کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • طرح های پژوهشی دانشگاه ها با موضوع رابطۀ مدیریت دانش و نوآوری سازمانی در گمرک جمهوری اسلامی ایران- ...
  • بررسی رابطه بین اجزای تعهدی سود با میزان هموارسازی سود و فرصت¬های رشد در شرکت¬های پذیرفته¬شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۹
  • اثربخشی دوره آموزش ضمن خدمت فاوا برای معلمان دوره متوسطه شهرستان ملایر بر اساس مدل کرک پاتریک- قسمت ۲
  • بررسی تأثیر آموزش به شیوه نمایش خلاق بر تفکر انتقادی و پیشرفت درسی دانش آموزان در درس علوم اجتماعی سوم ابتدایی- قسمت ۳۰
  • تحقیقات انجام شده درباره مقایسه طرحواره های فعال در آزمودنی های افسرده با آزمودنی های مضطرب- فایل ...
  • اثر اعتیاد به اینترنت بر افسردگی و اعتماد به نفس و سلامت روان دانش آموزان- قسمت ۶
  • " دانلود منابع پایان نامه ها | ۱٫۱٫۳٫عواقب اسلحه‌های کوچک برای کودکان – 5 "
  • ارزیابی و تحلیل نقش رهبری تحول آفرین در توسعه یادگیری سازمانی کارکنان اداری شهرداری شهر کرمانشاه- قسمت ۷
  • نقش و تاثیر توسعه کشاورزی بر پیشرفت صنعتی- فایل ۲
  • بررسی نقش کانون های تفکر در فرایند سیاستگذاری ایالات متحده آمریکا- قسمت ۳
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی انسانی و رشد اقتصادی مطالعه ...
  • بررسی فقهی حقوقی ملاک عمد در قتل عمد با تاکید قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲- قسمت ۳
  • راهنمای نگارش مقاله در مورد ارتباط سنجی سطح معنویت محیط کار با فرسودگی شغلی و ...
  • بررسی رابطه سبک های اسنادی با پیشرفت تحصیلی و عزت نفس در دانش‌آموزان دبیرستان های دخترانه شهرستان رودان۹۳- قسمت ۵
  • بررسی فقهی حقوقی مشارکت در قتل در فقه امامیه و قوانین موضوعه- قسمت ۱۲
  • بررسی جایگاه حکم حکومتی درفقه سیاسی- قسمت ۵
  • شیوه‌ های تعیین قانون حاکم بر ماهیت دعوی در داوری‌ های تجاری بین ‌المللی با تأکید بر رویه قضایی- قسمت ۶
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تصمیم گیری سهامداران در ...
  • چگونگی مواجهه علمای شيعه با حاکمان با تأکيد بر دیدگاه امام خمينی(ره)- قسمت 12
  • ظرفیت سنجی بانک ملت برای ارائه خدمات (ضمانتنامه، LC ،…)با تاکید بر سود اوری و ارائه الگوی مناسب مدیریت ظرفیت در استان سمنان- قسمت ۳
  • بررسی لیپید پروفایل لیپید و قند خون در سندرم تخمدان پلی کیستیک
  • اعسار درحقوق ایران- قسمت ۲
  • بررسی علل آسیب‌پذیری هویت توسط رسانه در محدوده زمانی ۲۰۱۰ -۱۹۹۰- قسمت ۱۰
  • بررسی جرائم قاچاق و تخلفات گمرکی با رویکرد قانون جدید امور گمرکی مصوب ۲۲۰۸۱۳۹۰ و نظام رسیدگی به آن با توجه به رویه های قضایی۹۱- قسمت ۷
  • دانلود فایل ها در رابطه با : بهینه سازی مصرف عصاره‌ی متانولی برگ گیاه گلرنگ توسط دستگاه
  • ارزیابی صفات زراعی در لاین های M3 حاصل از القای موتاسیون با اشعه گاما در کلزا (Brassica napus L.)- قسمت ۴۵
  • بررسی ساختار و هزینه اجتماعی انحصار در صنعت بانکداری ایران- قسمت ۵
  • پژوهش های انجام شده در مورد بررسی میزان تأثیر اردوهای تربیتی ـ آموزشی بر رشد شخصیت دانش ...
  • بررسی و مقایسه‌ی گرگین ایرانی و پیران ویسه ی تورانی در شاهنامه، بر اساس جنبه‌های «شخصیت پردازی»، «منظر قهرمان و ضد قهرمان» و «خاستگاه فکری و عملی «هردو از دیدگاه کنش‌های فردی و جمعی».- قسمت ۴- قسمت 2
  • پروژه های پژوهشی در مورد تحلیل ساختاری رویکردهای مربوط به همراستائی استراتژیک سازمانی و پیاده‏سازی آن- فایل ...
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره شناسایی اجزای مدل کسب‌وکار الکترونیکی در صنعت گردشگری و کاربرد ...
  • طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره بررسی موضوع دعا در شعر شاعران مشهور عصر عباسی اوّل- فایل ۲۳
  • بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری والدین با گرایش به مواد مخدر در دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بندرعباس- قسمت ۱۱




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      مطالعه مقایسه ای ایدئولوژی در انقلاب فرانسه و انقلاب اسلامی ... ...

