یکی از راه های درک و شناخت پویایی بین عوامل ریسک و حمایت کننده امنیت که این عوامل رادر چارچوب اکولوژیک یا زیست محیطی مورد توجه قرار دهیم و با بهره گرفتن از یک مدل اکولوژیک میتوان تشخیص داد که هر فرد در چارچوب شبکه پیچیدهای از زمینه های فردی، خانوادگی، اجتماعی و محیط زندگی خود عمل میکند که روی ظرفیتش برای احتراز از ریسک تأثیرگذار است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
الف) بیان موضوع
بروز جرایم خشونت بار و رشد تصاعدی آن در مقایسه با سایر جرایم وعناوین مجرمانه در مازندران به یک چالش و یک مسألهی اجتماعی بدل شده است به طوری که دومین الگوی مجرمانه از لحاظ حجم درصدی بزهکاران نوپا و تازه کار در کانون اصلاح و تربیت شهرستان آمل را بعد از سرقت تشکیل میدهد.
عمده دلیل نگارش این تحقیق آسیب شناسی جوانان خشونتگراست. بدین معنا که دریابیم جوانان با توجه به متغیرهای مختلفی نظیر ویژگیهای فردی، خانوادگی و اجتماعی در چه مواردی و تحت چه شرایطی و با تأثیرپذیری از کدام عوامل مداخله گر، چه نوع رفتارهای خشونتآمیزی را مرتکب میشوند.
ب) سؤالات تحقیق
سؤالات اصلی تحقیق عبارتند از :
۱) آیا میان عوامل فردی و اجتماعی در ارتکاب جرایم خشونت آمیز و میزان خشونت ابرازی اشخاص مرتکب به این دست جرایم ارتباط معناداری وجود دارد؟
۲) آیا میتوان سطح سواد مجرمین و میزان گرایششان به خشونت در جرایم ارتکابیشان رابطه معناداری یافت؟
۳) آیا میتوان میان عوامل محیطی و گرایش مجرمین به ارتکاب جرایم خشونت آمیز رابطه معناداری یافت؟
پ) فرضیه های تحقیق
۱) عوامل فردی و اجتماعی در ارتکاب جرایم خشونت آمیز مؤثر است.
۲) با کاهش سواد افراد شدت خشونت ابرازی مجرمین افزایش معناداری مییابد.
۳) عوامل محیطی میتواند تأثیر بسزایی در ارتکاب جرایم خشونت آمیز داشته باشد.
ت) اهداف و کاربردهای تحقیق
همانگونه که از عنوان انتخابی این پژوهش پیداست، این پژوهش در پی شناسایی و علت شناسایی جرایم خشونت آمیز با بررسی محکومین نمونهی این دست جرایم در زندان شهرستان آمل و ریشهیابی علل ارتکاب آن در صدد ارائه راهکارهایی برای پیشگیری از این پدیدهی متأسفانه متداول و جرم زا خواهد بود که میتواند مورد استفاده مراجعی از قبیل : مجلس شورای اسلامی در بازنگری قانون مجازات اسلامی، قضات محترم در محاکم، وکلای محترم دادگستری در زمان طرح و رسیدگی به پرونده های مطروحه و حقوقدانان، اساتید محترم و دانشجویان حقوق قرار گیرد. از اهداف این بررسی میتوان موارد ذیل را احصا نمود:
۱٫ تعیین الگوی ساختاری شدت جرایم خشونت آمیز و شناخت ملاک قوانین و مقررات خشونتزا.
۲٫ کمک به برقرار سازی نظم اجتماعی و در پی آن داشتن جامعهای آرام و عاری از این دست جرایم، چرا که خشونت به هر نحوی که نمایان گردد میتواند با بر هم زدن امنیت و نظم جامعه در روند علمی فعالیتهای اجتماعی اخلال ایجاد کرده و زمینه ساز بروز ناامنی و اساس فقدان امنیت در جامعه باشد.
ث) روش تحقیق
روش کاراین تحقیق از نوع توصیفی – اکتشافی با روش جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و مصاحبه با برخی آزمودنیها (برای تطابق و اعتبار سنجی داده ها) و همچنین روش اسنادی یعنی بررسی و مطالعه برخی از پرونده های شخصیتی – مددکاری مدد جویان نمونه و آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آمار زندان آمل میباشد.
