سبک هویت اطلاعاتی

تعریف نظری: سبک هویت اطلاعاتی با تمایل به بررسی راه حل های چند گانه برای مسائل و کاوش درباره ی نقش های گوناگون مشخص می شود (برزونسکی و همکاران،۱۹۹۲، به نقل از عظیمی، ۱۳۸۷).
تعریف عملیاتی: در این پژوهش سبک هویتی منظور می باشد که بر اساس نمره ی به دست آمده از پاسخ به ۱۱ سوال پرسش نامه سبک هویت برزونسکی مشخص می شود.

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

 

سبک هویت هنجاری

تعریف نظری: سبک هویت هنجاری با تمایل به پیروی از نظرات و اعتقادات افراد مهم و همچنین تحمل کمتر در شرایط مبهم مشخص می شود (برزونسکی و همکاران،۱۹۹۲، به نقل از عظیمی، ۱۳۸۷).
تعریف عملیاتی: در این پژوهش سبک هویتی منظور می باشد که بر اساس نمره ب به دست آمده از پاسخ به ۹ سوال مشخص پرسش نامه سبک هویت برزونسکی تعیین می شود.

 

 

سبک هویت سردرگم- اجتنابی

تعریف نظری: سبک هویتی که با تمایل به مسامحه کردن و تصمیم گیری مبتنی بر موقعیت مشخص می شود (برزونسکی و همکاران،۱۹۹۲، به نقل از عظیمی، ۱۳۸۷).
تعریف عملیاتی: در این پژوهش سبک هویتی منظور می باشد که بر اساس نمره ی به دست آمده از پاسخ به ۱۰ سوال مشخص پرسش نامه سبک هویت برزونسکی تعیین می شود.

 

فصل دوم:

 

مبانی نظری و پیشینهی تحقیق

در این فصل مبانی نظری پژوهش بیان می شود، ابتدا در مورد اختلالات روانی و انواع آن، سپس به تعریف جرم و در نهایت به نظریه های موجود در مورد سبک های هویتی پرداخت می شود.

 

تعریف اختلال روانی

انسان موجودی اجتماعی است که برای تامین نیازهای گوناگون خود، با محیط اطرافش ارتباط برقرار می کند. این ارتباط، که حاصل سازگاری اجتماعی و سازگاری درونی فرد است، سازگاری روانی نامیده می شود. گاه، موانع و مشکلاتی در زندگی آدمی به وجود می آید که سازگاری و در نتیجه تعادل روانی فرد را بر هم می زند و ممکن است منجر به بروز اختلالات روانی شود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مفهوم اختلال روانی مثل بسیاری از مفاهیم در طب و علوم دیگر فاقد تعریف علمی ثابتی که پوشاننده همه موقعیت ها باشد بوده است. قابل قبول ترین تعریف، اختلال های روانی را به صورت زیر تعریف می کند؛ هر یک از اختلالات روانی به صورت یک سندرم یا الگوی رفتاری یا روان شناختی مهم بالینی تصور شده است که در یک فرد روی می دهد و با ناراحتی (یک علامت دردناک) یا ناتوانی (تخریب در یک یا چند زمینه مهم عملکرد) یا با افزایش قابل ملاحظه خطر مرگ، درد، ناراحتی و ناتوانی یا فقدان مهم آزادی همراه است. به علاوه این سندرم یا الگو نباید صرفا یک پاسخ قابل انتظار و تایید شده فرهنگی در مقابل رویدادی خاص مثل مرگ یک شخص مورد علاقه باشد (نوربالا، ۱۳۸۱).
از آن جا که اختلال روانی غالبا غیر عادی، عجیب و آزار دهنده است، نگاه ها را به خود جلب می کند و واکنش های متفاوتی در مقابل بروز آن ممکن است دیده شود. این واکنش می تواند به صورت خشم، تنفر و اکراه، ترس و سردرگمی همراه باشد. تمایل به درمان خواه وجود داشته باشد یا نداشته باشد، بعد آزار دهندگی اختلالات برای خود فرد و یا اطرافیان او وجود دارد. برخی از اختلالات به راحتی در زندگی شغلی و اجتماعی خود فرد تاثیر گذاشته و عمدتا عملکرد او را مختل می سازند (مهدوی نیا، ۱۳۸۹).

 

تاریخچه اختلالات روانی

آدمی همواره در مورد سلامت جسم، روابط اجتماعی و جایگاه خود در این عالم نگران بوده است و در این زمینه ها سوالات بسیاری مطرح کرده و پیرامون آن ها نظریاتی ابراز داشته است.
بعضی از نظریات تقریبا جهان شمول به نظر می رسند و در بسیاری از مناطق دنیا و اکثر دوره های تاریخی دیده می شوند. طبق نظریه های کهن که امروزه هم به چشم می خورد، اختلال روانی نتیجه عملکرد نیروهای ماوراء طبیعی و جادوئی مثل ارواح شدید و شیطان است. در جوامعی که این نظریه را باور داشتند، درمان به صورت جن گیری انجام می شد (شاملو، ۱۳۹۰).
در تاریخ اختلالات روانی این عقیده نیز رواج داشته که آن ها را ناشی از اختلال کارکرد بدن می دانستند. در یونان باستان به درمان این اختلالات در معبد الهه سلامت می پرداختند. بقراط اهمیت مغز را در تببین این اختلالات دریافت درمان مبتنی بر استراحت، استحمام و رژیم غذایی را توسعه بخشید. حرکت به سی توجیهات منطقی در تبیین رفتار سقراط، افلاطون و ارسطو را تقویت کردند.
افلاطون، رفتارپریشی را برخاسته از تعارضات درونی بین هیجان و عقل به شمار می آورد. برخورد با مبتلایان به این اختلالات خط سیری از برخورد غیر انسانی تا برخرد های انسانی تر را شامل می شود.جبش معطوف به درمان انسانی تر با این بیماران با کار های فلیپ پنیل آغاز شد. به تدریج تغییرات اصلاحی تر بیشتری آغاز و ادامه یافت و تحقیقات علمی بیشتری در زمینه اختلالات روانی انجام گرفت.
از آن جا که اختلالات روانی طیف وسیعی را شامل می شود، در اینجا فقط به ذکر آن دسته از اختلالاتی می پردازیم که در فهرست نشانگان اختلالات روان شناختی پرسش نامه SCL-90 مطرح شده است.

 

اسکیزوفرنی

اسکیزوفرنی (روان گسیختگی) سندرمی بالینی شامل آسیب شناسی روانی متغیر اما عمیقا ویرانگری است که شناخت، هیجان، ادراک و سایر جنبه های رفتار را درگیر می کند. بروز این تظاهرات در افراد مختلف و در طول زمان متغیر است اما تاثیر بیماری همواره شدید و معمولا دیرپا است. اسکیزوفرنی معمولا قبل از ۲۵ سالگی شروع می شود، تا آخر عمر پایدار باقی می ماند و هیچ یک از طبقات اجتماعی از ابتلای به آن موصون نیستند. کم توجهی و انزوای اجتماعی که به دلیل نا آگاهی عمومی نسبت به اختلال گریبانگیر بیماران می شود، این بیماران و خانواده هایشان را در غالب موارد آزار می دهد. بلویلر برای توضیح نظریه اش درباره گسیختگی های روانی درونی بیماران، چند علامت بنیادین مشخص را برای اسکیزوفرنی ذکر می کرد. این علائم عبارت بود از اختلال تداعی به ویژه سستی تداعی ها، اختلال در حالت عاطفی، در خودماندگی (اوتیسم) و دو دلی، که خلاصه آن ها را به صورت چهار A نشان می دهند: تداعی[۱۵]، حالت عاطفی[۱۶]، در خودماندگی[۱۷] و دو دلی[۱۸]. بلویلر یک سری علائم فرعی یا ثانویه هم قائل بود که شامل همان توهم ها و هذیان هایی می شد که از نظر کرپلین شاخصه های اصلی دمانس زود رس بودند.
شیوع مادام العمر اسکیزفرنی در ایالات متحد، حدود یک در صد است، به این معنا که از هر ۱۰۰ نفر، تقریبا یک نفر در طول زندگی خود به اسکیزوفرنی مبتلا خواهد شد. بر اساس ملاک های متن تجدید نظر شده ی راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی ، میزان بروز سایانه اسکیزوفرنی از ۵/۰ تا ۰/۵ مورد از هر ۱۰۰۰۰ نفر متغیر است، و این میزان نیز در نواحی جفرافیایی مختلف نیز یکسان نیست (مثلا، میزان اسکیزوفرنی در افرادی که در نواحی شهری جوامع صنعتی به دنیا آمده اند، بالاتر است). اسکیزوفرنی در تمام جوامع و حوزه های جغرافیایی یافت می شود و میزان بروز و شیوع آن در سرار جهان تقریبا یکسان است (کاپلان و سادوک؛ ترجمه ی رضاعی، ۱۳۹۰).

 

اختلالات بدنی شده

نشانه های اختلال بدنی شده، عبارت است از: شکایات بدنی متعدد که مزمن یا برگشت پذیر هستند. شکایات افراد مبتلا اغلب اغراق آمیز، مبهم و نمایشی است، از مهم ترین شکایت ها می توان: سر درد، خستگی، تپش قلب، ضعف های غش آلود، تهوع، استفراغ، درد های احشائی، ناراحتی های روده ای، حساسیت ها، مشکلات جنسی و قاعدگی را نام برد. این بیماران همواره به پزشک مراجعه می کنند، پزشکان خود را تغییر می دهند و خواهان عمل جراحی هستند.
شکایات چند گانه ی افراد مبتلا به اختلالات بدنی شده با الگوهای ویژه شخصیتی آنان و مشکلات اجتماعی و خانوادگیشان همراه است. مبتلایان به اختلالات بدنی شده معمولا تاریخچه ی پزشکی طلانی که دست کم به اوائل بزرگسالی آنان بر می گردد، دارند. این اختلالات اساسا در زنان رخ می نماید، به طوری که می توان گفت که تقریبا ۱ درصد از زنان این حالت را دارند؛ هر چند ممکن است در مردان نیز ملاحظه شود. در افراد طبقه ی پایین، کم سواد، تهیدست و کسانی که در موقعیت های پایین شغلی قرار دارند، بیشتر دیده می شود. زمینه خانوادگی در ایجاد این اختلال تاثیر دارد؛ به طوری که ۱۰ تا ۲۰ درصد از بستگان درجه یک زنان مبتلا، دارای این اختلال هستند (آزاد، ۱۳۸۷).

 

افسردگی عمده
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

ویژگی اصلی افسردگی عمده یک دوره زمانی حداقل دو هفته ای است که در ضمن آن یا خلق افسرده یا بی علاقگی و یا فقدان احساس لذت تقریبا در همه ی فعالیت ها وجود دارد. در کودکان و نوجوانان، خلق ممکن است تحریک پذیر باشد تا غمگین. همچنین فرد باید دست کم چهار نشانه ی دیگر از هرست زیر را داشته باشد: تغییر در اشتها یا وزن، خواب فعالیت روانی- حرکتی؛ کاهش انرژی، احساس بی ارزشی یا گناه؛ اشکال در تفکر، تمرکز یا تصمیم گیری؛ یا افکار عود کننده درباره ی مرگ و خودکشی، طرح نقشه و یا اقدام برای خود کشی. برای گذاردن تشخیص دوره ی افسردگی عمده، نشانه یا باید به تازگی ظاهر شده باشد یا در مقایسه با ضعیت پیش از دوره، آشکارا بدتر شده باشد.این دوره باید با پریشانی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در زمینه ها اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه های کارکردی مهم همراه باشد (آوادیس یانس؛ ترجمه نیکخو، ۱۳۸۹).
در جدید ترین مطالعات اختلال افسردگی اساسی در بین اختلالات روان پزشکی بالاترین شیوع طول عمر (حدود ۱۷ درصد) را داشته است. میزان بروز سالیانه افسردگی اساسی ۵۹/۱ درصد (زنان ۸۹/۱ درصد و مردان ۱/۱درصد) است. تقریبا در سراسر جهان و در همه کشور ها فرهنگ ها دیده شده شیوع اختلال افسردگی در زنان دو برابر مردان است (کاپلان و سادوک؛ ترجمه ی رضاعی، ۱۳۹۰).

 

اختلالات اضطرابی

اختلالات اضطرابی از شایع ترین اختلالات روان پزشکی در جمعیت عمومی هستند. نسبت ابتلای زنان تقریبا دو برابر مردان است. اختلالات اضطرابی با عوارض زیادی همراهند و اغلب مزمن شده و نسبت به درمان مقاوم هستند. این اختلالات را می توان خانواده ای از اختلالات روانی مجزا و در عین حال مرتبط به هم در نظر گرفت. طبق متن تجدید نظر شده ویرایش چهارم کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی، اختلالات اضطرابی شامل موارد زیرند: ۱- اختلال هول (پانیک) با یا بدون بازار هراسی (آگورافوبیا) ۲- بازار هراسی با یا بدون اختلال هول ۳- هراس (فوبیا) اختصاصی ۴- جمعیت هراسی ۵- اختلال وسواسی – جبری ۶- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) 7- اختلال استرس حاد و ۸- اختلال اضطراب فراگیر. در پاراگراف های آتی از بین اختلال های اضطرابی مطرح شده، اختلال فوبیا و اختلال وسواسی- جبری که در پژوهش حاضر سنجیده شده است، تعریف می گردد (کاپلان و سادوک؛ ترجمه ی رضاعی، ۱۳۹۰).

 

هراس (ترس مرضی)

هراس عبارت است ترس شدید از محرک یا موقعیتی است که غالب مردم خطر خاصی در آن نمی بینند. شخص معمولا خودش متوجه می شود که ترسش غیر منطقی استبا این حال دچار اضطراب است (از نا آرامی شدید تا وحشتزدگی)؛ تنها چیزی که این اضطراب را رفع می کند اجتناب و پرهیز از شی یا موقعیت ترس آور است.
در راهنمای تشخیصی متن تجدید نظر شده ی راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، اختلال هراس دارای سه زیر مجموعه گسترده است: هراس ساده، هراس اجتماعی و هراس از ازدحام.
هراس ساده ترسی است از شی، جانور یا موقعیت معین. ترس غیر منطقی از مار، میکرب یا مکان های بسته و تاریکی نمونه های دیگر این هراس هستند. ممکن است شخص دچار هراس ساده بوده و در زمینه های دیگر بهنجار باشد.
کسانی که دچار جمع هراسی هستند در موقعیت های اجتماعی احساس نا امنی شدید دارند و گرفتار ترس از آشفته و سراسیمه شدن هستند. همواره نگرانند که اضطراب خود را با لرزیدن دست، عرق ریزی یا لرزش صدا به همه نشان بدهند. ترس از سخنرانی کردن یا غذا خوردن در برابر جمع جزء شایع ترین شکایت هایی است که افراد گرفتار جمع هراسی مطرح می کنند (اتکینسون و همکاران؛ ترجمه ی براهنی و همکاران، ۱۳۹۱).

 

اختلال وسواسی- جبری

خصیصه اصلی اختلال وسواسی- جبری (OCD) وجود وسواس های فکری یا عملی مکرر و چنان شدید است که رنج و عذاب قابل ملاحظه ای را برای فرد به بار می آورند. این وسواس های فکری یا عملی سبب اتلاف وقت می شوند و اختلال قابل ملاحظه ای در روند معمولی و طبیعی زندگی، کارکرد شغلی، فعالیت های معمول اجتماعی یا روابط فرد ایجاد می کنند. بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- جبری ممکن است فقط وسواس فکری، فقط وسواس عملی، و یا هر دوی آن ها را با هم داشته باشد.
وسواس فکری عبارت است از فکر، احساس، اندیشه، یا حسی عود کننده مزاحم، بر خلاف وسواس فکری که فرایند ذهنی است، وسواس عملی نوعی رفتار است. اجبار رفتاری آگاهانه، استاندارد و عود کننده است، نظیر شمارش، وارسی یا اجتناب. بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- جبری از غیر منطقی بودن وسواس هایش آگاهی دارد و این وسواس های فکری یا عملی را خود- نا هم خوان می یابد (یعنی به صورت یک رفتار ناخواسته).
میزان شیوع مادم العمر اختلال وسواس- جبری در جمعیت عمومی حدود دو تا سه در صد است. در میان بزرگسالان احتمال ابتلای مرد زن به این اختلال یکسان است، ولی در میان نوجوانان، پسر ها بیشتر از دختر ها دچار اختلال وسواسی- جبری می شوند. میانگین سن شروع این اختلال حدود بیست سالگی و البته در مرد ها مختصری زودتر (حدود نوزده سالگی) و در زن ها کمی دیرتر (حدود بیست و دو سالگی است) است (کاپلان و سادوک؛ ترجمه ی رضاعی، ۱۳۹۰).

 

اختلالات شخصیت

اختلال شخصیت عبارت است از الگوی ناسازگارانه و با دوام تجربه درونی و رفتار که به دوره ی نوجوانی یا جوانی بر می گردد و حداقل در دو زمینه زیر آشکار می گردد: ۱) شناخت. ۲) هیجان پذیری. ۳) عملکرد میان فردی و ۴) کنترل تکانه. این الگوی انعطاف نا پذیر، در موقعیت های فردی و اجتماعی مختلف مشهود است و موجب پریشانی یا اختلال می شود. از آنجایی که اختلال های شخصیت کل ساختار موجودیت فرد را در بر می گیرند، معمولا متخصصان بالینی آن ها را در دشوارترین اختلال های روانی برای درمان می دانند.
متن تجدید نظر شده ی راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی یک رشته تشخیص مجزا را شامل می شود که بر اساس ویژگی های مشترک، به سه گروه دسته بندی می شوند. گروه الف) از اختلال های شخصیت پارانوئید، اسکیزوئید و اسکیزوتایپی تشکیل می شود که در ویژگی های رفتار عجیب و غریب غیر عادی مشترک هستند. گروه ب) اختلال های شخصیت ضد اجتماعی، مرزی، نمایشی و خود شیفته را در بر می گیرد. افراد مبتلا به این اختلال ها، بیش از حد نمایشی، هیجانی، و دمدمی یا غیر قابل پیش بینی هستند. در گروه ج) اختلال شخصیت اجتنابی، وابسته و وسواسی قرار دارند. این ها به این علت با هم گروه بندی شده اند که رفتار های مضطرب و بیمناک را شامل می شوند (هالجین و ویتبورن؛ سید محمدی، ۱۳۹۱).
در این قسمت تاکید بیشتر بر روی اختلال شخصیت پارانوئید و اختلال شخصیت ضد اجتماعی است که به نشانگان آن ها در پرسش نامه SCL-90 اشاره شده است.

 

 

اختلال شخصیت پارانوئید (بد گمان)

مشخصه بیماران مبتلا به ختلال شخصیت بدگمان (پارانوئید)[۱۹]، شکاکیت و بی اعتمادی دیر پا به همه افراد است. مسئولیت این احساسات از نظر ان ها نه به عهده ی خود آن ها، که بر دوش دیگران است. این بیماران اغلب متخاصم، تحریک پذیر، و خشمگین اند. افرادی متعصب و جزم اندیش، کسانی که مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون جمع می کنند، افردی که به همسر خود سوء ظن مرضی دارند اشخاص بد عنقی که اهل دعوا و مرافعه اند، اغلب دچار اختلال شخصیت پارانوئید هستند.
میزان شیوع اختلال شخصیت پارانوئید ۵/۰ تا ۵/۲ درصد از جمعیت عمومی است. این گونه بیماران تقریبا هیچ وقت خودشان به جست و جوی درمان بر نمی آیند و اگر هم صاحبکار یا همسرانشان آن ها را برای درمان ارجاع کند، اغلب می توانند رنجیدگی خود را پنهان کنند.این اختلال در مردان شایع تر از زنان است و به نظر نمی رسد الگویی خانوادگی داشه باشد.

 

 

اختلال شخصیت ضد اجتماعی

اختلال شخصیت ضد اجتماعی عبارت است از نا توانی از تن دادن به هنجار های اجتماعی به طوری که جنبه های متعدد رفتار فرد در نوجوانی و بزرگسالی تحت تاثیر این نا توانی قرار گرفته باشد. مشخصه این اختلال، اعمال مداوم ضد اجتماعی یا خلاف قانون است، اما این اختلال مترادف با بزهکاری نیست. ICD-10 آن را اختلال شخصیت مردم ستیز نامیده است (کاپلان و سادوک؛ ترجمه ی رضاعی، ۱۳۹۰).
شاخص این اختلال، نگرش طمع کارانه نسبت به دیگران است، نوعی عدم حساسیت و بی تفاوتی نسبت به حقوق دیگران که با دروغ گفتن، دزدی کردن، تقلب کردن و چیز های بدتر از آن مشخص می شود. میزان شیوع فتار ضد اجتماعی تقریبا ۲ تا ۳ درصد است، به طوری که تعداد مردانی که این تشخیص در مورد آن ها داده شده است، چهار برابر زنان است (روزنهان و سلیگمن؛ سید محمدی، ۱۳۸۸).

 

ارتباط انواع اختلالات روانی با جرم

در شکل گیری یک رفتار مجرمانه، عوامل زمینه ساز و یا مساعد کننده داخلی مانند: افکار هذیانی، توهمات، ویژگی های شخصیتی، تضاد های روحی و نیز عوامل خارجی مانند: محیط و خانواده دخالت دارد.
بسیاری از مردم بر این باورند که جرائم خشونت آمیز و به ظاهر بدون معنا را کسانی مرتکب می شوند که از لحاظ روانی بیمارند. پذیرش ارتباط بین ارتکاب جرم و اختلال روانی بر این فرض مبتنی است که بیماران روانی به قوانین جامعه وقعی نمی نهند، رفتار آن ها غیر قابل پیش بینی است و نمی توانند اعمال خود را مهار کنند و چون قادرند در هر زمانی به هر کاری دست بزنند پس بالقوه خطرناک هستند. از سوی دیگر نیز این فرضیه پذیرفته شده است که اگر فردی به عمال خشونت آمیز، بی معنا و غیر قابل درک دست بزند، آشکارا بیمار است پس نتیجه گرفته می شود که نه تنها بیماران روانی خطرناکند بلکه آن هایی هم که مرتکب جرائم عجیب می شوند از لحاظ روانی بیمار هستند (دادستان، ۱۳۸۹).

 

فراوانی بیماری های روانی در مجرمان

یکی از راه های بررسی رابطه ی اختلالا های روانی با جرایم، تعیین فراوانی چنین اختلال هایی در مجرمان است. گون[۲۰] و همکاران (۱۹۷۸)، میزان بیماری های روانی و حد نیاز به درمانگاه های خاص را در زندانیان دو زندان در انگلستان بررسی کردند. این پژوهشگران با اجرای پرسش نامه و انجام مصاحبه به این نتیجه رسیدند که بیش از ۳۴% از نمونه ۱۴۹ نفری از زندانیان، دارای اختلال های روانی خفیف، متوسط یا وخیم بودند. در تقریبا نیمی از موارد، نشانه های افسردگی و در دیگر، حالت های اضطرابی آشکار بود و در عین حال وجود مشکلات روانی مربوط به اعتیاد به الکل و مواد، وجود روان گسستگی ها نیز به وضوح مشاهده می شد. بر اساس یافته های بعدی حاصل از گروه بزرگتری از زندانیان (همان منبع)، تعداد آن هایی که می توانستند بیمار روانی در نظر گرفته شوند، ۳۱% تخمین زده شد، در حالی که تنها در حدود ۱۴% از کل جمعیت به دلایل روانی به متخصصان مراجعه می کنند (دادستان، ۱۳۸۹).
پرینز (۱۹۸۰) به جمع بندی نتایج ۲۰ پژوهش پرداخته و فراوانی انواع بیماری های روانی را در زندانیان مجرم مشخص کرده است (جدول ۱-۱).
جدول ۱-۱- جمع بندی نتایج پژوهش پرینز

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق محفو

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:27:00 ق.ظ ]