کتیبههای انقلاب بیستم (گردانهای انقلاب دهه ۱۹۲۰ م): این گروه که نام خود را از قیام سراسری عشایر عراق بر ضد نیروهای انگلیسی در دهه ۱۹۲۰ گرفته است، بهشدت با اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی مخالف بود. این گروه داعیه ملیگرایی عراقی دارد و گرچه با کشتن عراقیهای همکار با نیروهای آمریکایی مخالفت میکرد اما عملیاتهای زیادی را بر ضد نیروهایی آمریکایی هدایت نمود که از معروفترین شیوههای نبرد آن ها، کاشتن مواد منفجره بر سر راه رفتوآمد خودروهای نظامی آمریکایی و ایجاد کمینگاه بر سر مسیر تحرک آن ها بود. این نیرو گروههای متنوعی از سلفیها، صوفیها و ملیگرایان را در برمیگیرد و در استانهای انبار، صلاحالدین و بخشی از کرکوک فعالیت دارد. افراد این گروه در رویدادهای اخیر موفق شدند چند منطقه مهم در دیاله و صلاحالدین را تصرف کنند. گفته میشود که این گروه به مجمع روحانیون اهل سنت عراق به رهبری حارث ضاری نزدیک است که در توصیف گروههای جهادی در عراق، خود را تشکلی معتدل میداند. این گروه از همان روز اول ورود نیروهای آمریکایی به عراق در سال ۲۰۰۳ ساز مقاومت در برابر نیروهای خارجی نواخت و هرگز وضعیت جدید را به رسمیت نشناخت و در فرایند سیاسی مشارکت نکرد و همه انتخاباتهای متوالی را تحریم کرد. شیخ حارث الضاری، ازجمله شیوخ فتنهگر عراق که حمایت وی از تروریسم بارها به اثبات رسیده است، برای تأکید بر حضور و فعالیت خود در تحرکات مسلحانه تروریستی در موصل و دیگر مناطق شمالی بغداد اقدام به تشکیل گروه مسلحی به نام کتیبههای انقلاب بیستم کرد که وابستگیاش به خارج از عراق معرف خاص و عام است.
ارتش یاران اهل سنت: گروه تروریستی ارتش یاران اهل سنت، ازجمله گروههایی است که فرار فرماندهان و نیروهای ارتش متهم به ارتباط با دیگر گروههای تروریستی ازجمله داعش را از دست کُردها و اهالی موصل و تکریت و مناطق غربی عراق فراهم کرد و اغلب آن ها دارای روابطی با گروههای مسلح تروریستی فعال در عراق هستند که در سقوط شهر موصل به دست داعش نقش بسیار مهمی را ایفا کرد.
شورای نظامی: این شورا از دیماه سال ۱۳۸۲ بعد از درگیری میان تظاهرکنندگان و نیروهای دولتی در استان انبار تأسیس شد و سپس به تمام استانهای سنی نشین عراق امتداد یافت. در اواخر دیماه تمام گروهها و شوراهای نظامی پراکنده در مناطق سنی نشین تحت عنوان «شورای عالی نظامی انقلابیون عراق» با یکدیگر ادغام شدند. هویت اعضای این تشکل بهدرستی مشخص نیست و گفته میشود ژنرالهای برکنار شده ارتش سابق عراق آن را اداره میکنند. یکی از افسران نیروی هوایی سابق به نام «مزهر قیسی» خود را سخنگوی شورای نظامی معرفی کرده است. این شورا ماهیانه گزارش عملیات خود را بر اساس جدولی معین اعلام میکند و تکتک فعالیتهای خود و تلفات نیرویهای مالکی را درج میکند.
شورای عشایر: این شورا از هفتاد قبیله و عشیره بزرگ تشکیلشده و بیش از ۴۰ گردان رزمی دارد. این گردانها در استانهای انبار، نینوا، صلاحالدین، دیاله و تأمیم (با مرکزیت کرکوک) وجود دارند و در شهرها و روستاهای رمادی، خالدیه، کرمه، فلوجه و بخش نامعینی از بغداد آماده نبرد هستند. تعداد جنگجویان این شورا به هزاران نفر میرسد که از یک فرماندهی متمرکز با رهبری ژنرالهای پیشین ارتش عراق برخوردار است. در لایههای میانی فرماندهی عشایر رؤسای قبایل قرار دارند که کاملاً هماهنگ با فرماندهی کل عمل میکنند. همچنین این شورا از انبار سلاح و مهمات خوبی برخوردار هستند که شامل سه دسته سبک، متوسط و سنگین میشود.
جماعت انصار اسلام: این جماعت یک گروه سلفی-جهادی است که توسط یک روحانی کُرد بنام «ملاکریکار» در سال ۲۰۰۱ تأسیس شد. افراد این گروه پیش از آمدن نیروهای آمریکایی به عراق، در رشتهکوههای مرزی قندیل فعالیت میکردند اما در سال ۲۰۰۳ به داخل عراق نقلمکان کردند. این گروه در سال ۲۰۰۵ با ابومصعب زرقاوی رهبر القاعده در عراق بیعت کرد. این امر موجب شد که اختلافات عمیقی در داخل آن شکل بگیرد. با خروج نیروهای آمریکایی از عراق در سال ۲۰۱۱، جماعت انصار اسلام نبرد مسلحانه را تعلیق نمود و به فعالیت سیاسی در استانهای نینوا، کرکوک و بخشی از استان دیاله روی آورد. این گروه یک تشکل بسته با حساسیت بالای اطلاعاتی به شمار میآید که هیچکس از درون تشکیلات آن خبر ندارد و بیشتر رهبران آن بانامهای مستعار فعالیت میکنند. یکی از رهبران آن با نام ابوعمر عراقی مشهور است که در استان نینوا تشکیلات این جماعت را اداره میکند. از آمار دقیق نیروهای آن اطلاعات کافی وجود ندارد اما برآورد میشود که در حدود ۵ هزار نفر هستند و در درگیریهای اخیر در شهرهای موصل، کرکوک و دیاله بهشدت فعال میباشند (رمضان زاده ،۱۳۹۳، ۹۵).
مبحث دوم: تأثیرگذاری بحرانهای عراق بر محیط منطقه خاورمیانه
مسئله که در این خصوص مطرح است تأثیرگذاریهای است که یک بحران خصوصاً بحران عراق در منطقه ایجاد میکند و بیشترین تأثیرات را بر کشورهای همسایه خود میگذارد و باعث دخالت آن ها در بحران میشود، دخالت مستقیم یک یا چند کشور همسایه در جنگ داخلی عراق نمونهی از آن است. چنین چیزی مکرراً در جریان جنگهای داخلی عراق مشاهده گردیده است و میتواند شرایط را بهطور چشمگیری دستخوش تغییر کند. بدون اشاره به جزئیات باید گفت در اغلب موارد دولتهای همسایه به حمایت از یک یا چند گروه درگیر در جنگ میپردازند تا بدین طریق از خطر سرریز جنگ داخلی به کشور خود (در قالب تحرکات پناه جویان، تروریستها، تجزیهطلبها و غیره) بکاهند، تقاضاهای مردمی جهت کمک به همکیشان یا گروههای قومی مشابه در کشور در معرض جنگ داخلی را پاسخگویند و یا مانع نفوذ دیگر دولتهای همسایه در کشور درگیر جنگ داخلی شوند. اگر متحدان گروههای نیابتی دولتهای همسایه با شکست مواجه گردند در آن صورت این دولتها یا باید عقبنشینی کنند یا تلاشهای خود را مضاعف کرده و نیروهای خود را به داخل کشور در حال جنگ اعزام کنند. بسیاری از کشورها گزینه دوم را انتخاب میکنند: سوریه در لبنان، ناتو در بوسنی، هفت کشور مختلف در کنگو و غیره.
وضعیت غالباً میتواند رو به وخامت بگذارد، زیرا هنگامیکه یکی از همسایگان به کشور درگیر جنگ تجاوز میکند دیگر همسایگان نیز ممکن است در راستای حفظ منافع خود و یا جلوگیری از تصرف تمام یا بخشی از کشور درگیر جنگ توسط همسایه دیگر دست به اقدام مشابهی بزنند. تجاوز اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ بیشتر به خاطر بیرون راندن سوریها بود تا متوقف ساختن سرریز تروریستها به درون اسرائیل (هرچند از دخالت سوریه در لبنان در سال ۱۹۷۶ استقبال شده بود). لذا در اینجا با تمرکز بر بحران عراق به وضعیت تأثیرگذار متقابل کشورهای همسایه و بحران عراق پرداخته میشود.
گفتار اول: ترکیه
کشور ترکیه یکی از کشورهای است در بحران عراق بیشترین تأثیر را میپذیرد و این تأثیرگذاری در موارد زیادی اتفاق میافتد. لذا در اینجا ابتدا مهمترین نگرانیهای که کشور ترکیه در منطقه دارد پرداخته میشود و بعد تأثیرگذاری این نگرانیها در بحران عراق موردبررسی قرار خواهد گرفت.
کردها: مسئله کردها در رأس مسائل ترکیه قرار دارد. در تاریخ سیصدساله اخیر (عثمانی – ترکیه) همواره میان دو قومیت ترک و کرد مشکل و درگیری وجود داشته است. ترکها کشتارهای فجیعی نسبت به کردها به عمل آوردند؛ و تا زمان تورگوت اوزال بهصورت قانونی حتی هویت ایشان را انکار میکردند و آن ها را ترک کوهی میخواندند. کردها نسبت به ترکها همواره با عینک بدبینی نگریستهاند آن ها را تجاوزگر تلقی مینمودند. کردها پس از سالها تحمل سرکوب در دهه هشتاد با سازماندهی جدید تحت عنوان پ.ک.ک جنگ مسلحانه خونین وسیعی را با دولت ترکیه به راه انداختند. رهبر این گروه با همکاری سرویسهای اطلاعاتی کشورهای آمریکا و اسرائیل و یونان و کنیا در سال ۱۹۹۹ دستگیر شد. بااینحال، این گروه علیرغم تغییر نام هنوز باقیمانده و موجب نگرانی بسیار ترکیه است. کینه کردها که سالها به دست ترکیه سرکوبشدهاند هنوز زنده است و ترکها خوب میدانند که این کینه انگیزه کافی را برای تداوم مبارزه در کردها ایجاد میکند. به همین دلیل، علیرغم اعلام گروه جایگزین پ.ک.ک یعنی پ.د.ک (حزب دموکرات کردستان) از سوی کردها مبنی بر تغییر مشی مسلحانه به مشی سیاسی، ترکها این ادعا را نپذیرفتهاند و کماکان به دنبال ریشهکن کردن کردها هستند.
جریانات مذهبی: این مسئله خصوصاً بعد از انقلاب اسلامی ایران تشدید گردید. ترکیه کشوری مسلمان با مردمی مذهبی و سابقهای غرورانگیز از تاریخ خلافت اسلامی در عهد عثمانی است. شکلگیری احزاب و جریانات اسلامگرا که حکومت لائیک ترکیه را به چالش طلبیدهاند، واقعاً اسباب نگرانی دولت ترکیه شده است و ازآنجاکه جریانات مذهبی ترکیه – خصوصاً از زمان اربکان – بر اساس سازوکارهای انتخابی و پارلمانتارلیستی روی کار آمدهاند، یک معضل جدی در دموکراسی ترکیه پدید آوردهاند.
مشکلات اقتصادی: بیماریهای مزمن و مختلفی اقتصاد ترکیه را سالهاست که میآزارد و علیرغم سیاستهای متعددی که در زمینه خصوصیسازی، گسترش تجارت با سایر کشورها و استقراض از منابع مالی بینالمللی صورت گرفته است، کماکان بدهی کلان ۶۰ میلیارد دلاری، تضعیف شدید پول ملی، تورم و گرانی سرسامآور و مسائل دیگر اقتصاد ترکیه را تا لبه پرتگاه پیش برده است تا جایی که اجویت علیرغم میل باطنی خود ناچار شد پیشنهاد صندوق بینالمللی پول را مبنی بر انتخاب کمال درویش بهعنوان وزیر اقتصاد کابینه بپذیرد. کمال درویش پس از مدتی بهعنوان اعتراض از دولت خارج شد و امروز بهعنوان یکی از چهرههای مطرح برای تصدی مقام نخستوزیری ترکیه محسوب میشود.
عکس مرتبط با اقتصاد
پیوستن به اتحادیه اروپا: پیوستن به اتحادیه اروپا به یکی از آرزوها و رؤیاهای ترکیه تبدیلشده است. اهمیت حیثیتی و سیاسی تحقق این رؤیا برای ترکها بیش از منافع اقتصادی آن اهمیت یافته است؛ زیرا ازنظر آن ها غرور ملی ترکها که در جریان شکست امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول جریحهدار گردید، با پیوستن به اروپا تا حدودی ترمیم خواهد شد.
چالشهای داخلی: ساختار سیاسی داخلی ترکیه با توجه به تعدد احزاب و قدرتطلبیهای ایشان در کنار سیطره ارتش همواره شکننده بوده و موجبات بحرانهای بسیاری را فراهم آورده است (www.csr.ir).
مشکلات، ناشی از مسائل فوق در جریان بحران در عراق تاثیرگذار بوده است. دو مسئله جریانات مذهبی و پیوستن به اتحادیه اروپا در سیاست ترکیه در قبال بحران عراق چندان دخیل نیستند و سیاست ترکیه در مورد عراق، کمتر تحت تأثیر این دو موضوع قرار میگیرد. مهمترین وجوه تأثیرگذاری این دو مسئله، در مخالفت برخی گروههای اسلامی در ترکیه باسیاست جنگطلبی در منطقه و خصوصاً همکاری با آمریکا و نیز اعتراض نسبت به همکاری ترکیه با آمریکا علیه یک جنبش اسلامی (داعش) و نیز در اعتراضاتی که اتحادیه اروپا در قبال رفتار ترکیه با کردها، لزوم حذف مجازات اعدام، بهبود روابط با همسایگان بهویژه یونان، ایجاد شرایط لازم برای آزادی بیان و نهایتاً انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی در ترکیه دارد خود را نشان میدهد.
اما سه مسئله دیگر یعنی مسئله کردها و مشکلات اقتصادی و چالشهای داخلی بهشدت تحت تأثیر بحران در عراق قرار خواهند گرفت.
مواضع ترکیه نسبت به کردها
ترکیه از اواسط دهه ۸۰ میلادی درگیری پردامنهای با کردهای ترکیه داشته است که تحت فرماندهی گروه پ.ک.ک عمل میکردند. ارتش ترکیه بر مبنای آموزههای میراث آتاتورک در جریان مسئله کردها تنها گزینه برخورد نظامی را برگزید و در این گزینش نهتنها هیچگونه انعطافی به خرج نداد بلکه کوششی هم برای تفکیک کردهای معمولی از گروههای مسلح قائل نشد. از سوی دیگر ترکیه چشم خود را از واقعیت ارتباط عمیق پ.ک.ک با کردهای عراقی فروبسته بود و اساس تماس با این گروهها در سیاست ترکیه جایی نداشت. به همین دلیل ترکیه علیرغم صرف بودجه عظیم و دادن تلفات انسانی زیاد نتوانست بر این مشکل فائق آید.
در این دهه گروه پ.ک.ک همواره از پشتیبانی معنوی و امکانات پناه گرفتن نزد گروههای مختلف کرد عراقی بهره میگرفت و بهعبارتدیگر شمال کردستان عراق مأمن و محل تدارکات آن ها بود. حکومت ترکیه تنها از اواخر این دهه به فکر برقراری ارتباط با گروههای کرد عراق افتاد؛ اما این دوران با عملیات وحشیانه و حملات شیمیایی ارتش عراق به کردهای عراق و سپس پایان جنگ ایران و عراق و به انفعال کشیده شدن گروههای کرد عراقی مصادف شد. بهطوریکه هر دو گروه بارزانی و طالبانی درازای دریافت امتیازات محدودی با صدام قرارداد امضا نمودند.
اما پس از حمله آمریکا به عراق در جریان آزادسازی کویت در اوایل دهه نود میلادی وضعیت کردهای عراقی دگرگون شد و با ایجاد منطقه امن بالای مدار ۳۶ درجه توسط آمریکا و تشکیل حکومت خودمختار کردهای شمال عراق، کردها جایگاه جدیدی در سیاست کشورهای منطقه به دست آوردند. گروههای کرد عراق از دیرباز روابط مستحکمی با ایران داشتند لذا تحول مذکور موجب تغییر عمدهای در سیاستهای ایران نسبت به کردها نشد؛ اما این وضعیت جدید اسباب نگرانی شدید ترکیه را فراهم ساخت؛ زیرا این بار کردهای عراقی میتوانستند به صورتی مؤثرتر از پ.ک.ک که معضل اصلی دولت ترکیه بود، حمایت نمایند.
ترکیه در دهه نود میلادی مجبور شد رفتار خود نسبت به کردهای عراق را تغییر دهد. ترکها به خصوص تحت نظریهپردازی تورگوت اوزال نخستوزیر و رئیسجمهور ترکیه به این استراتژی جدید دستیافتند که کردهای شمال عراق یک واقعیت ماندگار و انکارناپذیر در معادلات سیاسی منطقه هستند و باید با آن ها فارغ از نگرانیهای موجود در ارتباط با کردهای ترکیه تعامل گستردهای ایجاد نمود. آنان در تماسهای خود با بارزانی ها به این توافق دستیافتند که آن ها در قبال دریافت امتیازات اقتصادی ناشی از در اختیار داشتن گمرک ابراهیم خلیل، مرز اصلی ترکیه و عراق و درازای گسترش روابط تجاری با ترکیه در رابطه با کالا و نفت (اعم از قانونی یا قاچاق)، نهتنها حمایت خود را از گروه پ.ک.ک قطع کنند بلکه با ارتش ترکیه جهت قلعوقمع این گروه همکاری اطلاعاتی و حتی عملیاتی به عملآورند. نتیجه این توافق آن شد که ارتش ترکیه در طول هشت سال اخیر هرسال چند بار به شمال عراق حمله نمود و با همکاری بازرانی ها هر بار عرض نوار عملیاتی خود را بیشتر گستراند و منطقه شمال عراق را برای پ.ک.ک ناامن نمود. البته در کنار این عملیات اغلب به اهالی روستاهای مرزی شمال عراق نیز صدمات بسیاری وارد میآمد.
تا سال ۲۰۰۰ این عملیات بدون همکاری طالبانی ها و صرفاً با همکاری بارزانی ها صورت میگرفت و طالبانی ها حتی منطقه خود را که در مجاورت مرزهای ایران بود برای رفتوآمد و پناه گرفتن پ.ک.ک آزاد نیز گذاشته بودند. لکن از سال ۲۰۰۰ پسازآنکه ترکها احساس کردند انحصار روابط با بارزانی ها موجب بالا رفتن سطح توقع ایشان شده است، با طالبانی نیز ارتباطات برقرار کردند و پس از سفر جلال طالبانی به ترکیه اتحادیه میهنی نیز با توجه به دستگیری اوجالان رهبر پ.ک.ک و تغییر مواضع او به این نتیجه رسید که برای بهرهمند شدن از منافع تجارت با ترکیه باید با ارتش این کشور در این عملیات همکاری نماید. بهاینترتیب گستره عملیات ارتش ترکیه به منطقه طالبانی نیز کشیده شد.
کردها و بحران کنونی عراق: اما پس از سیاستهای جدید آمریکا نسبت به عراق در پی وقایع ۱۱ سپتامبر و توجه مستقیم آمریکا به کردهای عراقی و کمرنگ شدن نقش ترکیه دراینارتباطات نسبت به گذشته، نگرش ترکیه نسبت به کردهای عراق دگرگون شد. کم شدن ظاهری اختلافات بارزانی و طالبانی، احیای مجدد پارلمان کردستان عراق و طرح خودمختاری کردستان در چارچوب عراق فدرال موجبات نگرانی ترکها را بیشازپیش فراهم ساخت. ترکها این تحولات را فقط در چارچوب عراق نمیدیدند و بر این باور بودند که در صورت تحقق ایده کردستان خودمختار در عراق فدرال اولین تأثیر آن بر روی کردهای ترکیه و احیای خواستههای ایشان و فعالیتهای بیشازپیش سیاسی و حتی نظامی آن ها خواهد بود و اتحادیه اروپا نیز که همواره به دنبال بهانهای برای نپذیرفتن ترکیه به این اتحادیه بوده است بهخوبی از اهرم مبارزه کردها به ضرر ترکیه بهره خواهد گرفت.
به همین دلیل ترکیه با طرح ادعای تاریخی خود نسبت به کرکوک که در طرح جدید کردها بهعنوان پایتخت در نظر گرفتهشده و طرح ضرورت احقاق حق اقلیت ترکمن و ضرورت خودمختاری دادن به آن ها سعی در پیچیدهتر جلوه دادن اوضاع و چشمانداز آینده عراق پس از صدام نمودنده اند. ترکها علیرغم ارتباطات گسترده و اتحاد خود با آمریکا در زمره کشورهایی قرار گرفتهاند که نسبت به حمله آمریکا به عراق مواضع بهشدت مخالفی را اتخاذ کردهاند و شاید مواضع ایشان در مقایسه با مواضع جمهوری اسلامی ایران صریحتر هم بوده است.
شدت این مواضع به نحوی بود که سفرهایی در بالاترین سطوح از سوی آمریکا به ترکیه صورت گرفت که میتوان از سفر معاون رئیسجمهور وزیر خارجه وزیر دفاع و معاونین ایشان و فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا ژنرال تامی فرانکس و فرمانده ناتو نام برد. هدف از این سفرها دادن اطمینان خاطرهای لازم به ترکیه بوده است. گرچه پسازاین سفرها تغییر عمدهای در مواضع ترکیه دیده نشده است. البته ترکها در مورداستفاده آمریکا از پایگاه اینجرلیک موافقت خود را ابراز نمودهاند لکن بهطورجدی در پی این هستند که اگر حمله صورت گرفت ارتش ترکیه بتواند وارد شمال عراق شده و تا کرکوک پیش برود که البته این امر با توجه به حساسیت منفی شدید کردها با مخالفت آن ها روبرو شد و آمریکا نیز رضایتی به این حضور بیقیدوشرط نداشت (www.csr.ir).
اما بعد از حضور و فعالیت گروههای تکفیری و معارض در عراق خصوصاً داعش، ترکیه در ابتدا نقش بیطرف را بازی کرد و در مقابل تصرف کوبانی و کشتار کردها توسط داعش سکوت کرد؛ اما با اتفاقات تروریستی در خاک ترکیه توسط گروههای معارض، ترکیه شروع به واکنش کرد؛ اما ترکیه مسئولیت اقدامات در خاک خود را بیشتر متوجه کردهای عضو حزب کارگران کردستان (پ ک ک) میدانست و لذا شروع به بمبارانهای هوای مواضع پ .ک.ک در خاک عراق و سوریه کرد. این اولین حمله نظامیان ترک به مواضع کردها بعد از توافق صلحی است که دو طرف در سال ۲۰۱۳ اعلام کردند. این در حالی است که گروههای وابسته به پ ک ک نقش مهمی در مبارزه با داعش ایفا کردهاند.
کردهای عراق و سوریه به نیرویی مهم در مقابله با داعش تبدیلشدهاند، زیرا داعش تهدیدی علیه کردهای این دو کشور بوده است. کردهای عراق، سوریه و ترکیه در عملیاتی در ماه اوت سال گذشته برای نجات دهها هزار نفر از ایزدیها از دست داعش در کوهستان سنجار شرکت کردند. آن ها هنوز هم سرگرم همکاری برای مقابله با داعش در مرزهای سوریه و عراق هستند. کردها نقش مهمی در محدود کردن گسترش داعش در شمال عراق ایفا کردهاند. بااینحال، حملات هوایی ترکیه به مواضع کردها میتواند به تضعیف موقعیت کردها در جنگ علیه داعش منتهی شود.
کردهای ترکیه دولت این کشور را متهم کردهاند که اقدام کافی برای کمک به کردهای سوریه در مبارزه و جنگ علیه داعش در شهر کوبانی ارائه نکرده است. این امر به درگیریهای خشونتبار بین کردهای ترکیه و نیروهای دولتی ترکیه منتهی شده و آتشبس شکنندهای را که بین دو طرف شکلگرفته بود از بین برده است.
حزب دموکراتیک مردم، از احزاب طرفدار کردها در ترکیه، اعلام کرد حملات هوایی ارتش ترکیه به مواضع پ ک ک در سوریه و عراق به آتشبس دوساله خاتمه داد. این حزب از دولت ترکیه خواست به بمباران مواضع پ ک ک خاتمه دهد و گفتگو با کردها را از سر گیرد.
ترکیه کردهای عراق را همپیمان خود تلقی میکند، اما نسبت به کردهای سوریه تردید دارد. کردهای سوریه با پ ک ک ارتباط دارند. ترکیه از آن نگران است که موفقیتهای کردها در سوریه و عراق به انگیزههای جداییطلبانه در میان کردهای ترکیه دامن بزند (www.iribnews.ir).
مشکلات اقتصادی
مشکلات اقتصادی نیز از وجوه مهم نگرانی ترکیه در بحران عراق است. ترکیه با بهره گرفتن از شرایط جنگ عراق علیه ایران، روابط تجاری خود را با هر دو کشور مذکور بهشدت افزایش داد و از این ناحیه بسیار منتفع گردید. خصوصاً پس از بحران کویت و تحریمهایی که علیه عراق اعمال گردید ترکیه هم از طریق مبادلات قاچاق وهم رسمی و هم از ناحیه خط لوله ترانزیت نفت عراق به دریای سیاه و سپس با بهرهگیری از ارز ناشی از نفت در برابر غذا، یک منبع درآمد بسیار آسان به دست آورد. ترکیه اینک بهخوبی میداند که یک عراق باثبات (اعم از اینکه در رأس این حکومت چه کسی باشد) برای اقتصاد ترکیه بسیار مفید است. به همین دلیل ترکیه اینک با یک تضاد جدید در سیاستهای عراقی خود مواجه گردیده است. با شناختی که ترکها از عراق دارند بهخوبی پیشبینی میکنند که بحران در عراق بهاحتمالزیاد سبب بیثباتی و حتی تجزیه وقوع جنگ داخلی در عراق میشود و این وضعیت علاوه بر ایجاد مشکلات امنیتی، برای اقتصاد ترکیه نیز بسیار شکننده است و آسیب فراوانی به آن تحمیل خواهد کرد.
