که نگردد غرّه هر نابکار

 

 

(دفتر ۵ ، بیت ۲۵۸۲)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توبه می آرند هم پروانه وار باز نسیان می کشدشان سوی کار

(دفتر ۶ ، بیت ۳۴۵)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توبه کن، مردانه سر آور به ره که فَمَن یعمَل بِمِثقالٍ یَره

(دفتر ۶ ، بیت ۴۳۱)

 

۴-۱-۱-۴- تحلیل توبه

با توجه به سخنان حضرت علی (علیه السلام) در نا امید نشدن از رحمت پروردگار و باز بودن در آمرزش و توبه همزمان و اینکه استغفار درجه بلند مرتبگان است و درجاتی دارد که پس از گذراندن همه مراتب تازه بگویی استغفرالله چنین به نظر می رسد که از انسانها دعوت به بازگشت به اصل نیکی که همان اراده الهی می­ شود. انسانی که با رفتار نادرست گرفتار امور دنیوی گشته و به بن بست رسیده رفتارهایی که جهت گذران امور دنیوی خود با توجه به شرایطی که در آن قرار گرفته است انجام داده که همان رفتار نسبی است غلط بوده و حال باید تلاش کند به اصل که مطلقا نیک است بازگردد.
همچنین مولانا نیز پشیمانی از رفتار نامناسب و توبه و بازگشت به اصل را آن هم به راحتی نصیب هر کس نشدن را به میان می­آورد و رها کردن همه امور دنیوی و انجام اعمال حسنه و اشاره به آیات قرآن که هر عملی دارای پاداش است و جزا اما در نیمه راه دوباره به امور دنیوی باز می گردند و انسانهایی که به دلیل غلبه نفسانیات نمی توانند برعهد خود پایدار بمانند و بارها عهد خود را می­شکنند دوباره گرفتار رفتارهایی می شوند که نسبت به شرایطی که در آن قرار می گیرند انجام می دهند و اینکه انسان هنگامی که از خداوند دور است دچار مرگ شده و فقط حیات در نزد خداوند است و انسانی که همواره به دنبال صراط مستقیم است. همه نشانگر نسبی بودن رفتار انسانها جهت گذران امور دنیوی است که راه به جایی نمی برد و در انتها باید به اصل خود رجوع کند اصلی که ذاتا نیک است و مطلقا نیک و دعوت مولانا به بازگشت به اصل.

 

۴-۱-۲- جود

این دو واژه که در مقابل «بخل »است، غالبا در یک معنی استعمال می شود، ولی گاه از بعضی کلمات استفاده می شود که «جود» مرحله بالاتر از«سخاوت» است، زیرا درتعریف «جود» گفته­اند: «بخشش بدون درخواست است که در عین حال، بخشش خود راکوچک بشمارد.» گاه گفته­اند: «جود،خوشحال شدن از درخواست مردم و شادگشتن به هنگام بخشش است. » بعضی نیز گفته اند:«جود بخششی است که مال را، مال خدا بشمرد و سائل رابنده خدا بداند و خودش را در این میان واسطه ببیند»،در حالی که «سخاوت» معنی وسیع تری دارد و هرگونه بذل و بخشش را شامل می شود.
بعضی نیز گفته­اند: «کسی که بخشی از اموال خود را ببخشد و بخش دیگر را برای خود بگذارد، صاحب سخاوت است و کسی که اکثر آن را ببخشد و مقدار کمی را برای خود بگذارد، دارای جود است ». مطابق تمام این تعریف­ها «جود» مرحله بالاتر از«سخاوت» است.
به هر حال «جود» و «سخاوت» از فضایل مهم اخلاقی است، هر اندازه «بخل» نشانه پستی و حقارت و ضعف ایمان و فقدان شخصیت است، «جود» و «سخاوت» نشانه ایمان و شخصیت والای انسان است.
در آیات قرآن مجید گرچه واژه «جود» و «سخاوت» به کار نرفته است، اما تعبیرات دیگری دیده
می­ شود که منطبق بر این دو مفهوم است و قرآن نیز برای آن ارج فراوانی بیان کرده است، به عنوان نمونه به آیات زیر توجه فرمایید:
۱- وَ الَّذینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لا یَجِدُونَ فی‏ صُدُورِهِمْ حاجَهً مِمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر، ۹)
۲- و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا-انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا (دهر،۸ و ۹)
۳- مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی‏ کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (بقره،۲۶۱)
۴- الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیه فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم و لا هم یحزنون (بقره،۲۷۴)
۵- لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ (آل عمران،۹۲)
۶- الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (بقره،۳)
۷- وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلى‏ عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً (اسراء،۲۹)
ترجمه

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

 

..و کسانی را که به سویشان هجرت کنند،دوست می دارند و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده،احساس نمی کنند و آنها را بر خود مقدم می دارند،هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند…

و غذای(خود)را با این که به آن علاقه(و نیاز)دارند،به مسکین و یتیم و اسیرمی دهند-(و می گویند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شمانمی خواهیم.

کسانی که اموال خود را در راه خدا«انفاق »می کنند،همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کس بخواهد(وشایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می کند و خدا(از نظر قدرت و رحمت)وسیع و(به همه چیز)داناست.

آنها که اموال خود را شب و روز پنهان و آشکار انفاق می کنند،مزدشان نزدپروردگارشان است، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند.

هرگز به(حقیقت)نیکوکاری نمی رسید!مگر این که از آنچه دوست می دارید(در راه خدا)انفاق کنید و آنچه انفاق می کنید،خداوند از آن آگاه است.

(پرهیزکاران)کسانی هستند که به غیب(آنچه از حس پوشیده و پنهان است)ایمان می آورند و نماز را بر پا می دارند و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده ایم،انفاق می کنند.

هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن(و ترک انفاق و بخشش منما)و بیش از حد نیزدست خود را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرو مانی.

۴-۱-۲-۱- سخاوت در منابع حدیث

در روایات اسلامی تعبیرات بسیار والایی درباره «جود»و«سخاء»دیده می شود که در نوع خود کم نظیر است.روایات زیر نمونه هایی است که از میان احادیث فراوانی گلچین شده است:

 

 

در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله آمده است: «السخاء خلق الله الاعظم (۱۲)، سخاوت، اخلاق بزرگ الهی است »

در واقع تمام سخاوت­ها در وجود ذی جود پروردگار متجلی است،زیرا هر چه داریم از اوست.نعمتهای گوناگون، زمین و آسمان،حیات وجود ما،همه از اوست و هر جاسخاوتی است از سخاوت او سرچشمه گرفته است،زیرا اگر او مواهبی به ما نمی بخشید، ما توان بخشش را نداشتیم،حتی صفت جود و بخشش نیز از مواهب اوست.

 

 

امام صادق علیه السلام می فرمایند:«السخاء من اخلاق الانبیاء و هو عماد الایمان ولا تکون المؤمن الا سخیا و لا یکون سخیا الا ذو یقین و همه عالیه لان السخاء شعاع نور الیقین،و من عرف ما قصد هان علیه ما بذل،سخاوت از اخلاق انبیاء است و ستون ایمان است و هیچ فرد با ایمانی وجود ندارد،مگر این که با سخاوت است و هیچ سخاوتمندی وجود ندارد،مگر این که دارای یقین و همت عالیه است،زیرا سخاوت،شعاع نور یقین است وآن کس که بداند چه چیزی را قصد کرده،آنچه را که بذل نموده در نظر او کم اهمیت است »[۴۸]

از این حدیث استفاده می شود که این صفت والا بعد از ذات پاک الهی که مبداسخاوت است در وجود انبیاء،نشانه ایمان و یقین آنهاست.

 

 

در حدیث دیگری از امیر مؤمنان علیه السلام آمده است:«تحل بالسخاء و الورع فهماحلیه الایمان و اشرف خلالک،به سخاوت و ورع،خود را بیارای که این دو آرایش ایمان و برترین صفات توست.»[۴۹]

این تعبیر نشان می دهد که این صفت را از برترین صفات مؤمن به حساب آورده است.

 

 

در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار آمده است:«السخاء ثمره العقل والقناعه برهان النبل،سخاوت میوه درخت عقل و خرد و قناعت دلیل بر نجابت است »[۵۰]

آنها که در بخشش به دیگران «بخل »می ورزند،اموال زیادی را فراهم کرده ومی گذارند و می روند،در حقیقت این گونه افراد عاقل نیستند،زیرا،زحمت بر دوش آنها بوده،بدون آن که از اموالشان بهره مادی یا معنوی ببرند.کدام عاقلی چنین کاری می کند!

 

 

در تعبیر دیگری از آن حضرت علیه السلام در مورد اهمیت «سخاوت »به نکته لطیف دیگری اشاره می فرمایند:«غطوا معایبکم بالسخاء فانه ستر العیوب،عیوب خویش را باسخاوت بپوشانید،زیرا سخاوت پوشاننده عیبهاست »[۵۱]

صدق این کلام مولی با تجربه به خوبی ثابت می شود،اشخاص را می بینیم که عیوب گوناگونی دارند،ولی چون سخاوتمندند همه مردم به دیده احترام به آنها می نگرند.

 

 

باز در تعبیری دیگر از همان امام همام علیه السلام آمده است:«السخاء یمحص الذنوب و یجلب محبه القلوب،سخاوت، گناهان را پاک می کند و دل ها را سوی سخاوت کننده فرامی خواند.»[۵۲]

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:06:00 ب.ظ ]