علامه با توجه به این روایات در مورد زمان نزول آیه چنین نظر می دهد: «… این مطلب تاریخى را روایات وارده از طریق شیعه و سنى نیز تایید مى‏کند که رسول خدا (ص) در اول بعثت تا چند سال دعوت خود را براى عموم مردم علنى نکرد تا آنکه خداى تعالى آیه «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ» را فرستاد. آن جناب به میان مردم آمد و دعوت خود را عمومى و علنى کرد. بنابراین مى‏توان گفت که سوره مورد بحث مکى است و در ابتداى علنى شدن ‏دعوت نازل شده است[۴۵۲].»
یا در سبب نزول آیه ۲یونس آمده است:
«أَ کَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَیْنَا إِلَى رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبهِِّمْ قَالَ الْکَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُّبِین‏»
«آیا براى [این‏] مردم شگفت‏آور است که به مردى از ایشان وحى کردیم که مردم را بیم کن و کسانى را که ایمان آورده‏اند مژده ده که نزد پروردگارشان پایگاه راستین- یا پایه بلند و ارجمند یا سابقه نیک یا پاداش نیکو- دارند؟ کافران گویند: هر آینه این جادوگرى آشکار است‏»
«ابن عباس گوید چون خدا محمد (ص) را به رسالت برانگیخت کفار انکار ورزیده، گفتند خدا بزرگ‏تر از آن است که بشرى همچون محمد (ص) فرستاده‏اش باشد. آیه در جواب آنان نازل شد[۴۵۳].»
از تعبیر«چون خدا محمد (ص) را به رسالت برانگیخت »به دست می آید، این سوره در اوائل بعثت و قبل از هجرت پیامبر(ص) نازل شده است[۴۵۴]. بنابراین، آیه مکی است.
توجه به روایات اسباب نزول در تشخیص زمان و مکان نزول، هنگامی خود را بیشتر نمایان می سازد که درباره اهل بیت(ع) و فضائل آنها نازل شده باشد. سوره عادیات، سوره ای است که برخی بر خلاف سبب نزول آیه[۴۵۵]، نظر به مکی بودن این سوره داده اند[۴۵۶]. صرف نظر از ظاهر آیات، روایات اسباب نزول دلالت بر جنگ و مجاهدین در جنگ دارد. و واضح است که جنگ های اسلامی در مدینه واقع شده اند و مسأله جهاد بعد از هجرت تشریع شده است. در تأیید مطلب اینکه روایاتی هم از اهل بیت (ع) نقل شده که، این سوره درباره حضرت علی(ع) در غزوه ذات السلاسل نازل شده است[۴۵۷]. بنابراین این سوره، مدنی و درباره این بزرگوار می باشد.
باید توجه داشت که فهمیدن زمان و مکان نزول از اسباب نزول آیات نیاز به دقت و تدبر دقیق دارد. برای مثال آیه:
ق/۳۸: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا فىِ سِتَّهِ أَیَّامٍ وَ مَا مَسَّنَا مِن لُّغُوب‏»
«و هر آینه آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز- شش دوران- آفریدیم، و هیچ رنج و ماندگى به ما نرسید.»
در سبب نزول آیه آمده است: « یهود معتقد بودند که خدا آفرینش را در شش روز به
انجام رسانده و روز هفتم یا سبت آرامش یافته و آن را روز استراحت مى‏نامیدند. و اینجا بود که خداوند این آیه را نازل کرد[۴۵۸]»
برخی گمان کرده اند چون آیه در جواب اعتقاد یهود آمده است و یهودیان در مدینه بودند نه مکه، این آیه برخلاف دیگر آیات سوره «ق» مدنی است[۴۵۹]. علامه این برداشت را رد نموده و سوره اعراف[۴۶۰] را شاهد آورده اند که با اینکه مکی است اما در آن از یهود سخن رفته است[۴۶۱].
