الف. یکی از معانی واژه «اصالت» مفهوم حقوقی آن است که مراد از آن تقدّم و اولویت است؛ یعنی در صورت تعارض حقوق و مصالح فرد با جامعه، حق فرد مقدّم است یا مصالح جامعه؟ در این بخش باید نظرات فقها و حقوقدانان را بررسی کرد تا به وسیله آن به نتیجهای رسید. اما اجمالاً باید گفت به ظاهر هیچ کدام برتری کامل بر دیگری ندارند؛ یعنی گاه مصلحت و حق شخص بر جامعه مقدم میشود و گاه حقوق جامعه بر تک تک افراد مقدم بوده و اصل بودن به جامعه بر میگردد.
ب. اصیل بودن و اصالت داشتن هر پدیده در اصطلاح رایج فلسفی، به معنای حقیقت خارجی است که در مقابل وجود اعتباری استفاده میشود. کاربرد این اصطلاح، به این معنا است که آیا حقیقت وجود، به جامعه تعلّق دارد یا فرد. اگر وجود حقیقی برای جامعه باشد، پس وجود فرد، اعتباری است؛ ولی اگر حقیقت وجود برای فرد باشد وجود جامعه اعتباری خواهد بود. در این بخش، سه دیدگاه وجود دارد: ۱٫ اصالت فرد ۲٫ اصالت جامعه ۳٫ اصالت فرد و جامعه. هر یک از این دیدگاهها، پیروانی از علما و بزرگان اسلامی دارد که گفتار و ادله برخی از آنها در پاسخ تفصیلی ذکر شده است.
پاسخ تفصیلی
بحث در مورد اصالت فرد یا جامعه، از جمله مباحثی است که علمای مختلف، در علوم مختلف به بحث پیرامون آن پرداختهاند. این بحث از زمان قدیم شروع شده و امروزه نیز بحثهایی در مورد آن وجود دارد. علمای اسلامی و اندیشمندان غربی، از جمله کسانی هستند که این مباحث را به طور جدی مطرح کردهاند. این بحث دامنه بسیار وسیعی دارد که در این مختصر بیان تمام آن نمیگنجد. در اینجا تلاش میکنیم موضوع و مفردات بحث را بیان کنیم و با بیان اجمالی اقوال و برخی از ادله نقشهای کلی از این بحث در اختیار مخاطب قرار دهیم.
اصالت که از کلمات کلیدی این بحث است، قابلیت معانی مختلفی را دارد که به تبع آن، بحث نیز کاملاً متفاوت میشود. در اینجا دو معنا از اصالت را بیان میکنیم که بر اساس هر یک دو بحث جداگانه شکل گرفته و به بررسی هر یک میپردازیم:
۱٫ مفهوم حقوقی و فقهی
یکی از معانی واژه «اصالت» مفهوم حقوقی آن است که مراد از آن تقدّم و اولویت است؛ یعنی در صورت تعارض حقوق و مصالح فرد با جامعه، حق فرد مقدّم است یا مصالح جامعه اولویت دارد؟در این بخش باید نظرات فقها و حقوقدانان را بررسی کرد تا به وسیله آن به نتیجهای رسید. اما اجمالاً باید گفت در ظاهر امر هیچکدام برتری کامل بر دیگری ندارند؛ یعنی گاه مصلحت و حق شخص بر جامعه مقدم میشود و گاه حقوق جامعه بر تک تک افراد مقدم بوده و اصل بودن به جامعه بر میگردد. بحث پیرامون این معنا، جنبه عملی بیشتری داشته و برخلاف معنای دوم که خواهد آمد، جنبه نظری آن بر جنبه عملی چیرگی ندارد و بر زندگی اجتماعی اثرگذار است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۲٫ معنای فلسفی
اصیل بودن و اصالت داشتن هر پدیده در اصطلاح رایج فلسفی، به معنای حقیقت خارجی است که در مقابل وجود اعتباری استفاده میشود. کاربرد این اصطلاح، به این معنا است که آیا حقیقت وجود، به جامعه تعلّق دارد یا به فرد. اگر وجود حقیقی برای جامعه باشد، پس وجود فرد اعتباری است؛ ولی اگر حقیقت وجود برای فرد باشد وجود جامعه اعتباری خواهد بود.
