جدول ۴-۱۳ مقایسه ی دیدگاه های مخاطبان راجع به دلایل گرایش به برنامه های ورزشی تلویوین ملی و ماهواره ای
۷۵
جدول ۴-۱۴ ارتباط بین تحصیلات افراد با گرایش به برنامه های ورزشی تلویزیونی و ماهواره ای ۷۶
جدول ۴-۱۵ رتباط بین سن و جنسیت مخاطبان با گرایش به برنامه های ورزشی تلویزیونی و ماهواره ای ۷۷
فصل اول
کلیات تحقیق
۱- ۱ مقدمه
امروزه رسانه ها تعریف گسترده ای پیدا کرده اند؛ یعنی رسانه مانند گذشته فقط منحصر به تلویزیون و رادیو و روزنامه و مجله و … نیست، بلکه به سبب انبوه و فراوان بودنشان به رسانه های فردی تبدیل شده اند (نبوی، ۱۳۸۶). قدرت رسانه های جمعی باعث مطالعات وسیعی در زمینه تأثیر رسانه در طیفی گسترده شده است. این نگرش باعث توجه بیشتر دولت ها و احزاب سیاسی روی رسانه های جمعی می شود. اخیراً بیشتر سازمان ها اهمیت رسانه را نه تنها به عنوان کانالی برای تبلیغات، بلکه به خاطر تأثیرگذاری هایش دریافته اند. بررسی ها نشان داده است که سر مقاله رسانه های جمعی تاثیری عمده بر قیمت های سهام، میزان فروش و جا بجایی مدیران می گذارند. با این حال تأثیر رسانه های جمعی به درستی درک نشده و اغلب مبتنی بر پژوهش های عینی می باشد. کوران، استاد برجسته رسانه می گوید: این عقیده که رسانه عامل مهم تأثیرگذاری می باشد، عموماً درست است. با این حال، راه هایی که رسانه ها تأثیر خود را از طریق آن اعمال می کنند، پیچیده و مشروط است (کوران، ۲۰۰۲). دیگرکارشناسان بر بازنمایی بیشتر در موضوعات خاص با تعاملی پیچیده براساس رابطه بین رسانه و واقعیت تاکید دارند (نیوبلد و همکاران، ۲۰۰۳).
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
پژوهش های اولیه مبتنی بر ایده تأثیر مستقیم و تزریق مفاهیم رسانه ها است که مبنای آن مدل انتقالی شانون و ویوور (۱۹۴۹) بود که به طور ساده ارتباطات را به عنوان انتقال پیام از فرستنده به گیرنده توصیف می کرد. در این دیدگاه، فرستنده پیام یا تولیدکننده محتوا دارای قدرت می باشد و از مخاطب به عنوان دریافت کننده منفعل اطلاعات، تعبیر شده است (نیوبلد و همکاران، ۲۰۰۲). پژوهش لندمارک در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در مورد تأثیرات رسانه نشان داد که قدرت نسبت داده شده به رسانه مبالغه آمیز بوده است. کلاپر هم اینگونه نتیجه گیری کرد که ارتباطات جمعی به طور عادی، دلیل ضروری و کافی برای اثرگذاری بر مخاطب نیست. مطالعات او نشان داد که نقش رسانه های جمعی بیشتر برای استحکام بخشیدن به نگرش های موجود است تا اینکه آن ها را تغییر داده یا نگرش جدیدی بیافریند (نیوبلد و همکاران، ۲۰۰۲ و کوران، ۲۰۰۲).
مک کومب[۱] با نظریه برجسته سازی اظهار داشت که تأثیر رسانه های جمعی ربط چندانی به طرز فکر مردم ندارد، بلکه به آنچه که آن ها درباره آن فکر می کنند، یعنی اندیشه و تبادل نظرهای عمومی ای که رسانه آن را برجسته می سازد، مربوط می شود. مک کومب رسانه های جمعی را بیشتر به عنوان خالق پیام های تأثیرگذار تلقی می کرد تا تنها کانال هایی که منابع اطلاعات آنها را بکار می گیرند.
مک لوهان رسانه بودن پیام را مبنای اندیشه خود قرار داد و بیشتر توجه خود را معطوف رسانه های جمعی کرد (لول، ۲۰۰۰). عبارت “رسانه پیام است” که از طرف مکلوهان ابراز گردید، غالباً مورد بدفهمی قرار گرفته است. در این بحث ها فرایندهای تولید و بازنمایی رسانه های جمعی را به عنوان امری بنیادین در شکل دادن به پیام تلقی کرده اند. پیش از این، تمرکز بر این بود که صاحبان ارتباطات و رسانه به عنوان کانالی بی طرف تلقی شوند (غلام زاده علم، ۱۳۸۹).
به عقیده لول رسانه های جمعی بویژه رسانه های الکترونیک، حتی درجوامع با پایداری بالا، شکل های نامتعادلی از قدرت اجتماعی را دارا می باشند. رسانه های الکترونیک در دنیای مدرن متولد شده اند و انتقال دهنده تأثیرات ایدئولوژی و بیان کننده نقش های اجتماعی اند. الگوهای تحریک روابط کوتاه مدت رسانه و اصل تأثیرات بلند مدت آن است که می تواند بر کلّ جامعه تأثیرگذار باشد. علی رغم روابط گسترده افراد با یکدیگر، رسانه های جمعی در زمره حاکمان بسیار نیرومند روزگار مدرن هستند. به طور مثال اکثریت وسیعی از مردم کشورهای پیشرفته در همه جای دنیا می گویند که اعتبار تلویزیون بیشتر از هر منبع اطلاعاتی دیگری است (لول، ۲۰۰۰).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۱-۲ بیان مساله
اگر چه ممکن است دربارۀ ماهیت جامعه، رسانه های ارتباطی و فن آوری، عقاید بسیار متفاوتی داشته باشیم، اما طولی نخواهد کشید که بسیاری از ما بپذیریم که رسانه های ارتباطی از جمله جنبه های رایج زندگی روزانه نوین ما هستند. توسعه ی رسانه ها، ماهیت ارتباطات در جامعه کنونی را به شکلی عمیق و ترمیم ناپذیر تغییر شکل داده است. ماهواره یکی از مهمترین این دستاوردهای ارتباطی بشر است. ویژگی های منحصر به فرد ماهواره همگی موجب استقبال عظیم مردم در سراسر جهان از آن شده است .این خصوصیات علاوه بر آنکه از یکطرف از قابلیت های ماهواره محسوب می شود از طرف دیگر با ارائه امکانات و گزینه های فراوانی که در اختیار مردم می گذارد آنان را دائماً با محرک های جدید و انواع مختلف رفتار آشنا می سازد. امروزه خطرات و آسیب های اجتماعی و رفتاری ماهواره از سایر خطرات آن بیشتر است. لذا با توجه به آسیب شناختی استفاده از رسانه های نوین، فضای ماهواره می تواند هویت نامشخص و دائماً متحولی را بیافریند، خصوصاً برای نسلی که در مقایسه با نسل قبل با محرک های فراوانی مواجه است (پیری، ۱۳۸۸). هویت واجد سه عنصر است. هویت شخصی، فرهنگی و اجتماعی که هر یک درتکوین هویت فرد نقش مهمی را ایفا می کنند. در مقایسه ها، هویت شخصی که ویژگی بی همتای فرد را تشکیل می دهد، هویت اجتماعی (نقش های اجتماعی درونی شده و متنوع) و هویت فرهنگی (درک و کاربرد نمادهای فرهنگی) در پیوند با گروه ها و اجتماعات مختلف قرار می گیرند. با ورود ماهواره امکان دگرگونی فرهنگ ها و سنت ها، بسیار بیش از گذشته و نیز سهل تر از آنچه که دیگر دستاوردهای از گذشته تاحال می توانستند، فراهم آمده و تفکرات و بینش بسیاری از مردم را در جوامع مختلف و در بسیاری از امور به چالش کشیده است. مقاومت بی دلیل و بدون محاسبه تبعات، نتیجه ای جز شکست در برابر این فضای مجازی نخواهد داشت و تسلیم محض نیز معنایی جز باور نداشتن آنچه که تاکنون بدان پای بند بوده ایم و پذیرفته ایم، نخواهد بود .اما استفاده بهینه از این نوآوری و سوق دادن آن به سمت ترویج فرهنگ و اعتقادات، یقیناً تنها راه تبدیل تهدید به فرصت برای هر انسان دلسوز و دردمند است. در این پژوهش سعی شده ضمن پرداختن به تهدیدها و آسیب های اجتماعی و فرهنگی برنامه های ورزشی ماهواره، راه استفاده از این تار گسترده جهانی با فرهنگ سازی مناسب بیان گردد و سوال اصلی این پژوهش بررسی دلایل گرایش مخاطبان به برنامه های ورزشی شبکه های ماهواره ای و شبکه های تلویزیونی ملی و عوامل موثر بر آن می باشد. ماهواره یکی از ابزارهای فن آوری پیشرفته روز محسوب می شود که در حوزه های مختلف علمی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی… در راستای توسعه جوامع به کار گرفته شده است. اساساً در خصوص استفاده از ماهواره سه دیدگاه مطرح می شود. طرفداران دیدگاه اول موسوم به منع مطلق با تکیه بر پیشرفت های مربوط به حوزه ارتباط و امکان دریافت امواج ماهواره ای توسط دستگاه های تلویزیون خانگی، مبارزه با این پدیده را بی مورد قلمداد می کنند. طرفداران دیدگاه دوم مرسوم به آزادی مطلق معتقدند که شیوه و نمایش دیش های ماهواره ای در پشت بام های خانگی، نمادی از تهاجم فرهنگی غرب، زیر سوال رفتن مبنای دینی، عرفی شدن تدریجی نقض قوانین و رواج ناهنجاری های اخلاقی – فرهنگی در جامعه است که این امر را منجر به عقب ماندگی فرهنگی، یکسان سازی، توده وار سازی و واپسماندگی فرهنگی در جوامع توسعه نیافته می گردد. بنابراین اعمال قانون، جریمه متخلفین و جمع آوری تجهیزات ماهواره ای را در شرایط فعلی، مناسب ترین اقدام توسط حکومت تلقی می نمایند (پیری، ۱۳۸۸). دیدگاه سوم بر این باور است که ماهواره جزء واقعیت های فناوری روز دنیا محسوب می شود که با بهره گرفتن از روش های فیلترینگ، آموزش های همگانی در استفاده صحیح از ماهواره، با ضبط و پخش برخی از برنامه ها توسط صدا و سیما، ایجاد تلویزیون کابلی و … را می توان مدیریت نمود. حال، اظهار تناقض آمیز سه گفتمان فوق عمق اختلاف در اجرای قانون جمع آوری را تحت الشعاع خود قرار می دهد که این امر باعث تضعیف جایگاه پلیس در تأمین نظم و امنیت عمومی در جامعه می گردد (همان).
عکس مرتبط با اقتصاد
دیدگاه ها و نظرات گوناگونی حول ماهواره و اثرات آن بر زندگی اجتماعی و فرهنگی بشر مطرح شده است که بسیاری از آنها متناقض و گاه متضاد است ولی به اختصار در پژوهش حاضر در دو دیدگاه بدبینانه یا مخاطبان منفعل و خوش بینانه یا مخاطبان فعال مطرح می شود.
نظریه پردازان معروفی نظیر ژرژمیل، پری برام، دیوید رایزمن و دیگر نظریه پردازان انتقادی مارکسیست از دیدگاه بدبینانه و اثرات مخرب رسانه ها بر روی مخاطبان متذکر شده اند. ژرژمیل در کتاب زبان و ارتباط، اهداف رسانه های جمعی را علاوه بر دگرگونی سلسله مراتب گروهی و اظهار و انتقال حالات افکار عمومی؛ در یکسان کردن اطلاعات و همگن سازی افکار عمومی مؤثر می داند (ساروخانی، ۱۳۷۸). دیوید رایزمن ارتباط را به عنوان محور حرکت جوامع انسانی قلمداد می کند. به زعم وی، از روزنه ارتباط، می توان سه دوران را در طول تاریخ اجتماعی باز شناخت. دوران اول یا انسان سنت راهبر دورانی است که در خلال آن سنت ها حاکم بر رفتار و روابط انسانی به حساب می آیند. دوران دوم یا انسان درون راهبر دورانی است که در آن با کاهش اهمیت سنت ها در دگر راهبر هستی اجتماعی مواجه می شویم. دوران سوم؛ انسان دگر راهبر است که در این دوران پدیده هایی چون هدایت از راه دور، بتواره پرستی، شی سروری و همراه با آن از خود بیگانگی به چشم می خورد )ساروخانی، ۱۳۷۸).
بر اساس نظریات مک کویل، شاخه های اصلی متفاوتی در نظریه ی رسانه مارکسیستی وجود دارد. اولین شاخه، مارکسیسم کلاسیک است. در این رسانه ها ابزارهایی برای طبقه ی غالب و وسیله ای برای سرمایه داران جهت پیشبرد منافع سود آور دیده می شود. رسانه ها ایدئولوژی طبقات حاکم را در جامعه اشاعه و بدین وسیله طبقات پایین جامعه را تحت فشار و ظلم قرار می دهند. دومین شاخه، نظریه ی رسانه های سیاسی – اقتصادی است که مانند مارکسیسم کلاسیک، مالکیت رسانه ها را مقصر می داند. در این مکتب فکری، مفهوم و محتوای رسانه ها کالایی برای فروش در بازار است و اطلاعات منتشر شده به وسیله ی آنچه بازار می خواهد، کنترل می شود. این سیستم عملکرد محافظه کاران و انواع خاصی از برنامه ها و خروجی های رسانه ها را مسلط و بقیه را حاشیه ای می سازد. سومین شاخه ی از این نظریه، مکتب فرانکفورت است. این مکتب، رسانه ها را وسیله ی فرهنگ سازی می داند که باعث سلطه ی ایدئولوژی خبرها می شود و نتیجه آن تصاویر و سمبل ها، توجیه منافع گروه غالب خواهد بود. شاخه چهارم، نظریه برتری طلبی (هژمون) است. برتری طلبی سلطه ی ایدئولوژی به وسیله ی سیستم اقتصادی درست نمی شود بلکه گروه دیگر ایجاد نمی شود بلکه سرایت کننده و ناآگاهانه است. ایدئولوژی مسلط، منافع گروه های خاصی را بر گروه های دیگر ترجیح می دهد و رسانه بطور مشخص در این فرایند نقش اصلی را ایفا می کند (لیتل جان، ۱۳۸۴). شاید مهمترین بخش نظریه مربوطه، نظریه ی انتقادی مارکسیست است. در نظر برخی از نظریه پردازان انتقادی، رسانه جزیی از صنعت فرهنگی است که اساساً سمبل ها و تصویرهایی خلق می کند که می تواند گروه های حاشیه ای را تحت فشار قرار دهد. بطور کلی دیدگاه های اثر رسانه ای فوق، مخاطبان را در برابر تأثیر اطلاعاتی و اثرات مخرب رسانه ها بدون دفاع رها می کند. از این رو می توان کارکردهای مخرب رسانه ها را در موارد ذیل ارائه نمود.
ماهواره، نه تنها باعث تغییر شیوه زندگی، پوشیدن، فکر کردن، زایل نمودن اخلاقیات، سنت ها و حرمت ها در جوامع می گردد؛ بلکه زمینه را برای ورود فرهنگ مهاجم بر بافت فرهنگی، سنتی و بومی کشورهای جهان سوم، مهیا می نماید )ببران، سال نهم، شماره۱). در نظریه های همگن سازی و جهانی سازی به یکسان سازی، استاندارد سازی و توده ای شدن فرهنگ جوامع مختلف توسط جوامع پیشرفته صنعتی از طریق ماهواره اشاره شده است. ماهواره به عنوان ابزار الکترونیک جدید منطبق با نظریه بنگاه تجاری بازرگانی تورستین بوند وبلن؛ در حال جدا کردن مردم از محیط و فرهنگ محلی خود و از بین بردن ساختارهای فرهنگی- اجتماعی جامعه قبلی شکل می گیرد. طبق تحقیقات سینگر (۱۹۸۱)، راپازینسکی (۱۹۸۴)، فوتول (۱۹۸۶) و دیگران منعقدند؛ برنامه های ماهواره ای غیر متعارف در مخاطبان بویژه کودکان و نوجوانان، خشونت، عصبانیت، اختلالات روانی، فراموشکاری، بی عاطفگی و احساس بیگانگی یا بی خویشتن شدگی ایجاد می کند (طباطبائی، ۱۳۷۷ و آذری، سال نهم، شماره ۱ ).
در این دیدگاه، نظریه پردازانی مانند اینیس، مک لوهان، پری برام جرج گرنبر، مک کویل و دیگران در نگرش مثبت به ماهواره معتقدند که رسانه های ارتباطی جمعی از جمله ماهواره در گسترش روابط اجتماعی نقش مؤثری را در جامعه ایفا می نمایند. هارولد آدامز اینیس و مارشال مک لوهان رسانه های ارتباطی را به عنوان عصا و تمدن می شناسند و هر دو معتقدند که تاریخ توسط رسانه های غالب در هر عصر و زمان هدایت می شوند. هم اینیس و هم مک لوهان دوران سوگیری ارتباط یا سلطه کتاب را نامطلوب می پندارند. آنان به ورای عصر خط و کتابت به عصر تلویزیون نظر دارند. از نظر آنان، تلویزیون موجب توازن سالم بین حواس می شود. با عصر تلویزیون، فرهنگ شفاهی افزایش می یابد، مشارکت به جای عزلت جویی، بسط پیدا می کند، همکاری و اندیشه جهانی، جایگزین ملی گرایش افراطی می گردد )ساروخانی، ۱۳۷۸). جرج گرنبر در خصوص اهمیت رسانه ها می گوید: این اهمیت عمومی سازی رسانه های گروهی، ارتباطات توانایی عمومی سازی، تعریف موضوعات، فراهم ساختن واژگان مشترک اشاره و بنابراین بهره گیری از توجه و قدرت کمک های نظری را باعث شده است. بنابراین در تمام مطالعات ارتباط جمعی، رسانه ها نقش اصلی را دارند. سازمان های رسانه ای پیام هایی را پخش می کنند که فرهنگ های جامعه را تحت تأثیر قرار می دهند و منعکس می کنند و آنها بطور هم زمان اطلاعات را در اختیار مخاطبان ناهمگون وسیعی قرار می دهند که این خود، رسانه ها را به بخشی از نیروهای اصولی و نهادی جامعه تبدیل می سازد. البته رسانه ها بر واسطه دلالت دارند، زیرا بین مخاطب و جهان واقع می شوند (لیتل جان، ۱۳۸۴). از اینرو می توان کارکردهای مثبت رسانه ها را در موارد ذیل ارائه نمود:
لاسول وظایفی چند، به عنوان وظایف اصلی ارتباطات جمعی تلقی می کند که دارای ابعاد ذیل می باشد:

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

 

حراست از محیط

همبستگی بین اجزای جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی.

انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر.

در خصوص جامعه پذیری، ماهواره می توان در هویت بخشی کودکان و بزرگسالان از طریق فیلم ها و برنامه های آموزشی نقش مؤثری داشته باشد (دعاگویان، ۱۳۸۴). ماهواره می تواند با پخش برنامه ها و سریال های متنوع در جهت لحظات دشوار زندگی، تمدد اعصاب، جدایی موقت از واقعیت و سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت زندگی مخاطبان نقش مؤثری داشته باشد. برخی از کانال ها و برنامه های ماهواره ای در کمترین زمان، اطلاعات را در سرتاسر جهان پخش می کنند؛ لذا مطابق با دیدگاه مک لوهان، ماهواره می تواند به تسریع دهکده جهانی کمک می کند.
شبکه های ماهواره ای با پخش اطلاعات همگن و شبکه اطلاع رسانی خبر، می توانند موجب تحکیم وحدت نمادی در جامعه شود. به هر روی با تمامی این توصیف ها نمی توان نقش تأثیر گذار ماهواره ها را در تسریع و آسان سازی زندگی امروز مخاطبان نادیده انگاشت زیرا:

 

 

ارائه خدمات بسیار ارزان قیمت و تلفن های راه دور.

ارائه جهش تسهیلاتی در نرخ پذیرش تلویزیون های کابلی جهان.

ایجاد تسهیل چاپ روزنامه های ملی و بین المللی.

امکان پذیر نمودن تسریع جریان بین المللی اخبار و رویدادها.

قابلیت تمرکز زدایی از انواع مؤسسات اطلاعاتی متمرکز.

ایجاد و تحریک احساس و هیجان در مخاطبان.

همه و همه توسط رسانه های الکترونیک به ویژه ماهواره ها تسهیل گردیده است.

شناخت فرهنگ های جوامع دیگر.

از طریق رسانه های جدید الکترونیک و ماهواره، هر انسانی می تواند از نزدیک با فرهنگ ها و آداب و رسوم ملل دیگر نقاط دنیا آشنا شود. بسیاری از پژوهشگران رسانه ها معتقد هستند که اجتماع توده ای و تقسیم بندی مخاطبان فعال – منفعل، آنقدر ساده هستند که پیچیدگی واقعی مخاطبان را در بر نمی گیرند. ممکن است دلیل این باشد که مخاطبان، هم بعضی عناصر جامعه توده ای را ندارند، هم عناصر دیگر اجتماعات جامعه محلی را، مخاطبان ممکن است از جهتی فعال باشند و از جهت دیگری منفعل، یا گاهی فعال باشند و گاهی منفعل. بهتر است به جای این که بپرسیم آیا مخاطبان به آسانی تحت تأثیر رسانه ها قرار می گیرند، بپرسیم چه وقت و تحت چه شرایطی تحت تأثیر قرار می گیرند و چه وقت قرار نمی گیرند. این دیدگاه بحث را از اینکه مخاطب مواقعاً چیست، به معنی برای، در زمان های مختلف و مکان های متفاوت تغییر می دهد (لیتل جان، ۱۳۸۴). در مقابل این دو دیدگاه افراطی، باید پذیرفت که وسایل ارتباط جمعی، ابزاری اجتماعی- فرهنگی به معنای عالی آن هستند و از این جهت اثرات چشمگیری بر جای می گذارند، اما این آثار نه آنچنان است که هیچ محدودیتی نشناسند (نظریه گروه اوّل( یا آنکه چنان ناچیز است که هیچ اعتنایی را شایسته نباشند )نظریه گروه دوم(.
مطالبی که تا اینجا بیان گردید همگی مربوط به ماهواره و شبکه های ماهواره ای بود، حال نکاتی راجع به تلویزیون های ملی (رسانه ملی)؛ در نظر سنجی های انجام شده در رابطه با رسانه ی ملی مسئله ی اعتماد و بر طرف ساختن نیازهای مخاطبان است. نتایج پژوهش های نعیمی (۱۳۸۳) که در رابطه با اعتماد به رسانه های داخلی انجامن شده بود نشان گر این بود که در میان کسانی که تلویزیون تماشا می کنند، بیش از یک پنجم معتقد به صحت و درستی زیاد و بسیار زیاد نسبت به اخبار تلویزیون هستند. در مقابل، بیش از یک چهارم از شهروندان صحت و درستی اخبار تلویزیون را کم و بسیار کم می پندارند. همچین حدود ۳۰ درصد از شهروندان تهران به اخبار داخلی تلویزیون اعتماد زیاد و بسیار زیاد دارند. در مقابل، نزدیک به یک سوم اعتماد کم و بسیار کم دارند. همچنین در میان اقشار مختلف به لحاظ گروه های تحصیلی، افراد کم سواد برای دریافت اخبار و تمشای برنامه ها به ترتیب تلویزیون ایران و رادیو و تلویزیون های خارجی است. ولی برای افراد با سواد بیشتر رسانه ها و رادیو و تلویزیون های خارجی بسیار معتبرتر از رسانه های داخلی است. از دیگر عوامل گرایش افراد به رسانه ها میزان جذابیت رسانه ها از دیدگاه مخاطبان و برطرف کردن نیازهای آنان است. تحقیق لیم (۲۰۱۰) نشان نشان داد که رسانه هایی که رویدادها و ورزش هایی که با جذابیت زیادی همراه هستند، تماشاچیان بیشتری دارند و توسعه سریعی در جهان یافته اند. در میان تمامی ابزارهای مورد استفاده برای نیل به سلطه، هیچ یک بیش از رسانه های گروهی در عرصه ورزش وارد نشده اند. بدیهی است که ورزش در رسانه ها چیزی نیست که با آن مانند مقولات قدرت، سیاست و ایدیولوژی برخورد شود؛ بلکه پدیده ای است برای انجام فعالیتهای ماهرانه، جذاب و بالاتر از همه تفریحی و سرگرم کننده. هنگامی که به یاد می آوریم بیشتر مردم از طریق مطبوعات و رادیو و تلویزیون با ورزش ارتباط برقرار می کنند تا راه های دیگر، اهمیت آزمون این ادعا آشکار می گردد. علاوه بر این، وابستگی شدیدتر طبقه کارگر به رسانه ها در فعالیت های اوقات فراغتشان، این فرضیه را تقویت می کند که ورزش در رسانه ها، وفاداری بخش عمده ای از افراد جامعه را از آنِ خود کرده است (قاسمی و کشکر، ۱۳۹۱). ظهور ورزش تلویزیونی از دهه ۱۹۵۰ به بعد بیانگر گامی حیاتی در گسترش مخاطبین انبوه برای ورزش بود. ویژگی هایی چون دسترسی آسان، سرعت عمل و اعتبار و اصالت آشکار تلویزیون، این رسانه را رقیب عمده نشریات عامه پسند نموده است. همانگونه که درصد برنامه های اختصاص یافته به ورزش را می توان تعیین نمود؛ برآورد تعداد مخاطبین برنامه های ورزشی نیز امکان پذیر است. نزدیک به پایان دهه ۱۹۷۰، برنامه های ورزشی ۲/۱۲ درصد از برنامه های شبکه تلویزیونی بی بی سی را به خود اختصاص داده بود. به این ترتیب، برنامه های ورزشی از نظر تعداد ساعات اختصاص یافته به آن در رتبه چهارم بعد از برنامه های مربوط به مسایل جاری، فیلم های بلند و برنامه های مستند و سایر فیلم ها قرار داشت، در حالی که رادیو بی بی سی، تنها ۴۵/۳ درصد از اوقاتش را به ورزش اختصاص داده بود و به این ترتیب ورزش در میان سایر مقولات در رتبه ششم قرار می گرفت (همان).
ورزش از آنچه موارد مذکور به آن اشاره داشتند مهم تر است و از آن جا که سایر مقولات قابل پخش، معمولاً نتایج ناهمسانی به دنبال دارند، اغلب برای پخش در بهترین ساعات برنامه ریزی می شود. در دهه ۱۹۷۰، برنامه های ورزشی بی بی سی مخاطبین زیادی را جذب نمودند که تعداد آنها به ترتیب به ۳ میلیون و ۷ میلیون نفر رسید و رویدادهای ویژه ورزشی، حتی بیش از این مخاطب جذب نمودند که از جمله باشکوه ترین آنها عبارتند از: ۱۰ میلیون نفر برای مسابقات کشورهای مشترک المنافع[۲] و بوکس حرفه ای، ۱۳ میلیون نفر. این نمایش ها در مقایسه با عامه پسندترین برنامه ها در زمینه های دیگر، چه در شبکه های دولتی و چه در شبکه های مستقل، بسیار جذاب تر بودند. بی شک تعداد بی شماری از طرفداران ورزش را طبقه متوسط و پایین جامعه تشکیل می دهند. ورزش، نه تنها مخاطبین زیادی را جذب می کند، بلکه نسبتاً ارزان تمام می شود. اگر چه ممکن است هزینه های اجرای آن بسیار زیاد باشد (هزینه های ماهواره، حقوق قانونی و…). خواه یا ناخواه جوامع را جنسیت ها، سنین و اقشار مختلف تشکیل می دهند. ورزش به عنوان بازتاب نظام اجتماعی همیشه پیوند عجیبی با رسانه خورده است. اصلاً شاید بتوان گفت که رسانه و ورزش ۲ یار جدانشدنی هستند. رسانه امروزی را به عنوان یک عامل و نه یک ابزار تعریف می‌کند. به عبارت دقیق‌تر، رسانه امروزی بیشتر از این‌که در خدمت ورزش باشد به تعیین کننده شاخص‌های ورزشی و نوع ورزش مطرح جامعه تبدیل شده است. براساس نظریه رایزمن، انسان و جامعه امروزی یک انسان و جامعه دیگر راهبر است که منظور از دیگری همان رسانه است به گونه‌ای‌که حتی رسانه‌ها بر چگونگی رقابت‌ها و نوع اجرای مهارت‌های حرکتی ورزشکاران هم تاثیر می‌گذارند و این کار هم با تغییر ذائقه مربیان و ورزشکاران و تماشاگران انجام می‌شود. وی درباره ارتباط رسانه و ورزش گفت: ورزش در رسانه جایگاه مهمی دارد. در جامعه ما تقریبا یک سوم برنامه‌های تلویزیونی، ورزشی است و حدود ۲۵ روزنامه ورزشی وجود دارد، پس توسعه ورزشی بدون همکاری رسانه‌ای مقدور نیست. رسانه‌ به عنوان یک عامل مهم و همتراز با دستگاه‌های اصلی متولی ورزش و تربیت بدنی در جامعه، موظف است به برنامه‌ها و راهبردهای ورزشی مصوب در جمهوری اسلامی توجه کند و در انعکاس مسابقات و گزارش‌ها و اخبار و رویدادهای ورزشی به اولویت‌ها کاملا توجه داشته باشد. مثلاً انعکاس دفاعیه و نتایج یک پایان‌نامه دکترای ورزشی خیلی مهم‌تر از خبر یا گزارش یک مسابقه فوتبال است یا این‌که اولویت پرداختن به ورزش‌های مادر و پایه مثل شنا، دو و میدانی و ژیمناستیک از ورزش‌های تهاجمی و رقابتی مثل فوتبال، بسکتبال و ورزش‌های رزمی بسیار بیشتر است. علاوه‌ براین، نقد و ارزیابی‌ عملکردها، برنامه‌ها، مدیریت‌ها و فرایندهای ورزشی با دعوت از استادان و کارشناسان خبره، به صورت نقادانه اما صمیمانه و با رویکرد آسیب‌شناسی چالش‌ها برای ارتقای جریانات و سیستم‌های ورزشی از طریق رسانه باید منعکس شود. مهمترین نقش هایی که برای رسانه های گروهی مطرح می شود عبارتند از: اطلاع رسانی و آگاهی، حمایت از قانون و نظارت بر اجرای درست قوانین، ایجاد حیطه ی مناسب برای برخورد عقاید گوناگون، فراهم کردن زمینه ی آموزش مداوم، کمک به رشد فرهنگی و فکری جامعه، فراهم کردن سرگرمی های آموزنده، ایجاد روحیه مشارکت و همکاری برای برنامه های توسعه (راندال، ۱۳۸۲) و عمده ترین نقشی که برعهده دارند عبارتند از: فرهنگ سازی، آموزش، اطلاع رسانی و ایجاد مشارکت اجتماعی (دادگران، ۱۳۸۷). در مجموع، مهمترین هدف رسانه های گروهی ورزش، در راستای اهداف ملی در هر کشور می تواند توسعه ورزش باشد که ابعاد و محورهای مختلفی دارد (قاسمی و همکاران، ۱۳۸۷). با تغییر در سبک زندگی افراد در جوامع مختلف، تمایل به گذران اوقات فراغت بصورت غیر فعال در بین افراد روبه فزونی گذاشته است. نتایج تحقیقات مختلف بیانگر این موضوع است، تماشای تلویزیون در بسیاری از جوامع مهمترین اولویت در گذران اوقات فراغت است (تندنویس، ۱۳۸۸). تندنویس (۱۳۸۸) طی پژوهشی بیان می دارد که به نظر می رسد افراد با توجه به شرایط جسمانی و روانی خود ترجیح می دهند اوقات فراغت خود را به فعالیت هایی بپردازند که توانایی انجام آن را دارند. در جوامع کنونی که برنامه های تلویزیون از تنوع بسیاری برخوردار می باشد، تماشای تلویزیون و برنامه های ماهواره ای بیشترین وقت اکثر طبقات سنی جامعه را پر می کند و علی رغم مزایایی که به همراه دارد، میزان تحرک و فعالیت بدنی را در جوامع کاهش داده است که گذشته از آثاری که بر جسم افراد دارد، فرهنگ های جدیدی را در جوامع پدید می آورد. با وجود تفاسیر فوق در رابطه با رسانه، ابعاد آن، کارکردها، اثرات، دلایل گرایش به رسانه و … حال این سوال مطرح می گردد که با وجود اتخاذ سیاست های کاربردی در ارتقای کمی و کیفی برنامه های رسانه ی ملی به ویژه در بخش ورزش (با اختصاص شبکه ی ورزش) چرا هنوز بسیاری از افراد نیازهای خود را در تماشای برنامه های ورزشی ماهواره ای جست و جو می کنند.
۱-۳ اهمیت و ضرورت تحقیق
باید توجه داشت که ارتباط نه تنها یکی از عناصر مهم و اساسی زندگی گروهی انسان است، بلکه سنگ بنای جامعه و هسته اصلی تشکیل ساختمان اجتماعی است؛ چه اینکه بدون ارتباط، هرگز فرهنگ پدیدار نمی گشت و بدون فرهنگ، جامعه لباس وجود بر تن نمی کرد. از این رو، در نظام های اجتماعی کوچک و بزرگ همانند خانواده، اجتماعات روستایی، شهری، کشوری و بین المللی، ارتباط در انتقال دانش ها و مهارت ها و نگرش و باورها و ارزش ها، نقش برجسته داشته است و می تواند به شکل گیری و تغییر شناخت ها، عقاید، ارزش ها و رفتار انسان منجر گردد. به همین دلیل، ارتباط به عنوان یکی از ابزارهای اصلی تغییرات اجتماعی و سیاسی مطرح است. روشن است که ارتباط خود به خود صورت نمی گیرد، بلکه نیاز به ابزار است. رسانه را ابزار ارتباط دانسته اند و در تعریف آن چنین گفته اند: رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن معنا و مفهوم موردنظر خود (پیام) را به گیرنده منتقل می کند. به عبارت دیگر، رسانه، وسیله حامل پیام از فرستنده به گیرنده است. کتاب، روزنامه، مجلّه، عکس، فیلم، نوار صوتی و تصویری، رادیو، تلویزیون، ماهواره و… نمونه هایی از رسانه هستند (خالصی، ۱۳۸۸). نظر به انجام پژوهش های متعدد در زمینه ی رسانه ها و سهم ورزش در شبکه های تلویزیونی ملی و ماهواره ای و با توجه به آنچه در مقدمه در رابطه با ارتباط ورزش و رسانه و کارکردهای آن، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که دلایل و عوامل موثر بر گرایش مخاطبان به برنامه های ورزشی شبکه های ماهواره ای و ملی چه می باشد؟ همچنین به دنبال ارائه راهکار در راستای غنای بیشتر برنامه های ورزشی شبکه های تلویزیونی ملی به منظور گرایش مخاطبان می باشد. نتایج پژوهش حاضر می تواند در سیاست گزاری های کلان برنامه های شبکه های تلویزیونی ملی مورد استفاده قرار گیرد.
۱-۴ اهداف تحقیق
۱-۴-۱ اهداف کلی
بررسی دلایل گرایش به تماشای برنامه های ورزشی ماهواره ای و تلویزیونی از دیدگاه مخاطبان
۱-۴-۲ اهداف فرعی

 

 

بررسی و رتبه بندی دلایل گرایش به برنامه های ورزشی تلویزیون ملی از دیدگاه مخاطبان

بررسی و رتبه بندی دلایل گرایش به برنامه های ورزشی ماهواره ای از دیدگاه مخاطبان

مقایسه دیدگاه های مخاطبان در رابطه با دلایل گرایش به برنامه های ورزشی تلویوین ملی و ماهواره ای.

بررسی ارتباط میزان تحصیلات افراد با گرایش به برنامه های ورزشی تلویزیونی و ماهواره ای.

بررسی ارتباط قومیت مخاطبان با گرایش به برنامه های ورزشی تلویزیون ملی و ماهواره ای

بررسی ارتباط سن و جنسیت مخاطبان با گرایش به برنامه های ورزشی تلویزیون ملی و ماهواره ای

۱-۵ فرضیات و سوالات تحقیق
۱-۵-۱ فرضیه اصلی تحقیق
دلایل گرایش به برنامه های ورزشی تلویزیون ملی و شبکه های ماهواره ای چه چیزی است؟
۱-۵-۲ فرضیه فرعی تحقیق

 

 

مهم ترین دلایل گرایش به برنامه های ورزشی تلویزیون ملی از دیدگاه مخاطبان چه می باشد.

مهم ترین دلایل گرایش به برنامه های ورزشی ماهواره ای از دیدگاه مخاطبان چه می باشد.

بین دیدگاه های مخاطبان در رابطه با دلایل گرایش به برنامه های ورزشی تلویوین ملی و ماهواره ای تفاوت وجود دارد.

بین میزان تحصیلات افراد با گرایش به برنامه های ورزشی تلویزیونی و ماهواره ای ارتباط وجود دارد.

بین قومیت مخاطبان با گرایش به برنامه های ورزشی تلویزیون ملی و ماهواره ای ارتباط وجود دارد.

بین سن و جنسیت مخاطبان با گرایش به برنامه های ورزشی تلویزیون ملی و ماهواره ای ارتباط وجود دارد.

۱-۶ محدودیت های تحقیق

 

 

منابع اطلاعاتی و پژوهش های اندک صورت گرفته در زمینه موضوع مورد نظر.

عدم دقت در بابت پاسخگویی به سوالات پژوهش از سوی پاسخگویان.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:00:00 ب.ظ ]