۴- بین تغییرات حسابهای پرداختنی و فرصتهای رشد در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد.
۵- بین تغییرات در موجودی کالا و فرصتهای رشد در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد.
۶- بین تغییرات حسابهای دریافتنی و فرصتهای رشد در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه وجود دارد.
۱-۶ مدل مفهومی پژوهش
هموارسازی سود
اجزای تعهدی سود
فرصت های رشد
(آندرس و دیگران[۹]، ۲۰۱۴: سیلهان[۱۰]، ۲۰۱۴: کردستانی و رودنشین،۱۳۸۵)
۱-۷ قلمرو پژوهش
۱-۷-۱ قلمرو موضوعی
قلمرو موضوعی این پژوهش، بررسی رابطه بین اجزای تعهدی سود با میزان هموارسازی سود و فرصت های رشد می باشد.
۱-۷-۲ قلمرو زمانی انجام پژوهش
از نظر زمانی، دوره زمانی در این در طی دوره بین سال های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۲ میباشد.
۱-۷-۳ قلمرو مکانی پژوهش
از لحاظ قلمرو مکانی، این پژوهش در بورس اوراق بهادار تهران انجام میگیرد.
۱-۸ تعریف متغیرها
۱-۸-۱ تعاریف مفهومی
الف: اجزای تعهدی سود:
به آن بخش از سود حسابداری گفته می شود که زمان وصول مورد توجه قرار نمیگیرد بلکه زمان تحصیل یا تحقق آن در شناسایی و ثبت سود حسابداری اهمیت دارد(کردستانی و رودنشین، ۱۳۸۵).
حسابداری
ب: هموار سازی سود:
هموارسازی سود به عنوان اقدامی آگاهانه و عامدانه برای کاهش تغییرها و نوسانهای دورهای سود گزارش شده یا سود مورد پیش بینی از طریق استفاده از فن گزینهای حسابداری در چهارچوب اصول پذیرفته شده عمومی حسابداری تعریف شده است(بادآور نهندی و دیگران، ۱۳۸۹).
ج: فرصت های رشد:
ارزش یا مطلوبیت دارایی های یک شرکت در گروه توانایی آن در ایجاد جریانات نقدی در یک دوره معین زمانی است(آندرس و دیگران[۱۱]، ۲۰۱۴).
۱-۸-۲ تعاریف عملیاتی
الف: اجزای تعهدی سود:
۱- تغییرات حسابهای دریافتنی:
تغییرات سالانه حسابهای دریافتنی: از تفاوت مانده پایان دوره و اول دوره بدست میآید.
جمع کل دارایی ها / (سایر حسابها و اسناد دریافتی تجاری + حسابها و اسناد دریافتی تجاری) = حساب های دریافتنی
جمع کل دارایی ها / (طلب از شرکتهای گروه و شرکت های وابسته +
۲- تغییرات حسابهای پرداختنی:
تغییرات سالانه حسابهای پرداختنی: از تفاوت مانده پایان دوره و اول دوره بدست می آید.
جمع کل دارایی ها / (سایر حسابها و اسناد پرداختنی تجاری + حسابها و اسناد پرداختنی تجاری) = حساب های پرداختنی
جمع کل دارایی ها / (بدهی شرکتهای گروه و شرکت های وابسته +
۳- تغییرات در موجودی کالا:
تغییرات سالانه موجودی کالا: از تفاوت مانده پایان دوره و اول دوره بدست می آید.
تغییرات در موجودی کالاست که با بهره گرفتن از مدل (لیو و دیاگاراجان)، (آباربانل و بوشی) و (باسو و وانگ) به شرح زیر محاسبه می شود:
Inventory (INV) = Δ Inventory – Δ sales
: Δ Sales تغییرات در فروش خالص.
: Δ Inventory تغییرات ساخت شده در موجودی کالای.
ب: هموارسازی سود:
در پژوهش حاضر اقلام تعهدی اختیاری به عنوان شاخص سنجش هموارسازی سود مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. در این پژوهش برای محاسبه اقلام تعهدی اختیاری از مدل تعدیل شده جونز استفاده می شود:
جمع اقلام تعهدی از دو طریق ترازنامهای و سود و زیانی قابل محاسبه است. در این پژوهش جمع اقلام تعهدی از طریق سود و زیان به شرح زیر محاسبه شده است:
TA i.t = EARN i.t – CFO i.t
TA i.t= جمع اقلام تعهدی شرکت i در سال t
EARN i.t= سود قبل از اقلام غیر مترقبه شرکت i در سال t
CFO i.t= وجه نقد عملیاتی (جریان های نقدی ناشی از فعالیت های عملیاتی) شرکتi در سال t
ج: فرصت های رشد:
اندوخته طرح و توسعه+ اندوخته قانونی + سود و زیان انباشته + سرمایه) – جمع کل داراییها)= فرصت های رشد شرکت
جمع کل دارایی ها / (میانگین ارزش بازار کل سهام شرکت در طی دوره + (سایر اندوخته ها +
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
فصل دوم:
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱ مقدمه
به طور کلی هموارسازی سود عبارت است از اعمال نظر مدیریت شرکت در تقدم و تاخر ثبت حسابداری هزینهها و درآمدها و یا به حساب گرفتن هزینهها یا انتقال آنها به سالهای بعد به طوری که باعث شود شرکت در طول چند سال مالی متوالی از روند سود بدون تغییرات عمده برخوردار باشد. هدف مدیریت این است که شرکت را در نظر سرمایه گذاران و بازار سرمایه با ثبات و پویا نشان دهد. اهمیت دادن به درآمد و سود حسابداری گزارش شده، یک فرضیهای وجود دارد که مدیران جستجو می کند که سود را در طی تمام دوره هموار نماید بطوریکه جریان سود ثابت بیشتر با واریانس سالانه کمتر منتهی به ارزشگذاری شرکت بالاتر می شود. در برخی موارد این بحث پیشنهاد میگردد که یک بازار سهام طبیعی نمی تواند داده های حسابداری را بطور صحیح شرح دهد. رونن و سادن به تناوب پیشنهاد می کنند که مدیران هموارسازی سود را برای پیشگوئی کردن بهینه (بوسیله افراد برون سازمانی) از جریانات نقدی که ارزش شرکتها بر آن مبنا قرار میگیرد، تسهیل می کند(قائمی و دیگران، ۱۳۸۲).
گسترش مرزهای اقتصادی با تداوم انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم، ایجاد کارخانههای بزرگ و نیاز به اجرای طرحهای عظیم صنعتی که نیازمند سرمایه های کلان بود سرعت گرفت. تامین چنین سرمایه هایی از امکانات مالی یک یا چند سرمایهگذار فراتر بود و از سوئی، یک یا چند سرمایهدار نیز آمادگی پذیرفتن خطر تجاری چنین فعالیتهای بزرگی را نداشتند. بنابراین تنظیم نحوه اداره شرکتهای سهامی و روابط بین صاحبان سهام از طریق وضع قوانین و مقررات توسط دولتهاو نظم یــــافتن بخشی از معاملات اوراق بهادار در چارچوب ایین نامههای بورسهای اوراق بهادارباعث فزونی سرمایه گذارانی شد که نه مستقیماً در اداره شرکتها مشارکت داشتند و نه دارای چنین تمایلی بودند(مرادی، ۱۳۸۷).
عکس مرتبط با اقتصاد
ادامه فرایند تحول در مناسبات مالکیت و اداره سرمایه در کشورهای توسعه یافته صنعتی، به پیدایش گروه تازهای از مدیران کارآزموده و حرفهای انجامید که در عین اقتدار کامل در اداره واحدهای اقتصادی، گاه در سرمایه آنها سهمی ناچیز داشتند و اندیشه جدایی مالکیت از مدیریت را مصداق عملی بخشیدند. میلیونها نفر که پساندازهای خود را از راه سرمایه گذاری در اوراق بهادار شرکتها به آنها سپردهاند. برای اطمینـــان از اینکه وجوه سرمایه گذاری شده آنان به طور درست و موثر استفاده می شود ناگزیرند به صورتهای مالی سالانه و میان دورهای شرکتها اتکا کنند. افرادی نیز پس اندازهای خود را به بانکها و موسسات دیگر میسپارند که آنها هم به نوبه خود این وجــــوه را در سهام شرکتها سرمایه گذاری می کنند. بنابراین، تقریباً هر فردی به طور مستقیم یا غیرمستقیم منافعی در شرکتها دارد و حفظ منابع عمومی مستلزم گزارشهای قابل اتکا و به موقع از عملیات و سلامتی مالی شرکتهای سهامی عام است. موسسات سرمایه گذاری، بانکها و سرمایه گذاران برای اعطای اعتبار و سرمایه گذاری در شرکتها، ریسکهای مختلفی را درنظر میگیرند که یکی از آنها ریسک بازار یا ریسک تجاری است. در کشورهای توسعه یافته، باتوجه به ریسکی که برای واحد تجاری در نظر گرفته می شود نرخ بهره اعتبارات مشخص گردیده و باتوجه به ریسک شرکت وثیقه مناسب اخذ میگردد. همچنین سرمایه گذاران به سمت شرکتهایی تمایل دارند که ریسک کمتری داشته و متناسب با آن بازده مناسبی نیز داشته باشند. از آنجایی که ریسک بازار یک شرکت با نوسانات بازده سهام آن اندازه گیری شده و قیمت سهام نیز به نحوی با سود هر سهم([۱۲]EPS) شرکت در ارتباط است لذا شرکتها تمایل دارند با کاهش نوسانات در سود هر سهم باعث کاهش در نوسانات بازده گردیده و در نهایت تصور سرمایه گذاران و اعتباردهندگان را از ریسک شرکت تحت تاثیر قرار دهند. لذا اقدام به هموارسازی سود می کنند تا از این طریق باعث ایجاد جریان ثابت رشد سود گزارش شده گردند(مهرانی و عارف منش، ۱۳۸۷).
زیرا سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در شرکتی که دارای جریان هموار سود است، مبلغ بیشتر حاضرند بپردازند. این امر خصوصا در میان شرکتهای پذیرفته شده در بورس با هدف اثرگذاری بر قیمت سهام میتواند بیشتر مطرح باشد بنابراین.
تحقیق و تحلیل همه جانبه در بازارهای اوراق بهادار ونتیجه گیری صحیح می تواند سرعت رشد و شکوفایی این بازارهای را تحقق بخشیده و با توجه به کثرت سرمایه گذاران اطمینانی منطقی را که نتیجه کارائی بازار اوراق بهادار است را در اختیار انان قرار دهد و بالبطع علاقه مندی سرمایه گذاران و اعتباردهندگان و تحلیلگران بر ریسک و بازده شرکت باعث گردیده تا انان هموارسازی سود را بعنوان عاملی تاثیرگذار بر ریسک وبازده در شرکتهای سرمایهپذیر بیشتر مورد توجه قرارداده و تمرکز اصلی گزارشگری مالی را بر پیش بینی میزان سود بعنوان یک شاخص عملکرد واحد تجاری بیشتر مد نظر قرار دهند(مهرانی و عارف منش، ۱۳۸۷).
۲-۲ مبانی نظری
۲-۲-۱ مفهوم درآمد و سود
تعریف سود از نظر اقتصاددانانی مانند هیکس[۱۳] ، که از نظر مفهومی و تعیین پایه روشهای شناسایی سود، مورد قبول حسابداران نیز قرار گرفته، این است که سود عبارت از میزان پولی است که اگر در طول یک دوره خرج شود، وضعیت شخص در پایان دوره مانند اول دوره باشد .از تعریف فوق مفهوم نگهداشت سرمایه استخراج شده است.
یکی از انواع مفاهیم نگهداشت سرمایه، مفهوم نگهداشت پول یا سرمایه مالی است که برحسب واحد پولی محاسبه میشود و درحالحاضر مبنای اصلی تدوین استانداردهای حسابداری قرار گرفته است. با بهره گرفتن از مفهوم نگهداشت سرمایه مالی میتوان گفت که سود عبارت از مبلغی است که شرکت میتواند پس از پایان دوره مالی به صاحبان سهام خود پرداخت کند و در میزان سرمایه صاحبان سهام از نظر پولی (مبلغ) تغییری ایجاد نشود. براساس مفاهیم نظری گزارشگری مالی، درامد عبارت است از افزایش در حقوق صاحبان سرمایه، بهجز مواردی که به آورده صاحبان سهام مربوط میشود. بطور کلی مفاهیم نظری سود به شرح ذیل قابل بیان میباشد(نوروش و حسینی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۱-۱ مفهوم سود در سطح ساختاری:
در این سطح سود براساس یکسری قوانین که عمدتا با پدیدههای دنیای واقعی بی ارتباطند تعریف می شود. در این سطح اصطلاحاتی همانند تخصیص هزینه، فرض تطابق در نظر گرفته می شود. سود شامل خلاصهای از اقلام مثبت ومنفی است که بعضی از آنها مفهوم تغییری نداشته ولو اینکه برای سرمایه گذاران حاوی اطلاعات باشد(هاشمی و محمدی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۱-۲ مفهوم سود در سطح معنائی:
تعریف سود از دیدگاه اقتصادی و حسابداری در سطح معنایی انجام می شود. در این سطح بر اساس تعاریف موجود، سود اقتصادی را نمیتوان هموار نمود لذا هموارسازی سود در مورد سود حسابداری معنیدار است.تفاوت این دو مفهوم ناشی از روشهای اندازه گیری آنهاست(هاشمی و محمدی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۱-۳ مفهوم سود در سطح رفتاری:
تعاریف و تقسیم بندی دیگری از سود به شرح ذیل نیز می تواند میزان استفاده استفادهکنندگان را از مفهوم سود افزایش دهد(هاشمی و محمدی، ۱۳۸۸).
سود وقایع اقتصادی و سود حاصل از منابع خاص سود مستمر و سود غیر مستمر سود بعنوان ارزش افزوده بازده تعدیل شده براساس ریسک عوامل مختلفی بر بازده و ریسک یک سهام تاثیر میگذارند. ویلیام اف.شارپ براساس تحقیقات قبلیاش با هاری مارکویتز عوامل تاثیرگذار بر بازده و ریسک یک سهم را به دو دسته تقسیم کرد: آنهایی که بستگی به شرکت دارند (ریسک غیرسیستماتیک) و آنهایی که با بازار در ارتباط هستند (ریسک سیستماتیک). بازده یک سهام را می توان به صورت زیر نوشت:
Rit = aI +b iRMt = et
به طوری که:
Rit= بازده دارایی i در دوره t
s RMt= بازده همه سهامهای بازده برای دوره t
et= اشتباه تصادفی در فرایند برای دوره t.
این مدل به نام مدل بازار شناخته شده است. مهمترین فرض مدل بازار این است که تغییرات در یک سهام منفرد ناشی از عواملی است که بر کل بازار تاثیر میگذارد. وقتی بدره سهام تشکیل می شود. ریسک غیرسیستماتیک حـــــذف شده و ریسک سیستماتیک باقی میماند.
طبق تعریف، بازده تعدیل شده براساس ریسک عبارت است از تفاوت بین بازده واقعی یک دارایی و بازدهی ناشی از نوسانات بازار آن دارایی (ضریب بتا). از این رو تئوریسنهای بازار، نوسانات بازار را با ریسک برابر میدانند. بازده تعدیل شده براساس ریسک را ضریب آلفا نیز مینامند. نام آلفا از حرف a در معادله خطی y=a+bx گرفته شده است(بال و شیواکامر[۱۴]، ۲۰۰۵).
غالباً معیار عملکرد تعدیل شده براساس ریسک برای مقایسه سرمایه گذاریهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. معیاری که در حال حاضر در موسسات مشاوره سرمایه گذاری مانند مورنینگ استار[۱۵] یا میکروپال[۱۶] به کار گرفته می شود. این معیار معمولاً بازده میانگین را برای سطح ریسک آن سرمایه گذاری تعدیل می کند.(بال و شیواکامر، ۲۰۰۵).
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:12:00 ق.ظ ]