۱٫علاقه زرینکوب به فرهنگ ایران باستان………………………………………………………………………………………………۱۲۶
۲٫تأثیرپذیری از فلسفهی نظری تاریخ و تاریخ مؤثر…………………………………………………………………………………….۱۲۸
۳٫مقابله با جریان چپگرا و رادیکال………………………………………………………………………………………………………………۱۳۰
فصل چهارم: زندگینامه و آثار
الف) زندگی و آثار داریوش شایگان
۱٫زندگینامه…………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۴۲
۲٫آثار و مکتوبات…………………………………………………………………………………………………………………………………………….۴۴
ب) زندگی و آثار عبدالحسین زرینکوب
۱٫زندگینامه……………………………………………………………………………………………………………………………………………………۴۹
۲٫آثار و مکتوبات…………………………………………………………………………………………………………………………………………….۵۲
خلاصهی فصل……………………………………………………………………………………………………………………………………………….۵۶
فصل چهارم: ایرانیت و هویت
بخش اول) فرهنگ قومی ایران در اندیشه داریوش شایگان
۱٫تفکر ایرانی…………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۶۱
۲٫هنر ایران………………………………………………………………………………………………………………………………………………………۶۴
۳٫جایگاه شعر در شکلدهی به هویت ایرانی…………………………………………………………………………………………………..۶۶
بخش دوم) فرهنگ قومی ایران در اندیشه عبدالحسین زرینکوب
۱٫استمرار فرهنگ ایرانی و ابدیت ایران…………………………………………………………………………………………………………۷۱
۲٫آسانگیری در عقاید و عدالتجویی…………………………………………………………………………………………………………..۷۲
۳٫فرهنگ تلفیقی و تکثرگرایی………………………………………………………………………………………………………………………۷۳
۴٫فرصتجویی و اغتنام وقت………………………………………………………………………………………………………………………….۷۵
۵٫اعتقاد به آزادی اراده…………………………………………………………………………………………………………………………………..۷۶
خلاصه فصل
فصل پنجم: اسلام و هویت
بخش اول) اسلامیت در اندیشه شایگان
۱٫هویت اسلامی………………………………………………………………………………………………………………………………………………۷۹
۲٫اسلام به مثابه سنت، اسلام به مثابه ایدئولوژی…………………………………………………………………………………………..۸۱
بخش دوم) اسلامیت در اندیشه زرینکوب
۱٫اسلام در ایران……………………………………………………………………………………………………………………………………………..۸۴
۲٫جایگاه اسلام در فرهنگ ایران…………………………………………………………………………………………………………………….۸۷
اهمیت ادبیات در اندیشه زرینکوب……………………………………………………………………………………………………………….۹۰
۱٫ادبیات سنتی و عرفانی………………………………………………………………………………………………………………………………..۹۱
۲٫ملزومات ادبیات جدید…………………………………………………………………………………………………………………………………۹۶
خلاصهی فصل………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۹۷
فصل ششم: هویت ایرانی و غرب
بخش اول)غرب در اندیشه زرینکوب…………………………………………………………………………………۱۰۱
مراحل تحول فکری شایگان از غربستیزی تا مدرنیته جهانشمول………………………………………………………….۱۰۱
۱٫شایگان متقدم و غرب……………………………………………………………………………………………………………………………….۱۰۲
۲٫شایگان متأخر و مسئله غرب…………………………………………………………………………………………………………………۱۰۳
بخش دوم)غرب در اندیشه زرینکوب
مراحل تحول فکری زرینکوب از رویکردی انتقادی تا پذیرش نوگرایی……………………………………………………..۱۰۸
۱٫رویکردی انتقادی به غرب و استعمار غربی………………………………………………………………………………………………۱۰۸
۲٫نوگرایی در اندیشه زرینکوب……………………………………………………………………………………………………………………۱۰۹
۳٫ جایگاه غرب در فرهنگ ایران………………………………………………………………………………………………………………….۱۱۲
خلاصهی فصل……………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۱۵
فصل هفتم: مبانی نظری اندیشه داریوش شایگان و زرینکوب
بخش اول)مبانی فکری شایگان………………………………………………………………………………………….۱۱۶
۱٫علقهی شایگان به شرق و معنویت شرقی…………………………………………………………………………………………………۱۱۷
۲٫تاثیرپذیری از تفکر انتقادی………………………………………………………………………………………………………………………۱۲۰
۳٫تاثیرپذیری از جنبشهای اجتماعی و ضد فرهنگ…………………………………………………………………………………..۱۲۲
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۴٫پدیده فردید…………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۲۳
بخش دوم)مبانی فکری زرینکوب…………………………………………………………………………………….۱۲۵
۱٫علاقه زرینکوب به فرهنگ ایران باستان……………………………………………………………………………………………..۱۲۶
۲٫تأثیرپذیری از فلسفهی نظری تاریخ و تاریخ مؤثر…………………………………………………………………………………..۱۲۸
۳٫مقابله با جریان چپگرا و رادیکال…………………………………………………………………………………………………………….۱۳۰
فصل هشتم: نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………..۱۳۶
منابع و مآخذ………………………………………………………………………………………………………………….۱۴۲
فصل اول
کلیات
۱- بیان مسأله:
هویت و کیستی اساساً معقولهای است که با طرح دولت مدرن بوجود آمد، در همین راستا بسیاری از ایدئولوژیهای قرن بیستمی چون سوسیالیسم، ناسیونالیسم، فاشیسم و … میکوشیدند به زندگی مردمان تحت سیطره خود معنا و شکل ببخشند، اما دگرگونیهای گستردهی سیاسی و اقتصادی در سالهای دهه ۱۹۸۰ همراه با شتاب گرفتن فرایند جهانی، در دهه های پایانی قرن بیستم و گسترش چشمگیر فنآوریهای اطلاعرسانی و دسترسی آسان به اطلاعات و جابجایی گسترده در سطح جهان به طرح مسئله هویت و هویت ملی شدت بخشید.
عکس مرتبط با اقتصاد
هویت در ایران از خلال مواجهه با غرب و درگیری با تجدد تبدیل به مسئله شد. رویارویی با غرب و تجدد بلافاصله سؤال از کیستی و چیستی خود و ماهیت غیر را موجب شد زیرا این مواجهه تحت شرایطی صورت میگرفت که فراتر از امکانات تاریخی بالفعل ایران برای پاسخگویی بود. در حقیقت باید گفت که مسئله ایران در تاریخ معاصر آن، چیزی جز مسئلهی هویت و متفرعات آن نیست و در این میان روشنفکران از اولین کسانی بودند که به واسطه پیوندشان با تجدد غرب دچار مشکلهی هویت شدند، کمااینکه از اولین کسانی بودند که نخستین پاسخهای جدید را به این مسئله دادند (کچویان،۶۵:۱۳۸۴).
همپای اکثر تحلیلگرانِ جریانهای فکری ایران معاصر در خصوص چگونگی مواجهه یا رویارویی با مدرنیته چند گفتمان عمده قابل شناسایی است: نسل اول، که محصول شکست ایران از روسیه و نتیجه فکری روشنفکرانی بود که بعضاً آگاه به ریشههای عقب ماندگی تاریخی ایران و منتقد نظام خودکامه قاجاری بودند، میباشد. بدون شک، شکلگیری ایدههای فکری به منزله پدیدهای نوظهور، مستقیم یا غیرمستقیم، متأثر از شرایط اجتماعی و تحولات جامعه بوده و خواهد بود و این امر حتی درباره ایدههای وارداتی هم صادق است. اگر چه روشنفکری ایدهای غربی و ارمغان عصر روشنگری مغرب زمین بوده است، اما برای ورود به جامعه ایران نیاز به بستری اجتماعی مناسب و شرایط ویژه دارد. عقب افتادگی جامعه میتواند یکی از عوامل بسیار مهمی باشد که بستر مناسب برای ورود ایدههای مدعی به پیشرفت و توسعه را فراهم میکند. ایران پس از عصر صفویه و پیشرفتهای محسوسِ آن زمان، در اثر عواملی دچار افت محسوس و عقب افتادگی آشکار گردید. شکست از روسیه و ورود عناصر سست و تنپرور و در عین حال تملقگو در دستگاه حاکمیت، ایران را به کشوری عقب افتاده تبدیل کرده بود. تا جایی که توان حفظ تمامیت ارضی خود را نداشتهاند. در این زمان، مسافرت شاهزادگان و وابستگان دربار قاجاری به غرب و تماشای جلال و جبروت و تمدن پیشرفته آنجا سبب میشود تا به حیرت بیافتند و در مقابل تمدن جدید احساس حقارت و ناتوانی نموده و راه نجات جامعه عقب مانده خود را در پیروی بیچون و چرای از غرب بدانند، امیری در این خصوص میگوید:
«این اولین جریان روشنفکری که مبادی و غایات آن، محصول برخورد جامعه سنتی و عقب مانده ایران با مدنیّت مغرب زمین بود، نه فیلسوف بود و نه نقاد، بلکه با الگویی که برای تبعیت یافته بود، به مثابه پیامآور عصر مدرن تلاش میکرد تا ایران را از خواب تاریخی و رکود بیدار سازد» (امیری،۲۳:۱۳۸۳).
طی یکصد سال از ۱۸۲۰ تا ۱۹۲۰ م؛ اعضای طبقه جدید روشنفکر، از جمله درباریان و دولتمردانی نظیر امیرکبیر، سپهسالار، و امینالدوله، فعالان مسلمان نظیر سید جمالالدینافغانی، همچون عباسمیرزا، سلیمان میرزا اسکندری، و ایرج میرزا، و بازرگانانی مانند حاج زینالعابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف، همگی متوجه اصلاحات اجتماعی و ضرورت تغییرات سیاسی بودند (قیصری،۱۳۸۳: ۲۵).
با شکست مشروطه، اولین و آخرین امکان برای ایجاد نهضت تجدد خواهی عریان نیز به پایان رسید. با روی کار آمدن رضاخان شرایطی پیش آمد که متجددین ایرانی بتوانند طرح خود را در هیئتی تازه و به شکلی پختهتر به اجرا درآورند که این بار در غالب گفتمان تازه به نام ناسیونالیسم آریایی یا باستانگرایی تجلی یافت. طرح ناسیونالیستی رضاخان تلاش میکرد هویت بومی دوره اسلامی را در درون گفتمان ناسیونالیستی خود معنادار ساخته و در آن ادغام کند (کچویان،۱۰۱:۱۳۸۴).
ناسیونالیسم[۱] که از به هم پیوستن دو واژه Ism, Nation شکل گرفته، به معنای استقلالطلبی، ملیگرایی است. به عنوان ایدهای که در جهان سیاست رخ نمایانده و در صدد رد کردن اقتدار سیاسی ناشی از وراثت، حقوق الهی و قوانین طبیعی و به کرسی نشاندن دیدگاه ملت و مردم است؛ البته مردمی که در جهت منافع ملی فکر کنند و در برابر آن چه که با منافع ملی منافات دارد ایستادگی کنند. از نظر تاریخی پیدایی این ایده را به رنسانس بر میگردانند (موسکا،۱۳۷۰: ۴۰۵). اما در ایران، ما در دوره رضاشاه شاهد نسلی از روشنفکران هستیم که، گونهای از ناسیونالیست دولت مقتدر را مورد حمایت قرار دادند. فیالواقع آنها محصول شکست نسل اول و ناکامی مشروطه بودند که آرمانهای خود را در سیاستهای آمرانهی رضا شاه جستجو میکردند.
بعد از شکست رضاخان تا کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ما شاهد نسلی از روشنفکران هستیم که در کنار توجه به عناصری همچون قومیت و تمدن ایرانی، دین را نیز به عنوان سنت اسلامی در بر میگرفت. دو طیف عمده در این نسل از روشنفکران مشاهده میشود: نخست، روشنفکران مشروطه خواه و تجدد طلب که خود را وارث میراث مشروطیت میدانستند و دوم روشنفکرانی که از اندیشههای مارکسیستی و سوسیالیستی پیروی میکردند. اما از زمان کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ تا انقلاب اسلامی ایران تحت تأثیر عوامل داخلی همچون شکست نهضت ملیشدن نفت با توجه به نقش کشورهای غربی در آن و همچنین تحت تأثیر شرایط خارجی همچون نهضتهای استقلالطلبانه در کشورهای جهان سوم، تجدد در موقعیت ضعیف و نامطلوبی قرار میگیرد. با تشدید رویکرد انتقادی به تجدد غربی، دیدگاه سنت محور روشنفکران نسل سوم (۱۳۲۰-۱۳۳۲) شکلی حاد به خود میگیرد و به شکل هویت بومی و سنتی خود را نمایان میسازد. بومیگرایی در باورهای عمیقی چون مقاومت در برابر فرهنگ غیر، ارج نهادن بر هویت اصیل و راستین قومی خویش و آرزوی بازگشت به سنت فرهنگی آلوده نشده بومی ریشه دارد و مولود شرایط رقتبار پس از جنگ جهانی دوم است. این مکتب بیانگر واکنشی فرهنگی از سوی بسیاری از روشنفکران جهان سوم بود (بروجردی،۲۹:۱۳۷۷). بنابراین از دهه ۴۰ شمسی شرایط برای نسلی از روشنفکران تمهید شد که با خود هویتیابی فرهنگی آوردهاند. کسانی همچون جلال آل احمد، رضا داوری اردکانی، داریوش آشوری، داریوش شایگان، علی شریعتی، عبدالحسین زرینکوب و چند تن دیگر با وجود تفاوت دیدگاهها در این گروه جای دارند. دو تن از این روشنفکران نسل سوم، عبدالحسین زرینکوب و داریوش شایگان هستند که مسئله هویت به عنوان اصل اساسی در کانون اندیشه آنان مطرح میباشد. زرینکوب (۱۳۰۱-۱۳۷۸) پژوهشگر بنام حوزه تاریخ و شخصیت برجسته آکادمیک است که با بیش از نیم قرن تجربه آثار زیادی در حوزه فلسفی، تاریخی و ادبی از خود بر جای گذاشته است ایشان با آثاری همچون نه شرقی، نه غربی، انسانی و با طرح سؤالاتی همچون کدام وطن است که چنان عشقی را میتوان نثارش کرد؟ نشان میدهد که مسئله هویت ایران در کانون اندیشههای ایشان جای دارد.
از طرف دیگر داریوش شایگان (۱۳۱۴) نیز یکی از فیلسوفان معاصر در حوزه فرهنگ میباشد که مطالعاتش ابعاد بینالمللی دارد و همواره با آثارش نشان داده که هویت به عنوان دغدغه اصلی در اندیشههایش مطرح میباشد، چه آنجا که در کتاب آسیا در برابر غرب، از هجوم دیگری و فرهنگ بیگانه بر هویت ایرانی هشدار میدهد و یا در افسون زدگی جدید بحث از تعدد هویتها و فرهنگها و ادغام هویتها به میان میآورد. بنابراین با توجه به اهمیّت مسئله کیستی و چیستی برای ایران اسلامی به عنوان یک کشور در حال توسعه که همواره نسبت به عناصر سهگانه هویت ایرانی، اسلامی و غربی و همزیستی مسالمتآمیز بین این سه دچار مشکل بوده و با توجه به اهمیّت نقش روشنفکران به عنوان هادیان فکری جامعه، پژوهش حاضر درصدد است دیدگاه دو روشنفکر را پیرامون هویت و مؤلفههایش با یکدیگر به سنجش بنشیند.
سؤالهای پژوهش:
برای
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 05:21:00 ق.ظ ]