در واقع خلاف نظر مارکس که طبقات (اقتصاد) را عاملی مهم در ایجاد نابرابریهای اجتماعی (بیعدالتی) دانسته و انقلاب (گرایش سیاسی رادیکال) را تنها راه حل برای مقابله با آن میداند؛ نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که رابطه معناداری میان طبقات و گرایشهای سیاسی مختلف وجود ندارد بلکه این رابطه میان نیازهای مختلف افراد در طبقات اجتماعی آنها و نوع گرایشهای سیاسی است. به عبارتی طبقات بهخودیخود در جامعه ایران منجر به شکلگیری نابرابریها و به عبارتی احساس بیعدالتی نشده است بلکه همانطور که امیراحمدی نیز در رویکرد تضاد اشاره داشته است، طبقات مختلف اجتماعی با نیازهای متفاوتی مواجه بوده و عدم توجه به نیازهای طبقات مختلف اجتماعی منجر به بروز نارضایتیها و گرایشهای سیاسی متفاوت شده است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در واقع منافع طبقاتی است که تعیینکنندهی نوع گرایشهای سیاسی است نه خود طبقات. بطور کلی میتوان گفت نابرابریها در ذات طبقات وجود ندارند بلکه وجود نابرابری میان طبقات- در جامعه مورد مطالعه- امری طبیعی پنداشته شده است. میتوان گفت طبقات اجتماعی در ایران به معنایی که در کشورهای غربی وجود دارد، شکل نگرفته است. از اینرو صرفاً قرارگیری در طبقات اجتماعی منجر به رضایت/نارضایتی سیاسی و گرایشهای سیاسی رادیکال، اصلاحطلب و یا محافظه‌کار نخواهد شد بلکه نابرابریها از عدم برآورده شدن نیازهای خاص طبقات جلوهگر میشود.
بطور خلاصه آنچه از پژوهش حاضر حاصل شده است نشان دهندهی آن است که گرایش سیاسی در طبقه متوسط علاوه بر احساس عدالت اجتماعی تحت تأثیر احساس عدالت اقتصادی قرار می‌گیرد. علاوه بر این نوع گرایش سیاسی طبقه اجتماعی پایین بیشتر تحت تأثیر احساس عدالت اجتماعی است.
عکس مرتبط با اقتصاد
علاوه بر این برخلاف برخی نظریات (نظیر دوورژه در رویکرد تضاد، نظریات کنش متقابل نمادین) و یافتههای حاصل از پیشینه پژوهش؛ متغیرهایی نظیر سن، تاهل، میزان تحصیلات و استفاده از رسانه رابطه معناداری با هیچیک از گرایشهای سیاسی نداشتند. جنس نیز در آزمونهای معناداری رابطه معناداری با گرایشهای سیاسی نداشت.
در نهایت بر اساس یافتههای حاصل از پژوهش شاید بتوان گرایشهای سیاسی را به صورت یک طیف در نظر گرفت که در یک سوی آن گرایش سیاسی محافظهکار و در مقابلش گرایش سیاسی رادیکال قرار دارد. در میان دو سر طیف نیز گرایش سیاسی اصلاحطلبی وجود دارد. در حالیکه گرایش سیاسی محافظهکار با مولفه های دینداری و رضایتمندی سیاسی بالا مشخصهسازی میشود. گرایش سیاسی رادیکال با عدم مناسکگرایی، کاهش احساس عدالت سیاسی و رضایتمندی سیاسی شناخته میشود. در واقع عدم رضایتمندی سیاسی مرزی تفکیکی میان اصلاحطلبی و گرایش سیاسی رادیکال است. تا زمانیکه با احساس بیعدالتی مواجه باشیم در قلمرو اصلاحطلبی قرار داریم. هرچه میزان نارضایتی سیاسی افزایش یابد در جهت گرایش سیاسی رادیکال گام خواهیم برداشت.
6-5 پیشنهادها

توجه سیاستگذاران اجتماعی- سیاسی به نیازهای مختلف شهروندان در طبقات مختلف اجتماعی-اقتصادی.
کاهش دامنه فعالیتهای دولت در جامعه به منظور کاهش سیاسی شدن نارضایتیها
ایجاد زمینهای برای بهرهمندی از پژوهشها و یافتههای دانشجویان، تا ضمن پیشگیری از انجام تحقیقات موازی در سازمانهای مختلف، انرژی و زمان صرف شده در کتابخانهها معطل نماند.
7-5 محدودیتهای پژوهش

محدودیت زمانی از مهمترین مشکلات در پژوهش حاضر بوده است. از آنجا که بر اساس قوانین جدید دانشگاه، دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد به تکمیل دوره تحصیلی خود در 4 ترم ملزم شدهاند. زمان مقرر برای تکمیل پژوهشهایی در این سطح کافی نیست، پژوهشگران در مراحل نهایی با کمبود زمانی روبرو میشوند و ناگفته پیداست که این عامل علاوه بر ایجاد استرس و فشارهای روانی برای محقق، منجر به کاهش کیفیت کار خواهد شد.
کم سابقه بودن موضوع تحقیق یکی از عواملی بود که دسترسی به منابع را محدود میکرد اما عامل ثانویهای که در روند پژوهش عاملی بازدارنده بود، عدم پرداخت هزینه سایتهای لاتین از سوی دانشگاه بود که سطح دسترسی محقق به منابع را بیش از پیش محدود ساخت.
8-5 مشکلات پژوهش

عدم دسترسی به افراد با گرایشهای سیاسی متفاوت خصوصا گرایش سیاسی رادیکال به منظور انجام مصاحبه
عدم پاسخگویی مردم و بیاعتمادی سیاسی؛ یکی از عامترین مشکلاتی است که گمان می‌رود اغلب افرادی که به پژوهش میدانی نیازمندند با آن روبرو شده باشند. ترس، بیاعتمادی، ضعف روحیه همکاری در جامعه و گاه کمسوادی از عمده دلایل عدم پاسخگویی از سوی شهروندان بود.
فهرست منابع
– آرونسون، الیوت (1382) روانشناسی اجتماعی، ترجمه حسین شُکرکُن، انتشارات رشد، تهران.
– آشوری، داریوش (1354) فرهنگ سیاسی، چاپ هفتم، انتشارات مروارید، تهران.
– آشوری، داریوش (1366) دانشنامه سیاسی، انتشارات سهروردی، تهران.
– آلافیلیپ، دانیل؛ کامییری، کارمل و دیگران (1379) درآمدی بر روانشناسی اجتماعی (مجموعه ضرورتهای جامعهشناسی روانی)، ترجمه مرتضی کتبی، نشر نی، تهران.
– ابوالحسنی، سید رحیم (1384) نگرش و گرایش سیاسی مردم (اصلاحطلبی یا محافظهکاری)، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 9، صفحات: 41-1.
– اخوان کاظمی، بهرام (1384) بررسی و نقد نظریه عدالت جان راولز، کتاب نقد، شماره
37، صفحات 180-151.
– ازکیا، مصطفی؛ دربان آستانه، علیرضا (1389) روش های کاربردی تحقیق، چاپ دوم، انتشارات کیهان، تهران.
– اسلامی، شهلا (1387) تحول نظریهی عدالت رالز از عدالت اخلاقی به عدالت سیاسی، پژوهشهای فلسفی، شماره سیزدهم، صفحات 34-5.
– امام جمعهزاده، سید جواد؛ اخجسته، جمیل (1390) شاخصهای عدالت سیاسی و راهکارهای تحقق آن، مجله علمی تخصصی پژوهشهای سیاسی، سال اول، شماره دوم.
– امیراحمدی، هوشنگ (1381) جامعه سیاسی، جامعه مدنی و توسعه ملی، انتشارات نقش و نگار، تهران.
– انصاریرنانی، قاسم (1381) نقدی بر نظریه سلسله مراتبی بودن نیازها در ایجاد انگیزش، فصلنامه مطالعات مدیریت بهبود و تحول، شماره 34 و33.
– بشیریه، حسین (1385) جامعهشناسی سیاسی؛ نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، چاپ سیزدهم، نشر نی، تهران.
– بشیریه، حسین (1387) دیباچهای بر جامعهشناسی سیاسی ایران، چاپ پنجم، نشر نگاه معاصر، تهران.
– پناهی، امیرحسین (1389) نظریه های انقلاب: وقوع، فرایند و پیامدها، انتشارات سمت، تهران.
– تاج مزینانی، علیاکبر (1379) رفتار سیاسی جوانان در ایران (انتخابات ریاست جمهوری، شوراها، مجلس خبرگان) پایان‌نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، راهنما: مهدی محسنیان راد، دانشگاه امام صادق.
– تقیان ورزنه، رضا (1386) سنتگرایی، تجددگرایی، پساتجددگرایی در اندیشهی شهید مطهری، پژوهه، شماره 26و25.
– توسلی، حسین (1388) مبنای عدالت در نظریه جان رالز، فصلنامه نقد و نظر، شماره 10.
– جلائیپور، حمیدرضا (1388) گونهشناسی رویکردهای تغییر: رجحان رویکرد اصلاحی در ایران، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 42و43، ویژهنامه انقلاب اسلامی.
– جمالزاده، ناصر (1387) عدالت سیاسی و اجتماعی در سه رهیافت فقهی، فلسفی و جامعهشناختی، دانش سیاسی، سال چهارم، صفحات 35-5.
– جوادی یگانه، محمدرضا؛ کلانتری، عبدالحسین؛ عزیزی، جلیل (1385) رسانه دینی، مخاطب دیندار و رضایت نسبی؛ بررسی رابطه دینداری مخاطبین و برآورده شدن انتظارات دینی رسانهای آنان، مجله جهانی رسانه، دانشگاه تهران.
– جوادی یگانه، محمدرضا (1387) رویکرد جامعه شناسانه نظریه انتخاب عقلانی، مجله راهبرد فرهنگ، شماره 3.
– جهانشاهی، عالیه (1389) نقش عدالت در توسعه جامعه، انتشارات سمیع، تهران.
– جهانیان، ناصر (1383) جهانی سازی، عدالت اقتصادی و مهدویت، فصلنامه انتظار موعود، شماره 14.
– حاجیحیدر، حمید (1388) تحول تاریخی مفهوم عدالت، فصلنامه علوم سیاسی، شماره 45.
– حسینی، سید حسن (1386) رابطه برخورداری از انواع سرمایه (اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی) و نوع نگرش به عدالت اجتماعی، پایان نامه کارشناسی ارشد، برنامه ریزی رفاه اجتماعی، راهنما: نادر سالارزاده امیری، دانشگاه علامه طباطبایی.
– حسینی بهشتی، سید علیرضا (1378) مبانی معرفتشناختی نظریه عدالت اجتماعی، انتشارات بقعه، تهران.
– خلفخانی، مهدی (1387) نهادهای مدنی به عنوان سرمایه اجتماعی و عدالت اجتماعی، پژوهشنامه عدالت اجتماعی، شماره 26.
– دوورژه، موریس (1377) جامعهشناسی سیاسی، ترجمه ابوالفضل قاضی شریعت پناهی، چاپ اول، نشر دادگستر، تهران.
– رابرتسون، دیوید (1375) فرهنگ سیاسی معاصر، ترجمهی عزیز کیاوند، نشر البرز، تهران.
– راولز، جان (1387) نظریه عدالت، ترجمه سید محمدکمال سروریان و مرتضی بحرانی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران.
– راولز، جان (1383) عدالت به مثابه انصاف، ترجمه عرفان ثابتی، نشر ققنوس، تهران.
– رضاپور، اکبر (بیتا) درک عدالت در میان جوانان، پایان نامه کارشناسی ارشد پژوهشگری، راهنما: محمدصادق مهدوی، دانشگاه شهید بهشتی.
– زاهدی، محمدجواد (1382) توسعه و نابرابری، انتشارات مازیار، تهران.
– ساروخانی، باقر (1384) جامعهشناسی ارتباطات، چاپ پانزدهم، انتشارات اطلاعات، تهران.
– سریع‌القلم، محمود (1386) فرهنگ سیاسی ایران، نشر: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول، تهران.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:28:00 ب.ظ ]