کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • بررسی تحولات حقوقی حاکم بر حمل و نقل دریایی از کنوانسیون لاهه تا کنوانسیون روتردام در تطبیق با قانون دریایی ایران- قسمت ۵
  • جرایم خانوادگی محمودی- قسمت 8
  • شیوه جبران خسارات وارده بر مسافران در سوانح هوایی در حقوق ایران با مطالعه تطبیقی کنوانسیون های بین المللی- قسمت ۵
  • پویایی تمرکز صنعتی در صنایع کارخانه ای ایران- قسمت ۴
  • پایان نامه در مورد مؤلفه های هنری تأثیرگذار بر رونق اقتصادی مینای نقاشی در تهران- فایل ۴۲
  • رابطه فرهنگ سازمانی با خلاقیت دبیران تربیت بدنی شهرستان¬های کهگیلویه و لنده۹۴- قسمت ۶
  • اثربخشی اعتبارات اعطایی بانک کشاورزی بر سرمایه گذاری- قسمت 26
  • دانلود فایل های پایان نامه درباره شناسایی اجزای مدل کسب‌وکار الکترونیکی در صنعت گردشگری و کاربرد آن در ایران- ...
  • بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر تعهد سازمانی کارکنان۹۳- قسمت ۹
  • شناسایی عوامل موثر بر شیفتگی به برند (مورد مطالعه برند آدیداس)- ...
  • تاثیر ویژگی‌های کمیته حسابرسی بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری- قسمت ۴
  • تاثیر تبلیغات تلویزیون بر واکنش های هیجانی و تمایل به برنامه ریزی رفتاری مشتریان بیمه (مورد مطالعه بیمه ایران)- قسمت ۶
  • بررسی عوامل موثر بر نگرش به قوانین و مقرارات اداری در شهر خرم آباد- قسمت ۹- قسمت 2
  • شناخت نحوه پوشش اخبار شبکه های سیما با تأکید بر شرایط سیاسی و خصوصاً انتخابات اسفند ماه سال ۹۰ در شبکه های خبری- قسمت ۴- قسمت 2
  • طراحی مدل انتخاب تجهیزات کنترل آلودگی هوا با رویکرد فازی- قسمت ۹
  • راهنمای نگارش مقاله درباره تعیین رابطه بین رفتارهای دوره‌ای شاخص‌های بازار سهام در بخش ...
  • دانلود منابع پایان نامه درباره جایگاه اراضی ملی در انفال- فایل ۲
  • ترجمه کتاب پنجم، ششم و هفتم از۹۲ Code ...
  • دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با سرپرستی کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست در نظام حقوقی ...
  • مدح پیامبر ص در شعر شعرای عصر عباسی- قسمت ۲۲
  • تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی در زمان‌های مختلف روز بر انعقاد خون و شاخص‌های پلاکتی مردان جوان غیر‌ورزشکار- قسمت ۳
  • پایانی- قسمت ۴
  • ارزیابی و مقایسه مدل¬های IMDPA و MEDALUS جهت تهیه نقشه بیابان¬زایی در دشت مهران در استان ایلام- قسمت ۴
  • نحوه اجرای مالیات بر ارزش افزوده و مقایسه آن با کشورهای سوئیس و ایالات متحده آمریکا- قسمت ۲
  • برّرسی ابزارهای نشانه ای و زبانیِ ایجاد هیجان در گزیده ای از نمایشنامه های کودک۹۴- قسمت ۸
  • تاثیر عوامل ژئوپلیتیک بر رژیم حقوقی دریای خزر با تاکید بر خطوط انتقال انرژی- قسمت 9
  • تاثیر بازاریابی حسی بر جذب مشتری در صنعت هتل و رستوران- قسمت ۱۶
  • دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • نقش دادستان در پیشگیری از جرایم علیه اطفال- قسمت ۳
  • بررسی و مقایسه تاثیر ابعاد آنتروپومتریک اندام فوقانی بر قدرت دست برتر والیبالیست‌ها و هندبالیست‌های دختر نوجوان شهرستان دامغان- قسمت ۴
  • مقایسه ی سبک هویتی و میزان شیوع اختلالات روانی در زنان زندانی بر اساس نوع جرم- قسمت ۳
  • حضانت_1
  • تصاویر ادبی تقوا در خطبه¬های نهج البلاغه- قسمت ۹




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی تأثیر کیفیت خدمات بر رضایتمندی مشتریان در بانک قرض الحسنه مهر ایران۹۳- قسمت ۴ ...

    خدمات در مفهوم اقتصادی به فعالیتی گفته می شود که انجام آن مبتنی بر وجود یک تقاضا است و برای آن در بازار مربوطه قیمتی وجود دارد. خدمت یعنی کالایی اقتصادی و غیر فیزیکی که شخص، بنگاه یا صنعت برای استفاده دیگران تولید کرده است و هر بنگاهی که محصول آن کالای غیر مرئی و غیر ملموس باشد به عنوان بنگاه خدماتی شناخته می شود. خدمات شامل فعالیت های نامحسوس و لمس نشدنی هستند و موجب منفعت و یا ارضا خاطر می گردند اما مالکیت چیزی را نیز به دنبال ندارد. در مهندسی خدمت، خدمت به عنوان فعالیتی تعریف شده است که بین ارائه دهنده و دریافت کننده روی می دهد و حالت دریافت کننده را تغییر می دهد (طالقانی و میر موسوی، ۱۳۹۰).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    خدمات دارای چهار ویژگی مهم می باشد که عبارتند از:
    -ناملموس بودن: مقصود از نامشهود بودن خدمات این است که هنگام خرید نمی توان خدمات را با چشم دید، مزه ی آن را چشید، آنها را احساس نمود، شنید یا از بوی آنها آگاه شد. خریداران برای کاهش دادن عدم اطمینان می کوشند در مورد کیفیت نوع خدمت به نشانه هایی دست یابند. از این رو، وظیفه یا تخصص کسی که خدمتی را ارائه می کند این است که این خدمت را به گونه ای قابل لمس نماید. در حالی که بازاریاب های محصول می کوشند در سایه تلاش های مشهود بر میزان نامشهودی اقلام عرضه شده بیفزایند، بازاریاب های خدمات می کوشند بر میزان مشهود بودن اقلام نامشهود یا ناملموس بیفزایند.
    -غیر قابل تفکیک بودن: کالاهای فیزیکی تولید می شوند، آنها را در انبار می گذارند، سپس به فروش یا در نهایت به مصرف می رسند. برعکس، خدمات را نخست می فروشند، آنگاه (به صورت همزمان) آنها را تولید و مصرف می کنند. مقصود از تفکیک ناپذیری خدمات این است که نمی توان خدمات را از کسی که آنها را ارائه می کند جدا کرد، چه اینکه ارائه کننده ی خدمت انسان یا دستگاه (ماشین) باشد. اگر کارگر یا کارمندی خدمتی را ارائه کند، در آن صورت وی بخشی از این خدمت به حساب می آید. از آنجا که مشتری هم هنگام تولید خدمت حضور دارد، یکی از ویژگی های خاص بازاریابی خدمات این است که رابطه متقابل بین ارائه کننده خدمت و مشتری وجود دارد. ارائه کننده خدمت و مشتری، هردو بر نتیجه حاصل از خدمت اثر می گذارند.
    -گوناگون بودن: مقصود از متغیر بودن خدمت این است که کیفیت خدمت به عوامل زیر بستگی دارد: ارائه کننده خدمت، زمان، مکان و شیوه ای که این خدمت ارائه می شود.
    -غیر قابل نگهداری بودن: این که می گویند خدمات غیرقابل نگهداری یا به بیان دیگر فاسدشدنی است، بدین معنی است که نمی توان خدمات را در انبار گذاشت و پس از مدتی آنها را فروخت یا به مصرف رسانید. اگر میزان تقاضا ثابت و پایدار باشد، مسأله غیر قابل نگهداری بودن خدمت حل می شود ولی هنگامی که تقاضا نوسان داشته باشد، سازمان های ارائه کننده خدمات با مسائل و مشکلاتی رو به رو می شوند. از این رو سازمان های خدماتی می کوشند استراتژی هایی تدوین نمایند که بین عرضه و تقاضا رابطه بهتری برقرار شود (کاتلر و آرمسترانگ، ۱۳۷۷).
    ۱-۵-۵-مفهوم کیفیت خدمات
    در بخش خدمات، ارزیابی کیفیت آن حین فرایند ارائه خدمات انجام می گیرد. هر تماس مشتری به عنوان لحظه ای برای ایجاد اعتماد و فرصتی برای راضی یا ناراضی کردن به شمار می رود (سیمونز، ۱۳۸۲). از زمانی که نقش خدمات در زندگی روزمره آشکار شد، مقوله کیفیت خدمات نیز به عنوان مشخصه اصلی رقابت بین سازمانها مورد توجه قرار گرفت به طوری که توجه به کیفیت خدمات، سازمان را از رقبایش متمایز ساخته و سبب کسب مزیت رقابتی می شود (گوبادین و همکاران، ۱۹۹۴).
    گرونروس (۲۰۰۱) کیفیت خدمات را اندازه مغایرت بین ادراک مشتری از خدمت و انتظارات او تعریف کرده است.
    زیتهامل (۱۹۹۶) کیفیت خدمات را قضاوت همه جانبه مشتری درباره ماهیت برتر خدمت نسبت به خدمات مشابه با مزیت های برجسته آن تعریف کرده است. پاراسورامان (۱۹۹۳) کیفیت خدمت را سازگاری پایدار با انتظارات مشتری و شناخت انتظارات مشتری از خدمت خاص تعریف کرده است. عثمان و اون در سال ۲۰۰۲ کیفیت خدمات را به عنوان درجه ای از اختلاف بین ادراک و انتظارات مشتریان از خدمات تعریف می کنند.
    ۱-۵-۶-مفهوم کیفیت خدمات بانکی
    تمایل به کیفیت خدمات نقش مهمی در صنایع خدماتی نظیر خدمات بیمه ای، بانکی و غیره ایفا می کند. چرا که کیفیت خدمات برای بقا و سودآوری سازمان امری حیاتی به شمار می رود .در زمینه خدمات بانکی، کیفیت خدمات به عنوان عقیده یا نگرش مشتری در خصوص میزان برتری خدمتی که در محیط بانک ارائه می شود، تعریف می شود (آل هاواری و همکاران، ۲۰۰۹). خدمات رکن اصلی اقتصاد در جوامع امروزی است و بانک ها به عنوان یک سازمان خدماتی هدایت و پشتیبانی بسیاری از فعالیت های اقتصادی جامعه را بر عهده دارند. در این میان آنچه بقاء و تداوم فعالیت مؤسسات مالی را تأمین می کند ارائه خدمات در شکلی مطلوب و مطمئن و متناسب است تا بتواند با برآوردن انتظارات و خواسته های مشتریان رضایت و وفاداری آنان را موجب شوند. این مهم حاصل نمی شود مگر اینکه بنگاه های اقتصادی ضمن توجه به کیفیت خدمات در حفظ و ارتقاء آن کوشش کنند.

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    فصل دوم:

     

    مروری بر مطالعات انجام شده

     

     

     

    ۲-۱-مطالعات داخلی

    عظیمی (۱۳۸۱) در مطالعه ای به شناسایی عوامل موثر بر رضایت مشتریان بانک رفاه تهران پرداخته است. در این پژوهش که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام شده است، فرضیه ارتباط بین دانش فنی کارکنان بانک رفاه و رضایت مشتری تائید می شود. همچنین وجود ارتباط بین نحوه برخورد کارکنان بانک رفاه و رضایت مشتری تائید شده است. بر اساس نتایج بدست آمده از مطالعه بین سرعت عمل کارکنان بانک رفاه، عوامل ظاهری در بانک رفاه، استفاده از فناوری مناسب، سهولت دستیابی مشتریان به خدمات در بانک رفاه و رضایت مشتریان رابطه معنی داری وجود دارد.
    مجیدی نیا (۱۳۸۲) معتقد است رضایت مشتری دارای مولفه‏های گوناگونی است که توجه به ابعاد آن ضرورت دارد. برای دستیابی به این هدف، وی در مطالعه ای با بهره گرفتن از پرسشنامه و آزمون‏های آماری تی‏زوجی، آزمون کی دو و آزمون تحلیل واریانس فریدمن، تأثیر هریک از عوامل دقت عمل و تخصص کارکنان، سرعت عمل کارکنان، نحوه رفتار کارکنان، امنیت بانکی، میزان‏ تسهیلات اعطایی، نوع تسهیلات اعطایی، نرخ سود تسهیلات اعطایی، مدت زمان‏ بازپرداخت تسهیلات و رویه‏های اداری موجود و همچنین شاخص‏های رضایت‏ مشتری (پاسخگویی، ملموس بودن خدمات، تضمین خدمات، همدلی با مشتری و قابلیت اعتماد) بر رضایت مشتریان را بررسی کرده است. مدل نظری مورد استفاده در این تحقیق، بر مبنای مدل پنج بعدی مقیاس کیفیت خدمات طراحی شده است. در این مدل ارزیابی کیفیت خدمات، نتیجه‏ مقایسه انتظارات مشتری از کیفیت کالا یا خدمات با ادراکات او از کیفیت دریافت‏ شده است. همچنین، به دلیل اهمیت بعضی از متغیرها در ایجاد رضایتمندی مشتری در موسسات مالی-خدماتی، از جمله در بانک‏ها، نه متغیر با توجه به مدل بازاریابی خدمات و مبانی نظری تحقیق به منظور بررسی رابطه آنها با رضایت مشتری انتخاب شده‏اند. نتایج حاصل از آزمون تی‏زوجی نشان می‏دهد که تفاوت معنی‏داری بین‏ انتظارات و ادراکات مشتریان از شاخص‏های رضایت مشتری وجود دارد. همچنین، ارتباط معنی‏داری بین متغیرهای دقت عمل و تخصص کارکنان، سرعت عمل‏ کارکنان، نحوه رفتار کارکنان، امنیت بانکی، میزان تسهیلات اعطایی و رویه‏های‏ اداری موجود بر رضایت مشتریان وجود داشته است. با بهره گرفتن از آزمون تحلیل‏ واریانس فریدمن، عوامل مرتبط با رضایت مشتریان به ترتیب:۱-امنیت بانکی، ۲-نحوه رفتار کارکنان، ۳-مدت زمان بازپرداخت تسهیلات، ۴-دقت عمل و تخصص کارکنان، ۵-میزان تسهیلات اعطایی، ۶-انواع تسهیلات اعطایی، ۷- رویه‏های اداری، ۸-سرعت عمل کارکنان و ۹-نرخ سود تسهیلات اعطایی‏ اولویت‏بندی شده است.
    در پژوهشی تحت عنوان تدوین و طراحی مدلی برای سنجش رضایتمندی مشتریان در صنعت بانک داری و اندازه گیری رضایتمندی مشتریان بانک ملت بر اساس آن که توسط دلخواه و دیوانداری (۱۳۸۴) انجام شد، ۵ عامل کیفیت خدمات (شواهد فیزیکی، اعتبار، پاسخگویی، اطمینان خاطر و همدلی) هزینه اخذ خدمات، دسترسی به خدمات، ویژگی خدمات، اداره شکایات مشتریان جهت معرفی عوامل موثر در رضایتمندی مشتریان ارائه شده است.
    ناظمی و همکاران (۱۳۸۴) در مقاله ای، نقش خدمات نوین بانکی در جذب مشتری و بهبود کارایی بانک ها با تأکید بر هزینه و وقت کارکنان در شعب بانک سپه شهرستان مشهد مورد بررسی قرار دادند. در این مطالعه با در نظر گرفتن دو جامعه مشتریان و مدیران و با بهره گرفتن از روش نمونه گیری طبقه بندی مضاعف بر حسب مناطق، نمونه های آماری به ترتیب به حجم ۴۱۶ و ۳۹ انتخاب و از پرسشنامه برای جمع آوری نظرات نمونه آماری در تحقیق استفاده گردیده است. نتایج نشان می دهد که خدمات نوین بانکی باعث افزایش رضایت مشتریان بانکهای سپه شهرستان مشهد شده است، ولی این خدمات به افزایش کارایی (کاهش هزینه و وقت کارکنان) در شعب بانک منجر نشده است.
    شفیعی (۱۳۸۵) در مطالعه ای کیفیت خدمات سپهر بانک صادرات را با طرح یک فرضیه اصلی و شش فرضیه فرعی که پنج فرضیه در برگیرنده پنج بعد کیفیت خدمات (ملموسات، قابلیت اطمینان، مسئولیت پذیری، پاسخگویی همدلی) و یک فرضیه مربوط به اولویت این ابعاد در تأثیرگذاری بر روی کیفیت خدمات هستند، مورد ارزیابی قرار داده است. این پژوهش یک تحقیق توصیفی-پیمایشی از شاخه میدانی می باشد که از یک پرسشنامه ۳۰ سؤالی که بر مبنای مقیاس سروکوال تهیه شده است، برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش یک نمونه ۲۵۵ نفری از مشتریان شعب مختلف سپهری بانک صادرات در شهر اصفهان انتخاب گردید و پرسشنامه ها در میان این افراد توزیع گردید. ضمن انجام تجزیه و تحلیل هایی در راستای تأیید یا رد فرضیه ها، دیدگاه های مشتریان بر اساس جنسیت آنها، سن، تحصیلات و نوع حساب سپهری آنها بررسی گردید. همچنین عوامل مؤثر بر کیفیت خدمات با بهره گرفتن از آزمون فریدمن رتبه بندی شدند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که انتظارات مشتریان از کیفیت خدمات سپهر بیشتر از ادراک آنان از عملکرد واقعی این خدمات است. همچنین نتایج تحقیق نشان داده است که در تمامی ابعاد کیفیت خدمات انتظارات مشتریان از کیفیت خدمات از ادراک آنان از عملکرد واقعی این ابعاد بیشتر می باشد. این نتایج بیانگر آن است که از نظر مشتریان خدمات سپهر از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست و آنان از این خدمات رضایت ندارند. بر اساس نتایج این تحقیق بعد قابلیت اطمینان یعنی انجام خدمات به شکلی مطمئن و صحیح و عمل به تعهدات مهمترین بعد کیفیت خدمات از دید مشتریان می باشد.
    در مطالعه فتحیان و همکاران (۱۳۸۸) مفاهیم مرتبط با رضایت مشتری و بانکداری الکترونیک مرور شده است. با انجام یک تحقیق میدانی و کمک گرفتن از نتایج آن ارتباط بین ارائه خدمات بانکی به روش های نوین با میزان رضایت مشتریان بانک مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه از مدل کانو برای جمع بندی نتایج تحقیق و تشخیص معادله حاکم بر رابطه بین دو متغیر بانکداری الکترونیک و رضایت مشتری استفاده شده است. بانک ملی به عنوان مطالعه موردی در نظر گرفته شده است و جمعیت آماری مورد بررسی از بین مشتریان بانک ملی ایران انتخاب شده اند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که خدمات الکترونیکی بانک ملی که از کانالهای مختلف از جمله خودپردازها، پایانه های فروش، تلفن بانک، اینترنت و تلفن همراه ارائه می شوند از نیازهای عملکردی مشتریان می باشند و این بدان معنی است که رابطه توسعه آنها با میزان رضایت مشتریان یک رابطه خطی مستقیم می باشد. بنابراین افزایش حجم و کیفیت این خدمات مستقیماً موجب افزایش رضایت مشتریان بانکها خواهد بود.
    کاظمی و مهاجر (۱۳۸۸) در مقاله ای به رتبه بندی ۲۴ عامل شناسایی شده موثر بر رضایت مشتریان بانک اقتصاد نوین مشهد بر اساس اهمیت عوامل و رضایت از عوامل از دیدگاه مشتریان بانک پرداختند. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که عامل پاسخگویی و مسئولیت پذیری کارکنان بانک مهمترین عامل از منظر مشتریان می باشد و عامل چاپ بولتن و ماهنامه بانکی و ارسال آن برای مشتریان کم اهمیت ترین عامل از نظر مشتریان می باشد و سایر عوامل مابین این دو عامل قرار دارند. همچنین مشتریان از عامل استفاده از سیستم های کارآمد نظیر سیستم نوبت دهی بیشترین رضایت را داشته اند.
    شریعتی (۱۳۸۹) به بررسی عوامل موثر در جذب منابع مالی بانک ها پرداخته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد اگر چه میزان عوامل اعتماد پذیری مشتریان، رضایت مشتریان از سازمان، رضایت مشتریان از مهارت کارکنان، سرمایه فیزیکی و تنوع خدمات در شعب موفق نسبت به شعب نا موفق بیشتر است، اما با توجه به نتایج آماری بدست آمده تاثیر قابل ملاحظه عوامل اعتماد پذیری مشتریان و رضایت مشتریان از مهارت کارکنان و تنوع خدمات برای جذب منابع در جایگاه ویژه ای قراردارد.
    در مطالعه شهرکی و همکاران (۱۳۸۹) نقش مدیریت ارتباط با مشتری در بانک های ایران و نقاط ضعف، قوت، اهداف و همچنین اثرات اجرایی نمودن آن و نقش محوری مشتری به عنوان رکن اساسی و حیاتی برای سر پا نگاه داشتن بانک، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در پایان پیشنهاداتی برای اصلاح و بهبود کیفیت خدمات در بانک ارائه شده است. از جمله پیشنهادات مطرح شده در این مقاله عبارت از کاهش طول زمان انتظار مشتریان، ترغیب مشتریان کلیدی به حضور در ساعات خلوت بانک و دادن خدمات ویژه به آنان، ایجاد یک بانک اطلاعاتی از مشتریان کلیدی، دادن آموزش های لازم به کارکنان بانک در نحوه برخورد با مشتریان بویژه تحویلداران، استفاده از کارمندان فعال متخصص و کارآمد در بانک، استفاده از تجهیزات پیشرفته‌تر و نظارت دقیقتر بر عملکرد کارکنان می باشد.
    پژوهش حسینی و قادری (۱۳۸۹) با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت خدمات بانکی انجام شده است. در این مطالعه، پس از دو مرحله توزیع پرسشنامه و تحلیل نتایج به دست آمده از آنها، ۵۰ شاخص به عنوان مهمترین شاخصهای مؤثر بر کیفیت خدمات بانکی حاصل شده است. پس از قرار دادن این ۵۰ شاخص در پرسشنامه نهایی و توزیع آن، از روش تحلیل عاملی جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و تقلیل متغیرها استفاده گردید. نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی نشان داد که در حدود ۶۵ درصد کل واریانس متغیرها توسط نه عامل قابل توجیه است و حدود ۳۵ درصد بقیه واریانس به وسیله متغیرهای دیگری توضیح داده می شود که اندازه گیری نشده است. در نتیجه نه عامل به عنوان مهمترین عوامل مؤثر بر کیفیت خدمات بانکی شناسایی شد. این نه عامل به ترتیب اهمیت عبارت اند از: رفتار کارکنان، شایستگی و مهارت کارکنان، نوآوری در خدمات بانکی، سود و تسهیلات، نحوه ی پاسخگویی و ارائه خدمات بانکی، امکانات فیزیکی بانک، قابلیت اعتماد، تنوع در خدمات و سهولت در خدمات.
    حسینی و همکاران (۱۳۸۹) در مقاله ای به سنجش کیفیت خدمات ارائه شده توسط بانک تجارت و نیز بررسی ارتباط بین کیفیت خدمات بانکی با رضایتمندی مشتریان پرداخته اند. در این پژوهش از مقیاس سروپرف به منظور ارزیابی کیفیت خدمات استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه مشتریان بانک تجارت در شهر کرج و نمونه آماری ۲۵۰ نفر از این مشتریان بوده اند. نتایج این تحقیق با بهره گرفتن از روش همبستگی پیرسون نشان می دهد که فرضیه های تحقیق مورد تایید قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بعد همدلی بیشترین رابطه را با رضایتمندی مشتریان دارد، منظور از همدلی نگریستن به محیط از نگاه مشتری است. بانک تجارت و سایر بانک ها با آموزش کارکنان خود می توانند ارتباطات اجتماعی دوستانه تری بین بانک و مشتریان برقرار کنند و درک عمیق تری از نیازهای واقعی مشتریان داشته و جو صمیمی تری برای مشتریان ایجاد کنند. متغیر تأثیر گذار بعدی بر رضایت مشتریان قابل اعتماد بودن·از نگاه مشتریان می باشد، سومین متغیر تأثیرگذار، عوامل محسوس می باشد. بانک ها می توانند با طراحی و ایجاد محیط فیزیکی مناسب و ایجاد شعبه در مکانهای مورد نیاز از این بعد، نیازهای مشتریان را تأمین نمایند، متغیر تأثیرگذار بعدی پاسخگویی است، در این مدل منظور از·پاسخگو بودن، میزان تمایل کارکنان به ارائه خدمات به نحوی مناسب، و سرعت و دقت در ارائه خدمات می باشد. آخرین متغیر تأثیرگذار بر رضایتمندی مشتریان اطمینان بوده است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    نوری و فتاحی (۱۳۹۰) در تحقیقی و برای اولین بار در ایران، از روش تجزیه و تحلیل چندمعیاره رضایت (MUSA) جهت اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل رضایت مشتریان بانک توسعه صادرات ایران استفاده کرده اند. این روش به صورت یکپارچه، سطح رضایت مجموعه‌ای از مشتریان را بر پایه ارزش‌ها و اولویت‌های بیان شده آنها، ارزیابی می‌کند. این تحقیق بنا به درخواست اداره امور مشتریان و هماهنگی شعب بانک توسعه صادرات ایران انجام شده است که با حل چندین مدل برنامه‌ریزی خطی (با توجه به ساختار سلسله مراتبی ابعاد رضایت تعیین شده توسط خبرگان)، میانگین سطح رضایت در هریک از ابعاد و نیز رضایت کلی و همچنین اهمیت (وزن) هریک از ابعاد رضایت را ارائه می دهد و در نهایت با ایجاد و توسعه مجموعه‌ای از شاخص‌های کمی و نمودارهای ادراکی به ارزیابی و اندازه‌گیری بهتر رضایت کمک می کند.
    در تحقیق فروزنده دهکردی و همکاران (۱۳۹۰) به عنوان یک مطالعه موردی وضعیت و شرایط مدیریت ارتباط با مشتری و میزان کاربرد و کارایی آن در بانک صادرات اصفهان بررسی شده است. در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش های آماری تی استیودنت، آزمون دو جمله ای و آزمون تحلیل واریانس فریدمن استفاده شده است. در پایان نیز با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاداتی ارائه شده است. نتایج حاصل از مطالعه بیانگر آن است که در بانک صادرات اصفهان رابطه مستقیم و معنی دار بین کاربرد مدیریت ارتباط با مشتری و رضایت مشتریان از بانک وجود دارد. به عبارت دیگر می توان گفت که مشتریان بانک از کاربرد مدیریت ارتباط با مشتری رضایت دارند. در بانک صادرات اصفهان بر طبق نظر پاسخ دهندگان می توان گفت شاخص دسترسی به خدمات ارائه شده توسط بانک بر رضایت مشتریان تأثیر گذار می باشد. همچنین شاخص ویژگی خدمات ارائه شده توسط بانک بر رضایت مشتریان تأثیر گذار می باشد. علاوه بر آن شاخص ویژگی رسیدگی به شکایات مشتریان ارائه شده توسط بانک بر رضایت مشتریان تأثیر گذار نبوده است و این دو عامل بر یکدیگر اثر بسیار ضعیفی داشته اند.
    در مطالعه نبی زاده شهر بابکی و همکاران (۱۳۹۰)، جایگاه عوامل موثر در کیفیت خدمات ارائه شده توسط بانک های دولتی شهرستان کرج بر روی رضایتمندی مشتریان کلیدی آن ها مورد ارزیابی قرار گرفته است. طرح مفهومی این پژوهش نشان دهنده تاثیر معیارهای همدلی، اطمینان خاطر، پاسخگویی، اعتماد و ملموسات فیزیکی بر روی رضایتمندی است که با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه و به روش توصیفی-پیمایشی بر روی یک نمونه آماری مشتمل بر ۳۹۰ نفر از مشتریان کلیدی مورد آزمون قرار گرفته است. نتیجه تحلیل استنباطی داده ها که با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون انجام شده نشان می دهد که با اطمینان ۹۹ درصد می توان گفت با افزایش هر یک از معیارهای مورد بررسی، رضایتمندی مشتریان کلیدی نیز افزایش می یابد. همچنین کمترین تا بیشترین ضریب همبستگی به ترتیب متعلق است به معیارهای همدلی، عوامل محسوس، پاسخگویی، اعتماد و اطمینان خاطر. در این مقاله پیشنهاد شده با تاکید بیشتر بر عوامل دارای ضریب همبستگی بالاتر، می توان رضایتمندی مشتریان کلیدی را بیشتر بالا برد.
    طالقانی و میر موسوی (۱۳۹۰) در مقاله ای به معرفی یک مقیاس قابل اعتماد و معتبر و استاندارد برای اندازه گیری کیفیت خدمات درک شده در صنعت بانکداری پرداخته اند آنها معتقدند استفاده از ابزاری استاندارد همچون(Banking Service Quality) BSQ برای آگاهی از میزان رضایتمندی مشتریان از کیفیت خدمات در صنعت بانکداری موجب نیل به عملکرد مطلوب بانک ها خواهد شد.
    حسین پور (۱۳۹۱) در مطالعه ای به منظور ارتقاء رضایتمندی مشتریان از شعب بانک کشاورزی شیراز، به بررسی عوامل موثر بر رضایتمندی مشتریان از شعب پرداخته است. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، شاخص های فضا و تجهیزات فیزیکی، همدلی، ارتباطات (خدمات بانکی)، هزینه، خدمات مشاوره ای و شاخص مکان جغرافیایی بانک بر رضایت مشتریان از بانک کشاورزی موثر نبودند. اما شاخص های اعتماد، اطمینان خاطر، پاسخگویی، تبلیغات، گستردگی، رسیدگی به شکایات و تعداد دفعات مراجعه به بانک از مهمترین عوامل موثر بر رضایتمندی مشتریان از شعب بانک کشاورزی شیراز بوده اند.
    در مطالعه محمد پورزرندی و نجفی (۱۳۹۱) بر اساس مرور ادبیات نظری تحقیق پنج بعد کیفیت برای بررسی کیفیت خدمات بانکداری اینترنتی؛ پنج بعد کیفیت برای بررسی کیفیت خدمات دستگا ه های خودپرداز و چهار بعد کیفیت برای بررسی کیفیت خدمات پایانه های فروش جهت تعیین رضایتمندی مشتریان از خدمات مذکور با بهره گرفتن از روش تحقیق توصیفی از طریق پرسشنامه پنج گزین های لیکرت مورد بررسی قرار گرفته است. با بهره گرفتن از آزمون دو جمله ای فرضیه های تحقیق مورد ارزیابی قرار گرفته است و با بهره گرفتن از آزمون همبستگی رابطه ابعاد کیفیت خدمات بانکدای الکترونیک و رضایتمندی مشتریان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، و اهم پیشنهادات عبارت از ترویج فرهنگ استفاده از خدمات بانکداری اینترنتی با اطلاع رسانی و تشویق مشتریان به استفاده از این خدمات، رفع مشکلات و مسائل مربوط به زیرساخت های ارائه خدمات بانکداری الکترونیکی جهت افزایش سرعت ارائه خدمات بدون اشکال، القا مسئولیت پذیری بانک در ارائه خدمت بانکداری اینترنتی به مشتریا ن، تسهیل دسترسی مشتریان استفاده از خدمات دستگاه های خود پرداز و خدمات پایانه های فروش و جلب اعتماد مشتریان به خدمات بانکداری الکترونیکی بوده است.

