درباب مؤلف کتاب وروزگارزندگانی ومعاصران وزادگاه اوآگاهی نداریم ودرمجلدموجودکتاب هم دراین ابواب اشاراتی نشده است.ولی برطبق بعضی قرائن که مصحح محترم درمقدمه کتاب یادکرده است،شایدبتوان اوراازمردم خراسان شمرد.ودرباره ی مذهب مؤلف بایدگفت که ازپیروان معتدل وبی تعصب اهل سنت وجماعت بوده است. وی خلفای راشدین راستوده وآراء پیشوایان فرق سنت وجماعت رایادکرده وازحضرت علی وامام حسن وامام حسین وفاطمه زهرا علیه السلام وچندتن دیگرازافرادخاندان رسالت بااحترامی چشمگیریادکرده است.:نحوه ترجمه وتفسیرآیات قرآنی دراین کتاب برخلاف تفسیرطبری وتفسیرهای کشف الاسرارمیبدی وروض الجنان ابوالفتوح راضی است.درآنهانخست آیات مبارکات قرآنی کلمه به کلمه ترجمه شده است وسپس تفسیرهریک ازآیات مبارکات آمده؛ولی دراین کتاب آیات مبارکات به صورت مزجی موردتفسیرقرارگرفته است»۱ هزارسال تفسیر فارسی،۱۳۶۹ ،۱۵۷«یعنی تفسیرآیات باترجمه آنهادرآمیخته (مزجی)است ونویسنده ازآراء مفسران ومحدثان درتوضیح آنهابهره برده است .نثرکتاب ساده وروان وشیواست وباشیوه نگارش آثارسده های چهارم وپنجم همسان است. جزدربرخی ازداستانهامانندسرگذشت ایوب،پایان جهان،ومرگ عزرائیل که باشرح وتفصیل آمده است ،دربقیه مواردمؤلف به ایجازگراییده است.کاربردگویشی بسیاری ازکلمات نیزتفسیرراازنظر مطالعه کیفیت دگرگونیهای کلمات فارسی درخوراهمیت قرارداده است» ۲٫گزیده متون تفسیری فارسی،۱۳۸۴،۶۵
-تفسیرسورآبادی:
«ابوبکرعتیق بن محمدهروی سورآبادی،معروف به سورآبادی یاسوریانی (م.۴۹۴ ه ق) وی ازسال ۴۷۰ تا۴۸۰ ه.ق تفسیری درهفت مجلدمطابق هفت سبع قرآن تألیف کرده است این تفسیرپس ازتفسیرطبری وتاج التراجم معروف به تفسیراسفراینی ازجهت ترتیب تاریخی،سومین تفسیرکامل فارسی که برای ماباقی مانده است ودیگرکتب تفسیرکامل فارسی پس ازاین تألیف یافته »۱هزارسال تفسیرفارسی، ۱۳۶۹،۲۱۸«ازاین مفسربه رغم شهرت دیرینه تفسیرش اطلاع چندانی دردسترس نیست،اینقدرمی دانیم که معاصرسلطان الب ارسلان سلجوقی وبرمذهب سنت وجماعت بوده است این تفسیرپس ازتفسیرطبری واسفراینی کهن ترین تفسیرکامل به زبان فارسی است که مؤلف خودآن راتفسیرالتفاسیرنامیده است. تفسیرنامبرده مفصل ومشتمل برهمه سوره های قرآن وتفسیرآنهابیشتربراساس روایاتی است که نویسنده ازعبدالله بن عباس نقل می کنند.ازویژیگیهای این تفسیرآن است که غالباپس ازترجمه آیه یاقسمتی ازآیه پرسش مطرح می کندوپاسخ آن راخود می دهداهمیت تفسیردرکامل بودن وقدمت تاریخی وکهنگی زبان وروانی نثرآن است که ازنمونه های نثرساده وشیوایی زبان فارسی درنیمه دوم سده پنجم هجری است.کتاب مشحون ازفوایدادبی واصطلاحی وگویشی،دستوری ورسم الخطی ونیزدقایق ادبی است» ۲متون تفسیری فارسی،۱۳۸۸،۳۶
تفسیرنسفی
«ازجمله ترجمه های مشروح وزیباودل انگیزکلام الله مجیداست که دراواخرقرن پنجم واوائل قرن ششم هجری نگارش یافته وبه طورکامل محفوظ مانده است که شامل ترجمه وتفسیرمختصرازکل قرآن کریم که دردومجلدبه تصحیح وتوضیح دکترعزیزالله جوینی به وسیله بنیادقرآن وسازمان اوقاف درسال ۱۳۵۳-۱۳۵۴ به چاپ رسیده است. مؤلف کتاب ابوحفص نجم الدین عمربن محمدبن اسماعیل بن لقمان نسفی(۴۶۱ـ۵۳۷) معروف به مفتی الثقلین است که ازدانشمندان پیرومذهب حنفی بوده است ودرعلوم مختلف تألیفاتی داشته که به یک صدجلدبالغ می شده است.
مولداو نسف(=نخشب)یکی ازشهرهای آبادماوراءالنهر(میان بلخ وبخارا)بوده است وی درفقه وتفسیروحدیث وتاریخ،صاحب نظروتألیف است وعلاوه برنثردرشعرنیزدست داشته واشعاری می سروده است.»۱ هزارسال تفسیرفارسی،۱۳۶۹،۲۹۷«مترجم که سخت تحت تأثیربلاغت قرآن قرارداشته درترجمه آیات ازغالب محسنات ادبی بهره جسته است.ازاین روست که عبارات این کتاب غالباموزون وآهنگین ودارای سجعهای گوناگون وآرایشهای لفظی ومعنوی است.نسفی کوشیده است تادربرابرواژگان قرآنی معادلهای فارسی مناسبی قراردهد،بدین جهت تفسیراوگنجینه ای ازلغات وترکیبات زیبای فارسی است.ویژگیهای سبک قدیم درهمه جای این کتاب به چشم می خوردوواژگان کهنه ومهجورنیزدرآن مکرربه کاررفته که ابته درعصرنسفی جزءواژگان رایج ومعمول بوده است،کلماتی چون آشغده(هیزم نیم سوخته)آگفت(آزار) قژاگین(پلید)و…همچنین تأثیرگویش خراسان وماوراءالنهردرمواردمختلف دراین کتاب می توان دید.»۲گزیده ای ازمتون تفسیری،۱۳۸۸،۷۴
تفسیربصائریمینی:
«تفسیربصائریمینی اثری است فارسی وکهن ازشیخ ظهیرالدین (یامعین الدین) محمدبن محمودنیشابوری مرورودی(م ۵۹۹ه.ق)اواین تفسیررادرقرن ششم،درسال۵۷۷ه.ق به پایان رسانده است.«این متن رااستادعلی رواقی تصحیح کرده اندکه جلداول آن(ازآغازتاآیه ۱۵۸ سوره آل عمران)درسال ۱۳۵۹ به وسیله انتشارات بنیادفرهنگ ایران چاپ شده است.»۳نگاهی به ترجمه وتفسیرهای کهن،محمدمهیار،نورمگز،
روش مؤلف دراین تفسیرمانندتفاسیرمعمول است،بدین منوال که نخست روایتی رادرفضل سوره وآیه یاقرائت آن نقل می کند،پس به شأن نزول سوره وآیه پرداخته،می کوشدرابطه پنهان یک آیه راباآیات دیگرروشن سازد.به تناسب قصه های پیامبران گذشته رانیزآورده ،آن هارابا اسرائیلیات آمیخته است.وی درتفسیروتوضیح آیات به مباحث فقهی وکلامی نیزپرداخته وجای جای مناقب اهل بیت پیامبراکرم(ص)وروایاتی ازآنهاراهم نقل کرده است.نثرکتاب زیباوروان وخواندنی .ازویژگی های مهم این تفسیرآن است که مفسربعدازترجمه وتفسیرآیه،سوالی راطرح کرده وبدان پاسخ می گوید.»۴ گزیده متون تفسیری فارسی،۱۴۷
تفسیرکشف الاسراروعده الابرارمیبدی:
«کامل ترین ومهم ترین تفسیرفارسی قرآن مجیداست یکی ازمآخذعمده صاحبان تفاسیرعرفانی شده است.مؤلف کشف الاسرار،شیخ الامام ابوالفضل احمدبن ابی سعدبن محمدبن احمدمهریزدمیبدی ازبزرگان دانشمندان شافعی وعرفای به نام اواخرسده ششم هجری است.وی به مذهب شافعی می رفت ودراصول متمایل به طریقه اشعری ومردی عرفان پیشه وبزرگ اندیشه بود.»۱۰ هزارسال تفسیرفارسی، ۱۳۶۹ ،۲۷۳« ازخصیصه های تفسیراوعلاقه محبت وی به اهل بیت عصمت(ع)دراثراو چشمگیروازخصیصه های تفسیراوست.به جزتفسیر،ازآثار کتاب اربعین وترجمه فصول ابوالقاسم یوسف بن حسین هروی رامی توان نام برد.»۳ متون تفسیری فارسی،۱۳۸۸،۹۸
«به سال ۵۲۰ ه.ق آغازبه نوشتن این تفسیرکرد.ازآنجاکه دراین تألیف تحت تأثیر شگرف تفسیرشیخ الاسلام ابواسماعیل خواجه عبدالله بن محمدبن علی انصاری درآمده ودرحقیقت درشرح وبسط آن کوشیده است،سالیان درازکشف الاسرارمیبدی به تفسیرخواجه عبدالله انصاری معروف بوده است.دراین تفسیرهربارچندآیت ازآیات مبارکات قرآنی درسه نوبت معنی وتفسیروایضاح وتعبیرشده است.نوبت نخست:ترجمه صریح وروشن آیات است درنهایت فصاحت وروانی سخن نوبت دوم:جمع آوری همه اقوال وآراء مفسران دروجوه قراآت وتفسیرآیات وبیان احکام وایرادشأن نزول هرآیه وذکراخبارواحادیث مأثوره ونوادرآثار وآوردن شواهدوامثال دینی وتاریخی ونکات لغوی وصرفی ونحوی بلاغی وفقهی به طریقه شافعی،وکلامی به روش اشعری وجزآنها
نوبت سوم:تفسیروتعبیروتأویل مبارکات است،به شیوه عارفان وارباب سلوک باایرادعبارات لطیف وشیواواشعارپرشوروذوق آفرین،ودرهمین بخش که مؤلف ازتفسیرخواجه عبدالله بهره فراوان برگرفته است ومعمولااقوال اورابه نشانه «پیروعالم طریقت»،«پیرصوفیان وپیربزرگ»وامثال آنها،دنباله گفتارشیواوبلیغ خودمی آورد».۱ هزارسال تفسیرفارسی، ۱۳۶۹ ،۲۷۴«بدین ترتیب درهربخش،پرده ای ازچهره معنای آیه رادربرمی گیردوخواننده راباپیام قرآن آشنامی کندچه درترجمه دلنشین وشیوایی اوکه به حق شاهکاری اززیبایی واستواری سخن ودقت درترجمان آیت الهی وچه دربخش سوم که رموزواشارات ذوقی رابرای خواننده بازمی کند.پس بنابراین روش میبدی درتفسیرقرآن البته نقلی است،نه اجتهادی خاصه که اوازاصحاب حدیث می باشد.آنچه درمذاق خوانندگان امروزکشف الاسرارناگواراست اخباراسرائیلیات است که آفت اکثرتفاسیرنقلی است.ودرمقدمه این کتاب علت ورودآنهادرکتب تفسیربیان شد.»۲ متون تفسیری فارسی،۱۳۸۸،۹۸
روض الجنان وروح الجنان :
«شیخ ابوالفتوح رازی، ازعلمای نامدارشیعه درعلوم دینی درنیمه نخستین سده ششم هجری درری می زیسته وپدرانش درنیشابورساکن بوده اند.وی درفقه وتفسیروحدیث وکلام وادب دستی قوی داشت واعظ ومذکربودوآشناومتمایل به تصوف وعرفان مینمودواطلاعات تاریخی بی صیب نبود.
نافع بن بدیل خزاعی ازصحابه معروف رسول اکرم(ص)بدیل وهفت فرزندش همگی ازیاران پیغامبر(ص)بوده اند.»۱ هزارسال تفسیر فارسی،۱۳۶۹ ،۴۰۱
«شیخ منتجب الدین درفهرست،وی رابه عنوان عالم ومفسردارای تصانیف ستوده است.قاضی نورالله شوشتری درمجالس المومنین،وی راباتعابیری چون قدوت المفسرین،اعلام علمای تفسیروکلام وعظمای ادبای نام،یادکرده است.بااین وجود،شرح زندگانی وچگونگی تحصیل وتألیفات اوبه خوبی روشن نیست.»۲ شناخت نامه تفاسیر،سال،ص،
بنابه آخرین تحقیق که توسط تصحیح کنندگان روض الجنان به عمل آمده سال درگذشت ابوالفتوح ۵۵۴ ه.ق» ۳ متون تفسیری فارسی،۱۳۸۸،۱۱۷«اثرمهم ابوالفتوح تفسیری است فارسی به نام روض الجنان وروح الجنان که میان سال های ۵۱۰تا۵۳۳ تألیف ودر۲۰ مجلدتنظیم شده وجامع بحث های ادبی وروایات تفسیری ودیگرمطالب بایسته برای روشن کردن معنی هرآیه است.هرچندمؤلف به شرح وقایع صدراسلام وغزوات پیامبر(ص)یا قصه های انبیای سلف ذیل آیات می پردازد،امامباحث کلامی ونقل فضایل حضرت علی(ع)ونیزآراءدرآن چشمگیرتراست.»۴ همان
«نثرابوالفتوح روان ومرسل وبه شیوه کتب علمی واخلاقی سده پنجم است،بااین تفاوت که گاه تحت تأثیرجمله بندی عربی است،یابه اقتضای واژه هایاتعبیرهای عربی درآن زیادبه کاررفته است.شیوه مفسر،چنین است که درآغاز،به تعدادآیه مکی ومدنی،اقوال دیگردراین باب فضیلت سوره وتلاوتش اشاره می کند.آنگاه آیه به آیه وارد تفسیرمی شودودربرابرهرآیه ترجمه آن رامی آوردوسپس کلمات راشرح وتوضیح می دهد.پس ازاین به نکات ادبی،صرف ونحوولغت شناسی جمله می پردازدوازاقوال مفسرین وآثارصحابه وتابعین،کمک می گیرد.» ۵همان،۱۳۸۸،۱۱۸
.«ابوالفتوح رازی،درروش تفسیری،ازنقل وعقل استفاده می کندلذادررده تفاسیراجتهادی محسوب می شود.درزمینه اخباروآثار،هم ازمنابع وجوامع روایی شیعه وهم ازجوامع اهل سنت استفاده می کندوبه همین دلیل،حجم انبوه روایات صحیح وسقیم واسرائیلات،به ویژه دربخش قصص وفضائل وسوره به این تفسیرراه یافته است.» ۱٫شناخت نامه تفاسیر،۱۳۸۸ ،ص،
تفسیرگازر:
«تفسیرجلاءاذهان وجلاءالحزان یاتفسیرگازرتألیف شیخ ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانی فاضل وعالم ومتکلم ومحدث ومفسرمعروفی است ازمشاهیرعلمای امامیه که این تفسیرفارسی رادرقرن نهم یادهم هجری تألیف کرده است.این تفسیررانویسنده باتوجه به تفسیرمشهورابوالفتوح رازی تدوین ساخته وبه تألیف درآورده ودرتهیه تفسیرخودتفسیرابوالفتوح رابرابرچشم داشته وحتی عبارات راگاه ازوی تقلیدکرده است.بنابرعقیده بعضی دانشمندان واهل تحقیق تفسیرمذکور دردو قسمت،قسمت اول به وسیله ابوالمحاسن جرجانی وقسمت دیگرتوسط سیدگازرتألیف یافته است. ودرخصوص شیوه نگارش تفسیروپیروی نویسنده تفسیرازابوالفتوح رازی واینکه وی همه مطالب تفسیرخودراازتفسیرابوالفتوح برگرفته است نوشته اند:«تفسیرحاضرازآغازتا انجام بدون هیچ مبالغه واغراق به قول معروف ازباء«بسمله» تاتاء«تمت» به استثنای خطبه وسبب تألیف که ناچاربایدمغایر باشدازازتفسیر ابوالفتوح مأخوذاست به این معنی که ابوالمحاسن جرجانی، تفسیرابوالفتوح رااساس واصل ومأخذومبنی ومورداستفاده برای تفسیرخودگردانیده ومسیرخودرادر تفسیر آیات ونقل مطالب لغوی وادبی ورجالی وتاریخی وبه عبارت جامعه درهمه آنچه تفسیرحاضر مشتمل برآن است ودرما بین الدفتین آن قرارگرفته است برروی خط سیرابوالفتوح که پیش ازاوبرای تفسیرخوداختیارکرده بوده است قرارداده وبیانات وتحقیقات ومطالب وموضوعات بحث وی راگاهی به عین عبارات بدون هیچ تغییری وگاهی باتغییرمختصری وگاه باتغییرعبارت وگاهی به تلخیص فراگرفته ودراین تفسیردرج کرده است وممشی ومسیوی ازاول تفسیرخودتاآخربراین بوده، ودرهیچ موردی ازمواردتفسیرتخلف ازاین طریق ننموده است.سپس مصحح کتاب این نکته راباشگفتی یادآورشده اندکه جرجانی باآن که همه تفسیرخودراازبوالفتوح برگرفته است به مأخذاصلی خودهیچ گونه اشاره ای نکرده است وحق مصنف رااداننموده است.همانگونه که جرجانی درتألیف تفسیرگازراز تفسیر ابوالفتوح تقلیدکرده است مولی فتح الله کاشانی نیزدرتألیف تفسیرمنهج الصادقین ازتفسیر گازرتقلید کرده وآن رااساس کارخودقرارداده است.»۱هزارسال تفسیرفارسی،۱۳۶۹،۶۱۳-۶۱۴
«طرزانشای این تفسیرخوب وعبارت آن رساوعاری ازاطتاب ممل وایجازمخلّ است درعین حال مطالب تاریخی رانیزدرآن آورده وبرخی قرائت هاراهم متذکر شده است.گاه گاه نیزبه اشعارعربی
وفارسی استشهادکرده است.مفسردرابتداچندین آیه رانقل می کندوسپس به شرح وتفسیرآن هامی پردازد.مفسریامفسران این تفسیردرتألیف آن به تفسیرابوالفتوح رازی نظرداشته وشایدبتوان ادعاکردکه این تفسیردراصل تلخیصی ازتفسیرابوالفتوح است.مؤلف درمقدمه کتاب به طرح مباحثی درباب نامهای قرآن معناومفهوم سوره وآیه،معنای تفسیروجزءآن پرداخته است.(ر.ک:مقدمه برتفسیرگازر).»۲گزیده ای ازمتون تفسیری،۱۳۸۵،۱۷۱
تفسیرمنهج الصادقین فی الزام المخالفین:
«یکی ازتفاسیرفارسی قرآن کریم که به طورکامل دردست است تفسیرمنهج الصادقین تألیف مولی فتح الله بن مولی شکرالله کاشانی ازدانشمندان وفقهای قرن دهم هجری است. وفات اودرسال ۹۸۸ ه.ق اتفاق افتادودرکاشان مدفون است وی درعلوم وفقه وکلام دست داشت،وازشاگردان علی بن حسن زواره ای مفسرمشهوراست.مترجم که ازعلمای امامیه است اثرخودرادرپنج مجلدتألیف کرده است.تفسیرمنهج الصادقین ازتفاسیربزرگ فارسی است که مولی فتح الله باتوجه به تفاسیرمعتبری نظیرکشاف زمخشری وتفیرانوارالتنزیل قاضی بیضاوی ومجمع البیان طبرسی وبااستفاده ازتفسیرابوالفتوح آن راتألیف کرده است وازتفسیرأخیربهره فراوان برگرفته وگاه عبارات راعینانقل کرده است.تفسیرمنهج الصادقین درالزام المخالفین رادرپنج مجلدتألیف کرده است وایشان حجت هرگروهی ازفرق اسلامی را، راازآیات قرآنی آورده ،جمیع لغات وترکیبات نحوی و نکات عربی وقصص امم سابقه رامتعرض شده است سرانجام بااستنادبه روایات معصومین،دیدگاه های شیعه رامجال طرح داده و به اثبات رسانده است .سپس این تفسیرراخلاصه کرده وخلاصه آن را”خلاصه المنهج”نام داده است وی تفسیربزرگ دیگری به عربی به نام “زبده التفاسیر” تألیف کرده است ودرسال ۹۷۷ه.ق آن رابه اتمام رسانده.این تفسیرکه ازمؤلفات قرن دهم هجری است،ازحیث شیوه نگارش یک دست نیست هرجاکه به نقل عین عبارات قدمای مفسران پرداخته نحوه انشاء آن به فارسی کهنه می گرایدوهرجاکه به زبان وقلم خویش سخن می راند،نوشته اوهمانندبعضی ازآثارعصرصفوی متوسط است وازاین رونثراین تفسیربرای کسانی که باآثارکهن آشنایی ندارند،ساده تربه نظر می رسد.»۱ هزارسال تفسیر فارسی،۱۳۶۹، ۶۹۹-۷۰۰ «انگیزه نویسنده چنان چه ازمقدمه تفسیربرمی آیدلزوم نگارش تفسیری بوده است برای فارسی زبانان بااسلوب زبانی ولغاتی که ملال انگیزنباشدوعلاوه براین،همه موافق باورهاوطریقه حقه امامیه نوشته شده باشند.»۲ متون تفسیر ی فارسی،۱۳۸۸،۲۰۰
تفسیرشریف لاهیجی:
«این تفسیرکه درقرن یازدهم هجری تألیف شده است،نوشته بهاءالدین محمدبن شیخ علی شریف لاهیجی است.که ازعلمای شیعه عصرصفوی ومعاصرباعلامه محمدباقرمجلسی(م.۱۱۱۰)وشیخ محمدعلی حرعاملی (م.۱۱۰۴)فیلسوف معروف عصرصفوی میرمحمدباقراسترآبادی مشهوربه «میرداماد (م.۱۰۴۰)بوده.که بین سال های(۱۰۸۸-۱۰۹۵)درهندتألیف کرده است.این ترجمه وتفسیربه همت جلال الدین ارموی ومحمدآیتی به وسیله اداره اوقاف درچهارمجلدبه چاپ رسیده است. لفظ «شریف» رادرقدیم به سادات واولادپیامبراکرم(ص)اطلاق می کرده اند.وصاحبان تراجم وتذکره مراتب فضل وتقوی وعلم اوراتأییدکرده اند ولی باوجوداین شرح حال روشن وجامعی ازاونقل نکرده اند.این تفسیردرهنددرسال ۱۰۸۶ به اتمام رسیده است،وسالی چندبعدازاین تاریخ زنده بوده است.وسیدابوالقاسم رضوی قمی صاحب لوامع التنزیل وسواطع التأویل نیزدرتألیف تفسیرخودازاین تفسیربهره جسته است.» ۱متون تفسیر ی فارسی،۱۳۸۸ ،۲۱۰«شادروان میرجلال الدین حسینی محدث ارموی که تفسیرشریف لاهیجی باهمت وتصحیح ومقدمه وی به طبع رسیده است درمقدمه ممتع خوداوصاف وخصائص این تفسیررانگاشته است که به اختصارنقل می کنیم:
۱)مفسرتفسیرهرآیه رابه عنوان اجمال،نه به طورتحت اللفظی ،بلکه به حسب ترجمه مطلوب معنی کرده است وعبارات ساده وروان وخالی ازتعقیدآن برای همگان قابل درک است.
۲)درنقل روایات کوشیده است که به روایاتی که ازطریق ائمه شیعه (علیه السلام)آمده است اکتفاکند.بنابراین تفسیرنقلی است.
۳)درهرجاکه ظاهراتعارض وتنافی میان دوروایت یابیشتربوده است،عدم تنافی راروشن ساخته است.
۴)درمواردی که بین خاصه وعامه اختلاف نظری بوده است دراثبات عقایده خاصه به نحومنصفانه یی کوشیده است.
۵)اختلاف نظر مفسران را نیزگاه مطرح کرده است.
۶)باتبحری که درعلم رجال داشته است(ودوکتاب به نام های خیرالرجال ومحبوب القلوب نوشته است)نکات لازم رادرموردرجال واعلام بیان می کند.
شریف لاهیجی تفسیرخودرادرتاریخ ۱۰۸۶ ه.ق به پایان رسانده است.آثاردیگروی عبارت است از:شرح صحیفه سجادیه (که درآن به توضیح لغات دعاهای حضرت علی بن حسین وشرح برخی عقایدشیعه می پردازد)،خیرالرجال،محبوب القلوب،ورساله مثالیه.
تفسیرشریف لاهیجی درچهارمجلددرسال ۱۳۴۰ ه.ش=۱۳۸۱ه.ق مجموعادر۳۶۳۸ صفحه به چاپ رسیده است.»۱ هزارسال تفسیر فارسی،۱۳۶۹،۷۵۱-۷۵۲
–بخش اول :
۹-۱”معنی شناسی”وطرح مباحث مرتبط باآن:
۱-۹-۱معناشناسی:
-«معناشناسی درلغت به مفهوم«علم معنی»و«علم لغت ومعنا»ازریشه یونانی(sema )به معنی نشانه،علامت(semaino)،علامت دادن ومعنی دادن آمده ودراصطلاح یکی ازبخش های مهم دانش زبان شناسی که به معنای کلام عنایت داردبه حساب می آید.زبان شناسی دارای حوزه هایی وسیع است:یکی ازاین حوزه هاحوزه لفظ ودیگری حوزه محتوامی باشد.درحوزه لفظ بامعنای الفاظ ودرحالت ترکیبی آن ها سروکاردارداین حوزه اززبان شناسی هدف اصلی معناشناسی شناخت اصولی است که براساس آن معناازنوشته یاگفته استخراج می شود،به یاری این اصول وتوانایی های زبانی سخنگویان استنباط وفهم صورت می پذیرد….مفهوم معناشناسی یا«مدلول تصوری»مربوط به واژگان است وفقط درحوزه معناشناسی کاربرددارد،«نیت مؤلف نیزجزءازطریق الفاظ که دردایره معناشناسی قراردارد،نیزنمی تواند معیارقرارگیردوآن چه می ماندفهم مخاطب است که درحوزه هرمنوتیک قراردارد.»
۱٫ مقاله رابطه مبانی فهم فقهی متون وحیانی بامعناشناسی وهرمنوتیک،دکترمحمدجوادسلمانپور،نورمگز
-«پس به طورکلی درتعریف علم معناشناسی،علمی است که به بررسی معنای الفاظ پرداخته وسیرتکاملی آن رادرطول زمان ودرقالب اسلوب های معنایی مختلف موردتوجه قرارمی دهد،وبه عبارت ساده تر،علم معنی شناسی یعنی پرداختن به معنا.(کمال الدین،۲۰۰۷،م،۱۹)»
۲رابطه نحوعربی ومعناشناسی،انسیه خزعلی وفاطمه شیرزاده،نورمگز
-«معناشناسی دریک تعریف ساده وبسیط،اصطلاحی برای اشاره به مطالعه معنای عناصرزبان،به ویژه مطالعه شرایط حقیقی جملات وعبارات زبانی است.معناشناسی همچون علم اصول که منطق وضابطه استنباط های فقهی راارئه می دهد،به مثابه منطق وضابطه علم زبان شناسی است که باآن می توان ازخطادردرک مدلول های کلام وفهم معانی کلمه هاوترکیب های یک متن برحذربود.» ۱٫تحلیل معناشناختی«قرب الی الله»درقرآن کریم،اسماعیل علی خانی
-«معناشناسی وحوزه معنایی درمطالعه ساختارمفهومی واژگان یک زبان وتحلیل حدودمعنایی عناصرلغوی آن،بسیارراهگشاست زیراهرواژه ای،مفهوم خودراازوجود سایرواژگان هم حوزه ایی خودأخذمی کند.
معناشناسی،تحقیق ومطالعه ای تحلیلی درباره کلمات کانونی زبان است به آن منظورکه سرانجام،جهان بینی قرآنی،موردموشکافی وارزیابی دقیق،قرارگیرد.به بیان دیگر،معنی شناسی،علم تحقیق درخصوص ماهیت کلمات کلیدی،بنیادی وکانونی زبان قرآن است.»
۲معناشناسی واژه کبردرقرآن،سیدمهدی شهیدی
۱-۱-۹-۱٫تاریخچه معناشناسی:
«بحث درباره حقیقت معنادرمیان اندیشمندان غربی ازگذشته کمابیش کانون توجه بوده است.این موضوع درقرن بیستم مباحث بیشتری رابه خوداختصاص داده است ،زیرادراین قرن،گونه ای چرخش زبان شناختی درفلسفه روی می دهد.چرخش مزبورنیمه نخست قرن بیستم دراندیشه های پوزیتیویسم منطقی وسپس مکتب تحلیل زبانی مشاهده می شود.اندیشمندان اسلامی به گونه مستقل ومبسوط درباره ی معنابحث نکرده اند؛امابه گونه ای ضمنی به آن پرداخته اند.علمای اصول درباره ی حقیقت معنا،اغلب دربحث ازحقیقت وضع ورابطه آن باموضوع له ازاین موضوع سخن می گویند،زیرامنظورآنهاازموضوع له «همان معناست»دیدگاه های درباب حقیقت معنادرفلسفه غرب وجایگاه ویژه آن درعلم اصول ودرتحلیل گزاره های دینی وفلسفی اقتضامی کندکه باارزیابی دیدگاه های گوناگون غربی واسلامی ،زوایای بحث گشوده ودرحدامکان نظریه ای عرضه شود.»۳معرفت فلسفی،هستی شناسی معنا،ابوالفضل ساجدی،نورمگز
-«درآغازمتکلمان،به ویژه معتزله،بحث درباره«حجت»ورابطه میان«لفظ ومعنا»رامطرح ساختندوسپس،حتی فیلسوفان مشائی به این امرپرداختند.چنان که ابن سینادرمنطق اشارات بحثی درباره دلالت پیش آوردوضرورت آن رادربحث های منطقی روشن ساخت.این علم درقرون أخیربه همت علمای شیعه به کمال رسید.اصول شیعه ازقرن دوازدهم به بعدبه مرحله عالی کمال رسیده ومباحثی درکتب متأخران درباب معناشناسی مطرح شده است که به لحاظ دقت وموشکافی ومنطقی بودن بی نظیراست.»۱تحلیل معناشناختی قرب الی الله درقرآن کریم،۱۳۸۹،۲
۲-۱-۹-۱-پیشینه مبحث معناشناسی:
« بابررسی تاریخ مطالعات معنی شناسی پی می بریم که ازدیربازفلاسفه ،منطقیون وزبان شناسان به مطالعه «معنی»توجه داشته اند.درغرب ازافلاطون تافرث،فیلمسور،چپف وگرمس درقرن بیستم ودرشرق ازسیبویه وابن سیناتاجرجانی وتفتازانی ومتفکران دیگردراین باب بحث وگفت گوکرده اند.»۲مقاله درآمدی برمعناشناسی،نورمگز
-«برای کشف وتبیین زبان نوشتاری قرآن ومفاهیم آن به دانش های متعددی نیازاست،که یکی ازآن هامعناشناسی است.لغت شناسان ومفسران اهل ادب درطی تاریخ اسلام بسیارکوشیده اندتا ریشه های واژگان،معانی حقیقی ومجازی الفاظ وجوه وبلاغت وفصاحت،امثال،ایجازواطناب قرآن رادرآثاری سترگ به یادگار گذارندوجنبه های زبان شناسی قرآن کریم راآشکارسازند.ازاین میان می توان به متاب العین خلیل بن احمدفراهیدی(۱۷۵ ق)الکتاب سیبویه(۱۸۳ ق)تهذیب اللغه ازهری(م۳۷۰ق)معجم المقاییس اللغه ابن فارس(م۳۹۵ ق)لسان العرب ابن منظور(م۷۱۱ ق)واساس البلاغه زمخشری اشاره کرد.هرچنداین کتاب هاویژه قرآن نیستند،درآن هابه وفوردرباره آیات قرآن بحث شده است…..»۳تحلیل معناشناختی قرب الی الله درقرآن کریم،۱۳۸۹،۲-۳»
۱۰-۱-معنی شناسی وعلوم مرتبط باآن :
«قبل ازورود به این بحث،معرّفی دیدگاه فراگیروجامعی،که مبنای بسیاری ازعلوم رامعنیشناسی میداند،بایسته به نظرمیرسد:«البته مسأله معناتنهاموضوع دانش زبانشناسی و معناشناسی نیست بلکه فلسفه،روانشناسی وجامعه شناسی و منطق نیزبه آن توجّه دارند…معناشناسی نقطه برخورد انواع اندیشههاوروشهایی چون فلسفه،روانشناسی وزبانشناسی هم هست.» (سیّدی،۱۳۹۰: ۳۸) ودرواقع درهرساحتّی از مطالعات وپژوهشهای بشری،مسأله رسیدن به معنا؛اصل و اساس است،
امّا معنیشناسی نیزمانندهرعلم دیگری،دارای زیرمجموعهها و زیرشاخههای بسیاری است؛ گاه این زیرشاخهها، به دلیل مدوّن وکامل بودن، خودپایۀ علوم دیگری شده اند؛ و یا حدّاقل، درکنارهم آمدنِ این علوم، به تکمیل مباحث مختلف هرکدام از آنها یاری رسانده است؛ دراین قسمت،مشخّص میگردد که این علم، خودمیتواند،زیرشاخۀ کدام علم قرار گیردودرمرحلۀبعد،دربارۀعلومی که ازاین علم منشعب می شود یادراین علم موردبررسی قرارمیگیرد، نامی به میان میآید.»۱پایان نامه،زهره اله دادی
۱-۱۰-۱-زبان شناسی:
«ازقرن بیستم به بعددرغرب،زبان شناسی نوین درکانون توجه قرارگرفت وتاکنون پیشرفت حیرت انگیزی داشته است.زبان شناسی دردرون خودبه شعبه هایی تقسیم می شود:زبان شناسی تاریخی وزبان شناسی توصیفی…درسال های اخیرکانون توجه اززبان شناسی تاریخی به زبان شناسی توصیفی گردانده شده است…درحقیقت قرن نوزدهم دوران زبان شناسی تاریخی بود.این گرایش شدیدبه تاریخ ،تااوایل قرن بیستم،همچنان ادامه یافت،ولی زبان شناسی نوین توجه خودراروی تحقیقات توصیفی متمرکزکرده ومتقابلاازتوجه به مطالعات تاریخی کاسته است زیرامعلوم شده که ازتحقیقات توصیفی زبان درزندگی عملی بهره برداری بیشترمی توان کرد.زبان شناسی به سه دسته تقسیم می شود:۱٫آواشناسی ۲٫معناشناسی ۳٫زبان شناسی ساختاری»
۲نقدی برمقاله زبان قرآن خانم زینب باستان،جوادآسه»
۲-۱۰-۱-واژه شناسی:
«برای معناشناسی واژه های قرآن کریم ورسیدن به جایگاه دقیق معنایی هرواژه،علاوه برلغت شناسی وبررسی دقیق دلالت لغوی تک تک واژه ها،نیازمندبررسی نظام معنایی حاکم برقرآن وجایگاه هریک ازواژه هادرکل نظام معنایی ونیزارتباط هرواژه باسایرواژگان مرتبط درمتن قرآن هستیم.به عبارت دیگر،رقرآن کریم بایدمعناهای پراکنده درسراسرقرآن راجمع آوری کرده،آن هاراکنارهم قراردهیم وازاین طریق به چشم اندازی تازه وواضح دست یابیم.برای به دست آوردن معنای دقیق یک واژه نیازمندبررسی معنای اصلی(پایه)ومعنای نسبی آن درقرآن هستیم.برای این منظوربایدعلاوه بربهره گیری ازقوانین مربوط به وضع ودلالت،ازقرینه های درون متنی،نظیرسیاق وآهنگ سخن،تلائم مضمون ومعنا،محکمات واصول روشنگرقرآنی -که قرآن آن هارا«ام الکتاب» نامیده است-وقرینه های برون متنی نقلی،نظیرزمینه هاوفضای نزول آیات،سنت مأثورمعصوم ونیزقرینه عقلی بهره ببریم.
بنابراین برای دست یابی به معانی واژگان قرآن بایداولاارتباط یک واژه باواژه دیگردرمیدان معناشناختی مخصوص قرآن راازنظردورنداریم؛ثانیابه ارتباط این میدان معناشناختی بانظام قرآن توجه داشته باشیم؛ثالثاازارتباط واژگان نظام معنایی قرآن بانظام معناشناختی خارج ازجهان بینی قرآن غافل نباشیم ازاین روباید«ارتباط واژگان میدان معناشناختی نظام قرآنی باکل واژگان نظام عربی راازنظردورنداریم وتوجه داشته باشیم که یک واژه ویایک میدان معناشناختی،درنظام زبان شناختی عربی معاصرقرآن به چه معنابوده است ودستگاه معنایی قرآن آن رابه چه معنادرنظرگرفته است.»۱تحلیل معناشناختی قرب الی الله درقرآن کریم،۱۳۸۹،۸»
۳-۱۰-۱- ریشهشناسی (Etymology)
مطالعۀریشۀلغات ازبخشهای مهمّ زبانشناسی است؛ باتوجّه به خانواده زبانهای مختلف،این ریشهشناسی متفاوت است؛ مثلاً در زبان عربی ریشه لغت، سه حرف اصلی آن است که بنابر صیغه وساختاروقالبی که در آن ریخته می شود،واژۀ جدیدی بامعنای مرتبط با همان قالب رامیسازد؛ امّادرزبان فارسی،اصل بر تکواژ یا بن ماضی و مضارعی است که خود به تنهایی معنایی داردوباآمدن پسوندها و پیشوندهای متفاوت درکنارآن،حامل معنای متفاوتی می شود؛پس الگوهای مختلف ریشهشناسی دردرجه اوّل برای “ساختن” ودردرجه بعددرجهتِ تبیینِ “معانیِ” واژگانِ زبان است؛البته درزبانشناسی نوین به شکل تازهای به آن پرداخته می شود؛به این صورت،که علاوه بر ذکراصل آن لغت «به تمام مسیرحرکتی که یک کلمه از روز نخست تاکنون داشته توجه می شود و لغات دیگری که تشابه مسیر و شباهت حرکت بااین لغت را دارند،نیز شامل می شود.» (اختیار، ۱۳۴۸: ۵۷)
و دلیل این امر، آن است که هر واژه،لااقل دو شناسنامه دارد:یکی “همزمانی” یعنی وضع لغت در امروز و تغییرات آن در زمان اکنون و دیگر “در زمانی” که مسئول رسیدگی به سوابق و تحوّلات لغت در زمانهای متفاوت میباشد.(ر.ک. سوسور؛ ۱۳۷۸: ۱۲۹ )پایان نامه زهره اله دادی
۱۱-۱-معنای لغوی معنا:
««معنا»بروزن مفعل مصدرمیمی از«عنی»است.«عنی»به معنای اراده کردن، قصدکردن ،درنظرداشتن ،وچیزی رامنظورداشتن، و«معنا» مدلول،مفهوم، مضمون،مفاد،محتواومقصوداست،و« معنی الکلام»یعنی مقصودومضمون سخن که براین اساس مصدربه معنای اسم مفعول به کاررفته است.
معنای این واژه درزبان فارسی آن قدربدیهی است که درترجمه آن،عیناهمین واژه به کارمی رود.این واژه راباکسره نون(مُعنِیّ) نیزمی توان خواندکه دراین صورت اسم مفعول از«عنی»خواهدبودوبامَعنا تفاوت نخواهد داشت. ر.ک:تهانوی؛کشاف اصطلاحات الفنون؛ج۲،۱۶۰۰
۱چندمعنایی درقرآن کریم،۱۳۸۸،۱۷ »
۱۲-۱ -معنای اصطلاحی معنا:
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 10:59:00 ب.ظ ]