کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • شناسایی ورتبه بندی عوامل موثر بر انتخاب تکنولوژی های نوین در صنعت قطعات پلیمری خودرو بااستفاده ازالگوریتم دیماتل فازی FUZZY DEMATEL- قسمت ۱۲
  • استقلال و حصر سند رسمی درنقل ملک ثبت شده- قسمت ۷
  • دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با تشخیص و طبقه بندی عیوب داخلی ترانسفورماتور های قدرت با استفاده ...
  • طرح های پژوهشی انجام شده در مورد حل جریان جابجایی آزاد گذرا حول کره با استفاده ازDQ-IDQ- فایل ۵
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره سنتز نانو ذرات مغناطیسی با پوشش طلا مزدوج شده با سیستامین ...
  • پایان نامه های کارشناسی ارشد درباره بررسی تطبیقی اثر اکراه در اقرار در فقه امامیه و ...
  • تاثیر بازارگرایی بر نوآوری در خدمات در شعب بانک صادرات شهرستان کاشان- قسمت ۵
  • جایگاه غبن در استیفای ناروا به لحاظ فقهی و حقوقی- قسمت 4
  • مفهوم دفاع مشروع بعنوان یکی از عوامل رافع مسئولیت بین المللی کشورها- قسمت ۳
  • دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با بررسی میزان رضایت از زندگی و عوامل موثر بر آن ...
  • پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان بر اساس مولفه های ارزش تکلیف- قسمت ۷
  • دانلود پایان نامه بررسی اندیشه سیاسی چهار روشنفکر پیشامشروطه با تاکید بر مفاهیم عدالت و آزادی- ...
  • تبیین تربیت جهادی از منظر قرآن- قسمت ۳
  • ارائه مدل ریاضی برای تخصیص فضای قفسه کالا در محیط فازی- قسمت ۱۹
  • رتبه بندی پیمانکاران فضای سبز شهرداری مبتنی بر روشهای تصمیم گیری ...
  • تحولات تقنینی ناظر بر نهاد تعدد جرم در نظام کیفری ایران۹۳- قسمت ۵
  • دانلود پایان نامه مدیریت در مورد ارزیابی بسط برند و تعمیم نگرش
  • تاثیر نام و نشان ملی بر نام و نشان شرکت های ایرانی در بازار هدف- قسمت ۹
  • بررسی حقوقی شرط تضمین سلامت کالا- قسمت ۷
  • اثربخشی دوره آموزش ضمن خدمت فاوا برای معلمان دوره متوسطه شهرستان ملایر بر اساس مدل کرک پاتریک- قسمت ۶
  • تأثیر میکوریزا و اسید هیومیک بر روی برخی خصوصیات گیاه دارویی مرزه در سطوح مختلف کود اوره- قسمت ۳۳
  • بررسی زبان شناختی اسم مرکب فعلی در زبان فارسی و انگلیسی۹۲- قسمت ۱۳
  • شناسایی ومطالعه ماکروفسیل های گیاهی جمع آوری شده از منطقه- فایل ۴
  • بررسی میزان بقاء لاکتوباسیلوس پلانتاروم A7 ریزپوشانی شده توسط صمغ فارسی (زدو) در ماست و در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی- قسمت ۷
  • تاثیر چرخه عمر شرکت ها بر روی محافظه کاری شرکت ها- قسمت ۲۲
  • 7ـ علی بن هلال کرکی اصفهانی[705]
  • چگونگی مواجهه علمای شيعه با حاکمان با تأکيد بر دیدگاه امام خمينی(ره)- قسمت 11
  • اصول و مبانی جنگ نرم در اسلام- قسمت ۸- قسمت 2
  • سیمای زن در سروده های زنانه ی معاصر با تکیه بر آثار برگزیده‌ی عالم تاج(ژاله) قائم مقامی فراهانی، پروین دولت‌آبادی، توران شهریاری، پروانه نجاتی و ژاله اصفهانی- قسمت ۳- قسمت 2
  • معناشناسی واژهنوردرتفاسیرکهن فارسی( تاپایان سده هشتم هجری ونیزدوقرن بعد)- قسمت ۹
  • اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان دانش ‫آموزان دختر تیزهوش- قسمت ۷
  • بررسی رابطه بین معنویت در کار با درگیری کارکنان در کار- قسمت ۱۰- قسمت 2
  • تاریخچه ورزش کشتی درایران




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بازشناخت رفتاری دستگاه اموی در چارچوب مولفه های عملیات روانی- قسمت ۱۵ ...

    معاویه در نامه به زبیر چنین نوشت:
    «… زبیر! تو پسر عمّه‏ی رسول خدا (ص) و از حواریون او و داماد ابوبکر هستی! رزمنده‏ای که در راه خدا جان خود را در طَبَقِ اخلاص نهادی، تو از بشارت داده شدگان به بهشت هستی، عُمَر تو را یکی از اعضاء شورای تعیین خلیفه قرار داد. بدان که مردم مانند گوسفندان بی‏چوپان شده‏اند پس بشتاب برای حفظ خون مسلمین و گرد آوردن مردم بر وحدت کلمه و اصلاح ذات البین، مقدمات خلافت تو را آماده کرده‏ام، تو و یا طلحه هر کدام پیشی بگیرید، امام خواهد بود». (همان: ۲۳۱)
    از آنجا که شام تحت سلطه‏ی کامل معاویه بود و حکم او روا و سخن او مطاع، طلحه و زبیر با این سخن معاویه دلشاد شدند و هر یک تلاش کردند تا هر چه زودتر زمینه را برای مخالفت با علی‏ (ع)، فراهم کرده و از آن حضرت جدا شوند. آنان تا قبل از نامه‏ی معاویه، به امارت بصره و کوفه راضی بودند، ولی با دریافت نامه‏ی اغواگرانه به این باور رسیدند که راه دست‏یابی به خلافت چندان دشوار نخواهد بود. (همان: ۲۳۱) بر این اساس آنچه بر زبیر گذشت فرایند کامل عملیات روانی معاویه بر مبنای نظریه ناهماهنگی شناختی بود، معاویه زبیر را آن چنان فریب داد که حتی وقتی در بحبوحه جنگ جمل با تلنگر امیرالمومنین(ع) مواجه شد نتوانست خود را با آنچه گذشته بود و می گذشت هماهنگ کند و کلام امیرالمومنین (ع) بر وی اثر نکرد، وی برای ترمیم نگرش خود با سد عظیمی مواجه بود بنام رفتار ناهماهنگ قبلی مواجه بود، زبیر بواسطه اقدامات قبلی که تحت فریب معاویه بدانها پرداخته بود آنچنان دچار ناهماهنگی شناختی شده بود که نه قادر به برگشتن و ترک جنگ بود و نه مطمئن به جنگ، اما ماند و کشته شد.
    ۴-۳ نامه به مروان بن حکم
    معاویه در نامه به مروان به او دستور داد تا امور را به دقّت زیر نظر بگیرد و اذهان عمومی را بر ضد علی(‏ع) مشوش نماید. وی به مروان نوشت:
    «… و ابحَثْ امورهم بَحْثَ الدَجاجه عن حَبِّ الدُخْنِ عند فِقاسهِا و انغل الحجاز فانِّی مُنْغل الشام»
    یعنی«… در کارشان جست‏وجو کن همان‏گونه که مرغ به دنبال دانه به جست‏وجو مى‏پردازد و حجاز را آشفته کن که همانا من شام را برآشفته مى‏سازم».( همان: ۲۳۶)
    ۴-۴ نامه به سعید بن عاص‏
    معاویه به سعید بن عاص، نیز نامه نوشت و او را به خونخواهی عثمان ترغیب کرد و تلاش‏های مروان را نیز به او یادآوری کرد. وی در همین نامه نکته‏ی مهمی را به سعید بن عاص گوشزد کرد. معاویه در بخشی از نامه نوشته بود:
    «… فقد أیَّدْتُکم بأسدٍ و تیمٍ»
    منظو ر او از أَسد و تیم، زبیر و طلحه بودند که به طایفه‏ی اسد و تیم تعلق داشتند. در واقع بنی‏امیه با توصیه‏ی معاویه، حاضر به همداستانی با طلحه و زبیر شدند. (همان: ۲۳۷)
    ۴-۵ نامه به عبداللَّه بن عامر بن کریز
    معاویه در نامه به عبداللَّه بن عامر، او را به قیام دعوت کرد و سابقه‏ی وی در فتوحات را پیش چشمش آورد. در انتهای نامه یادآور شد که قتل عثمان یعنی قتل همه، زیرا همگی (بنی‏امیه و هواداران آن) در جرم او شریک هستند. معاویه به صراحت عبداللَّه را به خونخواهی عثمان ترغیب نکرد، زیرا می‏دانست او انگیزه‏ای برای حمایت از بنی‏امیه ندارد، ولی به او یاد آور شد، که در گناه عثمان شریک است و برای دفع خطر از جان خود، باید همراه بنی‏امیه باشد. (همان: ۲۳۸)
    ۴-۶ نامه به ولید بن عقبه‏
    در نامه به ولید بن عقبه، تنها به ذکر این نکته بسنده کرد که زندگی سختی در پیش خواهد داشت، عیش او مُنَغَّص می‏گردد و روزگار شادیش به سر خواهد آمد. معاویه می‏دانست که ولید، ترسو، تن‏پرور و طالب زندگی بی‏دغدغه است، پس او را به از دست دادن نعمت‏های دنیوی بیم داد تا شاید برخیزد و به خونخواهی عثمان قیام کند. (همان: ۲۳۹)
    ۴-۷ نامه به یعلی بن منیه
    در نامه به یعلی، نوشت:
    «… عثمان یاوری نداشت. از این‏رو، او را کشتند و بزرگترین عیبی که بر او نهادند، این بود که چرا تو (یعلی) را به حکومت یمن گمارده است. او را کشتند در حالی‏که بیعتش بر گردن ما بود. پس به خونخواهی او برخیز و به عراق آی». (همان: ۲۴۰)
    ۴-۸ بازتاب نامه‏نگاری‏های معاویه‏
    معاویه با نوشتن نامه‏های فوق، زمینه را برای اقدام مخالفان علی‏(ع)، فراهم ساخت. مروان در پاسخ به معاویه، نوشت:
    «… شَتَّتَ بَیْنَهم مَقولی علی غَیرِ مُجابَهه، حَسْبَ ما تَقَدَّم مَنْ أَمْرِکَ »
    ترجمه:«… همان‏گونه که دستور دادی با سخنانم غیرمستقیم میانشان تفرقه افکندم». (همان: ۲۴۱)
    هم‏چنین اعلام کرد که آماده هرگونه فرمانبردار ی از اوست و هر چه بگوید انجام خواهد داد.
    عبداللَّه بن عامر نیز در پاسخ به معاویه، نوشت:
    «… عثمان همانند مرغی بود که ما را زیر بال و پر خویش نگاه می‏داشت، وقتی کشته شد پراکنده شدیم، نمی‏دانستم چه کنم؟ راحت‏طلبی اختیار کردم تا آن که تو برای من نامه نوشتی و از خواب غفلت بیدار کردی! راه در کنار من بود، ولی حیران بودم اکنون ده یک از مردم بر ضد تو و باقی آنان پشتیبان تو هستند! تو با شلاق ملامت بر سودای دلم نواختی و مرا بیدار کردی، چه خوب آموزگاری هستی! همانا بعد از عثمان، امید ما به توست، منتظر دستور تو هستم».(همان: ۲۴۲)
    ولید بن عقبه نیز در پاسخ به معاویه، آمادگی خود را برای خونخواهی عثمان به رهبری معاویه اعلام کرد. یعلی بن منیه نیز اعلام آمادگی کرد و یاد آور شد که اموال تحت اختیار خود را برای دستگیری قاتلان عثمان و یا جنگ با آنان مصرف خواهد کرد.
    امّا در این میان، تنها سعید بن عاص پاسخی متفاوت داد. او معاویه و بنی‏امیه را به دوراندیشی، خویشتن‏داری و پرهیز از شتاب دعوت کرد. او مروان را فتنه‏گر نامید و تخطئه کرد. (همان: ۲۴۴)
    آن چه در این نامه ها به وضوح روشن است مکر معاویه است. معاویه در راستای اجرای سیاست‏هایش تلاش داشت تا با یادآور شدن نقطه قوتی شخص را تشویق و ترغیب به انجام امر مربوطه کند و در قسمت پایانی نامه هم با یاد آور شدن نکته ای همه را شریک ماجرا می کند و از عواقب عدم دنبال کردن خواسته ها بیم می دهد لحن وی برای اشخاص ,گوناگون می باشد. معاویه نیّت واقعی خود را که همان رسیدن به خلافت بود، پنهان می‏کرد و اقدامات خود را با برچسب خونخواهی خلیفه‏ی مقتول عرضه می‏داشت، بررسی حوادث جنگ جمل نشان می‏دهد که طلحه و زبیر بازیچه‏ی معاویه شدند. آن دو گرچه از علی‏(ع) ناخشنود بودند، ولی به اندازه‏ای نبود که بر ضد او سر به شورش بردارند. نامه‏های معاویه و دسیسه‏های مروان و نیز مخالفت و حسد عایشه نسبت به علی (ع) همه چیز را برای رویارویی اصحاب جمل با سپاه علی (‏ع) فراهم کرد. تدبیر بسیار زیرکانه‏ی معاویه نیز بنی‏امیه را در کنار طلحه و زبیر قرار داد. استقامت معاویه در فریبکاری و به دام انداختن دیگران، کلام امام علی(‏ع) درباره‏ی معاویه را به یاد می‏آورد که فرمودند:
    «معاویه از روبه‏رو، از پشت سر، از جانب راست و از جانب چپ انسان را احاطه می‏کند» (نهج البلاغه)، همانگونه که شیطان این گونه است.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

     

    جنگ صفَّین و حکمیت

    بالاخره فعالیت های معاویه در تشکیل حزب مخالف امام با بهانه خونخواهی عثمان و در واقع دامن زدن به آمال بر نیامده عناصر بسیاری در حکومت علی(ع) در سال ۳۷ هجری و در قالب جنگ صفین به عنوان اولین نمود مواجهه جدی در مقابل امام، ظهور کرد.
    سپاه معاویه از دو دسته ترکیب شده بود، گروهی که بخوبی به انحراف و باطل بودن معاویه واقف بودند که البته در این گروه برخی از موجهین از صحابه و قاریان قرآن نیز دیده می شدند. اگر چه مبالغه در کثرت این گروه، آنچنان که بعضی تاریخ نویسان آنها را تا چهار هزار نفر از قراء نوشته اند (ولهاوزن،۱۹۵۸: ۷۸-۷۷)، حکایت از تلاش تاریخ نویسان دربار اموی برای موجه جلوه دادن حرکت فکری سپاه معاویه دارد که در عنوانی دیگر به این روند نیز اشاره خواهد شد، اما با وجود این نمی توان حضور برخی از این چهره های شاخص را در لشکر معاویه انکار کرد. در طول جنگ صفین و نیز جریانات قبل و بعد از آن، معاویه بسیار تلاش کرد تا در پس پرده به تطمیع برخی چهره های منتفذ سپاه امام بپردازد و این کار یکی از برترین سلاح های وی در این دوره و سپس در نبرد با امام حسن مجتبی(ع) بود. دیدارهای مخفیانه فرستادگان معاویه با بعضی عناصر سپاه امام، وعده های طولانی و فریب کارانه و…
    دسته دوم از سپاه معاویه، عوام کوته نظری بودند که تحت تأثر تبلیغات شام، چنان دچار هیجان و تحرک ضد علوی شده بودند که جز معاویه مدافعی برای اسلام و جز علی(ع) دشمن جدی برای دین نمی شناختند. سپاه معاویه هرچه که بود و با هر ترکیب و انسجامی، در این نکته وحدت نظر داشتند که می دانستند باید بجنگند و جز جنگ راه دیگری پیش روی آنها نیست. آنان که برای دنیا تلاش می کردند تکلیف خود را می دانستند و آنان هم که برای دین سینه می زدند، راه خود را (ولو به غلط) انتخاب کرده بودند. پس از شهادت عمار یاسر و طرح مسئله فئه باغیه، این گروه ناگهان چگونه دچار نگرانی و اضطراب شدند اما بسیار زود در پی توجیه عوام فریب معاویه، آرامش خویش را بازیافتند و به راه خود ادامه دادند. اما سپاه امام چطور؟
    در سپاه امام از گروهی پاک باخته و پیرو صدیق ولایت و آشنا به شخصیت امام چون عمار یاسر و مالک اشتر که البته تعدادشان بسیار بسیار اندک بود که بگذریم، سایرین حقیقتاً نمی دانستند که برای چه می جنگند؟ سپاهیان امام می بایست برای چه می جنگیدند؟ وقتی در رسیدن به کرسی خلافت میان کسی که اول بار به رسالت پیامبر(ص) ایمان آورده و یا کسی که پس از سال ها دشمنی با اسلام آن را پذیرفته است، فرقی نمی باشد، وقتی میان کسی که بارها و بارها در صدور حکم اسلامی مرتکب خلاف شده و حتی عامی ترین افراد جامعه اسلامی می توانند او را مجاب کنند و کسی که باب مدینه العلم است و اسرار نهان از زبان پیامبر(ص) در گوش جان او جاری شده، تفاوتی نیست، وقتی تمام فوارق و ملاک های ارزشیابی زائل شده، چرا باید برای ترجیح و غلبه یکی بر دیگری شمشیر زد؟
    نکته دیگری که در اینجا بسیار مهم است آنکه لشکر معاویه رعیت او بودند. سربازان مطیعی که پذیرفته بودند باید برای اهداف ولی نعمتشان هرکه باشد و هرچه باشد، شمشیر بزنند. مردم شام قرن ها به اطاعت از قدرت های مختلفی که یکی پس از دیگری بر یکدیگر چیره شده و به آنها حکومت کرده بودند، خو گرفته و جنگ قدرتهای پیاپی میان روم و رقبای قدرت طلبش آنها را به جنگ برای اهداف دیگران عادت داده و شهامت پرسیدن چرایی نبرد را از آنان گرفته بود.
    به علاوه جنگ صفین پس از حدود بیست سال سلطه فکری معاویه بر شام واقع شد، یعنی پس از اینکه فرصتی طولانی برای تسلط تبلیغی و فرهنگی بر مردم در اختیار معاویه قرار گرفته بود، اما سپاه امام پس از سالها دور شدن گام به گام و تدریجی از سنن پیامبر (ص) و تفکر علوی و پس از آن همه بدآموزی های سیاسی و اجتماعی ناشی از خلافت خلفای پیشین، اکنون تنها چند ماه بود که تحت حکومت امام قرار گرفته بودند، آن هم چند ماهی که تماماً مصروف درگیری با مخالفان داخلی و تلاش برای سامان دادن به اوضاع آشفته پس از عثمان شده بود و فرصتی برای تربیت مردمی که با دیگر به فرهنگ جاهلی خویش نزدیک شده بودند، فراهم نیامده بود. (احمدی،۱۳۹۰: ۲)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    با این توضیحات درمی یابیم که چرا لشکر معاویه از انسجام و آرامش یک دستی بیشتری برخوردار بود تا لشکر امام (ع).
    ۵-۱ شهادت عمار و فئه باغیه
    عمار یاسر، صحابی محبوب رسول خدا (ص) بود که از جوانی شرف صحبت پیامبر (ص) را یافته بود. این جوان سرشار از عشق به پیامبر و شور یاری دین خدا، در جریان ساختن مسجد النبی در مدینه برابر چند مرد ورزیده تلاش می کرد. به روایت متواتری که بیش از بیست و پنج صحابی مورد وتوق آن را نقل کرده اند، پیامبر (ص) عمار خسته و پرتلاش را مورد تفقد قرار دادند، غبار از صورتش زدودند و فرمودند:
    «ویح عمار، تقتله الفئه الباغیه، یدعوهم الی الجنه و یدعونه الی النار»
    «آه از عمار، او را گروه ستمکار می کشند که وی آنان را به سوی بهشت دعوت می کند و آنان او را به جانب آتش می خوانند». (احمدی،۱۳۹۰: ۱)
    این حدیث متواتر که به روایت «فئه باغیه»(گروه ستمکار) مشهور شده است، باعث شکل گیری یکی از صحنه های قابل تأمل در جنگ صفین گردید و عمق حقانیت هدف امام و البته نهایت فریب کاری معاویه را ثابت کرد. عمار در سپاه امام شمشیر می زد که مجروح و شهید گردید. با شهادت عمار ولوله عظیمی در سپاه معاویه در افتاد و همه آنان را که مستقیم یا غیر مستقیم این حدیث مشهور را شنیده بودند به تشویش و نگرانی انداخت.
    بازی خوردگان کوته فکری که به نیت حق و خونخواهی خلیفه رسول الله(ص) به دنبال معاویه به راه افتاده بودند، دیگر توجهی برای راضی کردن وجدانهای خویش نداشتند و خود را در مقابل واقعیت فریب خوردگی، خلع سلاح شده می دیدند. معاویه به فکر تدارک یک حربه تبلیغی دیگر افتاد: «فقال: انّما قتله من اخرجه» (او را کسی کشته است که وی را به جنگ فرستاده) این توجیه کودکانه با همه بی پایگی و سطحی نگری اش، متأسفانه تأثیر خود را بر اذهان سپاه شام گذاشت (احمدی،۱۳۹۰: ۲) و خیلی زود لشکر معاویه با آن ترکیب خاصی که پیشتر برشمردیم، بار دیگر انسجام خود را بازیافت و بلکه فریب خوردگانی را که به خیال خود راه حق را می پیمودند، در ادامه قتال با امام جسورتر کرد و تأسف بار تر آنکه بر برخی از عناصر لشکر عراق نیز بی تأثیر نبود و نادانان و کوته نظران سپاه امام را نیز اندکی دچار تردید و دودلی کرد.امام پاسخ داد که بر این اساس پس از قاتل حمزه هم پیامبر است که او را به جنگ به مشرکین فرستادخاصه آنکه معاویه در جواب امام تیر دیگری از ترکش برآورد:
    «نحن الفئه الباغیه ای الطالبه لدم عثمان»(من البُغاء یضم الباء الموحده و المد و هو مالطلب).
    ما گروه «باغیه» هستیم (اما باغی به معنی طالب نه به معنای ستمکار) یعنی ما طالب خون عثمان هستیم. (احمدی،۱۳۹۰: ۳)
    در جریان جنگ ، «ذوالکلاع» و گروهی از اهل شام که حدیث «فئه باغیه» را شنیده بودند از مواجهه با لشکر عراق، دچار اضطراب و تشویش شدند. معاویه و عمروعاص که توان انکار چنین واقعیت مشهوری را نداشتند، به آنان اطمینان دادند که وضع این گونه نخواهد ماند و عمار متنبه می شود و به سپاه شام می پیوندند. وقتی خبر قتل «ذوالکلاع» و بعد از او خبر شهادت عمار به معاویه رسید، عمروعاص به وی گفت:
    «نمی دانم که تو از کشته شدن کدام یک شادمانتر شدی، عمار یا ذوالکلاع. به خدا قسم اگر ذوالکلاع پس از قتل عمار زنده بود، او و همه اهل شام به علی می پیوستند» (علوی،۱۴۱۲: ۵۶-۵۵).
    ۵-۲ قرآن های بر نیزه
    افراد تحت فرمان مالک اشتر می رفتند تا به خیمه معاویه دست یابند و نتیجه کار را یکسره کنند، اما… باز هم تیری دیگر در چله کمان خدعه و نیرنگ معاویه قرار گرفت. این نیرنگ دستاورد ذهن روباه پیر دربار اموی، عمر و عاص بود یا ثمره شجره خبیثه فکر معاویه، به هر حال قرآن های سپاه شام بر سر نیزه رفت و اهل قبله به سوی کتاب خدا فراخوانده شدند. سپاه امام دچار همان تشویش و اضطرابی شدند که پیشتر در پی شهادت عمار، سپاه شام بدان مبتلا گردیده بود. امام مردم را از این نیرنگ بر حذر داشتند و عاملان فتنه را معرفی کردند:
    «بندگان خدا، من در دعوت شما به پذیرش کتاب خدا سزاوارترم، معاویه و عمر و عاص و پسر ابی معیط و حبیب بن مسلمه و پسر ابی سرح، اصحاب دین و قرآن نیستند. من آنها را بهتر از شما می شناسم. از زمان خردی تا دوره مردی با آنها آشنا بوده ام. به کودکی بدترین کودکان بوده اند و به وقت مردی شریرترین مردان. سخن آنها کلام حقی است که از گفتن آن مقصد باطلی را می جویند… آنان مصحف شریف قرآن را جز به قصد فریب و نیرنگ بر نیزه نکرده اند.[چنانچه] شما، سادات و رؤسایتان ساعتی مرا یاری کنید حق به کرسی اش می نشینید و پشت ظالمین شکسته می شود».(گودرزی،۱۳۸۷: ۵۶)
    اما دعوتی در کدام گوش شنوا؟! گفتند:
    «یا علی به دعوت کتاب خدا پاسخ ده و الا همان طور که پسر عفان را کشتیم تو را نیز خواهیم کشت. به خدا قسم اگر پاسخ آنها را ندهی چنین خواهیم کرد». (گودرزی،۱۳۸۷: ۵۶)
    امام به ایشان گفت:
    «وای بر شما، من اولین کسی بودم که به جانب خدا دعوت کرده ام و اول کسی بوده ام که به دعوت آن پاسخ دادم… در مرام من نمی گنجد که به جانب قرآن فراخوانده شوم و آن را نپذیرم. من اساساً بر سر پذیرش حکم قرآن با آنها به جنگ پرداختم… من به شما هشدار می دهم که آنان شما را فریفته اند و هرگز قصد عمل به قرآن را نداشته اند» (گودرزی،۱۳۸۷: ۵۷)
    و سرانجام امام ناچار به خواست این فریب خوردگان تن داده، به مالک اشتر پیغام دادند:
    «بازگرد که فتنه ای [که نباید روی می داد] واقع شد» و مالک بازگشت.
    در سپاه امام گروهی که با ایادی معاویه، مذاکرات پشت پرده ای داشتند، بخوبی آمادۀ پذیرش این توطئه بودند و در اماده سازی اذهان دیگران نیز بسیار تلاش می کردند.(اشعث بن قیس سرکرده این گروه بود، وی در جریان انتخاب حکم نیز با انتخاب امام مخالفت کرد و موفق شد حکمیت ابوموسی اشعری را به امام تحمیل کند، وی عنصر معلوم الحالی بود که خود و همه خانواده اش در خدمت به امویان، با سابقه و در تضعیف اردوی امام علی(ع) و امام حسن(ع) و نیز امام حسین (ع) مؤثر بودند. (شریعتی،۱۳۵۱: ۳۰۰-۲۹۸)
    ۵-۳ حکمیت و خوارج
    اینکه عمروعاص به عنوان نماینده شام انتخاب شد، امری کاملاً قابل پیش بینی بود. عمروعاص تجسم اهداف و امیال و تفکر اموی بود. اما چرا نماینده عراق مردی نبود که به همین قوت و قدرت، تجسم اندیشه و اهداف امامش باشد؟ کسی چون ماک اشتر؟ امام نخست عبدالله بن عباس و سپس مالک اشتر را معرفی نمودند و سپاه نمایندگی هر دو اینها را رد کردند.
    در محل نشست حکمین ابوموسی ظاهراً خامتر از آن بود که در یابد چگونه قدم به قدم در دام عنکبوتی امویان گرفتار می شود. و شاید هم این چنین وانمود کرد. عمروعاص آرام و حق به جانب مشکلات جامعه اسلامی را مطرح کرد و درگیری علی (ع) و معاویه بر سر خلافت را نشان عدم صلاحیت هردو و لااقل موجب ایجاد دودستگی در جامعه دانست و عزل هر دو واگذاری امر به شورای حل و عقد را تنها راه بازگردانیدن آرامش و امنیت به پیکره سرزمین های اسلامی معرفی کرد.
    نتیجه نشست حکمین، توافق آنها بر عزل علی (ع) و معاویه و احاله امر به شورای مسلمانان بود. در روز مقرر برای اعلام نتیجه حکمیت، ابوموسی بازی خورده و یا برای ایفای چنین نقشی توافق نموده، خطاب به مردم عزل علی (ع) را از خلافت اعلام داشت و خلافت را چون انگشتری که از دستش برآورد از علی (ع) باز پس گرفت و چون نوبت به عمر رسید تا وی نیز معاویه را خلع کند! بر عکس معاویه را به عنوان خلیفه مسلمانان معرفی کرد.
    در جریان قتل عثمان گفتیم که مردم پس از آنکه آتش تحریک و هیجانات مخالفت با خلیفه را با قتل او فرو نشاندند و خود را با واقعیت تلخ عصیان و شورش و قتل خلیفه مواجه دیدند، به جای تأمل و برنامه ریزی بلند مدت و جبران مافات با ادامه معقول تر راه، واقعیت غیرقال هضم پیش روی خود را با تحریک و هیجان و اضطراب دیگری استمرار بخشیدند. گفتیم ندامت آنها بر مرگ عثمان، ندامت از ارتکاب عملی بی برآورد نبود، که بیشتر مشکل عدم کشش و توان هضم ماوقع را داشتند. در اینجا هم مشکل همان بود و درد همان. عراقیان فریب خورده با واقعیتی تلخ مواجه بودند شکسته شدن غرور و تحقیر و ریشخند شدن از جانب عمروعاص. پشیمانی اینان پشیمانی از انحرافشان نبود بلکه توان پذیرفتن چنین حقیقت گزنده ای را نداشتند. چه باید کرد؟ تحریکی دیگر، هیجانی سطحی تر و تصمیم گیری آشفته تر از قبل. بی لحظه ای تأمل در آنچه که گذشته و دقت در سخنان امام به هنگام تحمیل حکمیت به ایشان، بار دیگر به امام حمله کردند و او را به پذیرش تقاضای شام بلکه کفر به خاطر قبول داوری غیر خدا در دین متهم ساختند و او را به توبه دعوت نمودند و بدین سان جریان فکری خوارج را در مخالفت با ولایت و با انگیزه پایبندی تام به شریعت محمدی(ص) و دقت نظر در دین شکل دادند. صفین و حکمیت علاوه بر همه توالی فاسدش، از جمله رسمی تر شدن جنگ میان اهل قبله، صرف توان اقتصادی جامعه اسلامی در جهت جنگ قدرت، برادر کشی و مسلمان کشی و خونریزی داخلی در جهان اسلام، دو نتیجه عمده به دنبال داشت:
    عکس مرتبط با اقتصاد
    اولاً به لحاظ اجتماعی و فکری یک انشقاق جدی در جامعه اسلامی و بویژه عراق ایجاد نمود که پیامدهای سوء آن تا قرن ها در تاریخ باقی ماند.
    ثانیاً به لحاظ سیاسی اگرچه خلافت معاویه رسمیت نیافت، اما خودمختاری شام علنی و محرز شد و برای اولین بار در تاریخ اسلام، حکومت مرکزی در نقطه ای از بلاد اسلامی قدرت و حاکمیت خویش را از دست داد و ایستادگی سیاسی در مقابل خلیفه تحقق عینی پیدا کرد.
    پس از صفین امام با دیگر در صدد جمع نیرو برای مقابله مجدد با شام بودند که خطر خوارج جدی تر تلقی شد و لذا سومین جنگ امام در طول خلافتشان در نهروان شکل گرفت و نیروی عظیمی که می توانست کار شام را یکسره کند، صرف سرکوبی متشرعان و متدینان مخالف ولایت شد. از اینجا می توان به خوبی دریافت که مسأله بر سر نیزه کردن قرآن ها و طرح حکمیت و در نهایت ایجاد خطر فکری خوارج تا چه حد در رهایی معاویه از شکست حتمی در مقابل امام مؤثر و مفید افتاد و وجود چنین افراد و موفقیت چنان سیاست های تبلیغی نه تنها از شکست حتمی معاویه در صفین جلوگیری کرد بلکه چنین شکستی را حتی پس از خاتمه جنگ نیز ممتنع ساخت(ولهاوزن، ۱۹۵۸: ۸۰-۷۹).

