با متفرق شدن والیان، امیران، فرماندهان در بلاد دور، حکومت اسلامی نیاز به افرادی داشت که فرامین حکومتی را نوشته و به دست صاحبان آنها برسانند لکن به علت طولانی بودن فرامین و تعدد آنها، خطیبان از عهدهی این کار برنمیآمدند، همین امر سبب شد که شالوده قواعد درستنویسی و خط عربی ریخته شود و نویسندگی جایگزین خطابه و سخنوری گردد.
با وجود این، عصر عباسی مهمترین نقش را در تدوین و جمع آوری خطب عصر جاهلی و صدر اسلام ایفا کرد زیرا مسلمانان به آموزش قرآن و قرائت و تفسیر آن مشغول بودند، از طرف دیگر به علت اختلاط مسلمانان با ملل غیر مسلمان افرادی پیدا شدند که گمان میکردند میتوانند بر قرآن کریم خطاهای نحوی بگیرند به همین سبب مسلمانان بر آن شدند تا برای محاجه با مخالفان به جمع آوری اشعار و خطب بدویان بپردازند.(ضیایی:۲۰۲،۱۳۷۳)
شوقی ضیف در اینباره چنین گوید:
فن خطابه در عصر عباسی ضعیف شد از جمله عواملی که باعث ضعیف شدن خطابه در این عصر گردید ضعف احزاب سیاسی بود و این ضعف بر تمام فنون نثر عربی تأثیر نگذاشت با این وجود نثر خطابی ارتقا پیدا نکرد اما نثر کتابت رشد پیدا کرد.(ضیف،۷۵:۱۹۵۶)
۲-۱-۱۳-۲٫ چگونگی خطابه در عصر عباسی
هر هفته منبر رفتن و خطبه خواندن در جمع مردم فریضه دشواری بود که امیران نیز میباید انجام میدادند که به ویژه رجال نظامی در آن دچار اشتباه میشدند، چه بیرون از حرفهی عادی آنان بود که شمشیر و سنان کنار گذارند و به قلم و زبان بپردازند. هارون الرشید نخستین کسی بود که استفاده از کلام دیگران را در خطبه رسم کرد.(ضیایی،۲۰۳:۱۳۷۳)
نمونهای از خطبههای عصر عباسی
«الحمدلله نَحمدُهُ علی نِعَمِه، وَ نَستَعینُهُ علی طاعَتِه و نستنصِرُه علی أعدائه و نُومنُ به حقاً و نتوکّلُ علیه مُفَوّضین إلیه. أوصیکم عبادَ الله بتقوی الله فإنَّ فی التقوی تکفیرَ السّیئاتِ و تضعیف الحسنات وَ فوزاً بالجنّهِ و نجاهً مِن النّار و أُحذِّرُکم یوماً تَشخَصُ فیه الأبصارُ و تُبلی فیه الأسرارُ، یومَ البعثِ و یومَ التَّغابُنِ و یومَ التّلاقی و یومَ التنادی. یومَ لا یستَعتَبُ مِن سیئهٍ و لا یزداد فی حَسنهِ. یومَ الآزِفَهِ إذ القلوبُ لدی الحناجر کاظمین. ما للظالمینَ مِن حمیمٍ و لا شفیعٍ یطاعُ یعلمُ خائنهَ الأعینِ و ما تُخفی الصدور فإتقوا یوماً تَرجعون فیه إلی الله. ثمَّ تُوَفی کلَّ نفسٍ ما کسبَت. حَصِّنوا إیمانَکم بالأمانه و دینکم بالوَرَع و صلاتَکم بالزکاهِ و إیاکم و الأمانی» (ناصیف،۱۱۶،۱۹۹۵)
ترجمه: «حمد مخصوص خداوند است او را به خاطر نعمتهایش ستایش میکنیم از او یاری میخواهیم تا بر دشمنان تفّوق یابیم به حقیقت به او ایمان داریم بر او توکل میکنیم. ای بندگان خدا شما را به تقوای الهی توصیه میکنم همانا تقوای الهی باعث پوشاندن گناهان و دوچندان شدن خوبیها و رستگاری در بهشت و نجات از آتش جهنم میشود. شما را از روزی میترسانم که چشمها (از روی ترس) خیره میماند و اسرار در آن روز برملا میشود، روز رستاخیز انسانها، روز مغبون کردن یکدیگر، روز ملاقات همدیگر، روز پراکنده شدن، روزی که هیچ بدی و زشت کاری مورد بخشش قرار نمیگیرد و نیکیها افزایش پیدا نمیکند. روز نزدیک زمانیکه قلبها جلوی مجرای تنفس را میبندد روزی که ستمکاران را هیچ دوستی نباشد که مورد اطاعت و فرمانبرداری قرار گیرند. پروردگار خیانت چشمها و آنچه که دل مخفی میدارد را میبیند.
تقوای الهی پیشه کنید روزی که در آن به سمت خداوند برمیگردید سپس هر نفسی هرآنچه را که کسب کرده از او گرفته میشود. محکم و استوار کنید ایمانتان را با امانتداری و دینتان را با پارسایی و نمازتان را با زکات. بر شما باد به دوری گزیدن از آرزوهای نفسانی.»
۲-۲-بخش دوم: خطابه در عصر ممالیک
این بخش از پایان نامه از اهمیت ویژهای برخوردار است چرا که عمده کار و تحقیق مربوط به این عصر است و برای آگاهی کامل از اوضاع عصر مملوکی در ابتدا به بررسی اوضاع سیاسی،اقتصادی و فرهنگی این عصر پرداخته و در ادامه نثر را بطور کلی در این عصر مورد بررسی قرار دادهایم چرا که خطابه جزیی از نثر میباشد و علاوه بر موارد ذکر شده به بررسی موضوع، ویژگی، علل ضعف خطابه در عصر ممالیک و … پرداختهایم.
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۲-۱٫ پیشگفتار(اوضاع عمومی عصر مملوکی)
عصری که در تاریخ ادبیات عربی از آن به عنوان عصر انحطاط یاد میشود از اواسط قرن هفتم هجری یعنی سال ۶۵۶هـ ق که بغداد به دست مغولان سقوط کرد تا قرن سیزدهم هجری که نهضتی دیگر در ادبیات سربرآورد، ادامه یافت. علماء و منتقدان در تاریخ این عصر اختلاف دارند بعضی از منتقدان که نگاهی منفی به این عصر دارند این دوره را عصر جمود فکری و ادبی و عصر انحدار و انهیار مینامند و دلایلی برای اثبات خود دارند این گروه معتقدند که این عصر از پیشرفت بازمانده است.
این رکود و بازماندگی گریبان شعر و ادب ونثر را گرفت فروغ شعر به خاموشی گرایید و در ظلمتی فراگیر فرو رفت، ابداع و ابتکار رخت بربست و کار اهل فرهنگ عمدتاً به گردآوری آثار گذشته و نگرش دانشنامهها محدود شد، واز ادبیات چیزی جز آرایشات و صنایع لفظی، باقی مانده و معانی نیز تقلیدی و تکراری هستند و نثر نیز وضعیت نابسامانی دارد، زیرا با حملهی مغول و آتش زدن کتابها میراث ادبی از دست رفته و علماء که وارث اینگونه از ادبیات بودهاند کشته شده یا تبعید شدند هرچند تألیفات فراوان است اما از چارچوب تقلید فراتر نمیروند.
