2-3- شواهد عینی از خاطرات اسیران جنگی ایران و عراق 86
فصل سوم: بررسی حق عدم مراجعت اسرای جنگی به کشور متبوع شان از دیدگاه حقوق بین الملل 87
طرح موضوع 88
3-1- سیر تشکیل دیوان کیفری بین المللی و صلاحیت ذاتی آن 88
پایان نامه
3-1-1- حركت جامعه جهانی جهت تشكیل دیوان كیفری بین المللی 88
3-1-2- جرایمی كه در صلاحیت دیوان است 96
3-2- حقوق اسیران جنگی 99
3-2-1- حمایت های كلی از اسیران و رفتار انسانی با آنان 99
3-2-1-1- رفتار انسانی 100
3-2-1-2- نفی اعمال تلافی جویانه و كسب اطلاعات و اخبار بدون رعایت اصول انسانی 102
3-2-1-3- حقوق مذهبی و مصونیت اموال شخصی اسیران جنگی 115
3-2-1-4- فرار اسیران 118
3-2-2- تنبیهات جزایی و انتظامی اسیران 119
3-2-2-1- تنبیهات انتظامی و جزایی اسیران جنگی 119
3-2-2-2- شكایت اسیران جنگی به لحاظ كیفیت اسارت 124
3-2-3- حمایت های بین المللی از اسیران جنگی 125
3-2-3-1- كشور حامی 126
3-2-3-2- كمیته بین المللی صلیب سرخ 128
3-2-3-3- نماینده معتمد اسیران 130
3-2-3-4- سازمانهای بین المللی بشر دوستانه با تمرکز بر کمیته بین المللی صلیب سرخ 131
3-3- مهمترین رای در رابطه با موضوع 132
3-3-1- بازگشت مستقیم به میهن و بستری شدن در کشور بی طرف 134
3-3-2- آزادی و بازگشت اسیران جنگی در پایان مخاصمات 138
نتیجه گیری 140
منابع 147
الف-مقدمه
انسان موجودی است جمع گرا و آمیخته از خواسته ها، علایق و غرائز كه این خواسته ها و برتری جوئی ها به طور قهری باعث تصادم و تقابل می شود یا به عبارتی دیگر به جنگ منتهی می شود كه این جنگ ها تبعاتی دارند منجمله اسیر شدن تعدادی از نیروهای متخاصم به دست طرف دیگر. انسان هائی كه به این سرنوشت دچار شده یا می شوند بنا به تجربیات بشر از جنگ های گذشته، حقوقی برای آنان در نظر گرفته شده كه حقوق زندانیان جنگی نامیده می شود. در عصر حاضر تحولی عمیق در مفهوم حاكمیت و مداخله دولت ها در امور داخلی حادث شده كه مسئله زندانیان جنگی نیز از این امر مستثنی نمانده به طوری كه یک سلسله قوانین، مقررات و كنوانسیون های الزام آور بین المللی تنظیم گردیده كه دولت ها بالاجبار باید از آن تبعیت نمایند در غیر این صورت با واكنش جامعه جهانی مواجه می گردند. بارزترین این قوانین و كنوانسیون ها حقوق بشر و حمایت از آزادی و تمامیت جسمی و معنوی افراد می باشد مجری این قوانین و مقررات و رسیدگی به جرائمی مانند نسل كشی، جنایات جنگی و… در حال حاضر در صلاحیت دیوان كیفری بین المللی است. با توجه به تحولات تاریخی و دگرگونی های گسترده حقوقی و قانونی كه در زمینه های مختلف صورت گرفته، بحث اسیران جنگی و حقوق و تكالیف آن ها نیز پس از فراز و نشیب های تاریخی در سال های 1907، 1927، 1947، 1949 و 1982 به صورت گسترده و با حضور اكثریت كشور های دنیا تعریف، وظائف، حقوق و قوانین و مقررات ناظر بر اسیران جنگی… تدوین و لازم الاجرا گردید. هرچند در عمل و اجرای قوانین پیش گفته جامعه بشری بدلیل عدم داشتن ضمانت اجرائی كافی همچنین همكاری نكردن برخی دولت ها تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی دارد. لازم به ذكر است كه در دین مبین اسلام بسیار پیشرفته تر، انسانی تر به موضوع اسیران جنگی نگریسته شده و بر همه مسلمانان رفتار خوب و انسانی با اسیران جنگی را فرض و به نوعی واجب شمرده است. در تقسیم بندی های انجام شده در قوانین مختلف می توان اسیران را به طور كلی به الف – اسیران نظامی ب- اسیران غیر نظامی طبقه بندی نمود كه هر كدام از این دوگروه با توجه به شرائط، نوع كار و… از حقوق، امتیازات و همچنین تكالیفی برخوردارند كه برخی از آنان مشترك و تعدادی هم مختص گروه خودش می باشد. اسیران جنگی با توجه به قوانین و كنوانسیون های اشاره شده از حمایت كشور حامی (كشور ثالثی كه حمایت از اسیران یک كشور از دو طرف درگیر را به عهده دارد) كمیته بین المللی صلیب سرخ، نماینده معتمد اسیران و سازمان های بین المللی انسانی و بشر دوستانه برخوردار می باشد كه این چهار عامل با بهره گیری از قوانین، مقررات، كنوانسیون ها و حمایت های دیوان كیفری بین المللی و صلیب سرخ جهانی نسبت به ایفاد حقوق اسیران جنگی اعم از زمان اسارت، زمان آزادی و حتی بعد از آزادی كه هركدام شرائط خاص خود را دارند اقدام می نمایند. به دلیل این كه در حین اسارت مشخص ممكن است كه مجروح شده یا به امراض گوناگون مبتلا شود یا در زمان آزادی شرائط جسمانی مساعدی نداشته باشد، در خواست پناهندگی از كشور ثالثی بنماید و یا تمامیت جسمانی و شخصیتی وی بعد از اسارت و در هنگام بازگشت به كشور متبوعه تهدید گردد حامیان ذكر شده به حمایت از اسیر می پردازند. لیكن با تمام این پیش بینی ها كنوانسیون ها بخصوص كنوانسیون 1949 از ضمانت اجرائی كافی برخوردار نبوده و نارسائی هائی دارد چرا كه اجرای قوانین موصوف منوط به قبول و پذیرش دارنده اسیر می باشد یعنی قدرت اجباری لازم بر روی حاكم نیست همچنین موافقت نامه در صورتی قابل اجرا است كه متخاصمان همگی از اعضای معاهده باشند. ضمن این كه برخی از مواد تصویبی به صورت قریب و محجور باقی مانده و قابل اجرا نمی باشد مانند ضمانت یا قول اسیر در رهائی او از اسارت و… یا حقوق ژنو دول ضعیف را از اعمال تلافی جویانه به دلیل تلفات نظامی از طریق تهدید به بد رفتاری با سربازان و غیر نظامیان دشمن باز می دارد مثلاً تهدید عراق به بد رفتاری با غیر نظامیان و اسراء نیروهای ائتلاف كه نهایتاً پس از محكومیت شدید بین المللی كنار گذاشته شد در نتیجه می توان گفت كه جنگ،
تجاوز، خشونت، قتل و غارت و بهره كشی از انسان ها واژه هائی هستند كه در هیچ برهه ای از تاریخ حیات بشری محجور نبوده و زندگی جامعه بشری با این واژه به ویژه جنگ و اسرای جنگی اجین بوده است. اما قرن نوزدهم را می توان قرن تحول در ا مور حمایت از حقوق انسان ها به ویژه اسیران جنگی برشمرد. در واقع این قرن را می توان به مثابه خورشیدی گرم در زمستان سرد بشر در این زمینه توصیف نمود. هرچند كه این خورشید به دلائل گوناگون گاهاً در پس ابرهای تیره و تار محصور و پنهان می ماند. در خصوص موضوع نیز پیشنهاد امنیت كه بایستی تدابیر لازم از جنبه حقوقی و اجرائی در جهت رفع موارد نقص عمده كنوانسیون های ژنو كه همانا نداشتن ضمانت اجرائی و نیروی مشخص بین المللی جهت وادار نمودن خاطیان از رعایت قوانین و مقررات همچنین مشروط بودن كار و عملیات صلیب سرخ جهانی در رسیدگی به امور اسراء به پذیرش و حسن نیت كشور متخاصم را مرتفع نمود كه در آن صورت جامعه بشری می تواند امیدوار شود كه در این زمینه نیز همانند سایر زمینه ها به پیشرفت های شگرفی نائل آید.
ب-بیان مسئله
جنگ را می توان یک واقعه بین المللی یا نبرد مسلحانه بین دولتها نامیده (تعریف اسرای جنگی)…
ماده 118 کنوانسیون 1949 ژنو (در خصوص رفتار با اسرای جنگی) مقرر می دارد که با پایان درگیری های فعال اسرای جنگی بدون تأخیر آزاد شده و به وطن شان برگردانده خواهند شد. کشور اسیر کننده تعهد دارد اسیر را به کشور متبوع خود اعاده کند و اسیر حق روشنی دارد تا به وطن خود برگردانده شود. ملاحظه می کنیم که برای اسیری که مایل به برگشت به وطن خود نیست هیچ گونه حقی برای برگردانده نشدن به کشور متبوع او پیش بینی نشده است. این مسئله و عدم نص قانون جنبه ی مجهول قضیه است.
ج-ضرورت و اهمیت موضوع
با افزایش روزافزون درگیری ها و مخاصمات (چه بین الملل و چه داخلی و چه درگیری هایی که به حد این دو نمی رسند) موضوع اسیران جنگی (Pows) اهمیت دو چندان یافته اند و دیگر موضوع اسرای جنگی محدود به درگیری های بین الملل، درگیری هایی که دولت های طرف های متخاصم هستند، نیم می شود، لذا به عنوان یک مسئله حقوق بشری و خصوصاً یک مسئله حقوق بشر دوستانه بین المللی وضعیت کسانی که در جنگ و درگیری به اسارت طرف مقابل درآمده اند باید به موقع تعیین گردد و اسراء با پایان یافتن درگیری به وطن خود برگردانند بی آنکه نیازی به انعقاد پیمان صلح در این مورد باشد. ملاحظه می کنیم که فواید علمی این موضوع بسیار برجسته و مبتلا به می باشد.
به لحاظ نظری نیز اختلاف نظرها زیاد است و از همه اختلافی تر امنیت که آیا اسیر می تواند گزینه ی اقامت در کشور یا سرزمین اسیر کننده و یا انتقال به هر جای دیگر غیر از کشور و سرزمین دولت متبوع خود را برگزیند و در نتیجه به کشور یا سرزمین خود برنگردد و نصیّ در این مورد وجود ندارد و هر چه در این زمینه است استدلال در برابر نصّ مخالف می باشد. یعنی ماده 118 کنوانسیون سوم 1949 ژنو برای چنین اسیری هیچگونه حقی به شرح فوق پیش بینی نمی کند. با توجه به کاستی و نارسایی هایی که در این موضوع است در این پایان نامه سعی خواهد شد که استدلال هایی مستحکم و مخالف با نقش مذکور ارائه شود.
د-اهداف کلی و جزئی
اعطای حق عدم مراجعت اسیر جنگی به کشور متبوع خود و هدف از این پایان نامه تدوین اثر ماندگاری است که هم جنبه های نظری و هم جنبه های عملی را مدنظر قرار دهد. خصوصاً با توجه به این که در این مورد نوشته ای (کتاب، پایان نامه، مقاله) موجود نیست هدف پایان نامه این است که برای اسرای جنگی چنین حقی قائل شود.
همانطوری که قبلاً اشاره شد، شیوه درگیری های مسلحانه، میدان های جنگ و به اسارت گرفتن نیروهای متقابل از سوی طرفین ایجاب می کند که دپارتمان های نظامی، دولت ها، محاکم بین المللی و طرف های درگیری آگاهی لازم را در هنگام برخورد با این موضوع داشته باشند.
و-سوالات تحقیق
با توجه به تحولات چشمگیری حقوق بین الملل و شرایط زمانی تصویب کنوانسیون های ژنو (در زمان پایان جنگ جهانی دوم) چند سوال نسبت به اسرای جنگی پیش می آید.
1- آیا اسیر جنگی حق عدم مراجعه به کشور متبوع خود را دارد؟
2- دولت متبوع اسیر جنگی چه حقی دارد؟
3- آیا دولت ها باید تبعه یا شهروند خود را که به اسارت طرف متخاصم درآمده بود وادار به برگشت به کشور متبوع اسیر نماید؟
4- چه تصمیمات و ضمانت های اجرایی برای حقوق فرضی اسیر وجود دارد؟
ه-فرضیه های تحقیق
ماحصل حقوق بین الملل معاصر حق های فردی[1] هستند که در قالب میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و نیز سایر کنوانسیون های خاص حقوق بشری، صورتی حقوقی یافته اند که از آنها (حق انسان به تنها شدن) را می توان نتیجه گرفت و بویژه در ماه 18 میثاق به ظهور رسیده است در پرتو این حق می تواند (حقوق انسان را بر حقوق دولت مقدم دانست و این مسئله ی مبهم را حل نمود. از دیرباز، دولت ها همچون بازیگران عمده جامعه بین المللی و سیستم حقوق بین المللی، براساس حکمیت مطلق عمل می کردند و شخص انسان معنا و مفهوم نداشت مگر «در قالب تبعیت» و وابسته دولت بودن و لذا در صورت نقض حقوقی انسان اتباع دولت ها، این دولت بود که در صورت صلاحدید بعنوان قربانی مطرح می شد و توانست ادعای ضرر و زیان و جبران داشته باشد یا نه. در پرتو شناسایی بین المللی حقوق بشری، انسان در مرتبتی فراتر از دولت ها در عالم
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
حقوق قرار می گیرد و فرضیه های زیر مطرح می شود. در پرتو اصل بقای اصل انسان که بر بقای دولت ها (در صورت تعارض) مقدم است می توان در جهت درستی این فرضیه ها کار کرد.
سوال اصلی: اسیر حق دارد در کشوری که اسیر شده بماند و به کشور متبوع خود رجوع نکند.
سوالات فرعی:
1- دولت متبوع اسیر جنگی حقوقی برای اسیر جنگی قائل است.
2- دولت ها نباید تبعه یا شهروند خود را به اسارت طرف متخاصم درآمده بود وادار به برگشت به کشور متبوع خود نمایند.
3- تصمیمات و ضمانت های اجرایی برای حق فرعی اسیر نیز وجود دارد.
ی-تعریف مفاهیم
اسیر: فقها در تعریف اسیر در فقه و مکتب اسلامی میگویند: «هم الرجال المقاتلون من الکفار اذا ظفر المسلمون باسرهم احیاء»؛ با بهره گرفتن از این تعریف، اسیر به مردان جنگجویی از کفار گفته میشود که بعد از پیروزی مسلمانان، زنده به اسارت در میآیند. بنابراین، غیرجنگجویان از این تعریف خارجند همچنانکه امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرمایند: «لا تقاتلن الامن قاتلک»؛ یعنی «تنها با کسی که با تو میجنگد بجنگ» بنابراین غیر نظامیان از شمول عنوان «اسیر جنگی» خارج میشوند. هر چند اغلب مردان در جنگها حاضر میشوند، اما اگر زنی نیز به عنوان رزمنده و جنگجو در میدان نبرد مشارکت كند، مشمول عنوان اسیر میشود، ولی اصل اولیه عدم «مبارز» بودن زنان است. بنابراین آنچه ملاك عمل قرار میگیرد، عنوان «مبارزه» است و جنسیت نقشی در این مورد نداشته و حداكثر آن است كه جنبههای حمایتی از زنان در دوران اسارت بیشتر است. کودکان، زنان، راهبان، بیماران، نامهرسانان، دیوانگان و نابینایان به شرطی که عملا و مباشرتا در جنگ مشارکت نداشته باشند، از جمله «غیرمقاتلین» محسوب میشوند و نمیتوان آنها را به عنوان اسیر جنگی گرفت. ماده 4 کنوانسیون سوم مصادیق اسیر جنگی را ذکر كرده است و ملاک آن بسیار شبیه به آموزههای اسلامی است: اعضای نیروهای مسلح، اعضای چریک و دسته های داوطلب که جزو نیروهای مسلح مزبور باشند، اعضای نظامی کارکنان هواپیماهای جنگی، خبرنگاران جنگی و…
جنگ: این جمله که تعریف پدیدههای علمی از مشکلترین امور میباشد، در ظاهر منسوب به ارسطو است و چون اختلاف آرا و عقاید در علوم انسانی امری بدیهی است. پس هر دیدگاه به نوعی تعریفی ارائه می کند. در تعاریف جنگ نیز آرای زیادی دیده میشود.