     

    ۲-۲-مطالعات خارجی

    در مطالعه ساهوت و همکاران (۲۰۰۳) نقش عوامل مؤثر در جذب مشتریان خدمات بانکداری الکترونیکی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس این مطالعه، در فرایند ارائه خدمات بانکی شناخت رفتار مشتریان وعوامل مورد نظرشان در افزایش کیفیت خدمات الکترونیکی موثر شناخته شده است. برای افزایش کیفیت خدمات بانکی اینترنتی محققین توجه به چند عامل را مؤثردانسته اند: زمان پاسخگویی، دامنه خدمات، ارتباط با مشتری، وجود اطلاعات مالی در دسترس، سهولت استفاده، امنیت، طراحی یک محیط گرافیکی مناسب از عوامل مؤثر برای جذب مشتریان اینترنتی است.
    کریشنان گرو و همکاران (۲۰۰۴) در مطالعه ای به منظور افزایش رضایتمندی مشتریان بانک به سنجش خدمات نوین بانکی در مالزی پرداخته اند. آنها معتقدند توسعه تکنولوژی های ارتباطی و مخابراتی عامل جهش و تغییر عمده در بخش بانکی مالزی می باشد. نتیجه این تغییر استفاده گسترده از خدمات نوین بانکی مثل عابربانک، تلفن بانک و بانکداری خانگی بوده است. این تغییرات عمده به منظور جلب رضایت مشتریان بانک صورت گرفته است. در بین خدمات گفته شده، بیشترین استقبال و استفاده از عابربانک و کمترین آن از تلفن بانک بوده است. بر طبق مطالعات این محققان، بانکداری اینترنتی هنوز در مالزی ایجاد نشده است، اما به نظر می رسد دولت درپی ایجاد شرایط پیاده سازی آن است.
    راد و همکاران (۲۰۰۴) به منظور افزایش رضایت مشتریان بانک، به بررسی بانکداری اینترنتی و مقایسه سیستم بانکی اردن و ایالات متحده امریکا پرداخته اند و تفاوت عمده بین کاربردهای شبکه های بانکی اردن و آمریکا را مشخص نموده اند. این مطالعه تفاوت بین سیستم بانکی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را به خوبی نشان می دهد. یافته های این تحقیق تفاوت این دو سیستم را به نحوه ارائه خدمات متفاوت در وب سایت آنها مربوط می داند. بانکهای آمریکا در وب سایتهای خود علاوه بر امکان ارائه خدمات بانکی،شرایط سرمایه گذاری، خرید سهام، پرداخت صورتحساب محاسبات مالی و… را فراهم آورده اند. درحالیکه در بانکهای اردن ضعف های بسیار عمده در این خصوص دیده می شود.
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    در مطالعه امتیاز و همکاران (۲۰۰۴) که در عمان انجام شد، ۲۲۵ پاسخگو به سوالاتی در خصوص پذیرش و کاربرد شیوه های نوین بانکی از جمله بانکداری اینترنتی پاسخ دادند. نتایج این مطالعه گویای این مطلب است که عادات سنتی و قدیمی افراد، عدم حمایت های دولت، ضعف سیستم های ارتباطی و سرعت پائین شبکه از جمله موانع عمده گسترش شیوه های جدید بانکداری در عمان هستند.
    چون و همکاران (۲۰۰۶) در مقاله ای عوامل موثر بر وفاداری مشتریان بانک و نیز بر رضایتمندی مشتریان بانک در نیوزلند را بررسی کرده اند. نتایج نشان می دهد عواملی چون دقت و صحت مبادلات بانکی، بانکداری الکترونیکی، کارایی خدمات، امکانات فیزیکی و تجهیزات شعبه بانک، مکان جغرافیایی شعبه بانک و هزینه خدمات بر رضایتمندی مشتریان بانک موثر است. از بین این عوامل بیشترین رضایتمندی مشتریان از دقت و صحت مبادلات بانکی بوده است. همچنین کمترین رضایتمندی مشتریان مربوط به هزینه های عملیات های بانکی بوده است.
    گو و همکاران (۲۰۰۸) به منظور افزایش رضایت مشتریان بانک به بررسی ابزارهای سنجش کیفیت خدمات در بازار بانکی چین پرداختند. آنان برای نیل به اهداف تحقیق از ابزار (Chinese Banking Service Quality) CBSQاستفاده کردند. نتایج این مطالعه نشان می دهد استفاده از این ابزار در صنعت بانکداری چین باعث سرعت در پیشرفت بانکداری می شود.
    لیانگ و همکاران (۲۰۰۸) رابطه بین رضایت مشتریان و وفا داری آنها به بانک را که باعث جذب مشتری و نهایتا جذب منابع مالی بیشتر توسط بانک ها می شود را مورد مطالعه قرار دادند.
    کیرتی و آنیل (۲۰۰۹) به بررسی شکاف موجود بین انتظارات مشتریان و کیفیت خدمات ارائه شده توسط بانک های دولتی، خصوصی و خارجی هند پرداختند. در مطالعه آنها از مدل کیفیت خدمات سروکوآل استفاده نموده اند. بر اساس نتایج مطالعه آنها عواملی نظیر اطمینان خاطر، همدلی و اعتماد مهمترین عوامل موثر بر رضایت مندی مشتریان از بانک های هند می باشد.
    خنداکر و میر (۲۰۱۱) به بررسی عوامل موثر بر رضایت مندی مشتریان بانک های تجاری دولتی در بنگلادش به منظور بهبود مدیریت و کیفیت خدمات ارائه شده توسط این بانک ها پرداختند. نتایج این مطالعه بر اساس پرسشنامه های تکمیل شده نشان می دهد که فاکتورهایی چون تجهیزات فیزیکی، پاسخگویی و اطمینان مهمترین عوامل موثر بر رضایت مشتریان از این بانک ها می باشد. آنها امیدوارند که نتایج این مطالعه راهنمایی برای بهبود و افزایش سطح رضایت مندی مشتریان در تمامی بانک های بنگلادش باشد.
    سی دیکی (۲۰۱۱) با تکمیل پرسشنامه از مشتری های بانک های بگلادش به مطالعه روابط بین کیفیت خدمات بانکی و رضایت مندی مشتریان و نیز وفاداری آنها پرداخت. نتایج مطالعه وی بیانگر آن است که تمامی فاکتور های بهبود دهنده کیفیت خدمات بانکی با رضایتمندی مشتریان بانک رابطه مثبت و معنی دار دارد. همچنین عوامل موثر بر رضایتمندی مشتریان بانک نیز بر وفاداری آنها به بانک موثر است.

    فصل سوم:

     

    تئوری و روش پژوهش

    چارچوب مفهومی این مطالعه مدل های سروکوال و سروپرف می باشند که در ادامه به معرفی و توضیح آنها پرداخته شده است.

     

    ۳-۱-مقیاس کیفیت خدمات سروکوآل

    در ادبیات کیفیت خدمات، رایج ترین مدل برای سنجش کیفیت خدمات، مقیاس کیفیت خدمات سروکوآل می باشد. مقیاس سروکوآل در سال ۱۹۸۸ توسط پاراسورامان، زیتهامل و بری و بر پایه مدل شکاف بنا شده است. (مدل شکاف بر اساس تجزیه و تحلیل شکاف ها یا در واقع مغایرت هایی که مانع دستیابی به کیفیت مطلوب خدمات هستند شکل گرفته است. تمرکز اصلی بر سنجش مغایرت میان انتظارات و ادراکات مشتریان از خدمات به عنوان مفهوم اصلی کیفیت خدمات است). این مدل تحقیقی در چهار بخش خدماتی: بانک، شرکت های کارت های اعتباری، شرکت های عرضه کننده سهام و شرکت های تعمیراتی مورد مطالعه قرار گرفت. پاراسورامان و همکاران در مرحله اول در سال ۱۹۸۵ با انجام مصاحبه های عمیق با کارکنان این شرکت ها و همچنین مصاحبه های متمرکز گروهی با مشتریان این چهار بخش خدماتی، مدل مفهومی تجزیه و تحلیل شکاف شرکت خدماتی و انتظارات مشتریان را شناسایی کردند. آن ها همچنین ۱۰ بعد کیفیت را معرفی کردند که عبارت بودند از: موارد محسوس (شواهد فیزیکی خدمات)، اعتماد (صداقت، قابلیت اعتماد، نگه داشتن بهترین علایق مشتریان در قلب سازمان)، پاسخگویی (تمایل و توان کارکنان برای فراهم آوردن خدمات)، ارتباطات ، اعتبار (ثبات و قابلیت اطمینان عملکرد)، امنیت (آزادی از خطر، ریسک و تهدید)، شایستگی و صلاحیت (کسب دانش و مهارت های مورد نیاز)، ادب و تواضع، درک مشتری (تلاش برای درک نیازهای مشتری) و دسترسی (امکان دسترسی و راحتی تماس). آن ها بعدها در تحقیقاتشان بر روی مدل سروکوال در سال ۱۹۸۸ و پس از چند بار بررسی و غربال کردن معیارها این ۱۰ بعد اصلی را در پنج بعد موارد محسوس، قابلیت اعتماد، اطمینان خاطر، همدلی و پاسخگویی خلاصه نمودند. به این ترتیب این ابعاد را به عنوان مبنایی برای ساختن مقیاسی جهت سنجش کیفیت خدمات به کار بردند. این مقیاس دارای پنج بعد و ۲۲ مؤلفه به شرح زیر است که جهت اندازه گیری انتظارات، ادراکات و رضایت مشتریان درباره ابعاد کیفیت خدمات به کار می رود. استفاده از این مقیاس در تحقیقات بازاریابی بانکها برای ارزیابی کیفیت خدمات بانکی توصیه می شود.
    -عوامل محسوس: عبارت است از جنبه ها و عناصر فیزیکی سازمان جهت ارائه خدمات و شامل: تجهیزات مدرن، امکانات فیزیکی قابل توجه، کارکنانی با ظاهر تمیز و آراسته؛ مدارک مرتب ومنظم نظیر جزوات، زونکن ها، صورت حساب ها و … می باشد.
    -قابل اعتمادبودن: عبارت است از توانایی سازمان در ارائه خدمات به شکلی صحیح و تا زمان وعده داده شده و شامل موارد: انجام کار یا خدمت وعده داده شده در زمان معین؛ نشان دادن علاقه خالصانه برای حل مشکلات مشتری؛ انجام اصللاحات در خدمات در اولین زمان؛ ارائه و انجام خدمت در زمانی که وعده داده شده است؛ ارائه گزارشات صحیح و بدون نقص.
    -پاسخگویی: عبارت است از تمایل برای کمک کردن به مشتریان و·ارائه سریع خدمات به آن ها که شامل موارد: بیان دقیق خدماتی که کارکنان به مشتریان ارائه خواهند داد؛ ارائه خدمات در کمترین زمان ممکن؛ تمایل دائمی کارکنان برای کمک به مشتریان و پاسخ کارکنان به سوالات مشتریان تحت هر شرایط.
    -اطمینان: عبارت از دانش و ادب کارکنان و توانایی آن ها برای ایجاد اطمینان خاطر و اعتماد در مشتریان می باشد. و موارد زیر را شامل می شود:
    ایجاد اعتماد در مشتریان از طریق رفتارهای مطلوب؛ احساس امنیت مشتریان در تعاملات خود با سازمان؛ رفتار مؤدبانه و محترمانه با مشتریان؛ کافی بودن دانش کارکنان برای پاسخ به سوالات مشتریان.
    همدلی: مهم شمردن و طرز رفتار فردی با مشتریان می باشد. و موارد زیر را شامل می شود: توجه فردی به مشتریان؛ ساعت های کاری مناسب برای کلیه مشتریان؛ نشان دادن توجه شخصی به مشتریان توسط کارکنان؛ خواستار بهترین منافع برای مشتریان و درک نیازهای خاص مشتریان.
    ارزیابی کیفیت خدمات در مدل سروکوال مبتنی بر درک واقعی مشتریان از کیفیت خدمات ارائه شده در مقایسه با وضعیت ایده آل از نقطه نظر آن ها می باشد. پاراسورامان عقیده دارد که کیفیت خدمات شامل انتظارات قبل از خرید مشتری، کیفیت ادراک شده از فرایند خرید و کیفیت ادراک شده از نتیجه است. وی کیفیت خدمات را به عنوان فاصله و شکاف بین انتظارات مشتری از خدمت و ادراکات او از خدمت دریافت شده معرفی می کند (حسینی و همکاران،۱۳۸۹). در واقع این فن از یک مقیاس دو بعدی برای درک رضایتمندی مشتری استفاده می کند. از پاسخ گویان خواسته می شود تا نظر خود را در رابطه با اینکه از خدمات چه انتظاری دارند و اینکه چگونه خدمات واقعی شرکت را درک می کنند، بیان کنند. در نهایت بر اساس اختلاف بین انتظارات و تجربیات پاسخ گویان از ویژگی های فوق امتیاز کلی می تواند محاسبه شود.
    به عبارتی دیگر از مشتریان خواسته می شود ابتدا این مؤلفه ها را به لحاظ انتظاراتشان از خدمات بانک رتبه بندی کنند. سپس از همان مشتریان خواسته می شود که ادراکات خود از عملکرد واقعی بانک مورد نظر یا خدمت دریافت شده را به لحاظ همان ویژگیها رتبه بندی کنند. سپس این دو دسته رتبه بندی مقایسه می شوند. اگر عملکرد ادراک شده پائین تر از انتظارات افراد باشد، نشانه ضعیف بودن کیفیت است و برعکس بالاتر بودن عملکرد ادراک شده نسبت به انتظارات مشتری نشانه بالابودن کیفیت است.

     

    ۳-۲-مدل ارزیابی کیفیت سروپرف (SERVPERF)

    این مدل فقط خدماتی که به وسیله مشتریان استفاده می شود (یعنی عملکرد) را مورد سنجش قرار داده و طبقه بندی می کند. قضاوت کلی در رابطه با کیفیت به وسیله جمع هر یک از بعدهای مجرد محاسبه می شود. در ادبیات تحقیق، سروکوآل از جمله قوی ترین و پرکاربردترین مدل ها جهت ارزیابی کیفیت خدمات به شمار می آید و مزایای قابل توجهی را در اندازه گیری کیفیت خدمات ایجاد نموده است. علیرغم کاربردهای فراوان، این مدل با انتقادات متعددی نیز روبرو بوده است. از طرفی این مدل با مسائل مختلفی از جمله نیاز به اندازه گیری انتظارات، ابهام در تفسیر و کاربردپذیر کردن انتظارات، روایی و پایایی تفاضل امتیازات میان انتظارات مشتریان و درک آن ها از عملکرد، و روابط تجمعی میان ابعاد پنج گانه سروکوآل همراه بوده است. انتقاد دیگر به ایستا فرض کردن یا عدم مفروض کردن پویایی انتظارات مشتریان در طول زمان مرتبط می باشد (کرونین و تیلور ۱۹۹۲). با توجه به این دلایل، کرونین و تیلور (۱۹۹۲) رابطه شکاف میان انتظارات-عملکرد را به عنوان مبنایی برای اندازه گیری کیفیت خدمات مورد تردید قرار داده و مقیاس سروپرف را که به طور مستقیم ادراکات مشتری از عملکرد را در مواجهه با خدمات مورد بررسی قرار می دهد، پیشنهاد نمودند. بر اساس مطالعات آن ها مقیاس مبتنی بر عملکرد (سروپرف) مفهوم تعدیل شده اندازه گیری ساختار کیفیت خدمات با مقیاس سروکوآل است. پس از آن در تحقیقی جدیدتر، برادی و همکاران (۲۰۰۲) مطالعات کرونین و تیلور را تکرار نموده و بسط دادند و بعلاوه اولویت سروپرف را به عنوان روشی مناسب تر برای اندازه گیری کیفیت خدمات مورد تأیید قرار دادند. آن ها اظهار نمودند در مواردی که بین ادراکات کلی مشتریان از کیفیت خدمات (انتظارات) و عملکرد، به عنوان مقدمه ای برای رضایتمندی مشتری اختلاف و تناقض وجود دارد، سروپرف بهتر از سروکوآل عمل می کند. با این وجود هنوز دو مسئله مهم وجود دارد که نیازمند بررسی بیشتری است. اول اینکه، علیرغم پایه نظری و تایید تجربی مکتوب در ادبیات، مقیاس سروپرف نسبت به ارزش پیش گویانه ای که در رابطه با نتایجی مانند رضایتمندی و نیات رفتاری دارد، تنها به عنوان یک شاخص خلاصه به کار برده شده است. ارزش استراتژیک استفاده از سروپرف با تمرکز بر ابعاد ویژه کیفیت خدمات، بویژه ارتباط این ابعاد با رضایتمندی و متغیرهای حاصل از آن، می تواند بهتر نشان داده شود. دومین مسئله به قابلیت اجرای سروپرف در زمینه خدمات بین المللی مربوط می باشد. به دلیل اینکه برتری سروپرف در ابتدا در زمینه خدمات غربی مورد بررسی قرار گرفت، و به علت تفاوت های فرهنگی، احتمال دارد که گرایش فرهنگی مشتریان بر قابلیت اجرای این مدل تأثیر بگذارد .بنابراین گرچه مدل سروپرف مبنای مناسبی برای استفاده در اندازه گیری کیفیت خدمات در بازارهای بین المللی است، نیاز است که مورد توجه بیشتری قرار گیرد. روند رو به رشد بین المللی شدن صنایع خدماتی، به چنین دانشی برای بهبود کیفیت خدمات در سطح جهانی نیاز دارد. از لحاظ نظری نیز این موضوع نباید دست کم گرفته شود چرا که مقیاس سروکوآل و نسخه های اصلاح شده آن به طور وسیعی برای بررسی کیفیت خدمات در بازارهای بین المللی مورد استفاده قرار گرفته است. از آنجایی که در ادبیات موجود عموماً رضایتمندی به عنوان نتیجه وجود یا عدم وجود تفاوت میان انتظارات از خدمات و ادراکات از خدمات واقعی شناخته شده است، توانایی پیشگویانه ابعاد مبتنی بر عملکرد سروپرف در مورد رضایتمندی نسبت به جنبه های مبتنی بر شکاف سروکوآل می تواند بهتر مورد بررسی قرار گیرد (حسینی و همکاران،۱۳۸۹). چارچوب مفهومی این مطالعه به طور خلاصه در شکل (۳-۱) نشان داده شده است. در این مطالعه با بهره گرفتن از مدل سروپرف، به بررسی و سنجش کیفیت خدمات در بانک قرض الحسنه مهر ایران (شعب شیراز و مرودشت) پرداخته شد. همچنین شاخص های مربوط به هر یک از عوامل کیفیت خدمات در بانک قرض الحسنه مهر ایران (شعب شیراز و مرودشت) با بهره گرفتن از آزمون فریدمن اولویت بندی (رتبه بندی) شد.