    در نظریه اسکاچپل که خود آن را در چشم انداز ساختاری وغیرارادی عرضه کرده است، گرچه ایدئولوژی فاقد اهمیت چندانی است زیرا اساسا وی تاکید بر اندیشه ها و انگیزه های کنشگران، نظام های فکری گسترده مانند ایدئولوژی وآگاهی طبقاتی را رد می کند، لکن در قسمتی از کتاب خود به نقش ایدئولوژی انقلابی می پردازد، ایدئولوژی و اعتقاد و پای بندی رهبران یک انقلاب را جدا از عوامل تعیین کننده فرایند انقلاب قلمداد می نماید ( اخوان مفرد، ۱۳۸۱: ۸۲).
    از نظر «هانتینگتون» مرحله اول انقلاب، «انفجار اشتراک سیاسی» و مرحله دوم «آفرینش ونهادمندی یک سامان سیاسی نوین» است و در هر دو مرحله ایدئولوژی دارای اهمیت می باشد. هر چند برای وی، ایدئولوژی و سایر عوامل موثر در انقلاب درمقایسه بانوسازی اهمیت ثانوی دارند. به عبارتی این نوسازی است که سبب تغییرات بنیانی در ارزش ها، برداشت ها اعتقادات وانتظارات افراد می شود (اخوان مفرد، ۱۳۸۰: ۹۲).
    پایان نامه
    یکی دیگر ازکارکردهای ایدئولوژی در این نظریه، برقرار ساختن پل ارتباط بین روشن فکران طبقه متوسط انقلابی و روستاییان است. بدین طریق که این وظیفه روشن فکران است که وقتی شرایط سیاسی اجتماعی روستاییان را برای انقلاب مساعد دیدند، پیش قدم شوند و برای ایحاد ائتلاف از ایدئولوژی بهره گیرند (هانتینگتون،۱۳۷۰: ۱۱۹-۱۱۵).
    ایدئولوژی به معنی اشتراکات فرهنگی و عقیدتی است که به نحوی نمادین بیان می گردد، ایدئولوژی به معنای خاص آن نوعی انقلاب گفتاری محسوب می‌شود که اهداف جدیدی را پیش روی افراد ناراضی از وضع موجود قرار می دهد تا در حول آن ها به ارائه نظریات و ایده‌های جدید اقدام شود.
    به گفته برینتون:
    «هیچ انقلابی بدون ظهور ایدئولوژی جدید شکل نمی گیرد. این ایدئولوژی اهداف دور از دسترسی را که کمبود حکومت موجود است و حکومت نمی تواند آن ها را تحقق بخشد، را نشانه می رود تا هم رضایتی عقلایی از ارضاء آن ها در آینده برای جذب عامیون استفاده کند و هم با آرمان هایش به ساختارهای نخبگان ساخت بدهد و آن ها را در یک جهت هماهنگ کند» (برینتون، ۱۳۶۶: ۱۲۲).
    ایدئولوژی هر انقلاب در چگونگی روندها و چهاچوب‌ها در حال و آینده پیروزی و یا شکست آن انقلاب نقش بسیار اساسی دارد به عبارتی چگونگی پیروزی، حکومت جایگزین، نقش‌های رهبری و دیگر عوامل که با پیروزی یک انقلاب به دنبال آن می آیند از ایدئولوژی آن انقلاب بر می خیزند و هر چه این ایدئولوژی به آرمان‌های آن جامعه نزدیکتر باشد پیروزی نزدیک تر و موفق تر است، پس گسترش روحیه انقلابی آغاز دوران آنارشیستی یک انقلاب است. در این زمان جامعه دیگر به آن قدرت رسیده است که برای رسیدن به خواسته هایش در پی عمل کردن به آن ها باشد.کرین برینتون نیز گفته است: هیچ انقلابی بدون گسترش اندیشه شکل نمی گیرد. ایدئولوژی الگوهای عقاید واظهارات نمادینی هستندکه جهان را تعریف و تفسیر می کنند (برینتون، ۴۵:۱۳۶۶-۵۹).
    شورش ها، انتقادهای مستقیم و خالی از کنایه، تظاهرات‌های غیر آرام و… همه و همه از نشانه‌های رسیدن جامعه به این سطح از نارضایتی است. در مرحله دوم، یعنی بروز ایدئولوژی، هنوز مردم عامی نوعی پشیمانی، برای مقابله با تغییرات در آینده و حفظ وضع موجود را با خود همراه دارند ولی در مرحله گسترش روحیه انقلابی دیگر این محافظه کاری به تدریج از بین می رود و به نوعی تنفر تبدیل می شود. هر چه این تنفر ریشه دارتر و بزرگ تر باشد چهره انقلاب‌ها خونین تر و پر اضطراب تر نیز می شوند، زیرا در آن ها علاوه بر نابود شدن نهادهای حکومت پیشین، کارکنان و عوامل حکومت پیشین هم مورد خشم مردم قرار خواهند گرفت. به طور کلی به وجود آمدن این دوره شاخصه بروز انقلاب است، هیچ کدام از مراحل قبل این حس را بر کل جامعه القاء نمی کنند که می توانند به انقلاب منجر شوند، ولی ورود به دوره آنارشیستی، بازگشت به عقب را ناممکن می‌کند و از طرفی وجود جهل در سران حکومت که تنها به ادامه سرکوب ادامه می دهند، این روحیه را هر روز بیش تر از پیش می‌کند و تا آن حد پیش می رود که به انقلاب منجر گردد.
    همچنین وجود رهبر، تشابه بی حد و اندازه ای با ایدئولوژی دارد. در حقیقت رابطه نزدیکی میان اهمیت رهبری، ستیزه جویی ایدئولوژی، پیوستگی و قدرت انقلابی سازمان، قدرت و زمان لازم تا فرایند انقلابی سازمان، قدرت و زمان لازم تا فرایند انقلابی مسیر خود را طی می کند، وجود دارد (گرین، ۱۰۳:۱۳۸۷).
    در جریان یک انقلاب همیشه یک ایدئولوژی حاکم نمی شود، بلکه انواع ایدئولوژی‌ها در کنار یکدیگر فعال اند ولی ایدئولوژی عام تر و نزدیک تر به اکثرت (منظور کسانی است که در روند انقلاب نقش فعال تر و ایدئولوژی بارزتر و پذیرفتنی تری دارند) از درون خود رهبری را برای بسیح این نیروها در نظر می گیرد و نقش هم آوایی برای انقلاب شروع می گردد. این رهبر علاوه بر داشتن ویژگی‌ها سیاسی و اجتماعی و قشری باید شجاعت ایستادن در مقابل حکومت را هم داشته باشد. همچنین تعادل و تعامل با دیگر گروه‌ها و دسته‌ ها نیز در روند پیروزی نقش بسیار مهمی دارد اگر دولتهای مجاور با حکومت جدید دشمن باشند، احتمال موفقیت حکومت جدید در بازسازی اجتماعی کم تر می‌شود مگر آنکه آن ها از حکومت جدید طرفداری کرده و آماده حمایت از آن باشند (بشلر،۱۳۷۰: ۵۶).
    ۲- خاستگاه ایدئولوژی
    خاستگاه هر ایدئولوژی می تواند به دو صورت مورد توجه قرار گیرد، یکی اندیشه های زمینه ای است و دیگری، شرایط اجتماعی و سیاسی است که به این دو مطلب به صورت مجزا پرداخته خواهد شد.
    هر طبقه نوعی فکر، اندیشه، اخلاق، فلسفه، هنر، شعر، ادب و غیره را تولید می کند که وضع زندگی و معاش و منافع او ایجاب می کند. همچنان که می توان این اصل را «اصل تطابق میان خاستگاه هر فکر و اندیشه و جهت آن فکر و اندیشه» نام نهاد. یعنی هر فکر و هر اندیشه و هر سیستم اخلاقی یا مذهبی از میان هر طبقه ای که برخاسته باشد در جهت منافع همان طبقه است، محال است که یک سیستم فکری از میان یک طبقه ای در جهت خیر و صلاح و سود طبقه ای دیگر برخیزد و یا از میان طبقه ای در جهت خیر و صلاح انسانیت برخیزد و هیچ جهت گیری خاص طبقاتی نداشته باشد. فکر و اندیشه آنگاه جنبه اومانیستی و انسانی و ماورای طبقاتی پیدا می کند که تکامل ابزار تولید ایجاب کند نفی همه طبقات را، یعنی با نفی تضاد پایگاه طبقاتی، تضاد پایگاه ایدئولوژیکی هم نفی می شود و با نفی تضاد خاستگاه های فکری، تضاد جهتگیری های فکری هم نفی می شود (توحیدفام،۱۳۷۴: ۱۳۶).
    اصل «تطابق میان پایگاه ایدئولوژیکی و پایگاه طبقاتی»، هم چنان که ایجاب می کند که میان خاستگاه یک فکر و جهتگیری آن تطابق باشد، ایجاب می کند میان گرایشهای یک فرد به یک مکتب با خاستگاه طبقاتی خود آن فرد تطابق وجود داشته باشد، یعنی گرایش طبیعی هر فرد به همان اندیشه مکتبی است که از طبقه خودش برخاسته و جهت گیری آن مکتب به سود طبقه خودش است. از نظر منطق مارکسیستی این اصل در شناخت اجتماعی، یعنی در شناخت ماهیت ایدئولوژی ها و در شناخت طبقات اجتماعی از نظر گرایشها، فوق العاده ثمربخش و راهنماست.
    همچنین فرمول سیاسی موجودیت و اعمال حکومت، با ارجاع به ارزش های بنیادی چون قدرت منشعب از خداوند(حقوق الهی)، قانون طبیعت، توزیع نابرابر فضیلت و استعداد(هم چنین مالکیت و ثروت)، یا تصوری از رضایت، بازنمایی و حکومت اکثریت توجیه می کند. در عوض، ایدئولوژی انقلابی این گونه شکل می گیرد که به فرمول سیاسی می تازد و به صراحت آن را نادرست می خواند، و یا چنان چه آن را هم درست بداند، با اجرای وظایف واقعی نظام قابل تطبیق نمی داند. شرارت وبی عدالتی های جامعه کنونی به نخبگان سیاسی ، نظام قانون اساسی و به ساختار خود جامعه پیوند خورده است. ایدئولوژی در نهضت های انقلابی به گونه ای قابل تصور است که با انتقال قدرت از یک نخبه ی سیاسی به دیگری، می توان اشتباه ها را اصلاح کرد. به ویژه جایی که فرمول سیاسی احتمال کارایی شهروند در عملکرد حکومت را گسترش می دهد، ایدئولوژی انقلابی در تلاش است که نشان دهد کارایی بیش تر اسطوره است تا واقعیت و انتخابات و بازنمایی پارلمانی بیش تر ابزار ظریفی برای سرکوب و بهره کشی محسوب می شود (گرین، ۱۵۴:۱۳۸۷).
    باید در ادامه بیان کرد ایدئولوژی محصول نیاز انسان جهت تحمیل نظام عقلانی بر جهان است. ضرورت ایدئولوژی که نیاز به یک نقشه اخلاقی و ادراکی از جهان را تشدید می‌کند.(هرچند به طور نابرابر توزیع شده باشد)، یکی از تمایلات اساسی انسان‌ها است. ایدئولوژی‌ها در شرایط بحران و در بخش‌هایی از جمله که تاکنون تسلط نظریات، پذیرش آن را غیر قابل قبول نموده بود، ظهور یافتند. ایدئولوژی بدین علت به وجود آمد که نیازهای احساسی قوی که به وسیله نظریات غالب ارضاء نشده بودند، برای توصیف تجارب مهم، تثبیت الگوهای رفتاری و دفاعی اساسی یا مشروعیت ارزش و شأن اشخاصی که چنین نیازهایی را احساس می‌کردند، وجود داشت. برای پیدایش یک ایدئولوژی، وجود دیدگاهی به همراه آلترناتیوی[۳] مثبت در جهت الگوهای موجود جامعه و فرهنگ آن جامعه عقلانی برای تفصیل آن دیدگاه، به عنوان قسمتی از نظم جهانی ضرورت دارد. برخی از ایدئولوژی‌ها مخلوق شخصیت‌های کاریزماتیک‌اند. کسانی که قدرتمند و توسعه‌طلب بوده، دیدگاه‌های ساده‌ای از جهان دارند و به عنوان قدرت‌های بزرگ فکری و تصوری تلقی می‌شوند. ایدئولوژی‌ها به عنوان یک اعتقاد از جانب کسانی پذیرفته می‌شوند که آن را به عنوان یک حقیقت و واقعیت همیشگی قبول می‌نمایند (توحیدفام،۱۳۷۴: ۱۳۶).
    برخی از شخصیت‌ها اساساً ایدئولوگ می‌باشند. چنین افرادی دائماً برای ارائه تصویری منظم و آشکار از جهان و مکانی که در آن زندگی می‌کنند، نیاز شدیدی احساس می‌نمایند. آن ها نیازمند معیارهای واضح و مشخص‌اند؛ همانند اینکه در هر وضعیتی چه چیز درست و چه چیز غلط می‌باشد.آنان باید قادر باشند تا هر آنچه را که اتفاق می‌افتد با پیشنهادات صریح، آماده و قابل اجرا ( که از پیش فرضی اصولی نشأت می‌گیرد) توضیح دهند. اشخاص دیگر تحت شرایط بحران‌های عمومی و خصوصی که مؤید نیاز برای جهت دادن به نظم ادراکی و اخلاقی می‌باشد، ایدئولوگ گردیده‌اند و زمانی که بحران‌ها فروکش نمایند چنین افرادی نیز کم تر ایدئولوک می‌شوند (توحیدفام،۱۳۷۴: ۱۳۷).
    ایدئولوژی نقش عمده ای در بسیج انقلابی دارد. «کرین برینتون» در کالبد شکافی انقلاب گفته است: «ایدئولوژی ها همواره بخشی ازوضعیت پیش از انقلاب هستند و بدون آن ها انقلاب وجود نخواهد داشت. این بدان معنی نیست که اندیشه ها موجد انقلاب هستند و یا منع اندیشه ها بهترین راه جلوگیری از انقلاب است، بلکه تنها بدین معنی است که اندیشه ها در تحلیل عوامل رفتار جمعی، جزئی ازمتغیرها را تشکیل می دهند» (برینتون، ۱۳۷۰: ۴۹).
    همچنین در بسط مطالب بالا می توان به عواملی اجتماعی که در شکل گیری ایدئولوژی از دیدگاه مارکسیست ها دخیل هستند به آگاهی اجتماعی و هستی اجتماعی، زیربنا و روبنا، شیوه تولید، روابط تولید و عامل اقتصاد اشاره کرد.
    در ادامه بحث باید گفت یک ایدئولوژی بدون وجود الگوهای عمومی اخلاقی و داوری‌های ادراکی پیشین (یعنی نظریات و اعتقادات وابسته به آن ها) نمی‌تواند به وجود آید؛ و یا به عبارت دیگر، نمی‌تواند یک سنت فرهنگی را به وجود آورد. یک مذهب عقلانی شده پیش شرط‌های ایده آلی را برای ظهور یک ایدئولوژی (که نخستین پیش شرط‌ها مربوط به تقدیس و ترویج آن می‌باشد) فراهم می‌آورد. این واقعیت که یک ایدئولوژی وجود دارد، متضمن دو نکته دیگر است، یکی سنت ایدئولوژیک را شکل می‌دهد و دیگری ایجاد حالت بسیطی از مشرب‌های ایدئولوژیک است که بتوانند بوسیله رقابت تسریع شوند( توحیدفام،۱۳۷۴: ۱۳۸).
    این ایدئولوژی‌ها و جهت‌گیری‌های ایدئولوژیک در تمامی فرهنگ‌های بزرگ وجود دارند. آن ها غالباً در فرهنگ غرب وجود داشته‌اند. تلاش دائمی سنت آمرانه عصر قدیم و سنت رستگاری مذاهب و به ویژه مسیحیت در غرب بدان رجعت شد و دنیوی شدن سبز فایل نیز تغییری در آن ایجاد ننمود. در حقیقت رشد سواد و طبقات تحصیلکرده و فرهیخته و عقلانی شدن سیاست به همراه اعتقادات ایدئولوژیک گسترش یافتند. گسترش آراء و عقاید غربی در آسیا و آفریقا (در خلال مسائل دیگر) موجب گسترش و انتشار فرهنگ ایدئولوژیک نیز گردید (توحیدفام،۱۳۷۴: ۱۳۹).
    ۲-۱- اندیشه های زمینه ای
    منظور از زمینه‌ها، عوامل تغییر جوامع کنونی است. در گذشته بیش ترین عواملی که در دگرگونی فرهنگی و اجتماعی نقش داشته‌اند، معمولاً بحران های اقتصادی و اجتماعی و جنگ ها بوده که در میان اقوام صورت می‌گرفته و جریان استعمارگرایی، بیش تر در دگرگونی فرهنگ نقش داشته است؛ بنابراین اصل تغییر فرهنگ، روند طبیعی و فرآیندی خود را می‌پیماید و چیزی به‌نام ثبوت در ذات فرهنگ و اندیشه وجود ندارد. اگر فرهنگی دگرگون نشود، از رشد و بالندگی باز می‌ماند، پس ایدئولوژی از خلا به وجود نمی آید بلکه شرایط محیطی و شرایط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، حاکم بر هر جامعه باعث می شود در هر جامعه ای با فرهنگ ها و محیط های متفاوت، ایدئولوژی و ایدئولوگ های مختلفی شکل بگیرند. پس ایدئولوژی در طی زمان شکل های گوناگونی به خود می گیرد و همانند یک موجودزنده در حال رشد است و دوران فراز و فرودی را پشت سر می نهد.
    از عصر روشنگری تاکنون ایدئولوژی‌ها در تشکیل و بیان افکار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تربیتی نیروهای پرتوانی بوده و هست می‌توان گفت: انقلابات بزرگ دنیا همگی‌عمدتاً مظاهری از ایدئولوژی بوده‌اند.ایدئولوژی تنها به شکل نظری محض نیست و به عمل توجه دارد. پس از ایدئولوژی برای مشروعیت بخشیدن به شیوه نگرش، آرمان‌ها و برنامه‌ها و اعمال گروهی بهره‌گیری می‌شود و این مشروعیت نمی‌تواند براساس مصالح شخصی باشند بلکه باید به اسطوره‌ها و تاریخ تمسک پیدا کرد.
    وظیفه ایدئولوژی انقلابی آن است که به نهضت مشروعیت بخشد، و همچنین مجوزی است برای شیوه ها و اهداف نهضت بر حسب ارزش های بنیادی پیروانش و شاید تمامی انسان هایی که آن را پذیرفته اند. شاید وقتی که انحراف مورد نظر از نظام مستقر و هنجارهای متداول شدیدترباشد، ایدئولوژی بهتر توسعه می یابد و گویاتر می شود. توجیه ایدئولوژیکی برای انقلاب، به ویژه زمانی اهمیت می یابد که خشونت پی گیر به عنوان شیوه ای اساسی مورد استفاده قرار گیرد (گرین،۱۵۲:۱۳۸۷).
    «بشلر» در این رابطه می نویسد: من ایدئولوژی را حالاتی از آگاهی می بینم که با عمل سیاسی پیوند دارد… در مقابل، هر صورتی از آگاهی و شعور می تواند به مجرد آنکه وارد عمل سیاسی شد، جنبه ایدئولوژیکی به خود بگیرد (بشلر، ۲۳:۱۳۷۰-۲۴).
    ایدئولوژی از دیدگاه «مانهایم» بازتاب کشفی است که از تضاد وتعارض سیاسی حاصل شد، یعنی این کشف که گروه های حاکم در شیوه های تفکر خویش ممکن است چنان به شدت وابسته یک موقعیت قرار گیرندکه دیگر به آسانی نتوانند واقعیت های مسلمی را که بنیان حس سلطه جویی شان را ویران سازد ببیند. در بطن واژه ایدئولوژی این معنی نهفته است که در برخی از موقعیت ها، ناخودآگاه جمعی برخی از گروه های وضع واقعی جامعه ر ا هم برای خود و هم برای دیگران دستخوش تیرگی و ابهام می سازد و از این راه جامعه را به ثبات و سکون می کشد (مانهایم،۸۰:۱۳۸۰).
    مفهوم تفکر اتوپیایی نیز نزد مانهایم بازتاب کشفی است متضاد با ایدئولوژی در پهنه مبارزه سیاسی، بدین معنی که برخی از گروه های ستمدیده، از لحاظ فکری چنان با قوت وشدت به ویرانی وتغییر شکل موقعیت معین جامعه متمایل هستند که ناهشیارانه فقط آن عناصر واجزایی را در محیط می بینندکه به نفی آن گرایش دارند، تفکر اینان از از تشخیص درست وضع موجود جامعه ناتوان است. این گروه ها به هیچ روی دلبسته آنچه واقعأ وجود دارند نیستند، بلکه در این اندیشه اند که وضع موجود را دگرگون سازند (مانهایم،۸۰:۱۳۸۰).
    همچنین فیلسوف فرانسوی «آبتین بونودوکندیاک» (۱۷۱۵-۱۷۸۰) با انکار نظریه‌ی افلاطون مبنی بر این که ایده‌ها در ذهن وجود دارند اظهار می کند «احساس را سرچشمه‌ی همه‌ی ایده‌های انسان دانست».
    ایدئولوژی را همچنین می توان به مثابه زمینه ای برای تفسیر گذشته و اوضاع کنونی دانست که در درجه نخست ایدئولوژی گذشته جامعه خود را بررسی می کند، به منظور ارائه تفسیر روشن از موقعیت زمانی و مکانی مشخص تا به عضویت در گروه معنا و مفهوم بخشیده و نوعی هویت مشترک و همبستگی ایجاد کند.گاهی ایدئولوگ ها موقعیت کنونی گروه را به منظور تعیین خط مشی آینده مشخص می کند که عنصر مهم ایدئولوژی را تشکیل می دهد. ایدئولوژیست از گذشته برای تهیه توصیفی از نحوه شکل گیری گروه بهره می برد. مثلأ «جان لاک» مدعی تقدم فرد بر جامعه یا مارکس وجود دو طبقه متخاصم سرمایه داری و کارگری راتبیین می کند.
    یعنی ایدئولوژی عامل شکل دهنده ی وفاق گروهی در تمامیت جامعه، اعم از تمامی نهادی رسمی و غیر رسمی، احساس هم گوهری و یا «یگانگی» را در جامعه به وجود می‌آورد و حس وفاق اجتماعی و سر سپردن به ارزش‌های رایج گروه را نیز در اعضا ایجاد می‌کند.
    به طور کلی ایدئولوژی های انقلابی فراگیر در زمان های بحرانی جامعه (زمانی که جامعه آماده دگرگونی های بنیادی است) ظهور می یابند تا نقش خود را به عنوان یکی از عوامل مهم دگرگونی اساسی ایفا کنند. البته ممکن است در شرایط غیر بحرانی نیز ایدئولوژی انقلابی مطرح شوند، اما در این صورت آن ها مورد قبول یا حمایت اکثریت مردم قرار نمی گیرند و گرایشی به آن ها ابراز نمی شود، زیرا ایدئولوژی انقلابی تنها در شرایطی که جامعه دچار بحران های جدی شده باشد و بخش مهمی از مردم از نظام حاکم ناراضی باشند، مورد توجه واستقبال مردم قرار می گیرند (پناهی،۱۳۸۹:۳۸۵).
    می توان ویژگی های ایدئولوژی های انقلابی را به طور خاص بر شمرد: یکی از ویژگی های ایدئولوژی نظام وار بودن یا سیستمی بودن آن است. ایدئولوژی مجموعه منسجمی از ارزش ها و اندیشه هاست که غالبا حول یک محور ارزشی سازمان می یابد. ویژگی دیگر ارتباط آن با موقعیت اجتماعی، خواسته ها، و منفع گروه، قشر یا طبقه یا ملتی خاص است که تدوین و تشریح کننده اصلی آن است. به عبارتی ایدئولوژی همواره جانبدارانه است. ویژگی دیگر ایدئولوژی ماهیت سیاسی آن است از آنجا که ایدئولوژی انقلابی در جهت دگرگونی اساسی نظام سیاسی و اجتماعی موجود است، ناخواه با سیاست ونظام سیاسی موجود درگیر است.آخرین ویژگی عامه فهم بودن ایدئولوژی است. ساده سازی واقعیت پیجیده درباره وضعیت موجود و راه رسیدن به اهداف برای جلب مشارکت توده ای یک نیاز مبرم جنبش اجتماعی است (پناهی،۳۹۰:۱۳۸۹).
    همچنین دغدغه اصلی «مارکس» در بحث شناخت، ایدئولوژی است که جنبه ای اجتماعی دارد و برگرفته از هستی اجتماعی است. بحث ایدئولوژی بیش تر به این مسائل می پردازد که ایدئولوژی چگونه شکل می گیرد و چه عواملی اجتماعی در شکل گیری آن دخیل است که در زیر به آن ها اشاره می شود:
    ۱- ایدئولوژی ازآگاهی اجتماعی و هستی اجتماعی هستی اجتماعی سرچشمه می گیرد.
    ۲- زیربنا و روبنایی که ابعاد یک جامعه را تشکیل می دهد.
    ۳- شیوه تولید، روابط تولید و عامل اقتصاد در شکل گیری آن تأثیرگذارند.
    اقتصاد عامل تعیین کننده و زیربنا است. مارکس ایدئولوژی را شناخت (آگاهی) کاذب می داند، مارکس می خواهد به ذات ایدئولوژی دست پیدا کند. مشروعیت بخشیدن و حفظ شرایط موجود از پیامدهای ایدئولوژی است. از نظر مارکس ایدئولوژی کارهایی را انجام می دهد که عبارتند از :
    ۱-  تحریف واقعیت های اجتماعی
    ۲- توجیه تناقضهای اجتماعی
    ۳- ترمیم مقطعی و موقتی شکاف های اجتماعی
    ۴- تغییر واقعیت های اجتماعی
    منظور مارکس از ایدئولوژی، بیش تر ایدئولوژی جامعه سرمایه داری است و مرگ ایدئولوژی نیز زمانی فرا می رسد که آگاهی طبقاتی در طبقه پرولتاریا شکل می گیرد و از طبقه در خود به طبقه برای خود می رسد.
    در ادامه به نظریات سایر جامعه شناسان و متفکران اشاره می کنیم تا مفهوم ایدئولوژی از دیگاه های متفاوت دیگر نیز بررسی شود:
    «لنین» کسی است که احتمالا اولین بار ایدئولوژی را از منظر انقلابی نگریست، می‏گوید: «جنبش انقلابی طبقه کارگر، تنها بین دو انتخاب مخیل است، و میان سوسیالیسم و سرمایه‏داری، حد وسطی وجود ندارد. بنابراین باید بتوانیم از ایدئولوژی طبقه کارگر صحبت کنیم و در جامعه پاره پاره شده توسط تعارضات طبقاتی، اساسا فاقد طبقه یا ماورای طبقه وجود ندارد» (اخوان منفرد، ۱۳۷۵: ۲).
    «گرامشی» از دیگر مارکسیست هایی است که در نوشته‏ها و یادداشتهای زندان ضمن بررسی ارتباط ایدئولوژی با ساختارهای اجتماعی و اقتصادی، همین مفهوم از ایدئولوژی را پذیرفته است. از نظر وی رابطه ساخت فکری و ساخت اجتماعی مسأله‏ای پیچیده و مستلزم مطالعات تاریخی موردی است. او ابتدا «روشنفکران ارگانیک‏» را از «روشنفکران اسیمیله یا جذب شده‏» تفکیک می‏کند و سپس توضیح می‏دهد که هر گروه اجتماعی به اقتضای موقعیتش در ساختار تولیدی جامعه، یک یا چند دسته روشنفکر را به وجود می‏آورد تا بیان‏کننده منافع طبقاتی باشند. وظیفه روشنفکران ارگانیک عرضه خاصی از علایق طبقاتی است تا هم در سطح طبقه، آگاهی طبقاتی را نشر دهند و هم در میان آنان تجانس و همگنی ایجاد کنند. طبقه سرمایه‏داری مدرن، روشنفکران ارگانیک خود را در میان اقتصاددانان، حقوقدانان و تکنوکراتهای مدرن جستجو می‏کند تا اینان با تدارک فرهنگ و ایدئولوژی و انجام کار فکری، هژمونی و سلطه آنان را در ساخت ‏سیاسی و دستگاه حکومتی تداوم بخشند، اما طبقات پایین معمولأ در ایجاد روشنفکران ارگانیک دچار مشکل هستند و خود را با روشنفکران مستقر در جامعه روبه‏رو می‏بینند، لذا سعی می‏کنند یا روشنفکران ارگانیک خود را ایجاد کنند یا روشنفکران مستقر در جامعه را جذب نمایند. با تحول جامعه، روشنفکران سنتی به عنوان منبع جذب «روشنفکران اسیمیله» از جانب سایر طبقات اجتماعی مطرح می‏شوند. گرامشی معتقد است کار ایجاد روشنفکران ارگانیک پرولتاریا، مهمترین وظیفه پیش‏روی جنبش سوسیالیستی است و پیش از هر انقلاب ارتقا و گسترش اندیشه، انتقاد از وضع موجود و هژمونی روشنفکران بورژوازی و تدارک فرهنگی یک ضرورت است و این مهم با ایدئولوژی میسر می‏شود (اخوان منفرد، ۱۳۷۵: ۳).
    باید توجه کرد که وقتی «ایدئولوژی به عنوان جهان‏بینی طبقه‏» لحاظ گردد، درواقع دربرگیرنده آگاهی کاذب از یک سو و آگاهی حقیقی از سوی دیگر است. بنابراین، ایدئولوژی فی‏نفسه دارای معنای منفی و مذمومی نیست.
    همچنین «پاره تو» و «سورل»، آنچه را مارکس و مریدان او ایدئولوژی نامیده‏اند، پاره‏تو «مشتقات‏» و سورل «اسطوره‏» خوانده‏اند. پاره‏تو و سورل از دو جهت مهم با مارکس و مارکسیست ها تفاوت دارند، یکی اینکه مشتقات و اسطوره‏ها منافع طبقاتی را انعکاس نمی‏دهند و دیگر اینکه هیچ طبقه یا گروهی در جامعه معاف از گرفتار شدن به وهم و پندار نیست. مشتقات پاره‏تو و اسطوره‏های سورل مجموعه‏ای از اعتقاداتند که اعمال گروه ها را توجیه و تا حدی نیز هدایت می‏کنند. پاره‏تو و سورل بی‏آنکه نیازی به دلیل دیده باشند، مسلم می‏انگاشتند که اعمال ناشی از غریزه‏ها یا محرک ها عمدتأ غیرعقلانی است; هرچند بعضی خواست های آگاهانه نیز در انسان مطرح است. از نظر آن ها گرچه توده‏ها دارای علایق طبقاتی و مادی‏اند اما به صرف علایق مادی، حرکت و تحولی انجام نمی‏دهند و برای ایجاد جنبش توده‏ای، باید توهم ایجاد کرد (اخوان منفرد، ۱۳۷۵: ۳).
    «کارل مانهایم» مفهوم ایدئولوژی را به عنوان «جامعه‏شناسی معرفت‏» به کار برد. وی بین دو معنای متفاوت از این اصطلاح که یکی را خاص و دیگری را عام می‏نامد، تمایز قایل می‏شود. مفهوم خاص ایدئولوژی شبیه کاربرد این اصطلاح در نزد «مارکس» و «ناپلئون» می‏باشد که تحریف است. مطابق نظر «مانهایم» آگاهی کاذب، تلاش محاسبه شده برای فریب دیگران یا خوداغفالی است. مفهوم عام ایدئولوژی مربوط به عصر، دوران یا گروه تاریخی - اجتماعی خاصی است (بشیریه ،۱۳۷۶: ۱۳ – ۱۴).
    وقتی ما سروکارمان با ویژگی ها و موقعیتهای یک ساختار عام از عقاید عصر یا گروه است، به عقیده لنین یعنی به جهان‏بینی طبقه نزدیک می‏شویم و در اینجا، ایدئولوژی به جامعه‏شناسی معرفت نزدیک می‏شود. «مانهایم» در کتاب خود، اندیشه‏های سیاسی و تحول در آن ها را تابعی از تحولات اجتماعی، اقتصادی و تاریخی می‏داند، به این معنا که کلید فهم دگرگونی در اندیشه‏ها را باید در دگرگونی های اجتماعی و سرنوشت طبقاتی که حامل آن ها هستند یافت. به نظر وی شرایط زیست و تضاد منافع طبقات و گروه های مسلط و زیرسلطه موجب پیدایش گرایش های فکری متضادی می‏شود که وی از آن ها به عنوان «ایدئولوژی و یوتوپیا» نام می‏برد. ایدئولوژی فرآورده طبقات حاکمه است و وضع موجود را توجیه می‏کند و ممکن است‏به صورت جهان‏بینی یک عصر درآید. در مقابل، یوتوپیا بیان‏کننده آمال و آرزوهای طبقات زیر سلطه و فاقد قدرت است. ایدئولوژی عامل ایجاد ثبات سیاسی است در حالی که یوتوپیا زمینه فکری شورش و جنبش را فراهم می‏کند. به هر حال همه اشکال فکری، بازتاب شرایط وجودی بخش های مختلفی از جامعه در روند منازعه سیاسی و تاریخی آن ها به شمار می‏روند. یوتوپیا ممکن است‏ بازتاب خواست های طبقات جدید تحت ‏سلطه یا طبقات در حال زوال باشد (بشیریه ،۱۳۷۶: ۱۳ - ۱۴).
    مطابق نظر «مانهایم»، یوتوپی درواقع ایدئولوژی انقلابی است که خواهان تغییر و دگرگونی است، اما ایدئولوژی وضعیت موجود را علاوه بر سیاست گذاری حفظ نیز می‏نماید. وی می‏نویسد:
    هرگاه تصور، در واقعیت‏بیرونی موجود ارضا نشود به مکان و دوره‏هایی پناه می‏جوید که بر پایه آرزو بنا شده‏اند. اسطوره‏ها، افسانه‏های پریان، وعده‏های آن جهانی ادیان، خیال پردازی های دوستانه و شعرهای پنداری همواره تجلیات تغییر شکل یافته‏ای بوده‏اند از آنچه زندگانی واقعی فاقد آن بود. ولی این تجلیات بیش از آنچه یوتوپیاهایی باشند که به مقابله با وضع موجود برخیزند و آن را متلاشی سازند، تصویر واقعیت موجود را در زمان به رنگ مطلوب درمی‏آورند…ممکن است آرزوهای مکانی را یوتوپیاها و آرزوهای زمانی را هزاره‏های شکوه مند نامید… ما آن عقایدی را یوتوپیایی می‏خوانیم که از حدود موقعیت محیطی فراتر می‏روند و به وجهی روی نظام تاریخی - اجتماعی موجود اثر تغییردهنده دارند (اخوان منفرد، ۱۳۷۵: ۴).

    موضوعات: بدون موضوع
    [پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت گروهی بر کاهش علائم ... ...

    گرچه اریکسون شکل‌گیری هویت را مهمترین دغدغه دروان نوجوانی می‌دانست، اما باور داشت که رشد و تحول هویت فرایندی مستمر است و همچنان ادامه می‌یابد. در واقع بعضی از روانشناسان تحولی، شکل‌گیری هویت را مسئله اصلی و محوری دوران بزرگسالی می‌دانند (مک‌آدامز و دی‌سنت اوبین، ۱۹۹۲). ممکن است هویت نه فقط شامل یک خویشتن، بلکه شامل چند خویشتن باشد، از جمله خویشتنی که فرد امیدوار است بدان دست یابد و خویشتنی که فرد از تحقق آن بیم دارد، (مارکوس و نوریوس[۴۱]، ۱۹۸۶) نقاط عطفی همچون گذار میانسالی غالبا با تغییراتی در نگرش افراد نسبت به خودشان همراه است.
    به گفته اریکسون هویت پیوند نزدیکی با نقش‌ها و تعهدات اجتماعی (من یک مادر هستم، من یک معلم هستم، من یک شهروند هستم) دارد. چون میانسالی زمان بازنگری نقش‌ها و روابط است، ممکن است مسائل حل نشده هویت در این زمان آشکار شوند. تغییر نقش‌ها و روابط مردان و زنان در این دوران ممکن است هویت جنسی آن‌ ها را نیز تحت تاثیر قرار دهد (سادوک و سادوک،۲۰۰۸).
    برای بررسی مقوله هویت در دوران میانسالی لازم است تا ابتدا خصوصیات روانی این دوره مورد بررسی قرار گیرد. لذا در این مرحله موضوعاتی چند پیرامون این دوره نسبتا طولانی از زندگی بشری مورد بحث قرار می‌گیرد، سپس به مقوله هویت و بحران هویت در دوران میانسالی باز می‌گردیم.
    دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

    موضع گیری نظری در خصوص بحران هویت میانسالی

     

    تاریخچه هویت میانسالی

    در پهنه نظام‌های اصلی تحول روانی که به تحول در گستره زندگی از تولد تا مرگ پرداخته‌اند، میانسالی از رهگذر چند کوشش که در راه پوشش چرخه کامل تحول روانی صورت پذیرفته‌اند مد نظر قرار گرفته ‌است؛ برای مثال بوهلر[۴۲] (۱۹۶۷) میانسالی را دوره بازنگری و ارزیابی مجدد گذشته و بازنگری آینده می‌داند (نقل از سادوک و سادوک،۲۰۰۷). لوینسون (۱۹۸۷؛ نقل از سادوک و سادوک،۲۰۰۷)، انتقال میان‌سالی را دوره فراهم‌سازی ساخت جدیدی برای زندگی دانسته و تحول میان‌سالی را به عنوان یک تحول طبیعی برای وارد شدن به یک مرحله دیگر از زندگی در نظر می‌گیرد. همچنین این وضعیت «آغاز فردیت» - فرایند تحقق نفس یا خودشکوفایی- که تا هنگام مرگ ادامه می‌یابد نیز هست. این وضعیت در بازه سنی ۳۵ تا ۴۵ سال معمول‌تر است و در مردان در مقایسه با زنان، بیشتر روی می‌دهد (لوینسون، ۱۹۸۷؛ نقل از سادوک و سادوک، ۲۰۰۷).
    اریکسون (۱۹۸۵؛ نقل از برک،۲۰۰۸) میانسالی را هفتمین مرحله زندگی تلقی کرده و آن را زایندگی در برابر خودفرورفتگی نامیده است. به اعتقاد اریکسون در این مرحله افراد میانسال عمدتاً به نسل آینده و یا هر آنچه که ممکن است از خود باقی گذارند، می‌اندیشند و به تداوم زندگی علاقه مند می‌شوند. بحران این دوره وقتی است که دیگران اهمیت خود را از دست بدهند و فرد نسبت به آنان بی تفاوت شود و نسبت به خواسته‌ها و رفاه فردی خود اشتیاق شدید پیدا کند. این بحران را بحران میانسالی می‌نامند و به واسطه‌ی آن شخص احساس پوچی، بی حاصلی و بی هدفی می‌کند؛ اگرچه ممکن است در ظاهر جلوه ی دیگری داشته باشد. به اعتقاد یونگ (نقل از فیست و فیست،۲۰۰۵) میانسالی دوره ای حساس برای تحولی شگرف به شمار می‌آید. در واقع میانسالی سن تبلور خویشتن است. در این سن افراد به تعهدات خود در قبال جامعه و خانواده پایبندی بیشتری پیدا کرده و جنبه‌های ضد و نقیص (چه مثبت و چه منفی) شخصیت خود را تعدیل می‌کنند. زنانی که در طول عمر خود نقش منفعل‌تری داشته‌اند فعال‌تر می‌شوند و مردان احساسات ملایم و ظریفتر خود را با راحتی بیشتری بیان  می‌کنند. تحولات این دوره از زندگی سرانجام به فرایندی موسوم به تفرد یا فردیت منجر می‌شود؛ تفرد مستلزم نوعی تعادل در درون شخص و یکپارچگی متوازن در کل وجود اوست.
    روانشناسان در بررسی تحولات روانی- اجتماعی در دوران میانسالی شیوه‌های گوناگونی دارند. از بعد عینی آن‌ ها مسیرها را مطالعه می‌کنند، مثلاً مسیر پیشرفت حرفه‌ای یا خانوادگی افراد را مورد توجه قرار می‌دهند. اماتداوم و تغییر نقش‌ها و روابط، بعدی ذهنی نیز دارد؛ بدین معنی که افراد در ساختن خودپنداره و ساختار زندگی خود نقشی فعال دارند. بنابراین توجه به این نکته که یک میانسال چه تعریفی از خود دارد و چقدر از زندگیش رضایت دارد نیز حائز اهمیت است (موئن و وتینگون، ۱۹۹۹).
    در بررسی تغییر و تداوم در دوران میانسالی باید به کل زندگی فرد توجه داشت. شغل و حرفه فرد میانسال بر تجارب کودکی و علائق و تلاش‌های نوجوانی‌اش مبتنی است. اما الگوهای اولیه لزوماً تعیین کننده الگوهای بعدی نیستند. به همین منوال، نگرانی‌ها و دل مشغولی‌های اوائل میانسالی با نگرانی‌ها و دل مشغولی‌های اواخر میانسالی متفاوتند (بلاک[۴۳]،۲۰۰۱). افزون بر این زندگی در انزوا سپری نمی‌شود. مسیر زندگی افراد با مسیر زندگی اعضای خانواده، دوستان و آشنایان و حتی غریبه‌ها تقاطع و تضاد دارد. نقش‌های شغلی و فردی به یکدیگر وابسته‌اند، که نمونه آن را در تغییر شغل بعضی میانسالان پس از طلاق شاهد هستیم.
    دوران میانسالی، تنوع گسترده ای از تحول را شامل می‌شود. تحول بزرگسال در میانسالی را بیشتر تفاوتهای فردی تعیین می‌کنند (بی و بوید[۴۴]، ۲۰۰۳). تفاوت‌ها درحوزه‌های جسمی، بیولوژیکی، شناختی، اجتماعی و هیجانی احتمالا با تاثیرات تاریخچه شخصی، اجتماعی، فرهنگی به ویژه هر فرد ارتباط دارد. با این وجود، بیشتر افراد در میانسالی، در این حوزه‌ها که بر سطوح عزت نفس و پایداری آن موثرند، دچار زوال می‌شوند. شایستگی جسمانی کاهش می‌یابد، اهداف شغلی ممکن است دست نیافته باقی بمانند، روابط صمیمی ممکن است رضایت‌بخش نباشند و خانواده ممکن است دچار تغییرات اساسی شود. در عین حال میانسالی می‌تواند پرثمرترین دوره زندگی باشد، زمانی که در آن بسیاری از افراد به پیشرفت‌های مهمی دست می‌یابند که منجر به رضایت فراوانی در زندگی می‌شود. بنابراین میانسالی می‌تواند دوره پیشرفت و یا دوره آشفتگی باشد (کالینز و اسمیر[۴۵]، ۲۰۰۵).
    اگرچه در بزرگسالی تغییر جسمی یک فرایند تدریجی است، با این وجود نمی‌توان آن را در میانسالی انکار کرد. تغییر در بینایی، شنوایی، نسبت عضله/ چربی و تراکم استخوان و چروکیدگی پوست و ظرفیت بازسازی و پاسخ‌های جنسی یا خود- پنداره فیزیکی، منجر به امید کمتر برای بدست آوردن مجدد این ویژگی‌ها و ترس از انحطاط[۴۶] بیشتر می‌شوند (برک،۲۰۰۶).
    گرچه بیشتر میانسالان از سلامت خوبی برخوردارند، اما بیماری، امراض مزمن و نیز نرخ مرگ و میر افزایش می‌یابد. با کاهش حمایت سیستم ایمنی بدن، فراوانی امراض مزمن در میانسالی بیشتر می‌شود. گرچه بیشتر ناراحتی‌های خفیف با رژیم غذایی و دارو قابل درمان هستند، اما می‌توانند اضطراب آور باشند، چون نشان دهنده فرایند پیرشدن هستند (لاچمن، ۲۰۰۴).
    عملکرد شناختی نیز در میانسالی شروع به تغییر می‌کند، تغییرات شناخت در میانسالی هم شامل فقدان و هم شامل اکتساب می‌شود. کاهش هوش سیال[۴۷]- توانایی پردازش اطلاعات- که در ابتدای بزرگسالی شروع شده است، در میانسالی آشکار می‌شود. سرعت درک و حافظه کاهش می‌یابد؛ این کاهش عموماً جزئی است. در برخی افراد عملکرد هوشمندانه در اثر بیماری به شدت کاهش می‌یابد. با این وجود توانایی‌های کلامی از ابتدای بزرگسالی تا میانسالی به مانند هوش متبلور[۴۸]- دانش کسب شده[۴۹]، کارائی[۵۰] و تخصص[۵۱]- افزایش می‌یابد و برای برخی خلاقیت در بالاترین سطح قرار دارد. بیشتر میانسالان در حل مسئله ماهرند (رابینز، ترازسنیواسکی، تریسی، گوسلین و پاتر[۵۲]، ۲۰۰۲).
    چون در میانسالی نقش‌های متعدد اصلاح می‌شوند، تغییرات اجتماعی و هیجانی در میانسالی می‌توانند مهم باشند. برای بسیاری از افراد، شغل مهمترین نقش است، در حالی که برای دیگران پویایی رو به بالا (پیشرفت) کمترین اهمیت را دارد. در این دوران موفقیت و تسلط[۵۳] محوری‌تر می‌شوند و اوقات فراقت زمان بیشتری را به خود اختصاص می‌دهد.
    بزرگسالان میانسال بیشترین احساس مسئولیت را در قبال دیگران دارند و بزرگسالی بیشترین تاثیر و فراوانی را در تضاد بین نسلی[۵۴] دارد (لاچمن، ۲۰۰۴). از دیدگاه اریکسون افراد میانسال در مرحله زایندگی[۵۵] در مقابل رکود[۵۶] هستند. آن‌ ها باید نیاز به حمایت از نسل بعد را بصورت موفقیت آمیز رفع کنند. برخی این نیاز را ازطریق پذیرش نقش والد و برخی از طریق بروز خلاقیت، داوطلب شدن و نگرانی برای آینده محیط زیست رفع می‌کنند. افرادی که نتوانند بحران زایندگی در مقابل رکود را حل کنند، در معرض یک زندگی مجذوب و معطوف به خود[۵۷] و ناشاد قرار می‌گیرند (گوئیندون[۵۸]، ۲۰۱۰).
    بطور کلی عزت نفس در میانسالی پایدار باقی می‌ماند. در تحول بهنجار، عزت نفس در بالاترین سطح خود قرار دارد، قبل از اینکه در سنین پیری کاهش یابد (رابینز و ترازسنیوسکی، ۲۰۰۵). با این وجود وقتی افراد تغییرات مرتبط با پختگی بیشتر و تغییرات عمده در محیط را تجربه می‌کنند، عزت نفس آنها کاهش یابد. انتقال میانسالی[۵۹] می‌تواند چنین تغییراتی را ایجاد کند، اگرچه همه افراد این انتقال میانسالی را تجربه نمی‌کنند (برک، ۱۳۸۵).

    تحول هویت در دوران میانسالی

    رویدادهایی مورد انتظاری که به وقوع نپیوسته‌اند مانند، شغلی که فرد به آن علاقه داشته اما نتوانسته است به آن دست یابد یا کودکی که هرگز نتوانسته به دنیا بیاورد، در میانسالی بسیار یا اهمیت و اضطراب آور می‌شوند. این رویداد‌ها، از طریق مکانیزم مقایسه اجتماعی توانایی تاثیرگذاری بر هویت فرد را به دست می‌آورند. تغییرات اجتناب ناپذیر در میانسالی و تغییرات محیط‌های اجتماعی، منجر به تغییر در نقش‌های اجتماعی و هویت می‌شوند. تمام این رویدادها دیدگاه افراد در مورد خودشان را به چالش می‌کشند و تغییرات منحصر به فردی ایجاد می‌کنند که با عث کاهش پایداری در عزت نفس می‌شود (ترازسنویسکی، دونلان[۶۰] و رابینز، ۲۰۰۳).
    فقدان موفقیت مورد انتظار، چه در خانه و چه در محل کار باعث می‌شود برخی از افراد نظر منتقدانه‌تر و نامساعدتری[۶۱] نسبت به خود داشته باشند و به ارزیابی مجدد هویت خود در حیطه‌های مختلف دست بزنند. در میانسالی احتمال ارزیابی‌های مجدد نامحدودی وجود دارد و بسیاری از آنها هویت فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهند.
    ویت بورن[۶۲] (۱۹۹۹) با ارائه الگوی فرایند هویت می‌کوشد با توجه به نظریه‌های اریکسون، مارسیا و پیاژه، روند رشد و تحول هویت را در دوران میانسالی توضیح دهد. از نظر ویت بورن (۱۹۹۹) هویت، طرحواره سازمان دهنده ای است که تجارب فرد از طریق آن تفسیر می‌شود. هویت از تجمع برداشت‌های هشیار و ناهشیار فرد از خودش در طی زمان تشکیل می‌شود. برداشت فرد از ویژگی‌های شخصیتی (من حساس هستم) یا (من لج‌باز هستم)، خصوصیات جسمانی و توانایی‌های شناختی خود در طرح‌واره هویت تلفیق می‌شود. این برداشت‌های شخصی همواره در پاسخ به اطلاعات دریافتی مورد تایید یا تجدید نظر قرار می‌گیرند. این اطلاعات از روابط صمیمانه، موقعیت‌های کاری، فعالیت‌های اجتماعی و دیگر تجارب فرد حاصل می‌شوند.
    افراد تعامل‌های خود با محیط را از طریق دو فرایند مستمر، مشابه آنهایی که پیاژه در خصوص رشد شناختی کودکان توصیف کرده، تعبیر و تفسیر می‌کنند که عبارتند از درون‌سازی هویتی و برون‌سازی هویتی. درون‌سازی هویتی به تلاش در جهت گنجاندن تجارب جدید در طرح‌واره موجود و برون‌سازی هویتی به تغییر دادن طرح‌واره موجود جهت در بر گرفتن تجارب جدید اطلاق می‌شود. هدف درون‌سازی هویتی حفظ تداوم خویشتن و هدف برون‌سازی هویتی ایجاد تغییرات ضروری است. بیشتر افراد، در دوران میانسالی هر دو فرایند را تا حدودی به کار می‌گیرند. افراد غالباً در برابر برون‌سازی مقاومت می‌کنند، تا زمانی که روند وقایع آن‌ ها را به پذیرش ضرورت این کار وا می‌دارد.
    تعادلی که معمولاً میان درون‌سازی و برون‌سازی برقرار می‌شود، تعیین کننده سبک هویتی میانسال است. میانسالانی که از درون‌سازی بیشتر از برون‌سازی استفاده می‌کنند، سبک هویتی درون‌ساز، و میانسالانی که از برون‌سازی بیشتر از درون‌سازی استفاده می‌کنند، سبک هویتی برون‌ساز دارند. به اعتقاد ویت بورن (۱۹۹۹) استفاده بیش از حد از درون‌سازی یا برون‌سازی مضر است. میانسالانی که همواره درون‌سازی می‌کنند، انعطاف ناپذیرند و از تجارب خود چیزی نمی‌آموزند. آن‌ ها، تنها چیزی را می‌بینند که در پی آن هستند و ممکن است برای اجتناب از پذیرش نقاط ضعف خود، تلاش زیادی به خرج دهند. از سوی دیگر، آن‌هایی که همواره برون‌سازی می‌کنند، افراد ضعیفی هستند که به راحتی تحت تاثیر قرار می‌گیرند؛ در برابر انتقاد بسیار آسیب پذیرند و هویت بسیار شکننده ای دارند. بهترین و سالم ترین سبک هویتی برای میانسالان، سبک هویتی متوازن است که در آن هویت آن‌قدر انعطاف‌پذیر هست که در صورت لزوم تغییر کند، ولی خیلی هم فاقد ساختار نیست که هر تجربه جدیدی سبب شود مفروضات بنیادی فرد، دربار خودش، زیر سوال رود (ویت‌ بورن و کانولی[۶۳]، ۱۹۹۹).
    ویت بورن سبک‌های هویتی خود را به پایگاه‌های هویتی مارسیا (۱۹۸۷) مربوط می‌داند. برای مثال انتظار می‌رود فردی که در اواخر نوجوانی از هویت کسب شده یرخوردار بوده‌است، در میانسالی سبک هویتی متوازن داشته باشد و فردی که در اواخر نوجوانی هویتش پیش‌رس بوده‌است، در میانسالی سبک هویتی‌اش درون‌ساز باشد.
    به گفته ویت بورن (۱۹۹۹) نحوه برخورد افراد با تغییرات جسمانی، روانی و هیجانی مربوط به میانسالی، شبیه به نحوه برخوردشان با سایر تجاربی است که طرحواره هویت را به چالش می‌کشند. افراد درون‌ساز سعی می‌کنند به هر قیمت خودانگاره جوان خود را حفظ کنند. افراد برون‌ساز – احتمالاً پیش از موعد- پیری را می‌پذیرند و ممکن است دائما به نشانه‌های پیری و بیماری فکر کنند. افراد برخوردار از سبک هویتی متوازن در مواجهه با تغییراتی که در حال وقوع است، برخوردی واقع بینانه نشان می‌دهند و درصدد کنترل تغییرات قابل کنترل و پذیرش تغییرات غیر قابل کنتزل برمی‌آیند.
    نکته قابل توجه این است که سبک‌های هویت ممکن است در مواجهه با رویدادهای بسیار ناخوشایند – مثلاً واگذار شدن شغلی که فرد مدت‌ها به آن مشغول بوده به یک فرد جوان‌تر- تغییر کنند. در این نقطه است که پدیده‌ای بنام بحران هویت میانسالی رخ می کند. طبق دیدگاه ویت بورن، بحران هویت میانسالی” نوعی برون‌سازی شدید، در واکنش به تجاربی که از طریق درونسازی هویتی قابل پردازش نیستند"، می‌باشد. در ادامه، پدیده بحران هویت میانسالی که یکی از موضوعات اصلی تحقیق حاضر است، به تفصیل مورد بحث قرار می‌گیرد.

