ب خداوند خیر بنیادین هستی است. او کمال محض و منبع هر خیر و کمال است.
ج خداوند غنی بالذات است و فرامین او به مصلحت بندگان است.
د خداوند مدبّر جهان هستی است.
هـ براساس جهان بینی اسلامیخداوند شارع و قانون گذار قواعد زندگی (اعم از فردی و اجتماعی) است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
اصل توحید صرفاً مربوط به اعتقاد نیست بلکه روح حاکم بر تمام حیات است و کلیه رفتارهای انسان را تعالی میدهد از این رو، توحیدمحوری والاترین ارزش در نظامهای رفتاری به ویژه نظام علمیقلمداد می شود. در شناخت علمیمبدأ جهان هستی و ارتباط جهان هستی با آن شناخته شود خاصه این نکته که خداوند افزون بر خالق و مدبر بودن شارع و قانون گذار نیز هست، از این جهت در شناخت قواعد حاکم بر نظامهای رفتاری باید به اراده تشریعی حکیمانه او توجه کرد. در نظامهای سکولار این عقیده را نمیپذیرند و در شناخت قواعد حاکم بر روابط فردی و اجتماعی به دستاوردهای علمیخود بسنده می کنند.
با همین رویکرد قانون اساسی جمهوری اسلامیایران اولین پایه ایمانی نظام را خدای یکتا لا اله الا الله و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او میداند. (اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامیایران)
این اصل دارای مصادیق زیر میباشد:
-توحیدمحوری علم و فناوری
– نفی عبودیت غیر خدا
– نظریه فلسفی و روش زندگی انسان
ـ مبنای حکومت و اراده کشور
ـ جهت دهنده به دانشها و مبنای صف شکنی در علم
ـ تولید علم با تحصیل علم و تبحر در علم تفاوت دارد؛ ما به هر دو نیاز داریم، اما این که نوشته و تحقیق و فرآورده ذهن دانشمندان در زمینه علومانسانی و علومتجربی محور تشخیص و معرفت نهایی انسان شود، چیز مطلوبی نیست. ما میبینیم که در زمینههای مختلف، تحقیق و پژوهش و رسیدن به نظریه در دنیای مادی و دنیای غرب، مبنای قابل قبول و مورد اعتمادی نبوده؛ به ویژه در زمینه علوم انسانی که در علومتجربی و در فناوری هم اثر خودش را نشان میدهد. نگاه اسلام به انسان، به علم، به زندگی بشر، به عالم طبیعت و به عالم وجود، نگاهی است که شناخت نوینی را در اختیار انسان میگذارد. این نگاه، زیربنا و قاعده و مبنای تحقیقات علمی در غرب نیست. تحقیقات علمیدر غرب، در ستیز با آنچه آن را دین میپنداشتند، آغاز شد. البته آنها حق داشتند؛ دینی که رنسانس علیه دینی قیام کرد که خرافاتی بود. دین کلیسایی قرون وسطایی، دین و شناخت دینی نبود. بدیهی بود که عقدهها و گرهها در ذهن دانشمندان و نخبگان و زبدگان فکری باقی بماند و برای آنها راه علاجهای ضد دینی و غیر دینی بیابند. لذا هنوز چگونگی کنار آمدن علم و دین برای آنها مسأله است؛ در جهان بینی ما، علم از دل دین میجوشد و بهترین مشوق علم، دین است. دینی که ما میشناسیم، جهانبینی دینی ما ریشه در قرآن دارد و تصویری که ما از آفرینش، انسان، از ماوراء الطبیعه، توحید، مشیت الهی، تقدیر و قضا و قدر داریم، با علم سازگار است؛ لذا تولیدکننده و تشویقکننده علم است. برای نمونه حرکت علمی در قرون اولیه اسلام بر اثر تشویق اسلام آن چنان اوج گرفت که تا آن روز در دنیا بی سابقه بود ـ در همه زمینهها ـ و علم و دین با هم آمیخته و ممزوج بود و دانش و تحقیق و فن در حد خود پیشرفت کرد. پایه و مبنای علومانسانی که امروز در غرب مطرح است، از اقتصاد و جامعه شناسی و مدیریت و انواع رشتههای علومانسانی گرفته بر مبنای شناختی ضد دینی و غیر دینی و نامعتبر است از نظر ما در این زمینهها باید کار کنیم. در زمینه علومتجربی باید بکوشیم. قدرت پیشرفت علمیو باز کردن راههای نو و گشود افقهای جدید را باید در خودمان بیافرینیم؛ همت ما باید این باشد؛ توقع، این است. خوشبختانه ما پیشرفت کرده ایم؛ به وضوح می شود این را دید. اگر قرار بود در محیط غیر دینی و ضد دینی، علم پیشرفت کند، از لحاظ علمیدست کم پیشرفت میکردیم. ما از لحاظ علمی، عقب مانده و عقب نگه داشته شده بودیم. پیش از این در دوره پهلوی اول و دوم تحرک و جوشش علمی کند بود؛ حتی در بعضی از بخشها تعطیل بود. نخبگان را به هر آنچه از بیرون این مرزهاست، آن چنان دلبسته کردند که اصلاً کسی این مجال و این جرئت و این شجاعت را نیافت تا که فکر کند میتوان برخلاف آن حرفها یا غیر از آن حرفها و آن نظریهها، نظریهای ارائه کرد. البته اسلام خودباوری و انقلاب به ما جرئت بخشید. آنچه امروز شاهد آنیم، نتیجه همین جرئت است؛ باید این جرئت را تقویت کرد و پیش رفت.
عکس مرتبط با اقتصاد
۲٫ علم هدایتگر و هدف مندی آخرتگرایانه علم و فناوری
یکی دیگر از اصول بینشی و ارزشی اسلام هدف مندی آخرتگرایانه جهان هستی است. این اصل ابعاد مختلف ی دارد که در ادامه به آن اشاره میشود:
الف جهان هستی بیهوده آفریده نشده است، غایت آن خداوند است.
ب فرجام انسان این دنیا نیست بلکه جهان آخرت است.
ج واقعیت انسانها که در دنیا شکل گرفته در جهان آخرت نمایان می شود.
د انسانها در جهان آخرت پاسخ گوی اعمال خود در دنیا بوده و مجازات و پاداش داده میشوند.
اعتقاد به این اصل اهمیت بسیاری در زندگی انسان دارد و به زندگی او جهت میدهد از همین رو در قانون اساسی ایران جایگاه ویژهای یافته است. در مقدمه قانون اساسی آمده است هدف از حکومت، رشد دادن انسان در حرکت به سوی نظام الهی است (و الی الله المصیر). افزون بر این، قانون اساسی در بیان پایههای ایمانی جمهوری اسلامیبه معاد و نقش سازنده آن در بیان قوانین اشاره می کند. (اصل دوم، بند دوم)
۳٫ عدالت محوری، فرصتهای برابر و پرورش استعدادها متناسب با الگوی مردم سالاری دینی
عدالت از بنیادیترین مفاهیم اسلامیاست و بخش وسیعی از متون وحیانی و دینی را به خود اختصاص داده است. این واژه گاه در وصف فعل خداوند به کار میرود و در اینجا مفهوم آن رعایت استحقاقها در افاضهای وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود و کمال وجود را دارد. وقتی عدالت در مورد جهان هستی و تکوین به کار میرود به معنای موزون و معتدل بودن اجزای جهان هستی است و بی تناسبی اجزا نقطهای مقابل آن شمرده می شود. عدالت گاه در مورد فعل انسان نسبت به خودش به کار میرود در این صورت عادل به کسی گفته می شود که افعال موجب سعادت خود را انجام داده و از امور مضر به سعادت خودداری می کند. گاه عدالت در مورد فعل انسان نسبت به دیگری به کار میرود در این صورت عدالت به این معنا است که با افراد چنان رفتار کند که حق اوست و هر کس را در جای مناسب خود قرار دهد (طباطبائی، (۱۴۰۲) ص ۳۳۱). وقتی معنای اخیر عدالت در مورد همه شخصیتهای حقیقی و حقوقی یک جامعه در نظر گرفته شود مفهوم عدالت اجتماعی به معنای اعم مطرح می شود. عدالت اجتماعی در اسلام جایگاه والایی دارد به گونهای که اقامه عدل و قسط هدف ارسال پیامبران شمرده شده است. «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و به آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند (حدید/۲۵)».
اجرای عدالت باید به گونهای باشد که مردم آن را احساس کنند و به چشم ببینند. از این رو، باید گفت در حوزه عدالت اجرای عدالت باید همراه با احساس عدالت از سوی مردم باشد از این رو، قواعد نظامات اجتماعی و اجرای آنها باید به گونهای باشد که هر دو جهت را دارا باشد. حضرت علی (ع) به این جنبه عدالت به خوبی توجه کردهاندو در نامهای به محمد بن ابی بکر میفرماید: میان آنها در توجه و نگاه یکسان رفتار کن تا بزرگان در تو طمع نورزند و ضعیفان از عدلت مأیوس نشوند (مجلسی، (۱۴۰۳)، ص ۵۸۱)؛ بنابراین اصل بنیادین در استحقاق است، اما روشن است که افراد تا در موقعیت مناسب قرار نگیرند نمیتوانند از مزایای نظام علمیسود جویند. در این زمینه دولت از طبقات محروم حمایت کند. برای برقراری عدالت دولت چهار نقش مهم بر عهده دارد که عبارتند از: ۱٫ سیاستگذاری ۲٫ قانون گذاری ۳٫ نظارت ۴٫ حمایت.
الف- سیاستگذاری
مهمترین وظیفه دولت در برقراری عدالت سیاستگذاری و تعیین خط مشیهای کلان است. عدالت در حوزه سیاستگذاری هم مبنا و هم هدف است؛ یعنی دولت در سیاستگذاری باید مبتنی بر عدالت و برای دسترسی به عدالت سیاستگذاری کند.
ب- قانونگذاری
یکی دیگر از اعمال حاکمیت قانونگذاری است. دولت برای تأمین نظم و امنیت و حفظ حقوق و آزادیهای مردم قانونگذاری می کند. یکی از ویژگیهای قانون وجود ضمانت اجرای مناسب است. عدالت روح و هدف قوانین محسوب می شود و دولت باید در مفاد قانون و اهداف آن وترسیم ضمانت اجراهای مناسب اصل عدالت را رعایت کند.
ج- نظارت
در مورد ضرورت و قطعیت نظارت دولت بر همه مراحل نظام علمیهیچ کس شک ندارد.
د -حمایت
حمایتهای دولت در حوزه نظام علم و فناوری متفاوت است که در ادامه به آنها اشاره می شود.
اول. حمایتهای عمومی
یکی از جلوههای حمایت دولت، حمایت همگانی است که از همه اقشار مردم به صورت مساوی به عمل میآید. نمونه بارز این حمایت، رایگان بودن تحصیلات عمومیاست در همین جهت در اصل ۳۰ قانون اساسی آمده است: دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. برای توجیه رایگان بودن تحصیلات عمومیمیتوان گفت، تعلیم افراد از طریق بودجه عمومی، یکی از وظایف دولت است؛ به عبارت دیگر، برخورداری از آموزش یک حق همگانی است که برای بهرهمندی از آن امکاناتی لازم است و دولت از لحاظ وظیفه عمومیخود باید زمینه برخورداری از این حق را فراهم کند. مبنای دیگری که برای رایگان بودن تحصیلات عمومی این است که شخص برای برخورداری از حق آموزش هیچ گونه امکاناتی در اختیار ندارد (صفر اقتصادی)، چنین شخصی نیز باید بتواند حق خود را استیفا کند، پس باید رایگان باشد و بنابر اصل مساوات باید شامل همه بشود.
دوم. حمایت از محصولات و آثار فکری
یکی دیگر از شیوههای حمایتی دولت حمایت از دستاوردهای فکری است که در چارچوب مالکیت فکری انجام می شود اما همه امور فکری در این چارچوب قرار نمیگیرد از این رو، لازم است شیوه حمایت دولت از موضوعاتی که قابلیت حمایت اقتصادی را ندارند با محور قرار دادن نظریه پردازی، تحت دو عنوان بررسی شود.
الف- حمایت از شخص نظریه پرداز که جایگاه این بحث در قسم سوم از حمایتهای دولت است و در اینجا از آن بحثی به میان آورده نمیشود.
ب- حمایت از نظریه
نظریهها ماهیت واحدی ندارند و به همین جهت شیوه حمایت از آنها نیز متفاوت است که در اینجا به آنها اشاره می شود.
سوم. حمایت از اشخاص ویژه
حمایت از اشخاص ویژه دو مشخصه دارد. یکی اینکه دولت از افراد ویژهای حمایت کند که در سطح متعارف جامعه امکاناتی ندارند یا به جهت اشتغال به امور مهمتر نتوانستهانددر سطح متعارف جامعه قرار گیرند؛ و دیگر اینکه دولت از افرادی که استعداد برتر دارند حمایت و امکانات ویژهای بدانها اعطا کند؛ بنابراین حمایت از اشخاص ویژه در دو سطح مطرح می شود.
