بافت تشکیل دهنده سازمان درفش به جهت سوابق، مهره های سیاسی– فرهنگی رژیم سابق می باشند که پس از وقوع انقلاب اسلامی از ایران خارج و مدت ها در مرکز یا حاشیه سلطنت طلبان با محور قرار دادن رضا پهلوی، فعالیت داشته اند. این عده تا قبل از تاسیس گروه درفش با تشکیلات علی امینی یا شوراهای مشروطه طلبان فعالیت می کردند لیکن پس از اضمحلال جبهه نجات برای خود فضای مناسبی جهت تشدید فعالیت مهیا دیده و وارد فاز جدیدی از مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی شدند. عموما افراد موثر گروه، وزراء کابینه های قبل از انقلاب، روسا و اساتید دانشگاه، مدیران و مسئولان نشریات وابسته به رژیم سابق و تئوریسین های فرهنگی سابق می باشند که هر کدام به نوعی در رژیم پهلوی در مصدر کار بوده اند.در نیمه اول سال 1367، گنجی اعلام می کند که با حمایت دولت های انگلیس و آمریکا قرار است یک حکومت موقت تشکیل دهند .منوچهر گنجی با مبنا قراردادن قانون اساسی مشروطه و قبول نظام سلطنتی بر ایران، و با پادشاه خواندن رضا پهلوی، اقدام به سازماندهی نیروهایش کرده بود. مسئول نظامی تشکیلات وی، سرهنگ بای احمدی بود که در رژیم سابق در ضد اطلاعات ارتش کار می کرد و از مزدوران بسیار نزدیک دستگاه اطلاعاتی بریتانیا به شمار می رفت. وی پس از پیروزی انقلاب از ایران فرار نمود و یکی از عوامل موثر در کودتای نوژه بود . وی با رضا پهلوی همکاری نزدیک داشت. ازدیگر افراد اجرا کننده این تشکیلات، پرویز ثابتی مدیر کل امنیت داخلی ساواک بودکه در زمان شاه باعث دستگیری، شکنجه و اعدام هزاران نفر از مبارزین این سرزمین شده بود. وی در سازمان درفش کاویانی به امور اطلاعاتی و نحوه ارتباط گیری ها می پرداخته است و از بیشترین حمایت های اقتصادی ام آی 6 بریتانیا به شمار می رفت.گنجی خود نیز در طی یک مصاحبه با رادیو بی.بی.سی ضمن اعتراف به دریافت کمک های وسیع مالی از انگلیس و غرب اعلام کرد گروه وی آماده است انواع کمک های مختلف را از کشورهای گوناگون بپذیرد. وی در این مصاحبه ادعا کرد ما از کشورها و سازمان ها و مجامع مختلف برای بر قراری یک سیستم دمکراتیک و رعایت حقوق بشر در ایران کمک می گیریم(وقوفی،1392: 3-8). وی افزود ما بعنوان یک ایرانی آزادیخواه نمی توانیم دست روی دست بگذاریم و از انگلیس وآمریکا و یا کشورهای دیگر کمک نگیریم[128] .
بند4- گروه احمد مدنی:
دریا داراحمد مدنی از دیگر سران وابسته به نظام استعماری انگلیس و غرب بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی از دیگر کاندیداهای ایجاد بحران های سیاسی در ایران از سوی آنان شده بود. وی که سابقه دریافت اعانه های مختلف مالی و غیره را از سوی بریتانیا و دیگر شرکای غربی دارا می باشد، با گرفتن یک کمک پانصد هزار دلاری از انگلیس خود را کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در سال 1358 کرده بود، پس از افشا شدن برخی از اسناد وابستگی وی سر انجام او نیز به خیل گریختگان از کشور پیوست و فعالیت ضد انقلابی خود را در خارج از کشور آغاز کرد. مدنی در مورد ارتباط گروهش با سازمان های اطلاعاتی انگلستان و آمریکا و دریافت کمک های مالی از آنان اعتراف می کند که در ماه های پایانی سال 1360 شمسی، پس از گذشت پانزده ماه که از کمک های مالی سازمان های مذکور به گروه وی می گذشت این کمک ها قطع شد با این حساب، زمان آغاز کمک های مالی به گروه وی مصادف است با فرار وی از ایران و ورود به ترکیه. یعنی وی از همان ابتدای فرار از ایران، زیر چتر حمایتی بریتانیا و ایالات متحده قرار داشته است. البته این ادعای خود تیمسار مدنی بود و لیکن واقعیت آن است که وی از سال 1358 و در جریان انتخابات ریاست جمهوری، از حمایت مالی انگلیس و غرب بر خوردار بوده است(سرابندي،1383: 15).
یکی از نویسندگان غربی نیز درخصوص ارتباط گروه مدنی با سازمان های اطلاعاتی انگلیس وآمریکا اذعان می گوید"شش یا هفت محفل در تبعید وجود داشت، و سازمان های اطلاعاتی تماس های خود را با کلیه آنان توسعه داد. گروه دریادار احمد مدنی که پایگاه آنان در آلمان مستقر بود، بنا بر قولی، چندین میلیون دلار دریافت کرد". احمد مدنی در یک مصاحبه، در پاسخ خبرنگاری که می پرسد: چه فرقی هست وقتی رجوی ازعراق پول می گیرد با شما که از انگلیس و آمریکا گرفته اید؟ چطور اولی را محکوم می کنید اما دومی را توجیه ؟ پاسخ می دهد"من هیچ کدام را محکوم نمی کنم. من حتی اگر کسی از مافیا پول بگیرد به شرطی که استقلال عملش را حفظ بکندمحکوم نمی کنم. از هر کدام از این ها پولی بگیریم، حق خودمان را گرفته ایم”[129]همان طور که اشاره گردید، منافقین از همان سال های نخست پس از پیروزی انقلاب در خدمت منافع انگلستان و آمریکا قرار گرفتند و به عنوان بخشی از مزدوران داخلی آنان از سال 1360 بطور مسلحانه شروع به مبارزه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران کردند. این مزدوران علاوه بر بمب گذاری در شهرها و ترور مسئولین نظام و مردم عادی کوچه و بازار که همگی ذیل چالش های خشونت آمیز دیوید ساندرز قرار می گیرند، در طی سال های جنگ تحمیلی نیز به منزله مهمترین ابزارانگلیس و غرب خدمات بی شائبه ای را در راستای سقوط نظام جمهوری اسلامی به انگلیس، آمریکا و رژیم بعث عراق اعمال داشتند. ارائه طیف وسیعی از اطلاعات نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را از داخل و تحویل آن به معاندین جمهوری اسلامی، ایجاد اغتشاشات گوناگون در راستای بی ثباتی سیاسی در داخل و موارد بسیار دیگر همگی حکایت از اتحاد آنان در ناکامی انقلاب اسلامی دارد.
همانگونه که مشاهده گردید، انگلستان به همراه دیگر قدرت های نظام بین الملل(در تطابق با روش جامعه شناسی تاریخی در بعد خارجی هابدن)، سعی در ایجاد بحران های سیاسی متعددی در ایران نمود. به نظر نخستین بحران پس از انقلاب اسلامی، بنیان های مشروعیت نظام ایران را متوجه خود ساخته بود، لذا در این خصوص، ایجاد چالش های خشونت آمیز در قالب جنگ تحمیلی، ترور، کودتا و موارد بسیار دیگر نخستین رویکرد انگلستان در ایران پس از انقلاب اسلامی به شمار می آید. در ادامه ایجاد بحران های وسیع توزیع، بحران نفوذ و بحران های دیگر، به نوعی مستمک بریتانیا در راستای مدیریت بحران های سیاسی در ایران قرار گرفت و در این میان، گروهک های معاند نظام جمهوری اسلامی هر یک سعی در همپوشانی و مدیریت اجرایی بحران های سیاسی انگلستان در ایران داشتند(در تطابق با نظریه برچر) که گذشته از ایجاد طیف وسیعی از بحران های سیاسی از تغییر حکومت گرفته تا چالش های مسالمت آمیز، شرایط سیاسی جامعه ایران را از داخل دچار بیشترین خسارت ها و بی ثباتی ها نمودند. در واقع حمایت از نیروهای معاند جمهوری اسلامی را می توان ذیل سیاست های اقتصادی و نظامی انگلستان در ایجاد بحران های سیاسی در ایران به شمار اورد. در ادامه رویکردهای دیگر بحران ساز انگلستان در ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
سطح تحلیل سه گانه دوس سانتوس- ساندرز-برچر در این جا نیز تحلیلی علمی و عینی ارائه می دهد. بریتانیا و غرب گذشته از تحریک اعراب خلیج فارس و رژیم بعث عراق به حمله نظامی در منطقه، در داخل ایران نیز با حمایت گسترده از نیروهای گریز از مرکز سعی در ایجاد تزلزل در بنیان های مشروعیت انقلاب اسلامی داشت. در واقع، بریتانیا به صورت هم زمان از نیروهای منطقه ای همچون عراق و اعراب خلیج فارس، نیروهای فرامنطقه ای همچون آمریکا و فرانسه و آلمان و بسیاری دیگری از کشورها و در داخل نیز از نیروهای گریز از مرکزی همچون مجاهدین خلق در راستای مدیریت بحران انقلاب اسلامی ایران بهره برد. در این میان گذشته از طیف وسیعی از اقدامات تروریستی و خشونت آمیز از سوی مجاهدین خلق و دیگر جبهه های مخالف نظام، منافع سیاسی بریتانیا نیز به بهترین شکل در راستای ایجاد مواضع انفعالی ایران تامین می گردید که مرکز ثقل این موضوع، پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی ایران بوده است.
گفتار4- تاثیر انگلستان در متشنج نمودن انتخابات ریاست جمهوری سال 1388:
از دیگر رویکردهای منتهی به بحران سیاسی در ایران عصر کنونی که منتج از آثار سیاست های مداخله جویانه انگلستان بوده است را می توان به مواضع این کشور در قبال وقایع انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 در ایران دانست. در این بخش تلاش برآنست تا رویکرد انگلیس را در این برهه بسان کودتای 28 مرداد 1332 با نوعی از بحران مشروعیت در داخل و نیز برخی از رویکردهایی که غرب در اتهامات خود علیه نظام جمهوری اسلامی دستاویز خود قرار می دهد(مانند فقدان نظام دموکراتیک و حقوق بشر) تبیین گردد. البته در این بازه نقش رسانه های انگلیسی BBC و CNN را در ملتهب نمودن شرایط داخلی و نیز ایجاد تزلزل سیاسی ایران را نیز باید ذکر نمود که از مهمترین ابزارهای کارکردی بریتانیا در این برهه که نوعی ابزارهای مدیریت بحران، آنگونه که برچر بیان می دارد، قلمداد می شوند.
پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران و پیروزی اصولگرایان، موضعگیری و ناخرسندی انگلیس و دیگر متحدان غربی اش نسبت به این دوره از انتخابات ریاستجمهوری اسلامی ایران و حمایت آنها از اغتشاشات مذکور آغازیدن گرفت. رسانههای انگلیسی به ویژه بیبیسی فارسی و لاتین در طول ایام انتخابات، چند رویکرد که همه در راستای استراتژی مقابله با دولت نهم بود را پیگیری کردند. ابتدا فعالیتهای آنها در جهت فضاسازی متناسب با تحولات صحنه شکل گرفت اما جهت اصلی، سوق دادن مردم به سمت بیتفاوتسازی و عدم اهمیت برگزاری انتخابات سیر مینمود. این روند تا پرشور شدن هرچه بیشتر فضای انتخاباتی در کشور ادامه داشت اما رسانههای انگلیسی که بهعنوان ابزار اجرایی سیاستهای مداخله جویانه دولت بریتانیا فعالیت مینمایند ناچار به تغییر رویکرد و تلاش برای مصادره فضای سیاسی کشور در جهت اهداف خود شدند. در این مقطع، رویکرد آنها در نقش سخنگویی مشارکت مردمی و استقبال عمومی ظاهر شد و از طریق کمپ دو نامزد هماهنگی سیاسی- روانی بخشی از جامعه را برعهده گرفتند. جالب آنکه اهمیت انتخابات ایران برای لندن تا آن حد بود که مجموعا 55 خبرنگار از رسانههای انگلیس تحت عنوان پوشش انتخابات به ایران سفر کردند. این گروه 55 نفره رسانهای پس از پایان برگزاری انتخابات به دلیل آنکه مقصود بریتانیا محقق نگردید، سخنگویی جریان تعرض و سپس اغتشاش را برعهده گرفتند(امینی،1389: 28-56).
