شکل ۳-۶ : طبقه بندی اقلیمی زیرحوضه های مطالعاتی بر روی نمودار آمبرژه ۴۵
شکل ۳‑۷: منحنی آمبروترمیک حوضه آبریز مطالعاتی ۴۶
شکل ۳‑۸: دستهبندی چاه های محدوده چناران از نظر میزان آبدهی ۶۶
شکل ۳-۹ : دستهبندی چشمههای محدوده چناران از نظر میزان آبدهی ۶۷
شکل ۳-۱۰ دستهبندی قنوات محدوده چناران از نظر میزان آبدهی ۶۸
شکل ۳-۱۱ : تغییرات دبی سیلاب نسبت به دوره بازگشت در ایستگاه های مطالعاتی ۷۰
شکل ۳-۱۲ : فاصله تا چاه چشمه و قنات و نرخ ناسازگاری ۸۳
شکل ۳-۱۳ : زیر معیار های فاصله تا جاده و نرخ ناسازگاری ۸۳
شکل ۳-۱۴ : زیر معیار های فاصله تا رودخانه و نرخ ناسازگاری ۸۴
شکل ۳-۱۵ وزن معیار های اصلی عوامل اقتصادی و نرخ ناسازگاری ۸۴
عکس مرتبط با اقتصاد
شکل ۳-۱۶ :وزن زیر معیار های تراکم پوشش گیاهی و نرخ ناسازگاری ۸۵
شکل ۳-۱۷ :وزن زیر معیار های سازند و نرخ ناسازگاری ۸۵
شکل ۳-۱۸: وزن زیر معیار های ژئومورفولوژی و نرخ ناسازگاری ۸۶
شکل ۳-۱۹: وزن زیر معیار های شیب و نرخ ناسازگاری ۸۶
شکل ۳-۲۰:وزن زیر معیار های نفوذپذیری و نرخ ناسازگاری ۸۷
شکل ۳-۲۱: وزن معیار های اصلی عوامل طبیعی و نرخ ناسازگاری ۸۷
فصل ۱
کلیات
۱-۱-مقدمه
منابع آب و انرژی مهمترین منابعی هستند که طی قرن گذشته با بحران جدی مواجه شده اند. تخریب منابع طبیعی و زیست محیطی به یک چالش اساسی تبدیل شده و نگرانی از زوال زودهنگام انرژی های فسیلی ومحدودیت منابع آب، ذهن تحلیلگران را به پیشبینی بروز بحران آب در آینده سوق میدهد و در این زمینه کشور ایران به عنوان یکی از کم آبترین و پرتنش ترین مناطق جهان در معرض خطر میباشد. کشور ایران که حدود یک درصد از خشکیهای جهان را دارد فقط ۰۰۰۲/۰ درصد از منابع آب جهان را دارا است. آمارموجود نشانگر این است که ۷۴ درصد از سطح کشوردارای بارندگی سالانه کمتر از ۲۵۰ میلیمتر میباشد.به دلیل کمبود نزولات جوی، عدم پراکنش متعادل آن ازنظر زمانی و مکانی و همچنین عدم وجود رودخانه های دائمی که بتواند نیاز آبی را در مناطق خشک و نیمه خشک تأمین نماید، ذخیره و بهره برداری از رواناب های سطحی در مواقع نزول بارانهای شدید و سیل آسا درسطح وسیع میتواند به افزایش ذخایر آب زیرزمینی کمک کند. از سوی دیگر هر ساله، سیلابها باعث بروزخسارات جانی و مالی فراوانی می شوند (آل شیخ وهمکاران ۱۳۸۱).
مهار سیلابها، تغذیه مصنوعی آبخوانها و بهینه سازی بهره برداری از منابع طبیعی تجدید شونده از مهمترین اهدافی است که عملیات پخش سیلاب در مناطق خشک و نیمه خشک به دنبال دارد. هرچند با توجه به امکان-پذیری استفاده از آب و خاک که یک اصل مهم در پخش سیلاب است، آبیاری مراتع و تغذیه مصنوعی آبخوانها تحقق می یابد، با این وجود اهمیت تغذیه آبخوانهای تهی و احیا و اصلاح مراتع فرسوده ،تثبیت شنزارها و بالاخره حفاظت خاک و کاهش زیانهای سیل از یک سو و ارزانی احداث شبکه ها و بازده اقتصادی فراوان پخش سیلاب از سوی دیگر، پرداختن به این مقوله را منطقی و توجیه پذیر مینماید (وهابی،۱۳۸۲).
استان خراسان را میتوان با توجه به شرایط هیدرولوژیکی به ۶ حوضه آبریز: رودخانه اترک، کویر قره قوم، کویر مرکزی ایران، کویر نمک، نمکزارهای شرق استان و حوضه آبریز کویر لوت تقسیم کرد. هر یک از این حوضهها دارای رفتار و شرایط هیدرولوژی خاص خود میباشند، که با حوضه مجاور تفاوت دارد. حوضه آبریز کشف رود بخشی از حوضه آبریز قره قوم است. خراسان از استانهای خشک و نیمه خشک سرد کشور محسوب میشود که برای تأمین آب شرب و کشاورزی، رشته قنات های طولانی و پرشماری در دشتها و کوهپایه های آن احداث شده است، که اخیراً به علت حفر چاه های آب متعدد، تعداد زیادی از قناتها خشک شده اند. در منطقه مورد مطالعه تعداد ۶۰۲ حلقه چاه آماربرداری شده است. از این تعداد ۴۴۷ حلقه چاه عمیق و ۱۵۵ حلقه از نوع نیمهعمیق میباشد. ۸۳% این چاهها دارای مصرف کشاورزی دارند. حداکثر عمق ۲۱۰ متر و حداقل آن ۴٫۵ متر میباشد. مجموع تخلیه سالانه آن ها حدود ۵۴۵/۱۶۸ میلیون مترمکعب درسال است. حداکثر آبدهی چاهها ۶۰ لیتر درثانیه وحداقل ۴/۱ لیتر درثانیه و میانگین آبدهی آن ها در حدود ۱۲ لیتر درثانیه میباشد (مهندسین مشاور آبساران ۷۹)
یکی از روش های نوینی که در سالهای اخیر با مهار کردن هرزآبها تأثیر بسزایی بر سفره های آب زیرزمینی و میزان آبدهی و کیفیت آب چاه های کشاورزی و قناتها داشته است، سامانه های پخش سیلاب است که تحقیقات و تجارب بدست آمده نتایج مثبت این گونه طرح ها را برمنابع آبهای زیرزمینی نشان میدهد. در این پژوهش هدف تعیین پهنه های مناسب پخش سیلاب برای تقویت آب قناتها، چاه ها وچشمه ها در مناطق خشک با فنون ارزیابی چند معیاره مکانی[۱] برای مقابله با بحران خشکی و خشکسالی است.
حوزه چناران در مشهد با داشتن عوامل مختلف مثل قنات، چاه، چشمه، دشتهای آبرفتی بسیار وسیع سیل خیز و شرایط توپوگرافی موقعیت مناسبی را برای پیشنهاد و اجرای پهنه های پخش سیلاب دارد که این مطالعه به همین موضوع پرداخته است.
یکی از روش های انتخاب محل گسترش سیلابها بازدیدهای دقیق محلی، جمع آوری آمار واطلاعات قابل اطمینان،نقشه ها و استفاده از افراد بومی در منطقه می باشد. از سوی دیگر تعیین مکانهای مناسب با بهره گرفتن از روشهای سنتی و متداول بسیار دشوار بوده و اکثراً باعث بروز خطا میشود.همانگونه که عنوان شد بازدید و بررسی به این گونه با دشواری هایی همراه خواهد بود و زمان زیادی به خود اختصاص خواهد داد یکی از روشها استفاده از داده های دور سنجی همچون تصاویر سنجنده ETM[2]و TM[3] ماهواره لندست، میباشد. تلفیق سنجش ازدور[۴] و سیستم اطلاعات جغرافیایی[۵] روشی نوین برای مکانیابی پخش سیلاب میباشد.
دراین پژوهش از روش ارزیابی چند معیاره مکانی برای مکانیابی پخش سیلاب استفاده شده است. ارزیابی چند معیاره مکانی شامل یک سری از تکنیک ها از جمله جمع وزنها یا تحلیل های همگرایی است که اجازه میدهد ، طیفی از معیارهای وابسته به یک مبحث امتیازدهی و وزن دهی شده و سپس بوسیله ی کارشناسان و گروه های ذینفع رتبه بندی شوند (حبیبی و کوهساری، ۱۳۸۵).
برای مواجه شدن با یک هدف خاص غالبا نیاز است که چندین معیار مورد ارزیابی قرار گیرد، این چنین فرایندی ارزیابی چند معیاره نامیده می شود. واژه دیگری که بعضی مواقع برای آن استفاده می شود مدل سازی است. مکان یابی عبارت از تعیین مکان مناسب برای انجام یک فعالیت معین با انجام یک روال اجرایی مشخص و با توجه معیارها و فاکتورهای موثر در آن است. این مقوله از ابتدای استقرار بشر بر روی زمین جهت دستیابی بهتر به منابع غذا، محل سکونت و مواردی از این دست مورد توجه بوده است. در سال های اخیر با پیشرفت در علوم کامپیوتر و فناوری اطلاعات، به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی برای مکانیابی، در کاربردهای گوناگون گسترش یافته است. مکان مناسب جهت انجام یک فعالیت مشخص، با توجه به تاثیر مجموعه ای از ضوابط و شرایط به نام فاکتورهای مکان یابی تعیین می شوند. این ضوابط و شرایط با توجه به ویژگی های محدوده مورد مطالعه و بر اساس نظرات متخصصان انتخاب شده و به هر یک بر اساس اهمیت و ارزش آن، وزن تعلق می گیرد)سعدی مسگری و همکاران۱۳۸۴ (.
نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
هدف از این پروژه مکانیابی عرصه مناسب پخش سیلاب با روش ارزیابی چند معیاره مکانی در حوزه چناران و مقایسه نتایج حاصل با طرح انجام شده در منطقه و مکانیابی عرصه ای که اجرای پخش سیلاب در آنجا کمترین هزینه را در رابطه با احداث و بیشترین کارایی را در زمینه تغذیه سفره های زیرزمینی داشته باشد است .
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
۱-۲ -طرح مسئله
کنترل سیلاب به منظور استفاده از آبهای سطحی و جریانهای آبراهه ای در حوضه های آبریز، یکی از مراحل اساسی در مدیریت منابع آب به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک میباشد. لازم به ذکر است تعیین مکان مناسب براى پخشسیلاب و نفوذ دادن آن به داخل سفره هاى زیرزمینى آب، خود یکى از مهمترین مراحل انجام این گونه پروژه ها است. هدف از انجام این پژوهش مکانیابى عرصه پخشسیلاب در حوزه آبخیز چناران شهرستان مشهد برای تقویت آب قناتها، چاهها و چشمهها در مناطق خشک با فنون ارزیابی چند معیاره مکانی برای مقابله با بحران خشکی و خشکسالی است.
۱-۳-ضرورت و اهمیت موضوع
مکان یابی باروش درست و در مکانی مناسب منجر به کاهش هر چه بیشتر خسارات جانی و مالی و نفوذ بیشترین حجم سیلاب خواهد شد.که این امر متضمن در نظر گرفتن داده های دقیق و درست می باشد .
۱-۴ -اهداف تحقیق
با افزایش جمعیت ونیاز روز افزون به مواد غذائی و آب اکوسیستم های طبیعی دستخوش تغییرات فراوانی شده است.این تغییرات، فرسایش خاک،تخریب جنگلها و مراتع،بیابان زایی، آلودگی منابع محیط زیستی و دیگر مشکلات را درپی داشته و خواهد داشت .کشور ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی، توپوگرافی و آب و هوایی، جز مناطق خشک جهان است. آب، عامل محدود کننده فعالیت انسان در این مناطق به شمار می آید. بخش عمده عرصه فعالیت بشر از قبیل توسعه منابع طبیعی تجدید شونده، کشاورزی، صنعت و شهرسازی بر روی نهشته های کواترنر متمرکزند. پخش سیلاب علاوه بر جلوگیری از خسارت سیل و فرسایش، موجب رونق اقتصادی این مناطق نیز می شود. تعیین محل مناسب برای پخش سیلاب به شناخت کامل از خصوصیات محل پخش مانند نفوذپذیری، شیب، ضخامت آبرفت، ضریب آبگذری نیازمند است. پخش سیلاب نقش موثری در بهبود و حاصل خیزی خاک، تغذیه آب های زیرزمینی، احیا و تقویت پوشش گیاهی و کنترل بیابان زایی دارد. از آنجایی که سیلاب زمینه انتقال ذرات خاک را فراهم می آورد، در صورت مناسب بودن مواد معلق موجود در سیلاب، پخش آن سبب افزایش حاصل خیزی خاک می شود.
عکس مرتبط با محیط زیست
مهار و انحراف رواناب های سطحی و سیلابها بر روی پهنه سطحی آبخوانها ، توام با اداره بهینه نزولات آسمانی، سیلابها و لایه های متخلخل مخازن زیرزمینی به منظور حفاظت و توسعه منابع طبیعی وبهبود کمی و کیفی منابع آب زیرزمینی برای دستیابی به اهداف چند منظوره ای که توسعه پایدار کشاورزی واحیاء منابع طبیعی تجدید شونده را به دنبال داشته باشد تحت عنوان پخش سیلاب نامیده می شود.
بهره برداری هر چه بهتر از سیلابها همگام با کاستن زیانهای ناشی از آنها تا حد امکان، مستلزم تعیین محل مناسب برای اجرای طرح های پخش سیلاب است. در اکثر موارد با عنایت به چند منظوره بودن سامانه های پخش سیلاب ، انتخاب محل مناسب با توجه به اولویتها به گونه ای صورت میگیرد که طرح ها بیشترین بازدهی و کمترین زیان را دارا باشند.
۱-۵ -سوالات تحقیق
آیا مکانیابی پخش سیلاب با بهره گرفتن از روش ارزیابی چند معیاره مکانی در حوزه چناران قابل اجراست؟
آیا عوامل و عناصری که در مکان یابی پخش سیلاب با بهره گرفتن از روش ارزیابی چند معیاره مکانی دخالت داده میشوند میتوانند مکان مناسب را در این روش تعیین نمایند؟
عوامل محدود کننده در استفاده از مکان یابی پخش سیلاب با بهره گرفتن از ارزیابی چند معیاره مکانی در حوزه چناران کدامند؟
۱-۶ -فرضیات تحقیق
دشت چناران شهرستان چناران شرایط لازم را برای اجرای پروژه پخش سیلاب دارد.
در گذشته روش های سنتی و غیر علمی برای مکان یابی پخش سیلاب انجام میگرفت که این مکان یابی ها عموما بدون آمار و ارقام واطلاعاتی از قبیل سازند زمین شناسی، نفوذ، شیب و دیگر اطلاعات مورد نیاز بود. اما در حال حاضر برای مکان یابی پخش سیلاب داده های یاد شده به عنوان اطلاعات اصلی و تعیین کننده هستند.و در نتیجه روش تحلیل چند معیاره مکانی روش مطلوبی برای مکان یابی پخش سیلاب می باشد.
فصل ۲
پیشینه پژوهش
۲-۱ -پیشینه تحقیق
در اینجا چندین تحقیق،کار پژوهشی و افرادی که در زمینه پخش سیلاب و روش های مکان یابی آن تحقیقاتی نموده اند به اختصار آورده شده است وبه شرح زیر میباشد:
۲-۱-۱ -منابع داخلی
آل شیخ و همکاران (۱۳۸۱) در مطالعه ای در حوضه آبخیز سمل از بزرگ حوضه آبخیز اهرم بوشهربه تجزیه و تحلیل طرح های موجود در انتخاب سایت ، که هدف آن معرفی یک روش مناسب از محل پخش سیلاب با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی پیاده سازی استراتژی در یک مطالعه موردی و علمی و ارزیابی نتایج آن بوده است پرداختند. دراین پژوهش ، عوامل مربوط به علوم زمین (واحد کواترنر، شیب و کاربری اراضی) هیدرولوژی (رواناب نرخ نفوذ و عمق سفره های آب) در نظر گرفته شده بود. لایه های اطلاعات وزنی، طبقه بندی شده و از طریق مدل های مختلف از جمله منطق بولین، شاخص همپوشانی و منطق فازی یکپارچه شده بود. نتایج به دست آمده و سپس در برابر سایت های موجود به منظور برآورد صحت آنها بررسی شد .نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که اپراتورهای منطق فازی از جمله گاما = ۰٫۱، گاما = ۰٫۲ و نتایج حاصل از عملکرد منطق فازی در بین مدل ها به عنوان مناسب ترین استراتژی های انتخاب سایت برای گسترش سیل معرفی شوند.
قرمزچشمه وهمکاران (۱۳۸۱) در این تحقیق تعیین مکانهای مناسب برای پخش سیلاب در حوزه آبخیز میمه، مورد توجه قرار گرفته است. کلیه لایههای اطلاعاتی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی IS رقومی گردیده و با توجه به معیارهای (مختلف و با توجه به اهمیت آنها در مکانیابی عرصههای مستعد پخش سیلاب طبقهبندی شدند). جهت تلفیقلایههای طبقهبندی شده سیستم پشتیبانی تصمیم ) [۶]Dss ( نیز مورد استفاده قرار گرفت. با ورود دادههای مربوط به تعدادی از پروژههای اجرا شده در کشور و مدنظر قرار دادن عملکرد آنها، مدل تهیه شده صحت یابی گردید. نتایج نشان دهنده مناسب بودن مدل برای تعیین مناطق مستعد پخش سیلاب است. به علاوه نتایج برای حوزه آبخیز میمه حاکی از آن است که تقریبا ۱۰ درصد از عرصه شرایط مطلوب و ۶۰ درصد شرایط نسبتا مطلوب برای پروژههای تغذیه مصنوعی از طریق پخش سیلاب بر آبخوان را دارد.
امیری و یعقوبی (۱۳۸۵) در مطالعه ای به ارزیابی عرصه پیشنهادی پخش سیلاب در علی آباد دمق ملایر پرداخته اند که در منطقه ی علی آباد دمق دهنو بعلت در دسترس نبودن پارامترهای هیدرودینامیک، اقدام به حفاری چاهک ها و آزمایش نفوذ پذیری به روش استوانه مضاعف در عرصه پخش سیلاب و آزمایش پمپاژدر سفره ی آب زیر زمینی نمودند. نتایج این آزمایش ها نشان می دهد که سفره ی آب زیر زمینی این منطقه با داشتن قابلیت انتقال ۱۱۶۵ مترمربع در روز جهت انتقال و ذخیره سازی آب مناسب می باشد.
جمالی و همکاران (۱۳۸۷) در تحقیقی به تحلیل حساسیت وزن دهی عوامل مکانی با بررسی تغییرات ارزش پیکسل های نقشه فازی شده از ارزیابی چند معیاره مکانی درباره محل احداث سدهای اصلاحی سنگ و سیمان در حوزه آبخیز حبله رود در شرق استان تهران پرداخته اند. و به این نتیجه رسیدتد که یکی ازعملیات های مناسب حفاظت خاک در حوزه آبخیز، احداث سدهای اصلاحی سنگ و سیمان است. این بندها در آبراهه ها برای کاهش شیب بستر و حفاظت از بستر و کناره ها در مقابل جریان فرسایش آب ساخته می شوند تا رسوب دهی در حوضه کاهش یابد.
دادرسی سبزواری و خسروشاهی (۱۳۸۷) در مطالعه ای از طریق وزن دهی به متغیرهای مؤثر بر سیل خیزی و تغذیه سفره و با بهره گرفتن ازمدل های منطق بولین، شاخص همپوشانی و مدل منطق فازی دز نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی به اولویت بندی مناطق سیل خیز و مستعد برای مهار و گسترش سیلاب در سطح ۶ شهرستان از شهرهای استان خراسان رضوی پرداخته اند. نتایج تحقیق نشان داد که مدل فازی بهترین سازگاری را درمقایسه با سایر مدل ها برای شناسایی و مکان یابی مناطق پخش سیلاب دارد.
حیدریان (۱۳۸۹) در پژوهشی با هدف ارزیابی اثرات سیستم های پخش سیلاب، به روش بررسی اسنادی و همچنین پیمایش تبیینی و اکتشافی، از راه بررسی های محلی و پیمایش صحرایی، گفتگو های کارگاهی برای شناخت مشارکت مدار ، استفاده از روش ارزیابی سریع (RA[7]) و ابزارهای معمول در روش، در ایستگاه پخش سیلاب کاشمر به انجام رسید. بررسی ها نشان داد که در ۸ سال اولیه ی بهره برداری، عرصه ی گسترش سیلاب ها، کم تر از ۵ درصد عرصه ی پخش را پوشش داده است، بنابراین با وجود این که نسبت سود به هزینه (C/B) بیش از ۱۴/۱ برآورد شده بود، ولی توجیهی مناسب برای سرمایه گذاری های انجام شده در ساخت و نگهداری سیستم نبوده . مقایسه ی اقتصادی ارزش آب تغذیه شده به آبخوان ها (بیش از ۵ میلیارد ریال در یک دوره ی ۸ ساله) نسبت به دو هدف دیگر (کم تر از ۴/۰ میلیارد ریال) نشان داد که اهداف فرعی یاد شده، نه تنها در اقتصادی تر کردن طرح نقشی مهم نداشتند، بلکه باعث افزایش مشکلات نگهداری این سیستم ها نیز میشدند.
جمالی و همکاران (۱۳۸۹) در مطالعه ای به تعیین و اولویت بندی پهنه های مناسب پخش سیلاب برای تغذیه ی قنات ها، چاه ها و چشمه ها در منطقه میانکوه یزد پرداخته اند. در این مطالعه عوامل مکانی اقتصادی همچون نزدیکی به جاده، روستا، قنات، چاه و چشمه در نظر گرفته شده است. همچنین عوامل و محدودیتهای مکانی طبیعی مثل تراکم پوشش گیاهی، زمین ریختشناسی، کاربری اراضی و درجه شیب نیز دخالت داده شده است. به طوری که در روش ارزیابی چند معیاره مکانی، عوامل با بهره گرفتن از روابط مربوط بولین و فازی استانداردسازی شدند. وزن عوامل نیز با روش رتبه بندی مشخص گردید. در مرحله ی بعد تلفیق لایه ها با طراحی درخت واره و زبان برنامه نویسی ویژوال در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام شد که نتیجه آن، نقشهی شاخص مرکب با ارزش های فازی ازصفر تا یک بود.
چابک و همکاران (۱۳۸۹) در مطالعه ای به مکانیابى عرصه پخش سیلاب با بهره گرفتن از روش تحلیل سلسله مراتبی در حوزه آبخیز عشق آباد طبس پرداختند. در این مطالعه لایه هاى اطلاعاتى شیب، نفوذپذیرى، ژئومرفولوژى، جنس سازند و تراکم پوششگیاهى در قالب مدلهاى مختلف با یکدیگر تلفیق و نقشه اولویت مکانى پخش سیلاب تهیه گردید.
فرجی سبکبارو همکاران (۱۳۸۹) در این تحقیق ۹ پارامتر مهم محیطی وفیزیکی جهت تهیه ۹لایه اطلاعاتی در محیط نرمافزار (GIS) در نظر گرفته شده است نتایج به دست آمده از این تحقیق در گریبایگان حاکی از آن است که :مکان یابی عرصه های پخش سیلاب به روش (GIS)یعنی روی هم انداختن لایه ها و در نظر گرفتن اشتراک مکان های مناسب در نقشه های مختلف به عنوان عرصه های مستعد،ارزش واقعی لایه های اطلاعاتی را نشان نمیدهد همچنین بررسی دقت مدل ها نشان داده است که دقت مدل Multi-class map بیش از مدل Evidence-binary است ودقت مدلbinary-Evidence بیشتر از مدل Bool،در تشخیص وکلاسه بندی مکانبابی عرصه های مناسب پخش سیلاب در منطقه می باشد.
رحیم زاده و زهتابیان ( ۱۳۸۹) دراین تحقیق مشاهده شد سازندهای متفاوت با خصوصیات مختلف، رواناب هایی با کیفیت متفاوت ایجاد می کنند. بنابراین موفقیت یا عدم موفقیت طرح های پخش سیلاب علاوه بر کیفیت خاک عرصه، به کیفیت سیلاب های ورودی به سیستم پخش نیز بستگی دارد. با قبول این نکته که پخش سیلاب موجب تغییراتی در ویژگی های خاک می شود. این تغییرات می تواند، طیف وسیعی از خصوصیات خاک از قبیل درصد ماسه، لای، رس و سنگ ریزه، درصد اشباع ،کلسیم، منیزیم، سدیم، نفوذپذیری و همچنین نسبت جذب سطحی سدیم و درصد سدیم قابل تبادل را شامل شود. لذا این تحقیق به منظور بررسی تغییرات نفوذ پذیری، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی اثر گذار بر میزان نفوذ پذیری خاک در عرصه پخش سیلاب دشت موسیان واقع در جنوب استان ایلام انجام گرفت. نمونه برداری به روش سیستماتیک – تصادفی و با شبکه بندی نوارها و تهیه نمونه مرکب از عمق های صفر تا ۲۵، ۲۵ تا ۵۰ و ۵۰ تا ۷۵ سانتی متر انجام شد. داده های حاصله تجزیه واریانس شد و با بهره گرفتن از آزمون چند دامنه ای دانکن مقایسه میانگین ها انجام شد. نتایج نشان داد که درصد لای، رس، کلسیم، سدیم، درصد اشباع و نسبت جذب سطحی سدیم در عرصه نسبت به شاهد افزایش و نفوذپذیری، درصد ماسه و سنگ ریزه کاهش یافته است. بافت خاک در عمق سطحی شاهد ماسه لیمونی و در عرصه پخش سیلاب به لیمون ماسه ای تغییر پیدا کرد. همچنین بر اساس نتایج، وزن مخصوص ظاهری در عرصه نسبت به شاهد کاهش یافت. به این ترتیب مشخص شد که با ورود سیلاب، خصوصیات فیزیکی خاک عرصه، دچار تغییر می گردد.
حسن پور و همکاران (۱۳۹۰ ) در این تحقیق(مکانیابی عرصه مناسب پخش سیلاب) که در دشت فسا انجام شد،۹ پارامتر مهم محیطی جهت تهیه ۹ لایه اطلاعاتی در محیط نرم افزار (GIS)در نظر گرفته شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مکانیابی عرصه های پخش سیلاب به روش(GIS) یعنی روی هم انداختن لایه ها و در نظرگرفتن اشتراک مکانهای مناسب در نقشه های مختلف به عنوان عرصه های مستعد، ارزش واقعی لایه های اطلاعاتی را نشان نمی دهد از این جهت نتایج بدست آمده نشان داد که استفاده از سامانه های اطلاعات مکانی(GIS). برای تعیین مناطق مستعد پخش سیلاب بدون استفاده مدلهای مفهومی و سیستمهای تصمیم گیری کارایی چندانی ندارد.
معروفی و همکاران (۱۳۹۰) در تحقیقی۵ لایه اطلاعاتی که شامل شیب، کاربری اراضی، نفوذپذیری سطحی، واحدهای کوارترنر و ضخامت آبرفت بودند، در قالب مدلهای ذکر شده تلفیق یافتند. نتایج به دست آمده از مدلهای فوق به صورت نقشه های خروجی بودند با عرصه های کنترل اجرایی مقایسه و مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که همپوشانی عرصه های پیشنهادی به عرصه های کنترل در مدل (Multi class maps) نسبت به سایر مدلهای ارزیابی شده، بیشتر بوده و در نتیجه به عنوان بهترین مدل در مکانیابی عرصه های مناسب پخش سیلاب در حوضه آبخیز پشتکوه ایران انتخاب گردید.
جمالی وهمکاران (۱۳۹۰) در این تحقیق حوزه آبخیز حبله رود واقع در شمال گرمسار و غرب فیروزکوه به عنوان منطقه تحقیق انتخاب شد. برای تلفیق از مدل درختی ترکیب عوامل مکانی طبیعی، اقتصادی و محدودیت های مکانی استفاده شد. همه عوامل استانداردسازی و سپس وزن عوامل نیز با مقایسه زوجی در روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP[8]) یا به طور مستقیم و با دخالت دادن نظر ساکنین و کارشناسان مربوطه، در حوزه آبخیز مشخص گردید. در مرحله بعد تلفیق لایه های عوامل با ارزیابی چند معیاره مکانی (SMCE[9]) انجام شد. خروجی، نقشه های شاخص مرکب، با پیوستار ارزشی صفر تا یک بودند که طبقه بندی گردیدند و نتیجه، به صورت اولویت بندی مکانی احداث سدهای توری سنگی در حوزه آبخیز مشخص شد. با تحلیل حساسیت وزن، اثر تغییر وزن عوامل بر ارزش های نقشه خروجی شاخص مرکب، بررسی و موثرترین عوامل مشخص شدند. نتایج نشان داد عواملی مانند مناطق فرسایشی یا جاده موثرتر بودند زیرا به طور گسترده تری حوضه را پوشش داده اند. حساسیت نسبتا یکسانی در دو گروه عوامل طبیعی و اقتصادی وجود داشت که نشان دهنده انتخاب متعادلی از آن ها بود. این راهبرد و مدل ارائه شده برای برنامه ریزی مکانیابی سریع و دقیق در حوزه های آبخیز پیشنهاد گردید.
فرجی سبکبار و همکاران (۱۳۹۰) در این پژوهش سعی کردند تا با تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی و سیستم های تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM[10])، مناسب ترین عرصه ها برای اجرای عملیات پخش سیلاب در دشت گربایگان فسا شناسایی کنند. بدین منظور، ابتدا داده های ۸ پارامتر تاثیرگذار – شیب، کیفیت آب، زمین شناسی، ضخامت آبرفت، کاربری اراضی، قابلیت انتقال، ژئومورفولوژی و تراکم زهکشی – منطقه مورد مطالعه، در محیط (GIS) آماده سازی گردید و با بهره گرفتن از روش مقایسه زوجی به ترتیب وزن هر معیار و وزن کلاس های هر لایه در نرم افزار (Super Decision) محاسبه شد. در مرحله بعد، نواحی دارای محدودیت برای پخش سیلاب حذف گردید. سپس با بهره گرفتن از توابع تحلیلی (GIS)، کل محدوده برای هر یک از معیارهای تعیین شده پهنه بندی شد. در نهایت، با تلفیق نقشه های پهنه بندی شده بر اساس وزن اکتسابی از روش (ANP)، نقشه نهایی در پنج کلاس از کاملا مناسب تا نامناسب تهیه شد. نتایج این پژوهش نشان داد که مناطق کاملا مناسب برای تغذیه مصنوعی آبخوان ها، اغلب در نهشته های کواترنری Qb, Qgsc و Qg و واحدهای ژئومورفولوژیکی پدیمنتی و مخروط افکنه ای با شیب کمتر از ۳ درصد واقع شده اند. همچنین نتایج حاصل از این روش با بهره گرفتن از کنترل زمینی، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت که حاکی از برآورده شدن همه معیارهای انتخابی در نواحی کاملا مناسب، و رضایت بخش بودن به کارگیری روش های (MCDM) در تلفیق با (GIS) در امر مکان یابی عرصه های مناسب برای تغذیه مصنوعی آبخوان ها است.
فرجی سبکبار وهمکاران (۱۳۹۰) در این پژوهش که در دشت فسا گریبایگان انجام شد، ابتدا ۹ پارامتر موثر شامل: شیب، ارتفاع، کاربری اراضی، ژئومرفولوژی، زمین شناسی، قابلیت انتقال، ضخامت آبرفت، تراکم زهکشی و هدایت الکتریکی در مکان یابی پخش سیلاب در مدل فرایند سلسله مراتبی (AHP) به صورت زوجی مقایسه شده و وزن عوامل و پارامترها محاسبه گردید. سپس لایه های اطلاعاتی این ۹ عامل در محیط(GIS) با بهره گرفتن از نرم افزارهای (۳/۹ARC GIS )تهیه و کلاسه بندی شد. با در نظر گرفتن وزن های بدست آمده برای هر عامل و امتیازهای که به خود اختصاص دارند، نقشه نهایی بر اساس مدل فرایند سلسله مراتبی (AHP) به ۵ کلاس کاملا مناسب، متوسط، نامناسب، کاملا نامناسب در سطح حوضه تعیین گردید. نتایج حاصل نشان می دهد که مناطق مستعد پخش سیلاب در واحدهای کواترنری PLQb ,Qscg ,Qgsc,Qb ,Mm-1 ,Qc2قرارگرفته اند. همچنین از نظر ژئومرفولوژی و کاربری اراضی به ترتیب دهانه مخروط افکنه ها، دشت سرها و مراتع کم تراکم مکان های کاملا مناسب جهت پخش سیلاب می باشد، مکان های یافته شده با موقعیت ایستگاه پخش سیلاب کوثر انطباق و هماهنگی دارد. از سوی دیگر شواهد و عرصه های بدست آمده دلیل بر مناسب بودن انتخاب مدل (AHP) برای این پروژه می باشد.
۲-۱-۲ -منابع خارجی
Krishnamurthy and Kumar (1996) براى تعیین مناطق مناسب براى تغذیه آب زیرزمینى در جنوب هند از عوامل مختلفى از جمله زمین شناسى و ژئومورفولوژى، زهکشى، تراکم آبراهه و شیب استفاده نمودند.
Svoray et al. (2005) در مطالعه ای از یکپارچه کردن روش ارزیابی چند معیاره و سیستم اطلاعات جغرافیایی برای ارزیابی مناسبت مناطق اکولوژیکی برای چهار کاربری زمین شامل: حفاظت طبیعی، مناطق جنگلی، مناطق مسکونی ومناطق صنعتی استفاده کردند .روش پیشنهادی در این پژوهش در، یک لایهی مناسب برای هر یک از این چهار کاربری و یک لایه نهایی که می تواند مناسب ترین کاربری را برای هر قطعه از زمین پیشنهاد کند، فراهم میآورد.