همچنین از آنجا که اسباب نزول در ارتباط با آیات قرآن نقل شده است، شناخت زمان و مکان نزول آیات، مایه اطمینان و اعتبار نقلها (روایات اسباب نزول) می شود. در نتیجه و به سبب نزول حقیقی آیات آگاه می شویم. به نمونه هایی توجه فرمایید:
سوره اعراف/۴۳: (مکی) «وَ نَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ وَ قَالُواْ الحَْمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَ نُودُواْ أَن تِلْکُمُ الْجَنَّهُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُون‏ »
«و هر چه از کینه و دشمنى در دلهاى ایشان بود بر کنیم از زیر [کوشکهاى‏] آنان جویها روان است و گویند: سپاس و ستایش خداى راست که ما را بدین [جایگاه و نعمتها] راه نمود و اگر خدا ما را راه ننمود بود راه نمى‏یافتیم. هر آینه فرستادگان پروردگارمان براستى و درستى آمدند. و ایشان را آواز دهند که این را به پاداش آنچه مى‏کردید به شما میراث داده ‏اند.»
‏در سبب نزول این آیه نقل شده که این آیه درباره اهل بدر نازل شده است:
«به خدا سوگند آیه «وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ» در باره ما اهل بدر (شرکت کنندگان در جنگ بدر) نازل شده است[۴۶۲]»
این روایت با استناد به مکی بودن سوره، پذیرفتنی نیست. همانطور که آیه حجر/۴۷ (مکی) نظیر همین معنا را داشته و شاهد دیگری بر رد این روایت است[۴۶۳]:
« وَ نَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ ‏‏»
«و هر بدخواهى و کینه‏اى که در سینه‏هاشان بود برکندیم برادرانى بر تخت هایى رویاروى هم‏اند.»
در نتیجه نمی توانیم قبول کنیم که این آیه در خصوص اهل بدر نازل شده است.
مورد دیگر، روایتی است که در سبب نزول آیه انبیاء/۳۴ آمده است:
انبیاء/۳۴: «وَ مَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِکَ الْخُلْدَ أَ فَإِیْن مِّتَّ فَهُمُ الخَْلِدُون‏»
«و ما براى هیچ آدمى پیش از تو جاودانگى ننهادیم، آیا اگر تو بمیرى آنان جاویدان باشند؟!»
سبب نزول آیه: «هنگامى که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم مرگ خویش را نزدیک
دید گفت پروردگارا وضع امّت من چه خواهد شد؟ سپس این آیه نازل گردید[۴۶۴]»
در رد این روایت دلیل آورده اند: مسلم است که خبر مرگ را در آخر عمر حضرت داده اند. در حالیکه این سوره از سوره های مکی است که در اوائل بعثت نازل شده است[۴۶۵]. بنابراین این روایت مورد پذیرش نیست.
۳ . رابطه زمان نزول و مکان نزول با فرهنگ زمان
آشنایی با افکار و ویژگی های پیشینیان از دیر باز، مورد عنایت پژوهشگران بوده است. شناخت زمان و مکان نزول قرآن این امکان را به ما می دهد که بر فرهنگ مردم عصر نزول دست پیدا کنیم. زیرا نخست لازم بود واقعیت های عصر نزول مورد توجه قرار گیرد تا راه درمان حرکات و عادات و عقاید مردم چاره شود. و به راستی منصرف کردن مردم از سنت های غلط اجتماعی که به آن عادت کرده اند کاری بس دشوار است. برای مثال مسأله فرزند خواندگی. این مسأله همانطور که در دیگر امت ها رواج داشت، در میان اعراب نیز از زمان جاهلیت رایج بود. طبق این رسم، فرزند خوانده احکام فرزند صلبی را داشت. یعنی اگر دختر بود ازدواج با او حرام بود و اگر پسر بود همسر مطلقه او بر پدر حرام بود و چنانچه پدر خوانده می مرد، فرزند خوانده مانند دیگر فرزندان ارث می برد و … . اسلام با نزول آیات احزاب/۴ و۵ در مدینه حکم به لغو این عمل را داد[۴۶۶]. و با نازل شدن آیه احزاب/۳۷ به طور عملی حکم آن را در جامعه اجرا نمود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
احزاب/۴ و۵: «…وَ مَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ ذَالِکُمْ قَوْلُکُم بِأَفْوَاهِکُمْ وَ اللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ یَهْدِى السَّبِیلَ(۴)ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُواْ ءَابَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ فىِ الدِّینِ وَ مَوَالِیکُمْ وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ فِیمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَ لَکِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا(۵)»
«…و پسرخواندگانتان را پسرانتان نساخته است، این گفتار شماست که به دهان خویش مى‏گویید: و خدا راست و درست مى‏گوید و اوست که راه مى‏نماید. (۴)آنان (پسرخواندگان) را به پدرانشان بخوانید- نسبت دهید-، این در نزد خدا راست‏تر است و اگر پدرانشان را نمى‏شناسید پس برادران شمایند در دین و آزادکردگان شمایند و بر شما در آنچه آن را به خطا گفتید باکى و گناهى نیست، بلکه در آنچه دلهاى شما قصد کرده [بر شما بازخواست است‏] و خدا آمرزگار و مهربان است. (۵)»
احزاب/۳۷: «وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِى أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَ تخَْشىَ النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَىْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائهِمْ إِذَا قَضَوْاْ مِنْهُنَّ وَطَرًا وَ کَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولا»
«و [یاد کن‏] آنگاه که به آن کس که خداى به او نعمت داده بود- نعمت اسلام و ایمان- و تو نیز به او نعمت داده بودى- نعمت آزادى- گفتى: همسرت را براى خود نگاه دار و از خدا پروا داشته باش، و در دل خویش چیزى را پنهان مى‏داشتى که خدا آشکار کننده آن است، و از مردم بیم داشتى و حال آنکه خداوند سزاوارتر است که از او بیم بدارى. پس چون زید حاجت [خویش‏] از او برآورد- و وى را طلاق داد- او را به زنى به تو دادیم تا بر مؤمنان درباره [ازدواج با] زنان پسرخواندگانشان تنگى و باکى نباشد هر گاه که [پسرخواندگانشان‏] حاجت خود را از آنان برآورده باشند و فرمان خدا شدنى است.»
با این آگاهی دانسته می شود فرزند خواندگی یکی از فرهنگ های رایج در آن عصر بوده است که در زمان نزول آیه اصلاح می گردد.
مورد دیگر، سوره تکویر/۸ و ۹ است:
« وَ إِذَا الْمَوْءُدَهُ سُئِلَتْ(۸) بِأَىّ‏ِ ذَنبٍ قُتِلَتْ(۹)»
«و آنگاه که از دختر زنده به گورشده پرسند: (۸) به کدام گناه کشته شده است؟»
نزول این آیات در مکه و آیات سوره نحل/ ۵۸ و۵۹ در اوایل هجرت، نماینگر یکی از رسوم غلط اهل مکه است. آنان دختران را از ترس اینکه ننگ به بار آورند زنده به گور می‌کردند[۴۶۷].
همچنین با فهمیدن محل نزول وحی، بر فرهنگ آن محیط شناخت پیدا می کنیم؛ این امر بر درک محتوای آیات و سوره ها بسیار تأثیرگذار است. سوره هایی که برای مثال در مکه نازل شده اند، مباحث و ویژگیهای محتوایی خاص مربوط به خود (مانند مباحث اعتقادی اصول دین) را دارند که با توجه به عقاید و عادت های رفتاری مردم این سرزمین بیان شده است.
از طرف دیگر بیان شد که فرهنگ عصر نزول تحت تأثیر فرهنگی که قرآن پرورد، قرار گرفت. «در اسلام معناهایی رخ داد و اسمائی پدید آمد که در عصر جاهلیت معانی دیگری داشت… خداوند فرمود «…فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّبا…»؛ «…پس آهنگ خاکى- یا زمینى- پاک کنید.. » پس در اثر کثرت استعمال« مسح ویژه» تیمم نامبرده شد[۴۶۸]».
وجود کلماتی مانند مؤمن، فاسق، منافق، حج و زکات و… در آیات و سوره ها که نماینگر
فرهنگ زمان نزول است بیانگر زمان و مکان نزول است. زیرا همانطور که تاریخ اسلام نیز تأیید می کند، این کلمات در زمان و مکان خاصی در جامعه آن روز مرسوم شد. واژه منافق با پیشرفت اسلام در مدینه رایج شد.
بنابراین چنین نتیجه می گیریم که با تأثیر متقابل زمان و مکان نزول بر دیگر قرینه ها به طور دقیق بر موضوع ها و مسائل عصر نزول شناخت پیدا خواهیم کرد. و می توان از رهگذر تطبیق این موضوع ها بر مسائل و موضوع های نو به پاسخ گویی به روز قرآن کریم دست یافت.
نتیجه گیری
نزول قرآن در زمان و مکان های مختلف در طول دوران رسالت به اقتضای پیشرفت نهضت اسلام و نیازهای عینی جامعه بر پیامبر(ص) صورت گرفته است. آگاهی از شرایط و زمینه های نزول، اطلاعات فراوان و گرانبهایی را از دوران دعوت اسلام و نیز سیر روحی و سیاسی و اجتماعی دعوت نبوی به ما می دهد. البته برای دریافت این شناخت هم باید به زمان و هم مکان نزول توجه داشت. ممکن است مکان نزول نسبت به زمان نزول نقش کم رنگ تری داشته باشد اما این معیار در مواردی پا به پای زمان نزول در برطرف کردن ابهام های برخی آیات قرآن ایفای نقش نموده است. و با توجه به احادیث نقل شده از آشنایی حضرت علی(ع) با علوم قرآن همردیف با اسباب نزول و همینطور زمان نزول آورده شده است. تفکیک زمانی آیاتی که پیش از هجرت نازل شده اند از آیاتی که پس از هجرت نازل شده اند، برای علوم و تحقیقات قرآنی اهمیت بیشتری دارند، تا تفکیک آیات قرآنی بر پایه مکان نزول که در مکه نازل شده اند یا در مدینه. این اهمیت در دو حوزه بیشتر خود نمایی می کند:
حوزه اول ـ حوزه فقه است. آنجا که بحث تأخر و تقدم زمانی و تعیین زمان نزول آیات با علم فقه و معرفت احکام شرعی ارتباط پیدا می کند.
حوزه دوم ـ حوزه تاریخ تشریع و دعوت اسلام است. برای نمونه هجرت نبوی صرف یک رویداد گذرا در تاریخ دعوت اسلامی نمی باشد. و حد فاصلی است میان دو دوره عمر دعوت اسلام. هر چند می توان هر یک از این دوره ها را به چندین مقطع زمانی تقسیم نمود. با در نظر گرفتن زمان نزول، خواهیم توانست تحولات دعوت اسلام و شاخصهای کلی مربوط به هر یک از دوره ها را دنبال کنیم. هر چند مکان نزول نیز در این راستا قابل توجه است اما بدون در نظر گرفتن عامل زمان، برداشت تفصیلی از دعوت اسلام به ما نمی دهد و فهم تاریخ دعوت، ناقص خواهد ماند.
با این تفصیل، زمان و مکان نزول با هم اطلاعات دقیقی در مورد تاریخ نزول آیات به ما می دهد که بدون بررسی همه جانبه ی قرآن و روایات مختلف در این زمینه ممکن نیست. بنابراین با شناخت تاریخ نزول قرآن، تفسیر تاریخی از قرآن کریم که بر اساس تمام اطلاعات موجود اعم از آیات قرآن و روایات گوناگون است بدست می آید.
در مورد ارتباط مبحث «مکی و مدنی» با «زمان و مکان نزول» نیز می توان گفت: این ارتباط عموم و خصوص مطلق است یعنی بحث «مکی و مدنی» جزء بحث «زمان و مکان نزول» است. تقسیم آیات و سوره ها به مکی و مدنی دلیلی است بر وجود ملاک و معیارهایی برای این تشخیص که به طور قطع برای آگاهی از زمان و مکان نزول فراز های قرآن و داشتن نگاه تاریخی به نزول قرآن کریم لازم و ضروری است. اما مبحث زمان و مکان نزول گسترده تر بوده و زمان هایی خاص چون سال حجه الوداع یا قبل و بعد از فتح مکه و مکان هایی غیر از مکه و مدینه و به طور کلی هر بحثی که مربوط به تاریخگذاری نزول قرآن شود را در بر می‌گیرد.
نتیجه ها
و پیشنهاد ها
نتیجه ها
از مباحثی که گذشت، نتایجی بدست آمد که به مهم ترین آنها اشاره می شود:
۱٫ منظور از«زمان نزول» اوقاتی است که فرازهایی از آیات قرآن کریم بر پیامبر(ص) وحی شده است.
۲٫ «مکان نزول» یعنی هر جا که آیاتی از قرآن کریم بر پیامبر(ص) نازل شده است.
۳٫ «نزول» در مورد قرآن به معنای مجازی به کار می رود بدین معنا که قرآن حقیقتی والاست که خدای متعال جهت تمام کردن رحمت خویش آن را در قالب الفاظ بر پیامبر(ص) خویش ـ که دارای تکامل روح بودندـ وحی کرده است.
۴٫ بنابر نظر عده ای از دانشمندان علوم قرآنی قرآن یک بار اجمالی و بار دوم به صورت تدریجی مرتبط با حوادث و وقایعی نازل شده است که بیانگر قابلیت تعیین زمان نزول آیات و سوره های قرآن می باشد.
۵٫ رساترین تعریف برای «تفسیر» عبارت است از: بیان نمودن مفهوم موردنظر خدای متعال از آیات قرآن بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره ای.
۶٫ «قرآن» در اصطلاح عبارت است از: کلام الهی که به تدریج بر پیامبر(ص) به زبان عربی و لهجه قریش نازل شده است.
۷٫ جهت تفسیر و تبیین دقیق و بهتر معارف قرآن کریم، آشنائی با زمینه های نزول آیات(سبب نزول، شأن نزول، فرهنگ عصر نزول) بخصوص قرینه «زمان و مکان نزول» از کارآمد ترین ابزار به شمار می آید؛ همانطور که در صدر اسلام نیز مورد توجه بوده است.
۸٫ این قراین تأثیرگذار بر فهم آیات، زمانی قابل پذیرش است که با اسناد معتبر و قابل اعتنا به دست آمده باشد.
۹٫ جامع ترین تعریف برای «سبب نزول» عبارت است از: رویداد یا پرسشی که به اقتضای آن قسمتی از قرآن کریم همزمان یا در پی آن در زمان پیامبر (ص) نازل شده که در بردارنده جواب یا حکم آن رویداد یا پرسش بوده و به لحاظ آنکه زمینه ی نزول آیات را فراهم می‌آورد به آن «سبب نزول» می گویند.
۱۰٫ بعضی از آیات و سوره ها سبب نزول خاص دارند که توجه به آن ضروری است.
۱۱٫ تأثیر سبب نزول بر تفسیر در محورهایی قابل بررسی است که بعضی از آنها مورد اتفاق نظر مفسرین بوده مانند: فهم صحیح آیات و شناخت مصادیق آیات و بعضی دیگر مانند دفع توهم حصر مورد نقد قرار گرفته است.
۱۲٫ از دیگر تأثیرات سبب نزول محدوده شمول حکم است که اکثر دانشمندان علوم قرآنی قائل به اعتبار عموم لفظ هستند.
۱۳٫ ذکر جمع و اراده فرد مطابق اصول محاوره ای بوده و در گفتگوهای معمولی فراوان دیده می شود برای تعظیم فردی لفظ جمع به کار می رود. آیاتی هستند که با وجود الفاظ جمع منظور افراد خاصی هستند مانند آیه ولایت.
۱۴٫ تدوین روایات در شیعه از همان اول و به پیروی از اهل بیت(ع) آغاز شد اما حدیث اهل سنت به دلیل نهی خلافت از آن از قرن دوم شروع شد که ناخود آگاه فراموشی ناشی از گذر زمان و نیز جعل روایات برآن تأثیر داشته است.

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 10:31:00 ب.ظ ]