    شکل (۳-۱): چارچوب مفهومی مطالعه حاضر

     

     

    ۳-۳- آزمون همبستگی پیرسون

    در این مطالعه با توجه به اینکه هدف بررسی میزان تأثیر گذاری متغیرهای مدل سروپرف بر کیفیت خدمات و رضایتمندی مشتریان است، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. جهت بررسی میزان و شدت رابطه بین دو متغیر از روش همبستگی پیرسون استفاده می شود.
    این ضریب چگونگی رابطه بین دو متغیر را نشان می دهد. ضریب همبستگی دو متغیر و با بهره گرفتن از رابطه زیر محاسبه می شود.
    (۳-۱)
    در این رابطه ضریب همبستگی و و میانگین متغیر های و می باشند. از آنجا که به تنهایی نمی تواند بیانگر شدت رابطه بین دو متغیر باشد لذا ضروری است که تفسیر معنی داری از به عمل آید. برای تحلیل ابتدا لازم است به توان ۲ برسد تا ضریب تعیین بدست آید. ضریب تعیین مشخص می کند که چند درصد تغییرات در متغیر وابسته را می توان توسط متغیر مستقل تعریف کرد. فرضیه آماری نقطه آغاز آزمون فرض است. فرضیه آماری یک بیان مقداری درباره پارامترهای جامعه است و اصولاً بدون داشتن فرضیه آماری امکان انجام یک آزمون دشوار است. فرضیه آماری به دو دسته فرض صفر و فرض خلاف (مقابل) بیان می‌شود. اغلب فرضیه بیانگر این مطلب است که یک ارتباط علیتی بین دو متغیر وجود دارد به شکلی که میزان یکی (متغیر مستقل) تا حدودی تعیین کننده دیگری متغیر وابسته است.
    بنابر این برای اطمینان از اینکه ضریب همبستگی مذکور واقعا بر قرار است، لازم است آزمون فرضیه زیر صورت گیرد:

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:17:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نقش دادستان در پیشگیری از جرایم علیه اطفال- قسمت ۳ ...

    ۵-۳-۱-پیشگیری غیر کیفری از جرایم علیه اطفال ۱۲۵

    پایان نامه رشته حقوق

    ۵-۳-۲-پیشگیری وضعی و نقش دادستان ۱۲۵
    ۵-۳-۳-پیشگیری اجتماعی و نقش دادستان ۱۳۰
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۵-۳-۴-پیشگیری انتظامی از جرایم علیه اطفال توسط دادستان ۱۳۳
    ۵-۳-۵- نقش دادستان در پیشگیری از وقوع جرم ۱۳۴
    ۵-۴-اقدامات نوین پیشگیری ۱۳۵
    ۵-۴-۱- اقدام درباره عوامل جرم زا و عوامل تسهیل کننده ارتکاب جرم ۱۳۶
    ۵-۴-۲- اقدامات ناظر بر اشخاص مشکوک و تکرار کنندگان جرم ۱۳۶
    ۵-۴-۳- اقدامات ناظر براطفال آسیب پذیر ۱۳۶
    ۵-۴-۴-پیشگیری از وقوع جرم از طریق تربیت عامه ۱۳۷
    ۵-۴-۵-نقش دادستان در پیشگیری مشارکتی از جرایم علیه اطفال ۱۳۷
    ۵-۴-۶-تکلیف به اعلام و گزارش در جهت پیشگیری از جرایم علیه اطفال ۱۳۸
    نتیجه گیری و پیشنهادات: ۱۴۰
    الف-نتیجه گیری: ۱۴۰
    ب-پیشنهادات: ۱۴۱
    منابع: ۱۴۳

    چکیده:

    کودکان به لحاظ دارا بودن ویژگی‌های خاص در معرض خطرات و سو اسفاده و بهره‌کشی و … قرار دارند، لذا نیاز به حمایت ویژه‌ای از سوی نهاد‌های دولتی و غیر‌دولتی و همچنین والدین و سرپرستان خود دارند. معمولاً شناسایی دلایل یک معضل از دو حیث یادگیری علمی آن معضل و نیز در بکارگیری روش‌های مناسب در جهت پیشگیری از آن حائز اهمیت است. معضل جرایم علیه اطفال نیز از این قاعده مستثنی نیست و به حقیقت شناسایی دلایل جرایم علیه اطفال گامی مهم در جهت موفقیت برنامه پیشگیری از وقوع این پدیده به حساب می‌آید. که دادستان با بهره‌گیری از تمامی ظرفیت‌های خود به شناخت علل جرایم علیه اطفال می‌پردازد و به مقابله با این عوامل از طریق حذف عوامل موثر در جرایم علیه اطفال شامل فردی (زیستی، روانی) و عوامل عمومی (اقتصادی-اجتماعی- سیاسی و …) و همچنین عوامل موقعیتی از جمله فرصت‌های ارتکاب جرم می‌پردازد. و با مداخله بر وضعیت پیش جنائی و مصون سازی آماج نیز می‌تواند از طریق محدود ساختن موقعیت و فرصت ارتکاب بزه از طریق مختل ساختن فرایند گذر اندیشه به فعل مجرمانه از بزه دیدگی پیشگیری کرد.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    در بحث پیشگیری از بزهدیدگی اطفال، پیشگیری اجتماعی و وضعی جایگاه مهمی را دارا می‌باشد. دادستان با تکیه بر این دو نوع پیشگیری می‌تواند در جهت پیشگیری و مقابله با جرایم علیه اطفال گامی بزرگ بردارد. بسیاری از انواع جرایم علیه اطفال دارای علل روانشناختی است و تنها اعمال کیفر و قانون راه گشا نخواهدبود. توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، آموزش و… تأثیر مستقیم و غیر مستقیمی در مورد پیشگیری از جرایم علیه اطفال دارد و نیاز به مشارکت همه جانبه دادستان و سایر نهادهای دولتی و غیر دولتی و مردم نهاد در حل پدیده‌ی جرایم علیه اطفال دارد.
    واژگان کلیدی: جرایم، پیشگیری، بزه‌دیدگی، اطفال، دادستان.
    فصل نخست: کلیات تحقیق

     

    ۱-۱-بیان مسئله:

    در ابتدا باید توضیحاتی مقدماتی در مورد صاحب منصبانی که در دادسرا وظایفی را بر عهده دارند و تفاوت و مراتب آنها را با یکدیگر جهت آشنایی بازگو کنیم، در سلسله مراتب دادسرا، بازپرس صاحب منصبی است که عهده دار انجام تحقیقات مقدماتی نسبت به کلیه جرائم و جمع آوری دلائل علیه و به نفع متهم است و وظایف قانونی خود را به شکل مستقل و تحت نظارت دادستان انجام می‌دهد. از بازپرس به عنوان «مستنطق» یا «قاضی تحقیق» نیز یاد می شود؛ بدین ترتیب بازپرس ها برخلاف دادستان و دادیار که در سلسله مراتب دادسرا، مقام تعقیب بوده و استثنائاً عهده دار امر تحقیق نیز گردیده اند، صرفاً مقام تحقیق بوده و مقام تعقیب محسوب نمی شوند و نمی‌توانند عهده دار صدور کیفر خواست علیه متهم یا دفاع از مفاد کیفرخواست در دادگاه شوند و اجرای این امور از وظائف مختص دادستان و دادیاران دادسرا است. با این حال، بازپرس در سلسله مراتب دادسرا، برخلاف دادیار، تابع محض دادستان نبوده و دارای استقلال رأی نسبی است؛ به این معنی که چنانچه دادستان با عقیده بازپرس در مواردی همچون مجرمیت یا بی گناهی متهم و یا صدور قرار بازداشت موقت متهم یا تشخیص نوع جرم ارتکابی و یا صلاحیت مخالف باشد، بازپرس تکلیفی به تبعیت از عقیده دادستان یا معاون وی نداشته و می تواند با اصرار بر عقیده سابق خویش،پرونده را جهت حل اختلاف به دادگاه صالح ارسال نماید.
    نظام دادسرایی و دادستانی یکی از دستاوردهای ارزشمند نظام قضایی ایران است که ریشه در قانون اساسی دارد. این نهاد با توجه به نص صریح قانون، به ریاست دادستان عهده دار انجام وظایف قانونی خود طبق ماده ۳ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب می باشد . با توجه به اینکه یکی از وظایفی که طبق اصل ۱۵۶ قانون اساسی، برای قوه قضاییه تعریف شده ؛ اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین است، بنابراین ثمره تحقق صحیح اصل فوق، سالم سازی جامعه و تأمین امنیت عمومی و احیای حقوق عامه و گسترش عدل خواهد بود. نهاد دادسرا با محوریت دادستان بهترین و کارآمدترین نهاد جهت تأمین و سالم سازی جامعه از طریق اعمال سیاستهای پیشگیرانه است، چراکه در قانون اساسی ۱۵۰ حق برای مردم ذکر شده است، و در بخش مربوط به قوه قضاییه، احقاق حقوق عامه از وظایف دستگاه قضایی است و دادستان‌ها باید این حقوق را تشخیص دهند و رویه های احقاق حقوق عامه را بکار گیرند.
    دادستان به عنوان مدعی العموم موظف به دفاع از حقوق عمومی می باشد. در هر کجا که نقض حقوق عمومی صورت بگیرد، دادستان به عنوان مدعی العموم وارد عمل می شود تا از تضییع حقوق مردم جلوگیری نماید . در این راستا می‌توان گفت، دادستانها و دادسراها به عنوان یک نهاد قضایی و پرسنل قضایی و اداری آن از سربازان خط مقدم جبهه تأمین امنیت و اجرای عدالت می‌باشند، به دلیل اینکه دادسرا به عنوان اصولی ترین محور توسعه و اصلاحات قضایی، عامل عمده‌ای در راستای رسیدگی دقیق قضایی و اجرای عدالت و احقاق حق و سالم سازی اجتماع می‌باشد، در نتیجه بخشی از این اهداف از طریق اقدامات دادستان در راستای پیشگیری از جرم در جامعه محقق خواهد شد و این مقام قضایی مؤثرترین نقش را در جهت پیشگیری از وقوع جرم در هر یک از مراحل دادرسی می تواند داشته باشد که در این مقال برآنیم تا وظایف و اختیارات دادستان در جهت پیشگیری از وقوع جرم علیه اطفال و تأمین سلامت حقوقی جامعه و تأمین امنیت جامعه مورد بررسی قرار دهیم؛ نقش دادستان‌ها در مبارزه و پیشگیری از وقوع جرم‌ محوری است. دادستان علاوه بر وظیفه قانونی و شرعی خود در تعقیب مجرمین باید اهتمام جدی به نقش محوری خود به عنوان مدعی‌العموم را هم داشته باشد .همچنین وادار کردن سایر دستگاه‌ها به انجام مطلوب وظایف خود می‌تواند توسط دادستان‌ها صورت گیرد و این کار آنها امر به معروف است.اگر دادستانی محوریت پیشگیری از وقوع جرم را داشته باشد دیگران نیز با تمام توان باید به میدان آیند؛ در این راستا راه اندازی و تداوم شورای پیشگیری از وقوع جرم می تواند بسیار کارساز و مثمرثمر باشد و کمک شایانی را به دادستانها نماید. دادستان‌ها می‌توانند در بحث پیشگیری رویه ای یکسان و کارساز را ایجاد کنند مثلاً دادستان ها می توانند در مقوله ی پیشگیری از اعتیاد در شورای فرعی مبارزه با مواد مخدر دیگران را به بحث پیشگیری و مبارزه جدی با مواد مخدر وادار کنند و حوزه قضایی مربوطه را برای قاچاقچیان، توزیع‌ کنندگان، حمل کنندگان و فروشندگان مواد مخدر ناامن کنند .دادسراها و بخصوص دادستانها باید نهاد تعقیب و خط مقدم مقابله و مواجهه با جرایم و آسیب های اجتماعی باشند، نقش دادستان ها در پیشگیری از جرم و جنایت در جامعه باید از سایر نقش ها برجسته بوده و همین امر می تواند در تضمین سلامت جامعه نقش اساسی ایفا نماید؛ مثلاً نمونه بارز و ملموس این گفته را در شهرستان کازرون مشاهده کرده ایم؛ ایجاد کمربند حفاظتی در اطراف منطقه دشت برم و دریاچه پریشان و حفظ و صیانت از این مناطق در راستای پیشگیری از جرائم مربوط به محیط زیست، که دادستان وقت نقش ارزنده ای را ایفا کرد و تمام توان خود را جهت پیشگیری از جرائم مربوطه لحاظ کرد. طفل یا کودک به معنای کوچک، صغیر و فرزندی که به حد بلوغ نرسیده (پسر یا دختر) کودک غیرممیز،کودکی که قوه‌ی درک و تمییز را نداشته، زشت و زیبا را و سودرا از زیان به درستی تشخیص نمی‌دهد و از این رو نمی‌تواند اراده حقوقی داشته باشد. چرا که مفاهیم حقوقی را که مشتمل بر نفع ضرر هستند را درک نمی‌کند و از آن جمله معنای خرید و فروش را بدرستی نمی‌فهمد. همچنین کودک ممیز کودکی است که به طور نسبی دارای قوه درک و تمییز است و با اینکه به سن بلوغ نرسیده اما زشت را از زیبا و سود را از زیان تشخیص و می‌شناسند و می‌تواند اراده‌ی حقوقی داشته باشد یعنی می‌تواند رأساً نسبت به بعضی از امور حقوقی اقدام نموده و اعمال او دارای آثار حقوقی است. کودکان به عنوان آسیب پذیر ترین قشر جامعه، همواره مظلوم ترین و ستمدیده ترین افراد بوده اند. تاریخ پیدایش کودک آزاری به زمان هایی که انسان خود را شناخته است بر می گردد. در زمان های قدیم کودک به عنوان کالای داد و ستد می شد و هیچ حقی نسبت به اعتراض به حقوق از دست رفته خود نداشت. با گذشت زمان و متمدن شدن جوامع نسبت به حقوق اطفال توجه بیشتری داده شد و جوامع داخلی و بین المللی نیز به احیاء حقوق کودکان پرداخته اند.کودکان به لحاظ ویژگی های جسمی و روحی خاص نیازمند سیاست های متفاوت نسبت به بزرگسالان می باشند. آسیب پذیری فرد از نظر معیار آسیب شناسانه ی سن نه تنها در برخی از شاخه های علوم جنایی (مانند جرم شناسی و حقوق کیفری فنی یا خاص – گرایش کودکان و نوجوانان )جایگاه ویژه ای دارد، بلکه موضوع یکی از شاخه های سیاست جنایی افتراقی است. در حقوق کیفریِ کودکان و نوجوانان،کودک موجود انسانی است که از نظر ویژگی بدنی و روانی با بزرگسالان متفاوت است. این تفاوت او را بیش از بزرگسالان در برابر کژروی و بزهکاری آسیب پذیر می سازد. اطفال و کودکان به دلیل وضع فیزیولوژیک‌شان آماج مناسبی برای بزهکارانند. این گروه به دلیل فقدان قدرت جسمی کافی در مقابل ارتکاب جرم علیه خود مقاومت کمتری نشان می‌دهند و بعد از ارتکاب جرم نیز ادعای آنها به سختی پذیرفته می‌شود، از این رو از افشای بزه‌دیدگی خود ابا دارند. این مشکل باعث شده است که هم در عرصه بین‌المللی و هم داخلی در جهت حمایت از این دو گروه سیاست افتراقی اتخاذ شود در عرصه بین‌المللی اسناد بین‌المللی و در عرصه داخلی قوانین حمایتی عهده‌دار این هدفند که در حقوق داخلی گاه به صورت جرم‌انگاری خاص و گاه به صورت وضع مجازات شدیدتر نیست به مرتکبان جرایم علیه آنها تجلی پیدا می‌کند موقعیت اطفال که «بزه دیدگاه آرمانی» هستند، از این رو نیازمند حمایت و مساعدت‌های خاصی اند که متناسب با سن و مراحل رشد و نیازهای ویژه و فردی آنها باشد. در این پژوهش نویسنده در نظر داشته که با بررسی وظایف دادستان در قوانین مختلف نقش وی را در پیشگیری از جرایم علیه اطفال تبیین و واکاوی نموده و در ادامه برای پیشگیری از جرایم علیه اطفال و بزه‎دیدگی آنها راهکارهایی اساسی عنوان نماییم.
    عکس مرتبط با محیط زیست

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ۱-۲-اهمیت و ضرورت تحقیق:

    کودکی عاملی است که جنبه ها و آثار مختلف آن در جرم شناسی و حقوق کیفری همواره موضوع مطالعاتی و مقررات ویژه ای قرار گرفته است. زیرا صغار هم در مقابل بزهکاری و هم در مقابل بزه دیدگی ضعف وآسیب پذیری بیشتری نسبت به بزرگسالان دارند. به همین جهت است که امروزه جرایم علیه اطفال افزایش یافته و سوء استفاده از اطفال در جرایم مختلف شیوع و رواج پیدا کرده است. لذا رسالت حامیان حقوق بشر، مصون کردن اطفال و نوجوانان در برابر جرایم است.که با توجه به رواج جرایم علیه اطفال مقررات بین المللی و داخلی در خصوص حمایت از اطفال در برابر جرایم علیه آنها وضع گشت تا این قشر از جامعه که زن و مرد آینده ی دنیا ی ما میباشند در سلامت روحی و روانی و بدون هیچ گونه خطری به زندگی خود ادامه بدهد. در این راستا کنوانسیون بین المللی حمایت از حقوق کودک و… در سطح جهان و همچنین در کشور ما قانون مجازات و قانون حمایت از کودکان و نوجوانان و … به حمایت از اطفال پرداخته اند که با توجه به این قوانین دولتها و نهادها و افراد موظف به رعایت این حقوق می‌باشند که در کشور ما با توجه به اختیارات قوه قضائیه به دادستان در راستای اصل ۱۵۶ قانون اساسی، این نهاد وظیفه ی کشف و تعقیب و پیشگیری از جرایم را بر عهده دارد. اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق را می‌توان از با این مقدمه متوجه شده و در این راستا نسبت به خلاء های موجو اقدامات بایسته انجام داد.

     

    ۱-۳-سوابق تحقیق:

     

    در خصوص موضوع نقش دادستان در پیشگیری از جرایم علیه اطفال در تمامی سایت های معتبر داخلی و کتب حقوقی جستجویی ویژه را انجام داده که در خصوص موضوع فوق با این عنوان هیچ گونه موردی مشاهده نکرده ولی در خصوص موضوعات مشابه مطالبی وجود داشته که جهت بررسی سوابق به برخی از این عناوین اشاره خواهیم کرد:

     

    ۱- نقش دادستان در اعتراض به احکام وقرارهای کیفری

     

    آقای اسماعیل سلیمی کوچی در سال ۱۳۸۹ در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با موضوع فوق اقدام به تحقیق و مطالعه کرده که خلاصه نتیجه تحقیق ایشان به شرح ذیل می باشد:

     

    تبیین و روش شناسی نقش دادستان عمومی و انقلاب در تجدید نظر خواهی از آرای کیفری و اعتراض به قرارهای کیفری در نظام حقوقی ایران با توجه به جایگاه قانونی وی در فرایند دادرسی و بررسی مباحث مربوط به آن هدف این پایان نامه میباشد. در این پایان نامه از روش کتابخانه ای بهره جسته و با مراجعه به سایتها و کتابخانه های تخصصی حقوقی نگارش شده است. نتیجه های بدست آمده عبارتند از ضرورت تجدیدنظرخواهی دادستان به عنوان نهاد قضایی مدافع حقوق و آزادیهای مشروع آحاد جامعه با فراهم کردن بسترهای علمی قانونی و عملی آن از طریق ارتقای کمی و علمی مقامات قضایی و ساخنار دادسرا و اصلاح قوانین موجود و با پیش بینی مقررات آئیین دادرسی کیفری متناسب با اصول بنیادین حقوق جزایی و جایگاه قانونی دادستان در فرایند دادرسی کیفری .

     

    ۲- بررسی تکلیف دادستان در صیانت از حقوق شهروندی

     

    آقای یاشار جهان آرا در سال ۱۳۹۳ در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با موضوع فوق اقدام به تحقیق و مطالعه کرده که خلاصه نتیجه تحقیق ایشان به شرح ذیل می باشد:

     

    حقوق شهروندی از جمله حقوقی است که در یک جامعه، حاکمیت موظف به تضمین آنهاست و امروزه گستره بسیاری یافته است. حقوق شهروندی در حقوق ما حوزه های بسیاری را در بر گرفته از جمله در امور کیفری، مدنی، حسبی، تجارت و غیره و بعلاوه شامل موارد متعددی از جمله حق حیات، حق امنیت، حق سلامت، حق بر آموزش، حق اشتغال، حق آزادی بیان وعقیده، حق برخورداری از عدالت قضایی، حق امنیت وغیره می‌باشد. اما دادستان در قوانین ما بعنوان مدعی العموم، وظیفه بسیار سنگین و گسترده ای در صیانت از این حقوق دارد. برخی از این تکالیف و وظایف بصورت صریح و امری در متن قانون بیان گردیده و برخی دیگر از آنها را می توان بصورت ضمنی و از فحوای کلام مقنن برداشت نمود. افزون بر این، در برخی دیگر از موارد دادستان با ایفای وظیفه نظارتی می‌تواند ازحقوق شهروندان حفاظت نماید. در این تحقیق به بررسی ماهیت و محتوای حق شهروندی و جایگاه آن در حقوق ایران پرداخته و ضمن مطالعه وظایف مختلف دادستان به این موضوع می‌رسیم که هر یک از این وظایف بر کدامیک از حوزه های حق شهروندی موثر است و دادستان چگونه باید از این حقوق صیانت و حراست نماید. همچنین در نظام حقوقی ما نهادها و مقامهای دیگری از قبیل دیوان عدالت اداری، سازمان بازرسی کل کشور، کمیسیون اصل نود و… وجود دارند که از لحاظ کارکردی وظیفه صیانت از حقوق شهروندی را بر عهده دارند و از این جهت به عنوان مکمل نقش دادستان در صیانت از حقوق مزبور مطرح می گردند که این موارد را نیز مورد بررسی قرار خواهیم داد.

     

    ۳- نقش دادستانی کل کشور در امور دادرسی کیفری

     

    آقای جواد حاجیلو در سال ۱۳۹۱ در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با موضوع فوق اقدام به تحقیق و مطالعه کرده که خلاصه نتیجه تحقیق ایشان به شرح ذیل می باشد:

     

    هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش دادستانی کل کشور در امور دادرسی کیفری می باشد که به تاریخچه، جایگاه دادستانی، آموزه های قانونی بودن و بار اثبات دلیل و همچنین در فصل اول نگرشی گذرا بر دادرسی و دادستانی در ایران و دیگر کشورها، شرح مختصری از زندگی دادستانهای کل از انقلاب تا کنون و …. در بخش دوم به نقش های نظارتی و قضایی دادستانی اشاره شده است که شامل چند فصل و مبحث می باشد در بخش سوم نقش مدعی العمومی و جنبه های کاربردی نقش دادستان در نظام قضایی ایران پرداخته شده است که در این بخش نیز شامل چند فصل و گفتار و مبحث می باشد که وظایف و مسئولیت ها، تشکیل معاونت اجتماعی و ایجاد اداره پیشگیری از وقوع جرم آورده شده است و در پایان به نتیجه گیری و پیشنهادات و ارائه راهکارها پرداخته شده است. به طور کلی نتایج به دست آمده در داخل و خارج از کشور نظرهای علمی موجود در باره موضوع اینست که در خصوص موضوع فوق با این عنوان تاکنون هیچ گونه تحقیق منسجمی صورت نگرفته و فقط محققین به تحلیل و ارزیابی نقش دادستان به طور کلی پرداخته اند.

     

    ۱-۴-پرسش تحقیق:

    ۱- دادستان با ایفای وظایف و نقش خود چگونه می‌تواند در پیشگیری از جرایم علیه اطفال موثر باشد؟

     

    ۱-۵-فرضیه تحقیق:

    ۱- دادستان می‌تواند با توجه به وظایف خود در قوانین مختلف داخلی و بین المللی از بزه‌دیدگی جرایم علیه اطفال پیشگیری نماید.

     

    ۱-۶-اهداف تحقیق:

     

     

    بررسی نقش دادستان در خصوص پیشگیری از جرایم علیه اطفال در حقوق کیفری ایران.

    ۱-۷-مفاهیم و تعاریف

     

    ۱-۷-۱-تعریف طفل

    در ماده ۱ کنوانسیون حقوق کودک، تمام افراد زیر ۱۸ سال، کودک تلقی شده است، مگر اینکه به موجب قوانین لازم الاجرا هر کشور سن پایین تری در نظر گرفته شود. این کنوانسیون در سال ۱۹۸۹ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیده و در تاریخ ۱۳۷۲ به تصویب مجلس شورا ی نگهبان رسیده است. مطابق ماده یک پیمان نامه ی حقوق کودک، کودک به فردی اطلاق می شود که سن ۱۸ سالگی را تمام نکرده است، مگر اینکه سن بلوغ از نظر حقوق جاری در کشورهای مربوطه زودتر تعیین شده باشد. برخلاف ارائه تعریف از کودک، شروع وآغاز دوران کودکی مکتوم مانده است و تعیین زمان شروع کودکی حائز اهمیت است. دربیانیه ۱۹۲۴-۱۹۵۹ حقوق کودک، نقطه آغازین دوران کودکی معین نشده است. اما در مقدمه کنوانسیون۱۹۵۹ حقوق کودک، حوائج فکری و جسمانی فرد نابالغ و حمایت های قانونی پیش از تولد اشاره شده است. (نجفی ابرند آبادی، ۱۳۷۵، ص ۳۴۵)
    لذا رویه یکسانی برای آغاز دوران کودکی توسط کشورها اتخاذ نشده است. با این حال، برخی کشورها دوران کودکی را مرحله تولد یا انعقاد نطفه می دانند.کمیته ی حقوق بشر نیز در میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی تأکید دارندکه دولتها نمی توانند سن حمایت کودک را به طور نامعقول پایین بیاورند. کمیته ی حقوق کودک نیز بر تعیین حداقل سنی کودکان توسط قانونگذار تأکید کرده است و از افزایش سن حمایت کرده است. در بسیاری ازکشورها فرض این است که با ازدواج، کودک به بلوغ می رسد و لذا دختران که درسن پایین تری از پسران ازدواج میکنند، لطمه ی بیشتری خواهند دید. برای تعیین سن کودکی و تعریف کودکی با مراجعه به قوانین ایران نمایان می گردد که این موضوع در هیچ مفاد قانونی ذکر نشده است و براساس مواد ۱۲۰۷ و ۱۲۱۰ قانون مدنی پایان کودکی ۹ و۱۵ سال ذکرشده است. از دیدگاه حقوقی، کودک به شخصی گفته می شودکه آمادگی جسمانی و روانی لازم را برای زندگی اجتماعی نداشته باشد. برخی از حقوقدانان نظر دارند که، صغیر کسی است که از لحاظ سنی به نمو روحی و جسمی لازم نرسیده است۱۲و به عقیده ی گروهی براساس فقه صغیر کسی است که به سن بلوغ نرسیده است و در تعریف بلوغ رسیدن طفل به احتلام در مردان و حیض یا حمل را در دختران می دانند. از نظر حقوقی صغیر ممیز کسی است که توانایی تشخیص عقود و ایقاعات را دارد و سود و زیان معاملات را می داند و غیر ممیز بر عکس این است. به موجب مواد ۹۵۶ و۹۵۷ قانون مدنی، اهلیت برای دارا شدن حقوق، با زنده متولد شدن جنین آغاز شده و با مرگ او پایان می یابد و حمل مشروط بر زنده متولدشدن از حقوق مدنی متمتع خواهد شد. در نهایت باید گفت که براساس ماده یک بخش اول کنوانسیون جهانی حقوق کودک ۱۹۸۹، کودک فرد انسانی زیر ۱۸ سال است و با توجه به الحاق ایران به این کنوانسیون، منظور ما از کودک اشخاص زیر۱۸ سال است. همان طور که ذکر شد به دلیل مکتوم ماندن سن شروع کودکی رویه های مختلفی از طرف کشورها اتخاذ شده است. مثلا دوره پیش از بلوغ در برخی از کشورهای غربی بین ۱۰ تا ۱۲ سال در دختران و ۱۳تا ۱۴ سال نزد پسران می باشد و دوره پس از بلوغ در برخی از کشورها در دختران ۱۶ تا ۱۷ سالگی و در پسران تا ۱۸ سالگی است و دوره بلوغ ۱۳ سال نزد دختران و ۱۴ سال نزد پسران می باشد. ولی این محدوده سنی در کشور‌های آفریقایی یا آمریکای جنوبی و یا در کشور های آسیایی تفاوت فاحشی وجود دارد. پس در مجموع می توان گفت که تعیین حدود سنی برای اطفال ارتباط مستقیم با زمان بلوغ آنها داشته و بلوغ نیز بستگی به شرایط اقلیمی و جغرافیایی و نژادی دارد.۱۳علاوه براین، در خود قوانین داخلی هم سن خاصی تعیین نشده و هر کدام سن خاص خود را دارند. مثلا ماده ۷۹ قانون کار، سن کار را ۱۵ سال معرفی می کند و یا ماده ۸۰ همین قانون،کارگر نوجوان را بین ۱۵ تا ۱۸ سال معرفی می‌کند. لذا زیر ۱۵ سال سن کودکی است در حالی که ماده ۱۲۱ قانون مدنی پایان کودکی را در دختران ۹ سال تمام و پسران ۱۵ سال تمام می داند. اگر چه در سال های اخیر با تصویب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب۱۳۸۱،کشور ما رویه ای مشابه با کنوانسیون حقوق کودک را در جهت حمایت از اطفال در پیش گرفته و با درنظر گرفتن سن ۱۸ سال تا حدودی این خلاء را جبران نموده است( عباچی،۱۳۸۰ ص ٣٠.) منظور از اطفال در این نوشتار کسانی هستند ک طبق ماده ی ۱ کنوانسیون حمایت از حقوق اطفال و ماده ی۱ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان جمهوری اسلامی ایران و همچنین بر طبق ماده ی ۳۰۴ آیین دادرسی کیفری کمتر از ۱۸ سال سن داشته و از حمایتها ی کافی در این قوانین و سایر قوانین بر خوردار هستند.

     

    ۱-۷-۲- انواع طفل

    الف :طفل ممیز ب: طفل غیر ممیز
    الف: طفل ممیز
    کودک ممیز کودکی است که به طور نسبی دارای قوه درک و تمییز است و با اینکه به سن بلوغ نرسیده اما زشت را از زیبا و سود را از زیان تشخیص و می‌شناسند و می‌تواند اراده‌ی حقوقی داشته باشد یعنی می‌تواند رأساً نسبت به بعضی از امور حقوقی اقدام نموده و اعمال او دارای آثار حقوقی است.
    ب: طفل غیر ممیز
    کودکی است که قوه‌ی درک و تمییز را نداشته، زشت و زیبا را و سودرا از زیان به درستی تشخیص نمی‌دهد و از این رو نمی‌تواند اراده حقوقی داشته باشد. چرا که مفاهیم حقوقی را که مشتمل بر نفع ضرر هستند را درک نمی‌کند و از آن جمله معنای خرید و فروش را بدرستی نمی‌فهمد.

     

    ۱-۷-۳-تعریف طفل بزه دیده

    کودک بزه دیده از دو منظر قابل بررسی است، برخی جرائم تنها علیه کودکان رخ می دهد و برخی مشترک است. بنابراین، کودک بزه دیده در دو معنای عام و خاص باید تعریف شود.

     

    ۱-۷-۴-تعریف طفل بزه دیده در معنای عام

    با توجه به تعیین محدوده سنی کودک و نیز تعریف بزه دیده و دایره شمول آن،کودک بزه دیده در معنای عام، هر فرد زیر هجده سال است که بر اثر رفتار عمدی و غیر عمدی که در فانون جرم است متحمل آسیب هایی از نوع جسمانی، روانی، عاطفی و یا مالی گردد. این تعریف باز گو کننده زوایای مختلف بزه دیدگی کودک نیست. زیرا کودکان به لحاظ آسیب پذیر بودن، بزه دیدگی آنان در برخی موارد متفاوت بوده و به این دلیل دایره جرم انگاری در جرائم علیه کودکان وسیع تر است. در پی تنوع گونه های بزه دیدگی کودکان نسبت به بزرگسالان،کودک بزهدیده در معنای خاص نیز باید تعریف شود .

     

    ۱-۷-۵-تعریف طفل بزه دیده در معنای خاص

    کودکان به لحاظ دارا بودن ویژه گی های خاص نسبت به بزرگسالان و اینکه نیازمند حمایت از سوی والدین وسرپرستان قانونی هستند، باید مورد حمایت ویژه قرار گیرند. به همین دلیل، قانونگذار برخی رفتارها یی را که منجر به آسیب جسمانی، روانی و عاطفی کودک می شود و یا وضعیت اجتماعی و رشد وی را به مخاطره می اندازد، تحت عنوان سوء استفاده از کودک و بی توجهی نسبت به وی یا همان کودک آزاری که غالبا توسط والدین، سرپرستان قانونی ارتکاب می یابد، جرم انگاری کرده و از این طریق کودکان را از حمایت ویژه بهره‌مند می سازند. سوء استفاده از کودک عبارت است از هر حالت یا رفتار (اعم از فعل یا ترک فعل) علیه کودک که توسط والدین و کسان دیگرانجام می گیرد که در پی آن صدمه و آسیب جسمانی، روانی، جنسی و عاطفی به کودک وارد گردد و موجب توقف رشد او شود. بی توجهی عبارت است از کوتاهی و قصور والدین، سرپرستان قانونی و هر فردی که مسئولیت نگهداری از کودک را بر عهده دارد. اصولا تنها یکبار سهل انگاری و بی توجهی که آثار مخرب را به دنبال نداشته باشد، به عنوان کودک آزاری محسوب نمی شود اما تکرار آن کودک آزاری است. بی توجهی باید موجب آسیب روانی، جسمی، عاطفی و باز ماندن از تحصیل کودک گردد. نوع و ماهیت ارتکاب این جرم که بیشتر با تکرار و استمرار همراه است و نحوه ارتباط کودک با مرتکب و مهم تر از همه، تبعات منفی این نوع جرم علیه کودک که موجب پدید آمدن آسیب های مخرب و پایدار در او می گردد بزه دیدگی خاص کودک را به وجود می آورد. در بزه دیدگی خاص کودکان، اصولا جرائم غیر عمدی و مالی مستثنی هستند و بیشتر سوء رفتارهای عمدی و بی توجهی های غیر متعارف مورد توجه است. در شرایط خاص، سوء رفتار و بی توجهی هایی که صدمات کم و یا برخی از مواقع نا مشهود را در بر دارد، تحت عنوان کودک آزاری قابل تعقیب است. بنابراین کودک بزه دیده در معنای خاص، فرد زیر ۱۸ سال است که از سوی والدین، سرپرستان قانونی ودیگران مورد سوء استفاده و یا بی توجهی قرار گرفته و در پی آن تمامیت جسمی، روانی، عاطفی و همچنین فرایند رشد وی مورد آسیب قرار گرفته است. سند بین المللی رهنمود های راجع به عدالت برای کودکان بزه دیده و شاهد جرم ۲۰۰۵، کودکان کمتر از ۱۸ سال را که علیه آنها جرمی به وقوع پیوسته، صرفنظر از نقش آنان در ارتکاب جرم و یا تعقیب متهم و یا متهمان بزه دیده تلقی کرده است. در این تعریف تفاوتی بین آن دسته از جرائم که مشترک بین کودکان و بزرگسالان است و دسته دیگر از جرائم که فقط علیه کودکان ارتکاب می یابد، دیده نمی شود. در حقوق ایران با توجه به قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، منظور از کودک بزه دیده فردی است زیر ۱۸ سال که علیه او جرمی به وقوع پیوسته است. اما در قانون مذکور و سایر قوانین، عنصر مهمی که در بزه دیدگی ویژه کودکان باید مورد توجه قرار گیرد (یعنی همان ارتباط عاطفی و نزدیک مرتکب با کودک) در شرایط خاص نادیده گرفته شده است. (عبادی ۱۳۷۹، ص۲۷)

     

    ۱-۸-روش تحقیق:

     

    روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد و مشتمل بر مراحل زیر است:

     

    مرحله نخست: گرد آوری مطالب و اطلاعات پایه؛ در یک مطالعه کتابخانه ای و اسنادی، پژوهش ها و منابع موجود داخلی و مرتبط با موضوع جمع آوری و طبقه بندی خواهد شد. در ابتدا اطلاعات خام و متغیرهای مورد نیاز شناسایی و اطلاعات پایه و مستندات موجود از طریق مطالعات کتابخانه ای و مستندات قبلی، و مراجعات سازمانی جمع آوری می گردد. مرحله دوم: بررسی، تجزیه و تحلیل، تعیین کیفیت و طبقه بندی اطلاعات کسب شده؛ در این مرحله به بررسی کیفیت اطلاعات، بررسی صحت اطلاعات و تفکیک و دسته بندی اطلاعات پرداخته می شود. مرحله سوم: تحلیل؛ اطلاعات مورد نیاز در رابطه با بوسیله مراجعه به کتابها، پایان نامه ها و مقالات ذیربط با روش تحلیلی و توصیفی مرحله چهارم: نتیجه گیری و ارائه نتایج برتر؛ در انتهای پژوهش پس از فیش برداری از منابع موجود و جمع آوری به تجزیه و تحلیل مواد قانونی مرتبط پرداخته می شود. که نتایج حاصل از آن در قالب پیشنهاداتی مطرح، تا مورد استفاده محاکم قضایی قرار گیرد. مرحله پنجم: تهیه و تدوین گزارش نهایی پایان نامه.

     

    ۱-۹-ساختار یا سازماندهی تحقیق:

    پژوهش فوق مشتمل بر چهار فصل مجزا بوده که به جهت آشنایی با ساختار این پژوهش آن را شرح ذیل بیان خواهیم کرد. ابتدا برای آشنایی و تشریح واژگان کلیدی این تحقیق در فصل نخست به شناخت جرم، ماهیت و انواع جرایم پرداخته‌ایم سپس در ادامه در فصل دوم این تحقیق به موضوع پیشگیری از جرایم و انواع آن، پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی، جایگاه پیشگیری در سیاست های مقابله با جرم، نهادها و سازمان‌های تأثیرگذار بر مقوله پیشگیری و مقابله با جرم پرداخته‌ایم، برای شناخت و بررسی جرایم علیه اطفال ابتدا حقوق کودک و علل جرایم علیه اطفال را بررسی کرده سپس حقوق طفل در اعلامیه جهانی حقوق کودکان، کنوانسیون بین المللی حقوق طفل، حقوق اطفال درقوانین ایران و کنوانسیون حقوق کودک، حقوق کودک در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اسناد بین المللی راجع به کار کودکان و تعهدات جمهوری اسلامی ایران و قوانین موضوعه ایران در خصوص جرایم علیه اطفال را در فصل سوم مورد مطالعه قرار داده‌ایم و در ادامه در فصل چهارم نقش محوری «دادستان» را در پیشگیری از جرایم و آسیبهای اجتماعی مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده‌ایم. که در پایان کار یک نتیجه گیری از مباحث گذشته ارائه داده‌ایم.
    فصل دوم: بررسی جرم، ماهیت و انواع جرایم
    در این فصل سعی بر آن داریم تا قبل ورود به بحث اصلی تحقیق، جرم را به عنوان یکی از واژه‌های کلیدی تحقیق توضیح داده و همچنین به بیان مبانی نظری، نظریه ها و عوامل مختلف تاثیر گذار بر جرم اشاره کرده و به شرح ارکان و انواع آن بپردازیم.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:16:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تبیین جایگاه و نقش فلسفه تعلیم و تربیت در نظام های آموزشی کشورهای مختلف- قسمت 9 ...