    بحران هویت میانسالی

    از نظر لوینسون (۱۹۹۶) دوره میانسالی با یک درک درونی و هیجانی شروع می‌شود نه تغییرات فیزیکی معین با ترتیب زمانی مشخص. وقتی افراد به جای شمردن سالهایی که پیش رو دارند، سال‌های باقی مانده از عمرخود را محاسبه می‌کنند، میانسالی آغاز شده است. آن‌ ها ساختار زندگی خود[۶۴]- الگوهای اساسی زندگی- و جایگاه خود در دنیا را مجداد ارزیابی می‌کنند(رابینز، ترازسنیواسکی، تریسی، گوسلین و پاتر، ۲۰۰۲).
    سراسر عمر تحول انسان، شامل دوره‌های ثبات و تغییرات سریع می‌شود و میانسالی را می‌توان از نظر تغییرات سریع در رتبه دوم بعد از نوجوانی قرار داد. افراد در این دوره برای انجام کار‌ها احساس فوریت می‌کنند. به این معنا که آن‌ ها می‌خواهند به اهدافی که قبلا به تعویق انداخته اند برسند و یا به دنبال اهداف جدیدی که با مزاج یا علایق آن‌ ها سازگارتر است، می‌گردند. آنها می‌خواهند خالصانه[۶۵] (واقعی) و با ارزش‌های خودشان زندگی کنند. ارزش‌هایی که بیشتر مبتنی بر تجارب زندگی آن‌هاست تا ارزش‌هایی که در دوران کودکی درونی کرده‌اند (گوئیندون، ۲۰۱۰).
    غالباً تغییراتی که در فاصله سنین ۴۰ تا ۵۰ سالگی در شخصیت و سبک زندگی رخ می‌دهند، به بحران هویت میانسالی نسبت داده می‌شوند. بحران هویت میانسالی را یک دوره فشارزای فرضی که از بازنگری و ارزیابی مجدد زندگی نشأت می‌گیرد، تعریف کرده‌اند (لاچمن، ۲۰۰۴). بحران هویت میانسالی چیزی شبیه بحران هویت دوران نوجوانی تلقی شده‌است، در واقع به آن نوجوانی دوم اطلاق می‌شود. به گفته الیوت ژاکس (۱۹۹۳) – روانکاوی که اصطلاح بحران هویت میانسالی را مطرح کرد- عامل سبب ساز بروز این بحران، آگاهی از فناپذیری است. بسیاری از افراد در این سن در‌می‌یابند که نمی‌توانند رویاهای جوانی خود را تحقق بخشند، یا تحقق رویاهایشان آن‌قدر که انتظار داشته‌اند، رضایت‌بخش نبوده ‌است. آن‌ ها پی می‌برند که اگر بخواهند تغییر مسیر دهند، باید عجله کنند. لوینسون (۱۹۹۶) باور داشت مادامی که افراد مجبور به سازمان‌دهی مجدد زندگی خود هستند، بحران هویت میانسالی امری اجتناب‌ناپذیر است.
    بحران هویت میانسالی را می‌توان نقطه عطفی در زندگی تلقی کرد که حاصل آن دستیابی به بینشی جدید درباره خویشتن و اصلاحاتی در برنامه و مسیر زندگی است. این بازنگری ممکن است سبب تأسف فرد به خاطر دست نیافتن به آرزوهایش، یا دست‌یابی وی به آگاهی دقیق‌تری از ساعت اجتماعی شود: فرد متوجه این نکته می‌شود که مهلت رشد و تحول رو به پایان است، یا دیگر زمان چندانی مثلا برای بچه‌دار شدن یا پیدا کردن همسری مناسب باقی نمانده است (هک‌هاوزن، وروش و فلیسون، ۲۰۰۱).
    در دیدگاه‌های جدیدتر به میانسالی این موضوع مطرح می‌شود که اینکه یک مرحله انتقالی به یک بحران تبدیل شود یا نشود، بیش از آن‌که به سن و سال فرد مربوط باشد، به شرایط و منابع فردی وی بستگی دارد. افرادی که از ویژگی انعطاف‌پذیری خود برخوردارند، یعنی می‌توانند به سهولت با منابع بالقوه فشار روانی سازگار شوند، بیشتر احتمال دارد که دوران میانسالی را با موفقیت پشت سر گذارند. برای افرادی که شخصیت انعطاف پذیری دارند، حتی رویدادهای منفی مانند از دست دادن شغل یا طلاق ناخواسته نیز می‌توانند سکوی پرتابی برای پیشرفت باشند (لاچمن، ۲۰۰۴). در رابطه با بحران هویت میانسالی در جامعه ایرانی تحقیقات محدودی انجام شده و همین تحقیقات محدود نیز بیشتر بر بحران هویت دوره نوجوانی و جوانی نظر داشته‌اند. رجایی، بیاضی و حبیبی (۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان باورهای مذهبی اساسی، بحران هویت و سلامت عمومی جوانان به بررسی روابط بین این متغیرها پرداختند. نتایج نشان داد افرادی که نمره بالایی در باورهای مذهبی اساسی داشتـند، در بحران هویت نمره کمتر و در سلامت عمومی نمره بیشتری کسب کردند. بین بحران هویت و سلامت عمومی نیز همبستگی منفی معنادار بـه دست آمـد. تحلیل رگرسیـون چند متغیـری نشان داد که بـاورهای مذهبی اساسی، واریانـس اندکی از بحران هویـت (۰۹۴/۰=۲R) و سلامت عمومـی (۰۲۳/۰=۲R) را در جوانان تبیین می‌کنند.
    رمضانی (۱۳۸۶) در پژوهش خود با عنوان «تأثیر آموزش مسئولیت­ پذیری به شیوه گلاسر بر کاهش بحران هویت» به بررسی اثربخشی آموزش مسئولیت­ پذیری بر روی بحران هویت ۶۰ نفر از دانش ­آموزان دبیرستانی اصفهان پرداخت. وی در این پژوهش دانش ­آموزان را به دو گروه کنترل و آزمایش به صورت تصادفی تقسیم می­ کند و شیوه مسئولیت­ پذیری گلاسر را در طی ۹ جلسه به دانش ­آموزان گروه آزمایش تعلیم می­دهد و نتیجه می­گیرد که آموزش مسئولیت­ پذیری به شیوه گلاسر بحران هویت دانش ­آموزان را کاهش داده است. در پژوهش قربانی، محمدی و کوچکی (۱۳۸۵) با عنوان بررسی وضعیت سبک‌های هویت‌یابی و رابطه آن با سلامت روانی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی نتایج نشان داد که دختران دچار بحران هویت، سلامت روانی کمتری از پسران مشابه خود دارند. همچنین در این پژوهش آشکار شد که نظارت ضعیف والدین، می‌تواند نقش مهمی در آشفتگی هویت و گرایش نوجوان به سوی مصرف مواد مخدر باشد.

    موضع گیری‌های نظری در خصوص رضایت از زندگی

     

    تاریخچه مطالعات رضایت از زندگی

    تلاش‌های مستند برای اندازه گیری رضایت از زندگی افراد در جوامع خاص به قرن هجدهم بر می‌گردد، زمانی که سرجان سین کلیر[۶۶]، آنالیز‌های آماری رونق اقتصادی را در اسکاتلند انجام داد (کمپبل[۶۷]، ۱۹۷۶؛ پاملا و همکاران[۶۸]، ۲۰۰۱). اما مفهوم رضایت از زندگی که شامل چیزی بیش از صرفاً آسایش مادی بود، اولین بار در دهه ۱۹۶۰ با آغاز «برنامه‌ی بزرگ اجتماعی[۶۹] لیندون جانسون[۷۰]، مشهور گردید. در سال‌های اخیر، مفهوم رضایت از زندگی، تبدیل به کانون مهمی در توسعه سیاست اجتماعی و مراقبت‌های بهداشتی شده است (پاملا و همکاران، ۲۰۰۱).
    به اعتقاد لناسی[۷۱] (۲۰۰۳)، رضایت از زندگی به عنوان یک مفهوم در مراقبت بهداشتی، در واکنش به نارضایتی روز افزون از درمان‌های پزشکی، با جنبش مصرف کنندگان در دهه‌ های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ آغاز شد. گروه‌های مصرف کننده، تقاضاهای روز افزون خود را برای شرکت در خدمات عمومی، ابراز کردند و در حقیقت می‌خواستند که شخص مهمی جوابگوی تمام خدمات عمومی باشد تا به بهترین وجه به آنها خدمت شود. این افراد معتقد بودند که در تلاش برای طولانی کردن زندگی و حیات، مددکاران مراقبت‌های بهداشتی، نیاز‌های اساسی مراجعانشان را مثل استقلال و وابستگی نادیده می‌گیرند.
    مدافعان استفاده از مفهوم رضایت از زندگی در مراقبت‌های بهداشتی معتقدند که دیدگاه‌های سنتی بهداشت که بر علائم تاکید می‌کنند، بر اساس مفاهیم کهنه و محدود بهداشتی می‌باشد. افزایش چشم‌گیر توجه به رضایت از زندگی در دهه ۱۹۹۰، پاسخی به این نارضایتی روز افزون از پزشکی و تاکید بر دیدگاه‌های کل نگرانه و مشتری محوری در مراقبت‌های بهداشتی می‌باشد (استاستنی و امرینگ[۷۲]، ۱۹۹۷؛ لناسی، ۲۰۰۳).
    رضایت از زندگی، مطالعات زیادی نه تنها در حوزه‌های مراقبت بهداشتی و علوم اجتماعی ایجاد کرده است، بلکه به طور فزاینده‌ای در پیری شناسی نیز زمینه‌های مطالعاتی زیادی ایجاد کرده است (سیک هانگ[۷۳] و همکاران، ۲۰۰۵). در روانشناسی تحقیقات مربوط به شادی، کیفیت زندگی و بهزیستی ذهنی، ارتباط نزدیکتری با رضایت از زندگی دارند و هر کدام متون قابل توجهی را بخود اختصاص داده‌اند (آرگایل[۷۴]، ۲۰۰۱؛ کاهنمن، دینر و اچوارز[۷۵]، ۱۹۹۹). مطالعات مرتبط با رضایت از زندگی می‌تواند در آثار اولیه پورتئوس[۷۶] (۱۹۷۷) و چو[۷۷] (۱۹۸۸) یافت شود که به ترتیب در بوستون و هنگ کنگ صورت گرفت. مسائلی که بعدا بوجود آمد و نیز آثار بعدی (یان، یائن ولوو[۷۸]، ۱۹۹۹)، شامل مسائل نظری، اندازه گیری و مسائل سیاسی بود (لناسی، ۲۰۰۳).
    در مجموع بیان مفهومی رضایت از زندگی تلاش دارد تا درک ما را از تغییرات وسیع اجتماعی افزایش دهد و بر سیاست‌هایی تاثیر بگذارد که ممکن است رضایت از زندگی را در جمعیت کل افزایش دهد. اما در زمان بروز انقلاب مفهوم رضایت از زندگی در نظام سلامت روان، تعاریف رضایت از زندگی اغلب از ابزارهایی مشتق می‌شد که مورد استفاده قرار می‌گرفت و نه مدل‌های مفهومی (لیپلج و هانت[۷۹]، ۱۹۹۷؛ پاملا و همکاران، ۲۰۰۱). برای جبران این موضوع تلاش‌های زیادی در زمینه پژوهش رضایت از زندگی در آن دهه انجام شد که به رشد مدل‌های مفهومی کمک کرد. به طور مثال یک تحقیق ملی که به بررسی بهداشت روانی افراد بزرگسال در آمریکا پرداخت و توسط گورین، ورهوف و فلد[۸۰] (۱۹۶۰) انجام گرفت، شامل سوالی در مورد این موضوع بود که افراد پاسخ دهند که از چه طریق و چگونه «شاد»، می‌باشند. تصور شد که این مورد مقیاسی از «رضایت از زندگی» است، یعنی مفهومی که در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ رایج بود. با این وجود تلاش‌هایی صورت گرفت تا مدل‌های نظری رضایت از زندگی را به صورت مشخص ترسیم کند. کانتریل[۸۱] (۱۹۶۵) اظهار داشت که رضایت کلی از زندگی، می‌تواند از تفاوت بین تمایلات و انتظارات و رضایت پاسخ دهندگان ارزیابی شود. او یک «مقیاس درجه بندی خود تکیه گاهی[۸۲]» را ایجاد کرد که بعداً تبدیل به نردبان رضایت زندگی شدکه بر روی آن، افراد پاسخ دهنده، می‌توانستند خود را نسبت به «بهترین» یا «بدترین» پندارها و تصورات از زندگی قرار دهند.
    کمپل، کانورس و راجرز[۸۳] (۱۹۷۶)، با معرفی بعد شناختی به مفهوم سازی خوشی و بهزیستی، کانتریل را تایید کردند، چون از پاسخ دهندگان خواسته شد تا ادراکات خود رادر مورد موقعیت کنونی خود، با موقعیتی که خواستار و آرزومند آن بودند، مقایسه کنند.
    اندرو و ویتی[۸۴] (۱۹۷۶)، و همکاران آن‌ ها در موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه میشیگان[۸۵]، مطالعات سیستماتیک مربوط به کیفیت زندگی افراد بزرگسال در امریکا را انجام دادند. کار این محققان میشیگانی به درجه بندی ذهنی و عینی طیف گسترده‌ای از شاخص‌های اجتماعی بود که رضایت از زندگی را تعیین می‌کرد. شاخص‌هایی همچون سطح درآمد، وضعیت تأهل، بهداشت و امنیت. مثلاً ممکن بود که امنیت، برحسب گزارشات جرم و جنایت در همسایگی، گشت پلیس و غیره، سنجیده شود. استنباط تجربی و ذهنی، حس امنیت فرد را در همسایگی در شب هنگام نشان می‌دهد. بنابراین اندازه گیری کلی رضایت از زندگی می‌تواند از رابطه‌ی بین درجه بندی عینی و ارزیابی ذهنی از وضعیت زندگی در رابطه با حوزه‌های خاص بدست آید.
    در حال حاضر تحقیقات گسترده‌ای در رابطه با مفهوم رضایت از زندگی در حال انجام است و کسانی که در حوزه بهداشت روانی فعالیت می‌کنند، توجه گسترده‌ای را به این مفهوم معطوف نموده‌اند (آرگایل، ۱۳۸۹). امروزه روان‌شناسان سلامت بیش از پیش بر لزوم توجه به معیارهای گسترده‌تری از وضعیت سلامتی تأکید می‌کنند تا جمع‌ آوری صرف، آمار مرگ و میر و میزان بیماری‌ها (کورتیس[۸۶]، ۲۰۰۴؛ نقل از فرانس[۸۷]، ۲۰۰۶). بررسی رضایت از زندگی بطور خیلی سریع یک متغیر جدایی ناپذیر از برآیند پژوهش‌های بالینی گردیده است. افزایش سرسام آور هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی، تأکید بیشتر بر رضایت از زندگی در برابر اختلالات و شناسایی تفاوت در برآیندهای مراقبت‌های سلامتی به ویژه زمانی که آسیب‌شناسی مطرح نیست، از دلایل افزایش توجّه به مفهوم رضایت از زندگی بیان شده است (فرانس، ۲۰۰۶).

