عوامل محیطی خارجی که به عنوان نقاط ضعف برای دفاتر پیشخوان وجود دارد کدامند؟
۱-۶) روش شناسی تحقیق :
یکی از عوامل موفقیت در هر پژوهشی انتخاب روش های مناسب و ابزارهایی برای گردآوری داده های مورد نیاز تحقیق می باشد. این تحقیق از حیث نتایج پژوهش از نوع کاربردی، و از لحاظ نحوه گردآوری و تحلیل داده ها توصیفی – پیمایشی می باشد.
۱-۷) تعریف مفاهیم و واژگان تحقیق
برنامه ریزی استراتژیک[۱] : برنامه ریزی استراتژیک عبارت است از ((تلاشی نظام مند، به منظور اخذ تصمیمات و انجام فعالیت هایی بنیادی که به شکل دهی ماهیت و چگونگی و چرایی اقدامات سازمان می پردازد)). برنامه ریزی استراتژیک می تواند ارتباطات سازمانی را تسهیل کرده و مشارکت کارکنان را افزایش دهد و ارزش ها و نظرات ناهمگون ایشان را تعدیل کند؛ تصمیم گیری خردمندانه را پرورش داده و عملگرایی و مسئولیت پذیری را ترویج نماید (برایسون، ۱۳۸۸).
استراتژی : استراتژی یک برنامه جامع برای عمل است که جهت گیری های عمده سازمان را معین می نماید و رهنمودهایی برای تخصیص منابع در مسیر کسب هدف های بلند مدت سازمانی را ارائه می دهد (سعیدی، ۱۳۹۰).
چشم انداز، ماموریت[۲] : چشم انداز سازمان بیان صریح سرنوشتی است که سازمان باید به سمت آن حرکت کند، به عبارت دیگر چشم انداز آینده ای واقع گرایانه، محقق الوقوع و جذاب برای سازمان است. ماموریت یا رسالت سازمان، هدف اساسی و منحصر بفردی است که آن را از سازمان های مشابه متمایز می سازد و دامنه عملیات آن را بر حسب محصول و بازار تعیین می نماید (برایسون، آلستون، ۱۳۹۰).
عوامل حیاتی موفقیت[۳] : مسائلی هستند که سازمان باید آنها را انجام دهد یا معیارهایی هستند که باید آنها را برآورده کنیم تا در نظر ذینفعان موفق باشیم.
قابلیت ها / قابلیت های متمایز[۴] : قابلیت ها مجموعه ای از فعالیت ها، توانایی ها یا استراتژی هایی اند که سازمان در آنها فوق العاده خوب است یا منابعی هستند که می توانند منجر به عملکرد خوب در مقابل عوامل حیاتی موفقیت شوند.
فصل دوم : ادبیات پژوهش
۲-۱) مقدمه
امروزه مدیریت استراتژیک به عنوان جزء لاینفک سازمان های جهانی در آمده است و تمام شرکت ها برای بقای خود به مدیریت استراتژیک روی آورده و سعی در پیاده سازی مبانی آن در سازمانشان دارند. از لحاظ مفهومی مدیریت استراتژیک با تحول در تئوری های مدیریت هم گامی دارد و مکاتب کلاسیک رفتاری و کمی مدیریت، بر جنبه هایی از سازمان و عملکرد آن تاکید می کردند که توسط مدیریت قابل کنترل باشد. مسائلی از قبیل برنامه ریزی تولید، رفتار زیردستان، بهبود محیط کار، نقش گروه های غیر رسمی در بازدهی کار، مدل های کمی تصمیم گیری و غیره. برنامه ریزی استراتژیک با بررسی محیط خارجی و داخل سازمان، فرصتها و تهدیدات محیطی و قوت ها و ضعف های داخلی را شناسایی می کند و با در نظر داشتن ماموریت سازمان، اهداف بلند مدت سازمان را در مسیری قابل پیش بینی هدفمند می کند؛ و برای دست یابی به این اهداف، از بین گزینه های استراتژیک اقدام به انتخاب گزینه هایی می کند که با تکیه بر قوت ها و با بهره گیری از فرصتها، ضعفها را از بین برده و از تهدیدها پرهیز کند که در صورت اجرای صحیح، باعث موفقیت سازمان در میدان رقابت می شود. (آئین،۱۳۸۷). از آنجا که ورود به هر بحثی نیازمند آشنایی با مبانی نظری و مفاهیم مرتبط با آن می باشد. بنابراین در این فصل به مرور ادبیات مربوط به استراتژی و مدیریت استراتژیک پرداخته خواهد شد و مدل های مورد استفاده و ابعاد نظری طرح تحقیق مورد مطالعه قرار می گیرد.
۲-۲) بخش اول : استراتژی
۲-۲-۱) تاریخچه استراتژی
سابقه کاربرد مفهوم استراتژی[۵] در مدیریت نظامی به قرن ها قبل باز می گردد. اولین اثر مکتوب در این زمینه با نام “هنر جنگ[۶]” از نویسنده و ژنرال چینی به نام “سان تزو” در حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد به جای مانده است. او در کتاب خود مولفه های عمده استراتژی نظامی را مطرح می کند. پس از وی نویسنده رومی ((وگ تیوس)) در قرن دوم میلادی در نوشته های خود به بیشتر این مؤلفه ها اشاره کرد. اما تاکید وی عمدتا بر آموزش و نظم بوده است. او معتقد بود که ژنرالهای موفق آنهایی هستند که از اصولی ثابت پیروی می کنند و بر شانس نیز تکیه ندارند (سعیدی، ۱۳۹۰). در ژاپن تفکر در حوزه مدیریت نظامی، استراتژی نه تنها با دستیابی به هدفهای خودی ارتباط دارد بلکه با پیشگیری از رسیدن دشمن به هدفهایش نیز مربوط می شود. در حدود ۴۵۰ سال پیش از میلاد به معنای مهارت مدیریتی (اداره، رهبری، قدرت) بکار رفت. این واژه در زمان اسکندر (۳۳۰ پیش از میلاد) به مهارت بکارگیری نیروها برای غلبه بر مقاومت و مخالفت و ایجاد یک نظام یکپارچه دولت جهانی اشاره داشت. ((سان تزو)) در این باره می گوید که باید به آنچه دشمن می خواهد به آن برسد پی برد وآنگاه او را از رسیدن به آن محرم ساخت (همان منبع).
۲-۲-۲) تعریف استراتژی
استراتژی واژه ایست که همانند واژه های رهبری، لجستیک و عملیات از مدیریت نظامی سرچشمه گرفته است و در این حوزه برای تشریح شیوه ای که به آن وسیله نیروهای نظامی به هدفهایشان دست می یابند، بکار می رود. واژه استراتژی از ریشه یونانی Strategema به معنای فرمانده ارتش، مرکب از Stratos به معنی ارتش و ago به معنای رهبر گرفته شده است. پس از آن به معنای “هنر یک فرمانده نظامی” تعبیر شد که به مهارتهای رفتاری و روانشناختی فرمانده اشاره داشت(سعیدی،۱۳۹۰). مفهوم استراتژی ابتدا به معنای فن، هدایت، تطبیق و هماهنگ سازی نیروها جهت نیل به اهداف جنگ در علوم نظامی بکار گرفته شد. در جایی دیگر استراتژی بدین شکل تعریف می شود : ((استراتژی مجموعه ای از اهداف اصلی و سیاستها و برنامه های کلی به منظور نیل به اهداف است به گونه ای که قادر به تبیین این موضوعات باشد که در چه کسب و کاری و چه نوع سازمانی فعالیت می کنیم و یا می خواهیم فعالیت نماییم)). تعریف دیگری هم از استراتژی می توان ارائه کرد : ((استراتژی یک برنامه واحد، همه جانبه و تلفیقی است که محاسن یا نقاط قوت اصلی سازمان را با عوامل یا تغییرات محیط مربوط می سازد و به نحوی طراحی می شود که با اجرای صحیح آن از دستیابی به اهداف اصلی سازمان اطمینان حاصل شود))(همان منبع). نظریه پردازان علم مدیریت، استراتژی را علم تخصیص مطلوب منابع کمیاب، جهت رسیدن به اهداف اقتصادی تعریف کرده اند. استراتژی تعیین کننده زمینه های فعالیت در محیطی پیچیده و پویا، و ابزاری است که به عنصر انسانی در یک نظام سازمانی حیات بخشیده و افراد را به حرکت وا می دارد. ایگور آنسوف[۷] به عنوان اولین دانشمندی که استراتژی را به شکل جامع و معنادار توضیح داد، معتقد است که هر قدر بین اهداف و فعالیت های فعلی سازمان سازگاری بیشتری وجود داشته باشد، نرخ رشد و توسعه بزرگتر و منظم تر خواهد بود (آهنچی، ۱۳۸۶). شاندلر[۸](۱۹۶۲) استراتژی را بدین صورت تعریف می کند : استراتژی عبارت است از یک طرح واحد، همه جانبه و تلفیقی که نقاط قوت و ضعف سازمان را با فرصت ها و تهدیدهای محیطی مربوط ساخته و دستیابی به اهداف اصلی سازمان را میسر می سازد. اندروز[۹](۱۹۷۱) می گوید : استراتژی عبارت است از الگوی منظورها، مقاصد، اهداف، خط مشی های اصلی و طرحهایی جهت دستیابی به اهداف. مینتزبرگ[۱۰](۱۹۸۷) تعریف کوتاهی راجع به استراتژی ارائه داده است. از نظر وی استراتژی عبارت است از الگوی به جریان انداختن تصمیمات. در حال حاضر نیز در زبان فارسی واژه استراتژی را از نظر لغوی راهبرد معنا می کنند(استیسی،۱۳۸۱).
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۲-۳) ماهیت استراتژی
بطور کلی استراتژی ممکن است صرفا یک تعریف نداشته باشد، اما تا بحال در ارتباط با ماهیت آن اتفاق نظر کلی وجود داشته است. موضوعات مورد توافق به شرح زیر است :
استراتژی هم با سازمان و هم با محیط ارتباط دارد. (در فرضیه اول تفکر درباره استراتژی سازمان و محیط ارتباط تفکیک ناپذیری دارند). سازمان برای مقابله با محیط متغیر از استراتژی استفاده می کند.
استراتژی بر رفاه عمومی سازمان تاثیر می گذارد(تصمیمات استراتژیک آن قدر مهم پنداشته می شود که بر رفاه عمومی سازمان تاثیر می گذارد).
استراتژی دربر دارنده هر دو موضوع محتوا و فرایند است. (مطالعه استراتژی هم شامل اقدامات انجام شده یا محتوای سازمان است هم شامل فرایندهایی است که به موجب آن ها اقدامات تعیین و انجام می شود.
استراتژی ها صرفا سنجیده نیستند. (نظریه پردازان بر این موضوع اتفاق نظر دارند که استراتژی های مورد نظر، پیش بینی نشده و تحقق یافته ممکن است با یکدیگر متفاوت باشند.
استراتژی در سطوح مختلف وجود دارد. شرکت ها ممکن است دارای استراتژی های شرکتی (باید به چه کسب و کارهایی پرداخت) و استراتژی های کسب و کار (چگونه باید در هر کسب و کار رقابت کرد) باشند.
استراتژی در بر گیرنده فرایندهای فکری گوناگون است. استراتژی در بر گیرنده رویه های فکری (عقلایی) و همین طور رویه های تحلیلی است. برخی صاحب نظران بر بعد تحلیلی استراتژی بیش از ابعاد دیگر آن تاکید می کنند، اما اکثر آن ها معتقدند که مهمترین بخش از فرایند استراتژی سازی و در واقع قلب آن همان کار فکری است که رهبران سازمان انجام می دهند(فدایی، ۱۳۸۷).
۲-۲-۴) سطوح استراتژی
سطوح استراتژی را می توان به سه سطح استراتژی در کل سازمان، استراتژی وظیفه ای و استراتژی واحد وظیفه ای تقسیم نمود(فردآر،۱۳۷۹).
۲-۲-۴-۱) استراتژی در سطح کل سازمان[۱۱] :
برای
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:43:00 ق.ظ ]