سرفه های مداوم و گرفتگی صدا: سرفه های مداوم ممکن است از عوارض سرطان ریه و گرفتگی مداوم صد ا ناشی از سرطان حنجره باشد. البته این علایم و عوارض می توانند ناشی از ناهنجاری های دیگری نیز باشند (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).
روش های درمانی
روش های بسیار رایج شامل این موارد است:
۱- جراحی
۲- پرتو درمانی (رادیو تراپی)
۳- شیمی درمانی
۴- ایمیونو تراپی
۵- پیوند مغز قرمز استخوان
۶- ژن درمانی
۷- نور درمانی
۸- حرارت درمانی
با در نظرگرفتن نوع سرطان و میزان پیشرفت آن ممکن است یک یا چند روش هم زمان، به ترتیبی که پزشک متخصص تشخیص می دهد، مورد استفاده قرار گیرد. در مواردی که هنوز سرطان به جایی سرایت نکرده، یعنی متاستاز صورت نگرفته، با جراحی ممکن است بهبود کامل حاصل شود. غالباً برای از بین بردن سلول های سرطانی باقی مانده در محل جراحی از اشعه (رادیوتراپی) استفاده می شود. اگر اندکی پیش رفته باشد یا پزشک گمان ببرد که ممکن است به جایی سرایت کرده باشد، از شیمی درمانی هم استفاده می کنند تا هیچ جا اثری از سلول های سرطانی باقی نماند. گاهی و به خصوص وقتی سرطان به جاهای دیگر سرایت کرده باشد، ابتدا شیمی درمانی انجام می شود. چنان چه بعد از شیمی درمانی غده هنوز وجودداشته باشد، آن را با جراحی برداشته و با اشعه (رادیوتراپی) محل آن را می سوزانند. نکته ی قابل توجه این است که ترتیب استفاده از این سه روش درمان در بهبود بیماری بسیار اهمیت دارد و باید بیمار از آن اطلاع داشته باشد. به جز این سه روش درمانی متداول، روش ها و داروهای دیگری هم مناسب با نوع سرطان و شرایط بیمار وجود دارد که امروزه مورد استفاده است (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).
آمادگی برای درمان
قبل از شروع درمان، بیمار نمی داند که چه عوارضی را تجربه خواهدکرد؛ بنابراین بهتر است خود را از لحاظ جسمی و روحی آماده کند تا درمان نتیجه ی بهتری بدهد. به این چند نکته بهتر است توجه شود:
شجاعت و امیدواری: بیمار بهتر است با نگرشی مثبت با سرطان روبرو شود و به درمان امیدوار باشد. دلهره و ترس از درمان و عوارض آن، روحیه ی بیمار و در نتیجه سیستم دفاعی او را تضعیف می کند. باید توجه داشت که افراد قویتر عوارض کمتری تجربه می کنند. بعضی عوارض موقتی بوده و به تدریج از بین می رود؛ بعضی هم با دارو برطرف می شود و قابل کنترل است.
رژیم غذایی مناسب: تغذیه ی خوب برای همه لازم است؛ به خصوص برای بیمار سرطانی؛ چون نیروی بدنی بیشتر به ترمیم بافت های آسیب دیده، مقابله با سرطان و عوارض ناشی از روش های درمانی کمک می کند. تغذیه ی مناسب سیستم دفاعی را نیز تقویت و شانس درمان را بیش تر می کند. جسم و روحیه ی قوی تحمل دریافت داروی بیش تری دارد. در طول مدت درمان به خصوص شیمی درمانی معمولاً بیمار از عوارض ثانوی آن رنج می برد؛ در نتیجه به رژیم غذایی نیاز دارد تا نیروی خود را بازیابد و بتواند در مقابل سرطان و دارو مقاومت کند. در این رژیم، غذاهای پر انرژی و پروتئین دار از قبیل شیر، پنیر و تخم مرغ پخته، تجویز می شود. اگر بیمار از لاغری رنج می برد، غذاهای چرب مانعی ندارد. اگر بیمار اسهال داشته باشد، بهتر است از خوردن مواد غذایی سلولز دار خودداری کند. ممکن است بیمار در اثر سرطان و درمان دچار عوارضی شود که قادر به خوردن غذا نباشد. دراین صورت می توان از لوله ی تغذیه برای غذا خوردن به صورت مایع استفاده کرد. اگر بیمار مشکل هاضمه داشته باشد، می توان به وسیله ی سرم از طریق رگ خونی مواد غذایی تزریق کرد (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).
پیشگیری از سرطان
اقداماتی که می تواند خطر ابتلا به سرطان را کاهش دهد: ۱- محافظت در برابر عوامل سرطان زا (مواد شیمیایی، پرتوهای مضر و ویروس ها و باکتری ها) ۲- خوردن میوه و سبزی به پیش گیری از سرطان کمک می کند (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

