پردازش اطلاعات
یادگیر زمانی اتفاق میافتد که اطلاعات دریافتی از تمام مراحل (حافظه حسی و کوتاه مدت) را طی کند و وارد حافظه بلندمدت شود.
یادآوری به دو صورت بازشناسی و بازخوانی انجام میگیرد. بازشناسی یعنی این که تشخیص دهیم که موردی یا مطلبی را میشناسیم یا خیر؟ و بازخوانی به این معنی است که مطلب مورد نظر را کاملأ از حافظه فراخوانیم.
بهره گیری از تصویر به یادسپاری اطلاعات و همچنین فراخوانی آنها از حافظه بلند مدت کمک می کند. یک تصویر می تواند سرنخهای دیداری لازم را در اختیار مخاطب قرار دهد.
شواهد مختلفی در مورد شباهت فرایند پردازس اطلاعات در انسان با فرایند پردازش اطلاعات در رایانه ارائه شده است. برخی روانشناسان (از جمله میلر، گالانتر و پربیرام، ۱۹۶۰) رفتارهای شناختی از جمله حل مساله را بیشتر به کار رایانه شبیه دانسته اند.
رمزگردانی دوگانه
دو نوع بازنمایی مختلف در حافظه برای اطلاعات کلامی و تصویری وجود دارد. ارتباطهای بین ایشان، راه دوگانهای را برای بازیابی اطلاعات فراهم می کند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
بازیابیهای دیداری به صوزرت همزمان سازماندهی و هم پردازش میشوند، این در حالی است که بازیابی کلامی در حافظه به صورت سلسله مراتبی سازماندهی و جزبهجز پردازش میشوند
پژوهش علم عصبشناسی شواهدی را جهت اثبات وجود بازنماییهای حافظه دیداری فراهم کرده است.
پژوهش در زمینه نظریه رمزگردانی دوگانه شواهدی در زمینه فرضیه دوم، که بازنمایهای دیداری به طور مؤثرتری نسبت به بازنماییهای کلامی صورت میگیرد وجود ندارد.
ادراک دیداری
به دلیل خصیصههای فضایی-دیداری، نگارههای گرافیکی و عکسها و نقاشیها به طور کارآمدی جستجو و محاسبه میشوند.
نگارههای گرافیکی که با بهره گرفتن از اصول سازماندهی ادراکی گشتالت طراحی شده اند، از متنها در روابط، گرایشها و الگوهای داده مؤثرتر هستند.
چند رسانهایها
دانشجویان از ترکیب واژه ها، گرافیکها و تصویرها نسبت به واژه ها بهتنهایی بهتر یاد میگیرند.
دانشجویان زمانی بهتر یادگیرند که واژه ها و تصویرهای مربوط در صفحه نزدیک یکدیگر به نمایش درآیند تا این که از یکدیگر دور باشند.
مایر (۲۰۰۰) بر اساس شواهد تجربی به دست آمده از پژوهشهای مداوم بر روی چندرسانهایها و یادگیری حقیقی این اصول را مطرح کرده است.
برگرفته از: (وکری ۲۰۰۲، ص ۲۶۳، سیف، ۱۳۸۳، صص۳۲۰-۲۹۸ و اندرسون و الومی[۸۶]، ۱۳۸۵، ص۲۳۴)
نقش تصویر در کتابهای درسی
تصویرها در کتابهای درسی به طورمستقیم به توضیح و روشنسازی مفاهیمی که بیانشان به وسیله واژه ها، دشوار و یا غیر ممکن است میپردازند. تصویر چه به صورت عکس، چارت، نمودار، نقاشی، دیاگرام و … با افزوده شدن به متن نقش مهمی را در یادگیری بازی می کند. دچستل و وکر[۸۷] (۱۹۷۹) هفت نقش را برای تصویرها در کتابهای درسی برشمردهاند:
نقش توصیفی[۸۸]: در کتابهای درسی نقش توصیفی تصویرها از اهمیت زیادی برخوردار است. آنها به سادگی میتوانند ساختار اشیا و موجودها را نشان دهند، مسایل مختلف را توصیف کند و آنچه را که دانش آموزان نمیتوانند در ذهنشان تصور کنند به ایشان نشان دهند.
نقش اشارهگر[۸۹]: تصویرها در کتاب درسی گاه نقش اشارهگر را بازی می کنند. در این نوع از تصویرها، دانش آموزان میتوانند به آسانی نتیجه یک حادثه، فرایند و یا آزمایش را ببینند. تصویر می تواند فرایندها و روابط بین اجزای یک سیستم را به خوبی نشان دهد و دانش آموز را در درک مسائل مختلف یاری کند.
نقش ریاضی ـ منطقی[۹۰]: تصویرها میتوانند برای نمایش روابط عددی در کتابهای درسی مورد استفاده قرار گیرند. نمودارهای خطی به راحتی میتوانند ارتباط متغیرهای عددی را نشان
دهند.همچنین ماتریسها به آسانی الگوهای اعداد را روشن میسازند.
نقش دادهنمایی[۹۱]: جدولها و نمودارها برای نمایش داده ها در کتابهای درسی مورد استفاده قرارمیگیرند. تصویرها با اجرای نقش دادهنمایی، امکان دسترسی آسان به داده ها را فراهم می کنند. همچنین در قالب جدولها و نمودارها، مخاطب قادر است به مقایسه بین داده ها بپردازد.
نقش الگوریتمی[۹۲]: اگر، وقتی، مگر و پس[۹۳]، شرطهای پیچیدهای هستند که میتوانند از طریق طراحی تصویرها ساده شوند. تصویر وقتی نقش الگوریتمی دارد که کل سیر و فرایند عمل را با در نظر گرفتن احتمالات نشان دهد.برای نشان دادن مراحل تکثیر سلولی میتوان از یک فلوچارت استفاده نمود. در فلوچارت تمامی مراحل و احتمالهای ممکن نشان داده می شود. همچنین الگوهای مفهومی یا روندنما نیز میتوانند مراحل را در قالب شکلهای هندسی و پیکانها نشان دهند.
نقش کارکردی[۹۴]: بخش وسیعی از کتابهای درسی مربوط به آموزش سازمان سیستمها و فرایندها میباشد. اغلب این سیستمها و فرایندها ناملموس هستند و توضیح آنها از طریق واژه ها بسیار دشوار میباشد. برای مثال، میتوز به عنوان یک تقسیم سلولی به راحتی از طریق تصویر قابل نمایش است، در حالی که یادگیرندگان حتی قادر بهتصور آن از طریق واژها در ذهنشان نیستند.
نقش ساختارنما: تصویرها میتوانند آناتومی (کالبدشکافی) یک مفهوم را از طریق به نمایش درآوردن اینکه چگونه هر یک از عناصر به هم متصل شده اند و یک کل را تشکیل دادهاند آشکار سازند. همچنین با تصویر از جمله نقشهها به آسانی میتوان ساختار اشیا را به نمایش درآورد.
هارتلی (۲۰۰۵) نیز پنج نقش را برای تصویر در کتابهای درسی در نظر میگیرد:
نقش عاطفی[۹۵]: تصویرها باعث ارتقا علاقه و انگیزه د فراگیر میشوند
نقش جلب توجه[۹۶]: تصویرها باعث جلب توجه فراگیر شده و یادگیری را تسهیل می کنند.
نقش حمایتی[۹۷]: تصویرها حس دیداری فراگیر را فعال می کنند و باعث افزایش یادگیری در فراگیران کم توان میشوند.
نقش آموزشی[۹۸]: تصویرها انتقال بعضی مفاهیم را که از طریق کلمهها دشوار است تسهیل می کنند.
نقش یادسپاری[۹۹]: استفاده از تصویر در کتابهای درسی، یادسپاری و بازیابی مطالب حافظه بلندمدت را تسهیل می کند(ص۳۴۴).
طراحی تصویرهای آموزشی مؤثر
هافمن و رابرت[۱۰۰] (۲۰۰۱) اصولی را برای طراحی مؤثر تصویرها در کتاب درسی پیشنهاد کرده اند. براین مبنا، طراحان باید به ترکیب تصویرها اهمیت دهند. ترکیب تصویر، یک نمود مثبت یا منفی از آن ارائه می کند. استفاده از قوانین و اصول زیر می تواند به ترسیم تصویرهای درخشان در کتاب درسی منجر شود :
بلندی بالای تصویر: اگر بلندی بالای تصویرزیاد باشد فرد یا شی در آن به صورت ضعیف دیده می شود.
مرکز تصویر: سوژه[۱۰۱] مورد نظر بهتر است در مرکز تصویر قرار داده شود. اگر در تصویر چند سوژه وجود دارد نقطه میان آنها را باید به عنوان مرکز تصویر در نظر گرفت.
برش تصویر: در برش، توجه به مفصلبندی افرادضروری میباشد. هرگز نباید برش تصویر را از گردن، آرنج، کمر یا زانو صورت گیرد. همیشه باید محل برش بالاتر یا پایینتر از این مفصلها باشد.