ب: معیار های شخصی:
منعکس کننده حدودی است که افراد معیار های بالایی برای خودشان بر می گزینند و خودشان را بر اساس دست یافتن به این معیار ها ارزیابی می کنند.
نگرانی درباره اشتباهات:
به حدودی گفته می شود که فرد اشتباهات را به عنوان شاخصی از شکست تعبیر می کند، به طوری منفی به اشتباهات واکنش نشان داده و فرض می کنند که دیگران نیز اشتباهات آن ها را به شکلی منفی ارزیابی می کنند.
شک درباره اعمال:
منعکس کننده حدود اطمینان فرد درباره توانایی اش در زمینه تکمیل تکالیف می باشد.
انتظارات والدین:
به ادرارک فرد از معیار های بالایی که والدین برای او در نظر گرفته اند مربوط می شود.
انتقاد گری والدین:
به ادراک فرد از ارزیابی بسیار منتقدانه والدینش در زمان ارزیابی عملکرد وی اشاره دارد.
سازمان:
به تمایل فرد به مهم دانستن نظم، ترتیب و سازمان اطلاق می شود(فراست و دی بارتلو، ۲۰۰۲).
پ: دیدگاه هویت و فلت:
تقریباً همزمان با فراست و همکاران(۱۹۹۰)، هویت و فلت (۱۹۹۱) با تأکید بر جنبه های درون فردی و برون فردی به ارائه رویکری چند بعدی از کمال گرایی پرداختند. به اعتقاد آنان کمال گرایی از سه جنبه تشکیل شده است. کمال گرایی خودمدار، کمال گرایی دیگر مدار، و کمال گرایی جامعه مدار. این سه بعد بر حسب تمایلات کلی و رفتاری(نظیر انگیزه برای کامل بودن، داشتن انتظارات غیر منطقی، ارزیابی های انتقادی و تند و تیز و برابر دانستن خود با عملکرد) از هم متمایز می شوند.
ت: کمال گرایی خود مدار:
به عنوان بعد درون فردی کمال گرایی تعریف شده است، که منعکس کننده رفتار های کمال گرایانه می باشد که هم از “خود” فرد ناشی می شود و به سمت ” خود” جهت دارد. این بعد در بر گیرنده وضع معیار های غیر واقع بینانه برای خود، ارزیابی سختگیرانه خود با تمرکز بر نواقص و ضعف ها و تعمیم این انتظارات غیر منطقی و ارزیابی های تند و تیز به انواع حیطه های رفتاری می باشد. علاوه بر این مولفه ها، کمال گرایی خود مدار در بر گیرنده عامل انگیزشی قوی ای است که موجب می شود فرد برای بدست آوردن کمال اجتناب از شکست تلاش کند. به بیانی دیگر کمال گرایان خود مدار برای نائل شدن به هدف خود که کمال است انگیزش دارند.
ث: کمال گرایی دیگر مدار:
به عنوان جنبه بین فردی کمال گرایی توصیف می شود که در بر گیرنده انتظارات غیر واقع بینانه، سبک ارزیابی بسیار انتقادی و انگیزش قوی برای نائل شدن به کمال و اجتناب از شکست می باشد. اما موارد ذکر شده به سمت دیگران سوق دارد. این نوع کمال گرایی شامل معیار های غیر واقع بینانه برای دیگران، تأکید روی کامل بودن دیگران، و ارزیابی بسیار انتقادی از عملکرد دیگران می باشد. این افراد انتظار دارند دیگران به کمال دست یابند. کمال گرایان دیگر مدار در فرم مختلف رفتار تنبیهی افراطی درگیر می شوند.
ج: کمال گرایی جامعه مدار:
به عنوان باور ها یا ادراکاتی تعریف می شود مبنی بر اینکه دیگران انتظارت غیر واقع بینانه ای برای فرد دارند و او را بسیار سختگیرانه مورد ارزیابی قرار می دهند و به او برای کامل بودن فشار می آورند( هویت و فلت، ۱۹۹۱). یافته های پژوهشی در زمینه بررسی ابعاد سه گانه کمال گرایی همبستگی این سازه را با ویژگی های شخصیتی، رفتاری و مشکلات روان شناختی تأکید کرده اند. کمال گرایان خود مدار با مشخصه های خود شیفتگی، خود سرزنشگری، خود انتقاد گری، احساس گناه، سهل انگاری، و تعلل در انجام دادن کارها و افسردگی در ارتباط است.
کمال گرایی دیگر مدار با مشخصه های منفی، از جمله سرزنش دیگران، اقتدار گرایی و سلطه جویی، ویژگی های شخصیتی نمایشی، خود شیفته و ضد اجتماعی همبستگی دارد. کمال گرایی جامعه مدار با نیاز به تأیید دیگران، ترس از ارزشیابی منفی، منبع کنترل بیرونی، بیش تعمیم دهی شکست، افسردگی و اضطراب مرتبط است(بشارت، ۱۳۸۳).
چ: دیدگاه استوبر و همکاران:
به اعتقاد استوبر، پیچک ، بکر و استول(۲۰۰۲) کمال گرایی دو جنبه دارد. تلاش برای کمال و واکنش منفی به نقص. تلاش برای کمال نمایانگر جزء اصلی و بعد مثبت کمال گرایی است(استوبر و اوتو، ۲۰۰۶). در حالیکه واکنش منفی به نقص رابطه نزدیکی با نگرانی درباره اشتباهات و بعد منفی کمال گرایی دارد(فراست و هندرسون، ۱۹۹۱؛ رایس و پریسر، ۲۰۰۲).
۲-۱-۳ مسئولیت پذیری:
مسئولیت حالتی که طی آن شخص نقش و اثر خود را در عوارض و نتایج یک اقدام، فعالیت یا رفتار می پذیرد. شرایط فرد بزرگسالی که قادر است مقررات ، آداب ، رسوم، و معیارهای اخلاقی ، اجتماعی ، شغلی و . . . را رعایت کند و در صورت عدم رعایت ، عوارض و نتایج نامطلوب آن را نیز پذیرا می باشد. یکی از ویژگی های فرد این است که نقش های اجتماعی خود را می پذیرد و در جهت انجام وظایف خود تلاش می کند (ساعتچی ، ۱۳۷۷). فردی که مسئولیت کاری را بر عهده می گیرد می پذیرد که یک سری فعالیت هایی را انجام دهد یا برای انجام این کارها توسط دیگران نظارت داشته باشد(سرتو ، ۲۰۰۴، به نقل از اونگرانو،۲۰۱۲).
گاف (۱۹۶۸) معتقد است که مسئولیت پذیری به معنای در نظر داشتن پیامد رفتار خود و قابل اعتماد و اطمینان بودن در رفتار، و احساس تعهد به ساختار اجتماعی بزرگتر می باشد.
مسئولیت پذیری[۸۹]، یکی از ابعاد شخصیت سالم و ویژگی بسیار مهمی در کلاس درس و زندگی روزمره است و والدین، مشاوران و معلمان، نقش مهمی برای کمک به دانش آموزان در کسب مسئولیت پذیری مدرسه، خانواده و اجتماع بر عهده دارند. برای ایجاد حس مسئولیت پذیری، روش ها و راهکار هایی تدوین شده است که معلم می تواند آن ها را در کلاس خود اجرا نماید(حسین پور، درویشی و سودانی،۱۳۸۹).
مسئولیتپذیری یعنی قابلیت پذیرش پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست میشود و شخص حق دارد که آن را بپذیرد و یا رد کند. مسئولیت با وظیفه تفاوت دارد، وظیفه کاری است که یک نفر به دیگری محول میکند و باید حتما انجام بگیرد. در واقع مسئولیت انتخابی آگاهانه است. کودکی که از ابتدا امکان استقلال به او داده شده باشد، آمادگی بیشتری برای پذیرفتن مسئولیت خواهد داشت. مسئولیتپذیری بخشی از رشد شخصیت کودک است. کودک از سن دو تا سه سالگی نیاز دیگران و اهمیت دادن به آن و نیز انتظارات دیگران از خویش را درک میکند و این روند، حس مسئولیتپذیری را در او ایجاد میکند. پدر و مادر باید الگوی این مسئولیتپذیری را به او بیاموزند، زیرا اگر پروسهی مسئولیتپذیری به درستی در تربیت فرد شکل نگیرد، بعد از هجده سالگی، زمانی که شخصیت فرد شکل گرفت، دیگر نمیتوان او را تغییر دارد، در این صورت یا باید خانواده خود را با او وفق بدهد یا او را مجبور کند که با محیط خانواده سازگار شود و اگر این شخص نتواند خود را با خانواده هماهنگ کند بهتر است از خانواده جدا شود و زندگی مستقلی برای خویش تدارک ببیند(احمدی و رمضانی،۱۳۸۶).
الف: نقش والدین در مسئولیت پذیری نوجوانان
جامعه شناسان بر این باورند که سپردن مسئولیت به نوجوانان و شرکت دادن آنها در تعاملات اجتماعی برای رشد انسانی آنها و ورودشان به دوره ی جوانی و بزرگسالی ضرورتی است. کارکردن نیاز هر انسان سالم است و بهترین درمان برای خیال پردازی های دوره ی نوجوانی ست. نوجوانی که به دنیای کار وارد می شود، فشارهای ناشی از هیجانات نوجوانی را بهتر تحمل می کند و رشد اجتماعی، فکری و عاطفی اش سرعت می گیرد. مهمتر این که مسئولیت پذیری فرصتی ست برای نوجوان فراهم می سازد تا ایده های خود را در جریان کار به مرحله آزمایش بگذارد. اینها به نوجوان کمک می کند تا راه رشد خود را به تدریج گسترش دهد و طرح مناسبی برای ایفای نقش های شغلی و اجتماعی و در کل برنامه زندگی اش تعیین کند. محققین معتقدند اگر همه افراد به مسئولیت های خود عمل کنند و خود را متعهد به انجام آن بدانند جامعه پیشرفت بیشتری خواهد داشت و از بسیاری جرم و جنایت ها کاسته خواهد شد. در این میان خانواده به عنوان اولین نهادی که فرد از بدو تولد بسیاری از ابعاد شخصیتی خود را از آن می گیرد، نقش مهمی در ایجاد مسئولیت پذیری افراد دارد. در یک سال اول تولد، نوزاد بی قید و شرط نیازمند مراقبت و خدمات پدر و مادر است، اما از یک سالگی به بعد بایستی کم کم برخی کارها را به خود کودک واگذار کرد(صاحبی،۱۳۹۰b).
کودکان در شش سال اول زندگی به قدری هوشیار و حساس هستند که هر حرف و عملی را از سوی افراد به خاطر می سپارد و در زندگی آینده شان به کار خواهند برد. کودک به دلایلی مانند غذا، پوشاک و غیره به والدین خود وابستگی زیادی دارد، بنابراین آنها را الگوی کارهای خود قرار می دهد و از آنها تقلید می کند. به همین خاطر است که بسیاری از عادتها، گفتار و کردار را تکرار می کند. برای ایجاد مسئولیت پذیری در کودک و نوجوان بایستی وظیفه ای به آنان واگذار کرد. این تجربه به آنها کمک می کند متوجه اشتباه های خود شوند. باید خاطرنشان کرد بیشترین میزان اعتماد به نفس در نوجوانان و جوانانی دیده می شود که والدین آنها توجه و علاقه مندی بیشتری به عقاید و فعالیت های فرزندانشان نشان داده و آنها را تشویق کرده تا رفتاری استقلال طلبانه داشته باشند و در امور زندگی خانوادگی فعالانه شرکت کنند. فردیت یکی از اصول سازمان دهنده ی رشد انسان و شامل کوشش مستمر شخص برای شناخت خود و هویت خود در ارتباط با سایر افراد است. برای آن که بچه ها بتوانند از دوره ی کودکی به دوره ی بزرگسالی برسد، نیاز دارند مسئولیت ها و وظیفه هایی را بر عهده بگیرند تا از خودمختاری و استقلال در جامعه برخوردار شوند. نوجوان و جوانی که استقلال ندارد نمی تواند رابطه رضایت بخشی را با همسالان خود ایجاد کند و از پس وظایف خود برآید. روانشناسان بر این باورند که اگر والدین به فرزندشان مسئولیتی واگذار می کنند باید متناسب با سن، توانایی و استعداد او باشد، چون اگر وظیفه ای که به فرزندان محول می شود درحد توانایی او نباشد، از عهده ی آن کار به خوبی برنیامده و از آن گریزان خواهد شد. از سوی دیگر مسئولیتی که به فرزند داده می شود نباید جنبه زور و اجبار داشته باشد چرا که می تواند به او صدمه ی روحی و جسمی وارد کند(موسوی، نظیری و محمدی،۱۳۹۱).
نوع مسئولیتی که به کودک داده می شود باید زود به نتیجه برسد چون در مراحل اولیه ی سپردن مسئولیت به کودک یا نوجوان باید وظایفی از سوی خانواده به آنان محول شود تا شخص از آن لذت ببرد و برای او خسته کننده نشود، از سوی دیگر چنانچه مسئولیت های واگذار شده به نوجوان تمام وقت او را پر کند و فرصتی برای کارهای دیگر نداشته باشد خیلی زود از آن دلسرد و دل زده خواهد شد. جامعه شناسان معتقدند یکی از راه های مهم ایجاد مسئولیت پذیری در نوجوان و جوان درونی کردن آن در ذهن فرد است. شخص اگر انجام وظیفه را جزئی از خود بداند، بدون این که کسی را ناظر بر اعمال خود بداند آن را انجام می دهد، نه از روی ترس والدین، معلم و دیگران بلکه با تمایل و خواست خود تصمیم می گیرد و برنامه ریزی و اجرا می نماید. باید خاطرنشان کرد مدرسه یکی از عوامل مهم ایجاد احساس مسئولیت در کودکان است. یکی دیگر از راه های ایجاد مسئولیت پذیری در افراد عدم دخالت های بیش از حد والدین در کارهای فرزندان است. برخی والدین در وظایف فرزندان به آنها کمک می کنند تا کارها سریع تر و بهتر انجام شود. اما نباید فراموش کرد با این صرفه جویی در وقت، فرزندان غفلت کردن و مسئولیت نپذیرفتن را می آموزند و برای کاری که انجام نداده اند امتیاز می گیرند(سالکوفسکی[۹۰]،۲۰۰۰).
عدم آموزش مسئولیت پذیری در زمینه های زیادی از زندگی فردی نوجوانان موثر می باشد که از آن جمله می توان به انجام وظایف تحصیلی و اجرای تکالیف و در نتیجه موفقیت تحصیلی اشاره نمود، همچنین از دیگر نماد های بارز عدم مسئولیت پذیری در دوران نوجوانی، تأثیر آن در دوران های بعدی زندگی از جمله ازدواج می باشد، از نمونه های آشکار آن عدم احساس مسئولیت پذیری در زندگی زناشویی آنها خواهد بود؛ به دلیل این که زندگی زناشویی بر پایه ی مشارکت استوار است، چنان چه یکی از طرفین از مسئولیت خود شانه خالی کند اختلاف های عمیقی در خانواده به وجود خواهد آمد. پس برای تربیت و پرورش افرادی مستقل و خودمختار، خانواده و مدرسه نقشی اساسی ایفا می کنند که توجه به آن از ضروریات به شمار می آید(محمدی،۱۳۸۶).
ب: مسئولیت پذیری در دانش آموزان:
دانش آموزان در قبال رفتارشان هر چه بیشتر احساس مسئولیت کنند، نیاز کمتری به اعمال مدیریت از سوی معلم خواهند داشت. به همین جهت باید بیش از پیش در جهت مسئولیت پذیر کردن دانش آموزان بکوشیم. اغلب ما مسئولیت را به آن دسته از دانش آموزان می دهیم که قبلا در این راستا خود را نشان داده اند.
واگذاری مسئولیت می تواند به اشکال متعددی صورت گیرد. معلم می تواند به دانش آموزانی که در مورد انجام وظایف داخل کلاسی مشکل دارند، مسئولیت توزیع کتب درسی، کمک در جمع آوری تکالیف، پاک کردن تخته، آوردن گچ و… را واگذار نماید. امور محوله باید از مسئولیت های کوچک و کم اهمیت شروع شود و پس ازآن که دانش آموز از خود قابلیت ایفای مسئولیت را نشان داد مسئولیت های مهم تری به او واگذار گردد.
افزایش مسئولیت پذیری به موضوع ایجاد نظم در کلاس و مدرسه نظر دارد و کمتر نیاز به برقراری و رعایت کردن نوبت، شرکت در بازی های گروهی، پیروی از مقررات، خویشتن داری میزان و نحوه و کیفیت بازی دانش آموزان بیانگر رشد اجتماعی آنان است، چنین دانش آموزانی در امور مختلف به معلم یاری می رسانند و در تصمیم گیری های مختلفی که به او و مدرسه مربوط باشد فعالانه شرکت می نماید(خضری و برزگر،۱۳۸۹؛ به نقل از منصوری ، ۱۳۸۹).
پ: رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری:
شرط اساسی برای پذیرش مسئولیت پذیری، رشد اجتماعی دانش آموزان است. منظور از رشد اجتماعی این است که دانش آموزان پس از آموزش بتوانند در جامعه اظهار نظر، ایفای نقش و انتقاد های سازنده کنند و مهارت های اجتماعی، هم چنین روحیه گروه گرایی دانش آموزان و در پی آن حس همکاری و مشارکت تقویت شود(خدابخشی و عابدی،۱۳۸۶).
نتیجه رشد اجتماعی همانا مهارت اجتماعی دانش آموزان است و مهارت اجتماعی استعدادی است که باعث بروز رفتار هایی می شود که به صورت مثبت یا منفی تقویت می شوند. این مهارت ها می توانند در روابط آدمی با دیگران نتایج مثبت و موفقیت آمیزی به وجود آورند.
مهارت های اجتماعی شامل مهارت در تشخیص خصوصیات گروه ، مهارت در ارتباط گیری با گروه، مهارت گوش دادن، مهارت همدردی، مهارت دلسوزی، مهارت در ارتباطات غیر کلامی، مهارت در تشخیص احساس های خویش و مهارت کنترل خویش است.
مسئولیت پذیر کردن دانش آموزان زمانی عملی می شود که وجدان جمعی بیدار شود و پرورش یابد. وجدان جمعی عبارت است از این که در تک تک دانش آموزان احساس تعهد، مسئولیت پذیری، احساس تکلیف الهی، پاسخگو بودن و وجدان فردی شکل بگیرد و پرورش یابد و نوجوانان و جوانان بتوانند کیفیت های ایجاد شده را با هم هماهنگ نمایند و تعهدات گروهی را پایه گذاری کنند تا در نهایت به تعهد اجتماعی منجر شود(خدابخشی و عابدی،۱۳۸۶).
رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان را می توان در ابعاد مختلف ۱- مدرسه ۲-خانواده ۳- جامعه مورد ارزیابی قرار داد. در این پژوهش به لحاظ موضوع مورد بررسی بعد مدرسه از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و مورد بررسی بیشتری قرار می گیرد.
ت: بعد مدرسه:
مدرسه نهادی است که رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری در آن پرورش می یابد. شرکت در فعالیت های درسی توسط دانش آموزان امری است که وظیفه رسمی آنان محسوب می شود. هر چه قدر دانش آموزان بیشتر داوطلب شرکت در فعالیت های فوق برنامه باشند بیانگر رشد اجتماعی آنهاست. یکی از جنبه های مهم تعامل دانش آموزان که بیانگر رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری است بازی آنان می باشد. بازی وسیله ای برای افزایش فعالیت های مربوط به مهارت های اجتماعی به شمار می رود. بازی می تواند وسیله ای برای آموزش مهارت هایی چون رعایت نوبت، شراکت در ابزار برنده یا بازنده خوب شدن، کار گروهی، تعاون، توجه به جزئیات، پیروی از مقررات، خویشتن داری و انواع مهارت های حل مساله باشد. در کلاس درس امور مختلفی وجود دارد که معلم و دانش آموز باید به کمک همدیگر در مورد آن ها تصمیم گیری کنند. هر چه قدر دانش آموزان از رشد اجتماعی کمتری برخوردار باشند، نقش معلم در تصمیم گیری پر رنگ ترشده و تصمیم گیری انفرادی بر کلاس درس حاکم می شود. تصمیم گیری در مورد چگونگی تدریس، محتوا، نوع و نحوه امتحان، نحوه مدیریت کلاس و… باید مشارکتی انجام شود که رشد اجتماعی دانش آموزان تضمین کننده آن می باشد.
نظام آموزشی باید در کنار آموزش های رسمی و کلاسیک و برنامه ریزی شده، در بعد مهارت های اجتماعی فراگیران و چگونگی مشارکت دانش آموزان در امر آموزش به صورت عملی برنامه ریزی نماید، چرا که دانش آموزان و جوانان در صورتی افراد مفید و کار آمدی خواهند بود که قادر باشند مسائل و مشکلات زندگی اجتماعی را از طریق ایفای نقش درست حل کنند که این مهم میسر نمی شود مگر آنکه در دوران طلایی و مهم تحصیل به بلوغ فکری رسیده باشند و برای زندگی پر فراز و نشیب در جامعه خویش به آمادگی بالایی دست یافته باشند(عزیزی،۱۳۸۹، به نقل از منصوری،۱۳۸۹).
گو اینکه همکاری طفل در خانه به ایجاد روح مسئولیت در کودک کمک می کند ولی نقش مدرسه هم در این زمینه اندک نیست، کودک در مدرسه می تواند اجرای مسئولیت هایی را به عهده گیرد که در آینده به نحوی او را در کار آید، مثل مسئولیت نظم و انضباط کلاس، نظم حیاط مدرسه، مسئولیت حضور و غیاب دانش آموزان، مسئولیت جمع کردن نمرات هفتگی کلاس، کمک به کارهای دفتری اداره فروشگاه، عضویت دادگاه کودکان، همکاری با شاگردان ضعیف، حفظ حدود و حقوق همکاران و مسائلی از این قبیل که در پرورش حس مسئولیت پذیری در دانش آموزان موثراند(عزیزی،۱۳۸۹، به نقل از منصوری،۱۳۸۹).
۲-۲ پیشینه پژوهش:
در رابطه با متغیر های مورد بررسی تاکنون پژوهش های زیادی انجام نشده و اغلب پژوهش های موجود به ارتباط بین کمال گرایی و جهت گیری هدف پرداخته اند که از این دست پژوهش ها می توان به پژوهش های هاشمی و لطیفیان(۱۳۸۸)، نیومیستر(٢٠٠۴)،نیومیستر و فینچ(٢٠٠۶)،بابلیان، پوربهرام، رحمانی(۱۳۸۹) اشاره نمود، اما در مورد ارتباطات موجود بین دو متغیر مسئولیت پذیری و جهت گیری هدف پژوهشی یافت نشد و اغلب پژوهش های به روابط موجود بین هویت، موفقیت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی با جهت گیری هدف پرداخته بودند که در زیر به آن ها اشاره می شود.
الف: کمال گرایی و جهت گیری هدف
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 06:28:00 ب.ظ ]