کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • بررسی وضعیت پایداری تونل ها و سایر سازه های زیرزمینی ...
  • آگاهی از انرژی بر اساس فعالیت فردی کاربر در تلفن همراه۹۳- قسمت ۱۰
  • تاثیر چرخه عمر شرکت ها بر روی محافظه کاری شرکت ها- قسمت ۳
  • ریخت شناسی شخصیت در بهمن نامه۹۲- قسمت ۳
  • پیش بینی کوتاه مدت بار استان مازندران با استفاده از سیستم ...
  • بررسی اثربخشی درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCGT) بر افزایش خودکارآمدی و کاهش نشانه های افسردگی درافراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان مراکزMMT شهر تهران- قسمت ۶- قسمت 2
  • نگارش پایان نامه درباره جایگاه دستور زبان فارسی در ویرایش متون- فایل ۱۱
  • ارزیابی رابطه¬ی نظریه¬ی وابستگی منبع مبتنی بر ایزو۹۰۰۰، با عملکرد عملیاتی شرکت¬های دارای گواهینامه¬ی ایزو۹۰۰۰؛ مطالعه¬ی موردی (شرکت¬های استان گیلان)- قسمت ۱۰- قسمت 2
  • ارزیابی عوامل موثر بر رضایت مشتری شرکت¬های بیمه با استفاده از تئوری خاکستری و کانو فازی (مورد شرکت¬های بیمه شهرستان بروجن)- قسمت ۲
  • تحلیل-سن-مسئولیت-کیفری-اطفال-در-قانون-مجازات-اسلامی-با-نگاهی-به-فقه-مقارن- قسمت ۳
  • تحقیقات انجام شده در رابطه با بررسی عناصر قصه در مثنوی «جمشید و خورشید» سلمان ساوجی- فایل ۱۷
  • تاثیر مدل رقابتی مایکل پورتر برفعالیت شرکت های بیمه استان اصفهان- قسمت ۶
  • پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره بررسی تاثیر تفکر استراتژیک بر عملکرد وظیفه ای مدیران ارشد ...
  • صناعات بدیعی در بوستـان سعـدی۹۱- قسمت ۸
  • بررسی مسئولیت های ناشی از انتقال بیماری به دیگران از منظر فقه و حقوق- قسمت ۳
  • تبیین اثر بخشی تیمی بوسیله هوش هیجانی و رهبری تحول گرا در شعب بانک های استان گیلان- قسمت ۵
  • تبیین جایگاه اصول عملیه در دادرسی مدنی- قسمت ۴
  • راهنمای نگارش مقاله در رابطه با بررسی عوامل موثر بر فروش بیمه های جامع زندگی با تاکید خاص بر ...
  • تعیین رابطه بین بازاریابی داخلی و رفتار شهروندی سازمانی با توجه به نقش تعدیل گر رهبری توزیعی (مورد مطالعه شعب بانک ملت استان ایلام)- قسمت ۲
  • بررسی و شناسایی عوامل مؤثردر بهره‌وری واحدهای تولید مرغ گوشتی (مطالعه‌ی موردی واحدهای تولیدی شهرستان مراغه)- قسمت ۵
  • شناسایی و رتبه بندی موانع خلاقیت فردی کارکنان آموزش و پرورش استان قم- قسمت ۸
  • تبیین جایگاه و نقش فلسفه تعلیم و تربیت در نظام های آموزشی کشورهای مختلف- قسمت 3
  • تأمین ‌های پشتیبان دعوا و دفاع در حقوق ایران و فرانسه- قسمت 22
  • دانلود فایل های پایان نامه در مورد شناسائی و اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت کارآفرینان برتر ...
  • پایان نامه سودآوری مشتریان:
  • نقدو بررسی روانکاوانه(فروید،لکان) بر روی آثارهنریک ایبسن با نگاهی ویژه بر(هداگابلر، بانوی دریایی، مرغابی وحشی، خانه عروسک و ایولف کوچولو)- قسمت ۹
  • بررسی سه تیپ شخصیتی «عاقل»، «نادان» و «دیوانه» در حکایات طنز آمیز مثنویهای عطار- قسمت ۶
  • تأثیر خدمات برون سپاری بر عملکرد سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی- قسمت ۴
  • شناخت عوامل موثر بر اهرم مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایران- قسمت ۶
  • پروژه های پژوهشی درباره :آسیب شناسی فرهنگ انتظار- فایل ۲۴
  • منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله رابطه یادگیری محوری با ارزش مشتری در شعب بانک ملی رشت- ...
  • بازتاب داستان پیامبران در دیوان و جام جم مراغه ای- قسمت ۹- قسمت 2
  • شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت در کسب و کار الکترونیکی- قسمت ۸




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی میزان توجه برنامه های درسی دوره پیش از دبستان به رشد شخصیت اجتماعی و عاطفی کودکان از دیدگاه مربیان و والدین ناحیه ۴ در سال تحصیلی ۹۲-۹۱- قسمت ۳ ...

    جدول ۴-۲ جدول توصیفی سابقه تدریس ۷۵
    جدول ۴-۳ جدول توصیفی تأثیر برنامه درسی در رشد عاطفی ۷۷
    جدول ۴-۴ جدول توصیفی تأثیر برنامه درسی در رشد عقلانی ۷۹
    جدول ۴-۵ جدول توصیفی تأثیر برنامه درسی در رشد معنوی ۸۱
    جدول ۴-۶ جدول توصیفی برنامه درسی در رشد اخلاقی ۸۳
    جدول ۴-۷ جدول توصیفی تأثیر برنامه درسی در رشد اجتماعی ۸۵
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    جدول ۴-۸ نتایج آزمون کولموگروف ـ اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن توزیع نمرات ۸۷
    جدول ۴-۹ نتایج آزمون تک نمونه ای برای بررسی میزان تأثیر برنامه درسی در رشد عاطفی ۸۹
    جدول ۴-۱۰ نتایج آزمون دو جمله ای برای بررسی میزان تأثیر برنامه درسی در رشد عاطفی ۹۰
    جدول ۴-۱۱ نتایج آزمون تک نمونه ای برای بررسی میزان تأثیر برنامه درسی در رشد عقلانی ۹۱
    جدول ۴-۱۲ نتایج آزمون تک نمونه ای برای بررسی میزان تأثیر برنامه درسی در رشد معنوی ۹۲
    جدول ۴-۱۳ نتایج آزمون تک نمونه ای برای بررسی میزان تأثیر برنامه درسی در رشد اخلاقی ۹۳
    جدول ۴-۱۴ نتایج آزمون تک نمونه ای برای بررسی میزان تأثیر برنامه درسی در رشد اجتماعی ۹۴
    جدول ۴-۱۵ نتایج آزمون دو جمله ای برای بررسی میزان تأثیر برنامه درسی در رشد اجتماعی ۹۵
    جدول ۴-۱۶ نتایج آزمون فریدمن برای رتبه بندی تأثیر برنامه درسی در انواع رشد ۹۶
    فصل اول:
    کلیات
    مقدمه
    نظام آموزش و پرورش از مهمترین سازمان های پیچیده و اجتماعی هر کشور است که نقش بسزایی در رشد و پیشرفت جوامع ایفا می کند ثمربخشی این نظام از یکسو تبدیل کردن انسان‌های مستعد به انسانهای سالم و بالنده متعادل و رشد یافته است و از سویی تأمین کننده نیروی انسانی مناسب برای بخش‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. لازمه تحقق این اهداف در اجتماع ارائه تعلیم و تربیت صحیح و اصولی و برنامه ریزی دقیق برای آن است از این رو توجه به ضرورت آموزش و پرورش صحیح کودکان به عنوان آینده سازان جامعه امری بدیهی به نظر می رسد (صفوی، ۱۳۹۰).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    آموزش و پرورش پیش دبستانی به عنوان اولین مرحله از آموزش و پرورش رسمی بستر مناسبی را برای رشد و شکوفایی شخصیت کودکان فراهم می‌آورند (ندیمی، ۱۳۸۷). از آنجایی که پایه های نخستین رشد شخصیت در سالهای اولیه زندگی کودک نهاده می شود شناخت ویژگی ها و نیازهای زیستی ذهنی، عاطفی، اجتماعی کودک توسط والدین و مربی و انتخاب بهترین روشها در جهت حُسن تأمین نیازها از مهمترین عوامل تکوین شخصیت کودک در این سنین به حساب آمده که توجه به آن امری مهم و ضروری می باشد.
    رشد و تکامل کودکان در این دوره زمینه ساز موفقیت و پیشرفت آنان در مقاطع تحصیلی بالاتر زندگی می گردد و متعاقباً توسعه جامعه نیز نیازمند انسانهای رشد یافته و ماهر است در این میان توجه مسؤلان آموزش و پرورش به مراکز پیش دبستانی و رشد و شکوفایی شخصیت همه جانبه کودکان در این مقطع یک امر ضروری و مهم تلقی شده چرا که بی توجهی به مسائل و مشکلات دوره پیش دبستانی و عدم برنامه ریزی مفید و مؤثر با علایق و نیازهای کودکان در این سن اثرات مخربی را بر سلامت و شخصیت کودکان بر جای خواهد گذاشت.
    بیان مسأله:
    آموزش و پرورش رکن اساسی پیشرفت، توسعه و تعالی هر کشوری محسوب می شود. کودکان هر جامعه ای به عنوان آینده سازان، سرمایه های بالقوه ای هستند که در سایه تحصیل علم و دانش، پژوهش و شکوفایی استعدادها رشد صحیح و متعادل شخصیت هم خود و هم جامعه را در مسیر رشد و پیشرفت قرار خواهند داد و نظام آموزش و پرورش در تمامی مقاطع سنی و تحصیلی می تواند با برنامه ریزی صحیح و اصولی زمینه های تحقق چنین اهدافی را فراهم می‌آورد (ندیمی، ۱۳۷۸).
    انسانها موجوداتی تک بعدی نبوده بلکه دارای ابعاد مختلف جسمانی، شناختی، عاطفی، اجتماعی می باشند و رشد و تکامل واقعی زمانی محقق خواهد شد که به تمامی ابعاد شخصیت انسان به طور هماهنگ توجه شود. درواقع پرورش که در حوزه آموزش و پرورش از جایگاه مهمتری برخوردار است، هدف آن هدایت رشد جسمانی و روانی یا به طور کلی هدایت رشد همه جانبه شخصیت پرورش یابندگان در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا کردن استعدادهای آنان است (سیف، ۱۳۸۵).
    برنامه های درسی در جریان آموزش و پرورش با توجه به ابعاد گوناگون رشد شخصیت در راستای دستیابی به اهداف آموزش و پرورش طراحی می‌گردد. این در حالی است که تمامی صاحبنظران عرصه تعلیم و تربیت بر این مسأله توافق دارند که سال های نخستین کودکی بهترین زمان برای پایه ریزی شخصیت مستحکم و اصولی است. لذا اهداف تعلیم و تربیت در این دوره باید پرورش کامل ابعاد شخصیتی یعنی قوای بدنی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی بوده باشد. فقط در سایه بهره مندی از چنین رشد متعادلی است که بستر کامل و متعالی وجود فراهم می شود (افروز، ۱۳۷۸).
    بنابراین محیط های یادگیری باید به گونه ای طراحی شود که موجب توقف یا سکون فرد در یک مرحله خاصی نگردد، طرفداران نظریه برنامه درسی رشد گرا به تلفیق و اینکه رشد شناختی، اخلاقی، شخصیتی رابطه‌ای متقابل با یکدیگر دارند و اینکه یک بعد (مثلاً بعد شناختی) نباید موجب حذف ابعاد دیگر شود، توجه ویژه ای دارند (میلر، ۱۳۸۶).
    پرورش عادات مفید در کودک به منظور تندرستی، پرورش رفتار اجتماعی مطلوب و تشویق کودکان به شرکت در گروه ها و دسته های بازی، پرورش عواطف کودک کمک به بروز استعدادهای فطری کودکان، ایجاد حس اعتماد به نفس و امنیت خاطر در کودکان، تشویق حس استقلال طلبی و خلاقیت کودکان، پرورش حس زیباشناسی در کودکان از اهداف مهم و ویژه این دوره می باشد (شکوهی، ۱۳۷۸).
    بنابراین محتوای دروس ارائه شده برای این دوره باید در جهت رشد تمام ابعاد وجودی شخصیت و همچنین متناسب با اهداف ویژه تعلیم و تربیتی این دوره بوده باشد. بحث شخصیت ازجمله بحث های مهمی است که همگی به آن اذعان دارند و مخاطبین دوره پیش دبستانی نیز همچون سایر دورهای تحصیلی از افرادی با تفاوتهای فردی گوناگون و شخصیت های مختلف تشکیل شده اند که توجه منطقی و معقول به شخصیت و تفاوتهای شخصیتی کودکان جزئی از عدالت اجتماعی است که مورد تأکید بسیاری از متخصصان حوزه تعلیم و تربیت و سایرحوزه‌های علمی می باشد (شولتس، ۱۳۶۴).
    درواقع کلیت مفهوم و به همین دلیل پیچیدگی واژه شخصیت موجب شده که هر مکتب روانشناسی تعریف خودش را ارائه دهد. نظریه‌های روان کاوی تا پدیدارشناسی یادگیری، پردازش اطلاعات و دیدگاه صفات از مهمترین مکاتبی می‌باشد که به مقوله شخصیت پرداخته اند. بعضی از این فرایندها به جنبه‌های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی شخصیت، برخی به عکس‌العمل‌های رفتاری مشهود و برخی به فرایندهای ناهشیار رفتار آدمی برخی به ارتباط های متقابل افراد با یکدیگر و نقش هایی که در جامعه بازی می کنند توجه نموده و شخصیت را بر این مبنا تعریف کرده اند. درواقع امتیاز مهم دیدگاه روان کاوی از بین دیدگاه ها تأکید آن بر زندگینامه منحصر به فرد شخصیت فرد است که بررسی و آگاهی از آن را ارزشمند می سازد (برگ، ۱۳۸۵).
    امروزه در نظام آموزش و پرورش کتابهایی در قالب انس با قرآن تدوین شده که فقط در راستای رشد شخصیت دینی و معنوی کودکان بوده و از توجه به سایر ابعاد رشد شخصیتی غفلت ورزیده است و همچنین بیشتر مفاهیم گنجانده شده در این کتابها به علت هماهنگ نبودن با توانایی های ذهنی و عقلانی کودکان اثرات نامطلوبی بر رشد شخصیت کودکان میگذارد (کاظمی، ۱۳۸۷)
    پس ارائه محتوای مناسب درسی برای این دوره باید با تأکید بر رشد همه جانبه کودک در بعد جسمی، ذهنی، عاطفی، معنوی، اخلاقی و اجتماعی خصوصاً حول محور بازی که از ابعاد مهم فرایند فعال کودکی در این زمینه می باشد تدوین گردد (کرتیس، ۱۳۸۶)
    بنا بر کودکان دلیل اصلی وجود برنامه های پیش دبستانی هستند و یا به عبارت بهتر وجود آنهاست که برنامه ها را ایجاب می کند و برنامه ها برای آنهاست. بنابراین باید از کودک و قابلیت هایش نهایت استفاده را در جهت آموزش و پرورش او برد (ندیمی، ۱۳۸۷).
    تحقیقات انجام شده در زمینه برنامه‌های درسی دوره پیش دبستان در سالهای اخیر نشان دهنده تأثیر برنامه های غنی و برنامه ریزی آموزشی و درسی مطلوب برای گروه های سنی مختلف کودکان در دوره قبل از دبستان است. مهمتر این که نتایج تحقیقات موید سرمایه گذاری بیشتر برای آموزش بهتر و برنامه‌های کیفی به علت کسب موفقیت‌های بیشتر کودکان در سال های تحصیلی بعد از گذرانیدن دوره پیش از دبستان است (کول، ۱۳۸۳).
    چرا که آموزش و پرورش پیش دبستانی به عنوان درون دادی حساس هم از نظر رشد کلی یک فرد و هم از نظر تأثیر در پذیرش و نگهداری کودکان در سطوح ابتدایی، در سیاست ملی آموزش و پرورش اکثر کشورها، مورد تأکید فراوان قرار گرفته است (کول، ۱۳۸۳).
    رشد پرورش مطلوب شخصیت کودکان بدون توجه به اصل مهم و اساسی که همان تعلیم و تربیت منطقی آنهاست میسر نخواهد بود. در این تحقیق محقق به دنبال این است که تا چه میزان برنامه‌های درسی دوره پیش دبستانی به رشد شخصیت اجتماعی، عاطفی، عقلانی، معنوی و اخلاقی کودکان توجه دارد؟
    اهمیت و ضرورت مسأله:
    اهمیت آموزش و پرورش پیش دبستانی از ابتدا بر همه دست اندرکاران حوزه تعلیم و تربیت پوشیده نبوده است. تمام کسانی که به نحوی با مسائل آموزش و پرورش کشور ارتباط دارند به این نکته اساسی و بدیهی آگاهی دارند که حل مشکلات و معضلات آموزش و پرورش کشور به طور مستقیم به مسائل دوره پیش دبستانی بستگی دارد. در صورتی که با مسایل این دوره تحصیلی به طور جدی و همه جانبه برخورد نشود نباید امید چندانی به حل مشکلات دوره های بعدی تحصیلی داشت (ندیمی، ۱۳۸۷).
    چرا که امروزه در بسیاری از نظامهای پیشرفته جهان مسأله آموزش و پرورش پیش دبستانی به عنوان یکی از پایه های اساسی تعلیم و تربیت پذیرفته شده و تقریباً در عمده تقسیم بندی های رشد، سن آموزش قبل از دبستان به عنوان یکی از مراحل تکوین شخصیت مورد تأکید قرار گرفته است که گسترش تعلیم و تربیت خردسالان در سنین پیش دبستان باید از جمله هدف های اساسی جهت گیری آموزشی این دهه باشد که بدون تردید این نوع آموزشی یکی از نیازهای مبرم ساخت شخصیت در کودکان است و به عنوان یک عامل قوی در ارتباط کودک با اجتماع تأثیر می گذارد. تا آنجا که ترس و نگرانی کودک را نسبت مدرسه از بین برده و انگیزه لازم جهت یادگیری را در او فراهم می آورد. برنامه های درسی این دوره باید از متن فلسفه و ارزش های حاکم بر تعلیم و تربیت سرچشمه گیرد و به عنوان عنصری از کل نظام تلقی شود. فراگیری و شمول عام داشته و انگیزه و آگاهی های لازم جهت شروع دوره بعدی تحصیلی را در کودکان فراهم آورد. پس ضروری است که برنامه آموزش و پرورش کودکان پیش دبستانی با توجه به نیازها و استعدادهای آنان طراحی شود (ندیمی، ۱۳۸۷).
    رشد ارتباطات اجتماعی، آموزشی، مقدمات خواندن، نوشتن، حساب کردن پرورش ذوق کودکان، ایجاد فرصتهای تجربه برای یادگیری مسائل مربوط به تغذیه مناسب و اهمیت آن در رشد عمومی،‌ رشد جسمی، تربیت بدنی آشنایی با مهارت های خودیاری شخصی، افزایش مهارت های مربوط به تصور صحیح از خود، نحوه ارتباط با دیگران و مهمتر این که افزایش مهارت های مربوط به رشد زبان و آشنایی با فرهنگ و سنن مذهبی از مسائلی است که جزء ویژگی های رشدی کودکان این دوره می باشد (افروز، ۱۳۷۸).
    جامعه ما در مسیر رشد و توسعه گام بر می دارد نیازمند آن است که اندیشمندانی در تمامی عرصه های علمی داشته به همین منظور توجه به استعدادها و تفاوت های شخصی آنها باید در سرلوحه برنامه های درسی دوره پیش دبستانی قرار گیرد. لذا برنامه های درسی این دوره از لحاظ محتوایی باید با توجه به نیازمندیهای فردی و گروهی کودکان تدوین شود (صفوی، ۱۳۹۰).
    از آنجایی که کودکان برای پی ریزی آینده خود و اتخاذ تصمیمات صحیح در مورد آینده و سایر چشم اندازهایی که در زندگی دارند از شانس بیشتری نسبت به بزرگتران برخوردارند. توجه به توانایی ها و ویژگی های شخصیت آنها امری است اساسی، بنابراین اهداف آموزش و پرورش که برای دوره پیش دبستانی در نظر گرفته می شود بایستی هماهنگ با توانایی های ذهنی و عقلی کودکان بوده باشد (کاظمی، ۱۳۷۷). اما گاهی برنامه هایی که برای این دوره تدوین می شود به علت هماهنگ نبودن با ویژگی ها و علایق و نیازمندی های کودکان، آنان را از مسیر واقعی یادگیری دور می سازد که در نتیجه اثرات مخربی را بر سلامت روانی و شخصیت متعادل کودکان بر جای می گذارد.
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
    آموزش و پرورش از مهمترین نهادهای اجتماعی می باشد که کیفیت فعالیت سایر نهادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی به چگونگی عملکرد آن بستگی دارد. درواقع سال های پنجم و ششم زندگی کودک را سال های کودکستانی و دوره آمادگی برای ورود به دوره دبستان یا دوره پیش دبستانی می‌نامیم. در این دوره است که کودکان برای ورود به دوره دبستان آماده می شوند و به بیان دیگر نقش نهاد خارج از محیط خانواده یعنی نقش کودکستان در رشد پرورش و یادگیری کودک اهمیت می یابد (قاضی، ۱۳۸۳).
    لذا برنامه ریزی منسجم و هدفدار آموزش و پرورش ضرورت بیشتری پیدا می کند. درواقع ما امروزه می توانیم و نیازمندیم که بر مبنای اصالتهای فرهنگی خویش برنامه‌های نوین آموزش و پرورش پیش دبستانی را به کار گیریم و چون در یک کشور انقلابی و در حال توسعه بسر می بریم ضرورت دارد برای کودکانی که در محرومیت فرهنگی و اجتماعی روزگار می‌گذراند و اکثریت فرزندان این مرز و بوم را تشکیل می دهند برنامه هایی را ایجاد کنیم که بتواند مقدمات پر کردن شکاف وسیع محرومیت را فراهم کند نتایج این تحقیق اطلاعات ارزشمندی را می تواند در اختیار تصمیم گیرندگان تعلیم و تربیت، مربیان، مدیران و خصوصاً والدین قرار دهد.
    اهداف پژوهش
    هدف کلی
    تعیین میزان توجه برنامه های درسی دوره پیش از دبستان به رشد شخصیت کودکان از دیدگاه مربیان و والدین
    اهداف جزئی

