکومت‌هایی که خیر و صلاح عمومی را در نظر دارند،بر طبق موازین عدل مطلق، بنیاد درست یافته اند و حال آن که حکومت‌هایی که فقط نفع فرمانروایان را می جویند، نادرست و منحرفند،زیرا عنصری از خودکامگی در خویش دارند. (ارسطو،۳۲۲ق م ،سیاست،ص۲۶۸)
    غیر از آن که مصلحت عمومی ملاک و میزان حکومت صالح از طالح است و ملاک«رابطه سیاسی« از » رابطه خدایگانی و بنده» نیز ناظر بودن فرمان، به سود فرمانبران است و الا رابطه تقلب است، مصلحت عمومی را به عنوان غایت حکومت نیز منظورمی کند. «غایت دولت»آن نیست که عده ای از مردم را در یک سرزمین مشترک منزل داده یا رفع مزاحمت افراد را نسبت به یکدیگر بنماید،یا روابط و مناسبات عادی را بین آنان برقرار سازد. بلکه هدف دولت حل کلیه این مسائل و مقاصد دیگری است. اما چنین اجتماعی بر پایه و اساس دوستی و محبت و داد «فیلیا» قرار گرفته و هدف افراد آن زندگی کردن با یکدیگر باشد. از طرف دیگر غایت دولت در نظر گرفتن خیر و صلاح وتأمین سعادت و نفع افراد و خوشبختی و بهتر زیستن آنان است و بنابراین چنین اجتماعی نه فقط برای ادامه حیات افراد، بلکه به منظور انجام اعمال نیک و اجرای مقاصد عالیه بشری می باشد. (عزیزی محسن ،۱۳۷۱،ص۲۰)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۲) مصلحت و قانون: همه فیلسوفان یونانی،به رغم اختلاف نظرهای آنان درباره نظم حکومتی مطلوب، این اصل کلی را می پذیرند که نظام حکومتی مطلوب بایستی، حکومت قانون به عنوان تنها امکان رعایت مصلحت عمومی همه شهروندان باشد و در بحث از نظام‌های حکومتی و شیوه‌های فرمانروایی، گرچه ارسطو میان صورت نظام‌ها تمایز مطرح می کند، اما معیار سنجش، به اعتبار مضمون نظام‌های حکومتی، یعنی به اعتبار رعایت مصلحت عامه شهروندان و رعایت یا عدم رعایت قانون وارد می شود. (طباطبایی جواد،۱۳۷۴،ص۴۶)
    ارسطو معتقد است که از مهم ترین شاخصه‌های حکومت خوب، حاکمیت و تفوق قانون بر جامعه و شهر است. به نظر او مهم نیست که حکومت چه شکلی دارد، بلکه مهم آن است که قدرت تفویض شده را طبق قانون به کار برد. از نظر او قانون هر چند که مهم اما به خودی خود از هیچ قدرتی برخوردار نیست، مگر این که متکی به خواست وعادت مردم باشد و نباید عادت را که پشتوانه قانون و باعث نیرومندی جامعه است کوچک شمرد و بدین نحو باز قانون محوری به خواست و صلاح مردم نزدیک می گردد. در نظر او پیروی از حکومت قانون، پیروی از فرمان خدا و خرد است، امّا پیروی از حکومت آدمیزادگان فرمان بردن از ددان است، زیرا هوس وآرزو جانوری درنده خوست وشهوت، حتی برگزیدگان را کور دل می کند. (خاتمی محمد،۱۳۷۳،ص۷۲-۷۳)
    ارسطو در حالی که قانون مداری را تأکید می کند، امّا به این نکته مهم در قانون پذیری نیز توجه دارد که باید جهت گیری قانون مصلحت عمومی باشد و تنها در صورتی ایمان عمیق به اطاعت از قانون در جامعه شکل می گیرد که “شهروند به چشم خود ببیند که هر نوع اطاعتی که از قوانین کشورش می کند، سرانجام به نفع و مصلحت خودش تمام می شود.
    ارسطو کاملاً بر این عقیده است که برای یک انسان معقول هیچ گونه تعهد اخلاقی برای قبول احکام دیگران، جز در موردی که آن احکام متضمن خیر و صلاح خودش باشد وجودندارد. (فاستر مایکل،۱۳۸۵،ص۲۱۳)
    البته تبعیت پذیری از قانون، چنان چه از مطالب مطروحه نیز قابل استنتاج است، فقط شامل شهروندان نمی شود و قدرت و حاکمیت قانون فوق هر نوع حاکمیتی است. البته هم رعایت صلاح جامعه و هم احیاناً تهدید به مصالح عمومی عمدتاً توسط زورمندان و حاکمان انجام می گیرد و این تقید همگانی به رعایت قانون، گامی در جهت تضمین مصلحت عمومی در جامعه است.
    از عناصر مهمی که در تأکید حاکمیت قانون قابل استنتاج است آن است که “حاکمیت قانون، حکومت در منافع کلی یا عمومی است به عنوان فارق از حکومت تیرانی و فساد آمیزکه در منفعت فرد یا طبقه خاص می باشد. (جورج اچ سابین،۱۹۵۵،ص۹۵۰)
    ۳) مصلحت و عدالت: ارسطو در تأمین مصلحت, به “عدالت” توجه ویژه دارد و مفاهیم دیگری نیز به مصلحت و عدالت پیوند می خورند.
    به تعبیر دکتر طباطبایی، مصلحت عمومی “همان خیر سیاسی یا خیر در قلمرو شهر است که در نظر ارسطو باعدالت مطلق یکی است و حال آن که عدالت نسبی، به نفع خصوصی توجه دارد.
    نظام‌های سیاسی منحرف نیز، مانند افراد که نفع خصوصی خویش را در نظر دارند، نفع فرمانروایان را تأمین می کنند و بنابراین به عدالت از دیدگاه خصوصی توجه دارد و نه به عدالت مطلق، قانون گذاران، این مصلحت عمومی را در نظر دارند و امر عادلانه را امری می دانند که نفع همگان در آن لحاظ شده باشد. (طباطبایی جواد،۱۳۷۴،ص۷۲)
    ارسطو در کتاب “اخلاق نیکوماخسی” قانون را به عدالت و این هر دو را به نفع عمومی به نحو زیر گره می زند: “کسی که قانون را نقض می کند ظالم و آن کسی که رعایت قانون را می کند، عادل است. پس واضح می شود تمام اعمالی که قانون آن‌ ها را مجازمی داند به اعتباری عدالت آمیز است. در واقع اعمالی که به وسیله قانون معتبر شناخته شوند مشروع هستند و گفتیم که چنین اعمالی عادلانه است. اما قوانین درباره امور, مختلف حکم می کند و منظور قوانین، نفع عمومی است، خواه نفع همه شهروندان، خواه طبقه فاضله، خواه فقط پیشوایانی که به سبب لیاقت و یا معیارهای مشابه دیگری انتخاب شده اند. (ارسطاطالیس،۱۳۵۶،ص۱۳۱)
    در پایان برای نشان دادن اهمیت مفهوم عدالت طرح این نکته ضروری به نظر می رسدکه از ملاک‌های حکومت‌های خوب و بد از نظر ارسطو، توجه یا عدم توجه به مفهوم عدالت است “حکومت‌هایی که توجهشان به مصالح همگان معطوف است، بر وفق عدالت تأسیس شده اند و بنابراین اَشکال صحیح حکومت را نشان می دهند. اما حکومت‌هایی که تنها مصالح فرمانروایان را در نظر دارند، اشکال منحرف حکومت هستند، زیرا خصلت استبدادی دارند. در حالی که یک دولت صحیح، جامعه ای است مرکب از آزادگان. (فاسترمایکل،۱۳۸۵،ص۲۶۲)
    ۴) تحلیل مفهوم مصلحت عمومی از نظر ارسطو: با توجه به مفهوم مصلحت عمومی در اندیشه‌های سیاسی جدید، یعنی رعایت مصالح و منافع همه آحاد جامعه اعم از طبقات و اقشار گوناگون و جدا از این که به کدام قوم، دین، نژاد، رنگ و… بستگی دارند، شاید در مرحله اول، مفهوم مصلت عمومی ارسطو نیز چنین برداشتی را به اذهان متبادر کند اما نکته اساسی و وجه ممیزه اندیشه‌های سیاسی سنتی از جدید، یکی در تعریف و تحدید حدود برای شهروندان و آحاد جامعه است، زیرا از نظر ارسطوآن‌ ها که باید مصلحتشان تأمین شود، همه آحاد جامعه نیستند، بلکه گروه‌های خاص هستند.
    مثلاً ارسطو معتقد است که ” شرط انصاف آن است که قانون درست به معنای قانون درست به نحو یکسان گرفته شود، یعنی به سود همه کشور و خیر مشترک همه شهروندان باشد. وانگهی شهروند به معنای کلی کسی است که به تناوب فرمانروایی و فرمانبرداری می کند. (ارسطو،۳۲۲ق م ،سیاست،ص۲۶۸)
    در فقره فوق می بینیم در حالی که قانون درست را متوجه سود همه شهروندان بر می شمارد اما همه آحاد جامعه را شهروند نمی شناسد؛ مثلاً در مورد برده‌ها ارسطو می گوید: “همه کسانی که وظیفه ای جز کار بدنی ندارند و از کار بدنی، سودی بهتر به مردمان نرسانند،این گونه کسان طبعاً بنده اند و صلاح ایشان هم چون دیگر چیزهای فرمان پذیری که برشمردیم، درفرمان بردن است و طبعاً از شهروند بودن خارجند. (ارسطو،۳۲۲ق م ،سیاست،ص۲۶۸)
    از نظر ارسطو حتی صنعت گران و کشاورزان نیز شهروند نیستند و لذا در طرح مصلحت عمومی، این اقشار نیز مورد نظر نیستند،”زیرا اولین صفت برای همشهری گری اهلیت فرمان دادن و فرمان بردن، حاکم بودن و محکوم بودن است و تمرین و تقویت این دو مزیت لازم و ضروری می باشد. اما کسانی که مثلاً برای ادامه حیات مجبور به کشت نمودن اراضی هستند، محکوم به اطاعت صرف در مقابل فرامین و احکام سایرین بوده و نمی توانند قوه فرمان دادن را در خود تقویت نمایند. (عزیزی محسن ،۱۳۷۱،ص۱۱۰)
    حق شهروندی علاوه بر اقشار یاد شده فوق، شامل “زنان” و “کسانی که ریشه بیگانه داشتند، نمی شد. و نمی توانستند در امور سیاسی شرکت کنند.بنابراین شهروندی‌امتیاز ویژه ای برای اقلیت بود. (ردهدبرایان،۱۳۷۳،ص۵۲)
    نتیجه ای که از مطالب مختصر فوق گرفته می شود، این است که با همه تأکیدی که ارسطو بر مصلحت عمومی دارد، حساسیتی که بر قانون گرایی دارد، تأکیدی که بر عدالت می نماید و اهمیتی که برای خیر عمومی قایل می گردد، اما عموم و شهروند از نظر اوتعریفی دارد که به صورت بنیادین با قانون گرایی، مردم محوری و منفعت و مصلحت مداری در عصر تجدد تفاوت دارد و این نکته دقیق از آن رو دارای اهمیت ویژه ای است که درمقایسه و مطابقه دیدگاه‌های متفاوت “دینی و غیر دینی، سنتی و مدرن و…” نباید به ظاهرالفاظ و اشتراک در لفظ بسنده نموده و بدون توجه به مبادی و مبانی و ریشه‌ها، صرفاً باملاحظه میوه‌های یکسان نسبت به آن‌ ها داوری همگونی نمود.
    در عین حال توجه به این نکته حائز اهمیت است که اندیشمندی که در حدود ۲۵ قرن قبل در اندیشه رعایت مصلحت می جوشدو تفوق قانون بر افراد شکل می گیردو عدالت، به نحوی موضوعیت می یابد و… بیانگر توانایی فوق العاده بالای یک اندیشمند است که قابلیت احترام و توجه را دارد و به حق، امثال ارسطو از پیشگامان اندیشه و فلسفه به صورت عام و فلسفه و اندیشه سیاسی به صورت خاص لقب گرفته اند.
    ب- مصلحت دراندیشه آکوئیناس[۲]
    دیدگاه آکوئیناس در خصوص “مصلحت عمومی” در ذیل عناوین چندی تنظیم و ارائه می گردد:
    ۱) حاکم و مصلحت: از نظر آکوئیناس “آزادی و فرمانروایی به هم باز بسته اند و فرمانبرداری فرد در جامعه سیاسی با فرمانبرداری بنده از خدایگان فرق دارد. آزادی و فرمانروایی، هنگامی به شیوه درست و بر حق با هم می آمیزند که فرمانروا پیروان خود را در راه خیر و صلاح فردی و جمعی سوق دهد، زیرا در آن حال ایشان را به کاری فرمان می دهد که خود میل به اجرای آن دارند. (عنایت حمید ،۱۳۶۴،ص۱۳۴)
    آکوئیناس نیز مانند ارسطو “چنین ابراز عقیده کرد که با قبول این امر که هدف دولت خیر و صلاح عمومی است، پس هر یک از انواع اصلی حکومت “حکومت فرد، دسته واکثریت” مشروع است… او از منطق معمول زمانه که می گفت بهترین نظام عبارت است ازامتزاجی از سه شکل خوب حکومت، پیروی می کرد… مناسب تر این است که همگی سهمی در حاکمیت داشته باشند، زیرا همگی به نظام عشق می ورزند و در حفظ آن می کوشند و ملت در آرامش به سر خواهد برد. (ردهدبرایان،۱۳۷۳،ص۱۱۶)
    آکوئیناس وجود بِخش مسلط و حاکم بر جامعه را نیز بر مبنای خیر و مصلحت عمومی می داند که نیاز دارد مثل هر سیستمی یک بخشِ (Common Good)را تبیین کند:
    “خیر عمومی مسلط وجود داشته باشد، درست مثل حکومت روح بر بدن یا حاکمیت هر امر طبیعی بالاتر بر پایین تر… از این رو حکمرانی، یک مقام یا مسئولیت برای کل جامعه است. مشابه متبوع ترینش، حاکم در کل مشروع است که صرفاً او در “خیر عمومی” مشارکت می کند.
    ۲) قانون و مصلحت: آکوئیناس قانون را به طور کلی بدین نحو تعریف می کند:”قانون عبارت است از مقررات معمولی درباره کردار افراد که از طریق ملت یا نمایندگان آن‌ ها به منظور نیل به سعادت بشری, به تصویب نهایی رسیده باشد. (ردهدبرایان،۱۳۷۳،ص۱۰۸)
    امّا با تقسیم بندی که از قانون برمی شمارد، واضح است که تعریف فوق فقط یک نوع از قانون مطروحه او را شامل می شود.
    او از چهار نوع قانون سخن به میان می آورد: ۱) قانون ازلی “همان عقل خداوندی که بر سراسر کاینات فرمان می راند”؛ ۲) قانون طبیعی “قانون ابدی به اندازه ای که در تصور وفهم خردمندان آید”؛
    ۳) قانون الهی “که فرمان اراده خداوندی است”؛ و ۴) قانون بشری”که عقل آدمی بر طبق قانون طبیعی برای زندگی وضع می کند.” او دو نوع اول قانون را”غیر موضوعه” و دو نوع دیگر را “موضوعه” می‌داند.
    آکوئیناس قوانین بشری را بدین نحو در راستای خیر و مصلحت عمومی و همگانی مطرح می کند. “قوانین بشری، برای این که اصولاً قانون اطلاق شوند بایستی در همخوانی با منطق طبیعی و با نیت خیر همگانی، به طور عادلانه انشا شوند. این همان چیزی است که به قانون اعتبار می بخشد و افراد را اخلاقاً متعهد به پیروی از خود می کند. یک فرمان غیر عادلانه تنها یک قانون بد نیست، بلکه اصولاً قانون به حساب نمی آید… آکوئیناس در عین حال تفاوت بین قانون و موازین اخلاقی و جرم و گناه را نیز می پذیرد، زیرا قانون تمام اعمال پرهیزگارانه را در بر نمی گیرد، بلکه صرفاً متوجه خیر و صلاح عمومی است. کلیه خطاها را کیفر نمی دهد، بلکه فقط خطاهای مهم را که بخش عمده ای از جامعه ممکن است از آن‌ ها پرهیز کند و به خصوص خطاهایی که ارتکاب آن به دیگران لطمه می زند، مورد بازخواست قرار می دهد. (ردهدبرایان،۱۳۷۳،ص۱۱۲)
    آکوئیناس از آن جهت که از جایگاه یک متکلم مسیحی سخن می گوید، در طرح مباحث و از جمله قانون به خدا و قوانین منبعث از او نیز توجه دارد. هم چنین برخلاف ارسطو او پذیرفت که شهریاران از اطاعت قانون معافند، “ایجاد آرامش نخستین وظیفه حکومت است… نص صریح مذهب مسیح که امر به اطاعت از اولیای امور می کند، صرفاً تا آن جا پیش می رود که اینان عادل باشند. اگر قدرت از طریق اعمال فشار و فساد به دست آمده باشد، منشأ الهی ندارد. (ردهدبرایان،۱۳۷۳،ص۱۱۷)
    ۳) تحلیل مفهوم مصلحت عمومی از نظر آکوئیناس: چنان چه ملاحظه شد، درحالی که آکوئیناس در بعضی ابعاد متأثر از ارسطو نسبت به حکومت و قانون و مصلحت می اندیشد، اما از آن جهت که به عنوان فردی که دغدغه دفاع از دین را دارد، مباحث به خداوآسمان پیوندمی خوردو صبغه قدسی وعرشی می گیرد “مثلاً فوق قانون بودن حاکم ” و لذا از تفکر ارسطویی و یونانی فاصله می گیرد. اگر ارسطو قانون را عمدتاً بشری فرض گرفته و ارتباطش با مصلحت عمومی سنجیده می شده است، درنظریه آکوئیناس، این تنها “قانون بشری” “یکی از چهار نوع قوانین او” است که در راستای مصلحت عمومی مورد ملاحظه قرار می گیرد.
    در باب مصلحت عمومی “برایان ردهد” معتقد است که از نظر آکوئیناس “خیر وصلاح عمومی عبارت است از تأمین آسایش کل جامعه تا آن جا که با امتیازات جداگانه حاکم یا طبقه حاکمه تلاقی می کند.
    به نظر می رسد آکوئیناس احتمالاً این اصل را پذیرفته بود که در محاسبات مربوط به منافع عمومی، هر فردی باید به تنهایی در شمار آید. خیر وصلاح عمومی مورد حمایت واقع شده و رفاه مادی را در بر می گیرد و سرانجام این امر به معنای ارتقای جنبه پرهیزگارانه حیات است. در هر دو حال، یعنی در زمینه جنبه‌های مادی و معنوی زندگی، ذهن حاکم باید معطوف به بهبود بخشیدن وضع باشد…
    آکوئیناس از خیر و صلاح عمومی برای توجیه قوانین مربوط به اخذ مالیات‌های فوق العاده استفاده کرد. (ردهدبرایان،۱۳۷۳،ص۱۱۳)
    البته همه کسانی که می خواهند میان دنیا و آخرت، خدا و انسان، مصالح مادی و معنوی و کلیسا و دولت و سعادت مادی و معنوی جمع کنند و گریزگاهی بیابند و حق هر دورا به درستی تعریف کنند، کار دشواری در پیش دارند و تلاش آکوئیناس نیز در عقلانی کردن دیانت مسیح در همین راستا قابل ارزیابی است. و همین که جهان مسیحیت بعدها راهی غیر از نسخه‌های امثال آکوئیناس را برگزیده و بین مصلحت دنیا و آخرت جدایی افکنده و عمده تمرکز را بر مصلحت و منفعت دنیوی نهاده است، می رساند که نسخه‌ها وراه حل‌های این اندیشمندان را مکفی و پاسخ گو و مقنع نیافت.
    ج- مصلحت دراندیشه‌هابز[۳]
    مجموعه دیدگاه‌های‌هابز پیرامون مفهوم مصلحت در عناوین زیر سازماندهی و ارائه می شود:
    ۱) مصلحت و حاکم:‌هابز با توجه به مبانی انسان شناسی اش که یک نگاه بدبینانه داشته و گرگ صفتی را طبع اولیه بشر می شناسد و از آن جا که مطلوب‌های انسان‌ها رامتفاوت می بیند در نتیجه جامعه را با توجه به این خواسته‌ها در ستیز می بیند و سه انگیزه ستیزه جویی انسان‌ها را نخست “رقابت”، دوم “بی اعتمادی” و سوم “جاه طلبی”برمی شمارد. از سوی دیگر برخی خواهشهای آدمی را که او را به سازگاری می کشاند”مثل علاقه به آسایش یا لذایذ حسّی و دانش و هنر و نیز عشق به زندگی و ترس از مرگ”مطرح می کند. با این حساب وجود چیزی به نام “مصلحت عمومی” که افراد طالب آن ازدرون بوده و تعقیب کنند را نمی پذیرد.
    در تحلیل او افراد طبعاً خودپرست اند و در زندگی فقط مصلحت خویش، به ویژه صلح و ایمنی از خطر را می جویند و برای تأمین این مصلحت سعی دارند، هر چه می توانند قدرت بیشتر به دست آورند. ولی رقابتشان بر سر قدرت، میانشان کینه و ستیزه بر می انگیزد و در این جا پی می برند که نقض غرض کرده اند و متوجه می شوند که انسان هیچ گاه با قدرت طلبی به مقصود خویش نمی رسد و شرط عقل آن است که همه افراد از حقوق و آزادی‌های خود به امید نفع و مصلحتی بالاتر که همان ایمنی باشد چشم بپوشند.
    هابز از این جا نتیجه می گیرد که مردم باید حقوق خود را به حاکمی مقتدر و مستبد بسپارند تا آنان را از هراس و ناامنی برهاند و به آنان امکان دهد که با خاطر آسوده، نیازها و آرزوهای گوناگون خود را برآورند. (عنایت حمید،۱۳۶۴،ص۲۰۹-۲۱۰)
    با این توجیه ضرورت حاکم و حکومت، نه اجرای مشیت خداوندی و نه پرورش فضیلت در افراد، بلکه تأمین مصالح فردی “نه مصلحت عمومی” است و با این مقدمه خلاف نظریات قبلی “ارسطو و آکوئیناس” در این جا مصلحت اگر محور هم باشد، مصلحت فردی است و نه جمعی.از نظر‌هابز علت پیدایش حکومت قراردادهایی است که افراد با یکدیگر می بندند وهم اینان پس از تأسیس حکومت به اتباع حاکم مبدل می گردند. این نکته ای مهم است زیرا چنین برمی آید که خود حاکم طرف قرارداد نیست و‌هابز این معنا را به عبارتی صریح می گوید: از آن جا که واگذاری حق نمایندگی شخصی همگان به کسی که حاکمش گردانده اند، تنها از راه عقد و قرارداد میان خود افراد انجام گرفته است و نه میان او وهرکدام از آنان، نقض قرارداد از طرف حاکم پیش نتواند آمد. با عقد قرارداد حاکم و جامعه با هم به وجود می آیند.
    بنابراین از دیدگاه تجریدی و نظری می توان گفت که میان عقد قرارداد و به پاداشتن حاکمیت هیچ زمانی سپری نمی شود. لذا قرارداد را نمی توان بست بی آن که بی درنگ، قادر به اجرای قرارداد به وجود آید. (کاپلستون فردریک،۱۳۷۰،ج۵،ص۵۴)
    حاصل این بخش از سخن “مصلحت و حاکم” آن که، آشکارا به “مصلحت” انسان است که از این وضع طبیعی جنگ بیرون آید و امکان چنین کار را خود طبیعت فراهم کرده است، زیرا انسان‌ها در نهاد خویش انفعالات و عقل هر دو را دارند. اگر بعضی انفعالات به ستیز دعوت می کنند، بعضی دیگر انسان را متمایل به صلح می کنند و کار عقل این است که خواهش بنیادین صیانت نفس چگونه مؤثر تواند بود. عقل نخست شروط مناسب صلح را پیش می نهد که آدمیان بتوانند بر سر آن به توافق برسند. این شروط نام دارد. (کاپلستون فردریک،۱۳۷۰،ج۵،ص۴۸-۴۹)
    از داخل این (Laws of Nature) همان‌هاست که به لفظ دیگر، قوانین طبیعی قرارداده است که حکومت حاکمی با اختیارات بالا شکل می گیرد. پس مصلحت انسان اورا به تن دادن به حاکمیت حاکم می کشاند.
    به زعم ‌هابز “مصلحت شخصی” شالوده جامعه سازمان یافته را می ریزد و “مصلحت شخصی” به معنای خویشتن خواهانه، همان اندازه بر جامعه سازمان یافته فرمان می راند که بر وضع جنگ فرضی حکمروا بود. امّا در جامعه سازمان یافته، گرایشهای جدایی جویانه در افراد و تمایلشان به دشمنی و جنگ با همدیگر که فنایشان را در پی دارد، از هیبت قدرت حاکم مهار می شود. (کاپلستون فردریک،۱۳۷۰،ج۵،ص۵۵)
    از آن جهت که مصلحت فردی در دیدگاه‌هابز نقش محوری دارد، از این رو با این که ‌هابز اختیارات قابل توجه به حاکم می دهد که منجر به دولت مطلقه می شود. ولی همین مصلحت فردی سبب می شود که آدمی بعضی حقوقش مثل نجات خود از مرگ و زخم و حبس را منتقل یا واگذار نکند و نمیتواند چنین کند و از این بر می آید که اگر حاکم به کسی فرمان دهد که خودش را بکشد یا زخم زند یا از هوا یا غذاپرهیز جوید یا با کسانی که به او حمله می کنند مقاومت نورزد، آن کس آزاد است که سر ازاطاعت بپیچد. افزون بر این، آدمی مجبور نیست که به بزه‌هایش اعتراف کند. هم چنین تابع
    ، ناگزیر نیست که به فرمان حاکم، انسان دیگری را بکشد یا سلاح بردارد، مگر آن که نافرمانی او غرضی را که از برای حاکمیت برپا گردید نقض کند… مهم تر آن است که اگرحاکم ترک حاکمیت کند و نیز هنگامی که بخواهد قدرتش را نگاه دارد، ولی در واقع دیگر نتواند اتباعش را پاس دارد، تکلیف اطاعت از حاکم از اتباع ساقط می شود. الزام اتباع در برابر حاکم تا هنگامی می یابد که توانایی پاس داشتن آنان در او بپاید. (کاپلستون فردریک،۱۳۷۰،ج۵،ص۶۰)
    ۲) تحلیل مصلحت و حکومت از نظر‌هابز: دو نکته عمده را در تحلیل دیدگاه‌هابزدر مصلحت می توان برشمرد:
    یکی آن که خیر عمومی یا کلی یک خیال در تصور است آنچه وجود دارد میل فردی برای زندگی و بهره وری کردن حمایت برای ابزارهای زندگی است.
    پس گرچه مفهوم مصلحت محور است، اما نه مصلحت جمعی بلکه مصلحت و خواست و خیر فردی محور است.
    نکته دوم آن که با توجه به ویژگی‌های برشمرده شده برای حاکم از نظر‌هابز که بر مدار مصلحت و حقوق افراد محدودیت‌هایی را می پذیرد، از یک نظریه دولت کل گرا منتقل به سوی نظریه بر مبنای فردگرا می گردد. (کاپلستون فردریک،۱۳۷۰،ج۵،ص۶۲)
    زیرا در دولت کل گرا، کل امور فردی و جمعی آحاد جامعه را حاکم معین می کند، اما در دولت فردگرا امور شخصی افراد به خودشان واگذار شده است. وشاید دلیل این امر آن است که‌هابز پروای مصالح افراد را داشت و چون راه دیگری برای حفظ آن نمی دید از دولت مقتدر هواداری می کرد.
    د- مصلحت دراندیشه آدام اسمیت [۴]
    دیدگاه آدام اسمیت در ذیل مفهوم مصلحت در عناوین زیر تنظیم گردیده است.
    ۱) منفعت و مصلحت شخصی دلیل نفع عمومی: آدام اسمیت به عنوان یک صاحب نظر اقتصادی با یک نگاه بر مبنای کار و تقسیم کار مسئله مصلحت را به نحو دیگری طرح و پی می گیرد. از نظر او “مهم ترین اصلاح و پیشرفتی که در نیروی مولد کارگر پدیدآمده و قسمت اعظم مهارت، چابکی و بصیرتی که این نیروی مولد با آن در همه جا هدایت شده، یا به کار رفته است, ظاهراً نتیجه و اثر تقسیم کار بوده است. (آدام اسمیت،۱۳۵۷ ،ص۷)
    عکس مرتبط با اقتصاد
    “تقسیم کار در اصل، معلول هیچ نوع تعقل آدمی که موجب پیش بینی و قصد لازم درجهت توانگری و وفور است، نمی باشد. تقسیم کار یک ضرورت است… گرایش آدمیان به مبادله یک چیز در برابر چیز دیگر یا به عبارت دیگر گرایش به معامله پایاپای و یا تاخت زدن که در مردم وجود دارد، تقسیم کار را به وجود می آورد. (آدام اسمیت،۱۳۵۷ ،ص۱۵)
    سپس اسمیت به منشأ تلاشها و کار می پردازد و انگیزه‌ها را بدین نحو می کاود.”بشر تقریباً همیشه نیاز به کمک برادران خود دارد و بیهوده است که فکر کند می تواند این کمک را از حس خیرخواهی آن‌ ها به دست آورد.
    احتمالاً اگر بتواند حس خودخواهی آنان را به خود آن‌ ها بفهماند که انجام چیزی که وی از آن‌ ها می خواهد به نفع خود آنان می باشد، در این راه پیروز می گردد. هرکس که با دیگری مبادله می کند،منظورش همین است.”از نظر اسمیت “حس خیرخواهی و بشر دوستی گوشت فروش،و نانوا نیست که غذای ما را تأمین می کند، بلکه توجه آن‌ ها به نفع خودشان است که موجب این کار می شود. ما از صفات انسانی آنان سخن نمی گوییم،بلکه سخن از خودخواهی آنان است و از نیازهای خود با آنان سخن به میان نمی آوریم، بلکه از مزایایی که از این مبادله نصیبشان خواهد شد، برایشان برمی شمریم، هیچ کس به طور کلی متکی به حس خیرخواهی همشهریان خود نیست مگر گدایان. (آدام اسمیت،۱۳۵۷ ،ص۱۵)
    اسمیت مسئله اشتغال و شغل یابی و انتخاب حرفه را نیز به نحو زیر به نفع و صلاح فردی پیوند می زند،”در جامعه شبانی و یا شکارچیان مثلاً یک شخص معین تیر و کمان را سریع تر و چابک تر از دیگری می سازد و اغلب آن را با گاو و گوسفند و یا گوشت معاوضه می کند و می داند که بدین طریق بیشتر می تواند گوشت و یا دام به دست آورد،تا این که شخصاً به دشت برود و دام‌ها را بگیرد. از این رو با توجه به نفع خودش، ساختن تیر و کمان حرفه اصلی او می شود و تبدیل به اسلحه ساز می گردد… بدین سان اطمینان به این که می تواند همه مازاد فرآورده تولید شده کار خودش را که خیلی بیشتر از مصرف و نیازمندی‌های اوست با قسمتی از فرآورده‌های کار دیگران که مورد نیاز اوست مبادله کند، هر فرد را تشویق می کند که در حرفه معینی وارد شود و هر نوع استعداد و یا نبوغی که دارددر آن پیشه معین وارد کند. (آدام اسمیت،۱۳۵۷ ،ص۱۶)
    آدام اسمیت برای تقسیم کار حد دیگری را نیز برمی شمارد: “همان طور که قدرت مبادله موجب تقسیم کار می شود، همان طور هم وسعت و دامنه این تقسیم کار باید محدود به میزان قدرت مبادله شود و یا به سخن دیگر محدود به وسعت بازار گردد…تقسیم کار محدود است به وسعت بازار. (آدام اسمیت،۱۳۵۷ ،ص۱۸)

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:19:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مقایسه دیدگاه های اعضای هیئت علمی و دانشجویان درباره کاربرد مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش- قسمت ۸- قسمت 2 ...

    آموزشهای مستمر برای کارکنان

    کار گروهی در تمام بخشها و زمانها

    مشخص کردن مسئولیت ها و اختیارات برای تمامی کارکنان

    ارتباطات عمودی و افقی شفاف و حذف سلسله مراتب در جهت تشکیل مسطح

    مورگتروید و مورگان یک مدل عملی را برای پیاده سازی اصول مدیریت کیفیت فراگیردر مدارس ارائه می دهند که به نظر می رسد در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی نیز کاربرد داشته باشد.این مدل مبتنی بر سه عنصر است:

     

     

    اعتماد[۸۹]

    تعهد رهبری[۹۰]

    توانمند سازی

    اعتماد پایه و اساسی است که به خیلی از جنبه های فرهنگ سازمانی بستگی دارد.
    تعهد رهبری نسبت به مدیریت کیفیت فراگیر بایستی کاملا نمایان باشد.نمود مدیریت کیفیت فراگیردر تمام اعمال رهبر و در تمام زمان ها باید مشهود باشد.
    تواناسازی از طریق تفویض اختیار و مسئولیت و آموزش قابل حصول است
    معیارهای آموزشی برای عملکرد متعالی:
    یکی از برنامه های مطرح مدیریت کیفیت در سطح جهانی علاوه بر مدیریت کیفیت بنیاد اروپا با نه معیار,برنامه ملی کیفیت ایالات متحده آمریکاست,که با نام مالکوم بالدریج در آمیخته است و هفت معیار دارد.سازمان هایی که به کیفیت و برتری در عملکرد و مبتنی بر این معیارها دست یابند با اهدای جایزه ملی کیفیت شناسایی می شوند و از آنها تقدیر می شود و از مزایای ارزشمند آن برخوردار می شوند.
    معیارهای عمومی برای تمامی سازمانها یکسان در نظر گرفته شده است لیکن در هر بخش متناسب با ماهیت و نوع فعالیت آنها از مفاهیم و واژه های مختص آن سازمانها استفاده می شود.سازمانها و موسسات آموزشی برای سرآمد شدن و پیشی گرفتن از یکدیگر باید بتوانند در کسب قدرت رقابتی در بازار جهانی,امتیازات بالایی کسب کنند.
    ضوابط بالدریج برای ارزیابی به معیارهای اصلی و فرعی(نسخه سال ۲۰۰۲) تقسیم می شوند که مجموع آنها برابر ۱۰۰۰ امتیاز است.این هفت معیار عبارتند از:

     

     

    رهبری(۱۲۰ امتیاز)

    برنامه ریزی راهبردی(۸۵ امتیاز)

    دانشجویان,افراد ذی نفع و تمرکز بر بازار(۸۵ امتیاز)

    اطلاعات و تجزیه و تحلیل(۹۰ امتیاز)

    تمرکز بر اعضای هیئت علمی و کارکنان(۸۵ امتیاز)

    مدیریت فرایند(۸۵ امتیاز)

    نتایج عملکرد سازمانی(۴۵۰ امتیاز)

    چهارچوب کلی این مفاهیم و شاخصها و ارتباط و یکپارچگی آنها در شکل نشان داده شده است.در ادامه عناصر پایه ای در نمودار زیر از بالا به پایین شرح داده شده است.
    ۲-۲۱٫مطالعات داخلی:
    بهرامی و دیگران (۱۳۹۱) پژوهشی را با عنوان “رابطه ی مدیریت کیفیت فراگیر و مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی “را انجام دادند.روش بررسی این پژوهش توصیفی-همبستگی است. .روش نمونه گیری به صورت طبقه ای-تصادفی متناسب با حجم(۳۰۰نفر)بود.نتایج حاکی از آن است که در دانشگاه اصفهان به جز رهبری,برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت منابع انسانی و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان,به جز تمرکز به مشتری,تحلیل اطلاعات,برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت فرایند,میانگین کلیه ی معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر بیشتر از سطح متوسط بود؛همچنین در دانشگاه اصفهان میانگین همه ی مولفه های مدیریت دانش به جز پالایش دانش و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان کلیه ی مولفه ها بیشتر از سطح متوسط بود و نتیجه:معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر می تواند در راستای عملکرد صحیح سازمان موثر باشد و همچنین تاثیر آن بر مدیریت دانش نیز موجب افزایش کارایی سازمان می گردد.
    عکس مرتبط با منابع انسانی
    گل پرور و عریضی(۱۳۸۸) تحقیقی را با عنوان”روابط مستقیم و غیر مستقیم بین مدیریت کیفیت فراگیر و عدالت رویه ای ادراک شده با تعهد سازمانی”انجام دادند. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش,از تعدادی سازمان های ارائه دهنده ی خدمات در شهر اصفهان,۲۹۴ نفر به صورت تصادفی برای پاسخگویی به پرسشنامه های پژوهش انتخاب کردند. یافته ها حاکی از آن است که بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر و عدالت رویه ای با تعهد عاطفی رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد.نتیجه ی حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان می دهد,تعهد دوامی دارای رابطه ی یک سویه و مستقیم وجود دارد.
    علی محمدپور(۲۰۱۲) مقاله ای را با عنوان “اثرکارکردهای مدیریت کیفیت فراگیر بر عملکرد کیفیت و عملکرد نوآوری ” انجام داده است. این مقاله بر روی رابطه ی بین TQMبا عملکرد نوآورانه و با کیفیت بحث می کند. در این مطالعه حاضر شرکت ها در قالب تولیدی(۷۹٫۶ درصد),فن آوری اطلاعات(۶٫۲درصد) و خدماتی(۱۴٫۲درصد)می باشد.در مجموع ۲۶ پرسشنامه از ۱۰۴ شرکت معتبر برای تجزیه و تحلیل تجربی مطالعه جمع آوری شد. در این مطالعه نتایج تجزیه و تحلیل نشان می دهد که به موازات این حمایت تجربی رهبری مدیریت و مدیریت فرایند,ابعاد موثر بر مدیریت کیفیت هستند؛علاوه بر این جدا از مطالعات اخیر,از مدیریت تامین کننده و رویکرد سیستمی مدیریت,اثرات قابل توجهی یافت شد.بنابراین شرکت ها باید به مهم ترین فعالیت ها برای بهبود عملکرد با توجه به یافته های این مطالعه اهمیت دهند.
    نصر آبادی و امامی,(۱۳۸۳) تحقیقی را تحت عنوان” بررسی کاربرد اصول موثر بر اجرای مدیریت کیفیت فراگیر در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از دیدگاه کارکنان و مدیریان” انجام دادند.در این پژوهش شش سوال پژوهشی با توجه به دیدگاه دمینگ در زمینه مدیریت کیفیت فراگیر طراحی شد.یافته ها حاکی از آن است که از دیدگاه کارکنان و مدیران اصل تعهدگرایی,اصل مشتری مداری,اصل مشارکت کارکنان,اصل استفاده مناسب و بجا از آمار و اطلاعات و اصل توانمندسازی و نهادینه کردن آموزش کارکنان,در دانشگاه علوم پزشکی در حد ضعیفی استفاده شده است و اصل بهبود مستمر در کار در دانشگاه علوم پزشکی در حد مطلوب به کار رفته است.
    نادری و دیگران,(۱۳۸۵) تحقیقی را تحت عنوان “بررسی میزان کاربست برخی از شاخص های مدیریت کیفیت فراگیر در دانشگاه اصفهان از نظر اعضای هیئت علمی و دانشجویان” انجام داده اند.که به بررسی سه اصل (مشتری گرایی,مشارکت فراگیر,بهبود مستمر) پرداخته است. نتایج نشان داده که میزان مشارکت اعضای هیئت علمی در بهبود فرایند آموزش و میزان مشارکت آنان در همایشهای علمی و پژوهشی بیشتر از سطح متوسط بود در حالی که میزان تامین رضایت اعضای هیئت علمی در راستای بهبود فرایند آموزش,ارائه خدمات علمی و پژوهشی و همچنین میزان استقبال دانشگاه از مشارکت اعضای در بهبود فرایند آموزش و پژوهش و میزان توسعه همکاری اعضای با سایر سازمانها توسط مدیریت دانشگاه کمتر از حد متوسط نشان داده شد.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:18:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اختلافات حقوقی قراردادهای ساخت و ساز دستگاههای دولتی- قسمت ۱۷ ...

    تغییر شرایط کارگاهی

    ادعا درباره تغییر در شرایط کارگاهی بعد از عقد قرارداد یکی از ادعاهای معمول است و این تغییرات ممکن است در زمان آزمایش خاک و حفر گمانه ها ، خاکبرداری‌،‌ تسطیح و یا احداث ساختمانها و تاسیسات به وجود آید . تغییر شرایط در کارگاه ، موجب افزایش در هزینه اجرا ، بروز تاخیر غیر قابل پیش بینی ، لزوم به کارگیری شیوه‌های پیچیده فنی و در نهایت اختلال در بهره برداری عادی پروژه شود .
    اگر در شرایط مناقصه یا قبل از عقد قرارداد شرط شده باشد که پیمانکار بایستی از محل کار بازدید کند سپس پیشنهاد خود را ارائه دهد، آنگاه ، طرح ادعا از جانب پیمانکار در مورد شرایط کارگاه بسیار دشوار خواهد بود.
    در بعضی قراردادهای اجرایی تاکید می شود که اطلاعات موجود درباره محل اجرا یا کارگاه را کارفرما تهیه کرده و ارائه داده است، بنابراین مسئولیت صحت و سقم آن هم با کارفرما است. در این حالت در صورتی که پیمانکار در زمان اجرا با شرایطی متفاوت با اطلاعات منضم به قرارداد روبه‌رو شود، می تواند ادعا و درخواست هزینه های اضافی را مطرح کند‌.
    در بعضی موارد هزینه هایی که پیمانکار بابت آماده سازی کارگاه برای اجرای عملیات می پردازد، سنگین و قابل ملاحظه است بنابراین لازم است در هنگام برگزاری مناقصه و ارائه پیشنهاد قیمت یا عقد قرارداد به این موضوع توجه ویژه شود . به طور مثال اگر اجرای عملیات ساختمانی نیاز به شمع کوبی در محیط کارگاه داشته باشد، یا خاکبرداری در محیط دژ و سنگی بایستی انجام شود که قبلا اطلاعات آن را پیمانکار دریافت نکرده یا اطلاعات ناقص به وی داده شده است، آنگاه این امر موضوع اساسی برای طرح ادعا از جانب پیمانکار خواهد شد .
    در صورتی که شرایط محیطی کارگاه به صورت کامل به اطلاع پیمانکار نرسیده یا به نحوی از دید وی پنهان مانده باشد‌، در این حالت ممکن است پنهان کاری موجب طرح ادعا از جانب پیمانکار ، حتی در دادگاه شود .

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     




    تأخیرات

    تاخیرات کارفرما درتحویل کارگاه ، تخصیص منابع ، ارائه مدارک ، صدور تائیدات و مصوبات و اجرای تعهدات قراردادی یکی از موارد مهم و کارساز برای ادعاهای پیمانکاران است و پیمانکاران با جمع آوری مدارک و مستند‌سازی ، در موارد مختلف ادعاهایی متفاوتی مطرح می کنند که در بسیاری موارد منجر به دریافت خسارات مالی و یا شیوه های دیگر جبران مالی و غیر مالی می شود . این تاخیرات که محتمل است از جانب کارفرما روی دهد و در نتیجه موجب قبول ادعای پیمانکاران شده و باعث محکومیت کارفرماها می شود، به شرح زیر هستند :
    تأخیر در تحویل کارگاه یا محل اجرا‌، تعلیق کار ، تاخیر در ارائه و تحویل اسناد و مدارک ، تاخیر در پرداخت پیش پرداخت‌‌، تاخیر بدون جبران مالی ” فقط مدت قرارداد تمدید می شود ” ، تاخیر در گشایش اعتبار اسنادی ، تاخیر در ترخیص کالا و تجهیزات از گمرک ، ناکارایی و اختلال در کار ، تاخیر در پرداخت صورت وضعیتها ، تاخیر در صدور تائیدیه یا صورت مجلس تحویل موقت و یا قطعی ‌.
    چون بحث تاخیر های مجاز و غیر‌مجاز در قراردادها از اهمیت زیادی برخوردار است ، هم پیمـانکار و هم کارفرما بایستی تلاش کنــند که برای کلیه موارد، مستندات لازم و کـافی را فراهم کنند تا در مواقع لزوم بتوانند از خواسته های خود دفاع کنند‌.

     

     




    تسریع در کار

    یکی دیگر از مواردی که موجب ادعای پیمانکاران می شود ، دستور یا درخواست تسریع در اجرای عملیات پروژه است . چون تسریع پیش بینی نشده در اجرای کارها موجب تحمیل هزینه اضافی به پیمانکاران می شود، بنابراین این موضوع نیز یکی از مبانی طرح ادعا است. در اجرای بعضی پروژه‌ها به دلایل خاصی تسریع در اجرای کار ضرورت پیدا می کند و معمولا کارفرما از پیمانکار می خواهد که تسریع لازم در زمان بندی اجرای کار را اعمال کند. همین موضوع می تواند مبنای طرح ادعا شود.

     

     




    ابلاغ دستورات خارج از قرارداد و انجام کارهای اضافی

    از موارد اجتناب ناپذیر اجرای پروژه‌ها‌، اعمال تغییرات در مشخصات فنی و دستور تغییر در اجرای کارها به دلایل مختلف است . ازجمله این نوع تغییرات الزامی که در حین اجرای قرارداد، احتمالا موجب طرح ادعا از جانب پیمانکاران خواهد شد، موارد زیر هستند :
    تغییرات دستوری طبق نظر کارفرما‌، تغییرات به دلایل اجرایی و گریز ناپذیر‌، اشکال یا نقص در مشخصات فنی و برنامه‌ها ، ابهام در مشخصات فنی ، تغییر در عملیات اجرایی به دلیل عدم امکان اجرای یک کار خاص ، نبود شفافیت در تصمیمات و اقدامات اجرایی قبلی یا در جریان کارفرما . هر یک از موارد پیش گفته یا عللی مشابه آن ممکن است موجب و علت طرح ادعا از طرف پیمانکار شود.
    این موارد ادعا غیر از اختیار کارهای اضافی است که در قالب قانون ( اختیار کارفرما در کاهش و یا افزایش ۲۵ درصد مبلغ قرارداد ) و یا توافقات قراردادی به پیمانکار ابلاغ می‌شود.
    به عنوان مثال : یک نمونه عینی از اختلافات فی مابین کارفرما و پیمانکار که منشاء آن ابلاغ دستور کار نماینده کارفرما بوده بجهت نکات ریز حقوقی و کاربردی ،تشریح می گردد :
    در سال ۸۶ تکمیل ۱۱۰ واحد منازل سازمانی یکی از دستگاه های دولتی از طریق تشریفات مناقصه طی قرارداد شماره ۱۳۲/۰۲۷/ن/ق بتاریخ ۲۷/۰۹/۸۶ با مبلغ اولیه پیمان ۲۴٫۶۵۴٫۴۰۵٫۳۸۹ ریال به پیمانکاری واگذار می گردد . به جهت اینکه بخشی از قسمت های اجرایی پروژه در برآورد اولیه لحاظ نشده بود “حال به هر علتی اعم از نبود اعتبار ، ناقص بودن نقشه ها ، تغییر برنامه ها و . . . ” مجری طرح که نماینده کارفرما نیز تلقی می گردیده ، راساً تلاش می نمایدبا توجه به روابط حسنه موجود فی مابین با پیمانکار ، با تغییر در بخشی از آیتم های فهرست بها ، ضمن اینکه قسمت های اجرایی که مورد نیاز است و در قرارداد لحاظ نگردیده توسط پیمانکار انجام شود ، هزینه متعلقه نیز با لحاظ نمودن آیتم های خاص جبران گردد. در همین راستا طی دستور کاری مبهم و ناقص مقرر می نماید پیمانکار نسبت به اجرای کابینت منازل سازمانی اقدام و بعلت عدم فقدان آیتم مربوط ، هزینه انجام کار منطبق با آیتم های ۳۱۰۸۰۱ الی ۳۱۰۸۰۳ فهرست بهای تاسیسات [۶۲]پرداخت گردد و در ازای آن بصورت شفاهی توافق می نمایند ، پیمانکار نسبت به اجرای سر درب ورودی شهرک سازمانی و بخشی از دیوار پیرامونی آن اقدام نماید. پس از اجرای کار ، عمده هزینه های پیمانکار در قالب آیتم های موصوف محاسبه و در صورت وضعیت ها لحاظ و پرداخت می شود . در مراحل پایانی کار و قبل از پرداخت آخرین صورت وضعیت ابرازی پیمانکار، مجری طرح تغییر می نماید . مجری جدید با عدم پذیرش و رد توافقات قبلی پیمانکار با مجری وقت ، دستور پرداخت هزینه های ساخت کابینت های منصوبه را بر اساس فاکتور و قیمت ومشخصات واقعی همراه با ابعاد موجود در صورت وضعیت نهایی صادر می نماید. و این درحالی بوده که مبلغ آخرین صورت وضعیت ارائه شده حدود یک میلیارد ریال بیشتر نبوده است.
    این امر منشاء بروز اختلاف فی مابین کارفرما و پیمانکار شده و با دامن زدن به حواشی غیر مرتبط، موضوع لاینحل باقی می ماند . بجهت اینکه عملیات اجرایی پروژه پایان پذیرفته بود ودر مرحله تحویل موقت قرار داشت و پیمانکار نیز عمده مطالبات خویش را دریافت نموده بود و انگیزه خاصی برای تعامل با کارفرما نیز نداشت نسبت به طرح دعوی در مرجع قضایی بطرفیت کارفرما اقدام می نمایند و با نادیده گرفتن کلیه توافقات شفاهی و تعاملات با مجری وقت ، هزینه احداثات مازاد بر قرارداد از جمله سر درب ورودی شهرک و دیوار پیرامونی آن و دیگر هزینه های جزئی که بنا به طبیعت کار در صورت وضعیت ها لحاظ نشده بود و چشمداشتی نسبت به آنها در مراحل قبل وجود نداشته ، در دادخواست لحاظ نموده و خواستار پرداخت هزینه های متعلقه می گردد .
    نهایتاً پس از جری تشریفات و جلب نظر کارشناس ، برابر دادنامه مورخ ۳۱/۰۱/۹۲ صادره از شعبه ۹۰ دادگاه عمومی (حقوقی) تهران ، کارفرما محکوم به پرداخت مبلغ ۳٫۹۹۳٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال بابت اصل خواسته و سایر هزینه های دادرسی که بالغ بر چهارصد و پنجاه میلیون تومان برآورد شده، می گردد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:18:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر ویژگی‌های کمیته حسابرسی بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری- قسمت ۳ ...

    ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری، حالت عملیاتی شده دو ویژگی فوق است؛ زیرا ارقام حسابداری تنها زمانی دارای ارزش مربوط هستند که سرمایه‌گذاران آنها را در ارزیابی‌های خود از شرکت مربوط بدانند و همچنین آنها را جهت انعکاس در قیمت سهام قابل اتکا تشخیص دهند.(بارس و همکاران،۲۰۰۱). بارس و همکاران(۲۰۰۱) ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری را چنین تعریف کرده‌اند: «ارقام حسابداری در صورتی دارای ارزشی مربوط هستند که رابطه معناداری با ارزش بازار سهام داشته باشند».
    حسابداری
    اولین مطالعه‌ای که با عنوان ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری انجام پذیرفت، توسط امیر و همکاران[۴](۱۹۹۳) بود. مطالعات اولسن[۵](۱۹۹۵) و فلتم و اولسن(۱۹۹۵) زیربنایی را برای تعریف مجدد هدف تحقیق در زمینه رابطه بین صورت‌های مالی و ارزش شرکت ارائه کرد و ساختاری را برای الگوسازی در این زمینه فراهم آورد. اکثر تحقیقات در زمینه ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری، بر سود حسابداری به عنوام معیاری سود و زیانی تاکید داشته‌اند. سود حسابداری به عنوان منبعی از اطلاعات موردتوجه قرار دارد و توسط بسیاری از سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران در بازارهای مالی مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ زیرا به آنها اجازه می‌دهد تصویری از عملکرد واقعی شرکت بدست آوردند و به ارزش‌گذاری آنها کمک کند. بر مبنای حسابداری تعهدی، ارزش شرکت‌ها تابعی از عملکرد آتی آنهاست که با سود حسابداری تحقق یافته رابطه نزدیکی دارد. (بناید و اباود[۶]، ۲۰۰۶)
    یکی از جریان‌های تحقیق که به بررسی میزان سودمندی اطلاعات حسابداری می‌پردازد، تحقیقات ارتباط ارزشی است. برای اینکه اطلاعات مالی حائز ویژگی ارتباط ارزشی باشند، باید بین ارقام حسابداری و ارزش جاری شرکت رابطه معنی‌داری وجود داشته باشد. چنانچه هیچ‌گونه همبستگی بین ارقام حسابداری و ارزش شرکت وجود نداشته باشد، نمی‌توان اطلاعات مالی را دارای ارتباط ارزشی قلمداد نمود، بنابراین گزارشات مالی قادر به برآورده نمودن یکی از اهداف اصلی خود نخواهند بود.(عالی‌زاده، ۱۳۸۹)
    مساله اصلی در این پژوهش آن است که با بهره گرفتن از متغیرهای مستقل یعنی تخصص مالی، استقلال و اندازه کمیته حسابرسی به این سوال پاسخ دهد که ویژگی‌های کمیته حسابرسی چه تاثیری بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری می‌گذارد.
    ۱-۳-اهمیت و ضرورت تحقیق
    کمیته‌ی حسابرسی به عنوان یک ابزار نظارتی، نقش با اهمیتی را در شرکت ایفا می‌کند. با توجه به اینکه سهامداران قادر به نظارت مداوم بر مدیریت نیستند، لذا این مسئولیت را هیات مدیره شرکت، از طریق تفویض مسئولیت نظارت بر فرایند گزارشگری مالی به کمیته‌ی حسابرسی، بر عهده می‌گیرد.
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    به منظور نظارت بر فرایند و کیفیت گزارشگری مالی، عملکرد حسابرسی داخلی و مستقل، ارزیابی نظام کنترل‌های داخلی، مدیریت و خطر تقلب و غیره، کمیته حسابرسی از اعضای غیرموظف هیئت مدیره که مسئولیت اجرایی ندارند، تشکیل می‌شود. تحقیق‌های مختلف نشان می‌دهد وجود کمیته حسابرسی قوی و کارآمد در کنار حسابرسی داخلی و مستقل، موجب افزایش سطح کیفیت حسابرسی، کمک به مدیریت در بهبود امر راهبری سازمان با توصیه‌های مفید و افزایش سطح مسئولیت پاسخگویی در برابر ذینفعان می‌شود.
    کمیته حسابرسی مستقل یک جزء اساسی از ساختار حاکمیت شرکتی شناخته می‌شود.
    بازار برای ارزیابی شرکت از اطلاعات صورت‌های مالی که یکی از ابزارهای شرکت‌ها می‌باشد، استفاده می‌کند. این ارزیابی بر مبنای عملکرد مورد انتظار آتی که معمولا از عملکرد گذشته ناشی می‌شود، صورت می‌گیرد. بدین ترتیب، از سود گزارش شده و ارزشی دفتری شرکت به عنوان مبنایی برای ارزیابی استفاده می‌شود. ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری در تعیین ارزش شرکت تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله تخصص، اندازه و استقلال کمیته حسابرسی می‌تواند قرار گیرد.
    برای اینکه اطلاعات مالی برای تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران و اعتباردهندگان مفید واقع شوند، باید دارای یک سری ویژگی‌های کیفی مطابق با بیانیه مفهومی شماره ۲ هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی باشند. یکی از این ویژگی‌های اساسی، مربوط بودن اطلاعات سود هر سهم و ارزش دفتری آن است.
    ۱-۴-اهداف تحقیق
    بر اساس مفاهیم نظری گزارشگری مالی ایران، هدف صورتهای مالی عبارتست از ارائه اطلاعاتی تلخیص و طبقه‌بندی شده درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطاف‌پذیری مالی واحد تجاری که برای طیفی گسترده از استفاده‌ کنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی مفید واقع شود. (مفاهیم نظری گزارشگری مالی، ۱۳۸۵). با توجه به دلیل وجود عدم اطمینان در محیط فعالیت‌های سرمایه‌گذاری، شرایط ایده‌آل برقرار نیست(نمی‌توان ارزش شرکت را به صورت ارزش فعلی جریانات نقلی آتی بیان کرد)، لازم است سرمایه‌گذاران بر اساس مجموعه اطلاعات در دسترس، خود نسبت به اتخاذ تصمیمات سرمایه‌گذاری اقدام نمایند. در این میان حرفه حسابداری با به رسمیت شناختن مسئولیت افراد در پیش‌بینی عملکرد آتی شرکت، سعی در ارائه اطلاعات سودمند برای این هدف نموده است. (اسکات، ۲۰۰۳). با توجه به اینکه سرمایه‌گذاران اطلاعات سودمند را در تصمیم‌گیری‌های خود مورد استفاده قرار خواهند داد، لازم است با مطالعه میزان بهره‌مندی و استفاده سرمایه‌گذاران از انواع اطلاعات، نسبت به شناسایی اطلاعات سودمند اقدام نمود. در واقع هدف از این پژوهش، تعیین این موضوع است که آیا ویژگی‌های کمیته حسابرسی، اثر مهم و معنی‌داری بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری شرکت‌ها دارد یا خیر.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    پژوهش‌های حوزه ارتباط ارزشی توجه و علاقه طیف وسیعی از اقشار غیردانشگاهی از قبیل مراجع تدوین استانداردهای حسابداری، سایر مقامات قانون‌گذار مانند بورس اوراق بهادار و نهادهای نظارتی مربوط، بانک مرکزی، مدیران شرکت‌ها و سایر استفاده‌ کنندگان از صورتهای مالی و اطلاعات حسابداری را به خود جلب نموده است(باغومیان، ۱۳۸۸).
    از سوی دیگر به نظر می‌رسد نتایج حاصل از این تحقیق می‌تواند در تعیین ارزش شرکت به طور بالقوه برای سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران مفید واقع شده و به بهبود تصمیمات سرمایه‌گذار کمک نماید.
    ۱-۵-سوالات تحقیق
    سوال اصلی:
    آیا بین ویژگی‌های کمیته حسابرسی و ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری رابطه‌ی معناداری وجود دارد؟
    سوال فرعی:
    ۱٫ آیا بین تخصص اعضای کمیته حسابرسی و ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری رابطه معناداری وجود دارد؟
    ۲٫ آیا بین اندازه کمیته حسابرسی و ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری رابطه معناداری وجود دارد؟
    ۳٫ آیا بین استقلال اعضای کمیته حسابرسی و ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری رابطه معناداری وجود دارد؟
    ۱-۶-فرضیات تحقیق
    فرضیه اصلی:
    بین ویژگی‌های کمیته حسابرسی و ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری رابطه‌ی معناداری وجود دارد.
    فرضیه فرعی:
    ۱٫ بین تخصص اعضای کمیته حسابرسی و ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری رابطه معناداری وجود دارد.
    ۲٫ بین اندازه کمیته حسابرسی و ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری رابطه معناداری وجود دارد.
    ۳٫ بین استقلال اعضای کمیته حسابرسی و ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری رابطه معناداری وجود دارد.
    ۱-۷-روش تحقیق
    روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی و از لحاظ هدف، کاربردی است. تحقیق کاربردی، تحقیقی است که هدف آن توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است، به عبارت دیگر تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد عملی دانش هدایت می‌شود. (سرمد و همکاران، ۱۳۸۸)
    ۱-۸-روش گردآوری اطلاعات
    در این تحقیق از روش کتابخانه‌ای و میدانی جهت گردآوری داده‌ها استفاده شده است. از روش مطالعات کتابخانه‌ای برای مطالعه ادبیات موضوع و بررسی پیشینه تحقیق، شامل کتب، ماهنامه و فصلنامه‌ها، پایان‌نامه‌های تحصیلی داخلی و خارجی و مقالات داخلی و خارجی از طریق اینترنت و مراجعه حضوری، استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات واقعی متغیرها نیز، میدانی است و اطلاعات مربوط از طریق بانک اطلاعاتی سازمان بورس اوراق بهادار تهران و نرم‌افزار تدبیرپرداز و ره‌آور نوین جمع‌ آوری گردیده و برخی از اطلاعات مربوط به سود هر سهم و ارزش دفتری هر سهم نیز از صورتهای مالی شرکت‌ها و مراجعه به یادداشت‌های توضیحی آنها بدست آمده است.
    ۱-۹-قلمرو تحقیق
    قلمرو تحقیق چارچوبی را فراهم می­ کند تا مطالعات و آزمون محقق در طی آن قلمرو خاص انجام پذیرد و دارای اعتبار بیشتر باشد.
    قلمرو مکانی:
    جامعه آماری مورد مطالعه کلیه شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با در نظر گرفتن معیارهای ذکر شده می­باشد.
    قلمرو زمانی:
    دوره زمانی این پژوهش با توجه به در دسترس بودن اطلاعات مربوط به متغیرهای تحقیق، دوره ۲ ساله و از ابتدای سال ۱۳۹۱ تا انتهای ۱۳۹۲ می­باشد.
    ۱-۱۰-جامعه و نمونه آماری
    در این پژوهش، جامعه مورد بررسی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال ۱۳۹۱ تا پایان سال ۱۳۹۲ می‌باشد. نمونه‌ آماری این پژوهش دارای ویژگی‌های زیر هستند:
    ۱٫پایان سال مالی شرکت ۲۹ اسفند ماه باشد.
    ۲٫پایان سال مالی شرکت‌ها طی دوره مورد نظر تغییر نداشته باشد.
    ۳٫شرکت‌ها جزء شرکت‌های سرمایه گذاری و بانک‌ها و موسسات پولی نباشند.
    ۴٫ اطلاعات مورد نیاز شرکت در دسترس باشد.
    بدین ترتیب ۶۳ شرکت به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند.
    ۱-۱۱-تعریف واژه‌های کلیدی تحقیق
    کمیته حسابرسی: کمیته‌ای است متشکل از هیئت‌مدیره که به طور معمول از سه تا پنج مدیر غیرموظف (یعنی نه مدیر اجرائی شرکت و نه در استخدام شرکت) تشکیل می‌شود. نبود مدیران موظف در کمیته حسابرسی سبب می‌شود تا حسابرسان بتوانند مسائلی چون نقاط ضعف کنترل‌های داخلی، اختلاف نظر با مدیریت درباره اصول و روش‌های حسابداری، نشانه‌های احتمالی از سوء استفاده‌های مدیریت یا سایر اعمال غیرقانونی مسئولین شرکت را که با کمیته حسابرسی، صریح‌تر مطرح نماید. تماس‌های کمیته حسابرسی با حسابرسان، اطلاعات به موقعی درباره وضعیت مالی شرکت و نیز اطلاعات لازم برای ارزیابی کارایی و درستکاری مدریت را در اختیار هیئت مدیره شرکت قرار داده است.
    ویژگی‌های کمیته حسابرسی: تخصص مالی، استقلال، اندازه، فعالیت(فعال بودن) و دوره تصدی از ویژگی‌های کمیته حسابرسی می‌باشند.
    سود خالص هر سهم(EPS): سودی که نشان‌دهنده تمام فعالیت‌های شرکت طی یک سال مالی است و به عنوان آخرین رقم در صورت سود و زیان ارائه می‌گردد. که با تقسیم سود خالص بر تعداد سهام شرکت به عنوان عاملی وارد مدل ارزیابی می‌گردد.
    ارزش دفتری هر سهم(BV): ارزش دفتری بیان کننده ارزش شرکت بر اساس اصل بهای تمام شده تاریخی است و حاصل تقسیم حقوق صاحبان سهام بر تعداد سهام شرکت می‌باشد.
    اطلاعات حسابداری: اطلاعات حسابداری مالی محصول حسابداری شرکت‌ها و سامانه‌های گزارشگری خارجی است که به وسیله آنها، داده‌های مقداری حسابرسی شده به طور دوره‌ای و منظم در خصوص وضعیت مالی و عملکرد شرکت‌های سهامی عام ارائه می‌شود. در واقع، ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدی حسابرسی شده به همراه سایر اطلاعات مندرج در یادداشت‌های صورتهای مالی، ساختار اطلاعاتی خاص هر شرکت را شکل می‌دهند و در اختیار سرمایه‌گذاران و قانون‌گذاران می‌گذارند. در این پژوهش، منظور از اطلاعات حسابداری سود هر سهم و ارزش دفتری آن است که به ترتیب از صورت سود و زیان و ترازنامه‌ی شرکت استخراج می‌شوند.
    مربوط بودن سود هر سهم: یعنی سود هر سهم دارای محتوای اطلاعاتی بوده و اندازه‌ی آن بر قیمت سهام شرکت و تصمیم‌های کاربران موثر باشد.
    مربوط بودن ارزش دفتری هر سهم: یعنی ارزش دفتری هر سهم دارای محتوای اطلاعاتی بوده و اندازه‌ی آن بر قیمت سهام شرکت و تصمیم‌های کاربران موثر است.
    ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری: ارقام حسابداری در صورتی دارای ارزشی مربوط هستند که رابطه معناداری با ارزش بازار سهام داشته باشند. (بارس و همکاران[۷]، ۲۰۰۱).
    ۱-۱۱-ساختار کلی تحقیق
    تحقیق حاضر در پنج فصل ارائه شده است که در هر یک از فصل‌ها موضوعات خاصی به شرح ذیل طرح شده است: در این فصل به ارائه طرح کلی تحقیق شامل بیان مسئله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف تحقیق، فرضیات تحقیق، قلمرو تحقیق، روش تحقیق و تعریف واژه‌های کلیدی تحقیق پرداختیم. در فصل دوم به ارائه چارچوب نظری و پیشینه تحقیق، در فصل سوم روش و ساختار تحقیق به تفضیل بیان شده است. در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل مشاهدات، با بهره گرفتن از ابزارهای آماری موجود پرداخته شده است. و در نهایت در فصل پنجم به نتیجه‌گیری حاصل از تجزیه و تحلیل‌ها می‌پردازیم.
    فصل دوم:
    مبانی نظری تحقیق
    فصل دوم: مبانی نظری تحقیق
    ۲-۱- مقدمه
    در طی سال‌های اخیر، کشورهای توسعه یافته شاهد ظهور و تکامل شتابان کمیته حسابرسی بوده‌اند. این از طریق دریافت اطلاعات مالی و اقتصادی کمیته پاسخگوی نیازهای گوناگون استفاده‌ کنندگان این اطلاعات، به ویژه سهامداران می‌باشد. گسترش عملیات بین‌المللی، گسترش فعالیت شرکت‌های سهامی برای کسب مزایای رقابتی، افزایش بدهی‌های ناشی از خسارت به محیط زیست، نقش و تاثیر برآوردهای مدیریت در ارقام مندرج در صورتهای مالی، عدم وجود مبنایی برای بررسی‌های ادعاهای مدیریت در رابطه با کفایت ساختار کنترل داخلی توسط حسابرسان مستقل، گسترش استفاده از فناوری اطلاعات و به دنبال آن مشکل‌تر شدن نظارت بر کنترل‌های این سیستم، سبب تشدید روند ایجاد و بکارگیری کمیته حسابرسی شده است.
    عکس مرتبط با محیط زیست
    نقش کمیته حسابرسی به عنوان یک عامل موثر در افزایش مطلوبیت ارائه گزارش‌های مالی همچنان ادامه خواهد یافت و کمیته حسابرسی اثربخش، نقش کلیدی در پر کردن خلا اعتباردهی در گزارش‌های مالی ایفا می کند.
    کمیته‌های حسابرسی اثربخش، موجب افزایش اعتبار صورتهای مالی حسابرسی شده سالانه می‌شود. اثربخشی کمیته حسابرسی در واقع توانایی کمیته برای رسیدن به هدف‌های آن است.(ژانگ[۸] و همکاران، ۲۰۰۶). کمیته حسابرسی برای اینکه بتواند اثربخش عمل کند، باید مستقل از واحد اقتصادی باشد. برای حفظ استقلال، اعضای کمیته حسابرسی باید از بین مدیران غیرموظف انتخاب شوند، مدیرانی که ارتباط آنها با واحد اقتصادی به گونه‌ای نیست که به استقلال آنها خدشه وارد کند. همچنین اعضای کمیته حسابرسی باید از دانش و تخصص حسابداری و مالی لازم و کافی برخوردار باشند. بدون دانش و تخصص حرفه‌ای، اعضا قادر به درک اطلاعات حسابداری و گزارش‌های مالی واحد اقتصادی نیستند. از این رو، نمی‌تواند به طور اثربخش عمل کند.
    اگر کمیته حسابرسی از اعضای غیرمستقل و غیرمتخصص، غیرفعال یا کم‌فعالیت و فاقد تجربه کافی تشکیل گردد، به طور حتم اثربخش نخواهد بود. همچنین، حمایت هیات مدیره از کمیته حسابرسی بر اثربخشی آن می‌افزاید.
    مساله اصلی در این پژوهش بررسی تاثیر ویژگی‌های کمیته حسابرسی(تخصص و تجربه، اندازه، استقلال کمیته حسابرسی) بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری می‌باشد.
    ۲-۲-کمیته حسابرسی
    کمیته حسابرسی، کمیته‌ای است متشکل از اعضای هیات مدیره که به طور معمول از سه تا پنج مدیر غیرموظف (یعنی نه مدیر اجرایی و نه در استخدام شرکت) تشکیل می‌شود. نبود مدیران موظف در کمیته حسابرسی سبب می‌شود حسابرسان بتوانند مسائلی چون نقاط ضعف کنترل‌های داخلی، اختلاف نظر با مدیریت درباره اصول و روش‌های حسابداری، نشانه‌های احتمالی از سوء استفاده‌های مدیریت و سایر اعمال غیرقانونی مسئولان شرکت را با کمیته حسابرسی صریح‌تر مطرح کنند.
    تماس‌های کمیته حسابرسی با حسابرسان، اطلاعات به موقعی درباره وضعیت مالی شرکت و نیز اطلاعات لازم برای ارزیابی کارایی و درستکاری مدیریت را در اختیار هیات مدیره شرکت قرار می‌دهد (حساس‌یگانه و حسینی بهشتیان، ۱۳۸۱). در واقع، کمیته حسابرسی مسئول نظارت بر حاکمیت شرکتی، فرایند گزارشگری مالی، ساختار کنترل داخلی، عملکرد حسابرس داخلی و فعالیت‌های حسابرس مستقل است و به نیابت از هیات‌مدیره و از طریق اطمینان‌بخشی نسبت به پاسخگویی شرکت، از سرمایه‌گذاران حمایت می‌کند (رضایی و همکاران[۹]، ۲۰۰۳).
    این کمیته، جهت حفظ منافع سهامداران باید نگرش جستجوگرانه‌ای برگزیند و قضاوت‌های مدیریت را مورد سوال قرار دهد. از این‌رو، ترکیب و ساختار کمیته‌های حسابرسی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از طرفی دیگر، ترکیب کمیته حسابرسی، محرک اصلی اثربخشی است(فریرا[۱۰]، ۲۰۰۸). علاوه بر این، کمیته حسابرسی نوعی ابزار پاسخگویی است که نقش حیاتی در مدیریت مالی و محیط‌های داخلی واحدهای تجاری بخش عمومی ایفا می‌کند. کمیته‌های حسابرسی به طور فزاینده‌ای جزء جدایی‌ناپذیر ساختارهای کنترلی و خط‌مشی‌های راهبردی در بخش خدمات خصوصی و عمومی در نظر گرفته می‌شود (واندر نست[۱۱]، ۲۰۰۸). در واقع کمیته حسابرسی باید به گونه‌ای عمل کند که وظایفش، پاسخگوی تغییرات و نوآوری محیط تجاری و تجربیات امروزی باشد(کثیری، ۱۳۸۴).
    ۲-۳- تاریخچه کمیته حسابرسی

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:18:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پایان نامه نهایی- قسمت ۱۶- قسمت 2 ...

    منبع (گمرک ایران – وزارت صنایع و معادن )
    طبق پیش بینی های صورت گرفته در صورت دستیابی ایران به سهم ۲۰ درصدی از بازار جهانی سنگ تا سال ۲۰۲۵ میلادی و با توجه به قیمت جهانی سنگ و پیش بینی ارزش آینده آن ، به درآمدی معادل درآمد نفت دست خواهیم یافت. این در حالی است که سرمایه گذاری لازم در این بخش برای رسیدن به چنین درآمدی به مراتب کمتر از سایر صنایع خواهد بود (هاشمی ، ۱۳۸۳).
    علاوه بر این ، بخش سنگ متناسب با سرعت رشد خود باعث ایجاد فعالیت های جنبی نیز می گردد. این فعالیت های جنبی در زمینه تولید ، مربوط به ماشین آلات و تجهیزات میشود حمل و نقل ، تبلیغات و … را در بر می گیرد (stone,2008). که این فعالیت های جنبی نیزمی تواند علاوه بر بکارگیری افراد مختلف ، اشتغال زایی و کاهش نرخ بیکاری در آمد قابل توجهی را نصیب کشور ایران کند.
    ۴-۲ : بخش سوم :انتخاب بازارهای بین المللی ، جهت صادرات
    از تصمیم های مهم و استراتژیکی که مدیران شرکت ها هنگام تدوین استراتژی بازاریابی بین المللی خود باید اتخاذ کنند این است که اولا در چه بازار هایی و ثانیا در چه تعدادی از کشور ها به فعالیت بپردازند.
    شرکت ها هنگام تصمیم گیری جهت انتخاب یک بازار در خارج از کشور باید اهداف و سیاست های بازاریابی بین المللی خود تعریف و تعیین کنند. بیشتر سازمان ها هنگام ورود به بازار خارجی محافظه کارانه عمل میکنند . دلیل این این احتیاط هم آن است که آنها می خواهند درصد فعالیت های خارجی شان حتی المقدور کم باشد تا میزان ریسک و عدم اطمینان را کاهش دهندAaker,1992).
    برخی از عوامل هستند که تصمیم گیری مدیران را در مورد اینکه در چه تعداد کشور و چند بازار خارجی به فعالیت بپردازند را تحت تاثیر قرار می دهند. عواملی که در زیر به آنها اشاره می شود شرکت ها را مجبور می سازد که در تعداد معدودی از کشور ها به فعالیت بپردازند.

     

     

    هزینه ورود و کنترل بازار زیاد باشد

    شرکت های قدرتمندی در بازار های جدید وجود داشته باشند ، که قادر باشند موانع زیادی را در سر راه ورود به آن بازارها ایجاد کنند.

    هزینه های تعدیل و انطباق کالا و ارتباطات برای بازار جدید بالا باشد.

    شمارجمعیت ، میزان درآمد و رشد در کشور ها و بازار هایی که در حال حاضر شرکت در آنها به فعالیت می پردازد ، زیاد باشد.

    جهت تصمیم گیری درباره انواع بازار و اینکه شرکت ها ، کدام کشور را برای فعالیت بین المللی انتخاب کنند، عوامل مهمی باید مورد بررسی قرار گیرند که از آن جمله می توان به عوامل جغرافیایی ، در آمد ، جمعیت ، اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی و … اشاره کرد (کاتلر ، ۱۳۸۲).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    علاوه بر موارد فوق که به صورت کلی بیان گردید ، شرکت ها هنگام تصمیم گیری درباره این که ، به کدام بازار خارجی وارد شوند ، باید این مورد مهم را مد نظر قرار دهند که کالا و خدمات آنها در بازار مذکور در چه مرحله ای از منحنی چرخه حیات کالا (PLC) قرار دارد. در واقع ممکن است که یک بازار از نظر جمعیت ، در آمد ، اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی و … شرایط خوبی داشته باشد ، ولی محصولات مورد نظر شرکت در آن بازار خاص به مرحله بلوغ . اشباع رسیده باشد و شرکت نتواند سهم بازار قابل قبولی را به دست آورد. به طور کلی باید اشاره کرد هنگام انتخاب و ورود به یک بازار خارجی ، شرکت ها و سازمان ها باید تحقیقات بازار همه جانبه ای را انجام دهند و با شناسایی شرایط و جوانب مختلف در بازار مذکور ، برنامه ریزی مناسبی را برای بهره برداری از فرصت ها و دفع تهدیدات موجود طراحی کنند تا بتوانند هنگام بروز مسائل مختلف به خوبی عکس العمل نشان دهند. نکته دیگری که در زمینه انتخاب بازار هدف وجود دارد ، این است که شرکت ها معمولا ترجیح می دهند محصولات خود را به کشور های همجوار خود بفروشند ، چرا که آنها بهتر شناخته و درک می کنند و از طرف دیگر امکان کنترل هزینه هم در این شرایط بیشتر است. پس جای شگفتی نیست اگر بزرگترین بازار ایالت متحده آمریکا را کشور کانادا تشکیل می دهد و همچنین شرکت های سوئدی نیز نخست کالاهای خود را به کشور های اسکاندیناوی صادر می کنند. بعلاوه گاهی نیز همجواری روانی است که به جای هم جواری جغرافیایی در تعیین بازار هدف نقش اصلی را ایفا می کند، به همین دلیل است که بسیاری از شرکت های آمریکایی در درجه اول ترجیح می دهند به کانادا ، انگلستان و استرالیا صادرات داشته باشند و چندان تمایلی به کشور هایی نظیر آلمان و فرانسه ندارند، چرا که این کشور ها از نظر زبان ، قوانین و مقررات و فرهنگ در کشور های گروه اول احساس آرامش بیشتری می کنند (کاتلر ،۱۳۸۲).یکی از روش هایی که به طور معمول برای انتخاب بازار هدف مورد استفاده قرار می گیرد روش طبقه بندی اهداف است .
    در این روش پنج معیار اصلی مورد استفاده قرار می گیرد که به شرح زیر است:

     

     

    اندازه:تخمین اندازه بازار در طبقه بندی یکی از مهمترین عوامل تصمیم گیری است.

    رشد احتمالی : اگر چه ممکن است اندازه بازار در حال حاضر کوچک باشد ، ولی باید احتمال رشد آن را در آینده در نظر گرفت.

    موقعیت رقابت : باید مشخص شود در حال حاضر رقابت شدیدی وجود دارد یا خیر . همچنین احتمال ایجاد رقابت در آینده باید مورد توجه قرار گیرد.

    هزینه به دست آوردن قسمتی از بازار : برای به دست آوردن قسمتی از بازار که از نظر فعالیت های بازاریابی قابل دسترس نیست و یا هزینه های بازاریابی آن بالا است ، نباید اقدامی صورت گیرد.

    قابلیت انطباق با اهداف و منابع سازمانی : بازاری که مورد انتخاب قرار می گیرد نباید با چشم انداز ها ، ماموریت ها و اهداف سازمان مخالف باشد؛ همچنین سازمان ها باید منابع لازم را برای فعالیت در آن بازار ، در اختیار داشته باشند (روستا و دیگران ،۱۳۸۲).

     

     

     

     

     

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:18:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه‌‌ی تعارض والد- فرزند و خودپنداره‌‌ی تحصیلی دانش‌آموزان با رضایت از زندگی آن‌ها- قسمت ۴- قسمت 2 ...

    رویکرد اریک اریکسون[۱۴۱]

    از دیدگاه روان شناسان من[۱۴۲] (مانند اریکسون)، نوجوانان از ۱۲ تا ۱۹ سالگی در وضعیت دست‌یابی به هویت[۱۴۳] در مقابل سرگشتگی قرار دارد. در این دوره معنای خود، از محدوده والدین به دنیای دوستی گسترش می‌یابد و این امر به‌نوبه خود بر تعامل والد و نوجوان تأثیر می‌گزارد. بنابراین موضوعاتی چون خودمختاری و استقلال باید در تمام سطوح مجدداًً موردگفتگو قرار گیرند و مسئله اساسی در دوره نوجوانی سازمان‌دهی مجدد رابطه والد – فرزندی است (لطف‌آبادی، ۱۳۸۰؛ به نقل از محسنی، ۱۳۹۲).

     

    نظریه روان‌شناسی فردی[۱۴۴]

    آلفرد آدلر[۱۴۵] (۱۸۷۰-۱۹۳۷) بر بی‌نظیری انسان، درماندگی و وابستگی طفل به بزرگ‌سالان و به‌ویژه والدین تأکید می‌کند. عقده حقارت[۱۴۶] ناشی از جبران[۱۴۷]حقارت‌ها است و می‌تواند در کودکی و در اثر شیوه‌های تربیتی والدین نیز به وجود آید. آدلر عقیده دارد سبک زندگی[۱۴۸] که فرد برای خود می‌سازد به تعاملات اجتماعی فرد و به‌ویژه ترتیب تولد[۱۴۹] فرد در خانواده و ماهیت رابطه والد – فرزند بستگی دارد. آدلر به اهمیت نقش مادر به‌عنوان اولین شخصی که کودک با او در تماس قرار می‌گیرداشاره‌کرده است. رفتار مادر می‌تواند پرورش‌دهنده یا مانعی برای رشد علاقه اجتماعی[۱۵۰] در کودک باشد. مادر باید همکاری، مصاحبت وجرأت را به کودک بیاموزد تا کودک بتواند در تلاش برای کنار آمدن با درخواست‌های زندگی جرأتمندانه عمل نماید (شولتز و شولتز[۱۵۱]، ۲۰۰۵؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۹۲).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    نظریه‌ی سیستمی[۱۵۲]

    برخلاف صورت‌بندی‌های اولیه خانواده‌درمانی سیستمی که عقیده داشت خانواده در برابر تغییر[۱۵۳] مقاومت می‌کند و می‌کوشد که به حالت قبل بازگردد، در حال حاضر خانواده نظامی درنظر گرفته می‌شود که به خاطر حفظ تداوم خویش می‌تواند تغییرات مربوطه را تحمل کند. در حقیقت استواری خانواده وابسته به تغییر آن است. یعنی خانواده تا زمانی که کارکرد خود را به‌درستی انجام می‌دهد، می‌تواند نظم وتوازن کافی را برای حفظ انطباق‌پذیری خویش به دست آورد و درعین‌حال، احساس نظم و یکسانی محیط را حفظ نماید (گلدنبرگ و گلدنبرگ[۱۵۴]، ۲۰۰۰؛ ترجمه شاهی براوتی، نقش بندی و ارجمند، ۱۳۸۹).
    تعارضات والدین و نوجوان غالباً هنگامی پدیدار می‌شود که در خانواده کشمکش درگرفته است بر سر این‌که تا چه حد می‌توان تغییر قواعد را تحمل کرد، که در عین ثبات، تداوم هم حفظ شود. توافق مسالمت‌آمیز درباره تغییرات باعث می‌شود تا نظام خانواده از استواری و نیرومندی بیشتری برخوردار شود (گلدنبرگ و گلدنبرگ، ۲۰۰۰؛ ترجمه شاهی براوتی و همکاران، ۱۳۸۹). تعارضات در روابط بین اعضای خانواده اجتناب‌ناپذیر است و شیوه‌هایی که برای حل آن انتخاب می‌شود، می‌تواند تعیین کند که روابط افراد درست است و یا این‌که ارتباط با مشکل مواجه است (کرآلپ، دینسیورک و بیدوقلو[۱۵۵]،۲۰۰۹).

     

    رویکرد چرخه زندگی[۱۵۶]

    به نظر هیلی[۱۵۷](۱۹۷۳) وقتی کودکان به سن نوجوانی می‌رسند، خانواده با چالش‌های سازمانی جدیدی دست‌به‌گریبانمی‌شوند، به‌ویژه راجع به موضوعاتی چون خودپیروی و استقلال. امکان دارد والدین دیگر نتوانند اقتدار کامل خود را حفظ کنند، اما درعین‌حال نمی‌خواهند اقتدار خود را از دست بدهند. لذا مواردی مثل تغییر مقررات، محدودسازی و بازنگری در نقش‌ها که همگی ضروری نیز هستند، غالباً روابط بین دو یا چند نسل را به‌شدت دگرگون می‌سازند. نوجوانان باید بدون کمک دیگران به تعادل دست یابند، هویت خود را شکل دهند و از خانواده مستقل شوند (گلدنبرگ و گلدنبرگ، ۲۰۰۰؛ ترجمه شاهی براوتی و همکاران، ۱۳۸۹).

     

    دیدگاه هال

    از دیگر دیدگاه‌های مطرح در خصوص تعارضات والدین با نوجوانان می‌توان به نظریه هال[۱۵۸] اشاره نمود. او از دوران نوجوانی به دوران طوفان و تنش یاد می‌کند. بر اساس این دیدگاه نوجوانی توأم با یک سری تغییر و تحولات هورمونی[۱۵۹] و زیست‌شناختی[۱۶۰] است که نتیجه تغییرات بلوغ[۱۶۱] است که زمینه‌ساز برخورد و تضاد نوجوان با محیط اطراف ازجمله والدین است. بسیاری از متخصصان سلامت روان به این دیدگاه معتقدند و آشفتگی دوران نوجوانی را پدیده‌ای همگانی می‌دانند.این باور که آشوب روان‌شناختی نوجوانی را پدیده‌ای بهنجار می‌داند؛ به پیامدی دردناک منجر شده است و آن این است که اغلب تصور می‌شود نوجوانانی که به مشکلات روان‌شناختی[۱۶۲] گرفتارند با افزایش تدریجی سن، خودبه‌خود بهبود می‌یابند. در حال حاضر شواهد گواهی می‌دهد که مشکلات روان‌شناختی در نوجوانی معمولاً پایدار بوده و به درمان نیاز دارد و به‌ندرت ممکن است خودبه‌خود برطرف شود (پترسون،کومپاس، بروکس گان، استملر و گرانت[۱۶۳]، ۱۹۹۳).

     

    پیشینه پژوهشی درباره تعارض والد – فرزند

     

    پژوهش‌های داخلی

    برجعلی (۱۳۹۲) اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش تعارضات والد – فرزندی در نوجوانان را موردبررسی قرارداد. در این پژوهش با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای، ۲۸ دانش‌آموز انتخاب و به‌صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. برای گروه آزمایش ۸ جلسه درمانی انجام گرفت. نتایج نشان داد کهدرمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی تعارضات والد – فرزندی و ابعاد آن (پرخاشگری کلامی و پرخاشگری فیزیکی) را در دانش‌آموزان به‌طور معناداری کاهش می‌دهد، همچنین در افزایش توانایی استفاده از راهبردهای استدلالی در دانش‌آموزان به‌طورمعنی‌داری مؤثر بوده است.
    اعتمادی،گیتی پسند و مرادی (۱۳۹۲) اثربخشی درمان گروهی راه‌حل مدار بر کاهش تعارضات مادر – دختر در مادران را بررسی کردند. نمونه این پژوهش ۳۰ نفر بودند که به‌طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند و ۸ جلسه درمانی بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. نتایج نشان داد که درمان گروهی راه‌حل مدار منجر به افزایش مهارت استدلال و کاهش پرخاشگری کلامی و فیزیکی در مادران شده و درمجموع تعارضات مادر – دختر را کاهش می‌دهد.
    قمری (۱۳۹۲) در مطالعه خود رابطه مؤلفه‌های سرمایه اجتماعی و تعارض والد – نوجوان در بین نوجوانان را بررسی کرد. نمونه پژوهش ۳۰۹ نفر دانش‌آموز دوره راهنمایی بودند که به شیوه نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. این مطالعه که از نوع همبستگی بود نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و تعارض والد – نوجوان رابطه منفی معنی‌دار وجود دارد و تقریباً ۱۹ درصد از واریانس تعارض والد – نوجوان توسط مؤلفه‌های اعتماد شخصی، رابطه با خانواده و دوستان و خودباوری تبیین می‌شود.
    ودادیان، قنبری هاشم‌آبادی و مشهدی، (۱۳۹۰) برای بررسی اثربخشی گروه‌درمانی چند خانواده‌ای بر حل تعارضات والدین – فرزندان و کاهش پرخاشگری نوجوانان دختر ۱۵-۱۴ ساله شهر مشهد، ۲۵ دختر به همراه والدینشان که به‌صورت داوطلب از بین مراجعه‌کنندگان به یک کلینیک روان‌شناسی انتخاب‌شده بود را موردمطالعه قراردادند. آن‌ ها به این نتیجه رسیدند که گروه‌درمانی چند خانواده‌ای در حل تعارضات میان والدین و نوجوانان مؤثر است، همچنین گروه‌درمانی با چند خانواده در مقایسه با دو گروه کنترل دیگر، عاطفه مثبت و گفت‌وشنود میان نوجوانان و والدینشان را به‌صورت معناداری افزایش داده است.
    مرادی، آرین و فرخی (۱۳۹۰) پژوهشی با عنوان بررسی اثربخشی اجرای فن استعاره فاصله‌ها به شیوه گروهی بر کاهش تعارض‌های والد – فرزندی (پدر و دختر) در نوجوانان، انجام دادند. در این پژوهش با بهره گرفتن از نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی از میان دانش‌آموزان دختری که بر اساس مقیاس راهبردهای تعارض دارای بیشترین تعارض با پدرانشان بودند، ۳۰ نفر انتخاب‌شده و با روش جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. پس از اجرای ۸ جلسه درمان با گروه آزمایش، نتایج تحلیل کوواریانس جهت آزمون اختلاف‌ها نشان داد که اجرای فن استعاره فاصله‌ها بر کاهش تعارضات پدر – دختر مؤثر است.
    ابوئی مهریزی، طهماسیان و خوش‌کنش (۱۳۸۹) تأثیر آموزش مدیریت خشم بر مهارت‌های خود نظم دهی خشم و تعارضات والد – نوجوان در دختران دوره راهنمایی شهر تهران را موردمطالعه قراردادند. نمونه پژوهش ۳۰ نفر است که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب‌شده و در گروه آزمایش و کنترل قرارگرفته و برنامه آموزش مدیریت خشم در ۱۰ جلسه به گروه آموزش ارائه گردید. یافته‌های این تحقیق با بهره گرفتن از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مدیریت خشم، مهارت‌های خود نظم دهی خشم را افزایش داده و موجب کاهش تعارضات والد – نوجوان می‌شود.
    مدیریت خشم

     

    پژوهش‌های خارجی

    برادفورد، وون و باربر[۱۶۴] (۲۰۰۸)، پژوهشی با عنوان «زمانی که تعارض وجود دارد، تعارض والدینی، تعارض والد – فرزند و مشکلات رفتاری جوانان» انجام دادند. آن‌ ها یک نمونه ۶۴۱ نفری از دانش‌آموزان ۱۲ تا ۱۸ ساله را موردمطالعه قراردادند. تجزیه‌وتحلیل نتایج نشان‌دهنده وجود ارتباط مستقیم و مثبت تعارض والدینی آشکار با رفتار ضداجتماعی، و تعارض والدینی پنهان با افسردگی و رفتار ضداجتماعی است. وقتی تعارض والد – فرزند به این مدل اضافه می‌شود، پیوستگی مستقیم و قابل‌توجهی بین تعارض پنهان و افسردگی با افزایش اثرات تعارض والد – فرزند، مشاهده می‌شود.
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    دیکسون، گرابر و بروکس‌گان[۱۶۵] (۲۰۰۸)، پژوهشی با عنوان «نقش احترام به اقتدار والدینی[۱۶۶] و شیوه‌های فرزند پروری[۱۶۷] والدین در تعارض والد – فرزند در میان خانواده‌های آمریکایی – آفریقایی، آمریکای لاتین و اروپایی – آمریکایی» انجام دادند. نمونه این پژوهش ۱۳۳ دختر و مادران آن‌ ها بودند. دختران آفریقایی – آمریکایی و آمریکای لاتینی نشان دادند که نسبت به دختران اروپایی – آمریکایی، به میزان قابل‌توجهی احترام بیشتری به اقتدار والدینی، قائل‌اند. علاوه بر این نتایج نشان داد که سطوح بالاتر نظم و انضباط و ارتباط بهتر توسط مادران، با میزان تعارض پایین‌تر همراه است.
    استیونز، والبرگ، پلس و کرینن[۱۶۸] (۲۰۰۷)، پژوهشی با عنوان «مشکلات رفتاری و فرهنگ پذیری[۱۶۹] در میان نوجوانان مراکشی در هلند، تأثیر جنسیت و تعارض والد – فرزند» انجام دادند. نتایج نشان داد که دختران دارای الگوی فرهنگ پذیری دوسوگرا[۱۷۰]، نسبت به سایر دختران، مشکلات رفتاری درونی سازی شده[۱۷۱] و برونی‌سازی شده[۱۷۲] بیشتری در رابطه والد – نوجوان گزارش دادند؛ اما برای پسران هیچ اثری از تأثیر فرهنگ‌پذیری بر مشکلات رفتاری یافت نشد. بالا بودن تعداد تعارضات بین والدین و دختران دارای فرهنگ پذیری دوسوگرا، تا حدودی با ارتباط بین فرهنگ پذیری و مشکلات رفتاری توجیه می‌شود.
    استراو و بی‌شاپ[۱۷۳] (۲۰۰۸)، مطالعه‌ای با عنوان «پرخاشگری و تعارض والد – فرزند در کودکان پیش‌دبستانی: یک مطالعه چندشکلی[۱۷۴] و چندروشی[۱۷۵]» انجام دادند. در این پژوهش بامطالعه ۴۷ نفر، رابطه سیستم ارتباط والد – فرزند و نمود پرخاشگری فیزیکی و ارتباطی، با همسالان در مدرسه، موردبررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه‌وتحلیل رگرسیون نشان داد که تعارض والد –فرزند (زمانی که پرخاشگری فیزیکی و جنسیت کنترل‌شده) به‌صورت منحصربه‌فردی با پرخاشگری ارتباطی، در میان هم‌سالان مرتبط بود.
    به طور خلاصه، پژوهش‌ها نشان‌دهنده‌ی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان گروهی راه‌حل مدار، گروه‌درمانی چند خانواده‌ای، اجرای فن استعاره فاصله‌ها به شیوه گروهی، آموزش مدیریت خشم بر کاهش تعارض والد – فرزند است. همچنین بین مؤلفه‌های سرمایه اجتماعی، رفتار ضداجتماعی، افسردگی، پرخاشگری ارتباطی، احترام به اقتدار والدینی، نظم و انضباط، مشکلات رفتاری درونی سازی شده و برونی‌سازی شده، با تعارض والد – فرزند، رابطه وجود دارد.

     

    بخش سوم: خودپنداره‌ی تحصیلی

     

    خود، خودپنداره، خود آرمانی[۱۷۶]

    جرسیلد[۱۷۷]پدیده خود را چنین تعریف می‌کند: خود، مجموعه‌ای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می‌شود. بدین معنی که او می‌فهمد کیست و چیست. خود، دنیای درونی شخص است و شامل تمام ادراکات، عواطف، ارزش‌ها و طرز تفکر او است. پندار یا تصوری که فرد از خود دارد مسلماً برای او اهمیت حیاتی داشته، و سعی دارد که این تصویر را نگه دارد (بیابانگرد، ۱۳۹۰).
    خود پنداره: پاپیکا[۱۷۸] خودپنداره را به‌عنوان یک ساختار پیچیده و اغلب شناختی از تعمیمات شخص به خود که شامل ویژگی‌ها، توانایی‌ها، دانش، ارزش‌ها، نگرش‌ها، نقش‌ها و دیگر موضوعاتی که افراد خود را تعریف کرده و پیوسته داده‌های خود را در آن یکپارچه می‌کنند، می‌داند (جوکلاوا و اولریکایوا، ۲۰۱۱).
    خود ایده‌آل یا آرمانی مجموعه ویژگی‌های شخصی و شخصیتی است که ما دوست داریم واجد آن‌ ها باشیم. این تمایل ممکن است هدفی فردی و ذهنی باشد که ما در تخیل خود می‌خواهیم به آن دست‌یابیم و یا تصویری است که میل داریم از خود به دیگران نشان دهیم. خود ایده‌آل ممکن است بسیار دور از واقعیت و دور از دسترس باشد. تحقیقات نشان داده است که در افراد به هنجار به‌ خصوص افراد نوروتیک، کشمکش میان خود و خود ایده‌آل بسیار بیشتر از افراد عادی است (بیابانگرد، ۱۳۹۰).

     

    اهمیت مفهوم خود و خودپنداره

    خود پنداره در طول تاریخ بشر از دیدگاه فلاسفه، دانشمندان و نیز افراد عادی، موردتوجه قرارگرفته است (حسن‌زاده و همکاران ، ۱۳۸۴). خودپنداره، برای متخصصان بهداشت روانی از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا پندار فرد از شخصیت خود تا اندازه زیادی تصور او را راجع به محیطش تعیین می‌کند، و این عامل نوع رفتارهای او را طرح‌ریزی می کند. اگر تصور از خود، مثبت و نسبتاً متعادل باشد، شخص دارای سلامت روانی است و اگر پنداره فرد منفی و نامتعادل باشد، او ازلحاظ روانی ناسالم شناخته می‌شود (بیابانگرد، ۱۳۹۰).
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
    به باور اندیشمندان، قسمت عمده ویژگی‌های شخصیتی، منش و خصوصیات رفتاری هر فرد به تصویری که از خود در ذهن دارد، یعنی انگاره وی، بستگی دارد (ستوده، ۱۳۹۰).
    شاید مهم‌ترین فرض از نظریه‌های جدید «خود» این باشد که انگیزه تمام رفتارها حفاظت و ارتقای خودِ ادراک شده است. تجارب برحسب ارتباطشان با خود درکمی‌شوند و رفتارها نیز از این درک‌ها سرچشمه می‌گیرد. در این صورت، می‌توان نتیجه گرفت که تنها یک نوع انگیزش وجود دارد و آن‌هم انگیزه شخصی درون است که هر انسان در تمام زمان‌ها و مکان‌ها هنگام دست زدن به هر عمل دارد. (پرکی، ۱۹۷۰؛ ترجمه میرکمالی، ۱۳۷۸).
    بنا به عقیده کمبز[۱۷۹] و اسنیگ[۱۸۰] خودقالب اساسی مراجعات شخصی و هسته مرکزی ادراک است که بقیه منطقه ادراک نیز در اطراف آن سازمان می‌یابد. در این مفهوم، خود پدیده‌ای است که هم محصول تجربیات گذشته و هم سازنده تجربیات جدیدی است که توانایی‌اش را دارد. این بدان معناست که هر چیزی بر مبنای مراجعات فرد به خود و از مجرای خود درکمی‌شود. دنیا ازنظر فرد، همان چیزی است که او می‌فهمد و از آن آگاهی دارد. به‌عبارت‌دیگر، جهان و مفاهیم را به همان طریقیکه خودمان می‌بینیم، مورد ارزشیابی قرار می‌دهیم . (پرکی، ۱۹۷۰؛ ترجمه میرکمالی، ۱۳۷۸).

     

    جوانب مختلف خود پنداره

    در این‌جا به جنبه‌هایی از خود پنداره اشاره می‌کنیم که کمتر موردتوجه قرارگرفته است:
    الف. خودپنداره فردی: بیانگر خصوصیات رفتاری فرد است از دیدگاه خودش. این خودپنداره از خصوصیات جسمانی تا هویت جنسی، قومی، طبقه اجتماعی ـ اقتصادی و هویت من یا حس استمرار و یگانگی فرد در طول زمان را دربرمی گیرد.
    ب. خودپنداره اجتماعی: ویژگی‌ها و یا خصوصیات رفتاری شخص است که وی تصور می‌کند دیگران آن را مشاهده می‌کنند.
    ج. خودآرمانی با توجه به خودپنداره شخصی فرد: این آرمان‌ها خودپنداره‌هایی هستند که فرد شخصاً امیدوار است همانند آن‌ ها باشد.

     

    دانلود

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:17:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پیامدهای تفکرات وهابیت در جهان اسلام- قسمت ۷ ...

    ب) شورای هیأت رئیسه‌ی مؤسسان
    ج) دبیرخانه
    د) شورای عالی مساجد جهان
    هـ) مجمع فقه
    و) مؤسسه‌ی اعانه و کمک‌رسانی اسلامی
    ز) مؤسسه‌ی اعجاز علمی قرآن و سنت
    اینک درباره‌ی هر یک از تشکیلات رابطه العالم الإسلامی توضیحات مختصری ارائه می‌نماییم.
    الف) کنفرانس اسلامی
    یکی از مهم‌ترین مراکز قانون‌گذاری رابطه العالم الإسلامی که مسئولیت ایجاد هماهنگی بین مراکز و مؤسسات اسلامی را در جهان بر عهده دارد.
    ب) شورای هیأت رئیسه و مؤسسان رابطه العالم الإسلامی
    مؤسسان این شورا از شخصیت‌های مذهبی و سیاسی جهان اسلام و از اقلیت‌های مختلف تشکیل شده‌اند. این شورا، شوراهای دیگر به نام شورای هماهنگی اسلامی، تأسیس کرده که مراکز آن در مناطق ذیل قرار دارند.
    الف) شورای هماهنگی اسلامی در آفریقا که مرکز آن شهر داکا –پایتخت سنگال- است.
    ب) شورای هماهنگی اسلامی در آمریکای شمالی که مرکز آن شهر اُتاوا است.
    ج) شورای هماهنگی اسلامی در آمریکای جنوبی و کارائیب که مرکز آن بوئنوس آیرس –پایتخت آرژانتین- است.
    د) شورای هماهنگی اسلامی در آسیا که مرکز آن شهر کراچی در پاکستان است.
    ج) دبیرخانه
    این بخش به عنوان قوه‌ی اجرایی سازمان رابطه العالم الإسلامی در مکه مستقر است و شورای مؤسسان، مدیر دبیرخانه را که در واقع عالی‌رتبه‌ترین کارمند اداری است، انتخاب می‌کنند. اداراتی که در دبیرخانه، وظایف اجرایی دارند، عبارتند از:
    ۱) اداره‌ی امور فرهنگی
    ۲) اداره‌ی نشریات و تبلیغات
    ۳) اداره‌ی کنفرانس‌ها و سازمان‌های اسلامی
    ۴) اداره‌ی اقلیت‌های مذهبی
    ۵) اداره‌ی امور مالی
    ۶) اداره‌ی امور عمومی
    ۷) اداره‌ی استقبال
    ۸) اداره‌ی ترجمه
    ۹) اداره‌ی توزیع
    ۱۰) ادار‌ه‌ی هماهنگی امور بین قاره‌ای
    ۱۱) اداره‌ی حج و ضیافت
    ۱۲) اداره‌ی امور قرآن مجید
    اینک درباره‌ی بعضی از ادارات که ار اهمیت بیش‌تری برخوردارند، توضیحات مختصری داده می‌شود.
    ۱) اداره‌ی امور فرهنگی: وظیفه‌ی این اداره، تبلیغ و ترویج افکار وهابیت در سراسر جهان است. گزینش و اعزام مبلغ و معلم، توزیع کتب مذهبی و آموزشی برای مدارس و مراکزاسلامی و مساجد سراسر جهان است. کمک به سازمان‌های اسلامی در نشر فرهنگ اسلامی، توزیع و ترجمه‌ی قرآن، اعطای بورسیه‌های تحصیلی به افراد، اعزام هیأت‌های فرهنگی برای بررسی مشکلات مراکز اسلامی، برگزاری سمینارهای منطقه‌ای، پذیرایی از اقلیت‌های اسلامی و تدوین کتب اسلامی از اقدامات اداره‌ی امور فرهنگی است.
    ۲) اداره‌ی نشریات و تبلیغات: به نشر اندیشه‌های وهابیت از طریق توزیع کتب و مجلاتی که مبیّن افکار وهابیت است و در زبان‌های مختلف و در موضوعات متنوع است، اقدام می کند. در ضمن، این اداره، سلسله کتاب‌هایی با عنوان «دعوه الحق» به چاپ می‌رساند که موضوعات فقهی اسلامی و مذهبی را در بر دارد. از جمله نشریات این مؤسسه، هفته‌نامه‌ی انگلیسی زبان اخبار جهان اسلام است.
    ۳) اداره‌ کنفرانس‌ها و سازمان‌های اسلامی: این اداره ضمن برقراری ارتباط با تمامی سازمان‌های اسلام وابسته به رژیم‌های به اصطلاح اسلامی و همچنین با حضور در کنفرانس‌های بین المللی مثل اجلاس و کنفرانس‌های مختلف سازمان ملل، یونسکو و… سعی ارد حضور و ارتباط جهانی خود را گسترش دهد.
    ۴) اداره‌ی حج و ضیافت: این اداره نیز با جذب بعثه‌های خارجی، اقدام به تقویت رابطه‌ی خود با کشورهای اسلامی می‌کند و به ویژه در ماه ذی‌الحجه با برگزاری سمینارها و جلسات سخنرانی‌ها، سعی در رقابت با ایران دارد.
    ۵) اداره‌ی امور قرآن مجید: این اداره در سال ۱۳۹۸هـ.ق. تأسیس شد و مسئولیت آن اعزام حافظان و قاریان به سراسر جهان و چاپ و ترجمه‌ی قرآن به زبان‌های مختلف است که تاکنون به چهارده زبان ترجمه شده است.
    د) شورای عالی مساجد جهان
    ایجاد شورای عالی مساجد جهان در کنفرانس سراسری در سال ۱۳۹۵هـ.ق. تصویب شد و ۵۳ نفر از شخصیت‌های مذهبی به نمایندگی از ۴۵ کشور، فعالیت‌های خود را آغاز نمودند. اقداماتی که توسط این بخش انجام می‌پذیرد، عبارتند از: ترمیم و نگه‌داری مساجد سراسر جهان، ایجاد دوره‌های آموزشی تربیت مبلغ، اعزام ائمه‌ی جمعه و جماعات به سراسر کشورهای اسلامی، تأسیس صندوق کمک‌رسانی به مسجد الأقصی و نگهداری مساجد موجود در فلسطین.
    هـ) مجمع فقه
    در سال ۱۳۹۸هـ.ق. تأسیس شد تا موضوعات فقهی را از دیدگاه وهابیت مورد بررسی و تحقیق قرار دهد. اهم موضوعات عبارتند از: حکم اعتقاد و وابستگی به فراماسونری، کمونیسم، فرقه‌ی قادیانیه(احمدیه)، فرقه‌ی بهائیت، حکم مربوط به بیمه، حکم اعتقاد به اگزیستانسیالیسم و وابستگی به آن، صدور فتاوای اجرای احکام اسلامی از سوی اولیای امور کشور، حکم ازدواج کافر با زن مسلمان و ازدواج مرد مسلمان با زن کافر، تدوین بحث فقها درباره‌ی اسلام و جنگ بین مسلمانان، تدوین یحث فقهی درباره‌ی حدود و قصاص در اسلام احکام احرام در حده، احکام کودکان آزمایشگاهی، احکام ایراد نماز جمعه و عیدین به زبان‌های غیر عربی و….
    و) مؤسسه‌ی اعانه و کمک‌رسانی اسلامی
    در سال ۱۳۹۹هـ.ق. تأسیس شد که ظاهراً هدف اصلی آن، اعانه و کمک‌رسانی به سیل‌زدگان، آوارگان جنگی و افراد بی بضاعت مسلمان در جهان اسلام و مراکزی از جمله مرکز خدمات پزشکی، مرکز کمک‌رسانی به پناهندگان و مرکز دارالأیتام در خدمت این مؤسسه هستند.
    ز) مؤسسه‌ی اعجاز علمی قرآن و سنت
    بنا بر توصیه‌ی شورای عالی مساجد جهان، در سال ۱۴۰۴هـ.ق. تأسیس شد و جزء یکی از مؤسسات رابطه العالم الإسلامی قرار گرفت.[۴۷]
    مرکز امر به معروف و نهی از منکر
    مرکز امر به معروف ونهی از منکر شعبات متعددی در کشور عربستان دارد و مرکز آن در شهر ریاض است. یکی از مهم‌ترین وظایف این مرکز، نظارت بر مظاهر دینی و اماکن عمومی است. بازرسان این مرکز با دایر کردن گشت‌هایی در خیابان‌ها و اماکن عمومی، مردم را با قوه‌ی قهریه دعوت به نماز جماعت و بستن فروشگاه‌ها می‌نمایند. نکته‌ی قابل ملاحظه این است که این عوامل حق درگیری و صحبت با زنان و مردان خارجی را که به فساد مشغولند، ندارند.[۴۸]
    مدیریت کل فتوا و پژوهش
    این بخش با نظارت شیخ عبدالعزیز بن باز، یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های وهابی، شروع به کار کرد و یکی از اهداف آن، تدوین کتب ضد شیعی و مبارزه‌ی مستمر با انقلاب اسلامی ایران است.[۴۹]
    مجمع عمومی دانش‌جویان مسلمان جهان
    مرکز این مجمع در عربستان است و اساس کار خود را جذب دانش‌جویان و طبقه‌ی جوان در کشورهای اسلامی قرار داده است. نشریه‌ی هفتگی «سیمای اسلام» را این مجمع به چاپ می‌رساند.
    دانشگاه‌ها و مؤسسات علمی تربیت مبلغ
    فرقه‌ی وهابیت، تعدادی از دانشگاه‌ها و مؤسسات علمی در عربستان را اداره می‌کند که مهم‌ترین دانشگاه‌های وابسته به وهابیت عبارتند از:
    دانشگاه اسلامی در مدینه
    دانشگاه ابن سعود در ریاض
    دانشکده‌ی شریعه در دانشگاه ملک عبدالعزیز[۵۰]
    گفتار چهارم: رشد وهابیت در کشورهای جهان
    وهابیت در ابتدا یکی از مهم‌ترین اهداف خود را صدور تفکر سلفی به جهان اسلامی می‌دانست. اما مشکلات فراوان باعث شده که در دهه هفتاد موفق به توسعه‌ی چشم‌گیری در جهان نشود. مشکلاتی نظیر: بافت اجتماعی، اختلاف قبیلگی همراه با فقر و فلاکت، عدم آشنایی مردم جزیره العرب به ماهیت پیام وهابیت، سنت‌ها و رسوم منافی با اصو وهابیت، بحران مشروعیت و نبود اقتدار کافی، کمبود عالمان وهابی در آموزش مردم.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    با همه‌ی این موارد، ابن سعود که توانست در دو مرحله، حجاز را فتح کرده و حکومت عربی سعودی را در ۱۳۵۱هـ.ق. تأسیس کند، به زودی رؤیای رهبری جهان اسلام و تشکیل حکومت واحد عربی در منطقه را در سر پرورانید. اما در این دوره، موفقیت چندانی برای گسترش سلفی‌گری در خارج از شبه جزیره به دست نیامد و تنها گروه‌های از یمن، هند، اندونزی، بنگلادش و مصر که متأثر از دعوت محمد بن عبدالوهاب بودند، از ابن سعود حمایت کردند.
    ابن سعود برای جلب حمایت مسلمانان، اولین کنفرانس اسلامی را در سال ۱۳۴۴هـ.ق. در مکه با حضور نمایندگان ۹۵ گروه و جنبش اسلامی تشکیل داد و بر ضرورت اخوت اسلامی و اتحاد بین مسلمانان تأکید کرد. علاوه بر این کتاب‌های ابن تیمیه، ابن کثیر، محمد بن عبدالوهاب و کتب و رساله‌های علمای نجد را به هزینه‌ی خود چاپ کرد و به کشورهای اسلامی فرستاد.
    سلفیه در این دوره به صورت یک جنبش سلفی و اصلاحی همراه با مدافعان عربی این تفکر مانند شکری آلوسی و رشید رضا در جهان مطرح شد. شاخصه‌ی این جنبش نابودی مظهر بت‌پرستی و شرک و آن‌چه را که در دین بدعت نامیده می‌شد، بود و چون با روح روشن‌فکری موافق بود، برخی تلاش این حکومت را مستند به نوعی از عقلانیت نموده‌اند. در حالی که رهبران آنان از مباحث عقلی و کلامی دوری می‌کردند. به اعتقاد برخی تحلیل‌گران معاصر، دولت سعودی از ابتدا تنها راه ایجاد وحدت را در شبه جزیره، ایجاد ایدئولوژی‌های مناسب و با تأکید بر توحید سلفی می‌دانست تا بتواند در کشوری که قبایل به جای احزاب، اهمیت سیاسی و کارکرد اجتماعی دارند قد علم کند و داعیه‌ی حکومت بر جهان اسلام را داشته باشد. همان‌گونه که بیان شد، یکی از مهم‌ترین اهداف عربستان سعودی در سیاست خارجی، ترویج آیین وهابیت است تا از این طریق حوزه‌ی نفوذ خود را گسترش داده و رؤیای رهبری جهان اسلام و برتری خود را در منطقه تحقق بخشد. ایام حج و زیارت مرقد مطهر حضرت محمد از نواحی مختلف به مکه و مدینه می‌آمدند و ذهنشان هم آماده‌ی پذیرش دعوت مزبورر بود، تعالیم خود را در سرزمین‌های دیگر انتشار دهند. بدین نحو می‌توان گفت که بیش‌تر کسانی که در نقاط مختلف به نشر دعوت وهابیت پرداخته‌اند، جزء حاجیانی بوده‌اند که به قصد زیارت، به حرمین شریفین مشرف می‌شدند. از سوی دیگر سعودی‌ها با راه‌اندازی مراکز آموزشی و دینی، افکار و شریعت اسلامی را مطابق با تفسیر وهابیت در ممالک اسلامی ترویج می‌کردند. این راهبرد ایدئولوژیکی، آنان را قادر ساخت که از نقش دیگر کشورهای اسلامی، به عنوان محور تجمع امت اسلامی جلوگیری کرده و هم‌زمان زمینه‌های شکل‌گیری جبهه‌ی مقاومت دینی را در کشورهای دیگر تضعیف کنند.[۵۱]
    در این گفتار به بررسی گسترش و رشد فعالیت وهابیت در کشورهای مختلف جهان پرداخته خواهد شد.
    وهابیت در آذربایجان
    زمینه‌های نفوذ و گسترش وهابیت در آذربایجان را به چند دلیل می‌توان نسبت داد: نخست آن‌که بیش‌تر مردم آذربایجان مسلمان و ۹۵ درصد شیعه هستند. اما به دلیل زندگی تحت سیطره‌ی کمونیست‌ها تنها نام اسلام را یدک می‌کشند و بعد از آزادی به دلیل نبود تبلیغات اسلام واقعی، فرقه‌هایی از قبیل وهابیت، خود را بر افکار مردم تحمیل کردند. در عین حال بر اساس قانون اساسی آن کشور، اعتقاد به هر دینی و حتی بی دینی هم مجاز می‌باشد. همین امر سبب شد وهابیت پر و بال بگیرد. از سوی دیگر، در مناقشه و درگیری‌های قره‌باغ، مبارزان افغانی با گرایش‌های وهابی در محل درگیری حضور یافتند تا به کمک نیروهای آذری بشتابند. بی تردید همین مبارزان، مبلغان خوبی برای وهابیت بوده‌اند. همچنان‌که در مناقشه‌ی چچن نیز گروه‌های وهابی از آذربایجان به عنوان یک مسیر ارتباطی، سود جستند و این عوامل راه نفوذ وهابیت را در این کشور گشودند.
    ثالثاً اقدامات تبلیغی در مساجد و مراکز آموزشی، حضور فعال در زمینه‌ی چاپ و توزیع کتب وهابی، جذب طلاب علوم دینی و اعطای بورس به متقاضیان و علاقه‌مندان تحصیل در دانشگاه‌های عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی بر پایه‌ی کلاس‌های قرآن، انجام امور تجاری همراه با تبلیغ وهابیت، نفوذ وهابیان در برخی ادارات و مشاغل حساس از قبیل مراکز نظامی و نیز در اختیار گرفتن مشاغلی که در ارتباط مستقیم با مردم باشند، همگی از اقدامات وهابیت بوده است. همچنین سالیانه میلیون‌ها جلد قرآن با چاپ نفیس، اهدایی پادشاه سعودی در بین مردم به صورت رایگان توزیع می‌شود.
    مسجد ابوبکر که در شلوغ‌ترین منطقه‌ی باکو واقع شده، حدود ۱۱ سال پیش با حمایت همه‌جانبه‌ی عربستان سعودی و کویت شناخته شد و امروزه به محل اصلی فعالیت وهابیت در آذربایجان تبدیل شده است. امام جماعت مسجد، تحت تعالیم کشور عربستان سعودی برای ترویج وهابیت تربیت می‌گردد. وهابیت، علاوه بر باکو، در شهرهایی از قیبل قوبا، زاکاتالا، قوسارو و… نفوذ کرده است.[۵۲]
    وهابیت در آلبانی
    آلبانی با قریب ۳ میلیون مسلمان حنفی مذهب، علی‌رغم همه‌ی فشارهای قرون وسطایی، سلطه‌ی کمونیست‌ها، پس از فروپاشی شوروی سابق، آمادگی زیادی برای پذیرفتن تبلیغات اسلامی داشت. چرا که جامعه‌ی انسانی میل به دین دارد، ولی معارف حقیقی و اصیل دینی وجود نداشت. وهابیان سعودی، با اهدای قرآن، کتب و نشریات، تأسیس و تکمیل مساجد و دعوت مسلمانان برای بازدید از اماکن مقدس مکه و مدینه در ایام حج و همچنین پذیرش دانشجو از فرصت به وجود آمده، سود جسته و در آلبانی هم نفوذ کردند. [۵۳]

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:17:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی اثربخشی روایت درمانی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان شهر اصفهان- قسمت ۱۳- قسمت 2 ...

    ابزار پژوهش

    تحقیق حاضر از نوع پژوهش های میدانی است. ابزار گرداوری اطلاعات در این تحقیق مقیاس کیفیت زناشویی، فرم تجدید نظر شده (RDAS)[147] بوده است.
    این پرسشنامه توسط باسبی، کران، لارسن و کریستنسن ( به نقل از هولیست،کودی و میلر، ۲۰۰۵ بهتر است اصل منبع ارائه شود و اشاره ای به نقل قول نشود)ساخته شده است و ۱۴ سوال دارد. فرم اصلی این مقیاس ۳۲ سوال دارد که توسط اسپینر و بر اساس نظریهی لیوایز و اسپینر در مورد کیفیت زناشویی ساخته شده است ( به نقل از هولیست،کودی و میلر، ۲۰۰۵). برادبوری، فینچام و بیچ(۲۰۰۰) نیز پس از مطرح کردن نظریه‌ی خود در مورد کیفیت زناشویی، پرسشنامه ۱۴ سوالی را بعنوان ابزاری مناسب برای ارزیابی کیفیت زناشویی معرفی می‌کنند. این پرسشنامه ی ۱۴ سوالی به صورت طیف ۶ تایی از ۰ تا ۵ نمره گذاری می‌شود، طوری که پاسخ کاملاً موافق نمره ی ۵ و پاسخ کاملاً مخالف نمره‌ی صفر می گیرد. این ابزار از سه خرده مقیاس توافق، رضایت، انسجام تشکیل شده است که در مجموع نمره کیفیت زناشویی را نشان می دهند و نمرات بالا نشان‌دهنده کیفیت زناشویی بالاتر است. خرده مقیاس توافق شامل عبارات ۱ تا ۶ می شود که با طیف۵ =توافقدائمداریم۴= تقریبًاتوافقدائمداریم۳ = گاهیتوافقداریم۲= اغلباختلافداریم۱= تقریبًاهمیشهاختلافداریم۰= همیشهاختلاف داریم نمره گذاری می شود. خرده مقیاس رضایت شامل عبارات ۷ تا ۱۰ می شود که با طیف۱ -همیشه۲–بیشتر اوقات۳ – اغلباوقات۴ – گاهی۵ – بندرت۶ – هرگز نمره گذاری می شود. خرده مقیاس انسجام شامل عبارات ۱۱ تا ۱۴ می شود که عبارت ۱۱ با طیف۱–هر روز، ۲- تقریباً هر روز، ۳- گاهی ۴- ۵ – بندرت۶–هرگز نمره گذاری می شود و عبارت ۱۲ تا ۱۴ با طیف۰ -هرگز۲ – کمترازیکباردرماه۳–ماهییکیادوبار، ۴-هفته اییکیادوبار۵-روزییکبار۵–بیشتر اوقات نمره گذاری می شود.
    اصل پرسشنامه به زبان انگلیسی بوده که توسطمحقق اززبانانگلیسیبهفارسیبا دقتدرواژهگزینیبرگرداندهشد و برای اطمینان بیشتر از صحت ترجمه و مطابقت دو نسخه انگلیسی و فارسی، ترجمه فارسی آن در اختیار دو نفر مسلّط به زبان فارسی و انگلیسی قرار داده شد تا با بهره گرفتن از روش ترجمه معکوسآنرا به انگلیسی برگردانند، سپس مجدداً به زبان فارسی ترجمه شد. سر انجام روائی ظاهری و محتوایی آن توسط افراد متخصص (روانشناس خانواده، مشاور متخصص خانواده با رویکرد بوون) تعیین گردید و اصلاحات محدودی در آن انجام گرفت، بدین ترتیب، پس از چند مرحله بررسی، بازبینی و اعمال تغییرات و اصلاحات، فرم فارسی مقیاس برای اجرای پژوهش آماده شد.
    تحلیل عاملی تأییدی، ساختار سه عاملی پرسشنامه را در آمریکا تأیید کرده است و روایی آن را نشان داده است(هولیست،کودی و میلر، ۲۰۰۵). پایایی پرسشنامه به شیوه ی آلفای کرونباخ در مطالعه ی هولیست ،کودی و میلر(۲۰۰۵) برای سه خرده مقیاس توافق، رضایت، انسجام به ترتیب از، ۷۹، ۸۰/۰ و ۹۰/۰ گزارش شده است.

     

    متغیرهای پژوهش

    متغیر وابسته عبارتند از کیفیت زندگی زناشویی بود.متغیر مستقل آموزش روایت درمانی بود.

     

    روش اجرای پژوهش

    بعد از انتخاب افراد در دو گروه آزمایش و گواه، پرسشنامه کیفیت زندگی زندگی دینر به این دو گروه داده شد وهر دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. سپس برای زوجین گروه آزمایش جلسات آموزش روایت درمانی به صورت گروهی اجرا شد. برای گروه کنترل جلسات آموزش تشکیل نشد. پس از اتمام این جلسات از دو گروه آزمایش و کنترل آزمون های کیفیت زندگی زناشویی گرفته شد. تعداد جلسات آموزشی هشت جلسه بود. این جلسات هر هفته در دو روز برای دو گروه به مدت دو ساعت تشکیل می شد. سرفصل محتوای جلسات آموزش روایت درمانی در جدول ارائه شده است. شرح کامل جلسات در پیوست آمده است.
    جلسه اول :ازاعضاخواستهشدکهاهدافخودراازحضوردراینکارگاهبیانکنند/ بیانقواعدبنیادینکارگاهتوسطپژوهشگر/ حضورمنظم/ انجامتکلیف/ بیاناصلرازداریوارزشجلساتآموزشیبرایاعضا
    جلسهیدوم:شرح مکفیدربارهاهداف،ارزشها،ومحتوایدرمانی / ایجادموقعیتاشتراکیدردرمانومحوریتدادنبهمراجع / شرحداستانمشکلدار/ گوشدادندقیقبهجزئیاتزبان مراجع/ نامگذاریمشترکمشکلباتوجهبهاولویتبهواژههاوزبانمراجع.
    جلسهیسوم: گوشدادندقیقبهزبانوواژه هاواستعارههایمراجع/ استفادهاززبان
    برونسازیوجداسازیمشکلازهویتوارتباطاتمراجع /بررسیروایتبیانشدههریکازاعضاازدیددیگراعضایگروه
    جلسهچهارم: چالش در گروه
    هدفجلسه: بهچالشکشیدن
    داستانوارائهکدورنمایتوضیحیخارجازمشکلبهافرادمی باشد.مراجعبهتوصیفروایتهایکوچکوبرونیسازیمشکلیپردازد.بهطوریکهبینخودومشکلتفاوتقائلمیشود.همچنینافرادتشویقمیشوندازطریقپرسشهایتأثیرگذار،عقایدوواکنش هایشانرادر مشکل/ ساختشکنیروایتهای مشکل دار بازمعنایییا زدنبرچسبجدیدبرایمشکلمطرحنمودنروایتهایجایگزینومرجح / کمکبهکسبآگاهیوقدرتواحساسعاملیتشخصیوامیددرمراجعازطریقبهبحثگذاشتنپیامدهایمنحصربهفرد/ تشویقاعضابهرفتارهایمغایرباداستانسرشارازمشکلدرفاصلهیبینجلسات
    جلسه پنجم: نامگذاریمشکل/ ساختشکنیروایتهایمشکل دار/ بازمعنایییازدنبرچسبجدیدبرایمشکلمطرحنمودنروایتهایجایگزینومرجح / کمکبهکسبآگاهیوقدرتواحساسعاملیتشخصیوامیددرمراجعازطریقبهبحثگذاشتنپیامدهایمنحصربهفرد/ تشویقاعضابهرفتارهایمغایرباداستانسرشارازمشکلدرفاصلهیبینجلسات
    جلسهششم:پرسشازمراجعدربارهاستثناهاومواردمنحصربهفرد.
    زمانیکهمراجعتحتفشارمشکلنبوده / تمرکزوتأکیدبرجزئیاتاحساساتوتفکراتورفتارهایاینمواردمنحصربهفرد ، بسطاینمواردمنحصربهفردبهحال.
    جلسهیهفتم:درمیانگذاشتنقصهیخویشتوسطاعضاباگروه
    الف) گفتگودربارهافرادمهمزندگی وی درگذشتهواکنونجهتیادآوریمشکلاتحلنشده. انواعمهارتهاعبارتندازمهارتهایحرفزدن:هریکازطرفخودشانحرفبزنند / اطلاعاتحسیخودشانراتوصیفکنند/ بیانافکار/ بیاناحساسات/ طرحخواسته ها
    ب)مهارتهایگوشدادندرخواستازمراجعجهتنوشتننامههایپستنشده . بخشیدن،فراموشکردنویارهاکردنافرادزورگووسوءاستفاده کنندوکسانیکهدرگذشتهموجبخاطراتناخوشایندبرای
    مراجعبودهاند.
    جلسهیهشتم: مروربرخاطراتواقدامات احتمالی
    مراجعدربارهمطالبجلسهقبل/ گفتگودرموردتجربه هایمثبتوروایتهایجایگزین / دوبارهگوییوتثبیتروایتهایجایگزین/ تأییدوتصدیقروایتهایجایگزینمراجع. ارزیابینتایجحاصلازروایتدرمانیورفعنقایص. بیشترکارروایتدرمانیشاملگفتنودوبارهگوییاست. درمان،زمانیپایانمییابد کهمراجعاحساسکندروایتشتغییرکرد.

     

    روش تجزیه تحلیل داده ها

    در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی(تحلیل کواریانس) و نرم افزار آماری spss استفاده شد.

     

    فصل چهارم

     

    یافته های پژوهش

     

    ۴-۱-مقدمه

    در فصل حاضر، تحلیل داده ها در دو قسمت آمارههای توصیفی و استنباطی تنظیم شده است. در بخش توصیفی از فراوانی، درصد فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد استفاده گردید. در بخش استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانستک متغیره[۱۴۸] (آنکووا) استفاده و تحلیل داده ها نیز به کمک نرمافزار SPSS16 انجام شده است.

     

    ۴-۲-بخش اول: آمارههای توصیفی

    از بین ۴۸ زن متاهل شرکتکننده در پژوهش حاضر، ۲۴ زن در گروه آموزش روایت درمانی و ۲۴ زن در گروه کنترل قبل و بعد آموزش با ابزارهای پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. میانگین سن آزمودنیها ۵۱/۳۸ با انحراف استاندارد ۱۱/۶ بود که دامنهی سنی از ۲۹ تا ۵۳ سال به تفکیک گروه ها میشد.

     

    جدول۱-۴: وضعیت سنی دو گروه آزمایش و کنترل

     

     

     

     

    گروه ها

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:17:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی انزوای اجتماعی دختران مجرد- قسمت ۴ ...

    ۲-۵ نظریات انزوای اجتماعی

    برطبق مطالعات پژوهشگر این پایان نامه، نظریات مربوط به انزوا، در دو دسته نظریات سطح فردی (روان‌شناختی) و نظریات سطح اجتماعی (جامعه‌شناختی) قابل بررسی است.
    ۲-۵-۱ نظریات روانشناختی انزوای اجتماعی
    فیلسوف و روانکاو آلمانی اریک فروم[۹] مفهوم شخصیت اجتماعی[۱۰] را معرفی می‌کند که به شباهتهای شخصیت افراد و گروه ها در یک جامعه خاص اشاره دارد. وی براین عقیده است که جامعه فقط توسط شکل دادن اعضای خود به شیوه ای که رفتارشان با اهداف و نیازهای آن جامعه هماهنگ باشد می تواند به عملکرد خود ادامه دهد. (هورتو لانوس وماشیلز،۲۰۰۶، به نقل از فروم:۱۹۱۴). شیوت[۱۱] عقیده دارد پیوستگی درون یک نظام اجتماعی به معنای این است که افراد درون آن نظام می‌توانند از لحاظ اخلاقی به یکدیگر درخواست کنند. قیود اخلاقی در یک جامعه همواره در زیرساخت قوانین رسمی و نهادهای اجتماعی که مردم در آن می اندیشند و عمل می‌کنند و هویت اجتماعی خود را به دست می‌آورند وجود دارد. این زیرساخت رسمی شرایطی را شکل می دهد که در آن افراد می‌توانند به سمت ایدئالها و اهداف خود حرکت کنند. قدرت محدودسازی واقعی زیرساخت رسمی با نظام هماهنگ ارزشها و هنجارها بستگی به میزان باور مردم به آن هنجارها و ارزش ها دارد. زمانی که باور به ارزش های غالب یک اجتماع کاهش می یابد و تمایل به رعایت آن‌ ها در زندگی کم می شود، احساس کاهش قیود را به دنبال دارد. برای مثال در مواردی که نهادهای اجتماعی که در قیود اخلاقی در آن ریشه دارد شخصیت خود را تغییر داده یا دچار از هم گسیختگی گردد، در نتیجه دیگر شفاف نیست که هنجارهای اجتماعی بر چه اساسی مقید و وابسته هستند(شیوت،۴:۱۹۷۷).
    ۲-۵-۱-۱ آثار تحلیلی فروید[۱۲] و کلین[۱۳]
    آثار تحلیلی در مورد انزوا با کار فروید آغاز می‌شوند. او هرگز به‌طور خاص چیزی در مورد انزوا ننوشت اما در یکی از فصل های کتاب خود که به «اضطراب» مربوط می شد در مورد ترس از انزوا و تنها شدن صحبت کرد (اسپیرا و کرامر ریچاردز،۲۰۰۳، به نقل از فروید، ۱۹۱۷-۱۹۱۶: ۴۱۱-۳۹۲). او این مسئله را با یک حکایت و قصه جذاب در مورد کودکی بیان می دارد و توضیح می دهد که آن کودک، به استثنای وقت‌هایی که عمه اش با او صحبت می‌کند؛ از تاریکی می ترسد. کودک می گوید: «اگر کسی حرف بزند هوا روشن‌تر می‌شود.» (اسپیرا و کرامر ریچاردز،۲۰۰۳،به نقل از فروید،۱۹۱۶-۱۹۱۷،۴۰۷ ) فروید، فردی به نام دورا[۱۴] (a 1905 ) را به‌عنوان فردی توصیف می‌کند که اجتماعی نیست البته بر روی انزوای او، یعنی وضعیتی که آن را به هیستری (حمله عصبی ) مربوط می داند تمرکز نمی نماید. با بهره گرفتن از یک چشم‌انداز چند وجهی می‌توان، عدم اجتماعی بودن دورا را به چندین فاکتور نسبت داد: تجربه او از موضوعاتی که با آن‌ ها مواجه شده بود، وضعیت شخصیش، وضعیت بلوغش و شاید محیط اجتماعی وسیع تر او که برای افرادی که به دین یهود اعتقاد داشتند ناسازگار بود (اسپیرا و کرامر ریچاردز،۲۰۰۳ به نقل ازدیکر،۱۹۹۱). عضویت دورا در یک گروه اقلیت که مورد تبعیض قرار می گرفتند می‌توانست به وابستگی اش به خانواده کمک نماید و نیز می‌توانست از چیزی فراتر رود که ممکن است از کسی که مقبولیت اجتماعی بیشتری دارد؛ انتظار رود (اسپیرا و کرامر ریچاردز، ۲۰۰۳ به نقل از گلد استین،۱۹۹۵). فروید به این نتیجه رسید که حرکات و علائم دورا از انتظار طولانی او در عشق ورزیدن به یک زن ناشی می‌شود (فروید، ۱۹۰۵). او این مسئله را با توجه به گزارش دورا در مورد لذتی که از نگاه کردن به یک نقاشی مربوط به حضرت مریم و کودک تجربه کرده بود استنباط نمود. ممکن است که کلین (۱۹۶۳) لذت نفسانی را که دورا توصیف نمود نسبی و به‌عنوان نمودی از انزوای او تلقی نماید. از دید کلین، انزوا شامل اشتیاق برای یک رابطه ایدئال بین مادر و نوزاد است که در آن فرد می‌تواند بدون گفتن کلمه ای تصوری متداول از رابطه اولیه مادر و نوزاد را درک کند. فروید در این مقالات درمورد نظریه تمایلات جنسی (b1905)، نظریه خود را تعمیم می دهد و بیان می دارد که عشق، همیشه باید به بازیابی مجدد موضوع اصلی عشق -معمولا مادر- مربوط شود.خانم برگمن[۱۵] (۱۹۸۷) بر این نکته تأکید دارد که همیشه عشق ایدئال باید به یافتن مجدد عشق از دست رفته کودکی مربوط شود (اسپیرا و کرامر ریچاردز،۶۶:۲۰۰۳).

    ۲-۵-۱-۲ انزوای اجتماعی، تجرد و جنسیت (لاینرمن،گیلیگان،راکر و برگمن و مانتر)
    ممکن است جنسیت بر احتمال یک فرد از تجربه تجرد و ظرفیت فرد برای غلبه بر تنهائی حاصل از آن تأثیر بگذارد. بر اساس نظر لاینرمن[۱۶]، محیط روانی و اجتماعی به طرز ناگسستنی ای بخصوص برای جنس مؤنث بالای ۳۰ سال، به‌هم‌پیوسته‌اند. او تصور می نماید که کمیابی شریک مذکر مناسب، بیش از تناقض درون روانی موجب انزوای اجتماعی می‌شود. گیلیگان[۱۷] (۱۹۸۲) بیان می دارد که امکان دارد زنان بیش از مردان نسبت به انزوا آسیب پذیر باشند، زیرا دختران، شیوه ای از تفکر در مورد جهان را در خود بسط و گسترش می‌دهند که به حس رابطه داشتن با دیگران بستگی دارد؛ بنابراین، زنان احساس می‌کنند که انزوا یک شکست است. در مقابل، مردان برای استقلال ارزش قائل‌اند و اعتقاد دارند که نیاز به دیگری برای کاهش انزوا یک صفت زنانه است؛ بنابراین، ممکن است در مقایسه با زنان مجرد، مردان مجرد با مسائل و دغدغه‌های کمتری مواجه باشند (اسپیرا و کرامر ریچاردز،۲۰۰۳ به نقل از ویس،۱۹۷۳). همچنین، تحلیل گران روانی این‌گونه در نظر می‌گیرند که به دلیل آنکه احتمال بیشتری وجود دارد که مردان مجرد یا متارکه کرده بالای ۳۵ سال، زنان جوان‌تر را برای ازدواج انتخاب کنند، مردان شایسته اندکی برای زنان میان سال تحصیل کرده وجود دارند. درحالی‌که برخی از افراد می‌توانند به راحتی مجرد باشند، آن دسته از افراد که نمی‌توانند این‌گونه باشند؛ افرادی هستند که به دنبال درمان هستند (هورتولانوس وماشیلز،۲۳:۲۰۰۶). لاینرمن (۱۹۹۱) اعتقاد دارد که انزوا و عدم رابطه جنسی باعث درد و رنج می‌شود. او همانند راکر[۱۸] (۱۹۹۳) به طرز حساسی بر مسائل موجود در درمان زنان مجرد تأکید می نماید. راکر (۱۹۹۳) در مورد فاکتورهای حقیقی که زنان مجرد روان کاوی شده به صورت بی اختیار با آن مواجه اند دچار تردید است و این همان چیزی است که راکر آن را به‌عنوان شانس نسبی پیدا کردن یک جفت تلقی می نماید. راکر اعتقاد دارد که در غیاب مردان دیگر در زندگی این زنان، تداعی حالات جنسی می‌تواند تجلی نیازهای افراد بالغی باشد که نباید به‌عنوان حالات دفاعی شخص تفسیر شود (اسپیرا و کرامر ریچاردز،۱۸:۲۰۰۳) .ام وی برگمن (۱۹۸۵) به بحث در مورد زنان مجردی می پردازد که در اواخر سال‌های باروری خود به درمان رو می‌آورند. او اعتقاد دارد که تاریخ آنان از فرضیه اولیه نقش مادری در ارتباط با مادران خودشان آن‌ ها را در خصوص پذیرفتن دوباره آن نقش مردد باقی می گذارد. او ادعا می‌کند که واژگونی نقش، تناقض های نسبت به جنس مخالف را شدید کرده و اعتقاد دارد که بیماران او از اجتناب به انجام روابط جنسی به‌عنوان یک دفاع در برابر به کار رفتن به‌عنوان پرورش دهندگان استفاده می‌کنند. در اینجا تاکید بر انگیزه های روانی انتخاب این زنان برای مجرد ماندن است. این زنان برخلاف بسیاری از زنان مجرد بالای ۳۵ سال اعتقاد داشتند که باید جفتی برای آن‌ ها وجود داشته باشد و از این دیدگاه طرفداری نمی‌کند که هیچ مردی برای آن‌ ها وجود ندارد. این ایده که انتخاب هایی وجود دارد در حال قوت گیری است و حتی ممکن است به شخص کمک کند تا اگر اشتیاق داشته باشند جفتی را برای خود پیدا کنند (اسپیرا و کرامر ریچاردز،۲۰:۲۰۰۶). هیرسچمن و مانتر[۱۹] (۱۹۸۸) با زنان بزرگسالی که پرخور هستند کار کرده اند. پرخوری اغلب زمانی رخ می داد که زنان مجرد بودند. از دید آن‌ ها ایدئال سازی فرهنگی زنان لاغرتر منجر به ریسک انزوای اجتماعی افراد پرخور وسواسی می‌شود؛ بنابراین، امکان دارد که مقاومت آن‌ ها منجر به برآیند دقیقی شود که از آن ابا می شد. زنی که می گوید هیچ مردی برای او وجود ندارد از طریق پذیرش این واقعیت که در گروه سنی او مردان مجرد کمتری نسبت به زنان مجرد وجود دارند انزوا خود را تحمل می‌کند (اسپیرا و کرامر ریچاردز،۲۰:۲۰۰۳).
    ۲-۵-۱-۳ انزوای اجتماعی در ارتباط با محیط زندگی شخص (نظریه سیلورمن، هورتولانوس و همکارانش)
    دکتر دی سیلورمن[۲۰] (۱۹۹۸ ) با ادغام نظریه دلبستگی، شامل ایده‌های بالبی[۲۱]، با مفاهیم تحلیلی روان‌شناختی دیگر، شخص منزوی‌ای را توصیف می‌کند که از طریق مقاومت در برابر روابط به‌وسیله وابسته شدن به روابط منفی قبلی اعتقاد داشت که به دوری از حالت انزوا متمایل بود. (به نقل از اسپیرا:۲۰۰۳) مطالعات دیگر انزوای اجتماعی را با محیط زندگی فرد مرتبط می دانند. فرض این است که فضای محیطی می‌تواند ارتباط اجتماعی را حمایت کند و محرک آن باشد یا فرد را از آن بازدارد. برای مثال، به عقیده هورتولانوس و همکارانش، در یک همسایگی که اکثر مردم در طی روز مشغول کار هستند، احتمال کمتری برای برقراری ارتباط وجود دارد. ترکیب بندی جمعیت همسایگی نیز ایفا کننده نقشی است: زمانی که افراد اشتراکات کمی داشته باشند (سن، خانه، قومیت، موقعیت اقتصادی اجتماعی)، پتانسیل رابطه کمتر و احتمال غریبه ماندن بیشتر می‌شود. همین مطلب زمانی که ساکنان یک محله شیوه های زندگی کاملا متفاوتی دارند یا زمانی که مشاجرات بین آن‌ ها وجود دارد نیز صدق می‌کند. شانس انزوای اجتماعی زمانی افزایش می یابد که مردم دیگر احساس امنیت در محله نداشته باشند برای مثال در اثر میزان بالای جرم و جنایت یا تغییر سریع جمعیت محله در مدتی کوتاه (هرتولانوس و همکاران،۸۰:۱۹۹۲).اگرچه عوامل بسیار متعددی می‌تواند شانس انزوای اجتماعی را به گونه ای که توصیف شد افزایش دهد، اماهیچ عامل حیاتی برای تبیین آن شناسایی نشده است. تحقیقات گسترده درزمینه افراد منزوی اجتماع نشان می دهد که در بیشتر موارد ترکیب پیچیده عوامل مختلف و شرایط باعث این امر است که خود به تنهایی عامل نمی باشند. انباشت چنین مشکلاتی برای افرادی اتفاق می افتد که به شیوه های متعدد با عواملی سروکار دارند که زندگیشان را تحت تأثیر منفی قرار می دهد؛ بنابراین دلیل آن در مجموعه‌ای خاص از رویدادها، شرایط و خصوصیات فردی نهفته است(همان، همان صفحه).

    در آخر باید اذعان نمود که این مقدار مشکلات نیست که باعث آزردگی می گردد بلکه تعادل میان مشکلات و مسئولیت‌ها و قدرت فرد است.همچنین، دورکیم در بحث از امور مقدس و نامقدس، توضیح می دهد که ما امروزه برآنچه تجربه کردن شناختنی‌های مقدس خود می نامیم، در کنارهم زندگی کرده و بایکدیگر حالات ارتباطی خاصی را تجربه می‌کنیم. به ‌این‌ترتیب، اعتقادات و عرف و سنت در جامعه، مجموعه‌ای از معیارها و عقایدی را بوجود می‌آورند که هر چیز مقدس و نامقدسی را از یکدیگر بازشناسی می‌کند (حسینی،۲۲:۱۳۸۵)
    ۲-۵-۲نظریات جامعه شناختی انزوای اجتماعی (با تمرکز بر رویکرد ارتباط اجتماعی)
    طبق نظریات هورتولانوس وماشیلز[۲۲] راجع به انزوای اجتماعی، روابط اجتماعی بخشی ضروری در زندگی انسانی است. انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستند که به دلایل بسیاری به یکدیگر وابسته اند. آن‌ ها به شیوه- های گوناگونی در شبکه ای از افراد مرتبط و غیرمرتبط با یکدیگر قرار دارند، آن‌ ها بخشی از اجتماع‌های بزرگی هستند که در آن دارای هویت می باشند. داشتن چنین ارتباطات اجتماعی متنوعی زندگی اجتماعی افراد را شکل می دهد.
    از دیدگاه وان در پل[۲۳]، شیوه ای مؤثر برای مطالعه ارتباط اجتماعی تحلیل شبکه ای است. در این شیوه، تمایزی میان شبکه های کلی (گروه های انسانی کاملا تعریف شده مانند بخشی در یک شرکت) و شبکه های انفرادی (یا خودمحور) مردم است (نظامی از روابط که فرد مشخصی به عنوان شخصیت اصلی در آن قرار می‌گیرد). (وان در پل،۲۲:۱۹۹۳). به عقیده فیسچر[۲۴]، گروه‌هایی که فرد به‌طور مستقیم با آن‌ ها درگیر است را می توان به سه شیوه مختلف نگریست. نخست، به‌طور رسمی. این به معنای درگیری نقشهای شناخته شده اجتماعی با حقوق و الزامات مشترک دو جانبه است، برای مثال رابطه کارفرما-کارمند. دوم، رابطه ای که در آن افراد برای یکدیگر اهمیت داشته و احساس نزدیکی نسبت به هم می‌کنند. و سوم، ارتباط یا مبادله ای که در آن افراد با کسانی درگیر می شوند که فعالیت هایی برای مبادلات مادی و یا خدمات احساسی با آن‌ ها دارند. اگرچه هر سه شکل درگیری به میزان زیادی با یکدیگر همپوشانی دارند، بیشتر تحقیق شبکه بر روی نوع سوم متمرکزمی شود که به روابطی می پردازد که در آن ارتباط و مبادله کالا اتفاق می افتد. (فیسچر،۱۳۳:۱۹۸۲).
    از دیدگاه بیلینگتون[۲۵] و همکارانش، شبکه فردی می تواند شامل افرادی باشد که نقشهای اجتماعی بسیار مختلفی دارند: اعضای خانواده، دوستان، آشنایان، همسایه ها، همکلاسی ها، همکاران، یا اعضای یک سازمان یا نهاد مشترک و غیره. حوزه شبکه فردی می تواند بسیار متغیر باشد. برخی افراد دارای شبکه ای گسترده هستند در حالیکه عده ای دیگر فقط چند فرد در شبکه فردی آن‌ ها وجود دارد. کیفیت روابط نیز می تواند به میزان قابل توجهی متغیر باشد: روابط میان اعضای یک خانواده معمولا بسیار مؤثرتر بوده و درگیری دو جانبه بالایی در آن وجود دارد، اما روابط با همکاران یا دیگر اعضای یک نهاد یا سازمان مشترک بیشتر جنبه عملی یا کاربردی دارد. اهمیتی که افراد به روابط مختلف می‌دهند در هر فرهنگ و در هر فرد متفاوت است (بیلینگتون و همکاران، ۱۹:۱۹۹۸).
    روابط اجتماعی همواره یکی از مضامین مهم علوم اجتماعی بوده است. روانشناسی اجتماعی به‌طور کلی بر اهمیت روابط اجتماعی برای کاربردهای فردی تمرکز دارد. جامعه شناسی روابط اجتماعی را در اصل سنگ بنای جامعه می داند(هورتولانوس وماشیلز،۴۴:۲۰۰۶).
    ۲-۵-۲-۱ اهمیت روابط اجتماعی
    ۲-۵-۲-۱-۱روابط اجتماعی و تندرستی فردی
    از دیدگاه برخی از جامعه شناسان، شبکه فردی عامل مهمی در زندگی روزمره انسان‌ها است. بنابراین جای تعجبی وجود ندارد که زمانی که از افراد پرسیده شود تا عواملی که به نظر آن‌ ها برای تندرستی مهم است، ارتباطات اجتماعی خود را در اولویت بالایی قرار می‌دهند. این مورد مخصوصا در روابط اصلی (خانواده و همسر) صدق می‌کند، اما روابط اجتماعی نیز در معنای کلی تر به این قضیه مرتبطند (هرتولانوس و همکاران،۲۱۲:۱۹۱۲). در سالهای اخیر، مطالعات بسیاری ثابت کرده اند که افرادی که در شبکه ای از روابط فردی قرار دارند، به‌طور کلی سطح بالاتری از تندرستی را تجربه می‌کنند تا افرادی که فاقد این روابط بوده‌اند. آن‌ ها گرایش بیشتری به سلامتی داشته‌اند (تیجوس ۱۹۹۴، ساراسون و همکاران ۲۰۰۱؛ پسکولیدو و لوی ۲۰۰۲، جیهول و گیجبرس ۲۰۰۴).
    نخستین طبقه بندی نقشهای کلی روابط اجتماعی توسط ویس[۲۶] (۱۹۷۴) ارائه شده است. او روابط اجتماعی را دارای شش “ماده اصلی اجتماعی” می داند: دلبستگی، احساسی از امنیت، نزدیکی و آسایش که توسط دیگران فراهم می شود؛ انسجام اجتماعی در شبکه ای از افراد با تفکر مشابه؛ تأیید منزلتی که توسط واکنش دیگران که برقراری اتحادهای قابل اعتماد را برای اصل همیاری دوجانبه تأیید می‌کند، و فرصت به دست آوردن راهنمایی برای روبرو شدن با رویدادهای استرس زای متعدد (وایس ۱۹۷۴، هلر و روک ۲۰۰۱). تویتس فهرست نسبتا متفاوتی از نقشهای تحلیل های تجربی و نظری روابط اجتماعی ارائه می‌کند که عبارتند از: انسجام اجتماعی، توسعه و نگهداری هویت و اعتماد به نفس، همیاری سازشی، برقراری احساسی و کنترل اجتماعی (هورتولانوس وماشیلز:۲۰۰۶، به نقل از تویتس،۱۲۴:۱۹۸۵).
    به نظر کوهن[۲۷]، روابط اجتماعی برای توسعه و حفظ هویت و احترام به خویشتن در افراد اهمیت بسیار دارند. این اهمیت به‌ طور اخص در شاخه روانشناسی اجتماعی، هویت فردی تعریف می شود. به طور کلی، فرض می شود که مردم هویت فردی و احترام به خویشتن را توسط درونی کردن ادراک دیگران مهم به دست می‌آورند (کوهن و سیم ۱۹۸۵، هلر و وروک ۲۰۰۱). این ادراک، بطور دائمی، در زندگی روزمره روی می- دهد، با توجه به اینکه رفتار مردم در ارتباط با دیگران به‌طور پیوسته مورد قضاوت و ارزیابی خودشان و دیگران قرار می‌گیرد؛ افراد در روابط با دیگران و از طریق همین روابط توسعه می یابند: آن‌ ها نیاز به ادراک و شناخت دیگران دارند تا بتوانند احترام به خویشتن و اعتماد به نفس خود را افزایش داده، و دیگرانی که در شبکه فردی آن‌ ها وجود دارند می‌توانند سرمنشأ این ادراک باشند. ارتباط با دیگران به افراد هویت اجتماعی و چارچوب ارجاعی ارائه می دهد که به میزان زیاد ارزشها و هنجارهای آن‌ ها و انتخاب ها و برنامه های آن‌ ها را تحت تأثیر قرار می دهد (هورتولانوس وماشیلز:۲۰۰۶، به نقل از میرز،۸۷:۱۹۹۹). در این بافت و شرایط، دانشمندان علوم اجتماعی از “حمایت اجتماعی” صحبت می‌کنند، که به افراد احساس تعلق به شبکه ای با الزامات دوجانبه و “حمایت ادراکی” می دهد که صورت ادراک و احترام را دارد (هورتولانوس وماشیلز:۲۰۰۶، به نقل ازکاب، ۷:۱۹۷۶).
    توضیح دوم برای تندرستی بیشتر افراد با شبکه فردی مناسب این است که روابط اجتماعی در انسجام اجتماعی افراد نقش دارد. آن‌ ها نیاز اولیه انسان به “تعلق داشتن” را رفع می‌کند، نیازی که در تمام ادبیات روانشناسی به آن اذعان شده است. روابط اجتماعی به افراد این امکان را می دهد که خود را بخشی از گروهی اجتماعی بدانند که با آن همذات پنداری می‌کنند و در آن درگیری های فردی، صمیمیت و دوستی را تجربه می‌کنند. ارتباط اجتماعی با دیگران، راحتی، و لذت با هم بودن با دیگران” تأثیرات مثبتی بر تندرستی فردی دارد. جزوی از یک گروه بودن همچنین به این معناست که افراد دیدی از واقعیت را بدست می‌آورند و با دیگران سهیم می شوند، و کمتر با احساس نا امنی اذیت می شوند (هورتولانوس وماشیلز:۲۰۰۶، به نقل ازدیکسترا،۲۳:۱۹۹۰). این مهم است که روابط با نقش روابطی که در شبکه هستند همراه شوند و احساسی از هویت فردی و گروهی را به فرد بدهند (هلر و روک،۳۰:۲۰۰۱). یکی از جوانبی که بسیار به انسجام اجتماعی نزدیک است کنترل اجتماعی است. این مقوله بدان معنا است که رفتار اعضای یک شبکه می تواند رفتار مطلوب اجتماعی را تأیید کند (هیوز و گوو ۱۹۸۱؛ امبرسون ۱۹۸۷).
    توضیح سوم برای اهمیت روابط اجتماعی حمایت اجتماعی است. مردم برای زندگی و بقای آن، و برای داشتن عملکرد بهینه به یکدیگر نیازمندند. این چیزی است که حمایت اجتماعی را شرط لازمه بقا می داند. این حمایت اجتماعی الزاما همیشه حاضر نیست: انتظاری است که در مواقع نیاز فرد از دیگران و کمک آن‌ ها و حمایت آن ها دارد و امری حیاتی است. این نقش حمایت کننده بالقوه در روابط فردی با دیگران برای تندرستی و سلامتی نقش مثبتی است (هورتولانوس وماشیلز:۲۰۰۶، به نقل از برکمن و سیم ۱۹۷۹؛ فیسچر ۱۹۸۲؛ هال و ولمن، ۱۹۸۵؛ ساراسون و همکاران ۱۹۹۴؛ تیجوز ۱۹۹۴؛ پسکوسولیدو و لوی ۲۰۰۲). یک تمایز کلی بین دو گونه اصلی حمایت وجود دارد: حمایت عملی یا ابزاری، و حمایت عاطفی یا احساسی (واندر پول،۱۸:۱۹۹۳). حمایت ابزاری زمانی اتفاق می افتد که اعضای یک شبکه توصیه یا کمک عینی خود را برای حل مشکلی پیشنهاد کنند. این نوعی کمک عملی یا مادی است که نیاز فوری فرد درگیر مانند غذا، لباس، کمک های خانگی، توصیه یا نصیحت را برطرف می‌کند. کمک احساسی به افراد درگیر این حس را می دهد که دیگران در مورد آن‌ ها اهمیت می‌دهند و به تجارب و احساسات آن‌ ها توجه می‌کنند و می‌توانند راجع به مشکلات شخصی خود صحبت کنند. در کنار این دو نوع حمایت، حمایت دیگری به شکل “همراهی اجتماعی” وجود دارد که انجام مشترک فعالیت‌های اجتماعی مانند خرید، سینما رفتن، فنجانی قهوه با یکدیگر خوردن، یا شب نشینی است (فیسچر ۱۹۸۲: واندر پول ۱۹۹۳).
    روانشناسان اجتماعی به حمایت اجتماعی توجه نشان می‌دهند، مخصوصا در ارتباط با استرس و کنترل عواطف (هورتولانوس وماشیلز:۲۰۰۶،کاب،۱۱:۱۹۷۶). به لطف تأثیر حمایت کننده­ روابط اجتماعی، آن‌ ها یک عامل حمایت کننده در زمان بروز مشکلات به شمار می روند. افراد از شبکه فردی یک شخص می‌توانند به شیوه های متفاوتی برای کنترل استرس مؤثر باشند برای مثال توسط تغییر موقعیت استرس زا، تغییر معنای آن، یا تسکین بخشیدن به واکنشهای عاطفی به آن. این امر نه تنها در حمایت عاطفی برای کاهش استرس، ترس و عدم امنیت صدق می‌کند بلکه در مورد حمایت ابزاری نیز مؤثر است. (وان در پل،۱۸:۱۹۹۳). براساس این نظر، برخی براین باورند که روابط اجتماعی تنها تندرستی فردی را در شرایط استرس تحت تأثیر قرار می دهد و تأثیر مثبتی در اتفاقات غیر دراماتیک ندارد؛ این ایده را ” فرضیه میانگیری” نامیده اند (کوهن و ویلس،۷۰:۱۹۸۵). عده­ دیگری بر این باورند که روابط اجتماعی بدون در نظر گرفتن سطح استرس در تندرستی نقش دارد، اما در شرایط مختلف نقشهای آن مختلف است. در یک موقعیت استرس بار، دیگران با اهمیت می‌توانند کمک فوری، همیاری، حواس پرتی یا تنظیم عواطف را به شخص ارائه کنند. در ارتباطاتی مواقع معمولی، افراد شبکه فردی می‌توانند صمیمیت، همراهی، احساس تعلق، احتمال تعیین نقشهای اجتماعی و مقایسه اجتماعی، و حمایت از خواسته های فردی را ارائه کنند. (ووکس،۵۵:۱۹۸۸). در این دیدگاه اخیر، روابط اجتماعی نه تنها برای حل مشکلات یا ارائه کمک در مواقع بحرانی به کار می آیند، بلکه احساسات مثبت را نیز تقویت می‌کنند (هلر و روک ۲۰۰۱).
    در کنار اثرات مثبت روابط اجتماعی، برخی نظریه پردازان بر روی پیامدهای منفی آن نیز تمرکز کرده اند ( شرامیر ۱۹۹۰، بدر و همکاران ۲۰۰۱؛ دیکسترا ۲۰۰۱، هلر و روک ۲۰۰۱)؛ اگرچه این تأثیرات منفی بسیار کم مطالعه شده‌اند (لینکون و همکاران ۲۰۰۰). روابط اجتماعی در منظر کلی در تندرستی و سلات عاطفی فرد نقش دارد با این وجود آن‌ ها می‌توانند باعث محدود نمودن افراد و به زحمت انداختن آن‌ ها شوند. رفتار اعظای یک شبکه خود می تواند باعث ایجاد استرس اضافی شود یا پایه ای برای مقایسه های اجتماعی منفی ایجاد کنند (مایرز ۱۹۹، هلر و روک ۲۰۰۱). فرد می تواند به گروهی اجتماعی تعلق داشته باشد که افراد عضو آن رفتارهای ناسالم یا خلاف اجتماع را تشویق می‌کنند و از پیوستن به دیگر گروه های اجتماعی خودداری می‌کنند (شرامیر ۱۹۹۰، هلر و روک ۲۰۰۱). زمانی که افراد نتوانند انتظارات نقشی که در گروه را دارند به جای آورند، از اعضای گروهی که به آن تعلق دارند قدردانی نشده و این پیامدهای منفی برای هویت فردی و احترام به خویشتن دارد (هلر و روک،۱۲:۲۰۰۱).
    علاوه بر آن، حمایت اجتماعی پیشنهاد شده همواره این نیاز را برطرف نمی‌کند: کمک ممکن است کافی نباشد، یا به شیوه ای ارائه شود که باعث تحقیر فرد شده و او را وابسته به خود کند. اعضای شبکه می‌توانند باعث پسرفت فرد در جستجوی کمک کافی یا حرفه ای شوند (شرامیر،۵۳:۱۹۹۰). اما این تأثیرات منفی از اهمیت اصلی روابط اجتماعی نمی کاهد.
    می توان این گونه نتیجه گرفت که روابط اجتماعی به شیوه های گوناگون تأثیرات مهمی در تندرستی فردی مردم دارد.
    ۲-۵-۲-۲ اهمیت اجتماعی روابط اجتماعی
    برخی از جامعه شناسان مانند تونیس[۲۸]، دورکیم[۲۹] و زیمل[۳۰] معتقدند روابط اجتماعی تا حد مشخصی انسجام اجتماعی ایجاد نموده و نقش مهمی در پیوستگی و ثبات جامعه دارند. به این دلیل، جامعه شناسان روابط اجتماعی را به عنوان سنگ بنای اولیه صورت های پیچیده تر ارتباط میان افراد می دانند(هورتولانوس، ۲۰۰۶ به نقل از تونیس ۱۸۸۷، دورکیم ۱۸۹۳، زیمل ۱۹۰۸). روابط اجتماعی همچنین میزان مشخصی از قانونمندی را ایجاد می‌کند بدان معنا که اعمال افراد تا حدی توسط قرار گرفتن آن‌ ها در یک اجتماع یا گروه خاص کنترل و هدایت می شود(دورکیم،۲۴:۱۹۸۳). این امر به پیوستگی اجتماعی و اتحاد کمک می‌کند. اهمیت بالای انسجام اجتماعی در شیوه ای است که مردم واقعیت‌های اجتماعی را ارزیابی و بررسی می‌کنند. دیدگاه‌های مختلفی از روانشناسی جامعه (مانند نظریه هویت اجتماعی و نظریه طبقه بندی اجتماعی) نشان می‌دهند که گروه های اجتماعی که فرد در آن هویت خود را شکل می دهد برای تفکر، احساسات و رفتار اجتماعی آن فرد الزامی هستند (هورتولانوس وماشیلز:۲۰۰۶، به نقل ازمیرز،۱۲:۱۹۹۹). اعضای یک اجتماع فلسفه، ارزشها و هنجارهای خود را به یکدیگر انتقال می‌دهند. کودکان در هنگام تولد الگوی رفتاری تمایز نیافته و چندجانبه ای دارند که از طریق رشد کردن و اجتماعی شدن در یک نظام نمادین-اخلاقی تعیین شده توسط تاریخ و اجتماع توسعه می یابد. آن‌ ها نقش های اجتماعی و ارزش ها را از طریق روابطی که در خانه، مدرسه و دیگر حوزه های اجتماعی شدن مانند باشگاه ها یا انجمن ها دارند درک می‌کنند. این باعث می شود که آن‌ ها تصویری از رفتارهایی که معمولا مورد پذیرش هستند یا مورد پذیرش نیستند را درونی کنند. افراد توسط بخشی از گروه های اجتماعی بودن و همذات پنداری با اجتماعی خاص، راجع به ارزشها و هنجارهای غالب جامعه خود آگاه می شوند (فیسچر و فیلیپس ۱۹۸۲و میرز ۱۹۹۹).
    بنابراین از نظر آن‌ ها، فرایند اجتماعی شدن قیود اخلاقی را ایجاد می‌کند. اجتماعی شدن با نظامی از محدودیت های مثبت و منفی همراه است که برای تنظیم رفتار اجتماعی مردم هماهنگ با ارزشها و هنجارهای غالب عمل می‌کند. این کنترل اجتماعی برای پایداری و تداوم نظام اجتماعی بسیار مهم است. در نظام رسمی، افراد در کنار هویت فردی خود دارای هویت اجتماعی نیز می گردند. هویت اجتماعی براساس نقشهای جمعی تجویز شده ای است که افراد در طی فرایند اجتماعی شدن یاد می‌گیرند. در فرایند اجتماعی شدن افراد اجتماعی می گردند: آن‌ ها نقشهای اجتماعی را یاد گرفته و بازیگران اجتماعی می شوند (بیلینگتون و همکاران ۱۹۹۸، میرز ۱۹۹۹).
    علاوه بر اثرات مثبت روابط اجتماعی برای جامعه، اثرات منفی را هم می توان مشاهده نمود. انسجام اجتماعی در تعریف همراه با جدایی است، جدایی از تمام کسانی که آن خصوصیت متمایز کننده گروه را ندارند. این می تواند به افزایش ذهنیت “درون-گروهی” منجر شود که باعث می شود فرد هنجارها و ارزشهای خود را به قیمت کسانی که مخالف هستند و یا از آن خارج هستند نگه دارد. (شیوت ۱۹۹۷، میرز ۱۹۹۹).
    به‌طور خلاصه، روابط اجتماعی نقش میانجی مهمی بین فرد و جامعه ایفا می‌کنند. آن‌ ها برای انسجام اجتماعی افراد مجرد در جامعه مهم بوده و قیود اخلاقی و ثبات اجتماعی ایجاد می‌کنند.
    ۲-۵-۲-۳ روابط اجتماعی به عنوان سرمایه اجتماعی
    برخی از جامعه شناسان مانند استول[۳۱]، فلپ[۳۲] و واکر[۳۳] اعتقاد دارند روابط اجتماعی منابع مهمی هستند که به ظرفیت افراد در هدایت یک زندگی نسبتا مستقل و تندرستی فردی کمک می‌کنند. روابط فردی هم چنین جنبه ابتدایی از جامعه را شکل می‌دهند و به شیوه های مختلفی برای پیوستگی و ایجاد قید و بند در جامعه مفید می باشند. اهمیت عمده ارتباط های اجتماعی در سطوح فردی و جامعه ای به عنوان سرمایه اجتماعی است، اصطلاحی که در نحله های مختلف علمی برای آن به کار می رود (برای مثال جامعه شناسی، مردم شناسی، علوم اجتماعی ، اقتصاد). این اصطلاح به اهمیت روابط اجتماعی میان مردم برای عملکرد فردی آن‌ ها و عملکرد خانوادگی، سازمانی، اجتماعی و جامعه ای که به آن تعلق دارند اشاره دارد(هورتولانوس وماشیلز:۲۰۰۶، به نقل از شولر و همکاران ۲۰۰۰، استول ۲۰۰۰، فیلد ۲۰۰۳، فلپ و واکر ۲۰۰۴).
    روابط اجتماعی به عنوان منبعی نگریسته می شوند که برای ادراک اهداف اجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردارند. اگرچه اصطلاح سرمایه فرهنگی اغلب مورد استفاده قرار می‌گیرد اما در مورد مفهوم آن ابهاماتی وجود دارد. در مورد خلق این اصطلاح چندین نفر ذکر شده‌اند برای مثال بکر۴، لوری۵، هومنز۶، کلمن۷و بوردیو۸٫ در ادبیات این مفهوم را به شیوه های مختلفی تعریف نموده و به کار برده اند(هورتولانوس وماشیلز،۳۴:۲۰۰۶).
    ۲-۵-۲-۴ روابط اجتماعی و تغییرات در محیط اجتماعی
    روابط اجتماعی به تمام دوران و تمام مکان ها تعلق دارد. اما هنوز، توسعه اجتماعی به میزان زیادی بر روابط بین فردی تأثیر می گذارد. ظهور جامعه صنعتی مدرن در قرن ۱۹ و ۲۰ ساختار اجتماعی را بشدت تغییر داد و محیط اجتماعی که مردم در آن زندگی می کردند عوض شد. مهمترین ابعاد این تغییر در زیر توضیح داده شده است(هورتولانوس وماشیلز،۲۱:۲۰۰۶).نخستین توسعه ای که تأثیر عظیمی بر ساختار اجتماع گذاشت فرایند متمایز سازی است. یعنی افزایش تخصص افراد (تمایز میان وظایف) و سازمان ها و نهادها (تمایز نظام ها) است که با هداف تولید بیشتر و مهارت بالاتر انجام شد. وظایفی که قبلا در محیط خانه به انجام می رسید در اختیار متخصصانی قرار گرفت که به این حرفه روی آورده بودند. برای مثال مواردی چون تربیت و نگهداری کودکان، نگهداری افراد بیمار یا سالمند خانواده، تولید محصولات برای استفاده خانگی قبلا در خانواده و اکنون بصورت بزرگتری در مدارس بیمارستان ها و شرکت ها انجام می شد. (دورکیم،۱۳:۱۹۸۳).
    توسعه دوم که پیامدهای مهمی برای فرهنگ اجتماعی داشت فرایند عقلانی سازی بود که در آن باورهای مذهبی و افسانه ای از واقعیت جای خودرا به دانش عقلانی و عملی داد (وبر ۱۹۲۰). نقطه اغاز یک جامعه مدرن این است که هرچیزی بواسطه دانش تجربی و عملی و اقدامات عقلانی مدیریت شود. در سطح اعمال جمعی این بدان معناست که افکار و اعمال بیشتر به سمت هدفهای از پیش تعیین شده ای حرکت کند و مردم از مناسب ترین ابزار برای آن استفاده کنند. این امر منجر به شیوه ای از زندگی می شود که برنامه ریزی شده تر بوده و قوانین در آن بسیار مؤثرند(هورتولانوس وماشیلز،۳۴:۲۰۰۶).
    توسعه سوم که بسیار به متمایز سازی و عقلانی سازی جامع مرتبط است فرایند فردگرایی است. در جامعه مدرن مردم خود را از بندهای سنتی خانواده، فرقه و مذهب رها کرده اند. فردگرایی به معنای افزایش آزادی فردی انتخاب است، هویت جمعی که در یک شیوه زندگی مشترک بیان می شود جای خود را به تنوع شیوه- های زندگی داده است (بک ۱۹۸۶، گیدنز ۱۹۹۱، بک و بک گرنشایم ۱۹۹۴، ۲۰۰۲ و باومن ۲۰۰۱).
    آخرین توسعه ای که پیامدهای بزرگی برای محیط اجتماعی داشته است فرایند جهانی سازی بوده است که در قرن بیستم به بزرگ شدن حیطه جامعه انجامیده است. اصطلاح جهانی سازی به توسعه روابط اجتماعی متعدد و وابستگی هایی اشاره دارد که بالاتر از سطح ملت-دولت قرار می‌گیرند و همراه با یکدیگر نظامی مدرن و جهانی را شکل می‌دهند (وان استینبرگن ۱۹۹۶:۴۶۷). جهان تاکنون یک نظام اجتماعی بسیار بزرگی شده است که مردم در آن با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و به یکدیگر وابسته اند (کاستلز ۱۹۹۶، دوسوان ۱۹۹۶).
    ۲-۵-۲-۵ پیامدهای اجتماعی روابط اجتماعی
    اهمیت روزافزون نهادهای سنتی و فردگرایی در حال ظهور کاراکتر جامعه را تغییر داده و تمام جوانب آن را تحت تأثیر قرار داده است. این شامل هویت شهروندان و ارتباط میان افراد و گروه های شهروندان نیز میگردد.
    در وهله نخست، فرایند فردگرایی با ظهور خود انعکاسی شروع می شود (گیدنز،۱۹۹:۱۹۹۱). گسترش خود/نفس دیگر نقشی ثابت و تعیین شده توسط جامعه نیست بلکه همانند پروژه ای است که مردم همواره بر روی آن کار می‌کنند. تلاش برای حرکت به سمت فهم خود و توسعه خود، و جستجوی ابزار مناسب حصول این دو پیامدهای مهمی برای حوزه فردی به دنبال داشته است. ساختن خود به یک فرایند انعکاسی تبدیل شده است که در آن افراد بصورت مداوم مجبور هستند دست به انتخاب بزنند، از جمله در داشتن روابط با دیگران. بندهای خانوادگی میان نسل ها سست تر شده و دیدگاه ها نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده بشدت تغییر نموده است. گیدنز [۳۴](۱۹۹۲) در این رابطه از ” دگرگونی صمیمیت[۳۵]” سخن می گوید. این دگرگونی بدان معناست که مردم باید نیازهای عاطفی خود را منعکس کنند و بصورت خودآگاه در نظر داشته باشند که به دنبال چه نوع رابطه ای هستند(هورتولانوس وماشیلز،۴۵:۲۰۰۶).
    فرایند مدرن سازی[۳۶] نیز به توسعه قابل توجه فضای اجتماعی که مردم در آن زندگی می‌کنند منجر شده است. آن‌ ها با روابط بسیار زیادی در موقعیت های مختلف رو به رو هستند (داسوان،۶۷:۱۹۹۶). افراد جزوحلقه های متفاوتی هستند، برای مثال خانواده، حلقه دوستان، حلقه شغلی، همسایگی و زندگی باشگاهی. در همه این شرایط اجتماعی، افراد موقعیت های اجتماعی اتخاذ می‌کنند و باید انتظارات آن نقش را براورده سازند. عملکرد در تمام این شرایط متغیر نیازمند توانایی های اجتماعی است: افراد باید بصورت مداوم با ساختارهای اجتماعی اطراف خود تطبیق یافته و هنجارها و قوانین اجتماع را اجابت کنند، آن‌ ها باید با دیگران احساس راحتی داشته و قادر به کنار آمدن با آن‌ ها به شیوه های قابل قبول اجتماعی باشند (بیلینگتون و همکاران،۱۴۳:۱۹۹۶).
    سومین تغییر مربوط به بوروکراسی سازی[۳۷] جامعه است (وبر،۸۸:۱۹۲۰). از مردم انتظار می رود که رفتار عمومی خود را با نیازهای جامعه منظم مدرن مطابقت دهند. همانطور که زندگی مردم در وابستگی های پیچیده تری فرو می رود و بخشی از شبکه ی منشعبی از نهادها، قوانین و فرایندها می گردد، الزام بیشتری برای آن‌ ها به وجود می آید تا رفتار خود را بصورت دوجانبه با یکدیگر هماهنگ سازند. اقدامات آن‌ ها باید در وهله نخست عقلانی و کامل باشد. مردم ناچار به داشتن نگرشی حسابگرانه در رابطه با دیگران می شوند تا بتوانند به اهداف خود برسند و در اینجاست که عواطف و احساسات غیرعقلانی به شمار می رود (هابرماس،۶۹:۱۹۸۱). برخی از نظریه پردازان فرض می‌کنند که ابراز وجود یکی از خصوصیات اصلی حوزه های مشخصی از زندگی است، چراکه نگرانی و محبت ناپدید نگشته است و فقط به حوزه شخصی زندگی تعلق دارد. در اینجا ما روابط صمیمانه و حمایت کننده را می بینیم که بر مبنای نگرانی دو جانبه و قدردانی قرار دارند (لافلند،۱۹:۱۹۸۹).
    به نظر می رسد که افزایش فردگرایی خطر از هم گسیختگی اجتماعی را بیشتر می‌کند. فردگرایی و جهانی سازی نوعی تنوع افزایشی را به وجود می‌آورند که در جبهه های مختلفی بیان می شود: خانواده، تحصیل، کار، سلامت، محیط زندگی و غیره. در جامعه مدرن گروه های اجتماعی و فرهنگی با زمینه ها و شیوه های زندگی متفاوتی در کنار یکدیگر وجود دارند. یافتن اساسی مشترک برای زندگی اجتماعی و رسیدن به یک اجماع مشترک در قوانین و هنجارهایی که برای تمام گروه های اجتماعی قابل قبول باشد هر روزه به کاری مشکل تر از دیروز بدل می شود(هورتولانوس وماشیلز،۱۰:۲۰۰۶).
    برخی از جامعه شناسان مانند تونیس، ویرث[۳۸] و هابزباوم[۳۹] بر این باورند که فردگرایی برای زندگی اجتماعی یک جامعه فاجعه می آفریند (تونیس ۱۸۸۷، ویرث ۱۹۳۸، هابزباوم ۱۹۹۴ پوتنام ۲۰۰۰). هابزباوم تا جایی پیش می رود که از هم گسیختگی الگوهای قدیمی روابط انسانی را آزاردهنده ترین تغییر اجتماعی قرن بیستم می داند. به زعم وی، از هم پاشی چارچوب های اسنجام معنا دار و سنتی بیشتر پیامدهای منفی برای قیود اجتماعی میان مردم و توسعه اتحاد و وفاداری دوجانبه داشته است. در جامعه مدرن هوشیاری جمعی که اساس رفتار و اتحاد میباشد ناپدید شده است.دورکیم (۱۹۸۳) از ازهم گسیختگی ابایی نشان نمی دهد اما به ظهور نهادهای جدیدی اشاره می‌کند (مانند تقسیم کار) که می تواند در صورت های مدرن انسجام اخلاقی و اجتماعی سهیم باشد. وی اظهار میدارد که شکل جدید یک اتحاد انتزاعی تر و بی هویت تر همراه با الگوهای وابستگی جدید جامعه است. علاوه بر آن، بسیاری از نهادهای سنتی (علیرغم اینکه شخصیت آن‌ ها تغییر کرده است) همچنان دارای یک عملکرد فرهنگی تقید آمیز است: خانواده، زندگی باشگاهی، تحصیلات، سلامت و بهداشت، دنیای حرفه ای، مدیریت عمومی و سیاسیت همچنان در جوامع مدرن محکم می- باشند.(هور تولانوس و ماشیلز:۲۰۰۶، بوونز و همریک،۴۸:۱۹۹۶).
    نظریه پردازان جامعه شناس(مانند هچر و راب[۴۰]) انگیزه های متعددی که می تواند به رفتار وحدت گرایانه در جوامع مدرن غربی منجر شود را ذکر کرده اند. رویکرد انتخاب عقلانی وحدت فرض میدارد که در حیطه علاقه هر فردی است که به شبکه های اجتماعی بپیوندد، انگیزه ابزاری (منفعت طلبی عقلانی) منجر به رفتار منسجمی می شود (هچر ۱۹۸۷، راب ۱۹۹۷). دیگران هنجارها ارزشها و عواطف را به عنوان مبنای وحدت می دانند. درکنار صورتهای ابزاری وحدت نوعی وحدت با انگیزه اجتماعی نیز وجود دارد که برمبنای درگیری و احساس اشتراک است. انگیزه های رفتار وحدت گرایانه می تواند جذابیت، وفاداری، همذات پنداری و همراهی باشد(هورتولانوس وماشیلز،۲۶:۲۰۰۶).

    ۲-۵-۲-۶ انزوای اجتماعی به عنوان شکلی از محرومیت اجتماعی
    هورتولانوس وماشیلز[۴۱] معتقدند اگرچه فرایندهای تغییر اجتماعی بر تجربه اجتماعی افراد تأثیرگذار بوده، نیاز به روابط و مراوده با دیگران محو نشده است. فردگرایی دقیقا بر این تصور است که مردم وارد روابطی با دیگران شده و بخشی از شبکه های اجتماعی یا گروه های سالمی هستند که آن‌ ها را قادر می سازد تا به جامعه مدرن بپیوندند. این بدان معناست که آن‌ ها باید روابط خود را آگاهانه ساخته و در شبکه هایی مشارکت کنند که به دستیابی به نقشه های زندگی آن‌ ها کمک می‌کند(هورتولانوس وماشیلز،۲۶:۲۰۰۶). در همین زمان، زمینه روابط اجتماعی در جامعه مدرن بیشتر شده است. فرایندهای مدرن سازی به توسعه قابل توجه فضای اجتماعی که مردم در آن زندگی می‌کنند منجر شده است. آن‌ ها اکنون با روابط بیشماری در فرایند مدرن سازی در موقعیت های مختلف رو به رو هستند (داسوان،۴۴:۱۹۹۶). به نظر بیلینگتون و همکارانش، افراد جزو حلقه های متفاوتی هستند، برای مثال خانواده، حلقه دوستان، حلقه شغلی، همسایگی و زندگی باشگاهی. در همه این شرایط اجتماعی، افراد موقعیت های اجتماعی اتخاذ می‌کنند و باید انتظارات آن نقش را برآورده سازند. عملکرد در تمام این شرایط متغیر نیازمند توانایی های اجتماعی است: افراد باید بصورت مداوم با ساختارهای اجتماعی اطراف خود تطبیق یافته و هنجارها و قوانین اجتماع را اجابت کنند، آن‌ ها باید با دیگران احساس راحتی داشته و قادر به کنار آمدن با آن‌ ها به شیوه های قابل قبول اجتماعی باشند (بیلینگتون و همکاران ،۴۲:۱۹۹۸). با این وجود، این باعث بوجود آمدن تقاضای بالایی از فرد می- شود، چراکه فرض می‌کند افراد مستقل و خودمختار قادر به شکل دادن زندگیهای خود فرای قیدو بندهای اجتماعی یا گروهی هستند. آن‌ ها به تمام انواع مهارتهای اجتماعی و شناختی نیاز دارند تا بتوانند در شرایط متفاوت عملکرد مناسبی داشته باشند. افرادی که فاقد این مهارتها باشند و امکان پیوستن به روابط اجتماعی را در خود نمی بینند از لحاظ اجتماعی منزوی می گردند.
    انزوای اجتماعی پیامدهای منفی برای عملکرد بهینه و تندرستی افراد دارد، و همین طور برای اتحاد و انسجام جامعه. کیفیت فردی زندگی بسیار تحت تأثیر عضو شبکه اجتماعی بودن است. توسط روابط عقلانی در حوزه عمومی، ماهیت صمیمانه روابط اجتماعی در دیگر حوزه ها بسیار مهم به شمار می رود. برخی بر این باورند که نیاز به روابط اجتماعی اکنون که افراد دیگر نمی‌توانند به الگوهای فرهنگی سنتی و فردی خود تکیه کنند بالاتر رفته است. افراد به‌طور اساسی در انتخاب های خود و شیوه زندگی خود آزادند، اما آن‌ ها فقط می‌توانند هویت خود را در بافت اجتماع، در روابط با دیگران و روابطی که بر مبنای احساس دوستی، صمیمیت مشترک و درگیری است تعریف کنند. (بک و بک گرنشایم ۱۹۹۰، ۲۰۰۲، گیدنز ۱۹۹۱). پپلو و پرلمن[۴۲] معتقدند فقدان روابط مؤثر باعث شکل گیری تهدیدی جدی برای سلامت فردی می شود. افرادی که روابط پایدار و معنادار با یکدیگر ندارند و در موارد نیاز کسی را برای رجوع ندارند، معمولا دچار تنهایی می‌شوند. این امر اغلب منجر به مشکلات فردی جدی مانند افسردگی، کمبود اعتماد به نفس، مشکلات اجتماعی و علایم بیماریهای جسمانی می شود (پپلو و پرلمن،۳۴:۱۹۸۴).
    به اعتقاد فیسچر و فیلیپس[۴۳]، در کنار تأثیرگذاری زندگی فردی یک شخص، انزوای اجتماعی بر پایداری و انسجام جامعه نیز تأثیر منفی می گذارد. زمانی که یک جامعه اعضای بیشماری داشته باشد که در زندگی اجتماعی مشارکت نمی‌کنند، تأثیر مخربی بر اتحاد و پیوستگی ان بوجود می آید مخصوصا در صورتی که عدم توانایی مشارکت در سطح اجتماعی با کمبود انسجام اخلاقی یا اجتماعی در جامعه همراه باشد. انزوای اجتماعی می تواند همراه با محرومیت فرهنگی باشد یعنی افراد از الگوهای رفتاری غالب، جهت گیری های شیوه زندگی و ارزشهای جامعه محروم شوند. یا باعث محرومیت نهادی شود چرا که به امکانات تعیین شده برایشان دسترسی ندارند (فیسچر و فیلیپس ۱۹۸۲، هیلز و همکاران ۲۰۰۲).
    میلز[۴۴] معتقد است انزوای اجتماعی را نمی توان به عنوان یک مشکل فردی دانست و قطعا مسئله ای اجتماعی است. نخست اینکه تأثیرات آن محدود به زندگی شخصی افراد نشده و تمام جامعه را در برمی‌گیرد. دوم، انزوای اجتماعی فقط ریشه در عوامل فردی نداشته (توانایی ها، خصوصیات و شرایط) بلکه دلایل فرافردی و اجتماعی نیزدر آن نقش دارد. انزوای اجتماعی پدیده ای است که نمی تواند از ساختار جوامع مدرن غربی جدا شود. این نتیجه توسعه های ساختاری و فرایندهایی است که قبلا و هم‌اکنون در جامعه اتفاق می‌افتند. یکی از ویژگیهای مشکلات اجتماعی این است که در مورد ساختار اجتماعی و فرصتها به هر فردی می‌توانند نکاتی را بیان کنند (میلز،۲۲:۱۹۵۱). روابط اجتماعی در جوامع مدرن از عملکرد فردی و اجتماعی مردم امری ناگزیر است. به این علت، افرادی که نتوانسته در جامعه مشارکت کنند و قادر نیستند که روابط معناداری بسازند یا حفظ کنند دچار خسران عظیمی می شوند. فقدان شبکه فردی می تواند در مواردی به حاشیه روی فرد یا محرومیت اجتماعی وی منجر شود که باعث می شود فرد دیگر هیچ راهی برای مشارکت در جامعه نبیند، و دیگر دسترسی به شبکه های کاربردی اجتماعی که بتواند از علایق خود صحبت کند نداشته باشد، و نقش برجسته ای برای حضور در اجتماع نیابد. همانطور که روابط آن‌ ها باجامعه دچار اختلال می شود، فرصت های آن‌ ها برای مشارکت نیز کاهش می یابد (ویلسون،۳۳:۱۹۸۷). پیامد آن فرایندی از انباشتگی و تولید مجدد نابرابری اجتماعی است که در آن افرادی که به منابع اجتماعی دسترسی بیشتری دارند شرایط بهتری برای زندگی خود ایجاد می‌کنند، در حالیکه معایب آن برای افراد بدون این منابع مکرر افزایش می یابد. ( هورتولانوس وماشیلز:۲۰۰۶، به نقل از فلاپ و تازلار ۱۹۸۸، کمتر ۱۹۹۶) بنابراین انزوای اجتماعی به شکل جدیدی از نابرابری اجتماعی اشاره می‌کند، مخصوصا در توزیع منابع غیرمادی(هورتولانوس و ماشیلز،۲۲:۲۰۰۶).
    زمانی که افراد شانس کمتر و احتمال کمتری برای مشارکت یا درگیری در جامعه را دارند و روابط فردی ندارند یا آن‌ ها را از دست داده اند، در مواقع اضطراری با موقعیتی بدتر از کسانی رو به رو می شوند که عضو شبکه ای هستند که عملکرد خوبی ندارد(هورتولانوس وماشیلز،۲۲:۲۰۰۶).
    مشخص است که انزوای اجتماعی موضوع پیچیده ای است که تحلیل بسیار نیاز دارد. اگرچه دیدگاه‌های متعدد و نظریه های بسیاری بر اهمیت روابط اجتماعی وجود دارد، تاکنون نظریه ای نبوده که به طور انحصاری بر انزوای اجتماعی تمرکز کند. پس، مطالعات تجربی بی شماری نیز به رابطه میان شبکه های فردی و عوامل زمینه ای متعدد آن پرداخته اند(همان:۲۳).
    ۲-۵-۲-۷ علل انزوای اجتماعی
    مطالعات در علوم اجتماعی عوامل بسیار ضد و نقیضی را به انزوای اجتماعی مرتبط دانسته اند. برای شروع، بسیاری از این مطالعات رابطه ای میان انزوای اجتماعی و عوامل زمینه ای مانند سن، جنسیت، درآمد، تحصیلات، شرایط زندگی، قومیت و محیط را بررسی نموده اند که چندین گروه جمعیتی را که شانس انزوا در آن‌ ها بیشتر است این گونه معرفی شده است: سالمندان، بیماران و ناتوانها، افراد کم درآمد، یا دارای سطح پایینی از تحصیلات، موقعیت اجتماعی پایین، بیکاری طولانی مدت، افراد مجرد (مخصوصا مردها)، والدین تنها، و مهاجران (غیرغربی)(هورتولانوس وماشیلز،۳۳:۲۰۰۶).
    توضیح دیگری برای انزوای اجتماعی را می توان در مشکلات سلامت ذهنی و جسمی دانست. گرتر[۴۵] و وینانتز[۴۶] بر این باورند که بیماریهای مزمن یا دارای معلولیت می تواند افراد را در موقعیتی قرار دهد که نسبت به انزوا آسیب پذیر شوند. محدودیت های جسمانی یا ذهنی معمولا مانعی برای مشارکت در اجتماع به شمار می رود. تصویری که مردم از ناتوانان و بیماران مزمن دارند نیز به‌طور قابل توجهی در برقراری ارتباط با آن‌ ها مانع ایجاد می‌کند (گرتر و وینانتز، ۱۷۴:۱۹۹۳). شبکه فردی مخصوصا برای افرادیکه یک بیماری اجتماعی حاد دارند متلاشی می شود، یعنی بیماریهایی که برای بقیه ترسناک است، به راحتی قابل مشاهده است و محدودیتهای عملی که نیازمند کمک و حمایت فراوان دیگران را به دنبال دارد(هورتولانوس وماشیلز،۲۰:۲۰۰۶).
    از نظر پپلو و پرلمن، انزوای اجتماعی اغلب به خصوصیات شخصیتی مشخصی مرتبط است که شیوه برقراری ارتباط فرد با دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد. عوامل مشخصی شانس فرد برای تنها شدن یا از لحاظ اجتماعی منزوی شدن را افزایش می دهد. مثالهایی از چنین عواملی عبارتند از خجالتی بودن، درونگرا بودن، فقدان مهارتهای اجتماعی فقدان علاقه به ریسکهای اجتماعی (پپلو و پرلمن ۱۹۸۲، اسندورف و ویلپرز ۱۹۹۸). ساختن و حفظ روابط اجتماعی نیازمند توانایی های خاصی مانند اعتماد به نفس، احترام به خویشتن، اجتماعی بودن، وابستگی و احساس کنترل فردی است. برخی از نویسندگان تأکید دارند که تجارب زندگی اولیه درون خانواده تعیین کننده سطح اعتماد است و گسترش کنش متقابل که برای برقراری ارتباط با دیگران ضروری است. نگرش نسبت به غریبه ها، معیار ارزیابی و نگرش نسبت به همکاری و احساس اعتماد در حین فرایند اجتماعی شدن بروز می‌کنند و برای نگرش یک فرد نسبت به دیگران در زندگی بزرگسالی ضروری است. روانشناسان اجتماعی نیز ارتباط منظمی میان مهارتهای اجتماعی و الگوهای دلبستگی نشان می دهد، در این معنا که دلبستگی موفق تر می تواند بر رابطه با دیگران تأثیر مثبت بگذارد(استول،۸۴:۲۰۰۰). از نظر ماشیلز[۴۷]، در کنار عوامل فردی، انزوای اجتماعی اغلب با عوامل اجتماعی نیز همراه است. در بسیاری از مطالعات، انزوای اجتماعی با مشارکت پایین اجتماعی همراه بوده است. این فقط مربوط به مشارکت در فعالیت‌های کاری نیست، بلکه شامل مشارکت در فعالیت‌های باشگاهی، سازمان های مذهبی ، فعالیت‌های فرهنگی یا سرگرمی و کارهای داوطلبانه نیز می شود. مشارکت اجتماعی در کل یکی از منابع اصلی رابطه های اجتماعی است. همچنین، مشاهده شده است که مشارکت اجتماعی تضمین کنننده داشتن یک شبکه فردی رضایت بخش نیست: افرادی که دارای کار و حقوق هستند بازهم ممکن است دچار انزوای اجتماعی شوند اگر نتوانند در زندگی شخصی با دیگران ارتباط برقرار کنند (ماشیلز ۲۰۰۳،۲۰۰۶). مطالعات جامعه شناسی به نام ریندروپ[۴۸]، انزوای اجتماعی را با محیط زندگی فرد مرتبط می دانند. فرض این است که فضای محیطی می تواند ارتباط اجتماعی را حمایت کند و محرک آن باشد یا فرد را از آن بازدارد. برای مثال، در یک همسایگی که اکثر مردم در طی روز مشغول کار هستند احتمال کمتری برای برقراری ارتباط وجود دارد (ریجندرپ،۷۱:۱۹۶۸). ترکیب بندی جمعیت همسایگی نیز ایفا کننده ی نقشی است: زمانی که افراد اشتراکات کمی داشته باشند (سن، خانه، قومیت، موقعیت اقتصادی اجتماعی)، پتانسیل رابطه کمتر و احتمال غریبه ماندن بیشتر می شود (دیگنام،۲۳:۱۹۸۷). همین مطلب زمانی که ساکنان یک محله شیوه های زندگی کاملا متفاوتی دارند یا زمانی که مشاجرات بین آن‌ ها وجود دارد نیز صدق می‌کند. شانس انزوای اجتماعی زمانی افزایش می یابد که مردم دیگر احساس امنیت در محله نداشته باشند .
    برای مثال در اثر میزان بالای جرم و جنایت یا تغییر سریع جمعیت محله در مدتی کوتاه (هورتولانوس و همکاران،۵۴:۱۹۹۲). اگرچه عوامل بسیار متعددی می تواند شانس انزوای اجتماعی را بگونه ای که توصیف شد افزایش دهد، اماهیچ عامل حیاتی برای تبیین آن شناسایی نشده است. تحقیقات گسترده در زمینه افراد منزوی اجتماع نشان می دهد که در بیشتر موارد ترکیب پیچده ی عوامل مختلف و شرایط باعث این امر است که خود به تنهایی عامل نمی باشند. انباشت چنین مشکلاتی برای افرادی اتفاق می افتد که به شیوه های متعدد با عواملی سروکار دارند که زندگی شان را تحت تأثیر منفی قرار می دهد. بنابراین دلیل آن در مجموعه ای خاص از رویدادها، شرایط و خصوصیات فردی نهفته است. در آخر باید اذعان نمود که این مقدار مشکلات نیست که باعث ازردگی میگردد بلکه تعادل میان مشکلات و مسئولیتها و قدرت فرد است. (باکر و همکاران ۴۰:۱۹۹۹).
    در رویکرد حمایت اجتماعی تمرکز بر کیفیت روابط است.کیفیت از عملکرد یک رابطه شناخته می شود، مخصوصا از مقدار و نوع حمایتی که آن رابطه فراهم می‌کند. این امر دو شکل عملکرد را در برمی‌گیرد: عملکرد ابزاری و اجتماعی یا بینا رابطه ای. (هورتولانوس و ماشیلز:۲۰۰۶، به نقل از آرتز و همکاران، ۱۴۳:۱۹۸۹). عملکرد ابزاری به فعالیت هایی مرتبط است که نتیجه ای عملی تولید می‌کنند، مانند کمک کردن در کارهای خانه یا بیرون. عملکرد اجتماعی به شیوه ها و فعالیت های مشترک میان افراد اشاره دارد که ابزاری نیستند و به فرد احساسی از پیوستگی، پذیرفتگی و درگیری می دهد (حمایت عاطفی و همراهی). این رویکرد نمی تواند تمام شبکه فردی را به تصویر بکشد، بلکه فقط روابطی که در آن‌ ها مبادله حمایت صورت می‌گیرد. این رویکرد انزوای اجتماعی را به عنوان فقدان روابط حمایت کننده در شبکه فردی می داند (فیلینگ و همکاران ۱۹۹۱، وان در پل ۱۹۹۳). در این رویکرد شبکه ای نیز انزوای اجتماعی توسط اطلاعات کم و بیش واقعی در مورد شبکه فردی افراد اندازه گیری می شود: دامنه شبکه، خصوصیات ساختاری یا حضور افرادی که می‌توانند صورتهای مشخصی از حمایت اجتماعی را در اختیار بگذارند. انزوای اجتماعی مساوی با داشتن یک شبکه فردی با دامنه کاهش یافته یا ترکیبی یک جانبه است، هرچقدر که این شبکه کوچکتر، صمیمانه تر یا یکپارچه تر می شود، یا زمانی که روابط حمایت کننده کم می شود، احتمال انزوای اجتماعی افزایش می یابد. مطالعات تجربی نشان می دهد که میان اندازه شبکه و تجربه ذهنی شبکه همبستگی ضعیفی وجود دارد. داده های مربوط به دامنه، ترکیب و ساختار شاخص های خوبی برای تعیین این نیست که آیا روابط انتظارات را برآورده می سازند یا خیر. تحقیق تجربی نشان می دهد که افرادی با شبکه بزرگ می‌توانند احساس تنهایی قابل توجهی داشته باشد. از سوی دیگر، افرادی که شبکه کوچکی دارند می‌توانند احساس رضایت بالایی از کیفیت شبکه اجتماعی خود داشته باشند چرا که کیفیت روابط آن‌ ها انتظاراتشان را برآورده می سازد. خصوصیات ساختاری نیز در مورد تجربه خصوصی فرد قطعی نیستند. در افرادی که در شبکه ای یکدست و صمیمانه قرار دارند نیز احتمال احساس تنهایی وجود دارد. یکپارچگی می تواند عملکرد بیرون از شبکه صمیمانه را مسدود یا محدود کند، که فرد در اثر آن نسبت به گروه های خارج از شبکه احساس انزوا می‌کند (تیجوس و همکاران ۱۹۹۲، هورتولانوس ۱۹۹۵). میزان و نوع حمایت در شبکه میزانی همواره میزانی کمتر از ادراک را تضمین می‌کند: حمایتی که اعضای شبکه ارائه می‌کنند الزاما نمی تواند نیازهای یک فرد را برآورده سازد. بنابراین، دامنه ترکیب و ساختار شبکه و در دسترس بودن حمایت اجتماعی در رابطه با اهمیت نسبی ارتباطاتی فعلی نمی‌توانند گویای نکات زیادی باشند. برای به دست آوردن بینش در رابطه با انزوای اجتماعی، رویکرد شبکه باید با رویکرد دیگری که در آن بعد خصوصی محوری است مانند رویکرد تنهایی، ترکیب شود.
    ۲-۵-۲-۸ رویکردهای شبکه ای[۴۹]
    نخستین رویکرد که به مطالعه در زمنیه انزوای اجتماعی مربوط می شود تحلیل شبکه است. این شیوه از روانشناسی اجتماعی و شناختی در دهه ۱۹۳۰ نشأت گرفت و بعدتر به صورت نظریه جامعه شناختی و جامعه-مردم شناختی گسترش یافت. در این رویکرد، روابط اجتماعی به عنوان سنگ بنای اصلی ساختارهای اجتماعی نگریسته می شوند که بر روی روابط گروهی و خصوصیات ساختاری پیکره اجتماع تأکید می ورزد. در کنار مفاهیمی جامعه شناسی، تکنیکهای سنجش اجتماعی برای تحلیل شبکه نیز استفاده می شود. به این ترتبیب تحلیل شبکه زمینه تخصصی تحقیقاتی در جامعه شناسی به شمار می رود.
    در شیوه پژوهش شبکه ای سه رویکرد وجود دارد که هریک به سوی بعد متفاوتی از شبکه اجتماعی جهت می‌گیرند: رویکرد انسجام اجتماعی[۵۰]، رویکرد شبکه اجتماعی و رویکرد حمایت اجتماعی[۵۱] (هورتولانوس و ماشیلز:۲۰۰۶، به نقل از هاوس و کان ۱۹۸۵، دیکسترا ۱۹۹۰، اسنیجرز ۲۰۰۱). هیچ یک از این رویکردها توجه بارزی به انزوای اجتماعی نداشته، اما تعاریف مشتق از انزوای اجتماعی را به عنوان فقدان خصوصیات خاصی در شبکه فردی می دانند. رویکرد انسجام اجتماعی بر حوزه شبکه اجتماعی و انواع روابط و تلاشهایی تمرکز دارد که تعیین می‌کنند یک فرد تا چه اندازه در جامعه ادغام شده است. خصوصیات روابط این شبکه به عنوان شاخص های درجه انسجام اجتماعی عمل می‌کند. عوامل مهم عبارتند از ترکیب بندی و اندازه محل سکونت، سهم خانواده و دوستان، عضویت در انجمن ها و گروه های مذهبی، دارای کار بودن یا بیکاری و غیره. تمام این نوع روابط به عنوان کانالهایی نگریسته می شوند که انسجام اجتماعی یک فرد را به همراه می آورد. درجه انسجام اجتماعی توسط تعداد و نوع روابط اجتماعی، عضویت در سازمآنها و تکرار ارتباط با دیگران اندازه گیری می شود. معمولا فرض بر این است که فرد در صورتی دارای انسجام بالاتری است که به شبکه های متنوع تری که به یکدیگر مرتبط نیستند متعلق باشد (برکمن و سیم ۱۹۷۹، هاوس و همکاران ۱۹۸۲). از این رویکرد، انزوای اجتماعی از منظر دامنه­ یک ترکیب یک جانبه یا چندجانبه ی شبکه فردی تعریف می شود(حتی اگر محدود باشد).
    در رویکرد شبکه اجتماعی تأکید بر ساختار صوری شبکه، و روابط میان روابط درون شبکه است (فیسچر ۱۹۸۲، ولمن و هال ۱۹۸۵). این نوع پژوهش به سمت خصوصیات شبکه ای که فرد در آن مشارکت دارد معطوف است. این خصوصیات می تواند شامل صمیمت شبکه (آیا اعضای شبکه یکدیگر را می شناسند)، یکدستی شبکه (از لحاظ خانوادگی، جنسیتی، موقعیت اجتماعی و غیره)، حوزه شبکه (لایه های اجتماعی که شبکه به آن دسترسی دارد)، و چندنقشی بودن روابط است (فیسچر،۶۵:۱۹۸۲). در این رویکرد انزوای اجتماعی به یک حوزه محدود شبکه مرتبط نیست بلکه به خصوصیات مشخصی از ساختار شبکه ارتباط دارد. فرض کلی این است که میزان صمیمت و یکپارچگی می تواند در مورد قرار گیری اجتماعی یک فرد درون آن شبکه نکاتی را بیان کند و ریسک انزوای اجتماعی را نشان دهد. چنانکه اعضای بیشتری با یکدیگر آشنا می شوند، درگیری و اتحاد دوجانبه رشد نموده و احتمال انزوای اجتماعی افراد را کاهش می دهد. این مطلب در مورد شبکه یکپارچه ای که در آن افراد کم و بیش از لحاظ خصوصیات ساختاری با یکدیگر برابرند نیز صدق می‌کند (مانند جنسیت، سن، طبقه اجتماعی، طبقه مدنی، تحصیلات، شغل، مذهب، گرایش سیاسی یا قومی) (هورتولانوس وماشیلز،۲۳:۲۰۰۶).
    ۲-۵-۲-۹رویکرد تنهایی[۵۲]
    دومین رویکردی که برای مطالعه انزوای اجتماعی از اهمیت برخوردار است پژوهش مسئله تنهایی است. این شیوه بر داده های واقعی شبکه اجتماعی تمرکز نداشته و بر کیفیت روابطی که افراد در یک شبکه تجربه می‌کنند تمرکز دارد. بنابراین تجربه ذهنی شبکه فردی و فقدان ارتباط ارزشمند و معنادار با دیگران مورد تأکید است (پرلمن و پپلو ۱۹۸۱، ده جونگ گیرولد ۱۹۸۴، وان تیلبورگ ۱۹۸۸، سومبادز ۱۹۹۹، هاوس ۲۰۰۱).
    در الگوهای روانشناسی دینامیک[۵۳]، دلیل تنهایی در فرد قرار دارد. در این شیوه، تنهایی به تأثیرات و تجارب جوانی نسبت داده می شود. اگرچه این تجارب اولیه الزاما بین فردی است، رویکرد ان بر عوامل فردی تمرکز دارد که به تنهایی منجر می شوند (پرلمن و پپلو ۱۹۸۲).
    در تعاریف جامعه شناختی، تنهایی به عنوان محصول نیروهای اجتماعی[۵۴] تعریف شده است که خارج از فرد قرار می‌گیرد و جنبه مشهودی از جامعه است، نه چیزی که درون فرد قرار داشته باشد (پرلمن و پپلو،۱۲۰:۱۹۸۲). باومن[۵۵] (۱۹۵۵) سه توسعه اجتماعی را که به تنهایی منجر می شود معرفی نموده است: تجزیه روابط گروهی اصلی، افزایش تحرک خانوادگی و افزایش کلی تحرک اجتماعی. دیگران محیط اجتماعی تغییریافته را عاملی در افزایش تنهایی می دانند. برای مثال رایزمن[۵۶]، براین باور است که افراد در جامعه مدرن آمریکایی “معطوف به دیگری[۵۷]” می شوند، یعنی به‌طور مداوم باید رفتار خود را با محیط بین فردی شان تنظیم کنند. این امر باعث می شود تا آن‌ ها از خود درونی شان، و احساسات و آرزوهای خود جدا شده و همراه با یکدیگر “جمعیت تنهایی[۵۸]” را شکل می‌دهند (رایزمن،۷۰:۱۹۶۱).
    اسلاتر[۵۹] (۱۹۷۶) فردگرایی را مشکل بزرگی می داند. وی معتقد است که هر فردی در آرزوی اجتماع، درگیری و وابستگی است: افراد دوست دارند به دیگران اعتماد کنند و با یکدیگر کار کنند. نیازهای اساسی چنین در جامعه فردگرا که به فردگرایی متعهد است برآورده نمی شود، در این جامعه باور این است که هر فرد باید بدنبال اهداف خود باشد و این منجر به تنهایی می شود(هورتولانوس وماشیلز:۲۰۰۶، به نقل از رایزمن:۱۹۶۱). دراین پژوهش انزوای اجتماعی به عنوان یک مسئله اجتماعی قلمداد شده که هم عوامل فردی و هم اجتماعی در آن نقش دارند، بنابراین نظریات یک جانبه چندان به هدف ما کمک نمی‌کند. رویکردی که عوامل تنهایی را در فرد و در شرایط اجتماعی او می داند رویکرد ارتباطی[۶۰] است. این رویکرد مدعی است که تنهایی نتیجه عوامل فردی و اجتماعی است که هردو بریکدیگر تأثیر می گذارند. دو رویکرد ارتباطی عبارتند از رویکرد کسر عمل[۶۱] و رویکرد شناختی[۶۲]. هردوی اینها تنهایی را احساسی می دانند که افراد داشته و با احساس تنها بودن متفاوت است. یکی دیگر از نقاط شروع این رویکردها این است که تنهایی با کمبودهای تجربه شده در روابط فردی مرتبط است و این کمبود می تواند به عنوان امری ناخوشایند یا استرس زا و همراه با احساسات منفی باشد. توضیحات متفاوتی در ماهیت این کمبود وجود دارد (پرلمن و پپلو،۱۱:۱۹۸۲). برطبق رویکرد کسر عمل، تنهایی زمانی بروز می‌کند که روابط خاصی در شبکه غایب باشند. تفکر پشت آن، این است که انواع مختلف رابطه کم و بیش عملکردهای منحصر بفردی دارند و عملکرد یک نوع رابطه دیگر می تواند فقط تا حد کمی برآورده شود، اگر وجود داشته باشد. نماینده مهم این رویکرد روانشناس آمریکایی رابرت ویس[۶۳] است که در تئوری وی احساس تنهایی می تواند نتیجه کمبود تجربه شده در یک یا چند رابطه عملی دیگر مانند انسجام اجتماعی، پرورش، اعتباریابی، احساس اعتماد و کمک در شرایط استرس بار است. در این نظریه از تنهایی ارتباطی او میان دو نوع تنهایی تمایز قائل می شود: تنهایی در نتیجه انزوای عاطفی و در نتیجه انزوای اجتماعی (ویس،۷۳:۱۹۷۳). هردو صورت تنهایی به فقدان نوع خاصی از رابطه های فردی مربوط است.طبق نظریه دلبستگی[۶۴] باولبی[۶۵] ، انزوای عاطفی از غیاب رابطه دلبستگی انحصاری مانند رابطه با شریک ناشی می شود(باولبی،۴۵:۱۹۸۳). دیگر روابط حمایت کننده عاطفی مانند دوستی نمی تواند این غیاب را جبران کند به همین دلیل فردی با روابط اجتماعی بسیار همچنان می تواند تنهایی عاطفی را احساس کند. تنهایی احساسی خود را در ترس، بی قراری و احساس پوچی نشان می دهد. دومین شکل تنهایی توسط کمبود انسجام اجتماعی و جایگزینی در یک شبکه گسترده تر حامیان مشخص می شود. تنهایی اجتماعی در افرادی بروز می‌کند که شبکه اجتماعی نسبتا کوچکی داشته و بنابراین کمبود دوستی‌های معنادار یا احساس اجتماعی بودن با دیگران را احساس می‌کنند. تنهایی اجتماعی در خستگی و احساس محرومیت اجتماعی نمود می یابد (ویس ۱۹۷۳، دجونگ گیرولد و رادشلر ۱۹۸۲، وان بارسن و همکاران ۲۰۰۱). در رویکرد شناختی، تنهایی نتیجه عدم تطابق میان روابط مطلوب و روابط فعلی است (دیکسترا و فوکما ۲۰۰۱). احساس تنهایی در اینجا به عنوان محصول معنایی است که افراد به تجارب خود با دیگران نسبت می‌دهند. مهم ترین جنبه این رویکرد تأکید آن بر شناخت به عنوان عامل میانجی میان کمبود در جامعه پذیری و تجربه تنهایی است. این رویکرد مبتنی بر نظریه دلبستگی است، نظریه ای در روانشناسی که به‌طور کلی با شیوه ای سروکار دارد که افراد سعی می‌کنند دلیل رفتار خود را بفهمند، برای مثال در شرایط درونی و یا بیرونی. این امر در مورد یک تفاوت تجربه شده ذهنی میان روابط مطلوب و روابط حاصل شده اتفاق می افتد ( پپلو و پرلمن، ۶۶:۱۹۸۲). تمایز واضحی میان “تنهایی تجربه شده بصورت ذهنی” و “انزوای عینی” وجود دارد. تعریف تنهایی حاوی دو عنصر است: تعداد روابط حاصل شده با دیگران پایین تر از میزانی است که فرد آن را مطلوب یا قابل پذیرش بداند، یا روابط به سطح صمیمیت مورد نظر نرسیده اند ۰دجونگ گیرولد،۹۹:۱۹۸۴). در اینجا نه تنها شبکه روابط فردی حاصل شده درگیر است بلکه خواسته ها و شرایط مد نظر در این رابطه ها نیز اهمیت دارند (وان تیلبورگ ۱۹۸۸، دیکسترا ۱۹۹۰، دیکسترا و دجونگ گیرولد ۱۹۹۹).این رویکرد شناختی به تنهایی بر تجربه فرد تأکید دارد، و به همین دلیل نکات بهتری نسبت به رویکرد کسر عمل برای مطالعه انزوای اجتماعی به دست می دهد. در رویکرد کسر عمل، ترکیب شبکه فردی (انواع روابط فعلی) برای تجربه ذهنی آن تعیین کننده است: فرضیه غیابی وجود دارد که به نیازهای براورده نشده به دلیل فقدان نوع خاصی از رابطه ها استناد می‌کند (دیکسترا و فوکما،۲۰۰:۲۰۰۱). از سوی دیگر رویکرد شناختی بوضوح میان تنهایی تجربه شده ذهنی و انزوای عینی تمایز قائل می شود و بر رویکردهای روانشناسی تمرکز دارد که زیاد به یک فقدان قابل مشاهده روابط فعلی مرتبط نیستند. این رویکرد بنابراین یک قسمت تکمیلی به رویکردهای شبکه قبلا ذکر شده اضافه می‌کند(هورتولانوس وماشیلز،۳۳:۲۰۰۶). مطالعات اجتماعی روانشناختی بسیاری نشان داده اند که روابط اجتماعی بصورت حیاتی در تندرستی و سلامتی افراد نقش دارند. توضیحات متعددی برای این روابط مثبت وجود دارد. علاوه بر آن نیاز اساسی بشر به تعلق داشتن و عملکردهای روانشناختی روابط با دیگران برای مقوله هویت و احترام به خویشتن در افراد باعث می شود که نقش حمایتی بالقوه روابط فردی اهمیت خاصی بیابد(هورتولانوس وماشیلز،۳۳:۲۰۰۶).
    روابط اجتماعی نه تنها برای زندگی فردی معنی دارند، بلکه در خدمت منافع اجتماعی نیز هستند. در جامعه شناسی، روابط اجتماعی همیشه به عنوان سنگ بنای اولیه ساختارهای پیچیده تری از ارتباط میان مردم دیده می شود. این روابط ابزاری هستند در جهت انتقال عقاید، دیدگاه ها، ارزش ها و هنجارهایی که درجامعه مشترک بوده و بنابراین در اجتماعی کردن افراد به شکل شهروندانی هماهنگ با جامعه نقش دارد. بدین صورت، روابط اجتماعی نقش میانجی میان فرد و جامعه را ایفا می‌کنند(همان،همان صفحه).

     
     
     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:17:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مطالعه رابطه گرایش به اعتیاد با زندگی نامه و نوع ارتباط با والدین در چرخه رشد جوانان ۲۰ تا ۴۰ سال در شهرستان کرج- قسمت ۴ ...

    براساس این گزارش پژوهش­ها نشان داده­اند که خطرناک­ترین مواقع در زندگی برای آسیب­پذیری بیشتر نسبت به سوء مصرف مواد، مراحل انتقالی است.(گالانتز[۶]،۲۰۰۶). اولین موقعیت انتقالی بزرگ برای کودک زمانی است که محیط خانواده را ترک کرده و به مدرسه می­رود، بعدها نیز زمانی تغییر مقاطع تحصیلی همین خطر او را احاطه می­ کند و آسیب پذیری او بخاطر موقعیت جدید اجتماعی و داخل شدن در گروه های همگن بزرگتر زیاد می شود ، معمولاً در اوایل نوجوانی است که کودکان برای نخستین بار با سوء مصرف مواد روبرو می­شوند زمانی که کودکان وارد دبیرستان می­شوند ،نوجوانان در معرض چالشهای جدید اجتماعی ،عاطفی و تحصیلی قرار می­گیرند و درهمین زمان ممکن است آنها دسترسی راحت­تری به مواد و سوء مصرف کنندگان مواد داشته باشند. این چالش­ها می­توانند سوء مصرف الکل ، موادمخدر و سیگار را در آنان بالا ببرد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    عوامل خطرآفرین در مصرف مواد نوجوانان (هاوکنیز[۷]. به نقل از قزوینی ۱۳۸۹).