ج) معرفی پلان و ساختار تحقیق
این پژوهش در ۲ بخش و فصل نگاشته شده است. در بخش اول که شامل ۲ فصل بوده، در فصل اول به مفاهیم مقدماتی پژوهش و در فصل دوم به تشریح دیدگاه های جرم شناختی در زمینهی جرایم خشونت آمیز پرداخته شده است.
در بخش دوم که شامل تجزیه و تحلیل داده ها در زمینهی بزهکاری خشونت آمیز در زندان شهرستان آمل بوده در دو فصل با جداول مربوطه به نگارش درآمده است.
درپایان نیز باید خاطر نشان کرد که علاوه بر موارد یاد شده یک چکیده و مقدمه در ابتدای پژوهش و پیشنهادات و نتیجه گیری در انتهای پژوهش قرار گرفته است.
بخش نخست :
مطالعات نظری: مفاهیم مقدماتی و دیدگاه های جرم شناختی در زمینه بزهکاری خشونت آمیز
فصل نخست : مفاهیم مقدماتی
مبحث اول : جرم
بزهکاری یک واقعیت اجتماعی است و افراد گوناگونی میتوانند بزهکار شوند.[۱]
در خلال این مبحث طی دو گفتار و بندهای مربوط به آن به توضیح مفهوم جرم میپردازیم.
گفتار اول : مفهوم جرم و بزه
این دو اصطلاح گاه در دو معنی به کار رفته و گاهی هر دو در یک معنی و مترادف با هم مورد استفاده قرار میگیرند. ولی به هر صورت یکی دیگر از جنبههای رفتار نابهنجار و انحراف را نشان میدهند. در ابتدا معنی این دو اصطلاح و تعاریف خاص آنها ذکر میشود.
گروهی کلمه بزهکاری را معادل اصطلاح (delinquncey) دانسته و آن را در مورد نوع خاصی از رفتار که از اطفال و نوجوانان سر میزند به کار میبرند. مثلاً آن را «ترک انجام وظیفه قانونی ویا ارتکاب عمل خطایی که الزاماً عنوان جرم ندارد»[۲] دانسته و ادامه میدهند که این اصطلاح غالباً معادل جرم به ویژه در ارتباط با جرایم ارتکابی از سوی اطفال و نوجوانان به کار میرود» پس بزه در این معنی تنها در ارتباط با اعمال مجرمانه اطفال و نوجوانان قبل از رسیدن به سن قانونی مسئولیت جزایی معنی میشود. «کلمه بزه در نوجوانان با «جرم» در بزرگسالان مفهوم واحدی دارد با این تفاوت که بزه به اعمالی اطلاق میشود که افراد در سنین کمتر از سن معینی مرتکب میشوند. این سن را قانون تعیین میکند و در جامعههای مختلف، بسته به قانون این سن تغییر مینماید.» [۳] ولی قائلین به تفاوت این دو معنی نیز گاه خود آن را رعایت نکرده و این دو مفهوم را مترادف میگیرند. چنان که در همین کتاب در تعریفی دیگر از بزه آمده است که «بزه به طور کلی از نظر حقوقی، نوعی قانون شکنی است و کسانی که از قانون تبعیت نمیکنند بزهکار شناخته میشوند[۴]» و از دو صفت طفل و نوجوانان برای تخصیص مفهوم استفاده شده است.
با توجه به تفاوت معنی در این تقسیم بندی جرم معادل (Crime) دانسته شده و تنها در مورد اعمال غیر قانونی و مجرمانه بزرگسالان به کار میرود.