پیشینه ی تحقیقاتی

پیشینه خارجی
در پژوهشی که توسط لی مین[۴۰] و همکاران (۲۰۱۲) بر روی والدین دارای فرزندان مبتلا به سرطان خون انجام شده، نتایج نشان می دهد که تشخیص سرطان، تأثیرات منفی را هم بر سلامت جسمانی و روانی والدین و هم فرزندان آن ها به دنبال داشته است. همچنین مادران از سطوح پایین تری از سلامت روان برخوردار هستند و میزان افسردگی و اضطراب در مادران بیشتر از پدران بوده است. در پژوهشی که توسط شارما[۴۱] و همکاران (۲۰۱۲) انجام شده، نتایج نشان می دهد که میزان اضطراب در بیماران مبتلا به سرطان بیشتر بوده و همچنین از سطح کیفیت زندگی پایینی برخوردار بوده اند.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
ساهلر[۴۲] و همکاران (۲۰۱۰) تأثیر آموزش مهارت های حل مسئله بر مادران دارای کودکان سرطانی مورد بررسی قرار دادند. جلسات به صورت هفته ای و به مدت دو ساعت به مدت ۸ هفته برگزار گردید. نتایج حاکی از آن بود که مادران کودکان سرطانی که تحت آموزش مهارت های حل مسئله قرار گرفته بودند نسبت به گروه گواه بهبودی بیشتری در خلق، اضطراب و نشانه های پس از استرس (PTSD) بدست آوردند.
فدل[۴۳] و همکاران (۲۰۱۳) به بررسی تأثیر مداخلات بین رشته ای بر میزان سازگاری مادران و کودکانی که به تازگی تشخیص سرطان دریافت کردند پرداختند. ۵۲ مادر دارای کودک سرطانی به طور تصادفی در یک مداخله بالینی میان رشته ای شرکت کردند . نتایج نشان داد که ارتباط معنی داری بین درونی سازی نشانه ها در کودک و پریشانی والدین وجود دارد در حالی که چنین ارتباط معنی داری در مورد بیرونی سازی نشانه ها در کودک یافت نشد. مداخله باعث کاهش درونی سازی و برونی سازی نشانه ها در کودکان در مرحله پس آزمون و پی گیری گردید.
پیلکویتز[۴۴] و همکاران (۱۹۹۶) در پژوهشی به بررسی شیوع اختلات استرس پس از سانحه (PTSD) در مادران دارای کودکان سرطانی و کودکان عادی پرداختند. ۲۴ مادر دارای کودک سرطانی که از مرگ نجات یافته بودند با ۲۳ مادر کودک سالم مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته ها تفاوت معنی داری در شدت نشانه ها، حمایت اجتماعی ادراک شده و شاخص شدت کلی نشانه های روانی با بهره گرفتن از پرسشنامه SCL-90 در زنان دارای PTSD و زنان غیر PTSD یافت نشد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
ورمایز[۴۵] (۲۰۰۵) در تحقیقی به بررسی سازگاری روانی والدین در خانواده هایی که کودک با نقص ستون فقرات دارند پرداخت. بر اساس ۳۳ مطالعه ای که انجام شده بود، ۱۵ مورد از آن را برای مطالعه فرا تحلیلی انتخاب کرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که کودکان با نقص ستون فقرات در درازمدت بر سازگاری روانی والدین تأثیر می گذارند و پسرانی که دچار نقص بودند بیشتر بر روی مادر تأثیر می گذارد تا پدر. فاکتورهای زیر با سازگاری روانی والدین ارتباط دارند.
فاکتورهای کودک (سن، مشکلات ارتباطی، مشکلات عاطفی، عقب ماندگی ذهنی)
فاکتورهای خانواده (سازگاری عاطفی، امیدواری، استرس، سازش و مؤلفه های والدینی)
فاکتورهای خانواده (درآمد خانواده، روابط با دوستان، محیط خانواده)
فاکتورهای محیطی (حمایت اجتماعی).