تعریف جنگ از دیدگاه جامعه شناسان:
کنشهای متقابل اجتماعی: کنشهای متقابل اجتماعی از ارتباطات متقابل اجتماعی دو یا چند تن از افراد بشر پدیدار میگردد که بر دو نوعند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
کنشهای متقابل پیوسته: کنشها به عنوان همکاری، همانند گردی تعبیر میشود.
کنشهای متقابل ناپیوسته: این نوع کنشها به رقابت، سبقت، ستیز و کشمکش منجر میشوند. بنابراین جنگ ستیزه خشن منظمی است که بین دو یا چند اجتماع مستقل اتفاق میافتد.
گاستون بوتول: جنگ مبارزه مسلحانه و خونین بین گروه های سازمان یافته است.
عقیده دورکهیم: جنگ یک پدیده اجتماعی است. چون آفریننده تاریخ است و در عین این که تمدن میسازد، تمدن را از بین میبرد. به بیان دیگر جنگ مرزی است که مراحل مهم حوادث تاریخ را از هم جدا میکند.
عقیده وبر: وبر بر خلاف برخی از جامعه شناسان معتقد است که جوامع همواره مجموعهای هماهنگ نیستند و برای رسیدن به نظم و هماهنگی ناگزیر از نبرد و درگیری میباشند. وی نبرد را یک رابطه اجتماعی بنیادی میانگارد. رابطه اجتماعی نبرد به گونهای است که از طریق تحمیل اراده یکی از دو طرف درگیر بر طرف دیگر ایجاد میگردد. او مبارزه را در همه جا و در تمام صحنههای زندگی اجتماعی میدید. اما حق تقدم را به سیاست خارجی داده و وحدت ملی را وجه نظر خود قرار میداد. او اعتقاد داشت که سیاست قدرت بین ملتها، که جنگها مظهر و نمود ظاهری آنها میباشد، به منزله بازمانده حقایق سپری شده گذشته نیستند. بلکه شکلی از مبارزه برای بقا در بین طبقات و ملتها میباشند.
تعریف جنگ از دیدگاه مردم شناسان: از نظر آنها جنگ بین کلیه اقوام ابتدایی و در همه نقاط وجود داشته است و به منزله ابزاری برای حفظ استقلال اجتماعات کوچک، علیه دشمنان به منظور اظهار قدرت سیاسی یا برتری و سلطه بر دیگران بکار رفتهاست.
تعریف جنگ از دیدگاه فلاسفه یونان: بطور کلی فلاسفه یونانی اعم از هراکلتیوس و افلاطون و ارسطو، جنگ را ابزار مشیت الهی تلقی میکردند. بین بندگان و بردگان تفاوت ماهوی قائل بودند. دولت شهر را قبل از هر چیز سازمانی دفاعی و دژی جمعی میپنداشتند و جنگ را در راه حفظ حد و مرز آن امری ضروری و حتمی میشمردند.
عقیده ابن خلدون درباره جنگ: ابن خلدون رابطه انسان با انسان را با توجه به تجاوزگری ذاتی انسان تبیین میکند. به نظر وی خوی تجاوزگری تهدیدی برای اصل نظام تعاون و معیشت انسان است.
عقیده خواجه نصرالدین طوسی: خواجه نصرالدین طوسی عقیده دارد، همه انسانها علاقمند به زندگی راحت و بی دغدغه هستند. ولی امکانات موجود جوامع محدود است. بنابراین جنگ و درگیریها، ناشی از همین ارضای غرایز و نفسانیات بشری است. بروز چنین شرایطی در جوامع به آنجا می انجامد که تنازع بقا و جنگ به اعماق جامعه کشیده شده و نسل آدمی در معرض انهدام و انقراض قرار میگیرد.
اسیر جنگی: اعضای نیروهای مسلح یکی از دو طرف درگیر، اعضای دسته های چریک و داوطلب که جزء نیروهای مسلح باشند، سایر چریکها و نهضتهای مقاومت
متعلق به یک طرف دیگر ـ البته با داشتن یک سری شرایط ـ، اعضای نیروهای مسلح منظم که خود را وابسته به دولت یا وابسته به مقامی معرفی مینمایند که از طرف دولت دیگر به رسمیت شناخته شده باشد، کسانی که همراه نیروهای مسلح هستند بدون آنکه مستقیماً جزء آنها به شمار آیند، مانند اعضای غیرنظامی کارکنان هواپیمای جنگی یا خبرنگاران جنگی البته به شرط اینکه برای این همراهی از نیروهای مسلح مجوز داشته باشند، کارکنان نیروهای دریایی بازرگانی دو طرف درگیر که نتوانند از معاهده دیگر شرایط بهتری به دست آورند، اهالی مناطق اشغال شده که هنگام نزدیک شدن دشمن علناً دست به اسلحه برده و البته قوانین جنگی را نیز به رسمیت میشناسند. علاوه بر اینها کارکنان بهداری و متصدیان امور مذهبی یگانهای نظامی هر چند جزء اسیران جنگی به شمار نمیروند ولی کلیه امتیازات آنها را خواهند داشت.
کشور متبوع: متبوع «واژه ای عربی و اسم مفعول و به معنای ”پیروی شده” یا ”تبعیت شده و اطاعت شده” در برابر ”تابع” است که همراه کلمه هایی چون: اداره، وزارت، دولت، کشور و ریاست به کار می رود، نظیر: ادارة متبوع، وزارت متبوع، کشور متبوع، ریاست متبوع و غیره. بدیهی است املای این کلمه نباید با واژة ”مطبوع” (دلپسند) اشتباه شود.» در انگلیسی در این موارد از واژه “respective” استفاده می شود. مثلا: We will submit the documents to your respective representative. respective معنای «متبوع» که در بالا تعریف شد را کاملا نمی رساند. respective به معنی «مربوطه» یا «منسوب» هست. به طور کلی کشور متبوع، یعنی کشوری که فرد تابعیت آنجا را دارد.
فصل اول
«واژه شناسی و تبیین مفاهیم کلیدی»
1-طرح موضوع
انسان موجودی است آمیخته از خواسته ها و علایق و غرایز كه این خواسته ها و نیازها گاه در قالب خودش یا در جامعه های كوچك مثل نهاد خانواده و زمانی در كالبدی بزرگ تر یعنی اجتماع هویدا میشود. یكی از غرایز نوع بشر خودخواهی و نفع پرستی اوست چرا كه قرآن كریم می فرماید (خلق الانسان هلوا) یعنی انسان حریص آفریده شده است. این حس برتری جویی و استیلا به طور قهری موجب تصادم و تقابل خواهد شد. برخی موارد با تعامل حل و فصل شده و تعدادی نیز به خصومت و تصادم كشانده می شود. از آغاز حیات بشری تاكنون موارد عدیده ای از برخوردهای خشن و خونین بین انسانها به صورت تن به تن، گروهی، قبیله ای و یا تجمع خیلی گسترده تر و در قالب كشورها ثبت و ضبط گردیده است، هر چند تعداد بسیاری از درگیریها نیز به علل گوناگون از دسترس پژوهندگان علم و مورخین ریز بین دورمانده است. به طبع هنگامی كه منافع دوشخص یا گروه و…. در مقابل یكدیگر قرار گیرد و موضوع با گفتمان حل نشود طرفین به قوای قهری و زور متوسل میگردند و با تمام امكانات سعی در كنار زدن، مرعوب نمودن و منكوب كردن حریف را دارند. از بعد فطری، اخلاقی و انسانی جنگ، كشتار، خونریزی ظلم و بهره كشی از دیگران مذموم و ناپسند بوده و همه ادیان، مسالك و طینت هـای پاكی انسانی آنهـا را طرد و محكوم میكند لیكن همین امر مذموم و قبیح (جنگ و بهرهكشی) گاهی بواسطه احقاق حق در راستای اجرای حق یا بوجود می آید. صرفنظر از انگیره قتل و استثمار و بهره كشی، انسان موضوع، محمول و عامل این واقعیت انكارناپذیر و گریبانگیر دنیای امروز بشری میباشد.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:50:00 ق.ظ ]