با توجه به قانون جزای ایران به نظر میرسد که بین دو مفهوم جرم و بزهکاری تفاوتی نباشد و کلمه جرم، همه موارد اعمال ممنوع – چه از جانب بزرگسالان، کودکان و نوجوانان – را شامل شود، ولی چیزی که هست، عامل سن میتواند هر گاه از سن قانونی کمتر باشد، رافع مسئولیت کیفری شود. چنان که در ماده ۴۹ ق. م. ا. مصوب ۱۳۷۰ آمده است : «اطفال در صورت ارتکاب جرم مبرا از مسئوولیت کیفری هستند…» با توجه به این ماده در مییابیم که کلمه جرم در مورد کودکان نیز پذیرفته شده و در نامگذاری اعمال مجرمانه آنها با بزرگسالان از اصطلاح ویژهای استفاده شده است؛ منتها صغر سن عامل رافع مسئولیت کیفری میباشد. در تبصره دو همین ماده آمده است که : «هر گاه برای تربیت اطفال بزهکار تنبیه بدنی آنها ضرورت پیدا کند تنبیه یا تنبیهی به میزان و مصلحت باشد» این استفاده از کلمه بزهکار در تبصره میتواند نشان این باشد که این دو کلمه جرم ویژه از نظر قانون معنی مترادف یکدیگر دارند. با توجه به آن چه که گفته شد، در این نوشته نیز جرم و بزه در یک معنی به کار رفته و هر گاه اعمال مجرمانه کودکان و نوجوانان مورد نظر باشد از صفات مربوط استفاده خواهد شد.
پایان نامه رشته حقوق
بند اول : مفهوم حقوقی جرم
تعریف حقوقی جرم : دکتر جعفری لنگرودی در تعریف جرم مینویسد : «جرم عملی است که قانون آن را از طریق تعیین کیفر منع کرده باشد.» [۵] دکتر علی آبادی در کتاب حقوقی جنایی چند تعریف از جرم از دید افراد مختلف ذکر کرده که چند نمونه از آنها ذکر میشود: «به عقیده طرفداران مکتب عدالت، مطلقه جرم عبارت از عملی است که مخالف اخلاق و عدالت باشد.» [۶] و در «نظر گاروفالو در صورتی که به آن قسمت از حس دوستی و نیکوکاری که همیشه و همه جا مورد قبول واقع شده است دستبرد و اهانت کنند مرتکب جرم میشوند.» [۷] و ادامه میدهد که «کارارا بدین شرح از جرم تعریف نموده است: «نقض قانون مملکتی در اثر عمل خارجی در صورتی که انجام وظیفه و یا اعمال حقی آن را تجویز نکند و مستوجب مجازات هم باشد جرم نامیده میشود»[۸] و خود او نیز عقیده دارد که «تعریف اخیر رجحان بر سایر تعریفها دارد زیرا عناصر سه گانه جرم را که عبارت از عناصر قانونی و عنصر مادی و عنصر اخلاقی است مجسم میسازد.» [۹]
فرهنگ حقوقی آکسفورد جرم را عملی و یا گاهی اوقات قصور در انجام عملی میداند که توسط قانون موضوعه یا کامن لا (Common Law) خطای عمومی (public wrong) فرض شده و به وسیله دولت و طی یک جریان دادرسی قابل مجازات است. [۱۰]
فرهنگ حقوقی بلک نیز آن را «عملی مثبت و یا منفی در نقض قانونی کیفری، یا تجاوز و خطایی علیه ایالتی یا ایالات متحده»[۱۱] تعریف کرده است .
بند دوم: مفهوم فقهی جرم
در منابع فقهی اغلب تعریفی از جرم دیده نمیشود و تنها به احصا و شمارش جرایم آن هم بر حسب نوع کیفر، اکتفا شده است، اما حقوق دانان معاصر متأثر از حقوق مذهبی بعضاً با ارائه تعاریف جرم این خلاء را پر کردهاند. از نظر قوانین شرعی «جرم عبارت است از انجام دادن فعل، یا بر زبان راندن سخنی که اسلام آن را حرام شمرده است و بر فعل آن کیفری مقرر داشته است، یا ترک فعل یا قولی که قانون اسلام آن را واجب شمرده و بر ترک آن کیفری مقرر داشته است.» [۱۲]
همچنین در کنفرانسی که برای بررسی اجرای قوانین جزایی اسلام در سال ۱۳۵۵ در شهر ریاض عربستان تشکیل شد ، تعریف زیر از جرم ارائه گردید. «مخالفت با اوامر و نواهی کتاب و سنت، یا ارتکاب عملی که به تباهی فرد یا جامعه بیانجامد…»[۱۳]
میبینیم در این تعاریف از اوامر و نواهی کتاب و سنت یا فعل واجب و حرام نام برده شده است، در حقوق عرفی به جای تعاریف ، فعل و ترک فعل که هر دو در زمره رفتارهای انسان قرار دارند، عنصر مادی تشکیل دهنده جرم میباشد، بدون این عنصر مادی ، جرمی اتفاق نمیافتد.
