کتاب مذکور در هشت فصل تنظیم یافته که به طور کلی در مباحث قدرت و دانش در چهارچوب نظری و ساخت روابط قدرت، در دوران میانه و دانش سیاسی در ساختار تمدن اسلامی را در بر می‌گیرد.
این اثر ارزشمند با رویکرد دیدگاهی متفاوت نسبت به دیگر منابع، ساختار و جامعه‌ی عرب را نقد می‌کند و سپس به تبار شناسی قدرت در دولت اسلامی می‌پردازد و قدرت اسلام را از زمان شکل‌گیری تا دوران میانه مورد بررسی و موشکافی قرار می‌دهد.
سپس فقه سیاسی اهل سنت را با اهل تشیع قیاس می کند و آراء و نظرات فقیهان و محدثانی چون شیخ کلینی و شیخ‌صدوق، طوسی و مفید را در مقام‌قیاس قرار می‌دهد و دیدگاه و نقش هریک را در تدوین عقل سیاسی شیعه و روش‌شناسی اجتهاد در دوران غیب امام عصر(عج) و تاثیرات آن بر روند تکاملی‌عقل‌گرایی در فقه شیعه را بازگو می کند.
این اثر ارزشمند نگارنده را در تدوین چهارچوب کلی ذهنی جهت نگارش نتیجه‌گیری یاری نموده است. لازم به ذکر است، با توجه به آن که در رساله‌ی حاضر آثار مقدم شیخ صدوق مورد بررسی‌قرار گرفته است، لذا در این بخش تنها به بررسی برخی ماخذ متاخر اشاره گردید.
۳- شیخ صدوق پاسدار حریم ولایت، عبدالعلی محمدی شاهرودی، قم، نصایح، ۱۳۸۰.
مولف این‌کتاب که پیش از تالیف آن، ترجمه‌ی کتاب ((معانی الاخبار)) را انجام داده است، در کتاب حاضر به بررسی نکات قابل‌توجهی از زندگی شیخ صدوق پرداخته و با قلمی توانا و همه جانبه تمامی جنبه‌های زندگی صدوق را بررسی کرده است. در جای جای کتاب، مولف با بررسی، اوضاع جغرافیایی، سیاسی و اجتماعی‌عصر مورد بحث به‌بیان زندگی و فعالیته‌های علمی و دینی صدوق پرداخته و با جزئی‌کردن عناوین کتاب، دید نکته بینانه‌ای بر خواننده می‌دهد و با بیان مسائل مربوط؛ علم حدیث را از ابتدا تشریح می‌کند و سپس سرنوشت حدیث در مکتب شیعه را مورد بررسی قرار می‌دهد و هم چنین با بیان گوشه‌هایی از تاریخ اسلام از ابتدای فوت پیامبر (ص) موضوعات مربوط به تاریخ خلفای عباسی را از زمان پیدایش تا زوال به اختصار بیان می‌کند و سپس بر شرح وقایع مربوط به آل‌بویه و دوره‌ی اقتدار شیعیان می‌پردازد. و با عناوینی چون مرگ شیخ صدوق و آشکار شدن پیکر تازه‌اش، کتاب را به پایان می‌رساند.
۴- فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمروی سامانیان، محمد رضا ناجی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۶.
کتاب حاضر در نه فصل تنظیم یافته است. در فصل های اول و دوم، تاریخ سیاسی سامانیان و حکومتهای محلی و نحوه‌ی ارتباط آنها با دولت سامانی به تفضیل آمده است. در فصل سوم نظام اداری سامانیان، شامل دربار و دیوانها بررسی شده و فصل چهارم تا ششم در مورد اوضاع اجتماعی، زندگی اقتصادی و معماری و هنر اشاره دارد.
در فصل هفتم از ادیان پیش از اسلام و بقایای آنها و هم چنین از فرق اسلامی سخن رفته است و نویسنده فصل هشتم را به آموزش و پرورش و نهادهای آموزشی و فصل نهم را به علوم رایج در عصر سامانیان اختصاص داده است.
نگارنده از این کتاب در بخش موضع گیری مذهبی سامانیان در عصر شیخ صدوق استفاده کرده است.
۵- محدث صادق (مروری بر زندگی و آثار شیخ صدوق)، مجید معارف، زیر نظر علی رضا مختار پور قهرودی، تهران، همشهری ، ۱۳۸۹. کتاب حاضر تالیف جدیدی درباره‌ی شیخ صدوق (ره) می‌باشد که با بهره گرفتن از تجارب تحقیقاتی پیشین و مراجعه‌ی مستقیم به آثار شیخ صدوق به تعریفی جدید در معرفی این دانشمند و کتابهای او اقدام کرده و در جهت خارج شدن کتاب از جنبه‌ی توصیفی صرف به گوشه هایی از عقاید و افکار شیخ صدوق و ذکر نمونه‌هایی از روایات موجود در آثار او، توجه کرده است.
۶- شیخ صدوق، علی اکبر ولایتی، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، ۱۳۹۱.
این کتاب که دو سال پس از نشر کتاب محدث صادق تالیف مجید معارف، به طبع رسیده است، دقیقاً الگو برداری از تالیف آقای معارف می‌باشد به‌طوری‌که، هنگامی که فهرست مطالب این دو کتاب را با هم مقایسه می‌کنیم، اندک تفاوتی با یکدیگر دارند، البته ناگفته نماند که کتاب مذکور در اندازه‌ی جیبی بوده و به نظر می‌رسد برای‌خوانندگان از هر سطح و قشری در جامعه‌مناسب می‌باشد که با ذکر نمونه‌هایی از کتب صدوق و شرح مختصری از آنها به معرفی، ابن بابویه و آثارش برای عموم مطالعه کنندگان پرداخته است.
پایان نامه - مقاله
۷- مجالس المومنین، نورالله شوشتری، مقدمه، تصحیح و تالیف، ابراهیم عرب پور، منصور ستایش، محمد رضا محمدیان، محمد حسن خزاعی، محمد علی علی دوست، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۹۲.
در میان کتابهایی‌که در باب تشیع و نام آوران شیعه نگاشته‌اند، مجالس المومنین جایگاه و اهمیتی ویژه دارد. از یک‌سو به دلیل استمال آن بر احوال‌بسیاری از عالمان، فقیهان، مفسران، عارفان، ادیبان، شاعران و سلاطین و وزراء و دیگر چهره‌های اثرگذار شیعی و باز نمودن‌خصایص و شرح احوال و کارنامه‌ی اعتقادی، فرهنگی و سیاسی ایشان و از سوی دیگر به دلیل نشان دادن برخی از آموزه ها و اعتقادات و سیر اندیشی شیعیان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. همچنین کتاب‌حاضر توجهی درخور به تبیین تعالیم ائمه‌ی اطهار و بازنمایی برخی قرائت‌ها و تعلیقات‌خاص فکری در میان شیعیان دارد و هم به باورها و اندیشه‌های علمای اهل سنت توجه کرده است.
اما آنچه وجه مشخصه و بارز کتاب((مجالس المومنین)) به شمار می‌آید، پرده بر افکندن از مظالم و تعدیاتی است‌که در درازنای تاریخ‌اسلام در حق ائمه‌ی اظهار و عموم‌شیعیان روا داشته‌اند و تشیع را آیینی بر ساخته و غیر اصیل وا نموده‌اند، از همین رو کوشش مولف با بهره گیری از منابع اصیل و ترجیحاً منابع اهل سنت، ضمن تبیین عقاید شیعه به نشان دادن پیشینه و دیریندگی تشیع می‌پردازد و حضور شکوهمند دانشمندان و ادیبان و دولتمردان شیعه و خدمات شایان فرهنگی و علمی و … ایشان به اسلام و مسلمانان را بر صفحه‌ی روزگار ثبت می‌کند.
نویسنده در این کتاب از صفحه‌ی ۳۰۷ تا ۳۱۳ به معرفی شیخ صدوق پرداخته و با بهره گیری از منابع دست اول آثار وی را به طور مختصر بیان نموده است.
فصل دوم :
نگاهی به خاندان و زندگانی شیخ صدوق
۱-۲- معرفی خاندان بابویه:
قم از دیر باز مهد ارزش‌های اسلامی بود که بر اثر تلاش حامیان تشیع و مجاهدات مردان پاک، پناهی برای شیعیان و امامزادگان محسوب می‌شد به طوری که آن را (عش آل رسول)[۲] می‌خواندند. محبت و علاقه‌ی مردم قم به خاندان رسالت در تاریخ معروف بوده تا بدان جا که ائمه‌ی اطهار به تعریف و تمجید اهل قم پرداخته و این شهر را از خاندان خود دانسته‌اند. وجود آرامگاه حضرت معصومه (س) و بیش از چهار صد و چهل امامزاده سند گویایی از قداست این سرزمین و نشانه‌ی حضور تشیع از دیرباز در این دیار است.[۳]
آنچه از نوشته‌های یعقوبی برمی‌آید در اواخر قرن سوم و آغاز قرن چهارم، قم از شهرهای بزرگ جهان اسلام به شمار می‌آمد. در واقع قم از لحاظ تعهد به تشیع امامی از کوفه نیز برتری داشت. بدین ترتیب کاملاً روشن است‌که مذهب‌مردم قم از ابتدا تشیع و آن هم از نوع تشیع اثنی‌عشری‌بوده است که در قرون مختلف آنان بر عقاید خود پایدار مانده و همیشه با ائمه‌ی اطهار(ع) و علما و فقهای بزرگ مرتبط بوده و در نشر افکار شیعی و مبارزه با ستمگران پیشگام بوده‌اند.[۴]
در میان مشاهیر بزرگ و مشایخ بنام شیعه در قم، خاندان بابویه،[۵] از فضل و امتیازی خاص برخوردارند که با مراجعه به فهرست‌های رجال و فرهنگ‌های زندگی نامه ها می‌توان بدان پی برد که افراد این خاندان همگی از دانش پژوهان، حدیث شناسان و فقهای سرشناس شیعه بودند و خدماتی شایسته انجام داده و در حفظ آثار گرانقدر اهل‌بیت(ع) از تالیفات و روایات نقش بسزایی داشته‌اند. بنا به گفته‌ی صاحب ((منتهی المقال)) محقق معروف سلیمان بحرانی رساله‌ای در باب فرزندان بابویه تالیف کرده است ولی تاکنون بدست ما نرسیده است و تنها نام چند تن از ایشان را که به حق باعث مباهات اهل تشیع بوده و ستارگانی درخشان در آسمان علم و معرفت بشمار می‌آمدند، را متذکر شده است.[۶]
مهمترین فرد این خاندان، شیخ علی‌بن‌حسین‌بن ‌موسی‌بن بابویه (حدود ۳۲۹-۲۶۰ هـ.ق)، پدر شیخ صدوق بود که مانند فرزند به صدوق شهرت داشت از این رو پدر و پسر را ((صدوقان)) می‌گفتند و عالمان بزرگ رجال نویس آن‌ گونه ایشان را مورد ستایش قرار دادند که کمتر از توثیق نیست و آن گاه که فردی چنان شهرت داشته باشد که حال او بر هیچ کس پوشیده نباشد، نیازی به توثیق ندارد. عالمان دینی چنان اعتمادی بر صدوقان داشته‌اند که تعبیر به این که ((ایشان مورد وثوق و اطمینان)) است، توهین به آنهاست.[۷]
شیخ علی نواده‌ی شهید ثانی بر این باور بوده است که مراد از صدوقان محمد و برادرش حسین فرزندان علی‌بن بابویه هستند تا آن که شبی نیای خود، شهید‌ثانی را در خواب دید که بدو فرمود: ((فرزندم، صدوقان عبارتند از از محمد و پدرش)).[۸] علی بن بابویه احادیث و اسناد را به صورت رسالاتی جمع آوری نموده است که برای فرزندش فرستاد تا فقیهان بعد از او به سبب امانت داری و صداقتش در تالیف، اصلوب‌اش را پسندیدند و در مسائل به آراء و فتوای موجود در تالیفات‌وی رجوع می‌کردند.[۹] نجاشی از این‌کتاب با عنوان ((الشرایع)) یاد می‌کند.[۱۰] هم چنین تصنیفات فراوانی از جمله کتابی در تفسیر قرآن کریم به وی منسوب است.[۱۱] ابن ندیم در فهرست خود وی را در ردیف فقهای شیعه ذکر نموده و می‌نویسد: ((به خط پسرش شیخ صدوق در پشت کتابی خواندم که نوشته بود به فلانی، اجازه‌ی کتابهای پدرم علی بن حسین را که دویست کتاب است و کتابهای خودم که هجده کتاب است را دادم.[۱۲] البته علامه‌ی شوشتری اعتقاد دارد که این اعداد جابه‌جا شده است . چنان که تعداد کتب پسر از پدر بیشتر است.[۱۳] تنها کتابی که از علی بن بابویه به طبع رسیده است ((الامامه التبصره من الحیره)) می‌باشد که یکی از منابع مهم شیخ صدوق در تالیف کتاب ((من لا یحضره الفقیه)) است که یکی از کتب اربعه‌ی شیعه محسوب می‌شود.[۱۴]
از جمله دیگر کتابهای علی بن بابویه، توحید، امامت، الاخوان، الشرایع، التفسیر، المعراج، الطب و … است.[۱۵] علی بن بابویه علاوه بر تالیف و گردآوری احادیث به کسب و تجارت نیز مشغول بود و صاحب حجره و دفتر بوده است.[۱۶] علی بن بابویه که از وی به عنوان فقیه یاد شده است،[۱۷] با شیخ کلینی نیز هم عصر بوده است و در سفری که علی بن بابویه به بغداد کرد دیداری با شیخ کلینی انجام داد و روایاتی از ایشان نقل کرده است.[۱۸]
آورده‌اند که حسین منصور حلاج در قم با علی بن بابویه دیداری داشته است که در‌ آن علی بن بابویه پس از مشاجره، حلاج را از شهر قم بیرون می‌راند.[۱۹] از توفیقات زندگی علی‌بن بابویه نامه نگاری با امام حسن عسگری(ع) است که امام در نامه‌ای می‌فرمایند: ((ای ابوالحسن علی بن حسین قمی، که شخصیت بزرگوار و مورد اعتماد ما هستی و امید که خداوند تو را به انجام کارهایی که می‌پسندد و موفق داشته و از سر مهر و رحمت خویش فرزندی شایسته کردار روزی ات سازد)).[۲۰]
هم چنین پس از سال (۳۰۵هـ.ق) که نایب دوم امام عصر(عج) از نواب اربعه یعنی عثمان بن سعید عمری بدرود حیات گفت و حسین بن روح نوبختی به عنوان نایب سوم و ساطت میان شیعیان و امام را به عهده گرفت، علی بن بابویه که پیشوای علمای قم بود وارد بغداد شد و چون تا آن زمان صاحب فرزندی نشده بود نامه‌ای[۲۱] را به نایب امام تسلیم نمود تا هنگام تشرف به حضور امام عصر تقدیم نماید، حاصل این تقاضا پسری فقیه و پاک سرشت بود که بعدها از محدثین بزرگ شیعه شد.[۲۲]
از برخی‌نسخ نجاشی بدست می‌آید که علی بن بابویه همان سالی‌که به بغداد رفته، در آنجا وفات یافته است و سپس جنازه‌ی وی به قم منتقل گردیده است[۲۳] که این قول با توجه به این که بغداد نزدیک جوار ائمه‌ی معصوم(ع) است بی اساس است ولی چنانچه مشخص شده است علی بن بابویه حوالی سال (۳۲۹هـ.ق) وفات یافته است و مقبره‌ی وی در شهر قم است.[۲۴] بوعبدالله حسین بن علی بن حسین بن موسی بن ‌بابویه، ‌برادر شیخ صدوق نیز فقیهی صالح و درستکار بود که در برخی جهات چون ذکاوت و فقاهت به برادرش شباهت داشت ولی هرگز به پای وی نمی‌رسید. وی در سال (۳۷۸ هـ.ق) به بصره آمد و در‌ آنجا به روایت حدیث پرداخت و سرانجام در سال (۴۱۸هـ.ق) وفات یافت و در قم در کنار آرامگاه پدر ، به خاک سپرده شد.[۲۵]
خاندان بابویه پس از شیخ صدوق، سلسله‌ی علمای بزرگی را در ری تشکیل دادند و بخشی نیز در قم می زیستند و حدود ششصد عنوان کتاب در زمینه های مختلف فقه و اصول و حدیث و تفسیر و تاریخ و رجال و کلام، نگاشته‌اند.[۲۶] صاحب ((‌ریاض العلما)) می‌نویسد : حسین بن علی بن بابویه و برادر و پسر و نوادگانش تا شیخ منتجب الدین، همگی از بزرگان دانش و دین بودند و از اوضاع و احوال بازماندگان امین‌خانواده پس از شیخ‌منتجب‌الدین، اطلاعی در دست نیست ولی چنانچه پیداست عالمانی از این خاندان برخاستند که همگی از اعقاب وی بشمار می‌رفتند و از فرزندان شیخ صدوق کسی در عرصه‌ی علم نامدار نشد.[۲۷]
نسب نامه خاندان بابویه[۲۸]
بابویه
حسین موسی محمد
دختر = زن حسن بن محمد ابوالحسن علی حسن دختر از ام ولد : زن ابوالحسن علی
حسن ابوعبدالله حسین (ابوجعفر محمد صدوق و شیخ صدوق ) ابوعبدالله حسین
ثقه الدین حسن
حسین محمد ابوالمعالی سعد ابوالمفاخر هبه الله عبدالله
شمس الاسلام ابومحمدحسن (معروف به حسنکا) سعد نجم الدین ابوالحسن علی ابوابراهیم اسماعیل ابوطالب اسحاق
موفق الدین ابوالقاسم عبیدالله ابوزکریا حسن بابویه
منتجب الدین ابوالحسن علی ابوالحسین جعفر
۲-۲- شیخ صدوق از زمان تولد تا وفات
((فقیه خیر المبارک))، این توصیفی است که بنا به نقل صاحب کتاب ((فواید الرجالیه)) از ناحیه‌ی مقدسه‌ی حضرت ولیعصر (عج) درباره‌ی یکی از برجسته‌ترین دانشمندان شیعه صادر شده است.[۲۹]
محمد بن علی بن بابویه ابوجعفر[۳۰] از بنیان گذاران فقه شیعه و در صف اول محدثین و علمای مذهب اثنی عشری جای دارد. همان‌گونه‌که فقه سنت بر شش مجموعه‌ی حدیثی مبتنی است که آنها را ((صحاح سته)) گویند. (صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابوداوود، سنن ترمذی، سنن ابن ماجد و سنن سنائی). فقه شیعه‌ی اثنی‌عشری نیز بر چهار کتاب استوار است که در اصطلاح کتب اربعه و مصنفان آنها (محمدین ثلاث یعنی ((سه محمد)) خوانده می‌شوند)، کافی: تصنیف ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، من لا یحضره الفقیه، تصنیف ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه و دو کتاب تهذیب الاحکام و الاستبصار تصنیف ابوجعفر محمد بن حسن طوسی؛ بنابراین شیخ ابوجعفر صدوق یکی از ارکان فقه شیعی بشمار می‌رود.[۳۱]
در بزرگی مقام وی کافی است که در بحبوحه‌ی ریاست شیخ کلینی، (محمد بن یعقوب) و نواب اربعه و سفرای ممدوحین امام زمان در بغداد، نام برده در قم پرچم دار فرقه‌ی ناجیه خوانده‌اند، چنان‌که در ارزش مساعی و خدمات وی کفایت می‌کند که در عصر او در شهرستان قم، به نقلی دویست هزار محدث وجود داشت و هرگاه محقق تاریخی از خلال سال (۲۸۰ تا ۳۳۹ هـ.ق) جهان اسلامی در اوضاع بنگرد، با شم استنباط و ارتباط حوادث با یکدیگر می‌توان چنین استنتاج کند که سرچشمه‌ی فیضان مهام امور اسلامی در قم و در همین مکتب بوده است.[۳۲]
در مورد ولادت محمد بن‌ علی‌ بن ‌بابویه اطلاع دقیقی در دست نیست ولی از کتاب خود وی((کمال ‌الدین و تمام النعمه)) و الغیبه طوسی و الفهرست نجاشی مشخص می‌شود که تولد وی بعد از وفات محمد بن عثمان عمری دومین نایب امام عصر (عج) می‌باشد که در حدود سال (۳۱۱ ه.ق) است و با توجه به مدت هفتاد ساله‌ی زندگی وی تا حدودی صحیح می‌باشد.[۳۳]
ولی نکته‌ای که مشخص است، بنا به توجه ویژه‌ی امام‌حسن‌عسگری[۳۴] و نامه‌ی امام عصر(عج) بدین عبارت: ((قد دعنا ا… لک و سترزق والدین ذکرین خیرین)،"خداوند دو فرزند پسر پر خیر و برکت به تو عطاء می‌فرماید” علی بن بابویه صاحب فرزند شده است.[۳۵]
و یا به روایتی دیگر، حضرت پاسخ داد: (( از این همسرت صاحب فرزندی نخواهی شد، اما صاحب کنیزی دیلمی خواهی شد و از او دو فرزند فقیه خواهی داشت[۳۶])).
به گفته‌‌ی ابوعبدالله حسین بن عبیدالله غضائری، شیخ صدوق خود می‌گفت که من به دعای صاحب الامر (عج) متولد شده‌ام و به این موضوع افتخار می‌کرد.[۳۷] در کتاب ((کمال الدین و تمام النعمه)) نیز این موضوع تصریح شده است.[۳۸]
شیخ صدوق پس از نزدیک به هفتاد سال زندگی پر برکت در سال (۳۸۱ هـ.ق) در شهرری چشم از جهان فرو بست و پیکر پاکش در میان غم و اندوه شیعیان با شکوه بسیار در نزدیکی مرقد حضرت عبدالعظیم (ع) به خاک سرده شد و آرامگاهش بنام ابن بابویه شهرت یافت.[۳۹]
ناگفته نماند که بسیاری از تذکره‌نویسان قضیه‌ای را راجع به سالم ماندن پیکر شریف صدوق پس از گذشت نهصد سال از وفات وی نقل کرده اند که خلاصه‌ای از این واقعه به قرار زیر است:

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:46:00 ق.ظ ]