به دیگر سخن، با اعزام تیم رسانه ای انگلستان، نخستین جرقه های چالش های خشونت آمیز در حال شکل گرفتن بود. همچنین، در این مقطع انگلستان با بهره گرفتن از تصاویر دوربینهای غیرحرفهای اغتشاشگران، دامنه تبلیغات آنها را به حوزههای بینالمللی کشاند و زمینه را برای اظهارنظر مقامات انگلیس که همه امور رسانهای را در پنهان مدیریت میکردند و سایر مقامات اروپایی هموار ساختند در واقع نقض آشکار و دخالت در امور داخلی ایران را می توان دومین بحران سیاست های عملگرایانه انگلستان در آن اوان تلقی نمود.
بند1- رویکردهای انگلستان در ایجاد آشوب در انتخابات سال 1388:
1- شبکههای فارسی و انگلیسی بیبیسی بهعنوان سردمداران موج جدیدی که هدف رادر مشوش نشان دادن نتایج انتخابات و ضربه به مشروعیت نظام و انتخابات بود زمام انتشار اخبارهای بعضا کاملا غیرواقعی و کذب و تحریککننده را به دست گرفته و دور جدید جنگ روانی سیاسی را آغاز کردند. در راستای این جنگ روانی تجهیزات شبکه فارسی بیبیسی قبل از آغاز تظاهرات عدهای در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن (و حتی قبل از حضور پلیس) نصب میگردد اما از ده هزار نفری که در انتخابات شرکت کردهاند تنها چند صدنفر که چهره بسیاری از آنها بهعنوان معاندان نظام شناخته شده است حضور مییابند اما شبکه بیبیسی فارسی لحظه به لحظه در جهت مشوش نشان دادن نتایج انتخابات آن را پررنگ پخش می کند. ناگفته نماند این تعداد کم هم برای یک جریان خاص فعالیت تبلیغاتی میکردند، سازماندهی میشوند. البته این بار سیاست انگلیس بسیج چهرههایی است که میپندارند میتوانند به عنوان اعضای اتاق فکر در روند رأیگیری مردم مؤثر باشند ولی عملا نتیجهای در بر نداشت بنابراین امروز بهدلیل ناکامی در نتیجه انتخابات سیاست دولت انگلیس و رسانههای این کشور این است که حتی اگر صحنه توسط مخالفین واگذار شود باید از ایران سیمایی مشوش و از دولت چهرهای سرکوبگر به خارج منعکس گردد(زابلی زاده،1390: 96- 100).
در همین راستا روزنامه تایمز که مواضعی نزدیک به دولت انگلیس دارد مینویسد"آنچه در ایران رخ داده کودتایی علیه کودتا بوده است” میلیبند وزیر امورخارجه این کشور میگوید"ایران را باید همچنان در قبال دل نگرانیهای بینالمللی درگیر نگه داشت(تحت فشار گذاشت) وی در بیاناتی که بحران سازی های سیاسی در آن موج می زند، میگوید ملازمات حوادث اخیر در ایران را با نگرانی جدی دنبال میکنیم". بهطور کلی باید گفت تاکتیک انگلیس قبل، حین و بعد از انتخابات ایجاد موج نرم علیه حاکمیت و نظام اسلامی در جهت استراتژی آنها که عدم توفیق احمدینژاد برای دور بعدی ریاست جمهوری است طراحی شده اما تاکنون با وجود ایجاد طیف وسیعی از بحران های سیاسی نتوانسته به آن دست یابد. شبکه فارسی بیبیسی بیتردید یکی از اصلیترین ابزارهای آشوبهای آن ایام بود. شبکه تلویزیونی بیبیسی در رأس همه رسانههای معاند با نظام جمهوری اسلامی، با ادعای اطلاعرسانی لحظه به لحظه از انتخابات دهم ریاست جمهوری عملا به پایگاه انتشار تحلیلهای ساختگی و برانگیختگی اجتماعی در ایران تبدیل شده است.آنچه در ایام پرتنش انتخابات ریاست جمهوری ملموس به نظر می رسید وجود این نکته بود که شبکه فارسی بیبیسی به منظور انجام شبکه براندازی نرم و با حمایت نیروی انسانی و مالی جریانی در داخل راهاندازی شده است طی روزهای منتهی به انتخابات و پس از آن عملا به اثبات رسید(زابلی زاده، 1390 :104-119).
نکته جالب توجه در این است که بیبیسی بهرغم دریافت بودجه 15میلیون پوندی(22میلیون دلاری) وزارت امور خارجه انگلیس، قبل و پس از راهاندازی همواره به کسری بودجه و اعتراض مردم مالیات دهنده بریتانیا روبهرو بوده است، این در حالی است که در آن ایام مبادرت به افزایش پخش برنامههای زنده خود کرده، بهطوری که مطابق روال قبلی برنامههایش را تا پایان شمارش آرا و اعلام نتایج در قالب میزگرد، وب گردی، گفت وگو با کارشناسان، ارتباط مستقیم ادامه داد.بی بیسی که در طول دوره فعالیت خود در آستانه انتخابات و پس از آن دقیقا و دائما با تغییر شیوههای خبری به یکدیگر، اهداف شبههسازی، بحرانافکنی و هدایت افکار عمومی به انگیختگی و نضج آشوب را هدایت کرد بحران هایی که می توان دقیقا در تئوری های بی ثباتی سیاسی ساندرز مشاهده نمود. این شبکه متعلق به استعمار بریتانیا که در ایام انتخابات ریاست جمهوری، خود را آماده بحرانسازی سیاسی کرده بود، پیشاپیش در اخبار و تحلیلهای به اصطلاح کارشناسان سیاسی مسائل ایران، بحث تقلب را تئوریزه کرده و قاطعانه بر آن پای میفشرد که چنانچه اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری بر مسند قدرت بنشینند، در صحت برگزاری انتخابات باید تردید نمود(تکبیری، 1390: 68-126).
بی بیسی در چارچوب سناریوی خود، در قالب برنامههای زنده، بلافاصله پس از اعلام آمارهای غیررسمی از منابع داخل ایران پروژه تقلب در انتخابات را با حضور معاندین نظام جمهوری اسلامی نظیر فرخ نگهدار (رئیس سازمان فدائیان خلق) و صادق صبا (تحلیلگر سیاسی) کلید زد و پس از این به تناوب انتشار خبرهایی از ایران، ارتباط مستقیم کارشناسانی مانند جمشید برزگر، هاشم احمد زاده، احمد سلامتیان، سعید برزین و مسعود بهنود در استودیو و افرادی از احزاب و گروههای داخل ایران هر لحظه به موازات اعلام آرای احمدینژاد، بر حملات و تثبیت و تلقین تقلب در انتخابات افزود و با اعلام نتایج قطعی انتخابات دور جدیدی از بحران ها، اغتشاشات و آشوب هایی که هر کدام مشروعیت نظام اسلامی را نشان قرارداده بود را آغاز نمود.همچنین، از ویژگی های آشوب انتخاباتی خرداد88 می توان به نوع سازماندهي آن، حمايت برخي خواص و مسئولان كشوري فاقد بصيرت از آن، حمايت همهجانبه انگلستان و غرب، يكي شدن همه ضد انقلابيون خارج و داخل براي اولين بار و در يك كلام، مشاركت همه دشمنان نظام در يك اجماع نانوشته براي سرنگوني نظام، از ويژگيهاي منحصر به فرد آشوب انتخاباتی سال 1388است. ميتوان گفت التهاب انتخاباتی سال 88، هجمهاي همهجانبه به اصل و بنيان نظام بود كه با همكاري همه دشمنان خارجي و نیز اهمال برخی از نخبگان سیاسی در داخل بهوقوع پيوست(جمعی از نویسندگان، 1389: 520-568).
2- سفارت انگلیس نیز در راستای نزدیک شدن به احزاب سیاسی و نخبگان، اعزام دیپلماتها و کارمندان محلی به سفرهای استانی، تماس با برخی ستادهای انتخاباتی کاندیداها در شهرستان ها، ارتباط گیری با مردم منطقه، ارتباط گیری با اصحاب رسانه و مطبوعات و NGO ها، به منظور جمع آوری اطلاعات و آماده سازی آنها جهت همکاری با سرویس آن کشور انجام می گیرد .نظیر ارتباط رسام، تحلیل گر ارشد سفارت، با 180 عضو مرتبط سفارت انگلیس. البته این ارتباط در لایه های رویی صرفا با افراد سیاسی برقرار می شود. لذا نباید از ارتباط عمیق سفارت با سازمان های مردم نهاد، جریان های سیاسی خارج از نظام، جریان های شبه دینی معارض، عرفان های نوظهور و فرق صوفیه نیز غفلت نمود. در سال های منتهی به انتخابات دهم ریاست جمهوری، علیرغم تعطیلی مراکز بریتیش کانسیل، دفاتر رویترز و بی.بی.سی، بخش اصلی وظیفه ارتباط گیری با جامعه ایرانی به سفارت سپرده می شود که با پیگیری سفیر وقت انگلستان، سایمون گس، به شدت اجرا می شود(محمدی،1389: 164-220).
همچنین سفارت انگلستان در آن اوان مامن خبرنگاران خارجی در راستای اهداف کودتای مخملی در زمان انتخابات و پس از آن کار جنگ روانی، شایعه سازی، القاء اکاذیب انتخاباتی به شمار می رفت.در این راستا سفارت و شبکه بی بی سی در یک همیاری نزدیک اقدامات خود را سازماندهی و به منصه اجرا گذاردند. شبکه بی بی سی فارسی با دو تاکتیک وارد فضای انتخابات ایران شد. نخستین تاکتیک، تشویش جمعی بود که براساس آن سعی شد پیام ها از محتوا تهی شده و ارزش های خبری دیگری در اذهان شکل بگیرد.تاکتیک دیگر این رسانه، تزریق التهاب بود که با بهره گرفتن از این شگرد، پیام های هدف گذاری شده به بینندگان و مخاطبان القا می شد. رسانه های انگلیسی به ویژه بی بی سی انگلیسی و فارسی، در طول چندماه قبل از انتخابات چند رویکرد، که همه در راستای استراتژی مقابله با دولت نهم بود، را دنبال کردند. برجسته ساختن انتقادات علیه دولت و بیان این نکات که دولت موجود در سیاست هسته ای خود موفق نبوده، وضعیت اقتصادی نامطلوب، خرافه گرایی، افتتاح نمایشی پروژه ها و دروغ گویی دولت از عمده محورهایی بود که به همان شیوه تزریق زیرپوستی در برنامه های این شبکه دنبال شد. پس از فضاسازی صورت گرفته همیشگی مبنی بر عدم مشروعیت نظام، عدم مقبولیت مردمی و خستگی مردم اما به یکباره این رسانه های تغییر رویه دادند. در واقع با گسترش شور انتخابات در کشور و حضور چهره های انتخاباتی با آراء و نظریات سیاسی متفاوت، تلاش برای مصادره فضای سیاسی کشور به دستور کار این رسانه ها تبدیل گردید. آنها سعی کردند تا با القاء بحث تقلب و فرمایشی بودن انتخابات در ایران و با دادن اخبار و تحلیل های غیرکارشناسی، بحث تقلب را تئوریزه و بر آن پای فشاری کنند تا چنانچه احمدی نژاد رای بیاورد تردیدی در تقلب وجود نداشته باشد[130]. بی گمان در این میان نقش اصلی در خط دهی به رسانه هایی چون بی بی سی، برعهده سفارت بود. حسین رسام در این باره می گوید” گزارش هایی در تهران تهیه می شد که برای وزارت خارجه انگلیس ارسال می گردید که برخی از آنها تبدیل به سیاست ها می شد و توسط شبکه بی بی سی اجرا می شد.شبکه بی بی سی در جهت رواج برخی القائات مانند تقلب در انتخابات، تلاش هایی را انجام داد” (زابلی زاده،1390: 100-105). در این میان فعالیت های خاص سفارت انگلستان در این زمینه در تحرکات ذیل نمود یافت.
- اعلام انتظار وقوع حوادث غیر منتظره در ارتباط با مسئله انتخابات ریاست جمهوری دهم با برگزاری تظاهرات ناگهانی خشونت آمیز در ایران از سوی دیپلمات های انگلیسی در اسفند87 به کسانی که قصد سفر به ایران دارند.
- برنامهریزی برای انتشار اخبار کذب تقلب و سلب کننده اعتماد، مانند شایعات شنود تلفنی.
- برنامه ریزی برای ساماندهی نیروها، مانند دوره آموزشی اعضای کانون وکلاء با موضوع حقوق شهروندی، جرائم سایبری و نظارت بر انتخابات، اعزام گروهی از خبرنگاران به بریتانیا جهت ارائه آموزش های لازم در راستای نظارت بر روند انتخابات.
3- تشکیل کارگروه برای مانیتور خبر و تحولات روزانه کشور:
بخش مهم دیگر بحران سازی انگلیس در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در ایران، پوشش خبری رسانه های بریتانیا بود که در این راستا اهداف ذیل طراحی گردید:
- جلسات بخش سیاسی هفته ای دو روز جهت جمع بندی اطلاعات و اخبارجمع آوری شده با حضور رئیس بخش آلکس پنفلد[131] و توماس برن[132].
- در سفارت در این زمینه جلسات روزانه داشتیم که اخبار و اطلاعات جمع آوری شده بعد از دسته بندی شدن به لندن ارسال می شد. این کار به طور منظم با حضور دیپلمات ها صورت می گرفت و از تهران و شهرستان ها اطلاعات و اخبار لازم جمع بندی می شد.
- سفر به شهرهای مختلف و حضور کارکنان سفارت در ستادهای انتخاباتی[133].
4- هدایت فضاهای بحران:
در این فضا نقش سفارت به زمینه سازی و گفتمان سازی برای جریان بحران انتخاباتی بدل می شود چرا که از دید آنان اکنون زمان آن است تا از ارتباط گیری های گذشته با جامعه هدف ایرانی بهره برداری نمود. نقش دیگر جمع آوری اطلاعات و حضور در صحنه برای بخشیدن ابعاد بین المللی به اغتشاشات مربوط به انتخابات است. پس از انتخابات سفارت به طور دائم کارمندان محلی خود را به صحنه های درگیری گسیل نموده و ضمن جمع آوری اطلاعات، تماس با احزاب سیاسی و تبادل تحلیل ها و نقطه نظرات در دستور کار قرار می گیرد[134].
- با گذر زمان و حرکت به سمت لحظات سرنوشت ساز انتخابات، مجموعا 55 خبرنگار از رسانه های انگلیس تحت عنوان پوشش انتخابات به ایران سفر کردند.با توجه به دامنه فعالیت های متعارف و نامتعارف دیپلمات های محلی بریتانیا در ایران، شاید بتوان لندن را پیشگام دیپلماسی عمومی دولت های سلطه جوی خارجی در تاریخ ایران دانست.
- سفارت به خط دهی انتشار اخبارکذب مبنی بر تقلب در انتخابات پرداخته و ضمن اعلام ساختگی و جعلی بودن آراء، اغتشاشات و تجمعات غیر قانونی را به عنوان اعتراض و حق مردم مطرح می نمود.
- حضور الکس پنفیلد، دبیر اول سیاسی سفارت، در ستاد آقای موسوی و گفتگو با مسئولان تبلیغاتی و مشاورین وی، و هم چنین جلسه با اعضای حزب اعتماد ملی در مراحل قبل از انتخابات و بعد از اغتشاشات.
- فعالیت گسترده اطلاعاتی درجمع آوری اطلاعات از ناآرامی ها اغتشاشات، تحرک قسمت عمدهای از دیپلماتها و کارمندان محلی سفارت در صحنه اعتراضات خیابانی، حضور آلکس پنیفلد(دبیر اول سیاسی) و توماس برن (دبیر دوم سیاسی) سه روز پس از انتخابات در خیابان سنایی، حضورساموئل مورگان دیپلمات روابط عمومی چهار روز پس از انتخابات در حوالی خیابان شهید مطهری و شریعتی، حضور توماس برن یک هفته پس از انتخابات در خیابان انقلاب، حضور پاول بلامی معاون ویزا در همان تاریخ در میدان فردوسی، حضور دومینک دبیر سوم با لباس سبز در میان تجمع کنندگان نهایتا تشکر سایمون گیس از کارمندان محلی سفارت بهخاطر ارسال گزارشات جریان تظاهرات.
-تلاش و خط دهی برای استمرار اغتشاشات و تجمعات غیر قانونی به ویژه پس از اقامه نمازجمعه تاریخی 29 خرداد.
- هدایت برای عدم مشارکت آشکار و تابلودار گروه های اپوزیسیون و تفکیک اعتراضات از خط خشونت و در قالب نافرمانی مدنی.
- اعزام مسافرانی که با اهداف خاص اطلاعاتی و امنیتی به ایران می آمدند، این تحرک به حدی افزایش یافت که پرواز معمولی و کوچک لندن به تهران به یک هواپیمای جمبوجت بوئینگ 747 تبدیل شد[135].از طرفی دیگر، وزیر وقت اطلاعات نیز به تحرکات نیروهای محلی انگلیس در صحنه اغتشاشات پس از انتخابات اینگونه اشاره می کند: “ازجمله کارهایی که این سفارتخانه انجام داده این بود که تحت پوشش نیروهای محلی، افرادی را در بین اغتشاشگران می فرستاد و مطالب مورد نظر خود را هم به آنها و هم به جامعه القا می کرد.آنها با بهره گرفتن از بعضی اغتشاشگران احیانا اخباری را در این زمینه جمع آوری می کردند که تعدادی از کسانی که به صورت مشخص در این اغتشاشات بودند شناسایی و از آنها فیلم و عکس تهیه شده است". متکی وزیر وقت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز با اشاره به مداخلات انگلیسیها در انتخابات ایران گفت"انگلیس در سه سطح رسانه ای، اطلاعاتی و امنیتی از مدت ها پیش انتخابات ایران را هدف گرفته بود. نخستین خطی که آنها درپیش گرفتند تحریم انتخابات و القای آن در داخل ایران بود تا کسی مشارکت نکند" [136]با پایان بعد داخلی التهاب سیاسی پس از انتخابات، اخراج دو دیپلمات سفارت، توماس جوزف برن، دبیر دوم سیاسی و پل ویلیام بلامی، معاون ویزا و نیز طرح کاهش روابط با انگلستان، در دستور کار سیاسی دولت جمهوری اسلامی قرار گرفت. اما با ملتهب تر شدن بحث تحریم و فشارهای غرب برای سازش ایران در پرونده هسته ای، دوباره روند کاری سفارت انگلستان پیگیری شد و این بار حضور و همکاری سرویس اطلاعاتی انگلستان (MI6) بیشتر و عیان تر می شود(اخوان،1389 :215-219).
این سرویس بازخورد تحریمها در نظام اقتصادی و سیاسی کشور را در دستور کار خود قرار داده و ادامه روند مذاکرات هستهای و تشدید فشارهای بینالمللی در این خصوص را منوط به رصد تأثیر تحریمها می نماید. با تغییرات در سطح مدیریت سرویس اطلاعاتی انگلستا (MI6)، این روند وارد فاز جدیدی از برخورد سخت البته از نوع هوشمند خود نیز می شود. تلقین هدفمند انزوای ایران، برنامه نظامی در روند هسته ای کشور، خیرخواه بودن بریتانیا و کشورهای دیگر و ضرر شدید تحریم ها برای ایران در کنار فضای همدلانه موجود در متن نشانگر یک تلاش جدی در گفتمان سازی برای مخالفین داخلی و ایجاد یک فضای تبلیغاتی خارجی بر علیه کشورمان، توسط سفارت انگلیس استجان ساورز رئیس سرویس امنیت خارجی انگلیس در یکی ازسخنرانیهای خود تأکید کرد که فعالیتهای اطلاعاتی و جاسوسی میتواند ایران را از ادامه فعالیتهای هستهای باز دارد(ثابتی منفرد،1390: 159-244).
توقف تکثیر تسلیحات هستهای تنها از طریق دیپلماسی متعارف امکان پذیر نیست. ما به عملیات اطلاعاتی نیاز داریم تا ساخت تسلیحات را برای کشورهایی چون ایران دشوار کنیم[137]. ترور شهید علی محمدی و فازهای تبلیغاتی پس از ترور ایشان و سپس ترور شهید شهریاری در این روند قابل تحلیل هستند. بی گمان پرداختن به ابعاد تلاش های انگلستان در جریان سازی، آشوب افکنی، القای تردید، خط دهی دیپلماتیک و فشار سیاسی به جمهوری اسلامی ایران در مقطع قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 را نمی توان در یک بخش کوتاه تبیین و تفسیر نمود اما می توان در یک تحلیل کلی و به شکل خلاصه هماهنگی و انسجام تلاش های انگلستان در برافروختن آتش التهاب را مورد اشاره قرار داد. تحلیل عملکرد انگلستان در این مقطع و بر ضد ملت ایران، جز با نگاهی به اصول سیاست خارجی این کشور، پیوند محافل صهیونیستی با رئوس تصمیم گیرنده سیاست خارجی انگلستان و نیز سابقه تاریخی عداوت و استعمارگری انگلستان با جامعه ایران، قابل تحلیل نیست. در این بخش، نشان داده خواهد شد که اولا، اولویت های سیاست خارجی غرب و به تبع آن انگلستان، بسیار بیشتر از گذشته به سوی بهره گیری از قدرت نرم و دیپلماسی عمومی کشیده شده است و ثانیا باید به این نکته توجه داشت که فشارهای سیاسی، تلاش های اقتصادی و نیز اقدامات فرهنگی انگلستان علیه ایران اسلامی، بایستی در یک چارچوب کلی و در کنار هم مورد بررسی قرار گیرد.در این میان البته نقش سفارت انگلستان، نقشی تبعی خواهد بود. ولیکن عملا مشاهده کردیم که در مقطع حساس انتخابات با توجه به توالی سریع اتفاقات و نیز با توجه به این اینکه سفارت انگلستان یگانه پایگاه رسمی نفوذ در درون جمهوری اسلامی بود، نقش این سفارت بسیار مورد توجه و محل اثرگذاری واقع شد.
بند 2- بازخورد اقدامات بحران ساز انگلستان درمتشنج نمودن انتخابات سال 88 بر جامعه ایران در ابعاد خارجی و داخلی:
- افزایش فشارها و تشدید تحریم ها:
یکی ازنخستین پیام های بحران انتخابات ریاست جمهوری سال 88 برای انگلیس و دیگر هم پیمانان غربی این بود که می توان با اعمال فشار بیشتر شرایط ایران را بی ثبات و به براندازان برای پیشروی و تزلزل نظام کمک نمایند. از همین رو، راهبرد تحریم و فشار در سالهای پس از التهاب انتخاباتی سال 88 روند فزایندهتری یافت(رجبی دوانی و طاهرآبادی، 1391: 89-117). در واقع بحران سیاسی منتج از انتخابات سال 88 این اندیشه را در میان دست اندرکاران و مقامات انگلیسی- غربی ایجاد کرد که با فشارهای بیشتر می توانند تزلزل را در ایران تقویت کرد که این عامل به نوعی یکی از ابزارهای مدیریت بحران انگلستان و غرب در خصوص تشدید تحریم ها و افزایش فشارها قرار گرفت(برچر) از این رو، باراک اوباما رئیس جمهور دموکرات در ابتدای ریاست خود و علی رغم شعار تمایل به دوستی و همکاری با ایران در مارس 2009، با تمدید شرایط اضطراری و خطر ایران، تحریمهای ایالات متحده علیه تهران را که به موجب قانون اعمال قدرت اقتصادی در شرایط اضطراری بین المللی (IEEPA) عمل میکرد، به مدت یکسال دیگر تمدید کرد. در سال2010 نیز قانون قانون جامع تحریمها، مسئولیت پذیری و محرومیت ایران (CISADA) از سوی انگلیس و غرب تصویب و به اجرا گذاشته شد که شامل تحریم انرژی، بانکی و فروش بنزین به ایران می شد. یکی دیگر از پیامدهای بلافصل مداخله و ایجاد آشوب در درون نظام جمهوری اسلامی از سوی انگلیس را می توان دراجرای تصمیمات شورای امنیت در خصوص ایران به سوی تحریمهای فراقطعنامهای ناشی از تصمیمات شورای امنیت دانست که مجموعهای از تحریم اقلام نظامی، صادراتی و وارداتی، سرمایهگذاری، مسافرت، حمل و نقل، همکاریهای فنی و برخی موارد دیگر را در بر میگیرد که همگی موارد مذکور را می توان در نمونه سوم وابستگی دوس سانتوس که از آن با عنوان وابستگی فناورانه یاد می کند، مشاهده نمود(صدقی وچراغی،1391: 133- 158).
- باجخواهی سیاسی در پرونده هستهای ایران:
از دیگر تاثیرات التهاب انتخابات ریاست جمهوری سال 88، می توان به تاثیرات سوء آن بر روند مذاکرات هسته ای ایران دانست. تا قبل از بروز اغتشاشات انتخاباتی روند عقبنشینیهای انگلیس و غرب در زمینه مسئله هسته ای ایران در زمینه های انرژی هسته ای و مذاکرات مربوط به آن با سرعت بیشتری در حال اجرا بود، به نحوی که پیش از انتخابات مذکور، در نامه ای از سوی رهبران سیاسی غرب به رهبر انقلاب بیان می شودکه مسائل منطقه و بینالملل بدون حضور جمهوری اسلامی حل نخواهد شد. اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 گرچه ارتباطی به فعالیتهای هستهای نداشت، لکن کشورهای غربی آشوبهای داخلی را بهانه افزایش فشار در برنامه هستهای کشورمان کردند و حمایت های همه جانبه انگلیسی- غربی از عوامل ناآرامی ها که اوج آن با الهامبخش دانستن برخی نامزدهای انتخاباتی توسط آنان علنی شد، نشان داد انگلستان و متحدان غربی در گروه 1+5 اغتشاشات انتخاباتی را رهیافتی برای بازگشت به شرایط گذشته یافتهاند. سعید جلیلی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران سه ماه پس از وقوع آشوب انتخاباتی88، بسته پیشنهادی دوم ایران را به نمایندگان 1+5 در تهران تحویل داد و سرانجام پس از 17 ماه تعلیق مذاکرات، در مهرماه 88، مذاکرات در ژنو برگزار شد که در این نشست قرار بر مذاکره پیرامون بسته پیشنهادی بود اما نمایندگان غرب به رهبری انگلیس و آمریکا بجای بسته پیشنهادی، از ایران درخواست موضوع مبادله سوخت 5/3 درصد، یعنی 1200 کیلوگرم اورانیوم 5/3 درصد را در مقابل 120 کیلوگرم صفحات سوخت 20 درصد برای مصارف رآکتور تهران را مورد بررسی قرار دهد که به معنای عقب نشینی کامل ایران در زمینه هسته ای بود. در نشست وین نیز یک پیشنویس تهیه و تحویل ایران شد و ایران در پاسخ پیش نویس، طی نامهای اعلام کرد درباره مبادله شرایطی باید لحاظ شود: اولا هرگونه مبادله باید همزمان انجام شود، ثانیا باید این مبادلات در خاک ایران انجام شده و ثالثا هرگونه مبادله باید تدریجی انجام شود یعنی مبادلات در طول یک محدوده زمانی پانزده ماهه انجام پذیرد. موضع انگلیس و غرب نیز با تغییری کاملا برنامه ریزی شده با هرگونه تبادل همزمان مخالفت کرد. بسیاری از تحلیلگران دلیل این رفتار را اینگونه دانستند که انگلستان و غرب با سوءاستفاده از بحران داخلی منتج از انتخابات ریاست جمهوری، ایران را کشوری ضعیف و در آن برهه متزلزل میپندارد و به دنبال ایجاد فضاهایی است که ایران را به نوعی مجبور به باجدهی های کلان سیاسی کند.جالب آنکه قطعنامه 1929با فشارهای فراوان انگلیس و غرب و اعطای امتیازهای فراوان به چین و روسیه در سالگرد آشوب انتخاباتی1388به تصویب رسید تا پیامی آشکار برای عوامل آشوب داخلی ایران داشته باشد(قدیریان،1389: 30-55). کیمآر هولمز، تحلیلگر ارشد نشریه واشنگتنتایمز حدود دو ماه پیش از قطعنامه 1929 در سرمقاله این نشریه نوشت: “تحریم به تنهایی کافی نیست. ما باید دیپلماسی عمومی را به نقض حقوقبشر در ایران متمرکز کنیم. جمهوری اسلامی به دلیل وجود اپوزیسیون داخلی دچار نقاط ضعف شده و باید بر این نقطه فشار وارد کرد.” روزنامه غربی ولت نیز چند هفته قبل از تحریم 1929 نوشت"توان گروههای اپوزیسیون ایران برای تغییر رفتار مقامات این کشور کافی نیست به همین علت است که غرب باید همزمان تهدیدهای چندباره خود در اعمال تحریمهای سخت علیه ایران را در پیش بگیرد"(احمد امامی، بی تا: 18-1). برخی از سران سیاسی انگلستان و غرب در نشستی در بحرین قبل از مذاکرات اکتبر 2009 در ژنو بدین جمع بندی رسیدندکه اگر مذاکرات ژنو موفقیتآمیز نباشد و در آن پیشرفتی حاصل نشود، قصد دارند همزمان با تشدید تحریمها، اعمال فشار سیاسی علیه تهران را با حمایت رسمی، علنی و گسترده از آشوب گران در داخل ایران وسعت بخشد چرا که هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت جریانهای طرفدار غرب در ایران کارساز نیست. آنان در برخی از سخنانشان بر این عقیده بودند"همین حالا هم این موضوع پنهانی نیست که ما از جریانات مخالف داخل ایران حمایت میکنیم اما علنی شدن این حمایت همزمان با اعمال تحریمها میتواند این فایده را داشته باشد که مردم ایران به این نتیجه برسند که تنها راه رهایی از تحریمها گرایش به این افراد است. قطعنامه 1929 در واقع اقدام علنی بریتانیاو غرب در حمایت از بحران سیاسی منتج از انتخابات سال 88 بود”[138]
- تغییر رفتارهای دیپلماتیک انگلیس، آمریکا و غرب در قبال ایران:
با روی کار آمدن دولت نهم، برخی عناصر جوهری مکتب سیاسی و مشی اصولگرایانه معمار انقلاب اسلامی در ادبیات و سیاستهای دولت در مواجهه با انگلیس و غرب، احیا گردید و این روند در موضوع هسته ای بیشتر نمایان بود که گامهای توسعه برنامه صلح آمیز هسته ای با تدابیری ویژه و روندی شتابزا برداشته شد تا شاهد تغییراتی درقبال ادبیات سیاسی غرب در مقابل ایران باشیم .برخی مقامات غربی و کهنهکاران سیاستخارجی انگلستان وآمریکا، در اظهارنظر خود بر کوتاه آمدن در مقابل ایران تاکید کردند که این روند تا آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم بطور واضح قابل رصد بود که در ادامه به نمونه هایی از آن اشاره می شود. برژینسکی مشاور سابق امنیت ملی آمریکا که توصیه های وی نقش مهمی در پیروزی اوباما در انتخابات آمریکا داشت، در گفتگو با مجله آلمانی اشترن در پاسخ به این سوال که آیا اوباما رئیس جمهور یک ابرقدرت رو به زوال است گفت"واقعیت این است که دوران حماقت ابرقدرتی آمریکا به پایان رسیده است، درباره ایران و برنامه هستهای ایران نیز ما به رویکرد واقعگرایانه، منعطفتر و منطقیتر نیازمندیم. ما باید مذاکره کنیم، ما ممکن است حتی بدون پیششرط مذاکره کنیم. رویکرد موفقیت آمیز برای ایران باید با منافع امنیتی تهران و واشنگتن منطبق باشد". براندازی نظام جمهوری اسلامی همواره راهبرد اصلی انگلیس و آمریکا و دیگر هم پیمانان غربی علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است اما ناکامیهای پی در پی، این جوامع را وادار کرد که راهبرد تعدیل و تغییر رفتار را ترجیح دهد و این در حالی است که التهاب سیاسی در انتخابات سال 1388 سبب گردید تا انگلیس و غرب تصور کند فرصت برای بازگشت به راهبرد اصلی و احیانا تحقق آن فرارسیده است، لذا با آغاز تحرکات خیابانی و آشوبهای پس از انتخابات 88 در تهران، به حمایت صریح از آن پرداختند. اوباما چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری گفت"من درباره وقایع ایران نمیتوانم سکوت کنم و عمیقا نگران خشونتها هستم و هیچ راهی برای تأیید صحت انتخابات ایران وجود ندارد جهان بدون در نظر گرفتن نتیجه انتخابات، نظارهگر وقایع ایران است و از مشارکت مردمی الهام گرفته است ما دپیلماسی سرسختانهای را در قبال ایران دنبال خواهیم کرد". وی در مصاحبه با سی بی اس گفت"صدای مردم ایران باید شنیده شود و نباید خاموش شود، من قبلا هم گفتهام عمیقا نگران انتخابات ایران هستم، ما از کسانی که در پی عدالت از یک راه مسالمت آمیز هستند پشتیبانی میکنیم و من میخواهم تکرار کنم که ما در کنار کسانی که متوجه راهحلی مسالمتآمیز برای این کشمکش خواهند بود، میایستیم"( اسماعیلی،1391: 401).
این رویه نشان می دهد که بحران سیاسی منتج از انتخابات سال 88 و بازیگران داخلی این ناآرامی، دست کم امید تزلزل و لغزش های سیاسی در داخل را برای استعمار انگلیس و غرب ایجاد نمودند که چه برای راهبرد میانی (تغییر رفتار) و چه برای راهبرد اصلی(تغییر نظام)، باید بر پتانسیل ایجاد شده تمرکز نموده و آن را ارتقا بخشید. در مقطع مذکور با توجه به توالی سریع اتفاقات و نیز با توجه به این اینکه سفارت انگلستان یگانه پایگاه رسمی نفوذ در درون جمهوری اسلامی بود، نقش این سفارت بسیار مورد توجه و محل اثرگذاری واقع شد. در پی تحولات سیاسی ایران، دولتهای غربی به این باور رسیدهاند که آنتیتز انقلاب اسلامی را باید در همین ساختار موجود سیاسی و از داخل تجدید نظرطلبان مدعی انقلاب اسلامی جستجو کرد. به ویژه این سیاست در دستور کار دولت انگلستان، که در گذشته همواره برخورد و براندازی سخت نظام جمهوری اسلامی را رد کرده بود، قرار گرفت که شاید علت این امر نداشتن یک جایگزین برای نظام ایران از نظر آنان بوده است(اخوان،1389: 87-114).
این رویکرد که منافاتی با پذیرش و تعامل با جمهوری اسلامی ندارد بر این نکته تاکید دارد که تهدید اصلی نظام را بایستی از درون سامان داد و هرگونه تهدید خارجی باید نقش مکمل تهدید داخلی را داشته باشد، لذا همراه کردن مستقیم یا غیرمستقیم پیش قراولان انقلاب و احزاب درون نظام در چارچوب پروژه های مبارزات مدنی و گذار به دموکراسی با همکاری مرکز مطالعات دموکرسی انگلستان و حضور شخصیت هایی نظیرجان کین[139]، موثرترین متفکر بر تئوری سیاسی انگلیس، بیش از همیشه موضوعیت یافتهاند.[140]در این میان سفارت انگلستان نقش برجسته را به خود می گیرد و در قضایای انتخابات 88 و التهابات پس از آن، این نقش از وظایف فرهنگی و زمینه سازی جنبه عملیاتی و اجرایی به خود بگیرد.در اواخر سال 87 از سوی دولت انگلستان دستورالعملی شامل 18 بند در خصوص انتخابات در ایران صادر می شود که ضمن تقسیم کار در خصوص انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، نقش حوزه های مختلف نظام مورد توجه قرار گرفته بود(اخوان، 1389 :128-147 ). بخش سیاسی سفارت با حضور و آرایشی منظم از کارمندان محلی و دیپلمات های توانمند از اواخر فروردین 88 سازماندهی، تقسیم وظایف شده و جهت انجام جمع آوری اطلاعات و اخبار از موضوعاتی چون دیدگاه های مسئولین نظام، نمازهای جمعه، صدا وسیما، سپاه و بسیج و نظرات فرماندهان عالی رتبه، مساجد، محافل سیاسی، نشریات و روزنامه ها وسایت های اینترنتی، شاخص های اقتصادی، بازار و تجارت و حضور در جوامع روستائی، اقدام نمودند.
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 03:56:00 ب.ظ ]