دراین پژوهش سعی خواهد شد با رویکردی کمی وکیفی ، مولفه های خبری وفرهنگی واجتماعی موجود درشکل و محتوای اخبار دوشبکه مذکور ، مورد مقایسه بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. بدلیل اکتشافی بودن این پژوهش ، نیازی به فرضیه دراین تحقیق نیست و سوالات تحقیق کفایت می کند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۳-۱- اهداف تحقیق
۱-۳-۱- هدف اصلی :
بررسی مقایسه ای مولفه های فرهنگی و اجتماعی اخبارشبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران و شبکه ماهواره ای من و تو ۱ ، با لحاظ کردن مختصات اسلامی – ایرانی ؛ برای بررسی شکل و ساختارتشکیل دهنده هر یک از دو شبکه مورد مطالعه و محتوا و نحوه ارائه اخبار .
۲-۳-۱- اهداف فرعی :
الف – شناخت و مقایسه فاکتورهای مثبت ( نقاط قوت ) هر یک از دو شبکه برای موفقیت در جمع آوری و ارائه اخبار ب- شناخت و مقایسه فاکتورهای منفی ( نقاط ضعف ) شبکه های مورد مطالعه در جمع آوری و ارائه اخبار و ارائه راهکارهای بهبود بخش
ج- شناخت و بررسی ساختار تشکیل دهنده وشکل و نحوه ارائه اخبار و شیوه های جمع آوری اخبار و اطلاعات از سوی دوشبکه مذکور
۴-۱- ضرورت و اهمیت تحقیق
اخبار و ارائه اطلاعات ، یکی از شاخه های مهم ارتباطات به شمار می رود و در حقیقت عبارت است از تمام روش هایی که از طریق آنها ممکن است ذهنی بر ذهن دیگر ، تاثیر بگذارد . گسترش روز افزون صنعت اطلاعات درعصر ارتباطات و گسترش حوزه نامحدود تاثیرگذاری بر روی مخاطبان ، باعث شده که پژوهش درخصوص اطلاعات و اخبار ، ضرورت ویژه ای پیدا کند .
رسانههای همگانی غالبا خود را آئینه جامعه تلقی مینمایند،آئینهای که رخدادهای اجتماعی را آنگونه که هستند بازتاب دهند. آنها همچنین مسئولیت درگیر شدن در تعاملات اجتماعی را پذیرفتهاند و گاه گامی نقش هدایت کننده یا رهبری را در جامعه بر عهده میگیرند و بدین وسیله به یکپارچگی و انسجام جامعه از زاویه دید خویش کمک می کنند. رسانهها حتی عمل نقش صافی را انکار نمی کنند،زیرا آنها از میان وقایع و رخدادهای متعدد، دست به انتخاب زده و اقدام به تفسیر و تعبیر می نمایند. با چنین توجیهی، رسانهها تاثیرات منفی عمل صافی و کنترل را رد میکنند. در عین حال در درون رسانهها نظریات دیگری رایج است مبنی بر اینکه آیا نقش آنها در برابر جامعه باید بیطرف، انعکاسی، مشارکتی یا هدایتکننده باشد. (مهرداد ،۱۳۸۰ : ۵۹)
اخبار درصورتی می تواند بیشترین اثربخشی را داشته باشد که در زمان مناسب وازرسانه مناسب پخش شود. درمیان دیگر انواع اخبار ، بخش های خبری تلویزیونی از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا تلویزیون به علت دارا بودن ویژگی خاص توام بودن صدا و تصویر و نوشتار ، یک رسانه همگانی با درصد تاثیر گذاری بسیار بالاست.
در این میان شبکه های ماهواره ای خارجی ، علی الخصوص شبکه های فارسی زبان ( به طور خاص شبکه من و تو ۱ ) با مطالعه و شناخت نسبت به نیازهای واقعی ویا کاذب مردم ایران و با بهره گرفتن از همه امکانات و پشتیبانی های مالی نامحدود ، در میدان رقابتی بزرگ با شبکه های داخلی ( بطور خاص شبکه اول سیما ) وارد شده اند و در بسیاری موارد گوی سبقت را ربوده اند . اما باید دید که این نمایش پر زرق و برق ، تا چه اندازه با معیارهای اخلاقی ارتباطات و ارائه اخبار و اطلاعات صحیح و بدور از غرض ورزی و مختصات ایرانی – اسلامی و نیازهای واقعی مردم ایران انطباق دارد و تا چه حد ، انحراف از معیار وجود دارد که برای دستیابی به این بینش نیاز به پژوهش در این مورد احساس می شود .
علت انتخاب شبکه های یک سیما و شبکه من وتو در این پژوهش ، فارسی زبان بودن وعمومیت دو شبکه است. شبکه اول سیما بعنوان شبکه ملی در تمام زمینه ها از جمله اخبار ، سرگرمی ، ورزش ، فیلم و سریال ، کودک و در تمامی زمینه های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و … برنامه سازی می کند و همه جور مخاطب دارد و شبکه ماهواره ای من و تو نیز چنین شاخصه هایی را در خود دارد.
عکس مرتبط با اقتصاد
فصل ۲ : مبانی نظری و پیشینه تحقیق
۱-۲- مقدمه
۲-۲- مبانی نظری تحقیق
۳-۲ – چارچوب نظری تحقیق
۴-۲- تاریخچه و معرفی شبکه یک سیما و شبکه من و تو (۱)
۵-۲- پیشینه تحقیق
۶-۲- سوالات تحقیق
۱-۲- مقدمه
در این فصل ابتدا به بررسی مبانی نظری تحقیق، شامل نظریاتی که مربوط به زمینه پژوهش هستند و در این پژوهش مورد استفاده قرارمی گیرند ( نظریه برجسته سازی و نشانه شناسی ) ، مختصری از معرفی و تاریخچه شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران و شبکه من وتو (۱) و سپس به پیشینه تحقیق ( معرفی مختصرتحقیقات مشابهی که سابقا در این زمینه صورت گرفته است) پرداخته شده است.
در پایان این فصل نیز سوالات اصلی و فرعی و فرضیه اصلی و فرضیه های فرعی تحقیق آورده شده اند.
۲-۲- مبانی نظری تحقیق
با توجه به مفاهیم و محتوای تحقیق ، نظریه های زیر با پژوهش تطابق دارند و می توانند در روند پژوهش مورد استفاده قرار گیرند :
۱-۲-۲- نظریه برجسته سازی
برجسته سازی یکی از نظریه هایی است که در توصیف و تبیین عملکرد وسایل ارتباط جمعی کاربرد بسیاری دارد.
برجسته سازی فراگردی است که از طریق آن رسانه های جمعی با اولویت دادن به برخی موضوعات و رویدادها، آن را برای مخاطبان شان مهم جلوه می دهند. اولویت ها اهمیت موضوعات را در یک دوره زمانی معین افزایش یا کاهش می دهند لذا یک موضوع زمانی به عنوان یک مساله اجتماعی و حساس در جامعه بدل می شود که آن موضوع توسط رسانه ها برجسته شود یا در اولویت قرار گیرد .
به اعتقاد برنارد کوهن؛ «رسانه ها ممکن است به ما نگویند چگونه بیندیشیم، اما مطمئناً به طور شگفت آوری به ما تلقین می کنند که به چه چیزی بیندیشیم.» والتر لیپمن نیز با تاکید بر اینکه «رسانه ها عامل اصلی ارتباط میان رویدادها و تصاویر آنها در ذهن ما هستند»، نظر کوهن را تایید کرد.
راجرز کوب و چارلز ایلدر، برجسته سازی را یک فرایند سیاسی تلقی کردند که مستقیماً بر سیاست تاثیرگذار بوده و دارای منفعت سیاسی است. به اعتقاد آنها موضوع مبارزه با استعمال سیگار در امریکا وقتی به اولویت سیاسی مبدل شد، به نتیجه رسید. در این مطلب برآنیم با بررسی نتایج نخستین پژوهشی که با به کارگیری دو روش تحقیقی متفاوت، نقش و تاثیر برجسته سازی روزنامه ها را در شکل دهی و هدایت افکار عمومی دانشگاهیان کشور مورد مطالعه قرار داده است، برجسته سازی در مطبوعات را بررسی کنیم.
عکس مرتبط با سیگار
برجسته سازی فراگردی است که طی آن رسانه های جمعی اهمیت نسبی موضوعات مختلف را به مخاطب انتقال میدهند. هر چه رسانهها اهمیت بیشتری به موضوع یا رویدادی بدهند، مخاطبان نیز اهمیت بیشتری برای آن قائل میشوند.
برجستهسازی را معادل Agenda setting ترجمه کردهاند که به معنی اولویتگذاری بر برنامهای خاص اطلاق میشود. اما اصطلاحا میتوان گفت : « برجستهسازی؛ یعنی این اندیشه که رسانههای خبری با ارائه خبرها، موضوعهایی را که مردم درباره آنها میاندیشند تعیین میکنند » ( شاکری ، ۱۳۸۴ ) . و نیز گفته شد ه : « ممکن است در اغلب اوقات، مطبوعات موفق نشوند به اشخاص بگویند چه [چگونه] فکر کنند، اما با تأثیر فوقالعادهای که بر آنها دارند میتوانند بگویند به چه چیز باید فکر کنند» ( لازار ، ۱۳۸۵ )
برجستهسازی نه تنها مدعی یک رابطهی مثبت بین آن چیزی است که رسانههای جمعی متعدد بر آن تأکید میکنند و آنچه رأیدهندگان به عنوان یک امر به شمار میآورند،بلکه همچنین این تأثیرگذاری را به عنوان یک فرآوردهی گریزناپذیر چریان عادی اخبار تلقی میکند.
هر روز، سردبیران و دبیران اخبار- خبربانان در سیستم رسانهای خبر- باید تصمیم بگیرند که کدام عنوان خبری میتواند پذیرفته یا رد شود.علاوه بر این،عنوانهایی که از مجرای خبربانی میگذرند، هنگام ارائه به مخاطبان با همهی آنها یکسان رفتار نمیشود،بعضیها به تفصیل و بقیه به طور بسیار کوتاه عرضه میشوند؛بعضی از این عنوانها به سرعت در قالب اخبار رادیویی و تلویزیونی پخش میشوند، ولی بقیه بعدا این موقعیت را پیدا میکنند . از طریق اندازهی تیتر و مکان قرار گرفتن آن در صفحهی روزنامه است که جراید آشکارا به یک خبر بها و ارزش میدهند.برجستهسازی ادعا میکند که مخاطبان،این برجستگیها را از رسانههای خبری میگیرند و آن را همراه مجموعهی مشابهی از ارزشها در دستور کارهای شخصی خود میگنجانند.
مفهوم کارکرد برجستهسازی رسانههای عمومی،یک مفهوم ارتباطی است که وجود رابطهای قوی بین تأکید بر ارتباط جمعی و برجستگی این مباحث برای افراد در بین مخاطبان را تصریح میکند.این مفهوم در شرایط علت و معلول بیان میشود:برجستگی بیشتر یک مبحث یا یک موضوع در رسانههای عمومی،باعث برجستگی همان مبحث یا موضوع در میان مردم میشود.
بررسی برجستهسازی به لحاظ اهمیت و برجستگی مباحث و نیز صفات و ویژگیهای آنها،به مفهوم برجستهسازی امکان میدهد که پذیرای بسیاری عقاید مشابه شود که در گذشته عرضه شدند. مفاهیمشان اعطایی،عقاید کلیشهای و انگارهسازی،همگی آنها به برجستگی امور یا صفات میپردازند.
مفهوم انگارهسازی که اکنون بخشی از زبان مخصوص مبارزهی سیاسی ما میباشد،دستکاری در برجستهسازی هدفها و نیز صفات را شامل میشود.یک انگارهی سیاسی به افزایش آشنایی عمومی با نامزدهای مورد نظر(شأن اعطایی)و یا افزایش اهمیت درک شدهی برخی صفات یک نامزد میپردازد.(۳)
مک کامبز (McCombs) و شاو(Shaw)، اولین مطالعه سیستماتیک را در مورد فرضیه برجستهسازی در سال ۱۹۷۲ گزارش کردهاند. آنها با مطالعه برجستهسازی در مبارزه ریاست جمهوری سال ۱۹۶۸ (ایالات متحده آمریکا)، این فرضیه را مطرح کردند که رسانههای جمعی برای هر مبارزه سیاسی، اولویت هایی را تعیین میکنند و بر اهمیت نگرشها نسبت به موضوعهای سیاسی اثر میگذارند. آنها مطالعه خود را با تمرکز بر «رأی دهندگان تصمیم نگرفته» انجام دادند؛ زیرا کسانی که هنوز تصمیم نگرفتهاند، باید مستعدترین افراد برای آثار برجستهسازی باشند ( سورین ، ۱۳۸۴ : ۳۲۷ )
وجوه مختلف نظریه برجسته سازی را می توان بر اساس الگوی ارتباطات به شرح زیر خلاصه کرد: به لحاظ رسانه ای ، برجسته سازی فرایندی است که طی آن رسانه ها سعی می کنند تا بر ذهنیت مخاطبان به نحوه دلخواه تأثیر گذارندو افکار عمومی را به جهات مورد نظر سوق دهند و این امر از طریق دروازه بانی و رده بندی اهمیت رویدادها، صورت عملی به خود می گیرد. درواقع در این فرایند، اولویت های رسانه میزان نوع رویدادها را در بخش های خبری مشخص می سازد. به لحاظ محتوایی، تکرار بیش از حد رویدادها، برجسته سازی را مشخص می سازد، رویدادهایی که نه از ارزش خبری برخوردارند و نه برای مخاطبان مهم تلقی می شوند. در این موارد تکرار به اندازه ای است که رویداد مورد نظر وجه خبری خود را از دست داده و جنبه تبلیغی پیدا می کند.
به لحاظ تأثیر بر مخاطبان، در فرایند برجسته سازی تصاویری که از رسانه ارائه می شود با تصاویر جهان واقعی همخوانی ندارد و از آنجا که مخاطب از طریق رسانه با جهان بیرونی در ارتباط است، تصویر ذهنی وی از واقعیات، متفاوت از واقعیات است و در واقع تصویری رسانه ای است. این جنبه از فرایند برجسته سازی، نخستین بار توسط والتر لیپن در کتاب افکار عمومی ارائه و سال ها بعد توسط مک کامبز ، مدون و تئوریزه شد.
-گلادیس انگل لنگ و کورت لنگ ، فرایند برجستهسازی را به شش مرحله تقسیم میکنند ( سورین ، ۱۳۸۴ : ۳۴۸ و۳۴۹ ) :
الف- اهمیت رویدادها: مطبوعات بعضی رویدادها یا فعالیتها را پراهمیت و آنها را بارز میسازند.
ب- پوشش متفاوت: موضوعات متفاوت برای جلب توجه، به نوع و میزان پوشش متفاوتی نیاز دارند.
ج- موضوعات قالبدار: رویدادها و فعالیتهای مورد توجه باید قالبدار باشند یا باید حوزهای از معانی به آنها داد به طوری که قابل فهم شوند.
د- زبان: زبان مورد استفاده رسانهها میتواند بر درک اهمیت موضوع اثر بگذارد. مثلا چرخش از اشاره اولیه”کاری غیر اخلاقی“به واژه ”افتضاح“، اهمیت بیشتری به موضوع میدهد.
ه- نمادهای ثانویه: رسانهها، فعالیت یا رویدادهایی را که مورد توجه عموم قرار گرفتهاند به نمادهای ثانویه وصل میکنند که موقعیت آنها در منظر سیاسی به خوبی قابل تشخیص است.
و- اظهارات اشخاص: هنگامی که اشخاص معروف و معتبر راجع به موضوعی صحبت میکنند، فرایند برجستهسازی شتاب پیدا میکند.
ز- این نظریه می گوید رسانه ها در انتقال پیام ها نوعی اولویت یا برجسته سازی به وجود می آورند.این نظریه بازهم تاثیرات رسانه ها رادرحوزه رفتارمحدود می کند. اما با برجسته ساختن برخی از موضوعات می توانند بر اطلاعات مردم تاثیر بگذارند.به عبارتی ، رسانه ها گرچه نمی توانند تعیین کنند که مخاطبان چطور بیندیشند اما می توانند تعیین کنند که درباره چه بیندیشند . مخاطب در این نظریه پویا است اما مسئولیت جهت دهی به افکار مردم با رسانه هاست.
۱-۱-۲-۲- فرضیه محوری
محور اصلی: برجسته سازی عبارت است از ساخت آگاهی عمومی و مرتبط با موضوعاتی، که در رسانه های خبری در مورد آنها صحبت نمی شود. (موضوعاتی که با سکوت رسانه های خبری روبرو می شود)
دو فرضیه بنیانی این نظریه که مبنای بسیاری از تحقیقات برجسته سازی است، عبارتند از:
الف- مطبوعات و رسانه ها واقعیت را بازتاب نمی دهند. آنها واقعیت را از صافی های خود عبور می دهند و به آن (واقعیت) شکل می دهند.
ب- تمرکز رسانه ها بر روی عده قلیلی از موضوعات و سوژه ها، باعث می شود، تا عموم مردم ( و به عبارتی بهتر افکار عمومی) این موضوعات را بسیار مهمتر از سایر موضوعات تلقی کنند.
یکی از مهمترین و اساسیترین سویههای موجود نقش رسانههای جمعی در مفهوم برجسته سازی، عبارت از چارچوب زمانی ای است، که برای این پدیده مورد توجه قرار می گیرد. به اضافه اینکه، رسانه های مختلف پتانسیل های برجسته سازی متفاوتی دارند. به نظر می رسد که نظریه برجسته سازی نظریه ای بسیار مناسب برای فهم نقش نافذ و فراگیر رسانه هاست. ( به عنوان مثال در سیستم های ارتباطی سیاسی )
شرح: “برنارد کوهن” (۱۹۶۳) گفته است:” مطبوعات ممکن است در اغلب موارد به مردم بگویند چگونه فکر کنند، اما به طرز حیرت آوری در این باره که آنها (مردم) درباره چه چیزی فکر کنند، موفق بوده اند.”
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
۲-۱-۲-۲- از برجسته سازی تا شکل دهی افکار عمومی
برجسته سازی در رسانه ها در دو سطح بررسی می شود؛ سطح اول آن انتخاب اخبار و رویدادهای مهم و سطح دوم تصمیم گیری درخصوص تعیین قسمت هایی از اخبار و رویدادها برای تکرار و برجسته سازی است. برخی پژوهشگران مانند ویور، گستره برجسته سازی را فراتر از این سطوح دانسته اند. آنها خواستند بدانند آیا پوشش رسانه یی یک نامزد انتخابات، آن نامزد را برجسته تر از نامزدهای دیگر نشان می دهد؟ مانهایم، مک کوییل، دییرینگ و راجرز اولویت رسانه، اولویت عموم و اولویت سیاسی را به عنوان سه عنصر برجسته سازی مورد بررسی قرار دادند.
در اولویت رسانه ابعادی نظیر مشهود بودن (میزان بازنمایی و پوشش یک موضوع خبری)، برجستگی موضوع از نظر مخاطب (تناسب محتوای خبر با نیازهای مخاطب) و ارزش (جهت گیری مثبت یا منفی نسبت به یک موضوع خبری) مهم است. در اولویت عموم ابعادی چون آشنا بودن (درجه آگاهی عموم از یک موضوع خبری)، برجستگی موضوع از نظر فرد(علاقه یا تناسب نگاه خود فرد) و مطلوب بودن (قضاوت مثبت یا منفی فرد درباره موضوع) و برای اولویت سیاسی نیز ابعادی مانند حمایت (موضع گیری مثبت فرد نسبت به موضوع خبری)، احتمال عمل (احتمال پیگیری یک موضوع خبری توسط یک دستگاه دولتی) و آزادی عمل(گستره اقدامات احتمالی دولت) وجود دارد . این ابعاد به شیوه یی منظم تدوین شده اند . برای مثال متغیر درشتی عکس
درروزنامه را میتوان تحت بعد مشهود بودن اولویت رسانه ها به حساب آورد.
اولویت عموم معمولاً به وسیله « پیمایش های افکار عمومی » مورد ارزیابی قرار می گیرد که در آن نمونه ای از افراد با سوالی که توسط «جرج گالوپ» طراحی شده، مورد پرسش قرار می گیرند.
اولویت رسانه با روش تحلیل محتوای رسانه های خبری به منظور تعیین تعداد اخباری که درباره یک موضوع یا موضوعات در رسانه ها آمده، کدگذاری و سنجش می شود. اولویت سیاست نیز از طریق برخی فعالیت های سیاسی به منظور معرفی قوانین مربوط به یک موضوع، تخصیص اعتبارات بودجه و میزان زمان صرف شده برای مناظره در کنگره های امریکا در رابطه با یک موضوع، مورد ارزیابی قرار می گیرد.
اولویت اول به «برجسته سازی رسانه یی» معروف است. متغیر اصلی این اولویت اهمیت یک موضوع در رسانه های جمعی است. تحقیقات نشان داد روزنامه نیویورک تایمز، کاخ سفید، مجلات علمی ونظرسنجی های
افکار عمومی در تعیین اولویت موضوعات برجسته رسانه های امریکا نقش مهمی ایفا می کنند . اولویت دوم به
«برجسته سازی عموم» شهرت دارد. متغیر اصلی این اولویت برخی از موضوعات عمومی مهم است. اولویت سوم نیز به «برجسته سازی سیاسی» معروف است.
جنبه متمایز این اولویت، ارتباطی است که با فعالیت های سیاسی مرتبط به یک موضوع دارد. اولویت سیاسی به سبب تاثیری که بر اولویت های رسانه و عموم دارد، از اهمیت بیشتری برخوردار است. تحقیق راجر کاب و چارلز ایلدر با عنوان « مشارکت در سیاست های امریکایی ؛ اولویت سازی فعال » یکی از مهم ترین مطالعاتی است که در زمینه اولویت سیاسی انجام شده است.
شاخص های جهان واقعی نیز از جمله متغیرهایی است که کم و بیش بر این اولویت ها اثرگذار است. این شاخص ها یک متغیر تک بعدی یا چندبعدی است که با اولویت رسانه اغلب دارای همبستگی منفی و معکوس است. به عنوان مثال موضوع آلودگی هوا در دهه ۱۹۷۰ یا بحران مواد مخدر در دهه ۱۹۸۰٫ پژوهشگران ارتباطات معمولاً این اولویت ها را با روش های مطالعات مقطعی و طولی (پانل) مورد سنجش قرار می دهند. مقوله افکار عمومی اغلب یکی از محورهای اصلی مطالعات برجسته سازی است. والتر لیپمن برای نخستین بار به نقش موثر مطبوعات در شکل دهی افکار عمومی پرداخت. لیپمن ثابت کرد رسانه های خبری منبع اصلی شکل دهی و چگونگی تصور از جهان در ذهن ما هستند؛ جهانی که برای اغلب مردم دور از دسترس، پیچیده و غیرواقعی است و هر آنچه از جهان می دانیم تا حدود زیادی ساخته و پرداخته رسانه هاست. لذا مسائلی که توسط رسانه ها برجسته و مهم قلمداد می شوند در افکار عمومی نیز برجسته و نمایان می شوند.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:09:00 ب.ظ ]