الف- حمایت از افراد پایینتر از سطح متعارف جامعه
به لحاظ مبانی اسلامی یکی از وظایف دولت حمایت از افراد پایینتر از سطح متعارف جامعه است. در نظام اقتصادی اسلام منابع معینی برای این امر در نظر گرفته شده است.
ب- حمایت از استعدادهای برتر
دولت می تواند از استعدادهای برتر در جهت مصالح عمومیحمایت کند. لیکن از آنجا که دولت از منابع عمومیچنین حمایتی را انجام میدهد و این حمایت در مرحله اول به نفع اشخاص حمایت شونده است دولت باید از این اشخاص در رساندن منفعت به جامعه تعهد بگیرد.
ج- حمایت از افراد دارای فعالیت خاص
دولت همچنین می تواند از کسانی حمایت کند که نتیجه علمشان قابلیت تبدیل به امور مادی را ندارد و جامعه به کار آنها نیاز دارد؛ این حمایت را میتوان از باب امور حسبی دانست. برای مثال طلاب علوم دینی که یاد میگیرند تا دین مردم را حفظ کنند و افزون بر این شغل بودن کارشان با هدف آن مخالف است. اگر گفته شود مثلاً میتوانند معلم دینی باشند میگوییم این دیگرترویج دین نیست. البته در مورد طلاب، وظیفه حمایت را حوزههای علمیه انجام میدهند؛ به عبارت دیگر، میتوان گفت دولت باید حداقل نیازهای اجتماعی را برآورده کند خواه فقیه باشد خواه پزشک خواه موارد دیگر. این کار به عهده مسلمانان است اما چون امکاناتش را ندارند از باب مقدمه واجب کفایی دولت موظف است آن را انجام دهد.
۴٫ کرامت انسان با تکیه بر آزادگی و تقویت روحیه تتبع و بررسی علمی
شناخت انسان در شناخت و طراحی نظامات اجتماعی بسیار اهمیت دارد. اینکه انسان چیست در نظام طبیعت چه نقشی دارد غایت او کدام است و پرسشهای بسیار دیگر امور اساسی در حوزه انسان شناسی است. این اندیشه که انسان کرامت و ارزش دارد در اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر را شکل میدهد. کرامت انسان ریشه عمیقی در اندیشه اسلامی دارد با این حال این کرامت را باید در مجموعهای به هم پیوسته از آموزههای وحیانی درباره انسان دانست از این رو، کرامت را باید در این مجموعه معنا کرد.
در اندیشه اسلامیانسان موجود مرکب از جسم و روح، هدفمند، کمالجو، دارای فطرت پاک و کرامت و خلیفه خداوند در زمین است. غایت انسان قرب الهی است که به صورت اختیاری براساس ایمان و عمل صالح حاصل می شود.
۵٫ آزاداندیشی و تبادل آرا و تضارب افکار
یکی از ارزشهای مهم در نظام علمیآزاداندیشی است. این ارزش را به دو صورت میتوان بررسی کرد: آزاداندیشی به مثابه صفت نفسانی و آزاداندیشی در حکم ضابطه رفتاری. توضیح مطلب اینکه اخلاق در دو معنا کاربرد دارد: گاه ناظر به خُلق و ملکات و صفات نفسانی است که به صورت اکتسابی به دست می آید و موجب صدور افعال خاص متناسب با آن صفات از انسان می شود. این دیدگاه برگرفته از معنای لغوی اخلاق است؛ و گاه اخلاق ناظر بر رفتار آدمیاست، صرفنظر از صفات و ملکات درونی او، در این دیدگاه اوصافی مانند خوب و بد، صواب و خطا در اصل مربوط به افعال و اعمال است. اخلاق به معنای اول را میتوان «اخلاق فضیلت» و به معنای دوم؛ «اخلاق وظیفه یا عمل» نام نهاد.
آزاداندیشی دو عنصر درونی و بیرونی دارد. عنصر درونی آن پویایی فکری و عنصر بیرونی آن جدال احسن است.
اول. پویایی فکری
پویایی فکری عنصر درونی آزاداندیشی است. پویایی فکری عامل مهم برای نوآوری و خلاقیت است.
دوم. جدال احسن
گفتگوهای علمی و انتقادی یکی از روش های مهم در تعمیق و توسعه دانش است. این گونه گفتگوها هنگامیمؤثر است که با شیوه علمی و دور از تخریب شخصیت افراد باشد. قرآن کریم اساس گفتگوی علمی و انتقادی سازنده را در قالب جدال احسن معرفی کرده است. بر این اساس به پیامبر و مؤمنان دستور داده است تا با مخالفان خود به شیوه احسن گفتگوی علمیو انتقادی کنند.
۶٫ تکریم علم و عالم، ارزشمندی فعالیت علمی و ضرورت احترام حقوقی و اخلاقی به آفرینشهای فکری
الف- تکریم علم و عالم
فضیلت علم و عالم در اسلام بر کسی پوشیده نیست. در برخی از کتب روایی همچون اصول کافی دومین بخش از کتاب با عنوان «کتاب فضل علم» آورده و پس از آن «کتاب توحید» و «کتاب حجت» آمده است که این امر حکایت از اهمیت علم در نگاه این دانشمند دارد. افزون بر این آیات قرآن کریم نیز نشاندهنده اهمیت علم در دستگاه شناخت اسلام است. اولین آیات نازل بر پیامبر سخن از قلم و تعلیم انسان است. نکته در خور توجه در آیات این است که در این آیات به اولین مرحله خلقت بشر علقه و آخرین مرحله کمال بشر دستیابی به علم، اشاره شده است. «بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است خدایی که به وسیله قلم آموزش داد، به آدمی آنچه را که نمیدانست بیاموخت». در آیهای دیگر خداوند متعال هدف خلقت آسمان و زمین را آگاهی و دستیابی انسان به دانش معرفی می کند و میفرماید: خداست آن که هفت آسمان و همانند آنها زمین بیافرید. فرمان او میان آسمانها و زمین جاری است تا بدانید که خدا بر هر چیز قادر است و به علم بر همه چیز احاطه دارد (طلاق/۱۲). در آیات دیگر صاحبان علم، صاحبان خیر کثیر قلمداد شده اند. «به هر که خواهد حکمت عطا کند؛ و به هر که حکمت عطا شده نیکی فراوان داده شده؛ و جز خردمندان پند نپذیرند (بقره/۲۶۹)».
افزون بر این آیات، روایات فراوانی در تکریم علم و عالم وجود دارد که به جهت رعایت اختصار، از بیان آنها صرفنظر میشود.
ب- ارزشمندی فعالیت علمی و ضرورت احترام حقوقی و اخلاقی به آفرینشهای فکری
بهترین روش در احترام به اندیشمندان از طریق احترام به دستاوردهای فکری آنها است این روش، تکریم را نتیجهمحور خواهد کرد و آثار مثبت تکریم در جامعه بروز خواهد کرد. یکی از قواعد مسلّم فقه اسلامی قاعده احترام به عمل مسلم و منافع آن است. براساس همین قاعده اگر شخصی به دستور دیگری کاری انجام دهد، مستحق دریافت اجرت خواهد بود و آمِر، مسئول پرداخت اجرت است. همچنین هر کسی مالک منافع کار خود است و دیگران حق تعرض به آن را ندارند. این قاعده شامل کارهای علمیو فکری نیز می شود؛ یعنی کار علمیمحترم است و دستاوردهای آن به کننده کار اختصاص دارد. البته کموکیف این حقوق، میبایست در علم فقه بحث و بررسی شود و از عهدۀ این پایاننامه خارج است.
۷٫ علم توانمندساز و ثروت آفرین (علم نافع)
علم نافع علمیاست که در زندگی فردی و اجتماعی بشر مفید بوده و زمینه را برای زندگی مطلوب فراهم می کند. علمی که طریقی برای حل مشکلات بوده و برای رفاه زندگی است. در مورد این علم نیز روایاتی وارد شده است که در آنها به ماهیت، گستردگی حوزههای دانش مفید، تعیین برخی از حوزههای خاص و سیاست راهبردی انتخاب علم مفید اشاره شده است. با توجه به ملاک علم نافع میتوان این وضعیت را شامل فناوری نیز دانست. در ادامه به چند نمونه از آنها اشاره می شود: ۱٫ کسی که علم به موقعیت و شرایط زمان خود داشته باشد گرفتاریها به سوی او هجوم نمیآوردند (کلینی، (۱۳۸۸) ص ۲۷). ۲٫ بهترین گفتار آن است که نفع داشته باشد و بدان علمیکه نفعی ندارد، خیر و برکتی ندارد و علمیکه از آن نفعی برده نمی شود سزاوار آموختن نیست (معتزلی، (۱۴۰۴) ص ۶۴). ۳٫ علم بیش از آن است که شمرده شود پس از هر چیزی بهترینش را به دست آور (کراجکی، (۱۴۱۰) ص ۳۱). ۴٫ از هر علمیبهترینش را بیاموزید، مانند زنبور عسل که از بهترین شهدها مینوشد و از این شهد دو چیز با ارزش به وجود میآید؛ یکی از آنها (عسل) شفاء برای مردم است و دیگری (موم) برای روشنایی (تمیمیآمدی، (۱۴۱۰) ص ۴۶).
۸٫ صفشکنی علمی به ویژه در بازبینی و طراحی علوم انسانی در قالب جهانبینی اسلامی
۹٫ ارج گذاشتن به تجربهها و دستاوردهای علمیبشر و بهرهگیری از آنها در قالب نظام ارزشی کشور
بسیاری از علوم حاصل تجربه بشر در تمامیتاریخ و تمامیملل است. از این رو نمیتوان آن را در چارچوب مرزها محصور کرد. از سوی دیگر، نباید راههای رفته را بار دیگر تجربه کرد چه این امر موجب از دستدادن نیروی انسانی و از بین بردن منابع اقتصادی است؛ اما از سوی دیگر، درباره علم دو مطلب اساسی وجود دارد: یکی اینکه بستر فکری دانشها امروز بسیار متفاوت است. بسیاری از نظامهای علمیبا مبانی غیرالهی و بریده از امور وحیانی و صرفاً برای امور دنیوی و آن هم در بعد مادی انسان، علوم را طراحی کرده و براساس آن برای مسائل زندگی راهحل ارائه داده است. حال اگر نظام علمی این مبانی را نپذیرد نمی تواند به راحتی از راه حل های ارائه شده سود جوید، مگر اینکه آنها را در ساختار بینشی و ارزشی خود بازخوانی و بازسازی کند. افزون بر این، امروزه دانش ابزار اقتصادی و سیاسی و امنیتی شده است وای بسا کشورها به لحاظ علمی در سیطره دیگران قرار گرفتهاند یا مرعوب پیشرفتهای علمیشده اند. از این رو، با اینکه باید بر تجربه دیگران ارج نهاد و از دستاوردهای آنها سود جست، اما این امر باید در قالب ارزشی کشور صورت گیرد. خلاصه اینکه سه عنصر اساسی در اینجا وجود دارد:
الف- ارج گذاشتن به تجربه دیگران و اهمیت دادن به دستاوردهای فکری بشر
ب- تقلید نکردن از دیگران
ج- مرعوب نشدن در برابر دیگران
به مسئله در روایات معصومان توجه شده است. این حدیث که علم را طلب کنید هر چند در چین باشد نشان از اهمیت دانش و اخذ آن میدهد. با این حال، بررسی کسی که از او علم اخذ می شود نیز موضوع مهمیاست. خداوند در آیه ۲۴ عبس میفرماید: پس آدمیبه طعام خود بنگرد. در برخی از روایات از غذا تعبیر به علم شده است و دستور داده شده است که انسان باید به کسی که از او علم اخذ می کند توجه کند و از هر کسی علم را اخذ نکند (مجلسی، ۱۴۰۳). قانوناساسی جمهوری اسلامیایران یکی از راههای تأمین پایههای ایمانی نظام را استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها میداند. (اصل دوم قانوناساسی). با این حال، قانوناساسی در اصل سوم دولت جمهوری اسلامیایران را موظف می کند تا تمام امکانات را برای تأمین خودکفایی در علوم و فنون و صنعت کشاورزی و امور نظامیو مانند اینها به کار گیرد. این امر مستلزم تقویت روح بررسی و تتبع و اتکا در تمام زمینههای علمی، فنی، فرهنگی و اسلامیاست.
۱۱٫ تعامل فعال و الهامبخش با محیط جهانی و فرایندهای توسعه علم و فناوری در جهان
تعامل فعال و الهام بخش نظام علمیایران و فرایندهای توسعه علمیفناوری جهان مبتنی بر چند پیش فرض است:
۱٫ وجود تفاوت در حوزه دانش
۲٫ امکان تعامل و ضرورت آن و نه انزوا و جدا شدن از فرایندهای جهانی
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 09:30:00 ق.ظ ]