در نوامبر۲۰۰۱ سومین قطعنامه شورای امنیت طی شماره ۱۳۷۹ به تصویب میرسد و درآن ضمن تکرارنگرانیخود درخصوص تأثیرمناقشات مسلحانه برکودکان، از دبیرکل سازمان میخواهد تا درگزارش خود فهرست طرفهای درگیر درمخاصمات را که از کودکان بهعنوان سرباز استفاده مینمایند یا آنان را در وضعیتها وموقعیتهایی قرار میدهند که در دستور شورای امنیت قرار دارد و یا مطابق ماده ۹۹ منشور ملل متحد توجه شورا به آن جلب شود، ضمیمه گردد. در فوریه ۲۰۰۳ پروتکل دوم کنوانسیون حقوق کودک در مورد به کارگیری کودکان درمخاصمات مسلحانه لازم الاجرا میشود.
درمارس۲۰۰۳ دیوان کیفری بین المللی تأسیس میشود ومطابق بند دوم ماده ۸ اساسنامه بکارگیری کودکان زیر۱۵ سال در جنگهای بین المللی یا غیر بین المللی و یا بکارگیری کودکان از سوی گروه های مسلح در زمره جنایت جنگی است. هم چنین حملات عمدی به بیمارستانها و مدارس، تجاوز جنسی و دیگر خشونتهای جنسی علیه کودکان، جنایت جنگی تلقی شده و دیوان در رسیدگی به این گونه جرائم صلاحیت رسیدگی دارد. بر اساس صلاحیت تکمیلی دیوان، کشورها یا مرتکبان اینگونه جنایات را محاکمه میکنند و اگر نخواهند ویا نتوانند محاکمه کنند، صلاحیت دیوان برای رسیدگی محفوظ است.

پایان نامه

درژانویه۲۰۰ شورای امنیت چهارمین قطعنامه خودرا به شماره ۱۴۶۰تصویب واز دبیرکلمیخواهد درباره حمایت از کودکان درمخاصمات مسلحانه گزارش ویژهای تهیه نماید. در آوریل ۲۰۰۴ این شورا طی قطعنامه شماره ۱۵۳۹از دبیرکل میخواهد تا فوراً برنامه عمل جامع وساز وکار نظارتی درباره به کارگیری و سربازگیری کودکان درمخاصمات مسلحانه و تأثیرات ناشی از بکارگیری آنان درمخاصمات تهیه نماید. در ژوئیه۲۰۰۵شورا ششمین قطعنامه خود را به شماره ۱۲۱۶درخصوص ساز و کار نظارت وگزارشدهی درباره کودکان و مخاصمات مسلحانه تصویب میکند و گروه کاری بدین منظور تشکیل میشود. در۷ فوریه۲۰۰۷ خانم «کماراسامی» بهعنوان نماینده ویژه دبیرکل در امور کودکان و مخاصمات مسلحانه منصوب میشود و در دسامبر۲۰۰۷ گزارشوی توسط مجمع عمومیوشورای امنیت منتشر میشود. این گزارش جدیدترین سند در بیان وضعیت کودکان درمخاصمات مسلحانه در سراسر جهان است.
بند چهارم : اسناد منطقه ای
قطعنامههای دیگری نیز برای توجه به کودکان و تعارضات مسلحانه تصویب شده اند که به برخی از آنها به صورت اجمال اشاره میشود هرچند که این موارد لازم الاجرا نیستند.
– اعلامیه اروپا معروف به اعلامیه ۱۹۹۹ برلین درمورد استفاده از کودکان سرباز
– اعلامیه آمریکای لاتین برای آمریکا و کارائیب
– اعلامیه آسیا پاسفیک، کاتماندو
-اعلامیه ۲۰۰۰ درمورد استفاده از کودکان به عنوان سرباز
– اعلامیه خاورمیانه و شمال آفریقا و اعلامیه ۲۰۰۱ « امان» درمورد استفاده از کودکان به عنوان سرباز.
سازمان کشورهایآمریکایی در سال۲۰۰۰ قطعنامه کودکان و تعارضات مسلحانه را تصویب کرد. دراروپا هم شورای اروپا و هم اتحادیه اروپا ابتکاراتی را فراهم کرده اند. مجمع پارلمانی شورای اروپا قطعنامه ۱۲۱۵مصوب ۲۰۰۰ را تصویب کرد. درمورد اتحادیه اروپا نیز باید به قطعنامه ۱۹۹۸ کودکان سرباز در پارلمان اروپا اشاره کرد.۱
اتحادیه اروپا هم چنین اعلامیه های عمومی را صادر نموده است که در آنها از کشورهای طرف درگیر برای بکارگیری معیارهای لازم جهت پایان دادن به استفاده کودکان درتعارضات مسلحانه خواسته تمام تلاش خود را بنمایند. یکی از اهداف اتحادیه اروپا بکارگیری معیارهای مؤثر برای خاتمه استفاده از کودکان درارتشها و گروه های مسلحانه و پایان بیکیفری است.
گفتار سوم:
حمایت های بین المللی از کودکان درمخاصمات مسلحانه
کنوانسیونهای چهارگانه ۱۹۴۹ ژنو وپروتکل الحاقی ۱۹۷۷ درموارد متعددی از کودکان حمایت بعمل آورده است که میتوان به طورکلی آن را به دو دسته حمایت مستقیم وغیرمستقیم از کودکان تقسیم بندی نمود. قبلاز تصویب پروتکلها، مجمع عمومی ملل متحد درسال ۱۹۷۴ اعلامیه حمایت از زنان و کودکان را در وضعیتهای اضطراری ومخاصمات مسلحانه تصویب نمود. هرچند رعایت این قطعنامه درجنگها الزام آور نیست، اما گامی مهم ومثبتدرتوجه به زمان و کودکان بهعنوان قربانیان رفتار غیرانسانی وافزایش توجه به افراد آسیب پذیر درمخاصمات داخلی است.
ماده۳ مشترک کنوانسیونهای ژنو بیان میکند با کسانی که مستقیماً درجنگ شرکت ندارند به انضمام افراد … یا کسانی که به علت بیماری یا زخمی یا اسارت و یا هرعلت دیگری قادر به جنگ نباشد، باید با اصول انسانیت رفتار شود.
پروتکل اول۱۹۷۷ الحاقی بهکنوانسیونهای ژنو دربند یک ماده ۷۷ همانطورکه قبلاًٌ آمد اظهارمیدارد کهکودکان بایدمورد احترامخاصی قرارگیرند ودر برابرهرشکل ازحمله غیرمحترمانه حمایت شوند، طرفهای مخاصمه مراقبت وکمکی را که کودکان خواه به علت سن و یا به هرعلت دیگری به آن نیاز دارند برای آنها فراهمنمایندودربند۴ برجدایی کودکانازبزرگسالان درمواقعی که کودک به دلایل مربوط به مخاصمهمسلحانه دستگیر یا بازداشت شده تأکید دارد.
دربند۴ ماده۳۸ کنوانسیون حقوق کودک آمده است: «کشور های طرف کنوانسیون مطابق با تعهداتخود نسبت به قانون بین المللی بشردوستانه در جهت حمایت از افراد غیرنظامی به هنگام جنگهای مسلحانه تمام اقدامات عملیرا برای تضمینومراقبت از کودکانی که تحتتأثیر (عواقب)جنگ قرارگرفتهاند بهعمل خواهند آورد» باید توجه داشت که اقدامات حمایتی تنها شامل حمایت از جسم کودک در برابر سلاحها و بمبارانها نیست هرچند که این مورددر اولویت است بلکه جلوگیری از نقض سایر حقوق کودک مثل تغذیه، آموزش، مشکلات روحی و …. را نیز در بر میگیرد.
کودکانی که در معرض آسیبهای جنگی قرار میگیرند به طور کلی به دودسته تقسیم میشوند:
الف) کودکانی که سن آنها زیر۷ سال است، این کودکان علاوه برآن که ممکن است دراثرنتیجه مستقیم جنگ جان خود را ازدست بدهند احتمال دارد دراثر عواقب و آثار جنگ دچار سوء تغذیه و بیماریهای مسری و مشکلات روحی و روانی شوند.
ب) این گروه شامل کودکانی میشود که بین ۷ تا ۱۵ سال سن دارند وخطری که بیشتر از همه درزمان جنگ آنها را تهدید میکند، موضوع شرکت آنان درجنگ به عنوان سرباز است که اساسنامه دیوانکیفری بین المللی بسیج اجباری وداوطلبانه افراد زیر۱۵سال را از مصادیق جنایت علیه بشریت دانسته است.۱
درجهان حدود ۳۰۰ هزار کودک سرباز در۳۰ کشور درتعارضات مسلحانه شرکت دارند و یک میلیون کودک در اثر جنگها دچار آسیبهای جدی شده یا برای همیشه فلج گردیده اند.۲
باتوجه بهآنچه اشاره شدحمایتهای بین المللیاز کودکان دردرگیریهای مسلحانه شامل دودسته حمایتهای عام وحمایتهای خاص میشود.
بند اول : حمایتهای عام
کودکان درمعاهدات حقوق بشردوستانه علاوه برآن که اصولاً وقاعدتاً غیرنظامی هستند ونباید به هیچ عنوان به آنها تعرض وتعدی شود، به دلیل آسیب پذیر بودن از حمایت برخوردارند.۳ اساساً حقوق بشردوستانه، حقوق حمایتی است وبه راستی حمایت «قلب» حقوق بشردوستانه میباشد. حمایت عام یعنی این که افراد بدون توجه به خصوصیات و ویژگیهای فردی، شغلی، جنسی و نژادی از تمام فعالیتها و امتیازات بشردوستانهای که به منظور حفاظت ازجمعیتهای غیرنظامی به عمل میآید برخوردار و بهرهمند گردند.
بند دوم: حمایت های خاص
علاوه برحمایتهای عام، کودکان بههمان دلیل آسیبپذیر بودن از حمایت خاص که مکمل حمایت عام است نیز برخوردارهستند. به تصریح بند اول ماده ۷۷ پروتکل اول ، کودکان باید مورد احترام خاص قرار گیرند ودر برابرهرشکل ازحمله غیرمحترمانه حمایت شوند. طرفهای درگیر درمخاصمه مراقبت وکمکی که به کودکان خواه بهعلت سن و یا به هرعلت دیگری به آن نیاز دارند، برای آنان فراهم نمایند. هدف حمایت خاصاز کودکان دراسناد حقوق بشردوستانه مصون نگه داشتن و حفظ آنان از ایراد هرگونه زیانهای روحی و جسمی به آنها است.
اصولاًدر باره اشخاص تحت حمایت حقوق بشردوستانه، همان مقررات خاص رفتار با بیگانگان در زمان صلح اعمال خواهد شد. برهمین اساس کودکان کمتر از ۱۵سال و زنان باردار و مادران اطفال کمتر از ۷ سال از هرگونه رفتار ممتازه به میزان اتباع دولت مربوطه، بهره مند میباشند.۱بعلاوه اگر در موارد استثنایی کودکان زیر۱۵سال سن بطور مستقیم درمخاصمات شرکت نمایند ودراختیارطرف دیگر قرارگیرند خواه اسیر جنگی باشند یا خیر، از حمایت های خاص برخوردارند.۲
برخیازحمایتهای خاصرا میتوان چنین برشمرد: تخلیه کودکان و تأسیس مناطق ویژه(پناهگاه)، حمایت ازسلامت کودکان، شناسایی، تعیینهویت و بازگشت به خانواده، آموزش وپرورش کودکان، حمایت از کودکان آواره و بیسرپرست وممنوعیت مجازات اعدام برای کودکان و مادران باردار.
الف: تخلیه کودکان و تأسیس مناطق ویژه(پناهگاه)
دولتها درزمان صلح و کشورهای متخاصم پساز شروع جنگ میتوانند درخاک خود ودرصورت لزوم در اراضی اشغالیمناطق امن ونقاط بهداری ایجاد نمایند تا زخمیان، بیماران، معلولان، پیران و کودکان کمتر از۱۵سال، زنان باردار ومادران کودکان کمتر از ۷ سال را از تأثیرات جنگ محفوظ دارند. هم چنین دول متخاصم تلاش میکنند برای تخلیه بیماران وزخمیان و معلولان و پیران وزنان تازه زا از نواحی محاصره شده و . . . ، به مقصد امن، توافقات محلی بین خود منعقد نمایند.۳
همچنین مطابق ماده ۴۹ (۳) کنوانسیون چهارم، دولت اشغالگر هنگام انتقال و یا تخلیه کودکان باید به گونهای اقدام کند تا حتیالمقدور کودکان درمؤسسات مناسب پذیرفته شوند و از جهت سلامت، بهداشت، امنیت و تغذیه درشرایط رضایت بخشی قرارگیرند و اعضای یک خانواده از یکدیگر جدا نباشند ونیز بر اساسمفهوم بند ۲ماده ۵۱ کنوانسیون چهارم بکارگیری اجباری افراد زیر ۱۸ سال توسط دولت اشغالگر ممنوع میباشد ونمیتوان آنانرا به کارهایی که مستلزم شرکت درمخاصمات وعملیات جنگی است وادار ساخت.۱
آنچهمسلم است اینکه دول متخاصمدرطول دوره جنگ باید تلاشهای خویشرا برای انعقاد موافقت نامههاییبرایآزادی وبازگشت به میهن ومحل اقامت یا بستریشدن دربیمارستان در یک کشور بیطرفنسبت به بعضی از طبقات بازداشتیان بویژه کودکان و… بکار ببندند.۲
طبق ماده ۷۸ پروتکل اول و ماده ۴ بند ۳ قسمت (۵) پروتکل دوم ۱۹۷۷ هرگونه انتقال کودکان به یک کشورخارجی ممنوع است، مگر دلایل اضطراری سلامتی و امنیت چنین انتقالی را ایجاد نماید. در این وضعیت نیز باید انتقال به گونهای انجام پذیرد که کمترین خطر را برای کودکان داشته و امکانات لازم برای تحصیل از جمله آموزش مذهبی و اخلاقی وی طبق خواسته والدین درمدت دوری از وطن فراهم گردد.
ب: حمایت از سلامت کودکان
درگیریهای مسلحانه جان اکثریت مردم را به خطر میاندازد، اما تأثیرآن بر کودکان شدیدتر است. هر ساله هزاران کودک بر اثر مستقیم جنگ کشته میشوند ولی بسیاری از کودکان دراثر وقوع جنگ ودرگیری به دلیل سوءتغذیه وعدم خدمات بهداشتی و پزشکی جان خودشان را از دست میدهند. بر اساسآمار unicef، تنها بین سالهای۱۹۸۱تا۱۹۸۸ درکشور موازامبیک ۴۵۴۰۰ کودک بر اثر درگیری و جنگ جان خود را از دست دادهاند.
بطورکلی جنگها آثار مخرب زیادی برکودکان میگذارد. از دست دادن جان، صدمه، بیماری، سوءتغذیه، معلولیت، شکنجه، سوء استفاده جنسی، زندان و… ازجمله پیامدهای جنگ نسبت به کودکان است. دراغلب درگیریهای مسلحانه ساختمانها وتأسیسات بهداشتی موردحمله قرارگرفته ووسائل وامکاناتیکه میتوانست سالم بماند، به تاراج رفته و یا به ناچار مجبور به تعطیلی میگردند. به هرحال وضع نظام بهداشتی جامعهدر زمان جنگ از همگسیخته میشود و ارائه خدمات بهداشتی با شکست مواجه میباشد. درزمان جنگ بیشترخدمات بهداشتیکشور، برای تأمین نیازهای نظامیان اختصاص پیدا میکند و بیمارستانها ملزم میشوند که بیماران غیر نظامی را نادیده بگیرند. این توجه زیاد به نظامیان کودکان را آسیبپ پذیرتر میکند.۱
اگر جمعیت غیرنظامی یکی از طرفهای مخاصمه از حیث کالاهای ضروری تأمین نباشد، هردولت و به خصوصدشمن میتواند به شرط اعمال حق کنترل خود به اینعملیات امدادی اجازه عبور آزادانه بدهد.۲ چنین محمولههایی میتواند شامل مواد غذایی اساسی وتجهیزات پزشکی و نیز دیگر لوازم ضروری برای بقاء (لباس، لوازم خواب و …) باشد. جمله سوم از بند اول ماده ۷۰ پروتکل اول الحاقی دریافتکنندگان لوازم و محمولههای فوق را بهترتیب کودکان، زنان باردار، زنان شیرده ومادران دارای فرزندان خردسال بر میشمارد.۳
یکیدیگراز اثرات جنگ برکودکان که جان و سلامتی آنان را درمعرض خطر جدی قرار میدهد، ازهم پاشیدگی برنامه واکسیناسیون کودکان است. درطول دو دهه گذشته و درجریان جنگهای داخلی بعضی از مؤسسات بین المللی ازجمله سازمان بهداشت جهانی (Who) با همکاری صندوق کودکان مللمتحددست به اقداماتی زدهاند تا درکشورهایی که جنگهای چندین ساله نگذاشته است برنامه واکسیناسیون کودکان اجرا شود این مجامع با توافق طرفین درگیر جنگ، کودکان را واکسینه نمایند. برای مثال درسال ۱۹۸۵درجریان جنگ داخلی «السالوادور » حکومت مرکزی ونیروهای مشورتی موافقت نمودند که سه روز جنگ را برای واکسینه کردن کودکان متوقف نمایندکه در طول این مدت ۲۵هزار کودک علیه سرخچه، دیفتری و دیگر بیماریها واکسینه شدند. همچنین درسالهای۱۹۸۸ و ۱۹۸۹ تیمهای بهداشتی اجازه پیدا کردند در افعانستان برنامه واکسیناسیون را اجرا کنند. اساسنامه دیوان بین المللیکیفری رم(۱۹۹۸) نیز هدایت عمومیحملات بر ضد بیمارستانها ومکانهای تجمع بیماران و حمله به واحدها و وسائل نقلیه پزشکی را جرم جنگی تلقی نموده است.
با توجه به اسناد حقوق بشردوستانه در مورد عدم حمله به تأسیسات بهداشتی و پزشکی و همچنین با توجه به اعتقاد جامعه جهانی درحفظ نظام بهداشتی جامعه درزمان جنگ و پذیرش قاعده ممنوعیت حمله به چنین تأسیساتی ازسوی همهی دولتها به نظر میرسد که این قاعده درحال حاضر ویژگی عرفی بدست آورده و طرفین جنگ مجاز به تخریب این تأسیسات نیستند.۱
ج : شناسایی تعیین هویت و بازگشت به خانواده:
دولتهای متخاصم متعهدند اقدامات و تمهیدات لازم را معمول دارند تا کودکان زیر۱۵ سال را که در اثر جنگ یتیم یا از خانواده خود جدا افتادهاند را به حال خود رها نکرده در نگهداری و اجرای مذهب و آموزش آنان تسهیل شود. آنها تلاش خواهند کرد تشخیص هویت همهی کودکان کمتر از ۱۲سال بوسیله حمل یک پلاک هویت یا به هر وسیله دیگر مقدور باشد.۲
طبق ماده۵ کنوانسیون چهارم یکیاز وظائفدولت اشغالگر این است که به منظورتسهیل بازگشت کودکان به خانواده ها ومیهنآنها، انتقال دهندگان برای هر کودک درصورتی که خطر یا صدمهای متوجه کودک نگردد کارتی صادرمیکنند که علاوه بر نام و نام خانوادگی کودک، مشخصات دیگری همچون جنسیت، محل و تاریخ تولد، نام کامل پدر ومادر، تابعیت، زبان مادری و زبانهای دیگرکه به آنها تکلم میکند، نشانی خانواده، وضع سلامتی، گروه خونی، هرگونه ویژگیهای مشخصه، تاریخ ومحل یافتن، زمان و محلترک کشور و دین کودک در آن درج میگردد. همچنین دولت اشغالگر با کمک مقامات ملی و محلی، حسن اداره مؤسسات پرستاری وتربیت کودکان را تسهیل خواهد کرد و هرگونه اقدام لازم برای تعیین هویت کودکان و ثبت نسب آنها را به عمل خواهد آورد. درهیچ حال نمیتوان وضعیت شخصیآنها را تغییرداد یا آنها را درتشکیلات و سازمان های تابعه خود وارد کرد.۳
اعضای یک خانواده بازداشت شده، مخصوصاً پدر ومادر و کودکانش، در یک محل باهمخواهند بود مگر اینکه دلایلی مانند سلامت جدایی میان آنان را به صورت موقت ضروری و لازم جلوه دهد. دولتها متعهد گردیدند تا به هر طریق ممکن به هم پیوستن مجدد خانواده هایی که براثر مخاصمات مسلحانه از یکدیگر جدا شدهاند را تسهیل وآسان نمایند.۱
د : آموزش و پرورش کودکان
درزمان جنگ بطور طبیعی مدارس مجبور به تعطیلی شده وکودکان ازآموزش وپرورش محروم میشوند وتنها ممکن است درروستاها یامناطقی که جنگ به آن سرایت نکرده است مدارس به فعالیتهای آموزشی و فرهنگیخود ادامه دهند و باز باشند. تعلیم وتربیت کودکان درجریان جنگ نقشمهمی درتأمین نیازهای روحی و روانی کودکان دارد ونسبت به برخی از آثار و پیامدهای جنگ بر کودکان حالت پیشگیری دارد. تعلیم وتربیت کودکان علاوه بر این که زندگی آیندهی آنان را میسازد، ارزشهای جامعه، عدالت و احترام به حقوق بشر را نیز ترویج میکند و رونق میدهد. برپایی نظام آموزشی درشرایط اضطرار ونگرانی از مخاصمات مسلحانه میتواند نوعی احساس امنیت و امیدرا درکودکان بوجود آورده و سبب میشود آنهاکمتر به دشواریها ومصائب جنگ فکر نمایند. دراین کلاسها و مدارس معلمان بهتر میتوانند به کودکان کمک کنند و یا به عبارت دیگر برپایی کلاسهای درس میتواند سلامتی جسمی و روانیکودک را تأمین و برآورده سازد.
مشغول نمودن کودکان درکلاسهای درس اینامتیاز را دارا میباشد که از ورود کودک به جنگ و ابتلا به بزهکاری جلوگیری میکند. پس دولتهای درگیر درمخاصمات وسازمان بینالملل وظیفه دارند تا همه تلاشهای خود را برای حفظ نظام آموزشی جامعه معطوف دارند. اسنادحقوق بشر وحقوق بشردوستانه به صراحت به برخورداری کودکان ازآموزش وپرورشدرهرشرایطی تأکید و اصرار دارند. ازجمله این اسناد ماده (۲۸) کنوانسیون حقوق کودک۱۹۸۹ است که بر اجرای آموزش و پرورش رایگان برای کودکان تأکید میکند.
مطابق ماده ۹۴ کنوانسیون چهارم دولت بازداشت کننده، فعالیتهای فکری، آموزشی، تفریحی و ورزشی بازداشت شدهها را تأمین خواهد کرد و آنان را برای شرکت در این گونه فعالیتها آزاد خواهد گذاشت؛ در تأسیس این قبیل فعالیتها اقدامات لازم را به عمل خواهد آورد، به ویژه این که اماکن مناسب دراختیار آنان خواهدگذاشت؛ آموزش کودکان و نوجوانان تأمین خواهد شد و آنان خواهند توانست در داخل یا خارج محل بازداشت به مدرسه بروند و از محلهای مخصوص برای ورزش استفاده نمایند؛ کودکان باید تحت تعلیم و تربیت مشتمل برتعلیم و تربیت مذهبی واخلاقی به صورتی که والدین و درصورت فقدان والدین سرپرستان آنها مایل هستند، قرارگیرند. دراسناد حقوق بشر دوستانه مانند پروتکل دوم ۱۹۷۷ نیز راجع به آموزشکودکان بحث شدهاست. ماده ۴ (a) این پروتکل اشعار میدارد: «کودکان باید از خدماتآموزشیاز جمله آموزشهای اخلاقی ومذهبی برخوردار باشند.»
حقوق بشردوستانه از همهی طرفین درگیر درجنگ میخواهد که از آسیبرساندن به مکانهای آموزشی خودداری کنند. ماده ۵۳ پروتکل اول تحت عنوان حمایت از اموال فرهنگی و مکانهای عبادت، حمله به این مکانها راممنوع کرده است. جدیدترین سند بین المللی یعنی اساسنامه دیوان بین المللی کیفری رم (۱۹۹۸) در ماده (۸) هدف قرار دادن ساختمان های آموزشی، هنری، علمی و حتی ساختمانهای خیریه را جرم جنگی تلقی نموده است. پس مطابق قوانین فوق طرفین جنگ موظف هستند ازحمله به مکانهای آموزشی کودکان خودداری و ممانعت کنند و تلاشهای خود را درحفظ و نگهداری این اماکن معطوف دارند.۱
هـ : حمایت از کودکان آواره و بیسرپرست

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:08:00 ب.ظ ]