داراییها: این داراییها شامل:

 

دارایی‌های جاری: در بررسی ترازنامه به گروهی از دارایی‌ها برمی‌خوریم که دارای قدرت نقدشونگی بالایی هستند. این گروه از دارایی‌ها عموماً تحت سرفصل‌هایی چون وجه نقد، بانک، سرمایه‌گذاری‌های کوتاهمدت، اسناد دریافتی، بدهکاران و موجودی‌ها دسته‌بندی می‌شوند که داراییهای جاری نامیده میشوند

دارایی‌های بلندمدت (ثابت): این گروه از دارایی‌ها کلیه اقلام سمت راست ترازنامه به غیر از دارایی‌های جاری را شامل می‌شود. این گروه از دارایی‌ها برخلاف دارایی‌های جاری فاقد قدرت نقدشوندگی بالا می‌باشند و شرکت تصمیمی بر نقد کردن آنان را در کوتاه مدت ندارد و یا این که انتظار این موضوع نمی‌رود.

 

بدهیها

 

بدهی‌های جاری: این گروه از بدهی‌ها اقلامی که دارای سررسیدی کمتر از یک دوره مالی می‌باشند قرار می‌گیرند که شباهت بسیاری با بخش دارایی‌های جاری، البته به صورتی متقارن دارند.

بدهی‌های بلندمدت: کلیه بدهی‌های شرکت، که انتظار نمی‌رود تا در طول یک دوره مالی سررسید شوند در این طبقه قرار خواهند گرفت.

 

حقوق صاحبان سهام: آن جزء از دارایی‌ها که توسط صاحبان شرکت تأمین شده‌اند، در قالب حقوق صاحبان سهام دسته‌بندی می‌گردند، که می‌توان اصلی‌ترین اجزای آن را سرمایه، سود (زیان) سنواتی، اندوخته قانونی و سایر اندوخته‌ها دسته‌بندی نمود.
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

 

ب) صورتحساب سود (زیان)
این صورت در واقع بیانگر نتیجه عملکرد یک واحد اقتصادی در طول یک دوره مالی است که از مابه‌التفاوت مجموعه عایدی‌های شرکت در یک دوره مالی، از هزینه‌های همان دوره مالی، سود (زیان) شرکت به نمایش گذاشته خواهد شد. اقلام بااهمیت صورتحساب سود (زیان) به شرح ذیل است(اهرندسن و کارچیو، ۲۰۱۲).
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۵-۵-۷- بررسی نسبت‌های مالی
نسبت‌های مالی در حقیقت بررسی اقلامی از صورت‌های مالی است که از قالب ریالی خارج و به نسبت‌های قابل مقایسه تبدیل می‌گردند. این نسبت‌ها به بیان ارتباط بین عوامل موجود و مؤثر بین صورت‌های مالی خواهند پرداخت. استدلال هر نسبت تنها یک سیگنال خبری است که باید آن را در کنار سایر نسبت‌ها و اخبار، مورد بررسی قرار داد و نمی‌توان بر مبنای صرف یک یا چند سیگنال هم‌منبع تصمیم‌گیری نمود. متأسفانه استفاده از این نسبتها در بسیاری از تصمیمگیری های اقتصادی نادیده انگاشته میشود و بسیاری از تحلیلگران بازار سرمایه تأثیرات و عوامل فیزیکی مشهود و در عین حال آنی را بیشتر مورد توجه قرار میدهند. با این حال بسیاری از سرمایهگذاران با تجربه از این نسبتها برای انتخاب سهام استفاده میکنند. در ادامه به توضیح اجمالی این نسبتها میپردازیم.
الف) نسبت‌های نقدینگی شامل:
۱- نسبت جاری: این نسبت از تقسیم دارایی‌های جاری بر بدهی‌های جاری محاسبه می‌شود. این نسبت حکایت از آن دارد که دارایی‌های جاری شرکت تا چه میزان می‌تواند بدهی‌های جاری آن را پوشش دهد، چون با توجه به ماهیت سررسیدی این دو گروه از اقلام ترازنامه، دارایی‌های با قابلیت نقدشوندگی بالا قابلیت بازپرداخت بدهی‌های دارای ماهیت مشابه را دارا خواهند بود. اگر نسبت جاری یک شرکت کمتر از ۱ باشد، بدین معناست که مدیریت مالی شرکت با انتقال ریسک بیشتر به بستانکاران، درصدد کسب سود بیشتری از این محل برای سهامداران خود می‌باشد. حال اگر نسبت جاری شرکتی طی یک دوره مالی بیشتر از ۱ باشد، دلیل بر تدابیر مالی نامناسب شرکت در آن دوره نیست، چرا که در برخی مواقع در صورتی که دارایی‌های یک شرکت در بخش سرمایه‌گذاری‌ها رشد فوق‌العاده‌ای داشته باشد، مدیران کارا در صورت مواجهه با وجوه مازاد، آن را برای دوره‌های کوتاه‌مدت تبدیل به اوراق بهادار دارای بازده و در عین حال با قابلیت نقدشوندگی مناسب می‌نمایند.
۲- نسبت آنی: این نسبت نزدیکی بسیاری با نسبت جاری دارد با این تفاوت که بررسی‌ها را براساس حادترین وضعیت متمرکز می کند. دراین حالت با حذف حجم موجودی کالا (که قدرت نقدشونگی کمتری نسبت به سایر اقلام دارایی‌های جاری دارند) و برحسب مورد پیش‌پرداخت‌ها از گروه دارایی‌های جاری، به ارزیابی این موضوع می‌پردازند که شرکت برای بازپرداخت بدهی‌های سررسید شده خود تا چه حد دارای انعطاف در نقدینگی است.
۲- نسبت قدرت موازنه نقدینگی: این نسبت که به عنوان یک نسبت مقایسه‌ای تقریباً جدید (در مقایسه با سایر نسبت‌ها) مطرح شده است، بیان‌کننده نسبت دارایی‌های جاری یک شرکت به موجودی‌های آن را نشان می‌دهد. با مقایسه این نسبت در طی سال‌های مختلف می‌توان رشد تولید و فروش شرکت در طی آن سال‌ها را مورد مقایسه قرار داد (مهدوی و حسینی، ۱۳۸۷).
ب) نسبت‌های کارایی:
این گروه از نسبت‌ها به بررسی کارایی و راندمان عملیات شرکت می‌پردازد که حکایت از توانمندی و یا عدم قابلیت تدابیر مدیریت شرکت در استفاده بهینه از امکاناتی دارد که در اختیار شرکت می‌باشد. این نسبتها عبارتند از:
۱- نسبت گردش دارایی‌ها: این نسبت میزان و اثر گردش دارایی‌ها را در تحصیل درآمد نشان می‌دهد و مقایسه آن با گذشته نشان می‌دهد که آیا افزایش دارایی‌ها مستلزم کسب درآمد بیشتر است؟ به تعبیر بهتر می‌توان موضوع را این‌گونه مورد بررسی قرار داد که آیا در طول دوره‌‌های مالی مختلف رشد در حجم دارایی‌های شرکت منجر به کسب درآمد بیشتر گردیده است؟ این نسبت از تقسیم فروش خالص بر کل داراییها بدست میآید.
۲- نسبت گردش دارایی‌های ثابت: با توجه به ماهیت دارایی‌های ثابت که انتظار کسب درآمد از آن می‌رود، طبعاً بررسی این نسبت می‌تواند تأثیرات افزایش دارایی‌های ثابت در کسب درآمد را بیشتر و به نحوی قابل قبول‌تر به نمایش بگذارد. این نسبت از تقسیم فروش خالص بر داراییهای ثابت بدست میآید.
۳- نسبت دوره گردش موجودی کالا: این نسبت دوره زمانی که به طول می‌ انجامد تا کالای ساخته شده، فروخته شود را به نمایش می‌گذارد. مقایسه این نسبت در پریودهای زمانی مختلف نشان از بهبود یا نزول وضعیت یک واحد تجاری خواهد داشت. نحوه محاسبه این نسبت به شرح ذیل است.
دوره گردش کالا = متوسط موجود کالا تقسیم بر فروش روزانه
فروش روزانه=فروش تقسیم بر ۳۶۰
۴- نسبت دوره وصول مطالبات: این نسبت بیانگر زمانی است که از فروش آغاز و تا وصول وجه مربوط به فروش به طول خواهد انجامید. مقایسه این نسبت در طول دوره‌های زمانی نشان می‌دهد که شرکت در عملیات تجاری خود، درآمد فروش را در چه دوره‌ای به سیکل تولید بازگردانده است. نسبت دوره وصول مطالبات به صورت ذیل محاسبه می‌گردد (ترابی و هومن، ۱۳۸۹).
دوره وصول مطالبات = مانده حسابهای در یافتی تقسیم بر فروش روزانه
فروش روزانه=فروش تقسیم بر ۳۶۰
۵- نسبت دوره گردش عملیات: این نسبت از جمع دو نسبت دوره وصول مطالبات و دوره گردش موجودی کالا به دست می‌آید و می‌تواند تأثیر تجمعی دو نسبت فوق‌الذکر را بر پیکره شرکت و در خصوص کسب عواید بیشتر و در عین حال کاهش هزینه‌های مالی کوتاه مدت، به نمایش بگذارد. کاهش مداوم این نسبت طی سال‌های متوالی می‌تواند بیانگر اصلاح ساختار مالی یک شرکت باشد.
۶- نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش: این نسبت بیانگر این موضوع است که چه نسبتی از سرمایه در گردش را موجودی کالا تشکیل می‌دهد. بزرگ بودن این نسبت بیانگر مشکلاتی در عملیات جاری شرکت می‌باشد. این نسبت به این صورت محاسبه میشود:
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا تقسیم بر (دارایی جاری – بدهی جاری)
۷- نسبت گردش سرمایه جاری: این نسبت بیانگر قدرت تأثیر سرمایه در گردش در فروش است و افزایش این نسبت بیانگر کمبود آن خواهد بود. مگر این که قراین دیگری همچون رشد فزاینده فروش و یا بهبود دوره گردش عملیات شرکت در دست باشد. نحوه محاسبه نسبت گردش سرمایه جاری به صورت ذیل است (هاشمی و بهزادفر، ۱۳۹۰).
گردش سرمایه جاری = فروش تقسیم بر (دارایی جاری – بدهی جاری)

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:14:00 ب.ظ ]