- تقسیم بندی دانش بر مبنای بعد(جعفری مقدم سعید ۱۳۸۵، ۹۵).
در بررسی منابع علمی موجود، رایجترین نوع طبقهبندی محتوای دانش یاد شده، طبقهبندی آن با دانشضمنی و دانش آشکار یا دانش رسمی و دانش غیررسمی است. دستاوردهای کارکنان دانشی که به صورت گزارشها، اوراق، طرحها، برنامهها، یادداشتها و… ایجاد و نگهداری میشود، دانش رسمی سازمان را تشکیل میدهد. سازمانهای دانشی، به آسانی و به صورت مرتب، دانش رسمی را گردآوری و نگه داری می کنند و به آن به عنوان حافظه سازمانی اطمینان دارند. نوع دیگر دانش سازمانی، دانشی است که در فرایند ایجاد دانش رسمی نقش دارد و در واقع، زمینه ساز و زیربنای دانش سازمان است. این نوع دانش در قالب ایدهها، واقعیتها، مفروضات، فهمها، پرسشها، تصمیمها، حدس و گمانها، داستانها و دیدگاه ها عینیت مییابد. اهمیت این نوع دانش برای سازمان و کارکنان به اندازه دانش رسمی است، اما این نوع دانش، دانشی زودگذر و ناپایدار است، دانشی سرکش است که تصرف و تسخیر آن برای سازمان فوق العاده دشوار است. این دانش فرایند مدار را دانش غیررسمی سازمان مینامند. به بیان دیگر، سازمانها دارایی ارزشمندی را در قالب دانش غیررسمی خود دارند که در میان کارکنان دانشی آنها رایج است، اما این دارایی معمولا تنها درحافظه جمعی افراد سازمان زنده است، لذا به نحوی ضعیف و ناکارآمد حفاظت و مدیریت میشود. واقعیت آن است که حفظ ونگه داری دانش ارزشمند سازمان با موانع فرهنگی و فنی قابل توجیهی روبرو است. اهمیت دانش ضمنی را اولین بار پلینی در سال ۱۹۴۸ مورد توجه و تأکید قرار داد. این دانش، دانش نانوشته سازمان است که بیانگر میزان تجربه و مهارت کارکنان است (ستاری قهفرخی ۱۳۸۶، ۹۸). در نقطه مقابل دانش ضمنی، دانش صریح وجود دارد که دارای قابلیت کدگذاری و بیان از طریق گویش است (جلالی و همکاران ۱۳۸۴، ۸۵). تفاوت میان دانش ضمنی و صریح سازمانی تفاوت میان “چه چیز دانستن” و “چگونه دانستن” است که در آن “چگونه دانستن” سازمان، “چه چیز دانستن” را به عمل در میآورد. هنگامی که کارکنان شرکت را ترک میکنند، دانش صریح حفظ میشود، و دانش ضمنی پیوسته با کارکنان از دست میرود (منوریان و همکاران ۲۰۰۷، ۶۹).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۳-۳ سیستمهای مدیریت دانش
سیستمهای مدیریت دانش[۱] به استفاده از فناوری نوین اطلاعات (مثل اینترنت، شبکه داخلی، شبکه خارجی، فیلترهای نرم افزاری، انبارهای داده)، برای سازماندهی، ارتقاء و تسریع مدیریت دانش درون و برون سازمانی، اشاره دارند (فرخ نژاد قادری ۱۳۸۸، ۱۳۵). سیستمهای مدیریت دانش، در پی آن هستند که با فرآهم آوردن امکان دسترسی گسترده به مهارت سرمایه انسانی سازمان، به آن در تطابق با شرایطی نظیر ریزش نیروها، تغییرات سریع و کوچک شدن اندازه سازمان، کمک کنند. یک سیستم مدیریت دانش فعال، شش گام را در یک چرخه دنبال می کند (جعفری مقدم ۱۳۸۵، ۱۰۰). (مطابق شکل ۲-۲). دلیل چرخه مانند بودن سیستم، بهبود پویایی آن در طول زمان است. در یک سیستم مدیریت دانش مناسب، دانش هرگز تمام نمیشود، زیرا با گذشت زمان، محیط تغییر میکند و دانش برای اینکه این تغییرات را منعکس کند باید به روز شود .چرخه سیستم مدیریت دانش به صورت زیر، عمل میکند.

