۶ – چرخش مشاغل: یکی از اهداف مهم چرخش شغلی، ایجاد و تقویت سرمایه انسانی و اجتماعی است. چرخش مشاغل، این فرصت را به کارکنان می‌دهد که ضمن شناخت وظایف و فعالیتهای سایر مشاغل و افزایش توانمندی خود، ارتباطات و تعامل خود را با همدیگر افزایش دهند و در نتیجه روح اعتماد جمعی را (که جوهره سرمایه اجتماعی است) گسترش بخشند که این امر موجب تسهیم و تسهیل دانش و تجربه کارکنان می‌شود. (بیکر، ۱۳۸۲، ص ۲۳۵)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
وجود دستورالعملها و بخشنامه های بیش از حد، نهادهای متعدد نظارتی، تخلفات اداری، شایعه پراکنی و بی‌اعتنایی کارکنان به سازمان از جمله نشانه های ضعف سرمایه اجتماعی در سازمان یا به عبارتی ضعف سازمان در ایجاد سرمایه اجتماعی است.
۷- افزایش رضایت شغلی کارکنان: سرمایه فیزیکی، با ایجاد تغییرات در مواد برای شکل دادن و تسهیل ابزارهای تولید به وجود می‌آید. سرمایه انسانی با تغییر نگرش افراد، مهارتها و توانایی های آنان را افزایش می‌دهد. سرمایه اجتماعی نیز هنگامی به وجود می‌آید که روابط میان کارکنان به شیوه‌ای دگرگون شده باشد که هرکدام از آنان بتوانند براحتی نقش و وظیفه خود را انجام دهند. از این رو، فضای مبتنی بر تفاهم، صداقت، اعتماد و همکاری باعث افزایش رضایت شغلی کارکنان و در نهایت بهره‌وری سازمانی می‌شود.

پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد

۸- حمایت از توسعه پایدار: توسعه پایدار مفهوم جدیدی را از توسعه اقتصادی، انسانی و زیست محیطی ارائه می‌دهد و توسعه واقعی را معادل رشد انسانی و زیست‌محیطی قلمداد می‌کند. در توسعه پایدار منابع زیست‌محیطی همچون سرمایه‌هایی تلقی می‌شوند که حفاظت از آنها وظیفه اصلی سازمانها به شمار می‌آید و توسعه‌ای مقبول است که در آن ضمن حفظ طبیعت، انسان ارزش و کرامت خود را از دست ندهد. براساس چنین تفکری از توسعه و رشد که همانا توسعه پایدار شهرت یافته است، مدیران سازمانها با ساختار جدیدی از توسعه روبه‌رو هستند که در آن تنها اهداف اقتصادی در نظر نیست، بلکه جنبه‌های زیست‌محیطی و انسانی نیز مورد تأکید فراوان است. پیشرفت و کارایی اقتصادی، حفظ منابع طبیعی، فقرزدایی، توسعه عدالت اجتماعی، ایجاد فرصتهای برابر برای پیشرفت همگانی، از زمره اهداف اصلی در یک الگوی سه وجهی از توسعه پایدارند.در این الگو، اقتصاد، انسان و طبیعت همزمان مورد توجه هستند و مدیران با بهره گرفتن از این الگو باید تلاش کنند که نوعی تقارب و همگرایی در سه دیدگاه اقتصادی، انسانی و زیست‌محیطی به وجود آورند و با این نگرش به استقبال آینده بروند. دیدگاه های کارشناسان اقتصادی برای به حداکثر رسانیدن رفاه انسانی با توجه به محدودیتهای منابع، دیدگاه‌های محیط‌شناسان در زمینه حفظ و نگهداری محیط‌زیست بشری به عنوان یک سرمایه طبیعی و تمام شدنی و نقطه نظرات جامعه‌شناسان در مورد ارزش و اهمیت انسان به عنوان محور اصلی توسعه، نقشهای اصلی را در شکل‌گیری الگوی جامع توسعه پایدار ایفا می‌کنند. به عبارت دیگر توسعه مطلوب در عصر ما توسعه‌ای اخلاقی و انسانی است. مدت مدیدی است که معیارهای کوتاه نظرانه مالی بر تصمیم‌گیریهای اقتصادی حاکم بوده است. هم‌اکنون زمان آن فرارسیده است تا واقعیت‌های زیست‌محیطی و انسانی را به علم اقتصاد برگردانیم.
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۱-۱۸-نقش سرمایه اجتماعی در نیل به توسعه
مزایای متعدد و زیادی را می‌توان برای سرمایه اجتماعی برشمرد؛ مزیت اصلی و عمده سرمایه اجتماعی در اختیار گذاشتن اطلاعات زیاد با هزینه پایین و زمان اندک برای بازیگرانی است که نقش اصلی را در سرمایه اجتماعی ایفا می‌کنند.
کسب قدرت و نفوذ از مزایای دیگر سرمایه اجتماعی است. کلمن در نوشته‌های خود اشاره به واژه «کلوپ نمایندگان مجلس» دارد که در واقع منظور بحث «قدرت« است. برخی نمایندگان قدرت بیشتری نسبت به نمایندگان دیگر دارند؛ چرا که آنها تعهدات متفاوت با سایر نمایندگان برای خود ایجاد کرده‌اند و از اعتبار این تعهدات برای مشروعیت بخشیدن به رفتار خود استفاده می‌کنند. یک چنین قدرتی به بازیگر اصلی (در سرمایه اجتماعی) اجازه می‌دهد تا به اهداف خود دست یابد. مزیت دیگر سرمایه اجتماعی ایجاد «یکپارچگی» در میان اعضاست. هنجارها و باورهای محکم موجب ایجاد شبکه اجتماعی قوی می‌شود که دربرگیرنده آداب و رسوم و قوانین خاصی است و این هنجارها جایگزین کنترلهای رسمی می‌شوند. در این رابطه اُوچی (۱۹۸۰) چنین استدلال می‌کند که سازمان های قبیله‌ای با هنجارهای مشترک قوی از هزینه‌های اندک نظارت بهره‌مند هستند و تعهد بالایی را در اختیار دارند که در واقع همان سرمایه اجتماعی است (آدلر، ۱۹۹۹٫)
علاوه بر مزایای فوق به کارگیری سرمایه اجتماعی در سطح سازمانی دارای مزایایی مانند: ایجاد سازمان‌کاری و تیم‌های منعطف، ارائه سازوکارهایی برای بهبود مدیریت عملکرد گروهی، زمینه‌سازی برای توسعه سرمایه‌های غیرمادی در سازمان و افزایش تعهد اعضا و کارکنان سازمان نسبت به مصلحت عامه است. (لینا و بورن، ۱۹۹۹)
۲-۱-۱۹-نشانه‌های ضعف سرمایه اجتماعی در سازمان
هرچه ذخیره سرمایه اجتماعی در سازمان بالا باشد، نیاز به تدوین قوانین و مقررات، ایجاد نهادهای اجرایی و نظارتی کاهش می‌یابد. به نظر می‌رسد مدیران از طریق شاخصها و عوامل زیر می‌توانند درجه و میزان سرمایه اجتماعی در سازمان را تشخیص دهند؛ بدین معنا که هرچه میزان این عوامل در سازمان بالا باشد، سرمایه اجتماعی کمتر خواهد بود (لینا و برن، ۱۹۹۹، ص۳ ):
۱ – دستورالعملها و بخشنامه‌ها؛
۲- نهادهای متعدد نظارتی و بازرسی؛
۳- شایعه پراکنی؛
۴ – ترور و تخریب شخصیتها؛
۵- تخلفات اداری؛
۶- بی‌اعتنایی کارکنان به سازمان؛
۷- شکست تیم‌ها و کمیته‌های کاری در سازمان؛
۸- تمایل نداشتن کارکنان به یادگیری دانش روز و تسهیم دانش و اطلاعات؛
۹- فقدان روحیه رقابت‌جویی در درون سازمان یا نسبت به رقبا؛
۱۰ – افزایش غیبت، مرخصی و…
رابطه ی توسعه منابع انسانی ،هوش هیجانی وسرمایه اجتماعی با بهره وری سازمانی :
تصویر توضیحی برای هوش هیجانی
سازمانها به تحقیق برای رویکردهای نوآورانه در جهت افزایش مزیت رقابتی در عصر ایدهایی که با بهره گرفتن از استعداد کارکنان شناخته می شود ادامه می دهند بر طبق نظر مادوین واپلبای (۲۰۰۰) : موقعیت عالی ومنحصر به فرد هرسازمان بر تفاوت قائل شدن بین فرهنگ ومنابع انسانی تاکید دارد. این قابلیت انسانها وتعهدشان است که وجه تمایز سازمان های موفق از سایرین می گردد (ص ۵۵۵) آنها همچنین اضافه می کنند که افراد و ویژگی توسعه یافتگی آنها ونیز خود کنترلی واراده برخود یکی از عوامل مهم حفظ مزیت رقابتی است مزایای دیگر همچون تکنولوژی ،جهانی سازی وسیستم های فناوری واطلاعات می توانند به سرعت توسط رقبا تقلید شوند. تلاشهای کنونی برای تمایز ،تولید فکروایده پردازی دربین منابع انسانی سازمانهاست (اپلبای وماروین ۲۰۰۰،ص ۵۵۵) آنها همچنین به تبیین این مورد پرداختند که امروزه ایده ها DNA سازمان هستند .بنابراین یادگیری وپیشرفت افراد وبقاء پایداری اقتصادی سرنوشت سازومهم هستند.(ص۵۵۵) جملاتی این چنین براهمیت توسعه منابع انسانی برای پیشرو بودن استراتژیک در کسب وکار وریسک پذیری تاکید دارد. این مساله به طور گسترده تاکید می کند که ما در عصر دانش زندگی می کنیم واین ها علامتی است که افکار ونوآوری بیش نمایان شده اند.
توسعه منابع انسانی ،سیستمی از توسعه فردی و سازمانی ،سازمانهائی است که به ایده پردازی وابسته اند .علاوه براین ،همانند سیستم ریوی انسان که به نوع استنشاقی که می کند واکنش نشان می دهد ، در جوسازمان نیز نسبت به احساسات که در محیط کار وجود دارد نیز واکنش نشان می دهد (انسان). سازمانها بیانگر یک سیستم حلقه ای باز هستند وچنین سیستمهایی برای حفظ بقاء خود به منابع خارجی وابسته اند .(گومان۲۰۰۲) در سطح فردی ،فرد برای ثبات عاطفی خود به دیگران وابسته اند ،هر چند متعاقبا دیگران را نیز تحت تاثیر قرار می دهد برای مثال آشکار کردن احساسات منفی مانند خشم وزورگوئی می تواند موجب ناخشنودی ومانع همکاری ونوآوری شود واز سوی دیگر احساست مثبت همکاری وبازخور ،عناصر ضروری برای خلاقیت وبهره وری در محیط کار را گسترش می دهند بنابراین برای افزایش ظرفیت سرمایه اجتماعی به عنوان یک عامل مهم در عملکرد سازمان ،محیط داخلی می بایست از لحاظ کنترل وهدایت احساسات افراد، خود را توسعه دهد. سرمایه اجتماعی فرض می کند که روابط اجتماعی با ظرفیت تولید رابطه داشته ومی تواند ایجاد ارزش نماید “گلمان ۱۹۹۰” وبه عنوان نتیجه ی روابط اجتماعی غنی ومعنی دار که افراد را در ایجاد همبستگی واعتماد به نفس بیشتر تشویق می کند توسعه پیدا کرده است توسعه هوش هیجانی محیطی را درون سازمان ایجاد می کند که می تواند برای توسعه سرمایه اجتماعی فرصتی محسوب شود. بنابراین عملکرد سازمانی را افزایش می دهد.
۲-۱-۲۰-سرمایه اجتماعی در نظام اقتصادی
سرمایه اجتماعی چهار پیامد عمده به همراه دارد:
۱٫کسب اطلاعات؛
۲٫ انتقال دانش، نوآوری و پراکندگی فناوری و رویه ها؛
۳٫ به کارگیری دانش مکمل و تلاش در حل مسائل و مشکلات؛
۴٫ واسطه گری.
این پیامدها ممکن است در طول زمان با توجه به نیازها و ویژگیهای آن هایی که به سرمایه اجتماعی دسترسی دارند، متفاوت باشد. سرمایه اجتماعی برای آغاز و پشتیبانی اقدام اقتصادی، حیاتی است، بنابراین پیامدهای مثبت آن می تواند در حوزه هایی مانند: شکل گیری صنعت، فرایندهای ابتکاری، همکاری های درون شرکتی و کارآفرینی مشاهده شود.
سرمایه اجتماعی به کارآفرینان کمک می کنید تا منابع را از حوزه های مختلف و به روشی نو جمع آوری کرده، و ترکیب کنند. همچنین سرمایه اجتماعی برای کارآفرینان یاری و مشاوره فراهم می آورد و به آن ها کمک می کند تا از راه شناخت محیط های وظیفه ای شان، عدم قطعیت را کاهش دهند. سرمایه اجتماعی همکاری و روابط درون شرکتی را، به ویژه در حوزه‌هایی که اعتماد متقابل، جایگزین و مکمل قراردادها می باشد، محقق می سازد. پژوهشها در حوزه های صنعتی نشان می‌دهند که به چه میزان وجود و عدم حضور سرمایه اجتماعی می تواند در دستیابی به رشد و نوآوری دارای اهمیت باشد.
سرمایه اجتماعی در فرایندهای نوآورانه، ازآن رو که فرصت هایی برای رفع نیازهای برطرف نشده و ترکیب منابع به روش هایی جدید فراهم می آورد، دارای اهمیت است. مطالعات نشان داده است که سرمایه اجتماعی بازده معنوی را در نظام‌های دانش محور تقویت می کند.
سرمایه اجتماعی، همچنین مشاوره‌های فنی را در دوران اشاعه نوآوری ها و انتقال دانش فراهم می سازد. با این حال سرمایه اجتماعی وجه منفی هم دارد. به عبارتی ممکن است به عنوان تعهدی که فرایندهای اجتماعی و اقتصادی را باز داشته یا محدود کند، به شمار آید. پژوهشهای جدید در مقابل پذیرش بی قید و شرط آن، با مطرح کردن جنبه‌های منفی اش هشدار می‌دهد.
نخستین و روشن‌ترین جنبه منفی آن، این است که به ارتباطات منفی می پردازد، که عبارت است از روابطی که در آن دست کم یک فرد قضاوت منفی موثری از یک فرد دیگر دریافت می کند. این چنین روابط منفی ممکن است مانع بهره‌گیری افراد از فرصتهای موجود شود و یا اینکه مسیر شغلی آنها را سد کند. دومین موضوع، که وضوح کمتری هم دارد، به هزینه فرصتها می پردازد. ساختار اجتماعی مشابهی که برای عده ای مفید و موثر تلقی می شود، ممکن است برای سایرین محدودیتی ایجاد کند.
سرمایه اجتماعی، نیازمند سرمایه‌گذاری و تداوم در طول زمان است. به دلیل الزامات قدیمی روابط قابل اعتماد، روآوردن به سایر روابط برای بهره‌گیری از فرصت هایی که از خرده نظام های مختلف به وجود می‌آید، دشوارتر است. این به خصوص برای بازیگرانی که در سازمان‌های پیچیده و درون پروژه های چند گانه به کار مشغولند، صادق است.سطح بالای سرمایه اجتماعی بین گروه های حرفه‌ای ممکن است آنهارا از ساخت دهی مجددشبکه‌های شخصی آن ها برای دستیابی به سطح مناسبی ازهماهنگی بازدارد(Greve and Benassi, 2003).
۲-۱-۲۱-مشکل سنجش سرمایه اجتماعی
با وجود تحقیقات گسترده، تعریف سرمایه اجتماعی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. ابهام مفهومی، تعاریف چندگانه و فقدان اطلاعات لازم، مانعی بر سر راه تحقیقات تئوریک و عملی در مورد نقش سرمایه اجتماعی بوده است.این موضوع،مربوط به محدود بودن تحقیقات عملی درموردسرمایه اجتماعی،به مسائل اقتصادی است.
هکمن (۲۰۰۰) باور دارد که در زمینه سرمایه اجتماعی، ایجاد روابط علی، به گونه‌ای ذاتی دشوار است. برخی‌ها مخالف این موضوع هستند و می‌گویند تفسیر داده‌های به دست آمده از سرمایه اجتماعی، تنها در حیطه اقتصادی انجام شده است و این نیز به دلیل ماهیت دانش علت و معلولی است. اطلاعات در مورد این پدیده آن قدر ضعیف است که نمی‌تواند تفسیرهای مختلفی که از آنها می‌شود را از بین ببرد. هیچ الگوریتم مکانیکی برای ایجاد حقایق خالی از پیش فرضهای ذهنی، وجود ندارد. به نظر می‌رسد ادبیات تجربی سرمایه اجتماعی، به ویژه به علت تعاریف مبهم از مفاهیم، سنجش ضعیف داده‌ها، عدم وجود شرایط مناسب و فقدان اطلاعات لازم برای دستیابی به نتایج قابل پذیرش یکسان، با ابهام زیادی همراه بوده است (Heckman, 2000: 91).
از بحثهای یادشده، مشخص شد که هیچ راه مستقیمی برای اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی نداریم، زیرا سرمایه اجتماعی ابعاد زیادی را در بر می‌گیرد. سرمایه اجتماعی چند وجهی است و محققان، عواملی را که فکر می‌کنند بیشتر با تحقیق آنها مرتبط است، انتخاب می‌کنند. کمیسیون بهره‌وری (۲۰۰۳) طبقه‌بندی از چگونگی ارزیابی‌هایی را که در گذشته در زمینه سرمایه اجتماعی انجام شده است، ارائه داده است. در این طبقه بندی داده‌های گردآوری شده از راه‌های مختلفی قرار گرفته اند (۲۰۰۴:۶ ,Aspin).
– پاسخهایی به پرسشهای در مورد اعتماد (کلوپها، اتحادیه‌ها و …)،
– داده‌هایی در مورد اعضای شبکه‌ها و گروه‌ها،
– رأی دهندگان، خوانندگان روزنامه و اعضای مدرسه‌های مذهبی،
– ویژگی‌های خانوادگی.
۲-۱-۲۲-تاریخچه مطالعات سرمایه اجتماعی
اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال ۱۹۱۶، در مقاله ای توسط هانی فان از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد.اما اولین بار در سال ۱۹۶۱، کتابی در امریکا بوسیله شخصی به نام ژان ژاکوب نوشته شد که این اصطلاح سرمایه ی اجتماعی را بکار برد و منظورش این بود که در حاشیه‌نشین‌‌های شهر، ویژگی‌ها و خصلت‌هایی وجود دارند که آنها می‌توانند به خوبی با همدیگر ارتباط برقرار کنند و گروه هایی را تشکیل دهند که خودشان مسائل و مشکلاتشان را حل کنند.
در اصل، در آنجا منظور از سرمایه ی اجتماعی، نوعی همکاری و هم فکری خودجوش و از درون گروه های محروم حاشیه نشین بود.(توسلی؛ ۱۳۸۴،۲).
گلن لوری اقتصاددان نیز همچون ایوان لایت جامعه شناس، اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه ۱۹۷۰ برای توصیف مشکل توسعه اقتصادی درون شهری به کار برد. (فوکویاما، ۱۳۷۹، صفحه ۱۰)
سرمایه ی اجتماعی از جمله مفاهیم چند وجهی در علوم اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم به صورت علمی و آکادمیک مطرح و از سال ۱۹۸۰ وارد متون علوم سیاسی و جامعه شناسی شد و ابتدا توسط جاکوبز، بوردیو، پاسرون و لوری مطرح می‌شود، اما توسط کسانی چون کلمن، بارت، پانتام و پرتز بسط و گسترش داده می‌شود. (ازکیا و غفاری؛ ۱۳۸۳: ۲۷۸) و (وال، ۱۹۹۸، صفحه ۲۵۹).
کاربرد مفهوم سرمایه ی اجتماعی بصورت آنچه که امروزه مدنظر است به تدریج در دهه ۱۹۹۰ رایج شده است اما این به معنای این نیست که در آثار جامعه شناسان کلاسیک اثری از این مفهوم نباشد، در آثار اندیشمندان و جامعه شناسانی چون مارکس و وبر و دورکیم می‌توان به جستجوی این مفهوم پرداخت و در اندیشمندانی چون مارکس، زمیل دورکیم، وبر و پارسونز به مفاهیمی همچون اضطرار؛ نفع جمعی، ارزشها و اعتماداجتماعی توجه شده که هریک ابعادی از مفهوم سرمایه ی اجتماعی رادر برمی‌گیرد.(توسلی؛۱۳۸۴، ۳).
۲-۱-۲۳-فعالیت های مکمل
بنابر نظر صاحب نظران آن دسته از فعالیت ها را شامل می شود که نیازمند حدی از نظارت مدرسه و متفاوت از آموزش کلاسی است. ا این حال بخش مهم یاز حیات تربیتی مدرسه را تشکیل می دهد. مانند: ورزش، گروه های دانش آموزی، روزنامه مدرسه؛ (تانژا، ۱۹۸۹) برخی دیگر این مفهوم را با فوق برنامه متمایز ساخته و آن را به برنامه ی رسمی ارتباط بیش تری داده اند. (رانک، ۱۹۷۶) به این صورت که فعالیت های مکمل در عصرها و صبح ها اجرا می شود و برخی از این فعالیت های مکما عبارت اند از:
۱- مراسم مدرسه
۲- دروس انتخابی
۳- دوره های آموزش کوتاه مدت
۲-۱-۲۴-اهمیت و ضروریت فعالیت های مکمل و فوق برنامه
عصر کنونی عصر رشد و توسعه ی روز افزون تکنولوژی و فناوری است این پیشرفت مدیون نیروی انسانی است که برای کسب دانش، علاوه بر روش تئوری به روش عملی و آزمایشگاهی اهمیت خاص داده است. امروزه حفظ مطالب از طریق تکرار وتمرین، جایگاه خود را در عرصه ی تعلیم و تربیت ازدست داده است، حفظ مطالب به صورت طوطی وار فقط ذهن شاگردان را از مطالبی که در رفع مشکلات روزمره ی آن ها نقشی ندارد پر می کند و این مطالب به مرور زمان هم از بین می رود. اما توجه به اینامر که فعالیتی که شاگردان در خارج از مدرسه انجام می دهند و مرتبط به مطالب درسی آنهاست؛ یعنی تکمیل کننده ی موضوعاتی است که معلم در کلاس تدریس می نماید، بسیار ضروری می باشد. زیرا شاگردان آن چه را که به صورت تئوری از معلم خود دریافت می کنند با راهنمایی همان مربی در خارج از محیط مدرسه آن را آزمایش و لمس می نمایند. خود این مسائل علاوه بر این که یادگیری موضوعات درسی را آسان و پایدار می نماید؛ بلکه به رفع برخی از مشکلات اساسی که بر سر راه بچه ها در محیط زندگی قرار دارند می پردازد.
بنابراین باید به شاگردان کمک کرد تا از یادگیری مطالب به صورت سطحی بپرهیزند و به فراگیری مطالبی همت گمارند که به یادگیری آن ها عمق ببخشد. توجه به فعالیت های مکمل و فوق برنامه برای عمق بخشیدن به یادگیری مطالب امری ضروری و حیاتی برای متربیان به شمار می آید. فعالیت های مکمل و فوق برنامه به شاگردان کمک می کند، آن چه را که یاد می گیرند بفهمند، علاقه و فعالیت آن ها را مضاعف می کند و هم چنین حس کنجکاوی آن ها برای درک درست و فهم دقیق مطالب شکوفا می شود. آن ها چشم بسته هیچ چیزی را قبول نمی کنند؛ بلکه آن ها را مورد نقد و بررسی قرار می دهند. شاگردانی که به فعالیت های مکمل و فوق برنامه اهمیت بیشتری میدهند و در انجام آن کوشا هستند، رشد قوه ی قضاوت آن ها که یکی از اهداف مهم تعلیم و تربیت است بالا می رود و بهتر می توانند به تجزیه و تحلیل وترکیب مطالب بپردازند، آن ها بهتر به درک ارتباط اجزای یک شی ء یا یک مسئله و درک ارتباط بین اجزا به صورت کل می پردازند. یعنی آن ها کل را بیش از مجموع اجزا درک می کنند، متربیان راه هایی بر اثر این فعالیت ها می توانند انتخاب کنند که در آن ها خلاقیت و نوآوری وجود دارد و آن ها می توانند به این نوآوری و خلاقیت برسند.
بنابراین اگر می خواهیم دانش آموزی نو آور، خلاق فعال داشته باشیم باید به فعالیت های مکمل و فوق برنامه توجه خاص نماییم. واقعیت این امر در کشورهایی که فعالیت های مکمل و فوق برنامه را اجرا نموده اند کاملاً مشهود و نمایان است. در این فعالیت ها دانش آموزان را با مشکل یا مسئله مواجه می کنیم و به عنوان راهنمای آن ها سعی می نماییم که خود آن ها این مشکل را حل نمایند. زمانی که شاگردان، خود با مشکل درگیرند و خود آن ها به جمع آوری اطلاعات می پردازند و راه حل های متفاوتی ارائه میدهند و راه حل ها را یکی یکی به آزمایش می گذارند و نتیجه گیری می کنند، آن چه را که مشاهده ولمس می کنند به صورت عمیق و پایدار در ذهن آن ها باقی خوااهد ماند این افراد در برابر دیگر مشکلات دچار مشکل نمی شوند؛ زیرا می دانند که مشکلات و مسائل قابل حل هستند و فقط سعی و کوشش درست شکل گشای آن هاست. آن ها در تمام زمینه ها و مراحل زندگی فردی کوشا و پر تحرک بار می آیند و سعی می کنند در برابر مشکلات تسلیم نشوند؛ بلکه به چاره جویی بپردازند. این شاگردان در آینده اگر نتوانند دردانشگاه ادامه ی تحصیل بدهند یا اینکه در اداره دولتی استخدام نشوند، ولی در زندگی روزانه ی خود می توانند به کار ببرند و موانع را از سر راه بردارند.
۲-۱-۲۵-اهداف فعالیت های مکمل و فوق برنامه
ـ توجه به دیدگاه مدرسه محوری و سیاست عدم تمرکز در تهیه و تدوین، فعالیت ها در برنامه ریزی درسی،تعمق بخشیدن به فرایند یاددهی و یادگیری در زندگی دانش آموزان ، دستیابی به الگوهای کاربردی به منظور تکمیل محتوای برنامه های رسمی و تقویت آن را مورد تاکید قرار می دهد.
ـ توجه به غنی سازی برنامه های درسی و اوقات فراغت دانش آموزان که آن چه را که یاد می گیرند در محیط زندگی خود بکار ببرند.
ـ کمک به شاگردان برای رشد شخصیتی همه جانبه ای یعنی رشد در زمینه های اجتماعی، عاطفی،اقتصادی،ایمانی،اخلاقی و… که به شکوفا کردن و به فعالیت رساند استعدادهای بالقوه دانش آموزان کمک می کند.
ـ کمک به شاگردان برای رسیدن به نوآوری و خلاقیت در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی روزمره ی خود.
۲-۱-۲۶-تعاریف فعالیت های مکمل و فوق برنامه
۲-۱-۲۷-فعالیت مکمل
فعالیت مکمل فعالیتی است که بر مبنای محتوای دروس یک موضوع درسی نظیر فارسی،علوم تجربی، تعلیمات دینی و… طراحی می باشد. هدف فعالیت مکمل عمق بخشیدن به یادگیری دانش آموزان و ایجاد فرصت برای اندیشیدن درباره ی مفاهیم و تمرین مهارت هاست.
۲-۱-۲۸-فعالیت کمک برنامه و مکمل
به آن دسته از فعالیت های دانش آموزان که نیازمند حدی از نظارت و سرپرستی از ناحیه مدیریت آموزشگاه و متفاوت از آموزشی و پرورشی کلاسی است، اطلاق می شود. ولی با این حال بخش مهمی از نظارت تربیتی مدرسه است مانند ورزش کردن، روزنامه دیواری و…).
۲-۱-۲۹-فعالیت فوق برنامه ی درسی
فعالیت فوق برنامه ،فعالیتی است که به منظور حفظ انگیزه و ایجاد چالش در یادگیرنده به منظور تجربه در فضای آزاد و در عین حال مبتنی بر مسئله محوری طراحی می شود و ممکن است با موضوع درسی هم مرتبط باشند.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:10:00 ب.ظ ]