بررسی موردی عوامل اجتماعی، فرهنگی فرزند سالاری در جوانان ۱۵ تا ۳۰ ساله شهرستان نجف آباد- قسمت ۶ | ... | |
در اینجا لازم به ذکر میدانم که اهمیت سازمانها و نهادها را در میزان پیشرفت این توجه یادآور شوم شکلگیری قوانین حمایت از کودکان از آن جمله است به ویزه کودکان کار چرا که کودکان زیادی تلف میشدند. در این بین نقش رسانههای گروهی را نباید دست کم گرفت چرا که این وسایل نقش بسیار مهمی در آگاه سازی گستردهی مردم داشتند و دارند تلویزیون و رادیو به عنوان وسیلهای بدون نیاز به مهارت خواندن و نوشتن در اختیار فقیر و غنی جامعه است فقط کافی است انگشت خود را بر دکمهی power آن فشار داده و بقیه را به دست این جعبه جادویی بسپاریم در راستای تربیت غلط و تربیت صحیح چقدر فیلم و مستند و حتی دعوت از کارشناسان برای در میان گذاشتن ضرورت شناخت دقیق فرزندان و برخوردهای مناسب با آنان تأکید شده، به طوری که اگر در گذشته دیده میشد که فرزندان پابهپای بزرگسالان مشغول کارند و از کم و کاست و نداری خانواده و مشکلات خانواده باخبر بودند. امروزه این چنین نیست والدین سعی میکنند فرزندانشان را از مسائل و مشکلات مربوط به خانواده دور کنند و طبق مثل معروف:«صورت خودشان را با سیلی سرخ نگاه میدارند». امروزه به یمن وسایل ارتباط جمعی و سر برکشیدن نهادها و سازمانها ما شاهد جدایی دنیای بزرگسالان و کودکان هستیم چرا که «کودکان امروزه نه تنها اسباببازیها، کتابها و دیگر وسایل تفریحی مناسب سن خود را دارند، بلکه اماکن تفریحی، فیلم، تئاتر کودکان و نظایر آن نیز از بزرگسالان جداست.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. ۲-۲ واژه ها و تعاریف فرزند سالاری
۲-۲-۱ تعریف مفهومی _ لغوی فرزند سالاری فرزند سالاری یعنی محور بودن فرزندان در خانواده، همچنین فرزند مداری نیز به کار رفته است. برای نزدیک شدن بیشتر به مقصود، می توان به واژه ها و اصطلاحاتی که به خاطر کاربرد درازمدت، مفهوم مشخصی دارند اشاره کرد از جمله اشراف سالاری، دیوان سالاری و یا پدرسالاری و مادر سالاری. تحت این عناوین، اهمیت و نقش اساسی در عرصههای گوناگون به اشراف، دیوان، پدر و مادر داده شده، آنها مدار و محور فعالیت به حساب میآیند.
۲-۲-۲ تعریف ساختار فرزند سالاری اگر ساختار را مجموعه نقشها و نوع رابطه و ترکیب آنها بدانیم، جایگاه، نقش و مناسبات اعضای موجود در ساختار خانواده دگرگون شده و عناصر آن از جایگاه و نقش دیگری برخوردار می شود. همچنین سمت و سوی روابط و سلسله مراتب خانواده نیز متحول شده و فرزندان در چشم والدین اعتبار و ارزش و اهمیت بیشتری مییابد.
۲-۲-۳ تعریف کارکردی فرزند سالاری گرچه نمیتوان تفکیک واضح و روشنی از مفهوم ساخت و کارکرد مقولات اجتماعی ارائه داد، زیرا بیتردید این دو مفهوم همه جا ملزم یکدیگرند.گفتنی است که خانواده فرزند سالار نسبت به سایر خانوادهها کارکرد متفاوتی دارد و بعد کارکردی آن در این پژوهش نقش مؤثری دارد و به درک بهتر مسئله کمک خاصی میکند. بدیهی است فرایند مهم اجتماعی شدن از این پدیده تأثیر بسیاری پذیرفته و طی آن، شخصیتهای متناسب با آن شکل میگیرد و به تدریج، نه تنها نظام ارزشی و هنجاری بلکه جامعه نیز دچار تحول میشود.
۲-۲-۴ تعریف فرزند سالاری در پژوهش حاضر فرزند سالاری یعنی وضعیتی که در آن فرزندان، مستقیم یا غیرمستقیم محور و اساس تصمیمگیریها، فعالیتها و مجموعه امور مختلف خانواده قرار میگیرند و همهی مسایل خانواده، به طور کلی بر اساس نیازها، خواستهها و اهداف آنان استوار میشود.
۲-۲-۵ مفهوم فرزند سالاری
۲-۲-۵-۱ از منظر روانشناسی در شیوه فرزند سالاری ویژگیهای زیر مشاهده می شود:
۲-۲-۵-۲ از منظر دین آموزههای اسلامی و متون دینی، ما را به رعایت حد میانه و آزادی مشروط در روابط بین اعضای خانواده و از جمله رابطه والدین و فرزند توصیه میکند. چرا که در فرهنگ اسلام هر چه که در اختیار انسان می باشد، حتی فرزندان امانت الهیاند و خانواده مسئول حفظ سلامت، رشد و سعادت آنها است. فرزندان در دست والدین امانت الهی هستند. پس پدران و مادران باید در حفظ و نگهداری آنها کمال دقت را داشته باشند و در مراقبت و نظارت بر اعمالشان از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نورزند و آنها را به نیکی دعوت کنند و مانع هر گونه لغزش و انحرافی از جانب آنها شوند و آنها را به حال خود رها نکنند.
۲-۲-۶ انواع روابط والد – فرزند «رابطه اعضای یک خانواده ممکن است به سه صورت: محدودیت مطلق، آزادی مطلق و عدم دخالت افراد خانواده در کار یگدیگر و نهایتاً آزادی مشروط ظاهر شود.
۲-۲-۶-۱ محدودیت مطلق در چنین خانوادههایی، معمولاً یک نفر بر تمام اعمال و رفتار دیگران ناظر است. این فرد غالباً، پدر (پدر سالاری) و در بعضی موارد، مادر خانواده (مادر سالاری) است و گاهی نیز برادر یا خواهر بزرگتر نسبت به دیگر اعضای خانواده با چنین روشی رفتار میکند. در این خانواده فقط یک نفر تصمیم میگیرد و هدف را تعیین میکند. همه باید مطابق میل او رفتار کنند، او فقط حق اظهار نظر دارد و دستورش باید بدون چون و چرا از طرف دیگران اجرا گردد.
۲-۲-۶-۲ پیامدهای نامطلوب محدودیت مطلق ۱٫ترس و وحشت بر اعضای خانواده مستولی است و آنان احساس میکنند هیچ شخصیتی ندارند. در نتیجه فرزندان احساس امنیت نمیکنند و وضع آنها همیشه متزلزل است.
۲-۲-۶-۳ آزادی مطلق در چنین خانوادههایی به فرزندان اجازه داده میشود که به خواستههای خود آنگونه که می خواهند دست یابند و آرزوهای خود را برآورده نمایند. در این خانواده افراد دارای آزادی مطلقاند و هر چه را که تمایل داشته باشند، می توانند انجام دهند. شعار طرفداران این دیدگاه این است که: “بگذار هر چه خواستند، انجام دهند.”
۲-۲-۶-۴ عوارض نامطلوب آزادی مطلق ۱٫فرزندان خانوادههای فرزند سالار معمولاً سست عنصر و بی اراده یا حداقل کم ارادهاند.
۲-۲-۶-۵ آزادی مشروط در خانوادههایی که نه”محدودیت مطلق” سایه افکنده و نه دچار معضل “آزادی مطلق” هستند، “آزادی مشروط” معیار و ملاک رابطه والد – فرزند میباشد. همه افراد خانواده به تناسب موقعیت خویش، حق دخالت در اداره امور خانه و اظهار نظر درباره مسائل مختلف را دارند. این روابط عاقلانهترین و انسانیترین روش زندگی و فرزند پروری میباشد. فرزندان چنین خانوادههایی بدون سختگیری و کنترل بیش از حد و یا آزادی و رهایی در انجام کارها، از یک حد تعادل و آزادی نسبی و انضباط هدایت شده برخوردارند و از نظر عاطفی نیز در یک سطح متعادل و بدون افراط و تفریط قرار دارند و به موقع از محبت والدین بهره میجویند و شخصیت آنها در خانه مورد احترام قرار میگیرد. این افراد نظمگرا، منضبط و تسلیم نُرمهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی هستند. حق اظهار نظر دارند و مشکلات خود را با والدین در میان میگذارند.
۲-۲-۷ ریشههاى فرزندسالارى
۱ـ نابرابرى سطح تحصیلات والدین با فرزندان در بین مردم کشورهاى در حال رشد ، معمولا پدران و مادران یا بى سواد و یا کم سواداند ، در حالى که به اقتضاى توسعه و به روز اوضاع جدید ، فرزندان آنها با شتاب ، روى کرد به تحصیلات عالى و ارتقاى معلومات و اطلاعات خود دارند ، در نتیجه فرزندان با تکیه بر دانش بیشترشان ، پدر و مادرها و نظرات آنان را چیزى به حساب نمىآورند و آنها نیز با توجه به معلومات اندکشان ، تاب و مقاومت در برابر فرزندان تحصیل کرده خویش را رفته رفته از دست مىدهند و یا اینکه اساساً خود آنها چون فرزندانشان را آگاهتر و زمان شناستر از خود مىدانند در برابر خواست و امیال آنان تسلیم خواهند بود و برآمد هر یک از این دو، چیزى جز فرزندسالارى نیست.
۲ـ توجه بیش از حد به خواسته ها و مطالبات اولاد این کار نیز به طور شایع و رایج آن، پدیدهاى نوظهور است که والدین نسبت به برآوردن مطالبات و امیال فرزندان خود زیاده روى و افراط کنند، گرچه این گونه خواستهها غیر منطقى ، بلندپروازانه و فراتر از توانایى و بنیه مالى خانواده و یا حتى بیرون از مرزها و حدود قانونى و دینى باشد. بدیهى است در پیش گرفتن چنین شیوهاى به تدریج به فرزندسالارى و تحکم اولاد بر والدین خواهد انجامید.
۳ـ ضعف اخلاقى در درون خانواده نزاعها و مشاجرههاى خانوادگى و بى توجهى زن و شوهر نسبت به جهات و مسایل اخلاقى بین یکدیگر و بىاحترامى آنان به یکدیگر، به ویژه در حضور فرزندان، به شدت حرمت و شخصیت آن دو را در نظر آنان خوار و بىمقدار خواهد کرد و به جایگاه و اعتبار هر یک از آن دو آسیب و لطمه جدى وارد مىکند، وقتى چنین اتفاقى بیفتد اولین ثمره تلخى که از آن به بار مىنشیند بى توجهى فرزندان نسبت به نظرات و مدیریت والدین و شانه خالى کردن از اجراى دستورات آنها است.
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:14:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|