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

     

    تعیین میزان توجه برنامه درسی دوره پیش از دبستان بر رشد عاطفی کودکان از دیدگاه مربیان و والدین

    تعیین میزان توجه برنامه درسی دوره پیش از دبستان بر رشد عقلانی کودکان از دیدگاه مربیان و والدین

    تعیین میزان توجه برنامه درسی دوره پیش از دبستان بر رشد معنوی کودکان از دیدگاه مربیان و والدین

    تعیین میزان توجه برنامه درسی دوره پیش از دبستان بر رشد اخلاقی کودکان از دیدگاه مربیان و والدین

    تعیین میزان توجه برنامه درسی دوره پیش از دبستان بر رشد اجتماعی کودکان از دیدگاه مربیان و والدین

    سؤال های پژوهش

     

     

    برنامه درسی دوره پیش از دبستان تا چه اندازه به رشد عاطفی کودکان توجه دارد؟

    برنامه درسی دوره پیش از دبستان تا چه اندازه به رشد عقلانی کودکان توجه دارد؟

    برنامه درسی دوره پیش از دبستان تا چه اندازه به رشد معنوی کودکان توجه دارد؟

    برنامه درسی دوره پیش از دبستان تا چه اندازه به رشد اخلاقی کودکان توجه دارد؟

    برنامه درسی دوره پیش از دبستان تا چه اندازه به رشد اجتماعی کودکان توجه دارد؟

    متغیرها:
    در این پژوهش متغیرهای اساسی که مورد بررسی قرار گرفت به شرح ذیل می باشد که ابتدا تعاریف مفهومی متغیرها آورده می شود و سپس به تعاریف عملیاتی هر یک پرداخته می شود.
    تعریف مفهومی برنامه درسی: برنامه درسی طراحی برای تدارک مجموعه ای از فرصت های یادگیری برای تحت تعلیم قلمداد می نماید درواقع برنامه درسی متضمن پیش بینی اهداف، غایات یا تدارک تجربیات و فرصت های یادگیری و مسائلی نظیر ارزشیابی از برنامه می باشد (فتحی و اجارگاه، ۱۳۸۷).
    تعریف عملیاتی برنامه درسی: برنامه درسی در این پژوهش تلفیقی به صورت واحدهای کار شامل علوم طبیعی، ریاضیات، قرآن، زبان آموزی، هنر و خلاقیت می‌باشد که میزان توجه هر یک از این برنامه‌ها به رشد شخصیت اجتماعی و عاطفی کودکان بر اساس نظرات مربیان و مادران از طریق آزمون محقق ساخته اندازه‌گیری شده است.
    تعریف مفهومی دوره پیش دبستان: دوره پیش دبستان به دوره دو ساله ای اطلاق می شود که کودکان گروه سنی ۴ الی ۶ ساله تحت پوشش برنامه های تربیتی و آموزشی خاصی قرار می گیرند (اساسنامه دوره پیش دبستانی مصوب شورای عالی، ۱۳۸۲).
    تعریف عملیاتی دوره پیش دبستان: دوره پیش دبستانی شامل کودکان ۶ ساله‌ایست که در این تحقیق دیدگاه والدین (مادران) و مربیان آنان از طریق آزمون محقق ساخته مورد بررسی قرار می‌گیرد.
    تعریف مفهومی شخصیت: شخصیت درواقع بیانگر آن دسته از ویژگی‌های فرد یا افراد است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی، رفتاری آنهاست (کدیور و جوادی، ۱۳۸۷).
    تعریف عملیاتی شخصیت: منظور از شخصیت رشد عاطفی (مهر و عطوفت نسبت به دوستان، محبت کردن نسبت به آنها، صمیمی بودن با دوستان، عدم پرخاشگری نسبت به آنها، کمک به دوستان درمواقع ضروری، احترام به مربی و سایر دوستان) می‌باشد. منظور از رشد عقلانی (کاربرد صحیح اسامی و صفات در جمله بدون آموزش مستقیم از طریق ارتباط با اطرافیان به صورت تدریجی، تسلط بر نمادها به جای اشیاء، گسترش تکلم کودک، درک مفاهیم زمانی و مکانی، قضاوت بر مبنای خصوصیات ظاهری‌ اشیاء) می‌باشد و منظور از رشد معنوی (آشنایی با زندگی ائمه اطهار و معصومین، کتاب قرآن، تقویت فطرت ذاتی، ایجاد نگاهی تازه و نشاط انگیز به محیط اطراف، پی بردن به ارزش و اهمیت نماز و اقامه صحیح آن) می‌باشد و منظور از رشد اخلاقی (آموزش عملی دستورات اخلاقی پسندیده به کودک و بازداشتن مناسب او از ارتکاب به کارهای ناپسند، تشویق به انجام کارهای صحیح و مطابق اصول اسلام، راستگو بودن و پرهیز از دروغگویی) می‌باشد و منظور از رشد اجتماعی (شرکت در بازی‌ها و سرودهای دسته جمعی، توانایی گوش دادن به دیگران و تبادل نظر با آنها، توانایی شرکت و همکاری با دیگران و ایفای نقش) می باشد که هر یک از این ابعاد شخصیت بر اساس نظرات مربیان و والدین از طریق آزمون محقق ساخته اندازه‌گیری شد.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:37:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      روش های حقوقی مدیریت ریسک در قرارداد های نفتی- قسمت ۴- قسمت 2 ...

    فصل دوم- انواع قراردادهای نفتی از دیدگاه مدیریت ریسک

    هر کشوری برای اکتشاف و توسعه ی میادین نفتی به فراخور نظام حقوقی خود، شرایط اقتصادی و توانایی های فنی اقدام به تنظیم مقررات مرتبط با صنعت نفت و ایجاد چارچوب های قراردادی می کند. علی الاصول قراردادهای نفتی ابزاری برای تخصیص وظایف، تعهدات و ریسک های موجود در حین اجرای عملیات پروژه می باشند هر چند که ممکن است در این راه چندان کارآمد جلوه نکنند. با نگاهی به روابط دولت های میزبان و شرکت های نفتی خارجی متوجه می شویم که هم دولت میزبان و هم شرکت های نفتی خارجی علاقه ی مضاعفی به مالکیت نفت خام و مدیریت پروژه دارند. این مساله به خوبی در سیر تحول قراردادهای نفتی مشهود است.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    در کنار این علاقه باید بگوییم که موضوع واحد این قراردادها همانا تاسیس یک رابطه ی قراردادی میان شرکت نفتی خارجی و دولت میزبان یا شرکت ملی نفت آن کشور است. همان طور که می دانیم انعقاد قرارداد فرصت ارزشمندی را برای شرکت های نفتی خارجی به وجود می آورد تا به وسیله ی آن با دولت میزبان یک رابطه ی حقوقی برقرار کنند و بدین ترتیب از وقوع ریسک هایی که مرتبط با اعمال دولت است مثل تغییر قوانین تا حدود زیادی جلوگیری نمایند.
    روش های قراردادی جهت اکتشاف و بهره برداری از میادین نفتی را می توان از نقطه نظرِ دولت میزبان به چهار دسته کلی تقسیم کرد:

     

     

    نخستین روش مربوط به دولت هایی می شود که تمایل دارند تا تمام عملیات اکتشاف و توسعه را خود انجام دهند. در این روش دولت اقدام به سرمایه گذاری می کند و معمولا شرکت ملی نفت، عملیات پروژه را انجام می دهد با این قید که می تواند بخشی از عملیات پروژه را به پیمانکاران دست دوم بسپارد. به طور طبیعی از یک سو، این روش دارای ریسک زیادی است و از سوی دیگر امکان عملی شدن آن بسیار پایین است زیرا عمده ی کشورهای نفت خیز فن آوری های مدرن را در اختیار ندارند وحتی اگر بپذیریم که دولتی تمام عملیات را خود انجام دهد، حداقل نیازمند مشاوره های فنی و تخصصی شرکت های نفتی خارجی است.[۹۶]

    دومین روش استفاده دولت میزبان از قراردادهای خدماتی محض است. مطابق قراردادهای خدماتی محض دولت میزبان متعهد می شود تا تمام مخارج و هزینه های اکتشاف، توسعه و تولید نفت را بپردازد و در مقابل از خدمات شرکت های نفتی خارجی استفاده کند. بدین ترتیب شرکت های نفتی هیچ حق مالکیتی نسبت به نفت خام میادین نخواهند داشت و تنها در برابر ارائه ی خدمات، مبالغی را بر اساس قرارداد دریافت می نمایند. در این روش شرکت های نفتی نقش مشاور، ناظر یا هماهنگ کننده را بر عهده دارند.[۹۷]

    روش سوم را می توان متداول ترین روش اکتشاف و توسعه ی میادین نفتی دانست. مطابق این روش و بر خلاف روش دوم، ریسک های مالی بر عهده ی شرکت های نفتی است و آنها باید ضمن عملیات اکتشاف، توسعه و تولید نفت به سرمایه گذاری و تامین مالی هزینه های پروژه نیز بپردازند. قراردادهای امتیازی(سنتی و مدرن)، مشارکت در تولید و قرارداد خدماتی با ریسک در این دسته قرار می گیرد.[۹۸]

    روش چهارم استفاده از قراردادهای مشارکتی(مشارکت در سرمایه گذاری و قرارداد عملیات مشترک) است که به وسیله ی آن دولت میزبان تامین بخشی از سرمایه پروژه را متقبل می شود و دو طرف ریسک های مالی پروژه را میان خود تقسیم می کنند. معمولا این روش زمانی از سوی دولت میزبان مورد استفاده قرار می گیرد که دولت میزبان نسبت به میزان نفت خام موجود در میدان(در مقیاس تجاری) اطمینان داشته باشد.[۹۹]

    سیر تحول قراردادهای نفتی نشان می دهد که امروزه تاکید بیشتر دولت های میزبان بر ظرفیت های داخلی می باشد؛ به عنوان نمونه ممکن است در قراردادهای نفتی مدرن، شرکت نفتی خارجی موظف شود تا کالاهای داخلی را برای توسعه ی میادین نفتی خریداری نماید مثلا شرکت نفتی صاحب امتیاز در برزیل موظف می شود تا از تامین کنندگان کالاها و خدمات برزیلی استفاده کند. همچنین دولت های میزبان تمایل بیشتری دارند مبنی بر این که نقش عمده ای را در پروژه های نفتی از طریق شرکت های ملی نفت ایفا کنند. از سوی دیگر تعهدات محیط زیستی و حقوق بشری نیز جزیی از قراردادهای نفتی شده اند. در این فصل تلاش می کنیم تا تخصیص و مدیریت ریسک های موجود در یک پروژه نفتی را با توجه به شکل قراردادی که طرفین انتخاب می نمایند، بررسی کنیم.
    عکس مرتبط با محیط زیست
    هدف ما در این فصل، تاکید بر تدوین قراردادهای همسان در صنعت نفت است. به عبارت دیگر شرکت ملی نفت ایران نیز به مانند سایر کشورها باید نمونه های استاندارد قراردادی را به کمک کارشناسان تهیه و تدوین کند. موسسه ها و کارشناسان صاحبنظر با همکاری شرکت ملی نفت اقدام به تهیه نمونه های قراردادی می کنند تا بیشترین مقبولیت و کارآمدی را در صنعت نفت داشته باشد.
    مزایای استفاده از نمونه های قراردادی عبارت است از:

     

     

    یک نمونه قراردادی خوب به طرفین این اجازه را می دهد تا با زمان کمتر بر ۸۰ درصد مندرجات قرارداد توافق کنند زیرا این مندرجات استاندارد است و در متن های قراردادی مشابه نیز تکرار شده است. بنابراین طرفین می توانند بر ۲۰ درصد دیگر قرارداد متمرکز شوند.

    ثبات و درک مناسب از قرارداد به خودی خود از امکان بروز اختلاف می کاهد و بدین ترتیب ریسک مراحل و فرایندهای حل و فصل اختلافات کاهش پیدا می کند. از سوی دیگر در معرض عموم بودن نمونه های قراردادی منجر به مشخص شدن نقاط قوت و ضعف مندرجات قراردادی می گردد که این مساله می تواند ریسک های قرارداد را کاهش دهد.

    یک نمونه قراردادی موفق به صنعت نفت این اجازه را می دهد تا بر بخش های دیگر قرارداد متمرکز شود و بدین ترتیب مطلوبیت خود را ارتقا دهد.

    نمونه های قراردادی، هزینه های قراردادی را کاهش می دهد. به طوری که در بسیاری از پروژه های بالادستی صنعت نفت زمان مذاکرات از دو سال به شش ماه کاهش پیدا کرده است.[۱۰۰] این در حالی است که برای انعقاد قرارداد بیع متقابل با شرکت ملی نفت در ایران حداقل دو سال زمان صرف می شود.[۱۰۱]

    از آنجایی که قراردادهای اکتشاف و بهره برداری از میادین نفتی به وسیله ی مذاکرات طرفین قرارداد منعقد می گردد احتمال تغییر مفاد آن با توجه به شرایط وجود دارد. با وجود این، اساس تمام این قراردادها و شروط مندرج در آنها را از منظر مدیریت ریسک می توان در قراردادهای زیر خلاصه نمود:

     

    مبحث نخست- قراردادهای توام با ریسک بیشتر برای پیمانکار

     

    گفتار نخست- موافقتنامه/قراردادهای امتیازی[۱۰۲] [۱۰۳]

    با نگاهی به تاریخ متوجه می شویم، نخستین قراردادهایی که میان دولت های دارنده ی ذخایر نفتی و شرکت های نفتی خارجی منعقد گردید موافقتنامه های سنتی اعطای امتیاز بودند. مطابق این توافق، یک شخص حقیقی یا حقوقی، حق انحصاری اکتشاف نفت در یک کشور را به دست می آورد و در صورت موفقیت در اکتشاف نفت، شرکت نفتی وظیفه ی تولید، بازاریابی، و انتقال آن را به بازارهای هدف داشت. در مقابل این حقوق، شرکت نفتی می بایست بهره ی مالکانه و مالیات به دولت می پرداخت.[۱۰۴] در آن دوران هدف دولت های میزبان جمع آوری مالیات بود و تمایل چندانی به مداخله در صنعت نفت نداشتند.
    موافقتنامه های اعطای امتیاز تا به امروز پابرجا مانده است و مورد استفاده ی برخی از دولت های دارنده ی منابع نفتی قرار می گیرد البته موافقتنامه های اعطای امتیاز کنونی به شکلی متفاوت از موافقتنامه های سنتی اعطای امتیاز استفاده می شود.
    اعطای امتیاز بهره برداری از معادن، ابتدا به صورت توافق بود به عبارت دیگر دولت میزبان با متقاضی امتیاز وارد مذاکره می شد و با توافق طرفین امتیاز به شرکت خارجی واگذار می گردید؛ در برخی موارد نیز اعطای امتیاز منوط به تصویب مجالس قانونگذاری بود بنابراین نخستین امتیازهای اعطایی، بیشتر به موافقتنامه شباهت داشتند. با کمرنگ شدن نقش تصدی گری دولت های میزبان و علاقه ی آنها به ایفای نقش حاکمیتی، شرکت های ملی نفت تاسیس شد. بدین ترتیب شرکت های خارجی علاقه مند به دریافت امتیاز اکتشاف و توسعه ی میادین نفتی باید با شرکت های ملی نفت وارد مذاکره می شدند و با حصول توافق، قرارداد امتیاز را منعقد می کردند. در صورتی که عملیات مرتبط با امتیاز نیازمند اخذ مجوزهایی باشد، قوه ی مجریه مجوزهای لازم را صادر می کند.[۱۰۵]
    موافقتنامه های سنتی اعطای امتیاز دارای چنین ویژگی هایی هستند:

     

     

    شرکت نفتی خارجی که امتیاز را دریافت نموده است دارای حق انحصاری اکتشاف، توسعه، استخراج و فروش نفت است بدین ترتیب کلیه ریسک ها و هزینه های پروژه بر عهده ی شرکت نفتی خارجی است.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:37:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مقایسه تأثیر عدالت کیفری و عدالت ترمیمی در پیشگیری از جرم- قسمت ۴ ...

    ۴) خلافمجازات جنایت به ترتیب عبارت بود از : اعدام ، حبس مؤبد با اعمال شاقه ، حبس موقت با اعمال شاقه، حبس مجرد ، تبعید و محرومیت از حقوق اجتماعی .
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    مجازات جنحه مهم عبارت بود از : حبس تأدیبی بیش از یک ماه ، اقامت اجباری در نقطه یا نقاط معین یا ممنوعیت از اقامت در نقطه یا نقاط معین، محرومیت از بعضی حقوق اجتماعی و غرامت در صورتی که مجازات اصلی بود. مجازات جنحه کوچک عبارت بود از : حبس تأدیبی از یازده روز تا یکماه و غرامت از ۲۰۱ تا ۵۰۰ ریال. و بالاخره درباره مجازات خلاف حبس تکدیری از دو روز تا ده روز و غرامت تا ۲۰۰ ریال پیش بینی شده بود. قانون مجازات عمومی مصوب ۷ خرداد ۱۳۵۲ در ماده ۷ فصل دوم خود جرم را از حیث شدت و ضعف مجازات به سه نوع تقسیم کرده بود :
    ۱) جنایت
    ۲) جنحه
    ۳) خلاف
    این قانون جنحه را که در قانون ۱۳۰۴ به دو نوع مهم و کوچک تقسیم شده بود به یک نوع تقلیل داد و مجازاتهای هریک را در ماده ۸ خود مشخص کرد :
    مجازاتهای اصلی جنایت عبارت بودند از : حبس جنحه ای از شصت و یک روز تا سه سال ، جزای نقدی از ۵۰۰۱ ریال به بالا
    مجازات خلاف جزای نقدی از ۲۰۰ تا ۵۰۰۰ ریال تعیین شده بود. قانون ۱۳۵۲ در اصلاحات خود حبسهای با اعمال شاقه را حذف و جزای نقدی را جانشین غرامت و مجازات نقدی و جریمۀ نقدی کرد. جزای نقدی طبق این اصلاحات به ثابت و نسبی تقسیم می شد. مبلغ یا حداکثر و حداقل جزای نقدی ثابت را قانون تعیین می کرد و جزای نقدی مبنی بر اساس واحد با مبنای خاص قانون احتساب می گردید. اعمال کیفیات مخففه و یا علل تشدید کننده در هر دو قانون پیش بینی شده بود.
    یادآوری این نکته ضروری است که مبنای طبقه بندیهای یاد شده در قوانین جزایی کشور ما طبقه بندیهای رایج در کشورهای دیگر و به خصوص فرانسه و بلژیک بود که تأثیر فراوانی نه تنها در ایران بلکه در غالب کشورها بر قانونگذاریهای مختلف داشند.
    ۲) مجازاتهای تبعی و تکمیلی[۵]
    ماده ۱۵ قانون مجازات عمومی (اصلاحی ۱۳۵۲) مجازاتها و اقدامات تأمینی و تبعی و تکمیلی را به قرار زیر شرح داده بود :
    ۱) محرومیت از تمام یا بعضی حقوق اجتماعی
    ۲) اقامت اجباری در محل معین
    ۳) ممنوعیت از اقامت در محل معین
    ۴) محرومیت از اشتغال به شغل یا کسب یا حرفه یا کار معین و یا الزام به انجام امر معین
    ۵) بستن مؤسسه
    ۶) محرومیت از حق ولایت یا حضانت یا وصایت یا نظارت
    این مجازاتها و اقدامات تأمینی و تربیتی در صورتی که در حکم دادگاه قید می شوند تکمیلی نام می گرفتند و در مواردی که بدون قید در حکم دادگاه بودند تبعی نامیده می شدند. به عنوان مثال اگر کسی به علت ارتکاب جرمی عمدی به موجب حکم قطعی به حبس جنایی محکوم می گرید تبعاً از کلیه حقوق اجتماعی محروم می شد بی آنکه این محرومیت در حکم دادگاه قید شود. مجازاتهای تکمیلی را از نظر اینکه در اختیار دادگاه بود و یا قانون دادگاه را مکلف به اعمال آنها می کرد معمولاً به تکمیلی اجباری و تکمیلی اختیاری تقسیم می کردند که البته این تقسیم بندی مبنای مشخص قانونی نداشت و فقط از باب تفکیک انجام شده در قانون بدانها توجه می شد. از مجازاتهای تکمیلی اجباری می توان به عنوان مثال به ماده واحده قانون راجع به جلوگیری از عمل قاچاق توسط وسایل نقلیه موتوری مصوب ۹ آبان ماه سال ۱۳۳۶ و از کیفرهای تکمیلی اختیاری به ماده ۴ قانون تنظیم توزیع کالاهای مورد احتیاج عامه و مجازات محتکران و گرانفروشان مصوب۲۳اردیبهشت ماه ۵۳ اشاره کرد که در اولی ضبط وسیله نقلیه متعلق به مرتکب به عنوان کیفر تکمیلی اجباری و در دومی لغو پروانه کسب به عنوان کیفر تکمیلی اختیاری تعیین شده است.
    ۳) مجازاتهای ترهیبی و ترذیلی
    در قوانین مربوط به حقوق جزای عمومی تعریف کیفرهای ترهیبی و ترذیلی وجود ندارد اما در اصطلاح مجازات ترهیبی به عنوان کیفری ترساننده و مجازات ترذیلی به عنوان کیفری خوار کننده به کار برده می شود. در ماده ۱۸۲ قانون آیین دادرسی کیفری نیز می خوانیم : جنایت عبارت از جرمی است که جزای آن ترهیبی و ترذیلی با هم است یا فقط ترذیلی است.

    پایان نامه رشته حقوق

    ب) مجازاتهای شرعی
    مقصود از مجازاتهای شرعی کیفرهایی هستند که یا به طور ثابت در شرع معین شده و یا به نظر حاکم شرع واگذار گردیده اند. به عبارت دیگر مقررات شرعی بر نیازهای جامعه و شرایط حاکم بر آن غالبند. این مجازاتها بخصوص در برخی از کشورهای اسلامی اجرا می شوند که ایران نیز از همین رویه پیروی می کند. باید توجه داشت که هرچند در کشور ما این مجازاتها در قوانین مشخصی پیاده شده اند، اما به دلیل اینکه مستقیماً از شرع ریشه می گیرند لذا ما آنها را تحت عنوان مجازاتهای شرعی آورده ایم[۶].
    گفتار سوم : اصول حاکم بر مجازاتها
    بر کلیه مجازاتها اصول حکومت می کنند که سابقه ای طولانی در تاریخ دارند و هریک از آنها نتیجه مجاهدات و کوششهای بی دریغ و بی وقفه دانش پژوهانی است که هرگز از تلاش خویش خسته نشده اند.
    این اصول گرچه در برخی از نقاط جهان کم و بیش حتی از زمان حکومت قوانین رومی – یونانی و بعداً اسلامی پذیرفته شده اما با مقاومتهای خفیف و شدیدی مواجه بوده اند که اعتبار هر کدام را در جریان تطور تاریخ دچار خدشه های خرد و کلانی کرده است که امروز می توان آثار آنها را در لابلای اوراق تاریخ دید. با وجود این و خوشبختانه استواری آن گروه از مردان و زنانی که همیشه تاریخ ساز بوده و در بستر حرکت جهان متوقف نشده اند تا دیگران نتوانند اندیشه هایشان را مهار و وجودشان را مضمحل کنند موجب شده است تا این اصول در حد ممکن و در سراسر گیتی پذیرفته شود که ما به مهمترین آن در سه قسمت کوتاه اشاره می کنیم.
    الف) اصل قانونی بودن مجازاتها
    به موجب این اصل هیچ مجازاتی بدون وجود قانون قابل تصور نیست ریشۀ این اصل را در قدیم در مجلۀ هیچ مجازاتی و هیچ دادگاهی بدون قانون وجود ندارد می توان دید.
    قانونگذاریهای مختلف، این اصل را یا در قوانین اساسی خود یا در قوانین جزایی و یا در هر دو گنجانیده اند. امتیازات این اصل را حظ آزادیهای فردی و اجتماعی – آگاهی افراد از اوامر و نواحی قانونی و توجه ایشان به عواقب اعمال ضد اجتماعی که در قالب قانون ریخته شده است می دانند و اشکالات آن را در عدم مجازات خطاکارانی می شناسند که اعمال آنها گرچه ضد اجتماعی و خطرناک برای جامعه است اما در محدودۀ قانون جزا قرار نمی گیرند و لذا بدون مجازات می ماند. به عبارت دیگر وجود این اصل برای بزهکارانی که به قانون و محتویات آن آشنا هستند راه گریزی است تا بتوانند اعمال مجرمانه خود را با توجه به عدم وجود متن قانونی انجام دهند.
    اصل قانونی بودن مجازاتها در مقررات اسلامی با آن قسمت از آیه مبارکه سوره اسری «ماکنا معذبین حتی نبعث رسولاً» و نیز با قاعده قبح عقاب بلابیان توجیه می شود.
    از اصل یاد شده قانونی بودن جرایم و مجازاتها دو قاعده مهم عطف به ما سبق نشدن قوانین جزایی و نیز تفسیر مضیق یا محدود این قوانین نتیجه می شود که قبلاً در مورد آنها بحث شده است. علی رغم اهمیت این اصل متأسفانه قانونگذار ایران بخصوص پس از انقلاب در مواردی از آن بسیار فاصله گرفته است به عنوان مثال می توان به ماده ۲۸ قانون مطبوعات مصوب ۲۲ اسفند ماه ۱۳۶۴ استناد کرد که نه مجازات جرم را مشخص کرده و نه حدود تشدید را معین نموده است. این ایراد در اعمال حدود و تشدید در تعدد و تکرار جرم نیز دیده می شود که نمونه های روشنی از تجاوز به اصل قانونی بودن مجازاتهاست.
    ب) اصل تساوی مجازاتها
    همانطور که می دانیم، مجازاتها در گذشته بسته به موقعیت و شخصیت انسانها متفاوت بودند حتی نحوه اجرای آنها نیز در مورد افراد تفاوت داشت. درست است که امروز نیز شخصیت افراد و موقعیت آنها می تواند در مجازات مؤثر باشد ولی از جهت نظری همه افراد در مقابل قانون با یکدیگر مساوی هستند و اجرای کیفر بدون توجه به فرد باید انجام شود.
    در منابع اسلامی نیز بر این مسأله تاکید شده و معیار عدم تساوی ، تقوای افراد است. در حقیقت جرم مرتکب است که مورد توجه قرار می گیرد و به نسبت شدت بزه ارتکابی تعیین کیفری گردد. علل تشدید کننده را قانون معین می کند و کیفیات تخفیف دهنده را نیز قانون مشخص می سازد. وقتی علتی مسؤولیتی را رفع می کند یا جرمی توجیه می شود و یا معافیتی حادث می گردد همه ناشی از تصمیم قانونگذار است که باید در مورد افراد به یک نحو اجرا شود.
    باید یادآوری کرد که اصل تساوی مجازاتها بیشتر نظری است تا عملی، زیرا از سویی افراد از موقعیتهای مختلفی برخوردارند و بخصوص شرایط مالی بزهکاران در موارد بسیاری می تواند موجب رهایی آنها و شکستن این اصل باشد و از سوی دیگر هر قاضی در برخورد با افراد به دلیل شخصیت
    خاص خود به نحو جداگانه برخورد می کند. قضات سختگیر سرپیچی از قانون را با شدت کیفر می دهند و قضات مهربان تا حد امکان عدول از قانون را چشم پوشی می کنند! سرنوشت در مجرم که جرم واحدی را مرتکب شده اند در دو شعبه دادگاه کیفری تفاوت چشمگیری دارد و به خصوص اگر به قضات قدرت اعمال مجازات طبق سلیقه آنها داده شود اصل تساوی مجازاتها به شدت مورد تهاجم قرار می گیرد.
    به هر حال اصل تساوی را شرایط گوناگون شخص مجرم و موقعیت اجتماعی او، خلق و خوی قاضی، افکار عمومی و بسیاری مسائل دیگر محدود می کند.
    ج) اصل شخصی بودن مجازاتها
    طبق این اصل مجازاتها فقط نسبت به مرتکبان جرم قابل اعمالند و اجرای اصل شخصی بودن را می توان با تأخیر در تاریخ دید زیرا در قدیم نه تنها شخص بزهکار مورد تعقیب قرار می گرفت بلکه خانواده او نیز از تعرض مصون نبود و در مقابل عمل بزهکار مسؤولیت داشت. روشن است که باید مسؤولیت بدنی را از مسؤولیت جزایی تفکیک کرد.
    البته اگرچه اصل شخصی بودن مجازاتها، صرف اعمال کیفر در مورد بزهکاران را مورد توجه قرار می دهد اما نادیده نباید انگاشت که به هر تقدیر مجازات مجرم نمی تواند نسبت به خانواده او بی اثر باشد. کسی که به زندان کوتاه یا دراز مدت یا اعدام محکوم می شود بی شک خانواده اش از فقدان او دچار تشویش، نگرانی، ناایمنی می شوند و در این موارد مجازات به شکلی غیر مستقیم آنها را نیز متأثر می سازد و در نتیجه اصل شخصی بودن محدود می گردد.[۷]
    مجازاتها در تاریخ به عنوان واکنش علیه اعمال و ترک اعمال مجرمانه تلقی شده و علی رغم تحول اندیشه ها همچنان به عنوان ابزار مبارزه با جرم و مجرم به کار می روند. ویژگیهای مجازاتها را باید در ارعاب و ترس و تحقیر آنها و اهداف کیفرها را در اصلاح بزهکار و اجرای عدالت جستجو کرد. در قوانین عرفی تقسیم بندی مجازاتها با آنچه در قوانین شرعی وجود دارد متفاوت است ولی در هر حال نقش اصول مسلم قانونی بودن ، تساوی و شخصی بودن مجازاتها را می توان کم و بیش در همه قانونگذاریها دید. اصل شخصی بودن مجازات را نباید با اصل شخصی بودن مسؤولیت جزایی اشتباه کرد همچنانکه خلط آن یا اصل فردی کردن مجازات صحیح نیست.
    مبحث دوم : عدالت ترمیمی
    گفتار اول : اصول عدالت ترمیمی
    هر فکر، ایده ، اندیشه و رویکرد نوینی می بایست متناسب با محتوای خود، در پی رسیدن به آرمانها و اهدافی باشد که لزوم آن را توجیه نماید واز این رهگذر مبتنی بر اصول و چارچوبهایی باشد. تا آن نظریه فکری را از همانندان خویش متمایز گرداند. ضمن آنکه ارائه روش هایی که بتوان با بهره گرفتن از آنها به اهداف منظور رسید ضروری است در این قسمت به ذکر پاره ای از اصول و اهدافی می پردازیم که مستقیم یا غیر مستقیم توسط مبلغان اندیشه عدالت ترمیمی در کتب مقالات ، سایت های اینترنتی و مجامع و محافل علمی بیان شده و یا در کنوانسیونها یا اسناد منطقه ای و بین المللی بدان اشارت رفته است. پس از آن به شرح و توضیح مختصری پیرامون روش های ارائه شده عدالت ترمیمی خواهیم پرداخت و در پایان نیز برخی از نقدهای وارده در این خصوص را مرور می کنیم. قبل از پرداختن به اصل موضوع، ذکر یک مقدمه ضروری می نماید و آن اینکه سالهای سال مجازات قبل از هر چیز پاداش و عقوبتی بود که جامعه به شخص مجرم به علت تقصیری که مرتکب شده بود تحمیل می کرد و در این راه به دنبال هی هدف و مقصود و منظور نمی گشت. از این منظر مجازات فی نفسه مطلوب است و هدف. پس برای توجیه اعمال آن، نیاز به هیچ چیز جزء ارتکاب جرم نیست. رابطه جرم و مجازات یک رابطه تلازمی ، آن هم تلازمی بین و آشکار تصور می شد که وجود یکی فی نفسه حاکی از وجود دیگری بود. هرچند که این تئوری دارای ریشه های عمیق تاریخی است و به فلاسفه یونان و دیدگاه های حقوقی و اخلقی مربوط به تورات و تلمود نیز نسبت داده می شود ولی از طرفداران مشهور آن که به دیدگاه خلاقی در خصوص فلسفه مجازات معروف است می توان از کانت و ژوزف دوستر یاد کرد. از نظر اینان اگر مجازات از نظر اجتماعی متضمن هیچگونه فایده ای هم نباشد مجازات مجرم ضروری است. این نظریه با عناوینی همچون سزادهی نیز مطرح و بیان می گردد. با مدرن شدن حقوق جزا برخی اندیشمندان در مقام بیان اهداف آن ، سودمندی اعمال مجازات را به عنوان هدف اصلی حقوق جزا اعلام و ترویج نمودند.
    از این منظرمهمترین هدف حقوق جزا، همان سودمندی است و اعمال مجازات از آن جهت توجیه پذیر است که متضمن نفع و سود برای جامعه است. این طرز تفکر در اثر نفوذ افکار فیلسوفان تجربه گرا و به ویژه دیدگاه های فرانسیس بکین در انگلستان به مبنای تمامی علوم قرار گرفت و محسوسات پایه اصلی همه دانش های بشری محسوب می شد. [۸]
    الف) اصول عدالت ترمیمی در رابطه با بزه دیده و بزهکار
    این اصل به یکی از تفاوت های نظری بین عدالت ترمیمی و عدالت سزادهی معطوف است. در سیستم های فعلی دادرسی به علل مختلف ، این امکان وجود دارد که بزه دیده علاوه بر آنکه به توقعات واقعی خویش نرسد در گیر و دار و پیچیدگی و یا شلوغی راهروهای دادگستریها، بیشتر خسارت ببیند، بدین ترتیب این اصل، واکنشی در مقابل خسارت زایی و مضرات ورود به دستگاه عدالت کیفری غیر حساس به حساسیت های واقعی اصحاب دعوی کیفری است. هیچ اجباری در شرکت طرفین جرم در برنامه های عدالت ترمیمی نیست از این رو بایستی در قبال آن دسته از بزهکاران و بزه دیدگاه که حاضر به شرکت در چنین فرایندی نیستند راهکارهای متفاوت ، اما معقول و متضمن جبران خسارات و لطمات با ویژگی ترمیم کنندگی اتخاذ گردد.
    ب) تقسیم بزه دیدگان به اولیه و ثانویه و واکنش علیه بزهکار
    بزه دیدگان و متأثرین از جرم هم شامل بزه دیدگان اصلی و اولیه که مستقیماً از عمل مجرمانه صدمه دیده اند میگردد و هم شامل بزه دیدگان فرعی و ثانویه که از جرم متأثر می شوند. عدالت ترمیمی معتقد است که همه این بزه دیدگان می بایستی در محور تصمیم گیری ها قرار بگیرند و به حقوق و نیازها و آسیب های وارد به آنان توجه شده و در فرایند عدالت به افرادی منفعل و حاشیه ای تبدیل نگردند.
    ج) اصول عدالت ترمیمی در رابطه با جامعه
    حرکت عدالت ترمیمی برای رسیدن به اهداف خود در قبال جامعه نیز دارای اصول و معیارهایی است که به برخی از آنها اشاره می شود.
    ۱)عمل مجرمانه تعرض به مناسبات انسانی است : پیشگامان عدالت ترمیمی امروزه تعاریف جدیدی برای مفاهیم مربوط به جرم ، مجازات و غیره ارائه می دهند. هوارد زهر در کتاب معروف خود به نام تغییر دیدگاه ها در تعریف جرم می گوید جرم یعنی تعرض به افراد انسانی و مناسبات انسانی است. از نقطه نظر باورمندان این دیدگاه عمل مجرمانه اولاً و باالذات یک تعرض و بی حرمتی به انسان ها و مناسبات و ارتباطات آنهاست.
    جرم در درجه اول و در عالم واقع تعرض به بزه دیده است. اوست که واقعاً کشته و یا مضروب می شود. احساساتش جریحه دار شده و حقوقش سلب می شود و به طور واقعی متحمل ضرر می گردد. بنابراین اگر برای هر جرمی یک منقوض «آنچه نقض می شود» و منقوض علیه را قایل شویم. عدالت ترمیمی بر خلاف عدالت کیفری سنتی، منقوض را نه قانون جزا که روابط انسانی و منقوض علیه را نه امنیت و نظم عمومی و دولت بلکه مشخص بزه دیده می داند.
    ۲) تاکید بر سیستم عدالت مشارکتی: عدالت ترمیمی به دنبال یک سیاست جنایی مشارکتی است که در برخورد با پدیده مجرمانه، اعضای اجتماع در خلال برنامه هایی چون «گفتگوی گروه های خانوادگی » «میانجیگری کیفری بین بزه دیده» «برنامه های آشتی دهی و مصالحه» و «محافل تعیین مجازات» «هیأتهای جبران خسارت» و «برنامه های ترمیمی» تعلیق مراقبتی سهمی تعیین کننده در تعیین سرنوشت خود داشته باشند. در خلال این برنامه ها علاوه بر مقامات رسمی عدالت کیفری ، بزهکار و بزه دیدگان خانواده ها و وابستگان آنها شهود و مطلعین، دوستان، همسایگان ، افراد کهنسال و با احترام و با نفوذ، سازمانها ، نهادها و نمایندگان جامعه مدنی به صحنه تصمیم گیری و مشارکت فراخوانده می شوند.[۹]
    د) اصول عدالت ترمیمی در رابطه با نظام عدالت کیفری
    نحوه تعامل هر نظریه با نظریات رقیب و نظام موجود، از عمده مسائلی است که تبیین آن ضرورت دارد. در این میان عدالت ترمیمی نیز می بایست ارتباط با خود یا نظام عدالت کیفری سنتی را مشخص نماید. دو اصل زیر نحوه تعامل عدالت ترمیمی و عدالت سنتی کلاسیک را بررسی می کند.
    ۱)عدالت ترمیمی به دنبال الغای نهادهای کیفری سابق نیست
    بی شک از مهمترین خاستگاه های نظریه عدالت ترمیمی، انتقادات وارده بر نظام عدالت کیفری سنتی است. از مسائل مهم و حیاتی که از بدو پیدایش نظریات ترمیمی مورد بحث و مناقشه موافقان و مخالفان بوده است. مسأله تعیین محدوده های ارتباط و تعامل عدالت کیفری با نهادهای عدالت ترمیمی است. همانطور که گفته شد هرچند که برخی از صاحبنظران این عرصه ، در پاره ای موارد از الغای سیستم عدالت کیفری سنتی و جایگزینی آن توسط نهادهای عدالت ترمیمی سخن رانده اند، اما با این امر هم با طر اشکالات متعددی از سوی مخالفین مواجه گشته و هم خود طراحان این نظرات به عدم امکان چنین سیستمی واقف شده و از نظرات قبلی خویش عدول کرده اند. هوارد زهر در کتاب کوچک عدالت ترمیمی خود عنوان می کند که من اغلب تقابلی صریح و شفاف میان ساختار سزادهی از نظام حقوقی، یا عدالت کیفری و رویکرد بیشتر ترمیمی عدالت ترسیم می کردم. با این وجود اخیراً به این عقیده رسیده ام که اینگونه مطلب بندی مثبت و منفی ممکن است تا حدودی گمراه کننده باشد. اگرچه نقشه هایی که ویژگیهای مخالف را برجسته می کنند برخی از مهمترین عناصر متفاوت این رویکرد را توضیح می دهند. اما همچنین برخی از مهمترین مشابهت ها و زمینه های همکاری را نیز پنهان کرده ، گمراه کننده است.
    هواردزهر در ادامه به بررسی رابطه میان دو نظام عدالت ترمیمی و سزادهی پرداخته و با نفی تقابل آنها ، ویژگی ها و عناصر مشترک این دو را ذکر نموده و به ایجاد تردید و تشکیک در مسأله الغای نظام کیفری سنتی توسط نهادهای عدالت ترمیمی پرداخته و به نقل «برونک» فیلسوف حقوق عنوان می کند که در سطوح نظری و فلسفی ، عدالت مبتنی بر سزادهی و عدالت ترمیمی آنگونه که ما اغلب تصور می کنیم دو ستون مقابل هم نیستند. بر این اساس عدالت ترمیمی خواستار براندازی اساس نهادهای عدالت کیفری سابق ، نظیر مجازات بزهکار نیست زیرا چنین کاری نه ممکن است و نه مطلوب .[۱۰]
    ۲) کارآمد کردن نظام عدالت کیفری سنتی
    عدالت کیفری با در پیش گرفتن ایده ها و شعارهایی همچون سرکوبگری، مکافات و اصلاح و درمان و یا دفاع اجتماعی در طی سالیان متمادی نتوانسته در عمل تأثیر قابل توجهی در مقابله با بزهکاری از خود نشان دهد. به همین دلیل گروهی متقاعد شده اند که بایستی در مورد همه این آموزه ها و برنامه ها و ثمربخشی آنها با دیده تردید بنگریم. غلبه بر این نوع ناامیدیها و شکایت ها در مورد برنامه ها و فعالیتهای دستگاه عدالت کیفری، یکی از اهداف مهم عدالت ترمیمی تلقی می شود. باورمندا عدالت ترمیمی معتقدند که بزهکار با ابزارها و انگیزه های متعددی دست به حادثه آفرینی می زند و بایستی از ابزارهای جامع تر و گسترده تری برای مقابله با بزهکاری و کاستن اثرات نامطلوب آن و جبران خطاها و اشتباهات استفاده کرد.[۱۱]
    گفتار دوم : اهداف عدالت ترمیمی
    «سوزان شارپ» در کتاب خود تحت عنوان عدالت ترمیمی بینشی برای التیام و تغییر اهداف و وظایف عدالت ترمیمی را به ترتیب زیر خلاصه کرده است :
    الف) واگذاری امکان اخذ مهمترین تصمیمات توسط کسانی که از جرم متأثر شده اند.
    ب) اجرای عدالتی بیشتر التیام بخش و به نحو آرمانی بیشتر دگرگون ساز و متحول کننده
    ج) کاهش احتمال وقوع جرایم بعدی
    د) تصمیم صدمات وارده به بزه دیدگان
    ه) باز گرداندن بزهکاران به زندگی همراه با رعایت قانون و ترمیم صدمات وارده به روابط بین اشخاص و جامعه محلی
    عدالت ترمیمی در صدد مشارکت دادن همه طرفین جرم و فراهم کردن فرصتهایی برای کسانی است که از جرم متأثر شده اند و نیز مشارکت دادن کسانی که در فرایند پاسخگوئی به صدمه وارده مداخله دارند. اولویت اصلی عدالت ترمیمی این است که بزه دیدگان ، بزهکاران و جامعه محلی متأثر شده از جرم را به عنوان مشارکت کنندگان فعال در فرایند ترمیمی قرار دهد.
    حصول چنین اهدافی مستلزم آن است که بزه دیدگان در فرایند رسیدگی مشارکت داده شده و نتیجه حاصله برای آنها رضایت بخش باشد و بزهکاران درک کنند که چگونه اقدامات آنها دیگران را متأثر نموده و سپس مسئولیت اعمال ارتکابی خود را بپذیرند. همچنین نتایج حاصله در راستای جبران ضرر و زیان ایجاد شده و ناظر به علل و دلایلی وقوع جرم (برنامه خاص برای نیازهای بزه دیده و بزهکار باید تنظیم شود) باشد. از طرفی هم بزه دیده و هم بزهکار احساس خاتمه و کفایت موضوع پیدا کرده و در جامعه بازپذیری ادغام شوند.
    بزه دیدگان نه تنها شامل کسانی می شوند که مستقیماً از جرم متأثر شده اند بلکه اعضای خانواده بزه دیده و اعضای جامعه محلی را نیز شامل می شوند. تأمین امنیت و حمایت و نیازهای چنین بزه دیدگان نقطه آغاز هر فرایند عدالت ترمیمی است. بنابراین هدف اصلی ارضای نیازهای بزه دیدگان از جمله نیازهای مادی و مالی ، احساسی و اجتماعی است.
    چنانچه تقاضای عموم مبنی بر اعمال مجازات شدید کاهش یافته باشد توجه هرچه بیشتر به نیازهای بزه دیدگان و جامعه محلی ضروری است. چنین امری مستلزم آن است که فرض شود که جرم یا عمل ناقض قانون بیشتر علیه افراد صورت گرفته تا علیه دولت. بنابراین عدالت ترمیمی از جبران خسارات بزه دیده توسط بزهکار حمایت می کند تا از مجازات بزهکار توسط دولت . عدالت ترمیمی به جای استمرار بخشیدن و تثبیت کردن چرخه خشونت ، تلاش می کند تا روابط بین طرفین جرم را به وضع سابق باز گرداند و خشونت را متوقف کند.
    هدف فرایند عدالت ترمیمی فراهم کردن امکان مشارکت فعال و مؤثر بزه دیده در جلسات گفتگو یا میانجیگری با بزهکار است.[۱۲]
    گفتار سوم : رویه‌های عدالت ترمیمی
    منظور از روش‌های عدالت ترمیمی برنامه‌هایی است که اندیشه‌های مزبور در قالب آن‌ ها تبلور پیدا کرده و ظهور و بروز عینی می‌یابد
    الف) میانجیگری
    توسل به میانجیگری در قلمرو کیفری را باید مرهون ابتکار تشکل‌ها و سازمان‌های غیردولتی، در حل و فصل اختلافات ناشی از ارتکاب جرایم جزمه‌ای سبک، خارج از فرایند کیفری رسمی دانست که موجب شدند تا بعضی قضات نوآور نیز در قالب اختیارات قانونی موجود، خود یا از طریق انجمن‌ها و سازمان‌های غیردولتی در عمل از میانجیگری به منظور دستیابی سریع‌تر به یک راه‌حل توافقی و نیز آشتی میان شاکی و متهم و یا شاکی و بزهکار استفاده کنند.

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی ساخت صرفی واژه¬های علوم نظامی مصّوب فرهنگستان زبان وادب فارسی۹۳- قسمت ۵ ...

    ۲-۲-۱۳- ترکیب غیر فعلی در زبان‌ فارسی
    اکثر زبان‌شناسانی که کلمات مرکب را مورد بررسی قرارداده‌اند (مثلاً لیبر[۶۱]۱۹۸۳، سلکرک[۶۲] ۱۹۸۲، اسپنسر ۱۹۹۱‌) ترکیب را به دو شاخۀ « ترکیب ریشه‌ای‌«[۶۳] یا « ترکیب اولیه»[۶۴] و« ترکیب ترکیبی»[۶۵] یا ‌»ترکیب فعلی»[۶۶] تقسیم کرده‌اند. از آنجایی که اصطلاح «ترکیب ریشه‌ای» ‌در‌زبان فارسی تا حدودی نارساست، ترجیح داده‌شده‌است که اصطلاح «ترکیب غیر فعلی»[۶۷] در برابر « ترکیب ترکیبی‌« به کار گرفته شود. در این مبحث از کلمات مرکب حاصل از ترکیب فعلی با عنوان «کلمات مرکب فعلی» نام برده می‌شود و کلمات مرکب حاصل از ترکیب غیر فعلی، «کلمات مرکب غیر فعلی» نامیده می‌شوند. در اکثر آثار، کلمات مرکب فعلی به عنوان کلماتی تعریف شده‌اند که هستۀ نحوی آنها از فعل مشتق شده‌است، مانند: «دروغ گو» و «دست فروش». منظور از هستۀ نحوی، آن کلمه‌ای است که مقولۀ دستوری کلمۀ مرکب را تعیین می‌کند. در این کلمات عنصر غیرهسته‌ای (وابسته) تقریباً همیشه برای هستۀ برگرفته از فعل، موضوع نحوی[۶۸] یا موضوع معنایی[۶۹] محسوب می‌شود. موضوع نحوی یا «درونی»[۷۰] ‌‌است یا «بیرونی»[۷۱]. موضوع نحوی درونی در درون گروه فعلی است و شامل مفعول مستقیم و مفعول غیر‌مستقیم می‌شود، اما موضوع نحوی بیرونی خارج از گروه فعلی است و فقط شامل فاعل می‌گردد. موضوع معنایی، مواردی مانند «مکان»،[۷۲] «حالت»،[۷۳] «عامل»،[۷۴] « ابزار»،[۷۵]‌یا « بهره‌ور»[۷۶]‌ از انجام فعل را در بر‌می‌گیرد‌ (لیبر۱۹۸۳: ۲۵۸؛ به نقل از خباز ‌۱۳۸۶: ۱۵۵). مثلاً «دروغ» ‌در «دروغ‌گو» به معنای کسی که دروغ (را) می‌گوید، مفعول مستقیم‌، «دست» در «دست‌فروش» به معنای کسی که بر روی دست (چیزی را) می‌فروشد. در مقابل، کلمات مرکب غیرفعلی به عنوان کلماتی تعریف شده‌اند که هستۀ (نحوی) آنها از فعل گرفته نشده‌است، مانند: «‌آب معدنی‌« و «آزاد‌راه» (در مثال اول‌، هستۀ نحوی، «آب» و درمثال دوم «راه» است). پیامد پذیرش این تعریف ‌که تقریباً مورد قبول تمام کسانی است که به این تمایز معتقدند ‌از جمله سلکرک (۱۹۸۲)، اسپنسر (۱۹۹۱) و لیبر (۱۹۸۳) برای زبان ‌فارسی این خواهدبود که کلمۀ مرکب غیرفعلی حتماً باید هستۀ نحوی داشته‌باشد. از آنجایی که برخی کلمات مرکب غیر فعلی ‌فارسی فاقد هستۀ نحوی بوده و یا از لحاظ هستۀ نحوی نامشخص هستند این تعریف برای کلمات مرکب غیر فعلی فارسی ناکارآمد تشخیص داده‌‌شده‌است و کلمۀ غیرفعلی این‌گونه تعریف شده‌است‌:‌کلمه‌ای که ‌‌دارای هستۀ نحوی باشد و آن هسته از فعل مشتق نشده ‌باشد، مانند: «پرپیچ وخم» که هستۀ نحوی آن یعنی «پر»، از فعل گرفته‌نشده‌است(خباز ۱۳۸۶: ۱۵۵-۱۵۶).
    ۲-۲-۱۴- فرایند اشتقاق
    ‌شقاقی(۱۳۸۶: ۸۵-۸۷) معتقد است واژه‌های جدید را می‌توان با افزودن وند اشتقاقی (پیشوند یا پسوند) به پایه‌ای واژگانی یا دستوری ساخت. برای مثال پیشوند «نا-» با ستاک مضارع فعل «‌-دان-» و اسم «کام» به ترتیب واژه‌های‌ (نا + دان) = نادان؛ (نا+ کام )= ناکام‌؛ پسوندهای «- ی» صفت‌ساز‌ (موسوم به یای نسبت‌)‌ و«- ی» اسم‌ساز (موسوم به یای حاصل مصدر) به ترتیب به اسم «ایران»‌،‌ ضمیر «خود» ‌ و صفت «قهرمان‌« افزوده‌شده‌، صفت‌های «ایرانی» و «خودی» و اسم «قهرمانی» را می‌سازند. گاه افزودن چند پیشوند و پسوند طی مراحلی‌، انجام می‌شود و با مطالعۀ ریشه‌شناختی می‌توان ترتیب اتصال وندها را مشخص ساخت. در چنین ساخت‌هایی ابتدا، وندی به پایه متصل می‌شود و واژۀ جدیدی می‌سازد. پس از افزایش وند و ساخته شدن واژۀ جدید در مرحلۀ بعدی‌، وند دیگری به پایه متصل می‌شود و واژۀ دیگری می‌سازد. از اتصال پیشوندهای «بی‌-» و «هم-‌« و پسوندهای «- اوند» و «‌- اش» به ریشه‌های آزاد « ثبات و خویش» و وابستۀ «- خوان‌ و نما-» واژه‌های «بی‌ثبات‌، خویشاوند‌، همخوان و نمایش» ساخته‌شده و در مرحلۀ بعدی با پذیرفتن وندی جدید‌، به واژه‌های «بی‌ثباتی‌، خویشاوندی، همخوانی و نمایشی» تبدیل شده‌اند. این نوع وندافزایی را که مرحله به مرحله انجام می‌شود اشتقاق پایگانی[۷۷] می‌نامیم. در مقابل، ساختمان بعضی واژه‌های مشتق را نمی‌توان به اجزایی تقسیم کرد که مرحله به مرحله و به ترتیب به پایه متصل شده باشند. به نظر می‌رسد که این قبیل ساخت‌ها یکباره و با اتصال هم‌زمانِ دو وند به پایه ساخته‌شده و گویشوران‌ فارسی ‌زبان به قیاس با ساخت‌های موجود دست به این قبیل واژه‌سازی‌ها زده‌اند. این گونه ساخت‌ها را اشتقاق ناپایگانی[۷۸] یا هم‌زمانی می‌نامیم.
    بنابراین با توجه به ساختار درونی واژه‌های مشتق می‌توان فرایند اشتقاق را به انواع پایگانی و ناپایگانی یا هم‌زمانی تقسیم‌کرد. قیاس، مبنای ساخت‌های ناپایگانی است و در صورت فزونی‌گرفتن این ساخت‌های قیاسی، فرایند‌ اشتقاق ناپایگانی به یکی از فرایندهای فعال زبان تبدیل ‌‌‌‌می‌شود. در ساخت اشتقاقی پایگانی‌، وندها یک به یک به پایه افزوده می‌شوند. هر نو واژۀ مشتقی پس از مدتی در زبان تثبیت شده‌، به گنجینۀ واژگانی اهل زبان افزوده می‌شود. در این مرحله، گویشوران با این واژۀ غیر بسیط همچون یک واژۀ بسیط برخوردکرده‌، آن را پایه‌ای برای واژه‌سازی قلمداد می‌کنند. برای نمونه با بهره گرفتن از پسوند اسم‌ساز «- ی» می‌توان از واژۀ مشتق « بازرس»، (باز+ رس+ – ی) را به دست آورد‌؛ یعنی واژۀ مشتق پایۀ ساخت واژۀ جدید می‌شود. درساخت اشتقاقی ناپایگانی یا هم زمانی عمل افزایش وندها به طور هم زمان و نه طی مراحلی رخ می‌دهد. کلماتی چون نارضایتی و هم‌شهری، ساختاری هم‌زمانی دارند‌؛ زیرا واژه‌های (نا+‌رضایت‌) «نارضایت»‌‌؛ و (شهر+ی) «شهری» به همان معنای به کاررفته در مشتق‌های هم زمانی، در زبان فارسی وجود نداشته‌است تا به آن‌ ها وندی متصل شود و واژه‌های مشتق ذکر شده را بسازد.
    ۲-۲-۱۵- بررسی جنبه‌های مختلف واژه‌سازی
    ۲-۲-۱۵-۱- ضرورت واژه‌سازی
    برای واژه‌سازی، انگیزه‌های متعددی می‌توان تشخیص‌داد. مهم‌ترین آن‌ ها بیان مفاهیم تازه و آسان کردن پیام‌رسانی است. اما یک انگیزۀ دیگر که واژه‌سازی برنامه‌ریزی‌شده و سازمان‌یافته را ایجاب می‌کند، حفظ هویت فرهنگی است که محافل و مراکز معینی از کشور را به آن سوق می‌دهد که در برابر هجوم واژه‌های بیگانه چاره‌اندیشی‌ کنند‌(‌سمیعی۱۳۷۹: ۲۱۳).
    ‌طباطبائی (١٣٧۶: ۳۵) نیز معتقد است که زبان از رهگذر واژه‌سازی می‌تواند با هزینه‌ای هر چه کمتر مفاهیم جدید را بیان‌کند و در نتیجه از بار حافظۀ سخنگویان زبان بکاهد. از همین روست که درک معنا و یادگیری واژه‌هایی مانند «کالبد‌شکافی» و «روان‌شناسی» برای فارسی‌زبانان بسیار سهل‌‌تر از یادگیری کلمات «آناتومی» و «پسیکولوژی» است.
    ‌حق شناس(‌‌۱۳۸۰: ۴۸۷) ابراز می‌دارد‌ جامعۀ زبانی ما اکنون سال‌هاست که در معرض هجوم مفاهیم قرار دارد. این هجوم همچنان رو به گسترش است و ظاهراً پایانی هم برای آن متصور نیست. در پی این هجوم، زبان جامعۀ ما هم با کمبود واژه روبروست و نمی‌تواند مفاهیم نو وارد را در گنجینۀ واژگان خود جای دهد تا امکان چرخش آن‌ ها در میان اهل زبان به راحتی فراهم شود. این کمبود واژگانی نیز همپای هجوم مفاهیم تازه پیوسته رو به افزایش است و ظاهراً پایان ندارد. وی در ادامه می‌افزاید: “در چنین وضعی منطقی است که بگوییم چارۀ چنین کمبود فزاینده و پایان‌ناپذیری، یافتن سازوکاری برای واژه‌سازی و یا واژه‌گزینی‌ است که بتواند به طرزی فزاینده و به طور دائم واژۀ نو در اختیار ما بگذارد‌”.
    ۲-۲-۱۵-۲- انواع واژه‌سازی
    ‌حق‌شناس‌(همان: ۴۹۲) واژه‌سازی را به دو نوع واژه‌سازی برون‌متن و واژه‌سازی درون‌متن تقسیم می‌کند. وی می‌گوید:‌”در زبان‌ فارسی به ویژه در قرن حاضر از سازوکار واژه‌سازی در مفهومی که دیدیم به دو صورت استفاده شده‌است، یکی جدا از امرِ متن‌آفرینی و در گروه‌های تخصصی و یا به دست اشخاص منفردی که خود را برای این کار ذی‌صلاح دانسته‌اند و دیگری در خلال امر متن‌آفرینی و به دست مترجمان، ‌مؤلفان، معلمان و غالبِ کسانی که برای مفهومی نویافته یا کالایی نوساخته به واژۀ ‌نو نیاز داشته‌اند”.
    حاصل واژه‌سازی برون‌متن نوواژه‌هایی بوده‌است از نوع «دورنگار»‌، «فناوری» و «رزمایش» همگی از گروه‌ ‌های تخصصی فرهنگستان زبان و ادب‌ فارسی به‌ ترتیب برای مفاهیم نویافتۀ‌ Technology‌، Fax و Manoeuvre‌. یا از نوع «نخستینگی» و «آمادگاری» هر دو از داریوش ‌آشوری به ترتیب برای مفاهیم نویافتۀ Primacy و Preparation (همانجا). حاصل واژه‌سازی درون ‌متن نیز نو واژه‌هایی بوده‌است در مایۀ «آرامش» برایRelaxation از محمدرضا باطنی، «سازه» برای‌Structure و «پیراپزشکی»‌ برای Paramedical هر‌دو از محمد دبیر‌مقدم‌،«تکواژ» برای Morpheme از هرمز میلانیان‌، «حس‌آمیزی» برای Synaesthesia از محمدرضا شفیعی کدکنی، «گرته‌بردای» برای Calque از ابوالحسن نجفی و «مبلیران» و «چایکده» و جز آن، از کسانی که برای کالا یا محل کار خود به واژۀ نو نیاز داشته‌اند.
    ‌حق‌شناس (همان: ۴۹۳) این دو نوع واژه‌سازی را در امتداد دیگری نمی‌داند بلکه هر‌یک را در مقابل‌ دیگری فرض ‌می‌کند که عملکردهای آنها مکمل یکدیگرند. در نتیجه ‌‌هیچ‌‌یک از آن دو نمی‌‌تواند در شرایط امروزی زبان ‌فارسی، بی‌‌وجود دیگری تمامی کمبودهای واژگانی این زبان را یکسره از میان بردارد‌. واژه‌سازی برون‌متن بیشتر اما نه منحصراً به کار جایگزین‌کردن وام‌‌واژه‌های موجود و جاری در زبان می‌آید. بر این اساس می‌توان گفت که کار اصلی واژه‌سازیِ برون‌متن، پالایش فضای زبان از عناصر بیگانه است‌‌‌. وی در ادامه می‌افزاید: “شاید همین عملکردِ پالایشی واژه‌سازیِ برون ‌متن باشد که اغلب، مخالفت جامعۀ زبانی را علیه آن بر می‌انگیزاند و گاه طنز و تمسخر اهل زبان را متوجه آن می‌سازد. چه، این نوع واژه‌سازی به صرف آنکه در وضع موجود زبان دستکاری می‌کند ناگزیر عادات اهل زبان و توازن واژگانی آنان را در جاهایی به هم می‌زند که توقع نمی‌رود‌، این است که مردم اغلب در برابر آن می‌شورند و دستاوردهای آن را پس می‌زنند”.
    حق‌شناس(همان: ۴۹۴-۴۹۵) معتقد است ضعف اصلی واژه‌سازی برون‌متن در تلقی منفی جامعۀ زبانی نسبت به آن نیست بلکه در این است که اولاً‌‌ بازده آن محدود است و در مقابل هجوم سیلابی و مستمر مفاهیم تازه به درون جامعۀ زبانی نه تنها نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای روز‌افزون فارسی‌زبانان به واژه‌های نو ‌باشد بلکه از عهدۀ جایگزین‌کردن وام‌واژه‌های مزاحم و پالایش فضای زبان نیز به تنهایی بر نمی‌آید. علت این وضع نیز آن است که دامنۀ این نوع واژه‌سازی به معدودی گروه متخصص و اشخاص منفرد محدود می‌شود. ثانیاً واژه‌سازی برون‌متن به ترمیم و تقویت و زایایی بخش صرف از توانش ‌زبانی همۀ سخنگویان کمک نمی‌کند چرا‌که سخن‌گویان در ‌امر واژه‌سازی شرکت ندارند تا توانش‌ زبانی خود را در این باره به کار اندازند و آن را تقویت کنند‌. از جمله دلایل مخالفت صاحب‌نظران با واژه‌سازی درون‌متن اینست که به بروز چندگانگی در دستگاه‌های اصطلاح‌شناختی یا در کل واژگان زبان می‌ انجامد و این، خواه‌ ناخواه به غلبۀ آشوب و اغتشاش، در ذهن و زبانِ‌ فارسی‌زبانان منتهی می‌شو‌د و دیگر اینکه نو واژه‌هایی که متن‌آفرینان می‌سازند اغلب با فرایندها و قواعد اشتقاقی زبان و یا با اصول واژه‌سازی دمساز نیست‌. وی در مورد ایرادات وارده بر این نوع واژه‌سازی می‌گوید: “‌انصاف باید داد که این هر دو ایراد هم وارد است. قبول نو واژه‌های برساختۀ متن‌آفرینان و در آخر یکدست کردن آن‌ ها می‌باشد و دومی را می‌توان با آموزش مبانی صرف اشتقاقی و اصول واژه‌سازی به متن آفرینان از میان برداشت”.
    ۲-۲-۱۵-۳- فرایندهای واژه‌سازی
    برخی از فرایندهای واژه‌سازی در نظام ساخت‌واژی عبارتند از‌:
    ١- ترجمۀ قرضی[۷۹]‌: واژه یا تکواژ بومی جای واژه یا تکواژ غیربومی را می‌گیرد اما الگوی ساختاری واژه به همان صورت که در زبان قرض‌دهنده ‌بوده‌است حفظ می‌شود. مانند، «راه‌آهن، آسمان‌خراش» (‌‌شقاقی ‌١٣٨۶: ۱۲۹‌).
    ۲- وام‌گیری مستقیم[۸۰]‌: واژه‌ای که عیناً از زبان الف گرفته می‌شود. مانند: فوتبال(همان:۱۲۸).
    ٣- ترکیب[۸۱] : فرایندی است شامل آمیختن دو واژه (با وند یا بدون وند) برای ساختن یک واژه مانند: واژۀ مرکب «mail box‌« که از «mail و box» ساخته‌شده‌است(‌درزی‌١٣٨٠: ۱۶۶‌).
    ۴- آمیزش[۸۲] : عبارت است از مخلوط‌ کردن دو کلمۀ یک عبارت که معمولاً بخش اول کلمۀ نخست و بخش دوم کلمۀ بعدی با هم می‌آیند. مانند: (motor + hotel) > Motel(هادسن ۲۰۰۰: ۲۴۴).
    ۵-کوتاه‌سازی[۸۳] : با کاستن بخش‌ یا بخش‌هایی از جایگاه آغازی یا میانی واژه‌ای طولانی، واژه‌ای جدید ساخته می‌شود. مانند، صلوات الله که به «ص» کوتاه می‌شود‌ (شقاقی ۱۳۸۶: ۱۰۵).
    ۶- پسین‌سازی[۸۴] : تجزیۀ واژه‌ها‌ بر مبنای شباهت ظاهری ساختار آن به دیگر واژه‌ها و حذف پسوند فرضی و ‌ساختن واژه‌ای جدید به قیاس با ساختار درونی آن واژه‌ها است. وام‌واژۀ ترکی« دو‌قلو» ‌به معنای «همزاد»‌، درآن زبان از«- دوق- » (ریشه فعل دو‌قماق) و پسوند «- لو» تشکیل شده‌است.گویشوران فارسی احتمالاً شباهتی میان این کلمه و کلمه‌هایی مانند «دو شاخه‌، دورو‌، دوسر» دیده و پنداشته‌اند که «دو» در جایگاه آغازین این کلمه همان عدد دو زبان فارسی است(همان:‌ ۱۰۷).
    ۷- ابداع[۸۵]: وارد‌کردن واژه‌های جدید به زبان که هم از لحاظ صورت و معنی جدید است، مانند:
    proud of social status) snob; (person-over (هادسن ۲۰۰۰: ۲۴۵).
    ٨- تبدیل[۸۶]: تغییر در کاربرد کلمه از حیث مقوله دستوری بدون آنکه صورت کلمه تغییر کند.
    The head of the village school has arrived.
    She will head the village school.
    در جمله اول «‌the head‌« اسم است و در جمله دوم «‌head‌« فعل است. بدون اینکه تغییری در صورت کلمه ایجاد شود، معنی و نقش دستوری آن عوض شده‌است(کاتامبا ۱۹۹۴: ۵۴‌)
    ٩- سرواژه‌سازی[۸۷] : نوعی اختصار است که در آن یک کلمه بر اساس حروف اول یک عبارت ساخته می‌شود، مانند:‌Unicef (United Nations International Children’s Emergency Fund) (هادسن۲۰۰۰: ۲۴۲).
    ١٠-اشتقاق : در اشتقاق، واژۀ جدید از طریق وند‌افزایی ساخته می‌شود. وندهای اشتقاقی اگر به یک واژه یا تکواژ بپیوندند، واژۀ جدیدی حاصل می‌آید، مانند: صورت+ گر= صورتگر (‌طباطبایی ۱۳۸۲: ۶).
    ۲-۲-۱۵-۴- شرایط لازم برای واژه‌سازی
    ساختن واژه‌ای جدید از رهگذر ترکیب و اشتقاق‌، واژه‌سازی نام دارد. در صرف نیز، مانند نحو، زایایی عمدتاً بر اساس قواعد و الگوهایی صورت می‌گیرد که اهل زبان دانشی ناخودآگاه در مورد آن‌ ها دارند و می‌توانند صورتهای خوش‌ساخت و یا بدساخت را از یکدیگر باز شناسند و خود نیز بنا به ضرورت، صورت‌های جدیدی بسازند. اما برای اینکه واژه‌ا‌ی ساخته‌شود دست کم باید دو شرط وجود داشته‌باشد‌: نیاز و نام‌پذیری‌.
    کلمه‌ای ساخته نمی‌شود مگر آنکه پدیده یا عمل یا کیفیتی وجود داشته‌باشد که نیاز باشد کلمه‌ای بر آن دلالت کند. به عبارت دیگر‌، برای آنکه واژه‌ای پدید آید وجود مدلول الزامی است. برای مثال‌، ‌صد سال قبل در فارسی، کلمۀ «هواشناسی» وجود نداشت، زیرا چنین علمی هنوز در ایران مطرح نشده‌بود. اما علاوه بر اینکه باید پدیده‌ای (خواه عینی و خواه خیالی و ذهنی) وجود داشته‌باشد که واژه بر آن دلالت کند، آن پدیده باید نام‌پذیر باشد، یعنی چنان باشد که بتوان برای آن واژه‌ای اختیار کرد. اصولاً با فرایندهای صرفی تنها روابطی را می‌توان بیان‌کرد که ساده و کلی باشند. به اعتقاد ‌چامسکی[۸۸]‌(۱۹۶۵: ۲۹‌)، نام‌پذیری تابع قوانین کلی و جهانشمول‌ است‌.
    ۲-۲-۱۵-۵-‌ موانع واژه‌سازی
    عواملی وجود دارند‌ که زایایی فرایندهای واژه‌سازی را محدود می‌کنند. این عوامل به‌ دو نوع تقسیم می‌شوند: درون‌زبانی و بیرون‌زبانی.
    ۲-۲-۱۵-۵-۱- عوامل درون زبانی
    این عوامل به خود نظام زبا‌ن و قوانین حاکم بر آن مربوط می‌شوند و مهم‌ترین آن‌ ها به قرار زیر است‌:
    ۱) وجود کلمات رقیب: هرگاه برای یک مفهوم کلمه‌ای متداول وجود داشته‌باشد، فرایندی‌که می‌تواند چنین
    مفهومی را برساند بلا‌استفاده باقی‌می‌ماند(آرونوف[۸۹] ۱۹۷۰: ۴۳‌). در چنین وضعیتی یکی از شرایط واژه‌سازی‌، که همان ‌نیاز است وجود ندارد. برای مثال‌، با وجود کلمه متداولی مانند، «‌ شاعر» دیگر نیازی نیست که واژه‌ای مانند « شعر‌سرا» ساخته‌شود.
    ۲) عوامل واج‌شناختی‌: گاهی اعمال یک فرایند به سبب وجود برخی ویژگی‌های واجی امکان ناپذیر می‌شود. مثلاً، در زبان فارسی برای ساختن صفت می‌توانیم پسوند «‌-ی» به اسم اضافه کنیم‌؛ مانند:منطق+‌ی= «منطقی». اما در‌کلمات مختوم به «-ی» از این فرایند پرهیز می‌شود. به همین دلیل ‌‌‌‌‌است ‌که برای ساختن صفت از کلماتی مانند، «‌جامعه‌شناسی و روان‌شناسی» به «‌جامعه‌شناختی و روان‌شناختی‌» تبدیل می‌شود.
    ۳) عوامل صرفی: ویژگی‌های صرفی ‌پایه نیز ممکن است از کاربرد برخی فرایندها جلوگیری‌کند. تکواژ‌های بومی گاهی رفتاری متفاوت با تکواژهای قرضی از خود بروز می‌دهند. برای مثال، پسوند «یت» که اسم معنی ‌می‌سازد، عمدتاً به کلماتی که از عربی ‌‌وام گرفته شده‌اند، افزوده‌می‌شود.
    ۴) عوامل معنایی: عوامل معنایی هم در کاربرد فرایندهای صرفی تاثیر دارند. به‌ طور ‌مثال، اگر دو صفت از نظر معنا در دو قطب مخالف باشند و یکی از آن‌ ها معنایی مثبت و دیگری معنایی منفی داشته‌باشد‌، وندی که معنای نفی را می‌رساند به صفتی می‌پیوندد که معنای مثبت دارد و اگر به صفت منفی بپیوندد معمولاً کلمه‌ای بدساخت به وجود می‌آید. به همین دلیل است که ‌مثلاً از واژه‌های «زیبا» و «درست» می‌توان واژه‌های «نازیبا» و«نادرست» را ساخت. و نیز به همین دلیل است که به «کور » می‌گوییم «نابینا» ولی به «بینا» نمی‌گوییم «ناکور».
    ۲-۲-۱۵-۵-۲- عوامل برون زبانی
    این عوامل به خود زبان مربوط نیستند، بلکه به وضعیت فرهنگی و گرایش‌ها و آراء و عقاید جامعۀ زبانی مربوط‌ می‌شوند. شاید مهم‌ترین عاملی که در همۀ زبان‌ها مانع واژه‌سازی می‌شود وامگیری بسیار گسترده از زبانی‌ دیگر است‌. این وضعیت معمولاً زمانی‌ پیش می‌آید که یک جامعۀ زبانی با جامعۀ زبانی‌ ‌دیگری رویارو شود که از اعتبار و سیطرۀ فرهنگی برخوردار باشد. در‌چنین وضعیتی اگر وام‌گیری با چنان وسعتی صورت ‌گیرد که رفته‌رفته دستگاه واژه‌سازی زبانِ مغلوب، کارایی خود را از دست بدهد‌، زبان مغلوب حتی ممکن است در‌ معرض نابودی قرار‌گیرد‌(درسلر[۹۰] ۱۹۸۸‌: ۱۸۴-۱۹۱).
    نمونۀ بارز چنین زبانی در حال حاضر زبان استرالیایی دیربال[۹۱] است که از نظر جامعه‌شناسان زبانی در آستانۀ مرگ است. این زبان نه تنها بسیاری از واژه‌های انگلیسی را به عاریت‌گرفته، بلکه فرایندهای واژه‌سازی‌اش به‌کلی بی‌استفاده مانده‌است و حتی برای نشان دادن نقش‌های دستوری کلمات، الگوی خاص خود را فرو نهاده ‌و از الگوی زبان انگلیسی پیروی می‌کند.
    گسترش و تقویت واژگان، ازطریق ساختن کلمات جدید، ویژگی تمام زبان‌های طبیعی است ‌و هر زبانی روش‌هایی برای خلق کلمۀ جدید دارد. یکی از طبیعی‌ترین روش‌ها‌، روش ترکیب است که در اکثر ‌زبان‌هایی که مورد مطالعه قرارگرفته‌‌‌‌‌اند(‌آشر[۹۲] ۱۹۹۴: ۵۰۲۱‌‌‌) و در بسیاری از زبان‌ها ازجمله انگلیسی، آلمانی و فارسی‌ در رقابت با سایر روش‌های واژه‌سازی‌، فعال‌تر است، علت آن هم این است که در دوره‌های زمانی مختلف، با پیدایش مفاهیم و اشیاء جدید، نیاز به استفاده از کلمات جدید پیش می‌آید و از آنجا که کلمات بسیط در تمام موارد نمی‌توانند پاسخ‌گوی این نیاز باشند، زبان با بهره گرفتن از ترکیب عناصر موجود‌، درصدد رفع این نیاز بر می‌آید.
    ۲-۲-۱۶- انواع نوواژه از نظر منشأ
    نو‌واژه را از نظر منشأ به طور کلی به دو نوع می‌توان تقسیم کرد:
    الف) نوواژه‌های که مردم بنا بر ضرورت بر اساس شم زبانی خود می‌سازند و به‌ کار می‌برند. بسیاری از کلماتی که برای پدیده‌های نسبتاً جدید ساخته شده‌است و امروز در زمرۀ کلماتِ متداول زبان‌اند، بی‌تردید روزی نوواژه بوده‌اند. ازجمله کلماتی چون «کلنگی، پیچ‌گوشتی، سگ‌دست».
    ب) نو‌واژه‌هایی که آگاهانه توسط نهاد یا شخص معینی ساخته می‌شوند‌. این نوواژه‌ها اغلب کلماتی عالمانه‌اند و امکان اینکه در میان همه مردم تداول یابند بسیار اندک است.
    ۲-۲-۱۷- موانع نهادینه شدن نوواژه‌ها
    این موانع را می توان به دو گروه تقسیم کرد‌: عوامل درون‌زبانی و عوامل برو‌ن‌زبانی. در ادامه این عوامل‌ ‌‌را یک به یک بررسی می‌کنیم:
    ۲-۲-۱۷-۱- عوامل درون زبانی
    الف) کلمات رقیب‌: هر‌گاه به هر روشی نوواژه‌ای برای پدیده یا مفهومی ساخته‌شود که پیش از آن کلمۀ متداولی‌ برای آن وجود‌ داشته‌‌،‌ مثلاً فرهنگستان کلمات (‌داور ‌و گسیختن) را‌ برای (قاضی ‌و فسخ) پیشنهاد
    کرده‌است‌.
    ب) ابهام معنایی‌: به‌طور کلی صورت‌هایی که دارای ابهام معنایی هستند کمتر مورد استفادۀ اهل زبان قرار می‌گیرند و طبیعتاً اگر نو واژه‌ای چنین باشد، بعید است در نزد اهل زبان تداول یابد.
    پ) عدم وحدت عناصر سازنده از نظر گونۀ زبانی‌: بعضی کلمات یا وندها نشانِ یک گونۀ زبانی خاص را ‌بر‌خود ‌دارند‌. مثلاً گونۀ زبانی ادبی، محاوره‌ای، علمی و غیره. اگر نوواژه‌ای عناصرش ‌از ‌گونه‌های مختلف باشند‌، بعید است در میان اهل زبان پذیرفته شود. به عنوان مثال، «اش» که اسم مصدر می‌سازد متعلق به زبان عالمانه یا رسمی و یا ادبی است‌. طبیعی است که این پسوند با پایه‌هایی که به گونۀ محاوره‌ای تعلق دارند به اصطلاح « هم‌آیش‌‌« ندارند. اگر از کلمۀ «چاییدن‌«، «چایش» بسازیم چنین وضعی خواهد‌داشت.
    ت) عدم تناسب گونه‌ای‌: نو واژه باید از نظر گونه و «سخن»[۹۳]‌ تناسب داشته‌باشد. اگر جز این باشد باید هنگام استفاده از آن از یک «سخن» به «سخن» دیگری انتقال یابیم و این به سهولت امکان‌پذیر نیست. برای مثال، نو واژه‌ای که برای گونۀ ادبی تناسب دارد، اگر قرار باشد که در ‌موقعیت‌های عادی به کار برود تداول پیدا نمی‌کند. مثلاً برای «آمپلی‌فایر» کلمۀ «فزونساز» پیشنهاد شده‌است. این کلمه که ادبی می کند باید در «سخنی» به‌کار رود که هدفش نه زیبا آفرینی، بلکه ایجاد ارتباط است.
    ث) عدم رعایت اصل کم‌کوشی‌: نو واژه هرچه کوتاه‌تر و روان‌تر باشد امکان نهادینه شدنش بیشتر است. ‌برای
    مثال، از میان دو کلمۀ « رسانه‌« و «خبرافزار‌‌« امکان نهادینه شدن ‌کلمۀ اول بیشتر است.
    ج) عدم شفافیت‌: امکان تداول یافتن نوواژه‌های شفاف بسیار بیشتر از نوواژه‌های تیره است. شاید کلماتی مانند «‌روان شناسی‌« و «جامعه شناسی» تنها به علت شفافیتشان نهادینه شده‌اند.
    چ) عدم سلاست و خوش‌آوایی‌: نو‌واژه‌های غیرسلیس و نا‌خوش‌آوا معمولاً با عدم استقبال زبان روبرو می‌شوند. از قدیم تا به امروز از شعرا گرفته تا دانشمندان به این اصل توجه داشته‌اند و غالب نوواژه‌های ‌پیشنهادی آنها خوش‌آوا بوده‌اند.
    ح) شکل نوشتاری کلمه‌: اگرشکل نوشتاری یک کلمه به گونه‌ای باشد که آن را با صورت‌های دیگر‌‌ی یکسان سازد‌، گویشوران می‌کوشند در نوشته‌های خود از آن کمتر استفاده‌کنند‌. برای مثال کلمۀ روانی (=روانی بودن)‌؛ و روانی (مربوط به روان‌) به واسطۀ هم آوا و هم نویسه بودن ممکن است با هم اشتباه شوند.
    خ) شباهت با دیگر صورت‌ها: اگر نو‌واژه‌ها از نظرآوایی یا نوشتاری و یا هر دو به گونه‌ای باشند که صورت‌های دیگری را تداعی‌کنند و این صورت‌ها از نظر معنایی با خود نوواژه هیچ نزدیکی نداشته‌باشند، امکان نهادینه شدنشان کاهش می‌یابد. مثلاً نوواژۀ «‌آغریدن‌« که برای «‌doping‌« پیشنهاد شده‌است و از آن «آغرش» را گرفته‌اند، با غریدن و غرش شباهت آوایی و نوشتاری دارد. از سوی دیگر، اگر نوواژه‌ای از نظر آوایی و نوشتاری با صورت‌های متداول شبیه باشد و از نظر معنایی نیز به نحوی با آنها رابطه داشته‌باشد، امکان تداول یافتنش بیشتر می‌شود.
    ۲-۲-۱۷-۲- عوامل برون‌ زبانی
    به عواملی برون‌زبانی می‌گویند که در درون نظام زبان جای نمی‌گیرند. عواملی مانند بدنامی فرد یا گروهی
    ‌‌که نو‌واژه را ساخته‌است‌، عدم به کار‌گیری نوواژه در رسانه‌های جمعی‌، عدم حمایت مراجع ‌‌رسمی، فرهنگ جامعه‌، گسترش بیسوادی و‌ غیره‌‌ همه، از جملۀ این عوامل برون‌زبانی محسوب‌ می‌شوند(‌طباطبایی‌ ‌۱۳۷۶: ۲۳-۳۰).
    ۲-۲-۱۸- واژه‌گزینی
    واژه‌گزینی فرایندی است که‌ طی آن برای یک مفهوم مشخص علمی یا فنی یا حرفه‌ای یا هنری معمولاً یک و در مواردی بیش از یک لفظ برگزیده و ساخته می‌شود(‌گروه واژه‌گزینی ۱۳۸۸:‌ ۹).

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تحلیل اقتصادی مسئولیت مدنی ناشی از تولید دارو و مقایسه آن با نظام FDA- قسمت ۶ ...

    مثال دوم: تولید کننده داروی «بندِکتین»[۱۴۹] از آنجا که در سال ۱۹۸۳ دعاوی متعدد علیه داروی مزبور، طرح گردید، داوطلبانه تصمیم گرفت داروی مزبور را از بازار جمع آوری نماید. دعاوی مطروح علیه این محصول دارویی با این ادعا که مصرف این دارو توسط بانوان باردار به ناقص‌الخلقه شدن نوزادان منتهی خواهد، طرح می‌گردید.
    شواهد بسیاری نشان می‌داد که این دارو ایمن است و حوادث مربوط به نقص نوزادانی که مادرانشان این دارو را مصرف می‌کردند از مادرانی که چنین دارویی را مصرف نمی‌کردند، بیشتر نبوده است. وجود شواهد مزبور سبب گردید تولید کننده به سرمایه گذاری بر روی تحقیقاتی که مستنداتی مبنی بر ایمن بودن داروی مزبور فراهم می‌آورد، متهم گردد. با وجود آنکه تولید کننده داروی مزبور در بسیاری از دعاوی پیروز شد، هزینه‌های دعاوی سبب شد که دارو را از بازار ایالات متحده آمریکا جمع آوری کند. بیشتر شواهد نشان می‌دهد که نه تنها جمع آوری داروی «بِندِکتین» از بازار آمریکا حوادث مربوط به نقص نوزادان را کاهش نداده است بلکه میزان تعداد زنانی که به دلیل حالت تهوع شدید در بیمارستان بستری می‌شوند، دو برابر شده است؛ با وجود جمع آوری این محصول از بازارهای ایالات متحده امریکا، این دارو در کانادا و اروپا همچنان در دسترس است.
    این مثال‌ها نشان دهنده پیامد درج هشدارهای بیش از حد بر روی محصولات دارویی و عدم درمان مشکلات جدی پزشکی است.[۱۵۰]
    دلیل دیگری که می‌توان برای مقبولیت عام مقررات سازمان غذا و دارو بیان نمود، سیستم گزارش حوادث نامطلوب[۱۵۱] است؛ سیستم گزارش حوادث نامطلوب که توسط سازمان غذا و دارو اداره می‌شود، تولیدکنندگان را موظف به دادن گزارش در مورد واکنش‌های نامطلوب دارو می‌کند. متخصصین مربوط به سلامت افراد و مصرف کنندگان نیز به صورت اختیاری گزارشاتی در این زمینه برای سازمان ارسال می‌کنند. سازمان گزارشات بدست آمده از این سیستم را جهت نظارت بر دارو پس از ورود به بازار مورد استفاده قرار می‌دهد. این گزارشات ممکن است سبب انجام مطالعات بعدی در زمینه اثرات دارو شود.[۱۵۲]
    بررسی مقررات سازمان غذا و داروی ایران به این نتیجه منتهی خواهد شد که بخشی از مزایای شمرده شده برای سازمان غذا و داروی ایالات متحده، در خصوص سازمان غذا و داروی ایران نیز مصداق دارد؛ زیرا با توجه به لزوم انجام مطالعات آزمایشگاهی، پیش بالینی و بالینی کامل برای داروهای جدید،[۱۵۳] ابتدا تمامی مراحل و مستندات طراحی و تولید آزمایشی و مطالعات حیوانی دارو توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بررسی و در صورت تایید، مجوز تولید سری ساخت (سری ساخت‌های) مورد نیاز جهت استفاده در مطالعات بالینی تحت نظر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و تایید آن توسط آزمایشگاه مرجع و صدور مجوز آزاد سازی و تایید پروتکل و سایر مستندات انجام مطالعات بالینی، مجوز شروع مطالعه بالینی و مصرف دارو در مطالعه بالینی توسط کمیسیون قانونی تشخیص ساخت و ورود دارو صادر خواهد شد. در صورت تایید نتایج مطالعات بالینی و سایر مستندات مورد نیاز در پرونده جامع دارو، داروی جدید به تایید نهایی رسیده و به فهرست رسمی داروهای ایران اضافه شده و پروانه ساخت دارو مطابق ضوابط با نام اختصاصی به نام متقاضی صادر خواهد شد. دارنده پروانه دارو موظف است به منظور تکمیل اطلاعات ایمنی دارو، حداقل پنج سال پس از ورود داروی جدید به بازار دارویی کشور مطالعات ایمنی دارو را ادامه داده و نتایج حاصله را به صورت دوره‌ای به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ارسال نماید. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی موظف به حفظ فرمول و اطلاعات داروی کشف شده از طرف متقاضی بوده و اطلاعات مذکور فقط با اجازه کتبی متقاضی قابل انتقال به غیر می‌باشد.
    گذشته از مورد فوق سازمان غذا و داروی ایران پس از عرضه محصول دارویی به بازار نیز بر نظارت خود ادامه داده و در موارد ذیل به لغو پروانه ساخت یا ورود دارو مبادرت خواهد نمود:
    الف- در صورتی که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تولید یا واردات دارویی را غیر لازم یا مضر به سلامت جامعه تشخیص دهد؛
    ب- در صورتی که دارو دارای اثرات درمانی کم و یا فاقد اثر بخشی درمانی باشد؛
    ج- در صورتی که مقادیر و کیفیت مواد بکار رفته در دارو مطابق با شرایط مندرج در پروانه ساخت یا ورود نباشد؛
    د- چنانچه دارو با رعایت اصول روش‌های خوب ساخت، تولید نشده باشد.[۱۵۴]
    فصل سوم: هزینه‌های نظام مسئولیت مدنی و مقررات سازمان غذا و دارو
    بررسی هزینه‌های نظام مسئولیت مدنی ناشی از تولید و مقررات سازمان غذا و دارو برای پاسخ گفتن به این پرسش که آیا مقررات موجود جهت حمایت از مصرف کننده کفایت می کند یا خیر، ضروری است. بنابراین در این فصل باید هزینه‌های این دو نظام در کنار یکدیگر بررسی گردیده و به مقایسه این دو نظام از حیث هزینه‌های آن‌ ها پرداخته شود:
    گفتار نخست: هزینه‌های نظام مسئولیت مدنی
    بدون شک مسئولیت مدنی ناشی از تولید اثرات مثبتی در ایمنی محصولات دارویی دارد. این مسئولیت به حذف داروی مضر ضد حاملگی «دالکُن شِیلد»[۱۵۵] و داروی لاغری «فِن فِن»[۱۵۶] از بازار کمک کرده است. با این وجود هنگامی که جبران خسارت از مصرف کننده و حمایت از او جای خود را به مجازات می‌دهد، مسئولیت ناشی از تولید به جای اینکه به ایمن شدن محصول کمک نماید، غالباً بر سر راه تولید دارو ایجاد مانع می کند؛ چرا که تولیدکنندگان تولید خود را ادامه نداده و تحقیقات خود را متوقف می‌سازند. شرکت‌های دارویی بین‌المللی محصولات خود را در سراسر دنیا می‌فروشند؛ بنابراین آن‌ ها هیچ راهی برای دانستن این نکته که خسارت در کجا به مصرف کننده وارد می‌شود ندارند و در نتیجه نمی‌توانند پیش بینی کنند که در صلاحیت کدام دادگاه مورد تعقیب قرار می‌گیرند. گرچه بازیگران مهم عرصه دارو ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ژاپن رسماً مسئولیت محض را برای دعاوی خسارات ناشی از تولید برگزیده‌اند، اما اینکه چطور چنین استانداردی باید تفسیر شود و مورد عمل قرار گیرد و اینکه چه خساراتی در این سه نظام حقوقی مورد قبول است همچنان مبهم مانده است. در بازار دارو، عدم اطمینان و وجود ابهام در پرونده‌های مسئولیت مدنی ناشی از تولید ترسی نسبت به آثار مخرب مسئولیت ایجاد کرده و این ترس عوارض جدی بر روی بازار دارو گذاشته است.[۱۵۷]
    اقتصاد پایه و عقل سلیم توضیح می‌دهد که چرا این ابهام و ترس تأثیر منفی در بازار بین‌المللی دارو دارد. همان‌گونه که ریچارد پوزنر اظهار می‌دارد افراد برای شرکت یا عدم شرکت در یک فعالیت اقتصادی به هزینه‌های آن فعالیت توجه می‌نمایند؛ بدین معنا که اشخاص تنها در صورتی به آن عمل اقدام می‌نمایند که به لحاظ هزینه‌ای توجیه پذیر باشد.[۱۵۸] از دیدگاه اقتصادی یک فعالیت تا جایی به لحاظ هزینه‌ای توجیه پذیر است که هزینه نهایی ناشی از آن فعالیت با منفعت نهایی آن برابر باشد. هرگاه هزینه نهایی ناشی از فعالیتی بیش از منفعت ناشی از آن باشد، دیگر شرکت در آن فعالیت به لحاظ هزینه‌ای توجیه پذیر نخواهد بود؛ چرا که هزینه‌ها بیش از منافع بدست آمده خواهد شد. علاوه بر این عوامل دیگری نظیر نگرانی برای رفاه اجتماعی و نیازهای دیگران نیز در تصمیم افراد مؤثر است.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    بنابراین نظر به اینکه شرکت‌های دارویی به منظور دریافت سود مبادرت به کار تولید و عرضه می‌کنند، منطقی است که شرکت‌های دارویی در خصوص تولید و فروش محصولاتشان ملاحظات اقتصادی و قیمت را مد نظر قرار دهند. در هر فعالیتی، عوامل مشخصی وجود دارند که بر روی قیمت آن فعالیت اثرگذار است؛ از اینرو، شناخت صحیح از این عوامل نقش بسیار اساسی در تعیین واقعی قیمت یک فعالیت دارد. شرکت‌های تولید کننده دارو برای تصمیم گیری در خصوص قیمت محصولات خود در بازار جهانی مواردی از قبیل هزینه تولید محصول، مسئولیت ناشی از ریسک‌های مربوط به تولید محصول و هزینه پوشش چنین مسئولیتی را در نظر می‌گیرند. عدم اطمینان و وجود ابهام در مسئولیت ناشی از ریسک‌ها و هزینه‌های پوشش چنین ریسک‌هایی شرکت‌های دارویی را با این مشکل روبرو می‌سازد که نمی‌توانند محاسبات دقیقی در مورد هزینه‌های تولید و توزیع یک دارو داشته باشند.[۱۵۹]
    منطق حکم می‌کند که شرکت‌ها پیش از تصمیم گیری عواقب عملکردشان را در نظر بگیرند. همان طور که بیان گردید شرکت‌های دارویی برای محاسبه خطراتی که به مسئول شناختن آن‌ ها منتهی می‌گردد هیچ راهی ندارند؛ بنابراین برای جلوگیری از زیان این شرکت‌ها دو راه حل قابل تصور است: راه حل نخست این است که شرکت‌های مزبور از فعالیت تولید دارو دست برداشته و محصولی به بازار عرضه ننمایند؛ راه حلی دومی که ممکن است تحت این شرایط اِتخاذ گردد این است که شرکت‌های دارویی قیمت محصولات خود را تا نقطه‌ای که از پوشش کامل هزینه‌های خود اطمینان یابند افزایش دهند.
    بدیهی است هیچ کدام از این راه حل‌ها مطلوب نمی‌باشد؛ چرا که راه حل نخست به عدم تولید و عرضه دارو منتهی خواهد شد. پیامدهای منفی این اقدام قابل انکار نیست. راه حل دوم نیز به افزایش قیمت‌ها منتهی می‌گردد و این امر نیز مانع از انجام تحقیقات پیرامون محصولات دارویی جدید خواهد شد. زیرا با بالا رفتن قیمت داروها مصرف کننده قادر به تأمین نیاز دارویی خود نخواهد بود؛ بدیهی است در صورتی که مصرف کننده توان خرید دارو را نداشته باشد، هزینه‌ای که تولید کنندگان صرف تولید دارو نموده‌اند نیز تأمین نخواهد شد و بدین ترتیب شرکت‌های تولید کننده دارو منابع مالی کافی برای تولید داروی جدید و انجام تحقیقات علمی پیرامون بهبود کیفی و کمی محصولات خود را نخواهند داشت.[۱۶۰]
    مسئولیت مدنی ناشی از تولید، در سه زمینه اثرات نامطلوبی به جای می‌گذارد؛ این زمینه‌ها عبارتند از تغییرات نامطلوب در بازار عرضه دارو، افزایش هزینه و دلسرد شدن شرکت‌های تولیدکننده دارو از صرف هزینه در جهت تحقیق و توسعه دارو.[۱۶۱] در ادامه هر یک از این موارد بررسی خواهد گردید:
    بند نخست: تغییرات نامطلوب در بازار عرضه دارو
    در صنعتی که هزینه‌های تولید دارو برای عرضه به بازار به سرعت در حال افزایش باشد، ترس از مسئولیت نامعلوم و بالقوه سبب می‌شود که شرکت‌های دارویی تولید و عرضه محصولات خاصی را متوقف نمایند.
    این توقف اجباری در تولید سه پیامد منفی به وجود خواهد آورد:
    ۱٫حذف و فقدان یک محصول بدین معناست که بیماری‌های خاصی بدون درمان خواهند ماند؛
    ۲٫کاهش تعداد تولیدکنندگان یک محصول ممکن است کمبودهایی را در پی داشته و ریسک‌های جدی مربوط به سلامتی افراد جامعه را به همراه داشته باشد؛ و
    ۳٫ پس از بروز خطر ترس از توقف در تولید برای طولانی مدت باقی می‌ماند و در نتیجه نحوه عملکرد شرکت‌های دارویی به آینده موکول می‌گردد.
    جهت نشان دادن این تغییر نامطلوب در بازار تولید دارو، دو نمونه به عنوان مثال ذکر خواهد شد:

