کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • ارزیابی عوامل موثر بر رضایت مشتری شرکت¬های بیمه با استفاده از تئوری خاکستری و کانو فازی (مورد شرکت¬های بیمه شهرستان بروجن)- قسمت ۲
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در رابطه با تعیین تأثیر انگیزش بر توانمندسازی کارکنان- فایل ۹
  • پژوهش های انجام شده درباره رابطه بین خودکارآمدی با سلامت روان در بین والدین دارای کودکان عادی و ...
  • تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، اضطراب- قسمت 16
  • پروژه های پژوهشی در مورد شناسائی و اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت کارآفرینان برتر ...
  • تحولات تقنینی مربوط به فرزند خواندگی- قسمت ۳
  • مقالات و پایان نامه ها در رابطه با طراحی برنامه ریزی استراتژیک درتوسعه پایداربیمارستان امام رضا(ع)- فایل ۴
  • زیست- قسمت ۲
  • منابع تحقیقاتی برای نگارش پایان نامه بررسی رابطه میان عوامل روانشناختی توانمندسازی بر تعهد سازمانی کارکنان ...
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره : تعیین ارقام مقاوم به زنگ قهوه ای Puccinia recondita f.sp. tritici ...
  • مطالب پژوهشی درباره طراحی و ساخت واکسن کاندید یونیورسال بر علیه ویروس های پاپیلوماانسانی ...
  • بررسی فقهی حقوقی ضمانت بانک مرکزی در کاهش ارزش پول- قسمت ۱۲
  • تحولات قانونگذاری در بخش تعاون و تأثیر آن بر شرکتهای تعاونی- قسمت 5
  • اثربخشی اعتبارات اعطایی بانک کشاورزی بر سرمایه گذاری- قسمت 14
  • نظام حقوقی حاکم بر روابط شهرداری و شورای شهر- قسمت ۶
  • راهنمای نگارش پایان نامه با موضوع بهینه سازی چندهدفی مدل جانمایی تسهیلات با سرویس دهندگان ثابت و تقاضای تصادفی ...
  • بررسی رابطه رفتار مدنی سازمانی با کیفیت زندگی کاری در آموزگاران اداره آموزش و پرورش سرچهان در سال تحصیلی ۸۸-۸۷- قسمت ۲
  • بررسی رابطه رهبر- عضو و اعتماد به همکاران با رضایت شغلی کارکنان گروه صنعتی فومن شیمی- قسمت ۵
  • عوامل موثر بر ارتقا کیفیت خدمات گروه هتل های هما از دیدگاه کارکنان و مشتریان- قسمت ۷
  • استناد پذیری ادله دیجیتالی در حقوق کیفری- قسمت ۵
  • رابطه هوش سازمانی و استرس های شغلی کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان مازندران- قسمت ۱۲
  • دانلود فایل های پایان نامه درباره : ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • تجاری سازی فضای ماورای جو- قسمت ۴
  • بررسی ساختار و هزینه اجتماعی انحصار در صنعت بانکداری ایران- قسمت ۲
  • تأثیر تغییرات و تحولات اجتماعی بر آثار سینمای رسول صدرعاملی- قسمت ۵- قسمت 2
  • تاثیر هوش معنوی و باورهای غیرمنطقی بر توان مقابله با استرس (مورد مطالعه اداره گاز ناحیه کاشان)- قسمت ۷
  • دانلود مطالب پایان نامه ها در مورد بررسی راهکارها و چالش‌های تغییر رویکرد از مالیات ستانی سنتی به ...
  • عوامل شکل گیری گفتمان ناسیونالیسم و بازتاب آن در مطبوعات از دوران مشروطه تا پایان دوره رضا شاه (۱۲۸۵-۱۳۲۰ ه ش) ۹۳- قسمت ۶
  • بررسی تحلیلی مناظره‌های رسول اکرم (ص)- قسمت ۱۱
  • راهنمای نگارش پایان نامه با موضوع خصوصیات فیتوشیمیایی و بیولوژیکی اسانس دو گونه مرزه ایرانی۹۳- فایل ۲
  • عقد احتمالی در حقوق ایران و مصر- قسمت ۶
  • مقالات و پایان نامه ها درباره :بررسی رابطه بین شیوه های مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمانی ...
  • بررسی تناسب در آیات و سور در تفسیر المیزان و فی ظلال القرآن- قسمت ۴




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی سبک شناسانه وتبیین زیباشناختی و بلاغی ترجمه ی کهن نهج البلاغه- قسمت ۶ ...

    یکی از شاگردان احمد امین در پاسخ به او می گوید: انسان از شنیدن چنین سخنانی سست و بی پایه آن هم از زبان استاد دانشگاه قاهره، شرمنده می شود. احمد امین و همانندهای او، میان دوگونه سجع فرق نگذارده اند: یکی، سجع پسندیده که به دل می نشیند و از محسنات لفظی است. این دست سجع از عصر جاهلی در سبک های زبان عرب بوده است و در همه ی سوره های قرآن مجید و پاره ای از سخنان رسول اکرم(ص) هم وجود دارد؛ دیگری سجع متکلفانه و منشیانه است که در سبک نویسندگان و منشیان دربار خلیفه عباسی مقتدر باللّه پدید آمد و با تلاش های ابوالفضل ابن عمید از صنایع ادبی مورد توجه در نیمه ی قرن چهارم هجری قمری به شمار رفت.
    شیوه مسجعی که در نهج البلاغه امام علی(ع) می یابیم، از محسنات لفظی است که در جاهلیت و صدر اسلام تا پایان دوره امویان هم بوده است.
    اگر سجع، خودجوش و بی تکلف و بی تصنع بر زبان و در سخن آید، یکی از نشانه های بلاغت و دلیل های فصاحت است. وجود این گونه سجع در گفتار امام علی(ع) یکی از رازهای بلاغت در نهج البلاغه است و به هیچ روی دلیلی بر پدید آمدن این سخنان گران قدر، در قرن چهارم و روزگار سید رضی نمی تواند بود.
    هرگز پذیرفتنی نیست که کسی نهج البلاغه را از آن روی که گاه نثرش مسجع است، از متون قرن چهارم به شمار آرد؛ چرا که این صنعت ادبی در قرآن و حدیث نبوی و سخنان سخنوران جاهلی و اسلامی، چون قسّ ابن ساعده ایادی و پاره ای از دبیران و عالمان، فراوان دیده می شود. این عبارت از قس ابن ساعده است: «ایها الناس اسمعوا وعوا من عاش مات، ومن مات فات وکل ماهو آت آت، لیل داج، ونهار ساج، وسماء ذات ابراج، ونجوم تزهر و بحار تزخر و جبال مرساه وارض مدحاه ونهار مجراه». جاحظ در کتاب بیان و تبیین خود، فصلی در سجع پرداخته و به نمونه هایی از سخنان مسجع در جاهلیت و اسلام اشاره کرده است. این مقال بیش از آن چه آمد، گنجایش بازشکافت این موضوع را ندارد. خواننده محترم کافی است به کتاب یادشده از جاحظ و یا برای نمونه به کتاب جمهره خطب العرب، اثر احمد زکی صفوت مراجعه کند تا بر او معلوم شود که سجع و مقابله و دیگر محسنات بدیعی، تا چه مایه در گفتار فصحا و بلغای جاهلی و اسلامی موج می زند.
    با این وصف، آیا درست است که سجع را بهانه کنند، تا نهج البلاغه را از امیرمؤمنان، علی(ع) بگیرند؟ چنین کاری جز از مردم بیدادگر برنمی آید.
    پاسخ شبهه سوم
    برخی از کسان پنداشته اند وجود پاره ای از تقسیم بندی های عددی و روش های منطقی در نهج البلاغه، دست آویز خوبی است برای انکار پیوند نهج البلاغه با امام علی(ع). اینان گمان کرده اند در روزگار علی(ع)، این گونه تقسیم ها در سخن به کار نمی رفته است.
    به مَثَل، امام علی(ع) گفته است: «ایمان بر چهار پایه استوار است: شکیبایی و یقین و داد و جهاد؛ و شکیبایی را چهار شاخه است: آرزومندی و بیمناکی و پارسایی و امیدواری… و یقین بر چهار بخش است: زیرکانه دیدن و دانشورانه دریافتن و از گذر روزگار آموختن و به روش پیشینیان رفتن… و دادگری بر چهار پاره است: فهمی جوینده و دانشی ژرفنده و داوریِ برازنده و بردباریِ پاینده… و جهاد بر چهار شاخه است: به نیک خواندن و از بد راندن و با بزه کار در افتادن و در راه حق ماندن… .
    حقیقت آن است که نیک تقسیم کردن مطالب و به کار گرفتن روش شمارشی برای شرح مسائل و دسته بندی فضایل و رذایل و آوردن مقدمه و نتیجه گیری از مطلب و گفتار پیوسته که روش منطقی در عرضه و آموزش مطالب است در قباله کسی نیست و همه از آن بهره می برند. این ویژگی ها در سخنان پیامبر اکرم(ص) فراوان است و در گفتار اصحاب آن جناب بسیار؛ مگر رسول اللّه(ص) نگفته است.
    «سه ویژگی است که حتی اگر یکی از آن ها در کسی باشد، در رستاخیز خداوند پناه اوست؛ کسی که با مردم آن کند که انتظار دارد با او کنند؛ آن که در هر کاری خشنودی خداوند را بجوید؛ کسی که تا خود را نپیراید از دیگران خرده نگیرد»؛«چهار کس دعایش رد نشود: پیشوای دادگر؛ پدر و مادر در حق فرزند؛ کسی که برای برادر دینی پنهان از او دعا کند؛ ستمدیده»؛ «پنج چیز در ترازوی کردار بسیار سنگین است: سبحان اللّه؛ الحمداللّه؛ لااله الاّاللّه؛ اللّه اکبر؛ شکیبایی در مرگ فرزند شایسته»؛«اگر شش چیز را گردن نهید، بهشت را برای شما گردن می نهم: چون خبر دهید؛ دروغ مگویید؛ بر سر پیمان خویش باشید؛ دیده از گناه بردارید؛ پاکدامنی ورزید، دست و زبان از آزار مردم بشویید… .
    حدیث از این دست، بسیار است و امام علی(ع) از همین روش نبوی پی روی کرده. بنابراین، دسته بندی و تقسیم و شمارش مطالب در نهج البلاغه، چیز تازه ای نیست، که در زمان سید رضی پدید آمده باشد؛ بلکه در روزگار امیرمؤمنان، علی(ع) و پیش از آن بوده است و علی(ع) آن کرده است که رسول اللّه(ص) می کرده.
    پاسخ شبهه چهارم
    سیدمحسن امین در اعیان الشیعه می گوید: اگر نیک بنگریم و داد ورزیم، درمی یابیم که آن چه کسان را به درافتادن با همه یا بخشی از نهج البلاغه واداشته، اشارات این کتاب به آن چیزی است که از نگاه اینان، عیب جویی و نکوهش صحابه رسول اللّه(ص) به شمار است؛ حال آن که اینان می پندارند صحابه، مقدس و پیراسته از کاستی و نابایستی اند. از این گذشته، از این کتاب برمی آید که امام علی(ع) از کسانی که در خلافت بر او پیشی گرفته اند، رنجیده، و آن حضرت خود را برای خلافت برتر از آن ها می دانسته است.
    امیر بیان، امیر شکیب ارسلان، این نکته را نیک بازشکافته است؛ توضیح آن که هنگامی که وی پس از جنگ دوم جهانی از اروپا باز می گردد و به دیدن شهر دمشق می رود، در جمعی از دانشوران بنام دمشق، سخن به نهج البلاغه می کشد. یکی از حاضران می گوید: این کتاب منحول است و آن را به علی(ع) بسته، و ناروا از او دانسته اند. دیگران با او همداستانی می کنند. شکیب ارسلان، لب نمی گشاید؛ تا این که از او می پرسند: درباره نهج البلاغه چه می گویی؟ و او پاسخ می دهد: اگر این کتاب را به علی ع بسته اند، نویسنده ی آن کیست؟ آیا سید رضی است؟ می گویند: آری. او می گوید: اگر چهل مرد بسان شریف، او را یاری کنند، نمی تواند حتی خطبه ای همال یکی از خطبه های کوتاه نهج البلاغه و یا جمله ای چونان یکی از جمله های آن بیاورد. بی تردید و به یقین نهج البلاغه از علی بن ابی طالب (ع) است؛ و آن چه به شک در نهج البلاغه انجامیده، نکوهش صحابه است که در نگاه مردم مقدس و پاک به شمار می آیند.
    باید دانست که عدالت همه صحابه رسول اللّه(ص)، گزافه ای بیش نیست. اصلی ترین دلیل هواداران این آموزه، روایتی است از جناب پیامبر(ص) که گفته است: «یاران من چونان ستاره اند، به هریک روی کنید، ره یافته اید»؛ حال آن که بسیاری از بزرگان اهل سنت تصریح کرده اند که این حدیث، نادرست و ساختگی است. از این گذشته، این حدیث با کتاب و سنت و رخدادهای تاریخی سازواری ندارد؛ چه، صحابه در دانش و فقه و جلالت یکسان نبوده اند. آنان موقعیت و مرتبه گوناگون داشته اند؛ چنان که برخی از آنان یارانی نیکو بودند و در جنگ دلاوری کردند و پس از رسول اکرم(ص) هم، هم چنان ماندند؛ حال آن که برخی از آیه های قرآن تصریح می کند که پاره ای نیز از آن ها منافق بوده اند؛ چنان که در سوره توبه و آل عمران و منافقون آمده است. از این بدتر آن که در آیاتی در قرآن کریم تصریح می شود که پاره ای از آن ها پس از حیات رسول اکرم(ص) مرتد شدند و برخی دیگر فتنه جویی کردند و در امر صدقات نسبت به رسول اکرم(ص) ناروا گفتند.
    در سنت هم دلالت هایی بر ارتداد برخی از صحابه، پس از حیات آن جناب وجود دارد؛ مثلاً رسول اللّه(ص) در حدیث حوض گفته است: «من در راه حوض از شما پیشی می گیرم. گروهی با من در می افتند، بر آن ها چیره می شوم. آن گاه می گویم: خدایا یارانم! گفته می شود: نمی دانی پس از تو چه کرده اند». زبیدی این حدیث را هفتادمین حدیث متواتر دانسته است.
    واقدی در کتاب مغازی درباره کشتگان جنگ بدر می گوید: «طلحه و ابن عباس و جابر بن عبداللّه می گویند: رسول اللّه(ص) بر کشتگان بدر نماز گزارد؛ سپس گفت: بر اینان گواهم. ابوبکر گفت: یا رسول اللّه(ص) آیا آنان برادران ما نیستند؟ چونان ما اسلام آوردند و چونان ما جهاد کردند. پیامبر گفت: آری، اما اینان از پاداش خود نخورند و نمی دانم پس از من چه خواهید کرد… ».
    شواهدی در دست است که برخی از آن ها دشنام دادند و کینه ورزیدند و زدند و سوختند و کشتند. در کتاب ها آمده است که پاره ای از آن ها، تن به گناه کبیره دادند و فعل حرام کردند و لب به مل آلودند و ربا خوردند. برخی از آنان پیمان شکستند و برخی دیگر گمراه شدند و شماری ستم کردند. آری هرکه بازیچه هوای نفس شود، از راه حق باز می گردد.
    از عمر پسر خطاب در شرح حال سائب بن ابی حبیش نقل است که: در این مرد هیچ عیبی نمی بینم. من پس از رسول اللّه(ص) از هر کسی می توانم خرده بگیرم. این سخن عمر، کنایه ای است به همه هم روزگارانش.
    صحابه نیز چونان دیگر مردم، خوب و بد و کاستی و پیراستی دارند و ناروا دانستن نقد کارهای آن ها و پیراسته پنداشتن آنان از کاستی و نابایستی، تحمیل بر قرآن و سنت و سیره است.
    ابن ابی الحدید می گوید: «گروهی از استادان بغدادی ما می گویند: شماری از صحابه و تابعین و محدثان از علی(ع ) روی برتافتند و از او بد گفتند. برخی از آن ها بر نیکی های او سرپوش نهادند و از سر دنیا دوستی با دشمنان او ساختند». ابن ابی الحدید پس از این، شرح حال کوتاهی از بسیاری از آن ها یاد می کند. حال که چنین است چرا علی(ع) از دشمنانی که او را دشنام داده اند و با او پیمان گسستند و بر او ستم کردند و به کشتنش کمر بستند، پرده رسوایی برنگیرد و آنان را بر زشتی هایشان نکوهش نکند.
    محیی الدین عبدالحمید در مقدمه اش بر شرح محمد عبده بر نهج البلاغه آورده است: یکبار درباره این موضوع گفت وگو می کردیم. یکی از برادران گفت: نمی فهمم! چرا برخی از کسان به علی(ع) خرده می گیرند و روانمی دادند که او از معاویه و عمرو پسر عاص بگوید، حال آن که می دانند که علی(ع) با آن ها می جنگیده و به مبارزه دعوتشان می کرده است.
    بنابر آن چه گذشت، نکوهش شماری از صحابه در نهج البلاغه، به هیچ روی نمی تواند دلیل بر نابجا بودن استناد آن به امیرمؤمنان، علی(ع) باشد.
    پاسخ شبهه پنجم
    برخی از مخالفان پنداشته اند که چون در نهج البلاغه، گاه از آینده خبر داده شده است، پس از علی(ع) نیست؛ چراکه تنها خداست که دانای نهان است.
    درست است آگاهی از آینده، تنها از آنِ خداوند است و بارها در قرآن به این نکته اشارت رفته است و از جمله آن هاست: «… قل انما الغیب للّه…؛ بگو: غیب، تنها از آن خداوند است…»؛ «قل لایعلم من فی السموات والارض الغیب الا اللّه…؛ بگو: کسی در آسمان و زمین از غیب آگاه نیست، مگر خداند…» «… لو کنت اعلم الغیب لاستکثرت من الخیر…؛ اگر با نهان آشنا بودم قطعاً خیر بیشتری می اندوختم…»
    «وعنده مفاتیح الغیب لایعلمها الا هو…؛ و کلیدهای غیب، تنها نزد اوست. جز او کسی آن ها را نمی داند…».
    در کنار این آیات، آیه های دیگری هست که آشکارا می رساند که برخی از بندگان خدا می توانند از آینده آگاه شوند؛ مانند: «… وما کان اللّه لیطلعکم علی الغیب ولکن اللّه یجتبی من رسله من یشاء…؛ خداوند بر آن نیست که شما را از غیب آگاه کند، ولی خدا در میان فرستادگانش هرکه را بخواهد برمی گزیند…»؛ یعنی، آن ها را برای آگاهی از غیب برمی گزیند. در جای دیگر قرآن کریم می خوانیم: «عالم الغیب فلایظهر علی غیبه احدا * الا من ارتضی من رسول اللّه؛ دانای نهان است و کسی را بر غیب او آگاهی نیست * مگر پیامبری که از او خشنود باشد…».
    دسته ای دیگر از آیات قرآن کریم نشان می دهد که پیامبران، از نهان آگاه بوده اند؛ برای نمونه: پیامبر اکرم(ص) از پیروزی مسلمانان بر کافران مکه خبر می دهد؛ و از شکست و پیروزی رومیان در آینده می گوید. یا حضرت عیسی به مردم می گوید: از آن چه می خورید و یا در خانه پنهان دارید، آگاهم. حضرت یوسف هم از خشک سالی در مصر و نیز سرنوشت آینده دو هم سلول خود در زندان خبر می دهد.
    گذشته از این ها، از مطالعه ی سیره ی رسول اللّه(ص) هم برمی آید که آن حضرت نهان را شناسا بوده است؛ مثلاً پیامبر اکرم(ص) پیش از سفر به حظیره القدس، به فاطمه زهرا(س) می فرماید: «تو پیش از دیگران به من خواهی پیوست»؛ یا به علی(ع) می گوید: «پس از من با پیمان شکنان و گمراهان و ستمکاران خواهی جنگید.»؛ آن حضرت(ص) به عمار یاسر می گوید: «گروه سرکشی تو را می کشند…». رسول اللّه(ص) جنگ موته و شهادت جعفر بن ابی طالب را نیز پیش بینی کرد. هم چنین چندی پیش از فتح مکه، حاطب ابن ابی بلتعه نامه ای به مردم مکه می نویسد تا آمادگی رسول اکرم(ص) را برای بازگشت پیروزمندانه به مکه، به آن ها گزارش کند. وی نامه را به زنی به نام ساره می دهد. ساره نامه را در لابه لای گیسوانش پنهان می کند و راهی مکه می شود. پیامبر اکرم(ص) به خواست خدا از این رخداد آگاه می شود و علی(ع) را با تنی چند از یاران فرامی خواند و آن ها را در پی آن زن روانه می کند، و می گوید: «در منزلگاه خاخ به او می رسید. نامه ای از حاطب نزد اوست. آن را بگیرید.» امام علی(ع) با یاران رفتند و زن را یافتند و نامه را گرفتند و آمدند.
    از آن چه آمد، برمی آید که از نگاه اسلام انسان می تواند از نهان آگاه شود. برای جمع میان آیات و روایات یاد شده و سازواری میان آن ها، چند راه پیشنهاد شده است: یکی آن است که: نهاندانی خداوند ذاتی و استقلالی است و هیچ کس جز او این گونه از نهان خبر ندارد؛ اما برخی از کسانی که خداوند برگزیند، به خواست او از نهان آگاه می شوند. آگاهی اینان اصالت ندارد و پیرو خواست خداوند است. امیرمؤمنان، علی(ع) این نکته را چه نیک پرداخته است: هنگامی که آن امام همام(ع) از آینده بصره می گفت، اشارتی کرد به یورش هستی سوز تاتار در آینده؛ یکی از حاضران، گفت: ای امیرمؤمنان! به تو علم غیب داده اند؟ حضرت تبسمی کرد و فرمود: این علم غیب نیست، علمی است که از نهان دان رسول اللّه(ص)) آموخته شده است؛ و این جان کلام است؛ یعنی حتی چونان پیامبر هم، راز نهان نمی داند و از آینده آگاه نیست؛ این گونه آگاهی و شناخت، ماهیت تفویضی دارد و از خداوند به رسولش داده می شود.
    باری، علی(ع) کسی است که رسول اللّه(ص) او را دروازه شهر دانش خویش خواند. آری، این علی(ع) است که هزار باب دانش از پیامبر(ص) آموخت که از هر باب آن، هزار باب دیگر بر او گشوده شد.
    رسول اللّه(ص) پیش از رحلت از آن چه در آینده بر امتش خواهد گذشت، با علی گفت. امّا امام(ع) یک از هزار دانش خویش را هم نگفت و رفت؛ چه، بیم کج فهمی مردم داشت؛ با این همه، بر نادانی مردم دلش می سوخت و به آنان می فرمود: «تا مرا از کف نداده اید، از من بپرسید…». نکته ی دیگر آن که امام علی(ع) در مواردی که از آینده خبر داده است، گفتارش را به گونه ای تردید آمیخته، و با واژه «کانّی» سخن آغازیده است.
    پاسخ شبهه ششم
    گفته اند در نهج البلاغه، از طاووس سخن رفته است، علی(ع) کجا طاووس دیده است؟ می دانیم که علی(ع) به یمن و عراق و برخی از شهرهای عربستان سفر کرده است؛ و در دوران ولایت ایشان در کوفه، از سرزمین های دیگر پیشکش هایی برای آن حضرت می آوردند؛ دور نمی نماید که امام(ع) در این سفرها طاووس دیده باشد؛ و یا در میان آن هدیه ها طاووسی بوده باشد؛ چنان که ابن ابی الحدید دور ندانسته است هنگامی که امام(ع) در عراق می زیسته، در میان هدیه هایی که به آن حضرت تقدیم می شده، طاووس هم بوده است. گذشته از این ها، می توان پذیرفت که کسی در مکه یا مدینه طاووس داشته است؛ و امام آن را ریز کاویده است.
    در شعر عرب هم از طاووس یاد شده است. رؤبه بن عجاج گفته است:
    کما استوی بیض النعام الاملاسمثل الدمی تصویر هن اطواس
    حاصل آن که، سبک نهج البلاغه، برهانی است قاطع بر این که این کتاب از امام علی(ع) است. این سبک، در سراسر نهج البلاغه دیده می شود؛ و چنان که ابن ابی الحدید گفته است: از این کتاب، آبی زلال و یک دست فراهم کرده است؛ که خود دلیلی دیگر بر انتساب آن به امیرمؤمنان امام علی(ع) است. چنگ زدن به دلیل هایی که یاد شد، چون: مسجع بودن نهج البلاغه، وجود تقسیم بندی و دسته بندی عددی مطالب، نداشتن سند، نکوهش برخی از صحابه، گفت وگو از طاووس، خبر دادن از آینده، وجود بحث های کلامی و فلسفی، دعوت به زهد و پروا پیشگی، تکرار واژه وصی و وصایه، طولانی بودن برخی از نامه و خطبه ها، انتساب پاره ای از عبارتهای نهج البلاغه به دیگران، خالی بودن کتاب های ادبی و لغوی از شواهدی از نهج البلاغه، برای ایجاد شک و شبهه درباره ی نهج البلاغه، به عیب جویی از تک تک میراث فرهنگی اسلام و عرب و مخدوش جلوه دادن آن ها می انجامد و سخنی است بی دلیل که حجت، آن را باطل می داند و برهان آن را پرکاستی و بی ارزش می کند.
    اما نکته اصلی این است که در سراسر این سخنان، خواست امام تدریس علوم طبیعی و جانورشناسی یا فهماندن نکته‌های فلسفی و یا تاریخی نیست. طرح این گونه بحث ها همچون قرآن کریم است که به زبان موعظت از هر پدیده محسوس یا معقولی نمونه‌ای روشن و قابل درک در پیش چشم شنونده قرار می‌دهد، سپس آرام آرام او را با خود به سر منزلی می‌برد که باید بدان برسد، به درگاه خدا و آستان پروردگار یکتا.
    ۴-۳- نام گذاری نهج البلاغه
    نهج (به فتح نون و سکون هاء) به معنای راه آشکار است. بنابراین، نهج البلاغه به معنای راه و طریق آشکار بلاغت است.
    سید رضی در مقدمه کتاب می‌گوید:
    آن را نهج البلاغه نامیدم، زیرا درهای بلاغت را به روی کسی که بخواهد در آن نظر کند، می‌گشاید و طالبان آن را بدان فرا می‌خواند. هم دانشمند را بدان نیاز است و هم دانش پژوه را، هم مطلوب اهل بلاغت است و هم منظور اهل زهد و پارسایی. در اثنای آن بسی سخنان شیوا و شگفت انگیز که در توحید و عدل و منزه ساختن باری تعالی از شباهت به آفریدگان آمده است. در سلک عباراتی که تشنه کامان را سیراب کند و بیماران را شفا بخشد و هر شک و شبهه‌ای را از دل بزداید.
    شیخ محمد عبده مفتی پیشین مصر، که از علمای اهل سنت است، در مقدمه ی شرحی که بر نهج البلاغه نوشته است می‌گوید:
    اسمی را سراغ ندارم که در دلالت بر معنا از این اسم سزاوارتر باشد. در توان من نیست که این کتاب را بیش از آن چه این اسم بر آن دلالت می‌کند توصیف نمایم.
    دکتر سید جعفر شهیدی در مقدمه ی کتاب خود (ترجمه ی نهج البلاغه ) می‌نویسد: «در میان هزاران نام که مصنفان، مؤلفان و یا مترجمان حوزه مسلمانی بر کتاب‌های خود نهاده اند، هیچ نامی چون «نهج البلاغه « راه سخن رساگفتن » با محتوای کتاب منطبق نیست و می توان گفت این نام از عالم غیب بر دل روشن شریف رضی- رحمه الله – افاضه گردیده است که «الاسماء تنزل من السماء».
    ۴-۴- محتوای نهج البلاغه
    نهج البلاغه در سه قسمت دسته بندی شده است: خطبه ها، نامه ها، کلمات قصار. با توجه به اختلاف نسخه نویسان در شماره‌گذاری این سه قسمت، در شماره این ها اندک اختلافی است. بر اساس شماره گذاری المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه شمار خطبه ها ۲۴۱، نامه ها ۷۹ و کلمات قصار ۴۸۰ است.
    سید رضی در مقدمه‌اش بر نهج البلاغه در نحوه دسته‌بندی مطالب می‌نویسد: دیدم سخنان علی(ع) بر سه محور است:
    ۱-خطبه ها و فرمان ها
    ۲- نامه ها و رساله‌ها
    ۳- حکمتها و موعظه‌ها.
    خطبه ها
    نهج البلاغه دائره المعارف‌گونه‌ای از فرهنگ اسلامی است: خداشناسی، و جهان فرشتگان، پیدایش عالم، طبیعت انسان، امتها و حکومتهای نیکوکار و یا ستم‌باره. اما نکته اصلی این است که در سراسر این سخنان، خواست امام تدریس علوم طبیعی و جانورشناسی یا فهماندن نکته‌های فلسفی و یا تاریخی نیست.
    سخنان علی(ع) در طرح این گونه بحث‌ها همچون قرآن کریم است که به زبان موعظه از هر پدیده محسوس یا معقولی نمونه‌ای روشن و قابل درک در پیش چشم شنونده قرار می‌دهد، سپس آرام آرام او را با خود به سر منزلی می‌برد که باید بدان برسد، به درگاه خدا و آستان پروردگار یکتا.
    آنجا که سخن در خلقت آسمان و زمین و آفتاب و ماه و ستاره و کوه‌هاست، به زبان اندرز یاد می‌دهد که آن چه آفریدگار به آفریدگان بخشیده خیر محض است، اما انسان ناسپاس، حق این همه نعمت را نمی‌گزارد و از راه خدا به راه شیطان روی می‌آورد و بخشش الهی را در راه انگیختن شر و بر پا کردن فتنه صرف می‌کند و آنجا که تذکار داستان پیشینیان است، به حاضران تعلیم می‌دهد که روزگار آیینه عبرت است و گذشته را در آن توان دید اما عبرت گیرنده چه کسی است؟ ببینید امت‌های از میان رفته و در زیر خاک خفته چه کردند و چه دیدند کار نیک آنان را تقلید کنید و از ارتکاب کار زشتی که به نابودی آنان منتهی گشت بپرهیزید.
    در خلال این اندرزها گاهی هم به اصحاب خود می‌نگرد و به حال و کردار آنان می‌اندیشد، ناگهان کوهی از اندوه و دریغ بر دل او فرود می‌آید و آن هنگامی است که دیده حقیقت بین را از مردمی که پای منبرش نشسته‌اند می‌گرداند و به افقی دورتر می‌گشاید به روزگار محمد(ص) و یاران پاک دل او که با اعتقاد به خدا و روز رستاخیز نصرت دین را بر سود دنیای خود مقدم داشتند. دیگر بار به جمع حاضران می‌پردازد و می‌بیند هنوز از آن زمان بیش از سی سال نگذشته است، چه شد که در این فاصله کوتاه مسلمان نماها جای مسلمانان راستین نشسته‌اند؟ مردمی که چون دنیا به روی آنان خندید خدا را فراموش و امام خود را نافرمانی کردند. آن مردم که گردنها را می‌کشیدند و بر خود می‌بالیدند که ما در راه خدا شهید داده‌ایم و خود نیز در آرزوی شهادتیم کجا رفتند؟ چرا اینان که گرد مرا گرفته‌اند تن آسانی را بر کشته شدن در راه دین ترجیح می‌دهند و هر یک می‌کوشد تا این وظیفه دینی را به گردن دیگری اندازد؟ به مساوات و ایثار مسلمانان در صدر اسلام می‌نگرد که چگونه دیگری را بر خود مقدم می‌داشتند و می‌کوشیدند خود را از آلوده شدن به مال دنیا پاک نگاه دارند. اکنون چرا اینان مال اندوز و دنیاپرست شده‌اند؟ این نمونه‌ها و دهها نمونه دیگر محتوای خطبه های امام است.
    نامه ها
    نامه ها بیشتر دستور کار حکمرانان است که چگونه با طبقات مردم رفتار کنند و چه‌سان در نگهبانی خزانۀ ملت بکوشند. در هزینه، صرفه و صلاح جامعه را در نظر بگیرند. اما مضمون این نامه ها، دستور حاکم نیمی از پهنه مسکونی جهان آن روز که به عاملان زیردست خود فرمان می‌دهد، نیست، نوشته پدری مهربان، سالخورده و سرد و گرم روزگار چشیده است که به فرزندان نورس خویش می‌آموزد تا در نبرد زندگی چگونه با مشکلات روبرو شوند.
    کلمات قصار
    «هرگاه خدا بنده‌ای را خوار دارد، او را از (آموختن) علم برکنار دارد.»
    در این قسمت، گزیده سخنان حکمت آمیز امیرمؤمنان(ع) و پندهایش و نیز پاسخ پرسشها و گفتارهای کوتاه وی آمده است.
    ۴-۵- قدیمی‌ترین ترجمه فارسی از نهج البلاغه
    از کلمات امیر المؤمنین علی علیه السلام ترجمه‌ها و شرح‌های فراوانی در دست است که از دوران های پیش به زبان عربی نوشته شده است. لیکن ترجمه یا شرحی که به فارسی کهن صورت گرفته باشد در دست نیست و غالباً ترجمه‌هایی به زبان فارسی از قرن دهم یعنی از دوره صفویه به بعد تهیه و تدوین شده است، از قبیل شرح حسین بن شرف‌الدین اردبیلی، ترجمه ملامحمد باقر لاهیجانی و شرح ملافتح‌الله کاشانی و مانند آن ها. حال اگر قرائنی موجود باشد و ثابت کند که چندین قرن پیش از دولت صفویه، در ایران ترجمه‌هایی به فارسی به دست محبان آن حضرت فراهم شده و از حوادث دوران مصون و از نسلی به نسلی دیگر به یادگار مانده است. آن گاه می توانیم بگوئیم که فرق شیعه از روزگاران گذشته دارای یک نظام صحیح فکری بوده و در اندیشه تقویت مبانی مکتب خود شده و برای بقا و گسترش این مذهب به سازمان دادن تشکیلات سیاسی و عقیدتی دست زده‌اند و نیز برای استوار کردن مواقع خود از کتاب نهج البلاغه که پس از قرآن، گرامی‌ترین و بهترین سخن است بهره فراوان برده‌اند. این نسخه تاریخ ترجمه ندارد و فقط قرائن و علائمی – از حیث سبک و آئین نگارش و واژگان و مسائل دستوری و شیوه ترجمه و مانند آن- موجود است که حکایت از دورانی می‌کند که حتی اندکی فراتر از زمان ابوالفتوح رازی می‌باشد. لازم به تذکر است که در قرن ششم و اوائل قرن هفتم چهار فرقه اصلی از شیعه از دوران های پیشین باقی مانده بودند که هنوز هم باقی هستند عبارتند از:
    ۱- نصیریه فرقه‌ای از غلات شیعه‌اند که در مذهب تشیع افراط و غلو کرده‌اند، تا جایی که گفتند علی مظهر حق و جلوه‌گاه ذات باری‌تعالی است. مدعی شدند که خدا در علی حلول کرده و با جسم وی متحد شده است. از این جهت است که خوارق عادات از او سر می‌زد و عالم به غیب بود و با کفار می‌جنگید و پیروز می‌شد و در قلعه خیبر را یک تنه از جا کند. به همین سبب می‌فرمود والله ما قلعت باب خیبر بقوه جسدانیه، و لا بحرکه غذائیه، و لکن قلعته بقوه ملکوتیه.
    ۲- زیدیه کسانی هستند که قایل به امامت حسین‌بن علی شدند، پس از او پسرش علی‌بن حسین یعنی زین‌العابدین را امام دانستند، و پس از رحلت او شیعیان حسنی و حسینی درباره جانشینی وی اختلاف کردند. زیدیه گفتند که پس از علی‌بن حسین پسرش زید امام است. زید بن علی شاگرد واصل بن عطا پیشوای معتزله است، از این جهت زیدیه پس از وی اهل اعتزال شدند.
    ۳- اسماعیلیه که گویند: نخست امام جعفر صادق پسر بزرگ‌تر خود اسماعیل را به جانشینی خویش برگزید، و چون اسماعیل بدرود حیات گفت وی محمد پسر اسماعیل را جانشین خود ساخت که سابع تام است و دور هفت بدو تمام می‌شود، و بعد از وی امامت در خاندان وی باقی می‌ماند.
    ۴- شیعه امامیه اثناعشریه که گروهی از هواداران حضرت امیر المؤمنین، علی‌بن ابیطالب و فاطمه و اولاد ایشان علیهم السلام‌اند. شیعیان از دوران های پیشین درحال خوف و خفا به سر می‌بردند، و سلاطین آن زمان آشکارا با آنان مخالفت می‌کردند. همانطور که در دوره سلطنت سلاجقه و اصولاً از دوران حکومت سلطان محمود غزنوی به بعد، سیاست ضد شیعی بسیار شدیدی در مشرق ایران معمول گردید، و به اذیت و آزار شیعیان پرداختند.

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
    [سه شنبه 1400-01-24] [ 09:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی موانع بکارگیری اطلاعات حسابداری کافی بر تصمیم گیری از دیدگاه مدیران بانک تجارت استان چهارمحال و بختیاری- قسمت ۵ ...

    (Z1,Z2,Z3,…,Zn) = h(X1,X2,X3,…,Xn)
    Z1 و Z2 و Z3 و … و Zn تصمیماتی هستند که بر اساس داده ها (Input) X1 و X2 و X3 و … و Xn و با بهره گرفتن از مدل h (X) = Z اخذ می شوند.
    انتخاب مدل خاصی برای تصمیم گیری توسط یک تصمیم گیرنده، به عوامل زیادی مانند قدرت تحلیل و یا اهداف تصمیم گیرنده بستگی دارد. زمانی اطلاعات حسابداری بر تصمیمات تأثیر می گذارد که این تصمیم توسط مدلی ایجاد شده و تصمیمات را به داده های اولیه که همان اطلاعات حسابداری است ارتباط می دهد. بدیهی است تصمیم گیرنده آن مدلی از تصمیم را انتخاب می نماید که داده ها را منطبق با تجربیات، اهداف و ذهنیت هایش ارتباط می دهد. ممکن است این داده ها (Input)، اطلاعات غیر مالی باشد؛ اطلاعاتی که بعضاً ارزش آن ها در تصمیمات بیشتر از تمام اطلاعات حسابداری است. در انتخاب یک مدل تصمیم، تصمیم گیرنده باید تمام داده های موجود و ارتباط آن ها را با تصمیمی که گرفته خواهد شد در نظر بگیرد[۳].
    حسابداری
    به بیان ریاضی این تصمیم گیرنده است که مشخص می کند آیا مدل به کار رفته ارزشی متفاوت از صفر برای اطلاعات حسابداری به کار خواهد برد یا نه؟ اگر ارزشی متفاوت از صفر به کار رود، آن وقت اطلاعات حسابداری بر تصمیم تأثیر می گذارد وگر نه، تصمیمات تحت تأثیر اطلاعات حسابداری نخواهد بود:
    هرگاه اطلاعات حسابداری برای یک تصمیم نامربوط تلقی شود بر تصمیم مؤثر نخواهد بود و متقابلاً زمانی که اطلاعات حسابداری مربوط تشخیص داده می شود بر تصمیم مؤثر واقع خواهد شد.
    تفاوت های ذاتی انسان ها در تفکر و نگرش این اعتقاد عمومی را به وجود آورده است که مفاهیم (به طور کلی) در ذهن افراد مختلف، جلوه های مستثنی نخواهد بود، لذا ضروری است تفاوت ذهنیت تصمیم گیرندگان از مفهوم حسابداری نیز مورد نظر قرار گیرد (همان).
    ۲ ـ ۲ ـ ۵ نقش ذهنیت تصمیم گیرنده از مفهوم حسابداری[۴]
    بدری معتقد است حسابداری یک فرایند منظم از تهیه اطلاعات در مورد ثروت و تأثیر رویدادهای مالی بر آن است. وی فرض نموده است که اصول و روش های حسابداری برای خواننده آشناست. با وجود این دلایل متعددی وجود دارد که تصور شود حسابداری در نظر افراد متفاوتی که به نوعی در جریان فعالیت های اقتصادی قرار دارند، مفاهیم متفاوتی داشته باشد. اگر این تصور درست باشد، ممکن است مفهوم حسابداری در ذهن هر فرد یا سازمان در نحوه یا میزان تأثیر اطلاعات حسابداری در رفتار وی مؤثر باشد. دور از واقعیت است اگر تصور کنیم حسابداری یک مقیاس سنجش کامل و بی نقص است. مقیاس کامل[۵] را می توان به عنوان مقیاسی تعریف نمود که احتمال تفاوت اندازه گیری واقعی در مقایسه با اندازه گیری گزارش شده با آن مقیاس مساوی صفر باشد. شاید برخی ویژگی های ظریف اطلاعات حسابداری باعث شده است که در نظر بسیاری از استفاده کنندگان ناآشنا، حسابداری به عنوان یک منبع کامل اطلاعاتی جلوه کند. با این وجود می دانیم اکثر افرادی که حسابداری را می شناسند و با اطلاعات و روش های پردازش آن آشنا هستند، با چنین برداشتی موافق نیستند. در این بحث نیز مفهوم اخیر از حسابداری به عنوان یک مقیاس غیرکامل[۶] مورد نظر است. یک مقیاس سنجش غیرکامل را می توان به عنوان مقیاسی تعریف نمود که احتمال تفاوت ارزش های واقعی با ارزش های گزارش شده در آن مساوی صفر نباشد. شاید این برداشت نزدیک ترین مفهوم به حسابداری از دیدگاه حسابداران باشد. اشتباه و خطا در جریان اندازه گیری، شناسایی و گزارش گری حسابداری اجتناب ناپذیر است. این موضوع برای افرادی که با روش ها و مقیاس های حسابداری آشنا هستند، روشن است. لذا این گونه برداشت از حسابداری در مقایسه با مفهوم مقیاس کامل می تواند اثر متفاوتی در رفتار دریافت کننده اطلاعات داشته باشد. این برداشت ما را مجاز می نماید که در برخی از مواقع در جریان تصمیم گیری بر اساس اطلاعات حسابداری، از یک ضریب تصحیح خطا[۷] استفاده نماییم.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    مفهوم سومی از حسابداری وجود دارد که اساساً متفاوت از مفاهیم قبلی یعنی مقیاس کامل و غیرکامل است. ممکن است اطلاعات حسابداری برای افرادی که در جریان رویدادهای اقتصادی هستند یک هدف باشد. برای برخی مقاصد، سود گزارش شده حسابداری از نظر یک مدیر یا یک سرمایه گذار بسیار با اهمیت تر از سود واقعی می باشد (بدری،۱۳۷۲).
    این برداشت می تواند کاربرد زیادی در مطالعات و بررسی های حسابداری داشته باشد. حسابداری آن گاه هدف می شود که در نتیجه استفاده از اطلاعات حسابداری رضایت و پاداشی حاصل شود. در چنین شرایطی دیگر رابطه بین مقیاس واقعی و مقیاس گزارش شده اصولاً مطرح نیست. به عنوان مثال اگر مدیری انتظار داشته باشد که در صورت موفقیت در کارش (مثلاً کاهش هزینه) پاداش دریافت خواهد نمود، آن گاه در چنین موقعیتی هرگونه اطلاعات حسابداری که حاصل این گونه پیامی باشد، به عنوان یک هدف مورد توجه قرار می گیرد و این بدان معنی است که سود گزارش شده مهم تر از سود واقعی و مداومی است که سهامداران باید در مقابل آن پاداش دهند.
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    به نظر می رسد شناخت مفاهیم متفاوت حسابداری (سه مفهومی که به آن اشاره شد) در درک تأثیر اطلاعات حسابداری بر رفتار تصمیم گیرنده در فرایند تصمیم گیری کاملاً اساسی است. در ادامه این بحث فرض می شود که افراد در موقعیت تصمیم می توانند از حسابداری دو ذهنیت داشته باشند:
    یکی حسابداری به عنوان هدف و دیگری مفهومی از حسابداری به عنوان یک مقیاس کامل یا غیر ـ کامل. انتخاب مدل تصمیم گیری (توسط تصمیم گیرنده) متأثر است از مفهوم یا جایگاه ارزشی اطلاعات حسابداری در ذهن یک تصمیم گیرنده.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

     

    اگر اطلاعات حسابداری هم داده ی تصمیم باشد و هم یک هدف (هدفی که توسط تصمیم گیرنده جستجو می شود) آن گاه اطلاعات حسابداری بر تصمیم مؤثر خواهد بود.

    به هر میزان که مفهوم حسابداری در ذهن تصمیم گیرنده به یک منبع کامل اطلاعاتی نزدیک تر باشد، احتمال بیشتری وجود خواهد داشت که تصمیم گیرنده آن مدل تصمیمی را برگزیند که ارزش بیشتری را به حسابداری می دهد و در نتیجه احتمال بیشتری وجود خواهد داشت که اطلاعات حسابداری بر تصمیم مؤثر باشد.

    اشاره شد که اطلاعات حسابداری ممکن است به عنوان یک هدف مطرح باشد و نظر به این که این اطلاعات در یک سیستم حسابداری به وجود می آید ضروری است طبقه بندی مناسبی از تصمیم گیرندگان (با توجه به موارد فوق) ارائه شود تا یک دید کلی در ارتباط با تأثیر نهایی اطلاعات حسابداری بر تصمیمات اتخاذ شده توسط تصمیم گیرندگان حاصل شود (همان).
    ۲ ـ ۲ ـ ۶ طبقه بندی تصمیم گیرندگان
    بدری متناسب با موضوع، تصمیم گیرندگان را در سه گروه زیر طبقه بندی می نماید:
    گروه اول[۸] ـ تصمیم گیرندگانی در داخل مؤسسه هستند که قادرند تصمیماتی را هم در مورد عملیات و هم در انتخاب سیستم حسابداری برای تهیه گزارش های مالی اتخاذ نمایند[۹].
    گروه دوم[۱۰] ـ تصمیم گیرندگانی در داخل مؤسسه هستند که صرفاً می توانند در مورد عملیات تصمیم گیری نمایند، اما دخالتی در انتخاب سیستم و روش های حسابداری برای تهیه گزارش های مالی ندارند.
    گروه سوم[۱۱] ـ طبقه ای از تصمیم گیرندگان هستند که در خارج مؤسسه قرار دارندو تصمیمات آنها بر عملیات مؤسسه و محیط آن تأثیر می گذارد، اما این گروه کنترل مستقیمی بر عملیات و فعالیت های مؤسسه ندارند.
    به نظر می رسد تفکیک تصمیم گیرندگان داخلی نیازمند توضیح بیشتر است. طبقه اول مدیران بالا هستند و گزارش های مالی در حقیقت گزارش این گروه از تصمیم گیرندگان است و آن ها مسئولیت تهیه و ارائه گزارش های مالی را به عهده دارند و اگر فرض کنیم انتخابی برای روش های متفاوت حسابداری مطرح باشد، اختیار و مسئولیت چنین انتخابی با این گروه خواهد بود. به عبارت دیگر تصمیمات این طبقه شامل تصمیماتی مربوط به اصلاح و تغییر در سیستم حسابداری نیز هست.
    طبقه دوم از تصمیم گیرندگان در یک ویژگی مهم از طبقه اول متمایز می شوند. ویژگی مورد اشاره مربوط به جایگاه سازمانی است که مانع از دخالت آن ها در تهیه گزارش های حسابداری و اصلاحات در سیستم حسابداری می شود. اما در عین حال این طبقه پیرامون عملیات مؤسسه تصمیماتی می گیرند و می توان فرض نمود که اطلاعات حسابداری در تصمیمات آن ها وارد می شود و از طرف دیگر این گروه می توانند با تصمیمات خود در مورد عملیات، در محتوای اطلاعات حسابداری نفوذ نمایند. نکته مهم مرتبط با این بحث مربوط است به موقعیت هایی که اطلاعات حسابداری به عنوان یک هدف مورد توجه قرار می گیرد. در این حالت است که تفاوت بین گروه اول (مدیران بالا) که قادرند بر اطلاعات حسابداری از طریق روش ها و سیستم حسابداری تأثیر بگذارند و گروه دوم که نمی توانند در این رابطه مؤثر باشند حائز اهمیت می شود (همان).
    به این ترتیب که تصمیم گیری برای گروه اول (مدیران بالا) ممکن است شامل انتخاب های مهمی بین تصمیمات عملیاتی و تصمیم برای تغییر روش های حسابداری و تهیه اطلاعات باشد. در نتیجه پیش بینی جهت تأثیر این تصمیمات برای این گروه پیچیده تر از گروه دوم می باشد. چه گروه اخیر مسئولیت اختیار اصلاح روش های حسابداری را ندارند و صرفاً تصمیماتی در مورد عملیات می گیرند. البته وجود حسابرسی مستقل و شرایط لازم جهت تأیید ثبات رویه تا حدی تفاوت بین این دو طبقه از مدیریت را کاهش می دهد و دامنه بحث پیرامون این تفاوت تا حدودی محدود می شود.
    گروه سوم از تصمیم گیرندگان شامل طبقات ذی نفع و علاقه مند در خارج مؤسسه است. سرمایه ـ گذاران قانوناً مالک مؤسسه هستند ولی عملاً در کنار قرار می گیرند و عموماً فرض می شود گزارش های حسابداری برای استفاده این طبقه است.
    اعتبار دهندگان نیز در واقع طبقه ای از سرمایه گذاران هستند که به این اطلاعات علاقه مندند. همچنین این گروه از تصمیم گیرندگان، ارگان های دولتی را نیز شامل می شود که برای مواردی نظیر اخذ مالیات، قانون گذاری و برنامه ریزی های اقتصادی به این اطلاعات علاقه مندند. هر دسته از این گروه می تواند تصمیماتی را اتخاذ نماید که احتمال دارد بر مؤسسه و عملیاتش مؤثر باشد و متقابلاً هرگاه آنان از اطلاعات حسابداری برای تصمیماتشان استفاده کنند، نتیجه گیری می شود که این اطلاعات می تواند بر تصمیمات آن ها مؤثر باشد. اما در عین حال اهداف تصمیم گیرندگان خارجی عموماً متفاوت از مقاصد و اهداف مؤسسه و تصمیم گیرندگان داخلی آن فرض می شود. از طرفی این واقعیت که اهداف متفاوتی در بین تصمیم گیرندگان خارجی مطرح است، تحلیل تأثیر اطلاعات حسابداری بر تصمیمات آن ها را پیچیده تر می سازد. اگر تصمیم گیرنده قادر باشد بر روی سیستم حسابداری و فعالیت های یک مؤسسه تأثیر بگذارد و اگر تصمیم گیرنده ذهنیتی به عنوان یک هدف از اطلاعات حسابداری داشته باشد، در آن صورت اطلاعات حسابداری بر تصمیمات او هم در ارتباط با سیستم حسابداری و هم عملیات مؤسسه مؤثر خواهد بود (همان).
    ۲ ـ ۲ ـ ۷ اطلاعات غیر حسابداری[۱۲]
    پیش تر گفته شد هر نوع اطلاعاتی که از سیستم حسابداری گرفته شده و یا در آن سیستم بوجود آمده باشد اطلاعات حسابداری است، چه در یک صورت مالی و یا در گزارش خاص و یا حتی در یک گزارش شفاهی ارائه شود.
    اطلاعات غیرحسابداری مربوط به اطلاعاتی است که محصول سیستم حسابداری نبوده و در تصمیماتی که بر مبنای اطلاعات حسابداری گرفته می شود، مؤثر نمی باشد . بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که تاثیر اطلاعات حسابداری بر تصمیم، متأثر از درجه مربوط بودن سایر اطلاعات (اطلاعات غیرحسابداری) در دسترس تصمیم گیرنده، خواهد بود (بدری، ۱۳۷۲).
    در موارد زیادی اثر اطلاعات غیر حسابداری بر تصمیم می تواند در چارچوب یکسانی با اطلاعات حسابداری تجزیه وتحلیل شود، در عین حال که اهمیت اطلاعات غیر حسابداری، تعیین کننده اثر اطلاعات حسابداری بر تصمیم نیز هست.
    اگر اطلاعات غیر حسابداری هدف باشد و یا تصور شود که این اطلاعات رابطه با معنایی با ارزشیابی تصمیم گیرنده دارد، آن گاه اثر اطلاعات حسابداری کاهش خواهد یافت و اگر اطلاعات غیر حسابداری مربوط به تصمیم تلقی نشود اثر اطلاعات حسابداری افزایش خواهد یافت. بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که تأثیر اطلاعات حسابداری بر تصمیم، متأثر از درجه ی مربوط بودن سایر اطلاعات (اطلاعات غیرحسابداری) در دسترس تصمیم گیرنده خواهد بود (همان).

    ۲ ـ ۲ ـ ۸ تئوری اقتصادی اطلاعات
    با ظهور تئوری اقتصادی اطلاعات، یک دیدگاه اطلاعاتی در افکار حسابداری پدیدار شد. این دیدگاه در پژوهش های تجربی (از قبیل بال و براون ۱۹۶۸ ، بیور ۱۹۶۸) و پژوهش های تحلیلی (دمسکی، ۱۹۷۲ ، بات و رث ۱۹۷۲ ، فلتام ۱۹۷۲ ) به کار گرفته شد. این پارادایم اطلاعاتی، اطلاعات را به عنوان منابع کمیاب، درست همانند سایر منابع در نظر می گیرد که برای تولید یا مبادله در اقتصاد مورد استفاده قرار می گیرند . تقاضا (و در نتیجه ارزش) اطلاعات، از بهبود در تصمیم گیری تحت شرایط عدم اطمینان ناشی می شود. یکی از آموزه های اصلی اقتصاد اطلاعات، ماهیت نامعلوم ارزش هر یک از منابع اطلاعاتی معین است .
    ترابی معتقد است در صورت تأیید این ادعا که مدیران واحدهای انتفاعی به این نتیجه رسیده اند که اطلاعات تهیه شده توسط سیستم حسابداری بهای تمام شده، واقعیت های محیط تولیدی و تجاری را بطور شفاف بیان نمی کند، عدم کوشش در زمینه اصلاح سیستم حسابداری بهای تمام شده علاوه بر این که موجب اتلاف منابع می گردد، به تدریج از اعتبار و ارزش گزارش های حسابداری نیز می کاهد و جایگاه حسابداری بعنوان یک سیستم اطلاعاتی تضعیف خواهد شد و مدیران به دنبال اطلاعات جایگزینی خواهند بود تا بتوانند نیازهای اطلاعاتی آن ها را پاسخگو باشند ( ترابی، ۱۳۸۸، ۱۲).
    وجود دیگر منابع اطلاعاتی، (منابع اطلاعاتی غیر حسابداری) در درک و فهم ارزش منبع اطلاعاتی حسابداری، به ویژه در شرایط اقتصادی فعلی، با تأکید بر کاهش مداوم مخارج تولید و انتقال اطلاعات، از اهمیت ویژه ای برخوردار است . منابع اطلاعاتی حسابداری و غیرحسابداری، باید به صراحت در قالب الگوهایی شکل بگیرند به گونه ای که مزیت نسبی اطلاعات حسابداری، قابل تشخیص باشد (بلو،۱۳۸۴).
    ۲ ـ ۲ ـ ۹ موانع فنی عدم استفاده مدیران از اطلاعات حسابداری
    امروزه اهمیت دانش فنی در موفقیت شرکت ها بر کسی پوشیده نیست. شرکت ها اعم از شرکت های بزرگ و کوچک پیوسته در تلاشند به فناوری جدید دست یافته و از این طریق نسبت به رقبای خود در بازار برتری رقابتی پیدا کنند. حفظ دانش فنی و دارایی های غیر ملموس به عنوان یکی از پراهمیت ترین حوزه ها در بحث سازمان در دو دهه اخیر مطرح است و به نظر می رسد این مباحث به گونه ای پرشتاب در دهه های آتی همچنان ادامه خواهد داشت. نیل به بسیاری از موفقیت ها توسط سازمان ها ریشه در به کارگیری دانش حاصل از فرایند مدیریت دانش دارد که فعالیت ها و ابتکارات تسهیم دانش در زمینه یادگیری سازمانی و فردی عنصر اصلی آن بوده اند. در صورتی که دانش کارکنان توسط سازمان کسب نشود، امکان دارد به دلایل مختلف دانش آنان به سرعت منسوخ شود و یا همزمان با ترک سازمان توسط فرد، از دسترس سازمان خارج شود . به عنوان مثال بازاریابی محصولات، اگر چه به دانش عمیق در خصوص مشتریان ، عرضه کنندگان، توزیع کنندگان، رقبا، و قوانین و مقررات نیاز دارد، ولی در عین حال ممکن است دانش مورد نیاز در هر یک از این زمینه ها به علت پویایی بازار به سرعت تغییر کند (حیدری و همکاران، ۱۳۹۰، ۲).
    نخستین ویژگی مورد نیاز برای موفقیت این است که شرکت های موفق دارای افراد ماهر در همه ی سطوح در درون شرکت هستند که از آن جمله اند (۱) مدیرانی که بتوانند دیدگاه های استراتژیک درست و بی نقص را ارئه و تدوین نمایند؛ (۲) مدیرانی که بتوانند فرایندهای کسب و کار را به شیوه ای کارا طرح ریزی نمایند ، تصمیم هایی که موجب افزایش ارزش می شود اتخاذ کنند و در نیروی کار انگیزه ایجاد نمایند و به آن ها آموزش های لازم را بدهند و (۳) یک نیروی کار توانمند که خواهان اجرای تدبیرها (تاکتیک ها) و استراتژی های شرکت باشد (پارسائیان و همکاران ، ۱۳۸۷).
    مهم ترین موانع فنی در عدم بکارگیری از اطلاعات حسابداری کافی بر تصمیم گیری به شرح زیر می باشند:

     

     

    عدم تمایل مدیران نسبت به الگویابی سیستم‌های موفق سایر سازمان ها

    عدم ارائه گزارشات اساسی و به موقع برای تصمیم گیری توسط واحد حسابداری

    ناآگاهی مدیران از نقش و قابلیت های سیستم حسابداری مدیریت

    تغییرات و جابجایی زود هنگام مدیران

    عدم ارتباط متقابل مدیران و کارکنان

    عدم توانایی مدیران و کارکنان در بکارگیری اطلاعات حسابداری

    عدم آشنایی حسابداران با روش های حسابداری

     

    ناآگاهی مدیران از نقش و قابلیت های سیستم حسابداری مدیریت

    این مشکل در عدم سامان یافتن نظام های اطلاعاتی حسابداری نقشی غیرقابل انکار داشته است و اگر چنین مشکلی وجود نمی داشت زمینه های پیشرفت بیشتری برای سازمان ها از طریق اتخاذ تصمیمات صحیح و به موقع و متکی بر اطلاعات به جای اتخاذ تصمیمات شهودی و متکی بر تجربه شخصی، پدید می آمد. مدیران غالباً نسبت به فرایندهای تولید اطلاعات مالی نا آگاهند و نمی دانند آثار روش های مختلف حسابداری بر ارقام تولید شده چیست. تکنیک های محاسبه بهای تمام شده و تفاوت آن ها با یکدیگر کدام است و تورم چگونه بر ارقام ترازنامه و سود و زیان شرکت اثر می گذارد. قلمرو حسابداری مدیریت را نمی شناسند و از کمکی که می تواند به اتخاذ تصمیمات صحیح تر توسط آن ها کند، ناآگاهند. ریشه این ناآگاهی در چیست؟ و چگونه برطرف می شود؟ (عرب مازار یزدی ، ۱۳۸۳).
    یکی از دلایل اصلی عدم آشنایی مدیران اغلب سازمان ها با توانایی و قابلیت های سیستم های اطلاعاتی حسابداری به زمینه تحصیلات و تجربیات آن ها باز می گردد. در بیشتر موارد مدیران سازمان ها از بین کسانی انتخاب می شوند که دانش مالی اندکی دارند و تحصیلات خود را در زمینه های غیر مالی به اتمام رسانده اند. تجربیات چنین مدیرانی نیز اغلب فاصله بسیاری از حوزه دانش حسابداری دارد. علاوه بر تحصیلات و تجربیات نامربوط به موضوعات مالی، ناآگاهی مدیران نسبت به نقش اطلاعات در تصمیم گیری ها و اعتماد بعضاً نادرست به تجربیات شخصی نیز دلیل بروز چنین مشکلی بوده است. نتیجه این نگرش، روی آوردن به تصمیم گیری های انفعالی و گاه دستپاچگی در برابر هجوم تحولات و رویدادهای پیش بینی نشده محیطی است. توفیق در برخی تصمیمات موردی، استفاده از روابط بسیار خوب شخصی با طرفهای خارجی، حذف ظاهری و موقت آثار نامطلوب تصمیمات نادرست از طریق اتخاذ تصمیمات نادرست دیگر، که با قدری تأخیر آثار بد خود را بالاخره نشان می دهند و خطرناک تر از همه حضور در بازارهای انحصاری موقت که فارغ از وجود رقبا امکان تاخت و تاز بی حد و حصر را به مدیران می دهد همه و همه از موانع شکل گیری نظام های اطلاعاتی مدیریت و حسابداری است. در شرایطی که مدیران بعضاً نسبت به توانایی سیستم های اطلاعاتی حسابداری ناآگاه بوده اند، دست اندرکاران حوزه های مالی و حسابداری سازمان ها نیز با تلاش بسیار کمی برای آگاه ساختن مدیران، از این توانایی ها و اهمیت اطلاعات به خرج داده اند و یا با اولین واکنش نامساعد مدیران در برابر گزارش های خوب و قابل استفاده مالی، عقب نشینی کرده، و مدیران را به حال خود رها ساخته اند. طبعاً مسؤولیت آموزش مدیران رده های مختلف و آگاه ساختن آن ها از قابلیت اطلاعات مالی به عهده مدیران مالی و حسابداری سازمان ها نیست، اما آگاه کردن مدیران از خطر استفاده نادرست از اطلاعات مالی و یا عدم استفاده از چنین اطلاعاتی را می توان در حوزه وظایف کارشناسان مالی یک سازمان تلقی کرد. ضعف دانش مالی مدیران می تواند به ضعف سازمان منجر شود و برای آن باید چاره ای اندیشید. برخی از راه حل ها در عمل تجربه شده و موفقیت خود را نشان داده است. شرکت در دوره های کوتاه مدت آموزشی و استفاده از مشاورین آگاه و دلسوز می تواند در ایجاد بینش مالی، عاملی مثبت و تقویت کننده باشد. اما در هر حال وقوف و قدر و منزلت اطلاعات مالی باید همراه با تأیید فعالیت هایی باشد که کارشناسان مالی در جهت ارائه اطلاعات و گزارش های مدیریتی از قلمرو مسائل مالی انجام می دهند. تردیدی نیست که این یک رابطه دو طرفه است و بر اساس همین رابطه می توان از حجم انبوه اطلاعات نامربوط کاست و با واکنش مثبت در برابر اطلاعات مربوط، نظام اطلاعاتی را بهبود نسبی بخشید (عرب مازار یزدی ، ۱۳۸۳).
    لذا توسعه کاربردی سیستم‌های حسابداری مدیریت مستلزم آموزش مدیران مؤسسه‌های اقتصادی در زمینه برنامه‌ریزی، کنترل، ارزیابی و تصمیم‌گیری است (جوادی جاود، ۱۳۷۱).

     

     

    عدم تمایل مدیران نسبت به الگویابی سیستم‌های موفق

    در سال‌های اخیر صاحب نظران اعتقاد پیدا ‌کرده‌اند که سیستم های حسابداری مدیریت باید به نحوی طراحی شود که در مرحله اول اطلاعات مالی مورد نیاز مدیریت را جهت برنامه‌ریزی دقیق و به موقع فراهم کند. با توجه به این که استفاده از اصول، استانداردها و میثاق های پذیرفته شده در حسابداری مدیریت امکان‌پذیر نیست اما صاحب نظران این رشته و کارگزاران آن عقیده دارند که می‌توان از الگوهایی که در مؤسسه های موفق برای طراحی سیستم های اطلاعاتی حسابداری مدیریت به کار رفته است استفاده نمایند. لذا این تجارب موفق به تدریج موجبات تدوین استاندارد‌ها و رهنمود‌ها را فراهم می‌آورد. حتی باید تجربیات ناموفق اشتباهاتی را که سایر کشورها انجام داده‌اند باز شناخت و از انجام دادن آن دوری جست. شرکت جنرال موتورز اکنون هزینه دستمزد مهندسان خود را بر اساس تعداد تولید در دوره مالی بیش از یک سال سرشکن می‌کند. استدلال موسسه یاد شده در این کار این است که یک مدل مهندسی که به وسیله مهندسان طراحی می‌شود دست کم تا ۵ سال مورد استفاده قرار می‌گیرد. در نتیجه هزینه سیستم مهندسی مربوطه را بر میزان تولید در دوره ی استفاده از مدل مربوطه سرشکن‌ می‌کند. همین مثال نشان می‌دهد که دست کم در موارد بی‌شماری هزینه‌های سربار و ساعت‌های کارکنان هیچ ارتباطی با هم ندارند. بررسی همین روش می‌تواند تاثیر بسزایی در برنامه‌ریزی‌های انجام شده برای محصولات،‌ ارزیابی عملکرد کارکنان و سازمان، کنترل منابع و تصمیم‌گیری‌های آتی داشته باشد (جوادی جاود،۱۳۷۱).

     

     

    تغییرات و جابجایی زود هنگام مدیران

    نگهداری کارکنان سازمان ها به ویژه نگهداری مدیران، ابعادی وسیع‌تر از ارتباط دادن انسان با حقوق و مزایای دریافتی، یا تأمین بهداشت و ایمنی در محیط کار دارد. همچنین نباید تصور شود که توقعات کارکنان در همه جا و در هر فضای کاری یکسان است و به راحتی می‌توان این توقعات را تشخیص داد (میرسپاسی، ۱۳۸۰).
    بهترین جنبه اهمیت نگهداری مدیران مربوط به موارد تقویت کننده روحیه و حفظ شئون انسانی کارکنان است که این عوامل عمدتاً جنبه های روانی، معنوی، ارزشی و اقتصادی می‌باشد. با توجه به نکات ذکر شده ملاحظه می‌شود نگهداری منابع انسانی نسبت به گذشته ابعاد جدید‌تری پیدا کرده است و طبعاً نباید این طور تصور شود که ابزار نگهداری افراد در سازمان صرفاً حقوق و مزایای مادی است. بنابر‌این بسیاری از مسائل جابجایی به علت سوء تفاهم و بدفهمی ایجاد می‌شود که این امر بدلیل نبود عوامل فنی در برنامه‌ریزی، کنترل، ارزیابی و تصمیم‌گیری مدیران ایجاد می‌شود (طالب نیا،۱۳۸۴). در رابطه با عملکرد فرد سه عامل نقش اساسی دارند: تولید (بهره وری)، غیبت و جابجایی کارکنان. مدیران به کیفیت و کمیت تولید کارکنان توجه دارند ، حال آن که غیبت و جابجایی کارکنان بر بازده و تولید آنان اثر معکوس دارد. جابجایی کارکنان موجب افزایش هزینه ها می شود و سازمان همواره با افرادی کم تجربه کار می کند.
    ۲ ـ ۲ ـ ۱۰ موانع فنی مربوط به کارکنان در عدم استفاده و ارائه اطلاعات حسابداری مدیریت
    امروزه سرمایه های انسانی در سازمان های دانش محور، نقش و اهمیت ویژه ای یافته و مدیریت سرمایه های انسانی و دانش گران به رمز موفقیت تبدیل شده است . متمرکز شدن قدرت در بالا ، در دست کسی که دانایی و منابع لازم را برای کنترل و هدایت کل سازمان دارد، می تواند شیوه مناسبی برای اداره سازمان های بی تحرک و بوروکراتیک و یا اداره امور جاری و تکراری باشد. اما بدون شک این شیوه مدیریت در زمانه تغییرات پرشتاب، آشوب گونه و پیش بینی ناپذیر، موفق و جوابگو نیست . اداره سازمان های امروز، کارکنان مسئولیت پذیر را می طلبد که قادر به تصمیم گیری بوده، تا رضایت مشتری را بدون وقفه فراهم آورند (موتمنی و همکاران، ۱۳۹۰، ۲).
    مهم ترین موانع فنی مربوط به کارکنان در عدم استفاده و ارائه اطلاعات حسابداری مدیریت به شرح زیر می باشد:

     

     

    عدم آشنایی حسابداران با روش‌های حسابداری

    اگرچه امروزه در اغلب کتاب ها، حسابداری را به عنوان یک سیستم اطلاعاتی تعریف می کنند که کار آن فرآوری داده های مالی است، اما متأسفانه این درس در برنامه آموزشی رشته حسابداری جایگاهی ندارد. اصولاً دروس مختلفی که به دانشجویان رشته حسابداری در سراسر دنیا ارائه می شود به گونه ای است که دانشجویان را در موضع «استفاده کننده» از اطلاعات حسابداری قرار می دهد و تقریباً در هیچ یک از دروس این رشته (به استثنای برخی موارد جزئی در حسابداری بهای تمام شده) دانشجویان با چگونگی شکل گیری نظام اطلاعاتی حسابداری آشنا نمی شوند. قوانین حاکم بر این نظام را می آموزند بدون آن که بدانند چگونه بوجود آمده است و در سیکل حیات خود چه دوران هایی را پشت سر می گذارد.
    دروس اصلی رشته حسابداری آموخته های دانشجویان را این گونه مورد ارزیابی قرار می دهد که اطلاعات را در مورد عملیات یک شرکت در اختیارشان می گذارد. نهایتاً از آن ها می خواهد تا چگونگی ثبت این رویدادها در دفاتر شرکت و یا انجام محاسباتی براساس ارقام و اعداد داده شده را نشان دهند. تقریباً در هیچ یک از این دروس به دانشجویان نمی آموزند که این اطلاعات یا داده ها چگونه فراهم شده اند؟ به گفته کوشینگ[۱۳] دانشجویان رشته حسابداری در آینده شغلی خود متصدی هر سمتی که شوند با حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی درگیر خواهند بود. پس باید آن را بشناسند و صرفاً به صورت جعبه سیاه به آن نگاه نکنند. به گفته وی دانشجویان این رشته معمولاً به عنوان حسابدار، حسابرس یا مدیران سازمان ها مشغول بکار می شوند و در هر یک از مشاغل عدم آگاهی آن ها از موضوع سیستم های اطلاعاتی حسابداری مشکلاتی را بوجود می آورد. در موضع یک حسابدار آن هم با تحصیلاتی در حد کارشناس این رشته باید دقیقاً با نظام اطلاعاتی حسابداری، چگونگی تکوین آن و مسائل مختلفی از قبیل کدگذاری، طراحی فرمهای لازم، شناخت جریان گردش اطلاعات و طراحی آن آشنا بوده و به تیم طراحی سیستم های اطلاعاتی در موارد لزوم کمک های فنی ارائه دهند.

     

     

    عدم ارتباط متقابل مدیران و کارکنان

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تقیّه و جایگاه آن در فقه سیاسی- قسمت ۶ ...

    نفاق درست نقطه مقابل تقیّه است زیرا منافق در باطن به مبانی اسلام اعتقاد ندارد یا در آن تردید دارد و متزلزل است. ولی در میان اهل اسلام اظهار اسلام می‌کند، و حال آن‌که تقیّه یک اصل واقعی عقلایی است و قرآن نیز آن را صحیح دانسته و در ماجرای عمار یاسر پیامبر ☺ رفتار او را در برابر کفار تأیید کرد. «إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإیمان»[۴۲]‏

     

    معنای تقیّه

    همانطور که در بحث لغوی و اصطلاحی تقیّه گذشت واژه تقیّه به معنای صیانت و خود نگه‌داری است. و در اصطلاح باز نگه‌داشتن دیگری از ضرر رساندن، به وسیله‌ی موافقت با او در گفتار یا کرداری مخالف حق است.
    در تقیّه شخص مؤمن هنگام احساس خطر و خوف از نفس و مال و آبروی خود اکراهاً نشانه‌های کفر و معصیت را از خود بروز می‌دهد در قلب و دل خود ایمان و اعتقاد به مذهب حق را حفظ می‌کند و این کار نه تنها نفاق و دروغگویی نیست بلکه درست مقابل آن است. برون‌داد این دو مفهوم اگر چه وجه مشترک و واحدی دارند و در هر دو، این چنین است که واقعیت سخن یا عمل شخص با حقیقت آن، دوتاست. اما پس از دقت و توجه در ساخت و ساز و ماهیت هر کدام در می‌یابیم که این دو مفهوم مغایر و متضاد با یکدیگرند. تقیّه از بار مثبت و نفاق و دروغ از بار منفی مایه گرفته است.
    «فاضل مقداد» در کنز العرفان در بحث تقیّه می‌نویسد:
    « مخالفین مذهب امامیه احتجاج کرده‌اند که تقیّه نوعی نفاق است، زیرا هر دو در مستور داشتن امری، و ابراز و اظهار خلاف آن امر، به خاطر دفع ضرر و زیان، مشترکند. و از سویی، چون نفاق حرام است، پس تقیّه حرام خواهد بود و اینکه اگر تقیّه جایز باشد، برای پیامبران هم باید جایز باشد که از روی تقیّه تظاهر به کلمه کفر کنند، چنین چیزی محال است، چون لازمه آن اظهار کلمه کفر از جانب انبیاست که با ملزوم آن یعنی جایز بودن تقیّه هم‌خوانی ندارد.
    ایشان در جواب می‌فرماید:
    نفاق، مخفی داشتن کفر است، یعنی در واقع، شخص ملحد است. و در ضمیرش اعتقادی به اسلام ندارد. چنین چیزی در اسلام حرام است. ولی تقیّه مخفی داشتن ایمان درونی است، در حالی که فرد واقعا معتقد و مؤمن به اسلام است. و چنین امری از نظر اسلام غیر قابل رد، بلکه جایز و واجب شمرده شده است. پس این دو معنا جدای از هم هستند.
    دیگر این که عدم جواز اظهار به کلمه‌ی کفر، توسط پیامبران، به دلیل اجماع خارج شده است، زیرا در صورت جواز، فاتحه‌ی دین اسلام به کلی خوانده می‌شد. و هم‌چنین اگر چنین چیزی جایز باشد، بهترین فرصت برای پیامبران در اوایل دعوت، که دشمنان و مخالفان دین در اکثریت بودند، می‌توانستند انکار ایمان و دعوی کفر کنند و حال آن‌که هرگز چنین اتفاقی رخ نداده است.[۴۳]

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    تفاوت تقیّه با دروغ

    در باب تفاوت تقیّه با دروغ هم لازم به ذکر است که دروغ از اوصاف خبر است و تقیّه خبر نیست و حقیقت آن با حقیقت خبر متفاوت است. دروغ مطابق نبودن با واقع است اما تقیّه موافق با وظیفه مکلّف و حکم ثانوی است هرچند مخالف با حکم اولی باشد.

     

    حکم اوّلی و ثانوی

    حکم اولی: بر اساس تعریف مشهور فقها، حکمی است که در موضوع آن عروض حالتی خاص مانند اکراه، اضطرار، تقیّه، ضرر، عسر و حرج و… اخذ نشده باشد.
    و حکم ثانوی آن است که در موضوع آن عروض این قبیل حالت‌ها دخیل باشد.
    به عنوان مثال وقتی که گفته می‌شود «روزه بر هر مکلّفی واجب است» وجوب، حکم اوّلی است که به طبیعت روزه تعلّق گرفته و در موضوع تکلیف ( شخص مکلّف) هیچ یک از عناوین ثانوی اخذ نشده است. ولی اگر روزه موجب ضرر باشد. یعنی به عنوان ضرر بر متعلّق حکم شرعی عارض شود. حکم اولی وجوب به حکم ثانوی تحریم مبدّل می‌شود.[۴۴]
    در رابطه با تقیّه نیز هر گاه شرایط تقیّه تحقق یابد، مکلّف به سبب امر اضطراری، به آن مأمور می‌شود، و امر اضطراری امر واقعی ثانوی است.
    اما این جواب به نظر کافی نمی‌رسد زیرا اولا: اشکال در مورد تقیّه‌ای است که انسان گاهی مجبور به دروغ‌گویی می‌شود، نه درباره امر به تقیّه که آن را امری اضطراری بدانیم و الا واضح است که امر به تقیّه مانند دیگر اوامر انشاء است و صدق و کذب در آن راه ندارد.
    بنابراین بهتر است جواز شبهه را این‌چنین بیان کنیم:
    این شبهه از یک صغرا و یک کبرا تشکیل شده بود.
    صغرای این قضیه یعنی «تقیّه نوعی دروغ‌گویی است» در همه‌ی موارد مصداق ندارد، زیرا تقیّه‌ی اخفایی و کتمانی یعنی سکوت از بیان واقعیّت و عدم اظهار آن را نمی‌توانیم متّصف به کذب کنیم و مصداق این صغرا فقط در موارد تقیّه اظهاری می‌باشد، یعنی اظهار خلاف واقع آن هم در صورتی که توریه ننماید، پس در موارد کمی از تقیّه، کذب مصداق پیدا می‌کند.
    در جواب کبرا: یعنی دروغ‌گویی قبیح است نیز گفتنی است این چنین نیست که دروغ‌گویی در همه‌ی موارد قبیح باشد، زیرا عنوان مختلف را هر گاه نسبت به حسن و قبح بسنجیم، ممکن است یکی از سه حالت زیر را پیدا کند:
    ۱٫ یا این که آن عنوان علّت تامه برای حسن یا قبح است مثل حسن عدل و قبح ظلم که عدل همیشه حَسَن و ظلم همیشه قبیح است. این نوع حسن و قبح را ذاتی می‌نامند.
    ۲٫ آن عنوان اقتضای حُسن و یا قبح را به خودی خود دارد، به شرطی که عنوانی دیگر که باعث تغییر این اقتضا شود، بر آن صدق نکند، مثلا زدن یتیم به خودی خود اقتضای قبیح بودن را دارد، اما اگر عنوان تأدیب بر آن صدق کرد، از قبح خارج می‌شود و یا احترام به دوست به خودی خود حَسَن است، اما اگر موجب ظلم به فردی دیگر شود، قبیح خواهد بود. این نوع حسن و قبح را عَرَضی می‌نامند.
    ۳٫ خود عنوان نسبت به حسن و قبح متساوی الطرفین است، و متّصف شدنش به حسن و قبح بستگی به شرایط مختلف دارد، مانند زدن که اگر برای تأدیب باشد، حَسَن و اگر ارضای میل سادیسمی باشد، قبیح و اگر زدن موجود بی‌روح باشد، نه حسن و نه قبیح خواهد بود.[۴۵]
    در این‌جا در صورتی می‌توانیم بگوییم دروغ‌گویی همیشه قبیح است که آن را از عناوین قسم اوّل بدانیم، در حالی که چنین نیست و همه‌ی عقلا آن را از عناوین قسم دوم می‌دانند که هرگاه با مصلحتی مهم‌تر در تزاحم باشد، آن را قبیح به شمار نمی‌آورند، مثلا اگر کسی با دروغ گفتن باعث جلوگیری از ریخته شدن خون عدّه‌ای شود، مسلّما این دروغ‌گویی از سوی عقلا تجویز می‌شود، لذا گفته‌اند: «دروغ مصلحت آمیز به زراست فتنه‌انگیز».[۴۶] پس اگر انسان بتواند به وسیله‌ی دروغ گفتن جان یا مال یا عِرض خود را حفظ کند، مسلّما این بر راست گفتنی که بیهوده موجبات اتلاف جان و مال و ریختن آبرو را فراهم می‌آورد، ترجیح دارد.[۴۷]
    نکته دیگر در بحث تمایز تقیّه با نفاق و دروغ این است که تقیّه عملی است که عقل آن را توجیه می‌کند زیرا جنبه‌ی شخصی و منفعت‌پرستی یا زیاد خواهی در آن مطرح نیست لیکن عقل برای نفاق و دروغ چنین توجیهی نمی‌کند زیرا هر کدام عملی است در راستای منفعت‌پرستی، چه جنبه‌ی شخصی داشته باشد مثل دورنگی‌هایی که شخص برای منفعت خود انجام می‌دهد و یا آن که دارای جنبه‌ی گروهی و سازمانی باشد مثل اعمال نفوذ در دستگاه‌های دیگر اجتماعی، برای کشف اسرار درونی و اهداف آنان که معمولا از سوی دشمن واقع می‌شود.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    بنابراین تقیّه از جمله بنیادهای عملی اسلام است که قرآن کریم طرح آن را پی‌افکنده و در آیه‌ی«إِلَّا أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاه»[۴۸] و نیز آیه‌ی «إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئنِ‏ُّ بِالْایمَان»[۴۹] ‏به جواز آن تصریح نموده است. علمای اسلام همگی دو آیه‌ی مزبور را به عنوان پایه و اساس مشروعیّت تقیّه آورده‌اند.
    مراغی در تفسیرش مدارا با کفار، ستمکاران و فساق را از زمره‌ی موارد تقیّه دانسته است و اضافه می‌کند که مدارا نرمی با آنان و تبسم در مقابل‌شان و بخشش مال برای در امان ماندن از آزارشان و نگه‌داشتن عرض و آبرو از آنان، شامل همه‌ی این موارد می‌شود و از شمار موالات با کفار که «منهی عنه» است محسوب نمی‌شود، زیرا از مشروعیّت برخوردارند. وی سپس از طبرانی نقل می‌کند که او گفته‌ی پیامبر(ص) را مبنی بر این که «هر آن‌چه مؤمن خود را با آن نگه‌ دارد صدقه است» حمل بر این معنا کرده است. [۵۰]
    نتیجه‌ای که از بحث فوق استنباط می‌شود این است که:
    مسلّماً تقیّه با دروغ و نفاق که شارع مقدس آن را در حد کفر و بلکه سخت‌تر از آن شمرده است بسیار فاصله دارد، چه آن‌که نفاق، اظهار ایمان موقتی و کتمان کفر و الحاد دائمی می‌باشد که در فرهنگ تشیّع مذموم و از گناهان کبیره شمرده می‌شود در حالی تقیّه به عکس آن اظهار کفر و ایمان پوشی است به همین خاطر خداوند این چنین رفتار و عملی را ستوده است اگر تقیّه یک نوع کذب و نفاق است! پس چرا خداوند در دو آیه‌ی فوق (آل‌عمران،۲۸- نحل،۱۰۶) آنرا بیان و فرمان داده است؟

     

    د) تمایز تقیّه با تساهل و تسامح

    تساهل از ریشه سهل به معنای آسان گرفتن، سهل گرفتن بر یکدیگر به نرمی رفتار کردن و سهل انگاری آمده است و تسامح از سمح به معنای آسان گرفتن، مدارا کردن، کوتاهی کردن و فرو گذار نمودن آمده است.[۵۱]
    تساهل و تسامح به معنای سازش کاری و مدارا کردن در جایی است که نباید روی خوش نشان داد و نرمی و ملاطفت بکار برد که در اصطلاحات سیاسی امروز از آن به سازش کاری تعبیر می‌کنند. خداوند در سوره قلم به پیامبر ☺ می‌فرماید: «فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِین وَدُّواْ لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُون»[۵۲]
    از دروغگویان اطاعت مکن که این کفار دوست دارند که تو مداهنه کرده و با آن‌ ها سازش نمایی تا آن‌ ها هم با نزدیک شدن به دین تو، روی خوش به تو نشان دهند…
    روشن است که با توجه به آیات فوق و آیات دیگر خداوند، پیامبر ☺ را از اطاعت و سازش و همزیستی با کافران و چاپلوسان نهی می‌کند.
    و حضرت علی ☻ در این باره می‌فرماید: « وَ لَا تُدَاهِنُوا فِی الْحَقِّ إِذَا وَرَدَ عَلَیْکُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَتَخْسَرُوا خُسْرَاناً مُبِینا»[۵۳]
    در حق مداهنه روا مدارید آن‌گاه که حق بر شما وارد شد و حق را شناختید که دچار خسران آشکار می‌شوید.
    و این ذهنیّت که انسان با مداهنه در حق و خرج کردن دین می‌تواند اصلاح امور نماید ذهنیّتی باطل و نادرست است.
    نکته قابل توجه در این‌جا، این است که تقیّه‌ای که موضوع بحث می‌باشد با تساهل و تسامح یا به عبارت دیگر سازش کاری در امر دین تفاوت اساسی دارد، زیرا تن در دادن و سازش کاری یکنوع پذیرفتن مدعای طرف مقابل و کم آوردن و کوتاه آمدن و نهایتا دست کشیدن از مبانی اعتقادی خویش است. در حالی که تقیّه به معنای خود نگه‌داشتن بوسیله ترک و تظاهر کردن به چیزی به طور موقت است. شخص در حال تقیّه موافقت خود را با دشمن تا موقعی که در ضعف قرار دارد اعلام می‌کند تا وقتی که به موقعیت قوت و آمادگی مقابله برسد.
    پس تقیّه تدبیری عقلانی است به منظور ایجاد دگرگونی در شرایط موجود تا از سقوط مؤمن، در دره‌ی تن در دادن و سازش‌کاری جلوگیری نماید.
    بنابراین: تقیّه از یک مطلوبیت و ارزش عمیق معنوی برخوردار است و جایگاه خاصی در شریعت دارد در حالی که تساهل و تسامح به کلی مطرود و در شریعت اسلام در کفه‌ی امور قبیح و ناپسند به شمار می‌رود و فرق اصلی بین این دو در این است که: تقیّه فقط برای دفع ضرر، حلال و تشریع گشته، اما تساهل و تسامح به هیچ وجه جایز و حلال نیست زیرا آن برای جلب منفعت و باعث سستی و تسامح در دین است و شرعا منع شده است.

     

    تاریخچه تقیّه

    تقیّه را می‌توان از نظر پیشینه به دو قسم «پیش از اسلام و بعد از اسلام» تقسیم کرد.

     

    الف: تقیّه پیش از اسلام

    تقیّه در دوران قبل از اسلام همواره وجود داشته است. که به بعضی از موارد مهم، که در قرآن وسنّت نیز منعکس شده است اشاره می‌شود:

     

    ۱- تقیّه شیث

    شیث (هبه الله) فرزند و وصی حضرت آدم ☻ و دوّمین پیامبر الهی، پس از قتل هابیل به دست قابیل، از برادر خود قابیل به جهت حفظ جان خود تقیّه نمود. و میراث علمی آدم که به او منتقل گردیده بود. شیث این علوم را از قابیل کتمان می‌کرد. امام صادق ☻ می‌فرماید: إِنَّ قَابِیلَ أَتَى هِبَهَ اللَّهِ ☻ فَقَالَ إِنَّ أَبِی قَدْ أَعْطَاکَ الْعِلْمَ الَّذِی کَانَ عِنْدَهُ وَ أَنَا کُنْتُ أَکْبَرَ مِنْکَ وَ أَحَقَّ بِهِ مِنْکَ وَ لَکِنْ قَتَلْتُ ابْنَهُ فَغَضِبَ عَلَیَّ فَآثَرَکَ بِذَلِکَ الْعِلْمِ عَلَیَّ وَ إِنَّکَ وَ اللَّهِ إِنْ ذَکَرْتَ شَیْئاً مِمَّا عِنْدَکَ مِنَ الْعِلْمِ الَّذِی وَرَّثَکَ أَبُوکَ لِتَتَکَبَّرَ بِهِ عَلَیَّ وَ تَفْتَخِرَ عَلَیَّ لَأَقْتُلَنَّکَ کَمَا قَتَلْتُ أَخَاکَ فَاسْتَخْفَى هِبَهُ اللَّهِ بِمَا عِنْدَهُ مِنَ الْعِلْمِ لِیَنْقَضِیَ دَوْلَهُ قَابِیلَ وَ لِذَلِکَ یَسَعُنَا فِی قَوْمِنَا التَّقِیَّهُ لِأَنَّ لَنَا فِی ابْنِ آدَمَ أُسْوَهً [۵۴]
    قابیل نزد هبه الله آمد و گفت: پدرم علمی را که در اختیار داشت، به تو عطا نمود، در حالی که من از تو بزرگ‌تر و شایسته‌تر بودم. ولی چون پسرش را کشتم، از دست من عصبانی بود و به همین خاطر در مورد آن علم، تو را بر من ترجیح دارد. اکنون چنان که ببینم، از آن علمی که از پدرت به تو ارث رسیده، مطلبی را علنی کنی تا بدان وسیله بر من تکبّر نموده و فخر فروشی کنی، همان‌گونه که برادرت را کشتم، تو را خواهم کشت. این گونه بود که هبه الله علم خود را پنهان داشت تا آن که دولت قابیل به سر رسیده و به این جهت ما در میان مردم تقیّه می کنیم. چرا که فرزند آدم الگوی ماست.

     

    ۲- تقیّه حضرت ابراهیم

    حضرت ابراهیم در مواردی همچون برخورد با پرستندگان ستارگان و ماه و خورشید با گفتن جمله «هذا ربّی»[۵۵] (این پروردگار من است) و در مقابل دعوت همشهریان او برای خروج از شهر با گفتن «انّی سقیم»[۵۶] (من مریض هستم) در مقابل پرسش بت‌پرستان از شکننده بت‌هایشان، «بل فَعَلَهُ کبیرُهُم»[۵۷] (بت بزرگ بت‌های کوچک را شکسته است) که در همه این موارد می‌توان گونه‌هایی از تقیّه و توریه را مشاهده نمود.
    و در روایات نیز به موضوع تقیّه ابراهیم اشاره شده است. در صحیحه ابی بصیر از امام صادق ☻ نقل شده است:
    «التقیه من دین الله…(الی ان قال): وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ ☻ إِنِّی سَقِیمٌ وَ اللَّهِ مَا کَانَ سَقِیماً[۵۸] »
    در بعضی از روایات «تقیّه» به عنوان سنّت حضرت ابراهیم ☻ مطرح شده است که شاید بتوان از کلمه سنّت مداومت آنرا نزد آن حضرت استنباط نمود. امام صادق ☻ فرمودند: علیک بالتقیه فانّها سنه ابراهیمَ الخلیلِ ☻ [۵۹]

     

    ۳- تقیّه یوسف

    در برخی از روایات از تقیّه یوسف نام برده شده است: عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ☻ التَّقِیَّهُ مِنْ دِینِ اللَّهِ قُلْتُ مِنْ دِینِ اللَّهِ قَالَ إِی وَ اللَّهِ مِنْ دِینِ اللَّهِ وَ لَقَدْ قَالَ یُوسُفُ ☻ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ وَ اللَّهِ مَا کَانُوا سَرَقُوا شَیْئا[۶۰]
    ابوبصیر گوید: امام صادق ☻ فرمود: تقیّه دین خداست، عرض کردم: از دین خدا است؟ فرمود: آری بخدا قسم از دین خدا است. همانا که یوسف ☻ فرمود: ای کاروان شما سارقید. بخدا سوگند که آن‌ ها چیزی ندزدیده بودند. (ولی برای مصلحت نگه‌داشتن برادرش چنین گفت).
    البته طبق بعضی از اقوال، مراد یوسف از این خطاب دزدیدن خود او از سوی برادرانش بوده است، نه دزدی پیمانه پادشاه.[۶۱]

     

    ۴- تقیّه اصحاب کهف

    در روایات با صراحت از تقیّه اصحاب کهف سخن به میان آمده است تقیّه اصحاب کهف در روایات شیعه به عنوان نقطه اوج تقیّه مطرح شده است. زیرا آنان بدین جهت حتی اظهار شرک نیز می‌نمودند. امام صادق ☻ می‌فرمایند: « ما بلغت تقیّه احدٍ تقیّهَ اصحاب الکهف…»[۶۲] تقیّه نمودن کسی به درجه تقیّه اصحاب کهف نرسد.

     

    ۵- مؤمن آل فرعون

    دادستان «مؤمن آل فرعون» که به صراحت قرآن، ایمان خود را پنهان می‌کرد و در هنگام احساس خطر برای موسی، در صدد نجات او برآمد. و این نیز به عنوان موردی دیگر از موارد تقیّه که در قرآن کریم از آن یاد شده است. «وَ قَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَه‏…»[۶۳]
    در این میان مردی با ایمان که از خاندان و نزدیکان فرعون بود، دعوت موسی را به توحید پذیرفت ولی ایمانش را از آنان پوشیده می‌داشت، …
    و آن‌چه مسلّم است یکی از مصادیق تقیّه، کتمان ایمان است.
    وی زمانی که مشاهده نمود با خشم شدید فرعون جان موسی به خطر افتاده، سعی کرد توطئه قتل موسی را به هم زند.

     

    ب) تقیّه بعد از اسلام

     

    ۱- تقیّه سیاسی پیامبر اکرم ☺

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:10:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی میزان آگاهی مدیران مدارس متوسطه ی اول- قسمت ۱۷ ...

    با توجه به تعاریف و ویژگیهای مختلفی که از دیدگاه های متفاوت برای اثر بخش بودن مدیران ارائه شد یک الگوی منسجم برای سنجش اثربخشی مدیر لازم می باشد. در تحقیق حاضر آنچه که به عنوان ملاک اثربخشی در نظر گرفته شده است نحوه عملکرد مدیران نسبت به وظایف مدیریت می باشد که دکتر علاقه بند آن را در شش زمینه زیر مطرح نموده است.
    ۱-برنامه آموزش و تدریس :
    الف- هدفها
    ب- روش های تدریس
    ج- محتوا و مواد درسی
    د- نتایج یادگیری
    هـ- نظام ارزشیابی
    ۲- امور دانش آموزان :
    الف – پذیرش
    ب – ثبت نام
    ج – گروه بندی کودکان
    د – نگهداری آمارهای حضور و غیاب
    هـ– سوابق و اطلاعات شخصی و تحصیلی دانش آموزان
    د – شنا سایی و تواناییها، علایق و نیازهای کودکان و پرورش آنها
    ۳- امور کارکنان آموزشی :
    الف – کمک به تنظیم جدول ساعات کار
    ب – تعیین دروس
    ج – مشورت در اجرای آزمونها و امتحانات
    د – ارزشیابی بی طرفانه و به موقع از کار آموزشی آنان
    ۴ – روابط مدرسه و اجتماع :
    الف – تشکیل شوراهای آموزشی محلی
    ب – انجمنهای والدین و مربیان
    ج – برقراری ارتباط با موسسات فرهنگی، دینی، رسانه های گروهی، کتابخانه ها و سایر مراکز خدمات فرهنگی و اجتماعی
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۵ – تسهیلات و تجهیزات :
    الف – تهیه و تدارک ساختمان و تاسیسات مدرسه
    ب – زمین بازی و ورزش
    ج – آزمایشگاه
    د – کتابخانه
    هـ– وسایل کمک آموزشی
    و – پیش بینی و تهیه و تدارکات میز و نیمکت، وسایل آموزشی، ورزشی، بهداشتی، آماده سازی ساختمان و کلاس ها، نگهداری و تعمیر تاسیسات حرارتی و تهویه، تامین امکانات آب و برق و تلفن و…
    ۶ – امور اداری و مالی :
    الف – اداره و سرپرستی موثر امور گوناگون مدرسه
    ب – ثبت نام و تقسیم کار با توجه به شرح وظایف کارکنان
    ج – ابلاغ آیین نامه ها و بخشنامه ها و دستورالعملهای به موقع برای گردش امور
    د – نظارت بر دفاتر و مدارک مدرسه و نگهداری آنها
    هـ– تامین منابع مالی چه از طریق دولتی یا مردمی
    تحقق هدفهای آموزشی رابطه نزدیکی با اثربخشی مدیریت دارد. نقش مدیران آمورشی ، سازماندهی موثر و بسیج منابع انسانی و مالی و مادی و هدایت فعالیت های اجرایی و برنامه های آموزشی است.(علاقه بند،۱۳۷۹)
    یک مدیر اثربخش باید از اهداف و فراگردهای آموزشی و پرورشی مطلع باشد. سازمان آموزشی و روابط رسمی و غیر رسمی آن را به درستی بشناسد،جو سازمانی مساعدی را برای انجام وظایف و فعالیت های کارکنان به وجود آورد. از نیروهای انسانی و مادی و موجود به طورمقتضی استفاده کند.وحدت و هماهنگی لازم میان اجزاء و عناصر سازمان را ایجاد نماید. همکاران و زیر دستان خود را به کار و فعالیت موثر برانگیزد. عملکرد سازمان خود را ارزشیابی و انتقاد کند.وبالاخره همکاری و مشارکت خود و زبر دستان را در انجام دادن امور ، اساس مدیریت و رهبری قرار دهد. (علاقه بند،۱۳۷۲)
    الگوی هفت عاملی اثربخشی سازمانی :
    همچنانکه مشخص است این الگو در زمینه اثربخشی سازمانی طرح شده است. براساس این الگو، هفت عامل که در زبان انگلیسی با Sشروع می شوند در اثربخشی سازمان بسیار موثرهستند. این هفت عامل عبارتند از : ساختار،سیستم،استراتژی،مهارت،کارکنان،سبک مدیریت و هدفهای عالی سازمانی. بر اساس این الگودر اثربخشی یک سازمان فقط و فقط یک عامل دخیل یا موثر نیست،بلکه هفت عامل فوق همگی به تناسب در اثربخشی سازمان موثرهستند. به عبارت دیگر سازمانی که بخواهد اثربخشی خود را افزایش دهد لازم است که در این هفت عامل تغییر ایجاد کند.
    این عوامل از اهمیت و ضرورت یکسانی در همه سازمانها برخوردارندو با یکدیگر روابط متقابل دارند.شرایط و موقعیت های مختلف مشخص می کند که کدام یک از این عوامل دارای نیروی پویا بوده و در اجرای استراتژیهای خاص باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند.شکل شماره ۱۵-۲ الگوی هفت عاملی اثربخشی سازمانی رانشان می دهد. (استونر،۱۳۷۵)
    شکل شماره ۱۵-۲ الگوی هفت عاملی اثربخشی سازمان
    (استونر،۱۳۷۵)
    نظریه های اقتضایی رهبری :
    الگوی فید لر[۳۶] :
    الگوی موقعیتی فیدلر نشان می دهد که عملکرد موفقیت آمیز گروه بستگی به تناسب و هماهنگی موجود بین شیوه تعامل رهبری با کارکنان و درجه ای که آن موقعیت به رهبراجازه کنترل و اثربخشی می دهد، دارد. همچنین فیدلر به عامل شرایط و موقعیت ها توجه کرد. او فرد را در رابطه با وضع یا موقعیتی خاص مورد توجه قرار داد و سپس در صدد بر آمد تا اثربخشی رهبر را به عنوان تابعی از این دو عامل در آورد.
    فیدلر چنین فرضی می کند که شیوه رهبری فرد ثابت است. این بدان مفهوم است که هرگاه یک وضعیت نیازمند شیوه رهبری وظیفه گر است و وضعیت فعلی شیوه رهبری رابطه گرا را اقتضاء می کند یا باید وضعیت را تغییر داد و یا اینکه باید این رهبر کنار گذاشته شود . تا هدف به دست آوردن کارایی بهینه تامین شود. فیدلر استدلال می کند که شیوه رهبری فطری است . شما نمی توانید شیوه خود را تغییر دهید تا مناسب شرایط متغیر گردد. (رابینز،۱۳۷۹)
    الگوی رهبری مشارکتی[۳۷]:
    در سال ۱۹۷۳ ویکتور وروم[۳۸] و فلیپ یتان[۳۹] الگوی رهبری مشارکتی را ارائه کردند که این الگو رفتار رهبری را با مشارکت در تصمیم گیری مرتبط نمود. این الگو نشان می دهد که ساختارهای کار برای فعالیت های یکنواخت و متغیر،متفاوت هستند. این پژوهشگران معتقد بودند که رفتار رهبر باید بازتاب ساختارهای کار باشد. بر این اساس ، این مدل هنجاری است یعنی برای تعیین شکل و میزان مشارکت در تصمیم گیری باید مجموعه ای از قوانین و مقررات به صورتی دقیق رعایت شوند تا در شرایط مختلف میزان مشارکت افراد در تصمیم گیری تغییر کند.
    الگوی رهبری مشارکتی این امر را تایید می کند که پژوهش های مربوط به رهبری باید با توجه به موقعیت انجام گیرد تا خود فرد. یعنی این امر احتمالا” بیشتر قابل قبول است که درباره شرایط موقعیت های مستبدانه و مشارکتی صحبت کنیم تا رهبران مستبد و مشارکتی .
    نظرات «وروم و ینان» نیز شبیه هاوس[۴۰] در نظریه مسیر- هدف می باشد. آنها نیز علیه این تفکر که رفتار رهبر انعطاف پذیر است بحث کردند. الگوی رهبری مشارکتی چنین فرض می کند که رهبر می تواند در موقعیت های مختلف شیوه های متفاوتی را در پیش گیرد. (رابینز،۱۳۷۹)
    رهبری موقعیتی[۴۱]:
    رهبری موقعیتی که توسط« هرسی بلانچارد» بیان شد یک نظریه اقتضایی است که پیروان و زیر دستان یک رهبر را مورد توجه قرار می دهد. این تاکید بدان سبب است که موفقیت یا اثربخشی یک رهبر در گرو این حقیقت است که این پیروان هستند که یک رهبر را می پذیرند یا رد می کنند. صرف نظر از آنچه رهبر انجام می دهد میزان موفقیت او بستگی به چگونگی عمل پیروان دارد. این بعد مهم در بیشتر نظریه های رهبری کمتر مورد تاکید قرار گرفته یا اینکه اصلا” نادیده گرفته شده است. رهبری موفقیت آمیز با انتخاب شیوه درست رهبری امکان پذیر است، روشی که هرسی[۴۲] و بلانچارد[۴۳] ارائه کرده اند مبتنی بر درجه رشد یا سطح آمادگی پیروان است. آمادگی بازتاب این امر است که یک پیرو تا چه حد تمایل و توانایی برای انجام یک وظیفه دارد.(رابینز،۱۳۷۹)
    رویکردهای اثربخشی :
    – رویکرد نیل به هدف :
    رویکرد نیل به هدف چنین فرض می کند که سازمانها، پدیده های عقلایی بوده و در پی تحقق هدفند. بر این اساس دستیابی موفقیت آمیز به هدف، معیاری مناسب برای سنجش اثربخشی است اما استفاده از هدف به عنوان معیار اثربخشی مستلزم مفروضات دیگری است که باید این مفروضات معتبر باشند تا تحقق هدف بتواند به عنوان معیار اثربخشی سازمانی مورد استفاده قرار گیرد. اولا” اینکه سازمانها باید اهداف نهایی داشته باشند.ثانیا” این اهداف بایستی مشخص بوده و برای اینکه به خوبی درک شوند باید تعریف شوند. ثالثا” باید اهداف در حد امکان قابل کنترل و اداره باشد. رابعا” روی اهداف بایداجماع یا توافق عمومی صورت گرفته باشد. نهایتا” اینکه : پیشرفت به سوی این هدف باید قابل اندازه گیری باشد. (رابینز،۱۳۸۱)
    در این رویکرد، توانایی سازمان در رابطه با دستیابی به اهداف سازمان بررسی می شود. در اینجا، منظور از اهداف سازمان، اهداف اصلی و فرعی می باشد که اساسنامه و راهنمای سازمان و اسنادی از این قبیل آمده است. در اینجا سازمان های مدرن به وسیله شبکه ای از نقش ها ، تقسیم کار ، و سلسله مراتب در ارتباط با فعالیت ها و اهداف سازمان قابل توصیف می باشند. در چنین وضعی سازمان ، عناصر پیش گفته را برای نیل به اهداف خود به طور موثر سازماندهی می کند و لذا هر یک از این عناصر نقشی معین و مرتبط با اهداف سازمان دارد. ( کولوبندی، ۱۳۷۴)
    هدفهای عملی از جمله هدفهای مهمی هستند که در این روش مورد توجه قرار می گیرند. اگر سعی شود از هدف های عملی (و نه هدفهای رسمی) استفاده شود، نتایج بسیار بهتری به دست خواهد آمد. معمولا” هدفهای رسمی به صورت تجریدی و انتزاعی هستند و سنجش یا اندازه گیری آنها مشکل است. هدفهای عملی نشان دهنده فعالیت هایی هستند که سازمانها واقعا” آنها را انجام می دهند.(دفت،۱۳۸۰)
    اثربخشی سازمانی به طور سنتی بر حسب درجه کسب هدف تعریف شده است . تعریف«آمیتای اتزیونی» که وسیعا”مورد قبول واقع شده است ، این است که هدف سازمانی عبارت از حالت مطلوب اموری است که سازمان در تلاش به دست آوردن آنهاست. سازمان زمانی اثر بخش است که نتایج قابل مشاهده فعالیت های آن با اهداف سازمانی برابر بوده یا بیشتر از آنها باشد. گرچه تعدادی از دانشمندان و جود چندین ضعف مدل هدف را تصدیق کرده اند مع هذا اظهار می دارند که محاسن نسبی آن برای تعریف اثر بخشی سازمانی ضروری است . اهداف برای شرکت کنندگان سازمان جهت داده ، عدم قطعیت را کاهش داده و برای ارزشیابی سازمان معبری فراهم می کند.(هوی، و میسکل،۱۳۷۱،ج۲)
    یکی از نظریه هایی که در زمینه هدف تدوین شده است نظریه مسیر – هدف می باشد. بر اساس این نظریه وظیفه رهبر این است که پیروانش را در دستیابی به اهداف کمک کند و رهنمودها و حمایت های لازم را تدارک بیند تا اطمینان را ایجاد نماید که اهداف آنها با اهداف کلی گروه یا سازمان سازگار می باشد. اصطلاح مسیر – هدف از این باور ریشه گرفته است که رهبران کارآمد مسیر را برای کمک به پیروانشان صاف می کنند تا بدانند که در چه مرحله ای از مسیر دستیابی به اهداف کاری شان قرار گرفته اند.
    رفتار یک رهبر تا آن حد برای کارکنان موجب ایجاد انگیزه می شود که :
    ۱- نیاز کارکنان به داشتن عملکرد رضایت بخش را تامین کند.
    ۲-رهنمودهای آموزشی ، حمایتی و پاداش هایی را که لازمه عملکرد رضایت بخش است در خود داشته باشد. این نظریه چنین تلقی می کند که یک رهبر می تواند هر کدام یا همه روش های رهبری را بسته به موقعیت به اجرا در آورد. بر اساس آنچه که در نمودار شماره ۱۶-۲ تشریح شده است، نظریه مسیر- هدف دو نوع متغیر موقعیتی با اقتضایی را ارائه می کند که در رابطه رهبر و عملکرد، نقش واسطه ای ایفا می کنند. چه آنهایی که در محیط و خارج از کنترل کارمند هستند، مانند ساختار و وظایف نظام قدرت رسمی ، و گروه کاری و چه آنهایی که پاره ای از ویژگی های فردی کارمند هستند، مانند مرکز کنترل ، تجربه و توانایی .(رابینز و همکاران،۱۳۷۹)
    عامل موقعیتی محیطی:
    – ساختار وظایف
    – نظام قدرت رسمی
    – گروه کار
    رفتار رهبر:
    – ارشادی
    – حمایتی
    – مشارکتی
    – موفقیت گرا
    پی آمدها:
    – عملکرد
    – رضایت

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:10:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تدابیر پیش‌گیری وضعی از وقوع قتل عمد(مطالعه موردی شهرستان کرمانشاه۱۳۸۶-۱۳۹۰)- قسمت ۱۳ ...

    (اشاره به مکاتب کلاسیک و.. پزویتوسیم خصوصاً لمبرازوئی آن) قابل درک،تبیین و تفسیر نیست زیرا چنین منظره هایی از جرم و ارتکاب آن با وجود اشاراتی که به تاثیر جزائی عوامل از این دست در رفتارها و تصمیم گیری انسانها داشته اند تاثیر دراز مدت عوامل زیستی-روانی، تربیتی، فرهنگی و امسال آن را در شکل گیری و جهت رفتار انسان و خصوصاً تصمیم گیری های او تایین کننده ترمی دانند. علاوه بر این پیشگیری وضعی از جرم، توزیع پویا تر و ملموستری از ارتکاب آن نسبت به نظریه های متقدم ارائه می دهد و زمینه را برای پیشگیری ملموس تر و عملی تر فراهم می کند. این امر از دیدگاه دستاندر کاران اجرای قانون،مثل قوه قضایی و پلیس،می تواند به عنوان موقعیتهای قابل گزارش به جامعه قلمداد شود به عنوان مثال هر چند ممکن است اقدام هماهنگ پلیس و قوه قضایی در انهدام منطقه جرم خیز خاک سفید شهر کرمانشاه در نظر برخی اقدامی موقتی تلقی شده و تصور شود که جرائم مربوطه به سایر مناطق شهر منتقل خواهد شد اما از منظر مجریان طرح موقعیت آن چشم گیر بوده و در در زمان خود وضوع گزارشها و اعلانات متعددی در جهت معرفی پلیس به عنوان یک نهاد فعال دلسوز قرار گرفت.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ۲-۷-۲-۲-۲-خاستگاه پیشگیری وضعی از جرم:

    بر اساس نظر «کلارک» پیشگیری وضعی از جرم اصطلاحی است که برای اولین بار توسط واحد تحقیقات وزارت کشور انگلستان ابداع گردیده است. این اندیشه از مطالعات وزرات کشور بریتانیا درباره بازپروری زندانیان در سیستم اصلاحی آن کشور گرفته شده است.
    یکی از نکاتی که در مطالعات مذکور ذکر گردد این است که احتمال فرار و تکرار جرم توسط جوانانی که در منازل نیمه کاره سکونت دارند بیشتر است و این مسئله با محیط آنها بیشتر از شخصیت یا سلیقه آنان مرتبط می باشد. بنابراین محققین نتیجه گرفتند، «فرصت هایی که موجب سوء رفتار می شوند را می توان از بین برد» با این وجود نظریات متعدد دیگری که زیر بیان گردیده نیز در پیدایش رویکرد مذکور نقش داشته اند(پرویزی،۱۳۷۹ ،۱۷).
    طرح پیشگیری وضعی از جرم به عنوان یک نظریه علمی اصالتاً تاسیس انگلیسی است که توسط سه نفر به نامهای کلارم،می هیو و کرنیش مطرح شده و توسعه یافته است. دو نفر اول در کتابی تحت نام “Designing out Crime”در سال ۱۹۸۰ و کلارک و کرینش نیز در کتاب دیگری تحت عنوان
    The Reasoning Cniminal: و Rational Choic Perspective on Offending در سال ۱۹۸۶ ، به تجزیه و تحلیل آن پرداخته اند.(صفاری،۱۳۸۰ ،۲۹۰).
    رونالد کلارک در مقدمه کتاب دیگر خود تحت عنوان:
    “Situational Crime Prevention:successful case studies”که در سال ۱۹۹۲ منتشر و در سال ۱۹۹۷ با تغییراتی جدید چاپ گردیده،بیان می دارد که مبتنی بر متعالی کردن جامعه و نهادهای آن نیست. بلکه به طور ساده تکیه بر کاهش دادن فرصتها و موقعیتهای ارتکاب جرم دارد . او می افزاید که تصور می شود این ایده چیزی جز یک درک و فهم ساده نیست که بنابر آن افراد برای
    حفظ خانه خود از دستبرد بر دربهای آن قفل و شب بندهای خوب نصب می کنند. ضرب المثل معروفی در فرهنگ ایرانی وجود دارد که این درک و برداشت ساده از پیشگیری وضعی را به خوبی بیان
    می نماید و آن اینکه «مال خود را حفظ کن و همسایه را متهم به دزدی نکن» (صفاری،۱۳۸۰ ،۲۹۱-۲۹۰).

     

    ۲-۷-۲-۲-۳-تعاریف مختلف از پیشگیری وضعی:

    از پشگیری وضعی تعارف متعدد ی ارائه شده است . مرکز بین المللی پیشگیری از جرم پیشگیری وضعی را بالابردن تلاش لازم و خطر ارتکاب برای بزهکاران بالقوه از طریق اقداماتی نظری سخت کردن هدف، کنترل دسترسی و نظارت و همچنین کاهش منافع حاصل از جرم (به وسیله از دسترس خارج کردن آماج جرم و از بین بردن انگیزه ها). معرفی کرده است.
    آقای فریموند گسن معتقد است که هدف پیشگیری وضعی تجدید موقعیت های ارتکاب جرم است وی اضافه می کند در وسیع ترین معنای خود این رهیافت در وسیع ترین معنای خود مختص مساعی گسترده ای است برای اینکه قربانیان احتمالی با تقلیل آسیب پذیرشان از راه تبدیل آنان به آماج های غیر قابل اصابت یا استعداد از خدمات خصوصی تامینی در برابر جرم حمایتشوند. این شیوه بهتر از آن است که روی پلیس یا روی تغییر رفتارهای بزهکاران بالقوه حساب شود. پس موضوع عبارت از محدود کردن موقعیت های ارتکاب جرم است. (پرویزی ۱۳۷۹ ،۱۶).
    پیشگیری وضعی را اینگونه تعریف می کند«پیشگیری وشعی عبارت ست از اقدام به محدود کردن فرصت های ارتکاب جرم یا مشکل تر کردن تحقق این فرصت برای مجرمین بالقوه» به عبارت دیکر پیشگیری وضعی یا فنی از طریق کاهش و تقلیل فرصت های مجرمانه یا فرصت های ارتکاب جرم عملی می گردد(همان،۱۶).
    کینبرگ جرم شناس سوئدی سه نوع موقعیت یا وضعیت ما قبل بزهکاری را مشخص کرده است:
    ۱-وضعیت های خاص یا خطرناک که در آنها نیاز ی برای جستجو و پیدا کردن موقعیت و مناسبت ارتکاب جرم نیست.
    جر م به ممنوعیت سلاح به مجرمان، حرمت فروش انگور برای ساختن بت و امثال آن اشاره نمود مشارکت مردمی در پیشگیری در قالب امر به معروف و نهی از منکر حمایت از بزه دیده یا توصیه به یاری مظلوم ودشمنی با ظلم و موارد متعدد دیگر اشاره کرد (میر خلیلی،۱۳۸۶ ،۱۳ ،۱۲).
    در سایست جنایی اسلام ابتدا یک انسان مکلف به حفظ نفس و حفظ اموال خود شده است. به نحوی که حتی در سیاست کیفری اگر فرد اموال خود را در حرز مناسب قرار ندهد و مورد سرقت قرار گیرد به دلیل کوتاهی حمایت کیفری از او کاهش می یابد و با وجود تمامی شرایط سرقت مستوجب حد به سرقت تغزیری تنزل پیدا می کند(قانون مجازات اسلامی مصوب :۱۳۷۰).

    پایان نامه

    با دقت در متون اسلامی در می یابیم که تدابیر پیشگیری وضعی به بزه دیده مورد تاکید شارع مقدس اسلام بوده و در این راستا توجه به بزه دیده به عنوان اماج حملات مجرمانه اهمیت فراوانی دارد. از طرفی ترویج فرهنگظلم ستیزی و ستم ناپذیری و از سویی دیگر تمهیدات پیش بینی شده برای بزه دیدگان بالقوه در دفاع از جان و مال و ناموس خودیا دیگران و وجوب این امر نمونه هایی از راهبردهایی وضعی پیشگیرانه است(میر خلیلی،۱۳۸۶ :۱۳).

     

    تاریخچه پشگیری وضعی در غرب:

    بر اساس نظر «کلارک» پیشگیری وضعی از جرم اصطلاحی است که برای اولین بار توسط واحد تحقیقات وزارت کشور انگلیستان ابداع گردیده است . این اندیشه از مطالعات وزارت کشور بریتانیا درباره بازپروی زندانیان در سیستم اصلاحی آن کشور گرفته شده است.
    طرح پیشگیری وضعی از جرم به عنوان یک نظریه علمی اصالتاً تاسیس انگلیسی است که توسط سه نفر به نامهای کلارک، می هیو و کرنیش مطرح شده و توسعه یافته است(صفاری۱۳۸۰ ،۲۹۰).
    برخی صاحب نظران ، پیدایش دانش پیشگیری وضعی را مربوط به اواخر دهه ۱۹۷۰ پس از شکست پیشگیری اجتماعی می دانند. البته نظریه پیشگیری وضعی از جرم تا حد زیادی از دو اثر آمریکایی الهام گرفته است. این دو اثر عبارتند از نظریه فضای قابل دفاع که توسط اسکار نیومن مطرح شده و نظریه پیشگیری از جرم به وسیله طراحی محیط اثر شخصی به نام جفری که در دو کتابدر سالهای ۱۹۷۱ و ۱۹۷۲ منتشر شده اند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    ۲-۷-۲-۳-اهداف پیشگیری وضعی:

    پیشگیری وضعی دارای دو هدف اساسی و عمده می باشد هدف اول عبارت است از دشوار یا ناممکن نمودن جرم علی رغم وجود انگیزه و نیت مجرمانه با پیشگیری وضعی و هدف دوم شامل جلوگیری از تشدید انگیزه های مجرمانه یا پیشگیری از ایجاد انگیزه های آنی از طریق کاهش جاذبه های مجرمانه می باشد.

     

    ۱-دشوار یا ناممکن نمودن وقوع جرم:

    مهمترین هدف پیشگیری وضعی که بیشترین روشها و راهکارها را به خود اختصاص داده عبارت از دشوار یا ناممکن نمودن وقوع جرم علی رغم وجود قصد و انگیزه مجرمانه است راهبردهایی که به تغییر وضعیت، فرصت و موقعیت اشاره دارد مانند کنترل ورودها و خروجی ها، ایجاد فضای قابل نزاع، جمع آوری ابزار و لوازم ارتکاب جرم مانند اسلحه و غیره . از مواردی است که با هدف ناتوان کردن فاعل از محقق ساختن نیت مجرمانه خود اعمال می شود. مراقبت و نظارت بر مجرمان و حمایت از بزه دیدگاه نیز عمدتاً با هدف مذکور انجام می گیرد.
    در خصوص زمینه های پیشگیری وضعی در سیاست اسلام از کلام دانشمندان اسلامی در تعریف پیشگیری وضعی چنین استفاده می گرددکه مفهوم و هدف پیشگیری وضعی عبارت از ناتوان ساختن مرتکب از ارتکاب جرم است به یک مورد از تعابیر اشاره می کنیم.
    «معنای دفع منکر و پیشگیری از جرم، ناتوان ساختن فاعل آن از انجام عمل و ایجاد آن در خارج است خواه به اختیار خود ازارتکاب عمل مصرف شود یا نشود»
    بنابراین یکی از اهداف تدابیر پیشگیری وضعی از قبیل ایجاد موانع فیزیکی میان بزهکار و آماج جرم یا نصب قفل، ایجاد درب های آهنی، نظارت پلیسی و غیره ناتوان کردن فاعل و مرتکب بالقوه در حالی است که عزمی قاطع بر ارتکاب جرم دارد. اما مخفی نماند که تدابیر ذکر شده نیز گاهی میتواند در منصرف نمودن مرتکب از ارتکاب جرم نیز موثر باشد.
    این هدف در تعریفی شامل اقدام های غیر کیفری است که هدفشان جلوگیری از به فعل در آوردن اندیشه مجرمانه یا تغییر دادن او ضاع و احوال خاصی است که یک سلسله جرایم مشابه در آن به وقوع پیوسته یا ممکن است در آن اوضاع و احوال ارتکاب یابد.

     

    ۲-جلوگیری از پیدایش و تشدید انگیزه مجرمانه:

    بسیاری از راهبردها و شیوه های پیشگیری با هدف ناتوان سازی مجرمان و برخی از آن ها منحصراً با هدف منصرف نمودن مجرمان و جلوگیری از پیدایش و تشدید انگیزه ها و وسوسه های مجرمانه به کار گرفته می شوند بالا بردن خطر شناسایی ودستگیری بزه کار کاهش جاذبه ای وسوسه انگیز و تحریک کننده محیطی، نصب دوربین های مخفی و چشم های الکترونیکی، حفظ حجاب و پرهیز از آرایش توسط زنان در بیرون از خانه و امثال آن ها از جمله مواردی است که با هدف جلوگیری از پیدایش و تشدید انگیزه مجرمان و منصرف نمودن مجرمانه بالقوه از ارتکاب جرم صورت می گیرد.
    نظریه ها بخش عمده ای محاسبه بزهکار بر اساس سن، شغل و هویت اجتماعی بزه دیده شکل
    می گیرد (نجفی ایرند آبادی ۱۳۸۷ ، ۲۰۷۰).
    کلارک به همراه کرنبش نظریه گزینش عقلانی را بیان کردند این رویکرد می پندارد که بزه کاران احتمالی تصمیم گیرندگان عاقلی هستند که به دنبال تامین منافع اقتصادی خویش پس از ارزیابی میزان خطر و منافع حاصله از طریق ارتکاب بزه هستند. بدین سان، مجرمان احتمالی افرادی عاقل،حسابگر و منطقی اند که با حسابگری مرتکب بزه کاری می شوند. این رهیافت از دیدگاه های اندیشمندان پیشین علوم جنایی مانند بکاریا،بنتام و پیکر الهام می گیرد بکاریا بر این باور بود که انسان ها با اثر پذیری از خواسته ها و منافع خویش از خود رفتاری را بروزمی دهند. بنتام نیز بر این باور بود که همه ی افراد به طور خودآگاه بر اساس حسابگری و بر آورد لذت و رنج ناشی از رفتار، انجام کردار یا بیان گفتاری را بر می گزینند. بنابراین، در زمینه ی بزه کاری نیز همین امر حاکم است، بدین معنا که ، بزه کار با بررسی نتیجه ی کردار و رفتار خویش در صورت سودآور بودن، مرتکب رفتار بزه کارانهمی شود پس از این دو، بیکر در سال ۱۹۶۸ میلادی با نگارش مقاله ای با عنوان بزه و کیفر، بزه کاری را رفتاری اقتصادی معرفی کرد. وی بر این باوربود که بزه کار انسانی است عادی و حسابگر که به دنبال یک سلسله معاملات مصمم به ارتکاب و یا عدم ارتکاب جرم می گردد. در این معادله فعالیت ها ی بزه کارانه به دیگر فعالیت های مشروع اجتماعی مانند تجارب تشبیه می گردد. تجارتی که سود آن همان فایده ای است که از وقوع جرم به دست می آید و زبان آن همان فایده ای است که در امکان کشف جرم، خطر دستگیری مجرمان و مجازات آن نهفته است. بدین ترتیب، بر اساس این رویکرد، میزان بزهکاری تابعی از احتمال دستگیری ، نوع و میزان کیفر است(نیازپور به نقل از نجفی ایرند آبادی، ۱۳۸۷: ۱۸۶ – ۱۸۵).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    کلارک به همراه کرنیش خالق نظریه انتخاب عقلانی بزهکار در جرم شناسی هستند که بارهیافت اقتصادی به رفتار جنایی کاملاً منطبق می باشد. این رویکرد می پندارد که مجرمین بالقوه تصمیم گیرندگان عاقلی هستند که به دنبال امین منافع اقتصادی خود، پس از ارزیابی میزان خطر و منافع حاصله از طریق ارتکاب جرم می باشند.

     

    ۲-۷-۲-۴-اصول کلی پیشگیری وضعی:

    پیشگیری وضعی یا موقعیت مدار بر ۲ محور مبتنی است:

     

    ۱-دخالت کردن از وضعیت های پیش از بزهکاری:

    وضعیت های پیش از بزهکاری اوضاع و احوالی هستند که در شرایط عادی و معمولی جرم در آن رخ می دهد.کین بزرگ وضعیت های پیش از بزهکاری را به سه گونه تقسیم کرده است.

     

    الف-وضعیت های ویژه یا موقعیت های خطرناک:

    در این موقعیت ها نیازی برای جستجوی موفقیت و مناسبت به منظور ارتکاب بزه نیست. این مناسبت ممکن است از اوضاع و یا از روابط بین افراد(موقعیت مناسب برای زنا یا جرائم پدر کشی) ناشی شود (نجفی ابرند آبادی و هاشم بیگی ۱۳۷۷ ،۲۶۹ ).

     

    ب-وضعیت های غیر ویژه:

    موقعیت هایی هستند که رد آنها باید فرصت مناسب برای وقوع جرم را پیدا کرد تا بر اساس آن به منظور ارتکاب بزه، برنامه ریزی لازم انجام پذیرد. از این رو طرح نقشه شناسایی مکان وقوع بزه ، فراهم کردن ابزار برای ارتکاب جرم و گزینش همکاران-شرکا و معاونان- در این موقعیت مطرح است.

     

    ج-وضعیت های بینابین:

    چنین موقعیت هایی در اثر فشار یک رخداد یا یک دخالت عملی پدید می آیند. برای نمونه بیکار شدن فرد به دلیل اخراج از کار از پدید آمدن موقعیت های مختلط یا وضعیت های بینابین سخن به میان
    می آید. پیش گیری موقعیت مدار در تلاش است با بهره گرفتن از تدابیر وضعیت محور- که جنبه غیر کیفری دارند –وضعیت های پیش از بزهکاری را تغییر دهد. این تدابیر بر موقعیت های مناسب برای ارتکاب جرم اثر میگذارند تا این طریق فرصت های مساعد بزهکاری کاهش یابد و فرایند تصمیم گیری بزهکار با تردید مواجه شود بدین سان، پیشگیری مزبور با به کارگیری اقدامات تا مساعد کننده موقعیت های پیش از بزهکاری، ایجاد اختلال در فرایند گذر از اندیشه به فعل مجرمانه را مد نظر قرار می دهند. پس باید بزهکار احتمالی را در شرایطی قرار داد که بزهکاری را فعالیتی زیان آور و بدون سود تلقی کند(نیاز پور،۱۳۸۴).

     

    ۲-مصون سازان آماج جرم از خطر بزه دیدگی:

    آماج همان هدف جرم است . این واژه موضوع بزه و وسیله یا ابزار دسترسی به آن مشخص می کند. بدین سان جسم انسان و یا اموال افراد آماج ، موضوع بزه تلقی می شوند. برای نمونه، گاهی که فردی معتاد می شود، جسم انسان آماج بزه واقع شده است. یا وقتی که افرادی را توسل به وسایل متقلبانه، مال دیگری را به دست می آورد. آماج رفتار مجرمانه مال دیگری است. آماج(موضوع بزه) به دو دسته مادی و غیر مادی تقسیم می شود. آماج مادی جسم انسان و اموال افراد و آماج غیر مادی(فکری یا معنوی) ، حیثیت افراد، کرامت بشری، خلوت زندگی خصوصاً اشخاص، آفرینش های فکری، آگاهی ها و داشته های افراد و غیره را در بر می گیرد. آماج- وسیله، وسیله هایی هستند که با گذر آنها می توان به موضوع جرم دست یافت بدین ترتیب تولید و قاچاق مواد مخدر آماج-وسیله محسوب می شود.
    زیرا تولید و قاچاق آن سبب می شود تا معتادین به راحتی به آن دسترسی پیدا کند(گسن۱۳۷۶ ،۶۱۷)بنابراین آماج ، هدفی است که مرتکب برای رسیدن به آن ارتکاب بزه می پردازد. پیشگیری موقعیت مدار در صدد است با ایمن سازی آماج جرم، از وقوع بزه و بزه دیده شدن هدف جرم جلوگیری کند. زیرا همه ی افراد و همه ی اموال بزه ددیه اجتمالی هستند؛ یعنی استعداد بزه دیده واقع شدن را دارند و برای ممانعت از تبدیل شدن آنها به بزه دیده واقعی، شناسایی و حمایت از آنها ضروری است(همان، ۶۱۷).

     

    ۲-۸-تقسیم بندی نوع دیگر پیشگیری جرم:

     

    ۲-۸-۱-پیشگیری از منظر زمان اجرا

    پیشگیری از نظر مدت زمان اجرای آن به دو نوع پیشگیری کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم می شود.

     

    ۲-۸-۱-۱-پیشگیری کوتاه مدت

    پیشگیری کوتاه مدت به مجموعه راهکارهایی گفته می شود که در مدت زمان کمتری ایجاد می شود. نظیر تجهیزات پلیس و نیروی انتظامی فراهم نمودن روشنایی بیشتر خیایان ها، کوچه ها و اماکن عمومی،تدوین قوانین جزایی متناسب و بازدارنده ایجاد موسسات ممدکاری، فراهم نمودن فضاهای مناسب برای گذراندن اوقات فراغت حمایت از کودکانی که مورد اذیت و آزار و بدرفتاری خانواده قرار می گیرند. انهدام یا بستن و اماکن جرم زا ممانعت از پخش برنامه های خشونت زا در تلویزیون و… تا فرصت های وقوع انحراف یا جرم را کاهش دهد.
    هدف از برنامه های کوتاه مدت، اقدامات پیشگیرانه سریع و ضربتی در جهت کنترل و مهار جرایم است تا بستر و زمینه های برنامه ریزی فراهم گردد(بیات،۱۳۸۷ ،۲۷).

     

    ۲-۸-۱-۲-پیشگیری بلند مدت:

    پیشگیری بلند مدت به سازو کارهایی اطلاق می شود که در یک فرایند زمانی مدت دارد صورت گیرد تا در آینده فرصت های وقوع جرم را کاهش دهد از قبیل فراهم نمودن بسترهای مناسب برای دسترسی افراد به موقعیت های مناسب و کافی آموزش و پرورش، تدوین و اجرای سیاست های کلی جهت ایجاد اشتغال برای اعضای جامعه،تشکیل کلاس های آموزشی خانواده برای بالابردن مهارت های زندگی، تقویت نقش پیشگیرانه مدارس از طریق ارتقاء محتوا و کیفیت برنامه های آموزشی و تربیتی، تلاش برای کاهش شکاف اقتصادی در بین اقشار مختلف جامعه و دستیابی به عدالت اجتماعی این نوع پیشگیری ، سرمایه گذاری در راه های است که هدف آن جلوگیری از ایجاد مسائل و مشکلات است. از جمله رویکردهای پیشگیرانه بلند مدت، پیشگیری جرم از طریق توسعه ی اجتماعی می باشد استفاده از این نوع تقسیم بندی پیشگیرانه(برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت) در اماکن نظامی و انتظامی روش مناسبی می تواند باشد. اکثر کلانتری ها و پاسگاه های انتظامی از نظر زمانی در مقطع کوتاه مدت و بلند مدت برنامه ریزی می کند. کلانتری ها و پاسگاه های انتظامی برای پیشگیری از جرایم گوناگون از قبیل سرقت،مزاحمت خیابانی،شرارت،کلاهبرداری و… لازم است(با توجه به امکانات و شرایط موجود) از برنامه ریزی های بلند مدت بهره برداری نمایند(همان،۲۸).

     

    ۲-۸-۲-پیشگری کیفری و غیر کیفری:

     

    ۲-۸-۲-۱- پیشگیری کیفری:

    اولین واکنش که جوامع بشری در برخورد با پدیده یا بزهکاری بدان دست زدند مبارزه سرکوبگرانه بود که مدتها به عنوان تنها روش مبارزه علیه جرم تلقی می شد. توسل به کیفر و مجازات های صعب و سخت از مشخصات دیرینه سیاست کیفری جوامع برای ایجاد رعب و وحشت در افراد متسعد بزهکاری و جلوگیری ازارتکاب جرم می باشد.
    در تعریف پیشگیری کیفری می توان گفت«پیشگیری کیفری عبارت از مجموعه تدابیر و اقداماتی است که هدف از اعمال آن کاهش جرم و بزه ترس و ارعاب در مجرمان برای عدم تکرار جرم های بعدی، جلوگیری از مجرم شدن مجرمان بالقوه ، تادیب جامعه علی الخصوص مجرمان با هدف افزایش نظم و امنیت عمومی و فردی ، کاهش انگیزه ها و فرصت های مجرمانه در افراد جامعه، دفاع از حقوق قربانیان جرم، در چارچوب قانون می باشد» (همان،۱۳۸۷ ،۳۰) پیشگیری کیفری به دو شاخه عام و خاص تقسیم می گردد(گل محمدی ۱۳۸۵ ،۲۶).

     

    الف)پیشگیری قضائی:

    مطابق بند «ب» ماده یک لایحه «پیشگیری قضایی عبارت است از تدابیر و اقدام های دستگاه قضایی در خصوص اصلاح مجرمان و استفاده مناسب از قرار های تامین و ضمانت اجراها و جلب اعتماد عمومی نسبت به نهادهای عدالت کیفری»(شیری،۱۳۸۶ ،۱۹).

     

    ب)پیشگیری انتظامی:

    در بند «ج» ماده یک لایحه در تعریف پیشگیری انتظامی آمده است «پیشگیری انتظامی عبارت است از تدابیر و اقدام های نیروی انتظامی و سایر دستگاه هایی که به حکم قانون در این زمینه موظف هستند با هدف حمایت از شهروندان آسیب پذیر در برابر خطر وقوع جرم، افزایش آگاهی های عمومی و رائه خدمات مشاوره ای پیشگیرانه ، نظارت و مراقبت بر اماکن عمومی و مناطق جرم زا و افزایش هزینه های ارتکاب جرم(شیری،۱۳۸۶ ،۲۲).
    در پیشگیری انتظمی و نیز در سطح ملی و عمومی (اجتماعی) انتظار است که پلیس و نیروهای حافظ امنیت به جای مبارزه با معلول با انجام تحقیقات علمی برای ریشه یابی علت ها تلاش نمایند. در این زمینه پلیس در انجام چنین وظیفه مهمی نیازمند ابزار کار است که یکی از این ابزار ، داشتن اختیارات قانونی و سازمانی منسجم می باشد که لازم است اقدامات بنیادی اصلاح سازمانی و طراحی جدید در راستای روش های پیشگیرانه از جرم صورت پذیرد (گل محمدی ۱۳۸۴ ،۲۱).

     

    ج)پیشگیری غیر کیفری:

    بررسی پدیده بزهکاری و مطالعه بزهکاران، وجود رابطه را بین جرم و بزه ارتکابی و علل و عوامل موثر بدان را به اثبات می رساند. جرم شناسان می گویند: هر نوع وضعیت و موقعیت جسمانی و روانی و اجتماعی و … که می تواند در پیدایش و یا افزایش جرم نقش داشته باشد، عاملی جرم زا است. هر چند این تاثیر مطلق نمی باشد و در تمامی موارد قطعیت نام ندارد. (بیات به نقل از کی نیا ۱۳۷۶ ،۶۲) پیشگیری کیفری(رسمی و دولتی) اثرات محدود تری در پیشگیری از جرائم داشته است. لذا جرم شناسان و صاحبنظران برای پیشگیری از جرم ها فعالیت خود را بر منافع غیر رسمی و غیر کیفری متمرکز نمودند.(گل محمدی،۱۳۸۵ ،۲۸) روزنبام در کتاب پیشگیری از جرم خود می گوید: سخت گیریها و بکارگیری طبقه بندی کیفری شدید جرم ها باعث افزایش زندانیان در زندان و بازداشتگاه ها گردیده است. همچنانکه هزینه های سیستم قضایی چندین میلیون دلار افزایش یافته و زندانها مکانی برای جمع کردن جوانان رنگین پوست شده است تردید کمی باقی مانده است که تفکر فعلی ما برای کنترل جرم هم پر هزینه و هم غیر منصفانه است از اوایل سال ۱۹۸۰ –متخصصین ودانشمندان زیادی بر روی این شیوه مطالعه و به طرز تفکر جدیدی در مورد کنترل جرم رسیده اند که سیستم قضایی به تنهایی نمی تواند مشکلات جرم و مواد مخدر را حل نماید(روزنبام،۱۳۸۴، ۵-۴).

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 09:10:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم