سنجش عملکرد یادگیرندگان و مقایسه نتایج حاصل با هدف های آموزشی از پیش تعیین شده به منظور تصمیم گیری در این باره که آیا فعالیت های آموزشی معلم و کوشش های یادگیری دانش آموزان به نتایج مطلوبی انجامیده است و به چه میزانی است (سیف ،۱۳۸۴).
پیشینه پژوهش
دلبستگی و سلامت
تئوری بالبی تاثیر آشکاری بر دامنه وسیعی از وقایع زندگی دارد، موضوعات مرتبط با زندگی و مرگ،رفتارهای فیزیکی و احساسی، رشد هنجاری و غیر هنجاری و فقدان شخصیت و روابط میان فردی. در تمام این حوزه های زندگی ، به نظر می آید که مدل های عملی دلبستگی، روشی را که مردم محرک تنش زا را ارزشیابی می کنند و با آن کنار می آیند و همچنین واکنش احساسی به این وقایع را شکل می دهد.
دلبستگی کودک به والدین ، نقش مهمی در رشد بهنجار کودک دارد. رشد جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان متاثر از دو نوع مراقبت مادر است. بسیاری از اختلالات روانی ناشی از آسیب دیدگی های پیوند دلبستگی است. اکثر افرادی که از اختلالات روانی رنج می برند، از ایجاد پیوندهای عاطفی با دیگران عاجزند. عدم شکل گیری رابطه دلبستگی در طول ۳ سال اول زندگی، جدایی از دلبستگی در محدوده سنی ۳ تا ۴ سالگی به مدت طولانی، و تغییر چهره دلبستگی در دوره حساس شکل گیری دلبستگی، از عوامل ایجاد آسیب های عاطفی و روانی در کودکان است (بالبی ، ۱۹۹۸به نقل از خدایاری ، ۱۳۷۷).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در نتیجه، به نظر می رسد که دلبستگی ایمن منبع درونی باشد که سازگاری را آسان می کند و سلامتی را در زمان استرس افزایش می دهد. این نقش تطابقی از سه منبع اصلی می تواند به دست آید. اولین منبع، ارزشیابی شناختی فرد ایمن از جهان است. نگرش خوش بینانه ای که فرد ایمن از زندگی دارد و اعتماد نسبت به جهان ممکن است به عنوان یک سپر علیه مشکلات غیرمنتظره عمل کند. علاوه بر این فرد ایمن به ارزیابی موقعیت تنش زا در اصطلاح بی خطر تمایل دارد ، که به نظر می آید برای انطباق ساختاری و مدیریت استرس لازم باشد.دومین منبع ، ترمیم روشی است که فرد ایمن به وسیله آن دیدگاهش را سازمان می دهد.
میکالینسر[۱۶۴] دریافت که فرد ایمن خودش را با اصطلاحات مثبت توصیف میکند و ویژگی های منفی اش را می پذیرد و طرحواره های مختلفش با هم هماهنگی دارند و اختلاف نسبتا کمی بین آنها وجود دارد . دید مثبت فرد ایمن نسبت به خودش باعث می شود فرد احساس کنترل برای مقابله با مشکلات زندگی را داشته باشد و توانایی آنها برای سازمان دادن تجارب درون طرحواره های[۱۶۵] مختلف خود به آنها اجازه می دهد که استرس را کنترل کند و مانع گسترش آن به داخل ساختار خود شود. به علاوه ، همبستگی ساختاری آنها در زمانی که در رسیدن به استانداردهای فردی خودشان شکست می خورند مانع تجربه استرس می شود .
منبع سوم نگرش فرد ایمن درباره پردازش اطلاعات و فعالیت های شناختی است . میکالینسر دریافت که فرد ایمن نگرش مثبتی در جهت پردازش اطلاعات دارد. مخصوصا ، این نگرش در تلاش فرد ایمن برای جستجوی اطلاعات ، تحمل بالای آنها در حوادث غیرقابل پیش بینی، اختلال و ابهام روشن می شود و بی میلی آنها برای تصدیق عقاید خشک، و تمایل آنها برای اینکه شواهد جدید را داخل ساخت شناختی اش هماهنگ کند هنگامی که می خواهد قضاوت اجتماعی کند. جستجو برای اطلاعات جدید و یکپارچگی اطلاعات جدید داخل طرحواره فرد، یادگیری مهارت های مناسب تر برای حل و کنار آمدن با مشکلات زندگی را آسانتر می کند (میکالینسر، ۱۹۹۷ به نقل از سیمپسون، ۱۹۹۸) .
بالبی معتقد است که یک شخص برای رشد سالم نیاز به پیوند عاطفی دارد. والدین حساس و احساس امنیت در کودک پایه ای برای سلامت روانی وی می باشد. به نظر بالبی رابطه نا ایمن موجب بی اعتمادی، مشکل در هماهنگی و حساس بودن و نارضایتی هیجانی در روابط عاشقانه می شود (خوشابی و ابوحمزه ،۱۳۸۵).
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
بر طبق نظر بالبی والدین به حمایت خود در سرتاسر کودکی ادامه می دهند و مدل عملی درونی کودک از تاریخ تعامل متقابل با مراقب بر ادراکات آنها از وقایع اجتماعی و انتظارات راجع به ارتباطات تاثیر می گذارد.
ادامه تعامل والد- کودک، بین کیفیت دلبستگی بچه در کودکی میانی و هیجان بعدی و سازگاری او ، عامل میانجی مهمی است.
کودک ایمن قادر به کمک گرفتن از والدین به عنوان پایگاه امنی در شرایط استرس آمیز است (کرنز[۱۶۶] و ریچاردسون[۱۶۷] ، ۲۰۰۵) .
بالبی(۱۹۸۸) معتقد است والدینی که پاسخگو،یاری دهنده ، قابل دسترسی و قابل دوست داشتن باشند در مواقع نیاز بتوانند آسایش و حمایت لازم را برای کودک فراهم کنند، سلامت روانی آینده کودک خود را تضمین خواهند کرد. وی می گوید عشق مادری در دوره نوزادی و کودکی برای سلامت روانی همانند ویتامین ها و پروتئین ها برای سلامت جسمانی ، ضروری است (خوشابی و ابوحمزه ، ۱۳۸۵) .
به اعتقاد اریکسون اگر مادر رفتاری طردکننده ، بی توجه و بی ثبات داشته باشد ، کودک نگرش بی اعتمادی را پرورش خواهد داد ومظنون ، ترسو و مضطرب خواهد شد (شولتز ، ۱۳۸۳) .
مطالعات درباره دلبستگی در سال های دانشگاه و در جوانی نشان داده که دلبستگی ایمن با بهبودپذیری بالای خود، اعتماد به نفس بالا ، و برقراری ارتباط با دیگران به آسانی مرتبط است.
مقایسه جوانان با سبک های مختلف نشان داد که جوانان ایمن آسان تر ارتباطاتی را برقرار می کنند که شادی بخش،دوستانه، قابل اعتماد و طولانی باشند.آنها نسبتا کمتر تنهایی مزمن را گزارش می کنند ودلبستگی اجتنابی با عدم اعتماد به دیگران ، فاصله گرفتن از آنان، تنهایی و بیماری ارتباط دارد. دلبستگی اجتنابی همچنین با اضطراب و استرس مرتبط است (کولین ، ۱۹۹۶) .
شواهد نشان می دهند که نوع خاصی از نا امنی در پیش بینی سطح مشکلات رفتاری مهم است. کودکان با الگوهای دلبستگی ناایمن در سن پیش دبستانی و دبستان به طور معنا داری نسبتاً بیشتر به عنوان برونگرا و پرخاشگر رتبه بندی شدند (کرنز و ریچاردسون، ۲۰۰۵).
یافته های گیوانی لیوتی[۱۶۸] نشان می دهد که دلبستگی نا ایمن در افزایش آسیب پذیری به اختلال های تجزیه ای مؤثر است و افرادی که دچار اختلال چند شخصیتی بودند در کودکی به صورت نا ایمن دلبسته شده بودند.
ویلکینسون[۱۶۹] و والفورد[۱۷۰] (۲۰۰۱) نقش دلبستگی ، روان رنجوری ، برون گرایی و وقایع مثبت و منفی زندگی در درماندگی و سلامت روان شناختی نوجوانان بررسی کردند و نتایج نشان داد که کیفیت دلبستگی به والدین در افزایش سلامت و کاهش درماندگی مؤثر است.
طلائیان(۱۳۸۲) گزارش کرد که کیفیت دلبستگی با سلامت روانی بالاتر و افسردگی پائین تر رابطه دارد.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
بر طبق تحقیق برینگل و همکاران[۱۷۱](۱۹۹۲) ، افراد با سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا نسبت به افراد با سبک دلبستگی ایمن ، والدینی سرد و مشکلات خانوادگی بیشتری داشتند.
تحقیقات موره و لیونگ[۱۷۲](۲۰۰۲) نشان داد افراد با سبک دلبستگی ایمن نسبت به افراد با سبک دلبستگی ناایمن کمتر تنها و منزوی هستند و همچنین استرس کمتری دارند.
در برخی از مطالعات نیز سعی شده است که ارتباط طولانی مدت بین دلبستگی و بهزیستی روانی مورد بررسی قرار گیرد. ازجمله کوباک و هازن[۱۷۳] (۱۹۹۱) نشانه های افسردگی را دوبار با فاصله زمانی اندازه گیری کردند و دریافتند کودکان دلبسته ناایمن دربار دوم اندازه گیری ، میزان بیشتری از نشانه های افسردگی را نشان می دهند (به نقل از کولین ، ۱۹۹۶).
دلبستگی و هویت
هورنای معتقد به اهمیت سالهای اولیه کودکی در شکل دهی شخصیت بزرگسال بود و اینکه نیروهای اجتماعی در کودکی، نه نیروهای زیستی ، بر رشد شخصیت تاثیر دارند. نه مراحل رشد همگانی وجود دارد و نه تعارض های اجتناب ناپذیر کودکی، بلکه رابطه اجتماعی موجود بین کودک و والدین او عامل اصلی است.
هورنای تصور می کرد که نیاز ایمنی[۱۷۴] بر کودکی حاکم است که منظور وی از آن ، نیاز به امنیت و رهایی از ترس بود. اینکه آیا کودک احساس امنیت و فقدان ترس را تجربه کند، در تعیین به هنجار بودن رشد شخصیت او اهمیت دارد. امنیت کودک کاملا بستگی دارد به اینکه چگونه والدین با او برخورد می کنند. نشان ندادن گرمی و محبت به کودک، شیوه عمده ای است که والدین به وسیله آن امنیت را تضعیف نموده و یا از آن جلوگیری می کنند. او معتقد بود مادام که کودکان احساس کنند آنها را دوست دارند و از این رو ایمن هستند ، می توانند بیشتر مواردی را که معمولاً آسیب زا تصور می شوند، مانند از شیر گرفتن ناگهانی، گاه و بی گاه کتک خوردن و … را تحمل کنند بدون اینکه اثر بد محسوسی داشته باشند (شولتز، ۱۳۸۳).
اریکسون درمرحله اعتماد در برابر بی اعتمادی، بیان می کند که اگر دراین مرحله مادر به نیازهای کودک حساس باشد و آنهارا برطرف کند و در چارچوب محیط اجتماعی قابل اعتماد خود به احساس باثباتی از قابل اعتماد بودن خود نیز دست یافته باشد، می تواند احساس اعتماد واطمینان به محیط را که لازمه پیدایش احساس هویت[۱۷۵] درمراحل بعدی است، به کودک خود منتقل و در او بارور سازد (شولتز ، ۱۳۸۳) .
جدایی یا فقدان چهره های مهم _ نگاره های دلبستگی _ درمراحل اولیه زندگی یکی از اساسی ترین موانعی است که شکل گیری هویت در نوجوانی و یکپارچه سازی آن را در بزرگسالی دشوار می سازد (برینگر[۱۷۶]، ۱۹۷۴ به نقل از برزونسکی، ۲۰۰۳).
البته فرایند تشکیل هویت، فرایندی مادام العمر است و جوانان برای کسب آمادگی برای این توانمندی مراحل زیر را پشت سر می گذارند:
روابط اولیه فرد یا افراد مراقبت کننده در دوره کودکی، روابط اولیه با همسالان در دوره نوجوانی، و در نهایت ورود به دوران بزرگسالی که در حالت بهینه ، افراد در آن توانایی برقراری روابط صمیمی درازمدت همراه با اعتماد متقابل را کسب می کنند و از سلامت و بهزیستی شخصی حمایت و آن را تقویت می کنند (دانشپور، ۱۳۸۶).
دستاوردها و فضایلی که فرد در مراحل پیشین کسب کرده ،‌در تحکیم بنای هویت سالم نقش دارند. همانند سازی و هویت یابی سالم نوجوان از میزان توفیق او در کودکی در نیل به امید و اعتماد، اراده و خودگردانی ، هدفمندی وابتکار عمل، و صلاحیت و پشتکار متاثر است (رفیعی، ۱۳۸۱).
ریچ و سیگل[۱۷۷](۲۰۰۲) دریافتند که دلبستگی ایمن با رشد بالای ایگو مرتبط است.
هوگ و برگیوس[۱۷۸](۲۰۰۲) بیان کردند که افراد با هویت کسب شده سطوح بالاتری از دلبستگی ایمن را نشان دادند(برنان[۱۷۹] ، ۱۹۹۸).
تحقیق زیرمن[۱۸۰](۲۰۰۲) نشان داد که دلبستگی ایمن ارتباط مثبت با هویت موفق دارد ، در حالی که دلبستگی نا ایمن با هویت مغشوش ارتباط دارد.
آرمسدن و گرینبرگ(۱۹۹۸) در پژوهشی که انجام دادند به این نتیجه رسیدند که کیفیت دلبستگی به والدین و همسالان با سلامت روانی نوجوانان ، شکل گیری هویت ، کنار آمدن با بحران های مختلف و رضایت از زندگی ارتباط معنا دار دارد.
نتایج تحقیق نگهبان سلامی(۱۳۸۴) نشان داد که بین دلبستگی ایمن با سبک هویت هنجاری و تعهد هویت رابطه مثبت معنادار و بین دلبستگی ایمن با سبک هویت سردرگم/اجتنابی رابطه منفی معنادار وجود دارد. همچنین بین دلبستگی ناایمن با سبک هویت اطلاعاتی و تعهد هویت رابطه منفی معنادار و دلبستگی نا ایمن با سبک هویت هنجاری و سردرگم رابطه مثبت معنادار وجود دارد.
هویت و سلامت روان
نوجوانی زمانی مناسب برای شکل دهی هویت (احساس و مفهومی از خود) است که تاریخچه و گذشته فرد و توانمندی های مورد نیاز برای سلامت روانشناختی در بزرگسالی را در هم می آمیزد.
به اعتقاد اریکسون اگر فرایند هویت یابی نوجوان مختل شود، او دچار آشفتگی هویت یا آشفتگی نقش اجتماعی[۱۸۱] خود خواهد شد که به اعتقاد اریکسون می تواند موجب بزهکاری[۱۸۲] ، اختلال درهویت جنسی[۱۸۳] ، وحملات روان پریشانه گردد (رفیعی ، ۱۳۸۱).
به اعتقاد گلسر افراد با هویت ناموفق دچار تنهایی و بی کسی تا آخرین درجه آن می شوند، درحالی که افراد موفق به شکل سازنده به مبارزه ادامه می دهند و موفقیت های یکدیگر را تقویت می کنند. افراد ناموفق در زندگی روزمره مشکلات متعددی دارند و در برخورد با واقعیت های زندگی دچار مسائلی می شوند که برایشان نگران کننده، اضطراب آور، بی محتوا و افسردگی آور است (شفیع آبادی ، ۱۳۸۷).
بسیاری از اختلالات نوجوانی را می توان در سردرگمی هویت یافت که خطر آن سردرگمی نقش است. اریکسون معتقد است که بزهکاری ، اختلالات هویتی مربوط به جنسیت، و دوره های پسیکوتیک مرزی، ممکن است از این سردرگمی ناشی شوند . سردرگمی نقش ممکن است خود را در رفتارهای نابهنجاری نظیر فرار از خانه، اعمال مجرمانه، ویسکوز، آشکار نشان دهد و مشکلات درهویت جنسی ونقش جنسی ممکن است دراین دوره ظاهر شود (کاپلان ،۲۰۰۳).
به نظر اریکسون ، هویت نشان نشاط روانی است و هویت در مقابل سردرگمی نشانه یک شخصیت سالم در نوجوانان است (میلانی فر، ۱۳۷۰).
مارسیا نیز بیان کرد که بین هویت و سلامت روانی ارتباط وجود دارد. وی مطرح می کند که پایگاه هویت موفق، سالمترین پایگاه است چون شخص توانایی خوبی برای سازگاری با محیط دارد ( ادبی، ۱۳۷۹) .
مطالعات مارسیا نشان داده که افراد با هویت کسب شده، فعالیت های شناختی و عملکردی شان درموقعیت استرس خوب است و نسبت به دیگر نوع هویت ها، در مواقع استرس عقلانی و منطقی تر عمل می کنند ( کروگر، ۱۹۹۶).
برزونسکی(۲۰۰۳) در یک مطالعه روی نقش تعهد در ارتباط بین سبک های هویت و متغیرهای سلامت شخصی بیان کرد که تعهد به طور مستقیم با متغیرهای مربوط به سلامت در ارتباط است.
پاشا و همکاران (۱۳۸۲) در تحقیق خود روی رابطه بین پایگاه های هویت و بهداشت روانی جوانان نتیجه گرفتند که افرادی که از پایگاه هویت موفق بر خوردارند از سلامت روانی بیشتری نیز برخوردارند.
شیخ روحانی(۱۳۷۸) در تحقیق خود با عنوان بررسی رابطه وضعیت هویت و اضطراب نتیجه گرفت که اضطراب در پایگاه های فاقد تعهد (دیررس و سردرگم) به طور معنا داری بالاتر از میانگین اضطراب در پایگاه های دارای تعهد (موفق/زودرس) است .
ادبی(۱۳۷۹) در بررسی رابطه پایگاه هویت و سلامت روان در اوایل نوجوانی به این نتیجه رسید که افراد با هویت مغشوش و دیررس نسبت به افراد با هویت مؤفق و زودرس از سلامت روانی کمتری برخوردارند .
آزمایش مقایسه ای جورجنسون[۱۸۴] (۲۰۰۹) روی افراد با اختلال شخصیت مرزی و افراد سالم نشان داد که بیشتر از نصف(۵۹%) بیماران با اختلال مرزی دارای هویت اجتنابی/ سردرگم بودند در حالی که این میزان در افراد سالم ۱۲% بود .
تحقیق برزونسکی (۲۰۰۷) در ارتباط بین فرایندهای شناختی و سبک های پردازش هویت نشان داد که افراد با سبک هویت اطلاعاتی ، مسائل و اطلاعات را به صورت عقلانی پردازش می کنند .
غضنفری (۱۳۸۲) دریافت که سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری و تعهد با سلامت روانی ؛ افسردگی ، اضطراب ، اختلال در عملکرد اجتماعی و نشانه های جسمانی رابطه معنی دار دارند که شدت رابطه برای سبک هنجاری بیشتر است. سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با سلامت روانی و مقیاس های فرعی آن رابطه منفی دارد .
نتایج پژوهش سعادتی شامیر (۱۳۸۳) بیانگر وجود رابطه معنی دار مثبت بین سبک های هویت با سلامت عمومی است. بین سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری با افسردگی ، اضطراب ، علائم جسمانی و عملکرد اجتماعی همبستگی معنی دار منفی و بین سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با افسردگی ، اضطراب ، علائم جسمانی واختلال در عملکرد اجتماعی وابستگی معنی دار مثبت وجود دارد .
ولیراس[۱۸۵] و باسما[۱۸۶] (۲۰۰۵) دریافتند که ارتباط منفی معنی دار بین سلامت روان شناختی و هویت اجتنابی/ سردرگم وجود دارد .
هویت و پیشرفت تحصیلی
متاسفانه پژوهشی چندانی که ارتباط هویت و پیشرفت تحصیلی را مورد بررسی قرار داده باشد ، به دست نیامد .
طبق تحقیقات انجام شده توسط فارسی نژاد و همکاران(۱۳۸۳) روی دانشجویان، نتایج نشان داد که سبک هویت اطلاعاتی اثر مستقیم مثبت بر پیشرفت تحصیلی دارد در حالی که هویت سردرگم/ اجتنابی اثر منفی بر پیشرفت تحصیلی دارد .
یافته های جاکوبسا[۱۸۷] و دمبو[۱۸۸] (۲۰۰۴) نشان داد که دانش آموزان با سبک هویت اطلاعاتی نسبت به دیگر سبک های هویت تمایل بیشتری به پیشرفت مهارت های مطالعه دارند و از خودکارآمدی تحصیلی بالاتری برخوردارند .
دلبستگی و پیشرفت تحصیلی
متاسفانه پژوهشی که به طور مستقیم ارتباط دلبستگی و پیشرفت تحصیلی را مورد بررسی قرار داده باشد ، به دست نیامد ولی برخی از پژوهش ها به طور غیر مستقیم به بیان تایید کیفیت دلبستگی بر پیشرفت تحصیلی پرداخته اند. طبق تحقیقات انجام شده نوزادان و کودکان ۱۲ تا ۱۸ ماهه دلبسته ایمن ، حساس تر و کنجکاو تر از کودکان دلبسته نا ایمن هستند و نوزادانی که به عنوان دلبسته ایمن شناخته شده اند،سه تا پنج سال بعد و حتی در سن ورود به مدرسه ، اعتماد به نفس بیشتری از خود نشان داده و در حل مسائل مشتاقانه تر عمل می کنند.
همچنین معلوم شده اگر عوامل هوش و طبقه اجتماعی که بر پیشرفت تحصیلی موثرند کنترل شوند، کودکان دلبسته ایمن در سنین نوجوانی در مدرسه عملکرد بهتری دارند و بیشتر متکی به خود هستند (جاکوبسن ، ۱۹۹۷). همینطور نوجوان دلبسته ایمن، مهارت های ذهنی بیشتری دارند و از مهارت هایشان در حل مسائل بهتر استفاده می کنند (لبسکی ، گارداکو و هرنسایر،۱۹۸۴به نقل از حقیقی، ۱۳۸۱). بنابراین، کودکان دلبسته ایمن، احتمالاً پیشرفت تحصیلی بیشتری نسبت به کودکان دلبسته نا ایمن دارند.
نتیجه تصویری برای موضوع هوش
جمع بندی
در بخش اول فصل به موضوع هویت و سبک های هویت پرداخته شد و از هویت به عنوان یک مفهوم درونی و ذهنی که هر فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و در واقع خود اساسی و مستمر اوست که دلبستگی به والدین نیز در شکل گیری آن مؤثرند یاد گردید.دیدگاه نظریه پردازان مختلف بحث شد. در ادامه، نظریه، انواع سبک های هویت و تعهد هویت از دیدگاه برزونسکی که یکی از پرکارترین افراد در زمینه سبک های هویت است مورد بررسی قرار گرفت. نقش عوامل متعدد فردی و بین فردی در هویت ، ارزیابی هویت و انواع دیگر آن از دیگر مطالبی بود که بحث گردید.
در بخش دوم این فصل دلبستگی به عنوان نوعی عشق به والدین و کودک و یک پیوند عاطفی میان مادر و کودک که از دوران کودکی شکل می گیرد و در سلامت روان و شکل گیری هویت فرد در سال های آتی تأثیری شگرفت دارد، مورد بحث قرار گرفت. درباره دیدگاه رویکرد های مختلف به سبک دلبستگی بحث شد. از بالبی به عنوان یکی از پرکارترین افراد در حوزه دلبستگی نام برده شد و به بررسی نظام، روش و مفاهیم اساسی نظام او که شامل رفتار غریزی، مفهوم دلبستگی و انواع روش هایی که برای ارزیابی آن در کودکان و بزرگسالان وجود دارد را مورد بحث قرار دادیم .دلبستگی در نوجوانی و همچنین چگونگی آن در بزرگسالی و عوامل تأثیرگذار بر ایمنی دلبستگی را مطرح نمودیم و سپس ثبات دلبستگی و جنبه های تحولی آن، همچنین اختلالات دلبستگی را مورد بحث قرار داده شد.
در بخش سوم فصل مطالبی در رابطه با سلامت روان و تاریخچه واهمیت آن در زندگی افراد آورده شد. دیدگاه نظریه پردازان مختلف درباره سلامت روان بحث شد و در آخر خصوصیات افراد سالم ارائه شد.
در بخش آخر فصل به طور مجزا به ارائه پیشبینه تجربی و تحقیقاتی که در زمینه دلبستگی و سبک های هویت و پژوهش های مربوط به ارتباط این دو با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی بود، پرداخته شد.
با توجه به مبانی نظری و پیشینه تجربی پژوهش مطرح شده به نظر می رسد که بین سبک های دلبستگی با سلامت روان رابطه وجود دارد و شاید بتوان سبک های هویت و میزان تعهد هویت نوجوانان را با توجه به سبک دلبستگی آنها پیش بینی کرد.
فصل سوم
روش پژوهش
در این فصل ابتدا طرح پژوهش، جامعه آماری تحقیق ، نمونه و روش نمونه گیری آن شرح داده شده است و سپس توضیحات لازم درباره ابزارهای مورد استفاده ، اعتبار ابزارها و نحوه اجرا و نمره گذاری آنها ارائه گردیده است و در انتها روش های آماری مورد استفاده در تحلیل داده ها آورده شده است.
طرح تحقیق

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:14:00 ب.ظ ]