شکل ۲-۱: چرخه سیستم مدیریت دانش

 

    1. خلق دانش[۲]: دانش هنگامی که افراد، روش های نوین انجام کارها را دریافته یا مهارت جدیدی کسب مینمایند، خلق میشود. گاهی اوقات دانش خارجی، وارد سازمان میشود.

 

    1. کسب دانش[۳]: دانش جدید باید ارزشمند تلقی شود و به صورتی معقول، ارائه گردد.

 

    1. پالایش دانش: دانش جدید، باید با شرایط، تطبیق داده شود و بدین ترتیب کاربردی گردد. اینجااست که بینشهای انسان (قابلیت‌های ضمنی) باید در راستای حقایق عینی، به کار گرفته شوند.

 

    1. ذخیره دانش: سپس دانش مفید باید به شکلی منطقی در یک مخزن دانش، به گونهای ذخیره شود که دیگران نیز در سازمان بتوانند به آن، دسترسی داشته باشند.

 

    1. مدیریت دانش: دانش، مانند یک کتابخانه، باید به روز نگه داشته شود. بررسیهای لازم جهت تأیید مرتبط بودن و صحیح بودن آن، باید دائماً انجام شود.

 

    1. اشاعه دانش: دانش باید همیشه و همه جا در قالبی مناسب، برای هر کسی که در سازمان به آن نیاز دارد، قابل دسترس باشد.

 

۲-۳-۴ اهمیت مدیریت دانش
با توجه به آنچه گفته شد، برخورد هوشمندانه با منبع دانش، عاملی مؤثر و مهم در موفقیت سازمانها به شمار میرود. توجه به مدیریت دانش به دلایل زیر دارای اهمیت است:
- دانش موتور تولید کننده درآمد
- دانش یک دارایی مهم و استراتژیکی سازمانی
- رشد روز افزون مشاغلی که بر پایه ایجاد و استفاده از دانش قرار دارد
- همگرایی فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و آمدن ابزارهای جدید در این زمینه
اگر کشورهای در حال توسعه همچون کشورهای توسعه یافته به دانش توجه نکنند، فاصله علمی اقتصادی بین کشورهای ثروتمند و فقیر افزایش مییابد.
اشتغال زایی: در سال ۲۰۰۲، ۸۰ درصد شاغلان در پستهای مرتبط با دانش، در کارهای خدماتی، سازمانهای پیشرفته، مشغول به کار بودهاند.
اقتصادی: نزدیک به ۸۰ درصد ارزش افزوده در سازمانها، از راه دانش به دست آمده است و میتوان مزیت رقابتی، تکنولوژی و تحول سازمانی را نیز اضافه نمود(علامه و همکاران ۲۰۱۱، ۷۹).
۲-۳-۵ کارکرد مدیریت دانش
محققی به نام “کارول گرلیک[۴]” کارکردهایی برای مدیریت دانش برشمرده است که معرفی آنها در جهت درک رسالت مدیریت دانش در سازمان بسیار مفید است. در واقع نتایج مطالعات این محقق نشان میدهد که سازمانهایی که نسبت به اقدامات مدیریت دانش بیتوجه باشند از آنچه آموختهاند بیبهره میمانند و از اشتباهات خود نمیتوانند درس بگیرند. این کارکردها عبارتند از:
- یادگرفتن از آنچه هر فرد میداند
- یادگرفتن از آنچه گروه و تیم میداند
- یادگرفتن از آنچه سازمان میداند
- یادگرفتن از آنچه فرد، گروه و سازمان نیاز دارد بداند
- سازماندهی و نشر آموختهها و یادگیریها به صورت مؤثر، کارا و آسان
- آموزش و نشراطلاعات و دانش به گونهای که افراد را قادر سازد تا در جهت اهداف سازمان گام بردارند.
- هم راستا کردن استراتژی دانش با استراتژی کسب و کار(دارمی ۱۳۸۶، ۸۱).
۲-۳-۶ مراحل مدیریت دانش
برای اعمال مدیریت دانش مراحل نه گانهای را به شرح زیر بر میشمارند(حسینی ۱۳۸۵، ۳۷):
تمرکز: شناسایی فرآیندهای اساسی سازمان چون نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها.
یافت: شناسایی مواردی که نیاز به شناخت دارند.
استخراج: بیرون کشیدن دانسته ها، تجربیات، دانش فنی افراد مجرب وکارآزموده.
بهینه سازی: بهینه سازی امکانات وشرایط مورد نیاز برای عملکرد و بهینه سازی دانش از طریق کاربردی کردن آن.
سازماندهی: تجزیه و تحلیل دقیق، سازماندهی مناسب وکشف ارتباط بین اجزای دانش.
اشتراک: فراهم آوردن زمینه های اشتراک دارایی های دانش افراد با یکدیگر.
پیاده سازی: ایجاد نظام های ذخیره و بازیابی به عنوان حافظه یک سازمان و آموزش افراد در دستیابی به آن.
ارزیابی: ارزشیابی دانش موجود و ارائه آنها براساس مؤثر بودن و الگوهای استفاده.
سازگارکردن: آموزش افراد مبتنی برنحوه ثبت و ضبط آموختههای خود و بهبود نتایج حاصل از بکارگیری داراییهای دانش(حسینی ۱۳۸۵، ۳۹).
۲-۳-۷ مدلهای دانش و مدیریت دانش
مدلهای مختلفی در زمینه دانش و مدیریت دانش، از زمان های اولیه شکلگیری مدیریت دانش در منابع مختلف ارائه شده است که ما سعی کردهایم در این میان به مدل هایی که دربرگیرنده سایر مدلها است و از نظر زمانی زیاد دور افتاده نیست، بسنده کنیم.
۲-۳-۷-۱ مدل مفهومی مدیریت دانش
این مدل بر سه محور داده، اطلاعات و دانش از طریق دانش ضمنی و تلویحی در تولید دانش دخالت دارد و بر اهمیت سیستمهای اطلاعاتی به عنوان یک فاکتور ورودی عمده در تولید، تأکید میکند. با بهره گرفتن از دانش تلویحی، اسناد، منابع داده های مستند و گزارشات به درک، قضاوت و تجربه از طریق دانش ضمنی می رسد (میرتل بچ ۲۰۰۳، ۴۷).
۲-۳-۷-۲ مدل حلزونی دانش
این مدل الگویی را ارائه میدهد که به شناخت و اجرای مدیریت دانش یاری میرساند. این مدل با دانش همدلی، دانش تعلقی، دانش سیستمی و دانش عملی همراه است و تا زمانی که به دانش مشخصی تبدیل نشود، قابل تنظیم و توزیع در سازمان و ایجاد دانش جدید نخواهد بود. به علاوه، مجموعهای از دانشهای نهفته و آشکار مجزا حتی اگر با یکدیگر نیز ترکیب بشود، پایگاه ارزشی سازمان را گسترش نخواهد داد. ایجاد دانش سازمانی نیازمند تعامل مداوم بین حالتهای مختلف دانش است. نوناکا الگوی مارپیچ دانش را ارائه کرده است. دانش در هر وضعیتی بایستی به محتوایی تبدیل شود که برای سازمان قابل تبدیل باشد. به طور مثال، هنگامی که در بخش حشر و نشر کار می کنیم، چیزی را تولید میکنیم که نوناکا آن را دانش همدلی مینامد، یعنی الگوهای ذهنی مشترک درباره چیزی که باید اتفاق بیفتد یا مهارتهای فنی مشترک درباره نحوه اجرای کار. به همین ترتیب نمودار ساختن، دانش تعلقی را به وجود میآورد. ترکیب کردن، دانش سیستمی و در نهایت جذب کردن، دانش عملی را ایجاد میکند. نخستین مرحله تبدیل مارپیچی را می توان به این حالت شرح داد (نوناکا ۲۰۰۳، ۶۴).
نوناکا این نظریه را با بعد جدیدی از مارپیچ نشان میدهد (نوناکا ۲۰۰۳، ۶۵).
مدل حلزونی به شرح زیر به تجزیه دانش میپردازد:
الف) تولید دانش

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 06:50:00 ق.ظ ]