بحث اصلی در میان علما در این معنا بوده و گفتارها و بحثهای بسیاری در کتابها از آن صورت گرفته است. اقوال در این معنا به سه بخش تقسیم میشود:
الف. اصالت فرد
شاید بتوان به طور خلاصه، این تفکر را اینگونه بیان کرد: «دیدگاه اصالت فرد معتقد است فقط فردها هستند که میاندیشند و عمل میکنند و جامعه به خودی خود هیچ واقعیتی ندارد و چیزی جزء مجموعه افراد و اشکال ارتباطات و مناسبات میان افراد نیست. جامعه حاصل جمع همه افراد آن است نه چیزی ورای آن و مقصود از تأثیر جامعه بر فرد، چیزی جز تأثیر دیگر افراد جامعه بر فرد خاص نیست. مقصود از حقوق و تکالیف فرد در برابر جامعه نیز چیزی جز حقوق و تکالیف فرد در برابر سایر افراد جامعه نیست».
شهید صدر از قائلان به اصالت فرد میگوید:
«برای ما شایسته نیست مانند برخی از اندیشمندان و فلاسفه اروپا فکر کنیم که جامعه دارای یک وجود مستقل و ریشهدار است و حدود و اعضایی جدای از افراد دارد. این طرز تفکر هگل و گروهی از فلاسفه اروپا است که فکر کردهاند عمل اجتماعی مجزّا و مستقل از عمل فرد است. اینان میخواهند میان کار اجتماعی و فردی فرق گذاشته، بگویند ما یک موجود اصیل و ریشهداری به نام «جامعه» داریم که دارای اعضایی است و در حقیقت، همه افراد در بطن جامعه و در کیان او فشردهاند؛ هر فرد در جامعه، سلولی را در این واحد اصیل تشکیل میدهد و برای خود، روزنهای از داخل جامعه به خارج جامعه باز میکند. ما نیازی به غرق شدن در این خیالپردازیها نداریم. ما برای جامعه ورای افراد مثل تقی و حسن و رضا هیچ مفهومی قائل نیستیم. ما هیچ اصالتی ورای این افراد برای جامعه نمیشناسیم».
البته در میان قائلان به این اصل نیز اختلافات بسیاری وجود دارد و نمیتوان همه آنها را از یک دریچه نگریست برای نمونه برخی از پیروان این اصل اعتقاد به محوریت انسان پیدا کردهاند که از آنها تعبیر به اگزیستانسیالیسم میشود که برخی دیگر کاملاً مخالف آن هستند.
ب. اصالت جامعه
پیروان اصالت جامعه تلاش میکنند که جامعه را پاشنه آشیل جهان فرض کرده و آنرا حقیقت اصیل بدانند؛ جامعهای که متمایز از افراد تشکیل دهنده آن است و آثار و خواص ویژهای دارد که در افراد انسانی دیده نمیشود.
هگل به عنوان بزرگترین فیلسوف غربی این مکتب قائل است:
«فقط یک مقوله واحد و یک واقعیت وجود دارد و آن روابط است. بنابر این جوهرها مانند افراد انسان، به وسیله روابطشان تعیّن مییابند. آنها فقط به اعتبار این روابط است که آنچه هستند، هستند».(گیدنر،۸۸:۱۳۷۶)
از مسلمانان نیز اقبال لاهوری بر این مبنا معتقد است: «فرد جزو لاینفک جامعه است و هویت شخص در فرهنگ جامعه محو میشود. خودی فقط در جمع خودیهای دیگر و اجتماع رشد میکند، نه دور از جمع خودیها؛ زیرا افراد به تنهایی قادر نیستند حاجات خود را برآورده سازند. انسان به صورت جمعی شناخته میشود. در این نگرش، جامعه پدیدهای عینی تلقّی میشود. هر فرد باید به جامعه بپیوندد تا هویت خود را در نظام اجتماعی محو سازد و همه عظمت گذشته و آینده امّت را در خود جمع کند. از اینرو، رشد و تکامل فردی ممکن نیست، مگر از طریق فرهنگ اجتماعی که او بدان تعلّق دارد».(همان،۸۹)
پیروان این قول بیشتر از غربیها میباشند و تعداد علمای مسلمانی که به این اصل اعتقاد داشته باشند، بسیار اندک است.
ج. اصالت فرد و اجتماع
«نظر سوم این است که در عین اینکه جامعه واقعاً مرکّب است، ولى این ترکیب با ترکیبهاى دیگر فرق مىکند. اینچنین نیست که شخصیت فرد به کلى نابود شده باشد، آن چنان که در مرکّبات طبیعى، شخصیت عناصر اولیه دیگر هیچ نقشى ندارد، بلکه در عین اینکه جامعه یک شىء مرکّب است، عناصر تشکیل دهنده جامعه از نوعى شخصیت و آزادى و استقلال بهرهمندند که این مىشود اصالت فرد در عین اصالت جامعه و اصالت جامعه در عین اصالت فرد؛ نه اینکه آیا فرد اصیل است و جامعه انتزاعى، یا جامعه اصیل است و فرد انتزاعى»؟! (همان،۱۲۲)
این دیدگاه بر این باور است که هر دو دیدگاه پیشین به بهرههایی از حقیقت رسیده بودند؛ ولی هر دو از تفسیر برخی از مسائل انسانی ناتواناند. این قول بر خلاف اصالت اجتماع قائل است؛ قدرت جامعه به حدی نیست که فردیت فرد را کاملاً منحل کند و فرد را همواره منفصل محض در مقابل جامعه قرار دهد؛ بلکه فرد دارای عقل و اراده است و به او این امکان را میدهد که در مقابل جریان جامعه مقاومت کند. همچنین در مقابل پیروان اصالت فرد معتقد است که جامعه صرفاً جمع جبری رفتارها و ارادههای افراد نیست؛ بلکه جامعه نیز شخصیت واحدی دارد که دارای حیات و ممات است؛ چرا که سرنوشت انسانها در جامعه با هم چنان گره میخورند که به روشنی میتوان از سرنوشت مشترک و اراده جمعی سخن گفت
۲-۲٫ ادبیات تعلیمی:
درون مایه های تعلیمی و اخلاقی چنان با انواع شعر فارسی درآمیخته است که هیچ یک از قالب های شعری را نمی توان یافت که از آنها جدا باشد؛ حتی بخش ستایش و توصیفی شعر فارسی هم به کلی با این مفاهیم بیگانه نیست. برخی صاحب نظران از این حد فراتر رفته و بسیاری از مضمون های ستایشی را که برای اربابان قدرت سروده شده است، گونه ای ارشاد و تبلیغ غیرمستقیم مفاهیم اخلاقی به ممدوح و مخاطب اشعار و به منظور تزکیه آنان معرفی کرده اند.
از نظر زمانی باید گفت که ادبیات تعلیمی، از پیش از اسلام آغاز شده و در اوایل دوره اسلامی با وجود شاعرانی همچون حنظله بادغیسی و ابوسلیک گرگانی ادامه یافته است. شعر دوره سامانیان در اصل خردورزانه و آمیخته با اخلاق و ادب است، به گونه ای که می توان مشخصه برترین شاعران این دوره به ویژه رودکی، شهید بلخی و فردوسی را خردورزی دانست.
درباره قالب ادبیات تعلیمی می توان گفت که قالب مخصوصی ندارد و می تواند در داخل همه قالب های شعری، حتی منظومه های حماسی و غنایی بالنده باشد، چنان که برای مثال در شاهنامه و خمسه نظامی نیز هست، ولی اصلی ترین قالبی که می تواند بیان گر اندیشه های ژرف و ناب فلسفی باشد، ترانه یا رباعی است. رباعی های فلسفی از رودکی آغاز می شود، ولی درون مایه فلسفی و تفکر ژرف و فراگیر در شعر خیام (م ۵۲۷ هـ .ق) در قالب ترانه به کمال می رسد.
غیر از رباعی که بیشتر، قالب سروده های خیامی معرفی شده است، قالب های قصیده و قطعه نیز پذیرای مفاهیم تعلیمی بوده اند. این مفاهیم، در کنار قصیده هایی با مضمون های اخلاقی و اجتماعی، در دیوان شاعرانی مانند ناصرخسرو، سنایی غزنوی، خاقانی شروانی، سعدی و سیف فرغانی، موضوعِ غالب است.
در بسیاری دیگر از قصاید، ترکیب بندها و مسمّط ها، نعت پیامبر یا مناقب و مراثی بزرگان دین و دنیا، موضوع اصلی قرار می گیرد.
همه اینها از زمره میراث ادبی عرفانی فارسی هستند. درون مایه های تعلیمی در قالب قطعه به مراتب بیشتر از قالب رباعی و قصیده خوش افتاده است، به ویژه که قطعه سرایی هم گویی با شعر فارسی همزاد و هم نوا بوده و از همان آغاز در دیوان های بیشتر شاعران جایی به خود اختصاص داده است. تقریباً تمام قطعه های منسوب به رودکی و ابوشکور و نیز قطعه هایی که شاعران مدیحه سرا مانند عنصری و انوری از خود به یادگار گذاشته اند، اخلاقی و تعلیمی است، اما مشهورترین قطعه های تعلیمی و به طور اساسی هنر قطعه سرایی اخلاقی را باید در دیوان ابن یمین (م ۷۶۳ هـ .ق) و نیز مقطعات پروین اعتصامی (م ۱۳۲۰ ش) جست.
انتقادهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی، شاخه ای از اندیشه های تعلیمی است که می توان آنها را با اشعار زهد و پند از یک سو و با اخلاقیات از سوی دیگر مرتبط دانست. این گونه انتقادها تقریباً در همه دفترهای شعر فارسی پراکنده است، اما به طور برجسته تر می توان از کسایی مروزی، ناصرخسرو و سیف فرغانی و در شکل تندتر و تلخ تر آن از عبید زاکانی نام برد که پرچمدار گونه ای از انتقادهای اجتماعی به نام طنز است.
طنز عبید، عام و بیشتر متوجه کلیات فرهنگی است، اما طنز کسانی مانند ابواسحاق شیرازی، معروف به اطعمه (م ۸۲۷ یا ۸۳۰ هـ .ق)، یا مولانا نظام قاری (م ۹۹۳ هـ .ق) از نوع طنز خاص است. شعرهای حافظ، جامی و صائب را نیز می توان به گونه ای طنز خاص به شمار آورد.
۲-۲-۱٫ تاریخچه ادبیات تعلیمی
درون مایه های تعلیمی و اخلاقی چنان با انواع شعر فارسی درآمیخته است که هیچ یک از قالب های شعری را نمی توان یافت که از آنها جدا باشد؛ حتی بخش ستایش و توصیفی شعر فارسی هم به کلی با این مفاهیم بیگانه نیست. برخی صاحب نظران از این حد فراتر رفته و بسیاری از مضمون های ستایشی را که برای اربابان قدرت سروده شده است، گونه ای ارشاد و تبلیغ غیرمستقیم مفاهیم اخلاقی به ممدوح و مخاطب اشعار و به منظور تزکیه آنان معرفی کرده اند.
از نظر زمانی باید گفت که ادبیات تعلیمی، از پیش از اسلام آغاز شده و در اوایل دوره اسلامی با وجود شاعرانی همچون حنظله بادغیسی و ابوسلیک گرگانی ادامه یافته است. شعر دوره سامانیان در اصل خردورزانه و آمیخته با اخلاق و ادب است، به گونه ای که می توان مشخصه برترین شاعران این دوره به ویژه رودکی، شهید بلخی و فردوسی را خردورزی دانست.
درباره قالب ادبیات تعلیمی می توان گفت که قالب مخصوصی ندارد و می تواند در داخل همه قالب های شعری، حتی منظومه های حماسی و غنایی بالنده باشد، چنان که برای مثال در شاهنامه و خمسه نظامی نیز هست، ولی اصلی ترین قالبی که می تواند بیان گر اندیشه های ژرف و ناب فلسفی باشد، ترانه یا رباعی است. رباعی های فلسفی از رودکی آغاز می شود، ولی درون مایه فلسفی و تفکر ژرف و فراگیر در شعر خیام (م ۵۲۷ هـ .ق) در قالب ترانه به کمال می رسد.
غیر از رباعی که بیشتر، قالب سروده های خیامی معرفی شده است، قالب های قصیده و قطعه نیز پذیرای مفاهیم تعلیمی بوده اند. این مفاهیم، در کنار قصیده هایی با مضمون های اخلاقی و اجتماعی، در دیوان شاعرانی مانند ناصرخسرو، سنایی غزنوی، خاقانی شروانی، سعدی و سیف فرغانی، موضوعِ غالب است.
در بسیاری دیگر از قصاید، ترکیب بندها و مسمّط ها، نعت پیامبر یا مناقب و مراثی بزرگان دین و دنیا، موضوع اصلی قرار می گیرد.
همه اینها از زمره میراث ادبی عرفانی فارسی هستند. درون مایه های تعلیمی در قالب قطعه به مراتب بیشتر از قالب رباعی و قصیده خوش افتاده است، به ویژه که قطعه سرایی هم گویی با شعر فارسی همزاد و هم نوا بوده و از همان آغاز در دیوان های بیشتر شاعران جایی به خود اختصاص داده است. تقریباً تمام قطعه های منسوب به رودکی و ابوشکور و نیز قطعه هایی که شاعران مدیحه سرا مانند عنصری و انوری از خود به یادگار گذاشته اند، اخلاقی و تعلیمی است، اما مشهورترین قطعه های تعلیمی و به طور اساسی هنر قطعه سرایی اخلاقی را باید در دیوان ابن یمین (م ۷۶۳ هـ .ق) و نیز مقطعات پروین اعتصامی (م ۱۳۲۰ ش) جست.
انتقادهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی، شاخه ای از اندیشه های تعلیمی است که می توان آنها را با اشعار زهد و پند از یک سو و با اخلاقیات از سوی دیگر مرتبط دانست. این گونه انتقادها تقریباً در همه دفترهای شعر فارسی پراکنده است، اما به طور برجسته تر می توان از کسایی مروزی، ناصرخسرو و سیف فرغانی و در شکل تندتر و تلخ تر آن از عبید زاکانی نام برد که پرچمدار گونه ای از انتقادهای اجتماعی به نام طنز است.
طنز عبید، عام و بیشتر متوجه کلیات فرهنگی است، اما طنز کسانی مانند ابواسحاق شیرازی، معروف به اطعمه (م ۸۲۷ یا ۸۳۰ هـ .ق)، یا مولانا نظام قاری (م ۹۹۳ هـ .ق) از نوع طنز خاص است. شعرهای حافظ، جامی و صائب را نیز می توان به گونه ای طنز خاص به شمار آورد.
۲-۲-۲٫ات تعلیمی در غرب:
بنابر مدارک تاریخی و معتبر ادبی، نوشتن آثار تعلیمی از زمانهای قدیم رواج داشته است چنانچه منظومهی لوکرتیوس؛(۲) شاعر و فیلسوف رومی که تاریخ نگارش آن به یک قرن قبل از میلاد برمیگردد، نمونهای است از آثار ادبی تعلیمی موجود در آن زمان.
در تاریخ ادبیات غرب (اروپا) از این گونه آثار را میتوان به طور متعدد دید. آثاری که هر کدام در زمینهی آموزش موضوعات مختلف فلسفی، دینی، علمی و… از نقش درخور اهمیتی برخوردارند.
جورجیکس(۳) نام اثر ادبی تعلیمی دیگری است که در تاریخ ادبیات غرب (اروپا) از آن به عنوان نمونهای باارزش یاد شده است.
۲ـ۲-۳٫ ات تعلیمی مشرقزمین:
ادبیات مشرقزمین نیز دارای چنین آثاری ادبی ـ تعلیمی میباشد که هر کدام موضوعات جداگانهای را مورد بحث قرار دادهاند. از آن جمله است:
الف- الفیه ابن مالک، در آموزش صرف و نحو عربی.
ب- نصاب ابونصر فراهانی، در آموزش علوم گوناگون برای مبتدیان.
– منظومهی حاجی ملاهادی، در مورد فلسفه.
۲-۲-۴٫ جنبههای ادبیات تعلیمی:
در ادبیات تعلیمی شرق و غرب جدای از آموزش مسائل فلسفی، عقیدتی و… به دانشهای عملی نیز توجه صورت گرفته است چنانچه در غرب و شرق عدهای از شعرا به این کار پرداختند.
با وصف این هم نمیتوان ادبیات تعلیمی را فقط و فقط در انحصار جنبههای تعلیمی در آورد. زیرا در آن صورت مخاطب یا مخاطبین اثر به وجود آمده تحت این گونه خط فکری، گروه مشخصی را در برخواهد گرفت که معمولاً بزرگسالان هستند اما در صورتی که برای آموزش موضوعی، آن را به شکل داستانی یا نمایشی در بیاوریم کار بازدهی بهتر و خوبتری خواهد داشت. بناءً میتوان چنین گفت که ادبیات تعلیمی میتواند تخیلی هم باشد تا در پرتو آن، آثار داستانی و نمایشی به وجود بیاید.
خوشبختانه تاریخ ادبیات ما افتخار این را دارد که از این گونه آثار در سینهی خود داشته باشد. آثاری چون مثنوی مولوی، بوستان سعدی و حدیقهالحقیقهی حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی که از جنبههای ادبی و تعلیمی پرمایه و قوی برخوردار هستند. جهان غرب نیز در این راستا تلاشهای فراوانی نموده است و ادبای آن همواره کوشیدهاند تا با ارائه سبکها و شیوههای جدید، ادبیات تعلیمی را به سوی تغییر و تحول بکشانند. کتاب فن شعر هوراس نمونهای است از این آثار که از لحاظ ادبی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱٫ روش تحقیق
بر اساس ماهیت و روش تحقیقات علمی را می توان به پنج گروه تقسیم کرد که عبارتند از :
تحقیقات تاریخی ، توصیفی ، هم بستگی ، تجربی و ملی .
روش تحقیق در این پایان نامه تحلیلی است .
در این تحقیقات نوعا” از روش های مطالعه کتابخانه ای و بررسی متون و محتوای مطالب و نیز روش های میدانی نظیر پرسش نامه و مصاحبه و مشاهده استفاده می شود .
این گونه تحقیقات از نظر شیوه نگرش و پرداختن به مسئله تحقیق به دو دسته تقسیم می شود :
به طور کلی این گونه تحقیقات ارزش علمی بالایی دارد و می تواند به کشف حقایق و ایجاد شناخت کلی و تدوین قضایای کلی در تمام علوم و معارف بشری منجر شود هر چند بعضی از تحقیقات توصیفی که ماهیت انفرادی و موردی دارد به ایجاد شناخت و قضیه کلی منتهی می شود . ( حافظ نیا ، ۱۳۸۹ : ۶۳-۶۱).
در تحلیل محتوا عناصر و مطالب مورد نظر گردآوری و طبقه بندی می شود و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد . این عناصر ممکن است کلمه ها ، جمله ها ، بندها یا متن های کامل در آثار مکتوب و شفاهی باشد .
در روش تحلیل محتوا همانند سایر روش های تحقیق ، محقق اقدام به شناخت مسئله و تعریف آن و تدوین فرضیه و نمونه گیری و گردآوری اطلاعات تنظیم و طبقه بندی اطلاعات تجزیه و تحلیل است و نتیجه گیری می نماید یعنی فرایند تحقیق علمی را به طور منظم رعایت می کند .
روش های تحلیل محتوا در این زمینه ها کاربرد دارد : تحلیل منطقی کار کرد و نقش سازمان ها و موسسات بر مبنای اسناد و مدارک ، مطالعه تولیدات فرهنگی و هنری نظیر فیلم ، موسیقی ، تئاتر و مقاشی ، تحلیل فرایندهای تاثیر گذار مانند کتب درسی و تبلیغات ، تهدید استراتژیها مؤلفه های یک وضعیت مسئله ساز تغییرهای یک رویداد واکنشهای پنهان یک تصمیم ، موانع یک تدبیر ، تحلیل یک وضعیت تعارض آمیز ، بازسازی واقعیت های غیر عادی که گذشته مانند ذهنیت ها و علایق ، تحلیل ساختار و عناصر فضایی محیط خارج که در یک نقشه ، عکس معمولی یا هوایی و یا تصیر ماهواره ای مشاهده می شود . ( حافظ نیا ، ۱۳۸۹ : ۶۸-۶۷).
۳-۲٫ روش جمع آوری اطلاعات
روش های کتابخانه ای در تمامی تحقیقات علمی مورد استفاده قرار می گیرد، ولی در بعضی از آن ها در بخشی از فرایند تحقیق از این روش استفاده می شود و در بعضی از آن ها موضوع تحقیق از حیث روش، ماهیت کتابخانه است و از آغاز تا انتها متکی بر یافته های تحقیق کتابخانه ای است.
در تحقیقاتی که ظاهراً ماهیت کتابخانه ای ندارند نیز محققان ناگزیر از کاربرد روش های کتابخانه ای در تحقیق خود استفاده می کنند. در این گروه تحقیقات اعم از توصیف، هم بستگی، تجربی و غیره، محقق باید ادبیات و سوابق مسأله و موضوع تحقیق را مطالعه کند. در نتیجه، باید از روش کتابخانه ای استفاده کند و نتایج مطالعات خود را بهترابزار مناسب اعم از فیش، جدول و فرم، ثبت و نگهداری نماید و در پایان کار نسبت به طبقه بندی و بهره برداری از آن ها اقدام کند.
در تحقیقاتی که ماهیت کتابخانه ای دارند تقریباً تمام تلاش محقق در کتابخانه ها صورت می پذیرد. حتی در تألیفات و تصنیفات نیز از این روش، یعنی روش کتابخانه ای، استفاده می شود؛ بنابراین با توجه به نقش و سهمی که روش های کتابخانه ای در تحقیقات علمی به طور کلی دارد، لازم است محققان از روش های کتابخانه ای مطلع بوده، تجربه و تبحر لازم را در استفاده از آن ها به دست آورند. گام اول در مهارت تحقیق کتابخانه ای، آشنایی با نحوه استفاده از کتابخانه است .
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 10:00:00 ب.ظ ]