رشد فردی

 

 

۱۰۰

 

 

۱۹۱۹۸

 

 

 

 

 

 

 

 

همانطور که یافته های جدول فوق نشان می دهد مقادیر F تحلیل واریانس با ۰۵/۰ < P معنادار نبوده و این بدان معناست که نمرات بهزیستی روان شناختی و ابعاد آن در مردان و زنان ، تفاوت معنی داری نداشته و فرضیۀ مورد نظر را تأیید نمی کند .
۵-۴ : خلاصه فصل
در این فصل به بررسی و تحلیل نتایج آماری ( توصیفی و استنباطی ) پرداخته شد که در هر مرحله از آزمونهای رگرسیون ، متغیرهای پژوهش حاضر مورد تحلیل قرار گرفتند . همچنین با بهره گرفتن از روش MANOVA نیز تفاوتهای دو جنس ( مرد و زن ) در متغیر بهزیستی روان شناختی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاصل نشان دادند که فرضیه های شماره ۱ و شماره ۲ پژوهش تا حدود زیادی مورد تإیید قرار گرفتند و فرضیه فرعی پژوهش حاضر ، مورد تأیید قرار نگرفت .
فصل پنجم
بحث و نتیجه‌گیری
در این فصل با توجه به نتایج به دست آمده از فصل چهارم، ابتدا به بحث و نتیجه‌گیری پیرامون فرضیه‌های پژوهش پرداخته و ضمن مقایسه نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر با سایر نتایج پژوهش‌های پیشین، رد یا تأیید فرضیه‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرند. سپس با بیان محدودیت‌های پژوهش، پیشنهادهایی در جهت تحقیقات آتی مطرح می‌شود.
۱-۵- خلاصه پژوهش
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش‌بینی‌کنندگی تاب‌آوری و امید به زندگی در ارتباط با بهزیستی روانشناختی در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم مراجعه‌کننده به بیمارستان دکتر خدادوست شهر شیراز بود. بدین منظور نمونه‌ای به حجم ۱۰۰ نفر زن و مرد بیمار دیابتی با آسیب شبکیه چشم با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس توسط همراهانشان یا محقق (به دلیل آسیب بینایی و عدم توانایی نوشتن) به تکمیل پرسشنامه‌های بهزیستی روانشناختی، تاب‌آوری و امید به زندگی پرداختند.
نتایج به دست آمده نشان داد که تاب‌آوری می‌تواند بخشی از بهزیستی روانشناختی را در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم به صورت مثبت پیش‌بینی نماید. مقدار R2 به دست آمده نشان داد که ۶/۲۵ درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی توسط متغیر تاب‌آوری قابل توضیح می‌باشد. با توجه به ۰۰۰۱/۰=P(regression) نیز مشخص گردید که مدل مورد نظر، قابلیت تعمیم به جامعه را دارد. از این رو، فرضیه اول پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. همچنین نتایج حاکی از آن بود که متغیر امید به زندگی نیز می‌تواند بخشی از بهزیستی روانشناختی را در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم به صورت مثبت پیش‌بینی کند. مقدار R2 به دست آمده نیز نشان داد که ۵/۴۷ درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی توسط متغیر امید به زندگی قابل توضیح می‌باشد. از طرفی با توجه به ۰۰۰۱/۰= P(regression) مشخص گردید که مدل مورد نظر، قابلیت تعمیم به جامعه را دارد. بنابراین فرضیه دوم پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. و نیز نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که نمرات بهزیستی روانشناختی و ابعاد آن در مردان و زنان، تفاوت معنی‌داری نداشته و از این رو فرضیه فرعی پژوهش مورد تأیید قرار نگرفت.

۲-۵- بحث و نتیجه‌گیری پیرامون فرضیه‌های پژوهش
فرضیه اول: تاب‌آوری می‌تواند بهزیستی روانشناختی در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم را پیش‌بینی کند.
یافته‌های به دست آمده از آزمون این فرضیه نشان داد که متغیر تاب‌آوری می‌تواند بخشی از بهزیستی روانشناختی را به صورت مثبت پیش‌بینی کند به طوری که ۶/۲۵ درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی توسط متغیر تاب‌آوری قابل توضیح می‌باشد. بر اساس تحقیقاتی که در مورد تاب‌آوری انجام شده می‌توان گفت که تاب‌آوری می‌تواند به عنوان یک متغیر پیش‌بین برای بهزیستی روانشناختی باشد. این یافته با یافته پژوهش‌های مک و وونگ (۲۰۱۱)؛ کوتو و همکاران (۲۰۱۱)؛ توماس و همکاران (۲۰۱۲)؛ پرچ و همکاران (۲۰۱۲)؛ سوری و حجازی (۱۳۹۲) همسو است.
در تبیین یافته فوق می‌توان گفت، بهزیستی روانشناختی در برخی از نظریه‌ها به صورت فرایند شناختی در نظر گرفته شده است که رضایت از زندگی نشانگر آن است (استفن و همکاران، ۱۹۹۹؛ اپستین، ۱۹۹۲؛ مارتین و روبین، ۱۹۹۲). در برخی از نظریه‌ها نیز بهزیستی روانشناختی بر فرایندهای فردی و اجتماعی از قبیل برخورداری از توجه مثبت نسبت به خود و تسلط بر خود و پیوندهای معنی‌دار با دیگران دلالت دارد (روثمن و همکاران، ۲۰۰۳؛ پرتوریس، ۱۹۹۸؛ آدامز و همکاران، ۱۹۹۷؛ ریف و سینگر، ۱۹۹۸؛ کستا و مک‌کرا، ۱۹۹۲). نظریه ریف (۱۹۹۵) که مبنای پژوهش حاضر بوده است، بهزیستی روانشناختی را به معنای تلاش برای استعلا و ارتقاء می‌داند که در تحقق استعدادها و توانایی‌های فرد متجلی می‌شود. بنابراین فردی از بهزیستی روانشناختی برخوردار است که برای ارتقاء خود تلاش می‌کند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
از طرفی در دو دهه اخیر پژوهشگران دریافتند که افراد موفق در برخورد با مسائل استرس‌زا و فشارها در مقایسه با افراد شکننده در برابر مشکلات، دارای خصوصیات و ویژگی‌های متفاوتی می‌باشند که از این طریق می‌توانند فشار کمتری را تحمل کرده و هر چه سریعتر به نقطه‌ی تعدل روحی برسند. یکی از این ویژگی‌ها در قالب مفهومی با عنوان تاب‌آوری مطرح گردیده است. تاب‌آوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است (راتر، ۲۰۰۱)، البته تاب‌آوری صرفاً مقاومت منفعل در برابر آسیب‌ها یا شرایط تهدیدکننده نیست، بلکه فرد تاب‌آور، مشارکت‌کننده، فعال و سازنده محیط پیرامون خود است. تاب‌آوری قابلیت فرد در برقراری تعادل زیستی-روانی و روحی در مقابل شرایط مخاطره‌آمیز می‌باشد (کانر و دیویدسون، ۲۰۰۳).
تاب‌آوری، از طریق افزایش سطوح عواطف مثبت، باعث تقویت عزت نفس و مقابله‌ی موفق با تجربه‌های منفی می‌شود. بر این اساس، تاب‌آوری از طریق تقویت عزت نفس به عنوان یک مکانیزم واسطه‌ای به انطباق‌پذیری مثبت و بهزیستی روانی منتهی می‌شود و افرادی که از بهزیستی روان‌شناختی بالاتری برخوردارند توانایی سازگاری آن‌ ها با مشکلات، بیشتر از کسانی است که از این مزیت برخوردار نیستند. از طرفی، هر چه فرد قدرت بیشتری در تاب‌آوری، مقابله با مشکلات و استرس‌های زندگی داشته باشد کمتر در معرض آشفتگی‌های روانی و هیجانی قرار می‌گیرد و از سلامت و بهزیستی روانی بالاتری بهره‌مند می‌شود. به نظر می‌رسد که افراد تاب‌آور، به طرز خلاقانه و انعطاف‌پذیری به مسائل می‌نگرند، برای حل آنها طرح و برنامه‌ریزی می‌کنند و در صورت نیاز نسبت به درخواست کمک از دیگران دریغ نمی‌ورزند و منابع کاملی برای مقابله با مشکلات دارند که این عوامل باعث می‌شود فرد از بهداشت روانی و بهزیستی روان‌شناختی بالایی برخوردار باشد. بنابراین تاب‌آوری، با تعدیل و کم ‌رنگ‌تر کردن عواملی چون استرس و افسردگی، بهزیستی روانی افراد را تضمین می‌کند (کانر، ۲۰۰۶).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
از سوی دیگر، در مطالعات متعددی بیماری دیابت اثرات معکوس و معناداری بر ابعاد مختلف کیفیت زندگی بیماران داشته است (باقری و همکاران، ۲۰۰۵؛ کیسز[۱۷۲] و همکاران، ۲۰۰۳). کیفیت زندگی در بیماران دیابتی دارای اهمیت است. عدم مراقبت از خود، خوب کنترل نکردن قند خون و افزایش عوارض دیابت منجر به کاهش کیفیت زندگی می‌گردد (کاتسنس[۱۷۳] و همکاران، ۱۹۹۷). اصلاح کیفیت زندگی نه تنها برای بیمار دیابتی سودمند و با ارزش است، بلکه هزینه‌های مراقبت بهداشتی و پزشکی مرتبط با آن‌ ها نیز کاهش می‌یابد (گلسگو[۱۷۴] و همکاران، ۱۹۹۷). دیابت و عوارض ناشی از آن را می‌توان از طریق مراقب‌های بهداشتی پزشکی و آموزش بهداشت، پیشگیری و … کنترل نمود، که آموزش بهداشت بیماران دیابتی شامل چگونه زیستن با دیابت و چگونگی اصلاح کیفیت زندگی آن‌ ها می‌باشد (رومن و هریس[۱۷۵]، ۱۹۹۷؛ منسینگ[۱۷۶] و همکاران، ۲۰۰۱).
بیماری دیابت روی عملکرد فیزیکی، وضعیت روانی، ارتباطات بین فردی، خانوادگی، اجتماعی و به طور کلی سلامت عمومی و بهزیستی روانشناختی بیماران تأثیر منفی دارد (اسکندریان و همکاران، ۲۰۰۹). و می‌تواند علاوه بر ایجاد عوارض فیزیکی و جسمی، علائم روانپزشکی متعددی را نیز ایجاد نماید (سادوک و سادوک[۱۷۷]، ۲۰۰۷). و حتی احتمال ابتلا به اختلالات روانی را نیز افزایش دهد (جیمینس- گارسیا[۱۷۸] و همکاران، ۲۰۱۲). طبق مطالعات انجام شده، کیفیت زندگی در بیماران دیابتی وابسته به انسولین، از سطح پایینی برخوردار است (سانچز[۱۷۹] و همکاران، ۲۰۰۵).
بیماران دیابتی با مشکلات زیادی در ابعاد کیفیت زندگی مواجه هستند و وضعیت فردی- اجتماعی و اقتصادی این بیماران، تأثیر معنی‌داری بر کیفیت زندگی آنها دارد (قنبری، ۱۳۸۰). همچنین شواهد نشان می‌دهند که دامنه وسیعی از بیماری‌ها (بیماری‌های حاد و بیماری‌های مزمن مانند مولیتپل اسکروزیس، هانتینگتون و دیابت)، نگرش فرد نسبت به ماهیت بیماری، پی‌آمدها، کنترل، طول مدت و علت بیماری در تعیین رفتارهای سالم و بهزیستی روانشناختی مؤثر است (اسریدرهار و مدهو[۱۸۰]، ۲۰۰۲).
عکس مرتبط با اقتصاد
حال آنکه پیامدهای تاب‌آوری شامل رفتارهای اجتماعی مطلوب، پیشرفت تحصیلی، رضایت از زندگی، شادکامی و عدم رفتارهای نامطلوب مانند بیماری های روانی و عدم ثبات عاطفی و هیجانی می‌باشد (ماستن ورید، ۲۰۰۴). بنابراین رضایت از زندگی و کیفیت زندگی در پژوهش‌های مختلف به عنوان پیامدهای تاب‌آوری آمده‌اند (آنتونوسکی[۱۸۱]، ۱۹۸۷؛ سیلیمن[۱۸۲]، ۱۹۹۴؛ لازاروس[۱۸۳]، ۲۰۰۴؛ ماستن و رید، ۲۰۰۴). همچنین تاب‌آوری با تأثیر بر نوع احساس‌ها و هیجان‌های فرد، نگرش مثبت و در نتیجه رضایت از زندگی را در پی دارد (سامانی، جوکار و صحراگرد، ۱۳۸۶).
در واقع افراد تاب‌آور در برخورد با شرایط استرس‌زا (مانند بیماری) ضمن تلاش برای رسیدن به نقطه تعادل، توانایی‌های خود را به منظور ارتقاء وضعیت موجود به کار می‌گیرند و احساسات و عواطف مثبت را تجربه می‌کنند؛ با توحه به اینکه بهزیستی روانشناختی، تجربه عواطف خوشایند، سطوح پایین خلق منفی و رضایت از زندگی بالا را در بر می‌گیرد (کلارک و گوسن[۱۸۴]، ۲۰۰۹). بنابراین افراد تاب‌آور از بهزیستی روانشناختی بالایی برخوردار می‌شوند.
بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم نیز در صورتی که تاب‌آور باشند می‌توانند سازگاری لازم را در مقابل شرایط ناگوار بیماری داشته باشند که این امر موجب می‌شود تا از بهزیستی روانشناختی بالایی برخوردار شوند. با این توضیح، طبیعی است که افراد تاب‌آور با مشخصاتی که از آنها ذکر شد از بهزیستی روانشناختی در حد مطلوب برخوردار باشند. از این رو، تاب‌آوری می‌تواند پیش‌بینی‌کننده‌ی مثبت و معنی‌داری برای بهزیستی روانشناختی بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم باشد.
فرضیه دوم: امید به زندگی می‌تواند بهزیستی روانشناختی در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم را پیش‌بینی کند.
یافته‌های به دست آمده از آزمون این فرضیه نشان داد که متغیر امید به زندگی می‌تواند بخشی از بهزیستی روانشناختی را به صورت مثبت پیش‌بینی کند به طوری که ۵/۴۷ درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی توسط متغیر امید به زندگی قابل توضیح می‌باشد. بر اساس تحقیقاتی که در مورد امید به زندگی انجام شده می‌توان گفت که امید به زندگی می‌تواند به عنوان یک متغیر پیش‌بین برای بهزیستی روانشناختی باشد. این یافته با یافته پژوهش‌های پاپولاسوپلس و کپلر (۲۰۱۱)؛ کاریمن و وینگرهوست (۲۰۱۲)؛ عسکری و شرف‌الدین (۱۳۸۹) همسو است.
در توجیه یافته فوق می‌توان گفت، بهزیستی روانشناختی جزء روانشناختی کیفیت زندگی است بدین معنا که قضاوت شناختی افراد در خصوص چگونگی پیشرفت‌شان را شامل می‌شود (استاپلس، ۲۰۰۴؛ جرنن، ۲۰۰۵). از این رو به تعیین هدف و جهت‌گیری در زندگی می‌پردازد به طوری که فرد بتواند با هدف‌گذاری و امید به آینده، رضایت لازم را در زندگی کسب کند. از طرفی، سازه امید به عنوان فرایند تفکری تعریف شده است که از طریق آن افراد اهداف خود را به صورت فعال تعقیب می‌کنند (اشنایدر، ۲۰۰۰). بنابراین فرد با درجه بالایی از امید به زندگی می‌تواند انگیزه لازم را برای به اجرا در آوردن اهدافش ایجاد کرده و هیجان مثبت ناشی از دستیابی به هدف را تجربه کند و پیرو آن به بهزیستی روانشناختی برسد.
اشنایدر و همکاران (۲۰۰۶) در تعریف دیگری، امید را مجموعه‌ای ذهنی می‌دانند که مبتنی بر حس متقابل اراده و برنامه‌ریزی برای رسیدن به هدف است. از آنجا که امید به زندگی با نگرش‌ها و ساختارهای مرتبط با زندگی در ارتباط است. هر فردی که به زندگی امیدوار است باید به چگونگی گذران زندگی و کیفیت آن حساس باشد و به ارتقای کیفیت زندگی بپردازد. ارتقای سطح کیفیت زندگی در گرو ارتقای سطح سلامت است. ارتقای سطح سلامت نیز به مثابه‌ی محور توسعه‌ی جوامع پذیرفته شده و با توجه به سیاست‌های سازمان جهانی بهداشت هدف نهایی تمامی دولت‌هاست (لگلر، ۲۰۰۷).

برای

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:28:00 ق.ظ ]