۲-۳-۱۴-۳- طرحواره قدرتی[۱۰]
جانسون این طرحواره را اینگونه معرفی میکند :«شرایطی را در نظر بگیرید که برابر حرکت، نیروی مقاومت یا سدی قرار گرفته باشد. انسان بر حسب تجربیات خود، امکانات مختلفی را در برخورد با چنین سدی تجربه کرده است و قدرت خود را در برخورد با چنین سدی آزموده است.به این ترتیب؛ طرحواره ای انتزاعی از این برخورد فیزیکی در ذهن خود پدید آورده است و این ویژگی را به پدیده هایی نسبت می دهد که از چنین ویژگی ای برخوردار نیستند.جانسون این طرحواره را طرحواره ی قدرتی نامیده و انواع مختلف آن را برشمرده است»(صفوی،۱۳۸۳).
«نخستین نوع طرحواره ی قدرتی آن است که در مسیر حرکت، سدی ایجاد شده باشد که نتوان از آن گذشت و حرکت قطع شود. طرح زیر نشان دهنده ی این وضعیت است :

این نوع طرحواره در جمله های زیر نمود یافته است :

 

 

اقتصاد روسیه به بن بست رسید؛ برای گرفتن جواز ساختمان خوردیم به یک بدبختی و هیچ کاری نتوانستیم بکنیم» (گلفام و اعلایی، ۱۳۸۷)
عکس مرتبط با اقتصاد

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

«دومین نوع طرحواره ی قدرتی آن است که در مسیر حرکت سدی به وجود آمده باشد و سه حالت مختلف را پیش روی ما قرار دهد: نخست این که مسیر را تغییر دهد، ولی این تغییر مسیر به گذر از آن سد منجر شود؛ دوم این که انسان بتواند از کنار سد بگذرد و راهش را ادامه دهد و سوم آن که انسان با قدرت از آن سد عبور کند. طرح زیر نشان دهنده ی این وضعیت است :

در مثال های زیر این نوع طرحواره نمود یافته است :
الف) رکود اقتصادی نحوه ی زندگی مردم را تغییر داد.
ب ) علی با ترفندی رئیس خود را دور زد» (همان).
«سومین نوع طرحواره ی قدرتی آن است که انسان بتواند سد مذکور را از مسیر حرکت خود بردارد و به حرکت ادامه دهد. در این باره می توان طرح زیر را به دست داد :

مثال : با کمک پزشکان از این بیماری جان سالم به در برد» (همان).
اوانز و گرین این طرحواره را کاملتر مطرح کرده اند که در این قسمت با تلفیقی از مطالب دو منبع : اوانز و گرین (۲۰۰۶) و آریانفر(۱۳۸۵)معرفی خواهد شد.
طرحواره ی قدرتی به گونه های مختلفی امکان وقوع می یابد که طرحواره ی اجبار، طرحواره ی مانع (انسداد)، طرحواره ی نیروی متقابل، طرحواره ی انحراف جهت، طرحواره ی رفع مانع(مهار)، طرحواره ی توانایی و طرحواره مقاومت از آن جمله هستند.
طرحواره ی اجبار : از تجربه ی حرکت داده شدن توسط یک نیروی خارجی شکل می گیرد.فرد به وسیله ی ازدحام جمیعت یا پرتاب اجسام به دلیل وزش باد نمونه های از این نیرو میباشد. بنابراین، انسان از طریق مشاهده ی خود که پدیده های که در جهان خارج به نحوی تحت تاثیر نیرویی قرار میگیرند ویا چیزی را تحت فشار قرار میدهند ، طرحوارۀ اجبار را در ذهن خود پدید می آورد و آن را به پدیده های انتزاعی تعمیم میدهد؛ مثلا جمله « دست خدا بالاترین دست هاست»، دست خداوند که خود مفهوم انتزاعی می باشد، به عنوان منب نیرویی در نظر گرفته که بر تمام نیرو ها فایق می آید.
طرحواره مانع(انسداد): انسان از طریق تجربۀ حاصل از مشاهده پدیده هیی که مانعی در برابر نیرویی ایجاد می کنند یا مانعی که خود ایجاد می کنند؛ مثل برخورد اتومبیل با درخت یا بستن سد بر روی آب انگارۀ مانع را در ذهن خود تصور میکند و آن را به حوزه مفاهیم انتزاعی تعمیم می دهد. مثلا در جملۀ «زبان بسته نگهبان راز دل باشد»، «لب بسته» به عنوان مانعی انتزاعی برای جلوگیری از سخنان نسنجیده و ناخواسته، برجسته شده است.
طرحوارۀ رفع مانع(مهار): وضعیتی را تصور کنید که مانعی از مقابل نیرو برداشته می شود و نیرو آزاد می گردد، مثل تکیه دادن به در و باز شدن ناگهانی آن؛ این تجربه طرحوارۀ رفع مانع را در دهن انسان شکل می دهد که از آن برای بیان مفاهیم انتزاعی بهره می جوید؛ مثلا در جملۀ «دستی از غیب برون آید و کاری بکند» مشکل یا مانعی پیش آمده که به مدد نیروی غیبی می تواند حل بشود.
طرحواره نیروی متقابل: این طرحواره از تجربۀ فیزیکی برخورد دو جسم به یکدیگر نشات می گیرد؛ مثلا دو نفر در خیابان به یکدیگر تنه بزنند. در جملۀ «ترس داره منو از پا در میاره» مفهوم انتزاعی ترس به عنوان هویتی دارای قدرت در مقابل فرد قرار می گیرد و حریف او قلمداد می­ شود.
طرحوارۀ انحراف جهت: این طرحواره از تجربۀ فیزیکی تلقی کردن و در نتیجه آن انحراف جهت دادن نشات می گیرد؛ مثل کمانه کردن گلوله تفنگ یا شناکردن خلاف جهت آب که فرد به تدریج به سمت خط ساحلی رانده می شود. او از این تجربه برای بیان مفاهیم انتزاعی بهره میجوید.
طرحوارۀ توانایی: انسان از طریق تجربه حاصل از مشاهده انرژی بالقوه موجودات زنده در انجام امور یا از عدم وجود آن، انگاره هایی را در ذهن خود تصور میکند که همان طرحوارۀ توانایی می باشد؛ مثلا اکثر افراد این توانایی بالقوه را در خود می بینند که یک سبد خرید از بقالی را حمل کنند؛ اما فقط تعداد کمی از این افراد توانایی کشیدن اتومبیل را دارند؛ مثلا می گوییم «دست مرده از دنیا کوتاه است» که حکایت از عدم وجود هرگونه توانایی برای انجام کاری دارد.
طرحوارۀ مقاومت: انسان از طریق تجربه مشاهده پدیده هایی که در جهان خارج در برابر نیرو و فشار مقاومت نشان می دهند یا بواسطه تجربه مقاومت خود در برابر نیرو های فیزیکی، طرحوارۀ مقاومت را در دهن خود شکل می دهد؛ مثلا ما بارها شاهد مقاومت درختان در برابر نیروی باد بوده ایم. همچنین دیده ایم وقتی به قطعه ای فلزی فشار می آوریم تا خم گردد، مقاومت می کند. انسان این ویژیگی را برای موارد انتزاعی نیز به کار میبرد؛ مثلا در جمله «سر مرد برود، قولش نمیرود»، «مرد» در برابر یک نیروی خارجی که او را تحت فشار قرار داده، سرش را می دهد اما نمیخواهد بدقول شود.
انواع مختلف طرحواره های قدرتی در اشکال زیر نمود یافته اند:
طرحواره توانایی
طرحواره نیروی متقابل
طرحواره رفع مانع
طرحواره مانع
طرحواره انحراف جهت
۲-۳- ۱۵-اشعار مازندرانی
گواهان تاریخی و یادمان های ادبی بر آنند که زبان مزندرانی در کنار زبان فارسی، زبانی زنده و بالنده بود و در آفرنیش شعر، همسو با زبان فارسی دری دستاورد های شگفتی داشت. دستاورد هایی که در تاریخ ادبیات رسمی نادیده گرفته شد. شگفت تر آنکه شعر تبری، سرنوشتی همسو با شعر فارسی دری نداشت و بخاطر ویژگی های تاریخی مازندران به چیرگی های شعر فارسی تن نداد و خود، راه جداگانه ای برگزید.
۲-۳-۱۶- شعر تبری(مازندرانی)
شعر تبری در پویه تاریخی خویش، دو شخصیت و سرشت جداگانه ای پیدا می کند:

 

 

شعر رسمی غیر آوازی

شعر آوازی(خنیایی) که به صورت ترانه یا آواز خوانده می شود.

۲-۳-۱۶-۱-شعر رسمی غیر آوازی
همه پژوهشگران، پیدایش شعر فارسی دری را در نیمه نخست سده سوم هجری می دانند، اما تاریخ شعر رسمی تبری، یعنی شعر غیر آوازی به قرن چهارم هجری بر می گردد. ابن اسفندیار، نویسنده تاریخ تبرستان، زمان تولد شعر تبری را در این سده نمیداند، اما از شاعرانی نام می برد که در این دوره می زیسته اند و به زبان تبری شعر می سروده اند. اشعار شاعرانی چون مسته مرد، استاد پیروزه و مرزبان ابن رستم مارا به چند واقعیت نزدیک میکند:
نخست آنکه شعر در مازندران دارای پیشینه تاریخی بوده است وگرنه، با تاثیر از شعر عرب یا فارسی به وزن عروضی تن میداد؛ در حالی که شعر تبری در این دوره بیشتر یازده و دوازده هجایی با سه یا چهار تکیه اصلی و زنگ قافیه می باشد. دوم آنکه شعر رسمی و درباری تبری مانند شعر فارسی دری از موسیقی جدا می شود و خود، سرشت و سرنوشتی جداگانه می یابد.
در این بین پرسشی ناگفته مانده است. اگر شعر در دورۀ ساسانیان خنیایی بود، شعر تبری که ادامه این نوع شعر است، چگونه راهی جداگانه برگزید و راه خود را از موسیقی جدا کرد؟ پاسخ این پرسش روشن نیست، اما چنین به نظر می رسد که خودیابی شعر فارسی و رهایی او از موسیقی بر شعر تبری تاثیر داشته است، یا در پایان دوران ساسانیان، شعر مسیری را می پیمود که ناگزیر به جدایی آن از موسیقی می انجامید. با پذیرش دیدگاه دوم شعر منصوب به بهرام گور را – همانگونه که تذکره ها یادآور شده اند- باید سرآغاز شعر غیر آوازی دانست.
۲-۳-۱۶-۲-شعرهای آوازی
مهمترین بخش شعر مازندرانی آوازی است؛ یعنی سنتی بازمانده از گاهان زرتشت و شعر دوران اشکانیان و ساسانیان. شعر آوازی مازندران به دوبخش تقسیم می شود: نخست دوبیتی هایی که به وزن پهلویات(فهلویات)، یعنی ترانه های باباطاهر و دوبیتی های استان خراسان، فارس و دیگر مناطق ایران سروده شده اند. این قالب شعری بایست بعدها تحت تاثیر بهلویات رواج پیدا کرده باشد- یا می توانیم آن را مانند ترانه های باباطاهر ادامه ترانگ های دوره ساسانیان بدانیم.
بعدها، با اینکه شعر فارسی خود را از موسیقی جدا کرد باز رباعی و دوبیتی همچنان آوازی ماند.
وزن دوبیتی های مازندرانی به وزن فهلویات قدیم نزدیک است. گفتیم که وزن رباعی فارسی و دوبیتی های محلی تکامل یافته وزن هجایی – تکیه ای ساسانی می باشد. شمس قیس رازی در بررسی فهلویات قدیم چند نمونه شعر از بابا طاهر می آورد که وزن آن یازده هجایی، اما همگون با وزن عروضی است. با این همه دوبیتی های مازندرانی، کمتر از وزن عروضی پیروی میکنند- و بیشتر، مانند رباعی، وزن هجایی- تکیه ای دارند. البته، در رباعی چهار تکیه و دوبیتی، سه تکیه اصلی دیده می شود.
به دوبیتی های مازندرانی، بویژه در سرزمین های کوهستانی، ترانه و گاه تبری (توری) می گویند. موضوع دوبیتی ها بیشتر عاشقانه بوده، کمتر رنگ و بوی حکیمانه و فلسفی دارد.دوبیتی، بنیان اصلی ترانه های مازندرانی را تشکیل می دهند. در مازندران بیشتر ریتمیک است و ترانه های رایج لیلی جان، یارگل کانه، بانو بانو جان، و ترانه های همانند در دوبیتی خوانده می شود.
نوع دوم شعر آوازی مازندران، اشعار هجایی است که یادگار از دوران پیش از اسلام است. مایۀ زندگی امیری، موری یا نواجش و بعضی از آهنگ های بازمانده از دوران کهن از این دسته هستند.
۲-۳-۱۷- برایند زبان شعر تبری
وزن شعر غیر آوازی تبری، بیش تر هجایی است، البته گاه از وزن عروضی فارسی عربی پیروی می کند(مثل قصیده ی ملمع قاضی هجیم، شاعر قرن پنجم که به وزن یکی از شعر های دقیقی می باشد)، اما این پیروی، همگانی نیست.
به طور کلی، تا پایان قرن پنجم، زبان تبری، عامل همبستگی ملی است؛ دگرگونی واک ها در شعر این دوره بسیار اندک است و فعل بیشتر در وجه مصدری می آید. از قرن ششم به دلایل تاریخی ای، در تبرستان، یعنی کانون قدرت فرمانروایان باوندی، شاهد همزیستی شعر تبری و فارسی هستیم. کم کم صرف کلمه ها تغییر کرده، فعل از وجه مصدری بیرون آمده، صرف زمانی به خود می گیرد؛ با این همه، ابدال حروف ناگهانی نیست؛ چنانچه در شعر گرده بازو به جای با هنوز کامه وا می آید. این دگرگونی ، در قلمرو پادوسبانان، اندک و کند تر است؛ زیرا رویان همچنان در حصار کوه ها به دفاع از خود می پردازد و حتی به قدرت فرمانروایان باوندی که گاه بر ری و سمنان و دامغان و گرگان چیره می شوند تن نمیدهند.
۲-۴- خلاصه فصل
در این فصل بعد از تعاریف ترمونولوژیک به بررسی معناشناسی شناختی و تعریف استعاره مفهومی، استعاره طرحواره تصوری پرداختم. و با بیان طرحواره های تصوری و ویژگی طرحواره ها و ساختار معنایی، تفسیر انواع طرحواره های تصوری را انجام دادم و در پایان با تفحص در شعر تبری، شعر رسمی غیرآوازی و شعر آوازی را مطرح نمودم.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱- مقدمه
دراین فصل به بیان روش تحقیق که روش کتابخانه ای می باشد می پردازیم .برای تهیه ادبیات موضوع درپژوهش حاضر از مطالعات شامل کتب مقالات واینترنت بهره گرفتیم .برای نمونه گیری از برخی کتب اشعار به صورت تصادفی برگزیده ایم در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده هااز روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است
۳-۲-روش پژوهش
تحقیق حاضر از نظر هدف، یک تحقیق کاربردی می باشد، زیرا قصد دارد تا با ” بررسی استعاره در شعرهای مازندرانی در چارچوب نظریه طرح واره تصوری در معناشناسی شناختی “بخشی از فرهنگ مازندران را زنده کرده و به کمک سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به آموزش و ترویج این زبان بپردازد.
این تحقیق به صورت کتابخانه ای انجام گرفته است و از لحاظ هدف جز تحقیقات کاربردی و از لحاظ جمع آوری اطلاعات توصیفی است .
بنابراین در این پژوهش از روش تحلیل متن استفاده شده است.
موریس دوورژه روش بررسی تحلیل متن را روش کلاسیک می‌نامد، روش فوق بدین صورت است که ابتدا درباره متن سؤالاتی مطرح می‌نماییم و به جستجوی آن سؤالات در داخل متن می‌پردازیم.
هر گاه محقق با مشکلات، حوادث و سؤالاتی روبرو شده است و یا در مقام تصمیم و عمل قرار گرفته بر اساس بینش خود اظهار نظر می کند(اسپریگنز، ۱۳۷۷).
برای تهیه ادبیات موضوع در پژوهش حاضر، از مطالعات کتابخانه ای شامل کتب ، مقالات ، مجلات و همچنین از اینترنت بهره گرفتیم. این پژوهش در سطح استان مازندران؛ و با بهره گرفتن از مجموعه کتاب های اشعار مازندرانی چاپ شده انجام شده است. برای نمونه گیری از برخی کتب و برخی از اشعار بصورت تصادفی برگزیده ایم و موارد مورد نیاز را در آن ها بررسی کردیم.
در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش توصیفی _ تحلیلی استفاده شده است.
۳-۳-قلمرو تحقیق
۳-۳-۱- قلمرو موضوعی تحقیق
این پژوهش با عنوان بررسی استعاره در شعرهای مازندرانی در چارچوب نظریه طرحواره تصوری در معناشناسی شناختی انجام شده است.
۳-۳-۲- قلمرو مکانی تحقیق

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:44:00 ق.ظ ]