سوم: داستانهایی که در احادیث نبوی آمده است
چهارم: داستان پیروزیهای اسلام، ودیگر ملتهای – غیرعرب، که فتح شده و اسلام در آنها رواج پیدا کرده و داستانهای مردمی
پنجم: داستان سفرها، مهاجرتهاو بازرگانان
ششم: بعضی از داستانهای مربوط به جن و فرشته، سحر و جادو
هفتم: داستانهایی از زبان حیوانات و پرندگان، هم چنین حشرات
هشتم: داستانهای خرافی و افسانهای (به کتاب «القدح المعلی» از ابنسعید اندلسی که دربارۀ افسانه های عربهاست و کتاب «مختصر العجائب» که در آن حکایتهایی دربارۀ جن و امور خارق العاده است و کتاب «الوزراء و الکتاب» از حیشاری .متوفی سال ۹۴۲م، که در آن بسیاری از خرافهها و داستانسراییهای شبانه آمده، مراجعه کنید.
نهم: سرودها و آوازها و شعرها
دهم: حکمتها و ضرب المثلها و سخنرانیها
یازدهم: بعضی از چیستانها (معماها) به زبان شعر و نثر
سپس دورۀ جدید فرارسید و افقهای فراوانی پیش روی تحقیقهای انسانی به شکلها و رنگهای مختلف گسترده شد و علم «فیزیولوژی» – علم شناخت وظایف اعضاء بدن- و تلاش های گوناگون در زمینه روانشناسی و جامعه و مکاتب مختلف تاریخ، و بررسی پدیدههای اجتماعی در قدیم و جدید توانمند شدند، و مکتبهای ادبی، فکری و هنری به طور کلی مشخص شدند، و آثار زیادی دربارۀ «روانشناسی» کودک و رفتار و عادتها و توانائیهایش نوشته شد، و محققان در این زمینه وسیلههای مختلفی را در تحقیقات و بررسیهایشان به کار گرفتند. و دانشمندان علومتربیتی تلاش های فراوانی در امر آموزش و پرورش انجام دادند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
و ادبیات کودک در اروپا که باید نزد آثار به جا ماندۀ اسلامی و عربی شاگردی میکرد، به طور متبلور و مشخص در قرن هفدهم میلادی نمایان شد. و شکل جدیدش در دنیای عربی فقط در دهۀ بیستم این قرن ظهور یافت، مهمترین نشانه های این حرکت تاریخی مربوط به ادبیات کودک شامل مواردزیراست:
نوشتن به طور خاص برای کودک
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
رعایت مراحل سنی مختلف کودک
تلاش برای ایجاد فرهنگ لغت مناسب کودک در هر مرحله
مشخصنمودن معنا و مفهوم ادبیات کودک
تعیین انواع ادبیات کودک از جمله داستان و شعر و نمایشنامه
تلاش برای ارائه موضوعات مناسب درهر مرحله از سن کودک
استفاده ازتجارب دانشمندان با تجربه علوم تربیتی، دینی، روانشناسی، جامعه شناسی و مورخان ادبیات و نقد در این زمینه
استقبال نویسندگان بزرگ- در سطح منطقهای و جهانی- از نوشتن برای کودک
انتشار مجلهها و روزنامههای ویژه کودک
اختصاصدادن بعضی از انتشارات برای چاپ و نشر کتابهای کودک
به کارگیری وسایل جذاب در چاپ مجلات رنگی و طرحدار برای کودکان
انتخاب حجم مناسب حروف برای کودک و میزان استفاده از نقطهگذاری متناسب با سن کودک و سبک نوشتن
ایجاد انگیزه و در نظر گرفتن جایزه برای تشویق ادبیات کودک
طرح و برنامه ریزی برای برپایی ادبیات کودک و داشتن نظم وترتیب همیشگی در امور محول شده به ایشان
تلاش خستگیناپذیر در ایجاد تئاترو نمایشنامه و برنامه های تبلیغاتی ویژۀ کودک، که در بردارندۀ تمامی امور مهم و مؤثر در رفتار و تربیت کودک باشد.
القای ارزشها، تفکرات و رفتارهای هدفمند به کودک و در نظر گرفتن آن به عنوان ثروتی حقیقی برای فردا، و به منزلۀ حق قطعی و مسلم کودک، که به درستی و آسانی توان بیان آن را ندارد.
هنگامی که ما به این نشانهها که ادبیات کودک را در عصر ما به صورت”وجودی مجزاو مستقل “قرار داده نگاه میکنیم، در مییابیم که ریشه های حقیقی آن در ژرفای تاریخ اسلامی ما شکل گرفته، و هم چون وظیفه ای روزانه برای خانواده و مربیان گذشته بوده است؛ آن هم زمانی که اصطلاح و مفهوم روانشناسی یا جامعه شناسی در دوره های گذشته مانند زمان معاصررواج نداشت.
با وجود این طبیعت نفس انسانی و حرکتها، تمایلات و گرایشهای آن، و هم چنین همۀ عوامل منفی و مثبت تأثیرگذار در آن سپس حرکت اجتماعی به همراه انگیزه و ارتباطها و ضعف و قوتهایش، همۀ این جریان ها در عمق تمدن اسلامی ما، نمایانگر مذهب، رفتار، اندیشه و شرع میباشد، به راستی که پیشینیان میراث باشکوهی در رابطه با فرد و جامعه برای ما به جا گذاشتهاند، و یک نگاه به آثار بر جای مانده از ابنخلدون، غزالی، فقیهان و اندیشمندان و پزشکان اسلامی قدیم و مورخان، درستی این ادعای ما را تأیید مینماید. که علوم یادشده (روانشناسی و جامعه شناسی و علوم دیگر) کاملاً جدید نیستند، و همانا نوبودن آنها تنها در اسلوب و نگارش و تجربههای فراوان اجرا شده در آنها، به همراه نتیجههای گوناگونی که گاهی اوقات به دست آمده پنهان است. به همین خاطر مکاتب جامعه شناسی و روانشناسی و تاریخ در روسیه هم چنان با مکاتب اروپایی تفاوت دارد. ولی پختگی، محکمی و برتری عقیده اسلامی، باعث شد که قاعدههای سختی جهت یک جنبش علمی و فراگیر استوار گردد، و بینش صادقانه و بینظیری به فرد و جامعه، حرکت تاریخ و عوامل تأثیرگذار در رشد فرد و جامعه به همراه شیوۀ درستی که ما را به راه خیرو خوشبختی میرساند هدیه کند.
آیا کسی این مسأله را انکار می کند که بخش گستردۀ «ادبیات کودک» در گذشته و حال به تربیت کودک و تزکیه اخلاقی او، براساس ارزشهای خوبی، حقیقت و فضیلت توجه دارد؟؟
آیا ادبیات کودک در گذشته و در دوران جدید از داستانهای علمی، قهرمانی، فداکاری، صبر، پاکی، امانتداری، و هدایت کودک به راه های سعادتبخش، سودمند، و برتریدهندۀ امتش خالی میباشد؟
به راستیکه مهمترین استفادۀ ما از بررسیهای جدید انسانی و علمی همان تأکید ورزیدن بر درستی اصولیست که شیوه های تربیت کودک در نخستین جامعه اسلامی بر اساس آن شکل گرفته است. قطعاً مرحوم کامل کیلانی پیشگام ادبیات نوین کودک بود، و با وجود این که او نمونههای گوناگونی در این زمینه از جمله آثار اقتباسشده او یا ترجمه از زبانهای دیگر به زبان عربی ارائه نمود، که به بیش از دویست داستان و نمایشنامه میرسد اما در رأس آثاری که کیلانی به جای گذاشته است، …. داستانهای او «در مورد زندگی پیامبر» میباشد؛ که با ساختاری ساده، قابل فهم و آسان به توصیف سیرۀ پیامبر(ص)، کارها، خلقوخو و رفتار ایشان پرداخته است، آن چنان که این اثر نزد بزرگ و کوچک در هر جا و مکانی به عنوان نمونۀ آرمانی و ایدهآل به شمار میرود.
اینها در رابطه با داستان بود.
اما در زمینه شعر، امیرالشعراء «أحمد شوقی» و مرحوم محمد هواری (۱۸۸۵-۱۹۳۹) نمونههایی قابل قبول از شعر کودک، به جا گذاشتند که باعث بازشدن مسیر برای شاعران و نویسندگان بعد از آنها شد.
امروز میبینیم که آثار نوشته شده برای کودکان برکتابخانه ها و قفسهها (سکوهای) نشر فشار آورده است. بدرستی که دهها میلیون نفر از کودکان ما با وجود تلویزیون، رادیو و فضاهای مجازی خواهان مطالعه هستند …
اکنون باید بپرسیم:
آیا چاپخانهها وظیفۀ درست خود را در برابر کودک انجام دادهاند؟؟
و آیا خود نویسنده وظیفه اش را انجام داده؟؟
و آیا مدرسه به وظیفۀ خود عمل کرده؟؟
و آیا رسانه های رسمی توانسته اند که کاملاً ایفای نقش نمایند؟؟
سؤالات چهارگانۀ سرنوشتسازی که باید برای پاسخ گویی به آن ها تلاش کنیم، زیرا پاسخ گفتن به آن ها همان چیزی است که بر ضرورت ایجاد این تألیف تأکید دارد.
قطعاً چاپخانهها میدانند میزان نیاز به تألیفات کودک تا چه اندازه است ؟و روی این پدیده سرمایه گذاری تجاری می کنند، و بیشتر وقتها بدون در نظرگرفتن اصول، علمی، تربیتی، روانی و عقیدتی نوشتههای فراوانی را ارائه مینمایند زیرا چنین میپندارند که سادگی ساختار و امکان درک و فهم، دو اصل اساسی در نشر کتاب به شمار میآیند، به همینخاطر ترجمههایی مخالف با عقیدۀ اسلامی ما، پر از شعارها و نمادها و اقدامات غیراسلامی مینویسند که شیوه های رفتاری و عادتها و باورهای غربی را بیان می کند و کافیست بدانی که یکی از مدرسههای ویژه در یک کشور بزرگ و مسلمان عربی یک داستان انگلیسی پر از صحنههای جنسی و روابط حرام بین پسر و دختر را تدریس میکرد.این موضوع روزنامهنگاری آن زمان را به خود مشغول کرده بودو وزیر آموزش و پرورش این کشور دستور متوقف نمودن تدریس این داستان را صادر کرد، و این مسأله به این جا ختم نمی شود، بلکه همانطور که گفتیم، چاپخانهها به این موضوع اهمیتی نمیدادند که برای این نوشتهها یک هیئت نظارت وبررسی دراختیار گیرند تا آن ها را از لحاظ روان شناسی و تربیتی ارزیابی نمایند. زیرا آنها جنبه های خطرناک این امر را درک نمیکردند، علاوه بر کتابهای ترجمه شده و سریالهای تصویری تلویزیونی سرشار از تخیلات بیمارگونه و ماجراجوییهای میانتهی که با واقعیت زندگی و دورهای که کشورهای در حالتوسعه درآن به سر میبرند، بیارتباط هستند؛ کتابها و فیلمهایی که در آینده هم هیچ چیزی در کودک جهت باورپذیری علمی، عملی و واقعی، که زمینه ساز نوآوری و ابتکار برای او باشد، ایجاد نمینماید. همانطور که به اساس عقیدۀ اسلامی و اصول آن اهمیتی نمیدهد بلکه آن را نمی شناسد … البته همه چاپخانهها (مراکز نشر) چنین دیدگاهی ندارند؛ چرا که در مصر و عربستان سعودی و کویت و کشورهای دیگر سازمان های اصیلی زیر نظر کارشناسان تربیتی و متخصصان ادبیات کودک وجود دارد، که در این راستا به نقش سازنده و پیشرو خود در کتاب یا مجلۀ کودکان، و یا صفحۀ ویژۀ کودکان در بعضی از روزنامهها وهفته نامهها میپردازند.
اما در مورد نویسندگان بخش کودک کمتر گروهی توانسته اند که مسأله کودک را باور کنند و نیازهای شدید اورا به آن چه که سبب افزایش سطح فکری، روحی و روانیش می شود درک نمایند، و ابزار آن را در اختیار گیرند. البته بعضیها به طور کامل به این مسأله میپردازند و با هدایتگری و روشنبینی شروع به نوشتن برای کودکان می کنند.
اما اکثریت قریب به اتفاق مولفان، این کار را آسان پنداشته، واز جایی که گمان منفعت داشتند ضرر کردند و براساس هیچ طرح و نقشه ای حرکت نکردند، و خودشان را به طور کامل برای رویارویی با این وظیفۀ دشوار یعنی نوشتن برای کودک آماده نساختند. اینان با چاپخانههای تجاری در مسیر فاسد خود مشارکت نموده، و میل بازار کتاب های کودک را گران دانستند و مغرضانه یا بدون هیچ نیتی در باغ سبز نشان دادند، همه میدانند که نیت خیر به تنهایی سبب ایجاد ادبیات ریشه دار تأثیرگذار و صادق برای کودک نیست، به یقین ما خواستار نویسندگانی شایسته هستیم که به کودک وفادار باشند و در برابر این رسالت سر تسلیم فرود آورند و مانند کامل کیلانی، محمد هواری، محمدسعید عریان، محمد عطیه ابراشی، أمیر الشعراء، محمود أبوالوفا، بهیجه صدقی، أمین دویدار، محمد زهران، حسن توفیق، سید قطب، توفیق بکر، محمد عبدالمطلب، حامد قصبی، علی فکری و اساتید دیگر[۷]. همان طور که خواستار تاسیس مجلههایی به شیوۀ مجلههای سندباد، سمیر، بابا صادق و «افتح یا سمسام» و دیگر مجلات مشابه اینها هستیم. اما وزارتخانههای علوم یا آموزش و پرورش در سرزمین عربی ما درحقیقت همان سازمانهای مشخصی هستند که توانستند نقشی مثبت و علمی در تهیه و ارائه نوشتههای کودکان درزمینه شعرونثر ایفا نمایند. اینها بیشتر مواقع کمیتههای تخصصی، کارشناسان شایسته، و برنامه های هوشیارانهای برای این کار را در اختیار داشتند.
و برنامه های اولین مرحلۀ پژوهششان در بردارندۀ بسیاری از امور مناسب با کودک بود؛ بنابراین سطح علمی، اخلاقی، دینی، و ادبی کودک را بالا میبرد، همچنین مسئولان آموزش وپرورش اولین کسانی بودند که خواستار توجه نمودن به ادبیات کودک شدند و این که که حق کودک به طور دقیق و منظم و درست به او داده شود زیرا این مساله تأثیر بسیار مهمی بر آیندۀ کودک و جامعه دارد.
بیشترین تمرکزشان بر روی ارزشهای مذهبی، تاریخی، ملی و علمی بود و اگر به دلیل پاره ای از دخالتهای سیاسی و عقیدتی جهتدار نبود، مدرسه میتوانست به طور کامل ایفای نقش نماید، و بزرگترین و شگفت انگیزترین نتیجهها را ایجاد نماید. اینجانب به طور مستقیم شاهد تلاش وزارتهای علوم و آموزش و پرورش در این زمینه بودهام.
آن هنگام که تعدادی از داستانها را برای دانشجویان نوشتم از جمله آنها داستان (الیوم الموعود) است که دربارۀ جنگهای صلیبی است، و داستان «رمضان العبور» در مورد جنگ با اسرائیل در سال ۱۹۷۳ و داستان «الطریق الطویل» است. وزارت آموزش و پرورش به شدت خواستار اصلاح و تنظیم تألیفات نویسندگان بزرگ است حتی برای کتاب خانه های مدارس کتابهایی مشخص و هماهنگ با سیاستهای پرورشی انتخاب مینماید و کمیتههایی را برای این انتخاب براساس قانونهای از پیش تعیینشده تشکیل میدهد.
این گواهی به حق است.
آن چه که مدرسه بدان نیاز دارد این است که چگونه در کودک انگیزه مطالعه کردن را ایجاد نماید چرا که شیوه های تدریس و امتحانهای بینتیجه کودک را به خوانندۀ خوبی تبدیل نمی کند، و بیشتر وقتها یک داستان معین یا کتاب فرهنگی (کتابهایی دارای یک موضوع یکسان) به مادهای مثل فیزیک یا ریاضی تبدیل می شود، و کودک یا دانش آموز موضوعاتی را در آن ها مشاهده می کند که در آنها سوالهایی برای کودک پیش خواهد آمد و این مسئله دیگریست که سزاوار تحقیق و بررسی و دادن پیشنهادات مشخص و کامل است.
اما در مورد تبلیغات رسمی، به ویژه در مورد رادیو و تلویزیون و روزنامه بدون هیچ مشکلی صحبت کن. فکر نمیکنم که آسیبهای تبلیغات برروشن فکران وفادار سرزمینمان پوشیده باشد، زیرا میل شدید تبلیغات به سرگرمی و تحریک و تشویق باعث از بین رفتن بسیاری از ارزشهای فکری و علمی شده است، و این بدین معنا نیست که ما مخالف ارزشهای هنری یا زیباشناختی هستیم، چرا که اینها اصولی هستند که نمیتوان آن هارا نادیده گرفت، ولی خواسته ما این است که خون پاک اسلامی بدون هیچ سم و میکروبی در رگهای گونه های ادبی تبلیغاتی جریان داشته باشد وگرنه در غیر این صورت، عاقبت تلخ و ناگواری در انتظار خواهد بود.
