متغیرهای انسانی
– تعهد بالا به آموزش و توسعه
– امنیت شغلی بالا
– وجود افراد خلاق

نمودار ۲-۲ متغیرهای خلاقیت و محرک ابتکار در سازمان( حقیقی، ۱۳۸۲)
اصول حاکم بر خلاقیت
۱٫ خلاقیت متضمن پاسخی نو می باشد.
۲٫ پرورش خلاقیت نیازمند زمینه و روش های خاص است.
۳٫ خلاقیت با تغییر و نوآوری همراه است.
۴٫ اعمال روش ها و سیاستهای خشک و انعطاف پذیر باعث نابودی خلاقیت می شود.
۵٫ لازمه خلاقیت داشتن تفکر واگرا است.
– ورت هایمر: توانایی نگاه جدید و متفاوت به یک موضوع.
– واین من: توانائی خارج شدن از جهان مرسوم و رد شدن از تله تکرار و دوباره مرتب کردن طبقه ها (احمدی، ۱۳۸۸).
روش های ایجاد تفکر خلاق
برای ایجاد تفکر خلاق شیوه های متعددی وجود دارد که اما این شیوه ها را تحت عنوان شیوه تفکر در قالب ۷ مورد بررسی قرار می دهیم:
۱) شیوه استقرایی ( روش از جز به کل رسیدن):
این روش عبارت است از روش از جز به کل رسیدن این روش که بوسیله پوزیتیویستها و طرفداران اصالت تجربه بوجود شده است. به دنبال دستیابی به یک شیوه جدید به یک نتیجه یا اصل کلی از طریق بررسی موارد جزیی است که به عنوان روش عملی مطرح است. استقرا مبتنی بر فرایندی ترکیبی است؛ زیرا در جریان آن اجزا سرهم می شوند تا تصویری از کل به دست آید.
۲) روش قیاسی:
این روش بر روش برخلاف روش قبلی از کل به جز رسیدن است. یعنی از این قوانین کل به سری قوانین جزئی می رسیم.
۳) روش تمثیل یا مدلسازی:
این روش تلاش می کند تا با تقلید از طبیعت به خلاقیت نائل شویم.
۴) شیوه اشراقی:
اندیشیدن منبعث از جهش های درونی و نه براهین ( برهانها) ثابت و به اثبات رسیده را اصلاحا شیوه اشراقی گویند.
۵)روش تفکر خلاق:
تفکر خلاق نوعی از تفکر است که در ان ذهن به طور عمیق با یک مسأله درگیر می شود و به تجسم و واضح سازی آن می پردازد و به منظور تنظیم کردن نتیجه تفکر یا دریافت مفاهیم جدید مبادرت به جرح و تعدیل آن می کند. فرایند خلاقیت مبتنی بر به کار گیری واقعیات است. افراد در هنگام تفکر خلاق بر این موضع واقف هستند که واقعیت ها آنچنان که باید شناخته نشده اند. بنابراین به شناسایی و کشف واقعیت ها می پردازند. بینش حاصل از این فرایند به قوه تصور در امر یافتن فکر های جدید کمک می کند زیرا منشأ فکر های جدید قوه تصور و تخیل است نه قدرت تعقل منطقی.
۶) تفکر سببی یا علی:
این نوع تفکر را اندیشیدن به طور معکوس می گوید. یعنی اینکه به ارزیابی و بررسی یک رویداد و نتایج آن پرداختن. در این نوع تفکر با تحلیل و ارزیابی ریشه های حوادث و نتایج آنها وقایع آتی پیش بینی می شود و علت­های وقوع آنها ارزیابی می گردند.
۷) تفکر تحلیلی و قضاوتی:
در این شیوه اطلاعات واقعی برای تعریف مسئله به تحلیل و ارزیابی منطقی واقعیات کسب می شود تا بتواند به عنوان مبنای تصمیم گیری مورد توجه واقع شود. موفقیت در اتخاذ این روش به میزان زیادی تحت تأثیر توان قضاوت و میزان تجارب گذشته است ( سلامی، ۱۳۹۰).
اهمیت خلاقیت
خلاقیت یکی از ابعاد مهم رفتار در داخل سازمان است. سازمان­ها بدون خلاقیت هرگز تغییر نمی کنند و کارکنانشان دچار رکود می شوند. در اداره امور سازمان خلاقیت و نوآوری نقش مهمی ایفا می کنند. توانایی مدیر در منظبق کردن و سازگار نمودن سازمان با شرایط جدید در محیط به ترتیبی که این شرایط و عوامل به نفع سازمان عمل می کنند به توانایی مدیر در نو اندیشی و یافتن راه های جدید ابتکار بستگی دارد. خلاقیت و نوآوری نتیجه کنجکاوی و معطوف کردن فکر و ذهن به موضوع به مسأله خاصی است که در اثر آن چیز جدیدی آفریده و یا کشف می شود. چیز تازه یا کشف شده ممکن است یک نظریه جدید یک محصول تکنیکی جدید در صنعت یا هرچیز تازه ی دیگری باشد. اکثر مدیران خلاقیت را پدیده ای اسرار آمیز می پندارند و بر این باورند که قدرت خلاق ناگهان و بدون دلیلی خاصی ظاهر می شود و چیزی نیست که بتوان آن را توضیح داد و یا تشریح کرد. اخیرا بر داشتی متفاوت از خلاقیت پدیدار گشته است و یا اینکه قدرت خلاقه علاوه بر اینکه می تواند ذاتی باشد اکتسابی نیز هست و می توان آن را در افراد پرورش داد. امروزه تشخیص داده شده است که قدرت آموزش در هر زمینه ای به این توانایی بستگی دارد که فرد بتواند به پدیده ها با دید تازه بنگرد و درآنها چیزهایی را ببینند که دیگران ندیدند و یا به گونه ای دیگر دیده اند (موسوی، ۱۳۸۲).
عوامل مؤثر در خلاقیت
اعتقاد بر این است که برای پرورش خلاقیت سه عامل باید تحقق یابد:
۱٫ مهارت های مربوط به خلاقیت.
۲٫ مهارت های مربوط به موضوع.
۳٫ انگیزه درونی (حسینی، ۱۳۷۸).
مهارت های مربوط به خلاقیت:
مهارت ­ها، نوعی از ویژگیهای شخصی هستند که موجب خلاقیت فردی می شوند و در بحث خلاقیت فردی توضیح داده خواهند شد. مهارت­ های مربوط به موضوع: این مهارت برای حل مسایل معین و اجرای کار خاص مورد نیاز است. برای نمونه فرد تنها در صورتی ممکن است در فیزیک هسته ای خلاق باشد که اطلاعاتی درباره آن داشته باشد. بنابراین انسانی قادر است در یک زمینه خلاق باشد که مهارت­ هایی درباره آن داشته باشد. علی رغم اهمیت مهارت نسبت به موضوع اگر فردی بالاترین مهارت را درباره موضوعی داشته باشد اما فاقد عنصر خلاقیت باشد هرگز قادر نخواهد بود کار خلاقی ارائه دهد. انگیزه درونی: اگر کسی دو مهارت مربوط به خلاقیت و موضوع را داشته باشد ولی انگیزه خلاقیت نداشته باشد نمی تواند به کار خود ادامه دهد. انگیزه در واقع انرژی لازم برای تحقق کار خلاق است. انگیزه درونی نقش سازنده تری در تحقق خلاقیت دارد و موجب می شود فعالیت به خاطر خود انجام شود زیرا خود کار جالب و لذت بخش است. در انگیزه بیرونی کار برای تحقق هدف بیرونی یعنی بر اساس عوامل خارجی یعنی بردن جایزه اجرای دستورات و مانند آنان انجام می شود که اغلب با رضایت مندی درونی همراه نیست. در هر حال انگیزه امری کاملا فردی است. یعنی یک کار معین برای فردی خاص در یک موقعیت زمانی ویژه ممکن است جالب باشد. چگونه می توان فهمید برای کاری انگیزه درونی وجود دارد؟ فرد با وجود انگیزه درونی چه می کند؟ چه می گوید؟ و چه احساسی دارد؟ قسمت اعظم انگیزه درونی علاقه است که منجر به تعهد به کار می شود چنانچه فردی با نهایت پشتکار به دقت به کاری بپردازد کار برای اون نشاط آور می شود انگیزه درونی موجب می شود فرد به همه مسایل جنبی را رها کند و برفعالیت اصلی متمرکز شود. برای پرورش خلاقیت تنها آموزش مطالب مناسب یا برنامه ریزی برای توسعه استعداد­های خلاق کافی نیست. بلکه باید کمک کرد که افراد نقاطی که انگیزه و مهارت ­ها بر یکدیگر تطابق دارند یا محل تقاطع خلاقیت و مهارت ها را تشخص دهند. محل تقاطع ترکیب پر قدرتی است زیرا در این منظقه امکان خلاقیت فعال شود ( فیضی، ۱۳۸۸).

شکل ۲-۴ تقاطع مهارت­ های موضوع و انگیزه درونی ( فیضی، ۱۳۸۸).
نحوه ترغیب به خلاقیت
بعضی از افراد ظرفیت بیشتری برای خلاقیت دارند. محیط نقش مهمی در تشویق یا تجدید استعداد­های خلاق دارد؛ راه­های عمده ای که برای تقویت خلاقیت بکار می روند؛ عبارتند از:
۱٫ایجاد فضای خلاق؛
۲٫ اختصاص دادن بخشی از وقت افراد برای خلاقیت؛
۳٫ استفاده از سیستم دریافت پیشنهاد­ها؛
۴٫ ایجاد واحد ویژه خلاقیت و نوآوری ( عابدیان و همکاران، ۱۳۸۸).
نقش مدیران در ایجاد سازمان­های خلاق
در سازمان­های همیشه در حال بهبود مدیران نقش بسیار چشمگیر و حیاتی دارند. به گونه ای که مدیر قادر است زمینه لازم برای افزایش خلاقیت و نوآوری کارکنان را فراهم کند با رهبری خویش خلاقیت آنها بارور سازند ویا اینکه عملکرد او به صورتی باشد که مانع بروز خلاقیت و ابتکار گردد. یکی از شرایط لازم و ضروری برای خلاق سازی سازمان وجود مدیران خلاق در رأس سازمان است تا بتواند فرایند خلاقیت را در سازمان عملی کند. یعنی مدیر هم باید از نظر فردی و انسانی خلاق باشد و هم توانایی رشد پرورش خلاقیت و تسری خلاقیت به سازمان را داشته باشد ( احمدی، ۱۳۸۸).
مدیران برای دست یافتن به خلاقیت باید:

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

 

توانایی ترکیب ایده های نوبا روشی مناسب و با حفظ پیوستگی بین ایده­ها برای آفرینش و تحقق اهداف و خواسته­ های سازمان داشته باشند.

کارکنان خود را در تماس با پدیده­های جدید و مسائل تازه مشتریان قرار دهند.

بین کارکنان و افرادی که متفاوت با آنان می اندیشند ارتباط دائم ایجاد کنند.

ارتباطات را به گونه ای سامان دهنده که ارتباط بین افراد با اندیشه های گوناگون تشویق شود.

باید فضای مناسب ایجاد کنند.

ایده­ها وقتی پرورش می یابند که افراد مواجه شوند با:
مسایل جدید
افرادی که متفاوت با آن­ها فکر می کنند
پدیده ای نو
نمودار۲- ۳ پرورش ایده­ها( خطیری، ۱۳۹۰).
موانع خلاقیت
زمانی که قدرت نیروهای پیش برنده نسبت به نیرو­های بازدارنده کاهش یابد موانع خلاقیت بوجود می آید که این عوامل می تواند ناشی از:

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:29:00 ب.ظ ]