۲ – شاخصهای نگرشی بدبینی، بیاعتمادی نسبت به مدیریت سازمان و محل کار خود ، گلهمندی و بدگمانی؛
۳ – شاخصهای رفتاری تخریبپذیر و پرخاشگر بودن کناره جویی از دیگران، کاهش توانایی برای انجام دادن وظایف شغلی، محدودشدن فعالیتهای اجتماعی و افزایش مشکلات با مسئولان ، رؤسا و همکاران و خانواده؛
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۴ – شاخصهای روان شناختی احساس خستگی ،ابتلا به دردهای عضلانی ، سردرد، اختلال در خوابیدن، اختلال گوارشی و سرما خوردگیهای مکرر؛
۵- شاخصهای سازمانی کاهش رسیدگی به خواستههای ارباب رجوع ، تنزل ابعاد اخلاقی و معنوی، افزایش تعداد موارد خلافکاری ، غیبت از کار،ترک شغل و سوانح و حوادث در کار.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۲-۶-۲-نشانههای مرضی فرسودگی شغلی
اولین مشکل قربانیان فرسودگی شغلی آن است که از فرسودگی جسمی رنج میبرند، قدرت آنان برای کار کردن کم است و بیشتر اوقات خسته و ناتوان هستند. علاوه برآن، این افراد از نشانههای مرضی فیزیولوژیکی بسیار، مثل سردردهای مکرر، تهوع، اختلال در خوابیدن و تغییر عادات مربوط به غذا خوردن (مثل از دست دادن اشتها) در رنج هستند. دومین مشکل افراد مبتلا به فرسودگی شغلی آن است که گرفتار فرسودگی هیجانیهستند. افسردگی، احساس درماندگی و نیز احساس به دام افتادن در کار و شغل خود، بخشی از مشکلات هیجانی این افراد است. سومین مشکل افرادی که گرفتار خستگی شغلی هستند آن است که غالباً گرفتار فرسودگی نگرشی(از این اختلال غالباً با اصطلاح دگرسان بینیخود یاد میشود) هستند. این افراد نسبت به دیگران بدگمان میشوند، این تمایل در آنان ایجاد میشود که با دیگران بیشتر مانند یک شیء رفتار کنند تا به عنوان یک انسان و ضمناً نسبت به آنان نیز نگرش منفی پیدا میکنند. افرادی که دچار فرسودگی شغلی هستند این تمایل را پیدا میکنند که به ابطالسازی (عمل موهن انجام دادن یا حقیر کردن) خود، شغلی که به عهده دارند، سازمان محل کار خویش و بهطور کلی، به ابطالسازی زندگی خود بپردازند. بهعبارت سادهتر، این افراد، جهان اطراف خود را بیشتر با عینک خاکستری تیره نگاه میکنند تا با عینکی که بتوانند زیبایی های زندگی را ببینند و بالاخره فردی که از عارضه فرسودگی شغلی در رنج است، این احساس را پیدا میکند که پیشرفت شخصی او کم است، به این نتیجه میرسد که در گذشته نیز قادر نبوده است پیشرفت شخصی زیادی داشته باشد و فرض او برآن است که در آینده نیز پیشرفتی نخواهد داشت.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
بهطور کلی، میتوان فرسودگی شغلی را نوعی اختلال نامید که به دلیل قرار گرفتن طولانی مدت شخص در معرض استرس، در وی ایجاد میشود و نشانههای مرضی آن نیز فرسودگی هیجانی، جسمی و ذهنی است. ضمناً عزتنفس فرد مبتلا به این عارضه کم میشود و احساس ناسودمندی میکند.
۲-۷-علایم نشانگان فرسودگی شغلی
نشانگان فرسودگی شغلی را میتوان به گونهای دیگر و مطابق آنچه در زیر آورده شده است، طبقهبندی کرد.
شاخصهای هیجانی بیعلاقه شدن نسبت به شغل خود، افسردگی، احساس به دام افتادن در شغل، احساس درماندگی و ناتوانی، احساس مورد تأیید و تشویق قرار نگرفتن، احساس جدایی از دیگران و بیگانگی، احساس بیتفاوتی، ملالت و بیزاری، و از دست دادن همدلی نسبت به دیگران.
شاخصهای نگرشی بدبینی نسبت به دیگران، بیاعتمادی نسبت به مدیریت سازمان محل کار خود، گلهمند شدن از دیگران، بدگمانی نسبت به درستی و نیکویی آدمی،…
شاخصهای رفتاری تحریکپذیر و پرخاشگر بودن، کنارهجویی از دیگران، کاهش توانایی برای انجام وظایف شغلی، محدود شدن فعالیتهای اجتماعی و تفریحی، افزایش موارد سوء مصرف مواد، افزایش مشکلات و درگیریها با زیردستان، رؤسا، همکاران، همسر و فرزندان.
شاخصهای روان-تنی احساس خستگی، ابتلا به دردهای عضلانی، انواع سردردها و بینظمی در عادات ماهانه، تغییر در عادات مربوط به خوابیدن (کمخوابی)، ابتلا به اختلال گوارشی و سرماخوردگی های مکرر.
شاخصهای سازمانی کاهش رسیدگی به خواستههای ارباب رجوع، مشتری یا مصرفکنندگان خدمات سازمان، تنزل ابعاد اخلاقی و معنوی کارکنان، افزایش تعداد موارد خلافکاری، دزدی، غیبت از کار، ترک شغل و سوانح و حوادث در کار.
موس(۱۹۸۱) در تلاش خود برای طبقهبندی آثار و نتایج فرسودگی شغلی، این آثار را در سه مقوله یعنی شاخصهای جسمی، تغییرات رفتاری و عملکرد شغلی، طبقهبندی کردهاست. فرسودگی شغلی میتواند باعث شود فرد تصمیم بگیرد شغل یا حرفه خود را تغییر دهد (جکسون، ۱۹۸۶). هرچه فرسودگی شغلی بیشتر باشد، میل یا تلاش فرد برای تغییر شغل یا حرفه خود نیز بیشتر است. بههرحال، بیشتر قربانیان فرسودگی شغلی یا شغل خود را تغییر میدهند و یا از نظر روانی انزواطلب شده و به انتظار مینشینند تا بازنشسته شوند.
۲-۸-علل فرسودگی شغلی
بهنظر میآید که عامل اصلی اختلال فرسودگی شغلی، تحمل استرس ناشی از کار به مدت طولانی و کار زیاد باشد اما اکنون میدانیم که متغیرهای دیگری نیز در این زمینه نقش دارند. برای مثال، با شناخت اوضاع و احوال و شرایط متعدد درون سازمانی و نیز ویژگیهای شخصیتی فرد، میتوان روشن ساخت که مبتلا به فرسودگی شغلی شده است یا خیر. ضمناً با شناخت این عوامل میتوان میزان یا شدت این اختلال را نیز تعیین کرد (گولومبیوسکی و دیگران، ۱۹۸۶). برای مثال، وقتی فرد احساس میکند که تلاشهای او در کار بیفایده و غیراثر بخش است، یا این احساس را پیدا میکند که این نوع تلاشها مورد توجه و قدردانی دیگران قرار نمیگیرد، ممکن است آمادگی لازم را برای ابتلا به عارضه فرسودگی شغلی، پیدا کند (پینز، ۱۹۸۱). وقتی فرد تحت چنین شرایطی قرار میگیرد، احساس میکند پیشرفت شخصی او کم است (و ما نیز میدانیم که این عامل با فرسودگی شغلی رابطه مستقیم دارد). علاوه بر آن، فرصتهای اندک برای ارتقا و وجود قوانین و مقررات خشک و غیرقابل انعطاف این احساس را در فرد ایجاد میکند که در دام یک نظام غیرمنصف افتاده است و همین احساس باعث میشود که نسبت به شغل خود نقطه نظرهای منفی پیدا کند (گینز و جرمییر،۱۹۸۳). عامل مهم دیگری که میتواند در فرسودگی شغلی اثر قابل توجهی داشتهباشد، سبک مدیریت و رهبری سرپرست محل کار اوست. برای مثال، نتایج بعضی از تحقیقات نشان میدهد در مواردی که بعد ملاحظه(یعنی، توجه نسبت به رفاه افراد و برقراری روابط دوستانه با آنان) در مدیریت یک سازمان ضعیف است، درصد بیشتری از کارکنان گرفتار نشانههای فرسودگی شغلی میشوند (استلزر ونومروف، ۱۹۸۶٫)
یکی از عواملی که در فرسودگی شغلی نقش قابل توجهی را به عهده دارد، سبک هایی است که افراد برای کنار آمدنبا استرس ناشی از کار زیاد، بهکار میگیرند. هرچند بعضی از افراد اصطلاحاً پیشگستر هستند و نیروی زیادی را صرف اثرگذاری بر رویدادها و محرکهای استرس زایی میکنند که وقوع آن را پیشبینی کردهاند و اصطلاحاً از روش کنار آمدن با اعمال کنترل استفاده میکنند، دیگران فقط واکنش نشان داده و اجازه میدهند تا رویدادها و اتفاقات بر آنان حادث شود و نیز میکوشند تا از عوارض و نتایج چنین رویدادها و حوادثی، اجتناب کنند(کنار آمدن یا فرار کردن)
رابطه بین این شاخصها معنیدار و قابل توجه است. برای مثال، میتوان گفت که بهطور کلی، افرادی که برای کنترل مشکلات خود در کار، از راهبردهای مناسب استفاده میکنند، کمتر دچار فرسودگی شغلی میشوند و سنجش آنان از پیشرفت شخصی خود نیز مثبتتر از کسانی است که از راهبردهای مناسب استفاده نمیکنند. در مقابل، افرادی که از راهبردهای «کنارآمدن با مشکل» یا «فرار از مشکل» استفاده میکنند، بیشتر در معرض فرسودگی هیجانی و نگرشی(دگرسان بینی خود) قرار میگیرند.
نتایج بررسیها نشان میدهد که روشها یا راهبردهایی که افراد در پاسخ به محرکهای استرس زای مربوط به شغل یا زندگی بروز میدهند، نقش مهمی در احتمال قربانی شدن و گرفتار آمدن آنان در دام فرسودگی شغلی و عوارض آن نظیر سوئمصرف مواد دارد.
۲-۹-رابطه فرسودگی شغلی و ویژگیهای شخصیتی
مطالعات نشان می دهد افرادی که از لحاظ عاطفی دچار فرسودگی شغلی میشوند، اغلب کمال طلبند و به طور افراطی درگیر کار و شغلشان هستند و از طرفی اهداف غیر واقعی را برای خود مجسم میکنند(ایوانز،پالسان و کاریر ،۱۹۸۷ ). همین پژوهشگران اشاره دارند که بین الگوی رفتاری نوع A و علائم فرسودگی شغلی ارتباط وجود دارد. لازم به توضیح است که افراد دارای ویژگیهای رفتاری نوع A در بسیاری از مواقع به این ترتیب عمل میکنند
وقتی محدودیت زمانی وجود نداشته باشد، بیشتر تلاش میکنند؛
امتیازات تحصیلی بیشتری به دست میآورند؛
اهداف تحصیلی بالاتری انتخاب میکنند؛
تا سرحد توان کار میکنند؛
کمتر اظهار خستگی میکنند؛
تکلیف مدار Task- oriented هستند؛
به فوریتهای زمانی حساسیت دارند؛
رقابت جو و اهل پیشرفتاند؛
تلاش میکنند بطور همزمان چندین کار را انجام دهند و همیشه در انجام کارهای مختلف شتاب زده عمل میکنند؛
رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه دارند؛
۲-۱۰-رابطه فرسودگی شغلی و ویژگیهای محیطهای کاری
محیط های کاری که دارای ویژگیهای زیر هستند، کارکنان آن بیشتر در معرض فرسودگی شغلی قرار دارند
فشارهای ناشی از مواجهه با تقاضاها ودر خواستهای مکرر دیگران.
رقابت سخت و فشرده.
نیازهای مالی و تلاش برای کسب درآمد.
محرومیت از آنچه فرد شایسته آن است. پیامدهای فرسودگی شغلی
برخی از پیامدهای زیانبار فرسودگی شغلی عبارتند از
اولین آسیب فرسودگی کاری عبارت از رنج بردن از فرسودگی بدنی Physical Exhaustion است. افرادی که از این عارضه رنج میبرند،اصولا دارای انرژی کم و دارای احساس خستگی بیش از حد هستند. به علاوه اینکه مبتلایان برخی از نشانه های فشار بدنی Physical Strain نظیر سردرد، تهوع، کم خوابی و تغییراتی در عادات غذایی را به طور فراوان گزارش میدهند.
افراد مبتلا به فرسودگی شغلی، فرسودگی عاطفی را نیز تجربه میکنند. افسردگی Depression احساس درماندگی ، احساس عدم کارایی در شغل خود و مواردی از این قبیل، همگی نمونههایی از فرسودگی شغلی هستند.
وجود نگرشهای منفی نسبت به خود، شغل ،سازمان و به طور کلی نسبت به زندگی نشانگر فرسودگیهای نگرشی هستند.
اغلب مبتلایان احساس پایین بودن پیشرفت و ترقی شخصی را گزارش میدهند.
یکی دیگر از پیامدهای فرسودگی شغلی کاهش عملکرد است که در آن فرد نمیتواند از تمام و قسمت اعظم توان، استعداد و انرژی جسمی و روانی خود برای انجام کارها استفاده کند.
فرد فرسوده تلاش برای یافتن مشاغل و حرفه های جدید دارد، در مطالعه ای که توسط جکسون، اسکاپ و اسکالر (۱۹۸۶) بر روی صدها معلم صورت گرفت، مشخص شد که معلمان در معرض فرسودگی کاری به دنبال شغل و حرفه دیگری هستند.
اغلب قربانیان سندرم فرسودگی شغلی در واقع از لحاظ روان شناختی حالت کنارهگیری Withdraw پیشه میکنند و تا زمانی بازنشستگی دچار چنین وضعیتی خواهند بود.
از جمله پیامدهای دیگر فرسودگی شغلی میتوان به افزایش غیبت از کار و کاهش کارایی در کار اشاره کرد.
از جمله روش های فرسودگی شغل میتوان به موارد زیر اشاره کرد راه های بهبود فرسودگی شغلی
کاهش و از بین بردن استرسهای موجود در محیط کار؛
حمایت خانواده ،دوستان و همکاران از افراد مبتلا به فرسودگی شغلی؛
تغییر شرایط کاری نامساعد و نامطلوب؛
استفاده از روش مدیریت زمان ؛
آموختن و استفاده از روش های کارآمد برای انجام کارها؛
استفاده از روش های خاص آرامش مانند آموزش نظامدار آرمیدگی یا ریلکسیشن، مراقبه و مانند آن؛
تغییر طرز فکر نسبت به کار و زندگی
(خوشبینی و استفاده از خودگوییهای مثبت نسبت به خود و دیگران)؛
شناسایی محدودیتها و پرهیز کردن از انجام کارهایی که توان ذهنی و جسمی لازم برای آنها را نداریم؛
توجه جدی به رفاه جسمی و روانی از قبیل تغذیه مناسب،ورزش و استراحت؛
توزیع کارها و کمک گرفتن از دیگران؛
شناخت و قبول تواناییها و ناتوانائیهای خود (پذیرش خود)؛
پذیرش واقعیتها و رها کردن آرمان و آرزوهای ناممکن؛
توسعه روابط دوستانه و صمیمانه با دیگران؛
انعطافپذیری در پذیرش دیدگاه های دیگران؛
پرورش حس شوخ طبعی و خندیدن؛
در صورت حل نشدن مشکل، استفاده از خدمات روانشناسی و مشاوره تخصصی .
۲-۱۱-نقش مدیران در پیشگیری از فرسودگی شغلی کارکنان
مدیران باید امکاناتی را در سازمان فراهم کنند که مهارتهای افراد،بسته به موضوع کاری آنها افزایش یابد؛
مدیران باید افرادی را در سازمان به کار گمارند که نه تنها علاقمند به آن باشند. بلکه از ویژگیهای شخصیتی لازم برای انجام دادن درست وظایف شغلی برخوردار باشند؛
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:22:00 ق.ظ ]