در تحقیقی دیگر، نکودری و یعقوبی(۱۳۹۰) به بررسی عوامل تسهیلکننده مدیریت دانش در سازمان مدیریت بحران پرداختند. برای تجزیه و تحلیل دادهها در این پژوهش، از آزمونهای همبستگی پیرسون، فریدمن، one –sample T test و تحلیل عاملی، استفاده شده است. بر اساس نتایج بهدست آمده ، از دید پاسخدهندگان، در بین عوامل تسهیلکنندهی مدیریت دانش، عوامل فناوری اطلاعات و فرهنگ سازمانی برای تسهیل مدیریت دانش معنیدار بوده و در عوامل استراتژی و ساختار ، بهعنوان عامل تأثیرگذار بر تسهیل مدیریت دانش، معنیداری وجود ندارد. از میان چهار متغیر مورد بررسی، فرهنگ سازمانی مهمترین عامل تأثیرگذار جهت تسهیل مدیریت دانش و عامل استراتژی کمترین اهمیت را بر تسهیل مدیریت دانش دارند.
ابزری و همکارانش(۱۳۹۰) به بررسی شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب مدیریت دانش در صنعت خودروی ایران پرداختند. بنابراین، پس از احصای مؤلفههای اصلی مدیریت دانش از طریق بررسی ادبیات موضوع، میزان توجه به این مؤلفهها در دو وضعیت موجود و مطلوب صنعت خودرو و میزان شکاف بین آنها مطالعه شده است. عمدهترین ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامهی محققساخته است که بر اساس مبانی نظری موضوع تنظیم شده است. جامعهی آماری این پژوهش، طبقات مختلف کارکنان و مدیران صنعت خودرو هستندکه برای آزمون فرضیههای پژوهش، ۱۲۰ نفر از طبقات مختلف کارکنان و مدیران صنعت خودرو به صورت نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل دادهها، برای آزمون فرضیههای پژوهش از t تک نمونهای، برای اولویتبندی مؤلفهها و شاخصهای مدیریت دانش از آزمون فریدمن و برای تعیین شکاف بین وضع موجود و مطلوب از آزمون T مستقل و نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات بیانگر آن است که بیشترین شکاف بین وضعیت مطلوب و موجود در بین مؤلفههای مدیریت دانش بهترتیب مربوط به ایجاد و کاربرد دانش است.
در تحقیقی دیگر، نهاوندی و همکارانش(۱۳۹۰) به تعیین و اولویتبندی معیارهای مؤثر بر اثربخشی مدیریت دانش در سازمانهای تحقیقاتی ایران با رویکرد تطبیقی(فازی و قطعی) پرداختند که هدف از این پژوهش، توسعه و گسترش مدلی بهمنظور ارزیابی اثربخشی مدیریت دانش در مراکز پژوهشی بود. در پژوهش حاضر، دادهها بر اساس فرایند تحلیل سلسله مراتبی توسعهیافته فازی بهعنوان یک فرایند تصمیمگیری چندشاخصه تحلیل شدهاند. در مجموع ۳۴ زیر معیار در قالب ۶ معیار اصلی جهت ارزیابی اثربخشی مدیریت دانش در مراکز پژوهشی تعیین شدند. نتایج بهدست آمده بیانگر آن است که معیار منابع انسانی در رتبهی اول و معیارهای انتقال دانش، مدیریت- ساختار، بهکارگیری و بهروزرسانی دانش، خلق و جمع آوری دانش، و حفظ و بقای دانش در رتبه دوم تا ششم از نظر تأثیرگذاری بر اثربخشی مدیریت دانش قرار دارند.
سالاری و همکارانش(۱۳۹۰) در مطالعهی خود، به تعیین و اولویتبندی عوامل مژثر بر موفقیت مدیریت دانش در پارکهای علم و فناوری پرداختند. در این راستا ۳۱ عامل فرعی در قالب ۷ عامل اصلی نیروی انسانی، راهبرد، مدیریت، ارزیابی، فرهنگ سازمانی، فرآیندها و فناوری اطلاعات که همان عوامل مؤثر بر موفقیت مدیریت دانش در یک پارک علم و فناوری میباشند، بر اساس مطالعات مرتبط شناسایی شده است و به کمک فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و با بهره گرفتن از نظرات خبرگان و متخصصین وزندهی شده است. بر این اساس، اولویت عوامل اصلی مؤثر بر مدیریت دانش به صورت نیروی انسانی، راهبرد، مدیریت، فرهنگ سازمانی، فرایندها، ارزیابی و فناوری اطلاعات تعیین شده است. در نهایت، مدل مذکور برای ارزیابی ۹ مرکز رشد فناوری وابسته به پارک علم و فناوری یزد مورد استفاده قرار گرفته است.
عباسپور و همکارانش(۱۳۹۱) پژوهشی با عنوان ارزیابی وضعیت موجود و مطلوب مؤلفههای مدیریت دانش در بین کارشناسان پردیس فنی دانشگاه تهران انجام دادند. برای سنجش مؤلفههای مدیریت دانش(در چهار بعد: خلق دانش، تسهیم دانش، بهکارگیری دانش و ذخیرهی دانش) از میان مدلهای گوناگون موجود در این زمینه، مدل نیومن بهعنوان چارچوب نظری این پژوهش برگزیده شده است. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه استفاده گردید که بعد از تعیین روایی و پایایی در بین ۱۱۸ نفر از کارشناسان آموزشی دانشکدههای فنی به اجرا در آمد. دادههای بهدست آمده با بهره گرفتن از آزمون t تکمتغیره و آزمون t وابسته برای ارزیابی وضعیت و تفاوت بین وضع موجود و مطلوب مدیریت دانش مورد تحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش حاضر حاکی از آن است که به جز دانشکدههای مواد، مهندسی شیمی و گروه علوم پایه در بقیهی دانشکدهها ، وضعیت مدیریت دانش در مجموع نامطلوب نیست. علاوه بر این، به بررسی وضعیت موجود و مطلوب هر یک از مؤلفهها در هریک از دانشکدهها پرداخته شده است که تنها در گروه مهندسی صنایع شکاف معنیداری بین وضعیت موجود و مطلوب مدیریت دانش مشاهده نمیشود.
تقویفرد و همکارانش(۱۳۹۱) پژوهشی با عنوان شناسایی و اولویتبندی موضوعات مهم مدیریت بیمارستانی جهت مستندسازی در نظام مدیریت دانش، با هدف مطالعهی مهمترین موضوعات در حوزهی مدیریت بیمارستانی و شناسایی مواردی با اولویت بالاتر جهت مستندسازی دانش و تجارب مربوط در وزارت بهداشت انجام دادند. پژوهش حاضر، از نوع تحقیقات کاربردی بود. جامعهی آماری تحقیق را استادان دانشگاهی در حوزهی مدیریت پزشکی و مدیریت پرستاری تشکیل دادند. تعداد اعضای جامعهی آماری عبارت از ۴۵ نفر بود. در تحقیق حاضر، برای تعیین اولویت حوزههای شناسایی شده، از دو روش مصاحبه با خبرگان و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. روایی و پایایی پرسشنامه با بهره گرفتن از روایی محتوا و صوری و پایایی آزمون- بازآزمون، تأیید شد. تحلیل دادههای ۳۰ پرسشنامهی جمع آوری شده با بهره گرفتن از آزمون دوجملهای و آزمون رتبهبندی Friedman ، توسط نرم افزار SPSS صورت پذیرفته است. طبق نتایج آزمون دو جملهای، ۲۶ موضوع از مجموعهی ۲۹ موضوع نهایی دارای اهمیت زیاد یا خیلی زیاد بودند که به معنی بالا بودن اهمیت آنها جهت مستندسازی در سیستم مدیریت دانش بیمارستانی کشور میباشد. در این مقاله، علاوه بر شناسایی مهمترین موضوعات مدیریت بیمارستانی، اولویت و سطح اهمیت هر مورد نیز تعیین شده است. برنامهریزی استراتژیک در سطح بیمارستان، مدیریت کیفیت جامع و مدیریت و رهبری مشارکتی در بیمارستان، بهعنوان موضوعات دارای بیشترین اولویت جهت مستندسازی تجارب مدیریت بیمارستانی کشور شناسایی شدند.
ربیعی و معالی(۱۳۹۱) پژوهشی در زمینهی بررسی موانع زیرساختی اعمال مدیریت دانش و ارائه الگوی بهبود در مراکز آموزش عالی انجام دادند. این تحقیق توصیفی- پیمایشی، با بهره گرفتن از پرسشنامه جهت استقرار مدیریت دانش در چهار دانشگاه دولتی، آزاد و غیرانتفاعی مورد بررسی قرار گرفته است. حجم نمونه شامل ۷۷ نفر افراد آگاه و متخصص در زمینهی مدیریت دانش و فناوری اطلاعات دانشگاه شهید چمران اهواز، ۶۴ نفر از دانشگاه پیام نور تهران، ۶۴ نفر از مؤسسهی آموزش عالی کار و ۷۱ نفر از واحدهای دانشگاه آزاد در تهران میباشد که به روش طبقهبندی و سپس تصادفی ساده انتخاب گردیده اند. علاوه بر این، به طور هدفمند بیست نفر از اساتید متخصص و صاحبنظر از هر دانشگاه، انتخاب و مورد مصاحبه عمیق برای علت یابی قرار گرفتهاند. یافتههای تحقیق نشان دادند که تمامی مراکز مورد مطالعه آموزش عالی فاقد زیرساخت مناسب استقرار مدیریت دانش بوده و بهترتیب عوامل اندازه گیری، رهبری، منابع انسانی، فرآیندهای داخلی، فرهنگ، فناوری و ساختار بهعنوان مهمترین موانع مدیریت دانش شناسایی شدند. در این پژوهش، الگویی جهت بهبود و پیادهسازی مدیریت دانش متناسب با ساختار دانشگاهها پیشنهاد شده است.
صادقی و همکارانش(۱۳۹۲) پژوهشی با عنوان بررسی وضعیت مولفه های مدیریت دانش در بیمارستان منتخب دانشگاه علوم پزشکی ایران با هدف تعیین مولفههای مدیریت دانش انجام دادند. این پزوهش از نوع توصیفی مقطعی بود که جامعه آماری آن کلیه کارکنان بیمارستان هاشمینژاد بودند که از بین آن ها ۱۲۰ نفر به صورت طبقهای تصادفی بهعنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. بر اساس یافته ها، وضعیت مدیریت دانش و مؤلفه های آن از سوی پاسخ دهندگان در حد متوسط به بالا ارزیابی شد. از بین این مؤلفه ها، فقط کسب دانش و توسعه دانش، نمرات کمتری را نسبت به سایر شاخص ها کسب کردند. اما در مجموع نمره کلی مدیریت دانش از وضع مناسبی برخوردار بود.
در پژوهشی دیگر، رنجبرفرد و همکارانش(۱۳۹۲) به شناسایی موانع مدیریت دانش برای چهار نوع فرایند کسبوکار پرداختند. رویکرد پژوهش حاضر، کیفی، ماهیت آن از نوع اکتشافی و روش آن، مطالعه ی چند موردی است. روش مورد استفاده در این پژوهش بر مبنای پنج قدم اصلی شامل ۱- مرور ادبیات، ۲- فرمولبندی مسئله، ۳- ایجاد نظریه آزمایشی(چهارچوب، مفاهیم، نظریه ها) ۴- آزمون و کشف خطا و ۵- کاهش خطا، انجام شده است. بر اساس یافتهها، فرآیندهای کسبوکار از دیدگاه مدیریت دانش، به چهار دستهی فرآیندهای جریان کارگرا، تصمیمگرا، اطلاعاتگرا و مشارکتگرا تقسیم شدند و ویژگیهای هر یک از آنها بیان شد. سپس مهمترین موانع مربوط به هر دسته از فرآیندها با انجام دو مطالعهی موردی شناسایی شدند.
رضاییملک و رادفر(۱۳۹۲) در پژوهشی، مدلی برای اولویتدهی عوامل مدیریت دانش در بهبود عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری با مطالعه موردی در بانک سپه ارائه کردند. بهمنظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش معادلات ساختاری و نرمافزار لیزرل استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که بهترتیب سه عامل دانش مشتری، دانش بازار و دانش کارکنان بیشترین تأثیر را بر بهبود عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری داشته است.
رحیمی و همکارانش(۱۳۹۲) پژوهشی با عنوان طراحی کیفیت خدمات بخش اورژانس بیمارستان شهید فقیهی شیراز با بهره گرفتن از روش QFD، انجام دادند.گامهای اصلی مطالعه در این پژوهش عبارت بودند از تعیین مهمترین نیازها و انتظارات مشتری از طریق مصاحبه با تعداد نمونه ۸۰ نفر و تعیین عناصر خدمت از طریق مصاحبه با تعداد نمونه شامل ۱۵ نفر، تعیین ارتباط میان انتظارات بیمار و عناصر خدمت، تعیین ارتباط میان عناصر خدمت و طراحی الگوی کیفیت خدمات بر اساس تحلیل خانه کیفیت. بر اساس نتایج، با مشخص شدن ۱۳ نیاز و انتظار مشتری و ۲۰ عنصر خدمت، در نهایت ۹ عنصر خدمت بهعنوان اجزای الگوی کیفیت خدمات در سه سطح بهبود بدین شرح اولویت بندی شدند: ۱- فضای فیزیکی اتاق پزشک ۲- بهبود پرسنل پرستاری، تسهیلات هتلینگ، اتاق بستری، پزشک و فضای تریاژ ۳- بهبود سیستم های راهنما، ایجاد تسهیلات رفاهی همراه بیمار و بهبود سالن انتظار.
در پژوهشی دیگر، عبدالمنافی و همکارانش(۱۳۹۳) پژوهشی با عنوان بررسی امکانسنجی پیادهسازی مدیریت دانش در شرکت صنایع الکترونیک شیراز و ارائه راهکارهای بهبود مدیریت دانش در سازمان انجام دادند. در این مقاله سعی شده است امکانسنجی پیادهسازی مدیریت دانش در شرکت صنایع الکترونیک بررسی گردد و در نهایت راهکارهایی جهت بهبود مدیریت دانش در سازمان بیان گردد. این تحقیق به روش پیمایشی اجرا گردیده و جامعه آماری آن شامل کلیه کارکنان شرکت صنایع الکترونیک شیراز که در سال ۹۲ اشتغال داشته اند است.
اسکوایر و اسنایمن[۱۳۲](۲۰۰۴) مطالعه ای با عنوان مدیریت دانش در سه سازمان مالی انجام دادند. در این پژوهش، که با هدف بررسی وضعیت فعلی پیادهسازی مدیریت دانش در سه سازمان مالی آفریقای جنوبی انجام شد، از دو روش برای جمعآوری داده ها، یعنی پرسشنامه و مصاحبه چهره به چهره با نمایندگان ارشد سازمان، استفاده شد.اگر چه بعضی از مصاحبهشوندگان، مدیریت دانش را یک مد زودگذر میدانستند اما اکثر پاسخ دهندگان، مدیریت دانش را یک ضرورت استراتژیک مهم برای رقابتی ماندن میدانستند. آنها همچنین سازمان خود را بهعنوان یک کسبوکار مبتنی بر دانش میدانستند. سه چهارم از پاسخ دهندگان دلیل قانعکننده برای سرمایه گذاری در زمینه مدیریت دانش را افزایش ارزش برای مشتریان گزارش دادند. اگر چه موانع مختلفی برای مدیریت دانش شناسایی شد، نتایج حاصل از مطالعات موردی نشان داد که مدیریت دانش بهعنوان یک راه جدید برای افشای دانش ضمنی، و همچنین بهعنوان یک راه مؤثرتر برای ایجاد و سازماندهی دانش شرکتهای بزرگ دیده میشد.
لین و تسنگ[۱۳۳](۲۰۰۵) در مطالعهای با شناسایی ۵ شکاف در سیستم مدیریت دانش در ۶۸ شرکت بزرگ در تایوان به بررسی تأثیر این شکافها بر عملکرد سازمان پرداختهاند. شاخصهای عملکرد در این مطالعه، درجهی بهرهوری، کاهش هزینه، رقابتپذیری، سهم بازار، رشد فروش، سودآوری و نوآوری در مقایسه با رقبا بوده است. در تحقیق مذکور، سازمانهای مورد بررسی به دو دسته تقسیم شدهاند. دستهی اول دارای شکاف زیادی در مدیریت دانش بودهاند و دستهی دوم از شکاف کمتری برخوردار بودند. نتایج این تحقیق نشان داده است که سازمانهایی که شکاف کمتری در مدیریت دانش داشتهاند از عملکرد بالاتری برخوردار بودهاند.
آایتی لونگ[۱۳۴](۲۰۰۵) پژوهشی با عنوان مدیریت دانش در علم طب چین و ارائه مدل مفهومی انجام داد. از آنجایی که تحقیقات بسیار کمی در حوزه مدیریت دانش بر روی طب چین وجود دارد، این پژوهش با هدف مطالعه و بررسی این مشکل و ارائه یک مدل مفهومی در زمینه مدیریت دانش طب چینی صورت گرفت. این مطالعه برای اولین بار الزامات مدیریت دانش در طب چین را تجزیه و تحلیل می کند و این الزامات در ویژگیهای اساسی، نسخهها و فرمولها، قواعد ترکیب مواد و مدیریت داروسازی مشخص گردید. سپس به مدل انتقال دانش نوناکا، با به کارگیری فناوری اطلاعات در مراحل مختلف انتقال دانش در حوزه طب چین می پردازد و در نهایت یک مدل مفهومی از مدیریت دانش در طب چین، شامل چهار لایهی شبکه و لایهی سیستم کامپیوتری، لایهی داده، لایهی خدمات دانش و لایهی کاربردی ارائه میدهد.
ریگ[۱۳۵](۲۰۰۷) پژوهشی با عنوان عملیاتی برای غلبه بر موانع انتقال دانش در شرکتهای چند ملیتی انجام دادند. هدف این پژوهش ارائه یک لیست جامع از اقداماتی است که به مدیران برای غلبه بر موانع انتقال دانش داخلی متعدد در قسمت هایی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است کمک می کند. داده های این مطالعه از طریق مصاحبه با بیش از ۶۰ نفر از مدیران ارشد و میانی در ۲۰ شرکت چندملیتی استرالیا بهدست آمد. یافته ها دو نتیجه در برداشتند. اول اینکه بررسی ادبیات طیف گسترده ای از موانع انتقال دانش را شناسایی کردند که مدیران باید در نظر بگیرند. دوم اینکه فهرست گستردهای از طرحهای مدیران که برای غلبه بر موانع انتقال دانش داخلی می تواند استفاده گردد شناسایی گردید.
گوو[۱۳۶] و همکارانش (۲۰۰۸) مقالهای با عنوان دانش، مدیریت و مدیریت دانش در عملیات کسبوکار با هدف کمک به مدیران دانش بهمنظور درک"دانش مربوط به دانش مدیریت"و درک عمیق و کامل از ماهیت، دامنه و روشهای مدیریت دانش انجام دادند. این پژوهش از طریق ارائه دیدگاه های متنوع از دانش، مدیریت و مدیریت دانش به بررسی ماهیت مدیریت دانش در سازمانها می پردازد. بر اساس یافته ها، مدیریت دانش در سازمانهای کسبوکار، وظیفهی مدیریت کردن فعالیتهای دانشی و یا ایجاد تحول و تعامل بین دانش ایستا و پویای سازمانی برای محصولات، خدمات و همزمان، ایجاد و یا توجیه دانش سازمانی موجود را برعهده دارد.
چوی[۱۳۷]و همکارانش(۲۰۰۸) پژوهشی با عنوان تأثیر راهبرد مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی، یک رویکرد مبتنی بر نظریه انجام دادند. بخش تجربی این پژوهش به به استراتژی های مدیریت دانش و عملکرد سازمانی از ۱۳۱ شرکت کرهای بهعنوان نمونه می پردازد. نتایج نشان میدهد که سه نوع رابطه بین استراتژی های مدیریت دانش وجود دارد: غیرمکمل، مکمل متقارن و مکمل نامتقارن. یکپارچهسازی استراتژی های مدیریت دانش صریح و ضمنی نشاندهنده رابطه غیرمکمل است که نشاندهنده سطوح بالاتر عملکرد سازمانی میباشد. تحلیل ما از استراتژی های مدیریت دانش مبتنی بر منبع مدیریت دانش نشان میدهد که شرکتها میتوانند از مدیریت دانش بهوسیله اجرای استراتژی خارجیگرا سودمند شوند.ترکیب مدیریت دانش عینی و ضمنی نشاندهنده ارتباط مکمل میباشد که بر تأثیرات همافزایی استراتژی های مدیریت دانش بر عملکرد اشاره می کند.
رگو[۱۳۸]و همکارانش(۲۰۰۹) پژوهشی با عنوان موانع و تسهیلکننده های مدیریت دانش در مراکز تحقیقات دانشگاهی به صورت مطالعه اکتشافی انجام دادند. این مطالعه نشاندهنده چگونگی درک ۱۵۲ محقق از چندین مراکز تحقیقاتی در مورد موانع و تسهیلکننده های مدیریت دانش در سه حوزه جمعآوری، ایجاد و انتشار دانش است. همچنین موانع و تسهیلکننده های تسهیم دانش در سه بعد فردی، فرایندهای سازمانی– اجتماعی و فناوری تعیین گردیدند.یافته ها نشان می دهند که محققان در هر دو مورد موانع و تسهیلات، به طور عمده موانع، به جنبه نرم مدیریت دانش(مانند فردی و فرآیندهای سازمانی– اجتماعی) نسبت به جنبه سخت آن(مانند فناوری) حساستر هستند. این موضوع نشان میدهد که اگر چه فناوری یک تسهیلکننده مهم است، این افراد و اثر متقابل آنها است که دانش را ایجاد می کنند و جریان دانش را ارتقا می دهند.
سگارو-نگارو[۱۳۹]و سپیدا کارین[۱۴۰](۲۰۱۰) پژوهشی با عنوان چگونگی اجرای برنامه مدیریت دانش در بخشهای بیمارستانی انجام دادند. از آنجا که سیستمهای مراقبتهای بهداشتی اسپانیا دستخوش تغییرات مهمی شده است و با وجود موفقیتهای بسیار در زمینه ارائه این خدمات گاهی اوقات با شکست روبرو بوده است، هدف از این مقاله ارائه یک چارچوب مفهومی برای توسعه بخشهای مختلف بیمارستانی در زمینه خدمات مراقبتهای بهداشتی میباشد. در نهایت، نتایج این مطالعه، یک برنامهی مدیریت دانش که مبتنی بر چهار چارچوب می باشد را ارائه میدهد که عبارتند از:زیرساختهای فنی، تسهیل و هدایت افراد به سمت فرایند مدیریت دانش، سیستمی که از فعالیتهای تسهیم دانش حمایت کند و پاداش بدهد و رهبری تیم مدیریت دانش.
چانگ و همکارانش(۲۰۱۱) در مطالعه خود، به ارزیابی عملکرد مدیریت دانش در میان کارکنان بیمارستانی در بخش شمالی تایوان پرداختند. در این مطالعه داده ها از طریق پرسشنامه و با ۷۷ درصد نرخ پاسخ مؤثر و تعداد نمونه ۱۵۴ نفر از میان کارکنان بیمارستان جمعآوری شد. هدف از این مطالعه بررسی ادراک مدیریت دانش در میان کارکنان بیمارستان و ارتباط بین مدیریت دانش و فعالیتهای توانمندساز مدیریت دانش(مالی، مشتری، فرایندهای کسبوکار داخلی، یادگیری و رشد) در این بیمارستان است. یافته ها نشان میدهد که ادراک مدیریت دانش در میان زیردستان به انتظارات از سیاستگذاران نزدیک است. ادراک مدیریت دانش پیش بینی کننده عملکرد مطلوب در یک بیمارستان میباشد.
سوکلهو[۱۴۱]و مایرز[۱۴۲](۲۰۱۱) در مطالعهی خود، چالشهای مدیریت دانش در سازمانهای غیردولتی در بخش بهداشت و درمان ناتوانی نیوزیلند را بررسی کردند. در این مطالعه داده های کیفی از طریق اسناد و پرسشنامه های نیمه ساختاریافته بهدست آمده است. براساس یافتهها بسیاری از چالشها درزمینهی پیادهسازی مدیریت دانش مشخص گردیدند که مهمترین آنها به ساختار و فرهنگ سازمانی، به خصوص تنش بین شاخههای سازمانی ملی و محلی، یکپارچهسازی داوطلبان و مشکلات بودجهبندی مرتبط میگردید.
سایمنن[۱۴۳]و همکارانش(۲۰۱۱) مطالعهای در زمینه اثربخشی دانش و کاربرد آن در مدیریت بهداشت و درمان ثانویه انجام دادند. این مطالعه از طریق مصاحبه با مدیران بخشها، مسئولین بخش دارو و مدیران قسمت پرستاری در بخشهای جراحی، دارویی و روان پزشکی ۵ بیمارستان بزرگ فنلاند انجام گرفت که در این پژوهش حجم نمونه ۳۸ نفر بود. نتایج این پژوهش نشان داد که مفهوم اثربخشی، پیچیده و درک آن بهطور یکسان دشوار است. دانش اثربخش از هر دو مدیریت اجرایی و بالینی پشتیبانی میکند و مدیران راههای مختلف استفاده از دانش اثربخش را با توجه به نقش مدیریتی خود بهکار میگیرند.
سیومت[۱۴۴] و همکارانش(۲۰۱۲) پژوهشی با عنوان مدل مدیریت دانش برای بهبود کیفیت در بخش همودیالیز یک بیمارستان خصوصی غیرانتفاعی در بانکوک و تایلند انجام دادند. در این پژوهش یک مطالعه نیمهتجربی بر روی یک گروه پیشآزمون و پسآزمون در طی یک دوره ۱۰ ماهه در واحد همودیالیز انجام گرفت. در این مطالعه همه کارکنان و بیماران این واحد شرکت داشتند. در این دوره، پرسشنامهای بهمنظور اندازه گیری رضایت شغلی کارکنان و رضایت شغلی بیماران مورد استفاده قرار گرفت. SF-36v2 برای ارزیابی کیفیت زندگی بیماران و همزمان از آزمون ویلکاکسیون و آزمون t-test برای مقایسه رضایت شغلی کارکنان و رضایت بیماران از کیفیت خدمات، قبل و بعد از اجرای مدیریت دانش استفاده گردید. همچنین برای ارزیابی تغییرات در کیفیت زندگی بیماران از تحلیل واریانس(ANOVA) استفاده شد و برای اندازه گیری نرخ عوارض همودیالیز قبل و بعد از اجرای مدیریت دانش از آزمون chi-square استفاده گردید. بر اساس نتایج پس از پیادهسازی مدیریت دانش، رضایت شغلی کارکنان و بیماران از خدمات به طور قابل توجهی افزایش یافت. کیفیت زندگی در طول سه تا شش ماه بعد از استفاده از مدیریت دانش در طول کار روزانه به طور قابل توجهی بهبود یافته است و عوارض قسمت همودیالیز نیز کاهش یافته است.
در تحقیقی دیگر، پیو[۱۴۵] (۲۰۱۲) به شناسایی و اولویتبندی نیازهای دانش مقصد پرداخت. هدف از این مطالعه، توسعه و تبیین روشی بود که در آن شکاف دانش بین پزشکان مقصد و رویههای دانش را بتوان کاهش داد.این مطالعه همچنین بهمنظور اولویتبندی نیازهای دانش در ۴ ناحیه سئول، سئولاک،کیونجیو و چیجو صورت گرفت. نتایج نشان داد که هر ناحیه نیازهای دانشی خاصی دارد و بنابراین لازم است به توسعهی استراتژیهای تولید دانش مخصوص به خود بپردازد. در این مطالعه برای تجزیه و تحلیل نیاز، از مدل کانو و روش تحلیل اهمیت– عملکرد استفاده شده است.
نگراجن[۱۴۶]و همکارانش(۲۰۱۲) در پژوهش خود، چارچوبی برای ارزیابی نیاز مدیریت دانش ارائه دادند و اهمیت ارزیابی نیاز سازمان به راه حل های مدیریت دانش را بررسی کردند. این چارچوب به سازمانها کمک میکند تا راهبردهای مدیریت دانش خود را در ارتباط با استراتژیهای کسبوکارشان ایجاد کنند. این پژوهش به صورت مطالعه موردی در سازمان تولید کننده ماشینآلات نساجی انجام گرفت و به نوعی به صنعت ساخت در هند تعمیم داده شد.
لیانگ[۱۴۷]و همکارانش(۲۰۱۲) در مطالعهی خود در مورد بهکارگیری رویکرد گسترش عملکرد کیفیت فازی بهمنظور اولویتبندی راه حل های مدیریت دانش برای یک بندر بین المللی در تایوان، راه حل های مدیریت دانش را بهترتیب زیر اولویتبندی کردند:
۱- ایجاد یک سیستم ذخیره داده و دادهکاوی ۲- ایجاد یک سیستم پشتیبان تصمیمگیری ۳- ایجاد یک زیرساخت ارتباطی و اطلاعاتی۴- ایجاد یک پایگاه داده برای ادارهی اسناد ۵- استفاده از گروهافزار و دیگر نرمافزارها. این پژوهش به صورت مطالعه موردی در بخش دانش در یک بندر بین المللی در تایوان انجام گرفت.
هیوانگ و لای[۱۴۸](۲۰۱۲) به بررسی عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش با بهره گرفتن از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزارAMOS پرداختند. در این مطالعه، این عوامل با عنوان عوامل محیطی، ویژگیهای فردی، ویژگیهای مدیریت دانش، خصوصیات سازمانی، زیربنای فناوری اطلاعات، عوامل فرهنگی و اجرای مدیریت دانش مشخص گردیدند. نتایج نشان دادند که عامل محیط، اثرات معناداری بر ویژگیهای سازمانی دارد. همچنین زیربنای فناوری اطلاعات و محیط، اثرات قابل ملاحظهای بر خصوصیات مدیریت دانش میگذارند و دیگر این که ویژگیهای فردی، ویژگیهای مدیریت دانش و مشخصات سازمانی تأثیر زیادی بر اجرای مدیریت دانش دارند. این مطالعه از طریق انجام ده مصاحبه و توزیع پرسشنامه با کارکنان دانش، از جمله مدیران و کارکنان تمام وقت در ۸ شرکت بیمه عمر تایوان صورت گرفت.
در تحقیقی دیگر، رنجبرفرد و همکارانش[۱۴۹](۲۰۱۳) به شناسایی مشکلات مدیریت دانش با بهره گرفتن از یک روش مبتنی بر فرایند با مطالعه موردی بر ۱۳۷ فرایند پرداختند. یافتهها نشان داد که این پژوهش به غنیسازی ادبیات مرتبط به یکپارچهسازی تلاشهای مدیریت دانش و مدیریت فرایند کسبوکار با ارائه یک روش تجزیه و تحلیل پنج مرحلهای و آزمایش آن در یک وضعیت واقعی کمک میکند. همچنین این پژوهش مزایای بهبود فرایند کسبوکار و رویکردهای مدیریت دانش را ترکیب میکند.
رامچاندرن و همکارانش[۱۵۰](۲۰۱۳) در پژوهش خود، به بررسی شیوهها و توانمندسازهای مدیریت دانش در دانشگاههای عمومی با هدف بررسی شکاف بین این شیوه ها و توانمندسازها پرداختند. در این مطالعه، از ابزار پرسشنامه برای جمعآوری داده ها و از روش معادلات ساختاری استفاده گردید که بین دانشگاهیان چهار دانشگاه دولتی تحت نظارت شبکه دانشگاه فنی مالزی توزیع گردید. این پژوهش که بهمنظور بررسی شکاف بین شیوههای مدیریت دانش و توانمندسازهای راهبردی کلیدی در دانشگاههای عمومی انجام گرفت نشان داد که شیوهها و توانمندسازهای راهبردی کلیدی در این دانشگاهها با اهمیت هستند، ولی به اندازهی اهمیتشان مورد استفاده قرار نمیگیرند.
در تحقیقی دیگر، سلونیس و کاپایلا[۱۵۱](۲۰۱۳) به مطالعهی الزامات مدیریت مبتنی بر دانش منطقهای پرداختند. هدف از این پژوهش، بررسی الزامات مبتنی بر مدیریت دانش در شبکه منطقهای ناحیه تمپر در فنلاند است. الزامات مدیریت مبتنی بر دانش بر اساس مصاحبه با توسعهدهندگان منطقهای و با بهره گرفتن از مدل توسعه یافته SECI و چارچوب سرمایه فکری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج، مناطق مختلف از فعالیتهای مدیریتی مبتنی بر دانش بر اساس عملکردشان در چرخه مدل توسعهیافته SECI و سرمایه فکری در دسترس در میان توسعهدهندگان منطقهای بهره میبرند.
پاتیل و کانت[۱۵۲](۲۰۱۴) در مطالعهی خود، چارچوبی برای رتبهبندی راه حل های مدیریت دانش در زنجیره تأمین برای غلبه بر موانع آن ارائه دادند که در این پژوهش از تکنیک تحلیل سلسلهمراتبی فازی، برای تعیین وزن موانع و از تاپسیس فازی، برای رتبه بندی راهحلها استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش سازمان تولید کننده شیر هیدرولیک در هند است. بهعلاوه این پژوهش، به ارائه یک ابزار پشتیبان تصمیمگیری سیستماتیک، مؤثر و دقیقتر برای اجرای گامبهگام راه حل های مدیریت دانش بهمنظور غلبه برموانع و افزایش میزان موفقیتها در زنجیره تامین پرداخت.
رنجبرفرد و همکارانش(۲۰۱۴) موانع مربوط به تولید، ذخیره، توزیع و به کارگیری دانش که مانعی برای یادگیری در شرکتهای نفت و گاز هستند را بررسی کردند. هدف از این پژوهش شناسایی و رتبه بندی موانع در چهار فرایند تولید، ذخیره، توزیع و به کارگیری مدیریت دانش در بخش نفت و گاز است. در این پژوهش از پرسشنامه بهمنظور اعتبارسنجی، رتبه بندی و طبقه بندی موانع استفاده گردید که در مجموع ۱۹۰ پرسشنامه از ۲۶ شرکت نفت و گاز در ایران جمعآوری شد. برخی از آزمونهای آماری مانند T، فریدمن، کروسکال والیس و من – ویتنی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس یافته ها، موانع مدیریت دانش در چهار زمینه تولید، ذخیره، توزیع و کاربرد، رتبه بندی و به طور جداگانه بررسی شدند. در این پژوهش، اهمیت موانع تولید و به کارگیری دانش به طور قابل توجهی در بین شرکتهای نفت و گاز متفاوت بودند. سرانجام موانع مدیریت دانش بر اساس سهم آنها در فرآیندهای مدیریت دانش و متوسط اهمیتشان در این فرآیندها رتبه بندی شدند.
۲-۶- مهمترین یافته ها از مرور پژوهشهای پیشین
جدول۲-۶: نیازمندیهای مدیریت دانش منبع: یافتههای محقق
ردیف |
ابعاد |
نیازمندیها |
منبع |
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 06:23:00 ب.ظ ]