حتی اعتقاد دارند که وضع نابسامان سیاسی بر حیات فرهنگی و ادبی این دوره منعکس شده و از نظر فرهنگی این عصر، عصر جمود و خشکی و انحطاط است. دوره جمع و تعلیق و اختصار و تقلیدی که چند قرن قبل از این عصر شروع شده تا این دوره ادامه داشته است.(فیلیپ،۳:۱۹۸۳۵۶۵)
اما گروهی از منتقدان نگاهی مثبت به این دوره دارند، این عصر را عصر مغول یا ترکی، عصر ممالیک و عصر عجمها میدانند. به بزرگانی چون نویری با کتاب نهایه الأدب، ابن فضل الله با کتاب مسالک الأبصار و ممالک الأمصار، قلقشندی با کتاب صبح الأعشی فی صناعه الإنشاء و ابن منظور با کتاب لسان العرب و… اشاره دارند و کسانی دیگر معتقدند که این اختصارنویسی و تعلیق و حواشی خود شاهدی است برای تلاش ادباء و علمای این دوره نسبت به حفظ میراث عربی و نگاشته شدن این تعداد کتاب و ظهور خیل کثیر ادبا و علماء و نویسندگان را نشان ازدهار این عصر میدانند.
شایسته نیست که این دوران، عصر انحطاط نامیده شود زیرا این دوره یکی از شکوفاترین عصرها در زمینه شعر ونثر است چرا که در این دوره، شعر دینی و مدائح نبوی به اوج خود رسید و دائره المعارفهای با ارزشی در این دوره، رشد یافت و کتابهایی که از مهمترین منابع ادبیات عرب به شمار میروند، وضع شد. دانشمندان مسلمان در این برهه از زمان در علوم مختلف از جمله ریاضیات و طب و نجوم و دریانوردی و موسیقی و فنون نظامی، از فقه و حدیث تا تا تاریخ و جغرافیا آثار فراوانی از خود به جای نهادهاند و ابن خلدون با نوشتن کتب تاریخی و یا سیوطی با انواع کتابها برای توجه به این عصر کافی است و میتوان به جرأت گفت که هیچ عصری شاهد این همه دانشمند و ادیب و نویسنده و شاعر با این تعداد تالیف و سروده، نبوده است.
۲-۲-۲٫ واژه ممالیک
ممالیک بر وزن مفاعیل، جمع مکسر مملوک به معنای برده است. ریشهی (مَلَکَ یملِکُ) بوده و معناهای متفاوتی را در بر میگیرد. مملوک به معنای در اختیار گرفتن کسی و یا چیزی میباشد؛ در قرآن کریم این واژه یکبار بکار رفته است (ضَرَبَ اللهُ عبداً مملوکاً لایقدِرُ علی شیءٍ) (نحل:۵۵)
ترجمه: خداوند مثلی میزند از بندهای زر خرید که هیچ کاری از او برنمیآید.
۲-۲-۳٫ مدت زمان دوره ممالیک
دوره ممالیک پیش از سقوط بغداد به دست هولاکوخان یعنی در سال ۶۴۸ هجری قمری آغاز گردید و تا سال ۹۲۳ هجری و تصرف مصر به دست عثمانیها ادامه مییابد. از نام دیگر این دوره میتوان عصر ترکی، عصر مغولی، عصر اعاجم و دوره انحطاط نام برد.
۲-۲-۴٫ تقسیمبندی دوره ممالیک
الف) دولت ممالیک بحری: از سال ۶۴۸هـ آغز و در سال ۷۸۴هـ به پایان میرسد.
ب)دولت ممالیک برجی: از سال ۷۸۴هـ آغاز و تا سال ۹۲۳هـ ادامه مییابد.(خفاجی،۲۱:۱۹۹۰)
اصل ممالیک بحریه از نگهبانانی است که ملک صالح ایوبی آنها را خرید و در پایگاه هایی در جزیرهی “الروضه” در نیل اسکان داد و به همین دلیل ممالیک بحریه-ساکن دریا- نام گرفتند و بیشتر آنها از نژاد مغول و ترک بودند. سلطان صالح در سال ۶۴۷هـ وفات یافت و پسرش”طوران شاه” جانشین او شد؛ ولی “طوران شاه” مایه خشم بردهها گردید، تا اینکه در اوایل سال ۶۴۸هـ او را کشتند و بر این متفق شدند که مادرش “شجرهالدر” را به جای او قرار دهند و همسرش «عزالدین ایبک» نیز فرماندهی سپاه باشد. آنان پس از سه ماه به این نتیجه رسیدند که پادشاهی به وسیله یک زن دوام ندارد؛ پس با عزالدین ایبک به عنوان پادشاه بیعت کردند و او اولین پادشاه ممالیک بحریه شد. (فروخ،۳:۱۹۸۹۶۰۲-۶۰۳)
و اما ممالیک برجیه: بیشتر ممالیک برجیه از نژاد چرکسی بودند که سروران آنها یعنی ممالیک بحریه آن ها را آوردند و نگهبانان و سربازانی را از آنها قرار دادند.به دلیل اینکه اینان در برجهای قلعه قاهره سکونت میکردند به اسم “ممالیک برجیه” شناخته شدند.