     

     

    صلح طلبی معاویه، توطئه ای برای القای مشروعیت

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:23:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      حقوق مخاطبین عمومی رسانه93- قسمت 17 ...

    .کاتوزیان، ناصر، فلسفه حقوق، پیشین، ج3، ص443. ↑
    . کاتوزیان، ناصر، مقدمه علم حقوق، تهران، شرکت سهامی انتشار،1377ش ،ص237. ↑
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    .همان، ص444. ↑
    .فروتن، پیام، «دو تیر و یک نشان: تلویزیون و برخورد آن با اقلیت‌های دینی»، شرق، 1383ش. ↑
    .کیوانی‌نژاد، علیرضا، «شناخت مخاطب یعنی دوام یک رسانه»، اعتماد، 1382ش، ص12. ↑
    .محسنیان‌راد، مهدی، «آسیب‌ شناسی مخاطب پنداری، در حوزه رسانه‌ها، جهانی شدن و عصر پس از دهکده جهانی»، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال اول، شماره3، پاییز1387،ص80. ↑
    .گیل، دیوید، برجیت ادمز، الفبای ارتباطات، ترجمه رامین کریمیان، مهران مهاجر و محمد نبوی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها،1384ش،ص232. ↑
    .محسنیان راد، مهدی، پیشین. ↑
    .ساروخانی، باقر، درآمدی بر دایرة المعارف علوم اجتماعی، تهران، اطلاعات،1370ش،ص49. ↑
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    .محسنیان راد، مهدی، پیشین، ص81. ↑
    .فاولز، «تلویزیون و انتظارات تماشاگران»، ترجمه مینو بهتاش، پژوهش و سنجش، شماره11، 1376ش، ص48. ↑
    .نقیب‌السادات، سیدرضا، «سنجش افکار عمومی، مخاطب پژوهی و رویکردهای آن»، کتاب ماه (علوم اجتماعی)، شماره15،خرداد1388ش، ص6ـ5. ↑
    .همان، ص6. ↑
    .سرودلیر، محمدرضا، «پایان عصر”مخاطب نظاره‌گر”:نظریه پردازی مخاطب شناسی»، سروش، آبان1386ش. ↑
    .حسینی اسفیدواجانی، سیدبشیر، حقوق مخاطب در برابر رسانه‌های جمعی ایران، انگلیس و امریکا، تهران، دانشگاه امام صادق(علیه السلام)، 1391ش، ص20. ↑
    .لیتل جان، استیفن،نظریه‌های ارتباطات، ترجمه مرتضی نوربخش و دیگران، تهران، جنگل، 1384ش، ص742. ↑
    .کوین، ویلیامز، درک تئوری رسانه، ترجمه رحیم قاسمیان، تهران، ساقی،1386ش، ص34ـ32. ↑
    .حمیدی، سهیل، «رسانه و انواع مخاطب»، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی، 1393ش. ↑
    .لیتل جان، استیفن، پیشین. ↑
    .کوین، ویلیامز، پیشین، ص57. ↑
    .آشنا، حسام الدین، «مخاطب شناسی رسانه، گفتگو با حجة الاسلام والمسلمین دکتر آشنا عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (علیه السلام)»، پژوهش و سنجش، سال هشتم، شماره26، 1380ش. ↑
    .زارعیان، داود، «ویژگی‌های اطلاع‌رسانی در روابط عمومی، پیام، رسانه، مخاطب»، روزنامه ایران، سال 13، شماره3630، 1386ش. ↑
    .آشنا، حسام‌‌الدین، پیشین. ↑
    . Magic Bullet Theory. ↑
    . حسینی اسفیدواجانی، سید بشیر، پیشین، ص26. ↑
    . Uses and Gratification Theory. ↑
    . Critical Theory . ↑
    . Spiral of Silence Theory. ↑
    . حسینی، اسفیدواجانی، سید بشیر، پیشین، ص27. ↑
    . Cultivation Theory. ↑
    . Cultural Imperialism. ↑
    . Conspiracy Theory. ↑
    Rules Theory. ↑
    .حسینی اسفیدواجانی، سیدبشیر، پیشین، ص28. ↑
    .اسماعیلی، محسن، «جایگاه حقوقی رسالت رسانه‌ها»، پژوهش، سال دهم، شماره35، پاییز1382ش. ↑
    .حسینی اسفیدواجانی، سیدبشیر، پیشین، ص29. ↑
    .متولی الموتی، محمدشریف، «تحقیقی در زمینه جامعه شناسی ارتباطات و نقش رادیو در جامعه»، کار و کارگر، مرداد1377. ↑
    .هربرت م
    ارشال، مک‌ لوهان، برای درک رسانه، ترجمه سعید آذری، تهران، مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، 1377ش، ص10ـ6. ↑
    . Printed media. ↑
    . journal-E. ↑
    . Digital media. ↑
    . Cyber media. ↑
    .اسحاقی، محمد، «تکالیف و جرائم رسانه‌های الکترونیک»، پژوهش و سنجش،‌ تهران، شماره39و40 (رسانه و حقوق)، سال یازدهم، پاییز و زمستان1383ش. ↑
    .اکبرزاده، جمال‌الدین، چشم انداز تحولات رادیو و تلویزیون در ایران، تهران، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1386ش، ص174ـ173. ↑
    .فرجاد، محمدرضا، «از”وقایع اتفاقیه”تا تأسیس دایره سانسور در ایران»، مجله پرسش، شماره اول، مرداد1385ش. ↑
    .حقایق،‌ بابک، دایرة المعارف بزرگ زرین، تهران ، زرین، 1381ش، ص804. ↑
    .جوادی یگانه، محمدرضا، «ویژگی‌های رادیو و برنامه‌های آن»، ارتباطات و فرهنگ، شماره یک، زمستان1382ش. ↑
    .مک کوئین، دیوید، راهنمای شناخت تلویزیون، ترجمه عصمت گیویان و فاطمه کرمعلی، تهران، اداره کل پژوهش‌های سیما، 1384ش، ص25. ↑
    .معتمدنژاد، کاظم، وسایل ارتباط جمعی، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، 1385ش، ص191و290؛ مک کوئین، دیوید، پیشین، ص16. ↑
    .ر.ک.اسحاق‌‌پور، یوسف، سینما:گزارشی برای درک، جستاری برای تفکر، ترجمه باقر پرهام، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز،1375ش،ص9. ↑
    .رستمی گومه، علیرضا، «حق مؤلف در اینترنت»، پیام کتابخانه، شماره 44 و 45، بهار و تابستان 1381ش، ص29. ↑
    .شاکری، مهرداد، «جهانی برای فتح:وسایل نوین ارتباطات جمعی گسترش یافته‌اند»، اعتماد، 1386ش. ↑
    .آذری‌کمند، احسان، «رسانه»، مرکز پژوهش‌های صدا و سیما،1390ش. ↑
    .ر.ک. محمدی، مجید، دین و ارتباطات، تهران، کویر، 1382ش، ص228ـ205. ↑
    .سورین، ورنر، جیمز دبلیو تانکارد، نظریه‌های ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1386ش،ص451ـ450. ↑
    .دادگران، سیدمحمد، مبانی ارتباطات جمعی، تهران، فیروزه، 1385ش،ص109. ↑
    .معتمدنژاد، کاظم، پیشین، ص5؛ دادگران، سید محمد، پیشین، ص110ـ109. ↑
    .دادگران، سیدمحمد، پیشین،ص126. ↑
    .ساروخانی، باقر، جامعه شناسی ارتباطات، تهران، اطلاعات، 1385ش، ص83. ↑
    آشنا، حسام‌الدین، پیشین، ص20ـ19؛ ساروخانی، باقر، همان، ص88 ↑
    .معتمدنژاد،‌ کاظم، پیشین، ص6ـ5. ↑
    .کریمی، سعید، رسانه‌ها و راه‌های تقویت و مشارکت مردم در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی، قم، بوستان کتاب، 1382ش، ص122. ↑
    .همان، ص170. ↑
    .حسینی اسفیدواجانی، سیدبشیر، پیشین، ص15. ↑
    .همان، ص31ـ30. ↑
    .همان، ص60. ↑
    .ر.ک . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، پیشین، ج2، ص255ـ241. ↑
    .سوره زمر، آیه17 و 18. ↑

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:23:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزیابی ارتباط بین پیش بینی سود مدیریت با ریسک و ارزش شرکت های پذیرفته شده دربورساوراقبهادارتهران- قسمت ۵ ...

    ۱-رویکرد بی طرفانه، پیش بینی بر مبنای بهترین برآورد از سود دوره
    ۲-رویکرد محافظه کارانه، پیش بینی کمتر از واقع
    ۳-رویکرد خوش بینانه، پیش بینی بیشتر از واقع
    اینکه مدیران از چه رویکردی برای پیش بینی استفاده خواهند نمود بستگی به منافع و هزینه های رویکرد دارد. مثلاً در آمریکا پیش بینی اختیاری است اما اگر پیش بینی مدیران جانبدارانه باشد آنها با هزینه های سنگینی روبرو خواهند شد. در ژاپن ، بورس اوراق بهادار شرکتها را ملزم به ارائه پیش بینی سود نموده است، اما مدیران در مورد دفعات تجدید ارائه آن مختار می باشند و به دلیل محیط قانونی این کشور هزینه های قانونی پیش بینی جانبدارانه نیز اندک می باشد و مدیران اغلب بدلیل افزایش قیمت سهام و خوب نشان دادن عملکرد خود پیش بینی های خوش بینانه ارائه می نمایند. این مسئله بیشتردر مورد شرکتهایی که عملکرد گذشته ضعیف دارند، شرکتهای کوچک و یا شرکتهایی که مالکیت داخلی و متمرکز دارند اتفاق می افتد (کیتو ودیگران[۱۴]،۲۰۰۹،۵۴)
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    ۸-۲-۲)اجزای تشکیل دهنده پیش بینی سود
    بر اساس توصیفی که از پیش بینی های سود در انگلستان به عمل آمده ، هر پیش بینی سود دارای سه رکن اصلی به قرار زیر می باشد:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    اطلاعات مالی خاص مثل درآمد ، سودها –سودهرسهم (EPS) در حالی که به نظر می رسد در مورد اطلاعات موجود در مورد پیش بینی سود اجماع کلی وجود داشته باشد، اختلاف نظرهایی بر سر میزان اطلاعاتی که باید ارائه شود وجود دارد. بسیاری بر این باورند که پیش بینی سود باید بصورت خلاصه و مختصر افشا شود.افشای اقلام بیشتر در پیش بینی سود موجب می شود انحرافات بین اقلام پیش بینی شده و واقعی بیشتر شود و در نتیجه اطمینان نسبت به شرکت، مدیریت و گزارش های مالی آن کاهش یابد.

    پیش بینی سود اغلب طی یک گزارش شفاهی یا مختصر اعلام خواهد شد که در خور ارائه تعداد زیادی از اقلام نمی باشد.
    در مقابل برخی عقیده دارند که پیش بینی سود باید شامل اطلاعات جزئی و حتی مشابه آنچه که در مورد صورت های انجام می گردد باشد.
    ۲- اطلاعاتی درباره مفروضات و مبنایی که پیش بینی بر اساس آن انجام شده است، دومین جزء تشکیل دهنده سود مفروضاتی است که پیش بینی بر اساس آنها شکل گرفته است، در این زمینه یک اختلاف نظر اساسی وجود دارد.برخی معتقدند باید مفروضات اساسی و مهم افشا شوند و برخی دیگر اعتقاد دارند که این مفروضات نمی توانند بدون اینکه به توانایی شرکت در دستیابی به اهدافش لطمه وارد نمایند به روشی افشا شوند که به استفاده کنندگان کمک کنند.

     

     

    سایر اطلاعات مربوط در تهیه پیش بینی سود – مثل تغییرات در کاربرد اصول حسابداری- : اطلاعات مشخصی هستند که به توانایی استفاده کنندگان در درک و تحلیل پیش بینی سود مربوط می شوند ولی نمی توان آن اطلاعات را در طبقه اطلاعات مالی خاص یا مفروضات ارائه کرد.(مرفوع ،۱۳۸۵)
    حسابداری250″ />

     

    بطور کلی صورت های مالی تاریخی یک شرکت بر اساس اصول پذیرفته شده حسابداری –کهبهنحومطلوببکاربردهشدهاند- ارائهمیگرددوهرانحرافیدرکاربردایناصولبایدافشاشود. بنابرایناستفادهکنندهصورتهایمالیقادر خواهند بود آنها را، با آنچه که قبلاً توسط آن شرکت گزارش شده و همچنین با گزارش های ارائه شده توسط سایر شرکت ها مقایسه کنند.(آزاد ،۱۳۸۲)
    ۹-۲-۲)دقت پیش بینی سود
    اطلاعات افشا شده توسط مدیریت از درجات دقت متفاوتی برخوردار هستند. برای مثال پیش بینی های سود توسط مدیریت ممکن است به صورت برآوردهای دقیق و نقطه ای صورت گیرد، هم چنین به صورت برآوردی بر روی یک دامنه یا طیف انجام شود و یا حتی به صورتی با دقت کمتر و به شکل برآوردهایی با حداکثر و حداقل برای آن شکل گیرد. بسیاری از نویسندگان استدلال می کنند که افشاهای غیر دقیق، قرینه ای بر فقدان اطمینان خود مدیریت است و در مقایسه با اطلاعات افشا شده با دقت بالا به عنوان افشاهایی با میزان اعتبار کمتر در نظر گرفته خواهند شد(هاسل و همکاران[۱۵]،۱۹۸۸و کینگ و همکاران[۱۶]،۱۹۹۰). یافته های تحقیقات مشاهده ای مؤید این است که سرمایه گذاران این برداشت را دارند که اطلاعات پیش بینی شده دقیق از اطلاعات پیش بینی شده غیر دقیق معتبرتر است. تحقیقات باگینسکی و همکاران[۱۷](۱۹۹۳)، با بهره گرفتن از سوابق اطلاعات تاریخی مؤید این موضوع بوده آنان به این نتیجه رسیدند که اطلاعات پیش بینی شده دقیق منجر به ارتباط مستحکم تری بین سود غیر منتظره و بازده غیر منتظره می شود. مجموعاً این نتایج حاکی از آن است که مدیریت می تواند با افزایش دقت اطلاعات در پیش بینی ها میزان اعتبار این اطلاعات را افزایش دهد. به هر حال باید توجه نمود که اطلاعات پیش بینی شده دقیق نیز بدون ریسک نمی باشد. اطلاعات پیش بینی شده توسط مدیران در صورتی که فاقد دقت لازم در پیش بینی باشد، به عنوان نادرست تلقی شده و میزان اعتبار اطلاعات افشا شده توسط آنان نزد سرمایه گذاران کاهش خواهد یافت. میزان اطلاعات افشا شده برای مشارکت کنندگان بازار بر دقت پیش بینی سود تحلیل گران تأثیر می گذارد. برای مثال لانگ و لاند هولم[۱۸](۱۹۹۶) به این نتیجه رسیدند که میزان دقت پیش بینی با افزایش میزان افشا اطلاعات شرکت افزایش می یابد. یافته ها دلالت بر آن دارد که شرکت هایی که اطلاعات بیشتری برای استفاده کنندگان خارجی منتشر می کنند، دارای دقت پیش بینی سود بیشتری هستند. تئوری هایی وجود دارند که بیانگر این موضوع هستند که ساختار سرمایه شرکت بر دقت پیش بینی سود تاثیر می گذارد. بول و منیز[۱۹](۱۹۳۲) نشان دادند که ممکن است منافع مدیران و مالکان مقابل هم نباشد چرا که ممکن است مدیران به دنبال منافع خود بوده و بخشی از اطلاعات را از مالکان پنهان کرده برای سرمایه گذاران مؤثر نباشد.
    ۱۰-۲-۲)دفعات پیش بینی سود
    یکی از راه های کاهش اطلاعات نامتقارن بین مدیران و ذی نفعان، افزایش در تعداد پیش بینی های سود است. بدین صورت که هرچه تعداد پیش بینی ها افزایش یابد، عدم تقارن اطلاعاتی کاهش می یابد. تغییر در اطلاعات مالی در اثر محافظه کاری بر سود گزارش شده تأثیر می گذارد، از این رو معیارهای حسابداری محافظه کارانه می تواند بر تعداد دفعات پیش بینی سود توسط مدیریت اثر بگذارد. یافته های هوی و همکاران[۲۰](۲۰۰۹) نشان می دهد که ارتباط منفی بین محافظه کاری و تعداد دفعات پیش بینی و دقت و ویژگی پیش بینی سود مدیران وجود دارد. پژوهش آنان نشان می دهد که با کاهش بازده بازار، تأثیر محافظه کاری بر تعداد دفعات پیش بینی افزایش می یابد و هم چنین پیش بینی اخبار بد نسبت به اخبار خوب بر قوی تر شدن این ارتباط تأثیر بسزایی دارد. تسریع در شناسایی اخبار بد می تواند بر انگیزه مدیریت تأثیر گذار باشد و مدیران هزینه های آتی دعاوی را در پیش بینی سود خود در نظر بگیرند. باید توجه داشت که هرچه درصد محافظه کاری در بین مدیران بیشتر باشد آنها تمایل کمتری برای افشای پیش بینی های خود دارند. همانطور که گفته شد پیش بینی های سود توسط مدیریت می تواند بر ارزش شرکت در بازار اوراق بهادار تأثیر بگذارد، در این بین محافظه کاری باعث می شود مدیران با محدودیت بیشتری سودهای آتی را پیش بینی کنند و نمیتوانند برخی از منافع را در پیش بینی های خود اعمال نمایند.
    ۱۱-۲-۲)اعتبار پیش بینی سود
    همانطور که گفته شد افشا اطلاعات توسط مدیریت بک منبع اطلاعات بالقوه ارزشمند برای سرمایه گذاران است، اما برای آن که مورد استفاده قرار گیرد باید معتبر تلقی شود. جنینگز[۲۱](۱۹۸۷)معتقد است که واکنش سرمایه گذاران نسبت به اطلات افشا شده توسط مدیریت تابعی از اطلاعات جدید (اطلاعات فاقد سابقه) موجود در اطلاعات افشا شده و میزان اعتبار آن (قابلیت توجیه و میزان منطقی بودن آن اطلاعات) است. او نتیجه می گیرد که برای توجیه واکنش سرمایه گذاران، میزان اعتبار اطلاعات افشا شده می تواند به اندازه مقدار اطلاعات جدید و فاقد سابقه با اهمیت باشد. مقاله های مندرج در رسانه های ارتباط جمعی، می تواند تأییدی بر میزان تأییدی تأثیر اطلاعات تلقی گردد. موضوع بسیاری از مقالات مندرج در وال استریت ژورنال را بحث های مرتبط با مشکلات پذیرش میزان اعتبار اطلاعات افشا شده توسط برخی از شرکت ها و یا تلاش در راستای افزایش میزان اعتبار اطلاعات توسط برخی دیگر تشکیل می دهد(کارنز و پرس[۲۲]،۲۰۰۲،).
    چهار عامل انگیزه های ناشی از موقعیت، میزان اعتبار خود مدیریت، عوامل مؤثر بر محیط گزارشگری اعم از بیرونی و درونی و ویژگی های ذاتی موضوع مورد افشا بر میزان اعتبار اطلاعات افشا شده مؤثر است. مطالعات قبلی در مورد میزان اعتبار اطلاعات افشا شده متنوع و گسترده هستند؛ اگرچه در ظاهر امر به نظر می رسد برخی از تحقیقات با موضوع مرتبط نیستند، اما در همین تحقیقات مسائل مشابه تئوریک مورد لحاظ قرار گرفته است. برای مثال یافته های بسیاری از تحقیقات دانشگاهی حاکی از آن است که اخبار منفی از اعتبار بیش تری نسبت به اخبار مثبت برخوردار است(ویلیامز[۲۳]،۱۹۹۶،هیوتن و همکاران[۲۴] ،۲۰۰۳).
    در تحقیقات دیگری، اثرات انگیزه های ناشی از موقعیت بر میزان اعتبار اطلاعات افشا شده توسط مدیریت از طریق مقایسه میزان اعتبار اطلاعات افشا شده توسط شرکت هایی که از نظر مالی وضع مطلوبی دارند با اطلاعات افشا شده توسط شرکت های که وضعیت مالی نابسامان داردند مورد بررسی قرار گرفته است. کچ[۲۵](۱۹۹۹) استدلال می کند که وقتی یک شرکت از نظر مالی وضعیت نابسامانی دارد، مدیریت آن شرکت انگیزه های بیش تری در ارائه اطلاعات گمراه کننده دارد، زیرا این گونه شرکت ها با افشا اطلاعات نادرست منافع بیش تر و هزینه کم تری خواهند داشت. فرضیه و یافته های او حاکی از آن است که اگر وضعیت مالی شرکتی نابسامان باشد و این نابسامانی ها رو به افزایش باشد در آن صورت تحلیل گرا به پیش بینی هایی که در مورد شود توسط مدیریت انجام گرفته اتکا کم تری خواهند داشت. فراست[۲۶](۱۹۹۷) گزارش می دهد که واکنش های بازار سهام نیز مؤید این مطلب است که میزان اعتبار اطلاعات افشا شده توسط شرکت های با وضعیت مالی نابسامان کم تر است. یافته های او حاکی از آن است که اطلاعات منتشر شده به وسیله شرکت های انگلیسی که از نظر مالی وضعیت نابسامانی داشته اند در مقایسه با اطلاعات منتشر شده به وسیله شرکت های انگلیسی که وضعیت مالی نابسامان نداشتند تغییرات کم تری در قیمت سهام را به دنبال داشته است. به طور خلاصه قابلیت اعتبار اطلاعات افشا شده توسط مدیریت تا حدودی به انگیزه های ناشی از موقعیت که در تاریخ افشا وجود دارد بستگی دارد. تحقیقات مشاهده ای موجود بر انگیزه های مدیریت در ارائه اطلاعات گمراه کننده که موجب کاهش در میزان اعتبار افشا برای اخبار مثبت می گردد و هم چنین بر افشاهای بنگاه های دستخوش نابسامانی مالی، متمرکز می باشد. عوامل دیگری که ممکن است برای مدیریت انگیزه هایی برای ارائه اطلاعات گمراه کننده ایجاد کند هنوز مشخص نشده است. برای مثال مخاطرات عواقب حقوقی برای برخی اطلاعات افشا شده توسط مدیریت بیش تر است و این افزایش عواقب حقوقی بالقوه، انگیزه های مدیریت را در ارائه اطلاعات گمراه کننده کاهش می دهد. اگر سرمایه گذاران متوجه شوند که ملاحظات مربوط به عواقب بالقوه حقوقی در رابطه با افشا اطلاعات مورد توجه مدیریت می باشد، این امر نیز می تواند بر میزان قابلیت اتکا اطلاعات افشا شده تأثیر گذار باشد.
    ۳-۲)بخش دوم : ارزش شرکت
    سهامداران، مدیران و تحلیل گران مالی هریک به نوعی علاقه مند هستند تا ابزاری برای ارزش گذاری شرکت ها و نیز شناختی از عوامل مؤثر بر ارزش شرکت در اختیار داشته باشند. سهامداران به عنوان اکثریتی ذی نفع، ازتغییرات ارزش سهام متأثر می شوند. برای مدیران نیز ارزیابی یک ضرورت است. ارزیابی نه تنها در انتخاب استراتژی و ساختار مالی به مدیریت کمک می کند، بلکه نشان می دهد که چگونه استراتژی ها و ساختار مالی بر ارزش بازار سهام اثر می گذارد در این تحقیق برای محاسبه ارزش شرکت از Qتوبین استفاده شده است.
    نسبت Qتوبین : این نسبت از طریق تقسیم ارزش بازار دارایی های شرکت بر ارزش دفتری(نسبت Q توبین ساده) یا ارزش جایگزینی دارایی های شرکت (سایر نسخه های Q توبین ) بدست می آید. شاخص کیوتوبین که نسبت ارزش بازار دارایی های شرکت به ارزش دفتری آن است نشان دهنده میزان ارزش شرکت است. مردم بر حسب تمایلات مختلف می توانند پول، اوراق قرضه و سهام نگه داری کنند. در برخی مدل های اقتصاد سنجی این سه نوع دارایی به دو نوع پول و اوراق قرضه محدود شده است. مثلاً کینز در کتاب نظریه عمومی خود مفروض داشته که اوراق قرضه و سهام قابل جانشینی هستند و از نظر سرمایه گذار با هم فرقی ندارند و مردم می توانند دارایی های مالی خود را در این دو قالب و بدون تفاوت از هم نگه داری کنند. توبین این فرض را رد می کند و نتیجه می گیرد که تأثیر سیاست پولی بر تولید و درآمد واقعی را نمی توان تنها با توجه به نرخ بهره مورد قضاوت قرار داد.افزایش و کاهش تولید و درآمد واقعی را نمی توان با تغییرات نرخ بهره سنجید، بلکه باید نرخ بازده ای را مورد توجه قرار داد که در آن سرمایه گذاران حاضر به خرید اوراق قرضه و سهام هستند. اصولاً معیار نهایی افزایش و کاهش تقاضا، رابطه میان دارایی و بدهی های بنگاه های بازرگانی، به قیمت متداول در بازار و هزینه جایگزینی دارایی این بنگاه به قیمت جاری است. توبین نسبت این دو را Q می نامد. هرگونه تغییری در مقدار Qممکن است در اثر سرمایه گذاری در بازارهای مالی یا در نتیجه انتظارات سرمایه گذاران در بازده مورد انتظارشان در بازار سرمایه رخ دهد. جیمز توبین، در نظریه “Qتوبین” فرض می کند که همه اطلاعات در مورد آینده به تصمیمات سرمایه گذاری شرکت مربوط است، یعنی حجم سرمایه گذاری را میتوان با Q پیش بینی کرد. یکی از معیارهای مهم ارزیابی عملکرد شرکت ها نسبت Q توبین می باشد. این معیار در دهه ۱۹۷۰ مطرح و در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به طور گسترده ای توسط محققین مورد استفاده قرار گرفت.نسبت Q توبین از تقسیم ارزش بازار اوراق بهادار شرکت از هر نوع و بدهی های بلندمدت به اضافه ارزش دفتری بدهی های کوتاه مدت بر ارزش دفتری دارایی شرکت به دست می آید. منظور از اوراق بهادار سهام عادی، سهام ممتاز و انواع اوراق قرضه منتشر شده است.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    به اعتقاد توبین با افزایش ارزش جایگزینی دارایی ها و تجهیزات، ضریب Q کاهش خواهد یافت. در چنین مواقعی شرکت تمایل پیدا می کند که به جای ساخت یا خرید تجهیزات و ماشین آلات اقدام به تملک شرکتهای دیگر نماید. تئوری پیشنهادی توبین در بین صاحب نظران اقتصادی و مالی دهه ۱۹۹۰ مقبولیت فراوانی یافت. امروزه نیز ضریب Qتوبین در بررسی و تحلیل وضعیت مالی شرکتها مورد استفاده قرار می گیرد.
    ۴-۲) بخش سوم : ریسک
    ۱-۴-۲) ماهیت ریسک
    ریسک در زبان عرف عبارتست از خطری که به علت عدم اطمینان در مورد وقوع حادثه ای در آینده پیش می آید و هر قدر این عدم اطمینان بیشتر باشد، اصطلاحاً گفته می شود که ریسک زیادتر است(راعی، رضا و سعیدی، علی،۱۳۸۳، ۴۵).
    ۲-۴-۲) مفهوم ریسک
    فرهنگ وبستر، ریسک را “در معرض خطر قرار گرفتن” تعریف کرده است. فرهنگ لغات سرمایه گذاری هیلدرس[۲۷](۱۹۹۸،) نیز ریسک را زیان بالقوه سرمایه گذاری که قابل محاسبه است، میداند. گالینتز، ریسک را هرگونه نوسانات در هرگونه عایدی می داند (گالتز [۲۸] ،۱۹۹۶،۵). تعریف مذکور این مطلب را روشن می کند که تغییرات احتمالی آینده برای یک شاخص خاص چه مثبت و چه منفی، ما را با ریسک مواجه می سازد. بنابراین امکان دارد که تغییرات ما را منتفع یا متضرر سازد.
    اولین بار هری مارکویتز[۲۹](۱۹۵۲،) بر اساس تعریف کمی ارائه شده، شاخص عددی برای ریسک معرفی کرد. وی ریسک را انحراف معیار چند دوره ای یک متغیر تعریف کرد. به عنوان مثال، ریسک نرخ ارز در خلال سال های ۱۳۸۵-۱۳۷۵ عبارتست از انحراف معیار نرخ ارز در این سال ها.سایر شاخص ها نیز به همین ترتیب محاسبه می شوند، از جمله ریسک نرخ بازدهی سهام، ریسک تغیرات قیمت و ریسک نرخ سود.
    دیدگاه دیگری در خصوص تعریف ریسک وجود دارد که تنها به جنبه منفی نوسانات توجه دارد. هیوب، ریسک را احتمال کاهش درآمد یا از دست دادن سرمایه تعریف می کند(هیوب [۳۰] ،۱۹۹۸). بنابراین برای تعریف ریسک می توان دو دیدگاه ارائه کرد:
    دیدگاه اول : ریسک به عنوان هرگونه نوسانات احتمالی بازدهی اقتصادی در آینده.
    دیدگاه دوم: ریسک به عنوان نوسانات احتمالی منفی بازدهی اقتصادی در آینده(ریسک نامطلوب).
    بر اساس این دو دیدگاه ، دو نظریه مدرن و فرامدرن پرتفوی شکل گرفته است که نظریه مدرن پرتفوی به سنجش ریسک از دیدگاه اول و نظریه فرامدرن پرتفوی به سنجش و ارزیابی ریسک از دیدگاه دوم(ریسک نامطلوب) می پردازد.
    ۳-۴-۲) انواع ریسک
    تجزیه تحلیل گران مدرن سرمایه گذاری، منابع ریسک را که باعث تغییر و پراکندگی در بازده می شود، به دو دسته تقسیم می کنند:
    آن دسته از ریسک هایی که ماهیتاً وجود دارند از قبیل ریسک بازار یا ریسک نوسان نرخ بهره و آن دسته از ریسک هایی که برای اوراق خاصی وجود دارد از قبیل ریسک مالی و ریسک تجاری.یک راه منطقی برای تقسیم ریسک کلی به اجزاء آن، تمایز میان اجزاء کلی(بازار) و اجزاء خاص (اوراق خاص) است. تجزیه و تحلیل گران مدرن این دو نوع ریسک را ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک می گویند.
    مطابق تعریف ریسک، ریسک غیر سیستماتیک آن قسمت از تغییرات در بازده اوراق بهادار است که ارتباطی با تغییر پذیری کل بازار ندارد. این نوع ریسک منحصر به اوراق بهادار خاصی است و به عواملی همچون ریسک تجاری، ریسک مالی، ریسک نقدینگی بستگی دارد. اگرچه تمام اوراق بهادار می توانند دارای ریسک غیر سیستماتیک باشند ولی این ریسک معمولاً به سهام عادی مربوط می شود و می توان با تنوع بخشیدن به سرمایه گذاری در اوراق بهادار، آن را کاهش داد. ریسک سیستماتیک تحت عناوینی همچون ریسک بازار یا ریسک کاهش ناپذیر هم آمده، آن قسمت از کل ریسک می باشد که تابع عوامل بازار است و نمی توان آن را حذف کرد. این ریسک شامل ریسک نرخ بهره، بازار و تورم بوده و زائیده تغییرات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و محیطی بازار سرمایه است و برای سهام مختلف روندی تقریباً یکسان دارد. اگر بازار سهام افت داشته باشد بیشتر سهام ها را تحت تأثیر قرار می دهد و بالعکس. بنابراین تمامی اوراق بهادار تا حدودی از ریسک سیستماتیک برخوردارند(اعم از اوراق قرضه و سهام).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۴-۴-۲) نظریه سبد اوراق بهادار
    مقاله ای که هری مارکوویتز[۳۱]در سال ۱۹۵۲ نوشت، منشأ پیدایش تئوری مجموعه اوراق بهادار (پرتفولیو) شد. او فرض خود را بر این پایه گذاشت که سرمایه گذاری ها الزاماً در پی به حداکثر رسانیدن بازده مورد انتظار نیستند. اگر آنان تنها در پی به حداکثر رسانیدن بازده مورد انتظار بودند، تنها در یک قلم دارایی دارای بیشترین بازده مورد انتظار است سرمایه گذاری می کردند. ولی با یک نگاه می توان مشاهده کرد سرمایه گذاری ها صاحب مجموعه ای اوزارق بهادار(پرتفولیو) هستند. در توجیه این رفتار می توان گفت که سرمایه گذاری ها به صورت همزمان به دو پدیده ریسک و بازده توجه می کنند.بازده سال های گذشته یک مجموعه اوراق بهادار عبارت است از میانگین موزون بازده مورد انتظار اقلام تشکیل دهده آن پرتفولیو.
    = (۱-۲)
    که در این رابطه Wt عبارت است از ارزش بازار دارایی مورد نظر(در آغاز دوره) تقسیم بر ارزش بازار کل اوراق بهادار تشکیل دهنده پرتفولیو.
    واریانسیک پرتفولیو را با بهره گرفتن از معادله زیر حساب می کنند:
    = (۲-۲)
    در این رابطه نمایانگر کواریانس بین بازده دارایی های i و j می باشد. علامت به معنی این است که تمامی کواریانس ها را باید با هم جمع کرد. برای محاسبه کواریانس از فرمول زیر نیز می توان استفاده نمود:
    = + ۲ (۳-۲)
    که در این رابطه :
    یعنی مجموع واریانس اوراق بهادار(ضرب در مجذور ضرایب آن ها)
    ۲یعنی دو برابر مجموع کواریانس های اجزاء پرتفولیو
    از طریق معادله زیر محاسبه می شود:
    = (۴-۲)
    برای محاسبه ضریب همبستگی () اوراق بهادار مزبور از فرمول زیر استفاده می شود:
    (۵-۲)
    این ضریب هبستگی همیشه مقداری بین ۱- و ۱+ دارد این نشان می دهد که کواریانس مثبت یا منفی است. اگر کواریانس دو متغیر مثبت باشد، نشان دهنده این است که آن دو متغیر از نظر کاهش و افزایش هماهنگ هستند؛ یعنی اگر یکی افزایش یابد دیگری نیز افزایش خواهد یافت ولی اگر کواریانس دو متغیر منفی باشد، به مفهوم این است که آن دو متغیر در جهت عکس یکدیگر حرکت می کنند.
    ریسک و بازده سال های آتی یک مجموعه سرمایه گذاری از طریق فرمول های زیر بدست می آید:
    بازده چند سال آینده (۶-۲) W=
    واریانس (۷-۲) =
    یا
    = + ۲ (۸-۲)
    کواریانس (۹-۲) =
    ضریب همبستگی (۱۰-۲)
    ۵-۴-۲) ریسک در بافت پرتفولیو
    اغلب سرمایه گذاران پرتفولیویی از اوراق بهادار شرکت های مختلف را نگهداری می کنند. از این رو، اگر انواع متعددی از اوراق بهادار به یک پرتفولیو افزوده گردد، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ به طور کلی، ریسک پرتفولیو کاهش یافته و به سمت حدی میل می کند. مطالعات تجربی نشان داده که منافع بهینه حاصل از تنوع بخشی، به شکل کاهش ریسک، از طریق تشکیل پرتفولیوی مرکل از ۱۰ تا ۱۵ نوع اوراق بهادار مختلف می تواند حاصل شود. عواید حاصل از متنوع سازی از طریق تشکیل پرتفولیوی با تعداد مختلف اوراق بهادار بیش از ۱۵ نوع قابل چشم پوشی و حتی معادل صفر خواهد شد.
    ۶-۴-۲) تئوری قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای(CAPM)
    CAPM یک پارادایم اصلی در حوزه مالی است که بر اساس مدل تحلیل پرتفوی دو پارامتری مارکویتز، بنا نهاده شده است و با این فرض شروع می شود که هر سرمایه گذار، پرتفوی بهینه خود را از ترکیب دو پرتفوی ، انتخاب خواهد کرد؛ یکی دارایی بدون ریسک و دیگری پرتفوی بازار(گوردون و کلارک [۳۲] ،۱۹۸۶،۱۱۵) عامل اصلی که منجر به ایجاد مدل CAPM شده است، مفهوم دارایی بدون ریسک است و چنین دارایی همبستگی صفر با سایر دارایی های ریسک دار خواهد داشت و نرخ بازده آن، بدون ریسک خواهد بود.(بران و ریلی[۳۳] ،۲۰۰۰،۲۲۸)
    از آنجا که مدل CAPM به ارائه یک فرمول واحد برای ارزیابی ارتباط بین بازده مورد انتظار و ریسک برای عموم دارائیهای ریسک دار در هنگامی که بازارها در تعادلند، می پردازد؛ به آن مدل تعادلی یا مدل تعادل عمومی نیز می گویند(راعی، ۱۳۸۳، ۳۶۹).