چالشهای داخلی
مسئله ثبات سیاسی در ترکیه دستخوش بحرانهای زیادی بوده و حتی دولت اردوغان را در آستانه سقوط قرار داده است و سبب شده است که شرایط سیاسی در درون ترکیه متزلزل گردد. به همین دلیل مقامات ترکیه نگرانی خود را در این مورد که بحران در عراق و فعالیتهای نظامی ترکیه در این راستا ممکن است ثبات سیاسی ترکیه را بر هم زند، پنهان نمیکنند.
رفتار و منافع ترکیه در عراق مبتنی بر مفروضات منافع ملی و موقعیت تعیین کننده ژئوپلیتیک میبخشد. در یک نگاه، منافع ترکیه اعم از قبل، حین و پس از بحران در عراق، در ۶ راهبرد گنجانیده میشود و ترکیه برای رسیدن به این ۶ هدف در عراق تلاش میکند: صلح و ثبات – حفظ تمامیت ارضی – حکومت متعادل ولی درعینحال غیر شیعی (مانند کویت، عربستان و سوریه) – موازنه قدرت میان گروههای قومی و مذهبی – روابط حسن همجواری و همکاریهای اقتصادی. البته این نکته مسلم است که ترکیه برای تأمین منافع و اهداف خود، راههای متفاوت از ایران را برگزیند (www.csr.ir).
گفتار دوم: سوریه
با اوجگیری اعتراضها در کشورهای عربی شمال آفریقا و حوزه خلیجفارس، سوریه نیز در ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ با برخی اعتراضهای مردمی برای اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی کشور مواجه شد. اعتراضات سوریه در ابتدا بهصورت تجمعهای خیابانی و مسالمتآمیز همراه بود اما این اقدامات با سرکوب معترضین بهوسیله ارتش مواجه شد، این سرکوبها مقدمه بود برای اقدامات مسلحانه و معارض معترضین علیه دولت مرکزی سوریه که خواهان برکناری بشار اسد از ریاست جمهوری سوریه شدند. در جمع معترضین سوری گروههای مختلفی حضور داشتند که میتوان از شورای ملی سوریه، هیئت عمومی انقلاب سوریه، کمیته هماهنگی ملی سوریه، اخوان المسلمین سوریه، احزاب کرد، ارتش آزادیبخش سوریه، جنگجویان ضد رژیم، معترضین ضد رژیم و القاعده را نام برد.
در حال حاضر آنچه در سوریه و خصوصاً عراق بیشتر خود را نشان میدهد، فعالیت القاعده و خصوصاً زیرشاخهی آن یعنی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) است. این گروه به رهبری شخصی به نام ابوبکر البغدادی فعالیت خود را در سوریه در جریان اعتراضات علیه حکومت سوریه آغاز کرد. بغدادی از بحرانی که در سوریه رخ داد و از هرجومرجی که آنجا به وجود آمد بهرهبرداری ورود خود را به خط رویارویی در سوریه اعلام کرد. بغدادی نیز مانند سایر گروههای تکفیری مسلح و مرتبط با القاعده دریافت که خاک سوریه جای مناسبی برای ارتکاب جنایت و کافر دانستن دیگران است علاوه بر اینکه از این هرجومرج برای تحقق خواستهها و گسترش نفوذ از مرزهای گسترده سوریه با عراق تا شرق سوریه بهرهبرداری و علیه نظام سوریه اعلام جنگ کرد. دولت اسلامی از شرق سوریه با شعار «یاری اهل سنت در سوریه» دستبهکار شد.
حضور القاعده در سوریه با ظهور و بروز «جبهه النصره» به فرماندهی ابو محمد جولانی اواخر سال ۲۰۱۱ میلادی آغاز شد و طولی نکشید تواناییهای آن افزایش یافت و ظرف چند ماه به یکی از قویترین نیروهای جنگجو در سوریه تبدیل شد و با اعلام بیعت جبهه النصره با شبکه القاعده در افغانستان به رهبری ایمن ظواهری گزارشهای اطلاعاتی و رسانهای از ارتباط جبهه النصره با دولت اسلامی در عراق خبر داد و دولت اسلامی در عراق در سوریه نیز ادامه یافت.
نهم آوریل سال ۲۰۱۳ میلادی ابوبکر بغدادی از طریق شبکه شموخ الاسلام ادغام شاخه جبهه النصره با دولت اسلامی در عراق را با اسم دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را اعلام کرد و داستان داعش ازاینجا شروع شد .داعش در شمال سوریه حضور دارد و حضور اعضای داعش از مرزهای عراق با سوریه آغاز میشود و دیر الزور و الرقه را در برمیگیرد و الرقه در کنترل کامل داعش است . داعش بر جرابلس ، منبج و الباب و اعزاز درشمال حلب نیز کنترل یافته است علاوه بر اینکه شمال ادلب در نزدیکی مرزها با ترکیه نیز در کنترل داعش است. داعش همواره در تلاش است نفوذ خود را گسترش دهد به همین خاطر به عراق رفته و با کمک بعثیها و سلفیهای عراق توانستند بر برخی از مناطق عراق مثل موصل و نینوا تسلط یابند و هماکنون درگیریهای شدیدی بین دولت عراق و این گروه تروریستی در حال انجام است (www.vahabiat.porsemani.ir).
تأثیرگذاری امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ازجمله تأثیرات فاحش داعش در سوریه میباشد. فعالیتهای مسلحانه همراه با رعب وحشت برای ساکنین سوریه و مردم منطقه که باعث کشتار غیرنظامیان و مهاجرت عدهی زیادی از ساکنین سوری شده است. در بعد اقتصادی نیز تسلط داعش بر چاههای نفتی شمال سوریه، حمله به بانکهای و موسسات اعتباری سوریه و قاچاق سوخت و اسلحه ازجمله تأثیرات اقتصادی داعش برای سوریه بوده است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در بعد سیاسی نیز داعش در سوریه فعالیت زیادی داشته است، در ابتدا این گروه همپیمان گروههای دیگر معارض در سوریه بود اما با نشان دادن بیشتر اعتقادات و اقدامات غیرانسانی و اجتماعی و اقدامات یکجانبه خود زمینه جدایی از دیگر گروههای معارض در سوریه را به وجود آورد و حتی شروع به اقدام علیه گروههای دیگر در سوریه کرد که از آن جمله میتوان به رابطه آن با گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه نام برد که بسیار متشنج و خونین است. سیاست داعش در کافر دانستن نظامها و کشورها و گروهها به حدی است که هر گروهی در ارتش آزاد را کافر میپندارد. بین داعش و همه گروههای وابسته به ارتش آزاد در مناطق نزدیک به نفوذ داعش در سوریه درگیریهای طولانی صورت گرفته است.
گفتار سوم: اردن
اردن نیز بازیگری است که به دلیل همجواری با عراق و ترس ازآنچه هلال شیعی در حال شکلگیری مینامند، در تمامی تحولاتی که در عراق به نفع شیعیان و درنهایت به نفع رهبری منطقهیی ایران شکل میگیرد، نقش مخالف بازی میکند و توانسته است بهعنوان گذرگاه اصلی زمینی حمایت از جریانات ترکیبی تکفیری بعثی درصحنه عمل کند. درواقع کمکهای مالی قطر و عربستان از گذرگاه اردن به تروریستها و سایر جریانات سنی فعال در منطقه میرسد.
گفتارچهارم: کردها
بعد از حمله دولت اسلامی عراق و شام (داعش) به عراق، کردهای منطقه خصوصاً حکومت اقلیم کردستان عراق (KRG) یکی از حساسترین برهههای تاریخی خود در سالهای اخیر را سپری کرد. تأثیراتی که کردها در این دوره تاریخی (حمله داعش) متحمل شدند ابعاد مختلفی دارد که شامل عرصه سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک و اقتصادی میشود.
عرصه سیاسی
طرح جدیتر حق تعیین سرنوشت کُردها: مطمئناً ظهور داعش مهمترین فاکتور مؤثر بر تحولات و روندها در کل عراق و نیز اقلیم کردستان بود. تسخیر سریع و غافلگیرانه موصل و پیشروی تا آستانه مرزهای بغداد باعث شد تا کُردها از ورود عراق به سبز فایلی سخن به میان آورند و تاریخ جدید این کشور را به «عراق قبل و پس از سقوط موصل» تقسیم کنند. نخست کردها از این وضعیت بهمثابه فرصتی برای تحقق آرمان بزرگ خود یعنی استقلال یادکردند و درنتیجه مسعود بارزانی سخن از حق تعیین سرنوشت کردها به میان آورد اما حمله غافلگیرانه داعش به مناطقی از اقلیم کردستان ازجمله شنگال (سنجار)، زومار، سعدیه، جلولا و … و تسخیر آن ها بهمثابه پاشیدن آب سردی بر آتش در حال شعله کشیدن استقلالخواهی کردها بود. آسیبپذیری پیشمرگان در شنگال و عقبنشینی سریع و اجباری آنان، حتی منجر به مخدوش شدن توان و چهره پیشمرگان چه در عرصه داخلی و چه خارجی شد. تلاش داعش برای حمله به اربیل و رسیدن به مرز ۴۲ کیلومتری پایتخت کُردهای عراق، این آسیبپذیری را بیشازپیش عیان ساخت و شاید اگر حمایتهای منطقهای (ازجمله ایران) و بینالمللی (آمریکا و برخی کشورهای اروپایی) نبود عمق بحران در کردستان عراق بیشازپیش میشد.
تسخیر مناطق مورد مناقشه: پس از ظهور داعش و عقبنشینیهای ارتش عراق از مناطق مختلف باعث شد تا پیشمرگان کُرد بلافاصله کنترل این مناطق خالیشده که در معرض تهاجم داعش قرار داشتند را به دست آورند و در کنار دفاع از ساکنین آن، ماده ۱۴۰ قانون اساسی را عملی شده بخوانند. طبق ماده ۱۴۰ قانون اساسی دولت عراق موظف میبود در سال ۲۰۰۷ زمینههای برگزاری همهپرسی در مناطق مورد ادعای کردها در چهار استان دیالی (خانقین)، کرکوک، صلاح الدین (دوزخورماتو) و نینوا (شنگال و …) را فراهم سازد؛ اما دولت مالکی عملاً اقدامی برای برگزاری چنین رفراندومی انجام نداد و همین امر به یکی از اختلافات جدی کُردها با بغداد تبدیل شد چراکه آنان معتقد بودند سیاستهای دولت جدید ادامه سیاستهای ضد کُردی نظام بعث در عراق است. اینک اکثریت مناطق مورد مناقشه در دست کردها است و در آنسوی این مناطق نه ارتش عراق بلکه شبهنظامیان سیاهپوش داعشی قرار دارند. مطمئناَ تعیین سرنوشت این مناطق همچنان یکی از مسائل حساس و اختلاف انگیز میان طرفین در سال ۲۰۱۵ و سالهای بعد باقی خواهد ماند.
عرصه امنیتی
خرید و دریافت تسلیحات نظامی: میتوان گفت کردهای عراق از پس از ظهور داعش و حمله آنان به کردستان سعی کردند بهمثابه یک فرصت استفاده کنند. فقدان تسلیحات و تجهیزات مدرن سنگین و نیمه سنگین یکی از دلایل اصلی شکست پیشمرگان در برخی از جبههها از داعش اعلام گردید و همین امر باعث شد تا کُردها مانوری جدی برای جلب رضایت کشورهای غربی ازجمله آمریکا، آلمان، انگلیس، ایتالیا و … برای ارسال اسلحه به اربیل انجام دهند. پس از مدت کوتاهی محمولههای تسلیحاتی از کشورهای مختلف راهی کردستان عراق شد و همچنان میشود اما هنوز این امر کردها را راضی نکرده است چراکه آنان عمدتاً به دنبال تسلیحات سنگین ازجمله تانک و هلی کوپترهای جنگنده هستند اما قدرتهای بینالمللی با توجه به سیاستهای کلانشان در قبال عراق و نیز تحتفشار دولت بغداد از دادن چنین تجهیزاتی به کردها خودداری میکنند؛ اما بااینحال باید گفت عملکرد دولت اقلیم کردستان در باز کردن رسمی کانالهای دریافت تسلیحات مثبت بوده است. امری که میتواند علاوه بر جنگ با داعش در توازن موجود با بغداد کفه کردها را سنگینتر کند
طرح ارتش مشترک پیشمرگه: یکی از پیامدهای ظهور داعش، نمایان شدن ضعف دفاعی نیروهای پیشمرگ و بخصوص عدم سازماندهی و هماهنگی مؤثر میان آنان بود که تا به امروز نیز ادامه داشته است. وضعیت عمومی این نیروها به اینگونه است که هر حزب نیروهای مسلح خاص خود را دارد و عملاً در درگیری با داعش در شهرها و مناطق مختلف نیز عملکردها عمدتاً تحت تأثیر روابط و پرچم حزبی بوده است و هنوز هم رقابتهای حزبی حتی در زمان بودن دشمن بسیار خطرناک و مشترکی بنام داعش بر مصالح عالی و استراتژیک کُردها چربش دارد. همه اینها دستبهدست هم داده است تا رهبر اقلیم کردستان عراق رسماً از وزارت پیشمرگه بخواهد زمینههای تشکیل نیروهای فرا حزبی پیشمرگه را فراهم سازد. امری که برای کردها بسیار حیاتی به نظر میرسد اما با توجه به واقعیات موجود عملی شدن آن کاری سخت، پر مانع و طولانی خواهد بود.
عرصه دیپلماتیک
کسب حمایت دیپلماتیک بینالمللی: تراژدی برای کُردهای عراق همواره یک وضعیت دوگانه داشته است از یکسو چنان ضربهای عمیق و کاری، پیکر نحیف، رنجور و ستمدیدهشان را زخمی تازه زده است و اما از سوی دیگر همین عمیق بودن این فجایع گاه منجر به جلبتوجه جامعه بینالمللی نسبت به وضعیتشان شده است. در همین چارچوب پیشازاین در کردستان عراق، حمله شیمیایی نیروهای بعثی به حلبچه و کشته شدن دستکم ۵ هزار شهروند غیرنظامی در این شهر هرچند یکی از سیاهترین و شرمناکترین لحظههای بشر در طول قرن بیستم را به وجود آورد اما درعینحال مهمترین رخدادی بود که مسئله کُرد را بینالمللی کرد. در سال ۲۰۱۴ نیز تراژدی دیگری علیه کُردها و این بار در شنگال (سنجار) رخ داد.
انتشار تصاویر و اخبار مختلف از فجایع رویداده توسط داعشی ها علیه شهروندان کُرد ایزدی ازجمله قتلعامهای دستهجمعی، خریدوفروش زنان و دخترانشان در بازارهای برده، هزاران آواره مانده در کوهها و … یکی از عوامل مؤثری بود که سرانجام جامعه بینالمللی را مجاب کرد که به اقدامی سریع در حمایت از کردها و نیز دیگر مردم عراقی دست زنند. این امر پس از سقط شهر مسیحی نشین «قره قوش» سرعت بیشتری یافت و درنتیجه اربیل به یک مرکز پرترافیک رفتوآمدهای دیپلماتیک مقامات مختلف و بلندپایه از کشورهای مختلف تبدیل شد. حضور نخستوزیر ایتالیا، وزرای خارجه آمریکا، آلمان، انگلستان، ایران و … در همین راستا ارزیابی میشود.
ادامه گشایش کنسولگریها: تحول مهم دیپلماتیک دیگر در اربیل ادامه روند گشایش کنسولگریهای کشورهای مختلف در این منطقه بود این امر از سالهای نخست تشکیل اقلیم کردستان آغاز شده است و طی چند سال اخیر شدت بیشتری یافته است. آخرین دولت مهمی که در اربیل و درست در آخرین روز سال ۲۰۱۴ کنسولگریاش را افتتاح نمود جمهوری خلق چین بود.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:15:00 ق.ظ ]