    3- اعطای قدرت اجرایی بیشتر به والدین دانش آموزان جهت مشارکت هر چه بیشتر آنان در حوزه آموزش کودکان
    4- ارائه خدمات آموزشی بهداشتی به دانش آموزان ابتدایی ومتوسطه
    5- اجرای طرح جامع دولت با عنوان سوستارت (حمایت علمی، آموزشی وبهداشتی برای دانشآموزان کلیه مقاطع)
    6- ایجاد فرصتهای برابر آموزشی، پرورشی استعدادها ومهارتها یکایک افراد طبق نیاز جامعه به منظور بهرهمند شدن از یک زندگی پربار ومشارکت در جامعه قرن بیست ویکم
    7- پرورش همه جانبه کودکان در ابعاد، ارزشهای روحی واخلاقی، دانش ،مهارت وخلاقیت، عزت نفس، همکاری وتلاشهای گروهی، آگاهی های فرهنگی، شناخت واحترام به جامعه، احترام وارزش به کار بدنی، ارزش قائل شدن برای یادگیری، حمایت از افراد در کسب مهارت های ارتباطی کتبی وشفاهی وتوانایی های محاسباتی اجتماعی (بنی سی،1386)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    4-1-4 مقاطع آموزشی:
    آموزش وپرورش در کشور انگلستان تقریباً چهار مرحله دارد:
    الف)آموزش وپرورش برای سنین زیر 5 سال: این مرحله پیش از دوره اجباری است که معمولاً از اختیارات اداره آموزش وپرورش محلی است ودولت نیز در سال 1994 مسئولیت تأمین فضاهای آموزشی مورد نیاز را طی مرور زمان برای کلیه کودکان چهارساله را به عهده گرفت.
    ب) آموزش وپرورش برای سنین 5تا9 سال: آموزش ابتدایی در 5 سالگی آغاز ودر 11 سالگی به پایان میرسد این دوره خود شامل دو مرحله است: 1- مرحله کودکی که 5تا 7سالگی را شامل میشود. 2- خردسالی که شامل آموزش کودکان 7 تا11 سال است. آموزش در این دوره اجباری میباشد.
    ج)آموزش وپرورش برای سنین 11 تا18 سالگی: که به آموزش متوسطه معروف است در واقع آموزش پس از دوره اجباری معمولاً توسط مدارس دوره متوسطه فرم ششم[24] انجام میشود.
    د)آموزش وپرورش برای سنین بالای 18 سال: آموزش بزرگسالان که سنین آنان بالاتر از 18 سال است توسط موسسات آموزش عالی، موسسات آموزش تکمیلی یا کارآموزی، برای کسب صلاحیتهای حرفهای وعلمی ومدارک دانشگاهی در سطح عالی، صورت میپذیرد (غفّاری، 1383).
    بررسی سوال دوم پژوهش
    4-2 جایگاه و نقش فلسفه تعلیم و تربیت در نظام آموزش و پرورش کشور آمریکا چگونه است؟
    4-2-1 فلسفه تعلیم وتربیت ونظام آموزشی آمریکا
    سطح زندگی مردم ایالات متحده از همه کشورها به جز چند کشور، بالاتر است. علت پیشرفت تعلیم وتربیت در دنیای آمریکا را باید در درجه اول در قیامهای مذهبی پروتستانها که در اروپا ظاهر گشت جستجو کرد. این امر در اثر اصلاحاتی که درمذهب کاتولیک صورت گرفت ودر نتیجه فعالیتهای سیاسی نیز منتهی گشت، بدون ارتباط نبود (پورمقدّس پور، 1348) .
    عدهای از مهاجر نشینان انگلیسی که اغلب به مذهب پروتستان گرویده بودند به آمریکا آمدند تا به آزادی مذهبی برسند. در سالهای 1642-1647 ایالت مهاجرنشینی ماسوچوست، لوایحی را مورد تصویب قرار داد که به موجب آن قوانین هر شهر موظف گردید که مدارسی برپا کند ودر آن مدارس به کودکان خواندن، نوشتن وتعلیمات مذهبی یاد دهد ومخارج وهزینه های این مدارس را از بودجه خود پرداخت نماید که این لایحه اولین اقدام در مورد تعلیم وتربیت بود. بدین ترتیب، هر ایالتی خود را موظف دانست که وسایل تحصیل را برای همه، فراهم سازد وهزینه هایش را از درآمدهای ایالتی بپردازد تا اینکه هر ایالتی بسعادت نائل گردد (همان منبع، 80).
    میراث فرهنگی اجتماعی آمریکای مستعمره، بخصوص در قرن هفدهم، کاملاً انگیسی بود واثر چندانی از دیگر گروه های ملی وفرهنگی اروپا نداشت. همانند انگلستان، کلیسا واشراف بر زندگی اجتماعی مستعمرات کاملا حاکم بودند. بی توجهی به آموزش وپرورش همگانی براساس اعتقادات کهنه وقرون وسطایی بر این پایه بود که انسان معمولی نمیتواند ونباید بیندیشید واین دیدگاه بویژه در مستعمرات جنوب شدیداً حمایت میشد (نخستین، 1379) .
    نهضت لانکستر که در اصل انگلیسی بود کارهای آموزشی قابل توجهی در مستعمرات انجام داد. چارلز پیکتون، جوف لانکاستر وشپرد جانسون این روش جدید را در سال 1818 در آمریکا متداول ساختند، هر چند انجمن مدارس آزاد آن را برای اولین بار در سال 1806 در نیویورک معرفی کرده بود. ترویج این نهضت را انجمن اصلاحی هلند، اتحادیه زنان، انجمن مانیومیشین وانجمن کاتولیکها به عهده داشتند (نخستین، 1379).
    جنبش مهدکودک که رابرت آون آن را بنیان نهاد، در اول قرن نوزدهم در آمریکا گسترش موفقیتآمیزی داشت که بر آموزش همگانی در آمریکا پیشی گرفت واز روش های تدریس ویادگیری پستالوزی استفاده کرد که جلوه واهمیت تازه ای به آموزش وپرورش داد وتربیت معلم وجنبش دانشسراها را تشویق نمود. در اینجا بطور خلاصه تاثیر فرانسه را نیز بر آموزش وپرورش آمریکا در اوایل قرن نوزدهم متذکر میشویم که مهمترین آنها نظرات انسانگرایانه مساوات وبرابری انسانها بود که بنجامین فرانکلین، جان آدامز وتوماس جفرسون آن را در آمریکا گسترش دادند. مقاله آموزش وپرورش ملی جفرسون در سال 1800 ولایحه او برای نشر عمومی دانش در سال 1779 نشانگر نظرات آموزشی مساواتگرایانه وغیرمذهبی فرانسوی است که در قرن نوزدهم به شکل گیری فلسفه تعلیم و تربیت فرانسه و آمریکا کمک کرد (نخستین، 1379).
    «گسترش وتوسعه آموزش و پرورش قرن هجدهم به تدریج به بیداری خاص دهه های قبل از انقلاب کمک کرد وبعضی از مهمترین آثار آموزشی مستعمرات در حال تغییر شامل: مشکلات زندگی پیشتازی وفقدان ارتباط با اروپا باعث برنامه های آموزشی محدود وبی ثبات در مستعمرات قرن هفدهم شد. اگرچه در اواخر این قرن وشروع قرن هیجدهم، مدارس کاملاً تحت تسلط کلیسا قرار داشتند، گسترش آنها وبسط برنامههایآموزشی در صحنه آموزش وپرورش قابل رویت بود» (همان منبع، 734).
    در دوران بعد از 1820، قیام مردم آمریکا بخاطر آزادیهای دموکراتیک، تأثیر قابل ملاحظهای بر روی تحصیلات وتعلیم وتربیت داشت. این قیام باعث گردید که مدارس عمومی که تا آن زمان تحت تسلط مقامات مذهبی کلیسا بودند، آزاد گردند. تا قبل از سال1850 ایالات مختلف بودجه لازم را جهت تامین مخارج مدارس عمومی وابتدایی تهیه نمودند ونهضت طرفداران دبیرستانهای عمومی نیز در همه جا دیده میشد (پورمقدس، 1348).
    فلسفه ونظرات پستالوزی بیشترین تأثیر خود را در تعلیم وتربیت آمریکا قبل از 1860 داشت، اکثر نظرات او مانند تأکید بر بیان شفاهی و پیشبرد تربیت معلم تا امروز در تعلیم وتربیت آمریکا باقی مانده است (نخستین، 1379).
    درسال 1872 دیوان عالی ایالت میشیگان اعلام داشت که رای دهندگان یک هیئت منطقه آموزش وپرورش محلی: قانوناً حق تأسیس دبیرستانها را دارند. در سال 1819به تأسیس دانشگاه ها مبادرت ورزیدند وبدین ترتیب سیستم تربیتی عمومی وهمگانی را که در اختیار همه آمریکاییها قرار گرفت وهزینه آن از بودجه عمومی ایالات، تأمین میگشت، بوجود آوردند (پورمقدس، 1348).
    در سالهای بین 1890 تا 1920 فلسفه انسانگرا در کشور آمریکا به خوبی شکل یافت نوشته های اروپاییانی چون پستالوزی، روسو وفروبل توزیع شد ومورد مطالعه صاحب نظران آموزش وپرورش قرار گرفت. آنان به این نظر که کودکان مورد توجه یادگیری هستند نه موضوع های درسی، توجه کردند وبه عنوان «پیشرفتگرایان» نام گرفتند. تا اواخر دهه 1920 این صاحب نظران فشار عمدهای برای ایجاد انجمن تعلیم وتربیت پیشرفتگرا به وجود وارد کردند(وایلز، 1382).
    طی قرن نوزدهم چهار نظریه آموزشی در آمریکا برای بقای خود تلاش میکردند که عبارت بودند از : 1)نظریه فرقهای آموزش وپرورش بخاطر اخلاق ورستگاری 2) دیدگاه فرهنگی آموزش وپرورش برای مشاغل علمی وشهروندی 3)دیدگاه کاربردی 4) دیدگاه نظام فکری یا آموزش وپرورش برای افزایش قوه تعقل، تقویت حافظه وپرورش نیروی قضاوت واستدلال (نخستین، 1379).
    در دهه 1950 آموزش عمومی کشور در تسخیر پاسخ آمریکا به پرتاپ سفینه اسپاتنیک روسیه بود. در این دوران سبقتگیری برنامههایدرسی ریاضیات وعلوم با بهره گرفتن از بودجه اختصاص یافته از سوی بنیاد ملی علوم شکلی جدید یافت (وایلز، 1382).
    تا اواخر قرن نوزدهم مدارس مطالعه وتحقیقهای غیرمذهبی را در برنامههای تحصیلی خود ملحوظ نکردند. فلسفه تعلیم وتربیت آمریکا در سال 1954 در آتلانتیک سیتی آغاز شد. در آن روز گروهی تحصیلکرده که بیشتر مدارج علمی داشتند «جامعه جان دیویی» را بنیان نهادند. مبحث این جامعه ناظر به اقتصاد رو به فروپاشی جامعه غرب واعتقاد مشترک اجتماع روشنفکری، علمی، تربیتی به موقف فلسفه دیویی بود. امید این مردان بود که در دفاتر کار فلسفه دیویی، نقشی قدرتمند ومثبت برای نهاد تعلیم وتربیت در بازسازی جامعه آمریکا فراهم آورند. که قبل آن فلسفه تعلیم وتربیت در آمریکا تنها به صورت حرکتهای فکری ناپیوسته ونامنظم وجو داشت (باقری،1376).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    تا قبل از این، بحثهای فلسفی در غرب تا حدی به تعلیم وتربیت پرداختهاند که به عنوان پیش زمینه فلسفه تعلیم وتربیت در نظر گرفته میشوند. از این رو فلسفههای پیشین متعددی، مقدم بر «جامعه جاندیوئی» وجود داشت. اما جامعه بود که برای نخستین بار، حوزهای از افراد صاحبنظر پدید آورد (همان منبع، 77).
    «در اوائل دهه 1950، فلسفه تعلیم وتربیت، از طریق بنیانگذاری «جامعه فلسفه تعلیم وتربیت» در سال 1941، از صورت تخصصی به جامعه علمی راه یافت. این جامعه خود را متعهد به یک حرکت فلسفی عملی کردهبود. علی رغم جامعه جاندیوئی، این جامعه، اعتبار اجتماعی نداشت» (باقری، 1376: 35).
    «جامعه» در سال 1951مجله «نظریه تربیتی» را منتشر کرد که بیشترین فضای آن در اختیار فلسفه تعلیم وتربیت قرار گرفت. فلسفه تعلیم وتربیت، چنانکه آغازگران آن یعنی «جامعه جاندیوئی» و اعضای آن نشان دادند، حرکتی نامنظمی بود که تلاش میکرد در بازسازی جامعه آمریکا که عمیقاً درگیر رکود اقتصادی بود، جایگاهی برای آموزش وپرورش بیابد (همان منبع، 132).
    فلسفه تعلیم وتربیت آمریکا پس از جنگ به وجودآمد که به دلیل آشنا شدن با فرهنگ کشورهای شرکتکننده در جنگ جهانی دوم به پیشرفت چشمگیری دست پیدا کرد. فلسفه تعلیم وتربیت که پس از جنگ با افزایش تقاضا برای آموزش مواجه گردید، نیاز به تربیت معلم را به خوبی احساس کرد. تقاضایی که تا آن زمان نادیده گرفته شده بود، در ایالات متحده با گسترش امکانات تعلیم و تربیت وبا توجه به دوره های فلسفه تربیتی که تحت هدایت دیوئی در دوره بین دو جنگ، به منزله بخش معینی از تربیت معلم ومطالعه علمی تعلیم وتربیت درآمده بود، فراهم شد (همان منبع،115).
    در سال 1963 آموزش مذهب وانجام مراسم در مدارس غیرقانونی ومخالف نخستین اصلاحیه ایالات متحده اعلام شد که به موجب آن انجام امور مذهبی در مدارس همگانی مجاز شناخته نمیشد (بست، 1376).
    مدرسه نمونه یا «مدرسه آزمایشگاه» یعنی مهمترین موسسه آموزشی تاریخ آموزش وپرورش آمریکا در سال 1984 توسط جاندیویی تاسیس شد اما دیویی در سال 1904 استعفا داد وکرسی فلسفه دانشگاه کلمبیا را تا سال 1930 برعهده گرفت (باقری، 1376).
    در سال 1918 -1919 در واشنگتندیسی، عدهای از مربیان تعلیم وتربیت انجمن آموزش وپرورش پیشرو را تشکیل دادند که این انجمن اصولی را که عمدتاً بر کودکمحوری استوار بود در دستور کار خود قرار داد (صفوی، 1366).
    در سال 1918ویلیام کلیاپاتریک از طریق نظرات دیویی طرح تازه-ای برای روش پروژه پایهریزی کرد که این روش نه تنها مفهومی از یک روش فنی آموزشی است بلکه فلسفهای از تعلیم وتربیت میباشد که به صورت روش درآمده است (همان منبع، 35).
    آموزش اجباری در آمریکا در سال 1920 آغاز شد(فرجاد، 1373). در سال1929 اتحادیه سیاسی اقدام مستقل با هدف بسط احساسات آزادیخواهی وتحکیم مبانی تعلیم وتربیت آمریکا برای ایجاد جامعهای نوکرد (ایروانی، 1389).
    گسترش فلسفه هربارت در تربیت معلم که در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت که نظرات کاربردی وعلمی او بر تعلیم وتربیت آمریکا تا اوایل قرن بیستم ادامه داشت (نخستین، 1379). خصوصیات اصلی آموزش و پرورش مستعمرات اکثراً اروپایی باقی ماند. ویژگیهای طبقاتی در آن نقش نداشت علاوه بر آن بی عدالتی آموزشی، تسلط دین بر آموزش وپرورش، اصول شدید آموزش وتدریس، حفظ کردن وبازگویی، آموزش ضعیف وبیسوادی توده های مردم، معلمان خوب تربیتنیافته، تسهیلات ووسایل کمک آموزشی ضعیف، ساختمانهای مخروبه ونامناسب، برنامه تحصیلی محدود وفعالیتهای مختلف تعلیم وتربیتی که حاصل زمینه های خاص مذهبی است (نخستین، 1379).
    «طی قرن نوزدهم وبیستم، وقایع جدید ومهم زیادی در تصمیمگیریها وتحولات آموزشی در آمریکا وجود داشت است که گاهی جداسازی آن زمینه ها وتوجهات از هم بسیار مشکل میباشد» (نخستین، 1379). از اواخر دهه 1950 آمریکا، توجه ویژه ای به تحلیل ماهیت یا ویژگیهای دانش مبذول داشت. این بررسیها که تحت عنوان «ساختار دانش» شهرت یافته است. این دیدگاه در آمریکا توسط جروم برونر(1960)، فیلیپ فینیکس(1964)، جوزفشواب (1965) مطرح شد. این دیدگاه برای دانش، ساختارهای متفاوت وبه تبع آن، منطقهای متفاوتی قائل شده وبر همین اساس در برنامه درسی به طور اساسی به رویکرد رشتهگرا یا کثرتگرا اشاره دارد (باقری، 1389).
    با تغییر وتحول کشور در دهه های اول قرن بیستم، آموزش وپرورش عمومی نیز تغییر یافت. از بین رویدادهای عمدهای که این تغییرات را در مدارس تحت تأثیر قرار داد ظهور فلسفههای متعارض آموزش وپرورش (سنتی، کودکمحور، مهندسیاجتماعی)، پیدایش روانشناسی در کشور وجهتیابیهای اولیهاش به سوی انتظار فزاینده از آموزش وپرورش بدنبال جنگ جهانی ودوره طولانی رکود بود (وایلز، 1382).
    در میان کشورهای غربی، آمریکا نخستین کشوری بود که در آستانه قرن بیستم به گونهای منظم وضعیت تازهای از تعلیم وتربیت را که در حال شکلگیری بود، به عنوان نهضت جدیدی از بازسازی مدارس به وجود آورد (صفوی، 1374). دیویی کسی بود که در نظام تعلیم وتربیت آمریکا در آن دوره نقش اساسی داشت. مرکز فلسفه عملگرای او انسان بود که ریشه در طبیعتگرایی وانسانگرایی داشت. فلسفه پراگماتیسم بر این مبنا شکل گرفت که حقیقت نسبی است (صفوی، 1366).
    در سال 2000 هدف عمده تعلیم وتربیت نیازهای کودکان به خصوص در نوباوگی واوان کودکی را مخاطب قرار میدهد (وایلز،1382). در مدارس آمریکا دسته بندیهایی از فلسفه آموزشی ونظریه یادگیری به طور مسالمتآمیز همزیستی دارند. این همزیستی که تا اندازهای پدیده بینظیری است به دلیل برخورداری آنها از یک نظام آموزشی باز، غیرمتمرکز، سیاسیشدهای که کسی بر آن بطور مطلق حکمران نیست (وایلز، 1382).
    قرن بیست ویکم همواره نشانه های تغییرات زندگی را منعکس میکند و آموزش وپرورش نمیتواند. استثنایی بر این قاعده باشد. بنظر میرسد در دو دهه قبل این تغییرات در آموزش وپرورش در حرکت بیشتر قرار گرفته بود با تداوم اصلاح آموزشی در قرن بیست ویکم شماری از نوآوریها برای پرداختن به مسائل آموزش وپرورش پیشنهاد شده است. فلسفه تعلیم وتربیت این قرن حاکی از آن است که اگر قرار باشد آموزش وپرورش به مقصد آماده سازی دانش آموزان برای زندگی شاد ومولد در قرن بیست ویکم که تنها میتوان از روی حدس وگمان تقاضاهای آنها را پیشگویی کرد، حرکت کند؛ آموزش وپرورش وظایف بسیار سنگینی خواهد داشت. فناوری به صرف خود تنها راه مشکلات آموزشی وپرورشی کشور نیست بلکه یکی از بخشهای ضروری آن است. با مجهز شدن به ابزار فناوری، همراه با نظرات جدید، میتوان به چالشگری این قرن پاسخ داد وزندگی بهتری برای شهروندان به ارمغان آورد (همان منبع، 83) .
    در حال حاضر در ایالات متحده اندیشه های دیوئی که در آموزش و پرورش اصل کودک محوری را پایه گذاری کرده بود واقع می گردد، اگر چه به روش او نیز انتقادت زیادی شده است ولی دیوئی توانست در فلسفه آموزش وپرورش انقلابی جدید به وجود آورد واز خود نامی جاویدان در تاریخ آموزش وپرورش جهان باقی بگذارد که طبق فلسفه وروش او آشنایی کودک با محیط زندگی خود از مسائل اصولی ومهم تلقی میشود، بویژه آشنایی او با صنایع وحرفههایی که در محیط زندگی او رواج دارند. بدینطریق دانشآموزان در زمان تحصیل به دفعات مکرر از کارخانه ها ومراکز صنعتی و کشاورزی منطقه خود بازدید به عمل میآورند (فرجاد، 1373).
    4-2-2 اهداف آموزش وپرورش:
    نظام اجتماعی آمریکا به فرد اهمیت میدهد، زیرا به اصل تفرد توجه دارند. به همین دلیل در نظام آموزش وپرورش آمریکا، انتخاب افراد به عنوان برگزیدگان وتدارک مدارس خاص برای آنان معنا ندارد وبرای عموم افراد چه با استعداد وچه آنها که در مراحل پایینتری از بهرههوشی قرار دارند، امکان پیشرفت وجود دارد، زیرا در جامعه آمریکا هدف اصلی از آموزش وپرورش تربیت فرد اجتماعی است وبراساس آن توکویل[25] میگوید: «آمریکا در نهایت به برابری افراد با هم بیشتر از آزادی آنها اهمیت میدهد». به عبارت دیگر آمریکا کوشش میکند که برنامههای تربیتی وآموزشی خود را در سطح متعارف وقابل فهم برای توده های وسیع جامعه مطرح واز امتیازات فردی چشم بپوشد (فرجاد، 1373).
    که شامل اهداف کلی زیر میباشد:
    1-دستیابی یکسان به آموزش عمومی حتی برای گروه های اقلیت ومعلولیت
    2- تعهد به عقاید دمکراتیزم وآزادیهای فردی وتوجه به تنوع جمعیت
    3- شکوفا نمودن قوای پتانسل هر یک از کودکان تا حد ممکن، تا بعنوان یک شهروند جامعهای آزاد به خدمت بپردازد.
    4- دانشآموزان ایالت متحده در علوم وریاضیات اول شوند.
    5- هر بزرگسال آمریکایی باسواد شود.
    6- کوشش آموزش وپرورش کشور در جهت دستیابی به برنامههای در حال پیشرفت در مهارتها وموقعیتهای حرفهای، کسب دانش ومهارتهای مورد نیاز وآموزش وآمادهسازی دانشآموزان آمریکایی برای قرن 21 قرار گیرد.
    7- هر مدرسه مشارکت ودخالت والدین را در امر پیشرفت، رشداجتماعی، عاطفی، علمی فرزندان خود افزایش دهد (دفتر اطلاع رسانی وسنجش افکار، بی تا).
    4-2-3 اهم سیاستهای آموزش وپروش
    1-تقویت تحقیقات کاربردی وتعقیب تحقیقات بین المللی وملی
    2-تعامل با صاحب نظران سیاستگذاران و رهبران آموزش در جهت بهبود سیاستها
    3-تقویت میزان پاسخگویی نظام آموزشی

    اصلاح ارزشیابی برنامه درسی وتحلیل اجزای نظام آموزش عمومی برپایه تغییر وتحوّل وضع اجتماعی آموزش معلمان
    تقویت تفکر استدلال دانشآموزان وارزیابی مداوم آنان

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:16:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی مسأله این‌همانی شخصی بر اساس مبانی ملاصدرا- قسمت ۴ ...

    بنابراین، از نظر او حقیقت ثابتی به نام خودِ مستمر نمی‌تواند وجود داشته باشد، زیرا حافظه با نگهداری خاطراتِ مستمر و مکرر موجب می‌شود که ما خود را به‌صورت غیر واقعی مستمر بیابیم و در مورد دیگران هم، ما تنها عادت داریم آن‌ ها را مستمر تصور کنیم، در حالی که چهره‌ای را که ما از دوستمان به‌طور مثال الأن می‌بینیم ‌تنها چهره‌ای شبیه به قبل است و عین آن نیست. درواقع این حالات مختلف هستند که واقعاً وجود دارند و تصور چهره‌ی واحد تنها یک اعتبار عقلی است.[۶۱]

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    ۴-۱-۲-۱ نقد دیدگاه راسل

    ۱- نقدی که بر دیدگاه راسل وارد می‌شود، درواقع نقدی است که در ابتدای امر بر دیدگاه تجربه گرایی او وارد می‌شود به این صورت که، ما نمی‌توانیم بر اساس نتایج علوم تجربی درباره‌ی اثبات یا انکار بقای انسان سخن بگوییم؛ زیرا همان‌طور که، وجود نفس به‌عنوان امری مجرد قابل اثبات تجربی نیست، دلیلی قطعی هم، برای این که شخص یا “خود” تنها پاره‌ای افکار و احساسات هستند وجود ندارد. علاوه بر این ما دلیل متقنی برای این‌که بدن قدرت تولید فکر و احساس دارد هم نداریم. هم‌چنین ما نمی‌توانیم با مشاهده و تجربه‌ی موارد و مثال‌هایی از ارتباط بین جنبه‌ی نفسانی و جنبه‌ی بدنی، به ارتباط وجودی کامل بین این دو جنبه حکم کنیم به‌گونه‌ای که با فرض عدم یکی، وجود دیگری نامعقول باشد.[۶۲]
    ۲- هر یک از ما دارای مجموعه‌ای از آگاهی‌ها و یادآوری‌هایی هستیم که درگذشته ایجاد شده است، حال اگر در فهم این‌که قبلاً چنین آگاهی را داشته‌ایم یا چنین رویدادی را تجربه کرده‌ایم امر ثابت یا تجربه‌گر ثابتی فرض نشود، باید پرسید این آگاهی‌های مهم و منقطع چگونه حفظ و مقایسه می‌شوند؟ اگر این فرایند را به مغز نسبت دهیم، چگونه ممکن است مغزی که خود هرلحظه در حال تغییر و تحول است، بتواند این آگاهی‌ها را حفظ و بازسازی کند؟ چگونه مجموعه‌ای از خاطرات و آگاهی‌های ثابت توسط مغز متغیر و نا ثابت حفظ می‌شود.[۶۳]
    در نظر گرفتن یک خود مستمر به‌عنوان دارنده‌ی تجارب از دیدگاه اخلاقی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا اگر من همان شخصی نباشم که پنج سال پیش تجربه‌ای چنین و چنان داشته‌ام، لازم نیست درباره‌ی وقایعی که به دنبال آن رخ داده است هیچ مسئولیتی به عهده بگیرم؛ مسئولیت باوجود منفرد داشتن اشخاص رابطه تنگاتنگی دارد. اخلاق و مسئولیت اخلاقی مستلزم آن است که من تصدیق کنم که اعمال گذشته من به من تعلق دارد. در هر حال باید گفت مفهوم “خود” مستمر با مفاهیمی مانند: مسئولیت اخلاقی ارتباطی تنگاتنگ دارد. به همین دلیل هر نوع تلاشی برای زیر سؤال بردن مفهوم خود، نتایج گسترده‌ای دارد. باید بپذیریم با انکار وجود یک خودِ مستمر مفاهیمی مانند مسئولیت اخلاقی و مفهوم وجود فرد صاحب هویت به معنای دقیق کلمه در معرض خطر قرار می‌گیرد.[۶۴]

     

    ۴-۲- قائلان به این‌همانی شخصی

    در بررسی دیدگاه هیوم و راسل به‌عنوان منکران این‌همانی، مشخص گردید که هیوم و راسل، هر دو به وجود نوعی احساس خودِ مستمر یا منِ ثابت در وجود انسان‌ها اذعان دارند. هیوم این احساس استمرار را، توهم و ناشی از تخیل ذهن می‌دانست و معتقد بود که ذهن، ادراکات منقطع پیاپی را به ‌صورت یک خود واحد و مستمر تخیل می‌کند. راسل هم با اذعان به وجود احساس این خودِ مستمر، آن را ناشی از عادت و حافظه مبتنی بر مغز مادی می‌دانست. اما قائلان به این‌همانی، نه تنها این احساسِ استمرار را امری واقعی و حقیقی می‌دانند؛ بلکه قائل به وجود منِ ثابت یا خودِ مستمری در موجودات زنده هستند و آن را تنها یک تخیل یا توهّم نمی‌دانند. آن‌ ها در بحث این‌همانی به دنبال آن‌اند که بدانند این استمرار در اثر چه امری است و از کجا ناشی می‌شود. غالباً تفاوت دیدگاه‌ها در این‌همانی شخصی هم از این بحث آغاز می‌شود، عده‌ای این استمرار را ناشی از استمرار بدن یا جسم فرد می‌دانند و به نوعی، قائل به معیار بدنی برای این‌همانی هستند. عده‌ای هم این استمرار را ناشی از تداوم حافظه می‌دانند و درنهایت عده کثیری هم علت استمرار هویت فردی در طول زمان را به وجود امر مجردی به نام نفس یا روح نسبت می‌دهند.
    معنای معیار یا ملاک این‌همانی: ارائه ملاک یا معیار از سوی قائلان به این‌همانی درواقع پاسخ به پرسش چرایی این‌همانی موجودات است. به چه دلیل من باوجود تغییرات اساسی معتقدم همان کودک چند سال قبل هستم؟ جوابی که قائلان این‌همانی به این سؤال می‌دهند، ملاکی است که آنان برای این‌همانی برگزیده‌اند. قائلان به معیار بدنی در جواب این سؤال می‌گویند: این فرد، همان انسان چند سال پیش است؛ زیرا دارای همان بدن است. قائلان به معیار حافظه تداوم حافظه را دلیل این‌همانی فرد مذکور می‌دانند و قائلان به معیار نفس امری مجرد را دلیل این‌همانی ذکر می‌کنند. باید توجه داشت، پاسخی که آن‌ ها به این سؤال می‌دهند ناظر به این‌همانی فرد در مقام ثبوت است، بدین معنا که معتقدان به ملاک بدنی، بدن یا مغز را دلیلی هستی شناختی برای این‌همانی انسان می‌دانند نه این‌که آن را تنها، نشانه‌ یا مدرکی برای احراز این‌همانی فرد بدانند. هم‌چنین ممکن است قائلان به ملاک نفس یا حافظه، بدن را دلیل یا معیاری برای این‌همانی در مقام اثبات معرفی کنند، ، اما به‌هرحال به لحاظ وجود شناختی آن‌ ها نفس یا حافظه را ملاک این‌همانی می‌دانند.

     

    ۴-۲-۱ -معیار بدنی [۶۵]

    معیار بدنی یا تشابه بدنی، اولین شاهدی است که برای اثبات این‌همانی موجودات، به ذهن انسان خطور می‌کند. این معیار موجه‌ترین راه برای تبیین این‌همانی به نظر می‌رسد. بر اساس این معیار، آن چه مقوم هویت شخصی است، تداوم و حفظ این‌همانی بدن در طول زمان است. بر اساس این معیار، شخص P2 در زمان T2 همان شخص P1 درزمانT1 است، اگر P2 و P1دارای بدن یکسانی باشند. [۶۶]استمرار بدنی هم، می‌تواند ناظر به اجزای تشکیل‌دهنده‌ی یک شیء و هم، ناظر به فرم و صورت ظاهر شیء باشد. به‌عنوان‌ مثال پس از گذشت چندین سال، چگونه حکم به این‌همانی یک میزتحریر می‌دهیم؟ و می‌گوییم این همان میزتحریر چند سال قبل است. مسلماً، یکی از دلایل اصلی ما در این‌همانی میز، این است که پیکره‌ی اصلی میز حفظ شده است، حال اگر میز به‌گونه‌ای تعمیر شود که دیگر، هیچ یک از اجزای تشکیل‌دهنده‌ی میز قبلی در این میز جدید نباشد، یا اینکه بخش اعظم میز تغییر کرده باشد، در این صورت به دلیل این‌که اکثر مواد تشکیل‌دهنده‌ی میز قبلی در این میز نیست می‌توان ادعا کرد، این میز، دیگر میز قبل نیست.[۶۷]
    اگر این اتفاق در رابطه با صورت ظاهری میز بیفتد چه می‌گوییم؟ اگر میزمان را به گونه ای تغییر دهیم که همان اجزاء را داشته باشد ، اما صورت ظاهری میز قبلی در آن نباشد به عنوان مثال به نوعی نیمکت تبدیل شود در این صورت هم، میز ما با میز قبلی دارای این‌همانی نیست.
    اگر میز به‌گونه‌ای تغییر کند که هم شکل ظاهری و هم اکثر مواد تشکیل‌دهنده‌ی میز تغییر کند، می‌گوییم این میز، یک میز جدید است. در واقع در این جا می‌گوییم این میز نه دارای این‌همانی در مقام اثبات است و نه این‌همانی در مقام ثبوت. درنتیجه می‌توان گفت: ملاک بدنی در مورد اشیای بی‌جان ملاک موجهی است و این‌همانی مستمر یک شیء بی‌جان مرکب، مقتضی این‌همانی مستمر اجزای سازنده آن است.[۶۸]

    در صورت پذیرش ملاک بدنی به‌عنوان معیار این‌همانی در مقام ثبوت، حفظ هویت شخصی برای انسان و سایر موجودات، چیزی بیشتر و فراتر از حفظ هویت اجسام مادی نیست، بلکه بر این اساس، همه‌ی موجودات، داری ملاک یکسانی برای این‌همانی هستند؛ در نتیجه میان هویت شخصی انسان یا یک اسب و یا یک میز تحریر تفاوتی وجود ندارد.

     

    ۴-۲-۱-۱- دلایل قائلان به ملاک بدنی

    دلایل مختلفی برای پذیرش ملاک بدنی عنوان شده است. آنتونی فلو می‌گوید: شخص آن کسی است که با او ملاقات می‌کنیم و البته آن چه، ما ملاقات می‌کنیم بدن فرد است. ازاین‌رو بدن انسان، در هر فعلیتی که از او توصیف می‌کنیم دخالت دارد. آن چه که ما به‌طور مکرر با آن روبروییم بدن فرد است؛ پس حافظ هویت شخصی فرد، بدن اوست و بدون بدن، ما هیچ تصوری از فرد نمی‌توانیم داشته باشیم.
    جان پری در کتاب معروفش با نام گفت‌و‌گویی در این‌همانی شخصی و جاودانگی از غیرقابل تشخیص بودن نفس‌ها به‌عنوان دلیلی برای اثبات معیار بدنی ذکر کرده است او در این باره می‌گوید: وقتی ما درباره‌ی این‌همانی اشخاص قضاوت می‌کنیم درباره این‌همانی نفس‌ها قضاوت نمی‌کنیم به این دلیل که نفس‌ها آن‌طور که گفته می‌شود غیر محسوس هستند و به این دلیل این‌همانی شخص نمی‌تواند ترکیبی از این‌همانی نفس و بدن باشد به همین دلیل دایره توانایی ما در این‌همانی، تنها بدن شخص است.[۶۹]
    شاهد دیگری برای اثبات ملاک بدنی ارائه ‌شده، این است که، راه‌های گوناگونی که ما از طریق آن‌ ها پی به این‌همانی شخص می‌بریم مانند: گرفتن آزمایش خون یا اثرانگشت، از طریق بدن فرد است، علاوه بر این امروزه می‌توان به مواردی مانند کدهای ژنتیکی فرد هم اشاره کرد، که همه‌ی این‌ها به‌گونه‌ای به بدن فرد، ربط پیدا می‌کند.[۷۰]
    امروزه بعضی قائلان به معیار بدنی، تفسیر خاصی از این معیار ارائه داده‌اند به‌عنوان ‌مثال؛ ننسی مورفی در کتاب چیستی سرشت انسان با تمایز نهادن میان دیدگاه فیزیکالیست تقلیلی و غیر تقلیلی می‌گوید:
    فیزیکالیست‌های تقلیلی می‌گویند: بدن است که باوجود دگرگونی‌های بسیاری که از سر می‌گذراند، توجیه کننده‌ی هویت انسان است. اما من می‌کوشم نوعی تبیین فیزیکالیستی غیر تقلیلی ارائه دهم. بدن از آن حیث که شیء مادی است مقوم هویت ما نیست، بلکه آن چه مقوم هویت ماست استعدادهایی است که بدن، وجودشان را ممکن می‌سازد مانند: آگاهی و حافظه، منش اخلاقی، ارتباطات میان فردی و به‌ویژه ارتباط باخدا.[۷۱]
    ننسی در این کتاب می‌کوشد بگوید این دیدگاه (ملاک بدنی به‌عنوان معیار این‌همانی) به هیچ وجه با حیات پس از مرگ و جنبه روحانی بودن انسان در تضاد نیست.