     

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    عوامل محافظت کننده عوامل خطرآفرین
    فردی شخصیت محکم و مقاوم، جهت گیری اجتماعی مثبت، هوش، مهارت های رفتاری رفتارهای مشکل آفرین دیرپا و دارای سابقه طولانی ، نگرش های مثبت نسبت به مصرف مواد، شروع زود هنگام مصرف مواد
    خانوادگی انسجام، ارتباط عاطفی گرم یا محبت در بین کودکان و والدین در کودکی رفتارهای مصرف موادغیر مجاز در خانواده ها با شیوه های مدیریت نامناسب درخانواده پیوند ضعیف با خانواده ،وجود کشمکش درخانواده
    تحصیلی تعهد درمدرسه دربرابر دانش آموزان ،غلبه فرهنگ مغایربا مصرف مواد شکست تحصیلی ،عدم احساس تعهد کافی به مدرسه
    همسالان معاشرت با همسالانی که مواد مصرف نمی کنند طرد شدن از طرف همسالان در مقاطع تحصیلی پایین تر

    زندگی نامه و ابعاد آن:
    ما می­توانیم زندگی نامه بسیاری از افراد را بازگو کنیم ؛درباره پدری سؤاستفاده­گر و مستبد که پسری ضد اجتماعی بارآورد و سر انجام پسرش معتاد شد. فرزندانی که بیش از اندازه محدود هستند و در نتیجه از اجتماع می­ترسند و از تنهایی خود فقط با نوشیدن الکل رهایی می­یابند.و نمونه­های بسیاری که نشان می­دهد گرایش به اعتیاد ترکیبی از عوامل مختلفی مثل اختلال­های خلقی، ناراحتی­های روانی ناشی از ناتوانی­ های جسمی وخود درمانی­هایی برای رهایی از رنج­های زندگی است.(هیرادفر،۱۳۸۹) با توجه به تحقیقات اشاره شده منظور ما از زندگی نامه تجارب و خاطراتی است که افراد در دوران رشدی خود داشته اند،و شامل ابعادی مثل:فقدان­ها،علایق افراد،آرزوهای افراد،آسیب­ها وغفلت­های گذشته،دوستان و تاثیر پذیری از آنها و زندگی تحصیلی و دوران مدرسه و همچنین بیماری­ها و آسیب­های جسمی و روانی موثر در ایجاد نوع زندگی هر فردی موثر است.که هر کدام از این ابعاد توضیح داده خواهد شد.
    فقدان ها:
    فقدان­هاشامل هرنوع کمبودی است که افراد نیازبه آن را احساس می­ کندمثل فقدان­های اجتماعی و اقتصادی(فقر)،طلاق است. فقدان در خانواده یعنی از دست دادن یکی از اعضای خانواده، بخصوص مرگ یکی از عزیزان، این امر چه به صورت واقعی و چه به صورت احتمالی اثر عمیقی بر خانواده دارد. در بحث خانواده، فقدان، نه تنها شامل این موارد است؛ بلکه فراتر از آن به از دست رفتن اشیای خانواده نیز گفته می­ شود. روشن است در دوران خردسالی، به علت ویژگی­های خاص شناختی، بین کودکان و اشیا نیز وابستگی­هایی ایجاد می­ شود، اگر ویژگی جان پنداری کودکان را در نظر داشته باشیم، در می یابیم که بین اشیا و کودکان رابطه عاطفی خاصی برقرار می شود که با فقدان آنها، نوعی آسیب عاطفی به کودک وارد می شود.(ستوده،۱۳۸۹)
    عکس مرتبط با اقتصاد
    حضور والدین در شکل­ گیری دلبستگی سالم کودکان موثر است و غیبت والدین می ­تواند به دنبال مرگ والدین، طلاق ، ابتلا به بیماری (جسمی و روحی) و بستری شدن به دنبال ابتلا به بیماری (جسمی و روانی) ایجاد گردد. این دلایل غیبت والدین می­توانند عامل بسیار مهمی به نفع بروز تمایلات به سمت مواد مخدر در بزرگسالی باشند. بنابراین تجربه از دست دادن والدین ممکن است باعث بوجود آمدن تغییرات رفتاری یا روانی گشته و فرد تمایل به مصرف مواد مخدر پیدا کند تجربه از دست دادن والدین می ­تواند اثرات متفاوتی را نمایان سازد ( فتحی به نقل از قزوینی ۱۳۸۹ ).اکثر قریب به اتفاق تحقیقات بالینی و تجربی نشان دهنده اهمیت نقش دلبستگی در سازگاری با فقدان است. مصرف مواد ،چالش های بزرگی و موانع بسیاری را برای فرد و خانواده ایجاد می­ کند که با اختلال و اغتشاش در زندگی هم راه است و این مسئله مشهود است که والدین در برابر بسیاری از فقدان­ها که در نتیجه مصرف مواد در فرزند به وجود آمده واکنش سوگ نشان می دهند.و واکنش سوگ در والدین همراه با کاهش سلامتی است،که در نتیجه آن والدین را از همراهی کردن فرزندان در درمان اعتیاد و برخورد صحیح باز می­دارد. یافته های بالینی مصرف بیشتر مواد را در بین اعضای خانواده هایی که فاقد روابط صمیمی والدین و فرزندان بوده اند و پیوندهای ایمن را تجربه نکرده اند تایید می­ کنند کندال[۸] به نقل از چایونگ[۹] ۲۰۰۲)
    صالحی آسفیچی (۱۳۸۷) بیان کرده، امروزه فشارها و مشکلات مالی و اقتصادی احتمال دو شغله بودن یا اشتغال نان آوران خانواده­ها را در مشاغل کاذب یا غیر مجاز را افزایش داده است و همین مسئله منجر به کم توجهی آنها به نیازهای جوانان، رفع مشکلات روحی و روانی و مانع تربیت صحیح و شایسته آنان گردیده است. به اعتقاد بعضی­ها در شرایطی که عضو مقتدر خانواده به واسطه اشتغال در شغل دوم، دیر وقت در منزل حضور داشته باشد و نظارت او بر اعضای خانواده کاهش یابد اعمال ضد اجتماعی نظیر فرار از خانه در جامعه رو به گسترش خواهد بود. تحقیقات نشان داده است که در صورتی که خانواده از مشکلات اقتصادی خیلی شدیدی رنج ببرد و این وضعیت با مشکلات رفتاری دوران کودکی همراه شود احتمال گرایش به مصرف مواد مخدر را افزایش می­دهد.
    آسیب ها و غفلت ها:
    تحقیقات بسیاری در زمینه روان شناختی جرم و جنایت که به صورت طولی به تاثیر تجارب دوران کودکی و نوجوانی و اوایل بزرگسالی می ­پردازد، وجود دارد در فراتحلیل (لی اسچید[۱۰]، ۲۰۰۸ )عوامل دوران کودکی و نوجوانی که بیشترین ارتباط را با رفتارهای نگران کننده در بزرگسالی داشت شامل خشم و پرخاشگری زود رس،مشکل توجه،بی قراری حرکتی و جلب توجه بود.عواطف و هیجاناتی همچون افسردگی همراه با کناره­گیری، اضطراب همراه با خود نکوهش­گری،بیگانگی با جامعه نیز وجود دارد. پیش بینی کننده­ هایی همچنین می ­تواند در برگیرنده عوامل خانوادگی همچون شیوه های منفی و مضر فرزند پروری همچون زورگویی و فشار آوردن و رفتارهای قدرت مندانه و سلطه­گرایانه است.در نظر نگرفتن دیدگاه و نظرات کودک و همچنین عناصر ساختاری خانواده مانند شاهد خشونت در خانواده بودن،تعارض بین والدین،استرس های درون خانواده،ارتباطات و تعاملات اندک می ­تواند از عوامل پیش­بینی­کننده خانواده در بروز جرم و بزه­کاری در بزرگسالی باشد.(لوبر[۱۱] به نقل از لی اسچید۲۰۰۸)بر این عقیده اند که کاربرد دیدگاه ­های رشدی برای مطالعات جرم و جنایت،پیشبرد درک و فهم ما از دلایل تخلفات و روند آن است.پی بردن به ساختارهای رشدی که شامل تعامل و دخالت حوادث زندگی در سنین مختلف در زمینه ­های رفتارهای تخلف آمیز است و میتواند پیامدهای قابل پیش بینی داشته باشد، بعنوان عاملی شناخته شده که می تواند همچنین در کناره­گیری یا پافشاری بر رفتارهای ضد اجتماعی مرتبط باشد .(یعنی عوامل رشدی مرتبط است).
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    واشل و فارینگتن[۱۲] (۲۰۰۷) براین اعتقادند که ساختار رشد اجتماعی می ­تواند عوامل خطرساز را در پیشگیری و مداخله روشن کند .
    مطالعات طولی بسیاری، ارتباط بین تجارب زودهنگام کودکی رفتارهای ضد اجتماعی در بزرگسالی را گزارش داده­اند . این یافته­ ها براین مبنا هستند که ناتواتی والدبن در پروراندن خود کنترل­گری در کودک، اعمال منفی مختلف والدین، تعاملات خشونت آمیز در خانواده و ناتوانی کودک در پروراندن مهارت­ های رشدی مناسب با سن از عواملی است که پیش بینی کننده این گونه رفتارهاست . )لاکورز[۱۳] و همکاران ۲۰۰۲ .(
    در حالی که (لوبر و همکاران، ۲۰۰۰)براین اعتقادند که اکثر اختلالات دوران کودکی نشات گرفته از مشکل بهنجاری است که اکثر کودکان با رشد و تکامل خود بر آن فائق می­آید، اما چالشی که پژوهشگران رشد با آن روبرو هستند این است که کدام رفتارها در زمان کودکی با عنوان رفتارهای زودگذر و موقتی رشدی در نظر گرفته نمی­ شود بلکه می ­تواند با مشکلات بعدی در ارتباط باشد .در زمینه عوامل خطرساز[۱۴] در رفتارهای جرم و جنایت آمیز، عوامل هشداردهنده­ای که می ­تواند در آینده مشکل ساز باشد شناخته شده است . برای مثال پژوهشگران عواملی همچون خلق وخو، تکانش­گری، کناره­گیری اجتماعی پرخاشگری – بیش فعالی را با رفتارهای مشکل ساز یا اختلال گونه همایند دانسته ­اند . همچنین عوامل خانوادگی که مبتنی بر رفتارهای ضعیف فرزند پروری، بد سرپرستی، تنبیه بدنی، طرد کودک و تعاملات ضعیف با کودک است را می توان بعنوان عوامل خطرساز نام برد.(لوبرو همکاران ۲۰۰۰)
    مطالعاتی که متغیرهای پیش ­بینی کننده جرم و جنایت در بزرگسالی را می سنجند به دو گروه اصلی تقسیم می­شوند :
    عوامل خطرساز در خانواده که دربرگیرنده عواملی همچون، عدم پویایی در خانواده، سلامت روان والدین، مدیریت والدین، ساختار خانواده و محیط آسیب رسان خانواده است.
    عوامل خطرساز در کودکی که شامل درونی سازی، برونی سازی روابط اجتماعی، اختلالات رشدی، مسائل مربوط به تحصیل و مدرسه در کودکی، رفتارهای پیش اجتماعی درکودکی و تاریخچه رفتارهای جنایت امیز یاخلاف است.(لی اسچید ۲۰۰۸)
    رابطه مادر و فرزند در هر کشوری بنا به آداب و رسوم و فرهنگ متفاوت است مثلا در کشور ما رشد و استقلال در کودک دیرتر شکل می­گیرد. همچنین مدل­های تربیتی والدین و تاثیر فرهنگ­ها بر افراد جوامع متفاوت است، به همین دلیل رشد دلبستگی وابسته به فرهنگ است. البته سبک های دلبستگی نیز از لحاظ تنوع متفاوت و می ­تواند تاثیر زیادی بر شخصیت فرد بگذارد، سوء مصرف مواد نیز از این امر مستثنی نیست. پیوند مادر با کودک از دوران بارداری مادر شروع می شود و زن باردار یک حالت ویژه از پیش والدینی را تجربه می­ کند، این وضعیت باعث می­ شود که نیازهای کودک با دقت بیشتری درک شده و وی قادر شود به حیات بیولوژیکی خود ادامه داده و از طریق یک آگاهی روانشناختی از آسیب پذیری و ضعفش آگاه شود و به طور کلی دلبستگی را می­توان جو هیجانی کودک با مراقبش تعریف کرد اینکه کودک مراقب خود را که معمولا مادر است می­جوید و به او می­چسبد موید دلبستگی میان انان است.نوزادان معمولاً تاپایان ماه اول عمر خود چنین رفتاری از خود نشان می­دهند، این رفتار برای تسریع نزدیکی به فرد مطلوب مطرح شده است .دلبستگی اولیه از طریق دهان یا مرحله دهانی فروید بوجود نمی­آید، بلکه یک راهکار ذاتی حیاتی است که تماس و عشق مادری ایجاد می­ کند.(دادستان ۱۳۶۶).
    گروه همسالان
    محیط اجتماعی که شخص در آن عمل می­ کند نیز می ­تواند بر سوء مصرف مواد تأثیر بگذارد. برای مثال، مارکویتز[۱۵] (۲۰۰۳) نیز اظهار می‌دارد، نوجوانانی که مواد مخدر مصرف می­ کنند، بیشتر محتمل است که دوستانی داشته باشند که آنان نیز از چنین دارو‌‌هایی مصرف نمایند؛ زیرا اولاً، تحت تأثیر دوستان خود قرار می‌گیرند و ثانیاً، ممکن است بوسیله مصرف داروی غیرمجاز خود گروه مشابه خود را پیدا کنند. از این رو، به اعتقاد وار[۱۶] (۱۹۹۳، به نقل از علوی، ۱۳۸۹) دوستان بیشترین نقش را در انحراف و کج­رفتاری ایفا می‌‌کنند. و بار تولاس[۱۷] (۱۹۹۳، نقل از علوی، ۱۳۸۹) نیز گروه‌‌‌های منفی و منحرف همسالان را به عنوان سوء‌ مصرف مواد و تعارض در خانواده، یکی از پیش بینی کننده‌‌‌های انحراف نوجوانان معرفی می‌کند. دمبو[۱۸] و همکاران (۱۹۹۲، به نقل از علوی، ۱۳۸۹) ارتباطات بین همسالان را از جمله عوامل سوق دهنده نوجوانان به سوی مصرف ماری جوانا معرفی می‌کند. بنابراین بیهوده نیست که ‌هانی و زیمبارد [۱۹](۱۹۹۸) بیان می­ کنند که حتی افراد خوب هم ممکن است تحت تأثیر نیروها و فشار‌‌های موقعیتی، واکنش‌‌‌های کج­رفتارانه از خود نشان دهند.
    یافته­ های تحقیق چایونگ لی( ۲۰۰۲)نشان داد که مصرف مواد در دوستان به عنوان الگویی تاثیرگذار مهم­تر از مصرف مواد در والدین ارزیابی شده است.در این مطالعه به بررسی تاثیر یک نوع از مواد مخدر مصرف شده بوسیله والدین و دوستان بر مصرف همان نوع مواد یا مواد مختلف دیگر در نوجوانان پرداخته است،نتیجه این تحقیق نشان داد مصرف هر گونه مواد در دوستان و والدین ممکن است بر روی مصرف مواد مختلف ( نه لزوما همان موادی که دوستان و والدین مصرف مصرف می کنند) در نوجوانان تاثیر گذار باشد.این یافته از این اعتقاد حمایت می­ کند که روند روانشناختی مصرف مواد در نوجوانان، صرف نظر از اینکه چه نوع ماده ای مصرف کنند به صورت زیر بنایی به یکدیگر شبیه است.
    فشار همسالان نقش مهمی در علت شناسی مصرف مواد در فرد دارد،مخصوصاً در زمانی که گفتن نه برای او سخت است،زیرا می خواهد دوستانش را از خودش راضی نگاه دارد.گفتن نه به همسالان خطر تحقیر و طرد از گروه آن­ها را برای فرد به دنبال خواهد داشت. در تحقیق امونال[۲۰](۲۰۱۲)به این نتیجه رسیدند که افرادی که به اعتیاد روی می­آورند به خصوص کسانی که ماری جوانا و حشیش مصرف می­ کنند،به دوستان خود نسبت به خانواده خود اعتماد بیشتری دارند.از این گذشته همسالانی که وابستگی به مواد دارند زمینه یا محیط اجتماعی مناسبی برای مصرف مواد ایجاد می­ کنند. که در این محیط خطر شروع و اقدام به مصرف مواد را در فرد افزایش می­دهد.
    تحقیق (کیریلوا [۲۱]و همکاران،۲۰۰۸)نشان دادکه بچه­هایی که زودتر از پدر و مادرشان جدا شده ­اند و به سمت دوستان منحرف رفته اند الگوهای رفتارهای مخرب و اعتیادی را بیشتر پذیرفته اند، علت این مسئله شکل نگرفتن کامل ارزش ها در کودک عنوان گردیده است.
    مطالعه­ سیگاری­ها (به نقل از شیفمن[۲۲] و همکاران، ۲۰۰۴) در زندگی روزمره­ نشان می­دهد که آنها در کنار سیگاری­های دیگر احتمال بیشتری دارد که اقدام به سیگار کشیدن بکنند تا در کنار اشخاص غیرسیگاری.
    عکس مرتبط با سیگار
    عضویت در گروه همسالان برای نخستین بار کودکان را در فرایندی قرار میدهد که بیشترین میزان جامعه پذیری به صورتی ناخودآگاه و بدون هرگونه طرح سنجیده ای در آن انجام می پذیرد. گروه همسالان برخلاف خانواده و مدرسه، کاملا حول محور منافع و علایق اعضا قرار دارد. اعضای این گروه می توانند به جستجوی روابط و موضوع هایی­ بپردازند که در خانواده و مدرسه با تحریم مواجه است (ستوده، ۱۳۸۸). تقریباً در ۶۰ درصد موارد، اولین مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ می دهد. ارتباط و دوستی با همسالان مبتلابه سوء مصرف مواد، عامل مستعدکننده قوی برای ابتلای نوجوانان و جوانان به اعتیاد است. مصرف کنندگان مواد برای گرفتن تأیید رفتار خود از دوستان سعی می کنند آنان را وادار به همراهی با خود نمایند. نظریه همنشینی افتراقی مؤید این دلیل است. در این نظریه، کجروی و انحراف اجتماعی ناشی از آن است که فرد رفتار نابهنجاری را در خلال فرایند جامعه پذیری و یادگیری فراگرفته و آن را از طریق همانندسازی یا درونی کردن ارزش ها، در درون خود جایگزین کرده است و به صورت رفتار بروز می دهد. در این تحلیل، خانواده، دوستان و گروه­همسالان­بیشترین­نقش­را­برعهده­دارند­داوری،(۱۳۸۱).
    گروه همسالان، بخصوص در شروع مصرف سیگار، بسیار مؤثرتر است. بعضی از دوستی ها صرفاً حول محور مصرف مواد شکل می­گیرد.
    تأثیر گروه همسالان، می ­تواند عامل مهمی در شروع مصرف مواد باشد و این تأثیرات لزوماً فشار مستقیم برای مصرف مواد نیستند بلکه شکل تطابق با هنجارهای گروه را به خود می­گیرد. بنابراین، نوجوانان استفاده از مواد را به منظور اینکه خودشان را به عنوان عضوی از گروه خاص طبقه بندی می­ کنند شروع می­ کنند. این نشان می­دهد که شبکه­ های اجتماعی می­توانند تأثیرات قدرتمندی بر مصرف اولیه مواد داشته باشند. همچنین همانندسازی با گروهی که داروهای قانونی مثل سیگار و الکل را مصرف می­ کنند می ­تواند مصرف داروهای دیگر را در اواخر نوجوانی افزایش دهد.(گراهام[۲۳]، ۲۰۰۸)
    گروه‌‌‌های فرعی که از پذیرش اجتماعی نسبت به هم برخوردار گردیده‌اند، می ­تواند مشتمل بر نوجوانان و جوانانی باشد که با یک گروه فرعی منحرف مرتبط هستند و ارزش‌‌های آن گروه فرعی را پذیرفته‌اند. مارکویتز (۲۰۰۳) بیان کرده چنین طبقه­ای ممکن است دارای چنین خصوصیاتی باشد: ۱٫ دارای رفقا و شرکائی هستند. ۲٫ با همراهی و مشارکت دیگران دست به سرقت می‌زنند. ۳٫ به یک دسته و جمعیت خاص تعلق دارند. ۴٫ از منزل و مدرسه فرار می‌کنند. افراد متعلق به چنین گروه‌‌‌هایی، کمترین مشکل را در ارتباط با همسالان و هم گروه‌‌‌های خود دارند.
    از سوی دیگر، تأثیر گروه همسالان در دوره بلوغ به اوج می‌رسد؛ یعنی دوره‌ای که این گروه سنی طبق سلیقه‌ها، نحوه پوشش، اصطلاحات، نهادها‌، ارزش‌ها و قهرمانان خود آماده شکل بخشیدن به یک خرده فرهنگ متمایز می‌باشد، گروه همسالان از طریق اعطای پاداش یا انتقاد و تحریم، در قبال همنوایی یا ناهمنوایی اعضا باهنجار‌‌های گروه، تأثیر بسیار نیرومندی را بر رفتار و شخصیت اجتماعی آنان اعمال می‌کنند.(ستوده، ۱۳۸۸)
    شواهد نشان می­دهد افرادی که گرایش به سوء مصرف مواد دارند، ممکن است در عمل آن دسته از شبکه­ های اجتماعی را انتخاب کنند که با الگوی مشروب­خواری یا مصرف داروی خودشان هماهنگی دارند. بنابراین، دو تبین کلی درباره نحوه ارتباط محیط اجتماعی با سوء مصرف مواد داریم. مدل تأثیر اجتماعی و مدل انتخاب اجتماعی. یک مطالعه طولی درباره ۱۲۰۰ بزرگسال که برای پیدا کردن بهترین مدل برای تبین رفتار مشروب­خواری طراحی شد، شواهدی به نفع هر دو مدل پیدا کرد. در حقیقت تأثیر انتخاب اجتماعی قوی­تر بود که نشان می­دهد اشخاص معمولاً شبکه­ های اجتماعی با الگوهای مشروب­خواری مشابه با الگوی خود را انتخاب می­ کنند. شکی نیست که شبکه­ های انتخاب شده، مشروب­خواری آنها را تأیید یا تقویت کند، در مورد نوجوانان هم نتایج مشابهی بدست آمده است.(کرنیک و همکاران، ۲۰۰۷، ترجمه شمسی پور، ۱۳۹۰)
    (سلیمی‌و داوری ۱۳۸۸) در مورد نقش همنشینان بزه­کار می­گویند: احتمال بزه­دیدگی افرادی که رابطه­ شخصی، اجتماعی یا شغلی نزدیکی با بزه­کاران و مجرمان بالقوه دارند، بیش از افرادی است که این ارتباط را ندارند. احتمال کنش متقابل اجتماعی افرادی که در ویژگی‌‌های جمعیتی ـ اجتماعی با مجرمان بالقوه اشتراک دارند، با این دسته از مجرمان بیشتر است. همین امر نیز سبب می‌شود که احتمال بزه­دیدگی این افراد، به دست آن مجرمان، فزونی یابد.
    نقش مدرسه و دوران تحصیلی:
    مدرسه:پس از کانون خانواده،مدرسه دومین سازمان اجتماعی است که می ­تواند در سازندگی شخصیت افراد ،سهم به سزایی داشته باشد،به ویژه وقتی پدران و مادران در برخورد با کودکان با شکست مواجه شده باشند،مدارس باید بار سنگین تری را عهده دار شوند. آگاهی مربیان نسبت به اصول بهداشتی روانی باعث می شود که کودکان در کلاس تشویق شوند و مشکلات زندگی روزمره خود را حل کنند و تصورات خود را در زمینۀ زندگی اجتماعی به محک آزمایش بگذارند.ولی اگر به اختلالات عاطفی توجهی نشوند و عوارضی بروز کند،غالبأ باعث ایجاد صدمات دایمی و ناسازگاری های فردی و اجتماعی می­گردد.(فرجاد به نقل از شاه نظری ۱۳۹۰)
    جنبه های مختلفی از آموزش و تحصیلات مانند، عملکرد تحصیلی، پیشرفت تحصیلی و رفتارهای فرد در مدرسه با مصرف مواد و سایر رفتارهای ضد اجتماعی همایند است.تعهد پایین که اغلب با رفتارهای ناسازگارانه در مدرسه، اخراج شدن از مدرسه و حاضر نشدن در کلاس نشان داده می شوند، خطر افزایش رفتارهای مشکل آفرین را به همراه دارد. تعهد نسبت به مدرسه معمولاً با دلبستگی به مدرسه و اینکه دانش آموز ارزش تحصیلات را چگونه ارزیابی می کند،بستگی دارد (جویسون به نقل از فودرگیل[۲۴]،۲۰۰۸). اخراج از مدرسه و ترک آن در گذشته در مصرف کنندگان هروئین دو برابر بیشر از افراد به هنجار و سالم بوده است.یکی از دلایل اینکه عملکرد ضعیف در مدرسه شکست در برابر انتطارات اجتماعی است. مصرف مواد یکی از راه هایی است که فرد برای مقابله با ناکامی و نا امیدی ناشی از روبه رو نشدن با انتظارات اجتماعی و نقش پذیری به آن روی می دهد. موفقیت در نقش هایی همچون( اعضای خانواده،دانش آموز،کارمند و…) با سازگاری اجتماعی رابطه دارد.در تحقیق(فودرگیل و همکاران،۲۰۰۸) به این نتیجه رسیده شد که موفقیت در زمینه تحصیلی در مقطع های معینی به طور معنی داری با مصرف مواد در آینده رابطه دارد. اتمام کردن دبیرستان،خطر اختلالات بعدی در بزرگسالی را کاهش می دهد.
    معلمین و مربیان مدارس ،بزرگترین مسؤلیت را به عهده دارند زیرا با شاگردان در تماس دایمی هستند. بنا براین معلمان و مربیان ،خود باید از نظر عاطفی و شخصیتی،آن قدر رشد کرده باشند که بتوانند در تربیت عاطفی کودکان موثر باشند،در حقیقت مربی در موقعیتی است که می تواند کودک را بسازد یا خرد کند. بنابراین می بینیم که شخصیت مربی و معلم،خود می تواند در رشد و در شکوفایی و شخصیت کودکان، نوجوان و جوانان و در نتیجه رشد و بالا رفتن فرهنگ یک جامعه، اثرات خوب یا بد داشته باشد.یکی از شرایط معلم خوب آن است که خودرا بشناسد زیرا تنها در این صورت است که می تواند شاگردان خود و نیازهای عاطفی، آرزوها، هدف ها و رفتار آنها را بشناسد و تنها در این صورت است که می تواند با نظر عینی ولی توأم با احساس همدردی نسبت به شاگردان خود، نیاز خود را بشناسد.از مسائل دیگری که باید در آموزش و پرورش کودکان مورد نظر باشد، همکاری مربیان و والدین است، متاسفانه غالبأ تفاهم و هماهنگی میان دو محیط خانه و مدرسه، این دو نهاد مهم اجتماعی، وجود ندارد.حقیقت این است که اگر در مدارس مدیریت و سازماندهی ماهرانه­ای وجود داشته باشد، می توان بسیاری از مشکلات را به کمک والدین وبالعکس به کمک مربیان و مدیران حل کرد.(فرجاد به نقل از شاه نظری ۱۳۹۰)
    نقش آسیب ها و بیماری های روان­شناختی
    درحالی که شروع زود و سریع اختلال مصرف مواد با از پیش موجود بودن بعضی اختلالات در فرد مانند نقص توجه و بیش فعالی، اختلال سلوک، اختلال خلق و اضطراب مرتبط است. اما بعضی از تحقیقات، نمایانگر این هستند که بعضی از اختلالات مثل افسردگی اساسی بعد از اختلال مصرف مواد پدیدار می­شوند و یا اینکه این نوع اختلالات خود عوارض مصرف مواد و یا تاثیر ژنتیکی ناشی از سوء مصرف مواد است.(بونستین[۲۵] و به نقل از هاهسی،۲۰۰۲)
    ضعف روش­های تحقیقی قبلی باعث ناکافی بودن توجه به توالی رشدی اختلالات دوران کودکی که خطر مصرف مواد در آینده را پیش بینی می­ کند، شده است .برای مثال در گذشته ارتباط و همبودی اختلال بیش فعالی و شروع زود رس اختلال مصرف مواد ثابت شده بود.(ویلنز و همکاران به نقل از،هاهسی،۲۰۰۲ ) با این وجود باید به توالی رشدی اختلالات دیگر در دوران کودکی مانند اضطراب، افسردگی، اختلال سلوک، منفی­گرایی و تاثیر آن بر شروع اختلالات مصرف مواد، توجه ویژه­ای گردد.طرح یا توصیف اختلالات روانی بعنوان پیش بینی کننده اختلال مصرف مواد، مهم یا حائز اهمیت است زیرا اگر اختلالات روانی پیش ­بینی کننده در کودکی دیده شد، می­توان با برنامه ­های پیش­گیرانه در این کودکان از شروع مصرف مواد جلوگیری کرد. درمانگران بالینی باید بیشتر تلاششان بر روی درمان رفتاهای پرخاشگرانه و کنترل رشد اختلال مصرف مواد انجام دهند.(هاهسی[۲۶] و همکاران،۲۰۰۲ )
    توالی اختلالات روانی با اختلال مصرف مواد بعنوان یک توالی رشدی اینگونه توصیف شده است که ابتدا بیش­فعالی در اوایل کودکی شکل می­گیرد که پس از این اختلال در اوایل نوجوانی، اختلال اضطرابی بوقوع می­پیوندد . در اواخر نوجوانی اختلال مصرف مواد شروع می­ شود که در پی آن افسردگی یا اختلال دو قطبی در اوایل بزرگسالی شکل می­گیرد. ۵۶% از بزرگسالانی که اختلال مصرف مواد دارند قبل از شروع آن بعضی از اختلالات روانی را داشته اند . اکثر کسانی که اختلال مصرف مواد دارند قبل از آن اختلالاتی همچون اضطراب، افسرده­خویی، اختلال سلوک را داشته اند. درمقابل اختلالاتی همچون اختلالات خلقی مثل افسردگی و اختلال دو قطبی بعد از شروع مصرف ایجاد می­ شود. یافته­ های کرولی حاکی از این است که ۲۳% افرادی که اختلال مصرف مواد دارند یکی از انواع اختلالات اضطرابی را در دوران کودکی داشته اند. بعضی از تحقیقات قاطعانه رابطه بین اختلال سلوک وشروع مصرف مواد در نوجوانی را تائید کرده اند ( کروولی و همکاران به نقل از هاهسی ،۲۰۰۲) .زیربنای مکانیزمی که بین اختلالات آسیب شناسانه روانی و اختلال مصرف مواد ارتباط برقرار می­ کند، چندان روشن نیست؛ شاید این دلیل را بتوان مطرح کرد که افرادی که قبل از مصرف مواد بیماری روانی دارند، برای کاهش درد و بهبود احساس کفایت خود و بهبود نشانه های بیمارگونه یشان دست به خود درمانی می زنند،که از الگویی تبعیت می­ کنند،که آنها را به سمت اختلال مصرف مواد می­برد. افرادی که دچار بیماری روانی هستند،ممکن است تمایل زیادی به خود درمانی نداشته باشند اما فهم کمی نیز نسبت به عواقب مصرف مواد داشته باشند. این نوع افراد نسبت به سایر همسالان خود بینش­پایین تری دارند و فرایند درمان اعتیاد آنها به مراتب سخت تر است.(خانتازان به نقل از هاهسی،۲۰۰۲).
    محیط آسیب رسان مانند خانواده نابهنجار می ­تواند پیش بینی گر اختلالات روانی و سؤمصرف مواد باشد.این امکان نیز وجود دارد که اختلالات روانی روند پذیرش سؤمصرف مواد یا اعتیاد به مواد را تسریع کند.(ویسف[۲۷]،به نقل از هاهسی ،۲۰۰۲)
    یکی از تبیین های روان شناختی که بر نارسایی­های شخصیتی تأکید دارد، تبیین فروید است. فروید ساختار شخصیت را شامل سه لایه «نهاد»، «من» و «من برتر» می داند. «نهاد» همان نفس اماره و سرچشمه نیروی نفسانی است که هیچگونه قیدوبندی نمی­شناسد. «من» هسته اصلی شخصیت و مبیّن آموزش و فراگیری واقعیات زندگی است. این بخش پیونددهنده «نهاد» و «مَن برتر» و ـ به اصطلاح ـ دروازه­بان شخصیت است. «مَن برتر» شامل ارزش های اخلاقی و وجدانی فرد است که به تدریج با آموزش و پرورش و تأثیر عوامل محیطی ایجاد می­ شود. فروید معتقد است که عرصه زندگی انسان صحنه کشاکش دو نیروی «نهاد» و «مَن برتر» است. زمانی رفتار انحراف آمیز پیش می ­آید که «نهاد» در مبارزه با «مَن برتر» پیروز گردد.(کوئن، ترجمه ثلاثی، ۱۳۸۰) ژان برژه معتادان را از نظر شخصیتی و روانی به معتادان با ساختار «روان نژند»، «روان پریش» و «افسرده» حال تقسیم می­ کند. اما به طور کلی، تقسیم بندی دیگری وجود دارد که بیشتر روانشناسان پای بند آن هستند و آن تقسیم شخصیت معتاد به «نوروتیک»، «پسیکوتیک» و «سازمان نیافته» است. معتادان «نوروتیک» خودآزار و دیگرآزارند و دارای اختلال در روابط عاطفی و خانوادگی می باشند. از نظر روانی، این افراد با مصاحبه و رویارویی و نیز از طریق همدلی، اعتماد و اطمینان بخشیدن به آن ها باید تحت درمان قرار گیرند. معتادان «پسیکوتیک»، واقعیت گریز هستند، روانکاوی این گروه و کنترل پرخاشگری در آن ها بهترین راه درمان این گروه محسوب می گردد. معتادانی که دارای رفتار «سازمان نیافته» هستند، قادر به برقراری ارتباط با واقعیت ها نیستند و ناکامی های خود را معلول محیط اجتماعی و خانوادگی دوران کودکی خود می دانند و بسیار خیالپرداز هستند. این گروه نیز از طریق روانکاوی فردی و گروهی تحت درمان قرار می­گیرند (رضایی، ۱۳۸۲). می توان نتیجه گرفت که هرگاه رشد روانی فرد به موازات رشد جسمی او انجام نگیرد و شخصیت فرد تکامل نیابد، فرد در معرض و هجوم بیماری ها و اختلالات روانی قرار می گیرد و به فردی بی اراده، تلقین پذیر و بی عاطفه تبدیل می شود. در این هنگام در معرض خطر کجروی و انحراف واقع می شود، که اعتیاد به مواد مخدّر یکی از این انحرافات است. این گونه افراد به دلیل عدم تکوین شخصیت نمی توانند ارزش های اخلاقی را بپذیرند و به آسانی نمی­توانند خود را با محیط سازش دهند. علاوه بر آن، دچار مشکلات احساسی و عاطفی می گردند. در نتیجه، زمینه مناسبی برای اعتیاد به مواد مخدّر در چنین افرادی به وجود می آید. برای مثال، افراد عقب مانده ذهنی به دلیل اینکه خطر ناشی از اعتیاد را نمی دانند و شخصیت تلقین پذیری دارند، تحت تأثیر تلقین دیگران و با همنشینی افراد معتاد به طرف اعتیاد کشانده می شوند (داوری، ۱۳۸۱). علاوه­براین مصرف الکل با چند اختلال شخصیت همایند است که اختلال شخصیت ضد­اجتماعی در مورد مردان و اختلال شخصیت مرزی در مورد زنان، بیش از همه قابل توجه­اند. نافرمانی و سطوح بالای پرخاشگری نیز با سوء مصرف مواد رابطه دارد. همچنین اختلال کاستی توجه، بیش فعالی، اختلال سلوک در کودکی و افسردگی نیز با سوء مصرف رابطه دارند. ( انوری­پور، ۱۳۸۶)

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:16:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شروط ناعادلانه قرارداد ها در حقوق ایران- قسمت ۳ ...

    بین اشخاص قرارداد به عنوان اولین و اصلی ترین فاکتور تامین منافع دو جانبه و برقراری عدالت معاوضی کارکرد خود را از دست داده است. نقش قرارداد را در تامین منافع دوجانبه باید محدود به زمانی دانست که موقعیت اقتصادی بالنسبه برابر دو طرف گفتگو ضامن تاثیر برابر دو اراده در شکل گیری معاملات و تعهدات ناشی از آن دانست، اما امروزه با ظهور و بروز قدرتهای اقتصادی بزرگ وگاه انحصاری که غالب تولید کننده و ارائه کننده کالا و خدمات ضروری هستند اصرار در کارگزار بودن اراده دو طرف در تعیین حدود و قلمرو و تعهدات دو جانبه افراط گرایانه غیر واقعی است. با نابرابری موقعیت اقتصادی طرفین متعاملین منجر به قراردادهای ناعادلانه ای می شوند که سرپوش توافق و تراضی تعهدات سنگین و ناعادلانه را بر طرف ضعیف تحمیل می کند و از طرفی انصاف و عدالت حکم می کند که طرفین از حقوق، شرایط و تکالیف یکسانی برخوردار باشند.
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

     

    طرح پژوهش

    ۱-۱ بیان مسئله
    پایبندی و احترام به قراردادهای خصوصی افراد از اصول پذیرفته شده در تمام کشورها است. و قانون مدنی ایران نیز در ماده­ی ۱۰ از این اصل حمایت می­نماید. هر شخص که قرارداد را با شرایط صحت آن منعقد می­نماید باید تعهدات ناشی از آن را ایفا نماید و قانونگذار نیز برای اجرای این مهم ضمانت اجرا در نظر گرفته است. این اصل در ابتدا که طرفین قرارداد نسبت به هم در موقعیت برتری نبودند پذیرفته شد. اما گذشت زمان خلا این اصل را نشان داد و دخالت دولت در این نوع معاملات را لازم دانست. وقتی متعاملین به لحاظ قدرت چانه زنی و معامله در یک سطح نباشند طرفی که از موقعیت برتر سود می­برد اقدام به درج شروطی ناعادلانه در قرارداد می نماید که به ضرر طرف دیگر معامله بود. اوج این شکاف در قراردادهای شرکتهای بزرگ با مصرف کنندگان و شرکت های کوچک بود. شرکتهای بزرگی که انحصار بازار را در دست داشتند اقدام به درج شروط ناعادلانه ای همچون فروش اضافی کالا و افزایش قیمت کالامی نمودند که موجب ضرر به طرفین معامله با این شرکتها می­شد. این برخورد و کاستی ها در حقوق قراردادها موجب گردید در سال ۱۹۷۲ جامعه اروپا برای حمایت از طرف ضعیف­تر قرارداد، اقدام به وضع قوانین حمایتی نماید که این روند تا سال ۱۹۹۹و تصویب قانون شروط ناعادلانه در قراردادهای مصرف کننده ادامه یافت. شروط ناعادلانه طبق این قانون شروطی بود که:
    ۱٫ شرط خلاف اصل حسن نیت باشد
    ۲٫ به مصرف کننده ضرر وارد شود
    ۳٫ شرط بدون مذاکره و یک طرفه ( از طرف برتر ) در قرارداد گنجانده شده باشد.
    ۱-۲ .سوالات پژوهش

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     



    سوال اصلی

    آیا شروط ناعادلانه تاثیری بر قرارداد دارد یا خیر؟ (آیا می توان با اتکا به مقررات پراکنده در حقوق ایران، مدعی گردید که شروط ناعادلانه در نظم حقوقی ما مجوزی برای تعدیل قرارداد و مطالبه خسارت قرار گیرد )
    ۱ -۲-۲ سوالات فرعی
    ۱- مفهوم و مصادیق شروط ناعادلانه چیست؟
    ۲- راهکار قانونگذار برای حمایت از حقوق طرف قرارداد در برابر شروط ناعادلانه چیست؟
    ۱-۳ فرضیه های پژوهش
    ۱-۳ -۱ فرضیه اصلی
    از آنجایی که وجود شروط ناعادلانه منجربه نارضایتی و بی عدالتی و بی نظمی در روابط اقتصادی، حقوقی و اجتماعی مردم می گردد، لذا بایستی قراردادهایی که مشتمل بر شروط ناعادلانه است در برخی موارد باطل و در برخی موارد منحل یا تعدیل گردند چرا که اگر چنین اتفاقی نیفتد عدالت که اساس حکومت است از بین می رود.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۱-۳ -۲ فرضیه های فرعی

     

     

    شروط غیرعادلانه، شروطی هستند که سبب عدم تعادل فاحشی در حقوق و تعهدات (ثمن و مثمن ) طرفین قرارداد شوند که با به کارگیری آن شروط، سبب ضرر ( مالی یا غیرمالی ) به طرف دیگرمی شوند. و مصادیق آن در قانون اجرای سیاست های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، قانون دریایی ایران مصوب ۱۳۴۳، قانون حمایت از حقوق مصرف کنندگان مصوب ۱۳۸۸، همچنین قراردادهای کاری در قانون کار و در اجرای قاعده غبن مشهود است.

    قانونگذار ایران در برخی قوانین در جهت جلوگیری از ورود ضرر و زیان و همچنین حمایت از حقوق طرف قرارداد در برابر شروط ناعادلانه که خواسته یا نا خواسته به افراد تحمیل می گردد، این گونه قراردادها را در برخی موارد باطل و در برخی موارد آن را صحیح فرض نموده و از مکانیزم های فسخ، انحلال، تعلیق، تعدیل و… بنا به شرایط و اوضاع و احوال بهره گرفته است.

    ۱-۴ پیشینه پژوهش
    با توجه به بررسی و جستجوی صورت گرفته تاکنون کتاب یا مقاله ای با این عنوان توسط نگارنده مشاهده نشده است و مقالاتی که چاپ گردیده مربوط به حقوق مصرف کننده و حقوق رقابت بوده و در
    مورد شروط ناعادلانه در حقوق ایران کمتر مطلبی نوشته شده است. مقالات موجود در این زمینه مربوط به شروط غیر عادلانه در سایر کشورها است. مانند پژوهش دکتر شیروی تحت عنوان نظریه غیرعادلانه
    و خلاف وجدان بودن شروط قراردادی در حقوق انگلستان، آمریکا و استرالیا که در مجله مجتمع عالی قم به چاپ رسیده است ایشان در این مقاله شرایط موثر مانند رویه قضایی و قانونگذاری در بوجود آمدن قانون حمایت از مصرف کننده در مقابل شروط ناعادلانه را در کشور انگلستان، آمریکا و استرالیا مورد بررسی قرار داده اند. همچنین در این زمینه پایان نامه ای تحت عنوان بررسی شروط ناعادلانه در قراردادهای مصرف‌کننده در حقوق ایران و انگلیس توسط حجت کرمانی در دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) درسال ۱۳۸۶تدوین گردیده و همچنین مقاله ای تحت عنوان مولفه های غیرمنصفانه بودن قرارداد، توسط دکتر ساردویی نسب درسال۱۳۹۰ به رشته تحریر درآمده است.

    ۱-۵ اهداف پژوهش
    از جمله هدف هایی که در این پژوهش مد نظر خواهد بود عبارتند از :
    ۱- آشنایی با شروط ناعادلانه در قراردادها
    ۲- حمایت از حقوق طرف قرارداد در برابر شروط ناعادلانه
    ۳- کمک به پیشبرد اهداف تحقیقی در موارد مشابه
    ۴-تلاش درجهت اصلاح خلاء قانونی
    ۱-۶ روش پژوهش
    روش پژوهش در این پایان نامه توصیفی- تحلیلی است. پس از بررسی های اولیه و مطالعات سوابق و مستندات پیشین و کسب مستندات پایه و بنیادین بر اساس متغیر ها و فاکتور های عدالت، شرط و غیرعادلانه بودن قرارداد، بر اساس مستندات فیش برداری شده و استقراء مطالب و داده های اکتساب شده از مدارک و اسناد، بر اساس این مطالعات و زوایای ناگفته استنتاج شده از ناعادلانه بودن شروط در
    قرارداد تهیه شده و نتیجه گیری و تفسیر می گردد.
    ۱-۷ اهمیت و ضرورت پژوهش
    با توجه به اینکه در چند سال اخیر این بحث­ها در کشورمان نیز وارد ادبیات حقوقی شده است (شروط ناعادلانه قراردادی) و قانونگذار جهت حمایت از حقوق افراد و جلوگیری از برهم خوردن نظم بازار اقدام
    به وضع قوانینی نموده است. با توجه به نو پا بودن این بحث­ها در حقوق داخلی لازم است که شرایط و مفهوم شروط ناعادلانه در قراردادها آشنا شویم و با مطالعه سابقه ی قوانین در این زمینه بتوانیم هرچه کامل تر از حقوق اشخاص (مصرف کننده) حمایت نماییم.
    ۱-۸ جنبه نوآوری
    این پژوهش با بهره گیری از مطالعات گذشته و بکار گیری روش تحلیل قوی و کارآمد، جنبه های پنهان و دیدگاه های ناگفته ی شروط ناعادلانه در قراردادها از منظر حقوقی و اندکی نیز فقه را مطرح کرده و با استدلال های منطقی روند واضح و مشخصی از شروط ناعادلانه را مورد بحث و گفتگو قرار می دهد و با دلایل منطقی بر پایه بنیان های عقلی افق جدید و روشنی پیش روی مسائل ناعادلانه در قراردادها را مطرح و بیان می گردد. در این پژوهش جنبه های روشن عدالت و ناعادلانه بودن مطرح شده و بیان دقیق و موشکافانه از نتیجه های ثمربخشی که ناعادلانه بودن قرارداد می تواند داشته باشد ولی پژوهشی در این زمینه ها بیان نشده، مطرح گردیده و پیشنهادات مفیدی در بیان این تحلیل ها و تحقیقات آتی که باید مطرح شود عرضه می گردد.

    ۱-۹ ساماندهی پژوهش
    پژوهش حاضر در سه بخش اصلی تدوین شده است ابتدا به بیان مقدمه و طرح پژوهش و… پرداخته شده است. در بخش اول کلیات پژوهش که شامل مفهوم شرط و انواع آن و همچنین مفهوم عدالت و مبانی نظری شروط ناعادلانه و… توضیحاتی بیان شده است، سپس در بخش دوم به مباحث مربوط به آثار شروط ناعادلانه در قراردادها به طور مفصل اشاره شده و در بخش سوم مسائل مربوط به تعدیل قراردادها و شرایط و انواع آن بیان گردیده است و در نهایت به بیان نتیجه گیری وپیشنهادات پرداخته ایم.

    بخش اول: کلیات پژوهش
    فصل اول: مفهوم شرط و انواع آن
    مبحث اول: مفهوم شرط و انواع آن در حقوق ایران

     

    گفتار اول: مفهوم شرط درحقوق ایران

    کلمه شرط دارای معانی مختلفی است. دراصطلاح حقوق، شرط دارای سه معنی است یکی، معنایی که ازمنطق وفلسفه گرفته شده است وآن عبارت است از امری که در پیدایش وتحقق امر دیگری که مشروط نامیده می شود تاثیر دارد. در اصطلاح منطق و فلسفه، شرط عبارت است از امری که از عدم آن عدم مشروط لازم می آید ولی از وجود آن وجود مشروط لازم نمی شود. شرط در این معنی به اموری اطلاق می گردد که صحت و اعتبار عقد بر آن متفرع است و در ماده ۱۹۰ قانون مدنی و مواد دیگر شرط به این معنی آمده است. مثلا مشروعیت جهت معامله یا معلوم بودن مورد معامله، شرط صحت عقد است زیرا صحت عقد به آن بستگی دارد. معنی دوم و سوم شرط عبارت ازعهد و تعهد است منتها یکی از این دو معنی اعم و دیگری اخص می باشد. معنی دوم شرط عبارت است از مطلق عهد وتعهد. در روایت معروف نبوی (المؤمنون عند شروطهم) که در فقه مورد استناد بر لزوم عقود و تعهدات قرار می گیرد، شرط در همین معنی به کار رفته است. معنی سوم شرط که اخص از معنی دوم است، عبارت است از تعهد فرعی که ضمن یک قرارداد مندرج می شود. شرط در لغت به دو معنا به کار رفته است: معنای حدثی و معنای جامد معنای حدثی: همان معنای مصدری است، یعنی معنایی که بر فعلی دلالت دارد. بنابراین می‌توان از لفظ شرط که دارای معنای حدثی است، مشتقاتی به دست آورد. معنای جامد، شرط در این معنا اسم جامد است، بر همین اساس ساختن واژه‌هایی از قبیل مشروط و شارط از آن خلاف قاعده است. قانون مدنی در مواد ۶۰، ۱۹۰، ۱۹۱ و ۳۶۴ شرط را در این معنا به کار می‌برد ( محقق داماد، ۱۳۸۸، ۶۵ ) اما شرط در اصطلاح حقوق یکی از دو مفهوم زیر را بیان می‌کند:
    ۱- امری که وقوع یا تأثیر عمل یا واقعۀ حقوقی خاص به آن بستگی دارد؛
    ۲- توافقی است که بر حسب طبیعت خاص موضوع آن یا تراضی طرفین در شمار توابع عقد دیگری در آمده است ( کاتوزیان، ۱۳۷۶ ، ۱۶۷)

     

    گفتار دوم: انواع شرط در حقوق ایران

    شرط امری محتمل الوقوع در آینده که طرفین حدوث اثر حقوقی را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع می‌نمایند. شرط در علم اصول به معنای هر امری که وجود آن برای تحقق امر دیگری لازم است و در اصطلاح حقوق و فقه به معنی مطلق تعهد است اعم از اینکه در ضمن عقد باشد یا مستقل از عقد. به طور کلی در تعریف شرط به معنک رابطه ای حقوقی و نه معنای منطقی و اصولی چنین آمده است (جعفری لنگرودی،۱۳۷۸، ۳۸۰)
    مطابق قانون مدنی شروط به دو قسم تقسیم می‌ شوند : شروط باطل و شروط صحیح
    بند اول : شرط باطل
    درج شرط در ضمن عقد رابطه و وابستگی بین آن دو ایجاد می نماید وآن دو را یک معامله ی مشروط جلوه می دهد، ولی نحوه ی رابطه ی آن دو با یکدیگر متفاوت می باشد یعنی رابطه ی شرط به عقد یک رابطه ی فرع به اصل می باشد و رابطه عقد به شرط رابطه ی اصل به فرع می باشد، بنابراین بطلان فرع در اصل سرایت نمی نماید مگر جهت مخصوصی داشته باشد. بدین جهت شروط باطله خود بر دو قسم تقسیم می شود : الف- شروط باطلی که مفسد عقد نمی باشد. ب : شروط باطلی که مفسد عقد می باشد. مطابق ماده ۲۳۲ قانون مدنی ،شروط منفصله ذیل باطل است ولی مفسد عقد نیست : ۱- شرطی که انجام آن غیر مقدور باشد. ۲- شرطی که در آن نفع و فایده نباشد. ۳- شرطی که نامشروع باشد. همچنین مطابق ماده ۲۳۳ قانون مدنی، شروط منفصله ذیل باطل و موجب بطلان عقد است : ۱- شرط خلاف مقتضای عقد. ۲- شرط مجهولی که جهل به آن موجب جهل به عوضین شود.
    بند دوم : شرط صحیح
    هر شرطی که از اقسام پنجگانه مذکور در مواد ۲۳۲ و۲۳۳ قانون مدنی نباشد صحیح خواهد بود وطبق ماده ۲۳۴ قانون مدنی شروط صحیح بر سه قسم می باشند: ۱- شرط صفت، ۲- شرط نتیجه، ۳- شرط فعل ۱-شرط صفت : شرط صفت عبارت از شرطی است که موضوع آن صفتی از صفات مورد معامله که عین خارجی است باشد، بنابراین در شرط صفت دو خصوصیت است، یکی آنکه مورد معامله باید عین خارجی باشد و دیگر آنکه شرط باید راجع به صفتی از صفات مورد معامله باشد، چنان که زمینی را کسی می خرد به شرط آنکه دارای پنجاه متر عرض و صد متر طول باشد.
    ۲- شرط نتیجه: شرط نتیجه عبارت است از شرط نمودن مقتضای یکی از عقود در ضمن معامله دیگر می باشد، مانند شرط قرار دادن ملکیت عین معین که نتیجه عقد بیع است و یا ملکیت منافع آن که نتیجه عقد اجاره است و یا زوجیت زوجه که نتیجه عقد نکاح است. این است که ماده ۲۳۴ قانون مدنی می گوید:«…شرط نتیجه آن است که تحقق امری در خارج شرط شود…».
    ۳-شرط فعل: طبق ماده ۲۳۴ قانون مدنی: «…شرط فعل آنست که اقدام یا عدم اقدام به فعلی بر یکی از متعاملین یا بر شخص خارجی شرط شود». مانند یکی از عقود یا عمل مادی مانند ساختمان بنا، کشیدن پرده نقاشی و امثال آن. شرط فعل بر دو قسم است: شرط فعل مثبت و شرط فعل منفی .
    مبحث دوم: مفهوم وانواع شرط درفقه

     

    گفتار اول: مفهوم شرط در فقه امامیه

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:16:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مطالعه تطبیقی ازدواج محجورین در فقه اسلامی و حقوق ایران- قسمت ۱۱ ...

    ان کانت عربیه و نسیبه (دارای اصل و نصب)فنکاحها یفتقر الی الولی، ولا ینعقد الا به.وان کانت معتقر دنیه(دون نسب) لم یفتقر الیه»[۱۴۹].
    اجماع:
    در این مورد صاحب ریاض ادعای اجماع نموده است.[۱۵۰] شیخ یوسف بحرانی در الحدائق نیز همین نظر را پذیرفته‌اند.[۱۵۱] اما در مورد پسر صغیر مشهور علما فتوا به عدم خیار داده‌اند.
    « ولاخیار للصبیه مع البلوغ و فی الصبی قولان، اظهرها: انه کذلک».[۱۵۲]
    ولی عده ای از فقها معتقدند[۱۵۳] که پسر صغیر پس از بلوغ حق خیار دارد. برای مستند این نظریه دو مطلب ذکر شده است:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

     

    ورود ضرر بر زوج زیرا اثبات مهر و نفقه با فرا رسیدن بلوغ بر پسر ضرر مالی وارد می‌کند در

    حالی که بر زوجه چنین ضرری وارد نمی گردد.

     

     

    روایت کناسی، وی از امام باقر(ع) نقل کرده‌اند که امام فرموده‌اند:

    هر گاه پدر برای پسر زن بگیرد در حالی که رشد نداشته باشد، پس از رسیدن به سن بلوغ یا رشد حق خیار دارد.[۱۵۴]
    در این مورد در هنگام انعقاد نکاح، این امر در نظر ولی به مصلحت مولی علیه بوده، و تشخیص مصلحت با اوست.در واقع معیار، زمان اقدام است نه پس از بلوغ، و دیگر این که این جهت نمی- تواند موجب تفاوت بین پسر صغیر و دختر صغیره شود.زیرا هر چند در مورد دختر صغیره، از جهت مهر و نفقه ضررو زیانی وجود ندارد ولی به هر حال ادامه ی همسری بدون میل و رغبت بی‌تردید خود ضرر است، و چنانچه ادله ثانویه مانند قاعده لاضرر در این مورد بتواند کارگر باشد باید در هر دو مورد موثر واقع شودو جهتی برای تفاوت بین دختر و پسر به نظر نمی رسد.خصوصاً این که روایت دیگری که توسط محمد ابن مسلم نقل شده، مشتمل بر وجود حق خیار برای دخترصغیره و پسر صغیر است.
    محمد بن مسلم می‌گوید: «از آن حضرت درباره ی دختر و پسر نا بالغی که با یکدیگر ازدواج می‌کنندسوال کردم، فرمود: اگر والدین آنها را به ازدواج در آورده باشند مانعی ندارد، ولی بعد از رسیدن به حدّ رشددارای حقّ خیار می‌باشند.
    نظر نگارنده:
    چنانچه صغیری تحت ولایت پدر و جد پدری به تزویج درآمده است حتماً مصلحت طفل مدّ نظر ولی اش قرار گرفته است و این مصلحت به حد و درجه ای بوده است که آنها به این ازدواج تن داده‌اند، پس از این جهت مطلبی که گفته شده است: ورود ضرر بر زوج( نفقه و مهریه) باعث می‌شود که پسر حق فسخ نکاح را بعد از بلوغ داشته باشد ، رد می‌شود چون در ازدواج پرداخت نفقه و مهریه بر عهده ی زوج می‌باشد. اگر این تزویج باعث ضرر به پسر شده باشد طبق قاعده ی لاضرر و لاضرار فی الاسلام، موجب عدم صحت عقد خواهد شد، نه اینکه باعث شود که برای پسر بعد از بلوغ خیاری برای فسخ قائل شویم.پس به نظر می‌رسد از جهت وجود حق فسخ برای صغیر و صغیره و از جهت عدم حق فسخ میان صغیر و صغیره پس از رسیدن به سن بلوغ تفاوتی نیست.
    دیگر اینکه اگر در این ازدواج ضرری متصور شده باز هم این ضرر و زیان متوجه هر دو طرف است. چرا که حتی اگر فقط صیغه ی عقد جاری شده باشد و هیچ گونه رابطه ی زناشویی میان دختر و پسر واقع نشده باشد طبق عرف جامعه، دیگر به این دختر به دید سابق نگریسته نمی‌شود و ارزش سابق خود را از دست می‌دهد یا لااقل از آن ارزش کم می‌شود که باز هم این مسئله خودش موجب زیان رساندن به دختر می‌شود و با وجود این ضررهاست که، زن مستوجب دریافت نصف مهریه قرار گیرد.نه از باب این که ضررمتوجه پسر می‌شود و اگر رابطه زناشویی واقع شده باشد، طبق شرع و قانون واجب النفقه و مهریه می‌شود و حال اگر در این میان علاقه ای در زوج نسبت به زوجه ایجاد نشده باشد آیا این مسئله ضرر و زیانی را نسبت به روح و روان و شأنیت زن ایجاد نخواهد کرد؟ وفقط ضرر متوجه پسر است؟
    مسلماً این گونه خواهد بود پس با توجه به این مسئله، ضرر، هم متوجه زوج و هم متوجه زوجه می‌شود. پس اگر نسبت به صغیر و صغیره، ازدواجی صورت می‌گیرد، ولیّ طفل باید از هر حیث مصلحت اندیشی کند و کاملاً نسبت به این موضوع آینده نگری داشته باشدو بعد اقدام به تزویج نماید.چرا که در غیر این صورت بعضی از فقها عقیده دارند که عقد به صورت فضولی واقع شده،
    و موقوف بر آن است که صغیر و یا صغیره پس از بلوغ اجازه دهد یا ردّ نماید، که در صورت اول عقد صحیح و در صورت دوم یعنی عدم اجازه غقد نکاح باطل خواهد شد.
    «گروهی دیگر از فقها معتقدند که در صورت وقوع عقد بر خلاف مصلحت صغار، عقد به کلی باطل است و اجازه ی بعدی صغیر یا صغیره موجب صحت آن نمی شود.مثلاً چنانچه دختری دو خواستگار داشته باشد، و ولی طفل از نکاح دختر صغیره اش با فرد صالح تر خودداری کند، و او را به عقد دیگری در آورد این عقد اصولاً باطل خواهد بود». [۱۵۵]
    حال با توجه به مطالب گفته شده در بالا دیدیم که در امر ازدواج صغار اگر ضرر و زیانی متوجه این ازدواج بشود هم زوج و هم زوجه را در بر می‌گیرد و فرقی میان آنها نیست. طبق عرف جامعه‌ی ما چه بسا ضرری که متوجه زوجه می‌شود به مراتب بیشتر از زیانی است که گریبان گیر زوج می‌شود.
    دیدگاه حقوق ایران:
    با توجه به مواد قانونی مربوطه به نظرمی رسد قانون گذار نسبت به برهم زدن نکاح بدست صغیر و صغیره پس از رسیدن به سن بلوغ ساکت است وماده‌ی قانونی صریحی که به این امر بپردازد وجود ندارد، ولی باتوجه به ماده۳ قانون آیین دادرسی مدنی و اصول ۴ و ۱۶۷ قانون اساسی، هرکجا که قانون ساکت است به منابع فقهی مراجعه می‌کنیم.که در این مورد به نظر می‌رسد اغلب
    فقهای امامیه عدم امکان فسخ نکاح بعد ازبلوغ صغیرین را تایید نموده‌اند.
    مبحث دوم: مصلحت طفل و معیار آن در ازدواج
    اساساً جعل ولایت، جهت حفظ منافع و مصالح مولی علیه است، چون او قدرت و توان و صلاحیت انجام امور مربوط به خود را نداردو مصلحت عام است، یعنی هم مربوط به امور مالی و هم مربوط به امور غیر مالی است. کاربرد مصلحت در امور مالی بدین گونه است که اولاً: مال از تلف شدن حفظ شود و ثانیاً: در جهت سودآوری به کار برده شود.
    در این مورد علامه حلی می‌فرماید: بر ولی طفل واجب است که مال طفل را حفظ نماید، زیرا خداوند تعالی او را قیم بر طفل و ناظر در مصالح و تحصیل منافع و دفع مفاسد او قرار داده است، پس بر او واجب است که مصلحت طفل را در حفظ مال او و مصون نگهداشتن آن از اسباب تلف، مراعات نماید و بر او واجب است که در صورت امکان مال طفل را در جهت سودآوری به کار اندازد تا اصل مال در راه نفقه و سایر هزینه‌ها خرج نگردد.[۱۵۶]
    با توجه به اینکه هدف و غایت ازدواج، ضامن بقای نسل انسانی است ، پس این امر به عنوان تأمین کننده آرامش و سلامت و امنیت جامعه کاربرد اساسی دارد و مانع انحراف‌هاو کجروی‌های فردی و اجتماعی وتضمین کننده بهداشت جسمی و روانی فرد و محیط پیرامون او می‌شود. از نظر قرآن کریم یکی از اهداف ازدواج، ایجاد سکینه و آرامش روحی است. خداوند در سوره اعراف چنین می‌فرماید:
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    «هوالذی خلقکم من نفس واحده و جمعا منها زوجها لیکن الیها».[۱۵۷]
    یعنی اوست خدایی که همه شما را از یک تن آفرید و از او نیز جفتش را مقرر داشت تا با او انس بگیرد.
    و در آیه دیگری می‌فرماید:
    «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذالک لآیات لقوم یتفکرون».[۱۵۸]
    معنی این آیه ی الهی این گونه بیان شده: یکی از نشانه‌های خداوند این است که، برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید تا در کنار او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار نمود به درستی که در این آیات برای گروهی که تفکر می‌کنندنشانه‌هایی ست.
    و روایات شده از امام صادق( ع)که فرمود: «و خلق للرجال النساء لیأنسوا و یسکنوا الهن و یکن موضع شهواتهم و امهات اولادهم».[۱۵۹]
    و در رساله حقوق امام سجاد (ع) آمده است: «و اما حق الزوجه فان تعلم ان الله عزوجل جعلها لک سکنا و انسا فتعلم ان ذلک نعمه من الله علیک فتکرمها و ترفق بها».[۱۶۰]یعنی: واماحق همسرت این است که بدانی خداوند او را مایه‌ی آرامش و انس تو قرار داده است پس بدان پروردگار متعال به مناسبت آن برتومنت نهاده است، باید او را گرامی داشته نسبت به وی مدارا کنی۰
    در آیات شریفه و احادیث وارده یکی از مهمترین اهداف ازدواج رسیدن به سکونت و آرامش است، اگرچه در امر ازدواج سند مالی مانند مهریه و نفقه و.. وجود دارد، ولی بر خلاف تصرفات مالی هدف اصلی در نکاح، سود و منفعت مالی نیست بلکه علاوه بر بقاء نسل، آنچه فایده و غایت نهایی ازدواج به شمار می‌آید ایجاد الفت و انس وارضاء غرایز جنسی از راه صحیح و پر نمودن خلأهای روحی و عاطفی است و مصلحت در ازدواج هم رسیدن به امری است که این اهداف را تأمین کند. بنابراین مصلحت در امر تزویج، یعنی ازدواجی است که انسان را به اهداف فوق برساند. لذا در تزویج ولایی ، ولی نمی‌تواند تمام توجه خود را به امور مالی معطوف داشته تنها کثرت مهر و توانایی مالی زوج را در نظر بگیرد. دلیل این مطالب مشروط بودن تزویج ولایی به کفایت (کفویت) است.
    نتیجه گیری: حال که رعایت مصلحت لازم است، باید به این موضوع توجه نمود که در حقیقت تفسیرها از مصلحت متفاوت است.وهر کس آن را از منظر وتعقل خود مورد بررسی قرار داده است. مثلا شیخ طوسی، رعایت مصلحت را در امر ازدواج ولی معتبر می‌داند.اما از سوی دیگر می‌فرماید: پدر می‌تواند دختر نابالغش را به دیوانه یا جزامی یا برده شوهر دهد.
    شافعی با این مسئله مخالف است، اما دلیل ما این است که همتایی وکفیت به چنین اوصافی نیست و اصل، اباحه است و منع، دلیل می‌خواهد. بنابراین در مقام اجرا زمینه‌ی سوء استفاده فراوان است. باید گفت مرجع تشخیص مصلحت، عرف و عقلا می‌باشند. حکومت‌های دینی می‌توانند برای جلوگیری از سوء استفاده، سیستم قضایی را ناظر بر اجرای صحیح این حکم بدانند. بدین معنا که احراز مصلحت باید توسط قاضی تأیید شود و سپس اولیاء بر این امر اقدام کنند.
    گفتار اول : نقش بلوغ در ازدواج
    بند اول: بلوغ در حقوق اسلامی
    همان گونه که در مباحث پیشین آمد ، می‌توان این گونه نتیجه گرفت که با بلوغ نسل انسان باقی و عقل وی قوت و قدرت پیدا می‌کند.
    طفل صغیر، هنگام رسیدن به سن بلوغ علاوه بر اینکه به سطح بالاتری از قوای جسمانی می‌رسد باید از لحاظ قوای عقلی و فکری هم ارتقاء پیدا کرده و پیشرفت داشته باشد تا بتوان گفت به بلوغ رسیده است ، چرا که با داشتن رشد جسمی و عقلی بصورت هم زمان می‌توان کسی را بالغ شمرد و اهلیت او را نسبت به دخل و تصرف در اموالش به رسمیت شناخت.
    کسی دارای اهلیت است که سه وصف بلوغ ، عقل و رشد را دارا باشد و اگر هر یک از اوصاف یاد شده در کسی جمع نباشد فاقد اهلیت بوده و در زمره ی محجورین قرار داده خواهد شد.
    در نتیجه صغیر غیر ممیز به دلیل فقدان صفت عقل، از دخالت در تمام امور مالیش محروم می‌شود و اگرمعامله ای انجام دهد از ریشه باطل و بلا اثر است و در هر موردی باید ، ولیش به جای او تصمیم گیرنده باشد. وصغیر ممیز هم فقط اجازه ی تملکات بلاعوض مثل قبول هبه، صلح بلاعوض وحیازت مباحات را دارد. واعمالی از صغیر که باعث دخل و تصرف در اموال و حقوق مالی وی می‌شود فقط با اجازه ی ولی صحیح خواهد بود.
    با رسیدن طفل به سن بلوغ ، ورسیدن به تکامل جسمی و عقلی تمام حق و حقوقش به وی مسترد خواهد شد و به عنوان یک فرد بالغ می‌تواند شخصاً در تمام زمینه‌ها، از جمله ازدواج و امور مالی برای خود تصمیم گیری کند.که البته حتماً باید غیر رشید بودن او توسط دادگاه مورد بررسی قرار گیرد.
    بند دوم: بلوغ در قانون مدنی و بررسی ماده‌ی ۱۰۴۱
    طبق ماده‌ی ۱۰۴۱ قانون مدنی: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح».
    در اینجا به بررسی نکاح صغیره از دیدگاه حقوق دانان می‌پردازیم. ایشان معتقدند که ازدواج طفل صغیر موجب ضرر رسانیدن به وی شده و آن را این گونه مطرح می‌کنند:
    ۱-«فرض ضرر برای کودک در نکاح وجود دارد، چون او را از حق انتخاب همسر محروم می‌سازد پس ولی قهری باید ضرورت اقدام خود را پیش از نکاح در دادگاه اثبات کند»[۱۶۱].
    ۲- «تلاش برای رسیدن به عدالت در سایه ماده ۱۰۴۱ ق.م. نیز با اندکی تأمل امکان‌پذیر است: با بهره گرفتن از واژه اذن در متن ماده که در اصطلاح حقوق‌دانان برای اجازه عملی به کار می‌رود که دیگران مایل به انجام دادن آن هستند، می‌توان گفت ولی قهری نکاحی را باید اذن دهد که همسران جوان می‌خواهند در آن شرکت کنند، انتخاب همسر از طبیعی‌ترین حقوق هر انسان و از لوازم احترام به شخصیت اوست و به ولایت نمی‌توان خصوصی‌ترین چهره ی زندگی را بر او تحمیل کرد. پس باید پذیرفت که کودک مأذون نیز باید به سن تمیز برسد تا بتواند طرف عقد نکاح شود و این پیمان مهم اخلاقی و اقتصادی را اداره کند»[۱۶۲].
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۳- «ماده ۱۰۴۱ ق.م. این ازدواج را فاسد و باطل مقرر نداشته بلکه منع کرده است و ممنوعیت آن ملازم با رفع آثاری که موجب قوانین برای زوج و زوجه مقرر است، نمی‌شود»[۱۶۳].
    در خصوص ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی با توجه به اینکه رعایت مصلحت مولی علیه از سوی ولی و تشخیصی دادگاه صالح برای نکاح زوجین صورت می‌گیرد باز هم تبعات منفی در خصوص چنین ازدواجی وجود دارد که به بررسی برخی از آنها می‌پردازیم.
    نظر نگارنده:
    ۱- از بین رفتن حق انتخاب همسر که یکی از طبیعی‌ترین و مهم‌ترین حقوق فردی است و به دنبال آن بوجود نیامدن عشق و علاقه‌ی واقعی میان زوجین، در سایه ی چنین ازدواج‌هایی، اشتیاق ودرک صحیح ومتقابل بسیار کم‌رنگ‌تر از ازدواج‌هایی است که با میل و رغبت صورت می‌پذیرد. فرزندان چنین خانواده‌هایی هم کم‌تر از محبت و عشق‌ورزی پدر و مادر بهره خواهند برد چرا که در ابتدا باید عشق و علاقه قوی میان والدین وجود داشته باشد و سپس آنها بتوانند آن را نثار فرزندان خود نمایند.
    ۲-از بین رفتن دوره ی مهم و شیرین نوجوانی که باید صرف علم‌آموزی و آموزش فنون و یادگیری اخلاق و…شود.که در چنین ازدواج‌هایی به جرأت می‌توان گفت، اگر همه فرصت‌های خوب یک انسان از بین نرود، لااقل بسیاری از آنان هدر خواهد شد.
    ۳-اگر در سایه ی چنین ازدواج‌هایی فرزندانی متولد شوند، این والدین بی‌تجربه می‌باشند پس این بی‌تجربگی ممکن است باعث ایجاد مشکلات روحی و روانی وجسمی برای آنان شده و از نظر اقتصادی نیز، آنان را در تنگناهایی بسیار جدی گرفتار نماید.
    ۴-ناتوانی تربیت فرزندان لایق ومقبول برای خود واجتماع، چرا که برای پرورش چنین نسلی به وجود پدران و مادران تعلیم دیده و کار بلد احتیاج است نه والدینی که هنوز خودشان محتاج تعلیم وتربیت هستند.البته در این مورد مستثنا نیز وجود دارد ولی در غالب موارد، مطالب ذکر شده صادق می‌باشد. و به نظر بنده صحیح نیست که این همه مشکلات را نا دیده گرفت و به سراغ موارد استثنایی رفت و آنها را به عنوان یک مصداق واقعی برای دیگران معرفی کرد.
    ۵-نحوه ی زندگی انسانها از گذشته تا به امروز بسیار فرق کرده ومتفاوت شده است، برای مثال درگذشته بیشترخانواده‌ها به صورت قبیله ای و گروهی در کنار یکدیگر روزگار می‌گذرانده‌ و چه بسا در یک منزل سکونت داشته‌اند و در سایه ی این زندگی‌های گروهی از زوج‌های کم سن سال مراقبت به عمل می‌آمده و در طول سالیان متمادی آموزش‌های لازم برای زندگی به آنها داده می‌شده، در حالیکه در زندگی مدرن امروزی دیگر کمتر خانواده‌هایی را می‌توان یافت که در یک جا و یک منزل زندگی کنندو در بیشتر موارد کودکان از همان ابتدا دارای اتاق و وسایل مختص به خود هستند، پس چگونه می‌توان انتظار داشت بدلیل ازدواج مصلحتی که دیگری برای او تعیین کرده ، حتی استقلال دوران قبل از ازدواج خود را هم از دست بدهد.
    الف: بررسی معنای اذن و اجازه
    دکتر کاتوزیان در مورد کلمه اذن که در ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی اشاره و استدلال نموده است. چون واژه اذن برای اجازه عملی بکار می‌رود که دیگران مایل به انجام دادن آن هستند، می‌توان گفت ولی، نکاحی را باید اذن دهد که همسران جوان می‌خواهند در آن شرکت کنند[۱۶۴].
    برای درک بیشتر، به بررسی کلمات اذن و اجازه می‌پردازیم:
    ب: تعریف لغوی اذن و اجازه
    اجازه در لغت چنین تعریف شده است: «رخصت دادن، دستوری دادن، روا داشتن[۱۶۵]»
    و نیز در تعریف اجازه گفته شده: «اجازت، دستوری، اذن، رخصت، رمان، بار، دستوری دادن، روا داشتن[۱۶۶]»
    اذن و اجازه شاید در معنای لغوی شبیه یکدیگر معنا شوند ولی در کاربرد این گونه نیست و با هم تفاوت دارند.
    اذن در لغت چنین تعریف شده است: «اجازه دادن، دستوری دادن، رخصت دادن[۱۶۷]»
    همچنین در تعریف اذن گفته شده: «دستوری، دستوری دادن، بار، اجازه، اجازت، رخصت[۱۶۸]»
    همانطور که در ماده ۱۰۴۱ ق.م. ملاحظه می‌شود ازدواج صغار را منوط به اذن ولی دانسته‌اند. حال می‌خواهیم بدانیم اذن به چه معناست.
    ج: معنای اصطلاحی اذن و اجازه
    اذن در اصطلاح این گونه آمده است: «رضای به فعل یا ترک از دیگری که ابراز شده باشد. رضای اظهار نشده اذن نیست، اذن اعم از وکالت است پس تا قصد استنابه محرز نشده است وکالت صدق نمی‌کند، اذن قبل از وقوع عمل مأذون است و اجازه بعد از آن اذن قائم به مأذون است پس اگر او بمیرد اذن ساقط است و به ارث نمی‌رسد. اذن علی الاصول جایز است حتی اذن در نهادن سر تیر روی دیوار اذن دهنده»[۱۶۹].
    در اصطلاح اجازه این گونه تعریف شده است: «تأیید عقدی که به صورت فضولی و یا عقد مکره صورت گرفته باشد و یا معاملات سفید که بی‌رضای ولی صورت گرفته است و باید ولی اجازه کند. اگر موصی زیاده بر ثلث ترکه وصیت کند محتاج به اجازه وارث است»[۱۷۰].
    علی رغم نظر آن دسته از حقوق دانان که واژه اذن را برای عملی بکار برده است که دیگران مایل به انجام دادن آن هستند و در نتیجه ولی قهری نکاحی را باید اذن دهد که همسران جوان می‌خواهند در آن شرکت کنند، لکن با توجه به تعاریفی که از لغت اذن و اجازه به عمل آمد به نظر می‌رسد واژه اذن تمایل طرفین نکاح را در انعقاد عقد در برنمی‌گیرد بلکه ولی در دادن اذن نکاح نیازی به تمایل طرفین برای نکاح ندارد. لذا دغدغه ی اصلی که در مورد ماده ۱۰۴۱ ق.م. وجود دارد ، که همان احتمال عدم تمایل بعدی طرفین نکاح می‌باشد که همچنان باقی است.
    می‌دانیم که طفل صغیر به دلیل کمی سن و بی‌تجربگی نمی‌تواند خودش مجری نکاح خود باشد زیرا که اهلیت آن را ندارد و به دلیل نداشتن اهلیت (رشد، عقل، بلوغ) این امر در اختیار اولیای او قرار داده شده است واین موضوع به نوعی، بیشتر جنبه‌ی حمایتی از طفل را می‌رساند و به این معنی نیست که هرگاه اولیاء اراده نمایند، مجازند که طفل را تزویج نمایند و این مسئله را هیچ یک از فقها نپذیرفته‌اند و اگر به ظاهر قضیه که همان اختیار اولیاء، را نشان می‌دهد هم دقت کافی داشته باشیم، متوجه می‌شویم که در طول این اختیار، رعایت مصلحت طفل قرار داده شده است و این اراده‌ی رعایت مصلحت طفل ، شرط صحت نکاح است. با این وجود عده‌ی دیگری نیز عدم مفسده را کافی دانسته‌اند. در حالی که در فقه اسلامی دلیلی وجود ندارد که به طور مطلق تزویج صغار را جواز داده باشد باوجود این موضوع، دلایلی وجود دارد که در کار اولیای عقد باید مصلحت وجود داشته باشد و برای این جواز به آیه:
    «ولا تقربوا مال الیتیم الابالتی هی احسن حتی یبلغ أشده.» [۱۷۱]
    ترجمه: به اموال یتیم به جز به نحوی هرچه نیکوتر نزدیک نشوید تا زمانی که به سن رشد خود برسند.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:16:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تجلّی داستان های پیامبران در قصاید سنایی- قسمت 12 ...

    دیوان سنایی/ ص493
    با کشتن و یا تعدیل خواهشهای زنده دنیایی و با تلاش در مقام مجاهده، همچنین با رشد دادن استعدادهای معنوی و حقیقی، سالک به مقامی می رسد که همانند عیسی می تواند مردگان را زنده کند و چیزهای بدبو و نامعطر در دست او بویا می گردد:
    پشگ با او چو مشگ شد بویا زنده کردار مردگان گویا
    حدیقه/ص80
    با همین مقام و منزلت است که عیسی ابرص واکمه را نیز درمان کرده و بینا می گرداند:
    تن ابرص از او چوسایه فرش چشم اکمه ازو چو پایه عرش
    حدیقه/ص 80
    سنایی از معجزات مربوط به عیسی، برای توصیف و یا مدح ممدوحان خویش نیز بسیار بهره می گیرد . او در توصیف شراب ، آن را به سلطانی تشبیه می کند که کف او همانند ید بیضای موسی، چون عیسی مردگان را زنده می گردانده است:
    از کف پر زمعجز موسی مرده زنده کن است چون عیسی
    حدیقه/ ص404
    چاه سیمین در زنخدان داشت او همچو عیسی در سخن «آن» داشت اومنطق الطیر /ص 69
    استاد فروزانفر در شرح کلمه «آن» می نویسد: «حالت و کیفیتی ناگفتنی ولی دریافتنی است ، زیبایی از آن جهت که صفت نتوان کرد، لیکن به ذوق در توان یافت و این در اصل از مصطلحات صوفیان بوده و
    سپس تداول عام یافته» (خرمشاهی،1371: 510). چنان که در بیت حافظ:
    شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد بنده طلعت آن باش که« آنی» دارد (حافظ شیرازی،1369: 1639).
    در دیوان سنایی:
    از یوسف خوشتری که در حسن «آن» داری و یوسف آن ندارد
    دیوان سنایی / ص 117
    بدین ترتیب سخنان عیسی گونه دختر ترسا، معشوق را زنده می کند .
    چنان که ملاحظه شد نکته اساسی در برداشت سنایی از معجزات عیسی از جمله زنده کردن مردگان، چه جنبه توصیف طبیعت و مدح و چه جنبه عرفانی آن ، همان دَم عیسی است که زندگی بخش می باشد .
    خندان بودن عیسی:
    درباره زندگی حضرت عیسی، در آثار مختلف از جمله قصص الانبیاء ، جایی دیده نشد که آن حضرت را به خندان بودن توصیف کرده باشند ، امّا در اسرار نامه بدان اشاره شده است :
    چو عیسی باشد خندان و شکفته که خر باشد ترش روی و گرفته
    اسرار نامه/ ص 183
    در فیه ما فیه نیز نقل شده است:«عیسی علیه الّسلام بسیار خندیدی، یحیی علیه الّسلام بسیار گریستی، یحیی به عیسی گفت که تو را از مکرهای دقیق قوی ایمن شدی که چنین می خندی ، عیسی گفت که تو از عنایتها و لطفهای دقیق لطیف غریب حق قوی غافل شدی که چندینی می گریی»(مولوی،1369: 48).
    مرحوم فروزانفر درباره خندیدن عیسی در تعلیقات فیه ما فیه آورده است که : « این حکایت در نوادر الاصول تالیف محمّد بن علی حکیم ترمذی از اکابر صوفیه بصورتی مخالف آنچه در فیه ما فیه می بینیم روایت شده است و هی هذه : و روی آن یحیی بن زکریّا علیهما الٌسلام اذا القی عیسی (ع) بدا بالّسلام فسلٌم علیه و کان لا یلقاه الاّ باشّا متبسما و لا یلقی عیسی الاّ محزونا شبه الباکی فقال له عیسی: انک تبسم تبسّم رجل یضحک کانک آمن فقال یحیی: انک تعبس رجل یبکی کانک آیس فاوحی الله تعالی الی عیسی ان احبکّما الی اکثر کما تبسّما – و در حاشیه روایتی مطابق با متن حاضر نقل شده و محشّی گفته که این روایت صحیح تر است» (نوادرالاصول:245)
    در قاموس کتاب مقدس نیز، عیسی به گریان بودن توصیف شده است : «کسی خنده وی را ندیده است ولکن بسیاران گریه وی را دیده اند » (کتاب مقدس همان :807).
    امّا مولانا در کلّیات شمس نیز به خندان بودن عیسی اشاره می کند:
    ضحاک بود عیسی، عبّاس بود یحیی این زاعتماد خندان و زخوف آن معبّس
    (کلیات شمس،1363 :80).
    در قصاید بیتی مبنی بر این موضوع یافت نشد .
    زهد عیسی :
    از عیسی به عنوان زاهدترین پیامبران یاد شده است. چنان که در التصّفیه نقل است که: «بیشتر انبیا در دنیا زاهد بودند و طریقت ایشان زهد بود و معرض گشته از حطام دنیا. و این منزل را سرای فتنه گویند و درین سرای به ضرورت کفایت کردند و به مهمات قناعت نمودند… و عیسی علیه السلام خود زاهد انبیاء بود و در کمال زهد بدان مرتبت بود که ترک جمله دنیا بگفت و اندک و بسیار با خود هیچ برنداشت و همراه نکرد، گفت: الدنیا قنطره فاعبروها و لا تعمروها » (عبادی، 1368: 62و63)
    از ضروریات زهد و پارسایی، ترک دنیا و انزا طلبی را توصیه کرده اند و عیسی نیز به پیروان دین خود تاکید کرده است، چنان که «در بعضی از خطبه های خود که در میان بنی اسرائیل خواند می فرمود: صبح کرده ام و خادم من دستهای من است و دایه من پاهای من است و فراش من زمین است و بالش من سنگ است و آتش من در زمستان جایی است که آفتاب بتابد و چراغ من در شب ماه است و نان خورش من گرسنگی است و پیراهن من ترس خداست، پوشش من پشم است و میوه و گل و لاله من گیاه زمین است که حیوانات می خورند و شب می گذرانم و هیچ ندارم و روی زمین هیچ کس از من غنی تر و بی نیازتر نیست» (همان،حیات القلوب:401).
    سنایی زهد عیسی را همه جانبه و حتی ضرب المثل می داند:
    زهد ورز اقتدا به عیسی کن طلب او و ترک دنیا کن
    طریق التحقیق/ص 123
    در جایی دیگر در برابر زهد و دنیا گریزی عیسی، قارون را مظهر دنیا پرستی و بنده مال ذکر می کند:
    درنگر بی مزاج و خاطر دون زین دو معنی به عیسی و قارون
    حدیقه /ص 443
    و کمتر اتفاق می افتد که سنایی حکایتی کاملی از زندگی پیامبران بیان کند در قصاید، ولی گاهی در مثنویهایش مشاهده می شود و از و ازآن بهره می برد .
    او در حکایتی عیسی ر ا با ابلیس روبرو می سازد تا از این طریق اهمیّت زهد و پارسایی را گوشزد نماید . چنان که آورده اند : « عیسی بن مریم سنگ زیر سر می گذاشت. در وقت خوابیدن و جامعه

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
    های کنده می پوشید» (همان، حیات القلوب:400). سنایی نیز در این حکایت فرماید که شبی عیسی به صحرا بیرون رفت و :
    ساعتی چون برفت خواب گرفت به سوی خوابگه شتاب گرفت
    سنگی افکنده دید بالش ساخت خواب را جفت گشت و بیش نتاخت
    حدیقه / ص 392
    وقتی از خواب بیدار گشت، ابلیس را یافت. خطاب به او گفت: تو رانده شده ای، چرا به نزد من آمدی؟ این جا جایگاه عصمت من است و تو را در آن جایی نیست. ابلیس در جواب گفت که تو خانه مرا تصرف کرده ای، چون تمام دنیا متعلق به من است. عیسی به او گفت: من به تو زحمتی نداده ام و قصد ملک تو نکرده ام. ابلیس در جواب گفت: سنگی که بالش توست از دنیا برگرفته ای. عیسی در حال سنگ را به دور انداخت:
    تا چنین طالبی تو دنیا را کی توانی بدید عقبی را
    رو زدنیا طمع ببر یکسر گهر و زر او تو خاک شهر
    خاک بر سر هر آنکه دنیا خواست مرد دنیا پرست، باد هواست
    حدیقه/ ص393
    حتّی دلخوش بودن به سنگی بی ارزش از این دنیا، مانع قرب سالک می گردد، بلکه باید عیسی وار حتی از سنگ این دنیا دل برسد و آن را دور انداخت و در راه حق قدم گذاشت .
    مرد چون عیسی مریم باید اندر راه صدق تا بداند قدر آیات و حروف انجیل را
    دیوان/ ص 29
    خر عیسی :
    در اناجیل و همچنین قصص قرآنی و قصص پیامبران آمده است که عیسی ماده خری داشته که در هنگام سفر بر آن سوار می شده و جاهای مختلفی را با آن می رفته و به تبلیغ دین خویش می پرداخته است.
    چنان که در انجیل متی روایت شده است: « … چون نزدیک به اورشلیم رسیدند به بیت فاگی بر دامن کوه زیتون آمدند. عیسی دو نفر از شاگردان خود را فرستاده ، فرمود در این قریه که مقابل شماست بروید که در ساعت ماده الاغی را بسته و کرهٌ ای با وی خواهید یافت. پس آنها را باز نموده نزد من آرید و هرگاه کسی شما را چیزی بگوید، گویی که خداوند به آنها احتیاج دارد که در ساعت آنها را روانه خواهد نمود و همگی این چیزها واقع گردید تا کامل گردد آنچه به وساطت پیغمبر گفته شده بود که می گفت بگویید دختر صیئون را که اینک پادشاه تو نزد تو می آید با فروتنی و سوار شده بر الاغی بر کرّه بارکشی. پس آن شاگردان رفته، چنان که عیسی به ایشان فرموده بود عمل نمودند و ماده الاغ و کرّه را آوردند و رختهای خود را بر آن گسترده و او را بر آن نشانیدند و جمع بسیاری رخت خود را در راه فرش می نمودند و بعضی شاخه ها را از درختان بریده و در راه می گستردند » ( انجیل متی،:47 آیات1-8)
    به هر حال خر وسیله سواری عیسی بوده و ان حضرت سوار بر او به جاهای مختلفی سفر می کرده و گویا انجیل را نیز بر آن بار می کرده است . خر عیسی دستمایه ای است در دست شاعران برای بیان برخی مفاهیم از جمله مفاهیم عرفانی .
    آنچه مسلّم است، خر عیسی بیشتر جنبه کنایه و رمز دارد و منظور از آن تن و جسم آدمی است که در حکم مرکب، و وظیفه سواری روح که به منزله راکب است، بر عهده دارد .
    سنایی در تعبیری عیسی را به منزله روح و روان آدمی می داند که باید به عالم برتر سفر کند و خر رمزی از جسم خاکی آدمی است که همواره به دنبال خواسته ها و هوسهای نفسانی خویش بوده و به هیچ چیز دیگری توجٌه ندارد؛ نهایت آرزو خواست او جو و علفی بیش نیست . عیسی که رمزی از روح است همیشه از خر تن رنج و زیان می بیند . چرا آدمی بایستی روح و روان را ترک نماید و تنها در اندیشه فربه نمودن خر و تن خویش باشد در حالی که شکم خوارگی مانع رسیدن به حق باز دارنده روح از عروج می گردد:
    عیسی اندر آسمان خر در زمین من نه با عیسی نه با خر مانده ام
    دیوان/ ص 358
    از خود برداشت عیسی زان شد اندر آسمان ورخرش را نیم پربودی نماندی خر
    دیوان/ص662
    در مدح جمال الدین ابونصر نیز ، همین موضوع را طرح می نماید؟، بدین گونه که او را به منزله میزبان می شناسد که برای عیسی غذای مناسب او و همچنین برای خر، جو که شایسته اوست فراهم می آورد، یعنی هر کس را فراخور خودش غذای روحانی و جسمانی می دهد:
    تا چو میزبان نو دارد عیسی و خر غذا و جو دارد
    حدیقه / ص 628
    در نظر او گاهی خر عیسی کنایه از انسانهای ابله و نادانی است که از غذاهای روحی و معنوی بی بهره ند ولی همواره در پروردن جسم مادی تلاش می کنند ولی :

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:16:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نقش مؤلفه‌های جغرافیای سیاسی در شبکه‌ی ارتباطی راه‌های استان گیلان- قسمت ۶ ...
    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:16:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی ارتباط بین هموارسازی سودبا نسبت های مالی اهرمی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران۹۳- قسمت ۴ ...

    ۱) مفهوم سود در سطح ساختاری : یعنی می توان سود را از مجرای قوانین و مقررات تعریف نمود. یکی از هدف های عمومی گزارشگری سود این است که سود باید نتیجه اجرای قواعد و روش های منطقی و هماهنگ با یکدیگر باشد. در شرح این هدف، فرض بر این است که چنانچه استفاده کنندگان، این قواعد را درک کنند می توانند معنای سود گزارش شده را تفسیر نمایند. نظر به این که سود حسابداری از بسیاری جهات بر مفاهیمی نظیر تحقق درآمد فروش و مقابله هزینه ها با درآمد فروش مبتنی است، فرض می شود که این سود انعکاسی از فعالیت های واحد انتفاعی محسوب می گردد. اندازه گیری سود، در این سطح از دو دیدگاه معاملاتی و فعالیت بررسی می شود. روش کلی در رویکرد معاملاتی این است که در آمد فروش و هزینه ها هنگام وقوع براثر معاملات ثبت می گردد و براساس رویکرد فعالیت، سود هنگامی ایجاد می شود که فعالیت ها و رویدادهای مشخصی واقع می شود مثلاً سود فعالیت در خلال برنامه ریزی، خرید، تولید و فرایندهای فروش و فرایند وصول مطالبات ثبت می گردد. هردو رویکرد، از لحاظ ناتوانی در انعکاس واقعیت­ها در اندازه ­گیری سود مشابه یکدیگرند زیرا بر ارتباطات ساختاری و مفاهیمی اتکا دارند که همتایی در دنیای واقعی ندارند.
    حسابداری267″ />
    ۲) مفهوم سود در سطح معنایی: یعنی می توان سود را از مجرای رابطه آن با واقعیت های اقتصادی تفسیر نمود. مرتبط بودن سود با مشاهدات دنیای واقعی در این مفهوم بررسی می
    عکس مرتبط با اقتصاد
    گردد. دو مفهوم تفسیری آن به شرح زیر است:
    الف ) مفهوم حفظ ثروت: سود به عنوان مبلغ مازاد پس از حفظ رفاه (ثروت) تعریف می شود. به بیان دیگر سود سهامداران را می توان به عنوان خالص گردش وجوه نقد ( سود سهام منهای سرمایه جدید ) به علاوه تغییر در ارزش سهام واحد انتفاعی تعریف کرد. بسیاری از صاحب نظران ، این مفهوم را اصلی ترین مفهوم دانسته اند زیرا از طریق تئوری اقتصاد نیز پشتیبانی می شود.
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    ب ) مفهوم کارایی: سود خالص و اجزای متشکله آن غالباً به عنوان معیاری از کارایی مدیریت مورد استفاده قرار گرفته است. از دیدگاه اقتصاد، کارآیی به معنای بکارگیری بهینه منابع محدود مورد اشاره قرار می گیرد . کارایی مفهومی نسب است و تنها هنگامی معنا دارد که با معیاری ایده آل یا مورد انتظار مقایسه گردد . سود سال جاری را میتوان با سودهای قبل مقایسه و قضاوت کرد آیا سود هریک از سالها به هدف تعیین شده رسیده یا خیر؟ اما اگر سرمایه بکارگرفته شده در خلال سال ها تغییر یافته باشد مبلغ سود باید برجمع سرمایه ( نرخ بازده سرمایه گذاری ) یا جمع درآمد فروش (نرخ حاشیه سود خالص )تقسیم و مقایسه گردد.
    ۳ ) مفهوم سود در سطح عمل: یعنی می توان سود را با توجه به روشی که سرمایه گذاران آن را به کار می برند مورد مطالعه قرار داد. مفاهیم سود در سطح عمل، به موارد زیر مربوط می شود: فرایندهای تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان، واکنش مثبت اوراق بهادار در بازار سرمایه نسبت به سود گزارش شده، تصمیمات مدیریت درباره مخارج سرمایه ای و واکنش مدیریت و حسابداران نسبت به سود. بر اساس این هدف، سود باید بر اساس ابعاد رفتاری آن ارزیابی گردد . یکی از ویژگی های رفتاری سود، توان پیش بینی آن است. سرمایه ­گذاران علاقه مندند که سودهای آتی، سود سهام آتی و قیمت سهام را پیش بینی کنند. سایر استفاده کنندگان ممکن است به پیش بینی توان واریز بدهی ها یا سایر ویژگیهای مربوط به تصمیم گیریهای مرتبط با واحد انتفاعی تمایل داشته باشند. ویژگی دیگر، معرف ارتباط نزدیک سود حسابدارای با گردش وجوه نقد است زیرا گردش وجوه نقد برای تصمیم
    گیریهای سرمایه گذاری اطلاعات مربوط تر محسوب می شود.
    به طور کلی هیچ یک از مفاهیم سود از لحاظ نظری و عملی، برای ارائه اطلاعات مربوط، به سرمایه گذاران و سایر استفاده کنندگان کامل نیست. زیرا این مفاهیم یا فاقد تفسیر لازم از دنیای واقعی است ویا فاقد ویژگی های رفتاری لازم است.
    ۲-۵ اشخاص ذینفع و ذیحق در سود
    ۱) سود ناشی از ارزش افزوده ارزش افزوده عبارت است از قیمت فروش محصول شرکت منهای بهای تمام شده کالاها و خدماتی که از طریق قیمت گذاری داخلی تعیین می شود و از خارج شرکت تامین گردیده است . بنابراین تمامی کارکنان، مالکان، اعتباردهندگان و دولت دریافت کنندگان سود واحد انتفاعی محسوب می شوند . مفهوم ارزش افزوده سود به روش تجمیع شامل دستمزد، اجاره، بهره ، مالیات ، سود سهام پرداختی به سهامداران و سود توزیع نشده می باشد یعنی سود برای همه گروه های ذینفع است.
    کارکنان + سهامداران + دارندگان اوراق قرضه بلندمدت + دولت = اشخاص ذینفع ارزش افزوده
    ۲) سود خالص واحد انتفاعی مزیت این مفهوم سود خالص این است که جنبه های مالی و عملیاتی واحدهای انتفاعی را از یکدیگر تفکیک می کند یعنی سود خالص واحد انتفاعی معرف مفهوم عملیاتی سود خالص است. درحالی که بهره متعلق به اعتبار دهندگان و سود متعلق به سهامداران، ماهیت مالی دارد . مالیات بر درآمد نیز فاقد ماهیت مالی و همچنین فاقد ماهیت مطلقاً عملیاتی می باشد. به عبارت دیگر هزینه بهره، مالیات بر درآمد و سود توزیع نشده نوعی توزیع سود به حساب می آیند و حقوق و دستمزد هزینه تلقی می شود. بنابراین، سهامداران و دارندگان اوراق قرضه بلند مدت و دولت از سود شرکت منتفع می شوند.
    سهامداران + دارندگان اوراق قرضه بلندمدت + دولت = اشخاص ذی نفع سود خالص شرکت
    ۳) سود خالص متعلق به سرمایه گذاران هزینه بهره و سود توزیع نشده نوعی توزیع سود به حساب می آیند و حقوق و دستمزد و مالیات بردرآمد، هزینه تلقی می شوند. سهامداران و دارندگان اوراق قرضه بلندمدت ، دریافت کنندگان سود واحد انتفاعی هستند. تنها تفاوت این دو گروه، اولویت ادعای آنان نسبت به سود و داراییهای واحد انتفاعی هنگام انحلال و تصفیه است.
    سهامداران + دارندگان اوراق قرضه بلند مدت = اشخاص ذینفع سود خالص متعلق به سرمایه گذاران
    ۴) سود خالص متعلق به سهامداران حقوق و دستمزد، مالیات بر درآمد و بهره هزینه تلقی می شوند و دریافت کنندگان سود شامل سهامداران ( صاحبان سهام عادی و ممتاز ) است
    سهامداران (صاحبان سهام عادی و ممتاز) = اشخاص ذی نفع سود خالص متعلق به سهامداران
    ۵) سود خالص متعلق به دارندگان حقوق مازاد
    دارندگان حقوق مازاد عبارتند از سهامداران عادی و بالقوه ( دارندگان اوراق بهادار قابل تبدیل که می توانند به سهامداران عادی تبدیل شوند ). سود خالص متعلق به سهامداران منهای سود سهام ممتاز در این مفهوم بکار می رود.
    سهامداران سهام عادی = اشخاص ذینفع سود خالص متعلق به دارندگان حقوق مازاد
    ۲-۱-۱-۵)سود هرسهم[۱۹]
    سود هرسهم نشان دهنده سودی است که عاید هر سهم می شود و اغلب برای ارزیابی سود آوری و ریسک مرتبط با سود و نیز قضاوت درخصوص قیمت سهام استفاده می شود. در بسیاری از کشورهای جهان، اهمیت این رقم به حدی است که آن را به عنوان یکی از معیارهای اساسی موثر در قیمت سهام می دانند و در مدل های ارزشیابی سهام نیز به طور گسترده ای از آن استفاده می شود. بیانیه شماره ۱۲۸ هیات استانداردهای حسابداری مالی و استاندارد حسابداری بین المللی شماره ۳۳ نحوه محاسبه و افشای سود هرسهم را مشخص می کنند. سود هرسهم فواید زیر را دارد:
    ۱- ارزیابی، تعیین و قضاوت در خصوص قیمت سهام. تحلیل گران مالی با ضرب سود هرسهم پیش بینی شده در رقم نسبت قیمت بازاری سهم به سود هرسهم تاریخی در خصوص پایین یا بالا بودن قیمت سهام قضاوت می کنند.
    ۲- پیش بینی سود هرسهم در آینده و نرخ رشد آن، بر قیمت سهام تاثیر دارد. سهامداران و تحلیل گران ، سود هرسهم گزارش شده را برای برآورد سود هرسهم در آینده و برآورد نرخ رشد آتی به
    کار می برند و در واقع توان زایش ثروت شرکت را ارزیابی می کنند.
    ۳- ارزیابی پوشش سود نقدی و توانایی پرداخت سود سهام. مبلغ سود هرسهم، یکی از معیارهای قضاوت در خصوص توان پرداخت سود سهام در زمان حال و آینده می باشد.
    ۴- قضاوت در خصوص وضعیت شرکت و عملکرد مدیریت و نیز ترسیم تصویری از آینده. رقم سود هرسهم نسبت به بازده نقدی­( سود سهام­) مبنای قابل قبول تری برای مقایسه عملکرد شرکت و مدیریت می باشد.
    ۵- برآورد قدرت سودآوری و ارزیابی سطح و روند سود.
    ۶- نسبت P / E (قیمت به سود) یکی از نسبت های مهم مالی است که بر اساس سود هر سهم محاسبه می شود و دوره مورد انتظار برگشت سرمایه گذاری را نشان می دهد.
    محدودیت های سود هرسهم به این شرح است :
    ۱- سود هر سهم مبتنی بر سود تاریخی است. مدیریت ممکن است در گذشته تصمیماتی گرفته باشد که سود جاری را افزایش دهد ولی در آینده رشد سود کاهش یابد. بنابراین رشد سود هرسهم نمی تواند پیش بینی کننده قابل اتکایی برای نرخ رشد آتی باشد . به عبارت دیگر به کیفیت سود نیز باید توجه شود.
    ۲- سود هرسهم بدون توجه به تورم محاسبه می شود و نرخ رشد واقعی سود هرسهم ممکن است متفاوت از نرخ رشد اسمی آن باشد
    ۳- سود هرسهم متاثر از انتخاب روش های حسابداری و زمان بندی معاملات توسط مدیریت است و این امر برمقایسه بین شرکت ها تاثیر می گذارد .
    ۴- با توجه به این که تغییر پذیری سود نشانه ای از ریسک شرکت است و باعث نوسان قیمت بازار سهام می گردد مدیران تمایل به هموارسازی سود از طریق انتخاب روش های حسابداری و زمان بندی معاملات دارند . بنابراین سود هر سهم ممکن است متاثر از صلاحدید مدیران باشد .
    ۵- سود هرسهم متاثر از ساختار سرمایه است. مثلاً تغییرات در تعداد سهام ناشی از صدور سهام جایزه (سود سهمی­) برمبلغ سود هرسهم دوره های جاری و گذشته تاثیر می گذارد و این مساله مقایسه بین شرکت ها را مشکل می کند.
    ۲-۱-۱-۶)رویکردهای گزارشگری سود
    برای گزارشگری سود دو رویکرد وجود دارد :
    رویکرد خالص دارایی ها، ازنظر تئوریک، سودخالص یا زیان خالص برای یک دوره زمانی، تغییر در سرمایه( دارایی­ ها منهای بدهی ها یا خالص دارایی ها ) است که در نتیجه مبادلات و رویدادهای اقتصادی به استثنای مبادلات صورت گرفته با مالکان ایجاد می شود. هیات استانداردهای حسابداری مالی از تغییر در خالص دارایی هایی که از منابع غیر مالکانه ناشی می شود تحت عنوان سود جامع یاد می کند. اگر ما خالص دارایی های یک واحد تجاری را در دو مقطع زمانی مقایسه کنیم، به فرض عدم وجود سرمایه گذاری یا برداشت توسط مالکان، افزایش در خالص دارایی ها حاکی از سود خالص و کاهش در خالص دارایی ها مبین زیان خالص است. هرچند که مبادلات با مالکان بر خالص دارایی ها تاثیر می گذارد، اما آنها ارتباطی به فعالیت های عایدی ساز شرکت ندارند. از این رو برای تعیین سود حسابداری، باید مجدداً برداشت مالکان به آن اضافه و سرمایه گذاری مالکان از آن کسر شود.
    رویکرد مبادلاتی، این رویکرد زیربنای ارائه صورت سود و زیان می باشد. رویکرد مبادلاتی، درآمدها و هزینه های مرتبط با فعالیت های اصلی عایدی بعلاوه سودها و زیان های حاصل از فعالیت های جانبی (فرعی) را تماماً گزارش می کند. هرچند از نظر تئوریک، تعیین سود با بهره گرفتن از رویکرد خالص دارایی ها امکان پذیر است ، ولی در عمل از رویکرد مبادلاتی استفاده می شود زیرا این رویکرد اجزاء مبادلات و رویدادهایی که سود ویژه و یا زیان ویژه را موجب شده اند، نمودار می سازد. افشای این اجزاء به استفاده کنندگان اجازه می دهد که به شکل بهتری به ارزیابی عملکرد شرکت بپردازند و بدین ترتیب مبنای بهتری برای اتخاذ تصمیم در اختیار داشته باشند. رویکرد مبادلاتی، زیربنای گزارشگری سود مطابق اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری است.
    ۲-۶- مروری بر مفهوم بنیادی سود و اهمیت آن :
    مقوله سود در مباحث حسابداری و مالی با توجه به بحث کیفی آن و همچنین بعنوان ابزاری برای تصمیم گیری از جایگاه ویژه ای برخوردار است همچنین با مروری بر تاریخچه وادبیات کهن دانش حسابداری درمی یابیم که کمتر مفهوم یا پدیده ای ، همانند سود مورد بحث و منازعه فراگیر بین تئوریسین ها و متفکران حسابداری و طبقات مختلف حرفه حسابداری و مالی قرار گرفته است. اگر چه مفهوم تعهدی سود به عنوان یک ابزار بنیادی با انتقادهایی مواجه است اما از دیدگاه اطلاعاتی،این مفهوم بیانگر نتیجه فعالیت یک شرکت از دیدگاه حسابداری و مالی میباشد . بر اساس فرضیات “بازار کارا”۱ و همچنین تحقیقات انجام شده مشاهده می شود که سود حسابداری بار و محتوای اطلاعاتی دارد . محاسبه سود حسابداری بعنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد شرکت ها و یا اطلاعاتی که در محاسبه آن لحاظ می شود، توسط حسابداران حرفه ای و تحلیل گران و مفسران مالی همواره مورد تاکید قرار داشته است.
    اهداف مشخص گزارشگری سود را به شرح زیر می توان برشمرد:

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

     

    استفاده از سود به عنوان معیاری برای اندازه گیری کارایی مدیریت

    استفاده ازمبالغ تاریخی سود (بنا به اصل بهای تمام شده) برای پیش بینی های آتی سود شرکت و توزیع سود سهام درآینده

    استفاده از سود بعنوان معیاری برای اندازه گیری دستاوردها و همچنین نشانه ای از تصمیمات آتی مدیریت

    استفاده از سود بعنوان مبنایی برای تشخیص مالیات

    استفاده از سود برای بررسی و ارزیابی قیمت محصولات واحدهایی که مشمول قیمت گذاری می باشند

    استفاده از سود جهت تخصیص منابع توسط اقتصاد دانان .

    پژوهشگران و محققین حسابداری اظهار داشته اند که “سود حسابداری”مبتنی بر میثاق ها و قواعدی است که بایست منطقی و با یکدیگر هماهنگ باشد.اگرچه این قواعد و میثاق ها احتمالا انعکاسی از مفهوم “سود اقتصادی” نباشد. به هر صورت مفاهیمی نظیر “تحقق درآمد”، “تطابق” ،”حسابداری تعهدی” و “تخصیص بهای تمام شده” را تنها می توان بر اساس قواعد دقیق تعریف کرد زیرا این مفاهیم در دنیای واقعی همتایی ندارند و درک شواهد غیرعینی نیز کار دشواری است .
    در بیانیه شماره یک هئیت استانداردهای حسابداری مالی (FASC.1) فرض شده است که سود حسابداری معیار خوبی برای ارزیابی عملکرد واحد انتفاعی است و می تواند برای پیش بینی گزارشات آتی مورد استفاده قرار گیرد . دیگر صاحبنظران بر این اعتقادند که سود حسابداری از لحاظ کلی، اطلاعاتی مربوط در باره مدل های تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان محسوب می شوند .
    طبق رویکرد سنتی ارزشیابی داراییها و بدهیها تنها در صورتی که منتج از معاملات ، عملیات و سایر رویدادهای مالی باشد مبنای ثبت قرار می گیرد. در سطح معانی، سود بعنوان معیار کارایی شرکت محسوب می شود . همچنین با مباحث مطرح شده در رابطه با مفهوم سود در سطح ساختاریی و معانی و رفتاری آشنا خواهیم شد. لازم به ذکر است که هنوز متفکران حسابداری به تعریف جامعی که مورد توافق همگان باشد نرسیده اند .در زیر مفاهیم متفاوت سود در سه سطح مورد بررسی قرار می دهیم :
    ۱-۲-۲- مفهوم سود در سطح ساختار ( قواعد و تعاریف) (Syntactical level):
    حسابداران سود حسابداری را معیاری برای تفسیر رویدادهای دنیای واقعی(سود اقتصادی) می دانند اما معمولا اصول و قواعد حسابداری بر مفروضاتی بنا شده اند که ممکن است با پدیده های دنیای واقعی یا با آثار رفتاری مرتبط نباشد. پس سود گزارش شده توسط شرکتها محصول نهایی استفاده از روش های متفاوت حسابداری می باشد که بیانگر نتیجه فعالیتهای شرکت می باشد. برخی از پژوهشگران بر این عقیده اند که استفاده کنندگان از گزارش سود بایست توجه داشته باشند که تنها در صورتی سود حسابداری قابل درک و استفاده است که نحوه اندازه گیری و قواعد عملیاتی مربوط به آن نیز روشن باشد .
    ۲-۲-۲- مفهوم سود در سطح معانی ( ارتباط با واقعیت های اقتصادی ) (Semantical level):
    طبق این سطح ، سود یکی از مفاهیم اقتصادی است که حداکثر کردن آن تحت شرایط معین ساختار بازار ، تقاضا برای محصول و اقلام بهای تمام شده ورودی مورد بحث قرار می گیرد. در این جا سود به عنوان معیار کارایی در نظر گرفته می شود .عملیات کارآمد واحد انتفاعی بر جریان جاری سود سهام و همچنین بر به کارگیری سرمایه برای تامین جریان آتی سود سهام اثر می گذارد . بنابراین تمام سهامداران به ویژه سهامداران عادی به کارایی مدیریت علاقه مند می باشند. هدف اندازه گیری کارایی واحد انتفاعی در بیانیه شماره یک هیئت استانداردهای حسابداری مالی به شرح زیر انعکاس یافته است : ” گزارشگری مالی باید اطلاعاتی را درباره عملکرد مالی واحد انتفاعی طی دوره مالی ارائه کند ” . یکی ار مفاهیم تفسیر شده از واژه کارایی معرف توان نسبی واحد انتفاعی در به دست آوردن حداکثر محصول از مصرف مقدار معینی از منابع و یا تحصیل مقدار معینی محصول از مصرف حداقل منابع و یا ترکیب بهینه منابع در قبال تقاضا و قیمت معین برای محصولات به نحوی است که موجب تحصیل حداکثر بازده برای مالکان شود ، می باشد. ضمنا کارایی به هدف واحد انتفاعی نیز بستگی دارد.
    ۳-۲-۲- مفهوم سود در سطح عمل( نحوه استفاده از آن توسط استفاده کنندگان):
    مفاهیم سود در سطح عمل به فرایندهای تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان ، واکنش قیمت اوراق بهادار در بازار سرمایه نسبت به سود گزارش شده، تصمیمات مدیریت درباره مخارج سرمایه ای و واکنش مدیریت و حسابداران نسبت به سود مربوط است . بدین ترتیب از سود به عنوان وسیله ای جهت پیش بینی استفاده می شود . در بیانیه شماره یک هیئت استانداردهای حسابداری مالی آمده است که سرمایه گذارن ، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان علاقمندند که خالص جریان ورود وجه نقد به واحد انتفاعی را در دوره های آتی مورد ارزیابی قرار دهند، اما غالبا سود را برای ارزیابی توان سودآوری ، پیش بینی سودهای آتی و یا ارزیابی ریسک سرمایه گذاری یا اعطای وام و اعتبار به واحد انتفاعی مورد استفاده قرار می دهند . بنابراین فرض بر این است که ارتباطی بین سود گزارش شده و گردش وجوه نقد، شامل توزیع وجه نقد در بین سهامداران ، وجود دارد . تحقیقاتی در این زمینه انجام شده است که نشان می دهد سودهای گذشته محاسبه شده بر اساس ارزش های تاریخی ، در مقایسه با سودهای گذشته محاسبه شده بر اساس ارزش های جاری ، به منظور پیش بینی ارزش های آتی مناسب تر است . ضمنا سود های محاسبه شده به دو روش بالا ، نسبت به سودهای محاسبه شده بر مبنای ارقام تعدیل شده به واسطه تغییر سطح قیمت ها مرجح می باشد .
    حال برآنیم اهمیت سود را با توجه به موارد فوق مورد بررسی قرار دهیم و برای این سوال که اهمیت سود تا چه اندازه است پاسخی جامع پیدا کنیم .پاسخ این سوال که به دیدگاه ما مربوطه بستگی دارد. اگر ما تمام منابع اطلاعاتی را که در تعیین قیمت سهام تاثیر گذار می باشند در نظر بگیریم سودها تنها قسمت کمی از این منابع را تشکیل می دهند. با وجود این، سودها نیز حداقل به‌اندازه‌ی سایر منابع اطلاعاتی نقش دارند، به ویژه اگر واکنش قیمت سهام را نسبت به نوعی اعلام سود که بطور متوالی صورت می‌گیرد، در نظر بگیریم. علاوه بر این، سایر داده‌ها ممکن است که منابع اطلاعاتی درباره سود باشند. حال اگر سودها به عنوان اطلاعات مهم در نظر گرفته شوند، طبیعی است که سرمایه‌گذاران سعی کنند تا اطلاعات دیگر را که در پیش‌بینی سود مؤثرند، به دست آورند.
    باید یادآوری شود که شواهد تجربی نشان نداده‌اند که قیمت‌ها مستقیماً به سودها واکنش نشان می‌دهند. برای مثال سایر داده‌ها اغلب با اعلام سود همراه می‌باشند. تغییرات سود ممکن است همبستگی بالایی را با تغییرات قیمت نشان دهند چون آنها با سایر داده‌ها که قیمت‌ها نسبت به آنها واکنش نشان می‌دهند، همبستگی دارند. لذا باید گفت که اهمیت سود هنوز به خوبی روشن نیست.
    ۲-۷- ثبات و پایداری سود :
    ۱-۳-۲- ثبات سود (سود دائمی)
    مفهوم ثبات سود (سود دائمی) در تحلیل و ارزیابی اوراق بهادار بسیار با اهمیت است. در تحلیل اوراق بهادار، به منظور ارزشیابی و شناسایی سود دائمی شرکت و ارزیابی سهام عادی آن، از سود حسابداری استفاده می شود. با وجود این، مفهوم سود دائمی و همچنین مفهوم سود اقتصادی بیش از هر چیز، یک مفهوم ارزیابی است. ویژگی کلیدی این است که ارزش و سود دو روی یک سکه هستند.
    سود طی دوره در مقابل جریانات نقدی به عنوان عامل تعیین کننده ای جهت ارزیابی در توانایی پرداخت سود سهام می باشد . FASB عقیده دارد که سود حسابداری بهتر از جریانات نقدی فعلی توانایی پرداخت سود سهام را اندازه می‌گیرد. در ادبیات مربوط به تحلیل اوراق بهادار، انگیزه استفاده از سود حسابداری به عنوان یکی از پارامترهای مدل ارزیابی اوراق بهادار، از این باور نشات گرفته است که سود حسابداری (خصوصاً زمانی که تعدیل و تفسیر شده باشد) معیاری برای «ظرفیت پرداخت سود» شرکت می‌باشد.
    بر این اساس، ادبیات تحلیل اوراق بهادار به ویژگی دائمی‌بودن سود اقتصادی علاقمند می‌باشد. سود دائمی جریان سود پرداختی را که بتوان بطور دائم پرداخت نمود، منعکس می نماید. لذا، بردار سودهای پرداختی واقعی آتی، بدون توجه به نحوه و نیز مدت زمان آن، سودهای دائمی نامیده می شود که به یک عدد اسکالر تبدیل شده است.
    به دو دلیل خطای اندازه‌گیری در سود حسابداری رخ میدهد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:15:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مقایسه اضطراب اجتماعی، تصور بدنی و اُمید به زندگی در زنان و مردان متقاضی جراحی زیبایی با افراد عادی- قسمت ۶ ...

    پاشا و همکاران (۱۳۹۰)، در تحقیقی به بررسی “رابطه تصور از بدن و شاخص حجم توده” در نمونه ی ۳۰۰ نفری متقاضیان جراحی زیبایی و کسانی که جراحی زیبایی انجام دادند با افراد معمولی شهرستان بهبهان پرداختند. یافته های تحقیق نشان داد که کسانی که جراحی زیبایی داشتند در مقایسه با متقاضیان جراحی زیبایی، در شاخص تصور از بدن، نمره پائین تری دریافت کردند. علاوه بر این کسانی که جراحی زیبایی داشتند، در مقایسه با افراد معمولی تصویر ذهنی بدنی پائین تری داشتند.
    بابامیری و همکاران (۱۳۹۰)، در تحقیقی به بررسی “عوامل اجتماعی و روانشناختی موثر بر میزان مصرف مواد آرایشی توسط دانشجویان دختر” پرداختند. برای این منظور ۲۵۰ نفر از دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان به روش نمونه گیری ساده انتخاب شدند. عوامل اجتماعی موثر مثل مدیریت بدن، مصرف رسانه ای، پایگاه اقتصادی _ اجتماعی، دینداری و پذیرش اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان داد که رابطه ی متغیرهای مذکور با میزان مصرف مواد آرایشی توسط دانشجویان معنادار بوده و عوامل اجتماعی بیش از ویژگی های شخصیتی (که توسط پرسشنامه ی شخصیتی NEO سنجیده شد) در بین مصرف مواد آرایشی توسط دانشجویان حایز اهمیت بودند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ریاحی (۱۳۹۰)، در تحقیقی به “توصیف تفاوتهای جنسیتی در رضایت از بدن” در نمونه ۳۶۰ نفری از دانشجویان دانشگاه مازندران پرداخت. نتایج تحلیلی تحقیق نشان داد که متغیرهای سرمایه گذاری بدن، شرم از بدن، پایش بدن، و عزت نفس توانستند به طور معناداری رضایت مندی از تصویر بدن را در بین پاسخگویان پیش بینی کنند. علاوه بر این تفاوتهای جنسیتی معناداری در تأثیر گذاری متغیر شرم از بدن مشاهده شد. بدین معنی که علاوه بر سرمایه گذاری بدن و عزت نفس متغیر شرم از بدن به عنوان بخشی از متغیر خود شی انگاری، پیش بینی کننده ی میزان رضایت مندی از بدن فقط در میان زنان بوده است. که حاکی از اثرات شدیدتر انتظارات اجتماعی راجع به بدن ایده آل بر روی زنان و درونی کردن در مقایسه با مردان می باشد. علاوه بر این تفاوتهای جنسیتی معناداری در زمینه ی سرمایه گذاری بدنی مشاهده شده است که نشان داده زنان جوان در مقایسه با مردان سرمایه گذاری بیشتری بر بدن خود انجام می دهند و بیشتر درگیر آراستن و مدیریت ظاهر خود می باشند. در نهایت یافته های تحقیق نشان داد که بین عزت نفس و تصور از بدن رابطه ی معنادار وجود دارد.
    خواجه نوری و همکاران (۱۳۹۰)، در تحقیقی با عنوان “رابطه ی سبک زندگی و تصور از بدن” به روش پیمایشی در میان ۸۰۵ نفر از زنان ساکن شیراز پرداخت. یافته های این تحقیق نشان داد که متغیرهای سبک های موسیقیایی و فراغتی مُدرن توانسته اند ۲۲درصد از متغیر وابسته را تبیین کنند به این ترتیب سبکهای زندگی که بیشتر گرایش نوگرایانه ای داشتند، رابطه معنادار و مثبتی با تصور از بدن داشتند.
    اردکان و یوسفی (۱۳۹۱)، در تحقیقی با عنوان ” بررسی باور در مورد ظاهر و احساس کهتری در افراد داوطلب جراحی زیبایی” به بررسی رابطه ی احساس کهتری در میان ۵۰ نفر از مراجعه کنندگان به کلینیک های جراحی زیبایی پرداختند. یافته های تحقیق نشان داد که بین باورها در مورد ظاهر و احساس حقارت، در افراد داوطلب و غیر داوطلب جراحی زیبایی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوریکه افراد داوطلب نسبت به افراد غیر داوطلب نمره ی بالاتری در این دو مؤلفه کسب کردند. در وهله ی دوم مشخص شد که بین باورها در مورد ظاهر و احساس کهتری، در افراد داوطلب جراحی زیبایی ارتباط وجود دارد. به این معنی که هر چه نمرات فرد در مقیاس باورها در مورد ظاهر بیشتر باشد، احساس کهتری بیشتری نیز نشان می دهند. علاوه بر این دو متغیر وضعیت تأهل و احساس کهتری، پیش بینی کننده های قوی برای گرایش به جراحی زیبایی می باشند. علاوه بر این داوطلبین جراحی زیبایی اغلب زنان مجرد و تحصیل کرده بودند.
    نمروف و همکارانش[۱۰۴] (۱۹۹۴)، به ارزیابی محتویات مجلات در دو دوره ی زمانی ۱۲ ساله پرداختند. محتویات مربوط به سلامت، تناسب، زیبایی و کاهش وزن را در مجلات مورد بررسی قرار دادند. یافته های این مطالب طولی نشان داد که در مجلات زنان، تأکید بر کاهش وزن در طول زمان کم شده و در مقابل در مجلات مردانه پرداختن به این مسأله پر رنگ تر شده است.
    تامسون و هیمبرگ[۱۰۵] (۱۹۹۹)، در تحقیقی به بررسی “رابطه بین تأثیر رسانه ها بر نارضایتی از بدن و اختلال تغذیه ای” پرداختند. و یافته های تحقیقشان نشان داد که رسانه ها عامل مهمی در ایجاد و حفظ اختلالات تغذیه ای هستند.
    سپانس[۱۰۶] (۱۹۹۹)، تحقیقی را با عنوان ” جراحی زیبایی ظاهری: صداهای زنان، انتخاب های زنان” انجام داد. هدف از این تحقیق بررسی عوامل موثر بر جراحی زیبایی اعم از عوامل فردی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود و دنبال این بود که دریابد جراحی زیبایی درباره ی رابطه زنان با بدنشان چه می گوید. این تحقیق بر حسب یافته هایی از مطالعات کیفی درباره ی جراحی زیبایی در میان ۱۰ نفر از زنان بین ۷۳-۲۳ ساله سان هانیتوبا در کانادا که جراحی زیبایی داشتند، صورت گرفت. در مصاحبه ی عمقی غیر ساختار یافته که توسط محقق طراحی شده بود او به بررسی نقش عوامل فردی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در روند تصمیم گیری زنان به این جراحی ها پرداخت. به عبارتی دیگر سوال تحقیق این بود که انگیزه های آشکار و پنهان، عوامل و دلایل موثر در این تصمیم زنان چه چیزهایی می تواند باشد. او از رویکردهای نظری طبیعت گرایی، ساختارگرایی و پدیدارشناختی برای تحلیل یافته هایش مدد گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که به طور کلی هم عوامل فردی و هم عوامل اجتماعی بر تصمیم زنان به جراحی زیبایی دخیل می باشد. در تبیین دلایل فردی محقق تمایل به همانند شدن را در این انتخاب و تصمیم به عنوان عامل کلیدی می دانست. هر چند که این عوامل فردی خود به عوامل اجتماعی چون: ارزیابی منفی جامعه از تغییرات ظاهری زنان پا به سن گذاشته و تصورات فرهنگی از زیبایی مربوط می شوند. فشارهای اجتماعی همچون نقش رسانه ها و یا تأثیر روابط اجتماعی و تصورات فرهنگی از زیبایی و پا به سن گذاشتن، به میزان زیادی بر روند تصمیم گیری زنان درباره ی جراحی زیبایی تأثیر گذار بود. اما این تصمیم با طبقه ی اقتصادی روابط معناداری مشاهده نشد؛ چرا که همه ی مصاحبه شوندگان خود را متعلق به طبقه ی اقتصادی متوسط و متوسط به بالا می دانستند.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    اوبرگ و تورنستام[۱۰۷] (۱۹۹۹)، در پژوهشی به بررسی ” تصویر بدنی در مردان و زنان در سنین مختلف” پرداختند. نتایج نشان داد که با افزایش سن زنان تصویر بدنی مثبت تری بدست می آورند. تصویر بدنی در همه رده های سنی در زنان نسبت به مردان، از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و با افزایش سن از اهمیت آن کاسته نمی شود. علیرغم تحقیقات قبلی با بالا رفتن سن رضایت از تصویر بدنی در زنان بیشتر می شود.
    یافته های ساور، وادن، پرتشوک ویتاکر[۱۰۸] (۲۰۰۰) به “مقایسه نارضایتی از تصویر بدنی و اختلالات مربوط به بدشکلی بدنی در افرادی که جراحی زیبایی انجام داده اند نسبت نه قبل از جراحی زیبایی”، نشان داد که بین تصویر بدنی، شاخص حجم بدنی و خودپنداره جسمی با علاقمندی به جراحی زیبایی رابطه وجود دارد و افراد دارای شاخص بدنی بالا تصویر بدنی ضعیف تری از خود دارند.
    میلر، گلیاوش، هیرش، گرین، اسنو و کوربت[۱۰۹] (۲۰۰۰)، به منظور “مقایسه ابعاد مختلف تصویر بدنی با توجه به ویژگی های قومی _ نژادی و جنسیت در دانشجویان” نشان داده است که بین زنان و مردان در مقیاس کلی تصویر بدنی، نگرانی های مرتبط با وزن، تناسب اندام و سلامتی تفاوت وجود دارد.
    بفورت و ریکارد[۱۱۰] (۲۰۰۳)، در پژوهشی به بررسی ” شباهت های جنسی در پاسخ به پسخوراند تصویر بدنی در جمعیت غیر بالینی” انجام داده اند، نتایج نشان از عدم تفاوت تصویر بدنی در زنان و مردان دارد و نگرانی های مرتبط با تصویر بدنی در هر دو جنس وجود دارد.
    کیتی بایر[۱۱۱] (۲۰۰۴)، در تحقیقی با عنوان ” روند ضد پیری؛ سرمایه داری، وسایل آرایشی و انعکاس نمایشی آن” به بررسی تمایل به جوان ماندن در یک جامعه ی سرمایه داری پرداخت. یافته های تحقیق نشان داد که ۸۷ درصد از بزرگسالان به این مسأله که امکان جراحی برایشان فراهم بود؛ مایل به تغییر خود از طریق جراحی بودند یا خیر، پاسخ مثبت دادند و تنها ۱۸ درصد از مردان و ۱۰ درصد از زنان از بدن کنونی شان رضایت کامل داشتند و تمایل به هیچگونه تغییری در بدنشان نداشتند.
    گریفین و کایربی[۱۱۲] (۲۰۰۴)، در پژوهشی به بررسی “تأثیر جنسیت در تصویر بدنی و خودپنداره” پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که گذراندن دوره های فعالیت جسمانی باعث بهبود تصویر بدنی و خودپنداره در مردان می شود در حالیکه گذراندن این دوره ها تأثیر چشم گیری بر رضایت از تصویر بدنی و بهبود خودپنداره زنان ایجاد نکرده بود.
    سافیر، فیلشر، کلنر و روزنمان[۱۱۳] (۲۰۰۵)، در پژوهشی تحت عنوان ” زمانی که تفاوت های جنسی نسبت به تفاوت های فرهنگی تأثیر بیشتری بر رضایت افراد از تصویر بدن دارد” پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد زنان در مقایسه با مردان نارضایتی بیشتری از تصویر بدنی خود دارند.
    ویتاکر (۲۰۰۵)، در پژوهشی به بررسی “میزان افسردگی، اضطراب و تصویر بدنی افرادی جراحی زیبایی انجام داده بودند نسبت به افراد عادی زن دانشگاه پنسیلوانیا” پرداخت که یافته ها نشان داد میزان اضطراب و افسردگی گروهی که جراحی زیبایی انجام داده اند و افراد عادی، تفاوت معناداری با هم ندارد ولی گروهی که جراحی زیبایی انجام داده اند نارضایتی از تصویر بدنی کمتری را نسبت به گروه عادی گزارش می دهند.
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    جنیفر (۲۰۰۶)، در آمریکا نشان داد افرادی که دارای علائم معناداری در اختلال تصوربدنی بودند سطح بالای افسردگی، استرس، اضطراب و خودکشی را نشان داده و به علاوه، گروهی که علائمی از مشکلات وزن و بدشکلی بدن داشتند، بیشتر از سایرین دست به عمل جراحی می زدند.
    جونگ (۲۰۰۶)، در پژوهشی به بررسی “نمایش رسانه ای در میان دو گروه از افراد با تصور بدنی مثبت و تصور بدنی منفی نسبت به خود” در میان ۱۰۶ نفر از دانشجویان دختر پرداخت. نمونه ی مورد نظر به دو گروه از افراد با تصویر بدنی بالا و پائین تقسیم شدند و در معرض نمایش مُدلهای زیبایی به مدت دو هفته قرار گرفتند. یافته بیانگر تأثیر منفی در دانشجویان بوده ودر گروهی که تصویر بدنی بالاتری داشتند به نسبت گروه مقابل تأثیر کمتر بود.
    هاریگو و تیگمن[۱۱۴] (۲۰۰۶)، در تحقیقی تحت عنوان ” تصویر بدنی برای دختران است” به مطالعه ی کیفی و مصاحبه ی عمیق با پسران ۱۶-۱۴ ساله برای فهم تصویر بدنی آنان پرداختند. یافته ها نشان داد که اکثر پسران از تصویر بدنی خود راضی هستند. اما برخی از آنان به اهمیت وضعیت ظاهریشان برای کسب تأئید اجتماعی اشاره کردند.
    هاون کیم و لنون[۱۱۵] (۲۰۰۷)، در تحقیقی به بررسی “رابطه بین عزت نفس، تصور از بدن و اختلالات تغذیه ای” در نمونه ی ۱۱۴ نفری از دانشجویان دختر پرداختند.یافته های تحقیق نشان داد که بین استفاده ار مجلات مُد و زیبایی و نارضایتی از بدن و اختلال تغزیه ای رابطه ی مثبت معنادار وجود دارد.
    فردریک و پاپلو(۲۰۰۷) در بررسی “مسائل مربوط به جراحی زیبایی و تصویر بدنی و نگرش های مردان و زنان در طول عمر”، به این نتیجه رسیدند افرادی که به جراحی زیبایی علاقمند بودند تصویر بدنی ضعیف تری نسبت به کسانی داشته اند که علاقه ای به جراحی زیبایی نداشتند و به خصوص افراد سنگین وزن و با شاخص حجم بدنی بالا علاقۀ بیشتری به جراحی زیبایی لیپوساکشن نشان می دادند و تصویر ضعیف تری نسبت به افراد دیگر داشتند.
    پژوهش برگران[۱۱۶] (۲۰۰۷)، تحت عنوان “بررسی رابطه تصویر بدنی، نارضایتی از بدن و سلامت عمومی” در دانشگاه اُهایو که بر روی ۳۶۸ مرد انجام گرفت نشان داد که بین نارضایتی از تصویر بدنی با سلامت عمومی رابطه وجود دارد و افرادی که از تصویر بدنی خود ناراضی هستند تحت فشارهای روانی قرار گرفته و کاهش سلامت عمومی را نشان می دهند.
    بلوند (۲۰۰۸)، در پژوهشی به منظور “تأثیر نمایش تصاویر بدنی ایده آل بر نارضایتی از تصویر بدنی در مردان” انجام داده، نتایج نشان داده است که هنگامی که مردان در معرض نمایش تصاویر بدنی ایده آل، عضلانی و جذاب قرار می گیرند نارضایتی از تصویر بدنی در آنان افزایش می یابد.
    الگارس، سانتیلا، وارجونن، ویتینگ، جوهانسون، جرن و ساندنابا[۱۱۷] (۲۰۰۹)، در تحقیقی با عنوان “بدن بزرگسالان: چگونه سن، جنسیت و حجم توده، تصویر بدنی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد” پرداختند. نتایج نشان داد که زنان نسبت به مردان نارضایتی کمتری از بدن خویش دارند و حجم توده بدن تأثیر قویتری در تصویر بدنی زنان نسبت به مردان دارد.
    گروسبارد، لی، نیبوز و لاریمر[۱۱۸] (۲۰۰۹)، در پژوهشی با عنوان “نگرانی از تصویر بدنی و عزت نفس دانشجویان زن و مرد” پرداختند. نتایج نشان داد که نگرانی های مرتبط با تصویر بدنی در هر دو جنس وجود دارد. در حوزه ی بدنی، نگرانی زنان در رابطه با کاهش وزن می باشد و مردان تمایل به عضلانی بودن بدن خود دارند.
    سیرا و پارکر وایت[۱۱۹] (۲۰۱۰)، در تحقیقی به بررسی “موارد فردی و خانوادگی مرتبط با رضایت بدنی در دانشجویان زن و مرد” پرداختند. نتایج حاکی از آن بود که حجم توده بدنی بالا با نارضایتی از تصویر بدنی در زنان و مردان مرتبط است و بین دو جنس تفاوتی وجود ندارد.
    پاوان[۱۲۰] (۲۰۱۳)، به بررسی ” همبستگی های بین اختلالات روانی، ویژگی های خلق و خو و ادراک تصویر بدنی در افراد مبتلا به اضافه وزن / چاقی که در پی ترمیم هستند” پرداخت. نتیجه این مطالعه مشخص نمود که بیماران از نظر افسردگی امتیاز بالایی داشتند و تا حد متوسطی درباره ی شکل بدن خود نگران بودند. حوزه ی عاطفی ویژگی مهمی در بیماران چاق بوده زیرا درک منفی در شکل بدن و خصوصیات شخصیتی و ترغیب فرد به عمل جراحی موثر است.
    ویلسل[۱۲۱] (۲۰۱۴)، به بررسی “نقش عمل پُروتز سینه بر رضایت از تصویر بدنی و کیفیت زندگی زنان” پرداخت. نتایج حاصل نشان داد که در کل نمونه تصویر بدنی همبستگی معنادار مثبتی با کیفیت زندگی دارد. و پس از عمل پُروتز زنان سطح کمتری از افسردگی را نشان دادند. و مشخص گردید که کیفیت زندگی نیز تحت تأثیر سطح افسردگی و تصویر بدنی قرار می گیرد. زنانی که پُروتز انجام دادند، نسبت به گروه کنترل از سطح بالاتری از افسردگی برخوردار بودند.
    ۲-۲٣ جمع بندی پیشینه تحقیقات داخلی و خارجی درباره تصور بدنی:
    پیشینه ی روان شناختی و روان پزشکی درباره ی تصور از بدن غنی می باشد که رابطه تصور از بدن را با عواملی همچون شاخص توده بدنی، میزان رضایت از زندگی، عزت نفس، اضطراب و … سنجیده است. که یافته های تحقیقات بیانگر معنادار بودن این عوامل با تصور از بدن بود. که نشان دهنده اهمیت رضایت از تصویر بدنی در زندگی می باشد.
    ۲-۲۴ اُمید به زندگی:
    یکی دیگر از جنبه های روان شناختی در ارتباط با جراحی زیبایی اُمید به زندگی می باشد که ارتباط نزدیکی با اضطراب اجتماعی و تصور بدنی دارد که هر چقدر اُمید در افراد پایین باشد به همان میزان اضطراب بیشتری را تحمل می کنند و از نظر شاخص تصور بدنی احساس کهتری بیشتری می کنند. از نظر اشنایدر[۱۲۲] (۱۹۹۵)، اُمید یک هیجان انفعالی نسیت که تنها که در لحظات تاریک زندگی پدیدار می شود بلکه فرایندی شناختی است که افراد به وسیله آن، فعالانه اهداف خود را دنبال می کنند. ار نظر اشنایدر اُمیدواری فرایندی است که طی آن افراد ۱- اهداف خود را تعیین می کنند ۲- راهکارهایی برای رسیدن به آن اهداف خلق می کنند ۳-انگیزه لازم برای به اجرا در آوردن این راهکارها را ایجاد کرده و در طول مسیر حفظ می کنند. این سه مؤلفه به عنوان اهداف، تفکر گذرا و تفکر عامل (کار گزار) شناخته می شوند. اهداف، نقاط پایان رفتارهای هدفمند هستند (اشنایدر و همکاران، ۱۹۹۷). به عبارت دیگرتقریباً همه آنچه که یک فرد انجام می دهد به سمت دستیابی به یک هدف است. هدف شامل هر چیزی است که فرد مایل به دستیابی انجام و تجربه یا به خلق آن است (اشنایدر و همکاران، ۲۰۰۲).
    علاوه بر این درنظریه اُمید، اهداف منبع اصلی هیجان هستند. هیجان مثبت ناشی از دستیابی به هدف یا تصور شدن نزدیک شدن به آن است، در حالی که هیجان منفی ناشی از شکست در دستیابی به هدف یا تصور دور شدن از آن است (اشنایدر، ۲۰۰۲ ). با توجه به پیوند بین دستیابی به هدف و عاطفه مثبت، ممکن است به نظر برسد که بهترین راهکار، تعیین اهداف آسان و کاملاً قابل دستیابیست. اما افراد دارای اُمید بالا معمولاً به دنبال اهدافی هستند که دارای میزانی از عدم قطعیت و سطح دشواری متوسط باشند (اشنایدر، ۱۹۹۴)، تفکر گذرا، توانایی ادراک شده ی فرد برای شناسایی و ایجاد مسیرهایی به سمت هدف است (اشنایدر، ۱۹۹۴). از آنجا که برخی طرح ها و نقشه ها ممکن است با شکست مواجه شوند، افراد دارای اُمید بالا، به منظور مقابله با موانع احتمالی، چندین گذرگاه را در نظر می گیرند. (اشنایدر و همکاران، ۱۹۹۶، ایرونیگ و همکاران، ۱۹۹۸). لازم به ذکر است که آثار سودمند اُمید ناشی از توانایی واقعی در ایجاد گذرگاه ها نیست بلکه ناشی از این ادراک است که چنین گذرگاه هایی در صورت لزوم می توانند تولید شوند (اشنایدر و همکاران، ۱۹۹۱).
    تفکر عامل (کارگزار)، تفکری است که افراد در مورد توانایی خود برای شروع و تداوم حرکت در مسیر انتخاب شده به سمت هدف دارند (اشنایدر و همکاران، ۱۹۹۹). این افکار در خود گویه های مثبت همچون ” من می توانم این کار را انجام دهم” یا “رها نخواهم کرد” نمایان می شود (اشنایدر و همکاران ، ۱۹۹۸). تفکر عامل، فرد را برای شروع و حفظ حرکت در طول مسیر به سمت هدف بر می انگیزد.
    این سه مولفه اُمید (هدف، تفکر گذرگاه و تفکر عامل) بر یکدیگر اثر متقابل دارند (کار، ترجمه حسن پاشا شریفی، جعفر نجفی زند و باقر ثنایی، ۱۳۸۵). تعیین اهداف مهم منجر به افزایش انگیزه می شود. و این انگیزه برانگیخته شده به نوبه ی خود ممکن است به یافتن گذرگاه کمک کند.
    آثار سودمند سازه های مثبت (مثل خوش بینی و اُمید) بر سلامت جسمانی و روانی در تحقیقات مختلف تأیید شده است (شیر، کارور و بریدجز، ۲۰۰۱). در این میان سازه اُمید توجه فزاینده ای را به خود اختصاص داده است (اشنایدر، ۲۰۰۱). پس از طرح نظریه اُمید از جانب اشنایدر و همکاران (۱۹۹۱)، و ایجاد مقیاسی برای اندازه گیری آن، حجم وسیعی از پژوهش ها به برسی رابطه اُمید با متغیرهای مختلف سلامت روانی و حتی جسمانی پرداختند. به عنوان مثال تحقیقات مختلف نشان دادند که اُمید با عاطفه مثبت (اشنایدر و همکاران، ۱۹۹۷) همبستگی مثبت دارد و همچنین به طور منفی با افسردگی (الیوت، ویتی، هریک، هافمن، ۱۹۹۱، اشنایدر و همکاران، ۱۹۹۱، اشنایدر و همکاران، ۱۹۹۷، چانگریال رند، استرانک و دی سیمون، ۱۹۹۹، ماگالتا و اُلیور، ۱۹۹۹، چنج، ۲۰۰۱، ونر، ۲۰۰۵، فلدمن و اشنایدر، ۲۰۰۵)، اضطراب (اشنایدر و همکاران، ۱۹۹۱)، از نظر اشنایدر (۱۹۹۴) ملامت و افسردگی با انسداد یا عدم تحقق اهداف رابطه دارد که برای فرد اهمیت بسیار زیادی دارد. اُمید پایین می تواند سطح افسردگی و نقص روانی اجتماعی پائین تری را پیش بینی کند (الیوت ویتی، هافمن، ۱۹۹۱).
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
    رابینسون (۱۹۸۳، به نقل از اسلامی نسب)، معتقد است اُمید یکی از پایه های اصولی توازن و قدرت روانی است که مشخص کننده دستاوردهای زندگی است. اُمید، توانایی باور یک احساس بهتر از آینده است. اُمید با نیروی نافذ خود، سیستم فعالیتی را تحریک می کند تا سیستم بتواند تجارب نو را به سطح بالایی از عملکردهای روانی و رفتاری نزدیک می کند و در نتیجه اُمید، انسان را به تلاش و کوشش واداشته و او را به سطح بالایی از عملکردهای روانی و رفتاری نزدیک می کند و اُمید یکی از نشانه های سلامت است (امینی، ۱۳۸۸).
    اُمید یکی ازویژگی های زندگی است که ما را به جستجوی فردایی بهتر وا می دارد. اُمید یعنی موفقیت و آینده بهتر برای زیستن، هنگامی که اُمید در دل و ذهن وجود داشته باشد، شادی و سرور در زندگی حضور خواهد داشت. سیلیگمن و زیکزنتمیهالی[۱۲۳] (۲۰۰۰)، روانشناسی طی ۶۰ سال گذشته به گونه ای گسترده به علم تبدیل شده است آنها چنین پیشنهاد می کنند که روان شناسان نه تنها باید به این موضوع که با رخدادهای قبلی زندگی کنار بیاید و آنها را درمان کنند، بپردازند بلکه باید به فهم آن چیزهایی که زندگی را ارزشمند می سازند نیز کمک کنند. دینر (۲۰۰۰)، بر این باور است که حتی در جوامع مادی، دستیابی به اشیای مادی فقط به میزان متوسطی به احساس شادی مربوط است. پژوهش نشان داده است که شرایط زندگی خانوادگی، دوستان همدل و زمان کافی برای انجام علائق گوناگون با شادمانی مربوط است. دینر توصیه می کند همان گونه که شاخص های ملی برای تولید، تمرکز دارند، کشورها باید چگونگی تداوم و شدت احساس خشنودی و شادی افراد را در موقعیت های مختلف زندگی اندازه گیری کنند.
    در تعریف دیگر اُمید می توان گفت به خود اُمید داشتن، برابر با اعتماد به خویش است. برای داشتن هر یک از این دو، داشتن هر دو ضرورت دارد. در معنای اُمید، اعتقاد بر این است که شخص می تواند نیروهای خلاقه ی خویش را در راه بهبود چگونگی زندگیش به کار برد. برای به اجرا در آوردن این کار، نیازمند اعتماد هستند و اعتماد از رفتار پدید می آید نه از آرزو کردن یا تفکر درباره ی چیزی. اُمید بخش ذهنی و اعتماد، بخش رفتاری است و باید با این اندیشه آغاز کرد که هیچ چیز چاره پذیر نیست. صرف نظر از هر گونه شرایط باز هم می توان تصمیم به تفکر اُمیدوارانه گرفت و این کار شخص را یاری می دهد که رفتارهای اعتمادآمیز را برگزیند (دایر[۱۲۴]، ۱۹۹۱؛ ترجمه نیک فطرت، ۱۳۸۸).
    اُمیدواری، درخواستی است که یک فرد برای آینده خود دارد (کلارک، کیزان[۱۲۵] ،۲۰۰۲؛ ون دانگن[۱۲۶] ،۱۹۹۸). اُمید، ادراک افراد در رابطه با توانایی های گسترش راهبردها در جهت رسیدن به هدف و حفظ انگیختگی تا رسیدن به هدف را نشان می دهد ( اشنایدر و لوپز، ۲۰۰۳). اُمید در بردارنده تصورات و توجه افراد به آینده است و با این تصور که احتمال دارد نتایج مثبت حاصل گردد، باعث تلاش فرد می شود. هر نوع مفهوم سازی از اُمید، ویژگی های چند بُعدی، چویایی، آینده نگر و فرایند نگری آن را منعکس می کند (مک کلمنت و چوکنیوف[۱۲۷]، ۲۰۰۸؛ بالجانی و همکاران، ۱۳۹۰).
    مطابق نتایج برخی از پژوهش ها، افراد اُمیدوار و شادمان، روابط اجتماعی قویتری با دوستان، همسر، همسایگان و بستگان خود دارند (فردیکسون[۱۲۸]، ۲۰۰۹، گیلتی[۱۲۹] و همکاران، ۲۰۰۴، دانر و همکاران، ۲۰۰۱، فاولر و کریستاکیز[۱۳۰]، ۲۰۰۸).
    وضعیت اُمید به آینده، پیامدهای مختلفی برای افراد در پی دارد که در بالاترین سطح آثار خود را در قالب پیشرفت یا رکود و توقف جامعه نشان می دهد ( قریشی، ۱۳۸۸).
    به اعتقاد اشنایدر، برگزیدن هدف های مناسب و تلاش برای رسیدن به آنها، همان چیزی است که می توان به آن تفکر هدفمدار یا اُمید گفت (نصیری و جوکار، ۱۳۸۷) ریمان[۱۳۱] (۱۹۹۷)، نیز تعیین هدف، نیروی راهیابی و نیروی اراده را سه جزء اصلی اُمید تعریف کرد (علی پور و اعراب شیبانی، ۱۳۹۰).
    جون و نیکولای چوک[۱۳۲] (۱۹۹۸)، اُمید را با هفت مؤلفه مشخص می کنند که در زبان انگلیسی با حرف “c” شروع می شوند و نشان کنارآیی، اقدام، شادی، اجرا، ارتباط، خُلق و جمع گرایی است (قریشی، ۱۳۸۸).
    نااُمیدی، حالت تکان دهنده ای است که با احساس عدم امکانات، ناتوانی و بی علاقگی آشکار می شود و فرد در اثر نااُمیدی به شدت غیر فعال شده و نمی تواند موقعیت های زندگی را بسنجد و در نتیجه این مشکلات، قدرت تطبیق با تغییرات زندگی را ندارد. همچنین اُمید و نااُمیدی با هدف های فرد و امکان موفقیت او و رسیدن به هدف ها تأثیر دارد. در واقع نااُمیدی، رسیدن به هدف را مشکل می کند و روابط بین فردی دچار اختلال می شود (اشنایدر، ۱۹۸۰؛ به نقل از اسلامی نسب،۱۳۷۳).
    فرانکل معتقد است که افراد نااُمید، افسرده و بی قرار و آنهایی که احساس تنهایی می کنند غالباً از بی معنایی و پوچی زندگی شکایت دارند. در زندگی هیچ چیز آنها را به خود پایبند نمی شازد و برایشان ارزشی ندارد (رحیمیان، ۱۳۷۷).
    اُمید، به اختیار خود انسان است و از آنجا ناشی می شود که تصمیم بگیرد که هیچ گاه خود را کمتر از موجودی بی همتا و مهم نپندارد. شخص، اُمید را با تصمیم به داشتن آن بدست می آورد. فقط به سادگی تصمیم می گیرد که دیگر به وسیله هیچ چیزی بیرون از وجود خویش، خرد و فرسوده نخواهد شد و مسئولیت تغییر زندگی خویش را در صورت نا مطلوب بودن، بر عهده گرفته و علیرغم مخاطرات مربوطه اینکار را انجام خواهد داد (دایر، ۱۹۹۱؛ ترجمه نیک فطرت، ۱۳۸۸). میزان اُمید یا نااُمیدی می تواند بر تعاملات بین افراد تأثیر بگذارد.این تعاملات در قالب سرمایه اجتماعی افراد مشخص می شود. زتومکا (۲۰۰۳) اُمیدواری و تمایل به آینده را یکی از خلقیات اجتماعی افراد دانسته، این خلقیات را در ایجاد فرهنگ اعتماد در جامعه دخیل می داند.
    تحقیقات و بررسی ها گویای آن است که داشتن حمایت اجتماعی می تواند در رضایت و اُمید به زندگی افراد تأثیر گذار باشد. بدیهی است که همه انسان ها در هنگام گرفتاری ها به حمایت اطرافیان و دوستان خود نیاز دارند تا احساس امنیت کنند. لذا هر چه احساس حمایت و انسجام از سوی دیگران در افراد بیشتر باشد میزان اُمیدواری آنان نیز افزایش می یابد و احساس انسجام و حمایت اجتماعی به دو روش، رضایت از زندگی و اُمیدواری را متأثر می سازد؛ به شکل مستقیم و به صورت غیر مستقیم (وان لیون[۱۳۳] و همکاران، ۲۰۱۰). تأثیر مستقیم یا تأثیر عمومی حمایت اجتماعی بر رضایت زندگی است که در این روش بدون در نظر گرفتن میزان پریشانی تجربه شده از جانب فرد، بر رضایت از زندگی تأثیر می گذارد و روش دوم شامل تأثیر غیر مستقیم یا تأثیر میانجی است که از افراد در مقابل تأثیرات منفی در شرایط استرس زا محافظت می کند ( عسکری و شرف الدین، ۱۳۸۷).
    در واقع، احساس حمایت و انسجام یک کمک دو جانبه است که موجب خلق تصور مثبت از خود، پذیرش خود و اُمیدواری، احساس عشق و رضایت مندی می گردد و اضطراب را کاهش می دهد و تمام اینها به فرد فرصت خودشکوفایی و رشد را می دهد (قنواتیان و همکاران، ۱۳۸۱).
    بررسی ها نشان داده است که اُمیدواری واریانس بی بدیلی برای خوش بین به وجود می آورد و می تواند کمک خوبی به پیش بینی متغیر های مختلف داشته باشد (قریشی، ۱۳۸۸).
    اسلامی نسب (۱۳۷۳)، معتقد است که اُمیدواری بر کیفیت روابط با دیگران تأثیر می گذارد؛ به طوریکه افراد نااُمید به ندرت می توانند با دیگران ارتباط رضایت بخشی برقرار کنند؛ پس همواره احساس تنهایی کردهو در انتظار شکست به سر می برند و وقایع کوچک را بسیار بد تعبیر می کنند.
    اُمید به عنوان یک استراتژی کنار آمدن در حوزه های مختلف تحصیلی، ورزشی، سلامت روان، شغل و کار ایجاد شده است و از بین سازه های مثبت (مثل خوش بینی)، که در سلامت جسمانی و روانی موثر می باشند، سازه اُمید توجه فزاینده ای را به خود اختصاص داده است (پترسون، گرهارد و رود[۱۳۴] ،۲۰۰۵).
    اُمید با سلامت روانی و جسمی که با انواع مقیاس ها مانند پاسخ مثبت به مداخلۀ پزشکی سلامت ذهنی، خُلق مثبت، پرهیز ازرویدادهای پُر فشار زندگی، نشاط و شادکامی در امور زندگی و مسأله گشایی همبستگی مثبت داردو آنها را پبش بینی می کند (کار[۱۳۵]، ۱۳۸۴؛ترجمه مهرداد کلانتری). یکی از ویژگی های آدمی این است که با اتکا به اُمید و آینده زندگی می کند و فردی که به آینده اُمید ندارد محکوم به فنا است (فرانکل، ۱۹۵۸؛ ترجمه میلانی و صالحیان، ۱۳۷۷).
    افراد اُمیدوار، معناهای مورد نظر خود را به شکل موفقیت آمیزی دنبال می کنند و در نتیجه هیجان های مثبت بیشتری را تجربه می کنند. افراد دارای سطح اُمید پایین در رویارویی با مشکلات برای رسیدن به معناهای مورد نظر خود مشکل دارند. و در نتیجه هیجان های منفی بیشتری را تجربه می کنند. اُمید عامل مؤثری در دستیابی به موفقیت های اجتماعی است. نداشتن اُمید به زندگی یا پائین بودن آن، موجب می شود که فرد احساس کارآیی و خود کارآمدی پائینی داشته باشد، عزت نفسش کاهش یابد وبه این ترتیب تلاش برای پیشرفت در زندگی را بیهوده بداند و در نتیجه موفقیت های کمتری بدست آورد (اشنایدر، ۲۰۰۲).
    رآب[۱۳۶] (۲۰۰۷)، می نویسد که آموزش اُمید تا اندازه معینی خاصیت پیشگیری دارد. اُمید با اضطراب همبستگی منفی دارد و مانع تصورات آسیب پذیری و اختلالات اضطرابی و عدم پیش بینی می شود (اشنایدر و همکاران، ۱۹۹۹). به علاوه کسانی که اُمید بالایی دارند، در توانایی بیشتری برای حل مسائل اجتماعی خود هستند تا کسانی که دچار اُمید پائین هستند (چانگ[۱۳۷]، ۱۹۹۸؛ به نقل از بهاری).
    اُمید علائم و آثار متعددی به جای می گذارد. از نظر جسمی؛ فرد اُمیدوار پُر انرژی بوده و زندگی را توأم با خوشی، رفاه و سلامت سپری می کند و فردی است مُدعی، سرزنده و آماده رویارویی با خطرات، از نظر احساس؛ خوش بین، شاداب، آرام، هماهنگ، باوقار عاری از اضطراب و احساس گناه و عصبانیت است، از نظر هوشی او فردی است هُشیار و دارای قضاوت مُدلل و واقع بین و همچنین دارای تفکر، آزادی انتخاب و کنترل زندگی است. در بُعد اجتماعی متمایل به برقراری ارتباط و فعالیت با دیگران است و در بُعد روانی دارای فلسفه معنی دار و هدفمند در زندگی است (بک و همکاران؛ به نقل از باقرپور، ۱۳۸۶).
    از دیدگاه اریک فروم اُمید پدیده ای متناقص است نه انتظاری است انفعالی یا کُنش پذیر، و نه نیرویی غیر واقع بینانه که بتواند شرایط ناممکن را به وجود آورد. اُمید آمادگی برای لحظات واقع نشده است و اُمید نسبت به چیزی که وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد، بی معنی است. کسانی که اُمیدشان ضعیف است یا به تن پروری می اندیشند یا به اغتشاش. اما کسانی که اُمیدشان نیرومند است، نشانه های زندگی تازه را می بیینند و هر لحظه آماده هستند تا بتوانند چیزی که آماده زاده شدن است یاری می دهند. اُمیدوار بودن حالت و کیفیفتی از بودن است. آمادگی متراکم و هنوز مصرف نشده ای برای فعالیت است.
    ۲-۲۵ ابعاد اُمید:
    هرت (۱۹۹۱)، ابعاد تکراری اُمید از جمله بُعد عاطفی، شناختی، رفتاری، ارتباطی، زمانی و زمینه ای را به ۳ بُعد جدید تقسیم بندی نمود:
    ۱- بُعد شناختی و زمانی: این بُعد در اصل ثبت یک موقعیت فعلی یا آتی است که در آن فرد با این سوال مواجه می شود که آیا تقاضای او در یک دوره زمانی کوتاه مدت یا طولانی به تحقق خواهد پیوست.
    ۲- آمادگی و انتظار مثبت درونی: بُعد هیجانی و رفتاری همراه با احساس و انتظار قابل اطمینان نسبت به رخدادهای آتی که منجر به احساس آمادگی برای دنبال کردن طرحی برای دستیابی به اهداف و نیازها می گردد.
    ۳-ارتباط درونی با خود و دیگران: بُعد ارتباطی و زمینه ای که در آن فرد به اهمیت وابستگی به دیگران یل خود (Self)، یک تفکر و روح مقدس توجه می کنند و این خود به توانایی برای رویارویی با موقعیت های دشوار می انجامد.

    ۲-٢۶ پیشینه تحقیق:
    فلاح زاده و هادیان (۱۳۸۴)، در پژوهشی به بررسی “مقایسه اُمید به زندگی در مردان و زنان استان یزد در سال های ۱۳۸۲-۱۳۷۵” پرداختند. نتایج نشان دهنده این بود که اُمید به زندگی در مردان و زنان در سال ۱۳۸۲ نسبت به سال ۱۳۷۵ افزایش داشته و این افزایش در زنان بیشتر از مردان بوده است.
    امجدیان (۱۳۸۴)، در پژوهشی به بررسی “تأثیر پتانسیل آنومی و زمینه های بروز آن در شهرستان کرمانشاه” پرداخت که نتایج بیانگر این بود که کسانی که اُمید به آینده ندارند بیشتر تحت تأثیر قرار می گیرند و این امر بر اعتماد اجتماعی آنها تأثیر منفی بر جای می گذارد.
    خوشحالی، محجوب (۱۳۸۵)، در پژوهشی تحت عنوان “محاسبه اُمید به زندگی زنان و مردان در شهرستان های مختلف استان همدان و برازش مدل به آن” پرداختند. که مقایسه نتایج حاصل از این پژوهش با آخرین برآوردهای کشوری در سال مربوطه حاکی از مناسب بودن وضعیت بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی در استان همدان بود.
    سهراب زاده (۱۳۸۶)، تحقیقی با عنوان “اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر افزایش اُمید به زندگی بیماران سرطانی بیمارستان شفای اهواز” انجام داد. و یافته های بیانگر این بود بین میانگین های پس آزمون گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد.
    حسینیان، سودانی و مهدی زاده هنرمند (۱۳۸۷)، به بررسی “اثر بخشی معنا درمانی گروهی بر اُمید به زندگی بیماران سرطانی بیمارستان شفای شهر اهواز” پرداختند. نتایج این پژوهش نشان دهنده آن بود که معنا درمانی به شیوه گروهی باعث افزایش اُمید به زندگی در مبتلایان شد.
    حمیدی (۱۳۸۷)، به بررسی “تأثیر آموزش گروهی اُمید به زوجینی که به مراکز مشاوره مراجعه می کنند” پرداخت و نتایج بیانگر این بود که بین آموزش گروهی اُمید و کاهش تعارضات زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.
    علاءالدینی (۱۳۸۷)، در تحقیقی با عنوان “تأثیر اُمید درمانی بر میزان افسردگی دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون” پرداخت و در یافت که هر چه مؤلفه اُمید در دانشجویان بیشتر باشد افسردگی کاهش می یابد و هر چه اُمید و اُمیدواری کمتر باشد افسردگی در دانشجویان افزایش می یابد.
    محمدی و بهروزی (۱۳۸۷)، در تحقیقی با عنوان”بررسی رابطه معنای زندگی و اُمیدواری در دانشجویان دانشگاه شیراز” پرداخت. نتایج نشان داد که بین دختران و پسران از لحاظ اُمیدواری تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارتی دختران از لحاظ میزان اُمیدواری نسبت به پسران نمره بیشتری بدست آورده اند.
    بیجاری (۱۳۸۸)، در پژوهشی به منظور “بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد اُمید بر افزایش میزان اُمید به زندگی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)” انجام داده و یافته ها بیانگر این بود که گروه درمانی مبتنی بر رویکرد اُمید درمانی در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری موجب افزایش اُمید به زندگی و کاهش افسردگی می شود.
    بهاری (۱۳۸۸)، در تحقیق خود به بررسی “تأثیر مؤلفه اُمید و بخشش در زوجین در آستانه طلاق” پرداخت که نتیجه تحقیق بیانگر این بود که کاربُرد مداخلات اُمید و بخشش و ترکیب آنها در مقایسه با گروه کنترل در کاهش کلی تعارض زناشویی زوج های متقاضی طلاق تأثیر معنادار نداشته اند (۰۷۲/۰=P). اما واکنش های هیجانی زوج های گروه اُمید و بخشش را به طور معناداری (۲۶۰/۰ و۴۷۰/۰=P) کاهش داده است.
    چراتی، خاکسار، خسروی و زلیکانی (۱۳۸۹)، در تحقیقی تحت عنوان “تعیین و روند تغییرات اُمید به زندگی مردم شهر ساری طی سال های ۱۳۸۹-۱۳۸۴ پرداختند که با توجه به یافته ها تغییرات اُمید به زندگی در طول ۶ سال روند افزایشی داشته است و بنابراین توجه به شاخص های سلامت در بدو تولد، سلامت روان و بهداشت در زنان، کاهش سوانح و غیره از معیارهای افزایش اُمید به زندگی بود.
    رحیمیان (۱۳۸۸)، با انجام پژوهشی به این نتیجه رسید که افراد افراد نااُمید، افسرده و بی قرار و آنهایی که احساس تنهایی می کنند، غالباً از بی معنایی و پوچی زندگی شکایت دارند. در زندگی هیچ چیز آنها را به خود پایبند نمی سازد و برایشان ارزشی ندارد.
    روحی زاده (۱۳۸۸)، در پژوهشی با هدف بررسی “رابطه اُمید به زندگی و رضایت زناشویی زنان شاغل در آموزش و پرورش رامهرمز” انجام داد. و نتایج نشان داد که بین اُمید به زندگی و زندگی زناشویی کارکنان زن رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. و با افزایش اُمید به زندگی، رضایت از مؤلفه های زناشویی افزایش می یابد ولی بین مؤلفه های زناشویی و اُمید به زندگی کارکنان زن رابطه معنی داری مشاهده نگردید.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:15:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ریخت شناسی شخصیت در بهمن نامه۹۲- قسمت ۴ ...

    پراپ کار را با مسئله ی طبقه بندی و سازماندهی حکایات عامیانه آغاز می کند. او، مبنای کاری که وسلوفسکی و بدیه انجام داده بودند، مطرح می کند که اغلب تلاش هایی که به منظور طبقه بندی حکایت ها بر مبنای « بن مایه » یا « عناصر » صورت می گیرد به گروه بندی های بی نظام و دلخواهی می انجامد. پراپ، ضمن تلاش برای شناسایی عناصر پایدار و متغیر در مجموعه ای از صد حکایت پریان روسی به این اصل می رسد که هر چند پرسوناژهای یک حکایت متغیرند. کارکردهای آن ها در حکایت ها پایدار و محدود است. پراپ کارکرد( خویشکاری ) را چنین توصیف کرده است « عمل یک شخصیت ، که بر حسب میزان اهمیت آن در پیشبرد کنش تعریف می شود » و از روی قیاس چهار قانون تدوین کرده که مطالعه ی ادبیات عامیانه و خود داستان را در موقعیت جدیدی قرار داده است. قوانین ۳و۴ از لحاظ صراحت و همگانی بودن ، به طرزی حیرت آورند که آدمی را به یاد برخی کشفیات علمی می اندازند:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    کارکردهای (خویشکاری های ) شخصیت ها در یک حکایت به صورت عناصری ثابت و پایدار عمل می کنند، مستقل از این که چگونه تحقق یابند یا چه کسی آن ها را متحقق سازد. کارکردها اجزاء بنیادین یک حکایت را تشکیل می دهند.

    تعداد کارکردهای متعلق به حکایت پریان محدود است.

    توالی کارکردها همیشه یکسان است.

    همه ی حکایت های پریان از لحاظ ساختارشان به یک نوع تعلق دارند.

    پراپ ضمن مقایسه ی پی در پی کارکرد های حکایت ها کشف کرد که جمع کل کارکردها هرگز از سی و یک تجاوز نمی کند و در هر حکایت هر تعداد از سی و یک کارکرد وجود داشته باشد ( در هیچ کدام از آن ها همه ی سی و یک کارکرد وجود نداشت ) این کارکرد ها همیشه به همان ترتیب می آیند.( همان، ۱۳۷۹ : ۹۵-۹۶ )
    واژه ی ریخت شناسی بنا به تعریف ولادمیر پراپ به معنی بررسی وشناخت ریخت هاست و ریخت شناسی شخصیت تحلیل و بررسی وشناخت جزئیات و خصوصیات رفتار ،کردار و منش افراد می باشد. ( پراپ ، ۱۳۶۸ : ۱۷ )
    طبق الگویی که پراپ در زمینه ی ریخت شناسی ارائه می دهد ،مطالعه ی داستان باید بر اساس خویشکاری های قهرمانانش (شخصیت هایش ) مورد بررسی قرار گیرد.
    ۲-۷-۱-خویشکاری
    عمل شخصیتی از اشخاص داستان که از نظر اهمیتی که در جریان عملیات داستان دارد تعریف می شود . ( یعنی هر عملی که قهرمانان داستان و یا هر شخصیتی در داستان انجام می دهد و مورد اهمیت واقع می شود). (همان ، ۱۳۶۸ : ۵۳ )
    در یک داستان اغلب کارهای مشابه به شخصیت های مختلف نسبت داده می شود ، یعنی تکرار خویشکاری ها و ما باید معین سازیم که این خویشکاری ها تا چه اندازه واقعاَ نمایانند ه ی ثابت های تکرار شوند ه ی داستان هستند. قاعده بندی و تنظیم همه ی پرسش های دیگر ،منوط به حل این پرسش اولیه است : در یک داستان چند خویشکاری وجود دارد ؟ (همان ، ۱۳۶۸ : ۵۱ )
    تنها چیزی که به طور مسلم می توان از آن یاد کرد اندک بودن خویشکاری ها در اثنای داستان است چیزی که به طور چشم گیر در داستان وجود دارد اشخاص متفاوت و فراوان هر کدام دارای خوی و منش های متفاوت که یک خویشکاری را به صورت های گوناگون تکرار می کنند. (همان ، ۱۳۶۸: ۵۲)
    ۲-۷-۲-ویژگی خویشکاری های داستان
    خویشکاری های اشخاص داستان عناصر ثابت و پایدار در یک داستان را تشکیل می دهند و از اینکه چه کسی آنها را انجام می دهد و چگونه انجام می پذیرند مستقل هستند ،آنها سازه های بنیادی داستان می باشند. توالی خویشکاری ها همیشه یکسان است ،یعنی اگر ما هر خویشکاری را نام گذاری کنیم در پایان تعدادی از خویشکاری های همانند را داریم به طور مثال : اگر ما خویشکاری که همه جا در مقام نخست با آن برخورد می کنیم با حرف «الف» نشان دهیم وهمین گونه خویشکاری ای را که همیشه بعد از «الف» قرار می گیرد با حرف «ب» نشان دهیم دراین صورت همه ی خویشکاری های شناخته شده داستان در یک داستان واحد خود به خود مرتب خواهند شد و هیچ یک از ترتیب خارج نخواهند شد. (همان ،۱۳۶۸ :۵۳-۵۵ )
    برای هر خویشکاری مطالبی به شرح زیر آورده شده است :
    ۱: چکیده ای از ما حصل آن
    ۲: تعریفی اختصاری در یک کلمه
    ۳: نشانه ی قراردادی . (همان ،۱۳۶۸ :۵۹ )
    در این تحقیق نیز از الگوی ریخت شناسی ولادمیر پراپ استفاده شده که در آن به تجزیه و تحلیل شخصیت های موجود در بهمن نامه پرداخته ایم.
    ۲-۸- قصه
    آثار داستانی گذشته ادبیات فارسی را می توان برای جدا شدن از داستان جدید با عنوان کلی «قصه » متمایز ساخت. قصه در مقابل رمان و داستان کوتاه امروز شامل تمامی انواع آثار داستانی گذشته می شود که به نظم باشد، با اسامی مختلف مثل : افسانه ،حکایت،قصه،مثل ،متل ،تمثیل ، واقعه ،حسب حال ،مقامه ،ماجرا ،سمر ،لطیفه و…….معروفند.
    شیپلی در تعریف قصه (fiction) می گوید که قصه به هر حکایت یا داستانی گفته می شود که از نظر ساختار، قالب روایتی و بیشتر ناپخته دارد و برای سرگرمی نقل می شود .
    میر صادقی عقیده دارد: معمولاَ به آثاری که در آنها تآثیر در حوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین آدم ها و شخصیت هاست، قصه می گویند. در قصه بیشتر ماجرا بر حوادث خلق الساعه می گردد. حوادث، قصه ها را به وجود می آورد و در واقع رکن اساسی و بنیادی آن را تشکیل می دهد بی آنکه در گسترش و باز سازی قهرمان ها و آدم های قصه نقش داشته باشد، به عبارت دیگر، شخصیت ها و قهرمان ها در قصه کمتر دگرگونی می یابند و بیشتر دستخوش حوادث و ماجراهای گوناگونند. قصه ها شکلی ساده و ابتدایی دارند و ساختمانی نقلی و روایتی. زبان اغلب آن ها نزدیک به گفتار محاوره عامه مردم و پر از اصطلاحات و لغات و ضرب المثل های عامیانه است. ( عبداللهیان ،۱۳۸۱ : ۳۵)
    با توجه به این دو تعریف و تعاریف مشابه می توان چند عنصر اصلی برای قصه یافت که آن را از داستان امروزی متمایز می کند.
    ۲-۸-۱- عناصر قصه
    ۱- تخیلی بودن قصه
    ۲- عدم انطباق با واقعیت
    ۳- سادگی چه در بیان و چه در ساختار داستانی
    ۲-۸-۱-۱- تخیلی بودن قصه
    این اصل در داستان جدید نیز رعایت می شود ولی در قصه از اعتباری دیگر برخوردار است. گر چه بعضی از قصه ها بر گرفته از واقعیت اند ولی تقریبآ در تمام موارد دخالت نویسنده در جذابیت بیشتر آن ها دیده می شود. پاره ای از قصه ها در واقع یک نقل تاریخی به شمار می آیند و طبعآ لزومی ندارد که نویسنده در آن دخالت کند ولی این قصه ها از تخیل خالی نیستند. میزان و کیفیت تخیل به کار رفته در قصه ها متفاوت است. و می توان آن ها را بر اساس میزان و نحوه ی دخالت تخیل به انواعی تقسیم کرد. در بعضی از داستان ها تخیل نویسنده ترکیب کننده است، یعنی نویسنده،عناصری را از زندگی واقعی انتخاب کرده و با ترکیب آن ها قصه ای می سازد که چندان از واقعیت فاصله ندارد. شخصیت،فضا،حوادث و اعمال در این داستان ها می توانند ساختگی باشند، اما با واقعیت مطابق اند و چندان با زندگی نامتناسب نیستند. (همان ،۱۳۸۱ : ۳۶ )
    ۲-۸-۱-۲- عدم انطباق با واقعیت
    برعکس بیشتر سبک های جدید داستان نویسی ،در قصه ها،نویسندگان چندان توجهی به واقعیت نداشتند وفتی به نظر می رسد که به عمد می خواستند جهان قصه را متفاوت از عالم واقعیت بسازند. در توصیف قهرمانان قصه در بسیاری موارد عبارت «مادر دهر چنین فرزندی نزاییده بود » می آید، این عبارت که گاه تصریح می شود و گاه در توصیف ها به طور پنهانی اظهار می شود،همین گریز از واقعیت را اثبات می کند . گوینده ومخاطب مجال تفحص و گشتن را ندارد تا ثابت شود که آیا «مادر دهر چنین فرزندی تا به حال زاییده یا نه ؟» و اصولآ تفحص این مسئله میسر نیست. ( همان ، ۱۳۸۱ : ۳۷ )
    امر واقع و داستان آشنایان قدیم اند. هر دو از واژه های لاتین مشتق شده اند. Fact ( امر واقع ) از facere—ساختن یا کردن گرفته شده است. Fiction از fingere –ساختن یا شکل دادن . شاید فکر کنید چه کلمات ساده ای – چرا که نغمه ی دیگری از سر تآیید یا عدم تآیید بر آن ها باز شده است. اما اقبال این دو در جهان واژه ها به یکسان نبوده است. کار و بارfact (امر واقع ) رونق فراوان یافته است. در مکالمات روزمره ی ما fact(امر واقع) با با ستون های جامعه ی زبان یعنی « واقعیت » و « حقیقت » پیوند خورده است. اما fiction (داستان) همنشین موجودات مشکوکی است چون « غیر واقعی بودن » و « دروغ بودن » . با این همه اگر نیک بنگریم، می توانیم ببینیم که نسبت « امر واقع » و داستان با « واقعی » و « حقیقی » دقیقآ همانی نیست که به ظاهر می نماید. معنای تحت اللفظی امر واقع هنوز هم در نظر ما « امر رخ داده » است. و داستان هم هرگز معنای « امر ساخته شده » اش را از دست نداده است. اما امور رخ داده یا ساخته شده از چه نظر حقیقت یا واقعیت می یابند ؟ امر رخ داده وقتی انجام می گیرد، دیگر وجود واقعی ندارد ممکن است پیامدهایی داشته باشد و ممکن است اسنادی وجود داشته باشند دال بر این که قبلآ وجود داشته است. ( مثلآ جنگ داخلی آمریکا ). اما همین که رخ داد ، دیگر موجودیت اش پایان می پذیرد. اما چیزی که ساخته می شود، تا زمانی که فساد نپذیرد یا نابود نشود، وجود دارد. همین که پایان می پذیرد، موجودیت اش آغاز می شود ( مثلآ داستانی از جنگ داخلی آمریکا مانند نشان سرخ دلیری استیفن کرین ) سرانجام آن که امر واقع هیچ نوع وجود خارجی ندارد، حال آن که داستان ممکن است قرن ها دوام بیاورد. ( اسکولز ، ۱۳۷۷ : ۴ )
    ۲-۸-۱-۳- سادگی
    عنصر اصلی دیگر قصه سادگی آن چه از نظر زبان و جه از نظر ساختار بیان است. مخاطب قصه ها، مردم عامه و حتی کودکان کمتر از پنج سال هستند . بنابراین داستان بایستی ساختار و زبانی می داشت که به راحتی از سوی کودکان و عامه بی سواد قابل درک و فهم باشد . یکی از دلایل اینکه قصه در طول قرن ها چندان تغییر نکرده و در دوران های تاریخی گذشته چندان فرقی بین آن نیست همین ساده پسندی مخاطبان است. اگر اندکی در ساخت یا زبان داستان پیچیدگی ایجاد می شد، نیاز به کسانی بود که به روایتی ساده تر قصه را برای دیگران نقل کنند. به این شکل بود که نقالان و پرده خوانان و شاهنامه خوانان ظاهر شدند، کار این گروه آن بود که متون ادبی را که با زبان ادبی نوشته شده را برای عامه کم اطلاع یا بی سواد بخوانند. ( عبداللهیان ، ۱۳۸۱ : ۳۸ )
    طبق تقسیم بندی میر صادقی قصه ها از نظر موضوع به چند دسته به شرح زیر تقسیم می شوند.
    ۲-۸-۲- انواع قصه
    ا- قصه هایی که در فنون و رسوم کشور داری نوشته شده اند.
    ۲- قصه هایی که در باره ی کرامات و زندگی مشایخ عرفان اند.
    ۳- قصه های نمادین عرفانی.
    ۴- قصه هایی که در آن ها به بیان و زبان توجه شده است. (مقامه)
    ۵- قصه های تاریخی.
    ۶- قصه های حیوانات. (fable)
    ۷- قصه هایی در تعلیم و تربیت.
    ۸- مثل ها.
    ۹- قصه هایی با محتوای گوناگون و پراکنده.
    ۱۰- قصه های حوادث عبرت آموز یا شگفت.
    البته در بعضی تقسیم بندی های میرصادقی می توان تعدیل هایی انجام داد ولی بر حسب موضوع تا حدودی دربر گیرنده ی قصه های ادبیات فارسی است. می توان لطیفه را جزء این تقسیم بندی قرار داد.
    بعضی از قصه هایی که بر شمردیم دارای نامی مستقل و شناخته شده اند که می توان برای آن ها تعاریفی به دست داد، از جمله می توان موارد زیر را بر شمرد :
    ۲-۸-۲-۱-مقامه
    قصه هایی که محور اصلی آن ها گفتگو است و در آن به ظرافت و زیبایی وبیان وسجع و لفظ پردازی اهمیت داده می شود. حوادث و اشخاص و فضا در این داستان ها تحت الشعاع الفاظ قرار می گیرد. در زبان عربی مقامات بدیع الزمان همدانی و مقامات حریری و در زبان فارسی مقامات حمیدی و بعضی از حکایات گلستان از جمله مقامات مشهور به شمار می آیند.
    ۲-۸-۲-۲-مثل
    قصه هایی هستند که بر پایه ی مثلی ساخته شده باشند. این قصه ها در عباراتی کوتاه فشرده می شوند و افراد در مناسبت های خاص آن ها را به کار می برند. جملات قصار مثل ها می توانند از روی قصه ها ساخته شوند. یا قصه از روی آن ساخته شده باشد. قهرمان مثل ها معمولآ افراد خیالی معروفی چون ؛ ملا نصر الدین ،حسنی ،جحی و……..هستند. (همان ، ۱۳۸۱: ۳۸-۳۹)
    ۲-۸-۲-۳-قصه های حیوانات
    قصه هایی هستند که در آن قهرمانان اصلی ،حیوانات به شمار می روند . البته انسان ها هم می توانند در این داستان ها باشند اما حضوری حاشیه ای و فرعی دارند. در این نوع قصه ها حیوانات سخن می گویند،کار انجام می دهند، حتی سلطنت می کنند. و فرمان امبران خود را اطاعت می کنند . غالبآ از این نوع حکایات به صورت نمادین و برای اندرز حاکمان استفاده می شده است. مهم ترین نمونه های آن در ادبیات فارسی آثار داستانی کلیله و دمنه ،مرزبان نامه،بعضی از داستان های سندباد نامه ، هزارویک شب، طوطی نامه می باشند.
    ۲-۸-۲-۴-قصه های عاشقانه
    در این قصه ها زیبایی بیش از حد افراد مهم ترین عامل داستان است. تصاویری که از روی افراد کشیده می شوند چنان زیبا و چشم گیر هستند که قهرمانان به یک نظر عاشق آنان می شوند. در تریستان و ایزوت شاهزاده ای با دیدن موی زیبای دختری که پرندگان می آورند. عاشق سینه چاک دختر می شود در یوسف و زلیخا گفته می شود که هر دو نفر آنقدر زیبایند که شرابی که می نوشند هنگام پایین رفتن از گلویشان دیده می شود یا مغز استخوانشان مشاهده می شود.(همان ،۱۳۸۱ : ۴۰)
    ۲-۸-۲-۵- قصه های حماسی
    نویسنده توانی بیش از افراد عادی در وجود فرد قرار می دهد و برای توجیه این توان نیاز به فضاسازی است. از تولد تا مرگ رفتار و کردار این افراد باید متفاوت از دیگران باشد. زایمان های عجیب ، رشد سریع تر از هم سالان ، رشادت در جوانی ، جثه ی بزرگ ،شجاعت و نترسی بسیار ،خوراک فراوان ، خواب های طولانی و سنگین ،عشق ها ی سوزان و طولانی ،زیرکی و تیز هوشی بسیار از عناصر اصلی رفتار قهرمانان قصه های حماسی است. در قصه ها و اشعار حماسی قهرمان می تواند مدت طولانی نبرد کند ،چندین روز پی در پی شمشیر می زند بدون آنکه احساس خستگی کند وبا وجود زخم های متعدد وگرسنگی و تشنگی از قدرتش کاسته نمی شود. (همان،۱۳۸۱ : ۴۲)
    قصه ی بهمن نامه نیز از جمله قصه ها (منظومه های ) حماسی است که در ادامه به شرح آن می پردازیم.
    ۲-۹- سراینده ی منظومه وزمان او
    بهمن نامه اثری است حماسی که در آن شرح داستان بهمن پسر اسفندیار و جنگ های او با خاندان پهلوانی سیستان که از آثار قدیم شعر فارسی و منسوب به اواخر قرن پنجم یا اوایل قرن ششم است. از این کتاب در مجمل التواریخ والقصص یکی دو بار سخن رفته است. نخست در آغاز کتاب آن جا که از بعضی روایات عجم که « دیگر حکما (یعنی غیر از فارسی ) نظم کرده اند » سخن می گوید، نامی از « اخبار بهمن » می آورد و دیگر در باب العاشر که چنین آمده است : « اندر عهد دارا : در این روزگار زال زر بمرد و در هیچ کتاب ذکر آن نیافتم مگر در بهمن نامه آن نسخه که حکیم ایرانشاه بن ابی الخیر نظم کردست :
    بایام دارا بشورید حال برون شد زدنیا جهاندیده زال
    نام ناظم این داستان به نقل صاحب مجمل التواریخ چنان که دیده ایم ایرانشاه بن ابی الخیر است. قرائت این کلمه چنان که دانشمند محترم آقای ملک الشعراء بهار اشاره کرده در متن کتاب دشوار است و می توان به حدس ایرانشان و ایرانشهری هر دو خواند اما صورت اصلی و صحیح این نام به عقیده ی حقیر ایرانشاه است چون این تنها جائیست که به نام ناظم بهمن نامه یا اخبار بهمن باز می خوریم ناچار به این ابهام خرسند باید بود. یکی از نسخ بهمن نامه که در کتابخانه ی بریتیش میوزیوم مضبوط و کتابت آن مورخ است به تاریخ ربیع الاول سال ۸۰۰ هجری، منسوب است به حکیم آذری. البته بهمن نامه ای به نام حکیم آذری موجود است. اما غیر از این بهمن نامه و راجعست به سلسله ی بهمنی هندوستان وناظم آن شیخ آذری از شعرای قرن نهم است که به سال ۸۶۶ هجری در گذشت و غیر از بهمن نامه آثار دیگری مانند جواهر الاسرار و عجائب الدنیا و طغرای همایون و سعی الصفا نیز داشت. اما بهمن نامه ای که اکنون در باب آن سخن می گوییم و راجعست به داستان بهمن پسر اسفندیار به نقل صاحب مجمل التواریخ متعلق است به حکیم ایرانشاه بن ابی الخیر و در مجمع الفصحا به جمالی مهریجردی ( مهریگردی ) از شعرای قرن پنجم معاصر لامعی گرگانی نسبت داده شده ولی قول صاحب مجمل به دلیل قدمت و نزدیکی به زمان گوینده اصح است و به هر حال این کتاب خواه از حکیم ایرانشاه باشد و خواه از جمالی مهریگردی نظم آن پیش از حدود سال ۵۲۰ صورت گرفته است زیرا:
    اولآ-مجمل التواریخ در این سال تآلیف شد و بنابراین نظم اخبار بهمن که از صاحب مجمل التواریخ بدان اشارت کرده است باید پیش از این سال و مثلآ در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم صورت گرفته باشد.
    ثانیاَ-در صورتی که جمالی مهریجردی آن را به نظم در آورده باشد باید آن را متعلق به قرن پنجم دانست.
    ثالثاَ- از کتاب بهمن نامه ی منظوم قرینه ای در این باب به دست می توان آورد و آن تقدیم کتاب است به محمود بن ملکشاه در یک نسخه – و محمد بن ملکشاه در نسخه ی دیگر که در صورت اول نظم آن در قرن پنجم و در صورت دوم در قرن پنجم و اوایل قرن ششم صورت گرفته است. ( صفا ، ۱۳۲۵ : ۱۳۶-۱۳۸)
    سراینده منظومه به گفته ی صاحب مجمل التواریخ،ایرانشاه بن ابی الخیر است ،وی در این باره می گوید :«اندر عهد دارا ،در این روزگار زال بمرد و در هیچ کتاب این ذکر نیافتم مگر در بهمن نامه، آن نسخه که حکیم ایرانشان (ایرانشاه)ابن ابی الخیر نظم کرده است. این منظومه در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم سروده شده است.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:15:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      سیاست‌ های آمریکا درعراق پس از صدام و پیامدهای آن بر موازنه قوا در خاورمیانه- قسمت ۹ ...

    خطر عراق زمانی افزایش یافت که بر اساس گزارش سرویس اطلاعاتی آلمان در دسامبر ۲۰۰۰ آشکار شد که در آن عراق تا سال ۲۰۰۵ می ­تواند ۳ بمب اتمی بسازد. این در حالی بود که موسسه مطالعات استراتژیک درباره عراق در ۹ سپتامبر۲۰۰۲ طی گزارشی اعلام کرد:« عراق هنوز مجموعه ­ای از سلاح­های شیمیایی و بیولوژیکی را در اختیار دارد و اگر بتواند اورانیوم غنی‌شده را از خارج تهیه کند قادر خواهد بود طی چند ماه بمب اتمی بسازد، البته مشروط بر این که سایر کشورها در این زمینه به عراق کمک نکنند و اورانیوم در اختیار او قرارندهند.(Butler, 2001: 164)
    از این رو دیده می­ شود که سلاح­های کشتار جمعی و نیز تولید بمب­های اتمی از نظر آمریکا و به ویژه جورج دبلیو بوش ضرورت اقدام علیه عراق را توجیه‌پذیر نمود. بوش اعلام کرد که « مایلم یادآوری کنم که وقتی بازرسان سازمان ملل متحد برای اولین بار وارد عراق شدند و بالاخره از فعالیتشان جلوگیری شد، آژانس بین ­المللی انرزی اتمی گزارشی منتشر کرد مبنی بر اینکه عراقی­ها تنها ۶ ماه تا ساخت بمب اتم فاصله کردند. نمی­دانم به چه مدرکی مهم­تر از این نیاز داریم؟» Butler, 2001: 164) )
    دستیابی رژیم‌هایی چون دیکتاتوری صدام حسین به سلاح‌های کشتار جمعی، به ویژه سلاح‌های هسته‌ای، تهدید مستقیمی است علیه صلح جهانی. این رژیم‌ها نه تنها با استفاده مستقیم از سلاح‌های کشتار جمعی، بلکه باعرضه آن‌ ها به شبکه‌های تروریستی می‌توانند صلح جهانی را به خطر بی اندازند. پی آمده‌ای این امر برای جامعه بشری به حدی است که اقدام نظامی برای پیشگیری از آن را نه تنها توجیه، بلکه ضروری می‌سازد.
    ۳-۶-تغییر نقشه جغرافیایی و سیاسی منطقه خاورمیانه
    بی‌شک منطقه خاورمیانه یکی از مهم‌ترین مناطق استراتژیک جهان است. اگر چه این مسئله می‌تواند از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار گیرد، ولی وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در این منطقه و نیاز شدید اقتصاد پیشرفته جهان به این ذخایر می‌تواند اهمیت فراوان و استراتژیک بودن این منطقه جغرافیایی را به خوبی تبیین کند. از این رو، کاملاً واضح و روشن است که برای سلطه بر کل جهان، آن هم جهانی که سخت به انرژی نفت نیازمند است، چاره‌ای جز به دست گرفتن کنترل کامل این منطقه وجود ندارد. به عبارت دیگر، هر کشوری که داعیه سروری جهان را داشته باشد. نمی‌تواند نسبت به خاورمیانه و حوادثی که در آن رخ می‌دهد بی‌تفاوت باشد.(جهان‌بین، ۱۳۸۳: ۶۱) سیاست مدارن و دولت‌مردان آمریکایی با صراحت کامل همواره این مسئله را خاطرنشان کرده‌اند که در منطقه خاورمیانه دارای منافع حیاتی بوده و برای دفاع از منافع خود در این منطقه از انجام هیچ اقدامی کوتاهی نخواهند کرد. هنری کسینجر وزیر اسبق امور خارجه امریکا از ضرورت تسلط بر نفت خاورمیانه سخن به میان آورده و چنین می‌نویسد:« هر قدرتی که نفت خاورمیانه را دست گیرد، سرنوشت رونق و رفاه اروپای غربی و جهان را در اختیار خواهد داشت» ژنرال کالین پاول، وزیر امور خارجه دولت جرج بوش هم در این رابطه می‌گوید: « هدف دولت امریکا از حمله به عراق، تغییر نقشه خاورمیانه و ایجاد یک خاورمیانه جدید است» ریچارد پرل رئیس گروه مشاورین پنتاگون نیز در همین رابطه گفته است که« هدف امریکا در خاورمیانه باید تغییر نقشه سیاسی و جغرافیایی از جمله تغییر ساختار حکومت ایران باشد. در واقع همه رژیم های خاورمیانه باید تغییر کنند منتهی هر کدام به شکلی خاص»( جهان‌بین، ۱۳۸۳: ۶۲)
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۳-۷-ابراز قدرت برای پیشگیری از حملات آتی
    در مورد خاورمیانه حملات یازدهم سپتامبر و تحولات و ضرورت‌های ناشی از جنگ با تروریسم، آمریکا را واداشت تا به ارزیابی مجدد سیاست خارجی خود اقدام نماید. درحالی‌که سیاست‌های خاورمیانه­ای این کشور مدت‌ها معطوف به حمایت و پشتیبانی از حکومت‌های اقتدارگرا و هم‌پیمان و حافظ منافع واشنگتن در منطقه بود و حفظ و تداوم ثبات به عنوان محور اصلی این رویکرد، ترسیم‌کننده سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا بود. با تقویت و تحرک بیشتر گرایش‌های ضد آمریکایی و وقوع حملات ۱۱ سپتامبر در خاک آمریکا، سیاستمداران کاخ سفید به سمت اتخاذ رویکرد امنیتی به جای حفظ ثبات در منطقه تغییر جهت دادند (واعظی ، ۱۳۸۶)دکترین جنگ در سند امنیت ملی آمریکا که در دکترین جنگ پیشدستانه سپتامبر ۲۰۰۲ به تصویب رسید راهبرد امنیتی آمریکا را مشخص می‌ساخت. در بخش سوم این سند آمده است:
    دفاع از ایالات‌متحده، مردم و منافع آن در داخل و خارج از مرز با شناسایی و نابودی تهدیدات قبل از اینکه به مرزهای ما برسند انجام می‌گیرد. ایالات‌متحده به طور دائم می‌کوشد تا همراهی جامعه جهانی را به دست آورد، اما چنانچه ضرورت داشته باشد نسبت به اقدامات یک جانبه تردید نمی‌کنیم. دفاع از خود با اقدامات پیشدستانه در برابر تروریسم حقِ ماست تا از خسارات در برابر مردم و کشورمان جلوگیری کنیم. The National Security Strategy2002)
    بوش در سخنرانی خود در وست پوینت در اول ژوئن ۲۰۰۲ گفت که با تمام قدرت با تلاش‌های تروریستها و دولت‌ها برای کاربرد سلاح‌های مدرن برای نیل به اهداف رادیکال علیه ایالات‌متحده مقابله می‌کند و در صورت لزوم به اقدامات پیشدستانه متوسل می‌شود. اقدام پیشدستانه در برابر مفهوم سنتی بازدارندگی قرار می‌گیرد. چنین استدلال می‌شود که منابع جدید تهدید به دلایل ایدئولوژیک قابل بازدارندگی نیستند. این یعنی ایالات‌متحده در هر جا و هر زمان می‌تواند به این منابع به شکلی پیشدستانه حمله کند و این به منزله نادیده گرفتن حق حاکمیت دولت‌ها و برگرفتن یک نقش امپریال از سوی ایالات متحده است. (مشیر زاده، ۱۳۸۶: ۱۷۹)
    ۳-۸- ارتقاء دمکراسی در کشورهای خاورمیانه و ایجاد دولت سرمشق
    در بخش دوم سند استراتژی امنیت ملی امریکا در سال ۲۰۰۲ با عنوان آرمان­های حماسی برای شرافت انسانی، اصول و ارزش­های جامعه لیبرالی شامل دفاع از آزادی، عدالت، حاکمیت قانون، محدود ساختن قدرت مطلق دولت، آزادی بیان، آزادی مذهبی، حقوق زنان و…. اشاره دارد که از اصول مورد حمایت دولت آمریکا در سیاست خارجی می­داند. در واقع در این قسمت از سند، دولت آمریکا به نقش تاریخی ملت آمریکا به عنوان منجی جهان و منبع الهام‌بخش اصول دموکراسی توجه دارد. بر مبنای چنین دیدگاهی است که جرج بوش ضمن آنکه یکی از اهداف اشغال را بنای دموکراسی و تعمیق ارزش­های دموکراتیک در عراق ذکر می­ کند. خودش را سردمدار ایده­آلیسم و صلح‌طلبی قرن بیست و یکم می­داند. وی در سخنرانی ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲، تحت عنوان وضعیت اتحاد کاملاً خود را با ویلسون مقایسه می­ کند و در برابر شر که از نظر او همان تفکر دیکتاتور مابانه است ایده صلح مبتنی بر دموکراسی مطرح می­ کند و توسعه این صلح در خاورمیانه را از اهداف آمریکا می­داند.( بزرگمهری، ۱۳۸۵: ۷۶ )
    سیاست آمریکا در برابر جهان عرب همواره در جهت حمایت از حاکمان نظامی و پادشاهانی بوده است که از پشتیبانی مردم برخوردار نبوده‌اند. این سیاست کمتر توانسته است به طبقه متوسط جوامع عرب اعتماد کرده و از رفرم های سیاسی در آن کشورها پشتیبانی کند. اما تغییر ساختار اجتماعی جوامع عرب، از یکسو، و رشد بنیادگرایی اسلامی، از سوی دیگر، ادامه چنین سیاستی را برای آمریکا پر هزینه و پر مخاطره کرده است. لذا، آمریکا برای حفظ منافع استراتژیک خود در خاورمیانه ناچار به اتخاذ سیاست جدیدی است که بتواند نوسازی ساختار سیاسی کشورهای عرب را تشویق و میسر سازد. این نظریه، حمله نظامی به عراق را آغاز این سیاست جدید می­دانست، که هدف آن آزادی عراق از دیکتاتوری صدام، استقرار دموکراسی و نوسازی ساختار سیاسی آن کشور بود. عراق، به علت بافت اجتماعی اقتصادی و شرایط سیاسی آن، انتخاب مناسبی برای معرفی و آزمایش این سیاست جدید بود. زیرا عراق، در مقایسه با کشورهایی چون عربستان سعودی و مصر، دارای استعداد بیشتری برای نوسازی و استقرار دموکراسی بود برای مثال کشور عراق گرفتار محدودیت‌های مذهبی عربستان سعودی نیست، همچون مصر از فشار جمعیت و فقر رنج نمی‌برد، و احساسات ضد آمریکایی در آن نسبتاً کمتر بود. بعلاوه، آزادسازی آن از چنگال دیکتاتوری صدام این فرصت را برای آمریکا به وجود می‌آورد تا بتواند سیاست جدید خود را در شرایطی کنترل شده بیازماید. این سیاست، در صورت موفقیت، می‌توانست در مراحل بعدی به اشکال مناسب به سایر کشورهای منطقه تعمیم داده شود.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    درعین‌حال، افزایش گرایش مردم عراق به اصول و ارزش‌های غربی برای واشنگتن مهم بود؛ زیرا تغییر و تحول فرهنگی در عراق زمینه‌ساز گسترش سرمایه‌داری و دموکراسی در این کشور خواهد بود. هر قدر مردم عراق از لحاظ تغذیه، پوشاک و به طور کلی از سبک زندگی آمریکایی‌ها تقلید کنند، تمایل آن‌ ها به پذیرفتن ارزش‌های لیبرالی افزایش می‌یابد و بازار فروش محصولات غربی هم در عراق رونق می‌گیرد. الگوی توسعه در این کشور از هر لحاظ تغییر می‌یابد و با گسترش سرمایه‌داری و دموکراسی در عراق، امریکا می‌تواند برای تأمین منافع خود در این کشور گام‌های بلندی بردارد. ( پایور، ۱۳۸۲: ۲۰) اما عده‌ای از منتقدین معتقد بودند که اجرای این سیاست جدید از طریق مداخله نظامی میسر نیست. زیرا، تهاجم نظامی منجر به رادیکالیزه شدن نیروهای قشری و تقویت احساسات ضد غربی شده، و کار نوسازی جامعه و استقرار دموکراسی را برای نیروهای مدرن دشوار می‌سازد.
    ۳-۹- جنگ تمدن‌ها
    به عقیده هانتیگتون عامل اصلی صف آرایی­های پس از جنگ سرد، مذهب خواهد بود. بدین ترتیب که رفته‌رفته ایدئولوژی­های سیاسی کم­رنگ شده و گسست­های تمدنی که مایه مذهبی دارند، مهم­ترین تعیین گر رفقا و رقبای استراتژیک خواهد بود. بر این اساس عواملی چون اختلافات نژادی، دینی و زبانی، حذف فاصله­ها و افزایش خودآگاهی، رشد طبقات جدید تحصیل‌کرده که بیشتر مذهبی هستند و رشد منطقه باعث آفرینش و تعمیق شکاف­های نوینی خواهد شد که نهایت آن­ها نبردهای خونین است. عصاره پیام هانتینگتون این است که برخورد آتی نزدیک است و این برخورد، برخورد تمد­ن­ها خواهد بود. خطیرترین تمدنی که قابلیت و زمینه ­های تقابل آن با غرب بسیار زیاد است، تمدن اسلام است. بر اساس نظریه رویارویی تمدن­ها مهم­ترین عارضه خویشاوندی تکنولوژیک، رویارویی تمدنی است. چون نزدیکی در عرصه فناوری باعث برجسته شدن اختلافات فرهنگی شده و مسلمانان را نسبت به نابرابری موجود حساس و معترض خواهد ساخت. اعتراض مسلمانان نسبت به وضع موجود به شیوه­ هایی متفاوتی بروز خواهد یافت که مسلح شدن، اتحاد با تمدن کنفوسیوسی و بنیادگرایی مهم­ترین آن‌ ها هستند.( نصری، ۶۷۴:۱۳۸۱ -۶۷۳)
    این نظریه، متأثر از تئوری جنگ تمدن‌های ساموئل هانتینگتون، جنگ آمریکا علیه وحشت‌افکنی و عراق را مرحله‌ای از جنگ تمدن‌های غرب و اسلام می‌داند. جهان اسلام، که به خاطر شکست از غرب و ناتوانی در نوسازی و همگامی با سیر تحولات تاریخ از جهان غرب خشمگین است، یورشی نو را علیه تمدن پیروزمند غرب آغاز کرده است. گسترش بنیادگرایی اسلامی و حملات تروریستی علیه آمریکا نمودهای اصلی این نبرد می‌باشند. جنگ آمریکا علیه عراق، و احتمالاً سایر کشورهای منطقه، اقدامی است برای در هم شکستن این مقاومت. دولت‌مردان آمریکا، برای آنکه دوستان خود را در منطقه نرنجانند، می‌کوشند تا از هم آوازی آشکار با این نظریه خودداری کنند. اما، تپش نبض این نظریه را می‌توان در متن بسیاری از نوشتارها و تحلیل‌های رسمی و غیررسمی امریکا حس کرد.
    ۳-۱۰- جلوگیری از دستیابی بنیادگرایان اسلامی به منابع استراتژیک
    راهبرد امنیت ملی آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، بر این اصل و فرض محوری استوار شده است که این کشور علاوه بر تهدیدات متقارن برخاسته از قدرت­های هم سنخ و هم سنگ، با تهدیدات نامتقارنی روبروست که از بازیگران دولتی و غیردولتی نامتقارن سرچشمه می­گیرند.( دهقانی، ۱۳۸۱: ۶) خاورمیانه با داشتن منابع غنی انرژی از یک سو و موقعیت خاص ژئوپولیتیک از سوی دیگر، حوزه منفعتی غیرقابل اغماض برای قدرت‌های بزرگ محسوب می‌شود. این در حالی است که خاورمیانه نه تنها با نظم سیاسی- اقتصادی آمریکا هماهنگی ندارد بلکه به شدت از پتانسیل مقاومت و مقابله برخوردار است. حوادثی از قبیل رخداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و حضور اتباع سعودی در آن و احیای افراط‌گرایی در منطقه، نمایانگر تضاد منفعتی و امنیتی قدرت آمریکا و منطقه خاورمیانه است. از این‌رو، پی‌گیری اصلاحات سیاسی در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ به منظور استقرار نظم سیاسی مطلوب و اصلاحات اقتصادی در راستای اقتصاد لیبرال و بازار آزاد به منظور استقرار نظم اقتصادی مطلوب در دستور کار سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا قرار گرفت. (واعظی، ۱۳۸۸: ۷)
    طبق این نظریه، بنیادگرایان اسلامی دولت‌های عراق، عربستان سعودی، لیبی، و یمن را هدف قرار داده‌اند تا با دست یافتن به ثروت نفت آن‌ ها بتوانند ایدئولوژی خود را به توان مالی و نظامی مجهز کنند. درمیان این کشورها عراق به دلیل دیکتاتوری صدام، جنگ‌های متعدد، شرایط نامطلوب اقتصادی، نارضایتی مردم، و ناتوانی اپوزیسیون در ایجاد یک الترناتیو سکولار، ضعیف‌ترین حلقه این زنجیره بود که میتوانست به تصرف بنیادگرایان اسلامی درآید. در صورت پیروزی بنیادگرایان، دامنه این حرکت در مراحل بعد می‌توانست به آسانی به عربستان سعودی، لیبی، و غیره کشیده شود. حمله نظامی آمریکا به افغانستان و عراق اقدامی بود برای بازداشتن بنیادگرایان اسلامی از دستیابی به منابع استراتژیک نفت.
    ۳-۱۱- حفظ برتری آمریکا و تعمیق نظم نوین جهانی
    مطابق دکترین نظم نوین جهانی، ایالات متحده پس از فروپاشی سیستم دو قطبی، جهان را تابع یک نظم سلسله مراتبی فرض می کند که در آن، آمریکا تنها ابر قدرت جهانی تلقی شده و سایرکشورها به قدرت های بزرگ، منطقه‌ای، متوسط، کوچک و در نهایت ذره‌ای تقسیم می‌شوند .این در حالی بود که آمریکایی‌ها طبق نظریات تکمیلی دیگری چون پایان تاریخ فوکویاما معتقد بودند که در پسا جنگ سرد و به دنبال شکست مکاتب فاشیسم و کمونیسم در قرن بیستم، لیبرال دموکراسی تنها نظامی است که برتری خود را در نظام جهانی به اثبات رسانیده و از این پس، مسیر تاریخ به سوی گسترش دموکراسی در جهان و افول سایر اشکال نظام‌های سیاسی باقیمانده خواهد بود.( ستاری، ۱۳۸۱: ۴۴-۴۳) آمریکا چون قدرت هژمونیک را در نظام جهانی دار د، با کمترین تأثیرپذیری از محیط، بیش‌ترین نفوذ را بر شکل‌دهی ساختار و مبادلات قدرت داراست .دخالت‌های فزاینده این قدرت پس از۱۹۹۱ میلادی. نشان می‌دهد که این دولت به صورت یک جانبه به پایان دادن به مسائل عراق، بوسنی، کوزوو، اعراب و اسرائیل و … همت گماشته است . به یمن این پیشتازی در قدرت، ایالات‌متحده به سیاست خارجی مداخله گرایانه ای برای اعمال پیشوایی خود در عرصه بین‌المللی رو آورده و سعی می‌کند نظام تازه مورد نظر خود را به جهان تحمیل نماید .(سیف زاده ، ۱۳۸۰: ۲۲۱-۲۲۱) بر اساس این تلقی است که اقدام به تحریم اقتصادی و حمله نظامی به کشورهای مختلف می‌کند، دولت‌ها را بر اساس معیارهای حقوق بشر، آزادی و دموکراسی مورد نظر خود درجه بندی می‌کند و بعضی را در فهرست دولت‌های حامی تروریسم قرار می‌دهد و قوانین داخلی خود را با قوانین حاکم بر نظام بین‌الملل یکی انگاشته و آن‌ ها را حتی بر ض د متحدان اروپایی خود در صورت عقد قراردادی نفتی و گازی با کشورهای مخالف باسیاست‌های آمریکا به کارمی گیرد.(هرسیج، ۱۳۸۰: ۲۶)
    با تحولات جهان در دو دهه گذشته، فروپاشی بلوک شرق، قدرت گرفتن بلوک‌های اقتصادی سیاسی جدید، رشد بنیادگرایی اسلامی، رشد ناسیونالیسم، و رشد اقتصاد جهانی، آمریکا نگران بود که برتری اقتصادی و سیاسی خود را به تدریج از دست بدهد. رکود اقتصادی از یکسو، و تعمیق و تسریع شکل‌گیری اروپای واحد از سوی دیگر، بر هراس آمریکا افزوده بود. هدف اصلی آمریکا از حمله نظامی به افغانستان و عراق عبارت بود از احیا و حفظ هژمونی سیاسی و اقتصادی خود در منطقه. با بهره گرفتن از جنگ عراق آمریکا موفق شد بین اتحادیه اروپا شکاف بی اندازد و پایگاه اقتصادی و نظامی خود را در خاورمیانه تحکیم کند.
    طبق این نظریه که تعمیم دو نظریه پیشین است. پس از فروپاشی بلوک شرق جهان وارد دوران جدیدی شده است که طی آن آینده روابط بین‌المللی و نظم جهانی از کانال نبرد و رقابت میان دولت‌های قوی و یا اتحادیه‌های منطقه‌ای شکل خواهد گرفت، که به تقسیم مجدد جهان و تغیر جغرافیای سیاسی آن خواهد انجامید. از این منظر، جنگ اول خلیج‌فارس، جنگ افغانستان، و جنگ دوم خلیج‌فارس ابزاری برای بازسازی روابط بین‌المللی است. هدف آمریکا از جنگ عراق، نه بازسازی عراق، بلکه بازسازی روابط بین‌المللی است، و اعتراض فرانسه، روسیه، و آلمان به آمریکا در حقیقت اعتراض آن‌ ها به جایگاه آتی آمریکا در این نظم و سهم اندک خویش است. بازسازی روابط بین‌المللی تنها به معنی تجدیدنظر در مرزهای جغرافیایی و ایجاد کشورهای جدید نیست، بلکه در چارچوب مرزهای کنونی نیز باید جایگاه کشورها در روابط بین‌المللی، از طریق چگونگی رابطه با آمریکا، دوباره تعریف شود.
    ۳-۱۲- دستیابی و کنترل نفت عراق
    منابع نفتی در سده بیست ویکم ابزار مناسبی برای چانه‌زنی شمرده می­ شود. ایالات‌متحده یا هر کشوری که بر این منابع سلطه یابد، این توان را خواهد داشت که در روابط خود با دیگر واحدهای سیاسی از اهرم انرژی بهره‌برداری کند. اگر امریکا سلطه خود را بر منابع نفتی تثبیت کند، در ساختار تقسیم کار اقتصاد بر پایه وابستگی متقابل جایگاه مهمی به دست خواهد آورد. به همین دلیل رقابت منطقه­ای برای سلطه بر این منابع در دورانی که نفت به عنوان مهم‌ترین ماده انرژی ساز مطرح‌شده، جریان داشته و همچنان ادامه خواهد داشت.( یزدانی و محمود اوغلی، ۱۳۸۸: ۱۲۶) نیاز فزاینده به منابع نفتی با توجه به جایگاهی که نفت در اقتصاد جهانی و به ویژه در اقتصاد آمریکا دارد، نقشی برجسته در پیوند بر با خاورمیانه بازی می­ کند. جوزف نای از پژوهشگران برجسته در زمینه سیاست خارجی بیان می­دارد: « نفت به عنوان مورد استثنائی در میان مواد خام، تا اندازه­ای توجیه کننده جنگ ۱۹۹۱ خلیج فارس و ادامه یافتن حضور گسترده دریایی آمریکا در خلیج فارس بوده است» ( یزدانی، محمود اوغلی، ۱۳۸۸: ۱۲۸) یکی از عوامل مهم و اساسی در حمله به عراق ذخایر موجود نفت در عراق بوده است، چرا که عراق از بیش‌ترین ذخایر نفتی جهان پس از کشور عربستان سعودی برخوردار است، که به آسانی و با هزینه بسیار پایین قابل‌استخراج است. این ذخایر عظیم می ­تواند تا حدودی وابستگی روزافزون آمریکا را در سال‌های آینده را تأمین می­ کند و این امر باعث می­ شود که عراق جایگاه ویژه­ای در استراتژی منطقه­ای آمریکا در خاورمیانه داشته باشد. از سوی دیگر آمریکا می ­تواند با اثرگذاری کشورهای صادرکننده نفت در بازار جهانی را کاهش دهد. آمریکا با کاهش آسیب­پذیری خود در زمینه انرژی و افزایش تأثیرگذاری بر صادرکنندگان و مصرف‌کنندگان نفت به عراق حمله کرد. آمریکا می‌تواند با تغییر حکومت صدام و ایجاد یک حکومت مورد تأیید خود، منابع نفت عراق را که بسیار غنی و بکر است مورد استفاده قرار دهد و بدین ترتیب از وابستگی‌اش به عربستان کاسته می‌شود و در ضمن امکان واردکردن فشار بر عربستان برای انجام اصلاحات در این کشور به وجود می­آید.( باوند، ۱۳۸۱: ۳۳) آمریکا با سلطه بر منابع نفتی عراق می‌تواند از آن‌ ها به عنوان ابزاری در سیاست پولی و مالی و بر ضد رقبای تجاری و مالی خود استفاده کند. همچنین آمریکا با تسلط بر منابع خلیج‌فارس می ­تواند بر روسیه ، اتحادیه اروپا و به ویژه چین که در آینده به نفت و گاز وابستگی بیشتری پیدا خواهد کرد نیز کنترل و تسلط داشته باشد. از سوی دیگر اشغال عراق وسیله مؤثری برای از بین بردن تسلط عربستان سعودی و اوپک بر تعیین قیمت نفت است و این مسئله در بلندمدت قدرت و جایگاه آمریکا را در عرصه جهانی تقویت خواهد کرد.( طاهری، ۱۳۸۷: ۳۰-۲۰ ) کشور عراق پس از عربستان با ذخایر نفتی ۱۱۲ میلیارد بشکه‌ای خود، دومین کشور دارنده منابع و ذخایر غنی نفتی است و مطالعات نشان می­دهد که احتمالاً ۱۰۰میلیارد بشکه دیگر نیز وجود دارد و هزینه‌های تولید نیز در آن کشور در مقایسه با سایر کشورها و مناطق بسیار پایین است. با توجه به چنین ویژگی ممتازی بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند جنگ عراق بیانگر یک واقعیت است و آن هم (عطش روزافزون آمریکا برای نفت )و تلاش برای تسلط و چپاول منابع نفتی مهم. بنابراین نظر، مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی اسلامی بهانه‌ای است برای توسعه‌طلبی امپریالیستی آمریکا در خاورمیانه، که هدف عمده آن عبارت است از دستیابی و کنترل منابع نفتی خلیج‌فارس . اما منتقدین برآیند که این موضع‌گیری، با توجه به هزینه‌های سرسام‌آور جنگ، هزینه بازسازی چاه‌های نفت عراق، دسترسی بازار غرب به نفت منطقه، و اینکه قیمت نفت در نهایت توسط مکانیزم عرضه و تقاضای بازار تعیین می‌شود، با منطق اقتصادی سازگار نیست.
    طبق این برآوردها، هدف اصلی حمله نظامی آمریکا به عراق، از منظر بازار نفت، حداکثر می‌تواند تأمین امنیت و کنترل نفت خاورمیانه باشد، نه دستیابی به نفت ارزان.
    ۳-۱۳- حمایت از منافع اسرائیل
    برخی بر این باورند که مهم‌ترین دلیل حمله به عراق را باید در پیوند نزدیک برخی مقامات عمده با حکومت شارون در اسرائیل دانست. بسیاری از افرادی که در حکومت بوش سمت­های را اشغال کرده­ بودند از یهودیان طرفدار اسرائیل به ویژه دوستان نزدیک آریل شارون می­باشند. این افراد کسانی هستند که پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به شدت از ضرورت حمله آمریکا به عراق سخن می­راندند. سه چهره شاخص حکومت بوش یعنی ریچارد پرل، داگلاس فیث و دیوید ورمسر در دستورالعملی که تهیه دیده بودند بر ضرورت سرنگونی صدام حسین تاکید کرده بودند. برنامه آنان( نو محافظه‌کاران) توصیه به مداخله نظامی و نابودی حکومت­هایی می­کرد که برای اسرائیل تهدید محسوب می­شدند یعنی سوریه بعثی، ایران تحت حاکمیت روحانیون و به ویژه عراق صدام حسین این مسئله می ­تواند به خوبی نشان از این واقعیت داشته باشد که یکی از دلایل اصلی حمله به عراق حفظ منافع اسرائیل بوده است.( حاجی یوسفی، ۱۳۸۳: ۹۴۹)

     

    دانلود

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:15:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی سیره سیاسی امام رضا(ع) از منظر فقه سیاسی شیعه۹۱- قسمت ۱۱ ...

    وَ اَما الحَوادِثُ الواقَعِهُ فَارجعُوافیها اِلی رُواهِ حَدیثِنا فَانِّهُم حُجَتی عَلَیکُم وَ اَنَا حُجَهُ الله (عاملی ، ج ۱۸ ، بیتا، ۱۰۱) و در حوادثی که پیش می آید در آنها به راویان حدیث فقها مراجعه کنید پس همانا آنها (فقها و راویان حدیث ) حجت من هستند بر شما و من حجت خدا هستم .و امام رضا ( ع) در حدیث دوم که جایگاه و منزلت فقیه را به منزله پیامبران بنی اسرائیل بیان می کند باید بدانیم که وظیفه اصلی انبیاء تدبیر امور اعم از فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و نظامی است چنانچه حضرت موسی در برخورد با فرعون و ارائه پیشنهاد سیاسی به او چنین می فرماید : « اَن اَدّوا اِلَیَّ عِبادَ الله (دخان، ۱۸) بندگان خدا را به من اداء نما . زیرا مردم امانت الهی هستند و پیامبران امین خدا هستند و امانت خدا را باید به امین خدا داد. و اهمیت اداره جامعه تا آنجاست که حضرت موسی در چهل شبانه روزی که به مناجات با خدا به کوه طور می رود برای این مدت نیز برای خودش جانشین تعیین می کند. « وَ قالَ مُوسی لِاخیه هارُونَ اَخلفُنی فی قَومی ( اعراف، ۱۴۲) و موسی به برادرش هارون گفته بود در میان قومم جانشین من باش . بنابراین وقتی که امام رضا(ع) جایگاه فقهای دین را برابر جایگاه پیامبران بنی اسرائیل می داند و همچنانکه پیامبران الهی بر مردم ولایت تمام داشتند پس فقها هم بر مردم ولایت تمام و مطلق دارند .
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    و اصل اولی در استنباط این احادیث ظهور در تشریع و انشاء احکام از ناحیه خداست نه اینکه بعنوان یک خبر باشد .
    ۳-۲٫ بخش دوم: ولایت عهدی امام رضا(ع)
    ۳-۲-۱٫ سفر اجباری امام رضا (ع) به خراسان
    مأمون پس از کسب قدرت و غلبه بر برادرش امین بزرگترین خطری که برای حکومت خود احساس می کرد. مسئله علویان و در رأس آن ها علی بن موسی الرضا(ع) بود. و لذا در صدد برآمد تا امام رضا (ع) را از مدینه به خراسان بیاورد. و او را از نزدیک تحت کنترل خود داشته باشد. البته این کار باید با یک ظرافت بالا انجام گیرد. زیرا جمع زیادی از مردم خراسان مرکز حکومت مأمون از شیعیان و پیروان ائمه بودند و این امر کار مأمون را سخت تر می کرد. و مانع از آن می شد که بتواند امام را حبس کند. یا او را تحت فشار قرار دهد و لذا چاره ای نداشت مگر اینکه از در آشتی درآید .
    بر همین اساس مأمون تصمیم گرفت تا به صورت محترمانه برای امام رضا (ع) نامه ای ارسال گردد؛ و او را به خراسان دعوت کند . آنچه که از اسناد موجود برداشت می شود اینکه مأمون چندین بار با امام نامه نگاری داشته و او را به خراسان دعوت کرده است . « فَلَم یَزِلَ المأمُونُ یکاتِبُهُ فی ذلک حتی علم ان لا محیص له ولا یَکُفَّ عنه » مأمون پیوسته در این باره نامه نگاری می کرد تا آنکه امام را گریزی ندید چون مأمون دست بردار نبود. ( کلینی، ج ۱ ،بیتا ،۴۴۸ عطاردی ،ج۱ ،۱۴۰۶، ۶۴)
    اما امام (ع) از رفتن به خراسان خودداری می ورزد . زیرا امام با سیره خلفا عباسی آشنایی داشت و
    رفتار هارون با پدرش موسی بن جعفر و زندانی کردن او را فراموش نکرده و می دانست مأمونی که برای کسب قدرت حاضر است برادر خود را بکشد و اندیشه های پدر را که می گفت : « الملک عقیم » «پادشاهی عقیم و نازاست » را در سر دارد با چه انگیزه ای امام را به خراسان دعوت کرده است . با این حال مأمون از امام دست بردار نبود و با دعوت نامه های پی در پی به امام فهماند که از آوردن او به خراسان صرفنظر نخواهد کرد. و سرانجام رجاء بن ابی ضحاک و یاسر خادم را برای آوردن امام رضا(ع) به خراسان رهسپار مدینه نمود. آنها وقتی خدمت امام رسیدند. و هدف از
    ماموریت خود را اعلام کردند برای امام محرز گردید که چاره ای جز رفتن به خراسان نیست .
    اما به خاطر اینکه به مردم بفهماند که از این رفتن راضی نیست به کنار قبر پیامبر (ص) آمد. و آنچنان با قبر پیامبر (ص) وداع کرد، که برای خیلی مشخص شد، که در این سفر برای امام رضا برگشتی به مدینه نیست . و لذا امام هنگام بیرون رفتن از مدینه تمام خویشان خود را فرا خواند و در جمع آنان فرمود : بر من گریه کنید ؛ زیرا دیگر به مدینه باز نخواهم گشت، (دلائل الامامه -۱۷۶ به نقل از معینی ،۱۳۸۹، ۶۴)
    البته در برخی نقل ها آمده که در این سفر عده ای از علویان را نیز به همراه امام با خود بردند. « مأمون گروهی از علویان را از مدینه احضار کرد که آن ها را نزد مأمون بردند و علی بن موسی الرضا (ع) نیز در میان آنان بود » (نعمان(شیخ مفید) ، ج۲ ،بیتا، -۲۵۰ ؛ الاصفهانی ،بیتا، ۵۶۲) و یکی از دلایلی که بیانگر این بود امام در این سفر بر نمی گردد، این بود، که هیچکدام از افراد خانواده خود را به همراه خود به خراسان نبرد.
    ۳-۲-۲٫ پیشنهاد خلافت به امام رضا (ع)
    پس از آنکه امام رضا(ع) از مدینه به مرو آمد. مأمون در یک حرکت سیاسی در ملاقاتی با امام رضا (ع) به او گفت : ای فرزند رسول خدا نزد شما آمده ام تا از شما بخواهم حکومت و خلافت راپذیرا شوید و زمامداری امت اسلامی را بر عهده گیرید. (القمی (صدوق) ،ج۲ ،۱۳۸۷، ۴۷۰)
    امام با درخواست مأمون مخالفت کرد. و چند نوبت این درخواست از ناحیه مأمون مطرح می شود .
    چون امام می داند که این یک توطئه است زیرا می داند مأمونی که بخاطر عزلش با برادرش امین جنگید و سر او را از تن جدا کرد چگونه به راحتی حاضر است آن را تقدیم امام رضا(ع) کند ؟
    اگر او حکومت خود را مشروع نمی دانست و آن را حق امام می دانست چگونه اسلام به او اجازه
    داده بود. آنچه حق او نیست برای آن حتی به برادرش رحم نکند . اظهارات مأمون ممکن است برای برخی جدی باشد ولی برای کسی که همه جوانب شخصیتی مأمون و مواضع فکری و سیاسی او را می شناسد، این پیشنهاد ها را توطئه و تزویر می داند . اگر مأمون امام را شایسته ترین فرد می دانست چگونه به خود اجازه داد تا امام را با فرمان او از مدینه به مرو بیاورند. با آنکه امام مخالف این خواسته بود . شیعه راستین که امام را به پذیرش امری مجبور نمی کند . هر چند حق امام باشد ، شیعه واقعی که برادر خود را نمی کشد تا منصب حکومت را به دست بیاورد .
    طرح واگذاری حکومت به خاندان پیامبر از سوی مأمون آنچنان بی سابقه بود. که مدت ها ذهن علویان و عباسیان را به خود مشغول کرد. این طرح به منزله شمشیر دو لبه ای بود که امام هر طرف آن را می پذیرفت مأمون برنده میدان بود. زیرا امام یا حکومت را می پذیرفت و یا رد می کرد، اگر حکومت را می پذیرفت مأمون و هوادارانش تبلیغ می کردند، که هدف علویان خصوصاً امامان شیعه کسب قدرت است نه استقرار عدالت و اجرای احکام شریعت اسلام، و زهد و پارسایی آن ها نه از سر انتخاب بلکه به خاطر این است که دسترسی به قدرت ندارند . و پذیرش حکومت از سوی امام و گرفتن آن از دست مأمون به منزله پذیرش حقانیت خلافت او بود . در منطق شیعه امام ، صاحب ولایت و خلافت است و هر کسی غیر از آن ها برآن منصب تکیه کند. غاصب است . و اگر امام حکومت را می پذیرفت مأمون در میان مردم اعلام می کرد که امام چشم به حکومت داشته بهمین خاطر مخفیانه قیام علویان را رهبری می کرده و او مسئول ناآرامی ها در حکومت بوده و هیچ تضمینی نبود که پس از قبولی امام خلافت را به او بسپارد. و در نتیجه
    حرمت امام شکسته می شد. و حکومت عباسیان مشروعیت می یافت و امام به دنیا طلبی متهم می شد . اما اگر امام خلافت را نمی پذیرفت مأمون به هدف خود بیشتر نزدیک می شد زیرا در برابر علویان می توانست بگوید من آمادگی خود را برای واگذاری خلافت اعلام کردم اما ، امام رضا(ع) نپذیرفت. زمانی که مأمون اصرار به واگذاری حکومت به امام رضا(ع) می کند. امام جوابی به مأمون می دهد که مأمون از این جواب مبهوت می ماند امام می فرماید : اگر به راستی خلافت از آن توست و خدا آن را برای تو قرار داده پس جایز نیست که خلع کنی لباسی را که خدا این لباس را به تو پوشانیده است و قرار دهی آن را برای غیر خود و اگر این خلافت از آن تو نیست پس جایز نیست این که قرار دهی چیزی را که متعلق به تو نیست به من ببخشایی . اما مأمون به آن حضرت عرض کرد : یابن رسول الله ناچار باید این امر را قبول فرمایی و زمانی که از قبول آن از طرف امام مأیوس شد. بحث ولایت عهدی را مطرح کرد. ( همان ، ص۴۷۰)
    ۳-۲-۳٫ پیشنهاد ولایتعهدی
    مأمون زمانی که فهمید امام رضا (ع) متوجه گردیده که پیشنهاد خلافت از ناحیه او به امام رضا (ع) یک توطئه سیاسی بیش نیست. و مطمئن گردید امام به هیچ وجه خلافت را نخواهد پذیرفت. این بار متوسل به حیله دیگری شد. و به آن حضرت پیشنهاد کرد حال که خلافت را نمی پذیری پس ولایتعهدی را بپذیر و امام با توطئه جدید او مخالفت کرد و مأمون آن حضرت را تهدید کرد و گفت : یابن رسول الله ناچار باید این امر را قبول فرمایی و زمانی که از قبول آن از طرف امام مأیوس شد گفت ولیعهد من باش تا بعد از من خلافت از آن تو باشد . امام رضا(ع) فرمود : به خدا قسم از پدرم شنیدم که او از پدرانش … از امیر المؤمنین و او از پیامبر (ص) شنیده که من قبل از تو از دنیا می روم ( همان)
    اما مأمون بر خواسته خود اصرار ورزیده و در ادامه گفتگو با امام می گوید : به خدا سوگند که اگر
    ولیعهدی را قبول کردی مطلوب من حاصل شده و اگر قبول نکنی تو را مجبور به آن می کنم و اگر آن را با اجبار نپذیری گردنت را می زنم . امام رضا فرمود : خدا مرا نهی کرده که خود را در معرض هلاکت قرار دهم. اگر امر اینطور است آن را قبول می کنم مشروط بر آنکه احدی را نصب و عزل نکنم و رسم وسنتی نشکنم پس مأمون با این کیفیت راضی شد و آن حضرت را ولیعهد خود قرار داد. لکن آن حضرت از این کار به شدت کراهت داشت . (همان -۴۷۱)
    آنچه مسلم است که امام اصل خلافت مأمون را غیر مشروع می دانست و هیچگونه مسئولیتی نمی خواست بپذیرد و پذیرش ولیعهدی اجباری بود. و باآن شروطی که گذاشت عملاً زیر بار هیچ مسئولیتی نرفت و ولیعهدی را یک مقام صوری جلوه داد.
    ۳-۲-۳-۱٫ اندیشه ولایتعهدی
    یکی از سؤالاتی که به ذهن می رسد اینکه طرح ولایتعهدی زایده ی اندیشه چه کسی بود؟
    در بررسی اندیشه های سیاسی پیامبر(ص) و ائمه(ص) چیزی با عنوان ولیعهد نداریم آنچه در اندیشه های پیامبر داریم این است که طبق فرمان خداوند فردی را که به عنوان جانشین انتخاب می کند فردی معصوم وکسی است که مقام امامت امت را کسب می کند در زندگانی ائمه نیز نداریم که فردی از آن ها ولیعهد انتخاب کرده باشد بلکه جانشین های آن ها امام بعد از آن ها بودند و در یک زمان دو نفر نمی توانستند امام باشند بلکه امام بعدی بعد از فوت امام قبل به این مقام می رسید. چنانچه امام رضا(ع) می فرماید:«پس اگر بگویید چرا جایز نیست که در یک زمان دو امام یا بیشتر در زمین باشند؟» باید جواب گفته شود به چند دلیل که یکی از دلایل این است که یک نفر فعل و تدبیر او مختلف نشود و دو نفر فعل و تدبیر آن ها متفق نشود ودلیلش آن است که ما دو نفر نمی یابیم مگر قصدها و اراده آن ها مختلف است. پس اگر دو امام در یک زمان باشند قصد و اراده و تدبیر آن ها مختلف باشد و هر دو واجب الاطاعه باشند یکی از آن دو نفراولی به اطاعت از دیگری نخواهد بود و این امر موجب اختلاف مردم و مشاجره و فساد آن ها خواهد شد علاوه بر آن هیچکس یکی از آن دو را اطاعت نکند مگر این که دیگری را نافرمانی و معصیت کند. پس معصیت تمام اهل زمین را فرا می گیرد و با این وضع راهی برای اطاعت و ایمان مردم نمی ماند. و اگر دو امام در یک زمان باشند و دو نفر با هم اختلاف داشته باشند هر کدام از آن ها (طرفین دعوا) پیش یکی از آن دو امام می رود تا درباره آن ها قضاوت کند و هیچ یک از آن دو نفر بر دیگری برتری ندارد که دیگری متابعت کند پس حقوق و احکام و حدود باطل می شود … (القمی (صدوق) ،ج۲ ،۱۳۸۷، ۴۲۲و۴۲۱).
    پس وجود دو امام در یک زمان موجب تضاد و فساد در تدبیر در امر دین و دنیا مسلمین می شود. و موجب تعطیلی حدود وحقوق مسلمین می گردد و لذا در مکتب و مذهب شیعه بعد از پیغمبر امام حاکم است و چیزی به عنوان ولیعهد نداریم و تا امام در قید حیات است فرد بعدی به عنوان امام یا جانشین صاحب اختیار نیست.
    اولین کسی که در تاریخ اسلام ولایتعهدی را بدعت نهاد معاویه بن ابی سفیان بود (السیوطی ،۱۹۶ به نقل از معینی ،۱۳۸۹، ۱۹۲). از آن پس این موضوع میان امویان و عباسیان رایج شد به طوری که تعیین ولیعهد فقط به خواست خلیفه بستگی داشت و معمولا این گزینش در بین فرزندان خلیفه اتفاق می افتاد. بنابراین باید گفت: بعد از آن که معاویه یزید فرزندش را به عنوان ولیعهد انتخاب کرد. رسما خلافت و حکومت در قلمرو اسلام به شکل موروثی در آمد و خلافت تبدیل به سلطنت و پادشاهی شد.
    بعد از جریان ولایتعهدی یزید از سوی معاویه سعید بن مسیب :خداوند نیامرزد معاویه را به خاطر کاری که انجام داد او نخستین کسی است که حکومت اسلامی را به حکومت سلاطین تبدیل کرد. چه این که او می گفت:بعد از پیدایش اسلام من اولین پادشاه و سلطان هستم. (تاریخ یعقوبی،
    ج۲، ص۲۳۲، به نقل از معینی ،۱۳۸۹، ۹۲)
    با این حال خلفا در تعیین ولیعهد در واقع جانشین خودشان را انتخاب می کردند و آنها را در امر حکومت دخیل می کردند تا آداب حکومت کردن را نیز یاد بگیرند . اما مسئله ولیعهدی امام رضا با سایر ولایتعهدی های دیگر فرق می کرد. زیرا اولاً انتخاب ولیعهد از بستگان درجه یک خلیفه نبود و دیگر این که خلیفه می دانست که این ولیعهد در آینده جانشین او نخواهد بود بلکه این یک کار سیاسی بود. که مأمون از این طریق دنبال اهداف دیگری بود. البته برخی معتقدند که طرح مسئله ی ولایتعهدی امام رضا(ع) از سوی فضل بن سهل وزیر ومشاور مأمون به خلیفه پیشنهاد گردید.
    بیهقی می گوید: فضل بن سهل با این پیشنهاد می خواست خلافت را از عباسیان به علویان منتقل کند، و به مأمون گفت تو نذر کردی اگر بر امین پیروز شوی ولیعهد خود را از علویان انتخاب کنی هر چند حکومت به آن ها نرسد. ولی هم اکنون به نذرت عمل نکرده ای . مأمون گفت: چه کسی را برای این کار پیشنهاد می کنی فضل گفت علی بن موسی الرضا(ع) که امام روزگار است و اکنون در مدینه است (همان ، ۱۷ به نقل از همان ،۹۲)از جمله شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا(ع) طبق نقل عبیدالله بن عبدالله طاهر طراح ولیعهدی امام رضا(ع) را فضل بن سهل می داند. اما برخی از مورخین معتقدند که مأمون از سوی فرماندهان بلند پایه نظامی تحت فشار قرار گرفت و آنان بودند که از خلیفه خواستند امام رضا (ع) را به عنوان ولیعهد معرفی کند.
    در مقابل این دو نظر بسیاری بر آنند که طرح ولایتعهدی تراوش ذهن سیاسی خود مأمون بود. و دلیل آن بیان ریان بن صلت که می گوید:بعد از بیعت مردم با امام رضا میان مردم شایعه شد که نقشه ولایتعهدی از سوی فضل طراحی گردید این خبر به مأمون رسید و او بسیار ناراحت شد و گفت: وای بر تو ای ریان چه کسی چنین جسارتی می تواند به من داشته باشد و مرا وادار سازد تا از حکومت دست بکشم و به دیگری واگذار کنم. مأمون گفت: به خدا سوگند چنان نیست که مردم گمان برده اند (القمی (صدوق) ، ج ۲ ،۱۳۸۷، ۵۱ )
    از کلام ریان بن صلت مشخص می شود که پیشنهاد ولیعهدی از ناحیه خود مأمون بوده نه دیگران ولذا وقتی که اهداف مأمون را درباره ولایتعهدی امام رضا(ع) بررسی می کنیم به این نظر می رسیم که طراح واقعی ولایتعهدی امام رضا (ع) خود مأمون بوده است.
    ۳-۲-۳-۲٫ عهدنامه ولایتعهدی امام رضا (ع)
    از آنجا که عهدنامه ولایتعهدی از جمله اسناد تاریخی و گویای یکی از مهمترین وقایع و حوادث تاریخ اسلام است در منابع گوناگون یاد شده است. (اربلی) در کتاب کشف الغمه نسخه کامل آن را آورده است.( الاربلی ، ج ۳ ،بیتا، ۱۷۲ به نقل از معینی،۱۳۸۹، ۱۲۰) و چنین می نماید که اغلب مدارک به همین منبع استناد جسته اند.
    متن عهد نامه به گواهی و امضای افرادی چون یحیی بن اکثم، عبدالله بن طاهر،حماد بن نعمان،فضل بن سهل و برخی دیگر از رجال سیاسی و مشهور آن دوران رسیده است. علی بن عیسی اربلی آن را(متن نوشته مأمون) چنین گزارش کرده است:
    ۳-۲-۳-۲-۱٫ متن حکم مامون
    «بسم الله الرحمن الرحیم»
    این نوشته بوسیله عبدالله بن هارون ، امیرمؤمنان، برای علی بن موسی – ولیعهدش – به رشته تحریر در آمده است.
    خداوند اسلام را به عنوان دین برگزید و برای تبلیغ آن ، پیامبرانی را مبعوث کرد تا خلق را به
    سوی وی راهنمایی و هدایت کنند. نخستین رسولان به آمدن پیامبران دیگر بشارت داده اند و پیامبرانی که در اعصار بعد مبعوث شدند ، رسولان قبل از خود را مورد تأیید قرار دادند. تا اینکه پیامبر خاتم ،محمد مصطفی(ص) مبعوث گشت ، در شرایطی که از دیرباز پیامبری برای مردم نیامده بود و دانش روبه تباهی داشت… خداوند با بعثت پیامبر اکرم ، خط رسالت را پایان بخشید و او را گواه بر انبیای پیشین قرار داد.
    قرآن را که از هیچ سو باطل بدان راه ندارد، بر پیامبر فرو فرستاد کتابی که در آن حلال و حرام ، وعده و وعید و امر و نهی وجود دارد تا حجت کامل الهی بر خلق باشد و در پرتو آن ، مردمان با آگاهی راه هلاک یا حیات راستین را در پیش گیرند.
    رسول اکرم (ص) رسالت الهی خویش را ایفا کرد و مردم را به راه خداوند فرا خواند تا اینکه به جانب پروردگار فرا خوانده شد و به جایگاه ارزشمندی که خداوند برایش تدارک دیده بود منتقل گردید.
    هنگامی که نبوت پایان یافت و وحی و رسالت به محمد (ص) ختم گردید خداوند پایداری دین و سامان امر مسلمانان را به خلافت وا نهاد و پیروی از خلفاء را لازم ساخت تا در پرتو آن جامعه اسلامی عزت یابد و به حقوق الهی قیام کند و واجبات و حدود شریعت و سنت ها به اجرا در آید و
    دشمنان دین و امت با جهاد عقب رانده شوند.
    اکنون بر خلفا و جانشینان رسول است که در ایفای مسئولیت و نگاهبانی از دین الهی و بندگان خدا مطیع فرامین الهی باشند.
    از سوی دیگر بر مسلمانان است که از خلفا اطاعت کنند و آنان را در به پا داشتن حق الهی و عدل و امنیت راه ها وجانها و ایجاد الفت میان مردم یاری دهند؛ چه اینکه اگر از فرمانروایان اطاعت نکنند رشته وحدت مسلمانان در هم ریزد و به اختلاف گرایند و دین مغلوب گردد و دشمنان غالب آیند! و این مایه زیان دنیوی و اخروی آنان است.
    پس حق این است که حاکمان که امانتداران خدا بر خلق هستند در جهت رضای الهی و طاعت او تلاش و ایثار کرده به عدالت حکم کنند زیرا خداوند به داوود فرموده است: (ای داوود! ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم پس میان مردمان به حق حکم کن و از هوای خویش پیروی مکن زیرا پیروی از هوی باعث انحراف از مسیر خداست آنانکه از مسیر خدا گمراه شوند کیفری دردناک و سخت خواهند داشت چه اینکه روز حساب را از یاد برده اند.)

    پایان نامه حقوق

    خداوند در آیه ای دیگر نیز فرموده است: (سوگند به پروردگارت! همه انسانها از آنچه انجام داده اند مورد بازخواست و پرسش قرار خواهند گرفت.)
    از عمر بن خطاب برای ما چنین نقل شده است که وی می گفت : اگر گوساله ای در کنار فرات
    بمیرد و ضایع شود مورد بازخواست الهی خواهم بود.
    به خدا سوگند! اگر آدمی در مسائل شخصی خود و در آنچه تنها به او و خداوند باز می گردد بازخواست می شود و در برابر پاداش یا جزای عظیم قرار می گیرد پس چگونه خواهد بود وضع کسی که مسئولیت امت را بر عهده دارد و باید حقوق یک جامعه را رعایت کند؟ هان تنها به خدا
    باید تکیه داشت و پناه از او خواست…
    بیناترین مردم درباره خویش و خیرخواهترین مردم در امر دین و بندگان خدا کسی است که به کتاب الهی و سنت پیامبر (ص) همواره عمل کند و درباره خدایی که خلافت را به او وانهاده و امامت مسلمانان را به او تفویض کرده است بیندیشند الفت مردم را فراهم آورد و حافظ خون و امنیت آنان باشد…
    خداوند باقی ماندن بر پیمان و بیعت با خلیفه را از تمامیت امر اسلام قرار داده و مایه کمال و عزت دین و صلاح مسلمانان شمرده است.
    خداوند به خلفای خویش الهام کرده است که برای بعد از خود افرادی را برگزینند که نعمتها گرامی داشته شود و سلامت جامعه تضمین گردد. در پرتو این گزینش صحیح مکر و حیله تفرقه افکنان و دشمنان نافرجام می ماند.
    آری ! امیرالمؤمنین – مأمون – از آن زمان که بار خلافت بر دوش او نهاده شده همواره تلخی و سنگینی آنرا آزموده و خدا را در نظر گرفته است و زحمتها را بر خود هموار کرده بی خوابی ها کشیده و همیشه به عزت دین و نابودی مشرکان و صلاح مردم و گسترش عدل و برپاداشتن قرآن و سنت اندیشیده است.
    این مسئولیت پذیری سبب شد تا شانه از زیر بار مسئولیتها خالی نکند چه اینکه می داند باید در
    برابر خدا پاسخگو باشد و دوست دارد به هنگام ملاقات پروردگار خیرخواه دین و بندگان خدا شناخته شود و ولیعهدی برگزیده باشد که شایسته ترین مردم در تقوا و دین و علم و سرآمد مردم در اجرای احکام الهی باشد.
    آری – مأمون – در این مسئله مهم با خدا مناجاتها داشته و از او طلب خیر کرده و شب و روز از
    پروردگار خواسته است تا آنچه مورد رضای اوست به وی الهام شود.
    خلیفه در پی این راز و نیازها به تحقیقش در میان عباسیان و علویان پرداخت و به این جست و جو ادامه داد تا همگان را شناخت و تمامی دودمان را آزمود و از آن میان تنها (علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب) را شایسته ترین یافت و او را برای تصدی این مسئولیت برگزید چه اینکه فضل و شرافت علم و ورع و زهد و دوری از دنیا و مردم مداری او را دید و همگان را بر عظمت و بزرگی او متفق یافت. اینجا بود که پیمان ولایتعهدی و خلافت بعد از خود را برای او منقعد ساخت. در حالی که به خیر خواهی خداوند تکیه داشت. زیرا خدا می داند که خلیفه از روی ایثار و خدمت به دین و ملاحظه اسلام و مسلمانان و به آرزوی سلامت و پایداری حق و نجات در قیامت این گام را برداشته است.
    این گونه بود که امیرالمؤمنین- یعنی من که مأمون هستم- فرزندان و خاندان و نزدیکان و سرداران لشکر و کارگزارانش را فرا خواند و آنان شتابان و خرسند بیعت کردند و می دانستند که این اقدام امیرالمؤمنین -مأمون- اقدامی است ایثارگرانه چه اینکه طاعت خدا را بر علاقه خود به فرزندان و نزدیکان و خویشانش ترجیح داده است و او را رضا نامید چه اینکه مورد پسند امیرمؤمنان بود.
    هان ای خاندان امیرالمؤمنان –مأمون- و ای همه فرماندهان و سپاهیان و مسلمانان که در مدینه هستید با امیرالمؤمنین -مأمون- و با علی بن موسی بیعت کنید. دستهاتان را برای این بیعت پیش دارید و با آغوش گشاده از آن استقبال کنید و بدانید که امیرالمؤمنین در این امر طاعت خدا را برگزیده و به مصلحت شما گام برداشته است.
    خدا را شاکر باشید که این اندیشه و فکر را به امیرالمؤمنین الهام کرده است… به سوی فرمانبری از خدا و امیرالمؤمنین شتاب کنید که اگر چنین کنید امنیت خواهید یافت و از برکات آن بهره مند
    خواهید شد.
    این عهدنامه را -مأمون- به دست خود در تاریخ دوشنبه هفتم ماه رمضان سال ۲۰۱ ه.ق به رشته تحریر درآورد.
    ۳-۲-۳-۲-۲٫ نوشته منسوب به امام رضا (ع)

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پایان نامه.doc130.doc150- قسمت ۵ ...
    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی موردی عوامل اجتماعی، فرهنگی فرزند سالاری در جوانان ۱۵ تا ۳۰ ساله شهرستان نجف ‌آباد- قسمت ۶ ...

    در اینجا لازم به ذکر می‌دانم که اهمیت سازمان‌ها و نهاد‌ها را در میزان پیشرفت این توجه یاد‌آور شوم شکل‌گیری قوانین حمایت از کودکان از آن جمله است به ویزه کودکان کار چرا که کودکان زیادی تلف می‌شدند. در این بین نقش رسانه‌های گروهی را نباید دست کم گرفت چرا که این وسایل نقش بسیار مهمی در آگاه سازی گسترده‌ی مردم داشتند و دارند تلویزیون و رادیو به عنوان وسیله‌ای بدون نیاز به مهارت‌ خواندن و نوشتن در اختیار فقیر و غنی جامعه است فقط کافی است انگشت خود را بر دکمه‌ی power آن فشار داده و بقیه را به دست این جعبه جادویی بسپاریم در راستای تربیت غلط و تربیت صحیح چقدر فیلم و مستند و حتی دعوت از کارشناسان برای در میان گذاشتن ضرورت شناخت دقیق فرزندان و برخورد‌های مناسب با آنان تأکید شده، به طوری که اگر در گذشته دیده می‌شد که فرزندان پابه‌پای بزرگسالان مشغول کارند و از کم و کاست و نداری خانواده و مشکلات خانواده باخبر بودند. امروزه این چنین نیست والدین سعی می‌کنند فرزندانشان را از مسائل و مشکلات مربوط به خانواده دور کنند و طبق مثل معروف:«صورت خودشان را با سیلی سرخ نگاه می‌دارند». امروزه به یمن وسایل ارتباط جمعی و سر برکشیدن نهاد‌ها و سازمان‌ها ما شاهد جدایی دنیای بزرگسالان و کودکان هستیم چرا که «کودکان امروزه نه تنها اسباب‌بازی‌ها، کتاب‌ها و دیگر وسایل تفریحی مناسب سن خود را دارند، بلکه اماکن تفریحی، فیلم، تئاتر کودکان و نظایر آن نیز از بزرگسالان جداست.
    بعضی از جامعه‌شناسان معتقدند وجود مدارس نیز مکمل این جدایی است کودکان و نوجوانان حدود ۱۲ سال از زندگی خود را در مدرسه می‌گذرانند، اکثر تفریحات و سرگرمی‌های آن‌ ها را مدرسه ترتیب می‌دهد و با گروه‌های همسالان همراه است ساعات خواب متفاوت نیز آن‌ ها را از زندگی پدر و مادر دور می‌سازد و به این ترتیب با خانواده زندگی کردن کودک به حداقل می‌رسد. » (اعزازی،۱۳۷۵،۱۳۷و۱۳۶)
    مطلب دیگر به وجود آمدن رشته‌های دانشگاهی تحت عنوان کودک‌ یاری و واحدهای درسی چون روان‌شناسی کودک دلیل بر این ادعاست که به این موضوع به صورت تخصصی نگریسته شده از طرفی دایر شدن مهدکودک‌ها که در آن مربی مخصوص کودک یا مدرک رشته تخصصی آن را دارد یا دوره‌های مخصوص را پشت سر گذرانده و شاهد استقبال روزافزون خانواده‌ها از این مراکز هستیم کلیه‌ی این نتایج از اهمیت کودکان و ویژگی‌های خاص، شکننده بودن و تأثیر‌پذیری آن‌ ها حکایت می‌کند.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ۲-۲ واژه ها و تعاریف فرزند سالاری

     

    ۲-۲-۱ تعریف مفهومی _ لغوی فرزند سالاری

    فرزند سالاری یعنی محور بودن فرزندان در خانواده، همچنین فرزند مداری نیز به کار رفته است. برای نزدیک شدن بیشتر به مقصود، می توان به واژه ها و اصطلاحاتی که به خاطر کاربرد درازمدت، مفهوم مشخصی دارند اشاره کرد از جمله اشراف سالاری، دیوان سالاری و یا پدرسالاری و مادر سالاری. تحت این عناوین، اهمیت و نقش اساسی در عرصه‌های گوناگون به اشراف، دیوان، پدر و مادر داده شده، آنها مدار و محور فعالیت به حساب می‌آیند.

     

    ۲-۲-۲ تعریف ساختار فرزند سالاری

    اگر ساختار را مجموعه نقش‌ها و نوع رابطه و ترکیب آنها بدانیم، جایگاه، نقش و مناسبات اعضای موجود در ساختار خانواده دگرگون شده و عناصر آن از جایگاه و نقش دیگری برخوردار می شود. همچنین سمت و سوی روابط و سلسله مراتب خانواده نیز متحول شده و فرزندان در چشم والدین اعتبار و ارزش و اهمیت بیشتری می‌یابد.

     

    ۲-۲-۳ تعریف کارکردی فرزند سالاری

    گرچه نمی‌توان تفکیک واضح و روشنی از مفهوم ساخت و کارکرد مقولات اجتماعی ارائه داد، زیرا بی‌تردید این دو مفهوم همه جا ملزم یکدیگرند.گفتنی است که خانواده فرزند سالار نسبت به سایر خانواده‌ها کارکرد متفاوتی دارد و بعد کارکردی آن در این پژوهش نقش مؤثری دارد و به درک بهتر مسئله کمک خاصی می‌کند. بدیهی است فرایند مهم اجتماعی شدن از این پدیده تأثیر بسیاری پذیرفته و طی آن، شخصیت‌های متناسب با آن شکل می‌گیرد و به تدریج، نه تنها نظام ارزشی و هنجاری بلکه جامعه نیز دچار تحول می‌شود.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    ۲-۲-۴ تعریف فرزند سالاری در پژوهش حاضر

    فرزند سالاری یعنی وضعیتی که در آن فرزندان، مستقیم یا غیرمستقیم محور و اساس تصمیم‌گیریها، فعالیتها و مجموعه امور مختلف خانواده قرار می‌گیرند و همه‌ی مسایل خانواده، به طور کلی بر اساس نیازها، خواسته‌ها و اهداف آنان استوار می‌شود.
    با اینکه فرزندان خانواده‌ی فرزند سالار در ایران از استقلال فکری، امکانات و مزایای خانواده برخوردارند، فاقد توان تصمم‌گیری و استقلال رفتاری هستند و از حیث اقتصادی هم کاملاً به درآمد خانواده وابسته‌اند.
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    ۲-۲-۵ مفهوم فرزند سالاری

     

    ۲-۲-۵-۱ از منظر روانشناسی

    در شیوه فرزند سالاری ویژگیهای زیر مشاهده می شود:
    ۱٫والدین سعی می‌کنند به تمام خواسته‌ها و اهداف فرزند خویش بدون چون و چرا جامه عمل بپوشانند.
    ۲٫فرزند برای به اجرا درآوردن آرزوها از آزادی عمل کافی برخوردار است.
    ۳٫والدین در امر تربیت فرزند یا دچار ضعف شناخت هستند و یا در به کارگیری راهکارهای عملی لازم در این زمینه از تدبیر و قدرت کافی برخوردار نیستند.
    ۴٫فرزند با بهره گرفتن از اهرم‌های شناختی، عاطفی و رفتاری توانسته بر تسلط روانی خویش بر والدین بیافزاید و نقطه نظراتش را بر آنها تحمیل کند.
    ۵٫در اداره منزل و تصمیم‌گیری‌ها، بیش از حدی که شایسته است به نظرات فرزند توجه می شود.
    ۶٫هنگام تعارض بین نظرات افراد خانواده، نظرات فرزند چه حق و چه باطل، مقدم است و به اجرا گذاشته می‌شود.

     

    ۲-۲-۵-۲ از منظر دین

    آموزه‌های اسلامی و متون دینی، ما را به رعایت حد میانه و آزادی مشروط در روابط بین اعضای خانواده و از جمله رابطه والدین و فرزند توصیه می‌کند. چرا که در فرهنگ اسلام هر چه که در اختیار انسان می باشد، حتی فرزندان امانت الهی‌اند و خانواده مسئول حفظ سلامت، رشد و سعادت آنها است. فرزندان در دست والدین امانت الهی هستند. پس پدران و مادران باید در حفظ و نگهداری آنها کمال دقت را داشته باشند و در مراقبت و نظارت بر اعمالشان از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نورزند و آنها را به نیکی دعوت کنند و مانع هر گونه لغزش و انحرافی از جانب آنها شوند و آنها را به حال خود رها نکنند.
    از نظر دین دوران تربیت به سه دوره تقسیم شده است. امام در روایتی می‌فرماید: “الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین.
    دوران هفت سال اول کودک، دوران سیادت و آقایی اوست، دوران هفت سال دوم، دوران اطاعت و هفت سال سوم، دوران وزارت است.
    “«دوران سیادت” بدین معنا نیست که کودک باید به طور مطلق آزاد باشد و هر کاری که خواست انجام دهد و هیچ محدودیتی نداشته باشد. بلکه به این معنا می باشد که در این دوران، کودک تکلیف و مسئولیت ندارد و اگر از او درخواست کردید که کاری را انجام دهد، نباید مورد مؤاخذه و سؤال قرار گیرد. به همین دلیل اسلام آموزشهای رسمی را در هفت سال دوم طرح کرده است.
    و اگر دوران هفت سال دوم را “دوران اطاعت” نامیده است، بدین معنا نیست که والدین می توانند با دیکتاتوری مطلق همه چیز را بر او تحمیل کنند. بلکه باید با برهان با او سخن گفت. چرا که کودک در این دوران وارد مرحله برهان پذیری می‌شود و استدلال‌های منطقی والدین و مربیان خود را درک نموده و آزادی اعمال و رفتارش حد و مرز پیدا می‌کند. »(قائمی، ص ۸۰)
    بررسی‌ها نشان می دهد کودکانی که در هفت سال دوم عمر خود، از آزادی‌های زیاد و بی حساب برخوردار بوده اند، در آینده دچار تندروی و افراط کاری‌های زیاد شده‌اند و در دریای مفاسد و انحطاط اخلاقی سقوط کرده‌اند. به همین جهت است که اسلام این مرحله را، دوران اطاعت فرزند نسبت به والدین، معرفی کرده است.
    دوران هفت سال سوم که “دوران وزارت” نامیده شده است، باید بر اساس تفاهم هر چه بیشتر بین والدین و فرزندان شکل گیرد و انس و صفا و خیرخواهی بر روابط بین آنها حکومت کند. زیرا شرایط این دوره به گونه‌ای نیست که بتوان بر او سخت‌گیری کرد و یا به گونه‌ای رفتار نمود که فرزند احساس محدودیت و استبداد و دیکتاتوری کند که در آن صورت به طغیان و ایستادگی در برابر والدین و یا فرار و گریز از خانواده منجر خواهد شد. پس باید به طور معقول و صحیح او را کنترل کرده تا هم به غرور جوانی او لطمه وارد نشود و هم کاملاً آزاد و رها نباشد.

     

    ۲-۲-۶ انواع روابط والد – فرزند

    «رابطه اعضای یک خانواده ممکن است به سه صورت: محدودیت مطلق، آزادی مطلق و عدم دخالت افراد خانواده در کار یگدیگر و نهایتاً آزادی مشروط ظاهر شود.

     

    ۲-۲-۶-۱ محدودیت مطلق

    در چنین خانواده‌هایی، معمولاً یک نفر بر تمام اعمال و رفتار دیگران ناظر است. این فرد غالباً، پدر (پدر سالاری) و در بعضی موارد، مادر خانواده (مادر سالاری) است و گاهی نیز برادر یا خواهر بزرگتر نسبت به دیگر اعضای خانواده با چنین روشی رفتار می‌کند. در این خانواده فقط یک نفر تصمیم می‌گیرد و هدف را تعیین می‌کند. همه باید مطابق میل او رفتار کنند، او فقط حق اظهار نظر دارد و دستورش باید بدون چون و چرا از طرف دیگران اجرا گردد.

     

    ۲-۲-۶-۲ پیامدهای نامطلوب محدودیت مطلق

    ۱٫ترس و وحشت بر اعضای خانواده مستولی است و آنان احساس می‌کنند هیچ شخصیتی ندارند. در نتیجه فرزندان احساس امنیت نمی‌کنند و وضع آنها همیشه متزلزل است.
    ۲٫اعضای خانواده هدف انجام کارها را نمی‌دانند و جرأت نمی‌کنند دلیل آنها را بپرسند.
    ۳٫فرزندان ظاهراً در حالت تسلیم و اطاعت از پدر و مادر خویش می‌باشند و به طور خودکار می‌آموزند که همین روش و حالت را در برابر دیگران داشته باشند، در نتیجه به بچه‌های هم سن یا کوچکتر از خود آزار می‌رسانند.
    ۴٫فرزندان در این خانواده، افرادی متعصب خواهند بود که تحمل اندیشه‌های مخالف را نخواهند داشت.
    ۵٫چنین افرادی قدرت ایجاد ارتباط مثبت با دیگران را ندارند و در زمینه عاطفی و اجتماعی به طور کافی رشد نکرده‌اند.
    ۶٫اغلب این افراد ضعیف النفس بوده و از قبول مسئولیت خودداری می‌کنند.
    ۷٫در این گونه خانواده، روحیه خلاقیت و امکان ظهور استعدادها از بین می‌رود.
    ۸٫در بعضی موارد محدودیت مطلق سبب خود کم بینی افراد خانواده می‌شود.
    ۹٫پدر سالاری یا مادر سالاری باعث سرکوب روحیه مشاوره و همکاری و تعاون با دیگران می شود.

     

    ۲-۲-۶-۳ آزادی مطلق

    در چنین خانواده‌هایی به فرزندان اجازه داده می‌شود که به خواسته‌های خود آنگونه که می خواهند دست یابند و آرزوهای خود را برآورده نمایند. در این خانواده افراد دارای آزادی مطلق‌اند و هر چه را که تمایل داشته باشند، می توانند انجام دهند. شعار طرفداران این دیدگاه این است که: “بگذار هر چه خواستند، انجام دهند.”
    بسیاری از تحلیل‌گران بر این باورند که سلب آزادی، موجب عقده روانی در فرد و اختلال در زندگی آینده او خواهد شد. زیرا هر خواسته، از نیازی در درون فرد حکایت می‌کند و ضروری است که در اسرع وقت آن نیاز تأمین و ارضاء شود، زیرا در صورت سرکوب و ایجاد محدودیت، فرد دچار افسردگی می‌شود.
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    در چنین خانواده‌هایی خواسته‌ها و تمایلات فرزندان محور اصلی و خط دهنده فعالیت اعضای خانواده، حتی والدین آنها می‌باشد.
    فرزندان این خانواده ها خصوصیت مشترکی دارند، از جمله: لوس بودن، خودخواهی، نامحتاط بودن و خواسته‌های بی شمار که باید برآورده شود. آنها بسیار بی حوصله و ناشکیبا هستند و برای حل مشکل خود از راه خشونت وارد می‌شوند و ناکامی خود را درباره اهداف خود پذیرا نمی‌باشند.

     

    ۲-۲-۶-۴ عوارض نامطلوب آزادی مطلق

    ۱٫فرزندان خانواده‌های فرزند سالار معمولاً سست عنصر و بی اراده یا حداقل کم اراده‌اند.
    ۲٫آنها به دلیل عادت کردن به آزادی مطلق و بی‌بند و باری نمی‌توانند خود را کنترل کنند و در نتیجه به ورشکستگی تربیتی و اخلاقی دچار می‌شوند.
    ۳٫آزادی مطلق و بی‌بند و باری حاکم در چنین خانواده ها، موجب فراهم شدن زمینه‌های بزهکاری در عرصه حیات اجتماعی کودکان می‌شود.
    ۴٫در بیشتر موارد به علت تضاد بین خواسته‌های فرزند با سایر افراد خانواده، نزاع و درگیری رخ می‌دهد.
    ۵٫در این خانواده‌ها روحیه اطاعت از قانون و احترام به مقررات اجتماعی و رعایت آداب اخلاقی به حداقل ممکن تنزل می‌کند.
    ۶٫فرزندان تلاش و سختی کار را احساس نمی‌کنند و خود را در انجام کارهای شخصی ناتوان می‌دانند.
    ۷٫نداشتن جرأت برای انجام کارهای مهم و اساسی، باعث سرکوب استعداد و توانایی‌های بالقوه و نهفته در درون فرزندان می‌شود.
    ۸٫در نهایت این فرزندان دچار خود کم‌بینی می‌شوند.» ( منبع: برگرفته از اینترنت)

     

    ۲-۲-۶-۵ آزادی مشروط

    در خانواده‌هایی که نه”محدودیت مطلق” سایه افکنده و نه دچار معضل “آزادی مطلق” هستند، “آزادی مشروط” معیار و ملاک رابطه والد – فرزند می‌باشد. همه افراد خانواده به تناسب موقعیت خویش، حق دخالت در اداره امور خانه و اظهار نظر درباره مسائل مختلف را دارند. این روابط عاقلانه‌ترین و انسانی‌ترین روش زندگی و فرزند پروری می‌باشد. فرزندان چنین خانواده‌هایی بدون سختگیری و کنترل بیش از حد و یا آزادی و رهایی در انجام کارها، از یک حد تعادل و آزادی نسبی و انضباط هدایت شده برخوردارند و از نظر عاطفی نیز در یک سطح متعادل و بدون افراط و تفریط قرار دارند و به موقع از محبت والدین بهره می‌جویند و شخصیت آنها در خانه مورد احترام قرار می‌گیرد. این افراد نظم‌گرا، منضبط و تسلیم نُرم‌های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی هستند. حق اظهار نظر دارند و مشکلات خود را با والدین در میان می‌گذارند.
    این فرزندان در مکانهای آموزشی و غیر آموزشی ارتباط عاطفی و اجتماعی صحیحی برقرار می‌کنند و اختلاف عقاید دیگران را به راحتی پذیرا می‌شوند.
    بر اساس بررسی‌های روانشناسان اجتماعی افرادی که در دوران کودکی، آزادی مشروط و متعادلی داشته‌اند، در بزرگسالی دشمن ظلمها و مخالف ناروایی‌ها بوده و به اصلاحات بزرگ اجتماعی توفیق یافته‌اند .» ( منبع: برگرفته از اینترنت)

     

    ۲-۲-۷ ریشه‌هاى فرزندسالارى

     

    ۱ـ نابرابرى سطح تحصیلات والدین با فرزندان

    در بین مردم کشورهاى در حال رشد ، معمولا پدران و مادران یا بى سواد و یا کم سواد‌اند ، در حالى که به اقتضاى توسعه و به روز اوضاع جدید ، فرزندان آنها با شتاب ، روى کرد به تحصیلات عالى و ارتقاى معلومات و اطلاعات خود دارند ، در نتیجه فرزندان با تکیه بر دانش بیشترشان ، پدر و مادرها و نظرات آنان را چیزى به حساب نمى‌آورند و آنها نیز با توجه به معلومات اندکشان ، تاب و مقاومت در برابر فرزندان تحصیل کرده خویش را رفته رفته از دست مى‌دهند و یا اینکه اساساً خود آنها چون فرزندانشان را آگاه‌تر و زمان شناس‌تر از خود مى‌دانند در برابر خواست و امیال آنان تسلیم خواهند بود و برآمد هر یک از این دو، چیزى جز فرزندسالارى نیست.

     

    ۲ـ توجه بیش از حد به خواسته ها و مطالبات اولاد

    این کار نیز به طور شایع و رایج آن، پدیده‌اى نوظهور است که والدین نسبت به برآوردن مطالبات و امیال فرزندان خود زیاده روى و افراط کنند، گرچه این گونه خواسته‌ها غیر منطقى ، بلندپروازانه و فراتر از توانایى و بنیه مالى خانواده و یا حتى بیرون از مرزها و حدود قانونى و دینى باشد. بدیهى است در پیش گرفتن چنین شیوه‌اى به تدریج به فرزندسالارى و تحکم اولاد بر والدین خواهد انجامید.

     

    ۳ـ ضعف اخلاقى در درون خانواده

    نزاع‌ها و مشاجره‌هاى خانوادگى و بى توجهى زن و شوهر نسبت به جهات و مسایل اخلاقى بین یکدیگر و بى‌احترامى آنان به یکدیگر، به ویژه در حضور فرزندان، به شدت حرمت و شخصیت آن دو را در نظر آنان خوار و بى‌مقدار خواهد کرد و به جایگاه و اعتبار هر یک از آن دو آسیب و لطمه جدى وارد مى‌کند، وقتى چنین اتفاقى بیفتد اولین ثمره تلخى که از آن به بار مى‌نشیند بى توجهى فرزندان نسبت به نظرات و مدیریت والدین و شانه خالى کردن از اجراى دستورات آنها است.
    برخى فکر مى‌کنند براى حفظ موقعیت خود نزد فرزندان باید طرف دیگر را از نظر آنان بیندازند و او را تحقیر کنند ، غافل از اینکه در چنین فضایى هیچ یک سودى نخواهد برد. چون او نیز به نوبه خود سعى خواهد کرد از خویش واکنش نشان داده و به مقابله به مثل بپردازد ، گذشته از اینکه چون فرزندان به هر یک از پدر و مادر خود علاقه دارند اگر ببینند که از سوى هر یک از آن دو نسبت به دیگرى در حضورشان آزار و اهانتى وارد مى‌شود ، بر خلاف تصور فرد توهین کننده که به خاطر حفظ موقعیت خود نزد فرزندان دست به این کار مى‌زند ، کینه او را ناخودآگاه به دل مى گیرند و پیداست در این صورت متضرر واقعى مجموعه خانواده خواهد بود و فرزندان پس از این اعتنایى به نظرات و سخنان والدین خود نخواهند داشت زیرا مدیریت کسى نزد دیگرى وقتى پذیرفته مى‌شود که در نظر او داراى اعتبار و شخصیت قابل احترامى باشد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تبیین مبانی انسان¬شناختی مفهوم مسئولیت پذیری در مکتب اگزیستانسیالیسم و نقد دلالت¬های آن در تعلیم و تربیت- قسمت ۶ ...

    راست است، بسیاری از مردم دلهره ندارند، اما به نظر ما اینان سرپوشی بر دلهره خود میگذارند یا از آن میگریزند. مسلماً بسیاری از مردم میپندارند که با انجام فلان کار، فقط خود را ملتزم میسازند و هنگامی که به آنان گفته شود: راستی اگر همه مردم چنین کنند، چه خواهد شد؟ با بیاعتنایی جواب میدهند که: «همه مردم چنین نمیکنند.» اما در حقیقت باید همیشه از خود پرسید: اگر همه چنین کنند، چه پیش خواهد آمد؟ (سارتر، ۱۳۸۶، ۳۴)
    از این اندیشه نگران کننده، جز با نوعی سوء نیت[۸] نمیتوان گریخت. کسی که دروغ میگوید و با گفتن اینکه همه مردم چنین نمیکنند، برای خود عذری میتراشد، کسی است که با وجدان خود بر سر ستیز است. زیرا عمل دروغ گفتن یعنی به دروغگویی ارزش عام و کلی بخشیدن. حتی هنگامی که وجدان در حجاب قرار گیرد، دلهره تجلی میکند. (سارتر، ۱۳۸۶، ۳۴)
    زنی گرفتار توهم بود و صداهای خیالی میشنید. تصور میکرد که به وسیله تلفن به او دستورهایی داده میشود. هنگامی که پزشک از او میپرسد که چه کسی با وی صحبت میکند بیمار جواب میداد: «مخاطب من خداست». اگر فرشتهای بر من نازل شود، چه دلیلی وجود دارد که این فرشته است؟ و اگر من پیامهایی بشنوم، چه دلیلی وجود دارد که این صداها یزدانی است یا اهریمنی یا اینکه ندای ضمیر ناخودآگاه است یا اساساً زاییده بیماری است؟ و چه دلیلی است که این پیامها متوجه من است؟ چه کسی ثابت میکند که من مأمورم تا مفهومی را که از بشر دارم و همچنین راهی را که انتخاب کردهام، بر همه آدمیان تحمیل کنم؟ (سارتر، ۱۳۸۶، ۳۵)
    من هرگز هیچ گونه نشانه و آیتی برای قانع کردن خود نخواهم یافت. [۹] اگر ندایی بر من نازل شود، همیشه خود من هستم که باید تشخیص دهم این صدای فرشته است یا نه. اگر من تشخیص دهم که فلان کار خوب است، این من هستم که میان اعلام خوبی و بدی آن کار، اولی را انتخاب میکنم و میگویم که این کار خوب است، نه بد. هیچ کس به من رسالتی نداده است؛ اما با وجود این، مجبورم در هر لحظه کارهایی انجام دهم که نمونه و سرمشق است. کار جهان بر این مدار است که گویی تمام آدمیان چشم بر رفتار هر یک از افراد دوختهاند و روش خود را طبق رفتار همین یک نفر، تنظیم میکنند.
    هر فردی باید پیش خود بگوید: آیا به راستی من آن کسی هستم که حق دارم چنان رفتار کنم که همه آدمیان کار خود را طبق رفتار من تنظیم کنند؟[۱۰] هر کس که این معنی را فراموش کند، مسلماً بر سیمای دلهره خود نقاب زده است. (سارتر، ۱۳۸۶، ۳۶)
    لذا در اینجا سارتر در بسط معنای دلهره اینچنین میگوید:
    سخن بر سر دلهرهای نیست که به ترک و گوشهگیری و اجتناب از عمل میانجامد[۱۱]، مراد دلهرهای است ساده که تمام کسانی که مسئولیتی داشتهاند، آن را میشناسند.
    هنگامی که مثلاً فرماندهی نظامی، مسئولیت حملهای را به عهده میگیرد و کسانی را به سوی مرگ میفرستد، این شخصِ اوست که چنین تصمیمی میگیرد و در واقع فقط اوست که تصمیم میگیرد. غالباً به این فرمانده دستورهایی از مافوق میرسد. اما این دستورها بسیار کلی است و قطعاً نیاز به تفسیر دارد. این تفسیر به عهده همین فرمانده است و زندگانی ده یا پانزده یا بیست نفر وابستگی به این تفسیر دارد. چنین فرماندهی نمیتواند در تصمیمی که میگیرد نوعی دلهره نداشته باشد.
    تمام فرماندهان و مدیران به این دلهره واقفند. این دلهره مانع عمل و تصمیم آنان نیست، بر عکس، شرط لازمِ کار آنهاست؛ زیرا با این فرض همراه است که این کسان با امکانهای متعدد مواجهند و هنگامی که یکی از این امکانها را برمیگزینند، درمییابند که ارزش این امکان، در انتخاب شدن آن است. (سارتر، ۱۳۸۶، ۳۷)
    سارتر پس از آوردن این مثال میگوید:
    این همان دلهرهای است که اگزیستانسیالیسم به تشریح آن میپردازد؛ این دلهره اضافه برآنچه گذشت، با مسئولیت مستقیم در برابر سایر آدمیان- مسئولیتی که همه افراد بشر را ملتزم میسازد- توجیه میشود. این دلهره، حجابی نیست که ما را از عمل و اقدام جدا کند بلکه جزئی از خود عمل است. (سارتر، ۱۳۸۶، ۳۷)
    وانهادگی
    سارتر میگوید: هنگامی که از «وانهادگی»، اصطلاح خاص هایدگر، سخن به میان میآید، مراد ما فقط این است که بگوییم در این مکتب اگر واجب الوجود نباشد باید همه آثار مترتّب بر آن را، از ابتدا تا انتها، پذیرفت. اگزیستانسیالیسم با آن نوع اخلاقهای غیر مذهبی که میخواهند این فکر را با کمترین آثار ممکن طرد کنند، به شدت مخالف است. (سارتر، ۱۳۸۶، ۳۸) اگزیستانسیالیسم معتقد است که نبودن واجب الوجود، امری راحتبخش نیست، زیرا با نبودن آن، امکان یافتن هرگونه ارزشی از میان میرود. دیگر نمیتوان در این قلمرو، نیکی ماقبل تجربی یافت، زیرا دیگر معرفت نامحدود و کاملی وجود ندارد تا آن را در درون خود بپرورد. دیگر در هیچجا نوشته نشده است که نیکی وجود دارد. نوشته نشده است که باید شرافتمند بود، که نباید دروغ گفت؛ زیرا مسلماً ما در مقامی هستیم که آنچه وجود دارد فقط افراد آدمی است و نه جز آن. و این آدمیانند که ارزشها را میآفرینند و نیکی و بدی را بوجود میآورند. بدیهی است اگر بشر بیرون از خود راهنمایی میداشت کار آسانتر بود؛ اما چون باید بیراهنما پیش رود، وضع او «راحتبخش» نیست. (سارتر، ۱۳۸۶، ۳۹)
    داستایوسکی میگوید: «اگر واجب الوجود نباشد، هر کاری مجاز است.» این سنگ اول بنای اگزیستانسیالیسم است. در واقع اگر واجب الوجود نباشد هر کاری مجاز است. [۱۲] پس انسان «وانهاده» است. زیرا بشر، نه در خود[۱۳] و نه بیرون از خود، امکانِ اتکا نمییابد. باید گفت که بشر، از همان گام اول، برای کارهای خود عذری نمییابد، وسیلهای نمییابد تا مسئولیت وجود خود را بر آن بار کند. (سارتر، ۱۳۸۶، ۴۰)
    سارتر نوشته است: «تو آزادی، پس انتخاب کن. هیچ قاعده اخلاقی کلی نمیتواند به تو نشان دهد که تو باید این کار را بکنی؛ هیچ نشانهای در این عالم به تو لطف ندارد.» مراد سارتر از مفهوم واگذاشتگی این است که هیچ خدایی وجود ندارد که ارزشها را معیّن کند یا انسانیتی آرمانی قرار دهد که هر انسانی برای رسیدن به آن باید تلاش کند. هر کسی باید ارزشهای خودش را ابداع کند و او مادامی اصالتاً وجود دارد که برای تحقق ارزشهایی میکوشد که واقعاً از آن خودشاند. (مککواری، ۱۳۷۷، ۲۱۰)
    دکتر شریعتی در توصیف وانهادگی اگزیستانسیالیستی چنین میگوید:
    انسان در طبیعت، دِلِسه (Delaisse) و وانهاده است و خودش هست و خودش؛ هم در روی زمین وانهاده است- زیرا بر خلاف همه موجودات، ساخته شده است- و هم در آسمان وانهاده است؛ ولو معتقد باشیم که خداوند هست؛ چون میبینیم که مسئولیت ساختن خودمان را بعد از وجودمان به خودمان واگذار کرده. بنابراین خداوند- که ما را ساخته- فقط هیکل و وجود انسان را ساخته و صفات و رنگهای انسانیاش را باید خودمان به این موجود بیصفت و بیرنگ بزنیم. در این صورت ما از طرف خداوند وانهاده هستیم؛ یعنی به خودمان واگذاشته شدهایم؛ یعنی سرنوشتمان به خودمان واگذار شده و همان طور که خداوند در کار ما دخالتی نمیکند، همان طور هم ما از هدایت خدا محروم هستیم. پس بر فرض که خداوند را هم معتقد باشیم، او ما را رها، آزاد و مستقل کرده است. (شریعتی، ۱۳۸۹، ۳۵) بنابراین میبینیم که استقلال، بزرگترین دلهره را برای انسان به وجود آورده؛ بیسرپرستی، بیدلسوزی در عالم، بیمحبت خداوندی، بیهدایت یک نیروی بزرگ؛ این است که وانهادگی انسان را بوجود میآورد. درنتیجه انسان یک موجود به خود واگذاشته شده در هستی است. (شریعتی، ۱۳۸۹، ۳۶)
    سارتر در این خصوص و به منظور درک بهتر وانهادگی به شرح مثالی عینی میپردازد. وی میگوید:
    برای اینکه معنی وانهادگی را بهتر دریابید وضع یکی از شاگردانم را که برای حل مشکلی نزد من آمده بود، به عنوان مثال، برای شما شرح میدهم: پدر و مادر این جوان با هم ناسازگار بودند. پدر او به ورطه همکاری با آلمانیها، در زمان جنگ، کشانده میشود. برادر بزرگ وی در حمله سال ۱۹۴۰ آلمانیها کشته شده بود.
    این جوان، با احساساتی نیمخام ولی بزرگوارانه، میخواست انتقام برادر را بگیرد. مادرِ تنهایش با او زندگی میکرد و از وضع خیانتآمیز شوهر و مرگ پسر بزرگ خود، به شدت متأثر بود و در زندگی جز این پسر، امیدی نداشت. این جوان، در وضعی که دیدیم از دو راه یکی را میتوانست انتخاب کند: اول عزیمت به انگلستان و پیوستن به نیروی فرانسه آزاد ـ یعنی ترک گفتن مادر ـ دوم، ماندن نزد مادر و کمک کردن به او در ادامه زندگی.
    جوان به خوبی میدانست که زندگی مادر، به وجود او بستگی داشت و غیبت او ـ که بسا ممکن بود به مرگ وی بینجامد ـ مادرش را به یکباره ناامید میکرد. و نیز به خوبی میدانست که باطناً برداشتن هر گامی در راه مادر، به نتیجه محسوسی میرسید، بدین معنی که مادر را در ادامه زندگی مدد میکرد. حال آنکه هر گامی در راه سفر و مبارزه، اقدامی بود با نتیجه غیرمسلّم و مبهم، که ممکن بود به کلی گم شود و به هیچ کاری نیاید. مثلاً ممکن بود اگر از راه اسپانیا به انگلستان میرفت، دستگیر شود و تا مدت نامعلوم در اردوگاه های اسپانیا بماند و نیز ممکن بود به انگلستان یا الجزیره برسد و احتمالاً در دفتری به کار ثبت و ضبط گمارده شود. در نتیجه، جوان خود را در برابر دو نوع اقدام کاملاً متفاوت میدید: اول اقدامی محسوس و دارای نتیجه فوری، اما عملی که آثار آن فقط متوجه یک نفر بود. دوم، اقدامی که آثار آن متوجه عدهای بسیار زیادتر بود و شامل یک اجتماع ملی میشد، ولی نتیجه مبهم و نامسلم داشت و ممکن بود به هدف نارسیده، رشتهاش بریده شود. (سارتر، ۱۳۸۶، ۴۲)
    لذا از آنجا که این جوان ملزم به انتخاب یکی از دو راه بوده و در انتخابش هیچکس نمیتوانست او را آنگونه یاری کند که بعدها آثار درونی این انتخاب گریبانگیر شخص انتخاب کننده نباشد، سارتر، وانهادگی انسان را استنتاج میکند.
    وی میگوید: وانهادگی متضمن این معنی نیز هست که ما، خود شخصاً هستی خود را انتخاب میکنیم. وانهادگی با دلهره همراه است. (سارتر، ۱۳۸۶، ۴۲)
    ناامیدی
    سارتر در اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر در مورد ناامیدی مینویسد:
    درباره ناامیدی، باید گفت که این اصطلاح معنی بسیار سادهای دارد: مراد این است که در فلسفه اگزیستانسیالیسم، ما فقط به آنچه وابسته به اراده ماست، یا به مجموعه احتمالهایی که عمل ما را ممکن میسازد، متکی هستیم. هنگامی که آدمی چیزی را میخواهد، همیشه با عوامل محتملی روبروست. مثلاً من چشم به راه آمدن دوستی هستم. این دوست یا با راه آهن میآید یا با اتوبوس. در اینجا امیدواری من به رسیدن دوستم بر این فرض استوار است که قطار در ساعت مقرر میرسد و اتوبوس واژگون نمیشود.
    من در دایره امکانها قرار دارم. اما تا جایی میتوانم به امکانها امیدوار باشم که بطور دقیق، این امکانها در حیطه عمل من قرار گیرند. ولی از لحظهای که مسلم شود امکانهایی که در برابر من قرار دارند، به تمامی در حیطه عمل من نیستند، باید از آنها قطع امید کنم، زیرا هیچ خدایی و هیچ قدرتی نمیتواند جهان و امکانهای جهان را با اراده من منطبق کند. (سارتر، ۱۳۸۶، ۴۷)
    لذا سارتر درخصوص ناامیدی و عمل و در پاسخ به مارکسیستها در ایراد به این تفکر اگزیستانسیالیستی چنین میآورد:
    هنگامی که دکارت میگوید: «بجای تسلط بر جهان، باید بر خویشتن مسلط شد» درواقع میخواهد همین معنی را بیان کند. یعنی عمل کنیم بیآنکه به امید متکی باشیم.
    مارکسیستهایی که من با آنان گفتگو داشتهام به من جواب میدهند که: «شما در کار خود که بیشک به مرگ شما محدود میشود میتوانید به پشتیبانی دیگران امیدوار باشید. بدین معنی که هم به آنچه دیگران در سرزمینهای دیگر، در چین و شوروی، به منظور مدد به شما انجام میدهند امیدوار باشید و هم آنچه را اینان در زمان های آینده، پس از مرگ شما میکنند به حساب آورید. شما باید به همه این امیدها متکی باشید والاّ مرد اخلاق نیستید.»
    پاسخ این است که من همیشه به دوستان همرزم خود تا آنجا امیدوار هستم که با من در مبارزه مشترک و محسوس شریکند؛ تا آنجا امیدوارم که مربوط به حزب و جمعیتی است که کمابیش قادر به دخالت و بررسی آن هستم، یعنی در آن گروه ها به عنوان مبارز واردم و در هر لحظه به امور آن آشنایی دارم. از اینجا به بعد، امید بستن به یگانگی و تکیه بر خواستهای این حزب، درست مانند امید بستن به رسیدن اتوبوس به موقع و خارج نشدن قطار از خط است. (سارتر، ۱۳۸۶، ۴۸)
    در بحث “احساس تنهایی”که نتیجهای جز ناامیدی را در بر ندارد، دکتر شریعتی نظر اگزیستانسیالیسم را اینگونه مطرح میکند:
    این مسألۀ تنهایی را حتی بیشتر از آن که در آثار سارتر ببینیم، در آثار کامو میبینیم. کامو بیش از سارتر از تنهایی حیرت دارد و رنج میبرد. این رمان اترانژه[۱۴] (Etranger) نماینده انسانی است که با طبیعت، با خدا و با آسمان و با هر چه هست، بیگانه است.
    چرا انسان تنها است؟ زیرا از جنس طبیعت نیست. در ماتریالیسم انسان تنها نیست؛ زیرا که از جنس طبیعت است؛ منتها موجود متکاملتری است. اما در اگزیستانسیالیسم، انسان، غریبی است از جنس دیگری؛ رها شده در این صحرایی که نه از جنس اوست و نه برای او ساخته شده است.
    وقتی که هر کس مسئول خودش بود، وقتی که قانون وجود نداشت (ما قانون را برای خودمان میسازیم)، وقتی که اصلی که به آن معتقد باشیم وجود نداشت، و وقتی که انسان، تابع مسیر تاریخ یا طبیعت و مشیت خداوندی نبود، از این که عنایت خداوند دستگیر ما باشد ناامیدیم؛ از این که طبیعت، سرنوشت ما را بسازد و یا در ساختمان معنوی انسانی ما دخالت کند ناامیدیم و حتی از انسان ناامیدیم! (شریعتی، ۱۳۸۹، ۳۷)
    لذا همانگونه که سارتر میگوید، ناامیدی مفهومی است که از مسئول بودن انسان نشأت میگیرد.
    بخش دوم:
    مبانی انسانشناختی
    مقدمه
    انسانها در جستجوی خویشتن خویش به کنکاش در جهان پیرامون به منظور شناخت هستی و متعاقباً چگونگی حضور، بودن و شدنِشان پرداخته و در این مسیر طولانی و شاید کوتاه، هرکدام باتوجه به فرهنگها، آداب، رسوم و محیط اجتماعی حاکم بر افکارشان، نگرشی متفاوت از هستی و خود ارائه میدهند. این نگرشها باتوجه به میزان قوت و ضعفشان، جامعهای که خود زاینده این تفکرات بوده را تحت تأثیر قرار داده و به زایش جهانبینی و ایدئولوژی جدیدی میپردازند که گاهی نه فقط جامعه پیرامون، که جهان انسانی را تحت سلطه خود درمیآورند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    گوناگونی در جهانبینیها و ایدئولوژیها یعنی بروز مکاتب و تفکرات متفاوت در شناخت هستی، موجودات و سرآمد آنها انسان. انسانی که در کسب معرفت هستی شناسانه از خویش به تبیین مبناهای وجود در “بودن” و “شدن” میپردازد.
    از جمله مکاتبی که به واقع بیش از دیگران به شناخت انسان و ابعاد وجودی او همت گماشته است و اساس جهانبینی و ایدئولوژی خود را بر محوریت انسان بنا نهاده، مکتب اصالت وجود است.
    در میان همه مکتبهای فلسفی دنیا، در اگزیستانسیالیسم است که بزرگترین رسالت و بزرگترین ستایش نثار انسان میشود: وجودت را خداوند یا طبیعت ساخته، اما عظمتها، زیباییها، خوبیها و انسانیتهایت ساخته خودت میباشد. (شریعتی، ۱۳۸۹، ۲۴) چنین دیدگاهی مسئولیتی عظیم را نیز بر دوش انسان سوار میکند.
    از این رو در این بخش از پژوهش حاضر در سدد آن هستیم که به بیانی روشن از مبناهای شناخت مسئولیت در انسانِ اگزیستانسیال دست پیدا کنیم.
    ضرورت شناخت انسان
    توافق بر سر یک تعریف دقیق و منطقی از انسان تقریباً محال است، زیرا بر حسب بینشهای علمی، مکتبهای فلسفی و عقاید مذهبی گوناگون متفاوت است.
    علم نیز هنوز پردهای از روی این جهان صغیر برنگرفته است و به گفته الکسیس کارل (Alexiscarel): «انسان به همان اندازه که متوجه جهان خارج از خودش شده و در آن پیش رفته است، از خود دور شده و حقیقت خویش را از یاد برده است». و تصادفی نیست که وی، به عنوان نخستین بنیانگذار مؤسسه ویژه انسان شناسی علمی و در عین حال، یکی از برجستهترین چهرههای علم در عصر ما، از انسان، به نام “این مجهول” یاد میکند. [۱۵] اما، با این همه، نمیتوان از کوشش در راه شناخت انسان و داشتن نوعی تلقی از ذات و حقیقت جوهری آن چشم پوشید.
    شناخت انسان، یعنی شناخت خود ما، و بدون آن، ما را نوعی خود آگاهی سیاه فرا میگیرد که چراغ درخشان علم (آگاهی) نمیتواند ما را به جایی راهبر گردد.(شریعتی، ۱۳۸۶، ۵۱)
    لفظ «اگزیستانس» را نخستین بار کییرکگور به معنای وجود انضمامی انسان بکار برد. اما «وجود داشتنِ» انسان به معنای یک موجود خودآگاه است، یعنی داشتن آگاهی بیواسطه و روشن به خود. پس اگزیستانسیالیسم، دقیقاً نظام خاصی در فلسفه نیست بلکه طریقهای است در تفکر که موجود آگاه به «آگاهی بیواسطه» را بعنوان مبدأ فلسفه در نظر میگیرد. با آنکه اگزیستانسیالیسم صور مختلف دارد، همگی در این روش و خاستگاه مشترکند.
    شاید این فلسفه را بتوان نوعی جدید از مذهب اصالت تجربه شمرد. اما نه به آنصورت که تجربی مذهبان پیشین متعلقِ تجربه را طبیعت میدانستند. اگزیستانسیالیستها، تجربه را به معنای شناسائیِ بیواسطه و حضوری انسان به خود در نظر میگیرند، و متعلّق مطالعه شایسته انسان را همان خود انسان میدانند، و به نظر آنان راه و روش مطالعه انسان را باید در فهم عمیقتر آنچه انسانی است جستجو کرد. این وجهه نظر همان وجهه نظر سقراط است که میگفت:«خود را بشناس».(پاپکین و استرول، ۱۳۷۵، ۲۸۸)
    مارتین هایدگر در یکی از آثار خود با نام پایان فلسفه مینویسد:
    انسان شناسی به واسطه مطالعه انسان و شرح هر چیزی که در وادی انسانیت است، هرگز خسته و تهی نمیشود و غایتی ندارد. حتی آنجا که هیچ چیزی مورد مطالعه و پژوهش قرار نگیرد و فقط تصمیمات بشری محور امور باشد. تازه این حقیقت آشکار میشود که یک نوع از انسانیت فدای نوع دیگری شده است و انسانیت به عنوان قدرت اصلی شناخته میشود که گویی عنصر اولین و آخرین هستی هر چیزی است و کل چیزها و عملکردشان محصول هستی انسان است.(هایدگر، ۱۳۷۸، ۱۶)
    کی‌یرکگور نیز در یکی از نوشته‌های خویش‌ می‌گوید:«پیدا کردن هر حقیقتی ارزش‌ جست و جوی آن را دارد، و حقیقت در نظر من‌ پیدا کردن مطلوبی است که زندگی و مردگی من‌ برای خاطر آن باشد. برای من چه فایده‌ای دارد که‌ حقیقتی را جست و جو یا پیدا کنم که در زندگانی من‌ اهمیت نداشته باشد. آنچه من بدان نیازمندم این‌ است که بجای زندگی عالم‌وار، یک زندگی‌ انسان‌وار داشته باشم. (حلبی، ۱۳۷۵، ۱۳۳)
    مارسل انسان را همچون یک راز میبیند. رازبودنِ انسان مانع از آن میشود تا فیلسوف به خود اجازه دهد مانند یک پزشک نوروساینتیست به رابطه ذهن و جسم نگاه کند. فیلسوف جنبه رازگونگی آدمی را معطوف به تفکر ثانویه میداند. بنابر تفکر ثانویه نمیتوان حقیقت یکپارچه آدمی را تکه تکه کرد و ادعا کرد که بدینسان انسان شناخته شدهاست. در تفکر اولیه و نگرش مسألهای به انسان است که میتوان آدمی را تحلیل کرد. اما کاملاً اشتباه است اگر براین گمان باشیم که با تفکر اولیه انسان را شناختهایم. شناخت انسان در گرو شناخت او به عنوان موجودی جسمدار است که درکنش متقابل با دیگر اشیای جهان است و با دیگر انسانها امکان برقراری ارتباط دارد.(مهجور، www.political.ir)
    لذا به گفته دکتر شریعتی، انسان مجهولی است که شناختن آن، قبل از هر شناختی فوریت و ضرورت دارد و اساساً، این شناخت، یک شناخت حیاتی است. (شریعتی، ۱۳۸۶، ۵۲)
    هستی و وجود
    آغازگاه فلسفه وجودی به اعتراف نمایندگان این فلسفه، وجود است ـ و البته میباید توجه کرد که این به معنای مفهوم وجود نیست بلکه خود وجود داشتن غیرانتزاعی، آن وجودی که برای ما موجودات به طور بیواسطه در دسترس است، مقصود است ـ و از آنجا که این فلسفه با واقعیت (وجود) آغاز میکند، پرسشِ شناخت فقط به دنبال پرسش وجودی برمیخیزد و تابع آن است. به طوری که هایدگر این نکته را بیان میکند، «شناسایی نوعی از هستی است که به هستی ـ درـ عالم متعلق است.» (مککواری، ۱۳۷۷، ۱۲۳) وی در اینجا کلمه معروف خود “Dasein” را مطرح میکند و میگوید: این کلمه لفظی است مرکب از دا (Da) و زاین (Sein). در زبان آلمانی دا (Da) به معنای آنجا و اینجا، و زاین (sein) در معنای اسمیاش به معنای هستی یا وجود و در معنای فعلیاش به معنای بودن، وجود داشتن یا هستی داشتن است. (بیمل، ۱۳۸۱، ۴۷)
    سپس در اثرش با نام “نامهای در اصالتِ انسانی” مینویسد: آدمی بوسیله خودِ وجود در مسیر گشودن حقیقت وجود قرار داده شده است و از این نظر اگزیستانس از حقیقت وجود پاسداری میکند، تا موجودات در نور وجود آنگونه که هستند، خود را نمایان سازند. (Heidegger,1996, 226)
    وی در “هستی و زمان” مینویسد: آن هستندهای که تحلیلش در حکم تکلیف است هماره خود ما هستیم. هستیِ این هستنده هماره از آنِ من[۱۶] است. مناسبت با هستیِ خود، سرشته هستیِ این هستنده است. در مقام هستندهای با اینگونه هستی، هستیِ خاص خود این هستنده به خودش سپرده و واگذار شده است. هستی آنی است که این هستنده هماره همِّ آن دارد. از این خصلتِ دازاین دو چیز حاصل میآید:
    ۱ـ «ماهیت» این هستنده نهشته در بودنِ اوست. چه ـ بود [یا چه ـ هستی یا چیستی یا ماهیت] (essentia) این هستنده تا آنجا که اساساً بتوان از آن سخن گفت باید برحسب وجودش دریافته آید. به همین دلیل، وظیفه هستی شناسانه به حقیقت نشان دادنِ این نکته است که وقتی ما برای دلالت بر هستی این هستنده عنوان اگزیستانس را برمیگزینیم، این عنوان دلالت هستی شناختی واژه فراداده existentia [وجود در مقابل ماهیت در فلسفه قرون وسطی] را ندارد و نمیتواند هم داشته باشد؛ بر طبق فرادهش [یا سنت] existentia گویای هستیِ پیشِ دستی است، و این یعنی آنگونه هستی که ذاتاً فراخور هستندگانی نیست که سرشت دازاین دارند. (هایدگر، ۱۳۸۶، ۱۴۷)
    و در ادامه میگوید:«ماهیت» دازاین نهشته در اگزیستانس اوست. هم از این رو، آن خصلتهایی که در این هستنده ظهور بیرونی دارند «خصوصیاتِ» پیشِدستی این یا آن هستنده پیشِدستی که چنین و چنان «مینماید» نیستند، بل خصلتها هماره برای دازاین شیوه های ممکنِ بودن و تنها همین شیوه ها هستند و نه چیزی دیگر. (هایدگر، ۱۳۸۶، ۱۴۸)
    ۲ـ آن هستی که این هستنده در هستیاش همِّ آن دارد هماره از آنِ من است. هم از این رو، به لحاظ هستیشناختی دازاین را نباید مصداق یا موردی از مصادیق و موارد جنسی از موجودات پیشِدستی گرفت. هستی موجودات پیشِدستی برای این موجودات «محل اعتنایی» نیست یا، به بیانی دقیقتر، این هستندگان نسبت به هستی خود نه اعتنایی دارند نه بیاعتنا هستند. (هایدگر، ۱۳۸۶، ۱۴۹)
    اگر کسی با فاعل اندیشنده (res cocogitans) و جهان مادی (res exyensa) آغاز میکند، این فاعل چگونه پیوسته از فاعلیت ذهن خودش بیرون میرود تا بتواند عالم را بشناسد؟ یقیناً گام نخست در استدلال خود دکارت معمولاً یکی از قویترین برهانها در فلسفه محسوب شده است: cogito, ergo sum؛ میاندیشم، پس هستم. مشکوکترین شک من، خودِ همین اندیشیدنی است که وجودم را اثبات میکند. اما فیلسوف وجودی از این استدلال متعارف انتقاد میکند و آن را انتزاعی میشمارد. من در وهله نخست فاعل اندیشنده نیستم. من پیش از هر چیز موجود هستم؛ وجود چیزی وسیعتر از اندیشیدن و مقدّم بر آن است.
    بنابراین فیلسوف وجودی متمایل به برگرداندن این استدلال بدین صورت است: من هستم، پس میاندیشم. اما مراد از گفتن «من هستم» چیست؟ «من هستم» با «من وجود دارم» یکی است؛ اما «من وجود دارم» نیز معادل است با «من ـ در ـ عالم ـ هستم» یا، باز، «من ـ با ـ دیگران ـ هستم.» (مککواری، ۱۳۷۷، ۱۲۴)
    انسان شناسی سنتی
    هایدگر در هستی و زمان مینویسد: انسان شناسی سنتی حکایت از آن دارد که در تعریف ذاتِ هستندهای که انسانش مینامیم هماره پرسش از هستیِ این هستنده را نه تنها به دست نسیان سپردهاند، بل این هستی را چون آنچه «خودپیدا و بدیهی» است گرفتهاند، به این معنا که آن را از نوع هستیِ پیشِ دستی سایر مخلوقات پنداشتهاند. این دو رهنمود در انسان شناسی سبز فایل آنجا که res cogitans [شیء اندیشنده]، آگاهی و بافت تجربه نقشِ آغازیدنگاه روشنی را ایفا میکنند با هم متلاقی و درهم تافته میگردند. اما از آنجا که حتی این cogitationes [اندیشه ها] یا از حیث هستیشناختی تعریفناشده رها میشوند یا ناگفته چون «اموری از پیش داده» و «بدیهی» گرفته میشوند که پرسش از هستیشان اجازه مطرح شدن نمییابد، مشکل انسانشناختی نیز از حیث بنیادهای تعیینکننده هستیشناسانهاش نامتعین میماند. (هایدگر، ۱۳۸۶، ۱۶۳)
    در دیدگاه سنتی انسان دارای ماهیتی از پیش تعیین شده است که اعمال و رفتار، انتخابها، اهداف و ارزشهای او را متعیّن میکند. در چنین دیدگاهی ما بیشتر شبیه آدمهای مصنوعی هستیم که با نیّتی خاص و با اهدافی مشخص ساخته شدهایم. درواقع میتوان گفت در دیدگاه سنتی «ماهیت» بر «وجود» مقدم است. همانطور که سارتر اشاره میکند در موجودات غیرانسانی (با بهره گرفتن از تمثیل سارتر: چاقو) ماهیت بر وجود مقدم است، چراکه یک خالق از پیش ماهیت آن را در ذهن میپروراند. در تقسیمبندی که سارتر ارائه میکند، اشیاء جزء موجودات فینفسه هستند. موجودات فینفسه هیچ خواست و آرمانی ندارند، تلاش نمیکنند، امید نمیورزند، غیر از آنچیزی که هستند چیزی بیشتر را طلب نمیکنند و به همین دلیل همان هستند که باید باشند؛«تقدّم ماهیت بر وجود».(علیزاده، ۱۳۸۸، www.philo-mind.blogfa.com)
    تقدم وجود بر ماهیت
    ریشه همه تفکرات اگزیستانسیالیسم در همین کلمه خلاصه میشود:«تقدم وجود بر ماهیت».
    ژان پل سارتر، پرچمدار مکتب اگزیستانسیالیسم در قسمتی از اثر معروف خود “اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر” با عنوان اگزیستانسیالیسم ما میگوید: اگزیستانسیالیسم که من نماینده آن هستم، دستگاه منسجمتری است. این فلسفه میگوید که وجود مقدم بر ماهیت است. موجودی که پیش از آنکه تعریف آن به وسیله مفهومی ممکن باشد، وجود دارد؛ و این موجود، بشر است یا به تعبیر هایدگر، واقعیت بشری.[۱۷]اکنون باید دید که در این اگزیستانسیالیسم، معنی تقدم وجود بر ماهیت چیست؟ این عبارت بدان معنی است که بشر، ابتدا وجود مییابد، متوجه وجود خود میشود، در جهان سر برمیکشد و سپس خود را میشناساند؛ یعنی تعریفی از خود به دست میدهد. (سارتر، ۱۳۸۶، ۲۷)
    وی مینویسد: هنگامی که شیئی ساخته شد، مثلاً کتابی یا کاردی را در نظر آوریم، این شیء به دست صانعی که تصوری از آن شیء داشته، ساخته شده است. سازنده، تصور خود را از کارد و همچنین فن ساختن کارد را که از پیش معلوم بوده – و جزئی از تصور شیء است و در واقع میتوان آن را سرمشق و دستور العملی نامید- در پیش چشم داشته است. بنابراین، کارد در عین حال هم شیء است که با در نظر داشتن اسلوبی ساخته شده و هم فایده معین دارد. نمیتوان تصور کرد که کسی کاردی بسازد بیآنکه بداند این شیء به چه کار میآید. با این مقدمه میگوییم که در مورد کارد، ماهیت- یعنی مجموعه اسلوبها و دستورالعملها و کیفیاتی که ایجاد شیء و تعریف آن را میسر میسازد- مقدم بر وجود است. بدین گونه مشخص میشود که فلان کارد یا فلان کتاب در برابر من قرار دارد. میتوانیم بگوییم: ایجاد مقدم بر وجود است. (سارتر، ۱۳۸۶، ۲۵)

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی مقایسه‌ای الگوی گذران اوقات فراغت جوانان و والدین آنها’- قسمت ۲۲ ...

    سواد، تحصیلات و درآمد نقش مؤثری در اوقات فراغت داشته است.

    نتایج پژوهشی که توسط سازمان‌ ملی جوانان در سال (۱۳۸۰)، به روش پیمایشی (سطح ملی) در یک جمعیت ۶۳۵۱۵۱۵ با حجم نمونه ۲۲۳۵۷۳۲ نفری از افراد ۱۵ تا ۲۹ جوانان کشور انجام
    شده است نشان‌ می‌دهد که مهمترین‌ فعالیت‌های‌ فراغتی جوانان بر حسب‌ جنس‌، سن‌ و وضعیت‌ تأهل‌ به ‌قرار زیر است:
    ۱- در حوزه فراغت فردی: جوانان‌ به‌ فعالیت‌هایی‌ چون‌: گوش‌ دادن‌ به‌ نوار، مطالعه‌ی روزنامه، مطالعه‌ی‌ مجله، گوش‌ دادن‌ به‌ رادیو و تماشای‌ ویدئو گرایش‌ بیشتری‌ دارند. تماشای‌ تلویزیون،
    گوش‌ دادن‌ به‌ رادیو و قدم‌ زدن‌ در خیابان‌ها و مراکز فروش بیشتر در میان‌ متأهلین‌ و گوش‌ دادن‌ به‌ نوار، مطالعه‌ی‌ کتاب، مطالعه‌ی‌ مجله و استفاده‌ از کامپیوتر بیشتر در میان ‌مجردین‌ معمول‌ است‌.
    ۲- در حوزه‌ فراغت‌ گروهی:‌ جوانان‌ به‌ فعالیت‌هایی‌ چون: یادگیری‌ و انجام ‌کارهای‌ غیرحرفه‌ای‌ و هنری، رفتن‌ به‌ سینما و شرکت‌ در هیئت‌های‌ مذهبی‌ و دعا گرایش‌ بیشتری‌ دارند. صحبت‌ با افراد خانواده، دیدار خویشاوندان‌ و اقوام و شرکت‌ در هیئت‌های‌ مذهبی‌ و دعا بیشتر در میان‌ متأهلین‌ و معاشرت‌ با دوستان، بازی‌ و ورزش، یادگیری‌ و انجام‌ کارهای غیرحرفه‌ای و هنری، رفتن‌ به‌ سینما، رفتن‌ به‌ کلاس‌های‌ آموزش‌ و تفسیر قرآن، رفتن به‌ تئاتر، شرکت‌ در پایگاه‌های‌ بسیج و شرکت‌ در کانون‌های‌ فرهنگی‌ و فرهنگ‌سراها بیشتر در میان‌ مجردین‌ معمول‌ است‌. همچنین‌ این‌ بررسی ‌آشکار ساخت‌ که‌ جوانان‌ به‌ فعالیت‌های‌ فراغتی‌ انفرادی‌ بیش‌ از فعالیت‌های‌ فراغتی‌ گروهی‌ تمایل‌ نشان‌ می‌دهند و حضور آنان‌ در فعالیت‌هایی‌ که‌ می‌توان‌ آن‌ ها را تمرین‌ مشارکت‌ اجتماعی دانست‌، کم‌ رنگ‌ است‌ و بیشتر به‌ فعالیت‌هایی‌ می‌پردازند که‌ جنبه‌ سرگرمی‌ و تفریح‌ دارند. ازسوی‌ دیگر، باتوجه‌ به‌ تجانس‌ ساختی‌ اولویت‌های‌ اول‌ تا سوم‌ هر دو فعالیت‌های‌ فردی‌ و گروهی‌ شامل:‌ تماشای‌ تلویزیون، استراحت‌ و دراز کشیدن، گوش‌ دادن‌ به‌ نوار، صحبت‌ با افراد خانواده، دیدار خویشاوندان و معاشرت‌ با دوستان، می‌توان‌ نتیجه‌ گرفت‌ که: ‌اوّلاً، خانواده‌ در برآورده‌ ساختن‌ نیازهای‌ فراغتی‌ جوانان‌ بیشترین‌ سهم‌ را ایفا می‌کند و برخی‌ از آداب‌ و رسوم‌ و سنت‌های‌ مذهبی‌ و ملی‌ خانواده‌های‌ ایرانی‌ در شکل‌گیری‌ اوقات‌ فراغت‌ جوانان‌ نقش‌ تعیین‌کننده‌ای‌ دارند؛ ثانیاً، در میان‌ اشکال‌ مختلف‌ گذران‌ اوقات فراغت، سهمِ‌ عمده‌ فعالیت‌هایی‌ است‌ که‌ فرد در وضعیت‌ منفعل و اثرپذیر قرار دارد و پرداختن‌ به‌ فعالیت‌هایی‌ که‌ حضور فعال فرد را می‌طلبد، با استقبال‌ کمتری‌ همراه‌ است؛ ثالثاً، بیشترین‌ رویکرد جوانان ‌به‌ سوی‌ فعالیت‌هایی‌ می‌باشد که‌ به‌ لحاظ اقتصادی‌، هزینه‌بر نیستند و تحقق‌ آن‌ ها نیاز به‌ هیچ‌گونه‌ تسهیلاتی‌ ندارد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    قلی‌زاده (۱۳۸۱)، در پایان‌نامه خود با عنوان”تأثیر وسایل ارتباط جمعی (تلویزیون) بر اوقات فراغت نوجوانان و جوانان تهران”، به بررسی نحوه‌ی گذران اوقات فراغت جمعیت ۱۲ تا ۲۷ نوجوانان و جوانان تهران در مناطق شمال و جنوب شهر تهران در زمینه‌ی استفاده از تلویزیون پرداخته است. نتایج نشان می‌دهد که بیشترین میزان اوقات فراغت را جوانان سنین ۲۰ تا ۲۳ سال ساکن در مناطق شمالی شهر و کمترین میزان را نوجوانان ۱۲ تا ۱۵ ساله ساکن جنوب شهر به خود اختصاص داده‌اند. متوسط زمان فراغت نوجوانان و جوانان مناطق شمالی۲۰۱ دقیقه و مناطق جنوبی ۵/۱۴۳ دقیقه در شبانه روز است. میزان اوقات فراغت افراد از سن۱۲ تا۲۴ سالگی افزایش و از آن به بعد تا ۲۷ سالگی کاهش می‌یابد. در هر دو منطقه شهر تهران متوسط زمان فراغت افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل است. همچنین متوسط زمان فراغت دختران در شبانه روز در هردو منطقه بیشتر از پسران است.گوش دادن به نوار موسیقی تماشای تلویزیون تماشای فیلم‌های ویدئویی مطالعه‌ی روزنامه و مجله و کتاب و رفتن به مجموعه‌های تفریحی در نوجوانان و جوانان شمال تهران بیشتر و بازی و ورزش گوش دادن به رادیو و پرداختن به فعالیت‌های هنری قدم زدن در خیابان‌ها و ایستادن سرِ کوچه در نوجوانان و جوانان جنوب شهر بیشتر است. اوقات فراغت ۷۵ درصد نوجوانان و جوانان بین ساعات ۱۸ تا ۲۰ قرار دارد. انگیزه‌ی ۶۲ درصد از نوجوانان تهرانی از تماشای برنامه‌های تلویزیونی تفریح و سرگرمی است. هم چنین افراد مؤنث بیشتر از افراد مذکر سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی ایرانی، برنامه‌های طنز و کمدی، برنامه‌های خانواده را تماشا می‌کنند. درحالی‌که در مورد تماشای سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی خارجی، برنامه‌های ورزشی، مستند، سیاسی، آموزشی و اخبار این رابطه برعکس است و برنامه‌های مورد علاقه نوجوانان و جوانان به ترتیب طنز ۸% سریال ۷۶% فیلم سینمایی۶۷% و کمدی ۵۵% است. بر اساس نتایج به دست آمده فیلم‌های سینمایی با ۷۵% و انواع شوها با ۶۰% بیننده از جمله برنامه‌هایی هستند که نوجوانان و جوانان تهرانی دارای ماهواره به تماشای آن می‌نشینند.
    حاج عبدالباقی (۱۳۸۵)، در پژوهشی با عنوان “گذران اوقات فراغت دانش آموزان دوره متوسطه
    شهر تهران” با حجم نمونه‌ی ۳۸۵ نفری با روشِ پیمایش نشان داده است که از بین فعالیت‌های فراغتی مورد سؤال، بودن با دوستان، گذران اوقات فراغت با خانواده، انتخاب دوست غیرهم جنس و گوش دادن به موسیقی اولویت اول تا چهارم را نشان داده است.
    مرتضی منادی (۱۳۸۶)، در مقاله‌ای با عنوان “اوقات فراغت و چالش‌های جهانی شدن مقایسه‌ی دو نسل”، به بررسی دو پژوهش در مورد جوانان و خانواده‌های آنان پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که جوانان اوقات فراغت خود را متفاوت از والدینشان می‌گذرانند، آنان در گذران فراغت متأثر از جهانی شدن هستند، در حالی که والدین آن‌ ها این گونه نیستند.
    کاظمی (۱۳۸۷)، در پژوهشی با عنوان “بررسی سبک‌های زندگی فراغتی در بین دانشجویان کشور و عوامل همبسته با آن‌ ها”، به بررسی الگوهای فراغتی دانشجویان در سطح ملی در یک جمعیت
    ۷۴۷۶ نفری و با روشِ پیمایش پرداخته است. نتایج نشان می‌دهد که از میان سبک‌های مختلف گذران اوقات فراغت، در میان سبک‌های فراغتی، گرایش دانشجویان به سبک رسانه محور بیشتر از سایر سبک‌ها بوده و محتوای مصرف رسانه‌ای دانشجویان نیز بیشتر سرگرمی محور بوده تا
    آموزش محور ازسوی دیگر دانشجویان کمترین تمایل و علاقه‌ای نسبت به سبک‌های اجتماع محور و سیاست محور نشان داده‌اند. سبک‌های فراغتی تفریح محور و ورزش محور نیز با اقبال کمی مواجه بوده و کمترین همبستگی را با سبک رسانه محور دارد که نشان می‌دهد استفاده از رسانه موجب می‌شود اجتماع گریزی و انزوا جویی در جوانان دانشجو تقویت شود. در تحلیل‌های جنسیتی، زنان بیشتر از مردان به سبک‌های فراغتی مذهب محور و هنر محور تمایل نشان داده‌اند و در عوض مردان بیشتر از زنان به فراغت‌های ورزش محور و سیاست محور گرایش دارند. میزان اقبال زنان و مردان به سبک‌های فراغتی رسانه محور و تفریح محور یکسان بوده و تفاوتی نداشته است. محقق در پایان اضافه می‌کند سیمای دانشجویی در این پژوهش، سیاست گریز، متمایل به سرگرمی و در پی لذت و علاقه‌مند به فعالیت‌های فراغتی فردی است .به عبارت دیگر فراغت‌های دانشجویان بسیار فردی شده، انفعالی، خانگی، رسانه محور و اغلب بدون برنامه تصویر شده است.
    خواجه نوری و مقدس (۱۳۸۷)، در پژوهشی تحت عنوان “بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر میزان گذران اوقات فراغت”، به بررسی تأثیر اجتماعی و فرهنگی بر میزان گذران اوقات فراغت دربین دانش آموزان شهرستان آباده پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که به ترتیب متغیرهای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، دلبستگی به دوستان، مذهبی بودن و دلبستگی به مدرسه بر روی هم ۱/۳۶ درصد از تغییرات در میزان اوقات فراغت دانش آموزان را تبیین می‌کنند
    نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
    مجتبی تیبا (۱۳۸۸)، در پژوهشی با عنوان “پایگاه اجتماعی- اقتصادی و چگونگی گذران اوقات فراغت”، به بررسی شناسایی رابطه‌ی پایگاه اجتماعی- اقتصادی دانشجویان بر چگونگی گذران اوقات فراغت در بین جوانان ۲۹-۱۸ با روش میدانی پرداخته است. این تحقیق به نظریه‌های مارکس، وبر، بوردیو و دومازیه اشاره کرده و نشان می‌دهد که بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی و انواع فراغت با توجه به سطح معناداری رابطه وجود دارد؛ به این شکل که هرچه پایگاه اجتماعی- اقتصادی دانشجویان جوان بالاترباشد، از مقدار انواع فراغت آن‌ ها کاسته می‌شود.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    مسلمی پطرودی (۱۳۸۹)، در پژوهشی تحت عنوان “جامعه شناختی نحوه‌ی گذران اوقات فراغت”، به بررسی تفاوت بین فراغت سنتی و مدرن جمعیت ۶۴-۱۵ سال پرداخته شده نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که میانگین اوقات فراغت فعال (۸۷/۱ از ۴) بیشتر از میانگین فراغت غیرفعال (۴/۱ از ۴) است. بررسی الگوهای گذران اوقات فراغت نشان می‌دهد که فعالیت‌های فراغتی بودن در کنار خانواده و تماشای تلویزیون از مهمترین الگوهای فراغتی جامعه مورد نظر هستند. همچنین نتیجه‌ی رگرسیون خطی چندمتغیره، متغیرهای مستقل با اوقات فراغت نشان‌می‌دهد که از میان متغیرهای مستقل، چهار متغیر (سن، تحصیلات پاسخگو و تحصیلات پدر و مادر) دارای تأثیر معناداری بر اوقات فراغت هستند. مقایسه‌ی بتاها نشان می‌دهد متغیر سن و تحصیلات پاسخگو با ضرایب بتای (۳۲/۰- و ۱۱۷/۰) به ترتیب، قوی‌ترین و ضعیف‌ترین تأثیر را بر متغیر وابسته اوقات فراغت نشان می‌دهد. همچنین دریافتند که متغیرهایپایگاه اجتماعی –اقتصادی و میزان تحصیلات جوانان، با گذران اوقات فراغت آنان همبستگی دارند. بعلاوه، میزان گرایش پسران به انجام فعالیت‌های زمان فراغت، بیش از دختران است.
    فلور غفوری (۱۳۹۰)، در پژوهشی تحت عنوان “چگونگی الگوی گذران اوقات فراغت در بین نوجوانان و جوانان تهرانی”، به بررسی چگونگی گذران اوقات فراغت جمعیت ۲۴-۱۲ سال شهر تهران در تابستان با حجم نمونه‌ی ۷۹۵ نفری پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که بیشتر پاسخگویان اوقات فراغت خود را صرف گپ و گفتگو، تماشای تلویزیون، گوش کردن به موسیقی، رفتن به فضاهای سبز یا گردشگاه‌ها و طبیعت ذکر کرده‌اند. یافته‌های بدست آمده گویای آن است که بیش از نیمی از افراد یعنی ۶۶ درصد اوقات فراغت خود را با همراهی خانواده سپری می‌کنند. همچنین ۷/۵۷ درصد با دوستان، ۶/۳۳ درصد تنها و ۳/۲۲ درصد با اقوام وقت خود را
    می‌گذرانند. نتایج مبین سهم و جایگاه منحصر به فرد خانواده در گذران اوقات فراغت می‌باشد.
    ۲-۲-۲ تحقیقات خارجی
    لارابی (۱۹۶۱)، در مطالعه‌ای تحت عنوان “فراغت گروهی” به بررسی تمایزات طبقاتی و اوقات فراغت با روش پیمایش پرداخته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بین زنان، مردان در استفاده از اوقات فراغت تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، طبقات متوسط رو به بالا ساعت‌های بیشتری را صرف اوقات فراغت می‌کنند. ازسوی دیگر، الگوی انجام اوقات فراغت نیز با تغییر در پایگاه طبقاتی و سن افراد تغییر می‌کند (لارابی،۱۹۶۱؛ به نقل از ابراهیمی و همکاران،۷۸:۱۳۹۰).
    بیتمن[۸] و وایکمن[۹] (۲۰۰۰) ، در پژوهشی با عنوان “تأثیر جنسیت بر فراغت” نشان داده است که کار پنهان خانگی فراغت زنان خانه‌دار را از بین می‌برد و اصولاً حضور مردان در خانه برای فراغت و تجدید قواست در حالی که همین حضور برای زنان آمیخته با کار و نگرانی‌های ناشی از عرضه‌ی خدمات مناسب به اعضای خانواده است. در عین حال این دو محقق در یافتند که الگوی گذران اوقات فراغت زنان ناشی از سن و وضعیت تأهل آن‌ ها است. بیتمن و وایکمن با توجه به فعالیت‌های هم زمان با فراغت به نوعی تفاوت جنسیتی در کیفیت زمان فراغت پی بردند. آن‌ ها بین فراغت خالص و فراغت منقطع فرق گذاشتند. بنا بر تحقیق ایشان مردان بیشتر زمان فراغت خالص دارند در حالی که فراغت زنان به دلیل هم زمانی فعالیت‌های متقاطع کار منقطع است. به نظر می‌رسد که فراغت زنان بیشتر مبتنی بر باز توانی باشد تا فراغت خالص. این دو محقق نشان دادند که با لحاظ فعالیت‌های هم زمان با فراغت می‌توان کیفیت فراغت را سنجید (بیتمن و وایکمن،۲۰۰۰؛ به نقل از رفعت جاه و همکاران،۳۷:۱۳۸۹)
    بودار (۲۰۰۰)، در مطالعه‌ای با عنوان “ارزیابی فعالیت‌های فراغتی دانش آموزان دبیرستانی در آناتولی ترکیه” به بررسی نحوه‌ی گذران اوقات فراغت دانش آموزان با روش پیمایش پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد دانش آموزان از بین رسانه‌های گروهی بیشتر تلویزیون تماشا می‌کنند و کمتر روزنامه می‌خوانند. دانش آموزان علاقه‌مند به انجام فعالیت‌های مختلف در اوقات فراغت بودند اما فقدان امکانات مناسب، مانع از این کار شد. پسرها در فعالیت‌های ورزشی فعال‌تر از دختران بودند اما به طور کلی در همه فعالیت‌ها دختران مشارکت بیشتری داشتند. خواسته‌های دانش آموزان از مسئولین ایجاد امکانات مناسب و سالن‌های ورزشی جهت پرکردن اوقات فراغت بوده است.
    جی. لی و بارگاوا[۱۰] (۲۰۰۴)، در پژوهشی با عنوان “اوقات فراغت: آیا اوقات فراغت افراد متأهل و مجرد متفاوت است؟” از داده های سال‌های ۱۹۹۸-۱۹۹۹ در زمینه تعامل خانواده، سرمایه اجتماعی، به بررسی فعالیت‌های مختلف اوقات فراغت (به عنوان مثال، اوقات فراغت فعال، اوقات فراغت منفعل و سرگرمی اجتماعی) با حجم نمونه‌ی ۱۱۵۱ نفری پرداخته است.
    نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که به طور متوسط، در رده اوقات فراغت فعال، بیشترین زمان را در فعالیت‌های ورزشی (۱۲ دقیقه)، در رده‌ی اوقات فراغت منفعل، تماشای تلویزیون (۱۱۹ دقیقه) و در دسته‌ی سرگرمی اجتماعی، معاشرت با مردم (۲۷ دقیقه) سپری شده است. افراد متأهل تنها زمان بیشتری را صرف نواختن آلات موسیقی، آواز، بازیگری و رقص داشته‌اند. افراد مجرد نیز زمان بیشتری را صرف گوش دادن به رادیو، تماشای تلویزیون، معاشرت با مردم، رفتن به کافه‌ها سالن و سفر برای فعالیت‌های اجتماعی از افراد متأهل است. افراد متأهل به طور قابل توجهی زمان کمتری برای فعالیت‌های اوقات فراغت نسبت به افراد مجرد اختصاص می‌دهند. در میان عوامل‌های
    اجتماعی- جمعیتی، درآمد، وضعیت اشتغال، سن، جنس و نژاد عامل‌های مؤثری در استفاده از اوقات فراغت هستند (جی لی و بارگاوا،۲۰۰۴؛ به نقل از ابراهیمی و همکاران،۷۹:۱۳۹۰).
    رچیستر[۱۱] (۲۰۰۵)، در پژوهشی تحت عنوان “اوقات فراغت” به بررسی اوقات فراغت در جهان امروز با روش پیمایش پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که استفاده از اوقات فراغت در موقعیت‌های مختلف زندگی زیاد و کم می‌شود و مهمترین آن خواندن کتاب، تماشای تلویزیون، در کنار خانواده بودن از فعالیت‌های مهم اوقات فراغت امروز است. البته فعالیت‌های مربوط به کامپیوتر و اینترنت هم، امروزه بسیار رواج پیدا کرده است (رچیستر،۲۰۰۵؛ به نقل از رئیسی،۱۱۵:۱۳۸۶).
    استودولسکا[۱۲] (۲۰۰۶)، در مطالعات خود در زمینه‌ی اوقات فراغت نشان داده است که انجام
    اوقات فراغت مشروط به پایگاه خاص خانوادگی و همچنین شبکه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است (استودولسکا،۲۰۰۶؛ به نقل از خواجه نوری و مقدس،۱۳۵:۱۳۸۷).
    ۲-۲-۳ جمع‌بندی
    تحقیقات مختلفی در خصوص نحوه‌ی گذران اوقات فراغت افراد انجام شده است که البته ضعف‌ها و نواقصی نیز دارند. از جمله اینکه در اکثر این تحقیقات هر کدام از فعالیت‌های مختلف فراغتی مستقل و مجزا از هم بررسی شده‌اند و به یک جمع‌بندی روشنگر در خصوص شیوه‌های گذران اوقات فراغت نرسیده‌اند. ازاین رو تحقیق حاضر به جای پرداختن به فعالیت‌های فراغتی مستقل و مجزا از هم، شیوه‌های مختلف گذران اوقات فراغت را مورد مطالعه قرار می‌دهد. در بررسی گذران اوقات فراغت، فعالیت‌های مختلف براساس یک محور انسجام بخش از هم متمایز و مشخص می‌شوند. این امر موجب سهولت جمع‌بندی و شناخت کلیت آن برای افراد وگروه‌های مختلف می‌شود.
    ازآنجاکه تحقیقات پیشین هر کدام نتایج جالبی را ارائه داده‌اند اما برخی از تحقیقات به بعضی از
    جنبه‌های اوقات فراغت توجه داشتند و هیچ کدام از تحقیقات به مقایسه‌ی الگوی گذران اوقات فراغت در بین جوانان و والدین نپرداخته است. در این تحقیق سعی شده است از متغیرهای تکراری اجتناب شود. در این مطالعه، محقق به بررسی محورهای مختلف مانند رسانه محور، مذهب محور، تعامل محور و… پرداخته است در حالی که در کمتر تحقیقی این موارد به چشم می‌خورد.
    ۲-۳ تاریخچه‌ اوقات فراغت از آغاز پیدایش انسان تا امروز
    در دوران باستان، طبقه‌ی حاکم برای خود یک سری امتیازهای ویژه‌ای ازجمله اوقات فراغت
    قائل بوده و به منظور حفظ آن امتیازها برای خود و آیندگانشان، حتی به زور متوسل می‌شدند.
    نشانه‌های این مسئله را در بیشتر جوامع پیشرفته‌ی گذشته می‌توان مشاهده کرد. در این دوران بخشی از اوقات روزمره‌ی خود را به تفریحات و کارهای مفید اختصاص می‌دادند و به سلامت و فعالیت‌های ورزشی بسیار ازجمله شطرنج توجه می‌شد (راوندی،۱۹:۱۳۶۸-۷). ایرانیان باستان عقیده داشتند زندگی انسان از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول که همراه با رنج و مشقت است، کار نام دارد و بخش دوم، اوقات فراغت است که در آن انسان به فعالیت‌هایی مطابق با امیال و خواست‌های خود می‌پردازد. آن‌ ها بر این باور بودند که انسان تنها در اوقات فراغت می‌تواند از نظر روانی به آرامش دست پیدا کند (دی گرازیا،۱۹۷۲؛ به نقل از جلالی فراهانی،۲۵:۱۳۸۹).
    اواخر قرون وسطی تنها نخبگان (اشراف زمین‏دار و رهبران سیاسی) به تفریح می‏پرداختند. فعالیت‏های تفریحی آن‌ ها شامل شکار، شکار با پرندگان، موسیقی و رقص بود و ورزش‏ها اگر‌چه وسیله‏ای برای سرگرمی بود اما آمادگی اولیه برای مبارزه اشراف زادگان در جنگ نیز محسوب می‏شد. برای توده‏ها، اوقات فراغت از طریق تعطیلات مذهبی، حضور در بازارها و خریدهای تفریح آمیز قرون وسطایی (نظیر جمعه ‏بازارها و چهارشنبه ‏بازارهای امروزی) ناشی می‏شد. البته در عموم مردم ورزش‏هایی چون کشتی، تیراندازی، نیزه‌بازی و نیز قمار دنبال می‌شد. به هر حال اگر نظری اجمالی به شرایط اجتماعی قرون وسطی داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که همانند آنچه در عهد باستان بیان کردیم،‌
    اوقات فراغت اقشار مرفه ی جامعه در این دوره نیز با استثمار افراد ضعیف امکان پذیر بود. در این دوره نیز جامعه به دو طبقه‌ی کارگران (کشاورزان) و حاکمان (اشراف و روحانیان) تقسیم شده بود و اگر چه عقاید کلیسا و مسیحیت بر جوامع اروپایی حاکم بود اما طبقه‌ی مرفه از دسترنج طبقه تولید کننده (کشاورزان)، زندگی و جایگاه اجتماعی خود را حفظ می‌کردند. در اواخر قرون وسطی (قرن‌های سیزدهم تا پانزدهم) رابطه‌ی بین کار و اوقات فراغت تحت تأثیر رنسانس در ایتالیا تغییر پیدا کرد. اما به هر حال باید اذعان کرد که تا اواخر قرون وسطی همانند دوران باستان، اوقات فراغت بیشتر مختص طبقه‌ی اشراف و حاکمان بود. محتوا و چارچوب اوقات فراغت طبقات پایین جامعه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، از سوی کلیسا یا حاکمان زمینی مشخص می‌شد (لیپل[۱۳]،۱۹۹۵؛ به نقل از جلالی فراهانی،۲۶:۱۳۸۹).
    در قرن اخیر تحولات صنعتی در زندگی اجتماعی و فرهنگی انسان‌ها نیز تأثیرات فراوانی در برداشت که در نحوه‌ی گذران فراغت و رواج فعالیت‌های تفریحی مختلف قابل مشاهده است این تحولات گرچه از اروپا و کشورهای صنعتی شروع شد اما در این کشورها محصور نگردید و به ممالک دیگر نیز منتقل گردید. از مشخصات این دوره رشد صنعت و شهرنشینی، پیدایش وسایل ارتباط جمعی، اشاعه فرهنگ در کشورهای مختلف و در داخل مناطق و واحدهای یک جامعه، پیدایش نیازها و درخواست‌های نسبتاً مشترک افراد یک جامعه است. در این مورد محققان اشاره می‌کنند که بر خلاف گذشته که فراغت بیشتر در قشرهای فرادست جامعه مطرح بود، در جامعه امروز موضوعی همگانی است. علت اهمیت یافتن و همگانی شدن فراغت در قرن اخیر همان طور که اشاره گردید به طور عمده محصول تحولات اقتصادی- اجتماعی جامعه‌ی امروز است. در این رابطه می‌توانیم به کاهش ساعات کار و هم چنین به تعطیلات هفتگی و سالیانه اشاره کنیم که سبب افزایش طول زمان فراغت در بین اقشار مختلف شده است. علاوه بر طول زمان فراغت، اهمیت آن نیز به دلایل مختلف افزون گردیده است. رشد شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن خصوصاً در شهرهای بزرگ مسائلی مانند تنهایی انسان‌ها، کاهش صمیمیت‌ها و برخوردهای عاطفی را سبب گردیده است. همین طور یکنواختی کارهای صنعتی و اداری و دل‌زدگی و فرسودگی انسان‌ها در این نوع کارها، توجه به زمان فراغت را صد چندان ساخته است. از دیگر ویژگی‌های مهم فراغت در زمان ما پیوند خوردن آن با ساخت سیاسی جامعه است. یعنی برخلاف گذشته که فراغت موضوعی شخصی و یا منطقه‌ای بود در دنیای امروز با دستگاه سیاسی جامعه ارتباط مستقیم دارد. از یک طرف دولت‌ها به انحاء و اشکال مختلف و خصوصاً با کمک وسایل ارتباط جمعی در زمان فراغت مردم نفوذ کرده و در پرکردن زمان فراغت افراد جامعه و سوق دادن آن در جهت اهداف خاص نقش زیادی دارند.
    از طرف دیگر مردم انتظار دارند که دولت آن‌ ها را در خصوص پرکردن مطلوب و متنوع زمان فراغتشان یاری رساند و از همین جا موضوع برنامه‌ریزی اوقات فراغت که امروز عمدتاً برعهده
    دولت‌هاست، پیش می‌آید. موضوع مهم دیگر در جامعه‌ی امروز ارتباط فراغت با وسایل ارتباط‌جمعی است. وسایل ارتباط‌جمعی خصوصاً در قرن اخیر بزرگ‌ترین تحول در ارتباط با زمان فراغت را توسط این وسایل ایجاد کرده‌اند. سهم عمده تفاوت در تمایز زمان فراغت در دنیای امروز با آنچه در گذشته وجود داشت مدیون وسایل ارتباط‌جمعی است (محمودی اشکوری،۷:۱۳۶۹).
    ۲-۴ مبانی نظری تحقیق
    ازآنجاکه تعاریف متعددی از اوقات فراغت وجود دارد، لذا تعریف اوقات فراغت ساده نیست، زیرا در جهان معاصر، محققان و اندیشمندان زیادی در این حوزه فعالیت می‌کنند و هریک از آن‌ ها تعریفی خاص از اوقات فراغت ارائه می‌دهد. پس ارائه‌ تعریفی جامع از اوقات فراغت که همه‌ی فعالان این حوزه درباره‌ی آن اتفاق نظر داشته باشند، ممکن نیست. اما شاید بتوان برای سادگی و سهولت کار نظریات و دیدگاه‌های متنوع را در چارچوب تقسیم بندی‌های خاصی ارائه کرد. با این حال به برخی از این تعریف‌ها اشاره می‌شود:
    واژه نامه بین‌المللی وبستر در تعریف اوقات فراغت آورده است که: ‘فراغت از ریشه لاتین[۱۴] به‌ معنای آزاد بودن است. فراغت به شیوه‌ای فارغ‌البال یا نسبتاً بدون مانع اجبار انجام می‌شود یعنی آزادانه صورت می‌گیرد. فراغت از آن جهت آزادانه انتخاب می‌شود که نویدبخش نوعی رضایت شخصی است’.
    در فرهنگ لاروس اوقات فراغت چنین تعریف شده است سرگرمی ها، تفریحات و فعالیت‌هایی که افراد به هنگام آسودگی از کار عادی، با شوق و رغبت به آن می‌پردازند (تندنویس،۸:۱۳۸۱).
    اسلاوسن[۱۵] معتقد است که انسان در اوقات فراغت خود به فعالیت‌هایی می‌پردازد که به طور معمول اختیاری و داوطلبانه هستند. و به دلیل خشنودی و لذتی که به دنبال دارند، یا به منظور برخی از
    ارزش‌های شخصی و اجتماعی که از آن‌ ها استنباط می‌شود، انتخاب می‌گردد (رجبی،۳۴:۱۳۸۸).
    مرکز آمار ایران در تعریف اوقات فراغت آورده است: ساعاتی را که فرد بعد از کار روزانه‌ی تولیدی، خواه تولید مادی و خواه تولید فکری، با آزادی و اختیار به مقتضای شرایط فرهنگی و اقتصادی خود، به تنهایی یا با دیگران، در خانه یا در خارج از خانه، در محدوده‌ی شهری یا در طبیعت، با صرف هزینه یا بدون هزینه، به منظور سرگرم شدن، لذت بردن، استراحت کردن و تمدید قوای جسمی یا ذهنی از دست رفته، و از روی برنامه و نظم خاص از پیش تعیین شده صرف می‌کند فراغت نامیده می‌شود
    (مرکز آمار،۲۱:۱۳۶۷-۲۰).
    براساس نظر کمیته‌ی اوقات فراغت در سمینار ملی رفاه اجتماعی، فراغت نخست رهایی از
    وظایف اساسی است. این وظایف شامل کار برای تأمین معیشت و وظایف اساسی است که از جامعه، خانواده و مذهب نشأت می‌گیرد (موظف رستمی،۴۰:۱۳۷۹).
    به اعتقاد جامعه‌ شناسان، فراغت تجربه‌ای است که فرد هنگام رهایی از الزامات کاری روزانه براساس تمایلات و رهیافت‌های شخصی و مشارکت داوطلبانه متناسب با نیاز و ذوق خود انتخاب می‌کند تا جسم، فکر و شخصیت او رشد کرده و گذران اوقات فراغت به شکل هدف‌دار، اصولی، برنامه‌ریزی شده، از ضروریات زندگی امروز انسانی است (رئیسی،۱۱۱:۱۳۸۶).
    انجمن بین‌المللی جامعه ‌شناسی در تعریف اوقات فراغت آورده است که فراغت مجموعه ای از فعالیت‌ها که فرد برای رضایت خاطر برای استراحت و تفریح یا به منظور توسعه‌ی آگاهی‌ها و فراگیری غیر انتفاعی یا مشارکت اجتماعی داوطلبانه بعد از رهایی از الزامات شخصی، خانوادگی و اجتماعی به آن می‌پردازد (یوسفی،۷۷:۱۳۷۵).
    برخی فراغت را کاملاً انحصاری تعریف می‌کنند، فراغت یک حالت یا مقوله‌ی کمیاب و غریب است که ممکن است بیشتر مردم نتوانند هرگز به آن دست یابند .هر نشانه ای از کنترل اجتماعی یا فقدان آزادی بیان مانع از تعریف درست تجربه فوق به عنوان فراغت می‌شود و نتیجه‌ای که حاصل می‌گردد بسیار اندک است .روی هم رفته هرکاری که ما انجام می‌دهیم عناصری دارد که آزادی ما را محدود می‌کند. هر فعالیتی که شخص دیگر را درگیر خود می‌کند مستلزم سازگاری با توقعات آن شخص برای برقراری ارتباط و ملاقات با اوست )سعیدی،۸۹:۱۳۸۳).
    تورکیلدسن[۱۶](۱۹۹۷) فراغت را مجموعه‌ای از مشغولیت‌ها می‌داند که افراد آن را پس از انجام وظایف کاری، خانوادگی و اجتماعی به اختیار خود برای استراحت، تفریح، افزودن به دانش و یا مهارت‌های خود به کار می‌برند و متضمن رضایت و خشنودی است (تورکیلدسن،۱۱۰:۱۳۸۲).
    گیدنز[۱۷](۱۹۶۴) فراغت را حوزه‌ای از زندگی می‌داند که در کار، سفر برای کار یا خواب اشغال
    نشده است.
    گادبی[۱۸](۱۹۸۵) فراغت را این‌گونه تعریف می‌کند: ‘فراغت، زندگی کردن در آزادی نسبی از نیروهای اعمال شونده‌ی محیط فیزیکی و فرهنگی فرد است به طوری که فرد قادر باشد به روش‌هایی که شخصاً برای او لذت بخش و به طور محسوس با ارزش و نیز پایه‌ای برای یک باور باشند، تحت اثر علایق درونی خود عمل کند’.
    ویلیامز[۱۹](۱۹۶۱) معتقد است: ‘خط تمایز واقعی بین آنچه فراغت می‌نامیم، این است که در فراغت، هر چقدر هم فعال باشیم، انتخاب‌های خود را می‌کنیم و تصمیمات خود را می‌گیریم؛ برای مدتی احساس می‌کنیم که زندگی ما، مال خودمان است’.
    اما به نظر برخی از صاحب نظران به طور کلی می‌توان درباره‌ی اوقات فراغت پنج دیدگاه متمایز و همپوشان تشخیص داد که همه‌ی این تعاریف در چارچوب این پنج دیدگاه جای می گیرند:
    ü اوقات فراغت به منزله ی وقت آزاد
    ü اوقات فراغت به منزله‌ی فعالیت
    ü اوقات فراغت به منزله‌ی حالتی ذهنی یا حالتی از بودن
    üاوقات فراغت به منزله‌ی مفهوم کل‌نگر و همه‌جانبه
    ü اوقات فراغت به منزله‌ی شیوه‌ای از زندگی
    به طور خلاصه هریک از آن‌ ها را بررسی می‌کنیم (تورکیلدسن،۷۳:۲۰۰۰، به نقل از اردکانیان،۱۸۰:۱۳۸۹).
    ۲-۴-۱ اوقات فراغت به منزله‌ی وقت آزاد
    نخستین برداشتی که از این دیدگاه استنباط می‌شود، این است که داشتن وقت آزاد به معنی داشتن اوقات فراغت در زندگی است. البته منظور از وقت آزاد، زمان تحت اختیاری است که پس از پرداختن به ضروریات زندگی مانند کار، خواب، استراحت و زمان لازم برای غذا خوردن، نظافت و سایر ضروریات زندگی، در اختیار فرد باقی می‌ماند و او می‌تواند هر جور که بخواهد از آن استفاده کند مطالعات انجام شده نیز این واقعیت را تأیید می‌کنند که حدود ۷۷ درصد مردم اوقات فراغت را به منزله‌ی وقت آزاد
    می‌پندارند (مایکل ج .لایتنر[۲۰]و سارا ف. لایتنر[۲۱]،۱۳:۲۰۰۴؛ به نقل از اردکانیان،۱۸۰:۱۳۸۹).
    شاید به‌توان گفت این دیدگاه احتمالاً قدیمی‌ترین نظریه‌ی اوقات فراغت بعد از انقلاب صنعتی نیز باشد، زیرا با قرار دادن آن در مقابل شرایط سخت و ساعات طولانی کار در سال‌ها و دهه‌ های اولیه‌ی بعد از انقلاب صنعتی جایگاه خود را احراز و معنی و مفهوم بهتری ارائه می‌کند. به وضوح روشن است که حتی با فرض این که در خصوص تلقی اوقات فراغت به منزله‌ی وقت آزاد اتفاق نظر وجود داشته باشد، باز ارائه‌ تعریف بسیار پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. زیرا چیزی که برای برخی از افراد ضروری است، می‌تواند برای برخی دیگر اختیاری باشد. پس به آسانی نمی‌توان مرز میان فعالیت‌های ضروری و اختیاری را از همه جدا کرد. اما این دیدگاه مخالفانی نیز دارد به طور مثال گودین و گادبی، دو تن از صاحب نظران اوقات فراغت در خصوص تلقی اوقات فراغت به منزله‌ی وقت آزاد معتقدند با واگذار کردن اوقات فراغت به دوره‌های خاصی در طول روزها، هفته‌ها و سال‌ها آن را خراب می‌کنیم (تورکیلدسن،۷۴:۲۰۰۰).
    مهمترین مزیت این دیدگاه این است که میزان وقت آزاد قابل اندازه‌گیری است و مقایسه‌ی میزان وقت آزاد افراد مختلف و گروه های اجتماعی را در مراحل مختلفی از دوره‌های زندگی ممکن می‌سازد که برای سنجش میزان اوقات فراغت گروه‌های مختلف مردم مفید خواهد بود.
    ۲-۴-۲ اوقات فراغت به منزله‌ی فعالیت
    واژه‌ی کلیدی در این دیدگاه و برداشت از اوقات فراغت، فعالیت است و براساس آن اوقات فراغت از فعالیت‌هایی آموزنده و لذت بخش تشکیل شده است. از طرف دیگر این دیدگاه در نقطه‌ی مقابل تلقی اوقات فراغت به منزله‌ی وقت آزاد قرار دارد و با این تعریف اوقات فراغت بیشتر با تفریح همانندی
    پیدا می‌کند و به معنی آن است که صرفاً داشتن وقت آزاد اوقات فراغت به حساب نمی‌آید، بلکه نحوه‌ی پرکردن وقت آزاد اوقات فراغت را به وجود می‌آورد. این فعالیت‌ها می‌توانند شمار زیادی از مشغولیت‌هایی را شامل شوند که افراد از آن‌ ها برای سرگرم ساختن خود یا افزودن به دانش و مهارت‌های خود بهره برداری می‌کنند. همچنین تلقی اوقات فراغت به منزله‌ی فعالیت، برداشتی نسبتاً سنتی از اوقات فراغت است که آن را به منزله‌ی فعالیت‌هایی داوطلبانه و رضایت بخش و در عین حال آموزنده توصیف می‌کند. برخی از طرفداران این دیدگاه اوقات فراغت را فرصتی می‌دانند برای پرداختن به بعضی فعالیت‌های جدی یا نسبتاً فعال که ضرورت‌های زندگی آن‌ ها را اقتضا نکرده باشد (همان).

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی حقوقی جرم اعتیاد با توجه به قانون اصلاحی قانون مبارزه با مواد مخدر سال ۱۳۸۹- قسمت ۹ ...

    ۱ـ عنصر مادی
    با ارتکاب هر فعل مادی مثبت که منتهی به ورود مواد مخدر به داخل کشور شود، عنصر مادی این جرم تحقق می­بابد. یعنی هرگاه مواد مخدر با هر وسیله­ای از خارج مرزهای زمینی، هوایی یا دریایی کشور به داخل منتقل شود ولو اینکه در ابتدای ورود، کشف و ضبط گردد، عنصر مادی ایجاد می­ شود.
    ۲ـ عنصر معنوی
    این جرم از جرایم عمدی است بنابراین احراز قصد مجرمانه مرتکب برای تحقق جرم ضروری است. همین که شخص با قصد ورود، مواد مخدر را به همراه خود یا به هر وسیله­ای به داخل کشور حمل کند و منتقل نماید، نیت وی محرز و عمد وی در ارتکاب فعل مجرمانه، یعنی وارد کردن مواد مخدر مشخص می­ شود.[۱۰۳]
    ۳ـ عنصر قانونی
    در بند ۲ ماده یک قانون اصلاحی قانون مبارزه با مواد مخدر و مواد روان گردان مصوب ۱۳۸۹، وارد کردن انواع مواد مخدر (اعم از طبیعی، صنعتی) را جرم می­داند و آن را قابل مجازات اعلام می­ کند.
    دراین قانون مواد مخدر به دو دسته تقسیم می­شوند:
    ۱ـ بنگ، چرس، گراس، تریاک، شیره، سوخته و تفاله تریاک و یا دیگر مواد مخدر یا روان گردان­های صنعتی غیر دارویی (مواد مذکور در ماده ۴).
    ۲ـ هروئین، مرفین، کوکائین و دیگر مشتقات شیمیایی مرفین و کوکایین و یا دیگر مواد مخدر یا روان گردان­های صنعتی غیر دارویی (مواد مذکور در ماده ۸).
    در مورد دسته اول، قانون­گذار در ماده ۴ قانون اصلاحی سال ۱۳۸۹ می­گوید هرکس بنگ، چرس، گراس، تریاک، شیره سوخته یا تفاله تریاک و یا دیگر مواد مخدر یا روان گردان­های صنعتی غیر دارویی به هر نحوی وارد کشور نماید یا… با رعایت تناسب و با توجه به مقدار مواد مذکور به محکوم به مجازات می شوند.[۱۰۴]
    اما در مورد مواد مخدر دسته دوم، عنصر قانونی در ماده ۸ و تبصره ذیل آن به این صورت بیان شده است: «هرکس هروئین، مرفین، کوکائین و دیگر مشتقات شیمیایی مرفین و کوکائین و یا لیزرژیک اسید دی­اتیل­آمید (ال.اس.دی)، متیلن دی اکسی مت آمفتامین (ام.دی.ام. یا اکستازی)، گاما هیدروکسی بوتیریک­اسید (جی،اچ،بی)، فلونیترازپام، آمفتامین، مت­آمفتامین (شیشه) و یا دیگر مواد مخدر یا روان­گردان­های صنعتی غیر دارویی که فهرست آنها به تصویب مجلس شورای اسلامی می­رسد را وارد کشور کند و یا… با رعایت تناسب و با توجه به میزان مواد برابر ماده ۸ قانون به مجازات محکوم خواهد شد.[۱۰۵]
    قانون­گذار در اعمال مجازات بند ۴ ماده ۴ و بند ۶ ماده ۸ قانون اصلاحی سال ۸۹ را منوط به شرایطی دانسته که در تبصره ذیل این مواد به آن شرایط به شرح ذیل اشاره نموده است.
    در دسته اول مواد مخدر یا داروهای روان گردان صنعتی غیر دارویی که شامل مواد اشاره شده در ماده ۴ قانون مذکور می­باشد (بنگ، چرس، گراس، تریاک و…) دوشرط که در تبصره ذیل ماده ۴ قید شده و مد نظر قانون­گذار می­باشد، یکی اینکه مرتکب برای بار اول مرتکب این جرم نشده و دیگر اینکه موفق به توزیع یا فروش مواد مخدر و روان گردان موضوع این ماده هم شده باشد.
    بنابراین در صورت وجود یکی از شرایط دو گانه مذکور مرتکب اعدام می­ شود. ولی اگر برای باراول مرتکب شده باشد و موفق به توزیع یا فروش مواد مخدر هم نشده باشد و اینکه میزان مواد، ۲۰ کیلو یا کمتر باشد در صورت جمع شرایط مذکور به جای اعدام به حبس ابد و ۷۴ ضربه شلاق و مصادره اموال ناشی از همان جرم محکوم می­ شود.
    اما در دسته دوم مواد مخدر یا روان گردان­های صنعتی غیر دارویی که شامل مواد اشاره شده در ماده ۸ همین قانون می­باشد (هروئین، مرفین، کوکائین و…) و شرطی که قانون­گذار درتبصره ذیل این ماده برای عدم اعمال مجازات اعدام عنوان نموده، عدم احراز قصد توزیع یا فروش مواد مخدر یا روان گردان­های صنعتی غیر دارویی در داخل کشور است. که این شرط را با کلمه «یا» از دو شرط دسته اول جدا کرده است. یعنی اگر قصد وارد کننده مواد مخدر و داروهای روان گردان صنعتی غیر دارویی به داخل کشور، توزیع یا فروش این مواد نباشد (بلکه قصد ترانزیت باشد) در این صورت مسولیت جزایی وی کمتر است و به جای اعدام به حبس ابد محکوم می­ شود.
    علاوه بر موارد فوق، در ماده ۴۰ اصلاحی قانون سال ۸۹ نیز، انواع دیگری از مواد مخدر، ذکر گردیده که واردات آنها به قرار زیر، جرم دانسته شده است:
    «هرکس عالماً عامداً به قصد تبدیل یا تولید مواد مخدر یا روان گردان­های صنعتی غیر دارویی، مبادرت به ساخت، خرید، فروش، نگهداری، حمل، ورود، صدور و عرضه مواد صنعتی و شیمیایی از قبیل انیدراستیک، اسید انتراتیلیک، اسید فنیل استیک، کلرو استیل و سایر مواد مندرج در جداول یک و دو ضمیمه به ماده ۱۲ کنوانسیون مبارزه با قاچاق مواد مخدر و داروهای روان گردان مصوب ۱۹۸۸ میلادی و اصلاحات و الحاقات بعدی آن بنماید همچنین نسبت به ورود، خرید، فروش، ساخت، مصرف، نگهداری یا صدور کدیین و متادون اقدام بنماید با رعایت تناسب و با توجه به مقدار مواد حسب مورد به مجازات­های مقرر در ماده ۵ قانون مبارزه با مواد مخدر محکوم خواهد شد.»
    ب ـ جرایم ارسال، صادر کردن و ترانزیت مواد مخدر و روان گردان
    صدور، ترانزیت و ارسال مواد مخدر و روان گردان، از نظر حقوقی جرایم جداگانه­ ای محسوب می­شوند و برای ارتکاب هریک از آنها در قانون، مجازات­هایی مجّزا تعیین شده است.
    اصطلاح «ارسال» و «ترانزیت» از نوآوری و ابداعات قانون اصلاحی سال ۷۶ می­باشد و این دو واژه در قانون مصوّب شورای انقلاب (۱۳۵۹) و در قانون مبارزه با مواد مخدر ۶۷ نیامده است، ولی به دلیل هماهنگی بین قانون داخلی و کنوانسیون­های بین ­المللی (که ایران به آن ملحق شده است) قانونگذار را بر آن داشت که در تدوین قانون ۷۶ این دو واژه را از بند (الف-۱-) ماده ۳ کنوانسیون سازمان ملل متحد مصوب ۱۹۸۸ به قانون مبارزه با مواد مخدر اصلاحی ۷۶ اضافه نماید که به تبع آن این دو واژه به قانون اصلاحی سال ۸۹ تسری پیدا کرده است.[۱۰۶] لذا به دلیل شباهت ظاهری مفاهیم این سه واژه با یکدیگر، توأمان به بررسی عناصر تشکیل دهنده هر سه جرم می­پردازیم.
    ۱ـ عنصر مادی جرایم ارسال، صادر و ترانزیت
    ارسال با فعل مادی مثبت فرستادن مواد مخدر، از نقطه­ای به نقطۀ دیگر (مانند پست کردن مواد مخدر) تحقق می­یابد. ویژگی­ای که این جرم دارد این است که عموماً شخص مرتکب در جا به ­جایی مواد مخدر مباشرت ندارد و این جا به ­جایی با علم و اطلاع یا بدون علم و اصلاع توسط دیگری صورت می­گیرد.[۱۰۷]
    صادر کردن عبارت است از فعل مادی مثبت، که منتهی به خارج کردن مواد مخدر و روان گردان از مرزهای زمینی، دریایی و هوایی کشورگردد. تفاوت عنصر مادی این جرم با ارسال کردن در این است، که در این جرم گاهی مباشرت در انتقال مواد مخدر به خارج از کشور با خود شخص صادر کننده است و گاهی هم به دستور او و توسط دیگری مواد مخدر از کشور خارج می­ شود. معیار و ملاک برای تحقق این جرم خروج مواد مخدر از کشور محسوب می­ شود.[۱۰۸]
    ترانزیت یا حق عبور اینگونه تعریف شده است: «هرگاه کالای کشوری از کشور دیگر عبور داده شود تا در کشور ثالث مورد معامله قرار گیرد و در کشور دوم از پرداخت گمرک و مالیات معمولی معاف باشد و فقط حقی بابت عبور بپردازد، این حق را حق عبور یا ترانزیت گویند.»[۱۰۹] ذکر این واژه در قانون مبارزه با مواد مخدر به معنی ممنوع بودن ترانزیت مواد مخدر است، یعنی حتی اگر قصد وارد کنندۀ مواد مخدر به داخل کشور عبور دادن از کشور و انتقال به کشورهای دیگر باشد باز هم عمل وی جرم است. برای تحقق عنصر مادی ترانزیت باید مواد مخدر از یک نقطۀ مرزی وارد کشور شده و از نقطه مرزی دیگر خارج شود. بنابراین اگر عمل ارتکابی در هر مرحله­ ای قطع شود و مواد مخدر در داخل کشور کشف شود، عنوان ترانزیت بر آن صدق نمی­ کند و ممکن است عناوین دیگری پیدا کند.[۱۱۰] قانون­گذار در مواد ۴، ۵ و ۸ قانون مبارزه با مواد مخدر اشاره­ای به ترانزیت مواد مخدر در کنار مصادیق دیگر اعمال مجرمانه نکرده است.
    ۲ـ عنصر معنوی جرایم ارسال، صادر و ترانزیت
    هر سه جرم ارسال کردن، صادر کردن و ترانزیت مواد مخدر ار جمله جرائم عمدی هستند و زمانی شخص تحت تعقیب و مجازات می­گیرد که سوء نیت وی در ارتکاب جرم محقق گردد. اگر شخص بسته­ای را به سفارش دیگری پست کند، ولی نداند که داخل بسته، مواد مخدر جاسازی شده است، نمی­توان او را به عنوان ارسال مواد مخدر تعقیب نمود.
    ۳ـ عنصر قانونی جرایم ارسال، صادر و ترانزیت
    اصطلاح ارسال و ترانزیت، همانگونه که قبلاً گفته شد از ابداعات قانون اصلاحی سال ۶۷ است که در قانون اصلاحی سال ۸۹ هم این دو واژه آورده شده است و در ماده یک این قوانین، در بند۲ به کلمات ارسال و صادر و در بند ۳ به کلمه ترانزیت اشاره کرده، و آنها را به عنوان مصادیق جرایم مواد مخدر و روان گردان شناخته شده است، البته کیفر این جرایم نیز همان مجازات­هایی است که در ماده ۴ و ۸ قانون ۸۹ برای جرم ورود مواد مخدر و روان گردان، مقرر می­باشد.
    ج ـ جرایم تولید و ساخت مواد مخدرو روان گردان
    ۱ـ عنصر مادی جرایم ساخت و تولید
    هرگونه فعل مادی و مثبت، برای ایجاد انواع مواد مخدر (طبیعی یا شیمیایی)، عنصر مادی این جرم را تشکیل می­دهد. تفاوت کشت با تولید در آن است که در کشت، فقط بذر کاشته می­ شود که این عمل برای به دست آوردن ماده مخدر و روان گردان کافی نیست. بلکه باید مراحلی طی شود تا این مواد کاشته شده تبدیل به ماده مخدر و روان گردان شود، بنابراین کشت برای حصول مواد مخدر صورت می­گیرد، و تولید مرحله پس از کشت است.
    ۲ـ عنصر معنوی جرایم ساخت و تولید
    این جرم نیز از جمله جرائم عمدی است و برای تحقق آن احراز سوء نیت مرتکب لازم است. قصد مجرمانه در عمدی بودن فعل ارتکابی زمانی محرز می­ شود که شخص با علم و اطلاع از اینکه چه چیزی می­سازد یا چه چیزی تولید می­ کند به قصد حصول نتیجه به انجام آن فعل مبادرت کند. بنابراین جرائم ساختن و تولید از جرائم عمدی مقید است، یعنی مجرم هم عمد در فعل دارد (ساختن و تولید) و هم عمد در حصول نتیجه (تولید ماده مخدر و روان گردان). پس اگر در هرمرحله از تولید و ساخت اقدامات شخص عقیم بماند و مادۀ مخدر مورد نظر وی ساخته نشود، اقدام او شروع به جرم است.[۱۱۱]
    ۳ـ عنصر قانونی جرایم ساخت و تولید
    در ماده یک قانون اصلاحی سال ۸۹، ساختن و تولید مواد مخدر، به عنوان یک جرم معرفی می­ شود و در مواد ۴، ۸ و ۴۰ همین قانون، بسته به نوع و میزان مواد مخدر و روان گردان، مجازات اعمال فوق تعیین شده که دقیقاً همان مجازات­هایی است که برای جرم وارد کردن مواد مخدر ذکر کردیم.
    در پایان این مبحث باید گفت در اصل تنها جایی که قانون­گذار ساخت و تولید مواد ممنوع را جرم ندانسته است، مادۀ ۴۱ قانون اصلاحی است که می­گوید: «ساخت، تولید، خرید، فروش، ارسال، نگهداری، ورود، صدور، مصرف و حمل مواد ممنوع، حسب مورد برای مصارف پزشکی، تحقیقاتی و صنعتی با مجوز وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از شمول این قانون مستثنی است.» قطعاً منظور از جرم ندانستن تولید و ساخت مواد ممنوع، مواد مخدر نیست بلکه منظور مواد ممنوع مذکور در مادۀ ۴۰ الحاقی به قانون است و تسری دادن حکم مادۀ ۴۱ به مواد مخدر مسلماً اشتباه و خطاست.[۱۱۲]
    دـ جرایم حمل و نگهداری و اختفاء موادمخدر و روان­گردان
    ۱ـ عنصر مادی حمل
    عنصر مادی این جرم عبارت است از هرگونه فعل مادی ایجابی که موجب نقل و انتقال مواد مخدر (مندرج در مواد ۴ و ۸ قانون مبارزه با مواد مخدر سال ۱۳۸۹) از نقطه­ای به نقطه دیگر بالمباشره یا با واسطه گردد.
    از آنجاییکه حمل مواد مخدر معمولاً با جاسازی همراه است، قانون اصلاحی ۱۳۸۹، اقدام به ساخت و تعبیه جاسازی جهت حمل مواد مخدر در وسایل نقلیه را نیز به عنوان جرم «معاونت در جرم» حتی اگر منجر به حمل نیز گردد قابل تعقیب و مجازات می­داند. (تبصره ذیل ماده ۳۰)
    ـ عنصر مادی نگهداری
    نگهداری به معنی در اختیار داشتن مواد مخدر است خواه نزد خود شخص، خواه در جا و مکان معینی باشد، محقق می­ شود. البته لازم نیست حتماً مواد مخدر و روان گردان توسط خود شخص در جایی قرار داده شود، همین که به دستور یا اذن وی، مواد در تصرف او قرار گیرد نیز عنصر مادی جرم نگهداری ایجاد می­گردد.
    ـ عنصر مادی اختفاء
    عنصر مادی این جرم عبارت است از هرگونه فعل مادی ایجابی برای مخفی کردن مواد مخدر و دور نگهداشتن آنها از انظار، اعم از آنکه مواد مخدر به وسیلۀ شیء خاصی پوشیده شود یا اینکه جاسازی گردد و یا در هر مکان دیگری از دید سایرین مخفی بماند.

    ۲ـ عنصر معنوی جرایم حمل، نگهداری و اختفاء
    هر سه جرم مذکور از جمله جرائم عمدی محسوب می­شوند و ارتکاب آنها با سوء نیت جزایی توأم است. در این حال شخص مرتکب باید علم و اطلاع از وجود مواد مخدر داشته باشد و به عمد آن را حمل و نگهداری و مخفی کند.
    البته در دو مورد، حمل و نگهداری و اختفاء، باید به قصد تولید مواد مخدر و روان گردان باشد تا جرم، محقق شود که یک مورد آن درباره حمل و نگهداری و اخفاء بذر شاهدانه است (ماده ۳ قانون اصلاحی ۱۳۸۹) و مورد دیگر نیز درباره حمل و نگهداری موادمخدر و روان‌گردان در ماده ۴۰ الحاقی به قانون اصلاحی فانون مذکور می­باشد که قانون‌گذار برای جرم دانستن این اعمال، قصد نتیجه را شرط تحقق می­داند.
    ۳ـ عنصر قانونی جرایم حمل، نگهداری و اختفاء
    در بند ۳ ماده یک قانون اصلاحی ۱۳۸۹، حمل ونگهداری و اختفاء مواد مخدر و روان گردان جرم شناخته شده است. بنابراین در ماده ۴ این قانون به حمل، نگهداری و اختفاء مواد مخدر و روان گردان دسته اول (بنگ، چرس، گراس و…) اشاره نموده که در ماده ۵ نیز مجازات آنها را معین کرده است :[۱۱۳]
    اما درخصوص مواد مخدر و روان گردان دسته دوم (هروئین، مرفین، کوکائین و…) عنصر قانونی این جرایم در ماده ۸ همین قانون، مذکور است که سابقاً در رابطه با جرم وارد کردن مواد مخدر و روان گردان، به آن اشاره شد.
    گذشته از آنچه که گفته شد، در قانون اصلاحی ۱۳۸۹ ارتکاب این اعمال درباره بذر یا گرز خشخاش یا بذر کوکا و شاهدانه نیز جرم تلقی می­ شود که در ماده ۳ برای آن مجازات تعیین شده است :
    «هرکس بذر یا گرز خشخاش یا برگ کوکا و یا بذر شاهدانه را نگهداری، مخفی و یا حمل کند به یک میلیون تا ۳۰ میلیون ریال جریمه نقدی و یک تا ۷۰ ضربه شلاق محکوم خواهد شد. در مورد بذر شاهدانه قصد تولید مواد مخدر یا روان گردان صنعتی غیر دارویی از آنها باید احراز شود».
    همچنین به موجب ماده ۴۰ الحاقی اصلاحی قانون مذکور حمل و نگهداری (بدون ذکر جرم اختفاء) مواد صنعتی و شیمیایی مذکور در این ماده، نیز طبق شرایطی جرم شناخته شده که قبلاً (جرم واردات)، متن کامل آن را ذکر نمودیم.
    ه ـ جرایم خرید ‏، فروش ، عرضه و توزیع مواد مخدر و روان گردان
    اینکه مواد مخدر مالیّت دارند یا خیر میان قضات اختلاف نظر وجود دارد.[۱۱۴] عده­ای معتقدند که مالیّت داشتن و منع خرید و فروش مواد مخدر دو بحث مجزاست و اگر ممنوعیت را برداریم مالیّت به قوت خود باقیست، زیرا برخی از مواد مخدر مانند تریاک و متادون منفعت عقلایی دارند و عده­ای دیگر هم معتقدند که مواد مخدر مالیّت ندارند چون برای خرید و فروش مواد مخدر حق تعقیب و حق اقدام وجود ندارد و دعاوی مربوط به مالیت اینگونه مواد طبق بند ۸ مادۀ ۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی قابلیت استماع ندارد. البته کمیسیون جزایی معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضاییه نظر اول را پذیرفته و معتقد به مالیت داشتن مواد مخدر است.[۱۱۵]
    سیاست جنایی قانون­گذاری در کشور ایران به سبب لطمات بسیاری که جامعه ما از خرید و فروش و عرضه و توزیع مواد مخدر، متحمل می­ شود، همواره با شدّت و حدّت توأم بوده است، زیرا اینگونه اعمال ضمن آنکه به اقتصاد جامعه ضربه می­زند، پول­های نامشروعی را نیز روانه مجاری اقتصادی می­نماید، تا جایی که امروزه در نتیجه این گونه اقدامات، جرم جدیدی به نام «پولشویی» وارد حقوق جزا شده است.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۱ـ عنصر مادی جرایم خرید، فروش، عرضه و توزیع مواد مخدر و روان گردان
    ـ عنصر مادی جرم خرید
    عنصر مادی مواد موضوع این قانون عبارت است، از فعل مادی مثبت یعنی به دست آوردن مواد در مقابل پرداخت وجه یا هر مال دیگر. ترک فعل در تحقق این جرم نقشی ندارد و برای محقق شدن خرید، انجام اعتباری آن کافی است و ضرورتی به قبض و اقباض جنس و عوض آن ندارد و نقد و نسیه بودن معامله در این امر بی تأثیر می­باشد.[۱۱۶] بزه خرید مواد عموماً مقدمه ارتکاب جرایم دیگری است.
    ـ عنصر مادی جرم فروش
    عنصر مادی فروش بر عکس عنصر مادی خرید است و عبارت است از فعل مثبت مادی یا اعتباری انتقال مواد مخدر یا روان گردان به دیگری در قبال دریافت وجه یا مالی دیگر.
    ممکن است فروش به دادوستد انجام شود، در این صورت اگر قبل از انجام دادوستد و تحویل مواد به خریدار با عملیات مأموران، فروش انجام نشود، جرمِ در معرض فروش قرار دادن مواد محقق شده است، بنابراین مرتکب علاوه بر حمل و نگهداری مواد، آن را در معرض فروش گذاشته است و به یک مجازات محکوم می­ شود.
    فروش اعتباری مواد، انجام آن بدون داد و ستد است. این زمانی است که فروشنده و خریدار با انجام مذاکره حضوری یا به وسیله تلفن، نمابر و امثال آن، در مورد فروش مواد توافق می­ کنند، در این فرض تحقق جرم نیازمند داد و ستد مواد و عوض آن و قبض و اقباض نمی ­باشد و اگر پس از مذاکره و توافق فروشنده و خریدار هنگام تحویل مواد، دستگیر شوند، در این فرض نمی­توان فروش مواد را جرم عقیم محسوب نموده و فروشنده و خریدار اعتباری را از اتهام خرید و فروش معاف دانست.[۱۱۷]
    ـ عنصر مادی جرم عرضه
    در معرض فروش قرار دادن مواد مخدر، خود جرم مستقلی است، و این جرم زمانی محقق می­گردد که متهم، مواد را برای فروش به دیگران عرضه می­ کند. در واقع این جرم عرضه مواد برای فروش است، اما اگر مواد برای فروش عرضه نگردد، مثل این که شخص مواد را به طور رایگان در اختیار دیگران بگذارد یا این که قبل از انتقال مواد طرفین دستگیر شوند، جرم در معرض فروش قرار دادن مواد انجام نپذیرفته، بلکه عرضه کننده به اتهامات دیگر از قبیل حمل و نگهداری یا شروع به جرم عرضه مواد محکوم می شود.
    ـ عنصر مادی جرم توزیع
    توزیع هرگونه فعل مادی ایجابی که منجر به انتقال و پخش غیر معوض مواد مخدر و روان گردان به دیگران می­باشد. بنابراین اگر شخص مواد را به دیگران منتقل کند و در مقابل وجهی دریافت کند عمل وی فروش خواهد بود. در غیر این صورت عنوان توزیع بر آن صدق می­ کند. بنابراین توزیع یک فعل مادی مثبت انتقال غیر معوضِ مواد به بیش از یک نفر را گویند.[۱۱۸] از نظر عرفی، توزیع با یک دفعه محقق نمی­یابد، بلکه با پخش یک چیز میان چندین نفر و البته به مقدار زیاد، محقق می­ شود.
    ۲ـ عنصر معنوی جرایم خرید، فروش، عرضه و توزیع مواد مخدر و روان گردان
    خرید و فروش و عرضه و توزیع مواد همگی از جرایم عمدی هستند و مجرمین با علم و اطلاع از ماهیت موضوع معامله، عرضه یا توزیع مواد، مبادرت به انجام آن می­نمایند. البته درباره مواد صنعتی و شیمیایی مندرج در ماده ۴۰ الحاقی، اصلاحی ۱۳۸۹ علاوه بر شرایط فوق، احراز قصد تبدیل و تولید مواد مخدر و روان گردان از این مواد هم لازم است هرچند نتیجه مورد نظر به دست نیاید.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:13:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی فقهی و حقوقی سوء استفاده از اضطرار طرف قرار داد- قسمت ۶ ...

    در پاسخ این اشکال که «به نظر فقها اضطرار موجب عدم صحت معامله نیست»، گفته شده است که اگر اضطرار ناشی از ضرورت شخصی، همانند نفقه و هزینۀ درمان و غیره باشد؛ چون خود معامله وسیلۀ رفع اضطرار است، دلیل رفع که در مقام امتنان است، شامل آن نخواهد شد، ولی در ما نحن فیه، چون اضطرار از اکراه ناشی شده و متفرع بر آن است، حکم به بطلان موافق امتنان است و به دلیل رفع، تمسک می شود.[۹۸]
    در فرضی که مکرَه هر دو معامله را واقع سازد، بعضی از فقها گفته اند:
    «اگر انشای یکی از دو معامله از روی اکراه و الزام باشد و با انجام آن، به انشای معامله دیگر ناچار و مضطر شده باشد، هر دو معامله باطل خواهد بود؛ زیرا اوّلی به دلیل رفع ا کراه مرفوع بوده و دیگری به دلیل رفع اضطرار نافذ نیست. البته در این فرض تصور نشود که معامله اضطراری صحیح واقع شده است؛ زیرا بطلان معامله اضطراری آن گاه خلاف امتنان است که اضطرار به سبب نیازهای شخصی حاصل شود و در فرض مزبور، چون که صحت یک معامله و بطلان دیگری خلاف غرض مضطر است، موجب ضرر یا حرج او خواهد بود. بنابراین، بطلان معامله و رفع صحت آن موجب امتنان است و دلیل رفع نیز مطلق است و شامل وضعیات و تکلیفیات هر دو می شود و این که در بعضی از احکام وضعی (در حالت اضطرار) از دلیل رفع به جهت این که خلاف امتنان است، صرف نظر می شود، موجب آن نیست که مطلقاً این دلیل را کنار بگذاریم».[۹۹]
    به این ترتیب، مشاهده می شود فقها هرگاه رفع حکم وضعی را موافق امتنان و به نفع مضطر ببینند به حدیث رفع استناد نموده و معامله اضطراری را نافذ می دانند.
    از لحاظ حقوق موضوعه و با عنایت به مواد قانون مدنی در باب عیوب اراده باید گفت، در این گونه موارد شخص مکره به انشای یکی از دو امر اکراهی ناچار شده است و چون از نظر عرف اکراه تحقق یافته است، معامله مزبور مشمول ادله اکراه است و صحیح نخواهد بود. البته در موردی که یکی از دو معامله را واقع سازد، حکم روشن است، اما اگر بعد از اکراه به یکی از آن دو، هر دو معامله را واقع سازد، چون عرفاً به یکی از دو معامله مکره بوده است و تعیین مورد نیز آسان نخواهد بود، بنابراین، بایستی هر دو معامله را غیر نافذ دانست، ضمن این که باید اقرار نمود، استدلال اخیر بعضی از فقها نیز منطقی است.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ۲-۱-۱-۳-۴٫ سوءاستفاده از اضطرار در فقه امامیه

    در این بخش وضعیت قراردادهای منعقده ناشی از سوء استفاده از اضطرار از دیدگاه فقهای امامیه بررسی خواهد شد و دیدگاه فقهی امام خمینی نیز در خصوص این موضوع بهدقت مورد تحلیـل و ارزیابی قـرار خـواهد گـرفت. چنـانکه پیش تر هم بیان شد، مشـهور فقـهای امـامیه تفاوتی بین قراردادهای ناشی از سوء استفاده از اضطرار و معاملات اضطراری قائل نشده اند و حکم به صحت آنها داده اند. در عین حال از سوی برخی فقها و حقوق دانان پیشنهادات و تحلیل هایی برای ابطال یا قابلیت فسخ قراردادهای ناشی از سوء استفاده از اضطرار بیان شده است. استناد به حدیث رفع، قاعده انصاف یا روایات ناظر به نهی بیع با مضطرین از جمله استدلالاتی است که در این خصوص مطرح گردیده است. این نظریات به ترتیب بررسی خواهد شد. دیدگاه امام خمینی در این زمینه نیز در پایان مورد تحلیل و دقت نظر قرار می گیرد.

     

    ۲-۱-۱-۳-۵٫ نظر مشهور

    بحث سوء استفاده از اضطرار، حداقل با چنین عنوانی، در کتب فقهی سابقه ندارد؛ لذا در کتب و نظریات فقها نمی توان به صراحت پاسخی برای این سؤال یافت. باتوج به سکوت فقها در بیان حکم سوء استفاده از اضطرار، چنین استنباط شده است که جمهور فقها بر این عقیده اند که معاملات اضطراری ولو از طریق سوء استفاده از اضطرار منعقد شده باشد، صحیح است. لذا نظریه صحت قراردادهای ناشی از سوء استفاده از اضطرار، بیش از سایر نظریات با ظاهر دیدگاه های فقهی سازگاری دارد. اصولی همچون اصل صحت و اصل لزوم نیز همین نظر را تقویت می نماید[۱۰۰]. شارحین متقدم قانون مدنی نیز که تحت تأثیر نظرات فقها بوده اند، بیش تر متمایل به همین نظر می باشند[۱۰۱].
    ظاهر پاره ای از روایاتی هم که در خصوص اضطرار وارد شده است، دلالت بر صحت معاملاتی می نماید که در اثر سوء استفاده از اضطرار منعقد شده است. به عنوان نمونه، در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که از حضرت سؤال شد که مردم گمان می کنند که سود گرفتن از مضطر حرام است و ربا تلقی می شود. امام (ع) پاسخ دادند: «آیا کسی، چه فقیر و چه غنی، به جز از روی ضرورت خرید و فروش می نماید؟ خداوند بیع را حلال نموده و ربا را حرام دانسته است؛ پس سود بگیرید ولی ربا نگیرید…»[۱۰۲]. اطلاق این روایات دلالت بر این دارد که گرفتن هر نوع سودی در معامله با مضطر جایز است، هر چند که همراه با سوء استفاده از اضطرار وی باشد. این گونه روایات، صحت معاملات اضطراری را، ولو همراه با سوء استفاده از اضطرار باشد، تقویت می کند.

     

    ۲-۱-۱-۳-۶٫ استناد به حدیث رفع

    برخی حقوق دانان عقیده دارند از لحاظ فقهی، اعمال قاعده رفع در موارد سوء استفاده از اضطرار منطقی به نظر می رسد؛ زیرا بنا بر قاعده پذیرفته شده در فقه، حکم عمل اضطراری، هم در احکام تکلیفی و هم در احکام وضعی مرفوع است و اگر در بعضی از احکام وضعی به دلیل امتنان، حکم مربوط رفع نمی شود، دلیل بر آن نخواهد بود که در موارد دیگر، از اعمال دلیل رفع خودداری نماییم. بنابراین، باید گفت، اگر چه در اضطرار ساده، فقها به جهت مصلحت مضطر و مخالفت با امتنان، معامله او را تصحیح نموده و دلیل رفع را اعمال نمی نمایند، ولی در موارد سوء استفاده از اضطرار، مصلحت مضطر در واقع در این است که به او یا دادگاه صالح حق دهیم، معامله ای را که در شرایط اضطراری منعقد نموده است، باطل اعلام نماید. حقیقت این است که رفع حکم وضعی، یعنی نفی صحت معامله اضطراری، در مواردی که متعامل از مضطر درمانده، بهره برداری نامشروع می نماید، خلاف امتنان نیست تا به بهانه آن از اعمال دلیل محکمی، چون حدیث رفع، خودداری نماییم.
    ممکن است، نظریه فقها در این مسأله در برخی موارد، باتوجه به شرایط زمان و مکان صحیح باشد، ولی در شرایط امروزی و در جامعه ای که سیستم قضایی در دسترس کلیه افراد جامعه است، اگر به مضطر مغبون این فرصت داده شود که پس از آن که در شرایط اضطراری تعهد گزافی را پذیرفت یا اجرت ناعادلانه ای را پرداخت کرد و زمانی که از آن موقعیت خطرناک تا حدودی نجات پیدا کرده است، به دادگاه صالح مراجعه کند و تقاضای ابطال یا تعدیل قرارداد ناعادلانه را کند، این تقاضا به هیچ وجه خلاف امتنان نیست و منافاتی با مناط حدیث رفع ندارد[۱۰۳].

     

    ۲-۱-۱-۳-۷٫استناد به قاعده انصاف

    برخی حقوق دانان عقیده دارند براساس قاعده عدل و انصاف، موارد سوء استفاده از اضطرار از شمول حکم وفای به عهد «اوفوا بالقعود» خارج می باشد. «خداوند همچنان که امر می کند، طرفین یک قرارداد پای بند عقد باشند، نیز امر می کند در همان قرارداد پای بند عدل و احسان باشند، نه اینکه ولو عقد ظالمانه هم باشد، پای بند آن باشند»[۱۰۴].
    برخی نیز معاملاتی را که در اثر سوء استفاده از اضطرار و به ویژه ایجاد اضطرار از سوی طرف قرارداد واقع شود، مصداق «اکل مال بیاطل» و مشمول حکم آیه «لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل» می دانند و عقیده دارند حکم «تجارت عن تراض» نیز منصرف از این موضوع است؛ از این رو علاوه بر حرمت تکلیفی، از لحاظ وضعی نیز چنین معامله ای، نافذ نخواهد بود[۱۰۵].

     

    ۲-۱-۱-۳-۸ . استناد به روایات ناظر به نهی بیع با مضطرین

    برخی نیز در اثبات مخدوش بودن معامله ناشی از سوء استفاده از اضطرار، به روایات وارده در خصوص نهی از بیع مضطرین استناد نموده اند [۱۰۶]که به نظر چندان صحیح نمی رسد؛ زیرا بیشتر تر این روایات، حکم وضعی معامله را بیان نمی کند، بلکه در مقام بیان حکم تکلیفی کراهت اخذ سود بیش از حد از مضطر است. مضافاً اینکه این روایات اعم از «سوء استفاده از اضطرار» و « اضطرار » است و نمی‌تواند در مقام بطلان معاملات ناشی از سوء استفاده از اضطرار مورد استناد قرار گیرد.

     

    ۲-۱-۱-۳-۹٫ دیدگاه امام خمینی (ره)

    امام خمینی در کتاب البیع به تبعیت از سایر فقها، بحثی از سوء استفاده از اضطرار به میان نیاورده اند و در بیان حکم معاملات اضطراری چنین فرموده اند که اضطرار ناشی از نیازهای افراد، موجب بطلان معامله نمی گردد، زیرا ادله مربوط به بطلان معاملات اکراهی از جمله حدیث رفع، منصرف از موضوع می باشد، مگر اینکه این اضطرار، تضییق و سختی برای فرد ایجاد شود، زیرا که حدیث رفع برای گشایش و راحتی افراد و از باب امتنان است؛ پس معاملات مستند به اضطرار مطلقاً باطل نمی باشد، مگر در بعضی از موارد نادری که در ادامه بیان می شود[۱۰۷].
    ظاهراً یکی از این موارد که اضطرار، از باب «لاحرج» موجب بطلان معامله می گردد، موردی است که حضرت امام در تحریرالوسیله در انتهای کتاب اطعمه و اشربه بیان نموده اند. ایشان در مسأله ۳۶ این کتاب، سؤالی را مطرح نموده اند که اگر فردی برای سدّ رمق خویش مجبور به خوردن غذای غیر مضطر گردد، چه تکلیف و به عبارتی چه اختیاری دارد. حضرت امام و بسیاری از فقها عقیده دارند که اگر مالک مال مضطر نباشد، بر او واجب است که از مال خود به شخص مضطر بذل نماید و اگر مالک امتناع نماید، مضطر می تواند با قهر و غلبه مال را از او بگیرد. البته بر مالک هم واجب نیست که مال خود را مجاناً به مضطر بدهد و می تواند عوض مال خود، یعنی اگر مال قیمی است، قیمت یا همان ثمن المثل و اگر مثلی است، مثل آن را از مضطر بگیرد[۱۰۸]. ولی اگر مالک حاضر باشد، مال خود را به مضطر بفروشد، مضطر حق استفاده از قهر و غلبه را ندارد و بایستی مال را بخرد. بث اختلافی که بین فقها وجود دارد، در خصوص تعیین قیمت مال است. سؤال این است که آیا مالک می تواند مال خود را به هر قیمتی به مضطر بفروشد؟ در این خصوص بین فقها اختلاف نظر وجود دارد.
    مرحوم شیخ طوسی در مبسوط چنین بیان داشته اند که در چنین حالتی اگر مالک، کالا را به بیش از ثمن المثل بفروشد و مضطر هم توانایی خرید دارد، باید کالا را به عقد فاسد از مالک بخرد که در این صورت به دلیل بطلان عقد تنها به اندازه ثمن المثل ضامن خواهد بود؛ ولی اگر حتماً باید به عقد صحیح بخرد، دو نظر ابراز شده است: برخی عقیده دارند که کل ثمن المسمی را باید بپردازد؛ زیرا مضطر عقد را با اختیار خود منعقد نموده است و برخی دیگر معتقدند، بیش از ثمن المثل را نباید پرداخت کند، زیرا خریدار در پرداخت بیش از ثمن المثل مضطر بوده و در حکم آن است که به پرداخت بیش از ثمن المثل اکراه شده است. در نهایت مرحوم شیخ طوسی، قول دوم را قوی تر می داند[۱۰۹].
    بیش تر فقها با نظر شیخ طوسی مخالفت نموده اند و آن را محل اشکال دانسته اند [۱۱۰] . مخالفان نظر شیخ طوسی عقیده دارند که اگر مالک حاضر به فروش مال خود باشد، می تواند آن را به هر قیمتی بفروشد و اقوی این است که پرداخت زاید بر ثمن المثل نیز بر مضطر واجب است. ایشان در توجیه نظر خود، به دلیل «الناس مسلطون علی الموالهم» تمسک جسته اند[۱۱۱].
    اگر چه استدلال مخالفان نظر شیخ طوسی قوی به نظر می رسد، ولی امام خمینی در تحریرالوسیله با استدلال دیگری، نظری مخالف مشهور فقها اختیار نموده اند. ایشان عقیده دارند، مالک می تواند مال خود را به هر قیمتی ولو زاید بر ثمن المثل، به فروش رساند، به شرط اینکه منتهی به حرج نشود، که در این صورت حق اخذ بیش از ثمن المثل را ندارد[۱۱۲]. در حقیقت استدلال امام خمینی تمسک به قاعده «لاحرج» است و ایشان بدون اینکه نافی اختیار مضطر در انجام معامله شوند، عقیده دارند، آنچه مانع نفوذ قرارداد در زاید بر ثمن المثل می شود، ادله ثانویه ای مانند «لاحرج» است که بی تردید بر احکام اولیه ای چون «قاعده سلطنت» حکومت دارد[۱۱۳].
    در مفهوم و تعریف عسر و حرج نیز میان فقها اختلاف نظریه هایی وجود دارد. پاره ای از فقها رابطه میان عسر و حرج را عام و خاص مطلق می دانند و دامنه حرج را محدودتر از عسر می دانند و عقیده دارند قاعده لاحرج صرفاً مواردی را شامل می شود که سختی و مشقت به حد حرج رسیده باشد [۱۱۴]، ولی برخی اساتید معاصر بر این عقیده اند که:
    به نظر می رسد رابطه مصادیق عسر و حرج، تساوی است، نه عموم و خصوص مطلق؛ زیرا هر عملی که انسان را به تنگنا و ضیق اندازد، دشوار و سخت هم هست و برعکس، هر کاری که انجام دادنش برای آدمی سخت و شاق باشد، موجب تنگی و اعمال فشار بر او نیز می شود. به علاوه ضابطه تعیین مصداق عسر و حرج، عرف است که مطابق آن، هر کاری که موجب مضیقه و تنگنا باشد، حرج و دشواری نیز تلقی می شود[۱۱۵].
    بر مبنای دوم می توان اخذ زاید بر ثمن المثل از مضطر را نیز از مصادیق اعمال این قاعده دانست.
    اگر چه در تبیین مفاد «قاعده لاحرج» نیز همانند «قاعده لاضرر» در میان فقها اختلاف نظر وجود دارد، ولی مشهور فقها به تبعیت از شیخ انصاری بر این عقیده اند که این قاعده حکم حرجی را نفی می نماید. به عبارت دیگر، منظور از این قاعده عدم تشریع حکم ضرری است[۱۱۶]. بر این اساس می توان گفت، در مسأله بیان شده نیز وجوب پرداخت زاید بر ثمن المثل از سوی مضطر، حکم حرجی است که با استناد به قاعده مذکور نفی می گردد.
    حکم بیان شده در این مسأله را می توان در تمام موارد سوء استفاده از اضطرار تعمیم داد؛ چنانکه در بررسی مفهوم و ارکان سوء استفاده از اضطرار بیان شد، ناعادلانه بودن ثمن قراردادی یکی از ارکان تحقق سوء استفاده از اضطرار است که باتوجه به نظر امام می توان آن را به «منتهی شدن قرارداد به حرج» تفسیر نمود. به عبارت دیگر هرگاه شخص مضطر در نتیجه وضعیت اضطراری خود، قراردادی منعقد نماید که ثمن قراردادی آن به گونه ای بیش از ثمن المثل باشد که منتهی به ایجاد عسر و حرج گردد، می توان این قرارداد را ناعادلانه و در نتیجه سودء استفاده از اضطرار را محقق دانست.
    بر مبنای دیدگاه امام قراردادی که در چنین شرایطی منعقد گردد مضطر را تنها تا میزان ثمن المثل متعهد می نماید و وی تعهدی بیش از پرداخت ثمن المثل ندارد. هر چند این نظر، مورد پذیرش سایر فقها قرار نگرفته و مهجور مانده است، ولی با اصول فقهی و حقوقی سازگار است و حقوق شخص مضطر را نیز به خوبی تأمین می نماید. چنانکه پیش تر هم بیان شد، از میان نظریات پنج گانه، قول به تعدیل قرارداد بیش از سایر نظریات، حقوق مضطر را تأمین می نماید، ولی این نظریه در حقوق ایران، جز در محدوده ماده ۱۷۹ قانون دریایی، جایگاهی ندارد.

     

    نتیجه

    براساس آنچه در این مقاله بیان شد، می توان دریافت که هر چند قانونگذار معاملات اضطراری را صحیح و نافذ دانسته است، ولی این امر به معنای پذیرش قراردادهای منعقده ناشی از سوء استفاده از اضطرار نمی باشد. اگر چه مصالح اجتماعی ایجاب می‌کند که قراردادهای اضطراری معتبر شناخته شود، ولی همین مصالح، قانونگذار را بر آن می‌دارد که هنگامی که از این شرایط اضطراری سوء استفاده می شود، از طرف مضطر حمایت لازم را به عمل آورد. در تعریف این مفهوم می توان گفت سوء استفاده از اضطرار زمانی تحقق می یابد که قراردادی غیرعادلانه به فردی که در شرایط اضطراری قرار دارد، تحمیل شود، به گونه ای که در نتیجه شرایط اضطراری موجود، برخلاف میل باطنی به آن تن دهد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    در نتیجه برای تحقق «سوء استفاده از اضطرار» بایستی دو عنصر « اضطرار» و «سوء استفاده» در کنار یکدیگر قرار گیرند. برای اینکه اضطرار تحقق یابد، بایستی رضایت فرد مخدوش شده، در عین حال فشار مستقیم بیرونی نیز بر وی وارد نشده باشد. از سوی دیگر، برای اینکه از این اضطرار سوء استفاده شود، بایستی قرارداد منعقده غیرمتعارف یا ناعادلانه باشد. همچنین بایستی طرف قرارداد از وجود وضعیت اضطراری آگاهی داشته باشد و همو پیشنهاد انعقاد قراردادی ناعادلانه را به شخص مضطر ارائه نماید.
    اگر چه بسیاری از حقوق دانان با بیان توجهیات یاد شده بر این عقیده اند که ضروری است، وضعیت حقوقی قراردادهای ناشی از سوء استفاده از اضطرار با سایر قراردادهای اضطراری متفاوت و متمایز باشد، ولی در خصوص وضعیت حقوقی این دسته از قراردادها اتفاق نظر وجود ندارد. برخی، این نوع قراردادها را همانند قراردادهای اضطراری صحیح می دانند و برخی به این استدلال که تعادل قراردادی به هم خورده است و یا به دلیل مغایرت با انصاف، آن را باطل دانسته اند. برخی دیگر نیز بااستناد به خیار غبن برای مضطر خیار فسخ قائل شده اند و عده ای دیگر پیشنهاد تعدیل یا قابلیت ابطال قرارداد در دادگاه را مطرح نموده اند. نهایتاً برخی هم این قراردادها را در حکم قراردادهای اکراهی دانسته و آن را غیر نافذ شمرده اند که استدلالات هر دسته از حقوق دانان و انتقادات وارد بر آنها مفصلاً مورد بررسی قرار گرفت.
    از مختصـر مبـاحث یاد شده، می تـوان چنیـن نتیـجه گـرفت که نظـریه صـحت ایـن دسته از قراردادها با مصالح و مقتضیات اجتماعی سازگار نیست و به دور انصاف شمرده می شود. نظریه بطلان نیز که در حقوق انگلستان مطرح شده با مبانی حقوقی ما سازگاری ندارد. فسخ قرارداد به استنـاد خیـار غبـن، نیز در بیش تـر مـوارد به دلیـل اطـلاع مضطر از قیمـت واقعی قراردادی قابل اعمال نیست. از میان دو نظر باقی مانده، قابلیت تعدیل یا ابطال قرارداد که در ماده ۱۷۹ قانون دریایی پیش بینی شده، مصالح مضطر را بیش تر تأمین می کند، ولی مبنای حقوقی مناسبی برای توجیه آن ارائه نشده است و حکمی استنثائی به شمار می رود. نظریه اکراهی دانستن قرارداد هم، صرف نظر از تفاوت ماهوی اکراه و اضطرار، موجب عدم نفوذ قرارداد است که در برخی موارد، اعمال آن به مصلحت مضطر نمی باشد. اگر چه بیش تر فقهای امامیه قائل به صحت این قراردادها هستند، ولی برخی فقها با طرح نظری مخالف، در چنین قراردادهایی مضطر را فقط تا میزان ثمن المثل ضامن دانسته اند؛ یعنی معتقدند، این نوع قراردادها، در مورد مبلغ زاید بر ثمن المثل صحیح و الزام آور نمی باشند. این دسته از فقها نیز قرارداد منعقده را، در خصوص بیش از میزان ثمن المثل، به دلیل فقدان رضایت طرف قرارداد، در حکم معاملات اکراهی دانسته اند که البته به حق مورد انتقاد سایر فقها قرار گرفته است.
    حضرت امام خمینی نیز که از طرفداران این نظریه به شمار می رود، با طرح استدلالی دیگر و با استناد به قاعده لاحرج و ارتباط موضوع با احکام ثانوی، سعی نموده است، تا ایرادات وارد بر این نظریه را مرتفع نماید. دیدگاه امام خمینی در این خصوص، از جهات مختلف قابل تقویت تلقی شده و دارای مزایای متعددی است. اولاً، در این دیدگاه به مخدوش بودن اراده مضطر که مورد انتقاد فقها و برخی حقوق دانان قرار گرفته اشاره ای نشده است. ثانیاً، در این استدلال به تفاوت ماهوی دو مفهوم « اضطرار» و «اکراه» کاملاً توجه شده و قراردادهای ناشی از سوء استفاده از اضطرار به عنوان قرارداد اکراهی به حساب نیامده است. ثالثاً، مبنای نظر حضرت امام استناد به قاعده ثانویه «لاحرج» می باشد و ایراد مطروحه از سوی فقها بر نظر امام وارد نیست. رابعاً، نتیجه نظر امام تعدیل قراردادهای منعقده ناشی از سوء استفاده از اضطرار تا حد ثمن المثل است که به بهترین شکل، حقوق مضطر را تأمین می نماید. خامساً، با تعیین ثمن المثل به عنوان مبنای تعدیل، دادرس و کارشناس در تعدیل قرارداد با سردرگمی رو به رو نمی باشد.
    با عنایت به ویژگی های ممتاز این نظریه، می توان در دکترین های حقوقی آن را تقویت نمود و باتوجه به استدلال قوی فقهی و انطباق با موازین شرعی، حتی در قانونگذاری های آتی نیز مدّنظر قانونگذار قرار داد.

     

    فصل سوم :

     

    ضمانت اجرای حقوقی سوءاستفاده

     

    از وضعیت اضطراری طرف قراداد

     

     

     

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:13:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اثربخشی رواندرمانی حمایتی گروهی بر امید به زندگی و سازگاری روانشناختی مادران کودکان سرطانی- قسمت ۶ ...

    سرفه های مداوم و گرفتگی صدا: سرفه های مداوم ممکن است از عوارض سرطان ریه و گرفتگی مداوم صد ا ناشی از سرطان حنجره باشد. البته این علایم و عوارض می توانند ناشی از ناهنجاری های دیگری نیز باشند (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).
    روش های درمانی
    روش های بسیار رایج شامل این موارد است:
    ۱- جراحی
    ۲- پرتو درمانی (رادیو تراپی)
    ۳- شیمی درمانی
    ۴- ایمیونو تراپی
    ۵- پیوند مغز قرمز استخوان
    ۶- ژن درمانی
    ۷- نور درمانی
    ۸- حرارت درمانی
    با در نظرگرفتن نوع سرطان و میزان پیشرفت آن ممکن است یک یا چند روش هم زمان، به ترتیبی که پزشک متخصص تشخیص می دهد، مورد استفاده قرار گیرد. در مواردی که هنوز سرطان به جایی سرایت نکرده، یعنی متاستاز صورت نگرفته، با جراحی ممکن است بهبود کامل حاصل شود. غالباً برای از بین بردن سلول های سرطانی باقی مانده در محل جراحی از اشعه (رادیوتراپی) استفاده می شود. اگر اندکی پیش رفته باشد یا پزشک گمان ببرد که ممکن است به جایی سرایت کرده باشد، از شیمی درمانی هم استفاده می کنند تا هیچ جا اثری از سلول های سرطانی باقی نماند. گاهی و به خصوص وقتی سرطان به جاهای دیگر سرایت کرده باشد، ابتدا شیمی درمانی انجام می شود. چنان چه بعد از شیمی درمانی غده هنوز وجودداشته باشد، آن را با جراحی برداشته و با اشعه (رادیوتراپی) محل آن را می سوزانند. نکته ی قابل توجه این است که ترتیب استفاده از این سه روش درمان در بهبود بیماری بسیار اهمیت دارد و باید بیمار از آن اطلاع داشته باشد. به جز این سه روش درمانی متداول، روش ها و داروهای دیگری هم مناسب با نوع سرطان و شرایط بیمار وجود دارد که امروزه مورد استفاده است (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).
    آمادگی برای درمان
    قبل از شروع درمان، بیمار نمی داند که چه عوارضی را تجربه خواهدکرد؛ بنابراین بهتر است خود را از لحاظ جسمی و روحی آماده کند تا درمان نتیجه ی بهتری بدهد. به این چند نکته بهتر است توجه شود:
    شجاعت و امیدواری: بیمار بهتر است با نگرشی مثبت با سرطان روبرو شود و به درمان امیدوار باشد. دلهره و ترس از درمان و عوارض آن، روحیه ی بیمار و در نتیجه سیستم دفاعی او را تضعیف می کند. باید توجه داشت که افراد قویتر عوارض کمتری تجربه می کنند. بعضی عوارض موقتی بوده و به تدریج از بین می رود؛ بعضی هم با دارو برطرف می شود و قابل کنترل است.
    رژیم غذایی مناسب: تغذیه ی خوب برای همه لازم است؛ به خصوص برای بیمار سرطانی؛ چون نیروی بدنی بیشتر به ترمیم بافت های آسیب دیده، مقابله با سرطان و عوارض ناشی از روش های درمانی کمک می کند. تغذیه ی مناسب سیستم دفاعی را نیز تقویت و شانس درمان را بیش تر می کند. جسم و روحیه ی قوی تحمل دریافت داروی بیش تری دارد. در طول مدت درمان به خصوص شیمی درمانی معمولاً بیمار از عوارض ثانوی آن رنج می برد؛ در نتیجه به رژیم غذایی نیاز دارد تا نیروی خود را بازیابد و بتواند در مقابل سرطان و دارو مقاومت کند. در این رژیم، غذاهای پر انرژی و پروتئین دار از قبیل شیر، پنیر و تخم مرغ پخته، تجویز می شود. اگر بیمار از لاغری رنج می برد، غذاهای چرب مانعی ندارد. اگر بیمار اسهال داشته باشد، بهتر است از خوردن مواد غذایی سلولز دار خودداری کند. ممکن است بیمار در اثر سرطان و درمان دچار عوارضی شود که قادر به خوردن غذا نباشد. دراین صورت می توان از لوله ی تغذیه برای غذا خوردن به صورت مایع استفاده کرد. اگر بیمار مشکل هاضمه داشته باشد، می توان به وسیله ی سرم از طریق رگ خونی مواد غذایی تزریق کرد (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).
    پیشگیری از سرطان
    اقداماتی که می تواند خطر ابتلا به سرطان را کاهش دهد: ۱- محافظت در برابر عوامل سرطان زا (مواد شیمیایی، پرتوهای مضر و ویروس ها و باکتری ها) ۲- خوردن میوه و سبزی به پیش گیری از سرطان کمک می کند (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    پیشینه ی تحقیقاتی

    پیشینه خارجی
    در پژوهشی که توسط لی مین[۴۰] و همکاران (۲۰۱۲) بر روی والدین دارای فرزندان مبتلا به سرطان خون انجام شده، نتایج نشان می دهد که تشخیص سرطان، تأثیرات منفی را هم بر سلامت جسمانی و روانی والدین و هم فرزندان آن ها به دنبال داشته است. همچنین مادران از سطوح پایین تری از سلامت روان برخوردار هستند و میزان افسردگی و اضطراب در مادران بیشتر از پدران بوده است. در پژوهشی که توسط شارما[۴۱] و همکاران (۲۰۱۲) انجام شده، نتایج نشان می دهد که میزان اضطراب در بیماران مبتلا به سرطان بیشتر بوده و همچنین از سطح کیفیت زندگی پایینی برخوردار بوده اند.
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    ساهلر[۴۲] و همکاران (۲۰۱۰) تأثیر آموزش مهارت های حل مسئله بر مادران دارای کودکان سرطانی مورد بررسی قرار دادند. جلسات به صورت هفته ای و به مدت دو ساعت به مدت ۸ هفته برگزار گردید. نتایج حاکی از آن بود که مادران کودکان سرطانی که تحت آموزش مهارت های حل مسئله قرار گرفته بودند نسبت به گروه گواه بهبودی بیشتری در خلق، اضطراب و نشانه های پس از استرس (PTSD) بدست آوردند.
    فدل[۴۳] و همکاران (۲۰۱۳) به بررسی تأثیر مداخلات بین رشته ای بر میزان سازگاری مادران و کودکانی که به تازگی تشخیص سرطان دریافت کردند پرداختند. ۵۲ مادر دارای کودک سرطانی به طور تصادفی در یک مداخله بالینی میان رشته ای شرکت کردند . نتایج نشان داد که ارتباط معنی داری بین درونی سازی نشانه ها در کودک و پریشانی والدین وجود دارد در حالی که چنین ارتباط معنی داری در مورد بیرونی سازی نشانه ها در کودک یافت نشد. مداخله باعث کاهش درونی سازی و برونی سازی نشانه ها در کودکان در مرحله پس آزمون و پی گیری گردید.
    پیلکویتز[۴۴] و همکاران (۱۹۹۶) در پژوهشی به بررسی شیوع اختلات استرس پس از سانحه (PTSD) در مادران دارای کودکان سرطانی و کودکان عادی پرداختند. ۲۴ مادر دارای کودک سرطانی که از مرگ نجات یافته بودند با ۲۳ مادر کودک سالم مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته ها تفاوت معنی داری در شدت نشانه ها، حمایت اجتماعی ادراک شده و شاخص شدت کلی نشانه های روانی با بهره گرفتن از پرسشنامه SCL-90 در زنان دارای PTSD و زنان غیر PTSD یافت نشد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ورمایز[۴۵] (۲۰۰۵) در تحقیقی به بررسی سازگاری روانی والدین در خانواده هایی که کودک با نقص ستون فقرات دارند پرداخت. بر اساس ۳۳ مطالعه ای که انجام شده بود، ۱۵ مورد از آن را برای مطالعه فرا تحلیلی انتخاب کرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که کودکان با نقص ستون فقرات در درازمدت بر سازگاری روانی والدین تأثیر می گذارند و پسرانی که دچار نقص بودند بیشتر بر روی مادر تأثیر می گذارد تا پدر. فاکتورهای زیر با سازگاری روانی والدین ارتباط دارند.
    فاکتورهای کودک (سن، مشکلات ارتباطی، مشکلات عاطفی، عقب ماندگی ذهنی)
    فاکتورهای خانواده (سازگاری عاطفی، امیدواری، استرس، سازش و مؤلفه های والدینی)
    فاکتورهای خانواده (درآمد خانواده، روابط با دوستان، محیط خانواده)
    فاکتورهای محیطی (حمایت اجتماعی).
    سالوویت[۴۶] (۲۰۰۳) به منظور بررسی استرس پدران و مادرانی که از کودک با ناتوانی ذهنی مراقبت می کنند بر اساس مدل سازگاری دوگانه تحقیقی را بر روی ۱۱۶ مادر و ۱۲۰ پدر که دارای کودک با ناتوانی ذهنی ۱۰-۱ ساله بودند انجام داد. نتایج نشان داد که مادران (۷۲ درصد) و پدران (۷۸ درصد) استرس داشتند.
    مک گلون[۴۷] (۲۰۰۲) بررسی استرس در سازگاری پدر خوانده یا مادر خوانده کودکان با نیازهای ویژه، مطالعه روی ۳۵ پدر خوانده و مادر خوانده کودکان با نیازهای ویژه انجام داد. نتایج نشان می دهد تفاوت معنی داری در سازگاری پایین خانواده با افزایش استرس در آن ها وجود دارد، همچنین استرس در طول سال ها بدون تغییر می ماند.
    به منظور بررسی سازگاری خانواده هایی که دارای کودک با ناتوانایی های رشدی هستند، تروت[۴۸] و مورنی[۴۹] (۲۰۰۲، به نقل از محمدی، ۱۳۸۰) ۸۷ خانواده را که دارای کودک با ناتوانی رشدی در سنین پیش از مدرسه بودند را مورد ارزیابی قرار دادند و ۷ سال بعد وقتی فرزندان آن ها در دوره پیش از نوجوانی بودند، والدین را دوباره مورد مصاحبه قرار دادند. از مقیاس تأثیر ناتوانی کودک بر خانواده که شامل ۱۵ آیتم است و خلاصه ای از ارزیابی مثبت و منفی والدین در مورد کودکشان و یک نمره کلی که استرس والدین در درازمدت را پیش بینی می کند، استفاده شد. نتایج نشان می دهد که حتی وقتی متغیرهایی مثل سازگاری و سطوح ناتوانی کودک کنترل می شود والدین نسبت به آینده استرس دارند.
    وارفیلد[۵۰] (۱۹۹۹) به بررسی سازگاری در سال های اولیه زندگی کودک در بین مادران کودکان با ناتوانی پرداخت. نمونه ها شامل ۷۹ مادر بودند. برای بررسی استرس مادر در سه دوره سنی یک سالگی، سه سالگی و پنج سالگی کودک، فهرستی از استرس های مادر تهیه و به وسیله ی ماردان تکمیل شد. نتایج نشان داد که استرس مربوط به کودک در طول سه دوره سنی به طور معنی داری در مادران افزایش می یافت و در پنج سالگی یک سوم از مادران نمره های بالا گرفتند. در خانوادهایی که انسجام و یکپارچگی بیشتری داشتند و حوادث منفی در زندگی آن ها کمتر بود در زمانی که کودک ۵ ساله بود استرس کمتری داشتند.
    پژوهش ها نشان می دهد که روان درمانی حمایتی و مداخلات آموزشی می تواند کیفیت زندگی افراد بیمار را بهبود بخشد، عملکرد سیستم ایمنی آن ها را ارتقاء دهد و امید را در افراد زنده نماید. در واقع، روان درمانی حمایتی بر اساس نظریه روانکاوی به منظور کمک به بیمار در جهت مواجهه با بحران های ناشی از مسائل اجتماعی و یا بیماری های جسمی، مورد استفاده قرار می گیرد. این درمان ترکیبی از تکنیک های تقویت ایمان و معنویت، دعا، آرامبخشی، خودگویی عبارات مثبت، تصویرسازی مثبت، آگاه سازی، گسترش افکار مثبت و مقابله با افکار منفی، تغذیه و ورزش است (مارک[۵۱] و ویر[۵۲]، ۲۰۰۳، به نقل از سبحانی فرد، ۱۳۸۱). وو[۵۳] و دیگران (۲۰۰۸) روان درمانی حمایتی را برای جلوگیری از افسردگی زنان مبتلا به اچ آی وی مثبت و مؤثر می داند. رودس[۵۴] و ترلوآر[۵۵] (۲۰۰۸) در پژوهش خود در زمینه ی محصول اجتماعی خطر هپاتیت c در میان معتادین تزریقی، به تأثیر مثبت روان درمانی حمایتی بر بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان معتادین اشاره کرده اند.
    ولز[۵۶] (۲۰۰۵) معتقد است که ۲۷ درصد واریانس افسردگی با امید پایین تبیین می شود و آموزش امید به کاهش افسردگی در افراد منجر می شود و بعد از آن اضطراب، تحصیلات کم و جنسیت پیش بینی کننده های امید پایین هستند. او همچنین نشان داده است که امید با درآمد بالا و موقعیت اجتماعی بهتر، رابطه دارد. بین امید و پیامدهای بهتر روان درمانی نیز رابطه وجود دارد.
    هنکینز[۵۷] (۲۰۰۴) در پژوهشی به بررسی تأثیر مداخله ی درمانی مبتنی بر نظریه ی امید اشنایدر، بر کاهش میزان ناامیدی بیماران بستری مبتلا به افسردگی اساسی پرداخت. او در پژوهش خود پس از ۱۰ جلسه گروهی یک ساعتی پی برد که میزان امید گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه افزایش معنی دار و میزان ناامیدی آن ها کاهش معنی داری داشته است.
    آروینگ[۵۸] و همکاران (۲۰۰۴) نشان دادند که گروه درمانی مبتنی بر امید قبل از شروع درمان مزایایی برای شرکت کنندگان دارد.
    شروین[۵۹] و همکاران (۱۹۹۲) در پژوهش خود اظهار داشتند که طی ۸ جلسه ی دو ساعتی گروه درمانی مبتنی بر امید، میزان تفکر عامل، معنای زندگی و عزت نفس و شادکامی افزایش می یابد، در حالی که نشانه های افسردگی و اضطراب کاهش می یابد
    ایزر (۲۰۰۶) عنوان می کند که سرطان یکی از پر استرس ترین رویدادهایی است که شخص در زندگی اش می تواند با آن روبرو شود و تغییرات آن نه تنها بر خود فرد بلکه بر خواهر و برادرها و والدین و به طور کلی بر خانواده تأثیرگذار خواهد بود. والدین، به خصوص مادران بچه های مبتلا به سرطان بیشتر از والدین بچه های سالم در معرض مشکلات روانشناختی از قبیل، اضطراب، افسردگی، استرس و غیره می باشند (کریستین[۶۰] و همکاران، ۲۰۰۷).
    در پژوهشی که توسط کلاسن[۶۱] و همکاران (۲۰۰۸) انجام شده است نتایج نشان داده است که والدین دارای فرزند مبتلا به سرطان، کیفیت زندگی ضعیف تری را در مقایسه با جمعیت عادی گزارش کرده اند و پیشنهاد کرده اند که مداخلات مستقیم در رابطه با والدین باید به عنوان بخشی از برنامه درمانی برای بچه های مبتلا به سرطان در نظر گرفته شود.
    پیشینه داخلی
    حسینیان، طباطبایی و روایی (۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی تاثیر برنامه روان درمانی حمایتی بر بهبود کیفیت زندگی معتادین مرد سم زدایی شده ساکن در شهر اصفهان بود. از جامعه مورد بررسی مشتمل بر تمامی مردان ۴۵-۲۰ ساله معتاد سم زدایی شده مراجعه کننده به مرکز بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ۲۴ نفر نمونه در دسترس، بطور تصادفی به دو گروه ۱۲ نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش در مدت ۱۰ جلسه ۲ ساعته (هفته ای یک مرتبه) از برنامه روان درمانی حمایتی بهره مندگردیدند. گروه نمونه، پرسشنامه ۳۱ سوالی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی را تکمیل کردند. این پرسشنامه شش زیرمقیاس (سلامت جسمانی، روانشناختی، استقلال، روابط اجتماعی، محیط و باورهای فرد) دارد و اعتبار آن از طریق تست – تست مجدد (با فاصله زمانی یک ماه) ۰٫۷۰ تا ۰٫۸۰ و ضریب همسبتگی درونی آن با روش آلفای کرونباخ ۰٫۶۳ تا ۰٫۸۱ برآورد شده است. روش آماری به کار گرفته شده تحلیل کوواریانس یک طرفه در دو گروه آزمایش و کنترل (در مراحل پیش آزمون و پس آزمون) می باشد. یافته ها نشان می دهد برنامه روان درمانی حمایتی بر بهبود عوامل کلی کیفیت زندگی و سلامت معتادین مرد سم زدایی شده تاثیر دارد (P<0.01). این برنامه بر بهبود عوامل مختلف سلامت (جسمانی، روانشناختی، استقلال، محیط و باورهای فردی گروه نمونه تحقیق) نیزموثر است.
    مولایی، آبدین و حیدری (۲۰۱۰) در پژوهشی به بررسی مقایسه ای تأثیر فیلم درمانی گروهی[۶۲] (GMT) و درمان گروحی حمایتی در سلامت روان نوجوانان دختر دارای تجربه سوگ پرداختند. نتایج حاکی از عدم تفاوت این دو شیوه درمانی در مرحله پس آزمون داشت. اما در مرحله پیگیری (با فاصله زمانی دو ماهه)، تأثیر فیلم درمانی گروهی بیشتر از درمان گروهی حمایتی بود.
    حسینیان، طباطبایی و روایی (۲۰۱۱) در پژوهشی به بررسی اثر بخشی رواندرمانی حمایتی بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به HIV در کرمانشاه پرداختند. در این مطاله ۲۰ زن از ۲۵۰ زن مراجعه کننده به دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه به صورت تصادفی انتخاب شده و تحت درمان قرار گرفتند. نتایج حاکی از اثرات مثبت این درمان بر کیفیت زندگی این زنان بود.
    بیجاری (۱۳۸۸) در پژوهشی که به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید بر افزایش میزان امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) انجام داد، به این نتیجه رسید که گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید درمانی در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری موجب افزایش امید به زندگی و کاهش افسردگی می شود.
    کاظمیان و همکاران (۱۳۸۶) در پژوهشی با هدف تعیین تاثیر گروه درمانی حمایتی بر وضعیت سلامت روان زنان یائسه در مراکز بهداشتی درمانی شهری شهرکرد پرداختند. این مطالعه از نوع نیمه تجربی با انجام آزمون مقدماتی و نهایی بود. ۴۶ زن یائسه ساکن و تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهرکرد در سال ۱۳۸۴ که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودند، در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. جلسات گروه درمانی در گروه مورد انجام شد. داده ها با بهره گرفتن از پرسشنامه ۲۸ سوالی سلامت روان گلدبرگ و پرسشنامه مشخصات دموگرافیک در سه مرحله (آزمون اولیه، یک ماه و یک و نیم ماه بعد) جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS و آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی تی و آزمون همبستگی انجام گردید. پس از انجام گروه درمانی در تمام ابعاد سلامت روان زنان گروه مورد بهبودی حاصل شد (P<0.05). در گروه شاهد تغییر معناداری طی مراحل مختلف در وضعیت سلامت روان افراد مشاهده نشد. بین گروه شاهد و مورد در مراحل درمانی (۱ ماه و ۱٫۵ ماه بعد) تفاوت معنی داری در ابعاد سلامت روان وجود داشت (P<0.05). بین متغیرهای دموگرافیک و سلامت روان رابطه ای مشاهده نشد. این مطالعه نشان داد که گروه درمانی حمایتی روی سلامت روان زنان یائسه تاثیر دارد. لذا با توجه به یافته های پژوهش و در دسترس بودن منابع حمایتی و مشاوره ای در سیستم های بهداشتی درمانی، لزوم برگزاری جلسات گروهی مشابه در مراکز مختلف بهداشتی درمانی مطرح می گردد.
    موسوی و همکاران (۱۳۹۱) به بررسی اثربخشی مداخله معنوی بر ارتقای کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به سرطان پرداخته اند. جامعه آماری شامل ۱۲ نفر از مادران کودکان مبتلا به سرطان است که بین ۱۹ تا ۵۰ سال سن داشته، تحصیلات آنان سیکل به بالا بوده و فرزند آنها در بیمارستان امام حسین شهر تهران بستری است. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بوده و جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (فرم کوتاه) WHOQOL-BRIEF استفاده گردیده است. جهت مداخله معنوی، ۶ مؤلفه روانی- معنوی، شامل خودآگاهی، نیایش، توکل و توسل، صبر، طلب بخشش و شکر به صورت ۶ جلسه، هر روز به مدت ۹۰ دقیقه آموزش داده شد. آزمودنی ها در جلسات اول، سوم، پنجم به پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ دادند و سپس ۳ هفته بعد از آخرین جلسه، مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش سری های زمانی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که مداخله معنوی موجب افزایش کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به سرطان در مرحله پس آزمون و پیگیری می گردد؛ همچنین نتایج تجزیه و تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر نشان داد که مداخله معنوی تأثیر معنی داری بر حیطه سلامت روان و روابط اجتماعی مادران کودکان مبتلا به سرطان دارد ولی این معنی داری در حیطه سلامت جسمانی و سلامت محیط مشاهده نگردید. به طور کلی می توان نتیجه گیری کرد که مداخله معنوی در ارتقای کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به سرطان مؤثر است.
    دهقانی نیشابوری و مقصودی (۱۳۹۰) به بررسی تاثیرات تاب‌آوری و سر‌سختی روانشناختی بر بهزیستی روان‌شناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان پرداختند. این پژوهش به روش توصیفی- همبستگی طراحی و انجام شد. نمونه شامل ۹۵ نفر از مادران کودکان مبتلا به سرطان ساکن شهر مشهد بود. پرسش نامه‌های بهزیستی روانشناختی، سرسختی روانشناختی اهواز و تاب‌آوری کانر و دیویدسون توسط اعضای نمونه تکمیل شدند. آزمون همبستگی نشان داد که سرسختی روانشناختی و تاب‌آوری با بهزیستی روان‌شناختی ارتباط معکوس معنادار دارند. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون حاکی از این بود که سرسختی روانشناختی پیش‌بینی‌کننده منفی چهار خرده‌مقیاس بهزیستی روانشناختی یعنی ارتباط مثبت با دیگران، تسلط بر محیط، پذیرش خود و هدفمندی در زندگی می‌باشد. همچنین تاب‌آوری، پیش‌بینی‌کننده هدفمندی در زندگی، پذیرش خود و رشد شخصی بالا می‌باشد. یافته‌های پژوهش مؤید این مهم است که بین تاب‌آوری و سر‌سختی روانشناختی با بهزیستی روان‌شناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان رابطه معناداری وجود دارد و ما از طریق تاب‌آوری و سر‌سختی روانشناختی می‌توانیم بهزیستی روان‌شناختی آن‌ ها را پیش‌بینی کنیم.
    نظری (۱۳۸۴) به منظور بررسی نظر والدین کودکان مصروع نسبت به عوامل تنش زا و میزان سازگاری آنان با این عوامل در مراجعه کنندگان به مراکز درمانی منتخب شهر تهران تحقیقی را انجام داده است. نمونه ها شامل ۴۰۰ پدر و مادر کودکان مصروع می باشند. از پرسشنامه ای که در سه بخش تنظیم شده است: اطلاعات فردی، عوامل تنش زا، رفتارهای سازگارانه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در حیطه عوامل تنش زا مادران (۸۰ درصد) و پدران (۶۲ درصد) و در حیطه سازگاری مادران (۷۰ درصد) و پدران (۷۳ درصد) رفتار سازگارانه داشتند. آزمون t نشان می دهد بین میزان تنش پدران و مادران کودکان مصروع اختلاف معنی داری وجود دارد. بین میزان سازگاری مادران با متغیرهای دموگرافیک سن مادر، میزان تحصیلات، طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان، سن کودک، ارتباط معنی داری وجود ندارد.
    نتایج پژوهش شریعتی و داور منش(۱۳۸۰) نشان داده است که وجود یک فرزند بیمار به شدت بر سلامت روانی والدین اثر گذار است و موجب افزایش فشارهای جسمانی و روانی بر والدین مخصوصا مادران می شوند و باعث کاهش مقاومت او در مقابل ابتلا به بیماریهای می گردد و در نتیجه میزان بیماری را در آنان فزونی می بخشد.
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
    زهرا قلخانی (۱۳۸۷) در پژوهشی به بررسی میزان اثربخشی روان درمانی حمایتی گروهی بر کاهش افسردگی و افزایش سازگاری زناشویی زنان مبتلا به ام.اس پرداخت. برای انجام این پژوهش ۷۰ نفر زن از ۶۵۰۰ زن عضو انجمن ام. اس که ساکن تهران، دارای تحصیلات حداقل دیپلم و متأهل بودند با روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس SCL-90 پاسخ گفتند. سپس از میان آنها ۱۶ نفر انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. این دو گروه پرسشنامه سازگاری زناشویی (DAS) را به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش در ۸ جلسه روان درمانی حمایتی شرکت کردند و بعد از اتمام جلسه بازهم پرسشنامه SCL-90 و سازگاری زناشویی را به عنوان پس آزمون پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون t مستقل استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دادکه: تفاوت معنی داری بین گروه پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در آزمون scl-90 در بعد افسردگی وجود دارد ولی تفاوت معنی دار در پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در آزمون سازگاری زناشویی DAS مشاهده نشد.
    قمی و بجستانی (۱۳۹۱) در پژوهشی به بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر استرس مادران دارای فرزندان مبتلا به سرطان در بیمارستان امام خمینی (ره) تهران پرداختند. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران فرزندان سرطانی بین ۱۰-۱۳ ساله بوده است. روش پژوهش به کار گرفته شده طرح نیمه آزمایشی که شامل پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است. نتایج ۹ جلسه آموزش تاب آوری با بهره گرفتن از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که مادرانی که تحت آموزش معین قرار گرفته اند در افزایش تاب آوری و کاهش استرس به نسبت مادرانی که از این آموزش ها برخوردار نبوده اند پیشرفت بهتری داشته اند. همچنین آموزش تاب آوری تأثیر معنی داری بر روی کاهش استرس و افزایش تاب آوری مادران به همراه داشته است.
    شعاع کاظمی و همکاران (۱۳۹۲) پژوهشی را با هدف اثربخشی روان درمانی گروهی بر ارتقاء راهبردهای مقابله ای زنان مبتلا به سرطان انجام دادند. جامعه آماری این پژوهش بیماران مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) تحت پوشش مرکز تحقیقات سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) دانشگاه شهید بهشتی بودند که با نمونه گیری هدفمند از بین مراجعین کلینیک تخصصی آذر وابسته به این مرکز انتخاب شدند. نتیجه گیری پژوهش حاکی از این است که روان درمانی گروهی سبب ارتقاء و افزایش میزان استفاده از مقابله های مسأله دار و کاهش استفاده از پاسخ های هیجان مدار می شود.

     

     

     

    فصل سوم: روش پژوهش

     

    طرح پژوهش

    پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی می باشد. در این روش تحقیق نمونه گیری و جایگذاری افراد به صورت تصادفی روی نمی دهد. بیشتر تحقیقاتی که هدف آنها یافتن عوامل علّی در زندگی واقعی و شرایط حقیقت است و در حین اجرای آنها تنها گواه تعدادی از متغیرها مقدور می‌باشد، در تحقیقات ‌تجربی یا آزمایشی یا نیمه تجربی قرار می‌گیرند. بیشتر مطالعات و بررسی‌‌‌‌‌‌‌‌هائی که در زمینه مشکلات و مسائل اجتماعی (بررسی و مطالعه جرم و جنایت ، آشوب‌‌‌‌‌‌‌‌ها ، اعتیادها) صورت می‌گیرد و اغلب کنترل یا دستکاری متغیرها در آنها مقدور نیست، از این مطالعات هستند.

     

    جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری

    جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودکان سرطانی مراجعه کننده به بیمارستان فوق تخصصی کودکان دکتر شیخ شهر مشهد می باشد. مادرانی که تمایل خود را برای شرکت در گروه درمانی حمایتی اعلام کردند در گروه آزمایش و سایر مادران در گروه کنترل گمارده شدند. از آنجا که حجم نمونه برای تحقیقات آزمایش ۱۵ نفر برای هر گروه پیشنهاد شده است (دلاور، ۱۳۸۸)، لذا حجم گروه آزمایش و گواه ۱۵ نفر در نظر گرفته شده است. روش نمونه گیری به صورت در دسترس می باشد. ملاک های ورود به مطالعه عبارتند از: داشتن فرزند سرطانی، پذیرش آگاهانه برای شرکت در مطالعه و گروه درمانی، نداشتن بیماری مزمن جسمی و روانی، متأهل بودن.

    نمودار ۱-۳ طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل

    ابزارهای پژوهش

    از پرسشنامه های زیر به منظور جمع اوری داده ها استفاده خواهد شد:
    پرسشنامه سازگاری بل (فرم بزرگسالان): پرسشنامه سازگاری بل به منظور پی بردن به موقعیت عمومی سازگاری فرد
    سازنده بل در سال ۱۹۶۱ ساخته شده است. تعداد سوالات این پرسشنامه۱۶۰ سوال می باشد. زیر مقیاس ها عبارتند ازالف- سازگاری در خانه ب- سازگاری در سلامتی ج- سازگاری اجتماعی د- سازگاری عاطفی ه -سازگاری شغلی
    نحوه نمره دهی و تجزیه و تحلیل به این صورت است هر که هر سوال از سه گزینه بلی، خیر و نمی دانم تشکیل شده است. نمره بالاتر به معنی سازگاری پایین تر در این پرسشنامه می باشد.
    این پرسشنامه به عنوان کمک به مشاوره با بزرگسالانی که مسایل شخصی خود را در موارد مندرج در آزمون مطرح می کنند موفقیت آمیز بوده است و در مورد هر دو جنس زن و مرد کاربرد دارد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:13:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      رابطه¬ی مولفههای هوشهیجانی و مولفههای یادگیری خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی۶ و۱۱با اهمالکاری تحصیلی۹۳- قسمت ۷- قسمت 2 ...

    اقدامات دانش‌آموز برای انتخاب یا آرایش موقعیت جهت تسهیل یادگیری

     

     

     

    انتظارات ازخود

     

     

    بازآرایی دانش‌آموز یا تحلیل وی از پاداشها یا تنبیه طرف جهت کسب موفقیت یا شکست

     

     

     

    مرور ذهنی و به خاطرسپاری

     

     

    اقدامات دانش‌آموز در به خاطر سپاری مطالب از طریق تمرین آشکار یا پنهان

     

     

     

    جستجوی کمک اجتماعی
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

     

    اقدامات دانش‌آموز در گرفتن کمک از همسالان، بزرگسالان و معلمان

     

     

     

    مرور یاد داشتها

     

     

    اقدامات دانش‌آموز در بازخوانی آزمونها و یادداشتها جهت آمادگی برای کلاس یا آزمون

     

     

    نظریه ویگوتسکی:
    پژوهشگران اجتماعی- فرهنگی، انتقال از تنظیم توسط دیگری به خود خودتنظیمی را از طریق چهار مرحله اصلی تبیین می‌کنند(ویگوتسکی، ۱۹۸۱).
    اولین مرحله، می‌تواند به وسیله محدودیت‌های درک یادگیرنده از تکلیف و تنظیم‌های بزرگسال دیگر یا فرد با تجربه‌تر فهمیده شود. یادگیرنده و فرد مجرب‌تر دیگر، از طریق گفتار، نمادها و بازنمایی‌هایی که با تعریف یادگیرنده از موقعیت پیوند می‌خورد، درک مشترکی را گسترش می‌دهند.
    در طی دومین مرحله، یادگیرندگان به‌صورت موفقیت‌آمیز و از طریق ابزارهای میانجی، شروع به مشارکت در ارتباط می‌کنند، و پیـوندهایی را بیـن سخن بزرگـسال و موقـعیت تکلیـف برقرار می‌سازند. در این مرحله، به‌عنوان نمونه، یادگیرنده با هدایت یک بزرگسال، برای درک و تکمیل تکالیف، شروع به تمرین نمادها و بازیها می‌کـنند. حال، درک آنان به موقــعیت تکلیف، محدود می‌شود و مسئولیت تنظیم رفتار هنوز برعهده بزرگسال است.
    در سومین مرحله تنظیم، از نقش و کارکرد ابزارهای میانجی که آنها را قادر می‌سازد تا تکالیف را به‌طور مستقلانه و با مسئولیت بیشتر انجام دهند، آگاه می‌شوند. با این وجود تنظیمشان هنوز وابسته به راهنمای بزرگسال است. برای مثال، یادگیرندگان می‌توانند سؤالات یا مثالهایی به منظور کمک به درک خود و تکمیل تکالیف با راهنمایی بزرگسال، تولید کنند.
    در مرحله آخر، از طریق تعامل اجتماعی، استفاده از ابزارهای فرهنگی به بخشی از سازمان درونی یادگیرنده تبدیل می‌شود.در این مسیر، آنها شروع به کسب مسئولیتهای ارتباطی و تنظیمی از افراد با تجربه تر دیگر می‌کنند و سعی در رشد صلاحیت خودتنظیمی خود هستند.
    در حالی که هدف نهایی، خودتنظیمی است، پژوهشگران اجتماعی- فرهنگی از اصطلاحاتی مانند یادگیری انطباقی، یا تنظیم اشتراکی به منظور تاکید بر نقش تعاملات جاری میان افراد و بافت، در رشد خودتنظیمی استفاده می‌کنند. برای مثال، مدل تنظیم اشتراکی به مسئولیت مشترک میان معلمان و دانش‌آموزان در استقرار و نگهداری روابطی که خودتنظیمی را ارتقا می‌دهند، تاکید می کند. در این مدل، مسئولیت دانش آموزان در این است که جهان اجتماعی چندگانه و اهداف را سازمان می‌دهند؛ در حالی‌که، معلمان مسئول تدارک حمایت سکوسازی و فرصت‌هایی هستند که میانجی تنظیم دانش‌آموز است(ترنر[۷۰]، ۲۰۰۲، به نقل از مردعلی، ۱۳۸۷).
    نظریه بندورا:
    در نظریه شناختی- اجتماعی بندورا فرض می‌شود که کنش انسان به‌وسیله عوامل متعامل بسیاری تعیین می‌شود و از اینرو افراد، تنها یکی از مشارکت‌کنندگان هستند تا تنها تعیین‌کننده اعمالشان. عامل انسان در درون یک ساختار مهم پیوسته پیچیده عمل می‌کند که مستلزم جبر متقابل میان عوامل شخصی، رفتاری و محیطی است.با توجه به یادگیری خودنظم داده شده، عوامل شخصی شامل کنشها و باورهای شناختی نهفته مانند خودکارآمدی، فرایندهای فراشناختی، دانش راهبردی، ادراکات، عواطف و ارزشها است. عوامل رفتاری شامل کنشهای فردی، بیان کلامی و انتخابها می‌شود. عوامل محیطی، ساختار بافت یادگیری، اجتماعی و تجارب غیرمستقیم شکل داده شده به وسیله سرمشق گیری، ترغیب کلامی و شکلهای نمادی گوناگون، اطلاعات را در برمی‌گیرد.(بندورا،۱۹۸۶ به نقل ازسیف، ۱۳۸۹).
    صرفنظر از اینکه آموزش معلم محور باشد یا دانش‌آموز محور، یادگیرنده خود را موظف می‌سازد که در تکلیف درگیر شود. خودتنظیمی به فرایندهایی اشاره دارد که دانش‌آموزان به کمک آن رفتار، شناختها و عواطفشان را که بطور نظامدار به سمت دستیابی به اهداف یادگیری معطوف است، فعال می‌سازند. نظریه شناختی- اجتماعی بندورا، خودتنظیمی را شامل سه زیر فرایند:
    خویشتن‌نگری، خودداوری و خودتأملی می‌داند(بندورا،۱۹۸۶). این زیرفرایندها، رویدادهای انحصاری نیستند، آنها با یکدیگر در تعامل هستند و یکدیگر را تحت تاثیر قرار می‌دهند.
    دانش‌آموزان درحالی‌که درگیر تکالیف یادگیری هستند، رفتارهایشان را مشاهده می‌کنند. هدفشان از مشاهده رفتار این است که رفتار خود را در مقابل اهداف یا معیارهایی که به وسیله دانش‌آموز، آموزش‌دهنده یا دانش‌آموز دیگری از طریق الگوگیری اجتماعی کسب شده‌اند، مورد قضاوت قراردهند. اطلاعات به‌دست آمده از این داوری موجب واکنش مثبت یا منفی می‌شود. اگر دانش آموز پیشرفت خود را مثبت تلقی کند، سرانجام راهــبردها و بافتـهایی را که این موفقیت را ارتـقاء می‌دهند، درونی می‌سازد؛ در غیر اینصورت، اصلاحات انجام خواهد شد. واکنشهای منفی یا مثبت در تطابق با معیارها در طی خویشتن نگری ارائه می‌شوند.
    الگوی پینتریچ:
    ینتریچ,(۱۹۹۹)، مدلی از یادگیری خودتنظیمی که در برگیرنده اغلب راهبردهای مشخص شده توسط زیمرمن و پونز بود را ارئه نمود. مدل پینتریچ از یادگیری خودتنظیمی شامل سه دسته کلی از راهبردها است که عبارتند از:
    الف- راهبردهای شناختی یادگیری.
    ب-‌راهبردهای یادگیری خودنظم‌دهی و فراشناخت.
    ج- راهبردهای مدیریت منابع.
    الف) راهبردهای شناختی: راهبردهای شناختی، رفتارها و افکاری هستند که فرایند یادگیری را تحت تاثیر قرار می‌دهند. به‌گونه‌ای که اطلاعات بتوانند به‌طور موثرتری در حافظه به‌خاطر آورده شوند. راهبردهای شناختی را به سه مقوله راهبردهای تکرار و مرور، بسط و گسترش و سازماندهی تقسیم می‌کند.
    ب) راهبردهای یادگیری خودنظم دهی و فراشناخت: اصطلاح فراشناخت به دانش ما درباره فرایندهای شناختی خودمان و چگونگی استفاده بهینه از آنها برای رسیدن به اهداف یادگـیری گفته می‌شود. همچنین، راهبردهای فراشناختی عملکردهای اجرایی هستند که به منظور برنامه‌ریزی و تفکر در مورد فرایند یادگیری صورت می‌گیرد و هدف از آن هدایت، کنترل و ارزیابی یادگیری به وسیله شخص یادگیرنده است. پینتریچ(۱۹۹۹) معتقد است دانش فراشناخت به دانش‌آموزان در مورد خودشان، تکالیف و راهبردهای مختلف محدود می‌شود، اما خودتنظیمی به هدایت، کنترل و تنظیم رفتارهای بالفعل و فعالیتهای شناختی اشاره دارد.
    ج) راهبردهای مدیریت منابع: این راهبردها مربوط به روش هایی است که دانش‌آموزان به‌منظور مدیریت و کنترل محیطشان مورد استفاده قرار می‌دهند. این راهبردها در اداره‌کردن محیط و منابع موجود به دانش‌آموزان کمک می‌کند. راهبردهای مدیریت منابع را شامل برنامه‌ریزی زمان موجود برای مطالعه و سازماندهی زمان برای سایر فعالیتهای زندگی فرد، فراهم آوردن یک محیط فارغ از عوامل منحرف کننده، مدیریت شغلی از نظر تلاش، گفتگو با خود، خود تقویتی و جستجوی کمک از دیگران می‌باشد.
    الگوی بوکارتز:
    یادگیری خودتنظیمی، یک مفهوم غنی است که به محققان اجازه می‌دهد که اولا، مؤلفه‌های مختلفی را که بخشی از یادگیری موفقـیت‌آمیز هستند، توصیف کنند. ثانیاً، تعـاملات متـقابل را که بین مؤلفه‌های مختلف اتفاق می‌افتد، تبیین کند و ثالثاً، یادگیری و پیشرفت مستقیم خود، یعنی ساختار هدف، انگیزش، اراده و هیجان خود را شرح دهند.بنابراین، نظریه یادگیری خودتنظیمی، به‌معنی قادر بودن به توسعه دانش، مهارتها و رفتارهایی است که می‌توانند از یک بافت یادگیری به بافت دیگر و نیز از موقعیتهای یادگیری که این اطلاعات در آنها به دست آمده است، که به بافت کار و اوقات فراغت منتقل شوند.
    بوکارتز(۱۹۹۷، به‌نقل از مردعلی،۱۳۸۷) یادگیری خودتنظیمی را به‌معنای توانا شدن در ایجاد نگرشها، مهارتها و دانش‌هایی عنوان می‌کند که می‌توانند از یک بافت یادگیری به بافتهای دیگر و از موقعیت یادگیری که اطلاعات در آن کسب شده است به موقعیتهای کاری واقعی منتقل شود.ضمن تاکید بر آموزش مهارتهای خودتنظیمی به‌عنوان هدف آموزش و پرورش، به تعامل بین آموزش یادگیری خودتنظیمی و تعامل بین مؤلفه‌های شناختی و انگیزشی، تاکید دارد. وی یادگیری خودتنـظیمی را به‌عنوان یک مرحله پیچـیده تکاملی و تعاملی می‌داند که شامل خودتنظیمی شناختی و خودتنظیمی انگیزشی است. وی خودتنظیمی را در سه سطح اهداف، راهبردها و دانش قلمرو خاص در نظر می‌گیرد. براساس، در این مدل سه سیستم تنظیمی در یادگیری خودتنظیمی وجود دارد:
    ۱٫‌تنظیم خود (انتخاب هدف و منبع).
    ۲٫‌تنظیم فرایند یادگیری(استفاده از دانش ومهارتهای فراشناختی برای جهت دادن به یادگیری).
    ۳٫‌تنظیم روش های پردازش اطلاعات(انتخاب راهکارهای پردازش اطلاعات).

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تطبیقی معاونت در جرم در حقوق کیفری ایران و لبنان- قسمت ۱۰ ...

    نتیجهگیری

     

     

    ۹۴

     

     

     

    پیشنهادات

     

     

    ۹۶

     

     

     

    منابع ومأخذ

     

     

    ۹۷

     

     

     

    کتب فارسی

     

     

    ۹۷

     

     

     

    مقاله ها و پایان نامه ها

     

     

    ۹۸

     

     

     

    تقریرات

     

     

    ۹۹

     

     

     

    فرهنگ ها

     

     

    ۹۹

     

     

     

    کتب عربی

     

     

    ۹۹

     

     

     

    د) پایگاه های اینترنتی

     

     

    ۱۰۰

     

     

     

    چکیده انگلیسی

     

     

    ۱۰۱

     

     

    چکیده
    معاون جرم شخصی است که عناصر مادی ومعنوی جرم اصلی ارتکاب یافته به وسیله مباشر یا شرکای جرم را انجام نداده است، بلکه درشرایطی معین درارتکاب جرم مذکور مداخله کرده است. در هر دو نظام کیفری ایران و لبنان، معاونت یک عمل مجرمانه مستقل نیست، بلکه امری فرعی و تبعی بوده وتحقق آن مستلزم وجود فعل مجرمانه اصلی است.قواعدمربوط به معاونت درجرم درحقوق جزای ایران به وسیله مواد ۴۳ و ۷۲۶ ق.م.ا و درحقوق لبنان تحریض بهجرم درمواد ۲۱۷ و ۲۱۸ قانون جزای این کشور و متدخّل که همان معاون است در مواد ۲۱۹ و۲۲۰ پیش بینی شدهاست.

    پایان نامه حقوق

    درحقوق ایران نظریه استعاره مجرمیّت پذیرفته شده است بجز دربرخی ازجرایم خاصکه از نظریه استقلال درمجرمیّت تبعیت نموده است. قانونگذار لبنان مجازات محرّض را در ماده ۲۱۷ ق.م.ل نظر به استقلال درمجرمیّت دارد،اما درخصوص معاونین اصلی تابع نظریه استعاره مطلق بوده و در خصوص معاونین عادی از نظریه استعاره نسبی مجرمیّت تبعیت نموده است.درایران مصادیق عام رفتار معاون درماده ۴۳ ق.م.ا ونیزدر قانون لبنان درماده ۲۱۹بطور حصری پیش بینی شده است.مصادیق خاص رفتار معاونت که برگرفتهازمنابع فقهی است عبارتند از اکراه درقتل،امربهقتل،امساک و دیدهبانی میباشد.
    درحقوقکیفریایران ترک فعل مصداق معاونت درجرم محسوب نمیگردد، مگردرمواردی که شخص طبق قانون مکلف به جلوگیری از وقوع جرم بوده باشد.که دراین موارد قانونگذار ایران، چنین ترک فعل را تحت عنوان مستقل مجرمانه معاونت، قابل تعقیب ومجازات میداند.درحقوق کیفری لبنان ترک فعل درصورتی که مسبوق به توافق پیشین باشد، معاونت درجرم محسوب میگردد.
    وجود رابطه سببیت میان فعل مجرمانه مرتکب اصلی و مساعدت معاون ضروری است.لیکن ارتباط مستقیم میان معاون و مباشرجرم اصلی شرط نیست،بدین جهت معاونت در معاونت درهردو نظام کیفری مورد پذیرش قرار گرفته است.همچنین معاون و مباشرجرم باید تطابق قصد داشته باشند و هدف مشترکی را دنبال نمایند ومعاون باید نسبت به عملارتکابیخود،عملارتکابی مباشرواوضاع و احوال خاصجرم آگاهی داشته واعمالخویش را با اراده وقصد مجرمانه مرتکب گردد. درحقوقایران برخلاف لبنان معاونت درجرایمغیرعمدی پذیرفته نیست.ودرحقوق لبنان به شرط آنکه نتیجه حاصله عرفاً قابل پیش بینی باشد، معاونت در جرایم غیرعمدی پذیرفته شده است زمان وحدت قصد بینمجرم اصلی ومعاون یا قبل از ارتکاب جرم یا مقارن باارتکاب جرم است وپساز ارتکاب جرم معاونت مصداق پیدا نمیکند اما در حقوق لبنان اخفـایاشیاء و اشخاص جنایتکار چنانچه بنابر توافق قبلی باشد معاونت در جرم محسوب میشود. در حقوق ایران مجازات معاون حداقلمجازات مباشرجرم است.قانونگذار لبنان مجازات معاونین اصلی را همچون شریک در جرم که مجازاتی برابر فاعل دارد، مقرر نموده و مجازات معاونین عادی به مانند حقوق ایران حداقل مجازات آن جرمتعییننموده است.
    کلیدواژه: معاونت درجرم، اعانت براثم، همکاریدرجرم، تحریک بهارتکاب جرم، تهیه مقدماتارتکابجرم، تسهیلجرم، تشویق بهارتکاب جرم
    مقدمه
    الف) بیان موضوع
    یکی از علل اختلال امور نابسامانی اجتماعی و کاهش میزان امنیت در جامعه، مساله بزهکاری و مجرمیت است.جرم همیشه نتیجهی اراده فعل شخص واحدی نیست بلکه دراثر همکاری و اشتر اک مساعی عدهای ازاشخاص به منصه ظهورمیرسد. این افراد مباشرمعاون یا شریک یک جرم هستند. بدیهی است اشتراک مساعی واجتماعی افراد ضمن اینکه بر میزان قدرت افراد میافزاید در عین حال نمایانگر یک خطر اجتماعی بارزی است که قانونگذار با تدوین قوانین و مقررات درصدد مقابله وپیشگیری از وقوع این تشریک مساعی و همکاری مجرمانه می پردازد. درعصرحاضر به اقتضای ترقی جامعه بشری، پیشرفت شگرفی علمی وصنعتی وسرعت وسهولت وسایل ارتباط داخلی وخارجی، جرایمی به ظهور رسیده که نقش اصلی و اساسی ارتکاب آن را کسانی ایفاء میکنند که خود صحنهی جرم و محل ار تکاب تا حدود زیادی دور میباشند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    بنابراین تعاون و اشتراک مساعی به همان اندازه که سازندگی واعتلاء و پیشرفت جوامع بشری را تسهیل میکند، اگردراختلال نظام اجتماعی صرف شود، برسرعت سوق دادن آن جامعه به جانب پرتگاه تباهی میافزاید بنابراین شر کت و معاونت چند نفردر ارتکاب جرم، جامعه را با خطرات زیادی مواجه میسازد که کیفیت مبارزه با آن و اتخاذ تدابیر لازم در قبال این بلای اجتماعی درخور بحث و اندیشه و تفکر و تحقیق است.
    در زمان معاصر دیگر کمتر مشاهده می شود که مجری به تنهایی به ارتکاب جرم مورد نظر خود اقدام کند، بلکه تبهکاران از یک طرف برای سهولت تبهکاری و از دیگر سو برای فرار از کیفر اعمال ارتکابی خود گرد هم جمع شده و با تقسیم کار بار مسئولیت انفرادی را کاهش میدهند تا از این طریق مسئولیت را متوجه عده بیشتری گردانند و مقامات قضایی و انتظامی را در امر تفتیش جرم و تعقیب دستگیری و محاکمه مجرمین گمراه سازند.
    بدین لحاظ لازم است با شناخت زمینه ها، انواع ابعاد و نتایج همکاری مجرمانه و از جمله معاونت در ارتکاب جرم تدابیری جهت پیشگیری و مبارزه با آن اندیشیده شود.
    دراین تحقیق ابتدا جایگاه فرعی خاص از همکاری مجرمانه یعنی معاونت درجرم درمیان سایر مداخله کنندگان درجرم مشخص گردیده و سرانجام عنوان معاونت در جرم درحقوق کیفری ایران و مطالعه تطبیقی با حقوق لبنان برگزیده و مورد تصویب قرار گر فته است.
    باید توجه داشت بهترین شیوه برای بررسی و تجزیه و تحلیل موضوع، مقایسه تطبیقی موضوع با سایر موارد مشابه است. همین دلیل به مطالعه تطبیقی موضوع با حقوق کیفری لبنان و در پرتو قانون جزای آن کشور پرداخته شده است. معاون شخصی است که مجرم اصلی را در وقوع جرم کمک و مساعدت نموده است بدون اینکه در عملیات اجرایی جرم مداخله داشته باشد.
    ب) سؤالات تحقیق
    سؤال این است که اصولاً چرا چنین فردی مجرم شناخته شده است؟ مصادیق لازم به منظور تحقق معاونت درجرم در قوانین جزایی دو کشور ایران و لبنان چه مواردی است؟ آیا این مصادیق منحصر به موارد تعیین شده قانونی است؟ رفتار مادی لازم جهت تحقق معاونت در جرم در این دو نظام کیفری صرفاً به شکل فعل مثبت است یا ترک فعل نیز می تواند مصادیق معاونت محسوب گردد؟ آیا مسئولیت معاون نشات گرفتهازمسئولیت مباشرجرم است یا بایستی برای آنچه عملاً انجام داده است مجازات شود؟ برای توجیه مسئولیت کیفری معاون جرم ارتکاب چه مقدار فعل از سوی کمک کننده ضروری است؟آیا وجود توافق قبلی یا هدف مشترک، شرط تحقق نهاد مزبور دراین دو نظام کیفری است؟ هرگاه توافق قبلی یاهدف مشترک وجود نداشته باشد ولی متهم (معاون) اتفاقاً درصحنه جرم حاضر باشد وضعیت چگونه خواهد بود؟ با توجه به مطالب فوق سؤالهای اصلی تحقیق عبارتند از:
    ۱- آیا بزه معاونت در جرم بزه عاریتی است یا جرم مستقل محسوب میگردد؟
    ۲-آیا معاونت در جرم در رابطه سببیت بین رفتار معاون و جرم ارتکابی توسط مباشر لاجرم بایست مستقیم باشد؟
    ۳- آیا معافیت مباشر جرم از مجازات در هر صورت موجب معافیت معاون نیز خواهد بود؟
    ۴- آیا معاونت در جرم از طریق ترک فعل نیز ممکن خواهد بود؟
    ۵- مصادیق قانونی معاونت در جرم به نحو حصر است یا تمثیل؟
    ۶- آیا علم و آگاهی معاون از قصد مجرمانه مباشر برای تحقق رکن روانی معاونت در جرم کفایت می کند یا علاوه بر آن قصد مجرمانه معاون نیز ضروری است؟
    پ) فرضیات تحقیق
    ۱- درهردو نظام کیفری معاونت عنوان مستقل مجرمانه نیست بلکه امری تبعی وفرعی بودهو تحقق آن مستلزم وجود فعل مجرمانه اصلی است.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر آموزش « راهبرد پرسشگری متقابل هدایت شده در گروه همتایان » بر تفکر انتقادی دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی- قسمت ۷ ...

    کودکان از طریق تعامل با کودکان دیگر که همتایانشان نامیده می شوند وارد بافت های اجتماعی می شوند. همتایان به عنوان یک گروهی از کودکانی که مدت زمانی از روز را با هم سپری می کنند تعریف شده اند(کار سارو ، ۱۹۹۲). تعامل بین همتایان به خاطر دیدگاه برابر نگرشان از تعامل با بزرگسالان متفاوت است. در تعامل کودک / کودک، کودکان با یکدیگر گفتگو می کنند و از یکدیگر پیروی می کنند، به طور کلی یاد می گیرند چگونه به محیط وارد شوند و چگونه مبادلاتشان را با محیط به طور پیوسته حفظ بکنند (مندل۲ ، ۱۹۸۶). کودکان جهان اجتماعی شان را از طریق تجربیات شان که در اثر تعامل با کودکان دیگر بوجود می آید دریافت می کنند و ادراکات اجتماعی شان را با یکدیگر بوجود می آورند که سرانجام مبادله اجتماعی پیوسته بین خودشان و دیگران را با بافت های اجتماعی کوچکتر شکل بندی می کنند. کودکان دارای تنوعی از روابط تعاملی با همتایان شان هستند که دارای پیشرفت ها و تاثیرات رشدی متفاوتی است(برون ول۳ و کری گر۴ ، ۱۹۹۱).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

    تغییرات اجتماعی در این مبادلات، دانش اجتماعی ضروری را تولید می کند که کودکان می بایست به منظور ادامه برای بازتولید و ساخت تجربیات شان در جهان اجتماعی شان این تغییرات اجتماعی را درک کنند. کودکان با همدیگر یک جهان پر از معنی را کشف می کنند و این معانی را با توجه به درک خودشان تفسیر می کنند و این معانی به جنبه های مهمی از رشد شناختی و اجتماعی شان تبدیل می شود. رویکردهای سازنده گرایی شبیه تئوری فرهنگی، اجتماعی تقویت و پیوستگی در رابطه با اثرات مشارکتی کودکان در مبادلات بین همتایان می باشد. کارسارو و ریوزو۵ (۱۹۸۸)، سازنده گرایی را به عنوان یک نگرش تفسیری برای اجتماعی کردن کودکان مورد بحث

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

     

    Corsaro

    Mandell

    Brownwell

    Carriger

    Rizzo

    قرار دادند. آنها معتقد هستند که این رویکرد روی نقش فعال کودکان در زمینه رشدشان تاکید می کند. فعالیت های کودکان همیشه در یک بافت اجتماعی قرار دارند و شامل استفاده کودکان از زبان و توانایی های تفسیری می باشد. تفسیر، سازماندهی و استفاده کودکان از اطلاعات محیطی و استفاده از دانشی که آنها از این فعالیت ها به دست می آورند برای اکتساب مهارت ها و دانش شان می باشد. همانگونه که کودکان یک جهان پر از معنی را از طریق مبادلات با همتایانشان کشف می کنند، همچنین به شکل گیری تجربیات همدیگر کمک می کنند و در تجربیات رشدی شان با هم سهیم می شوند.
    کارسارو و ریوزو (۱۹۸۸) همچنین روی این واقعیت که کودکان در مبادلات روزمره روی اکتساب آنها از زبان و درک فرهنگ اثر می گذارد، تاکید کردند. در مبادلاتی که کودکان از نظر فرهنگی با همتایانشان در آن مشارکت دارند به آنها کمک می کند تا فرهنگ شخصی شان را در یک روش بهتر درک بکنند. این موضوع به این دلیل اتفاق می افتد که وقتی کودکان وارد یک سیستم اجتماعی می شوند، آنها با افراد دیگری که در آن سیستم هستند گفتگو می کنند.

    سرانجام کارسارو و ریوزو(۱۹۸۸) تاکید کردند که مبادلات کودکان در خارج از محیط خانواده آنها که با همبازی هایشان صورت می گیرد، روی رشد آنها تاثیر می گذارد. هنگامی که کودکان فرهنگ هایی را با همتایانشان خلق می کنند آنها دانش و تمرینات شان را به دانش و مهارت های ضروری برای حضور در جامعه انتقال می دهند. این اتفاق از طریق گفتگو و مکالمه ثابت و ساختار تجربیات بین کودکان با مبادلاتشان بوجود می آید.
    ویگوتسکی۱ معتقد بود که کودکان در انزوا رشد نمی کنند، اما نسبتا رشد آنها در یک بافت اجتماعی رخ می دهد. این بافت اجتماعی از طریق ارتباطات درونی، روابط و مبادلات اجتماعی بین کودکان شکل می گیرد(نیکولوپولو۲ ، ۱۹۹۳). به کمک این روابط و مبادلات کودکان به سمت یک هدف واحدی حرکت می کنند و با همدیگر همکاری می کنند. همان گونه که آنها با همدیگر کار می کنند، فرهنگ شان از طریق ارتباط ثابت به کل گروه منتقل می شود. کودکان از فعالیت های شان و زبان به عنوان ابزار ارتباطی در طول همکاری شان استفاده می کنند .

     

     

    Vygotsky

    Nicolopoulou

    ویگوتسکی معتقد بود که رشد شناختی نه تنها با کمک حمایت اجتماعی از طرف دیگران در یک تعامل رخ می دهد، بلکه همچنین شامل رشد مهارت با ابزارهای رشد یافته اجتماعی از طریق مشارکت و ارتباط است(روگوف۱ ،۱۹۹۳).
    ۲-۱۰-نقش همکاری

    ویگوتسکی معتقد بود که کودکان فهم و درکشان از جهان را در یک سبک اجتماعی از طریق فرایند همکاری با همتایانشان بازسازی می کنند. او مزیتهای همکاری برای درگیری متقابل توسط کودکان را به کیفیت رابطه بین کودکان هنگامی که در یک گروه جمعی هستند وابسته دانست و معتقد بود انگیزه کودکان برای همکاری مبتنی بر ادراکات مشترک شان می باشد (تودج۲، ۱۹۹۲). به طور ویژه، هنگامی که کودکان در سطوح مختلف دانش با همکاری هم تعامل می کنند، آنها قادرند تا با سطحی از دانش که می توانند درک بکنند، با یکدیگر شریک شوند. ویگوتسکی زبان را به عنوان یک ابزار قوی قدرتمند در تعاملات کودکان نامید، بخاطر معانی مشترکی که تعامل بین کودکان را به همان خوبی انتقال مهم معانی اجتماعی، شکل می دهد (تودج ، ۱۹۹۲). علاوه بر اهمیت زبان، ویگوتسکی اهمیت بازخورد بین کودکان را برای ارتقاء یک سطح بالایی از یک درک پیوسته مهم دانست. همان گونه که کودکان به عقاید یکدیگر گوش می دهند و برای تعامل مشارکت می کنند همچنین قادر هستند ادراکات شان را تقویت کنند، از این رو توانایی های شناختی شان را گسترش می دهند. بنابراین بازخورد به درک مطلب شناختی که به خاطر درک پیوسته بین کودکان بوجود می آید، کمک می کند(تودج و وینترهون۳،۱۹۹۳).
    برای تشکیل یک جامعه یادگیری مشارکتی موثر، جانسون (۲۰۰۲) معتقدند که همکاری و نیازهای اتکای متقابل مثبت باید بین گروه یادگیری کودکان یک کلاس رخ دهد. راه های زیادی برای ایجاد همکاری و اتکای متقابل برای کل کلاس وجود دارد اهداف کلاس را می توان نوشت، همکاری کلاسی را می توان از طریق ارائه پاداش های آموزشی، مانند اضافه کردن نمره به دانش آموزان، وقتی که همه آنها به یک هدف دست یافته اند یا بوسیله پاداش های غیر آموزشی، مانند دادن وقت اضافی، دادن زمان تنفس، برگزاری جشن های کلاسی، بوجود آورد.

     

     

    Rogoff

    Tudge

    Vinterhun

    در نظریه تحول شناختی ویگوتسکی کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی او اهمیت زیادی دارد. تاکید وی بیشتر روی تعامل بین فرد و زمینه اجتماعی او است به باور او، فراگیر از طریق این تعامل و همکاری با سایر دانش آموزان روابط اجتماعی را به صورت کارکردهای روانشناختی در می آورد. بنا به گفته ویگوتسکی، همین تبدیل روابط اجتماعی به کار کردهای ذهنی موجب رشد یا تحول شناختی می شود(سیف ، ۱۳۸۰).
    در زمینه ی تاثیر فعالیت ها و بحث های گروهی در کلاس بر تفکر انتقادی، سیلورمن و اسمیت۱ (۲۰۰۳) چنین بیان داشته اند: «ارتباط متقابل میان دانش آموزان که به صورت بحث های گروهی در کلاس انجام می گیرد، نقش بسیار مهمی در فعال کردن تفکر انتقادی دارد». آن ها می افزایند که مباحثه در زمینه ی مطالب درسی و کاربرد آن ها به دانش آموزان اجازه می دهد، فرضیه بسازند، گفته ها را تحلیل نمایند، شواهد را ارزیابی کنند، و دلایل خود را برای دیگران توضیح دهند.
    ۲-۱۱-فرهنگ همتایان
    در حالی که فراگیران رویدادهای اجتماعی را با همدیگر تجربه می کنند آنها یک نوعی از«فرهنگ همتایان» را شکل می دهند. ویلیام کارسارو(۱۹۸۵) فرهنگ همتایان را به عنوان یک فرهنگی که به طور کلی توسط کودکان ابداع شده و حفظ و نگهداری می شود، تعریف کرده است . کارسارو معتقد است که در فرهنگ همتایان فراگیران به طور مشترک فعالیت های اجتماعی را با هم تقسیم و ایجاد می کنند. این فعالیت های اجتماعی شامل: «مجموعه ی مشترکی از فعالیتها، کارهای روزمره، هنرهای دستی، ارزش ها، ‌دلواپسی ها و نگرش ها» می باشد. این اشتراکات اجازه می دهد تا یک رابطه متقابل بین کودکان شکل بگیرد. که در نتیجه گروه های همتایان وابسته به هم در بین فرهنگ همتایان را ایجاد می کند. گروه همتایان محیط را کشف می کنند و با یک پهنه ی وسیعی از تجربیات یکدیگر مواجه می شوند. هر تجربه ای فراگیران را با انواع مختلفی از نگرش ها، عقاید، باورها و رفتارهای متفاوت در بین فراگیران روبرو می کند(وسپو۲ ، کرن۳ و کونرو۴ ، ۱۹۹۶).

     

     

    Silverman & Smitte

    Vespo

    Kerns

    Connor

    این تجربیات اجتماعی در کنار یکدیگر جهان اجتماعی را که در آن فراگیران با یگدیگر تعامل دارند (هنگامی که آنها به عنوان یک گروه کنار هم قرار می گیرند) شکل می دهند. فرهنگ همتایان روی اعمال گروهی فراگیران، ارزش های مشترکشان، و نقش مشارکت آنها در بازسازی فرهنگ شان تاکید می کند(کارسارو و الدر۱ ، ۱۹۹۰).
    کانتور۲ ، الگاس۳ و فرنی۴ (۱۹۹۲)، در یافتند که شخصیت و رفتار فراگیران روی موقعیت شان در بین بافت اجتماعی گروه تاثیر می گذارد. فعالیت همتایان در تعاملاتشان به طور مستقیم به بافت اجتماعی که در آن آنها این فعالیت ها را ایجاد می کنند مرتبط است(کارسارو ، ۱۹۹۲).
    در بحث بارابارا روگوف (۱۹۹۳) در باره «مشارکت اجتماعی فراگیران و شناختشان از طریق تعامل» او بحث کرد که همان گونه که فراگیران از تجربیات و محیط اطرافشان برای تعامل استفاده می کنند همین طور به طور فعال در فعالیت های یکدیگر مشارکت می کنند. وقتی که این تعاملات بین همتایان شکل می گیرد فراگیران انگیزه پیدا می کنند تا با همدیگر مشارکت بکنند و به تلاش های یکدیگر جهت بدهند. مشارکت گروهی تشکیل شده است از تعاملات بین فردی در بین کودکانی که نقش متقابل را در یک فعالیت جمعی حفظ می کنند. فراگیران به طور فعال یکدیگر را در مسیر هدف مشترک راهنمایی می کنند. در این مشارکت فعال، فراگیران به منظور رسیدن به یک هدف مشترک که با کمک آن پیشرفت کنند به طور ثابت با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند.
    .

    کنتور،الگاس و فرنی(۱۹۹۲) در بررسی شان درباره دانش فرهنگی و رقابت اجتماعی در بین گروه های فرهنگی همتایان پیش دبستانی روی اهمیت ارتباط بین فراگیران در مدت تعاملات اجتماعی شان با جهان اجتماعی تاکید کردند.
    ۲-۱۲-پرسشگری
    یکی از ویژگی های مهم انسان و نخستین دلیل پرداختن به اندیشه سئوال محوری در تعلیم و تربیت، کنجکاوی انسان است. این سئوال که چرا معمولا با افزایش سن و قرار گرفتن در معرض تجربیات مدرسه ای بیشتر، کنجکاوی

     

     

    Elder

    Kantor

    Elgas

    Fernie

    افراد کمرنگ تر می شود، پرسشی حیاتی است که باید آن را در جهت گیری پاسخ محور یا سازوکارهای غیر انسانی نظام آموزشی جستجو کرد(غریبی ، ۱۳۹۰) .
    سارا سون۱(۱۹۹۳) معتقد است که نظام های تعلیم و تربیتی که ویژگی پرسشگری را به رسمیت نشناخته اند و مایلند آن را سرکوب کنند باید بدانند که هرگز نخواهند توانست که آن را از بین ببرند. تنها اتفاقی که می تواند رخ بدهد این است که پرسشگری بروز و ظهور بیرونی خود را از دست می دهد و به شکلی درونی یا اصطلاحا « زیر زمینی» ادامه خواهد یافت. به عبارت دیگر ویژگی ذاتی پرسشگری هرگز در سایه اراده و جهت گیری های حاکم بر محیط از میان نخواهد رفت.
    پرسشگری از آن جهت باید به عنوان دکترین بدیل تعلیم و تربیت شناخته و پذیرفته شود که در سبز فایل، یعنی عصر انفجار اطلاعات، شرط بقای نظام های رسمی آموزشی به حساب می آید. در این عصر چنانچه مدرسه بر کارکردهای سنتی خود که در چهارچوب دکترین «پاسخ محوری» قابل تبیین است، اصرار بورزد، در واقع خود را با بحران مشروعیت مواجه می کند و زمینه را برای احیای تز مشهور ایلیچ۲ یعنی مدرسه زدایی از ساحت اجتماع فراهم خواهد ساخت(غریبی، ۱۳۹۰).
    ۲-۱۲-۱-سئوال و نقش آن در تفکر
    فیشر(۲۰۰۳) معتقد است سئوال خوب نوعی دعوت به تفکر یا دعوت به انجام عمل است، برانگیزاننده است زیرا باز پاسخ و در بردارنده مسائل و احتمال های فراوان است. یک سئوال خوب مولد است و در جستجوی پاسخ است و سئوال های بیشتری را به دنبال می آورد.
    فیشر(۱۳۸۵)سئوال های خوب را در قالب ها و صورت های زیر مطرح می کند:

     

     

    سئوال هایی که توجه را روی چیزی متمرکز می کنند. این سئوال ها می توانند سازنده ترین نوع پرسش باشند. «نگاه می کنی؟» ، «توجه می کنی؟» ، « این چیه ؟». این نوع سئوال ها حیطه هایی از تحقیق را خواهند گشود تا به جزئیات خاصی توجه کنند. کودکان بازیکنان طبیعی این بازی هستند، «این چیست؟» ، « به آن نگاه کن؟» ، «بیا و ببین؟». نخستین مشاهدات ساده می توانند به مارپیچی از سئوال ها منجر شوند که دلایل، شواهد و فرض ها را مورد بررسی دقیق قرار می دهند.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر جامعه مدنی در توسعه سیاسی در نظام اسلامی- قسمت 2 ...

    01 از نظر فلسفی ، انسان موجودی است كه فطرتا آزاد خلق شده و آزادی جزو خصایل غیر قابل انفكاك از طبیعت اوست . به این اعتبار هر فرد دارای مجموعه حقوق بنیادی است كه از خصلت عالی طبیعی او ناشی می شود . با این توصیف قانون گذاران با تدوین قوانین موضوعه ، حق سلب یا محدودیت آزادی افراد را ندارند و دولتها نیز نباید مانعی در مقابل این حقوق طبیعی ایجاد نمایند .
    02 از نظر اجتماعی ، علاوه بر خصلت آزادی و استقلال فردی ، انسان موجودی اجتماعی است . در این معنا افراد از یک سو آنچنان خلق شده اند كه با به كار انداختن همه استعدادهای طبیعی خویش ، قادر به ادامه حیات مطلوب می باشند ( اصالت فرد ) و از سوی دیگر اعمال و حركات و رفتارهای فردی در مقابل امنیت و آسایش دیگران ، با موانع اجتماعی روبرو می شود كه چاره ای جز رعایت آنها نیست . در این صورت با وجود آزادی و استقلال طبیعی ، اجتماع قهری انسانها افراد را به صورت جز و تابعی از جامعه در می آورد . ( اصالت جامعه ) .
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    بدین ترتیب ، منافع فردی و اجتماعی رو در روی یكدیگر قرار می گیرند . از دیدگاه اصالت فرد حق مطلب در تامین آزادی افراد و برای تحقق خواسته ها و تامین استقلال فكری و عملی انها است . بنابر این ، ایجاد محدودیت ، صرفا برای تامین حداقل نظم اجتماعی لازم است . برعكس ، از دیدگاه اصالت جامعه ، منافع جامعه مقدم بر منافع افراد تشكیل دهنده آن است . البته جامعه برای افراد برخی از آزادیها را می پذیرد . اما این آزادیها محدود به منافع اجتماعی خواهد بود .
    03 از دیدگاه سیاسی آزادی یكی از پایه های اصلی دموكراسی محسوب می شود . در نظامهای دموكراتیک ، قدرت سیاسی در آزادی افراد مردم نهفته است و حكام از طریق آرا آزاد عمومی ، نمایندگی مردم را به دست می آورند . در چنین حالتی است كه حكام مردمی ، در اعمال قدرت سیاسی ، باید حقوق فطری و آزادی و استقلال افراد را محترم شمارند . بر عكس در نظامهای استبدادی كه مبتنی بر تفوق و سیطره حاكم بر مردم است ، اهالی كشور فاقد آزادی و اختیار لازم می باشند . بدیهی است كه در چنین حالتی ، طرح آزادی عنوان بیهوده ای خواهد بود .
    04 از نظر اقتصادی ، آزادیهای فردی با آزادیهای اقتصادی نیز در ارتباط است . اما تجربه نشان داده است كه آزادیهای كامل اقتصادی و عدم مهار آن ، موجب بروز و ظهور طبقات در جامعه شده و برابری افراد را تحت شعاع قرار می دهد و زمینه را برای سلطه طبقاتی كه یكی از پایه های محو آزادیهاست ، فراهم می سازد . بدین خاطر است كه گرایش جدیدی ، برای بنیاد اقتصاد در مجموعه آزادیها پایدار شده است . بر اساس این گرایش ، فعالیتهای اقتصادی تحت ضوابط قانونی قرار می گیرد تا از بروز و ظهور نابرابری های فاحش اقتصادی جلوگیری شود و بدین وسیله ، آزادیهای مردم دچار بحران نگردد .
    عکس مرتبط با اقتصاد
    دو : ماهیت آزادی
    آزادی در جوهره وجود آدمی است و فلاسفه نوعا معتقدند كه انسان آزاد متولد شده است . با این ترتیب طبع اولیه افراد مبتنی بر آزادی است . اما از آنجا كه فرد در جامعه زندگی می كند آلودگی های اجتماعی افراد را آرام آرام از طبع اولیه دور می سازد و گرفتار طبع ثانوی می كند . دوران طولانی استبداد و اختناق ملتها را از ارزش واقعی شان دور می سازد تا آنجا كه با گذشت زمان ایمان و اعتقاد خود را نسبت به این ارزشها از دست می دهند . آزادی از جمله ارزشهایی است كه در چنگال استبداد به زوال كشیده می شود و در نتیجه مردم نسبت به ان احساس بیگانگی می كنند و به تدریج خصلت آزادی خواهی را از دست می دهند . با این ترتیب ، برای بازیافت اگاهی ها تلاش و كوشش فكری و فرهنگی لازم به نظر می رسد .
    به هر حال برای نفس آزادی موجود در جامعه تضمینی وجود ندارد . این آزادی خواهی است كه به عنوان ماهیت و جوهره اصلی منجر به استقرار دموكراسی پایدار خواهد شد . به عبارت بهتر اعتقاد به آزادی تعادل اجتماعی را به دنبال می آورد . آزادی توام با آزادی خواهی متكی بر سه اصل مسلم است :
    01 تقدم اصالت فرد بر اصالت جامعه
    علی رغم انكه فرد بوسیله جامعه احاطه می شود برای آنكه بتواند به حیات فردی خود در جامعه ادامه دهد باید از استقلال لازم و كافی برخوردار شود و جامعه نیز به این استقلال احترام بگذارد .
    02 تحمل
    اجتماعی بودن افراد ، انسانهای عدیده ای را رو رد روی یكدیگر قرار می دهد . استقلال و آزادی كامل هر یک تزاحم متقابل را پدیدار می سازد . طبع اجتماعی اقتضا می كند كه افراد با صرف ظر كردن از قسمتی از آزادی خود زمینه را برای همزیستی فراهم آورند . و به این ترتیب یكدیگر را تا آن حد تحمل كنند كه هم جامعه پایدار بماند و هم فرد موجودیت خود را حفظ نماید .
    03 رد هر گونه استبداد
    تحمل متقابل انعطاف فردی را اقتضا می كند كه به موجب آن افراد باید این انصاف را در خود بپرورانند تا رای و اندیشه یكدیگر را احترام بگذارند . در غیر این صورت ، آزادی رخت برخواهد بست و سلطه فردی جایگزین آن خواهد شد .
    سه : مقوله های آزادی
    صاحب نظران آزادی را در سه مقوله جداگانه متمایز می كنند :
    01 آزادیهای خصوصی
    این نوع آزادی حكایت از آزادی روابط فرد با فرد می كند بدون انكه پای جامعه در میان باشد ، همچون روابط خانوادگی ، استقلال در زندگی خصوصی ، آزادی مالكیت و انجام هر گونه فعالیت فردی . بدون شك تامین این آزادیها بدون تضمین اجتماعی میسر نیست . از طرف دیگر ، این آزادیهای خصوصی نباید حقوق دیگران و منافع جامعه را در خطر اندازد .
    02 آزادیهای عمومی
    آزادی عمومی عبارت از آزادی است كه متداول بین همگان
    باشد به ترتیبی كه افراد بتوانند در كنار یكدیگر به تساوی از آن برخوردار باشند ، بدون آنكه ، هیچ یک در برخورداری از آزادی مانع آزادی دیگران باشند . آزادی عمومی گاهی جلوه فردی به خود می گیرد و هر كس به تنهایی می تواند از آن برخوردار باشد ، نظیر آزادی بیان و ممكن است افراد به اشتراك و همراهی یكدیگر از آن برخوردار باشند نظیر آزادی تشكل .
    03 آزادیهای سیاسی
    از نظر سیاسی ، با فرض تمایز و تشخیص بین اداره شوندگان و اداره كنندگان ( مردم و حكومت ) آزادی مستعد شمول و توسعه به دو معنی است :
    ” آزادی – مشاركت ” بدین معناست كه افراد جامعه با ابتكار عمل خود حق تعیین سرنوشت سیاسی و انتخاب زمامداران را مشتركا دارا می باشند و به این ترتیب دولت مبعوث ملت می شود كه از طریق انتخابات آزاد رسمیت می یابد .
    ” آزادی – استقلال ” بدین معناست كه دولت مبعوث ملت ، پس از انتخاب اولا در مقابل مردم مسئول است و ثانیا حق تجاوز به حقوق غیر سیاسی آنها را ندارد . به این ترتیب همه افراد از آزادیهای خصوصی و عمومی به نحو مستقل برخوردارند . در این خصوص ، دولت ، علاوه بر آنكه موظف به تامین و تضمین آزادیهای مردم است ، در انجام وظایف قانونگذاری ، سیاسیت گذاری و نظارت خود حق ندارد این آزادیهای طبیعی و مشروع را نادیده بگیرد یا مورد تجاوز قرار دهد . در غیر این صورت برای همه افراد جامعه حق مقاومت پدیدار می گردد . این مقاومتها به صورت منفی ( عدم اجرای دستورات دولت ) اعتراضی ( واكنشهای تبلیغی و اجتماعی و تظاهرات ) و بالاخره تعرضی ( در حد شورش و انقلاب ) ممكن است متظاهر شود .
    در فلسفه جدید ، جامعه مدنی از طریق آزادیهای مذكور فعلیت می یابد .
    ب – مشاركت همگانی
    تحقق دموكراسی وقتی است كه افراد مردم كما و كیفا در شمار بسیار حق مشاركت در امور عمومی خویش را دارا باشند .
    مشاركت مردم در امور عمومی منعطف به تحولات سیاسی و اجتماعی در هر جامعه سیاسی محسوب می شود . تجربه نشان داده است كه با گذشت زمان این مشاركت همواره افزایش می یابد و با رشد فزاینده فكری مردم كیفیت این مشاركت نیز بالا می رود ، بدین معنا كه مردم علاوه بر انتخاب نمایندگان خود در متن امور سیاسی نیز وارد می گردند .
    ج – كثرت گرایی و تعدد اندیشه و حزب
    فضای باز و آزاد سیاسی همگان مردم را وارد صحنه سیاسی می سازد . از طرف دیگر افراد را نمی توان در یک غالب فكری مشخص قرار داد . آزادی اندیشه خود به خود تنوع اندیشه را به همراه می آورد و خصلت اجتماعی پیروان هر یک از اندیشه های مشترك را در یک جا متمركز و كانونهای فكری ( ایدئولوژی یا مذهب ) متعددی را بصورت احزاب در گروه های سیاسی متظاهر می سازد . این احزاب و گروه ها كه افراد هم فكر را در خود جای می دهد نقش واسطه و میانجی فعال را بین اهالی و دولت برقرار می كند و به این ترتیب از اجتماع قدرتهای ناچیز فردی ، قدرت منسجم جمعی پدیدار می گردد و زمینه مشاركت موفق شهروندان را در اداره امور كشور فراهم می سازد .
    مشاركت همگانی و كثرت گرایی طبعا اندیشه های سامان یافته در گروه های متشكل را متساویا وارد صحنه می نماید و به این ترتیب دگر اندیشه های متفرق در فضای واحد آزادانه امكان فعالیت می یابد .
    تكلیف دولت ، همان گونه كه بیان شد اولا احترام به استقلال و هویت این جلوه های متعدد فكری و حزبی و ثانیا تضمین آزادی آنها را اقتضا می كند .
    كثرت گرایی سیاسی اولین شرط دموكراسی است ، بدین معنی كه به طور بنیادی امكان انتخاب را فراهم می سازد . برای انتخاب سیاسی 4 شرط اساسی لازم به نظر می رسد :
    01 قدرت سیاسی متكی به پذیرش منظم مردم در انتخابات آزاد و صحنه انتخاباتی منبع منحصر به فرد حقانیت سیاسی است .
    02 احزاب متعدد باید قادر به ارائه برنامه های خود باشند ، به ترتیبی كه مردم بتوانند در میانه میدان رقابت سیاسی اندیشه و نظری را برگزینند . بنابراین تعدد حزبی از دموكراسی جدایی ناپذیر است .
    03 مردم به هنگام اتخابات نمایندگان ، از بین برنامه های ارائه شده توسط احزاب و داوطلبان آنها ناگزیر از انتخاب خواهند بود . بنابراین ، آرا بدون هیچ محدودیت خاصی باید عمومی و رای گیری باید صحیح و بدون خدشه باشد .
    04 آزادی انتخاب تنها وقتی امكان پذیر است كه طرح تمام عقاید . آرا امكان پذیر باشد . بنابراین ، دموكراسی تعدد اندیشه و بیان و انشار آنها را در خود می پروراند و فضای جامعه را آنچنان از آزادی سیراب می سازد تا هر كس بتواند در بیان عقیده خود به مجادله بپردازد .
    د – تصمیم اكثریت و حقوق اقلیت
    با قبول اینكه تعدد اندیشه عنصر وجودی یک جامعه است ، اتفاق آرا عموم اصولا ممكن نیست . بنابراین ، تامین حداكثر رضایت عمومی توسط رای و نظر اكثریت عدد مشاركت كنندگان ملاك عمل قرار می گیرد . در نتیجه ، اقلیت با قبول شكست انتخاباتی خود ناگزیر از پذیرش تفوق اكثریت و رعایت آن خواهد بود .
    با این ترتیب ، دموكراسی پذیرای اقتضای حكومتی است كه از طریق انتخابات آزاد مردمی رای اكثریت را بدست آورده است . وانگهی ، دموكراسی آزاد ارائه كننده نمایندگی است كه از طرف مردم جامعه را اداره می كند . این نمایندگی از زمان اعطای آن بر اساس انتخابات تا انتخاباتی دیگر اعتبار خواهد داشت . هر چند كه صاحب نظران دموكراسی در پذیرش اصل اكثریت با هم موافقند ، برخورد انها به این قضیه متفاوت است :
    عده ای معتقدند ، اكثریت اصل مطلقی است كه بی هیچ محدودیت و تزلزلی باید اجرا شود . به نظر سی ی یس : ” اصل اكثریت یک حداكثر بی چون و چرا است ! ” .
    عده دیگر معتقدند ،
    اصل اكثریت بیشتر به عنوان یک راه چاره و یک فرمول برای فیصله امور می باشد تا نتیجه گیری كاملا مطلوب . در این ارتباط ، بسیارس از صاحب نظران معتقدند كه تصمیم اكثریت نباید صدمه ای به اقلیت وارد كند ، بلكه آن را به نقطه اكثریت با تفاهم و هیچ تحلیلی رهنمون سازد .
    حقوق اقلیت به همان اندازه قابل احترام است كه ممكن است در آینده به صورت اكثریت درآید . ابراز عقیده قانونی مخالف كه بر روی اصول ” آزادی ” و ” برابری ” بنا شده است ، در جای خود به عنوان عنصر زیربنایی اصل اكثریت به شمار می آید . وجود مخالف در دموكراسی به همان اندازه وجود دولت ضروری است . به گروه مخالف نباید به عنوان یک عنصر دشمن و یا یک هیئت خارج از مردم نگریست ، بلكه ضرورت وجود آن خصوصا برای نظارت و كنترل بر اعمال نمایندگان اكثریت در مقام اعمال قدرت كاملا قابل درك است ، تا از این راه با مطالعه و دقت نظر به اصلاح رفتار زمامداری خود بپردازند و یا به این وسیله زمینه مناسب فراهم شود تا اقلیت از طریق كسب اكثریت آرای عمومی جایگزین گروه قبلی گردد .
    بنابرین برای انكه اقلیت بتوانند در رقابت های سیاسی شركت كنند ، احزاب سیاسی مخالف بایستی از حقوق و امكانات لازم برای رقابت همچون تشكل ، استفاده از رسانه های همگانی ، انتقاد و داوطلبی در انتخابات به نحو عادلانه برخوردار باشند . در این صورت ، با توجه به اینكه مردم آزادانه در جریان مواضع گوناگون سیاسی قرار می گیرند ، برای آنان امكان بررسی و ارزیابی گرایش ها فراهم می شود . با این وصف ، نهایتا این مردم هستند كه از طریق اكثریت آرا خود در یک انتخابات عمومی سالم ، گرایش سیاسی و برنامه مورد نظر خود را مشخص می نمایند . در این روند ، چه بسا ممكن است كه احزاب رقیب بر حزب حاكم فائق آیند و از طریق پسندیده بر روی انحصار قدرت كه جلوه استبداد و مغایر جامعه مدنی است ، خط بطلان بكشند .
    ه- تناوب قدرت
    یكی دیگر از مشخصات دموكراسی محدودیت دوره زمامداری حكام منتخب است تا بدین وسیله با حضور مستمر مردم در صحنه سیاسی و مشاركت آنان در انتخابات ابتكار مردمی همواره تضمین شود . این محدویت زمانی می تواند تناوب قدرت و انتقال آن از گروهی به گروه دیگر را نیز به دنبال خود داشته باشد . در حالی كه هر حزب اندیشه و نظر خود را ارئه می كند در آخرین مرحله این افكار عمومی و رای اكثزیت است كه آن را برمی گزیدند . در این صورت برای هر گرایش سیاسی امید به پیروزی و كسب قدرت وجود خواهد داشت .
    امكان تناوب قدرت در جای خود نشانه ای از رشد و توسعه دموكراسی به شمار می رود و زمینه زا برای پذیرش تمام ارزشهای فكری و توازن سیاسی فراهم می سازد . با این ترتیب ، تناوب را باید همنشین و قرین دموكراسی و نشاط اجتماعی پایدار دانست .
    دوم – سازماندهی مشاركت مردم
    با قبول حاكمیت مردم بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی خویش ، مشاركت آنان در انتخاب زمامداران یكی از زمینه های بارز این حاكمیت می باشد . چگونگی سازماندهی حقوقی ، اجرایی و سیاسی این مشاركت را مورد اشاره قرار می دهیم .
    الف- سازماندهی حقوقی مشاركت
    یک : حقوق رای
    وسیله مشاركت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی عبارت از حق رایی است كه برای آنها این امكان را فراهم می سازد تا زمامداران خود را انتخاب كنند . حق رای مشروط به شرایط ذیل است :
    01 عمومیت رای
    با قبول اینكه یكی از نشانه های بارز دموكراسی مشاركت همگانی است ، همه اهالی بدون هیچ گونه تبعیض نژادی ، دینی ، جنسی ، اقتصادی و اجتماعی ، باید حق مشاركت در انتخاب را داشته باشند . با وجود این ، پاره ای محدودیتها نظیر تابعیت ، سن ، سو پیشینه در اكثر كشورها تبعیض در مشاركت عمومی تلقی می شود .
    02 تساوی
    تساوی همه مردم در مقابل قانون اقتضا می كند كه حق رای برای همگان برابر باشد . در گذشته هاس نه چندان دور ، پاره ای از عوامل از جمله طبقه اقتصادی ( در اتحادیه شوروی / 1920 / رای یک كارگر = 5 رای كشاورز ) ثروت ( فرانسه ، یک رای ثروتمندان = 2 رای افراد معمولی ) تحصیلات ( انگلستان قرن 19 ، اعتبار رای دیپلمه ها ) و نظایر آن ملاك قانونی برای شركت در انتخابات به شمار میرفت . در زمان حاضر ، در اكثر كشورهای مردم سالار ، تنها ” قاعده ( یک راس = یک رای ) پذیرفتنیاست .
    03 آزادی رای
    برای مردمی بودن رای ، اهالی باید به آزادی قادر به رای دادن باشند . منظور از آزادی رای این است كه افراد مجبور به مشاركت یا عدم مشاركت نباشند . با وجود این در برخی از كشورها ( بلژیک ، برزیل ، استرالیا ، تركیه ، یونان ، لوگزامبورگ و اطریش ) اهالی موظف به مشاركت در انتخابات هستند و متخلفین به پرداخت جریمه محكوم می شوند .
    04 آزادی انتخاب شدن
    بدیهی است كه مجموعه شرایط انتخاب كردن برای انتخاب شدن نیز باید وجود داشته باشد و این بدان معناست كه اهالی باید برای انتخاب آزادانه ، داوطلبان متعددی را پیش روی داشته باشند . وانگهی ، حق مشاركت اهالی درتعیین سرنوشت خویش باید تا ان حد باشد كه همه افراد مبتكر و مستعد زمامداری با ارائه برنامه های سیاسی خود به شهروندان امكان مطالعه و انتخاب اصلح را بدهند . البته در این مورد ، وجود برخی شرایط برای انتخاب شوندگان همچون ملیت ، محلی بودن ، عدم سو پیشینه ، حداقل سن ، میزان تحصیلات برای پاره ای از مشاغل عالی ، و نظایر آن منطقی به نظر میرسد .
    دو : درستی و صحت رای
    تضمین مشاركت اهالی به آزادی و تساوی خلاصه نمی شود . بلكه انتخابات بایستی به درستی صورت بگیرد . در این مورد رعایت سه شرط ضروری است :
    01 درستی تبلیغات انتخاباتی<b
    r/>برای انتخاب آگاهانه شهروندان باید نسبت به انتخاب شوندگان شناسایی كامل پیدا كنند . این امكان متضمن كثرت گرایی در تبلیغات و فرصت برابر برای تمام داوطلبان و رقبای انتخاباتی باشد . درستی تبلیغات مشروط به سه شرط اساسی است :
    برخورداری همه داوطلبان از امكانات تبلیغاتی وسایل ارتباط جمعی برابر همچون مطبوعات و رادیو و تلویزیون .
    تامین و تضمین عادلانه امكانات عادلانه تبلیغاتی توسط دولت و جلوگیری از رقابتهای ناسالم انتخاباتی توسط برخی از داوطلبان و گروه ها از طریق تبلیغات پر هزینه .
    ممنوعیت تبلیغ و انتشار نتیجه هایی احتمالی و برآوردهایی كه اثر روانی مثبت یا منفی بر روی رای دهندگان داشته باشد .
    02 درستی تقسیم بندی حوزه های انتخاباتی
    موضوع تقسیم بندی حوزه های انتخاباتی ظاهرا امری ثانوی به نظر میرسد . اما ممكن است ، در برخی از نقاط افكار عمومی شناخته شده ای وجود داشته باشد كه با توجه به گرایش فكری داوطلبان ، بتوان نتیجه انتخابات را به خوبی حدس زد . در این صورت ، هرگونه دستكاری و تغییر عمدی حوزه های انتخاباتی كه در جهت تامین یا خلاف چنین منظوری باشد ، درستی انتخابات را مخدوش خواهد نمود .
    03 نظارت صحیح بر جریان انتخابات
    از آنجا كه سمت نمایندگی كسب قدرت سیاسی را به دنبال دارد ، رقابت ناسالم بین داوطلبان در امر انتخابات همواره محتمل است . از طرف دیگر ، دستگاه های دولتی نیز معمولا نسبت به نتیجه انتخابات ذی نفع هستند و ممكن است پاره ای دخالتها موجب تحت الشعاع قرار گرفتن جریانات انتخاباتی گردد . به این خاطر است كه برای جلوگیری از ورود هر گونه آسیب بر امر انتخابات ، نظارت بر صحت و درستی آن ضرورت پیدا می كند . نظارت بر انتخابات در كشورها به تفاوت ، به پارلمان ، دادگاه های ویژه و عمومی و یا یک نهاد بی طرف سپرده می شود . صرف نظر از نحوه نظارت ، لازم به توجه است كه در صورتی می توان به نتیجه نیک نظارت امیدوار بود كه اعضای قوه ” ناظر ” نسبت به انتخابات و نتیجه آن به هیچ وجه صحیح نباشد . در غیر این صورت امیدی به درستی جریان و نتیجه انتخابات نخواهد بود .
    ب – سازماندهی اجرایی انتخابات ( نظام انتخاباتی )
    انتخاب باید به صورتی برگزار شود كه بیشترین رابطه ممكن بین انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان برقرار باشد ، تا بتوان نسبت به حاكمیت مردم امیدوار بود . كرسی های نمایندگی ، داوطلب نمایندگی و آرای مردم ، عوامل اصلی طرف توجه هر انتخابات هستند و كیفیت به كار گیری هر یک از این عوامل موثر بر نتیجه انتخابات خواهد بود .
    از ابتدای تحقق حكومتهای مردم سالار ، روش های گوناگونی برای انتخابات و اخذ رای به كار گرفته شده است . بهترین روش آن است كه بتوان از ساده ترین راه به عدالة انتخاباتی راه یافت و ان وقتی است كه بین كرسی های نمایندگی و آرای اعلام شده تناسب لازم برقرار باشد . شیوه های گوناگون اخذ رای را می توان در نظام های ذیل دسته بندی نمود :
    یک : نظام اكثریت
    در این نظام كرسی های نمایندگی هر حوزه انتخابیه به داوطلبان آن حوزه ارائه می شود . داوطلبانی كه بیشترین آرا را در انتخابات كسب كنند ، كرسی نمایندگی را در اختیار می گیرند و بقیه داوطلبان از میدان به در می روند . به دو نوع مشهور نظام اكثریت اشاره می كنیم :
    01 نظام اكثریت ساده ( یک مرحله ای ) در این نظام ، انتخابات به سادگی برگزار می شود و برای انتخابات كسب اكثریت نسبی كافی است ، بدین معنی كه دارنده بیشترین آرا نسبت به سایرین منتخب نمایندگی تلقی می شود .

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی شرکت ‌های هرمی از منظر فقه امّامیه و حقوق ایران- قسمت ۸ ...

    امّام خمینی علّت صحیح نبودن حیله‌های ربا را دو چیز دانسته که هر دو نیز در این‌جا کاملاً صدق می‌کند (امّام خمینی، کتاب البیع، ج۵، ص۵۲۹ به بعد). این دو عبارت‌اند از: قضاوت عرف، و تعلیل‌های روایات، بااین بیان چنان که عرف در حیله‌های ربا، خرید وفروش ظاهری را سرپوشی برای اصل عمل‌کرد می‌داند، در این‌جا هم معاملات صوری پوششی است ظاهری برای توجیه جابه جایی پول در شرکت‌های هرمی که با قصد واقعی معاملات فاصله بسیار دارد. هم‌چنین علّت تحریم ربا در روایات فاصله‌گیری مردم از تجارت‌های سالم به شمار آمده است که دراین‌جا نیز این معاملات ظاهری به رغم نداشتن هیچ گونه منفعت تجاری برای طرفین و جامعه، افراد را به تجارت‌های غیر واقعی می‌کشاند.
    نمونه‌هایی ازاین علل در روایات عبارت‌اند از:
    ۱٫ «انما حرم الله عزوجل الربا کیلا یمتنع الناس من اصطناع المعروف (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۱۸) ؛
    خدای عزوجل ربا را حرام کرد، تا مردم از صنعت‌های درست دوری نکنند».
    ۲٫ «لوکان الربا حلاحلاً لترک الناس التجارات؛ اگر ربا حلال بود، مردم تجارت را رها می‌کردند» (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۲۰ و محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۲، ص۱۰۳۲).
    بنابراین با تنقیح ملاک می‌توان گفت این معاملات که به یقین صوری است، نمی‌تواند توجیه‌گر اصل معاملات شرکت‌های هرمی باشد و از همین رو، تبادل به ظاهر تجاری این شرکت‌ها، با توجّه به فاصله بسیار از هداف واقعی تجارت، از موانع صحت فعّالیت این شرکت‌هاست. پس با استناد به قاعده «ان العقود تابعه للقصود» نمی‌توان گفت در این‌جا طرفین قصد معامله دارند هر چندظاهری و عقد بر اساس آن منعقد شده و بدین ترتیب معامله صوری می‌تواند مجوز فعّالیت شرکت‌های هرمی به شمار آید.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    ۲-۲-۱-۷- اشکال در عقد

    برخی از نویسندگان اهل سنت در خصوص عقد مشارکت در شرکت‌های هرمی این اشکال را مطرح کرده‌اند که عقد در این شرکت‌ها موجب می‌شود که دو عقد در یک عقد جمع گردد، به این معنا که شراکت، شرط داخل شدن شخص درشبکه است و برای عقد شرکت شرط دیگری نیز قرار داده شده که آن خرید یکی از محصولات است. بنابراین عقد اول موجب می‌شود شخص به سود دست یابد و عقد دوّم عبارت است از خرید محصول، اعم از آن‌که خریدِ نقدی باشد یا نسیه، و نتیجه این می‌شود که دو بیع در قالب یک عقد بیع صورت پذیرد و این محل اختلاف فقهی است (ابراهیم احمد شیخ ضریر). به بیان دیگر، هم عضویت در شرکت و هم خرید محصول در قالب یک عقد انجام می‌گیرد و طبق نقل این نویسنده، از نظر فقهی چنین عقدی بی‌اشکال نیست.
    آن‌چه گفته شد، بر شرکت‌های هرمی‌ای مصداق می‌یابدکه عضویت در آن‌ ها به قصد دریافت سود صورت می‌گیرد و خرید کالا امری فرعی و صرفاً برای انطباق ظاهری عمل‌کرد شرکت با خرید و فروش‌های شبکه ای است. بنابراین در شرکت‌هایی که بخواهند به صورت هرمی کالای مورد نیاز مردم را عرضه کنند و تفاوت قیمت زیادی هم نسبت به کالای مشابه در بازار نداشته باشد، این اشکال پیش نمی‌آید.
    گذشته از این، ضمانت اجرای همه امور گفته شده، ضمانت اجرای مدنی است که در نهایت به بطلان معامله می‌ انجامد. بنابراین تحت عنوان اولی، برخورد با این شرکت‌ها به سبب اقدام به معامله باطل، صرفاً اقدامی مدنی و در قالب جبران خسارت زیان دیده خواهد بودو نه بیش‌تر. با این حال، چنان‌‌‌چه عنوانی ثانوی بر عمل‌کرد شرکت‌ها صدق کند که موجبات برخورد کیفری را فراهم آورد یا عمل‌کرد شرکت‌ها در قالب عناوین محرم فقهی قرار گیرد، راه برای برخورد با وضع مجازات‌ها هم باز خواهد شد.

    پایان نامه حقوق

     

    ۲-۲-۱-۸- فعّالیت ربوی

    این دیدگاه که از سوی اهل سنت ارائه شده، به طور خلاصه بر این استدلال استوار است که خریدار در شرکت‌های هرمی مقدار کمی پول پرداخت می‌کند تا در مقابل به پول بیش‌تر دست یابد و این معامله، معامله ربوی است. هم‌چنین بر این نکته تأکید دارند که فروش مال و ارائه کالا و خدمات نیز ماهیت این معامله را عوض نمی‌کند، بلکه ضمیمه کردن کالا و خدمات در واقع پوششی برای مشروع نشان دادن معامله است که موجب هیچ تغییری در حکم نمی‌شود (شرکات التسویق الهرمی، در: http: //www.taimiah.org).
    به بیان دیگر، این گروه با توجّه به ماهیت پول‌گردان بودن شرکت‌های هرمی، با توجّه به فرع بودن مبادله کالا، این نوع گردش پول را همانند ربای قرضی دانسته و تبادل کالا راهم از قسم حیل الربا در فقه تلقی کرده و مردود دانسته‌اند. پول گردان بودن شرکت‌ها ازاین‌روست که نمونه کالاهای عرضه شده از طریق شرکت در بازار عادی فراوان و حتی با قیمت کم‌تر موجود است، ولی کسی به دنبال خرید آن‌ ها نیست و درست به همین دلیل، فرد اقدام به خرید کالایی می‌کندکه اصلاًبه آن نیاز ندارد و یا حتی کالایی می‌خرد که برای خریدار قابل استفاده نیست و این، یعنی پول‌گردانی، نه عرضه واقعی کالا و خدمات. از همین روست که برخی بر این نکته تأکید دارند: «رجوع انسان به خود، قصد نیت واقعی را از ورود به این معاملات روشن می‌سازد» و آن چیزی جز دریافت سود بدون توجّه به نوع کالا نیست (همان).
    در تقریری دیگر گفته شده است: در موارد فروش طلا به صورت قسطی، معامله از نوع ربای موسوم با ربای نسیه می‌شود که منهّی عنه و باطل است (ابراهیم احمد شیخ ضریر، «التکییف الفقهی لشرکات التسویق الشبکی»، موسوعه البحوث و المقالات العلمیه، ج۴).
    هم‌چنین گفته‌اند: گاهی شرکت به مشترکان خود اجازه می‌دهد که معامله خود را با شرکت در ظرف شش ماه فسخ کنند، منتها مبلغ پرداختی پس از یک سال به آنان بازگردانده شود و چنین کاری در خرید و فروش اموال ربوی (طلا و نقره)‌، جایز نیست. اگر هم آن را اقاله و توافق بر فسخ عقد به شمار آوریم، شرط شرکت مبنی بر پرداخت پول بعد از یک سال، مساٌله را به ربای نسیه تبدیل می‌کند (همان).
    با توجّه به این‌که پول پرداختی به شرکت به هیچ عنوان تحت عنوان قرض قرار نمی‌گیرد، انطباق آن با ربای قرضی هم ممکن نیست. در واقع، چه در شرکت‌هایِ هرمی که کالا و خدمات ارائه می‌دهند و چه در شرکت‌های هرمی بدون ارائه کالا و خدمات، اعضای آن پول را با این عنوان که شرکت ملزم به برگرداندن مثل یا عوض آن در مدّت معین باشد، ارائه نمی‌دهند؛ در حالی که طبق دیدگاه فقها، در قرض اصل برگرداندن پول مفروض است و شرط زیادی بر آن موجب تحقق ربا می‌گردد.
    از این‌رو جواز یا عدم جواز حیل ربا نیز تفاوتی در بحث ایجاد نمی‌کند؛ زیرا به شرحی که گذشت، این معامله از مصادیق قرض نیست تا بر فرض پذیرش حیل ربا، به‌توان آن را از معامله ربوی بودن خارج کرد.
    ممکن است گفته شود آن‌چه در مقابل قیمت واقعی کالا و خدمات پرداخت می‌‌شود، به لحاظ دریافت عوض مانعی ندارد، ولی مبلغ اضافی که فرد آن را فقط به قصد دریافت سود می‌پردازد، از مصادیق رباست. برخی چنین پاسخ داده‌اند که چون مبلغ اضافی را شخص از باب داعی و انگیزه به شرکت می‌دهد نه شرط، ربا نیست (آیا معاملات گلدکوئیست، ربوی نیستند؟ در: http: //www.nms.ir).
    در روایت زیر به این امر تصریح شده است که در صورت شرط اضافی، ربای قرض تحقق می‌یابد:
    عن محمد بن قیس عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: من أقرض رجلاً ورقاً فلا یشترط إلّا مثلها فان جوزی أجود منها فلیقبل، و لا یأخذ أحدمنکم رکوب دابه أو عاریه متاع یشترطه من أجل قرض ورقه (شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۰۳) ؛
    محمد بن قیس از امّام باقر (علیه السلام) نقل می‌کند: هرکس ورقی را به دیگری قرض داد، جز همانند آن را شرط نکند و اگر بهتر از آن به وی بازگردانده شد، آن را بپذیرد. و هیچ یک از شما سوار شدن بر چهارپا یا عاریه گرفتن کالایی را که به سبب قرض دادن ورق شرط شده است، نباید بپذیرد.
    البته صحیح‌تر آن است که گفته شود مورد بحث از موضوع ربا تخصصاً خارج است و تفاوتی در پرداخت سود به قصد انگیزه یا از باب شرط نیست و در هر دو صورت ربا تحقق پیدا نمی‌کند.

     

    ۲-۲-۱-۹- صدق اکل مال به باطل

    در قانونگذاری اسلام مصالح و مفاسد نوعی ملاک جعل احکام قرار گرفته است شارع مقدس در جعل احکام به مصالح و مفاسد واقعی توجه کرده است بنابراین اگر چیزی را حرام اعلام کند به طریق انی کشف میشود که متعلق آن دارای مفسده قطعی بوده است و اگر از طریق عقل به این نتیجه میرسیم که شارع مقدس در آنجا جعل حرمت کرده است زیرا شارع گزاف نمیگوید و احکامش تابع مصالح و مفاسد است و بین حکم عقل و شرع ملازمه وجود دارد. هنگامی که عقل با درک این موضوع، به قبیح بودن عملی حکم کرد. شارع مقدس که خود افضل عقلا است (بامری، ۱۳۸۲، ص۴۲).
    مطابق عقیده آنان قانون جعل حکم میکند و با حکم عقلا به مخالفت نمیپردازد اگر عقل را حجت ندانیم، هیچ مقولهای حجیت نخواهد داشت، زیرا حجیت مبانی ادیان به حجیت عقل وابسته است و بنا به روایتی: «خداوند در روز قیامت به اندازۀ خردمندی و عقل بندگان از آن‌ ها بازخواست میکند» (کلینی، بی‌تا، ج۱، ص۱۲).
    احکام شرعی راه رسیدن به مصلحتهایی است که رعایت آن‌ ها بنابر حکومت عقل واجب است، گاه حکم عقلی به نحوی است که عقل به طور مستقل و ابتدا بدون دخالت شرع به آن میرسد که این موارد را «مستقلات عقلیه» میگویند: مانند قبح ظلم و ستم و غصب مال دیگری، اما گاهی در کشف حکم شرع، عقل تنها مؤثر نیست، بلکه پس از دریافت حکمی از شرع به صدور حکم میپردازد، مانند آنچه در بحث مقدمه واجب وجود دارد این نوع احکام را «استلزامات عقلیه» میگویند (محقق داماد، ۱۳۶۴، ص۱۱۶).
    به نظر میرسد حکم عقل دربارۀ قبیح بودن «اکل مال به باطل» از مستقلات عقلیه است زیرا از نظر عقل هر کس فقط میتواند در مال خودش تصرف کرد «الناس مسلطون علی اموالهم» و حق تصرف در مال دیگری را ندارد. مگر از طریق مبادلات مشروع و کسب رضایت صاحب مال از نظر عقل خوردن مال غیر از طریق نامشروع و بدون کسب رضایت صاحب مال و یا بدونه وجود حکم لازم الرعایه، به طور مطلق قبیح است و بر حکومت لازم است جلوی اینگونه تجاوزها را به طریقی که مصلحت میداند ولو با مجازات مرتکب بگیرد. به علاوه، حرمت خوردن مال غیر فطری است و علی رغم اختلاف در مسبکها و روشها مورد توافق همۀ عقلااست. بنابراین وقتی عقل، حرامخواری را تقبیح میکند و آن را جرم و قابل مجازات می‌شمارد، شارع نمیتواند با این حکم مخالفت کند (بامری، ۱۳۸۲، ص۴۳).
    از نظر عقل، حاکمیت نظم و حفظ امنیت و اموال مردم و قوام اقتصادی و سیاسی دولت اسلامی واجب است و کسانیکه به این امر توجه نکرده، تجاوز و تخطی مینمایند باید مؤاخذه و مجازات شوند، تجاوز به اموال و حقوق دیگران موجب از بین رفتن مصالح افراد جامعه که فی نفسه نوعی مفسده است میشود و قوام حاکمیت را متزلزل کرد، موجب بروز مفاسد اجتماعی فراوان میگردد این استدلال مزید این ادعاست که اگر چه جرائم علیه اموال فی نفسه حق الناس و خصوصی محسوب میشوند، هنگامی که هرج و مرج و آشفتگی در جامعه بینجامد، جنبۀ عمومی پیدا میکند، این حکم عقل اختصاص به کشوری که دارای حکومت اسلامی است، ندارد. اما در جامعه اسلامی که حاکم بنا به تکلیف شرعی، موظف است جان و مال و ناموس افراد را حفظ کند، این وظیفه علاوه بر آنکه یک وظیفه عقلی و قانونی است وظیفه شرعی مهم محسوب میشود (بامری، ۱۳۸۲، ص۴۴).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    برای ضمانت اجرای حرامخواری، تصریح شارع هم لازم نیست. زیرا جرم یا گناه موضوعی نیست که مصادیقش فقط از جانب خداوند یا پیامبر (شارع) تعیین شود، بلکه شامل امور دیگر نیز هست. حاکم جامعه اسلامی میتواند با بدست آوردن ملاک مصداقهای بیان شده، مرتکبان اعمال مخالف با مصلحت عامه یا موجب فساد را مجازات کند. بنای عقلاء همانند دلیل عقلی تدلیس و فریب را قبیح میداند در عرف هر گاه عقلاء از عمل دیگری فریب خورده میتواند به شخصی که او را فریب داده رجوع کند و برای جبران خسارتها به شخص فریب خورده مراجعه نماید و آن‌ ها را از او مطالبه نماید به علاوه چنین مسئولیتی در نظر عقلاء محدود به زمان و مکان خاصی نبوده است و در همه اموال، نسبت به اموال و غیر اموال مانند شرکتهای مورد نظر در طرف مقابل یا حقوق معنوی اعمال میگردد. با این حال سیره عقلاء به طور مستقل به عنوان منبع شرعی احکام در فقه امامیه پذیرفته نمیباشد (مکارم شیرازی، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۸۷).
    بنابراین باید ثابت شود که سیرۀ مذکور مورد تأیید شارع دین اسلام قرار گرفته است (بجنوردی، ۱۳۸۹، ج۱، ص۲۲۷).
    برای این منظور استدلال شده است که روش مورد نظر هنگام حضور پیامبر (ص) هم بوده است و از ناحیه خداوند به واسطه ایشان چنان روشی منع نگردیده است و این عدم ردع از جانب شارع، دلیل بر تأیید آن و قابل تبعیت بودن روش مذکور میباشد. در غیر این صورت لازم بود که شارع از آن نهی میکرد. از سوی دیگر ادعا شودکه نهی وجود داشته و به دست ما نرسیده است یا حداقل احتمال منع کردن شارع وجود دارد پاسخ آن است که مجرد احتمال موجب صرف‌نظر کردن از چیزی نمیگردد و اصل نیز بر عدم وجود چنین منعی قرار دارد. علاوه بر آن میتوان بسیاری از روایات خاص را که قبلا امضاء و تأییدی بر این سیره محسوب کرد، مثال آورد (بجنوردی، ۱۳۸۹، ص۲۳۴).
    قرآن کریم می‌فرماید: «لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل» (نساء/ ۲۹ و بقره/ ۱۸۸، نساء/ ۱۶۱، و توبه/ ۳۴).
    در مورد مفهوم این آیه شریفه، توجّه به چند نکته ضروری است:
    ۱٫ اکل در لغت به معنای خوردن است، ولی در این‌جا به معنای استیلا و تصرف در شیء به کار رفته است و آیه از استیلا بر مالِ غیر از طرق باطل، نهی می‌کند.
    ۲٫ نهی به کار رفته در آیه یاد شده می‌تواند به معنای فساد اسباب باشد یا صرف تکلیف. به بیان دیگر، ممکن است اکل مال به باطل که با اسباب باطل تحقق می‌یابد، کنایه از باطل بودن اسباب و مؤثر نبودن آن‌ ها در نقل ملکیت و حق تصرف باشد و یا همانند نهی از بیع در موقع نماز جمعه، صرفاً تکلیف محض را اراده کند که در صورت اول، حرمت وضعی دارد و در صورت دوّم، فقط حرمت تکلیفی.
    ۳٫ در کاربرد حرف باء در «بالباطل» چند احتمال ذکر شده است:
    یکی آن‌که باء به معنای سببیت باشد؛ که در این صورت، آیه در مقام نهی از استیلا بر مال غیر و تملک آن به سبب اسباب و طرق باطل است و خداوند می‌گوید: با اسباب و طرق باطل در اموال دیگران تصرف نکنید.
    احتمال دوّم آن‌که باء به معنای مقابله باشد؛ یعنی در مقابل چیزی که عرفاً و شرعاً قیمت ندارد، در اموال دیگران تصرف نکنید و به بیان دیگر، ما به ازای مال را چیزی قرار ندهید که قصد عقلایی بر آن تعلق نمی‌گیرد و عرفاً یا شرعاً مال به حساب نمی‌آید.
    به بیان روشن‌تر، اگر باء به معنای سببیت باشد، آیه به اسباب تملیک نظر دارد و اگر به معنای مقابله قلمداد شود، مقصود جنس ثمن است که باید دید باطل است یا خیر.
    در خصوص مراد از اسباب باطل دو احتمال ذکر کرده‌اند:
    نخست، اسبابی که در شرع مورد نهی قرار گرفته‌اند مثل قمار و غصب؛
    دوّم، اسبابی که عرف آن را باطل و ظالمانه می‌داند.
    با توجّه به این احتمال‌ها و نکات در آیه شریفه، برخی گفته‌اند که آیه ناظر به اسباب تملیک است، نه جنس ثمن، و مقصود از اسباب هم اسباب عرفی است و در بیان علّت آن نوشته‌اند در خطابات شرعی که مردم مورد خطاب‌اند، موضوعات و متعلقات و قیودشان بر مفاهیم عرفی حمل می‌شوند و این‌که بگوییم آیه ناظر به ادله دیگر است- و مقصود اسباب نهی شده درشرع مانند قمار و غصب است- امری است خلاف ظاهر آیه (حسینعلی منتظری، دراسات فی المکاسب المحرمه، ج۱، ص۱۳-۱۶).
    براساس مطالب پیش گفته و استدلال کسانی که در مفاد آیه بحث کرده‌اند، به نظر قول راجح آن است که آیه در مقام نهی از تصرف در اموال دیگران در جایی است که سبب تصرف از نظر عقلا و عرف امری ظالمانه قلمداد شود.
    بنابراین صدق اکل مال به باطل نیازمند نهی خاص از سبب نیست و در جایی که عرفاً تصرف ناروا به شمار آید، مصداق نهی در آیه است و علاوه بر حرمت تکلیفی، حرمت وضعی هم دارد و اصل تصرف امری باطل تلقی می‌شود.
    مطلب شایان ذکر دیگراین است که اگر تردید در مصادیق اکل مال به باطل یا تجارت از روی رضایت، پیش آمد برخی نوشته‌اند:
    اگر در جایی شک در صدق اکل مال به باطل باشد، ولی بدانیم که تجارتِ از روی رضایت در آن صدق ندارد، شک از بین می‌رود و از مصادیق اکل مال به باطل بودن، شک معنا پیدا نمی‌کند.
    امّام خمینی (ره) فرموده است: «گمان خشنودی خریدار در این جا، بی‌مورد است؛زیرا این خشنودی، مانند خشنودی در عقد فاسد است که در جای خود بی‌اثر بودن آن، ثابت شده است. و شخص نیز نسبت به آن‌چه که به عقد فاسد، دریافته، ضامن است؛زیرا خشنودی، بستگی دارد به جا به جایی و امضای شارع. پس هنگامی که جا به جایی، در کار نبود، موضوعی برای خشنودی دو سوی معامله باقی نخواهد ماند. خرید و فروش بلیط بخت‌آزمایی این گونه است؛زیرا خشنودی دو سوی معامله، بر عمل واقع شده که از نظر شرع ممنوع است و این نهی در حکم نفی است، پس از نظر شرع، موضوعی برای خشنودی باقی نمی‌ماند، همان‌گونه که در گونه‌های قمار نیز چنین است. زیرا خشنودی دو سوی برد و باخت قمار نیز، بر کاری واقع شده که شارع نهی دارد و این، در حکم نفی است (مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوّم، ص ۲۷۱).
    از این‌رو تا علم به صدق تجارت صحیح پیدا نشود، نمی‌توان در موارد تردید با اصل عدم و امثال آن تصرفات در اموال را از مصادیق اکل مال به باطل خارج دانست.
    در بحث‌های حقوقی نیز برخی اکل مال به باطل را به دارا شدن بلا جهت تطبیق داده‌اند (محمد تقی رفیعی، مطالعه تطبیقی غرر در معامله، جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ج۳، ص۱۸۶۳).
    برخی ضمن تطبیق عمل‌کرد شرکت‌های هرمی بر اکل مال به باطل نوشته‌اند:
    «منظور از اکل به باطل این است که انسان بی‌آن‌که فعّالیت مثبتی داشته باشد، اموال بادآورده‌ای را تملک کند» (علیان نژادی، بازاریابی شبکه‌ای یا کلاهبرداری مرموز، ص۴۴ به نقل از آیت الله مکارم شیرازی).
    از آن‌رو درآمد شرکت‌های هرمی اکل مال به باطل است که ۹۶ درصد از اعضای آن هیچ درآمدی ندارند، دو درصد نصف آورده خود را دریافت می‌کنند، یک درصد به مبلغی که داده‌اند، دست می‌یابند و بقیه سود، نصیب یک درصد باقی مانده می‌گردد (روزنامه خراسان، ۵/۴/۱۳۸۴به نقل از حمیدرضا کاتوزیان نماینده مجلس شورای اسلامی).
    برخی از اهل سنت با استدلال به آیه یاد شده، اظهار داشته‌اند: عضویت و کسب درآمد از این شرکت‌ها، موجب خوردن اموال مشترک به باطل است؛ چون قصد اعضا ایجاد شرکت نیست، بلکه مقصود آنان نیرنگ و فریب دادن دیگران است (شرکات التسویق الهرمی، در: http: //www.taimiah.org)
    به بیان دیگر، نه هدف این شرکت‌ها سرمایه‌گذاری برای تولید و خدمات است و نه حتی فروش کالا برای رفع نیاز واقعی است، بلکه هدف به عضویت در آوردن دیگران برای دست‌یابی به پول بیش‌تر است و همین مقدار می‌تواند فعّالیت این شرکت‌ها را از مصادیق «اکل مال به باطل» قرار دهد.
    شاید چنین اشکال شود که اعضای شرکت هرگز درصدد فریب دوستان و خویشان برنمی‌آیند، ولی چنان که گذشت تبلیغات و آموزش این شرکت‌ها موجب می‌شود تا افراد بدون توجّه به ماهیت کار خود به سراغ خویشان می‌روند و دلیل تأکید این شرکت‌ها بر عضوگیری از میان نزدیکان ان است که به جهت اعتماد آنان، فریب‌شان، آسان‌تر است و به علاوه، چنین افرادی کم‌تر حاضر به شکایت می‌شوند و در نتیجه اهداف شرکت‌ها بهتر برآورده می‌گردد.
    آن‌چه گفته شد، بر شرکت‌هایی صدق می‌کند که یا کالا و خدمات ارائه نمی‌دهند یا کالای آنان به قیمت غیر واقعی و فقط برای تشویق افراد به عضویت در شرکت با پوشش فروش کالاست، ولی اگر شرکتی اجناس خود را به قیمت واقعی بفروشد و به خریداران در مقابل معّرفی مشتری پاداش دهد، آیا باز هم اکل به مال باطل صدق می‌کند؟
    در پاسخ می‌توان گفت اگر شرطِ دریافتِ حقِ جعاله بازاریابی، خرید کالا نباشد و افراد به‌توانند در صورت یافتن مشتریان جدید از دست‌مزد معقولی برخوردار شوند، این فعّالیت از فرض شرکت‌های هرمی باطل خارج است و اشکال نخواهد داشت، ولی از آن‌جا که در این قبیل شرکت‌ها شرط دریافت سود و پورسانت، خرید کالا و معّرفی مشتری است و اگرمشتریان جدید هم افراد دیگری را به شرکت معّرفی کنند، سودی به فرد اول تعلق می‌گیرد که در عمل کاری را انجام نداده است، در این صورت نیز دارا شدن بلا جهت مصداق پیدا می‌کند.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی و تحلیل دیوان ملاپریشان در مقایسه با اندیشه¬های عرفانی مولانا- قسمت ۴۶ ...

    ۱) ترجمه بیت: سوره فاتحه الکتاب در معنی دو تاست زیرا یک معنای آن رحمت است ومعنای دیگرآن عذاب، اما معنای رحمت آن ستایش چهارده معصوم است.
    ۲) نکات لغوی وبلاغی: دُوْاَن با زُاَن: کلمه قافیه است، سبع المثانی: تصدیر است، چارده تن: استعاره از چهارده معصوم است، سبع المثانی: نزول دوباره هفت آیه سوره حمد، امّا سبع المثانی درحمد: چهارده معصوم.
    ۳) شرح مفاهیم عرفانی: «سبع المثانی: سوره فاتحه الکتاب را از آن جهت دو مرتبه نازل شده است و مشتمل بر هفت آیه است سبع المثانی گویند، ذات حق را به اعتبار تنزل و ظهور در دو مرتبه علم و عین، هفت اعتبار کلی صفات سبعه ذاتیه اند: علم، حیات، قدرت، اراده، سمع، بصر، کلام سبع المثانی است». (سجادی جعفر، ۱۳۸۹: ۴۵۸)، سبع المثانی: سوره فاتحه که هفت آیه دارد، و در هر نماز دوبار خوانده
    میشود. دررکعت اول و دوم و در دو نوبت بر پیامبر نازل شده است، یک نوبت در مکه هنگامی که نماز واجب شد، و نوبت دوم هنگامی که قبله از بیت المقدس به خانه کعبه تغییر داده شد. در بیان این که پیامبر معظم اسلام در نماز سوره فاتحه را قرائت می نمودند ومی فرمایند: «لاصلوهَ اِلّا بِفَاتِحَهِ الْکِتاب» لفظ سبع به این دلایل بوده است: هفت آیه دارد المثانی به دلیل نزول مجدد همین سوره در مدینه، ازطرفی مثانی از مثنی گرفته شده و آن دوبار خواندن آن در نمازهای واجب و مستحبی منهای نماز میت، و دوم دوبار در مکه و مدینه نازل شده است و این عظمت قرآن را می رساند. (ر.ک، رضانژاد، ۱۳۸۳: ۲۰۹-۲۱۰)، «برای فاتحه نام های گوناگونی بیان داشته اند ازجمله پیامبرمی فرماید: «فَاتِحَهُ الْکِتاب شِفَاءٌ مِن ْ کُلِّ الْدّاؤِ، لاصلوهَ اِلّا بِفَاتِحَهِ الْکِتاب، اُمّ الْقُرآن عِوَضٌ عَنْ غَیرَها وَ لَیسَ غَیرَها عِوَضاً عَنهَا، قِسمَتُ الصّلوهَ بَینی وَ بَینَ عَبدی نَصفَینْ، نِصْفُهَا لِی وَ نِصْفُهَا لِعَبْدِی الخ»». (همان، ۱۳۸۳: ۲۱۱-۲۱۴)، «اُبیّ بن کعب میگوید: سوره حمد را بر پیامبر خواندم فرمود: به خدایی که جانم در دست اوست، مثل فاتحه الکتاب را خداوند نه در تورات نه زبور و نه درانجیل و نه درقرآن خالی از سوره حمد نازل نکرده، و این سوره سبع المثانی است که خداوند آن را بین خود و بنده اش نصف نصف کرده است».(همان، ۱۳۸۳: ۲۱۴)

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

     

     

     

     

     

     

     

    بِیســتُ و هَشـت حُـروف هَـردُوَان یَـکَ چَـاردَه مَعصُـومِن بِـی رِیـبُ وبِـی شـَک

    ۱) ترجمه بیت: بیست وهشت حرف الفبا و چهارده معصوم را یکی درک کن بدون این که شک و تردیدی در معنی آنها داشته باشی.
    ۲) نکات بلاغی: یَک با شَک: کلمه قافیه است، بین واژه های بیست و هشت و دو و یک و چارده و حروف مراعات نظیر است.
    ۳) شرح مفاهیم عرفانی: بردانایان عشق به اسرارحق پوشیده نیست که هرلفظ و رقمی از حروف بیست و هشتگانه الفبا باطنی از معنی عرفانی و دینی دارند، هرچند شکل آنها ساده است و مفرد که آن هم به اندازه استعداد عارف درک می گردد، در صورتی که معنی آن در لوح نگاشته شده است. و یا این که از کیفیت تموّج در اجزای هوایی به واسطه نفس ظاهر و محل خروج همین حروف حلق که منشاء معنی باطن است، هرگاه که نفس انسان ممتد و منبسط گردد در معنی دگرگونی ایجاد میشود. الف نفس رحمانی است که این لفظ را به آن دلالت وضعی است اما دلالت به وضع الهی، الف بشارت دهنده به ذات احدیت میباشد از حیث اتصاف الف به صفات سبعه ی ذاتیه ی خداوند متعال، و الف در نظر واضعان ارقام خطی مرکب از هشت نقطه می باشد. این خود کنایه از: واحدات هفت گانه صفات ذاتیه پروردگار است که با وحدت جمعیه که وحدت هشتم میباشد، واحدانیت الف را بیان میدارد، که مبدا ازلی است ونشانه ای از ذات احدیت است، الف معبری از حقیقت محمّدیه میباشد. هرگاه الف را توسط شفتین به وجود بیاید از فردیت بیرون آمده به زوجیت می رسد. (الف) دال است و مدلول آن ذات احدیت است. ابتدا (الف) ظهور مییابد و سپس دیگر حروف به تبع وجود می یابند. عارفان ملکوت حروفند گفته اند سه هزار و یکصد و هشت ملک روحانی خادم الفند، از طرفی چون خواص الف بسیط محصور است شروع کلمات مفرد که منوّن به عنوان الف شده اند، به اصطلاح اهل رمز واشارت مدلولند. (ر. ک، سلیمانی، ۱۳۹۰: ۳۳-۳۵)

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    مُفْـــرَدَات وِیَـــردَ مِرَکَــبْ وَ جَا تَــرکِــیب پِـی چَـه کِـردِ وَلَام اَلِفْلَا[۷]

    ۱) ترجمه بیت: مفردات دگرگون شدند اما آنچه مرکب بود باقی ماند، چرا الفبا را با حروف ترکیب کردند؟ الف که خود مفرد بود با لام ترکیب کرد تا حروف ایجاد گردید.
    ۲) نکات بلاغی: جا با الفلا(الفبا): کلمه قافیه است، مفردات با مرکب: تضاد، واج آرایی(ر، الف) ترکیب با مرکب: اشقاق است.
    ۳) شرح مفاهیم عرفانی: مفرد و مرکب : فرد جدا، در این جا منظور از مفرد لفظ الف است که منبع ذات حدیت است، خود ظاهریکی است که از نفس انسان خارج و به تبع آن دیگر حروف ایجاد می شود. سپس همین حروف مفرد با هم ترکیب و از زوجیت آنها کلمات ایجادمی شود، این سیر امتداد الف از مبدأ معین مد (الف) با وجود لبها گسترش یافته و از حرکت آن دو باعث کثرات عددی حروف میگردد. و زوجیت الف بعد از فردیت به وجود می آید، در این صورت قاعدهی اضداد ایجاد میگردد. متنبی در این مورد
    میگوید: «اَلْاَشیَاءُ تَتَمَایَزُ بِالْاَضْدَادِ» اشیاء به وسیله ی ضدهایشان شناخته می شوند، که از این بیان این نکته اثبات می گردد که واحدیت و فردانیت الف و زوجیت بر دیده مستبصران ظاهر می شود، (الف)که دال است مدلول آن ذات احدیت است. (ر.ک، سلیمانی،۱۳۹۰:۳۵و۴۸)، از طرفی خاصیت الف بسیط بودن است شروع در بیان کلمات مفرده می کند که دیباچه عنوان هایی است، که با عنوان الف نموده شدهاند. و این نشانه هایی برای اهل رمز و اشاره است، که حروف در اصطلاحات عرفانی هرکدام رمزی از رموز حق محسوب می شوند. در این مثنوی سروده شده عارف لک لرستانی مرحوم اسفندیار غضنفری امرایی گفته: ملا پیرو فرقه حروفیه است و به حروفیه بودن او اشاره کرده است. که بحث رمزی بودن حروف و مفرد و مرکب بودن حروف او را دچار اشتباه نموده است، می توان گفت حروفیه نیست دلیل آن هم آیات وحی می باشد، که در ابتدای بعضی از سوره ها ی قرآن بر سرور کاینات، مفخر موجودات حضرت ختمی مرتبت نازل شده است، استناد کرد که ابتدا بعضی از سورها حروف مقطع آورده شده است، که نماد و رمز ارتباط خداوند با حضرت رسول الله بوده است. پس نمیشود ملا را حروفیه نامید و این اتهام فرقه گرایی وحروفیه بودن را به شاعر شهیر لرستانی(دلفان) وارد نیست، و احتمالاً همین ابیات افرادی که دیوان ملا را مطالعه کرده است به اشتباه انداخته تا او را به حروفیه متهم کند.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    لام قلــب الــف – الــف قــلب لام اگــردریــافت قــابلــی الهـــام

    ۱) ترجمه بیت: حرف لام دگرگونی یافته است به الف و الف هم به لام بدل شده است، اگرمعنی این تبدیل را درک کردی آن گاه بر وجود توحق الهام شده است. یعنی آن گاه می تواند معنی آیات و فیوضات حق را بردلش درک کند.
    ۲) نکات بلاغی: لام با الهام: کلمه قافیه است، قلب: ایهام، «در مصرع اوّل آرایه طرد و عکس هست» (شمیسا، ۱۳۸۱: ۸۶).
    ۳) شرح مفاهیم عرفانی: الهام: وارد غیبی که در دل افتد، در اصطلاح عرفانی: «اعلام مطلق است و شرعاً عبارت از القاء معنی خاص درقلب است و به طریق فیض بدون اکتساب و فکر، و استفاضه. بلکه وارد غیبی است که وارد بر قلب شود و القاء خیر در قلوب را گویند». (ر.ک، سجادی جعفر، ۱۳۸۹: ۱۲۵)، لام: حرفی از حروف الفباست و کنایه تواصل بین عالم کثیف و شریف میباشد. و تلمیح به اسم لطیف خداوند است و همچنین دراسم مقدس الله جامع جمیع صفات جلالیه خداوند است، و در لفظ (ل) لام تلفظ میگردد. که این خود دلیل بر بیان لفظ {(الم) است که (الالف الله)و (اللام جبرییل) و (میم محمّد (ص)} است نتیجه این میشود؛ که لام واصل بین مبدا ومقصد است، و رابط بین ازل و ابد میباشد. (ر. ک، سلیمانی،۱۳۹۰: ۲۳۰)، ازحرف لام دگرگون شده به حرف الف تبدیل شده و الف هم به لام تبدیل شد، اگر این معنا را پیدا کردی قابلیت عارف شدن ودرک الهامات حق را داری. حقیقت تکیه برمعرفت قلبی و ذوقی، صوفیه و اعتقاد به کشف و الهام فردی کرده است، و از این رو آنها غالباً معتقد بودهاند، که ورای شریعت وحتی تعالیم انبیاء طریقی نیز هست که انسان را بیواسطه وی را به حق متصل میکند. و اولیایی که به اعتقاد صوفیه صاحب این طریقت شمارند، از این رو چندان با انبیاء تفاوت ندارند، و همین باعث جدایی آنها از طریق سایر مسلمانان شده است. آنها مجاهدتهای فردی و انواع ریاضتهای دشوار را برای نیل به مقصد که طریقت خویش دارند به کار میبرند، و این امور را وسیله نجات خویش شمارند، و در وصول به حق بر ذوق و قلب بیش ازعقل و بحث میکنند. و همچنین ریاضتهای خاص وآداب مخصوص است که به اعتقاد آنها سبب تصفیه باطن وتزکیه قلب می شود. (ر.ک. زرین کوب، ۱۳۸۰: ۳۳ – ۳۴)، مولوی گوید:

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    قلـب مـیزد لافِ اَشــواقِ مِحَــکّ تـــامــریـدان را درانــدازد بــه شَـکّ
    (مثنوی۴/۳۸۵۰)
    بِینَــــه اَلــِف نَــامِ عَلــیَّن ژَلَـامْ دُومُشْتــَق نَــامِ نَبیّـــَن

    ۱) ترجمه بیت: توجه کن که از حرف الف اولین حرف (ا) نام الأعلی و آن علی و یا معنی دوم الف علی یکی از نام های خداوند به معنی اشرف وبزرگ است، که بعد از حرف دوم الف (ل) است که درلفظ لام که حرف (م) اوّل اسم محمود خداوند است. اسم حضرت محمّد (ص) از نام خدا اشتقاق یافته است.
    ۲) نکات بلاغی: عَلیَّن با نَبّین: کلمه قافیه است، تلمیح : «دارد به حدیث قدسی که خداوند می فرماید: «یا مُحَمَّدُ، اِنّی اَطَّلْعَتُ اِلِی الأَرْضِ أِطِلاعهً فَاخْتَرُتَک مِنْها، فَشَقَقْتُ لَکَ اَسْماءَ مِنْ أَسمایِی، فَلا اُذْکُرُ فِی مَوضِعِ اِلّاذُکْرتَ مَعِی، فَاَنَا الْمَحمُودُ وَ اَنْتَ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ اَطِّلْعَتُ الْثّانِیهَ فَاخْتَرْ تُ عَلِیّاً وَ شًقَقْتُ لَهُ اِسماً مِنْ اَسمَایِی فَانَا أَلاعلی وَ هُوَ عَلِیٌ»، ای محمّد اسم تو را از اسم خودم محمود گرفته واسم او که شوهر دخترت وپدر فرزندانت است از نام خود مشتق نمودم. الأعلی علی در این بیت شاعر لک ابتدا بر اساس حرف الفبا اسم حضرت علی را آورده سپس به اسم پیامبر معظم اشاره کرده است. اشاره به آیه(۲۵۵)سوره مبارک البقره: ( وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ) و آیه(۶۱)سوره مبارک الحج: ( وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ)».(کلیّات حدیث قدسی، ۱۳۸۴: ۵۶)

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    اَلِــفِ اُلـُوْهِــیَت لِیشَــان کِـردِ مَـرفُوع تـاگَـه خُـود مَعنَـاش پَـریت بُومَطْبُوع

    ۱) ترجمه بیت: حضرت باری تعالی حرف الف کلمه اُلُوهیت را رفیع گردانید تا به این خاطر معنی خوشایند ودلپذیری داشته باشد.
    ۲) نکات بلاغی و دستوری: مرفوع با مطبوع: کلمه قافیه است، پَریت: به خاطر.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پایان نامه نهایی زواره قبادی- قسمت ۱۰ ...

    فهرست منابع و مآخذ —————————————–

     

     

    ۱۳۱

     

     

     

    چکیده‌ی انگلیسی

     

     

    ۱۳۲

     

     

    چکیده:
    بررسی صنایع بدیعی در دیوان ازرقی هروی
    صنایع بدیعی از هنر های شاعران زبر دست به شمار می رود. ارزقی هروی را می توان شاعر توانمند قرن پنجم به حساب آورد که ضمن طبع آزمایی ،در قالب های مختلف شعری مانند قصیده ، قطعه ، رباعی و … ازاین صنایع استفاده کرده است.
    به نظر می رسد که ایشان در زمینه ی شعر و شاعری از عنصری و ابوالفرج رونی درس گرفته است.
    در این تحقیق که موضوع آن بررسی صنایع بدیعی در دیوان ارزقی هروی می باشد ، صنایع مورد نظر در شعر شاعر مذکور تحلیل و بررسی شده است تا دانش پژوهان با آثار و صنایع در دیوان اشعار ش آشنا شوند.
    وی در حوزه ی بدیع لفظی از برخی صنایع استفاده ی بیشتری کرده است که می توان به : موازنه ، جناس اشتقاق ، جناس وسط و آخر ، تکرار ،ردالصدر الی العجز و … اشاره کرد .
    و در حوزه بدیع معنوی به : انواع تشبیه ، انواع استعاره ، کنایه ، اغراق ، تلمیح ، مراعات نظیر ، تضاد و … اشاره ی بیشتری کرده است.
    کمترین فنون بدیعی در شعر ارزقی هروی در لفظ عبارت است از  ترصیع ، تضمین المزدوج ، شبه اشتقاق ، رد العروض الی الابتدا و … و در حوزه بدیع معنوی : حرف گرایی ، پارادکس ، ذو وجهین ، اعداد ، سیاقه الاعداد ، لغز (چیستان) و … می باشند .
    کلید واژه ها: ازرقی هروی، صنایع ، شعر ، بدیع ، لفظ ، معنا .
    فصل اوّل
    کلیات
    مقدمه
    از زمانی که سخن بوده سخن موزون و غیر موزون نیز بوده است. سخنی موزون است که در روح شنونده، خاصیت اثر گذاری داشته باشد و به زیور محسنات لفظی و معنوی آراسته باشد که تشخیص آن به غیر از شناخت بدیع و دیگر فنون ادبی میسر نیست. در هر شعری باید به زیبایی لفظ و معنی توجه داشت. حسن و قبح آن را شناخت. با آمیزش لفظ و معنی(صنایع بدیعی) بسیاری از صنایع در لفظ(صنایع لفظی) و بسیاری از صنایع در معنا(صنایع معنوی) مشخص می گردد.
    اغلب صاحب نظران علوم بلاغی این فن را در سه بخش بررسی کرده اند معانی ، بیان و بدیع که تشبیهات ، مجازات و کنایات همواره در فن بیان مورد بحث قرار می گیرد اما نگارنده ی این سطور با توجه به اینکه در صدد بررسی همه ی ابیات دیوان ازرقی هروی بوده و چون تعدادی از صاحب نظران علوم بلاغی صنایع مذکور را در زمره ی صنایع بدیعی آورده اند ، لذا با پاره ای تساهل بر آن شد تا ابیاتی حاوی این فنون را در ذیل تحقیق بگنجاند ، انشاء الله در هر حال مفید فایده باشد.
    معمولاً هر شاعر و نویسنده ای در عصر خویش دارای سبک و ویژگی های مختص به خود بوده است. مثلاً فخرالدین اسعد گرگانی که به نظم داستان «ویس و رامین» همت گماشت منشأ روش جدیدی در داستان سرایی گردید. ناصر خسرو هم از اینکه مباحث و اصطلاحات فلسفی را در شعر وارد کرده او صاحب سبک بود و …
    ازرقی هروی هم از شاعرانی است که در زمینه ی صنایع بدیعی دارای اختصاصات شعری است. ایشان در آوردن خیالات باریک، تصاویر ذهنی،انواع تشبیه و… به موفقیت رسیده است.
    هر چند این صنایع هم در دوره های اولیه ی شعر فارسی(قرن سوم) وجود داشته و در قرن چهارم با ظهور بزرگانی مانند فردوسی، نشاط و طراوت خاصی پیدا کرده است، در شعر شاعران قرن پنجم و ششم همانند منوچهری، لامعی، انوری، عثمان مختاری، ازرقی هروی و سنایی ادامه یافته تا اینکه در دوره های بعد (قرن هفتم و هشتم) سعدی، مولانا و حافظ این فن را به اوج ترقی رساندند.
    ابوبکر زین الدین بن اسمعیل ورّاق هروی از شاعران معروف اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم می باشد. از آن جایی که با خواجه عبدالله انصاری، آن پیر روشن ضمیر به خاطر همشهری بودن آشنایی داشته معلوم است که وی اهل هرات است. تاریخ تولد و وفات او همانند کهنه کتابی است که اول و آخر آن افتاده است ، فقط در تذکره ها تاریخ رحلت وی را برخی در ۵۲۶ و برخی در ۵۲۷ آورده اند. اولین دستگاه حکومتی که ازرقی با آن آشنایی داشته دستگاه شهریاری ابوالفوارس طغانشاه بن ارسلان سلجوقی است که ازرقی در خدمت این شاه زاده مقام و مرتبتی خاص داشته است. غیر از طغانشاه، ازرقی امیران شاه بن قاورد از سلاجقه ی کرمان را مدح گفته است.
    دیوان قصاید ازرقی که از آثار بسیار مهم و ارزنده ی اوست و در قالب قصیده، قطعه و رباعی سروده شده، مشتمل بر مهمترین بحور عروضی و اوزان شعری زیر است، از جمله: بحرهای مجتث، رمل، مضارع و …
    شعر ازرقی دارای صور خیال و آرایه های جالبی است. وی شاعر تلمیح، تشخیص، تشبیهات عقلی و خیالی و وهمی است. او استاد تلفیقی این آرایه هاست.شمار قابل توجهی از تشبیهات او از تلمیحات مذهبی نشأت گرفته است. در تشبیهات او عامل اغراق دارای اهمیت بسیار است.
    پند و نصیحت هایی که گاهی در قصایدش می اورد نشانه ی بلوغ اندیشه های اوست. ممدوح شاعر با نه مفهوم دیانت، دین، هدایت، نصر، علم، خرد، سخاوت، ظفر و روان ستایش می شود.
    در این تحقیق ابتدا ضمن تعاریفی اصطلاحی و لغوی از کتب بدیع نویسان معروف، با مراجعه به دیوان اشعار شاعر مذکور ابیاتی که مربوط به صنایع بدیعی در دیوان ازرقی وجود داشته استخراج و فیش برداری نموده و همچنین ابیاتی از سروده های شاعران دیگر به عنوان شاهد آورده شده و در پایان شواهدی را به عنوان نمونه از دیوان شاعر مورد بحث ذکر و شماره های دیگر ابیات را برای ارجاع در ذیل ذکر نموده ایم.
    این رساله از شش فصل تشکیل شده است. فصل اوّل به کلیات اختصاص دارد که شامل: هدف تحقیق، پیشینه ی تحقیق و روش گردآوری مطالب می باشد. فصل دوم به معرفی ازرقی هروی می پردازد که شامل: زندگی، سبک شعری، ممدوحان ازرقی، آثار ازرقی. فصل سوم بدیع و پیشینه ی آن را در بر دارد که در آن نگاهی انتقادی به آثار بدیعی معاصر آمده است. در فصل چهارم به بدیع لفظی پرداخته شد. در فصل پنجم بدیع معنوی مدّ نظر قرار گرفت و سرانجام در فصل ششم نتیجه گیری و پیشنهادها آورده شده است.
    ۱-۱- هدف تحقیق
    هدف از نگارش این تحقیق، بررسی دیوان اشعار ازرقی هروی از حیثِ کاربردِ صنایع بدیعی است. در این تحقیق تلاش شد آن دسته از ابیاتی که ازرقی برای آرایشِ آن، از زیورهای بدیع لفظی و معنوی بهره برده، بررسی شود تا مورد استفاده ی دوستداران ادبیات قرار گیرد.
    ۱-۲- پیشینه ی تحقیق
    کاربرد صنایع بدیعی در دیوان بسیاری از شاعران از آغاز شعرِ دری تا کنون بررسی شده است. اما در زمینه ی کاربرد صنایع بدیعی در دیوان ازرقی هروی تاکنون هیچ گونه کاری انجام نشده است. آنچه مشخص است این است که دیوان اشعار این شاعر در سال ۱۳۳۶ توسط آقای سعید نفیسی تصحیح شده است.

    ۱-۳- روش گردآوری مطالب
    روش گردآوری مطالب بنا بر روش معمول رشته های علوم انسانی بیشتر به صورت کتابخانه ای بوده است. بدین صورت که ابتدا منابعی در زمینه ی علم بلاغت و بدیع مطالعه گردید. سپس دیوان اشعار ازرقی هروی بارها و با دقّت نظر خاصی مطالعه شد. سپس کاربردِ صنایع بدیعی به صورت جداگانه فیش برداری، و ابیاتی هم به عنوان شاهد مثال از دیوان این شاعر استخراج گردید. برای آن دسته از صنایعی که نیاز به تعریف و توضیح داشت با استمداد از کتب بلاغی موجود، توضیحاتی آورده شد. کتب مورد استفاده بیشتر از اساتید راهنما ، مشاور، کتابخانه های دانشکده ی ادبیات،دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج،دانشگاه آزاد و پیام نور گچساران جمع آوری شد.
    فصل دوم
    معرفی ازرقی هروی
    ۲- ازرقی هروی، زندگی و سبک شعری او:
    ازرقی هروی از جمله شاعران معروف قرن پنجم و ششم است. وی بعد از رودکی، فردوسی، عنصری، فرخی، ناصر خسرو و مسعود سعد سلمان؛ از بهترین شاعران خراسانی است که در ردیف شاعرانی چون ابوالفرج رونی، لامعی گرگانی، امیر معزّی، رشید وطواط و عثمان مختاری نام برده می شود.
    ازرقی هروی سبکی خاص و تعبیراتی مختص به خود دارد که اشعارش این گونه نسبت به شاعران هم عصر خود دارای دشواری خاصی است. شیوه ی خیال پردازی، تصویر سازی و مضمون آفرینی، فراوانی صنایع و فنون بدیعی در اشعار ازرقی سبب امتیاز وی از هم عصرانش شده است. روش او در شعر سرایی به گونه ای که می تواند طلیعه ی خروج از سبک خراسانی و زمینه ی ظهور سبک عراقی به حساب آید برخی خصوصیات دیگرِ شعرِ او باعث شده است که عامه ی خوانندگان در بهره گیری مستقیم از شعر او دچار اشکال شوند.
    اوزان و بحور شعری خاصی در شعر ازرقی مشاهده می گردد که مهمترین این اوزان عبارتند از:
    – بر وزن و بحر فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(رمل مثمن محذوف)، مطلعی از یک قصیده را آورده است:
    می رود سنجاب گون بر چرخ از دریا بخار
    می کند پر حواصل بر سر عالم نثار(ازرقی،۱۳۳۶: ۴)
    – بر وزن و بحر فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن(رمل مثمن مخبون محذوف)، سروده است:
    باز بر طرف مه از غالیه طغرا دیدم
    ز بر صفحه ی جان خط معما دیدم
    (همان: ۵۶)
    – بر وزن و بحر مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن(مجتث مثمن مخبون مشعث محذوف)، قصیده ای دارد با مطلع:
    به مژده خواستی آن نور چشم و راحت جان
    بر من آمد پروین نمای و ماه نشان (همان: ۷۶)
    – بر وزن و بحر مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن(هزج مثمن سالم)، آورده است:
    چه جرم است این که هر ساعت ز روی نیلگون دریا
    زمین را سایبان بندد به پیش گنبد خضرا؟(همان: ۱)
    – بر وزن و بحر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن(مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)، بیتی از یک قصیده را اینگونه آورده است:
    ای از کمال حسن تو جزوی در آفتاب
    خطت کشیده دایره ی شب بر آفتاب(همان:۴)
    سرانجام ازرقی بر وزن و بحر فعولن فعولن فعولن فعولن(متقارب مثمن سالم) بیت زیر را آورده است:
    به فال همایون و فرخنده اختر
    به بخت موفّی و سعد موفّر(همان:۱۱)
    در این فصل از رساله بر آنیم تا با نگاهی کلی زندگی نامه، ممدوحان، آثار، سبک و ویژگی های شعر ازرقی را با بهره گرفتن از تذکره ها و کتاب هایی که ذکری از شاعر در آن ها رفته است و نیز برخی از منابع جدید که در چند و چون زندگی و آثار شاعر سخنی دارند، بررسی کنیم.
    ۲-۱- شناسنامه ی ازرقی
    شناسنامه ی ازرقی مثل بسیاری از شناسنامه های کهنه و قدیمی رنگ و رو رفته و مبهم است؛ کهنه کتابی است که اول و آخر آن افتاده است و یا خط خوردگی هایی دارد که تاریخ تولد و وفات او به درستی قابل تشخیص نیست. اولین نشانه ای که از نام و نشان او می یابیم در چهار مقاله نظامی عروضی است. نظامی عروضی در حکایت فردوسی ذکری از او می آورد:

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      جایگاه تبلیغ دینی در سیاست ها و برنامه ریزی های فرهنگی کشور- قسمت ۵ ...

    دایره المعارف جامعه شناسی : «تبلیغات به کارگیری نمادها برای انتقال سریع عقاید به بسیاری از مردم است» (Encyclopedia of socialogy , 1974:226)
    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    دایره المعارف کالی یرز : «تبلیغات، انتشار، گسترش و رشد دادن پرداخته های فکری افکار، دیدگاه ها، نظریه ها و برنامه هاست»‌ (Colliers.Encyclopedia,1963:410)

    دایره المعارف بریتانیکا : «تبلیغات، انتشار اطلاعات، حقایق، دلایل و شایعه های نیمه راست یا کاملاً دروغ برای نفوذ در افکار عمومی است» (the New Encyclopedia Britanica,1990:728)

    دایره المعارف آمریکانا : «تبلیغات، تلاشی است برای متقاعد کردن با یک نفع مشخص و آگاهانه از طریق تأثیرگذاری به وسیله تکرار متوالی یک محتوای معین بر گرایشها و افکار افراد یا گروه هایی که هنوز متقاعد نشده اند» (Americanna Encyclopedia,1990:650)

    دایره المعارف بین المللی : «تبلیغات، دستکاری به نسبت حساب شده اندیشه ها و رفتار دیگران است به وسیله نمادها (واژه ها، اشاره ها، پرچمها، تصویرها، بناهای تاریخی، موسیقی و مانند آن ) با در نظر گرفتن و ملاحظه باورها، ارزشها و رفتارهایی که این اشخاص (واکنش نشان دهنده ها) به آنها به چشم یک موضوع مهم و بحث انگیز می نگرند؛ تبلیغات نوعی ارتباطات است که می کوشد دیدگاه ها و واکنشهای دیگران را تحت تأثیر قرار دهد؛ بدون توجه به واقعی بودن (نبودن) پیام تبلیغات تلاشی است در چهارچوب ارتباطات اقناع گر که با انگیزه تأثیر بر دیدگاه و رفتار افراد برای رسیدن به اهداف مورد نظر مبلغ، برنامه ریزی شده است» (International Encyclopedia,1975:97 )

    فرهنگ آکسفورد : « تبلیغات، بیان افکار یا رفتارهای سازمان یافته از سوی افراد یا گروه هایی با هدف تأثیر بر افکار یا رفتارهای افراد یا گروه های دیگر برای اهداف از قبل تعیین شده است که از طریق به کارگیری (ماهرانه) روانشناسانه انجام می گیرد».

    فرهنگ وبستر : «تبلیغات، هرگونه نشر و ترویج گسترده و سازمان یافته ایده ها، نظریه ها وکارهای مشخص و غیره برای پیش بردن هدف یک نفر یا ویران کردن هدفی متضاد (با هدف او) است.»

    فرهنگ میراث آمریکایی : «تبلیغات، ترویج و انتشار منظم یک دکترین خاص است».

    فرهنگ اصطلاحات اجتماعی و اقتصادی : «تبلیغات، نشر عقایدی است که انسانها به پیروی از آنها علاقه مند هستند».(باهنر،۲۷:۱۳۸۸)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    اصول نظری تبلیغ :

    اصول نظری براساس چهار پایه اصلی در ارتباطات یعنی منبع، پیام، رسانه ها و مخاطب بنا شده است (میرسعید قاضی،۳۲:۱۳۷۷)
    ۱٫ منبع : منبع پیام ارتباطی، عبارت است از فرد یا موسسه ای که ارتباط را برقرار می کند. برای این که این ارتباط به موفقیت بینجامد، باید از دیدگاه مخاطبان، معتبر و جذاب باشد. عوامل مربوط به اعتبارات مخاطبان، اینکه پیش زمینه ذهنی آنها درباره منبع چیست و آیا منبع را دوست می دارند؟ آیا با آن احساس راحتی می کنند؟ آیا به آن احترام می گذارند؟ و آن را تحسین می کنند؟ همگی به گیرایی و جذابیت منبع بستگی دارد.
    در اینجا این پرسش مطرح می شود که کدام یک مهم تر است ؟ اعتبار یا جذابیت ؟ باید گفت: بستگی به مخاطبان و موضوع تبلیغ دارد. تجارب عملی نشان داده است که گروه سنی جوان تر و دارندگان تحصیلات بالا به شهرت و جذابیت بیش از اعتبار اهمیت می دهند.
    ۲٫ پیام : میزان اثر بخشی پیام بر مخاطبان، بستگی به این دارد که آیا مخاطبان، پذیرای پیام هستند و آن را با عقاید و منافع خود همسو می دانند یا خیر . هنگامی که استدلالهای منبع پیام با عقاید مخاطبان همسو باشد، امکان زیادی برای پذیرش پیام وجود دارد. ولی چنانچه استدلال برخلاف باورها و منافع مخاطبان باشد، امکان پذیرش آن بسیار ضعیف است . همیشه متن اقناعی و ترغیبی را باید از آنجا که مخاطبان آن را باور دارند و به آن معتقد هستند آغاز و به تدریج دلایلی را که برای آنان مهم است، مطرح کرد؛ تا به هنگام طرح و بیان مطالب مخالف باور آنان، بتوان با استدلال قوی و قابل فهم مخاطبان پیش رفت. باید در نظر داشت که بین عقیده و گرایش تفاوت وجود دارد. از این رو باید ابتدا گرایش و سپس عقیده مخاطب را تغییر داد.
    ۳٫ رسانه : رسانه عامل انتقال پیام به مخاطبان است. پیشرفتهای فناوری در زمینه اطلاع رسانی، این امکان را فراهم کرده است که برای مثال در زمینه ارتباط نوشتاری، برای اثر بخشی بیشتر بتوان آن را با نوار ویدئو، دیسکت کامپیوتری، اسلاید، عکس، جدولها و نمودارهای رنگی همراه کرد. با ارسال این عوامل در حقیقت، نوشتار با عناصر سمعی و بصری تقویت می شود. هنگامی که نوشته ای به فرد یا موسسه ای پیشنهاد می شود، ضمن یاری گرفتن از عناصر گفته شده، سازماندهی متن نوشتاری باید این چنین باشد :
    ۱- اشاره به مشکل و بیان و تشریح و تفسیر آن
    ۲- بیان منافع مخاطبان در حل مشکل
    ۳- پیشنهاد راه حل عملی و مشخص
    ۴- ارائه اطلاعات کافی تا مخاطبان بتوانند تجسم کنند که پیشنهاد ها و راه حلهای بیان شده چگونه به رفع مشکل می انجامد.
    ۴٫ مخاطبان : مخاطبان در چرخه ارتباطات اقناعی مهم ترین عنصر را تشکیل می دهند. چرا که این مخاطبان هستندکه باید تصمیمی اتخاذ کنند، عملی انجام دهند یا گرایش خود را تغییر دهند. یک پیام ارتباط اقناعی ممکن است فردی را متقاعد سازد اما در فرد دیگری اثربخش نباشد . چرا ؟
    پژوهشها تا اینجا نشان می دهد که سه عامل، میزان اثربخشی یک پیام را تعیین می کند.
    ۱- شخصیت مخاطب
    ۲- احاطه وی برمسئله ای که ارتباط اقناعی در آن زمینه صورت گرفته است.
    ۳- شناخت میزان منافع وی در حل مسئله( باهنر، ۱۳۸۸: ۲۳۲)

     

    تاریخچه تبلیغات :

    تاریخ به معنای بعد زمانی تبلیغات پیوند محکمی با تاریخ حیات بشریت دارد. تبلیغات از حیات فکری و ادبی و مصالح حیاتی انسان سرچشمه می گیرد و از آن جداشدنی نیست و علی رغم تحول و تطور وسایل ارتباطی و خبررسانی و تبلیغات که در روند زمان فرازونشیب فراوان داشته و دارد، اصل تبلیغات با اهدافی گوناگون ثابت و همیشگی است .
    تاریخ پر فرازونشیب جوامع انسانی، حاکی از آن است تبلیغات و ارتباطات فکری و اعتقادی در هیچ عصر و زمانی از هیچ جامعه ای جدا نبوده است . حتی جوامع ساده و ابتدایی نیز ناگزیر بوده اند پیام های خود را در رابطه با مسائل مشترک حیاتی به هر نوع ممکن، اعم از نقوش، حجاری، دود، آتش، شیپور، تصاویر،پرچم ها، کلمات، اشارات، شایعات، جارچی ها،کبوتران و دیگر سمبل ها و رمزها و ابزارها به هم نوعان خود منتقل کنند. آثار باقیمانده از پیشینیان طی سالیان دراز از عصر حجر و سالهای پیش از آن، و خطوط و تصاویر روی سنگها و بناهای تاریخی و حتی کوزه های سفالی و سکه هایی که از اعماق ویرانه ها به دست آمده، نشان دهنده آن است که انسانهای پیشین از هیچ کوششی جهت ایجاد ارتباط و تبلیغات دریغ نکرده اند و سعی نموده اندکه زندگی تاریخی خود را در طول زمان با حیات ادبی و اعتقادی خود استمرار دهند، که این نیز همگام بودن تبلیغات و ارتباطات با زندگی بشر را نشان می دهد.
    دایره المعارف کالیزر در این باره می نویسد :
    تاریخ تبلیغات، تاریخچه گسترش آگاهانه و عمومی عقائد است. علامات، سخنوری ها، سمبل ها، آوازها، رنگ آمیزی ها، نقاشی ها و کنده کاری های ابتدائی و علامات ارتباطی به شیوه ابتدائی وسایل تبلیغاتی بود،که پیش از اختراع خط به کار می رفت. با انضمام روش های پیشرفته ارتباطات به روش های سابق، نویسنده به مهمترین عامل در تبلیغات، تبدیل شد.
    درواقع تبلیغات براساس نیازهای جامعه و کشورها در طول زمان رشد و تغییر کرده است. تبلیغ کنندگان در هم خوانی با نیازهای جامعه در ترویج کالاها و خدمات درگیر شده اند. سیرتکاملی تبلیغات مراحل مختلفی را طی نموده است که می توان آن را به پنج مرحله تقسیم نمود.
    که این مراحل به ترتیب عبارتند از : تبلیغات نخستین، تبلیغات چاپی اولیه، توسعه تبلیغات مدرن، پیدایش موسسه های تبلیغاتی مدرن و استفاده از ابزارهای تبلیغاتی الکترونیک.

     

    تبلیغات نخستین :

    تبلیغات نخستین به سه شکل جارچی ها، کتیبه ها و نشان های تجاری صورت می گرفت. جارچی ها افرادی بودند که در شهرها اخبار مربوط به پادشاهان یا تجار را جار می زدند. گفتار و کلمات رسانه مناسبی برای تبلیغات بودند. از کتیبه ها و لوح های اعلان برای تبلیغ محصولات خاص و انتشار پیام ها و اخبار استفاده می شد. نشانه های تجاری جهت شناسایی محصولات با کیفیت استفاده می شد و اصناف از محصولات با نشان تجاری معین حمایت قانونی می کردند. اعضای غیر عضو که از نشان های تجاری به طور غیر قانونی استفاده می کردند، مجازات می شدند. تولیدکنندگان و بازاریابان از این نشان های تجاری به عنوان دارایی محصولات شان بهره می بردند.(حسنقلی پور و دیگران ،۱۵:۱۳۸۸)

     

    تبلیغات چاپی اولیه :

    در سال ۱۴۷۳ اولین نسخه های چاپی تبلیغات در انگلستان منتشر شد، زمانی که ویلیام کاکستون[۷] اولین
    اعلامیه را بین خریداران بالقوه پخش کرد. در سال ۱۶۲۲ اولین روزنامه انگلیسی با نام «اخبار هفتگی»[۸] توسط نیکلاس بورن و توماس آرچر[۹] منتشر شد. در این زمانه رسانه چاپی به ابزار مناسبی برای رشد و توسعه تبلیغات تبدیل شده بود. در سال ۱۶۵۲ اولین تبلیغ برای شکلات و در سال ۱۶۵۷ برای قهوه انتشار یافت. در سال ۱۷۱۰ تبلیغات رقابتی برای نخستین بار ظهور کرد. این تبلیغات تلاش می کردند تا خوانندگان را متقاعد سازند که محصولات دارویی از قیمت و کیفیت مناسبی برخوردارند. در سال ۱۹۲۹ تبلیغات وارد عرصه جدید در ایالات متحده آمریکا شد. زمانی که بنجامین فرانکلین[۱۰] ، که پدر تبلیغات شناخته می شود، «مجله پنسیلوانیا»[۱۱] را منتشر کرد که در آن تبلیغات انواع نوشابه ها ، شکلات و بسیاری از محصولات دیگر تبلیغ می شد. فرانکلین تبلیغات روزنامه ای را ابداع کرد و آن را توسعه داد. (همان : ۱۶)

     

    پیدایش تبلیغات نوین :

    توسعه اقتصادی- اجتماعی جوامع تأثیر شگرفی بر رشد تبلیغات نوین داشت .تبلیغ کنندگان آمریکایی و انگلیسی شکل مدرنی از تبلیغات را به وجود آوردند. انقلاب صنعتی، توسعه ارتباطات و سیستم های حمل و نقل، ارتقای آموزش و رشد روزنامه ها و مجلات موجب توسعه تبلیغات گردید. اختراع موتور بخار، چرخ های توسعه و تولید انبوه را به گردش درآورد. تولید انبوه باعث فعالیت های بازاریابی گسترده ای گردیدکه تبلیغات جوهره اساسی آن بود. در این بین توسعه ارتباطات نیز باعث رشد تبلیغات و رسانه های تبلیغاتی گشت . محصولات جدید از طریق روزنامه ها و سایر رسانه های ارتباطی تبلیغ می شدند. توسعه و مدرن شدن خط های راه آهن، جاده ها، خطوط هوایی و آبی توسعه اقتصادی را تسهیل کردند،که حمل و انتقال محصولات را به سایر بازارها امکان پذیر ساخت، که برای فروش محصولات در این بازارها به اشکال اثربخش تبلیغات نیاز بود.(همان :۱۶)
    عکس مرتبط با اقتصاد
    در واقع تبلیغات طی گذر زمان تغییرات زیادی داشته و متناسب با پیشرفت های هر دوره ویژگی های خاص خود را دارا بوده است . امروزه با پیشرفت های شگرف در عرصه فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی شاهد به وجود آمدن شکلهای جدیدی از تبلیغات هستیم که طیف متنوعی از اشکال گوناگون تبلیغات را از تبلیغات بر روی تابلوهای کامپیوتری گرفته تا تبلیغات از طریق گوشی های موبایل، تبلیغات اینتراکتیو و تبلیغات در شبکه جهانی اینترنت شامل می شود. در حال حاضر حجم بالایی از تبلیغات در فناوری های ارتباطی نوین و به ویژه اینترنت مورد استفاده قرار می گیرد. یک نمونه از این نوع تبلیغات استفاده از آگهی های هوشمندانه به منظور جلب توجه مخاطبان است .
    از دیگر اشکال تبلیغات نوین می توان به شیوه متعامل و اینتراکتیو اشاره کرد که ایجاد یک رابطه متقابل مصرف کننده و شرکت تبلیغاتی می کند و تبلیغات برای هر کس متناسب با سطح سواد، درآمد و نیاز متغیر خواهد بود.
    شیوه دیگر، تبلیغات از طریق بنر است. بنر پیام فعالی است که به شکلی هنری شامل : تصاویر و متن های ثابت و متحرک روی صفحه های وب ظاهر می شود و بینندگان را به سایت های آگهی دهندن هدایت می کند. بنرها به دلیل هزینه کم در طراحی و پست از متداول ترین اشکال تبلیغات اینترنتی به شمار می آیند و انواع گوناگونی دارند که از جمله آنها می توان به بنرهای ثابت، بنرهای انیمیشن دار(بنرهای پویا) وبنرهای تعاملی اشاره کرد.
    شکل جدیدی از تبلیغات نیز توسط شبکه های تلویزیونی کابلی به شکلی هوشمندانه در اختیار بینندگان قرار می گیرد. به عنوان مثال در هنگام پخش یک فیلم سینمایی با مضمون فلسفی، هیچگاه نوشابه یا خوراکی تبلیغ نمی شود. از یک برنامه ای که مورد علاقه بیننده است استفاده می شود تا محصولات مرتبط با همان علاقه نیز به بیننده معرفی شوند. به عبارت دیگر رابطه منطقی میان تبلیغ و برنامه وجود دارد.
    استفاده از تابلوها یا صفحات الکترونیکی بزرگ برروی وسایل نقلیه از جمله اتوبوس ها نیز از شیوه های جدید تبلیغات محسوب می شوند که در کشورهایی چون ژاپن، آمریکا، هنگ کنگ و… به تبلیغ یا اطلاع رسانی مشغولند.
    نوع جدید دیگری از تبلیغات ارسال پیام بر روی تلفن همراه است. به دلیل نزدیک بودن و در دسترس بودن همیشگی تلفن همراه در نزد صاحبان آنها، شانس دیدن و پسندیدن محصولات تبلیغاتی را به شدت بالا می برد. بزودی پژوهشگران ژاپنی تبلیغات رسانه ای جدیدی را به نام «باران اطلاعات» به جهان عرضه خواهند کرد. شبکه خبری بی . بی .سی در آخرین گزارش های خود اعلام کرد محققان آزمایش ژاپنی «سایبرسالوشن» تا چند سال دیگر پروژکتورهایی را اختراع می کنند که در نقاطی خاص باران های اطلاعاتی تولید خواهند کرد. قطره های بارانی در اثر برخورد با زمین حرکت های مواج تولید می کنند و همچنین اگر مردم وارد این منطقه بارانی شوند، می توانند آگهی ها را از طریق قطره هایی که روی دست آنها می افتد، ببینند.
    به اعتقاد «یوکوایشی» از پژوهشگران این پروژه، تبلیغاتی که روی دست مصرف کننده ظاهر می شودمی تواند او را متقاعد کند که این پیام واقعاً برای او تهیه شده است .(لالمی ،۱۳۸۴،روزنامه ایران)
    یک نوع دیگر از تبلیغات نوین، تبلیغات زیر آستانه حسی یا نامرئی است که اولین بار توسط یک متخصص امور تبلیغات بنام جیمز ویکاری بکار رفت. او هنگام نمایش فیلم اسپارتاکوس در سالن سینما عبارت پاپ کورن بخورید و کوکا بنوشید را با سرعت یک سه هزارم ثانیه، بدون اطلاع قبلی بینندگان روی پرده سینما انداخت. پس از آن، تماشاگران در خلال فیلم تمایل زیادی به پاپ کورن و نوشابه کوکاکولا در خود احساس کردند.(شاه محمدی ،۶۸:۱۳۸۵)
    این شیوه در آن، آگهی دهنده پیام خود را به گونه ای طراحی می کند که از حاشیه های پایین گسترده شنوایی و بینایی مخاطبان بهره گیرد تا ضمیر ناخودآگاه آنها را متأثر سازد. بدین منظوراز شگردهای مختلف الکترونیکی و کامپیوتری و روان شناختی توأم استفاده می شود.
    البته درباره موثر بودن یا موثر نبودن این نوع تبلیغات اختلاف نظر بسیار است. برخی از متخصصان تبلیغات، قاطعانه تبلیغات زیر آستانه حسی را رد می کنند و برخی دیگر آن را بسیارموثر می دانند.

     

    موسسه های تبلیغاتی نوین :

    موسسه های تبلیغاتی نوین به دلیل تقاضاهای تخصصی برای طراحی و اجرای تبلیغات به وجود آمدند. ارتباطات یک حوزه تخصصی در مدیریت گردید، که نیازمند تفکر، پیام، سبک و تکنیک های مدیریتی حرفه ای بود. ولنی پالمر[۱۲] اولین موسسه تبلیغاتی را در سال ۱۸۴۰ در آمریکا تأسیس کرد. پالمر به عنوان یک عضو مشهور از دنیای تبلیغات، نویسنده ای زبردست و طراحی خلاق در تبلیغات بود. موسسه های بیشتری وارد عرصه تبلیغات شده اند و به تحقق اهداف تبلیغاتی سازمان ها کمک کردند. پایان قرن نوزدهم شاهد توسعه موسسه های تبلیغاتی بود که باعث شکل گیری تکنیک های تبلیغاتی و بازاریابی سطح بالایی گردید.
    در اوایل قرن بیستم، تبلیغات شدت بیشتری یافت . روانشناسان نیز مدل هایی برای کمک به تبلیغات بسط دادند. تبلیغات به عنوان هنر فروشندگی در نیمه دوم قرن بیستم مطرح شد و تحقیقات در حوزه تبلیغات به عنوان بخش مهمی از مدیریت تبلیغات گسترش یافت. (حسنقلی پور، ۱۶:۱۳۸۸)

     

    رسانه الکترونیک :

    در آغاز قرن بیستم تبلیغ کنندگان شروع به استفاده از رسانه های الکترونیکی برای مقاصد خود نمودند.با اختراع تکنولوژی بی سیم، توسط مارکنی [۱۳] در سال ۱۸۶۵، تبلیغات رادیویی از سال ۱۹۲۰بسیار فراگیر شد و اولین آگهی بازرگانی در رادیو پخش شد. در سال ۱۹۵۰تلویزیون به عنوان رسانه اصلی تبلیغات محسوب شد. به خاطر ویژگی های بصری و گفتاری، تلویزیون تقریباً تبدیل به یک رسانه اصلی و محبوب برای پخش تبلیغات گردید. و در نهایت در سال ۱۹۶۰ استفاده فراگیر از تلویزیون رنگی موجب تسریع روند تبلیغات تلویزیونی گردید.(همان:۱۶)
    رسانه های الکترونیک به معنی انتشار اطلاعات در دوره های زمانی مشخص در قالب صفحات وب بر روی یک شبکه ی اطلاع رسانی یا روی اینترنت است.
    محتویات چنین رسانه ای به جای چاپ شدن بر روی کاغذ، به صورت فایل های رایانه ای در حافظه ی یک رایانه قرار دارد. این فایل ها که در قالب خاصی به نام صفحات وب منتشر می شوند، در دوره های زمانی معینی در یک شبکه ی اطلاع رسانی متصل به اینترنت قرار می گیرند و مخاطبان چنین نشریاتی یعنی افرادی که با رایانه شخصی خود به آن شبکه متصل می شوند، می توانند صفحات روزنامه را روی صفحه نمایش رایانه خود ببینند و یا آن را روی کاغذ چاپ و سپس مطالعه کنند. اتصال به شبکه ی اطلاع رسانی مورد نظر ممکن است از طریق اینترنت یا در یک شبکه ی داخلی (اینترنت) صورت پذیرد.(احمدزاده ،۱۶۲:۱۳۹۰)

     

    کارکردهای اجتماعی تبلیغات :

     

    تبلیغات کارکردهای اجتماعی بسیاری دارد که به اختصار به تعدادی از آنها اشاره می شود :

    ۱) افزایش سطح استاندارد زندگی : تبلیغات باعث افزایش سطح آگاهی جامعه از محصولات جدید و کاربردهای مؤثر آنها برای افزایش سطح رفاه زندگی است. تبلیغات با ایجاد تقاضا برای این محصولات رفاه عمومی در جامعه را افزایش می دهد و باعث بهبود سطح استاندارد زندگی می گردد.
    با نگاهی گذرا به محصولاتی که امروزه در منزل ما وجود دارند این مسئله به وضوح دیده می شود.
    ۲) افزایش آگاهی در مناطق دورافتاده و غیر شهری : تبلیغات از طریق رسانه ای مثل تلویزیون به دورترین نقاط هم می رسد و به افراد ساکن آن مناطق درباره محصولات جدید و طریقه استفاده از آنها آموزش می دهد. بدین ترتیب آنها نیز در جریان امور روزمره قرار می گیرند.
    ۳) ایجاد اشتغال : تبلیغات با افزایش تقاضا، زمینه را برای ایجاد اشتغال فراهم می کند. علاوه بر آن تعداد بسیار زیادی نیز در خود صنعت تبلیغات مشغول بکار هستند.
    ۴) کمک به حل مسائل اجتماعی : تبلیغات با مطرح کردن عوامل اجتماعی در حل بحران های اجتماعی نقش زیادی دارد. آموزش رفتارهای مثبت در جامعه، مبارزه با اعتیاد، مبارزه با تبعیض، مبارزه با کودک آزاری، حمایت از حقوق اقشار آسیب پذیر و هشدار درباره بیماری های فراگیر مثل ایدز از آن جمله است.
    ۵) اعلان های دولتی : در بسیاری موارد دولت ها برای اعلان مسایل عمومی از تبلیغات استفاده می کنند. تشویق به شرکت در انتخابات، پرداخت مالیات، اعلام تاریخ های شروع و پایان رخدادها، بزرگداشت ها و مناسبت ها از این موارد هستند.(حسنقلی پور و دیگران ،۱۹:۱۳۸۸)

     

    انواع تبلیغات :

    تقسیم بندی های متفاوتی از تبلیغات به عمل آمده است که ما در این رساله به دو نوع از این دسته بندی ها اشاره می کنیم :
    الف – تقسیم بندی که آقای دکتر سپنجی در جزوه درس تبلیغات به آن اشاره نموده اند :
    ۱) تبلیغات نام :
    قابل مشاهده ترین نوع تبلیغات، تبلیغات نام یا عنوان در حوزه تجاری یا غیر تجاری است. این نوع از تبلیغات بر توسعه از هویت و ایجاد تصویری بلند مدت از یک عنوان یا مفهوم متمرکز است و تلاش می کند آن نام را برجسته سازد.
    ۲) تبلیغات خرده فروشی :
    اینگونه از پیام های تبلیغاتی محصولاتی را که قابل دسترس است را معرفی می کند و به تحصیل امر خرید و فروش کالاها برای مشتریان و فروشندگان جزء کمک می نماید.
    ۳) تبلیغات سیاسی :
    این نوع از تبلیغات بیشتر برای متقاعد کردن مردم در فرایندهای انتخاباتی کاربرد دارد. از دیدگاه بسیاری از متخصصان این حوزه، تمرکز تبلیعات سیاسی بیشتر بر تصویرسازی است تا پرداختن صرف به یک موضوع .
    ۴) تبلیغات کتب راهنما :
    اینگونه از تبلیغات به این منظور به کار می رود که مردم را راهنمایی کند که چگونه کالایی را بخرند یا از چه خدماتی استفاده کنند. تبلیغات کتب راهنمارا با کتاب های زردهم می شناسند.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شناسایی عوامل موثر بر بی تفاوتی سازمانی در شرکت های نفتی استان کرمانشاه- قسمت ۶ ...

    عدم شناخت توانایی های فردی
    نداشتن روحیه نوآوری و خلاقیت
    نداشتن روحیه کارگروهی
    شکل ۱: مدل تحقیق

     

    ۳-۴٫ فرضیه ­های تحقیق

    در این تحقیق با توجه به نوع پژوهش که کاربردی می­باشد، سوالات پژوهش بدین صورت مطرح می­ شود:
    ۱٫ آیا در بین کارکنان شرکت­های نفتی بی ­تفاوتی سازمانی وجود دارد؟؟
    ۲٫ میزان بی ­تفاوتی سازمانی بین کاکنان شرکت­های نفتی چقدر است؟
    ۱٫ عوامل موثر بر بی ­تفاوتی سازمانی شرکت­های چه عواملی هستند؟؟
    در ارتباط با سوالات فوق می­توان فرضیه زیر را تعریف کرد:

     

     

    در شرکت­های نفتی استان کرمانشاه بی ­تفاوتی سازمانی وجود دارد.

    فرضیه های فرعی مربوط به فرضیه فوق عبارتند از:

     

     

    عوامل فردی در بی ­تفاوتی سازمانی شرکت­های نفتی تاثیر دارد.

    عوامل ساختاری در بی ­تفاوتی شرکت­های نفتی تاثیر دارد.

    عوامل انگیزشی در بی ­تفاوتی شرکت­های نفتی تاثیر دارد.

    عوامل مدیریتی در بی ­تفاوتی شرکت­های نفتی تاثیر دارد.

    ۳-۵٫ اهداف تحقیق

    هدف اصلی این تحقیق شناسایی عوامل موثر بر بی ­تفاوتی سازمانی در شرکت­های نفتی غرب کشور می­باشد و اهداف فرعی آن عبارتند از:
    ۱) اندازه ­گیری بی ­تفاوتی سازمانی
    ۲) شناسایی عوامل موثر بر بی ­تفاوتی سازمانی

     

    ۳-۶٫ جامعه آماری

    جامعه آماری به کل گروه افراد، وقایع یا چیزهایی اشاره دارد که محقق می­خواهد به تحقیق درباره آنها بپردازد (سکاران، ۱۳۸۱). جامعه آماری عبارتست از کلیه عناصر و افرادی که در یک مقیاس جغرافیایی مشخص دارای یک یا چند صفت مشترک باشند (حافظ نیا، ۱۳۸۲).
    جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی کارکنان و مدیران (بجز مدیران عامل) رسمی شرکت­های نفتی استان کرمانشاه می­باشد که دارای سمت سازمانی و شرح وظایف مشخص باشد. این جامعه آماری نیروهای قراردادی و پیمانکاری را شامل نمی­ شود. این شرکت ها عبارتند از:
    – شرکت­های خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه غرب (۲۰۰ نفر)،
    – شرکت پالایش نفت کرمانشاه (۸۰۰ نفر)
    – شرکت نفت و گاز غرب (۷۰۰ نفر)
    – شرکت ملی پخش فرآورده ­های نفتی کرمانشاه (۴۰۰ نفر)
    – شرکت گاز استان کرمانشاه (۶۰۰ نفر)
    در مجموع جامعه آماری شامل ۲۷۰۰ نفر می­باشد (لازم به ذکر است شرکت پتروشیمی بیستون به علت واگذاری به بخش خصوصی از جامعه آماری حذف شده است).

     

    ۳-۶-۱٫ نمونه گیری

    با توجه به اینکه کارکنان شرکت­های نفتی در دو طبقه شغلی ستادی و عملیاتی مشغول به فعالیت می­باشند و شرایط کاری و نوع کار این دو طبقه کاملا با یکدیگر تفاوت دارد. از طرفی دیگر، کارکنان این شرکت­ها در دو گروه رئیس و کارمند فعالیت دارند که از لحاظ سلسله مراتب سازمانی، حدود اختیارات و مزایایی دریافتی با یکدیگر تفاوت دارند. لذا روش نمونه گیری بصورت طبقه ­بندی می­باشد. بطوری که نمونه گیری انجام شده به تناسب تعداد کارکنان هر چهار بخش کارکنان عملیاتی، مدیران عملیاتی، کارکنان ستادی، مدیران ستادی می­باشد.

     

    ۳-۶-۲٫ حجم نمونه

    در این تحقیق برای تعیین حجم نمونه از فرمول زیر استفاده می­ شود و مقدار p برابر ۵/۰ در نظر گرفته می شود زیرا در این حالت واریانس به حداکثر خود یعنی ۲۵/۰ می­رسد. ضریت اطمینان نیز ۹۵ درصد می­باشد. حجم نمونه ۳۵۰ نفر می­باشد.

     

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

    ۳-۷ روشها و ابزار گردآوری اطلاعات

    گردآوری اطلاعات مورد نیاز تحقیق، از مراحل اساسی تحقیق به شمار می‌رود. معمولاً نوع مسأله تحقیق، روش های گردآوری اطلاعات را مشخص می‌سازد و بیان می‌دارد که محقق اطلاعات مورد نیاز خود را چگونه و از کجا جمع‌ آوری کند. به طور کلی می‌توان روش های گردآوری اطلاعات را به شرح زیر خلاصه کرد:
    روش گردآوری اطلاعات

    روش کتابخانه‌ای روش میدانی
    تصویری فیش جدول نقشه طرحهای ویژه پرسشنامه مصاحبه مشاهده
    شکل شماره ۲- روش های گردآوری اطلاعات
    در این پژوهش برای بیان مباحث نظری و جمع‌ آوری اطلاعات از هر دو روش میدانی و کتابخانه‌ای (نظری) استفاده شده است. روش مطالعات کتابخانه‌ای عمدتاً برای مطالعه ادبیات موضوع تحقیق و بررسی پیشینه تحقیق و همچنین مطالعه دیدگاه هایی که راجع به موضوع مورد تحقیق وجود دارد، استفاده شده است. لذا با مراجعه به منابع کتابخانه‌ای شامل کتب، نشریات، پایان نامه‌ها و رساله‌ها و جستجو در پایگاه های الکترونیکی، ادبیات موضوع مورد مطالعه قرار گرفت و فصل دوم تحقیق به رشته تحریر درآمد.
    در این تحقیق برای جمع­آوری اطلاعات از دو پرسشنامه به شرح ذیل استفاده شده است:
    الف) پرسشنامه­ بی ­تفاوتی سازمانی:
    در این پژهش از مدل ارائه شده توسط دانایی­فرد و همکاران برای اندازه ­گیری بی ­تفاوتی سازمانی استفاده شده است. واقع آنها بی ­تفاوتی سازمانی را به ابعاد زیر تقسیم می­ کنند: بعد بی ­تفاوتی نسبت به مدیر، بی ­تفاوتی نسبت به سازمان، بی ­تفاوتی نسبت به ارباب رجوع، بی ­تفاوتی نسبت به همکار و بی ­تفاوتی نسبت به کار. که این ابعاد با بهره گرفتن از پرسشنامه سنجش بی ­تفاوتی سازمانی اندازه ­گیری می­شوند. در این پرسشنامه بعد بی ­تفاوتی نسبت به مدیر شامل ۱۰ سوال، بی ­تفاوتی نسبت به سازمان شامل۶ سوال، بی ­تفاوتی نسبت به ارباب رجوع شامل ۶ سوال، بی ­تفاوتی نسبت به همکار شامل ۴ سوال و بی ­تفاوتی نسبت به کار شامل ۷ سوال می­باشد.
    بی ­تفاوتی نسبت به مدیر: شامل رفتارهایی از سوی کارکنان می­ شود که در این حالت کارکنان برای قبول مسولیت بیشتر، از اظهار نظر درباره توانایی­های خودشان خودداری می­ کنند، مدیر را از روند کار خود مطلع نمی­ کنند، بعضی وقت­ها خواسته­ های مدیر را از عمد به تعویق می­اندازد و یا گاهی اوقات برای فرار از پاسخ­گویی به دروغ­های مصلحتی متوسل می­شوند.
    بی ­تفاوتی نسبت به ارباب رجوع: دراین نوع بی ­تفاوتی کارکنان، خدمات به ارباب رجوع را به زمان معینی در ساعات اداری محدود می­ کنند، مثلا خدمات تا ظهر، اغلب پاسخ ارباب رجوع را به صورت تلفنی نمی­ دهند و آنها را به حضور در سازمان وادار می­ کنند و گاهی وقتها با پرخاشگری با ارباب رجوع رفتار می­ کنند.
    بی ­تفاوتی نسبت به همکار: کارکنان در این نوع بی ­تفاوتی، درکارهای گروهی همکاری لازم را ندارند، به کارهای همکاران به عنوان خودشیرینی نسبت به مدیر نگاه می­ کنند، از برقراری رابطه دوستی با دیگران خودداری می­ کنند و کارهای دیگران را کوچک و ضعف­های آن­ها را بزرگ می­ کنند.
    بی ­تفاوتی نسبت به کار: این نوع بی ­تفاوتی کارکنان، در کارهای محوله دقت لازم را ندارند، وظایف خود را با جدیت پیگیری نمی­ کنند، تمایلی به نوآوری و خلاقیت در کارها ندارند و کار سازمان از نظر آن­ها بی ارزش و کم فایده است.
    بی ­تفاوتی نسبت به سازمان: از آنجایی که در مورد این نوع از بی ­تفاوتی قبلا بحث شده است، از پرداختن به آن صرفه نظر می­کنیم. این عوامل در شکل زیر به طور خلاصه نشان داده شده است.
    بی ­تفاوتی نسبت به مدیر: شامل رفتارهایی از سوی کارکنان می­ شود که در این حالت کارکنان برای قبول مسولیت بیشتر، از اظهار نظر درباره توانایی­های خودشان خودداری می­ کنند، مدیر را از روند کار خود مطلع نمی­ کنند، بعضی وقت­ها خواسته­ های مدیر را از عمد به تعویق می­اندازد و یا گاهی اوقات برای فرار از پاسخ­گویی به دروغ­های مصلحتی متوسل می­شوند.
    بی ­تفاوتی نسبت به ارباب رجوع: در این نوع بی ­تفاوتی کارکنان، خدمات به ارباب رجوع را به زمان معینی در ساعات اداری محدود می­ کنند، مثلا خدمات تا ظهر، اغلب پاسخ ارباب رجوع را به صورت تلفنی نمی­ دهند و آنها را به حضور در سازمان وادار می­ کنند و گاهی وقتها با پرخاشگری با ارباب رجوع رفتار می­ کنند.
    در هر دو پرسشنامه از طیف لیکرت استفاده شده است. پایایی بدست آمده برای پرسشنامه اندازه ­گیری بی ­تفاوتی سازمانی ۹۳۷/۰ بوده است و روایی آن با بهره گرفتن از نظرکارشناسان مورد تایید قرار گرفته است (دانایی­فر، ۱۳۸۹). همچنین روایی این پرسشنامه در پژوهش­های متعدد به اثبات رشیده است. لذا این پرسشنامه استاندارد می باشد و نیازی به بررسی روایی مجدد آن نمی ­باشد. برای اندازه ­گیری پایایی این پرسشنامه ابتدا پرسشنامه بین یک نمونه ۳۰ نفری از کارکنان شرکت­های نفتی توزیع و پاسخ نامه­ها جمع آوری گردید. داده ­های حاصله با بهره گرفتن از از طرریق آلفای کرونباخ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مقدار ۸۳۷/۰ بدست آمد که معرف پایایی مطلوب است.
    ب) پرسشنامه­ عوامل موثر بر بی ­تفاوتی سازمانی. این پرسشنامه با بهره گرفتن از مدل تحقیق طراحی شده است. در این پرسشنامه برای جلوگیری از سوگیری هنگام پاسخدهی، روایی و پایایی آن سنجیده شده است.
    برای تعیین پایایی این پرسشنامه ابتدا بین ۳۰ نفر از نمونه مقدماتی توزیع شد و پایایی بدست آمده ۷۷/۰ می­باشد که این پرسشنامه از پایایی لازم برخوردار است. همچنین برای اعتیاریابی پرسشنامه طراحی شده، در اختیار ۷ نفر از جبرگان قرار گرفت و روایی آن تایید شده است.

     

    ۳-۸٫ روش تجزیه و تحلیل اطلاعات

    در این تحقیق برای اندازه ­گیری بی ­تفاوتی سازمانی از آزمون آماری T-test با بهره گرفتن از نرم افزار آماری Spss استفاده میشود و برای تعیین کدام بعد بی ­تفاوتی در شرکت­های نفتی بیشتر است از آزمون آماری تحلیل واریانس استفاده می­ شود.
    برای تحلیل پرسشنامه دوم (عوامل موثر بر بی ­تفاوتی سازمانی) از آموس گرافیک (یا تحلیل ساختاری) استفاده میشود.
    در هر دو پرسشنامه از طیف لیکرت به شرح ذیل استفاده شده است.

     

     

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دستور العمل های ناظر بر شرکت های چند ملیتی و آثار احتمالی آن بر حقوق ایران، با تاکید بر دستور العمل۹۳ OECD 2011- قسمت ۹ ...

    ج) اقدامات کافی را در اطمینان از سلامت و امنیت کاری را در عملیاتهایشان اتخاذ نمایند. [۸۲]

     

     

    به بالاترین حد ممکن در عملیاتهایشان کارگران محلی را استخدام نمایند و با نظر بر بهبود سطوح مهارتی، و در مشارکت با نماینده گان کارگری و در جای مقتضی با مشارکت مسئولین دولتی مربوطه، آموزش لازم را فراهم آورند.[۸۳]

    با نظر به تغییرات در عملیاتشان که ممکن است اثرات استخدامی عمده داشته باشد، عل الخصوص در خصوص بستن یک نهاد که دربردارندۀ تعلیق یا اخراجهای جمعی می باشد، اعلامی معقول از این تغییرات را به نماینده گان کارگران در استخدامشان و در سازمان هایشان ابلاغ نمایند، و در صورت اقتضاء به مقامات مسئول نیز ابلاغ نمایند، و با نماینده گان کارگری و مقامات مسئول دولتی همکاری نمایند تا اثرات نا مطلوب را به بیشترین حد ممکن کاهش دهند. بموجب شرایط خاص هر مورد، در صورتی که مدیریت بتواند این ابلاغ را پیش از اینکه آخرین تصمیم گرفته شود اعلام نماید مناسبتر خواهد بود. می توان از ابزار دیگری نیز بریا فراهم نمودن چنین مشارکت در جهت کاستن اثرات چنین تصمیمات استفاده نمود.[۸۴]

    در خصوص مذاکرات با حسن نیت با نماینده گان کارگران در خصوص شرایط استخدام، یا در حین اینکه کارگران حق خود در سازمان اعمال می نمایند، تهدیدی بر انتقال کل یا بخشی از یک واحد اجرائی از کشور درگیر را ننمایند، همچنین به قصد تحت تاثیر قرار دادن آن مذاکرات بطور غیر منصفانه یا جلوگیری از اعمال حق بر سازمان، کارگران را از نهادهای جزء بنگاه در دیگر کشورها منتقل ننمایند.[۸۵]

    نماینده گان مجاز کارگران را در کار و استخدام خود قادر سازند تا در خصوص مذاکرات جمعی یا موضوعات مدیریتی کار به گفتگو بپردازند، و به اشخاص اجازه دهند تا در خصوص موضوعات مشترک با نماینده گان مدیریت که اجازه تصمیم گیری در این مسائل مشترک دارند به مشاوره بپردازند.[۸۶]

    تفسیری در باب OECD
    حال می رسیم به بحث تفسیر و توضیحات تکمیلی. آنچه در عبارت واره یا شاپوی قبل از شروع مفاد آمده است اشاره به “قوانین موضوعه”[۸۷] داشته است. این مساله نشان می دهد که بنگاه های چند ملیتی در عین اینکه در حوزه قضائی کشوری خاص فعالیت می کنند، می توانند مشمول قوانین ملی و بین المللی نیز باشند.
    حال آنچه تفاوت اعلامیه سازمان بین المللی کار در خصوص شرکتهای چند ملیتی و دستورالعمل OECD می باشد این است که، اعلامیه ILO با توجه به اینکه صادره از سوی سازمان بین المللی کار می باشد، اهم موضوعات آن در خصوص کار، آموزش، شرایط کار و روابط صنعتی می باشد، و این در حالی است که دستورالعمل OECD تمامی جنبه های اصلی رفتار شرکتی را تحت پوشش دارد. آنچه مهم است این است که هر دوی اینها به رفتارهائی اشاره دارند که از بنگاه ها توقع می رود، و به منظور ایجاد توازن می باشند، نه تعارض با یکدیگر. بنابراین می توان تا حدی که اعلامیه سازمان بین المللی کار دارای توضیحات و جزئیات بیشتری می باشد، از آن برای تفسیر دستورالعمل OECD استفاده نمود. در قسمت های دیگری از دستورالعمل OECD نیز از عبارت های “کارگران استخدام شده از سوی بنگاه چند ملیتی” و “کارگرانی که در استخدام ایشان هستند” استفاده شده است، باید دانست که هدف از استفاده از این عبارت ها این بوده است که همان معنائی را داشت باشند که در اعلامیه ILO بکار رفته است، و منظور کارگرانی است که رابطه ای استخدامی و کاری با بنگاه دارند.
    توصیه های موجود تعارضی با روابط تجاری و مدنی ندارد، بلکه در عوض در پی اطمینان از این است که افراد در ارتباطی کاری دارای حمایتی هستند که بر مبنای دستورالعمل مناسبشان می باشد. موضوع شناخته شده دیگری که وجود دارد این است که در صورت فقدان هرگونه رابطه کاری یا استخدامی، از بنگاه ها توقع می رود تا مطابق با مراقبت لازمِ مبنی بر خطر رفتار نمایند، و مجموعه توصیه هائی که در بند های الف ۱۰ تا الف ۱۳ از بخش دوم خط مشی های عمومی را بکار ببندند.
    هدف از طراحی بند ۱ انعکاس تمام چهار اصل و حقوق کاری می باشد که در اعلامیه ILO در سال ۹۸ بیان شده است، یعنی آزادی مشارکت و حق مذاکرات جمعی، از میان بردن موثر کار کودک، ریشه کن کردن تمامی اشکال کار اجباری، و عدم تبعیض در استخدام و کار.
    موضوعی که در خصوص کار کودک وجود دارد در بند ۱ قسمت ج اشاره شده است، و به موجب آن بنگاه ها می بایست به از میان بردن کار کودن به معنائی که در اعلامه ILO و کنوانسیون شماره ۱۸۲ آن سازمان در خصوص بدترین اشکال کار کودک آمده است، مشارکت نمایند. اسنادی از ILO که در خصوص کار کودک هستند کنوانسیون شماره ۱۳۸ و توصیه شماره ۱۴۶ می باشد، که هر دو در سال ۱۹۷۳ اتخاذ شده اند و در خصوص حداقل سن کار می باشند. نسبت به نقش مهمی که بنگاه ها در این مورد دارند اینکه نقش ایشان را در مشارکت و جستجوی راهکاری با دوام در این خصوص را اذعان و تشویق نمائیم بسیار مهم می باشد. در این خصوص افزایش استانداردهای تحصیلی برای کودکان در حال تحصیل در کشور میزبان نیز قابل توجه می باشد.
    در خصوص کار اجباری و مشارکت بنگاه در انحدام آن نیز باید دانست که این موضوع نیز اصل دیگری است که اعلامیه ILO اتخاذ شده است. و با توجه به عبارات و دستورات مختلفی که بر دوش دولت در خصوص جلوگیری یا مانع شدن از کار اجباری درخواست می دارد، می توان فهمید که حیطه تفسیر و استفاده از آن بند ها در تخصص همان سازمان است و بهتر است که در این خصوص همان دستورات را به عنوان مرجع بدانیم، چرا که سوائی از موضوعات مطرح شده در دستورالعمل مساله کار در زندان و ریز مسائل دیگری نیز وجود دارد.
    موضوع دیگر عدم تبعیض قائل شدنی است که در بندهای فوق بدان اشاره شده است، که می توان حیطه آنرا در شرایط استخدام، ماموریت کاری، اخراج، پرداخت و سود، ارتقاء، انتقال یا جابجائی، انفساخ قرارداد، آموزش و بازنشستگی دانست. در این خصوص کنوانسیون و توصیه نامه های بسیاری از سوی سازمان بین المللی کار صادر شده است، که قدمت آن از سال ۱۹۵۸ می باشد، لیست بدست آمده از این موارد این را خاطر نشان می سازد که هر گونه تبعیض، استثناء یا رجحان دادن در این زمینه ها نقض نمودن کنوانسیون ها، توصیه ها و قوانین می باشد. اصطلاح استفاده شده در بالا با عنوان “وضعیت های دیگر”[۸۸] در منظور دستورالعمل مربوط به فعالیت اتحادیه کاری و مشخصه های شخصی از قبیل سن، ناتوانی، بارداری، وضعیت تاهل، جهت جنسی، یا وضعیت HIV می باشد. همچنین به موجب آنچه در بند “ه” از شماره ۱ آمده، می بایست میان زنان و مردان نیز در خصوص ارتقاء شرایط برابر تبعیض قائل نشد و در امر انتخاب، پاداش و ارتقاء با یک چشم نگاه کرد.
    در بند ۲٫ج بیان شد که برای نماینده گان کارگران اطلاعاتی را فراهم آورند که “دیدی صحیح و منصفانه” را برایشان ایجاد نماید. اطلاعات مذکور مربوط به این مسائل می گردد: ساختار بنگاه، وضعیت اقتصادی و مالی بنگاه و دورنمای آن، روندهای استخدام، و تغییرات اساسیِ قابل پیش بینی در عملیات، و البته در اختیار قرار دادن این موارد باید با در نظر گرفتن ملاحظات قانونی در خصوص حفظ اسرار تجاری باشد.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    در بند ۳ نیز مساله مشاوره برای کارگران مطرح شد که البته از توصیه شماره ۹۴ از سازمان بین المللی کار اتخاذ شده است، و با مفادی که در اعلامیه سازمان بین المللی کار در خصوص شرکتهای چند ملیتی وجود دارد نیز مطابقت دارد. اما باید دانست که وجود چنین ترتیبات مشاوره ای نباید جانشین حق کارگران در مذاکره در خصوص اصول و شرایط استخدام و کار گردد. در بند ۸ نیز در خصوص ترتیبات کار نیز ترتیبات مشاوره ای قرار داده شده است.
    اینکه در بند شماره ۴ به موضوع سلامت و امنیت کاری اشاره شد بدین معنی است بنگاه ها می بایست تا مقررات و استانداردهای غالبی که در این خصوص وجود داشته را اعمال نمایند تا خطر سوانح و صدماتی را که مربوط یا مرتبط با کار می باشد را کاهش دهند. این امر بنگاه ها را تشویق می نمایند تا در جهت افزایش سطح اجرایشان در خصوص سلامت و امنیت کاری در تمامی بخش های عملیاتشان تلاش نمایند، حتی اگر بر اساس قوانین کشوری که در آن به فعالیت می پردازند چنین الزامی وجود نداشته باشد. از آنجائی که مساله سلامت و امنیت کاری در میان توصیه های مربوطه به بنگاه ها دارای اهمیت و اصل متممیت می باشند، در جاهای دیگری از دستورالعمل منعکس شده اند، که از آن موارد می توان به بخش های منافع مصرف کننده و محیط زیست به عنوان بخش های قابل توجه اشاره کرد. توصیه نامه شماره ۱۹۴ سازمان بین المللی کار که متعلق به سال ۲۰۰۲ می باشد، لیستی راهنما از بیماریهای شغلی را بعلاوه مجموعه دستور کارها و راهنمائی هائی که می تواند از سوی بنگاه ها برای اجرا نمودن توصیه های دستورالعمل ما در نظر گرفته شود را بیان داشته است.[۸۹]
    عکس مرتبط با محیط زیست
    مبحث دوم: علم و فناوری[۹۰]، انتقال تکنولوژی
    بند اول: سازمان ملل
    همانطور که گفتیم، دستورالعمل سازمان ملل در خصوص شرکتهای فراملی دارای سه فصل عمده می باشد، فصل اول مسائل عمومی و خط مشی ها، فصل دوم مسائل اقتصادی، مالی و اجتماعی، و فصل سوم نیز مربوط به آشکارسازی اطلاعات می باشد. اما در خصوص بحث علم و فناوری، آنچه که در این دستورالعمل مورد بحث قرار گرفته، زیر مجموعه فصل دوم از این دستورالعمل یعنی مسائل اقتصادی، مالی و اجتماعی می باشد. و پس از عناوین “مالکیت و کنترل”، “توازن پرداخت و قمیت گذاری”، “قیمت گذاری انتقالی”، “رقابت و رویه های محدود کنندۀ تجاری” و “مالیات” نوبت به عنوان “انتقال فناوری”[۹۱] می رسد، که البته تنها بخشی از این دستورالعمل است که در آن به مساله علم و فناوری اشاره شده است. حال با توجه به اینکه بخش دیگری از این دستورالعمل وجو ندارد که به این مساله پرداخته باشد، به بیان کامل آن می پردازیم.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    بند شماره ۳۶ از این دستورالعمل بیان میدارد که شرکتهای فراملی می بایست خود را با قوانین و مقررات تکنولوژی کشوری که در آن به انجام عملیات می پردازند مطابق سازند و از آن تبعیت نمایند. ایشان می بایست با مقامات صالح آن کشورها در ارزیابی تاثیر انتقالالت بین المللی فناوری در اقتصاد ایشان مشارکت نمایند، و با ایشان در خصوص امکانات مختلف تکنولوژیکی که ممکن است به آن کشورها، علی الخصوص کشورهای در حال توسعه، در بدست آوردن توسعه اقتصادی و اجتماعی شان کمک کند مشورت نمایند.
    شرکت های فراملی می بایست در انتقال داد و ستد های فناوریشان که شامل داد و ستد های درون شرکتی نیز می گردد، از اعمال و رویه هائی که بطور نامطلوبی روند بین المللی تکنولوژی را تحت تاثیر قرار می دهد یا به نحوی مانع توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها، و علی الخصوص کشورهای در حال توسعه می گردد، اجتناب نمایند.
    شرکتهای فراملی می بایست مطابق سیاستهای علم و فناوری و اولویتهای آن کشورها، نسبت به قوی قوام دادن به ظرفیت های عملی و فناوری کشورهای در حال توسعه مشارکت و همکاری نمایند. شرکتهای فراملی می بایست در متقبل فعالیتهای در زمینه تحقیق و توسعه در کشورهای در حال توسعه گردند، و در انجام این فرایند از منابع و نیروی انسانی محلی نهایت استفاده را ببرند.
    به جهت قصد و هدف این قانون، مفاد مربوطۀ قانون بین المللی رفتار[۹۲] در زمینه انتقال فناوری که از سوی مجمع عمومی در تصمیماتش اتخاذ شده است، می بایست در خصوص انتقال فناوری تسری یافته و اعمال گردد.
    تا اینجا به بیان موضع سازمان ملل در خصوص انتقال فناوری پرداختیم، و چنانچه دیدیم بر طبق نظر این سازمان انتقال مزبور می بایست با رعایت و پیروی از قوانین کشور میزبان صورت گرفته و در این خصوص و در خصوص عدم آسیب رسانی به مساله توسعه این کشورها، به مقامات مسئول و صالحی که در این زمینه وجود دارد، به مشورت بنشینند. تاکید دیگر این سازمان این است که این انتقالات سوائی از آسیب نداشتن بر کشور میزبان، به نحوی به رشد و توسعه آن کشور نیز حالت حمایت کننده و یاری دهند باشد. و این از جمله نقش های عمده یک شرکت فراملی است که با ورود به کشور در حال توسعه، از آن توقع می رود تا در این زمینه رسالتی متعهدانه را ایفاء نمایند. این موضوعی است که نه تنها از سوی سازمان ملل، بلکه از سوی دیگر سازمان های مزبوری که در این زمینه دستورالعملی صادر نموده اند نیز چنین مطالبه ای بر دوش بنگاه های چند ملیتی دیده می شود.
    سوائی از این موضوع از شرکتهای فراملی خواسته شده است تا در افزایش یا مستحکم تر ساختن ظرفیتهای علمی و فناوری کشور میزبان مشارکت نماید، که البته این موضوع باید با توجه به سیاستهای کلی و اولویتهای پیشرفتی کشور میزبان باشد. اما نکته تکملیلی آورده شده در پاراگراف آخر این دستورالعمل نیز جای توجه دارد، اینکه در مساله انتقال فناوری، تصمیمات آتی مجمع عمومی سازمان ملل نیز به حکم این دستورالعمل می بایست عملی و اجرا گردد. این بدین معنی است که گسترۀ این موضوع به این بند محدود نمی شود، و در این خصوص می بایست به تصمیمات آتی آن سازمان نیز توجه داشت.
    بند دوم: سازمان بین المللی کار
    تنها بخشی از دستورالعمل سازمان بین المللی کار که به امر عمل و فناوری پرداخته است، بند شماره ۱ و بند شماره ۱۹ می باشد. که در بند شماره ۱ بصورتی کلی تر و در کنار موضوعات دیگر به این مساله نیز اشاره ای شده است. در این بند آمده است که: این بنگاه ها می توانند از طریق سرمایه گذاری مستقیم بین المللی و دیگر ابزارها، از طریق مشارکت در به کار بردن کارآمد تر سرمایه، فناوری و کار، منافعی عمده را برای کشور مادر و میزبان به ارمغان آورند. ایشان همچنین می توانند در چارچوب سیاستهای توسعه ایجاد شود از سوی دولتها مشارکتی مهم در ارتقاء رفاه اقتصادی و اجتماعی، و در پیشرفت استانداردهای زندگی و برآورده ساختن نیازهای اولیه داشته باشند.
    همانطور که دیدیم در این بند بصورتی بسیار کلی به مساله فناوری اشاره شده است، و اشاره ای هم که در اینجا صورت می گیرد بر این مساله است که استفاده بهتر بنگاه ها از مساله فناوری، از جمله منافعی است که بنگاه های چند ملیتی می توانند برای کشور مادر و میزبان به ارمغان آورند.
    حال می پردازیم به بند شماره ۱۹ از این دستورالعمل. که زیر مجموعه بخش “کار و استخدام”[۹۳] قرار گرفته است. در این بند آمده است که: بنگاه های فراملی در زمانی که در کشورهای در حال توسعه به سرمایه گذاری می پردازند، خواه مستقیم و خواه غیر مستقیم، می بایست به اهمیت استفاده از فناوری هائی که ایجاد شغل می نمایند توجه نمایند. با توجه به گستره و حدی که ماهیت این فرایند ها و شرایط مربوطه به بخش اقتصادی مربوطه، ایشان می بایست فناوری ها با نیازها و مشخصه های کشور میزبان هماهنگ و مطابق سازند. ایشان همچنین می بایست در صورت امکان، در توسعه فناوری مورد نیاز در کشور میزبان نیز قبول نقش نمایند.
    این بود بندی که در این خصوص مطلبی را بیان داشته است. حال چنانچه در اینجا بیان شده است، چند نکته وجود دارد. اول اینکه از بنگاه ها خواسته شده است که استفاده و اهمیت به استفاده از فناوری را در امور خود پیش روی خود نگه داشته و به اهمیت آن توجه نمایند، و این امر چیزی است که هم در سرمایه گذاری های مستقیم از بنگاه خواسته شده است، و هم در سرمایه گذاریهای غیر مستقیم. سرمایه گذاری مستقیم که امری مشهود و واضح است، و بنگاه با ورود به کشوری و ایجاد بنگاه و شعب مزبور، به امر سرمایه گذاری می پردازد، اما گاهی نیز مساله سرمایه گذاری بصورت غیر مستقیم است، که می تواند اشکال و انحاء مختلفی داشته باشد، برای مثال بنگاه مزبور بجای سرمایه گذاری مستقیم، و از طریق ورود به سرمایه گذاری شرکتی در حال تاسیس و خرید سهام آن به سرمایه گذاری می پردازد. حال چنانچه می دانیم، از سهامداران می توانند وارد هیات مدیره شوند، و هیات مدیره نیز به عنوان سکانداران شرکت می باشند که در راستای اهداف شرکت حرکت می کنند، شاید بتوان گفت که تاثیری که یک مدیر، به عنوان سرمایه گذار خارجی در این زمینه می تواند داشته باشد به نوعی سرمایه گذاری غیر مستقیم تلقی شود، و در بند مزبور نیز از بنگاه ها خواسته شده است تا با سرمایه گذاری چه مستقیم و غیر مستقیم، اهمیت توجه به فناوری را مد نظر داشته باشند.
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    نکته دیگر این است که ورود و استفاده از این فناوریها نباید بی حد و مرز و باری به هرجهت باشد، بلکه باید با توجه به حدی باشد که ماهیت این فرایندها اجازه می دهند، و همچنین در این راستا باید شرایط بخش اقتصادی را نیز در نظر داشت. شاید ورود فناوری در کشوری در زمان خاص بتواند موجب ایجاد مشغله و مشکل برای بخش اقتصادی گردد، یعنی ممکن است که آمادگی و بستر لازم برای این مساله فراهم نشده باشد و شرکت مزبور با وارد کردن آن، باعث ایجاد دردسر برای آن بخش گردد، یا اینکه تعادل عرضه و تقاضا را برهم زند، و یا نسبت به خط مشی ها و سیاست های اقتصادی آن کشور پیش گرفته، برنامه های بلند مدت نظام اقتصادی را با مشکل روبرو سازد. همچنین ایشان می بایست تا فناوری ها را با احتیاجات و مشخصه های کشور میزبان نیز منطبق سازند، که آنطور که مشخص است، موضوع اشاره شده در این بخش یک توصیه است که هماهنگی بیشتر بنگاه با محیط پیرامونی را به همراه دارد.
    اما در آخرین توصیه ای که در این بند شده است، آمده است که در جای ممکن، بنگاه ها در توسعه تکنولوژی مناسب در کشورهای میزبان به قبول نقش پرداخته و سهیم شوند. آنطور که می بینیم، این بیان یا عبارت تقریبا معادل همان بیانی است که در دستورالعمل سازمان ملل در باب اهمیت نقش این شرکتها در این زمینه آورده شده بود. در اینجا نیز بیان شد که شرکتها به ایفای چنین نقشی بپردازند، که این خود در ضمنش این موضوع را دارد، که بنگاه ها اولا دارای این تاثیر و جایگاه نفوذ در کشورها هستند که می توانند دارای این تاثیر باشند، و این تاثیر نیز بصورت توصیه ای در ذیل دستورالعمل ها آورده شده است، ثانیا بنگاه ها در راستای انجام این مهم باید با دولت کشور میزبان به هماهنگی و مشاوره و رایزنی بپردازند، که این نیز خود مساله ای است که در دستورالعمل سازمان ملل بدان مستقیما اشاره گردید.
    بند سوم: OECD
    در خصوص مساله علم و فناوری، در دستورالعمل OECD برخلاف دو دستورالعمل دیگر که مساله را تحت عنوان انتقال فناوری بررسی کرده اند، در این بخش عنوان آورده شده صرفا “علم و فناوری”[۹۴] می باشد. ابتدا به بیان مفاد آورده شده در این خصوص که در قالب ۵ مفاد می باشد می پردازیم، و بعد به تفسیر آنها می رسیم.
    بر طبق این دستورالعمل: بنگاه ها باید:

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

     

    تمام تلاش خود را بنمایند تا از این امر اطمینان حاصل نمایند که فعالیت ایشان مطابق با خط مشی ها و سیاست های علم و فناوری و طرح های کشورهائی می باشد که در آن به عملیات می پردازند، و بطور مناسب نیز نسبت به توسعه ظرفیت های نو و ابتکاریِ محلی و ملی مشارکت نمایند. [۹۵]

    در جائی که در حین فعالیت های تجاری ایشان مقدور است، رویه ها و اقداماتی را اتخاذ نمایند که با در نظر داشتن حمایت از حقوق مالکیت معنوی، انتقال و انتشار سریع فناوریها و مهارت ها را میسر می سازد.[۹۶]

    در صورت اقتضاء، در کشور میزبان به انجام اقدامات توسعه علم و فناوری بپردازند تا نیازهای بازار محلی را پاسخ داده، و علاوه بر آن در زمینه علم و فناوری به استخدام ظرفیت موجود در کشور میزبان بپردازند، و با توجه به نیازهای تجاری، آموزش ایشان را تشویق و حمایت نمایند.[۹۷]

    در زمان اعطای مجوز استفاده از حقوق مالکیت معنوی یا در زمانی که انتقال فناوری را صورت می دهند، این امر را بر اساس قیود و شرایط معقول و به نحوی صورت دهند که به جنبه های توسعه پایدار بلند مدت کشور میزبان هم بخشی نماید.[۹۸]

    در جائی که به اهداف تجاری مربوط میباشد، به توسعه علاقه و اتحاد با دانشگاه های محلی، موسسات تحقیقاتی عمومی بپردازند، و با صنعت داخلی یا موسسات صنعتی در پروژه های تحقیقاتی مشارکتی شرکت نمایند.[۹۹]

    تفسیری در باب OECD
    امروزه در اقتصادی که دانش محور بوده و حالتی جهانی دارد و مرزهای ملی نیز اهمیت کمتر دارند، حتی برای بنگاه های کوچک یا بنگاه هائی که حالت منطقه ای دارند نیز توانائی دسترسی و استفاده از فناوری و مهارت موضوعی است که برای بهبود کارکرد بنگاه حیاتی می باشد. دسترسی مزبور برای فهمیدن و دریافت تاثیرات اقتصادی گستردۀ پیشرفت های تکنولوژیکی نیز مهم می باشد، که این پیشرفت ها شامل رشد تولید و تولید کار در چارچوب توسعه پایدار می باشد. بنگاه های چند ملیتی اصلی ترین مجرای انتقال فناوری در میان مرزها می باشند. ایشان بواسطه ایجاد، انتشار، و حتی میسر ساختن استفاده از فناوریهای جدیدی که از سوی بنگاه ها و موسسات داخلی می باشد، نسبت به ظرفیت ابتکاری و نو آورانۀ کشور میزبان مشارکت می نمایند. فعالیتهای علم و فناوری The R&D activities بنگاه ها، در صورتی که به خوبی با نظام نوآوری ملی هماهنگ گردد، می تواند موجب کمک به بهبود پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی در کشورهای میزبانشان گردند. در عوض، توسعه یک نظام پویای نوآورانه در کشور میزبان باعث افزایش فرصتهای تجاری برای بنگاه چند ملیتی می گردد. بنابراین می توان گفت که امر مشارکت و هم بخشی در توسعه فناوری در کشور میزبان امری یکسویه و یکطرفه، یا رسالتی تنها بر دوش بنگاه های چند ملیتی نیست، بلکه چنین است که این پیشرفت ها در پس خود بهبود و توسعه فرصتهای تجاری را برای بنگاه ها به ارمغان خواهند داشت.
    بنابراین می توان گفت که هدف این بخش با توجه به محدودیت هائی که در امکان پذیری اقتصادی، رقابتی و دیگر ملاحظات وجود دارد، ارتقاء و بهبود انتشار ثمرات تحقیق و توسعه فعالیتهای بنگاه ها در میان کشورهائی است که ایشان عملیات می نمایند، و به موجب آن عملیات در ظرفیتهای نوآورانۀ کشور میزبان مشارکت می نمایند. پس می توان گفت که از سوئی هدف بر این است که بنگاه ها فعالیتهای تحقیقاتی خود، خواه با دولت یا موسسات دیگر را افزایش دهند، چرا که از طریق انجام عملیات با این بنگاه ها، ثمرات آن باعث بالا رفتن سطح و ظرفیت نوآوری و گنجاندن فناوری های نو تر در کشور میزبان می باشد. در این خصوص، بهبود بخشیدن و پرورشِ نشر و توسعه فناوری می تواند شامل تجاری سازی کالاهائی باشد که باعث گنجانده شدن فناوریهای نوین، انتقال نوآوریهای فرایند، استخدام و آموزش نیروی S&T (علم و فناوری) و توسعه سرمایه گذاری های مشارکتی تحقیق و توسعه می گردند. پس می توان گفت که بنگاه ها در اینکه چه کالائی را مورد تجاری سازی قرار می دهند می تواند این موضوع را لحاظ کنند که کالای مورد نظر تا چه حد روند حرکت رو به فناوری را در پی خواهد داشت. برای مثال می توان با وارد کردن دستگاه های مولتی مدیائی که اساس کارشان لوح فشرده می باشد، آشنائی با فناوریهائی چون رایت، لنز، تصاویر با کیفیت تر و دیگر چیزها را به تبع آن ایجاد نمود.
    بنگاه های چند ملیتی در زمانی که به فروش و انتقال فناوری می پردازند، نه تنها باید قیود و شرایط قراردادیشان معقول باشد، بلکه ممکن است بنگاه ها در پی این باشند که اثرات بلند توسعه ای، محیط زیستی و دیگر اثرات را در خصوص کشور میزبان و میهمان در نظر بگیرند. پس دو بخش است که مورد نظر است، بخش اول شفاف و معقول بودن قیود در امر انتقال فناوری یا فروش آن که مساله ای دستوری است، و قسمت دوم اینکه ممکن است خود بنگاه ها بخواهند تا بصورت آماری تری کار کرده و اثرات بلند مدت کارشان را مورد بررسی قرار دهند.
    بنگاه های چند ملیتی می توانند در فعالیتهایشان ظرفیت نوآورانۀ شرکتهای تابعه و پیمانکاران دست دوم بین المللیشان را ایجاد و یا آنرا بهبود بخشند. بعلاوه، بنگاه ها می توانند توجه را به سمت اهمیت زیربناهای عملی و تکنولوژیکی محلی سوق دهند، چه زیربناهای فیزیکی و نمود دار، و چه نوع نهادی آن. در این خصوص بنگاه ها می توانند بطور موثری به صورت بندی چارچوبهای خط مشی های دولتها، که نسبت به توسعه نظام های نوآوری پویا کارکرد اثر بخشی دارند، مشارکت نمایند. این بدین معنی است که بنگاه ها، به مساعدت دولتها آمده و در تعیین خط مشی هائی که مربوط به توسعه نوآوری ها می گردد، مشارکت نمایند.[۱۰۰]

    مبحث سوم: رقابت
    در خصوص مسائل حقوق رقابت باید گفت که دستور العمل ILO این موضوع را مسکوت گذاشته است، از اینرو، در اینجا تنها به بررسی دستور العمل سازمان ملل و OECD خواهیم پرداخت.
    بند اول: سازمان ملل
    در خصوص مساله رقابت در دستورالعمل سازمان ملل تنها یک بند بیشتر وجود ندارد، و آن هم بند شماره ۳۵ می باشد، چیزی که اندکی بر خلاف چینش دستورالعمل OECD می باشد، یعنی در آنجا ابتدا انتقال فناوری مورد بحث قرار گرفته است و سپس رقابت، اما در اینجا ابتدا به مساله رقابت پرداخته شده و درست در بخش بعدی عنوان انتقال فناوری مورد بحث قرار گرفته است. گفتنی است که این عنوان از دستورالعمل سازمان ملل نیز در حیطه فصل دوم یعنی فصل مربوط به مسائل اقتصادی، مالی و اجتماعی قرار گرفته است. و عنوانی که از سوی سازمان ملل برای آن انتخاب شده است “رقابت و روند های تجاری محدود کننده”[۱۰۱] می باشد.
    در این بند اینطور آمده است که: به منظور این قانون، مفاد مربوطه در “مجموعه اصول و قواعد چند جانبۀ منصفانه مورد توافق برای کنترل روند های تجاری محدود کننده”[۱۰۲] که از سوی مجمع عمومی سازمان ملل در تصمیم شماره ۳۵/۶۳ به مورخ ۵ دسامبر ۱۹۸۰، می بایست در زمینه روند های تجاری محدود کننده اعمال گردد.
    همانطور که دیدیم این دستورالعمل قانونگذاری خود در این زمینه را به تصمیم مجمع عمومی در تاریخ مذکور احاله نمود.
    بند دوم: OECD
    درباره بحث رقابت در دستورالعمل OECD آنچه در ابتدا مورد توجه است این است که عنوان این بخش، بر خلاف دستورالعمل سازمان ملل، چیز جز عنوان “رقابت”[۱۰۳] نیست، و بر خلاف آن سازمان عبارت روند های محدود کننده را در خود جای نداده است. بعد از بیان مفاد به توضیحات بیشتری در این خصوص دست خواهیم یاخت. این بخش اینگونه آغاز شده است:
    بنگاه ها باید:

     

     

    با در نظر گرفتن قوانین رقابتی آن حوزه قضائی که فعالیت ها ممکن است در آن اثرات ضد رقابتی داشته باشد، فعالیت های خود را به نحوی انجام دهند که مطابق با تمامی قوانین و مقررات رقابت باشد.[۱۰۴]

    از منعقد نمودن یا انجام توافقات ضد رقابتی در میان رقیبان خودداری نمایند، که این امر شامل قراردادهای ذیل می گردد:

    الف) قیمت های ثابت؛
    ب) دادن پیشنهادات فریب آمیز (پیشنهادات فریب آمیز در مناقصات)
    ج) ایجاد محدودیت بر خروجی یا ایجاد سهمیه بندی؛ یا
    د) سهم یا قسمت بندی کردن بازارهای از طریق تخصیص دادن مشتریان، تامین کننده گان، محدوده ها یا خطوط تجاری. [۱۰۵]

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:10:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و مشارکت در فعالیتهای فوق برنامه داوطلبانه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزا داسلامی واحد بندرعباس۹۳- قسمت ۱۰ ...

    ۶ – چرخش مشاغل: یکی از اهداف مهم چرخش شغلی، ایجاد و تقویت سرمایه انسانی و اجتماعی است. چرخش مشاغل، این فرصت را به کارکنان می‌دهد که ضمن شناخت وظایف و فعالیتهای سایر مشاغل و افزایش توانمندی خود، ارتباطات و تعامل خود را با همدیگر افزایش دهند و در نتیجه روح اعتماد جمعی را (که جوهره سرمایه اجتماعی است) گسترش بخشند که این امر موجب تسهیم و تسهیل دانش و تجربه کارکنان می‌شود. (بیکر، ۱۳۸۲، ص ۲۳۵)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    وجود دستورالعملها و بخشنامه های بیش از حد، نهادهای متعدد نظارتی، تخلفات اداری، شایعه پراکنی و بی‌اعتنایی کارکنان به سازمان از جمله نشانه های ضعف سرمایه اجتماعی در سازمان یا به عبارتی ضعف سازمان در ایجاد سرمایه اجتماعی است.
    ۷- افزایش رضایت شغلی کارکنان: سرمایه فیزیکی، با ایجاد تغییرات در مواد برای شکل دادن و تسهیل ابزارهای تولید به وجود می‌آید. سرمایه انسانی با تغییر نگرش افراد، مهارتها و توانایی های آنان را افزایش می‌دهد. سرمایه اجتماعی نیز هنگامی به وجود می‌آید که روابط میان کارکنان به شیوه‌ای دگرگون شده باشد که هرکدام از آنان بتوانند براحتی نقش و وظیفه خود را انجام دهند. از این رو، فضای مبتنی بر تفاهم، صداقت، اعتماد و همکاری باعث افزایش رضایت شغلی کارکنان و در نهایت بهره‌وری سازمانی می‌شود.

    پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد

    ۸- حمایت از توسعه پایدار: توسعه پایدار مفهوم جدیدی را از توسعه اقتصادی، انسانی و زیست محیطی ارائه می‌دهد و توسعه واقعی را معادل رشد انسانی و زیست‌محیطی قلمداد می‌کند. در توسعه پایدار منابع زیست‌محیطی همچون سرمایه‌هایی تلقی می‌شوند که حفاظت از آنها وظیفه اصلی سازمانها به شمار می‌آید و توسعه‌ای مقبول است که در آن ضمن حفظ طبیعت، انسان ارزش و کرامت خود را از دست ندهد. براساس چنین تفکری از توسعه و رشد که همانا توسعه پایدار شهرت یافته است، مدیران سازمانها با ساختار جدیدی از توسعه روبه‌رو هستند که در آن تنها اهداف اقتصادی در نظر نیست، بلکه جنبه‌های زیست‌محیطی و انسانی نیز مورد تأکید فراوان است. پیشرفت و کارایی اقتصادی، حفظ منابع طبیعی، فقرزدایی، توسعه عدالت اجتماعی، ایجاد فرصتهای برابر برای پیشرفت همگانی، از زمره اهداف اصلی در یک الگوی سه وجهی از توسعه پایدارند.در این الگو، اقتصاد، انسان و طبیعت همزمان مورد توجه هستند و مدیران با بهره گرفتن از این الگو باید تلاش کنند که نوعی تقارب و همگرایی در سه دیدگاه اقتصادی، انسانی و زیست‌محیطی به وجود آورند و با این نگرش به استقبال آینده بروند. دیدگاه های کارشناسان اقتصادی برای به حداکثر رسانیدن رفاه انسانی با توجه به محدودیتهای منابع، دیدگاه‌های محیط‌شناسان در زمینه حفظ و نگهداری محیط‌زیست بشری به عنوان یک سرمایه طبیعی و تمام شدنی و نقطه نظرات جامعه‌شناسان در مورد ارزش و اهمیت انسان به عنوان محور اصلی توسعه، نقشهای اصلی را در شکل‌گیری الگوی جامع توسعه پایدار ایفا می‌کنند. به عبارت دیگر توسعه مطلوب در عصر ما توسعه‌ای اخلاقی و انسانی است. مدت مدیدی است که معیارهای کوتاه نظرانه مالی بر تصمیم‌گیریهای اقتصادی حاکم بوده است. هم‌اکنون زمان آن فرارسیده است تا واقعیت‌های زیست‌محیطی و انسانی را به علم اقتصاد برگردانیم.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۲-۱-۱۸-نقش سرمایه اجتماعی در نیل به توسعه
    مزایای متعدد و زیادی را می‌توان برای سرمایه اجتماعی برشمرد؛ مزیت اصلی و عمده سرمایه اجتماعی در اختیار گذاشتن اطلاعات زیاد با هزینه پایین و زمان اندک برای بازیگرانی است که نقش اصلی را در سرمایه اجتماعی ایفا می‌کنند.
    کسب قدرت و نفوذ از مزایای دیگر سرمایه اجتماعی است. کلمن در نوشته‌های خود اشاره به واژه «کلوپ نمایندگان مجلس» دارد که در واقع منظور بحث «قدرت« است. برخی نمایندگان قدرت بیشتری نسبت به نمایندگان دیگر دارند؛ چرا که آنها تعهدات متفاوت با سایر نمایندگان برای خود ایجاد کرده‌اند و از اعتبار این تعهدات برای مشروعیت بخشیدن به رفتار خود استفاده می‌کنند. یک چنین قدرتی به بازیگر اصلی (در سرمایه اجتماعی) اجازه می‌دهد تا به اهداف خود دست یابد. مزیت دیگر سرمایه اجتماعی ایجاد «یکپارچگی» در میان اعضاست. هنجارها و باورهای محکم موجب ایجاد شبکه اجتماعی قوی می‌شود که دربرگیرنده آداب و رسوم و قوانین خاصی است و این هنجارها جایگزین کنترلهای رسمی می‌شوند. در این رابطه اُوچی (۱۹۸۰) چنین استدلال می‌کند که سازمان های قبیله‌ای با هنجارهای مشترک قوی از هزینه‌های اندک نظارت بهره‌مند هستند و تعهد بالایی را در اختیار دارند که در واقع همان سرمایه اجتماعی است (آدلر، ۱۹۹۹٫)
    علاوه بر مزایای فوق به کارگیری سرمایه اجتماعی در سطح سازمانی دارای مزایایی مانند: ایجاد سازمان‌کاری و تیم‌های منعطف، ارائه سازوکارهایی برای بهبود مدیریت عملکرد گروهی، زمینه‌سازی برای توسعه سرمایه‌های غیرمادی در سازمان و افزایش تعهد اعضا و کارکنان سازمان نسبت به مصلحت عامه است. (لینا و بورن، ۱۹۹۹)
    ۲-۱-۱۹-نشانه‌های ضعف سرمایه اجتماعی در سازمان
    هرچه ذخیره سرمایه اجتماعی در سازمان بالا باشد، نیاز به تدوین قوانین و مقررات، ایجاد نهادهای اجرایی و نظارتی کاهش می‌یابد. به نظر می‌رسد مدیران از طریق شاخصها و عوامل زیر می‌توانند درجه و میزان سرمایه اجتماعی در سازمان را تشخیص دهند؛ بدین معنا که هرچه میزان این عوامل در سازمان بالا باشد، سرمایه اجتماعی کمتر خواهد بود (لینا و برن، ۱۹۹۹، ص۳ ):
    ۱ – دستورالعملها و بخشنامه‌ها؛
    ۲- نهادهای متعدد نظارتی و بازرسی؛
    ۳- شایعه پراکنی؛
    ۴ – ترور و تخریب شخصیتها؛
    ۵- تخلفات اداری؛
    ۶- بی‌اعتنایی کارکنان به سازمان؛
    ۷- شکست تیم‌ها و کمیته‌های کاری در سازمان؛
    ۸- تمایل نداشتن کارکنان به یادگیری دانش روز و تسهیم دانش و اطلاعات؛
    ۹- فقدان روحیه رقابت‌جویی در درون سازمان یا نسبت به رقبا؛
    ۱۰ – افزایش غیبت، مرخصی و…
    رابطه ی توسعه منابع انسانی ،هوش هیجانی وسرمایه اجتماعی با بهره وری سازمانی :
    تصویر توضیحی برای هوش هیجانی
    سازمانها به تحقیق برای رویکردهای نوآورانه در جهت افزایش مزیت رقابتی در عصر ایدهایی که با بهره گرفتن از استعداد کارکنان شناخته می شود ادامه می دهند بر طبق نظر مادوین واپلبای (۲۰۰۰) : موقعیت عالی ومنحصر به فرد هرسازمان بر تفاوت قائل شدن بین فرهنگ ومنابع انسانی تاکید دارد. این قابلیت انسانها وتعهدشان است که وجه تمایز سازمان های موفق از سایرین می گردد (ص ۵۵۵) آنها همچنین اضافه می کنند که افراد و ویژگی توسعه یافتگی آنها ونیز خود کنترلی واراده برخود یکی از عوامل مهم حفظ مزیت رقابتی است مزایای دیگر همچون تکنولوژی ،جهانی سازی وسیستم های فناوری واطلاعات می توانند به سرعت توسط رقبا تقلید شوند. تلاشهای کنونی برای تمایز ،تولید فکروایده پردازی دربین منابع انسانی سازمانهاست (اپلبای وماروین ۲۰۰۰،ص ۵۵۵) آنها همچنین به تبیین این مورد پرداختند که امروزه ایده ها DNA سازمان هستند .بنابراین یادگیری وپیشرفت افراد وبقاء پایداری اقتصادی سرنوشت سازومهم هستند.(ص۵۵۵) جملاتی این چنین براهمیت توسعه منابع انسانی برای پیشرو بودن استراتژیک در کسب وکار وریسک پذیری تاکید دارد. این مساله به طور گسترده تاکید می کند که ما در عصر دانش زندگی می کنیم واین ها علامتی است که افکار ونوآوری بیش نمایان شده اند.
    توسعه منابع انسانی ،سیستمی از توسعه فردی و سازمانی ،سازمانهائی است که به ایده پردازی وابسته اند .علاوه براین ،همانند سیستم ریوی انسان که به نوع استنشاقی که می کند واکنش نشان می دهد ، در جوسازمان نیز نسبت به احساسات که در محیط کار وجود دارد نیز واکنش نشان می دهد (انسان). سازمانها بیانگر یک سیستم حلقه ای باز هستند وچنین سیستمهایی برای حفظ بقاء خود به منابع خارجی وابسته اند .(گومان۲۰۰۲) در سطح فردی ،فرد برای ثبات عاطفی خود به دیگران وابسته اند ،هر چند متعاقبا دیگران را نیز تحت تاثیر قرار می دهد برای مثال آشکار کردن احساسات منفی مانند خشم وزورگوئی می تواند موجب ناخشنودی ومانع همکاری ونوآوری شود واز سوی دیگر احساست مثبت همکاری وبازخور ،عناصر ضروری برای خلاقیت وبهره وری در محیط کار را گسترش می دهند بنابراین برای افزایش ظرفیت سرمایه اجتماعی به عنوان یک عامل مهم در عملکرد سازمان ،محیط داخلی می بایست از لحاظ کنترل وهدایت احساسات افراد، خود را توسعه دهد. سرمایه اجتماعی فرض می کند که روابط اجتماعی با ظرفیت تولید رابطه داشته ومی تواند ایجاد ارزش نماید “گلمان ۱۹۹۰” وبه عنوان نتیجه ی روابط اجتماعی غنی ومعنی دار که افراد را در ایجاد همبستگی واعتماد به نفس بیشتر تشویق می کند توسعه پیدا کرده است توسعه هوش هیجانی محیطی را درون سازمان ایجاد می کند که می تواند برای توسعه سرمایه اجتماعی فرصتی محسوب شود. بنابراین عملکرد سازمانی را افزایش می دهد.
    ۲-۱-۲۰-سرمایه اجتماعی در نظام اقتصادی
    سرمایه اجتماعی چهار پیامد عمده به همراه دارد:
    ۱٫کسب اطلاعات؛
    ۲٫ انتقال دانش، نوآوری و پراکندگی فناوری و رویه ها؛
    ۳٫ به کارگیری دانش مکمل و تلاش در حل مسائل و مشکلات؛
    ۴٫ واسطه گری.
    این پیامدها ممکن است در طول زمان با توجه به نیازها و ویژگیهای آن هایی که به سرمایه اجتماعی دسترسی دارند، متفاوت باشد. سرمایه اجتماعی برای آغاز و پشتیبانی اقدام اقتصادی، حیاتی است، بنابراین پیامدهای مثبت آن می تواند در حوزه هایی مانند: شکل گیری صنعت، فرایندهای ابتکاری، همکاری های درون شرکتی و کارآفرینی مشاهده شود.
    سرمایه اجتماعی به کارآفرینان کمک می کنید تا منابع را از حوزه های مختلف و به روشی نو جمع آوری کرده، و ترکیب کنند. همچنین سرمایه اجتماعی برای کارآفرینان یاری و مشاوره فراهم می آورد و به آن ها کمک می کند تا از راه شناخت محیط های وظیفه ای شان، عدم قطعیت را کاهش دهند. سرمایه اجتماعی همکاری و روابط درون شرکتی را، به ویژه در حوزه‌هایی که اعتماد متقابل، جایگزین و مکمل قراردادها می باشد، محقق می سازد. پژوهشها در حوزه های صنعتی نشان می‌دهند که به چه میزان وجود و عدم حضور سرمایه اجتماعی می تواند در دستیابی به رشد و نوآوری دارای اهمیت باشد.
    سرمایه اجتماعی در فرایندهای نوآورانه، ازآن رو که فرصت هایی برای رفع نیازهای برطرف نشده و ترکیب منابع به روش هایی جدید فراهم می آورد، دارای اهمیت است. مطالعات نشان داده است که سرمایه اجتماعی بازده معنوی را در نظام‌های دانش محور تقویت می کند.
    سرمایه اجتماعی، همچنین مشاوره‌های فنی را در دوران اشاعه نوآوری ها و انتقال دانش فراهم می سازد. با این حال سرمایه اجتماعی وجه منفی هم دارد. به عبارتی ممکن است به عنوان تعهدی که فرایندهای اجتماعی و اقتصادی را باز داشته یا محدود کند، به شمار آید. پژوهشهای جدید در مقابل پذیرش بی قید و شرط آن، با مطرح کردن جنبه‌های منفی اش هشدار می‌دهد.
    نخستین و روشن‌ترین جنبه منفی آن، این است که به ارتباطات منفی می پردازد، که عبارت است از روابطی که در آن دست کم یک فرد قضاوت منفی موثری از یک فرد دیگر دریافت می کند. این چنین روابط منفی ممکن است مانع بهره‌گیری افراد از فرصتهای موجود شود و یا اینکه مسیر شغلی آنها را سد کند. دومین موضوع، که وضوح کمتری هم دارد، به هزینه فرصتها می پردازد. ساختار اجتماعی مشابهی که برای عده ای مفید و موثر تلقی می شود، ممکن است برای سایرین محدودیتی ایجاد کند.
    سرمایه اجتماعی، نیازمند سرمایه‌گذاری و تداوم در طول زمان است. به دلیل الزامات قدیمی روابط قابل اعتماد، روآوردن به سایر روابط برای بهره‌گیری از فرصت هایی که از خرده نظام های مختلف به وجود می‌آید، دشوارتر است. این به خصوص برای بازیگرانی که در سازمان‌های پیچیده و درون پروژه های چند گانه به کار مشغولند، صادق است.سطح بالای سرمایه اجتماعی بین گروه های حرفه‌ای ممکن است آنهارا از ساخت دهی مجددشبکه‌های شخصی آن ها برای دستیابی به سطح مناسبی ازهماهنگی بازدارد(Greve and Benassi, 2003).
    ۲-۱-۲۱-مشکل سنجش سرمایه اجتماعی
    با وجود تحقیقات گسترده، تعریف سرمایه اجتماعی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. ابهام مفهومی، تعاریف چندگانه و فقدان اطلاعات لازم، مانعی بر سر راه تحقیقات تئوریک و عملی در مورد نقش سرمایه اجتماعی بوده است.این موضوع،مربوط به محدود بودن تحقیقات عملی درموردسرمایه اجتماعی،به مسائل اقتصادی است.
    هکمن (۲۰۰۰) باور دارد که در زمینه سرمایه اجتماعی، ایجاد روابط علی، به گونه‌ای ذاتی دشوار است. برخی‌ها مخالف این موضوع هستند و می‌گویند تفسیر داده‌های به دست آمده از سرمایه اجتماعی، تنها در حیطه اقتصادی انجام شده است و این نیز به دلیل ماهیت دانش علت و معلولی است. اطلاعات در مورد این پدیده آن قدر ضعیف است که نمی‌تواند تفسیرهای مختلفی که از آنها می‌شود را از بین ببرد. هیچ الگوریتم مکانیکی برای ایجاد حقایق خالی از پیش فرضهای ذهنی، وجود ندارد. به نظر می‌رسد ادبیات تجربی سرمایه اجتماعی، به ویژه به علت تعاریف مبهم از مفاهیم، سنجش ضعیف داده‌ها، عدم وجود شرایط مناسب و فقدان اطلاعات لازم برای دستیابی به نتایج قابل پذیرش یکسان، با ابهام زیادی همراه بوده است (Heckman, 2000: 91).
    از بحثهای یادشده، مشخص شد که هیچ راه مستقیمی برای اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی نداریم، زیرا سرمایه اجتماعی ابعاد زیادی را در بر می‌گیرد. سرمایه اجتماعی چند وجهی است و محققان، عواملی را که فکر می‌کنند بیشتر با تحقیق آنها مرتبط است، انتخاب می‌کنند. کمیسیون بهره‌وری (۲۰۰۳) طبقه‌بندی از چگونگی ارزیابی‌هایی را که در گذشته در زمینه سرمایه اجتماعی انجام شده است، ارائه داده است. در این طبقه بندی داده‌های گردآوری شده از راه‌های مختلفی قرار گرفته اند (۲۰۰۴:۶ ,Aspin).
    – پاسخهایی به پرسشهای در مورد اعتماد (کلوپها، اتحادیه‌ها و …)،
    – داده‌هایی در مورد اعضای شبکه‌ها و گروه‌ها،
    – رأی دهندگان، خوانندگان روزنامه و اعضای مدرسه‌های مذهبی،
    – ویژگی‌های خانوادگی.
    ۲-۱-۲۲-تاریخچه مطالعات سرمایه اجتماعی
    اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال ۱۹۱۶، در مقاله ای توسط هانی فان از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد.اما اولین بار در سال ۱۹۶۱، کتابی در امریکا بوسیله شخصی به نام ژان ژاکوب نوشته شد که این اصطلاح سرمایه ی اجتماعی را بکار برد و منظورش این بود که در حاشیه‌نشین‌‌های شهر، ویژگی‌ها و خصلت‌هایی وجود دارند که آنها می‌توانند به خوبی با همدیگر ارتباط برقرار کنند و گروه هایی را تشکیل دهند که خودشان مسائل و مشکلاتشان را حل کنند.
    در اصل، در آنجا منظور از سرمایه ی اجتماعی، نوعی همکاری و هم فکری خودجوش و از درون گروه های محروم حاشیه نشین بود.(توسلی؛ ۱۳۸۴،۲).
    گلن لوری اقتصاددان نیز همچون ایوان لایت جامعه شناس، اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه ۱۹۷۰ برای توصیف مشکل توسعه اقتصادی درون شهری به کار برد. (فوکویاما، ۱۳۷۹، صفحه ۱۰)
    سرمایه ی اجتماعی از جمله مفاهیم چند وجهی در علوم اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم به صورت علمی و آکادمیک مطرح و از سال ۱۹۸۰ وارد متون علوم سیاسی و جامعه شناسی شد و ابتدا توسط جاکوبز، بوردیو، پاسرون و لوری مطرح می‌شود، اما توسط کسانی چون کلمن، بارت، پانتام و پرتز بسط و گسترش داده می‌شود. (ازکیا و غفاری؛ ۱۳۸۳: ۲۷۸) و (وال، ۱۹۹۸، صفحه ۲۵۹).
    کاربرد مفهوم سرمایه ی اجتماعی بصورت آنچه که امروزه مدنظر است به تدریج در دهه ۱۹۹۰ رایج شده است اما این به معنای این نیست که در آثار جامعه شناسان کلاسیک اثری از این مفهوم نباشد، در آثار اندیشمندان و جامعه شناسانی چون مارکس و وبر و دورکیم می‌توان به جستجوی این مفهوم پرداخت و در اندیشمندانی چون مارکس، زمیل دورکیم، وبر و پارسونز به مفاهیمی همچون اضطرار؛ نفع جمعی، ارزشها و اعتماداجتماعی توجه شده که هریک ابعادی از مفهوم سرمایه ی اجتماعی رادر برمی‌گیرد.(توسلی؛۱۳۸۴، ۳).
    ۲-۱-۲۳-فعالیت های مکمل
    بنابر نظر صاحب نظران آن دسته از فعالیت ها را شامل می شود که نیازمند حدی از نظارت مدرسه و متفاوت از آموزش کلاسی است. ا این حال بخش مهم یاز حیات تربیتی مدرسه را تشکیل می دهد. مانند: ورزش، گروه های دانش آموزی، روزنامه مدرسه؛ (تانژا، ۱۹۸۹) برخی دیگر این مفهوم را با فوق برنامه متمایز ساخته و آن را به برنامه ی رسمی ارتباط بیش تری داده اند. (رانک، ۱۹۷۶) به این صورت که فعالیت های مکمل در عصرها و صبح ها اجرا می شود و برخی از این فعالیت های مکما عبارت اند از:
    ۱- مراسم مدرسه
    ۲- دروس انتخابی
    ۳- دوره های آموزش کوتاه مدت
    ۲-۱-۲۴-اهمیت و ضروریت فعالیت های مکمل و فوق برنامه
    عصر کنونی عصر رشد و توسعه ی روز افزون تکنولوژی و فناوری است این پیشرفت مدیون نیروی انسانی است که برای کسب دانش، علاوه بر روش تئوری به روش عملی و آزمایشگاهی اهمیت خاص داده است. امروزه حفظ مطالب از طریق تکرار وتمرین، جایگاه خود را در عرصه ی تعلیم و تربیت ازدست داده است، حفظ مطالب به صورت طوطی وار فقط ذهن شاگردان را از مطالبی که در رفع مشکلات روزمره ی آن ها نقشی ندارد پر می کند و این مطالب به مرور زمان هم از بین می رود. اما توجه به اینامر که فعالیتی که شاگردان در خارج از مدرسه انجام می دهند و مرتبط به مطالب درسی آنهاست؛ یعنی تکمیل کننده ی موضوعاتی است که معلم در کلاس تدریس می نماید، بسیار ضروری می باشد. زیرا شاگردان آن چه را که به صورت تئوری از معلم خود دریافت می کنند با راهنمایی همان مربی در خارج از محیط مدرسه آن را آزمایش و لمس می نمایند. خود این مسائل علاوه بر این که یادگیری موضوعات درسی را آسان و پایدار می نماید؛ بلکه به رفع برخی از مشکلات اساسی که بر سر راه بچه ها در محیط زندگی قرار دارند می پردازد.
    بنابراین باید به شاگردان کمک کرد تا از یادگیری مطالب به صورت سطحی بپرهیزند و به فراگیری مطالبی همت گمارند که به یادگیری آن ها عمق ببخشد. توجه به فعالیت های مکمل و فوق برنامه برای عمق بخشیدن به یادگیری مطالب امری ضروری و حیاتی برای متربیان به شمار می آید. فعالیت های مکمل و فوق برنامه به شاگردان کمک می کند، آن چه را که یاد می گیرند بفهمند، علاقه و فعالیت آن ها را مضاعف می کند و هم چنین حس کنجکاوی آن ها برای درک درست و فهم دقیق مطالب شکوفا می شود. آن ها چشم بسته هیچ چیزی را قبول نمی کنند؛ بلکه آن ها را مورد نقد و بررسی قرار می دهند. شاگردانی که به فعالیت های مکمل و فوق برنامه اهمیت بیشتری میدهند و در انجام آن کوشا هستند، رشد قوه ی قضاوت آن ها که یکی از اهداف مهم تعلیم و تربیت است بالا می رود و بهتر می توانند به تجزیه و تحلیل وترکیب مطالب بپردازند، آن ها بهتر به درک ارتباط اجزای یک شی ء یا یک مسئله و درک ارتباط بین اجزا به صورت کل می پردازند. یعنی آن ها کل را بیش از مجموع اجزا درک می کنند، متربیان راه هایی بر اثر این فعالیت ها می توانند انتخاب کنند که در آن ها خلاقیت و نوآوری وجود دارد و آن ها می توانند به این نوآوری و خلاقیت برسند.
    بنابراین اگر می خواهیم دانش آموزی نو آور، خلاق فعال داشته باشیم باید به فعالیت های مکمل و فوق برنامه توجه خاص نماییم. واقعیت این امر در کشورهایی که فعالیت های مکمل و فوق برنامه را اجرا نموده اند کاملاً مشهود و نمایان است. در این فعالیت ها دانش آموزان را با مشکل یا مسئله مواجه می کنیم و به عنوان راهنمای آن ها سعی می نماییم که خود آن ها این مشکل را حل نمایند. زمانی که شاگردان، خود با مشکل درگیرند و خود آن ها به جمع آوری اطلاعات می پردازند و راه حل های متفاوتی ارائه میدهند و راه حل ها را یکی یکی به آزمایش می گذارند و نتیجه گیری می کنند، آن چه را که مشاهده ولمس می کنند به صورت عمیق و پایدار در ذهن آن ها باقی خوااهد ماند این افراد در برابر دیگر مشکلات دچار مشکل نمی شوند؛ زیرا می دانند که مشکلات و مسائل قابل حل هستند و فقط سعی و کوشش درست شکل گشای آن هاست. آن ها در تمام زمینه ها و مراحل زندگی فردی کوشا و پر تحرک بار می آیند و سعی می کنند در برابر مشکلات تسلیم نشوند؛ بلکه به چاره جویی بپردازند. این شاگردان در آینده اگر نتوانند دردانشگاه ادامه ی تحصیل بدهند یا اینکه در اداره دولتی استخدام نشوند، ولی در زندگی روزانه ی خود می توانند به کار ببرند و موانع را از سر راه بردارند.
    ۲-۱-۲۵-اهداف فعالیت های مکمل و فوق برنامه
    ـ توجه به دیدگاه مدرسه محوری و سیاست عدم تمرکز در تهیه و تدوین، فعالیت ها در برنامه ریزی درسی،تعمق بخشیدن به فرایند یاددهی و یادگیری در زندگی دانش آموزان ، دستیابی به الگوهای کاربردی به منظور تکمیل محتوای برنامه های رسمی و تقویت آن را مورد تاکید قرار می دهد.
    ـ توجه به غنی سازی برنامه های درسی و اوقات فراغت دانش آموزان که آن چه را که یاد می گیرند در محیط زندگی خود بکار ببرند.
    ـ کمک به شاگردان برای رشد شخصیتی همه جانبه ای یعنی رشد در زمینه های اجتماعی، عاطفی،اقتصادی،ایمانی،اخلاقی و… که به شکوفا کردن و به فعالیت رساند استعدادهای بالقوه دانش آموزان کمک می کند.
    ـ کمک به شاگردان برای رسیدن به نوآوری و خلاقیت در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی روزمره ی خود.
    ۲-۱-۲۶-تعاریف فعالیت های مکمل و فوق برنامه
    ۲-۱-۲۷-فعالیت مکمل
    فعالیت مکمل فعالیتی است که بر مبنای محتوای دروس یک موضوع درسی نظیر فارسی،علوم تجربی، تعلیمات دینی و… طراحی می باشد. هدف فعالیت مکمل عمق بخشیدن به یادگیری دانش آموزان و ایجاد فرصت برای اندیشیدن درباره ی مفاهیم و تمرین مهارت هاست.
    ۲-۱-۲۸-فعالیت کمک برنامه و مکمل
    به آن دسته از فعالیت های دانش آموزان که نیازمند حدی از نظارت و سرپرستی از ناحیه مدیریت آموزشگاه و متفاوت از آموزشی و پرورشی کلاسی است، اطلاق می شود. ولی با این حال بخش مهمی از نظارت تربیتی مدرسه است مانند ورزش کردن، روزنامه دیواری و…).
    ۲-۱-۲۹-فعالیت فوق برنامه ی درسی
    فعالیت فوق برنامه ،فعالیتی است که به منظور حفظ انگیزه و ایجاد چالش در یادگیرنده به منظور تجربه در فضای آزاد و در عین حال مبتنی بر مسئله محوری طراحی می شود و ممکن است با موضوع درسی هم مرتبط باشند.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:10:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزیابی میزان مس، روی و منگنز در سرم، کبد و استخوان موشهای صحرایی نر تغذیه شده با نان غنی شده با آهن و بررسی ارتباط آنها با شاخص های استرس اکسیداتیو- قسمت ۱۰ ...

    ۳-۷-اندازه ­گیری سرولوپلاسمین سرم
    سرولوپلاسمین سرم به روش ساندرمن و نوموتو ۱۹۷۰ با سنجش فعالیت اکسیدازی آنها اندازه ­گیری شد. سرولوپلاسمین در pH=4.5 می تواند پارافنیلن دی آمین (PPD) را اکسید کند و فراورده ای رنگی ایجاد کند که میزان تولید آن با غلظت سرولوپلاسمین در سرم یا پلاسما متناسب است. البته مقداری از PPD به روش غیر آنزیمی نیز اکسید می­ شود که از این نظر باید در تخمین مقدار واقعی سرولوپلاسمین تصحیح لازم صورت گیرد. بنابراین سنجش فعالیت اکسیدازی سرولوپلاسمین به طور همزمان یکبار در حضور آزید سدیم و یکبار بدون حضور این ماده انجام می­گیرد. آزید سدیم، اکسیداسیون آنزیمی PPD را مهار می‌کند، به بیانی دیگر از فعالیت سرولوپلاسمین جلوگیری می­ کند و موجب می­ شود که اکسیداسیون غیر آنزیمی PPD ادامه یابد. تفاوت حاصل از شدت جذب نور در این آزمایش با غلظت سرولوپلاسمین متناسب خواهد بود.
    مواد :

     

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

     

    استات سدیم (محلول ۰٫۲ مول در لیتر) :

    ۴/۱۶ گرم استات سدیم با آب مقطر به حجم یک لیتر رسانده می­ شود و این محلول باید در یخچال نگهداری شود.

     

     

    اسید استیک (محلول ۲/۰ مول در لیتر) :۱۲ میلی­لیتر اسید استیک با آب مقطر به حجم یک لیتر رسانده شد.

    محلول بافر استات (۱/۰ مول در لیتر ، ۴۵/۵=pH در دمایC˚۳۷ ) در یک فلاسک حجمی یک لیتری ، ۴۳۰ میلی لیتر محلول استات سدیم (۲/۰ مول در لیتر ) ، ۷۰ میلی لیتر محلول اسید استیک (۲/۰ مول در لیتر ) و حدود ۴۰۰ میلی­لیترآب مقطر با هم مخلوط شد. محلول در حمام آب گرم تا ۳۷ درجه گرم شد.pH آن با افزودن استات سدیم یا اسید استیک به ۴۵/۵ (بین ۴۰/۵ تا ۵۰/۵) رسید و سپس با آب مقطر به حجم رسانده شد این محلول باید در یخچال نگهداری شود.

    سدیم آزید (محلول ۵/۱ مول در لیتر) :۵/۹۷ گرم آزید سدیم با آب مقطر به حجم یک لیتر رسانده شد.

    هیدروکسید سدیم (محلول ۱ مول در لیتر ) :۴۰ گرم هیدروکسید سدیم با آب مقطر به حجم یک لیتر رسانده شد.

    پارافنیلن دی آمین دی هیدروکلرید۲(C6H4CNH2) محلول بافر ۶/۲۷ میلی مول در لیتر:در یک فلاسک حجمی ۱۰۰ میلی­لیتر، ۵/۰ گرم PPD و حدود ۷۵ میلی لیتر بافر استات (۴۵/۵=pH) که تا ۳۷ گرم شده است. با هم مخلوط می­شوند. pH محلول در دمای ۳۷ با افزودن قطره قطره از محلول هیدروکسید سدیم (۱مول در لیتر) به ۴۵/۵ رسانده می­ شود. سپس محلول با آب مقطر به حجم می رسد. با توجه به اینکه پایداری این محلول تنها ۳ ساعت است، لازم است که دقیقا قبل از مصرف تهیه شود.

    روش کار:

     

     

    در دو لوله آزمایش که یکی با R (واکنش) و دیگری با B (شاهد) مشخص شد، ۲ میلی­لیتر محلول بافر استات و ۱/۰ میلی­لیتر سرم با هم مخلوط شد.

    لوله ها به همراه یک فلاسک حاوی محلول بافر PPD در حمام ۳۷ درجه قرار گرفت تا به تعادل حرارتی برسند.

    یک میلی­لیتر از محلول بافر PPD گرم شده به هر یک از لوله ها افزوده شد. سپس لوله­ها دوباره در حمام قرار گرفتند. روی حمام برای جلوگیری از ورود نور پوشانده شد.

    پس از ۵ دقیقه، مقدار ۵۰ میکرولیتر آزید سدیم به لوله B افزوده شد و به خوبی مخلوط شده و دوباره در حمام آب گرم قرار گرفت.

    پس از ۳۰ دقیقه، ۵۰ میکرو لیتر محلول آزید سدیم به لوله R افزوده شد و مخلوط گردید.

    نمونه ها به کوت کوارتز اسپکترفتومتر منتقل شده و جذب نوری آنها در طول موج ۵۵۰ نانومتر قرائت گردید.

    نحوه ی محاسبه:
    (AR-AB)752/0=غلظت سرولوپلاسمین (گرم در لیتر)
    AR=جذب نوری نمونه ی R
    AB = جذب نوری نمونه ی B
    ۳-۸-اندازه ­گیری فریتین
    فریتین با روش آنزیمی و کیت اندازه گیری فریتین شرکت بایرکس فارس اندازه گیری شد.
    محتویات کیت:

     

     

    پلیت: پلیت ۹۶ حفره ای پوشش داده شده با آنتی بادی­های پلی­کلونال ضد فریتین خرگوش

    استاندارد صفر: از استاندارد صفر برای رقیق کردن نمونه­ها نیز استفاده می­ شود.

    استانداردها: محلول سرم­دار حاوی فریتین انسان در محلول استانداردها از تیمروزال به عنوان نگهدارنده استفاده شده است.

    کنترل­های سرمی: حاوی سرم انسانی و تیمروزال.

    ردیاب آنزیمی: حاوی آنتی بادی منوکلونال ضد فریتین متصل به پراکسیداز (HRP ) محلول در بافر PBS، حاوی پروتئین و تیمروزال.

    بافر رقیق کنننده: حاوی محلول PBS، پروتئین و تیمروزال.

    محلول شستشوی غلیظ (ˣ۲۰): حاوی PBS و تیمروزال.

    محلول رنگ زا: حاوی بافر H2O2 و TMB.

    محلول متوقف کننده واکنش: حاوی H2SO4 دو نرمال.

    جمع­آوری و آماده ­سازی نمونه­ها:
    نمونه مناسب برای اندازه گیری فریتین، سرم یا پلاسمای هپارینه است. نمونه­ها را تا دو هفته در دمای ۸-۲ درجه سانتی ­گراد می­توان نگهداری کرد. برای نگهداری نمونه­ها به مدت طولانی­تر سرم یا پلاسما را باید در حجم­های کم تقسیم و در ۲۰- درجه­ سانتی ­گراد نگهداری کرد. برای اندازه ­گیری فریتین نمونه­های منجمد شده ابتدا نمونه باید در دمای اتاق ذوب و سپس با حرکت دست یکنواخت کرد. برای یکنواخت کردن نمونه­ها از ورتکس نباید استفاده شود.
    روش کار:
    قبل از شروع کار دمای تمامی محلول ها به دمای اتاق رسانده شد.
    یک حجم محلول شستشوی غلیظ با ۱۹ حجم آب مقطر یا دیونیزه رقیق شد. این محلول تا ۷ روز در دمای ۸-۲ درجه سانتی ­گراد پایدار است.

     

     

    ابتدا ۲۵ میلی­لیتر از استانداردها، سرم کنترل­ها و سرم بیماران در حفره­های مربوطه ریخته شد و به آن ۲۰۰ میکرولیتر بافر رقیق کننده اضافه شد، سپس با تکان دادن پلیت، محتویات حفره­ها به مدت ۱۵ ثانیه مخلوط شد.

    پلیت به مدت ۳۰ دقیقه در دمای اتاق قرار داده شد.

    پیت ۴ بار با ۳۰۰ میکرولیتر محلول شستشو، شستشو داده شد.

    به هر حفره ۱۰۰ میکرولیترکونژوگه ضد فریتین (HRP) اضافه شد و ۳۰ دقیقه در دمای اتاق قرار داده شد.

    پیت ۴ بار با ۳۰۰ میکرولیتر محلول شستشو، شستشو داده شد.

    به هر حفره ۱۰۰ میکرولیتر سوبسترای TMB اضافه شد.

    پلیت به مدت ۱۵ دقیقه در دمای اتاق و در محل تاریکی قرار داده شد.

    ۱۰۰ میکرولیتر محلول متوقف کننده واکنش در هر حفره ریخته شد و ۱۰ ثانیه مخلوط شد. میزان جذب نور حفره ها تا ۱۵ دقیقه بعد از افزودن محلول متوقف کننده، در طول موج ۴۵۰ نانومتر خوانده شد.

    محاسبه نتایج:
    پس از تعیین میزان جذب نوری استانداردها و نمونه­ها و ترسیم منحنی استاندارد غلظت فریتین بر حسب ng/ml محاسبه شد.
    ۳-۹-اندازه ­گیری آلبومین
    آلبومین با بهره گرفتن از کیت شرکت پارس آزمون و به روش BCG اندازه ­گیری شد.
    اساس روش:
    آلبومین موجود در سرم، اسیدی ایجاد کلمپکس سبز- آبی رنگ می­ کنند که در طول موج ۶۳۰-۵۴۰ نانومتر قابل اندازه ­گیری بوده و شدت رنگ حاصل متناسب با مقدار آلبومین موجود در نمونه است.
    AIbumin +BCGAIbumin- BCG(complex)
    معرف­ها:

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق مح

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:10:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت