تشخیص اینکه سازمان غیر خطی است
تشخیص اینکه تغییر به ناپایداری در سازمان به عنوان جذب کننده ای قوی برای ساختار و همبستگی ثابت در سازمان کمک می کند
پاسخگو و انعطاف پذیر
بازخور مثبت از محیط بایستی منجر به دیدگاههایی پیشرو شود
عملکرد از پائین به بالا
تشخیص اهمیت تعادل تعاملات درونی برای اطمینان از ارائه ای خوب به سوی مشتریان و بازارها
داشتن یک دیدگاه سیستماتیک جامع
درک اینکه سازمان رفتارش نیازهای کارکنان را برآورده میکند
۲-۵) کارکرد های انواع مختلف هوش
هوش معنوی را می توان با تمرین های مختلف، تغییر هیجانات و تقویت کردن رفتارهای اخلاقی پرورش داد. زهر معتقد است که هوش معنوی از طریق جستجوی اصلی موقعیت ها، مطرح کردن چرا برای مسائل و تلاش برای برقراری ارتباط میان رویدادها رشد می کند. همچنین یادگیری و بازشناسی و گوش دادن به پیام های شهودی راهنمایی کننده، متفکر بودن، بالا بردن خود آگاهی، آموختن از اشتباهات و صداقت داشتن با خود باعث افزایش هوش معنوی می شود (زهر،۲۰۰۰). وی کارکردهای انواع مختلف هوش را به صورت زیر خلاصه می کند (ساغروانی، ۱۳۸۸):
جدول ۲-۶: کارکرد های انواع مختلف هوش
کارکرد
هوش
سرمایه
آنچه فکر می کنم
هوش عقلایی
سرمایه مادی
آنچه احساس می کنم
هوش عاطفی
سرمایه اجتماعی
آنکه هستم
هوش معنوی
سرمایه معنوی
۲-۶) معنویت
معنویت[۳۸] به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی و خودشناسی میشود بیلوتا معتقد است معنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خودمان است، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه ای شود که فراتر از خودمان است ( جانسون، ۲۰۰۱: ۳۳).
معنویت امری همگانی است و همانند هیجان، درجات و جلوه های مختلفی دارد؛ ممکن است هشیار یا ناهشیار، رشدیافته یا غیر رشدیافته، سالم یا بیمارگونه، ساده یا پیچیده و مفید یا خطرناک باشد. (وگان، ۲۰۰۲).
ایمونز[۳۹] تلاش کرد معنویت را بر اساس تعریف گاردنر از هوش، در چارچوب هوش مطرح نماید. وی معتقد است معنویت میتواند شکلی از هوش تلقی شود؛ زیرا عملکرد و سازگاری فرد (مثلاً سلامتی بیشتر) را پیش بینی میکند و قابلیت هایی را مطرح می کندکه افراد را قادر می سازد به حل مسائل بپردازند و به اهدافشان دسترسی داشته باشد.گاردنر ایمونز را مورد انتقاد قرار می دهد و معتقد است که باید جنبه هایی از معنویت را که مربوط به تجربه های پدیدار شناختی هستند (مثل تجربه تقدس یا حالات متعالی) از جنبه های عقلانی، حل مسأله و پردازش اطلاعات جدا کرد (آمرام، ۲۰۰۵: ۶). می توان علت مخالفت بعضی از محققان، همانند گاردنر، در مورد این مسأله که هوش معنوی متضمن انگیزش، تمایل[۴۰]، اخلاق[۴۱] و شخصیت است را به نگاه شناخت گرایانه آنان از هوش نسبت داد. (نازل، ۲۰۰۴: ۴۷).
خصوصیات معنویت از دیدگاه وگان شامل موارد ذیل است:
بالاترین سطح رشد در زمینه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی و بین فردی را در بر میگیرد.
یکی از ساحتهای تحولی و رشد به صورتی مجزا از سایر ابعاد وجودی انسان است.
بیشتر به عنوان نگرش مطرح است (مانند گشودگی نسبت به عشق).
شامل تجربه های اوج میشود.
موضوعات: بدون موضوع
[ 03:38:00 ب.ظ ]