    تعریف رضایت از زندگی

    رضایت­ از زندگی بیانگر میزان ارضاء تمایلات و نیازهای اساسی انسان­ها می­باشد و از این طریق است که مفهوم رضایت­مندی با نیاز مرتبط می­ شود. انسان به عنوان پیچیده­ترین و کامل­ترین موجود جهان آفرینش دارای نیازها و انگیزه­ های متنوع و بی ­پایان است که اهداف و فعالیت­های او را تحت تاثیر قرار می­ دهند. بنابراین رضایت­مندی از زندگی را می­توان به عنوان ارضاء نیاز‌های انسانی و تلقی مثبت و احساس خوشایند افراد نسبت به قلمروهای زندگی در نظر گرفت (مومنی، ۱۳۸۶). اینگلهارت[۸۸](۱۹۹۸) مفهوم رضایت را این‌گونه تعریف می‌کند: احساس رضایت از بازتاب توازن میان آرزوهای شخصی و وضعیت عینی فرد بوجود می‌آید. رضایتمندی بر تجربه شناختی و داورانه‌ای دلالت دارد که به عنوان اختلاف ادراک شده بین آرزو و پیشرفت قابل تعریف است. این تعریف طیفی را تشکیل می‌دهد که از ادراک کامروایی تا حس محرومیت را در بر می‌گیرد (ازکمپ[۸۹]،۲۰۰۵).
    احساس رضایت­ از زندگی هم دارای مولفه‌های عاطفی و هم مولفه‌های شناختی است. افراد با احساس رضایت­ از زندگی بالا، به طور عمده ای هیجانات مثبت را تجربه می‌کنند و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند، در حالی که افراد با احساس رضایت­ از زندگی پایین حوادث و موقعیت زندگی شان را نامطلوب ارزیابی می‌کنند و بیشتر هیجانات منفی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه می‌کنند (مایرز[۹۰]، ۲۰۰۰).

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:51:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دانلود مطالب درباره علل فرسایش خاک در استان چهارمحال و بختیاری- فایل ۲۶ ...
     

    FLR

     

    ۹۱/۰

     

    ۰۱/۰

     

    t-test=58/7**

     

     

     

    MLR

     

    ۶۹/۰

     

    ۱۲/۰

     

     

     

     

     

    **: در سطح ۰۱/۰ معنی­دار شده است.
    مدل رگرسیون چندمتغیره قادر به پیش ­بینی کلی تغییرات فرسایش پاشمانی خاک نیست، این امر احتمالا به این دلیل است که اثرات عوامل پیش ­بینی کننده (متغیرهای مستقل) بر متغیرهای وابسته در طبیعت مبهم می­باشند. در مقایسه توابع رگرسیون خطی فازی با توابع انتقالی رگرسیون چندمتغیره، ترن و همکاران (۲۰۰۲) نیز گزارش دادند که در مجموع، نتایج رگرسیون خطی فازی بهتر از رگرسیون خطی چندگانه می­باشد. مبارکی و همکاران (۱۳۹۲) در مدل­سازی بار رسوب زیرحوضه دو حوضه آبخیز زاینده رود علیا با بهره گرفتن از روش رگرسیون کمترین مربعات فازی، بر کارایی بالای این مدل در حوضه مورد نظر و حوضه­های مشابه تاکید دارند. آمیسی و همکاران (۲۰۱۰) در مقایسه روش­های رگرسیون فازی و قطعی در اراضی جنگلی، نتیجه گرفتند که رگرسیون فازی نسبت به روش بولی ارزیابی دقیق­تر و مطلوب­تری را ارائه می­دهد. محمدی و طاهری (۱۳۸۴) در برازش توابع انتقالی با بهره گرفتن از رگرسیون فازی نشان داد که روش رگرسیون فازی در شرایط روابط ابهامی بین متغیرها و به طور کلی در مواردی که با خطاهای ناشی از ابهام در ساختار معادلات رگرسیونی روبه رو هستیم می ­تواند مکمل و یا جایگزین مناسبی برای روش رگرسیون آماری تلقی شود. همچنین، سادات­نژاد و همکاران (۲۰۰۹) گزارش دادند که روش رگرسیون خطی فازی روش چندان مناسبی برای بازسازی داده ­های تخلیه ماهانه در حوضه مورد مطالعه نمی ­باشد.
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    مهم­ترین پارامترهای خاک و توپوگرافی، که روابط خطی بین این متغیرها و فرسایش پاشمانی خاک به دست آمده، در جدول ۶-۴ آورده شده است.
    مقایسه­ اثر ویژگی­های مختلف خاک و توپوگرافی بر فرسایش پاشمانی نشان داد که میانگین وزنی قطر و مقاومت برشی سطحی از دیگر پارامترها برای پایش رفتار فرسایش پاشمانی خاک مناسب­تر می­باشند. آنگولاماتینز (۲۰۱۲) گزارش داد که میانگین وزنی قطر مناسب­ترین پیش ­بینی کننده برای توده­ی پاشمان شده می­باشد. رابطه بین جدایش ذرات و مقاومت برشی سطحی توسط محققان زیادی گزارش شده است (کروز و لارسون،۱۹۷۷؛ الدوره و برادفورد،۱۹۸۱؛ پویسن،۱۹۸۱؛ الدوره و برادفورد،a1982؛ الدوره و برادفورد،b1982). زاویه اصطکاک خاک (نیرینگ و برادفورد، ۱۹۸۵) و توزیع اندازه ذرات پایدار خاکدانه (توری، ۱۹۸۷؛ توری و همکاران ۱۹۸۷) نیز در این رابطه نقش دارند. مائوزی و بوهادف (۲۰۱۱) با ایجاد یک معادله چند­جمله­ای بین فاصله شعاعی میانگین وزنی جرم (به عنوان متغیر وابسته) و مقاومت برشی سطحی (به عنوان متغیر مستقل)، گزارش کردند که رابطه بین نرخ جدا شدن ذرات و مقاومت برشی سطحی (نشان­دهنده درجه­ تراکم)، با یک رگرسیون خطی درجه دوم به­خوبی توصیف می­ شود.
    شکل۱-۴ مقایسه عملکرد مدل رگرسیون خطی فازی و رگرسیون خطی چندمتغیره در پیش بینی فرسایش پاشمانی خاک(SSE)
    ۴-۲-۴ روش سامانه استنتاج فازی
    برای مدل­سازی فرسایش پاشمانی بر اساس روش سامانه استنتاج فازی، نیاز به انجام چهار مرحله می­باشد:
    ۱-۴-۲-۴ مرحله اول: تعیین متغیرهای موثر
    متغیرهای مورد استفاده در سامانه استنتاج فازی عواملی می­باشند که در مدل­سازی به روش رگرسیون خطی چند متغیره و رگرسیون خطی فازی به عنوان مهم­ترین عوامل تاثیرگذار بر فرسایش پاشمانی معرفی شده ­اند. براساس نتایج قسمت­ های قبل مشخص شد که فرسایش پاشمانی منطقه بدون توجه به نوع کاربری اراضی به شدت تحت تاثیر پارامترهای میانگین وزنی قطر و مقاومت برشی سطحی می­باشد. همچنین توزیع اندازه ذرات خاک­دانه نیز بر فرسایش پاشمانی تاثیر گذار می­باشند، لذا در این بخش از پارامترهای میانگین وزنی قطر، مقاومت برشی سطحی شن ریز و سیلت درشت(به عنوان حساس­ترین ذرات به فرسایش پاشمانی) برای برآورد فرسایش پاشمانی در ۴ حالت از شیب و شدت بارندگی و بدون توجه به نوع کاربری آن­ها استفاده می­ شود. (به عبارتی در این قسمت هدف این است که فرسایش پاشمانی در چهار حالت (چهار حالت از شیب- شدت بارندگی) با بهره گرفتن از پارامترهای میانگین وزنی قطر، مقاومت برشی سطحی، شن ریز و سیلت درشت برآورد شود. یعنی در هر حالت فقط یک حالت از شیب- شدت بارندگی آورده شود، و تاثیر شیب- شدت بارندگی بر فرسایش پاشمانی از طریق مقایسه چهار حالت نشان داده شود). همچنین در قسمت­ های قبل مشخص شد که در این منطقه رابطه­ بین فرسایش پاشمانی و متغیرهای مستقل به صورت روابط توانی می­باشد. بنابراین و با توجه به اینکه اکثر مشاهدات هر حالت نیز از رابطه توانی ۱/۰ تبعیت می­ کنند لذا در این بخش نیز به­جای مقدار فرسایش پاشمانی اندازه ­گیری شده از مقدار تبدیل شده آن استفاده می­ شود.
    ۲-۴-۲-۴ مرحله دوم: تعیین مقادیر زبانی هر متغیر و تابع عضویت آن­ها
    بعد از تعیین دامنه تغییرات، لازم می­باشد تا توابع عضویت و مقادیر زبانی هر متغیر نیز تعریف گردد. توابع عضویت متغیرها بر اساس نظر افراد خبره و متخصص، تعیین گردیدند. سپس متغیرهای زبانی به صورت کیفی تعریف، و با واژه­ های کم، متوسط و زیاد نام­گذاری شدند. تعیین دامنه تغییرات و متغیرهای زبانی هر متغیر بر اساس پژوهش­های مختلف انجام شده توسط متخصصین مختلفی که بر روی فرسایش پاشمانی تحقیق نموده ­اند استخراج شده ­اند. دامنه تغییرات و متغیرهای زبانی هر متغیر در جدول زیر آورده شده ­اند.

     

     

    جدول ۱۰-۴ دامنه متغیرهای مستقل و مقادیر زبانی آن­ها

     

     

     

    زیاد

     

    متوسط

     

    کم

     

    نام متغیر

     

     

     

    ۵۰-۱۵۰(۴۰;۶۰;۱۵۰;۱۵۰)

     

    ۱۵-۵۰(۱۰;۲۰;۴۰;۶۰)

     

    ۰-۱۵(۰;۰;۱۰;۲۰)

     

    فرسایش پاشمانی

     

     

     

    ۴۸/۱-۶۵/۱(۴۵/۱;۵۱/۱;۶۵/۱;۶۵/۱)

     

    ۴۸/۱-۳۱/۱(۲۶/۱;۳۵/۱;۴۵/۱;۵۱/۱)

     

    ۳۱/۱-۰(۰;۰;۲۶/۱;۳۵/۱)

     

    )Spفرسایش پاشمانی(۱/۰

     

     

     

    ———–

     

    ۱۰-۱۵(۵;۱۰;۲۰;۲۰)

     

    ۵-۰(۰; ۰;۴;۶)

     

    شیب

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:51:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دانلود منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله بررّسی و تحلیل آداب نماز و نیایش- فایل ۳۶ ...

    صــدایی دردمنـد و محنت آلــود؟
    چــو صبـح تــازه از ره بـاز آمــد
    صـدایم از «صــدا» دیگـر تهـی بود
    ولـی اینـجا به سـوی آسمان هاست
    هنــوز ایــن دیــده ی امیـــدوارم
    خـدایـا این صـدا را می شناســی؟
    من او را دوست دارم، دوست دارم.»
    (فرخزاد،۱۳۸۸: ۱۵۷ - ۱۵۹)
    به نظر میرسد فروغ به خدا فکر کرده، او در اوج، خود را به خداوند نزدیکتر دیده است و چون خداوند ندای او را در ابراز عشق به معشوق پاسخ نمیدهد، او را خفتهای بر تخت خدایی میپندارد. در واقع او اندیشهی خدا را پیش کشیده اما در این کار بسیار ناتوان بوده است. فرخزاد در این مرحله به همهی اصول اعتقادی مرسوم شک میکند و مسائل را به تندی بیان میکند:
    « نه چراغیست در آن پایان
    هـر از چـه دور نمایانست
    شایـد آن نقطـه ی نورانـی
    چشـم گرگـان بیابانســت
    مـی فـرو مـانـده به جــام
    سر به سجاده نهادن تا کی؟
    او در اینـجاسـت نـهـــان
    مــیدرخشــد در مــی.» :
    (همان: ۱۶۴)
    فرخزاد جویای نور است اما بنا به شک و تردیدی که در دلش حاکم است آن نقطه ی نورانی را چشم گرگ بیابان پنداشته است.
    این طرز تفکر تقلید از یک مقدار شکل ظاهری تفکر دهری است، نوعی خامی و بیتجربگی که خاص مرحلهی سنی فرخزاد بوده است و مثل هر انسان دیگری نشانهی کوشش او برای به دستآوردن ایمان است. همیشه ما برای به دست آوردن یک ایمان، کافر و بی دین میشویم و این سنین کفر را هر انسانی در عمرش گذرانده تا خودش عمیقاً به آن حقیقتی که در جستجویش بوده دست پیدا کرده است. (جعفری، ۱۳۷۸: ۶۱۷)
    دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
    در واقع فرخزاد بنیانگذار ایمان خود است و بدین ترتیب قدم در مسیر تکاملی شعرش نهاده است:
    « به راه پرستاره می کشانیام
    فراتر از ستاره می نشانیام
    نگاه کن
    من از ستاره سوختم
    لبالب از ستارگان تب شدم
    چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
    ستاره چین برکههای شب شدم.»
    (فرخزاد، ۱۳۸۸: ۱۹۲)
    فرخزاد حدیث نفس میکند. با «من» وجودیاش فکر میکند، حرف میزند؛ زیرا انسان با سخن، خدا را یافته است.
    در واقع همهی تغییراتی که در ذهن فروغ روی میدهد ناشی از گسستن پندارهای ذهنی او بر اثر تجربه و واقعیّت است.» (نیکبخت، ۱۳۷۲: ۲۹و۳۰)
    عشق محدود، منقبض و ذهنی و تندی و شدت در بیان احساسات، مقدمات یک جهش و اصلیترین دریچه برای شناخت است؛ در واقع عشق در مسیر حرکت از سطح به عمق و وحدت و یگانگی، اندکاندک به شکل معبودی در میآید که محراب چشم شاعر را برای عبادت خود آماده میکند:
    «آه، اکنون تو رفته ای و غروب
    سایـه می گسترد به سینه ی راه
    نرم نرمـک خـدای تیره ی غـم
    مـی نهـد پـا بـه معبـد نگـهـم
    می نویسـد به روی هر دیــوار
    آیه هـایی همـه سیـاه سیــاه.»
    (فرخزاد، ۱۳۸۸: ۱۹۸)
    در واقع فرخزاد به نوعی عرفان از طریق عشق توجه میکند و به شناخت نسبی میرسد. «من» گمشدهاش را باز مییابد و نگرشی نو در او قوّت میگیرد و «بدین ترتیب دل با چیز فناناپذیری نظیر کلام خدا عجین میشود.» (شمیسا، ۱۳۷۶: ۱۵۲)
    ارتباط فروغ با قرآن و شکلگیری اندیشهی جدید در او، با تفکرات و جهانبینیهای متفاوت همراه است؛ یعنی هنوز فرخزاد جهت خاصی ندارد و این بار شاعر به جستوجوی صادقانه در دنیا میپردازد و میخواهد از نشانه های زمینی، بینشی عرفانی را معنا کند:
    « آنگاه
    خورشید سرد شد
    و برکت از زمینها رفت
    و سبزهها به صحراها خشکیدند
    و ماهیان به دریاها خشکیدند
    دیگر کسی به عشق نیندیشید
    دیگر کسی به فتح نیاندیشید
    و هیچ کس
    دیگر به هیچ چیز نیندیشید
    گاهی جرقهای، جرقهی ناچیزی

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:50:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نگارش پایان نامه درباره بررسی جایگاه تصویر ذهنی (برند) دانشگاه آزاد اسلامی در مقایسه با دانشگاههای دولتی- ... ...

    رسالت ها
    آموزش دانشجویان
    هیئت علمی
    تأمین مالی آموزش عالی
    اداره امور دانشگاه ها (ورنر و وبر[۸۲]، ۲۰۰۹ :۳۸)
    ۲-۲-۲-۱- محیط در حال تغییر
    تغییرات روز افزون جغرافیایی- سیاسی، اقتصادی و فناورانه که بر کل جهان تأثیر گذاشته‌اند، دانشگاه‌ها را نیز فرا گرفته است. هر چند دانشگاه‌ها در طول حیات طولانی خود، به ویژه در نیم کره شرقی، دوران سختی را پشت سر گذاشته‌اند، اما اکنون برای اولین بار تهدیدهای سیاسی و تغییرات و فشارهای اقتصادی و فناورانه، روشی را که آنها با بهره گرفتن از آن رسالت‌های خود را به انجام می‌رسانند، به چالش طلبیده است. در ابتدا شرکت‌ها مجبور به تغییر بودند و اکنون نوبت به آموزش عالی رسیده است. به ویژه این که دو نیروی قوی، یعنی جهانی شدن و انقلاب فناوری اطلاعات نیز وارد عرصه عمل شده‌اند. واین موضوع مستلزم ایجاد جایگاه در بین رقبا می باشد. (ورنر و وبر، ۲۰۰۹ :۴۲) اگر عاقلانه با موضوع برخورد نمائیم در می یابیم که دانشگاه ها با توجه به گستردگی فعالیت ولزوم تغییرات محیطی وتغییر سیاست های کلان کشور احتیاج به بازنگری در تصویر ذهنی خود دارند.
    دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
    دوران کالاهای اجباری دیگر گذشته است در حال حاظر دانشجویان دانشگاهی را برای تحصیل انتخاب می نمایند که از سطح علمی ، کیفیت دانشگاهی، هیئت علمی قوی، خدمات آموزشی و ارزش مدرک تحصیلی عالی برخوردار باشند.(بازرگان،۱۳۹۳ :۱۲)
    ۲-۲-۲-۱-۱- جهانی شدن[۸۳]
    جهانی شدن و به ویژه رشد و توسعه سریع «صنعت دانش» نظام آموزشی را شدیداً متحول ساخته است، زیرا امکان انتقال سریع‌تر و مقرون به صرفه‌تر اطلاعات، بیشتر و گسترده‌تر می شود. این پیشرفت‌ها مستلزم تغییر موقعیت و جایگاه دانشگاه خواهد بود. دانشگاه، در یک محیط رقابتی و به منظور جهانی عمل کردن، خواه ناخواه باید دانشجویان را به عنوان مشتری محسوب کند و برنامه های خود را با نیازها و خواسته های آنها هماهنگ سازد.
    ۲-۲-۲-۱-۲- تأثیر فناوری
    انفجار فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات از راه دور، امکانات جدیدی را برای تولید و نشر دانش فراهم می‌آورد. آموزش از راه دور، به روش‌های گوناگون در حال شکل‌گیری است. بخشی از یک درس می‌تواند از طریق اینترنت، دریافت و محتوای آن با نیازهای منطقه‌ای ترکیب شود، که این امر خود نوعی تخصص بین‌المللی ایجاد می کند.(آراسته،۱۳۹۱ :۷) از طرف دیگر، شبکه‌ها امکان عرضه دروس و سرشکن کردن هزینه‌های آنها بین تعداد زیادی از دانشجویان را فراهم می‌آورند. علاوه بر این، یادگیری از راه دور در سطوح بالا نیز امکان‌پذیر است. بیشتر اینکه وسایل و تجهیزات فناورانه مانند وسائل صوتی و تصویری و نرم‌افزاری نیز امر یادگیری را آسان‌تر کرده اند.(آراسته،۱۳۹۱ :۱۳)
    ۲-۲-۲-۲- رسالت‌ها[۸۴]
    آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی سه رسالت اصلی و بنیادی دانشگاه‌ها است. دانشگاه‌ها باید اشتیاق بیشتری به مشارکت با صنعت، دولت و سایر مؤسسات آموزش عالی از خود نشان دهند و یا حتی در این کار رهبری را برعهده بگیرند. دانشگاه‌ها و بخش‌های تابعه آنها باید شرکای قابل اعتمادی برای شرکت ها، مؤسسه ها و غیره باشند.
    با توجه به آنچه در مورد رسالت دانشگاه ها مطرح شد، دو بعد اساسی رسالت دانشگاه ها در معرض خطر است:(قارون،۱۳۹۳ :۳۷)
    اول اینکه پیچیدگی روز افزون پژوهش و همچنین ضرورت بهبود کیفیت برنامه‌های آموزشی، در حال ایجاد شکافی روز افزون میان فعالیت‌های آموزشی و فعالیت‌های پژوهشی حداقل در سطح تحصیلات تکمیلی است.
    دوم اینکه شفافیت و رقابت روز افزون همراه با ارتقاء کیفیت نیز تهدیدهایی برای الگوی یک دانشگاه جامع به شمار می‌آیند. از آنجا که دانشگاه در یک بازار رقابتی و شفاف برای نوآوری و انتقال دانش فعالیت می‌کند، در صورت عدم تضمین استانداردهای کیفی، بهترین مشتریان بالقوه خود را از دست خواهد داد.
    این روند، شهرت طلب ترین مؤسسه‌ها را وادار می سازد تا منابع خود را در رشته‌هایی متمرکز کنند که در آنها وجهه خوبی دارند یا اینکه می‌خواهند برخوردار شوند و در صورت امکان شبکه هایی ایجاد کنند و یا حتی با دیگر موسسات مکمل ادغام شوند. (برین من وفینی[۸۵]۲۰۱۲ : ۱۰۸)
    ۲-۲-۲-۳- دانشجویان و آموزش
    در دانشگاه‌ باید به رسالت آموزش و همچنین پاسخ به انتظارات دانشجویان از آموزش عالی ارزش و بها داد.
    ۲-۲-۲-۳-۱- دانشجویان
    در خصوص دانشجویان موضوع اصلی، دسترسی به آموزش عالی است. تقاضای روز افزون برای آموزش عالی تنها ریشه در آرمان اجتماعی ندارد، بلکه به دلیل افزایش نیازمندی های بازار کار، که خود حاصل به کارگیری دانش است، نیز هست. صرف نظر از ظرفیت و اهداف جذب مؤسسه‌های آموزش عالی که عمدتاً ممکن است مالی و شاید هم سیاسی باشد، مسئله اصلی دسترسی به آموزش عالی به طور عادلانه است. از این نظر جوامع ما تا به حال در زمینه ایجاد دسترسی برابر به آموزش عالی موفق نبوده‌اند. بنابراین، آنها مجبور به رفع این نیاز اجتماعی هستند. این هدف (دسترسی برابر به آموزش عالی) مقبولیت عام یافته است؛ اما دستیابی به آن دشوار به نظر می‌رسد، زیرا تحولات جدید در زمینه مالی به ویژه افزایش شهریه‌ها، جایگزینی وام‌ها به جای بورس‌ها و تبدیل یارانه‌ها به تسهیلات رفاهی دانشجویان بر این مشکل می‌افزاید. این وضعیت در ایالات متحده، جایی که حتی طبقه متوسطه چنین فشاری را حس می‌کند، حادتر و جدی تر به نظر می‌رسد.(بازرگان و نادری ،۱۳۹۳ :۴۷)
    ۲-۲-۲-۳-۲- آموزش[۸۶]
    روی دیگر سکه همانا آموزش است، که مسائل جدی‌تری را مطرح می‌سازد. اول اینکه جامعه مبتنی بر دانش بیشتر به افراد فرهیخته نیاز دارد تا افرادی که تنها در زمینه خاصی تعلیم یافته‌اند، دانشگاه‌ها باید به منظور پاسخگویی به تقاضا، برنامه‌های آموزشی خود را در مقیاس گسترده‌تری سازماندهی کنند، به طوری که آموزش فرآیندی مستمر و همیشگی در نظر گرفته شود که هرگز بعد از دانشگاه متوقف نخواهد شد. یکی دیگر از واژه‌هایی که در هنگام بررسی مسئله آموزش به آن بر‌‌می‌خوریم، بین المللی‌سازی است. در جامعه جهانی این امکان که دانشجو بخشی از برنامه درسی خود را در دانشگاه دیگری بگذارند، نه تنها از نظر فرهنگ عمومی مفید خواهد بود، بلکه می‌تواند زمینه را برای گسترش حوزه تخصص آماده سازد. اما به منظور اینکه تحرک و تغییر‌پذیری دانشگاه عملی و امکان‌پذیر گردد، لازم است همزمان با لحاظ کردن فردیت و تنوع، از تأیید متقابل مدارک تحصیلی و واحدهای درسی، اطمینان حاصل شود.(ورنر ووبر،۲۰۰۹ :۱۶)
    ۲-۲-۲-۴- اعضاء هیئت علمی[۸۷] ومدرسین
    همانگونه که در مبحث تمایز پرسنلی نیز اشاره گردید، اعضای هیئت علمی و دیگر مدرسین و پژوهشگران بزرگ‌ترین منبع انسانی دانشگاه محسوب می‌شوند. بهترین دانشگاه‌ها اگر کادر آموزش واجد صلاحیت نداشته باشند، فاقد هر گونه ارزش و اعتباری هستند، کادر آموزش فاقد صلاحیت به منزله آموزش ضعیف و پژوهش غیر خلاق است. (بازرگان و نادری ،۱۳۹۳ :۵۷) به همین دلیل گروه‌های آموزشی و رهبران دانشگاه‌ها باید توجه زیادی را نه تنها به گزینش افراد، بلکه به مدیریت این منبع انسانی کمیاب مبذول دارند. در این‌باره تحقیقات درباره آموزش عالی نشان داده است که باید به سه مسئله دشوار پرداخت: نقش در حال تغییر مدرسین، وضعیت استخدام رسمی و تأمین نسل جدیدی از کادر آموزشی برای پر کردن مناصب‌های خالی.(دودراشتات،۱۳۸۵ :۷۵)
    ۲-۲-۲-۵- منابع مالی دانشگا ه ها
    تأمین اعتبارمالی دانشگاه ها به دلایل زیر به طور روز افزون دشوار می شود:
    بخش دولتی شدیداً تحت فشار وظایف مربوط به توزیع بودجه (نظیر توجه و رسیدگی به سالمندان، بهداشت، فقر و کمک های خارجی) و همچنین مسائل امنیتی و حفظ زیر ساخت های عمومی است. در نتیجه، کاهش سهم درصد درآمدهایی که به دانشگاه ها اختصاص می یابد قطعی است. و این موضوع باعث گردیده اکثریت دانشگاه های دولتی به اصل ۴۴ قانون اساسی اهمیت بیشتری دهند وبودجه های خود را از منابع دریافت دانشجو به طرق مختلف مانند پردیس های دانشگاهی اختصاص دهند.(آراسته،۱۳۹۱ :۸)
    بخش خصوصی کمتر حاضر به انتقال پول به دانشگاه ها، بدون دریافت خدمات متقابل و یا اعمال نفوذ در فعالیت‌های آنها است.
    افزایش هزینه عرضه خدمات آموزش دانشگاهی و انجام امور پژوهشی به طور چشمگیری بیشتر از افزایش هزینه‌های زندگی است. (قارون،۱۳۹۳ :۶۰) این موضوع جایگاه برند دانشگاه ها را به شدت تحت تاثیر خود قرار داده است. یکی از متغیر های این تحقیق شهریه دانشگاه ها می باشد موضوعی که در تفاوت با دانشگاه های دولتی جهت مزیت رقابتی دانشگاه های آزاد اسلامی را دچار انحراف می نماید. بدیهی است دانشجویان علاقه مند به شرایط تحصیل در دانشگاه های رایگان و دولتی می باشند. حتی اگر از جایگاه برند مناسبی نسبت به دانشگاه های آزاد برخوردار نباشد.
    بنابراین، مؤسسات آموزش عالی باید به طور جدی اقداماتی را در خصوص دو سوی بودجه به عمل آورند، به عبارت دیگر از یک سو درآمدهای خود را حفظ کرده و حتی افزایش دهند و از سوی دیگر هزینه‌های واحد تولید و انتقال دانش جدید را کاهش دهند. هر مؤسسه‌ای که این مسائل را نادیده بگیرد، ناگزیر از گستره و کیفیت آن کاسته خواهد شد.
    عوامل زیادی را می توان مسبب مشکلات مالی فعلی اغلب دانشگاه ها در اروپای غربی و نیز آمریکای شمالی دانست. کاهش حمایت دولت یکی از عوامل مهم است، اما تنها عامل نیست. پژوهش و تحصیلات تکمیلی به ویژه در حوزه علوم پایه که تجهیزات مورد نیاز آن بسیار گرانتر از حوزه‌های دیگر علوم است به نحو فزاینده‌ای پُر هزینه شده است. همچنین مقررات دولتی و درخواست تجهیزات مورد نیاز، دشوارتر شده است. (پوتکا[۸۸]،۱۹۹۷ :۹۴)
    توسعه منابع مالی جدید دانشگاه ها به منظور جبران کاهش حمایت دولت و افزایش هزینه‌های عملیاتی باعث شده تا از منابع عمده کمک‌های خصوصی استفاده کنند که بالغ بر میلیون ها دلار است که البته این موضوع جدیدی نیست ولی در سال‌های اخیر در ایالات متحده به سرعت افزایش یافته است؛(گرسموک[۸۹]،۲۰۰۹ :۳۷) و در حال حاضر بعضی از دانشگاه‌ها بیش از یک میلیارد دلار کمک در هر دوره فعالیت ۵ تا ۷ ساله جمع آوری می‌کنند. اما در کشورهای اروپایی بیشتر متکی به تأمین منابع از طریق دولتی بوده‌اند، در عین حال آنها نیز تا حدودی به تأمین مالی از طریق بخش خصوصی فکر می کنند.
    دانشگاه‌ها و کالج‌ها مدت‌ها است که دریافت کننده کمک‌های بخش خصوصی هستند؛ برای مثال هدف دانشگاه‌ «هاروارد» کسب ۱/۲ میلیارد دلار بوده است. بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲، وجوه خصوصی جمع‌ آوری شده توسط دانشگاه‌ها و کالج‌های آمریکا با ۳۰ درصد رشد به ۷/۱۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۲ رسیده است. کمک‌های دانش‌آموختگان دانشگاه ۴۲ درصد رشد داشته که سهم آن بیش از گروه‌های دیگر بود (برین من وفینی[۹۰]۲۰۱۲ :۹۳).
    هرچند حجم هدایا افزایش یافته، کفاف نیازهای رو به رشد دانشگاه‌ها و کالج‌ها را نمی‌دهد. از این رو، مؤسسات به دنبال یافتن منابع مالی جدیدی هستند که مستلزم کارآفرینی زیاد بوده و در مجموع آنها را به سوی محیطی خارجی که پویایی خاص خودش را دارد هدایت کند. این منابع عبارت‌اند از:
    الف) حمایت مالی شرکت‌ها از تحقیقات دانشگاه‌ها، حق ثبت اختراع، اعطای جواز، تجاری کردن.
    ب) بنگاه‌های تجاری تحت مالکیت دانشگاه
    ج) فعالیت‌های تجاری مشترک دانشگاه و بخش خصوصی
    در ادامه به بررسی سه مورد بالا در کشور آمریکا پرداخته خواهد شد.
    الف) حمایت مالی شرکت ها از تحقیقات دانشگاهی در آمریکا 
    در آمریکا این نوع حمایت‌ها بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ تقریباً چهار برابر شد و از ۲۳۸ میلیون دلار به ۹۲۰ میلیون دلار رسید (گرسموک[۹۱]،۲۰۰۹ :۱۸). همزمان که از طریق این کمک‌ها یافته‌های پژوهشی ارزشمندی تولید می‌شود، باید درباره حق ثبت اختراع و اینکه آیا اجازه بهره‌برداری از نتایج تحقیقات داده شود یا نه و در صورت مثبت بودن جواب، چطور از عواید حاصل از اعطای جواز، بهره‌برداری کرد، تصمیم‌گیری شود.
    یک بررسی که از ۱۷۳ دانشگاه و کالج به عمل آمد نشان داد که آنها در کنار بودجه پژوهشی ۴/۲۱ میلیارد دلاری، ۴۹۸ میلیون دلار از محل حق ثبت اختراع و اعطای جواز (بهره برداری) درآمد داشته‌اند که نسبت به ۵ سال قبل ۱۶۷ درصد افزایش داشته است. دانشگاه کالیفرنیا با کسب ۸/۶۳ میلیون دلار از این محل در رأس بوده و پس از آن استنفورد با ۸/۴۳ میلیون دلار و کلمبیا با ۶/۴۰ میلیون دلار قرار دارند (مارکوس[۹۲]،۱۹۹۸ :۵۷).
    دانشگاه‌ها به این نتیجه رسیدند که به جای آنکه جواز بهره‌برداری از اختراع‌هایشان را به صنایع واگذار کنند، خود با همکاری با بنگاه‌های خصوصی، زمینه اقدامات مشترکی از قبیل سرمایه‌گذاری‌های اولیه را فراهم آورند. مؤید این مطلب گزارشی است که واحد بین الملل(SRI[93])برای بنیاد ملی علوم تهیه کرده است. در این گزارش (گریگوری و شیهن[۹۴]،۱۹۹۸) چنین نتیجه‌گیری کردند که سرمایه‌گذاری‌های بنیادی، موفق‌تر و سودآورتر از اعطای جواز بهره‌برداری دانشگاه‌ها است. از میان تلاش‌های متعدد و جالب توجه مذکور، شاید پیشروترین برنامه همکاری دانشگاه و صنعت، برنامه کانکت دانشگاه کالیفرنیا در سن‌دیگو باشد. اعتقاد بر این است که برنامه مذکور با داشتن تحقیقات و همکاری دانشگاه حدود ۱۲۰ شرکت (کارخانه) دارای فناوری پیشرفته در منطقه سن دیگو ایجاد کرده و نتیجه این برنامه اشتغال حدود ۰۰۰/۱۵ نفر و درآمدی حدود ۲ میلیارد دلار در سال است (اتکینسون[۹۵]،۱۹۹۸ :۸۲).
    ب) بنگاه های تجاری تحت مالکیت دانشگاه
    در سال‌های اخیر، دانشگاه‌ها به طرز فزاینده‌ای فعالیت‌های تجاری بسیاری را یک تنه انجام داده‌اند. آنها بیشتر اقدامات کمکی و جنبی و امور روزمره داخلی را انجام داده و برای حمایت از آنها زیرساخت‌هایی نیز ایجاد کرده‌اند. برای نمونه هنگامی که زمین یا دفتر کار و املاک مسکونی به دانشگاه داده می‌شود دانشگاه می‌تواند تبدیل به یک ملک و هر چند ندانسته و اتفاقی وارد بازار مستغلات و املاک شود. (پوتکا[۹۶]،۱۹۹۷ : ۵) دانشگاه هاروارد با داشتن ۱۳ میلیارد دلار کمک مالی در بازار سهام، مستغلات و اکتشافات نفت و گاز سرمایه‌گذاری و به تازگی نیز شرکت وایت ریور را که یک شرکت سرمایه‌گذاری و خدمات بیمه‌ای است به مبلغ ۴۰۰ میلیون دلار خریداری کرده است. آشکار است که این گونه سرمایه‌گذاری‌ها خطر زیادی به همراه دارند.
    ج) فعالیت‌های تجاری مشترک دانشگاه و بخش خصوصی
    دانشگاه‌ها همواره قراردادهایی برای کسب درآمد منعقد می‌کنند. یکی از اقدامات محترمانه و معمول، فروش حق استفاده از آرم دانشگاه‌ها روی لباس و کلاه و همانند‌های آن است.  به عنوان نمونه دانشگاه بریتیش کلمبیا، با هدف کسب درآمد، خط هوایی و بانک خاصی را برای استفاده انتخاب کرده است (اکونومیز[۹۷]،۲۰۱۰ : ۲۰۷). چنین اقداماتی به دلیل فقدان قدرت انتخاب و احتمالاً قیمت‌های انحصاری بالا، برای مشتریان ناکارا و پرهزینه به نظر می‌رسد.
    ۲-۲-۲-۶- اداره امور دانشگاه
    اداره امور مؤسسه‌های آموزش عالی، به ویژه دانشگاه‌هایی که مبتنی بر پژوهش باشند، احتمالاً مهم‌ترین و پیچیده‌ترین مسئله در سیاست‌گذاری آموزش عالی است. در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است و منابع آن ثابت و یا در حال کاهش است، در دانشگاه نباید صرفاً بر مسائل اجرایی تأکید گردد، بلکه باید به اداره امور آن نیز توجه شود، به طوری که دائماً با محیط علمی و اجتماعی، سازگار شود؛ بدون اینکه از مسئولیت خود غافل بماند.(ورنر ووبر،۲۰۰۹ص۴۷) روند کنونی اداره امور مشارکتی، که ریشه در دانشگاه‌های آمریکای شمالی و اروپای غربی دارد، در وضعیت ثابت یا در زمان افزایش منابع به خوبی عمل می‌کند، اما در زمان فشار یا محدودیت و تغییر سریع، نواقص آشکاری دارد. امروزه رسیدن به جایگاه تصویر ذهنی مطلوب از مشکلات دانشگاه هابه شمار می رود. ساختار تصمیم‌گیری در دانشگاه‌های سنتی، کند و کم تحرک است. (اکونومیز،۲۰۱۰ : ۱۷۷) این ساختار بر پایه ساختار دانشکده/ گروه آموزشی قرار دارد و تصمیمات را تعداد زیادی از کمیته‌های داخلی اتخاذ می‌کنند. تصمیم‌گیری ها نوعاً مستلزم اتفاق نظر میان اعضای هیئت علمی است. این ساختار، فرایند تصمیم‌گیری را مختل می‌کند و به واکنش‌های بسیار کند می‌ انجامد. ماهیت اصلی این فرایند، توان رهبری امور را تضعیف و به تبع آن به دوام و استمرار گذشته‌ای مهجور کمک می‌کند. (اکونومیز،۲۰۱۰ : ۱۰۴)
    اگر دانشگاه‌ها می‌خواهند در جهان دانش فردا نقش اساسی ایفا نمایند، آنها نمی‌توانند هم در اوضاع سنتی به سر برند و هم به روزهای بهتر دل ببندند. از دانشگاه‌ها انتظار می‌رود که تغییر کنند و این کار را باید خود به تنهایی انجام دهند. بنابراین، آنها باید ساختار خود را چنان تغییر دهند که بتوانند با امکانات کمتر، بازدهی بیشتری داشته باشند.
    به هرحال راه حل های عمده بهبود امور دانشگاه شامل موارد زیر می شود:‌
    الف) سازماندهی دانشگاه به مانند یک اتحادیه (فدراسیون) یا به مانند یک شرکت سهامی و به کارگیری اصل اختیار تصمیم‌گیری فردی، به عبارت دیگر، استقلال بخشی هر چه بیشتر به واحدها جهت تخصیص منابع انسانی و مالی، آن طور که خود می خواهند.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:50:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم