بعد تاریخی: «بعد تاریخی هویت ملی را می توان از آگاهی مشترک افراد یک جامعه از گذشتۀ تاریخی و احساس دلبستگی به آن، احساس هویت تاریخی و هم‌تاریخ‌پنداری، پیوند دهندۀ نسل‌های مختلف به یکدیگر دانست که مانع از جدا شدن یک نسل از تاریخش می‌شود.»
بعد جغرافیایی: «محیط جغرافیایی تبلور فیزیکی، عینی، ملموس و مشهود هویت ملی به‌حساب می‌آید. برای شکل‌گیری هویت واحد ملی، تعیین محدوده و قلمرو یک سرزمین مشخص، ضرورتی تام دارد. به عبارتی نگرش مثبت به آب و خاک به عنوان یک کشور و یک سرزمین معین که از جایگاه مشخصی در نظام هستی برخوردار باشد، هویت جغرافیایی نامیده می‌شود.»
بعد فرهنگی: «مقصود از فرهنگ، مجموعۀ ذهنی و روانی مشترکی است که در گذشتۀ تاریخی شکل گرفته و طی آن فرایند جامعه‌پذیری به نسل‌های بعدی منتقل گردیده و نسل‌های نوین، آن را به عنوان میراث گذشته به ارث برده‌اند. مجموعه‌ای که آن را می‌توان شامل: ارزش‌ها، هنجارها، نمادها، اعتقادات، احساسات و رویکردهایی برشمرد که در زمینۀ خانواده، اقتصاد، سیاست، مذهب، جامعه‌پذیری و تفریحات در بین مردم یک جامعه به صورت وجدان جمعی درآمده است.»
عکس مرتبط با اقتصاد
بعد سیاسی: «هویت سیاسی مهمترین مولفۀ هویت ملی را تشکیل می‌دهد. هویت ملی در بعد سیاسی بدین معنی است که افراد از لحاظ فیزیکی و قانونی عضویت نظام یا ساختار سیاسی هستند، داخل مرزهای ملی یک کشور زندگی می‌کنند و موضوع و مخاطب قوانین آن کشور هستند؛ همچنین خود را از لحاظ روانی از اعضاء سیستم می‌دانند. از اینرو عشق و علاقۀ قلبی به یک سیستم سیاسی و میانی ارزشی و مشروعیت آن
به عامل عمده‌ای در تقویت همبستگی و پیوند ملی خواهد بود.»
بعد دینی: «دین و مذهب به مثابه یکی از ریشه‌ای ترین عناصر فرهنگی در جوامع به عنوان یکی از عوامل اساسی تشکیل دولت و ملت مورد توجه بوده است. وجود دین مشترک در درون یک قلمرو و سرزمین مشترک همواره به عنوان یکی از مبانی شکل‌گیری همبستگی ملی در جوامع مطرح بوده و نقشی اساسی در پیدایش وفاق و انسجام اجتماعی ایفا کرده است»(ابوالحسنی،۱۳۸۹: ۲۲-۲۰).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
به هر‌روی، هویت ملی، مجموعه ­ای از گرایش­ها و نگرش­های مثبت نسبت به عوامل، عناصر و الگوهای هویت بخش و یکپارچه کننده در سطح یک کشور به عنوان یک واحد سیاسی است.
۱ـ۱ـ۱هویت ملی و جامعه ایران
اکنون اگر موضوع هویت ملی در چهارچوب کلیتی به نام هویت ایرانی مطالعه شود با توجه به مؤلفه­ های سنتی و مدرن برخلاف بسیاری از هویت­های خودساخته و در‌حال ساخت از سوی کشورها و برای ملت­های دیگر، دارای عناصری همچون تاریخ مشترک مکتوب و شفاهی، اسطوره­های ملی و مذهبی قابل پذیرش در بین همه، دردها و رنجها و افتخارات، زبان غنی و کامل، فرهنگ و دین، ایدئولوژی­ و ارزشها، مراسم و آداب و سنت‌های ملی و تاریخی، آگاهی و احساس تعلق قدرتمند و … است که تداوم و تأثیر آن بیش از هر هویت دیگری در منطقه و جهان مطرح است.
کشور ما ایران به عنوان کشوری با پیشینه تاریخی و تمدنی عظیم و همچنین با لایه ­های فرهنگی مختلف و متشکل از خرده فرهنگ­های قومی، مذهبی و دینی گوناگون در مقاطع مختلف با مسائل و مشکلاتی از سنخ تضعیف وحدت ملی مواجه بوده است. تحولات ایران پس از انقلاب اسلامی و فراز و نشیب‌هایی که عرصه‌های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی بوجود آمده است مفهوم هویت ملی و راه های تقویت آن نه‌تنها در میان پژوهشگران فرهنگ، جامعه و سیاست ایران بلکه حتی در میان مردم عادی نیز به یک دغدغۀ ذهنی تبدیل شده است. افزون بر این، برخی از متفکران مسائل سیاسی و اجتماعی ایران تقویت هویت ملی را شرط لازم افزایش توان و ظرفیت ملی برای رویارویی با تهدیدات و بحران‌ها می‌دانند (سید امامی، ۱۳۹۰: ۴۱؛ به نقل از کاظمی، ۱۳۸۲: ۶-۲۰۵).
با این مقدمات، می‌توان نتیجه گرفت که هویت و جنبه‌های مختلف آن یک امر ایستا و پایدار نیست ودر گذر ایام و بنا به شرایط گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصاد‌ی می‌تواند در معرض تغییر، تقویت، تضعیف و یا حتی در معرض تهدید باشد.
۱ـ۲رسانه‌ها و هویت
به‌نظر می‌رسد در دنیای امروز با وجود حضور فراگیر و پرنفوذ رسانه‌ها (اعم از جمعی و مجازی) که نه‌تنها در کار انعکاس واقعیت‌های اجتماعی هستند بلکه دست‌اندرکار ساخت اجتماعی واقعیت نیز می‌باشند می‌توانند در زمینۀ تحکیم، تقویت و یا تضعیف هویت‌ها به‌ خصوص هویت ملی نقش داشته باشند. به عبارت دیگر، تلاش جهانی‌ـ ­از طرف فرهنگ مهاجم و قدرت سیاسی­ اقتصادی و نظامی و به‌ویژه رسانه‌ای در قالب شبکه­ های خبری و ماهواره­ای به عنوان ابزار قدرتمند دنیای امروز، در یکسان­سازی فرهنگی و غلبه بر مقاومت­ها و کانون­های «هویت مقاومت» می‌توانند تاثیرگذار باشند.
دراین میان، ابزارهای جهانی شدن (ماهواره، رسانه‌های جمعی، اینترنت وغیره) در تشدید چندپارگی معنایی و هویتی نقش قابل‌ملاحظه‌ای دارند. هرچند گسترۀ دایرۀ اثرگذاری و اثرپذیری در حوزۀ فناوری اطلاعات و ارتباطات و مباحث هویتی مترتب برآن، نشانگر سیال بودن ابعاد هویت در دنیای امروز است. با این حال موضوع هویت ملی و نقشی که رسانه‌های جمعی به‌ویژه تلویزیون در تقویت یا تضعیف آن بازی می‌کنند امری پذیرفته شده به نظر می‌رسد. اگر این مهم در چهارچوب نقش رسانه های جمعی مورد بررسی قرار گیرد وظایف سه‌گانۀ کلاسیک هارولد لاسول بسیار راهگشا است. لاسول برای رسانه های جمعی سه نقش عمده قائل است. این نقش‌های سه‌گانه عبارتند از : ۱ـ نظارت بر محیط ۲ـ ایجاد همبستگی میان اجزای جامعه ۳ـ انتقال میراث‌های اجتماعی از نسلی به نسل دیگر(لاسول،۱۳۸۳: ۵۹). در همین زمینه می‌توان به نقش‌های مورد تاکید مرتن و لارازسفلد نیز اشاره کرد. از نقطه‌نظر آنان رسانه‌ها دارای سه نقش عمده هستند؛ ۱ـ وظیفۀ اخلاقی (حمایت از هنجارهای اجتماعی) ۲ـ امکان اعطای پایگاه اجتماعی ۳ـ برخی وظایف نامطلوب (مانند تخدیر اجتماعی یا ایجاد نوعی مشارکت خیالی در واقعیت است(به نقل از دادگران، ۱۳۸۱٫ ۷-۱۰۶).
نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات
۱ـ۲ـ۱ خبر و رسانه‌های جمعی
بدون تردید یکی از مهمترین کارکردهای وسایل ارتباطات جمعی اطلاع‌رسانی است این کارکرد بیش از هرجای دیگر خود را در قالب خبر نمایان می‌سازد. از همین رو پی‌جویی و گردآوری اطلاعات در مورد حوادث و رویدادهای ملی و فراملی و انتقال آنها به عموم مردم بدون در نظر گرفتن سلسله‌مراتب گروهی در نظر گرفته‌اند.
از میان وسایل ارتباط جمعی، رادیوـ‌تلویزیون مهمترین وسیلۀ پخش خبر یا اطلاع در عصر کنونی محسوب می‌شوند. این دو وسیله، کوچک شدن کرۀ زمین و ایجاد همبستگی و نزدیکی میان ساکنان آن را فراهم آورده‌اند. تلویویزیون در کوتاه‌ مدت اطلاعات مورد نیاز و خبر رویدادهای گوناگون را در دورافتاده‌ترین نقاط دنیا به طور دائم و مستقیم در اختیار گیرنده قرار می‌دهد. صاحب‌نظران بر این عقیده‌اند که تلویزیون در نمایشی کردن و ارزش دادن به وقایع، مهارت خاصی دارد. آنها در این خصوص از چهار طریقی که وسایل ارتباطات جمعی می‌توانند فضا را دگرگون سازند سخن به میان می آورند. آن چهار طریق عبارتند از: برداشتن فاصلۀ میان نمایش و تماشا، حذف مرز میان زندگی خصوصی و زندگی اجتماعی، محدود کردن حادثه ها در ابعاد وسیع بر روی صفحۀ کوچک خود؛ و در نهایت از طریق حزن انگیز یا لذت بخش جلوه دادن حوادث و اتفاقات در کار دگرگون سازی فضای اجتماعی بر می‌آید (دادگران، ۱۳۸۱: ۲۱-۲۰-۱۱۹). افزون بر این، نقش هویت ساز رسانه های جمعی در عرصۀ «خبررسانی، به نوعی ایجاد کنندۀ ارتباط با جامعۀ‌ خودی و بیگانه است. این امر باعث از میان بردن انزوای افراد می‌شود و احساس مشترک و همدردی با جامعه را درآنها ایجاد می‌کند که در نهایت به ایجاد همبستگی میان افراد به صورت یک ملت و یاری کردن به آنها به منظور تعیین هویت ملی و فردی خویش می‌ انجامد.
رسانه ­های جمعی و در اینجا بطور خاص تلویزیون، از جمله منابع مهم تأثیرگذار درعرصه فرهنگ به شمار می­آیند و بر فرایند شکل­دهی هویت ملی در همه جوامع و نیز جامعه ما تاثیر می­گذارند. تلویزیون به عنوان ابزاری قدرتمندتر از دیگران عمل می­ کند و در قامت رسانه­ای جمعی می ­تواند همانند یک مرکز قدرتمند فرهنگی، هویت­های گروهی، قومی و ملی را که از جمله ارکان و زیربنای هویت جامعه محسوب می‌شوند، تحت تأثیرات مثبت و منفی قرار دهد و با بهره­ گیری از فنون ارتباطی بر ایده­ها و نگرش­های فرهنگی مردم تأثیربگذارد. این نکته‌‌ای است که از دیرباز تحت عنوان «تصاویر رسانه‌ای گروه‌ها» مورد توجه دانشوران ارتباطات و رسانه‌های جمعی بوده است. به عنوان مثال جکسون هریس فصلی از کتاب روانشناسی شناختی وسایل ارتباط جمعی خود را به تحقیقات نظری و تجربی این حوزه اختصاص داده است. وی بر این عقیده است که یکی از مهمترین واقعیت‌های موجود این است که رسانه‌ها اطلاعاتی در مورد گروهی از افراد به ما می‌دهند و بدین طریق ما می‌توانیم به گروه وسیعی از افراد، بیش از آنچه در طول عمرمان با آنها برخورد کرده‌ایم، روبه رو شویم. رسانه‌ها نه‌تنها به ما انواع مختلف انسانها را معرفی می‌کنند، بلکه گاهی در عمل تنها منبع اطلاعات ما در مورد افراد هستند. گاهی تقریباً تمام اطلاعات ما دربارۀ گروهی از افراد، از رسانه‌ها بدست آمده‌اند (هریس،۱۳۹۰: ۱۲۰). هریس در تشریح این موضوع به الگوی «چهار مرحلۀ تصویرسازی اقلیت‌ها» که سال‌ها پیش از سوی کلارک (۱۹۸۶) معرفی شده اشاره می کند. الگوی چهار مرحله‌ای کلارک بطور خلاصه بدین شرح است: مرحلۀ نخست، شناسایی نشدن است که در این مرحله گروه اقلیت به سادگی مستثنی هستند. در این مرحله استهزاء وجود ندارد و نمایش‌ها به طور اغراق‌آمیز ارائه نمی‌شود.فردی که فرهنگ بیگانه را از رسانه‌ها مشاهده می‌کند، هیچ‌گاه مطلع نبوده است که حتی چنین مردمی در آن جامعه وجود دارند. مرحلۀ دوم، تصویرسازی اقلیت یا دست‌انداختن و استهزاء است. گروه مسلط، تصویر از خود را با نگرش کلیشه‌ای و تحقیر کردن اقلیت‌ها یا معرفی اعضای آن گروه به عنوان افرادی نالایق و لوده و بی‌استعداد، تقویت می‌کنند. مرحلۀ سوم، تصدیق است که در آن اعضای گروه اقلیت به عنوان حامی نظم موجود ظاهر می‌شوند(افسران پلیس، کاراگاهان، جاسوسان). چنین نقش‌هایی نوعاً به عنوان نقش‌های مثبت در سال‌های ۱۹۶۰ برای امریکایی‌های افریقایی‌تبار باب شد؛ بیننده اکنون امریکای لاتین را اغلب در همان نقش‌ها مشاهده می‌کند. چهارمین یا آخرین مرحله، احترام است. مراد از احترام به این معنی است که گروه های اقلیت در دامنۀ برابری از نقش‌ها ظاهر می‌شوند؛ هم خوب و هم بد (هریس،۱۳۹۰: ۱۲۲).
هریس در ادامه مباحث خود به بحث نقش اخبار در دنیای امروز و جنبه های هویت‌بخش آن می‌پردازد. از نگاه وی اخبار ابزار برجسته‌سازی مسائل جهان است. افزون بر این، شکل روایت اخبار به ظرافت می‌تواند برجسته‌سازی کند و به ما بگوید چه ‌چیز مهم یا غیرمهم است به این معنا که اخبار چگونه واقعیت دریافت شده دربارۀ رویدادهای جهان (دراینجا هویت ملی) را از طریق خواندن یا تماشای گزارش‌های خبری ساخته و در اختیار مخاطب قرار می‌دهد (هریس،۱۳۹۰: ۳۰۰). البته همین‌جا بی‌درنگ باید اضافه کرد که برجسته‌سازی در خبر، تنها یکی از شیوه‌ها و شگردهای بازنمایی واقعیت‌ها از جمله هویت ملی است؛ و در این زمینه می‌توان بر دیدگاه ها و نظریه‌هایی در خصوص دروازه‌بانی خبر، انگاره‌سازی، نظریۀ کاشت، عینیت‌گرایی و مانند آن تمرکز کرد و از این طریق موضوع نقش خبر و اطلاع‌رسانی در بازنمایی هویت ملی را مطالعه نمود.
مراد از بازنمایی[۲]، بازنمایی تولید معنا از طریق چهارچوب مفهومی و گفتمانی است. استوارت هال به عنوان یکی از نظریه‌پردازان این حوزه معتقد است: «هیچ چیز معناداری خارج از گفتمان وجود ندارد و مطالعات رسانه‌ای وظیفه‌اش سنجش شکاف میان واقعیت و بازنمایی نیست بلکه تلاش برای شناخت این نکته است که معانی به چه نحوی از طریق رویه‌ها و صورت‌بندی‌های گفتمانی تولید می‌شود» (کالورت و لوایز ۲۰۰۲، به نقل از مهدی‌زاده، ۱۳۸۷: ۱۵).
مفهوم انگاره‌سازی[۳] عموماً ناظر بر معنای ساختن و پرداختن و یا یک برداشت عمومی است که با هدف تاثیرگذاری بر مخاطب خلق می‌شود و نه به‌منظور بازتولید واقعیت (اسلویوان و هارتلی، ۱۳۸۵: ۲۰۲). انگاره‌سازی ازجمله تکنیک‌های رسانه‌های جمعی است که رسانه/خبر با شیوۀ پرداختن به واقعیت‌ها و رویدادها و استفاده از شگردهایی چون «نام‌گذاری[۴]» و مانند آن ذهنیت مورد نظر خود را در مخاطب شکل می‌دهد. در قالب مفهوم انگاره‌سازی می‌توان انتظار داشت که خبرهایی با ارزش خبری «برخورد و کشمکش[۵]» و بیانگر صفات منفی سوژه‌ها و موضوعات خبری از اقوام مختلف منعکس گردند.
از دیگر مباحث مهم در حوزۀ خبر و نقشی که رسانه‌ها در قالب مفهومی بنام دروازه‌بانی[۶] بازی می‌کنند، جنبه‌های گوناگون دروازه بانی در قلمرو خبر است. از این اصطلاح برای توصیف کارکنانی مانند سردبیران خبر استفاده می‌شود که مواضع تصمیم‌سازی کلیدی را در سازمان‌های رسانه‌ای خبری اشغال کرده‌اند (اسلیوان و هارتلی و دیگران، ۱۳۸۶: ۱۷۷). دروازه‌بانی خبر فرایندی است که طی آن هزاران خبر، جمع آوری، تجزیه و به صدها پیام تبدیل شده و به اشخاص مفروض در یک سازمان مفروض می‌رسند. تیچنر دروازه‌بانی را فرایند گسترده‌ای از کنترل اطلاعات شامل تمام جنبه‌های رمزگذاری پیام، نه فقط انتخاب بلکه ممانعت از انتشار، انتقال، شکل‌دهی، ارائه، تکرار و زمانبندی در طول مسیر انتقال از فرستنده به گیرنده می‌داند. به بیان دیگر توفیق یا ناکامی یک سازمان به میزان زیاد بستگی به این دارد که بین انتخاب گزینشگران خبر با نیازهای اطلاعاتی و خبری مخاطبان خود رابطه مناسبی برقرار باشد. آنها باید به نیازهای مخاطبانشان واقف باشند و برای تامین این نیازها اهمیت قائل شوند (بروجردی، ۱۳۸۴: ۳۳۵). صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانۀ نظام اسلامی یکی از وظایف آن ایجاد وحدت و تقویت هویت جمعی است در چهارچوب مفهوم دروازه‌بانی پیام یا خبر بایستی در دروازه‌بانی خود به جنبه‌های گوناگون هویت ملی و راه های تقویت آن توجه داشته باشد و در نتیجه خبرهای خود را متناسب با تحکیم هویت ملی گزینش و از طریق مجاری ارتباطی خود آنها را منعکس کند. بدیهی است با تحلیل محتوای خبرهای رسانۀ ملی و نحوۀ گزینش خبرهایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با عناصر هویت ملی در ارتباط هستند می‌توان به نحوۀ عمل بخش‌های گوناگون خبری را آشکار کرد.
در کنار مفاهیم پیش گفته و کارویژه‌های حوزه خبر، نظریۀ «برجسته‌سازی[۷]» از مک‌کامبز و شاو به ما (مخاطب) می‌گوید دربارۀ چه چیزی باید اندیشید و چه چیز مهم است. به بیان مک‌کامبز، اخبار بازتاب مسائل روز نیست، بلکه آن ‌را باید مجموعه‌ای از گزارش‌های ساخته شده از سوی روزنامه‌نگاران دربارۀ وقایع روز دانست (هریس، ۱۳۹۰: ۳۰۰؛ به نقل از مک کامبز،۱۹۹۴). این نظریه در زمینه ارزیابی عملکرد و تاثیرگذاری رسانه‌ها بر مخاطب کاربرد بسیار دارد. یکی از پیش انگاره‌های نظری در باب نظریه برجسته‌سازی خبری وسایل ارتباط جمعی این است ‌که این مهم نه تنها تحت‌تاثیر کمیت (میزان فضا و زمان تخصیص یافته) به خبر قرار دارد بلکه در برابر کیفیت (محتوا) خبر نیز تاثیرپذیر است. (تسونئو، ۱۳۰: ۷۴، به نقل از بروجردی، ۱۳۸۴: ۳۳۸). در اینجا و به عنوان دیدگاهی تکمیلی از آراء برحمینتون و کپر (۱۹۹۲) در خصوص شناسایی ویژگی رویدادهای خبری مانند: شخصی‌سازی، نمایش (درام) و تعارض، کارکرد، تازگی و نامتعارف بودن، پیوند با موضوعات جاری می‌توان استفاده کرد.
بدون تردید تأثیر رسانه‌های جمعی بیش از نهادها و منابع دیگر در شکل‌دهی، تولید، انتقال، نقد و تفسیر هویت‌ها در طول زمان است. این امر در جامعه‌ ایران اسلامی و در مورد سازمان صدا و سیما ودر اینجا به‌طور مشخص (خبر مشروح ۲۱:۰۰ شبکه اول سیما) که در واقع بیشترین ابزار و امکانات را برای ایفای نقش حلقه‌ی واسط میان مردم و حکومت اسلامی در اختیار دارد، از اهمیت و جایگاه والاتری برخوردار است و خاستگاه اصلی شکل‌گیری تحقیق حاضر نیز بر همین پایه است.
با این اوصاف به نظر می‌رسد شناخت نحوۀ بازنمایی و تحلیل محتوای مطالب و تصاویر اخبار مشروح بخش خبری ۲۱:۰۰ شبکه یک سیمای ج.ا.ا در زمینۀ هویت ملی می‌تواند نقش خبری این شبکه در مقام تقویت یا تضعیف هویت ملی را نشان دهد. بخش خبری مشروح ساعت ۲۱:۰۰ شبکۀ یک سیما از چند جهت حایز اهمیت است. نخست این بخش خبری به عنوان بخش مشروح و اصلی دربرگیرندۀ خبرهای داخلی اعم از ملی و محلی و خارجی است که به علت مهم و مشروح بودن تقریباً از همۀ قالب‌های خبری نظیر «گزارش، وی‌سی، مصاحبه، ارتباط زنده و تولیدی، با مراکز استانها و مانند آن، استفاده می‌کند و از زمرۀ پر بیننده‌ترین بخش‌های خبری محسوب می‌شود. دوم شبکۀ ‌یک سیما در مجموعۀ شبکه‌های رسانۀ ملی از نظر سابقه، قدیمی‌ترین شبکه‌ تلویزیونی کشور است. از سوی‌ دیگر شبکه‌ای است فراگیر که تقریباً در تمام نقاط کشور قابل دریافت است. بنابراین، در قلمرو بازنمایی عناصر و نمادهای هویت ملی به نظر می‌آید نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد. با توجه به مطالب فوق، مسئله و پرسش اصلی این تحقیق عبارت از این است که بخش خبری ۲۱:۰۰ شبکۀ یک سیمای ج.ا.ا هویت ملی و عناصر و مولفه‌های آن را به چه میزان و چگونه بازنمایی می‌کند؟ تأثیر رسانه‌های جمعی بیش از نهادها و منابع دیگر در شکل‌دهی، تولید، انتقال، نقد و تفسیر هویت‌ها در طول زمان است. این امر در جامعه‌ ایران اسلامی و در مورد سازمان صدا و سیما ودر اینجا به‌طور مشخص (خبر مشروح ۲۱:۰۰ شبکه اول سیما) که در واقع بیشترین ابزار و امکانات را برای ایفای نقش حلقه‌ی واسط میان مردم و حکومت اسلامی در اختیار دارد، از اهمیت و جایگاه والاتری برخوردار است و خاستگاه اصلی شکل‌گیری تحقیق حاضر نیز بر همین پایه است. به عبارت دیگر این بخش خبری به عنوان یکی از شبکه‌های مطرح رسانه ملی (شبکه اول سیما) هویت ملی و ابعاد شش گانه آن‌را در چهارچوب سیاست‌ها و نقش رسانه (رسانه جمهوری اسلامی ایران) به نحوی که موجب تحکیم هویت ملی شود منعکس می‌سازد یا خیر؟
۱ـ۳ اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
کشور ما ایران به عنوان کشوری با پیشینه تاریخی و تمدنی عظیم و همچنین با لایه ­های فرهنگی مختلف و متشکل از خرده فرهنگ­های قومی، مذهبی و دینی گوناگون در مقاطع مختلف با مسائل و مشکلاتی از سنخ تضعیف وحدت ملی مواجه بوده است. به‌علاوه تحولات پس از انقلاب اسلامی و فراز و نشیب‌هایی که در سیاست‌های هویت در جمهوری اسلامی ایران رخ داده است مفهوم هویت ملی را دستخوش چندپارگی معنایی، نه‌تنها در میان پژوهشگران فرهنگ، جامعه و سیاست ایران، بلکه حتی در میان مردم عادی ساخته است. این در حالی است که برخی از متفکران مسائل سیاسی و اجتماعی ایران تقویت هویت ملی را شرط لازم افزایش توان و ظرفیت ملی برای رویارویی با تهدیدات و بحران‌ها می‌دانند.(سید امامی، ۱۳۹۰: ۴۱؛ به نقل از کاظمی، ۱۳۸۲: ۶-۲۰۵)
از اینرو یکی از اساسی­ترین عناصر و پیش‌شرط­های ضروری دستیابی به وحدت و همبستگی ملی، هویت ملی است. هویت ملی نوعی احساس تعلق و تعهد اعضای یک جامعه به رموز و نمادهای فرهنگی شامل هنجارها، ارزش‌ها، زبان، دین، ادبیات و تاریخ مشترک است که موجب تمایز آن جامعه از دیگر جوامع و تقویت انسجام ملی می‌شود.
پیشرفت و تحول کمی و کیفی «رسانه ­ها[۸]» ماهیت و تولید نمادین واقعیت و روایت و بازنمایی آن را در جهان معاصر عمیقاً و به شیوه ­های برگشت‌ناپذیر دگرگون کرده گویای این واقعیت است که رسانه ­ها (به‌طور مشخص تلویزیون) در تحکیم، تقویت یا تضعیف و حتی جعل هویت مدرن یا آنچه به زبان سیاسی­تر هویت ملی گفته می­ شود نقش‌آفرینی می‌کند. تا آنجا که می‌توان گفت امروزه رسانه‌ها (در اینجا رسانه‌های خبری) در دفاع از چندگانگی، جزگرایی سیاسی، فرهنگی و فلسفی برخاسته‌اند. از همین ‌رو به علت اهمیت و تأثیر هویت ملی در انسجام اجتماعی و پیوند مردم و نسلها و اقوام مختلف و یکپارچگی ملی و نقش مستقیم آن در توسعه سیاسی و اقتصادی جوامع و ارائۀ هویت واحد و نقشی که رسانه‌ها در تقویت و تضعیف آن بازی می‌کنند، از یک‌سو و سیل مظاهر جهانی شدن و نقشی که در کمرنگ کردن مظاهر هویت ملی دارند از سوی دیگر، ضرورت بررسی چگونگی بازنمایی هویت ملی در بخش خبری ۲۱:۰۰ شبکۀ یک سیما و نقش این رسانه در ایجاد همبستگی و انسجام ملی بیش از پیش مهم به نظر می رسد.
۱ـ۴اهداف تحقیق
۱ـ۴ـ۱هدف اصلی
شناخت و مشخص ساختن میزان بازنمایی عناصر و مولفه‌های هویت ملی (ابعاد شش‌گانۀ: تاریخی، اجتماعی، سیاسی، جغرافیایی، فرهنگی و دینی) به عنوان عامل وحدت‌بخش جامعه در اخبار مشروح ۲۱:۰۰ سیمای ج.ا.ا در جایگاه شبکۀ سراسری جمهوری اسلامی ایران که برای همۀ مخاطبان در سراسر کشور قابل دریافت است.
۱ـ۴ـ۱ـ۱ اهداف فرعی
۱ـ مشخص ساختن میزان و نحوه بازنمایی هویت ملی در بخش خبری ۲۱:۰۰ شبکۀ یک سیما و انعکاس نتایج آن به مسئولان و دست‌اندرکاران شبکه‌های سیما به‌ویژه شبکۀ اول سیما.
۲ـ غنا بخشیدن به ادبیات این حوزه در خصوص نقشی که بخش‌های خبری شبکه های مختلف سیما می‌توانند در بازنمایی هویت ملی و از این رهگذر در تقویت یا تضعیف هویت ملی در کشور ایفا کنند.
۱ـ۵ سؤالات تحقیق
۱ـ۵ـ۱ سؤال اصلی
بخش خبری مشروح ۲۱:۰۰ سیمای ج.ا.ا چه میزان و چگونه هویت ملی را بازنمایی می‌کند؟
۱ـ۵ـ۱ـ۱ سؤالات فرعی

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

بازنمایی هویت ملی بیشتر در چه قالب یا قالب‌های خبری (گزارش، مصاحبه، وی‌سی و…) مطرح شده‌اند و هریک چه نسبتی را به خود اختصاص می دهند؟

آیا در این بازنمایی ابعاد شش‌گانۀ هویت ملی (تاریخی، اجتماعی، سیاسی، جغرافیایی، فرهنگی و دینی) به یک ‌نسبت بازنمایی می‌شوند؟

در بازنمایی ابعاد شش‌گانۀ هویت ملی تا چه حد از نمادها و نشانه‌های هویتی (ایرانی، اسلامی) استفاده می‌شود؟

در بازنمایی هویت ملی تا چه حد به نقاط مشترک و وحدت آفرین در هویت ملی توجه می‌شود؟

این بخش خبری در بازنمایی هویت ملی تا چه حد ار تکنیک «برجسته سازی» استفاده می‌کند؟

این بخش خبری در بازنمایی هویت ملی تا چه میزان از تکنیک «انگاره‌سازی» استفاده می‌کند؟

این بخش خبری در بازنمایی هویت ملی تا چه میزان به «عینیت خبر» توجه دارد؟

این بخش خبری تا چه میزا ن به ارزش‌های خبری توجه دارد و بیشترین سهم را به چه ارزش خبری اختصاص می‌دهد؟

فصل ۲
مبانی نظری
مقدمه
پژوهش حاضر با عنوان «بازنمایی هویت ملی در اخبار سیما؛ بخش خبری ۲۱:۰۰ شبکۀ یک سیما» یک تحقیق بین رشته‌ای محسوب می‌شود و مبانی نظری آن در دو حوزۀ جامعه‌شناسی و مطالعات رسانه‌های جمعی قابل جستجو و مطالعه است. بنابراین در این فصل نخست به نظریه‌ها و دیدگاه‌های حوزۀ هویت اجتماعی (هویت ملی) پرداخته می‌شود و از پی آن نظریه‌های عرصۀ ارتباطات جمعی ارائه می‌گردد. بدیهی است در انتهای مباحث پیش‌گفته چهارچوب نظری تحقیق نیز ارائه می‌شود.
از آنجاکه هویت ملی در اینجا متغیری است که باید نحوۀ بازنمایی آن در بخش خبری ۲۱:۰۰ شبکه یک سیما مورد توجه قرار گیرد لذا بخش نخست مبانی نظری این پژوهش به نظریه‌ها و دیدگاه‌های مربوط به هویت ملی اختصاص دارد و نظریه‌های حوزۀ وسایل ارتباط جمعی در ادامۀ نظریه‌های هویت ملی مورد بررسی قرار می‌گیرند.
۲ـ نظریه‌ها و دیدگاه‌های هویت اجتماعی
۲ـ۱ نظریۀ هویت جمعیِ هنری تاجفل (۱۹۱۹ـ ۱۹۸۲)
گفته می‌شود که پرچم‌دار نظریۀ هویت اجتماعی جرج هربرت مید[۹] است که فرایند دست‌یابی فرد به احساس و برداشتی کامل از خویشتن را بررسی می‌کند. از دیدگاه مید، هر فرد هویت یا «خویشتن» خود را از طریق سازماندهی نگرش‌های فردی دیگران در قالب نگرش‌های سازمان‌یافتۀ اجتماعی یا گروهی شکل می‌دهد. به بیان دیگر تصویری که فرد از خود می‌سازد و احساسی که نسبت به خود پیدا می‌کند بازتاب نگرشی است که دیگران نسبت به او دارند (مید، ۱۹۶۴: ۲۲۲٫ به نقل از گل‌محمدی، ۱۳۸۹: ۲۲۳). بعدها تاجفل با اتکا به این رهیافت، بررسی روشمند خود در خصوص رابطۀ میان برداشت‌های افراد از خویش و از طبقه‌‌های اجتماعی که آنان و دیگران به آنها تعلق دارند را ارائه کرد.
تاجفل[۱۰] «هویت اجتماعی[۱۱]» را با «عضویت گروهی[۱۲]» پیوند می‌زند و عضویت گروهی را متشکل از سه عنصر می‌داند: عنصر شناختی که مراد از آن آگاهی فرد و تعلقش نسبت به یک گروه است؛ عنصر ارزشی که ناظر بر فرض‌هایی دربارۀ پیامدهای ارزشی مثبت یا منفی عضویت گروهی است؛ و عنصر سوم یا عنصر احساسی (احساسات فرد نسبت به گروه و نسبت به افراد دیگری که رابطه‌ای خاص با آن گروه دارند را شامل می‌شود). بدین ترتیب، هویت اجتماعی از دیدگاه تاجفل آن بخش از برداشت یک فرد از خود که از آگاهی او نسبت به عضویت در گروه (گروه‌های) اجتماعی سرچشمه می‌گیرد، است که با اهمیت ارزشی و احساسی پیوند خورده به آن عضویت، همراه است (گل‌محمدی، ۱۳۸۹: ۲۲۳). با توجه به این اوصاف، می‌توان هویت اجتماعی را نوعی خود‌شناسی فرد در رابطه با دیگران دانست. این فرایند مشخص می‌کند که شخص از لحاظ روان‌شناختی و اجتماعی کیست و چه جایگاهی دارد. به بیان دیگر فرایند هویت‌سازی این امکان را برای یک کنش‌گر اجتماعی فراهم می‌کند که برای پرسش‌های بنیادین معطوف به «کیستی و چیستی» خود پاسخی مناسب و قانع کننده پیدا کند. در واقع هویت به بازشناسی مرز میان خود و بیگانه که عمدتاً از طریق همجنسی‌های اجتماعی و انفکاک درون‌گروه از برون‌گروه‌ها ممکن می‌شود معطوف است. اهمیت تمایزها، تنش‌ها و ستیزهای گروهی، حتی در شرایط نبود تضاد منافع از این جنبۀ هویت ناشی می‌شود (برون، ۱۹۹۹: ۷۹۰، به نقل از گل‌محمدی، ۱۳۸۹: ۲۲۴). بنابراین، مفهوم هویت ضرورتاً با دو مفهوم متضاد تعریف می‌شود: «همسانی»[۱۳] و «تفاوت»[۱۴]. این ادعا که چیزی یا فردی هویت ویژه‌ای دارد، بدین معناست که این چیز یا فرد مانند دیگر چیزها و افرادی که دارای آن هویت هستند، می‌باشد. معنای این حرف این است‌که این چیز یا فرد متمایز، هویت و خاصیتی مشخص دارد. به بیان روشن‌تر، آن چیز یا فرد پیش گفته، در عین هویت یعنی کیفیت یکسان بودن در ذات و نیز ترکیب و ماهیت، همچنین یکسان بودن در هر زمان و همۀ شرایط، وجودی یگانه دارد. به هرروی، هویت داشتن یعنی یگانه بودن. با وجود این، این یگانه بودن دارای دو جنبۀ متفاوت نیز هست. نخست همانند دیگران بودن در طبقۀ خود؛ و در وهلۀ دوم همانند خود بودن در گذر زمان (حکمان، ۱۹۹۹: ۵، ۷٫ به نقل از گل محمدی، ۱۳۸۹: ۲۲۴).
۲ـ۱ـ۲ریچارد جنکینز و هویت اجتماعی
از دیگر صاحب‌نظرانی که مشخصاً به مقولۀ هویت اجتماعی پرداخته و آنرا در چهارچوب نظریه‌های علوم اجتماعی بست داده‌اند ریچارد جنکینز[۱۵] است. از نگاه وی هویت اجتماعی درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران کیستند و از آن طرف، درک دیگران از خودشان و افراد دیگر چیست. از این رو هویت اجتماعی نیز همانند معنا ذاتی نیست، و محصول توافق و فقدان توافق است، و می‌توان در باب آن نیز به چون و چرا پرداخت (جنکینز، ۱۳۸۱: ۸-۷(
آنچه یک گروه انسانی را هویت می‌بخشد شباهتی است که باعث تفاوت آنها از گروه های دیگر می‌شود. شباهت و تفاوت معناهایی هستند که افراد آنها را می‌سازند. فرهنگ جوامع بشری فرایند تفاوت و شباهت را عینیت می‌بخشد. ابزارهای فرهنگی هویت‌ساز، باعث شکل‌گیری مقوله‌های هویتی در بین جوامع بشری می‌شوند. زبان، مذهب، پوشاک، علایق زیباشناختی، تفریحات و سرگرمی، ورزش، تغذیه و … مواردی فرهنگی هستند که برای زندگی هر گروهی ایجاد معنا می‌کنند و باعث شباهت درون گروهی و تفاوت از برون گروه می‌شود. به زعم جنکینز، یک گروه و یا حتی یک فرد می‌تواند در موقعیت‏های گوناگون هویت‏های متعددی برای خود بسازد و خود را بدان‏ها متعلق بداند. او دقیقاً تاکید دارد که «اصولاً زندگی اجتماعی بدون وجود راهی برای دانستن این‏که دیگران کیستند و بدون نوعی درک از این‏که خود ما کیستیم غیرقابل تصور است» (جنکینز ۱۱ـ ۱۲).
جنکینز در توضیح رویکرد خود به هویت اجتماعی یادآور می‌شود که نظریه هویت اجتماعی‌اش تحت تأثیر اندیشه‌های کسانی چون هربرت مید، اروینگ گافمن و فردریک بارث مردم‌شناس است. جنکینز شکل‌گیری نظریه خویش را به این صورت خلاصه می‌کند: «اگر هویت شرط ضروری برای حیات اجتماعی است، برعکس آن نیز صادق است (جنکینز، ۳۴). در توضیح بیشتر می‌توان گفت هویت فردی که در خویشتنی تجسم یافته – جدا از سپهر اجتماعیِ دیگران معنادار نیست. هویت فردی بر تفاوت و هویت جمعی بر شباهت تأکید دارد. اما هویت فردی و خویشتنی به طور کامل در اجتماع ساخته می‌شوند. یعنی در فرایندهای اجتماعی شدن اولیه (مثلاً خانواده، مدرسه، دوستان و مذهب) و متعاقب آن، در فرایندهای جاری تعامل اجتماعی که در چارچوب آنها، افراد در طول عمرشان خود و دیگران را تعریف و بازتعریف می‌کنند.
حال با توجه به مقدمات بالا به نظر می‌رسد هویت را باید هم امر درونی و هم برونی دانست. دلیل اینکه چرا هویت برای هماهنگی در چهارچوب نظریۀ اجتماعی فرد و جمع اهمیت دارد از اینرو است که زمان و مکان نیز به عنوان منابع ساخته شدن هویت در صحنه اجتماع، اهمیت کانونی دارند. جنکینز معتقد است تداوم اجتماعی مستلزم فرض کردن یک گذشتۀ معنادار است. هویت‌های اجتماعی پایه‌هایی هستند که بر آنها نظم و پیش بینی پذیری در هر اجتماعی استوار می‌شود. بدین ترتیب گذشته منبع مهمی است که در تفسیر اینجا‌ـ اکنون و در پیش‌بینی آینده باید به‌ آن رجوع کرد. «گذشته»، به طور فردی، خاطره؛ و به طور جمعی، تاریخ است. با این حال هیچ‌یک از این دو «حقیقی» نیستند: و هر دو اساساً برساخته، و دو وجه مهم از هویت هستند (جنکینز، ۴۷).
هویت فردی، ولو با تاکیدی که بر تفاوت‌های تجسم‌یافتۀ بی‌همتا می‌شود، در هرحال محصول اجتماع هستند (جنکینز، ۱۳۹۱: ۱۳۵)؛ بنابراین در جامعه‌پذیری اولیه و در مرحلۀ متعاقب آن، در نظم تعاملی و در رویه‌های نهادینه شدۀ برچسب‌زنی، فرد توسط خودش و دیگران با ملاک‌هایی ممتاز می‌گردد تا از سایر افراد متمایز شود. منتها هویت اجتماعی موضوعی مربوط به شباهت نیز هست. هویت‌های اجتماعی تاکید بر آن دارند که مردم به چه شیوه‌هایی به هم شباهت می‌یابند و چه چیزی به باور عام وجه اشتراک آنها است. در رویکرد وی (جنکینز) یکی از وجوه مشترک ما آدمیان تفاوتی است که با دیگران داریم و از خلال تفاوت‌ها است که شباهت‌هامان رخ می‌نمایند. به بیانی تعریفی از «ما» مستلزم دادن تعریفی از «آن ها» نیز هست. هنگامی که دربارۀ دیگران سخن می‌گوییم در بیشتر موارد چیزی دربارۀ خودمان نیز گفته‌ایم. از لحاظ اجتماعی ، شباهت‌ و تفاوت همواره کارکردهای یکدیگر هستند یعنی شباهت ما، تفاوت آنها است و بالعکس (جنکینز، ۱۳۹۱: ۱۳۶).
در یک نگاه کلی به رویکرد جنکینز به موضوع هویت (هویت اجتماعی) و آنچه او از طریق مراتب پنج‌گانۀ هویت اجتماعی توضیح می‌دهد می‌توان نتیجه گرفت که الگوی عمومی وی بر مراتب ذیل مبتنی است؛ نخست، هویت‌های اجتماعی فرایندپذیر و وجوهی از ساختار جاری تعامل و زندگی روزمره هستند و نباید به عنوان جزئی از فراساختار «فرهنگ» محسوب شوند. دوم، تحلیل موکدانه‌ای از سامان اجتماعی هویت‌ها می‌شوند. در تعامل انجام ‌گرفته در نقطه مرزی و از ورای خطوط مرزی‌ای که با هویت‌های دیگر دارند.، و نیز در فرایندی که در عضو‌گیری به‌کار می‌گیرند. سوم‌، به این شکل هویت‌های جمعی در جریان بده بستان و تعامل به‌وجود می‌آیند و دست‌کم به طور بالقوه هم که باشد، انعطاف پذیر منوط به موقعیت و قابل چون و چرا کردن هستند. چهارم، فرد را به هویت منتسب می‌کنند: افراد هویت [خاصی] را به خود می‌بندند، و دیگران نیز هویت را به فرد نسبت می‌دهند. از لحاظ جمعی نیز همین امر تکرار می‌شود: گروه‌ها خودرا شناسایی می‌کنند و در عین حال از سوی دیگران رده‌بندی می‌شوند. سرانجام آن‌که، شناسایی جمعی ذاتاً صبغه‌ای سیاسی دارد.
در پایان جنکینز در نگاهی به آن دسته از هویت‌های اجتماعی که در پایان قرن بیستم برجسته شده‌اند بر این باور است که بافت‌های کلامی وضعیتی و رسانه‌های گروهی که به واسطۀ آنها گفتارهای جاری دربارۀ هویت ابراز می‌شود، از نظر تاریخی و فرهنگی مشخص می‌شوند. از نگاه او امر یگانۀ فردی و امر مشترک جمعی را می‌توان چنان فهم کرد که مشابه یکدیگر باشند و این یک، با دیگری به‌طور معمول نسبت دارد و با دیگری گره خورده است (جنکینز: ۳۳)؛ و اینکه فرایندهای تولید، بازتولید و دگرگون شدن آنها همانند است و این هر دو فی‌نفسه اجتماعی هستند. بدین ترتیب عمده‌ترین تفاوت میان هویت فردی و هویت جمعی شاید در این باشد که هویت فردی بر تفاوت و هویت جمعی بر شباهت تاکید دارد. (جنکینز،۱۳۹۱ :۳۴).
۲ـ۱ـ۳ ابعاد هویت ملی
در حوزۀ ابعاد هویت ملی با تاکید بر هویت ملی در ایران در میان پژوهشگران ایرانی نیز دیدگاه های قابل توجهی وجود دارد که در اینجا با توجه به موضوع بحث به طور مشخص به دیدگاه سید رحیم ابوالحسنی پرداخته می‌شود. بدیهی است دیدگاهی که در ادامه به آن اشاره می‌شود در چهارچوب نظری این تحقیق نیز به طور ویژه مورد توجه خواهد بود. ابوالحسنی در مقاله‌ای تحت عنوان «مولفه‌های سنجش تجربی هویت ملی» هویت ملی را در واقع، مجموعه‌ای شناختی، اعتقادی و روانی می‌داند که با تاثیرگذاری بر کنش‌های اجتماعی، می‌تواند موجب همبستگی و انسجام در سطح ملت ‌شود. به‌طور کلی هویت ملی دارای عناصر و مولفه‌هایی مختلفی است که در دسته‌بندی وی به شش دستۀ (جامعه‌ای، تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی) تقسیم شده‌اند (ابوالحسنی، ۱۳۸۹: ۱۹ـ۱۸). در توصیفات او هر یک از مولفه‌های پنج گانۀ بالا به شرح زیر تشریح شده‌اند:
بعد جامعه‌ای[۱۶]: بعد جامعه‌ای هویت ملی، در ارتباط با کیفیت روابط اجتماعی فرد با نظام کلان اجتماعی است. در صورت تقویت مناسبات و روابط فرد با جامعه، هویت جمعی در سطح جامعه شکل می‌گیرد که همان «مای ملی» را محقق می‌کند (نفیسی، ۱۳۷۹:۱۹۹). اعتقاد به ضرورت وجود جامعه ملی؛ احساس و اعتقاد و تمایل به عضویت در این جامعه، احساس تعلق خاطر مشترک و احساس تعهد افراد به اجتماع ملی یا «مای ملی»؛ پذیرش یکدیگر به عنوان هم‌وطن؛ نگرش مثبت به دیگران متعلق به ملت؛ باورهایی در باب ریشه‌های اجتماع ملی؛ اعتقاد راجع به سرنوشت آینده جامعه؛ افتخار به عضویت در این جامعه و علاقه و تمایل به پرداختن هزینه‌های لازم برای عضویت خود و تداوم حیات این اجتماع؛ نگرش نسبت به مبانی همبستگی و همکاری اجتماعی ابعاد جامعه‌ای هویت ملی هستند.
بعد تاریخی[۱۷]: بعد تاریخی هویت ملی را می توان از آگاهی مشترک افراد یک جامعه از گذشتۀ تاریخی و احساس دلبستگی به آن، احساس هویت تاریخی و هم‌تاریخ‌پنداری، پیوند دهندۀ نسل‌های مختلف به یکدیگر دانست که مانع از جدا شدن یک نسل از تاریخش می‌شود.
بعد جغرافیایی: محیط جغرافیایی تبلور فیزیکی، عینی، ملموس و مشهود هویت ملی به‌حساب می‌آید. برای شکل‌گیری هویت واحد ملی، تعیین محدوده و قلمرو یک سرزمین مشخص، ضرورتی تام دارد. به عبارتی «نگرش مثبت به آب و خاک به عنوان یک کشور و یک سرزمین معین که از جایگاه مشخصی در نظام هستی برخوردار باشد، هویت جغرافیایی نامیده می‌شود.» عنصر سرزمین که با اقتصاد و سیاست پیوند نزدیک دارد، واحد بقاء را برای شخص معلوم می‌سازد و عدم تمایل به مهاجرت و پذیرفتن سرزمین مشخص به عنوان کشور، علاقه‌مندی به یکپارچگی سرزمین در آینده، رویکرد و نگرش مثبت به سرزمین خود، احساس آرامش و آسایش در صورت زندگی در آن تاثیر بالایی دارد.
بعد فرهنگی[۱۸]: مقصود از فرهنگ، مجموعۀ ذهنی و روانی مشترکی است که در گذشتۀ تاریخی شکل گرفته و طی آن فرایند جامعه‌پذیری به نسل‌های بعدی منتقل گردیده و نسل‌های نوین، آن را به عنوان میراث گذشته به ارث برده‌اند. مجموعه‌ای که آن را می‌توان شامل: ارزش‌ها، هنجارها، نمادها، اعتقادات، احساسات و رویکردهایی برشمرد که در زمینۀ خانواده، اقتصاد، سیاست، مذهب، جامعه‌پذیری و تفریحات در بین مردم یک جامعه به صورت وجدان جمعی درآمده است.» فرهنگ علاوه بر بخش ذهنی، دارای بخش عینی نیز هست که برخی از آن به عنوان تمدن نام می‌برند و به صورت میراث فرهنگی در اختیار یک جامعه هستند. میراث فرهنگی کلیۀ ابعاد فرهنگی هر جامعه را در بر می‌گیرد و به نحوی خودآگاه یا ناخودآگاه، ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد، همچنین نشانه‌های تاریخی یک فرهنگ و یک ملت بشمار می‌رود. ارزش‌گذاری جامعه نسبت به این میراث فرهنگی و قضاوت آنها نسبت به ضرورت حفظ و نگهداری و کاربرد آن در جامعه نیز، جزئی از هویت ملی است.
بعد سیاسی[۱۹]: هویت سیاسی مهمترین مولفۀ هویت ملی را تشکیل می‌دهد. هویت ملی در بعد سیاسی بدین معنی است که افراد از لحاظ فیزیکی و قانونی عضویت نظام یا ساختار سیاسی هستند، داخل مرزهای ملی یک کشور زندگی می‌کنند و موضوع و مخاطب قوانین آن کشور هستند؛ همچنین خود را از لحاظ روانی از اعضاء سیستم می‌دانند. از اینرو عشق و علاقۀ قلبی به یک سیستم سیاسی و میانی ارزشی و مشروعیت آن به عامل عمده‌ای در تقویت همبستگی و پیوند ملی خواهد بود. سیستم سیاسی دارای سه زیر سیستم سیاسی با سه لایه است که عبارتند از: «جامعه سیاسی ملی»، «نظام و ساختار سیاسی یکپارچه» و «هیئت حاکمه». بنا براین هویت سیاسی را می‌توان در سه سطح تفکیک کرد. وجود وقوت هویت در هر سطح و یا بحران در آن سطح پیامدها و نتایج خاص خود را دارد.
بعد دینی[۲۰]: دین و مذهب به مثابه یکی از ریشه‌ای ترین عناصر فرهنگی در جوامع به عنوان یکی از عوامل اساسی تشکیل دولت و ملت مورد توجه بوده است. وجود دین مشترک در درون یک قلمرو و سرزمین مشترک همواره به عنوان یکی از مبانی شکل‌گیری همبستگی ملی در جوامع مطرح بوده و نقشی اساسی در پیدایش وفاق و انسجام اجتماعی ایفا کرده است (ابوالحسنی؛ حاجیانی، ۱۳۸۹: ۲۲-۲۰).
۲ـ۲ نظریه‌ها و دیدگاه های رسانه‌های جمعی

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:13:00 ق.ظ ]