     

    ۴-۲-۱-۲- نقد معیار بدنی

    در طبیعت موجوداتی وجود دارد که، هرلحظه در حال نو شدن و تغییر بدنی هستند، درباره‌ی آن‌ ها با توجه به معیار بدنی چه می‌گوییم؟ امروزه علم ثابت کرده است هرچند سال یک بار، بیشتر سلول‌های بدن ما نو می‌شوند. آیا با عوض شدن سلول‌های بدن موجود زنده، این‌همانی فرد بر اساس این معیار، حفظ می‌شود؟ آیا طبق معیار بدنی می‌توان ادعا کرد این درخت تنومند که اکنون وجود دارد، همان نهال پنجاه سال پیش است؟ بر اساس معیار بدنی، این درخت همان نهال پنجاه ساله نیست؛ زیرا نه مواد تشکیل‌دهنده‌ی سابق را دارد و نه دارای شکل ظاهری نهال گذشته است. به تعبیری بر اساس معیار بدنی باید گفت این فردِ اکنون یا این درخت، حتی همان فرد چند دقیقه پیش هم نیست، زیرا به لحاظ بدنی با فرد گذشته دارای این‌همانی نیست؛ ازاین‌رو به نظر می‌رسد این‌همانی اجسام بی‌جان با اشیاء جان دار متفاوت باشد و ملاک این‌همانی در دو مورد متفاوت باشد.[۷۲]
    یکی از راه‌هایی که برای بررسی صحت ملاک‌های این‌همانی استفاده می‌شود مثال‌های فرضی است. اگر روزی عمل پیوند مغز مانند پیوند قلب ممکن شود و به‌طور مثال دانشمندان بتوانند مغز یک فرد پیر را به بدن فردی جوان پیوند بزنند، درباره‌ی این فرد چه می‌توان گفت؟ بر اساس ملاک بدنی، این فرد باید یک انسان جوان باشد؛ چون بدن یک فرد جوان ر ا به همراه دارد. اما او مانند یک انسان پیر رفتار خواهد کرد؛ چون مغز یک انسان پیر را به همراه دارد و دارای خاطرات و خصوصیات روان شناختی اوست. هرچند بیان این مثال، ملاک بدن را به‌طور کامل مغلوب نمی‌کند ، اما معیار بدنی را از کل بدن، به مغز تقلیل می دهد؛ زیرا درهرصورت مغز هم، بخشی از بدن است.[۷۳]
    یکی دیگر از نقدهای رایج که بر دیدگاه بدنی وارد شده، این است که مجازات یک فرد مجرم به خاطر جنایات گذشته، با وجود تغییرات اساسی بدنی، چه در فرم و چه در مواد تشکیل‌دهنده، حاکی از این پیش فرض است که این‌همانی فرد بر امری غیر از بدن استوار است. این نقد بر معیار بدنی توسط فیلسوفان مسلمان نظیر ملاصدرا به‌عنوان دلیلی برای وجود نفس مطرح ‌شده است. بدین مضمون که، باقی ماندن هویت شخصی حیوان یا انسان باوجود تغییرات مکرر بدنی، نشانه‌ی این امر است که، هویت حیوان یا انسان بر اساس امر مادی یا بدنی نیست. و درنتیجه به ‌واسطه امر دیگری است.[۷۴]
    در پاسخ به این اشکال می‌توان گفت: پیشرفت‌های بشر در قرن حاضر، مبنی بر یکسانی کدهای ژنتیکی یک فرد از زمان تولد تا هنگام مرگ، معیار بدنی را به‌ غایت تأیید می‌کند؛ به‌عنوان‌ مثال: دلیل عمده برای مجازات یک فرد بعد از سالیان طولانی می‌تواند یکسانی کدهای ژنتیکی آن فرد باشد، حتی اگر فرد مجرم، دچار اختلال حافظه باشد از طریق آزمایش DNA می‌توان به هویت فرد مذکور پی برد. امروزه با آزمایش DNA می‌توان فهمید که فرد امروز، همان انسان پنجاه سال گذشته است. آزمایش DNA حتی برای تشخیص هویت انسانی که سال های قبل مرده است هم کاربرد دارد. در واقع بر اساس دیدگاه مادی گرایانه، و اعتقاد به این که زندگی انسان در همین دنیای مادی خلاصه می‌شود، معیار بدنی مبتنی بر عدم تغییر کدهای ژنتیکی به‌خوبی می‌تواند این‌همانی فرد را در دنیا از هنگام تولد تا هنگام مرگ تبیین کند. بر این اساس می‌گوییم این‌همانی فردی از هنگام تولد تا زمان مرگ یکسان است؛ زیرا دارای کدهای ژنتیکی یکسان است. اما آیا با تمسک بر این دیدگاه، استمرار انسان در حیات پس از مرگ را هم می‌توان توجیه کرد؟
    آیا می‌توان جمع آوری اجزای پراکنده‌ی انسان را در هنگام قیامت بر اساس جمع‌ آوری کدهای ژنتیکی یا DNA توجیه کرد؟ و آن را تبیین معقولی برای حشر عنصری دانست؟ بدین‌صورت که خداوند قادر است انسان را به گونه‌ای بازیابی کند که به لحاظ کدهای ژنتیکی عیناً همین انسان در دنیا باشد. بر اساس این دیدگاه، حیات پس از مرگ را می‌توان بر اساس ملاک بدنی توجیه کرد. سؤالی که در این بحث مطرح می‌شود این است که آیا این انسان بازیابی شده، با آن فرد در دنیا دارای این‌همانی است و عیناً یکی است؟ در پاسخ باید گفت: هرچند شخص بازیانی شده دقیقاً شبیه فرد متوفی در دنیا است، ، اما این دو فرد به‌ هرحال دو فرد مجزا از هم‌اند و تنها دارای این‌همانی کیفی‌اند. آن‌ ها دو فردی‌اند که کاملاً شبیه هم هستند ، اما این‌همانی عددی ندارند؛ یعنی به لحاظ عددی یک فرد به‌ حساب نمی‌آیند و قبلاً اشاره شد، آن چه در این‌همانی مهم است عینیت است نه مثلیت. بدین معنا که آخرت، در صورتی می‌گوییم این همان فردی است که در دنیا بوده که عین همان فرد در دنیا باشد. هرچند یکی بودن ساختار کدهای ژنتیکی شاهدی قوی برای تشخیص این‌همانی است ، اما ملاکی هستی شناختی برای آن محسوب نمی‌شود و بر اساس آن نمی‌توان حیات بعد از مرگ را بر اساس این‌همانی عددی که لازمه جاودانگی است توجیه کرد.
    درست است که تنها معیار قابل دسترسی برای تشخیص این‌همانی فرد ممکن است بدن فرد یا کدهای ژنتیکی فرد باشد ، اما قبول این مطلب به این معنا نیست که معیار این‌همانی به لحاظ وجود شناختی هم بدن یا جزئی از بدن باشد بلکه این موارد می‌توانند شواهدی قوی برای این‌همانی شخص باشند به عبارتی باید میان مقام اثبات و ثبوت در این‌همانی قائل شد.

     

    ۴-۲-۲ – ملاک مغزی و نقد آن[۷۵]

    اشکالات وارد بر ملاک بدنی فیلسوفان را وادار کرد که ملاک این‌همانی را از کل بدن به بخش مهمی از بدن؛ یعنی مغز تقلیل دهند. فیلسوفان مادی اعتقاد دارند مغز بیشتر از سایر اجزاء بدن در این‌همانی نقش دارد. مغز نقش بسیار مهمی در حفظ و استمرار خصلت‌های روانی دارد. آسیب به مغز یک فرد می‌تواند تأثیرات عمیقی در شخصیت و خصوصیات فرد بگذارد. بدین ترتیب ملاک بدنی این‌گونه اصلاح می‌شود: فردP2 درزمان T2 همان فرد P1 در زمان T1 است اگر و تنها اگر P2دارای همان مغز P1 باشد.[۷۶] در نقد این دیدگاه، باید دید آیا می‌توان حالتی را فرض کرد که یک فرد در عین این که در کار مغزش اختلال ایجاد شده است باز هم، این‌همانی‌اش حفظ شده باشد. نمونه‌ای که برای این حالت گزارش شده هنگامی است که فردی به دلیلی مانند: تصادف یا سکته مغزی یکی از نیم کره‌های مغزش را از دست داده است. تحقیقات نشان داده که در بعضی افراد وقتی یک نیم کره مغز دچار اختلال می‌شود نیم کره ی دیگر به‌ مرور زمان کارهای این نیم کره را به عهده می‌گیرد و فرد تا حدودی به حال اول باز می‌گردد. هم‌چنین افراد نادری وجود دارند که به لحاظ توانایی در انجام کارها تفاوتی میان دو نیم کره ی مغزشان دیده نمی‌شود.درصورتی‌که بنا بر معیار مغزی باید با اختلال در کار مغز این‌همانی فرد نیز از میان می‌رفت. به همین دلیل عده‌ای تنها بخشی از مغز را به‌عنوان ملاک این‌همانی کافی دانسته‌اند.[۷۷]
    برای نقد این ملاک هم می‌توان به یک داستان فرضی استناد کرد اگر روزی پیوند مغز امری ممکن باشد و بتوان هر یک از نیم کره‌های مغز فردی به نام حامد را به وحید و سعید پیوند زد در آن صورت بر اساس معیار مغزی، حامد باید هم با وحید و هم با سعید دارای این‌همانی باشد؛ زیرا یکی از نیم کره‌های حامد که عامل این‌همانی است در بدن سعید است و دیگری در بدن وحید. پس حامد با سعید و وحید دارای این‌همانی است؛ زیرا هر یک از آنان بخشی از مغز وحید را همراه خود دارند. بر اساس ملاک مغزی (البته بخشی از مغز) ما می‌توانیم بگوییم که وحید و سعید دارای این‌همانی هستند؛ زیرا هر دو آن‌ ها بخشی از مغز حامد را دارا هستند و هر یک از آن‌ ها با حامد دارای این‌همانی است. درنتیجه می‌توان گفت وحید و سعید یک نفرند. درحالی‌که آن‌ ها به‌وضوح دو انسان جدا از هم هستند.[۷۸]

     

    ۴-۲-۳- ملاک حافظه و آگاهی [۷۹]

    جان لاک (۱۷۰۴-۱۶۳۲) فیلسوف تجربی مسلک انگلیسی بحث این‌همانی را به‌طورکامل در رساله‌اش با نام Concerning Human Understanding (تحقیق در فاهمه بشری) مطرح کرد. لاک در این رساله به‌وضوح معیار بدنی را به‌عنوان معیار این‌همانی رد ‌کرد و مفهوم شخص را مفهوم موجود آگاهی که، می‌توان او را اخلاقاً و قانوناً مسئول اعمال گذشته‌اش دانست، تعریف کرد و میان تعریف انسان با شخص تمایز قائل شد.‌ هرچند اغلب ما این دو واژه را به‌جای هم به کار می‌بریم ، اما این دو واژه؛ یعنی انسان و شخص معنای واحدی ندارند. اگر ما آن‌ ها را به‌جای هم به کار می‌بریم به این دلیل است که همه اشخاصی را که ما می‌شناسیم انسان‌اند و نیز تا آن جا که ما می‌دانیم هرگاه ما با انسان واحدی روبرو هستیم با شخص واحدی هم رو به روییم. اما لاک معتقد بود یک شخص ضرورتاً انسان نیست. از نظر او یک شخص یک موجود متفکر عاقلی است که دارای قوه استدلال و تأمل است و می‌تواند خودش؛ یعنی همان شیء متفکر را، به خودی خود در زمان‌ها و مکان‌های متفاوت ملاحظه کند.[۸۰]
    یک میمون یا پرنده ای که بدین نحو تصور شود می‌تواند احتمالاً یک شخص باشد. مفهوم انسان مفهومی زیست‌شناختی است، تشخیص چیزی به ‌منزله ی یک انسان تشخیص آن، به‌منزله عضوی از گونه انسان اندیشه‌ورز است که گونه خاصی از حیوانات به شمار می‌آید. این انسان، نوعی موجود زنده است که با تعدادی خصیصه‌ی مادی تعریف می‌شود ، اما تصوری که از شخص وجود دارد تصوری زیست‌شناختی نیست. ظاهراً لاک در مورد این‌که هر انسانی یک شخص باشد تردید داشته است. شاید هم این تعبیر دقیق‌تری باشد، یک انسان با عقل یک گربه حتماً یک شخص نیست هرچند که ظاهراً شبیه انسان است و به لحاظ زیست شناختی یک انسان است ، اما به د لیل نداشتن شعور و آگاهی از نظر لاک یک شخص به حساب نمی‌آید. لاک شخص را به موجود عاقلِ متفکر، که به نفس خودآگاه است تعریف می‌کند، شخصی که در زمان‌ها و مکان‌های مختلف خود را همان وجود واحد معین می‌داند و این وجدان همراه آگاهی است؛ زیرا محال است کسی درک کند و خودِ این عمل در ک را، درک نکند. طبق این تعریف، مفهوم شخص با مفهوم انسان کاملاً متفاوت است، هرچند همه اشخاصی که ما دیده‌ایم انسان بوده‌اند ، اما این دلیل نمی‌شود که همه انسان‌ها هم شخص باشند. لاک میان تعریف انسان و شخص به این دلیل تمایز قائل می‌شود تا بر خودآگاهی به‌عنوان ملاک این‌همانی تأکید کند و بگوید این جسم و بدن مادی نیست که حقیقت انسان را می‌سازد، بلکه این خودآگاهی است که هویت را شکل می‌دهد، تا حدی که اگر این خودآگاهی نباشد دیگر هویت شخصی باقی نمی‌ماند. او وجدان، یعنی شعور و آگاهی نسبت به تفکر را ملاک این‌همانی قرار می‌دهد. از نظر او تا آن جا که شعور به نفس یا خودآگاهی به عقب برود، هویت شخصی هم به همان‌جا می‌رسد.[۸۱]
    لاک معنای این خودآگاهی را به معنای مفروض داشتن امری غیرمادی نمی‌داند، درواقع تأکید لاک بر اهمیت خودآگاهی به‌عنوان ملاک وحدت شخصی صریحاً مسئله جوهر را در این زمینه تبدیل بر مسئله فرعی کرده است .[۸۲]از نظر او یک جوهر غیرمادی سابق(نفس)، بدون وجدان سابق نمی‌تواند به‌ واسطه اتحاد با یک جسم مادی همان شخص را به وجود آورد.[۸۳] بدین ترتیب او می‌خواهد نقش روح به‌عنوان امر غیرمادی و جسم به ‌عنوان جوهر مادی را بدون خودآگاهی در هویت شخصی انکار ‌کند. از نظر او در روز قیامت روح به تنهایی نمی‌تواند هویت فردی را تحقق بخشد، بلکه حتماً باید روح همراه خود آگاهی باشد؛ زیرا یک نفس غیرمادی که هیچ‌یک از اعمال گذشته‌اش را به یاد نمی‌آورد نمی‌تواند مسئول اعمال گذشته‌اش باشد. لاک هرچند وجود نفس را انکار نمی‌کند ، اما استمرار آگاهی را هم ناشی از امر مجرد نمی‌داند و مسئله آگاهی را جدا از مسأله ی نفس بیان می‌کند. درنهایت لاک این نتیجه منطقی را می‌گیرد که اگر فردی در زمان T1یک آگاهی متمایز و انتقال ناپذیر و در زمان T2آگاهی متمایز و انتقال ناپذیر دیگری داشته باشد نمی‌توان گفت این انسان در زمان T2 همان شخص در زمان T1است.[۸۴]

     

    ۴-۲-۳-۱- نقد دیدگاه حافظه

    مهم‌ترین نقدی که بر دیدگاه لاک وارد می‌شود این است که، اگر ما موافق باشیم وحدت آگاهی، این‌همانی را شکل می‌دهد در آن صورت باید پرسید موضوع این وحدت آگاهی چیست؟ اگر بگوییم این وحدت آگاهی توسط یک نفس مستمر غیرمادی شکل می‌گیرد در این صورت باید همان نفس غیرمادی را ملاک این‌همانی قرار دهیم؛ ، اما اگر معتقد باشیم یک مغز مادی موضوع وحدت آگاهی است و با از بین رفتن این مغز مادی وحدت آگاهی هم از بین می‌رود در این صورت، ملاک مغزی یا به عبارتی ملاک بدن، ملاک این‌همانی است.
    مسئله دیگر این‌که حافظه یا خودآگاهی ما انسان‌ها همیشه صائب نیست. بسیاری از اوقات ما خاطره‌ای را به یاد می‌آوریم که هرگز اتفاق نیفتاده است یا این‌که ما، بسیاری از خاطرات واقعی زندگی‌مان را به یاد نمی‌آوریم . پس میان حافظه واقعی و حافظه ظاهری باید تمایز قائل شد. آن چه موجب این تمایز می‌گردد صدق مدعای حافظه است. بر اساس دیدگاه لاک، ملاکی برای تمایز حافظه ظاهری یا غیر واقعی از حافظه واقعی وجود ندارد.[۸۵]
    پیشنهادی که برای حل این مشکل ارائه ‌شده، این است که ملاک بدنی باید در کنار معیار حافظه قرار بگیرد، به این صورت که اگر شخصی قبلا ًبا بدن فیزیکی خود با واقعیتی مواجه شد آن گاه از آن واقعه حافظه داشته باشد، آن حافظه واقعی خواهد بود. در این صورت حافظه‌هایی که شخص با بدن خود در زمان و مکان خاص درگیر آن‌ ها نبوده است حافظه غیرواقعی خواهد بود. [۸۶]
    اشکال دیگر این‌که، مواردی وجود دارد که فرد دچار آلزایمر می‌شود، به‌گونه‌ای که حتی اسم خودش را هم به یاد نمی‌آورد و از هیچ خودآگاهی برخوردار نیست آیا ما باید حکم کنیم که این فرد، انسان چند سال قبل نیست؟ مواردی هم اتفاق می‌افتد، فردی ادعا می‌کند که فرد خاصی مثلاً ناصرالدین‌شاه است و خاطرات زیادی از او نقل می‌کند که اتفاقاً بعضی از آن‌ ها هم درست هستند، آیا بر اساس ملاک حافظه باید حکم کرد که این فرد ناصرالدین‌شاه است؟ یا این که فردی را در نظر بگیرید که دچار فراموشی شده است و در این مدّت از خاطرات جدیدی متفاوت با قبل از فراموشی برخوردار می‌شود. بر اساس معیار لاک، ما راهی برای اثبات یکی بودن این فرد، قبل از فراموشی و بعد از آن نداریم، به ناچار باید حکم کنیم این فرد به دلیل داشتن خاطرات کاملاً متفاوت و منقطع دو فرد است، درحالی‌که ما او را یقیناً یک فرد می‌دانیم. هم‌چنین زمانی وجود دارد که فرد همه آن چه در گذشته برای او اتفاق افتاده را به‌خوبی به یاد نمی‌آورد یا در مواقع خواب یا در هنگام بی هوشی فرد از خودآگاهی برخوردار نیست؛ آیا طبق معیار حافظه باید ادعا کرد این فرد دیگری است. راه حلی که برای این مسأله ارائه شده این است که معیار حافظه را باید با سایر ویژگی‌های روان شناختی متصل کرد؛ زیرا به‌عنوان مثال اغلب عقاید و خصوصیات اخلاقی افراد بعد از خواب یکسان با قی می‌ماند.[۸۷]
    درهرصورت باید گفت هویت شخصی یک ‌چیز است و داشتن حافظه‌ای روشن و یا ماده مغزی یکسان چیز دیگر، و این مخالفتی با این‌که هویت شخصی بدون حافظه واقع شود ندارد؛ هرچند شباهت مواد مغزی و یا حافظه روشن شاهد قدرتمند برای این‌همانی به حساب می‌آید.[۸۸]

     

    ۴-۲-۴- ملاک پیوستگی روان شناختی و نقد آن[۸۹]

    با توجه با اشکالات وارده بر ملاک حافظه، فیلسوفان به این نتیجه رسیدند که حافظه به تنهایی نمی‌تواند بار هویت فردی را به دوش بکشد؛ زیرا افزون بر حافظه، سایر اتصال‌های روان‌شناختی فرد مانند: خاطرات گذشته، امیال، باورها، احساسات و عواطف هم در هوّیت فردی نقش دارند؛ معیار روان‌شناختی را باید نسخه بسط یافته تر معیار حافظه دانست. مواقع زیادی در حیات انسان وجود دارد که فرد از آن‌ ها حافظه روشنی ندارد ، اما سایر ویژگی‌های روان شناختی انسان در این موارد ثابت مانده است که می‌تواند گذشته و آینده فرد را به هم متصل کند.[۹۰] مطابق این معیار فرد P2 در زمان T2 همان فرد P1 در زمان T1 است اگر و تنها اگر، فرد P2 در زمان T2 به لحاظ روان‌شناختی با فرد P1 در زمان T1 همانند باشد. برای نقد این معیار می‌توان حالت فرضی را در نظر گرفت که اگر روزی پیوند مغز امری ممکن باشد (از آن جا که تمام این اتصال‌های روان شناختی وابسته به حافظه انسان است)، در صورتی که بتوان یکی از نیم کره های مغز فرد الف را به فرد ب پیوند زد؛ در این صورت تمام ویژگی‌های روان شناختی فرد الف را فرد ب هم خواهد داشت در نتیجه دو فرد با یک پیوستگی روان شناختی خواهیم داشت.[۹۱]

     

    ۴-۲-۵- ملاک نفس

    دیدگاه هویت شخصی به مثابه امری مادی نوعی دیدگاه تحویل گرایانه است. قائلان به این دیدگاه حقیقت انسان را تنها به امور مادی مانند: بدن تحویل می‌برند. اما عده‌ای هویت شخصی را ناشی از امری غیرمادی یا مجرد می‌دانند. از نظر قائلان به این دیدگاه، هویت شخصی امری بنیادین و غیرقابل تحویل و تقلیل به امور مادی است و نمی‌توان آن را بر حسب پیوستگی فیزیکی یا روانی تعریف کرد. از نگاه آنان هویت شخصی چیزی شبیه به روح غیرمادی دکارت است که، مستقل از ماده وعوارض آن است و تغییرات پیوسته بدن هیچ‌گونه تغییری در جوهر آن ایجاد نمی‌کند و به ‌واسطه تجردش از ثبات دائمی برخوردار است. ریچارد سویین برن از طرفداران این دیدگاه می‌گوید:
    عصاره دوگانه انگاری کلاسیک نظریه‌ایست که می‌گوید در فرد چیزی بیشتر از مواد بدنی وجود دارد که تداوم آن چیز، برای تداوم فرد ضروری است. درباره‌ی فرض کردن این‌که امری غیر مادی و غیرقابل تقسیم عامل این تداوم باشد چیز احمقانه‌ای وجود ندارد. دو گانه انگاری کلاسیک روشی برای بیان دیدگاه ساده هویت شخصی ( (Simple view است.[۹۲]
    ملاک نفس یکی از پرطرفدارترین ملاک‌ها در باب این‌همانی شخصی است. بر اساس این دیدگاه شخص P2 در زمان T2 همان فرد P1 در زمان T1است؛ زیرا دارای نفس واحدی است. مزّیت این دیدگاه، بر سایر ملاک‌ها این است که در صورت اثبات امر مجردی به نام نفس به ‌عنوان ملاک این‌همانی، می‌توان حیات شخصی پس از مرگ را بهتر توجیه کرد، درصورتی‌که توجیه حیات پس از مرگ با اعتقاد به سایر معیارها سخت‌تر خواهد بود یا حداقل مستلزم وقفه زمانی مرگ تا قیامت است. این‌همانی شخص درحیات پس از مرگ درصورتی حفظ می‌شود که، فرد جاودانه شده استمرار همین فرد، بدون وقفه ی زمانی در دنیا باشد و این امر تنها با اثبات حیات دائمی برای نفس امکان‌پذیر است. به‌عنوان‌مثال: در ملاک بدنی اگر فرد بخواهد قائل به حیات پس ازمرگ باشد باید به جمع اجزاء فرد متوفی یا اعاده معدوم معتقد باشد و بگوید بدن همان فردی که در دنیا بوده پس از مرگ بازآفرینی شده، درحالی‌که فرد بازآفرینی شده با وقفه مرگ همراه بوده است و این فرد تنها شبیه همان فرد در دنیاست ، اما به‌ هرحال عین او نیست.

     

    ۴-۲-۵-۱- نقد ملاک نفس

    مهم‌ترین انتقادی که بر ملاک نفس وارد می‌شود این است که نفس به‌عنوان امری غیرمادی قابل اثبات تجربی نیست. عده‌ی کثیری براهین ارائه‌ شده برای اثبات نفس را قابل خدشه می‌دانند. از نگاه آنان هیچ مفهومی معینی از ماهیت نفس به دلیل مجرد بودن در دست انسان نیست. آنان اعتقاد به وجود نفس را به‌عنوان موضوع آگاهی امری کاملاً تعبدی می‌دانند.[۹۳]
    هم چنین ملاک نفس به عنوان معیار این همانی با مسائلی روبروست:
    ۱- ملاک نفس در صورتی صائب خواهد بود که، بتوان برای اثبات آن دلیل قانع کننده‌ای ارائه داد .
    ۲- این ملاک را در صورتی می‌توان ملاک خوبی برای این‌همانی به حساب آورد که، بتوان ثبات و استمرار آن را در کنار تغییرات بدن مادی اثبات کرد. با تمسک به این استمرار است که نفس می‌تواند این‌همانی فرد را در دنیا، در کنار بدن مادی و در زندگی پس از مرگ بدون بدن مادی توجیه کرد. قائلان به ملاک نفس این استمرار و ثبات را ناشی از تجرد نفس می‌دانند بنابراین، علاوه بر اثبات وجود نفس ما باید بتوانیم تجرد آن را نیز اثبات کنیم.
    ۳- ازآن جا که بر اساس این دیدگاه نفس دارای هویت مجرد است، چگونگی ارتباط نفس به ‌عنوان یک واحد مجرد با بدن مادی، هم چنین چگونگی تأثیر و تأثر نفس و بدن از مسائل مطرح در این حوزه است که باید تبیین خوبی برای آن ارائه گردد.
    ۴- برای اثبات استمرار شخص بر اساس معیار نفس، باید ثابت کرد که نفس دارای خودآگاهی و فعالیت‌های ادراکی است؛ ازاین‌رو باید توجیه خوبی برای استمرار خودآگاهی و ادراک نفس بدون مغز در حیات پس از مرگ آورد.[۹۴]
    ۵- بعضی اعتقادات دینی مانند: معاد جسمانی یا پاداش و عذاب جسمی با استمرار نفس بدون بدن مادی سازگار نیست، بنابراین برای چگونگی اعتقاد به این عقاید بر اساس ملاک نفس، باید دلایل کافی ارائه داد.
    یکی دیگر از انتقادات، اشکالی است که جان پری در کتاب گفت‌وگویی در باب این‌همانی شخصیت و جاودانگی آورده است.
    بدین‌صورت که اگر ما بپذیریم نفسی وجود دارد، به‌هرحال این نفس غیرقابل مشاهده و تشخیص است؛ درنتیجه ما نمی‌توانیم بگوییم که هر کس چه نفسی دارد، یا این‌که هر فرد چند نفس دارد و هم‌چنین نمی‌توانیم بفهمیم که آیا نفس یک فرد در زمان T2 همان نفس او در زمان T1 است؟ به همین دلیل ما نمی‌توانیم نفس یک فرد را بازشناسی کنیم ، اما به‌طور بدیهی ما می‌توانیم این‌همانی این فرد را در طول زمان مشخص کنیم، به‌ عبارت ‌دیگر ما بدون اطلاعات دقیق، درباره‌ی نفس یک انسان می‌توانیم این‌همانی او را درک و دریافت کنیم؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که نفس ملاک این‌همانی فرد نیست. جان پری در ضمن این گفت ‌وگو خودش بیان کرده شاید بتوان پاسخ داد که یکی بودن بدن‌ها، دلیل یکی بودن نفس است و به این دلیل که بدن او همان بدن قبل است، نفس او هم همان نفس قبل است. اما خود او در پاسخ می‌گوید: چنین پاسخی درواقع تأییدی برای معیار بدنی به حساب می‌آید نه معیار نفس.[۹۵]
    در پاسخ به پری می‌توان گفت: او این‌همانی در مقام اثبات و این‌همانی در مقام ثبوت را با یکدیگر خلط کرده است. این ‌که من با چه ملاکی این‌همانی فرد را در طول زمان تشخیص می‌دهم مسئله معرفت‌شناختی این‌همانی است و این ‌که این‌همانی در طول زمان چگونه حفظ می‌شود مسئله وجود شناختی این‌همانی است، چه کسی بتواند آن را تشخیص بدهد چه نتواند.[۹۶]
    انتقاد دیگر بر ملاک نفس توسط لیندا بدم [۹۷]مطرح‌ شده است بدین‌صورت که، اگر ما نفس را به ‌عنوان موضوع خودآگاهی عامل استمرار شخص بگیریم با مشکلاتی مهم روبرو خواهیم بود:
    -جریان خودآگاهی یک فرد ناپیوسته و ناپایدار است، به‌عنوان ‌مثال فرد در هنگام خواب یا بیهوشی خودآگاهی ندارد؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت نفس معیار این‌همانی نیست؛ زیرا در این صورت باید حکم کنیم در این مواقع، فرد دارای نفس نبوده است.
    _ خود آگاهی انسان همیشه در حال تغییر است، خودآگاهی فرد در هنگام کودکی با خودآگاهی اش در هنگام پیری متفاوت است در این صورت باید نتیجه گرفت در اثر تغییر نفس به‌عنوان موضوع تجربه آگاه خود آگاهی هم تغییر کرده در حالی که قرار بود نفس به‌عنوان موضوع تجربه آگاه دارای پیوستگی دائمی‌باشد.
    – فرض بگیریم بتوان دو فرد الف و ب را چنان شبیه سازی کرد که هیچ کدام از این افراد را از هیچ طریقی نتوانیم تشخیص دهیم (که کدام یکی از این دو نفر به‌عنوان مثال فرد الف یا فرد ب است) به‌گونه‌ای که خود این دو فرد هم احساس کنند که هر دو فرد الف هستند؛ در این صورت تنها راهی که برای شناسایی این دو فرد از هم وجود دارد این است که راه تداوم فیزیکی آن‌ ها را در آزمایشگاه دنبال کنیم. در این صورت موضوع تجربه آگاه؛ یعنی نفس نمی‌تواند معیار کافی برای تشخیص یک فرد در اختیار ما قرار دهد.[۹۸]
    این اشکالات را می‌توان این‌گونه پاسخ داد که گسستگی در خود آگاهی که در خواب یا هر حالت غیر هوشیاری دیگری اتفاق می‌افتد، در آگاهی و تجربه این موضوع است نه در اصل موضوع که همان نفس یا موضوع تجربه آگاه است؛ زیرا ممکن است اصل وجود موضوع با مشکلی روبرو نشده باشد؛ بنابراین امکان پیوستگی چنین موضوع ثابتی حتی در هنگام خواب هم وجود دارد. درست به همین دلیل است که فرد هنگامی که از خواب برمی‌خیزد یا این‌که به هوش می‌آید باوجود وقفه در خودآگاهی باز خود را به یاد می‌آورد و ادعا می‌کند که همان فرد قبلی است؛ زیرا اگر همان‌طور که بدم نتیجه گرفته بود در موضوع خودآگاهی؛ یعنی نفس خللی ایجاد شده بود فرد پس از بیداری یا به هوش آمدن نمی‌توانست خود را بازشناسد.
    در مورد تغییر در خود آگاهی هم می‌توان گفت درست است که نوع خود آگاهی انسان از کودکی تا پیری تغییر می‌کند ، اما چیزی که مهم است این است که در اصل حصول این خود آگاهی تغییری ایجاد نشده باشد.
    در مورد شبیه سازی هم می‌توان گفت که به هر حال باوجود تجربه‌ها و آگاهی‌های یکسان، انتخاب کننده ها متفاوت خواهند بود و اینجاست که تفاوت واقعی دو نفس بیشتر روشن می‌شود به عبارت دیگر تصور دو شخص با آگاهی‌های یکسان امکان دارد و این امر با مجزا بودن شخصیت این دو منافاتی ندارد ، اما به هر حال آن دودو موجود با انتخاب‌های متفاوت خواهند بود. به همین دلیل بهتر است که نفس را موضوع اختیار آگاه بنامیم تا موضوع تجربه آگاه.[۹۹]
    پس از بیان معیارهای این‌همانی و نقدهای وارد شده بر آن توجه به دو نکته حایز اهمیت است اول آن که بنابر آن چه گفته شد ما در مسئله این‌همانی شخصی به دنبال ملاکی هستی شناختی برای این‌همانی هستیم، درحالی‌که گاهی معیارهای ارائه شده از سوی قائلان به آن ها می‌توانند شواهدی قوی برای اثبات این‌همانی باشند قادر به توجیه بحث این‌همانی به لحاظ وجود شناختی نیستند.
    دوم این که مشکل معیارها مانند معیار بدنی، مشکل دوری بودن آن‌ هاست. بدین معنا که، در تعریف آن‌ ها هویت شخصی یا “خود” پیش فرض گرفته شده است. در معیار بدنی گفته می‌شود: من به دلیل این که دارای استمرار بدنی هستم، همان فرد گذشته هستم. یا در مورد معیار حافظه می‌گوییم: من به دلیل این که خاطرات گذشته‌ام را به یاد می‌آورم همان فرد گذشته هستم. در تمام این موارد جسم من، بدن من، مغز من، یا رفتارهای روان‌شناختی من چیزی است که خود من صاحب آن‌ هاست؛ یعنی همه این‌ها چیزی، غیر از خود من است. درواقع همه ی این‌ها مبین من هستند ، اما خود من نیستند. اما مسئله مهم در این‌همانی این است که این “خود” چیست؟ نه این که با چه ویژگی‌هایی می‌توان آن را اثبات کرد. آیا این “خود” امری متعلق به مغز من است یا امری فرا حسی است یا این که می‌تواند امری شامل هر دو این‌ها باشد. در باب معیار نفس هم باید توجه کرد که آیا من، موجودی هستم که دارای نفس هستم یا این که هر یک از ما یک نفس هست؛ در صورت اول نفس هم، شاهدی برای این‌همانی فردی ماست و شاید قوی ترین شاهد باشد ، اما به هر حال به لحاظ وجود شناختی معیار این‌همانی نیست.[۱۰۰]

     

    ۵- معیار این‌همانی براساس آراء ملاصدرا

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:16:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر عوامل ژئوپلیتیک بر رژیم حقوقی دریای خزر با تاکید بر خطوط انتقال انرژی- قسمت 9 ...

    یکی از مهم ترین روش های انتقال نفت و گاز حوضه دریای مازندران از مسیر ایران، روش تعویض یا پایاپای[189] می باشد. از آنجا که منابع تولید نفت و گاز ایران درجنوب و مراکز عمده مصرف در مناطق شمالی استقرار دارد، جمهوری اسلامی ایران می تواند نفت و گاز کشورهای حوضه دریای خزر را خریداری کرده و در شمال کشور به مصرف برساند و معادل آن را از خلیج فارس به کشورهای اروپایی و خاور دور صادر نماید که این روش به نفع کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز خواهد بود و هزینه های انتقال را بسیار پایین خواهد آورد. از طرف دیگر خریداران نفت مجبور نیستند از نظر فنی به جهت ورود نفت جدید به بازار (نفت حوضه خزر) در پالایشگاه های خود تغییری ایجاد نمایند. با توجه به امکاناتی که در ایران وجود دارد عملیات معاوضه به راحتی صورت خواهد گرفت. [190]
    ب)چالش های موجود در مسیرهای انتقال انرژی ورقابت قدرت های منطقه ای وفرامنطقه ای
    امروزه یک بازی بزرگ بین کشورهای حوزه دریای خزر وقدرت های خارجی عمده ازجمله امریکا درخصوص انرژی این منطقه درحال شکل گیری است. بافروپاشی اتحادشوروی یک خلأ ناگهانی درحوزه های آسیای مرکزی وقفقاز وخزر به وجودآمدکه مانند حوزه ی بالکان درپایان قرن 19 وافول امپراطوری عثمانی ،نظرقدرت های دیگر را به خودجلب کرد.[191]ولی می توان گفت خلأ قدرت ومسائل امنیتی تنها دلیلی نبود که نظردولت های دیگر را به این منطقه ناآرام جلب نمود بلکه ثروت های نهفته یا دست کم گمان وجود چنین ثروتی دراین منطقه وسوسه انگیز بود.علاوه براین وجودقومیت های مختلف وگویش های گوناگون زمینه مناسبی رابرای دامن زدن به کشمکش وبه طبع آن حضوربیگانگان دراین منطقه فراهم کرد.
    افزایش تعداد کشورهای ساحلی دریای خزر از دوکشور به پنج کشور باب مسایل جدیدی را در این حوزه گشود که نیرومحرک اصلی آن انرژی وبهره برداری ار منابع نفت وگاز وسپس راه های انتقال آن به بازارهای جهانی بوده است. این منابع باید حمل شوند واز این منظر سودآوری فراوان یک چالش واقعی وپرهزینه است. تمامی بازیگران منطقه ای وفرامنطقه ای برای خود منافعی دارند وجدال بر سرکسب منافع به اصطکاک واختلاف نظر منجر شده است .[192]
    موقعیت ژئوپلیتیکی وبحران های منطقه ای، ناحیه های متزلزل وبی ثبات وشرایط سرمایه گذاری، نگرانی های زیست محیطی، وضعیت حقوقی نامشخص این دریا، همچنین نبود زیرساخت های حمل ونقل وترانزیت، ازجمله چالش هایی هستند که کشورهای حوزه خزر با آن روبرو هستند.این موضوع ها با درنظر گرفتن این حقیقت مشکل وسخت می شود که مسیرهای خط لوله می تواند با کشمکش های منطقه ای قطع شود.[193] این حوزه توجه کشورهای زیادی ازجمله آمریکا، اسرائیل، اتحادیه اروپا، چین،ترکیه ونیزناتو را به خودمعطوف کرده است. رقابت های عمده دراین منطقه بیشترمیان کشورهای روسیه ،ایران وآمریکاو ترکیه می باشد.
    الف: سیاست آمریکا ونفت وگاز حوزه خزر
    آمریکا دربرخورد بامحیط پدیدآمده پس ازجنگ سرد سعی کرد تا ساختارسیاسی جهان را تحت عنوان نظام نوین جهانی پایه ریزی کند.دراین سناریو آمریکا جهان ژئوپلیتیک را چنین تصویر کرده است که درقرن 21 منابع انرژی کمیاب،تأثیرگذار وتصمیم گیرنده هستند وکنترل برانرژی ،کنترل برنظام جهانی خواهد بود. درهمین راستا آمریکا آماده است تا دومنطقه ازجهان را جدا کند واعلام کرد که این دو منطقه ،تأمین کننده اصلی انرژی موردنیاز قرن 21 خواهند بود وکنترل براین دو منطقه کنترل برجهان می باشد. این دومنطقه عبارتند از: خلیج فارس ودریای خزر.[194]سیاست آمریکادرحوزه خزر را می توان به سه دوره تاریخی تقسیم کرد:
    1.ازفروپاشی شوروی تاسال 1372/1993
    2. 1993 تاحوادث 20شهریور1380/11سپتامبر2001
    3.پس از11 سپتامبر2001
    در دوره اول مهمترین اهداف آمریکا عبارت بودند از مقابله بارشد اسلام گرایی باترویج مدل ترکیه ، کمک های مالی وانسان دوستانه با اهداف سیاسی خاص ،کنترل تکنولوژی سلاح های هسته ای. در دوره دوم باروی کارآمدن کلینتون درسال1372/1993جهت گیری سیاست خارجی آمریکا درحول خزر با حضورشرکت های نفتی غول پیکر برای اکتشاف ، استخراج وانتقال موادهیدروکربنی ونیز حضورفعال اقتصادی دراین منطقه تغییر یافت. علاوه بران انتقال منابع نفت وگاز حوزه دریای خزر از مسیرهای مورد علاقه آمریکا در مسیر غرب به شرق از طریق افغانستان، مسیر شرق به غرب (باکو-جیحان) یکی از مهمترین اهداف آمریکا در منطقه را شکل می داد. دوره سوم که پس از 20 شهریور 1380/11 سپتامبر 2001 بود مسأله مبارزه با تروریسم ، ابزارهای سیاسی تازه ای را دراختیار واشنگتن قرار داده است تا سیاست های خود را پیش ببرد. واقعیت این است که یکی از اهداف راهبردی آمریکا بعد از 11 سپتامبر ، تسلط بر مناطق استراتژیک و ژئوپلیتیک جهان به خصوص حوزه دریای خزر است.[195] براین اساس آمریکا هرگاه امنیت این مناطق استراتژیک ومنابع نفتی را درخطر ببیند از حق اقدام نظامی با بهره گرفتن از پایگاه های مستقر دراین مناطق برخوردار خواهد بو
    عکس مرتبط با اقتصاد

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
    د.[196]حضور نظامی آمریکا درحوزه ی خزر به ویژه بعداز 11 سپتامبر موجب تبدیل این کشور به یک بازیگر عمده درحوزه خزر وافزایش میزان تأثیرگذاری آن بر روند تکمیل رژیم حقوقی دریای خزر گردید.
    درچارچوب مولفه های ژئوپلیتیک مهمترین هدف واشنگتن بازداشتن قدرت های منطقه ای یعنی چین، روسیه وایران وبه خصوص دوقدرت اخیر از تبدیل شدن به بازیگر موثر درمنطقه وبه ویژه در زمینه استحصال وانتقال نفت وگاز بوده است.
    آمریکا به صورت همه جانبه ازدالان ترانزیتی شرق به غرب حمایت می کند براین اساس ، عمده انرژی منطقه خزر ازطریق خط لوله نفت وگاز به پایانه های ترکیه واز آنجا به بازارهای جهانی انتقال خواهند یافت. نظریه دالان شرقی-غربی به منظور پرهیز از گزینه های ایران وروسیه مطرح شدند به نظرآمریکا انتقال نفت وگاز ازطریق روسیه ، موجب برخورداری این کشور ازتوان قابل ملاحظه ای برای اعمال فشار بر کشورهای منطقه می شود.احداث خط لوله ازایران نیز به دلیل اختلافات سیاسی با ایران وتقویت خلیج فارس با سیاست کلی آمریکا مخالف است.در واقع این فشار آمریکا برجمهوری آذربایجان بود که مانع ازمشارکت ایران در کنسرسیوم بین المللی نفت جمهوری آذربایجان درسال1994 شد واین کشور از آن زمان سیاست حذف ایران را در منطقه ، چه درزمینه بهره برداری ازمنابع نفت وگاز وچه در امر انتقال،دنبال کرده است.بدیهی است سیاست حذف ایران وروسیه وعدم توجه به واقعیت های اقتصادی ، متضمن منافع کشورهای منطقه نبوده ونیل به تفاهمات برای حل وفصل دریای خزر را دشوارتر می سازد.از این جهت اگر پیشرفت بارزی در مناسبات ایران وکشورهای منطقه ای وفرامنطقه ای حاصل نشود،چشم انداز روشنی برای عبور نفت وگاز از مسیر ایران وجود ندارد .[197]
    یکی از اقدامات سیاسی آمریکا علیه ایران ، قانون تحریم ایران- لیبی[198]1996 بودکه شرکت های بین المللی را ازسرمایه گذاری بیش از 20 میلیون دلار درصنایع نفت وگاز باز می داشت.چنین اقدامی در حقیقت تأثیر منفی مستقیم برعبور لوله های نفتی خزر از طریق ایران داشت.[199] اتخاذ چنین سیاست هایی از سوی دولت آمریکا وتمایل قدرت های منطقه به حضور فعال درحوزه نفتی خزر منطقه را به یک میدان رقابتی تبدیل نموده ودر حقیقت بایدگفت قدرت ها درگیر یک بازی جدید شده اند. این بازی جدید که می توان آن را “بازی ژئوپلیتیک ” ، “بازی نفت” ، “بازی لوله های نفتی ” ویا” بازی خزر” یا به عبارت صحیح تر” بازی بزرگ جدید” نامید، ازلحاظ ماهوی وموضوعی ونوع بازیگران کاملا با بازی بزرگ قرن نوزدهم بین دوقدرت روس و انگلیس تفاوت دارد. [200]
    تلاش های آمریکایی ها برآن بوده است که با گسترش نفوذ سیاسی-اقتصادی ونظامی خود در منطقه ضمن وابسته کردن کشورهای منطقه به خود به محدود کردن نفوذ روسیه، مهار ایران و سلطه بر منابع انرژی و لوله های نفت وگاز بپردازند.چنین اهداف ژئوپلیتیک حوزه خزر را به یک میدان رقابت میان قدرت های منطقه ای وبین المللی تبدیل نموده است وبازیگران به منظور ایجاد، گسترش وحفظ نفوذ خود بر منابع سوختی تلاش می نمایند .واشنگتن کوشیده است دراین بازی بهره برداری های ژئوپلیتیک وژئواستراتژیک خود را نیز به حداکثر برساند . بنابراین می توان نتیجه گرفت که منابع سوختی منطقه ولوله های نفت وگاز ابزارهایی بوده اند که آمریکا از آنها برای گسترش وتثبیت حضور خود دراین بخش مهم از دنیا ، به عنوان قسمت مهمی از هارتلند، به منظور پیشبرد اهداف ژئوپلیتیک وژئواستراتژیک خود ، استفاده کرده است.به عبارت روشن تر می توان گفت بازی نفت برای آمریکا نقش مهمی در استراتژی Grand Chess Board ایفا کرده است . استراتژی که هدف آن این است که ازطریق توسعه نفوذ وکنترل خود بر این منطقه ، به گسترش هژمونی جهانی آمریکا کمک می کند.[201]
    ب)سیاست روسیه ونفت وگاز خزر
    درمنطقه دریای خزر ، روسیه منافعی ازدوجهت،یکی به عنوان یک کشور ساحلی ویکی به عنوان یک قدرت منطقه ای دارد.امنیت روسیه وسرزمین های مجاور تحت تأثیر رویدادهای منطقه خزر قرار می گیرد.[202] این کشور بعد از فروپاشی شوروی به دلیل اولویت روابط با غرب درسیاست خارجی خود ، برای مدت کوتاهی به حوزه خزر توجهی نداشت.اما باکشف منابع جدید انرژی واهمیت یافتن موقعیت ژئوپلیتیکی این منطقه که درمسیر اروپا، آسیا وخاورمیانه قرار گرفته ونقش مهمی که در ایجاد توازن قدرت در جهان دارد و همچنین توجه جهان غرب ودر رأس آن آمریکا به این حوزه و انعقاد چندین قرار داد مهم نفتی با جمهوری های ساحلی ، دولتمردان روسیه را سخت نگران کرد.
    دولت روسیه در اوایل سال 1992 میلادی به منظور جلوگیری از نفوذ قدرت های فرامنطقه ای در بخش جنوبی خود، این منطقه را «خارج نزدیک» اعلام کرد.که به طور سنتی در قلمرو و نفوذ این کشور قرار داشته است. در اوایل پاییز 1994 نیز با هدف ایجاد یأس در کمپانی های نفتی غرب نسبت به انجام سرمایه گذاری در بخش انرژی جمهوری های ساحلی ، دریای خزر را به دلیل عدم ارتباط با دریاهای آزاد «دریاچه بسته» اعلام کرد.که باید براساس مقرر
    ات بین المللی ، طبق قوانین دریاچه ها با آن برخورد شود. با انتخاب پوتین به ریاست جمهوری روسیه ، حوزه خزر به یکی از اولویت های مهم سیاست خارجی این کشور تبدیل شد.در سال های گذشته فقدان یک استراتژی مشخص در سیاست خارجی ومشکلات سیاسی واقتصادی به جامانده از فروپاشی ، موجب انفعال در سیاست خارجی روسیه دراین حوزه شده بود. ولی اکنون به حوزه خزر به دلیل برخورداری از موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی ومنابع غنی انرژی به مثابه اهرمی جهت مقابله با غرب وحل مشکلات داخلی خود می نگرد.دولت جدید روسیه با دست زدن به یک سلسله مانورهای حساب شده درمورد دومسئله اساسی درمنطقه ، یعنی رژیم حقوقی ومسیر وچگونگی احداث لوله های نفت وگاز ، تلاش دارد تا از منافع ملی خود دفاع کند. تلاش مسکو برای کنترل منطقه زمینه تشدید رقابت با غرب را فراهم آورد.[203]
    بحث خطوط انتقال انرژی یک شمشیر دولبه است که می تواند از جهتی اهرم روس ها قراربگیرد وازجهت دیگر اهرمی علیه آنان باشد. روسیه بزرگترین صادرکننده گاز جهان است که بخش عمده آن به کشورهای همسایه اش صادر می شود.تاکنون جغرافیای روسیه ، محل گذر خطوط ازشرق بوده است ولی روسیه نیز برای رساندن انرژی به بازارهای اروپا نیاز به کشورهای اوکراین، بلاروس و لهستان داشته است. وامروزه روسیه در تمام عرصه های فوق با چالش های جدید از سوی کشورهای مذکور مواجه است. بخشی از این مقاومت برخاسته از پروژه هایی است که غربی ها به دنبال آن هستند تا زمینه اتکاء کشورهای فوق را از روسیه بکاهند وبخش دیگر آن ناشی ازمشکلات جدیدی است که در روابط دوجانبه کشورهای فوق با روسیه به وجود آمده است.سلاح انرژی برای روسیه صرفاً در محدوده روابط با آمریکا واروپا تعریف نمی شود بلکه این سلاح ابزاری برای کنترل گرایش های گریز از مرکز در داخل جمهوری های به جامانده از شوروی است. [204]
    درحال حاضرهدف اصلی روسیه ، کنترل انتقال انرژی به اروپاست. بخش بزرگی ازسوخت اروپا از روسیه تأمین می شود . با مهار گرجستان،بخش بزرگی از انرژی فسیلی اروپا، در دست روسیه متمرکز خواهد شد.روسیه با بهره گرفتن از حربه سوخت به ویژه در زمستان، برای تنبیه مخالفان سیاسی، ابایی نداشته است.بنابراین حمله روسیه به گرجستان نشان داداین کشور نیز نمی تواند مسیر مطمئنی برای صادرات انرژی به اروپا باشد و باعث نگرانی کشورهای اروپایی از این موضوع شده است.[205]
    درنتیجه توجه آینده محافل غربی به مسیرهای دیگر انتقال نفت وگاز جلب شده است.غربی ها به خوبی می دانند که مسیر جنوبی وایران ، تنها مسیری است که می تواند نفت وگاز مورد نیاز اروپا را بدون نیاز از مرزهای روسیه به آنجا انتقال دهد. به ویژه پس از بحران قفقاز اروپا به طور ویژه ای متوجه گاز ایران شده است.نمونه بارز آن حمایت اتحادیه اروپا از پروژه انتقال گاز ناباکو می باشد که گاز منطقه خزر ازطریق ترکیه، بلغارستان ،رومانی ومجارستان به اتریش انتقال می یابد. این پروژه توسط کنسرسیوم انرژی اتریشOMV ، پیش برده می شود و ازطرف اتحادیه اروپا برای کاهش وابستگی گاز اروپا به روسیه ، حمایت می شود. هزینه احداث 3300 کیلومتر لوله انتقال که ظرفیت جابه جایی 31 میلیارد مترمکعب گاز را دارد 6میلیارد یورو تخمین زده اند. لوله گذاری وآماده کردن مسیر گاز از سال 2009 شروع شده ودر سال 2013 پایان خواهد یافت. اما به نظر می رسد تا زمانی که اختلاف های بین ایران وایالات متحده ادامه داشته باشد، آمریکا از انتقال انرژی خزر از مسیر ایران جلوگیری خواهدکرد وهمچنان خطوطی مانند باکو- تفلیس- جیحان که از ایران وروسیه عبور نمی کند، مورد حمایت ایالت متحده خواهدبود. این خط یکی از سیاسی ترین خطوطی است که باحمایت گسترده ایالت متحده برای انزوای ایران و روسیه احداث شده است.[206]
    پ)چالش های جمهوری اسلامی ایران در انتقال انرژی حوزه خزر
    ایران برای رسیدن به منافع خود برای انتقال انرژی حوزه خزر به بازارهای جهانی ، با چالش ها وموانع منطقه ای روبه روست.این چالش ها عبارتند از :ضعف و بی ثباتی سیاسی- اقتصادی ومستقل نبودن کشورهای انرژی خیز منطقه در تصمیم گیری هایشان، استراتژی های ایران ستیز آمریکا واسرائیل، رقابت جدی ترکیه وروسیه با ایران در تسلط بر مسیرهای صدور انرژی منطقه ودر نهایت ضعف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با چالش های یاد شده فارغ از منافع مختلف بازرگانی وتجاری ، توانمندی ایران برای کمک به انتقال انرژی دریای خزر ازجمله موضوع هایی است که هم رقبای اقتصادی و هم مخالفان سیاسی برآن تأکید دارند. همین موضوع سبب طرح مسیرهای دیگری برای انتقال انرژی دریای خزر مانند باکو- جیحان شده تا ایران را از مزیت های اصلی ومناسب خود محروم کنند.[207]
    تلاش آمریکا برای تضعیف، تخریب وحتی حدف نقش ایران، ارائه تصویری مداخله جویانه وتهدید کننده از ایران به ویژه در جریان پرونده هسته ای، دامن زدن به اختلاف های ایران با کشورهای همسایه وحمایت گسترده ی سیاسی ومالی از طرح هایی که نقش ایران را نادیده می گیرد، به طور خودکار بر روند همگرایی وایفای نقش ایران تأثیر منفی داشته است.ازدیدگاه ژئوپلیتیک ایالات متحده آمریک
    ا ، ظرفیت های بالقوه جغرافیایی ایران به عنوان تنها کشور ارتباط دهنده دو انبار تأمین کننده انرژی قرن21 ، یعنی خلیج فارس و دریای خزر ، امکان به دست آوردن نقش عمده ای در ژئوپلیتیک جهانی قرن 21دراختیار ایران می گذارد واین امکان باید خنثی شود تا امنیت منطقه ای وجهانی مورد تفسیر ایالات متحده حفظ شود.[208]
    ایالت متحده برای پیگیری یک طرح کلی جایگزین برای صادر کردن نفت وگاز خزر ، در مسیرهایی شامل مسیر باکو- جیحان از طریق گرجستان وترکیه، مسیر ترکمنستان-پاکستان ازطریق افغانستان، مسیر گرجستان-روسیه ازطریق چچن وهمچنین خط لوله زیر دریا بین ترکمنستان وآذربایجان به طور گسترده ای سرمایه گذاری کرد. دراین میان خط لوله باکو-جیحان را باید سیاسی ترین خط لوله نفت جهان ونماد حاکمیت سیاست بر اقتصاد دانست که با حمایت سیاسی و مالی گسترده آمریکا تنها برای حذف ایران از بازار انتقال انرژی منطقه ساخته شده است. به این موارد نارضایتی شدید آمریکا با برنامه هایی چون موافقتنامه گاز ایران وترکیه ، انتقال گاز ایران به شبه قاره هند از طریق خط لوله صلح ونیز مخالفت با تشکیل اوپک گازی از سوی ایران را نیزمی توان اضافه کرد.[209]
    موقعیت ممتاز ژئوپلیتیک ایران در زمینه تبادل انرژی با جمهوری های حاشیه ی خزر ، واقعیتی انکار ناپذیر برای مخالفان وموافقان حضور ایران در بازار انرژی منطقه ای است. به طوری که در مقابل کارشکنی های مداوم آمریکا علیه ایران ، کشورهای آسیای مرکزی ازایران خواسته اند تا سیاست خود را قبال ایران تغییر دهد.[210] ایران به عنوان ایفا کننده نقش برتر موقعیت ژئوپلیتیکی انرژی دریای خزر، باید به سمتی حرکت کند که توسط همه بازیگران به عنوان حلقه ارتباط دهنده دریای خزر به خلیج فارس شناخته شود.
    نتیجه
    حوزه دریای خزر با موقعیت خاص جغرافیایی خود دریای بسته به شمار می رود. دور بودن این منطقه از بازارهای جهانی ، محصور بودن آن ها در خشکی سبب شده تا گونه ای وابستگی به کشورهای مسیر انتقال انرژی پدید آید که برژئوپلیتیک منطقه اثرگذار است، یعنی چگونگی انتقال انرژی از یک موضوع بازرگانی واقتصادی به موضوعی سیاسی وژئواستراتژیک تبدیل شده است.
    موقعیت ژئوپلیتیکی وبحران های منطقه ای، ناحیه های متزلزل وبی ثبات وشرایط سرمایه گذاری، نگرانی های زیست محیطی، وضعیت حقوقی نامشخص این دریا، همچنین نبود زیرساخت های حمل ونقل وترانزیت، ازجمله چالش هایی هستند که کشورهای حوزه خزر با آن روبرو هستند.این موضوع ها با درنظر گرفتن این حقیقت مشکل وسخت می شود که مسیرهای خط لوله می تواند با کشمکش های منطقه ای قطع شود.
    نگاهی به مسیرهای انتقال انرژی حوزه خزر نشان می دهد که همچنان مسیر شرقی (چین) به دلیل طولانی بودن و وپرهزینه بودن ، مسیری غیراقتصادی است .مسیرجنوب شرقی نیز به دلیل اختلاف های داخلی در افغانستان ونیز نبود زیرساخت های مناسب ودسترسی نداشتن افغانستان به آب های آزاد ، نمی تواند به عنوان مسیری مطمئن مورد استفاده قرار گیرد وخط لوله باید ازپاکستان بگذرد تا به آب های آزاد یا هندوستان برود.مسیر غربی نیز به این دلیل که از یک طرف از منطقه متشنج قره باغ ومناطق کرد نشین ترکیه عبورمی کندواز طرف دیگر، منطقه زلزله خیزی است که امنیت سرمایه گذاری را به خطر می اندازد وهمچنین به دلیل طولانی بودن مسیر، نیاز به سرمایه گذاری کلانی دارد ، به طوری که خط لوله باکو-تفلیس- جیحان سرمایه گذاری 4 میلیارد دلاری دربر داشته است وبه همین دلیل عوارض ترانزیت ازاین مسیر ، بالا می رود.
    بدون تردید منابع انرژی حوزه ی خزر وانتقال آن ، سبب رقابت میان بازیگران منطقه ای وفرامنطقه ای شده است و عامل مهمی در شکل گیری استراتژی ها وسیاست های ژئوپلتیکی در این حوزه شمرده می شود که می توان آن را سیاست خطوط لوله نامید
    بازیگران نفع برنده در منطقه هرکدام در پی عملی کردن مسیرهای انتقال انرژی پیشنهادی خود در راستای پیشبرد اهداف، کسب نفوذ سیاسی وحفظ سیادت خود بر منطقه در رقابت اند. ازیک طرف روس ها خواهان انحصار تمام مسیرهای صادرات برای حفظ نفوذ وکنترل سنتی خود می باشند ، ازطرف دیگر ایالات متحده آمریکا که به عنوان رقیب جدی در منطقه وارد شده از مسیرهایی حمایت می کند که در راستای اهداف درازمدت وعلایق ژئوپلتیکی خود ، به محدود کردن نقش واقعی واصولی ایران در منطقه منجر شود.
    فصل چهارم : روندتحولات رژیم حقوقی دریای خزر
    دریای خزر یا دریاچه مازندران [211] بزرگترین دریاچه جهان است که درشمال کشورمان واقع شده و بین پنج کشور ساحلی آن : ایران، ترکمنستان، قزاقستان، روسیه، وجمهوری آذربایجان محصور است. درطول تاریخ اسامی متفاوتی بر این پهنه آبی اطلاق شده است که به طور عمده منتسب به نام قوم و قبیله های ساکن اطراف آن بوده ویا این که از نام مناطق وشهرهای اطراف آن گرفته شده است. این پهنه ی آبی که به دلیل وسعت بسیار زیاد آن نام “دریا[212]” را به خود گرفته، درطول تاریخ نقش بسزایی در حیات سیاسی- اقتصادی مردمان ساحل نشین خود داشته است.[213]
    دریای خزر ح
    وزه ای محصور درخشکی است که به آب های آزاد جهان راه ندارد. دریای خزر در شرایط کنونی، دریای تعارض وتقابل قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای است که به عنوان یک پدیده ژئوپولیتیکی استثنایی دهه پایانی قرن بیستم، حاصل سیاست های استعماری اتحاد شوروی است. تاقبل از فروپاشی اتحاد شوروی، دریای خزر، دریاچه ای مشترک میان دو کشور ایران و شوروی بود که دو کشور ایران و شوروی بیشتر از منابع آبی آن مانند شیلات و به عنوان یک آبراه تجاری و دریانوردی استفاده می کردند. اما زمان فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 م ، یک سلسله رویدادها و وقایع سیاسی -اقتصادی ، حوزه دریای خزر را به عنوان کانون تحولات منطقه ای قرار داد که نظر به ماهیت تحولات و نیز بازیگران منطقه ای آن، خصوصاً با تأکید بر رویکرد سیاسی آن ها، خیلی زود به کانون تحولات بین المللی تبدیل شد.[214]
    فروپاشی شوروی و روی کار آمدن دولت ها ی تازه استقلال موجب تغییرات شدیدی در جغرافیای سیاسی منطقه گردید . اوضاع حقوقی -بین المللی ناحیه خزر تا آنجا تغییر کرد که در حال حاضر به جای دو کشور، پنج کشور ساحلی (روسیه -ایران -آذربایجان –قزاقستان – ترکمنستان )در اطراف آن وجود دارند. دولت های جدید حاشیه خزر ، توافق خود را مورد لزوم تجدید نظر اسناد مربوط به اساسنامه حقوقی دریا ، اعلام کرده اند.
    به رغم ناکامی کشورهای ساحلی برای رسیدن به اجماع در مورد رژیم حقوقی آینده دریای خزر ،در طول سال های پس از فروپاشی، مذاکرات دو جانبه ، سه جانبه وپنج جانبه ما بین بازیگران ساحلی خزر همواره وجود داشته است. در هم تنیدگی منافع کشورهای منطقه از یک سو و تعاریف انفرادی کشور ها از منافع ملی خود شرایط پیچیده ای در حوزه دریای خزر ایجاد کرد. کشورهای حوزه خزر ضمن آن که معترف به پیشینه شدن منافع خود و یک ساز و کار منطقه ای و همگرایی هستند . اما شرایط جاری وضعیتی را برآنان تحمیل می سازد که هر کدام به صورت انفرادی منافع خود را جستجو کنند. ازابتدای فروپاشی شوروی در تعاریف مختلفی که از دریای خزر ومنافع کشورهای ساحلی به عمل آمد این کشورها را با مسئله ای به نام رژیم حقوقی دریای خزرمواجه ساخت که از تحلیل ها وپیگیری های متفاوتی نسبت به قراردادهای موجود 1921 و1940 تبعیت می کرد ودر مسیر زمان گروه بندی های مختلفی را در تفسیر قراردادهای یاد شده به وجودآورد.[215]
    وضعیت حقوقی دریای خزر یکی از مهمترین وبحث برانگیزترین مسائل حوزه دریای خزر در ده سال اخیر بوده است. عوامل مهمی بر پیچیدگی تبیین نظام حقوقی دریای خزر افزوده است که اهمیت فزاینده ژئوپلیتیک منطقه، مسئله انتقال نفت وگاز به بازارهای جهانی وانتخاب راه مناسب برای آن، سیاست های برخی کشورها جهت بسط وتوسعه نفوذ خود درمنطقه، تلاش کشورهای تازه استقلال یافته حاشیه دریای خزر برای بهره برداری ازمنابع هیدرو کربنی جهت توسعه ی اقتصادی وتثبیت وضع سیاسی خود ودر نهایت کاستن ازمیزان وابستگی روسیه از مهمترین آن ها می باشد. جهت شناخت این دریا و ویژگی های آن نگاهی کوتاه به جغرافیای آن لازم است.[216]
    بخش اول: نگاهی کوتاه به جغرافیای خزر
    دریای خزرتقریباً به شکل مستطیل می باشد. طول این دریا از شمال به جنوب 1204 کیلو متر تا 1305 کیلومتر متغیر است و عرض آن 443 کیلومتر می باشد .طول خط ساحلی دریای خزر حدود 7000 کیلومتر است که حدود 1000 کیلومتر آن (از آستارا تا رودخانه اترک ) جزو سواحل ایران ، حدود 2300 کیلومتر سواحل قزاقستان ، 1642 کیلومتر سواحل ترکمنستان ، 825 کیلومتر سواحل آذربایجان و 695 کیلومتر سواحل روسیه (داغستان 490 کیلومتر ، کالمیکیا 110 کیلومتر، آستارخان 95 کیلومتر) است. این دریا در عرض شمالی 36 درجه و 33 دقیقه تا 47 و 7 دقیقه و طول شرقی 45 درجه و 43 دقیقه تا 54 درجه و 33 دقیقه قرار دارد. از نظر ناهمواری، این دریاچه به سه منطقه شمالی، میانی، و جنوبی تقسیم شده است . قسمت شمالی 25 در صد کل سطح دریا ، قسمت میانی 36 در صد و قسمت جنوبی 39 در صد مساحت دریا را در بر می گیرد . این دریا راه طبیعی به آب های آزاد ندارد و از طریق دو کانال ولگا – بالتیک –دن به دریای آزاد متصل شده است.[217]
    الف)تقسیم بندی دریای خزر از لحاظ عمق و حجم آب

    بخش شمالی: اگر با خط مستقیمی جزیره چچن را در مغرب به دماغه تیوپ کارآگاه در شبه جزیره نقشلاغ وصل کنیم ناحیه ای را که در شمال این قسمت قرار دارد بخش شمالی می نامیم .عمق بخش شمالی بسیار کم بوده که چهار پنجم وسعت آن کمتر از 10 متر عمق دارد.عمق متوسط 2/6 متر است.
    بخش میانی: انتهای جنوبی این قسمت دریا یعنی بخش میانی را باید خط مستقیمی فرض کرد که شبه جزیره آپشوران را به دماغه کواولی وصل می کند و نسبت به بخش شمالی بسیار عمیق است و به طور متوسط 176 متر عمق دارد.بین بخش میانی و بخش جنوبی قعر دریا بشدت برآمدگی دارد.
    بخش جنوبی: در جنوب خط مفروض شبه جزیره آپشوران و دماغه کواولی واقع بوده ، و تا کرانه های جنوبی سواحل ایران ادامه دارد.این بخش نسبت به دیگر بخش های دریا عمیق تر است و متوسط گودی آن 32
    5 متر و حداکثر گودی آن 946 متر است.[218]
    بخش دوم : وضعیت دریاها در حقوق بین الملل
    الف) مفهوم دریای بسته
    مفهوم دریای بسته[219] برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم ، به منظور محدود کردن دسترسی کشتی کشورهای دشمن به دریای سیاه توسط حقوق دانان روسی مطرح شد. در سال 1956 م، نویسندگان روسی، در کتاب راهنمای حقوق بین الملل دریایی ، دریاهای بسته را به سه دسته بخش کردند:
    1-دریایی، که بدون پیوند با دریاهای دیگر به وسیله سرزمین دو یا چند کشور فرا گرفته شده باشد، مانند دریای خزر.
    2-دریایی، که به وسیله یک یا چند تنگه باریک، که رژیم آن تابع یک کنوانسیون بین المللی باشد و به دیگر دریاها بستگی داشته باشد ودر عین حال به وسیله شمار محدودی از کشورها فراگرفته شده باشد، مانند دریای سیاه و دریای بالتیک.
    3- دریایی که به وسیله دو یا چند کشور فراگرفته شده، ولی رژیم آن توسط کنوانسیون بین المللی تنظیم نشده باشد، مانند دریا های اخستک وژاپن.
    ویژگی مشترک هر سه گفتار در این است، که مسیر و خط های دریایی جهانی از این دریا ها نمی گذرند و بدین ترتیب کشور های غیر مجاز، دارای هیچ گونه حقی برای شرکت در تعیین مسائل مربوط به رژیم دریا نوردی در دریاهای بسته و یا تنگه های منتهی به این دریاها نیستند.
    رژیم دریای بسته، لزوم تأمین منافع حیاتی کشورهای کرانه ای و در رأس آن منافع امنیتی آنان را ایجاب می کند و نیاز به ایجاد رژیمی در صلاحیت انحصاری دولت های کرانه ای دارد، که قواعد این رژیم به توافق کشورهای همسایه بستگی دارد.
    شماری از حقوق دانان بر این باورند، که دریای مازندران نه یک دریای بسته ، بلکه یک دریاچه بسته است و منافع امنیتی کشورهای کنار آن ، عامل اصلی در تعیین جایگاه این مجموعه ی بسته آب ها است.
    در کنوانسیون های دریایی، از جمله کنوانسیون ژنو 1958 و کنوانسیون سازمان ملل در مورد حقوق دریاها 1982 میلادی ، هیچ اشاره ای به بسته ، نشده و تنها فصل نهم کنوانسیون اخیر، به رژیم دریا های نیمه بسته[220] که خروجی باریکی به اقیانوس ها و دیگر دریا ها داشته باشد، اشاره شده است.[221]
    ب)رژیم حقوقی دریا ها و حقوق بین الملل
    در مفهوم حقوق بین الملل ، دریا ها و دریاچه ها و دریاچه های بسته به آب هایی گفته می شوند که در محدوده خشکی قرار دارند و به وسیله ی دو یا چند کشور فرا گرفته شده اند.در سطح بین المللی در مورد شناساندن دریا های بسته ، دانسته ی مشخص و یگانه ای وجود ندارد و همواره بین اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پیشین و اروپایی ها ، در مورد مفهوم و حوزه کاربرد دریاهای بسته ،اختلاف وجود داشته است.
    از نظر حقوق بین الملل، این دریا ها جزء آب های داخلی به شمار می روند و کشورهای کرانه ای، حوزه حاکمیت و قلمرو خود را با بسته شدن موافقت نامه و قرارداد مشخص می کنند .
    ماده 123 کنوانسیون 1982 م /1361 ه.ش ، حقوق دریا ها[222] چارچوب و وظایف کشورهای هم دیوار را درباره دریاچه های بسته مشخص ساخته است . این ماده بیان می دارد، که کشورهای هم مرز بایستی در اجرا و انجام حقوق و وظایف شان، با یکدیگر همکاری کنند.
    بنابر این آن چه در نظام بین المللی برای تعیین حدود و وظایف کشورهای هم جوار دریا های بسته می باشد، روش، مقررات و موافقت نامه های منطقه است و در سطح بین المللی ، چون سازمان ملل، برای دریاچه های بسته ایجاد شده باشد، وجود ندارد و مقررات اصول کلی ،حاکم بر نحوه کنترل ومسائل گوناگون این دریا هاست.
    ماده 74 همین کنوانسیون ، در مورد تحدید حدود منطقه اقتصادی انحصاری بین کشورهایی ، که کرانه های آن ها در نزدیکی یا رو به روی یکدیگر قرار دارد، اعلام می دارد، که تحدید حدود این نواحی با توافق دو طرفه بر پایه حقوق بین الملل تعیین می گردد و چنانچه قرارداد امضا شده ای بین کشور های وابسته وجود داشته باشد تعیین این منطقه با توجه به مقررات آن قرارداد، خواهد شد.[223]
    ماده 83 همین کنوانسیون، مقررات همانند بالا را، برای تعیین حدود فلات قاره کشورهایی، که کرانه های آن ها در کنار یا رو به روی یکدیگر هستند ، بیان می دارد.[224]
    گفتار بالا می رساند ،که هرگونه فعالیت و رفت وآمد در این آب ها بستگی به حسن نیت و رضایت کشور های کرانه ای و منطقه دارد و عملیات کشور های سوم در دریاهای بسته، به طور کلی بایستی با توافق این کشورها در محدوده حاکمیت آن کشور باشد و هر زمان که مناسب بود، کشورهای کرانه ای بایستی تلاش کنند تا با دعوت کشورهای ذی نفع و علاقه مند و سازمان های بین المللی، انگیزه برتری و پیشرفت دریای بسته در قلمرو خود را فراهم آوردند3(بند6 مادهء 23)[225].
    بخش سوم: نگاهی تاریخی به دریای خزر
    اولین توصیف درباره دریای خزر در کتاب های هرودوت(484-407 ق.م) دیده می شود که می گوید این دریا کاملاً مستقل است وبا هیچ دریایی ارتباط ندارد. .اولین نقشه هایی که از دریای خ
    زر وجود دارد شکل آن را دایره ای وبه شکل خلیجی که به اقیانوس منجمد شمالی وصل می شود، نشان می دهد وبر اساس اسناد تاریخی ازقرن ششم پیش از میلاد دریای خزر همواره بخشی از پهنای آبی سرزمین ایران ر ا تشکیل می داده است. تا آن که در اوایل قرن 19 به دنبال جنگ های اول ودوم ایران وروسیه به خصوص به دنبال شکست ایران وانعقاد معاهده ی ترکمنچای در سال1828 در کنار از دست رفتن سرزمین های وسیعی از خاک ایران وتحمیل شرایط سنگینی همچون کاپیتولاسیون ، ایران از داشتن حق کشتی جنگی در دریای خزر محروم شد واین دریا در سیطره نظامی روسیه قرار گرفت.
    تغییر وتحول ناشی از پیامدهای جنگ جهانی اول وفروپاشی نظام تزاری روسیه وبه قدرت رسیدن بلشویک ها فضای سیاسی- امنیتی جدیدی را در پیرامون ایران به وجود آورد که یکی از موارد مهم این تحولات اعلام الغای قراردادهای استعماری روسیه تزاری توسط حکومت انقلابی وقت روسیه وانعقاد قرارداد جدید حسن همجواری ومودت با ایران در 26 فوریه 1921 که چگونگی روابط دوکشور ایران وشوروی را در دریای خزر به شکل جدید تعریف نمود وبعدها با امضای قرارداد بازرگانی وبحرپیمایی دریای خزر در25 مارس 1940 به طور غیرمستقیم اساس رژیم حقوقی دریای خزر تعریف گردید.[226]

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:16:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم