مقدمه:
از اواخر قرن بیستم کم‌تر مقوله‌ای در حوزه علوم اجتماعی وجود داشته است که به گونه‌ای با موضوع جهانی شدن مربوط نشده باشد. در حوزه اقتصاد و تجارت که همه مباحث به نوعی به فرایندهای جهانی مربوط می‌شود، در حوزه سیاست که از رژیم‌های جهانی ـ امنیتی و بسط جهانی حقوق بشر و دموکراسی یا چالش‌های جهانی مانند بنیادگرایی، تروریسم و محیط زیست صحبت می‌شود و در حوزه فرهنگ که سخن از درهم آمیختگی هویت‌های محلی و جهانی است و همچنین با گسترش روزافزون فناوری اطلاعات و ارتباطات و نیز بسط جهانی هنرها و الگوهای فرهنگی خاص، درک و فهم پدیده‌های فرهنگی پیوند عمیقی با روند جهانی داشته است. از همین رو دیگر کم‌تر متفکر و اندیشمند را می‌توان یافت که به گونه‌ای سخن از جهانی شدن، حال به اثبات یا نفی، نیاورده باشد. در آغاز قرن بیست و یکم موسسات، مراکز علمی، دانشگاه‌ها و متفکران بی‌شماری دست‌اندر کار بررسی و شناخت ابعاد مختلف جهانی شدن هستند و در بیش‌تر دانشگاه‌های مطرح جهان واحدهای آموزشی مشخصی با عنوان جهانی شدن در برنامه‌های درسی گنجانده شده است و این امر نشان می‌دهد که این موضوع در حال تبدیل شدن به امری بنیادین در عرصه دانش بشری است. [۱]
عکس مرتبط با محیط زیست
ما در جهانی به سر می‌بریم که شاهد تغییرات اساسی و مهم است. جهانی که در اثر نظام‌های پیچیده مالی و تحولات انقلابی فن‌آوری اطلاع رسانی در حال تبدیل به یک بازار عظیم جهانی است. پدیده جهانی شدن درحال ایجاد الگوهای جدیدی از تعامل بین مردم و دولت‌هاست که نوید شکوفایی فرصتهای بی‌سابقه‌ای برای پیشرفت جدی در قالب آزادی‌های بیش‌تر می‌دهد و در عین حال خطر پیچیده‌‌تر شدن بسیاری از چالش‌های موجود در جامعه بین‌الملل را- ضمن عمیق‌‌تر کردن مشکلات اقتصادی آنان که از همه آسیب پذیرتر هستند- به دنبال دارد. در این صحنه خطیر، حقوق بشر که رسماً‌ توسط سازمان ملل متحد به عنوان اولویت اساسی بین‌المللی از طریق اعلامیه جهانی حقوق بشر تعیین گردیده، اهمیت خاصی به عنوان مجموعه‌ای از هنجارها و معیارهای پذیرفته شده جهانی بدست آورده که به طور روزافزونی همه جنبه‌های روابط ما را به عنوان فرد و نیز اعضای تشکیل دهنده گروه‌ها در داخل جوامع و بین ملت‌ها شکل می‌دهد. حقوق بشر، خواه مربوط به امور مدنی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و یا امور اجتماعی باشد، غیرقابل تجزیه و به یکدیگر وابسته است. همان‌گونه که تاریخ خونین این قرن به ما آموخته، فقدان حقوق بشر امری فرا‌تر از انکار حیثیت بشری است و ریشه در فقر و خشونت سیاسی دارد که گریبان‌گیر جهان ماست.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
این دیدگاه فراگیر از حقوق بشر همان معیاری است که سازمان ملل متحد در قالب مأموریت جهانی خود برای دستیابی به صلح و توسعه پایدار به دنبال آن است. سازمان ملل متحد از بدو تأسیس، عامل شتاب دهنده عمده‌ای در سطح جهانی برای ترویج و حمایت از حقوق بشر و آزادی‌های اساسی بوده است. می‌توان اذعان داشت که طی نیم قرن گذشته دستاوردهای چشم‌گیری در اثر فعالیت‌های مربوط به حقوق بشر حاصل شده است. طیف وسیعی از مواد نقض و گروه‌های آسیب‌پذیر، زیر چتر حمایتی قوانین و معیارهای حقوق بشری قرار گرفته‌اند. اکنون دیگر آپارتاید به تاریخ سپرده شده است. فراگرد استعمارزدائی تقریباً پایان یافته و آگاهی جهانی از ضرورت اتخاذ تصمیمات به صورت دموکراتیک، کشورداری مطلوب و احترام به حکومت قانون، در حال حاضر بیش از هر زمان دیگر است. تصمیم متخذه در ماه ژوئن ۱۹۹۸ جهت ایجاد دیوان کیفری بین‌المللی بصورت دائمی یک قدم بزرگ در راه مبارزه با کشتار گروهی، جنایت جنگی و جنایات علیه بشریت است که همه آن‌ ها در شمار زیانبارترین و وحشیانه‌ترین جرائم حقوق بشری در تاریخ بشریت محسوب می‌گردند.[۲]

پایان نامه رشته حقوق

تمامی شواهد بالا نشان از آن دارد که سازمان ملل متحد در جهت جهانی شدن بشر حرکت کرده ولی با نهایت تأسف باید قبول نمود که چالش‌های سهمگینی پیش روی جهانی شدن حقوق بشر قرار دارند و تضمین حقوق بشر برای همه مردم همچنان یک چالش سهمگین محسوب می‌گردد. در این راستا موانع بسیاری وجود دارند که اجرای سریع و مؤثر حقوق بشر را دچار مشکل ساخته است.
میلیاردها نفر از مردم جهان همچنان در فقر شدید به سر می‌برند و شکاف موجود بین کشورهای ثروتمند و فقیر به طور مداوم در حال گسترش است. کشمکش‌های خشونت آمیزی که به طور روز افزون ماهیت قومی پیدا کرده‌اند، با شدت بیش‌تری رخ می‌دهند و موجب نابودی جوامع و بی‌خانمان شدن میلیون‌ها نفر گشته‌اند. افراط‌گرائی سیاسی و تروریسم همچنان تعداد بی‌شماری از مردم غیرنظامی بیگانه را هدف قرار می‌دهد. بیکاری، تبعیض، انزوای اجتماعی گریبان‌گیر همه جوامع است و گرچه جهانی شدن باعث شده که جهانیان به یکدیگرنزدیک‌تر شوند ولی در عین حال عناصر ضدجامعه مدنی را نیز مشمول منافعی نموده که افزایش فساد، جرائم سازمان یافته و قاچاق فراملیتی مواد مخدر، اسلحه، مواد سمی و حتی قاچاق انسان‌ها و به خصوص زنان برای بهره‌کشی جنسی، جلوه‌های آن‌ هاست. در چنین شرایطی چگونه می‌توان از جهانی شدن حقوق بشر صحبتی به میان آورد؟
فرد در عصر جهانی شدن، نیاز به حمایتی مؤثر در برابر سوء استفاده از قدرت در هر شکل و هر مکان دارد و این مهم در این زمان تنها از عهده اشکال نوین همبستگی سازمان یافته بین‌المللی که با حفظ پویایی خود در حال تحول و تکامل است، برخواهد آمد.
تقویت و احیای سازمان ملل متحد که در سال‌های اخیر به صورت یک اولویت درآمده است تا حدود زیادی در گرو موفقیت این سازمان در برخورد با این چالش‌ها از قدیمی گرفته تا جدید- و نه صرفاً در تئوری و بلکه در عمل- برای رونق بخشیدن به حقوق بشر است. برنامه فعلی سازمان ملل متحد برای حقوق بشر، راه دشوار و در عین حال موفقیت آمیزی را با وجود دلسردی‌های مکرر در مقابل چالش‌های متعدد طی کرده است.
سازمان ملل متحد فعالیت‌های خود را بر پایه این اصل استوار نموده که حقوق بشر حالت جهانشمول و غیرقابل تجزیه‌ای دارد. عملاً این بدان معناست که همه حقوق و آزادی‌ها- حقوق اقتصادی و نیز آزادیهای سیاسی و مدنی- با هم مرتبط و وابسته هستند و بایستی به صورت برابر ارتقاء یابند و حفظ شوند. چنانچه تعدادی از این حقوق به قیمت از دست رفتن برخی دیگر ارتقاء داده شوند، آنگاه همه حقوق مزبور زیر سوال قرار می‌گیرند. به همین دلیل، سازمان ملل متحد همواره در پی رویکردی متوازن و جامع نسبت به ارتقاء مؤثر همه حقوق بشر، منجمله حق توسعه بوده است.
عکس مرتبط با اقتصاد
ما در معرض تحولات گوناگون جهانی شدن از جمله ظهور صنایع جهانی ارتباطات، رشد شرکتهای چندملیتی، تاثیر بازارهای مالی جهانی، گرم شدن سیاره زمین و اقدامات بین‌المللی مربوط به حقوق بشر قرار گرفته‌ایم. عوامل فوق به ایده جامعه جهانی اهمیت خاصی بخشیده است. بشر امروز می‌داند که محدودیت‌های جغرافیایی هر روز کم‌تر شده و جهان به یک مکان واحد تبدیل می‌شود.
حقوق بشر به رغم بیش از نیم قرن تلاش بین‌المللی در زمینه وضع قواعد و هنجارها و تأسیس نهادها و سازوکارهای اجرایی همچنان با چالش‌های بزرگی رو به رو است و آن چه که می‌توان به عنوان انگیزه نگارنده این رساله مطرح کرد، اهمیت رو به رشد و روز افزون مفهوم حقوق بشر می‌باشد که با توجه به ماهیت انعطاف‌پذیر این واژه و تعابیر و تفاسیر گوناگونی که کشورها با توجه به طرز تلقی خود از حقوق بشر دارند- که این تلقی برخاسته از تاریخ، فرهنگ و سیاست کشورها می‌باشد- متفاوت است و التفات به نقش سازمان ملل متحد در جهت جهانی کردن حقوق بشر و همچنین بررسی مهم‌‌ترین موانع و چالش‌هایی که در راه جهانی شدن حقوق بشر را سد کرده‌اند. در ارتباط با ماهیت این تحقیق بایستی گفت که حقوق بشر از لحاظ تئوریک، جهانی است و در این رابطه مانعی وجود ندارد و در حقیقت هدف بنده از پیگیری این تحقیق بررسی موانع حقوقی جهانی شدن حقوق بشر در مرحله اجرای آن می‌باشد.
بیان مسأله
جهانی شدن باعث افزایش شمار پیوندها و ارتباطات متقابلی که فراتر از دولت‌هاست می‌شود و نظام جدید جهانی را به عنوان یک واحد عظیم و قدرتمند متشکل از ثروت، قدرت و دانایی خلق می‌کند. دهکده جهانی، بهتر از هر اصطلاح دیگری مبین این مفهوم است، دهکده‌ای که هم عنصر کوچک شدن جهان اقتصاد و فرهنگ را به لحاظ سهولت و سرعت ارتباطات نشان می‌دهد و هم عنصر آگاهی و اطلاعات را به لحاظ نزدیکی و عدم بعد زمان و مکان به نمایش می‌گذارد. جهانی شدن تمام مرزها را درمی‌نوردد و ما را وادار به تغییر یا تعدیل رویه‌های سیاسی می‌کند. به همین دلیل امروزه بیش از هر زمانی سخن از مرگ دولت‌ها به میان می‌آید و قدرت تصمیم‌گیری را فراتر از مرزهای ملی قرار می‌دهد.
در زندگی بین‌المللی کنونی، بسیاری از مسائل جهانی شده و موضوعات زیادی با خروج از شمول مسائل داخلی، جزء مسائل بین‌المللی یا از جمله مسائل مورد علاقه جهانی گردیده‌اند. از جمله این مسائل جهانی شده، موضوع حقوق بشر است.
بعد از جنگ جهانی دوم، منشور ملل متحد با پیوند دادن صلح و امنیت بین‌المللی با رعایت حقوق بشر، در موارد مختلف از کشورها خواست که برای پیشبرد حقوق بشر و آزادی‌های اساسی همکاری نمایند. به طور کلی سازمان ملل متحد با طرح و تصویب قطعنامه‌ها و به خصوص کنوانسیون‌ها و ترغیب دولت‌ها به امضا و تصویب آن‌ ها و بالتبع از طریق الزام قراردادی، کشورهارا متعهد به اجرای موازین حقوق بشر می کند تا در مراجع بین‌المللی پاسخگوی میزان عمل به این تعهد قراردادی باشند.
بی‌تردید، سازمان ملل تلاش‌های فراوانی در زمینه توجه به مسائل حقوق بشر، حفظ و ارتقای حقوق و آزادی‌های اساسی افراد انسانی و در نهایت جهانی شدن حقوق بشر به عمل آورده است.
در این راستا، قریب به یکصد سند، اعلامیه، کنوانسیون و میثاق در زمینه ابعاد مختلف حقوق انسانی از سوی ملل مختلف تصویب شده است. هر سال، در مباحث عمومی و سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک و کمیسیون حقوق بشر در ژنو، بحث حقوق بشر یکی از مباحث عمده بین‌المللی را تشکیل می‌دهد. نمایندگان و گزارشگران ویژه، گزارش‌های خود را از وضعیت حقوق بشر در کشورها و در زمینه‌های مختلف به ارکان مزبور ارائه می‌دهند.
کوشش‌های دیگری نیز از سوی مجمع عمومی و ارگان‌های مختلف سازمان ملل به عمل می‌آید که معیارهای بین‌المللی حقوق بشر به مرحله اجرا و عمل درآید. نمایندگان ویژه، گزارشگران ویژه، گروه‌های کاری و ارگان‌های ناشی از معاهدات حقوق بشری، امروزه اهمیت زیادی به توسعه روش‌هایی برای پیشرفت اجرای حقوق بشر می‌دهند. آموزش حقوق بشر و ایجاد فرهنگ حقوق بشری، در بلندمدت، عنصر اساسی ارتقاء، احترام و رعایت حقوق بشر محسوب می‌شود. همه افراد و گروه‌ها و مردم باید از حقوقی که می‌توانند داشته باشند و مکانیزمی که برای حفظ و حمایت از آن وجود دارد مطلع باشند. تشویق برای تشکیل نهادهای ملی و منطقه‌ای حقوق بشری که در کنفرانس جهانی حقوق بشر وین مورد تأکید قرار گرفته و تشکیل این‌گونه مؤسسات در برخی مناطق و کشورها، از جمله گام‌های مثبتی است که در جهت رعایت حقوق بشر از سوی سازمان ملل برداشته شده است.
نظام بین‌الملل حقوق بشر، از لحاظ سیاسی و حقوقی، حاکمیت دولت‌ها را محدود کرده و اصل عدم مداخله در امور داخلی دولت‌ها را تعدیل نموده و کشورها تحت تأثیر و نفوذ شرایط بین‌المللی، قواعد آمره حقوق بشر بین‌المللی و تعهدات در مقابل جامعه بین‌المللی به حقوق اساسی بشر و نقش سازمان ملل متحد در جهت حمایت از حقوق بشر قرار دارند.
سازمان ملل متحد با عبور از پنج مرحله استقرار، پیشرفت، اجرا، گسترش و ضمانت اجرایی حقوق بشر، نظام بین‌المللی حقوق بشر را تحکیم بخشید.
حقوق وقتی کارایی دارد که به اجرا گذاشته شود، بدون شک حقوق بین‌الملل از این اصل مستثنی نیست. برای اجرای مضامین موجود در منشور در مورد حقوق بشر، جامعه جهانی به همکاری و صمیمیتی متقابل نیاز دارد. این در حالی است که در بسیاری از موارد دولت‌ها مدعی داشتن صلاحیت کامل بر اتباع خود هستند و معتقدند خود می‌توانند حقوق بین‌الملل را اجرا کنند.
متأسفانه حقوق بشر به رغم حقوق بشر به رغم بیش از نیم قرن تلاش بین‌المللی در زمینه وضع قواعد و هنجارها و تأسیس نهادها و سازوکارهای اجرایی همچنان با چالش‌های بزرگی رو به رو است و با توجه به اهمیت فوق‌العاده موضوع حقوق بشر از دیدگاه جوامع بین‌المللی و سوق یافتن حقوق بشر به سوی جهانی شدن، بررسی موانع حقوقی جهانی شدن حقوق بشر و تحقیق پیرامون چگونگی رفع آن موانع از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
اهداف تحقیق
اهداف این تحقیق عبارت است از:
ـ تضمین و حمایت بین‌المللی از حقوق بشر برای اجرای بهتر آن در قلمرو جهانی.
ـ فهم نظام بین‌المللی حقوق بشر مبتنی بر معاهدات، اسناد و نهادهای بین‌المللی.
ـ نمایان ساختن موانع حقوقی جهانی شدن حقوق بشر و ارائه طریق به منظور رفع موانع جهت
یکپارچگی و جامعیت حقوق بشر.
ـ علاقه‌مندی به تحقیق در موضوعات حقوق بین‌الملل و خصوصاً مباحث حقوق بشری.
پیشینه تحقیق
در خصوص ادبیات موضوع در ایران یک پایان نامه در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز، به بررسی موانع فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جهانی شدن حقوق بشر پرداخته است، اینک اینجانب به دنبال تکمیل این روند به بررسی موانع حقوقی جهانی شدن حقوق بشر می‌پردازم
فرضیه‌های تحقیق
ـ نظام بین‌الملل حقوق بشر در روند جهانی شدن از طریق تصویب معاهدات و تأسیس نهادهای متعدد در پی حاکمیت حقوق بشر در جامعه بین‌المللی است.
ـ موانع حقوقی در زمره مهم‌ترین موانع جهانی شدن حقوق بشر، اجرای سریع و مؤثر حقوق بشر را دچار مشکل ساخته است.
– عدم ممنوعیت حق شرط در معاهدات حقوق بشری، مجاز بودن خروج از معاهدات حقوق بشری، تبعیت از حاکمیت ملی و تأثیر بهره‌مندی پنج دولت (امریکا،روسیه، چین، انگلیس و فرانسه) از حق وتو، موانع حقوقی تحقق جهانی حقوق بشر می‌باشد.
ـ نظام بین‌الملل حقوق بشر، از لحاظ سیاسی و حقوقی، حاکمیت دولت‌ها را محدود کرده و اصل عدم مداخله در امور داخلی دولت‌ها را تعدیل نموده و کشورها تحت تأثیر و نفوذ شرایط بین‌المللی، قواعد آمره حقوق بشر بین‌المللی و تعهدات در مقابل جامعه بین‌المللی به حقوق اساسی بشر و نقش سازمان ملل متحد در جهت حمایت از حقوق بشر قرار دارند
سؤالات تحقیق
۱ـ با توجه به روند جهانی شدن حقوق بشر در جامعه بین‌المللی و نقش سازمان ملل متحد و نهاد‌های وابسته، موانع و مشکلات حقوقی که اجرای جهانی حقوق بشر را دچار چالش می‌کند چیست؟
۲ـ آیا موانع حقوقی می‌تواند در روند جهانی شدن آن تأثیر بگذارد ؟
۳ـ عملکرد سازمان ملل متحد تا چه اندازه برای اجرای جهانی حقوق بشر مؤثر بوده است؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت رو به رشد و روز‌ افزون مفهوم حقوق بشر و ماهیت انعطاف‌پذیر این واژه و تعابیر و تفاسیر گوناگونی که کشورها با توجه به طرز تلقی خود از حقوق بشر دارند- که این تلقی برخاسته از تاریخ، فرهنگ و سیاست کشورها می‌باشد- و التفات به نقش سازمان ملل متحد در جهت جهانی کردن حقوق بشر و همچنین بررسی مهم‌‌ترین موانع و چالش‌هایی که در راه جهانی شدن حقوق بشر را سد کرده‌اند از جمله موارد اهمیت و ضرورت این تحقیق می‌باشد. مسائلی همچون حق شرط و مجاز بودن خروج از معاهدات حقوق بشری، تبعیت از حاکمیت ملی و تأثیر بهره‌مندی پنج دولت (امریکا، روسیه، چین، انگلیس و فرانسه) از حق وتو، به عنوان مهمترین موانع و مشکلات حقوقی جهانی شدن حقوق بشر، اجرای سریع و مؤثر حقوق بین‌الملل بشر را دچار چالش نموده است. از این رو بررسی این موانع حقوقی می‌تواند در جهت رفع مشکل و اقتدار بخشیدن به جهان شمولی حقوق بشر مفید فایده و مؤثر باشد. حقوقدانان در ایران موانع فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جهانی شدن حقوق بشر را بررسی نموده‌‌اند، ولی هنوز به موانع حقوقی جهانی شدن حقوق بشر توجهی نشده است. بنابراین بررسی موضوع از این دید، موضوعی بدیع، جدید و حائز اهمیت است.
روش تحقیق
نوع روش تحقیق از یک سو توصیفی (به دلیل بیان اجزا، تاریخچه و کنوانسیون‌های حقوق بشری) و از سوی دیگر تحلیلی (به دلیل بیان علل و موانع حقوقی جهانی شدن حقوق بشر) است. به عبارت دیگر ضمن وصف وضعیت موجود نظام بین‌المللی حقوق بشر و اقدامات متقابل سازمان ملل متحد در زمینه حقوق بشر به تحلیل و علت یابی موضوع در سطح بین‌المللی توجه نموده و راهکارهای مناسب و مطلوب در این زمینه ارائه می‌دهد.
روش گردآوری تحقیق
روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه‌ای می‌باشد. با مطالعه کتاب‌ها و مقالات به بررسی جنبه‌های حقوقی، سیاسی و تاریخی نظام بین‌المللی حقوق بشر می‌پردازد و با تجزیه و تحلیل اطلاعات و اقدامات ارگان‌های بین‌المللی حقوق بشر، راهکارها و خط مشی‌هایی در این زمینه ارائه می‌دهد. ابزار گرداوری اطلاعات فیش‌ برداری از کتاب‌ها، مقالات، سایت‌های معتبر علمی و تخصصی کسب اطلاعات از صاحب‌ نظران صورت می‌پذیرد.
ساختار تحقیق
این تحقیق از یک مقدمه، دو بخش و یک نتیجه‌گیری تشکیل شده است. در مقدمه ضمن طرح موضوع، اهمیت موضوع، سؤالات تحقیق، فرضیه ‌تحقیق، پیشینه و سابقه موضوع، نوع تحقیق، روش گردآوری تحقیق و ساختار آن بیان گردیده است. در بخش اول تحت عنوان کلیات(جهانی شدن، ابعاد مهم آن و جهانی شدن حقوق بشر) می‌باشد که شامل دو فصل است. فصل اول جهانی شدن و ابعاد مهم آن در سه مبحث تحت عنوان تعریف جهانی شدن، تاریخچه جهانی شدن و ابعاد جهانی شدن مورد بررسی قرار می‌گیرد و فصل دوم جهانی شدن حقوق بشر در پنج مبحث تحت عنوان ماهیت حقوق بشر، مقدمات جهانی شدن حقوق بشر، اقدامات سازمان ملل متحد در جهت جهانی شدن حقوق بشر، تقویت حقوق بشر در سطح ملی در جهت جهانی شدن حقوق بشر و آثار جهانی شدن حقوق بشر مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش دوم تحقیق تحت عنوان موانع حقوقی جهانی شدن حقوق بشر می‌باشد که شامل چهار فصل است. فصل اول عدم ممنوعیت انشای حق شرط در معاهدات حقوق بشری در دو مبحث تحت عنوان ماهیت حقوقی حق شرط و حق شرط بر اسناد حقوق بشری مورد بررسی قرار می‌گیرد. فصل دوم اجازه یا امکان خروج از معاهدات حقوق بشری در دو مبحث تحت عنوان معاهداتی که اجازه رد یا خروج از آن پیش‌بینی شده است و معاهداتی که در زمینه امکان خروج ساکت هستند، مورد بررسی قرار می‌گیرد. فصل سوم حاکمیت ملی‌ و عدم همکاری دولت‌ها دراجرای حقوق بشر نیز در دو مبحث تحت عنوان مفهوم حاکمیت و تعارض حقوق بشر با حاکمیت ملی دولت‌ها و فصل چهارم استفاده از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد که شامل دو مبحث تحت عنوان حق وتو و تأثیر حق وتو در نقض حقوق بشر می‌گردد.

بخش اول:
کلیات (جهانی شدن، ابعاد مهم آن
و
جهانی شدن حقوق بشر)
ویلیام شکسپیر در پرده سوم نمایش مترویلوس و کرسیدا از زبان یکی از شخصیت‌های نمایش می‌نویسد: شخص عجیبی به من نوشته است که انسان هرچه دارای نبوع باشد و فضایل درونی داشته باشد، نمی‌تواند از داشتن آن به خود ببالد یا احساس کند که صاحب آن فضایل است، مگر این‌که آن را در دیگران ببیند، چون وقتی خصایل او بر دیگران پرتو افکند، در آن‌ ها حرارتی به وجود می‌آورد که آن‌ ها هم به نوبت خود آن را در منبع اصلی باز می‌تابند… چشم که پاک‌‌ترین روح احساس است نمی‌تواند خود را نظاره کند چون از جایگاه خود خارج نمی‌شود ولی دو چشمی که به چشم دیگر نظر افکند نمی‌تواند تصویر خویش را جز در آن چشم دیگری ببیند.
شاید این بیان ژرف شکسپیر بتواند نقطه آغاز مناسبی برای فهم مقوله «جهانی شدن» باشد. زیرا پیدایش و سرآغاز درک آنچه با این نام خوانده می‌شود، خارج شدن از پوسته درون و نظرافکندن بر برون است. انسان‌ها، جوامع و گروه‌های اجتماعی در محیط کنونی حیات بشر در شرایطی زندگی می‌کنند که حتی برای درک موقعیت و ویژگی‌های خود و شناخت خصایل خویش ناگزیر از فهم جهان و محیطی هستند که به جریان زندگی آنان معنا می‌بخشد. جهان ابتدای قرن بیست و یکم جهانی است که هیچ فرد یا جامعه‌ای نمی‌تواند، حصاری دور خود کشیده و از آن دوری گزیند و به عبارت دیگر خویشتن هر جامعه و هر گروه اجتماعی در ارتباط با کلیت‌های فراگیر در جهان معنا و مفهوم می‌گیرد. هویت‌ها، منافع، امنیت، فعالیت‌های اقتصادی، ایده‌ها، اندیشه‌ها و هنرها همگی از دایره بسته مرزهای جغرافیایی خارج شده و در گستره‌ای به وسعت جهان ظهور می‌یابند. اگر بخواهیم از تعبیر شکسپیر استفاده کنیم، جهان به مانند آن دو چشم دیگر است که تنها تصویر خویش را در درون آن می‌توان دید.[۳]
جهانی شدن، بی‌شک اصطلاح متداول دهه حاضر است. روزنامه‌نگاران، سیاستمداران، مدیران تجاری، دانشگاهیان و سایرین با به کاربردن این اصطلاح می‌خواهند نشان دهند که پدیده‌ای ژرف در حال وقوع است، جهان در حال تحول است و نظمی نو در عرصه‌های گوناگون جهانی ظهور می‌یابد.[۴]
جهانی شدن باعث افزایش شمار پیوندها و ارتباطات متقابلی که فراتر از دولت‌هاست می‌شود و نظام جدید جهانی را به عنوان یک واحد عظیم و قدرتمند متشکل از ثروت، قدرت و دانایی خلق می‌کند. دهکده جهانی[۵] بهتر از هر اصطلاح دیگری مبین این مفهوم است، دهکده‌ای که هم عنصر کوچک شدن جهان اقتصاد و فرهنگ را به لحاظ سهولت و سرعت ارتباطات نشان می‌دهد و هم عنصر آگاهی و اطلاعات را به لحاظ نزدیکی و عدم بعد زمان و مکان به نمایش می‌گذارد. جهانی شدن تمام مرزها را در می‌نوردد و ما را وادار به تغییر یا تعدیل رویه‌های سیاسی می‌کند. به همین دلیل امروزه بیش از هر زمانی سخن از مرگ دولت‌ها به میان می‌آید و قدرت تصمیم‌گیری را فراتر از مرزهای ملی قرار می‌دهد.
پس از بررسی اجمالی مفهوم فوق‌الذکر باید گفت که به دو معنا می‌توان جهانی شدن را درک کرد: یکی معنایی که جهانی شدن را بسترساز تعامل و جنگ دانسته و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که گریزی از نزاع نیست و هیچ امکان همبستگی و تفاهم میان تمدن‌ها و فرهنگ‌های مختلف وجود ندارد و در این مسیر با این جمله از ‌هانتینگتون اتفاق نظر دارد که: «مردم به سوی کسانی می‌روند که با آنان اجداد، دین، زبان، ارزش‌ها و نهادهای مشترک دارند و خود را از کسانی که در این امور با ایشان اشتراک ندارند دور نگه می‌دارند.»[۶]
در مقابل معنای دوم معتقد است که جهانی شدن منجر به ایجاد حوزه‌های فکری، اخلاقی و سیاسی مختلفی شده که در متن و بطن آن‌ ها می‌توان اندیشه گفتگوی تمدن‌ها را مورد توجه قرار داد. این دیدگاه به این مسأله می‌پردازد که فرهنگ‌ها از جریان جهانی شدن، فرصت‌هایی را برای وفاداری‌های جدید ایجاد می‌کنند که الزاماً به معنای نابودی وفاداری‌های قدیمی نیست. جهانی شدن، چارچوب‌هایی را طراحی می‌کند که از خلال آن می‌توان به نوعی نظم، ثبات و تعادل رسید. طرفداران این دیدگاه معتقدند که همه مردم جهان سرنشینان قطاری به نام «جهانی شدن» هستند و این قطار در حال حرکت است، پس آن‌چه عقلایی به نظر می‌رسد، اندیشیدن جهانی و عملکرد بومی است. درنتیجه، جهانی شدن و گفتگوی تمدن‌ها در تضاد با یکدیگر نبوده، بلکه گفتگو، حرکت براساس اشتراکات بوده که البته در این مسیر تفاوت‌های فرهنگی نادیده گرفته نمی‌شود و پیشرفت علم و تکنولوژی برای همه جوامع، تمدن‌ها و فرهنگ‌ها بوده و سهم هر تمدن و فرهنگی در این مسیر قابل رؤیت خواهد بود.
تقابل میان دو برداشت از جهانی شدن در دو نظریه ستیزتمدن‌ها و گفتگوی تمدن‌ها قابل رویت است، یعنی جهانی شدن و دهکده جهانی همان‌طور که صدای «برخورد تمدن‌ها» را به ما می‌رساند، طنین «گفتگوی تمدن‌ها» را نیز در جهان پخش می‌کند. در واقع جهانی شدن به یک روند تعیین کننده تبدیل شده که به لحاظ دارا بودن ابعاد مختلف در تمام زمینه‌ها (فرهنگ، ارتباطات، اقتصاد، سیاست، حقوق بشر، صلح و محیط زیست) اثرات خود را بر جای می‌گذارد.
شایان ذکر است که در این بخش کلیات جهانی شدن، ابعاد مهم آن و جهانی شدن حقوق بشر مورد بررسی قرار می‌گیرد. این بخش شامل دو فصل است. فصل اول جهانی شدن و ابعاد مهم آن و در فصل دوم جهانی شدن حقوق بشر مورد بررسی قرار می‌گیرد.
فصل اول‌:
جهانی شدن و ابعاد مهم آن
مبحث اول: تعریف جهانی شدن
رویکردها و رهیافت‌های گوناگونی که کوشیده‌اند جهانی شدن را در قالب یک الگوی نظری عام و فراگیر، قابل فهم کنند؛ هنوز در ارائه یک تعریف و تبیین منطقی و واقع بینانه توفیقی نیافته‌اند. قدمت و پیشینه اندک جهانی شدن در محافل علمی در ارتباط آن با سطوح گوناگون تحلیل مانند سیاست، اقتصاد و فرهنگ در دشواری تعریف آن مؤثر بوده‌اند. وسعت تحولات مشتمل در این مفهوم و نیز نرسیدن به تکامل نهایی، از دیگر دلایل تعریف نیافتگی این پدیده است. در واقع آن چه امروزه جهانی شدن خوانده می‌شود، خود وضعیتی دگرگون شونده، متغیر و بسیار متحول قرار دارد که ارائه تعریف جامع و مانع از آن را مشکل می‌سازد. وجود مفهوم «شدن » گویای سرشت در حال تحول این پدیده و از نتایج امتناع یک قضاوت نهایی درباره آن است.[۷] برهمین اساس در یک جمع بندی کلی، می‌توان از موارد ذیل به عنوان موانع و مشکلات ارائه یک تعریف کارآمد از جهانی شدن نام برد:
ـ گستردگی موضوع: جهانی شدن، جمیع ابعاد زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داده و متحول ساخته است. از کوچک‌ترین واحد و کنش‌گر اجتماعی «یعنی فرد» تا بزرگ‌ترین واحد آن یعنی «جامعه جهانی» از طریق گذر از گروه‌ها، نهادها و حکومت‌ها همه متأثر از جهانی شدن هستند و هم‌زمان بر آن اثر می‌گذارند.
ـ مرحله انتقالی: جهانی شدن یک مرحله گذار در زندگی بشریت است. فرایندی تاریخی است که به شکل امواج حرکت می‌کند و تا زمانی که به یک وضعیت پایدار تبدیل نشود تعاریف آن متنوع و متحول خواهد بود.
ـ مشکل نظری: تعریف هر پدیده‌ای، بویژه اگر پدیده مورد نظر از ابعادی این چنین گسترده برخوردار باشد، نیازمند چهارچوبی نظری است تا با بهره گرفتن از آن، پدیده مفهوم سازی شود، مفاهیم و متغیرها تعریف شوند، داده‌ها گزینش، دسته بندی و بالاخره تفسیر شوند؛ به نحوی که از کارکرد توصیفی، که حداقل کارکرد یک نظریه است برخوردار باشد. اما در این خصوص باید اذعان نمود که نظریه‌های مسلط با مشکلات عدیده‌ای رو به رو هستند که در عمل ناکارآمدی آن‌ ها را عریان می‌کند. از سوی دیگر، نظریه‌ها تا آن اندازه متفاوت و متضاد هستند که نه تنها تصاویر متفاوتی از یک جهان واحد ارائه نمی‌دهد، بلکه جهان‌های متفاوتی را نیز ترسیم می‌کنند.[۸]
باتوجه به نکات فوق، برای بررسی تعاریف گوناگون از جهانی شدن، ابتدا بهتر است جایگاه «جهانی شدن»[۹]‌ را در میان بسیاری از واژه‌های مهم دیگر نظیر «جامعه جهانی»[۱۰]، «وابستگی متقابل»[۱۱] «گرایش‌های تمرکزگرا»[۱۲]، «نظام جهانی»[۱۳]‌، «یکپارچگی جهانی»[۱۴]، «عمومیت یا جامعیت»[۱۵]، «بین‌المللی شدن»[۱۶] و «جهان گرایی»[۱۷] روشن نماییم. [۱۸]
به طور کلی ریشه و مبنای کلمه جهانی شدن به جهان که ترجمه لغت «Globe» است برمی‌گردد. باید دقت داشت که جهان در عبارت جهانی شدن، ترجمه “word” یا “universe” نیست، بلکه برگرفته از Globe است. این اصطلاح در اصل به معنی «کره» یا سطح فراگیر یک جسم کروی است که با پیشوند the به معنای کل کره زمین می‌شود. براین اساس معنای لغوی Global نیز فرا گرفتن یا تأثیر گذاردن بر کل دنیا و سراسر جهان است.[۱۹]
در یونان باستان نیز Globe را اندیشمندانی بکار می‌بردند که سرتاسر جهان را به هم پیوسته می‌دانستند و برخی از یونانیان باستان آن را به معنای «سطح» کل جهان می‌دانستند. اما آن چیزی که هم در معنای باستان و هم در ریشه لغوی Globe مشترک است، این است که این اصطلاح برای کلیت فراگیر و به هم پیوسته جهان بشری بکار می‌رود؛ زمانی که تمامی جهان به عنوان پدیده یگانه‌ای شناخته می‌شود و می‌توان آن را به مثابه یک کل یا یک موجود به هم پیوسته دید. به همین دلیل نیز Globalization به جهانی شدن ترجمه می‌شود. آن‌گونه که «مارتین آلبرو»[۲۰] نیز توضیح می‌دهد، پسوند “ization” زمانی بکار می‌رود که یک فرایند دگرگونی اساسی در حال انجام است؛ مثل “Urbanization” که به معنای فرایند شهری شدن است و به روندی اطلاق می‌شود که طی آن جوامع روستایی به تدریج به جوامع شهری تبدیل می‌شوند یا عبارت “Modernization” که به معنای مدرن شدن است، یعنی فرایندی که در آن به تدریج جوامع سنتی از پوسته سنت خارج شده و مدرن می‌شوند و شاید به همین دلیل نیز ترجمه این اصطلاح به «نوسازی» ایراد داشته باشد، زیرا پیوند ization لزوماً مفهوم فاعلیت براساس طرح و برنامه خاص را در خود ندارد. بر این اساس بسیاری از مترجمان تلفظ فرانسه- فارسی آن یعنی مدرنیزاسیون را به کار می‌برند. همچنین، ترجمه Globalization به کلماتی مثل «جهانی سازی» نیز کاملاً‌ خلط مبحث است. زیرا کسانی که معتقدند، شکل گیری امر جهانی توطئه قدرت‌های سرمایه داری و گروه موجود و استثمارگرایی است که سرنخ طرح‌ها، برنامه‌ها و روندهای جهانی را در اختیار دارند، دیگر نباید از اصطلاح جهانی شدن استفاده کنند و یا باید اصطلاحات و مفاهیم دیگری نظیر جهان گرایی را برای بیان اندیشه خود و نقد جهانی شدن بکار ببرند.[۲۱]
از آن هنگام که «مک لوهان» خبر از تحولی داد که مبنای ارزش‌های همگن در «دهکده جهانی» شده و براساس آن، جهان بسان سلسله اعصاب مرکزی انسان، کوچک، متمرکز و حساس می‌شود، تعریف‌های متعدد توسط اندیشمندان و متفکران در رابطه با جهانی شدن ارائه شده است.[۲۲]
«آنتونی مک گرو» جهانی شدن را در برگیرنده نکات زیر می‌داند:
ـ فعالیت اجتماعی- سیاسی و اقتصادی در شرایط جهانی شدن بر ماورای مرزهای ملی تأثیرگذاشته و از آن‌ ها تأثیر می‌پذیرند.
ـ جهانی شدن حجم کنش متقابل را افزایش می‌دهد و یک سیستم جدید جهانی پدید می‌آورد.
ـ افزایش شدت و وسعت ارتباطات، به محو شدن فاصله، موضوع‌های داخلی و خارجی می‌ انجامد و ارتباطات به حدی عمق می‌یابند که هرکس در کنار زندگی محلی خود یک صبغه جهانی نیز در زندگی خویش احساس می‌کند.

 

برای

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:35:00 ق.ظ ]