بند سوم: مفهوم جرم شناختی و جامعه شناختی جرم
دورکیم در ضمن آن که جرم را پدیدهای به هنجار میداند که عاملی از عوامل سلامت عمومی و جزء تفکیک ناپذیر هر جامعه سالم است آن را چنین تعریف میکند: جرم عبارت از فعلی است که احساسات جمعی معینی را که دارای نیرو و صراحت مخصوص است ، جریحهدار میسازد. [۱۴]
جامعه شناسان جرم و بزهکاری را از انحرافات اجتماعی میدانند «جرم و بزهکاری نیز جزو انحرافات جامعوی است که با قوانین قضایی تناقض پیدا میکند و جامعه عاملین آنها را کیفر میدهد.» [۱۵] در نتیجه تمام انحرافات شکل جرم پیدا نمیکنند بلکه تنها انحرافات متناقض قوانین جزائی جرم محسوب میشوند و «برخی از انحرافات از «حد متعارف» تجاوز کرده به صورت جرم و بزهکاری در میآیند که احتمال دارد تحت تأثیر عوامل مختلف صورت بگیرد.» [۱۶]
رابرتسون جرم یا بزه را عملی میداند که قانون را نقض کند و اعتقاد دارد برای این که مقامات سیاسی رفتاری را غیر قانونی فرض کنند آن رفتار باید دو ویژگی زیر را داشته باشد: «اول رفتاری باشد که بیش از حد قابل قبول مخرب باشد و دوم رفتاری که کنترل آن از طریق احکام غیر رسمی به تنهایی دشوار باشد.» [۱۷]
در واژه نامه مفاهیم اساسی جامعه شناسی گیدنز جرم چنین تعریف شده است: «هر عملی که قوانین مقرر شده توسط قدرت سیاسی را نفی کند»[۱۸] و در متن کتاب آمده است: «قوانین هنجارهایی هستند که توسط حکومتها به عنوان اصولی که شهروندانشان میبایست از آنها پیروی کنند تعریف شدهاند و علیه کسانی که از قوانین پیروی نمیکنند از ضمانهای اجرایی رسمی استفاده میشود.» [۱۹]
چنان که در بخش قبلی ذکر شد، انحراف ناسازگاری یا ناهمنوایی با هنجارهای اجتماعی است . در هر جامعه برای همنوایی یا هنجارها ضمانت اجراهایی در نظر گرفته شده است، این ضمانت اجراها گاه به شکل غیر رسمی ، ظاهر میشود و میتوان آنها را واکنش خود بخودی سایر افراد جامعه در برابر انحراف دانست که مدون و سازمان یافته هم نیست، اما در ضمانت اجراهای رسمی به صورت سازمان یافته، در مقابل ناهمنوایی واکنش نشان داده میشود. این ضمانت اجراها را میتوان در نظام کیفری، دادگاه ها و زندانها در جوامع مختلف دید. [۲۰]
گفتار دوم: جرم و قانون
طی این گفتار ما در دو بند به تشریح رابطه جرم و قانون و روند شکل گیری آن میپردازیم.
بند اول : رابطه جرم و قانون
بنا به آن چه در مبحث پیش گفته شد، میتوان این تعریف ساده را برای جرم بیان کرد: «سادهترین تعریف جرم عبارت است از هر شیوه رفتاری که قانون را نقض کند.» [۲۱] در تمام تعاریف «نقض قانون» و «بر خلاف قانون بوده» یا عبارتی شبیه به این آورده شده که نشان دهنده این است که قانون عمل مجرمانه را مشخص میکند، و هیچ عملی بدون قانون جرم نیست. اصل قانونی بودن جرایم نیز بر همین موضوع دلالت دارد، چنان که قانون اساسی در اصل ۱۶۹ بیان میدارد: «هیچ فعل یا ترک فعلی به استناد قانونی که بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نمیشود» و همین موضوع در بند ۲ ماده ۱۱ اعلامیه حقوق بشر نیز ذکر شده است: «هیچ کس برای انجام یا عدم انجام عملی که در موقع ارتکاب آن عمل به موجب حقوق ملی یا بین المللی جرم شناخته نمیشده است محکوم نخواهد شد.» [۲۲]
باید این نکته را ذکر کرد که از نظر جامعه شناسان و جرم شناسان، جرم یک مفهوم نسبی است که در زمان های متفاوت و در فرهنگها و جوامع متفاوت، مصادیق متفاوتی دارد، «تقریباً هر شکلی و اعمال مجرمانه انسان – از گرفتن اموال تا سلب حیات دیگران ، بعضی مواقع و در بعضی جاها مجاز شمرده شده است، هر چند که مطلوب نبوده است، مثلاً تا همین اواخر ، برده داری، آمیزش جنسی بدون رضایت در طول زناشویی ، تمام اشکال اعدام، وسیعاً اعمال میشده و مورد تأیید رسمی هم قرار میگرفته است.» [۲۳]
به علاوه حتی اگر عملی با واکنش شدید مردم هم مواجه بشود، تا زمانی که قانون آن را جرم نشناسد و برای آن کیفر معین نکند، جرم محسوب نمیشود. و این مبین این موضوع است که مجرمانه بودن صفت ذاتی اعمال نیست بلکه توسط قانون به آنها داده میشود[۲۴]، چنان که داگلاس اظهار داشته که «جرم یک مفهوم نسبی و یا قانونی است نه یک مفهوم مطلق. »[۲۵]
بند دوم : روند شکل گیری قانون
گفته شد، که بدون قانون جرم وجود ندارد و این قانون است که اعمالی را جرم میداند. قانون جزای عرفی یک پدیده اجتماعی است که طی روند خاصی به وجود میآید. جرم نیز محصول جامعه است . بنابراین جامعه شناسان همواره با این دو پدیده، اجتماعی درگیر بودهاند و در جامعه شناسی جرم به اقتضا به این دو پرداخته شده است.
مبحث دوم: خشونت
این مبحث مشتمل بر سه گفتار است. در گفتار اول معنا و مفهوم خشونت در حقوق کیفری رابه طور کلی بررسی میکنیم و سپس در گفتار دوم پس ازتبیین خشونت در حقوق کیفری به ارائه تعریف نوین آن میپردازیم و نهایتاً گفتار سوم به بررسی انواع خشونت اختصاص دارد و سعی میشود که در این گفتار انواع متفاوت خشونت را بیان و تحلیل کنیم.
گفتار اول : مفهوم خشونت
در این گفتار ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی خشونت را با مراجعه به فرهنگهای متفاوت بیان کرده، سپس مفهوم خشونت را از دیدگاه صاحب نظران علوم مختلف بررسی میکنیم.
بند اول : معنای لغوی و اصطلاحی خشونت
در باب خشونت، با توجه به ابعاد گوناگون آن، هنوز معنای مورد توافق و عامی وجود ندارد، و این واژه از چنان تعدد معنایی برخوردار است که به ما امکان ارائه تعریفی جامع و مانع نمیدهد.
یکی از صاحب نظران[۲۶] میگوید : اصطلاحات «قدرت یا اقتدار»[۲۷] ، «نیرو»[۲۸] ، «زور»[۲۹]. «مقام یا اختیار»[۳۰] و نهایتاً «خشونت»[۳۱] هر کدام بر پایداری متفاوت و متمایز دلالت میکند که اگر وجود نداشت آن لفظ هم نبود. در محاورات جاری برای معانی ضمنی این واژهها وزن چندانی قایل نگردیدهاند و حتی گاهی متفکران نیز آنها را به طور اتفاقی و بدون قاعده به کار میبرند. شیوه انصاف این است که فرض شود هر واژه به خاصیتی دیگر دلالت دارد لذا معنای آن باید با توجه به دستور منطقی زبان و دور نمای تاریخی به دقت مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد. [۳۲]
خشونت معادل انگلیسی “Violentas” اطلاق میشد که تشکیل شده است از y و Violent +ia و دارای معنای زیر است : ۱ – اعمال هر نیروی فیزیکی به نحوی که سبب جراحت یا سوء استفاده شود. ۲٫ صدمه به شکل فلج ساختن ، معلول کردن و ناکارآمد ساختن یک چیز ۳٫ عمل یا نیروی خشونت آمیز یا احساس بیان تهدید آمیز و ویران کننده ۴ – تغییر و تعریف بدون بیان یا حس مثلاً چاپ یا تفسیر یک متن. [۳۳] این واژه در زبان فرانسه با تلفظ فارسی «ویولانس» از ریشه فعلی (Violer) و به معنای اجبار، اکراه، تهدید، فشار ، تعدی و اعمال زور آمده است.[۳۴] در فرهنگ حقوقی Black به معنای استفاده نابجا، غیر قانونی و تعرض آمیز از قدرت آمده است که یک نوع آن سوء استفاده از قدرتی است که علیه آزادیها و حقوق عمومی به کار گرفته میشود و در خصوص جرایم خشونت آمیز[۳۵] به جرایمی اشاره دارد که جنبههای جسمانی بینهایت شدیدی دارد و این خصیصه به عنوان ساختار مجرمانه بودن اعمال مزوبر ضروری دانسته شده است مانند قتل عمد، تجاوز به عنف، ضرب و جرح و… [۳۶] .
زیمرینگ[۳۷] نیز در تحقیق اخیر خود پیرامون «خشونت جوانان در آمریکا» این جرایم را به سه طبقه تفکیک نموده است که عبارتند از : قتل و هتک ناموس به عنف ۲٫ دزدی و سایر تعرضات شدید ۳٫ حمله و تعرضات غیر شدید ؛ که جرایم طبقه اخیر ، شدت و وخامت کمتری دارد. [۳۸]
در فرهنگهای فارسی و عربی «خشونت» کاربردهای لغوی ،ادبی، اجتماعی و حقوقی گوناگونی دارد. در زبان فارسی خشونت مصدر است به معنای درشتی و زبری، ضد لینت و نرمی، خلاف نعومت، غلظت، سختی و تندی و تیزی، سخت رویی ، خشم، غضب، خشکی، خشونت کردن، درشتی کردن، تندی کردن. [۳۹] این لغت در فرهنگ کامل فارسی در معانی درشتی، هنگارد، تندخویی و وحشیگری آمده است. [۴۰] در فرهنگ فارسی امروز نیز این واژه به معنای زبری، زمختی، تندی، پرخاش و سختگیری که از خفیفترین مصادیق خشونت به معنای رایج امروزی است ، به کار رفته است. [۴۱]
در عربی معادل Violence لفظ «عنف» به معنای سختی و درشتی ، مقابل رفق و مدارا است. [۴۲]
در منتهی الارب فی لغه العرب نیز عنف در معانی درشتی، ضد رفق، درشت شده و در درشتی نمودن با کسی آمده است. [۴۳]
بنابراین به طور کلی در فرهنگهای مختلف واژه خشونت “Violence” را از نظر لغوی شدت عمل و به کارگیری ابزارهای ایذایی و تنبیهی تعریف میکنند. از نظر مفهومی نیز واژه ناظر به نوعی شدت عمل در مقابل دیگران به مفهوم کلی اعم از فردی، جمعی، کلامی ، رفتاری، ایجابی و سلبی است.
از نظر اصطلاحی در نهج البلاغه خشونت در مقابل لینت (نرمی) به کار رفته است.
به حضرت عیسی بن مریم (ع) میفرماید:
«فَلَقَدْ کان یَتَوسَّدُ الحجر و یَلْبِسُ الخَشِنُ»[۴۴] یعنی بالش او سنگ بود و جامه خشن میپوشید.
خشونت در برابر نعومت یعنی برخورداری از زندگی توأم با ناز ونعمت هم به کار رفته است. همچنین خشونت به معنای صلابت نیز آمده است. پیامبر اکرم (ص) درباره صلابت و جدّیت حضرت علی (ع) نسبت به بیت المال فرمودند: «اِنَّهُ خَشِنْ فی ذاتِ الله» آری او درباره خدا با صلابت است. [۴۵]
در معجم المصطلحات القانونیه در تعریف Violence (عنف) آمده است که خشونت عبارت است از به کار بردن زور یا قدرت بر شخصی به نحوی که بر اراده او در انجام عمل اثر بگذارد. [۴۶]
در فرهنگ «المعجم القانونی» نیز خشونت به «استعمال القوه بغیر الحق» یعنی به کار بردن زور به طریق نامشروع معنا شده است. [۴۷]
برای
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:12:00 ق.ظ ]