«یعنی مرد نقرهای. بیحرکت که بماند با یک مسجمهی فلزی هیچ تفاوتی ندارد. تازه خودش را که تکان بدهد، دست بالا مثل یک آدم آهنی میشود. موی نقرهای، صورت نقرهای، لباس نقرهای، کفش نقرهای، دست نقرهای و … فقط دودوی مردمک چشمهای خاکستری ش هستند که نوعی از حیات را در او نشان می دهند؛ تازه اگر آن پلک های سنگین نقره ای بگذارند…. »ص۸٫ این تعریف کاملی است از ظاهر سیلورمن که دقیقاً ابتدای داستان آمده و درحقیقت با توصیف ظاهری او داستان آغاز میشود. سیلورمن یا بهتر بگویم سیلورمنها، گداهایی هستند که با درست کردن ظاهری یکسان (پوشش یکسرهی نقرهای) در سراسر ایالات متحده پخش شدهاند. اگر بخواهیم با نگاهی دقیق و تأویلگر به شخصیتهای داستانهای امیرخانی بنگریم، میتوانیم سیلورمنها را با هفت کور داستان من او مقایسه کنیم، که ظاهرا وجود و حضورشان در داستان بیاهمیت جلوه میکرد اما نماد هستند. سیلورمنهای امریکا ساکن بودند؛ اما در من او، هفت کورها با هر پول سیاهی که میگرفتند، حرکت میکردند و به جلو میرفتند تا جایی که تمام دنیا را نیز طی میکردند. آن ها بسته به کرَم و دست و دلبازی افراد، محله ها، شهرها و کشورها حرکتشان تند یا کند میشد، اما سیلورمنها دارای نوعی سکون بودند و در نهایت هم مسخ میشود ( آیا میتوان این تفاوتها را به فرهنگ ، مذهب و … یا هر چیز دیگری مرتبط دانست؟)
ویژگیها، شباهتها وتفاوتهای سیلورمن وهفت کور
هفت کور سیلورمن
لباسهای سر تا پا خاکی و مندرس؛ حتی چشم خانهی همهشان به یک شکل خالی بود سر تا پا نقرهایی بودند؛ حتی موهایشان
متحرک ساکن و کم تحرک
فعالیت گروهی فعالیت انفرادی و جداگانه
با گرفتن هر سکه آخرین نفر بلند می شد و به ابتدای صف میآمد نسبت به هیچ عملی واکنش نشان نمیدادند؛ حتی اگر دچار ضرر و زیان میشدند.( تنها عکس العمل آن ها در مقابل ارمیا بود)
با گفتن جمله « خدا عوضت بده » تشکر میکردند. درمقابل دریافت مقدار مشخصی پول با یک جمله ثابت تشکر میکردند “گاد بلسد یو” خدا بهت برکت بده!
هفت کورها با اینکه نابینا بودند اما مقدار پولی را که میگرفتند، تشخیص میدادند. آنها به نوعی عارف مسلک هم بودند؛ مثلا نیات آدم ها را میفهمیدند و یا کارهایی مثل رفتن به دور دنیا و گذر از روی دریا را انجام میدادند که البته نمادین به نظر میرسید. شاید بتوان سیلورمن ها را نماد سردی حاکم بر روابط و عواطف و احساسات انسانها در غرب دانست.
خشایار «خشی» / گروه اول
خشی، یکی از شخصیتهای اصلی این داستان است که برخلاف سایر شخصیتها ، تکلیفش با همه چیز زندگی روشن است. اگر قرار باشد تمام خصوصیات شخصیتی او را فهرست کنیم، لیست بلند بالایی از هر آنچه یک انسان میتواند از صفات زشت و غیر انسانی کسب کند، خواهیم داشت. او شخصیت کاملا سیاهی دارد و کمتر نقطهی مثبتی در وجودش یافت میشود. خشی به شدت مادی و حسابگر است؛ وطوری که به نظر میرسد نویسنده برای تاکید این مطلب، همه جا او را همراه با اعداد و ارقام و در حال محاسبهگری نشان داده است. حتی گاهی هم در حال محاسبه نیست و حرفی از پول نمیزند، تمام کارهایش براساس مصلحت اندیشی و با هدف بالا بردن موقعیت خودش است. او تقریبا ، کاری جز محاسبهگری و تفسیر و توجیه کارهایش انجام نمی دهد. حتی تفسیر به رأیهای او از قرآن هم برای رسیدن به منافع مالی است. او مدرک دکترا دارد و در مؤسسهای که آرمیتا در آن مشغول به است، در مورد مسائل مذهبی کار تحقیق میکند پس طبیعی است که قدرت بیان و توانایی تفسیر و محاسبهگری داشته باشد. خشی به آرمیتا علاقه مند است و هیچگاه این موضوع را پنهان نمیکند.با وجود اینکه به نظر نمیرسد تلاشی برای به دست آوردن آرمیتا انجام دهد، اما از هیچ کوششی نیز برای نابود کردن ارمیا و از صحنه خارج کردن او فروگذار نمیکند. اگر بخواهیم با گفتن یک مورد به کنه شخصیت او پی ببریم، باید به عوض کردن نامش و پاک کردن نام پدر و مادرش از هویتش اشاره کنیم . او بهراحتی این قضیه را که میان دار(رمزی) پدر اوست کتمان می کند و هیچ ابایی هم از آن ندارد. خشی در موارد بسیاری به استدلال میپردازد و آیات قرآن را، به قول خودش، تفسیر هرمنوتیکی مدرن میکند! یا در حال محاسبه است تا بدین وسیله خود وکارهایش را توجیه کند. در اینجا به ذکر یک نمونه اکتفا کرده و در بقیه موارد به شماره صفحه ارجاع میدهیم
« ما که اسلاممان تقلیدی نیست, اما آنها که مقلداند میدانند که خیلی از مراجع فتوا داده اند به پاکی اهل کتاب. آیا میشود چیزی نجس شود، اما پاک باشد؟ بگیریم۶۰% یعنی بیشتر از نصف غذا, گیاهی باشد. اما اقلاً۴۰% خوراک آدمهای اینجا از همین ذبح حرام آقایان است. آقای مراجع! وقتی فتوا دادی به پاکی اهل کتاب دفنیتلی(حتما) فتوا دادهای به پاکی همهی تکههای آنها. یعنی ۱۰۰% شان! ۴۰%هم جزو ۱۰۰% است دیگر. پس آن هم پاک میشود دیگر. استدلال از این عقلیتر؟ منتها آقایان اهل تعقل نیستند …» ص۴۶
صفحات:
۴۶-۴۸-۶۰-۸۶-۸۷-۸۸-۱۰۱-۱۰۵-۱۴۴-۱۴۸-۱۶۰-۱۶۶-۱۶۸(مهم)-۱۷۳-۱۷۴-۱۷۵-۱۷۸(مهم)-۱۹۰-۱۹۵-۲۲۹-۲۳۰-۲۵۰-۲۵۳-۲۶۴-۲۶۵-۲۶۶-۲۷۲-۲۷۴-۲۷۵-۲۸۷-۳۱۴-۳۱۵-۳۲۵-۳۲۷-۳۲۹-۳۵۷-۴۶۶
بیل / گروه سوم
“بیل” یکی از شخصیتهای آمریکایی داستان است که در شرکت تحقیقاتی خشی کار میکند و هم کار آرمیتاست. دکترای ادیان دارد و با اینکه مسلمان نیست، از طریق آموزش مجازی از یکی از حوزه های علمیه درجهی اجتهاد گرفته است. بیل، حضور پررنگی در داستان ندارد و جز در چند جا چیزی از او نمیشنویم. در شب قدری که ارمیا برای خود گرفته، خواب آلود و با ظاهری آشفته به صف شب زنده داران میآید و با لحنی تمسخرآمیز در جواب دعای ارمیا که با خود زمزمه میکند: بیا در صف گناهکاران بایستیم. می پرسد: ؟«دو یو اکسپت کردیت کارد؟»( یعنی: آیا کارت اعتباری هم قبول میکنی؟!) او عاقدی است که خطبی عقد ارمیا و آرمیتا را میخواند. همچنین در دادگاهی که برای رسیدگی به اتهام قتل برای ارمیا تشکیل میشود، به عنوان دادستان حضور مییابد. او به همراه خشی، تمام سعی خود را بهکار میگیرد تا ارمیا را متهم کند.بیل در دادگاه ،خطاب به میان دار در حالی که شنلاش را به او نشان میدهد، می گوید:
–«آخوندهای شما هم از اینها میپوشند ….» ص۴۵۹
اگر قرار باشد، شخصیتهای این داستان به سه گروه سپید، سیاه و خاکستری تقسیم شوند، بیل- با توجه به تصویری که از او ارائه میشود-شخصیتی سیاه دارد. کسی که برای رسیدن به منافع خاصی، تحصیل کرده تا در موقع نیاز از همین علم به نفع مؤسسه و در راستای اهداف آن استفاده کند. فردی که بهراحتی دین و مذهب دیگران را به سخره میگیرد و ناحق را حق جلوه میدهد
ویژگیهای زبانی
در این بخش، به مهمترین ویژگی سبکی این داستان میپردازیم، جایی که سبک نویسنده در آن برجستگی خاصی پیدا میکند.
نام گذاری فصلها
کاربرد یک واژه با املاهای متفاوت
رسم الخط خاص و منحصر به فرد
اتصال و انفصال
اعراب گذاری کلمات
گویشها و لهجههای مختلف و متناسب با شخصیتها
جدانویسی کلمات
چند گویشی و التقاط زبانی
شیوه پاورقی نویسی
نامگذاری فصلها
در این کتاب نیز مانند سایر آثار امیرخانی برای هر فصل یک عنوان انتخاب شده است.
هفت فصل کتاب بیوتن اینها هستند:
فصل یک : یعنی
فصل دو : فصل پنج
فصل سه : مسکن
فصل چهار : پیشه
فصل پنج : زبان
فصل شش : ژنتیک
فصل هفت : مراثی
این نامها با توجه به هر مرحله از حضور ارمیا در امریکا و
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
مسائل و مشکلاتی که در داستان برایش به وجود میآید، قابل توجیه و تفسیر هستند.
کاربرد یک واژه با املاهای متفاوت
صفحه
۳۳و ۳۴
۳۴
۳۶
۴۷
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 05:34:00 ق.ظ ]