ارتقاء رفتار شهروندی فعال می تواند فرایندهای انسجام اجتماعی را حفظ و به بهبود کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی کمک کند.در این زمینه رفاه اجتماعی به عنوان شرط کافی روابط متقابل و ورود به گروه ها و شبکه های اجتماعی در نظر گرفته می شود. از این رو، رفاه اجتماعی در مفاهیم اعتماد، عضویت، ورود و انسجام اجتماعی ریشه دارد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
ویژگی های صلاحیت مدنی وشهروندی فعال
صلاحیت مدنی مجموعه پیچیده ای از نتایج یادگیری متفاوت است که برای یک فرد لازم است تا به یک شهروند فعال تبدیل شود. در این زمینه شهروندی فعال عبارت است از مشارکت در جامعه مدنی، جامعه و یا زندگی سیاسی، که با احترام متقابل و عدم خشونت و مطابق با حقوق بشر و دموکراسی باشد.(هوسکینز، ۲۰۰۶) همچنین این پدیده نه تنها باید با توسعه درک بین فرهنگی ( شامل سطح عاطفی)، همراه باشد بلکه افرادباید شایستگی های عملی (سطح شناختی)، کسب کنند و این هر دو به بهترین وجه از طریق تمرین و تجربه به دست می آیند(سطح عملی).
از این رو آموزش شهروندی فعال شامل دسترسی به مهارتها و توانایی ها و ظرفیت هایی است که جوانان برای مشارکت اقتصادی موثر تحت شرایط نوسازی تکنولوژیک، جهانی شدن اقتصاد، بازار کار فراملیتی نیاز دارند. در همان زمان، تواناییها و ظرفیتهای اجتماعی و ارتباطی که هر دو بخشی از خواسته های جدید است و در حال تغییر کار و زمینه های مطالعه خودشان از اهمیت حیاتی برای زندگی در جهانی با کثرت فرهنگی، نژادی و زبانی در جریان است این تواناییها و ظرفیتها به سادگی مطلوب نیست (کمیسیون اروپا، ۱۹۹۸).
عکس مرتبط با اقتصاد
تاکید توصیه نامه کمیسیون اروپا روی یادگیری مهارت های کلیدی مادام العمر است که مهارت های شهروندی را چنین شرح می دهد:
صلاحیت مدنی بر شناخت مفاهیم دموکراسی، عدالت، برابری، شهروندی، و حقوق مدنی مبتنی است، از جمله اینکه آنها چگونه در منشور حقوق اساسی اتحادیه اروپا و اعلامیه های بین المللی بیان می شوند و چگونه توسط نهادهای مختلف در سطوح محلی، منطقه ای، ملی، اروپایی و بین المللی اعمال می شوند. این شامل دانش رویدادهای معاصر، و نیز رویدادهای مهم و روند آن در تاریخ ملی، اروپا و جهان است. علاوه بر این، آگاهی از اهداف، ارزش ها و سیاست های جنبش های اجتماعی و سیاسی باید توسعه داده شوند.
مهارت شایستگی مدنی به توانایی برای تعامل موثر با دیگران در مالکیت عمومی مربوط است و نشان دادن همبستگی و علاقه به حل مشکلات مؤثر بر جامعه محلی و جامعه گسترده تر شامل تأمل انتقادی و خلاق و مشارکت سازنده در فعالیت های اجتماعی و یا محلی است.همچنین تصمیم گیری در تمام سطوح، از محلی تا سطح ملی و اروپا، از جمله رای دادن، مجموعه فهرستی از تواناییها و ظرفیتهای لازم برای شهروندی فعال است (کریک، ۱۹۹۸؛ ولدهوس۱۹۹۷؛ اودیجر، ۲۰۰۰). [۸۰]
در این زمینه فهرست زیر شامل دانش، مهارت ها، نگرش ها و ارزش های لازم برای شهروندی فعال:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
دانش: حقوق بشر و مسئولیت پذیری، سواد سیاسی، دانش تاریخی، میراث فرهنگی ، امور حقوقی و چگونگی نفوذ در سیاست و جامعه؛
• مهارتهای: حل تعارض، صلاحیت بین فرهنگی، تصمیم گیری آگاهانه، خلاقیت، توانایی تأثیرگذاری بر جامعه و سیاست، قابلیت پژوهش، حمایت، استقلال / فعالیت، تأمل انتقادی، ارتباطات، مهارت های بحث و گفتگو ، گوش دادن فعال، حل مساله، مقابله با ابهام، کار با دیگران، ارزیابی ریسک.
• نگرش: اعتماد سیاسی، گرایش سیاسی، اثر بخشی سیاسی، استقلال و خودمختاری، انعطاف پذیری، درک فرهنگی، احترام به فرهنگ های دیگر، باز بودن نسبت به تغییر / اختلاف نظر، مسئولیت و باز بودن نسبت به مشارکت شهروندان به عنوان افراد فعال موثر بر جامعه و سیاست.
• ارزش ها: حقوق بشر، دموکراسی، برابری جنسیتی، پایداری، صلح / عدم خشونت، انصاف و عدالت.
• هویت: حس هویت شخصی، هویت اجتماعی، احساس هویت ملی، حس هویت جهانی.
این است که صلاحیت مدنی ترکیبی پیچیده از دانش، مهارت ها، درک، ارزش ها و نگرش ها و امیال و… است وبه حس هویت و فعالیت نیاز دارد(هوسکینز و کریک، ۲۰۱۰: ۱۲۶)[۸۱]
عرصه خصوصی و شهروندی فعال
عرصه ی خصوصی از آن فرد و خانواده است. در جامعه سنتی فرد دارای ارزش و هویت جمعی است. اما در جامعه مدنی فرد یا شهروند دارای هویت مستقل است که به خاطر فردیت او دارای ارزش فطری است و روابط افراد با یکدیگر یک رابطه قراردادی است که بر مبنای آن همه افراد جامعه صرف نظر از موقعیت و شان خود دارای حقوق، آزادی ها و مسئولیت های یکسانی در برابر قانون هستند. در این عرصه وجود شهروندان مشارکت جو و فعال برای تحقق فرهنگ شهروندی اهمیت فراوان دارد. به ویژه از این نظر که شهروندی یک حق است و نه یک امتیاز، شهروند انسان آزاد و مختاری است که فقط در میان یک جمع زندگی نمی کند، بلکه جامعه ای را تشکیل می دهد که انواع روابط و پیوندها را با هم دارند. شهروندان به دو دسته اساسی تقسیم می شوند: یکی منفعل و دیگری فعال. وجوه انفعالی همان است که دراین معنا شهروند از وضعیت حقوق تعریف شده ای برخوردار است و مشارکت چندانی در نهادها، روابط و رویه هایی که تضمین کننده ثبات آن وضعیت است ندارد. وجوه فعال شهروندی از دیدگاه هابرماس «عضویت کسب شده» می باشد. در این معنا شهروندی مستلزم مشارکت فعال و جذب شدن فرد در جامعه ای است که هویت او را می سازد(فیتز پاتریک، ۱۳۸۱: ۱۳۱).مارشال می گوید که شهروندی نیازمنداحساسی مستقیم از عضویت اجتماعی بر اساس وفاداری مدنیتی است که دارایی عمومی محسوب می شود(وگهان[۸۲]، ۲۰۰۰: ۲۵).
شهروند خوب و فعال مشخص کننده افرادی است که به طور کامل در تعهدات عضویتی درگیر هستند. این نوع از شهروندی به معنای وفاداری برای خدمت به جامعه، مدرسه، دین و انجمن های سیاسی است (ویلا[۸۳]، ۲۰۰۱: ۲۹۹).
یک جامعه سیاسی سالم به شهروندانی فعال نیاز دارد. «شهروندی فعالانه با فرد آغاز می شود چرا که از طریق اقدامات فرد است که شرایط ساختاری شهروندی بازتولید شده و بهبود می یابند. تنها از طریق اعمال فعالانه شهروندی است که تقابل کاذب میان حقوق و مسئولیت ها را می توان از بین برد» (فالکس، ۱۳۸۱: ۱۴۱) از این حیث شهروندان علاوه بر حقوق تعهداتی نیز دارند.
کارلس مریام کیفیت ها و تعهداتی را برای شهروندی بر می شمارد که به اعتقاد او تقریبا در همه کشورها یکسان است (از آن جمله :میهن پرستی، وفاداری، تابعیت از قانون، احترام به حکومت، شرکت در خدمات مدنی، بارشناسی تعهدات زندگی سیاسی، داشتن حداقلی از خود تنظیمی، توانایی پاسخ گویی به نیازهای جامعه در دوران تنش، صداقت در روابط اجتماعی، اگاهی از ایدئولوژی های اساسی حکومت، انتقادگری در مقابل این ایدئولوژی ها به صورت مسئولانه و اعتقاد به برابری مردم) (لیکا به نقل از ترنر، ۱۹۹۴: ۱۷۹).بنابراین با توجه به شاخص های مذکور می توان گفت که شهروندی فعال، بویژه با مشارکت اجتماعی و متعهد بودن در قبال جامعه شناخته می شود.
شهروندی فعال و سرمایه اجتماعی
مفهوم سرمایه اجتماعی و شهروندی فعال هر دو مفاهیمی هستند که با هم ارتباطات زیادی دارند. با این حال، برخی از تفاوتهای مهم وجود دارد. با توجه به این واقعیت که سرمایه اجتماعی مفهومی با تعاریف متعدد و تاکیدات مختلف است در واقع مقایسه دقیق و کامل آن دشوار است، با این حال، به طور کلی سرمایه اجتماعی به قدرت و یا امتیازات اجتماعی اشاره دارد که منافع فردی از طریق شبکه های اجتماعی و به ویژه روابط متقابل در این شبکه های اجتماعی توسعه یافته است. بنابراین پژوهش های سرمایه اجتماعی به طور معمول بر شبکه هایی متمرکز است که از طریق مشارکتها ایجاد شده و دراین مورد است که چگونه این شبکه ها را می توان مورد استفاده قرار داد. اما شهروندی فعال صرفا به معنای شبکه ایجاد شده از طریق مشارکت نیست، بلکه اشاره به تعامل واقعی و خیر اجتماعی دارد که از طریق این کنش به وجود می آید (مثل مدیریت مطلوب). بنابراین شهروندی فعال بسیار به آنچه که (پاتنام، ۱۹۹۳: ۱۷۷) به عنوان “اجتماع مدنی” اشاره کرده، نزدیک است. بر اساس این استدلال در مورد شهروندی فعال (پاتنام،۲۰۰۷: ۹ )، می توان گفت تفاوت بین شهروندی فعال و سرمایه اجتماعی مربوط به شیوه های عملی است که در آن برخی از اشکال توسعه اجتماعی رخ می دهدکه شامل این موارد است: الف) فعال بودن، (ب) دموکراتیک بودن و (ج) شهروندی / داشتن احساس تعلق اجتماعی (نیروی رزمی ایرلند ،۲۰۰۷ ، ۹). بنابراین نیروی کنش های مربوط به ارزش های شهروندی فعال،در منابع سرمایه اجتماعی به سمت “خیر عمومی” جامعه در حرکت می باشد در حالیکه در سرمایه اجتماعی هیچ پیش شرطی وجودندارد و در آن نسبت به ارزش های شهروندی فعال در دموکراسی و حقوق بشر هیچ تضمینی وجود ندارد. منابع سرمایه اجتماعی دارای هیچ ارزش خاصی نسبت به دموکراسی و حقوق بشر نیست و هنجارها در روابط چنین جوامعی حتی ممکن است مضر باشدوبه ” سمت تاریک” سرمایه اجتماعی نیل کند (بارون[۸۴]، ۲۰۰۰: ۳۱) مثلا، مافیا و سازمان های نژادپرستانه و افراطی از این دست گروه ها هستند. به طور خلاصه برخی از جنبه های شهروندی فعال و سرمایه اجتماعی شبیه هم هستند،اما به همان اندازه برخی تفاوتهای مهم نیزوجود دارد. تا حدودی سرمایه اجتماعی مفهومی گسترده تر از شهروندی فعال است. در شهروندی فعال تنها به یک جنبه از تعامل اشاره می شود، که مبتنی بر ارزش ها است.این پدیده در هدف متفاوت از سرمایه اجتماعی است، به همین دلیل این پدیده ترویج دموکراسی، حقوق بشر و «خیر جمعی» در سطح کشور را تضمین می کند. مفهوم شهروندی فعال بسیار کمتر بر نفع شخصی تمرکز دارد. بنابراین می توان این فرضیه را پذیرفت که در جوامع دموکراتیک هر چه سطح سرمایه اجتماعی بالاتر باشد، سطح شهروندی فعال نیز بالاتر است، اما برای درک بهتر این رابطه تحقیقات بیشتری مورد نیاز است (هوسکینز و ماسچرسنی، ۲۰۰۸: ۴۶۳).
عکس مرتبط با شبکه های اجتماعی
همچنین در این زمینه یک فرضیه وجود داردکه عبارتند از اینکه مشارکت در حیات ارتباطی باعث می شود روح جمعی در میان شهروندان بیشتر شده و قادر به فعالیت ودرگیر شدن در امورمربوط به سیاست عمومی شوند. مطالعات نشان می دهد که انجمن های خیریه و مددکاری اجتماعی افراد را به ارزش های مدنی، عادت های دموکراتیک، و آموزش مهارت های شهروندی سوق می دهندکه بخشی از زندگی عمومی دموکراتیک هستند (هوتزاگر و آچاریا[۸۵]، ۲۰۱۱: ۸).
این ایده برآن مبتنی است که تعامل و مشارکت شهروندان، کیفیت نهادهای دموکراتیک را بهبود می دهد. در این زمینه،پاتنام (۲۰۰۰ : فصل ۲۱)، به روشنی کیفیت نهادهای دموکراتیک برای مشارکت مدنی شهروندان را تشریح می کند. اول آنکه، شهروندان حس نمایندگی فردی، روح جمعی خویش، عادات مهم دموکراتیک، و مهارت های اساسی ارتباط مدنی را که از آنها انتظار می رود و تقاضای شکل خاصی از چاره جویی خوب،را به طور کلی به دست آورند.بموازاتی که مقامات عمومی به مطالبات مربوط به انتظارات و خواسته ها پاسخگوهستند، شهروندی فعال نیز دارای کیفیت بالاتری است ( پاتنام ۲۰۰۰ : ۳۳۸- ۳۴۶ ). دوم زمانی است که شهروندان به انجمن های مختلف می پیوندند و … اعتراض به آرامی تقویت شود (پاتنام ۲۰۰۰ : ۳۳۸ ).تا حدی که انجمن های درگیر در ساختارهای سیاسی کثرت گرا متقاضی می گردند که مقامات دولتی با شهروندان به عنوان حاملان حقوق وبرابربا قانون، رفتار کنند و با هر گونه تعصب سیستمی در ارائه کالاها و خدمات عمومی مقابله کنند، که این پدیده خود نشان دهنده بهبود کیفیت شهروندی فعال است (هوتزاگر و آچاریا، ۲۰۱۱: ۸).
همچنین بایدبر پیوند قوی بین وضعیت اجتماعی و اقتصادی به طور کلی از نظر طبقه (درآمد / تحصیل و وضعیت بازار کار)، جنس، و قومیت / نژاد و اشکال مختلف مشارکت مدنی تاکید کرد (هوتزاگر و آچاریا، ۲۰۱۱: ۹).
در این میان، پژوهش ها نشان می دهد که آن دسته از افرادی که آموزش و درآمد کمتری دارند، در بازار کار با مخاطرات و ریسک بیشتری رو به رویند، و یا بیشتردر گروه زنان هستند تا مردان، وکمتر احتمال دارد که در حیات ارتباطی اجتماعی شرکت کنند و همچنین کمتر احتمال دارد که به شهروندانی فعال تبدیل شوند. مطالعات اقتصاد سیاسی دموکراسی آمریکای لاتین، در ادبیات جداگانه ای، نشان می دهد که افرادی که در کار رسمی تجربه رکوداقتصادی و بیکاری را دارند، کمتر احتمال دارد شهروندانی فعال باشند.
.مطالعات پیشین
-داخلی
در رابطه با عنوان سرمایه اجتماعی و شهروندی فعال هیچ مقاله ای به طور مستقل تدوین نشده است، اما موضوعاتی نزدیک به این عنوان یا مشابه با یکی از متغیرهای مستقل یا وابسته انجام شده که به شرح زیر است:
میرزا بیگی در سال ۱۳۸۹ پایان نامه ای با عنوان «بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و اخلاق شهروندی در میان جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله شهر تهران» انجام داد. هدف این پژوهش بررسی رابطه ی میان سرمایه اجتماعی به عنوان متغیر مستقل و ادغام اجتماعی به عنوان متغیر واسط با اخلاق شهروندی در میان جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله شهر تهران می باشد. یافته ها حاکی از آن است که میان سرمایه اجتماعی و اخلاق شهروندی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و ادغام اجتماعی نیز به عنوان متغیر واسط با اخلاق شهروندی رابطه ی معنادار داشته است. همچنین نتایج رگرسیونی نشان می دهند که بعد نگرشی شهروندی اندکی بیش از بعد عملی متوسط متغیرهای مستقل تعریف شده، در تحقیق تبیین گردیده است. ۹/۲۶ درصد از تغییرات بعد نگرشی و ۱/۲۶ درصد از تغییرات بعد عملی متوسط متغیرهای مستقل تبیین گردید. همچنین در بعد نگرشی متغیر کارکرد شبکه یا همان حمایت های اجتماعی و در بعد عملی متغیر اعتماد نهادی بیشترین تاثیر را داشته اند.
نوری در سال ۱۳۹۲ پایان نامه ای با عنوان «سنجش رابطه سرمایه اجتماعی خانواده و سلامت اجتماعی زنان متاهل در شهر کرمانشاه» انجام داد. هدف این پژوهش سنجش رابطه سرمایه اجتماعی خانواده و سلامت اجتماعی در میان زنان متأهل شهر کرمانشاه است. روش پژوهش، پیمایشی بوده و با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه گردآوری اطلاعات صورت گرفته است. جامعه آماری شامل زنان متأهل بچه دار ۲۰ تا ۵۵ ساله شهر کرمانشاه از نواحی ۱، ۳ و ۶ میباشد. نتایج پژوهش حاکی از روابط معنادار و مثبت بین سرمایه اجتماعی خانواده و سلامت اجتماعی است. همچنین همبستگی مثبتی بین نمره کل سلامت اجتماعی با تمام مولفه های سرمایه اجتماعی خانواده وجود دارد. نتایج نشان میدهد بین هیچ یک از متغیر های زمینه ای و سرمایه اجتماعی خانواده رابطه وجود ندارد ولی بین متغیر درآمد با سلامت اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فاطمی نیا در سال ۱۳۸۶ در مقاله ای با عنوان «فرهنگ شهروندی: محصول و محمل حاکمیت خوب، سازمان کارا و شهروندی فعال» نوشت. هدف مقاله تبیین شهروندی و فرهنگ شهروندی حاصل از تعهد، مسئولیت پذیری و معاونت عناصر مختلف جامعه است. روش وی مطالعه کتابخانه ای و اسنادی است و یافته ها حاکی از ان است که شهروندی و فرهنگ شهروندی محصول تعهد و مسئول بودن است و نقش شهروندان و انجام تعهدات شهروندی در توسعه فرهنگ شهروندی بسیار حائز اهمیت است زیرا که شهروندان عناصر شناور و پویای جامعه محسوب می شوند و در عرصه های مختلف جامعه حضور دارند.
قاسمی و کاظمی در سال ۱۳۸۷ مقاله ای با عنوان «تحلیلی جامعه شناختی بر نقش خانواده در میزان برخورداری از سرمایه اجتماعی» انجام دادند. هدف این پژوهش تبیین چگونگی تاثیر خانواده بر سرمایه اجتماعی است. روش تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری آن پرسشنامه است. نتایج حاکی از آن است که بین حجم سرمایه انسانی، نوع خانواده و میزان وقت صرف شده والدین برای فرزندان رابطه معناداری وجود دارد.
خارجی
هوسکینز و ماسچرینی (۲۰۰۸) مقاله ای با عنوان «اندازه گیری شهروندی فعال با ساخت شاخص ترکیبی» انجام دادند. هدف این مقاله سنجش شهروندی فعال با شاخص ترکیبی به روش پیمایش اجتماعی است. نتایج نشان داد که کشورهای شمال اروپا، پس از مرکز اروپا و کشورهای آنگلوساکسون و به ویژه در سوئد، دارای بالاترین نرخ شهروندی فعال هستند، کشورهای دریای مدیترانه پس از کشورهای اروپای شرقی رتبه بندی می شوند.
هوتزاگر و آچاریا (۲۰۱۰) در مقاله ای با عنوان «ارتباط شهروندی فعال و کیفیت دموکراسی در برزیل و و مکزیک» انجام دادند. هدف این پژوهش بررسی ارتباط میان شهروندی و دموکراسی است. در میان طبقات زیادی از مردم تجربه اشکال شهروندی کاهش یافته است برای مثال برزیل، هند، مکزیک و آفریقای جنوبی، در عین محرومیت سیاسی، دموکراسی انتخاباتی قوی و دیرینه داشته اند. در میان بسیاری از رشته های دموکراسی نظریه کثرت گرایی، جامعه مدنی، نهادگرایی تاریخی یک رشته گسترده به عنوان مشارکت مدنی شناخته شده است و نشان می دهد که انجمن مدنی نقش قدرت دادن به افراد برای شرکت در بازی سیاست عمومی، را حفظ کرده و مقامات دولتی و افراد را به حساب می آورند و ادعا می کنند خدمات عمومی که در انجمن شرکت می کنند تبدیل شده به آنچه که ما آن را “شهروندان فعال” می نامیم. مطالعات مشارکت مدنی استدلال می کنند چنین شهروندان فعالی، نقش حیاتی در دموکراتیزه کردن موسسات دولتی بازی می کنند.
اسچینکل در سال ۲۰۰۸ مقاله ای با عنوان «اخلاق گرایی شهروندی در تکامل بحث هلندی» نگاشت. هدف این پژوهش بررسی وضعیت و جایگاه شهروندی در رابطه با دولت و جامعه است که به روش کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است. اسچینکل چنین نتیجه گیری می کند که . شهروندی موضوعی است که در آن دولت توان عملیاتی جدید را در زمان جهانی شدن می یابد اخلاق گرایی و متعاقب آن فضیلت سازی شهروندی به طور رسمی در دولت ملت نمی گنجند، اما موضوع اخلاقی در حوزه گفتمانی جامعه می گنجد.
لیزی و دریو در سال ۲۰۱۳ مقاله ای باعنوان «شهروندی فعال زنان و بهزیستی: نمونه گیری ایتالیایی» انجام دادند و شهروندی فعال زنان را در چند شاخص (مشارکت سیاسی، اتحادیه های کارگری، انجمن های زیست محیطی، فعالیت های داوطلبانه و فرهنگی) بررسی کردند. روش گردآوری آنها نمونه گیری تصادفی بوده و نتایج حاکی از آن بود که شهروندی فعال سلامت افراد را بهبود می بخشد، اما تفاوت آماری جنسیتی در ارزیابی رضایت از زندگی وجود ندارد و زنان خوشحال تر از مردان هستند اما به سادگی شادی مردان به خصوص زمانی که در زندگی اجتماعی شرکت نمی کنند متفاوت است.
هولدفور در سال ۲۰۰۸ مقاله ای با عنوان «مقیاسی سخت برای اندازه گیری موضوعی آسان: شاخص های شهروندی و سیاست های آموزشی استراتژی های لیسبون» تدوین کرد. هدف این مقاله مطالعه نقش اصلی بازیگران در شکل گیری سیاست آموزش و پرورش و توسعه شاخص های شهروندی فعال است. مطالعه به روش باز بوده و نتایج حاکی از آن است که بازیگران سیاسی با بهره گرفتن از روش باز مکانیسم کنترل نئولیبرال شهروندان را به عهده می گیرند.
هوسکینز و کریک در سال ۲۰۱۰ پژوهشی با عنوان «توانایی ها و ظرفیت های یادگیری برای آموزش شهروندی فعال: ارزهای مختلف یا دو روی یک سکه؟» انجام دادند. آنها با توضیح صلاحیت مدنی و مشارکت مدنی و بررسی برنامه کار کمیسیون اروپا ویژگی های آموزش شهروندی فعال را بررسی کرده اند. نتایج نشان می دهد که صلاحیت مدنی و یادگیری از اشتراکات زیادی برخوردارند، صلاحیت مدنی منجر به شهروندی فعال می شود.
نلسون و کر در سال ۲۰۰۶ نیز در گزارشی با عنوان «شهروندی فعال در کشورهای INCA: تعاریف، سیاست ها، عملکردها و نتایج» پس از پیمایش ۱۵ کشور دنیا، با ارائه یک گزارش نهایی نتایجی را در مورد شهروندی فعال ارائه دادند از جمله اینکه ارتباط بین سیاست و عمل در شهروندی فعال مهم است و روش های مختلف یادگیری و آموزش شهروندی فعال برای مدارس و جوانان تاثیر اندکی دارند و شهروندی فعال تا حدی به واقعیت نزدیک شده است.
با بررسی مطالعات پیشین داخلی و خارجی می توان به این نتیجه دست یافت که موضوعی با دو متغیر مستقل و وابسته سرمایه اجتماعی خانواده و شهروندی فعال در میان این منابع دیده نشده و موضوع نویی است.
چارچوب نظری
پاتنام در آثار اولیه خود در بحث از رابطه سرمایه اجتماعی و دموکراسی، شهروندی اجتماعی و نقش انجمن ها و مشارکت های مدنی و اجتماعی مردم در کارآمدی دموکراسی پرداخته است و به تعبیر لوی منشا همه کارهای مهم در آثار اولیه او شهروندان هستند (گنجی و همکاران، ۱۳۸۴: ۲۰).
به عبارت بهتر، از نظر پاتنام، از درون سرمایه اجتماعی است که حکومت خوب و پیشرفت اقتصادی- سیاسی نیز تضمین می شود. این عناصر عبارتند از: الزامات اخلاقی و هنجارها، ارزش های اجتماعی (خصوصا اعتماد) و شبکه های اجتماعی (به ویژه انجمن های داوطلبانه). بن مایه اصلی اندیشه پاتنام در این است که اگر منطقه ای دارای نظام اقتصادی کارایی باشد و از سطح بالایی از یکپارچگی سیاسی نیز برخوردار باشد، باید آنها را نتیجه انباشت موفقیت آمیز سرمایه اجتماعی در آن منطقه دانست(مک گونیگال[۸۶]،۲۰۰۷، ص ۲) .
پاتنام از سرمایه اجتماعی «درون گروهی» برای انجمن هایی استفاده می کند که با تاکید بر انسجام درونی، به حذف غریبه ها می پردازند و سرمایه اجتماعی «میان گروهی» را برای سرمایه اجتماعی ای به کار می برد که به انجمن ها کمک می کند تا با گروه های دیگر (غریبه ها) در جامعه ارتباط برقرار کنند. در کل می توان در مورد مفهوم سرمایه اجتماعی، هم سو با نگرش پاتنام چنین گفت که «سرمایه اجتماعی، همچون سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی (ابزار و آموزش هایی که بهره وری فردی را افزایش می دهند) به ویژگی سازمان اجتماعی از قبیل شبکه ها، هنجارها و اعتماد اشاره دارد که هماهنگی و همکاری برای کسب سود متقابل را تسهیل می کند و باعث بهبود کارایی جامعه و در نهایت، پیشرفت و توسعه آن می شود.»
پاتنام برآن است مردمی که ارتباطات فعال و اعتماد آمیز با یکدیگر دارند چه فامیلی، چه دوستان یا خصوصیات شخصیتی مفید به حال جامعه در آنها گسترش می یابد. این افراد بردبارتر هستند، کمتر بدبین و خودخواه هستند و بیشتر با مشکلات دیگران همدلی دارند. بدین ترتیب از نظر پاتنام تاثیر درونی سرمایه اجتماعی بر جامعه مدنی و گسترش دموکراسی، افزایش شهروندانی با جهت گیری معطوف به اجتماع و قانون مدار می باشد که با دولت بهتر همکاری می کنند. (کاظمی پور، ۱۳۸۱: ۲۱)
به تبعیت از پاتنام (۱۹۹۳)، سرمایه اجتماعی به عنوان یک پدیده فرهنگی تعریف می شود که نشان دهنده میزان اهمیت و توجه اعضای جامعه نسبت به امور مدنی بوده و بیانگر وجود هنجارهای اجتماعی مروج کنش جمعی و میزان اعتماد به نهادهای عمومی می باشد. (شارع پور، ۱۳۸۵: ۴۱).
همچنین در مورد رابطه مفهوم شهروندی و سرمایه اجتماعی، پیپا نوریس (۲۰۰۱) معتقد است که تئوری پاتنام از طریق مرتبط ساختن ایده سرمایه اجتماعی با طرح ضرورت انجمن های مدنی و سازمان های داوطلبانه در دستیابی به دموکراسی، مشارکت سیاسی و کارآمدی حکومت تکوین یافته است. تعداد زیادی از جامعه شناسان معاصر از نتایج کارهای پاتنام، ایده هایی را در خصوص نقش آفرینی سرمایه اجتماعی در کنش های اخلاقی اخذ کرده اند. همچنین، اریک آسلانیر (۱۹۹۹) بیان داشته، که «رویکرد سرمایه اجتماعی بر الزام نسبت به فرا رفتن از توجه به منافع شخصی مان تاکید دارد، و شامل یکسری ایده ها و نظرات درباره ارزش ها و روابط اجتماعی و تعهدات مدنی است» .آسلانیر معتقد است که سرمایه اجتماعی کمک می کند افراد مشکل عمل جمعی و خیر جمعی را حل کنند.که خود یکی از عناصر اصلی رفتار اخلاقی است، آنها به عنوان شهروندانی فعال اخلاقی تر عمل کرده و از سود خود به جهت خیر عمومی صرف نظر کنند (روشنفکر و ذکایی، ۱۳۸۵: ۱۲۲).
از این رو باید توجه داشت، با توجه به اهمیت شهروندی فعال در میان جوانان، شناخت عوامل تأثیرگذار در رشد و گسترش آن ضرورت می یابد. یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر این مقوله، سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی، ثروت و دارایی نامرئی است که حکایت از آمادگی روحی- روانی آحاد یک جامعه برای درگیر شدن در عمل جمعی دارد. یعنی سرمایه اجتماعی می تواند به مثابه حلقه مفقوده ای، حوزه های اجتماعی – سیاسی را در راستای توسعه کمی و کیفی جامعه، به یکدیگر متصل کند. در چنین شرایطی است که تحقق جامعه مدنی و تحکیم دموکراتیک آسان تر می شود (غفوری و جعفری، ۱۳۸۷: ۲۱۱) در عین حال، می توان انتظار داشت با افزایش سرمایه اجتماعی در میان افراد جامعه شاهد گسترش روز افزون ارزش های دموکراتیک و در نتیجه مشارکت فعال در جامعه همراه با رشد و توسعه سیاسی روبرو خواهیم بود (رستگار خالد و عظیمی، ۱۳۹۱: ۹۵). از این رو رشد شهروندی فعال یکی از پیامدهای گریز ناپذیر افزایش سرمایه های اجتماعی خواهد بود.
شایان ذکراست در نظریه های شهروندی، تعریف متعارف و نسبتاٌ مورد اجماع از شهروندی و به عبارت دقیق تر هسته مشترک تمامی تعاریف، که با محوریت دو مقوله کلیدی حق و وظیفه همراه است، شهروندی را مفهومی به هم پیوسته از حقوق و وظایف مدنی سیاسی و اجتماعی می داند، که به مثابه نوعی پایگاه، شأن و عضویت اجتماعی به تمامی افراد جامعه اعطاء شده است و فارغ از تعلقات طبقاتی، نژادی، قومی، مذهبی و اقتصادی، همگان را یکسان و برابر فرض گرفته و آن ها را واجد حق برخورداری از تمامی امتیازات، منابع و مزایای حاصله از جامعه می داند و نهایتاً مسئول، مکلف و موظف به مشارکت در جامعه ای که در آن زندگی می کنند، محسوب می نماید (ملکین، ۱۹۹۶؛ به نقل از منوچهری و نجاتی حسینی، ۱۳۸۵: ۳)
در بررسی مفهومی شهروندی به لحاظ روند تاریخی دو رویکرد مشخص را می توان از یکدیگر تمییز دادکه در تبیین شهروندی فعال دارای اهمیت است. این دو رویکرد عبارتند از:
الف( رویکرد سنتی: در این رویکرد عمدتاً تصور منفعلانه ای نسبت به شهروند وجود دارد و تنها از طریق جریان جامعه پذیری – که به ویژه به وسیله نهادهای تربیتی و خانواده انجام می شود – به سوی وفاداری به کشور و دولت خود ترغیب می گردد. عمده موضوعات مطروحه در این رویکرد، پرداختن به تاریخ و سنت های ملی است. همه این جریانات شهروندان را آماده می کند تا نقش منفعل خود را در جامعه به عهده گیرند (دی، ۲۰۰۴: به نقل از فتحی و واحد چوکده، ۱۳۸۵: ۹۹) به عبارت دیگر، وجه انفعالی همان است که هابرماس « عضویت دریافت شده» می نامد. در این معنا شهروند از وضعیت حقوق تعریف شده ای برخوردار است و مشارکت چندانی در نهادها، روابط و رویه هایی که تضمین کننده ثبات آن وضعیت است ندارد (فاطمی نیا، . (۱۳۸۶
ب رویکرد فعال: در این رویکرد برخلاف رویکرد نخست برای شهروند نقش فعالانه ای در نظر گرفته می شود. از این رو همواره فرصت های زیادی وجود دارد که در آن شهروندان می توانند درصدد بررسی موضوعات مهم روز و اشاعه فرهنگ مشارکت جویی در اصلاح جامعه در سطح محلی، ملی و حتی جهانی برآیند ) سرز و هبرت، ۲۰۰۵: به نقل از جاویدی و عالی، ۱۳۸۷: ۲۸۲) وجه فعال شهروندی از دیدگاه هابرماس «عضویت کسب شده» می باشد. در این معنا شهروندی مستلزم مشارکت فعال و جذب شدن فرد در جامعه ای است که هویت او را می سازد (فاطمی نیا،۱۳۸۶: ۵۱) همچنین با توجه به این رویکرد، هرکسی حق دارد عقایدش را آزادانه بیان کند و دیدگاه های خود را در قالب چارچوب هایی ارائه و پیگیری نماید (لوستیو و اپیس، ۲۰۰۳ به نقل از جاویدی و عالی، ۱۳۸۷: ۲۸۲) در واقع شهروند خوب و فعال مشخص کننده افرادی است که به طور کامل در تعهدات عضویتی درگیر هستند. این نوع از شهروندی به معنای وفاداری برای خدمت به جامعه، مدرسه، دین و انجمن های سیاسی است. (رستگار خالد و عظیمی، ۱۳۹۱: ۹۹)
پاتنام معتقد است، اگر جامعه مدنی شکل گرفته باشد انتظار می رود افراد خانواده در شبکه های مشارکت مدنی گسترده ای فعالیت داشته باشند و در اثر آن، آن ها احساس رضایت بیشتری از زندگی خود داشته باشند، به کارآمدی قانون ایمان داشته باشند، هنجار معامله متقابل به میزان زیادی در آن جا یافت شود و شهروندان پیگیر اخبار جامعه باشند. در حالی که در غیاب شبکه های مشارکت مدنی، شهروندان مناطق غیر مدنی در امور سیاسی خود احساس ضعف، بیگانگی و استثمار شدگی می کنند (شارع پور،۱۳۸۸: ۲۲۷-۲۲۸).
وی بر این نظر است که انجمن های داوطلبانه به دو طریق بر ارزش های دموکراسی تاثیر می گذارند یعنی آثار درونی انجمن ها بر مشارکت کنندگان و آثار بیرونی شان بر نظام سیاسی است. آثار بیرونی انجمن ها به عنوان کانال های جایگزین موثر عمل کرده و پیوند نهادی را بین اعضاء و نظام سیاسی فراهم می کنند. آثار درونی انجمن ها به دقت به تشکیل سرمایه اجتماعی در سطح خرد ارتباط پیدا می کند. انجمن ها به اعضاء عادت همکاری، همبستگی و شور عمومی القاء می کنند و از طرف دیگر تاثیر اجتماعی شدن دارند و مشارکت کنندگان عادت قلبی را می آموزند، از طرف دیگر تاثیر آموزشی دارند. مشارکت کنندگان) اعضای فعال) مهارت ها، صلاحیت ها و قابلیت هایی را به دست می آورند که برای دموکراسی مهم است و این دانش ممکن است در مورد موضوعات سیاسی خاص یا چگونگی کارکرد نهادهای سیاسی، چگونگی اداره سازمان ها یا چگونگی مباحثه و حل مسائل، از طریق مدنی موضوعات گوناگون باشد. بنابراین اغلب از انجمن ها به عنوان «مدرسه های درونی دموکراسی» یاد شده است. انجمن های مدنی روابط عاطفی را که برای دموکراتیک باثبات و کارآمد ضروری هستند، تقویت می کنند. (رستگار خالد و عظیمی، ۱۳۹۱: ۱۱۴)
بنابراین، ایده اصلی رابطه بین سرمایه اجتماعی و شهروندی بر پایه نظریات پاتنام مبتنی است. این نظریه پرداز مطرح به خصوص در زمینه سرمایه اجتماعی، اثر مستقیم سرمایه اجتماعی را بر دموکراسی پاسخگو آشکار ساخته است. با توجه به ارتباط نزدیک بین مولفه های سرمایه اجتماعی – اعتماد و مشارکت مدنی – با ابعاد شهروندی می توان گفت: سرمایه اجتماعی مورد نظر پاتنام علاوه بر تحکیم دموکراسی، به توسعه شهروندی نیز کمک می کند. پاتنام در بیان نظریه اش درباره رابطه سرمایه اجتماعی بر ایجاد شهروندی فعال و دموکراسی پاسخگو به وجود توأمان دو مؤلفه اعتماد و مشارکت مدنی در استقرار یا تحکیم دموکراسی اشاره کرده است؛ بدین ترتیب با توجه به نظریه پاتنام می توان گفت وجود اعتماد در میان شهروندان به ارتباط بیشتر آنان و شکل گیری شبکه های مشارکت مدنی منجر می گردد و حضور در این شبکه های گسترده افراد را به مشارکت فعال در امور مربوط به جامعه تشویق می کند. براین اساس، برخلاف نظریه پردازان قبلی که تنها به بعد عینی سرمایه اجتماعی یعنی مشارکت مدنی توجه کردند، پاتنام به هر دو بعد عینی و ذهنی یعنی مشارکت مدنی و اعتماد اجتماعی در رابطه با دموکراسی تکیه کرده است. درواقع بنا بر نظر پاتنام می توان گفت، در توسعه و رشد شهروندی دموکراتیک وجود هر دو بعد اعتماد و مشارکت مدنی ضروری است (رستگار خالد و عظیمی، ۱۳۹۱: ۱۱۵).