ممالیک برجیه در رسیدن به سلطنت به قاعده وراثت اهمیت زیادی نمیدادند؛ بیشتر آنها فرماندهان سپاه بودند، که از طریق مبارزه یا خودکامگی به حکومت میرسیدند. تعداد سلاطین مشهور و قوی حکومت برجیه کمتر از سلاطین مشهور بحریه بود. از جمله افراد مشهور ممالیک برجیه . موثر در عرصهی سیاست و فرهنگ میتوان”برقوق”، “بَرسَبای”،”اشرف سیف الدین قایتبای” و سپس “قانصُوه غوری” را نام برد.(فروخ،۳:۱۹۸۹۸۸۰)
۲-۲-۵٫ اوضاع سیاسی عصر مملوکی
ممالیک بحریه و برجیه اثر بزرگی در عالم اسلامی داشتند از آن جهت که توانستند به خطر مغول پایان دهند و فرمانروائیهای صلیبیان در سواحل شام را از بین ببرند و نفوذ مصر و فرمانروائی آنها را در همهجا بسط و گسترش دهند.(مختار، بیتا:۱۷۶)
روشن است ممالیکی که – اکثریت آنان ترک بودند- در اداره امور حکومتی توانایی و تجربه کافی را نداشتند، بلکه تنها در امور جنگ مهارت داشتند. از طرفی آنچه بیش از پیش اوضاع را بحرانی و وخیم میکرد، این بود که بسیاری از ممالیکی که عهدهدار حکومت میشدند کودک و بسیار کم سن و سال بودند؛ تا جائیکه تعداد حاکمان کم سن و سال در عصر مملوکی به ۱۷ نفر میرسید.(ابن تغری بردی،۸:۱۹۸۹۲۷۸)
اوضاع سیاسی دوره مملوکی- پس از سقوط بغداد- بنابه عللی دچار هرج و مرج شد از جمله مواردی که میتوان بدان اشاره نمود این است که؛
الف) تهاجم گسترده اقوام و ملتهای غیر مسلمان از شرق(سپاه مغول و سپس تاتار) و از غرب (سپاه صلیبیان) به سرزمینهای اسلامی. لازم ذکر است که جنگهای صلیبی در اصل با داعیهی مذهبی شروع شد -و آن بازپسگیری سرزمینهای مقدس مسیحیان و زادگاه حضرت عیسی (بیتاللحم) بود- و دفاع مسلمانان نیز با انگیزههای مذهبی صورت میگرفت و آن دفاع از قبیله اول مسلمانان (بیت المقدس) و دیگر سرزمینهای اسلامی بود.
ب) نابسامانی و آشفتگی اوضاع سیاسی،اجتماعی و اقتصادی سرزمینهای اسلامی به طور عام و فزونی یافتن مصایب و بلایای طبیعی مانند بیماریهای واگیردار، سیلها و قحطیهاو…
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
ج) از هم پاشیدن حکومتهای اسلامی (خلافت عباسی) و تجزیه شدن سرزمینهای اسلامی.
