• احترام[۱۲] : میزان مورد توجه و احترام بودن برند را اندازه گیری می کند.

 

  • دانش[۱۳] : میزان آشنایی و نزدیکی مصرف کنندگان با برند و این که برند چه چیزی را ارائه می دهد را اندازه گیری می کند.

 

شماتیک اولیه مدل برند دینامیک یانگ و رابیکم در شکل۱-۲ آمده است(۱۹۹۶ Aaker,) .
تمایز
رابطه
احترام
دانش
شکل۱ -۲ مدل برند دینامیک یانگ و رابیکم (۱۹۹۶ Aaker,)
در این مدل، تمایز و رابطه با هم ترکیب شده و قدرت برند[۱۴] را نشان می دهد.این دو رکن، اشاره به ارزش آتی برند دارد،نه ارزش گذشته برند.ترکیب احترام و دانش باهم، منزلت برند[۱۵] را مشخص می کند که بیشتر مانند گزارشی از عملکرد گذشته برند است (Kotler & Keller, 2007).
بررسی و سنجش روابط بین چهار بعد این مدل، اطلاعات زیادی از وضعیت کنونی و آینده برند در اختیار می گذارد. قدرت و منزلت برند می تواند در یک نمودار با یکدیگر ترکیب شده و مراحل سیکل توسعه برند را مشخص کند (شکل۱-۲).برندهای جدید درست پس از شروع به کار، سطح پایینی از هر چهار بعد این مدل را نشان مـی دهند.در برندهای قوی جدید،بعد تمایز معمولاً سطح بالاتری نسبت به بعد رابطه، اختیار می کند؛ این در حالی است که دو بعد احترام و دانش در سطح پایینی قرار دارند.برندهای رهبر،سطح بالایی از دانش(شاهدی بر عملکرد گذشته)،سطح پایینی از احترام و حتی سطح پایینی از رابطه و تمایز برخوردارند(Kotler & Keller, 2007).

 

  • . مدل ایکویترند[۱۶]

 

این مدل توسط توتال ریسرچ[۱۷] ایجاد شده، تفاوت و تقابل جالبی با مدل ارزیاب دارائی برند دارد.در ایـن مدل از مجموعه کوچکی از پرسشهای ساده تر و در عین حال قوی تر استفاده می شود.پژوهش سالانه مربوط به این مدل در آغاز با ۲۰۰۰ پاسخگو و در رابطه با ۱۳۳ برند انجام شد و درسال ۱۹۹۵ به ۷۰۰ برند در ۱۰۰ گروه محصول رسید.این روش بر مبنای سه معیار مختلف دارائی برند استوار است.نخستین دارائی،برجستگی برند[۱۸] است، یعنـی درصدی از مخاطبان که درباره برند دارای یک عقیده هستند.دومین دارائی،کیفیت ادراک شده است و قلب این مدل محسوب می شود.زیرا که طبق یافته های توتال ریسرچ،کیفیت ادراک شده به میزان بسیار زیادی بـا دوست داشتن برند، اعتماد برند، افتخار به داشتن برند و تمایل به توصیه برند به دیگران ارتباط دارد.ایـن معیار، متوسط رتبه های کیفیت است که مخاطبانی که دارای عقیده ای نسبت به برند بوده اند(دارائی نخست)،از امتیاز ۱ تـا ۱۱ به برند داده اند. سومین دارائی،رضایت استفاده کننده[۱۹] است.این معیار، متوسط رتبه های کیفیت است که مخاطبانی که که از برند در بیشتر اوقات استفاده می کنند به برند داده اند.این سه دارائی و معیار در هم ادغام شده و ارزش ویژه برند را شکل می دهندAaker, 1996))

 

  • مدل اینتربرند[۲۰]

 

اینتربرند، شرکت انگلیسی مشاوره برندینگ، از رویکردی بسیار متفاوت جهت شناسایی بهترین برندهای دنیا استفاده کرد.در این مدل، در آغاز، پانصد برند بر اساس ۷ معیار مورد بررسی قرار گرفتندAaker, 1996)).
۱٫رهبری[۲۱]: برندی که رهبری بخشی از بازار را به عهده دارد، از برندهای دوم، سوم و… قوی تر و دارای ثبات بالاتری است. این معیار،صرفه جوئی در مقیاس برای فرآیندهای ارتباطات و توزیع برای برند رهبر را به دنبال دارد و همچنین مشکلاتی که رقبا در توزیع و ارتباطات و فرسایش قیمتی با آن مواجه هستند را انعکاس می دهد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲٫ثبات[۲۲] : برندهایی با عمر طولانی با هویت هایی که تبدیل به بافتی از بازار شده و حتی تبدیل به فرهنگ بازار شده است، دارای ارزش و قدرت هستند.
۳٫بازار: برندها زمانی که در بازاری هستند که آن بازار دارای سطح فروش افزایشی و یا ثابت است و یا دارای ساختار قیمتی است که شرکت های موفق می توانند در آن فعالیت کنند،دارای ارزش بالاتری هستند.
۴٫حوزه بین المللی: برندهایی که به صورت بین المللی فعالیت مـی کنند و نه محلی دارای ارزش بالاتری هستند، این امر تا حدی به علت صرفه جویی در مقیاس است. عموماً، هرچه گستره یـک برند وسیعتر باشد ارزش آن بالاتر است.
۵٫روند: روند بلند مدت یک برند در زمینه فروش می تواند امکان موفقیت آتی را پیش بینی کند.یک برند سالم و در حال رشد بیانگر این است که این برند همزمان با مصرف کنندگان و در ارتباط با آن ها باقی می ماند.
۶٫پشتیبانی: برندهایی که دارای سرمایه گذاری های مداوم بوده و مورد پشتیبانی قرار گرفته اند از دیگر برندها قویتر بوده اند.با این حال، درکنار سطح پشتیبانی از برند،کیفیت پشتیبانی نیز باید در نظر گرفته شود.
۷٫محافظت : قدرت و گستره محافظت قانونی از علامت تجاری برند نیز برای قدرت برند مهم است.
۴.مدل برندز[۲۳]
میلوارد برون[۲۴] مشاور پژوهشهای بازاریابی، مدل برندز - مدلی برای قدرت برند- ارائه داد. طبق این مدل، ساختن برند مستلزم پیمودن مراحلی پشت سر هم است. لازمه شروع یک مرحله، اجرای درست مرحله قبلی اسـت. این مراحل به صورت خلاصه در زیر در آمده اند (Kotler & Keller, 2007) :

 

  • وجود (هستی و موجودیت): آیا من درباره آن برند چیزی می دانم؟

 

  • رابطه: آیا انچه می خواهم به من ارائه می دهد و در مجموع محصولات مورد توجه من است؟

 

  • عملکرد: آیا عملکرد محصولی قابل قبول ارائه می دهد؟

 

  • مزیت: آیا آن برند چیزی بهتر از سایرین به من پیشهاد می دهد؟

 

  • استحکام: آیا شکست ناپذیر است و با آن ارتباط احساسی و عقلانی دارم؟

 

پژوهشها نشان داده است که مصرف کنندگان مستحکم-یعنی آنهایی کـه در رأس هرم قرار دارند- رابط قوی تری با برند ایجاد می کنند و هزینه بیشتری نسبت به سایر گروه های مصرف کننده در سطوح پایین تر هرم به برند اختصاص می دهند با این وجود،بیشتر مصرف کنندگان در سطوح پایینتر هرم قرار دارند.چالش مدیران بازاریابی، تنظیم فعالیت ها و برنامه هایی است که مصرف کنندگان را به سمت سطوح بالای هرم سوق دهد(Kotler & Keller, 2007).
برندز مدل معتبری است برای رتبه بندی ارزش ویژه برندهای موجود در دنیا استفاده مـی شـود و هر ساله شرکت میلوارد برون با ارائه گزارشی، اسامی ۱۰۰ برند برتر دنیا را معرفی می کند.این مدل از یک رویکـرد اقتصادی پیروی می کند و روش مورد استفاده چیزی شبیه به کاری است که حسابدارها و یا آنالیست ها انجام می دهند.در این رتبه بندی، اساس ارزش برند ارزش درونی آن و برگرفته از توانایی آن برای ایجاد تقاضاسـت.
در این روش، از دو منبع عقاید مشتریان و عملکرد مالی جهت ارزش گذاری و رتبه بندی استفاده می شود.بیش از یک میلیون مصرف کننده و مشتری BtoB[25] در ۳۱ کشور جهان راجع بـه هزاران برند عقیده خـود را ابرازمی دارند. از طرف دیگر، داده های مالی، ازطریق بلومبرگ[۲۶]، گزارش های تحلیل گران، گزارش های دیتا مانیتور[۲۷] و فایل های اطلاعاتی شرکت ها و بخش های قانونی به دست می آید(Millward Brown, 2009).

 

  • مدل رزونانس(طنین) برند[۲۸]

 

این مدل توسط کوین لین کلر ارائه شده است.این مدل، مانند مدل برندز، ساختن برند را مرحله ای و پلکـانی می داند به این صورت که از پایین به بالا مراحل زیر می باید طی شود(Keller, 2008).
۱٫اطمینان از شناخته شدن برند توسط مشتریان و ایجاد تداعی و ارتباط برند در ذهن مشتریان با سطح کلاس خاصی از محصول و یا با نیاز مشتریان.
۲٫ایجاد تدریجی کلیتی از مفهوم برند در ذهن مشتریان با بهره گرفتن از مرتبط کردن تعدادی ازتداعی های قابل لمس برند با تداعی های غیر قابل لمس.
۳٫تلاش در ایجاد پاسخ های مطلوب مشتری در مورد برند در هنگام قضاوت و بروز احساسات در رابطه با برند.
۴٫سعی در تغییر پاسخ ها و واکنش ها به برند در جهت ایجاد وفاداری عمیق و فعال مشتریان.
اجرای این چهار مرحله، مستلزم ساختن شش سنگ بنای مهم برند در ارتباط با مشتریان است.
این شش سنگ بنا می تواند در قالب یک هرم برند شکل بگیرد. این مدل، دو گونه بنیان و ریشـه را برای برند در نظر می گیرد،بنیان منطقی برای ساختن برند که در سمت چپ هرم قرار دارد و احساسی کـه در سمت راست هرم قرار می گیرد.خلق ارزش ویژه برند مستلزم رسیدن به نوک هرم است و ایـن زمانی اتفاق می افتد که سنگ بناهای مناسب هرم در کنار یکدیگر قرار گیرند. شش سنگ بنای این هرم عبارتنـداز(Keller, 2008):

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 01:04:00 ب.ظ ]