ریردن[۸۰] (۱۹۹۸) در پژوهش خود تحت عنوان مدیریت دانش[۸۱]: رشتهای برای حرفههای علم اطلاعات و دانششناسی، مدیریت دانش را به عنوان رشتهای قلمداد میکند که علم اطلاعات و دانششناسی در بطن آن جای گرفته است. به رغم او ، برخی عناصر مدیریت دانش مدت مدیدی است که در سرفصل دروس علم اطلاعات و دانششناسی وجود داشته اند. وی خاطر نشان میسازد که ما فارغالتحصیلانی با طیف وسیعی از شایستگیها شامل مهارتهای اطلاعاتی، فناوری اطلاعات، نشر و طراحی مدرک، پایگاه ها، نظامها و خدمات اطلاعاتی تربیت میکنیم. به گفته او، این مهم باید گسترش یافته و اصلاح گردد تا نیازهای مدیریت دانش را مرتفع نماید.
نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
ساتن، [۸۲] استانکوسکی[۸۳]، گیسون[۸۴]، توینیگ[۸۵]، و کولبای[۸۶](۲۰۰۲) در مقالهای تحت عنوان ارزیابی آموزش مدیریت دانش، مدارس کتابداری و اطلاعرسانی را به عنوان پرچمدار برنامههای آموزشی مدیریت دانش معرفی مینمایند. ایشان با بررسی وب سایت مؤسسههای آموزشی مختلف، همگرایی و واگرایی از برنامههای آموزشی آنان را مورد مطالعه قرار داده، مشخص مینمایند که از میان پنج گروه مختلف از مدارس، بیشترین میزان ارائه این برنامهها (۳۷ درصد) به مدارس کتابداری و اطلاعرسانی تعلق دارد. البته خاطر نشان میکنند که، تعداد برنامههای آموزشی مدیریت دانش در سطح لیسانس را ناچیز (تنها ۴ مورد از کل ۷۹ برنامه)، اما در حال پیدایش برشمردهاند. ایشان علت پیدایش این برنامهها را به علاقهمندی دانشجویان به شروع تحصیلات عالیه در این رشته جالب یا به جذب بیشتر دانشجو و افزایش تعداد ثبت نامها در آن محسوب میدارند.
لی[۸۷] (۲۰۰۵) در پژوهشی تحت عنوان آموزش حرفهای دانش در مدارس کتابداری و اطلاعرسانی با بررسی آگهیهای شغلی مربوط به مدیریت دانش ضرورت آشنایی کتابداران با مفاهیم و اصطلاحات تجاری و اقتصادی را گوشزد کرده، وجود برخی مهارتهای سنتی در کتابداران، نظیر مهارتهای فهرستنویسی، نمایهسازی و کنترل کتابشناختی را در جلب توجه کارفرمایان به جایگاه منحصر به این گروه در ورطۀ مدیریت دانش مغتنم میشمارد؛ و تصریح میدارد که کتابداران باید یاد بگیرند چگونه این مهارتها را در محیطهای تجاری به کار بندند. وی همچنین مهر تأیید بر وجود مهارتهای ارتباطی فوقالعاده در فارغالتحصیلان علم اطلاعات و دانششناسی زده، معتقد است دانشجویان علم اطلاعات و دانششناسی به دلیل پیش زمینهای که در علوم اجتماعی و انسانی دارند از مهارتهای ارتباط قویتری در مقایسه با رقبای خود از سایر گروه ها برخوردارند. با این همه، لی بر کتابداران لازم میداند که این مهارتها را در قالب جدید به اقتضای طبیعت پویا و پرتحول محیطهای تجاری شکل دهند تا در وهلهی عمل بتوانند از آنها به طور مؤثر بهرهمند گردند و، لی همچنین در تحقیق خود دارا بودن تجربهی کار گروهی را از جمله شرایط قید شده در آگهیهای شغلی مدیریت دانش برشمرده، معتقد است که دانشجویان علم اطلاعات و دانششناسی عموماً این توانایی را در طول دوران تحصیل خود از طریق مطالعات موردی کار بر روی پروژه های عمومی کسب نمایند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
زوکی [۸۸](۲۰۰۵) در پژوهشی با عنوان آموزش سواد اطلاعاتی[۸۹] توسط کتابداران دانشکده های دولتی در آمریکا دانشگاه ساوترن ایلینویز درکاربوندیل[۹۰] انجام داده و به کشف این نکات که کتابداران دانشکده های دولتی تا چه میزان از گزارش نهاییALA، ACRL و معیارهای سواد اطلاعاتی در سطوح بالای تحصیلی آگاه هستند؛ تا چه میزان مهارتهای سواد اطلاعاتی به دانشجویان آموزش داده میشود؛ و کدام یک از مهارتهای پیشنهادی تدریس شده و این تدریس تا چه میزان تحت تأثیر متغیرهای جمعیتی قرارمیگیرد، پرداخته است. نتایجی که از این پژوهش به دست آمد از این قرار است: در دانشکدهها کتابداران برای تحصیلات عالیه بیشتر باید با معیارهای سواد اطلاعاتی آشنا شوند و پنج معیار سواد اطلاعاتی تا جایی که ممکن است باید به دانشجویان آموزش داده شود. برای رسیدن به این هدف، کتابداران باید دوره های آموزشی نحوه تدریس را بگذرانند و زمان بیشتری نیز به آموزش سواد اطلاعاتی اختصاص داده شود. به علاوه سواد اطلاعاتی باید جزو اهداف برنامههای ارزیابی نتایج کار دانشکده قرار گیرد.
بورکی[۹۱] (۲۰۱۰) در پایان نامهی دکتری خود با عنوان، به سوی بهبود مهارتهایICT
دانشآموختگان کتابداری و اطلاعرسانی و نیازهای استخدام در کویت، هدف پژوهش خود را بررسی مهارتهای ICT دانشجویان کتابداری و اطلاع رسانی در کویت بیان میکند و معتقد است این مهارتها به طور بالقوه تحت تأثیر بازار کار است و برای استخدام فارغالتحصیلان کتابداری و
اطلاعرسانی در بخشهای مختلف بازار کار ضروری میباشد. برای این منظور، مهارتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشجویان کتابداری و اطلاع رسانی، نیازهای کارفرمایان، و برنامهی درسی کتابداری و اطلاعرسانی و عوامل مؤثر بر مهارتهای ICT دانشجویان کویتی مورد بررسی قرار گرفت. برای تحقق هدف از روش تحقیق مخلوط که شامل مصاحبه و پرسشنامه و تجزیه و تحلیل محتوای وبسایتها و گزارشهای مربوط به برنامهی درسی رشته کتابداری و اطلاعرسانی میباشد استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که دانش دانشجویان در رابطه با مهارتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در حد دانش پایه و مبانی بوده و فاقد مهارتهای عملی در جستجو و استفاده از اینترنت هستند. که پژوهشگر این امر را به خاطر محتوای نامناسب برنامهی درسی رشته کتابداری و اطلاعرسانی میداند و پیشنهاد میکند از واحدهای عملی بیشتری که منعکس کنندهی نیازهای بازار کار کتابداران است برای ارتقاء مهارتهای ICT دانشجویان استفاده شود همچنین باید واحدهای زبان انگلیسی در برنامهی درسی اضافه شود زیرا ضعف در زبان انگلیسی یکی از موانع بهبود مهارتهای ICT دانشجویان است.
۲-۳-۳٫ پیشینهی پژوهشهای شایستگیهای مورد نیاز کتابداران در ایران
مزینانی (۱۳۷۷) نیازهای مهارتی ۳۲۳ نفر از مدیران و ۹۱۵ نفر از کتابداران شاغل در ۴۲۴ کتابخانهی دانشگاهی و مراکز اطلاعرسانی را مورد مطالعه قرار داد. از نظر جامعه مدیران، فناوری اطلاعات، نرم افزارهای کتابخانه، آشنایی با مراجع تخصصی، مبانی رایانه و ذخیره و بازیابی اطلاعات، اولویتهای اول تا پنجم بودند. این اولویتها از نظر کتابداران، فناوری اطلاعات، نرمافزارهای کتابخانه، آشنایی با مراجع تخصصی و بانکهای اطلاعاتی و مبانی رایانه بودند.
جوکار و حمدیپور (۱۳۸۰) در مقالهی خود با عنوان نیاز به تحول در برنامهی درسی کارشناسی کتابداری و اطلاعرسانی به روش پیمایشی توصیفی به بررسی تأثیر فناوریهای جدید در برنامهی درسی دورهی کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی پرداختهاند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که ۵۰ درصد جامعه آماری به طور متوسط با فناوریها آشنایی داشتند. ۳۴ درصد از پاسخگویان برنامههای درسی کشورمان را در مقایسه با برنامههای درسی مشابه ضعیف، ۳۴ درصد متوسط ، ۲۰ درصد خوب ارزیابی کردند و ۵/۱۲درصد اظهار داشتند که از برنامههای درسی سایر کشورها اطلاعی ندارند. ۲۵ درصد اظهار داشتند که برنامههای درسی کشورمان کمتر از ۲۵ درصد با فناوریها هماهنگی دارد، درحالی که ۹ درصد اعلام داشتند که ۷۵ تا ۵۰ درصد با فناوری هماهنگی دارد. در پایان پیشنهادهایی برای حذف، اضافه و ادغام درسها در برنامهی آموزشی دورهی کارشناسی ارائه شده است.
دستمالچی (۱۳۸۳) نیازهای آموزشی را در ۱۵ مرکز اسناد در کتابخانه های تخصصی و دانشگاهی که ۲۱۳ فارغالتحصیل علم اطلاعات و دانششناسی در آنها مشغول به کار بودند مورد بررسی قرار داد. این بررسی نشان داد که نیازها و اهداف کتابخانه های تخصصی، کانون برنامه ریزی نبوده و برنامهی آموزشی منحصراً به تربیت کارشناس اطلاعات در سطح کلی و عمومی می پردازد. هماهنگی لازم بین آموزش، احتیاجات شغلی و نیازهای متغیر آموزشی وجود ندارد و آموزش تأمین کننده قابلیتهای لازم در کتابداران تخصصی نیست. برنامهی آموزشی با تحولات جهانی و پیشرفتهای علم اطلاعات و دانششناسی و نیازهای ناشی از این تحولات، همگام نیست و در نتیجه مباحث مهم کلیدی مورد غفلت قرار گرفته است. توازن برنامههای آموزشی از نظر نیروی انسانی، منابع و تجهیزات برای کتابداران متخصص و به ویژه کتابخانه های تخصصی بسیار کم و ناچیز است و این بررسیها ضرورت تغییر و تحول در برنامه درسی رشته علم اطلاعات و دانششناسی را نشان میدهد. (نقل در غیوری ۱۳۸۸).
مختاری (۱۳۸۴) در مقالهای تحت عنوان برنامهی درسی رشته کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی در مقطع کارشناسی ارشد به بررسی و ارزشیابی برنامهی درسی رشته کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی در مقطع کارشناسی ارشد میپردازد. در این پژوهش پیمایشی مؤلف با توجه به تغییرات فناوری و تأثیرات آن در جامعه، مسئله تغییر و اصلاح برنامههای درسی رشته علم اطلاعات و دانششناسی را بنا به ماهیت میان رشتهای و پویای آن مطرح میکند و بر مبنای الگوی ویلسون چهار حوزهی اساسی و فرعی مطرح در علم اطلاعات و دانششناسی را بررسی مینماید نتیجه حاصل از این پژوهش از این قرار است که، با فرض نبود امکان افزایش تعداد واحدهای درسی و مدت تحصیل در این مقطع، ادغام اصولی برخی دروس ( به خصوص در حوزهی محتوای اطلاعات) و پیشبینی مواد درسی در حوزه های مدیریت اطلاعات بهداشتی، کاربرد اطلاعات بهداشتی، رفتار اطلاع یابی کاربران در نظامهای اطلاعرسانی پزشکی و سازمان های تولید کننده، اشاعه دهنده و ذخیره کنندهی اطلاعات علوم پژشکی و جز آن پیشنهاد میشود. البته چنین تغییراتی در پرتو رویکردهای نوین و دیدگاه های مبتنی بر تحقیق و توسعه، تأثیری دو چندان خواهد داشت و در واقع، نمیتوان از اهمیت پژوهش در برنامههای درسی تحصیلات تکمیلی غافل بود.
تهوری و فتاحی (۱۳۸۴) در مقالهای تحت عنوان بررسی دیدگاه مسئولان بخشهای مختلف کتابخانه مرکزی دانشگاه ها دربارهی وظایف، دانش و مهارتهای حرفهای مورد انتظار آنها و به کمک پرسشنامه مهارتهای مورد انتظار از کتابداران در بخشهای فراهمآوری، سازماندهی منابع، مرجع، نشریات ادواری و امانت مورد سنجش قرار دادند. محققان این پژوهش چنین نتیجه گیری میکنند که به منظور انجام کارآمد وظایف حرفهای خود و مسئولان بخشهای مختلف کتابخانه های دانشگاهی باید از یک شرح وظایف مدون مطابق با شرایط متحول کنونی ناشی از فناوری اطلاعات برخوردار باشند و در نهایت بیان میدارند که برنامه آموزشی کتابداری و اطلاعرسانی که کتابداران را جهت انجام وظایف محولهی آنها آماده میکند باید مطابق با پیشرفتها و تحولها تغییر کند. به بیان دیگر، باید بین سرفصل برنامههای آموزشی رشته و دانش و مهارتهای مورد نیاز جهت انجام وظایف محوله کتابداران همخوانی بیشتری وجود داشته باشد.
تهوری (۱۳۸۵) در مقالهای با عنوان لزوم بازنگری در برنامههای آموزش کتابداری و اطلاعرسانی با توجه به نیازهای مهارتی جدید کارشناسان اطلاعات خاطر نشان کرد که پیشرفتهای ناشی از ورود فناوریهای اطلاعاتی، بعضی از دانشگاه ها (از جمله تهران، فردوسی مشهد، شهید چمران اهواز و الزهرا) و انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران را وادار به بازنگری در سرفصلها و برنامهی درسی کرد و در نهایت به این نکته اشاره میکند که تغییر در برنامههای درسی با کندی پیش میرود و دانشگاه ها نمیتوانند کارشناسان اطلاعات را مطابق با تحولهای جدید تربیت کنند.
غیوری (۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان بررسی دیدگاه جامعه کتابداری و اطلاعرسانی در خصوص تغییر در حوزه های عنوان، محتوا و آموزش رشته، به بررسی دیدگاه متخصصان و کارکنان و دانشجویان رشته کتابداری و علم اطلاعات در خصوص سه حوزهی نامبرده پرداخته است. ایشان کار تجزیه و تحلیل اطلاعات را با ۲۷۵ عدد پرسشنامهی برگشتی از اعضای جامعهی کتابداری که در گروه بحث شرکت داشتهاند دنبال کردهاند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که اولویت تغییر در بین جامعهی کتابداری به ترتیب عبارتند از حوزهی عنوان، محتوا و سپس آموزش میباشد. همچنین آزمون کروسکال و والیس و تحلیل واریانس نشان داد که سه گروه جامعهی مخاطب نسبت به تغییر در
حوزهی محتوا و آموزش نظر یکسانی داشته ولی نسبت به حوزهی عنوان نظر یکسانی ندارند. این پژوهش لزوم تغییر در محتوای برنامه درسی رشته کتابداری و علم اطلاعات را آشکار میکند چرا که هیچکدام از گروه های درگیر در رشته از برنامه درسی و آنچه آموخته میشود رضایتخاطر ندارند. غیوری عمدهترین دلایل در نارضایتی جامعهی مخاطب از محتوای آموزشی رشته کتابداری و
دانششناسی را روزآمد نبودن محتوا، عدم پویایی و انعطافپذیری در محتوای دروس، تربیت نشدن کتابداران متخصص و با مهارت کافی، عدم ارتباط محتوای کنونی با بازارکار و ایجاد نکردن مهارتهای مورد نیاز در دانشآموختگان برای ورود به مشاغل در جامعهی اطلاعات محور، نداشتن سطح کیفی قابل قبول در مقایسه با محتوای دروس در کشورهای پیشرفته و کم بودن بازبینی دورهای در دروس رشته اشاره کرد.
امینی (۱۳۸۹) در پایان نامه خود با عنوان تحلیل محتوای سرفصل دروس کارشناسی ارشد رشته کتابداری و اطلاعرسانی و میزان انطباق آن با نیازهای کنونی کتابداران و اطلاعرسانان در ایران، با روش تحلیل محتوا و دلفی به تحلیل سه سرفصل دروسی که در مقطع کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاعرسانی ارائه شده است پرداخت. این سرفصلها شامل دروس کتابداری مصوب سال ۱۳۷۵، سرفصل دروس مدیریت کتابخانه های دانشگاهی و سرفصل مدیریت اطلاعات دانشگاه اصفهان میباشد. که هر سر فصل به صورت جداگانه تحلیل و به پنج مقولهی اصلی و تعدادی زیر مقوله ها تقسیمبندی شدهاند. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که نیازهای اطلاعاتی دانشآموختگان کتابداری و اطلاعرسا نی ۳۴ مقوله است که در دو مقوله بزرگ تحت عنوان مهارتهای عملی و مهارهای نظری آورده شده است. همچنن نتایج حاصل از انطباق نیازهای اطلاعاتی با هریک از سرفصلهای دروس کتابداری و اطلاعرسانی نشان میدهد که به ترتیب سرفصل دروس کتابداری و اطلاعرسانی با ۴۹/۳۲ درصد، سرفصل دروس مدیریت اطلاعات با ۳۷/۱۸ درصد و دروس مدیریت کتابخانه های دانشگاهی با ۱۸/۱۶ درصد، به دلیل انطباق کم جوابگوی نیار اطلاعاتی دانشآموختگان کتابداری و اطلاعرسانی نمیباشند.
گرایی (۱۳۹۰) در پایان نامهی خود با عنوان تدوین الگوی شایستگی کانونی و سنجش آن در میان دانشجویان دوره کارشناسی کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاه های تهران، شهید چمران و فردوسی مشهد، پس از مطالعهی متون و شناسایی شایستگیهای کانونی در سطح عمومی به ارائه الگویی از شایستگیهای کانونی عمومی مورد نیاز دانشجویان علم اطلاعات و دانششناسی پرداخته است. این الگو متشکل از دوازده شایستگی کانونی به شرح ذیل میباشد: فناوری اطلاعات، سواد رایانهای، زبان انگلیسی، تعهد و اخلاق حرفهای، مدیریت، اصول نگارش و پژوهش، دانش و مهارتهای ارتباطی، فلسفه علم، آینده نگری، کار گروهی، سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی. در نهایت جامعه پیش گفته طبق پرسشنامهی محقق ساختهای مورد سنجش قرار گرفتند و نتایج حاکی از آن است که بیش از ۸۰ درصد دانشجویان در ارزیابی اهمیت شایستگیهای کانونی فناوری اطلاعات، سواد رایانهای، زبان انگلیسی، تعهد و اخلاق حرفهای، مدیریت، دانش و مهارتهای ارتباطی و سواد اطلاعاتی گزینه های زیاد و خیلی زیاد را انتخاب کردند و در مورد سایر شایستگیها این درصد بالاتر از ۶۰ است. علیرغم عدم آموزش برخی از شایستگیهای کانونی در برنامههای آموزشی به نظر میرسد بخشی از این آگاهی ها میتواند ناشی از رصد نیازمندیهای مندرج در روزنامههای کاریابی به منظور استخدام کارکنان باشد. بخش دیگر هم بر اثر تعامل با دانشجویان دیگر شکل گرفته است.
آمار دانشآموختگان بیکار دانشگاه ها، نمایانگر ارتباط نامناسب برنامههای درسی آموزش عالی با حوزه صنعت و مشاغل و توانایی های بالقوه موجود در صنایع است و فقدان تخصصهای لازم در صنایع و افزایش بیکاران تحصیل کرده فاقد مهارتهای لازم را نمایان میسازد. برنامه ریزی درسی مبتنی بر شایستگی، راهبردی است که میتوان از آن به منظور پرورش شایستگیهای اساسی در دانشجویان و فراهم نمودن متخصصان تحصیل کرده برای اشتغال در صنعت و کاهش دانشآموختگان بیکار و افزایش اثربخشی در حوزه آموزش عالی و صنایع سود جست که این موارد مؤمنی مهمویی، کاظمپور و تفرشی (۱۳۹۰) را بر آن داشت که به نگارش مقالهای تحت عنوان برنامه ریزی درسی مبتنی بر شایستگی؛ راهبردی مطلوب برای توسعه شایستگیهای اساسی بپردازند. این مقالهی مروری با هدف تشریح جایگاه برنامه درسی مبتنی بر شایستگی نگارش یافته است و در نهایت چنین نتیجهگیری میشود که برنامه های درسی آموزش عالی در پرورش و تقویت شایستگیهای مورد نیاز دانشآموختگان از توفیق چندانی برخوردار نبودهاند و پس از ورود به حوزه شغلی به دلیل نداشتن شایستگی، موجب اتلاف هزینه و کاهش اثربخشی در حیطه شغلی میشود. به منظور پرورش دانشآموختگانی شایسته میتوان از رویکرد برنامه درسی مبتنی بر شایستگی سود جست. تدوین کنندگان برنامههای درسی باید به این نکته توجه داشته باشند که برنامه درسی بایستی به گونهای تدوین شود که شایستگیهای لازم را به منظور موفقیت دانش آموختگان در موقعیتهای شغلی و مسایل زندگی در آنها ایجاد و تقویت نماید.
حری (۱۳۹۰) در مقالهای تحت عنوان ضرورت رویکردی سه وجهی به آموزش علم اطلاعات و دانششناسی بیان فرمودند که، وظیفه نظام آموزشی در هر مقطعی، به ویژه در آموزش دانشگاهی این است که بکوشد پژوهندگان و دانشاندوزان را با “چرایی” ها و “چیستی” ها و “چونی” های
عرصه های خاص آشنا کند. با این استدلال نظام آموزشی رشته علم اطلاعات و دانششناسی سه وجهی است و بنابراین، در طول دوره دانشگاهی دانشپژوه میبایست به سه نوع دانش مجهز شوند: دانش نظری، دانش حرفهای و دانش عملی و آنچه در آموزش این سه نوع دانش اهمیت دارد، ترکیب عالمانه و ظریف آنهاست و این کار در سه زمینه و بستر اجرایی با باوری جدی دنبال میشود: طراحی برنامههای درسی و شرح درسهای مرتبط؛ ۲٫ معلمانی ورزیده که به هر سه نوع دانش و چگونگی تلفیق آنها آشنایی دارند. ۳٫ مراکز آموزشی که شرایط، امکانات، آزمایشگاه ها و جز آن را برای اجرای چنین مهمی مهیا میسازند و تنها چنین نگرشی است که میتوان امیدوار بود آموزش دانشگاهی علم اطلاعات و دانششناسی از کامیابی لازم برخوردار باشد.
عمرانی و منصوریان (۱۳۹۱) در مقالهای تحت عنوان توانمندیها و مهارتهای مورد نیاز متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی در قرن ۲۱ ضمن مرور پیشینههای موجود در زمینهی توانمندیهای حرفهای متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی در سه عرصهی، مهارت، دانش و شایستگیهای فردی، به سه پرسش پاسخ میدهد. پرسش نخست این است که در پایان دههی نخست قرن ۲۱ مهمترین مهارتهای مورد نیاز متخصصان این رشته کدامند؟ پرسش دوم به انعکاس این توانمندیها در استانداردهای حرفهای موجود و پرسش سوم به نقش نهادهای حرفهای در تدوین و بازنگری این استانداردها میپردازد. روش تحقیق شامل بررسی اسناد و مرور هدفمند پیشینه پژوهش است. در این پژوهش با اشاره به تغییراتی که در سالهای اخیر در وجوه مختلف اجتماعی و اقتصادی جهان رخ داده، به منشأ این تغییرات در مباحثی چون جهانی سازی، تلاطو در بازار، بیواسطه خواهی اطلاعات، فناوریهای آشوبناک، رقابت، محیطهای چند فرهنگی و چند زبانی، تغییر در مدیریت سازمانها، تغییر در روابط عمومی و تغییر در مدلهای آموزش اشاره میکند. یافتهها نشان میدهد که به زعم تفاوتهایی که در طبقهبندی مهارتهای مورد نیاز کتابداران در منابع مختلف مشاهده میشود، اغلب آنها نقطهی مشترکی با هم دارند، آنکه در بسیاری از این آثار به دو دسته از مهارتهای
عکس مرتبط با اقتصاد
حرفهای و فردی اشاره شده است، مهارتهای حرفهای بر اساس عرصه های عمده در علم اطلاعات و
دانششناسی نظیر مبانی نظری، سازماندهی اطلاعات، منابع اطلاعاتی، خدمات اطلاعرسانی[۹۲] و فناوری اطلاعات دستهبندی میشود. مهارتهای فردی نیز بیشتر بر مهارتهای ارتباط میان فردی، انگیزهی پیشرفت شغلی، حس همدلی، اشتیاق به خدمت و مشارکت در کارهای گروهی تأکید دارند.
حیدری، فرجپهلو، عصاره، و گرایی (۱۳۹۲) در مقالهای تحت عنوان تأثیر آموزش عالی بر شایستگیهای کانونی دانشجویان دوره کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی: مورد پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد که با هدف تدوین الگوی شایستگیهای کانونی دانشجویان علم اطلاعات و دانششناسی در سطح عمومی و سنجش میزان برخورداری دانشجویان کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه فردومسی مشهد انجام و با روش سندی – تحلیلی و پیمایشی به سنجش مورد نام برده در میان دانشجویان کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی سال تحصیلی ۱۳۸۹-۱۳۹۰ شده است. لازم به ذکر است که الکوی شایستگی شامل ۱۲ شایستگی کانونی در سطح عمومی است و یافته های پژوهش حاکی از آن است که در تمامی موارد دانشجویان نیمسال هشتم نسبت به دانشجویان نیمسال دوم وضعیت بهتری دارند و اختلاف بین آنها معنادار است. در نتیجه آموز ش بر ارتقاء سطح شایستگیهای کانونی طی نیم سالهای مختلف تحصیلی اثر گذار بوده ا ست. در پایان طراحی برنامه درسی براساس مدل مارپیچ مضاعف و با در نظر گرفتن شایستگیها در دو سطح عمومی و تخصصی، به عنوان مبنایی برای برنامه ریزی درسی در دوره کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی پیشنهاد شده است.
۲-۳-۴٫ پیشینهی پژوهشهای وضعیت آموزش شایستگیهای کانونی تخصصی کتابداران در ایران
کوکبی (۱۳۷۶) در مقالهای تحت عنوان نگاهی به دروس سازماندهی مواد، به بررسی تطابق سرفصلهای دروس سازماندهی مواد با نیاز کتابداران میپردازد و در نهایت به این نتیجهگیری میرسد که سرفصلهای کنونی دروس سازماندهی مواد به هیچ وجه برای نیازهای امروزی کتابخانه های ایران مناسب نیست و به دگرگونی فروانی نیاز دارد. نه تنها ترتیب ارائه مطالب در این دروس از روال منطقی ویژهای برخوردار نیست بلکه با رد نظر گرفتن تحولاتی که از هنگام تصویب برنامههای درسی کارشناسی تاکنون در زمینه فهرستنویسی در ایران رخ داده است قدیمی نیز هستند.
حیاتی (۱۳۸۰) در مقالهای به تأثیر فناوری بر ساختار و فعالیت کتابخانهها اشاره کرد و نوشت فناوریها، همواره در کار کتابخانه و کتابداران تحول به وجود آوردهاند؛ اختراع کاغذ و چاپ متحرک، به ظهور کتابداری حرفهای انجامید و فناوری رایانهای، حرفه اطلاعرسانی را به وجود آورد و هماکنون این واقعیت بر کتابداران ثابت شده است که کل بازار اطلاعرسانی متعلق به آنان نیست بلکه حرفه کتابداری از سوی سایر حرفهها به چالش جدی فرا خوانده شده است. بنابراین کتابداران پیبردهاند که برای بهرهگیری از دانش جدید نیاز به آموزش دارند و وقتی دانش فناورانه را با تخصص کتابداری درآمیزند، میتوانند به عنوان واسطه های اطلاعرسانی عمل کنند.
پریرخ و عباسی( ۱۳۸۳) در پژوهشی با عنوان آموزش سواد اطلاعاتی: روشها و راهبردها در دانشگاه فردوسی مشهد به بحث در مورد اهمیت سواد اطلاعاتی میپردازند و این توانمندی را از جمله ویژگیهای فردی که باید آموزش داده شود، میدانند. در این پژوهش روش های تدریس که باید مورد توجه قرار گیرد تا آموختهها مفید واقع شود، مهارتهای فکری مورد نیاز باسوادان اطلاعاتی که باید در آموزش سواد اطلاعاتی مورد توجه باشد و همچنین ویژگیهای محیط آموزشی مؤثر در فراگیری سواد اطلاعاتی نیز مورد بحث قرار میگیرد. مروری بر آموزشهای سواد اطلاعاتی از دیگر بحثهای این پژوهش است. از جمله این آموزشها و برنامههای سواد اطلاعاتی ارائه شده در کتابخانه مرکزی دانشگاه فرودسی مشهد است.
کوچک و سمیرمی زاده (۱۳۸۳) در پژوهش خود با عنوان میزان به کارگیری فناوریهای نوین اطلاعاتی در برنامه درسی مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته کتابداری و اطلاعرسانی شهر اهواز با بررسی نظرات دانشجویان پیرامون استفاده از فناوریهای نوین در برنامهی درسی رشته و استفاده از نظرات اساتید رشته در این مورد اعلام کردهاند با این هدف که منجر به ارائه پیشنهاداتی برای بهبود برنامهی موجود شود و نتایج به دست آمده نشان داده است که دانشجویان رشته کتابداری و اطلاعرسانی به مرور زمان به علت ضعف مهارتی در استفاده از فناوری نوین کنار گذاشته میشوند. جای آنها را متخصصین کامپیوتر خواهند گرفت. به همین منظور و برای پرهیز از چنین رخدادی لازم است تغییراتی در برنامهی درسی دانشجویان این رشته اعمال گردد تا متخصصینی درخور در عصر اطلاعات داشته باشیم.
حسن زاده (۱۳۸۳) در مقاله نقش کتابداران و اطلاعرسانان در مدیریت دانش سازمانها ، به اهمیت آگاهی از مهارتهای مدیریت دانش برای کتابداران اشاره کرده و این مهارتها و تواناییها را در دو دستهی مهارتهای تخصصی و مهارتهای اجتماعی[۹۳] تقسیمبندی کرده است. وی همچنین با بررسی سرفصلهای کتابداری و اطلاعرسانی نشان داده است که دروس موجود در سرفصلهای مقاطع سهگانه (کارشناسی، ارشد و دکتری) پوششی از مباحث مدیریت دانش ندارد و در هیچ کدام از دوره های سهگانه به مفهوم مدیریت دانش به صراحت توجه نشده است، بنابراین اگر با رویکرد مدیریت دانش، به دوره های آموزش کتابداری و اطلاعرسانی نگاه کنیم، باید در سرفصل مقاطع سهگانه تغییراتی اعمال شود.
حاضری (۱۳۸۴) در پژوهشی با عنوان آموزش مدیریت دانش در علم اطلاعات و دانششناسی بعد از مرور نوشتارهای مرتبط با لزوم پرداختن مدارس علم اطلاعات و دانششناسی به آموزش در زمینه مدیریت دانش، چنین نتیجه میگیرد که متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی از جمله گروه هایی هستند که پتانسیل لازم برای ایجاد مؤلفه های مدیریت دانش و توسعه مؤثر زیر ساختهای آن را دارند. به طور قطع، موانع ورود کتابداران به عرصه مدیریت دانش فراوانند و فارغالتحصیلان این رشته تنها در صورتی میتوانند بر این موانع به خوبی فائق آمده و به شکوفایی کامل در این حیطه دست یابند که از آموزشهای مناسب برخوردار گردند.
سیامک (۱۳۸۶) در پژوهش خود، تدوین ابزاری استاندارد برای سنجش سواد اطلاعاتی دانشجویان کارشناسی را بررسی کرده است. پژوهش به روش پیمایشی میباشد و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داده سواد اطلاعاتی دانشجویان جدید و سال آخر از حد متوسط کمتر است و بین مهارتهای سواداطلاعاتی دانشجویان جدید و سال آخر کارشناسی تفاوت وجود دارد. بنابراین فضای آموزشی دانشگاه در افزایش سواداطلاعاتی دانشجویان مؤثر است.
درس اقتصاد اطلاعات از جمله دروسی است که رشته علم اطلاعات و دانششناسی در جریان توسعهی خود ناگزیر از پذیرش آن در برنامهی درسی خود بوده است. علیمحمدی (۱۳۸۶) در مقالهای تحت عنوان جایگاه اقتصاد اطلاعات در برنامهی آموزشی علم اطلاعات و دانششناسی، برنامه درسی ۶۱ گروه آموزشی علم اطلاعات و دانششناسی در سراسر نقاط جهان را مورد بررسی قرار داه است. این پژوهش درصدد بوده که با بررسی و شناسایی آن رشته از بخشهای آموزشی که هنوز به تدریس اقتصاد اطلاعات ادامه میدهند زمینهی مناسبی را برای مقایسه وضعیت داخل و خارج از کشور فراهم سازد. نتیجه این پیمایش نشان میدهد که تنها ۵/۶ درصد از دپارتمانهای آموزشی در حال حاضر تدریس اقتصاد اطلاعات را در برنامهی درسی خود دارند. کاهش توجه به آموزش اقتصاد اطلاعات به ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی میتواند نشانگر گرایش روزافزون بخشهای آموزشی به مباحث فناورانه و دور شدن آنها از وجوه انسانی و اجتماعی حرفه باشد. آنچه در این مطالعه نشان داده شده، در حقیقت بازنمون تمام تلاشهایی است که در جهت هماهنگ نمودن برنامهی آموزشی رشته با نیازهای روزمره بازار کار صورت گرفته است. البته نباید فراموش کرد که حذف کامل درس اقتصاد اطلاعات از برنامهی آموزشی رشته هیچگاه در غرب مورد تأیید کامل قرار نگرفته است. بلکه نوعی تغییر مد نظر بوده است. به گونهای که اقتصاد اطلاعات با مباحثی نظیر بازاریابی اطلاعات[۹۴] و تجارت اطلاعات [۹۵] جایگزین شده است. امروزه در تعداد قابل توجهی از دپارتمانها مهارتهای لازم برای خرید و فروش اطلاعات و کسب آمادگی لازم جهت حضور در عرصۀ تجارت الکترونیک اطلاعات آموزش داده میشوند. تغییر دیدگاه سیاستگذاران و برنامهریزان آموزشی حوزه علم اطلاعات و
دانششناسی ایران در جهت تطبیق برنامه آموزشی مقطع دکترای این رشته با استانداردهای نوین آموزشی و تربیت پژوهشگرانی که با مسائل جاری حوزه خرید و فروش الکترونیکی اطلاعات آشنایی بسندهای داشته باشند، ضروری به نظر میرسد. به طور قطع، تغییر حاکم بر برنامه ریزی درسی و آموزشی در مرحله نخست در قالب تغییر عناوین دروس، سپس به شکل تکامل متون این حوزه به زبان فارسی و در نهایت تدوین سیاستهای مؤثر تنظیم بازارکار اطلاعات نمایان خواهد شد.
حسن زاده (۱۳۹۰) در مقالهای مروری تحت عنوان علم سنجی در سازمانها، نقش نوین برای کتابداران کتابخانه های تخصصی، نتایج خود را اینگونه بیان میدارد که تبیین مفاهیم و تعاریف علم سنجی نشان میدهد که عناصر تشکیل دهندهی فرایندهای علم سنجی، ارتباط بنیادین با تخصص و مهارتهای متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی دارد ولی نکته اساسی در تضمین موفقیت متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی در حوزهی سنجش و ارزیابی علم و فناوری در سازمانها، نگاه فراگیر و همه جانبه این متخصصان به علم سنجی است. دست یابی به چنین دیدگاهی نیازمند توجه اصولی در مقاطع در مقاطع مختلف تحصیلی و آموزشهای ضمن خدمت از سوی سازمانها و مؤسسات صنفی تخصصی است.
برجیان و خسروی (۱۳۹۱) طی پژوهشی تحت عنوان مهارت سواد اطلاعاتی کتابداران و میزان انطباق آن با استاندارد (ACRL) در کتابخانه ملی ایران مهارت سواد اطلاعاتی۲۵۰ نفر کتابدار شاغل با تحصیلات علم اطلاعت و دانششناسی و غیرعلم اطلاعات و دانششناسی را در سازمان اسناد و کتابخانه ملی سنجیده اند. این پژوهش پیمایشی- تحلیلی براساس پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که مهارتهای کتابداران (اعم از فارغالتحصیلان علم اطلاعات و دانششناسی و غیر علم اطلاعات و دانششناسی) کتابخانه ملی در راهبردهای جستجوی اطلاعات در حد مطلوب است، اما از نظر درک درست نیاز اطلاعاتی مطلوب نیست. میزان انطباق مهارتهای سواد اطلاعاتی آنان با استانداردها کمتر از حد مطلوب است. همچنین مهارت سواد کتابداران در تمامی استانداردها (به جز استاندارد ۴) در حد مطلوب است. در استاندارد چهارم مهارتهای سواد اطلاعاتی، کتابداران با مشکل بیشتری مواجه هستند. در مجموع با توجه به درصد پاسخ از گزینه های درست سؤالات سواد اطلاعاتی، پاسخ دهندگانی که در رشته علم اطلاعات و دانششناسی تحصیل کردهاند در مقابلِ افراد رشته غیر علم اطلاعات و دانششناسی، موفقیت نسبی در پاسخگویی به گزینه های درست داشتهاند. باتوجه به نتایج حاصله، ضرورت دارد به ارتقاء سواد اطلاعاتی در دوره کارشناسی توجه بیشتری شده و به برگزاری کارگاه های سواداطلاعاتی، کلاسهای آموزشی ضمنخدمت[۹۶]، آموزش زبان انگلیسی برای تقویت مهارت سواد اطلاعاتی بیشتر تأکید شود.
۲-۳-۵٫ جمع بندی پیشینهها
از جمعبندی پیشینهها چنین به نظر میرسد که پژوهشهای انجام گرفته در خارج از کشور در حوزهی آموزش و آمادهسازی دانشجویان برای کسب شایستگیهای تخصصی روند منظمتر و کارآمدتری را طی کرده است و اکثر این پژوهشها حول سه محور زیر میباشد: انتظارات کارفرمایان از کارشناسان اطلاعات، مهارتهای مورد نیاز برای کارشناسان اطلاعات در محیطهای اطلاعاتی و توجه به برنامه درسی و آموزش علم اطلاعات و دانششناسی.
پژوهشهای انجام گرفته در ایران دلیلی برای اثبات ضعفهای آموزشی در دانشگاه های کشور و تنظیم غیرنظاممند برنامه درسی در گروه های آموزشی علم اطلاعات و دانششناسی میباشد و از
آنجایی که پژوهشگران نیز بر این مسئله واقفند که، برای بهرهگیری از دانش جدید نیاز به آموزش مطلوبتری است؛ بنابراین باید سعی شود که پژوهشهای صورت گرفته به گونهای باشند که برای اصلاح ضعفهای آموزشی موجود و آمادهسازی دانشجویان برای سازگاری با دنیای متغیر کنونی مفید واقع شوند.
باید اشارهای داشت به این نکته که استفاده از کلمه شایستگی در عنوان اکثر پژوهشهای نام برده به معنای مهارتهای مورد نیاز کتابداران میباشد و با نظریه شایستگی کانونی که به عنوان مبنای نظری این پژوهش میباشد متفاوت است. البته نقطه تمایز این پژوهش با سایر پژوهشهای پیشین در استفاده از پشتوانهای نظری در تدوین و دستهبندی مهارتهای تخصصی مورد نیاز کتابدارن میباشد.
فصل سوم
روش شناسی پژوهش
۳-۱٫ مقدمه
در این فصل روششناسی پژوهش و مراحل انجام گرفته به منظور شناسایی شایستگیهای کانونی تخصصی و سنجش آن در میان دانشجویان دورهی کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی
دانشگاه های تهران، شهید چمران اهواز، شیراز و فردوسی مشهد، مورد بررسی قرار میگیرد. موارد بررسی شده در این فصل عبارت است از: نوع پژوهش، روش پژوهش، جامعهی پژوهش و ابزار گردآوری داده ها، روش های آماری به کار رفته برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش و محدودیت پژوهش.
۳-۲٫ نوع پژوهش
پژوهش حاضر از نوع نظری-کاربردی است. زیرا از طرفی دیدگاه و مبانی نظری جدیدی در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی در ایران ارائه میکند و از طرف دیگر انتظار میرود که با ارائۀ الگویی از شایستگیهای کانونی مورد نیاز دانشجویان علم اطلاعات و دانششناسی در سطح تخصصی و سنجش میزان برخورداری دانشجویان از این شایستگیها، به برنامهریزان آموزش عالی در جهتدهی به
تلاشهای آنها به منظور تقویت این شایستگیها در دانشجویان کمک و از شایستگیهای کانونی تخصصی مورد نظر در عمل استفاده شود. یعنی این یافتهها به عنوان یک دستورالعمل و در سطح عملیاتی مبنای عمل قرار گیرد.
۳-۳٫ روش پژوهش
این پژوهش با روش سندی – تحلیلی و پیمایشی انجام شده است. رویکردهای متنوعی برای شناسایی شایستگیهای کانونی در متون مختلف پیشنهاد شده است، که برخی از آنها عبارت است از:
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
استفاده از گروه های متشکل از متخصصان و کارشناسان و افراد فعال در یک حوزهی معین از دانش بشری و درخواست از آنها به منظور ارائۀ الگویی از شایستگیهای کانونی مورد نیاز برای رشته است. از معایب این روش این است که الکوی نهایی شایستگیهای کانونی، معمولاً متشکل از شایستگیهای کانونی هستند که از حیطهی مطالعاتی شخص مورد نظر نشأت گرفتهاند. جامعنگری کافی را ندارند و در آن ممکن است ابعادی از رشته مورد غفلت قرار کیرد. اما با این وجود میتواند به عنوان یکی از راه های رسیدن به الگوی شایستگیهای کانونی تلقی شود.
تجزیه و تحلیل شغل یا وظیفهی مورد نظر. این روش برای تجزیه و تحلیل شایستگیهای کانونی خاص یک وظیفه بهکار میرود؛ مثلاً تجزیه و تحلیل شغل کتابدار نظامها . ارائۀ شایستگیهای کانونی مورد نیاز آن. از نقدهای وارده بر این رویکرد، این است که ممکن است به جای شایستگیهای بهینهی مرتبط با عملکرد برتر، شایستگیهای حداقل یا مهارتهای آستانه مورد نظر قرار گیرد. از طرف دیگر، با توجه به ماهیت پژوهش حاضر، که تدوین الگویی از شایستگیهای کانونی در سطح تخصصی برای تمامی دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانششناسی است، بایستی از شیوهای استفاده کرد که تمام جوانب را در برگیرد و مختص به یک شغل یا وظیفهی خاص نباشد.
مرور متون منتشر شدهی حرفه نیز میتواند به عنوان راهبردی برای تعیین الگوی شایستگیهای کانونی تخصصی به کار رود. از آن جایی که اغلب شایستگیهای کانونی از بیانیهی عمومی انجمنها و مؤسسات استخدامی نشأت میگیرد، این رویکرد امکان مطالعه طیف وسیعی از متون را امکان پذیر میسازد و نسبت به دو روش قبلی از جامعیت بیشتر و سوگیری کمتری برخوردار است ( گرایی، ۱۳۹۰)
با علم به موارد فوق الذکر و با توجه به زمانی تعیین شده برای انجام پژوهش، پژوهشگر به مطالعهی متون و دیدگاه های صاحبنظران و تأمل بر آنها، ابتدا به شناسایی و تدوین الگویی از مهمترین شایستگیهای کانونی در سطح تخصصی پرداخت، و سپس با هدف سنجش میزان برخورداری دانشجویان دورهی کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی از شایستگیهای کانونی تخصصی مورد نظر اقدام به طراحی پرسشنامه نمود.
۳-۴٫ جامعهی پژوهش
جامعهی پژوهش شامل کلیهی دانشجویان کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه های تهران، شهید چمران اهواز، شیراز و فردوسی مشهد مشغول به تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۳ – ۱۳۹۲ هستند، به دلیل محدود بودن جامعهی پژوهش، پرسشنامه بین تمامی افراد جامعه، توزیع و در نهایت ۱۳۴ پرسشنامه گردآوری شد. علت انتخاب این دانشگاه ها به عنوان جامعهی پژوهش دارا بودن برخی نقاط تشابه، همچون پذیرش دانشجوی علم اطلاعات و دانششناسی در سه سطح کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است؛ استدلال این است که دانشگاه هایی که دانشجوی دکتری میپذیرند، از نظر امکانات و تجهیزات آموزشی و اعضای هیئت علمی نسبت به سایر گروه های آموزشی وضعیت مطلوبتری دارند، به همین خاطر انتظار میرود که میزان مهارتهای دانشجویان آنها در سطح بالاتری باشد. از طرف دیگر، برخی از استادان این گروه ها عضو کمیته برنامه ریزی علم اطلاعات و دانششناسی شورای گسترش و برنامه ریزی آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و از
صاحبنظران رشته در امر اصلاح سرفصلها هستند. از این رو، به نظر میرسد که در تدوین برنامهها و اعمال تغییرات در سرفصلها از بازخوردهای دانشجویان خود بهره گرفتهاند.
۳-۵٫ ابزار گردآوری داده های پژوهش
در این پژوهش گردآوری داده های مورد نیاز در دو مرحله انجام شد. در ابتدا با بهره گرفتن از متون و به روش کتابخانهای دیدگاه های صاحبنظران در مورد شایستگیهای کانونی تخصصی در حوزهی مربوط استخراج و الگوی مورد نظر طراحی شد. در مرحلهی بعدی از الگوی طراحی شده برای ساخت پرسشنامه به منظور سنجش میزان برخورداری دانشجویان دورهی کارشناسی علم اطلاعات و
دانششناسی از شایستگیهای کانونی تخصصی استفاده شد.
پرسشنامهی نهایی شامل ۳ بخش بود. بخش نخست این پرسشنامه مشتمل بر اطلاعات جمعیتشناختی بود که در آن جنسیت، دانشگاه محل تحصیل، نیم سال تحصیلی و معدل واحدهای گذرانده شده مورد پرسش قرار گرفتند. بخش دوم که پرسشهای مربوط به شایستگیهای کانونی تخصصی را در بر داشت، حاوی ۸۱ پرسش بسته بود که از پاسخدهندگان میخواست بر مبنای طیف پنج ارزشی لیکرت (خیلی زیاد تا خیلی کم) نسبت به شایستگیهای کانونی تخصصی خود نظر بدهند. پرسشها در ۱۱ خرده مقیاس دستهبندی شدند. برای هر کدام از آنها برحسب تناسب ۷ یا ۸ پرسش کلی در نظر گرفته شد. بخش سوم و پایانی پرسشنامه حاوی ۱۱ پرسش کلی در مورد شایستگیهای مورد بررسی بود که از دانشجویان میخواست میزان اهمیت هر یک از شایستگیهای کانونی تخصصی مورد نظر برای یک دانشجوی دورهی کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی را بر مبنای طیف پنج ارزشی لیکرت مشخص کنند. پرسشنامهی مورد نظر در یک مرحله بین دانشجویان دوره کارشناسی علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه های تهران، شهید چمران اهواز، شیراز و فردوسی مشهد توزیع شد.
۳-۶٫ روایی پرسشنامه
منظور از روایی این است که محتوای ابزار یا پرسشهای مندرج در ابزار دقیقاً متغیرها و موضوع مورد مطالعه را بسنجد. یعنی اینکه هم داده های گردآوری شده از طریق ابزار مازاد بر نیاز تحقیق نباشد و هم اینکه بخشی از داده های مورد نظر در رابطه با سنجش متغیرها در محتوای ابزار حذف نشده باشد یا به عبارت دیگر، عین واقعیت را به خوبی نشان دهد (حافظ نیا، ۱۳۷۷، ص ۱۳۱). به منظور حصول اطمینان از روایی محتوایی پرسشنامهی مورد استفاده در این پژوهش، از دو روش زیر استفاده گردید.
پرسشنامهی مورد نظر، به استادان علم اطلاعات و دانششناسی داده شد. ضمناً از آنها درخواست شد میزان اهمیت هر یک از شایستگیهای کانونی تخصصی پیشنهادی را مشخص، و در صورت از قلم افتادن برخی از شایستگیهای کانونی تخصصی کتابداران آنها را پیشنهاد دهند. پس از دریافت نظرات آنها و اعمال تغییرات مورد نیاز، نسخهی نهایی پرسشنامهی تدوین گردید.
روایی سازهی پرسشنامهی سنجش شایستگی کانونی تخصصی کتابداران در پژوهش حاضر از طریق همبسته کردن خرده مقیاسهای پرسشنامه با نمرهی کل پرسشنامه به دست آورده شده است که نتایج آن در جدول ۳-۱ آورده شده است.
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:59:00 ب.ظ ]