گذشته از این موارد…
به راستی که تاریخ ادبیات کودک مرحلههای زیادی را پشتسر گذاشته، و در میان بتپرستی، خرافه و افسانه های قدیمی پیوسته در حالتغییر بوده است و حوادث بزرگ تاریخ با جریانهای جنجال برانگیز و شخصیتهای اثرگذار را همراهی نموده و از میراث جهانی شرق و غرب تاثیر پذیرفته، همان گونه که در برگیرندۀ بسیاری از عقیدهها، اندیشهها و رفتارهای برآمده از هر جایی بوده است، از اندیشه های ایرانیان قدیم گرفته تا هندیها، رومیها، یونانیها ،فرعونیان و افراد دیگر، اما نمایانشدن خورشید اسلام پدیدهای جهانی و شگفتانگیز و به تمام معنا گسترده وفراگیر بود.
به درستیکه اسلام پایه و اساس فکری، رفتاری و هنری تمامی کشاکشهای زندگی را استوار گرداند. دوره های شکوفایی اسلام تداوم داشت ودر این دوران حقوق کودک در زندگی، مال، مراقبت و آموزش موردمحاسبه قرار میگرفت و تمدن اسلامی تنها به وسیله بزرگمردان دین که در دریاهای علم و معرفت غوطهور شدند و با اطمینان اهمیت تربیت درست کودک را درک کردند، به پا خاست و اثرگذار شد.
تمدن را مردان قوی و با ایمان میسازند.
اعتقاد و باور درست، آن را رشد داده و نگهداری می کند.
از لحاظ منطقی و تاریخی هیچ ملتی به موفقیت بالایی دست پیدا نمی کند و تمدنش برتری نمییابد مگر این که بچههایش در یک فضای درست و سالم تربیت شوند.
آیا قبل از هر چیز این مطلب را بیان ننمودیم که مسئله کودک همیشه از اولویت برخوردار بوده و میباشد؟؟
ادبیات کودک؛ هدف یا وسیله
ادبیات کودک به خودی خود یک کار آفرینشی و بینظیرست و هر جایی که نوآوری وجود داشته باشد، سختیهای فراوانی در راه رسیدن به آن قراردارد، چرا که سبک هنری پخته و کامل یا نزدیک به کمال، نیاز به آگاهی، دانش ، استعداد و آشنایی دقیق با انواع خصوصیات متفاوت دارد، همان طور که ادبیات کودک هم زمان چکیده فرهنگ، مضمون، ارزشها و آرزوهای آینده است، و ما میتوانیم این مطلب را بیفزاییم که شیوۀ ایجادارتباط با کودک در حد خود – همان طور که گفته می شود- یک عمل پرورشی است که نیازمند درک کامل خلق و خوی کودک و شرایط و توانائیهای مختلف اوست.
و هدف از نویسندگی برای کودک همان طور که لیلی سالم[۸] در تحقیقات خود می گوید:
سرگرمی کودک
آگاه کردن و آموزش کودک
ترکیبی از این دو (سرگرمی، آگاهی و آموزش) میباشد.
و سرگرمی محض مردود است، زیرا ادبیات به طور کلی در هیچ دورهای فقط برای تفریح و سرگرمی نبوده است.
باید ادبیات کودک دو امر را محقق سازد؛ یکی از آن ها یاری کردن کودک جهت درک معنای زندگی، و مسئله دوم کمککردن کودک جهت شناخت خویشتن و ارتباط با دیگران است، منظور از درککردن معنای زندگی، احساسنمودن زندگی و ارزش آن است و این که زندگی طبق، معیارهای بخشش و خوشبختی، در چارچوب ارزشهای سازندۀ مثبت، شایستگی زیستن را دارد. واضح است که این آگاهی خودبهخود حاصل نمی شود، و از ابتدا کامل نیست، بلکه نیازمند تعامل، تجربه و دانش میباشد و ضمن اقدامات پیشرفته و مستمر جریان پیدا می کند و پژوهش حاضر در راستای این مفهوم ما را به نکات زیر رهنمون میسازد که:
آموزش جزء اولین هدفهای ادبیات کودک میباشد.