د)افول بنیان فرهنگی و علمی جامعه اسلامی در نتیجه آتشزدن کتابخانهها به دست سپاهیان مغول و صلیبی و کشته شدن دانشمندان و علماء و فضلای فرهنگی و علمی
ه) کشمکش و درگیریهای مداوم فرمانروایان سرزمینهای اسلامی بر سر حکومت و وسعت دادن قلمرو خود.(ستایشنیا،۹:۱۳۹۰)
۲-۲-۶٫ اوضاع فرهنگی عصر مملوکی
آنچه شایان ذکر است این میباشد که برخی از ممالیک ارتباط محکمی با علم و دانش داشتند، طبیعی بود که به علم و دانش تشویق کنند و به ساخت مدارس و بنای خانههای علم اهتمام ورزند.”ملک منصور قلاوون” و فرزندش “ملک ناصر”، “ملک ظاهر بیبرس”و…از جمله این افراد بودند. ممالیک دارای عاطفه شدیدی بودند و تلاش مینمودند که زندگی آرام و بیدغدغهای را برای مولفان و دانشمندان فراهم سازند.(عبد اللطیف،۱۴۹:۱۹۴۷)
پس از تصرف بغداد به دست سپاهیان مغول و فجایعی که متعاقب آن به وجود آمد از قبیل آتش زدن کتابخانهها، از بین بردن آثار نفیس، قتل و آوارگی اهل علم، از بین رفتن منابع حمایت مالی از دانشمندان و… اوضاع علمی و فرهنگی جهان اسلام را در سراشیب افول و انحطاط نهاد ولی این اوضاع در سرزمینهای مصر وشام که تحت سلطه مملوکیان بود، به گونهای دیگر بود. هرچند با سقوط بغداد و لشکرکشی ویرانگر مغول به سرزمینهای سلامی انتظار میرفت که زبان عربی با تهدیدی جدی روبرو شود؛ ولی عواملی باعث شد تا همچنان این زبان به عنوان زبان نوشتاری و رسمی باقی بماند.
مهمترین این عوامل عبارتند از:
الف) توجه واهتمام ممالیک به زبان عربی.
ب) تشویق و حمایت از جنبش تألیف از سوی ممالیک.
ج) ساخت بسیاری از مدارس و مساجد و کتابخانهها در این دوره.
د)حمایت و جانبداری عالمان اسلامی از زبان عربی.(خفاجی،۲۸:۱۹۹۰)
مردم در جامعهی که خشکسالی و بیماری سراسر آن را فراگرفته بود دو گروه شدند: گروهی به زهد و ترک دنیا گرویدند و به صوفیگری و مدح پیامبر (ص) پرداخته، تا سختیها و مسکلات را فراموش کنند و گروهی دیگر نیز به بیبندوباری و مخدرات و مسکرات و لذایذ دنیوی پرداختند. از جمله پدیدههای منفی این دوره انتشار حشیش و شرابخواری در جامعه بود که حتی عالمان و ادیبان بدان مبتلا شده بودند. رواج اعمال مغایر عفت نیز از جمله مشکلات آن زمان بود تا جائیکه حاکمان مالیاتی برای روسپیها وضع نکردند. (مقریزی،۳:۱۹۸۸۲۶۹-۲۷۰)
۲-۲-۷٫ اوضاع اجتماعی عصر مملوکی
مطالعه اوضاع اجتماعی این دوره آسان نیست زیرا منابعی که به این دوران از تاریخ اسلامی پرداختهاند تا حدود زیادی از این جنبه غفلت کردهاند، اما با توجه به وقایع تاریخی و شواهد گوناگون دیگر میتوان جنبههای از آن باز نماییم.
در عصر ممالیک جامعه به دو طبقهی اصلی تقسیم میشد:
الف)طبقه حاکم: که شامل پادشاه و جانشینان او و امیران حکومت و سپاه و فرماندهان سپاه میشد. ممالیکی که طبقهی حاکم و بزرگان آن ها بودند، زندگی راحت و مرفهی داشتند در قصرها همه اسباب رفاه و آسایش فراهم بود. لباسهای گرانقیمت پوشیده و از ابریشم و دیباج طلایی بهره میبردند و در گذراندن اوقات لهو از روشهای گوناگونی استفاده میکردند.
ب)طبقهی تحت حکومت: که مردم را با همهی گروه هایش در برمیگرفت.(مقریزی،۱:۱۹۳۶۴۰۶)
وضعیت اجتماعی در عصر مملوکی از جنبههای خوبی نیز برخوردار گشت آنچنان که وضعیت حرفههای گوناگون در این دوره بهبود یافت. از جمله اینکه صنعت ساخت لوازم جنگی از اهتمام خاصی برخوردا بود. صنعت منسوجات و ساخت لوازم منزل مانند شیشه و نیز ساخت درهای آهنی و مسی برای مساجد از دیگر حرفههای رایج این دوره بود. دمیاط، قاهره، و اسکندریه از مهمترین مراکز صنعتی در دوره ممالیک بودند.(مقریزی،۱:۱۹۸۸۲۸۱)
وقوع جنگهای صلیبی میان ایوبیها و مسیحیان در گذشته و راندن باقیماندی مسیحیان توسط ممالیک از سرزمینهای اسلامی، نوعی تعصب دینی را در میان مسلمانان بوجود آورد.باید خاطرنشان ساخت که ممالیک در امر داوری خود از دو شیوه قضاوت بهره میبردند:
الف) یکی شیوه دینی و اسلامی بود که اصول خود را از شریعت اسلام و سنت نبوی اخذ مینمود و ممالیک در طی ان به همه قاضیان این اجازه را داده بودند که در امور دینی مردم به مانند مسائل ازدواج و طلاق و… بر اساس دین مبین اسلام عمل نمایند.
ب)دوم شیوه سیاسی یود که احکام خود را از قانون چنگیزخان معروف به نظام “یاسه” یا “یاسَک” اخذ کرده و ممالیک بر اساس آن، حاکمی را با نام «حاجب» منصوب میکردند.(غازی شبیب،۲۴:۱۹۹۸-۲۵)
۲-۲-۸٫ اوضاع ادبی عصر مملوکی
بدون شک دوره مملوکی، دورهای بود که ادبیات دچار افول شد. مغولان آثار نفیس را از مییان برده بودند و کتابخانهها را به آتش کشیده بودند و عالمان را اواره کشورها ساخته بودند البته مصر و شام که تحت حکم ممالیک بودند، از لحاظ ادبی اوضاع بهتری داشتند، زیرا ممالیک بهتر از حکام مغول با مردم رفتار میکردند.
ویژگیهای ادبی این دوره عبارتند از:
الف) شیوع عاطفه دینی: نبردهای ممالیک ضد صلیبیان و تاتار آن را شدت بخشید از تاثیرات شیوع عاطفه دینی، بوجود آمدن فن مدایح نبوی است که این فن در عصر ممالیک به اوج رسید و در صدر فنون ادبیات قرار گرفت؛ بوصیری از افراد مشهور این فن است.
ب) شیوع صنایع بدیعی: که اغراق در محسنات لفظی از نتایج آن بود و پیشوای آن قاضی فاضل بود. گروهی از شاگردان وی از جمله «ابن سناء الملک»، «ابن فارض» و «ابن نبیه» اندکی قبل از عصر مملوکی «محیی الدین بن عبد الظاهر» و «ابن نباته» در عصر مملوکی، اهتمام ویژهای به بدیع داشتند و در کنار این گروه، گروه دیگری بودند که توجه به معنا را مقدم بر صنایع بدیعی میدانستند و در صنایع بدیعی زیادهروی نمیکردند از افراد مشهور آن «سراجالدین ورّاق» و «نصیرالدین حمام» هستند.(خفاجی،۲۵:۱۹۹۰-۲۶)
از عوامل گسترش حرکت ادبی در عصر مملوکی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
ــ بکارگیری فنون ادبی تقلیدی برای احیای میراث ادبیات قدیم
ــ گسترده شدن حرکت تالیف در این عصر
ــ عدم وجود ابتکار در ادبیات، با کم شدن ابتکار، شرح بر کتابها زیاد شد.
ــ شیوع گرایشهای دینی در ادبیات.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:11:00 ق.ظ ]