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:22:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      منظومه¬های سیاسی طنز در انقلاب مشروطه- قسمت ۴ ...

    بررسی اشعار و ادبیّات طنز دورهی مشروطه، میتواند راهگشایی برای شناختی دقیق از ابتدای تحوّلات یک قرن اخیر در ایران باشد. جنبش مشروطه از ابتدا با چالشهای مفهومی متعدّدی روبهرو بود و در نهایت نیز اسیر دوگانگیها و شکست شد، امّا این جنبش اجتماعی – سیاسی حرکت تازهای به جامعهای ایرانی بخشید که در نهایت ثمرهی آن در انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ نمود پیدا کرد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    شناخت ادبیّات طنز دورهی مشروطه و تحلیل گفتمان حاکم بر آن، از آنجا ضرورت مییابد که حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانِ کنونی ما همچنان دستخوش اهداف و تلاشهای جریان روشنفکری است و تحلیل دقیق اوضاع کنونی ما و حرکت به سوی آینده، جز با شناخت عناصر ماهوی و گفتمانی عصر مشروطه امکان پذیر نخواهدبود.
    دورهی مشروطه یکی از برجستهترین ادوار طنز ایران از ابتدای پیدایش تا کنون به حساب میآید و شناخت دقیق آن ضرورت تام دارد. حسن جوادی نویسندهی کتاب تاریخ طنز در ادبیّات فارسی در اینباره معتقد است: «عصر مشروطه، عصر شکوفایی طنزنویسی بود. قرنها اختناق و زورگویی سینهها را پر از گفتنیها کرده بود و برای اوّلین بار امکان گفتن پیدا شده بود. اکثر نویسندگان نسبت به مردم احساس تعهّد شدید میکردند و نمیخواستند جز به خاطر مبارزه برای آزادی و یک زندگی بهتر، نویسندگی کنند. موضوع اشعار این دوره، یکباره و به نحو بیسابقهای اجتماعی و سیاسی میشود. اگر فیالمثل در سرتاسر دیوان قاآنی دو یا سه شعر اجتماعی پیدا کنیم، صدی هشتاد و یا بیشترِ اشعار دورهی مشروطه، مربوط به وضع مردم و سیاست روز است». (حسن جوادی، ۱۳۸۴، ص ۱۱۴)
    یحیی آرینپور نیز در خصوص اهمیّت اشعار مشروطه مینویسد: «در اهمیّت بزرگ تاریخی و سیاسی این اشعار تردید نیست و از حیث مضمون نیز چون از زندگی روز، دردها و گرفتاریهای اجتماعی سرچشمه گرفتهاند، از بسیاری از اشعار سفارشی اصیلتر و حقیقیترند. این گفته ها و سرودهها – تکرار میکنم- اگر چه از حیث ادبی ارزش زیادی ندارند، ولی نمیتوان انکار کرد که در زندگی سیاسی و اجتماعی ایران و در بیداری مردم خوابآلود و غفلتزدهی کشور که تا آن روزگار به حیات سیاسی خو نگرفته بودند، نقش بسیار مهم و مؤثّری داشتهاند و از نظر تاریخنویس مأخذ و وسیلهی تحقیق بسیار گرانبهایی هستند». (آرینپور، ۱۳۸۷، ص ۳۵)
    از این روست که میتوان گفت، بررسی و تحلیل سوژهها و مفاهیم اساسی طنز در شعر مشروطه که به نوعی سرآمد ادبیّات این عصر به حساب میآید، از ضرورتهای سیاسی، فرهنگی و ادبی برخوردار است.
    ۱-۱-۴٫ پیشینهی انجام تحقیق
    هر چند سالها از دوران مشروطه میگذرد، امّا نسبت به ادبیّات این حوزه، توجّهی به فراخور تأثیر آن در سرنوشت جامعه ایرانی نشدهاست. ادوارد براون اوّلین کسی بوده است که مجموعهای از اشعار طنزآمیز دورهی مشروطه را در شعر و مطبوعات جدید ایران جمع آورد و آنها را به انگلیسی ترجمه کرد. یحیی آرینپور نیز فصلی از کتاب از «صبا تا نیما» را که مجموعهای در تاریخ ۱۵۰ سالهی ادب فارسی است، به طنز مشروطه اختصاص دادهاست و از نویسندگان دورهی مشروطه همچون دهخدا، طاهرزاده، صابر و اشرف گیلانی مفصلاً بحث کرده است. وی در این کتاب همچنین نظری به پیدایش مطبوعات در ایران و ادبیّات نثر و نظم این نوع جریدهها دارد.
    کتاب «طنزسرایان ایران از مشروطه تا انقلاب» که به کوشش مرتضی فرجیان و محمّدباقر نجفزاده بار فروش تهیّه شده نیز از کتابهایی است که سعی داشتهاست تا تقریباً تمامی شعرای حاضر در عصر مشروطه را معرّفی کند. تعدّد نام‌ها در این مجموعه، بسیار زیاد است و بعضی از طنزنویسانی که شرح حال و آثاری از آنها ذکر شده، صرفاً با یک مجلّه و آن هم با نام مستعار همکاری داشته‌اند، به طوری‌که حتی برای مؤلّفان این کتاب نیز نام واقعیشان به دست نیامدهاست. احتمالاً پشتوانهی اصلی این کتاب، سوابق کاری فراوان مرتضی فرجیان در نشریات طنز ایران، پس و پیش از انقلاب بودهاست.
    از دیگر کتابهای مطرح در خصوص طنز مشروطه، میتوان کتاب «کاوش در طنز ایران: التّحقیق فی حقایق الدّقیق من باب الهزل و الهجو و الطّنز و المطایبه و الأشارات العمیق من عهد العتیق الی عهد القامبیوتر و المنجنیق» را نام برد که در آن سیّد ابراهیم نبوی، گزیدهای از آثار طنزنویسان معاصر را از جمالزاده تا خودش جمع‌ آوری کردهاست.
    کتاب «ادوار شعر فارسی از مشروطیّت تا سقوط سلطنت» نیز که نگاشتهی محمّدرضا شفیعی کدکنی است، به بررسی شعر مشروطه میپردازد. مؤلّف در خصوص اهداف نگاشتن این کتاب میگوید: «قصد من از بحث، یاد دادن یک نوع روش منظّم برای داوری در باب شعر دوران اخیر فارسی است و نه تاریخ ادبیّات و یا سبکشناسی و غیره. (شفیعی کدکنی،۱۳۸۰، ص ۱۷)
    «طنزپردازان ایران (از آغاز تا پایان دورهی قاجار)» دکتر حسین بهزدای‌اند هجردی نیز کتاب جامعی در حوزهی ادبیّات طنز ایران به حساب میآید. نگارنده در این اثر درصدد است تا به بررسی ادبیّات اجتماعی، انتقادی و سیاسی ایران و علل اجتماعی و روانی آنها بپردازد. دکتر بهزدای در این اثر با انتخاب گزیده های از نثر و نظم طنز ادبی مشروطه، به تحلیل محتوا و دلایل شعرا از طرح انتقادات علیه وضع حاکم میپردازد.
    «یا مرگ یا تجدّد» ماشاء الله آجودانی نیز اثری متمایز در بررسی شعر مشروطه به حساب میآید. این کتاب در حقیقت مقالاتی است که طی ۱۸ سال در ایران و خارج منتشر شده است. نویسنده در این کتاب توجّه خاصّی به تحلیل وضعیّت سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه نشان میدهد. نام کتاب برگرفته از شعری از ملکالشّعرا بهار است:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    یا مرگ یا تجدّد و اصلاح راهی جز این دو پیش وطن نیست
    ایران کهن شده است سراپای درمانش جز به تازه شدن نیست

    در این میان، امّا «مفاهیم سیاسی و اجتماعی در شعر مشروطیّت» اثر حجتالله اصیل، کتابی منسجم و برخوردار از روشی هدفمند برای بررسی شعر مشروطه به حساب میآید که در کتب پیشین کمتر از آن اثری دیده میشود. اصیل در این کتاب مفاهیم ویژهای را انتخاب و شعر شاعران مشروطه را در خصوص آن می‌سنجد، امّا بهطور کلّی باید گفت غیر از تلاش حجتالله اصیل، کمتر ساختاری هدفمند برای تحلیل شعر طنز مشروطه تهیّه شده است و کتاب اصیل نیز آنچنان که باید و شاید مبسوط نیست. ما در این تحقیق سعی میکنیم که از پراکندهگویی دوری جوییم و ساختار شعری این دوره را بر اساس نظریه تحلیل گفتمان مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
    ۱-۱-۵٫ فرضیه ها و خطوط راهنمای بحث
    این پایان نامه یک تحقیق اکتشافی است و احتیاجی به فرضیه ندارد، بلکه نیازمند خطوط راهنمای بحث است که میتواند در موارد ذیل خلاصه شود:
    ۱٫ گفتمان حاکم در این دوره، گفتمان تجدّدگراست که شاخصهای آن گرایش به آزادی دموکراسی و غربگرایی است.
    ۲٫ ادبیّات و علیالخصوص شعر طنز، نمادی از اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه و همچنین تبلور اندیشه ها و پیشفرضهای شعرای این عصر در خصوص مفاهیمی همچون آزادی، توسعه، قانون، تجدّد و… است.
    ۱-۱-۶٫ هدفها
    الف. تمییز مفاهیم و سوژههایی مانند استبداد، آزادی، میهن- ملّت، مساوات، دستور و قانون، زن و حقوق زن، تجدّد و مشروطیّت در شعر طنز مشروطه.
    ب. تحلیل گفتمان کلّی حاکم بر فضای شعر مشروطه و تأثیر آن بر فضای سیاسی – اجتماعی ایران.
    ۱-۲٫ بخش دوم: روش انجام تحقیق و قلمرو آن
    ۱-۲-۱٫ مقدّمه
    ضرورت کاربست روش در پژوهش و تبیین روششناسی، از اصول مسلّم و جزو بدیهیّات عصر دانش و اطّلاعات است. روش پژوهش، نقش لوکوموتیو قطار علم را بازی میکند و هر کار پژوهشی – علمی بویژه در حوزهی علوم انسانی، نیازمند رهیافتی روشمند است. صرف‌نظر از تفاوت‌های لفظی بین روش تحقیق و روش‌شناسی یا متدولوژی و رهیافت، «روش» مجموعه قواعدی است که برای یاد دادن و یاد گرفتن دانسته‌های موجود در یک رشته از دانش‌ به کار گرفته می‌شود. به تعبیر صادق حقیقت در کتاب «مسأله‌شناسی مطالعات سیاسی اسلامی»، اهمیّت روششناسی و نقد و ارزیابی روش‌های موجود در هر علم، وقتی روشن می‌شود که به دو گزارهی زیر عنایت شود:
    ۱٫ هر محقّقی به شکل خودآگاه یا ناخودآگاه از روشی استفاده می‌کند.
    ۲٫ هر روشی دارای محدودیت‌ها و مزایایی می‌باشد. ( حقیقت، ۱۳۸۳، ص ۴۶)
    این اهمیت تا جایی پیش رفته است که برخی معتقدند واژهی علمی بیانگر محتوای واقعیّت مورد مطالعه نیست، بلکه تأکید بر روشی است که در پژوهش به کار رفتهاست. «امروزه، علم به چنان مرتبتی دست یافته است که حتّی مردم کوچه و بازار نیز می‌کوشند به مدّعیات خود صبغه‌ای علمی بدهند. پذیرش مرجعیّت و اقتدار علم، تا جایی مقبولیّت یافته است که دانش‌های ذاتاً متفاوت دیگر با علم ـ یعنی علم تجربی ـ نیز به علمیسازی حوزه‌های مطالعاتی خود رو آورده‌اند. مرکز ثقل این تلاش‌ها را در علوم انسانی، به ویژه در علم سیاست، می‌توان مشاهده نمود. به اعتقاد بسیاری از دانشمندان علوم انسانی، از جمله سیاستشناسان، علّت ناکامی علوم انسانی به طور اعم و علم سیاست به طور اخصّ، به روش پژوهشی آن برمی‌گردد.» (اردستانی، مقدّمه) امّا یک پرسش جدّی که در این میان همواره ذهن کاوشگر را می‌آزارد ریا، اینکه به چه میزان از روش‌های موجود می‌توان در خصوص تحلیل پدیده‌های سیاسی- اجتماعی بهره برد؟
    کلّیهی رهیافت‌های (approach) روششناسانه به علم، به خصوص در تحلیل پدیده‌های سیاسی، حاوی محدودیت‌ها و فرصتهایی هستند که نه می‌توان به یک باره آنها را کنار گذاشت و نه می‌توان به این رهیافت‌ها اکتفای صرف نمود. مآلاً مختصّات پژوهش حاضر، پیرامون بررسی شعر طنز در دوره مشروطه، رهیافتی روشی را اقتضا می‌کند که در این مجال باید به تبیین روششناسی این پژوهش بپردازیم.
    ۱-۲-۲٫ روش تحلیل گفتمان
    از آنجا که بخش عمده‌ای از بار پژوهش دربارهی شعر طنز مشروطه، بر ابیات و نگاشته های شعرا متّکی است، بنابراین، روش تحلیل گفتمان متناسب با مختصّات این بحث، از مزایای ویژه‌ای برخوردار است. هر چند نمیتوان از معایب و مشکلات آن چشم پوشید. امروزه گفتمان به مجموعه‌ای معنادار از علائم و نشانه‌های زبانشناختی و فرازبانشناختی تعریف می‌شود. البتّه این تعریف محصول یک تکامل تاریخی است. برخی از پژوهشگران تطوّر تاریخی روش تحلیل گفتمان را در سیر ساختگرایی به نقشگرایی و رویکرد انتقادی تحلیل کرده‌اند.
    نظریهی گفتمان در زبانشناسی متولّد شد. در این مرحلهی ابتدایی، گفتمان به مثابهی زبانِ بزرگتر از جمله بود. (ساختگرایی) بعدها مفهوم بافت نیز وارد تحلیل گفتمان شد. منظور از بافت، شرایط زمانی و مکانی محدودی است که زبان در آن به کار می‌رود. (نقش گرایی) بعدها زبانشناسی انتقادی به نظریهی مشهور تحلیل گفتمان، نقبی زد و قابلهی تحلیل گفتمان انتقادی شد. (رویکرد انتقادی)
    میشل فوکو در دههی ۶۰ میلادی، نوع دیگری از نگرش به گفتمان را پایهگذاری کرد که نه تنها گفتمان بزرگتر از زبان است، بلکه کلّ حوزهی اجتماع را در بر می‌گیرد و نظام‌های حقیقت را بر سوژه یا فاعلان تحمیل می‌کند. فوکو گفتمان را این‌گونه تعریف می‏کند: «ما مجموعه‏ای از احکام را، تا زمانی که متعلّق به صورتبندی گفتمانی مشترکی باشند، گفتمان می‏نامیم. .. [گفتمان] متشکّل از تعداد محدودی از احکام است که می‏توان برای آنها، مجموعه‏ای از شرایط وجودی را تعریف کرد.» Foucault , 1972)، ۱۱۷) .
    از دیگر نظریهپردازان معاصر مقولهی گفتمان، می‌توان به لاکلا و شنتال موف اندیشمندان پسامارکسیسم اشاره کرد. این دو در اثر خود با عنوان هژمونی و راهبرد اجتماعی (۱۹۸۵)، به این مقوله پرداختهاند. ریشه‌های بحث این دو از گفتمان، به سه انگارهی عمدهی فلسفی باز می‌گردد. این سه انگاره عبارتند: از «مدلول، پدیده و نشانه» که خود به ترتیب منشأ تدوین سه جریان فکری هستند؛ فلسفهی تحلیلی، پدیدارشناسی و ساختارگرایی.
    ارنستو لاکلا و شنتال موف، نظریهی گفتمان فوکو را بسط دادند. آنها با به کارگیری نظریات متفکّرانی چون سوسور، دریدا، بارت، لاکان، گرامشی و آلتوسر، نظریهی بسیار کارآمدی را شکل دادند که انسجام و قابلیّت تبیین فوق‏العاده‏ای دارد. در ادامه، مبانی این نظریه به اختصار تشریح می‏شود. «لاکلا و موف مفهوم گفتمان خود را از فوکو وام گرفته‏اند. گفتمان در این‏جا، نظام معنایی بزرگتر از زبان است و هر گفتمان، بخش‏هایی از حوزهی اجتماع را در سیطرهی خود گرفته و به واسطهی در اختیار گرفتن ذهن سوژه‏ها، به گفتارها و رفتارهای فردی و اجتماعی آنها شکل می‏دهد. لاکلا و موف همچنین مفهوم قدرت فوکو را نیز وارد نظریهی گفتمان خود کردند و به این ترتیب به گفتمان، نیرویی پیشراننده بخشیدند، امّا به نظر می‏رسد آنها به جای «حکم» فوکو از «نشانه»ی سوسور برای توضیح ساختار گفتمان استفاده کردهاند. بنابراین، گفتمان از نظر لاکلا و موف نه مجموعه‏ای از احکام، بلکه مجموعه‏ای از نشانه‏هاست. مفهوم صورتبندی گفتمانی فوکو نیز، قابل قیاس با مفهوم «مفصل‏بندی» در نظریهی گفتمان لاکلا و موف است، چرا که مفصلبندی، فرایندی است که به واسطهی آن، نشانه‌ها با هم جوش می‏خورند و یک نظام معنایی را شکل می‏دهند. همین جابهجایی بهظاهر کوچک و استفاده از «نشانه» به جای «حکم»، همان‌طور که خواهیم دید، به این نظریه، انعطافپذیری فوقالعاده‏ای بخشیدهاست. (سلطانی، ش ۲۸)
    بهطور کلّی می‌توان گفت که هر گفتمان، یک ساختار معرفتی است که در شرایطی خاص حاکم می‌شود. این ساختار متشکّل از یک دالّ مرکزی است که پیرامون آن نشانه‌ها و مفاهیم مختلفی منظومهوار در گردش هستند. امروزه در روششناسی گفتمانی، تحلیل زمینه (Context) اهمیّتی بیش از تحلیل متن (Text) یافتهاست. به تعبیر بهروز لک: «در این الگو، نشانه‌ها بر اساس یک قلب یا محور مرکزی دور یک مدار مغناطیسی، مفصلبندی و ساماندهی می‌شوند. تحلیل گفتمانی نشان می‌دهد که هیچ نشانهی ثابتی وجود نداشته، شرایط قدرت، موجب ساختن این نشانه‌ها می‌شود و لذا گفتمان‌ها کاملاً شناور بوده و می‌توانند مکرراً تغییر کنند.»
    مآلاً در روش تحلیل گفتمان، گردآوری اطّلاعات بر اساس یک دستگاه فکری صورت می‌گیرد و در چارچوب آن، تحلیل‌ها و قضاوت‌های نهایی صورتبندی می‌شود.
    بر اساس روششناسی گفتمانی، اوّلین قدم برای تحلیل، شناسایی حدّ اقل دو گفتمان متخاصم است که با هم رابطه‏ای غیریتسازانه بر قرار کرده‏اند. در پژوهش بررسی شعر طنز مشروطه نیز باید دو یا چند گفتمان متخاصم و به تعبیری غیریت‌های گفتمانی، مورد شناسایی قرار گیرند. به عنوان مثال گفتمان سنّت و تجدّد و یا جمهوریت و استبداد را میتوان گفتمانها متخاصم نام نهاد. همزمان با شناسایی گفتمان‏های متخاصم، باید مقطع زمانی و موقعیّت مکانی گفتمان‏های مورد نظر را نیز تعیین کرد. برای بررسی تغییر و تحوّل در گفتمان‏ها، ابتدا باید به شناسایی گفتمان‏های متخاصم پرداخت و سپس دال‏های مفصلبندی شده در این گفتمان‏های متخاصم را در دوره‌های تاریخی متفاوت، شناسایی و با هم مقایسه کرد؛ به این ترتیب می‏توان به بررسی تاریخی تحوّلات سیاسی- اجتماعی پرداخت. در واقع، هدف از تحلیل گفتمانی، روایت صرف رویدادهای تاریخی نیست، بلکه باید این رویدادهای تاریخی و تحوّلات اجتماعی را در سایهی تحوّلات معنایی بررسی کرد. در زمینهی ادبیّات نیز باید به فضای کلّی اجتماع نظر کرد و ساختار ادبی را در پیوندی وثیق با اوضاع سیاسی اجتماعی در بوتهی نقد گذاشت.
    بر اساس نظریه گفتمان، تمامی تحوّلات اجتماعی حاصل منازعات معنایی میان گفتمان‏هاست. تحلیل معنایی بدون تحلیل متن، مسیر نامطمئن و لغزنده‏ای است که باعث افزایش ضریب خطای تحلیلگر می‏شود.
    ۱-۲-۳٫ نقد و ارزیابی روش تحلیل گفتمان
    ملاک و مناط ترجیح روش تحلیل گفتمان در این پژوهش، علیالقاعده باید بر بنیان تفوّق مزایا بر کاستی‌ها و اوّلویت نسبی آن، نسبت به سایر روش‌ها در شعر طنز مشروطه استوار باشد. نخستین مزیّت نسبی این قابلیت، تبیین ساختار کلان شعر در دوران مشروطه، پسزمینه‌ها و فهم نظام معنایی حاکم بر اشعار طنز است. دومین مزیّت پویش مفصلبندی نشانه‌ها است که شکلدهنده به نظام معانی است. در واقع نشانه‌ها در این روش منظومهوار، حول دالّ برتر، در حال گردش هستند و در مدار‌های قریب و بعید از مفهوم عالی، جانمایی شدهاند. نمایش دالّ برتر و مفصلبندی مفاهیم و نشانه‌های مختلف در شعر طنز مشروطه، از گفتمان مسلّط رونمایی می‌کند.
    البتّه بر شمردن مزایا و ملاک‌های برتری روش تحلیل گفتمان، به معنای نادیده انگاشتن ضعف‌ها و کاستی‌های آن نیست. مهمترین چالش این روش تحلیل، رویکرد نسبیگرایانه و پساساختارگرایانهی آن است. انتقاد دیگر به این روش، تأکید افراطی آن بر عاملیّت اجتماعی (social agency) و فردیّت (subjectivity) است که در نحوهی اندیشیدن مفسّر تأثیرات ناخودآگاه می‌گذارد. برای دانستن روش تحلیل گفتمان در تجزیهو تحلیل اشعار طنز، به بخش دوم فصل چهارم نگاه کنید.
    ۱-۳٫ بخش سوم: ساماندهی تحقیق
    در این تحقیق پس از ذکر کلّیات و روش شناسی، به تحلیل فضای فکری اجتماعی حاکم بر عصر مشروطه. در فصل دوم می‌پردازیم، در فصل سوم نیز ضمن تعریف شعر طنز معروف‌ترین شاعران طنزپرداز عصر مشروطه را معرفی خواهیم نمود، فصل چهارم به تحلیل گفتمان مفاهیم اساسی طنز در شعر مشروطه اختصاص دارد که در این فصل، سعی می‌کنیم این مفاهیم را در ساختار شعریِ برخی از شعرای مطرح این دوره، کندوکاو گفتمانی کنیم و این سوژه‌ها و مفاهیم را در نظام معنایی ادبیّات مشروطه، مورد تحلیل و مداقّه قرار دهیم، و در فصل پنچم به جمع‌بندی و نتیجه‌گیری می‌پردازیم.
    فصل دوم
    تحلیل فضای فکری اجتماعی حاکم بر عصر مشروطه
    ۲-۱٫ بخش اوّل: ایران در آستانهی تغییر
    نهضت مشروطه پیش از آنکه صرفاً یک خیز سیاسی باشد، مولود یک جنبش تمامعیار اجتماعی در ایران است. رخدادهایی که در ایران در قرن هجدهم میلادی میگذرد، بهتدریج ارتباط هرچه بیشتر ایرانیان با تمدّن غرب را افزایش میدهد و این ارتباطات خطّ فکری روشنفکران ایرانی را به سوی غرب متمایل می‌سازد.
    به طور کلّی در نیمهی دوم قرن نوزدهم، پیوندهای تجاری و سیاسی ایران با کشورهای اروپا روند توسعه‌ی وابسته را که پیشتر آغاز شده بود، تسریع کرد. گذار از اقتصاد معیشتی به اقتصادی وابسته به محصولات نقدآور، افزایش صدور مواد خام به جای مصنوعات و افزایش میزان بیکاری در میان دهقانان و پیشهوران، با زیانهای مالی هنگفت تاجران، همراه بود. برای بسیاری از روشنفکران و بازرگانان مسألهی محوری عبارت شد از اینکه چگونه میتوان کشور را به شیوه های اروپایی نوسازی کرد. (آفاری، ۱۳۸۵، ص ۳۵)
    عکس مرتبط با اقتصاد
    از دیگر سو مبادلات فرهنگی میان ایران و اروپا در زمان قاجار، رو به فزونی میگذارد و ایرانیان را بیش از پیش با سلطه و چیرگی غرب در حوزه های صنعتی و نظامی آشنا میسازد. سفرهای برخی از دانشجویان ایرانی به اروپا و ایجاد مدارسی به سبک و سیاق جدید که دیگر در آن خبری از آموزه های سنّتی نبود، نوع نگاه جامعه را به تدریج تغییر میدهد و در این میان، دخالتهای پنهان و آشکار دولتهای روس و انگلیس نیز نقش عمدهای در تعیین گفتمان سیاسی – اجتماعی حاکم بر ایران دارد و بخشی از تلاشهای شعرا و ادبا در این مَقطع برای طرح افتخارات گذشتهی ایران و توجّه به مفهوم جدید میهن- ملّت نیز واکنشی در برابر این نوع دخالتها به حساب میآید.
    گسترش روزنامهها نیز اتّفاق قابل توجّهی در دوران مشروطه به حساب میآید که تأثیرات شگرفی هم بر ادبیّات این مقطع و هم بر اوضاع سیاسی اجتماعی ایران دارد. البتّه مطمئناً هدف ما در این گفتار، بررسی تحقیقی- تاریخی نیست، بلکه تلاش داریم تا به نوعی از طریق گزارشها، زمینه های گفتمانی شعر طنز مشروطه را کندوکاو کنیم.
    ۲-۱-۱٫ خودباختگی در برابر غرب
    بر خلاف برخی از تمدّنها که همواره سعی داشتهاند با دیوار، خود را از دنیای پیرامونی جدا سازند، تمدّن ایرانی که پیشینهای چندهزار ساله دارد، همواره در داد و ستد با فرهنگهای پیرامونی بودهاست. فراز و نشیبهای تاریخی هزارهی گذشته، فرهنگ ایرانی را به نحوی فرهنگی، تعاملی ساخته که بهراحتی با سایر فرهنگها به تبادل ارزشها پرداخته و در تمام این هزارهها، نقش رابطه و واسطهای فعّال بینِ فرهنگی را بر عهده داشتهاست.
    تا زمانی که این تبادل و دادوستد فرهنگی در سطح جهان پابرجا بود و ایرانیان حلقه های واسط و ناقل و حامل و گیرندهی این جریان اشاعهی فرهنگی در پهنهی جهان بودند، با وجود رویدادهای تلخ و دردناک یورش مغولان و ویرانیها و فرهنگسوزیهای اقوام تاراجگر و کوچنده و بیابانگرد که پیوسته از شمال شرقی و غربی دریای خزر به کانونهای یکجانشین و متمدّنترِ فلات ایران یورش میبردند و رشته های به سختی بافتهی تمدّن ایرانی را پنبه میکردند، باز فرهنگ ایرانی پس از چندی، دوباره سربلند میکرد و بر همان زمینهی مساعد پیشین، روابط و مناسبات فرهنگیاش را در سطح جهانی دوباره از سر میگرفت و پویایی و بالندگی فرهنگیاش را پیوسته حفظ میکرد، امّا فرهنگ ایرانی در طول تاریخ دراز خود، نخستین بار از دادوستد فرهنگی با یک فرهنگ نوپای پرتوان در عرصهی جهان، بازماند و نتوانست همچون گذشته، رابطه متقابل پربار و فرهنگسازی با آن برقرار کند. (ثلاثی، ۱۳۷۹، ص ۳۲)
    در واقع پس از انحطاط فرهنگی ایران با سقوط صفویه و امتداد این تنزّل در دوران قاجار، تعاملی سازنده میان ایرانیان و تمدّن اروپایی بر قرار نشد، چرا که سطح دو تمدّن علیالخصوص در حوزه های صنعتی و نظامی، تفاوتهای چشم گیری با یکدیگر داشت.
    ضمن آنکه غرب نیاز به مواد خام جدید برای توسعهی صنعت خود داشت و همین امر موجب میشد که نگاهی از بالا به پایین در میان اروپاییان شکل گیرد و رفتار غرب با ایران، صبغهای استعماری داشته باشد. آغاز حکومت قاجار در ایران، مقارن است با رشد روزافزون صنایع در کشورهای غربی و گسترش تحوّلات پیچیدهی سرمایهداری در غرب. بورژوازی جدید به واسطهی افزایش تولید کالاهای صنعتی، از سویی برای صدور کالا و به دست آوردن مواد خام، به بازارهای تازه نیاز داشت و از سوی دیگر برای رسیدن به این اهداف و حفظ این بازارها، خود را مُلزم به ایجاد مستعمرات جدید و ایجاد مناطق نفوذ در کشورهای دیگر میدید تا با قدرت سیاسی لازم برای تحقق اهداف استعماری خود دست یابد. از بدِ حادثه ایرانِ دورهی قاجار بازار مناسبی برای دو قدرت استعمارگر زمان، روس و انگلیس، بود.
    با تقسیم ایران به دو منقطهی نفوذ، کشور ما که هنوز با حفظ خصوصیات نظام استبدادی و شبهفئودالی، به حیات اجتماعی خود ادامه میداد، از لحاظ سیاسی به یک کشور نیمه مستعمره مبدّل شد. شکستهایی که از ابتدا روسیهی تزاری و سپس بریتانیا، بر حکومت قاجار وارد آوردند، عهدنامهی ترکمنچای و پاریس، که به ترتیب در سالهای ۱۲۴۳ و ۱۲۷۲ هـ . ق. منعقد شدند و همچنین برقراری حقّ کاپیتولاسیون و پاره‌ای از امتیازات دیگر، وقایع عمدهای است که به استقرار وضعیّت نیمه استعماری در ایران انجامید. (اشرف، ۱۳۵۹، صص ۴۶ و۴۷)
    بانکهای تازهتأسیس که غالباً هزینه ایاب و ذهاب شاهان قاجار به فرنگ را تأمین میکردند نیز از جمله مواردی بود که بیش از پیش، چهرهی دودمان قاجار را در پیش روی ملّت ایران منفورتر میساخت. احمد کسروی در این خصوص مینویسد: در بهار سال ۱۲۷۸ خ. [۱۳۱۷ هـ . ق.] امینالدّوله از کار برخاست و در تهران نمانده، روانهی گیلان گردید و از این سوی، امینالسّلطان از قم به تهران آمده و همچون پیش، صدراعظم گردید. در این میان، گفتگویِ گرفتن وامی در میان بود. شاه سخت بیپول گردیده و از آن سوی چون بیمار بود، پزشکان رفتنِ به اروپا و شستوشو در آبهای کانیِ آنجا را پیشنهاد میکردند و برای رفتن به این سفر هم، نیاز به پول میداشت. چنان‌که دیدیم این آهنگ از زمان امینالدّوله پیدا شده و او می‌خواست از بلژیک یا یک دولت بیطرف دیگری وام بخواهد. ولی گویا نتوانسته و سرانجام گفتگو با دولت انگلیس، میرفته که یک میلیون و دویست هزار لیره وام دهند و گمرکهای جنوبی ایران در گرو آنان باشد. لیکن آنان دیر پاسخ دادند و در این میان اتابک به روی کار آمده بود و او رو به سوی روسیان برگردانید و به میانجیگری میرزا رضاخان ارفعالدّوله که سفیر پترسبورگ بود، کار را انجام داد. روسیان گمرگهای شمالی ایران را به گرو گرفتند و بیست و دو میلیون و نیم منات، وام بانک شاهنشاهی [پانصد هزار لیره تاوان امتیاز توتون و تنباکو] پرداخته شد. ایران تا این وام روسی را باز نداده، از هیچ دولت دیگری وام نگیرد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:22:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تطبیقی غایت حیات انسان از دیدگاه فارابی و علامه طباطبایی- قسمت ۱۱ ...

    وی بر این باور است که وقتی مردم مدینه ای زندگی و عمر خود را می گذرانند و از این دنیا می روند و جسد های آنان از بین می رود، و نفوسشان از بند ماده رها می شود، در این زمان مردمی دیگر جای آن ها را می گیرند و آن ها هم مدتی در همان مدینه زندگی می کنند و مانند آن ها کارهایی برای گذران زندگی انجام می دهند تا این که آن ها هم از دنیا می روند و جسد هایشان از بین می رود و نفوسشان از ماده جدا می شود و نفوس گروه دوم هم به گروه اول می پیوندند و همین طور گروه های سوم و چهارم و … می آیند و به ترتیب نفوسشان از ماده رها می شوند و به گذشتگان می پیوندند و نفوس هر دسته به نفوس دسته ی همانند خود در همان مرتبه می پیوندند؛ یعنی باز هم بین نفوسی که به هم می پیوندند سلسله مراتب برقرار است و نفوس اهل هر مرتبه به یکدیگر متصل می شوند و هر اندازه نفوس همانندی که به یکدیگر متصل شده اند، زیادتر شوند لذت و خوشی که برای هر کدام از آنان به دست می آید نیز بیشتر می شود و علت زیاد شدن این لذت و خوشی این است که هر زمان که نفوس، یکدیگر را ملاقات می کنند، در هنگام ملاقات، هم خود را تعقل می کنند و هم ذات همانند خود را و این تعقل به طور مکرر است، چون نفوس هم زیادند، پس لذت و خوشی هر کدام از نفوس هم زیاد می شود. وضع و حال نفوسی که در هر مرتبه ای قرار دارند به این شکل است و سعادت نهایی که هدف نهایی عقل فعال است نیز همین است.[۱۳۹]
    یعنی این که نفوس از قید ماده رها شوند و به خوشی و لذت برسند که سعادت نهایی انسان همین است و علت این که فارابی هدف نهایی عقل فعال را رسیدن به سعادت بیان می کند این است که عقل فعال، تدبیر امور عالم ماده را بر عهده دارد و هدفش این است که انسان ها به سعادت برسند.
    بنابراین، فارابی هدف نهایی عقل فعال را رسیدن انسان ها به سعادت حقیقی می داند؛ یعنی عقل فعال هم با تأثیر خود در عالم هستی می خواهد که انسان به سعادت برسد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    ۱-۳-۲٫ غایت تعقلات و فعالیت های ارادی انسان

    فارابی خیر مطلق را بر خداوند منطبق کرده و می گوید: «خداوند واجب الوجود، غایت است زیرا همه چیز به او ختم می شود؛(صغری) و هر غایتی خیر است(کبری) پس، خداوند خیر است.»
    چنان که ملاحظه می شود فارابی معنای خیر را از راه قیاس منطقی با کبرای کلی این که هر غایتی خیر است، خیر مطلق را بر خداوند منطبق می کند. همین خیر مطلق است که غایت دوران آسمان و چرخش زمین و جریان آب و ریزش باران است. همان است که همه تعقلات بشری و فعالیت های ارادی انسان، در ادامه حیات فردی و اجتماعی و تدبیر زندگی و تدبیر مدن و تحصیل علوم و فضایل و غیره، به دنبال آن است.[۱۴۰]
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    بنابراین، فارابی غایت تعقلات و فعالیت های ارادی انسان را خداوند می داند که همان سعادت نهایی است که هر انسانی چون صاحب تعقل است و دارای اراده، می تواند به آن برسد.

     

    ۱-۴٫ غایت دار بودن آفرینش از دید علامه طباطبایی

    از نظر قرآن، جهان آفرینش بیهوده خلق نشده، بلکه تمامی اجزا و عناصر تشکیل دهنده ی آن برای هدف و غرض مشخصی خلق شده اند. در آیات متعددی از قرآن کریم، به هدف داری آفرینش جهان و به تبع آن هدف داری آفرینش انسان اشاره شده است. از جمله:
    «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ* الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»[۱۴۱]
    همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و اختلاف شب و روز، برای خردمندان نشانه هایی است.کسانی که خدا را در حال ایستاده و نشسته وهنگامی که به پهلو خوابیده اند، یاد می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین تفکر می کنند و می گویند: پروردگارا! این عالم را بیهوده نیافریدی. تو منزهی، پس ما را از عذاب آتش حفظ کن.
    آیات فوق انسان ها را به تدبر و اندیشه در خلقت آسمان ها و زمین و تعاقب شب و روز وا می دارد تا هر فردی از افراد انسانی به اندازه ی استعداد و توانایی خود، اسرار آفرینش را دریابد و به راستی که نگرش دقیق و خالی از هر گونه پیش داوری به آسمان ها و زمین، آدمی را با نظام حیرت آور حاکم بر آن ها آشنا می کند؛ نظامی که مطالعه ی دقیق آن انسان را به هدف داری عالم آفرینش آگاه می سازد.
    این آیات، صریحاً این نکته را خاطر نشان می کند که برای پی بردن به هدف داری عالم هستی، باید به اندیشه وتفکر پرداخت؛ چرا که صرف مشاهده ی عالم هستی بدون اندشه و تفکر نمی تواند هدف داری عالم آفرینش را به انسان نشان دهد و چه بسا، دانشمندان فلکی که سالیان دراز به مشاهده و مطالعه ی جهان هستی می پردازند، اما از آن جا که نمی کوشند تا قیافه ی آیه ای بودن عالم را درک کنند، پی به غایت داری هستی نمی برند. در واقع اگر کسی به مشاهده ی جهان هستی بپردازد، نظم و قانون حاکم بر همه ی اجزا و عناصر آن را درمی یابد و پس از تفکر در این زمینه است که آدمی پی می برد که این نظم حاکم بر عالم نمی تواند به خود اجزای جهان مستند باشد، بلکه باید به نیرویی فوق عالم ماده و طبیعت متصل باشد که هر آن فیض وجودی او کاروان هستی را به سر منزل مقصود می کشاند.[۱۴۲]
    آیات متعدد دیگری نیز در قرآن وجود دارد که به هدف داری خلقت اشاره کرده، چنان که می فرماید:
    «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ‏»[۱۴۳]
    ما آسمان ها و زمین و آن چه که در آن است را بیهوده وباطل نیافریده ایم.
    «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلًا»[۱۴۴]
    ما آسمان و زمین و آن چه که در آن است را باطل نیافریده ایم.
    «خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ»[۱۴۵]
    آسمان ها و زمین را به حق آفرید و شما را صورت گری کرد و صورت هایتان را زیبا کرد و بازگشت به سوی اوست.
    علامه طباطبایی در ذیل آیه ی آخر می فرماید: «منظور از«حق» معنایی خلاف معنای «باطل» است و باطل این است که آسمان ها و زمین را بدون هدفی و غرضی ثابت خلق کرده باشد.»[۱۴۶]
    مجموعه ی آیاتی که ذکر شد، بر این معنا دلالت دارند که خداوند آسمان و زمین و تمام چیزهایی که در آن ها است را بیهوده و باطل خلق نکرده، و این طور نیست که مدتی عالم را به وجود بیاورد و بعد آن را از بین ببرد، بلکه غرض عقلایی از آفرینش جهان در کار بوده، نه به خاطر بازی و سرگرمی. مثل بازی های کودکان که چیزی را می سازند و سپس آن را خراب می کنند. بلکه خداوند، جهان را برای رسیدن به غایت و هدفی حقیقی خلق کرده و جهان به سوی آن هدف در حرکت است.
    بنابراین، این آیات و آیات متعدد دیگری از قرآن کریم که در این جا مجال ذکر همه ی آن ها نیست، همه بر هدف داری عالم خلقت اشاره دارند.

     

    ۱-۴-۱٫ هدف نهایی از آفرینش انسان

    علاوه بر آیاتی که در قرآن به هدف داری خلقت اشاره شده، آیاتی نیز وجود دارد که به هدف داری خلقت انسان اشاره کرده، آن جا که می فرماید:
    «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»[۱۴۷]
    جن و انس را تنها برای این آفریدم که مرا عبادت کنند.
    این آیه هدف و غایت از آفرینش انسان را شناسایی و توجه به خدا و عبادت و پرستش او می داند.
    طبق این آیه علامه می فرماید: «هدف نهایی از آفرینش انسان، عبادت خدای متعال و توجه کردن به او می باشد و این توجه هم مقصود اصلی نیست، بلکه خود خداوند متعال، غایت و هدف اصلی است،[۱۴۸]پس عبادت غرض از خلقت انسان است، و کمالى است که عاید انسان مى‏شود، هم عبادت غرض است و هم توابع آن- که رحمت و مغفرت و غیره باشد. و اگر براى عبادت غرضى از قبیل معرفت در کار باشد، معرفتى که از راه عبادت و خلوص در آن حاصل مى‏شود در حقیقت غرض أقصى و بالاتر است، و عبادت غرض متوسط است.
    پس، معلوم مى‏شود که حقیقت عبادت این است که بنده، خود را در مقام ذلت و عبودیت واداشته، رو به سوى مقام رب خود آورد. و همین، منظور آن مفسریست که عبادت را به معرفت تفسیر کرده، مى‏خواهد بگوید: حقیقتش آن معرفتى است که از عبادت ظاهرى به دست مى‏آید.[۱۴۹]
    در علل الشرائع به سند خود از امام صادق (ع) روایت آورده که فرمود:
    روزى حسین بن على (ع) بین اصحابش آمد و فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوه‏ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَه»[۱۵۰]
    خداى عز و جل خلق را نیافرید مگر براى این که او را بشناسند، چون اگر او را بشناسند، عبادتش هم مى‏کنند، و اگر عبادتش کنند، به وسیله عبادت او از پرستش غیر او بى نیاز مى‏شوند.
    و در جای دیگری مى‏فرماید: «غرض از خلقت و آفرینش منحصرا عبادت خدا بوده، و پیداست که نفع این غرض عاید مخلوقات مى‏شود و آن ها به وسیله ی عبادت خدا به کمال مى‏رسند و به حیاتى نیکو زندگى واقعى مى‏یابند وگرنه خداوند از عبادت آن ها بى‏نیاز است و او آن ها را به عبادت خود هدایت مى‏کند، تا خود آن ها از این عبادت بهره‏مند شوند. لذا عبادت غرض و هدف از خلقت انسان است و کمال آن عاید خود انسان مى‏شود. هم چنان که فرمود:
    «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لادُعاؤُکُمْ‏»[۱۵۱]
    بگو اگر دعاى شما نبود، پروردگار من اعتنایى به شما نداشت.
    چون حقیقت عبادت این است که بنده از خود و از همه ما سوى اللّه منقطع شود و تنها به یاد پروردگارش باشد و خود را در مقام ذلّت و عبودیّت قرار دهد، تا به سعادت ابدى برسد و اگر فاقد این کمال باشد به جاى سعادت دچار شقاوت خواهد شد.[۱۵۲]
    اما منظور از عبادت چیست؟ وقتی گفته می شود هدف از خلقت انسان، عبادت است بعضی گمان می کنند که منظور از عبادت، صرفا دعا و نماز و روزه و ذکر گفتن است. اما عبادت مفهوم بسیار گسترده ای دارد و برای آن یک معیار کلی بیان شده و آن این است که هر کاری که برای خدا انجام می شود عبادت است. بنابراین، بر طبق این معیار کلی می توان گفت کاری که یک کشاورز در زمین کشاورزی انجام می دهد و با دست های پینه بسته، شب و روز زحمت می کشد تا امرار معاش کند، کارگری که از صبح تا شب مشغول خدمت است و سختی های زیادی را تحمل می کند تا بتواند خانواده ی خود را اداره کند، دانشجویی که درس می خواند تا بتواند به جامعه ی خود خدمت کند، استادی که ساعت ها به مطالعه و تحقیق می پردازد تا گرهی از مشکلات بشر باز کند و هزاران نفر دیگری که در اطراف ما هستند و هر کدام به نحوی خدماتی را انجام می دهند، مادامی که خدمت و فعالیتشان برای خدا و در جهت کسب رضایت خدا باشد، همه در حال عبادت به سر می برند و چه عبادتی بالاتر از این؟
    علامه در بیان حقیقت عبادت می فرماید: «حقیقت‏ عبادت‏ این است که بنده، خود را در مقام ذلت و عبودیت واداشته، رو به سوى مقام رب خود آورد. پس غرض نهایى از خلقت همان حقیقت عبادت است، یعنى این که بنده از خود و از هر چیز دیگر بریده، به یاد پروردگار خود باشد، و او را ذکر گوید.»[۱۵۳]
    و در جای دیگر می فرماید: «عبادت وقتى حقیقتا عبادت است که عبد عابد در عبادتش خلوص داشته باشد و به غیر خدا به کسى دیگر مشغول نباشد، و در عملش شریکى براى سبحان نتراشد، و دلش در حال عبادت بسته و متعلق به جایى نباشد، نه به امیدى، و نه ترسى، حتى نه امید به بهشتى، و نه ترس از دوزخى، که در این صورت عبادتش خالص، و براى خدا است، به خلاف این که عبادتش به منظور کسب بهشت و دفع عذاب باشد، که در این صورت خودش را پرستیده، نه خدا را.
    و هم چنین عبادت وقتى تمام و کامل می شود که به خودش هم مشغول نباشد که اشتغال به نفس، منافى با مقام عبودیت‏ است، عبودیت‏ کجا و منم زدن و استکبار کجا؟»[۱۵۴]
    این همان سعادت و نهایت درجه ی کمال انسان است و خداوند برای رسیدن انسان به این هدف، تمام چیزهایی را که مایه ی سعادت اوست و او را به این هدف می رساند در اختیارش قرار داده که عبارت است از تمام نعمت های ظاهری و باطنی.[۱۵۵]
    بنابراین، انسان برای رسیدن به سعادت باید فقط خدا را عبادت کند، البته نه به این معنا که در گوشه ای بنشیند و به عبادت بپردازد، چون این کار در اسلام منع شده است. بلکه به این معنا که باید از تمام نعمت هایی که خدا در اختیارش قرار داده، بهترین استفاده را بکند، آن هم برای اطاعت از خدا و در جهت رسیدن به سعادت واقعی، در این صورت است که خدا را به تمام معنا عبادت کرده و هدف واقعی از خلقت او محقق شده است.

     

    ۲٫ غایت حیات انسان

    تا این جا روشن شد که خلقت جهان آفرینش و به تبع آن خلقت انسان برای هدف و غرضی بوده و هیچ چیزی در این جهان بیهوده آفریده نشده و هر چیزی به سوی هدف و غرضی که برای آن آفریده شده در حرکت است.
    بحثی که در این جا به دنبال آن هستیم این است که می خواهیم بدانیم آیا زندگی انسان هم غایت دار و هدف مند است یا نه؟ و اگر هدف مند است آیا این هدف در راستای هدفی که برای آن خلق شده، می باشد یا هدف دیگری غیر از آن را در زندگی خود در پیش گرفته و به دنبال آن حرکت می کند؟
    در برابر مسأله ی هدف زندگی می توان مردم را به سه دسته تقسیم کرد:
    دسته اول: کسانی هستند که به علت سرگرم شدن به هدف های مادی و انس با ظواهر زندگی، به چیزی والاتر از آن نمی اندیشند. اینان به تعبیر قرآن کسانی هستند که به حیات دنیا راضی شده و به آن آرام گرفته اند و رضایت به زندگی موقت، سبب شده است که آن ها به طور جدی درباره ی «هدف نهایی زندگی» نیندیشند و در غفلت غوطه ور باشند.
    دسته دوم: کسانی هستند که هدف های مادی و غریزی نتوانسته است آن ها را راضی و خشنود سازد و از طرفی هم نتوانسته اند به بعد متعالی حیات دست یابند؛ زیرا آن ها هدف نهایی زندگی انسان را در لابلای زندگی مادی جستجو نموده اند؛ این دسته افراد که سراب را آب پنداشته و با رسیدن به آن، عطششان بیشتر گشته، به پوچی رسیده اند. اینان به تصور این که حیات انسانی در همین زندگی چند روزه ی دنیا خلاصه شده و هدفی والاتر از عناصر مادی و غریزی وجود ندارد، آن را پوچ و بی ارزش دانسته و زبان به طعن و انتقاد از نظام هستی گشوده اند. نهیلیست ها یا پیروان «فلسفه پوچی» از این دسته اند.
    دسته سوم: کسانی هستند که گام فراتر نهاده با بعد متعالی حیات آشنا شده اند. اینان توانسته اند در سایه ی تحصیل کمال، دریچه ای از عالم بالا بر روی خود بگشایند و با عظمت های معنوی زندگی آشنا شوند. از این رو، این دسته نه مانند گروه اول با آسودگی خاطر در عالم غفلت و بی خبری غنوده اند و نه مانند گروه دوم به پوچی رسیده اند. آنان با دست یابی به حقایقی که از دید ظاهر بینان، نهان و پوشیده است، فلسفه ی زندگی را در ماورای مرزهای ظواهر یافته، از آن سخن گفته اند و برای رسیدن به آن از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزند. قرآن نیز رسیدن به هدف نهایی و موفقیت را به آنان نوید داده و خداوند هم یاریشان خواهد کرد.[۱۵۶]

     

    ۲-۱٫ هدف ها و ایده آل های افراد انسانی در سیر تاریخ

    تا این جا روشن شد که مردم در برابر مسأله ی غایت و هدف زندگی، سه موضع گیری کرده اند و به سه دسته تقسیم می شوند. اما قبل از این که به نظر فارابی و علامه در این زمینه بپردازیم، و مشخص کنیم که این دو فیلسوف چه چیزی را به عنوان غایت حیات انسان مورد توجه قرار داده اند، به دنبال روشن شدن این مسأله هستیم که ببینیم افراد بشر در طول تاریخ چه اهدافی را در زندگی خود داشته اند و به وسیله ی آن زندگی و حیات خود را تفسیر کرده اند؟
    مهم ترین اهدافی که برای بشر مطرح شده است عبارتند از: علم و دانش، مال و ثروت، مقام و شهرت، عشق و زیبایی، رفاه و آسایش، خوش گذرانی و لذت.
    اینک، به بررسی مختصر این اهداف می پردازیم و بیان می کنیم که آیا این اهداف شایستگی و توانایی آن را دارند تا به عنوان هدف در زندگی انسان قرار بگیرند و موقعیت انسان را در عرصه ی هستی تفسیر و تبیین کنند؟

     

    ۲-۱-۱٫ علم و دانش

    عده ای از مردم علم و دانش را به عنوان هدف در زندگی خود قرار داده اند و روز به روز هم بر معلومات خود می افزایند، بدون این که در امور دیگر زندگی به تفکر و تأمل بپردازند. اینان گمان می کنند که با کسب معلومات بیشتر می توانند به کمال برسند، و آن چنان شیفته ی علم و دانش شده اند که آن را به صورت هدف اعلای حیات معرفی می کنند. غافل از این که علم و دانش فقط یک وسیله است و می تواند به عنوان عاملی برای رشد و کمال انسان ها مورد بهره برداری قرار بگیرد، نه این که خود به تنهایی بتواند هدف در زندگی قرار گیرد.
    اگر انسان در عین این که به دنبال کسب علم و دانش است، به فکر مردم و اجتماع هم باشد و مطالعه و تحقیقش در راستای این باشد که دردی را از جامعه ی خود دوا کند و مشکلی از مشکلات بشر را حل کند، در واقع چنین فردی دانش را به عنوان هدف مطلق حیات خویش قرار نداده است. اما اگر هدفش این باشد که فقط بر معلومات خود بیفزاید بدون این که به فکر مردم خود باشد، به بیماری شهرت طلبی گرفتار شده است و این جاست که در واقع دانش را هدف قرار نداده، بلکه آن را وسیله ای قرار داده برای کسب شهرت و در زیر لوای علم هر کاری که می خواهد انجام می دهد تا به این هدف خود (کسب شهرت)، برسد.[۱۵۷]
    بنابراین، علم و دانش در عین این که می تواند به عنوان یک وسیله در راه رسیدن به هدف زندگی مورد استفاده قرار گیرد، هم چنین می تواند به عنوان یک مانع به حساب آید.

     

    ۲-۱-۲٫ مال و ثروت

    از زمان پیدایش بشر تا کنون افراد زیادی از انسان ها مال و ثروت را به عنوان هدف و ایده آل خود در زندگی قرار داده اند و برای رسیدن به ثروت بیشتر، تلاش فراوانی کرده و بعضاً به حقوق دیگران تجاوز می کنند و حتی گاهی از جان خود نیز مایه گذاشته اند.
    در حالی که مال و ثروت هم می تواند جنبه ی مثبت داشته باشد، یعنی به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف تلقی شود و هم جنبه ی منفی، که خودش به تنهایی به عنوان هدف در نظر گرفته شود، که این مضر است؛ چون وابستگی شدید به مال و ثروت، موجب تقویت نفس اماره شده و همین، خود مانعی بر سر راه حیات ایده آل خواهد بود.
    اما این که چرا مال و ثروت نمی تواند به عنوان هدف در زندگی فرد مطرح باشد، همین بس که گرایش به مال و ثروت موجب بی توجهی به جنبه های دیگر زندگی شده، فرد را از خدا و معنویت دور می کند. هم چنین باعث می شود که فردی که در پی آن است، گرفتار یک اختلال فکری و روانی شود؛ چون هر لحظه به دنبال افزایش ثروت خود می باشد و مدام در این فکر است که چگونه آن را افزایش دهد و آن ها یی را هم که به دست آورده از دست ندهد.
    به علاوه اگر مال و ثروت می توانست به عنوان هدف در زندگی مطرح باشد، پس چرا بعضی از افراد ثروت مند به دنبال کسب مزایای بیشتری در زندگی هستند؟ و با وجود مال و ثروت به دنبال کسب مقام و شهرت و علم اندوزی نیز می باشند[۱۵۸] و علم و ثروت آن ها را آرام نمی کند. در حالی که اگر می توانست هدف زندگیشان باشد، باید با رسیدن به آن آرامش پیدا می کردند و دیگر به دنبال هیچ چیز نبودند.

     

    ۲-۱-۳٫ مقام جویی و شهرت طلبی

    عده ای از افراد، مقام و شهرت طلبی را به عنوان هدف زندگی خود قرار داده اند، در حالی که این هم نمی تواند به عنوان هدف مطرح باشد؛ چون موجب می شود تا آدمی فروتنی و تواضع خود را از دست داده و به بیماری خودپرستی مبتلا شود؛ بیماری که سد راه تکامل است و تا انسان از این بیماری نجات پیدا نکند، هرگز نمی تواند به کمال برسد.
    کسی که در زندگی خود به دنبال کسب مقام و شهرت است باید این را بداند که: اولا کسب مقام وشهرت، دلیل بر این نیست که صاحب آن حتما از شایستگی برخوردار بوده، بلکه ممکن است از پست ترین افراد باشد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:22:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم