تحریک کننده های سیستم عصبی مرکزی
این گروه از مواد به عنوان محرک، ایجاد کننده هیجان و انرژی است و موجب تحریک فعالیت سلسله اعصاب مرکزی می شود. این مواد را به طور معمول برای افزایش هوشیاری، ایجاد تحمل زیاد، بیدارماندن به مدت طولانی، کاهش اشتها و احساس نشاط مصرف می کنند (اسعدی، ۱۳۸۴). در این دسته می توان به موادی مثل آمفتامین ها، کوکائین و کافیئین اشاره کرد که با اختلال های روانی ارتباط داشته و به دلیل ساختار شیمیایی خاص شان تأثیرات جسمانی و روانی و خطر بالقوه متفاوتی برای مصرف کنندگان در برخواهد داشت (هالجین، ۲۰۰۳؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۵).
کوکائین[۱۳۱]
از برگ­های گیاه کوکا به دست می ­آید و به شکل پودر سفید (کوکائین) فروخته می شود. مصرف خوراکی و استنشاقی دارد (رنجگر، ۱۳۸۳). این دارو به سرعت روی مغز تأثیر می­گذارد، جلوی بازجذب دوپامین در نواحی مزولیمبیک را می­گیرد و تصور می رود به این دلیل حالت­های لذت بخش به وجود می­آورد که دوپامین رها شده در سیناپس، انتقال عصبی را تسهیل می کند (ولکوف و همکاران[۱۳۲]، ۱۹۹۷). مصرف دائمی کوکائین با کاهش ماده خاکستری در نواحی مغز مرتبط است (فرانکلین و همکاران[۱۳۳]، ۲۰۰۲). کوکائین میل جنسی را بیشتر می­ کند و احساس اعتماد به نفس، بهروزی و خستگی ناپذیری­ به وجود می آورد. دوز بیش از حد می تواند باعث احساس سرما، تهوع، بی خوابی و همین­طور احساسات شدید پارانویایی و توهمات وحشتناک گردد (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷). در اواسط دهه ۱۹۸۰ نوع جدیدی از کوکائین به نام کراک[۱۳۴] وارد خیابان ها شد. کراک به شکل کریستال ریگ مانند عرضه می شود که سپس آن­را حرارت، ذوب و تدخین می کنند (کزل و آدامز[۱۳۵]، ۱۹۸۶).
آمفتامین ها
آمفتامین ها، شامل آمفتامین (بنزدرین[۱۳۶])، متا آمفتامین (متدرین[۱۳۷]) و مت فنیدات (ریتالین) می­باشند. این مواد در آزمایشگاه­ها ساخته می شوند و از نظر پزشکی برای کنترل وزن، حمله خواب[۱۳۸]، افزایش عملکرد و اختلال بیش فعالی همراه با نقص توجه (ADHD) به کار برده می شوند و به صورت خوراکی (به شکل قرص) کشیدن از طریق بینی یا تزریق درون وریدی مصرف می شود (رنجگر، ۱۳۸۳). تحمل نسبت به آمفتامین­ها به سرعت ایجاد می شود که داروی بیشتر و بیشتری برای ایجاد اثر تحریکی لازم می شود. یک مطالعه ایجاد تحمل پس از ۶ روز مصرف را نشان داد (کومر[۱۳۹] و همکاران ، ۲۰۰۱). آمفتامین هایی مثل بنزدرین، دکسدرین[۱۴۰] و متدرین اثرات شان را از طریق آزاد کردن نور اپی نفرین و دوپامین و جلوگیری از باز جذب این انتقال دهنده های عصبی ایجاد می کنند. با مصرف آمفتامین ها، شخص هشیار، سرخوش و معاشرتی می شود و انرژی و اعتماد به نفس به ظاهر نامحدود بر او مسلط می­گردد. دوزهای بیشتر می تواند شخص را عصبی، سرآسیمه و گیج و سردرگم کند. تپش قلب، سردرد، سرگیجه و بی خوابی از جمله علایم دیگر است. کسانی که مقدار زیادی از آمفتامین ها را مصرف می­ کنند، بی نهایت بدگمان و خصومت جو می شوند. مصرف بالا می تواند حالتی کاملاً شبیه اسکیزوفرنی پارانویایی، شامل هذیان ها ایجاد کند (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷).
متا آمفتامین ها
متا آمفتامین­ها نیز مانند سایر آمفتامین ها می تواند از راه دهان یا تزریق درون سیاهرگی مصرف شود. این دارو به روش انفیه (یعنی بالا کشیدن از راه بینی) هم قابل مصرف است. این دارو در شکل کریستالی شفاف خود، معمولاً “مت کریستالی” یا “یخ” گفته می شود. هوس متاآمفتامین بسیار شدید است و اغلب چند سال پس از قطع مصرف آن ادامه می یابد (هارتز[۱۴۱]، فردریک-آزبرن[۱۴۲] و گالوی[۱۴۳]، ۲۰۰۱). یک مطالعه جدید روی مصرف کنندگان دائمی متاآمفتامین که ملاک های تشخیصی DSM برای وابستگی داشتند، شماری از آسیب ها را در ماده خاکستری مغز، از جمله هیپوکامپ پیدا کردند. حجم هیپوکامپ در میان مصرف کنندگان دائمی متاآمفتامین کوچکتر بود و این با عملکرد ضعیف تر در یک آزمون حافظه همبستگی داشت (تامپسون و همکاران[۱۴۴]، ۲۰۰۴).
افیون ها[۱۴۵]
افیون ها که در مقوله بزرگتر رخوت زاها[۱۴۶] قرار می گیرد، شامل تریاک و مشتقات آن مورفین، هروئین و کدئین است. باربیتورات های مصنوعی و آرام بخش ها، مانند سکوباربیتال (سکونال) و دیازپام[۱۴۷] (والیوم) نیز رخوت زا به شمار می آیند (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷).
تریاک[۱۴۸]
تریاک مهمترین داروی خرید و فروش غیر قانونی بین المللی است و در میان آن­ها از همه شاخص تر است. این ماده برای مردمان سومری که در ۷۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح می زیستند، شناخته شده بود (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷). تریاک یک ماده مخدر است که از شیره گیاه خشخاش به روش سنتی تیغ زدن به دست می آید. روش ارجح استفاده از آن، تدخین است ولی به صورت خوراکی و به ندرت تزریقی استفاده می شود (کرمی و همکاران، ۱۳۸۸).
مورفین[۱۴۹]
مورفین به شکل پودر سفید یا کرمی رنگ در بازار و آمپول های ۱۰ و ۲۰ میلی گرم می باشد. تزریق ۱۵-۱۰ میلی گرم مورفین سبب خواب آلودگی، کندی تنفسی، تنگی مردمک ها، تسکین درد، بالا بردن آستانه درد، تغییر واکنش به تجربه دردناک، تضعیف مرکز تنفسی (علت مرگ با مورفین) می شود. مورفین به طور سریع جذب می شود به طوری که ۳۰ دقیقه پس از تزریق زیرجلدی ۶۰% آن جذب می­ شود. تحمل در مورفین خیلی بالاست (تولایی، ۱۳۸۸).
هروئین
هروئین یک ماده مخدر غیرقانونی و اعتیاد آورترین و سریع الاثرترین ماده افیونی است. هروئین به شکل پودر سفید یا قهوه ای است. در آزمایشگاه از مورفین ساخته می شود. نام های خیابانی آن اشک سیاه یا اشک خدا و غیره است. هروئین معمولاً به صورت تزریقی، تدخینی، انفیه و استنشاقی مصرف می­ شود. رایج ترین شکل مصرف تزریقی است و دفعات تزریق تا روزی ۴ بار می باشد. تزریق وریدی بیشترین و سریع ترین اثر را دارد (نیدا[۱۵۰] ، ۲۰۰۴). از بین مواد اشاره شده، هروئین بیش از بقیه مواد افیونی مورد سوء مصرف قرار گرفته و بیش از همه نیز اعتیاد آور است (هالجین، ۲۰۰۳).
عملکرد خانواده
همه مؤلفان و محققانی که در حوزه آسیب های اجتماعی مطالعه کرده اند به خانواده به عنوان عاملی مؤثر در ایجاد و گسترش اعتیاد اشاره داشته اند. همچنین متخصصان جامعه شناسی خانواده نیز بر این امر صحه گذاشته­اند که هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند چنانچه از خانواده سالم برخوردار نباشد. باز بی هیچ شبهه ای هیچ یک از آسیب های اجتماعی نیست که فارغ از تأثیر خانواده پدید آمده باشد (ساروخانی، ۱۳۷۰). در واقع می توان گفت که رفتار فرد ناشی از نقشی است که در خانواده آموخته، عدم توانایی خانواده در اجرای کامل وظایفش نشانه آن است که جامعه به طور کامل به اهداف خود نخواهد رسید. به منظور رشد و تعالی خانواده، هر یک از اعضای آن باید نقش های خود را به خوبی ایفا کنند و در جهت افزایش آگاهی و اطلاعات خود بکوشد و روز به روز رابطه خود را بهبود بخشند. زندگی در خانواده با عملکرد نادرست که ویژگی آن تعارض، کنترل ناکافی، پیوند های ضعیف، ناکامی در ارتباطات است، پیوند نزدیکی با بزهکاری و جرایم دارد (بوکان، ۱۳۸۶).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
با توجه به مطالعات نشان داده شده است که کارایی خانواده بیشتر مربوط به ویژگی های نظام خانواده، شیوه های سیستمی و الگو های تبادلی بین اعضای آن است، نه ویژگی های درون روانی یکایک اعضای خانواده (اپیشتاین، بالدوین و بیشاب[۱۵۱]،۱۹۸۳). در جایی که تمرکز مشاوره فردی بر خود فرد و نگرانی های اوست، درمان خانواده بر سیستم خانواده تمرکز دارد. تمرکز درمان خانواده بر فرایند ارتباط، تعادل و عدم تعادل قدرت، فرایندهای نفوذ، ساختار های حل تعارض و عملکرد جاری منظومه خانواده به عنوان یک سیستم است (گیبسون و میشل[۱۵۲]، ترجمه ثنایی ذاکر، ۱۳۸۶). اعضای خانواده در هنگام رویارویی با موقعیت های فشارزا و دشوار، استرس را تجربه می کنند و این استرس موجب ناراحتی، تنش یا نومیدی آن­ها می شود. موقعیت فشارزا، سامانه خانواده را مختل می کند مگر اینکه خانواده بتواند با وضعیت تازه خود را سازگار کند. برای اینکه خانواده به عملکرد عادی خود بازگردد به کوشش زیادی برای از میان برداشتن یا حل مشکل نیاز دارد (موسوی، ۱۳۷۹).
در تعریف عملکرد خانواده گفته می شود که عملکرد خانواده، توانایی خانواده در هماهنگی یا انطباق با تغییرات ایجاد شده در طول حیات، حل کردن تعارض ها، همبستگی میان اعضا و موفقیت در الگوهای انضباطی، رعایت حد و مرز میان افراد و اجرای مقررات و اصول حاکم بر این نهاد با هدف حفاظت از کل نظام خانواده است (جوادی، ۱۳۸۸). رویکرد سیستم‌های خانواده نسبت به سایر رویکردها کمتر فرد محور است، زیرا با خانواده همانند یک واحد رفتار می‌کند (گلادینگ، ۱۹۹۶؛ ترجمه بهاری، ۱۳۸۲). در دیدگاه نظام­ها، مشکل اعضای خانواده حداقل تا حدودی نشانگر درست کار نکردن کل نظام خانواده است. به همین دلیل هدف خانواده درمانی، سامان دهی مجدد نظام خانواده است تا دیگر نظام مورد نظر، نیازی به مشکل نداشته باشد (تاد و بوهارت[۱۵۳]، ۱۹۹۹؛ ترجمه فیروزبخت، ۱۳۷۹).
رویکردهای مهم رایج در پیشگیری از سوء مصرف مواد
معمولاً ۴ روش اصلی برای کمک به افراد برای سازگاری با عود[۱۵۴] سوء مصرف مواد وجود دارد (ماک[۱۵۵] و دیگران، ۲۰۰۱). این روش­ها در چهار دسته طبقه بندی شده اند که عبارتند از:
۱)۱۲ قدم ۲)رویکردهای شناختی-رفتاری
۳) رویکردهای خانواده محور ۴)جامعه درمانی[۱۵۶]
۱۲ قدم
رویکرد ۱۲ قدم به گروه های الکلی های گمنام[۱۵۷] (AA) باز می گردد. این مدل وابستگی به مواد را به عنوان یک بیماری می داند که نیاز به مدیریت در سرتاسر گستره زندگی فرد دارد. مراجعان از طریق پیگیری یکسری موضوعات که به عنوان قدم ها مشخص شده اند پیشرفت می کنند. تسهیل کننده های این حمایت گروهی، غالباً خود مصرف کننده های مواد هستند که ترک کرده اند (وینتر[۱۵۸] و دیگران، ۲۰۰۰). برنامه ((AA سعی دارد این باور را به تک تک اعضای (AA) تلقین کند که وابستگی به الکل، بیماری است که هرگز نمی توان آن را درمان کرد و هوشیاری مداوم برای پرهیز از حتی یک پیک نوشیدنی الکلی ضروری است، تا مبادا مشروب خواری کنترل ناپذیر، دوباره به کلی شروع شود. حتی اگر شخص به مدت ۱۵ سال یا بیشتر اصلاً الکل مصرف نکرده باشد، عنوان الکلی بر طبق اصول و عقاید AA باز هم ضروری است، چرا که شخص همیشه الکلی است و همیشه این بیماری را به همراه دارد، حتی اگر در حال حاضر تحت کنترل باشد (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷).
در یک مطالعه آینده نگر بزرگ روی بیش از ۲۰۰۰ مرد وابسته به الکل، این نتیجه به دست آمد که ( (AAنتیجه بهتر در دو سال بعد را پیش بینی می کند (مک کلر[۱۵۹]، استوارت[۱۶۰] و هومفریز[۱۶۱]، ۲۰۰۳). پس از معرفی و اقبال از این گروه، مدتی بعد، گروه معتادان گمنام نیز معرفی شدند. به هر حال از نظر این رویکرد وابستگی، نوعی مشکل وجودی است و مصرف مواد شکلی از رفتار غیر انطباقی که در پاسخ به نوعی نقصان معنوی ابراز می شود. بنابراین در درمان، بر بیدارسازی معنوی، اهمیت یافتن خدا یا یک قدرت برتر و نیایش تأکید می شود (بلوم[۱۶۲]، ۲۰۰۵). گروه های [۱۶۳](NA) اختلالات مصرف مواد را برای عده­ای، شرایطی مزمن می دانند که بهبود آن مستلزم حمایت های مستمر می باشد (مکللان، لویس، برین و کلبر[۱۶۴]،۲۰۰۰). گروه های خودیاری از جمله گروه های (NA) و (AA) نشان داده اند که مکمل­های خوبی برای خدمات درمانی رسمی که باعث حفظ سودمندی درمان می شوند، هستند (اولسون[۱۶۵] و همکاران،۲۰۰۵). این گروه ها حمایت و بهبودی را به صورت مداوم و در دسترس ارائه می­ کنند و حضور افراد در این گروه ها آزادانه می باشد (هومفریز و موس[۱۶۶]،۲۰۰۷).
مطالعات در اثربخشی برنامه های ۱۲ قدم ( (۱۲-STEPبا مقایسه کسانی که برنامه ۱۲ قدم را به پایان رسانیده بودند و کسانی که این برنامه را به پایان نرسانده بودند، سودمندی این مدل را نشان داده­اند (کلی، مایر و براون[۱۶۷]، ۲۰۰۰). روتس و آنیس[۱۶۸](۱۹۹۲) ۸ ویژگی برای تبیین اثربخشی گروه های خودیاری از جمله گروه های (NA) و (AA) تعیین کردند. (a) اعضا در تجارب یکدیگر از جمله، ناتوانی و آسیب­پذیری شان برای کنترل مصرف مواد سهیم می شوند. (b) در این گروه ها آموزش به خود مورد تأکید قرار می گیرد. © گروه ها خود- حاکمیتی هستند. (d) آن­ها مسئولیت رفتارهایشان را می پذیرند. (e) حس عضویت در این گروه ها مهم است. (f) عضویت در این گروه ها داوطلبانه است. (g) برای تغییر شخصی تعهد ضروری است. (h) گمنامی و رازدازی در این گروه ها مورد تأکید است. بهترین گروه های خودیاری شناخته شده، الکلی های گمنام و معتادان گمنام هستند. اهداف اولیه AA و NA، این است که پیام امید را برای کسانی که هنوز از سوء مصرف مواد در رنج هستند برساند و به آن­ها کمک کنند تا سبک زندگی جدیدی بدون مصرف مواد داشته باشند (داویکو، ۱۹۹۹).
ادعاهای مطرح شده توسط AA درباره کارایی درمان آن، مورد بررسی دقیق علمی قرار گرفته است. سودمندی معنادار AA تأیید شده است (اوایمته[۱۶۹]، فاینی[۱۷۰] و موس[۱۷۱]، ۱۹۹۷؛ تیمکو[۱۷۲] و همکاران، ۲۰۰۱). با وجود سختی های همراه با بررسی کار آمدی گروه های خودیاری نظیر AA، این گروه ها همچنان برنامه های درمانی بسیار پرکاربردی هستند. برای مثال در سال ۲۰۰۳، حدود دو سوم کسانی که از درمان وابستگی به الکل یا دارو بهره برده اند، از طریق یک برنامه خودیاری به این هدف دست یافتند (سام اچ سا، ۲۰۰۴).
۱۲ گام الکلی های گمنام

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

پذیرفتیم که در برابر الکل درمانده و ناتوان بودیم- زندگی مان کنترل ناپذیر شده بود.

به این باور رسیدیم که قدرتی بزرگتر از خودمان توانست ما را به سلامت عقل باز گرداند.

تصمیم گرفتیم اراده و زندگی خود را به خداوندی که او را شناختیم، بسپاریم.

سیاهه اخلاقی موشکافانه و شجاعانه خود را ساختیم.

در برابر خدا، خودمان و در برابر انسانی دیگر به ماهیت بی کم و کاست اشتباهات خویش اعتراف کردیم.

کاملاً آماده بودیم که از خدا بخواهیم این کاستی ها را از شخصیت و سرشت مان بزداید.

خاضعانه از او خواستیم که کمبودها و عیوب ما را بر طرف کند.

فهرست تمام کسانی را که به آن­ها زیان رسانیده بودیم، تهیه کردیم و حاضر شدیم که تمام آن­ها را جبران کنیم.

هر جا که ممکن بود، مستقیماً برای این اشخاص جبران مافات کردیم، به جز زمانی که انجام این کار به آن­ها یا دیگران آسیب می رساند.

به پر کردن سیاهه شخصی خود ادامه دادیم و وقتی که اشتباه کردیم، بی درنگ به آن اعتراف کردیم.

از طریق عبادت و مراقبه در صدد بهتر کردن ارتباط آگاهانه خود با خداوندی که او را شناختیم برآمدیم، عبادت فقط برای آگاهی از اراده او و برای ما و توانایی تحقق بخشیدن به آن.

در نتیجه این گام ها به بیداری معنوی دست یافتیم، سعی کردیم این پیام ها را به الکلی ها منتقل کنیم و این اصول را در تمام امور و کارهایمان به اجرا در آوریم (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷).

رویکردهای شناختی-رفتاری
خانواده درمانگران رفتاری و شناختی- رفتاری اعتقاد دارند که خانواده ها و زوج ها، صرفاً تحت تأثیر محیط های خود هستند و الگو های رفتاری آموختنی است. بنابراین رفتارهایی با کارکرد بد را می­توان با رفتارهای سازگارانه تر جا به جا کرد (توماس[۱۷۳] ۱۹۹۲، به نقل از نوابی نژاد، ۱۳۷۸). در خانواده درمانی شناختی-رفتاری بر آنچه اعضای خانواده می اندیشند و نیز رفتار کردن آن­ها توجه می شود. از آنجائی­که این رویکرد تلفیقی از رویکردهای شناختی و رفتاری است، بنابراین در برگیرنده تمامی مبانی دو رویکرد است. در این شیوه به خانواده ها کمک می شود تا الگو های تحریف شده و رفتارهای ناکارآمد خود را تشخیص دهند و در پی تغییر آن باشند. برای درمان “از بحث­های منظم و تکالیف رفتاری سازمان یافته ای استفاده می شود” که جنبه های شناختی نیز مورد نظر است (قاسم زاده، ۱۳۷۶).
شیوه شناختی-رفتاری که تأکید متعادلی روی شناخت و رفتار دارد، بر عمق الگوهای تعاملی خانواده تمرکز دارد (دهقانی و همکاران، ۱۳۸۷). روابط خانوادگی، شناخت ها، هیجانات و رفتار در این نظریه بر یکدیگر تأثیرات دو جانبه دارند. بنابراین یک استنتاج شناختی می تواند هیجان یا رفتاری را برانگیزد و این هیجان یا رفتار می تواند بر شناخت تأثیر بگذارد. اپستاین و شلزینجر (۱۹۹۶، به نقل از دهقانی، ۱۳۸۷) چهار مورد را که از طریق آن­ها، شناخت، رفتار و هیجانات اعضای خانواده ممکن است منجر به ایجاد جوی ملتهب شود، ذکر می نمایند:
۱- شناخت ها، رفتارها و هیجانات هر فرد نسبت به تعاملات خانواده (مثلاً فردی که متوجه می شود که از مابقی خانواده کنار می کشد).
۲-اعمال اعضای خانواده نسبت به او
۳- واکنش ترکیبی (نه همیشه یکسان) چند عضو خانواده نسبت به او
۴-ویژگی­های ارتباطات بین دیگر اعضای خانواده (مثلاً دو نفر از خانواده، معمولاً از نظرات یکدیگر حمایت می کنند).
رویکرد خانواده درمانی رفتاری- شناختی، خانواده را به عنوان یک عامل مهم در سوء مصرف مواد می داند. به عنوان مثال سوء مصرف مواد به وسیله عضو خانواده، ممکن است به وسیله سرمشق گیری و تقویت ها توسط اعضای دیگر خانواده صورت گیرد. سوء مصرف مواد فرد ممکن است به صورت ضمنی توسط والدین که به صورت “تأیید همراهی فرد با گروه همسالان مصرف کننده مواد” باشد تقویت شود یا به واسطه سهل گیری والدین که به نوجوان اجازه می دهد که تجربه اولیه با مواد داشته باشد، سطوح بالاتر آن ممکن است تعارضات خانوادگی و همچنین استرس ها، به عنوان محرک هایی برای سوء مصرف مواد به حساب آیند (آذرین[۱۷۴]، دونوهو[۱۷۵]، بسالل[۱۷۶]، کوگان و آیسرنو[۱۷۷]،۱۹۹۴).
این نظریه بر مداخلات کوتاه مدت و مختصر تأکید می کند و در جهت نگرانی های آنی خانواده معتاد که باعث مطرح شدن نیازهای اضطراری خانواده می شود جهت گیری می کند و به اعضای خانواده کمک می کند که روش­های سالم­تر فکر کردن و رفتار کردن را پیدا کنند و این کار احتمالاً ادامه اعتیاد را کاهش خواهد داد (جانک و هاگدورن، ۲۰۰۶). مشاوران خانواده در حوزه اعتیاد به اعضای خانواده و نظام خانواده کمک می کنند که درک بهتری از آنچه که اعضاء با خودشان می گویند به دست آورند، افکار (اگر من مواد مصرف کنم، دیگران فکر می کنند من آدم خوبی هستم و مرا دوست خواهند داشت) احساس (اضطراب، افسردگی و عصبانیت) رفتار (بحث، جنگ و دعوا ، گوشه گیری). مشاوران خانواده در حوزه اعتیاد درک اعضای خانواده از اینکه رفتارهای معتادگونه چگونه با پیامدهای منفی مرتبط هستند را افزایش می دهد (جانک و هاگدورن، ۲۰۰۶).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
خانواده و اعتیاد
خانواده اولین محیط اجتماعی و آزمایشگاه طبیعی است که در آن شخصیت و الگوهای رفتاری فرد در رابطه با سایر اعضای خانواده شکل می گیرد و این منحصر به رفتار سازشی و بهنجار نیست. رفتار نابهنجار فرد نیز در خانواده شکل می گیرد که نشان دهنده اختلال در کارکردهای مختلف در نظام خانواده است (آقابخشی، ۱۳۸۸). روابط خانوادگی با ثبات و راهنمایی والدین، تأثیرات سرمشق گیری بسیار مهمی برای کودکان هستند (رامیرز و همکاران، ۲۰۰۴؛ به نقل از باچر، ۲۰۰۷ ) و این ثبات معمولاً در خانواده های سوء مصرف کنندگان مواد وجود ندارد. کودکانی که والدینی دارند که شدیداً الکل یا دارو را سوء مصرف می کنند، در برابر مبتلا شدن به مشکلات سوء مصرف مواد و مشکلات مربوط، آسیب پذیر هستند (اربلیچ، ایرلی واین[۱۷۸]، ۲۰۰۱؛ به نقل از باچر[۱۷۹]، ۲۰۰۷؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۸).
کودکانی که در اوایل کودکی در معرض الگوهای نقش منفی و کژکاری خانوادگی قرار می گیرند، بزرگسالان پیرامون آن­ها رهنمود های محدودی را ارائه می دهند، اغلب در گام های دشواری که باید در زندگی بردارند دچار لغزش می شوند (فیشر[۱۸۰] و همکاران، ۲۰۰۵ به نقل از باچر[۱۸۱]، ۲۰۰۷). محققان دیگر اعتقاد دارند اعضای خانواده در صورت مصرف مواد مخدر می توانند به عنوان الگوهای مشاهده ای، در گرایش اعضای دیگر خانواده به مصرف مواد مخدر نقش مؤثری ایفا کنند. برای مثال، ویزلی[۱۸۲] و همکارانش (۱۹۹۷) در تحقیقات خود دریافتند که از ۲۴ نمونه مورد مصاحبه، تعداد ۱۴ نفر دارای خانواده های با سابقه سوء مصرف مواد مخدر بوده ­اند. محققان مختلفی نیز عواملی چون ارتباط والد- فرزندی، میزان حمایت والدین از فرزندان، کمّیت و کیفیت وابستگی عاطفی فرزند به والدین و غیره را در گرایش نوجوانان به سوء مصرف مواد مخدر مؤثر دانسته اند (اسپونر[۱۸۳]، ۱۹۹۹؛ پاترسون و همکاران، ۱۹۹۲).
مقایسه بین عملکرد خانواده و میزان سازگاری در دانش آموزان یکی از مهمترین عوامل مؤثر در سوء مصرف و همچنین پرهیز از مواد مخدر، خانواده و نحوه عملکرد آن می باشد (ین، چن و چن، ۲۰۰۷). پژوهش ها نشان داده اند که مشکلات در عملکرد خانواده با رفتار ضد اجتماعی، پرخاشگری و اعتیاد در نوجوانان ارتباط دارد (طهرانی، ۱۳۸۲). عوامل خانوادگی به عنوان یکی از عوامل خطر ساز عمده سوء مصرف مواد توسط نوجوانان گزارش شده است. استفاده از مواد با شکست در ایفای نقش والدینی، تعارض­های ولی-فرزندی و تعارض های درون خانوادگی، نگرش پذیرنده نسبت به مواد و استفاده از الکل و سیگار در خانه توسط والدین مرتبط می باشد. همچنین عدم نظارت کافی والدین معمولاً پیش بینی کننده قدرتمند سوء مصرف مواد توسط نوجوانان است (ین، چن و چن، ۲۰۰۷).
عکس مرتبط با سیگار
اگر فضای عاطفی موجود بین اعضای خانواده سرد و بی تفاوت باشد به ایجاد رفتار های مخاطره آمیز و یا مصرف مواد مخدر می انجامد. در مقایسه ای که روابط خانوادگی معتادان و غیر معتادان انجام شد مشخص شد که رابطه بین پدر و فرزند در ۸۸% و در ۹۷% رابطه صمیمی بین پدر و مادر در خانواده­های معتادان وجود ندارد (بشارت و همکاران، ۱۳۸۰). اعتیاد پدر، سلامت روانی خانواده را به شدت تهدید می کند. افسردگی، اضطراب و درگیری های شدید عاطفی از جمله آسیب هایی است که در صورت اعتیاد مرد، مادر خانواده را تهدید می کند (محبی، ۱۳۹۰).
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
تاریخچه خانواده درمانی
قبل از ۱۹۵۰ درمان روانشناختی تقریباً به درمان های روان تحلیلی فردی محدود بود (بلز[۱۸۴]، ۲۰۰۲). یکی از اصول روان تحلیلی فردی این بود که رفتار یا مشکلات روانشناختی، ریشه در تعارضات درون روانی فرد دارد (بلز[۱۸۵]، ۲۰۰۲؛ کوترل و بوستون[۱۸۶]، ۲۰۰۲). برخی از عقایدی که به هموار شدن خانواده درمانی کمک کرد، به کارهای جان بالبی که معتقد بود دلبستگی بین مادر و کودک می تواند زمینه کار با اعضای خانواده را فراهم کند (بل، ۱۹۶۷). ناتان آکرمن[۱۸۷] (۱۹۵۶) که روان تحلیلگر کودک بود و کودک را به اتفاق خانواده در مطبش در نیویورک در دهه ۱۹۳۰ می دید. موری بوئن[۱۸۸] در پروژه تحقیقاتی با خانواده های اسکیزوفرنی در دهه ۱۹۵۰ کار می کرد. از گریگوری بیستون، غالباً به عنوان پدر خانواده درمانی مدرن یاد شده است (بلز، ۲۰۰۲؛ کوترل و بوستون، ۲۰۰۲).
بیتسون یک انسان شناس بریتانیایی بود که یک کمک مالی برای پژوهش در الگوهای ارتباطی خانواده هایی که عضو بیمار اسکیزوفرنی داشتند و در بیمارستان کالیفرنیا تحت درمان قرار داشتند، دریافت کرد. بیتسون یک روان تحلیلگر، متخصص ارتباطات و انسان شناس یک تیم را به خدمت گرفت. آن­ها به کمک هم نظریه ای در زمینه اسکیزوفرنی مطرح کردند و معتقد بودند، علت بیماری اسکیزوفرنی در عضو خانواده به ارتباطات اعضای خانواده بر می گردد (بیتسون، جکسون، هیلی و ویکلند[۱۸۹]، ۱۹۶۳). این کار به عنوان طرح اولیه برای توصیف آسیب شناسی خانواده و روش های درمانی به کار رفت. تیم مؤسسه پژوهش روانی (MRI[190]) در پالو آلتو[۱۹۱]، یک مدل خانواده درمانی مختصر را که در تقابل با درمان های طولانی مدت که بر اساس روان تحلیلی بود، پیشنهاد دادند. در دهه ۱۹۶۰ روان تحلیلگر دیگر، سالوادور مینوچین عبور از مرزهای درمان سنتی فردی را آغاز کرد (مینوچین و همکاران، ۱۹۶۷). نگاه مینوچین این بود که خانواده های سالم، مرزهای میان فردی صریح و آشکاری دارند و مداخلاتش به این منظور بود که به خانواده ها کمک کند تا چنین مرزهای صریحی در خانواده های بد کارکرد ایجاد کند. کار مینوچین فوراً با استقبال جامعه روانپزشکی روبرو نشد. در حقیقت مینوچین به خاطر وفاداری اش به روش های روان تحلیلی سنتی نزدیک بود که اعتبارش را در دهه ۱۹۷۰ از دست بدهد (مینوچین، ۱۹۸۲). از آن زمان تاکنون خانواده درمانی با یکسری از مدل های درمانی در حال رقابت به رشد خود ادامه داده است.
رویکرد های درمانی خانواده محور
فلسفه ای که ما را به سمت رویکردهای خانواده محور می برد در تقابل آشکار با مدل بیماری الکلیسم می باشد. بارزترین تفاوت میان این دو پارادایم[۱۹۲]در رابطه با سبب شناسی[۱۹۳] می باشد. مدل بیماری، بر عاملی واحد در بروز الکلیسم تأکید می کند (یک فرایند بیماری و غیره). درمانگران خانواده بر علیت حلقوی[۱۹۴] تأکید می کنند و بر این نکته اتفاق نظر دارند که پویایی ها و ارتباطات میان فردی با خانواده ایجاد کننده یا نگهدارنده رفتار اعتیادی است (کولیز، ۱۹۹۰؛ لیپس، ۱۹۹۹). این فرایند تعامل در زمینه خانواده درمانی به عنوان جبرگرایی متقابل[۱۹۵] شناخته شده است که معتقدند الکلیسم هم از اعضای خانواده تأثیر می پذیرد و هم بر اعضای خانواده تأثیر می گذارد (کولیز، ۱۹۹۰).
فرضیه ای که در اینجا مطرح می شود این نکته است که الکلیسم به عنوان یک مشکل فردی تلقی نمی شود، بلکه به عنوان یک مشکل در یک سیستم بزرگتر بویژه خانواده تعبیر می شود (دیماینو، ۱۹۸۹). با در نظر گرفتن اینکه اختلال یا بیماری یک عضو خانواده، احتمالاً بر عملکرد سایرین نیز تأثیر منفی گذاشته و از طرف دیگر می تواند ناشی از روابط نامطلوب با سایرین و بالاخص والدین باشد، فرد مشکل دار در واقع نشانه اشکال و اختلال در سیستم و کل اعضای خانواده خواهد بود (نوابی نژاد، ۱۳۷۸). فاکتورهای خانوادگی ممکن است پیش بینی کننده های مهم­تری در التزام به درمان باشند و حمایت خانواده می تواند یکی از مهم­ترین فاکتورها در جهت حفظ پرهیز[۱۹۶] باشد. در ضمن همچنان­که در ابتدا توصیف کردیم، مصرف مواد توسط اعضای خانواده می تواند بر همه اعضای خانواده از جمله: همسر، فرزندان و دیگر کسانی که در خانواده زندگی می کنند، اثر بگذارد. اعضای خانواده نه تنها در پرداختن ثمربخش با سوء مصرف کننده مواد نیاز به کمک دارند بلکه در سازگاری با ناراحتی ها و حل دوباره نگرانی هایشان به کمک نیاز دارند. استرس در روابط خانوادگی و روابط همسری نیز می تواند سوء مصرف مواد را بیشتر کند یا زمینه لازم برای عود را فراهم آورد (کارلسون، اسمیت، ماتو و اورسمن[۱۹۷]، ۲۰۰۸).
رویکرد های درمانی خانواده محور، اثر سیستم خانواده را بر افراد و سوء مصرف موادشان مورد بررسی قرار می دهند. خانواده به عنوان مجموعه ای از خرده نظام ها دیده شده است (فرزندان، والدین، همسران) که به گستره ای از نقش­ها خدمت می کنند. درمانگران خانواده، الگوهای تعاملی که در خانواده وجود دارد را به روشنی می بینند و از تکنیک هایی چون، قاب دهی[۱۹۸] و برچسب زنی[۱۹۹] مجدد استفاده می­ کنند (تعریف کردن رفتارها در یک حالت متفاوت) (ماک و دیگران، ۲۰۰۱). مطالعات تجربی، نظیر خانواده درمانی سیستمی[۲۰۰] و خانواده درمانی چند بعدی[۲۰۱] گزارش کرده اند که کاهش در مصرف مواد بعد از درمان در فاصله ۶ تا ۱۲ ماه، به سرعت اتفاق افتاده است (لیدل و هوگو[۲۰۲]، ۲۰۰۱؛ فرانکلین[۲۰۳] و همکاران، ۲۰۰۱). چندین فراتحلیل نشان داده اند که خانواده درمانی به طور کلی برای بسیاری از مشکلات از جمله الکلیسم[۲۰۴]، اسکیزوفرنی[۲۰۵]، سوء مصرف مواد[۲۰۶]، مشکلات رفتار وسلوک[۲۰۷]، مفید است (شادیش و بالدوین[۲۰۸]، ۲۰۰۳؛ بویل[۲۰۹] و همکاران، ۱۹۹۷ ؛ لویس و همکاران[۲۱۰]، ۱۹۹۰؛ جوانینگ و همکاران[۲۱۱]، ۱۹۹۲). تحقیقات خانواده درمانی در حوزه سوء مصرف مواد نشان داده است که درمان های مبتنی بر خانواده در مقایسه با درمان هایی که مبتنی بر خانواده نبوده اند، اثربخشی بیشتری داشته اند (اوفارل وفالس استوارت، ۲۰۰۶).
به نظر می رسد درمان های مبتنی بر خانواده، درمان منتخب برای مشکلات مواد نوجوانان باشد (استنتون و شادیش[۲۱۲]،۱۹۹۷؛ ویلیلمز و چانگ[۲۱۳]،۲۰۰۰؛ وان و هاوارد[۲۱۴]،۲۰۰۴). حمایت قوی و پایدار تجربی برای درمان مبتنی بر خانواده در کاهش سطوح مصرف مواد در نوجوانان و افزایش کارکرد انطباقی در تعدادی از آزمایشات که به خوبی کنترل شده اند، موجود است (رو و لیدل[۲۱۵]، ۲۰۰۳). این رویکرد ها به طور مؤثر، نوجوانان و والدین آن­ها را با بهره گرفتن از راهبرد های درگیرکننده خاص در درمان درگیر می­ کنند (استنتون[۲۱۶]، ۲۰۰۴).

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 09:18:00 ق.ظ ]