سالوویت[۴۶] (۲۰۰۳) به منظور بررسی استرس پدران و مادرانی که از کودک با ناتوانی ذهنی مراقبت می کنند بر اساس مدل سازگاری دوگانه تحقیقی را بر روی ۱۱۶ مادر و ۱۲۰ پدر که دارای کودک با ناتوانی ذهنی ۱۰-۱ ساله بودند انجام داد. نتایج نشان داد که مادران (۷۲ درصد) و پدران (۷۸ درصد) استرس داشتند.
مک گلون[۴۷] (۲۰۰۲) بررسی استرس در سازگاری پدر خوانده یا مادر خوانده کودکان با نیازهای ویژه، مطالعه روی ۳۵ پدر خوانده و مادر خوانده کودکان با نیازهای ویژه انجام داد. نتایج نشان می دهد تفاوت معنی داری در سازگاری پایین خانواده با افزایش استرس در آن ها وجود دارد، همچنین استرس در طول سال ها بدون تغییر می ماند.
به منظور بررسی سازگاری خانواده هایی که دارای کودک با ناتوانایی های رشدی هستند، تروت[۴۸] و مورنی[۴۹] (۲۰۰۲، به نقل از محمدی، ۱۳۸۰) ۸۷ خانواده را که دارای کودک با ناتوانی رشدی در سنین پیش از مدرسه بودند را مورد ارزیابی قرار دادند و ۷ سال بعد وقتی فرزندان آن ها در دوره پیش از نوجوانی بودند، والدین را دوباره مورد مصاحبه قرار دادند. از مقیاس تأثیر ناتوانی کودک بر خانواده که شامل ۱۵ آیتم است و خلاصه ای از ارزیابی مثبت و منفی والدین در مورد کودکشان و یک نمره کلی که استرس والدین در درازمدت را پیش بینی می کند، استفاده شد. نتایج نشان می دهد که حتی وقتی متغیرهایی مثل سازگاری و سطوح ناتوانی کودک کنترل می شود والدین نسبت به آینده استرس دارند.
وارفیلد[۵۰] (۱۹۹۹) به بررسی سازگاری در سال های اولیه زندگی کودک در بین مادران کودکان با ناتوانی پرداخت. نمونه ها شامل ۷۹ مادر بودند. برای بررسی استرس مادر در سه دوره سنی یک سالگی، سه سالگی و پنج سالگی کودک، فهرستی از استرس های مادر تهیه و به وسیله ی ماردان تکمیل شد. نتایج نشان داد که استرس مربوط به کودک در طول سه دوره سنی به طور معنی داری در مادران افزایش می یافت و در پنج سالگی یک سوم از مادران نمره های بالا گرفتند. در خانوادهایی که انسجام و یکپارچگی بیشتری داشتند و حوادث منفی در زندگی آن ها کمتر بود در زمانی که کودک ۵ ساله بود استرس کمتری داشتند.
پژوهش ها نشان می دهد که روان درمانی حمایتی و مداخلات آموزشی می تواند کیفیت زندگی افراد بیمار را بهبود بخشد، عملکرد سیستم ایمنی آن ها را ارتقاء دهد و امید را در افراد زنده نماید. در واقع، روان درمانی حمایتی بر اساس نظریه روانکاوی به منظور کمک به بیمار در جهت مواجهه با بحران های ناشی از مسائل اجتماعی و یا بیماری های جسمی، مورد استفاده قرار می گیرد. این درمان ترکیبی از تکنیک های تقویت ایمان و معنویت، دعا، آرامبخشی، خودگویی عبارات مثبت، تصویرسازی مثبت، آگاه سازی، گسترش افکار مثبت و مقابله با افکار منفی، تغذیه و ورزش است (مارک[۵۱] و ویر[۵۲]، ۲۰۰۳، به نقل از سبحانی فرد، ۱۳۸۱). وو[۵۳] و دیگران (۲۰۰۸) روان درمانی حمایتی را برای جلوگیری از افسردگی زنان مبتلا به اچ آی وی مثبت و مؤثر می داند. رودس[۵۴] و ترلوآر[۵۵] (۲۰۰۸) در پژوهش خود در زمینه ی محصول اجتماعی خطر هپاتیت c در میان معتادین تزریقی، به تأثیر مثبت روان درمانی حمایتی بر بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان معتادین اشاره کرده اند.
ولز[۵۶] (۲۰۰۵) معتقد است که ۲۷ درصد واریانس افسردگی با امید پایین تبیین می شود و آموزش امید به کاهش افسردگی در افراد منجر می شود و بعد از آن اضطراب، تحصیلات کم و جنسیت پیش بینی کننده های امید پایین هستند. او همچنین نشان داده است که امید با درآمد بالا و موقعیت اجتماعی بهتر، رابطه دارد. بین امید و پیامدهای بهتر روان درمانی نیز رابطه وجود دارد.
هنکینز[۵۷] (۲۰۰۴) در پژوهشی به بررسی تأثیر مداخله ی درمانی مبتنی بر نظریه ی امید اشنایدر، بر کاهش میزان ناامیدی بیماران بستری مبتلا به افسردگی اساسی پرداخت. او در پژوهش خود پس از ۱۰ جلسه گروهی یک ساعتی پی برد که میزان امید گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه افزایش معنی دار و میزان ناامیدی آن ها کاهش معنی داری داشته است.
آروینگ[۵۸] و همکاران (۲۰۰۴) نشان دادند که گروه درمانی مبتنی بر امید قبل از شروع درمان مزایایی برای شرکت کنندگان دارد.
شروین[۵۹] و همکاران (۱۹۹۲) در پژوهش خود اظهار داشتند که طی ۸ جلسه ی دو ساعتی گروه درمانی مبتنی بر امید، میزان تفکر عامل، معنای زندگی و عزت نفس و شادکامی افزایش می یابد، در حالی که نشانه های افسردگی و اضطراب کاهش می یابد
ایزر (۲۰۰۶) عنوان می کند که سرطان یکی از پر استرس ترین رویدادهایی است که شخص در زندگی اش می تواند با آن روبرو شود و تغییرات آن نه تنها بر خود فرد بلکه بر خواهر و برادرها و والدین و به طور کلی بر خانواده تأثیرگذار خواهد بود. والدین، به خصوص مادران بچه های مبتلا به سرطان بیشتر از والدین بچه های سالم در معرض مشکلات روانشناختی از قبیل، اضطراب، افسردگی، استرس و غیره می باشند (کریستین[۶۰] و همکاران، ۲۰۰۷).
در پژوهشی که توسط کلاسن[۶۱] و همکاران (۲۰۰۸) انجام شده است نتایج نشان داده است که والدین دارای فرزند مبتلا به سرطان، کیفیت زندگی ضعیف تری را در مقایسه با جمعیت عادی گزارش کرده اند و پیشنهاد کرده اند که مداخلات مستقیم در رابطه با والدین باید به عنوان بخشی از برنامه درمانی برای بچه های مبتلا به سرطان در نظر گرفته شود.
پیشینه داخلی
حسینیان، طباطبایی و روایی (۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی تاثیر برنامه روان درمانی حمایتی بر بهبود کیفیت زندگی معتادین مرد سم زدایی شده ساکن در شهر اصفهان بود. از جامعه مورد بررسی مشتمل بر تمامی مردان ۴۵-۲۰ ساله معتاد سم زدایی شده مراجعه کننده به مرکز بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ۲۴ نفر نمونه در دسترس، بطور تصادفی به دو گروه ۱۲ نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش در مدت ۱۰ جلسه ۲ ساعته (هفته ای یک مرتبه) از برنامه روان درمانی حمایتی بهره مندگردیدند. گروه نمونه، پرسشنامه ۳۱ سوالی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی را تکمیل کردند. این پرسشنامه شش زیرمقیاس (سلامت جسمانی، روانشناختی، استقلال، روابط اجتماعی، محیط و باورهای فرد) دارد و اعتبار آن از طریق تست – تست مجدد (با فاصله زمانی یک ماه) ۰٫۷۰ تا ۰٫۸۰ و ضریب همسبتگی درونی آن با روش آلفای کرونباخ ۰٫۶۳ تا ۰٫۸۱ برآورد شده است. روش آماری به کار گرفته شده تحلیل کوواریانس یک طرفه در دو گروه آزمایش و کنترل (در مراحل پیش آزمون و پس آزمون) می باشد. یافته ها نشان می دهد برنامه روان درمانی حمایتی بر بهبود عوامل کلی کیفیت زندگی و سلامت معتادین مرد سم زدایی شده تاثیر دارد (P<0.01). این برنامه بر بهبود عوامل مختلف سلامت (جسمانی، روانشناختی، استقلال، محیط و باورهای فردی گروه نمونه تحقیق) نیزموثر است.
مولایی، آبدین و حیدری (۲۰۱۰) در پژوهشی به بررسی مقایسه ای تأثیر فیلم درمانی گروهی[۶۲] (GMT) و درمان گروحی حمایتی در سلامت روان نوجوانان دختر دارای تجربه سوگ پرداختند. نتایج حاکی از عدم تفاوت این دو شیوه درمانی در مرحله پس آزمون داشت. اما در مرحله پیگیری (با فاصله زمانی دو ماهه)، تأثیر فیلم درمانی گروهی بیشتر از درمان گروهی حمایتی بود.
حسینیان، طباطبایی و روایی (۲۰۱۱) در پژوهشی به بررسی اثر بخشی رواندرمانی حمایتی بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به HIV در کرمانشاه پرداختند. در این مطاله ۲۰ زن از ۲۵۰ زن مراجعه کننده به دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه به صورت تصادفی انتخاب شده و تحت درمان قرار گرفتند. نتایج حاکی از اثرات مثبت این درمان بر کیفیت زندگی این زنان بود.
بیجاری (۱۳۸۸) در پژوهشی که به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید بر افزایش میزان امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) انجام داد، به این نتیجه رسید که گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید درمانی در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری موجب افزایش امید به زندگی و کاهش افسردگی می شود.
کاظمیان و همکاران (۱۳۸۶) در پژوهشی با هدف تعیین تاثیر گروه درمانی حمایتی بر وضعیت سلامت روان زنان یائسه در مراکز بهداشتی درمانی شهری شهرکرد پرداختند. این مطالعه از نوع نیمه تجربی با انجام آزمون مقدماتی و نهایی بود. ۴۶ زن یائسه ساکن و تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهرکرد در سال ۱۳۸۴ که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودند، در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. جلسات گروه درمانی در گروه مورد انجام شد. داده ها با بهره گرفتن از پرسشنامه ۲۸ سوالی سلامت روان گلدبرگ و پرسشنامه مشخصات دموگرافیک در سه مرحله (آزمون اولیه، یک ماه و یک و نیم ماه بعد) جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS و آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی تی و آزمون همبستگی انجام گردید. پس از انجام گروه درمانی در تمام ابعاد سلامت روان زنان گروه مورد بهبودی حاصل شد (P<0.05). در گروه شاهد تغییر معناداری طی مراحل مختلف در وضعیت سلامت روان افراد مشاهده نشد. بین گروه شاهد و مورد در مراحل درمانی (۱ ماه و ۱٫۵ ماه بعد) تفاوت معنی داری در ابعاد سلامت روان وجود داشت (P<0.05). بین متغیرهای دموگرافیک و سلامت روان رابطه ای مشاهده نشد. این مطالعه نشان داد که گروه درمانی حمایتی روی سلامت روان زنان یائسه تاثیر دارد. لذا با توجه به یافته های پژوهش و در دسترس بودن منابع حمایتی و مشاوره ای در سیستم های بهداشتی درمانی، لزوم برگزاری جلسات گروهی مشابه در مراکز مختلف بهداشتی درمانی مطرح می گردد.
موسوی و همکاران (۱۳۹۱) به بررسی اثربخشی مداخله معنوی بر ارتقای کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به سرطان پرداخته اند. جامعه آماری شامل ۱۲ نفر از مادران کودکان مبتلا به سرطان است که بین ۱۹ تا ۵۰ سال سن داشته، تحصیلات آنان سیکل به بالا بوده و فرزند آنها در بیمارستان امام حسین شهر تهران بستری است. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بوده و جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (فرم کوتاه) WHOQOL-BRIEF استفاده گردیده است. جهت مداخله معنوی، ۶ مؤلفه روانی- معنوی، شامل خودآگاهی، نیایش، توکل و توسل، صبر، طلب بخشش و شکر به صورت ۶ جلسه، هر روز به مدت ۹۰ دقیقه آموزش داده شد. آزمودنی ها در جلسات اول، سوم، پنجم به پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ دادند و سپس ۳ هفته بعد از آخرین جلسه، مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش سری های زمانی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که مداخله معنوی موجب افزایش کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به سرطان در مرحله پس آزمون و پیگیری می گردد؛ همچنین نتایج تجزیه و تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر نشان داد که مداخله معنوی تأثیر معنی داری بر حیطه سلامت روان و روابط اجتماعی مادران کودکان مبتلا به سرطان دارد ولی این معنی داری در حیطه سلامت جسمانی و سلامت محیط مشاهده نگردید. به طور کلی می توان نتیجه گیری کرد که مداخله معنوی در ارتقای کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به سرطان مؤثر است.
دهقانی نیشابوری و مقصودی (۱۳۹۰) به بررسی تاثیرات تاب‌آوری و سر‌سختی روانشناختی بر بهزیستی روان‌شناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان پرداختند. این پژوهش به روش توصیفی- همبستگی طراحی و انجام شد. نمونه شامل ۹۵ نفر از مادران کودکان مبتلا به سرطان ساکن شهر مشهد بود. پرسش نامه‌های بهزیستی روانشناختی، سرسختی روانشناختی اهواز و تاب‌آوری کانر و دیویدسون توسط اعضای نمونه تکمیل شدند. آزمون همبستگی نشان داد که سرسختی روانشناختی و تاب‌آوری با بهزیستی روان‌شناختی ارتباط معکوس معنادار دارند. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون حاکی از این بود که سرسختی روانشناختی پیش‌بینی‌کننده منفی چهار خرده‌مقیاس بهزیستی روانشناختی یعنی ارتباط مثبت با دیگران، تسلط بر محیط، پذیرش خود و هدفمندی در زندگی می‌باشد. همچنین تاب‌آوری، پیش‌بینی‌کننده هدفمندی در زندگی، پذیرش خود و رشد شخصی بالا می‌باشد. یافته‌های پژوهش مؤید این مهم است که بین تاب‌آوری و سر‌سختی روانشناختی با بهزیستی روان‌شناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان رابطه معناداری وجود دارد و ما از طریق تاب‌آوری و سر‌سختی روانشناختی می‌توانیم بهزیستی روان‌شناختی آن‌ ها را پیش‌بینی کنیم.
نظری (۱۳۸۴) به منظور بررسی نظر والدین کودکان مصروع نسبت به عوامل تنش زا و میزان سازگاری آنان با این عوامل در مراجعه کنندگان به مراکز درمانی منتخب شهر تهران تحقیقی را انجام داده است. نمونه ها شامل ۴۰۰ پدر و مادر کودکان مصروع می باشند. از پرسشنامه ای که در سه بخش تنظیم شده است: اطلاعات فردی، عوامل تنش زا، رفتارهای سازگارانه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در حیطه عوامل تنش زا مادران (۸۰ درصد) و پدران (۶۲ درصد) و در حیطه سازگاری مادران (۷۰ درصد) و پدران (۷۳ درصد) رفتار سازگارانه داشتند. آزمون t نشان می دهد بین میزان تنش پدران و مادران کودکان مصروع اختلاف معنی داری وجود دارد. بین میزان سازگاری مادران با متغیرهای دموگرافیک سن مادر، میزان تحصیلات، طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان، سن کودک، ارتباط معنی داری وجود ندارد.
نتایج پژوهش شریعتی و داور منش(۱۳۸۰) نشان داده است که وجود یک فرزند بیمار به شدت بر سلامت روانی والدین اثر گذار است و موجب افزایش فشارهای جسمانی و روانی بر والدین مخصوصا مادران می شوند و باعث کاهش مقاومت او در مقابل ابتلا به بیماریهای می گردد و در نتیجه میزان بیماری را در آنان فزونی می بخشد.
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
زهرا قلخانی (۱۳۸۷) در پژوهشی به بررسی میزان اثربخشی روان درمانی حمایتی گروهی بر کاهش افسردگی و افزایش سازگاری زناشویی زنان مبتلا به ام.اس پرداخت. برای انجام این پژوهش ۷۰ نفر زن از ۶۵۰۰ زن عضو انجمن ام. اس که ساکن تهران، دارای تحصیلات حداقل دیپلم و متأهل بودند با روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس SCL-90 پاسخ گفتند. سپس از میان آنها ۱۶ نفر انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. این دو گروه پرسشنامه سازگاری زناشویی (DAS) را به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش در ۸ جلسه روان درمانی حمایتی شرکت کردند و بعد از اتمام جلسه بازهم پرسشنامه SCL-90 و سازگاری زناشویی را به عنوان پس آزمون پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون t مستقل استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دادکه: تفاوت معنی داری بین گروه پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در آزمون scl-90 در بعد افسردگی وجود دارد ولی تفاوت معنی دار در پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در آزمون سازگاری زناشویی DAS مشاهده نشد.
قمی و بجستانی (۱۳۹۱) در پژوهشی به بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر استرس مادران دارای فرزندان مبتلا به سرطان در بیمارستان امام خمینی (ره) تهران پرداختند. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران فرزندان سرطانی بین ۱۰-۱۳ ساله بوده است. روش پژوهش به کار گرفته شده طرح نیمه آزمایشی که شامل پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است. نتایج ۹ جلسه آموزش تاب آوری با بهره گرفتن از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که مادرانی که تحت آموزش معین قرار گرفته اند در افزایش تاب آوری و کاهش استرس به نسبت مادرانی که از این آموزش ها برخوردار نبوده اند پیشرفت بهتری داشته اند. همچنین آموزش تاب آوری تأثیر معنی داری بر روی کاهش استرس و افزایش تاب آوری مادران به همراه داشته است.
شعاع کاظمی و همکاران (۱۳۹۲) پژوهشی را با هدف اثربخشی روان درمانی گروهی بر ارتقاء راهبردهای مقابله ای زنان مبتلا به سرطان انجام دادند. جامعه آماری این پژوهش بیماران مبتلا به سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) تحت پوشش مرکز تحقیقات سرطان PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) دانشگاه شهید بهشتی بودند که با نمونه گیری هدفمند از بین مراجعین کلینیک تخصصی آذر وابسته به این مرکز انتخاب شدند. نتیجه گیری پژوهش حاکی از این است که روان درمانی گروهی سبب ارتقاء و افزایش میزان استفاده از مقابله های مسأله دار و کاهش استفاده از پاسخ های هیجان مدار می شود.

 

 

 

فصل سوم: روش پژوهش

 

طرح پژوهش

پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی می باشد. در این روش تحقیق نمونه گیری و جایگذاری افراد به صورت تصادفی روی نمی دهد. بیشتر تحقیقاتی که هدف آنها یافتن عوامل علّی در زندگی واقعی و شرایط حقیقت است و در حین اجرای آنها تنها گواه تعدادی از متغیرها مقدور می‌باشد، در تحقیقات ‌تجربی یا آزمایشی یا نیمه تجربی قرار می‌گیرند. بیشتر مطالعات و بررسی‌‌‌‌‌‌‌‌هائی که در زمینه مشکلات و مسائل اجتماعی (بررسی و مطالعه جرم و جنایت ، آشوب‌‌‌‌‌‌‌‌ها ، اعتیادها) صورت می‌گیرد و اغلب کنترل یا دستکاری متغیرها در آنها مقدور نیست، از این مطالعات هستند.

 

جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری

جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودکان سرطانی مراجعه کننده به بیمارستان فوق تخصصی کودکان دکتر شیخ شهر مشهد می باشد. مادرانی که تمایل خود را برای شرکت در گروه درمانی حمایتی اعلام کردند در گروه آزمایش و سایر مادران در گروه کنترل گمارده شدند. از آنجا که حجم نمونه برای تحقیقات آزمایش ۱۵ نفر برای هر گروه پیشنهاد شده است (دلاور، ۱۳۸۸)، لذا حجم گروه آزمایش و گواه ۱۵ نفر در نظر گرفته شده است. روش نمونه گیری به صورت در دسترس می باشد. ملاک های ورود به مطالعه عبارتند از: داشتن فرزند سرطانی، پذیرش آگاهانه برای شرکت در مطالعه و گروه درمانی، نداشتن بیماری مزمن جسمی و روانی، متأهل بودن.

نمودار ۱-۳ طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل

ابزارهای پژوهش

از پرسشنامه های زیر به منظور جمع اوری داده ها استفاده خواهد شد:
پرسشنامه سازگاری بل (فرم بزرگسالان): پرسشنامه سازگاری بل به منظور پی بردن به موقعیت عمومی سازگاری فرد
سازنده بل در سال ۱۹۶۱ ساخته شده است. تعداد سوالات این پرسشنامه۱۶۰ سوال می باشد. زیر مقیاس ها عبارتند ازالف- سازگاری در خانه ب- سازگاری در سلامتی ج- سازگاری اجتماعی د- سازگاری عاطفی ه -سازگاری شغلی
نحوه نمره دهی و تجزیه و تحلیل به این صورت است هر که هر سوال از سه گزینه بلی، خیر و نمی دانم تشکیل شده است. نمره بالاتر به معنی سازگاری پایین تر در این پرسشنامه می باشد.
این پرسشنامه به عنوان کمک به مشاوره با بزرگسالانی که مسایل شخصی خود را در موارد مندرج در آزمون مطرح می کنند موفقیت آمیز بوده است و در مورد هر دو جنس زن و مرد کاربرد دارد.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:13:00 ب.ظ ]