    مثال نخست: داروی «بِندِکتین»[۱۶۲]
    در سال ۱۹۵۶ شرکت «ویلیام اس. مِرِل»[۱۶۳] دارویی با نام «بِندِکتین» معرفی کرد که حالت تهوع و استفراغ دوران بارداری را بهبود می‌بخشید. این تنها دارویی بود که تأییدیه برای عرضه در بازارهای ایالات متحده آمریکا را برای درمان حالت تهوع در صبحگاه دریافت نمود. در ابتدا داروی «بِندِکتین» موفقیت‌های بسیاری را کسب نمود و در ۲۲ کشور عرضه گردیده و برای ۲۵% از زنان باردار ایالات متحده آمریکا تجویز می‌شد. با این وجود در سال ۱۹۶۹، مادری اولین دعوی را، با این ادعا که «بِندِکتین» سبب اختلال و نقص در جنین می‌شود، علیه این شرکت مطرح نمود. در این پرونده، همانند سایر پرونده‌هایی که به دنبال آن مطرح شد، دعوا جبران خسارت مبتنی بر این دلیل بود که مادر در طول دوران بارداری خود از داروی «بِندِکتین» استفاده می‌نموده و در هنگام تولد نوزاد، نوزاد ناقص‌الخلقه به دنیا آمده است؛ در نتیجه این اختلال در اثر استفاده از داروی «بِندِکتین» بوده است.
    در صورتی که داروی «بِندِکتین» سبب شده باشد که نوازد ناقص‌الخلقه به دنیا آید، حتی اگر تولیدکننده خود از احتمال بروز چنین پیامدی آگاه نباشد، یک سیستم مسئولیت مدنی عادلانه از مصرف‌کنندگان زیان دیده جبران خسارت می‌کند و به منظور حفظ ایمنی مصرف کننده، حذف محصول از بازار را ترویج می کند. با این وجود، شواهد نشان می‌دهد که «بِندِکتین» علت بروز اختلال در نطفه جنین نمی‌باشد. تحقیقات بسیاری پیرامون اینکه آیا «بِندِکتین» فی‌الواقع دارویی است که سبب نقص جنین می‌شود یا نه؟ انجام شده است؛ تحقیقی که توسط «رابرت بِرِنت»[۱۶۴] صورت گرفته نشان می‌دهد که در میان تمام جنین‌ها تنها ۱ تا ۷ درصدشان، حتی در زمانی که از داروی مزبور استفاده نشده باشد، نقص دارند. «رابرت بِرِنت» بر اساس این واقعیت نتیجه گرفت که از نزدیک به ۳۰ میلیون جنینی که در معرض مصرف «بِندِکتین» بودند، سه درصدشان ناقص‌الخلقه به دنیا آمده‌اند و این میزان اختلال اتفاقی حادث گردیده و به سبب مصروف داروی مذکور نبوده است.
    علاوه بر این، تا کنون، هیچ مطالعه‌‌ای تصدیق نکرده است که «بِندِکتین» در زمره داروهایی است که سبب بروز نقص در جنین می‌شود و سازمان غذا و دارو و بیشتر دادگاه‌ها چنین اعتقاد دارند که افزایش ریسک در بروز نقص در جنین به واسطه مصرف داروی «بِندِکتین» نبوده است.
    هیچ گاه سازمان غذا و دارو درخواست حذف «بِندِکتین» از بازار را نکرده است. شرکت «مِرِل» تمام مقررات مربوط به سازمان غذا و دارو را رعایت کرده و آزمون‌های تحقیقاتی مورد نیاز را پشت سر گذارده و مورد تایید متخصصین علمی قرار گرفته است. در واقع، در سال ۱۹۸۰، سازمان غذا و دارو در جلسه رسیدگی به ایمن بودن «بِندِکتین» تا حد زیادی تولید کننده این دارو را از مسئولیت معاف نمود. از این رو چرا داروی «بِندِکتین» از بازار محو شد؟ پاسخ این سوال این عبارت است: مسئولیت مدنی ناشی از تولید.
    علیرغم وجود شواهد زیادی که نشان می‌داد که «بِندِکتین» در زمره داروهایی نیست که سبب بروز نقص در جنین شود، والدین بچه‌های دارای نقص به واسطه طوفانی که رسانه‌ها به خاطر وکلای خواهان‌ها به پا کردند تشویق شدند که به دنبال جواب این سوال باشند که چرا فرزندانشان دارای نقص هستند. این وکلاها تنها اطلاعاتی را در دست داشتند که مبین این بود که احتمال دارد «بِندِکتین» سبب بروز نقص در جنین شده باشد. در سال ۱۹۸۳، شرکت «مِرِل» ظاهراً با دعاوی مسئولیت مدنی بسیار زیادی روبرو شد؛ طرح این دعاوی علیه شرکت فوق سبب گردید نسبت میان سود حاصل از فروش «بِندِکتین» و هزینه‌های مربوط به دفاع در دعاوی مسئولیت مدنی غیر معقول جلوه نماید. از اینرو، شرکت «مِرِل» خود داوطلبانه داروی «بِندِکتین» را از بازار خارج کرد اما نه به دلیل خطری که برای مصرف کنندگان داشت بلکه به دلیل وضعیت بحرانی مالی که شرکت به واسطه مسئولیت مدنی با آن مواجه بود. در کنفرانس خبری سال ۱۹۸۳ با اعلام حذف «بِندِکتین» از بازار، مدیر شرکت «مِرِل» روشن ساخت که حذف «بِندِکتین» به دلیل ملاحظات پزشکی نبوده بلکه ملاحظات تجاری به حذف این دارو از بازار منتهی گردیده است؛ در حقیقت بر اثر هزینه‌هایی که اقامه دعوی مسئولیت مدنی به بار آورد، هزینه نهایی تولید هر واحد دارو از منفعت نهایی همان واحد پیشی گرفت. بدین ترتیب دیگر ادامه تولید این دارو صرفه اقتصادی نداشت.
    در همان کنفرانس خبری، دکتر «چارلز فلاوِرز»[۱۶۵] – معاون رئیس دانشکده پزشکی شاخه تخصص زنان- بیان داشت که نبود «بِندِکتین» یک خلأ درمانی ایجاد خواهد کرد به طوری که نمی‌‌توان آن را نادیده گرفت. حذف «بِندِکتین» بدین معناست که حالت تهوع و استفراغ برای هزاران زن باردار در ایالات متحده آمریکا بدون درمان باقی خواهد ماند.[۱۶۶]
    مثال دوم: واکسن
    واکسن روشی جهانی در جلوگیری از بیماری‌های واگیردار است. واکسن‌ها از ارزش اجتماعی بالایی در میان سایر محصولات دارویی برخوردار می‌باشند؛ چرا که آن‌ ها نه تنها به درد و بیماری پاسخ می‌دهند بلکه از بروز بیماری نیز جلوگیری می‌کنند. واکسن‌ها سبب ریشه کن شدن کامل بیماری‌هایی از قبیل آبله، فلج اطفال، سرخک، سرخچه، دیفتری و کزاز در کشورهایی نظیر ایالات متحده آمریکا بوده است. با این وجود، نگرانی راجع به مسئولیت مدنی ناشی از تولید سبب شده است که بسیاری از شرکت‌های دارویی تولید واکسن را متوقف کنند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    حتی در فرض بازار رقابت کامل، واکسن‌ها به دلیل سرمایه گذاری‌های زیادی که برای تولیدشان نیاز است، سود زیادی به همراه ندارد. تولید واکسن بسیار پیچیده است. تولید یک واکسن ممکن است ۶ تا ۱۲ ماه به طول انجامد. علاوه بر این، به دلیل آنکه تولید واکسن مستلزم داشتن امکانات خاصی است، شرکت‌ها نمی‌توانند از این امکانات در جهت تولید سایر محصولات استفاده کنند. مضاف بر اینکه بازار برای عرضه واکسن اغلب غیرقابل پیش بینی است. بازارهای خارجی غیرقابل پیش بینی هستند؛ زیرا کشورهای مختلف قواعد و مقررات متفاوتی راجع به توزیع، فروش و فروشندگان دارند.
    سیستم مسئولیت مدنی بایستی مصرف کنندگان را مورد حمایت قرار دهد و از زیان‌های واقعی آنان جبران خسارت کند اما نباید به صورت ناعادلانه‌ای تولیدکنندگان را مجازات کند. گرچه تعداد دعاویی که به خاطر آسیب‌های واکسن طرح می‌شود همچنان نسبت به دعاوی مربوط به سایر داروها کم است، اما خساراتی که در این پرونده‌ها به آن رای داده می‌شود بسیار زیادتر از سود موجود است. به عنوان نمونه، خساراتی که توسط زیان دیدگان علیه تولید کنندگان واکسن دیفتری- کزاز و سیاه سرفه مطرح شد، بالغ بر دو برابر فروش ناخالص سالیانه واکسن بود. در دهه ۱۹۸۰، تولید کننده واکسن سیاه سرفه به جبران خسارت به مبلغ ۲ میلیارد دلار محکوم گردید؛ به علاوه شرکت مزبور به پرداخت جزای نقدی‌ای که دویست برابر درآمد سالانه‌ای بود که از فروش واکسن بدست می‌آورد، محکوم شد.
    این قبیل آراء در مورد مسئولیت مدنی ناشی از تولید وجود بیمه مسئولیت را ضروری می‌سازد، اما در عین حال بیمه‌گران را نسبت به پوشش بیمه هشیار ساخته و سبب می‌گردد حق بیمه اغلب به نسبت توان مالی تولیدکنندگان افزایش یابد. به عنوان مثال، در سال ۱۹۷۶، ترس از همه گیر شدن آنفولانزای خوکی، کنگره ایالت متحده آمریکا را بر آن داشت که برنامه فوریتی واکسن را آغاز کند. شرکت‌های دارویی به سرعت واکسنی را تهیه کردند اما شرکت‌های بیمه به دلیل ترس از مسئولیت مدنی ناشی از تولید واکسن از تحت پوشش قرار دادن این واکسن خودداری نمودند. علاوه بر این، تولیدکنندگان واکسن با توجه به این موضوع که هزینه‌های بالقوه این‌گونه مسئولیت بسیار بالاست، از فروش واکسن‌ها بدون بیمه امتناع ورزیدند. تنها پس از آنکه کنگره با بیمه نمودن شرکت‌ها در رابطه با مسئولیت مدنی ناشی از تولید موافقت نمود فرایند واکسینه کردن افراد انجام شد. اخیراً مرکز کنترل بیماری که تنها توزیع کننده واکسن «اینسفالیتیز ژاپنی»[۱۶۷] می‌باشد– این واکسن برای درمان یک نوع التهاب مغزی که از طریق پشه خانگی منتقل می‌شود، مورد استفاده قرار ‌می‌گیرد- اعلام نمود که دیگر این واکسن به بازار عرضه نخواهد شد؛ چرا که تولیدکننده آن نتوانسته خود را تحت پوشش بیمه مسئولیت مدنی مناسب قرار دهد و هیچ مکانیزمی برای مبرا کردن تولیدکننده از مسئولیت مدنی ناشی از بروز آسیب در مصرف کننده وجود ندارد. در تعارض میان این منافع، کسانی که زیان می‌بیند مصرف‌کنندگانی هستند که توانایی دسترسی به واکسن را از دست می‌دهند.

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم