در متن عبری کمتر از اسم جادوگران و نسب آنها نامبرده میشود، نمونهای که به طور مشخص از آن نامبرده میشود ایزابل همسر اخاب است که در کتاب دوم پادشاهان[۲۴۷] از آن سخن گفته شده است.
یوشیا از داروان بنی اسرائیل که برای هدایت قوم و یاد آوری پیمان آنان با خداوند برگزیده شده بود «احضار کنندگان روح، افسونگران، فالگیران، بتهای خانگی و همهی وسایل مربوط به آن را در سرزمین یهودا و اورشلیم از بین برد..» [۲۴۸]
در متن عبری بین جادوگری و بتپرستی رابطهی مستقیمی وجود دارد. هر جا که سخن از سحر و جادو است پای بت پرستی نیز به میان کشیده میشود. در واقع لازمهی بت پرستی، سحر و جادوست و این دو مکمل یکدیگرند؛ پس روی آوری به یکی ،توجه به دیگری را نیز اجتناب ناپذیر می کند. متن عبری نیز با توجه به این نکته، سحر و جادو را از ویژگیهای اقوام بت پرست معرفی میکند. تلاش و جهد انبیای بنی اسرائیل نیز در مقابله با سحر و جادو، جلوگیری از انحراف و پرستش بتها بوده است .
در کتاب لاویان [۲۴۹] نیز در این باره آمده است :
«اگر شخصی از ارواح و جادوگران کمک طلب کند. گناهکار است و من بر ضد او بر میخیزم و از بین قوم طردش میکنم… زیرا من خداوند خدای شما هستم …»
در ادامهی فصل آیهی ۲۷ نیز آمده : «هر مرد یا زنی که ارواح مردگان را احضار میکند باید سنگسار شود و خونش به گردن خودش خواهد بود».
علاوه بر آنکه جادوگری زمینه انحراف و بتپرستی قوم را ایجاد میکرد، توسل به جادوگران و ابراز نیاز به قدرت آنان و برتر دانستن قدرت آنان نسبت به سایر قوای مافوق طبیعی نیز عامل دیگری بود که سبب میشد تا خدای اسرائیل از روی آوردن به جادوگران ابراز نارضایتی کند. در واقع مردم با یاری طلبیدن از جادوگران نه تنها قدرت آنان را مافوق هر موجود دیگری میپنداشتند بلکه از نیروی کمک دهنده و رحمانیت خدا نیز غافل میشدند و همین امر، خشم خدا را بر میانگیخت . به همین دلیل در کتاب سفر خروج [۲۵۰] به صراحت دستور داده میشود:
«زن جادوگر را زنده نگذارید».
نکتهای که پیش از این نیز به آن اشاره شد علاقه و توجه بیشتر زنان به طلسم و جادوگری و فالگیری نسبت به مردان است. در این آیه گفته میشود. «زن جادوگر» و نه «مرد جادوگر» که این به دلیل اشتغال بیشتر زنان نسبت به مردان به این امور میباشد. درکتاب اشعیا [۲۵۱] نیز به زنان مغرور اورشلیم اخطار داده میشود که :
« (خداوند در روزی) طلسمهایی که به بازوی خود میبندند… همه را از آنها خواهد گرفت».
فصل ۱۳ آیات ۱۸ تا ۲۱ کتاب حزقیال نیز به زنان ساحر و جادوگری اشاره میکند که با سحر خود قوم را محسور خود گردانیده و برای کسب لقمهای نان ایمان مردم را نسبت به خداوند کم رنگ مینمایند .
در این آیات نیز «زنان جادوگر» مورد خطاب واقع شدهاند که گواهی است بر تاکید متن عبری دربارهی نقش زن در سحر و جادوگری. هم چنین این آیه متذکر میشود که این افراد به نیت امرار معاش و گذران زندگی پا به این ورطه گذاشته، غافل از اینکه تلاش آنان چیزی جز رویایی با خداوند نیست که عاقبت آن نیز شکست و رسوایی اهل آن است.
اما علاقه و اعتقاد به سحر و جادو مختص زنان نبوده و برخی از مردان بزرگ نیز در متن عبری هستند که به این امور معتقداند . منسی پادشاه یهودا از جمله مردانی است که در مورد وی در فصل ۲۱ کتاب دوم پادشاهان به بت پرستی و توجه او به امور خرافی و جادوگری اشاره می شود.
« در هر دو صحن معبد بزرگ خداوند، قربانگاه هایی را برای پرستش ستارگان بنا نمود».
در ادامه نیز می خوانیم:
« او پسر خود را در آتش قربانی کرد و فالگیری و افسونگری میکرد و با جادوگران و احضار کنندگان ارواح مشورت مینمود»[۲۵۲].
در اول سموئیل فصل ۲۸ از داستان رابطه شائول (پادشاه بنی اسرائیل) با زنی که ارواح را احضار میکند، سخن به میان آمده است. او از زن رمال خواهش کرد تا روح سموئیل را برایش احضار کند. البته او به ظاهر خود را مخالف جادوگران نشان می دهد و تمامی آنها را از سرزمین خود خارج می کند، اما وقتی خود گرفتار شده و برای کار خود راه چارهای نمییابد و فکر میکند که خدا او را ترک کرده به سراغ جادوگران و فالگیران میرود. این داستان از طرفی بیانگر نفوذ جادوگران و رمالان و اهمیت جایگاه آنان در فرهنگ مردم باستان بوده که حتی افراد بزرگی چون شائول نیز برای رفع گرفتاری خود به آنها مراجعه میکردند و از طرف دیگر تمایل رجوع به این افراد را نشان میدهد که زن و مرد نداشته و افرادی از هر دو جنس به آنان معتقد بودند. ویل دورانت نیز مینویسد:
«ربنها اعتیاد زنان به علوم خفیه.. را نکوهیده میشمردند…»[۲۵۳]
وی در جلد اول کتاب خود نیز مینویسد :
« بنابر قوانین شریعت یهود ….کیفر جادوگری نیز اعدم بود، زن جادوگر را زنده مگذار». [۲۵۴]
در تلمود نیز زمانیکه به تقبیح تولد فرزند دختر اشاره میکند یکی از دلایل ضعف دختران را ، جادوگری آنان در سن پیری و میانسالی میداند. [۲۵۵]
۲-۳-۲زنان بد کاره
بیان بی پرده روابط مردان با زنان بدکاره، امر رایجی در کتاب مقدس عبری می باشد که پیشتر به نمونه هایی از آنها اشاره کردیم. مثلا در کتاب یوشع زمانیکه ماجرای فتح اریحا به میان میآید، به نام راحاب، فاحشه ای اشاره می شود که به یوشع و جاسوسان او کمک می نماید[۲۵۶]. راحاب زن بدکارهی کنعانی، در این آیات علاوه بر اقرار به بزرگی ، یکتایی و قدرت خدای اسرائیل، به جاسوسان یوشع کمک میکند و از این رو زمانیکه سپاه یوشع وارد کنعان میشوند همه را از دم تیغ میگذارنند و فقط راحاب و خانوادهی او در امان میمانند.
در کتاب اول پادشاهان نیز به داوری سلیمان دربارهی دو فاحشه اشاره میشود. این دو زن بدکاره در مورد کودکی ادعای مادری میکردند که سلیمان جهت حل اختلاف آن دو پیشنهاد میدهد که کودک را نصف کرده و آنرا را به هر دو بدهند. مادر واقعی کودک از ادعای خود صرف نظر میکندو به این ترتیب سلیمان او را شناخته و کودک را به او میدهد [۲۵۷]. در این ماجرا نیز فاحشگی نوعی شیوهی زندگی و تولد بچه به این طریق امری معمول به حساب آمده!
در کتاب هوشع[۲۵۸] نیز خداوند به او دستور میدهد که با یک زن فاحشه ازدواج کند و صاحب فرزند شود!
در کتاب داوران فصل ۱۱ نیز «یفتاح جلعادی» ، یکی از داوران بنی اسرائیل، پسر یک فاحشه معرفی میشود !
مثالهای فوق حاکی از ادبیات عامه گرای متن عبری است که با صراحت هر چه تمام به بیان داستانهایی در این زمینه میپردازد. اما سوالی که در این زمینه مطرح میشود آن است که تعریف فحشا و زنا در متن عبری چیست؟ ویل دورانت در تعریف عمل زنا در میان قوم یهود مینویسد:
«زنا در نزد آنان عبارت بود از این که مردی هم خوابهی زنی شود که آن را مرد دیگری خریده است. در واقع زنا عنوان تجاوز به حق مالکیت را داشته و زن و مرد زناکار هر دو به اعدام محکوم میشدند. فسق بر زن بیشوهر حرام بود اما اگر مرد عزبی چنین میکرد عنوان گناه قابل آمرزش داشت»[۲۵۹].
اما فحشا در کتاب مقدس عبری رویکردهای متفاوتی دارد که به آن اشاره خواهیم کرد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
فحشا و لواط راهی برای امرار معاش و کسب درآمد
در کتاب ارمیا [۲۶۰] زنان هرزه، زنانی هستند که شرم و حیا را از خود دور کردهاند، در انتظار مردان فاسق مینشیند و از فاسقان خود پول و هدیه میگیرند و با درآمد حاصل از این عمل روزگار خود را میگذرانند. کتاب تثنیه [۲۶۱] نیز فحشای زنان و مردان را یکی از راه های امرار معاش بر میشمرد و میگوید:
« مردان یا زنان اسرائیل نباید فاحشهی پرستشگاه شوند. شما نباید پولی را که از راه فحشا و لواط به دست میآید، به عنوان نذر به خانهی خداوند خدایتان بیاورید، زیرا خداوند از فاحشه های پرستشگاه بیزار است».
در این آیات زنان و مردان مورد خطاب قرار گرفته اند و خطاب متن به نوع یا جنس خاصی نیست.
تسامح بزرگان بنی اسرائیل در مورد انحرافات جنسی
نکتهی قابل توجه آن است که متن از انجام این اعمال قبیح توسط بزرگ مردان بنی اسرائیل نیز نمونههای بسیاری ذکر می کند.
در فصل ۳۸ پیدایش، ماجرای «یهودا و تامار» مثالی است از رابطهی مردان اسرائیلی با زنان فاحشه.ماجرای هم خوابی داوود با بتشبع که در فصل۱۱ و ۱۲ کتاب دوم سموئیل به آن اشاره میشود، نمونهای دیگر از روابط نامشروع بزرگ مردان اسرائیل میباشد.
سامسون یکی از داوران بنی اسرائیل نیز زمانیکه به غزه میرود، شب را با یک زن فاحشه به سر میبرد. [۲۶۲]رئوبین، نخست زادهی یعقوب نیز با بلهه صیغهای پدرش هم خواب میشود .[۲۶۳] در کتاب داوران فصل ۱۹ و ۲۰ نیز ماجرای مفصلی از این موضوع ارائه می شود که به روشنی حاکی از گرایش اعمال منافی عفت در میان قوم بنی اسرائیل میباشد. هم چنین به جایگاه و منزلت فرودست زن در جامعهی بنی اسرائیل اشاره می نماید. در سفر پیدایش نیز گفته می شود که اسحاق و ابراهیم برای زنده ماندن حاضر شدند تا ناموس خود را بفروشند.
رواج لواط در میان قوم اسرائیل
عمل لواط نیز در میان قوم بنی اسرائیل شایع بوده است آنگونه که در کتاب دوم پادشاهان فصل ۲۳ آیهی ۷ آمده است، محل سکونت لواطیان در معبد بزرگ بود. در فصل ۱۹ پیدایش نیز به گناهکاری مردم سدوم اشاره میکند که به لواط میپرداختند.
ویل دورانت نیز در زمینهی شیوع لواط در قوم بنی اسرائیل مینویسد:
«عمل زنا در میان قوم یهود انتشار داشت. حتی پس از ویرانی سدوم و عموره نیز آن قوم از عمل لواط دست نکشیدند».
۲-۴ مشارکت اجتماعی نمودی ازجایگاه اجتماعی زن در متن عبری
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
وجود قوانین و دستورات مختلف برای زنان و مردان در موقعیت های مکانی و زمانی متفاوت حاکی از توجه متن به نقش ها و کارکردهای افراد جامعه میباشد. ارائه قوانینی در مورد پوشش و نحوهی برخورد زن و مرد با یکدیگر و تاکید بر عفت و پاکدامنی و در نظر گیری اشد مجازات برای نامطیعان از نمونههای بارز قوانین اجتماعی در متن عبری به حساب میآیند. که این قوانین دو سویه بوده و برای نوع خاص یا جنس خاصی مقرر نگردیده بلکه هر دو جنس موظف به رعایت و اطاعت از این فرامین میباشد. در مورد مجازات نامطیعان و نافرمایان نیز هیچ گونه رافت و گذشتی درمورد جنسیت فرد خطاکار در نظر گرفته نشده است، بطور مثال در قوانین مربوط به امور منافی عفت، زن و مرد هر دو مجرم به حساب آمده و کیفر یکسانی را متحمل میگردند. وجود چنین قوانینی به حضور زن و مرد در اجتماع و در کنار یکدیگر معنا بخشیده و به حفظ سلامت و بقای جامعه کمک می کند.
شاید به نظر برسد که چنین اوامری منجر به محدودیت یک جنس و به ویژه زنان در جامعه میگردد، اما این فرامین خود بهترین عامل برای حضور مشارکت اجتماعی زن در جامعه قلمداد میشوند. در جامعهی بدون قانون و چارچوب بویژه در امور اخلاقی، قربانی نخست زنان بوده چرا که به دلیلی وضعیت جسمانی و روحی متفاوت آنان با مردان بیشتر مورد سوء استفاده قرار میگیرند. از این رو وضع چنین قوانینی نه تنها به ضرر آنها نیست که به نوعی حامی حقوق مادی و معنوی آنان به حساب آمده و پیشاپیش راه را برای هر گونه سوء استفاده از زنان بسته و از هر گونه اجحاف در حق آنها جلوگیری می کند.
نمودهای مختلف حضور زن در متن عبری گواهی است بر تائید تاثیر حضور زن در جامعه. متن عبری نه تنها امر صریحی بر خانهنشینی زنان و دوری آنان از جامعه ندارد بلکه بر اساس روایتی از کتاب امثال سلیمان زن میتواند از دسترنج خود صاحب درآمد بوده و از آن برای رفع حوائج شخصی یا خانوادگی خود استفاده نماید.
در تعریف زن لایق (در فصل۳۱) کتاب امثال آمده است او یک مدیر کامل در امر خانهداری و حتی کشاورزی و باغداری و روابط بین افراد خانواده میباشد. متن عبری هرگز زن کامل و لایق را به صورت فردی و جدا از جامعه تعریف نمیکند، بلکه زن زمانی صفت لایق را مییابد که بتواند بر روابط بین خود و افراد جامعه براساس قوانین و فرامین متن مدیریت داشته باشد. در واقع زن در بطن جامعه میتواند به کمال و سعادت مد نظر در متن دست یابد در این صورت است که «ارزش او از جواهرات هم زیاد تر است».[۲۶۴]
علاوه بر مطالبی که در بخش های پیش دربارهی نقش زنان تأثیرگذار در جامعه هم چون ساره، و مریم .. گفته شد، در کتب مختلف متن عبری به نوعی از حضور اجتماعی زن سخن به میان رفته است. از جمله آنکه مردان و زنان هر دو در ساخت خیمه اجتماع مشارکت داشتند هر چند که مسئولیت اصلی با مردان بود. در سفر خروج [۲۶۵] که به خروج قوم بنی اسرائیل از مصر اشاره دارد به وصف شادی زنان که در راس آنها مریم خواهر موسی قرار دارد میپردازد:
«مریم که نبیه و خواهر هارون بود دف خود را برداشت و تمام زنها به دنبال او دفهای خود را برداشته رقص کنان بیرون آمدند».
در فصل اول سفر خروج نیز به نقش زنان قابله در زنده نگهداشتن پسران بنی اسرائیل اشاره میشود. در آیهی ۱۷ از این فصل آمده است :
«اما قابلهها از خدا ترسیدند و از دستور فرعون اطاعت نکردند و پسران را نکشتند».
در ماجرای تصرف تاباص در کتاب داوران [۲۶۶] مردم همه از زن و مرد در داخل برج شهر رفته تا با ابیملک مبارزه کنند. در این میان زنی از بالا سنگ آسیابی را بر سر ابیملک انداخته و کاسهی سر او را میشکند. ابیملک نیز برای آنکه مردم نگویند که یک زن او را کشته به سرباز جوانی دستور میدهد تا شمشیر بر او فرو کرده و او را بکشد.
در کتاب اول سموئیل فصل ۱۸ بعد از پیروزی سپاه شائول، هنگامی که داوود و سربازان پس از کشته شدن جلیات بر میگشتند، زنها از تمام شهرهای اسرائیل با ساز و آواز و رقص کنان به استقبال آنان آمدند و میخواندند « شائول هزاران نفر را و داوود ده هزار نفر را کشته است».[۲۶۷]
در کتاب دوم سموئیل [۲۶۸] یوناتان و اخمیعص (از یاران داوود) از آنجا که خود نمیتوانستند داخل شهر بروند، توسط کنیزی از اخبار شهر مطلع میشدند. در ادامه داستان نیز زمانیکه یک غلام به محل اختفای آنها پی برده و آنرا به ابشالوم (از دشمنان داوود) اطلاع داد، آنان فرار میکنند و به خانهی زنی اهل بحوریم میروند، و او آنان را مخفی کرده و سپس فرار میدهد.[۲۶۹] در فصل ۲۰ آیه ۲۲ همین کتاب نیز به نقش یک زن حکیمه در آرام کردن شورش شبع از مخالفان داوود اشاره دارد. این زن دانا، صلح جو و مومن، به یوآب فرماندهی لشکر داوود پیشنهاد میدهد که وارد شهر نشود و جنگ و خونریزی به راه نیندازد در عوض آنها نیز سر شبع را از بالای دیوار شهر برای او میاندازند. « آنگاه زن با پشینهاد حکیمانهی خود پیش مردم رفت و آنها سر شبع را بریدند و برای یوآب انداختند. بعد یوآب شیپور نواخت و مردمان، شهر را ترک کردند…». براساس آیات مذکور زنان در جنگها چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم نقش و حضوری موثر داشتند و پیروزی بسیاری از جنگها، به نوعی با نقش یک زن گره خورده است .
در رابطه با اعیاد و روزهای خاص در شریعت یهود نیز براساس متن عبری زنان حضور موثری دارند، آنچنان که در سفر تثنیه باب ۶ آیه ۱۱ که به احکام مربوط به فصح، نوبر و خیمهها میپردازد میخوانیم:
« همه با فرزندان، خدمتکاران، لاویان، بیگانگان، یتیمان و بیوه زنانی که در شهرهای شما زندگی میکنند، در حضور خداوند شادی کنید » (آیهی ۱۴ این فصل نیز دارای مضامین مشابهی است).
در این اعیاد علاوه بر آنکه از حضور زنان و مردان در هر طبقهی اجتماعی و هر رده سنی دعوت به عمل آمده احکامی ارائه میشود که از وظایف زنان محسوب شده و لذا قصور و کوتاهی در این امر، اجرای کامل و مطلوب اعیاد را دچار مشکل می کند. بطور مثال در فصل ۱۶ آیات ۳ و ۴ آمده است :
« شما نباید گوشت قربانی را با نانی که با خمیر مایه پخته شده باشد بخورید… برای مدت هفت روز هیچ کس در سرزمین شما نباید خمیر مایه در خانه اش داشته باشد..»
البته در آیهی ۱۶ این فصل مردان به طور اخص در این اعیاد موظف به پرستش خداوند در پرستشگاه هستند و به هر مرد امر میشود که هدیهای با خود بیاورد.
« همه مردان شما سه بار در سال برای پرستش خداوند در مکانی که خداوند برای پرستش خود برگزیده، در روزهای عید فصح، عید نوبر و عید خیمهها جمع شوند. هر مرد باید هدیهای با خود بیاورد».
هم چنین در کتاب مقدس عبری صریحاً به شرکت زنان در جماعت برای گوش دادن به تورات اشاره شده است و زن و مرد به طور یکسان موظف به استماع تورات میباشند. [۲۷۰]
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:59:00 ق.ظ ]