خاکهای با شدت نفوذپذیری خیلی کم هنگامیکه خیس هستند با خاکهای با سفره آب بالا و دائمی و یا با لایه سخت رسی و در سطح و یا نزدیک آن و یا خاکهای خیلی کم عمق (کمتر از ۳۰ سانتی متر) روی تشکیلات تقریباً غیر قابل نفوذ میباشد.این خاکها دارای ضریب آبگذری خیلی کم بوده همچنین شامل جادهها، فرودگاهها، سطح منازل و مناطق مسکونی است.بافت سطحی این خاکها خیلی سنگین است.
clay– sandy clay– silty clay یا توده سنگی با تکتونیک خیلی کم مانند مارن، تولید هرزآب خیلی زیاد، شدت نفوذپذیری ۵/۰ – ۲۶/۱ میلیمتر بر ساعت (مهدوی، ۱۳۷۸).
۲-۲-۸- تهیه نقشه شاخص پوشش گیاهی
شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمال شده[۵۱] در تفکیک مناطق پوشش گیاهی ضعیف از خاکهای لخت و همچنین تهیه میزان نسبی پوشش گیاهی، دارای کاربرد موثر میباشد. نقشه شاخص پوشش گیاهی تهیه شده برای منطقه، از طریق رابطه زیر محاسبه شد که این کار از طریق GIS و با بهره گرفتن از الگوریتم NDVI و استفاده از باندهای ۳ و ۴ تصاویر ماهواره لندست، در محیط نرمافزار ArcGIS 9.3 انجام شده است.
رابطه ۲-۱۶
که در آن ETM+3 و ETM+4 به ترتیب باندهای ۳ (باند قرمز) و ۴ (باند مادون قرمز نزدیک) مربوط به تصاویر ماهوارهای لندست ETM + میباشد.
در نقشههای NDVI بدست آمده از GIS مقادیر ارزشها بین ۱- تا ۱ متغیر است که ارزش ۱ یعنی پوشش گیاهی ۱۰۰ درصد و ارزش ۱- یعنی پوشش گیاهی صفر است. اما مقادیر بینابین درصد پوشش را به دست نمیدهند بلکه حالت نسبی دارد و تابعی از درصد پوشش گیاهی است (مومنی و سراجیان، ۲۰۰۷).
۲-۲-۹- نقشه نوع استفاده از اراضی (کاربری اراضی)
اطلاع از انواع کاربری سطح زمین و فعالیتهای انسانی در قسمت انسانی و در قسمت های مختلف و به بیان دیگر نحوه استفاده از اراضی به عنوان اطلاعات پایه برای برنامه ریزیهای مختلف از اهمیت ویژهای برخوردار است نقشههایی که نمایشگر چنین فعالیتها در سطوح متفاوت زمینی باشد، نقشه کاربری اراضی و یا نحوه استفاده از زمین[۵۲] گفته می شود. گاهی به نقشه استفاده از زمین و نقشههای استعداد اراضی[۵۳] با یک مفهوم برخورد می شود که صحیح نیست و در واقع نقشه نحوه استفاده از زمین است که ما را به سوی تهیه نقشه استعداد یا قابلیت اراضی هدایت می کند (زبیری و مجد، ۱۳۷۸). نقشه کاربری اراضی در محیط GIS با بهره گرفتن از تصاویر ماهوارهای به طریقه تفسیر چشمی تهیه شد.
۲-۲-۱۰- تقسیم بندی حوزه آبخیز به واحدهای هیدرولوژیکی و واحدهای کاری مناسب
در مطالعات آبخیزداری به منظور شناخت هر چه بیشتر خصوصیات هیدرولوژیکی جهت اجرای برنامههای حفاظت خاک و یا ایجاد یک مدل هیدرولوژیکی، همچنین تعیین اولویت در اجرای برنامهها و سهولت در تدوین برنامه زمانبندی شده به منظور اجرای برنامههای آبخیزداری، حوزه آبخیز را به چند واحد هیدرولوژیکی و یا واحد کاری مناسب تقسیمبندی می کنند در عمل برای مطالعات مختلف، به ویژه در مورد حوزه های آبخیز بزرگ، حوزه آبخیز را به چند زیرحوزه[۵۴] تقسیم می کنند. به منظور تفکیک منطقه مطالعاتی به زیرحوزههای فرعی، نحوه تقسیم بندی، تحت تاثیر عوامل متعددی صورت میگیرد که از اصلیترین عوامل، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- وضعیت شبکه هیدروگرافی حوزه آبخیز
- مساحت حوزه آبخیز
- مناطق خسارت دیده از سیلاب و یا در معرض خسارت
- نیازهای مرتبط با اهداف مطالعه
برای تقسیم حوزه آبخیز مورد مطالعه به واحدهای هیدرولوژیک مختلف، باید تمامی رودخانهها، آبراهه های اصلی و فرعی دقیقا مشخص و با مقیاس مناسبی ترسیم شوند که میتوان از نقشههای توپوگرافی و عکسهای هوایی با مقیاس مناسب استفاده کرد که خود به عوامل مختلف از جمله مساحت حوزه آبخیز، هدف و دقت لازم بستگی دارد.
هر حوزه آبخیز ضرورتا به وسیله یک خط تقسیم، از حوزه آبخیز مجاور جدا می شود. خط تقسیم از خطالراس تپه ماهورها و کوههای موجود در اطراف حوزه آبخیز از بالاترین و مرتفعترین نقاط بین دو حوزه آبخیز مجاور عبور می کند. گاهی ممکن است در داخل حوزه آبخیز قلهای بلندتر از نقاط دیگر روی خط تقسیم مشاهده شود. اما وجه تمایز اصلی در تشخیص این امر وجود رواناب تپه، کوه و کوهسار است که به رودخانه اصلی حوزه آبخیز وارد می شود. به عبارت دیگر از مشخصات اصلی یک حوزه آبخیز، وجود یک مسیل یا رودخانه است که تمامی رواناب حوزه آبخیز نهایتا بدان میرسد و در واقع رودخانه، زهکش اصلی تمام سطح حوزه آبخیز تا نقطه مورد نظر است.
۲-۲-۱۱- تعیین مساحت حوزه آبخیز سمبورچای و واحدهای هیدرولوژیکی آن
بارزترین مشخصه حوزه مساحت آن است. دبی سیلابها و حجم رواناب حوزه به طور مستقیم به مساحت حوزه بستگی دارد. مساحت حوزه آبخیز یکی از عوامل مهم فیزیوگرافی بوده و دبیهای حداکثر، حداقل، متوسط سالانه و شکل هیدروگراف (آبنمود) بدان بستگی دارد. در حوزه های آبخیز بزرگ شکل هیدروگراف به شکل کشیده و پخ است، در حالی که در حوزه های آبخیز کوچک هیدروگراف به شکل نوک تیز میباشد. محدوده حوزه آبخیز از روی نقشههای توپوگرافی و یا DEM در GIS قابل استخراج است.
عموما مساحت حوزه آبخیز را بر حسب کیلومترمربع و یا هکتار بیان می کنند. ابزاری به نام پلانیمتر برای اندازه گیری حوزه آبخیز وجود دارد، اما در حال حاضر از GIS بدین منظور بهره گیری می شود. گاهی در حوزه های آبخیز کوچک در مناطق دشتی و با پستی بلندی کم از نقشه برداری و سیستم موقعیتیاب جهانی نیز بدین منظور استفاده می شود.
حوزه های آبخیز کوچکتری که در روی شاخه های فرعی جدا شده اند، واحدهای هیدرولوژیک و واحدهایی که دارای ورودی و خروجی هستند، واحدهای غیر مستقل نامگذاری شده اند. خط تقسیم حوزه آبخیز در هیچ نقطهای به استثنای انتها یا نقطه خروجی حوزه آبخیز، آبراهه ها و رودخانهی اصلی را قطع نمیکند.
برای اندازهگیری مساحت حوزه سمبورچای و هر یک از واحدهای کاری ازدر ArcGIS، از نرمافزار XTools استفاده شد.
۲-۲-۱۲- رتبه بندی آبراهه های حوزه آبخیز
شبکه رودخانه به مجموعه آبراهه هایی گفته می شود که در سطح حوزه عمل تخلیه رواناب را بر عهده دارد. برخی از آبراهه ها به صورت رودخانههای دائم، برخی به صورت فصلی و بعضی دیگر مسیلهایی هستند که فقط در هنگام بارندگی ممکن است آب در آن ها جاری باشد. در رودخانههای دائم بیش از ۹۰ درصد اوقات سال آب جاری است، از طرف دیگر رودخانههای فصلی بیش از ۵۰ درصد ایام سال را خشک میباشند. در یک حوزه آبخیز ممکن است هر سه نوع رودخانهی مذکور وجود داشته باشد. ولی در حوزه های مناطق خشک قسمت اعظم آبراهه ها را خشک رودها یا مسیلها تشکیل میدهد. هر چه شبکه رودخانههای یک حوزه تکامل یافتهتر باشد تخلیه رواناب از آن حوزه بهتر و سادهتر انجام می شود.
نظام یا ترتیب آبراههها در حقیقت چگونگی و یا درجه انشعاب رودخانه در یک حوزه آبخیز است. در تعیین ترتیب نظام آبراهههای حوزه سمبورچای از روش هورتون- استرالر[۵۵] پیروی شده است.آبراههای که هیچ انشعابی نداشته باشد و از منبع منشا میگیرد، به عنوان آبراهه درجه اول طبقه بندی شده است. از به هم پیوستن دو آبراهه درجه اول یک آبراهه با رتبه دو تشکیل می شود. از پیوستن آبراهه های با رتبه W به آبراهه با رتبه W+1 تغییری در رتبه آبراهه با درجه بالاتر یعنی W+1 حادث نمی شود. همیشه آبراهه اصلی بالاترین رتبه را خواهند داشت. نحوه اتصال انشعابات در شبکه رودخانهها بسیار متفاوت است. انشعابات رودخانه در اکثر مناطق حوزه آبخیز سمبورچای به شکل شاخه درختی و در مواردی به طور موازی و یا داربستی است.
۲-۲-۱۳- طول آبراهه اصلی
آبراهه اصلی به رودخانهای گفته می شود که در خط القعر حوزه جریان داشته و رواناب زیرحوزههای مختلف به آن میریزد. زمان تمرکز حوزه و زمانی که دبی سیلابها به نقطه اوج میرسد به طول آبراهه اصلی بستگی دارد. طول آبراههی اصلی معمولا با علامت L و بر حسب کیلومتر نشان داده می شود. آبراههی اصلی معمولا طولانیترین مسیر هیدرولیکی آب در سطح حوزه است.
۲-۲-۱۴- تعیین ضریب شکل زیر حوزه های مورد مطالعه
شکل حوزه آبخیز از پارامترهای موثر در دبی پیک حوزه آبخیز است، به طوری که با مساوی بودن سایر شرایط فیزیکی، دبی پیک حوزه های آبخیز گرد یا نزدیک به دایره، بیشتر از حوزه های آبخیز کشیده خواهد بود. حوزههای آبخیز از نظر شکل ظاهری دارای شکلهای گوناگون میباشند، تأثیر شکل حوزه بر رواناب سطحی و هیدروگراف سیل محرز و این موضوع را عده زیادی از هیدرولوژیستها مورد بررسی قرار دادهاند. در این تحقیق از روش گراویلیوس استفاده شده است که از طریق فرمول زیر قابل محاسبه است:
رابطه ۲-۱۷
که در آن: C، ضریب گراویلیوس؛ P، محیط حوزه به کیلومتر؛ A، مساحت حوزه به کیلومترمربع میباشد.
۲-۲-۱۵- تعیین رواناب حاصل از شدت بارش نیم ساعته و یک ساعته با دوره بازگشت ۲ سال و ۱۰ سال
برای برآورد رواناب حاصل از شدت بارشهای نیم ساعته و یک ساعته با دوره بازگشتهای ۲ و ۱۰ سال ابتدا نقشه شدت بارش نیم ساعته و یک ساعته را با دروه بازگشت ۲ سال و ۱۰ سال، و نقشه سرعت ثابت نفوذ خاک را تهیه کرده و در محیط نرمافزار ArcGIS با بهره گرفتن از گزینه Spatial Analyst با دستور Rastercalculator اختلاف آنها بدست آمد، اگر اختلاف بدست آمده منفی باشد به این معنی است که روانابی تولید نمی شود و اگر اختلاف بدست آمده مثبت باشد همان مقدار رواناب حاصل از شدت بارش مورد نظر است. سپس برای تعیین میزان رواناب حاصل از شدت بارش در هر واحد کاری در محیط نرمافزار ArcGIS با بهره گرفتن از گزینه Spatial Analyst و گزینه Zonal Statisticsنقشه رواناب حاصل از شدت بارش را با نقشه واحد کاری قطع داده تا میزان رواناب در هر واحد کاری تعیین شود.
۲-۲-۱۶- برآورد مقادیر رواناب در هر یک از واحدهای هیدرولوژیک
این پارامتر یکی از اصلیترین شاخص های مربوط به روانابهای سطحی میباشد که در اکثر مطالعات مربوط به رواناب و فرسایش از آن استفاده می شود (فونتس[۵۶] و همکاران، ۲۰۰۴). مقدار رواناب در یک حوزه آبخیز با مقدار باران و برف ماهانه و سالانهای که در حوزه ریزش میکند ارتباط مستقیم دارد. اما عوامل دیگری از جمله وضعیت خاک حوزه و پوشش گیاهی در تعیین میزان رواناب سطحی مؤثر است. در دنیای وابستگیها کمبود آب و مواد غذایی در مناطق خشک دردناکترین مسائل اجتماعی را فراهم آورده و موجب عدم توسعه اقتصادی در اینگونه نواحی شده است. این در حالی است که سالانه حجم بسیار زیادی از جریانهای سطحی در این مناطق به دلیل عدم کنترل از دسترس خارج شده و به هدر میرود.
بدیهی است نخستین گام استحصال این منابع، برآورد دقیقی از پتانسیل و حجم جریانهای سطحی سالانه میباشد. اما مشکل اساسی در مورد برآورد آبدهی حوزههای آبخیز نبود ایستگاه آبسنجی در خروجی حوزه میباشد. امروزه مدلهای کامپیوتری به انجام این امر کمک فراوان کرده اند اما در طرحهای کوچک اگر دسترسی به این مدلها وجود نداشته باشد میتوان از روشهای ساده تجربی استفاده کرد که از دیرباز در مطالعات هیدرولوژی مورد توصیه قرار گرفته است. البته کارایی و مناسبت این روشها در مناطق جغرافیایی مختلف منوط به دستیابی به اطلاعات مورد نیاز آزمونهای مربوط میباشد.
روشهای تجربی مبتنی بر قانون علت و معلول میباشند. به این ترتیب که حوزه آبخیز مانند یک سیستم باز میباشد که دارای یک سری ورودی میباشد به نام بارش که در سیستم حوزه آبخیز تغییر و تحولاتی روی آن صورت میگیرد و به صورت خروجی رواناب و رسوب ظاهر میگردد.
به این ترتیب میتوان گفت روشهای تجربی شامل روابط و معادلاتی میباشند که با بهره گرفتن از تجزیه و تحلیل آمار و اطلاعات موجود و خصوصیات منطقه تعیین گردیده و جهت تخمین پارامترهای هیدرولوژیکی همان منطقه خاص مورد استفاده قرار میگیرد و لذا نمیتوان از آن ها در سایر نقاط بهره گرفت. ولی برخی از این روشها دامنه کاربرد وسیعتری داشته و میتوان با اعمال اصلاحات یا انتخاب ضرایب مناسب، در سایر مناطق مشابه بهکار گرفت.
تاکنون روشهای تجربی متعددی جهت برآورد رواناب سطحی ابداع گردیده است. این روشها معمولاً به چهار گروه زیر تقسیمبندی میشوند.
الف) ضرایب رواناب سطحی
ب) روابط بین بارندگی و رواناب
ج) روشهای مربوط به کمبود جریان سطحی
د) روشهای مربوط به استفاده از مشخصات فیزیوگرافی
روشهای مبتنی بر ضرایب رواناب سطحی و رابطه بارندگی و رواناب، بیشتر جنبه محلی داشته و فقط با شرایط خاص فیزیکی و آب و هوایی همان حوزهها قابل کاربرد میباشد. اما روشهای برآورد رواناب با بهره گرفتن از کمبود جریان سطحی و مشخصات فیزیوگرافی با در نظر گرفتن عوامل فیزیکی و اقلیمی، نتایج قابل قبولتری ارائه میدهند.
۲-۲-۱۶-۱- رابطه جاستین
جاستین تحقیقات گستردهای بر روی رابطه بین میزان بارندگی و رواناب سالانه تعداد زیادی از حوزههای آبخیز در شرایط مختلف آب و هوایی به عمل آورد و نتایج خود را به صورت فرمول زیر که تابع سه پارامتر بارندگی، درجه حرارت و شیب حوزه میباشد، ارائه داد.
رابطه ۲-۱۸
که در آن: R، رواناب سالانه به سانتیمتر؛P، بارندگی متوسط سالانه به سانتیمتر؛ T،دمای متوسط سالانه به سانتی گراد.
در این مطالعه جهت تعیین مشخصات رواناب در زیر حوزههای منطقه مورد مطالعه از روش تجربی جاستین به دلیل ساده بودن پارامترهای آن ها و همچنین بالا بودن دقت نسبی آن ها استفاده شده است. لازم به ذکر است که برای تعیین مقادیر متوسط بارش و متوسط دما در حوزه مورد نظر از نتایج مطالعات هواشناسی حوزه استفاده شده است که بر اساس روابط زیر تعیین میگردند.
رابطه ۲-۱۹ T=-0.003H+15.14 , R²=۰.۸۲۴
رابطه ۲-۲۰ P=0.050H+275.2 , R²=۰.۶۲۵
در این تحقیق برای برآورد رواناب فصلی، ابتدا با روش جاستین ارتفاع رواناب سالانه در هر زیر حوزه محاسبه شد و سپس متوسط بارش فصلی محاسبه شد و سهم آن از بارش کل به درصد تعیین شد سپس با توجه به درصد بارش فصلی نسبت به بارش کل میتوان ارتفاع رواناب فصلی را با توجه به ارتفاع رواناب سالانه تعیین کرد.
۲-۲-۱۷- برآورد حجم رواناب فصلی و سالانه حوزه آبخیز سمبورچای
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 06:50:00 ق.ظ ]